بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام به تمام دوستان و آرزوی ظهور برای آقا امام زمان عج
خلاصه ای از فیلمنامه ظهور بر اساس جلسات «دو کشته تا ظهور»
روایات بر اساس «صفر تا صفر» و «از جمادی تا رجب» نقل شده است.
همین طور کشته شدن:
۲ شخصیت سیاسی،
۲ شخصیت نظامی،
۲شخصیت فرهنگی و
۲ شخصیت دینی و مذهبی قبل از ظهور
جالب است که اتفاقات جمادی تا رجب مقارن با دو حادثه ی بزرگ شده است:
اول : دوران ۷۰ روزه تغییر قدرت در آمریکا(از جمادی تا ۱۰ رجب که خروج سفیانی، یمانی و خراسانی و ظهور نام محسوس آقا نه قیام آقا در ۱۰ رجب صورت می گیرد نیز حدود ۷۰ روزه) در پیشگویی مولا علی (ع) در کتاب «ماذا علی علیهالسلام عن آخر زمان»نیز نحوه تشکیل و نابودی امریک ( آمریکا) را به تصویر کشیده شده است.
دوم : پیشگویی خاخام های یهودی در مورد زمان پنجاه روزه برای نجات و یا نابودی اسرائیل بعد از ظهور ستاره دنباله دار و ظهور مشیاء، که کشتن گاو سرخ مو ، و پدیدار شدن معبد حضرت سلیمان و پیدا شدن نگین حضرت سلیمان و عصای حضرت موسی رقم می خورد و با کشته شدن مسیح ابن یوسف توام است.
اتفاقات جوی و اختلاف در کشور های مختلف:
باران های سیل آسا (اتفاق افتاده) ،
دو ماه شدن کره زمین (اتفاق افتاده)
ظهور ستاره دنباله دار اطلس بعد از ۸۰ هزار سال( اتفاق افتاده)
ظهور ستاره دنباله داری که سرهای آن خم می شود مقارن با کشته شدن خلیفه بنی العباس
زلزله های زیاد و دگرگونی در احوال خورشید مثل آسمان خونین و دیده شدن ستونهای نقره ای که پشت آنها آتش است ( به زودی)
اختلاف در شام و نابودی شام، شام اولین جایی است که نابود می شود
شام شامل سوریه، لبنان ، اردن و فلسطین می شود،
فلسطین نابود شد،
لبنان نابود شد ،
حالا نوبت سوریه است،
شروع اختلاف از سوریه و پدیدار شدن گروه ها و درگیری آنها با هم :
جولانی اتفاق افتاد،
در گیری بنی عباس و مروانی به زودی،
ظهور اصهب ابن قیس در دیرالزو به زودی ،
ظهور قحطانی یمنی به زودی،
نهایتاً ظهور یمانی، شعیب ابن صالح سمرقندی و «سفیانی معروف»
حادثه مهم دیگر در سوریه تحریم سوریه بوسیله رومیان و تحریم عراق به وسیله عجمان است
بعد از شام اختلاف در کوفان یا عراق کنونی و مصر و ارمنستان خواهد بود
خندق و سیل در کوفه و ظهور شیصبانی و نابودی عراق را شاهد خواهیم بود
شروع آتش آذربایجان با درگیری بین ارمنستان و آذربایجان ،
شروع در گیری در مصر و حمله آفریقایی تبار ها به مصر و در گیری آنها با رومیان( آمریکا و اروپا)
کشته شدن امرای مصر و نابودی آن
بعد حرکت رومیان به طرف رمله(فلسطین اشغالی)
اختلاف و در گیری خونین بعدی در ایران بین دو طائفه از عجمان و قیام خراسانی، شعیب، سید حسنی گیلانی ، مردی از نسل جعفر طیار و قیام تویسرکانی و سیستانی ...
بعد از آن هرج روم و اختلاف و درگیری در بین کشورهای رومیان( غربی ها) شدت بسیاری خواهد گرفت که توام با تورم های اقتصادی و شورشهای خیابانی می باشد.
در این موقع در افغانستان و پاکستان شورش و درگیری و اختلاف ایجاد می شود
شاخه های سمرقندی خراسانی و چینی خراسانی از ملتان یعنی مرز بین چین و پاکستان به سمت ری و اتحاد آنها با هم در ری(تهران) و حرکت به سمت اصطخر فارس( حدود مرودشت )
پیوستن آنها به خراسانی سیستانی که از جزیره قشم حرکت کرده است،
درگیری اصلی آنها با سفیانی در کوفه خواهد بود
بعد از نابودی شام و ارمنستان و مصر، نابودی سراغ کوفه و بصره رفته و آنجا موتکفه خواهند شد
خلاصه قسمت دوم مطالب را اگر عمری بود به حوادث رجب تا ۱۰ محرم( زمان قیام آقا امام زمان) اختصاص می دهم که حوادث جالب و عجیب را ائمه ی هدی برای ما نقل کرده اند مانند بمب اتمی ، صحیه اسمانی، شیهه شیطانی...
التماس دعای عاجزانه در عصر قرب ظهور
سید محمد میرباقری
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین ، فرقه ها
برچسبها: ظهور , دو کشته , جمادی تا رجب , حضرت ولی عصر
پانزدهم رجب، در تاریخ اسلام سالروز تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به خانه کعبه است. مسجد الاقصی به گواه تاریخ نویسان دومین مسجد ساخته شده بر روی زمین پس از بیت الله الحرام محسوب می شود.
این واقعه ارزشمند که در سال دوم هجری قمری اتفاق افتاد، نقش به سزایی در بازیابی هویت و استقلال مسلمانان داشت و آنان را در رسیدن به آرمان های بلند الهی و فتح قله های فضیلت ثابت قدم و دشمنان را از رسیدن به هدف های شوم خود ناامید کرد.
قبله، نماد توحید و جهت و نشانه اسلام و ادیان توحیدی است که ادیان الهی را از دیگر آیین ها جدا می کند و به عبادت های آدمی رنگ خدایی می دهد. خداوند برای هر امتی از امت های پیشین، قبله مخصوصی تعیین کرده است تا به هنگام نیاز و نیایش، به سوی او متوجه شوند و از توجهات انحرافی در امان بمانند.
نخستین قبله
بیت المقدس، یکی از مقدس ترین مکان هایی است که خاستگاه بسیاری از پیامبران بزرگ الهی بوده است و در ادبیات اسلامی نیز جایگاه ویژه ای دارد.
با توجه به موقعیت ممتاز و شرافت بیت المقدس، پیامبر گرامی اسلام پس از مبعوث شدن به نبوت، مدت سیزده سال در شهر مقدس مکه به سوی آن نماز خواند.
حضرت پس از مهاجرت از شهر مکه به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، به روش خود ادامه داد و تا مدت ها نماز خود را به سوی قبله یهودیان (بیت المقدس) می خواند. این کار تا میانه های ماه رجب سال دوم هجری ادامه داشت.
مسجد الاقصی را باید یکی از مقدس ترین اماکن اسلامی برای مسلمانان جهان توصیف کرد. این مسجد اولین قبله مسلمانان جایی که در دوران پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) ایشان به سوی این مسجد به اذن خداوند نماز بپا می داشتند و همچنین سومین حرم شریف پس از مسجد الحرام و مسجد النبی در مکه و مدینه است . مسجد الاقصی به گواه تاریخ نویسان دومین مسجد ساخته شده بر روی زمین پس از بیت الله الحرام محسوب می شود. نقل است که " حضرت آدم (علیه السلام) آنرا ساخته وزیر بنای آنرا چهل سال پس از ساختن بیت الله الحرام بنا به دستور خداوند نهاده است.
بنابراین صرف نظر از اعتقادات دینی ما مسلمانان ، قدمت ساخت این مسجد به بیش از یکهزار سال نیز سبب توجه جهانی به این مسجد خواهد بود.
در قرآن مجید آمده است " سبحان الذی اسرى بعبده لیلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا إنه هو السمیع البصیر".
بهانه جویی یهودیان
با تشکیل حکومت اسلامی و رشد مسلمانان در مدینه، ترس و وحشت امت یهود را فرا گرفت؛ زیرا پیشرفت های روزافزون مسلمانان، نشان می داد آیین اسلام، در اندک زمانی سراسر شبه جزیره عربستان را خواهد گرفت و قدرت و آیین یهود را از بین خواهد برد. به همین علت، کارشکنی یهودیان آغاز شد. آنان از راه های گوناگون، مسلمانان و شخص پیامبر اسلام را مورد آزار و بی مهری خود قرار می دادند. یهودیان با طرح مسئله قبله، مسلمانان را سرزنش می کردند و می گفتند: «محمد صلی الله علیه و آله مدعی است دارای آیین مستقلی است و آیین و شریعت او، آیین های گذشته را نسخ می کند، در صورتی که هنوز قبله مستقلی ندارد و از قبله یهودیان پیروی می کند».
این سخنان برای پیامبر اسلام ناگوار بود و حضرت را ناراحت می کرد.
در انتظار وحی
پیامبر گرامی اسلام علاقه زیادی به خانه کعبه داشت. علت علاقه حضرت به کعبه را باید در علاقه بسیار ایشان به حضرت ابراهیم علیه السلام و آثار او جست وجو کرد. افزون بر این، کعبه قدیم ترین خانه توحید بود. از سوی دیگر، حضرت می دانست که بیت المقدس، قبله موقت مسلمانان است و آرزو داشت فرمان قبله بودن کعبه صادر و قبله نهایی تعیین شود. سرزنش ها و تحقیرهای بیش از اندازه یهودیان مدینه نیز باعث شده بود تا این انتظار به اوج خود برسد. اما از آنجا که حضرت تسلیم دستور خداوند بود، این تقاضا را بر زبان جاری نمی کرد. ایشان نیمه های شب از خانه بیرون می آمد و به آسمان نگاه می کرد و با نگاه های انتظار آمیزش، نشان می داد عشق و شوق فراوانی در دل دارد.
پایان انتظار
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای تغییر قبله مسلمانان لحظه شماری می کرد و در انتظار نزول وحی خداوند بود. قرآن کریم لحظات انتظار را چنین بیان می کند: «نگاه های معنادار تو را به آسمان می بینم و تو را به سوی قبله ای که رضایتت را جلب کند برمی گردانیم». هفده ماه از ورود پیامبر به شهر مدینه گذشته بود که انتظار به پایان رسید و دستور تغییر قبله صادر شد. این دستور در روز پانزده رجب سال دوم هجری در حالی به پیامبر ابلاغ گردید که حضرت، دو رکعت از نماز ظهر را در مسجد بنی سالم به سوی بیت المقدس خوانده بود. در این حال جبرئیل امین نازل شد و بازوان پیامبر را گرفت و حضرت را به سوی خانه کعبه برگرداند. زنان و مردانی هم که در مسجد به پیامبر اقتدا کرده بودند، از حضرت پیروی کردند و به طرف کعبه برگشتند و دو رکعت آخر را به سوی کعبه خواندند. از آن روز، کعبه به عنوان قبله مستقل مسلمانان اعلام گردید. این مسجد هم اکنون نیز در شهر مدینه باقی است و به مسجد ذوقبلتین (دو قبله ای) معروف است.
کعبه
خانه کعبه، شریف ترین مکان در روی زمین است که از سوی خداوند به عنوان پناهگاه و کانون امن اعلام و مقررات شدیدی برای پرهیز از هر گونه درگیری و جنگ و خون ریزی در این سرزمین مقدس وضع شده است؛ به گونه ای که نه تنها انسان ها از هر قشر و گروهی، بلکه حیوانات و پرندگان نیز در امنیت کامل به سر می برند و هیچ کسی حق آزار آنها را ندارد.
از آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت پیامبر علیهم السلام و تاریخ اسلام استفاده می شود که خانه کعبه، پیش از حضرت ابراهیم و حتی در زمان حضرت آدم بر پا بود. قرآن کریم می فرماید: «نخستین خانه ای که برای پرستش خداوند برای مردم ساخته شد، در سرزمین مکه بود». بر همین اساس، خانه کعبه کهن ترین مرکز توحید و پرستش ذات خداوند و برای همه مردم شبه جزیره عربستان ارزشمند و قابل احترام بود.
بهانه های جدید
با تغییر قبله و استقلال نسبی مسلمانان، فصل جدیدی از ایرادها و بهانه جویی های امت یهود آغاز شد. آنان که پیش از تغییر قبله، مسلمانان را به نداشتن استقلال سرزنش می کردند، پس از تغییر قبله، با چرخش بسیاری، بهانه های دیگری را مطرح کردند. یهودیان، پیامبر اسلام را به برگشتن از قبله پیامبران پیشین سرزنش می کردند و می گفتند: «اگر قبله اول مسلمانان درست بود، این تغییر قبله چه معنایی دارد؟ و اگر قبله دوم صحیح است، چگونه بیش از چهارده سال به طرف بیت المقدس نماز خوانده اند؟».
قرآن کریم با اشاره به ماجراجویی های یهودیان، به پیامبر می فرماید: «به زودی بعضی از سبک مغزان می گویند چه چیزی آنها را از قبله ای که برآن بودند (بیت المقدس) برگرداند. به آنان بگو شرق و غرب عالم متعلق به خداست». خداوند با این بیان شیوا، بهانه جویی و اعتراض به احکام خدای حکیم و دانا را، نشانه بی خردی معرفی کرده است.
آزمایش الهی
از آیات قرآن کریم استفاده می شود که یکی از حکمت های تغییر قبله، آزمایش مسلمانان بوده است؛ زیرا به واسطه این تغییر، آنان که پیرو راستین دستورات الهی هستند، آنچه را پیامبر بازگو می کند بدون اکراه می پذیرند، ولی آنانکه ایمان خالص ندارند، به محض تغییر یک دستور، شروع به بهانه جویی و چون و چرا کردن می کنند. قرآن کریم با اشاره به این مطلب می فرماید: «تغییر قبله از آن طرفی که بر آن نماز می گزاردید (بیت المقدس) برای این بود تا افرادی را که از پیامبر پیروی می کنند، از آنها که به جاهلیت باز می گردند بازشناسیم».
رحمت الهی
با تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به خانه کعبه، نگرانی هایی در بین بعضی از افراد سست ایمان ایجاد شد. این عده در مورد اعمال گذشته خود و بستگانی که پیش از تغییر قبله از دنیا رفته بودند دچار تردید شدند و گمان کردند آن اعمال مورد پذیرش نیست. در پی این نگرانی، نزد پیامبر اسلام رفتند و در مورد اعمال گذشته خود و اقوامشان پرسیدند. در این لحظه پیامبر اسلام با تلاوت ادامه آیه 143 سوره بقره فرمود: «خداوند ایمان شما را که بر اساس دستور پیشین به سوی بیت المقدس نماز خوانده اید ضایع نمی کند».
قبله میانی
هر امتی، قبله مخصوصی دارد که خداوند آن را تعیین کرده است. خانه کعبه، قبله مسلمانان، در بین قبله های امت های دیگر، قبله میانی است و در وسط آنها قرار دارد؛ زیرا مسیحیان در هنگام عبادت، به طرف محل تولد حضرت عیسی، (بیت المقدس) می ایستادند و آنجا در مقایسه با محل سکونت مسیحیان که در کشورهای عربی بود، در سمت شرق قرار می گرفت. یهودیان هم که بیشترشان در سرزمین شام ساکن بودند، به سوی بیت المقدس می ایستادند که در سمت مغرب آنان واقع شده بود. خانه کعبه، برای مسلمانان آن روز که درمدینه زندگی می کردند، در وسط قرار داشت. قرآن کریم با اشاره به این موضوع می فرماید: «همان گونه که ما کعبه را وسط قرار دادیم، شما مسلمانان را نیز امت وسط قرار دادیم».
تکمیل نعمت
خداوند یکی از اهداف تغییر قبله را، تکامل انسان و آزاد کردن او از بند تعصبات و هوس های مادی می داند و می فرماید: «تغییر قبله، به این دلیل بود که شما را تربیت کنم، از قید تعصب برهانم و استقلال بخشم و نعمت خود را بر شما تمام کنم تا هدایت شوید».
در حقیقت تغییر قبله، نوعی تربیت و تکامل بخشیدن به روح انسان ها و نعمت بزرگی بود که سبب شد مسلمانان از تقلید کورکورانه دوری کرده و هدایت یابند. خداوند در آغاز ظهور اسلام برای جداسازی صفوف مسلمانان از بت پرستان، دستور داد مسلمانان به سوی بیت المقدس نماز بخوانند و هم زمان با تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و تثبیت قدرت، توجه به سوی کعبه معطوف شد و مسلمانان متوجه قدیم ترین خانه توحید شدند و به این ترتیب، یک مرحله از تکامل و تربیت تحقق یافت.
به سوی مسجدالحرام
یکی از برکات تغییر قبله مسلمانان به طرف خانه کعبه، کوتاه شدن زبان مخالفان اسلام بود. یهودیان، مسلمانان را سرزنش می کردند و می گفتند: «ما در تورات خوانده بودیم که یکی ازنشانه های پیامبر آخرالزمان، نماز خواندن به دو قبله است، در حالی که ما این نشانه را در ایشان نمی بینیم.» با این بیان، مسلمانان نیز به شک می افتادند و پایه های حکومت اسلامی سست می شد. از سوی دیگر، مشرکان نیز پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را به فراموش کردن نخستین خانه توحیدی متهم می کردند. تغییر قبله، زبان هر دو گروه مخالف اسلام را بست. قرآن کریم با اشاره به این مطلب مهم می فرماید: (ای پیامبر!) از هر کجا خارج شدی، روی خود را به طرف مسجدالحرام کن تا مردم بهانه ای بر ضد شما نداشته باشند».
گواهی ادیان الهی
یکی از نشانه های پیامبر گرامی اسلام که در همه کتاب های امت های پیشین به آن اشاره شده بود و پیامبران گذشته به آن نوید داده بودند، تغییر قبله بود. دانشمندان یهودی و مسیحی می دانستند پیامبر اسلام به طرف دو قبله نماز می خواند. آنها همه ویژگی های او را همانند فرزندان خود می شناختند، ولی به جای اینکه به پیمان الهی پای بند باشند، حقایق را پنهان کردند و به مبارزه با پیامبر و دین مبین اسلام برخاستند.
علم هیئت
تغییر قبله «مسلمانان از بیت المقدس به خانه کعبه» و شدت نیاز آنان به تشخیص قبله برای نیازمندی های شبانه روزی همانند نماز، ذبح حیوانات، دفن میت و...، سبب شد مسلمانان از آغاز اسلام، وارد عرصه تحقیق درباره قبله و جهت آن شوند و موفقیت هایی به دست آورند. این تلاش ها باعث شد علم هیئت و جغرافیا که ارتباط تنگاتنگی به قبله و جهت یابی آن دارد، رشد کند و دانشمندان مسلمان، خدمات قابل توجهی به این علوم ارائه کنند.
معجزه پیامبر
بر پایه محاسبات دانشمندان علم هیئت قدیم، قبله های شهر مقدس مدینه با محراب پیامبر اسلام که هم اکنون به همان وضع در مسجد النبی سالم مانده است، تطبیق نمی کرد. همین موضوع سبب گفت وگوی بسیاری میان علمای اسلام درباره قبله محراب حضرت می شد و هر کس برای توجیه انحراف، چیزی بیان می کرد. تا اینکه دانشمند معروف، مرحوم سردارکابلی، بر اساس مقیاس های امروزی اثبات کرد که محراب پیامبر، با قبله شهر مدینه منطبق است و کم ترین انحرافی در آن دیده نمی شود.
این موضوع یک کرامت علمی است که بدون تحقیق و بررسی و نبودن کوچک ترین وسایل علمی و در حال نماز، چنان از بیت المقدس متوجه کعبه شده که کم ترین انحرافی در توجه ایشان به کعبه به وجود نیامده است.
علل مهم تغییر قبله ممکنه دو مسأله زیر باشد:
از آن جا که خانه کعبه در آن زمان کانون بت هاى مشرکان بود ، دستور داده شد مسلمانان به طور موقت به سوى بیت المقدس نماز بخوانند و به این ترتیب صفوف خود را از مشرکان جدا کنند .
اما هنگامى که به مدینه هجرت کردند و تشکیل حکومت و ملتى دادند و صفوف آنان از دیگران به طور کامل مشخص شد ، دیگر ادامه این وضع ضرورت نداشت در این هنگام به سوى کعبه قدیمى ترین مرکز توحید و پرسابقه ترین کانون انبیا بازگشتند .
2 . با قبله قرار گرفتن بیت المقدس و سپس تغییرش ، مسلمانان در بوته آزمایش قرار گرفتند; «وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِى کُنتَ عَلَیْهَآ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْه;(بقره ،143) و ما آن قبله اى را که قبلا بر آن بودى ، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مى کنند ، از آنان که به جاهلیت باز مى گردند ، مشخص شوند» .
بدیهى است هم نماز خواندن به سوى بیت المقدس براى آنان که خانه کعبه را سرمایه معنوى نژاد خود مى دانستند ، مشکل بود و هم بازگشت به سوى کعبه بعد از بیت المقدس بعد از عادت کردن به قبله نخست . مسلمانان به این وسیله در بوته آزمایش قرار گرفتند تا تعصب ها در آن ها کشته شود و روح اطاعت و فرمانبردارى در آنان تحکیم گردد .
بنابر نقل تاریخ ، نوزده ماه پس از هجرت قبله تغییر یافت و این تغییر در نماز ظهر بود . در اثناى نماز ظهر ، پس از آن که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) دو رکعت از نماز ظهر را گزارده بود ، وحى بر او آمد که روى خود را از بیت المقدس به سوى کعبه تغییر ده .
از آن جا که بیت المقدس در جهت شمال شهر مدینه است و مکه در جهت جنوب شهر مدینه مى باشد ، با تغییر قبله ، قبله 180 درجه چرخش پیدا کرد و از جهت شمال به جهت جنوب تغییر یافت .
ب) کسى که یکى از ضروریات دین اسلام را انکار کند ، به گونه اى که انکار او به انکار رسالت حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) یا تکذیب آن حضرت برگردد ، مرتد است . وجوب روزه ماه رمضان ، ضرورى دین است . شخصى که وجوب آن را انکار کند ، و توجه داشته باشد که انکار آن به انکار قرآن و رسالت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) برمى گردد ، مرتد است .
ر.ک :
1.تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 479 ـ 509 .
2. سرود یکتاپرستى ، شهید بهشتى ، ص 33ـ73 ، انتشارات بقعه .
3.تحریر الوسیله ، امام خمینى ، ج 1 ، ص 106 ، دفتر انتشارات اسلامى ، قم .
موضوعات مرتبط: صهیونیست ، مذهبی ، دین
برچسبها: قبله , صهیونیست , فلسطین , مسجدالاقصی
نکته ابتدایی را در این لینک مطالعه بفرمائید
خانم کارشناسی در شبکه سلامت گفتن :
به فرزندانمون یاد بدیم که قبل از دست زدن به دوست دختر یا دوستپسرشون
ازشون اجازه بگیرن.
بعضیا درجواب گفتن آقا دست زدن به نامحرم چه با اجازه چه بی اجازه از لحاظ شرعی حرام است. که کاملا درست گفتن.
ولی اگه یکم بیشتر دقت کنیم میبینیم که اصلا دست زدن موضوع نیست. در وهله اول خود دوستی پسر با دختر مشکل داره. وقتی تو جواب میگیم اصلا نباید دست بزنن چه با اجازه چه بیاجازه و از خود دوستی حرف نمیزنیم یعنی داریم دوستی دختر و پسر رو به رسمیت میشناسیم.
اگه یکم بیشتر دقت کنیم میفهمیم این جمله واقعا جمله مضحکی هست. که اجازه بگیرید بعد به هم دست بزنید. مث اینه که یه کبریت رو آتیش بزنیم بندازیم رو بنزین بگیم قبل از اینکه آتیش بگیری اجازه بگیر. اصلا رسیدن شعله به بنزین همان و سوختن همان. مگه میشه یه دختر و پسر که اوج عاطفه و اوج شهوت هستن کنار هم باشن و بعد از یه مدت دست همو نگیرن؟ (درمرحله اول)
وقتی دوستی و صمیمت ادامه پیدا کرد دیگه دست گرفتن فایده نداره بایددست انداخت دور گردن.
همینو بگیرید برید جلو
بخاطر همین جمله این خانم مضحکه. اصلا اجازه گرفتن نیاز نیست. دختر و پسر سرتاپا اجازه هستن تو این سن. هردوتا از خداشونه. هم بخاطر احساساتعاطفی و هم لذتجنسی. تو یکی احساسات بیشتر غلبه داره تو یکی شهوت. که هردوی این نیازها با تماس میتونه برطرف بشه.
هیچکس نمیتونه ادعا کنه که میتونه جلوی خودشو بگیره. حضرت یوسف که فرستاده خداست در قضیه زلیخا میگه《و ما اُبَرّئُ نفسیَ اِنّ النَفس لَامّاره بالسّوء الّا مارَحم رَبّی》من نفس خودم را مبرّا نمیدونم، همانا نفس اماره آدم رو وسوسه میکنه و به بدی دستور میده، مگر اینکه پروردگارم بمن رحم کنه. چهجوری ما جواز صادر میکنیم که اولا دوستی دختر و پسر مشکلی نداره و ثانیا دست زدن هم باید بااجازه باشه.
من فقط قصد داشتم این جمله خانم رو بررسی کنم
درباره دوستی دختر و پسر والدین انتظار دارن به نوجوانشون بگن دوستی دختر و پسر مشکل شرعی داره پس نباید کسی باکسی دوست بشه. اوناهم بگن عه نمیدونستم. چشم؟
قدیم دختر وپسر ۱۵سالگی ازدواج میکردن دیگه وقت به دوستی نمیرسید. الان سن ازدواج رو خود ما بزرگترا بردیم رو ۳۰سال با هزارتا دنگ و فنگ و خرج و قر و فر. بعداز جوانمون انتظار داریم ۱۵سال تقوا پیشه کنه تا وقت ازدواجش برسه. ماهم بشینیم هیچ کاری نکنیم. این یعنی ما نه نوجوانو میشناسیم نه دورانی سخت جوانی رو.
بالارفتن سن ازدواج یه بحث بود.
فضای مجازیو دسترسی آسون به همه چی
فضای داغون جامعه و خیلی مسایل دیگه رو وقتی در نظربگیریم موضوع خیلی پیچیده میشه. وظیفه بزرگترها الان خیلی فرق میکنه تا قدیم.
البته بنده قصد بحث مفصل درباره این موضوعو ندارم. وقتشم ندارم. فقط خواستم بگم انقدراهم بحث ساده نیست. ده ها عامل رو باید بررسی کرد.
والدین و دیگران برای عملی کردن حکم خدا که رابطه دوستی دونامحرم حرام است باید خیلی کار کنن. تاشرایط فراهم رو فراهم کنن. صرف گفتن تاثیرش خیلی کمه.
موضوعات مرتبط: آموزش ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم ، دل نوشته ها ، دین ، پیامها
برچسبها: شبکه سلامت , کارشناس , دوست دوختر , دوست پسر
أَبلَغُ ما تَستَدِرُّ بِهِ الرَّحمَةَ أَن تُضمِرَ لِجَميعِ النّاسِ الرَّحمَةَ؛
مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى
امام علی علیه السلام
موضوعات مرتبط: مناجات حضرت امیر ، مذهبی ، دین ، پیامها
برچسبها: حضرت امیر , امام علی , جلب رحمت , رحمت خداوند
در سالهای میانی قرن سیزدهم هجری (سال 1239) حاکم عثمانی بغداد داوود پاشا به حرمین شریفین کربلا و نجف حمله کرده و حرم را به توپ بسته و عده ای از مردم را به خاک و خون کشید.
میدونید چرا ؟
شیخ احمد احسایی بنیانگذار فرقهی شیخیه که با تکفیر علمای شیعه از ایران رانده شده بعد از رفتن به کربلا کتابی نوشت و در آن اعلام کرد که خلفا کافرند و به این ترتیب راه لعن و دشنام به خلفا را باز کرد. کتاب شیخ به دست والی بغداد رسید و او برای تادیب شیعیانی که لعن می کردند به عتبات حمله کرد و فاجعه ای انسانی را به بار آورد و برای مدتی حوزه علمیه نجف و کربلا را از رونق انداخت! جالب اینکه تقریبا همه فقهای بزرگ آن عصر شیخ احمد احسایی و فرقه او را گمراه و باطل اعلام کرده بودند ولی همین فرد و طرفدارانش زمینه چنین فاجعه ای را فراهم کردند.
موضوعات مرتبط: دین ، پیامها
برچسبها: هفته وحدت , وحدت , کربلا , حمله
الصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ وَ هِيَ أَنْجَحُ دَوَاءً وَ تَدْفَعُ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً وَ لَا يَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَة
صدقه بلا را برطرف مى كند و مؤثرترينِ داروست. همچنين، قضاى حتمى را برمى گرداند و درد و بيمارى ها را چيزى جز دعا و صدقه از بين نمى برد.
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین ، پیامها
برچسبها: صدقه , دعا , قضا , بلایا
حضرت امیر(ع) بعد از سقیفه در ابتدا با ابوبکر بیعت نکرد. حضرت تا جایی که میتونست تلاشش رو کرد که خلافت به جای اصلی خودش برگرده. ولی نه مهاجرین حضرت رو حمایت کردن و نه انصار.
به زور خواستن بیعت بگیرن و حضرت رو به مسجد بردن ولی بازهم حضرت بیعت نکرد. اتفاقات زیادی افتاد که حدود۳ الی ۶ ماه طول کشید.
حضرت قبل از شهادت حضرت زهرا بیعت نکردن. ولی اتفاقات ناگواری در جهان اسلام اتفاق افتاد. قبایل زیادی بعد از شهادت پیامبر(ص) خلافت ابوبکر رو نپذیرفتن و کلا اسلام رو گذاشتن کنار و مرتد شدن (اصحاب ردّه) و این قبایل باهم جمع شدن که با مسلمونا بجنگن.
ولی مسلمونا به ندای جنگ لبیک نمیگفتن. اومدن پیش امیرالمؤمنین، گفتن آقا وضعیت اینطوریه. اگر بیعت نکنی هیچکس برای جنگ نمیاد و اسلام نابود میشه. حضرت برای حفظ اسلام و زحمات پیامبر مجبور به بیعت شد. و وقتی خبر بیعت پخش شد مردم دلشون قرص شد. این بیعت بمعنای پذیرفتن ولایت خلیفه اول نیست. حضرت در طول خلافت اعتراضات زیادی به خلیفه داشت.
ولی حضرت زهرا(س) بیعت نکردند.
- - - - - - - - - -
مطابق سخن مورخان، طوایف عرب، پس از درگذشت پیامبر(ص)، از اسلام رو گرداندند و فقط اهلمدینه، مکه و طائف به اسلام وفادار ماندند. سیدبنطاووس سپس به بیان ارتداد هر یک از قبایل پرداخته و آن را مانع منازعه و قیام امام على(ع) با دستگاه خلافت میداند؛ زیرا اگر امام با آنها به منازعه برمی خاست، اهل مدینه درگیر جنگ می شدند و اهلردّه بر آنها غلبه مییافتند و اهلمکه نیز که با نیروی قهریه مسلمان شده بودند، با از میان برداشته شدن قدرت مسلمانان، به کفر خود باز میگشتند و تنها طائف باقی میماند که آنها هم وضعیت روشنی نداشتند.
پس اگر امامعلى(ع) با ابوبکر بیعت نمیکرد و از حق خود دست برنمیداشت و با او به مبارزه برمیخاست، اصلاسلام در خطر بود. بنابراین، امام ناگزیر شد با ابوبکر بیعت و با اهل مدینه برای مبارزه با اهل ردّه همکاری کند."(۱)
📚 کتاب تاریخ تشیع ج۱_لطفاللهجلالی ص۱۲۲_۱۲۳
(۱)_ابن طاووس. کشف المحجه ص ۱۲۳ و ۱۲۴ _ ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه ج۳ ۱۵۳_۱۵۵
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین ، فرقه ها ، پیامها
برچسبها: بیعت , حضرت امیر ع , خلیفه اول , ابوبکر
روایتی از پیامبر(ص) بین مردم پخش میشود با این مضمون که《هرکس شب اول ماه ربیع و پایان رسیدن ماهصفر رو بشارت بده، اهل بهشت است.》
اصل این حدیث یک حدیث دهخطیست که یک خط آن جدا شده است.
خلاصه این ماجرا بدین شرح است؛ روزی پیامبر و اصحاب در مسجد نشسته بودند. پیامبر فرمود اولین کسی که وارد مسجد میشود اهل بهشت است. بخشی از اصحاب از مسجد خارج شدند که اولین نفر وارد شوند. پیامبر که متوجه شد. به دیگران گفت، کسی که وارد شود و پایان ماه صفر را اعلام کند او بهشتیاست. که این کار را ابوذرغفاری انجام داد.
(علل الشرایع ج1 ص۱۷۵)
در اصل پیامبر میخواست مقام اباذر را به اصحاب نشان دهد. نه اینکه هر کسی و هر زمانی پایان ماه صفر را به دیگران اعلام کند. اهل بهشت باشد.
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین ، پیامها
برچسبها: صفر , محرم , پیامبر , ابوذر
شاه عبدالعظیم حسنی فرمود :
به حضرت جواد علیه السلام عرض کردم که به زیارت قبر حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف شوم یا به زیارت پدرتان.
فرمود : اندکی درنگ کن ؛ سپس داخل اندرون شد بعد - در حالی که اشکهایش بر رخسارش جاری بود - خارج شد و...
سپس فرمود : زائران امام حسین علیه السلام بسیارند؛ اما زائران پدرم کمند.
در روایت دیگر فرمود : زیارت پدرم افضل است زیرا حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را همه مردم زیارت می کنند؛ اما پدرم را ، جز خواص شیعه زیارت نمی کنند.
زیرا هر فرقه ای از شیعه ، امام حسین علیه السلام را از جهات مختلفی از قبیل، شهادت آن حضرت، مخصوصا فرزند بیواسطه حضرت زهراعلیهاالسلام بودن محترم می شمارند و فرق دیگر شیعه، از قبیل: کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه و واقفیه و...امامت حضرت سیدالشهدا علیه السلام را پذیرفته اند؛ اما در این میان، حضرت رضا علیه السلام دارای ویژگی خاصی است که اغلب انشعابات تشیع، قبل از ایشان بوده و باقیمانده از فِرَق مختلف همین خواص شیعه هستند که به ولایت حضرت رضا علیه السلام معتقدند و شمارشان نسبت به بقیه کمتر است؛ لذا در روایات عارفا بحقه قید شده یعنی ایشان را امام واجب الاطاعه بداند.
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین
برچسبها: شاه عبدالعظیم , سید الشهدا , امام حسین , خواص شیعه
شب اربعین رفته بودیم هیات و به پشتی تکیه داده بودیم.
یه بچههه گفت سوسک سیاه و بزرگی رفت پشت پشتیها😰.
آقا همه بلند شدن رفتن یه جا دیگه بشینن. بخاطر حرف یه بچه. خودمم اونجا هی فکر میکردم سوسک رفته تو شلوارم.
یاد اون مثال افتادم که میگفت چندهزار پیامبر اومدن گفتن که خدایی هست، قبر و قیامتی هست، بهشت و جهنمی هست. برای حرفشون دلیل آوردن، معجزه آوردن، بازم یه سری قبول نکردن. حالا به همون آدما یه بچه میگفت یه سوسک اومده فارغ از راست و دروغ بودنش، فرار میکردن. واقعا عقل حکممیکنه باید ضرر احتمالی رو دفع کرد. خب شاید سوسک بیاد بخورشون. باید فرار کرد. ولی اینکه یک ابدیتی در پیش هست و زندگی اصلی ما اونجاست رو نباید باور کنیم؟ حالا کی رفته؟ کی دیده؟ کی شنیده؟
یه بچه نیومده بگهها
آدمهایی اینو گفتن که آدمحسابی بودن. از طرف خدا بودن. قدرتهای ماورایی داشتن. اراده میکردن میتونستن سوسکمون کنن.
ابدیت میدونی چندساله؟
صد سال؟ هزار سال؟ یک میلیون سال؟ یک میلیارد سال؟ هزارمیلیارد سال؟
نه بیشتر خیلی بیشتر. انتها نداره. تموم نمیشه. خدایی ارزش داره یکم بهش فکر کنیم. جالب اینجاست که این دنیای ۶۰_۷۰ساله ظرفیت و پتانسیل اینو داره که یک ابدیت رو باهاش بسازی. براش آذوقه برداری.
فرض کن بفرستنت توی یه اتاق پر از جواهر بگن یک ساعت وقت داری هر چی میخوای برداری. اون یکساعت چقدر ارزشمند میشه برامون؟ کل عمرمونو میتونیم با اون جواهرا تامین کنیم. حالا یه نفر بره تو اون اتاق بگه بیخیال بابا بذار یکم بخوابیم اینجا. کی گفته یکساعت دیگه باید بریم بیرون. انصافا این آدم بیعقل نیست؟ حکایت ماها هم همینه. گفتن ۶۰سال وقت داری این دنیا برای میلیاردها میلیارد سال اون دنیا طلاوجواهر جمع کنی، عمل صالح جمع کنی. ولی ما سرگرم چیزای بیهوده شدیم.
سرگذشت سوسک
اون شب هیات تموم شد. موقع خوردن شام سوسکه از پشت پشتی اومد بیرون. همه بلند شدن الفرار. عَموم داشت دوغ میخورد، بلند شد افتاد دنبال سوسکه، دستشو گذاشت رو سوسکه و بقیه دوغشو درحالیکه سوسک زیر دستش داشت وول میخورد، نوشید. ظاهراََ خیلی میچسبه.
بدبخت سوسکه کل سخنرانی و سینه زنی رو پشت پشتی گوش داده بود، برای شام اومد سر سفره که به طرز فجیعی کشته شد. حقش این نبود. روحش شاد
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها ، دین ، پیامها
برچسبها: اربعین , امام حسین , عاشورا , آخرت
درجمعی سوالی پرسیده شد به این مضمون :
چرا این عزاداریها فقط مخصوص امامحسین(ع) است؟ چرا برای پیامبر(ص) که بزرگترین و محبوبترین انسان نزد خداست این عزاداریها وجود ندارد؟
پاسخی که به ذهن بنده رسید:
۱_اسلام را پیامبر پدید آورد ولی آنچه باعث بقای اسلام بود، امام حسین (ع) بود
《الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء》
پس باید از عامل بقای اسلام زیاد صحبت کنیم و یادش را زنده نگه بداریم، تا در زمانهای مختلف اسلام زنده بماند.
۲_امام حسین به واجبی عمل کرد که نه معصومین قبلی آن را انجام دادند نه معصومین بعدی. برای معصومین قبلی این موقعیت پیش نیامده بود که قیام علیه باطل و انحراف انجام بدهند و کشته شوند. وقتی امام حسین قیام کرد این تکلیف از معصومین بعدی هم برداشته شد (بنقل از کتاب انسان ۲۵ساله_مقام معظم رهبری)
پس امام حسین کاری کرد که هیچکدام از معصومین انجام ندادند. پس طبیعی است که امامحسین با تمام معصومین فرق داشته باشد. و ما هر کاری میتوانیم باید انجام بدهیم تا آن حرکت زنده بماند. کما اینکه خود اهل بیت هم همیشه و به هر بهانهای یاد امام حسین را زنده نگه میداشتند.
امام سجاد(ع) سالهای سال گریه میکردند. شاید در نگاه اول این گریه احساسی و بخاطر آن جنایات باشد. بله قسمتی از گریههای حضرت به همین دلیل است و دلیل دیگر آن بخاطر زنده نگهداشتن حرکت و قیام اباعبدالله بوده است تا در یادها بماند.
۳_نحوه درگذشت پیامبر و امامحسین هم بسیار باهم متفاوت است. امامحسین ویارانش به فجیعترین وضع به شهادت رسیدند و خانوادهشان به اسارت رفتند.
۴_بنابرروایات خود پیامبر و حضرت زهرا هم برای امام حسین و واقعه کربلا گریه کردند.
البته مسلمانان سالروز رحلت(شهادت) پیامبر را به سوگ مینشینند و عزاداری میکنند. بنقل تاریخ غمناکترین روز مدینه در طول تاریخ روز وفات(شهادت) پیامبر بود. و دومین روز غمناک مدینه روز بازگشت بازماندگان بنیهاشم از کربلا.
موضوعات مرتبط: آموزش ، مذهبی ، دل نوشته ها ، دین ، پیامها
برچسبها: حسین , ع , عاشورا , اربعین
این روزها شما وقتی اطراف حرم امیرالمؤمنین رو میبینید. کوچهها و خیابانهای منتهی به حرم پر از جمعیت، داخل حرم پر از جمعیت، هزاران نفر دور حرم خوابیدن مثل آورهها، ولی آوارهی علی(ع)...
بعد شما تاریخ رو نگاه میکنید میبینید تا تونستن امامعلی رو تخریب کردن، هر تهمتی تونستن بهش زدن، حقش رو خوردن، اصلا هر کاری میتونستن کردن تا بغض علی رو در دل پیر و جوان، کودک و بزرگسال بندازن، تا جایی که قانون دشنام بر علی(علیه السلام) رو وضع کردن. و هر کس این قانون رو اجرا نمیکرد مجازات و یا کشته میشد. جا داره یادی کنیم از مردم غیور سیستان که تنها مردمی بودن که قانون دشنام بر امیرالمؤمنین رو انجام ندادن و زیر بارش نرفتن و گفتن بهجاش مالیات میدیم و چون مردم قوی و جنگجویی هم بودن حاکم پیشنهاد اونارو قبول کرد.
خلاصه هر کاری که میتونستن کردن تا هیچکس جرات نکنه اسم علی رو به زبون بیاره، چه برسه از حُبّ علی و شیعه علی بودن حرف بزنه. هر کی اسم بچهاش رو علی میگذاشت میکشتن. هرجا علوی گیر میآوردن میکشتن. حتی روز عاشورا هم به امامحسین گفتن میکشیمت "بغضاََ لاَبیک" بخاطر بغضی که از پدرت داریم.
دونه درشتهای خلفای اموی و عباسی رو بشمرید. بالای ۲۰ تا خلیفه میشن، که خیلیاشون رو اسمهاشون هم به گوشمون نخورده، اصلا کجا هستن؟ کجا دفنن؟ مجبین معاویه کوشن؟ شیعیان یزید کجا زندگی میکنن؟ مقتدرترین و باتدبیرترین خلیفه اموی عبدالملک مروان بود که از همه بیشتر حکومت کرد، کجاست؟ طرفداراش کجای دنیا هستن؟
ولی هر کس درهر جای دنیا زندگی امیرالمومنین رو مطالعه کرد چنان شیفته شد که یا شیعه شد و یا مثل جرججرداق مسیحی گفت:《ای علی اگر بگویم تو بالاتر از مسیحی دینم نمیپذیرد و اگر بگویم مسیح از تو بالاتر است، وجدانم نمیپذیرد.》
امیرالمومنین چهارسال و اندی حکومت کرد و از درخشانترین حکومتهای دنیا ازش نام میبرن. بقیه امامهای ما یک روز هم حکومت نکردن ولی به تنهایی تاثیرات فوقالعادهای در زندگی بشری و دینی مردم گذاشتن. بارزترین مثال آن اباعبدالله الحسین (ع) است که یک روز حکومت نکرد و حتی حدیث هم خیلی کم داریم از حضرت، ولی در روز اربعین دهها میلیون نفر به زیارت آن حضرت میروند.
چهجوری میشه اینطوری؟ اتفاقی اینطوری شده؟ چرا اتفاقی دیگران اینطوری نشدن؟ جز اینه که اینها امامان حق بودند و ازجانب خدا. وخداوند هر کس رابخواهد عزت میدهد و هرکس رابخواهد ذلیل میکند (یُعزُّ مَن یَشاء و یُذّل من یشاء) وتا قیام قیامت این عزت را بیشتر خواهد کرد.
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دل نوشته ها ، دین
برچسبها: حضرت امیر , امام حسین , اربعین , اموی
-پشیمان نیستی شمر؟
پیشمان از چه؟
-از جنگ با حسین.
یابن ضبابی حسین اگر زنده شود و بخواهد دوباره علیه یزید اقدام کند، من اولین کسی هستم که مقابلش میایستم
-شمر قبول نداری در قصه حسین ما فریب یزید را خوردیم؟
چه فریبی؟ چه کشکی؟ حسین چون نوه پیامبر است میتواند بدعت بیاورد، سنت بشکند و بر خلیفه بشورد؟
-شمر تو این حرفها را از ته دل میزنی؟ مرا سفیه دیدهای یا خیال میکنی جاسوس آل امیهام و قرار است تورا تفتیش عقیده کنم؟ من منم دیوانه، رفیقت. ما ظاهرا عقد اخوت بستهایم
اولا: بیعت نکردن باهر خلیفهای بدعت در دین نیست، علیالخصوص خلیفهای مثل یزید که آشکارا حدود الهی را میشکست
دوما: بیعت شکستن اگر معصیت باشد، همه کسانی که در صفین با علی بیعت شکستند معصیتکارند از جمله من و تو...
پ.ن. چه خوبه که سریالهایی مثل مختار رو با دقت در مکالمهها نگاه کنیم، چرا که برخی از حرفها واقعا علمی، زیبا و پاسخ به شبهه است.
موضوعات مرتبط: سخن روز ، شهدا ، مذهبی ، دین ، پیامها
برچسبها: شمر , یابن ضبابی , امام حسین , دنیای امروز
میگه: آقا قرآن برای ۱۴۰۰ سال پیشه، چجوری مسائل الان رو از قرآن میشه درآورد. ما که چیزی توش نمیبینم.
میگم: خب شاید ما بلد نیستیم ولی معجزه بودن قرآن اینه که تو هر عصر و زمانی حرف برای گفتن داره و همه چیز رو تبیین میکنه 《تِبیانُُ لکّلِ شَی》
میگه: خب حالا از طریق قرآن بگو ببینم درباره FATF چی گفته؟ خوبه یا بده؟
میگم: بسم الله الرحمن الرحیم
《آیا ندیدى کسانى را که گمان مى کنند به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان آورده اند، ولى مى خواهند براى داورى نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با این که به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند...آیه ۶۰ نساء》
آیه میگه قرار بود از طاغوت رویگردان و کافر بشید، شما بلند شدید رفتید پیش طاغوت براتون داوری کنه؟ به نفعتون رای صادر کنه؟ یعنی فکر میکنید طاغوت به فکر شماس؟
طاغوت هر کاری بکنید بهانه جدید میاره، بهانه جدید رو برطرف کنی، یه بهانه جدیدتر، هیچی هم آخرش دستت نمیاد
میگه: از کجای قرآن میگی طاغوت فقط دنبال بهونهاس؟
۱_ داستان گاو بنی اسرائیل (ایه ۶۷تا۷۱ سوره بقره)
خدا به موسی دستور داد که قوم بنیاسرائیل(یهود) یک گاو قربانی کنه، بنیاسرائیل گفت مسخره کردی مارو؟ بعد گفتن چه شکلی باشه؟ خدا گفت این شکلی، بعد گفتن چه رنگی باشه، خدا گفت این رنگی، گفت چهقدری باشه؟ هی بهونه بهونه
۲_خوراکیهای متنوع از حضرت موسی درخواست کردن، خدا کلی غذای لذیذ فرستاد، گفتن اینا به مزاج ما نمیخوره و...(۶۱ بقره) وکلی آیه دیگه درباره بهونه گیری طاغوت و بخصوص یهودیها. تاجایی که در آیه ۱۲۰ سوره بقره میفرماید: 《یهود و نصاری از تو راضی نمیشوند تا از آیین آنها تبعیت کامل بکنی》
این بهونهگیری هارو قشنگ تو برجام دیدیم! گفتن هستهای باید تعطیل شه و سانتریفوژها جمع بشه، گفتیم باشه، گفتن غنی سازی اورانیوم باید تعطیل بشه گفتیم باشه، گفتن اورانیوم هاتونو تحویل بدید گفتیم باشه. بعد چند سال گفتن هستهای اوکی شد، سامانه موشکیتون باید فلان بشه و از برجام رفت بیرون و پارهاش کرد.
بعدش گفتن تو منطقه نباید فعالیت کنید، بعدش بعدش. الانم یه سری چیزارو بهونه کردن باید تو fatf اجرا بشه، بعدش بنظرتون تموم میشه بهونهها؟
این همه پیمانشکنی رو نمیبینی؟ بازم میری دنبال طاغوت و غربیها؟ اتفاقا تو قرآن هم میگه اینا خیلی پیمان شکنن(مائده آیه ۱۳)
و نکته آخر اینکه هر چی باعث بشه کافران بر مسلمانان تسلط پیدا کنن حرام است (آیه ۱۴۱ سوره نساء)
《وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً》
افایتیاف دقیقا افشای اطلاعات مسلمانان برای کافران است و راه تسلط آنها بر ما.
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها ، دین ، فرقه ها ، پیامها
🔴 أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ
کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت ؟
⚫️ امام صادق علیه السلام فرمودند:
🔺«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟
🔅پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود:
🔺«با مهدی انتقام او را میگیرم»
📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥
کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت؟
موضوعات مرتبط: دین ، پیامها
برچسبها: منتقم , انتقام , مهدی عج , امام حسین
برای سالم سازی جامعه از بدحجابی باید علل و عواملی چون، جایگزینی اصالت فرهنگی به جای تغافل فرهنگی و مبارزه بیامان با تهاجم فرهنگی غرب را مورد بررسی قرار داد و همچنین؛ آگاهیبخشی در مورد آزادی و سوق دادن نسل کودک و نوجوان به گزینش آزادی صحیح و مفید، تقویت باورهای فکری و عملی افراد جامعه به ویژه زنان و … نیز از دیگر مواردی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
آثار اجتماعی بدحجابی در جامعه بسیار زیاد است که سلامت فرد، خانواده و جامعه را مورد تهدید جدی قرار می دهد. در مقابل بدحجابی، حجاب آثار شخصی و اجتماعی زیادی را دارا است. جامعهای که در آن بانوان با حفظ حدود وحقوق با پوشش مناسب در جامعه حاضر میشوند و بدین ترتیب موجب پیدایش محیط سالم اجتماعی میشوند و در نتیجه، یکی از آثار اجتماعی حجاب، سلامت اجتماعی خانوادههاست.
تنها راه نجات بشر امروز را که در منجلاب بی حجابی و بی عفتی، روی آوردن به اسلام و حفظ حریم عفاف و حجاب و رعایت مرزهای محرم و نامحرم در همه عرصه ها می داند و پایگاه تربیت چنین انسان هایی را نهاد مقدس خانواده اصیل اسلامی می داند. خانواده به عنوان اولین کانون تربیتی در تبیین حدود و حریم ها به افراد خانواده موثر خواهد بود و برای سامان دهی به مقوله ی حجاب باید در نهادینه سازی حجاب و عفاف از کانون خانواده ها شروع کرد.
مهم ترین اصل در تربیت خود انگیخته، مسئله ی رغبتها و علایق کودک است. نوجوانان و جوانان باید خود را چنان با ارزش و با عزم و اراده تصور کنند که خویشتن را از درون کنترل کنند. آنان چنین انتظارى را در خود بپرورانند که حتما مىباید دیگران آن ها را کنترل کنند. بلکه بایستی به گونهاى رشد یابند که حتى در شرایطى کاملا دور از چشم افراد – که امکان بهرهورى نیز براى آنان فراهم باشد – به لحاظ تقوایى، خود را نگه دارند و دست از پا خطا نکنند. نوجوانان را باید به گونه اى تربیت کرد که خود کنترل بار آیند. از مسائلى که امام خمینی بیشتر به آن توجه داشتند، محدود بودن ارتباط بین زن و مرد بود.
امام راجع به حجاب دختران میفرمایند: «تا تکلیف نشده حجاب لازم نیست، مى تواند هر رنگى که مىخواهد بپوشد. ولى وقتى تکلیف شد، دیگر نگویید عیب ندارد. این را به بچه تلقین کردهاید که راجع به مسائل دینى سخت نباشد، باید به بچه فهماند که بعد از سن تکلیف، پسر عمو و پسر خاله نامحرم هستند و باید حجاب داشته باشد. این عیب ندارد. سلیقههاى مختلف پدر و مادر مسایل شرع را تغییر مىدهد یا از اصل برمىگرداند و براى بچه کار را مشکل مىکند. نباید مسایل شرع را براى بچه مشکل کرد. اسلام دین راحتى است. دین سختى نیست.»
از ۳ سالگی تربیت آموزه های دینی و داشتن حجاب را رسمی کنید. در ابتدا برای او چادری تهیه کنید و او را برای داشتن چادر تشویق کنید. عبارات محبت آمیز بگویید و او را در آغوش کشیده و بگویید که بسیار خوشحالید که چنین فرزند با حجاب و با حیایی دارید. تشویق های خود را ادامه دهید و برای آن پایانی تصور نکنید. البته افراط و تفریط در این مورد هم مذموم است. فقط تدریج و استمرار را فرموش نکنید.
با کودک خود با احترام رفتار کنید و عزت نفس و اعتماد به نفس او را بالا ببرید. برای نظرات درستش احترام قائل شوید و به او شخصیت دهید و با عبارات محترمانه با او صحبت کنید. وقتی او عزت نفس داشته باشد هرگز به دنبال بی بند و باری و بی حجابی نخواهد رفت چون آنقدر خود را عزیز می داند که می فهمد با آن چیزها هرگز عزت، زیبایی و ارزشی بدست نخواهد آورد.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده ، مذهبی ، دین
برچسبها: حجاب , تهدید , اصالت فرهنگی , خانواده
توصیه های آیت الله بهجت برای داشتن زندگی ایده آل و موفق و بخشی از وصایای سید علی قاضی (ره) یکی از برجسته ترین شخصیت های دینی و علمی را در این بخش می خوانید.
توصیه های آیت الله بهجت برای موفقیت در زندگی و آرامش دنیوی و اخروی به همراه برخی از وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) همچون گنجینه هایی هستند که در این مطلب گردآوری شده اند.آیت الله بهجت
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است.]
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند:«اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند:روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند:«به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
دعای قنوت نماز
آقای قاضی می فرمودند این دعا را در قنوت نماز بخوانید:«اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.» خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.
قرآن
آیت الله نجابت می فرمودند : آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که:«هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود.»
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند:«چند سفارش ایشان عبارت است از:اول روخوانی قرآن، می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید.
توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(صلی الله و علیه وآله) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!»
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند:«دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»
و نیز:«بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مۆمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد.»
نماز شب
«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»
علامه طباطبایی می فرمودند:«چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»
همچنین بخوانید : اس ام اس و جملات زیبای آیت الله بهجت فومنی
حاج سید هاشم حداد می فرمودند:«مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»
کلید موفقیت در توسل به ائمه أطهار (علیهم السلام)
آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند:«.... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(علیهم السلام) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا.»
معجزات توسل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)
محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
دعا برای فرج امام زمان (علیه السلام)
از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.
دل هیچ کس را نرنجانید!
دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!
دعای رفع ناراحتی های روحی
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند:«لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم:هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.»
حق الناس
آیت الله نجابت نقل می کند:وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند:«هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند:«هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.
آقای قاضی فرمودند:هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»
موضوعات مرتبط: ادعیه دیگر ، مذهبی ، دین
برچسبها: آیت الله بهجت , آیت اله نجابت , سید علی قاضی , سید هاشم رضوی
بسم الله الرحمن الرحیم
طریقه ی خواندن صیغه ی ازدواج موقت
مقدّمه ۱ : قبل از خواندن صیغه ی عقد موقت، ابتدا باید مهریه ای مشخص شود تا صیغه عقد صحیح باشد. حتّی اگر خانم بگوید مهریه نمی خوام، باز هم عقد صحیح نیست. لذا حتما باید مهریه ـ هر چند اندک ـ مشخص شود.
تذکر : مهریه باید به گونه ای باشد که ارزش مالی داشته و مقدار آن هم کاملا مشخص باشد. مثلا اگر می گویند مهریه یک جلد کلام الله مجید باشد، یا این قرآن کریم را همان موقع نشان دهندکه معلوم شود چه قرآنی منظور است و یا این که قیمت آن را مشخص کنند و بگویند: مهریه، یک جلد کلام الله مجید باشد ، به قیمت (مثلا) ده هزار تومان.
اگر بگویند مهریه ، دو شاخه گل رز باشد ، در این صورت گل ارزش مالی دارد ، اما هنوز مشخص نشده که این شاخه گل چه قیمتی باشد . روی همین حساب یا باید شاخه گل را همان زمان نشان دهند و بگویند : « همین شاخه گل » و یا این که بگویند : « دو شاخه گل رز به قیمت (مثلا) دو هزار تومان ».
مقدّمه ۲: برای صحیح بودن عقد موقت، باید قبل از خواندن صیغه عقد، مدت محرمیت به صورت دقیق مشخص شود. در این میان تفاوتی نمی کند که این مقدار اندک باشد (مثلا یک ساعت) یا زیاد باشد (مثلا بیست سال). اگر بگویند: « تا هر زمانی که دوست داشتیم » یا « تا زمانی که در دانشگاه بودیم » یا « تا وقتی که یکدیگر را دوست داشتیم » در تمام این مثال ها به خاطر مجهول بودن زمان عقد ، صیغه ی محرمیت باطل است.
مقدّمه ۳ : یکی از شرایط اساسی برای ازدواج دختر باکره اذن پدر یا پدر بزرگ پدری است. برای آگاهی از نظر مرجع تقلید خود ، اینجا کلیک کنید.
اما روش ها مختلف برای خواندن صیغه ی عقد موقت :
روش اوّل : عاقد ، شخص ثالث است.
اگر عاقد شخص دیگری باشد ، ابتدا باید از هر دو طرف برای خواندن صیغه ی عقد وکالت بگیرد و بعد از آن، صیغه را این گونه بخواند :
فرض کنید که نام خانم « زهرا » است و نام آقا هم « محمد ». در این صورت :
به وکالت از خانم بگوید : زَوَّجتُ مُوکِّلَتی ( زهرا ) مُوَکَّلی ( محمد ) فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ عَلَی المَهر المَعلُوم»
پس به وکالت از آقا بگوید : « قَبِلتُ التَّزویجَ لِمُوَکِّلی ( محمد ) »
معنی صیغه :
موُکّل خودم « زهرا » را به تزویج « محمد » در آوردم ، در مدت مشخص و با مهریه مشخص
قبول کردم این ازدواج را .
روش دوم : عاقد ، خود زن و مرد هستند .
اگر آقا و خانم هر کدام بخواهند صیغه ی مربوط به خود را بخوانند، این گونه بگویند:
ابتدا خانم می گوید: « زَوَّجتُکَ نَفسِی فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ، عَلَی المَهرِالمَعلُوم »
بعد بلافاصله آقا بگوید: « قَبِلتُ التَّزویجَ »
معنی صیغه :
خانم می گوید : تو را به زوجیت خود درآوردم ، در مدّت مشخص و با مهریه مشخص.
آقا می گوید : قبول کردم این زوجیت را .
روش سوم : عاقد ، خود داماد است .
اگر آقا از خانم وکالت بگیرد که خودش صیغه ی عقد را بخواند، این گونه بگوید:
ابتدا به وکالت از خانم بگوید: « زَوَّجتُ مُوَکِّلَتِی (زهرا) نَفسِی، فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ، عَلَی المَهر المَعلُوم»
بعد بلافاصله برای خودش بگوید : « قَبِلتُ التَّزویج »
معنی صیغه :
موکلم زهرا را به ازدواج خودم در آوردم ، در مدّت معلوم و با مهر معلوم
قبول کردم این ازدواج را.
روش چهارم : عاقد ، خود عروس است.
اگر خانم از آقا وکالت بگیرد که خودش صیغه عقد را بخواند ، این گونه بگوید :
ابتدا از طرف خود بگوید : « زَوَّجتُک نَفسِی، فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ، عَلَی المَهر المَعلُوم »
بعد بلافاصله از طرف داماد (موکل خود) بگوید : « قَبِلتُ التزویج لموکِّلی (محمد) »
معنی صیغه :
خودم را به ازدواج تو درآوردم در مدت معلوم با مهر معلوم
قبول کردم این تزویج را از طرف موکلم.
توجه: کسانی که قصد دارند بعد از عقد موقت ، با یکدیگر عقد دائم داشته باشند . باید قبل از خواندن عقد دائم ، یا مدت عقد موقت تمام شده باشد و یا این که آقا بگوید : « مابقی مدت را به همسرم بخشیدم ». اگر این کار را انجام ندهند ، عقد دائم باطل است و با به اتمام رسیدن مدت عقد موقت ، به یکدیگر نامحرم می شوند .
بازدید کننده گرامی !
همچنین، قبل از بروز هرگونه مشکلی با کلیک در این قسمت ، به « بایدها و نبایدهای عقد موقت »
هم توجه فرمایید.
مطالب مرتبط
نظر علما در رابطه با اجازه ولی در عقد دختر باکره
بایدها و نبایدهاي عقد موقت
موضوعات مرتبط: آموزش ، خانه و خانواده ، مذهبی ، دین
برچسبها: صيغه , روش خواندن , صیغه عقد , موقت
نگاهی اجمالی به عقد موقت
عقد موقت یکی از قوانین پیشرفته و مترقی اسلام عزیز است که در جای خود بسیار کارساز و مفید می باشد. همانگونه که از نام آن برمی آید، این عقد برای مواقع اضطراری است تا جامعه گرفتار گناه و فساد اخلاقی نشود. خداوند متعال در قرآن کریم از این عقد اینگونه یاد می کند: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً. » [۱] (با زن هایى که ازدواج موقت مى کنید، باید مهر آن ها را به عنوان یک امر واجب بپردازید).
عقد موقت و خانم های غیر باکره :
منظور از خانم غیر باکره ، خانم هایی هستند که ازدواج کرده اند و به واسطه ی طلاق ویا مرگ شوهر هم اکنون مجرد هستند. این خانم ها باید در درجهی اوّل در فکر عقد دائم با مردی در شأن خود باشند ، اما چون از یک طرف ممکن است سالها در انتظار چنین شوهری بمانند و از طرف نیاز عاطفی به یک مرد نتواند آن ها را از گناه باز دارد، می توانند با در نظر گرفتن ملاحظات عقد موقت ، مدتی را در عقد موقت با مردی سپری نمایند تا در گناه و فساد گرفتار نشوند. همچنین برخی از این خانم ها که بنا به دلایلی نمی توانند ازدواج دائم داشته باشند، می توانند با عقد موقت نیاز عاطفی و بلکه مالی خود را مرتفع گردانند . مثلا خانم هایی هستند که فرزند دختر دارند و صلاح نمی دانند دختر جوانشان زیر دست ناپدری بزرگ شود . یا این که پسرهایی دارند که به او اجازه ی چنین ازدواجی نمی دهند . در این رابطه عمل به تذکرهای ذیل توصیه می شود :
۱٫ هویت مردی که می خواهد با او ازدواج موقت داشته باشد معلوم باشد.
۲٫ از این موضوع کسی را مطلع نسازند.
۳٫ سعی کنند مردی را انتخاب کنند که توجه به نیازهای عاطفی آن ها هم داشته باشد.
۴٫ تعدّد ازدواج موقت با افراد مختلف ممکن است موجب نتوع طلبی خانم و در نهایت به خطر افتادن سرمایه عفت و حیای او گردد. لذا سعی کنند با دقت مردی را انتخاب نمایند که بتوانند برای مدتی طولانی روی او حساب باز کنند.
۵٫ اگر قصد ازدواج دائم دارند، مراقب باشند که جلوه های ازدواج موقت آن ها را از عقد دائم و غافل نکند. کم نیستند خانم هایی که دوران طراوت جوانی خود را مشغول عقد موقت بوده اند و در دروان میان سالی به یک باره خود را تنها و بی پناه می بینند.
عقد موقت و خانم های باکره :
عقد موقت برای خانم های باکره ( یعنی خانم هایی که هنوز شوهر ندیده اند ) در وحله ی اوّل به صلاح نیست و بیش از هر چیز موجب درد سر می گردد. اما صادق (علیه السلام) در مورد ازدواج موقت با دختر باکره می فرمایند: ازدواج موقت با دختر باکره کراهت دارد؛ چرا که موجب بروز عیب برای خانواده اش می گردد. [۲] در این قسمت چند مورد از گرفتاری های این نوع ازدواج برای دختر باکره بیان می شود:
۱٫ معاشرت با یک مرد در دوران عقد موقت برای روحیات لطیف دختر مشکل ساز است و ممکن است که بعد از ازدواج دائم نتواند آن گونه که باید در حق همسر خود محبت داشته باشد.
۲٫ چون دختر تجربه ی زندگی با مردی را ندارند، ممکن است مورد سوء استفاده قرار گرفته و عمری را در اندوه ندانم کاری خود سپری کنند. چه این سوء استفاده به لحاظ از بین رفتن بکارت باشد و چه اینکه به نحو دامی باشد که مردهای شیاد برای او می چینند تا وی را در منجلاب فساد قرار دهند.
روزی دختر خانمی که به دلیل فوت پدر، اجازه اش ازدواجش در دست خودش بود، سراسیمه به مرکز مشاوره مراجعه کرد. این دختر با پسری رفیق می شود و بعد با یکدیگر صیغه ی محرمیت می خوانند. رابطه ی عاطفی میان این دو آن قدر صمیمانه می شود که کاملا یقین می کنند ازدواجشان حتمی است. روی همین اساس متأسفانه دختر، خانم بکارت خود را در معاشرت با پسر از دست می دهد. بعد از مدتی پسر به دلیل ممانعت خانواده اش از ازدواج با او سر باز می زند و با یک معذرت خواهی ساده او را به حال خود رها می سازد و دنبال کار خود می رود. حالا این دختر مانده بود با مشکل بزرگی که زندگی آینده ی او را در هاله ای از ابهام قرار داده بود!
۳٫ بسیاری از مردهایی که رو به ازدواج موقت می آورند، در این ازدواج فقط به جنبه ی غریزی آن می نگرند و توجهی به خواسته های عاطفی دختر ندارند. این بی توجهی ممکن است باعث شود تا به تدریج دختر از جنس مرد متنفر شود و به خواستگارهای خود هم جواب منفی بدهد.
۴٫ دختری که طعم معاشرت با مردی را نچشیده ممکن است در ازدواج موقت به یکباره به وی علاقمند شده و نتواند از او جدا شود. از یک طرف می بیند که زندگی دائم با آن مرد غیر ممکن است و از طرف دیگر با عشق و محبتی که از او در دلش افتاده نمی تواند ـ در قالب ازدواج دائم ـ مرد دیگری را در زندگی خود پذیرا باشد.
۵٫ ممکن است دختر به دلیل جذابیت عقد موقت، دوران طلایی جوانی خود را از دست بدهد و با امروز و فردا کردن، خواستگار یا خواستگارهای خوب خود را از دست بدهد.
با این مسائل مشخص شد که عقد موقت برای دخترهای باکره مشکل ساز بوده و بسیار خطرناک می باشد. حال با در نظر گرفتن این مسأله اگر دختر خانم دید که تاب تحمل نداشته و می رود تا به گناه بیفتد می تواند ابتدا مشکل خود را با یک کارشناش مذهبی در میان بگذارد. چه بسا آن کارشناس راه کاری به او ارائه کرد تا از این مشکل رهایی یابد. به هر حال تا می تواند در مقابل مسائل عاطفی و نیازهای غریزی تحمل داشته باشد تا دچار درد سر نشود. در برخی موارد بسیار استثنایی که دختر به خاطر این مسائل نمی تواند پاک بماند و حتی مبتلا به مشکلات روحی و روانی شده است. از باب دفع افسد به فاسد می تواند با عقد موقت به صورت موقتی مشکل خود را مرتفع نماید. حال اگر دختر خانمی اجازه اش در دست خودش بود که با نهایت دقت با مردی عقد موقت می بندد و اگر اجازه در دست ولی بود. اینجا عرفا وشرعا بر ولی واجب است که با ازدواج موقت به نیاز دختر خود رسیدگی نماید و او را از این گرفتاری نجات دهد.
در این عقد باید تذکرهای ذیل لحاظ شود :
۱٫ حتی الإمکان معاشرتشان در حد صحبت و گفتگوی معمولی باشد تا از آسیب های عقد موقت دورتر باشند.
۲٫ سعی کنند بجز پدر و مادر شخص دیگری را متوجه این عقد نکنند و با آن ها در مورد این مسأله صحبتی به میان نیاورند. چه این شخص برادر و خواهر باشد و چه رفیق صمیمی. چرا که ممکن است بعدها همین افراد موضوع عقد موقت دختر را بر زبان جاری کنند و مشکل بزرگی برای وی درست کنند. ( البته مخفی بودن موضوع عقد موجب نشود که دختر از مشورت با اهل آن خودداری نماید )
۳٫ طولانی بودن زمان عقد موقت در برخی موارد برای خانم درد سر ساز است. دختر تمایلی به ادامه ی این عقد ندارد و مرد مابقی مدت را به او نمی بخشد. همچنین با توجه به این که خواستگاری از خانمی که در عقد دیگری است حرام است ممکن است در دروان عقد موقت خواستگار خوبی برای خانم پیدا شود و دختر به خاطر این که در عقد ـ موقت ـ دیگری است نتواند پذیرای او باشد. روی همین اساس پیشنهاد می گردد که در ضمن خواندن صیغه ی عقد، دختر از مرد وکالت بلاعزل بگیرد که هر وقت خواست بتواند از طرف مرد مابقی عقد را بر خود ببخشد.
۴٫ به محض اینکه متوجه شدید در ازدواج موقت نیاز عاطفی شما برطرف شده دیگر به آن ادامه ندهید.
در پایان چند نکته ی ضروری در مورد عقد موقت ذکر می گردد :
۱٫ در عقد موقت باید زمان و مهریه ی آن به صورت مشخص معین گردد. در غیر این صورت عقد اشکال دارد. در برخی از مشاوره ها که می دیدم دو نفر با یکدیگر عقد موقت خوانده اند. از آن ها می پرسیدم مقدار مهریه چقدر است ؟ می دیدم که می گویند خانم گفته من مهر نمی خواهم! و حال آن که چنین عقدی باطل است . یا می پرسیدم عقد موقت به چه مدّت است ؟ می گفتند : گفتیم فعلا بخوانم بعد تا هر وقت شد ادامه می دهیم !
۲٫ کسی که قبلا در عقد دیگری بوده ـ چه دائم و چه موقت ـ باید توجه داشته باشد که تا عده ی شخص قبلی به اتمام نرسیده ، نمی تواند با کسی ازدواج ـ دائم یا موقت ـ داشته باشد.
۳٫ شاید این مطلب برای برخی تعجب آور باشد؛ اما لازم تذکر دهم خانمی که شوهر دارد نمی تواند با کسی صیغه کند. بارها دیدهام برخی خانم های متأهل گمان می کنند که می توانند با دیگری صیغه ی محرمیت بخوانند!
۴٫ در شرع مقدس اسلام چیزی به عنوان صیغه ی خواهر ـ برادری نداریم. تنها صیغه ی ازدواج است که به صورت ازدواج دائم و موقت شکل می گیرد.
[۱] . سوره ی نساء ، آیه ی ۲۴٫ امام صادق (علیه السلام) در جواب شخصی که از متعه سؤال می کرد این آیه را قرائت فرمودند. الکافی، ج۵، ص۴۵۰٫
[۲] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ فِی الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْبِکْرَ مُتْعَةً قَالَ یُکْرَهُ لِلْعَیْبِ عَلَى أَهْلِهَا. / الکافی ، ج۵ ، ص۴۶۲٫
مطالب مرتبط
نظر علما در رابطه با اجازه ولی در عقد دختر باکره
روش خواندن صیغه عقد موقت
موضوعات مرتبط: آموزش ، خانه و خانواده ، مذهبی ، دین
برچسبها: عقد , موقت بایدها و نبایدها , عقد موقت
حضرت آدم علیهالسلام
لقب: خلیفة الله.
معنای اسم: آفریده شده از سطح زمین.
پدر و مادر: خداوند متعال آدم را از خاک آفرید و جان در او دمید.
تاریخ ولادت: قبل از هبوط آدم.
مدت عمر: ۹۳۰ سال.
محل هبوط: آن حضرت در کوه صفا و بنا به قول مشهور در کوه سراندیب فرود آمد.
محل ذفن: نجف اشرف در کشور عراق
تعداد فرزندان: آن حضرت فرزندان زیادی داشت.
مختصری اززندگی نامه:
خداوند متعال بعد از اینکه آدم و حوا را آفرید به آنها اجازه داد دربهشت زندگی و از تمامی نعمتهای آن استفاده کنند به جز میوه خاصی که آدم و حوا را از خوردن آن نهی کرد وفرمود اگربه آن درخت نزدیک شوید و از میوه آن بخورید ازبهشت رانده خواهید شد ولی باوسوسههای شیطان از میوه آن خوردند وخداوند آنها را از بهشت بیرون راند و به زمین فرستاد. آدم و حوا ازعمل خود سخت پشیمان شدند وسالها به درگاه خداوند متعال گریه و زاری و طلب آمرزش کردند خدای مهربان توبه آنها را پذیرفت و از خطایشان در گذشت.
حضرت ادریس علیهالسلام
ادریس: نام آن حضرت در زبان عربی اخنوع است
پدر: حضرت یارد
مادر: بره
تاریخ ولادت: ۸۳۰ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۳۶۵ سال
بعثت: درکوفه مبعوث شد
محل دفن: آن حضرت به آسمانها عروج کرد
تعداد فرزندان: آن حضرت دو پسرداشت
مختصری از زندگی نامه: برخی آن حضرت را از این جهت ادریس نامیدند که حکمتهای خداوند وسنتهای الهی را درس می داده است. وی با ۷۲ زبان مردم را به خدای یگانه دعوت می کرد. محل اقامت او در مسجد سهله در شهر کوفه بوده است. چنان که معروف است حضرت ادریس اولین کسی بود که خط نوشت. جامه دوخت و خیاطی را تعلیم داد.آن حضرت درزمینه علم نجوم هندسه حساب فلسفه و غیره تبحر داشت و آنها را به مردم زمان خود می آموخت. نقل شده است که خداوند ۳۰ صحیفه بر ادریس نازل کرد.
حضرت نوح علیهالسلام
لقب: شیخ الانبیاء
معنای اسم: نوحه. این حضرت اسامی دیگری نیز دارد ازجمله عبدالغفار عبدالملک عبد السلام
پدر: لمک
مادر: قینوش
تاریخ ولادت: ۱۶۴۲ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: مدت عمر ایشان را بیش از هزار سال نوشته اند
بعثت: پیامبری ایشان در بابل عراق و شام بود
محل دفن: نجف اشرف در کشور عراق
تعداد فرزندان: آن حضرت چهار پسر داشت.
مختصری از زندگی نامه: حضرت نوح علیه السلام نخستین پیامبر اولوالعزم است که خداوند او را با کتاب وشریعت جدا گانه ای به سوی مردم آن روزگار مبعوث کرد هر چند آن حضرت سالیان دراز قوم خود را به یکتا پرستی دعوت کرد ولی نتیجه ای نبخشید تا اینکه به امر خداوند کشتی بزرگی ساخت و از هر نوع حیوان یک جفت درآن قرار داد وسپس خود و عده کمی از همراهان به علاوه سه فرزندش( سام.یافث.حام )درکشتی نشستند. پس از آن چهل شبانه روز باران سیل آسایی بارید وبعد از اینکه آب فرو نشست کشتی بر فله کوه جودی و به روایت تورات بر کوه آرارات یا آغاری به خشکی نشست.
حضرت هود علیهالسلام
معنای اسم: هدایت شده ( درزبان عبری نام آن حضرت عابر است )
پدر: شالخ
مادر: بکیه
تاریخ ولادت: ۲۶۴۸ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۴۶۰ سال
بعثت: برای هدایت قوم عاد مبعوث شد
محل دفن: نجف اشرف در کشور عراق
تعداد فرزندان: آن حضرت ۳ پسر داشت
مختصری از زندگی نامه: خداوند حضرت هوذ را برای هدایت قوم عاد مبعوث کرد.آن حضرت قوم خود را موعظه می کرد و می فرمود: <<ای قوم! اکنون من پیغمبر خدا هستم وبه راستی آمده ام تا شما را به پرستش خدای یگانه دعوت کنم.ای مردم ! بت پرستی را رها کنید تا سعادتمند شوید. >>آن قوم چون این سخنان را شنیدند بر سر وی ریختند و او را سخت زدند به طوری که بیهوش شد بعد از این واقعه باز هم از سوی خدا ندا رسید که قوم خود را موعظه کن به درستی که ما تو را فراموش نخواهیم کرد. حضرت هود دوباره مردم را به خداپرستی دعوت کرد ولی آنها ایمان نیاوردند و سرانجام بخاطر بی ایمانی مورد خشم خداوند قرار گرفتند و در اثر وزش بادهای مسموم همه بجز گروه مومنین هلاک شدند.
حضرت صالح علیهالسلام
معنای اسم: نیک نیکوکار
پدر: جابر
تاریخ ولادت: ۲۹۷۳سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۲۸۰ سال
بعثت: برای هدایت قوم ثمود به پیامبری رسید
محل دفن: نجف اشرف واقع درکشور عراق
به روایتی نسب آن حضرت: صالح بن جابر بن ثمود بن عابر بن ارم بن سام بن نوح
مختصری اززندگی نامه: حضرت پیغمبر قوم ثمود بود وقوم خویش را از بت پرستی منع کرده وبه پرستش خدای یگانه دعوت می کرد ولی آنان او را تکذیب می کردند. عاقبت از آن حضرت معجزه ای خواستند وگفتند:<باید ازدل کوه شتری همراه با بچه بیرون بیاوری در آن صورت به تو ایمان می آوریم >. پس آن حضرت دعا کرد و خداوندنیز اجابت فرمود ولی قوم ثمود گفتند:<صالح سحر و جادو کرده سپس ناقه را کشتند>.حضرت صالح آنها را نفرین کرده وخداوند آن قوم را مورد خشم خود قرار داد و صدای وحشتناکی از آسمان به گوش آنها رساند که در نتیجه به جز گروه مومنین همه از ترس جان دادند.
حضرت ابراهیم علیهالسلام
لقب: خلیل الله
معنای اسم: پدرعالی
پدر: تارخ
مادر: امیله
تاریخ ولادت: ۳۳۲۳سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۷۵ سال
بعثت: آن حضرت در بابل مبعوث شد
محل دفن:در شهرخلیل الرحمان واقع در کشورفلسطین
تعداد فرزندان: به روایتی آن حضرت ۱۳ فرزند داشت
مختصری از زندگی نامه: حضرت ابراهیم (ع) از پیامبران اولوالعزم است محل تولدش شهر آور درنزدیکی رودخانه فرات است. آن حضرت در زمان سلطنت نی نیاس(نمرودثانی) پسر سمیرامیس ملکه افسانه ای متولد شد و در همان جا رشد کرد. چون آن حضرت بتها را نکوهش می کرد و آنها را در هم می شکست در طول تاریخ به ابراهیم بت شکن مشهور شده است. حضرت ابراهیم نیز مانند دیگر پیامبران مردم را از بت پرستی منع و به پرستش خدای یگانه دعوت می کرد به همین خاطر نمرود فرمان داد او را به آتش اندازند ولی آتش بر وی سرد شد و آن حضرت سالم ماند. تجدید بنای خانه کعبه به دست آن حضرت و فرزندش اسماعیل که به ذبیح الله معروف است صورت گرفت.
حضرت اسماعیل علیهالسلام
لقب: ذبیح الله
معنای اسم: بنده و شنونده خدا
پدر: ابراهیم
مادر: هاجر
تاریخ ولادت: ۳۴۱۸ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۳۴ سال
بعثت: در شبه جزیره عربستان به پیامبری برگزیده شد
محل دفن: مدفن آن حضرت در حجر اسماعیل کنار قبر مادرش هاجراست.
تعداد فرزندان: آن حضرت ۱۲ پسرداشت.
مختصری از زندگی نامه: حضرت اسماعیل بسیار مورد علاقه پدرش بود. حضرت ابراهیم در خواب دید که خداوند فرمان می دهد تا اسماعیل را قربانی کند لذا به فرزندش گفت: بگو نظر تو در این باره چیست؟ اسماعیل گفت: پدر جان! آنچه را که بدان ماموری عمل کن انشاالله مرا از صابران خواهی یافت. هنگامی که ابراهیم خواست اسماعیل را قربانی کند لبه کارد نمی برید در آن هنگام ندایی شنیده شد که می گفت: ای ابراهیم به تحقیق ماموریت خود را به خوبی انجام دادی به دنبال آن جبرئیل به عنوان قربانی گوسفندی آورد و حضرت ابراهیم آن را قربانی کرد. این سنت برای حاجیان به یادگار ماند که هر ساله در منا قربانی انجام دهند.
حضرت لوط علیهالسلام
معنای اسم: پوشش
پدر: هاران
مادر: ورقه
تاریخ ولادت: ۳۴۲۲ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۸۰ سال
بعثت: آن حضرت برای هدایت قوم سدوم مبعوث شد.
محل دفن: قریه کفر دریک فرسنگی مسجد الخلیل در فلسطین
تعداد فرزندان: به روایتی آن حضرت ۱۲ دختر داشت
مختصری از زندگی نامه: حضرت لوط از کسانی است که ابراهیم خلیل الله را از سرزمین اصلی خود به فلسطین همراهی کرد. تفسیر مجمع البیان شهرهای قوم لوط را ۴ شهر نام برده است که بزرگترن آنها سدوم بود و لوط نیز در آن سکونت داشت.قوم لوط اعمال بسیار زشتی انجام می دادند که قرآن به بعضی از آنها تصریح فرموده و به برخی تنها اشاره کرده است.هرچه آن حضرت سعی کرد آنان را از این اعمال باز دارد آنها نپذیرفتند.عاقبت عذاب الهی بر آنها نازل شد وقوم لوط را از صفحه روزگار محو کرد.
حضرت اسحاق علیهالسلام
معنای اسم: تبسم
پدر: ابراهیم
مادر: ساره
تاریخ ولادت: ۳۴۲۳ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۸۰ سال
بعثت: آن حضرت در فلسطین مبعوث شد
محل دفن: شهر خلیل الرحمان در کشور فلسطین
تعداد فرزندان: آن حضرت دو پسر داشت
مختصری از زندگی نامه: یکی از پیامبران مرسل حضرت اسحاق است.وی ۵ سال پس از برادرش اسماعیل حدود فلسطین متولد شد.هنگامی که ۴۰ سال از عمرش گذشته بود حضرت ابراهیم او را مامور کرد که به فلسطین و کنعان برود و مردم آن دیار را به دین حق و راه راست هدایت کند. آن حضرت جد بنی اسرائیل است. جبرئیل به او بشارت داد که هزار پیامبر از نسل او به وجود خواهند آمد که یکی از آنها حضرت موسی کلیم الله است.
حضرت یعقوب علیهالسلام
لقب: اسرائیل
پدر: اسحاق
مادر: رفقه
تاریخ ولادت: ۳۴۸۳ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۴۷ سال
بعثت: آن حضرت در فلسطین مبعوث شد
محل دفن: جامع الخلیل واقع در کشور فلسطین
تعداد فرزندان: آن حضرت ۱۲ فرزند داشت.
مختصری از زندگی نامه: حضرت یعقوب ۵۰ سال اهل کنعان رابه راه راست و شریعت حضرت ابراهیم دعوت کرد. آن حضرت مدت ۱۷ سال در مصر زندگی کرد.درهنگام وفات فرزندش حضرت یوسف را به عنوان وصی و جانشین خود معرفی و وصیت کرد جنازه اش را در قدس الخلیل در جوار حضرت ابراهیم و ساره مدفون سازند.از اندرزهای ایشان این است که آدمی باید خود کار کند و سربار دیگران نباشد. ایشان تمام عمر به ارشاد و هدایت مردم پرداخت به گونه ای که در ادب و عبادت و احترام به بزرگان و تربیت فرزندان نمونه و مربی بزرگی بود.
حضرت یوسف علیهالسلام
لقب: صدیق
معنای اسم: خواهد افزود
پدر: یعقوب
مادر: راحیل
تاریخ ولادت: ۳۵۵۶ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۲۰ سال
بعثت: ایشان در مصر مبعوث شد و مقام وزارت هم داشت
محل دفن: جامع الخلیل واقع در کشور فلسطین
تعداد فرزندان: آن حضرت دو پسر و یک دختر داشت
مختصری از زندگی نامه: حضرت یوسف از پیامبران بنی اسرائیل است که در بین النهرین متولد شد. برادرانش به واسطه حسادت به او روزی به بهانه گردش وی را در چاهی انداختند و وانمود کردند که گرگ او را دریده است از قضا کاروانی که از آنجا می گذشت به قصد بیرون آوردن آب سطلی را داخل چاه انداخت و یوسف از چاه بیرون آمد. سپس آنها وی را به بوتیفار عزیز مصر فروختند. زلیخا همسر عزیز مصر شیفته وی شد اما چون نتوانست او را آلوده کند نزد شوهرش از وی بدگویی کرد وآن حضرت را به زندان افکند حضرت یوسف در زمینه تعبیر خواب تبحر داشت و همین امر باعث شد تا از زندان آزاد شود وبه لطف خداوند به فرمانروایی مصر برسد.
حضرت شعیب علیهالسلام
لقب: خطیب الانبیاء
پدر: صیفون
مادر: میکاء
تاریخ ولادت: ۳۶۱۶ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۲۴۲ سال
بعثت: برای هدایت مردم مدین مبعوث شد
محل دفن: به روایتی آن حضرت در بیت المقدس مدفون است
تعداد فرزندان: آن حضرت ۷ دختر داشت
مختصری از زندگی نامه: حضرت شعیب پدر زن حضرت موسی بود. او در شهر مدین زندگی می کرد. زمانی که اهل مدین به لهو و لعب و بت پرستی روی آورده و کم فروشی را پیشه خود ساخته بودند خداوند حضرت شعیب را برانگیخت تا آنها را هدایت کند. آن حضرت قوم خود را موعظه کرده و می فرمود: در خرید و فروش به دیگران خیانت نکنید که می ترسم عذاب خداوند بر شما نازل شود.اما سران قوم وی را تهدید کردند که تو و پیروانت را از شهر بیرون خواهیم کرد. عاقبت شعیب آنان را نفرین کرد و زلزله عظیمی رخ داد و تمام آبادیها و عمارات سر مردم ناسپاس در هم شکست.حضرت شعیب و پیروان مومنش آن شهر را دوباره بنا کردند.
حضرت ایوب علیهالسلام
معنای اسم: رجوع کنند به خدا
پدر: آموص
مادر: یاحیر
تاریخ ولادت: ۳۶۴۲ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۴۰ سال
بعثت: حضرت ایوب در سرزمین شام مبعوث شد
محل دفن: به روایتی ایشان در بلاد حوران مدفون است
تعداد فرزندان: آن حضرت ۷ پسر و ۳ دختر داشت
مختصری از زندگی نامه: آنچه از قرآن و روایات مسلم است این است که خدای تعالی اموال زیاد و فرزندان برومندی به حضرت ایوب عنایت کرد وسپس برای آزمایش آنها را از وی گرفت و خودش را نیز به بیماری سختی مبتلا کرد تا میزان صبر وسپاس وی را بیازماید.پس از اتمام دوران بلا و آزمایش به خاطر صبر عجیبی که حضرت ایوب در این مدت از خود نشان داد خداوند همه اموال و فرزندان او را به او باز گردانید.درتمام دوران مشقت و سختی که برای حضرت ایوب پیش آمد همسرش نیز یار و مدد کار وی بود.این شرح حال گفته رسول اکرم (ص) را به یاد می آورد که فرمود: بلاکش ترین مردم پیامبرانند.
حضرت موسی علیهالسلام
لقب: کلیم الله
معنای اسم: از آب کشیده شده
پدر: عمران
مادر: یوکابد
تاریخ ولادت: ۳۷۴۸ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۲۰ سال
بعثت: آن حضرت با برادرش هارون برای بنی اسرائیل مبعوث شد.
محل دفن: به روایتی در ۶ فرسنگی بیت المقدس مدفون است.
تعداد فرزندان: آن حضرت ۲ پسر داشت.
مختصری از زندگی نامه: حضرت موسی از پیامبران اولوالعزم است تولد او در زمانی اتفاق افتاد که رامسس دوم نوزادان پسر بنی اسرائیل را معدوم می کرد به همین خاطر مادرش تا سه ماه او را به طور مخفیانه نگهداری کرد وبعد او را در صندوقی گذاشت و در رود نیل رها کرد از قضا آسیه زن فرعون او را از آب گرفت و از او نگهداری کرد. موسی در قصر فرعون بزرگ شد و سر انجام روزی خداوند او را به رهبری قوم یهود برگزید حضرت موسی و برادرش هارون جهت نجات بنی اسرائیل از جنایات فرعون به مصر آمدند و او را به خداپرستی دعوت کردند ولی فرعون با وجود معجزاتی که از موسی دید او را انکار کرد تا عاقبت همراه با لشکریانش در رود نیل هلاک شد.
حضرت هارون علیهالسلام
معنای اسم: کوه نشین
پدر: عمران
مادر: یوکابد
تاریخ ولادت: ۳۷۴۵ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۲۳ سال
بعثت: آن حضرت با برادر خویش حضرت موسی برای هدایت بنی اسرائیل مبعوث شد.
محل دفن: کوه هور در طور سینا
تعداد فرزندان: آن حضرت ۴ پسر داشت
مختصری از زندگی نامه: حضرت هارون نیز مانند حضرت موسی بر قوم بنی اسرائیل مبعوث شد. روزی از جانب خداوند خطاب رسید:ای موسی!مردم بنی اسرائیل را از مصر نجات ده و به کنعان آور موسی گفت: خدایا!برایم شریکی مقرر فرما و او هارون برادر من باشد زیرا او از من فصیح تر است و خداوند نیز چنین کرد. هارون چون بلیغ و رسا سخن می گفت شریعت برادرش را به بهترین نحو تبلیغ می کرد.
حضرت داوود علیهالسلام
لقب: نبی الله
معنای اسم: محبوب
پدر: ایشی
تاریخ ولادت: ۴۳۳۳ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۰۰ سال
بعثت: خداوند او را در فلسطین مبعوث کرد و به او سلطنت و حکومت داد.
محل دفن: بیت المقدس واقع در قریه داوود در کشور فلسطین
تعداد فرزندان: آن حضرت ۸ پسر داشت.
مختصری از زندگی نامه: حضرت داوود یکی از پیغمبران بنی اسرائیل است که در بیت اللحم متولد شد.ابتدای جوانی شبانی می کرد و به خاطر شجاعت و دانایی و صدای خوبی که داشت شهرت یافت و نزد شانول پادشاه وقت تقرب پیدا کرد و دختر او را به همسری گرفت و وارث سلطنت شد. آن حضرت بیت المقدس را پایتخت خود قرارداد. حضرت داوود حضرت سلیمان را به عنوان وصی و جانشین خویش معرفی کرد و طرح و نقشه مسجد الاقصی را به حضرت سلیمان داد تا آن را بنا کند.
حضرت سلیمان علیهالسلام
لقب: حشمت الله
معنای اسم: پر از سلامت
پدر: داوود
مادر: برسبا
تاریخ ولادت: ۴۳۹۱ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۵۳ سال
بعثت: خداوند او را در فلسطین مبعوث کرد
محل دفن: بیت المقدس در قریه داوود در کشور فلسطین
تعداد فرزندان: به روایتی آن حضرت ۴۳ دختر و ۲۷ پسر داشت
مختصری از زندگی نامه: حضرت سلیمان پادشاه و پیامبربنی اسراییل بود در زمان آن حضرت شوکت و ثروت بنی اسرائیل به منتهی درجه خود رسید.به لطف خداوند او زبان همه حیوانات را می دانست و باد هم در فرمان وی بود هنگامی که از زبان هدهد وصف بالقیص ملکه صبا را شنید به آصف بن برخیا دستور داد تا تخت بالقیص را حاضر کند. او در یک چشم به هم زدن این کار را انجام داد.درباره وفات آن حضرت نوشته اند: در حالی که در ایوان قصر خود بر عصا تکیه داده بود از دنیا رفت و به دلیل حشمت بیش از حدش هیچ کس متوجه این امر نشد. از این رو به امر خداوند موریانهها عصای او را خوردند و سلیمان به زمین افتاد و مردم دانستند که وی فوت کرده است.
حضرت الیاس علیهالسلام
معنای اسم: بزرگوار من خداست
پدر: یاسین
مادر: ام حکیم
تاریخ ولادت: ۴۵۰۶ سال بعد از هبوط آدم
بعثت: خداوند او را برای مردم بعلبک مبعوث کرد.
محل دفن: آن حضرت به آسمان عروج کرد.
تعداد فرزندان: آن حضرت یک فرزند داشت.
مختصری از زندگی نامه: چنانچه بعضی نوشته اند حضرت الیاس یکی از انبیای بنی اسرائیل و اهل بعلبک لبنان بود و در زمان اخار می زیست آن حضرت مردم بنی اسرائیل را به راه راست و ترک بت پرستی دعوت می کرد ولی قوم او دعوتش را اجابت نمی کردند. عاقبت الیسع را در نبوت جانشین خود قرار داد و به آسمان عروج کرد البته در پاره ای از روایات آمده است که الیاس همچون خضر پیامبر از آب حیات نوشیده و همیشه زنده است و موکل بردریاهاست همانطور که خضر پیامبر موکل برخشکی است.
حضرت الیسع علیهالسلام
معنای اسم: نجات دهنده
پدر: اخطوب
تاریخ ولادت: ۴۵۲۹ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۷۵ سال
محل دفن: دمشق کشور سوریه
مختصری از زندگی نامه: عموم مورحین واهل تفسیر حضرت الیسع را شاگرد الیاس می دانند.الیسع در کودکی دچار بیماری سختی شد و حضرت الیاس او را شفا بخشید و ملازم خود کرد. الیسع پس از الیاس نبوت یافت و بنی اسرائیل را به شریعت حضرت موسی دعوت می کرد.
حضرت یونس علیهالسلام
لقب: ذوالنون
معنای اسم: کبوتر
پدر: متی
مادر: تنجیس
تاریخ ولادت: ۴۷۲۸ سال بعد از هبوط آدم
بعثت: خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا برانگیخت
محل دفن: شهر کوفه در کشور عراق
مختصری از زندگی نامه: حضرت یونس در نینوا مردم را به خدا پرستی دعوت می کرد ولی آنها از دستورات او سر پیچی کرده و به گفتار او عمل نمی کردند.حضرت یونس از لجاجت آن مردم ناراحت شد و با حالت قهر آنها را ترک کرد و سوار کشتی شد. ماهی بزرگی سر راه کشتی آمد و مانع عبور آن شد.قرعه زده شد ۳ یا ۷ بار قرعه بنام یونس افتاد عاقبت او را به دریا انداختند و ماهی بزرگی وی را بلعید ولی از سوی خداوند ندا آمد:ای ماهی! ما یونس را روزی تو نکرده ایم! آنگاه آن حضرت به مدت ۳ روز یا بیشتر در شکم ماهی بود تا به امر خداوند ماهی یونس پیامبر را به ساحل افکند.
حضرت ذوالکفل علیهالسلام
لقب و اسم: اکثر مورخین لقب آن حضرت را ذوالکفل و نام او را حزقیل نوشته اند
پدر: ادریم
ظهور: ۴۸۳۰ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۷۵ سال
محل دفن: مدفن آن حضرت بین شهر کوفه و حله قرار دارد
مختصری از زندگی نامه: حق تعالی ۱۲۴ هزار پیامبر بر خلق مبعوث گردانید که ۳۱۳ نفر از ایشان مرسل بودند و ذوالکفل از جمله ایشان بود وی بعد از سلیمان ابن داوود مبعوث شد. او در میان مردم حکم می کرد و هرگز غضب نکرد مگر برای خدا. قرآن حق تعالی فرموده است: یاد کن اسماعیل ویسع و ذوالکفل را که هر یک از ایشان از جمله نیکان بودند.
حضرت زکریا علیهالسلام
معنای اسم: کسی که خدا او را یاد می کند.
پدر: برخیاء
تاریخ ولادت: ۵۵۰۰ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۱۱۵ سال
بعثت: در فلسطین مبعوث شد.
محل دفن: آن حضرت در بیت المقدس مدفون است.
تعداد فرزندان: آن حضرت فرزندی بنام یحیی داشت.
مختصری از زندگی نامه: حضرت زکریا بیشتر اوقات خود را به عبادت حق تعالی و موعظه و اندرز بندگان خدا می گذرانید تا اینکه به دستور پادشاه جبار آن زمان فرزندش یحیی را به قتل رساندند و حضرت زکریا نیز مورد تعقیب حکومت قرار گرفت. زکریا از شهر خارج و در یکی از باغهای اطراف بیت المقدس در میان درختی پنهان شد. ماموران شاه به راهنمایی شیطان کنار درخت آمده و آن را با اره به دو نیم کرده و بدین ترتیب حضرت زکریای پیامبر نیز به دو نیم شد.
حضرت یحیی علیهالسلام
لقب: تعمید دهنده
معنای اسم: زندگی بخش
پدر: زکریا
مادر: عیشاع
تاریخ ولادت: ۵۵۸۵ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۳۰ سال
بعثت: در فلسطین مبعوث شد
محل دفن: قبر آن حضرت در مسجد جامع اموی دمشق است
مختصری از زندگی نامه: سالها از عمر حضرت زکریا گذشته بود که خداوند به او فرزندی بنام یحیی عنایت کرد این فرزند به درجه نبوت رسید و همه مسائل و مباحث تورات را مورد دقت قرار داد و در بین مردم شهرت پیدا کرد. روزی به حضرت یحیی خبر رسید:هرود عاشق دختر برادر خود بنام هرودیا شده است و قصد ازدواج با او را دارد آن حضرت با این ازدواج غیر قانونی مخالفت کرد خبر مخالفت یحیی به هرود رسید.هرودیا سر یحیی را به عنوان مهریه طلب کرد شاه با این درخواست موافقت کرد و دستور داد سر یحیی را ببرند سپس سر او را در ظرفی زرین به هرودیا تقدیم کرد.
حضرت عیسی علیهالسلام
القاب: مسیح روح الله
معنای اسم: نجات دهنده
مادر: مریم علیهالسلام
تاریخ ولادت: ۵۵۸۵ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۳۳ سال
بعثت: در فلسطین مبعوث شد
محل دفن: آن حضرت به آسمان عروج کرد
مختصری از زندگی نامه: حضرت عیسی (ع) از پیامبران اولوالعزم است که نام و سرگذشتش در قرآن ذکر شده است خداوند متعال با قدرت لایزال خود وی را بدون پدر در رحم مادرش مریم که در زهد وپاکدامنی شهرت بسیار داشت قرار داد پس از تولد در گهواره لب به سخن گشود و فرمود: من بنده خدا هستم و خدا به من کتاب داده و مرا به پیامبری بر گزیده است.حضرت عیسی با پشتکار دین الهی را تبلیغ کرد. او به هر شهر و دیاری که می رسید بیماران کران و کوران را شفا میداد ولی جمعی از یهودیان متعصب با وی سخت دشمنی کردند و تصمیم گرفتند با کمک پادشاه وقت او را به صلیب بکشند اما آن حضرت به امر خداوند به آسمانها عروج کرد و شخص دیگری را که به قدرت خداوند شبیه آن حضرت شد به جای ایشان به صلیب کشیدند.
حضرت محمد علیهالسلام
معروف ترین القاب: حبیب الله خاتم الانبیاء رسول الله
معنای اسم: ستوده
پدر: عبدالله
مادر: آمنه
تاریخ ولادت: ۶۱۶۳ سال بعد از هبوط آدم
مدت عمر: ۶۳ سال
بعثت: آن حضرت در شبه جزیره عربستان و در مکه مبعوث شد
محل دفن: مدینه منوره در شبه جزیره عربستان
مختصری از زندگی نامه: آخرین پیامبر الهی در هفدهم ربیع الاول از عام الفیل در مکه چشم به جهان گشود در ۴۰ سالگی در غار حرا به پیامبری مبعوث شد. در سال سیزدهم بعثت در سن ۵۳ سالگی واقعه هجرت پیش آمد و پیامبر از مکه به مدینه هجرت کرد و این واقعه مبدا تاریخ مسلمانان جهان قرار گرفت. پیامبر اسلام مکه را که مرکز قدرت دشمنان اسلام بود فتح کرد و وارد کعبه شد و خانه خدا را از وجود بتها پاک کرد و پرچم اسلام را بر فراز آن بر افراشت. در سال دهم هجری آن حضرت به سفر حجه الوداع رفت در بازگشت از این سفر واعقه غدیر به وقوع پیوست سرانجام در سال یازدهم هجرت آن حضرت در مدینه رحلت کردند.
موضوعات مرتبط: آموزش ، مذهبی ، دین
برچسبها: 25 پیامبر , پیامبران , پیامبران الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
در رابطه با اجازه ولی ( پدر یا پدر بزرگ پدری ) برای ازدواج دائم و موقت دختر باکره ، نظر علما متفاوت است.
اما نظر علمای بزرگوار در رابطه با اذن ولی :
۱ ـ اجازه لازم است : ( شرط صحت ) اگر بدون اجازه بخوانند معصیت نکرده اند ، ولی عقد باطل است: ( نظر آیات عظام : امام خمینی ، سیستانی و نوری همدانی )
۲ ـ اجازه لازم است : ( شرط تکلیفی ) البته اگر بدون اجازه بخواند عقد صحیح است، منتهی معصیت کرده اند: ( نظر آیات عظام : بهجت و فاضل لنکرانی )
۳ ـ بنابر احتباط واجب، اجازه لازم است : ( نظر آیات عظام: خامنه ای، اراکی ، خویی ، گلپایگانی ، صافی گلپایگانی ، وحید خراسانی )
توجه: احتیاط واجب، در مرحلۀ عمل ، تفاوتی با فتوا ندارد و مقلد باید به آن عمل کند . البته تفاوت آن با فتوا این است که مقلد می تواند در این حکم ، به مرجع تقلید دیگری که فتوا داده رجوع کند .
۴ - بنا بر احتیاط واجب ، برای دختر زیر ۳۰ سال لازم است : ( نظر آیت الله مکارم شیرازی )
توجه: این مطلب ، فتوای جدید آیت الله مکارم است . بنابراین دخترهای باکره ای که بیش از ۳۰ سال دارند ، برای ازدوج ، نیازی به اذن پدر ندارند .
۵ ـ اجازه لازم نیست ؛ ولی بهتر است اجازه بگیرد : ( نظر آیات عظام : سید صادق روحانی و محمدعلی گرامی )
توجه: این حکم در رابطه با دختر رشیده است .
لازم به ذکر است که در صورت لازم بود اذن ولی ، اذن او ، باید احراز شود . به عبارت دیگر ، ولی دختر باید کاملا در جریان ازدواج باشد و اجازه دهد . بنابراین رضایت قلبی ولی کافی نیست . حتی اگر دختر و پسر بنا داشته باشند با یکدیگز ازدواج دائم کنند ، و پدر دختر هم کاملا راضی باشد ، نمی توانند به حساب رضایت پدر بر ازدواج دائم ، بدون اجازۀ او با یکدیگر عقد موقت بخوانند .
همچنین در این احکام شرعی ، تفاوتی نمی کند که دختر ، مستقل باشد و خودش زندگی خود را اداره کند ، یا این که تحت تکفل ولی خود باشد .
مطالب مرتبط
روش خواندن صیغه عقد موقت
بایدها و نبایدهاي عقد موقت
موضوعات مرتبط: آموزش ، خانه و خانواده ، مذهبی ، دین
برچسبها: نظر علما , اجازه ولی , عقد دختر باکره , صيغه
حضرت آیتالله خامنهای
در دیدار مردم قم در سخنانشان به تشریج جایگاه مسأله بصیرت و تأثیر آن در ایمان پرداختند
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با توجه به این جمله رهبر انقلاب كه
« اگر بصیرت نباشد ایمان ممكن است انسان را به بیراهه بكشاند »
كلیپ صوتی
« ایمانِ خطرناك »
را تهیه و منتشر كرد.
برای شنیدن آهنگها باید فلش پلیر نصب شده باشد
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای ، مذهبی ، دین ، دانلود سخنرانی ، فرقه ها
برچسبها: بصيرت , سخنراني , آيت اله خامنه اي , امام خامنه اي

دفتر سازمان ملل در تهران روز سه شنبه شاهد تظاهرات اعتراضی جمعی از خانم هایی بود که
خبرگزاری ایسنا از آنان با عنوان «زنان بسیجی» و خبرگزاری فارس «جمعی از فعالان زن» یاد کرد.
فارغ از اختلاف در توصیف و تعلقات صنفی یا سیاسی اجتماع کنندگان ،
موضوع تجمع محل مناقشه نبود:
« اعتراض و محکومیت کشته شدن میریام کری زن سیاه پوست آمریکایی به دست پلیس فدرال آمریکا».
موضوعات مرتبط: شهيدان يعقوبي ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، مذهبی ، دین
برچسبها: راههاي نفوذ , دينداري , سياست , آمريكا
ادامه مطلب
بدحجاب به دلخواه خود یک قسمتی از دین خدا را در زندگی خود تعطیل کرده است!
اما یادمان نره که گناه بدحجاب مثل گناه دروغگویان یا… نیست
بلکه گناهش بزرگتر است
چرا که بدحجاب هم خود گناه میکند هم زمینه گناهکاری دیگران را مهیا کرده است.
آثار رعایت نکردن حجاب:
۱- ناخشنودی پروردگار
۲- مورد توجه افراد غافل و خطاکار واقع شدن
۳- امیدوار نمودن شیطان
۴- تضعیف اراده در اثر اطاعت از هوای نفس
۵- به خطر انداختن خود و دیگران
۶- از بینبردن سلامت معنوی
۷- سردشدن روابط و به خطرافتادن نظام خانواده
۸- افزایش تنش و نگرانی
۹- تضعیف قوهٔ فرهنگی و اقتصادی جامعه
۱۰- کمکردن ارزش و حرمت زن
۱۱- مجری نقشههای بداندیشان و شیادان قرار گرفتن
۱۲- مشارکت در جرم و خطای دیگران
۱۳- دورکردن دیگران از ارزشها
۱۴- محرومیت از دعای خیر خوبان
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، شهيدان يعقوبي ، شهدا ، نفوذ ، مذهبی ، دین
برچسبها: بدحجاب , بي حجاب , بي حجابي , شهيد

دوران دفاع مقدس با تمام سختیها برکات و آثار مثبت بزرگی نیز برای کشور داشت که یکی از این آثار و برکات آن واکسینه بودن تقریباً صددرصدی جامعه در برابر بسیاری از تهاجمات فرهنگی بود که این روزها درحال دست و پنجه کردن با آن هستیم.
هرچه بود و هر چه شد از خیروشر گذشت تا اینکه گفتمان جدیدی با عنوان روابط آزاد بین دختر و پسر در اوایل دهه 70 در روزنامهها وسریالها به راه افتاد؛ همزمان با این گفتمان جامعه سنتی و مذهبی ما مواجه شد با هجوم هدفدار انواع لباسهای مردانه و بخصوص زنانهای که هیچ گونه سنخیتی با عرف و عقایدمان نداشتند.
بقيه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، 8 سال دفاع مقدس ، راههای نفوذ ، نفوذ ، مذهبی ، دین
برچسبها: كشف حجاب , حجاب , حجاب برتر , لباس
ادامه مطلب
حقیقت انرژی درمانی چیست و تا چه اندازه می توان به آن اعتماد کرد؟
یکی از علل گرایش عمده به سمت عرفان های نوظهور استفاده از نیروهای متافیزیک است. این نیروهای فراروان شناسی و ماورایی در شرایط عادی قابل درک نیستند و تنها از روی آثار قابل تشخیص هستند. این نیروها به چهار دسته الهی، شیطانی، طبیعی و نفسانی تقیسم می شوند و منبع صدور آنها ملاک تقسینم بندی است.
منبع صدور نیروهای نفسانی، قابلیت بعد فرامادی انسان است؛ یعنی هر انسان قابلیت دارد آن نیرو را صادر کند. قدرت هایی مانند انرژی درمانی، تلپاتی، اعمال مرتاضان، هیپنوتیزم و برخی حرکات ورزش های رزمی در سطوح بالا از جمله این موارد است که می توان به آن اشاره کرد.
بقيه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ ، مذهبی ، دین ، فرقه ها
برچسبها: راههاي نفوذ , دين , متافيزيك , كلاهبرداري
ادامه مطلب
یزید از آغاز تا فرجام: به مناسبت سالمرگ یزید
مهدی دقیقی شاهرودی
یزید از آغاز تا انجام
ابوخالد(1) یزید بن معاویة بن ابیسفیان در سال 25(2) یا 26 هجری(3)از مادری به نام میسون
دختر بجدل کلبی به دنیا آمد.
(4) قبیله کلب از قبایل چادرنشین اطراف حُوّارین(5)بوده صاحب نفوذ و نفوس بسیار در منطقه بودند.
آنان قبل از مسلمان شدن بر دو آیین مسیحیت و بتپرستی بودند
گویا معاویه به جهت نفوذ بسیار آنان در منطقه و برخی مصالح سیاسی
با دختری از این قبیله به نام میسون ازدواج کرد.
متن كامل در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین ، فرقه ها
برچسبها: يزيد , يزيد ابن معاويه , ابيسفيان , ميسون
ادامه مطلب
امروزه نرم افزارهای قرآنی در رایانه
از علاقه مندان ویژه ای برخوردارند. این نرم افزار به صورت پرتابل
بوده و نيازي به نصب ندارد
و تنها با کليک بر روي آيکون برنامه اجرا مي شود
که شما مي توانيد با کپي کردن فايل هاي نرم افزار
در فلش مموري خود در صورت نياز از آن در محل هاي مختلف
که امکان نصب نرم افزار وجود ندارد استفاده کنيد.
از امکانات این برنامه میتوان به انواع جستجو : جستجو در متن ،
جستجو در سوالات و جستجو در کل متن کتاب ،
خصوصی کردن تنظیمات ، معرفی مراکز پاسخگو
و ... اشاره کرد.
دانلود پرسمان بدون مرز 7 --> "پرسمان همسران پیامبر"
هزینه استفاده از نرم افزار قرائت سوره قدر می باشد.

موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، مذهبی ، دین
عبداللّه فرزند سلمان فارسى از قول پدرش حكایت نماید: پس از گذشت ده روز از رحلت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، از منزل خارج شدم و در مسیر راه ، امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب علیه السلام مرا دید و فرمود:
اى سلمان! تو بر ما جفا و بى انصافى كردى.
بقیه در ادامه مطلب . . .
موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، پزشکی ، مذهبی ، دین
ادامه مطلب
کلینیک اینترنتی رایگان
دهان های بدون دهنه!
هو الشافی
نوع بیماری: بد زبانی
بد زبانی و ناسزاگوئی یکی دیگر از بیماریهای روحی است که از جمله آفات زبان به شمار می رود و آن عبارتست از اینكه انسان از امور قبیح و مستهجن با عبارات و الفاظ صریح تعبیر كند و كلمات ناشایست و دور از شان آدمی را بر زبان جاری نماید كه در اصطلاح به آن سب یا فحش میگویند. فحش مفهوم وسیعی دارد كه شامل نسبتهای زشت ناموسی نیز میشود.
البته الفاظ و عباراتی كه اراذل و اوباش در سخنان خویش بكار میگیرند دارای مراتب مختلفی است كه بعضی از آنها از بعضی دیگر زشت تر است و بحسب عادات و موارد با هم فرق میكند لذا بعضی از فحشها حرام و بعضی دیگر مكروه و مذموم است.
بقیه در ادامه مطلب . . .
موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، روان شناسی ، دین
ادامه مطلب
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هر کس از شیعیان ما "بسم الله "را ترک کند، خداوند متعال او را به پیشامد بد آزمایش مى کند تا بر شکر و سپاسگزارى آگاهش سازد و گناهى را که در اثر ترک بسم الله مرتکب شده محو کند و از بین ببرد.
موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، روان شناسی ، دین
ادامه مطلب
موقعى که انسان در حال احتضار قرار مى گیرد و نزدیک است جان از بدنش مفارقت کند، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است .
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : هیچ انسانى نیست مگر این که در هنگام مرگ شیطان یکى از مأمورین خود را نزد او حاضر مى کند تا وى را وسوسه کند و در دینش به شک اندازد و او را به کفر بکشانند. این وسوسه ادامه دارد تا این که روح از بدن او خارج شود. اگر ایمان محتضر سست و عاریه اى باشد، شیطان به آسانى آن را از او مى گیرد و کافر از دنیا مى رود. و اگر محتضر از مؤ منان حقیقى باشد، شیطان نمى تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.
سپس فرمود: هرگاه یکى از شما بر بالین شخصى از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده است ، شهادتین را به او تلقین کنید تا شیطان به او دست نیابد.1
در حدیث دیگرى آمده است : وقتى انسان در حال مرگ قرار مى گیرد، شیطان با یارانش بر او وارد مى شوند و در طرف چپ و راست او مى نشینند و مى گویند: دین خود را رها کن و بگو خدا دو تاست تا از این بلا و سختى که به تو روى آورده است نجات پیدا کنى. 2
(چپ و راستى که در حدیث آمده است : کنایه از سعى و کوشش کردن شیطان در گمراه ساختن محتضر است . یا این که طرف راست کنایه از گمراهى در اعتقادات و اعمال صالحه ، مانند خیرات و مبرات است و طرف چپ کنایه از گمراهى به واسطه فسق و فجور و شرب خور جهت علاج درد مى باشد.)
وارد شده است : انسان هنگام مرگ ، زیاد تشنه مى شود. شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد. محتضر در حالى که شیطان را نمى شناسد به او مى گوید: مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشام .
شیطان در جواب او مى گوید: اگر مایل به آشامیدن آب هستى و مى خواهى به تو آب دهم ، بگو خدایى در عالم وجود ندارد.
اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند، شیطان از هر طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد. شخص مؤ من باز درخواست مقدارى آب مى کند.
شیطان مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو محمد صلى الله علیه و آله و سلم پیامبر من نیست . اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود. در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید: من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم . اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید.3
اگر انسان مى خواهد ایمانش دستخوش وسوسه هاى شیطان قرار نگیرد، باید اعمالى را که بزرگان دین به او دستور داده اند انجام دهد. از جمله : هنگام نماز شب از خدا بخواهد که ایمان او را کامل گرداند و شیطان را از او دور کند و در برابر نعمت (ایمانى) که به او عنایت کرده است شکر
گذار باشد و به بندگان خدا ستم روا ندارد، دعاى عدلیه را زیاد بخواند، اعتقاد خود را به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام محکم کند. نمازهاى خود را ضایع نکند و از آن ها مواظبت نماید در اول وقت بخواند. از
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید. 4
شیطان براى گرفتن ایمان انسان و گمراه کردن او از راه هاى گوناگونى وارد مى شود تا به مقصود پلید خود برسد.
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید: از مذهب و ایمان خود دست بردار، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند.
سپس فرمود: از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است .5
وقتى انسان از دنیا مى رود باز شیطان دست از او بر نمى دارد و سعى مى کند به هر نحوى جنازه او را آزار دهد و انتقام خود را از او بگیرد.
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: مرده هاى خود را هرگز تنها نگذارید؛ زیرا شیطان با آنان بازى مى کند و به اندرونشان ضرر مى رساند. 6
(ممکن است مراد این باشد که شیطان حشرات یا حیوانات را مانند گربه و موش و مورچه و سوسک و مانند اینها را برانگیزد تا بر جسد میت راه پیدا کنند و از راه بینى و دهان و گوش داخل اندرون او شوند، اعضا و جوارح او را بخورند و مجروح گردانند). 7
1- لئالى ، ج 5، ص 6. من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 183. از چهار جلدى ها، روضة المتقین ، ج 1، ص 342.
2 -لئالى ، ج 5، ص 7.
3- لئالى ، ج 5، ص 7.
4- من لایحضره الفقیه ، چهار جلدى ها، ج 4، ص 191.
5- روضه المتقین ، ج 1، ص 342.
6- من لا یحضره الفقیه ، چهار جلدى ها، ج 1، ص 200، روضه المتقین ، ج 1، ص 370.
7- برای اطلاعات بیشتر ر. ک. به شیطان در کمین گاه از همین نویسنده
موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، دین
1_اصلاح روابط خانوادگی: از آن جا که محیط خانواده اولین کانون آموزش علوم و معارف و مهم ترین نهاد تأثیر گذار است، از این رو در روایت آمده است: «خداوند رحمت کند پدر و مادرى را که فرزندش را در کار نیک یارى نمایند».(1)
در فرایند شکل گیرى شخصیت نوجوانان بیشترین نقش متوجه الگوهاى رفتارى است. خمیر مایة شخصیت افراد در کانون خانواده شکل مى گیرد. به سخن دیگر: همة آموخته ها، عادت ها و رفتارهاى ما ناشى از مربیان و یادگیرى هاى مستقیم و غیر مستقیم است. بر این اساس رعایت اصول اخلاقى و التزام عملى به دستورهاى مذهبى توسط والدین اثر مستقیمى در گرایش جوانان به مذهب دارد. اگر رفتار والدین مناسب نباشد فرزندان مدل رفتارى خوبى نخواهند داشت. امام کاظم(ع) مى فرماید: «رفتار کودکان در اثر رفتار درست والدین اصلاح مى شود».(2)
2_انتخاب دوست مناسب: دوستان نقش مهمى در شکل گیرى رفتار جوانان دارند. چه بسا جوانانى که در اثر همنشینى با دوستان ناباب به انحراف کشیده شده اند و به فرمایش قرآن کریم خود را در روز قیامت ملامت مى کنند که چرا فلانى را دوست خود گرفته بودند.(3)
تو اوّل بگو با کیان دوستى که تا من بگویم که تو کیستی
3_پرکردن اوقات فراغت: بیکارى و فراغت جوانان را به انحراف مى کشاند. علی(ع) مى فرماید: «اگر شغل و کار زمینة فعالیت فرد است، فراغت زیاد باعث تباهى و فساد است».(4)
براى حفظ ایمان جوانان باید زمینة کار و فعالیت را فراهم کرد و اوقات فراغت آن ها را با برنامه هایى مانند ورزش و تفریح سالم پر نمود.
4_تدارک ازدواج: جوانان در دوران جوانى با طوفان غریزة جنسى مواجه اند که اگر به طور صحیح ارضا نشود به انحراف کشیده مى شوند. مهم ترین امر در این مقطع که غریزة جنسى را تعدیل مى کند ازدواج است. از این رو رسول اکرم(ص) مى فرماید: «هر کس ازدواج کند نیمى از دینش را حفظ کرده است».(5)
پی نوشت ها:
1. مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج 2، ص 625.
2. بحارالأنوار، ج68، ص 236.
3. فرقان( ) آیه 28.
4. ارشاد مفید، ج 1، ص 297.
5. سفینة البحار، ج 1، ص 561.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، دین
براي شيطان اسامي و صفات متعددي ذكر شده و آن ها از اين قرارند:
1.ابليس: اين كلمه اي ست مفرد و داراي دو جمع (اباليس و ابالسه) از ماده ي بلس و ابلاس گرفته شده. معناي آن نا اميدي، مأيوس شدن از رحمت خدا، تحيُّر و سرگرداني، حزني كه از شدت ياس پيدا مي شود، اندوهگين و سر گريبان كردن، آمده ابليس، كلمه عربي و اسم خاص است و معروف شده براي همان كسي كه آدم را فريب داد و باعث بيرون شدن او و همسرش از بهشت گرديد. و الان با تمام قدرت، خود و لشگريانش در كمين انسان هاي بي ايمان و سست عنصر، بلكه در كمين همه ي انسان ها بوده مگر بندگان مخلص، كه از آنان مأيوس است.
ابليس، موجودي است حقيقي و زنده، با شعور، مكلف، نامرئي و فريب كار، همان كه از امر خدا سرپيچي نمود و هم اكنون هم مردم را اغوا مي كند و بر انجام گناه و خلاف تشويق مي نمايد.
چهره ي ابليس،چهره ي تكبير و عصيان، نخوت و تمرد، خود خواهي و خودمحوري و مظهر غرور و خود برتربيني است.
لفظ ابليس، به صورت مفرد، يازده بار در قرآن آمده كه جز دو مورد بقيه مربوط به خلقت آدم (ع) است. از جمله:« همانا شما آدميان را بيافريديم و سپس شكل داديم س از آن به فرشتگان امر كرديم تا بر آدم سجده كنند؛ همه سجده كردند، جز ابليس، كه از سجده كنندگان نبود.»
«فرشتگان را فرمان داديم كه ار آدم سجده كنند؛ همه سجدخ كردند، جز ابليس، كه سرپيچي و تكبر نمود و از كافران گرديد.»
«چون فرمان سجده بر آدم رسيد، همگي اطاعت كردند جز ابليس، كه از سجده بر آدم امتناع ورزيد. خداوند فرمود: اي ابليس! چه شد تو را كه با ديگران بر آدم سجده نكردي؟»
«ابليس گمان باطل خود را به صورت صدق و حقيقت ، در نظر مردم جلوه داد تا جز گروه اندكي از اهل ايمان، همه او را تصديق كردند و پيرو او شدند.»
«كافران و معبودان آن ها (همگي) به رو، در آتش جنم در آيند و با تمام سپاه و لشگريان ابليس به دوزخ وارد گردند»؛ زيرا آنان پيروان او هستند.
ونيز در نهج البلاغه يازده مرتبه كلمه ابليس آمده است:
چه تلبيس بليس منظور شد ملائك پي سجده مأمور شد
يكايك بدين سجده اقرار كرد جز ابليس كز سجده انكار كرد
به خود گفت من ز آتش او ز خاك گر از سجده روي از تو تابم چه باك
تكبر به سويش چه آورد روي بشد طوقي از لعنتش در گلوي
2. وسواس: به معناي چيز وسوسه گر، وسوسه كننده؛ كلامي كه در باطن انسان مي گذرد از درون خود انسان بجوشد يا شيطان و يا از كس ديگري- كه از بيرون عامل آن شود وسواس گويند. وسواس در اصل صداي آهسته است كه از به هم خوردن زينت آلاتبر مي خيزد و به هر صداي آهسته اي هم گفته مي شود. معناي ديگر آن افكار بد نامطلوب و مضري است كه به ذهن انسان خطور مي كند. يا با صداي آهسته به سوي چيزي دعوت كردن و مخفيانه در قلب كسي نفوذ نمودن هم وسوسه نام دارد. كلمه و ماده ي وسواس در قرآن 4 بار استعمال شده:
1. مِن شَرِ الوَسوَاسِ الخَناس. اَلَّذي يُوَسوِسُ في صُدورِ النّاسِ. الناس. آيات 4 و 5
2. فَوَسوَسَ اِليهِ. اعراف. آيه 19
3. فَوَسوَسَ اِليهِ الشَيطانُ. طه. آيه 119
4. وَ لَقَد خَلَقنَا الإنسانَ وَ نَعلَمُ مَا تُوَسوِسُ بِه نَفسُهُ.َ ق. آيه 16
3. الخناس: به معناي كنار رفتن، عقب گرد كردن و پنهان شدن است، چون هنگامي كه انسان به ياد خدا بيفتد و نام او را ببرد، شيطان عقب گرد مي كند، پنهان و مخفي مي شود. ين واژه نيز به چند چيز اعتبار معناي خاصي پيدا مي كند؛ مثلا" رجوع كردن و برگشتن به اين اعتبار كه انسان وقتي از خدا غافل شد و او را فراموش كرد، شيطان براي وسوسه و اغوا نمودن بر مي گردد. پنهان كاري، از اين رو كه انسان وجود وسوسه را كمتر حس مي كند، و همه جا هست، با ظاهري آراسته مي آيد و خود را در لعابي از حق، در پوسته اي از راست در لباس عبادت و گمراهي در پوشش هدايت، جلوه گر مي شود.
4.رجيم: به معناي سنگسار كردن؛ سنگ زدن؛ سنگ زده شده؛ از روي گمان سخن گفتن؛ رانده شده از خيرات و رحمت خدا و جمع فرشتگان آسمان؛ زده شده با سنگ هاي شهابي است و وقتي مي خواهد به آسمان عروج كند ملائكه او را سنگسار ميكنند يه وسيله ي سنگ هاي شهابي.
حضرت عبدالعظيم مي فرمايد: از امام هادي (ع) شنيدم كه مي فرمود: «رجيم» يعني رانده شده از مواضع خير، هيچ مؤمني آن ملعون را به ياد نمي آورد مگر آن كه بر او اعن نمايد. در علم خدا گشته است: هنگامي كه حضرت مهدي (عج) قيام كند مؤمني نيست مگر آن كه شيطان را سنگ مي زند.
5. عزازيل: اين كلمه لغت «عبري» است و به معني عزيز شده؛ كسي كه در ميان ملائكه عزيز و با احترام بوده، كسي كه عزت و توانايي ظاهري داشته باشد. شيطان را از اين رو عزازيل گفته اند كه در ميان ملائكه عزيز و با احترام و در عبارت خدا كوشا و سخت مقام بوده است.
و نيز عزازيل، نام بزي است كه كفاره ي گناهان را بر او مي گذارند و در وادي باير و بي آب و علف راش ميكنند تا كفاره ي كگناهان قوم را به جايي نامعلوم ببرد.
6. حارث: در حديث طولاني امير المؤمنين نقل شده كه: از آن حضرت سؤالشد: ابليس در ميان ملائكه ي آسمان چه بوده؟ آن حضرت فرمود: حارث. و نيز در حديث صافي از امام رضا(ع) نقل شده: نام او حارث بوده ولي ابليس ناميده شد، زيرا از رحمت خدا مأيوس گرديد.
7.صاغر: يكي از صفات شيطان است. به معناي پست و ذليل، ذليل بودن به واسطه رفتن عزت و حكومت و استقلال؛ از بين رفتن حيثيت و مقام و حقير و زبدن بودن و...
بعد از آن كه شيطان انسان را سجده نكرد و در مقابل خدا تكبر نمود، خداوند خطاب به او كرد و فرمود:
فَاخرُج اِنَّكَ مِنَ الصّاغِرينَ
«از بهشت خارج شو، زيرا تو از افراد ذليل و زبون و درمانده و پستي.»
به خاطر سجده نكردن از مقام عزت و بلندي به زير افتادي و سرنگون شدي. نه اين كه سود نبري بلكه ضرر و زيان هم كردي.
8 و 9. مذئوم مدموره: يعني ذليلا" نه و باخواري رانده شده، راندن به قهر و غلبه؛ طرد كردن از رحمت؛ معيوب شده؛ ننگ و عار و تمام اين ها درباره شيطان صادق ست؛ جون او را با خفت و خواري و با قهر و غلبه از بهشت بيرون كردند.
10. مذموم: سرزنش شده؛ زيرا خداوند بعد از آن كه شيطان سجده نكرد او را سرزنش كرده و خطاب نمود: چرا سجده نكردي؟ آيا كافر شدي يا از بلند مرتبه گان بودي؟
11.غوي: يعني اه هلاكت را در پيش گرفتن نوميدي از رحمت خدا؛ گمراه شدن و گمراه كردن؛ كاري جاهلانه كه از اعتقاد نادرست و فاسد سرچشمه گرفته و جهل و ناداني كه ناشي از غفلت باشد؛ از مقصد بازماندن و به مقصد نرسيدن.
چون شيطان در آغاز خودش گمراه شد و بعدا"حضرت آدم و اولاد او را گمراه نمود، و آن اعتقاد فاسد و نادرست خود را ظاهر كرد، از مقصد خودش بازماند و از رحمت خدا نا اميد شد.
12. عفريت: يعني قوي، پرزور، زيرك، گردن كش و خبيث؛ اگر جن خبيث باشد همان را شيطان مي گويند و يا اگر با داشتن خباثت و شرارت نيروي زيادي هم داشته باشد عفريت ناميده مي شود. همان طور كه در داستان حضرت سليمان آمده، وقتي كه حضرت فرمود: چه كسي تخت بلقيس را براي من مي آورد؟ عفريتي از جن گفت: من آورم، معلوم مي شود كه به اسم اعظم واقف بوده است؛ زيرا مي خواست در يك مدت كمي تخت را كه صدها كيلو متر از آن جا دور بود بياورد.
13 و 14. ماريد و مريد: كه معني هر دو تقريبا" يكي است و به معني شيطان سركش و متمرد، ظلم و عصيان گر؛ بي شخصيت اعم از انسان و جن و شيطان، عاري از خير و نيكي و بركت و فايده و (شَيطانٌ مارِد وَ شَيطانا" مَريدا".) در قرآن به همين معني آمده است.
15. شيصبان: مرحوم علامه ي مجلسي مي گويد: يكي از نام هاي شيطان شيصبان است. و به بني عباس هم بنو شيصبان مي گويند؛ زيرا شيطان در نطفه ي بعضي از آن ها رسوخ كرده بود.
16. ابو مره.17 ابو خلاف.18 ابو لبين.19 ابيض: كه او مردم را به خشم مي آورد.
20. وهار: به خواب مؤمنان مي آيد و آنان را اذيت مي كند.
21. ابو لبيني: يكي از دختران ابليس «لبيني» است و لقبي براي ابليس است.
22 و 23. نائل و ابوالجان است.
برگرفته از: كتاب شيطان در كمين گاه. نعمت ا... صالحي حاجي آبادي. انتشارات: علامه.
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین ، فرقه ها
معجزات صلوات
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
رمز سلامتی و تندرستی است | تحفه ای از بهشت برای انسان است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
موجب استجابت دعا میشود | هدیه ای از هدایای خداوند برای انسان |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
سپری محکم در مقابل اتش دوزخ است | کلید بهشت است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
بالاترین دعاست | رمز موفقیت برای دیدن رسول اکرم (ص) است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
مونس انسان درروز قیامت است | بهترین عمل در عالم برزخ است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
یکی از محبوبترین عملهای انسان است | گنجینه داروی معنوی است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
غم و اندوه و حزن را از انسان دور میکند | گناهان انسان را پاک و منزه میکند |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
گنج دنیوی است | اتش جهنم را خاموش میکند |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
کلید گشایش روزی است | تذکره ای برای ورود به بهشت است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
فقر و نفاق و جدایی را از بین میبرد | رحمت است از طرف خداوند |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
شادی بخش انسان درروز قیامت است | به روح جلا میبخشد |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
از ذکرهای الهی است برای انسان | موجب تقرب انسان است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
نوری است که انسان از پل صراط عبور میدهد | زینت بخش نمازاست |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
بیمه انسان برای سلامتی است | باز کننده فصل سختیهاست |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
گناهان انسان را محو میکند | از رمور موفقیت است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
نوری است از بهشت برای اشرف مخلوقات | انیس روز قیامت است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
دهان انسان را خوشبو میکند | روشنی بخش شب اول قبر است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
دشمنی هارا از بین میبرد | کلید دوستیها با ائمه اطهار است |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
معجزه اجابت دعاست | ولایت علی (ع) را زنده میکند |
اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم | اللهم صل علی محمد وال محد وعجل فرجهم |
ارام بخش روح اموات است | التماس دعا |
موضوعات مرتبط: مذهبی ، دین
دنیای پر استرس دنیایی است که تعادل و توازن در آن معنای کمتری دارد. زمانیکه فعالیتهای ما برخی پر رنگ ، برخی کم رنگ ، بدون رعایت هدفمندی انجام میگیرند، آنچه را که روی ما قرار میگیرد، یک زندگی شلوغ و سرسام آوری خواهد بود که شاید گاهی نتوانیم خود را در میان این همه شلوغ و پلوغی پیدا کنیم. تعادل و توازن به این معناست که هر چیزی در زندگی سر جای خودش قرار گرفته باشد، به همان اندازِه خود مورد توجه قرار گیرد نه کمتر و نه بیشتر. یک بعدی زندگی نکنیم، بطوری که جنبههای متعددی از زندگی ما فردی یک جنبه مشخص شود.
زمانی که فردی بر حسب علاقه خود روابط اجتماعیاش را مورد توجه بیشتری قرار میدهد و به عبارتی کل زندگی خود به تأمین نیازهای خود به روابط اجتماعی میگذراند، حتما از جنبههای دیگر کم خواهد آورد. مثل زن خانه داری که از رسیدگی به امور منزل باز میماند یا مردی که با قرارهای متعدد با دوستان و آشنایان موفقیت شغلی خود را به خطر میاندازد. تعادل و توازن داشتن یعنی استفاده از یک ترازوی فرضی برای اینکه هر چیزی را به همان اندازه که در زندگی نیاز هست بسنجیم.
عوامل بازدارنده تعادل و توازن
نداشتن اهداف مشخص
افرادی که هدفمند نیستند، هنوز اهداف دقیقی برای خود مشخص نکردهاند اغلب از این شاخه به آن شاخه میپرند. گاهی یک شاخه را محکم میچسبند و بعد از مدتی ترجیح میدهند از آن شاخه جدا شوند و به شاخه دیگری بچسبند. به این ترتیب آنچه در زندگی آنها صدمه جدی میبیند تعادل زندگی است و همین مسأله دشواری رسیدن به یک هدفمندی دقیق را سبب میشود.نداشتن اطلاعات کافی
افرادی که اطلاعات کافی در حوزههای مختلف زندگی ندارند اغلب دچار بیتوازنی در زندگی میشوند. به عنوان مثال افرادی که اطلاعات کافی در زمینه فرآیند یادگیری ندارند و مثلا نمیدانند فقدان خواب کافی یادگیری را مختل خواهد ساخت، ممکن است ساعات خواب خود را کمتر کرده (کمتر از حد معمول و لازم برای بدن) و ساعات یادگیری را بالا ببرند.نداشتن برنامه ریزی مناسب
وقتی فردی برنامه ریزی دقیق و منظمی برای امورات زندگی خود داشته باشد حتما با بیتوازنی روبرو خواهد شد. برنامه ریزی مناسب کمک خواهد کرد فرد بتواند فعالیتهای خود را نظم ببخشد و تعادلی در انجام آنها ایجاد کند به نحوی که یکی را فدای دیگری ننماید.فقدان مسئولیت پذیری
افراد در قبال همه جنبه های زندگی خود مسئول هستند. مسئولیت پذیری فرد را به برقراری نظم در زندگی هدایت می کند و موجب می شود زندگی متعادلی برای فرد مهیا شود. فقدان مسئولیت پذیری به عنوان مثال در تربیت کودک موجب خواهد شد مادر به راحتی زمان مورد نیاز برای تربیت کودک خود را صرف فعالیتهای دیگر بکند.عوامل ایجاد کننده تعادل و توازن
وضعیت فعلی خود را بررسی کنید
برای این منظور نگاهی به زندگی امروزه دیروز خود بیاندازید. ببینید چه کارهایی انجام دادهاید، چه زمانهایی را صرف هر کدام از این فعالیتها کردهاید؟ آیا زمان صرف شده برای هر فعالیت متناسب با نوع آن فعالیت بوده است؟ بدین ترتیب شما آگاهی بیشتری از نقاط فاقد توازن در زندگی خود کسب خواهید کرد. این بینش و آگاهی به شما کمک خواهد کرد نکات ضعف متعادل سازی زندگی خود را بهتر بشناسید و بدانید کدام جنبههایی از زندگی شما فدای دیگر جنبهها شده است.اهداف خود را مشخص کنید.
داشتن اهداف روشن و دقیق بسیار اهمیت دارد. اهداف خود را شناسایی کنید و ارزش و امتیاز هر یک را مشخص کنید. به این ترتیب شما خواهید توانست آنها را الویت بندی کنید. میتوانید اهداف خود را دسته بندی کنید و معین کنید که هر کدام از علایق شما به کدام دسته از اهداف مرتبط هستند. مثلا میتوانید اهداف خود را به اهداف کوتاه مدت ، اهداف دراز مدت ، اهداف شخصی و اهداف اجتماعی تقسیم بندی کنید.اهداف کوتاه مدت شامل اهداف زندگی روزمره شما میشود و همچنین اهدافی که در مدت زمان کمتری میتوانید به آنها برسید. مثل اهدافی که برای خود مشخص میکنید مثل رفتن به دیدار یک دوست ، موفقیت در امتحانات نوبت اول مدرسه و ... . اهداف دراز مدت شامل اهدافی هستند که با مقداری تأخیر قابل دسترس هستند. مثل هدف ورود به دانشگاه برای دانش آموز دوره راهنمایی تحصیلی. اهداف شخصی به اهداف خود فرد اطلاق میشود مثل برنامههایی برای تفریح و بازی ، بهداشت شخصی و ... . اهداف اجتماعی اهدافی هستند که در ارتباط با دیگران معنا پیدا میکنند مثل کارهایی که برای دیگران انجام میدهیم مثل کمک به یک دوست در مطالعه دروس برای آمادگی امتحانات پایان سال.
برنامه ریزی کنید.
همزمان با تنظیم اهداف برنامه ریزی برای رسیدن به آنها صورت میگیرد. بعد از آن فهرستی از اهداف خود را مشخص کریدی و به آنها الویت مناسب دادید متناسب با الویتی که به هر یک از آنها دادهاید و ارزش و اهمیتی که برای شما دارند و زمانی که نیاز دارند برنامه ریزی خود را شروع کنید. برای اهداف مهم و ضروری باید الویت بیشتری در برنامه ریزی قائل شوید. ابتدا برای تک تک اهداف خود همه گامهای لازم را مشخص کنید. سپس شروع کنید به عمل ساختن آنها.علایق ، مسئولیتها و نیازمندیهای خود را بشناسید.
شناسائی زمینههای مورد علاقه ، مسئولیتهای فردی و نیازمندیها به فرد کمک میکند تا بتواند میان آنها تعادل لازم را برقرار کند. روشن است هر فرد بزرگسالی علاوه بر علایق ، یک سری مسئولیتهایی را داراست که ناچار است انجام آنها را بر عهده بگیرد. در کنار آنها یکسری نیازمندیهایی دارند که به ناچار در کار انجام مسئولیتها و رسیدن به علایق باید به آنها نیز توجه کند.برای این منظور تصور کنید یک فرد متأهل و بزرگسالی که به عنوان پدر خانواده مسئولیت تأمین خانواده را به عهده دارد و علایق ورزشی دارد. یک فرد که به تعادل در زندگی میاندیشد، تمام ساعات خود را با ورزش پر میکند که از تأمین زندگی خانواده و مایحتاج آنها عقب بماند. چنین فردی با تعیین زمانی برای فعالیتهای ورزشی خود در کنار مسئولیت تأمین خانواده به نیازمندیهای بدنی و روانی خود نیز توجه دارد. افرادی که تمام اوقات خود را صرف علایق یا مسئولیتهای خود یا هر دو آنها میکنند، اما توجهی به تأمین نیازهای جسمی و روحی خود ندارد مثلا برای رسیدن به آرامش فکری و روانی برنامه نمیچینند یا تغذیه ندارند، چندان موفق نخواهند بود.
موضوعات مرتبط: دین
تعادل و توازن در زندگی به چه معناست؟
دنیای پر استرس دنیایی است که تعادل و توازن در آن معنای کمتری دارد. زمانیکه فعالیتهای ما برخی پر رنگ ، برخی کم رنگ ، بدون رعایت هدفمندی انجام میگیرند، آنچه را که روی ما قرار میگیرد، یک زندگی شلوغ و سرسام آوری خواهد بود که شاید گاهی نتوانیم خود را در میان این همه شلوغ و پلوغی پیدا کنیم. تعادل و توازن به این معناست که هر چیزی در زندگی سر جای خودش قرار گرفته باشد، به همان اندازِه خود مورد توجه قرار گیرد نه کمتر و نه بیشتر. یک بعدی زندگی نکنیم، بطوری که جنبههای متعددی از زندگی ما فردی یک جنبه مشخص شود.
زمانی که فردی بر حسب علاقه خود روابط اجتماعیاش را مورد توجه بیشتری قرار میدهد و به عبارتی کل زندگی خود به تأمین نیازهای خود به روابط اجتماعی میگذراند، حتما از جنبههای دیگر کم خواهد آورد. مثل زن خانه داری که از رسیدگی به امور منزل باز میماند یا مردی که با قرارهای متعدد با دوستان و آشنایان موفقیت شغلی خود را به خطر میاندازد. تعادل و توازن داشتن یعنی استفاده از یک ترازوی فرضی برای اینکه هر چیزی را به همان اندازه که در زندگی نیاز هست بسنجیم.
عوامل بازدارنده تعادل و توازن
نداشتن اهداف مشخص
افرادی که هدفمند نیستند، هنوز اهداف دقیقی برای خود مشخص نکردهاند اغلب از این شاخه به آن شاخه میپرند. گاهی یک شاخه را محکم میچسبند و بعد از مدتی ترجیح میدهند از آن شاخه جدا شوند و به شاخه دیگری بچسبند. به این ترتیب آنچه در زندگی آنها صدمه جدی میبیند تعادل زندگی است و همین مسأله دشواری رسیدن به یک هدفمندی دقیق را سبب میشود.
نداشتن اطلاعات کافی
افرادی که اطلاعات کافی در حوزههای مختلف زندگی ندارند اغلب دچار بیتوازنی در زندگی میشوند. به عنوان مثال افرادی که اطلاعات کافی در زمینه فرآیند یادگیری ندارند و مثلا نمیدانند فقدان خواب کافی یادگیری را مختل خواهد ساخت، ممکن است ساعات خواب خود را کمتر کرده (کمتر از حد معمول و لازم برای بدن) و ساعات یادگیری را بالا ببرند.
نداشتن برنامه ریزی مناسب
وقتی فردی برنامه ریزی دقیق و منظمی برای امورات زندگی خود داشته باشد حتما با بیتوازنی روبرو خواهد شد. برنامه ریزی مناسب کمک خواهد کرد فرد بتواند فعالیتهای خود را نظم ببخشد و تعادلی در انجام آنها ایجاد کند به نحوی که یکی را فدای دیگری ننماید.
فقدان مسئولیت پذیری
افراد در قبال همه جنبه های زندگی خود مسئول هستند. مسئولیت پذیری فرد را به برقراری نظم در زندگی هدایت می کند و موجب می شود زندگی متعادلی برای فرد مهیا شود. فقدان مسئولیت پذیری به عنوان مثال در تربیت کودک موجب خواهد شد مادر به راحتی زمان مورد نیاز برای تربیت کودک خود را صرف فعالیتهای دیگر بکند.
عوامل ایجاد کننده تعادل و توازن
وضعیت فعلی خود را بررسی کنید
برای این منظور نگاهی به زندگی امروزه دیروز خود بیاندازید. ببینید چه کارهایی انجام دادهاید، چه زمانهایی را صرف هر کدام از این فعالیتها کردهاید؟ آیا زمان صرف شده برای هر فعالیت متناسب با نوع آن فعالیت بوده است؟ بدین ترتیب شما آگاهی بیشتری از نقاط فاقد توازن در زندگی خود کسب خواهید کرد. این بینش و آگاهی به شما کمک خواهد کرد نکات ضعف متعادل سازی زندگی خود را بهتر بشناسید و بدانید کدام جنبههایی از زندگی شما فدای دیگر جنبهها شده است.
اهداف خود را مشخص کنید.
داشتن اهداف روشن و دقیق بسیار اهمیت دارد. اهداف خود را شناسایی کنید و ارزش و امتیاز هر یک را مشخص کنید. به این ترتیب شما خواهید توانست آنها را الویت بندی کنید. میتوانید اهداف خود را دسته بندی کنید و معین کنید که هر کدام از علایق شما به کدام دسته از اهداف مرتبط هستند. مثلا میتوانید اهداف خود را به اهداف کوتاه مدت ، اهداف دراز مدت ، اهداف شخصی و اهداف اجتماعی تقسیم بندی کنید.
اهداف کوتاه مدت شامل اهداف زندگی روزمره شما میشود و همچنین اهدافی که در مدت زمان کمتری میتوانید به آنها برسید. مثل اهدافی که برای خود مشخص میکنید مثل رفتن به دیدار یک دوست ، موفقیت در امتحانات نوبت اول مدرسه و ... . اهداف دراز مدت شامل اهدافی هستند که با مقداری تأخیر قابل دسترس هستند. مثل هدف ورود به دانشگاه برای دانش آموز دوره راهنمایی تحصیلی. اهداف شخصی به اهداف خود فرد اطلاق میشود مثل برنامههایی برای تفریح و بازی ، بهداشت شخصی و ... . اهداف اجتماعی اهدافی هستند که در ارتباط با دیگران معنا پیدا میکنند مثل کارهایی که برای دیگران انجام میدهیم مثل کمک به یک دوست در مطالعه دروس برای آمادگی امتحانات پایان سال.
برنامه ریزی کنید.
همزمان با تنظیم اهداف برنامه ریزی برای رسیدن به آنها صورت میگیرد. بعد از آن فهرستی از اهداف خود را مشخص کریدی و به آنها الویت مناسب دادید متناسب با الویتی که به هر یک از آنها دادهاید و ارزش و اهمیتی که برای شما دارند و زمانی که نیاز دارند برنامه ریزی خود را شروع کنید. برای اهداف مهم و ضروری باید الویت بیشتری در برنامه ریزی قائل شوید. ابتدا برای تک تک اهداف خود همه گامهای لازم را مشخص کنید. سپس شروع کنید به عمل ساختن آنها.
علایق ، مسئولیتها و نیازمندیهای خود را بشناسید.
شناسائی زمینههای مورد علاقه ، مسئولیتهای فردی و نیازمندیها به فرد کمک میکند تا بتواند میان آنها تعادل لازم را برقرار کند. روشن است هر فرد بزرگسالی علاوه بر علایق ، یک سری مسئولیتهایی را داراست که ناچار است انجام آنها را بر عهده بگیرد. در کنار آنها یکسری نیازمندیهایی دارند که به ناچار در کار انجام مسئولیتها و رسیدن به علایق باید به آنها نیز توجه کند.
برای این منظور تصور کنید یک فرد متأهل و بزرگسالی که به عنوان پدر خانواده مسئولیت تأمین خانواده را به عهده دارد و علایق ورزشی دارد. یک فرد که به تعادل در زندگی میاندیشد، تمام ساعات خود را با ورزش پر میکند که از تأمین زندگی خانواده و مایحتاج آنها عقب بماند. چنین فردی با تعیین زمانی برای فعالیتهای ورزشی خود در کنار مسئولیت تأمین خانواده به نیازمندیهای بدنی و روانی خود نیز توجه دارد. افرادی که تمام اوقات خود را صرف علایق یا مسئولیتهای خود یا هر دو آنها میکنند، اما توجهی به تأمین نیازهای جسمی و روحی خود ندارد مثلا برای رسیدن به آرامش فکری و روانی برنامه نمیچینند یا تغذیه ندارند، چندان موفق نخواهند بود.
موضوعات مرتبط: دین
همانگونه که بدن آدمی به انواع غذاها محتاج است، روح او نیز به شادابی و تفریحات سالم نیازمند است و غذای روح و روان ، همانند غذای جسم مطرح است. با بررسی سیره عملی حضرت امیرالمومنین علیه السلام ، این حقیقت را به روشنی درمییابیم. |
حضرت علی علیه السلام میفرماید: شبی در مدینه باران فراوانی بارید و بیابانها و گودالها پر از آب شد. صبح آن روز رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به من فرمود: بیا تا به صحرای "عقیق" برویم و طراوت و صفای آبهای جمع شده در گودالها و درهها را تماشا کنیم . همراه پیامبر به تماشای بیابان رفتیم، درحالیکه منظرههای زیبای طبیعت را نگاه میکردیم، عرض کردم: ای رسول خدا! اگر دیشب اطلاع میدادید، غذایی آماده میکردم.
پیامبر فرمود: « آن کس که ما را تا اینجا آورده است، نمیگذارد گرسنه بمانیم.» ناگاه ابری آمد، خود را پایین کشید و سفره غذایی در پیش روی پیامبر انداخت. در آن سفره ، انارهای زیبایی بود که به آن طراوت و زیبایی ، هیچ چشمی ندیده بود. از آن انارها خوردیم و مقداری برای فاطمه علیها سلام و فرزندان خود برداشتیم.
استفاده از زیباییهای طبیعت
حضرت علی علیه السلام وقتی به سوی صفین حرکت میفرمود، به سرزمین "بلیخ" رسید که جای خوش آب و هوایی بود و رودخانه بزرگ و پر آبی داشت. مناظر زیبای آن سرزمین ، امام علی علیه السلام را به خود مشغول کرد. آن حضرت دستور داد تا سپاهیان مدتی در آنجا بمانند، از آب و هوای دلنشین آن سامان بهره مند گردند و استراحت کنند. با اینکه حضرت علی علیه السلام در حال پیشروی به سوی سرزمین صفین بود و جنگ بسیار سرنوشت سازی را در پیش رو داشت، و لشکر چند ده هزار نفری را رهبری میکرد، اما از تفریحات سالم سربازان و بهره مندی از زیباییهای طبیعت غفلت نفرمود.شنا و تیراندازی
جوانان و نوجوان ، برای رشد و کمال روحی و جسمی هم به فعالیتهای بدنی نیاز دارند و هم به طراوت و شادابی روح. باید تفریحات سالم را ، بگونهای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پر کند و بیکار و سرگردان نمانند و هم در رشد جسمی و روانی آنان تاثیر داشته باشد.حضرت علی علیه السلام به دو نوع از سرگرمیهای خوب اشاره میفرماید: "علـِّموا اولادکم ، السباحة و الرمایة."
به کودکان و نوجوانان خود ، شنا و تیراندازی بیاموزید. (البته قابل ذکر است که در زمان حضرت علی علیه السلام تیراندازی و فراگیری آن امر مهمی بود اما در این زمان شاید فراگیری موارد دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.)
شوخیهای متواضعانه
خندیدن و خنداندن به دور از رفتارها و الفاظ زشت ، مانعی ندارد. بین دروغ گفتن و مسخره کردن ، بازی کردن با آبروی مردم ، و فروتنی و متواضع بودن فرق است. حضرت علی علیه السلام مردی بذله گو نبود، اما همواره لبخند بر لبان مبارکش بود و در برخورد با کوچک و بزرگ ، شاد و دارای چهرهای شاداب و خندان بود. به چند نمونه عملی از این رفتارها توجه کنید:-
رسول گرامی اسلام در فرصتهای مناسب اصحاب و یاران خود را میخنداند و آنان را شاداب و سرحال نگه میداشت. یک روز رسول خدا به پیرزنی فرمود: چرا تلاش میکنی، پیرزنها به بهشت نمیروند. آن زن ناراحت شد و گفت: یا رسول الله ، من به بهشت نمیروم؟ رسول خدا در حالی که میخندید فرمود: همه جوان شده و وارد بهشت میگردند.
-
روزی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با امام علی علیه السلام در مجلسی ، خرما تناول میفرمود و هستههای خرما را مقابل علی علیه السلام میگذاشت، بگونهای که اگر کسی وارد میشد فکر میکرد همه خرماها را علی علیه السلام خورده و آن حضرت چیزی تناول نفرموده است. پیامبر خطاب به حضرت علی فرمود: « شما زیاد خرما خوردهاید؟» حضرت علی جواب داد: « آن کس زیادتر خورده که خرما را با هسته آن تناول کرده است.» و لبخند بر لبان پیامبر نقش بست.
حضرت علی علیهالسلام ، همواره از شوخیهای زشت و بی معنا پرهیز میفرمود و عمر وعاص را در مورد پخش اینگونه شایعات مورد نکوهش قرار داد و در خطبه 84 مرز میان شوخیهای ناروا و روا را روشن ساخته و فرمود: شگفتا از عمر وعاص پسر نابغه! میان مردم شام گفت من اهل شوخی و خوش گذرانی بوده و عمر ، بیهوده میگذرانم! حرفی باطل است و گناه را در میان شامیان انتشار داده است.
مردم آگاه باشید! بدترین گفتار دروغ است. عمر وعاص سخن میگوید، پس دروغ میبندد. وعده میدهد و خلاف آن مرتکب میشود. درخواست میکند و اصرار میورزد. اما اگر چیزی از او بخواهند، بخل میورزد. به پیمان خیانت میکند و پیوند خویشاوندی را قطع مینماید. پیش از آغاز نبرد در هیاهو و امر و نهی ، بیمانند است تا آنجا که دستها به سوی قبضه شمشیرها نرود. اما در آغاز نبرد و برهنه شدن شمشیرها ، بزرگترین نیرنگ او این است که ... ، فرار نماید.
آگاه باشید! به خدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخی و کارهای بیهوده باز میدارد، ولی عمر وعاص را فراموشی آخرت از سخن حق باز داشته است. با معاویه بیعت نکرد مگر بدان شرط که به او پاداش دهد و در برابر ترک دین خویش ، رشوهای تسلیم او کند. حضرت علی علیه السلام در حکمت 450 نهج البلاغه شوخیهای ناروا را تذکر میدهد و میفرماید: « هیچ کس شوخی بیجا نکند جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.»
روزی ابوبکر و عمر ، دو طرف حضرت علی علیه السلام راه میرفتند چون قد آن دو نفر کمی بلندتر از آن حضرت بود، عمر جملاتی را به شوخی و طنز مطرح کرد و خطاب به حضرت گفت: اَنت فی بَینِنَا کَنُونِ « لَنا».
علی! تو در میان ما، مثل حرف " نون" در " لنا" هستی. حضرت علی علیه السلام بلافاصله پاسخ داد که : اِن لَم اَکُن اَنا اَنتُم « لا». یعنی اگر من نباشم، شما چیزی نیستید چون "لا" یعنی "هیچ".
-
قبول هدیه حلوا و شوخی کردن: روزی یکی از دوستان امام علی علیه السلام حلوایی تهیه کرد و از آن حضرت خواست تا تناول فرماید. امام فرمود: مناسبت آن چیست؟ جواب داد: امروز نوروز است (روز عید است). حضرت از آن حلوا میل فرمود، خندید و چنین شوخی کرد که اگر میتوانی همه روز را نوروز قرار ده.
شنا در رودخانه
یکی از لذتهای حلال و تفریحات نشاط آور ، شنا کردن است. و در روایات اسلامی به یادگیری شنا بسیار سفارش شده است. حضرت علی علیه السلام به شنا کردن علاقه داشت، با اینکه میتوانست روزهای جمعه در منزل غسل جمعه کند اما به کنار رودخانه میرفت و در رودخانه غسل جمعه و شنا میکرد.اشعث بن عبد میگوید: یک روز جمعه ، علی علیه السلام را دیدم که در رودخانه فرات شنا می کرد و غسل جمعه انجام میداد و در آن روز با پیراهنی نو ، نماز جمعه خواند
موضوعات مرتبط: دین
آیـا تـــا به حال شده که فکر کنید خودتان را گم کرده اید، یا
حس کنید که خودتان نیستید؟یا بخواهید کمی رشد کنید
و بــــزرگتر شوید؟ در این مقاله قصد داریم شما را با نکاتی
آشنا کنیم که بـشما کمک میکند خود را بیشتر بشناسید
و احساس بهتری پیدا کنید.
مراحل:
1.به مکانی آرام و بی صدا بروید (اگر چنین محلی پیدا نکردید، حداقل به محلی بروید که صداهای آزار دهنده نشنوید) و بنشینید. حتماً یک دفترچه یادداشت هم با خود ببرید.
2. ذهنتان را از همه افکار پاک کنید و با فکر آزاد تمرکز کنید.
3. به زندگیتان، و خودِ درونیتان نگاه کنید، و بیندیشید که در حال حاضر چه بر شما میگذرد. هر آنچه در توان دارید انجام دهید تا به بهترین شکل تمرکز کنید و تصاویر و افکار مثبت به فکرتان بیاید. اگر می خواهید، افکارتان را در دفترچه، یادداشت یا طراحی کنید.
4. یک دعا یا آهنگی که به ذهنتان می آید را بخوانید.
5. مدیتیشن را آغاز کنید. می توانید به حالت یوگا هم بنشینید.
6. از خود بپرسید که چرا چنین احساسی دارید یا چرا احساس پوچی می کنید. چرا اینطور شده و چطور می توانید آن را برطرف کنید.
7. اهدافتان را در زندگی به یاد آورید و ببینید آیا به آنها دست یافته اید یا اینکه برای رسیدن به آنها باید برنامه ریزی کرده و مراحل مختلف را طی کنید.
8. موقعیت خودتان را در بین اطرافیانتان ارزیابی کنید. این موقعیت ممکن است بالا، متوسط یا پایین باشد، اما فکر نکنید که این موقعیت بد است یا خوب. هر موقعیت و هر رابطه را به تنهایی بررسی کنید و ببینید که آیا با نشان دادن انعطاف بیشتر از خود قادر به ارتقاء آن موقعیت خواهید بود یا نه.
9. فکر کنید که چه فعالیت یا عملی را به تازگی انجام داده اید که شما را تا حدودی ارضاء کرده است. خواندن کتاب، پیاده روی، مدیتیشن، کمک به مردم نیازمند، دعا و نیایش، یوگا، .... ؟ کمی از فکر کردن به آن کار لذت ببرید و کارهای دیگری شبیه به آن را در ذهنتان برنامه ریزی کنید که در روزهای آتی انجام دهید.
10. در آخر دعا کنید. و برای خود و مردم دیگر از خدا طلب کمک کنید.
11. هر شب قبل از رفتن به رختخواب از خود بپرسید که برای سالم و حساس ماندن خودِ درونیتان آن روز چه کارهایی را انجام داده اید. فقط به جسمتان فکر نکنید، روحتان را هم در نظر بگیرید. فقط نگرانی ها و مسائل خودتان را هم در نظر نداشته باشید، مشکلات و مسائل دیگران و اطرافیانتان هم اهمیت دارد.
12. کتاب های مقدس و مذهبی بخوانید.
13. تفسیرهای امروزی و مرتبط با زندگی روزمره کتاب های مقدس را مطالعه کنید.
14. قابلیت آسیب پذیری را در خود توسعه دهید. (بله، درست خواندید! اکثر چهره های مذهبی جهان این خصوصیت را در خود داشته اند).
15. خرد و زیرکی را در خود تقویت کنید.
16. دیدگاه های مختلف به زندگی را که با علایقتان جور است، تجربه کنید. آندسته از این دیدگاه ها را که معقول تر و برای زندگیتان کاربردی تر هستند را سرمشق قرار دهید.
17. از رهنمون های چهره های شاخص مذهبی پیروی کنید.
18. فداکاری کنید.
19. گذشت و فداکاری دیگران را پذیرا باشید.
20. هر چه می توانید بیشتر و بیشتر مطالعه کنید تا از تجربه های دیگران بیشتر استفاده کنید.
21. با افرادی که می دانید چنین تجربه هایی در زندگی خود داشته اند گفتگو کنید و از تجربیات آنها بهره مند شوید.
22. با افراد دیگر درمورد مفاهیم، افکار و عقاید معنوی مباحثه کنید تا هم خود به دیگران یاد بدهید و هم از آنها یاد بگیرید.
نکات:
- دلایل زیادی وجود دارد که انسانها به سمت معنویت گرایش پیدا می کنند. اینکار به شما کمک می کند تا به سؤالات مختلفی فکر کنید. سؤال هایی مثل: آیا زندگی معنوی واقعاً و اصالتاً وجود خارجی دارد؟ چطور می توان به چنین زندگی دست یافت؟ با این زندگی به چه می خواهید برسید؟ آیا می خواهید افق هایتان را گسترش دهید؟ آیا می دانید که می خواهید در زندگی به کجا برسید؟ آیا برای درک افراد دیگر یا توسعه یک رابطه به آن نیاز دارید؟ آیا از کسی یا اتفاقی صدمه دیده اید؟ آیا می خواهید در زندگی به چیزهای بیشتر دست یابید؟ آیا می خواهید از زندگی های شلوغ و پر هرج و مرج امروز به آرامش فکر و دل دست یابید؟ آیا می خواهید به کل هستی و خشنودی مطلق بپیوندید؟ یا شاید هم به دنبال یک منبع انرژی بزرگتر و راهنمایی برای برطرف کردن نیازهای روزمره زندگی خود هستید؟ هر کدام از این دلایل به جنبه های مختلف زندگی شما برمی گردد. اگر زمان به شما مجال داد، درمورد این سوالات فکر کنید.
-نگاهی هم به موضوعات زیر بیندازید: رابطه با خدا یا حقیقت مطلق، رابطه سازی، تعادل احساسی یا جهندگی احساسی، مذاکرات گروهی، نظم و ترتیب، حساسیت، روش های تفکر و تحقیق، سپاس و قدردانی، بندگی، رهبری، خرد، مهارت های اجتماعی، شجاعت، عشق (انواع مختلف)، جذبه روحانی، کار و زحمت، انرژی، زیرکی در انجام کارها، فداکاری، و ...
-در اطراف خود یکی از این گروه های معنوی را یافته یا با دوست خود در این زمینه بحث و مذاکره کنید.
- یادتان باشد، روح و ذهن پاک و سالم، جسم را نیز سالم و پاک نگاه می دارد.
هشدارها:
1. دقت کنید. معنویت هم مثل سایر جنبه های زندگی مسئولیت هایی را در بر دارد. مراقب سوء استفاده های معنوی باشید. مراقب آنچه که قبول می کنید و به آن اعتقاد پیدا می کنید هم باشید: ایمان احساسی است که شما به چیزی که نمی بینید پیدا می کنید، اما این دلیل نمی شود که به خودتان دروغ بگویید. تردیدهای خود را بپذیرید، تا زمانیکه تجربه و اعتقاد بیشتری پیدا کنید. هر کسی که از شما می خواهد تردیدهایتان را نادیده بگیرید و کورکورانه به چیزی ایمان بیاورید، به طرزی غیراخلاقی و نادرست می خواهد شما را وادار به پذیرفتن چیزی کند که علمی به آن ندارید، که مطمئناً مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت. با اینکار بی حسی و بی عاطفگی شما بیشتر و بیشتر خواهد شد. باید اجازه دهید معنویتتان در موقعیت ها و با افکار مختلف سنجیده شود.
2. در این قسمت مبناها و آزمایشات مختلفی را برایتان عنوان می کنیم که به کمک آنها می توانید توانایی "معنوی" زندگیتان را برای برخورد با فرصت ها، چالش ها و موقعیت های مختلف زندگی بسنجید.
آیا معنویت شما قادر است امور زیر را به انجام رساند.....
-
....در انواع مختلف بازجویی ها و آزمایشات، ثبات داشته باشد.
-
....شما را خوشنود و راضی نگاه دارد؟
-
....یک لقمه نان در سفره تان و سقفی بالای سرتان قرار دهد؟
-
....نیازهای یک کودک درحال مرگ را در یک کشور فقير برطرف کند؟
-
....نیازهای اطرافیانتان را جوابگو باشد؟
-
....نیازهای جامعه را، به طور کلی، پاسخگو باشد؟
-
....به تغییر نحوه زندگی جنایتکاران و بزهکاران کمک کند؟
-
....حتی زندگی بهترین و خوشبخت ترین آدم هایی را که می شناسید را هم تغییر دهد؟
-
....به شما برای شناختن و کنار آمدن با ترسهایتان کمک کند؟
-
....به مردم استفاده صحیح از قدرت، ثروت، و موفقیت را آموزش دهد؟
-
....درک شما را از فضیلت هایی مثل مسئولیت پذیری، صداقت، احترام، و امانت داری افزایش دهد؟
-
....شما را در بحث و مذاکره با افرادی که مخالف شما هستند یاری دهد؟
-
....به شما کمک کند که همیشه در اختیار و در دسترس دوستانتان باشید؟
با آرزوی موفقیت شما!
موضوعات مرتبط: دین
" شكر " كلمهای است كه در قرآن زياد با آن برخورد داريم . معنی "
شكر " اين است كه انسان در مقابل فردی كه از او خيری به وی رسيده است
اظهار قدردانی كند و مثلا بگويد : من ممنون هستم . آيا معنی " شكر خدا "
همين است كه بگوئيم : " الهی شكر " ؟ نه ، اشتباه است . " الهی شكر
" صيغه شكر است نه خود شكر . خود شكر چيز ديگری است . مثل اينكه كلمه
استغفر الله صيغه توبه است نه خود توبه . توبه ، پشيمانی از گناه و
تصميم به عدم تكرار است . اظهار الهی استغفرك واتوب اليك [ اظهار
صيغه توبه است نه خود توبه ] . پس شكر يك معنی دقيقی دارد و آن عبارت
است از قدردانی ، اندازه شناسی ، حق شناسی . لهذا " شكر " هم درباره
بنده نسبت به خدا و هم خدا نسبت به بنده به كار میرود . « ان الله شكور
حليم ». خدا شكور است يعنی او طاعت بندگان را قدرشناس است . هر
طاعتی كه بنده میكند حقی دارد . خدا اجر بندهاش را ضايع نمیگرداند .
يعنی از عمل بنده قدردانی میكند ، آن را از بين نمیبرد . بنده اگر بخواهد
قدر شناس و شاكر باشد بايد قدر نعمتهای خدا را بداند ، يعنی هر نعمتی را
بداند برای چه هدف و منظوری است و در همان مورد مصرف كند . در تعريف
" شكر " چنين گفتهاند : استعمال الشیء فيما خلق الله لاجله . به كار
بردن شیء در راهی كه به خاطر آن آفريده شده . آيا شكر مثلا چشم كه خدا به
ما داده اين است كه بگوييم : خدايا شكر كه به من چشم دادی ؟ نه . عقل ،
فكر ، عاطفه ، احساسات ، فرزند ، مال ، سلامت ، و هر نعمتی كه داری ، اگر اين نعمت را از مسير
خودش منحرف نكنی و در مسير ديگر استفاده نكنی ، شاكری . مثلا زبان را
خداوند عبث نيافريده است . با اين زبان میشود حقايق را قلب كرد ، دروغ
گفت ، به مردم آزار رسانيد ، دشنام داد ، بديهای مردم را پخش كرد ،
اشاعه فحشاء كرد ، جعل كرد ، ولی واقعا بايد حساب بكنيم آيا دست خلقت
زبان را برای همين به ما داده : تهمت ، غيبت ، دشنام ؟ يا اينكه مقاصد
خود را به ديگران بفهمانيم . فهماندن مقاصد خود به ديگران ، تعليم ،
ارشاد ، نصيحت ، شكر زبان است . پس بايد هميشه نعمتها را در راه خودش
مصرف كرد . مثلا فكر و انديشه صدی هشتاد مردم در راه شيطنتها صرف میشود
در حالی كه میتوان در راه علم و دانش و خير و صلاح مردم به كار برد .
ای مؤمنان ! ضعيف بوديد ، محروم بوديد ، خداوند نعمتهائی نصيب شما
كرد و شما را از چنگال دشمنان رهانيد . بايد بدانيد نعمتها را در چه راهی
بايد مصرف كنيد . اين معنی « لعلكم تشكرون »است . مفاد آيه ، توجه
دادن مردم به وضع سابق است كه عده آنها اندك بود ، مردمی ضعيف بودند و
خودشان و ديگران آنها را به حساب نمیآوردند ، خداوند در كنف قدرت خود
آنها را تقويت و تأييد كرد ، روزيها را نصيب آنان كرد تا آن نعمتها را
در راهی كه خداوند فرموده و سعادت آنها در آن است مصرف كنند .
« يا ايها الذين آمنوا لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتكم و
انتم تعلمون ». ای اهل ايمان ! به خدا و پيغمبر خيانت نكنيد زيرا به
خودتان هم خيانت میكنيد ( مضمون آيه اين است ) . در
اينجا نهی شده از خيانت به خدا و پيغمبر و مسلمين ، و خيانت خودشان به
خودشان . احكام الهی امانت است نزد شما . آنها را ترك و تحريف نكنيد
. همچنين به سنت پيغمبر ، به مسلمين و خودتان [ خيانت نكنيد ] . خيانت
به مسلمين ، خيانت به خدا و پيغمبر هم هست .
شأن نزول اين آيه اين است كه در جريان جنگ بدر ، يك آدم ضعيف
الايمان به خاطر حفظ مال و فرزند خود ، يكی از اسرار مسلمين و جامعه اسلامی
را افشا كرد ، جاسوسی كرد . قرآن میگويد به خدا و پيغمبر و خودتان خيانت
نكنيد . پيغمبر اكرم اسرار سياسی را خيلی مكتوم میكرد مگر ضرورت ايجاب
مینمود . لذا نوشتهاند [ اتفاق نيفتاد كه ] پيغمبر آهنگ و تصميم جنگی
داشته باشد و كسی بداند . فقط میفرمود آماده باشيد میخواهيم به اين طرف
برويم . مگر در مواقعی مانند جنگ تبوك كه فرمودند صد فرسخ [ راه در
پيش داريم ] . دشمن قوی است ، روم است نه قريش و عرب ( 1 ) . برويد
به طرف تبوك . سی هزار نفر بدون تجهيز كافی ، به طوری كه اكثرا مركب
عادی نداشتند . زمين حره است ، آتشفشانی و در مقام تشبيه مانند جگر
گوسفند .
در اين مواقع پيغمبر اكرم تصميم خود را به كسی نمیگفت مگر موارد خاص
. در جنگ بدر افشاء كرد . يكی از مسلمين ضعيف الايمان تصميم پيغمبر و
مسلمين به جنگ با قريش را به آنها خبر داد . زن و بچه و مال او نزد
آنها بود و خيال میكرد اگر بگويد ، مال و عيال او را حفظ كرده برايش
نگهداری مینمايند . آيه ، خطاب كلی است ولی نظر به يك شخص معين است
: « يا ايها الذين آمنوا لا تخونوا الله و الرسول ». حضرت امير در نامه
به يكی از حكام میفرمايد : « ان اعظم الخيانه خيانه الامه و افظع الغش
غش الائمه » ( 1 ) بزرگترين خيانتها خيانت به اجتماع است نه فرد . شما
خدای نخواسته اگر به مال كسی كه نزد شما است يا ناموس او خيانت كنيد
خيانت به يك فرد كردهايد به طور مستقيم ، و به يك اجتماع به طور
غيرمستقيم . خيانت ، جاسوسی ، خيانت به اجتماع است ، و فظيعترين و
شنيعترين خيانتها اين است كه كسی با پيشوايان مسلمين به غش رفتار كند .
مانند اينكه در كشتی ، كسی ناخدا را كه در نهايت صدق نيت كشتی را به
ساحل نجات میبرد گمراه كند . در اين صورت خيانت به ناخدا خيانت به
تمام ساكنين كشتی است .
از اين آيه انسان میفهمد كه قرآن چقدر به مسائل اجتماعی اهميت میدهد .
« و اعلموا انما اموالكم و اولادكم فتنه و ان الله عنده اجر عظيم » .
بدانيد ثروت و فرزندان ، برای شما فتنه يعنی مايه آزمايش هستند . ( چون خيانت آن شخص به خاطر مال و زن و بچهاش بود ) . فتنه در
قرآن يعنی آزمايش . بدانيد همين مال و ثروت وسيله آزمايشند . يعنی هم
شما زن و بچه نباشد . اينجاست كه مسأله آخرت پيش میآيد . شما نبايد به
اينها به عنوان ايدهآ ل نگاه كنيد بلكه اينها وسيله هستند .
« يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا و يكفر عنكم
سيئاتكم و يغفر لكم و الله ذو الفضل العظيم ». " تقوا " از ماده "
وقی " به معنی خود نگهداری است ، اين كه انسان در يك حالی باشد كه
بتواند خود را نگهداری كند . تقوای الهی نگهداری خود است از آنچه بد
است ، برای خدا .
قرآن میگويد اگر متقی واقعی باشيد دو اثر دارد . يكی اينكه گشايش در
كار به وجود میآيد در اثر تاثير معنوی آن . واقعا اگر كسی پاك و باتقوا
زندگی كند ، يك سلسله گرهها برايش پيش نمیآيد ، و اگر پيش بيايد حل
میشود . خاصيت دوم تقوا اين است كه بر روشن بينی میافزايد . ابتدا به
نظر مشكل میآيد . روشن بينی چه ارتباطی دارد به تقوا ؟ ! بستگی دارد به
مغز و كار آن . تقوا چه تاثيری دارد در بينش ؟ ولی اين اشتباه است .
اگر انسان متقی باشد ، روشن بينتر است زيرا تقوا صفای روح میآورد ، تقوا
آن تيرگيهايی را كه باعث میشود انسان از روشنبينیهايی كه مخصوص خود
اوست استفاده نكند از بين میبرد .
چون غرض آمد هنر پوشيده شد |
صد حجاب از دل به سوی ديده شد |
شما اگر نسبت به موضوعی تعصب بورزيد نمیتوانيد آن را آن طوری كه هست
بگيريد . تقوا گرد و غبار تعصب را پاك میكند ، كينه توزی را فرو مینشاند ، در نتيجه عقل ، آزاد فكر میكند . سعدی میگويد
:
حقيقت سرائی است آراسته |
هوا و هوس گرد برخاسته |
نبينی كه هر جا كه برخاست گرد |
نبيند نظر گر چه بينا است مرد |
تو را تا دلت باشد از حرص باز |
نيايد به گوش دل از غيب راز |
در اين زمينه دو جمله از حضرت امير (ع) است كه عالی است و مطلب را
میشكافد :
1 - « اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع » ( 1 ) . " مصرع " به
معنی خوابگاه و محلی است كه انسان به زمين میخورد . ( مثلا محلی كه پشت
پهلوان به خاك رسيده است " مصرع " است ) . بيشترين نقطههايی كه
پهلوان عقل به زمين میخورد آن جايی است كه برق طمع در دل پيدا میشود .
2 - « عجب المرء بنفسه احد حساد عقله » ( 2 ) خوش آمد انسان از خود ،
خودپسندی يكی از حاسدان عقل است . حسود دشمن است با محسود و میخواهد او
را زمين بزند و نابود كند . عجب میخواهد عقل را از مقام خودش ساقط كند
. چرا تقوا بينش را میافزايد ؟ زيرا تقوا كه آمد ، طمع نيست ، عجب
نيست ، هوا و هوس نيست ، گرد و غبار نيست ، روشنايی است . در فضا
اگر مه يا دود بيايد ، از يك متری اشياء را نمیبينيم . تقوا صفا است ،
صاف بودن فضای روح است .
پاورقی :
1 - ما امسال مشرف شديم به حج . گفتيم يكی از سنتها اين است كه آثار
پيغمبر را ببينند . خواستيم " خيبر " را كه در شمال مدينه است ببينيم
. ( ما ايرانيها كه معمولا با اتومبيل كمتر اتفاق میافتد از آن طرف برويم
، شمال مدينه را نمیبينيم ) . ماشين سواری گرفتيم به قصد ديدن خيبر و
تبوك . از مدينه تا تبوك صد فرسخ است و من تعجب كردم كه چه تصميم
مهمی بوده [ حركت دادن ] جيش العسره [ لشكر مشقت ] به طرف تبوك ، كه
به علل خاصی مثل كمبود آذوقه ، گرمای شديد فصل خرماپزان ، اين لشكر به
اين نام خوانده شد .
1 - نهج البلاغه ، نامه . 26
1 - نهج البلاغه ، حكمت . 219
2 - نهج البلاغه ، حكمت . 212
موضوعات مرتبط: دین
جاء رجل الي الحسن عليهالسّلام يستشيره في تزويج ابنته، فقال: زوجها من رجل تقيّ فانّه ان احبّها اکرمها و ان ابغضها لم يظلمها.
مردي خدمت حضرت امام حسن عليهالسّلام رسيد تا درباره تزويج دخترش مشورت کند، حضرت فرمود: به مرد باتقوا او را شوهر بده زيرا اگر او را دوست بدارد، احسان و اکرامش ميکند و اگر دوستش نداشته باشد، به او ظلم نخواهد کرد.
(مکارم الاخلاق، ص 222)
(رساله عمليّه، احکام عقد دائم)
حقّ زن بر مرد
رسول گرامي اسلام صلّيالله عليه وآله فرمود:
حقّ المراة علي زوجها ان يسدّ جوعتها، و يستر عورتها، و لا يقبح لها وجهاً. 1
حقّ زن بر شوهر اين است که او را گرسنه نگذارد، و بدنش را بپوشاند، و هيچگاه با او بد رفتاري نکند.
اظهار محبّت نسبت به همسر
پيامبر مکرّم اسلام صلّيالله عليه وآله فرمود:
قول الرّجل للمراة انّي احبّک لا يذهب من قلبها ابداً. 2
شوهري که به همسرش بگويد دوستت دارم، اين سخن هميشه در دل زن خواهد ماند.
يک دستور اخلاقي در روز جمعه
حضرت عليعليهالسّلام فرمود:
اطرفوا اهاليکم في کلّ جمعة بشيء من الفا کهة کي يفرحوا بالجمعة. 3
براي اهل و عيال خود در هر روز جمعه مقداري ميوه تازه ببريد تا از روز جمعه خشنود شوند.
سفارش نسبت به خانواده
پيامبر بزرگوار اسلام صلّيالله عليه وآله ميفرمايد:
خيرکم خيرکم لا هله، و انا خيرکم لا هلي. 4
برترين شما کسي است که نسبت به اهل خود نيکوتر باشد، و من از همه شما نسبت به اهل خودم بهترم.
مرد جهنّمي
پيامبر گرامي اسلام صلّيالله عليه وآله فرمود:
من اضرّ بامراة تفتدي نفسها لم يرضالله له بعقوبة دون النّار. 5
هر مردي که همسرش را آزار دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را آزاد کند، خداوند به کمتر از جهنّم براي او راضي نخواهد شد.
غيرت بيجا
عليعليهالسّلام فرمود:
ايّاک و التّغاير في غير موضع الغيرة فانّ ذلک يدعو الصّحية منهنّ الي السّقم. 7
بپرهيزد از غيرت بيجا (سختگيرهاي نامعقول و احياناً متّهم کردن همسر)، زيرا اين کار زن پاکدامن را به آلودگي گرايش ميدهد.
همسر خود را نزنيد
نبي مکّرم اسلام صلّيالله عليه وآله ميفرمايد:
من ضرب امراة بغير حقّ فانا خصمه يوم القيامة. لا تضربوا نسائکم، فمن ضربها بغير حقّ فقد عصي الله و رسوله. 7
هر کس عيال خود را بدون هيچ حقّي بزند من در روز قيامت دشمن اويم. نزنيد زنهاي خود را، که هر کس بيحقّ آنها را بزند از فرمان خدا و رسول سرپيچي کرده است.
عذاب دست دادن نامحرم
امام صادق عليهالسّلام فرمود:
من صافح امراة تحرم عليه فقد باء بسخط من الله عزّ و جلّ. 8
هر که با زن نامحرم دست دهد خشم خداي عزّ و جل را براي خود فراهم آورده است.
مرد صبور
پيامبر گرامي اسلام صلّيالله عليه وآله فرمود:
من صبر علي خلق امراة سيّئة الخلق و احتسب في ذلک الاجر اعطاهالله ثواب الشّاکرين. 9
هر مردي که اخلاق بد همسر خود را به خاطر پاداش آن تحمّل کند، خداوند پاداش شاکران را بدو عطا کند.
نيکي به خانواده عمر را زياد ميکند
امام صادق عليهالسّلام فرمود:
من حسن برّه باهله زادالله في عمره. 10
هر کس به خانواده خود نيکي کند خداوند عمر او را زياد ميکند.
بهترين مردان
فاطمه زهرا سلامالله عليها فرمود:
خيار کم الينکم منا کبة و اکرمهم لنسائهم. 11
بهترين افراد شما نرم خوترين شمايند، و آنها کساني هستند که بيشتر به زنانشان احترام ميگذارند.
زنان، صاحبان بيشترين خوبي
امام صادق عليهالسّلام فرمود:
اکثرا الخير في النّساء.12
بيشترين خير در زنان است.
مردي که در حقّ خانواده خود کوتاهي کند
رسول اکرم صلّيالله عليه وآله فرمود:
ملعون ملعون من ضيّع من يعول.13
ملعون است، ملعون است کسي که درباره افراد تحت نظر خود کوتاهي کند.
مرد نبايد بر خانواده خود سخت بگيرد
امام رضا عليهالسّلام فرمود:
ينبغي للرّجال ان يوسّع علي عياله لئلّا يتمنّوا
موته. 14
سزاوار است براي مرد که بر زن و فرزند خود توسعه دهد (سخت نگيرد) تا مر گ او را از خدا نخواهند.
حديث ديگر
رسول خدا صلّيالله عليه وآله ميفرمايد:
ليس منّا من وسع عليه ثمّ قتر علي عياله.15
کسي که خداوند به او وسعت زندگي داده ولي او به خانواده خويش سخت ميگيرد با ما بستگي روحاني و معنوي ندارد.
سه خصلتي که مرد در خانه به آنها نياز دارد
امام صادق عليهالسّلام فرمود:
انّ المرء يحتاج في منزله و عياله الي ثلاث خلال يتکلفها و ان لم يکن في طبعه ذلک: معاشرة جميلة، وسعة بتقدير، و غيرة بتحصّن. 16
هر مردي در منزل خود نسبت به عيال و خانوادهاش به سه خصلت احتياج دارد: معاشرت خوب، وسعت در زندگي، و غيرت بر حفاظت آنها.
سلام دادن به اهل خانه
حضرت رسول اکرم صلّيالله عليه وآله فرمود:
سلّم علي اهل بيتک يکثر خير بيتک. 17
بر اهل خانهات سلام بگو تا برکت و خير خانهات زياد گردد.
مردي که لقمه در دهان همسرش بگذارد
پيامبر گرامي اسلام صلّيالله عليه و آله فرموده است:
و انّ الرّجل ليوجر في رفع اللقمة الي فم امرأته. 18
مرد اگر لقمه به دهان همسر خويش گذارد براي او ثواب دارد.
ثواب خدمت به همسر
رسول خدا صلّيالله عليه وآله به علي عليهالسّلام فرمود:
خدمة العيال کفّارة للکبائر و تطفي غضب الرّبّ و مهور حور العين و تزيد في الحسنات و الدّرجات.19
خدمتگزار همسر بودن گناهان بزرگ را ميپوشاند و غضب خدا را خاموش ميکند و مهريه حورالعين است و بر حسنات و نيکي ميافزايد و درجات را بالا ميبرد.
زن را به خاطر زيبايي و مال نگيريد
حضرت رسول اکرم صلّيالله عليه وآله ميفرمايد:
لا تنکح المراة لجما لها فلعل جما لها يرديها و لا لما لها فلعلّ ما لها يطغيها و انکح المراة لدينها.20
زن را براي زيباييش به همسري مگيريد، زيرا ممکن است جمال و زيبايي زن باعث پستي و سقوط اخلاقيش شود. همچنين به انگيزه مالش با او ازدواج نکنيد، زيرا مال ميتواند مايه طغيان او گردد، بلکه به سرمايه دينش متوجّه باشيد و با زن با ايمان ازدواج کنيد.
پانوشتها:
1- بحارالانوار، ج103، ص 254.
2- وسائل الشّيعه، ج14، ص 10.
3- بحارالانوار، ج101، ص73.
4- وسائل الشّيعه، ج14، ص 122.
5- همان مأخذ، ص 6
6- همان مأخذ، ص175.
7- ارشاد القلوب، ص 291.
8- وسائل الشّيعه، ج14، ص142
9- همان مأخذ، ص 124.
10- وسال الشّيعه، ج1، ص39.
11- فاطمه الزّهراء، ص 267.
12- وسائل الشّيعه، ج14، ص11.
13- همان مأخذ، ص 122.
14- جامعالسّعادات، ص 706.
15- مستدرک، ج2، ص643.
16- بحارالانوار، ج78، ص236.
17- اثناعشريّه، باب اوّل، فصل چهارم.
18- جامع السّعادات، ج2، ص139.
19- همان مأخذ، ج2، ص143.
20- محجّة البضاء، ج37، ص85
موضوعات مرتبط: دین
پيامبر گرامي اسلام صلّيالله عليه وآله ميفرمايد:
من سعادت المرء الزّوجة الصّالحة.
يکي از عوامل سعادت انسان همسر شايسته است.
(وسائل الشّيعه، ج14، ص23)
مسأله: زني که عقد دائم شده حرام است بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود هر چند با حقّ شوهر منافات نداشته باشد، و بايد خود را براي لذّتهاي جنسي هر وقت که او ميخواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعي از نزديکي کردن او جلوگيري نکند. و تهيّه غذا و لباس و منزل زن و تهيّه احتياجاتش مادامي که به وظيفهاش عمل مينمايد بر شوهر واجب است و اگر تهيّه نکند، چه توانايي داشته باشد يا نداشته باشد، مديون زن است.
(رساله عمليّه، احکام عقد دائم)
حقّ مرد بر زن
امام باقر عليهالسّلام فرمود: زني به خدمت رسول خدا صلّيالله عليه وآله شرفياب شد و عرض کرد حقّ شوهر بر زن چيست؟ حضرت فرمود:
تطيعه و لا تعصيه، و لا تصدّق من بيتها شيئاً الّا باذنه، و لا تصوم تطوّعاً الّا باذنه، و لا تمنعه نفسها و ان کانت علي ظهر قفت، و لا تخرج من بيتها الّا باذنه، فان خرجت بغير اذنه لعنتها ملائکة السّماء و ملائکة الارض و ملائکة الغضب و ملائکة الرّحمة حتّي ترجع الي بيتها. 1
زن بايد که فرمانبردار شوهر باشد و از او نافرماني نکند، از متاع خانه چيزي بدون اجازه شوهر صدقه ندهد، روزه مستحبّي نگيرد مگر به اذن شوهر، او را از خود منع نکند اگر چه بر جهاز شتر باشد، و بدون اذن شوهر از خانه بيرون نرود، که اگر بدون اذن او بيرون رود فرشتگان زمين و آسمان و فرشتگان رحمت و عذاب او را لعنت کنند تا به خانهاش باز گردد.
حديث ديگر
رسول اکرم صلّيالله عليه وآله فرمود:
حقّ الرّجل علي المراة انارة السّراج و اصلاح الطّعام و ان تستقبله عند باب بيتها فترحّب و ان تقدّم اليه الطّست و المنديل و ان توضّاه و ان لا تمنعه نفسها الّا من علّة. 2¬
جهاد زن
اما م هفتم فرمود:
جهاد المراة حسن التّبعلّ. 3
جهاد زن به نيکو شوهرداري است (زيرا زندگي و سامان دادن به آن و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مادّي و معنوي کمتر از جهاد نيست).
رضايت شوهر
پيامبر گرامي اسلام صلّيالله عليه وآله فرمرد:
ويل لامراة اغضبت زوجها، و طوبي لامراة رضي عنها زوجها. 4
واي بر زني که شوهر خويش را به خشم آورد، و خوشا به حال زني که شوهرش از وي خشنود باشد.
زني که از رختخواب شوهر جدا بخوابد
رسول اکرم صلّيالله عليه وآله فرمود:
اذا با تت المراة هاجرة فراش زوجها لعنتها الملائکة حتّي تصبح. 5
زني که دور از بستر شوهرش شب را به روز آورد فرشتگان تا صبح او را لعنت ميکنند.
پاداش زن صبور
نبيّ مکرّم اسلام صلّيالله عليه وآله ميفرمايد:
من صبر علي سوء خلق زوجها اعطاها مثل ثواب آسية بنت مزاحم.6
هر زني که بر بداخلاقي شوهرش صبر کند خداوند مانند پاداش آسيه دختر مزاحم به او عطا نمايد.7
زني که شوهر از او راضي باشد
رسول خدا صلّيالله عليه وآله فرمود:
ايّما امراة ماتت و زوجها عنها راض دخلت الجنّة. 8
هر زني که بميرد و شوهرش از او راضي باشد به بهشت ميرود.
زن و بوي خوش براي شوهر
علي عليهالسّلام فرمود:
لتطيّب المراة المسلمة لزوجها. 12
زن مسلمان بايد خود را براي شوهرش خوشبو کند.
حديث ديگر
امام صادق عليهالسّلام فرمود:
ايّما امراة تطيّبت لغير زوجها لم يقبلالله منها صلوة حتّي تغتسل من طيبها لغسلها من جنابتها.10
هر زني که براي غيرشوهر خود را خوشبو نمايد خداوند هيچ نمازي از او قبول نکند تا اينکه از اين خوشبو کردن غسل کند همچنان که از جنابت غسل کند.
زينت زن براي شوهر
پيامبر گرامي اسلام صلّيالله عليه وآله فرمود:
عليها ان تتطيّب با طيب طيبها و تلبس احسن ثيابها و تزيّن با حسن زينتها و تعرض نفسها عليه غدوة و عشيّة. 11
بر زن لازم است که بهترين عطر خود را به کار برد و بهترين لباس را بپوشد و به زيباترين شکل زينت کند و خود را صبح و شام بر شوهرش عرضه نمايد.
سفارش ديگر به زنان
امام باقر عليهالسّلام فرمود:
لا ينبغي للمراة ان تعطّل نفسها و ان تعلّق في عنقها قلادة. 12
شايسته نيست زن خود را رها کند و زينت نکند گر چه با يک گردنبند باشد.
همنشيني با فاطمه زهرا(س)
رسول خدا صلّيالله عليه وآله فرمود:
ثلاث من النّساء يرفع الله عنهنّ عذاب القبر و يکون محشر هنّ مع فاطمة بنت محمّد (صلّيالله عليه وآله): امراة صبرت علي غيرة زوجها، و امراة صبرت علي سوء خلق زوجها، و امراة وهبت صداقها لزوجها يعطي الله کلّ واحدة منهنّ ثواب الف شهيد و يکتب لکلّ واحدة منهنّ عبادة سنة. 13
خداوند از سه گروه از زنان عذاب قبر را برميدارد و رستاخيزشان با فاطمه دختر محمّد (صلّيالله عليه وآله) خواهد بود: زني که بر غيرت شوهرش صبر کند، زني که بر بداخلاقي شوهرش صبر کند، و زني که مهرش را به همسرش ببخشد. خداوند به هر يک از آنان ثواب هزار شهيد عطا ميکند و نيز براي هر يک از آنان پاداش يک سال عبادت مينويسد.
نگاه زن به مرد نامحرم
حضرت رسول اکرم صلّيالله عليه وآله ميفرمايد:
اشتدّ غضب الله علي امراة ذات بعل ملات عينها من غير زوجها.14
خشم خدا شديد است بر آن زن شوهرداري که چشم خويش را با نگاه به اجانب پر کند.
زناني که از هر در بهشت بخواهند، وارد ميشوند
پيامبر بزرگوار اسلام صلّيالله عليه وآله فرموده است:
اذا صلّت المراة خمسها و صامت شهرها و احصنت فرجها و اطاعت بعلها فلتد خل من ايّ ابواب الجنّة شاءت. 15
وقتي که زني نماز پنجگانهاش را بخواند و ماه رمضان را روزه بگيرد و دامن خود را حفظ کند و از شوهر خويش اطاعت نمايد، از هر دري از درهاي بهشت که بخواهد، وارد ميشود.
خير دنيا و آخرت براي مرد
رسول گرامي خدا صلّيالله عليه وآله از خداوند عزّ و جل نقل ميکند که ميفرمايد:
اذا اردت ان اجمع للمسلم خير الدّنيا و خير الاخرة جعلت له قلباً خاشعاً و لساناً ذاکراً و جسداً علي البلاء صابراً و زوجة مومنة تسرّه اذا نظر اليها و تحفظه اذا غاب عنها في نفسها و ماله. 16
وقتي بخواهم خير دنيا و آخرت را براي مرد مسلماني گرد آورم [چهار چيز به او ميدهم]:
1- دلي متواضع و با پروا.
2- زباني که ذکر گويد.
3- بدني که بر بلا صبر و استقامت کند.
4- زن با ايماني که چون به او نگاه کند خوشحال و شاد شود و در نبودن شوهر، عفيف و در اموال او امين باشد.
پانوشتها:
1- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص 276.
2- نظام خانواده در اسلام، ص 383.
3- وسائل الشّيعه، ج14، ص116.
4-همان مأخذ، ص141
5- نهجالفصاحه، شماره 187.
6- بحارالانوار، ج100، ص247.
7- اسيه همسر فرعون بود که به حضرت موسي ايمان آورد و زير شکنجههاي هولناک شوهرش جان داد.
8- نهج الفصاحه، شماره 1022
9- بحار الانوار، ج100، ص245.
10- وسائل الشّيعه، ج14، ص114.
11- همان مأخذ، ص113.
12- همان مأخذ، ص118.
13- وسائل الشّيعه، ج21، ص285 به نقل از صحيفه رستگاري.
14- بحارالانوار، ج101، ص39.
15- مکارم الاخلاق، باب 8، فصل 2.
16- وسايل الشّيعه، ج 14، ص23.
موضوعات مرتبط: دین
نکته جالبی که آقای متیوز بدان توجه میدهد این است که: در واقع مقصود اصلی ایمان فقط پایین آوردن فشار خون یا افزودن چند لحظه یا چند ماه به طول زندگی نیست، بلکه مقصود جستجوی حقیقت و پیدا کردن خداوند است
سوال فوق را آقای دیل متیوز(۱]Dale Matthews[ ) مطرح کرده است و میگوید: «خانمی پر نشاط - و ناراحت - با تبسمی فریبنده و شوخ طبعیای گزنده و مبتلا به درد لاعلاج آرتروز به مطب من آمد. در هر ملاقات وی شرح مستوفی و ملالآوری از درد غیرقابل علاج خود میداد! او همه انواع مسکنها را امتحان کرده بود، بدون آنکه توفیقی به دست آورد. یک روز در حالت نومیدی از او پرسیدم: آیا چیزی هست که به شما کمک کند؟ او فریاد برآورد که: ایمان و دعا! و همراهی با گروه آوازخوان در کلیسا!
آقای متیوز با شگفتی میپرسد: ایمان، دعا... و آواز خواندن؟ آیا اینها در کتاب مرجع پزشکان Physician[خ]s Desk Reference فهرست شده است؟
جالب است بدانیم که امروزه تاثیرات طبی ایمان تنها موضوعی مربوط به ایمان نیست، بلکه موضوعی علمی نیز هست! و جالبتر اینکه بیش از سیصد تحقیق علمی درباره ارزش طبی فرایض دینی نوشته شده است. محققان میگویند: شرکت در مراسم عبادت، دعا، مطالعه کتابهای مقدس و حضور فعال در انجمنهای روحانی و معنوی منافع طبی فراوانی را به دنبال دارند؛ از قبیل: پیشگیری و درمان بیماریهای روانی همچون افسردگی، خودکشی و اضطراب - درمان بیماریهای طبی و جراحی همانند بیماریهای قلبی، سرطان، بیماریهای ناشی از تماس جنسی - درمان اعتیاد، کاهش درد و ناتوانی و افزایش طول عمر. محققان معتقدند معالجات روحانی نظیر دعا و روان درمانی مبتنی بر دین، بهبودی را بسیار تسریع میکند و نیز انجام فرایض دینی موجب احساس معنا، هدفداری و امید در زندگی انسان میشوند.
آقای متیوز اضافه میکند: در واقع پیوند بین دین و پزشکی کاملا قدیمی است. از آغاز تاریخ مکتوب، این جفت سنت شفابخش در درمان بیماران شرکت داشتهاند و با هم زمین مقدس شفابخشی را شخم زدهاند... وقت آن رسیده است که این دو سنت شفابخشی که مدتها از هم جدا شده بودند به هم بپیوندند، نه اینکه به طرف هم شمشیر بکشند... منافع اثباتشده عقاید و اعمال دینی برای سلامتی انسانها و علایق معنوی شکوفای بیماران، ما را مجبور میکند که موضوعات ایمانی را با بیماران خود مطرح کنیم. همه متخصصان پزشکی تاثیر پزشکی ایمان را میتوانند بیاموزند و تشخیص دهند و در اوقات مناسب، به کارگیری عقاید و آداب معنوی و روحانی را تشویق کنند. دعا کردن برای بیماران یا با بیماران - بسته به عقاید و امیال هم بیمار و هم پزشک - در بعضی موارد میتواند کاری معنادار و با ارزش باشد... ما هم به دعا نیاز داریم و هم به دارو... هم به ایمان و هم به پزشکی!
نکته جالبی که آقای متیوز بدان توجه میدهد این است که: در واقع مقصود اصلی ایمان فقط پایین آوردن فشار خون یا افزودن چند لحظه یا چند ماه به طول زندگی نیست، بلکه مقصود جستجوی حقیقت و پیدا کردن خداوند است. وی میگوید: عقیده دارم که پزشکان میتوانند - و باید - بیماران را تشویق کنند که فعالیتهای دینی مستقل و درست را ادامه داده و یا در نظر بگیرند. شاید پزشکان قرن بیست و یکم به کشیشان [روحانیان] ملحق شوند و تلفیق جدیدی از شیوه درمان پزشکی مبتنی بر علم و دین را بسط دهند تا به اشخاصی که رنج برده و از ما کمک میطلبند، کمک کنند.ای همه فرهیختگان و حکیمان و نخبگان! بیایید در این عصر اضطراب و تشویش و دغدغه دست به دست هم دهیم و پایههای اخلاق، معنویت، دین و ایمان مذهبی را در عمق جان آدمیان محکم سازیم که: «الا بذکرالله تطمئن القلوب» (رعد: ۲۸)؛ همانا آگاه باشید: تنها با یاد خداست که قلبها آرامش مییابند!
موضوعات مرتبط: دین