تا زمانی که من برای شما یک گزینه هستم ،
شما برایم اولویت نیستید .
هر چقدر هم از آشنایی ما گذشته باشد .
این قانون اول و آخر است . یا هستید ، یا نیستید .
همین .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مرد اردیبهشتی ، تو اینو بفهم ، دل نوشته ها
برچسبها: صفر و یک , وفاداری , عدالت , اولویت
وارد خانه ای اگر شدی
حال صاحب خانه را
از رنگ لباس هایش
از کمان لبخندش و برق نگاهش
از عطر و طعم چای تازه دم اش
از گل های قالی
و شمعدانی های جلو پنجره اش بپرس
حال صاحب خانه اگه خوب باشد
خانه بوی بهشت می دهد
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، جملات زيبا ، مرد اردیبهشتی ، خانه و خانواده
برچسبها: زندگی , خانواده , فرهنگ , اجتماع
سلام بر لباسهای ناهمرنگ و جانهای یکرنگ.
سلام بر مخلصان صددرصد و جانبازان بیدرصد!
سلام بر دلبَران بینشان و دلیران بیداستان!
سلام بر تنهای صدپاره"، و شهیدان بییادواره!
سلام بر مدافعان از یاد رفته، آرمانهای برباد رفته و بسیجیانِ بیهفته!
إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى
جوانمردانی که ایمانشان مهمتر از سازمانشان بود.مردان و زنانی که بیگانه بودند با نمایشهای حزبی و #ریای_سازمانی. بیگانه با دروغهای
صادقانه(!) و تهمتهای مخلصانه(!) بیگانه با توهینهایعامدانه و تکذیبهای کاذبانه، بیگانه با مدرکهایجعلی و نردبانهای فامیلی. بیگانه با
گزافهها وخرافهها و #داستان_سازیهای_مقدس! بیگانه با مجاهدان بیجهاد و یادوارههای بیشهید!
دوستان مناند و داستان شما
خونشان هم، شراب و نان شما
جسم خونینشان به دوشم بود
نامشان گشته نردبان شما
داغشان، داغ در نهان من است
عکسشان سهم سازمان شما
۱۴۰۰/۹/۲
سید زینالعابدین صفوی
موضوعات مرتبط: نظامی ، جملات زيبا ، سخن روز ، شعر ، پیشنهاد مدیر
برچسبها: بسیج , هفته بسیج , بسیج بی هفته , سازمان
امام علی علیه السلام به “کمیل بن زیاد"فرمود:
ای کمیل!
شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور.
زیرا ممکن است که به این عبادات “عادت” کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.
ای کمیل!
شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل زنا، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید، عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت، آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.
بحارالانوار ، جلد 81 ، صفحه 229
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، سخن روز ، پیشنهاد مدیر ، مذهبی ، دعای کمیل
برچسبها: حضرت امیر , علی علیه السلام , کمیل , نصایح
خدائی ، بیاین به خودمون قول بدیم بعد گذشتن از این ماجراها و بحران شیوع ویروس،
قدردانتر بشیم و پُرمهرتر،
یادمون نره چه چیزهایی داشتیم که برامون ممنوع شد
و بغل و بوسه و آغوش و دست دادن و باهم بودن
و دورهمی داشتن و شاد بودنمون و... تحت تاثیر این ویروس قرار گرفت.
از این طوفان که گذشتیم ،
باهم بودنهامون رو بیشتر قدر بدونیم ...
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مرد اردیبهشتی ، پیشنهاد مدیر ، تو اینو بفهم ، دل نوشته ها
برچسبها: باهم , بودن , نبودن , ویروس
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ
* *فيلسوف است**
کسی که راست و دروغ برای او يکی است،
* *چاپلوس است**
کسی که پول مي گيرد تا دروغ بگويد
* *دلال است**
کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد،
* *گدا است**
کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد
* *قاضی است**
کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد
* *وکيل است**
کسی که جز راست چيزی نمی گويد
* *بچه است**
کسی که به خودش هم دروغ می گويد
* *متکبر است**
کسی که دروغ خودش را باور می کند
* *ابله است**
کسی که سخنان دروغش شيرينست
* *شاعر است**
کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ می گويد
* *همسر است**
کسی که اصلا دروغ نمی گويد
* *مرده است**
کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد
* *بازاری است**
کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد
* *پر حرف است**
کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند
* *سياستمدار است**
کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند
* *ديوانه است**
موضوعات مرتبط: جملات زيبا
برچسبها: دروغ , فیلسوف , بچه , گدا
قلبتان را از نفرت پاک کنید.
ساده زندگی کنید.
بیشتر ببخشید.
کمتر توقع داشته باشید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، سخن روز ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: قلب پاک , زندگی ساده , بخشش , کم توقع
مردان بدانند
زنها مثل منشور هستند
کافیست به آنها کمی نور بدهید
تمام زندگیتان را رنگین کمان میکنند
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، آموزش ، دل نوشته ها ، پیامها
برچسبها: مردان بدانند , زنها , زندگی , منشور
سالهاست که به چند نکته در زندگی اطرافم توجه خاصی دارم . گاهی اوقات واقعا دیدن یه سری موارد عذاب آور و سخته و واقعا تحت تاثیر قرار میگیرم . خیلی از دوستانم بر من ایراد میگیرند که این چه اخلاقیه تو داری ؟! رفتار و کردار مردم به تو چه ربطی داره ؟ چرا بهشون توجه میکنی ؟!
اما مگه میشه دید اما ندید ؟!
خداوند چشم رو داد که ببینیم آنچه حلال در دیدنه
گوش داد بشنویم آنچه حلال در شنیدنه
و مهمتر از همه عقل داد که ازش استفاده درستی داشته باشیم
حالا من بیام همه اینارو بذارم کنار که چی بشه ؟ به خودم ثابت کنم کر و کور و احمقم ؟!
برای آدمایی که مثل خودم فکر میکنن نصیحتی دارم که دست کم ما مثل بعضیا نباشیم ...
موضوعاتی که باید در زندگی رعایت کنیم رو براتون میگم . امیدوارم به کار بگیریم هممون ..
قبل از اینکه بپرستیم ، اول باور کنیم . بدون باور فایده ای نداره . چون اعتقادی بهش نیست
قبل از اینکه حرف بزنیم ، خوب خوب گوش بدیم
قبل از نوشتن ، خوب فکر کنیم
قبل از اینکه تسلیم بشیم ، خوب بهش فکر کنیم
و نکته مهم آخر قبل از اینکه بمیریم ، خوب زندگی کنیم
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها ، پیامها
برچسبها: باور , اعتقاد , پرستش , حرف
از نگاه من عشق یعنی به یه نفر قدرت این رو بدی که نابودت کنه ،
اما بهش اعتماد کنی که این کارو نمیکنه ... !
شما نظر دیگه ای دارید ؟
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: عشق , نفرت , انسانها , روابط اجتماعی
خوبی کردن راحته
تحملِ قدرنشناسیِ بعدشه که سخته
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: خوبی , راحتی , قدرشناسی , تربیت
جوانی خدمت امام جواد علیهالسلام رسید و عرض کرد:
«حالم خوب نیست، از مردم خسته شدهام، تهمت، غیبت و .. بریدهام ،
نفسم در این بلاد بالا نمیآید.»
چه کنم؟
امام جواد علیهالسلام فرمودند: « فَرِّ اِلیَ الحُسَین »؛ به سمت حسین فرار کن.
شعشعه الحسینیه ج۱ ص۵۰
موضوعات مرتبط: ادعیه دیگر ، جملات زيبا ، آموزش ، شهدا ، مذهبی
برچسبها: نفس , امام حسین , اربعین , کربلا
هروقت به واسطه ی خرید کالایی،
فکر کردین طبقه اجتماعیتون عوض شده،
و آدم سابق نیستین،
بدونید شما یک
"تازه به دوران رسیده اید"
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: طبقه اجتماعی , زندگی , تازه به دوران رسیده , عوض شدن
متن جالبی از کاربران که در مورد همسرشون نوشتن
جالب بود ، گفتم شما هم ببینید
جلسه
همش جلسه جلسه جلسه ! ایششششش
مورد داشتیم بعد از اذان صبح جلسه داشته !
مورد داشتیم ساعت 12 شب تا 4 بامداد جلسه داشته !
مورد داشتیم روزی پنج تا جلسه داشته !
وقتی "نشست" دارن که دیگه واویلاااا از نماز صبح تااااا 11 شب جلسه دارن !
اسمش رو گذاشتم "حاج آقا جلسه" خخخخخ
گاهی تو فاصله بین جلسه ها ، وسط هات چاکلت خوردنش یه زنگی میزنه ،
بعضی وقتا هم مثل امروز مفقود الاثر میشه کلا
نه تلفن ، نه پیامک ، نه برنامه های مجازی ... هیچی جواب نمیده . فریاااااااد
پ.ن1 : من که از رو نمیرم . وسط جلسه هاشم براش پیام میفرستم حتی اگه جواب نده .
حتی یه بار پیام داد : بابا حواسم رو پرت نکن !
پ.ن2 : هرکجا هست خدایا به سلامت دارش !
موضوعات مرتبط: جملات زيبا
برچسبها: جلسه , همسر , اذان صبح , زندگی
روز بروز داره جذاب تر و دوست داشتنی تر میشه . کم کم موهای سفید صورتش دارن با موهای مشکی مساوی میشن . من بهشون میگم برف روزگار !
همین طوری که دراز کشیده کنارم خوابش برده ، از اون خوابهای شیرین صدادار ! زل زدم بهش و دارم یه دل سیر نگاهش میکنم ، ذخیره میکنم انگار برای روزهای دلتنگی
چشماش رو باز میکنه ، لبخند میزنه ، لبخند میزنم ... میگه باورت میشه ؟ توی خواب نگاهت رو حس میکردم ! میگم نگاه ها وزن دارن ، سنگینی دارن .
بعد سرمو خم میکنم کنار صورتش و دستمو میکشم روی موهای صورتش و میگم :
چه حسی داره که یه نفر روزبروز بیشتر عاشقت بشه ؟! هاااا ؟!
با گوشه چشمش نگام میکنه و لبخند میزنه
میگم : چه حسی داره که تموم زندگی و دلخوشی یک نفر باشی ؟ هااا ؟!
این دفعه سرش رو برمیگردونه سمت من و ادای من رو در میاره و با همون لحن میگه "هااا؟!" و خندش میگیره
میگم : چه حسی داره که یه نفر فقط و فقط در کنار تو آرامش داشته باشه حتی اگه ازت دور باشه ؟ هااا ؟!
چه حسی داره که یه نفر بیشتر از همه دوستت داشته باشه و کمتر از همه ببیندت ؟! هااا ؟!
چه حسی داره که یه نفر هر روز و هر ساعت تو فکر تو باشه ؟! هااا ؟!
چشماش پر از غصه میشه ، همینطور که داره سقف رو نگاه میکنه چشماش رو میبنده و میگه : "سخت و سنگین"
پ.ن1 : گاهی حتی وقتی کنارشم دلم براش تنگ میشه
پ.ن2 : که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ...
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: موی سپید , دوست داشتن , زندگی خوب , جذاب
کاش نصف اونقدری که نگران
تناسب قد و وزنمون هستیم؛
نگران تناسب حرف و عملمون باشیم..
نداشتن تناسب اندام فقط خودمون رو اذیت میکنه ولی دومی همه رو....
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: حرف و عمل , تناسب , آزار دیگران , زندگی
فکر کردن به کسانی که گذشته شما را تباه کردند خودزنی محض است
فکرتان را برای کسانی بگذارید که برای ساختن آینده شما قدم برمیدارند.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: گذشته , تفکر , تباهی , زندگی
همیشه روزهایی هست که
انسان در آن کسانی را که دوست میداشته بیگانه مییابد ...
موضوعات مرتبط: جملات زيبا
برچسبها: دوست , بیگانه , روزهای سخت , روز و شب
چند دهه قبل در خانهها عموماً سه قابِ عکس در طاقچه اتاق نشیمن قرار داشت: الله، علی (ع) ؛ آقاجون! در جامعهای که مرد محورِ امور بود تنها عکس پدر خانواده میتوانست در طاقچه قرار گیرد و بعد از الله و علی(ع)، از آن بالا به ما نگاه کند. با گذشت زمان و وقتیکه زیارت، خانوادگی شد بهتدریج عکسهای خانوادگی هم روی دیوارها و در طاقچهها جا باز کردند؛ همان عکسهایی که اعضای خانواده بدون هیچ لبخندی، دست بر سینه در کنار آرامگاه امام رضا (ع) ایستاده بودند. در این عکسها هم غالباً پدر خانواده در مرکز عکس قرار داشت. با تغییر جامعه و گسترش مدرنیسم اجتماعی، بهتدریج عکسهای خانوادگی آتلیهای (با محوریت زن و شوهر) روی دیوارها جا باز کردند. زن و شوهرها عکس دونفره میگرفتند، قاب میکردند و به دیوار میچسباندند.
عکسها بیشتر شدند و آلبوم وارد خانوادهها شد. معمولاً خانوادهها یک آلبوم عکس داشتند که با عکس عروسی پدر و مادر شروع میشد. وقتی آلبوم را ورق میزدید گویی دارید یک سریال تلویزیونی تماشا میکنید. این آلبوم عکس بود که سرگذشت خانواده را روایت میکرد. آدمها وقتی دلشان میگرفت آلبوم میدیدند و درباره آدمها حرف میزدند.
وقتی مهمان میآمد آلبومها آورده میشد، تخمه میشکستند و دور هم عکس میدیدند و خاطرات را مرور میکردند. آدمها برنامهریزی میکردند که فلان روز به آتلیه بروند. برای همین قبل و بعد از عکس گرفتن در آتلیه، خوش بودند. عکس گرفتن به معنای یک روز خوب بود. یکی از خاطرات خوب زندگی هم حرف زدن از فیگورهای عکاسها موقع گرفتن عکس بود. دوربینهای شخصی که آمد با آن فیلمهای 12 ، 24 و 36 تایی، دوره انتظار پر شدن حلقه و بردن به عکاسی و گرفتن از عکاسی را با خودش آورد. همه دوربین نداشتند.
خیلی اوقات پیش میآمد که آدم ها عکسهایی از خودشان میدیدند که خودشان نداشتند. در مراسمی عکس گرفته بودند و طبیعتاً فقط صاحب دوربین عکسها را داشت. هر خانواده معمولاً یک آلبوم داشت و آدمها با ازدواج میتوانستند آلبوم عکس جداگانهای داشته باشند. داشتن آلبوم عکس به معنای مستقل شدن از خانواده بود.
دوربینهای دیجیتال که آمد، انقلابی بر پا شد و موبایلهای دوربیندار که آمد انقلابی دیگر! امروزه بااینکه هر کس در ماه شاید صدها عکس بگیرد دیگر آلبومی وجود ندارد. عکسها گرفته میشوند ولی حتی یکبار هم نگاه نمیشوند. عکسها مانند پودر رختشویی فقط مصرف میشوند. همه عجله میکنند تا لحظههایشان را با عکس ثبت کنند ولی چون این جمله باب شده است که در لحظه زندگی کنید معمولاً به هیچ لحظهای پس از ثبت شدن با عکس، رجوع نمیشود. لحظهها فقط ثبت میشوند! جالب آنکه برخی از آدمها عکسهای قدیمیشان را هم اسکن میکنند تا از بین نرود درحالیکه بهندرت هزاران عکسی را که بهتازگی گرفتهاند، میبینند. فقط عکس روی عکس است که انباشته میشود. با تحولات جامعه، عکسهای اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم.
حتی یک عکس. "عکسهای امام رضایی" کم شده و "عکسهای آنتالیایی" جای آنها را گرفتهاند. دیگر در اتاق نشیمن عکسی دیده نمیشود. عکسهای زنوشوهری به اتاقخواب و عکسهای خانوادگی به روی یخچال منتقل شدهاند. عکس گرفتن بیشتر از عکس دیدن مهم شده است.
آدمها دیگر هم خوب عکس میاندازند و هم خوب عکس میگیرند. تلفنهای همراهِ دارای دوربینهای قوی دو پیامد داشت: آنهایی که پشت دوربین بودند احساس کردند که استعداد عجیبی در عکاسی دارند و آنهایی هم که جلوی دوربین بودند با دیدن عکس خودشان از زمانه گلایه کردند که چرا هنوز بهعنوان یک مدل کشف نشدهاند. در مقایسه با قدیم، امروزه وقتی عکسی میگیریم اول خودمان را چک میکنیم. عکسهایی را که خوشمان نمیآید فوراً حذف میکنیم. امروزه عکس گرفتن در موقعیت طبیعی باب شده است ولی هیچکس طبیعی عکس نمیگیرد. از کوچک تا بزرگ میدانند که چطور باید عکس بگیرند.
همه از نحوه لبخند زدن تا نحوه قرار دادن پاها جلوی دوربین از قبل ممارست کردهاند تا در موقعیت طبیعی مجبور نباشند فیگور عکس گرفتن بگیرند! به نظر میرسد امروزه دوره عکس گرفتن با دوستان هم در حال سپری شدن است. عکسها تکی شدهاند. خیلی از آدمها فقط از خودشان عکس میگیرند: من چقدر بینظیرم!
قصه را تمام کنم. از لنز دوربینهای قدیم " ما " بیرون میآمد ولی از لنز دوربینهای امروز " من " متولد میشود.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها ، پیامها
برچسبها: سرگذشت , عکس , خاطره , عکسهای قبل و عکسهای الان
کاش یادتان بیاید که نذری را در کاسههای چینی و لعابی میآوردند در ِ خانههامان. خبری از این همه ظرف نایلونی و پلاستیکی نبود؛ چون موضوع «کثرت» نبود، «کیفیت» بود. کاسهی شلهزرد بهانهی معاشرت بود. دستی بود که دراز شده بود به دوستی. سلامی بود که مزهدار شده بود و فرستاده شده بود در ِ خانه.
برای همین هم «جواب» لازم داشت این سلام. میگفتیم «یک دقیقه صبر کن» و بدوبدو میرفتیم توی آشپزخانه، کاسه را میشستیم، خشک میکردیم و تویش را از جواب پر میکردیم: شیرینی و شکلاتی، شاخه نباتی، برگ گلی حتی. به رسم ادب و مهربانی. کاسه را پر برمیگرداندیم؛ یعنی که بله، بسمالله؛ ما هم هستیم. ما هم چیزی داریم که بگذاریم سر سفرهی این دوستی یا همسایگی. ما هم اگر پای معرفت در میان باشد، از همان دست که بگیریم میدهیم.
حالا اما انگار نذری دادن مسابقه است. مسابقه نبود، ما اینجورش کردیم. مثل دهها چیز دیگر که داریم تویش مسابقه میدهیم؛ بیدلیل، بیهدف، بیلذت. مثل صدها چیز دیگر که خالی از معناشان کردیم و با صورت و عدد خود را فریفتیم، کاسههای نذری را هم از معنا تهی کردیم تا راحتتر مسابقه بدهیم. دیگر کسی موقع نذری دادن چینیهای گلدارش را بیرون نمیکشد. دیگر کسی درِ خانهی همسایه را نمیزند و برای گشوده شدن در صبوری نمیکند. دیگر کسی موقع دادن و گرفتن به چشمهای آن دیگری خیره نمیشود. و دیگر کسی کاسهی طرف دیگر را برنمیگرداند؛ پر، یا خالی حتی.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها ، پیامها
برچسبها: نذری , بسم الله , مسابقه نذر , صبوری
اهمیت دادن به حرف مردم،
از آنها غولی در ذهن ما می سازد.
فرزندانمان را فدای این غول خیالی نکنیم.
این دسته از آدمها همیشه
حرفی برای گفتن دارند.
موضوعات مرتبط: کودک ، جملات زيبا ، پیامها
برچسبها: اهمیت دادن , حرف مردم , زندگی , فرزندان
فكر میكنيد چرا آدمهايی كه بيشترين فداكاری و دلسوزی را در حق ديگران میكنند و حتی در اين راه از خواستههای خود ميگذرند "نمیتوانند" به اندازه افرادی كه چنين روشی را در زندگی ندارند، محبوبتر باشند؟
برای اينكه محبوب و زيبا باشيد هرگز نقش پادری را بهعهده نگيريد تا ديگران از رويتان رد شده و لگدمالتان كنند.سعی نكنيد خودتان را به خاطر ديگران قربانی كنيد.خواستهها و نيازهایتان را با جرات بيان كنيد تا ديگران هم شما را جدی بگيرند
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، پیامها
برچسبها: فداكاری , دلسوزی , حق , زندگی
ﺯﻧﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﺮﻧﺴﺲ ﻫﺎﯼ ﺩﯾزنی لند و ﺑﺎﺭﺑﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ...
ﺷﺒﯿﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺘﻦ ...
ﺷﺒﯿﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﺴﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺍﻣﻨﺶ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﻭﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﺵ ....
ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺁﺑﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...
ﻧﻪ ﻧﺎﺧﻦ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻻﮎ ﺯﺩﻩ ...
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﺭﮊ
ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ....
ﺯﻧﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ ،
ﺯﻧﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ
ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻭ ﻋﺰﻡ ﯾﮏ ﺯﻥ ﮐﻪ ﻣﺴﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻃﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ،
ﺷﮑﻮﻩ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻨﻔﺴﺶ ﺍﺯ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﺄﺕﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ،
ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ،
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺑﺮﺍﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ...
موضوعات مرتبط: فقط خانمها ، جملات زيبا ، خانه و خانواده
برچسبها: زیبایی , زن , زندگی , واقعی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفک جونم ، خیلی وقته میخوام برات بنویسم ولی خب نمیشه
نمیخوام درموردش زیاد بنویسم چون نمیتونم احساساتم رو به طور کامل توصیف کنم
ولی پفکم ، آخ که اگه بدونی !
بهترین لحظات زندگیم همین وقتاست که کنارشم
هربار که خواستم برم پیشش حتما وضو میگیرم چون اعتقاد قلبیم اینه لحظاتی که کنارشم همش عبادته ، چون
اعتقاد دارم از بهترین بنده های خداست پس باید دستاشو با وضو لمس کنم ، به صورت ماهش با وضو نگاه کنم
هروقت میخوام برم دیدنش حتما سرراهم صدقه میدم تا خدا از عزیز دلم رفعِ بلا کنه
تو مسیر بارها آیت الکرسی رو میخونم و از خدا میخوام حافظ جان و آبروی عزیز دلم باشه ، دعا میکنم تا خدا خیر
و برکت رو همراه من وارد زندگیش کنه
بابت هرلحظه ای که پیشش هستم توی دلم الحمدلله میگم
اینا رو تا حالا براش نگفتم چون خوشم نمیاد ادای آدمای مؤمن رو در بیارم .
چون از تظاهر خوشم نمیاد .
اونم از تظاهر خوشش نمیاد .
اصلا خودشو لو نمیده ولی عاشق که باشی از لابلای حرفاش ، از رفتاراش ،
حتی از سکوتش میفهمی چه ایمان و معنویتی در وجودش موج میزنه 😢😍
بهش غبطه میخورم .
در برابر پاکی و صفای وجودش احساس کوچکی میکنم پفک 😭
اهل شعار و تظاهر نیست .
آدمی نیست که بخواد از راه اعتقاداتش نون بخوره
ولی ایمان و عقیده ش ریشه داره ، سست نیست .
خوش به حالش 😢
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
اولین باری که باباجون برام آهنگ گذاشت ، یه شعر از فریدون مشیری بود که علیرضا قربانی خونده ، من خیلی شعرش رو دوست داشتم و حفظ بودم
تازه رسیده بودم و نشسته بودم روی مبل ، آهنگ رو اجرا کرد و اومد نشست کنارم
دستمامو حلقه کردم دور گردنش و سرم رو گذاشتم رو شونه ش و شعر رو براش زمزمه کردم :
بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين مپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
بگذار سر به سينه ي من تا بگويمت
اندوه چيست ؟ عشق كدامست ک غم كجاست ؟
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمريست در هواي تو از آشيان جداست
دلتنگم ، آنچنان كه اگر بينمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شايد كه جاودانه بماني كنار من
اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت
تو آسمان آبي آرام و روشني
من چون كبوتري كه پرم در هواي تو
يك شب ستاره هاي تو را دانه چين كنم
با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو
بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت اي چشمه ي شراب
بيمار خنده هاي توام ، بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني ، گرم تر بتاب
زمزمه کردم و اشکام سرازیر شد ... 😢
اگه بدونی بابا جون چه واکنش رمانتیکی نشون داد ؟!
فکر میکنی چکار کرد ؟!
صورتم رو بوسید ؟ 😘
شعر رو باهام همخونی کرد ؟
اشکام رو پاک کرد ؟
قربون صدقه م رفت ؟ 😍
نههههههههه! هیچکدوم ! 😏
بهم گفت : چقدر شعر بلدی !!! من فوقش این شعرو بلدم :
میازار موری که دانه کش است ! 🙄😐😂
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفکم بالاخره یه روزی عاشق میشی 💑
یادت باشه وقتی عاشق شدی حتما با عشقت قدم بزن 👫
کنارش راه برو ، بچسب بهش ، شونه به شونه ، پا به پاش برو
مسیرای طولانی رو ، کوچه ، خیابون ، روز ، شب ، سرما ، گرما 🌞🌙⭐️🌤🌧
حتی وقتایی که حالت خوب نبود 🤒😷
حتی وقتایی که ازش دلخور بودی😒💔
باهاش قدم بزن ، کنارش دنیا رو مزه مزه کن ، کنارش زندگی رو بِچِش ، باهاش حرف بزن و راه برو😍
اون وقت میبینی که فرسنگها راه برات چقدر کوتاه میشه🛣
اون وقت میبینی که ساعتها راه رفتی ولی انگار چند دقیقه بیشتر نبوده⏱
اون وقت می بینی مسیری که همیشه با بی حوصلگی میرفتی برات کوتاه و شیرین و خاطره انگیز شده😃
اون وقت میبینی که همه چیز اون مسیر برات فرق میکنه ، قشنگ تر میشه ، خاص تر میشه🌾🌳🌷
پیاده روی با عشقت رو به هیچ قیمتی از دست نده🌪🌊
اگه ازش دور بودی 💕از دور کنارش باش 📞، از دور باهاش قدم بزن ، صبح که میره یا شب که برمیگرده ...
شال و کلاه کن👡👒 و راه بیفت ، تو حیاط خونه ، تو راهرو ... فرقی نمیکنه ، فقط برو ، قدم بزن
خودتو کنارش تصور کن👼
اگه احساست قوی باشه فاصله ها رو شکست میدی ، اون وقت میتونی با فرسنگها فاصله ، گرمای حضورش
رو حس کنی❤️
اون وقت میتونی نفس هاشو بشنوی ، قدم هاش رو بشمری ، حتی میفهمی کی میرسه به مقصدش🏡
وقتی رسید بدرقه ش کن
وایسا رفتنش رو نگاه کن👧
بعدش برگرد و تمام مسیر رو تا رسیدن به اتاقت ، لحظات عاشقانه تون رو ، حرفاتون رو مرور کن
یادت باشه اشکاتو کسی نبینه 😢🌹
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفک جونم آخرین باری که باباجونت رو دیدم تو هفته دهم بودی
آخرین باری که درست و حسابی باهاش حرف زدم تو هفته چهاردهم بودی
و الان تو هفته هجدهمی
چقدر روزا و هفته ها سریع میگذرند ، گاهی سخت و گاهی آسون ولی عمرمون به سرعت داره میگذره
همین هفته ها و روزها و ساعتهایی که ما ازشون غافلیم و قدرشون رو نمیدونیم و تغییر خاصی تو زندگیمون نمیفته برای تو پر از رشد و بالندگی و تحوله
تو رشد میکنی و بزرگ و بزرگتر میشی و ما ...
دعا میکنم دنیای روشنی پیش روی تو باشه عزیزم ❤️
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفک جونم سلام ! ☺️
اگه بدونی امروز چه روزی بود ؟!!! 😋
بابا جونت رو دیدم 😍
غیرمنتظره و یهویی بود برام
هم اینجا اومدنش و هم اینکه تونستم ببینمش و باهاش باشم
اصلا فکر نمیکردم امکانش باشه برم و ببینمش
میخواستم هیچی نگم
ولی خداروشکر ! نعمت دیدنش و لذت قدم زدن در کنارش رو خدا بهم داد ! صدهزار مرتبه شکرش
امروز از خاصترین روزای زندگیم بود پفک !
خیلی شیرین بود چون تونستم ببینمش ، کنارش باشم ، چشماش رو ببینم ، نفسش رو بشنوم ، منتظرش باشم ، باهاش قدم بزنم ، ازش عکس بگیرم ، باهاش حرف بزنم ، باهاش رنگارنگ بخورم
امروز خیلی بامزه بود چون ما زن و شوهر هستیم ولی باید وانمود میکردیم که نیستیم ولی انگار بعضیا میفهمیدن که هستیم شایدم نمیفهمیدن که میگیم نیستیم 😅 . بامزه بود چون بابا جونت یه آموزش +18 بهم داد ! 😬 بامزه بود چون من رو کاشته بود 😅😍
ولی من اصلا سرش غر نزدما 😌
و سخت بود ، خیلی سخت بود 😔 چون عزیزترین آدم زندگیم کسل و خسته و بی انرژی بود ، خنده هاش از ته دل نبود ؛ برای دل من بود ، نگاهش پر از خستگی بود ، صداش مثل همیشه پر از انرژی نبود . سخت بود چون عزیز دلم خسته بود ، دلش پر بود . سخت بود چون هربار میبینمش برف روزگار بیشتر از قبل رو سر و صورتش نشسته ، لاغرتر شده 😭
سخت بود چون محرم ترین آدم زندگیم کنارم بود ولی حتی نتونستم دستش رو بگیرم
پفک سخته که ببینی دلیل آرامش و خوشحالیت ، احساس تنهایی میکنه ولی کاری از دستت برنمیاد ، سخته که کوه استوار زندگیت رو خسته و بغض آلود ببینی و هیچ کاری نتونی بکنی !
چقدر امروز احساس ناتوانی کردم پفک ! 😔 بابا جونت درد دل کرد و من هیچ حرفی نداشتم که آرومش کنه ، هیچ کاری نتونستم بکنم که از بار اندوه و خستگیش کم کنم 😞 چقدر به خودم فشار آوردم تا جلوی اشکامو بگیرم 😢
آخه میدونی پفک ؟! من تو بدترین شرایط روحی هم که باشم باباجونت خیلی خوب بلده در کمترین زمان حالمو خوب کنه و خنده رو بیاره رو لبام ولی من ... ناراحتی باباجونت انقدر ناراحتم میکنه که ... 😔
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفک جونم سلام 😘
خوبی عزیزم ؟!
من که خوبم ، خیلی خوبم ! 😊 پر از عشق و انرژی 😃
امشب خیلی خوش گذشت بهم ، خیلی ☺️
آخه کلی با باباجونت قدم زدم ، اون زیر برف و من کنار بارون 😍
از دور کنارِ هم بودیم
از دور دستمو به دستش قلاب کردم و چسبیدم بهش و راه رفتم
از دور آویزونش شدم و تو برفا لیز خوردیم
از دور دستامو تو جیب کتش گذاشتم تا گرم بشه
انقدر غرق حرف زدن باهاش شدم که نفهمیدم کِی شهرو زیر پاش گذاشت و مسیر رو طی کرد ؟!
ولی خیلی خوش گذشت پفک ☺️
هنوزم که هنوزه وقتی باهاشم خودمو گم میکنم مثل دختربچه های خجالتی
هنوزم از حرفاش هیجان زده میشم و ذوق میکنم
هنوزم ازش حساب میبرم 🙈😅 تازه بیشتر از قبل
باباجونت دنیامه ، زندگیمه ، دلخوشیمه ، هستیمه ، عشقمه ❤️
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
میدونی پفک ؟!
وقتی یکی برات مهمه ، دوسش داری ، عاشقشی ، مهمترین آدم زندگیته ، نفسته ... باید خوب بشناسیش
باید علایقش ، آرزوهاش ، آرمانهاش ، خاطرات گذشتش ، برنامه های آیندش و ... رو بشناسی ...
باید اخلاقش دستت بیاد ، بفهمی چی عصبانیش میکنه ؟ چی خوشحالش میکنه ؟ چی ناراحتش میکنه ؟ چی بی حوصله ش میکنه ؟ چی حوصله شو میاره سرجاش ؟ چی خستگیش رو کم میکنه ؟ چی باعث خنده ش میشه ؟ چی اخم میاره تو صورتش ؟ و ...
شناخت به تنهایی هم کافی نیست ؛ باید بفهمی تو هر موقعیتی چطوری رفتار کنی تا بهترین باشی ! تا بودنت و نبودنت فرق داشته باشه ! تا بودنت بهتر از نبودنت باشه !
باید بدونی وقتی خوشحاله چکار کنی تا خوشحالیش دوچندان بشه ؟ وقتی ناراحته چکار کنی تا از غمهاش کم بشه ؟ وقتی عصبانیه ... وقتی خسته ست ... وقتی ...
باید بدونی کِی مثل پروانه دورش بچرخی ! کِی بذاری تو حال خودش باشه ! کِی بهش تکیه کنی ! کِی تکیه گاهش بشی !
برای فهمیدن همه اینا باید یه مدتی باهاش باشی ، از نزدیک ببینیش ، باید همه این حالتا رو در وجودش ببینی ، باید بازخورد رفتارای خودت رو ببینی تا بشناسی و بفهمی ...
تازه اینکه صرفا کنارش باشی کافی نیست ، باید دقت کنی ، حواست رو جمع کنی تا به یه شناخت خوب برسی
تازه این شناخت با یه روز و دو روز به دست نمیاد ، باید یه مدتی بگذره . شاید چند ماه هم کافی نباشه حتی
تازه اگه کسی که میخوای بشناسی یه آدم پیچیده و اسرارآمیز باشه کارت سخت میشه
حالا ببین اگه تمام راههای ارتباط و شناختت از این آدم پیچیده ی اسرار آمیز ، فقط از راه چت و تلفن باشه چقدر کارت سخت تر میشه !
وقتی یه مشت کلمه جلوی چشمات رژه برن و قرار باشه از روی اونا این آدم رو -که مهمترین آدم زندگیته- بشناسی ! بفهمی الان خوشحاله ؟ ناراحته ؟ خسته ست ؟ عصبانیه ؟ شاده ؟ بی حوصله ست ؟
وقتی تنها راه ارتباطت باهاش صدات باشه و صداش . چطور میتونی کنارش باشی ؟ چطور میتونی حواست بهش باشه ؟ چطور میتونی از غصه هاش کم کنی ؟ چطور میتونی خستگیش رو دربیاری ؟ ...
تا اشک تو چشمات رو نبینه ، تا دستاشو تو دستات نگیری ، تا نگرانی رو تو چهره ت نبینه ، تا همراهی و همدلی رو تو نگاهت نبینه ... چطور میتونی آرامشش باشی ؟!
دلم برای خودم میسوزه پفک ... 😔😔😔
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
میدونی پفک ؟!
بعضی حرفا گفتنش آسونه ولی موقع عمل که میرسه معلوم میشه چند مرده حلاجی ! اصلا شاید اولش هم خوب شروع کنی ولی وسطاش جا بزنی ، حتی شاید بدون اینکه خودت متوجه بشی کم بیاری .
مثلا ...
وقتی عاشق باباجونت شدم و باهاش پیوند همراهی و وفاداری بستم با خودم گفتم ببین ! مردی که داری بهش تکیه میکنی به اندازه کافی سختی کشیده ، به اندازه کافی از بقیه زخم خورده ، به اندازه کافی قصه پرغصه داره !
اگه میخوای همراهش باشی باید واقعا محرم غصه هاش باشی ، باید مرهم درداش باشی ، باید همراه تنهایی هاش باشی ، باید سنگ صبور روزای سختش باشی ، باید حافظ اسرارش باشی . تو دیگه حق نداری زخمی ترش کنی ، تو دیگه حق نداری تنهاترش کنی ، تو حق نداری بیتابی کنی و نق بزنی ... میتونی ؟!
به خودم گفتم ! عشق ، حقیقت بزرگ و مقدسیه . این چیزی نیست که این روزا همه دارن ازش حرف میزنن و ادعاشو دارن ولی بویی ازش نبردن . اگه میتونی پاش وایسا ، ولی اگه نمیتونی قداست عشق رو لکه دار به بی معرفتی و بی وفایی خودت نکن . میتونی ؟!
پفک ! شاید عاشق شدن دست خود آدم نباشه ولی بقیه ش تا حد زیادی به خودت بستگی داره . اینکه بتونی حق عشق رو به جا بیاری یا نه ؟! و من میترسیدم
حرفا و خواسته هایی که بابات داشت هم من رو بیشتر ترسوند. به خودم گفتم ! عشق مرد عمل میخواد ، مرد خطر میخواد . میتونی ؟!
میترسیدم ولی ارزشش رو داشت . ارزش خطر کردن و ترسیدن و جنگیدن رو داشت . بابات ارزش همه چیزو داره
با خودم قرار گذاشتم ...
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
میدونی پفک ؟! یه لذتایی تو زندگی هست که هیچی نمیتونه باهاش برابری کنه
مثل لذت وقتی که منتظرته ، وقتی که میرسی جلوی در و قبل از زنگ زدن در رو برات باز میکنه
مثل لذت وقتی که تو رو در آغوش میکشه و به خودش فشار میده
مثل لذت وقتی که تو چشمات زل میزنه و میگه دوستت داره
مثل لذت وقتی که نق میزنی ولی صبوری میکنه
مثل لذت وقتی که سر به سرت میذاره ، بهت میگه خنگ نباش ! بهت میگه کم عقل !
مثل لذت وقتی که حواست نیست و نگات میکنه
مثل لذت وقتی که زورت بهش نمیرسه و هرکار دوس داره میکنه
مثل لذت وقتی که تو گوشت نجوا میکنه
مثل لذت وقتی که چشماشو میبنده و تنش رو مسپاره دست تو ، "تو"ی عاشق ناشی
مثل لذت وقتی که تو رو بغل میکنه و میخوابه
مثل لذت وقتی که تو خواب ، خر و پف میکنه
مثل لذا وقتی که به هر بهانه ای لمست میکنه
مثل لذت وقتی که میشینه رو مبل کناریت و دستاتو توی دستاش میگیره و با حرفاش آرامش و عشق رو میپاشه توی دلت
مثل لذت وقتی که بهت میگه "برام جالبی"
مثل لذت وقتی که برات متکا درست میکنه
مثل لذت وقتی که شکلاتش رو باهات نصف میکنه
مثل لذت وقتی که نصف شکلاتش رو با دستت میگیری نه با لبت ، بعدش دلش میخواد بزنه تو سرت !
مثل لذت وقتی که جلوش زانو میزنی و دستاشو میبوسی
مثل لذت وقتی که ...
مثل تک تک لحظاتت که باهاشی
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
بارون قشنگی میباره
صدای بارون آرامش بخشه
صدای شر شر بارون ، صدای برخورد قطراتش با شیشه ، صدای برخوردش با سقف شیروونی ، صدای رد شدن ماشینا ... ترکیب همه اینا با هم یه موزیک دلنشینه
هنوز بیدارم ... مثل همه شبهای گذشته ، دلم گرفته پفک
از پای لپتاپ بلند میشم میرم کنار پنجره ، یه کم بارون رو نگاه میکنم ، انگار آسمون هم دلش پره و بغضش ترکیده ، مثل من ...
برمیگردم میشینم روی تخت
دراز میکشم و خیره میشم به سقف ، چقدر خسته م ولی خواب به چشمام نمیاد ، چند دقیقه بعد دوباره بلند میشم و میرم کنار پنجره ، آسمون هنوز داره گریه میکنه مثل من ...
برمیگردم کنار تخت روی زمین میشینم ، زانوهامو بغل میکنم ؛ نیمه شبه و وقت دعا
خدایا چی ازت بخوام ؟ تو نسبت به حال من از خودم داناتری ، تو توانای مطلقی ، تو حکیم عادلی ، تو رحمت بی منتهایی ... من نمیدونم باید چی بخوام ، خودت بهترین ها رو برامون رقم بزن که تدبیر تو بهترینه
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفک ! یه حس و حالایی تو زندگی هست که نمیشه توضیحش داد ، نمیشه توصیفش کرد ، نمیشه نشونش داد ...
فقط کسی درکش میکنه که خودش تجربه کرده باشه ، خودش چشیده باشه
مثلا نمیتونی بوی گل یاس رو برای هیچکس توضیح بدی ! چی بگی آخه ؟! راهی نداری جز اینکه یه بوته یاس یا عطر گل یاس ببری براش و بهش بگی ببین ! عطر یاس اینه ... اینجوریه !
امروز باباجونت یه حرفی بهم گفت که بند دلم پاره شد و دلم ریخت پایین !
احساسم رو از شنیدن این حرف نه میتونم توضیح بدم ، نه میتونم توصیف کنم ، نه میتونم نشون بدم ، حتی نمیتونم بگم شبیه چیه ! باید خودت بشنوی و بچشی تا بفهمی یعنی چی ؟!
فقط میتونم بگم وجودم و قلبم گنجایش احساسم رو نداره ، انگار میخوام قالب تهی کنم ! انگار قلبم میخواد از سینه م بزنه بیرون !
انگار .... نه پفک ! گفتنی نیست ، باید خودت حس کنی فقط !
مثل امروز ...
وقتی گفت :
مسأله تصاحب توست !
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
سلام پفکم
امیدوارم سالم و سرحال باشی
قول داده بودم برات از فاصله غرور تا عشق بگم
میدونی پفک ! یه چیزایی آفت عشقه مثل غرور ، مثل توقع
به هر اندازه ای که مغرور باشی از عشق خالصانه فاصله میگیری
اگه تو ابراز محبتت ، حساب و کتاب کنی که مثلا زیاده روی نشه یعنی عشقت خالص نیست
اگه رابطه عاطفی رو مثل معامله ببینی و با هر رفتار عاشقانه انتظار جبرانش رو داشته باشی یعنی عشقت ناب نیست
اگه فکر کنی که چرا همش من برم سمتش ؟ صبر میکنم تا خودش زنگ بزنه ! بهش نمیگم دلم تنگ شده تا ببینم اون چی میگه ! اصلا از خودم ضعف نشون نمیدم و نمیذارم بفهمه بهش نیاز دارم ! این فکر و خیالا همه شون مثل تیشه هایی هستن که به ریشه عشقت بزنی و نذاری بالنده بشه
پفکم ! وقتی عاشق میشی بی بهانه عشق بورز ، بدون چشم داشت ! عشق موهبت ارزشمندیه ، قیمتی تر از اینه که باهاش معامله کنی ، بی کرانه تر از اینه که جیره بندیش کنی ، قشنگ تر از اینه که آلوده به غرورش کنی
من این مسیر رو رفتم پفک ، سخته ولی شیرینه
عاشقش بودم ولی عشقم ناب نبود ، آلوده به غرور بود .
وقتی بهش محبت میکردم واکنشش برام خیلی مهم بود برای همین گاهی تو ذوقم میخورد
فکر میکردم اگه یک طرفه ابراز دلتنگی و نیاز کنم خودمو کوچیک میکنم ، فک میکردم مدل عاشقی کردن اونم باید مثل من باشه
گاهی یادم میرفت عشق من بزرگتر از این محاسبات کودکانه ست
یادم میرفت عشق ناب یعنی اینکه بی بهانه دوسش داشته باشی
اذیت میشدم
اذیتش میکردم
ولی باباجونت بهترین مرد دنیاست
با مهربونیِ تمام ، حوصله به خرج داد تا آروم آروم عاشقی کردن رو یاد بگیرم
میدونی پفک ؟! خیلی از ما آدما قدر چیزای ارزشمند زندگی مون رو تا وقتی که داریم نمیفهمیم . قدرش رو وقتی میفهمیم که از دستش بدیم یا بترسیم که از دستمون بره . منم قدر باباجونت و بزرگی عشقم بهش رو با این ترس فهمیدم
وقتی قدرش رو فهمیدم عشقم هم خالصتر و پخته تر شد
و الان بی بهانه دوسش دارم
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
سلام عشق بابا 😍😘
سلام پفک لوبیا 😊
خوبی ؟!
انشالله که خوبی ! 😊
پفک میدونی چرا عشق آمیخته با رنجه ؟!
من تجربه خودم رو برات میگم
برای اینکه عشق با دلتنگی و دوری و حسرت عجینه
برای اینکه جونت براش درمیره ولی ماه به ماه و فصل به فصل نمیتونی ببینیش
برای اینکه احساساتت فوران میکنه اما درموردش نمیتونی حرفی به کسی بزنی ، گاهی حتی به خودش نمیتونی بگی
برای اینکه بیشتر از همه آدمای دنیا دوسش داری ولی کمتر از همه میبینیش
برای اینکه حس آغوشش و لمس دستاش برات میشه یه رؤیای دست نیافتنی
برای اینکه حسرت خیلی چیزا تو دلت میمونه ، حتی حسرت قدم زدن باهاش زیر برف
برای اینکه دلت پر میشه از دلهره و گاهی تردید
اون وقت ممکنه کم بیاری ... حتی ممکنه جا بزنی ... ممکنه به تصمیمای تلخ فک کنی
همه اینا ممکنه رابطه عاشقانت رو تهدید کنه
منم این حالتا رو تجربه کردم پفک 😢😞
ولی من عاشق بهترین مرد دنیام
همیشه بهترین تصمیما رو گرفته
همیشه درست ترین کارا رو کرده
و به بهترین وجه عشقمون و زندگی مون رو نجات داده 😢❤️
میخوام اعتراف کنم پفک !
میخوام اعتراف کنم که گاهی به تصمیمای تلخ و وحشتناک فک کردم 😭 ؛ حتی شروع کردم به مقدمه چینی و برنامه ریزی
اما ...
هربار فقط کافیه چند دقیقه با عشقم حرف بزنم یا چند دقیقه ببینمش
دوباره پر از انرژی و امید میشم . تلخی ها و سختی ها برام کوچیک و بی اهمیت میشه ، زنده میشم و زندگی میگیرم
درسته ! عشق با رنج عجینه اما حقیقت عشق ، زیبایی و لذت و آرامشه
زندگی بدون عشق یه چیزیش کمه !
نه ... بهتره بگم زندگی فقط با عشق معنی داره
آدمای عاشق به درک عمیق تری از هستی میرسن بنظرم !
خدا کنه بتونی عشق رو تجربه کنی پفک ! 😊🌹
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
سلام پفکم 😘
سلام عشق بابا 😍
الان دیگه اندازه یه دونه لوبیا شدی 😃❤️
مامانی رو اذیت نکنی هااا 🌺
میدونی پفک ! عشق ، معجزه قشنگیه
عمیق ترین احساسات رو نسبت به یه نفر داری ، دنیات رنگ و بوی اون رو میگیره ، به زندگیت معنی میده ، بهت انرژی و انگیزه میده
اصلا اینجوری نیست که بیاد تو قلبت و یه بخشی از قلبت رو بگیره و جایگاه بقیه آدما تو قلبت و تو زندگیت مثل قبل بمونه !
نه ... وقتی عاشق میشی و یه نفر میاد تو قلبت که تمام وجودت رو تصرف میکنه ، همه چی رو به می ریزه
اصلا خودت همه چی رو به هم میریزی و دوباره از نو میچینی
جایگاه آدما ، اهمیت مساله ها ، احساست نسبت به همه چیز و همه کس رو دوباره میچینی
بعضی چیزا رو دوباره میذاری سرجای قبلیش
بعضی چیزا هستن جاشون رو عوض میکنی
بعضی چیزام هستن میندازی شون دور
یه خونه تکونی اساسی تو دلت اتفاق میفته
همه چی رو با وجود عشقت تنظیم میکنی
همه چیزت رنگ و بوی عشق میگیره
دیگه هرچیزی خوشحال یا هیجان زده ت نمیکنه ، هرچیزی هم غمگینت نمیکنه ، از هرچیزی هم نمیترسی... همه اینا تو چارچوب عشق برات مفهوم تازه ای پیدا میکنه
اما پفک جون درسته عشق ، سرشار از عمیق ترین لذت هاست اما آمیخته با رنجه 😔
... ادامه داره ...
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفک جونم سلام
...
از اینکه خدا تو رو به مامان و بابا هدیه داده خیلی خوشحالم 😊
الان اندازه یه دونه فندقی 😍 البته باباجونت یه چیز دیگه رو مثال زد 🙊 به دل نگیر ! شوخی کرد 😊 بابا جونت
یه بابای منحصر به فرد با ادبیات خاصه 😍 حالا یواش یواش باهاش آشنا میشی و عاشقش میشی
دلم بهم میگه یه دخمل ناز و قشنگی 😘❤️
راه پر پیچ و خمی رو در پیش داری تا بیای تو بغل مامانی ولی مطمئنم از پسش بر میای 👌
برات دعا میکنم ☺️
باباجون خیلی خوشحاله که خدا تو رو بهشون هدیه داده 😃
اولش شوکه شده بود 😳
آخه فک کنم خدا یهویی تو رو بهشون داده تا غافلگیرشون کنه ☺️
ولی خیلی خوشحاله 😊😍
اینو میشه از حال و هوا و حرفاش فهمید
مثلا از اینکه امروز گوشیش رو تو محل کارش جا گذاشته بود 🙃 از وقتی میشناسمش سابقه نداشته هااا 😄
تازه داره برات اسم انتخاب میکنه 😃 اسمایی که تو ذهنشه همشون خیلی قشنگن
به انتخاب باباجونت اعتماد داشته باش و خیالت راحت باشه که اسم قشنگی رو برات انتخاب میکنه آخه ذوق و
سلیقه باباجونت حرف نداره 👌
میدونی پفک ؟! خبر اومدنت خیلی خوب بود باعث شده باباجونت یه خورده سربراه بشه ! مثلا ظهرا برای ناهار
بیاد خونه و شبا هم ده دقیقه زودتر از همیشه میاد ! 😅
نخند پفک جونم 😅 اینا خیلی امیدوار کننده ست 😊 حالا کم کم میفهمی 🙄
خب دیگه فعلا کافیه 😊
دوستت دارم 😍
برات دعا میکنم
شبت بخیر فندق کوچولو 😘
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
سلام پفک بابا😍😘
انشالله که خوبی 😊
اون دفعه بهت گفتم که با وجود بابا جونت ، تو دیگه به سختی عاشق میشی شایدم نشی 🙄
میدونی چرا ؟
باباجونت یه بار گفت وقتی آدم یه کسی رو خیلی آدم خوبی بدونه ، بقیه رو باهاش مقایسه میکنه و وقتی امتیاز بقیه کمتر بشه تو ارتباط و تصمیم گیریش دچار مشکل میشه
اما من میخوام بگم تو وقتی بهترین آدم دنیا رو پیدا کردی ، اصلا دیگه بقیه رو نمیبینی که بخوای مقایسه کنی
به نظر من آدما عاشق کسی میشن که اون رو ارزشمندترین و لایق ترین آدم بدونن
وقتی توی زندگیت ، توی قلبت کسی رو داشته باشی که از همممه آدمایی که تا حالا دیدی بهتر باشه ، شایسته تر و لایق تر و ارزشمندتر از همه باشه
اگه چنین آدمی توی زندگیت داشته باشی دیگه بقیه رو نمیبینی ! انقد محوش میشی ، انقد غرقش میشی که دیگه بقیه به چشمت نمیان !
دنیات عوض میشه ؛ دیگه دنیای تو میلیاردها نفر آدم نداره ، دنیات یه نفره و اون یه نفر همه دنیاته ، همه زندگیته ، همه دلخوشیته
اون وقت اگه اون خوشحال باشه یعنی همه دنیای تو پر از خوشحالیه
اگه بخنده یعنی همه دنیا میخنده
اگه غمگین باشه یعنی غصه از تمام دنیا میباره روی سرت
و اگه ازت دلخور باشه دنیا برات تیره و تار میشه ، دنیا با این بزرگیش مثل یه قفس تنگ و تاریک میشه که نفسهات رو سنگین میکنه
پفکم ! گفتم نمیتونی عاشق بشی چون باباجونت بهترین مرد دنیاست . به امید خدا وقتی اومدی تو دنیای ما ، تو آغوش بهترین بابای دنیا آرامش میگیری و چشمات با برق نگاه بهترین بابای دنیا روشن میشه و زیر سایه ش بزرگ میشی و قد میکشی .
اون وقته که دیگه هیچ مردی به چشمت نمیاد چون هیچکس رو پیدا نمیکنی که بهتر از بابایی باشه .
کارت خیلی سخته پفک جونم ☺️
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
پفک جونم سلام 😘
خوبی عزیزم ؟!
من که خوبم ، خیلی خوبم ! 😊 پر از عشق و انرژی 😃
امشب خیلی خوش گذشت بهم ، خیلی ☺️
آخه کلی با باباجونت قدم زدم ، اون زیر برف و من کنار بارون 😍
از دور کنارِ هم بودیم
از دور دستمو به دستش قلاب کردم و چسبیدم بهش و راه رفتم
از دور آویزونش شدم و تو برفا لیز خوردیم
از دور دستامو تو جیب کتش گذاشتم تا گرم بشه
انقدر غرق حرف زدن باهاش شدم که نفهمیدم کِی شهرو زیر پاش گذاشت و مسیر رو طی کرد ؟!
ولی خیلی خوش گذشت پفک ☺️
هنوزم که هنوزه وقتی باهاشم خودمو گم میکنم مثل دختربچه های خجالتی
هنوزم از حرفاش هیجان زده میشم و ذوق میکنم
هنوزم ازش حساب میبرم 🙈😅 تازه بیشتر از قبل
باباجونت دنیامه ، زندگیمه ، دلخوشیمه ، هستیمه ، عشقمه ❤️
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
( نامه ای جالب و سرشار از عشق و محبت )
نمیدونم این پفک کیه ، اما خوش به حال پفک و مخاطب اصلی نامه
و اما نامه :
یه چیز رو هیچ وقت فراموش نکن پفک !
ارتباط عاشقانه ، کلاس درس نیست ، گرچه ممکنه باهم بحث علمی هم بکنید
ارتباط عاشقانه ، جلسه اخلاق نیست گرچه حتما از اخلاق همدیگه درس میگیرین
ارتباط عاشقانه ، میتینگ سیاسی نیست گرچه ممکنه با همدیگه بحث سیاسی هم بکنید
ارتباط عاشقانه ، رینگ بوکس نیست که مدام باهمدیگه زورآزمایی کنید و بخواهین برتری خودتون رو ثابت کنین
ارتباط عاشقانه ، معامله نیست که در ازای هر کاری توقع جبران داشته باشی
ارتباط عاشقانه ، رابطه عمیق روحی و قلبی دو نفره ؛ صرف نظر از تحصیلات و سن و شغل و ثروت و ...
تو زندگی عاشقانه ، قرار نیست تو ، سواد .. اطلاعات .. هوش و استعداد .. قدرت جسمی .. زیبایی .. محبوبیت یا امتیازاتت رو به رخ طرف مقابل بکشی
بلکه باید اوج علاقه و مهر و محبت و عشق و عاطفه و احساسات و گذشت و مهربونیت رو نشون بدی و محرم اسرار و مرهم دردهاش باشی
قرار نیست تو بهش ثابت کنی که بهتری ، باید ثابت کنی عاشق تری
تو رابطه عاشقانه ، مهم نیست تو چقدر سواد داری ، مهم اینه چقدر توان درکش رو داری !
مهم نیست چقدر پول داری ، مهم اینه سرمایه محبتت چقدره !
خلاصه اینکه اگه میخوای عشقت رو حفظ کنی باید از خیلی چیزا بگذری و خیلی چیزا رو در خودت بشکنی
من همه اینا رو از باباجونت یاد گرفتم 😍💋
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها
برچسبها: پفک , صفای وجود , پاک , معنوی
به آیت الله رئیسی رای ندید ، چون :
عامل مجازات منافقین آدمکش بوده ! 😁
تازه محافظش تفنگ داره!! 🔫
این که چیزی نیس
رنگ سبز میرحسین رو هم دزدیده !! ♻️
بد تر از اینا درخت امامزاده صالح رو هم قطع کرده !! 😆
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، متفرقه ، اخبار
برچسبها: آیت اله رئیسی , انتخابات , دلائل کودکانه غرب , منورالفکر
🔺حضرت زهراء سلامالله علیها :
یا على! من از پروردگارم شرم دارم كه چيزى از تو درخواست كنم كه
توان برآوردن آن را نداشته باشى
موضوعات مرتبط: فقط خانمها ، جملات زيبا ، خانه و خانواده
برچسبها: حضرت زهرا , سلام الله علیها , علی , نیاز
- این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان این جبهه اید.
- شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است .
- خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.
- در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی نکنید.... چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.
- امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است.
- در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود .
- جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ باواقعیت های تردیدناپذیراست
- دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.
- فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد .
10. فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است .
11. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم.
12. یکی از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند
13. در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛
14. مؤثرترین سلاح بینالمللی علیه دشمنان و مخالفین، سلاح تبلیغات است؛
15. من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم اول: جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم: مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی.
16. کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد.
17. کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.
18. مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عملاً در استمرار جنگ روانی با نظام و ملت ایران، معنا پیدا می کند.
19. دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند.
20. اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد.
21. برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود آید.
22. شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.
23. هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است.
24. شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و درهم تنیده ی عالم، علیه اسلام متمرکز شده است.
25. گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف نظام جمهوری اسلامی است.
26. در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ ملّی و ازبین بردن آن است .
27. تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند .
28. فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست .
29. فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند.
30. در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است
31. عرصه فرهنگی، عرصه جهاد است.
32. ما چند سال قبل از اين بحث تهاجم فرهنگى را مطرح كرديم؛ بعضىها اصل تهاجم را منكر شدند؛ گفتند چه تهاجمى؟ بعد يواش يواش ديدند كه نه [فقط] ما ميگوييم، خيلى از كشورهاى غيرغربى هم مسئلهى تهاجم فرهنگى را مطرح ميكنند و ميگويند غربىها به ما تهاجم فرهنگى كردند؛
33. تهاجم فرهنگى يك واقعيّتى است. صدها رسانهى صوتى، تصويرى، اينترنتى، مكتوب در دنيا دارند كار ميكنند با هدف ايران! با هدف ايران! نه اينكه دارند كار خودشان را ميكنند.
34. تهاجم فرهنگى يك حقيقتى است كه وجود دارد؛ ميخواهند برروى ذهن ملّت ما و برروى رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّى كودك - اثرگذارى كنند.
35. در مقابل اينها بايد چهكار كرد؟ در مقابل اينها دو چيز لازم است: يكى كار، يكى ابتكار؛ اين دو كار و اين دو نقطهى مهم را بايد در نظر [داشت]؛ بايد كار كنيم، كار هم بايد كار ابتكارى باشد.
36. ما در برخورد با مسائل تهاجمى، پديده را در اوّل ورود، حتّى قبل از ورود بايد بشناسيم.
37. دير جنبيدن، دير فهميدن، دير به فكر علاج افتادن، اين اشكالات را دارد كه بعد شما دچار مشكلاتى ميشويد كه نميتوانيد با آنها مواجه بشويد.
38. در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترين كار، انفعال است؛ زشتترين كار، انفعال است؛ خسارتبارترين كار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نبايد ما را منفعل بكند.
39. آنچه كه براى كشور ما و براى عناصر فرهنگى مهم است، گسترش كيفى فرهنگ است.
40. اساس و ريشهى فرهنگ عبارت است از عقيده و برداشت و تلقى هر انسانى از واقعيات و حقايق عالم، و نيز خلقيات فردى و خلقيات اجتماعى و ملى.
41. استقلال يك ملت فقط با استقلال فرهنگى تأمين مىشود.
42. بخش عمدهى فرهنگ، همان عقايد و اخلاقيات يك فرد يا يك جامعه است.
43. به كار فرهنگى به معناى واقعى كلمه اهتمام ورزيد.
44. به نظر ما مقولهى فرهنگ از نظر تأثيرش در آيندهى يك ملت و يك كشور، با هيچ چيز ديگرى قابل مقايسه نيست.
45. پايههاى اساسى فرهنگ هم، همين ادبيات و هنر است.
46. دستگاه حكومت و دستگاه دولت، نسبت به فرهنگ جامعه - عمدتاً مسئلهى عقيده و اخلاق - بههيچوجه بىمسئوليت نيست و نمىتواند بىتفاوت باشد.
47. فرهنگ اسلامى تسليم در مقابل خدا و برآشفتن در مقابل بديها و كجىها و نابسامانيهاست.
48. فرهنگ انقلاب ما فرهنگ توحيد و عبوديت است.
49. فرهنگ شامل ادبيات، هنر، علم، عادات و اخلاق جامعه و سنن موجود و شامل خصلتهاى ملى است.
50. فرهنگ عمومى، فرهنگ در دانشگاهها، فرهنگ در مقطع دبستان و دبيرستان - يعنى حيطهى كار آموزش و پرورش - بسيار بسيار مهمّ است. به اينها اهميت بدهيد.
51. آنچه كه براى كشور ما و براى عناصر فرهنگى مهم است، گسترش كيفى فرهنگ است. يعنى تربيت شاعر، نويسنده، هنرمند و تربيت كسانى كه بتوانند توليد هنرى بكنند و پايگاه هنرى را پيش ببرند.
52. آن چيزى كه خطر جدى است، تهاجم فرهنگى است.
53. اشكال ضايعات فرهنگى اين است كه زود فهميده نمىشوند.
54. انقلاب فرهنگى و اصل فرهنگ ملى و اسلامى ما، در معرض تهديد دشمنان قرار دارد.
55. اين جزو وظايف دولت اسلامى است كه در اين آشفته بازار احتمالى، يا حتى غير آشفته بازار، در بازار عرضهى فرهنگ و عقيده و اخلاق، نگذارد عائلهى او - يعنى ملت - دچار گمراهى بشوند؛ يعنى همان احساسى را كه انسان نسبت به زن و بچهى خودش دارد، همان را بايد نسبت به ديگران هم داشته باشد.
56. برگشت به فرهنگ فاسد و منحط غرب در جامعهى انقلابى و اسلامى ما محال و ممنوع است.
57. بسيارى از مشكلات امروز و ديروز ملت ايران، ناشى از تدابير و اعمال خصومت و بغض و كينهى دشمنان اسلام است كه انواع مشكلات اقتصادى و فرهنگى را تزريق مىكنند تا شايد بتوانند نظام جمهورى اسلامى را متزلزل كنند!
58. تهاجم فرهنگى يعنى يا تهاجم به وسيلهى ابزارهاى فرهنگى، يا تهاجم به وسيلهى عناصر فرهنگى.
59. ما دشمنان فرهنگى زيادى داريم، مبارزه با اسلام و انقلاب به صورت فرهنگى، يك چيز جدى است. اين چيزى كه ما به آن تهاجم فرهنگى مىگوييم، يك امر واقعى و حقيقى است. الان باورهاى سياسى ما، با ابزارهاى فرهنگى دشمنان هدفگيرى مىشود. باورهاى دينى ما هدفگيرى مىشود. عادات حسنهى ملت ما مورد تهاجم قرار مىگيرد و هدفگيرى مىشود. اين كار خيلى هم دقيق انجام مىگيرد.
60. مىدانيد عقبهى فرهنگى دشمن تا كجاهاست؟ مجلات، روزنامهها، راديوها، ماهوارهها، تشكيلات عظيم، كتابنويسيها، مزدورهاى قلمبهدست و قلمبهمزد، همه، عقبهى فرهنگى استكبارند!
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای ، جملات زيبا
برچسبها: جملات , کوتاه , فرهنگی , بیانات
به گل آب بدهی گلاب میدهد. یعنی همان چیز، بهترش را به شما برمیگرداند. خدا دوست دارد مثل گل باشیم، یعنی هر کس به ما محبتی کرد با محبت بیشتر پاسخ بدهیم.
هنگامی که شما را احترام کردند شما زیباتر احترام کنید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: گلاب , محبت , احترام , خداوند
کنار چای تلخ همیشه یا قند است یا شکر ، به همین خاطر هم هست که گوارا میشود. یادت باشد بعضیها مثل چایاند ؛ یعنی تلخاند . پس با آنها شکر باش یعنی شیرین حرف بزن ، شیرین رفتار کن. به قول سعدی شیرین حرکات باش و این سفارش خداست.
بدیهای دیگران را با خوبیهای خود دفع کن.
یعنی اگر دیگران تلخ بودند ، شیرین باش.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: چاي تلخ , شكر , گوارا , بدي ديگران
آب، گوارا است و صدای آب هم آرامبخش است، اما آبی که زلال باشد، وگرنه آب گل آلود نه گوارایی دارد و نه آرامش میبخشد. من و تو مثل آبیم؛ اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنار ما به آرامش خیال میرسند و در کنار ما راحت و آسودهاند و گرنه مایهی رنج آنها خواهیم بود.
و چیزی که آدم را زلال و تصفیه میکند تقواست. تقوا یعنی، نامردی نکن! بی انصاف نباش! حرف کسی را پیش کسی نبر! قرآن از ما همین را میخواهد:
«اتَّقُوا اللهَ»
باتقوا باشید
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: آب گوارا , آلوده , گناه , تقوا
وقتی پا از کفش بیرون میآوری، راحت میشوی، یک نفس راحت میکشی؛ بهخصوص وقتی راه طولانی هم طی کرده باشی و از طرفی تابستان هم باشد، حرارت و گرما هم باشد، زیر سایه یک درخت هم باشی و پا را هم تا زانو در یک چشمه زلال و خنک بگذاری.
یادمان باشد خیالات ما چیزی شبیه کفشهای تنگاند به خاطر همین هم است که احساس رنج و عذاب میکنیم، اذیت میشویم، و البته تا از این خیالات بیرون نیاییم احساس راحتی و نشاط و لذت نخواهیم کرد. مولوی هم همین را میگفت:
«تا برون نایی نبگشاید دلت»
یعنی تا از این کفش خیالات پا بیرون نکشی دلت باز و شاد نمیشود، بلکه همیشه احساس دلتنگی خواهی داشت.
قرآن هم همین را میگوید:
کفشهایت را بیرون کن، یعنی کفشهای خیالاتت را، چیزهایی که پای تو را سخت بستهاند و نمیگذارند حرکت کنی.
البته کفش خوب است به شرط اینکه طبی باشد، اندازه باشد، آنوقت نه فقط خوب است بلکه لازم هم هست. خیالات هم همینطورند؛ خیالاتی هستند که دائم آدمی را رنج میدهند و خیالاتی هستند که آدمی را خوش و خرم و با نشاط میکنند.
مسئله خیالات را دست کم نگیریم. آدمها متأسفانه با خیالات خود زندگی میکنند.
«بر خیالی صلحشان و جنگشان
و زخیالی فخرشان و ننگشان»
یعنی اگر آدمها را با هم در جنگ و نزاع میبینی صدی هشتاد آن ریشه در خیالات باطل و بیاساس دارد.
مثلاً اگر کسی از کنار ما رد شود و سلام نکند، به ما بر میخورد، این است که دائم در ذهن خود با او میجنگیم و در نهایت هم دست به کار شده و درگیر میشویم.
یا کسی با ما سرد میگیرد و ما خیال میکنیم او از ما خوشش نمیآید و تصور میکنیم به دنبال این خوش نیامدن هم با ما برخورد خواهد کرد، در نتیجه ما هم مهیای برخورد و درگیر شدن میشویم و با کمترین بهانهای با او گلاویز میشویم!
بد نیست در همینجا داستان کوتاهی بشنوید:
نقل میکنند خانمی نامهای به خدا نوشت که خدایا من مهمان دارم لطفاً صد دلار برای من بفرست!
و نامه را در پاکتی گذاشت، و روی آن نوشت نامهای به خدا و در صندوق پست انداخت.
پستچی طبق معمول آمد و صندوق را خالی کرد و نامهها را به اداره برد. وقتی که میخواستند بر اساس آدرسها نامهها را دستهبندی کنند، به نامه پیرزن برخورد کردند و دیدند نوشته است نامهای به خدا.
به رئیس اداره اطلاع دادند که چنین نامهای در بین نامههاست! رئیس دستور داد نامه را باز کنند. آنها هم نامه را باز کردند و خواندند و خندیدند، و هر کس هم چیزی گفت.
ولی آقای رئیس گفت: این پیرزن با یک باور و اعتقادی این نامه را نوشته، پس بیایید باور او را خراب نکنیم! گفتند: چه کنیم؟ گفت: هر کس به اندازهای که میتواند کمک کند و کمکها را برای او و از طرف خدا میفرستیم.
همه کمک کردند و مجموعاً 97 دلار برای پیرزن ارسال کردند.
پیرزن وقتی که آنها را شمرد دید 97 دلار است گفت: خدایا! میدانم تو 100 دلار فرستادهای ولی این پستچیها 3 دلار آن را دزدیدهاند!
و آنگاه سریع شال و کلاه کرد و راهی اداره پست شد، و داد و فریاد راه انداخت که چرا 3 دلار مرا دزدیدهاید!
حال ممکن است شما با شنیدن این داستان شگفتزده شوید و یا به تمسخر بخندید، ولی باور کنید. به قول مولانا:
«بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن»
حقیقتاً این داستان، داستان واقعی خود ماست یعنی نوع دعواها و نزاعهای ما با یکدیگر یک چنین وضعیتی دارد و غالباً ریشه در خیالات موهوم و بیاساس ما دارد.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: كفش , نفس راحت , رنج , خيالات
وقتی بخواهند بفهمند که یک ظرف چینی سالم است یا شکسته تلنگری به آن میزنند و از جِنس صدای آن میفهمند که سالم است یا نه، سیدالشهداء(ع) یک تلنگر خیلی ظریف به حُر زد و فرمود:
«ثَکَلَتکَ اُمُّکَ، ما تُریدُ»
مادرت به عزایت بنشیند چه میخواهی؟
و حر هم جواب داد، اما با جواب خود نشان داد که سالم و سلامت است.
او گفت: نام مادر مرا بردی، ولی من نام مادر تو را نمیبرم.
یعنی ادب را نگاه داشت و البته ادب هم او را نگاه داشت.
«نگاه دار سر رشته تا نگه دارد»
پس میتوان نتیجه گرفت که یکی از درسهای بزرگ محرم و عاشورا این است که اگر ادب را رعایت کنیم و حریم و حرمتها را نگاه داریم، آنها نیز ما را حفظ میکنند و نگاه میدارند.
«از خدا خواهیم توفیق ادب»
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: تلنگر , امام حسين , محرم و عاشورا , ادب
کسانی که عینک میزنند دایم عینک خود را تمیز میکنند وگرنه درست نمیبینند.
عینک اگر تیره باشد تیره میبینند.
تمیز کردن هم البته با ملایمت و با دستمال لطیف و حریر مانند است. کسی را نمیبینی که عینک خود را با اسکاج یا سیم ظرفشویی پاک کند.
حالا به یک معنا همه ما بر چشمان خود عینک داریم.
عینک ما ذهن ماست، یعنی ما با ذهن و ذهنیتهای خود عالم و آدم را میبینیم.
یعنی پیشزمینهها بر داوریهای ما اثر دارند.
مادرها را ببین از دختر خود هزار ناسزا میشنوند اما به دل نمیگیرند و توجیه هم میکنند، اما از عروس خود کمتر از گل بشنوند گُر میگیرند؛ این به خاطر چیست؟ جز به خاطر تصورات و تخیلات باطل و بیاساسی است که مادرها نسبت به عروسهای خود دارند؟ از قبیل اینکه او میخواهد فرزند مرا و جگر گوشهی مرا از من بگیرد و یا...
یعنی این برخوردها ریشه در خیالات دارد.
و این جنس خیالات دامنگیر غالب ما آدمها هست.
«تو جهانی بر خیالی بین روان»
خیالات رشتهای بر گردن ما دارند که به هر کجا که بخواهند میکشند.
شاید شنیدن این داستان خالی از لطف نباشد:
کسی میگفت: در فرودگاه بودم. از فروشگاه کتابی و از غرفه بیسکویتی خریدم.
روی صندلی به انتظار نشستم. از بیسکویتی که کنارم بود یکی برداشتم، اما دیدم پیرمردی هم که در کنار من نشسته است، بدون تعارف و بدون اجازه گرفتن از بیسکویت من بر میدارد.
من یکی برداشتم، او هم یکی. خیلی ناراحت شدم اما روی خود نیاوردم. دوباره برداشتم او هم برداشت. نگاهی تند به او کردم اما او لبخند زد.
تا اینکه بیسکویت آخر را دو قسمت کرد قسمتی خود در دهان گذاشت و قسمتی هم برای من گذاشت. با عصبانیت برخاستم و با نگاهی زهرآلود از او فاصله گرفتم.
در هواپیما کیفم را باز کردم تا کتاب را بردارم، ولی دیدم بیسکویت من در کیفم است! تازه فهمیدم که من بیسکویت آن پیرمرد بیچاره را میخوردم در حالی که خیال میکردم بیسکویت خودم است و به خاطر این خیال غلط و ناصواب، در ذهن و خیال خود چه ناسزاهایی که نثار او کردم!
بپذیریم که غالباً نزاع و درگیریهای ما ریشه در چنین اندیشهها و خیالات نادرست و ناچیز دارد.
توصیه و تأکید دین بر زدودن این گونه خیالات و گمانهای باطل و ناچیز است.
عنوان سوء ظن که این همه در روایات و آیات به گونههای گوناگون مذموم شمرده میشود به همین دلیل است، یعنی ذهن خود را باید شست.
همان که سهراب میگفت: «چشمها را باید شست.»
و پیشتر از او حافظ گفت: «شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام.»
و پیش از حافظ البته مولانا گفته بود:
«پاک کن دو چشم را از موی عیب
تا ببینی باغ و سروستان غیب»
البته یادمان باشد یکی از ورودیها و مدخلهای عمدهی خیالات، شنیدههای ما هستند. از این رو سفارش دین بر این است که نسبت به بدیهای دیگران چشم باشید و نسبت به خوبیهای ایشان گوش.
یعنی اگر کسی خوبی دیگری گفت سراپا گوش باشید و بشنوید ولی نسبت به بدیهایی که از دیگران یاد میشود سراپا چشم باشید. بگویید من باید ببینم و تا نبینم نمیپذیرم.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: عينك , ملايمت , ذهن , بي اساس
خوشا به حال آن گلی که سر راه آب قرار گیرد؛ سبز میشود، بالنده میشود، بالا میآید، رنگ و رو پیدا میکند، عطر و بو پیدا میکند، تماشایی میشود؛ کنارش مینشینی، شاد میشوی، شاداب میشوی.
و بدا به احوال آن گل و گیاهی که از آب دور بیفتد؛ پژمرده میشود، خشکیده میشود، زباله میشود، و دیگر به درد سوختن میخورد و بس.
آدمی همان گل است، همان گیاه است و خدا همان آب، آب حیات.
خوشا به حال کسی که بر سر راه خدا قرار گیرد؛ چه تماشایی میشود! چه طراوتی پیدا میکند! و چه رایحهای!
و بدا به احوال کسی که از خدا دور افتد؛ مثل گلی میماند که از آب دور باشد یا از آفتاب محروم شده باشد.
«با تو حیات و زندگی، بی تو فنا و مُردَنا
زآنکه تو آفتابی و بی تو بود فُسُردنا»
و البته آنچه آدمی را بر سر راه خدا قرار میدهد، بندگی و طاعت حق است آن هم بی هیچ چون و چرا.
«مزن ز چون و چرا دم که بنده مُقبِل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت»
پس اگر بندهای تسلیم باش! اگر بندهای چون و چرا نکن! هرگز نگو تا ندانم تا نفهمم مثلاً نماز چه خاصیتی دارد نمیخوانم!
جان من! وادی زندگی با عرصه معنوی متفاوت است و تفاوت از زمین تا آسمان است.
در زندگی اول علم است و بعد عمل، نخست باید بدانی و آنگاه باید به کار ببندی.
فیزیک را میخوانی و میدانی و آنگاه به کره ماه میروی وگرنه امکانپذیر نیست.
شیمی را میخوانی و میدانی و آنگاه دارو میسازی و جز این راهی نداری.
اما در عرصه معنا و معنویت ماجرا معکوس است. یعنی اول باید عمل کنی؛ آنگاه خواهی یافت.
یعنی نماز را باید بخوانی طبق آداب هم باید بخوانی و آنگاه به معرفت و آگاهی و علم دست مییابی.
این صریح سخن خداوند است:
بندگی کن، یعنی عمل کن تا باور و یقین و معرفت و آگاهی به سوی تو بیاید.
و البته بندگی تقوا را به بار مینشاند.
و تقوا یعنی نگهداری. و متقی کسی است که خود را نگه میدارد و خود نگهدار است از آنچه او را از خدا دور میسازد.
و این خود نگهداری و تقوا چه برکاتی که دارد.
اول برکت آن آسانی در زندگی است.
هر کسی تقوا پیشه کند خداوند برای او آسانی قرار میدهد.
و این نه به معنی این است که سختیها به کنار میرود، نه! یعنی در کنار سختیها احساس سختی نخواهی داشت و به آسانی آن را پشت سر میگذاری.
درست مثل اسب سواری که بر روی موانع به آرامی و آسانی و سلامت عبور میکند و البته چه لذتی که میبرد.
هنر تقوا این است که از آدمی سوارکاری ماهر و توانا میسازد، که تنها عشق او رسیدن به موانع و عبور از روی آنها خواهد بود.
دیگر از آثار و برکات تقوا این است که یا در مخمصه قرار نمیگیری و یا راه گریزی پیدا خواهد شد.
هر کسی تقوا پیشه کند خداوند برای او راه گریز و خروج از اضطرارها و مخمصهها قرار میدهد.
پس اگر دیدی سختیها بر تو سخت میگیرند و یا در مخمصهای گرفتار آمدهای و از هیچ سو و هیچ طرف راهی و روزنهای در پیش نیست بدان که در جایی تقوا را پیشه خود نساختهای.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: گل , عطر و بو , راه خدا , بنده
آب خیلی لطیف است، اما همین آب لطیف آهن سخت را با همه استحکام و مقاومتش از پای در میآورد.
ما هم باید یاد بگیریم که لطافت و نرمش و مدارا حریف را هر قدر هم که صلابت داشته و سرسخت باشد از پای در میآورد.
لذا سیدالشهداء(ع) فرمود: هر گاه در کار کسی فرو ماندی، «کان الرفقُ مِفتاحَه» یعنی رفق و مدارا کلید خوبی است و با حریف خود مدارا کن.
خود آن نازنین بسیار اهل مدارا بود. هنگامی که شمر به او اهانت کرد، مسلم ابن عوسجه ناراحت شد و خواست او را با تیر هدف قرار بدهد، ولی حضرت مانع او شد و این در حقیقت دعوت به مدارا بود؛ یعنی با او مدارا کن که همین مدارای تو او را از پای در میآورد. پس یکی از درسهای بزرگ عاشورا انعطاف و مدارا است حتی در برابر دشمن.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل آب , استحكام , صلابت , امام حسين
دارو تلخ است؛ خاصیت آن هم به تلخی است، اما شیرینی سلامت و بهبود در پی دارد.
به شرط اینکه در وقت و زمان خود مصرف شود، و دیر یا زود نشود.
و دیگر آنکه اندازه آن هم مراعات شود و کم یا زیاد نشود، اگر گفتهاند شربتی را دو پیمانه مصرف کن و دیگری را سه یا چهار پیمانه، به همان میزان باید مصرف شود.
از طرفی هم البته باید پرهیز را مراعات کرد، یعنی در کنار آن هر چیزی را نباید خورد.
حال، نماز چیزی دقیقاً شبیه داروست.
یعنی مثل دارو تلخ است، هر کس بگوید شیرین است شیرینعقل است.
مگر میشود صبح سرمای زمستان توی جاده از اتوبوسی پیاده شوی، و در هوای سرد وضویی بسازی و با لرز و سرما نماز بخوانی و شیرین باشد؟ یا غرق فیلم یا غرق گفتگو باشی و مؤذن اذان بگوید و بلند شوی و راهی مسجد شوی و شیرین باشد؟
البته نه فقط نماز بلکه هر عبادت دیگری هم همینطور است، اساساً حق، اینگونه است امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: الحق مُرّ، یعنی حق تلخ است. نماز هم که حق است پس تلخیهای خود را دارد.
بله، اگر انسان نسبت به حقیقت نماز فهم و معرفت پیدا کند تلخی آن شیرین و آسان میشود. از این رو در دعا از خدا میخواهیم، خدایا شیرینی ذکر خودت را به ما بچشان. یعنی خدایا به ما معرفت کرامت کن!
دیگر آنکه نماز مثل دارو زماندار است و باید زمان آن را رعایت کنیم، یعنی در وقت خود بخوانیم.
چون فلسفه نماز احساس عظمت حق است و این احساس برای کسی اتفاق میافتد که نماز را در اول وقت خود بخواند. کسی که با تأخیر، نماز خود را میخواند در حقیقت با تأخیر خود فریاد میکند که خدایا! تو عظیم نیستی، پول عظیم است، کسب و کار عظیم است، تفریح و تفرج عظیم است. اگر تو عظیم بودی که من همان ابتدا حرف تو را گوش میدادم.
دیگر اینکه مثل دارو باید کنار نماز پرهیز هم باشد، پس اگر نماز حق است باید از باطل فاصله گرفت، یعنی نباید به منکر و فحشایی آلوده شد. وگرنه خاصیت نماز را از بین میبرد.
شما وقتی یک فضا را با وسایل گرمایشی گرم نگه میداری باید تمام روزنهها و دریچهها و درها را ببندی، و گرنه انرژی را هدر دادهای. چرا نماز برای ما حرارت و گرمایی ایجاد نمیکند، چون پنجره گوش، پنجره چشم، پنجره دهان باز است و هر چیزی را میشنویم، هر چیزی را میبینیم، هر چیزی را میگوییم.
درست مثل انباری که پر از گندم باشد اما روزنهها هم باز باشند. اینجاست که همه چیز طعمه موش و مور و ملخ شده و از دست میرود.
«گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست»
خلاصه اینکه هر کس میخواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت و گرمای آن برخوردار باشد باید این پنجرهها و روزنهها را یکی پس از دیگری بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز کند، نه اینکه پیوسته از سر هوا و هوس و میل، چشم و زبان و گوش خود را باز بدارد.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: داروی تلخ , سلامت , مراعات , زمستان
هر وقت خواستی پارچهای بخری آن را در دست مچاله کن و بعد رهایش کن، اگر چروک برنداشت جنس خوبی دارد.
حال، آدمها همین طور هستند. آدمهایی که بر اثر فشارها و مشکلات، شیوه و اخلاق و رفتارشان عوض میشود و چروک بر میدارند اینها جنس خوبی ندارند.
ولی جنس پیامبر(ص) خوب بود. میفرمود: هیچ پیامبری به قدر من اذیت نشد و آزار ندید. با این وجود پیامبر هیچ گاه خم به ابرو نیاورد. هیچ گاه شیوه و شخصیت او تغییر نکرد؛ چون شخصیت او با نخ آیات الهی بافته شده بود در حقیقت اخلاق او اخلاق قرآن بود یعنی او قرآنی زندگی میکرد.
بیاییم پیامبر(ص) را اسوهی خود قرار دهیم و ما هم همچون او بر اساس قرآن مشی و مشق کنیم.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل جنس پارچه , مشكلات , اخلاق , پيامبر
خاک چرا سبز میشود ؟ زمین چرا مزرعه یا باغ میشود ؟
چون تسلیم است، تسلیم زارع یا باغبان.
یعنی وقتی آن را شیار میزنند زیر بار میرود بر خلاف سنگ. یا وقتی میخواهند در دل آن بذر یا نهال بکارند تسلیم است و میپذیرد، بر خلاف سنگ.
یا وقتی آب و کود به آن میدهند میپذیرد و پس نمیزند، برخلاف سنگ.
مولانا همین ویژگی خاک را دیده بود که میگفت: خاک باش! یعنی مثل خاک تسلیم باش.
چون خاک به خاطر همین تسلیم بودن است که در موسم بهار سبز و خرم میشود، و از دل آن انواع گلها و ریاحین سر میزند.
و یادمان باشد آنچه دین از ما میخواهد همین خاک بودن است، یعنی خاکی بودن و تسلیم بودن است.
اساساً دین چیزی جز تسلیم نیست.
دین در نزد خداوند یعنی تسلیم بودن.
تسلیم اولین تعلیم و درس نماز است.
اینکه در ابتدای نماز دستها را بالا میبریم یعنی: خدایا! تسلیم توایم، اسیر توایم، گوش به فرمان توایم.
«حکم آنچه تو فرمایی»
و فرمان خدا همان است که در قرآن کریم آمده است.
پس کسی که دستها را بالا میبرد، باید پس از نماز، قرآن را باز کند و بخواند و طبق آن رفتار و زندگی کند.
سرّ اینکه میگویند بعد از نماز قرآن بخوان! به خاطر این است که در ابتدای نماز دستها را بالا بردهای و گفتهای: خدایا! تسلیم توام. پس باید بعد از نماز قرآن را باز کنی تا آنچه او گفته است بشنوی و به کار ببندی.
پس اگر قرآن را باز کردی و خواندی که قولا له قولاً لَیِّناً، دیگر باید از آن پس با زن و بچه خود با دوست و رفیق خود حتی با دشمنان نادان خود به نرمی سخن بگویی.
یعنی کسی که در نماز دستها را بالا میبرد، باید با دیگران نرم سخن بگوید، وگرنه دستها را بیخودی بالا برده است!
و سخن اگر نرم باشد البته به دل خواهد نشست. و هم اینکه موجب میشود به دوستان خود بیفزایی.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: درختها را ببین. آنکه چوبش نرمتر است (مثل بید مجنون) شاخ و برگ آن هم بیشتر خواهد بود.
و دیگر آنکه سخن نرم موجب میشود از دشمنی دشمنان کاسته شود. چرا قصابها دائم کارد خود را تیز میکنند؟ چون به گوشت خورده و گوشت نرم است و این نرمی موجب کندی آن میشود. کسانی هم که با آدم با تندی رفتار میکنند اگر با نرمی با ایشان رفتار کنیم در دشمنی خود کند خواهند شد و دیگر قدرت برش خود را از دست خواهند داد.
بگذریم...
میبینی که لازمه بالا بردن دستها در نماز، نرمی گفتار و نرمش در رفتار آدمی است.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: خاك , سبز , تسليم خدا , اطاعت
آقا دامادها را در شب خواستگاری ببین!
ببین چه مؤدباند! چه با وقار! چه سر به زیر! چه کمحرف! چه مرتب!
خانوادهها و همراهان گل میگویند، و گل میشنوند، همه شوخی و مزاح میکنند، اما داماد ساکت و سنگین و موقر و خاموش گوشهای نشسته، و دلهره تمام وجودش را گرفته، و هرگز خودش را همراه و همرنگ با دیگران نمیکند. چرا؟
چرا داماد همرنگ نمیشود، چرا مثل دیگران راحت نیست؟
چون پیش خود میگوید: آنکه زیر نظر است یا آنکه قرار است انتخاب شود منم، نه دیگران.
یادمان باشد کسی که آن بالا نشسته، و به ما نظر دوخته قرار است انتخاب کند. اگر این حقیقت را میدانستیم نگاهمان از دیگران گرفته میشد و از دیگران تأثیر نمیگرفتیم و همساز دیگران نمیشدیم و همیشه همان گونه بودیم که آقا دامادها!
مولوی، شب خواستگاری پسرش گفت:
پسرم! همیشه چنان باش که امشب.
یعنی میبینم امشب خیلی سنگین و رنگین نشستهای. میبینم حساب شده نگاه میکنی، حساب شده حرف میزنی. میبینم خائف و ترسان هستی، پاک و تمیزی، با خود گل و شیرینی داری، و کام دیگر را شیرین میکنی. میبینم که خودت را همرنگ جماعت نمیکنی. پسرم! همیشه چنان باش.
همه مشکل ما آدمها همین «همه» است، همهاش میگوییم: همه چنیناند و چناناند.
یادمان باشد این همه، همه را زمین میزند.
چرا مثل دوندهها نباشیم که در دویدن نگاهشان فقط به پیش است و به خط پایان و هرگز به همراهان هیچ کاری ندارند، بلکه میخواهند همیشه از آنها جلوتر باشند.
یکی از تعلیمات بزرگ و البته غیر مستقیم نماز همین است. چرا میگویند نماز صبح را بلند بخوان، یا نماز ظهر را آهسته بخوان!
چون صبح زمان سکوت است، میگوید: بلند بخوان یعنی خودت را همرنگ با شرایط نکن!
و ظهر سرو صداست و پر از شلوغی، به همین خاطر میگوید آهسته بخوان یعنی خودت را همراه نکن!
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل داماد , نماز , آداب , دونده
عقربههای قبلهنما را ببین که پیوسته لرزاناند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند.
دل آدمی نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است مگر اینکه با خدا همسو شود و همواره در یاد خدا باشد.
پیامبر(ص) همواره دلی آرام داشت. چرا؟ چون پیوسته در یاد خدا بود:
«لایقُومُ وَ لایَجلسُ اِلّا علی ذکرِ اللهِ»
در تمام نشستها و برخاستها یاد خدا میکرد. البته نه به این معنا که دائم تسبیح به دست بود. بلکه هر کجا میخواست کاری انجام دهد، میگفت: اگر خدا الان جای من بود، چه میکرد؟
و یاد خدا به این معناست.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل قبلهنما , دلنوشته , جملات زيبا , خداوند
روی تمام داروها نوشته: «مصرف طبق دستور پزشک.» چرا؟
چون دارو اثر دارد، بهخصوص روی اطفال. به همین خاطر مینویسند: از دسترس کودکان دور نگه دارید.
یادمان باشد سخن و حرف هم در نگاه قرآن کریم و اهل بیت(ع) چیزی شبیه داروست. یعنی مثل دارو اثرگذار است، بهخصوص روی بچه ها.
این است که سخن گفتن هم باید طبق دستور طبیب باشد.
و طبیب خداست.
یکی از نامهای خدا در جوشن کبیر طبیب است.
پس، او باید بگوید چه چیزی بگو و چه چیزی نگو.
در قرآن کریم کم نداریم که خداوند میگوید: بگو، یا میگوید: نگو.
خیلی از انحرافاتی که امروز در فرزندان خود میبینیم، به خاطر حرفهایی است که در کودکی به خورد آنها دادهایم؛ یعنی متأسفانه روی حرفها دقت نکردیم.
پدر یا مادر همیشه به فرزند خود میگفت: بچه خوشگلم! بچه قشنگم! غافل از اینکه این «قشنگم»، یا «خوشگلم»، دارو بود و بیجا به او میداد.
عوارض و آثارش هم امروز پیداست. مثلاً دائم برابر آینه میایستد. چرا؟ چون خوشگلی و قشنگی در ذهنش شکل گرفته.
وقت ازدواج هم که میشود آنچه برایش مهم است قشنگی و زیبایی طرف مقابل است. هیچ چیز دیگر برایش مهم و ملاک نیست، چون از بچگی با او اینجوری حرف زدهاند.
اگر همان وقت میگفتند: بچه عاقلم! دیگر عقل و فهم در پیش او معنا پیدا میکرد و محور میشد.
و دیگر اینقدر به ظاهر خود توجه نمیکرد، و این قدر به ظاهر دیگران توجه نداشت و وقتی که میخواست ازدواج کند تنها به قیافه طرف نگاه نمیکرد بلکه به فهم و عقل و درایت او هم التفات داشت.
ببینید قرآن کریم به عیسی مسیح(ع) کلمه گفته است. میگوید او کلمهای است از نزد ما چرا چنین میگوید؟
چون میخواهد کلمه و سخن را معنا کند.
میخواهد بگوید: من به چیزی کلمه میگویم که مثل عیسی مسیح(ع) پاک باشد، و مثل او حیاتبخش
باشد، و مثل او مبارک، و مثل او پخته و مثل او شفابخش باشد.
خلاصه، کلمه باید پیامبری کند، هدایت کند، و راهی را روشن کند، و خط و جهتی بدهد.
حال به خود راست بگوییم، آیا تا کنون کلمهای به زبان راندهایم، آیا در میان آنچه گفتهایم، کلمهای هم به چشم میخورد؟
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: دارو , طبيب , جملات زيبا , دلنوشته
ماهی بیچاره گذارش به کنار ساحل میافتد، کرمی معلق میبیند و غافل از آنکه در پس آن قلابی تیز در کمین نشسته است، با چه حرص و شتاب و ولعی شتابان به سراغ آن میرود و آن را به دهان میکشد و همین که از دریا بالا آمد، چه لرزهای بر اندام او میافتد. تازه میفهمد چه داده و چه گرفته است. آنچه داد دریاست و آنچه گرفت، یک کرم، آن هم مرده و فرو نبرده!
حال قصه یوسف(ع) یک چنین معاملهای را به نمایش میگذارد، و از مردمی یاد میکند که یوسف(ع) را دادند و در عوض درهمی چند گرفتند.
آنان یوسف را فروختند به بهایی اندک یعنی درهمی چند.
و آنان نسبت به یوسف بیرغبت بودند.
البته چنین معاملهای برای ما نباید جای هیچ شگفتی داشته باشد، چون در حقیقت این داستان داستان ما نیز بوده و هست.
«بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن»
به قول مولانا اگر باور نمیداری سری به بازار شهر بزن تا با چشم خود و به عیان چنین معاملهای را بارها و بارها ببینی.
«در شهر ما نک احمقی خوش میفروشد یوسفی
باور نمیداری ز من، بازار شو، بازار شو»
با این تفاوت که آنها یوسف را فروختند و ما خدای یوسف را. چون وقتی کسی به دروغ جنسی که ده تومان ارزش دارد را به یازده تومان میفروشد، او خدا را به یک تومان داده است، پس باز هم به فروشندگان یوسف!
این است که حافظ خیرخواهانه نصیحت میکرد و میگفت:
«یار مفرو
ش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود»
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: ماهي , جملات زيبا , دلنوشته , ساحل
یک کلید باید راست باشد تا قفلی را باز کند وگرنه با کلیدی کج هیچ قفلی گشوده نمیشود. همانطور که یک خطکش باید راست باشد تا بتواند خطی راست پدید آورد، وگرنه خط کشی که خود کج است کجا میتواند خطی را راست نماید.
حال دروغ مثل کلید کج و خطکش کج است، و کجا میتواند گرههای ما را بگشاید و کجیها را از ما دور کند. دروغ خود زشت است آن هم آنقدر زشت که دروغگو از دروغگو بدش میآید. حال چیزی چنین زشت آیا میتواند زندگی ما را زیبا کند؟
و قصه یوسف(ع) این حقیقت را به نمایش گذاشت که دروغ فروغ ندارد و نه پیش میرود و نه پیش میبرد. اگر قرار بود دروغ کارها را به سامان کند و گرهها را بگشاید، گره از کار فروبسته برادران یوسف میگشود؛ مگر آنان کم دروغ گفتند؟
گفتند: یوسف را به تفریح و بازی میبریم اما دروغ بود.
گفتند: به مسابقه رفتیم، اما دروغ بود.
گفتند: گرگ آمد یوسف را درید، اما دروغ بود.
جامهاش را با خون بزغالهای خونین کردند و گفتند: خون یوسف است، اما دروغ بود.
اشک میریختند، اما دروغ بود.
سراپا دروغ بودند و دروغ گفتند.
«دستشان کژ، پای شان کژ، چشم کژ
مهرشان کژ، صلحشان کژ، خشم کژ»
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: كليد گنج , دروغ , زشت , يوسف
انسان های بزرگ دو تا دل دارن :
دلی که درد می کشه و پنهانه و دلی که می خنده و آشکاره ...
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: انسان بزرگ , دلنوشته , پند , دل
عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگویم .. ! ! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم .. ،
تا همه فکر کنند . . .
نه دردی دارم و نه قلبی
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: دلنوشته , تنهائي , چهره , خندان
دل ساده من
در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم...
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من...
چه خردسال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من ...
از تبار دیوارهای کاهگلی است !!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساده
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: دلنوشته , تنهايي , سكوت , خردسال
دانههای انار چون کنار هماند، چون دوشادوش هماند به یکدیگر شکل و شخصیت میدهند. ما هم مثل دانههای اناریم؛ یعنی وقتی هویت پیدا میکنیم و معنا و معنویتی به چنگ میآوریم که با هم باشیم.
به خاطر همین بود که علی(ع) وصیت کرد:
«اِیّاکُم وَ التَقاطُع وَ التَدابُر و التَفرُّق»
بپرهیزید از گسستگی و پشت کردن به یکدیگر و جدایی.
یادمان باشد جدایی و پشت به یکدیگر کردن آدمها را بیخاصیت میکند.
میگویی: نه؟ یک اره را بردار و نگاه کن!
دندههای ارّه را ببین! ببین چگونه شانه به شانه هماند! ببین چگونه پا به پای هماند! به خاطر همین هم است که برش دارند و میبُرند و پیش میروند و کار را هم پیش میبرند.
حالا اگر دندهها از هم جدا بودند یا به یکدیگر پشت میکردند، یعنی یک دنده رویش اینطرف بود و یک دنده رویش آنطرف بود، آیا میتوانستند برش
داشته و یا کارایی داشته باشند؟ هرگز. حال ما هم همینطور، یعنی این داستان، داستان ما هم هست بهخصوص بستگان و خویشان که اگر با هم نباشیم و با یکدیگر صله رحم نکنیم فَشَل میشویم.
این است که علی(ع) میفرمود:
«وَیلکَ قَطِیعَةَ الرَحِم»
وای بر تو اگر قطع رحم کنی.
البته قطع رحم نکردن یا صله رحم کردن، تنها به معنی رسیدن به یکدیگر نیست، بلکه به معنای رسیدگی نسبت به یکدیگر است، و این بالاترین صله رحم است.
شب عاشورا را ببین. حضرت به خانواده خود فرمود:
من کسی را سراغ ندارم که مثل شما صله رحم کرده باشد.
یعنی صله رحم فقط این نیست که در کنار سفره با هم باشیم، بلکه صله رحم واقعی این است که حتی در صحنه کارزار و در دل سختیها و تا پای جان با هم همراه و همدل باشیم.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: انار , اره , دانه , دنده
کنار منقل بنشین و حبههای زغال را خوب تماشا کن!
ببین چه گرمایی! و چه دوامی دارند!
چرا؟ چون با هماند.
اگر با هم نبودند یا به قول معروف صله رحم نداشتند و جدا از یکدیگر میسوختند، خیلی زود خاموش میشدند، یعنی عمرشان کوتاه میشد و هم انرژی و گرمای چندانی نداشتند.
پس بیا پای منقل بنشینیم البته نه مثل بعضی که مینشینند و آن کار دیگر میکنند؛ نه. بنشینیم درس بیاموزیم، درس با هم بودن.
مگر نه اینکه امام کاظم(ع) فرمود: از هر چیزی میشود چیزی آموخت. پس از منقل هم میشود آموخت.
میشود آموخت که طول عمر در صلهی رحم است.
و میشود آموخت که افزایش رزق و روزی در صلهی رحم است.
و این همان چیزی است که وجود نازنین سیدالشهداء(ع) میفرمود:
«مَن سَرَّهُ اَن یُنسِأَ فِی اَجَلِه وَ یزادَ فِی رِزقِه فَلیَصِل رَحِمَه»
هر کس خوشحال میشود از اینکه در اجلش تأخیر شود، یعنی عمر طولانی پیدا کند مثل همان حبههای ذغال، و رزق و روزیاش افزایش یابد مثل همان حبههای ذغال که به خاطر با هم بودن گرمای بیشتری یافتند، باید صلهی رحم کند.
و این یعنی هر کس اهل صله رحم نباشد هم عمرش کوتاه خواهد بود و هم در زندگی دخلش با خرجش نمیخواند.
پس دیگر نگو صبح تا شب میدوم، اما هشتم گرو نه است. به جای این حرفها، مادرت و پدر پیرت را دریاب و برو به جای دست، پای ایشان را ببوس، دلشان را به دست بیاور، لبخندی به لبهاشان بنشان و از آنها بخواه تا برایت دعا کنند.
نشنیدی پیامبر(ص) میفرمود: دعای پدر و مادر در حق فرزند مثل دعای پیامبر در حق امت خویش است؟
نشنیدی آن جوان به محضر پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: هر گناهی که بگویی کردهام آیا امید آمرزش برای من خواهد بود؟ و پیامبر خدا(ص) فرمود: پدر و مادر داری؟ گفت: مادر نه، اما پدر دارم. فرمود: پدرت را دریاب و به او خدمت کن!
البته همین که جوان رفت، فرمود: ای کاش! مادر داشت، چون زودتر نتیجه میگرفت.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: ذغال , سوختن , صله رحم , آمورزش
تعویض خودرو را دیدهاید؟ طرف ماشین مدل پایین و فرسوده خود را میبرد و تحویل میدهد و آنگاه پیش چشم خودش شیشهها را خرد میکنند و ماشین را پرس میکنند. صاحب ماشین هم وقتی که میبیند و تماشا میکند لذت میبرد، چون ماشین مدل بالاتری به او میدهند.
و این تعریف دقیق مرگ است.
این بدنها مثل یک ماشین است و یک روزی جمع میشود، خاک میشود، و ما تماشا میکنیم و لذت میبریم. چرا؟ چون یک قالب نورانی و روحانی به ما میدهند.
سّر اینکه اصحاب سیدالشهدا(ع) بیباکانه در برابر تیر و تیغ و نیزه و سِنان سینه سپر میکردند، همین بود که مرگ را خوب فهمیده بودند. ما نیز اگر مرگ را خوب بفهمیم، زندگی برایمان شیرین خواهد شد.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: تعويض خودرو , پلاك , امام حسين , روحاني
نان سنگک تا خمیر و خام است، به سنگها حتی به ریزترین آنها میچسبد، اما همین که پخته شد، خیلی راحت از همه آنها جدا خواهد شد.
انسان هم همینطور است؛ تا خام است، دلبسته و وابسته است، اما همین که پخته شد، خیلی راحت از این چیزهایی که به آنها وابسته و دلبسته است، دل برمیکند.
اصحاب سیدالشهدا(ع) بر اثر آتش عشق اباعبدالله(ع) پخته شده بودند، لذا خیلی راحت از این دلبستگیها، و از عزیزترین کسان و بستگان خود گذشتند.
وقتی هم که تهدید شدند که خانههاشان را خراب خواهند کرد، خیلی سریع و صریح آدرس و نشانی خود را به تیرها بستند و به وسیله کمانها به سوی آنها پرتاب کردند، چون هیچ دلبسته نبودند.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: نان سنگك , دلبسته , وابسته , امام حسين
قدیمها وقتی که قرآن میخواندند ، برای اینکه نشانه بگذارند که تا کجا خواندهاند از پر طاووس استفاده میکردند، و هیچ گاه هیچ کس از پر کلاغ استفاده نمیکرد ، چون قرآن زیباست و چیزی هم که در دل آن قرار میگیرد باید زیبا باشد.
امام حسین(ع) حقیقت قرآن است ، پس اگر کسی میخواهد در دل او جای بگیرد و در کنار او قرار بگیرد، و همراه و همگام با او باشد شرطش این است که یک زیباییهایی از خود نشان بدهد.
حبیب بن مظاهر به خاک و خون کشیده شده بود ، امام حسین(ع) بر بالین او آمد و یک جمله به او گفت که اشاره به همین حقیقت داشت.
حضرت فرمود : « لَقَد کُنتَ فاضِلاً »
حبیب تو آدم با فضیلتی بودی ، یعنی آن چیزی که مرا به تو پیوند داد، فضیلت تو بود . و این یک درس و بلکه یک پیغام به همه ماست که اگر میخواهید با من حسین بن علی(ع) جوش بخورید و پیوند و ارتباط برقرار کنید، باید اهل فضیلت باشید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: پرطاووس , حبيب مظاهر , امام حسين , فضيلت
سکوت همیشه به معنای رضایت نیست
گاهی یعنی خسته ام
از این که مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند
توضیح دهم
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: سكوت , رضايت , فهم و شعور , خسته
گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است
داشتن بعضی ها ، تنها ترت می کند
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: دلنوشته , تنهائي , همراه , مردم
بعضیها فکر میکنند که آدمها توی قیافههاشان زندگی میکنند ؛ برای همین ، هر روز خود را به یک تیپ و شکل درمیآورند ، ولی آرامش پیدا نمیکنند . بعضیها فکر میکنند که آدمها توی خانههایشان زندگی میکنند ؛ برای همین ، هر روز خانههای خود را به یک شکل و با یک دکور خاصی تزیین میکنند ، ولی باز آرامش پیدا نمیکنند .
و اینها در اشتباهاند ، باید بدانند که آدمها توی دلهاشان زندگی میکنند و نه توی قیافهها ، خانهها و ...
روز عاشورا سیدالشهداء(ع) به خداوند چه گفت ؟
خدایا! ما از تو ممنونیم که جَعَلتَ لَنا اَفئِدَةً ، تو به ما دل دادی و ما را اهل دل کردی .
سیدالشهداء(ع) و یاران نازنینش اهل دل بودند . و درس بزرگ عاشورا یکی همین است که آی آدمها ! بیایید اهل دل شوید . آی آدمها ! اگر آرامش و آسایش میخواهید ، باید دلهای خود را آباد کنید .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: قيافه , آرامش , زندگي , امام حسين
باغبان هیچگاه پای بوتهی خار کود نمیریزد ، درست بر خلاف گل که بدون کود نمیشود.
البته وقتی به پای بوته گل کود میریزند برای مدتی کوتاه و محدود بویی ناخوش و ناخوشایند و نامطبوع پراکنده میشود ، اما دیری نمیپاید که جای خود را به بوی خوش و دلانگیز گل خواهد داد .
و حسین (ع) گل است و توهینها و جسارتها و هتاکیها چیزی شبیه کودند . یعنی اگر چه برای مقطعی موقت ناخوشایند و آزاردهندهاند اما چندان نمیگذرد که بوی خوش حسینی مشام تمامی دلها را نوازش میدهد.
هر چند ، تا بوده همین بوده و همین خواهد بود. یعنی مثل گل که هر از چند گاهی به کود مبتلا میشود ، حسین(ع) نیز آماج جهالت ها خواهد بود .
یک زمانی مزار و بارگاهش را در هم کوبیدند و شخم زدند و جو کاشتند ؛ یک روزگاری وهابیت آمد و پس از کشتاری عظیم در کربلا ضریح امام را که از چوب بود به آتش کشید و بر روی آن قهوه درست کرد و سر کشید. امروز از آن سرکشها اثری نمانده است ، اما ببین شکوه و هیمنه دستگاه امام را .
میخواهم بگویم این اتفاقات برای امام سراسر خیر و رحمت و لطف و عنایت است ، اما برای ما نیست مگر واکنشی و حساسیتی بهجا ، مناسب و درخور و معقول، که از خود نشان دهیم .
و این را بدانیم که خداوند نسبت به حسین بن علی(ع) گونهی دیگری است ، چون او در روزی همچون عاشورا همه چیزش را حتی طفل شش ماههی خود را نثار راه خدا کرد . هیچ تردید نکن که خداوند نیز همه چیز را به پای او خواهد ریخت .
« زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت »
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: جملات زيبا , بوته , باغبان , امام حسين
گاهی تنها ماندن، بهای آدم ماندن است!
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: دلنوشته , تنهائي , آدميت , تنها
وقتی در محفلی شربت ، شیرینی و یا شکلاتی پیش روی بچههای مؤدب و آداب دان گرفته و به آنها تعارف میکنند ، هرگز دست دراز نمیکنند ؛ مگر آنکه پدر یا مادر با اشارهی چشم و یا سخن نرم خود به آنها اجازه دهند .
اولیاء خدا هم اینگونهاند .
یعنی بر خلاف ما هر گاه لذت یا عیشی سر راه ایشان سبز شود ، پیش از اینکه به سراغ آن بروند گوش جان به کلام حق تعالی میسپارند . اگر او اجازه داد خود را مجاز میدانند و گرنه هرگز خود را به آن نمیآلایند .
درست همان کاری که یوسف کرد .
یوسف دید که این لذتی که در وجود زلیخاست از آن لذتهایی است که خداوند هیچ خوش ندارد ، از این رو حتی به ذهن خود هم خطور نداد ، تا چه رسد به اینکه به سوی آن خیز بردارد و اقدامی کند .
و قرآن همین حقیقت را چه زیبا باز میگوید :
زلیخا قصد کرد و تصمیم گرفت تا از یوسف کامجویی کند و یوسف هم همین قصد را میکرد ، اگر برهان و دلیل پروردگارش را نادیده میگرفت .
یعنی یوسف دلیل داشت و دلیل او عقل و معرفت او بود که بر اساس آن خوب میدانست که خداوند از چنین لذتی بیزار است ، از اینرو از آن فاصله گرفت .
البته ما هم از این دلیلها فراوان داریم ، اما تفاوتی که ما با یوسف داریم این است که او دید ، یعنی توجه کرد اما ما نادیده میگیریم .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: بچه مؤدب , يوسف و زليخا , اوليا , خداوند
ماه در آسمان شب خیلی زیباتر از ماه در آسمان روز است. چرا ؟
چون سیاهی شب را پشت سر انداخته و نورانیت خود را حفظ کرده و خود را همرنگ شب نساخته است .
انسان هم همینطور است ، وقتی سیاهی گناه و ظلم و معصیت و ستم را پشت سر بیاندازد و نورانیت خود را حفظ کند و نگوید : « در شهر نی سواران باید سوار نی شد » و یا « گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو » و ... آنوقت است که خیلی زیبا میشود .
سید الشهدا (ع) و اصحاب باوفای آن حضرت چرا در روز عاشورا اینقدر درخشیدند؟ چون مثل همیشه سیاهی و ظلمت و زشتی را پشت سر انداختند ، این بود که زینب کبری(س) فرمود :
« ما رَایتُ اِلّا جَمِیلاً »
جز زیبایی ندیدم.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: ماه , آسمان , زيبائي , ظلم
دنیا مثل کمان ، کج است ، و این یعنی که ما باید مثل تیر راست باشیم . اگر راستی پیشه کنیم ، همین کج رفتاریهای دنیا میتواند ما را اوج دهد ، پرواز دهد و به هدف بنشاند .
این بود که سیدالشهدا (ع) روز عاشورا میفرمود :
« صَبراً عَلی بَلائِک »
خدایا ! من بر این بلاها ـ کج رفتاریهای مردم زمانه ـ صبوری و شکیبایی میکنم ، چون میدانم آخرش پرواز و اوج گرفتن است . و این یک فرمول و درس است برای همه ما که هر چه این دنیا کجرفتاری بیشتری با ما داشته باشد ، اگر ما صداقت و راستی پیشه کنیم راحتتر و سریع تر به هدف خواهیم رسید .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: تير و كمان , صبر , بلا , فرمول
شیر مادر برای بچه تا یک زمانی سودمند است و زمینهی رشد و استعداد او را فراهم میکند، ولی از یک زمانی به بعد باید او را از شیر گرفت و گرنه زیانبار است و آثار معکوس دارد. این را مادرها خوب میفهمند، اما بچهها نه! و برای همین هم شیون و فریاد میکنند، ولی مادرها با وجود اینکه کانون مهر و محبتاند، به فریاد و نالهی آنها اهمیت نمیدهند.
خداوند هم نسبت به ما همینطور است. نعمتهایی مثل سلامت و آرامش به ما میدهد، که تا یک زمانی برای ما خوب و مایه سعادت است؛ ولی از یک مقطعی به بعد زیانبار و خطرناک است، از اینرو آنها را از ما میگیرد. ولی یادمان باشد؛ میگیرد تا بیشتر بدهد. همانطور که یک مادرغذا یی به نام شیر را میگیرد تا سفرهای از غذاهای متنوع پیش روی فرزند خود بگشاید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: شيرمادر , كانون مهر , آرامش , رشد
وقتی پوست دستتان بر اثر سرما خشک میشود چه میکنید ؟ سنگ پا میکشید ؟ نه ! چرا ؟
چون بهبودی که نمیبخشد هیچ آسیب هم میزند . به همین خاطر از مادهای نرم و لطیف مثل کِرم استفاده میکنید و اینجاست که پوست دست شما دوباره نرمی و لطافت خود را پیدا میکند . و این یعنی نرمش ، نرمش میآورد .
در زندگی زناشویی و اساساً روابط اجتماعی هم ماجرا از همین قرار است . پس اگر کسی با شما خشک و خشن رفتار کرد و شما هم با نرمش و لطافت با او رفتار کنید او هم مثل شما لطیف و نرمخو خواهد شد .
البته این نسخه شفابخش از علی(ع) است که فرمود :
«لِن لِمَن غالَظَک، یوشَک اَن یلِین لَک»
با کسی که با تو با غلظت و شدت و خشونت رفتار میکند ، نرم باش . هیچ دور نیست که او نیز مثل شما نرمخو شود .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: نرم كننده , امام علي , نرمش , خشك و خشن
وقتی یک سنگریزه به درون حوض و یا استخر میافکنی چه اتفاقی میافتد ؟ اول حلقهای کوچک پدید میآید و بعد پیش میرود ، بزرگ و بزرگتر میشود تا اینکه تمام سطح آب را فرا میگیرد .
گناه نیز از همین دست است . وقتی انجام میشود به مرور پیش میرود ؛ تو گویی تمام عالم و آدم خبردار میشوند .
در ادارات و بانکها دیدهای میان برگهها ، برگههای کاربن گذاشتهاند و شما کافی است روی یک برگه بنویسی آن گاه چه بخواهی و چه نخواهی همان نوشته نیز بر برگههای دیگر هم منعکس میشوند و تمامی برگهها از آن محتوا خبردار میشوند .
از همین روست که علی(ع) فرمودند : اگر از زیر درختی گذشتی و شاخه آن بر صورت تو خط و خدشهای انداخت ، بپذیر که روزی خطایی کردهای و این خط در آن خطا ریشه دارد .
و این یعنی هر چه میکنید ، گویی به تمام عالم رونوشت میخورد و مخابره میشود ، و گرنه آن شاخه درخت از کجا میفهمد؟
سعدی میگفت : شبانه در سحرگاه برمیخیزم و با خدای خود راز و نیازی میکنم ، اما فردا وقتی به بازار آمده یا به مسجد میروم مردم به گونهای دیگر با من روبهرو میشوند و رفتار میکنند ، تو گویی از احوال شبانه من باخبرند.
« هر سحر از عشق دمی میزنم
بار دگر میشنوم بر ملا »
بنابراین عالَم ، عالَم بازتاب و انعکاس است. پس این سخن که کاری کردم و کسی ندید و نفهمید بیشتر به یک شوخی شبیه است .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: سنگریزه , موج , امام علي , سحر
در بازار مسگرها مغازهها را ببین ، و ببین که با مسها چگونه رفتار میکنند !
مغازههاشان مثل دخمه تیره و تار است و مثل بازار شام آشفته و پر سروصدا ست. و پتکهای سنگین است که بر مسها فرود میآیند، بیچاره مسها !
تازه بعد از اینهمه تازیانه و تحمل شلاقهای آهنین و سهمگین خیلی هم که رشد کنند ، میشوند یک دیگ و دیگ شدن همان و در دل آتش نشستن نیز همان. نتیجهاش هم که معلوم است: خود را روسیاه و سفره را روسفید میکنند .
اما از طرف دیگر ، بازار طلافروشها هم دیدن دارد و رفتار طلافروش با طلاجات هم تماشایی است.
طلا را ببین که چگونه بر جعبههای مخملین تکیه زده و در پشت شیشه های شیک و شکیل چشمها را نوازش میدهند. و ببین چه آرام برداشته و چه آرام گذاشته میشوند. و سرانجام مایه زینتاند و دستمایه زیبایی.
و چه شبیه است ماجرای ما آدمها و سرگذشت مسها و طلاها.
بعضی مثل مس میمانیم ، از اینرو همواره مبتلا به بلا بوده و گرفتاریم و در آخر هم جهنمی در پیش که مگو و مپرس !
و بعضی هم مثل طلا میمانیم یعنی گرانمایه، گرانبها و ماندگار .
و البته اگر خدای ناکرده از دستهی اول باشیم ، باز هم جای امید هست، چرا که میتوانیم در صف انسانهای طلایی و سعادتمند قرار گیریم . درست مثل مس که طلا میشود ، به شرط آنکه رو به کیمیا آورد .
و کیمیایی که انسانهای مسصفت را طلاگونه میکند بندگی و اطاعت حق است .
« کیمیایی است عجب بندگی پیر مغان »
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل مس , روسياه , طلا فروش , سعادتمند
یادت باشد خدا به مال حلال برکت میدهد . ندیدی گاهی با دویست تومان حلال گاهی جنسی میخری که دیگران حاضرند آن را پانصد تومان نقد بخرند .
اما مال حرام مثل پشمک برقی حجم دارد ، اما یک لقمه است. یعنی برکت ندارد . ندیدی گاهی جنسی میخری پانصد تومان، و بعد میفهمی کلاه سرت رفته، چون دیگران حاضر نیستند دویست تومان هم بخرند.
اصلاً بگذار یک مثال خیلی ساده بزنم:
گوسفند سالی چند تا زاد و ولد میکند؟ یکی یا دو تا.
سگ سالی چند تا؟ شش یا هفت تا.
نسل کدام بیشتر است؟ گوسفند.
نسل کدام باید بیشتر باشد؟ سگ.
شما به عمر خود گلهی سگ دیدهای؟ نه.
اما گلهی گوسفند تا دلت بخواهد هست.
و ببین شبانهروز در هر ثانیه چند گوسفند ذبح میشود!
عزیز من! جان من! گوسفند پاک است، طاهر است؛ به همین خاطر خداوند به آن برکت داده است. اما سگ آلوده و نجس است، از اینرو برکت و فزونی ندارد. حال لقمه حلال چیزی شبیه گوسفند و لقمه حرام چیزی شبیه سگ است.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مال حلال , حرام , پشمك , بركت
من غم رو دوست دارم ،
اون وقتي كه بغض میکنه ، اشک میریزه ، فریاد میزنه ، ناله میکنه و میشکنه…
من از غم میترسم ،
اون وقتي که لب میگزه ، سکوت میکنه ، محکم می ایسته و لبخند میزنه .
این دومی ، آرامش قبل از طوفانه ،
طوفانی که همه چیز رو در هم میشکنه ، همه چیز و هر چیزي رو …
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، دل نوشته ها
برچسبها: غم , بغض , فرياد , ناله
موج آب حوض را میشود با دست صاف کرد ؟ امکان ندارد. تازه همین که دست میزنی خودش ایجاد موج میکند ، یعنی بدتر میشود که بهتر نمیشود.
به همین خاطر بهترین کار این است که دست نزنی، تا خودش درست شود و غالباً هم درست میشود .
خطا و لغزش در دیگران هم چیزی شبیه موج آب است . دخالت کردن ، نصیحت نمودن مثل دستکاری موج است ، یعنی کار را خرابتر میکند .
پس اگر از همکار ، همسایه ، همسر و یا فرزند خود لغزشی میبینیم ، به روی خود نیاوریم ، بلکه بگذاریم زمان بگذرد ، شاید خودش به خطای خود پی ببرد .
و این نسخهای است که اهل بیت : برای ما پیچیدهاند و گفتهاند : دو سوم دین تغافل است؛ یعنی خود را به غفلت زدن و نادیده و ناشنیده گرفتن .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: موج آب , حوض , لغزش , خطا
توی بازی والیبال وقتی توپ را به آن طرف تور پرتاب میکنی از دو حال خارج نیست ، یا طرف جواب میدهد یا نمیدهد . اگر جواب داد هیچکدام برنده نیستید ، اما اگر جواب نداد شما برندهاید و امتیاز خواهید گرفت.
زندگی بیشباهت به این بازی نیست . یعنی شما به دوست ، همسایه و همسر خود خدمت میکنی. آنها هم متقابلاً به شما احسان و لطف میکنند ، و در این صورت هیچکدام برنده نیستید ، یا بهتر بگویم این بازی بازنده ندارد . اما اگر شما خدمت کردید و آنها به هر دلیلی پاسخ ندادند، اینجاست که شما برندهاید .
این را گفتم که نگویی بشکند این دستی که نمک ندارد ! تازه باید شاد و خوشحال هم باشی .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: والیبال , بی شباهت , بازی , همسایه
الاکلنگ دو طرف دارد. یک طرف یکی نشسته است که خود را پایین میکشد تا طرف مقابل بالا برود ؛ آنگاه طرف مقابل هم متقابلاً چنین رفتاری خواهد کرد . یعنی هر کدام تلاش میکنند تا دیگری را بالا ببرند، و اینجاست که بازی معنا پیدا میکند و لذتبخش میشود .
میخواهم بگویم زندگی همچنین وضعیتی دارد. چه یک زن و شوهر، چه دو تا رفیق چه دو تا همکار ، اگر هر کدام تلاش کند دیگری رشد و ارتقاء پیدا کند ، آن دیگری هم همین کوشش را خواهد کرد ؛ یعنی احترام احترام میآورد ، همانطور که بیحرمتی هم بیحرمتی به دنبال خواهد داشت .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل الاکلنگ , زندگی , زن و شوهر , احترام
كودكان زمین میخورند ، احساس درد میکنند و شیون و زاری به راه میاندازند ، خیلی سریع شکلاتی کف دست آنها میگذارند و انگار نه انگار که زمین خوردهاند ، یا جاییشان درد میکند ، و آرامِ آرام میشوند . هیچ فکر کردهاید چرا ؟
چون اهل حساب و کتاباند ، و با خود میگویند : درست است زمین خوردم و درد دارم ، ولی توی دستم یک شکلات است و آن به این در .
میخواهم بگویم منشأ آرامش آنها این است که بلا و نعمت را با هم میبینند ، و چون با هم میبینند آرام میشوند . و این سادهترین راه برای رسیدن به آرامش است .
هر کسی در زندگی خود اگر بلا و رنجی را احساس میکند ، نعمتهایی هم در کف دارد که اگر هر دو را ببیند ، بیتاب و بیقرار نخواهد شد .
این است که قرآن کریم از ما میخواهد که نعمتهای خداوند را به یاد بیاوریم .
به یاد آورید نعمتهایی را که به شما دادهام .
مثل نیمکتنشینها !
یادت باشد به همان تعدادی که در زمین چمن بازی میکنند ، به همان تعداد هم نیمکت نشیناند و تمام نگاه نیمکت نشینان به مربی است و تمام توجه مربی به بازیکنان.
همین که یک بازیکن خوب بازی نکند ، مربی او را از زمین بیرون میآورد و دیگری را جایگزین میکند .
میخواهم بگویم تا دلت بخواهد و تا چشم کار میکند خدا نیمکت نشین دارد . پس هر یک از ما در هر موقعیت مناسب و خوبی که قرار میگیریم اگر خوب نقش خود را ایفا نکنیم ، سریع دیگری را جایگزین خواهد کرد ، و توفیق را از ما خواهد گرفت .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل شكلات , زمين خوردن , آرامش , نعمت
وقتی یک کیف قاپِ موتورسوارِ حرفهای با شتاب تمام به سوی شما میآید چه میکنید؟ آغوش باز میکنید یا نه ، پرشتابتر از خود او به گوشه و کناری میروید تا ردّ کارش را بگیرد و برود؟
یادمان باشد خشم و عصبانیت کیف قاپ ماهری است که میآید تا سرمایه ما را که همان ایمان ، انصاف و انسانیت است سرقت کند . پس تنها راه برای در امان ماندن همین است که در وقت خشم، سریع از فضای موجود فاصله بگیریم و هرگز آن را استقبال نکنیم . درست مثل ظرفی که روی اجاق جوش آمده باشد ؛ یا باید اجاق را خاموش کرد یا باید ظرف را از روی اجاق برداشت و کناری گذاشت.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: كيف قاپ , دين و ايمان , عصبانيت , سرمايه
بازی طنابکشی را ببین ! دو طرف دارد ، یکی این طرف، یکی آن طرف. این میکشد ، آن هم میکشد. بیچارهها چه زوری هم میزنند و چقدر انرژی هدر میدهند تا اینکه بالاخره یکی پیروز میشود . فرد پیروز هم چیزی در دست ندارد جز یک سر طناب !
کشاکشها و کشمکشهای زندگی شبیه به همین طنابکشی است که جز خستگی و هدر دادن وقت و انرژی ، فایده و منفعتی ندارد. بهترین و راحتترین کار این است که آدمی کوتاه بیاید. اینجاست که هم خود خسته نمیشود و هم اگر قرار است کسی آسیب ببیند ، حریف اوست که آسیب میبیند نه خود او . درست مثل همان بازی طنابکشی که اگر یک طرف کوتاه آمد و طناب را رها کرد طرف مقابل به زمین خواهد خورد .
من با این حرف میخواهم همان نسخه امیرالمؤمنین(ع) را پیچیده باشم که فرمود :
« داوُوا الغَضَبَ بِالصَمتِ »
کشمکشها و خشم و غضبهای خود را با سکوت، یعنی با پاسخ ندادن یا رها کردن درمان کنید.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: طناب كشي , جملات زيبا , حضرت امير , كشكش
جنگل ، چرا این قدر سبز و خرم و شاداب است ؟
چون تعرّق دارد ، یعنی بخارهایی از خود به آسمان میفرستد و به ابرها میرساند ؛ ابرها هم کیسه شُل میکنند و میبارند .
و این همان معنای سخن حافظ است که میگفت :
« ارادتی بنما تا سعادتی ببری »
یعنی ، بیمایه فطیر است .
یعنی هر کس میخواهد گیرنده باشد ، اول باید فرستندگی کند .
چرا راه دور برویم . توی تلفن ، تا فرستنده نباشی ، گیرنده میشوی ؟! تا حرفی نزنی حرفی میشنوی ؟
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: جنگل , سبز و خرم , پيام , ارادت
نعنایی که توی سبد سبزی فروش است، حتی اگر یک برگ هم از آن بچینی، جایش هرگز سبز نمیشود. اما همین نعنا وقتی توی باغچه است و ریشه در خاک دارد حتی اگر ساقهاش را هم بچینی باز سبز میشود؛ زیادتر میشود که کمتر نمیشود. پس هر چه میخواهی نعنا بچین! اصلاً اگر میخواهی بیشتر شود باید بچینی!
حال، ما هم چیزی شبیه نعناییم اگر اهل بخشش باشیم به شرط اینکه بخششهای ما ریشه در خدا داشته باشد و بریده از او نباشد، یعنی با انگیزههای الهی ببخشیم باور کنید چیزی که از دست نمیدهیم هیچ، بلکه برخوردارتر هم خواهیم شد.
و این حقیقتی است که امیرالمؤمنین علی(ع) از آن پرده بر میدارد:
«اِستَنزِلُوا الرِزقَ بِالصَدَقَةِ»
رزق و روزی را با صدقه و بخشش فرود آورید.
یعنی تو وقتی از پول، و از اعتبار و از قدرت خود مایه میگذاری، این خود موجب فرود آمدن رزق و روزی خواهد شد.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل نعنا , رزق و روزی , ریشه , انگیزه
چرا استخرها اینقدر زلالاند ؟ چرا اینهمه روشن و شفافاند ؟ چرا اینهمه پاک و تمیزند ؟
چون کریم و بخشندهاند !
چون هوای اطرافیان خود را دارند !
اطراف استخرها دریچههایی است که دائم به آنها آب میدهند ، یعنی استخرها بر خلاف برکهها همهی آبها را برای خود نمیخواهند ، بلکه سرریز میکنند تا اطراف آنها هم لبی تر کنند .
ما هم اگر بخواهیم زلال شویم مثل استخر ، پاک و صاف باشیم مثل استخر ، باید سخا را ، کرامت و بخشش را پیش گرفته و دیگران را هم برخوردار سازیم .
چون آدمی وقتی همه چیز را برای خود میخواهد مثل برکه کدر میشود ، آلوده میشود ، بو بر میدارد ، بیمشتری میشود ، تنها میشود .
به خاطر همین است که امیرالمؤمنین علی(ع) نصیحت میکرد :
« عَلَیکم بِالسَخَاء »
سخاوتمند باشید !
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: سخاوت , امام علی , مثل استخر , بخشش
بچهها به جوشکاری خیلی علاقه دارند ، هر چه هم میگویی : پسر جان ! نگاه نکن اذیت میشوی . میگوید : دلم میخواهد! خوشم میآید!
اما شب که شد ناخوشیها شروع میشود ، و چشمدرد امانش را میبرد ، و تازه میفهمد که بعضی خوشیها پایان خوشی ندارند . و همینجاست که به خود میآید و با خود میگوید : ای کاش حرف بزرگترها را آویزه گوش میکردم .
حال ، بزرگتری مثل امیرالمؤمنین علی (ع) به ما همین را میگوید :
« کَم مِن نَظرَةٍ جَلَبَتْ حَسرَةً »
چه بسا نگاهی که حسرت و ندامت در پی دارد .
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل جوشكاري , بچه , چشم درد , حضرت امير
توی هیئتهای خیلی بزرگ ، حتماً دیدهای، یک نفر سینی به دست است و فقط چای میدهد ، و خیلی طول نمیکشد که دیگری با ظرفی پر از قند از راه میرسد .
حالا بچهها که با هیئت آشنا نیستند تا چای آمد ، از قند میپرسند اما بزرگترها چون ماجرا را خوب میدانند آرام و صبورند و از بچهها میخواهند که صبوری کنند .
حال یادمان باشد : دنیا هیئت خداست و غمها ، غصهها ، ناگواریها و تلخیها چیزی شبیه چای تلخ است و از آنطرف راحتیها و شادیها و شیرینیها همانند قند است.
پس اگر در زندگی غم و غصهای سراغت آمد مبادا بیتابی کنی ، مبادا بیقراری کنی . آرام باش چون دیر یا زود قند شادی در راه است .
این سخن امیر المومنین علی(ع) است که فرمود :
« لِکُلِّ هَمًّ فَرَجٌ »
برای هر غصهای شادی است .
« ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده، بازیهای پنهان غم مخور »
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: چاي قند پهلو , هيئت , غصه , شادي
گلاب قطره قطره به دست میآید ، آن هم با چه زحمتی !
گلچینها اول صبح که میشود به باغ میروند و با چیدن گلها چه خارها که تحمل میکنند ، و بعد هم آنها را به دیگ پر از آب ریخته و میجوشانند . آبها بخار شده ، و بخارها قطره قطره میشوند ، و قطرهها در ظرفهای بزرگ جمع میشوند ، و تازه یک دیگ گلاب به دست میآید . اما همین دیگ گلاب که محصول ساعتها تلاش و کوشش است . با یک چشم بر هم زدن میتوان لگد کرد و همه را زیر دست و پا ریخت . حالا اگر شما جای گلابگیر باشی چه حالی پیدا میکنی؟
عزیز من ! جان من ! آبرو مثل گلاب است و به قول قدیمیها مثقال مثقال جمع میشود یعنی یک شبه به دست نمیآید ، بلکه آنقدر باید در زندگی خود گل بکاری تا چند قطره آبرو به دست آوری . اما ببین بعضیها چه دلی دارند، همین آبرو را یک شبه ، یک باره، و با یک حرف همه را میریزند.
قبول کن که سخت است .
به همین خاطر است که خدا روی آبروی مردم سخت حساس است .
تا جایی که امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود :
« مَن تَتَبّعَ عَورات الناسِ کَشَفَ اللهُ عَورَتهَ »
یعنی هر کس در زندگی مردم سَرَک بکشد و عیب و ایراد آنها را دنبال کند ، خداوند عیب و ایراد او را فاش و بر ملا میسازد .
و در حقیقت با این کار خداوند میخواهد به آدمی بفهماند که آبروی مردم ریختن خیلی تلخ است و تا نچشی نمیفهمی ، پس بچش!
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: گلاب , زحمت , آبرو , حقيقت
بعضی چکها دو امضا دارند و تا امضای دوم نباشد ، نقد نمیشوند ؛ حتی اگر به جای امضای دوم تمام اهل بازار هم امضا کنند ، هیچ فایدهای ندارد . بانک فقط صاحب امضا را میشناسد .
حال ، اتفاقاتی که برای من و تو در زندگی قرار است بیفتد مثل چک دو امضا میماند ؛ یک امضای آن خواست ماست و یک امضای دیگرش خواست خداست ؛ تا او نخواهد هیچ امکان ندارد ، هر چند همه بخواهند .
« در نیفتد هیچ برگی از درخت
بی قضا و حکم آن سلطان بخت »
پس اگر کسی تو را تهدید کرد و گفت : آبرویت را میریزم. سکه یک پولت میکنم . کاری میکنم که سنگ روی یخ شوی . بلایی سرت میآورم که مرغهای آسمان به حالت گریه کنند ...
هیچ نترس ! چون این چک دو امضا دارد ، و امضای دوم مال خداست؛ یعنی او هم باید بخواهد تا آبروی تو ریخته شود ، و او یا نمیخواهد یا اگر هم بخواهد هرچه باشد به سود توست .
« هر چه آن خسرو کند شیرین بود »
درست مثل آن مادر روستایی که کنار چشمه ظرفهای مسی را اول گلمالی میکند و همین کار ظرفها را شفاف میکند .
خدا هم گاهی ما را گلمالی میکند ؛ اما این به خاطر آن است که یک شفافیت و نورانیتی بدهد .
پس، در هر حال سود با توست ، فقط به یک شرط؛ آن هم اینکه تو از راه صحیح و صواب فاصله نگیری بلکه دقیقاً به وظیفه خود عمل کنی .
و به همین خاطر بود که وجود نازنین سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا پیوسته میفرمود :
« ما شاء الله »
یعنی هر چه خدا خواست ، همان میشود .
یعنی یزید و هواداران او تنها حق یک امضا را دارند ، و آنها امضا کردند تا من خوار و خفیف شوم ، اما کافی نیست؛ یعنی تا امضای دوم که همان خواست خداست نباشد هیچ امکان ندارد .
و راستی اگر همین حقیقت در زندگی ما وارد شود ، چه آرامشی به دست میآید .
یعنی انسان باور کند که هیچ اتفاقی در زندگی ما نمیافتد و هیچ کس نمیتواند به ما آسیبی برساند مگر آنکه خدا بخواهد .
و اگر خدا بخواهد سراسر سود و سعادت است .
« تا نخواهد او ، نخواهد هیچکس »
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: امضاي چك , بي قضا , حكم , آبرو
کمربند ماشین را ببین ! اگر نرم نرمک بکشی تا آخر با تو میآید ، اما اگر پای شتاب و خشونت در میان باشد همانجا میایستد ، ذرهای هم جلو نمیآید ، یعنی عقب میرود ، اما جلو نه !
خب ، این یک درس است ، درس اخلاق ، آن هم با زبان عمل . میگوید : آقای راننده ! اگر پدری و میخواهی فرزندانت پا به پای تو تا آخر بیایند، تنها راهش نرمش است ، پس خشونت را کنار بگذار .
آقای راننده ! اگر همسری و میخواهی خانم یا شوهرت در برابرت نایستد ، یک راه بیشتر ندارد ، آن هم نرمش است.
آقای راننده ! اگر مدیری و میخواهی کارمندانت همراه و همدل تو باشند و در خطرات و بحرانها نگهبان تو باشند و تو را حفظ کنند راهش نرمش و انعطاف است.
حال شما خودت ببین چه سختیها و دشواریها که با نرمش آسان میشود.
« الرِفقُ یُیَسِّرُ الصِعابَ... »
نرمی و مدارا سختیها را آسان میکند.
مثل گوشت با استخوان !
دستت را ببین !
همهاش گوشت است ؟ نه !
همهاش استخوان است؟ نه!
بلکه گوشت و استخوان با هم است و همین با هم بودن است که دست را دست کرده است.
حال نرمی مثل گوشت است ، سختی مثل استخوان ، و این دو باید با هم باشند.
کسی که همهاش نرمش و انعطاف است هیچ به درد نمیخورد ؛ همینطور کسی که همیشه و همه وقت خشک و خشن باشد.
« چو نرمی کنی خصم گردد دلیر
و گر خشم گیری شوند از تو سیر
درشتی و نرمی بههم در، به است
چو رگ زن که جراح و مرهم نِه است »
« اِخلِط الشّدَةَ برِفقٍ »
سختی و نرمی را با هم همراه کن !
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: كمربند , ماشين , فرزند , نرمي
بچه که بودیم وقتی انگشتری به دست میکردیم و بیرون نمیآمد به بزرگترها نشان میدادیم و آنها هم خیلی سریع انگشت و انگشتری را با کف صابون نرم میکردند و آن وقت راحت بیرون میآوردند.
ما باید همانجا یاد میگرفتیم که نرمی و نرمش و مدارا راه حل مشکلات و کلید پیروزی است.
یعنی همان چیزی که علی(ع) میفرمود:
« اَلرِّفقُ مِفتاحُ النَجاح »
نرمخویی و ملاطفت کلید پیروزی است.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل كليد , نرمش , مدارا , ملاطفت
کاسبها هرگز دل به مشتریهای عبوری و گذری نمیبندند بلکه هوای مشتریهای ثابت را دارند و در میان جنسها هر چه خوبتر باشد برای مشتریهای ثابت خود میگذارند.
و خدا مشتری ثابت و دائم است.
و دنیا همان بازار است.
الدُنیا سُوقٌ...
و ما هم قرار است در این بازار به کسب فضیلتها پرداخته و طهارت و پاکی بخریم ؛ پس چه بهتر که هوای مشتری ثابت خود را که خداست داشته باشیم و فضیلتها را برای او انجام دهیم و نه خوشآمد دیگران.
درست همان کاری که حافظ میکرد و تنها هوای همان مشتری دائم خود را داشت.
« بندهی پیر مغانم که لطفش دائم است
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست »
و بالاتر از حافظ، یوسف بود.
یوسف چرا یوسف شد ؟ چون هوای مشتری ثابت خود را داشت ، نه زلیخا را ، چون او مشتری موقت بود.
موضوعات مرتبط: جملات زيبا ، مثل ... ، دل نوشته ها
برچسبها: مثل بازار , يوسف و زليخا , فضيلت , خداوند