آرامگاه استر و مردخای

آرامگاه استر و مردخای از مهمترین زیارتگاههای یهودیان در جهان است. این آرامگاه از دیگر مکان های تاریخی همدان به شمار میرود که به ثبت ملی رسیده است. بنای فعلی این آرامگاه در قرن هفتم هجری بر روی بنای قدیمی ساختمانی که متعلق به قرن سوم هجری بوده، بنا شده است. به همین دلیل معماری این بنای تاریخی به سبک بناهای اسلامی است. در این آرامگاه یک جلد کتاب تورات با قدمت بالا بر روی پوست آهو کشف شده است که هماکنون در سازمان میراث فرهنگی همدان نگهداری میشود.
استر کیست؟
خشایارشاه با دختری از یهود به نام استر، که خواهرزاده یکی از درباریان یعنی مردخای بود ، ازدواج میکند . درحقیقت استر (Esther) ملکه یهودی پادشاه هخامنشی بوده است . نام اصلی او هدسه بوده ، اما چون به طرز غیرقابل باوری زیبا و خوش چهره بوده ، نام استر یعنی ستاره را بر او گذاشتهاند . تا یک هزار و ۵۰۰ سال پس از مرگ استر ، بسیاری بر این باور بودهاند که این ملکه یهودی در این مکان دفن شده است.
جالب است بدانید که در تورات نقل شده است که استر و مردخای ۷۷ هزار ایرانی را در تاریخ ۱۰ الی ۱۲ فروردین به قتل رساندهاند چراکه آن افراد با یهودیان مشکل داشتهاند . به همین دلیل مردم در روز ۱۳ فرودین ( ۱۳ بدر ) از خانههای خود گریختهاند تا از این قتلعام نجات پیدا کنند.
همیشه برای شخص بنده این سوال وجود داشته و داره که این بنا چطوری سالم مونده
البته از یه جهاتی خدا رو شکر چون وسیله ای است برای تهدید صهیونیست ها
اما بعد از اینکه ایرانیها در قرون جدید متوجه جنایت استر شدند ،
چطور این بنا سالم و دست نخوره باقی ماند؟ !!!!!!
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: استر و مردخای , بنای تاریخی , جنایت یهود , صهیونیست
شرکت فیس بوک که دم از آزادی بیان و فضای باز تبادل اطلاعات
در بستر پلتفرم های خود میزد با از دسترس خارج کردن پیج اینستاگرامی
قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل نشان داد که فضای باز اطلاعات و فعالیت برای همه ،
صرفا شعاری است که فقط برای دوستان اسراییل صدق میکند و نه برای همه ...
این اقدام اینستاگرام در غیر فعال کردن اکانت قرارگاه کمیل
در حالی صورت گرفته که سابقا هیچ گونه هشداری
در خصوص محتوای مورد استفاده در صفحه به ادمین داده نشده است
موضوعات مرتبط: صهیونیست ، جبهه مبارزه با فساد ، فرقه ها
برچسبها: قرارگاه , کمیل , قرارگاه کمیل , ضد صهیونیستی
ماجرای کانال کمیل و شهادت مظلومانه تعدادی از رزمنده های گردان کمیل در عملیات والفجر مقدماتی را خیلی ها شنیده اند ولی خود گردان، عملکردش در دوران دفاع مقدس و بچه های با صفای آن ناشنیده، غریب و گمنام هستند.
این کتاب تلاشی است برای معرفی گردان خط شکن "کمیل بن زیاد" لشکر 27 محمد رسول الله (ص) که در عملیات های متعددی حماسه آفرینی کرد.
موضوعات مرتبط: معرفی کتاب ، درباره کمیل
برچسبها: کمیل هنوز زنده است , معرفی کتاب , گردان کمیل , قرارگاه کمیل
نام کتاب : زنده باد کمیل
نویسنده : محسن مطلق
ناشر : حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
کتاب " زنده باد کمیل "
خاطرات محسن مطلق در زمان جنگ ایران و عراق از گردان کمیل است. حضور نویسنده کتاب در جمع رزمندگان گردان کمیل در سالهای آغازین جنگ و مشاهده خصوصیات و ویژگیهای رزمندگان این گردان، وی را بر آن داشته است تا مشاهدات خود را به رشته تحریر درآورد.
در این کتاب از صمیمیت و اخلاص، نیایشها و مناجات شبانه، دلاوریها و ایثارها، مأموریت رفتنها و برگشتنها، آموزشها، شوخیها و خندهها، ضجه زدنها و توسلها، پرپرشدن و به دیدار حق شتافتن افراد گردان، همچنین اقامت در اردوگاه کرخه، اردوگاه کارون، بهمن شیر، سنگر و چادرها و حتی از نخلستانها نیز صحبت شده است.
محسن مطلق در سراسر کتاب از حضور و مشاهدات خود در گردان کمیل میگوید و در آخر هم از دلتنگیهای خود برای پیوستن به همرزمان و دوستانش مینویسد . کتاب زنده باد کمیل دارای نثری ساده و صمیمی است که بخشی از واقعیتهای دوران دفاع مقدس را نشان میدهد.
استفاده از طنز و شوخیهای رزمندگان به عنوان یکی از نقاط عطف -سبب جذابیت این اثر شده است.این کتاب، 3 سال پس از پایان جنگ در سال 1370 نگارش و پس از آن چندین بار تجدید چاپ شده است.
از دستاوردهای کتاب زنده باد کمیل، کسب رتبه دوم در بخش خاطرات جایزه ۲۰ سال ادبیات پایداری در سال 1379 میباشد. همچنین "اریک بوتل" محقق فرانسوی بعد از ترجمه این کتاب به زبان فرانسه، پایاننامه ۱۰۰۰ صفحهای مقطع دکتری خود را در رشته جامعهشناسی با عنوان زنده باد کمیل درباره این کتاب ۱۲۰ صفحهای نوشته و شرح و تفسیر کرده است.
محسن مطلق در سال ۱۳۴۸ در تهران به دنیا آمده است. وی در سن چهارده سالگی برای اولین بار به جبهههای جنگ رفت و تحتتأثیر آن فضا تا پایان جنگ در جبهه ماند. کتاب زنده باد کمیل، اولین کتاب مطلق درباره جنگ و دفاع مقدس است.
مقام معظم رهبری بر کتاب زنده باد کمیل یاداشتی بدین شرح داشتهاند :
« از این نوشته عطر اخلاص به مشام میرسد و چه زیباست که روایت صحنههایی که از اخلاص و ایثار سرشار است نیز از سر اخلاص باشد .. خوشا به حال این جوانان نورانی که در یکی از استثناییترین فرصتهای الهی در تاریخ، بیشترین بهره را بردند و به مدد اراده و ایمان و فداکاری، به مدارج عالی انسانی رسیدند. این کتاب همچنین به خاطر شیرینی زبان روایتش و طنزی که در خیلی جاها نمک نوشته کرده است ، از بعضی دیگر از خاطرههای مکتوب ، خواندنیتر است ؛ باید ترجمه شود . »
موضوعات مرتبط: داستان ، خاطرات ، معرفی کتاب ، درباره کمیل
برچسبها: زنده باد کمیل , کتاب , معرفی کتاب , قرارگاه کمیل
به هر حال آن روزها يكي پس از ديگري ميگذشت تا اين كه خبر رسيد خط را تحويل ارتش خواهيم داد. صبح آخرين روز اقامت ما در خط فرا رسيد. من هم كه تازه از پست نگهباني بر گشته بودم وسائلم را سريع جمع و جور كرده با بچهها مهياي حركت شديم، بعد از نماز صبح و زيارت عاشورا، بچهها حال عجيبي داشتند. با اين كه مدت زيادي توي خط نبوديم، بچهها انس و الفت خاصي با منطقه گرفته بودند. به همين جهت دل كندن از آنجا برايشان مشكل بود. دقايق آخري كه در خط بوديم، عراق شروع به ريختن آتش سنگيني كرد كه در اين بين دو تا از بچههاي كم سن و سال و با صفاي گروهان به سوي معبود پر كشيدند.
با علي گو ز ياران كميل
نام گردان كميل ابن زياد نرود تا ابد از خاطرو ياد
خاطراتش چو قرين باغم شد بر دل سوختگان مرهم شد
يادم از خاطره ياران بود از شهيدان و سبكبالان بود
آنطرف بود عزيزي به سجود پشت سر داده خيالات وجود
اين طرف از سر شب تا به سحر رنجه با ياد خدا برده به سر
سوره واقعه از بر كرديم يادي از زندي و ديگر كرديم
آري آن دامن پر مهر و صفا موسوي عاشق شبهاي دعا
الغرض يار به ياري بايد جنگ با ظلم تباهي بايد
همه اسرار شهادت آموخت هر كه از عشق رخ جانان سوخت
با علي گو زياران كميل ما همه بنده اويئم به ميل
موضوعات مرتبط: درباره کمیل
برچسبها: گردان کمیل , قرارگاه کمیل , کمیل , حنظله
از یکی از مسئولین اطلاعات پرسیدم "یعنی چی گردانها محاصره شدن آخه عراق که جلو نیومده اونها هم که توی کانال سوم (کمیل) و دوم (حنظله) هستن".
اون فرمانده هم جواب داد "کانال سومی که ما تو شناسایی دیده بودیم با این کانال فرق داره، و این کانال و چند کانال فرعی دیگه رو عراق ظرف همین دو سه روز درست کرده. این کانال درست به موازات خط مرزی بود ولی کوچکتر و پر از موانع.
گردانهای خط شکن برای اینکه زیر آتیش نباشن رفتن داخل کانال. با روشن شدن هوا تانکهای عراقی هم جلو اومدن و دو طرف کانال رو بستن... عراق هم همینطور داره رو سر اونها آتیش میریزه.
میدونی عراق شانزده نوع مانع سر راه بچه ها چیده بود... میدونی عمق موانع نزدیک چهار کیلومتر بوده... میدونی منافقین تمام اطلاعات این عملیات رو به عراقی ها داده بودن..."
خیلی حالم گرفته شد... با بغض گفتم "حالا باید چیکار کنیم؟" گفت "اگه بچه ها بتونن مقاومت کنن یه مرحله دیگه از عملیات رو انجام می دیم و اونها رو میاریم عقب"
در همین حین بیسیم چی مقر گفت "از گردان های محاصره شده خبر اومده"
همه ساکت شدن... بیسیم چی گفت "میگه برادر یاری با برادر افشردی (شهید حسن باقری) دست داد" این خبر کوتاه یعنی فرمانده گردان حنظله به شهادت رسید...
عصر همان روز هم خبر رسید حاج حسینی (شهید علیرضا بنکدار) و محمود ثابت نیا، معاون و فرمانده گردان کمیل هم به شهادت رسیدند. توی قرارگاه بچه ها ناراحت بودند و حال عجیبی در آنجا حاکم بود...
بیستم بهمن ماه، بچه ها آماده حمله مجدد به منطقه فکه شدند. صبح، یکی از رفقا را دیدم که از قرارگاه می آمد پرسیدم "چه خبر؟" گفت "الان بیسیم چی گردان کمیل تماس گرفته بود و با حاج همت صحبت کرد و گفت: شارژ بیسیم داره تموم میشه، خیلی از بچه ها شهید شدن، برای ما دعا کنید، به امام هم سلام برسونید و بگید ما تا آخرین لحظه مقاومت می کنیم"
با دلی شکسته و ناراحت گفتم "وظیفه ما چیه؟ باید چیکار کنیم؟ گفت "توکل به خدا، برو آماده شو که امشب مرحله بعدی عملیات آغاز میشه"
غروب بود که بچه های توپخانه ارتش با دقت تمام خاکریزهای دشمن رو زیر آتش گرفتند و گردان ها بار دیگر حرکت خودشان را شروع کردند و تا نزدیکی کانال کمیل و حنظله پیش رفتند. تعداد کمی از بچه های محاصره شده توانستند در تاریکی شب از کانال عبور کنند و خودشان را به ما برسانند ولی این حمله هم ناموفق بود و به خط خودمان برگشتیم. در این حمله و با آتش خوب بچه ها بسیاری از ادوات زرهی دشمن منهدم شد.
صبح روز بیست و یکم بهمن هنوز صدای تیراندازی و شلیک های پراکنده از داخل کانال شنیده میشد، بخاطر همین مشخص بود که بچه های داخل کانال هنوز مقاومت می کنند، ولی نمیشد فهمید که پس از چهار روز با چه امکاناتی مشغول مقاومت هستند.
غروب امروز پایان عملیات اعلام شد و بقیه نیروها به عقب بازگشتند. یکی از بچه هایی که دیشب از کانال خارج شده بود را دیدم می گفت "نمیدونی چه وضعی داشتیم، آب و غذا که نبود مهمات هم که کم، اطراف کانال هم پر از انواع مین، ما هم هرچند دقیقه تیری شلیک میکردیم تا بدونن ما هنوز هستیم، عراقی ها هم مرتب با بلندگو اعلام می کردن تسلیم شوید"
لحظات غروب خورشید بسیار غمبار بود. روی بلندی رفتم و با دوربین نگاه میکردم. انفجارهای پراکنده هنوز در اطراف کانال دیده میشد. دوست صمیمی من ابراهیم آنجاست و من هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. آن شب را کمی استراحت کردم و فردا دوباره به خط بازگشتم.
عراقی ها به روز بیست و دوم بهمن خیلی حساس بودند لذا حجم آتش آنها بسیار زیاد شده بود به طوری که خاکریزهای اول ما هم از نیرو خالی شده بود و همه رفته بودند عقب. باخودم گفتم شاید عراق می خواهد پیشروی کند اما بعیده چون موانعی که به وجود آورده جلوی پیشروی خودش رو هم میگیره.
عصر بود که حجم آتش کم شد. با دوربین به نقطه ای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم. آنچه می دیدم باور نکردنی بود. از محل کانال سوم فقط دود بلند میشد و مرتب صدای انفجار می آمد. سریع رفتم پیش بچه های اطلاعات عملیات و گفتم " عراق داره کار کانال رو یه سره می کنه" اونها هم آمدند و با دوربین مشاهده کردند. فقط آتش و دود بود که دیده میشد اما من هنوز امید داشتم. باخودم گفتم ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، اما وقتی به یاد حرف هایش قبل از شروع عملیات افتادم دلم لرزید.
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 208
زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، شهدا ، درباره کمیل
برچسبها: گردان کمیل , قرارگاه کمیل , کمیل , حنظله
صبح روز شنبه 31 شهریور 1397، اهواز، مراسم رژه نیروهای مسلح... چند تروریست وابسته به گروهک تجزیه طلب موسوم به «الاحوازی» مردم بیدفاع اعم از زنان و کودکان و نیز نیروهای مسلح حاضر در مراسم را به طرزی ناجوانمردانه از پشت سر به رگبار میبندند و در ادامه ، خود توسط نیروهای امنیتی به هلاکت میرسند. آرامش به شهر برمیگردد.
اما قلب مادران و پدرانِ شهدای این حادثه تروریستی هیچ گاه آرام نخواهد شد.
آقا / خانم زرتشتیِ تندرو (و شاید زرتشتی نما)... با شما هستم.
آقا / خانم باستانگرای افراطی... شما هم گوش کنید.
یادتان میآید که شب و روز، شعار میدادید (و میدهید) که «عرب "هرچه باشد" به من دشمن است»؟
یادتان میآید که در 7 آبان، صدر تا ذیل عربها را به باد فحش میگرفتید و میگفتید
«هر چی بلاست از عربهاست»؟
به یاد نداریم که فقط عربهای آل سعود را به فحش بسته باشید!
نه خیر... به عرب توهین کردید و شعارهای نژادپرستانه سر دادید...
به عربهای سعودی گرفته تا عربهای سوری و عراقی و ایضاً عربهای ایران...
این شما بودید که در آتش خفتهی ناسیونالیسم عربی الاحوازی دمیدید.
این شما بودید که به شعارهای نابخردانه و خائنانه ، سبب شدید که احساسات خامِ چند جوان ناجوانمرد برانگیخته شود.
این شما زرتشتیانِ تندرو و باستانگرایان افراطی بودید که با خیانتهای خود سبب شُدید حس انتقامگیری در چند نادان ، برافروخته و جذب گروهکهای تروریستی شوند.
شما متهمید... نه فقط متهم ، بلکه مجرم هستید .
جرمتان، خیانت است. خیانت به ایران ، خیانت به انسانیت ، خیانت به دلهای پر از درد پدران و مادرانی که عزیزانشان را از دست دادند ...
خون این شهیدان ، دامان ناپاک شما را خواهد گرفت .
جز اینکه از بیراهه بازگردید و دست از شعارهای نژادپرستانه ضد عربها و ترکها و دیگر ابناء بشر بردارید.
موضوعات مرتبط: فرقه ها ، پیامها
برچسبها: گروهک تروریستی , الاحوازی , شهدا , اهواز
در روز 31 شهریور 1397 تعدادی از تروریست ها به نیروهای در حال رژه تیراندازی کردند که 25 نفر شهید و 70 نفر زخمی شدند. مسئولیت این جنایت را گروه الاحوازیه و داعش برعهده گرفتند.
چکیده :
در 31 شهریور 1397 تعدادی از تروریستها جنایتی در اهواز به وجود آوردند که در پی آن 25 نفر به شهادت رسیدند و 70 نفر زخمی شدند. در ابتدا گروه الاحوازیه، مسئولیت این حادثه تروریستی را برعهده گرفت و پس از آن گروه داعش مسئولیت این جنایت را برعهده گرفت. در اینکه عاملان این جنایت، الاحوازیه هستند یا داعش، اختلاف است؛ اما بهنظر میرسد با توجه به تأخیر اعلام مسئولیت این حادثه توسط داعش، اینکار توسط داعش انجام نشده است، خصوصاً آنکه رسانه الاعماق داعش اعلام کرد که این حادثه در حضور رئیس جمهور ایران صورت گرفته است، مشخص میکند که داعش از کم و کیف این حادثه خبری نداشته است.
متن مقاله
روز شنبه مورخ 31 شهریور 1397 همزمان با سالگرد دفاع مقدس در اهواز حادثهای تروریستی صورت گرفت. در این حادثه تروریستی چند نفر تروریست با شلیک گلوله به سمت نیروهای مسلح که در حال رژه بودند، 25 نفر را به شهادت رساندند و 70 نفر را مجروح کردند.[1]
ساعتی پس از این حادثه، فردی به نام "یعقوب حر التسطری" که خود را سخنگوی گروهک ترویستی الاحوازیه معرفی میکرد، در گفتگو با تلویزیون فارسیزبان ایران اینترنشنال مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. این گروهک تروریستی که از بقایای جریان تجزیهطلب جمعیت خلق عرب تشکیل شده و ایدئولوژی نزدیک به آنها را دارد، از سال ۲۰۱۵ نام خود را از "سازمان اسلامی سنی احواز" تغییر داده و خود را "جنبش الاحوازیه" معرفی میکند و اقدامات خرابکارانهای را نیز انجام داده است.[2]
آنچه قابل توجه است اینکه عاملین این حادثه تروریستی، جنایت خود را از شبکهای در انگلستان به گوش جهانیان رساندند. این واقعه نشان میدهد که انگلیس، روباه پیر استعمار، برای کشتن مردم قهرمان ایران از هیچ کاری کوتاهی نمیکند. اما جالبتر آن است که جریان تروریستی داعش پس از 2 ساعت و پس از اینکه گروه الاحوازیه این جنایت را برعهده گرفت، اعلام کرد که این جنایت توسط آنها (داعش) و در حضور رئیس جمهور ایران انجام گرفته است.[3] این در حالی بود که رئیس جمهور در آن روز در تهران بود، نه در اهواز. چیزی که بعداً با دستپاچگی از خبرگزاری الاعماق داعش اصلاح شد.
اکنون سؤال این است که این جنایت، آیا توسط گروه الاحوازیه صورت پذیرفته است یا توسط جریان داعش؟
برای پاسخ به این سؤال به صورت قطعی باید منتظر بود تا همه عوامل این جنایت دستگیر شوند تا واقعیت کاملاً روشن شود، ولی به نظر میرسد که این جنایات توسط داعش صورت نگرفته است؛ زیرا داعش در هر جا که جنایتی انجام میدهد بالفور آن جنایت را برعهده میگیرد. اما در این جریان پس از 2 ساعت این جنایت را برعهده گرفت. دومین نکتهای که قرینه است بر اینکه این کار توسط داعش صورت نگرفته، این است که آنها در ابتدا اعلام کردند که این حادثه تروریستی در حضور رئیس جمهور ایران صورت گرفته است و این نشان میدهد که آنها از کم و کیف قضیه هیچ اطلاعی نداشتند.
بنابراین به نظر میرسد که داعش از این طریق خواسته است تا اعلام موجودیتی کرده باشد که هنوز در منطقه حضور دارد، اما آخرین اخبار از حضور داعش در منطقه سوریه نشان میدهد که دیگر چیزی از داعش باقی نمانده است، خصوصاً آنکه رهبر این جریان، ابوبکر البغدادی نیز چند ماهی است که ناپیدا است.
به نظر میرسد این اتفاق توسط گروهک تکفیری الاحوازیه و با همکاری ستادهای امنیتی برخی از کشورها همچون آمریکا و انگلیس و سعودی صورت گرفته است و داعش فقط از این طریق خواسته است که در مقابل نیروهای مقاومت، خودی نشان دهد.
پینوشت :
[1]. خبرگزاری مشرق، 25شهید و 70 مجروح در حمله تروریستی به مردم و نیروهای مسلح در اهواز، تاریخ انتشار: 31 شهریور 1397، کدخبر: 895267
[2]. خبرگزاری تقریب، تروریستهای الاحوازیه را بشناسید/ حمایت لندن و ریاض از تجزیهطلبان، تاریخ انتشار: 31 شهریور 1397.
[3]. خبرگزاری انتخاب، عملیات تروریستی اهواز کار کیست؟ الاحوازیه یا داعش؟، تاریخ انتشار: 1 مهر 1397، کد خبر: 430911.
موضوعات مرتبط: فرقه ها
برچسبها: گروهک الاحوازیه , داعش , تکفیر , قرارگاه کمیل
فصل دوم - قسمت دوم
روش های شناسایی سازمان های جاسوسی
با وجود روش های پیچیده سازمان های اطلاعاتی برای فریب افراد، راه های ساده ای برای شناسایی آن ها در ارتباطات و مراودات فیمابین وجود دارد که افراد با کمی دقت و هوشیاری می توانند از گرفتاری در دام جاسوسی اجتناب کنند. مهمترین این روش ها و نشانه ها عبارتند از:
ارائه حق الزحمه پیش از انجام کار و بیش از حد معمول برای جذب افراد مورد نظر؛
تعریف و تمجید غیرواقعی از سطح تخصص و کارآیی افراد؛
افتتاح حساب برای افراد در خارج از کشور و واریز بخشی از حق الزحمه به آن حساب برای تضمین ادامه همکاری افراد
اجتناب کارکنان سازمان های جاسوسی از مسافرت به کشور متبوع فردی که با آنها همکاری علمی یا اقتصادی می کند؛
ممانعت از عکس برداری یا فیلم برداری از آن ها و اجتناب از گرفتن عکس یادگاری؛
انجام ملاقات های کاری در محیطی خارج از دانشگاه یا شرکت پوششی و انجام آن در هتل های مختلف و حتی کشورهای مختلف؛
بیشتر شرکت های پوششی دارای وب سایتی بسیار ابتدایی و در چند صفحه محدود هستند؛ زیرا فقط برای فریب افراد طراحی شده اند و فعالیت اقتصادی واقعی ندارند؛
موضوعات همکاری مورد علاقه سازمان های جاسوسی معمولا موضوعات حساسی است که اطلاعات آن در دسترس همگان قرار ندارد.
همان گونه که ذکر شد، سازمان های جاسوسی با استفاده از عناوین غیرمجرمانه و مسائلی که قانون مدونی برای آن وضع نشده و نیز در پوشش مفاهیم ارزشی و از طریق موسسات مطالعاتی برای استخدام افراد و تأثیرگذاری در لایه های اجتماعی و تغییر افکار، رفتار و نگرش مردم فعالیت می کنند. شیوه ها و شگردهای جاسوسی یاد شده، بر ضد کشور ایران هم به کارگیری می شود و امید است با هوشیاری قشر دانشگاهی، نخبگان و مردم فهیم ایران در برخورد با این دست از ارتباطات مشکوک، طرح ها و توطئه های دشمنان خنثی شود.
روش های جمع آوری اطلاعات
به طور کلی جمع آوری عبارت است از گردآوری داده ها و اخبار از روش های جاسوسی، فنی یا هر طریق دیگر. بنابراین این کارکرد اطلاعات، نزدیکترین امر به کار اطلاعاتی است و سنگ بنای فعالیت اطلاعاتی محسوب می شود. امروزه و در آخرین تلاش برای دسته بندی انواع مختلف روش های جمع آوری اطلاعات، مجموعه این روش ها در پنج مقوله زیر تقسیم شده است:
1) اطلاعات حاصل از جمع آوری منابع آشکار: اخبار قابل دسترسی برای عموم که در اشکال الکترونیکی یا چاپی منتشر می شود، نظیر رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات، اینترنت، پایگاه داده های تجاری، فیلم ها، تصاویر گرافیکی و نقاشی. منابع آشکار از نظر کمیت، منبع اصلی اخبار به شمار می رود. تخمین زده می شود، بیشتر سازمان های اطلاعاتی چند منبعی در حال حاضر بیش از 80 تا 85 درصد اخبار خود را از منابع آشکار به دست می آورند.
2) اطلاعات حاصل از جمع آوری انسانی: اطلاعات به دست آمده از طریق جمع آوری اخبار که توسط منابع انسانی حاصل می شود. در این روش، دو نقش حائز اهمیت است: مأمور اطلاعاتی یا هادی که کارمند سازمان اطلاعاتی است و یک منبع که اطلاعات خود را از طریق هادی در اختیار سازمان اطلاعاتی قرار می دهد.
3) اطلاعات حاصل از جمع آوری داده های فضای زمین: اطلاعات تصویربرداری شده از فضای بالای زمین و شامل اطلاعات تصویربرداری (ایمینت).
4) اطلاعات حاصل از جمع آوری علائم: اخبار جمع آوری شده از داده های انتقالی (به طور کلی شنود) شامل اطلاعات ارتباطی (کومینت)، اطلاعات الکترونیکی (الینت) و اطلاعات علائم تجهیزات خارجی (فیسینت).
5) اطلاعات اندازه گیری و تعیین کیفیت: اخبار تولید شده توسط تحلیل های کمیتی و کیفیتی نشانه های فیزیکی اهداف و وقایع به منظور تعیین ویژگی ها و ماهیت آن ها.
موضوع حائز اهمیت در جمع آوری اطلاعات این است که سازمان های پیشرفته اطلاعاتی، اطلاعات مورد نیاز سیاست گذاران خود را با تلفیق اخبار به دست آمده از انواع روش های جمع آوری، تهیه می کنند و این روش ها علاوه بر ایجاد هم افزایی برای دیگری، نقصان دیگر روش ها را نیز برطرف می کنند. در واقع اخبار پیشروی سازمان های اطلاعاتی مانند یک جورچین است که هر کدام از روش های جمع آوری، بخشی از اجزای این جورچین را تشکیل می دهند. تحلیلگران اطلاعاتی با کنار هم قرار دادن اجزای مختلف جورچین، تصویر کاملی را به وجود می آورند که همان نیات پنهان شده حریف است.
جزئیات مربوط به توانایی های جمع آوری از طبقه بندی شده ترین اسرار یک کشور به شمار می روند.
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: جاسوسی , سازمان , جاسوس , روش فریب
فصل دوم - قسمت اول
در مقاله ی (انگیزه های جاسوسی)، عوامل موثر بر خیانت یک فرد علیه گروه، سازمان یا کشور خود تشریح شد و ذکر شد که اغلب افرادی که مبتلا به خیانت می شوند، نه به صورت خودخواسته، بلکه توسط سازمان های جاسوسی و از طریق اغوا و فریب وادار به این عمل می شوند؛ زیرا استخدام جاسوس از ظرافت خاصی برخوردار است و بی دقتی لازم در این امر موجب افشا شدن نقشه ها و طرح های جاسوسی می شود و رسوایی و بی اعتباری سازمان مربوطه را در پی می آورد. اضافه بر آن ممکن است شخص مورد نظر با هدف های اطلاعاتی از طرف سازمان های رقیب در تلاش ورود به سازمان به ظاهر استخدام کننده باشد. از این رو، سازمان های جاسوسی افزون بر آزمایش و ارزیابی فرد موردنظر، به روحیات و نقاط ضعف وی نیز توجه کامل می کنند. آنها مراحل مختلف زندگی، فکر و اندیشه و وابستگی های وی را مورد مطالعه قرار می دهند. در ادبیات اطلاعاتی، آنچه سازمان های جاسوسی در قالب آن، اقدام به فریب افراد می کنند، پوشش نامیده می شود. همچنان یک افسر عملیاتی سازمان سیا در خاطرات خود ذکر کرده، پوشش ها اختصاص به مورد خاصی ندارند و طبق شرایط و در ارتباط با عملیات های مختلف فرق می کنند:
پوشش مستقیماً با امنیت عملیاتی ارتباط دارد چون از طریق آن، کاری می کنیم که عملیات سری، اقدامی معمولی با هدف های قانونی به نظر آید. ممکن است که بنیادی برای مکانیسم مخفی تأمین بودجه به کار رود یا یک شرکت کشتیرانی ممکن است پوششی برای عملیات دریایی باشد. یک شرکت هوایی می تواند به عنوان پوششی برای پشتیبانی از عملیات شبه نظامی استفاده شود. یک همکاری علمی یا تجاری قانونی ممکن است برای استخدام افراد مورد نیاز سازمان سیا در یک کشور خارجی به کار رود.
در این مقاله تلاش می شود مهمترین پوشش ها و روش هایی که سازمان های جاسوسی از آنها برای فریب افراد استفاده می کنند، مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
همکاری علمی
همکاری های فنی و علمی بین کشورها موجب ارتباط بیشتر اتباع کشورهای مختلف می شود و از آنجا که این نوع همکاری ها از قداست ویژه ای برخوردارند، می توانند ابزار و روش مناسبی جهت انحراف افکار مردم از فعالیت های پشت پرده باشند. از این رو شبکه های جاسوسی از آن ها به عنوان پوشش جاسوسی بهره می گیرند و در لوای همکاری علمی، دست به جمع آوری اطلاعات حساس و حیاتی کشورها می زنند. تأسیس انجمن های آموزشی، ارائه بورسیه های تحصیلی و برگزاری همایش های علمی از سوی قدرت های بزرگ عمدتاً به منظور تأمین هدف فوق است. سازمان های جاسوسی، نخبگان و دانشمندان مورد نیاز خود را از روش های مختلفی شناسایی می کنند که عبارتند از:
رزومه های اینترنتی و سایت های کاریابی: بسیاری از دانشمندان و متخصصان علمی، سوابق علمی و پژوهشی خود را در سایت های اینترنتی درج می کنند و سازمان های جاسوسی می توانند با یک جست وجوی ساده، متخصصین موردنظر خود را پیدا کنند.
همایش ها و سمینارهای علمی: همایش های علمی، جولانگاه سازمان های جاسوسی است. این سازمان ها در این همایش ها است که می توانند نخبگان کشورها و مهمترین دستاوردهای علمی آنها را شناسایی کنند.
تحصیل یا تدریس در دانشگاه های خارجی: شناسایی افراد توسط سازمان های اطلاعاتی از بین دانشگاهیان موضوع تازه ای نیست. در طول تاریخ جاسوسی موارد زیادی دیده شده که دستگاه های جاسوسی با زیر نفوذ قرار دادن جمع های دانشجویی، برای آینده خود، اشخاصی را شناسایی می کنند و انتظار دارند این افراد به جاسوسانی کارآمد تبدیل شوند. معروفترین جاسوسان دانشگاهی را سرویس اطلاعات خارجی کا.گ.ب در دانشگاه معروف کمبریج لندن پرورش داده بود که سال ها پس از جنگ، خاطرات آنها در کتابی به نام «پنج دوست کمبریجی من» توسط کنترل کننده این اشخاص به نام یوری مودین منتشر شد.
فرصت های مطالعاتی یا بورسیه های تحصیلی: سازمان های جاسوسی در پوشش دانشگاه های مشهور جهان برای برخی استادان و دانشجویان دعوتنامه ارسال کرده و اعلام می کنند که به آن ها بورسیه یا فرصت مطالعاتی می دهند و همه ی هزینه های مسافرت و اقامت را تأمین می کنند یا اینکه از میان افرادی که خودشان داوطلب بورسیه یا فرصت مطالعاتی شده اند، افراد مورد نیاز خود را انتخاب می کنند.
پس از شناسایی افراد، سازمان های جاسوسی در پوشش دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به افراد موردنظر پیشنهاد همکاری و اجرای پژوهش های علمی مشترک می دهند. این پژوهش های علمی می تواند در قالب پایان نامه یا رساله باشد. پس از همکاری ناآگاهانه فرد با سازمان مذکور و دریافت حق الزحمه یا تسهیلات، سازمان های جاسوسی به تدریج اهداف اصلی خود را آشکار کرده و به فرد اینگونه القا می کنند که به کشور خود خیانت کرده است. در این حالت، فرد موردنظر از ترس لو رفتن در کشور خود و مجازات، ادامه همکاری با سازمان های جاسوسی را کم خطرتر ارزیابی می کند و به این طریق به دام سازمان های جاسوسی گرفتار می شود.
همکاری تجاری
با گسترش صنعت و پیشرفت تولید و تبادل کالا، همکاری های اقتصادی از مرز کشورها گذشته و شرکت های صنعتی و تجاری بین المللی به وجود آمده اند. حضور هیأت های تجاری و صنعتی در کشورهای بیگانه نیز امری عادی و معمولی شده و مردم حضور افراد خارجی را با عناوین اقتصادی در کشورشان پذیرا شدند. این موضوع شبکه های جاسوسی را به این اندیشه رهنمون کرده که از عناوین اقتصادی جهت پوشش جاسوسی خود سود جویند. سازمان های جاسوسی علاوه بر استفاده از هیأت های اقتصادی برای جمع آوری اطلاعات، مأموران خود را نیز با عناوین اقتصادی به کشورهای هدف گسیل می دارند. دیوید. اچ. بلی افسر اطلاعاتی سازمان سیا برای خاورمیانه ضمن اذعان به گسترش استفاده از پوشش تجاری برای جاسوسی تأکید می کند: «یک فهرست کامل از بازرگانان آمریکایی که در حال انجام معاملات مهم و اساسی در کشورهای خارجی هستند، باید در دسترس تحلیلگران سازمان سیا قرار گیرد. تحلیلگران این سازمان، نیازهای اطلاعاتی خود را که برخی از بازرگانان می توانند جمع آوری کنند، به آنها اعلام می کنند». وی به برخی از پوشش های سازمان جاسوسی موساد اشاره کرده و می نویسد: «تشکیلات رسمی که برای پوشش موساد به کار می رود شامل هیأت های خرید اسرائیلی، شرکت های توریستی دولتی اسرائیل نظیر ال آل، دفاتر شرکت زیم، موسسه ساختمانی اسرائیل، گروه های صنعتی و سازمان های بین المللی تجاری اسرائیل.»
روش دیگر استفاده سازمان های جاسوسی از پوشش شرکت های تجاری، ارائه پیشنهاد همکاری تجاری به افراد موردنظر در خصوص خرید و فروش کالا، بازاریابی، مشاوره اقتصادی یا تحقیق و توسعه است. در این حالت، سازمان های جاسوسی با افراد موردنظر خود ارتباط برقرار کرده و اظهار تمایل می کنند که از تجربیات و دانش آن ها برای پیشرفت شرکت خود استفاده کنند. آن ها معمولاً به بهانه وجود رقابت در اقتصاد جهانی، از این افراد که معمولاً از کارمندان دولت متبوع خود هستند، می خواهند که ارتباط خود با آنها را نزد دیگر شرکت ها، دولت ها، همکاران و حتی افراد نزدیک و بستگان فاش نکنند. حتی ممکن است سازمان های جاسوسی با این بهانه که باید مطمئن شوند که افراد با شرکت های رقیب آنها همکاری نمی کنند، آنها را با دروغ سنج مورد آزمایش قرار دهند یا حتی از آنها درخواست کنند برای اینکه شرکت های رقیب از محتویات همکاری آنها باخبر نشوند، اطلاعاتی که قرار است افراد به شرکت پوششی بدهند، رمز کنند. پس از طی این دوره، سازمان های جاسوسی هدف اصلی خود را فاش کرده و در این حالت، افراد خود را در قلب فرآیند جاسوسی می بینند و برای آنها راه بازگشتی متصور نیست. در مواردی که افراد به هر قیمتی بخواهند از ادامه همکاری خودداری کنند، سازمان های جاسوسی سعی می کنند با تحریک حس میهن پرستی افراد مانع این کار شوند. برای مثال ممکن است ادعا کنند که افراد با این اقدام به کشور خود خدمت می کنند. برای مثال ادعا می کنند که «به دلیل اینکه آمریکا و اسرائیل از فعالیت هسته ای صلح آمیز ایران اطلاع کافی ندارند، ممکن است به آن کشور حمله کنند. شما از طریق ارائه اطلاعات درست به آنها، در اصل مانع حمله نظامی می شوید و جان مردم خود را نجات می دهید.»
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: جاسوسی , سازمان , جاسوس , روش فریب
چاگای زوریل مقام ارشد موساد :
همانطور که در سوریه توانستیم عده ای را جذب و برعلیه دولت سوریه تجهیز کنیم ، در فضای مجازی ایران هم سربازانی داریم نامرئی که بدون دریافت پول علیه رژیم و سپاه تبلیغات میکنند .
آنها چنان کینه ای از رژیم و سپاه بدل دارند ، و چنان عمل میکنند که به فرض اگر روزی بین مابا ایران و سپاه روابط دوستی برقرار شود آنها دست از دشمنی خود برنخواهند داشت .
هر یک از آنها برای اسرائیل و آمریکا نقش یک گردان بازی میکنند و من در حضور نتانیاهو از آنها بعنوان سربازان نامرئی و موشهای خوب نام بردم .
המוסד למודיעין ולתפקידים מיוחדים
موضوعات مرتبط: صهیونیست
برچسبها: چاگای زوریل , صهیونیست , قرارگاه کمیل , موساد
دوربین مخفی رونالدو رو ببینید و ...
برای دیدن و یا دانلود فیلم بر روی عکس کلیک کنید
موضوعات مرتبط: آموزش ، دیدنیها ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: قرارگاه کمیل , گردان کمیل , رونالدو , دوربین مخفی
علی نصرالله می گوید: از یکی از مسئولین اطلاعات پرسیدم "یعنی چی گردانها محاصره شدن آخه عراق که جلو نیومده اونها هم که توی کانال سوم (کمیل) و دوم (حنظله) هستن".
اون فرمانده هم جواب داد "کانال سومی که ما تو شناسایی دیده بودیم با این کانال فرق داره، و این کانال و چند کانال فرعی دیگه رو عراق ظرف همین دو سه روز درست کرده. این کانال درست به موازات خط مرزی بود ولی کوچکتر و پر از موانع. گردانهای خط شکن برای اینکه زیر آتیش نباشن رفتن داخل کانال. با روشن شدن هوا تانکهای عراقی هم جلو اومدن و دو طرف کانال رو بستن... عراق هم همینطور داره رو سر اونها آتیش میریزه. میدونی عراق شانزده نوع مانع سر راه بچه ها چیده بود... میدونی عمق موانع نزدیک چهار کیلومتر بوده... میدونی منافقین تمام اطلاعات این عملیات رو به عراقی ها داده بودن..."
خیلی حالم گرفته شد... با بغض گفتم "حالا باید چیکار کنیم؟" گفت "اگه بچه ها بتونن مقاومت کنن یه مرحله دیگه از عملیات رو انجام می دیم و اونها رو میاریم عقب"
در همین حین بیسیم چی مقر گفت "از گردان های محاصره شده خبر اومده"
همه ساکت شدن... بیسیم چی گفت "میگه برادر یاری با برادر افشردی (شهید حسن باقری) دست داد" این خبر کوتاه یعنی فرمانده گردان حنظله به شهادت رسید...
عصر همان روز هم خبر رسید حاج حسینی (شهید علیرضا بنکدار) و محمود ثابت نیا، معاون و فرمانده گردان کمیل هم به شهادت رسیدند. توی قرارگاه بچه ها ناراحت بودند و حال عجیبی در آنجا حاکم بود...
بیستم بهمن ماه، بچه ها آماده حمله مجدد به منطقه فکه شدند. صبح، یکی از رفقا را دیدم که از قرارگاه می آمد پرسیدم "چه خبر؟"
گفت "الان بیسیم چی گردان کمیل تماس گرفته بود و با حاج همت صحبت کرد و گفت: شارژ بیسیم داره تموم میشه، خیلی از بچه ها شهید شدن، برای ما دعا کنید، به امام هم سلام برسونید و بگید ما تا آخرین لحظه مقاومت می کنیم"
با دلی شکسته و ناراحت گفتم "وظیفه ما چیه؟ باید چیکار کنیم؟
گفت "توکل به خدا، برو آماده شو که امشب مرحله بعدی عملیات آغاز میشه"
غروب بود که بچه های توپخانه ارتش با دقت تمام خاکریزهای دشمن رو زیر آتش گرفتند و گردان ها بار دیگر حرکت خودشان را شروع کردند و تا نزدیکی کانال کمیل و حنظله پیش رفتند. تعداد کمی از بچه های محاصره شده توانستند در تاریکی شب از کانال عبور کنند و خودشان را به ما برسانند ولی این حمله هم ناموفق بود و به خط خودمان برگشتیم. در این حمله و با آتش خوب بچه ها بسیاری از ادوات زرهی دشمن منهدم شد.
صبح روز بیست و یکم بهمن هنوز صدای تیراندازی و شلیک های پراکنده از داخل کانال شنیده میشد، بخاطر همین مشخص بود که بچه های داخل کانال هنوز مقاومت می کنند، ولی نمیشد فهمید که پس از چهار روز با چه امکاناتی مشغول مقاومت هستند.
غروب امروز پایان عملیات اعلام شد و بقیه نیروها به عقب بازگشتند. یکی از بچه هایی که دیشب از کانال خارج شده بود را دیدم می گفت "نمیدونی چه وضعی داشتیم، آب و غذا که نبود مهمات هم که کم، اطراف کانال هم پر از انواع مین، ما هم هرچند دقیقه تیری شلیک میکردیم تا بدونن ما هنوز هستیم، عراقی ها هم مرتب با بلندگو اعلام می کردن تسلیم شوید"
لحظات غروب خورشید بسیار غمبار بود. روی بلندی رفتم و با دوربین نگاه میکردم. انفجارهای پراکنده هنوز در اطراف کانال دیده میشد. دوست صمیمی من ابراهیم آنجاست و من هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. آن شب را کمی استراحت کردم و فردا دوباره به خط بازگشتم.
عراقی ها به روز بیست و دوم بهمن خیلی حساس بودند لذا حجم آتش آنها بسیار زیاد شده بود به طوری که خاکریزهای اول ما هم از نیرو خالی شده بود و همه رفته بودند عقب. باخودم گفتم شاید عراق می خواهد پیشروی کند اما بعیده چون موانعی که به وجود آورده جلوی پیشروی خودش رو هم میگیره.
عصر بود که حجم آتش کم شد. با دوربین به نقطه ای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم. آنچه می دیدم باور نکردنی بود. از محل کانال سوم فقط دود بلند میشد و مرتب صدای انفجار می آمد. سریع رفتم پیش بچه های اطلاعات عملیات و گفتم " عراق داره کار کانال رو یه سره می کنه" اونها هم آمدند و با دوربین مشاهده کردند. فقط آتش و دود بود که دیده میشد اما من هنوز امید داشتم. باخودم گفتم ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، اما وقتی به یاد حرف هایش قبل از شروع عملیات افتادم دلم لرزید.
درباره چگونگی شهادت ابراهیم نیز یکی از همرزمانش نقل میکند:
« به بچههای گردان گفتم عراق دارد کار کانال کمیل را تمام میکند چون فقط آتش و دود بود که دیده میشد. اما هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: ابراهیم شرایط بدتر از این را سپری کرده اما وقتی یاد حرفاهایش افتادم دلم لرزید. نزدیک غروب بود احساس کردم چیزی از دور در حال حرکت است. با دقت بیشتری نگاه کردم کاملا مشخص بود سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند، در راه مرتب زمین میخوردند و بلند میشدند. میان سرخی غروب بالاخره آنها به خاکریز ما رسیدند. پرسیدیم از کجا میآیید؟ گفتند: از بچههای گردان کمیل هستیم. با اضطراب پرسیدم:پس بقیه چی شدند؟ حال حرف زدن نداشتند، کمی مکث کردند و ادامه دادند:ما این دو روز زیر جنازهها مخفی شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. یکی از این سه نفر دوباره نفسی تازه کرد و ادامه داد: عجب آدمی بود! یک طرف آر. پی. جی میزد، یک طرف با تیربار شلیک میکرد. عجب قدرتی داشت. یکی از آنها ادامه داد: همه شهدا را انتهای کانال کنار هم چیده بود. آذوقه و آب رو تقسیم میکرد، به مجروحان رسیدگی میکرد. اصلا این پسرخستگی نداشت.گفتم: از کی دارید حرف میزنید مگر فرماندههتان شهید نشده بود؟ گفت:جوانی بود که نمیشناختمش. موهایش کوتاه بود، شلوار «کردی» پایش بود، دیگری گفت: روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود.چه صدای قشنگی داشت. برای ما مداحی هم میکرد و روحیه میداد. داشت روح از بدنم خارج میشد. سرم داغ شده بود.
آب دهانم را فرو دادم چون که اینها مشخصات ابراهیم بود. با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم: آقا ابرام رو میگی درسته؟ الان کجاست؟ گفت:آره انگار یکی دوتا از بچههای قدیمی آقا ابراهیم صداش میکردند. یکی دیگر گفت:تا آخرین لحظه که عراق آتش میریخت زنده بود، به ما گفت: عراق نیروهایش را عقب برده است حتما میخواهد آتش سنگین بریزد، شما هم اگر حال دارید تا این اطراف خلوت است عقب بروید. دیگری گفت: من دیدم که او را زدند. با همان انفجارهای اول افتاد روی زمین. بیاختیار بدنم سست شد. دیگر نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. سرم را روی خاک گذاشتم و تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم مرور شد. از گود زورخانه تا گیلان غرب و ...بوی شدید باروت و صدای انفجار با هم آمیخته شده بود !رفتم لب خاکریز میخواستم به سمت کانال حرکت کنم یکی از بچهها گفت با رفتن تو ابراهیم بر نمیگردد . همه بچهها حال و روز من را داشتند. وقتی وارد دوکوهه شدیم صدای حاج صادق آهنگران در حال پخش بود:«ای از سفر برگشتگان کو شهیدانتان کو شهیدانتان؟ » صدای گریه بچهها بیشتر شد. خبر شهادت و مفقود شدن ابراهیم خیلی سریع بین بچهها پخش شد. یکی از رزمندهها که با پسرش در جبهه بود گفت:همه داغدار ابراهیم هستیم. به خدا اگر پسرم شهید شده بود آنقدر ناراحت نمیشدم.هیچ کس نمیداند ابراهیم چه آدم بزرگی بود. او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند.»
همچنین یکی از اعضای خانواده شهید ابراهیم هادی درباره چگونگی گفتن خبر شهادت به مادرشان را این چنین توضیح میدهد:
«پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید که چرا ابراهیم مرخصی نمیآید با بهانههای مختلف بحث را عوض میکردیم و میگفتیم: الآن عملیات است ، فعلاً نمیتواند به تهران بیاید. خلاصه هر روز چیزی میگفتیم.تا اینکه یکبار دیدم مادر آمده داخل اتاق و روبروی عکس ابراهیم نشسته است و اشک میریزد.
آمدم جلو و گفتم: مادر چی شده؟، گفت:من بوی ابراهیم رو حس میکنم. ابراهیم الآن توی این اتاقه، همینجا و..وقتی گریهاش کمتر شد گفت:من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده است. ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی به او گفتم: بیا برایت به خواستگاری برویم میگفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمیگردم. نمیخواهم چشم گریانی گوشه خانه منتظر من باشد.چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه میکرد. ما هم بالاخره مجبور شدیم از دایی بخواهیم به مادر حقیقت رو را بگوید. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در سی. سی. یو بیمارستان بستری شد.»
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، سرداران شهيد ، شهدا
برچسبها: گردان کمیل , ماجرا , حنظله , کمیل
سردار کمیل در نهایت ادب و احترام سر بر بالین شهید گمنام گذاشت و آرام آرام خوابید
يكي دو روز پيش پسرم كميل با اصرار زياد ازم خواست به ديدن شهدای گمنام ببرمش. با كلي التماس و خواهش.
مي گفت باهاشون كار دارم. میخوام يه چيزي بهشون بگم . خلاصه مجاب شدم كه ببرمش و دو پیکر شهدای گمنام رو ببینه.
رفتيم پيش دو شهيد گمنامي كه تو اتاق جلساتمون بودند و بهش گفتم كميل جان پسرم برا منم دعا كن . شما برای شهدا تعريف كن و حرفتو بگو منم ميرم بالا تو اتاقم به كارام برسم. هر وقت كارت تموم شد بيا بالا.
ساعتی گذشت و ديدم از کمیل خبري نيست. نگران شدم! رفتم پائين، تا وارد اتاق شدم با صحنه اي مواجه شدم كه بي اختيار نشستم و چند دقيقه اي فقط به اون منظره نگاه كردم .
فقط تنها كاري كه تونستم انجام بدم اين بود كه يكي دو تا عكس از اون صحنه بسیار رویایی بگيرم حالا چه حالي داشتم و چه وضعيتي بماند ...
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، کودک ، شهدا
برچسبها: سردار کمیل , کمیل , شهدای گمنام , قرارگاه کمیل