عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | اصلاح طلب

هفت دلیل وجود دارد که به سبب انها امکان پیروزی برای اصول گرایان یا وجود ندارد یا بسیار سخت بدست خواهد آمد.

1-فقدان زمان شناسی و موقعیت شناسی جناح اصول گرایان انتخابات 1403 را مانند سال 1400 می داند در صورتیکه سال 1403 وضعیت بسیار متفاوت از سال 1400 است اول در سال 1400 رقابت کنندگان همگی خانگی بودند شرایط بسیار راحتر و بهتر بود. فقدان رقیب جدی فقدان آلترناتیو فکری جناحی در نتیجه شکست اقتصادی و شکست اصلاح طلبان در سیاست مذاکرات و همزیستی مسالمت آمیز با غرب. زمینه اجتماعی سیاسی را آماده برنده شدن اصول گرایان کرده بود. از سمت دیگر مردم از وعده های دولت روحانی به شدت سرخورده و پشیمان شده بودند به شکل عجیبی هیچ بخت و اقبالی بین مردم نداشتند حتی اگر بهترین کاندیداهای آنها مورد تائید قرار می گرفتند بازهم امکان برد نداشتند. در حالیکه در سال 1403 این شرایط زیاد حکم فرما نیست از سمت دیگر تنوع کاندیدا و تنوع تفکرات و تمایلات سیاسی صحنه را تغییر داده است.

2-نداشتن یک برنامه منظم اقتصادی و نداشتن نقشه راه جدی موجبات ضعف شدید جناح اصول گرایی را رقم زده است.

3-به صحنه آوردن افراد تکراری و حضور مجدد و چند باره گویای ضعف خواهد بود نه نقطه قوت اصلا سیاست مداران ایرانی مانند فوتبالیست های ما نمی دانند به موقع از زمین بازی خارج شوند دقیقا" کاندیداهای که علاقه ابدی به سیاست ورزی حتی در حالی که اقبال چندانی وجود ندارد . بطور کلی زمینه های تند روی از بین رفته است لذا کاندیداهای تند خو و تند گو نمی توانند رای زیادی را جمع کنند.

4-هماهنگ نبودن رسانه های اصول گرا در حالیکه رقیب نه تنها از بیش از 130 رسانه داخلی هماهنگ بهره می برد رسانه های خارجی و دول غربی نیز از آنها حمایت علنی می کنند.

5-دست کم گرفتن قدرت رای اکثریت خاموش و مردم معمولی که می توانند نتیجه ای متفاوت رقم بزنند نباید اشتباه کرد تشیع جنازه میلیونی دکتر رئیسی رابطی به نتیجه انتخابات نمی تواند داشته باشد ممکن است ارتباطی داشته باشد اما اثر گذاری نهایی را ندارد.

6-نداشتن شخصیت کاریزماتیک و لیدر شاخص در جناح اصول گرایان حتی این جناح عاجز است تا یک شخصیت جدید خود را که کمتر شناخته شده هستند مانند دکتر مقیمی یا دکتر منظور که هر دو زیاد هم جناحی نیستند روی میز بگذارد؟

7-عدم درک تمام زوایا و حرکات جناح اصلاح طلب نیز باعث رو دست خوردن اصول گرایان خواهد شد.

باید دانست مار خورده افعی شده ای مانند روحانی یا امثال او می توانند با ریختن زهر خود در آخرین دقایق نتیجه ای متفاوت رقم بزنند. تمام این موارد و مسائل دیگری باعث خواهد شد که شانس اصول گرایان برای گرفتن نتیجه بسیار ضعیف باشد.

از نظر اقتصادی معتقدم اصلاح طلبان حرف زیادی برای گفتن ندارند فقط منتظرند اقتصاد ایران به دنباله غرب گره بزنند و دوباره ایران بیست سال دیگر وابسته اقتصادی و بازیچه دم موش غرب کنند. آنان نسخه ای جز تسلیم در مقابل غرب و فروش نفت بیشتر نخواهند داشت.

اما اگر اصول گرایان به توافق برسند شاید بتوانند استقلال اقتصادی برای ایران به ارمغان بیاورند. اگر چه آنان تا پیروز نشدند ممکن است تلاشی بکنند جای تاثر باقی است که به محض پیروزی دوباره ساز خود را کوک می کنند .

پیشنهاد :

الف -باید گروه اصول گرا این بار دو شخص میانه رو و متعادل به عنوان نفر اصلی و علی البدل روی میز بگذارد بقیه را از روی میز انتخابات به موقع حذف کند.

ب-برای بدست آوردن نتیجه گاهی لازم است شراکت کرد یک شراکت صالحانه مثل گرفتن یک برنامه اقتصادی مدون در قبال دادن چند سمت خاص مانند دولت ائتلافی بحث اقتصادی و برنامه اقتصادی در این برهه خاص مانند مرگ و زندگی است درست است که آقایان مرتب می گویند برنامه داریم کسی باور نخواهد کرد دولت آینده مال کسی است که بتواند یک شخصیت یا یک آلتر ناتیو اقتصادی روی میز بگذارد این موضوع به قدری حیاتی است که حتی می تواند بهترین شخصیت جناح اصول گرایی از لحاظ سیاسی نابود کند و بزمین بزند.

ح-هماهنگی رسانه ای کامل برای مقابله با رسانه های رقبا

ج-شناخت دقیق حریف نقاط قوت و نقاط ضعف طرف برای مقابله در مذاکرات هر چند معتقدم نباید جناح اصول گرا شروع کننده این مقابله باشد اما لازم است دستش باید پر باشد تا در موقع لزوم روی میز بگذارد.

د-لازم جناح اصول گرا برای سیاست خارجی خود روشی مسالمت جویی دکتر رئیسی دنبال کند هیچ گونه حرفی در گرفتن انتقام و مقابله به مثل اکنون نزند حداقل در دو سال اول برای تثبیت وضع اقتصادی سخنی متفرقه نگوید.

ر-همین طور لازم است در سیاست داخلی هم راه مقابله جویی عناد ورزی دست زدن به تند روی را کنار بگذارد شاید بتوان گفت سیاست رئیسی در این زمینه هم بد نبود اگرچه بعضی از اعضاء دولت مرتب مشکلات به دولت قبلی نسبت می دادند که اعتقاد دارم این هم نباشد.

ز-جناح اصول گر باید یک سیاست متعادل اقتصادی اعلام و پیگیری کند و هرگز خلف وعده انتخاباتی نکند.


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: دولت , اصولگرا , اصلاح طلب , کاندید


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

برخی دوستان اصلاح طلب چنین استدلال می کنند که چینش کاندیداهای ریاست جمهوری کاری عمدی بوده و اشتباه محاسباتی نبوده است

حاکمیت فهمیده که اکنون باید عرصه را باز کند و خالص سازی موفق نبوده لذا این چینش عمدی بوده است.

این نوع تحلیل نشان می دهد دوستان چقدر ذوق زده شده اند از اینکه در یک اشتباه محض محاسباتی یک نیروی اصلاح طلب در لیست افراد تائید

صلاحیت شده قرار گرفته و می تواند پیروزی بزرگی برای آنان به ارمغان بیاورد.

من انتخاب آقای پزشکیان را انتخابی درست می دانم به شرطی که در کنار چند نفر دیگر از جمله علی لاریجانی و اسحاق چهانگیری و محمود

احمدی نژاد و حتی یک یا دو دانشگاهی و ملی دیگر انجام می گرفت.

آنوقت سرنوشت بازی عوض می شد هر بازیگر آراء خودش را بدست می آورد . وزن سیاسی هر کس مشخص می شد طبعا آراء هیچکدام به دور

اول انتخابات خاتمه نمی داد. حتی کنار کشیدن بعضی به نفع بعضی دیگر نتیجه را زیاد عوض نمی کرد

اصلا وزن سیاسی همه گروهای سیاسی کشور مشخص می شد و شاید هم روی بسیاری کم می شد.

و انتخابات به دور دوم کشیده می شد.

در دور دوم انتخابات نتیجه خیلی حیثیتی بود و امکان برنده شدن یک کاندیدای اصلاح طلب خیلی کمتر از امروز بود.

اما حالا چرا با یک دولت اصلاح طلب اکنون من مخالفت می کنم .

ببینید برنده شدن شخص پزشکیان در انتخابات همه قضیه نیست اولین گام معاون اول است که بلاشک شخصی دو آتشه و اصلاح طلب خواهد بود و نیاز به رای مجلس هم ندارد.

همینطور مشاوران رئیس جمهور دومین گام هستند که همین شرایط را خواهند داشت دیگر ما در آنجا با یک دولت شبیه پزشکیان میانه رو روبرو نیستیم با یک دولت تمام اصلاح طلب و حتی تندرو روبرو خواهیم شد.

اکنون وضعیت داخلی و بین المللی ایران مناسب یک دولت اصلاح طلب نیست.

بدلایل زیر در بحث داخلی باید یک رئیس جمهوری پیروزی بدست آورد که بتواند راهبرد استقلال اقتصادی ایران که از زمان دکتر رئیسی شروع شده با قدرت بیشتری به پیش ببرد

این رئیس جمهور باید بتواند تعریف جدیدی از نقش ایران در اقتصاد بین الملل روی میز بگذارد و دنبال کند.

باید نتیجه این همه خسارت ایران در تحریمها مشخصا رهایی اقتصاد ایران از نفت باشد

هیچ چاره دیگری نیست بقیه راهها باز گشت به خانه اول است

باید ایران راهبرد صنعتی و کشاورزی مستقل پی ریزی و پیگیری کند.

اما حضور دولت اصلاح این رویه را دچار خدشه خواهد کرد اولا دوستان خارجی ایران دچار شک و تردید خواهند شد هم اعضاء‌ بریکس و شانکهای از این دولت استقبال نخواهند کرد.

از طرف دیگر جبهه مقاومت هم دچار فشار شک و تردید خواهد شد .

در حالیکه این جبهه با یک جنگ بزرگ در منطقه درگیر است و تبعات آن تا مدتها وجود خواهد داشت.

در سمت دیگر تلقی غرب از یک دولت اصلاح طلب اینست که مردم ایران از تحریم خسته شده اند بخصوص اینکه در آستانه ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید هستیم

این پالس جدید موجبات فشار بیشتر فراهم خواهد کرد برخلاف آقایان که فکر می کنند یک دولت اصلاح طلب می تواند با غرب رابطه برقرار کند و به نفع منافع ملی عمل کند.

غرب برایش مهم نیست اصلاح طلب ایرانی باشد یا اصول گرای ایرانی مهم تحقیر و تحمیق قدرت ایران است.

دیدید که با دولت اصلاح طلب روحانی چه کار کرد.

مهم برای او خورد کردن مقاومت و قدرت ایران است هر دو را به مسلخ خواهد ( هم اصلاح طلب هم اصول گرا ) برد اگر برایش امکان پذیر باشد؟

ما در یک زمان خاص بسر می بریم که ظرف چند سال گذشته بهای سنگینی برای استقلال اقتصادی و سیاسی خود پرداخت کرده ایم

هم برای هسته ای شدن هم برای نه گفتن به استکبار اینک بازگشت به خانه اول و چانه زنی چه مفهومی دارد.

اگر تصمیم حاکمیت اینست که تسلیم شویم من هم تسلیم می شوم شاید آقایان در پشت پرده چنین تصمیمی گرفته اند که ما بی خبریم.

اما اگر اینچنین نیست تا آنجا که من خبر دارم هرگز چنین تصمیمی در کار نبوده .

پس این اشتباه بزرگ شورای نگهبان و انتخاب اشخاص سهوی بود از روی نداشتن اطلاعات کامل بوده .

تقصیر را به گردن یک دیگر نیاندازید مردانه بیاید جلو به آن اعتراف کنید یا درستش کنید یا جمعش کنید یا تعداد کاندیداهای تائید شده را به ده نفر یا بیشتر ارتقاء دهید.

و گرنه کشور هزینه گزافی بابت این اشتباه پرداخت خواهد کرد.


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، اقتصاد
برچسب‌ها: اصلاح طلب , اصولگرا , انتخابات , رئیس جمهور


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

سید محمد خاتمی گفته ⁩:
‏ملت همت کنند و بازی تحمیلِ یک نامزد را به نفع جمهوریت بر هم بزننید

‏الحمدلله که متوجه و معترف تاثیر رای ملت  هستند.
دوم اینکه آيا در ٨سال ریاست جمهوری ایشان و٨سال دوران روحانی هم"بازی تحمیل یک نامزد"بوده است؟
چطور همین نظام و همین شورای نگهبان آن ١۶سال، بازی تحمیل را اجرا نکرده است؟ ‏
تشکر که فراخوان مشارکت زده اید  حالا بفرمایید مردم باید چکار کنند؟رای سفید بدهند؟چرا شهامت بردن نام ⁧ #همتی⁩ را ندارید؟

‏اکثر بیانیه های فراخوان عمومی یا حمایت از همتی که از سوی اصلاح طلبان صادر شده مملو از اتهام و توهین به نظام است.کاش کسی اینها را جمع اوری می کرد


موضوعات مرتبط: رصد ، راههای نفوذ ، نفوذ ، فرقه ها
برچسب‌ها: انتخابات , خاتمی , جمهوری , اصلاح طلب


تاريخ : ۱۴۰۰/۰۳/۲۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

درباره صحبت‌های آقای ظریف پیرامون هزینه شدن دیپلماسی برای میدان، بک بحث نظری بسیار مهم هست که نمی‌توان از کنار آن به‌راحتی عبور کرد و بدان نپرداخت؛ و باور حقیر این است که اساسی‌ترین مشکل آقای ظریف و طیف سیاسی همسو با ایشان دقیقا همین‌جاست.
به عبارات آقای ظریف دقت بفرمایید. ایشان در شاهدی که برای هزینه شدن دیپلماسی برای میدان می‌آورد، می‌گوید: "تقریبا هر بار که من برای مذاکره رفتم این شهید سلیمانی بود که می‌گفت می‌خواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری...می‌گفت تو می‌روی با لاورف مذاکره می‌کنی از او یک دو سه چهار بخواه. یعنی دیپلماسی هزینه این شود که شما مثلا در حلب می‌خواهید این کار را بکنید یا در ادلب می‌خواهید شیعیان... اینها اهداف مقدسی بودند، نمی‌گویم اهداف بدی بود...تو می‌روی با لاورف مذاکره می‌کنی فشار بیاور که فوعا و کفریا را باید ما آزاد کنیم".
آقای ظریف از این درخواست‌های حاج قاسم با عنوان "هزینه دیپلماسی برای میدان" سخن می‌گوید و اشکال این تفکر دقیقا در همین نگاه است و می‌توان آثار این اشکال را از برجام تا دیگر مسائل حوزه سیاست خارجی دولت آقای روحانی نیز دید.
اشکال آقای ظریف اینجاست که توجه ندارد چه مذاکره در دیپلماسی و چه عملیات در میدان، هر دو ابزارهایی برای رسیدن به اهداف و سیاست‌های تعیین شده از سوی یک نظام سیاسی هستند. اگر کتاب هنر تحریم‌ها نوشته ریچارد نفیو را خوانده باشید، او مذاکره و تحریم را دو قطعه مکمل از پازل فشار بر ایران توصیف می‌کند. یعنی رژیم آمریکا هدف اعمال فشار بر ایران برای تغییر رفتار/تغییر نظام را تعریف کرده و هم از ابزار دیپلماسی(مذاکره) و هم از ابزار حمله اقتصادی(تحریم) برای این امر بهره می‌گیرد. این است که می‌بینیم دیپلمات آمریکایی در برجام دنبال همان چیزی است که افسر تحریم آمریکایی در پی آن است. اهداف اینها با یکدیگر تباین و تناقض ندارند که مثلا وزیر خارجه آمریکا به وزیر خزانه‌داری این کشور بگوید من دیپلماسی را هزینه میدان جنگ اقتصادی کردم! می‌بینید چقدر این حرف مضحک است؟!
کشور و منطقه با تهدید داعش مواجه است و نظام هوشمندانه تصمیم می‌گیرد تهدید داعش را سرکوب کند. حال برای دستیابی به هدف "نابودی تهدید داعش"، سیستم باید همه ابزارهای خود را فعال نماید. حاج قاسم جانش را کف دستش می‌گیرد و به سوریه و عراق می‌رود تا در میدان عملیات کند. دولت باید بودجه مورد نیاز را تامین کند. دستگاه‌های اطلاعاتی باید کمک اطلاعاتی کنند. و دیپلمات‌ها باید ابزار سیاست خارجی را هرجا لازم است فعال کنند.
حال شما مظلومیت حاج قاسم را ببینید که از طرف نظام در کف میدان مشغول شمشیر زدن است، یکی بودجه‌اش را نمی‌دهد، آن یکی می‌گوید نباید از بشار اسد حمایت کنیم، دیگری به زبان شکایت می‌گوید من دیپلماسی را هزینه کردم تا فلانی مثلا در حلب چه کند!
این نگاه خسارت‌بار مع‌الاسف در ماجرای برجام هم حاکم بود. آقایان قرار شد بروند دیپلماسی کنند تا تحریم‌ها برداشته شود. در میدان، صنعت هسته‌ای به شکل بی‌سابقه‌ای تحدید شد و بازرسی از اماکن مختلف کشور باز به شکل بی‌سابقه‌ای تشدید شد تا آقایان دیپلمات با تقدیم این امتیازات، لغو تحریم‌ها را از طرف مقابل بگیرند. اما در کمال تعجب پس از اینکه تحریمی لغو نشد، آقای عراقچی آمد و در تلویزیون فرمود که اساسا برجام برای لغو تحریم‌ها نبود! یعنی اصلا دیپلمات‌ها فراموش کرده بودند -و از ملت هم می‌خواستند فراموش کنند- که برای چه مذاکره کرده‌اند و قرار بود به یک هدفی دست یابند!
دیپلماسی در ذهن آقایان ظاهرا ابزاری نیست که باید در خدمت اهداف کشور قرار گیرد و بی‌آنکه حاصل و نتیجه‌ای برایش بتوان متصور شد، خودش به خودی خود موضوعیت دارد. این دیپلماسی برای دیپلماسی، همچون هنر برای هنر یادآور مشی دادائیست‌هاست که نحله‌ای از نهیلیسم بودند، برای افعالشان هیچ هدفی جز رسیدن به "تازگی" متصور نبودند و می‌گفتند ما وطن و سياست نمی‌خواهيم، ما «هيچ» می‌خواهيم؛ اينگونه به تازگی خواهيم رسيد!


موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، فرقه ها
برچسب‌ها: دیپلماسی , دادائیستی , برجام , ظریف


تاريخ : ۱۴۰۰/۰۲/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔹حمیدرضا جلایی پور، فعال سیاسی اصلاح طلب:

بین اصلاح‌طلبان برانداز نداریم. صحنه رقابتی نباشد، اصلاح‌طلبان چه بخواهند چه نخواهند، فضا مانند انتخابات مجلس یازدهم می‌شود. جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته نشان داده که عملگراست اما عملگرا در دقیقه ۹۰
سیاست خارجی آمریکاستیز پرهزینه است. برخی احساس می‌کنند اگر تحریم‌شکنی اتفاق بیفتد، ممکن است در نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ اثر بگذارد. آنها نمی‌گویند با مذاکره یا تحریم‌شکنی مخالف هستیم. نمی‌دانم حضور کاندیدای نظامی در انتخابات عملیات فریب است یا نه، اما نباید ما را منحرف کند.

🔹 محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم:

اصولگرایان دغدغه رد صلاحیت ندارند اما حقیقتاً دغدغه اصلاح طلبان در هر دوره از انتخابات رد صلاحیت است که معتقدم  این مسئله باید حل شود.

(در پاسخ به سوالی در خصوص سکوت وی در مجلس دهم) من سکوت نکردم؛ ویژگی مجلس با دولت متفاوت است در مجلس همه هم عرض هستند و نماینده با نماینده دیگر تفاوتی ندارد رئیس مجلس سخنگو است/ در قانون اساسی ما با ترسی که از رژیم گذشته از دولت وجود دارد برای قوای دیگر اختیاراتی گذاشته‌‌اند و یک هم عرضی برای رئیس جمهور با روسای قوه دیگر در نظر گرفته‌اند در صورتی که در کشورهای دیگر رئیس جمهور با رئیس مجلس هم عرض نیست./ در دستور کار فراکسیون تقسیم کار صورت گرفت و قرار شد که همه مشارکت کنند/ از سوی دیگر هم قرار شد بعضی از صحبت‌ها را فقط من انجام دهم.

(آیا اصلاح طلبان مانند سال ۹۲ ائتلاف می‌کنند؟) ائتلاف به آن مفهومی که شما می گویید خیر. کاملا با آن مخالف هستم./ این بار اگر بنا باشد ائتلافی فرا جریانی صورت گیرد باید شفاف و محکم باشد و هر گروه سهم و مسئولیتش مشخص شود.

🔹کواکبیان دبیرکل حزب مردم‌سالاری:  

به‌خاطر تجربه روحانی دیگر خود را برای نامزد اجاره‌ای به آب و آتش نمی‌زنیم. واعظی از لحاظ سیاسی فرد واردی نیست. عارف بنا ندارد با نهاد اجماع‌ساز کار کند. شورای‌عالی سیاستگذاری برای زمان انتخابات تشکیل شد اما در بزنگاه گفتند هر حزبی خودش تصمیم بگیرد! انتخاب نهایی نامزد نهاد اجماع‌ساز با‌ خاتمی است. حمایت ما از روحانی در 92 و 96 از سر ناچاری بود. روحانی انصافا از عارف بهتر بود. 15 عضو حقیقی نهاد اجماع‌ساز با تایید‌ خاتمی انتخاب شدند.


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: انتخابات , برانداز , صلاحیت , مجلس


تاريخ : ۱۳۹۹/۱۲/۲۰ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔹 پزشکیان: شورای نگهبان اگر ظریف را تایید صلاحیت نکند، دیگر چه کسی را می‌خواهد بگذارند بیاید؟ ظریف بیاید، قالیباف و رئیسی پیروز نمی شوند.

🔹محسن رهامی: قطعا باید از اصلاح طلبان کاندیدای جدی وارد رقابت شود زیرا اگر مشارکت بالا برود، امکان بُرد اصلاح طلبان در انتخابات بالا می‌رود. اگر ما در انتخابات شرکت نکنیم و قهر کنیم، انتخابات چه با حضور اصلاح طلبان چه بی حضور آنان برگزار می شود، بنابراین اگر شرکت نکنیم ما ضرر کردیم.  از یک طرف نظام باید زمینه انتخابات رقابتی، سالم و بی طرفانه را فراهم کند و از طرف دیگر مردم باید بدانند که با شرکت نکردن در انتخابات هیچ چیزی حل نمی شود.


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: انتخابات , محسن رهامی , اصولگرا , اصلاح طلب


تاريخ : ۱۳۹۹/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

اصلاح طلبان برای انتخابات آینده یک نهادی را تحت عنوان نهاد اجماع ساز تشکیل داده اند که قرار است از دل آن خروجی فرد مدنظر این جریان انتخاب شود. این نهاد متشکل از ۳۰ حزب اصلاح طلب و ۱۰ شخصیت ملی این حزب  است.  طی چند روز گذشته هم بهزاد نبوی ملقب به چریک اصلاح طلبان ریاست حزب اصلاح طلبان برعهده گرفته که البته در راستای این نهاد است.
از هم‌اکنون استراتژی اصلاح طلبان چیده شده و معلومه راهبرد آنها بر دوگانگی های کذایی همچون معیشت-مذاکره و سازش-مقاومت است. بالا رفتن قیمت های کنونی از همین الان نشان دهنده به وجود آورنده این دو رویکرد در قالب تعامل- تقابل است که این گونه به ذهن مردم  القا کنند که تا رویکرد تقابلی باشه همه چی گرون میشه. مصداقش هم این بحث طرح اقدام راهبردی مجلس است.


موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ ، اخبار ، فرقه ها
برچسب‌ها: اصلاح طلب , بهزاد نبوی , ریاست , حزب


تاريخ : ۱۳۹۹/۱۱/۳۰ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

معدود صدایی که در حال حاضر از جناح‌ها به گوش می‌رسد، زمزمه اصولگرایان است که آهسته آهسته برای انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم حاضر می‌شوند. اما در طرف مقابل و در اردوگاه اصلاح طلبان سکوت ادامه داری که از انتخابات مجلس یازدهم آغاز شده انگار قرار است همچنان ادامه داشته باشد. با این شرایط برخی گمانه‌ها در مورد حضور برخی چهره‌های اصلاح طلب نیز مطرح شده است.

۳۶۵ روز تا پایان ریاست جمهوری دوره دوازدهم باقی مانده است و هر چه زمان پیش می‌رود گمانه‌های بیشتری در مورد حضور شخصیت‌های سیاسی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری منتشر می‌شود. اما تعدادی از این چهره‌ها در اکثر گمانه‌ها حضور دارند و احتمال حضور آن‌ها بیشتر از دیگران است.
 
اردوگاه اصولگرایان که در انتخابات مجلس توانست اکثر کرسی‌ها را از آن خود کند، امیدوار است تا در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم هم پیروز از میدان خارج شود. البته این موضوع بسته به میزان مشارکت مردم، عملکرد اصولگرایان مجلس، عملکرد وفعالیت اصلاح طلبان دارد.

در حال حاضر سه سال از دولت دوازدهم به ریاست جمهوری حسن روحانی گذشته و دقیقا یک سال تا پایان عمر این دوره دولت باقی مانده است. اما برخلاف دوره‌های گذشته که در این زمان سر صدا‌های فراوانی از دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب در مورد انتخابات ریاست جمهوری به گوش می‌رسید، حالا صدای چندان بلندی برنمی آید. البته شاید هنوز برای گرم شدم تنور انتخابات ریاست جمهوری کمی زود باشد و یا شاید کم رمق‌تر از گذشته باشد.

با این وجود معدود صدایی که در حال حاضر به گوش می‌رسد، زمزمه اصولگرایان است که آهسته آهسته برای انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم حاضر می‌شوند. اما در طرف مقابل و در اردوگاه اصلاح طلبان سکوت ادامه داری که از انتخابات مجلس یازدهم آغاز شده انگار قرار است همچنان ادامه داشته باشد. با این شرایط برخی گمانه‌ها در مورد حضور برخی چهره‌های اصلاح طلب نیز مطرح شده است.

 

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

سعید جلیلی گزینه ثابت جناح راست

او که سابقه معاونت اروپا و آمریکا در وزارت امور خارجه و دبیری شورای عالی امنیت ملی در دولت احمدی نژاد را دارد، در طول دو دوره گذشته به عنوان کاندیدای جبهه پایداری در سال ۱۳۹۲ و جز گزینه‌های نهایی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم معرفی شده است.

سعید جلیلی در انتخابات ۹۲ مورد حمایت جدی آیت‌الله مصباح و جبهه پایداری قرار گرفت. جلیلی که با شعار «حیات طیبه» وارد رقابت‌های انتخاباتی شده بود در نهایت با کمی بیش از چهار میلیون رای نفر سوم آن انتخابات شد.

اما در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ او به نفع محمدباقر قالیباف و حجت الاسلام رئیسی کنار کشید تا پایندی به اصول حزبی را رعایت کرده باشد. اما حالا آقای قالیباف به ریاست مجلس شورای اسلامی رسیده و حجت الاسلام رئیسی نیز ریاست قوه قضائیه را برعهده گرفته است. در چنین شرایطی جلیلی براساس گمانه‌ها یکی از کاندیدا‌های احتمالی اردوگاه اصولگرایان خواهد بود.   


«سعید جلیلی» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۱۳۴۴ به دنیا آمد. پدر او دانش‌آموخته‌ی زبان فرانسه و معلم بود.

جلیلی دارای دکتری معارف اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق است. او در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز در همین دانشگاه تحصیل کرده است.

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

بازگشت دوباره محمود احمدی نژاد

احمدی نژاد در انتخابات دوره گذشته بر خلاف توصیه‌ی علنی رهبر انقلاب مبنی بر عدم کاندیداتوری، ثبت‌نام کرد و از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. با این وجود روز‌های گذشته مرتضی طلایی، فعال سیاسی اصولگرا و چهره نزدیک به قالیباف، مدعی شده بود که او برای ۱۴۰۰ در حال رایزنی با شورای نگهبان است تا تأیید صلاحیت خودش را بگیرد؛ اتفاقی که بعید است رخ دهد، چراکه سیاست نشان داده تکلیفش را با احمدی‌نژاد روشن کرده است.

سابقه و تجربه هم نشان داده که یک فرد بیش از دو دوره قرار نیست رئیس‌جمهوری شود. شاهدش رد صلاحیت آیت الله هاشمی در سال ۹۲ است. فارغ از اینها، گفته‌ها و شواهد هم حاکی است که اراده بر نیامدن احمدی‌نژاد است.

باهنر پیش از این گفته بود: «من حضرت آیت‌الله جنتی را در یکی از جلسات مجمع تشخیص دیدم. بعد از این بود که حضرت آقا سفارش کرده بودند که آمدن احمدی‌نژاد به مصلحت نیست. به آقای جنتی گفتم احمدی‌نژاد کاندیدا می‌شود. گفت: واقعا کاندیدا می‌شود؟ خبر داری؟ گفتم به‌هیچ‌وجه. فقط تحلیل دارم. آیت‌الله جنتی خیلی تعجب کرد و گفت: اگر نامزد بشود یعنی به دنبال فتنه است. یادم هست آن زمان به کسی دیگر نگفتم».

"محمود احمدی نژاد" رئیس‌جمهور دولت‌های نهم و دهم در ششم آبان ۱۳۳۶ به دنیا آمد. او متولد روستای آرادان شهرستان گرمسار است.

احمدی‌نژاد دارای دکتری مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت بوده و اکنون دانشیار و عضو هیئت علمی این دانشگاه است.

بنا بر آنچه در زندگی‌نامه رسمی منتشر شده آقای احمدی‌نژاد آمده است، او پس از انقلاب «از پایه‌گذاران انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت» بوده و در دوران جنگ نیز به عنوان «داوطلب بسیجی» در قسمت‌های مختلف به ویژه مهندسی رزمی حضور داشت.

احمدی‌نژاد در دولت سازندگی به‌عنوان فرماندار ماکو و خوی و هم‌چنین استاندار اردبیل مشغول فعالیت بوده است.

او از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ به‌عنوان شهردار تهران انتخاب شد و در تیرماه ۸۴ نیز توانست رای اکثریت را در انتخابات ریاست جمهوری از آن خود کند.

 

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

مهرداد بذرپاش گزینه جوان اردوگاه راست

سبد جناح اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نسبت به دوره‌های پیشین خالی‌تر به نظر می‌رسد، با این حال شورای ائتلاف اصولگرایان سعی خواهد کرد با اجماع میان احزاب و گروه‌های هم سو و پایداری، چهره‌های جوان‌تر و یا متفاوت‌تر از دوره‌های پیشین را معرفی کند. در این میان به نظر می‌رسد شانس مهرداد بذرپاش مدیرعامل سابق شرکت سایپا و معاون محمود احمدی نژاد در سازمان امور جوان بیشتر از هم سن و سال‌های اوست.  


بذرپاش در انتخابات مجلس نهم به‌عنوان نماینده تهران انتخاب و عضو هیئت رئیسه مجلس شد. او از منتقدان جدی دولت روحانی و از مخالفان تصویب لایحه‌ی مربوط به اجرایی شدن برجام در مجلس نهم بود.

آقای بذرپاش از چهره‌های جوان جریان اصولگراست که بر اساس شنیده‌ها یکی از افراد اثرگذار در تهیه فهرست انتخاباتی اصولگرایان در انتخابات دوم اسفند ۹۸ بوده است.

«مهرداد بذرپاش» نماینده‌ی تهران در مجلس نهم و معاون رئیس‌جمهور در دولت احمدی‌نژاد در سال ۱۳۵۹ به دنیا آمد. پدر او از شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.

بذرپاش دارای دکتری مدیریت تکنولوژی از دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی از همین دانشگاه است.

 همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

محمود واعظی کاندیدای اول، محمد جواد آذری جهرمی گزینه دوم میانه روها

محمود واعظی از چهره‌های حزب اعتدال و توسعه است که مشی میانه‌رو دارد و بر این باور است که ضرورت دارد تا معتدلین دو جریان عمده سیاسی کشور در کنار یکدیگر فعالیت کرده و باید از طیف‌های تندرو دو جناح فاصله گرفت. بسیاری او را اثرگذارترین فرد، پس از رئیس‌جمهور در تصمیمات اصلی دولت دوم حسن روحانی در حوزه‌های مختلف می‌دانند.

با این حال بسیاری از افراد حاضر در دولت بر این عقیده اند که گزینه نهایی میانه رو‌ها محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری در دولت دوازدهم و وزیر ارتباطات دولت یازدهم خواهد بود. اما برخی از هم حزبی های او همچون غلامعلی دهقان از اعضای حزب اعتدال و توسعه می گویند که بعید به نظرمی رسد واعظی کاندیدا شود.

«محمود واعظی» رئیس دفتر رئیس‌جمهور در سال ۱۳۳۱ به دنیا آمد. او متولد خیابان خراسان در جنوب شهر تهران است.

واعظی دارای دکتری روابط بین‌الملل از دانشگاه ورشو است. او در سال ۱۳۵۰ برای ادامه‌ی تحصیل به آمریکا رفت و در رشته‌ی مهندسی برق و مخابرات موفق به اخذ مدرک کارشناسی و‌کارشناسی ارشد شد.

واعظی در دولت اول حسن روحانی به‌عنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات حضور داشت. از چالش‌های مهم او فشار‌های نهاد‌های مختلف برای ایجاد محدودیت در فضای مجازی بود. از اقدامات مهم او در هنگام حضور چهار ساله در وزارت ارتباطات می‌توان به افزایش پهنای باند اینترنت که سبب افزایش کیفیت و سرعت اینترنت شد و هم‌چنین تصمیم‌گیری برای پیوستن دوباره سازمان فضایی به وزارت ارتباطات اشاره کرد؛ این هر دو با مخالفت‌های و فشار‌هایی از سوی مخالفان روبرو شد.

هم‌زمان با آغاز دولت دوم حسن روحانی، واعظی به‌عنوان رئیس دفتر رئیس‌جمهور منصوب شد. حضور واعظی در دفتر رئیس‌جمهور با گلایه‌ها و اعتراضات از سوی طیف‌هایی از جریان اصلاح‌طلب همراه شد. این گروه از اصلاح‌طلبان بر این عقیده هستند که حضور واعظی در دفتر ریاست‌جمهوری علاوه بر آن که سبب دشوارتر شدن ارتباط چهره‌های این جریان با رئیس‌جمهوری شده بلکه زمینه‌ی لازم را برای مداخلات بیش از پیش واعظی در تصمیم‌گیری و عزل و نصب‌های دولت فراهم کرده است.

با وجود همه‌ی این نقدها، اما اعتماد بسیار حسن روحانی به واعظی نه تنها کم نشد بلکه می‌توان گفت: او در بسیاری از مسائل نقشی فراتر از رئیس دفتر را در دولت ایفا می‌کند.

از جمله حاشیه‌های دیگر حضور واعظی در در نهاد ریاست‌جمهوری به استعفای ظریف برمی‌گشت. واعظی در واکنش به شایعه‌هایی که علت استعفای ظریف در زمستان۹۷ را ناشی از اقدامات او می‌دانستند گفته بود: «هیچ قصور و تقصیری در مجموعه ریاست جمهوری وجود نداشته است…مواضع و عملکرد هوشمندانه و مؤثر دکتر ظریف پاسخی محکم به برخی تحلیل‌های نادرست و مغرضانه است. جمهوری اسلامی تنها یک سیاست خارجی و یک وزیر خارجه دارد»

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

آذری جهرمی، وزیر کنونی ارتباطات

محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت دوازدهم یکی از جنجالی‌ترین همکاران روحانی است. از همان ابتدای کار و جلسات اخذ رای اعتماد مورد توجه قرار گرفت و در هفته‌های اخیر به صورت مداوم در صدر اخبار بوده است.


همکاری با چهره پرنفوذ کابینه یعنی محمود واعظی برای جهرمی با عاقبت به خیری سیاسی همراه بود و او را در عنفوان جوانی به کرسی وزارت رساند. او با وجود همه حرف و حدیث‌های موجود در مورد امنیتی و اطلاعاتی بودن، توانست رای موافق نمایندگان مجلس را از آن خود کرده و نایب واعظی در وزارات ارتباطات باشد.  

جوان جویای نام کابینه با افزایش ارتباطات خود با جوانان در دنیای مجازی و حقیقی آرام آرام چهره دیگر از خود ترسیم کرد و بدبینی‌های روز اول را تا حدی رفع نمود. اتفاقات اخیر در فضای سیاسی و اجتماعی ایران نیز فرصت دیگری برای عرض اندام به او داده است. با این حال  از او به عنوان یکی از گزینه‌های حزب اعتدال و توسعه نام برده می‌شود.

محمدجواد آذری جهرمی در سال ۱۳۶۰ در شهرستان جهرم، استان فارس به دنیا آمده است و کارشناسی ارشد خود در رشته مهندسی برق گرایش قدرت را از دانشگاه صنعت آب و برق دریافت کرده است.

 

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

محسن هاشمی رفسنجانی یا اسحاق جهانگیری گزینه نهایی حزب کارگزاران

محسن هاشمی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران است که با وجود حضور جدی سال‌های اخیرش در سیاست، اما هم‌چنان نامش با مترو گره خورده است. فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی که همچون پدرش بر پرهیز از تندروی اصرار دارد روابط نسبتاً خوبی با مقامات نظام داشته و در بین اصلاح‌طلبان نیز چهره‌ای مقبول محسوب می‌شود.


البته حزب کارگزاران  نام "اسحاق جهانگیری" معاون اول رئیس جمهوری در دولت یازدهم و دوازدهم را هم برای کاندیداتوری مطرح می‌کنند، اما برخی از اعضای این حزب معتقدند که «اسحاق جهانگیری را به او (روحانی) بخشیده اند! یعنی سال ۹۶ قربانی انتخاباتی روحانی شده است»؛ بنابراین به احتمال زیاد جهانگیری گزینه جدی حزب کارگزاران سازندگی برای انتخابات ۱۴۰۰ محسوب نمی‌شود و حزب کارگزاران در شرایط فعلی به عنوان آلترناتیو هاشمی، وی را مطرح می‌کند.


"محسن هاشمی رفسنجانی" رئیس شورای شهر تهران در سال ۱۳۴۰ به دنیا آمد. پدر او آیت‌الله هاشمی، مسئولیت‌هایی همچون رئیس‌جمهور و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت.

هاشمی دارای کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا است.

بنا بر آنچه در زندگینامه‌ی رسمی منتشر شده‌ی آقای هاشمی آمده است، او در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران «در بخش صنایع موشکی سپاه پاسداران نقش عمده‌ای ایفا کرد» و در دولت سازندگی نیز به عنوان «نخستین رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهوری» انتخاب شد.

هاشمی در سال ۱۳۷۶ مدیریت شرکت بهره‌برداری متروی تهران را بر عهده گرفت. حضور او در در این سِمت سبب به وجود آمدن تحولی قابل ملاحظه در مترو تهران شد، موضوعی که منتقدان هاشمی نیز کمتر آن را انکار می‌کنند.

هاشمی در دوران مدیریت خود در مترو با شش شهردار که دیدگاه‌های متفاوتی به موضوعات شهر تهران و به ویژه مترو داشتند کار کرد، اما در نهایت در اواخر سال ۱۳۸۹ و پس از بیشتر از یک دهه حضور در مترو استعفا کرد. او یکی از دلایل استعفای خود را «عدم همکاری دولت احمدی‌نژاد» عنوان کرده بود.

محسن هاشمی در سال ۱۳۹۲ به‌عنوان معاون عمرانی دانشگاه آزاد از سوی رئیس وقت این دانشگاه منصوب شد و پس از حضور در شورای شهر تهران به دلیل آنچه «حجم بالای کار در شورای شهر» اعلام شد در سال ۱۳۹۶ از معاونت عمرانی دانشگاه آزاد استعفا کرد.

هاشمی در انتخابات شورای شهر تهران در سال ۱۳۹۶ از سوی مردم انتخاب شد. او در این انتخابات با دست یافتن به بیش از یک‌میلیون و هفتصد و پنجاه هزار رای رکوردی بی سابقه را به نام خود ثبت کرد.

هاشمی از سوی اعضای شورای شهر تهران به‌عنوان رئیس این شورا انتخاب شد. او در سه مقطع زمانی انتخاب شهردار توسط پنجمین دوره شورای شهر تهران همواره به‌عنوان یکی از نامزد‌ها مطرح می‌شد، اما به دلیل نبود اجماع بین اعضای شورا، در رقابت انتخاب شهردار حضور پیدا نمی‌کرد.

از جمله اظهارنظر‌های جنجالی هاشمی در سال‌های اخیر می‌توان به پاسخ‌های او به اظهارات قالیباف و فتاح اشاره کرد. او در پاسخ به قالیباف که گفته بود «مترو ۲۰ سال در اختیار خانواده هاشمی بوده، ولی ۷۰ کیلومتر مترو ساختند، اما ۱۲ سال در اختیار ما بود و ۲۰۰ کیلومتر مترو ساختیم»، گفت: آن زمانی که ایشان می‌گویند هم من مدیرعامل مترو بودم و فقط دو سال در دوره مدیریت قالیباف من مدیر عامل مترو نبودم که البته باز هم مترو کار خودم بود. هاشمی در پاسخ به فتاح که از «ادعا‌ها و جر و بحث‌های زیاد پس از فوت آیت‌الله هاشمی» برای تخلیه کاخ مرمر گلایه کرده بود هم گفته بود: همه دیگر مقامات کشور که مسئولیت‌هایی حکومتی داشته و دارند ۴۰ سال است به واسطه مسئولیتشان در کاخ‌های بازمانده از دوره پهلوی مستقر هستند.

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

محمد جواد ظریف 

ظریف به دلیل فعالیت در وزارت امور خارجه و ممنوعیت حضور در احزاب سیاسی به شکل رسمی به‌عنوان چهره‌ای در یکی از دو جریان اصولگرا یا اصلاح‌طلب نیست، اما با توجه به عملکرد او در چهار دهه‌ی اخیر می‌توان ظریف را دیپلماتی میانه‌رو نامید که معمولاً جریان اصولگرا منتقد اوست. با این حال به نظر می‌رسد اگر خود او تمایل به حضور در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم داشته باشد، بیشترین شانس را در اردوگاه اصلاح طلبان خواهد داشت.

حضور ظریف در وزارت امور خارجه با دو نقطه‌ی عطف در تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی همراه بود؛ مذاکره‌ی مستقیم وزرای امور خارجه ایران و آمریکا، پس از سال‌ها ممنوعیت مذاکره‌ی دو جانبه و دست یافتن به توافق هسته‌ای با گروه ۵+۱ که سبب رفع بخش بزرگی از تحریم‌ها شد. این هر دو مخالفانی جدی در داخل و خارج از کشور داشت. مخالفان داخلی برجام که خود را «دلواپس» می‌نامیدند با حملات شدید و بی سابقه به وزیر امور خارجه بر این باور بودند که ظریف در مذاکرات هسته‌ای واداده و سازشکار بوده و مذاکره با آمریکا و توافق هسته‌ای سبب تعطیلی صنعت هسته‌ای و عدم رفع تحریم‌ها شده است.

دوران حضور ظریف در دولت دوم روحانی، اما با خروج آمریکا از برجام و همینطور استعفایی جنجالی از سوی او همراه شد.

آقای ظریف در اسفند ۹۷ در اعتراض به عدم اطلاع‌رسانی به او درباره‌ی سفر بشار اسد به تهران از سِمت خود استعفا کرد که البته این استعفا مورد موافقت رئیس‌جمهور قرار نگرفت.

خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، بازگشت مجدد تحریم‌ها و کاهش محدوده اختیارات او از جمله چالش‌های جواد ظریف، در جایگاه وزیر امور خارجه در سال‌های اخیر بوده است.

"محمدجواد ظریف" وزیر امور خارجه ایران در هفدهم دی ۱۳۳۸ به دنیا آمد. پدر او از تاجران مشهور اصفهان بود.

ظریف دارای دکتری روابط و حقوق بین‌الملل از دانشگاه دنور آمریکا و در سال‌های ۱۳۷۶-۸۸ استاد میهمان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بوده است.

بنا بر آنچه در زندگینامه رسمی منتشر شده‌ی آقای ظریف آمده است، او در سال‌های پیش از انقلاب به دلیل «شرایط سیاسی و امنیتی» برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دوران دانشجویی از «فعالان و مسئولین انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا» بود.

ظریف در سال‌های ابتدای انقلاب به‌عنوان مشاور در کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو و نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد به فعالیت پرداخته و در نهایت در سال ۱۳۶۸ معاون نماینده‌ی دائم ایران در سازمان ملل شد. ظریف در این دوران در مذاکرات منجر به قطعنامه ۵۹۸ نقش داشت.

او سپس به عنوان معاون حقوقی و بین‌الملل وزارت امور خارجه انتخاب شد و پس از حدود یک دهه حضور در معاونت وزارت امور خارجه، به‌عنوان نماینده‌ی دائم ایران در سازمان ملل راهی نیویورک شد. دوران حضور او در آمریکا که همراه با تلاش جدی او برای ایجاد ارتباط گسترده با جامعه آمریکا بود همواره مورد اعتراض طیف تندرو جریان اصولگرا قرار داشت.

ظریف در دوران دولت احمدی‌نژاد، به دلیل اختلاف جدی با رئیس‌جمهور وقت کنار گذاشته شد و هشت سال بعد از آن دوران، با آغاز به کار دولت روحانی به‌عنوان وزیر امور خارجه مشغول فعالیت است.

 

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

معصومه ابتکار 

خانم ابتکار از چهره‌های جریان اصلاحات است که حضور طولانی‌مدت او در پست‌های بالای مدیریتی در دولت‌های مختلف باعث شده تا امکان حضور او به‌عنوان نامزد انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شود. اما از آنجا که تاکنون هیچ نامزدی از میان زنان برای انتخابات ریاست جمهوری پذیرفته نشده است، احتمال حضور او کمتر از دیگران است. البته اگر این تابو شکسته شود، مطمئناً او در شمار گزینه‌های نهایی اصلاح طلبان خواهد بود.

«معصومه ابتکار» معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده در سال ۱۳۳۹ به دنیا آمد. پدر او، تقی ابتکار مدرس دانشگاه بود و از آبان ۱۳۵۸ تا اسفند ۱۳۵۹ ریاست سازمان حفاظت محیط زیست را بر عهده داشت.

ابتکار دارای فوق‌لیسانس و دکتری ایمنی شناسی (ایمونولوژی) از دانشگاه تربیت مدرس بوده و دانشیار این دانشگاه است.

بنا بر آنچه در زندگینامه‌ی رسمی منتشر شده‌ی خانم ابتکار آمده است، او «اولین زن در جمهوری اسلامی ایران است که به هیئت دولت راه یافت و هم‌چنین به عنوان یکی از هفت «قهرمان زمین» سال ۲۰۰۶ سازمان ملل متحد انتخاب شد».

معصومه ابتکار از دانشجویانی بود که در ماجرای اشغال سفارت آمریکا حضور داشت. او درباره‌ی آن روز‌ها کتابی را با عنوان «تسخیر» منتشر کرد. این کتاب اولین بار به زبان انگلیسی نگارش شده و در کانادا توسط انتشارات «تالون بوکز» به چاپ رسیده است.

ابتکار درباره‌ی اشغال سفارت آمریکا با تاکید بر این که از دیوار سفارت بالا نرفته و سه روز پس از حادثه به‌عنوان مترجم به جمع دانشجویان داخل سفارت ملحق شده، می‌گوید: «ما دانشجویانی که محاصره و اشغال سفارت آمریکا را برنامه‌ریزی و اجرا کردیم، هرگز پیش‌بینی نمی‌کردیم که این واقعه بیش از چند ساعت یا حداکثر چند روز طول بکشد. هرگز تصور نمی‌کردیم که اقدام اعتراض‌آمیز ما چنین تاثیر عمیقی بر تاریخ سیاسی کشور و منطقه داشته باشد»

ابتکار در سال‌های ابتدایی انقلاب سردبیری کیهان انگلیسی را عهده‌دار بود و فصلنامه فرزانه را به عنوان نخستین نشریه مطالعات و تحقیقات مسائل زنان به دو زبان فارسی و انگلیسی راه اندازی کرد. او در دولت اصلاحات با حکم سیدمحمد خاتمی، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست شد؛ این نخستین بار پس از انقلاب بود که یک زن به هیئت دولت راه می‌یافت.

حضور هشت ساله‌ی ابتکار در سازمان حفاظت محیط‌زیست در دولت اصلاحات تحولی قابل ملاحظه را در این حوزه ایجاد کرد. موضوعی که حتی منتقدان او نیز آن را کمتر انکار کرده‌اند.

ابتکار پس از آغاز دولت احمدی‌نژاد و تغییرات به وجود در سازمان حفاظت محیط‌زیست، مرکز صلح و محیط زیست را به عنوان یک سازمان غیر دولتی تاسیس کرد.

در سال ۱۳۹۲ بنیاد جهانی انرژی معصومه ابتکار را به عنوان «بانون محیط زیست جهان» معرفی کرده و جایزه معنوی یک عمر دستاورد را به دلیل «تعهد و احساس مسئولیت در قبال حفظ کره زمین» به وی اعطاء کرد.

ابتکار در سال ۸۵ در انتخابات شورای شهر تهران از سوی مردم انتخاب شد و یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب در آن دوره‌ی شورای شهر بود.

با انتخاب حسن روحانی و آغاز به کار دولت اعتدال، معصومه ابتکار دوباره به سازمان حفاظت محیط‌زیست بازگشت و به مدت چهار سال در این سازمان حضور داشت. ابتکار در دولت دوم روحانی نیز جایگزین شهیندخت مولاوردی در معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری شد.

همه کاندیدا‌های احتمالی ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰

محمدرضا عارف نامزد احتمالی اردوگاه اصلاح طلبان

گرچه احتمال حضور عارف در انتخابات ریاست جمهوری بیش از گزینه‌های دیگر اصلاح طلبان است، اما او مخالفان جدی خودش را دارد و به نظر می‌رسد که اصلاح طلبان در مورد او به راحتی اجماع نرسند. با این وجود برخی از او به عنوان یکی از چند گزینه اصلی اردوگاه اصلاح طلبان نام می‌برند.

محمدرضا عارف متولد ۲۷ آذر ۱۳۳۰ در شهر یزد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او پیش از این نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس دهم ورئیس فراکسیون امید بوده است.
 
عارف تحصیلکرده مهندسی برق در دانشگاه‌های تهران و استنفورد است و کار خود را با معاونت طرح و توسعه و سپس سرپرستی شرکت مخابرات ایران آغاز کرد. عارف در سال‌های دهه ۱۳۶۰ در سمت‌های معاونت‌های دانشجویی، آموزشی و هماهنگی و قائم مقامی وزارت فرهنگ و آموزش عالی مشغول به کار بوده و در ۱۳۷۳ نیز به ریاست دانشگاه تهران منصوب شده است.

او از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ پست وزارت پست و تلگراف و تلفن را عهده‌دار بود و همچنین بین سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ پس از ادغام سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی، اولین رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور بوده است. پس از آن نیز به عنوان معاون اول رئیس جمهور در سال‌های ۸۰ تا ۸۴ منصوب شد.

او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ ایران کاندید و تأیید صلاحیت شد، اما پس از یک ماه مبارزه انتخاباتی و پس از دریافت نامه‌ای از رئیس دولت اصلاحات، چهار روز پیش از رأی‌گیری انصراف داد.


موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسب‌ها: کاندیدا , ریاست جمهوری , 1400 , اصول گرا


تاريخ : ۱۳۹۹/۰۵/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔴 محورهای 3 بهمن ماه

🔵1- انتقاد از روزمرگی و خمودگی دولت:
یکی از محورهایی که از سوی رسانه های اصلاح طلب طرح و بیان شده و فلش انتقادات را به سوی دولت متوجه کرده، ناتوانی، بی انگیزگی و ناکارآمدی برخی از وزرای دولت دوازدهم است.
بررسی ها نشان می دهد که رسانه های این جریان با انتقاد از عدم تحرک کافی از سوی بدنه دولت به ویژه ژنرال های آن تاکید دارند که دولت دچار خمودگی ای شده که عملا افق امید نسبت به فعالیت های دولت دوازدهم را کاهش داده است.
⏪⏪در این زمینه محورهای انتقادات شده نسبت به دولت عبارتند از:
- وضعیت بودجه و تاکید بر لحاظ نشدن کارشناسی دقیق در این زمینه که موجب شده وزرا نسبت به عدم تامین بودجه مناسب برای خود ناامید باشند
- عدم تغییرات مناسب در دولت دوازدهم و حضور وزرایی در کابینه که به لحاظ توان کاری بی انگیزه شده و به روزمرگی دچار شده اند
- تشدید فشارهای خارجی و زیر ضرب رفتن اقتصاد ایران و عدم حضور سرمایه گذاری خارجی
- شخصيت حسن روحانی و این که  حرف آخر، حرف حسن روحاني است كه هژموني‌ او در دولت شايد به تغيير همه‌چيز در نهايت بنا به خواست و نظر فردي او منجر مي‌شود
- عدم ارتباط گیری مناسب روحانی با بدنه مدیران خود
⏪⏪در این زمینه با توجه  به مطالب گفته شده پیشنهاد می شود
1- انتقاد اصلاح طلبان مبنی بر خمودگی، بی انگیزی دولت ضریب گرفته و در رسانه ها و شکبه های مجازی برجسته شود
2- انتقاد اصلاح طلبان نسبت به ناتوانی و ناکارآمدی برخی وزرا مورد توجه قرار گیرد
3- تاکید شود که دولتمردان تمام هم و غم خود را به سرمایه گذاری خارجی بار کرده و اصولا تلاش و مجاهدات و بهره گیری از توان داخلی را در حاشیه قرار داده اند

🔵2- بررسی و چرایی افزایش قیمت ارز:
یکی از محورهایی که در حوزه اقتصادی این روزها مطرح می شود افزایش قیمت دلار است. در شرایطی مدیران بانک مرکزی از مدیریت این حوزه سخن به میان می آورند اما واقعیت موجود عرصه اقتصاد نشان می دهد که یا دولت توان مدیریت این موضوع را ندارد و یا این که خود مایل به افزایش قیمت دلار است.
⏪⏪در این زمینه لازم است که برای روشن سازی فضای کنونی اقتصاد و بازار ارز، محورهای مورد تاکید اقتصاددان ها مورد توجه قرار گیرد. این محورها اما عبارتند از:
1- دلار به صورت انحصاری در اختیار دولت است و بانک مرکزی آن را نمایندگی و مدیریت می‌کند. بنابراین افزایش یا کاهش نرخ ارز مقوله‌ای است در اختیار دولت و دولت در جریان و اطلاع نرخ دلار است که چطور آن را مدیریت کند تا این افزایش صورت بگیرد و درآمد حاصل از آن به نوعی در طراز دولت مورد استفاده و بهره‌برداری قرار بگیرد
2- چون ارز فاقد بازار است، اینکه گفته می‌شود نرخ ارز را بازار تعیین می‌کند، یک اشتباه استراتژی کامل است که متاسفانه بعضا دولت از آن استفاده می‌کند و یا احیانا این موضوع در جاهای دیگر هم گفته می‌شود در صورتی که مکانیزم بازار قواعد خاصی را در علم اقتصاد دارد که آن قواعد اصلا در این مورد، وجود خارجی ندارد
3- دولت و بانک مرکزی که نماینده اوست، در شرایطی که بحث تقاضا برای این حوزه افزایش پیدا می‌کند باید ارز را به بازار تزریق کند و آنچه در ماه‌های گذشته و بخصوص در چند روز اخیر شاهد هستیم، ناشی از عدم تزریق ارز به بازار است.در بازاری که تقریبا انحصار کامل در اختیار دولت و بانک مرکزی است چه کسان دیگری باید ارز را به بازار تزریق کنند؟ اما از آنجا که شرایط هیجانی و التهاب‌آور است، از طرفی گزینه مناسبی برای سودآوری و سرمایه‌گذاری وجود ندارد، به ناچار مقصر دولت است که با عدم تزریق ارز باعث شده تعدادی هم به دلالی ارز ورود پیدا کنند و آن مقداری هم که عرضه می‌شود را از چرخه گردش خارج کرده و در منازل خود ذخیره کنند. به هر حال چون شرایط التهابی، احساسی و هیجانی است، بازار به سمتی پیش می‌رود که گفته مسئولان اقتصادی و بانک مرکزی هم تاثیری بر این قضیه نداشته است

4- ماه‌هاست که توسط ارکان اقتصادی کشور و بانک مرکزی گفته می‌شود نرخ ارز در فلان ماه پایین می‌آید! ما بحث سفر اربعین را داشتیم و ارز بالا رفت، بعد از آن بالا رفتن نرخ ارز را به مسافرت‌های ژانویه نسبت دادند و اخیرا گفته می‌شود که در بهمن و اسفند پایین خواهد آمد. اما موضوع فراتر از این حرف‌هاست. به نظر می‌رسد مدیریت ارز از دست دولت خارج شده و عده‌ای هم که منافعشان در این حوزه است، کالاهایی را با ارزهای ارزان وارد کرده‌اند که می‌توانند با قیمت بالاتری عرضه کنند. موردی که برای خودرو وارداتی پیش آمد و به یکباره با قیمت‌های سرسام‌آوری مواجه شد، در حالی صورت گرفت که برخی مطلع بوده و اقدام به خرید و انباشت خودرو کرده بودند تا در این شرایط که قیمت بالا می‌رود به فروش برسانند. متاسفانه این موضوع به بحث عدم صحیح مدیریت ارزی کشور برمی‌گردد که این التهاب را به بازار تزریق کرده و تا زمانی که اعتماد مردم به برنامه‌های اقتصادی دولت افزایش پیدا نکند این روند می‌تواند اشکالات بسیار جدی‌تری را هم به‌وجود بیاورد
5- لازم و ضروری است که در این‌باره دولت جلسه اضطراری تشکیل دهد تا از التهابی که وجود دارد با سیاقی که قابل ترمیم است، بکاهد و اجازه ندهد بهانه دیگری هم مطرح شود که تعطیلات نوروز و سفرهای خارجی مردم هم به این زمینه‌ها به آن دوخته شود و قیمت ارز به مرحله‌ای برسد که آسیب‌های جدی به اقتصاد وارد کند
6- از آنجا که دولت با کسری بودجه مواجه است، برای جبران بخشی از کسری بودجه خود و چون ارز را هم تقریبا به صورت انحصاری در اختیار دارد، می‌خواهد تامین منابع مالی کند. این یک واقعیت است هرچند که پاسخ می‌دهد به دنبال افزایش نرخ ارز نیستیم ولی از رفتار اقتصادی و رفتاری که روی ارز می‌شود و به متقاضیان توصیه می‌شود که ارزهای متقاضی و نه آزاد تهیه کنند و بعضا این ارز آزاد را هم بانک مرکزی به بخش‌های متقاضی می‌دهد. این نشان‌دهنده این است که چون دولت از افزایش نرخ ارز منتفع می‌شود و نتوانسته کسری بودجه را از طرق دیگر جبران کند به ارزی که در اختیار خودش است، گرایش پیدا کرده و تصمیم‌گیری در مورد افزایش و کاهش آن هم در اختیار خودش است. همان‌طور که کاهش نرخی در اقتصادمان ندیدیم اصولا در مورد نرخ ارز هم همین حالت وجود دارد. میل به افزایش هم به طریقی است که دولت ارز کمتری تزریق می‌کند و به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که بتواند یک منبع درآمدی برای دولت بخصوص در ماه‌های پایانی سال تلقی شود


برچسب‌ها: سوم بهمن , محورها , اصلاح طلب , صدا و سیما


تاريخ : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔴 محورهای 2 بهمن ماه

🔵1- تلاش برای حمله به تریبون های حاکمیتی جهت انفعال آن ها:
- یکی از محورهایی که به طور همزمان مورد تاکید و توجه رسانه های جریان اصلاح طلب و دولتی قرار گرفته، انتقاد و هجمه به دو تریبون حاکمیتی یعنی رسانه ملی و تریبون های نماز جمعه است.
بررسی ها در این زمینه بیانگر آن است که این جریان در چارچوب متهم کردن صداوسیما و تریبون های نمازجمعه به جانبداری سیاسی و نیز عدم پرداختن به آنچه آنان توفیقات دولتی می خوانند، به دنبال آن است که علاوه بر یه سکوت واداشتن این تریبون ها در تلاش است که بی اعتباری و بی اعتمادی به آن ها را در اذهان عمومی جا انداخته و از جانب دیگر محتوای بیان شده از سوی این تریبون ها را فاقد اصالت و ارزش تعریف و تفسیر کنند.
در این زمینه می توان گفت محورهای القایی علیه صداوسیما و تریبون های نماز جمعه عبارت است از:
- جانبداری صداوسیما از جریان مخالفان دولت
- تاثیرپذیری رسانه ملی از نهادهای خاص
- تلاش صداوسیما برای سیاه نمایی علیه دولت
- تاثیرپذیری ائمه جمعه از بولتن های نهادهای خاص
- عدم حضور ائمه جمعه از سایر جریان های سیاسی
- عدم تخصص لازم برخی ائمه جمعه در حوزه هایی که اظهار نظر می کنند
- تلاش برای برجسته سازی پیشینه سیاسی ائمه جمعه
⏪⏪در این زمینه به نظر می رسد اولین گام می بایست سناریوخوانی مخالفان و در گام دوم سناریوسوزی راهبردهای آنان باشد.از جانب دیگر باید استانداردهای دوگانه جریان اصلاحات- دولت مورد تاکید قرار گیرد که چگونه است که آنان نسبت به پیام رسان خارجی دست ساز بیگانگان حساسیتی نداشته اما نسبت به تریبون های نظام بیشترین هجمه ها و تخریب ها را سازماندهی می کنند
همچنین باید تاکید شود که ترییون های نمازجمعه همواره محلی برای بیان انتقال دیدگاه های مردم به مسئولان بوده و حتی در شرایطی هم امکاناتی برای حضور مسئولین در خطبه های پیش از نمازجمعه برای بیان دیدگاه هایشان مطرح شده است.

🔴2- ادعای نقش سپاه و بسیج در ماجرای فساد موسسات مالی:
یکی از محورهای مهمی که از سوی جریان اصلاحات- اعتدال طرح دنبال می شود، تاکید بر بررسی موسسات مالی و نقش آن در اعتراضات اخیر می باشد.
بررسی ها نشان می دهد در این زمینه عباس آخوندی می کوشد تا ضمن شکل گیری فساد و کلاهبرداری عظیم در موسسات مالی 2 محور را مورد مورد القا قرار دهد. وی در محور می کوشد موسسات مالی را حاصل سیاست های دولت احمدی نژاد دانسته و در محور دوم به کلاهبرداری و فساد شکل گرفته در موسسات مالی مورد حمایت نهادهای نظامی و انقلابی اشاره کند.
⏪⏪در این زمینه با توجه به تلاش ها برای بررسی شبهات این موضوع از سوی مراجع ذیصلاح پیشنهاد می شود در چارچوب نقد برخی دیگر از اظهارات آخوندی خبر زیر مورد تاکید و توجه قرار گیرد.
(محمدرضا تاجیک در پاسخ به این پرسش که  «آقاي آخوندي گفتند كه مفسدان بزرگ با اتكا بر ميل به اعتراض در مردم جرقه ناآرامي‌ها را زده و خود نظاره‌گر شدند. نظر شما در مورد اين تحليل چيست؟»، اظهار داشت: بايد استدلال ايشان را جويا شد و چون اين استدلال را نمي‌دانم ناظر بر اظهارات ايشان سخن نمي‌گويم. اما اگر چنين بورژواي فاسدي در جامعه وجود دارد، حاصل مديريت امثال ايشان است. اينها كه از آسمان نيامده‌اند. مديراني كه نان پوزيسيون را مي‌خورند و اداي اپوزيسيون را در‌مي‌آورند در جامعه مناسباتي را جاري و بستري را مهيا كرده‌اند كه در دامان آن چنين گروه‌هايي روييده و منافع خاص خود را با توسل به هر حشيشي دنبال مي‌كنند. اگر ايشان چنين چيزي را فهم مي‌كنند و اگر نسبت به آنچه فهم مي‌كنند مطمئن و مسوول هستند لطفا حركت را از خود شروع كرده و تلاش كند كه خود و دولت متبوعه‌اش را به حركت درآورده و جلوي چنين فساد و فاسداني را بگيرند. حداقل سهم خود را در اين حركت آشكارا و جدي ادا كنند)

🔴3- هم افزایی داخلی و خارجی برای کشاندن ایران به پای مذاکرات منطقه ای و موشکی:
روزشنبه در خبرها آمده بود که وزیر امور خارجه فرانسه گفته است که «با ایران در مورد موشک‌های بالستیک ومسائل منطقه‌ای مذاکراتی داشته‌ایم؛میخواهم در مورد نفوذ مخرب نظامی ایران در منطقه با آنها مذاکره کنیم».
این اظهارات وزیر امور خارجه اما در حالی صورت می گیرد که رسانه های جریان اصلاح طلب و دولتی کوشیدند تا در مطالب مختلفی به بهانه رفع تهدیدات ترامپ و ماندگاری برجام، کارسازی جهت مذاکرات با اروپا را کلید بزنند.
اصلاح طلبان و دولتی ها در این زمینه با تاکید بر این که « نبايد تصور شود كه اروپايي‌ها هيچ خواسته، ميل و موضع مشخصي ندارند. اروپا براي مواضع مستقل خودش، حساب و كتاب مجزايي از واشنگتن دارد»، توجه به این مساله را بسیار مهم ارزیابی می کنند.
در این رابطه سیدعلی خرم در یادداشتی می نویسد: «رابطه ايران و اروپا نمي‌تواند رابطه‌اي يك‌طرفه و يك‌جانبه باشد. نمي‌توان انتظار داشت در هر موقعيت سياسي كه ايران به اروپايي‌ها نياز داشت، آنها براي حمايت از ايران حاضر باشند. هر رابطه ديپلماتيكي مبتني بر بده- بستان است، همان‌گونه كه ايران از اروپايي‌ها انتظاراتي دارد، اروپايي‌ها هم يك به يك ممكن است هر كدام خواسته‌هايي از ايران داشته ‌باشند. بسياري از كشورهاي اروپايي، علاقه‌مند به داشتن نوعي رابطه بده- بستان با ايران هستند، مثلا بريتانيا در رابطه دوجانبه خود ممكن است انتظارهايي از ايران داشته‌ باشد يا فرانسه، در برابر حمايت‌هايي كه از ايران مي‌كند، يا در برابر تسهيل سرمايه‌گذاري در اقتصاد ايران، ممكن است انتظار داشته‌باشد در يك پرونده منطقه‌اي مانند لبنان، ايران هم با آنها همكاري كند. در يك رابطه مبتني بر منافع متقابل است كه اروپايي‌ها از برجام حمايت مي‌كنند. اگر قرار باشد كه ايران فقط به مقتضاي خواست خود با اروپايي‌ها رابطه داشته‌باشد و خواست آنها را هيچگاه عملي نكند، در اين صورت اروپايي‌ها هم ممكن است آنگونه كه بايد و شايد از برجام حمايت نكنند».
خرم همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود دلخوش کردن اروپا از ایران را مورد اشاره قرار داده و توصیه می کند که ایران باید برای رضایت اروپا جهت دفاع از برجام اقداماتی را صورت بدهد.
وی در استدلال پیشنهاد خود می نویسد:« اگر امريكا تهديد كند و بگويد كه با استفاده از تسلطش بر اقتصاد جهاني، اروپايي‌ها را در صورت عدم اجراي تحريم‌ها، تنبيه خواهد كرد، اگر اروپايي‌ها دل خوشي از ايران داشته‌باشند، جلوي امريكا ايستادگي خواهندكرد. نه تنها احياي مصوبات پيشين اتحاديه اروپا، براي مقابله با اثر تحريم‌هاي فرامرزي ممكن است دوباره اجرايي شود، بلكه اين گزينه نيز وجود دارد كه اروپايي‌ها به سازمان تجارت جهاني مراجعه كنند و از تصويب قوانين تحريم فرامرزي از سوي امريكا شكايت كنند. سازمان تجارت جهاني هم مي‌تواند امريكا را محكوم و حتي جريمه كند. اما اينكه اروپا تا چه حد حاضر به ايستادگي در برابر امريكا باشد، كاملا به دلخوشي و رضايت اروپا از روابط با ايران بستگي دارد...مسوولان ما بايد حواس‌شان را جمع كنند، نبايد تصور كنيم كه اروپايي‌ها بر اساس وظيفه و تعهد ذاتي، محض رضاي خدا از برجام حمايت خواهند كرد. بايد با يك برنامه منسجم اروپايي‌ها را در كنار روسيه و چين حفظ كنند تا اجازه ندهند امريكايي‌ها وارد رويارويي با ايران شوند، تحريم‌هاي يك‌جانبه را رعايت نكنند و اجازه ندهند تحريم‌هاي بين‌المللي يا حتي شوراي امنيت دوباره عليه ايران اجرا شود. بخش عمده واكنش آينده اروپا، بستگي به رفتار و سياست جمهوري اسلامي ايران خواهد داشت».
⏪⏪در این رابطه به نظر می رسد رسانه های جریان انقلابی می بایست:
- در ابتدا نسبت به سناریوی هماهنگ شده اروپا و آمریکا برای وادار ساختن ایران برای تن دادن به مذاکرات منطقه ای و موشکی اشاره داشته و از جانب دیگر از هم افزایی جریان داخلی برای کارسازی جهت انجام این پروژه پرده برداری کنند
- باید نسبت به فرجام برجام مطالب مختلفی نگاشته شده و تاکید شود که برجام در حالی با چشم پوشی برخی ایران از برخی منافع و محدودسازی برخی از فعالیت های هسته ای خود همراه بود که عملا آورده متناسبی در این خصوص برای ایران حاصل نشده و در شرایطی که تجربه برجام به عینه در اختیار است، گام برداشتن در مسیر مذاکره جدید خلاف حتی هزینه- فایده است
- باید تاکید شود که مذاکراتی در شرف انجام است که هدف آن تثبیت برجام است و این مذاکرات عملا باج دهی به طرف غربی ای می باشد که هنوز در انجام تعهدات خود نسبت به برجام کوتاهی کرده و در این میان چه ضمانتی برای بی تعهدی دوباره از سویی و فراخ تر شدن مطالبات از ایران از جانب دیگر وجود خواهد داشت؟


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: دوم بهمن , محورها , اصلاح طلب , صدا و سیما


تاريخ : ۱۳۹۶/۱۱/۰۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

ظاهر ماجرا این است که برخی دغدغه مندان اخلاق و ارزش ها، کار حکومت را به حاکمان سپرده اند و در گوشه ای هر از گاهی فریاد «وا اسلاما» سر می دهند. نه من و نه هیچ کس دیگر طبعاً حق ندارد به این دغدغه ها بی حرمتی کند یا حق انتقاد را از آنها بگیرد، اما این صداهای بلند چقدر معتبر است و اساساً چقدر می تواند منشأ اثر باشد؟ آینده ی سیاسی ایران چه نسبتی با این صداها دارد و آیا جریانی که داعیه ی ارزش ها را دارند، با گذشته ی ارزش های تاریخ سیاسی پیش از خود خویشاوند است؟

1.     در دوران حاکمیت تکنوکرات ها و اصلاح طلبان، جریانی اجتماعی با وجهه ای فرهنگی شکل گرفت که رویه ی غالبش انتقاد از وضع موجود بود. وضعی که ارزش های انقلابی و اسلامی را در محاق سیاست های اقتصادی سرمایه سالارانه و رفتارهای دیوان سالارانه و اشرافیت دولتمردان می دید. در دوران اصلاحات تجرّی ژورنالیستهای رادیکال در قوام گیری شکل رادیکالتری از آن جریان اجتماعی موثر بود. جریان فوق الذکر اجمالاً حزب اللهی ها، حامیان اصلی ولایت فقیه و بازماندگان نسل دفاع مقدس دانسته می شدند. جریانی که به تدریج دریافته بود که ظاهرا عمدی در کار است تا هیچ بخشی از قدرت و حاکمیت سهم او نباشد؛ این اتفاق ذهنیتی را قوام داد و آن اینکه اگر دولت و قدرت در دستان ما باشد، اوضاع قطعاً بهتر از این خواهد بود. عجیب است که شکل گیری ادبیات عدالتخواهانه در اوائل دهه ی هشتاد شباهت هایی با وضعیت بین الاذهانی اوائل انقلاب پیدا کرده بود. به عبارت دیگر «حزب اللهی ها» شانزده سال گذشته را از خود و از انقلاب نمی دانستند و در عین حال با اعتقاد به آرمان های صدر انقلاب مترصد فرصتی بودند تا سرآغاز یک تحول بنیادین باشد. این توقع و ذهنیت با پیروزی این جریان در شورای شهر دوم تهران و مجلس هفتم سر و شکل جدی تری گرفت. آنچنان که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ طیف گسترده و کمتر شناخته تری از سیاستمداران کاندیدای ریاست جمهوری شدند. انتخاباتی که اینبار نشانه هایی آشکار از حضور سهم جریان «حزب اللهی ها» با خود به همراه داشت.


2.    دولت احمدی نژاد برای جریان مدعی ارزش های انقلابی، آغاز دورانی بحساب می آمد که در انتظار آن، امکان نقد دولت های پیشین را پیدا کرده بودند؛ این یعنی آزمایشگاهی برای سنجش انبوهی از ادعاها و انتقادها. اما به نظر می رسید کمتر کسی به برخورد مسأله های اصلی با انگاره های ارزشی فکر کرده بود. هرچند که این مسأله ها به هیچ وجه جدید و نوپدید نبودند. با پوشش نامتعارف چه باید می کردیم؟ اختلاط ناخواسته در دانشگاه ها و جامعه چگونه باید سیاست می شد؟ بالارفتن سن ازدواج همزمان با دشواری اشتغال و افزون شدن تحریکات جنسی چگونه باید مدیریت می شد؟ صدها هزار زن جوان مطلقه و بیوه چگونه به امنیت روانی، اقتصادی و آرامش روانی و جسمی باید برسند؟ برای نشاط اجتماعی جوانان چه برنامه ای باید پیاده کرد؟ با طیف وسیع هنرمندان و سینماگران واگرا با ارزش ها و عرف های دینی با چه روشی باید تعامل می کردیم؟ برای اقناع و رضایت فکری طبقه متوسط جدید شهری که طی سالیان گذشته فربه تر از همیشه شده بودند، چه می توانستیم بکنیم؟ و… این مسائل ادامه دار است و دولت های پیشین به روش های خود به آنها پاسخ داده بودند و همین پاسخ ها بود که زمینه ی اعتراضات جریان «حزب اللهی» به عنوان حامیان اصلی ارزش های اسلامی و انقلابی را فراهم کرده بود. آیا این جریان می توانست همچنان در کناری بایستد و مدعی ارزش ها باشد؟ اگر این اتفاق رخ می داد می توانستیم در تاریخ این جریان را اپوزوسیون دائمی نظام جمهوری اسلامی قلمداد کنیم! اما پاسخ های احمدی نژاد و دولت او به مسائل فوق از همان ابتدا زمینه ی شکل گیری مجدد طیفی از اعتراضات «حزب اللهی» را فراهم کرد. هنوز چند ماه از آغاز دولت نهم نگذشته بود که در گوشه و کنار کشور جلساتی در نقد اطرافیان رئیس جمهور برگزار شد. حضور شخصی از نزدیکان رئیس جمهور در مجلسی خاص در ترکیه، ماجرای دف زنان حامل قرآن، طرح امکان حضور زنان در ورزشگاه ها، ادبیات شبه ناسیونالیستی و شبه آرکائیستی برخی اطرافیان رئیس جمهور و خود او، دیدارهای خاص با برخی هنرمندان خاص و برخی دیگر از این دست رخدادها جریان سنتی تر متدینین و انقلابی ها را از گرد رئیس جمهور پراکنده کرد و بدبینی و واگرایی طیفی از روحانیون و «حزب اللهی»ها را موجب شد. هرچند حمایت های کم نظیر رهبر معظم انقلاب به عنوان یک عامل غیرقابل انکار، در ادامه یافتن حمایت های جریان فوق الذکر از دولت  موثر بود.


3.    دولت احمدی نژاد برای به بلوغ رسیدن جریان «حزب الله» و دغدغه مندان ارزش ها مرحله ی بسیار مهمی است. شاید این هشت سال باید می گذشت تا ساده انگاری هایی که برخی از جریان ما با آن مواجه بودند برطرف می شد. ساده انگاری از این بابت که حفظ و توسعه ی ارزش ها به تمامه اتفاقی دستوری و از بالا به پایین تلقی می شد و اخلاقیات و تربیت شهروندان در گرو اسلام خواهی و ارزش مدار بودن دولت مردان. بسیاری همچنان ترجیح می دهند حاکمیت ارزش ها را در قالب یک دستورالعمل سیاسی دنبال کنند و به همین مناسبت فریاد «وااسلاما» سر میدهند. بنابر همین زمینه ها می شد پیش بینی کرد که دیر یا زود دولت جریان «حزب الله» که بتازگی با مسائل متعدد اجتماعی مواجه شده است، برای مدیریت فضا به روش های زودبازده سیاسی و «دستورالعمل درمانی» روی بیاورد. همان چیزی که برای تبدیل کردن یک دولت عدالت محور و ارزشمدار به یک مجموعه ی تکنوکرات کافی بود.


4.    همیشه اشتباه و انحراف اصلی دربرآورد شیوه های تحقق ارزش ها بوده است. غالباً جریان دغدغه مند و متعهد به ارزشها از شرایط تحقق ارزش ها غفلت و به انتقاد ظاهری بسنده کرده بود. این غفلت شاید دوجانبه بوده است. به همان میزان رفتارهای دولت عدالت محور، رفتارهایی سخت افزاری و شعاری بوده از اقتضائات فرهنگی رفتارها غفلت شده بود. تحقق امر اخلاقی و ارزشی فارغ و بیرون از امرسیاسی است. اگر اینچنین نبود چگونه است که علیرغم تذکرات دائم علما و اساتید اخلاق، از سیاستمداران ما روز به روز بیش از گذشته رفتارهای نپخته، لجوجانه و جاه طلبانه سر میزند؟ و مگر امروز دستورات اخلاقی خودش به زمینه ی نزاع سیاستمداران بدل نشده است؟ باید بیاندیشیم که چرا هرقدر میزان دستورالعمل های اخلاقی و ارزشی بیشتر می شود، توجه به آنها گویا کمتر می شود. تکنوکراسی و دیوان سالاری و اشرافیت با لفظ و لفاظی از بین نمی رود. عالم تجدد اقتضائاتی دارد که بخواهیم یا نخواهیم ثمرات اخلاقی و ارزشی خود را به ما تحمیل میکند. چگونه است که رشد جمعیت ایران ظرف چند سال به یک چهارم می رسد و سیاستها و دستورالعمل ها هم راه بجایی نمی برد؟ ماجرای اخلاقی کردن و ارزش مدار کردن جامعه مانند قصه ی ورزش قهرمانی و اخلاق است که نه از دست منشور اخلاقی و کمیته ی انضباطی کاری برآمد و نه تبلیغات گسترده ی بازی جوانمردانه و جایزه دادن به جوانمردان. ما تجدد و توسعه را امری سهل و معمول پنداشتیم که می توان با پول آنرا خرید و بکار گرفت و سپس با «دستورالعمل درمانی» اقتضائات غیردینی و غیربومی آنرا سیاست کرد. آیا ما طرحی برای امر آموزش های ابتدایی داشتیم؟ آیا برای سینما و سایر حوزه های هنر و فرهنگ ایده ای داشتیم؟ آیا تکلیفمان با دینی شدن رسانه معلوم شده بود؟ آیا بین اشتغال زنان و اقتضائات فرهنگی ناشی از آن نسبتی برقرار کرده بودیم؟ آیا تعریفی از زن تراز انقلاب اسلامی داشتیم؟ آیا فساد اقتصادی را فقط ناشی از بی پروایی اخلاقی می دانستیم یا به آفتهای ساختاری هم اندیشیده بودیم؟ آیا برای ادبیات بین المللی مان فکری کرده بودیم؟ آسیب های اجتماعی را از چه طریقی می خواستیم درمان کنیم؟ افسردگی و فشارهای روانی را با کدام مدل نشاط اجتماعی می خواستیم جبران کنیم؟ رسانه ها و ژورنالیسم ما برای تحقق آزادی بیان چه مسیری را باید طی می کرد؟ دانشگاه ها چطور باید به سامان می آمد و درگیر مسائلمان می شد؟ و ده ها مسأله ی دیگر که رهبری را برآن داشت تا پس از گذشت ۱۴ سال از طرح الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، خود رأساً مرکزی را تشکیل دهد و مسیری فراقوه ای را برای گشودن راه آینده آغاز کند.


5.    تجربه ی اکنون جریان «حزب الله» هزینه ی بسیار برده است. از این به بعد این جریان باید برای آینده ی خود منطق و سبک و سلوکی بیابد. اکنون با گذشت دودوره ی ۴ ساله، سرنوشت «حزب اللهی»ها و نسبتشان با دولت محل تأمل است. آیا قرار است همچنان با رویه ای انتقادی از حاکمان دستورالعمل و توضیح مطالبه کنند؟ و آیا همچنان فریاد های «وا اسلاما» مسموع است و ادعاها منطقی است؟ نویسنده ی این سطور نمی خواهد با شماتت منتقدین از آنها بخواهد تا به دولت بپیوندند و آن را در پیشبرد اهدافش یاری دهند؛ مسأله فراتر از انتقاد یا همکاری است. مسأله های واقعی جامعه جلوی روی ماست و ما نتوانستیم آنگونه که شاید برای آنها پاسخی بیابیم. آنها را در لفافه ای از سیاست ورزی پوشاندیم و وجه المصالحه یا بهانه ی تسویه حساب با جریان رقیب کردیم. نرم افزارها و برنامه ها وسیاستگذاری ها همچنان مهجور ترین بخش حاکمیت اند و هنوز سرگیجه ها برطرف نشده است برخی از مهمترین کاندیداهای دور بعد باافتخار از تکنوکراسی دم می زنند. از ابتدا بنا براین بوده که دولت در جمهوری اسلامی طرحی نو در اندازد و به اقتضائات شناخته شده ی عالم سکولار تن ندهد. اینکه دست کم ۱۶ سال ریل گذاری امر توسعه در کشور به مقصد مدرنیته ی سکولار انجام شده است، محو کننده ی اهداف اصلی انقلاب نخواهد بود بلکه کار بعدی ها را دشوار می کند که کرده است. جریان «حزب الله» نمی تواند مانند گذشته مشی کند. او فرصتی را که بدنبالش بوده بدست آورده و از دستش داده است. این بدان معناست که ادعاهایش مسموع نخواهد بود. دولت احمدی نژاد در طرح برخی مسائل جسور بود و نشان داد که می خواهد برای شان فکری بکند، اما وقتی نرم افزاری نداشته باشی، نتیجه اش می شود نشریه ی «خاتون» یا برخی تئوری های بی سر و ته انسان شناختی. «حزب الله» باید مراقب ارتجاع باشد. ارتجاع یعنی بازگشتن به فریادهای «وا اسلاما» و موضع انتقادی و مطالبه ی بی منطق آرمان ها؛ اگر «حزب الله» می خواهد در گشودن مسیر آینده سهمی داشته باشد باید امر اخلاقی و دغدغه های ارزشی را از محاق سیاست بیرون بکشد و برای مسأله های مزمن و نوپدید جامعه اش پاسخی بیابد.


موضوعات مرتبط: نفوذ ، پیامها
برچسب‌ها: ارزش ها , تکنوکرات , اصلاح طلب , حزب الهی


تاريخ : ۱۳۹۶/۱۰/۱۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

به نام خدا

در حالی که جبهه انقلاب این روزها آماده برگزاری حماسه 9 دی ماه می باشد، توجه به رویکرد و کنش های اصلاح طلبان و فعالان اپوزیسیون در خصوص فتنه سال 88 امری لازم و ضروری به نظر می رسد.

بر اساس بررسی های صورت گرفته، محور اصلاح طلبان – اپوزیسیون با محور قرار دادن تحرکات اخیر احمدی نژاد اقدام به برجسته سازی محورهایی در سفیدنمایی از خود و نیز معکوس کردن جایگاه شاکی و متشاکی در خصوص فتنه سال 88 می باشند.

این محورها عبارتند از :

- فروکاهش فتنه سال 88 به نزاع سیاسی صرف میان دوگانه های احمدی نژاد- موسوی و اصولگرایان و نهادهای امنیتی – اصلاح طلبان

- تاکید بر فتنه انگیزی احمدی نژاد و حمایت حاکمیت از وی

- متهم کردن نظام به فتنه انگیزی با بازیگری احمدی نژاد

- تاکید بر ارائه دادخواست علیه نظام و محاکمه آن بابت فتنه انگیزی

- تاکید بر بازنگری نظام نسبت به رفتارهای خود در سال 88

- لزوم عذرخواهی حاکمیت از مردم بابت فتنه 88

- عذر خواهی از محکومان فتنه 88

- رفع مظالم از چهره ها و جریان های مظلوم واقع شده در فتنه 88

                                                    - پایان حصر                                                       

بی تردید، نگاهی به این محورها بیانگر آن است که اصلاح طلبان ضمن تکیه بر فضای وانموده تلاش دارند تا ضمن متهم کردن نظام به تدارک فتنه سال 88، احمدی نژاد را صرفا بازیگر نظام تعریف و تفسیر کرده و از سوی دیگر تصریح کنند که حاکمیت با ظلم علیه اصلاح طلبان و نادیده انگاشتن رای و خواست مردم در سال 88، راس فتنه بوده است

با توجه به رویکرد جریان اصلاحات- اپوزیسیون توجه به محورهای زیر جهت تولید محتوای متناسب لازم و ضروری به نظر می رسد :

1- در گام اول در جهت سناریوسوزی جریان اصلاحات- اپوزیسیون تلاش شود تا سناریوی مورد ادعای آن طرح و بیان شده و محورهای ادعاهای آنان به اتکاء به اسناد و قرینه های آشکار به چالش کشیده شده و محکوم شود

2- تاکید شود که متهم کردن نظام جمهوری اسلامی به فتنه انگیزی بار دیگر مصداق فتنه انگیزی این جریان بوده و دست اندرکاران فتنه سال 88 همچنان بر ظلم خود به نظام و نیز شورش علیه رای مردم اصرار دارد

3- پیشنهاد می شود که سابقه خوانی ادعای اصلاح طلبان مبنی بر تقلب در انتخابات پیش از برگزاری انتخابات سال 88 و نیز بررسی پیشنهادهای اندیشکده ها و رسانه های خارجی مبنی بر طی طریق بیان تقلب به عنوان کلید و رمز آشوب برجسته سازی شود

4- پوشش رسانه های بیگانه همچون بی بی سی فارسی به عنوان تریبون انتخاباتی جریان اصلاحات در سال 88 با ارائه کدها در قالب گزارش منتشر شود

5- بدعت های میرحسین موسوی در قانون شکنی در انتخابات برجسته شود

6- آکتور و فاکتورهای فتنه 88 مورد تاکید قرار گیرد

7- مجموعه گفتگوهای اصلاح طلبان چند روز پیش از انتخابات مبنی بر ضعف آنان در جذب دهک های پایین جامعه( محمدرضا تاجیک) به عنوان اذعان اصلاح طلبان مبنی بر عدم پیروزی در انتخابات برجسته سازی شود

8- سناريوي بحراني نشان دادن كشور، طرح دولت وحدت ملي، سناريوي تشكيك در سلامت انتخابات، سناريوي تقلب و دروغ بزرگ وسناريوي تشكيل كميته صيانت از آرا مورد اشاره قرار گیرد

9- بررسی تورهای مخملی سرویس های غربی برای NGO های ایرانی پیش از انتخابات

10- تلاش برای بهره گیری از شگرد منافقین در خصوص کشته سازی ها مورد توجه قرار گیرد

11- دروغ های سبزها در ایام انتخابات و پس از آن به شمارش درآید

12- جزوه معروف کشف شده متعلق به تاجیک به عنوان سند برنامه ریزی های آشوب گران بازنشر و تحلیل دوباره شود

13- ناگفته های جلسات پنهان فتنه گران برای ایجاد آشوب مورد اشاره قرار گیرد

14- چيستي انقلاب‌هاي رنگين و تاريخچه براندازي نرم مورد بررسی قرار گرفته و اسناد موجود در این زمینه منتشر شود

15- بنيادهاي طراح و حامي كودتاي مخمليین همچون بنياد «جامعه باز» (بنياد سوروس)، بنياد ملي براي دموكراسی،خانه آزادي،مؤسسه دموكراتيك ملي براي امور بين‌المللي (NDI)، موسسه آلبرت انيشتين و مركز مطالعات دفاع استراتژيك بي‌خشونت و بهره گیری از توصیه های آنان مورد بررسی قرار گیرد

16-  جزوات آموزشي كودتاي مخملين و بهره گیری سبزها از این جزوات امری اثبات شده بود و نیازمند بررسی های مجدد و بازخوانی های دوباره است

17- بحث تقلب و تشكيل كميته صيانت از آرا و نمادسازی ها مورد اشاره قرار گیرد

18- عدم ارائه استنادات در زمینه تقلب از سوی فتنه گران و نیز عدم موافقت موسوی و کروبی با پیشنهادات هيأت ويژه پيگيري شكايات معترضين توسط شوراي نگهبان برجسته شود

19- پروژه محرم سبزها و هتک حرمت به ساحت عاشورا و امام حسین مورد توجه قرار گیرد

20- حضور معاندان نظام و انقلاب همچون منافقین و سلطنت طلبان در میتنیگ ها و شورش های خیابانی مورد اشاره قرار گیرد

21- تاكتيك‌هاي غرب در انتخابات دهم رياست جمهوري ايران مورد بررسی قرار گیرد

22- اقدامات سران خارج نشين كودتاي سبز بررسی شود

23- آشوب اسرائیلی 25 بهمن و تعیین شعارها از سوی سایت وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی بازخوانی شود

24- چرایی حصر و فرصت نظام به فتنه گران برای بازگشت به دامان نظام مورد تاکید قرار گیرد

25- چرایی ظلم فتنه گران به نظام با اتکاء به بیانات رهبری و نیز تحلیل سیاسی مورد توجه قرار گیرد

 
تولیدات با محورهای فوق،  بیشتر در قالب های غیر متنی نظیر کلیپ های کوتاه با حجم پایین، عکسنوشت،اینفوگرافیک،موشن گرافیک ،کاریکاتور و .... صورت گیرد. همچنین تولیدات متنی نیز در قالب های شبکه اجتماعی تولید گردد.


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، پیامها
برچسب‌ها: 9 دی , فتنه 88 , اصلاح طلب , میرحسین


تاريخ : ۱۳۹۶/۱۰/۰۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

هرزگی ، عاقبت معاندان نظام و دین ستیزان

اصلاح طلبان چرا در برابر اقدامات فائزه هاشمی و شادی صدر سکوت کرده اند ؟

اخیرا یکی از دنباله های اصلاح طلبان که همچون بسیاری دیگر از اصلاح طلبان در خارج از کشور سکنی گزیده است، با انتشار تصویری در صفحه فیسبوک خود، سعی کرده از ارزش پرچم امام حسین (ع) بکاهد و به خیال خودش با قبح زدایی در این زمینه، علم عزاداری اباعبدالله را در کشور اسلامی ایران، زمین بزند. شادی صدر اپوزیسیون دسته چندم که سابق در ایران خود را اصلاح طلب می دانست و بعد از حوادث سال 88 به دامان دشمنان ملت ایران پناهنده شد، با نشستن بر روی یک پرچم منقش به نام امام حسین (ع) و در دست داشتن لیوانی از شراب، بی احترامی به مقدسات را به اوج رسانده است.

این اقدام شادی صدر در حالی به وقوع پیوسته که پیش از این نیز بسیاری دیگر سعی کرده اند با توهین به مقدسات دین اسلام، از ارزش و قداست آن بکاهند. اما درست برعکس آن محقق شد و چرخ زمان دقیقا مخالف اهداف فرزندان شیطان چرخید. از دوره دوم خرداد و قبل از آن گرفته تا دوران اخیر و اقدامات شاهین نجفی. در همین حال اما شاهدیم که هر سال پرشورتر از سال گذشته هیات های عزاداری امام حسین (ع) برگزار می شود و روحیه جذب جوانان به سوی مقدسات در حال گسترش است.

ولی شاهین نجفی در چه حالی روزگار می گذراند؟ وی پس از توهین به ائمه خصوصا امام علی النقی (ع)، انسانیت را به طور کامل زیر پا گذاشت و همچون حیوانات در کنسرت های خود، لخت و عور ظاهر می شود تا مشتریان بیشتری کسب کند. این عاقبتی است که دیر یا زود در انتظار شادی صدر است و هیچ بعید نیست که صاحبانش و آنان که قلاده شاهین و شادی را در دست دارند، برای جذب مشتری، در آینده ای نزدیک برای حضور شادی صدر در صفحه رسانه های ضدانقلاب هم درخواست های مختلفی داشته باشند و به طور مثال از او بخواهند همانطور که شاهین نجفی در کنسرت هایش ظاهر می شود، او نیز همانگونه در صفحه تلویزیون برای جذب مشتری، ظاهر شود.

فریبا داوودی مهاجر هم از جمله این افراد بود که زمانی در ایران داعیه اصلاحات داشت و اما بعد از فرار به خارج از کشور، زمانی رسید که صاحبش و آنکه قلاده فریبا را در دست داشت، از او خواست تا در برنامه زنده، کشف حجاب کند و اینطور بود که وی برای اولین بار کشف حجاب کرد و البته اکنون نوع پوشش او آنگونه که در تصاویر منتشر شده از وی دیده می شود، طوری است که به نظر می رسد در آستانه کشف لباس به سر می برد! شادی صدر البته از فریبا داوودی مهاجر هم چند پله بالاتر است و احتمالا در آینده ای نزدیک در یک برنامه زنده در همان برداشت اول، درخواست آخر را از او داشته باشند و بخواهند که به طور مستقیم برای بینندگان کشف لباس کند. اتفاقی که برای گلشیفته فراهانی افتاد و برای تماشاچی ها و برای جذب مشتری، کشف لباس کرد و اما همچنان به هیچ کدام از آن اهدافی که در ضدیت با جمهوری اسلامی پیگیری می کرد، نرسیده است و تنها صاحبان گلشیفته، از بدن وی به اهداف و امیال خود رسیدند.

ظاهرا برهنگی پله آخر مخالفان دیانت و امامت و اسلامیت نظام ایران است. شاهین نجفی، فریبا داوودی مهاجر، گلشیفته فراهانی و در آینده ای نزدیک شادی صدر ...
و اما باید دید که این افراد در شرایطی که از جسم و تن خود برای اهداف ضداسلام و ضدنظام جمهوری اسلامی استفاده می کنند، تا امروز چقدر در رسیدن به اهداف خود موفق بوده اند؟ آیا با فروش تن که پله آخر مخالفتشان با دیانت و امامت بوده، توانسته اند ذره ای از ارزش دین و ائمه اطهار (ع) کم کنند؟

برای رسیدن به پاسخ این سوال بد نیست کمی عقربه زمان را به گذشته و دهه 70 و 80  بچرخانیم و تماشا کنیم آنچه که رخ داد. در یکی از این موارد اکبر گنجی که در دوران اول انقلاب به «اکبر پونز» معروف بود و به شکل وحشیانه و همچون قبائل آدم خوار در پی امر به معروف بود و بر سر زنان بدحجاب، پونز فرو می کرد، در دهه 70 به قدری دوز روشنفکری را در ذهن معیوب خود بالا برد که به عبارتی وارد وادی «امر به منکر» شده بود.
اکبر گنجی روزنامه نگار اصلاح طلب، در روزنامه صبح امروز به تاریخ 23/2/78 نوشت: «پیامبر در بدر و حنین و ... شمشیر زد ... اما آیا جنگهای جبهه حق علیه باطل پیامدهای ناخواسته یا آثار وضعی به دنبال ندارد؟...

خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه‏ای جز خشونت به بار نمی‏آورد. هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل می‏داند، دست به خشونت بزند و در صدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.» «کشته شدن امام حسین نتیجه ی طبیعی خشونت جدش رسول خدا در بدر و احد بوده است»! (در آن ایام اکبر گنجی سعی کرده بود با این استدلال شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا را امری طبیعی جلوه دهد و آن را نتیجه جهاد پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) علیه کفار در صدر اسلام نشان دهد.)

به رغم آنکه از این مدل حرف ها در دوره دوم خرداد زیاد زده شد، اما اندکی در روحیه و اعتقاد مردم تاثیری نداشت و مردم هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم، به عزاداری و ذکر مصیبت برای امام مظلوم مشغول هستند. اما امروز جایگاه اکبر گنجی کجاست؟ جایگاه او امروز عکس انداختن با مفسده ای به نام گوگوش است. گنجی که روزگاری برای مقابله با بدحجابی به اعمال وحشیانه روی آورده بود، این روزها با هرزه ها و فاسدهای زمان، سر در یک آخور دارد. حال باید دید که عاقبت شادی صدر به کدام یک از این مخالفان نظام نزدیک تر است و نزدیک تر می شود؟ عاقبت پا در جای پای کدام یک از معاندینی چون شاهین، گلشیفته و فریبا می گذارد و به چه سبکی و در چه موقعیتی قرار است رخت از تن برکند؟

در اینجا اما باید به سه نکته مهم اشاره کرد. نکته اول اینکه شادی صدر که همکاری آشکاری با بی بی سی دارد، درست در خطی قدم برداشته که چند سالی بی بی سی به طور آشکار و پنهان در دستور کار قرار داده است. از سوی دیگر با توجه به آنکه بسیاری از هتاکان به مقدسات از جمله شادی صدر، اکبر گنجی، فریبا داوودی مهاجر هر کدام در سطحی و در برهه ای با بی بی سی همکاری داشته اند، کاملا پیداست که خط هتک حرمت از مقدسات توسط بنگاه سخن پراکنی انگلیس هدایت می شود و بی بی سی هم که خود وابستگی به دولت بریتانیا دارد، در حال پیاده سازی پروژه «تهی سازی از درون روی ریل توهین به مقدسات» است. این دستوری است که طبق اخبار موثق دولت انگلیس پس از شکست در فتنه 88، به رسانه های خود و وابستگانش صادر کرده و بر همین است که رهبر معظم انقلاب طی ماه ها و سال های اخیر به شدت بر موضوع «نفوذ» و هدف دشمن مبنی بر «خالی کردن انقلاب و دین از محتوا و باقی گذاشتن پوسته آن» تاکید دارند.

نکته دوم ناظر بر سکوت اصلاح طلبان در برابر اقدامات غلط برخی اصلاح طلبان دیگر است؛ سکوتی که ریشه آن در دهه 70 است و تا امروز ادامه دارد. براستی چرا اصلاح طلبان در برابر اقدامات ضددین افرادی نظیر فائزه هاشمی رفسنجانی و دیدار وی با بهاییان و اقدام اخیر شادی صدر که سابقا خود را اصلاح طلب می دانست و البته همچنان پایگاه سیاسی خود را جبهه اصلاحات می داند، سکوت می کنند و حاضر به موضع گیری نیستند؟

چنانکه در دهه 70 نیز در برابر مواضع ضددین دوستانشان سکوت می کردند و هیچ اعلام برائتی نداشتند؟ آیا جلوگیری از کشیده شدن بدنه اجتماعی اصلاحات به سمت فائزه و شادی صدر و فریبا داوودی مهاجر و اکبر گنجی، وظیفه سایر اصلاح طلبانی نیست که معتقد به اصول دین مبین اسلام هستند؟ اگر هست پس چرا سکوت کرده اند و معنای این سکوت چیست؟  

اما نکته دیگری که قابل پردازش است، زمانبندی توهین شادی صدر به امام حسین (ع) است. در شرایطی که فشار رسانه ای روی فائزه هاشمی به خاطر دیدارش با بهاییان سنگینی می کرد، شادی صدر به میدان آمد و سعی کرد اذهان عمومی را مشغول خود کند که این موضوع نیز از دو جنبه قابل پرداختن است:

1ـ قبح شکنی فائزه هاشمی در انجام اقدامات دین ستیز، باعث شد تا شادی صدر که زمانی در «روزنامه زن» متعلق به فائزه هاشمی مشغول کار بود، در خط استاد خود قدم بگذارد و ادامه دهنده راه فائزه باشد.

2ـ فائزه هاشمی بعد از دیدار با جامعه بهاییان، برای کاستن از فشار رسانه ای که این روزها بر سرش خراب شده از شاگرد و کارمند سال های دور خود خواسته حالا که او در خارج از کشور به سر می برد و پناهندگی دارد، اقدامی خراب تر از دیدار فائزه را به منصه ظهور برساند تا سمت و سوی رسانه ها به آن مشغول شود و فائزه کمی نفس بکشد.

هر کدام از این دو احتمال که واقعیت داشته باشد، از بار گناه و خطای فائزه هاشمی کم نمی کند و قطعا اگر فائزه در پی جبران خطای خود نباشد، از این پس باید بیشتر شاهد اقداماتی نظیر اقدام اخیر شادی صدر در پناه دختر رفسنجانی باشیم. بنابراین در شرایطی که حکم افرادی نظیر شادی صدر و شاهین نجفی، متناسب با ارتداد است، بهتر است فائزه هاشمی که خود را آیت الله زاده و مسلمان می داند، به خاطر اقدام اخیرش در دیدار با بهاییان عذرخواهی کرده و بار گناه دیگران را بر دوش نکشد و بیگانگان از فائزه به عنوان سپر و الگو برای خود استفاده نکنند.


موضوعات مرتبط: نفوذ ، پیامها
برچسب‌ها: شاهين نجفي , شادي , جذب مشتري , اصلاح طلب


تاريخ : ۱۳۹۵/۰۳/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


فشار اصلاح طلبان به شورای نگهبان در حال افزایش است.این جماعت که سابقه همراهی با فتنه 88 را در کارنامه خود دارند اکنون که با سد سدید شورای نگهبان مواجه شده اند ظاهرا بنا دارند با برنامه ریزی به این نهاد انقلابی هجمه وارد نمایند تا شاید نظام کوتاه بیاید و بتوانند ورودی هر چند کمرنگ به مجلس داشته باشند.

شنیده شده برخی در رهبریت این هجمه قصد دارند با مظلوم نمایی درباره رد صلاحیت داوطلبین اصلاح طلب، زمینه را برای پذیرش لیستهای لایه دوم و سوم خود که افرادی با پرونده های سفید هستند فراهم نمایند.متاسفانه برخی استانداران همین برنامه ها را به سرعت پیاده کرده و تا سر حد استعفا در حال اعتراض و فشار به هیئتهای نظارت برای تجدید نظر در رد صلاحیتهای صورت گرفته هستند.

همراهی دولت با این جماعت خلاف تدبیر است چرا که اینها نشان داده اند در راه مطامع خود در گرو دولت نخواهند ماند و بمحض اینکه مقاصدشان ایجاب کند به دولت پشت کرده و اصطلاحا از آن عبور خواهند کرد. از سویی یارانه های دولتی که به رسانه های خاص حامی دولت تزریق شده در حال بهره برداری است و برخی روزنامه ها بصورت رایگان در میان برخی اقشار اجتماعی توزیع می شود تا در آستانه انتخابات نفوذ و تاثیرگذاری بر افکار عمومی افزایش یابد.

در انتخابات پیش رو باید حداکثر هوشیاری را به خرج داد تا مبادا فرصت طلبان بتوانند از این فضا برای تحقق برنامه های مخرب خود بهره برداری کنند.


موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسب‌ها: سخن روز , اصلاح طلب , شوراي نگهبان , مظلوم نمائي


تاريخ : ۱۳۹۴/۱۰/۲۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


اگرچه به هر ترتیب در حال نزدیک شدن به روز اجرای برجام هستیم اما متاسفانه رویکرد رسانه های دولت و اصلاح طلبان و در برخی موارد صدا و سیما به اجرای تعهدات از سوی ایران مناسب بنظر نمی رسد.خارج کردن قلب راکتور یا اکسید کردن و یا خروج ذخایر مواد هسته ای مواردی نیستند که جای کف و سوت داشته باشند. در ازای این دستاوردها خون جوانان این مرز و بوم ریخته شده و اکنون در یک توافق یا معاهده بناست در ازای برخی امتیازات این امتیازها نیز واگذار شود. این رویه شاید از برخی رسانه های جناحی و حزبی دور از انتظار نباشد اما رسانه ملی نباید چنین رویکردی در پیش گیرد. اتخاذ سیاست مناسب اطلاع رسانی درباره تحولات مرتبط با برجام حلقه مفقوده ای است که همواره در خبر رسانی های رسانه ملی کاملا مشهود است.یا از سویی انفعال و نپرداختن به یک خبر یا از سوی دیگر همراه شدن با موج رسانه ای ایجاد شده توسط دیگران.هیچکدام از این موارد متناسب با استقلال صدا وسیما نیست چه آنکه رسانه ملی باید صدای حقانیت ملت باشد نه هضم شدگی در سایر جریانهای رسانه ای.


موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسب‌ها: سخن روز , برجام , اصلاح طلب , توافق


تاريخ : ۱۳۹۴/۱۰/۲۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


اعلام حضور سید حسن خمینی در انتخابات خبرگان موجب بروز واکنشهای متعدد و متنوعی در عرصه سیاسی کشور شده است. رسانه ها و شخصیتهای اصلاح طلب با ذوق زدگی فراوان از این اقدام وی استقبال نموده اند اما برخی به این حرکت نوه امام راحل با تامل بیشتری می نگرند.پرویز امینی جامعه شناس سیاسی معتقد است این حرکت منافع دوگانه ای هم برای خود سید حسن و هم برای مردم دارد.برای او مفید است که با حضور در عرصه سیاسی با واقعیات بازیگری سیاسی بصورت عینی مواجه شود و چم و خم معرکه را دریابد.

تنفس در این اکوسیستم او را بهتر و دقیقتر با الزامات سیاست ورزی آشنا خواهد ساخت. از دور دستی بر آتش داشتن بویژه برای چهره هایی که زمینه های کاریزماتیک دارند یا مانند وی دارای اعتبار خانوادگی هستند ممکن است او را دچار برآوردهای اشتباهی کرده باشد که حضور بی واسطه و مستقیم بتواند آنها را اصلاح نماید. آیت الله ری شهری و میر حسین موسوی تمثیلهایی از این دسته اند که پس از برخورد با واقعیات سیاست ورزی، یکی فهمید و برای همیشه کناره گرفت و یکی نفهمید و خود و جامعه را دچار خسارتهای جبران ناپذیری کرد.

از طرفی مردم فرصت این را خواهند یافت که یک بازیگر سیاسی را به درستی و با جزییات بیشتری نظاره کنند و او را به قضاوت بنشینند. تا کنون چنین فرصتی برای جمهور فراهم نبوده است که تصمیمات،مواضع و سکوتهای سید حسن را در قامت یک عنصر سیاسی تحلیل کنند. اکنون این فرصت فراهم خواهد شد.

برخی اما عقیده دارند او می بایست شأن خاندان خمینی را نگه می داشت و خود را آلوده سیاست نمی کرد کما اینکه امام راحل سید احمد را از ورود به این عرصه به صراحت منع کرد. حال باید منتظر ماند و دید خمینی کوچک که برخی تجربیات تلخی از عالم سیاست هم در چنته دارد چگونه بازی خواهد کرد.


موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسب‌ها: سحن روز , خبرگان , اصلاح طلب , ذوق زده


تاريخ : ۱۳۹۴/۰۹/۲۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

اندر حدیث طنز گفته اند که روزگاری تقی علی ملنگ که رقاصی پیشه خود ساخته بود

و از این راه امرار معاش می کرد ناگهان دچار تحول روحی شد و از کرده خود پشیمان گردید.

او تصمیم گرفت که به نزد امام مسجد برود و توبه خویش را شهره آواز شهر نماید.

عالم بزرگوار که از بازگشت او خوشحال شده بود برایش شغلی نیز دست و پا کرد

و او را در دفترش به کار گمارد.

وی در اولین ماموریتش که دفتر ازدواج را به مراسم عقد برده بود،

ناگهان از اتاق کناری صدای ساز و آواز بلند شد و مراسم رقص آغاز گردید.


بقيه در ادامه مطلب


نوشته برادر ارجمندم قاسم روانبخش



موضوعات مرتبط: نفوذ
برچسب‌ها: تقی علی ملنگ , اصلاح طلب , زيبا كلام , راهبرد

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۲/۰۷/۰۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.