1901 — ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا
1902 — حمله به پاناما
1904 — ورود نیروهای آمریکایی به کره و مغرب
1905 — ورود نیروهای آمریکایی به هندوراس علیه انقلاب این کشور
1905 — حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دمازبرای سرکوب قیام مردمی این کشور)
1907 — حمله به نیکاراگوئه
1907 — ورود نیروهای آمریکایی به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری
1907 — نیروهای آمریکایی در جنگ میان هندوراس و نیکارگوئه مشارکت کردند
1908 — نیروهای آمریکایی در خلال انتخابات پاناما در این کشور مداخله کردند
1910 — آمریکا نظامیان خود را برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوئه به این کشور گسیل داشت
1911 — ورود نظامیان آمریکایی به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا
1911 — سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین
1911 — مداخله در چین
1912 — حمله و اشغال کوبا
1912 — حمله به پاناما
1912 — حمله به هندوراس
1912 — 1933 — اشغال نیکاراگوئه . از این زمان نیکاراگوا به مستعمره ای برای احتکار شرکت های آمریکایی تبدیل شد. در سال 1914 عهدنامه ای در واشنگتن به امضا رسید که براساس ان ایالات متحده آمریکا اجازه می یافت کانالی را میان دو اقیانوس از طریق خاک نیکاراگوا احداث کند و براساس همین عهدنامه چامرور به عنوان رئیس جمهور نیکارگوئه نیز تعیین می شد. علاوه براین عهد نامه موافقت نامه های دیگری هم به امضا رسید که هرچه بیشتر دولت و ملت نیکاگوا را به سوی بردگی بیشتر برای آمریکا هدایت می کرد.
1914 — 1934 — هائیتی. نیروهای آمریکایی پس از وقوع چندین انقلاب در هائیتی وارد این کشور کرد و به مدت 19 سال هائیتی تحت اشغال آمریکا در آمد
1916 — 1924- اشغال جمهوری دومینکن به مدت 8 سال
1917 — 1933 — اشغال کوبا.
1917 — 1918 — مشارکت در جنگ جهانی اول
1918 — 1922 — مداخله در روسیه
1918 — 1920 — ورود نظامیان آمریکایی به پاناما
1919 — ورود نظامیان آمریکایی به کاستاریکا
1919 — حمله به هندوراس
1920 — حمله به گواتمالا
1921 — حمایت آمریکا از گروههای مسلحی که برای براندازی کارلوس گیریرو تلاش می کردند
1922 — مداخله در ترکیه
1922 — 1927 — ورود نظامیان آمریکایی به چین
1924 — 1925 — حمله به هندوراس
1925 — حمله به پاناما
1926 — حمله به نیکاراگوا
1927 — 1934 — آمریکا چین را به اشغال در آورد
1932 — حمله به السالوادور
1937 — حمله به نیکاراگوا
1945 — بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن. حدود 220٬000 نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل میدادند.بیش از 100٬000 نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال 1945 بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.
1947 — 1949 — حمله به یونان
1948 — 1953 — حمله به فیلیپین
1950 — حمله به پورتریکو
1950 — 1953 — حمله به کره
1953 — حمایت از کودتای 28 مرداد علیه دولت منتخب ایران
1958 — لبنان
1958 — جنگ با پاناما
1959 — نظامیان آمریکایی وارد لائوس شدند
1959 — حمله به هائیتی
1960 — عملیات نظامی آمریکا در اکوادور
1960 — حمله به پاناما
1965 — 1973 — تجاوز خونین به ویتنام
1966 — حمله به گواتمالا
1966 — حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین
1971 — 1973 — بمباران لائوس
1972 — حمله به نیکاراگوا
1980 — عملیات نظامی علیه ایران در طبس موسوم به پنجه عقاب که باشکست مواجه شد
1983 — دخالت نظامی در گرینادا
1986 — حمله به لیبی و بمباران طرابلس و بنغازی
1988 — حمله آمریکا به هندوراس
1988 — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام تمامی 290 نفر سرنشین این هواپیما
1989 — نظامیان آمریکایی ناآرامی ها در جزایر ویرجین را سرکوب کردند
1991 — عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)
1992 — 1994 — اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور
1998 — حمله به سودان هواپیماهای آمریکایی به بهانه تولید گاز اعصاب یکی از کارخانه های ساخت دارو را بمباران کردند
1999 — آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی براه انداخت. بمباران این کشور 78 روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید
2001 — حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده
2003 — حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل
2011 — حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی دیکتاتور قذافی
2011 — حمایت رسمی از گروههای مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی نظام منتخب ملت سوریه
2011 — اعلام حمایت رسمی از رژیم آل خلیفه در سرکوب قیام مردمی این کشور
2015 — اعلام پشتیبانی رسمی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن
موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: جنايات آمريكا , جنگ , حمله , ملت
غزه بیش ترین میزان بیکاری و کمترین میزان بیسوادی در جهان را داراست
در غزه «سینما» و «تئاتر» وجود ندارد
فلسطینیان نوار غزه؛ مردمی که اسرائیل و اسرائیلی ها را بیش از دیگران می ترسانند.
نوار غزه منطقه ای کوچک از لحاظ وسعت جغرافیایی که جز اخبار جنگ و محاصره عمدتا خبری درباره آن منتشر نمی شود، دارای بیش از دو میلیون شهروند فلسطینی که به صورت مداوم برای رسیدن به آزادی با رژیم صهیونیستی در حال مبارزه هستند، ساکنانی که برای بقا تلاش می کنند و دارای خصویاتی هستند که آنها را از دیگران متمایز می کند.
این گزارش به ۱۰ حقیقت درباره اهالی نوار غزه می پردازد، حقایقی که ممکن است خیلی ها از آن اطلاعی نداشته باشند.
۱) فلسطینیان نوار غزه؛ مردمی که اسرائیل و اسرائیلی ها را بیش از دیگران می ترسانند
«در اتوبوس نشسته بودم، یک نفر از ساکنان شهر قدس در کنار من نشست و از من پرسید که اهل کجایی؟ گفتم: نوار غزه. ناگهان صدایی یک یهودی را شنیدم که با صدای بلند و وحشت زده از راننده اتوبوس خواست که او را پیاده کند.» این داستانی است که “ابوشادی” شهروند فسلطینی ۵۵ ساله از نوار غزه، آن را نقل می کند. داستانی که مربوط به دهه نود است، یعنی قبل از حادثه به اسارت گرفتن گلیعاد شالیط در این منطقه، حادثه ای که دشمنی صهیونیست ها نسبت به نوار غزه را افزایش داد.
با وجود ارتباطات اجباری موجود میان یهودیان و فلسطینیان در کرانه باختری و قدس اشغالی و غزه، اهالی نوار غزه افرادی هستند که بیش از همه اسرائیلی ها را می ترسانند، یعنی صهیونیست ها بیش از همه از فلسطینی های نوار غزه می ترسند، چرا که یهودیان بر این باورند که اهالی این منطقه در رسیدن به اهداف و انتقام گرفتن از دشمن خود هیچ ابایی ندارند.
مقامات، خاخام ها و فرماندهان رژیم صهیونیستی از سال های پیش، علاقه خود را برای از بین بردن نوار غزه و نابودی آن ابراز می کنند چرا که این منطقه برای آنها یک جهنم است. خاخام ” دوف لیئور” از جمله خاخام هایی بود که نابودی کامل نوار غزه و قتل کودکان و زنان آن را مباح دانست. تاریخ نیز هیچ وقت جمله ای معروف “اسحاق رابین” نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی هنگامی که اعلام کرد که«یکی از آرزوهایم این است که یک روز از خواب بیدار شوم، و ببینم که غزه غرق ونابود شده است» را فراموش نخواهد کرد.
۲) در غزه «سینما» و «تئاتر» وجود ندارد
در نوار غزه هیچ سینما و تئاتری وجود ندارد، بجر تئاترهای کوچک که وابسته به موسسات هنری و فرهنگی در این منطقه است.
تاریخ سینما در نوار غزه به دهه چهل میلادی بر میگردد. از جمله اولین سینماهای برای پخش فیلم های مصری در این منطقه سینمای”السامر” سپس”الجلاء” و”عامر” هستند. سینما در این منطقه زیر نظر برخی مقامات قانونی و فرهنگیان و استادانی بود که فیلم ها را قبل از پخش در سینما مشاهده می کردند و صحنه های غیر قابل پخش آن فیلم ها را حذف می کردند.
۳) ۹۰ درصد اهالی نوار غزه از لحاظ امنیتی تحت کنترل اسرائیل هستند
۹۰ درصد ساکنان نوار غزه تحت کنترل رژیم صهیونیستی هستند و اجازه ورود به اراضی اشغالی را ندارند، به این معنا که آنها نمی توانند به کرانه باختری و شهر قدس و یا کشور اردن از طریق کرانه باختری وارد شوند.
۴) رتبه یک جهانی در زمینه مراجعه به وبسایت فیس بوک
اهالی نوار غزه رتبه یک مراجعه به وبسایت فیس بوک در سطح جهان را به خود اختصاص دادهاند.
براساس یک آمار جهانی، ۸۴ درصد اهالی نوار غزه و کرانه باختری از فیس بوک استفاده می کنند. آمار مذکور نشان داد که براساس تعداد ساکنان، فلسطین بیشترین کشوری است که از فیس بوک استفاده می کند.
۵) اهالی غزه در متراکم ترین منطقه جهان زندگی می کنند
نوار غزه یکی از پرتراکم ترین مناطق جهان به شمار می رود، به طوری که نزدیک به دو میلیون نفر در منطقه ای به وسعت ۳۶۰ کلیومتر مربع زندگی می کنند، که با توجه به محاصره این منطقه توسط رژیم اشغالگر اسرائیل، ساکنان این منطقه بدون موافقت این رژیم نمی توانند از محدوده مشخص شده برای آنها خارج شوند.
۶) نوار غزه دارنده بیش ترین میزان گردشگری داخلی
غزه رتبه یک میزان گردشگری و گردشگران داخلی را به خود اختصاص داده است. مرکز آمار فلسطینی می گوید که ۳۶٫۹ درصد از خانوده های فلسطینی(از هر خانواده یک نفر یا بیش تر)، در سال ۲۰۱۴، سفر داخلی داشته اند، که ۳۲٫۵ در صد آنها به کرانه باختری، و ۴۵٫۵ درصد سفر خود را در نوار غزه گذراندند.
دلیل آن نیز به محاصره این منطقه توسط رژیم صهیونیستی باز می گردد. این منطقه از هشت سال پیش محاصره شده و ساکنان آن فقط در موارد خاص می توانند از گذرگاه بیت حانون و رفح به خارج از آن سفر کنند، به همین دلیل فلسطینیان غزه سفر های خود را در داخل غزه انجام می دهند.
۱۲۰ موسسه گردشگری داخلی در نوار غزه فعالیت می کنند که ۱۵۰۰ کارگر در آن مشغول به کارند.
براساس آمار منتشر شده توسط وزارت گردشگری در نوار غزه، ۵ درصد تولید ناخالص داخلی این منطقه از گردشگری تامین می شود.
۷) نوار غزه کمترین میزان بی سوادی را در اختیار دارد
میزان بی سوادی در نوار غزه در پایین ترین حد خود قرار دارد به طوری که بر اساس آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار فلسطین، فلسطین به خصوص در نوار غزه، کمترین میزان بی سوادی در جهان را داراست.
۸) نوار غزه بیش ترین میزان بیکاری در سطح جهان را داراست
میزان بیکاری در نوار غزه به ۶۰ درصد رسیده است و ۴۰ درصد ساکنان این منطقه زیر خط فقر زندگی می کنند.
این آمار ناامید کننده توسط بانک بین المللی منتشر شده است. البته این آمار، یک نتیجه طبیعی برای منطقه ای است که از هشت سال پیش به صورت مداوم محاصره شده است. این محاصره باعث شد که ساکنان نوار غزه از حداقل امکانات اولیه زندگی از جمله برق و آب و بهداشت محروم بمانند.
۹) ۱۳۰۰ مسیحی فلسطینی در غزه زندگی می کنند
برخلاف شهرهای کرانه باختری و شهر اشغالی قدس، تعداد مسیحیان فلسطینی در نوار غزه بسیار کم است. اکنون تعداد مسیحیان فلسطینی در نوار غزه دقیقا ۱۳۰۰ نفر است، در حالی که تعداد آنها در سال های گذشته به ۳۵۰۰ نفر می رسید. اکثر آنها بعد از محاصره این منطقه به اروپا و یا کشورهای عربی مهاجرت کردند، چرا که آنها از لحاظ اقتصادی در شرایط خوبی قرار داشتند.
از لحاظ تاریخی، سکونت مسیحیان در نوار غزه به صدها سال پیش برمی گردد، آنها پیروان کلیسای ارتدکس شرقی هستند و ۱۵ درصدشان کاتولیک لاتین اند. سه کلیسا در غزه وجود دارد که رژیم صهیونیستی در جریان حملات هوایی خود در جنگ اخیر علیه نوار غزه به آنها آسیب رسانده است.
۱۰) ۲۲ هزار فلسطینی نوار غزه بدون شناسنامه هستند
در نوار غزه ، ۲۲ هزار و ۳۶۵ شهروند و آواره فلسطینی وجود دارند که دارای کارت شناسایی”آبی” هستند. این کارت تنها یک کارت شناسایی است که دارنده این کارت ها جزء«البدون»(افراد بدون ملیت) به شمار می وند. این کارت به فلسطینی هایی داده شد که از طریق گذرگاه رفح با ویزاهای عربی یا سایر کشورها وارد نوار غزه شده اند.
این افراد(البدون) از حداقل امکانات از جمله ممنوعیت از سفر رنج می برند. عملیات بازسازی منازل ویران شده فلسطینی که در جریان جنگ اخیر علیه نوار غزه تخریب شد، شامل منازل این خانواده ها نمی شود، چرا که حکومت فلسطینی و آژانس کاریابی و امدادرسانی آوارگان فلسطینی(آنروا)، آن ها را به رسمیت نمی شناسد.
موضوعات مرتبط: اخبار ، پیامها
برچسبها: غزه , اسرائيل , صهيونيست , آواره
قرارگاه ضد صهيونيستي كميل : گزارش کميته تحقيق پارلمان رژيم صهيونيستي نشان مي دهد که :
در طي سالهاي گذشته حدود 5 الي 6 هزار زن از کشورهاي ديگر به اسرائيل انتقال يافتند.
همچنين در اين گزارش آمده است : اين زنان تمام هفت روز هفته و روزانه 10 الي 14 ساعت را کار مي کنند و همچنين در اسرائيل حدود 15 هزار زن فاحشه و بيش از 700 خانه فساد وجود دارد.
عمده خيابانهايي که اين فاحشهخانهها در آن قرار دارند ، خيابانهايي کثيف و ساختمانهاي آن مخروبه و قديمي است.
"فلشهاي قرمز رنگ بر روي ديوارهاي اين مناطق ، مشتريان را به اين مکانها که با نام « باشگاه سلامت» يا «سالن ماساژ» خوانده ميشوند، هدايت ميکند."
اين روزنامه اسرائيلي در ادامه مي افزايد که تقريبا اکثر زنان در بدو ورود به اسرائيل از حرفه آينده خود يعني فاحشه گري بي اطلاع هستند.
با وجود چنين آمار تکان دهنده اي از فاحشه گري و قاچاق زنان در اسرائيل کميته تحقيق پارلمان رژيم صهيونيستي پيشنهاد داده است که بايد دادستان عمومي دادگاه پيگردهاي قانوني عليه قاچاقچيان زنان را افزايش دهد تا شايد آمار اين پديده کاهش يابد.
اين آمار توسط پارلمان رژيم صهيونيستي به صورت كاملا محرمانه ، ارائه گرديده است
موضوعات مرتبط: اخبار
برچسبها: صهيونيست , اسرائيل , اقتصاد , روسپي
تصاویر مستند بسیاری در این رابطه در فضای مجازی وجود دارد
که به دلیل مسائل اخلاقی از درج آن ها معذوریم
به گزارش قرارگاه ضد صهيونيستي كميل : پایگاه خبری وابسته به رژیم صهیونیستی « واللا » اعلام کرد میزان فساد جنسی ، قاچاق اسلحه و فرار از خدمت در ارتش اسرائیل رو به گسترش است: « منبع این اطلاعات دادستانی نظامیاسرائیل است ، بر اساس اطلاعات موجود در سال ۲۰۱۴ ، تخلفات در حوزه تسلیحات در ارتش رشد ۶۵ درصدی داشته است. این تخلفات شامل استفاده غیر مجاز از اسلحه و فروش تسلیحات بوده است. در سال ۲۰۱۴ تعداد پروندههایی که درباره تخلفات تسلیحاتی در ارتش مطرح شد ۶۳ مورد بود در شرایطی که این آمار در سال ۲۰۱۳ میلادی ۳۸ مورد بوده است
فساد جنسی در میان سربازان زن ارتش اسرائیل
بر اساس آمار موجود پروندههای مرتبط با مصرف و فروش مواد مخدر در ارتش اسرائیل در سال ۲۰۱۴، ۵۰۸ مورد بوده است در شرایطی که این آمار در سال ۲۰۱۳ میلادی، ۳۸۸ مورد بوده است.
بیشترین آمار در این زمینه درباره فرار از خدمت است. در سال گذشته ۳۷۸۶ پرونده در ارتش اسرائیل درباره فرار از خدمت بوده است. در میان پرونده بزهکاری در ارتش اسرائیل در سال گذشته میلادی، ۱۴۰۶ پرونده نیز به تخلفات راهنمایی و رانندگی ارتباط دارد.
بر اساس آمارهای دادستانی نظامیاسرائیل آمار فساد اخلاقی در ارتش در سال گذشته تا سقف ۷۵ درصد رشد داشت. پروندههایی که در این باره مطرح شد ۳۵ مورد است در شرایطی که آمار این پروندهها در سال ۲۰۱۳ میلادی ۲۰ مورد بوده است.
تجاوز به سربازان زن ارتش اسرائیل
چندی پیش نیز مطبوعات صهیونیستی با انتشار گزارشی به نقل از «گادی ایزنکوت» رئیس ستاد ارتش صهیونیستی نوشتند: در بین نظامیان رژیم صهیونیستی پدیده فساد اخلافی به شکل نگران کنند ای افزایش یافته و باید هر چه سریع تر به این پدیده بین نظامیان پایان داده شود.
این اظهارات اعتراف آمیز رئیس ستاد ارتش صهیونیستی در حالی مطرح می شود که هر از چند گاهی رسانه های مختلف صهیونیستی از ماجرای تجاوزی جدیدی در ارتش صهیونیستی خبر می دهند
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: صهيونيست , فساد اخلاقي , نظاميان , افسران
به گزارش قرارگاه ضد صهيونيستي كميل ، دادگاه مرکزی تلآویو با پخش برنامهای که فساد اخلاقی «رحبعام زئیفی» وزیر سابق گردشگری رژیم صهیونیستی را افشا میکند ، موافقت کرد.
با موافقت دادگاه مرکزی تلآویو برای اجازه پخش گزارشی با عنوان «عوفداه» از تلویزیون رژیم صهیونیستی، پنجشنبه این هفته چند زن ، فساد اخلاقی زئیفی وزیر سابق گردشگری رژیم صهیونیستی را که سال 2001 ترور شد برملا میکنند.
این برنامه که از سوی یک روزنامه نگار اسرائیلی تهیه شده مربوط به فساد اخلاقی زئیفی است و چند زن در این برنامه گواهی خواهند داد که زئیفی از سال های قبل دست به تعرض جنسی علیه آنها زده است.
زئیفی سال 2001 توسط جبهه مردمی برای آزادی فسلطین ترور شد.
چشمگیری فساد
فساد مالی و اخلاقی در بین سران، افسران و نظامیان رژیم صهیونیستی در سال های گذشته افزایش چشمگیری داشته و باعث شده است اعتماد ی به مسئولان این رژیم به شدت کاهش یابد.
ایهود اولمرت نخست وزیر سابق اسرائیل ، موشه کتساو رییس پیشین اسرائیل ، تزیپی لیونی وزیر امورخارجه پیشین اسرائیل ، آویگدور لیبرمن وزیر امور خارجه قبلی اسرائیل و شلومو بنیزری وزیر پیشین بهداشت اسرائیل از جمله مقامات این رژیم هستند که به فساد مالی و اخلاقی متهم شده اند.
موضوعات مرتبط: اخبار
برچسبها: صهيونيست , فساد اخلاقي , نظاميان , افسران
فرهاد عطایی استاد دانشگاه تهران :
سپاه پاسداران دنبالهروهای افراطی آیت الله خامنه ای هستند!+ فیلم
اگر چه اين برنامه به تمام اهداف اعلام شده خود نرسيد و بيسرو صدا با پايان دورة رياست جمهوري جرج بوش به بايگاني سپرده شد. اما پس از بسط و توسعه رويدادهاي هيجانانگيز موسوم به بهار عربي در جهان عرب خيليها در ميان مخالفان خارجي دولت ايران در آنسوي درياها به اين اعتقاد و يا شايد اميد رسيدند كه بعد از اسد رژيم اسلامي در ايران نيز ساقط خواهد شد. به نظر ميرسد كه ذهنيت رهبر جمهوري اسلامي و دنباله روهاي افراطي او مخصوصاً در سپاه پاسداران انقلاب و اشخاصي كه مستقيما مسئول سياست خارجي ايران هستند نيز همين باشد
ترجمه متن سخنراني 27 مي 2014 فرهاد عطايي دانشیار روابط بینالملل و عضو رسمی هیات علمی دانشگاه تهران در پانل اول كنفرانس "چگونه يك توافق منطقهاي ميتواند به خاتمه جنگ در سوريه كمك كند" كه با مشاركت وزارت امور خارجة دانمارك[1]، شوراي روابط بينالملل اروپا[2] و موسسه مطالعات بينالملل دانمارك[3] در كپنهاگ برگزار شد، به خودی خود جدی بودن مسئله نفوذ در وزارت علوم را دو چندان نشان میدهد.
در حالی که اینروزها اخبار شهادت مدافعان حرم پشت سر هم در رسانهها منتشر میشود ترجمه سخنرانی فرهاد عطایی نشان میدهد که وی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی را تندرو و حزبالله لبنان را مخوف میپندارد. استفاده از تعابیری چون رژیم جمهوری اسلامی و بیان مطالبی چون کماهمیت بودن بشار اسد برای ایران آنهم در بین کشورهای خارجی خود میزان قبحشکنی این سخنرانی را بیشتر نشان میدهد.
گفتنی است که برخی از این دست سخنرانی به عنوان سخنران علمی و فرصت مطالعاتی انجام میشود که دانشگاه بابت اینکار به اساتید پول پرداخت میکند
متن كامل ترجمه این سخنراني که در ادامه می آید به شرح زیر است:
بحران سوريه به يكي از خطرناكترين چالشهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بدل گشتهاست. با وجود اين واقعيت كه سوريه و ايران داراي مرزهاي مشترك نيستند، سوري نقش مهمي در اجراي برنامههاي منطقهاي ايران مخصوصاً در رابطه با لبنان و اسراييل داشته است. گذشت چهار سال از جنگهاي داخلي خونين سوريه با بيش از يكصد و شصت هزار زخمي و وضعيت رو به تغيير رژيم اسد باعث شده تا تهران نفوذ و قدرت خود منطقهاي خود را در معرض تهديد ببيند.
از بدو پيروزي انقلاب اسلامي در 1979 ايران در معرض تهديد گوناگون براي تغيير رژيم قرار داشته است كه اين تهديدها خصوصا بعد از به قدرت رسيدن نومحافظهكاران در دولت بوش و معرفي آنچه "برنامه خاورميانه بزرگ" ناميده ميشد بسيار جديتر شد. برنامه خاورميانه بزرگ در ايران تلاشي براي سرنگون ساختن رژيمهاي مخالف سياستهاي ايالات متحده و اسراييل تلقي ميشد. برنامه خاورميانه بزرگ قرار بود از ساقط كردن حكومت خودگردان ياسر عرفات در فلسطين آغاز شده و با عراق، سوريه و ايران ادامه يابد.
اگر چه اين برنامه به تمام اهداف اعلام شده خود نرسيد و بيسرو صدا با پايان دورة رياست جمهوري جرج بوش به بايگاني سپرده شد. اما پس از بسط و توسعه رويدادهاي هيجانانگيز موسوم به بهار عربي در جهان عرب خيليها در ميان مخالفان خارجي دولت ايران در آنسوي درياها به اين اعتقاد و يا شايد اميد رسيدند كه بعد از اسد رژيم اسلامي در ايران نيز ساقط خواهد شد. به نظر ميرسد كه ذهنيت رهبر جمهوري اسلامي و دنباله روهاي افراطي او مخصوصاً در سپاه پاسداران انقلاب و اشخاصي كه مستقيما مسئول سياست خارجي ايران هستند نيز همين باشد.
رژيم سوريه يك متحد مهم براي تهران بوده است. بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيروهاي صدام حسين ايران را اشغال كردند. در طول جنگ هشت سالهاي كه در پي اين اقدام عراق به وقوع پيوست تمام رژيمهاي عربي چه آشكارا چه پنهان از صدام حمايت كردند. سوريه تنها استثنا بود، دمشق تنها رژيم عربي بود كه پشتيبان تهران در جنگ با عراق باقي ماند. همچنين مدت كوتاهي پس از انقلاب اشغال جنوب لبنان توسط اسراييل بهانههاي لازم را براي ورود دولت انقلابي ايران به مسائل لبنان و نهايتا ايجاد يك قدرت نظامي و سياسي مخوف به نام حزبالله را پديد آورد.
اگر چه حزبالله دستورات خود را مستقيما از ايران نميگيرد اما يك متحد حياتي براي ايران در مرزهاي اسراييل و سوريه است. ميتوان گفت كه جمهوري اسلامي ايران و اسراييل در سه دهة گذشته درگير يك جنگ نيابتي بودهاند. تلآويو با استفاده از نفوذ سهمگين خود در واشنگتن با موفقيت توانسته است خسارتهاي اساسي به ايران وارد كند، اما تهران از فعاليتهاي حزبالله در لبنان و در مرز اسراييل سود برده است. در روابط تهران با حزبالله همكاري رژيم سوريه نقشي حياتي دارد. ساقط شدن رژيم طرفدار ايران در سوريه نفوذ و قدرت مانور ايران در منطقه را به شدت تضعيف خواهد نمود.
از نظر ايران سقوط اسد و از ميان رفتن كامل اين رژيم عواقب مهم ديگري را هم نه فقط براي ايران بلكه براي كل منطقة خاور ميانه در پي خواهد داشت. با ادامة جنگ، يكپارچگي سرزميني سوريه به نحو فزايندهاي به مخاطره ميافتد و اين امر مسلماً در بلند مدت تهديدي عليه امنيت منطقهاي ايران تلقي ميشود. تجزية سوريه مسلماً بر ساير كشورهاي منطقه از جمله عراق اثرگذار خواهد بود. هر نوع تلاشي از سوي دو ميليون نفر جمعيت كرد ساكن در سوريه براي استقلال و تاسيس يك كشور كردي براي عراق و ايران كه هر دو داراي جمعيت بزرگي از كردها در مرزهاي مشترك خود هستند عواقب جدي در پي خواهد داشت به ويژه اين كه در حال حاضر هم در عراق و هم در سوريه كردها از نوعي خودمختاري برخوردار گرديدهاند.
تهران همچنين از ناحية سياستهاي هويتي رو به گسترش در منطقه نيز نگراني دارد. ايران كشوري با اقوام و اديان متعدد است. اگر چه اكثريت جمعيت اين كشور را شيعيان تشكيل دادهاند اما در اغلب مناطق مرزي ايران سنيها و اقليتهاي قومي نظير كردها، بلوچها، عربها و تركمنها ساكن هستند. شيعه باوري ايدئولوژي انقلاب اسلامي را تشكيل داده و يكي از عوامل تعيين كننده در فرموله شدن سياست خارجي جمهوري اسلامي باقي مانده است. با توجه به اين كه شيعهها يك اقليت كوچك از جمعيت 2/1 ميليارد نفري مسلمانان جهان را تشكيل ميدهند تهران نگران سرنوشت شيعيان در سوريه، لبنان، شبههقاره هند، عراق و بقية خليج فارس است. در حال حاضر رقابت ميان رياض و تهران شكل گرفته كه عواقب مرگباري را در سوريه، عراق و لبنان در پي داشته است. اين رقابتي نيست كه تهران خواهان آن باشد يا براي تهران سودي در بر داشته باشد.
از همان ابتداي انقلاب دولت ايران سوريه را به عنوان مهمترين كشور در خط مقدم مقابله با اسراييل مورد تحسين قرار داده است. بنابر اين سقوط رژيم سوريه در تهران يك جهش عمده در افزايش قدرت اسراييل - كشوري كه آشكارا از اشغال ايران و تغيير رژيم تهران سخن گفته - تلقي ميشود. و بالاخره ايران در مورد القاعده كه اقدامات خشونت آميز و ايدئولوژي سني راديكال آن عليه منافع ايران و البته منافع منطقه است هم نگراني دارد. تهران گسترش و تداوم جنگ داخلي در سوريه را يك فرصت ايدهآل براي افزايش و نفوذ القاعده در منطقه ارزيابي ميكند.
البته به ويژه پس از انتخاب شدن حسن روحاني در انتخابات سال 2013 ميتوان نوعي تغيير تدريجي را هم در مواضع ايران نسبت به سوريه مشاهده نمود. مسلم است كه اين تغيير موضع، حاصل تغييرات به وقوع پيوسته در بحران سوريه و نيز در ترتيبات استراتژيك و ژئوپوليتيك در خاور ميانه است. در حال حاضر بسياري از رهبران در ايران به اين نتيجه رسيدهاند كه تا وقتي كه اسد در راس امور باشد سوريه نميتواند به عنوان يك كشور با ثبات و يكپارچه به موجوديت خود ادامه دهد.
با گذشت چهار سال از جنگ كسي انتظار ندارد كه بشار الاسد بتواند قدرت و اقتدار خود بر سوريه مثل قديم مجددا به دست آورد. خود اسد و رژيم او در حقيقت آنقدرها هم براي تهران اهميت ندارد. هر چه باشد اتحاد با رژيم سوريه از زمان اشغال ايران توسط عراق در 1980 تا امروز بر اساس مشتركات ايدئولوژيك نبوده است چرا كه حزب بعث حاكم بر سوريه هم سكولار و هم سوسياليست است. حداقل خواستههاي ايران مشاهدة استقرار دولت جديدي در سوريه است كه نسبت به ايران دشمن نيست و حداكثر خواستههاي ايران اين است كه ترجيحا متحدي در اين كشور داشته باشد كه به عنوان يك شريك به اجراي سياستهاي تهران در منطقه كمك كند.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: فرهاد عطائي , نفوذي , استاد دانشگاه , صهيونيست
سازمانهای زیادی در غرب هستند که کارشان تولید محتوای رسانهای علیه ایران است. “پروژه اسرائیل” که یکی از اینها است یک سازمان “غیرانتفاعی” است که منابع مورد نیاز را در اختیار ژورنالیستهای سراسر دنیا قرار میدهد تا اطمینان حاصل کند که پوشش رسانهای درباره ایران عمدتاً منفی است.
آنچه که در ادامه میآید معرفی کامل این سازمان صهیونیستی است: پروژه اسرائیل که در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد یک سازمان هواداری مستقر در واشینگتن و بیتالمقدس است که هدفش اطلاعرسانی درباره اسرائیل و خاورمیانه و ایجاد یک «وجهه عمومی مثبتتر» برای اسرائیل است. پروژه اسرائیل از دیوار بحثبرانگیز حائل در کرانه باختری حمایت میکند، طرفدار اتخاذ یک خطمشی سختگیرانه در قبال ایران است، و به طور فعال مطالعات و آثار اندیشکدهها و نویسندگان طرفدار نظامیگری را تبلیغ میکند ، حتی با اینکه ادعا میکند یک سازمان غیرانتفاعی است که «حقایق اسرائیل و خاورمیانه را به مطبوعات، مسئولان عمومی، و مردم انتقال میدهد.
فعالیتهای پروژه اسرائیل عبارتاند از انتشار دیدگاهها، صدور هشدار، انتشار سخنان سخنرانان و سخنگویان، تهیه بروشورهای روابط عمومی برای سخنگویان اسرائیل، سفارش نظرسنجیهای عمومی، و پخش تبلیغات تلویزیونی. پروژه اسرائیل از سال ۲۰۱۳ تاکنون نشریه «برج» را منتشر کرده است. این نشریه یک مجله خبری آنلاین است که امور خاورمیانه را منعکس میکند. به علاوه، پروژه اسرائیل همچنین یک وبسایت عربی زبان به نام «المصدر» را اداره میکند این وبسایت مدعی است که «تصویری متعادل و صادقانه از دنیای یهود، اسرائیل، و رویدادهای بینالمللی» ارائه میدهد.
پروژه اسرائیل از ارتباطات سیاسی خوبی برخوردار است. هیئت مشاوران این سازمان در اواسط سال ۲۰۱۴ تقریباً دوازده نفر از اعضای مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکا را شامل میشد. از جمله این مشاوران میتوان به «جو ویلسون» و «الیوت انگل» از نمایندگان مجلس نمایندگان و همچنین «مارک کرک» و «رابرت منندز» از نمایندگان مجلس سنا اشاره کرد. «جوزف لیبرمن» سناتور بازنشسته و «آلن وست» از اعضای سابق حزب جمهوریخواه نیز در هیئت مشاوران سازمان مذکور خدمت کردهاند.
جاش بلاک سخنگوی سابق «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل» و از اعضای اندیشکده جنگطلب و همسو با حزب دموکرات موسوم به «اندیشکده سیاست مترقی» ریاست پروژه اسرائیل را بر عهده دارد و مدیر ارشد اجرایی سازمان نیز محسوب میشود. «بلاک» در سال ۲۰۱۲ جانشین «جنیفر لازلو میزراهی» مؤسس پروژه اسرائیل شد و از آن زمان تاکنون سکوی هدایت سازمان را در دست دارد. «ناتان گاتمن» از نشریه «فوروارد» در این باره نوشته است: «شهرت “بلاک” به عنوان سگ بولداگ اسرائیل در تضاد کامل با “میزراهی” است، زیرا “میزراهی” در اغلب موارد به جای اینکه با روزنامهنگاران و سیاستگذاران بجنگد با آنها تعامل میکرد.»
سازمان در دوران ریاست رئیس سابق از یک تمرکز جهانی برخوردار بود، اما «بلاک» کمک کرد تا تمرکز سازمان به سمت یک رویکرد محدودتر و متمرکز بر واشینگتن متمایل گردد. «بلاک» بلافاصله پس از بر عهده گرفتن ریاست سازمان اظهار داشت: «در حال حاضر سازمانها و افرادی وجود دارند که از هماهنگی و منابع مالی خوبی برخوردارند و در میان آنها از دسیسهچینهای ضد صهیونیست و مدافع ایران و تروریستهایی همچون حماس و حزبالله گرفته تا حامیان ضد اسرائیل و از جمله کسانی مشاهده میشوند که با دورویی و به طور بیوقفه از اسرائیل انتقاد میکنند و تلاش میکنند در راستای رسالت اشتباه و غالباً خصمانه خویش واقعیات را تحریف کنند. البته این سازمانها و افراد در حاشیه قرار دارند.» «بلاک» اضافه کرد که «پروژه اسرائیل با انتشار سخنان دروغ، بدخواهانه، و حتی ضد یهود مقابله میکند.»
پروژه اسرائیل تحت رهبری «بلاک» مستقیماً به مبارزات تفرقهافکنانه حزبی در واشینگتن دست زده است. در یک مورد، هنگامی که «بلاک» در جریان جلسه تائید صلاحیت «چاک هگل» وزیر دفاع آتی آمریکا دیدگاههای «واقعگرایانه» وی درباره ایران را به سخره گرفت و این دیدگاهها را «غیرمتداول» نامید یکی از مقامات سابق دولت که با پروژه اسرائیل آشنایی داشت اظهار داشت که سبک مقابلهای «بلاک» «نقش سازمان آنگونه که هست، میتواند باشد، و باید باشد را زیر سؤال میبرد.»
پروژه اسرائیل به خاطر شماری از فعالیتهایش انگشتنما شده است. برای مثال، این سازمان درباره این موضوع که سخنگویان اسرائیل چگونه میتوانند مهارتهای روابط عمومی خود را نزد مخاطبان آمریکایی بالا ببرند دست به مطالعات محرمانه زده و به همین خاطر مورد انتقاد قرار گرفته است. یکی از مطالعاتی که در سال ۲۰۰۹ انجام گرفته بود و خبر آن به نشریه «نیوزویک» درز کرد «فرهنگ زبان جهانی سال ۲۰۰۹ پروژه اسرائیل» نام داشت. این مطالعه توسط فرانک لونتز استراتژیست و ناظر جمهوریخواه انجام گرفت و آنگونه که در آن ادعا شده بود «دستورالعملی بود برای رهبران آیندهنگر که در خط مقدم مبارزه با جنگ رسانهای علیه اسرائیل حضور دارند.»
از جمله پیشنهادهای مطرحشده در این مطالعه این بود که در رابطه با حق بازگشت آوارگان فلسطینی به خانههایشان عبارت «مهاجرت جمعی فلسطینیان» استفاده شود. «لونز» توضیح داده بود که منطق ورای کاربرد عبارت مذکور این است که آمریکاییها در حال حاضر از هرگونه مهاجرت جمعی هراس دارند و بنابراین طرف اسرائیل را خواهند گرفت.«پاتریک کاکبرن» از نشریه ایندیپندنت در رابطه با گزارش مذکور گفته است که «همه کسانی که به ابعاد مختلف سیاست اسرائیل علاقه دارند، به ویژه روزنامهنگاران، باید این گزارش را بخوانند، زیرا بایدها و نبایدها را برای سخنگویان اسرائیل شرح داده است. وی اضافه کرده است که گزارش مذکور به روشن ساختن فاصله میان آنچه مقامات و سیاستمداران اسرائیل واقعاً باور دارند و آنچه بر زبان میآورند کمک میکند
پروژه اسرائیل متهم به بزرگنمایی تهدیداتی شده است که ظاهراً متوجه اسرائیل هستند. برای مثال، در سال ۲۰۱۳ «جاش بلاک» اعلام کرد که پروژه اسرائیل با دیپلماسی هستهای دولت «اوباما» در قبال ایران مخالف است و در این باره هشدار داد که هرگونه توافقی که به ایران اجازه دهد در خاک خود به غنیسازی صلحآمیز اورانیوم بپردازد ـ یعنی حقی که بر اساس پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای به کشورهای عضو اعطا شده است ـ قابلقبول نخواهد بود .
در گزارش موسوم به «اعلان هشدار پروژه اسرائیل» که در ماه اوت ۲۰۱۲ منتشر شد سازمان مذکور شماری از نکات هشداردهنده را پیشنهاد داده بود که حامیان پروژه اسرائیل با بکارگیری آنها میتوانستند پیام خود را به گوش رهبران آمریکا برسانند. طرفداران پروژه اسرائیل میتوانستند از جمله اینگونه استدلال کنند که «رهبران ایران از قطعنامههای سازمان ملل و دیدگاههای جهانی سرپیچی کرده و به ساخت سلاح هستهای ادامه میدهند و در عین حال اسرائیل را تهدید به نابودی میکنند.» با این حال، زمانی که گزارش مذکور منتشر شد سازمانهای اطلاعاتی آمریکا بر این باور بودند که شواهد و مدارکی وجود ندارند که نشان دهند ایران کار بر روی سلاحهای هستهای را آغاز کرده است.
در ماه جولای ۲۰۱۴ پروژه اسرائیل یک وبسایت جدید به نام «ممانعت از دستیابی ایران به بمب» راه اندازی کرد و در آن در راستای ایجاد ترس و وحشت تصاویر و اظهاراتی را درباره ایران و برنامه هستهای این کشور منتشر کرد. خبرگزاری «اینترپرس» وبسایت مذکور را چنین توصیف کرد: «وبسایتی کامل به همراه یک عکس ترسناک سیاهوسفید از ابری قارچی شکل و این شعار که “اگر ایران هستهای شود تروریسم نیز هستهای میشود”».
هدف این وبسایت تشویق افراد به امضای طومار و «کمک به افزودن فشار بر ایران و واشینگتن» است. وبسایت به طور تلویحی از راهبرد دیپلماتیک دولت «اوباما» در قبال ایران انتقاد میکند. به گفته وبسایت مذکور، «توافق خوب» با ایران توافقی است که از توانایی ایران جهت توسعه «برنامه موشکهای بالستیک» خویش بکاهد و به «نابودی» سانتریفیوژهای موجود در داخل کشور منجر شود. ایران هیچگاه ملزم به نابود کردن سانتریفیوژهایش نشده است ـ زیرا از حق بکارگیری سانتریفیوژها در راستای تولید برق برخوردار است ـ و دولت «اوباما» به وضوح تصریح کرده است که بحث موشکهای ایران در مذاکرات جاری مطرح نیست.
در ماه جولای ۲۰۱۱، پروژه اسرائیل در رابطه با کشتیهایی که در آن زمان فعالان طرفدار فلسطین قصد داشتند در راستای نشان دادن همبستگی خود با مردم غزه و کرانه باختری به حرکت درآورند شدیداً هشدار داد. پروژه اسرائیل به نقل از «اسحاق آهارونویچ» وزیر امنیت داخلی اسرائیل نوشت: «تقریباً دو ماه بعد از آنکه معترضان لبنانی و سوری به سمت مرزهای شمالی اسرائیل هجوم برده و امنیت ملی اسرائیل را در معرض تهدید قرار دادند اکنون فعالان طرفدار فلسطین بار دیگر آماده شدهاند تا از زمین و دریا مشروعیت اسرائیل را به چالش بکشند. اراذلواوباشی که تلاش کردند قانون را نقض کرده و نظم و آرامش را برهم بزنند اجازه ورود به اسرائیل را نخواهند یافت و به کشورهای خود باز خواهند گشت.»
پروژه اسرائیل سیاست دولت «اوباما» در قبال اسرائیل را به شدت به باد انتقاد گرفته است. در جریان مشاجره میان «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل و مقامات دولت اوباما بر سر مسئله شهرکسازی در سال ۲۰۰۹، پروژه اسرائیل مدعی شد که تلاشها جهت متوقف کردن ساختوساز شهرکهای غیرقانونی اسرائیلی در سرزمینهای اشغالشده فلسطین «نوعی پاکسازی قومی جهت بیرون راندن همه یهودیها» از کرانه باختری است.
موضوعات مرتبط: آموزش ، مطبوعات داخلی و خارجی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: رسانه هاي ايران , ژورناليست , اسرائيل , صهيونيست
مسئولیت ترور حاج حسان القیس را سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی -موساد- به طور رسمی بر عهده گرفته و این در حالی است که پیش از این، تل آویو مسئولیت ترور عماد مغنیه را بر عهده نگرفت.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، شهادت «حاج حسان القیس» یکی از فرماندهان حزب الله در بحبوحه جنگ نظام سوریه و حزب الله لبنان با تروریزم حقایق زیادی را برملا می کند، از سوی دیگر همزمانی ترور القیس با آشوب های جدید گروه 14 مارس در طرابلس لبنان ارتباط حوادث را به خوبی نشان می دهد.
مسئولیت ترور حاج حسان القیس را سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی -موساد- به طور رسمی بر عهده گرفته و این در حالی است که پیش از این، تل آویو مسئولیت ترور عماد مغنیه را بر عهده نگرفت. خود این مسئله بیانگر نکاتی است که در فاصله شهادت حاج رضوان تا شهادت حاج حسان در منطقه اتفاق افتاده است چرا که مخفی نگاه داشتن و سپس اعلام رسمی یک اقدام که می تواند پیامدهای امنیتی و سیاسی مهمی به همراه داشته باشد بدون نگاه به منفعتی بزرگتر منطقی نیست و طبعا تل آویو نیز این قاعده را در نظر داشته است.
شهادت حاج حسان القیس که بر اساس نوشته روز پنج شنبه گذشته «ها آرتص» بر مبنای یک اقدام دقیق و حرفه ای و تلاش گسترده صورت گرفته است برای نوعی «اعلام رسمی» همگرایی میان رژیم ذاتا تروریست با گروه های تروریستی است که علی الظاهر داعیه دینی دارند. رژیم صهیونیستی در این اقدام، پرده از همکاری منطقه ای برای خنثی کردن جبهه مقاومت برداشته است. این البته اولین اقدام آنان نیست. همان گونه که این قلم در یادداشت هفته قبل نوشت، تلویزیون اسرائیلی وابسته به کنست فاش کرد که دو تن از مقامات دولت و مجلس رژیم صهیونیستی در ترکیه با فرماندهان گروه های مسلح تروریستی که در سوریه علیه دولت این کشور مشغول جنگ هستند، ملاقات کرده و به آنان درباره کمک جدی اسرائیل اطمینان داده اند. ترور فرمانده نظامی حزب الله در این شرایط بدون شک در این راستا انجام شده است.
اگرچه رژیم صهیونیستی حسان القیس را در جلوی درب منزل وی در خیابان سنت ترز در منطقه الحدث به شهادت رسانده است اما همان گونه که روزنامه هاآرتص در روز پنج شنبه فاش کرد او از دهه هشتاد میلادی به طور مشترک از سوی دستگاه های اطلاعاتی غربی و عربی تحت تعقیب و زیر نظر بوده است. با این وصف کاملا پیداست که یک جریان پیچیده و در هم تنیده اطلاعاتی پشت این ترور قرار گرفته است. بعضی از خبرها و رموزی که به طور سربسته در بعضی از رسانه ها منعکس شده است، بیانگر مشارکت برخی از دولت های عربی در این ترورهاست. روزنامه «اسرائیل تایمز» دیروز نوشت: «علایق اسرائیل با دولت های محافظه کار عرب حوزه خلیج فارس در کنترل حزب الله و سایر نیروهای منطقه ای مرتبط با ایران به یکدیگر نزدیک شده است و این موضوعی است که می تواند مقدمه انواعی از همکاری ها در حوزه های مختلف باشد.»
درز دادن علایق مشترک تنها از سوی اسرائیلی ها صورت نگرفته بلکه طی هفته های اخیر شاهد علامات مشابهی از سوی دولت سعودی هم بوده ایم. یک مقام امنیتی نزدیک به بندر بن سلطان رئیس دستگاه امنیتی عربستان هفته گذشته گفت «دشمن دشمن ما دوست ماست و اسرائیل از این قاعده مستثنی نیست» در واقع این مقام امنیتی پرده از همکاری عربستان و رژیم صهیونیستی برداشت. در همین ایام روزنامه «الحیات» چاپ لندن که به سعودی ها تعلق دارد طی مقاله ای تحلیلی نوشت «دخالت ایران در کشورهای عرب منطقه مسئله امروز ماست و تجاوزات رژیم تل آویو به گذشته تعلق دارد و می توان از همه ظرفیت های مخالف ایران برای مهار ایران استفاده کرد.»
ترور شهید حسان القیس اگرچه برای حزب الله لبنان یک ضربه به حساب می آید و جایگزین کردن انسان هایی که در یک فرایند 30 ساله تربیت شده اند کار دشواری است، در عین حال این یک فرصت را در اختیار حزب الله قرار می دهد. اسرائیل می تواند با استناد به ترور المبحوح، عماد مغنیه و القیس نفوذ اطلاعاتی خود را به رخ بکشد ولی نمی تواند خود را از پیامدهای این اقدامات مبری به حساب آورد. اقدام انتحاری رژیم صهیونیستی فضای واکنش حزب الله را اخلاقی و قابل قبول تر می کند. مردم لبنان و نیز ملت های منطقه به هیچ وجه دست باز اسرائیل و دست بسته حزب الله را نمی پسندند اما اقدام حزب الله لبنان می تواند ابعاد و جنبه های مختلفی داشته باشد. یکی از این اقدامات تهدید بیشتر اعتبار امنیتی این رژیم است کما اینکه در طول ماه های اخیر حزب الله با به پرواز درآوردن پهپاد بر فراز فلسطین اشغالی ضربه مهلکی به اعتبار امنیتی آن زده است. به غیر از این حزب الله می تواند در یک عملیات غافلگیرانه تعدادی از نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی را به هلاکت رسانده و عده ای را به اسارت خود درآورد.
ترور شهید حسان القیس که نقش قابل ملاحظه ای در به روز شدن تجهیزات فنی حزب الله داشته است قطعا وقفه ای در کار حزب الله ایجاد نمی کند کما اینکه شهادت عماد مغنیه با همه اندوهی که به همراه آورد مانع پیروزی حزب الله در نبرد بزرگ و 16 روزه القصیر نشد. شهادت القیس زمانی اتفاق افتاد که به نوشته «هاآرتص» 30 سال جهاد را پشت سر گذاشته و همه نیرو و توان خود را مصروف تضعیف امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل کرده بود اما این شهادت براساس منطق اسلامی، نیروهای جدید با انگیزه های مضاعفی را وارد میدان می کند و به آنان می آموزد که می توانند نقش های حساسی را ایفا کرده و ضربات سخت به دشمن وارد کنند در عین حال 30 سال از آسیب دیدن از دستگاه های اطلاعاتی و نظامی دشمنان در امان باشند. این که یک رزمنده پس از حدود 30 سال به شهادت می رسد، نشانه 30 سال خون دل خوردن دشمن برای پیدا کردن القیس بوده است و این در جای خود یک موفقیت بزرگ اطلاعاتی و حفاظتی به حساب می آید اما برای یک لحظه تصور کنید که حزب الله تصمیم بگیرد بلندپایه ترین مقام اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را از طریق ترور از میان بردارد، مسلماً حزب الله برای این کار به بیش از یک سال زمان احتیاج ندارد.
اقدام رژیم صهیونیستی به جمع آوری اطلاعات از سرویس های مختلف و ایجاد یک ائتلاف اطلاعاتی عربی، غربی، عبری بیان کننده آن است که منطقه ما در شرایط حساسی است که این رژیم ها برای عبور از آن به اقداماتی نیازمند شده اند که پاسخگویی دوباره آن بسیار دشوار است.
اقدام غیر اخلاقی به هیچ وجه نمی تواند از قدرتمند بودن مرتکبین آن خبر داده و ضعیف بودن طرف مقابل را به نمایش بگذارد. این ترور در یک منطقه عمیقاً اخلاقی اتفاق افتاده و این می تواند به نوعی اجماع اخلاقی علیه اسرائیل و رژیم هایی نظیر رژیم عربستان منجر شود و این همان نیازی است که حزب الله آن را دنبال می کند. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در مراسم شب عاشورا طی یک سخنرانی خطاب به اسرائیلی ها اعلام کرد که فردا تظاهرات سینه زنان حسینی با شکوه همیشگی انجام می شود و لو اینکه صهیونیست ها بخواهند آن را به خاک و خون بکشند این به این معناست که شهادت مقوله ای نیست که بتوان با آن، حزب الله و هواداران آن را متوقف کرد. رژیم تل آویو آن روز نتوانست به اجتماع روز عاشورا که سیدحسن در آن ظاهر شده بود حمله کند ولی نمی توانست خشم خود از اقتدار حزب الله را مخفی نگه دارد.
اما در تحلیل این ماجرا، توجه به چرایی توسل رژیم صهیونیستی به این ترور و ترورهایی نظیر این حائز اهمیت است. رژیم صهیونیستی در فضایی آکنده از بغض بعضی از فرقه های منحرف خشونت طلب و بعضی از رژیم های عربی، دست به این ترور زده و بطور نسبتاً علنی مسئولیت آن را پذیرفته است. این موضوع بیانگر آن است که اسرائیل در صدد برآمده یک پیوست امنیتی میان خود و اینگونه رژیم ها و این قبیل فرقه های تندرو به تصویر بکشد در واقع در شرایطی که تندروهای مسلح سوریه در حال شکست هستند و رژیم سعودی از شدت خشم نسبت به باخت در سوریه دیوانه وار فریاد می زند، این ترور را انجام داده است. در واقع رژیم تل آویو با این ترور نه فقط خواسته است که مرحمی بر زخم های عناصر مسلح تکفیری و رژیم وهابی سعودی بگذارد بلکه در صدد برآمده تا زمینه های اعلام رسمی تر و علنی تر روابط این گروهها و این دولت با صهیونیست ها را فراهم نماید. این موضوعی است که ردپای آن قابل شناسایی می باشد.
یک روز پس از ترور شهید القیس، روزنامه المستقبل وابسته به جریان 14 مارس که به عربستان وابستگی آشکار دارد، نوشت: «حسان القیس، یکی از نیروهای مؤثر حزب الله در نبرد القصیر بوده است» کاملا واضح است که المستقبل از اقدام صهیونیست ها استقبال کرده و آن را نشانه نوعی همگرایی عربی - اسرائیلی ارزیابی نموده است.
ترور القیس به خوبی معنای عملیات حزب الله در القصیر و تل کلخ و ... را بیان می کند. پیش از این، حزب الله متهم بود که مبارزه با اسرائیل را رها کرده و در مقابل یک عده از مسلمانان در سوریه صف آرایی کرده است. ترور القیس ثابت کرد که آن نبرد هم نبرد حزب الله با رژیم صهیونیستی بوده و گرنه چرا این رژیم، چریک موثر حزب الله را هدف قرار داده است. این ترور پیوستگی جبهه تروریزم وهابی با تروریزم صهیونیستی را نشان می دهد و در واقع حزب الله می تواند آن را بعنوان شنیدنی ترین توضیح خود به مردم منطقه ارائه کند.
حزب الله لبنان در مواجهه اخیر با موج تروریزم، یک اقدام مسئولانه انجام داده و در کنار همه کسانی قرار گرفته است که از افراط گرایی مذهبی و تروریزم نگران هستند با این وصف حزب الله از این مسیر هم نشان می دهد که قابلیت آن را دارد که بعنوان یک نیروی فراملی برای رفع دغدغه های امنیتی و سیاسی ملت های منطقه تلاش کند. شهادت القیس یکی از دلایل صلاحیت حزب الله در ایفای این نقش حساس در منطقه و جهان اسلام است.
موضوعات مرتبط: آموزش ، شهدا ، نفوذ
برچسبها: رازهای شهادت , حسان القیس , صهيونيست , اسرائيل
نوشیدن خون یا نوشیدنی به رنگ خون به عنوان نمادی از
خونخواهی و خونخواری یهودیان نسبت به ایرانیان
از جمله رسوم یهودیان در این روز است.
استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش ،
به دربار خشایارشاه راه یافت
و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد
مقبره استر و مردخای یهودی در همدان
پوریم ؛ عید یهودیان سراسر جهان
متاسفانه برخی از این تصاویر که در ادامه نیز آمده است
مربوط به جشن ایرانیان یهودی در آمریکا می باشد.
پوریم از جمله اعیاد مهم یهودیان در سراسر جهان است .
از سرزمین های اشغالی تا آمریکا و حتی یهودیان داخل ایران ،
به شیوه های مختلفی در این دو روز جشن می گیرند.
اوج این جشن ها در اسرائیل است .
جایی که صهیونیست سرمست از کشتار ایرانیان ،
تا حد جنون شراب نوشیده و بد مستی
یکی از سنت های مرسوم آنان در این روز است.
خاخام های یهودی نیز در این جشن ها مراسم ویژه ای برگزار می کنند.
خاخام های صهیونیست با برگزاری جشنی ،
در نوشیدن شراب و رقص و پایکوبی با یکدیگر رقابت می کنند.
معمولا افراط در نوشیدن شراب در این روز به حدی است که
قادر به راه رفتن نبوده و در خیابان های تل آویو
و دیگر اراضی اشغالی ،
بیهوش و بی رمق به زمین می خورند.
در آموزه های تلمود یهودیان در یکی از بخش ها به صراحت
به نوشیدن شراب تا حد سرمستی توصیه شده است:
"در روز پوریم هر فرد - یهودی - مکلف است به حدی - شراب - بنوشد که
تفاوت میان "نفرین بر هامان" و "درود بر مردخای" را تشخیص ندهد."
کودکان اسرائیلی در جشن پوریم 2012 - بیت المقدس
رمز پوریم
یکی از رمزهای پوریم، پس از پایان جنگ جهانی دوم نمایان شد.
برچسبها: هولوكاست , رمز پوریم , نماد , يهود
آشنايي با نحوه شكلگيري، اقدامات، روشها و تاريخچه سازمانهاي اطلاعاتي ميتواند در برنامهريزيهاي ضداطلاعاتي براي مقابله با اقدامات و نفوذ آنها در ارگانهاي كشور مورد استفاده قرار گيرد. از اين رو شناخت سازمانهاي اطلاعاتي و ضد اطلاعاتي رژيم صهيونيستي موجب اشراف اطلاعاتي مناسب در داخل كشور شده و از اين طريق مي توان به شيوه هاي مقابله با آن پرداخت.
به ادامه مطلب مراجعه فرمائيد
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، اطلاعات عمومی ، معرفی کتاب ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: سازمانهاي اطلاعاتي صهيونيستي , اَمان , صهيونيست , اسرائيل
ادامه مطلب