زیاده خرده نگیرید به ما دهه پنجاه و شصتی های طفلکی
حکایت ما، حکایت آدم هایی ست که از پای سفره های ده دوازده متری آبگوشت و کله جوش و اشکنه ی ظهر جمعه که چهار گوشه اش غلغله بود از
فامیل نزدیک و آشنای دور، تبعید شدیم به پیتزای سرد و نان سیر بیات سق زدن ِ تنهایی پای اُپن .
سفره های دلخوشی مان یکی یکی جمع شد بی خبر. خانه هامان تنگ تر شد .
هی. آخرین سنگرمان شد مبل تک نفره رو به روی تلویزیونی که هیچ خانه سبزی توش نبود .
ما یکباره و ناغافل ، خواسته و نا خواسته ، خالی شدیم از آدم ها ، از هم ، از گذشته ، از هنوز .
زیاده خرده نگیرید به ما دهه پنجاه و شصتی های طفلکی . ما "نسل گذار" یم.
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: دهه 50 , دهه 60 , تنهایی , غذای امروزی
لحظه هایی هستند...
که هستیم...
چه تنها... چه در جمع...
اما با خودمان نیستیم !
انگار روحمان می رود، همان جا که می خواهد...
بی صدا بی هیاهو...
همان لحظه هایی که
شنیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم...
دیدیم و نفهمیدیم...
هوا روشن شد...
تاریک شد...
چای سرد شد..
یک لحظه سکوت...
برای لحظه هایی که....
با خودمان نیستیم...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: لحظه ها , تنهایی , بی صدا , چای سرد
کسی که همیشه سعی میکنه به بقیه کمک بده
بیشتر ازهمه تنهاست و نیاز به کمک داره ..
اون رو تنها نذارید ..
چون ...
هیچوقت به شما نمیگه که ..
بهتون نیاز داره …
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: نیاز , زندگی , سختی , تنهایی
بعضیا به شعر
بعضی به ترانه
برخی به فیلم
و عده ای هم به کتاب پناه می برن
اما مدت هاست که آدما دیگه
به همدیگه پناه نمی برن
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: بعضیا , کتاب , ترانه , دل غمگین
نامه ای از دوست صمیمیات
سلام دوستِ من
چند وقتی است که در هیات ها و پای روضهها میبینمت. و چه زیبا اشکهایی که بر گونههایت جاری میشد . خدا قبول کند .
چندبار دیدم آرزوی عمیقی از دلت برخاست و با خود گفتی:
ایکاش من هم زمان امامان معصوم بودم و از وجود آنها استفاده میکردم.
ای کاش در زمان آنها بودم و فقط مینشستم و یک دل سیر نگاهشان میکردم.
ای کاش در کوچهها مینشستم تا امامان عزیزم از خانه بیرون بیایند و فقط قد و بالایشان را تماشا کنم.
ای کاش در زمان آنها بودم و نمیگذاشتم کسی نگاه چپ به آنها بکند.
ای کاش در کربلا بودم و جانم را فدای امام زمانم میکردم.
ای کاش خداوند در خواب چهره نورانی آنها را به من نشان دهد
و صدها آرزوی قشنگ دیگر ...
و افسوس و صد افسوس میخوردی برای مردمان نفهمی که در زمان امامان معصوممان بودند و آنها را نشناختند. و اصلا به آنها فکر نمیکردند و در زندگی و دنیای خودشان غرق شده بودند.
آرزوهای قشنگ و بزرگی در دل داری دوستِ من.
من میخوام به تو بگویم خدا آرزوهای قشنگت را برآورده کرده است.
بگذار بهتر بگویم
خدا خیلی وقت است آرزوهای تورا برآورده کرده است. تو سالهای سال است که در زمان اماممعصوم و در کنار او زندگی میکنی. اورا میبینی. کلام اورا میشنوی. او چند کوچه آنطرفتر زندگی میکند. ولی اورا نمیشناسی و توجهی نداری.
و من همان امام هستم. دوست تو و امام تو ، مهدی موعود ....
آری
من در کنار تو و در نزدیکی تو زندگی میکنم. میخوابم. عبادت میکنم. غذا میخورم.
تو مرا میبینی ولی نمیشناسی.
یکبار که از خانهات بیرون آمدی، من در کوچه ایستاده بودم. منتطر سلام گرمت بودم. نگاهی به من انداختی و عبور کردی . مرا نشناختی . رفتی . ظاهرا کار واجبی داشتی .
منهم مانند اجداد بزرگوارم غریب و ناشناس در بین مردم زندگی میکنم. مردم مرا میبینند و از کنارم میگذرند ولی نه سلامی میکنند و نه توجهی . و خیلی سخت است که مردم در دل آرزو دارند مرا ببینند و میبینند و نمیشناسند ...
گفتم یکبار برایت نامهای بنویسم. شاید دست خطم را بشناسی.
من همیشه منتظرت هستم تا بیایی.
راستی اگر خانه را آماده کنی من خودم خواهم آمد. اگر خانه دلت را پاک کنی خودم به سرعت میآیم. و اگر خانهدل همهی افراد دنیا را آماده کنی آنوقت است که با اجازه خداوند تبارک و تعالی ظهور خواهم کرد.
تو هرکس را آماده آمدنم کنی، قدمی در ظهور من برداشتهای.
خیلی دوستت دارم.
منتظر جواب نامهات هستم . تو بنویس من کنارت هستم ، میخوانم.
امام مهدی ..... (عج)
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , ظهور , مهدی , ع
پاییز بود
حدودا اواخرآبان بود
هوا کمی تا قسمتی بارونی بود !!
اما حال و هواش دونفره بود
تو هم نبودی ؟!
بگذریم ..
جمعه هم بود ..
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , جمعه , دلگیر , هوای دو نفره
تنهایی که طولانی میشه معیار دوست داشتن آدما هم عوض میشه!
یهو میبینی اون آدم،
گلدونِ شمعدونی گوشه اتاقشو با کل دنیا هم عوض نمیکنه...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , دلتنگی , زندگی , انسان
وقتی کسی رو نداری که براش از روزی که گذشت حرف بزنی
تازه میفهمی چقدر تنهایی ....
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , دلنوشته , درددل , حرف زدن
شده آیا که
نفهمی که چه مرگت شده است ؟
من دقیقـــاً
به همین حال دچارم امروز ...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: حال من , زندگی , اربعین , امروز
دردِ بي درمون
فقط دلتنگی
برای اونی که میدونی نباید دوستش داشته باشی ...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: درد بی درمان , دوست , عاشقی , زندگی
در زندگی گاهی پیش میآید که کسانی را دوست داریم
اما آنها ما را دوست ندارند...
در واقع آنها به عشق ما نیازی ندارند،
این یکی از دردناکترین درسهای زندگی است....
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: زندگی , آدم , تنهایی , عشق
این قانون آدم هاست !
تا زمانی که هستی آسوده اند از بودنت …
گاهی تنهایت میگذارند ،..
گاهی آزارت میدهند
و گاهی ……
گمان میکنند قرار است این بودن ها همیشگی باشد
اما …..
زمانی برایشان عزیز میشوی که دیگر نیستی !
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: قانون , انسان , زندگی , مرگ
دلتنگی آدما
به اندازهی حرفاییه که هیچ وقت نمیزننشون ...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , دلتنگی , زندگی , انسان
یکی از خوبی های تنهایی اینه که خیالت راحته وجودت
برا هیچکس اضافه نیست
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , اضافه , خیال راحت , زندگی
دلا از دست تنهایی به جونم
ز آه و ناله خود در فغونم
شبان تار از درد جدایی
کره فریاد، مغز استخونم
عزیزون از غم و درد جدایی
به چشمونم نمونده روشنایی
گرفتارم به دام غربت و درد
نه یار و همدمی، نه آشنایی
فلک کی بشنوه آه و فغونم
به هر گردش زنه آتش به جونم
یک عمری بگذرونم با غم و درد
به کام دل نگرده آسمونم
نمیدونم دلم دیوونه کیست
اسیر نرگس مستونه کیست
نمیدونم دل سرگشته ما
کجا میگردد و در خونه کیست
نصیب کس مبو درد دل ما
که بسیاره غم بیحاصل ما
کسی بو از غم و دردم خبر داشت
که داره مشکلی چون مشکل ما
دلی دیرم که بهبودش نمیبو
نصیحت کردم و سودش نمیبو
به بادش میدهم، نش میبره باد
در آتش مینهم، دودش نمیبو
بود درد مو و درمونم از دوست
بود وصل مو و هجرونم از دوست
اگر قصاب مستم واکره پوست
جدا هرگز نگرده جونم از دوست
مو آن آزرده بی خانمونم
مو آن محنت نصیب سخت جونم
مو آن سرگشته خارم در بیابون
که هر بادی وزد، پیشش دوونم
به صحرا بنگرم، صحرا ته بینم
به دریا بنگرم، دریا ته بینم
به هرجا بنگرم، کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته بینم
مو که افسرده حالم، چون ننالم
شکسته پر و بالم، چون ننالم
همه گویند فلانی ناله کم کن
ته آیی در خیالم، چون ننالم
به آهی گنبد خضرا بسوجوم
فلک را جمله سر تا پا بسوجوم
بسوجم ورنه کارم را بساجی
چه فرمایی، بساجی یا بسوجوم
غم عشقت بیابان پرورم کرد
هوای بخت، بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد
خوش آن ساعت که یار از در، در آیود
شب هجرون و روز غم سرآیود
ز دل بیرون کنم جان را به صد شوق
همی واجم که جایش دلبر آیود
سری دیرم که سامونش نمیبو
غمی دیرم که پایانش نمیبو
اگر باور نداری سوی من آی
ببین دردی که درمانش نمیبو
مو کز سوتهدلانم چون ننالم
مو کز بیحاصلانم، چون ننالم
نشسته بلبلان با گل بنالند
مو که دور از گلانم، چون ننالم
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , درد دل , باباطاهر , درد
تنها چیزی که مرا زنده نگه داشته اول عشق به تعداد بسیار محدود اطرافیانم هست که از تعداد انگشتان دستانم فراتر نمیروند و تنها آرزوی من عاقبت به خیری همین اندک دوستان است و بس.
نه کینه ای از کسی دارم نه طلبی.
هیچ وابستگی به این دنیا نداشته ندارم ، اندک تلاش مادی من صرفا برای خانواده بوده که محتاج نباشند.
خداوند را شاکرم که نعمتهای فراوانش را به من عطا نمود و شرمنده ام از ناشکری و ناسپاسی بنده حقیر و ذلیلش.
همیشه سعی در ادای تکلیف انقلابی داشتم ، افسوس که اثرگذار نبودم.
بخشیدم همه آنانی که غیبتم کردند و تهمتم زدند و گرفتارم کردند و زندگی ام را دچار چالشهای وحشتناک کردند.
بخشیدم کسانی که در تنهایی زندگی تنهایم گذاشتند در حالی که توانش را داشتند.
بخشیدم کسانی که در گرفتاریها گرفتارترم کردند.
بخشیدم آنانی را که مرا نبخشیدند تا زندگی ام آرام گیرد.
خدایا ، تنها بودم و تنها با مشکلات جنگیدم ، تنهایی را دوست ندارم اما تنهایم. همیشه در سخت ترین مسیرهای زندگی ام تنها بودم ، چون تنهایم گذاشتند.
گاهی اوقات به تنهایی ام فکر میکنم. نه پدر نه مادر نه برادر نه خواهر و نه وابسته ای که به او تکیه کنم. تنهایی به چه اندازه ؟ تا کجا ؟ تا کی ؟
خدایا مرا ببخش و عزت نفسم را فزونی بخش ، محتاج به غیرم مگردان ، سلامتی را از من و دوستانم مگیر ، لذت عبادتت را در دلمان فزون گردان و عشق را در دلمان نمیران که تنها کورسوی امیدواری در این دنیای فانیست.
آتش عشق به اهل بیت را همواره در دلم شعله ورتر و عطش دنیا طلبی را در من خاموش بگردان.
و در آخر...
خداوندا جز تو کسی را دارم که به او تکیه کنم ؟
الهی و ربی من لی غیرک
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: الهی و ربی من لی غیرک , تنهایی , دعا , درد دل
همیشه روزهایی هست که
انسان در آن کسانی را که دوست میداشته بیگانه مییابد ...
موضوعات مرتبط: جملات زيبا
برچسبها: دوست , بیگانه , روزهای سخت , روز و شب
تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ،
رو پیشانی من چیزی نیست ، غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: تنهایی , پیشانی نوشت , قصه پر غصه , تنها
خداوندا !
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن ، که کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسبها: دلنوشته , دعا , نیایش , تنهایی