عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | نظامی

کوه یخی که فقط قله آن در معرض تماشاست

🔻 فضای مجازی، عامل اصلی جهل مرکب علاقمندان به میلیتاری

تصور عمومی جامعه از قدرت نظامی ایران به ویژه افرادی که موضوعات نظامی را در فضای مجازی و رسانه ای

بشکل تخصصی مطالعه ، تحلیل و تفسیر میکنند به اندازه ای نازل و سخیف است

که اگر فردی فقط به بخش اندکی از داشته های پنهان نیروهای مسلح ایران واقف باشد

متوجه خواهد شد که این طیف وسیع و ناآگاه و به اصطلاح میلیتاریست و مخاطبان آنان

در سراسر فضای مجازی و رسانه ای کشور به بیماری جهل مرکب با چاشنی تعصبات کور ،

عناد و حتی ایرانستیزی مبتلا هستند

که از جمله دلایل این عمق وسیع از ناآگاهی را میتوان به عدم انتشار دیتا و اطلاعات واقعی

و صحیح از تسلیحات پیشرفته و راهبردی بومی

و یا خریداری شده از سوی فرماندهان نظامی مرتبط دانست

که به دلایل حفاظتی ، امنیتی و ملاحظات سیاسی از این‌ تسلیحات رونمایی نکردند

و در مراحل بعدی تبلیغات منفی و پروپاگاندای سنگین ، بهمراه تحلیل های کذب و بی سند

و مدرک رسانه های ایرانستیز مانند نشریات میلیتاری غربی

و مقلدان داخلی آنان در فضای مجازی و تفسیرهای مضحک و پوپولیستی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان

علیه قدرت نظامی ایران را میتوان برشمرد .

اما نکته جالب این ماجرا آنجاست که همین رسانه های یاد شده ،

قدرت نظامی دشمنان و رقبای ایران را با انواع و اقسام‌ ترفندهای رسانه ای و تحلیل های بی سند و مدرک ،

بیشتر از توانایی های واقعی آنان و حتی در مواردی برای مخاطب ناآگاه و بیخبر

از تکنولوژیهای هایتک تسلیحاتی ، افسانه ای و دست نیافتنی معرفی میکنند که چکیده و ماحصل این حجم از تبلیغات و اطلاعات فیک

و در ویکی پدیا و سایتهای گوگل انعکاس یافته

و حاصل این وارونه انگاری حقایق و شستشوی گسترده مغزی مخاطبان

یک نتیجه و خروجی فاجعه آمیز بدین شرح دارد که

هر فردی در جامعه و با هر سن و سال و هر سطح سواد‌ و ضریب هوشی

و بدون داشتن کمترین تخصص فنی در زمینه تسلیحات

و فقط به صرف علاقمندی به مباحث نظامی و مطالعه مقالات و آمار و اطلاعات پر از اشتباه ویکی پدیا

و سایتهای گوگل، این تصور باطل را میکند که کارشناس نظامی است

و سپس در فضای مجازی یک پیج یا کانال نظامی ایجاد کرده

و همان اطلاعات پر از اشتباه و گمراه کننده ویکی پدیا و سایتهای گوگل را بهمراه تصورات و برداشت های غلط خود

به خورد فالوورهای از همه جا بیخبر پیج و کانالش میدهد.

اما قدرت نظامی ایران مانند کوه یخی است که فقط قله آن در معرض تماشاست

و در زیر و عمق این دریا حقایقی انباشت و پنهان شده که شرحش ورای تصور عامه و علاقمندان به مباحث نظامی است

که در اینجا و جهت آگاهی مخاطبان ، بخش اندکی از این داشته های پنهان را

در دو قسمت تسلیحات راهبردی خریداری شده و بومی که رونمایی نشدند معرفی میکنیم .

لیست برخی از تسلیحات که خریداری‌ شده اما رونمایی نگردیده بدین شرح‌ است :

جنگنده های شکاریMIG-31 فاکس هاوند

جنگنده های SUKHOI-27

جنگنده های سوخو ۲۵ فراگفوت

و جنگنده های SUKHOI-30SM

که همگی برای نیروی هوایی سپاه خریداری گردیدند

و ابررهگیرهای SUKHOI-35S که برای نهاجا خریداری شدند ،

موشکهای کروز هواپایه KH-55

سامانه های موشکی ساحل به دریای باستیون همراه با موشک P-800 و یاخونت این سامانه

سامانه موشکی سانبرن یا همان CSSMX22

سامانه های پیشرفته جمینگ و جنگال روسی مانند ژیتل R330zh و Krasuha-4

اما لیست برخی از تسلیحات بومی و رونمایی نشده بدین شرح‌ است :

سامانه برد بلند بیت المقدس

سامانه های پدافند هوایی فوق راهبردی برد بلند

سیلو پرتاب‌ و بدون کنیستر علم الهدی که مخصوص کشف و انهدام موشک های قاره پیمای اتمی هستند

ماهواره های جاسوسی

هواپیماهای سوخت رسان و آواکس ها که مختص جنگنده های نسل پنجم هستند

سامانه پدافند هوایی برد بلند آرمان و موشک هوا به هوای مقصود‌

اما بخشی از تسلیحات رونمایی نشده سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی (سپند) عبارتند از :

تسلیحات و زرادخانه اتمی تحت پروژه موسوم به میدان ،

شامل کلاهک های اتمی مخصوص نصب بر روی موشکهای بالستیک ،

از بردهای تاکتیکی تا قاره پیما

سامانه پدافندی ضد هسته ای تحت پروژه آماد

بمبهای الکترومغناطیسی AD/A2 که قادرند تمام زیرساختهای راهبردی مانند تاسیسات برق و انرژی را از کار اندازند

اما مهمترین تسلیحات خریداری شده که پس از پایان جنگ تحمیلی هشت ساله رونمایی شدند بدین شرح است :

زیردریایی های کی لو

خط تولید تانک T-72

سامانه های پدافند هوایی تور ام یک ، بوک و سری های سام

سامانه های پدافند هوایی برد بلند S-300PUM2 و بالگردهای MIL-17 و M-171

هواپیماهای ایلوشین و آنتونوف

رادارهای روسی نبو ، کاستا ، گاما ، آفتابازا ، رزونانس ، ووستوک E

شکاری رهگیرهای MIG-29 فالکروم

بمب افکن های SUKHOI-24 فنسر MK و جنگنده های آموزشی و پشتیبانی نزدیک YAK-130 که به شکل محدود رونمایی شدند.

ایران پر افتخار . شیری که اگر از جا برخیزد خونها بر زمین خواهد ریخت و دشمنانش را می درد .

جهود رو نابود شده بدانید .


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: تسلیحات , مهمات , ایران , قدرت نظامی


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۹/۱۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔸چند سال پیش در گزارشی نوشتم دلیل برتری رژیم صهیونیستی به کشورهای همسایه، داشتن پیشرفته‌ترین و بروزترین تکنولوژی‌ها و فنآوری‌های روز غرب بود؛ دسترسی به «دانش» و به قول معروف «علم روز» که باعث برتری غرب بر جهان شده بود و صهیونیست‌ها نیز پس از فروپاشی شوروی و کاهش دسترسی به برخی فنآوری‌ها روز به روز در برابر صهیونیست‌ها دست بسته‌تر شدند تا جایی که این فنآوری باعث غرور مطلق صهیونیست‌ها و در نهایت عامل مهم شکست آن‌ها در روز 7 اکتیر / 15 مهرماه شد.

🔸غربی‌ها یک عمر اجازه دسترسی دیگر کشورها را به تکنولوژی و دانش را نمی‌دادند؛ هر کشوری به این سمت حرکت می‌کرد به شدت تنبیه می‌شد و اگر می‌خواست اصرار کند تحریم و در نهایت دانشمندانش ترور می‌شدند. حفظ برتری در حوزه تکنولوژیک تنها ابزار باقیمانده در دست غرب برای تداوم سلطه بر جهان در روزهایی بود که به لحاظ اقتصادی تضعیف می‌شد و با قدرتمند شدن دیگر کشورها در حوزه نظامی و تشکیل ائتلاف‌های نوظهور نمی‌توانست از ابزار صرف نظامی بهره بگیرد. این موضوع در افغانستان و عراق به شکل عملی ثابت شد.

متن کامل را در ادامه مطلب حتما مطالعه بفرمائید


موضوعات مرتبط: نظامی ، راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: فن آوری , ایران , غرب , آنگلوساکسون‌

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

⚫️ ستاد کل نیروهای مسلح، گزارش اولیه هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد حامل رئیس جمهور را منتشر کرد

▪️بخش قابل توجهی از اطلاعات در زمینه‌های مختلف تخصصی، فنی و عمومی که میتوانست در وقوع سانحه دخیل باشد جمع‌آوری شده است. برخی از اقدامات برای اظهار نظر قطعی نیاز به زمان بیشتری دارد که در دست بررسی بوده و برخی از موارد را می توان با قاطعیت اعلام نمود که مورد اشاره قرار می گیرند:

1⃣ بالگرد در مسیر پیش بینی شده از قبل ادامه مسیر داده و از مسیر تعیین شده پروازی خارج نگردیده است. حدود یک و نیم دقیقه قبل از سانحه بالگرد.

2⃣ خلبان بالگرد سانحه دیده با دو بالگرد دیگر گروه پروازی ارتباط برقرار نموده است.

3⃣ آثار اصابت گلوله و یا موارد مشابه آن در اجزای باقی مانده بالگرد سانحه دیده مشاهده نگردیده است.

4⃣ بالگرد سانحه دیده پس از برخورد با ارتفاع، دچار آتش سوزی شده است.

5⃣ به دلیل پیچیدگی منطقه، مه‌گرفتگی و درجه حرارت پایین، عملیات تجسس به شب کشیده شده و در طول شب نیز استمرار می‌یابد و در بامداد صبح روز دوشنبه (ساعت ۵ صبح) با کمک پرنده‌های بدون سرنشین ( ایرانی) نقطه دقیق محل سانحه مشخص و نیروهای زمینی عملیات تجسس در آن نقطه حضور پیدا می‌کنند.

6⃣ در مکالمات برج مراقبت با گروه پروازی نیز مورد مشکوکی مشاهده نگردیده است.

▪️بخش قابل توجهی از اسناد و مدارک مرتبط با سانحه بالگرد یاد شده جمع آوری شده است و برای بررسی برخی از قطعات و اسناد، نیاز به زمان بیشتری می باشد که پس از اتقان سنجی و کار تخصصی و کارشناسی دقیق تر در اطلاعیه‌های بعدی به سمع و نظر ملت شریف و انقلابی ایران خواهد رسید.


موضوعات مرتبط: نظامی ، سخن روز
برچسب‌ها: بالگرد , رئیس جمهور , سانحه , شهادت


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۳/۰۳ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔸وقت نوشتن زیاد ندارم، اما باید در مورد چند موضوع شفاف‌سازی کنم؛ نخست در مورد نقش پهپادهای اردوغان در کمک به پیدا کردن محل بالگرد، اول آنکه اگر من می‌دانستم کدام عاقلی به این پهپادها اجازه ورود به حریم هوایی کشور را داده، خیلی خوب بود، اصولا چه نیازی به ورود این پهپادها بود که مسیر ورود و خروجش مشخص است دنبال چه چیزهایی بوده است؛ یعنی اصلا نیتش کمک نبود.

🔸اما در مورد شایعه پیدا شدن محل بالگرد توسط پهپاد ترکیه‌ای، این دروغ هم مانند دیگر دروغ‌هایی است که معمولاً بوق‌های اردوغانی استاد تبلیغ آن هستند و از طرف دیگر برخی‌ها در کشور ما نادانسته و بچه‌گانه آن‌ها را بازنشر می‌کنند. پهپاد اردوغانی هیچ چیزی را پیدا نکرد و کار را خود پهپادهای خودمان انجام دادند که هم بهتر هستند و هم تجهیزات خوبی دارند. کج‌سلیقگی و بدسلیقگی را می‌شود اینجا به خوبی تشخیص داد و متوجه شد.

🔸آن‌هایی هم که بلافاصله پس از انتشار خبر دروغ ترک‌ها (در حالی که ما درد بزرگ‌تری داشتیم) شروع کردند به عیب و ایراد گرفتن به پهپادهای داخلی که ناتو و صهیونیست‌ها را بیچاره کرده، آخر هنرمندی بودند! چه نیازی به این همه سرکوفت زدند و سرکوب کردن توانمندی داخلی؟ آن موقع که صهیونیست‌ها را تاراندند و ناتو را در اوکراین به خاک مذلت انداختند، خوب بودند اما حالا به خاطردروغ‌های باند مخوف اردوغانی بد شدند؟

🔸دوستانی که متخصص هستند ثابت کردند که نقطه‌ای که پهپادهای ترکیه‌ای مشخص کردند فاصله قابل توجهی با محل پیدا شدن بالگرد داشته و اصولا آنچه آکینچی پیدا کرده، محل سقوط بالگرد نبوده است. بنابراین از شماها خواهش می‌کنم حواس‌تان به دروغ‌ها و شانتاژهای رسانه‌ای دشمنان باشد. باز هم تاکید می‌کنم اجازه داده به پهپاد اردوغانی برای ورود به فضای پاک ایران بسیار مشکوک است و باید کسی که این اجازه را صادر کرده، پیدا نمود.


موضوعات مرتبط: نظامی ، سخن روز
برچسب‌ها: پهباد , ترکیه , پهباد اردوغانی , دروغ


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۳۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

جنگ‌افزارِ روانی در جنگ به تاکتیک‌هایی اشاره دارد که

هدف‌شان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است.

جنگ‌افزارِ روانی در جنگ به تاکتیک‌هایی اشاره دارد که هدف‌شان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است. این تاکتیک‌ها می‌توانند با ترس، فریب، ارعاب و شگفتی مرتبط باشند. نظامیان در طول تاریخ از جنگ‌افزار‌های روانی برای برتری یافتن به جنگ‌افزارِ روانی در جنگ به تاکتیک‌هایی اشاره دارد که هدف‌شان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است. این تاکتیک‌ها می‌توانند با ترس، فریب، ارعاب و شگفتی مرتبط باشند. نظامیان در طول تاریخ از جنگ‌افزار‌های روانی برای برتری یافتن به رقیب استفاده کرده‌اند که به آن‌ها اجازه می‌داد بدونِ آنکه جان سربازان یا سلاح‌های ارزشمند را به‌خطر بی‌اندازند، به موفقیت‌های بیش‌تری دست پیدا کنند.رقیب استفاده کرده‌اند که به آن‌ها اجازه می‌داد بدونِ آنکه جان سربازان یا سلاح‌های ارزشمند را به‌خطر بی‌اندازند، به موفقیت‌های بیش‌تری دست پیدا کنند.

جنگ‌افزار‌های روانی هم‌چنین در طولِ دوران صلح برای ایجاد ترس در بینِ رقبا برای به تأخیر انداختن یا ترک کردنِ مداخله نظامی استفاده می‌شود. در این مقاله به عجیب‌ترین و تاثیرگذارترین جنگ‌افزار‌های روانی عصر باستان و مدرن نگاهی انداخته‌ایم و توضیح می‌دهیم که چگونه نظامیان به کمک این جنگ‌افزارها، حتی در زمانی که ضعیف‌تر بودند، به رقبای‌شان برتری یافتند. امروز، جنگ‌افزار روانی یا عملیاتِ روانی ابزارِ رایجی در برنامه‌ریزی‌های نظامیِ مدرن محسوب می‌شود.

جنگ‌افزارِ روانی در جنگ به تاکتیک‌هایی اشاره دارد که هدف‌شان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است. این تاکتیک‌ها می‌توانند با ترس، فریب، ارعاب و شگفتی مرتبط باشند. نظامیان در طول تاریخ از جنگ‌افزار‌های روانی برای برتری یافتن به رقیب استفاده کرده‌اند که به آن‌ها اجازه می‌داد بدونِ آنکه جان سربازان یا سلاح‌های ارزشمند را به‌خطر بی‌اندازند، به موفقیت‌های بیش‌تری دست پیدا کنند.

جنگ‌افزار‌های روانی هم‌چنین در طولِ دوران صلح برای ایجاد ترس در بینِ رقبا برای به تأخیر انداختن یا ترک کردنِ مداخله نظامی استفاده می‌شود. در این مقاله به عجیب‌ترین و تاثیرگذارترین جنگ‌افزار‌های روانی عصر باستان و مدرن نگاهی انداخته‌ایم و توضیح می‌دهیم که چگونه نظامیان به کمک این جنگ‌افزارها، حتی در زمانی که ضعیف‌تر بودند، به رقبای‌شان برتری یافتند. امروز، جنگ‌افزار روانی یا عملیاتِ روانی ابزارِ رایجی در برنامه‌ریزی‌های نظامیِ مدرن محسوب می‌شود.

۱. فیل‌های جنگی

به عنوانِ بلندترین حیوانات خشکی که روی سیاره زندگی می‌کنند، فیل‌ها از معدود جانورانی هستند که می‌توان برای ایجاد ترس و وحشت از آن‌ها استفاده کرد. اگر به آن‌ها زره جنگی و مقداری تیغه و میخ به عاج‌شان اضافه شود، آن‌وقت یک هیولای جنگیِ ترسناک خواهید داشت! فیل‌های آفریقایی و آسیایی در هند و آفریقا در ارتش گنجانده شده بودند. فیل‌های جنگی در هند آن‌قدر رایج بود که تقریباً کل بدنه ارتش را فیل‌ها تشکیل می‌دادند. فیل‌ها کاملاً شکست‌ناپذیر نبودند، اما می‌توانستند با حرکتِ سرشان به طرفین سربازان را از سر راه بردارند.

معروف بود که اسب‌ها اغلب از فیل‌های بزرگ می‌ترسند و از مواجه شدن با آن‌ها در میدانِ نبرد خودداری می‌کنند. اما این ترفندِ روانیِ جنگی که برای ایجاد ترس در مخالفان استفاده می‌شد می‌توانست کاملاً برعکس عمل کند. در یک مثال معروف، خوک‌های شعله‌ور برای ترساندنِ فیل‌ها استفاده شدند و باعث شدند که سربازانِ خودی در هنگام تلاش برای فرار از دستِ فیل‌هایی که رَم کرده بودند، زیر دست‌وپای آن‌ها له شوند؛ بنابراین استفاده از فیل‌های جنگی استراتژی پرخطری بود. اگرچه رومی‌ها توانستند ـ با هزینه گزاف ـ در جنگ با مصری‌ها و کارتاژ‌ها بر فیل‌های جنگی فائق بیایند، اما برخی از این فیل‌ها را فقط برای سرگرمی و تماشا نگه داشتند.

۲. معامله مغولی

هزار سال بعد از آنکه فیل‌های جنگی رومی‌ها را ترساندند، این ارتشِ پیاده‌نظامِ امپراتوریِ مغول بود که شهرها، از دریای آرام تا اوکراین امروزی را، به وحشت انداخت. مغول‌ها از جنگ‌افزارِ روانی مؤثری علیه شهر‌ها استفاده می‌کردند. آن‌ها به شهر‌ها پیشنهاد یک معامله را می‌دادند: یا تسلیم شوید و به امپراتوری مغول خراج بدهید یا همه‌جا را با خاک یکسان خواهیم کرد. این پیشنهاد نسبتاً سخاوتمندانه باعث شده بود که تصورِ جنگی وحشیانه علیه ارتشِ مغول‌ها، که به خوبی آموزش دیده و منظم بودند، به مراتب دردناک‌تر به نظر برسد. بنابراین، بسیاری از شهر‌ها و استحکامات انتخاب کرده بودند که به جای جنگیدن با مغول‌ها به تابعیت آن‌ها دربیایند و به امپراتوری مغول مالیات بدهند.

مغول‌ها برای آنکه مطمئن شوند همه جمعیت تصمیم گرفته‌اند تسلیم باشند، تعدادی از نجات‌یافتگانِ قتل‌عام‌های‌شان را رها می‌کردند تا به گوش همگان برسانند که مغول‌ها تاچه‌حد می‌توانند بی‌رحم باشند. مغول‌ها به سرعت توانستند از طریقِ همین معامله بسیاری از دشمنانِ احتمالی‌شان را آرام کنند و قلمرو‌شان را گسترش دهند. در داستانی مشابه، پابلو اسکوبار، سلطانِ کوکائین در دهه ۱۹۸۰ در کلمبیا، از معامله‌ای با عنوانِ پلاتا او پلامو (نقره یا سرب) استفاده می‌کرد تا بسیاری از افسران نیروی انتظامی را مجاب کند چشم‌شان را به روی فعالیت‌های غیرقانونی او ببندند. اسکوبار به اصطلاح سیاست چماق و هویج را در پیش می‌گرفت و وقتی مخالفان بالقوه هویج را برمی‌گزیدند او بیش‌ترین سود را می‌برد. درست مثلِ مغول‌ها، این سیاستِ اسکوبار به سرعت باعثِ گسترشِ فعالیتش و پرهیز از حمله مسلحانه شد. اما درست مثلِ امپراتوری مغول‌ها که درنهایت از هم گسست، امپراتوریِ مواد مخدر اسکوبار نیز دچار فروپاشی شد. این سلطان مواد مخدر در دوم دسامبر سال ۱۹۹۳ درحالیکه از پلیس فرار می‌گیرد، در مِدیلین در کلمبیا، تیر خورد و کشته شد؛ این اتفاق می‌توانست خیلی زودتر رخ دهد.

۳. نمایشِ ولادِ میخ‌کشنده

مغول‌ها اگر به چالش دعوت می‌شدند، این قدرت را داشتند که بر هر دشمنی غلبه کنند و می‌توانستند به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن رفتار کنند. اما ولادِ میخ‌کشنده واژه «بی‌رحمی و قساوت» را به‌کل به سطحِ دیگری ارتقاء داده بود. ولادِ سومِ والاشیا در سال ۱۴۵۶ در سن ۲۵ سالگی، توانست نخستین مدعیِ رهبری، ولادیسلاوِ دوم، را در نبردی تن‌به‌تن شکست دهد و به رهبر منطقه ترانسیلوانیا، در رومانی امروزی، تبدیل شود. او با بی‌رحمی هر کسی را که دوست نداشت، از مجرمان گرفته تا مخالفانِ احتمالیِ سیاسی و اعضای خانواده‌اش، اعدام می‌کرد. معروف است که تنبیه موردِ علاقه او به میخ‌کشیدن بود.

به‌میخ‌کشیدنِ دشمنان روی تیر‌های عمومی به ولاد امکان می‌داد تا دشمنانِ احتمالی دیگر را به وحشت اندازد. ولاد، علی‌رغمِ شدتِ خشونت و قساوتش، در سراسر اروپا موردِ تحسین و مدارا بود و علتش آن بود که او مسلمانانِ امپراتوریِ عثمانی را شکست داده و ترسانده بود. معروف است که سلطان عثمانی، محمد دوم، وقتی با هزاران جسدِ به‌میخ‌کشیده شده در بیرونِ شهر تارگویسته مواجه شد، برگشت. نمایشِ بیمارگونه ولاد حداقل آن یک‌بار از یک جنگِ خونین پیش‌گیری کرد. بعدها، روشِ وحشیانه ولاد میخ‌کشنده به مرگِ وحشیانه خودش در سال ۱۴۷۶ منجر شد. برایش دام گذاشتند و وقتی می‌خواست وارد میدان نبرد شود سرش را از تنش جدا کردند. شخصیت ولاد بعدها الهام‌بخش برام استوکر برای نگارش رمان «دراکولا» شد.

۴. جنگِ بوئر و محاصره مافه‌کینگ

در دهه ۱۸۹۰، بریتانیا می‌خواست همه آفریقای جنوبی را به شکلِ یک مستعمره متحد درآورد. جمهوری‌خواهانِ بوئر، که در درجه اول میراثِ هلندی‌ها بودند، در برابر هجوم بریتانیایی‌ها مقاومت کردند. در پاییز سال ۱۸۹۹ بین امپراتوری بریتانیا و نیرو‌های کم‌تر، اما بامهارت‌تر و مصم‌ترِ جمهوری‌خواهانِ بوئر جنگ درگرفت.

بوئر‌ها چندین شهرِ بریتانیا و برخی پادگان‌ها را محاصره کردند و نیرو‌های نظامی‌ای که برای کمکِ بریتانیایی‌ها آمده بودند را شکست دادند که جهان را شوکه کرد. بوئر‌ها با استفاده از سلاح‌های مدرن و تاکتیک‌های چریکی توانستند از نیرو‌های بریتانیایی که فقط به مبارزه با بومیانِ بدونِ سلاح عادت داشتند، پیشی بگیرند. یکی از استحکاماتی که بوئر‌ها محاصره کردند، مافه‌کینگ بود، اینجا همان‌جایی بود که اوضاع به نفعِ بریتانیا تغییر کرد. در این محل تعدادی از سربازان بریتانیایی از چند ترفندِ هوشمندانه برای فریب دادنِ بوئر‌های محاصره‌کننده استفاده کردند. آن‌ها می‌خواستند بوئر‌ها باور کنند که از مافه‌کنیگ به شدت دفاع می‌شود. بریتانیایی‌ها تظاهر کردند که اطراف این استحکامات را مین‌گذاری کرده و با نرده‌های سیم‌خاردار محصور کرده‌اند که تصور آن باعث شد بوئر‌ها حتی نزدیکِ استحکامات هم نشوند. بعد از ۲۱۷ روز محاصره نیرو‌های تازه‌نفسِ بریتانیایی به کمک آمدند و محاصره در مه ۱۹۰۰ شکسته شد.

۵. پروپاگاندای جنگ‌جهانی و توزیع اعلامیه کاغذی

درحالیکه اغلب مردم با استفاده از تبلیغاتِ سیاسی برای تقویت‌کردنِ حمایت از جنگ در جبهه‌های داخلی آشنایی دارند، جنگ جهانی اول شاهد استفاده از تبلیغاتِ ضدجنگ با هدفِ تضعیف روحیه دشمن و متقاعد‌کردنِ آن‌ها برای تسلیم‌شدن بود. سربازانِ آلمانی همان موقع از جنگِ صنعتی در عذاب بودند. این جنگ شاهدِ استفاده گسترده از تفنگ‌های خودکار، توپخانه‌های مدرن، گاز سمی به عنوان جنگ‌افزار و حتی نخستین تانک‌های زرهی بود. در این فضا بود که سربازان آلمانی با اعلامیه‌های کاغذی که روی آن‌ها نوشته شده بود تلاش‌های‌شان بیهوده بوده است، بمباران می‌شدند. برخی سربازان آلمانی تسلیم شدند و خواستار تخصیص‌یافتنِ جیره‌هایی شدند که در آن اعلامیه‌ها وعده‌اش داده شده بود و با این‌کار پایان جنگ را تسریع کردند.

جنگ‌های آینده شاهد استفاده از اعلامیه‌های سیاسی از سمتِ هر دو طرف بود. این اعلامیه‌ها از طریق هواپیما‌ها یا توپخانه‌های زرهی روی سربازان می‌ریختند. سربازان هر دو جبهه متفقین و متحدین در سراسرِ جنگ جهانی دوم با اعلامیه‌هایی از طرفِ جبهه مخالف بمباران می‌شدند. این اعلامیه‌ها تلاش می‌کردند سربازان را مجاب کنند تسلیم شوند و به آن‌ها می‌گفتند که ملعبه نخبگان هستند. آلمان و ژاپن، علاوه‌بر استفاده از اعلامیه‌های کاغذی، از رادیو‌های انگلیسی‌زبان برای پخشِ تبلیغاتِ سیاسی استفاده می‌کردند. هر دو جبهه متفقین و متحدین تلاش می‌کردند با بیانِ این ادعا که جنگ دارد بر اساسِ برنامه‌های آن‌ها پیش می‌رود روحیه سربازانِ طرفِ مقابل را تضعیف کنند.

۶. گردهم‌آیی‌های نازی‌ها قدرتِ نظامی جعلی

آلمان بعد از جنگِ جهانی اول مجبور به خلع سلاح شد. در دهه ۱۹۳۰، آدولف هیلتر، رهبرِ حزب نازی، به صدراعظمی آلمان رسید و سیاستِ دوباره مسلح کردنِ آلمان را آغاز کرد. یکی از ویژگی‌های زیبایی‌شناسانه نازی‌ها راه‌انداختنِ گردهم‌آیی‌های بزرگی بود که قدرت و نشاطِ آن‌ها را به نمایش می‌گذاشت و هدفش این بود که از طرفی به آلمانی‌ها روحیه بدهد و از طرفی دشمنانِ احتمالی را بترساند. معروف است که در این گردهم‌آیی‌ها بیش‌از یک‌صد نورافکن که روی‌شان به سمتِ آسمان بود، استفاده می‌شدند. برای ساختنِ این کلیسای جامعِ نور از اکثریتِ نورافکن‌های آلمان استفاده شده بود، اما استفاده از آن‌ها در گردهم‌آیی‌های سیاسی، کشور‌های فرانسه و بریتانیا را فریب داده بود که باور کنند آلمانی‌ها باید بسیار بیش‌تر از این تعداد نورافکن داشته باشند.

استفاده از گردهم‌آیی‌های گسترده و تبلیغاتِ سیاسیِ تهاجمیِ نازی بود که احتمالاً باعث شد بریتانیا و فرانسه تلاشی برای بررسیِ مسلح‌شدنِ مجدد آلمان نکنند. آلمان مجدداً راینلند را اشغال کرد و کنترل چکسلواکی را در سال ۱۹۳۸ به دست گرفت. با نگاهی به گذشته، می‌توان به این نتیجه رسید که آلمانی‌ها در سال ۱۹۳۸ برای جنگیدن با فرانسه و بریتانیا به لحاظِ نظامی آماده نبودند؛ و مسامحه در برابر آلمان در کنفرانس مونیخ بود که باعث شد اروپا بیش‌از‌پیش در مسیر جنگ جهانی دوم قرار بگیرد. اما تبلیغاتِ سیاسیِ ماهرانه نازی‌ها در دهه ۱۹۳۰ بسیاری را متقاعد کرد که این کشور آماده و مشتاق جنگیدن و پیروز شدن است.

۷. ارتشِ ارواح دربرابرِ خرابکارانِ نازی

هرچند جنگ جهانی اول شاهد حفر خندق‌های طولانی به عنوان جنگ‌افزار‌هایی برای نبرد، به‌خصوص، در جبهه غربیِ فرانسه بود، جنگِ جهانی دوم به‌مراتب پیچیده‌تر بود و از قدرتِ مانورِ بالاتری برخوردار بود. بعد از حمله روزِ D به فرانسه در ژوئن سال ۱۹۴۴، آمریکا از ارتشِ ارواح متشکل از ابزارِ مصنوعی و سبک شاملِ تانک‌های بادی برای فریب دشمن استفاده کرد. ارتشِ ارواح نه‌تنها شاملِ تله‌های فیزیکی بود، بلکه از پچ‌پچ‌های جعلیِ رادیویی و صداهایِ عملیاتِ نظامی که توسطِ بلندگو‌ها پخش می‌شد، استفاده می‌کرد تا آلمانی‌ها را متقاعد کند نیرو‌ها در جایی غیر از جایی که واقعاً هستند، مستقرند... یا اینکه بسیار بزرگ‌تر واقعیت هستند. آلمانی‌ها که باور کرده بودند ارتش آمریکا ۳۵ تا ۴۰ برابر بزرگ‌تر از واقعیت است، تصمیم گرفتند که برای نجاتِ جانِ هزاران سربازِ متحدین دست از جنگیدن بردارند.

با‌این‌حال، آلمانی‌ها هم جنگ‌افزار‌های روانی خودشان را داشتند. در اواخر سال ۱۹۴۴، وقتی که آلمان آخرین حمله بزرگ خود را برای باز‌پس‌گیریِ قلمرو‌های از‌دست‌رفته در فرانسه و بلژیک برنامه‌ریزی کرد، رهبرِ کماندو‌های خود، اوتو اسکورزینی را برای یک عملیاتِ جاه‌طلبانه خرابکارانه برگزید. اسکورزینی که معروف بود دیکتاتورِ ایتالیایی، بنیتو موسولینی را در سپتامبر سال ۱۹۴۳ از زندان نجات داده است، مخالفی ترسناک بود.

هدف از عملیاتِ گریف پاشیدنِ بذر ترس و سردرگرمی در میان خطوط آمریکا در طی حمله آردن و از طریقِ جایگزین کردنِ مأمورانِ آلمانی به جای مأمورانِ آمریکایی بود. این مأموران یونیفرم‌های آمریکایی‌ها را به تن می‌کردند و به زبان انگلیسی مسلط بودند. آن‌ها سپس تجهیزاتِ آمریکایی را تخریب می‌کردند، اطلاعاتِ جعلی را گسترش می‌دادند و جنون‌آمیز رفتار می‌کردند. کشف اتفاقی که در جریان بود باعث ایجاد رعب و وحشتِ موقتی در میانِ نیرو‌های آمریکایی شد، اما اثرِ کمی روی عملیاتِ نظامی داشت.

۸.واندرواف

بعد از نبردِ ناموفقِ آردن که در ایالات متحده با عنوانِ نبردِ بولج شناخته می‌شود، فقط یک راه برای آلمان باقی‌مانده بود تا بتواند بدونِ شکستِ کامل جنگ را خاتمه دهد: سلاح‌های واندرواف. این «سلاح‌های شگفت‌انگیز» شگفتی‌های هوانوردی با تکنولوژی بسیار بالا بودند که شاملِ جت جنگنده Me-۲۶۲، موشکِ جنگنده Me-۲۶۳، بمب‌های سوت‌زن با موتورِ جتِ V-۱، و موشک‌های دوربردِ V-۲ می‌شد. از سپتامبر سال ۱۹۴۴ تا اواخر جنگ، موشکِ V-۲ ضرباتِ دردناکی را بر پیکر مناظرِ لندن وارد کرد. V-۲ به این علت که فراصوت و غیرقابلِ توقف بود، ترسناک بود؛ نمی‌توانستید صدای آمدنش را بشنوید یا جلویش را بگیرید.

اگرچه V-۲ فقط جانِ ۲۷۰۰ نفر را در بریتانیا گرفته بود، اما آمریکایی‌ها می‌ترسیدند که این موشک از روی کشتی‌های مستقر در اقیانوس اطلس به سمتِ شهر‌های آمریکا شلیک شود. درحالیکه آلمانی‌ها تردیدی نداشتند ترس از واندرواف متحدین را به میز مذاکره می‌کشاند، اما این ابزار جنگی احتمالاً باعث شد که آن‌ها خیلی سریع‌تر بدونِ هیچ شرطی تسلیم شوند. نهایتاً به‌دست‌آوردنِ جت‌های جنگنده Me-۲۶۲ و موشک‌های V-۲ توسطِ آمریکایی‌ها در پایانِ جنگ جهانی دوم، به پیشرفتِ تکنولوژی هوانوردی در آمریکا کمک بسیار بزرگی کرد.

۹. حلقه‌های جاسوسی و ترسِ قرمز

جاسوسی همیشه بخشی از جنگ بوده است، اما کشور‌های اندکی بودند که در جاسوسیِ مدرن فعال‌تر از شوروی باشند. در پایان جنگ جهانی دوم مشخص شد که جاسوسان به شوروی کمک کرده بودند به اسرارِ پروژه منهتن دست پیدا کند. حلقه‌های جاسوسیِ شوروی به اتحاد جماهیر شوروری کمک کردند تا سالِ ۱۹۴۹ بمب اتمِ خودش را بسازد و با این کار کارتِ برندۀ آمریکا را بسوزاند. تا اواخر سال ۱۹۴۵ معلوم شد که جاسوسیِ شوروی فقط مختصِ اسرار اتمی نبوده و شاملِ اطلاعاتِ طبقه‌بندی‌شده عمومی هم می‌شده است. در سال ۱۹۵۹ مشخص شد که نشانِ بزرگِ ایالات متحده که روی چوب کنده‌کاری شده بود و توسطِ شوروری به سفیر آمریکا در این کشور داده شده بود، حاویِ ابزار شنود بوده است.

در اوایل جنگ سرد جنونِ فراگیری درباره شیوع کمونیسم در جامعه آمریکا وجود داشت. دومینِ ترسِ قرمز که در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ رخ داد، شاهدِ تحقیقاتِ گسترده درباره سیاستمداران، کارمندانِ دولت، و شخصیت‌های رسانه‌ای می‌شد که گمان می‌رفت با کمونیسم ارتباط داشته باشند. پیروزیِ کمونیست‌ها در جنگِ داخلیِ چین منجر به خیزشِ ارتشِ سرخ چین و افزایشِ تنش‌ها شد. وقتی کره‌شمالیِ کمونیست سال بعدش به کره جنوبی حمله کرد و درنتیجه آن، آمریکا واکنشی نظامی نشان داد، ترس از رشد کمونیسم بیش‌تر هم شد. خوشبختانه هیچ‌کدام از جاسوسی‌ها به جنگ بینِ آمریکا و شوروی ختم نشد.

۱۰. ضبطِ شبح‌وار در مقابلِ تله‌های انفجاری

ده‌سال بعد از جنگ کره، آمریکا ارتشِ خود را علیه کمونیست‌ها در ویتنام بسیج کرد. این‌بار به جای جنگ‌افزار‌های مرسوم از جنگ‌افزار‌های چریکی در محیطی جنگلی استفاده می‌شد. هم ارتش آمریکا و هم ارتشِ ویتنامِ شمالی (و متحدِ چریکش ویت‌کنگ) به دنبال استفاده از جنگ‌افزار‌های روانی برای تضعیف روحیه نیروی مقابل بودند. آمریکا در عملیاتِ روحِ سرگردان از نوار‌های ضبط‌شده ترسناکی استفاده می‌کرد که دست روی خرافاتِ ویتنامی‌ها می‌گذاشتند و هدف‌شان این بود که با ایجاد وحشت در بینِ آن‌ها باعث شوند که آن‌ها پست‌های‌شان را ترک کنند. این کار همیشه هم موفقیت‌آمیز نبود؛ گاهی سربازانِ دشمن حیله را کشف می‌کردند و به بلندگو‌ها و ضبط‌ها شلیک می‌کردند، گاهی سربازانِ ویتنامِ جنوبی و شهروندانِ عادی وحشت‌زده می‌شدند و بعضی‌اوقات هم اهدافِ موردِ نظر می‌ترسیدند.

سربازانِ ویتنامِ جنوبی و ویت‌کنگ هم با اضطرابِ آمریکایی‌ها بازی می‌کردند. آن‌ها از تله‌های انفجاریِ جعلی برای تضعیفِ روحیه سربازانِ آمریکایی استفاده می‌کردند. دانستنِ اینکه می‌توانید در هر نقطه‌ای، حتی بدونِ حضورِ دشمن، معلول یا کشته شوید، باعث شد که سربازان از جنگ انتقاد کنند. با به‌درازا کشیدنِ جنگ، بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۱، روحیه ارتشِ آمریکا به شدت تضعیف شد و به‌نظر می‌رسید که موفقیتِ چندانی حاصل نشده است. برخی سربازان در ویتنام به مواد مخدرِ غیرقانونی روی آورده بودند تا بتوانند با شرایطِ سخت و اضطراب دائمی کنار بیایند.

۱۱. صدای بلند موسیقی اراده دشمنان را درهم‌می‌شکند

هرچند هدف جنگ‌افزار‌های روانی عمدتاً ترساندن یا فریب‌دادنِ دشمن است، اما برخی از این جنگ‌افزار‌ها با هدفِ خسته کردنِ دشمنان استفاده می‌شوند. در دسامبر سال ۱۹۸۹، آمریکا به پاناما حمله کرد تا دیکتاتورِ قاچاق‌چیِ مواد مخدر، مانوئل نوریگا، را که نیروی پلیسش آمریکا‌یی‌ها را تهدید کرده بود، از این کشور اخراج کند. آمریکا به دلیلِ کنترل کانال پاناما در حدود ۱۳۰۰۰ سرباز در این کشور مستقر داشت، اما برای جنگ ۱۳۰۰۰ نیروی دیگر را به این کشور اعزام کرد؛ بنابراین بدونِ مشکل پاناما را شکست داد، اما نوریگا توانست به سفارتِ واتیکان در پاناما‌سیتی فرار کند. حمله به سفارت خارجی یک ممنوعیت اجتماعی-سیاسی است؛ بنابراین، آمریکا انتخابی جز صبر نداشت. ارتش آمریکا برای شکست اراده نوریگا موسیقی راک را با صدای بلند از سفارت‌خانه‌اش پخش می‌کرد. نوریگا بالاخره تسلیم شد. آمریکا استفاده از عملیاتِ روانی موسیقی بلند را در جنگِ خلیج‌فارس (۱۹۹۰-۹۱) نیز ادامه داد تا سربازانِ عراقی را وادار به تسلیم‌شدن کند. استفاده از بلندگو‌های پرقدرت و پخش اعلامیه در بینِ سربازان عراقی، ۱۴۰۰ سرباز را مجاب کرد تا خودشان را به نیرو‌های دریاییِ آمریکا که تعدادش بسیار کم‌تر از عراقی‌ها بود، تسلیم کنند.

نتیجه‌گیری

همه جنگ‌افزار‌های روانی برای آسیب زدن به سربازانِ دشمن طراحی نمی‌شوند. برای مثال طرح‌هایی مثلِ «ربودنِ قلوب و ذهن‌ها» که توسطِ آمریکا اجرا شد، به نیرو‌های آمریکایی کمک کرد تا جمعیت‌های محلی را به سمتِ خود جذب کنند. اگر مردمِ محلی با آمریکایی‌ها همدردی می‌کردند و سمتِ سربازانِ آمریکایی می‌ایستادند، سربازانِ دشمن به خودی‌خود منابعِ اندکی برای مبارزه با آمریکا داشتند. آن‌چه سربازان را فرسوده می‌کند، اضطرابِ ناشی از نشناختنِ منبع تهدید است. امروز، جنگ‌افزار‌های روانی بخشی عادی از برنامه‌ریزی‌های نظامی هستند.


موضوعات مرتبط: نظامی ، عمليات رواني
برچسب‌ها: جنگ روانی , عملیات روانی , جنگ , نظامی


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔻پایگاه تحلیلی نظامی «Breaking Defense» در گزارشی به ارزیابی یکی از پیامدهای جهانی عملیات موشکی پهپادی «وعده صادق» پرداخته و آورده است باوجود همکاری و مقابله گسترده چند کشور در کنار اسرائیل با تسلیحات پرتاب شده تهران اما علاقه جهانی به پهپادهای ایرانی رو به کاهش نیست و تحلیلگران می‌گویند بازار پراشتیاقی در سراسر جهان برای دسترسی و خرید پهپادهای به نسبت ارزان و کارآمد ایران وجود دارد.

🔻نویسنده گزارش آورده است: شاید اسرائیل و متحدانش توانسته باشند با تعداد زیادی از ۳۰۰ پهپاد و موشکی که ایران در حمله بی‌سابقه خود به اسرائیل پرتاب کرد، مقابله کنند اما به نظر کارشناسان این امر مشتریان پرنده‌های بدون سرنشین تهران را منصرف نکرده است.

🔻«فابیان هینز» پژوهشگر دفاعی و نظامی در موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک، معتقد است: بیشتر کشورهایی که به پهپادهای ایرانی علاقه مند هستند، می‌خواهند از آنها در مقابل دشمنان توانمندی همچون آمریکا و اسرائیل استفاده کنند. برای این کشورها قابلیت‌های دشمنان پیشرفته‌ همچون ایالات متحده در رهگیری این تسلیحات چندان نگران کننده نیست. پهپادهای تهاجمی ایرانی کارایی خود را به خوبی اثبات کرده‌اند.

🔻«ساموئل بندت» کارشناس هوش مصنوعی و سیستم‌های بدون سرنشین در اندیشکده CNA در واشنگتن نیز عنوان داشت که مخالفت‌های اسرائیل هم بر بازار فروش ایران به‌ویژه به کشورهایی که به دنبال اتخاذ رویکرد سیاسی و نظامی مستقل از غرب هستند، تأثیر نخواهد گذاشت.

🔻این گزارش با بیان جزئیاتی از تعداد و نوع پهپادها و موشک‌های مورد استفاده ایران در «وعده صادق» مدعی شد که ایران ۱۷۰ پهپاد شاهد ۱۳۱ و شاهد ۱۳۶ را در کنار بیش از ۳۰ موشک کروز و بیشتر از ۱۲۰ موشک بالستیک به سمت اهدافی در اسرائیل شلیک کرد. طبق این تحلیل، در سال‌های اخیر خانواده پهپادهای شاهد به دلیل استفاده موفق در چند سناریوی عملیاتی توجه گسترده‌ای را در جهان به خود جلب کرده‌اند که مهمترین محل نمایش آن‌ها در اوکراین بوده است.

🔻«ژان مارک ریکلی» رئیس بخش ارزیابی ریسک‌های جهانی و نوظهور در مرکز سیاست‌های امنیتی ژنو هم به Breaking Defence مدعی شد: اوکراین ویترین قدرتمندی را برای پهپاد شاهد ارائه کرد ضمن آنکه حتی اگر این پهپادها در حمله به اسرائیل شکست خورده باشند، آن ها اثبات کردند که هزینه قابل توجهی را به طرف مقابل تحمیل می‌کنند. استفاده از موشک‌های گران‌قیمت برای نابودی این پهپادهای ارزان هزینه زیادی را به بار می‌آورد مهمتر آنکه توانمندی‌های مدافع را از بین می‌برد. در مورد اسرائیل هم انهدام پهپادها هزینه‌ای بیشتر از پهپادها را در بر داشت.

🔻ریکلی با بیان اینکه محاسبه فوق، پهپادهای ایران را برای بسیاری از خریداران بین‌المللی جذاب کرده است، افزود: بازار بالقوه ایران شامل کشورهایی می‌شوند که از سوی غرب تحریم شده‌اند یا هراسی از تحریم آن‌ها ندارند و مایل هم نیستند شرایط غربی‌ها هنگام فروش تسلیحات را بپذیرند.

🔻طبق این گزارش، علاقه به خرید پهپادهای ایرانی حتی پس از بحث‌ها و انکارهای فراوان در مورد استفاده روسیه از این پرنده‌ها علیه اوکراین بیشتر هم شد. چند ماه بعد از آن یک مقام ارشد ایرانی اعلام کرد که ۲۲ کشور به خرید پهپادهای ساخت ایران ابراز علاقه کرده‌اند. «یوآو گالانت» وزیر دفاع اسرائیل هم در ماه فوریه مدعی شد که ۵۰ کشور در حال مذاکره با تهران برای خرید موشک و پهپادهای این کشور هستند.

🔻حتی یکی از کارشناسان «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» هم عنوان داشت که «اکنون پهپادهای ایرانی در چهار قاره آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای جنوبی در میدان عملیات حضور دارند.» این گزارش در زمینه رقبای ایران در بازار پهپادها نیز آورده است: تحلیلگران پهپادهای ایرانی را راه حلی کم هزینه‌تر می‌دانند. ... با اینکه چین در صدر صادرات حوزه پهپاد قرار دارد اما کارشناسان می‌گویند که ایران فراتر از پکن است و رقبای اندکی هم در بازار خاص خود دارد.

🔻هینز در این رابطه تاکید کرد که ایران در رده پهپادهای برد بلند، جنگی و انتحاری کارآمدی اثبات شده‌ای دارد. ضمن آنکه در واقعیت هم شرکت‌های چندانی در این بازار مطرح هستند. طبق تحلیل فوق، وقتی بسیاری از کارشناسان برای نخستین بار با گزارش‌هایی در مورد وابستگی روسیه به پهپادهای ایران برخورد کردند، شگفت‌زده شدند.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: پهباد , موشک , ایران , وعده صادق


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

در مورد موفقیت سامانه‌های پدافندی غربی برای هدف قرار دادن موشک‌های بالستیک ایران چند روز پیش مطلبی را نوشتم و تاکید کردم که ۹۰ درصد موشک‌های بالستیک ایرانی به اهداف خود اصابت کرده‌اند و ادعای آمریکایی‌ها مبنی بر اینکه موفق شدند از طریق موشک‌های پدافندی ناوهای مستقر در دریایی مدیترانه این موشک‌ها را سرنگون کنند دروغی بیش نیست. بر اساس آماری که بنده داشتم فقط ۳ موشک موفق شده بودند کلاهک‌های جدا شونده موشک‌های ایرانی را هدف قرار دهند و حالا رادیو رژیم صهیونیستی اعتراف کرده که این ناوهای جنگی ۸ تیر موشک ضد موشک شلیک کردند که فقط دو اصابت موفق داشته و ۶ فروند دیگر هیچ توفیقی در هدف قرار دادن موشک‌های ایرانی نداشتند.

در نظر داشته باشید چه سامانه‌های ایجیس و موشک پدافندی SM3 پیشرفته‌ترین و گران قیمت‌ترین سامانه پدافندی آمریکایی است و قیمت هر تیر موشک آن چند میلیون دلار است وقتی این سامانه ۶ موشکش به هدر می‌رود بدانید که تاد، پاتریوت، فلاخن داوود، آرو، باراک و دیگر سامانه‌های پدافندی مستقر در روی زمین عملاً هیچ کاری از پیش نبرده‌اند.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: موشک , بالستیک , پداوند غرب , صهیونیست


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دنیا را باید به «پیش و پس از عملیات بزرگ وعده صادق» تقسیم کرد. تکنولوژی و دانش ایرانی بر تمام داشته‌های غرب پیروز شد و آن‌ها با تمام قدرت پدافندی خود حریف یک درصد قدرت آفندی ایران نشدند. همانگونه که در بالا گفتم، ایران با هزینه بسیار اندک، یعنی بسیار کمتر از 50 میلیون دلار عملیاتی گسترده و پیچیده را انجام داد که اگر قرار بود همان عملیات را امریکایی‌ها انجام دهند بیش از دو میلیارد دلار برایشان آب می‌خورد.

دنیا تمام این محاسبات را دیده و می‌بیند؛ پیش از این هم قدرت تسلیحات ساخت ایران را در یمن، عراق، سوریه، لبنان، غزه و مهم‌تر از همه در تاسیسات نفتی آرامکو، عین الاسد، اربیل و ارتفاع 60 هزار پایی تنگه هرمز و در نهایت هم آسمان اوکراین دیده بود و می‌دانست که در غرب آسیا اتفاقی افتاده است. امریکایی‌ها با تلاش‌هایی این‌چنین می‌خواهند مانع از رسیدن صدای حقیقت به گوش مردم جهان شوند، آن‌ها دوست ندارند کسی به واقعیتِ قدرت ایران پی برده و بداند که می‌توان با یک پنجم پول یک سامانه پاتریوت یک سامانه 15 خرداد یا سوم خرداد خرید که قابلیت‌هایش هم بیشتر از پاتریوت است...

این را می‌توان در مورد دیگر سامانه‌های تسلیحاتی هم گفت ؛ ارزان‌فروشی ایران موضوعی نیست که غرب بتواند به سادگی از آن عبور کند. روس‌ها فقط 400 میلیون دلار دادند و صدها پهپاد ایران خریداری کردند و همه دیدند که چه بلایی بر سر ناتو درآورد و اگر همین تعداد پهپاد را قرار بود ناتو در اوکراین استفاده می‌کرد باید 10 برابر آن هزینه می‌کردند؛ به همین دلیل باید گفت مشتری‌هایی که برای خرید تسلیحات سراغ ایران آمده‌اند خودشان زمانی حاضر نبودند به ایران فشنگ بفروشند و امروز برای برخی تسلیحات التماس می‌کنند. در مورد تسلیحاتی که برای صادرات معرفی شده‌اند باید گفت که این‌ها فقط نوک کوه یخی است که در روز حادثه دشمن می‌تواند اندازه واقعی آن را مشاهده کند. حالا وزیر جنگ امریکا هر چه دوست دارد، بگوید.


موضوعات مرتبط: نظامی ، راهبرد و تحلیل ، صهیونیست
برچسب‌ها: صهیونیست , وعده صادق , بالستیک , 26 فروردین


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

حمله ایران در شب تاریخی 26 فروردین‌ماه، چیزی کمتر از 50 میلیون دلار برای ایران هزینه در بر داشت، در حالی که به اعتراف رسانه‌های غربی آن‌ها فقط برای رهگیری و انهدام پهپادهای پرتابی از ایران بیش از یک میلیارد و 150 میلیون دلار هزینه کردند و بماند که برای رهگیری و سرنگونی احتمالی موشک‌های ایرانی چقدر هزینه کرده باشند که بر اساس ویدئوهای متعدد منتشر شده، در این مقابله هیچ توفیقی نداشتند و بیشتر موشک‌های بالستیک ایرانی با عبور موفق از پیشرفته‌ترین سامانه‌های پدافندی غربی، اهداف خودشان را منهدم کردند.

من پیش از حمله تنبیهی نوشتم که آنچه روی خواهد داد برای هر دو طرف ماجرا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، هر طرفی پیروز این میدان باشد و بتواند موفقیت خود را اثبات کند، آینده را در دست خواهد داشت. اگر ایران بتواند از سد سامانه‌های پدافندی چند لایه دشمن بگذرد، پیروز نهایی میدان خواهد بود و می‌تواند به جهان نه تنها قدرت نظامی خودش را ثابت کند، بلکه قدرت علمی و تکنولوژیک برآمده از یک اراده درونی را هم منصه ظهور برساند و جهان با چشم واقعیت آنچه را که در صحنه عملیات روی داد را مشاهده کند.

از طرف دیگر در حالی که ایران از پیشرفته‌ترین و بهترین دارایی‌هایش استفاده نکرد، در حالی که فقط یک موج حمله شکل داد و به موج دوم و سوم نرسید، در حالی که تعداد پرتابه‌ها بسیار کمتر از توان ایران در یک نبرد واقعی و حقیقی بود، باز هم دشمن در مقابل آن کم آورد و نتوانست از خودش دفاع کند. اینکه صهیونیست‌ها ابتدا مدعی سرنگونی 99 درصدی پرتابه‌ها شدند به این دلیل بود که می‌دانستند که اگر عدد کمتری را بگویند چه اثرات ویرانگری روی بازاریابی آن‌ها دارد و جهان دیگر سراغ تسلیحات و تجهیزات ساخت آن‌ها نمی‌رود! درست مانند روزی که ایران هایپرسونیک فتّاح را ساخت و امریکایی‌ها گفتند «نمی‌توانند تایید کنند» چرا که اگر تایید می‌کردند به قول سردار حاجی‌زاده صدها میلیارد دلار هزینه آن‌ها ضربدر صفر می‌شد.


موضوعات مرتبط: نظامی ، صهیونیست
برچسب‌ها: صهیونیست , وعده صادق , بالستیک , 26 فروردین


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دنیا عجایب بسیاری دارد و یکی از این عجایب را می‌توانید در این چند خط بخوانید .

اظهار نظر وزیر جنگ آمریکا در مورد تسلیحات ایران...؟! آستین که تا این لحظه هیچ روایت دقیق درست و قابل اعتنایی از حمله موشکی و پهپادی ایران به سرزمین‌های اشغالی ارائه نکرده و حاضر نشده روایت درست را به افکار عمومی منتقل کند برای کمک و نجات رژیم اشغالگر به این شکل با کلمات و جملات بازی می‌کند! اینکه وزیر جنگ آمریکا از ایران خواسته تا کارآمدی سیستم‌های تسلیحاتی و برنامه‌ریزی خودش را بررسی کند؛ اصلاً نکته عجیب و تعجب برانگیزی نیست چرا که لحظاتی پس از حمله ایران رئیس جمهور آمریکا در گفتگو با نخست وزیر رژیم تروریست صهیونیستی به وی گفت حساب کن در این برد پیروز شده‌ای و چون موشک‌ها و پهبادهای ایرانی را سرنگون کرده‌ایم پس طرف پیروز ماجرا تو هستی؟!

اظهارات آستین دقیقاً در راستای همین موضع رئیس جمهور آمریکا قابل تحلیل و بررسی است نه چیز بیشتری؛ او خود به خوبی می‌داند که آنچه به عنوان «توانایی قابل توجه» اسرائیل برای دفاع از خودش گفته یک شوخی بی‌مزه و پیش پا افتاده است که نه خودش به آن باور دارد نه به تمام کارشناسانی که در این دو هفته به موضوع حملات سنگین موشکی و پهپادی ایران به سرزمین‌های اشغالی پرداختند. همه می‌دانند که اگر کمک مستقیم ناتو و همراهی کشورهای خائن عربی و اطلاعات دریافتی از تاسیسات ناتو در ترکیه، عراق و صحرای سینا نبود صهیونیست‌ها زاییده بودند. به نظرم حرف دقیق‌تر آن است که بگوییم آمریکا و غرب باید بیایند و کارآمدی سیستم‌های پدافندی خود را بررسی کنند چرا که در مقابل موشک‌های بالستیک، پهپادها و کروزهای ایرانی شکست سختی خوردند.

اظهارات وزیر جنگ آمریکا البته یک بعد دیگر هم دارد آن هم بعد بازاریابی و فروش تسلیحات آمریکایی و رژیم اشغالگر است که با توجه به توفیق بالای ایران در زدن اهداف مد نظرش حالا دیگر کسی به سراغ تسلیحات پدافندی آمریکایی نمی‌رود چرا که می‌دانند این تسلیحات نمی‌توانند در یک نبرد واقعی از این کشورها در برابر حملات سنگین محافظت کنند. آستین این حرف را زده تا به شکلی بگوید تسلیحات ما مشکلی نداشته و کاملاً موفق عمل کرده است! اما آن روزی که ایران تصاویر اصابت موشک‌ها را پخش کند همه خواهند فهمید که وزیر جنگ آمریکا نیز در دروغگویی دست بلندی دارد و حقیقت را پشت سیاست بازی و حقه بازی امریکایی مخفی کرده است.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: صهیونیست , وزیر جنگ , آمریکا , بالستیک


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دنیا عجایب بسیاری دارد و یکی از این عجایب را می‌توانید در این چند خط بخوانید .

اظهار نظر وزیر جنگ آمریکا در مورد تسلیحات ایران...؟! آستین که تا این لحظه هیچ روایت دقیق درست و قابل اعتنایی از حمله موشکی و پهپادی ایران به سرزمین‌های اشغالی ارائه نکرده و حاضر نشده روایت درست را به افکار عمومی منتقل کند برای کمک و نجات رژیم اشغالگر به این شکل با کلمات و جملات بازی می‌کند! اینکه وزیر جنگ آمریکا از ایران خواسته تا کارآمدی سیستم‌های تسلیحاتی و برنامه‌ریزی خودش را بررسی کند؛ اصلاً نکته عجیب و تعجب برانگیزی نیست چرا که لحظاتی پس از حمله ایران رئیس جمهور آمریکا در گفتگو با نخست وزیر رژیم تروریست صهیونیستی به وی گفت حساب کن در این برد پیروز شده‌ای و چون موشک‌ها و پهبادهای ایرانی را سرنگون کرده‌ایم پس طرف پیروز ماجرا تو هستی؟!

اظهارات آستین دقیقاً در راستای همین موضع رئیس جمهور آمریکا قابل تحلیل و بررسی است نه چیز بیشتری؛ او خود به خوبی می‌داند که آنچه به عنوان «توانایی قابل توجه» اسرائیل برای دفاع از خودش گفته یک شوخی بی‌مزه و پیش پا افتاده است که نه خودش به آن باور دارد نه به تمام کارشناسانی که در این دو هفته به موضوع حملات سنگین موشکی و پهپادی ایران به سرزمین‌های اشغالی پرداختند. همه می‌دانند که اگر کمک مستقیم ناتو و همراهی کشورهای خائن عربی و اطلاعات دریافتی از تاسیسات ناتو در ترکیه، عراق و صحرای سینا نبود صهیونیست‌ها زاییده بودند. به نظرم حرف دقیق‌تر آن است که بگوییم آمریکا و غرب باید بیایند و کارآمدی سیستم‌های پدافندی خود را بررسی کنند چرا که در مقابل موشک‌های بالستیک، پهپادها و کروزهای ایرانی شکست سختی خوردند.

اظهارات وزیر جنگ آمریکا البته یک بعد دیگر هم دارد آن هم بعد بازاریابی و فروش تسلیحات آمریکایی و رژیم اشغالگر است که با توجه به توفیق بالای ایران در زدن اهداف مد نظرش حالا دیگر کسی به سراغ تسلیحات پدافندی آمریکایی نمی‌رود چرا که می‌دانند این تسلیحات نمی‌توانند در یک نبرد واقعی از این کشورها در برابر حملات سنگین محافظت کنند. آستین این حرف را زده تا به شکلی بگوید تسلیحات ما مشکلی نداشته و کاملاً موفق عمل کرده است! اما آن روزی که ایران تصاویر اصابت موشک‌ها را پخش کند همه خواهند فهمید که وزیر جنگ آمریکا نیز در دروغگویی دست بلندی دارد و حقیقت را پشت سیاست بازی و حقه بازی امریکایی مخفی کرده است.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: صهیونیست , وزیر جنگ , آمریکا , بالستیک


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

▪️رژیم صهیونیستی تلاش بسیار زیادی دارد تا در مورد میزان تلفاتی که در حمله موشکی و پهپادی ایران متحمل شد، سکوت کند و با تحریف موضوعات و جنجال رسانه‌ای و هیاهو از میزان تلفاتی که تحمل کرده، چیزی نگوید. اما نهاد امنیتی – اطلاعاتی ایران نفوذ کامل و بی‌سابقه‌ای در تمام ارکان پوسیده این رژیم تروریست و کودک‌کش دارد و از همه آمارها خبر داشته و می‌داند که چه تلفاتی از دشمن گرفته است. 130 نظامی بچه‌کش چند ملیتی مهاجر در حملات موشکی ایران کشته و زخمی شدند و این در حالی بود که این رژیم تمام تدابیر را برای جلوگیری از چنین تلفاتی در پیش گرفته بود و به قول خودشان «84 درصد» از پرتابه‌های ایران را رهگیری و سرنگون کرده بودند.

▪️بیش از 53 کشته و بیش از 75 زخمی (به این دلیل بیشتر نوشتم که ممکن است برخی از زخمی‌ها در این چند روز کشته شده باشند و تعداد زخمی‌ها هم در تازه‌ترین شمارش افزایش یافته باشد) آمار تلفات صهیونیست‌ها در این حمله است. پایگاه رصد، شنود و جاسوسی دشمن در جبل شیخ که نقش مهمی در حمله تروریستی به سفارت کشورمان داشتند، به صورت کامل و 100درصد منهدم شد و تمام افراد حاضر در آن کشته و زخمی شدند. این بزرگ‌ترین ضربه به یگان 8200 رژیم بود که بعد از 7 اکتبر / 15 مهرماه و ورود رزمندگان فلسطینی به پایگاه‌های دشمن در سرزمین‌های اشغالی 1948 بی‌سابقه بود.

▪️این آمار کاملا دقیق و درست است. من در گزارشی که متاسفانه آماده نشد و یحمتل ناچار شوم به صورت پادکست در کانال کار کنم، هفته گذشته موارد دقیقی را گفتم که در آن گزارش حتما خواهید شنید. صهیونیست‌ها خسارت‌های سنگینی هم در حوزه تجهیزاتی داده‌اند که برخی از این خسارت‌ها دردآور و غیرقابل جبران است. این میزان تلفات و خسارت در حالی به دشمن وارد شد که کاملا از زمان حمله آگاه بود و تمام توان امریکا و 9 کشور رژیم دیگر برای کمک به میدان آمده بود و متحدان ایران برخلاف ادعای صهیونیست‌ها حتی یک پهپاد و موشک هم در آن شب پرتاب نکردند.

▪️شاید به زودی مشخصات کامل کشته‌ها و زخمی‌های صهیونیست‌ها هم توسط برخی رسانه‌ها منتشر شود. صهیونیست‌ها هر چه بیشتر سانسور کنند پس از آشکار شدن حقیقت بیشتر زیر سوال خواهند رفت. تا همیشه که نمی‌شود پشت دیوار دروغ و حمایت‌های امریکا پنهان شد، بالاخره روزی حقیقت بازگو می‌شود.


موضوعات مرتبط: نظامی ، صهیونیست
برچسب‌ها: صهیونیست , وعده صادق , بالستیک , 26 فروردین


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

همانگونه که پیش از این هم بارها گفتم‌، اصل نبرد شلیک موشک و پهپاد نبود، بلکه چیزی بسیار فراتر از شلیک موشک‌ و پهپاد ایرانی و شلیک سامانه‌های پدافندی دشمن بود. همیشه نوشته‌ام که رژیم صهیونیستی وقتی در منطقه شکست خورد که قدرت تکنولوژی و علمی را از دست داد. یکی از دلایلی که این رژیم در طول سال‌های گذشته دانشمندان ایرانی را ترور می‌کرد و در برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان سنگ‌اندازی کرده و به زعم باطل خود دنبال آن بود تا مانع از به ثمررسیدن آن شود، همین دستیابی به علم و دانش بود.

در واقع، نبرد «وعده صادق» نبرد دانش و تکنولوژی ایرانی با دانش و تکنولوژی غربی بود. ایران نشان داد که با وجود سال‌ها تحریم و محاصره اقتصادی، سال‌ها تنگنا و ترور، سال‌ها حمله و ایجاد مشکلات گوناگون به لحاظ علمی پیشرفت‌های شگرفی کرده است. شلیک این تعداد موشک و پهپاد نیاز به رسیدن به قله بسیاری از علوم و دانش‌های بین رشته‌ای است. این یعنی اینکه دانشمندان و جوانان ایرانی موفق شده‌اند سطح علمی خود را به جایی برسانند که دشمن را به کرنش وادار کند. عبور موشک‌های ایرانی از سامانه‌های متعدد و چندلایه پدافندی دشمن، عبور از لایه‌های متعدد علمی آن‌ها بود و اینجاست که اصل ماجرا اتفاق می‌افتد. حتی در ماجرای شلیک سه موشک هوا به زمین صهیونیست‌ها نیز سامانه‌های پدافندی ایرانی بسیار خوب عمل کردند و 100 درصد پرتابه‌ها را پیش از ورود به کشور رهگیری و منهدم کردند.


موضوعات مرتبط: نظامی ، صهیونیست
برچسب‌ها: صهیونیست , وعده صادق , بالستیک , 26 فروردین


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

آنچه در مورد عملیات بزرگ و تاریخی ایران علیه دشمن صهیونیستی در روز 26 فروردین ماه 1403 بنویسم، کم بوده و نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند. صهیونیست‌ها تنها لحظاتی پس از آنکه حمله موشکی و پهپادی به پایان رسید، مدعی شدند که 99 درصد از پرتابه‌های ایرانی را هدف قرار داده و منهدم کرده‌اند؛ دروغی که چنان بزرگ بود که خود رسانه‌های این رژیم چند روز بعد تلاش کردند تا به نوعی آن را قابل پذیرش‌تر کرده و به عدد 86 درصد رضایت دادند. این آمارسازی‌ها اما واقعی نبود و حقیقت بسیار از آنچه دشمن ادعا می‌کرد، متفاوت می‌نمود.

اما حقیقت آن است که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، دشمن موفق شده فقط 10 درصد از پرتابه‌های بالستیک را که به ادعای خودشان بیش از 130 فروند بوده، رهگیری و سرنگون کنند. این را بر اساس دقیق‌ترین اطلاعات از سامانه هدایت موشک‌ها می‌گویم. همه می‌دانند که اگر موشک در مسیر به خطا برود یا به هدف نرسد، اوپراتور این موضوع را متوجه می‌شود اما اتاق عملیات «وعده صادق» آماری مبنی بر اصابت بیش از 90 درصد از موشک‌های بالستیک شلیک شده از ایران در اختیار دارد که از زبان فرمانده کل سپاه از آن به عنوان «نتایچ فراتر از انتظار» یاد شد.

من کاری به این ندارم دشمن چه می‌گوید:، تصاویر منتشر شده از طرف رسانه‌های غربی - عبری چه می‌نویسند؛ مهم این است که تصاویری که در اختیار فرماندهان ما است، چه می‌گویند. تصاویری حیرت‌انگیز که قدرت و دقت موشک‌های ایرانی را به رخ جهانیان کشید و صهیونیست‌ها متوجه شدند که اگر نیروی هوایی سه برابر نیروی هوایی فعلی داشتند باز هم نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند. هنوز مانده تا آمار واقعی و تصاویر این عملیات رسانه‌ای شود، دلایل این امر متعدد است اما بدانید که پیشرفته ترین سامانه‌های پدافندی غربی در برابر موشک‌های ایرانی شکست خوردند؟


موضوعات مرتبط: نظامی ، صهیونیست ، پیشنهاد مدیر
برچسب‌ها: صهیونیست , وعده صادق , بالستیک , 26 فروردین


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

از آنجایی که وظیفه دارم آخرین اطلاعات و دیتاهای منتشر شده توسط دوستان در مورد تسلیحات مورد استفاده رژیم اشغالگر را اینجا بیان کنم باید بگویم که یونیست‌ها از آخرین پیشرفته‌ترین و به روزترین موشک هواپرتاب خود برای حمله به پایگاه هشتم شکاری اصفهان استفاده کردند. حالا اینکه چرا خواستند پایگاه هشتم را بزنند شاید به این دلیل بوده که آنها فکر می‌کنند چون پایگاه هشتم شکاری به دلیل استقرار اف ۱۴ و همچنین یاک ۱۳۰ و دیگر جنگنده‌های رهگیر نیروی هوایی تنها پایگاهی عکس قابل مقایسه و رقابت با پایگاه نواتیم و تل‌نوف که هدف موشک‌های سنگین ایران قرار گرفت باشد. موشک بالستیک هوا به هوای راکس که با مشارکت و پیشنهاد هندی‌ها ساخته شده در این حمله مورد استفاده قرار گرفته است.

پیشرفته‌ترین و به روزترین موشک هوا به هوای ساخت رژیم صهیونیستی که بدون شک از دانش و تکنولوژی‌های روز غربی در آن بهره گرفته شده، در برابر پدافند بومی ایران هیچ کاری از پیش نبرد و منهدم شدند. پس از آنکه موشک‌های ایرانی و پهپادهای ساخت کشورمان توانستند پیشرفته‌ترین و به روزترین سامانه‌های پدافندی اروپایی و آمریکایی را پشت سر گذاشته و یکی پس از دیگری در پایگاه‌های ارتش کودک‌کش رژیم موقت صهیونیستی به زمین بنشینند، حالا نوبت به پدافند کاملآ ایرانی بود تا هنرنمایی کند در حوزه پدافند هم دشمن را مغلوب و منکوب خود نماید.


موضوعات مرتبط: نظامی ، صهیونیست ، نفوذ
برچسب‌ها: یونیست‌ها , رژیم اشغالگر , صهیونیست , اصفهان


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

ادعای اسرائیل درباره رهگیری ۹۹ درصد موشک های ایران درست نیست

۷ نکته درباره عملیات «وعده صادق»

۱- این نخستین حمله نظامی ایران به خاک اسرائیل (حداقل به صورت عیان و آشکار) از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می شود که به نوعی جنگ میان ایران و اسرائیل را از سایه خارج کرد.

۲- در انجام این عملیات، ایران به درستی اهداف نظامی را مدنظر قرار داد تا هم پاسخ انتقامی خود را مشروع سازد و هم از ایجاد تلفات انسانی بالا و احتمال تشدید تنش جلوگیری کند.

۳- در حالی که هنوز بخشی از موشک ها و پهپادهای ایران به آسمان اسرائیل نرسیده بودند، نمایندگی ایران در سازمان ملل در شبکه ایکس، پاسخ ایران را پایان یافته اعلام کرد. صبح دیروز نیز سرلشکر باقری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در مصاحبه ای گفت که قصد ادامه عملیات را نداریم، اما اگر به خاک ما یا مراکز وابسته به ما در سوریه یا جای دیگر تعرض کنند باز هم عملیاتی اجرا خواهد شد. این موضوع به روشنی نشان می دهد ایران تمایلی برای ادامه تنش ندارد.

۴- سخنگوی ارتش اسرائیل مدعی شده ۹۹ درصد موشک ها و پهپادهای ایرانی را رهگیری و منهدم کردند. اگرچه هنوز آمار رسمی و دقیقی از تعداد پهپادها و موشک های شلیک شده به سمت اسرائیل منتشر نشده است، اما به نظر نمی رسد رقم اعلام شده از سوی اسرائیل درست باشد. مقامات اسرائیلی در گفتگو با نیویورک تایمز مدعی شده اند ایران ۳۳۱ حمله شامل ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک زمین به زمین به سمت اسرائیل انجام داده است. در این صورت آیا فقط ۳ مورد از آنها توانسته اند از پدافند هوایی اسرائیل عبور کنند؟! فیلم هایی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند حداقل خیلی بیشتر از این تعداد را گواهی می دهند.

۵- در حمله ایران به اسرائیل می توان دو نتیجه سیاسی و نظامی را از هم تفکیک کرد. به لحاظ سیاسی حمله بی سابقه و با حجم بالای پهپاد و موشک و آن هم از خاک ایران و علی رغم تهدیدهای قبلی اسرائیل و آمریکا نشان از اعتماد به نفس بالای ایران برای عمل به وعده داده شده دارد. اما به لحاظ نظامی می بایست منتظر ماند و اخبار صحیح و دقیق از میزان خسارات ایجاد شده در اسرائیل را نظاره کرد.

۶- اکنون جهان منتظر واکنش اسرائیل به حمله ایران است. آیا اسرائیل پاسخ خواهد داد؟ در این باره دو نظریه قابل طرح است. اگر حمله ۱ آوریل اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق صرفا یک حمله تاکتیکی برای دستیابی به اهدافی محدود بوده بنابراین نوع واکنش اسرائیل به حمله انتقامی ایران می بایست تا حدود زیادی به میزان خسارات وارد شده بستگی داشته باشد.

از آنجا که اسرائیلی ها تا این لحظه مدعی خسارت محدود شده و از آن طرف بایدن نیز خواستار عدم پاسخ از سوی اسرائیل شده، منطقی است که انتظار کاهش تنش ها یا پاسخی حداقلی از سوی اسرائیل را داشته باشیم. اما اگر حمله ۱ آوریل با اهداف راهبردی و اساسا برای به جنگ کشاندن ایران (و به تبع آن آمریکا) انجام گرفته است، قاعدتا اسرائیل اکنون بهانه لازم برای پاسخ و تشدید تنش را در اختیار دارد. لذا باید اذعان کرد که اکنون توپ در زمین اسرائیل است.

۷- حمله دو شب پیش ایران این پیام را به اسرائیل و متحدانش مخابره کرد که ایران اراده و توان لازم برای دفاع از خود را دارد. ضمن آنکه در عملیات شب شنبه از توان رزمی متحدان ایران در منطقه به کمترین میزان استفاده شد. لذا اگر اسرائیل بخواهد پاسخی شدید به حمله دیشب بدهد، آنگاه باید منتظر تهاجمی همه جانبه از سوی ایران و متحدانش باشد که در این صورت احتمالا شاهد بروز یک جنگ کلاسیک در جنوب لبنان میان حزب الله و اسرائیل و بارش موشک و پهپاد از ایران، عراق و یمن به سوی سرزمین های اشغالی خواهیم بود.


موضوعات مرتبط: نظامی ، راهبرد و تحلیل ، صهیونیست
برچسب‌ها: حمله موشکی , ایران , اسرائیل , وعده صادق


تاريخ : ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

آیا توجیه و دلایل نظامی نیز برای ورود نیروهای ایران به خاك عراق وجود داشت؟

بله؛ ایران با محاسبه و بررسی ملاك‌های نظامی نیز، موظف و بلكه مجبور بود به جنگ ادامه دهد. در توضیح این اجبار، همان‌طور كه گفته شد، پس از فتح خرمشهر هیچ‌گونه پیشنهادی برای صلح از هیچ مجمع رسمی و بین‌المللی ارائه نشد و پیشنهادها تنها در حد آتش‌بس بود. از جنبه نظامی نیز وضعیت زیر حاكم بود كه در آن وضعیت پذیرش آتش‌بس غیرعقلایی و خلاف اصول نظامی بود:

1ـ ارتفاعات آق‌داغ، قلاویزان، میمك و مهریز در اختیار عراق بود و دشمن بر شهرهای قصرشیرین و مهران و دشت میمك تسلط دید و تیر داشت. علاوه بر آن، نفت‌شهر نیز همچنان در اختیار عراق بود و لذا توازن نظامی همچنان به نفع این كشور سنگینی می‌كرد.

2ـ به علت آنكه عقبه اصلی ارتش عراق آسیب اندكی دیده بود و اشتهای تجاوز همچنان در سران حكومت عراق وجود داشت، لذا امكان تجاوز عراق همچنان پابرجا بود.

3ـ پس از عملیات بیت‌المقدس فاصله عراق با شهرهای اصلی ایران در جنوب (آبادان ـ خرمشهر) 500 تا 700 متر بود ولی ایران از شهر اصلی عراق در این منطقه 17 كیلومتر فاصله داشت، لذا با توجه به اینكه امكان تجاوز عراق منتفی نشده بود، برتری نظامی عراق همچنان تهدیدی علیه تمامیت ارضی ایران به شمار می‌رفت.

4ـ با توجه به باقی ماندن شاكله كلی ارتش عراق، خطر حمله مجدد به خاك ایران وجود داشت و نبودن تضمین بین‌المللی و منطقه‌ای برای جلوگیری از تجاوز مجدد عراق به ایران، بر اهمیت و جدی بودن تهدید و خطر می‌افزود. بنابراین تدبیر و اندیشه نظامی حكم می‌كرد تا زمانی كه دشمن خطرناك بود و امكان تجاوز مجدد او وجود داشت، بایستی او را تا حدی كه امكان تجاوزش مرتفع شود به عقب راند. همچنین باید از برتری نظامی خودی برای ایجاد فضای مناسب جهت برقراری صلح با ثبات استفاده كرد، كاری كه ایران به آن پرداخت.


موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس
برچسب‌ها: 8 سال , دفاع مقدس , عراق , آتش بس


تاريخ : ۱۴۰۲/۱۲/۲۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

هنرنمایی پهپادهای انتحاری ایران در نبرد با ناتو در اوکراین هنوز یک ماه نیست که رسانه‌ای شده اما صفی از خریداران برای به خدمت گرفتن شاهد ۱۳۶ به همراه چند مدل پهپاد دیگر برقرار شده است و باید دید آیا صنایع نظامی و شرکت‌های دانش بنیان کشورمان ظرفیت لازم برای پاسخگویی به این سفارش بسیار بزرگ و غیر قابل باور را دارند یا اینکه ما باید شروع به ساخت مجموعه‌های جدید صنعتی جهت تولید این پهپاد‌ها و سایر تجهیزات و ملزومات پیشرفته کنیم که مشتری‌های پروپاقرصی دارند... سفارشی که صدها میلیون دلار ارزش دارد و هزاران شغل ایجاد می‌کند. حالا آمریکا دوباره تحریم کند....


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: پهباد , ایران , ناتو , روسیه


تاريخ : ۱۴۰۱/۰۷/۲۳ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

⭕️ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، کشورهای تازه استقلال یافته دچار بحران اقتصادی و کسری بودجه شدیدی شده بودند. یکی از این کشورها برای جبران کسری بودجه ، تعداد زیادی از موشک های بالستیک باقیمانده از ارتش سرخ را برای فروش به قیمتی بسیار کمتر از گذشته عرضه کرد!

⭕️ کشورمان هم تازه ۸سال جنگ تحمیلی را پشت سرگذاشته بود. جنگی که در آن حتی موشک آرپی جی را هم برای ایران تحریم کرده بودند و تهیه آن به تلاش زیاد و هزینه ای چند برابر قیمت واقعی نیاز داشت. تهیه موشک بالستیک که دیگر امری محال بود.

⭕️ فرماندهان نظامی ایران با توجه به تجربه تلخ دوران جنگ تحمیلی ، فرصت پیش آمده را غنیمت دانستند و با امیدواری و خوشحالی تمام از مقام معظم رهبری(فرمانده کل قوا) کسب تکلیف کردند.

⭕️ اما در کمال تعجب ، مقام معظم رهبری با خرید و واردات این موشک ها و پرکردن انبارها مخالفت کرده و دستور دادند که برنامه توسعه موشکی خودمان که در زمان دفاع مقدس و در غربت تحریم و با دستان خالی و همت مردانی چون شهید طهرانی مقدم آغاز شده بود ، با توکل بر خدا ادامه پیدا کند!!!

⭕️ بدین ترتیب در آن برهه زمانی ، انبارها از موشک های وارداتی شوروی خالی ماند اما بعدها با موشک های تولید داخلی که برخی از آن ها کم نظیر و برخی بی نظیر و منحصر به فرد هستند پر شد و ایران به یک قدرت موشکی تمام عیار در دنیا تبدیل گشت.


موضوعات مرتبط: نظامی ، راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: موشک , ایران , قدرت هسته ای , توان موشکی


تاريخ : ۱۴۰۱/۰۷/۱۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔸اما موضوع بعد، در مورد بمب افکن سنگین است. در این زمینه هم باز متاسفانه سواد که نباشد، درک دقیق و عمیق نباشد هذیان‌گویی و قلم‌فرسایی و به کار گرفتن مغز و مخ مخاطب به میدان آمده و همه چیز با هم قاطی می‌گردد. در فرصتی مناسب در مورد دلایل پاکستانی‌ها برای خریداری جنگنده بمب افکن کوثر 1 خواهم نوشت، اما وقتی می‌نویسیم که سوخو 24 یک بمب‌افکن سنگین است و خیلی از کشورهای منطقه چنین قابلیتی ندارند، دلیل و منطق آن چیست؟ بگذارید ابتدا در این مورد هم یک تقسیم‌بندی کنیم: ما در جهان چند نوع بمب‌افکن داریم: یک بمب‌افکن استراتژیک و دوربرد مانند بی52، بی 1و بی‌2 ساخت غرب و توپولف 95 و توپولف 22 و توپولف 160 داریم و البته چینی‌ها هم بمب افکن اچ6 را که کپی‌برداری از توپولف 16 است، دارند.

🔸در کلاس مقایسه همه بمب‌افکن‌های روسی از همتای غربی خود به لحاظ حمل مهمات برتر بوده و تعداد بمب بیشتر با وزن بالاتری را حمل می‌کنند. اما یک کلاس دیگر بمب افکن هم داریم که به آن بمب‌افکن ضربتی و سنگین گفته می‌شود؛ در غرب اف 111 اردوارک طراحی و ساخته شد و در شرق هم سوخو 24. اف 111 را فقط امریکا و استرالیا به کار گرفتند و تلاش‌های ایران قبل از انقلاب برای خرید دو اسکادران آن با مانع کاخ سفید مواجه شد. هر دو کشور هم این بمب‌افکن‌های ضربتی را بازنشسته کرده‌اند. اما سوخو 24 در خیلی از کشورهای وارد خدمت شد و در نسخه‌های متعدد امروز در حال خدمت است.

🔸در حالی که غربی‌ها پس از بازنشسته کردن اف111 دیگر هیچ بمب‌افکنی نساختند، روس‌ها از خانواده سوخو 27 یک ویرایش قابل توجه را طراحی کرده و به خدمت درآوردند بنام سوخو 34 که قرار است در آینده جایگزین سوخو 24 در ارتش روسیه شود و تنها کشور خارجی که موفق به خرید آن شد هم الجزایر است. حالا در ویکی‌پدیا که منبع بسیاری از به حساب نویسنده‌ها (مترجم‌های گوگلی) است بروید و در مورد میزان محموله‌ای که سوخو 24 می‌تواند حمل کند مطالعه کنید. من اینجا چیزی نمی‌نویسم و این را به خود شما واگذار می‌کنم. با این حال در منطقه کدام کشور بمب افکنی با چنین قابلیتی دارد؟ سوخو 24 یک بمب‌افکن تخصصی در کار خود است که با توجه به تعاریفی که ارتش برای آن کرده بسیار خطرناک است...

🔸پرواز در ارتفاع 100 پایی به صورت اتوپایلوت (خلبان خودکار) در کنار قابلیت‌های انبوه در حوزه جنگ الکترونیک و حمل انواع و اقسام موشک و بمب و راکت آن را به حریفی خطرناک در میدان نبرد تبدیل می‌کند. حالا بیایید در منطقه نگاه کنید کدام کشورها چنین بمب‌افکنی دارند؟ به جز سوری‌ها (البته چند طرف دیگر هم دارند مانند جمهوری‌های شوروی سابق که میراثی از این بمب افکن برده‌اند ولی در بسیاری از مواقع قابلیت‌های فنی پرواز را نداشته و زمینگیر هستند) و خود روس‌ها که در سوریه از آن بهره برداری می‌کنند، آیا امریکا هم بمب افکن ضربتی در منطقه دارد؟ رژیم صهیونیستی چطور؟ سعودی و امارات و ترکیه چطور؟

🔸بنابراین وقتی می‌نویسیم بمب افکن سنگین، دقیقا منظورمان این است. بمب‌افکنی که وزن خالی آن 22 تن است و وزن کاملش هنگام پرواز 44 تن، خودتان یک جمع و تفریق بزنید که منظور دقیقاً چیست! سوخو 24 یک دارای راهبردی برای ارتش ایران است که این روزها در حال توسعه است و با ورود سوخو 35 اس و حضور سوخو 30 اس‌‌ام در کشور، یک ترکیب بسیار خطرناک برای دشمنان این مرز و بوم خواهد بود. این را در کنار 52 فروند اف 14 در خدمت و بیش از 120 فروند اف و همین تعداد اف5 و کوثر و میگ 29 بگذارید که هر چند به ظاهر قدیمی محسوب می‌شوند و بدون شک باید نوسازی و جایگزین شوند اما همین هم با توجه به داشتن یک پدافند مقتدر و موثر، کشورمان را به یک قدرت قابل توجه تبدیل کرده است.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: سوخو24 , بی 52 , B52 , بمب افکن


تاريخ : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔻چند روز پیش گزارشی در مورد سوخو 35 اس و حضور آن در نیروی هوایی ارتش قلمی کردم که در آن به چند نکته اشاره شده بود که یکی از آن‌ها «ابررهگیر» نامیدن این جنگنده برتری هوایی روس‌ها بود. در یک گزارش دیگر در مورد فرمانده نیروی هوایی پاکستان به ایران گفته بودم که آن‌ها دنبال خرید جنگنده کوثر هستند و از آنجایی که پاکستان بمب‌افکن سنگین ندارد و ایران دارای چنین توانمندی است آن‌ها علاقه دارند که با ایران در این زمینه همکاری کنند. این دو موضوع باعث شد تا طبق معمول همیشه، شاگردان ناسپاس که سوادشان از همه احتمالاً «فزونی» گرفته و چند صد مخاطبی را هم که دارند صدقه سری کانال اخبار سوریه است علم‌شان گُل کند و مزخرفاتی بنویسند که ابتدا نیاز به پاسخ نداشت اما چون دیدم که چند نفر برایم ارسال کردند، گفتند توضیحی در این مورد بدهم.

🔻نخست آنکه باید تعریف کنیم ابررهگیر چیست و چرا به سوخو 35 اس ابررهگیر گفته می‌شود؟ در دنیا چند جنگنده با این قابلیت وجود داشته‌اند؟ اگر سوخو 35 ابررهگیر نیست، پس چه می‌تواند باشد؟ در دنیا ما چند نوع جنگنده داریم با تعاریف خاص خود که این روزها البته همگی به مولتی رول یا چندکاره تعریف می‌شوند. یعنی هم بمب افکن هستند، هم شکاری، هم رهگیر و هم اگر نیاز شد می‌توانند کار شناسایی را انجام دهند و البته در جنگ الکترونیک نیز ورود کنند. عموم جنگنده‌هایی که در این دو دهه توسعه یافته یا ساخته شده‌اند، این قابلیت‌‌ها را داشته و دارند ولی تعدادی از جنگنده‌ها تخصصی هستند و کارویژه تعریف‌شده خاص خود را دارند.

🔻به عنوان مثال در ایران قبل از انقلاب جنگنده اف 14 برای بحث برتری هوایی وارد شد اما این جنگنده به دلیل رادار قدرتمند و همچنین موشک‌های مخوف فونیکس یک رهگیر به تمام معنی بود که آن روزها برترین جنگنده رهگیر ساخت غرب شناخته می‌شد و به صورت تخصصی کارش رهگیری و شکار پرنده‌های متخاصم بود. در غرب همان زمان دو مدل جنگنده دیگر در حال ساخت و توسعه بود، یکی اف 15 و دیگری هم اف16 و بعدها اف 18 هم وارد مرحله طراحی و ساخت شد. اما کدام یک از این سه طرح می‌توانستند کارویژه تخصصی اف14 را انجام دهند؟ کدام یک راداری به برد رادار اف14 داشتند و به موشک‌های فونیکس مجهز بودند؟

🔻بدون شک هیچ‌کدام! اما همان زمان در بلوک شرق یک جنگنده ساخته شد که همه غرب را به چالش فرامی‌خواند و آن نیز چیزی جز یک هیولای پرنده بنام میگ 25 نبود. یک ابررهگیر با قابلیت شناسایی و عکس‌برداری که در ارتفاع بسیار بالا و با سرعت وحشتناک پرواز می‌کرد و تا سال‌ها یک معما برای غرب باقی ماند. یک دهه بعد شوروی با میگ 31 به عنوان ابررهگیر قدرتمندی که رادارش می‌توانست صدها کیلومتر را پوشش دهد وارد عمل شد. بنابراین در حالی که غرب فقط یک اف14 را به عنوان یک رهگیر وارد خدمت کرده بود، روس‌ها هم میگ 25 را داشتند و هم میگ 31 را، چه اینکه آن‌ها یک شکاری هم ساختند که با نام میگ 29 وظیفه پوشش نزدیک هوایی را بر عهده داشت.

🔻حالا در این دو دهه روس‌ها با خانواده فلانکر وارد میدان شده‌اند، از زمانی که سوخو 27 با آن طراحی ویژه و مسحورکننده‌اش وارد میدان شد تا به امروز نسخه‌های متعددی از آن ساخته شده که بدون شک دو جنگنده سوخو 30 اس‌ام و سوخو 35 اس در کار خود بهترین هستند. اولی یک جنگنده مولتی‌رول تهاجمی است که دو سرنشینه بوده و تمام ماموریت‌های برشمرده شده در بالا را می‌تواند انجام دهد ولی در مورد سوخو 35اس وضعیت متفاوت است. این جنگنده‌ای تک‌سرنشینه با کارویژه برتری هوایی ساخته شده که با توجه به رادار بسیار قدرتمند خود و همچنین داشتن اویونیک پیشرفته که نسل پنجم به شمار می‌رود، اگر یک ابررهگیر نباشد؛ پس نام آن چه می‌تواند باشد؟

🔻بنابراین وقتی از یک جنگنده به عنوان ابررهگیر یاد می‌شود باید به ماموریت‌های خاص آن، دلایل طراحی و ساخت و تجهیزات و امکانات آن توجه کرد. سوخو 35 درست است که یک مولتی‌رول بوده و می‌تواند بمب هم حمل کند، اما حقیقت طراحی آن چیز دیگری است و آن هم پشتیبانی از سوخو 30 در حملات عمقی و هچنین حفظ حریم هوایی کشور و مقابله با هواگردهای مهاجم است که با توجه به برد رادار و موشک‌هایش به راحتی چنین ماموریتی را انجام می‌دهد. در طول روزهای گذشته دیده‌ام که در مورد این پرنده مطالبی نوشته شده که خود غربی‌ها به عنوان دشمن روس‌ها نیز جرأت گفتنش را ندارند اما عده‌ای که سیاه و سفید را از هم تشخیص نمی‌دهند در این مورد اظهارفضل می‌کنند.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: سوخو35اس , جمگنده , ایران , ابررهگیر


تاريخ : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

همانگونه که روز گذشته در خبرها اعلام کردیم وزیر امور خارجه و وزیر جنگ آمریکا در سفری مخفیانه خود را به پایتخت اوکراین رسانده و در کی‌یف با دست‌نشانده‌اشان دیدار و گفت‌وگو کردند. با توجه به اینکه ویدئوی خاصی از حضور مقامات آمریکایی در خیابان‌های کی‌یف منتشر نشده برخی می‌گویند این دیدار نه در خاک اوکراین که در خاک لهستان برگزار شده است.

روس‌ها به شدت از این دیدار عصبانی بوده و روز دوشنبه را برای اوکراینی‌ها به روزی تلخ تبدیل کردند. گفته می‌شود که نیروی هوایی روسیه در این روز بیش از ۸۲ حمله هوایی سنگین به زیرساخت‌های اقتصادی و نظامی ویژه پل‌ها و ایستگاه‌های راه آهن انجام داد که از طریق آنها تسلیحات ارسالی کشورهای غربی برای اوکراین قرار است به جبهه های جنگ منتقل شود. همچنین ارتش روسیه ۱۵ حمله موشکی انجام داد مه در هر حمله چند فروند موشک شلیک شد.

با اصرار آمریکا و کشورهای اروپایی برای ارسال بیش از پیش تجهیزات نظامی به اوکراین، روسیه هم فشار نظامی خود را افزایش داده و این فشار بیشتر مبتنی بر انهدام زیرساخت‌های ارتباطی بر روی رودخانه بزرگ و پهناور دنیپر است که باعث از هم گسیختگی شیرازه اقتصاد اوکراین شده است. به صورت مشخص از زمان شروع جنگ و در هفته‌های اول، روسیه چندان پل‌های بزرگ اوکراین را هدف قرار نداد و این ارتش اوکراین بود که از ترس پیشروی روس‌ها بخش بزرگز از پل‌های اطراف کی‌یف را منهدم کرد.

اما حالا جریان به صورت کامل متفاوت شده است. اعلام لیست روزانه ارسال تجهیزات اروپایی و آمریکایی که همه آنها از طریق خاک لهستان وارد اوکراین می‌شوند، برای ارتش روسیه چاره‌ای جز انهدام این پل‌ها – که تعدادشان کم نیست – باقی نمانده است. اما همانگونه که گفته شد و نابودی پل‌های بزرگ بر روی رودخانه‌های متنوع اوکراین شیرازه اقتصاد این کشور از هم به شکل نهایی می‌بگپاشد و کسی نمی‌تواند روسیه را مقصر اصلی این وضعیت بداند. آنچه از اقتصاد اوکراین بیرون از جنگ باقی مانده بود، حالا با نابودی پل‌ها دیمر نمی‌تواند با هم ارتباط بگیرد.

استقبال سخت و محکم ارتش روسیه از مقامات آمریکایی پیامی آشکار به واشنگتن بود که آن‌ها ها نمی‌توانند انتظار داشته باشند تسلیحات مختلف و پیشرفته را به اوکراین بفرستند و همزمان انتظار پایان جنگ را داشته باشند. باز هم تاکید می‌کنم که سفر وزرای دولت بایدن به اوکراین و دیدار با زلنسکی، پیش از آن که به نفع دولت غربگرای او تمام شود به ضررش تمام شده و شما این موضوع را در طول روزهای آینده خواهید دید.

اثرات بمباران گسترده پل‌ها و ایستگاه‌های راه آهن و هم‌چنین خطوط ارتباطی موجود در اوکراین را در میدان جنگ خواهید دید. اگر طرف اکراینی موفق به متوقف کردن روس‌ها و عقب راندن آنها شود مشخص می‌شود کشورهای اروپایی و آمریکا راهی برای ارسال تسلیحات و تجهیزات خودد به شرق اوکراین پیدا کرده‌اند اما اگر این تسلیحات در شرق مشاهده نشد باید گفت سیاست روس‌ها کاملاً موفق بوده است... در هر حالت این اوکراین است که ضرر کرده و صدها پل مهم و راهبردی مهم که همه وپران شده، مواجه خواهد شد. 
 


موضوعات مرتبط: نظامی ، رصد
برچسب‌ها: روسیه , آمریکا , اوکراین , حملات هوایی


تاريخ : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

اولين فرمانده اطلاعات عمليات جنگ

سردار شهيد حسن باقري (غلامحسين افشردي) بود.

او در بيست و پنجم اسفند 1334 در تهران به دنيا آمد.

وقتي پا به اين علام خاكي گذاشت، آنقدر نحيف بود كه اميدي به زنده ماندنش نمي رفت،

ولي قرار بود بماند و نقش يكي از ماندگارترين سرداران ايران را در سينه تاريخ حك كند.

وي در سال 1354 وارد دانشگاه اروميه شد

تا در رشته دامپروري تحصيل كند.

پس از مدتي به خاطر فعاليت هاي سياسي از آن دانشگاه اخراج شد.

با پيروزي انقلاب اسلامي به همكاري با نهادهايي همانند

كميته هاي انقلاب و سپاه پاسداران پرداخت و در رشته حقوق قضايي دانشگاه تهران پذيرفته شد

با انتشار روزنامه جمهوري اسلامي به تحريريه آن پيوست.

 


موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس ، شهدا
برچسب‌ها: اولین فرمانده , عملیات , باقری , شهدا


تاريخ : ۱۴۰۱/۰۲/۰۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

اولکساندر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در نطق خود که از یکی از پناهگاه‌های زیرزمینی بیرون از شهر کیف ضبط و منتشر شد اعلام کرد که کشورهای اروپایی و ناتو جواب ما را نمی‌دهند و ما را تنها گذاشته اند.

وی می‌گوید بصورت مستقیم از ۲۷ رهبر کشور اروپایی پرسیده است که آیا در نهایت اوکراین جزئی از ناتو خواهد بود یا نه! اما آنها ترسیده اند و هیچکدام از آنها پاسخی نمی‌دهند.

زلنسکی می‌گوید ما را برای دفاع از کشورمان تنها گذاشته اند! چه کسی حاضر است در کنار ما بجنگد؟ من کسی را نمی‌بینم. همه ترسیده اند!

اظهارات زلنسکی نشان می‌دهد که او تا چه اندازه به غرب و آمریکا اعتماد کرده بود و تصور می‌کرد در صورت بروز جنگ و حوادث مشابه، کشورهای غربی از اوکراین دفاع خواهند کرد. زلنسکی فکر می‌کرد و یا هنوز فکر می‌کند که کسان دیگری باید بجای اوکراینی ها از کشورشان دفاع و محافظت کنند!

حوادث چند سال اخیر و حالا جنگ اوکراین بار دیگر ثابت کرد که هر کشوری که در حوزه دفاعی و مولفه‌های قدرت نظامی ضعیف باشد؛ در صورت بروز جنگ چاره ای جز گدایی و التماس کمک از کشورهای دیگر ندارد و در صورت دریافت جواب منفی، یا شکست تحقیر آمیزی را تجربه خواهد کرد و نابود می‌شود و یا در نهایت به یک توافق تحقیر آمیز طرف بازنده بسنده خواهد کرد. موضوعی که بارها بارها در طول تاریخ تکرار شده و شاهد آن بوده‌ایم.

آمریکا لات کوچه‌های خلوت!

از سوی دیگر در ماجرای تهاجم روسیه به اوکراین شاهد ضعف مضاعف آمریکا و ناتو بوده ایم. موضوعی که به طرز روشن و واضحی، پوشالی بودن قدرت آمریکا را نشان می‌دهد. این موضوع می‌تواند درس عبرت مناسبی برای کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس نیز باشد. آنها که تماما به قدرت آمریکا تکیه کرده اند و فکر می‌کنند در صورت بروز جنگ، آمریکا از آنها حمایت خواهد کرد باید بدانند که آمریکا هیچگاه شریک مطمئنی نبوده و به قول ها و وعده های خود پایبند نیست و بارها از پشت به دوستان خود خنجر زده است؛ کشورهای حاشیه خلیج فارس که جای خود دارند...

"اوج اعتماد به غرب" و "تضعیف مولفه‌های قدرت" دو درس و عبارت کلیدیِ جنگ روسیه و اوکراین است برای آنان که می‌اندیشند.


موضوعات مرتبط: نظامی ، جنایات جنگی ، راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسب‌ها: اوکراین , آمریکا , ناتو , غرب


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

بسم الله الرحمن الرحیم

سلاح هسته‌ای

بازدارندگی هسته‌ای

زمان برای ایجاد چتر هسته‌ای فرا رسیده است! ...

این روزها مجددا شاهد برگزاری مذاکرات هسته‌ای در وین هستیم. حقیقت آن است که برای هر ناظر بیرونی این ماجرا، کلاف سردرگم پرونده هسته‌ای ایران، روندی معیوب و ناقص را دنبال می‌کند و هیچ‌گاه به سر منزل مقصود نرسیده است. چه در دوران پیش‌روی و چه در دوران عقب‌نشینی.

گذشته از تحلیل شرایط مذاکره و سناریوهای پیش رو، لازم است نگاهی جامع و کلی به پرونده هسته‌ای ایران و تعامل غرب با آن داشته باشیم تا پس از چند دهه هزینه و تندی و کندی بتوانیم نگاهی متوازن و برخواسته از واقع‌گرایی و نه برخواسته از امیدهای واهی داشته باشیم.

به نظر نگارنده اساسا برجام یک برنامه پایه‌ای برای خلع سلاح ایران، کنترل رفتار جمهوری اسلامی و پیش‌بینی پذیر نمودن ایران بود که به نظر می‌رسد طراحان غربی با درصد بالایی توانستند آن را با موفقیت اجرا کنند و در این میان نقش عناصر داخلی و همراهان ایرانی آنها در دولت‌های مختلف انکارناپذیر است.

عدم پاسخ مناسب به حملات اسرائیل در سوریه، با این عنوان که روند مذاکرات هسته‌ای از سال ۱۳۹۳ به بعد را مختل می‌کند، موجب گرفتار شدن جمهوری اسلامی در دام پیش‌بینی پذیر شدن و نهایتا از دست رفتن بازدارندگی آن در مقابل دشمن گردید که این روند تداوم و تشدید پیدا کرد تا آنجا که اوج آن در ترور علنی شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان نماد نظامی‌گری جمهوری اسلامی رقم خورد و در واقع ترور گستاخانه حاج قاسم، با هدف آغاز عملیات فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شده بود؛ چرا که در غیر اینصورت نیازی به ترور علنی و گردن گرفتن مسئولیت آن نبود و می‌شد با یک تیر پهپاد یا پرتابه در سوریه این کار را بدون هزینه بعدی انجام داد.

اگرچه عملیات فروپاشی با حضور عظیم مردم ایران در تشییع پیکر شهید سلیمانی ناکام باقی ماند، اما پاسخ ضعیف و نامتناسب نظامی به امریکا در حمله به عین الاسد طبیعتا نمی‌توانست و نتوانست بازدارندگی از دست رفته را بازیابی نماید. حمله موشکی به عین الاسد البته از نظر پرستیژ سیاسی یک امتیاز مثبت برای جمهوری اسلامی ایران و ضربه‌ای جدی به امریکا بود و اثرات مخرب و بلندمدتی برای هژمونی و ابرقدرتی امریکا بدنبال داشت.

شاهد عدم بازیابی بازدارندگی، عملیات‌های خرابکاری اسرائیل در نطنز و سپس ترور شهید فخری‌زاده به عنوان هدایت‌کننده اصلی طرح بازدارندگی هسته‌ای جمهوری اسلامی در درون خاک ایران است. که با هدف مختل نمودن طرح‌های مربوطه و همچنین حذف مهم‌ترین فرد تصمیم‌ساز جمهوری اسلامی در زمینه راهبرد هسته‌ای انجام گرفت.

لذا ما باید زمانی که له/علیه برجام صحبت می‌کنیم، بدانیم که برجام معامله‌ای اقتصادی در مقابل بازدارندگی ماست. به بیان واضح‌تر امنیت می‌فروشیم تا پول بدست آوریم.

پس از انفجار دوم نطنز بود که سرانجام این ادراک در همه‌ی لایه‌های مسئولین ایرانی(به غیر از خائنین و نفوذی‌ها) به وجود آمد که خطر بسیار نزدیک است و باید به سرعت بازدارندگی از دست رفته بازیابی شود، و در غیر اینصورت همه چیز از بین خواهد رفت و اقدام بعدی دشمن می‌تواند دردناک‌تر باشد. طرح‌های لازم برای بازیابی بازدارندگی آماده شد، اما تنها زمانی تصمیم به اجرا گرفته شد که اقدام بعدی دشمن یعنی ترور شهید فخری‌زاده به وقوع پیوست.

از آن به بعد بود که شاهد حملات پهپادی و موشک‌های کروز به ناوگان تجاری اسرائیل بودیم و پس از چند پاسخ متقابل، خط قرمز اسرائیل یعنی تلفات انسانی هم زیر پا گذاشته شد، اما پاسخی از سوی اسرائیل داده نشد. و این به معنای آن بود که ایران بر روی نقطه ضعف اسرائیل یعنی دریانوردی که شریان اصلی اسرائیل است، دست گذاشته بود. طبیعی بود که اسرائیل تمایلی به ادامه درگیری در این عرصه نداشت. البته این به معنای بازیابی کامل بازدارندگی نبوده و نیست و آنچه که طی نزدیک به ده سال از دست داده‌ایم به این سرعت بازیابی نمی‌شود.

در شرایط پس از تغییر راهبرد جمهوری اسلامی که با کنار رفتن مجلس و دولت قبلی در تهران میسر گردید، غنی‌سازی در ایران به بالای ۶۰٪ رسید و در آبان۱۴۰۰ ایران به ۲۵ کیلوگرم اورانیوم تا ۶۰٪ غنی‌شده دست پیدا کرد.

گذشته از نوع مذاکرات فعلی در وین و نتیجه آن، چنین توافقی یک خسارت محض محسوب می‌شود. چرا که با وجود تهدیدات مختلف و متنوع کنونی که ایران با آن مواجه است، تنها ساخت و آزمایش علنی سلاح هسته‌ای و اعلام راهبرد قاطع هسته‌ای می‌تواند حجم بالایی از این تهدیدات امنیتی، نظامی، سیاسی و اجتماعی را به یکباره تقلیل داده و هزینه‌های کشور را تا حد زیادی کاهش دهد.

 موقعیت فعلی تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله موضع ضعف ایالات متحده در درگیری هم‌زمان با چین و درگیری با روسیه بر سر حمله به اوکراین و همچنین موقعیت متزلزل سیاسی در تل‌آویو بهترین زمان برای این تصمیم تاریخی در جمهوری اسلامی ایران است که با کمترین واکنش و هزینه راهبرد هسته‌ای خود را اعلام و از این توان خود رونمایی نماید.

از طرفی برآوردها نشان می‌دهد که اگر با سرعت چند ماه اخیر غنی‌سازی ۶۰٪ ادامه پیدا کرده باشد، احتمالا میزان اورانیوم تا ۶۰٪ غنی‌شده ایران به مرز ۴۰ کیلوگرم رسیده و این بدان معناست که با همین سطح غنی‌سازی ۶۰٪ نیز ایران فاصله زیادی با کسب اورانیوم کافی برای یک بمب ندارد. در یک روش ساده ایران می‌تواند به طور مستقیم با ۴۵ کیلوگرم اورانیوم تا ۶۰٪ غنی شده خود، به جرم بحرانی برای سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. و باقی مسائل فنی بدست شهید فخری‌زاده به طور مجزا در همان سال‌های منتهی به ۲۰۰۳ حل و فصل و آزمایش سرد شده است و قطعا این شهید بزرگوار و مجموعه همراه ایشان در این نزدیک به دو دهه بیکار نبوده‌اند و سفرهای ایشان به کره شمالی همزمان با آزمایشات هسته‌ای پیونگ‌یانگ هم این مسأله را تأیید می‌کند.

از نظر اقتصادی نیز، تحریم‌های غرب بر علیه ایران به حداکثر خود رسیده است و اقتصاد ایران پس از دریافت موج تحریمی، اکنون در حال بازیابی و خروج از چالش است. بنابراین در شرایط فعلی، غرب و سایر قدرت‌های دنیا در ضعیف‌ترین حالت ممکن نسبت به ایران قرار دارند و اکنون گزینه‌های چندانی در برابر هسته‌ای شدن جمهوری اسلامی در دست آنها نیست.
از نظر افکار عمومی داخلی نیز برای اولین بار است که نهادهای مسئول در جریان افکارسنجی خود با موافقت بیش از نیمی از مردم ایران با مسلح شدن به سلاح هسته‌ای مواجه شده‌اند.

بنابراین اگر بناست مذاکرات فعلی در وین برای خرید وقت ادامه پیدا کند، فبها. و فاصله زیادی با هسته‌ای شدن باقی نمانده. اما اگر واقعا بناست که مجددا هرچه اندوخته‌ایم، در ازای تعلیق  موقت و نصفه و نیمه بخشی از تحریم‌ها(شرطی‌شدن مجدد اقتصاد کشور) از دست بدهیم، بهتر است بدانیم که اورانیوم غنی شده یک سرمایه راهبردی است و ما نیز در محدودیت منابع اورانیومی به سر می‌بریم و اینگونه نیست که سرمایه‌های از دست رفته را بتوان به طرفة العینی بازگرداند. این سرمایه‌ها نباید از کشور خارج شود تا در صورت خروج محتمل و متوقع طرف مقابل، بتوان خسارت را زودتر جبران نمود؛ اگرچه پذیرش مجدد تعهدات هسته‌ای عملا کشور را در معرض یک آفند سراسری(و شاید هسته‌ای) قرار می‌دهد.
بررسی شرایط لازم برای توافق در مذاکرات جاری، از حوصله این متن خارج است و در نوشتاری دیگر به آن پرداخته خواهد شد.


موضوعات مرتبط: نظامی ، صهیونیست ، نفوذ
برچسب‌ها: برجام , مزاکره , هسته ای , سلاح خسته ای


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۱/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

مقصود از «جنگ اطلاعاتی»، عملیات‌های تهاجمی و تدافعی است که توسط سازمان‌های تشکیلاتی یا فردی با سیاست‌های خاص و اهداف راهبردی برای بهره‌برداری و یا تخریب اطلاعات موجود در رایانه‌ها یا شبکه اینترنت و دیگر سیستم‌های اطلاعات شبکه‌ای به کار گرفته می‌شود.

‌جنگ اطلاعاتی یک ویژگی درگیری‌های نظامی است که سامانه‌های اطلاعاتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد تهاجم واقع شده یا از آنها دفاع می‌شود تا بدین ترتیب داده‌ها، دانش، باورها یا پتانسیل جنگ‌جوئی دشمن افت کرده یا کاملا نابود شود و در عین حال داده‌ها،دانش، باورها و میل جنگ‌جوئی نیروهای خودی حفظ شود.

  • پدافند غیرعامل / جنگ نرم / روش‌های جنگ نرم / تکنیک‌های جنگ روانی / پدافند روانی

دایره المعارف "ویکی پدیا" پس از معرفی جنگ فرماندهی و کنترل جامع ترین تعریف ممکن را برای جنگ اطلاعات ارائه می دهد:"جنگ فرماندهی و کنترل عبارت است از کاربرد یکپارچه امنیت عملیات، فریب نظامی، عملیات روانی، جنگ الکترونیک و تخریب فیزیکی برای تاثیرگذاری، افت کیفیت، یا تخریب توانمندی‌های فرماندهی و کنترل دشمن و در عین حال حفاظت از توانمندی‌های فرماندهی و کنترل خودی در برابر اقدامات مشابه دشمن. زمانی که هدف اصلی چنین جنگی چیزی بیش از فرماندهی و کنترل و ارتباطات دشمن باشد از اصطلاح عمومی تر جنگ اطلاعاتی استفاده می‌شود که در سطوح غیرنطامی همچون جنگ دیپلماسی و سیاسی و دیگر اشکال ارتباطات نیز کاربرد دارد.

امنیت اطلاعاتی: امنیت اطلاعاتی عبارت است از فرایند شناسایی و تحلیل اطلاعاتی که برای عملیات های نیروهای خودی حیاتی می باشد و شامل موارد زیر است:

  • شناسایی اطلاعاتی که سامانه های اطلاعاتی دشمن می توانند آن را مشاهده نمایند.

  • تعیین شاخص‌هایی که نشان می‌دهد سامانه‌های اطلاعاتی مهاجم چگونه اطلاعات حیاتی را در زمان مناسب برای بهره‌برداری نیروهای دشمن استخراج می‌کنند.

گزینش و اجرای اقداماتی که آسیب پذیری برای اقدامات نیروهای خودی را در برابر سوء استفاده نیروهای دشمن از بین برده یا کاهش می‌دهند.

اصطلاح جنگ اطلاعاتی برای نخستین‌بار در سال 1975 میلادی مورد استفاده قرار گرفت و کشور های پیشرفته در زمینه تکنولوژی به اهمیت آن پی بردند و تلاش کردند در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی آن را بکار ببرند.

در اواخر دهه 90 اصطلاح جنگ اطلاعاتی دامنه وسیع تری یافت و به عملیات اطلاعاتی معروف گشت و منظور از آن هر گونه عملیات نظامی یا غیر نظامی با هدف سلطه بر تفکر دشمن بود به گونه ای که به دلخواه ما فکر کند و اجرای تصمیم‌هایش منافع مارا تامین کند و از طرف دیگر ممانعت از اینکه دشمن همانند این عملیات را بر علیه ما بکار ببرد.

تکوین جنگ اطلاعاتی مستقیماً با پیشرفت های سریع در تکنولوژی های اطلاعاتی جدید مثل شبکه های الکترونیک در طی دو دهه اخیر مرتبط است.

  • مفهوم شناسی:

اطلاعات: اطلاعات در اینجا به معنای محتوا یا معنی یک پیام است هدف از جنگ‌ها همیشه تاثیر گذاری بر سیستم های اطلاعاتی دشمن بوده است. در معنای گسترده تر، سیستم های اطلاعاتی دربردارنده نوعی وسیله یا شیوه ای هستند که بدان طریق بتوان به آگاهی یا اعتقادات خاصی دست پیدا کرد در معنای محدود آنکه سیستم های اطلاعاتی مجموعه‌ای کامل از دانش، اعتقادات و فرایندهای تصمیم گیری دشمن هستند نتیجه مطلوب نیز آن خواهد بود که دشمن پیام هایی را دریافت کند که او را به توقف جنگ متقاعد سازد.

نبرد Warfare: نبرد مجموعه‌ای از تمام فعالیت‌های مهلک و غیر مهلک است که برای غلبه بر اراده حریف یا دشمن انجام می‌شود. در این معنا Warfare مترادف (War) و نیازمند اعلام جنگ نیست و در عین حال با شرایطی که وضعیت جنگی نامیده می‌شود همراه نمی‌گردد نبرد می‌تواند از سوی گروههای دولتی، گروههای مورد حمایت دولتی یا [گروه های] غیر دولتی، یا بر ضد آنها صورت گیرد. هدف از نبرد لزوماً کشتن دشمنان نیست بلکه فقط مهم تحت کنترل درآوردن آنان است.

  • جنگ اطلاعاتی

جنگ اطلاعاتی عبارتست از استفاده از شبکه‌های الکترونیکی برای تخریب یا از کار انداختن و غیر عملیاتی کردن زیر ساخت های اطلاعاتی دشمن که هم می‌تواند علیه یک جامعه (اهداف غیر نظامی) و هم علیه ارتش یا نیروی نظامی آن جهت گیری شود. جنگ اطلاعاتی علیه ارتش یا نیروی نظامی می‌تواند مرکب از جنگ کنترل و فرماندهی (C2W) جنگ جاسوسی محور و جنگ الکترونیکی باشد و علیه جامعه و نیروهای غیر نظامی می‌تواند مرکب از جنگ اطلاعاتی/ اقتصادی و جنگ روانی، سرقت یا تخریب اطلاعات کامپیوتری باشد.

  • فرق جنگ اطلاعاتی با جنگ با تکنولوژی و تسلیحات پیشرفته

استفاده از شبکه های الکترونیکی برای اهداف مزیت اطلاعاتی بخش عظیمی از جنگ اطلاعاتی را تشکیل می‌دهند اصطلاح جنگ اطلاعاتی که روز به روز استفاده از آن گسترده تر می‌شود اغلب به اشتباه جنگ با تکنولوژی و تسلیحات پیشرفته که ارتش های بزرگ و پیشرفته از ان استفاده می‌کنند اشتباه گرفته می‌شود. در حالی که باید توجه داشت از تکنولوژی اطلاعاتی پیشرفته در زمینه بالا بردن دقت، افزایش برد و تقویت قدرت کشندگی سلاح های متعارف استفاده می‌شود، اما در جنگ اطلاعاتی هیچ کدام از این عناصر کاربرد ندارند. جنگ اطلاعاتی صرفاً به اطلاعات و داده‌ها که در قالب ذرات الکترونیک شناخته می‌شوند محدود نمی‌گردد. حتی تخریب فیزیکی مبادلات مخابرات نیز جنگ اطلاعاتی محسوب نمی‌شود، اما از کارانداختن سیستم سوئیچینگ تلفن‌ها با ویروس، جنگ اطلاعاتی نامیده می‌شود.

اصولاً، جنگ اطلاعاتی نتیجه ظهور جامعه اطلاعاتی است که هنوز در بسیاری از کشورها معمول نشده است در جوامع اطلاعاتی تمامی مبادلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهگی ماهیتاً دیجیتال شده اند و البته وابسته به کامپیوتر. یعنی در جامعه اطلاعاتی بیشتر اتفاقات معنادار بین افراد و سازمان‌ها با واسطه کامپیوتر‌ها و شبکه های کامپیوتری صورت می‌پذیرد. وضعیت در این جوامع به گونه‌ای است که مقادیر زیادی از اطلاعات سیستم های پیچیده شامل شهرها، بازارهای مالی، بهداشت، ثروت و ذخایر، تولید و حتی توزیع را در داخل خود جای داده اند.

  • سطوح جنگ اطلاعاتی

جنگ اطلاعاتی را باید در دو سطح مورد توجه قرار داد: در سطح تاکتیکی و در سطح استراتژیک.

سطح تاکتیکی: شکل های سنتی حملات اطلاعاتی مانند اقدامات ضد رادار در حوزه فرماندهی، نظارت، ارتباطات، نیز رخنه کامپیوتری و عملیات روانی است که از ویژگی های زیر برخوردار می‌باشد:

  • روش های اقدام و ضد اقدام

  • اهداف، منطقه‌ای هستند و دورنمای محدودی دارند وصرفاً در یک عملیات رزمی خاص قابلیت هماهنگی وجود دارد

  • از فعالیت های نظامی پشتیبانی می‌کند.

این شکل از حملات در سطح تاکتیکی انجام می‌شود و نیاز به دانستن مشخصات تکنیکی و روش های عملیاتی دارد و می‌تواند در قالب چند عملیات همزمان و پی در پی انجام شود. در اینجا، صحنه نبرد گسترش می‌یابد و از محدوده مرزهای جغرافیایی و زمانی در زمان صلح، بحران و یا صحنه نبرد گسترش می‌یابد.

سطح استراتژیک: جنگ افزارهای استراتژیک جنگ اطلاعاتی به طور گسترد‌ای باعث کاهش اهمیت فاصله و مسافت می‌شوند، به طوری که آسیب پذیری‌های C3I در میدان جنگ اهمیت کمتری از آسیب پذیری های زیر ساخت های غیر نظامی ملی پیدا می‌کند.

  • اهداف

اصولاً هدف نهایی این رویارویی، روند تصمیم گیری رقیب و دشمن است در تعریف گسترده مشترک از جنگ اطلاعاتی، اهداف واقعی جنگ اطلاعاتی صرفاً بر روی سیستم های تهاجمی دشمن متمرکز نمی‌باشند بلکه بر روی روندهای تصمیم گیری دشمن طراحی می‌شود. به همین دلیل باید گفت که طراحی حملات جنگ اطلاعاتی بر اساس مشخصات سیستم های تهاجم نیست بلکه، بر پایه تاثیر گذاری در سطوح بالای فرماندهی است مثلاً در یک عملیات جنگ الکترونیک، حملات اختلالی علیه حس گرها بر اساس دانستن مشخصات تکنیکی و عملیاتی حس گرها می‌باشد، در حالی که در جریان حمله جنگ اطلاعات، طراحی و هدایت آن علیه اطلاعاتی که حس گرها از وضعیت منطقه برای نیروهای تهاجم بدست می‌آورند، مد نظر می‌باشد.

اهداف جنگ اطلاعاتی را می‌توان در سه سطح یا لایه از هم متمایز کرد که در هر سطحی یک پیامد خاص ایجاد می‌شود:

  • لایه سیستم اطلاعاتی: این سطح شامل عناصر مادی، تولید، انتقال و ذخیره می‌باشد و حملات علیه سیستم های اطلاعاتی باعث ایجاد پیامدهای تکنیکی می‌شود

  • لایه مدیریت اطلاعاتی در این سطح روندهای پردازش اطلاعات و مدیریت آن مورد حمله قرار می‌گیرد و باعث ایجاد پیامدهای کارکردی می‌شود

  • لایه تصمیم گیری این سطح مربوط به تصمیم گیری و استفاده از اطلاعات در امر تدوین و تنظیم سیاست و تصمیمات است. حملات در این سطح، می‌تواند پیامدهای عملیاتی ایجاد کند.

ویژگی جنگ اطلاعاتی دارای یکسری ویژگی های خاص خود است که بررسی آن‌ها به درک بیشتر آن کمک می‌کند. مهمترین ویژگی هایی که برای این جنگ برشمرده اند عبارتند از:

  • کم هزینه بودن ورود به جنگ اطلاعاتی: داشتن تخصص در سیستم های اطلاعاتی و شبکه های الکترونیکی یا داشتن متخصص در این زمینه و دسترسی به شبکه های الکترونیکی از شرایط لازم مهم برای ورود به این قسم از جنگ می‌باشد.ساز و برگ جنگ اطلاعاتی برای پیشبرد از جنگ با بسیج شهروندان نیاز دارد و نه به بسیج منابع ، به جای آن فقط به جذب لبه های پیشرو نوآوری های صنعتی برای مقاصد تکیه می‌کند مثل مهندسی الکترونیک، کامپیوتر، مخابرات، هوافضا و... .

  • فناوری فوق العاده پیچیده : ساز و برگ جنگ اطلاعاتی با استفاده از فناوری های فوق العاده پیچیده هدایت می‌شود.

  • انعطاف پذیری : به دلایل گوناگون، ساز و برگ جنگ اطلاعاتی به برنامه ریزی نیاز دارد، اما این برنامه ریزی برای پاسخی انعطاف پذیر است برای جنگی که تحرک، انعطاف پذیر و واکنش سریع را در اولویت قرار می‌دهد. برنامه ریزی ازقبل: به خاطر چنین پیچیدگی در برنامه ریزی برای انعطاف پذیری است که بسیاری از جنبه های ساز و برگ جنگ اطلاعاتی را از پیش برنامه ریزی می‌کنند، و از آن طریق دست جنگ جویان واقعی را کوتاه می‌سازند.

  • خدشه در مرزبندی های سنتی: متعدد بودن مخالفان و دشمنان احتمالی، تنوع در جنگ افزارها و گوناگونی استراتژی‌ها موجب می‌شود که شناسایی منابع تهدید در این جنگ به طور فزاینده‌ای با مشکلات فراوانی رو به رو شود، به طوری که اغلب اوقات با دشواری می‌توان بین منابع داخلی و خارجی تهدیدهای جنگ اطلاعاتی تفاوت و تمایز قایل شد. حتی نمی‌توان به راحتی دریافت که چه کسی مورد حمله قرار گرفته و چه کسی متهم به حمله کردن است مرز بین زمان صلح و جنگ به طور فزاینده‌ای کدر می‌شود.

  • افزایش اهمیت و نقش دستکاری: در جنگ اطلاعاتی این امکان وجود دارد تا با تکیه بر تکنیک های اطلاعاتی، توانایی فریب و دستکاری را افزایش داد.

  • مشکلات سخت هشدار تاکتیکی و ارزیابی حمله: در حال حاضر هیچ گونه سیستم هشدا دهنده تاکتیکی با کفایتی که قادر باشد بین حملات استراتژیک جنگ اطلاعاتی و دیگر انواع فعالیت های ارتباطات کامپیوتری نظیر جمع آوری اطلاعات یا حوادث اتفاقی تمایز ایجاد می‌کند وجود ندارد. نتیجه آنکه نمی‌توان تشخیص داد که دقیقاً چه زمانی حمله می‌شود، از کجا حمله می‌شود، چه کسی حمله می‌کند و تهاجم چگونه هدایت می‌شود.

  • چالش جدید جاسوسی: در جهان سایبر سپس جایی برای پنهان شدن وجود ندارد. با افزایش ماهواره‌ای متصل به شبکه های الکترونیکی توان مراقبت الکترونیکی بی نهایت افزایش می‌یابد.

  • دشواری ایجاد و نگهداری ائتلاف: متعدد بودن مخالفان و دشمنان احتمالی که می‌توانند به صورت فردی نیز ظاهر شوند و تنوع در جنگ افزارها و استراتژی‌ها و کاهش توانایی پیش بینی متحدان و دشمنان، ایجاد ائتلاف و نگهداری آن را با مشکل فزاینده روبرو می‌کند.

  • انواع و اشکال جنگ اطلاعاتی:

جنگ فرماندهی و کنترل (Command and control warfare): هدفش قطع ارتباط بین ساختار و فرماندهی دشمن از بدنه زیر فرمانش است.

از این نوع جنگ با نام  (C4I) نیز نام برده شده که مخففand communication Command, control است که از چهار C پدید آمده است فرماندهی، نظارت و کنترل، رایانه و ارتباطات. که خود به دو صورت انجام می‌شود.

  • هدف قراردادن سرفرمانده (Antihead) در گذشته همواره این نوع عملیات بر حذف فیزیکی فرماندهی عالی جنگ متمرکز بوده و به طور کلی حذف آنها تاثیرات قابل توجهی بر نتایج جنگ داشته است امروزه علاوه بر اهمیت نقش فرماندهان مراکز فرماندهی به عنوان مولفه‌ای بسیار مهم این نوع عملیات ایفای نقش می‌کند حمله به یک مرکز فرماندهی بویژه اگر به موقع انجام گیرد، م یتواند حتی بدون زدن یک فرمانده عالی رتبه دشمن، عملیات را مختل کند.

  • هدف قراردادن گردن فرمانده (Antineck) : این عملیات علیه خطوط ارتباطی و اطلاعاتی فرماندهی و بخش های مختلف صحنه‌ی عملیات صورت می‌گیرد. قطع این ارتباط الکترونیکی منجر به ضعف و شکست می‌شود.

جنگ اطلاعات - محور [یا جنگ مبتنی بر اطلاعات - عملیات ] (Intelligence Based Warfare [IBW])

این نوع جنگ زمانی رخ می‌دهد که اطلاعاتی به گونه‌ای مستقیم عملیات‌ها را دارد (به خصوص در تعیین هدف و ارزیابی خسارت های جنگی) هدایت کند، به جای اینکه اطلاعات به عنوان یک داده به فرماندهی و کنترل منتقل و مورد استفاده قرار گیرد این جنگ منجر به کاربرد مستقیم فولاد (بمب) علیه دشمن می‌شود (به جای اینکه بایت‌ها را خراب کند). این جنگ در دو محور انجام می‌شود.

  • جنگ اطلاعات- محور آفندی ( جنگ تهاجمی) (Offensive IBW) : افزایش سریع قدرت در مقایسه با قیمت فناوری های اطلاعاتی (بویژه فناوریهای سیستم های پخش متمرکز) طرح های جدیدی را برای جمع آوری و پخش اطلاعات عرضه می‌کند محیط جنگ های آینده دارای حس گرهای گوناگونی خواهد بود که به طور کامل میدان جنگ را نشان می‌دهند بدین ترتیب فرمانده می‌تواند طرح‌ها و برنامه های نبرد را اجرا کند.

  • جنگ اطلاعات- محور پدافندی (جنگ تدافعی) (Defensive IBW)

در اینجا آنچه مهم است ایجاد روش دفاعی به منظور افزایش شکاف میان تصویر و واقعیت در میدان جنگ است . [یعنی کاری کنیم که حس گرهای دستگاه های جمع آوری اطلاعات دشمن، یا به اطلاعاتی نرسند یا اگر رسیدند منطبق با واقعیت نباشد].

جنگ الکترونیکی (Electronic Warfare): جنگ الکترونیکی برای کاهش دادن ارتباطات، چه در سطح فیزیکی ( از طریق پارازیت در رادارها یا مخابرات) و چه در سطح ترکیبی (بوسیله رهگیری یا حقه زدن) انجام می‌شود.

انواع جنگ الکترونیکی :

  • ضد رادار (Antiradar): از طریق ایجاد پارازیت ها، کارایی رادار را مختل می‌کند.

  • ضد مخابرات (Anti communications) یا هدف قراردادن ارتباطات

  • رمزنگاری (cryptography): مخابره پیام‌ها به صورت رمز در بین نیروهای خودی

  • جنگ روانی (Psychological Warfare): استفاده از اطلاعات بر علیه ذهن و فکر افراد و انسان‌ها.

اشکالات آن عبارتند از :

  • عملیات علیه اراده ملی (counter-will)

  • عملیات علیه فرماندهی دشمن

  • عملیات علیه نیروهای نظامی

  • جنگ فرهنگی (kulturkampf)

جنگ نفوذگر (مزاحم رایانه‌ای هکرها) (Hacke warfare): حمله هکرها به سیستم های اطلاعاتی نظامی و امنیتی

جنگ اطلاعاتی اقتصادی (Economic Information warfare) از راه تحریم اطلاعاتی حاصل می‌شود به طوری که بتوان با تحریم اطلاعات، موانعی را در تجارت و اقتصاد آن کشور هدف ایجاد کرد البته امکان فیزیکی تجارت، از بین نمی‌رود.

جنگ سایبر یا اینترنتی (cyber warfare): استفاده از کامپیوتر و اینترنت برای جنگیدن در فضای سایبر.

شیوه‌های حمله در این نوع جنگ :

  • خرابکاریهای اینترنتی (Web Vandalism): حملاتی جهت تغییر محتوا و مشکل صفحات وب یا اخلال در سرویس دهی

  • گردآوری داده ها: دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده برای جاسوسی

  • حملات گسترده اخلالی در سرویس دهی

  • اخلال در تجهیزات (equipment Disrupation) مهاجمان می‌توانند فرمان‌ها و ارتباطات را در فعالیت های نظامی که در آنها از رایانه و ماهواره برای هماهنگی استفاده می‌شود. رهگیری کرده یا تغییر دهند.

  • حمله به زیرساخت های حیاتی: نیروگاههای برق، تاسیسات آبرسانی و سوخت رسانی، ارتباطات، حمل و نقل و ... .

جنگ ادراکی: عملیات هایی که به منظور تاثیرگذاری بر عقاید و رفتار مردم، از رسانه‌ها جمعی در دسترس آنها سوء استفاده می‌کنند. جنگ ادراکی هدفی مشابه عملیات روانی دارد اما حوزه عمل آن از حوزه عملی عملیات روانی گسترده است.

ابزارهای جنگ اطلاعاتی :

  • ویروس ها: ویروس‌ها برنامه هایی می‌باشند که قادر به تکثیر خود برنامه های بزرگتر هستند. برنامه های ویروس وقتی فعال می‌شوند که برنامه میزبان شروع به فعالیت کند و دنبال آن ویروس خود را تکثیر می‌کنند و برنامه های دیگر را آلوده می‌نمایند ویروس‌ها در هر محیط کامپیوتری ساخته می‌شوند. پس تعجب آور نیست که به مثابه جنگ افزار اطلاعاتی مورد استفاده قرار بگیرند . وقتی یک عامل ویروس های کامپیوتری را به داخل شبکه های کامپیوتری رخنه داده باشد، در آن حالت شبکه هدف از کار می‌افتد و یا حداقل نارسایی های وسیعی در آن‌ها ایجاد می‌شود.

  • کرم ها: کرمها یک برنامه مستقل است که به طور شعله ور خودش را تکثیر می‌کند و از یک کامپیوتر به کامپیوتری دیگر و اغلب بر روی شبکه‌ها می‌ورد و برخلاف ویروس ها، برنامه های دیگر را تغییر نمی‌دهد. پیامدهای مخرب این جنگ افزار دو زمینه قابل بررسی است: یکی نابودی منابع موجودی اطلاعاتی در شبکه و دیگری تغییر شکل و انتشار در شبکه.

  • اسب ترویا: اسب های ترویا برنامه هایی هستند که در داخل سایر برنامه‌ها پنهان می‌گردند و برنامه خود را به اجرار در می‌آورند. اسب ترویا می‌تواند خود را استتار کند و حتی در برنامه های ایمنی شبکه مانند SATAN قرار بگیرند.

  • بمب منطقی: بمب منطقی یک نوع اسب ترویاست که برای آزاد کردن ویروس‌ها و یا سیستم های تهاجمی دیگری استفاده می‌شوند و می‌تواند به صورت یک برنامه مستقل که توسط برنامه نویس و طراح در سیستم جاسازی می‌شود عمل کند. نظر به این که تعداد زیادی نرم افزار از امریکا صادر می‌شود، پیشنهاد شده است که در هر نرم افزار صادراتی اسب ترویا نصب شود. این عامل مخفی می‌تواند در شرایطی که آن کشور علیه امریکا وارد جنگ شد، از راه دور فعال شده و اثرات مخرب آن می‌تواند شامل فرمت کردن دسک سخت و ارسال اسناد به سازمان سیا باشد.

  • درهای پشتی یا دامی: این شامل سازوکارهایی است که طراح نرم افزار در زمان ساخت نرم افزار تعبیه می‌کند تا در زمانی که سیستم حفاظت کامپیوتر به طور طبیعی کار می‌کند به طراح امکان می‌دهد تا به طور مخفیانه وارد سیستم شود. این مکانیزم در زمان جنگ اطلاعاتی قادر است سیستم‌ها و اطلاعات ذخیره شده در کشورهای خارجی را مورد کاوش و جستجو قرار دهد این مهمترین مسئله و برنامه ریزی در استراتژی نظامی و منبعی برای فراهم آوردن اطلاعات حیاتی برای بخش جاسوسی است.

  • تخریب چیپس ها: همانطور که نرم افزار می‌تواند کارهای غیر منتظره انجام دهد، می‌توان همان کارکرد را درون سخت افزار تعبیه کرد. چیپس های امروزی شامل میلیون‌ها مدار مجتمع می‌بانشد که سازنده آن به راحتی می‌تواند در آن‌ها تغییر شکل دهد و همچنین قادر است کارهای غیرمنتظره انجام دهند. چیپس‌ها می‌توانند بعد از زمان خاصی از کار بیافتند یا بعد از رسیدن علائمی منفجر شوند و یا امواج رادیویی از خود صادر کنند که باعث تعیین دقیق محل آن‌ها شود.

  • میکروب ها: این‌ها می‌توانند باعث تخریب های شدید در سیستم‌ها بشوند و برخلاف ویروس‌ها می‌توانند بر روی سخت افزار و نه نرم افزار موثر واقع شوند.با توجه به این که میکروبهایی وجود دارند که نفت می‌خورند این پرسش‌ها وجود دارد که آیا می‌توان آن‌ها را برای خوردن ماده سلسیم پرورش داد؟ در صورت عملی بودن، می‌توان پیش بینی کرد که بتوان کلیه مدارهای مجتمع را تخریب کرد.

  • اختلالات الکترونیکی: استفاده از اختلالات کامپیوتری برای سد کردن ارتباطات و در مرحله پیشرفته دادن اطلاعات غلط و بیش از حد.

  • بمب های EMP و تفنگ های HERF : HERF امواج رادیویی با قدرت زیاد است که می‌تواند امواج رادیوییی پر قدرت را به اهداف الکترونیکی شلیک کند و آنها را از بین ببرد. تخریب این وسیله می‌تواند کم شدت باشد و فقط موجب خاموش شدن و روشن شدن مجدد آن گردد و باعث صدمه به سیستم سخت افزاری(به طور فیزیکی) شود.اهداف آن می‌تواند یک مین فریم در داخل یک ساختمان و یا کل یک شبکه در داخل ساختمان باشد. حتی هدف می‌تواند یک وسیله متحرک باشد که به تجهیزات الکترونیک مجهز است.

  • پالس های الکترومگنتیک: که منبع آن می‌تواند انفجارات هسته‌ای و یا غیر هسته‌ای باشد و می‌تواند توسط نیروهای ویژه‌ای که داخل منطقه دشمن نفوذ کرده اند در نزدیک مراکز الکترونیک منفجر شود و باعث تخریب قسمت های الکترونیک تمام کامپیوترها و سیستم های مخابراتی در منطقه کاملاً وسیع شود.

این پدیده که در آغاز به عنوان اثر جنبی آزمایش های هسته‌ای کشف شد. اکنون به مولد های غیر هسته‌ای گسترش یافته است این مولدها می‌توانند یک EMP ایجاد نمایند که سیستم های الکترونیکی حافظ را ناتوان سازد این بمب‌ها خساراتی را بوجود می‌آورند که دائمی است.

کاربردهای جنگ اطلاعاتی :

کاربردهای جنگ اطلاعاتی را در عرصه نظامی می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد :

آمادگی

  • در صحنه نبرد؛ 2- مدیریت یکپارچه در صحنه نبرد (آمادگی درگیری شدید در صحنه نبرد، حمله در زمان مناسب و تدارک به موقع)

پدافند

  • جلوگیری از قطع ارتباطات کامپیوتری در صحنه نبرد.

 آفند

  • سعی در قطع ارتباطات کامپیوتری در حوزه فرمتندهی ، نظارت ، ارتباطات کامپیوتری و جمع آوری اطلاعات و مراقبت و شناسایی .

جنگ اطلاعاتی با انقلاب اطلاعات ظهور پیدا کرده‌است. این انقلاب به دلیل دامنه وسیع و تاثیرات گسترده آن می‌تواند سبک نوینی از جنگ را ارائه بدهد.
مارتین لیبیکی، از محققان برجسته موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه دفاع ملی، در کتاب «جنگ اطلاعاتی چیست؟» می‌نویسد «تلاش برای درک مفهوم جنگ اطلاعاتی مانند این است که چند نفر نابینا بخواهند با لمس کردن بخش‌های مختلف یک فیل بگویند که این موجود چیست. جنگ اطلاعاتی نیز شامل بخش‌های مختلف و متعددی م یشود.» تلاش برایداشن نگرش جامعه نگرانه در تعریف جنگ اطلاعات نکته ایست که باید حتماً به آن توجه شود.
مگان برنز در سال ۱۹۹۹ با نگرشی کلی تریف زیر را ارئه می‌دهد «جنگ اطلاعاتی طبقه یا مجموع‌های از تکنیک‌ها شامل جمع آوری، انتقال، حفاظت، ممانعت از دسترسی، ایجاد اغتشاش و افت کیفیت در اطلاعات است که از طریق آن یکی از طرفین درگیر بر دشمنان خود به مزیتی چشمگیر دست یافته و آن را حفظ می‌کند.»

مارتین لیبیکی ضمن وفادارماندن به تعریف کاملاً نظامی از جنگ اطلاعاتی هفت شکل مختلف جنگ اطلاعاتی را به شرح زیر نام می‌برد

  • جنگ فرماندهی و کنترل که هدف آن قطع کردن سر دشمن، یعنی از بین بردن مغز متفکر دشمن، است .

  • جنگ برپایه اطلاعات که متشکل از طراحی، حفاظت و ممانعت از دسترسی به سیستم هائی است که برای برتری بر فضای نبرد در جستجوی دانش کافی هستند .

  • جنگ الکترونیک تکنیک‌های رادیوئی، الکترونیک، یا رمزنگاری .

  • جنگ روانی که در آن از اطلاعات برای تغییر ذهنیت و طرزفکر دوستان، بی طرف‌ها، و دشمنان استفاده می‌شود .

  • جنگ هکرها که در آن به سیستم‌های رایانه‌ای حمله می‌شود .

  • جنگ اطلاعاتی اقتصادی ایجاد مانع در برابر اطلاعات یا تسهیل جریان اطلاعات با هدف کسب برتری اقتصادی .

  • جنگ سایبر ترکیبی از همه موارد شش گانه بالا .


موضوعات مرتبط: نظامی ، آموزش ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسب‌ها: پدافند غیرعامل , جنگ نرم , تکنیک‌ , جنگ روانی


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۱/۰۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
قرارگاه کمیل
قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل

به تازگی تصاویر جدیدی از اصابت سرجنگی موشک های بالستیک استفاده شده در رزمایش پیامبر اعظم ۱۷ منتشر شد که در یکی از فریم های آن کلاهک موشک دزفول دارای رد آتشینی است که از بالک‌های آن شروع شده است؛ این موضوع در تعدادی دیگر از آزمایشات موشکی مشاهده شده است. در ادامه دلیل این موضوع را بررسی می‌کنیم .

با افزایش سرعت و عدد ماخ پرنده، با پدیده گرمایش آیرودینامیک مواجه می‌شویم که باعث افزایش دما روی سطح جسم می‌شود. بخشی از این افزایش دما حاصل از اصطکاک هوا با دیواره جسم بوده و بخش دیگر آن حاصل افزایش دما بر اثر موج شوک‌های تولیدی در پرواز مافوق و ماورا صوت است.

به عنوان مثال در ماخ ۴، دمای سطح جسم تا حدود ۱۰۰۰ درجه سانتی گراد افزایش می‌یابد، این افزایش دما بر روی برخی قطعات کامپوزیتی مثل بالک‌ها که از فیبر کربنی و رزین‌های پایه فنول ساخته می‌شوند، سبب سوزش آن و ایجاد رد آتش می‌شود.

برای محاسبه تقریبی دمای سطح بدنه در ماخ های مختلف در دمای هوای ۲۷ درجه می‌توان از رابطه زیر استفاده کرد:
T0(C°)=۲۷+۶۰(M^2)

به عنوان مثال برای یک پرنده در ماخ پروازی ۴ و دمای هوای ۲۷ درجه، محاسبات دمای تقریبی سطح بدنه بصورت زیر است:
T0=27+60×16=987C°


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: موشک , بالستیک , آیرودینامیک , ماخ


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۰/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

درباره اسماعیل قاآنی

سردار اسماعیل قاآنی از فرماندهان خراسانی دفاع مقدس

و جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب می‌شود

که در طول جنگ تحمیلی، فرماندهی لشکرهای ۵ نصر و ۲۱ امام رضا(ع) را عهده‌دار بود .

وی پس از شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی به‌ عنوان جانشین وی منصوب شد .

متن کامل را در ادامه مطلب مطالعه بفرمائید


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: سردار قاآنی , حاج قاسم , جانشین , مرد سایه ها

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۴۰۰/۱۰/۱۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

سناریوی احتمالی رویارویی نظامی با رژیم منحوس صهیونیستی به چه شکل خواهد بود؟


قطعا جمهوری اسلامی ایران در انتظار روز موعود از قاعده صبر استراتژیک برای نبرد با اسراییل پیروی خواهد کرد......

چنانچه اگر اسرائیل تصمیم به خودکشی از ترس مرگ بگیرد ، اولین اقدام آنها به پرواز در آوردن جتهای جنگنده با حمایت هواپیماهای سوخترسان ایالات متحده آمریکا است.......

با نزدیک شدن جنگنده ها به مرزهای جمهوری اسلامی ایران سامانه های پدافندی ایران اقدام به دادن اخطار جهت حفظ فاصله قانونی از مرزها خواهند کرد و با دیدن نزدیک شدن جنگنده های اسرائیل به مرزهای ایران سامانه های پدافندی برد بلند اقدام به شلیک موشکهای پدافند جهت زدن جنگنده ها خواهند کرد......

در این حالت دو سناریو مطرح است:

۱-تمام جنگنده ها ساقط میشوند و امکان تجاوز برای اسرائیل به داخل مرزهای ایران میسر نخواهد شد....

۲-اکثر جنگنده ها سرنگون میشوند اما برخی از آنها موفق به گذر ازسامانه های یکپارچه پدافندی مرزی و پدافندی تاسیسات اتمی میشوند و به داخل مرزهای ایران نفوذ میکنند......

لازم به ذکر است که در صورت تحقق هر کدام از این دو گزینه ، جمهوری اسلامی با حمله ای ویرانگر پاسخ اسرائیل و ایالات متحده و گاوهای شیرده منطقه را خواهد داد....

اما در صورت به وقوع پیوستن گزینه دوم ، اسرائیل احتمالا بتواند با وارد آوردن چند خسارت جزئی به تاسیسات اتمی بهانه ی لازم را جهت نابودی کامل خودش به یاران مهدی عجل الله فرجه بدهد......
 
جنگنده های معدود گذر کرده از تور پدافندی هنگام بازگشت از عملیات ، مورد اصابت سامانه های پدافندی قرار خواهند گرفت و سرنگون خواهند شد........

تمامی گروههای مقاومت در منطقه اقدام به پرتاب موشک و راکتهای گوناگون به سمت اراضی اشغالی خواهند کرد تا ضمن مشغول کردن سامانه های پدافندی اسرائیل فرصتی چند دقیقه ای جهت آماده سازی موشکهای شدید الانفجار ایرانی فراهم شود........

موشکها ماموریت را از مدتها پیش دریافت کرده اند و روی اهداف و مراکز مهم و حیاتی اسرائیل اعم از مراکز نظامی و صنعتی و زیرساختهای حیاتی از قبیل نیروگاههای برق و مراکز هسته ای و فرودگاهها قفلند .........

دستور شلیک داده میشود و در فاز اول بیش از ۲۰۰ موشک خرمشهر با سر جنگی ۱۸۰۰ کیلو گرمی برای تخریبی گسترده در زیرساختهای مذکور و ایجاد رعب و وحشتی فراگیر در سرزمینهای اشغالی شلیک خواهند شد..........

پس از چند دقیقه موشکها به سرزمینهای اشغالی وارد میشوند و سامانه های پدافندی اسرائیل که مشغول رهگیری موشکها و راکتهای گروه های مقاومت هستند اینک تحلیل رفته و صرفا موفق به رهگیری و انهدام ۳ موشک از موشکهای وحشتناک ایرانی میشوند......

۱۹۷ موشک خرمشهر با دقت چند متر به اهداف اصابت میکنند........

صدای مهیب ناشی از سر جنگی ۱۸۰۰ کیلوگرمی و خسارات وارده به زیرساختها ، وحشت صهیونیستها را با قطع کلی برق اسرائیل ممزوج میکند.........

اسرائیل از آمریکا در خواست پشتیبانی فوری نظامی میکند اما هنگامی که خلبانان آمریکایی میخواهند موتورهای f_22 raptor را روشن کنند سیلی ویرانگر از ۷۵۰ موشک بالستیک مافوق صوت با سر جنگی ۶۵۰ کیلو گرم فرودگاهها و هواپیماهای آمریکایی در منطقه را مورد اصابت قرار میدهد و عملا قوای هوایی آمریکا در منطقه فلج میشود......

دستور برخواستن جنگنده از ناوهای هواپیمابر صادر میشود........

اما پاسخی دریافت نمیشود......

آری ، چند دقیقه پیش سیلی از بالستیکهای نقطه زن ناوهای آمریکایی را به موزه عبرت در قعر دریا منتقل نموده است.......

گوگل نام اسرائیل را از نقشه حذف میکند......

و فلسطین یکبار برای همیشه آزاد خواهد شد...


موضوعات مرتبط: نظامی ، صهیونیست ، فرقه ها ، پیامها
برچسب‌ها: جنگ , اسرائیل , ایران , بالستیک


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۰/۰۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

سلام بر لباس‌های نا‌همرنگ و جان‌های یک‌رنگ.

سلام بر مخلصان صددرصد و جانبازان بی‌درصد!

سلام بر دلبَران بی‌نشان و دلیران بی‌داستان!

سلام بر تن‌های صد‌پاره"، و شهیدان بی‌یادواره!

سلام بر مدافعان از یاد رفته، آرمان‌های برباد رفته و بسیجیانِ بی‌هفته!

 إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى

جوانمردانی که ایمانشان مهم‌تر از سازمانشان بود.مردان و زنانی که بیگانه بودند با نمایش‌های حزبی و #ریای_سازمانی. بیگانه با دروغ‌های

صادقانه(!) و تهمت‌های مخلصانه(!) ‌بیگانه با توهین‌های‌عامدانه و تکذیب‌های کاذبانه، بیگانه با مدرک‌های‌جعلی و نردبان‌های فامیلی. بیگانه با

گزافه‌‌ها وخرافه‌ها و #داستان_سازی‌های_مقدس! بیگانه با مجاهدان بی‌جهاد و یادواره‌های بی‌شهید!

 

دوستان من‌اند و داستان شما
خونشان هم، شراب و نان شما
جسم خونینشان به دوشم‌ بود
نامشان گشته نردبان شما
داغشان، داغ در نهان‌ من است
عکسشان سهم سازمان شما


۱۴۰۰/۹/۲

سید زین‌العابدین صفوی


موضوعات مرتبط: نظامی ، جملات زيبا ، سخن روز ، شعر ، پیشنهاد مدیر
برچسب‌ها: بسیج , هفته بسیج , بسیج بی هفته , سازمان


تاريخ : ۱۴۰۰/۰۹/۰۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

پالس الکترومغناطیسی یا EMP یا "تَپِ الکترومغناطیسی" که به آن اختلال الکترومغناطیسی گذرا نیز می‌گویند، یک انفجار زودگذر از انرژی الکترومغناطیسی است. منشا یک پالس الکترومغناطیسی می‌تواند طبیعی یا مصنوعی باشد و می‌تواند به صورت میدان الکترومغناطیسی، میدان الکتریکی، میدان مغناطیسی یا جریان الکتریکی هدایت شده رخ دهد

بمب الکترومغناطیسی چیست و چه می‌کند؟

بمب الکترومغناطیسی چیست و چه می‌کند؟

یک بمب الکترونیکی یا بمب الکترومغناطیسی (Electromagnetic Pulse (EMP)) سلاحی است که از یک میدان الکترومغناطیسی شدید برای ایجاد یک پالس انرژی استفاده می کند. به عبارت دیگر بمب الکترومغناطیسی با انفجار خود پالس بسیار بزرگی را در محیط منتشر می‌کند که این پالس ها با نفوذ به سیستم‌های الکترونیکی قادر به تخریب عملکرد آن‌ها هستند.

به گزارش خبرآنلاین، بعد از آزمایش اتمی ایالت متحده امریکا در سال ۱۹۴۵ متخصصان متوجه شدند اگر بمب هسته ای منفجر شود، امواج الکترومغناطیسی که در اثر انفجار پدید می‌آید تمامی مدارهای الکترونیک را نابود می‌سازد.

کلید حل این مسئله در ایجاد پالس های (تپ های) الکتریکی با عمر بسیار کوتاه و قدرت زیاد نهفته است. با ارسال این پالس ها به درون یک آنتن فرستنده، امواج الکترومغناطیسی قدرتمندی در فرکانس های مختلف از آنتن بیرون می‌آیند. هر چه فرکانس موج بالاتر باشد، امکان تأثیر گذاری آن بر مدارهای الکترونیک دستگاه ها بیشتر خواهد شد.

برای مثال یک رادیو با تغییر جریان عبوری درون مدار خود باعث تولید یک میدان مغناطیسی می‌شود. این میدان مغناطیسی تولیدی می‌تواند باعث القای یک جریان الکتریکی درون یک هادی دیگر برای مثال آنتن یک رادیوی دیگر شود.

حال اگر نوسانات سیگنال‌های الکتریکی حاوی پیام خاصی باشند دریافت‌کنندگان این سیگنال‌ها توان رمزگشایی از این پیام را دارند. حال یک رادیوی معمولی میدان مغناطیسی به‌اندازه تولید یک جریان با شدت کم را تولید می‌کند تا پیام خود را به دریافت‌کننده برساند.

اگر این رادیو یک میدان مغناطیسی قوی تولید کند نتیجه آن القای جریان الکتریکی با شدت بسیار بالا خواهد بود که این جریان می‌تواند اجزای نیمه‌هادی مدار و رادیو را به‌کلی نابود کند.

بمب الکترومغناطیسی چیست و چه می‌کند؟

بر اساس گزارش روزیاتو، تکنولوژی اصلی که باعث تولید پالس های الکترومغناطیسی در سلاح‌ها می شود غالباً عبارتند از: مولدهای فشرده‌سازی شار (Flux Compression Generator)، ژنراتورهای Magnet-Hydrodynamic و دسته‌ای از وسایل پر قدرت مایکروویو که در رأس آن‌ها نوسان ساز با کاتد مجازی یا ویرکتور قرار دارد.

البته روش‌های نوین تولید پالس های الکترومغناطیسی قدرتمند و نیز پالس های الکترومغناطیسی تولید شده در سیستم شامل استفاده از شتاب دهنده‌های ذرات باردار انرژی است که می‌تواند حتی به سیستم‌های حفاظت شده عادی نیز نفوذ کرده و تخریب لازم را روی سیستم‌های الکترونیکی بر جای گذارد.

ساختار بمب الکترومغناطیسی و نحوه عمل کردن آن

بمب الکترومغناطیسی شامل یک سیلندر فلزی است که به آن آرمیچر می گویند. این سیلندر فلزی توسط یک‌ رشته سیم فلزی ثابت که به دور آن پیچیده شده است محاصره می‌شود. موتور، سیلندر را که به طور مجزا در یک محیط خلأ قراردارد، می‌چرخاند.

سیلندر فلزی بایستی توسط مواد منفجره پر شود و به دور مجموعه سیلندر و سیم‌پیچ بایستی یک پوشش محافظ محکم قرار داده شود تا تمام مجموعه درون آن قرار گیرد. البته بایستی بین سیلندر محافظ و سیم‌پیچ فاصله وجود داشته باشد تا بین این دو تماسی برقرار نشود.

همچنین بایستی دارای یک منبع انرژی برای شروع انفجار باشد که خازن می‌تواند این وظیفه را بر عهده بگیرد. رابطی که خازن ما را به سیم‌پیچ وصل می‌کند یک جریان اولیه را به سیم‌پیچ می‌دهد که این جریان اولیه باعث به وجود آمدن یک میدان مغناطیسی شدید درون سیلندر می‌شود.

پس از به وجود آمدن میدان مغناطیسی درون سیلندر حاوی مواد منفجره این مواد توسط جریان القایی از سوی میدان مذکور شروع به منفجرشدن می‌کنند و موج انفجار کم‌کم تمام سیلندر را فرامی‌گیرد و در سر راه خود بقیه مواد منفجره را منفجر می‌کند.

بمب الکترومغناطیسی چیست و چه می‌کند؟

همان‌طور که مواد منفجره شروع به منفجرشدن می‌کنند و در طول سیلندر به‌پیش می‌روند، سیلندر مذکور نیز با سیم‌پیچ اطراف خود ارتباط برقرار می‌کند و این ارتباط باعث ایجاد اتصال کوتاه درون مدار می‌شود و سیم‌پیچ را از منبع تغذیه خود قطع می‌کند. حرکت این اتصال کوتاه درون مدار مذکور باعث فشرده شدن میدان مغناطیسی درون سیلندر می‌شود و نهایتاً این میدان فشرده یک انفجار الکترومغناطیسی را به وجود می‌آورد.

این بمب ها به اندازه بمب‌های الکترومغناطیسی اتمی قوی نیستند ولی می‌توانند تا اندازه‌ی کوچکی منطقه‌ای را تحت تأثیر خود قرار دهند و خسارات جدی وارد کنند.

مهم‌ترین تأثیر جانبی یک بمب مغناطیسی می‌تواند عامل روانی باشد، یک حمله‌ کامل و سطح بالای الکترومغناطیسی در یک کشور پیشرفته در مدت زمان اندک می‌تواند زندگی مدرن را به یک وقفه‌ آزار دهنده تبدیل کند.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: بمب مغناطیسی , الکترومغناطیس , بمب , جریان الکتریسیته


تاريخ : ۱۴۰۰/۰۳/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

اگه متوجه شدید فردی بدگویی سپاه رو میکنه ، شما میتونید این موارد رو به ایشون یادآوری کنید :

 

✔️ ‏١.🇮🇷 سپاه در جریان ترور علمدار،  سرداردلها؛ مردمیدان دولت قطر را تهدید به انتقام کرد و امیر قطر با ٣میلیارد دلار پول نقد سراسیمه به ایران آمد.

✔️ ‏٢.🇮🇷 سپاه ، نازنین زاغری را دستگیر می‌کند و دولت با مبادله ی زاغری، ۴۰٠ میلیون پوند از انگلیس نقدا" تحویل می‌گیرد.

✔️ ‏٣.🇮🇷 سپاه فازهای ١۵،١۶،٢٢،٢٣،٢۴، ۱۳ پالایشگاه ها را درعسلویه می‌سازد و تحویل مردم می‌دهد.

✔️ ‏۴.🇮🇷 سپاه سکوی گازی برای میدان گازی مشترک با قطر می‌سازد.

✔️ ‏۵.🇮🇷 سپاه سید کاووس امامی را که به بهانه پلنگ ایرانی،درحال جاسوسی از مراکز نظامی بود دستگیر می‌کند.

✔️ ‏۶.🇮🇷 سپاه گلوی داعش در سوریه را فشرد و خفه اش کرد.

✔️ ‏٧.🇮🇷 سپاه داعش را از ٧٠ کیلومتری بغداد عقب راند تا عراق سقوط نکند.

✔️ ‏٨.🇮🇷 سپاه با کار اطلاعاتی عبدالشیطان ریگی را ردیابی کرد.

✔️ ‏٩.🇮🇷 سپاه پروژه های بزرگ سازندگی را از چنگ خارجی هادرمیاورد و به پیمانکاران داخلی می سپارد تا بسازند و تولید ثروت کنند.

✔️ ‏١٠.🇮🇷 سپاه ، روح الله زم را از فرانسه به عراق کشاند و کَت بسته به ایران آورد.

✔️ ‏١١.🇮🇷 سپاه پالایشگاه بنزین ستاره خلیج فارس را با پیمانکاران ایرانی ساخت تا از وارد کننده بنزین به صادر کننده بنزین تبدیل شویم.

✔️ ‏١٢.🇮🇷 سپاه دراسرع وقت در سیل گلستان وارد شد، همانوقت که استاندار گلستان در سفر خارجی بود.

✔️ ‏١٣.🇮🇷 سپاه با عبور از اروند‏و فتح فاو،رکورد جدیدی در جنگهای کلاسیک دنیا رقم زد که در سواحل نرماندی آمریکایی‌ها نتوانستند انجام دهند.

✔️ ‏١۴.🇮🇷 سپاه چتر اطلاعاتی برای مسئولینی که درخطر جاسوسی هستند ایجاد می‌کند و آنهارا از چنگال دشمن بیرون می‌کشد.

✔️ ‏١۵.🇮🇷 سپاه حزب الله لبنان را همچون خنجری بر سینه اسرائیل  وارد کرده است.

✔️ ‏١۶.🇮🇷 سپاه حشد الشعبی عراق را سازماندهی می‌کند تا امنیت مان تضمین شود.

✔️ ‏١٧.🇮🇷 سپاه جیش الوطنی سوریه را سازماندهی کرد تا امنیت مان تضمین شود.

✔️ ‏١٨.🇮🇷 سپاه سدسازی در کشور را بومی کرد و سد عظیم کرخه را ساخت.

✔️ ‏١٩.🇮🇷 سپاه چنان یمن را آموزش و تجهیزات داده است که عربستان را به ستوه آورده است!

✔️ ‏٢٠.🇮🇷 سپاه باب المندب را از چنگ عربستان و آمریکا درآورد.

✔️ ‏٢١.🇮🇷 سپاه در اروند رود ملوانان انگلیسی را دستگیر کرد تا نیروی مارینز انگلیسی نتواند نگاه چپ به آب‌های سرزمینی ایران بکند.

✔️ ‏٢٢.🇮🇷 سپاه دونوبت در اروند و خلیج فارس نیروهای آمریکایی را در حالتی که شلوارشان خیس بود دستگیر کرد (فیلم موجود است).

✔️ ‏٢٣.🇮🇷 سپاه از تمام مسؤلین نظام محافظت می‌کند.

✔️ ‏٢۴.🇮🇷 سپاه ده ها فقره هواپیما ربایی را در داخل هواپیما خنثی کرده است.

✔️ ‏٢۵.🇮🇷 سپاه از تمام فرودگاهای کشور محافظت می‌کند.

✔️ ‏٢۶.🇮🇷 سپاه از تمام دیپلمات‌های نظام محافظت می‌کند.

✔️ ‏٢٧.🇮🇷 سپاه پهباد افسانه ای آمریکا را با قدرت ساقط کرد و لاشه اش را از خلیج فارس جمع کرد.

✔️ ‏٢٨.🇮🇷 سپاه پهباد RQ70 را هک کرد و سالم غنیمت گرفت.

✔️ ‏٢٩.🇮🇷 سپاه نمونه RQ70 را به روسیه داد و تکنولوژی بالا و سری از روسیه گرفت.

✔️ ‏٣٠.🇮🇷 سپاه پهباد اسرائیلی هرمس را نزدیک نطنز ساقط کرد.

✔️ ‏٣١.🇮🇷 سپاه حیدریون پاکستان و فاطمیون افغانستان را سازماندهی کرد تا نیروهای نیابتی نظام باشند.

✔️ ‏٣٢.🇮🇷 سپاه با تقسیم کار بین پیمانکاران کوچکتر،جاده و راه آهن می‌سازد.

✔️ ‏٣٣.🇮🇷 سپاه قطعات حساس مورد استفاده در صنعت را می‌سازد و به صنعتگران تحویل می‌دهد.

✔️ ‏٣۴.🇮🇷 سپاه با قدرت تحریم را دور می‌زند و قطعات لازم برای صنایع نظامی و غیرنظامی را وارد می‌کند.

✔️ ‏٣۵.🇮🇷 سپاه کارتحقیقاتی علمی می‌کند و سرریز دانش آن نصیب کشور می‌شود.

✔️ ‏٣٧.🇮🇷 سپاه پیوند دانشگاهیان و مراکز صنعتی را برقرار کرده است.

✔️ ‏٣٨.🇮🇷 سپاه آب غیزانیه را تامین می‌کند و استاندار خوزستان هم ذکر می‌گوید.

✔️ ‏٣٩.🇮🇷 سپاه عوامل ترورشهدای هسته ای را شناسایی و بازداشت می‌کند.

✔️ ‏۴٠.🇮🇷 سپاه صرافی‌های تعطیل شده در امارات را که شاهرگ ارزی کشور هستند، با یک تَشَر به حاکم امارات بازگشایی کرد.

✔️ ‏۴١.🇮🇷 سپاه طرح دفاع موزاییکی را در کشور نهادینه کرد.

✔️ ‏۴٢.🇮🇷 سپاه، بسیج را به عنوان بدنه ی محافظ مردم در شهرها تشکیل وآموزش داده و سازماندهی کرده است.

✔️ ۴٣.🇮🇷 سپاه نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی را در اقصی نقاط جهان حمایت می‌کند.

✔️ ‏۴۴.🇮🇷 سپاه پ.ک.ک را در شمال‌غرب لِه ومنهدم می‌کند.

✔️ ‏۴۵.🇮🇷 سپاه با نمایش موشک و شهرهای موشکی، خواب دشمن را برای حمله به کشور آشفته کرده است.

✔️ ‏۴۶.🇮🇷 سپاه حمله گسترده آمریکا به سوریه را خنثی کرد.

✔️ ‏۴٧.🇮🇷 سپاه با توقیف نفتکش انگلیسی، صادرات محصولات نفتی ایران را در اقیانوس‌ها تضمین کرد.

✔️ ٨‏۴.🇮🇷  سپاه ناوهای آمریکایی در خلیج فارس را ذلیل کرده است و دستور داده که همه باید با ایرانیها فارسی صحبت کنند.

✔️ ‏۴٩.🇮🇷 سپاه امنیت صیادان ایرانی را در دریاها تضمین می‌کند.

✔️ ‏۵٠.🇮🇷 سپاه نفتکش ها را از دست دزدان دریایی نجات می‌دهد.

✔️ ‏۵١.🇮🇷 سپاه در پاسخ به اتفاقات مجلس و حرم حضرت امام توسط داعش ، فرماندهان داعش در دیرالزور را دِرو کرد.

✔️ ‏۵٢.🇮🇷 سپاه مایه ی هراس دشمنان و امید دوستان است.

✔️ ۵۳.🇮🇷 سپاه نقش حیاتی خودرا درکردستان به شایستگی ایفانمود واز تجزیه ی کردستان عزیز ممانعت کرد.

✔️ ۵۴.🇮🇷 سپاه در عملیات مرصاد، پیاده نظام منافقین را تار ومار کرد.

✔️ ۵۵.🇮🇷 سپاه کودتای نوژه را که قصد بمباران نقاط حساس کشور وساقط کردن نظام را داشتند خنثی کرد.

✔️ ۵۶.🇮🇷 نقش سپاه باایجاد بسیج سازندگی وراه اندازی گروه های جهادی ، درراستای محرومیت زدائی ، سازندگی مناطق ؛ توزیع گسترده بسته های مومنانه به مردم عزیز کشورمان خدمات گسترده ای داشته است.

✔️ ۵۷.🇮🇷 سپاه باراه اندازی قرارگاه بهداشتی شهید سلیمانی درمهار ویروس منحوس کروناخدمت عظیمی را به مردم کرده است.


موضوعات مرتبط: نظامی ، آموزش ، راهبرد و تحلیل ، سخن روز ، پیشنهاد مدیر
برچسب‌ها: سپاه , انقلاب , رهبری , اهداف


تاريخ : ۱۳۹۹/۱۰/۲۳ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

قرارگاه کمیل رهگیری موشک

هدایت سی.دی.اس: در این روش از خاصیت انعکاس امواج راداری در سطح زمین و یکسان نبودن آن در نقاط مختلف برای هدایت موشک استفاده می‌شود.

در این روش موشک علاوه بر رادار مجهز به دستگاهی است که نوع امواج راداری منعکس شده از نقاط مختلف زمین را تشخیص می‌دهد.

البته موقعیت دقیق موشک نیز از طریق مقایسه ارقام موجود در حافظه و ارقام مشخص، تعیین می‌شود.

این روش نسبت به روش جی.پی.اس از گستردگی بیشتری برخوردار بوده و هزینه طراحی آن نیز بیشتر است گرچه زیرساخت‌های لازم برای روش هدایت برپایه جی.پی.اس بسیار هزینه‌بر تر است.

ج)سامانه انطباق جغرافیایی: این سامانه براساس اطلاعات دقیق توپوگرافی از زمین استوار است.

روش هدایت با این شیوه این‌گونه است که محوطه‌ای از سطح زمین به طول 10 و به عرض 2 کیلومتر به مربع‌های یکصد متری تقسیم و ارتفاع متوسط در هر کدام از آن‌را مشخص و به صورت ماتریس به صورت دیجیتال به حافظه رایانه وارد می‌شود.

موشک وقتی به محوطه مورد نظر رسید ارقام اندازه‌گیری شده را با ارقام ارسالی از موشک در حافظه مقایسه می‌کند و با توجه به نتیجه مقایسه موقیت محل شناسایی شده و دستور بعدی را از طریق دستگاه محاسبه به سامانه کنترل خودکار صادر می‌کند.

البته در این روش بررسی‌های بعدی در زمانی که موشک به هدف نزدیک می‌شود انجام می‌گیرد و سرانجام مسیر انتخاب می‌شود.

این روش هدایت برای زمین‌هایی که از عوارض و ناهمواری‌های زیاد برخوردارند مناسب است.

از آنجایی که امواج رادار موفق به عبور از مسیرهای صخره‌ای و کوه‌ها نیستند روش سی.دی.اس موفق نیست بنابراین برای مسیرهای سنگ‌لاخی مرتفع یا کوهستان‌ها، موشک‌های کروز بیشتر بر پایه این روش هدایت می‌شوند.


موضوعات مرتبط: نظامی ، ماهواره ، آموزش ، پیشنهاد مدیر
برچسب‌ها: C , D , S , سی دی اس


تاريخ : ۱۳۹۸/۰۲/۱۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

در آزمایش این سلاح لیزری، بال پهپاد مورد هدف به سرعت آتش گرفت و درجه حرارت آن به بیش از ۱۰۰۰ درجه رسید و بلافاصله از کار افتاد و به دریا سقوط کرد.

به گفته کارشناسان نظامی این سلاح جدید ۵۰ هزار برابر سریعتر از موشک‌های بالستیک بین قاره‌ای عمل می‌کند و از سوی دیگر وزرش باد هیچ تاثیری بر روی عملکرد این سلاح ندارد. از ویژگی‌های منحصر به فرد سلاح جدید لیزری آمریکا شلیک بی صدا و نامرئی آن است.

لیزر جامد

نسبت به تسلیحات سنتی و با کنار گذاشته شدن گلوله‌های گران قیمت سلاح لیزری بسیار ارزان به حساب می‌آید. جالب است بدانید که هزینه ی هر شلیک این سامانه  لیزری ۱ دلار بیشتر نیست و سلاحی ارزان محسوب می‌شود که به طور گشترده شاهد استفاده از این نوع سلاح در سال های اینده  خواهیم بود.

LaWS از یک لیزر مادون قرمز حالت جامد با قدرت ۳۰ کیلووات بهره می‌برد. البته باید به وجود سیستم شناسایی و تعقیب راداری Phalanx CIWS‌ و یک ترمینال مخصوص کامپیوتری نیز اشاره کرد که LaWS‌ را کنترل می‌کند. در صورتی که از جمله‌ی گیمر‌هایی هستید که با ایکس‌باکس بازی می‌کنید، پس کنترلر LaWS نظر شما را جلب خواهد کرد، چراکه کنترلر این توپ لیزری شباهت بسیار زیادی با دسته‌ی ایکس‌باکس دارد.

از این توپخانه لیزری کشتی جنگی امریکا می تواند برای هدف گیری و نابودی قایق ها و شناورهای تندرو و هواپیماهای بدون سرنشین استفاده کند و به همین خاطر نیاز به فکر برای راهبردی جهت مقابله با آن وجود دارد. 

لیزر جامد

همچنین از این اسلحه می توان در کاربردهای زیر هم استفاده کرد:
۱- گلوله های مرئی هشدار دهنده
۲- ثابت کردن اشعه لیزری بر روی هدف متحرک برای کمک به هدف گیری صحیح موشک های حرارتی
۳- از کارانداختن سامانه های دید در موشک ها یا هواپیماهای بدون سرنشین دشمن برای خنثی سازی کارآمدی آنها
۴- نابودی هدف (شناورهای کوچک و هواپیماهای بدون سرنشین) از طریق هدف گیری با اشعه لیزر.

درباره هدف گیری شناورهای تندرو گفته می شود که اشعه های توپخانه لیزری می تواند شناور هدف را دنبال کند و شناورها نمی توانند با استفاده از تغییر موقعیت خود از گلوله های لیزری فرار کنند. تسلیحات لیزری در کنار مزایای خاص و بی‌نظیر خود معایبی دارند که بخشی از آن شامل موارد زیر می‌شود :

- سلاح‌های لیزری معمولا اندازه بزرگی دارند که قابلیت جابجایی آنها را بسیار کاهش می‌دهد. با توجه به روش‌های موجود برای ذخیره‌سازی، هدایت، تبدیل انرژی امکان ساخت سلاح لیزری مرگبار قابل حمل توسط نفر وجود ندارد.
- سلاح‌های لیزری موجود میزان زیادی از انرژی را به صورت گرما تلف می‌کنند و به همین جهت به تجهیزات خنک‌کننده بزرگی نیاز دارند تا از داغ شدن آنها جلوگیری کند. این مشکل در حالتهایی که سلاح لیزری در یک موقعیت ثابت دفاعی نصب شده یا بر روی یک کشتی بزرگ قرار دارد کاهش می‌یابد.
- اشعه لیزر وقتی در هوا حرکت می‌کند توسط باران، برف، گردوخاک، دود و مه جذب شده یا پخش می‌شود در حالیکه یک گلوله به راحتی از این موانع گذر می‌کند.
- نور فقط در خط مستقیم حرکت می‌کند در نتیجه نمی‌توان از اشعه لیزر در خط سیر کمانی و به شیوه آتش غیرمستقیم توپخانه‌ای استفاده کرد. درحالیکه توپ‌ها و خمپاره‌ها می‌توانند اهدافی را که پشت یک ساختمان یا یک تپه پنهان شده‌اند را نیز هدف قرار دهند. یکی از راهکارهای جایگزین استفادهٔ هوابرد از لیزر یا بازتابنده‌های لیزر یا نصب آن بر روی سکوهای شلیک فضایی است.
- اثرات زیانبار پرتو لیزر برای چشم انسان یک نگرانی مهم است. البته برخی از لیزرهای شیمیایی در طول موج‌های ایمن بری چشم انسان کار می‌کنند اما تمام لیزرهای حالت جامد با توان بالا به راحتی انسان را نابینا می‌کنند. در نتیجه این لیزرها ممکن است هنگام مأموریت به نیروهای خودی یا غیرنظامیان حاضر در صحنه نبرد آسیب جدی وارد کنند.

لیزر جامد

انواع لیزر

دانش پژوهان عزیز انواع لیزرها بسیار زیادتر از آن است که در این جا و در آینده اشاره می شود. اما به انواعی که کاربرد بیشتری دارند و خصوصیات آن ها معرف تمامی طبقات لیزر است می پردازیم.

1) لیزرهای حالت جامد

عبارت لیزر حالت جامد معمولا به لیزرهایی گفته می شود که در محیط فعالشان بلور عایق یا شیشه ای وجود دارد. در لیزرهای حالت جامد غالبا یون های ناخالصی داخل شده به بلور یونی به عنوان ماده فعال به کارمی روند. معمولا یون ناخالصی به یکی از گروه های عناصر واسطه در جدول تناوبی تعلق دارد(مثلا یون های فلز واسطه ) گذارهایی که در عمل لیزر شرکت دارند حالت های متعلق به لایه های داخلی پرنشده است. بنابراین این گذارها زیاد تحت تاثیر میدان بلور واقع نمی شوند. این نوبه خود به آن معناست که گذارها کاملا تیز هستند و کانال های بدون تابش نسبتا ضعیف هستند.

 
انواع مختلفی از لیزرهای جامد به شرح زیر هستند:

لیزریاقوت

این نوع لیزر نخستین لیزری بود که به کار انداخته شد و هنوز نیز مورد استفاده قرار می گیرد. یاقوت که متجاوز از صدها سال به عنوان سنگ طبیعی پرب ها شناخته شده است بلور  Al2O3   است که بعضی از یون های Al3+   آن با یون هایCr3+   عوض شده اند. لیزرهای یاقوت که زمانی بسیار مورد توجه بوده اند امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند ولی هنوز هم برای برخی از کاربردهای علمی نظیر تمام نگاری تپی و آزمایش های فاصله یابی (شامل فاصله یابی نظامی) استفاده می شوند.

لیزرهای نئودیمیم

لیزر نئودیمیم متداولترین نوع لیزر حالت جامد هستند. محیط لیزری معمولا یا بلوری از Y3Al5O5  است (که غالبا YAG نامیده می شود)، که در آن یون های Nd3+   جایگزین برخی یون های Y3+   شده اند، یا شیشه ای که با یون هایNd3+در آن ناخالصی به وجود آورده اند.
انواع لیزر(1)

2) لیزرهای گازی

برای گازها به طورکلی پهن شدگی ترازهای انرژی نسبتا کوچک است چون سازوکارهای پهن شدگی خط ضعیف تر از جامدات است. لیزرهای گازی معمولا با ابزارهای الکتریکی برانگیخته می شوند، یعنی دمش با عبور جریان به اندازه قوی از گاز انجام می شود. تا آنجا که به ساخت لیزر گازی مربوط می شود گاز در داخل لوله ای با قطر مناسب جای می گیرد که دو انتهای آن با دو پنجره با زاویه بروستر بسته می شود.

 
انواع مختلفی از لیزرهای گازی به شرح زیر هستند:

لیزرهای اتم خنثی

لیزر Ne-He را می توان مثالی از این نوع لیزر در نظر گرفت . این لیزر اولین لیزر گازی است که به نوسان واداشته شد. علاوه بر لیزر هلیم – نئون، لیزرهای گازی اتم خنثی دیگری که اکثر گازهای نادر(Ne- He-Kr  Xe-Ar-)را در بر می گیرد وجود دارند. بالاخره باید گفت لیزرهای اتم خنثی تنها به گازهای نادر محدود نمی شوند، و به خصوص به رده لیزرهای بخار فلزی (Pb-Cu-Au-Ca-Sr-Mn) اشاره می شودامروزه مهم ترین این ها لیزر Cu است.

لیزرهای یونی

لیزرهای یونی معمولا در نواحی مرئی یا فرابنفش کار می کنند. لیزرهای یونی را به دو دسته تقسیم می شوند:

الف)لیزرهای گازیونی

ب)لیزرهای بخارفلزی


موضوعات مرتبط: نظامی ، آموزش
برچسب‌ها: لیزر جامد , لیزر , گاز یونی , بخار فلزی


تاريخ : ۱۳۹۷/۱۱/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

سلاح جدید ایرانی

که می تواند همانند شلنگهای آب آتشنشانی

آتش و گلوله را بر سر دشمنان این مرز و بوم فرود آورد

حتما فیلم را ببینید

👈 دانلود فیلم

http://komeil.info/wp-content/uploads/2017/02/Un524titled.png


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: فیلم , سلاح جدید , آتش نشان , تیرانداز


تاريخ : ۱۳۹۵/۱۲/۰۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

🔺خلاصه مطالب ، دانشنامه جنگ . مجله ی  (War Word)

🔺دکتر  فرانس ژیرس استاد دانشگاه و مفسر جنگ  و رئیس اتاق جنگ  ناتو در اتحادیه اروپا، علت ناتوانی غرب در حمله به ایران را اینگونه توضیح می دهد :

🔺فرض بر اینکه جنگ بین ایران و عربستان  اغاز و شروع جنگ کلید خورده شود:

🔺در ساعت پنج صبح اولین روز نبرد:

❗️تنگه هرمز؛ ضمن مین گزاری وسیع با ناو گروه ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز کنترل خواهد شد

❗️هر روز سه نفت کش عظیم با توجه به حجم زیاد صادرات عربستان از تنگه هرمز عبور میکند که این سه نفت کش سریعا مصادره و تمام پرسنل ان اسیر میشوند.

❗️چهار سکو و میدان مشترک بین امارات و قطر با ایران سریعا توسط ایران بسته خواهد شد.  

❗️تنها با شلیک یک موشک از نوع شهاب یک کل سیستم میدان نفتی  وفاق قطر  تعطیل و منهدم خواهد شد
❗️شش فرودگاه بین المللی دوحه، دبی، ابوظبی، شارجه، ریاض، جده وبحرین سریعا هدف موشک های ایرانی قرار خواهند گرفت و کلیه مواصلات هوایی و تدارکاتی اعراب از طریق اسمان قطع خواهد شد.

❗️مسیر تردد دریا و اسمان به روی‌ کشورهای خلیج‌فارس تنها ظرف نیم ساعت از شروع شلیک تا انهدام  بسته خواهد شد.

❗️بیست و دو پایگاه نظامی ائتلاف عربستان حاشیه خلیج‌فارس با هجوم فراوان موشکهای نقطه زن ایران هدف گیری خواهد شد.

❗️و ظرف چند ساعت قدرت نظامی انان  به نصف کاهش پیدا خواهد کرد.

❗️موشکهای قاهر تحویل داده شده به انصارالله که فن اوری آن را به انان صادر کرده اند  که به سامانه یوم الست معروف است فقط به دستور تهران برای نابودی کل تاسیسات نفتی آرمکو عربستان کافیست.

❗️در صورت دخالت امریکا و متحدانش  چهار کشور که نیمی از ثروت جهان و چهار پنجم انرژی فسیلی جهان را در اختیار دارد  در یک ساعت به عصر حجر بر خواهد گشت.یعنی امارات ، قطر ، بحرین ، کویت.

❗️به همین دلیل انها جرات دخالت ندارند

❗️کل اقتصاد جهان و بورس های جهان که عمدتاً سرمایه گزاران عرب مالک آنها و سهام دار بزرگ آن هستند سقوط نود درصدی خواهد کرد.

 ❗️با انهدام سکوهای نفت هر بشکه نفت چهارصد دلار قیمت خواهد خورد و تمام این معادلات در یک ساعت بر جهان تحمیل خواهد شد.

❗️لازم به ذکر است  با هجوم‌ آتش و وضعیت تخریب موشک  های ایران:

🚫دبی با ۱۴ موشک. از نوع شهاب
🚫شارجه ۱۳ موشک‌
🚫منامه بحرین ۴ موشک‌
🚫ابوظبی ۷ موشک
🚫دوحه قطر ۱۱ موشک
🚫السالمیه و الکویت کویت ۲۲ موشک‌
🚫جده عربستان ۲۴ موشک‌
🚫ریاض ۲۸ موشک.
نابود خواهند شد.

🔺این تعداد موشک فقط  از دو پایگاه موشکی ایران شلیک خواهد شد و صد و ده پایگاه موشکی دیگر اصلا نیاز به عملیاتی شدن ندارد.
🔺کشورهای مينیاتوری (و ميکروسکوپي) حاشیه خلیج فارس که جمعا با هم نیمی از ثروت جهان را دارا هستند  فقط تا نابودی (کمتر از) یک ساعت فاصله دارند.

🔺دکتر  فرانس اضافه مي کند از عملیاتی شدن موشکهای‌ ایران تا دستور حمله و انهدام  و نابودی چهار کشور دنیا فقط یک ساعت زمان لازم است و قطع شاهرگهای حیاطی عربستان بسیار سهل و اسان  است.

🔺امریکا و متحدانش خوب می دانند که در صورت جنگ  فاتحه اقتصاد دنیا خوانده شده


موضوعات مرتبط: نظامی ، راهبرد و تحلیل ، عمليات رواني ، اخبار
برچسب‌ها: جنگ , ایران و عربستان , حمله به ایران , ناتو


تاريخ : ۱۳۹۵/۱۰/۰۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


1901 —   ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا
1902 —  حمله به پاناما
1904 —  ورود نیروهای آمریکایی به کره و مغرب
1905 —  ورود نیروهای آمریکایی به هندوراس علیه انقلاب این کشور
1905 —  حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دمازبرای سرکوب قیام مردمی این کشور)
1907 —  حمله به نیکاراگوئه
1907 —  ورود نیروهای آمریکایی به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری
1907 —  نیروهای آمریکایی در جنگ میان هندوراس و نیکارگوئه مشارکت کردند
1908 —  نیروهای آمریکایی در خلال انتخابات پاناما در این کشور مداخله کردند
1910 —  آمریکا نظامیان خود را برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوئه به این کشور گسیل داشت
1911 —  ورود نظامیان آمریکایی به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا
1911 —  سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین
1911 —  مداخله در چین
1912 —  حمله و اشغال کوبا
1912 —  حمله به پاناما
1912 —  حمله به هندوراس
1912 — 1933 —  اشغال نیکاراگوئه . از این زمان نیکاراگوا به مستعمره ای برای احتکار شرکت های آمریکایی تبدیل شد. در سال 1914 عهدنامه ای در واشنگتن به امضا رسید که براساس ان ایالات متحده آمریکا اجازه می یافت کانالی را میان دو اقیانوس از طریق خاک نیکاراگوا احداث کند و براساس همین عهدنامه چامرور به عنوان رئیس جمهور نیکارگوئه نیز تعیین می شد. علاوه براین عهد نامه موافقت نامه های دیگری هم به امضا رسید که هرچه بیشتر دولت و ملت نیکاگوا را به سوی بردگی بیشتر برای آمریکا هدایت می کرد.
1914 — 1934 — هائیتی. نیروهای آمریکایی پس از وقوع چندین انقلاب در هائیتی وارد این کشور کرد و به مدت 19 سال هائیتی تحت اشغال آمریکا در آمد
1916 — 1924-  اشغال جمهوری دومینکن به مدت 8 سال
1917 — 1933 —  اشغال کوبا.
1917 — 1918 —  مشارکت در جنگ جهانی اول
1918 — 1922 —  مداخله در روسیه
1918 — 1920 —  ورود نظامیان آمریکایی به پاناما
1919 —  ورود نظامیان آمریکایی به کاستاریکا
 1919 —  حمله به هندوراس
1920 —  حمله به گواتمالا
1921 —  حمایت آمریکا از گروههای مسلحی که برای براندازی کارلوس گیریرو تلاش می کردند
1922 —  مداخله در ترکیه
1922 — 1927 —  ورود نظامیان آمریکایی به چین
1924 — 1925 —  حمله به هندوراس
1925 —  حمله به پاناما
1926 —  حمله به نیکاراگوا
1927 — 1934 —  آمریکا چین را به اشغال در آورد
1932 —  حمله به السالوادور
1937 —  حمله به نیکاراگوا
1945 — بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن. حدود 220٬000 نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.بیش از 100٬000 نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال 1945 بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.
1947 — 1949 —  حمله به یونان
1948 — 1953 —  حمله به فیلیپین
1950 —  حمله به پورتریکو
1950 — 1953 —  حمله به کره
1953 — حمایت از کودتای 28 مرداد علیه دولت منتخب ایران
1958 —  لبنان
1958 —  جنگ با پاناما
1959 —  نظامیان آمریکایی وارد لائوس شدند
1959 —  حمله به هائیتی
1960 —  عملیات نظامی آمریکا در اکوادور
1960 —  حمله به پاناما
1965 — 1973 —  تجاوز خونین به ویتنام
1966 —  حمله به گواتمالا
1966 —  حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین
1971 — 1973 —  بمباران لائوس
1972 —  حمله به نیکاراگوا
1980 —  عملیات نظامی علیه ایران در طبس موسوم به پنجه عقاب که باشکست مواجه شد
1983 —  دخالت نظامی در گرینادا
 1986 — حمله به لیبی و بمباران طرابلس و بنغازی
1988 —  حمله آمریکا به هندوراس
1988 — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام تمامی 290 نفر سرنشین این هواپیما
 1989 —  نظامیان آمریکایی ناآرامی ها در جزایر ویرجین را سرکوب کردند
1991 —  عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)
1992 — 1994 —  اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور
1998 —  حمله به سودان هواپیماهای آمریکایی به بهانه تولید گاز اعصاب یکی از کارخانه های ساخت دارو را بمباران کردند
1999 —  آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی براه انداخت. بمباران این کشور 78 روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید
2001 —  حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده
2003 —  حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل
2011 —  حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی دیکتاتور قذافی
2011 — حمایت رسمی از گروههای مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی نظام منتخب ملت سوریه
2011 — اعلام حمایت رسمی از رژیم آل خلیفه در سرکوب قیام مردمی این کشور
2015 — اعلام پشتیبانی رسمی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن


موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، نفوذ ، اخبار ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسب‌ها: جنايات آمريكا , جنگ , حمله , ملت


تاريخ : ۱۳۹۵/۰۳/۲۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

یکی از جنگنده‌های پرقدرت و مخوف نیروی هوایی که در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار دارد ، جنگنده شکاری - رهگیر اف 14 تامکت است.

نمایشگاه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در رمپ کاسپین فرودگاه بین المللی مهرآباد در حال برگزاری است و جنگنده‌های این نیرو به همراه هواپیماهای ترابری سنگین و سبک و بالگردهای نهاجا نیز در آن برای عموم به نمایش در آمده اند.

قرارگاه كميل  گزارشی جامع را در چند قسمت از این نمایشگاه برای شما کاربران گرامی قرار می‌دهد :

یکی از جنگنده‌های پرقدرت و مخوف نیروی هوایی که در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار دارد ، جنگنده شکاری - رهگیر اف 14 تامکت است.

 
http://komeil.info/wp-content/uploads/2015/09/0001.jpg

 
این هواپیمای می تواند 6 موشک راداری با قابلیت هدایت پذیری را حمل کرده و همزمان با 24 هدف هوایی درگیر شود.موشک های رادارای که روی این جنگنده نصب می شوند می توانند هواپیماهای دشمن را از فاصله بیش از 100 کیلومتری مورد هدف قرار دهند.

 
http://komeil.info/wp-content/uploads/2015/09/00031.jpg


هواپیمای رهگیر اف 14 دارای دو موتور توربوفن است که سرعت آن را به 2485 کیلومتر بر ساعت می رساند و نرخ اوج گیری این هواپیما 229 متر بر ثانیه است.بیشینه وزن برخاستن این جنگنده با سلاح 33 تن است و می تواند در محدوده حدود 1000 کیلومتری عملیات انجام دهد.

http://komeil.info/wp-content/uploads/2015/09/0002.jpg

این جنگنده مخوف به عنوان کابوس نیروی هوایی دشمن شناخته می شود چرا که با کمک سیستم راداری قدرتمندی که دارد می تواند از فاصله بیش از 300 کیلومتری هواپیماهای دشمن را شناسایی کرده و با کمک موشک هایی هدایت شونده آن ها را نابود کند.

جنگنده اف 14 به طور گسترده در 8 سال دفاع مقدس بکار گرفته شد و در مورد آن به خلبانان عراقی گفته شده بود که با توجه به شکست ناپذیر بودن این جنگنده از درگیری با آن خودداری شود.تام کوپر محقق نبردهای هوایی جنگ ایران و عراق معتقد است که اف-۱۴های ایرانی در طول جنگ دست کم ۱۶۰ هواپیما و هلیکوپتر عراقی را سرنگون کرده‌اند که از این میان ۵۸ فروند میگ-۲۳، ۳۳ فروند داسو میراژ اف-۱، ۲۳ فروند میگ-۲۱، نه فروند میگ-۲۵، دو فروند میگ-۲۷، ۲۳ فروند سوخو-۱۷، پنج فروند بمب‌افکن توپولوف-۲۲، یک فروند میراژ ۵، یک فروند بمب‌افکن بی-۶دی، یک فروند بالگرد سوپر فریو و یک فروند بالگرد میل-۲۴ و در بقیه هم نوع هواپیما مشخص نیست.

اما نکته اساسی در مورد این جنگنده استراتژیک این است که نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با پرسنل متخصص و توانایی هایی که دارد کار تعمیرات اساسی آن را به صورت کاملا بومی انجام می دهد و این کار باتوجه به اینکه قطعات جنگنده اف 14 به طور محدود تولید شده اند بسیار ارزشمند و حائز اهمیت است.

همچنین یکی از مهمترین رکوردهای ثبت شده با این جنگنده توسط خلبانان جان بر کف نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسیده که این خلبانان بی همتا توانستند با شلیک یک موشک 3 فروند هواپیمای متخاصم عراقی را نابود کنند.

گفتنی است در حال حاضر تنها نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران این جنگنده منحصر بفرد را در اختیار دارد.

مشخصات عمومي در ادامه مطلب

 


موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس ، آموزش
برچسب‌ها: هواپیما , فروش هواپیما , هواپیما نظامی , هواپیما اف

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۴/۰۷/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

 شهریور تداعی کننده اولین روز جنگ تحمیلی در سال 59 است، هر چند از دو ماه پیش تحریکات همسایه غربی علیه ایران آغاز شده بود.

سال 1358 صدام حسین و حزب بعث قدرت حاکم در کشور عراق بوده و جاه طلبی‌های مرد اول سیاسی این کشور تصرف بخشی از خاک ایران بود.

در سال‌های اولیه بعد از انقلاب شکوهمند، ایران با چالش‌های زیاد سیاسی روبه‌رو بوده و همین بر جسارت صدام برای سوء استفاده از این موقعیت ایجاده شده می‌افزود. هر چند توان نیروی‌های هر دو کشور در سال 59 تقریبا برابر بود، اما کارشناسان و صاحب نظران عراقی بر این باور بودند که ترک خدمت و یا برکناری بعضی از فرماندهان و خلبانان نیروی هوایی ایران، خروج مستشاران نظامی آمریکا، ضعف نگهداری، عدم تامین قطعات هواپیماها و حوادثی سیاسی که در پایگاه‌های هوایی ایران مانند پایگاه تبریز و همدان رخ داده و به برکناری و یا حتی اعدام برخی نظامیان انجامیده بود، به شدت توان نیروی هوایی ایران را کاهش داده است.

به  نظر مستشاران عراقی تمام 79 فروند هواپیماهای پیشرفته اف 14 ایران پیش از آغاز جنگ غیر عملیاتی بوده و تنها نیمی از هواپیماهای اف 4 و اف 5 ایران می‌توانستند در جنگ علیه این کشور مشارکت داشته باشند.

فرمانده‌هان نظامی عراق با الگوبرداری از حمله شش روزه اسرائیل به اعراب که به شکست سنگین ائتلاف اعراب منجر شد، در صدد بودند که با حمله گسترده به پایگاه‌های هوایی ایران در روز اول جنگ، تقریبا نیروی هوایی ایران را غیر عملیاتی کرده تا نیروی زمینی این کشور با نفوذ به ایران به اهداف پلید خود دست یابند.

تهاجم غیر رسمی عراق

صدام حسین سال 58 به عنوان رییس جمهور زمام حکومت عراق را بر دست گرفته و از همان روزهای نخستین به دنبال بهانه‌ای برای لغو قرارداد 1975 الجزیره با ایران بود که خطوط رسمی مرزهای این دو کشور را مشخص می‌کرد.

از ابتدای سال 59 لشگرهای عراق به سمت مرزهای ایران انتقال یافته و این کشور در شرایط تهاجم نظامی قرار گرفت.

روزنامه کیهان در شماره‌های 10982 و 10985 اردیبهشت 59 از حمله یک فروند هلی‌کوپتر عراقی به یکی از پاسگاه‌های مرزی ایران و همچنین حمله نیروی زمینی این کشور به شهر پاوه خبر داد که به شکست مهاجمان منجر شد.

چند روز بعد هواپیماهای عراقی به چند پاسگاه مرزی در استان ایلام حمله کردند.

با توجه به تحرکات وسیع عراق، پایگاه‌های هوایی تبریز، دزفول و همدان در آماده‌باش قرار گرفته و ماموریت گشت‌زنی از مرزهای ایران با کشور عراق به هواپیماهای اف 5 پایگاه هوایی دزفول محول شد که در همین ماموریت‌ها یک هواپیمای اف 5 ایران در خاک کشور مورد تهاجم قرار گرفته و سقوط کرد و خلبان آن به شهادت رسید.

گزارشات روزانه از گشت‌زنی‌ها حاکی از استقرار گسترده تانک‌ها و نفربرها عراقی در مرز این کشور با ایران حکایت داشت و حملات پراکنده عراقی‌ها در تیر و مرداد سال 59 روز به روز شدت گرفت. روزنامه کیهان روز دو شهریور با انتشار اطلاعیه ستاد عملیات مشترک ارتش ایران از حمله هوایی عراق به سه استان کردستان، ایلام و کرمانشاه خبر داد.

15 شهریور اوج درگیری بین دو کشور پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی بود که هواپیماهای عراقی به ایران حمله کرده و 48 ساعت نیز نبرد بی‌امان بین یگان‌های ارتش دو کشور صورت گرفته بود. (کیهان 3 شهریور 1359)

روزنامه کیهان در تیتر دوم خود در روز 18 شهریور 1359 از نبرد شدید فانتوم های ایرانی با میگ های عراقی خبر داده بود که به سقوط یک هواپیمای میگ عراقی و فرار سایر هواپیمای این کشور شده بود.

31 شهریور آغاز رسمی جنگ

ساعت 14 روز 31 شهریور سال 1359 هواپیماهای عراقی با تهاجم گسترده به خاک ایران، مناطق مهم نظامی و اقتصادی را مورد حمله قرار دادند. استراتژی زمین گیر کردن نیروی هوایی ایران در راس اهداف تهاجم عراق بوده و جنگنده‌های عراقی در این روز تقریبا به تمام پایگاه‌های هوایی مهم ایران حمله کردند.

انتخاب ساعت 14 برای حمله به دلیل تغییر شفیت کارکنان نیروی هوایی و پدافند بوده تا فرصت دفاعی ایران به حداقل رسد. با وجود این غافلگیری، میزان خسارات به ایران در روز اول جنگ بسیار کمتر از تصور عراقی‌ها بوده و در واقع نیروی هوایی عراق به رغم داشتن هواپیماهای نظامی روز دنیا، به دلیل نداشتن تجربه لازم خلبانان و ترس و وحشت رو در رویی با نیروهای نظامی ایران دستاورد خاصی را به دست نیاورند.

حملات روز اول جنگ به کدام نقاط کشور بود

هواپیماهای عراقی روز 31 شهریور ماه 15 شهر ایران را مورد هدف قرار دادند که این شهرها عبارت بودند از تهران، تبریز، آبادان، همدان، دزفول، امیدیه، بوشهر، کرمانشاه، اصفهان، ارومیه، دهلران، ایلام، اهواز، مریوان و مهران که تقریبا تمامی پایگاه های هوایی و مناطق نظامی، مسکونی و صنعتی را شامل می‌شود.

آمار خسارات وارده شده به ایران در روز اول جنگ در کتاب نبردهای نیروی هوایی مربوط به مرکز مطالعات راهبردی نهاجا به شرح زیر آمده است:

تهران: حمله به پایگاه اول شکاری و فرودگاه مهرآباد که به متلاشی شدن یک هواپیمای سی – 130 و یک بوینگ سوخت رسان 707 منجر شد و به هفت هواپیمای دیگر خسارت جزیی وارد شد. در کمترین زمان ممکن هواپیماهای نظامی و ترابری این پایگاه برای مصونیت از حمله مجدد هواپیماهای عراقی به شهرهای کرمان، اصفهان، شیراز و مشهد انتقال یافتند.

همچنین کارخانه ایران خودرو و شهرک مسکونی آپادانا نیز در این روز بمباران شد که تنها به یک کامیون خسارت کلی وارد شد.

تبریز: فرودگاه، پالایشگاه، ایستگاه رادار، پایگاه هوایی و نیروگاه برق اهداف هواپیماهای عراقی در تبریز بودند. به نیروگاه برق تبریز خسارتی وارد نشده و بمب‌های ریخته شده به پالایشگاه تبریز نیز عمل نکردند. حمله به فرودگاه و پایگاه هوایی تبریز خسارت جزیی به باند فرودگاه وارد شده و منجر به شکسته شدن شیشه‌های ساختمان‌های اطراف شد. به رادار تبریز واقع در سردرود نیز خسارتی وارد نشده ولی بر اثر اصابت بمب در این سردرود یک نفر به شهادت و چند نفر مجروح شده بود.

همدان: حمله به پایگاه هوایی این شهر و ایستگاه رادار سوباشی خسارات بسیار جزیی به باند فرودگاه همدان را به همراه داشت.

دزفول: در حمله هواپیماهای عراقی به پایگاه هوایی دزفول تنها 4 تانکر سوخت رسان به آتش کشانده شد. اما سروان خلبان شیخ حسنی که برای بازدید از خسارت به باند فرودگاه رفته بود، در حمله مجدد هواپیماهای عراقی به همراه یک سرباز به شهادت رسید.

بوشهر: در حمله هوایی عراقی‌ها به پایگاه‌های هوایی و دریایی بوشهر تنها خسارت جزیی به باند فرودگاه این شهر وارد شده که به سرعت جبران شده و باند تعمیر شد.

اصفهان: یک هواپیمای عراقی با انداختن بمب‌های خود در منطقه‌ای بیابانی به سرعت اقدام به فرار کرد تا با اسکرامبل و خطر تعقیب هواپیماهای اف 14 این شهر در امان باشد. هدف اعلام شده در اصفهان بمباران کارخانه و خانه‌های سازمانی ذوب آهن بود.

پایگاه هوایی امیدیه، پایگاه هوانیروز کرمانشاه، لشگر 64 ارومیه واقع در قوشچی نیز مورد تهاجم هواپیماهای عراقی گرفته بودند که به خود مراکز نظامی صدمه‌ای وارد نشده و بمب‌ها در اطراف این مناطق رها شده بودند.

ایستگاه رادار دهلران، ایستگاه شناسایی نیروی هوایی واقع در ایلام و مناطقی از شهرهای اهواز، مهران و مریوان نیز مورد تهاجم هواپیماهای عراقی قرار گرفتند که گزارشی مبنی بر خسارات کلی به این شهرها اعلام نشد.

در حمله به آبادان نیز قسمت‌های مختلف از این شهر از جمله تلمبه خانه شرکت ملی نفت و چند اسکله دچار حریق می‌شوند که در کمتر از دو ساعت توسط ماموران آتش نشانی آتش برافروخته خاموش می‌شود.

در مجموع حمله هواپیماهای عراقی در روز اول جنگ و در غافلگیری نیروهای نظامی ایران، خسارت بسیار جزیی به تاسیسات و مناطق نظامی ایران و مسکونی را به همراه داشت.

کمتر از 24 ساعت از حمله رسمی عراق به ایران، نیروی هوایی ایران در عملیات کمان 99 با 140 هواپیمای اهداف نظامی ارتش عراق فرودگاه‌ها و آشیانه‌های نظامی ارتش عراق در مناطق کرکوک، موصل، رشید، حبانیه، ناصریه، شعیبیه، کوت و المثنی را مورد هدف قرار دادند و خسارات سنگینی را به ارتش عراق وارد کردند.

افزایش توان پایگاه دوم شکاری شهید فکوری تبریز/ 1250 عملیات برون مرزی از تبریز

فرمانده پایگاه دوم شکاری شهید فکوری تبریز به نقش این پایگاه در عملیات کمان گفت: در این عملیات 140 هواپیمای از کشورمان که پایگاه دوم شکاری در این عملیات نقش عمده‌ای داشت اهداف نظامی عراق را مورد هدف قرار دادند.

امیر حمید واحدی‌ با بیان اینکه پایگاه دوم شکاری شهید فکوری 30 شهید خلبان تقدیم دفاع مقدس کرده است، گفت: 130 نفر مجموع شهدای پایگاه شهید فکوری در دفاع مقدس است.

فرمانده پایگاه دوم شکاری شهید فکوری یادآور شد: فرماندهان بزرگی  همچون شهید فکوری در این پایگاه بودند و ماموریت‌های بزرگی انجام دادند و در حال حاضر نیز این پایگاه وظیفه حفاظت از سر ایران و بخش‌هایی از کردستان را بر عهده دارد و آمادگی ما بسیار بهتر از گذشته است.

وی ادامه داد: امیدواریم جنگی پیش نیاید اما در صورتی که جنگی پیش بیاید با تمام توان با دشمن مقابله خواهیم کرد.

فرمانده پایگاه دوم شکاری شهید فکوری خاطرنشان کرد: برنامه‌های توسعه‌ای خوبی در این پایگاه انجام شده و در حال حاضر قدرت دفاعی بالایی داریم که هر گونه تجاوزی را دفع خواهیم کرد.

وی به فرماندهان برجسته این پایگاه در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: در کنار امیر شهید فکوری برادران دل‌حامد از خلبانان برجسته تبریز و کشور که در زمان رژیم شاه از کشور خارج شده بودند پس از حمله رژیم بعثی به کشور بازگشته و در راه دفاع از کشور شهید شدند.

امیر واحدی با تاکید بر نقش رسانه‌ها در انعکاس توان دفاعی کشور و نیروهای مسلح گفت: به لحاظ مسائل امنیتی برخی مسائل قابل ذکر نیست اما توان خوبی در حراست از مرزهای کیان اسلامی داریم.

وی با اشاره به تعداد ماموریت‌های پایگاه دوم شکاری شهید فکوری در دفاع مقدس گفت: 11 هزار ماموریت انجام شد که شامل پروازهای مختلف بوده که هزار و 250 ماموریت‌های برون مرزی بوده است.

فرمانده پایگاه دوم شکاری شهید فکوری تبریز گفت: یادواره شهید فکوری همزمان با سالگرد شهادت این امیر در تبریز برگزار می‌شود.


موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس
برچسب‌ها: جنگنده , تهاجم , صدام , 8 سال


تاريخ : ۱۳۹۳/۰۷/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

یگان:

یگان ارتشی سازمانی است در درون نیروهای مسلح. هر یگان می‌تواند چندین سرباز، ناو، نفربر یا هواگرد را در بر بگیرد. هر سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی بطور پایگانی به گروه‌های گوناگون بزرگ و کوچکی بخش شده اند. این یگان‌بندی‌ها به مدیریت بهتر کارکردی، تاکتیکی و اداری نیروهای مسلح یاری می‌رساند. به شیوه تقسیم این یگان‌ها در نبردگاه یا محل رزمایش، آرایش نظامی می‌گویند.


گروهان:

گروهان یکی از یگان‌های ارتشی است که معمولاً از ۷۰ تا ۲۰۰ سرباز تشکیل شده است. فرمانده یک گروهان، سروان نامیده می‌شود. هر گروهان خود معمولاً به سه تا شش دسته بخش می‌گردد. چند گروهان با هم تشکیل یک گردان می‌دهند.


گردان:
گردان یکی از یگان‌های ارتشی است. معمولاَ ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان و ۳ تا ۵ گردان با هم یک هنگ می‌سازند.[۱] عنوان نظامی برای فرماندهٔ یک گردان سرگرد است. هر گردان معمولاً از ۳۰۰-۱۳۰۰ سرباز تشکیل شده‌است.


هنگ:
هنگ یکی از یگان‌های ارتشی است. هر هنگ معمولاً از ۲٬۰۰۰ تا ۴٬۰۰۰ سرباز تشکیل شده‌است. معمولاَ ۲ تا ۴ گردان با هم یک هنگ و ۲ تا ۴ هنگ با هم یک تیپ تشکیل می‌دهند. فرماندهٔ یک هنگ معمولاَ درجهٔ سرهنگی دارد.


تیپ:
تیپ یکی از یگان‌های ارتشی است. هر تیپ معمولاً از ۳٬۰۰۰ تا ۶٬۰۰۰ سرباز تشکیل شده‌است. معمولاَ ۲ هنگ با هم یک تیپ و ۴ تیپ با هم یک لشکر تشکیل می‌دهند. فرماندهٔ یک تیپ معمولاَ درجهٔ سرتیپی دارد.

لشکر:
لشکر یکی از یگان‌های بزرگ ارتش است که معمولاً شامل ۱۰.۰۰۰ سرباز می‌شود. در بیشتر ارتش‌ها یک لشکر از چند تیپ تشکیل می‌شود و از سوی دیگر چند لشکر با هم یک سپاه را تشکیل می‌دهند. لشکرها معمولاً به‌وسیله اعداد ترتیبی نامگذاری می‌شوند (برای نمونه لشکر ۱۶ قزوین). همچنین رده‌های گوناگون به نام آنها افزوده می‌شود مانند «پیاده»، «زرهی»، «موتوریزه» و جز اینها. فرماندهی یک لشکر بدست سرلشکر است. در ارتش آمریکا معمولاً دو لشکر با هم تشکیل یک سپاه را می‌دهند و هر لشکر از ۳ تیپ تشکیل شده است. لشکر ارتش را در فارسی دری افغانستان، قول اردو می‌نامند.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: واژگان , نظامی , گردان , لشگر


تاريخ : ۱۳۹۳/۰۶/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |





موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس ، نفوذ
برچسب‌ها: آمريكا , اسرائيل , جمهوري , اسلامي


تاريخ : ۱۳۹۲/۱۰/۰۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

شرح ماموریت یک تکاور گمنام ...


با سلام

بدلیل مسائل امنیتی و حضورم در ارتش از بیان نام عذر می خواهم

راستی بیان خاطرات انسان را سر زنده می کند . بنده در زمان خدتمتم در یکی از تیپ های نیروی های ویژه ماموریتی جهت شناسایی و انهدام مخازن سوخت نیروهای دشمن بعثی که سوخت مورد نیاز قوای زرهی دشمن را تامین می کرد. به من و تیم من محول شد با رعایت اصول حفاظتی و انتخاب بهترین و زبده ترین نیروها و بررسی نقشه منطقه مورد نظر طرح ریزی عملیات را شروع کردیم


متن كامل در ادامه مطلب

موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس ، شهيدان يعقوبي
برچسب‌ها: شهيد , جانباز , جبهه , تكاور

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۲/۰۷/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

جنگ اطلاعاتی «زیرزمینی» ایران با مثلث هگل- کری- برنن

انتخابهای جدید اوباما برای کابینه دوش برخی را به افکاری غلط وا داشته بود . افکاری که وفق آنها به علت نظرات مسالمت جوی برخی از گزینه های جدید اوباما باید منتظر تغییر ماهوی در سیاست این کشور در قبال ایران بود . در عین حال اما  برخی تحلیلگران امنیتی عقیده دارند نهایی شدن نامزدی جان کری برای وزارت خارجه، چاک هگل برای وزارت دفاع و جان برنن برای سازمان سیا در دولت جدید اوباما نشان دهنده آن است که اوباما در مواجهه راهبردی خود با ایران هر چه بیشتر از گزینه های سخت فاصله گرفته و به گزینه های نرم و نیمه سخت متوسل خواهد شد.

دوتحلیلگر امنیتی که «ایران هسته ای» با آنها گفتگو کرده، مشترکا عقیده گفته اند که که با روی کار آمدن این تیم جدید دوران جدیدی از توجه امریکا به مسائل داخلی ایران آغاز خواهد شد.


این دو تحلیلگر، که ماه گذشته را صرف تحقیق در اینباره کرده اند می گویند مثلث هگل، کری و برنن احتمالا گزینه های زیر را به شدت تقویت خواهند کرد:

1- ارتباط گیری با جریان فتنه در داخل ایران و تلاش برای نوسازی مجدد فتنه گران در داخل و خارج از ایران

2- آغاز دوران جدیدی از عملیات اطلاعاتی به شکل ترور، خرابکاری، حمله سایبری، تجزیه طلبی، شرارت و انفجار در ایران

3- تلاش برای سوق دادن تلاش های دیپلماتیک به پشت صحنه و محیط پنهان، به جای رایزنی های دیپلماتیک آشکار

این دو تحلیلگر معتقدند جان کری اساسا استاد لابی و مذاکرات پنهان است ضمن اینکه عقیده ندارد مذاکره با دشمنان امریکا نوعی امتیاز دهی به آنهاست.

به عقیده این دو، کری ضمنا دارای ارتباطات گسترده با برخی از طیف های جریان اصلاح طلب در داخل و خارج از ایران است که هیچ تلاشی برای پنهان کردن آن نکرده است.

«ایران هسته ای» پیش از این از ابراز خوشحالی محمد خاتمی از روی کار آمدن کری خبر داده بود.

یافته های این دو تحلیلگر همچنین حکایت از آن دارد که جان برنن نیز که معمار عملیات های اطلاعاتی جدید امریکا در منطقه است، احتمالا تلاش خواهد کرد الگوی پیگیری شده در یمن، پاکستان، افغانستان و سوریه را در ایران هم پیاده کند.

این تحلیلگران می گویند برنن علاقه بسیار خاصی به انجام عملیات های به شدت طراحی شده، با حفاظت بالا و با اتکا به فناوری های پیشرفته دارد.همچنین تحقیقات انجام شده از سوی این دو نفر درباره هگل نشان می دهد وی نیز عقیده دارد که ایران می تواند یکی از متحدان امریکا در منطقه باشد به شرط اینکه نظام فعلی آن ساقط شده باشد.

این تحلیلگران می گویند هگل بویژه بر اعتقادزادیی از جامعه و دور کردن مردم ایران از عقاید شیعی و همچنین تبدیل کردن اعتقادات شیعی به عامل انزوای ایران در منطقه تمرکز خواهد کرد.

به عنوان یک جمع بندی مختصر ، به نظر می رسد در دولت دوم اوباما، جنگ اطلاعاتی میان ایران و غرب تشدید خواهد شد اما این احتمال منتفی نیست که نزاع لفظی کمی فروکش کند.

این دو تحلیلگر می گویند: «منازعات به زیر زمین منتقل خواهد شد». 



موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، اخبار
برچسب‌ها: جنگ اطلاعاتي , زيرزميني , امنيتي , تحليلگر


تاريخ : ۱۳۹۱/۱۱/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |



جمهوری اسلامی ایران و فتنه انگلیس و آمریکا

امروزه برای ایجاد فتنه در یک جامعه سال‌ها برنامه‌ریزی می‌شود. تحقیقات مختلف جامعه‌شناختی، مردم‌شناختی و روان‌شناختی گسترده‌ای دربارة جامعة هدف صورت می‌گیرد. از طریق مطبوعات، رسانه‌ها، رمان‌ها، کتاب‌های درسی و غیر درسی و فعالیت‌های تفریحی و گردشگری، ترویج مدها و مدل‌های جدید، ترویج روحیة مصرف‌گرایی و مصرف‌زدگی،‌ سیاه‌نمایی نسبت به فعالیت‌های انجام شده، و مهم‌تر از همه از راه ایجاد شبهه در باورها و ارزش‌های مورد قبول جامعة هدف، و به طور کلی از همة راه‌های ممکن، می‌کوشند آرام آ‌رام حساسیت‌های دینی و ارزشی مردم را تضعیف نمایند و بدین ترتیب بسترهای لازم برای براندازی نظام حاکم را فراهم سازند تا با کمترین هزینه بتوانند به هدف خود دست یابند. به همین دلیل، مبارزه با فتنه در دوران حاضر نیز کار ساده و سهلی نیست. نیازمند برنامه‌ریزی‌های دقیق و فعالیت‌های شبانه‌روزی است.
زمانی که فتنه‌ها چون ظلمت و تاریکی یکپارچه شما را فراگرفت، پس به قرآن پناه ببرید

جهت مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد



موضوعات مرتبط: نظامی ، نفوذ
برچسب‌ها: شیوه مبارزه با فتنه , فتنه , مبارزه با فتنه , فتنه گري

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۱/۰۸/۲۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

 مفاهيم امنيتي

از جمله رسالت هاي قانوني و مصوب وزارت اطلاعات، «افزايش آگاهي هاي و آموزش اطلاعاتي جامعه» از يك سو و از سوي ديگر «كسب و جمع آوري اخبار با حداكثر استفاده از نيروهاي مردمي»، مي باشد. يكي از بسترهاي انجام رسالت مذكور، آشنايي هرچه بيشتر مردم جامعه با واژه ها، موضوعات و پديده هاي  امنيتي و اطلاعاتي است. براي رسيدن به اين مهم، بخش حاضر به معرفي مختصر و عمومي، مفاهيم ، واژه ها و موضوعات و پديده هاي امنيتي خواهد پرداخت.
 
 1 )  آشنايي با مفهوم " ضد جاسوسي" ( * )

هر كشور و واحد سياسي براي صيانت و حفاظت از اطلاعات و اخبار حساس و حياتي خود، ناگزير از داشتن سازمان هاي متناسب و نيروها و امكانات مورد نياز خود براي اين مهم مي باشد. مجموعه نيروها، امكانات و سازمان متولي مقابله با رخنه و نفوذ بيگانگان و دشمنان يك كشور به حوزه اطلاعات محرمانه و حياتي آن كشور را "سازمان ضد جاسوسي" آن كشور مي نامند.
مسئوليت «سازمان ضد جاسوسي» هر كشور، شناسايي، كشف و خنثي سازي عمليات هاي اطلاعاتي بيگانگان براي كسب اخبار و اطلاعات كشور است.

"نران پير آلم" در كتاب "جاسوسي و ضد جاسوسي" اين گونه نوشته است:
"... ماموريت اصلي سازمان ضد جاسوسي به وضوح از نام آن مشهور است اما اين وظيفه يعني مقابله با جاسوسان دشمن، تنها وظيفه اين سازمان نيست. در واقع از چند دهه پيش دو وظيفه جديد بر دوش اين سازمان گذاشته شده: "ضد مداخله و مسموم كردن دشمن" دخالت سياسي يا اقتصادي با جاسوسي- كه يكي از زوائد آن هاست- تفاوت دارد. اين كار عبارت است از تسلط بر بعضي اهرم هاي فرماندهي از سوي كشوري در كشور ديگر، چه با هدف جهت دادن به سياست كشور اخير در راستاي مطلوب كشور مداخله گر. دخالت سياسي با استخدام كساني كه در مقامات دولتي صاحب مقامي هستند، احزاب، سنديكاها و نيز با كنترل گروه هاي سياسي، مذهبي، فرهنگي و وسايل اطلاعاتي اعمال مي شود. دخالت اقتصادي از طريق شركت پنهاني در گروه هاي مالي يا شركت ها ، بورس بازي و اغتشاشات اجتماعي به اهداف خود دست مي يابد.
برخلاف "جاسوسي"، «دخالت»، نوعي "اقدام" است، اما مثل جاسوسي از مأموران استفاده مي كند و تكنيك هاي زير زميني را به كار مي گيرد. به همين دليل است كه مأموريت مقابله با آن از روي عقل و منطق به ضدجاسوسي واگذار شده است."مسموم كردن دشمن"، عملياتي است شامل رساندن اطلاعات جعلي به دشمن تا او آن چيزي را بداند كه مايلند بداند و در نتيجه آن گونه عمل كند كه مي خواهند. عمليات مسموم كردن حريف- يا دست كم بخش اعظم آن- از طريق ضد جاسوسي اجرا مي شود زيرا اين سازمان از لحاظ منابع و ابزار، مؤثرترين آن ها را در اختيار دارد: "مأموران دوجانبه" ... مأمور دو جانبه همان گونه كه از نامش بر مي آيد مأموري است كه همزمان در خدمت دو سازمان اطلاعاتي رقيب است يا بهتر بگوييم در خدمت آن سازمان اطلاعاتي است كه تعلق دو گانه او را مي داند، و به ديگري خيانت مي كند"...

همان گونه كه در نوشته هاي "پير آلم" ديديم، "ضد جاسوسي" فقط وظيفه مقابله با جاسوسي هاي دشمنان را بر عهده ندارد بلكه با تعاريف جديد از اقدامات اطلاعاتي و امنيتي و تنوع و تكثر عمليات هاي امنيتي سرويس هاي جاسوسي جهان، وظايف و مسئوليت هاي جديدي نيز به او واگذار شده است. در جمهوري اسلامي ايران نيز وظيفه مبارزه با فعاليت هاي براندازي بيگانگان، مقابله با خرابكاري و اقدامات تروريستي، بمب گذاري و شبكه هاي جاسوسي و براندازي به همراه مقابله با جاسوس هاي بيگانگان به "سازمان ضد جاسوسي" سپرده شده كه در مجموعه سيستم اطلاعاتي وزارت اطلاعات و هماهنگ با ساير مجموعه ها به وظايف حساس و خطير خود مي پردازد. اين سازمان ضد اطلاعاتي، در طول سال هاي حيات خود، خدمات امنيتي و اطلاعاتي بي نظيري به ميهن اسلامي و امنيت ملي كشور نموده و به عنوان يكي از مقتدرترين مجموعه هاي ضدجاسوسي در منطقه، ضربات سنگيني را به جواسيس، شبكه هاي جاسوسي و گروه هاي برانداز و تروريستي وابسته به بيگانگان وارد ساخته است .
 شايان ذكر است مقابله با فعاليت هاي جاسوسي در نيروهاي مسلح بر عهده حفاظت اطلاعات هر يك از نيروهاي مذكور است كه ترتيب هماهنگي و ارتباط آنها با ضد جاسوسي وزارت اطلاعات در قوانين و مقررات ذي ربط مشخص شده است.
در مورد فعاليت ها و اهداف ضد جاسوسي، بيشتر خواهيم گفت.
(*) ، گزيده اي از كتاب جاسوسي و ضدجاسوسي ، اثر نران پير آلم ، ترجمه ابوالحسن سروقدم ، 1369 ، انتشارات آستان قدس رضوي


2 - آشنايي با مفهوم شايعه (* )
 
چگونگي اداي كلمات در افسانه و شايعه، ساده و اخباري است. يك كشتي، با هزار سرنشين گم شد. جورج واشنگتن گفت:"با تبر كوچولوي خودم بريدم." ثور، چكش را مي چرخاند تا رعد بيافريند. اين عبارات، ظاهراً بيان حقايقند (يعني پيشنهادهايي براي باور نمودن موضوعات بنياني). به همين صورت، زماني كه در مورد تحريف شايعه و چگونگي جدايي از شواهد اصلي، صحبت مي كنيم، در واقع معياري تحت اللفظي و ادبي را به كار گرفته ايم. ما محتوا را با حقايق قابل مشاهده يعني، "معيار محركه" مقايسه مي كنيم.
اما آيا شايعه واقعاً وانمود مي كند كه تعيين كننده و آگاهي بخش است؟ البته ظاهرا نحوه اداي كلمات در شايعه چنين چيزي را نشان مي دهد، اما نگاه دوم، مبين وجود مفاهيمي پنهان، هم در شايعه و هم در افسانه است. معاني كلمات، بيشتر و معتبرتر باشد. مثلا زماني كه من مي گويم، يهوديان در بازار بورس وال استريت فعالند يا يهوديان از سربازي مي گريزند و آنان در ارتش به كارهاي راحت مشغولند، در واقع، منظورم تنها طرح بي اعتمادي خود نسبت به يهوديان نيست، بلكه تحت پوشش اين كلمات، ارزشيابي هم مي كنم. به تعبير موريس، من مشغول ارزيابي شاعرانه اي هستم. يا اگر با گفتن افسانه اي پيرامون خلقت يا قهرماني ملي يا اسطو ره اي از عالم پس از مرگ، مشغول تكرار يك ارزيابي فرهنگي باشم، ديگر بياني يكسره اشاره اي يا آموزنده ندارم، اما بيان من در طريقي "ارزيابي – اسطوره اي" انجام شده است.
تا زماني كه شايعات  تظاهر به آموزشي – تخصيصي بودن مي كنند، موجب اشتباه مي شوند. اما از آنجايي كه اين گونه ظاهر سازي، هميشه ديده مي شود، بايد گفت چگونگي اداي آن ها، در جهت فريب مردم قرار دارد. ولي در صورتي كه شايعات به منظور ارزيابي به كار گرفته شوند، آنها دقيقاً طرز تفكر گوينده را مشخص مي كنند. به موازات كوتاه و مختصر شدن و همچنين افسانه اي شدن، شايعات به گونه فزاينده اي ويژگي ارزيابي يا استعاره اي مي يابند. از نظر آموزشي – تخصيصي ف ضرب المثل "شتر مرغان، سرشان را زير شن مي كنند" حكايتي نادرست است، چون شتر مرغان اين كار را نمي كنند. اما در مورد بسياري از مردم كه اين ضرب المثل در مورد شان مصداق دارد، اين حكايت مبين يك حقيقت است، زيرا بسياري از مردم، چشمشان را بر روي خطري كه به آنان نزديك مي شود مي بندند. جمله آلاسكا منطقه اي هست كه سرما هرگز در آن نشكسته است، مغاير واقعيت است. اما وقتي مايل هستيم وضعيتي مشابه را تبيين كنيم، ديگر متعادل شدن فصلي هوا در آلاسكا، باز دارنده نبوده و مي گوييم " آلاسكا سرد است".
استفانسن سياح، معتقد است كه باورهاي غلط بي شماري در طول زمان ايجاد شده اند و به رغم وجود مدارك نفي كننده، اين باورها در جهان متمدن بسيار رايجند. او مي گويد، اين تبلورات فولكلور، چيزي جز "استاندارد شدن خطا" نيست. اما پيش از انتقاد اين نوع خطاي استاندارد شده، بايد ديد كه اساساً اين خطاها به كدام حوزه ها و زمينه ها متعلق اند. كمتر كسي علاقه مند به دانستن اين است كه گرگ ها جفت جفت يا در گروه هاي كوچك سفر مي كنند. مردم در واقع هيچ علاقه اي به جنبه هاي جانور شناختي گرگ ها ندارند، نكته مورد نياز آنان در اين بحث، يك استعاره است . هراس لگد مال شدن زير دست و پاي يكديگر، چيزي است كه مردم جستجو مي كنند.
بنابراين، بسياري از مردمي كه شايعه را پخش كرده يا افسانه ها را بازگو مي كنند، حداقل نيمه آگاهند كه آنچه مي گويند، نبايد به عنوان حقيقت ناب پذيرفته شود، اگر چه در لفافه واقعيت ها پيچيده شده باشد. آنان نيمه آگاهند كه براي انتقال نظرهايشان از محمل هاي جذاب استفاده مي كنند. هنرمندان ميدان ادبيات با استفاده از داستان هاي تخيلي، دقيقا اين كار را نموده و حقيقي تعميم يافته را ارائه مي كنند. پخش شايعه مثل ارائه داستان هاي تخيلي به صورت نيمه آگاهند است. يعني اينكه ظاهر داستاني را كه مطرح مي كنيم ممكن است حقيقت نباشد. اگر آن را نمادين تلقي كنيم، معنا پيدا مي كند. براي مثال من اطلاع ندارم يا مرگ حتمي مي گردد. اما وقتي شايعه آن را پخش و در آن ذكر مي كنم كه نتيجه آن چنين است، در واقع آنچه پر اهميت جلوه گر شده است، از حقايق بازگو شده، وسيع تر و صحيح تر است (شايد خود نيز به نيمي از مطالب عنوان شده شك داشته باشم). من مي گويم:" عجب چيز وحشتناكي است اين بمب اتم" و چه كسي است كه در حقانيت كلي من در اين نحوه بيان شاعرانه- ارزيابانه ترديد كند.
بنابراين، اين شايعات و افسانه ها از اهميت بياني بالايي برخوردارند و نبايد آنها را به تبعيت از ظاهرشان تنها جملاتي يا اطلاعاتي به حساب آورد، بلكه بايد آنها را جملاتي ارزياب- كه معمولاً اين گونه هستند- دانست. در يك جامعه آزاد، ما از حق بيان احساسات افراد، حمايت مي كنيم، چرا اين حق در مورد شخصي كه مايل است احساساتش را از طريق شايعه مطرح نمايد، وجود نداشته باشد؟
مشكل اجتماعي شايعه، ناشي از اين حقيقت عجيب است كه معمولا شنونده معناي تخصيصي موضوع و نه معناي ارزشيابي آن را در نظر مي گيرد. اگر چه گوينده يك شايعه يا حادثه، ابتدا آن را با تركيب پيچيده عاطفي و شناختي خود همانند سازي نموده و سپس بازگو مي كند، شنونده(اگر محتاط نباشد) موضوع عنوان حقيقي قابل تاييد تلقي مي نمايد. با اين تلقي، مفاد بياني موضوع را با معناي عيني آن اشتباه مي گيرد. براي درك واقعيت امر در شايعه بايد از قدرت تعمق خوبي برخوردار بود.


دسته بندي شايعات
از آن جايي كه شايعات و افسانه ها، روابط اجتماعي ما را مشكل مي بخشند، طبيعي است كه ببينيم ايا اصولي براي تنظيم و دسته بندي آن ها وجود دارد يا نه. و آيا اساساً تعداد پيشنهادها براي باور نمودن، كه به آن ها وابسته هستند، آنقدر زياد است كه دسته بندي كاملا بي مورد گردد؟
پاسخ به اين پرسش، همچون موارد ديگر در پديده هاي رواني و اجتماعي، بستگي به منافع و علايق تحليل كننده قضايا دارد. براي مقاصد محدود و خاص، امكان دسته بندي شايعات كاملا مقدور است، البته با اين فرض كه مقدار و تعداد كافي از شايعات، براي دسته بندي در دسترس قرار داشته باشند. ولي بايد اذعان نمود كه هيچ روش خاصي كه داراي اعتبار منحصر به فردي باشد، وجود ندارد. ممكن است يك پژوهشگر علاقه مند به سرعت، دوره يا ديگر جوانب انتشار شايعه باشد و دومي علاقه مند به داستان شايعه باشد و سومي علاقه مند به طرز تفكر و انگيزه هاي احتمالي در آن باشد و چهارمي علاقه مند به آثار اجتماعي شايعه از قبيل آسيب رساني، منافع يا خنثي بودن آن باشد.
پژوهشگران ديگر، ممكن است به دسته بندي هاي ديگر روي آورند كه در آنها بين موارد زير فرق گذاشته شود:
بين شايعات محلي و شايعات فراگير، بين شايعات جديد و قديم ، بين داستان هاي قابل قبول و غيرقابل قبول، بين قصه هاي رايج در زمان هاي كوتاه و بلند مدت. شايعه مي تواند به شقوق گوناگوني تقسيم گردد. لازم است در اينجا سه اصل ياد شده را براي دسته بندي شايعه تشريح كنيم:
الف- بايساو (1928) جامعه شناس روس، محك زماني را براي دسته بندي به كار گرفته است . او مي گويد اولا يك نوع شايعه خزنده وجود دارد كه به آرامي گسترش يافته و به همراه احساسي مملو از رازداري ، رواج مي يابد تا به مرور همه از آن باخبر شوند. در اين دسته بندي،، مي توان شايعات غيب گويانه كه انواع حوادث مصيبت بار را پيش بيني مي كنند، قرار داد و در همين دسته بندي مي توان شايعات مربوط به خلافكاريهاي بانكداران جهاني، مهمات سازان، مقامات دوليت رهبران اتحاديه هاي كارگري را گنجاند. شايعات خصمانه معمئلا از اين مقوله اند و عاملان آنها زنجيره اي پايان ناپذيرنذ را براي انتشار تشكيل مي دهند.
شايعات نوع ديگر ، ماهيتا آتشي هستند. اين شايعات به اين دليل كه مخاطرات يا وعده هاي فوري را مطرح مي كنند، همچون كه چوب را مي سوزاند، به سرعت منتشر شده و جامعه را در طي مدتي بي نهايت كوتاه در بر مي گيرند. شايعات حاوي موضوعهاي خشونت بار يا تصادفهاي بزرگ، فجايع و مصيبتهاي فراگير و يا پيروزي عظيم در زمان جنگ، در اين دسته بندي قرار دارند. از آنجايي كه اين نوع شايعات مبتني بر احساسات و عواطف شديد ناشي از دسيپاچگي ، خشم و يا سرور و شادماني ناگهاني هستند- كه در جوي مملو از هيجان مطرح مي شوند- غالبا موجب واكنشي نيروند مي گردند.
نوع اخر در دسته بندي بايساو، شايعات غواص هستند. اين نوع شايعات، براي مدتي رواج مي يابند و بعد زير آب رفته و مجددا به هنگام ظهور شرايط ممناسب ، سر بر آورده و شايع مي گردند. بركنار از تفاوتهاي روان شناختي، جنگهاي جهاني اول و دوم از حيص شايعه، بسيار با يكديگر شبيه بودند. داستان هاي منتشر شده در سالهاي 1914 تا 1918 به زير اب رفته بودند و تنها پس از آماده شده زمينه، توسط نگراني هاي سال هاي 1939 تا 1945 بار ديگر مطرح شدند. براي نمونه ، شايعه اي موسوم به زبان و تمبر وجود داشت . موضوع اين شايعه به شرح زير بود:
يك اسير جنگي آمريكايي (در جنگ اول در بازداشتگاه آلمان و در جنگ دوم در بازداشتگاه ژاپن )نامه اي براي خانواده اش نوشت كه در آن، موضوع غيرمعمولي وجود نداشت و تنها از خانواده اش خواسته بود كه تمبر نامه را نگه دارند. از آن جايي كه سرباز امريكايي، هرگز علاقه اي به تمبر نداشت، خانواده وي تصميم به تحقيق گرفتند. بنابراين، سرباز مزبور نوشته است كه مسئولان بازداشتگاه ، زبان او را بريده اند. موضوع اين كار نامحتمل، در زمان هر دو جنگ شايع گردد، در حالي كه دو واقعيت اشكار كه خلاف آن را ثابت مي كرد، ناديده انگاشته شد: يكي اين كه نامه هاي اسراري جنگي، اصولا تمبر نداشتند و دوم اين كه در صورت بريده شدن زبان، به دليل خونريزي بسيار زياد، فرد نمي تواند زنده بماند مگر اينكه مورد جراحي فوري و بسيار دقيق قرار گيرد.
شايعه ديگري كه تقريبا در همه جنگها تكرار مي گردد، موضوه سمي نممودن آب آشاميدني مردم توسط دشمن است. همين طور داستانهاي مربوط به جنايتهاي دشمن در زمان جنگ (مثل قطع كردن دست كودكان و پستان زنان) هميشه شايعه مي شود. شايعات درگوشي كه در ا« به رياست جمهوري ايالات متحده برچسب و انگ مي زنند، نيز، هميشه در دوران جنگها وجود داشته است. ممكن است اين گونه شايعات "غواص" را به دو شيوه توضيح داد. شايد آنها مدتهاي مديد در ذهن برخي افراد باقي مي مانند و سالها بعد مجددا شايد ناخودآگاه در شرايط مشابه، مطرح مي شوند. يا شايد دو شايعه مشابه، ارتباطي با هم ندارند و تنها شباهت در شرايط ، موجب بروز مجدد نياز انساني به مطرح نمودن شايعات يكسان مي گردد. براي مثال سمي نمودن آب كاري است كه در همه جنگها، دشمن مي تواند به آن مبادرت ورزد و مردمي كه نگران وضع آب هستند، به اساني ، هراس خودشان را به صورت برجسته و تشديد شده در قالب شايعات مطرح مي كنند، بدون اينكه درك كنند كه برگي را در تاريخ گذشته شايعات، مجددا ورق مي زنند.
ب- اصل ديگري كه در ردسته بندي به كار گرفته مي شود، موضوعيت است. در اينجا پژوهشگر ، صرفا تعداد شايعات مطرح كننده يك موضوع خاص را بر مي شمارد . در وضعيت عادي مثلا ممكن است ، ما سهم داستانهاي مرتبط با سياست ، بيماري، سكس، روابط خارجي و گروههاي اقليت را دنبال كنيم، در واقع، به علت وسعت بي اندازه دامنه موضوعات بالقوه ، استفاده از اين روش با مشكلات بسياري برخورد خواهد كرد، به ويژه كه مناطق مختلف ، گروههاي حرفه اي متفاوت و رده هاي گوناگون تحصيلات ، موانعي را به وجود خواهند آورد.
اما بايد گفت كه اين روش در زمان جنگ ، كار آيي بششتري دارد، زيرا در وضعيت جنگي ، تقريبا همه شايعات به نوعي با جنگ ارتباط داشته و در سطح گسترده اي انتشار مي يابند.
روانشناس كانادايي ج. آ ايروينگ (1943) دريافت كه شايعات منتشر در زمان جنگ در كشورش ، شش موضوع اصلي را در بر مي گرفتند:1- وحشت، نفرت، مرگ، 2- اسراف و خوشگذراني، 3- تجاوز نظامي، يورش و تهاجم و به مخاطره افتادن امنيت، 4- احساسات ضد انگليسي ، 5- نيات دولت در خصوص جيره بندي ، امور مالي و سرباز گيري، 6. بي كفايتي در اداره امور جنگ .
اگر چه اين نوع دسته بنديها حاوي منافع براي روحيه بخشيدن به مردم بوده و روابط بين مردم و دولت را بهبود مي بخشد ، اما تنها مزيت ان، اين است كه مي گويد مردم در چه زمينه هايي صحبت مي كنند. اين روش، بحثي را در مورد انگيزه هاي عوامل شايعه به ميان نياورده و كمكي به كشف قوانين كلي حاكم بر شايعات نمي كند.
ج) در فصل اول ، يك اصل دقيقاً روانشناختي را براي دسته بندي شايعات مطرح نموديم . اين اصل ، مبتني بر تنش انگيزشي نوع مسلط منعكس در شايعه است . خواننده به ياد مي آورد كه تحليل هزار شايعه زمان جنگ (رايح در سال 1942 ) حاكي از خصمانه ، هراس آور يا آروزمندانه اين شايعات بود . تنها تعداد كمي از آنان – براي اطمنيان – حاصل تنش هاي ذهني كه نوعي كنجكاوي است به نظر مي آمدند . اگر خواننده بار ديگر به جدول شماره 1 فصل اول نظر افكند مشاهده خواهد كرد كه اين انگيزه هاي اصلي براي مقوله بندي هاي ابتدايي تحليل ، به كار گرفته شده اند ؛ولي يك تحليل محتوايي نشان خواهد داد كه چه موضوع هايي مورد تنفر يا هراس قرار گرفته و يا نسبت به آنها اشتياق نشان داده شده است . اين موضوعات نيز در اين جدول گنجانده شده است . لذا اين دو اصل دسته بندي تركيب شده اند . احتمالاً دسته بندي شايعات مبتني بر سرچشمه هاي انگيزشي ، در زمان جنگ بسيار ساده تر از انجام اين كار در زمان صلح است . ولي حتي در زمان جنگ هم اين تقسيم بندي سه گانه تنفر ، هراس ، آرزو ، بيش از حد ساده سازي شده است . در واقع ، يك شايعه هراس آور ( مثل نگراني در خصوص جنايات دشمن ) ممكن است در بر گيرنده عواملي نظير علايق جنسي ، ماجراجويي و احساس داشتن روحيه برتر به عنوان موتور محرك شايعه باشد . عوامل انگيزشي پيچيده اي كه شايعه با آنها همانندسازي مي گردد ، موضوعي شخصي است و براي درك اين كه چرا فردي خاص موضوع معيني را مي پذيرد بايد مطالعات درمانگاهي ويژه اي در مورد آن فرد انجام شود . به دليل تنوع بسيار در انگيزه ها – كه ممكن است در يك شايعه خاص وجود داشته باشد – هر گونه دسته بندي روانشناختي به نحو اجتناب ناپذيري بيش از حد ساده سازي شده و خام خواهد بود .
امتزاج شهوات و انزجار
به عنوان نتيجه مطالب گفته شده ، نبايد انتظار داشت كه شايعه ، تنها با يك تمايل عاطفي يا شناختي ، رابطه اي نزديك و تنگاتنگ داشته باشد . همانند سازي ، تنها براي يك مبناي واحد عملي نمي شود . حتي يك داستان ظاهراً ساده خشك ساختار نيز ممكن است ، همچون يك عامل توضيح دهنده رضايت بخش يا تسكيني براي اختلاط احساسات عمل كند .
نمونه خوب اين مورد را مي توان در شايعات خصمانه يافت . اين نوع شايعات ممكن تنها يك فرد شرير را مطرح كند ( در اين صورت هم طرز تفكري كه در پشت ماجرا قرار دارد ، نوعاً پيچيده است ) ولي قالباً لبه حمله مستقيم و يا غيرمستقيم آنها متوجه بيشتر از يك نفر است . يك قطعه شعر مبتذل و مخفي كه شايعه اي افتراآميز بود در مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري سال 1944 به شرح زير پخش شد: رئيس جمهور روزولت به همسرش مي گويد :
تو سياهان را ببوس ، من يهوديان را مي بوسم ؛ و آن وقت تا هر زمان كه بخواهيم در كاخ سفيد خواهيم ماند.
سه انزجار با آنها تركيب شده اند ؛ و تنفر سه شاخه است .
جمع آوري يك سري شايعات ضدنژاد سامي ، حاكي از همانند دانسته شدن يهوديان و كمونيست ها نزد عوام الناس بود . اين به معناي يك تنفر دوشاخه است . كساني كه نه تنها يهوديان بلكه بازار بورس نيويورك ( موسوم به وال استريت ) را نيز پست و حقير مي شمارند ، با استفاده از عنوان " بانكداران بين المللي " مشكلي براي امتزاج تعصباتشان حس نمي كنند و اين برچسب خاص مي توان بيانگر انزجارهاي ديگري نيز باشد . مثل تنفر از خارجي ها وهر نوع امور بين المللي . شايد ركورد انزجار توسط هيتلر شكسته شده باشد . آنجا كه او آنچه را " دموكراسي هاي پولداران كمونيست هاي بين المللي يهودي " مي خواند ، تقبيح نمود .
در طول جنگ جهاني اول در آلمان شايعات فراواني راجع به خيانت مردم بلژيك و برخورد بد آنان با ارتش آلمان رايج شد (بسياري از داستان هاي اين شايعات عيناً در كشورهاي متفقين رواج داشت كه البته شرارت مطرح شده در آنها ، به آلمان ها نسبت داده مي شد ) . در اين داستان ها معمولاً روحانيت كاتوليك متهم به تحريك عوام الناس شده و محرك اصلي جنايات قلمداد مي گرديد . بنابراين ، شاهد امتزاج تنفر سنتي بسياري از آلمان هاي پروتستان نسبت به قدرت مطلق پاپ ( نماد كاتوليك ها ) يا خشم ايشان نسبت به اهالي بلژيك به خاطر مقاومت در مقابل قواي آلمان ( وان لانگن هو 1916 ) هستيم . در جنگ جهاني دوم ، شايعات رايج در آلمان ، غالباً روحانيت كاتوليك را همدست كمونيست ها ، هم پيمان سوسيادموكرات هاي ضد فاشيست معرفي مي كرد ؛ در حالي كه شايعات و داستان هاي روسي گهگاه كشيش هاي كاتوليك را متهم به همدستي با نازي ها مي نمود .
داستان هاي عجيب و غريب بسياري در ايالات جنوبي آمريكا در سال 1943 رايج شده بود اين داستان ها كه موسوم به " دار و دسته الانور" بودند ، نه تنها در خود تركيبي از تنفر را ، بلكه هراس ، گناه و سردرگمي اقتصادي نيز داشتند . موضوع اصلي اين داستان ها تشكل تعداد بسياري از زنان سياهپوست به ويژه كلفت ها تحت رهبريت الانور روزولت به منظور قيام عليه نظام اجتماعي حاكم بود . روشنترين امتزاج ، تركيب دشمني عليه اقدامهاي جديد روزولت به سود سياهان با احساس سنتي ضد سياهان است . ولي پيچيدگي انگيزه ها از اين نيز فراتر مي رود .
انواع گوناگوني از شايعات مرتبط با " دار و دسته الانور " با عناويني نظير " دختران الانور " ، " باشگاه فرشتگان الانور " ، " خواهران الانور " و يا " خاندان سلطنتي الانور " مطرح مي شد . البته اين عناوين خود نشانگر همانند سازي با عقايد قالبي درباره سياهان همچون مذهبي بودن ايشان و يا علاقه آنان به استفاده از نامهاي شكوهمند است . در سطح گسترده اي ، گفته مي شود كه شعار اين گروه : بازگشت همه زنان سفيدپوست در عرض يك سال به آشپزخانه خود بود ( اين جمله ، كنايه از اين است كه زنان سياهپوست ، نبايد كلفت باشند ) . يك نمونه از داستان هاي الانوري اين بود : " يك خانم سفيدپوست مدتي را در سفر به سر برد و پس از بازگشت به منزل ديد كه كلفت سياه خانه ، جلوي ميز توالت خانم نشسته و مشغول شانه كردن موهايش با شانه خانم است . " در نمونه ديگر ، صحبت از حمام گرفتن كلفت سياه خانه در وان حمام صاحبخانه و يا پذيرايي از دوستانش در اتاق پذيرايي بود . در يكي از شايعات آمده بود كه خانه سفيدپوستي از آشپزش خواست تا براي پذيرايي از مهمان خانم شام تهيه كند. آشپز براي تلافي از خانم خانه خواست كه در عوض ،ساعت هشت صبح روز يكشنبه به منزل او برود و براي مهمانانش صبحانه تهيه كند . گزارش شده بود كه يك زن سياهپوست به زن سفيدپوست پيشنهاد كرده بود تا در مقابل دريافت پول لباسهاي او را بشويد . گهگاه گزارش ها محتواي خشونت باري به خود ميگرفتند و مثلاً باشگاههاي سياهان را متهم به جمع آوري چاقوهاي قصابي و يخ شكن براي آغاز قيام مي كردند .
در تمامي اين نمونه ها ، گذشته از احساسات ضد روزولت و ضد سياه ، به وضوح مي توان هراس از معكوس شدن اوضاع را مشاهده نمود . سياهان طوري نمايش داده مي شوند كه گويي در آستانه قيام قرار دارند و تنها حالت آتش تنفرآميز زير خاكستر را نداشته بلكه در حال تهديد به براندازي و معكوس نمودن اوضاع اجتماعي هستند . چرا ؟ زيرا شايع پراكن سفيدپوست مي بيند كه احساس نبود امنيت اقتصادي و اجتماعي او ، تا حدي با اين گونه داستان ها توجيه و تخفيف پيدا مي كند . سفيدپوستي كه از يك نوع نگراني مبهم و نامشخص رنج مي برد ، با متهم نمودن يك سياهپوست به تجاور احساس ناآرامي خود را توجيه نموده و با هشدار دادن به ديگران به يك نوع تسلي خاطر ماليخوليايي دست مي يابد .
ولي ما بايد موضوع را مورد بررسي دقيق تر قرار دهيم . شايعه اي كه موضوع معكوس شدن وضعيت را مطرح مي كند به صورت غيرمستقيم به امكان برقراري رابطه اي به جز وضعيت موجود بين نژادها اقرار نموده و حاكي از اعتقاد مردم آمريكا به غير عادلانه بودن وضعيت موجود و ضرورت دگرگوني آن است . همانگونه كه ميردال ( 1944 ) اشاره نموده ، هر فرد آمريكايي به چيزي بالاتر از سطح فعلي روابط نژادي اعتقاد داشته و مايل است به روابطي بهتر دست يافته شود . آمريكايي قلباً با گفته پاتريك هنري كه خود برده دار بود ولي در سال 1772 نوشت " من براي برده داري توجيهي نداشته و نمي توانم داشته باشم " ، موافق است . در عين حال بيشتر سفيدپوستان تنها به خود اجازه مي دهند كه با چشمان نيمه باز به اين بلاتكليفي اخلاقي نظر اندازند . پس از گذشت يك قرن و نيم از عصر پاتريك هنري ، اين درگيري هنوز ادامه دارد . زيرا جنبش آزادي تنها به آزادي اسمي منتهي شده است . اگر سفيدپوستان موضوع را عادلانه بررسي كنند ، به خاطر تناقض آشكاري كه بين " اعتقاد به برتري سفيدپوست و " اعتقاد به عدالت " وجود دارد ، ديوانه خواهند شد . بسياري از سفيدپوستان به جاي رودررو شدن با اين تناقض آشكار و آشتي ناپذير كه بين دو ارزش مذكور وجود دارد ترجيح مي دهد بر پيچيدگي موضوع افزوده و آنرا توجيه نمايند . شايعات از نوع " فرار از گناه " ، با اشتياق و به عنوان سپر بلا استفاده مي شود . اگر آنچنانكه در داستان هاي الانور گفته مي شد ، به يك سياهپوست ، بيش از حد ، متجاوز ، توطئه گر ، قانون شكن و خطرآفرين باشد ، پس او حق برخورداري از شرايط مساوي را نخواهد داشت . يك سياهپوست نبايد انتظار رفتاري را بهتر از رفتار با يك متجاوز غارتگر و باجگير داشته باشد . بايد اورا سرجايش نشاند و اگر هم واقعاً بي عدالتي هايي انجام مي گيرد صرف تحمل ما نسبت به سياهان و عدم مخالفت ما براي جبران آن بي عدالتي ها كافي است ، زيرا او درست مثل يك بچه سركش و نافرمان است كه بايد با او برخوردي مهربان اما قاطع نمود . آري ، فردي كه تعصب نژادي دارد ، با اين گونه مانورهاي منحرف فكري ، خود را از احساس گناه نجات داده و از آن فرار مي كند .
همين نوع فرار از گناه را مي توان در مطرح نمودن شايعات فراواني كه جزئيات حوادث به اصطلاح جنايتكار و خائنانه سياهان را تشريح مي نمايد . ديد. در يكي از شايعات زمان جنگ ، آمده بود كه مقامات كشور حاضر نيستند از بين سياهان، مثل سفيد پوستان ، سربازگيري كنند، زيرا از دسترسي سياهان به اسلحه وحشت دارند (اودم1943 ) . حتي قصه هاي لطيفه گونه در مورد ناداني، ساده لوحي، زودباوريو تنبلي سياه پوستان و همچنين داستانهاي بي شمار راجع به تجاوزگري جنسي انان، همگي كاركردي يكسان دارند. همه اين ماجراها به آرام نمودن احساس گناه سفيد پوستان منتهي مي شود. با سياهاني كه خائن ، جاني، دلقك صفت، نادان، خطرناك و ضد اخلاقند، بجز سركوبي و آنچه ما مي كنيم ، چه مي توان كرد؟انديشه تساوي ممكن است در نظريه پردازي كاملا درست باشد اما هرگز به معناي شموليت ان در مورد جانيها خرفتها يا سياهان نبوده است.
برچسب نهايي متعصبين نژادي به سياهان، شايعات جنسي است. سياهان، مدام متهم به تلاش براي تجاوز به خط حرمت انتزاج سفيد با سياه مي شوند. اين گونه داستانها بيشتر در مورد مردان سياه پوست عليه زنان سفيد پوست مطرح مي شود نه در مورد رابطه نامشروعي كه غالبا مردان سفيد پوست با زنان سياه پوست برقرار مي كنند. داستانهاي فراواني از تجاوز جنسي سياهان يا تلاش آنان در اين جهت مطرح مي شودف البته در اين جهت داستانها ي كم رنگ تري هم مانند دنبال شدن زنان سفيد پوست در كوچه هاي خلوت از سوي سياهان، تلاش آنها براي گرفتن دست زنان سفيد مطرح است. براساس يكي از داستانهاي زمان جنگ، سياهاني كه به سربازي برده نشده بودند يعني آنها خائن اند به مردان سفيد پوست عازم به جبهه هاي جنگ، مي گفتند كه سياهان از زنان آنان مراقبت خواهند كرد (موضوع تجاوزات جنسي) . با اينكه شايعات جنسي مربوط به سياهان در جنوب امريكا خيلي عادي است، اما غالبا در شمال هم مطرح مي شوند. در شهر نيوانگلند، كه به خاطر روابط نسبتا مسالمت آميز بين نژادها معروف است، داستاني رواج پيدا كرده بود و در آن توضيح داده مي شود كه چرا در ورودي دستشويي رستوران معيني را با تخته مسدود كرده اند. دليل ارائه شده و كاملا ساختگي تجاوز دو مرد سياه پوست به يك زن سفيد پوست در آن محل بود.
انگيزه هاي رايج، در اينجا، از اين هم عميق تر بودند. در سنت پورينتي آمريكايي، كليه موضوعات مربوط به امور جنسي ، از قدرت محركه عاطفي شدشدي برخوردار بوده و به همين دليل وجود اين عواطف كه به سكس ارتباط پيدا مي كند ، به اساني به ساير حوزه هاي نفسانيات شگفت آنگيز سرايت مي كنند. امور جنسي به عنوان قضيه اي جذاب، هدفي هرگز فراموش نشده براي شايعات بوده همچون موضوع وضعيت و موقعيت اجتماعي ، منبعي براي به وجود آمدن احساس شديد گناه است. ما هرگز خود را به هاطره گناهان جنسي كه مرتكب مي شويم با نعيارهاي اعتقادي امريكاييان سرزنش نمي كنيم. به همين دليل هميشه ترجيح مي دهيم تا ديگران را به خاطر ارتكاب به اين نوه انحرافات واقعي يا تصوري سرزنش كنيم. شباهت بين شايعات جنسي و شايعات مربوط به گروههاي اقليت، بسيار زياد و فرافكنيهايي كه در جهت فرار از گناه رخ مي نمايند، در هر دو مورد فراوان است. اين شباهت ، موجب تهديد قرار مي دهند، مقصر انحرافات جنسي قلمداد نكنيم تا از اين رهگذر، خودمان از احساس گناه فرار كنيم؟
بسياري از مردم، در عمق وجودشان هيچ گونه احساس امنيتي، نه در خصوص موقعيت اجتماعي، نه در آينده اقتصادي يا اخلاقيات جنسي خود ندارند. همه اين موضوعها در زندگي آنها حالتي محوري و بسيار شخصي و خصوصي دارند. اين گونه علايق عميق و محوري را نمي توان از يكديگر جدا نمود، زيرا هر گونه تهديد نسبت به يكي از آنها تهديد نسبت به بقيه نيز هست. لذا سپر بلاي ساخته شده از سياه پويت نه تنها او را از لحاظ اجتماعي، گستاخ معرفي مي كند بلكه به ما اين فرصت را مي دهد تا او را خطري نسبت به شغل خود جلوه داده و به عنوان كسي كه در مقايسه با خودمان در امور جنسي خوددار نسيت، معرفي مي كنيم. در شخصيت فرد سياهپوست ، ما همه انحرافات و برخوردارهاي پستي كه در صورت دستيابي به فرصت از خودمان سر خواهد زد ، متجلي مي بينيم ؛ مقصر اوست ؛ حتي اگر ما بي تقصير هم نباشيم ؛ سوء رفتارهاي او ( همانگونه كه در شايعات ملاحظه مي كنيم ) علني بوده و از ما بدتر است ؛ بنابراين ما نبايد به خاطر لغزشهاي ناچيز خود احساس گناه كنيم .
در حالي كه اين دليل تراشي ها ادامه دارند ، احتمالاً ما بايد تمام ويژگي هاي " حيواني " سياهپوست ها را منفي ولي فريبنده و دلربا ببينيم . اگر چنين باشد ، بايد با تمام قوا اين جذبه شيطاني را سركوب كرده و با توسل به " تشكيل واكنش " ( يعني با هجوم و وحمله به وفريبندگي نپسند ) عليه اين شيطان ( سياهپوست ) جنگي سخت را شروع كنيم . ( مك لين 1946 ) براي اين كار ، به مقدس ترين كار ممنوع ، روع مي آوريم ؛ يعني به شديدترين وجه ممكن با امتزاج نژادي ، مخالفت مي كنيم . فكر اين كار هم پشت ما را مي لرزاند ( واقعاً ؟ ) . اگر راه براي اين امتزاج باز شد ، آن وقت همه معيارهاي اخلاقي و اقتصادي ما سقوط خواهند كرد . ( در آنصورت ) من خواهم پذريفت كه از آن غريبه سياه و شرور ( كه در بخشي از آن ناخودآگاه خود او را رفيق شفيق نامقدس خود مي دانم ) شكست خورده ام .
پيچيدگي موجود در تحليل شايعات سياه در ظرافت و ريزه كاري موجود در امتزاج عاطفي و شناختي ، كه جذبه خود را توجيح مي كند ، مبالغه نمي كند . گويي ، اين يك قانون است كه مردم ، قدرت هاي شيطاني را شخصيت بخشي كرده و آن را در گروه هاي اقليت كه به شكل بارزي متفاوت از خودشان بوده و در دسترس قرار دارند ، متمركز و متجلي نمايند . امروزه عادي ترين " اجنه " در ذهن مردم عبارتند از كمونيست ها ، يهوديان و سياهپوستان . از آنجا كه گناهان منتسب به آنان فراتر از استحقاق واقعي آنان است ، ما از لحاظ فني آنها را " سپر بلا" مي خوانيم . ( به كتابي با همين عنوان چپ دانشگاه هاروارد 1943 رجوع كنيد ) .

 
مشتريان شايعه

هر شايعه اي ، مشتري ويژه خود را دارد . مثلاً شايعات مالي عمدتاً در بين جماعتي رايج مي گردد كه بالا و پايين رفتن بازار بر ثروت آنان تأثير مي گذارد . همين طور شايعات مربوط به تغييرات قانون سربازگيري ، نرخ هاي ماليات بر درآمد و يا قوانين مربوط به پروژه توسعه مسكن ، بيشتر در بين كساني كه بالقوه تحت تأثير قرار مي گيرند منتشر مي شوند . شاگردان مدارس كه همگي تعطيلي را دوست دارند از گزارش هاي مربوط به " جلسه معلمان " و يا تعميرات ضروري ساختمان مدرسه استقبال كرده و از آن شايعه مي سازند . گروههاي متفاوت حرفه اي يا اجتماعي نيز همگي آمادگي هاي ويژه خود را براي اين كار دارا مي باشند . پزشكان ، روحانيون ، خلبان ها و يا گروههاي نمايشي همه داستان هايي را منتشر مي كنند كه منعكس كننده منافع مشترك آن گروه خاص است . اگر منافع گروه خاصي مطرح باشد از ميان همان گروه و اجتماع خاص براي شايعه ، شنونده پيدا خواهد شد .
اما در آمادگي پذيرش شايعه تفاوت هاي فردي چشمگيري وجود دارد . مثلاً همه آمريكايي ها معتقد به بدگويي از سياهان نيستند ؛ ولو اينكه در محله آنان تعصب نژادي در اوج قرار داشته باشد . در هر روستا نيز عده اي در مقابل شايعات بومي مقاوت مي كنند . در هر اجتماعي از اشخاص مشترك المنافع حتي در شرايطي كه ابهام و اهميت موضوع زياد باشد هيچ فردي مبدل به حلقه اي از زنجيره پخش شايعه نمي گردد مگر اينكه تلقين پذير باشد .
تلقين پذير بودن ، يعني پذيرفتن قضيه اي به منظور باور آوردن به آن در حالي كه از سند و دليلي كه بايد منطقاً به همراه داشته باشد ، تهي است . بعضي از مردم به تفتيش منتقدانه هر آنچه به گوششان مي رسد ، عادت كرده اند . اينگونه افراد كه مثلاً در علم نفت شناسي ) يا روانشناسي اجتماعي و يا ديگر حرفه ها پرورش يافته اند ، عموماً ذهني مشكوك داشته و هميشه در انتظار شنيدن دليل و مدركي قابل اتكا هستند .
از طرف ديگر ، مردم تلقين پذير كساني هستند كه حيات ذهني آنان يا داراي ساختاري ضعيف است و يا مالامال از عقده ها و يا عقيده هاي قلبي . دسته اول شامل بسياري از افراد كم سواد مي گردند . از ديد اين افراد ، حوادث رخ داده در محيط اجتماعي و فيزيكي ذاتاً اسرارآميز است . جهان علم براي اين افراد سرزميني ناشناخته است .
كانتريل كشف كرد كه بخش بزرگي از وحشت زدگان از گزارش خيالي حمله اهالي مريخ به زمين ( كه اورسن ولز در راديو ارائه كرده بود ) كساني بودند كه از آشوب در اروپا ، ركود اقتصادي و يا از پيشرفت هاي حيرت آور علمي آشفته و معتقد به " هر چيزي مي تواند اتفاق افتد " شده بودند ( كانتريل 1940 ) . اين اشخاص آنقدر بي اطلاع بودند كه به زمان اعلام شده براي پخش آن گزارش راديويي هم توجه نكردند ( زمان پخش برنامه در روزنامه هاي صبح همان روز چپ شده بود ) آنان حتي سعي نكردند درستي يا نادرستي اين گزارش به نوعي از انحاء كشف كنند و كاملاً تسليم وحشت شدند ، زيرا ذهن آنان از هيچ گونه اهرم انتقادكننده اي برخوردار نبود و اساساً " انسجام " نداشت و بنابراين به سادگي به دام بادهاي متغير و رسانه هاي جمعي افتادند .
شايد بيشتر كساني كه در قبال شايعه تلقين پذير هستند مردمي باشند كه ذهنشان از برخي جوانب " بيش از حد منسجم است . آنان شايعات همگن و همسنخ را با ولع تمام در بخش هاي ذهن خود جمع مي دهند . برخي از افراد كه داستان توضيحي و پيش قضاوتگر هجوم اهالي مريخ به كره زمين را پذيرفته بودند ، افرادي متدين بودند كه انتظار پايان جهان را مي كشيدند . برخي ديگر به دليل ركود اقتصادي ، در حالتي حاكي از ناامني به سر مي بردند و هر لحظه انتظار مصيبتي را مي كشيدند به دون اينكه بدانند اين مصيبت از چه نوع سنخي خواهد بود . همچنين مدارك به دست آمده نشان مي دهد كه پذيرندگان مشتاق انگها و تهمتهاي سياسي ، همان كساني هستند كه به دولت وقت اعتماد ندارند ( آلپورت و لپكين 1945 ) . داستان هاي مرتبط با شرايط حاكم بر اوضاع داخلي روسيه ( كه از لحاظ ابهام و اهميت و همچنين تأسف در اوج قرار داشتند ) ، با توجه به مواضع اجتماعي شنونده يا مورد پذيرش قرار مي گرفتند يا رد مي شدند . شايعات خصمانه تنها در بين كساني رواج مي يافت كه قبلاً آمادگي نفرت از قرباني شايعه را داشتند . شايعه همچون تبليغات ( كه اين دو به يك ديگر بسيار نزديك هستند ) موجب تأييد و فعاليت مجدد گرايش هايي مي شود كه از قبل وجود داشته ؛ نه ايجاد گرايش هاي تازه و نوين .
براي اينكه شايعه بتواند رواج يابد يك پيش شرط ديگر نيز لازم است . اين پيش شرط كاملاً بديهي لزوم تماس و ارتباط افراد مستعد با يكديگر است . گروه هايي همچون ملوانان ، اعضاي يك واحد رزمي ، همكاران در يك اداره ، اعضاي باشگاه ها يا ساكنان شهرهاي كوچك ، همه جزو برخورداران از آن پيش شرط بوده و همگن و در تماس با هم هستند . شايعه در بين اين افراد سريعاً منتشر و رايج مي گردد . با اين حال حتي در يك جمعيت همگن و يكدست ، مجاري انتخابي خاصي وجود دارد . براي مثال شايعه ترخيص همه افراد 35 سال به بالا از سربازي ، مثل برق از يك پادگان اما در بين كساني كه سنشان بالاي 35 سال بود ، منتشر شد . در يك اداره يك خوابگاه و يك محله ، شايعات اصولاً از مجاري دوستي رواج مي يابند .
زنجيره هاي شايعه كه در نتيجه صميمت هاي اجتماعي بين گويندگان و شنوندگان به وجود مي آيند مورد توجه مورنو (1934 ) قرار گرفتند در اين روش مورد استفاده اين پژوهشگر براي ترسيم نقشه جغرافيايي اجتماعي هر اجتماع ويژگي جريانات روانشناختي كه شايعات در امتداد آن رواج مي يابد مورد عنايت قرار داشت . در اين روش كه به " جامعه سنجي " موسوم است ، از افراد خواسته مي شود تا بهترين دوستانشان را معرفي كنند ( شايد مطرح نمودن پرسشهايي از قبيل ميل دارند با چه كسي زندگي ، كار و يا تفريح كنند ) . شبكه روابط بدست آمده مي تواند مجاري و راههايي را كه از طريق آنها ارتباط بين اشخاص از جمله شايعه جريان پيدا مي كند پيشگويي نمايد .
اگرچه معمولاً روابط دوستانه موجود به وجود آمدن زنجيره شايعه مي گردد ، اما در شرايطي كوتاه ترين تماس ، براي ايجاد اين زنجيره كفايت مي كند .مثلا ما براي وفتگذاراني در يك مسافرت با اتوبوس يا قطار، سر صحبت را با يك قريبه نا آشنا باز مي كنيم و در اين گفتگو پاي شايعات و غيبت به ميان آورده مي شود علاوه بر آن زماني كه بهرانهاي عاطفي مردم را در خود قرق مي كنند آنان مستعد گفتگو در مورد بهران با هر همسايه قريبه مي شوند در يك آتش سوزي جدي در يك هتل تماشا چيان اين اطلاعات را منتقل كردند كه سه، هشت، ده،بيست مسافر در طبقات بالاي هتل در دام آتش گرفتار شده بودند. بنابر اين بي حوصل گي و يا هيجانات ممكن است كه موقتا به شكل گيري زنجيره شايعه، همچنان كه زنجيره دائمي شايعه ناشي از مناسبات دستي است منجر شود.
اداره تبليغات جنگ آمريكا در سال 1943 پژوهشي آموزنده در مورد مشتريان شايعه انجام داد. در اين پژوهش دو شهر آمريكايي نيوبرونزيك (ايالت نيوجرسي) و پرتلند (ايالت مين) كه شرايط جنگي بر آنها تاثير گذاشته بود مورد بررسي قرار گرفته اند. بر اساس مشاهدات انجام شده در هر دو شهر كساني كه از سوي مصاحبه كنندگان در دسته بندي كاملا آگاه قرار داده شده بودند نسبت به آناني كه كم اطلاع خوانده ميشدند تمايل بيشتري براي به خاطر آوردن شايعات نشان مي دادند. افراد كاملا آگاه از قردت بيان بهتري براي تبيين افكار و احساستشان بر خوردار بودند. به علاوه مردمي كه به نحوي گسترده تر در فعاليتهاي اجتماعي شركت مي كردند در پذيرش و انتشار شايعه مستعد تر از گوشه گيرها بودند. مثلا خانمهاي شاغل در بيرون از خانه در مقايسه با خانمهاي خانه دار شايعات بيشتري را شنيده و منتشر مي نمودند. از بين كساني كه در دسته بندي فعال در اجتماع قرار داشتند شصت درصد عامل انتشار شايعه تشخيص داده شدند اما از بين افرادي كه يك زندگي نسبتا منزوي داشتند تنها سي درصد اين چنين بودند.ُ
اكنون نظر خود را در مورد اين پژوهش ارائه ميكنيم . آيا كساني را كه مصاحبه كنندگان در رديف كاملا آگاه دسته بندي كردند واقعا اينگونه بوده اند ؟ آيا آنان از تمامي واقعيتهاي موجود آگاه بوده اند طبعا تمايل كمتري براي انتشار شايعه داشته اند. معناي درست نتيجه اين پژوهش اين است كه هر چه طيف عاليق و منافع وسيعتر باشد موقعيتهاي بيشتري براي پخش شايعه وجود خواهد داشت . در فصل اول به اين نكته اشاره شده بود كه تنها در صورتي كه اخبار كامل و بدون ابهام باشند مي توانند شايعات را خنثي كنند. ترديدي نيست كه شهروندان كاملا آگاه روزنامه هاي بيشتري مطالعه كرده و به بنگاههاي خبري بيشتري دسترسي دارند. اما ممكن است همين افق گسترده ديد اجتماعي نيز مبهم و تيره باشد. غالبا رخدادهايي كه در فاصله زماني يا مكاني دوري اتفاق افتاده اند از ابهام بيشتري برخوردارند و بنابر اين از خود استعداد بيشتري براي تبديل شدن به موضوعات شايعه نشان مي دهند. براي اينكه افراد كاملا آگاه بتواننددر قبال شايعات از خود مقاومت نشان دهند بايد به آگاهي هاي فراوني دست يابند.

 
شايعات درگوشي

همان گونه كه قبلا گفتيم، احساسات شديد باعث جرقه شايعه از فاصله ارتباطي ما بين غريبه ها مي شود. به همين دليل در زمان جنگ يا زمان وقوع يك فاجعه و يا در طول مبارزه هاي انتخاباتي، شايعه و غيبت معمولا از مجاري عادي خود خارج مي گردند. در اين موارد، شايعه كه رنگي از تهمت و افترا دارد و حالتي شنيع به خود مي گيرد، به شكل كنايه يا الفاظ از طريق نجوا منتشر مي شود.
چون سياست براي بسياري از مردم موضوعي جذاب است، مطمئنا در طول انتخابات با شايعات نجوايي گوناگوني در مورد نامزدهاي انتخاباتي مواجه مي شويم. هر چه تنفر از يك نامزد انتخاباتي بيشتر باشد ايعاتي كه انگيزه ها زندگي گذشته ، اخلاقيات شخصي و مقاصد آينده او را مورد حمله قرار مي دهند، بيشتر خواهند بود. از سالهاي بسيار دور تا كنون شايعات نجوايي انتخابات رديس جمهوري را در كشور ما لكه دار كرده اند. اگر چه شخصيت قربانيان اين گونه شايعات همچون شخصيت اندرو جكسون و وارن هاردينگ بسيار متفاوت بوده اند انگها و اتهامات همواره از مقوله هايي تكراري همچون روابط نامشروع جنسي، بي رحمانه با همسر، شرابخواري مفرط و يا داشتن خون سياهپوست يا يهودي ، تشكيل مي شدهاند جفرسون متهم به بي خدايي و فساد اخلاقي بود گارفيلد در استانه طلاق دادن همسرش قرار داشت آدتور، با خانمي در واشنگتن روابط نامشروع داشت؛ هر شب مست مي كرد و همسرش را كتك مي زد هاردينگ خون سياه پوست داشت ال اسميت، دست نشانده سياسي پاپ بود ( تنها به اين خاطر كه او از لحاظ اعتقادات مذهبي يك كاتوليك برجسته بود) فرانكلين روزولت هم يهودي بود و هم ذيوانه)
وقتي اين ويژگيهاي شيطاني به نامزد انتخاباتي كه چندان هم مورد علاقه ما نيست، نسبت داده مي شود، ديگر او بيشتر از هر چيز ديگري سزاوار تنفر و مخالفت ما مي گردد. تا قبل از شنيدن شايعه، ما تنها فكر مي كرديم او شيطان صفت است اما حالا ديگر مي دانيم كه او اين گونه است. قدرت برچسبها ياداور قدرت انگهاي ضد سياهپوستان است. مثلا يك فرد ثروتمند نمي تواند مخالفت خود را با اصلاحات ليبرال منشانه اي كه از طريق مالياتهاي بيشتر ثروت او را محدود مي كنند كاملا توجيه نمايد؛ زيرا او قلبا قبول دارد كه عدالت اجتماعي، مستلزم ايجاد اين گونه محدوديت است. اما وقتي بگويد كه نامزد انتخاباتي كه به دست به اين نوع اصلاحات خواهد زد فردي هرزه و ديوانه بوده و يا خون سياه پوست در رگهايش جاري است آن وقت به نظر او، مخالفتش در جهت درستي قرار دارد. احساسات خصمانه درست مثل پخش شدن لكه روغن آنقدر پخش مي شود كه ديگر نمي توان مركز اوليه لكه را شناسايي نمود.
زماني گفته مي شود كه نقش شايعات نجوايي در انتخابات محلي در مقايسه با انتخابات ملي كوچك تر است. اگر اين موضوع درست باشد دليل آن دو جنبه دارد. معمولا مبارزات انتخاباتي محلي موجب برانگيخته شدن شديد احساسات نمي شوند زيرا نتيجه اين نوع انتخابات تاثير چنداني بر منافع شخصي افراد ندارد. مضافا اينكه نامزدهاي محلي معمولا براي افراد آن منطقه نسبتا شناخته شده تر بوده و ابهام چنداني در مورد زندگي سياسي و خصوصي ايشان وجود ندارد ولي در مورد نامزد انتخاباتي كه در سطح ملي انجام مي گيرد تقريبا هر چيزي مي تواند حقيقت داشته باشد . شايعات نجوايي تجاري هم پديده اي ناشناخته نيست. برخي از تبليغاتچيها و مشاوران روابط عمومي كه بيشتر به خاطر ويژگي ماجرا جويانه شان شهرت دارند تا رعايت اخلاقيات اين گونه شايعات را كشف كردند. ممكن است يكي از اين افراد با دريافت ستمزد در حين استراحت در كوپه تراموا يا در اسايشگاه و يا در يك پارك عمومي شروع كند به تعريف و تمجيد از يك نوع كالا و تكذيب و تحقير كالاي رقيب آن. ولي در اينكه ايا چنين برخورد خلاق تجاري سوداور است يا نه ترديد وجود دارد. از لحاظ روان شناختي ضعف اين نوع برخورد در اين واقعيت نهفته است كه شنونده موضوع را مهم نمي بيند. اگر چه ممكن است شنونده ذهنيتي مثبت نسبت به كالاي مورد تبليغ پيدا كند احتمالا حوصله تكرار قصه خسته كننده را براي دوستانش نخواهد داشت. شايد پول بتواند عاملي را به استخدام دراورد ولي قادر به ايجاد زنجيره شايعه نخواهد بود..
مطبوعات و شايعه
اگر چه شايعه اصولا از مسير تعيين شده توسط گفتارهاي في البديهه به سفر مي پردازد اما نبايد نقش مطالب چاپ شده در اين جهت دست كم گرفته شود. در كشورهايي كه مطبوعات در خدمت دولتهاي خودكامه قرار دارند، تبليغات مبدل به منبع اصلي شايعات مي گردد. اوضاع در المان ، ايتاليا و ژاپن اين چنين بود. كشت شايعه يكي از روشهاي عمده تبليغات متحدين در جنگ جهاني دوم بود.
حتي در كشورهايي كه انتشارات آزاد است مطبوعات مي توانند به اشتباه شايعاتي را مطرح كنند. شايد اين كار با اشتباه در موثق بودن يك بيانيه خبري انجام گيرد. البته موارد نادري هم از طرح عمدي شايعه در مطبوعات وجود دارد. ممكن است يك سردبير غير مسئول درست مانند هيتلر حافظه عمومي مردم را ضعيف تصور نموده درستي و نادرستي خبر كوتاه كند. عنوان يكي از روزنامه ها عبارت بود از: يك وكيل سابق دادگستري مي گويد كه نود درصد استادان دانشگاه مباني كمونيسم را تدريس مي كنند. كمتر كسي به فكر انطباق تيتر اخبار با شايعات مي افتد ولي بسياري از تيترها به خاطر انحرافات همچنين برجستگيهاي كه در آنها انجام مي گيرد همانند سازي با تعصبات سر دبير دقيقا با فرمول شايعه وفق مي يابند.
سلدس (1935) نشان داد كه مطالب مطرح شده بالا اصلا و ابدا متناسب اين عنوان پرشور نبود. اختلاف بين عنوان و موضوع خبر چيز نااشنايي نسيت عنوان همچون شايعه افشا كننده تعصب سر دبير يا صاحب نشريه است و موضوع خبر براي حفاظت از وي حاوي حقايق نسبي بسياري است.
همچنين گزارشهايي انتخابي كه در اخبار معمولي مطرح مي شوند گهگاه مبدل به نمونه هايي از نيمه شايعه مي گردند. گزارش چاپ شده مي تواند في الواقع حقيقت را مطرح كند اما نمي تواند حق مطلب را ادا كند و غالبا قادر نيست حقيقتي متعادل يا متوازن را متجلي سازد. به همين دليل نتيجه اجتناب ناپذير چيزي جز تصوير تحريف شده نخواهد بود و بعدا زماني كه خواننده مطلب را به ياد اورده يا دوباره براي ديگران تعريف مي كند احتمالا آن را در همان جهت انحراف اوليه و القا شده برجسته خواهد نمود. همزمان با قرار گرفتن قانوني بي طرفي مطبوعات در دستور كار كنگره امريكا تحليل محتواي نشريات شهر بوستون امريكا نشان داد كه بيشتر اين نشريات براي مقالات و سخنرانيهاي مويد نظرهاي مطرح شده در سر مقاله هايشان فضاي چاپي بيشتري عرضه مي كردند. به علاوه آنها مطالب و گزارشهاي هم اوا با موضوع سر مقاله هاييشان را در اغاز موضوع خبري چاپ مي كردند و در اواخر خبر نمونه ها و گزارشهاي مخالف را به چاپ مي رساندند. اين حربه موذيانه سر دبيران موجب تسطيح نظرهاي نامطلوب در ذهن خواننده و برجسته تر شدن مواضع مطلوب آنان مي شد

طي پاييز ساال 1945 روزنامه هاي پاريس با گزارشهاي شايعه بيماري استالين طلسم شده بودند . موضوع اين شايعه در روزنامه هاي ضد كمونيست چاپ مي شد. آنها سعي داشتند تا موضوع را انقدر برجسته كنند تا بحث به يك بحران در روسيه منتهي شود. از طرف ديگر روزنامه هاي طرفدار كمونيستها يا با بي توجهي از كنار اين خبر مي گذشتند يا هم بيماري استالين و هم بحران را تكذيب مي كردند (زرنر 1946)
خرنگاران از لحاظ رواني در موضع ناموزوني قرار دارند. حتي اگر مثبت ترين نيات را هم داشته باشند، داستانهايي كه مطرح مي كنند چاره و گريزي جز عبور از مسير شايعات تحريفي ندارند.شخص خبرنگار به ندرت شاهد عيني است بلكه تنها پس از به وقوع پيوستن ماجرايي كه ارزش خبري دارند، وارد صحنه مي شود. احتمالا منابع اطلاعاتي او، دو يا سه مرحله از شاهد عيني فاصله دارند كه تازه گزارش خود شاهد عيني هم چندان دقيق نيست . تا همين جا هم خبر تبديل به گفته شده گرديده و آنچه خبرنگار مي نويسد و بعد رونوشت بردار روزنامه در ان نظر مي دهد، چيزي جز سراشيبي محتاطانه تسطيح، برجستگي و همانند سازي نيست.

سلدس به عنوان نمونه، مقاله اي مندرج در نسخه چاپ پاريس روزنامه شيكاگو تريبون را مطرح كرد . در اين مقاله ، موضوع خودكشي يك هنر پيشه زن به عنوان شده بود. سلدس نتيجه گيري كرد كه: "متن ماشين نويسي شده، دقيقا به اندازه شش خط و نيم مطلب، دربرگيرنده هفت واقعيت بود و از اين واقعيت، تنها خودكشي درست و مابقي نادرست بودند " سلدس 1935 ، صفحه 163 . نمي توان انتقاد از اين گونه تحريفات را متوجه انگيزه هاي گزارشگر نمود. همان گونه كه در آزمايشهاي ما مشاهده گرديد گزارشگر با وجود تلاش فراوان براي ارائه گزارش دقيق بايد با روند بازسازي و جايگذاري كه هميشه در پي او هستند مقابله نمايد.
به هر دليل يا دلايلي كه در بالا اقامه گرديد، بيشتر مطالب روزنامه برخي از ويژگيهاي شايعه را به خود مي گيرند، با اين حال در اصول تضاد شديد اخبار با شايعه غير قابل نقض است زيرا ويژگي اولي، انطباقي است. اما هميشه اين وجهه تمايز اخبار و شايعه به اندازه اي كه در مباحث نظري،روشن است، در اذهان مردم موثر نيست. برخي از مردم ساده لوح ظاهرا هر چيزي را كه در روزنامه ها بخوانند و يا از راديو بشنوند ، باور مي كنند. از نظر آنان يك چيز متكي بر شنيده ها با يك خبر مستند فرقي ندارد. برخي ديگر از افراد آن قدر موشكافند كه هرگز مطالب روزنامه ها را باور نمي كنند البته منتقدان سخن پراكنيهاي راديويي كمترند. كساني كه يك يا دو بار گول خورده اند، ديگر براي هميشه مشكوك و مظنون اند. در طي جنگ جهاني اول داستانهاي دروغين بسياري از جنايتهاي دشمن در روزنامه ها به چاپ مي رسيدند، در نتيجه، براي بسياري از امريكاييها، پذيرش گزارش مستند واقعي از جنايات دشمت در اردوگاههاي اسيران در طول جنگ جهاني دوم بسيار مشكل بود. بسياري از مطالب كاملا واقعي در خبر رسانيهاي ما، به عنوان تبليغات، توسط مردم رد مي شوند. اگر مردم به همان صورتي كه نسبت به تبليغات ، بدبيني پيدا كرده اند، نسبت به شايعه هم حساس شوند، در آن صورت گزارشگران ، تيتر نويسان و سر دبيران ، در حفظ اعتماد عمومي به نحو روز افزوني مشكل خواهند يافت.


شايعات عنوان دار

اگر مردم گفته شود انچه را كه مي شنوند، يك شايعه است، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ دو آزمايش، پاسخ به اين پرسش را روشن كرده است . ثابت مي كند كه مردم هنوز نسبت به شايعه حساسيت بدبيني ندارند.
كرك پاتريك 1932 به ازمونهاي دانشگاهي اش، مجموعه مطالبي را ارئه نمود كه ظاهرا از روزنامه ديواري دانشگاه گرفته شدن بودند. نيمي از اين مطالب با جمله "شايع شده است" و نيمي ديگر به صورت اخبار ارائه شده بودند. ولي همه مطالب ساختگي بودند. براساس تحليل اين ازمايش جمله شايع شده است... هيچ گونه تاثيري در باور كردن يا باور نكردن مطلب نداشت و اين جوله هيچ گونه اثر باز دارندگي از خود بر جاي نگذاشت.
بعدها پژوهشگري به نام جي . اچ . اسميت (1947 ) در آزموني ، يك رديف اقلام " خبري " ساختگي را كه بعضي عليه شوروي و برخي در جانبداري از شوروي بودند ، مورد استفاده قرار دارد . آزمودنيهاي او ، همگي دانشجو بودند و گرايش آنان نسبت به روسيه ، قبلاً توسط " مقياس گرايش " سنجيده شده بود . جملات ارائه شده در سه دسته قرار داده شده بودند .، برخي به عنوان " واقعيت " موثق ، برخي ديگر به عنوان " شايعات " تاييد نشده و دسته سوم بدون هيچ عنواني مطرح شده بود . آزمودنيها براي ابراز و اظهار درجه و ميزان پذيرش يا عدم پذيرش مطالب ، مقياسي در اختيار داشتند كه از نپذيرفتن تا پذيرش بي دليل ، رديف بندي شده بود .
نتايج آزمايش اسميت نشان داد كه مطالبي كه عنوان " واقعيت " داشتند ، فوراً پذيرفته مي شدند اما مطالب طبقه بندي شده تحت عنوان " شايعه " كمترين پذيرش را به دنبال داشتند . مقولات بي عنوان بين دو عنوان بالا قرار داشتند . اما عنوان " واقعيت " در جلب باور آزمودنيها ، موثرترند از عنوان " شايعه " در عدم پذيرش آنها بود . به سخن ديگر ، عنوان شايعه عملاً همان تاثيري را كه دسته بي عنوان از خود بر جاي مي گذاشت ، داشت . وقتي كه مطلبي را با عنوان واقعيت مطرح مي كنيد ، در واقع به آن حيثيت داده و موجب پذيرش تسليم طلبانه آن از سوي آزمودنيها مي گرديد . اما واگذاري عنوان شايعه به يك مطلب ، به معناي قرار دادن آن مطلب در دسته بندي مطالب بدون عنوان است . مردم معمولاً از توجه به عناوين روگردان نيستند . .وقتي شنونده اي ، موضوعي را مي شنود كه عنوان واقعيت را يدك مي كشد ، با خود فكر مي كند " اوه ، واقعيت ؛ واقعيت ها حقيقت دارند ، من بايد آنها را باور كنم . " اما وقتي كه موضوعي را با عنوان شايعه مي شنود ، لحظه اي تأمل كرده و بعد نتيجه مي گيرد كه " خوب ، شايعات ممكن است حقيقت داشته باشند ." و اگر مستعد پذيرش آن باشد ، تقريباً آن را باور مي كند . ظاهراً در اين آزمايشها ، گرايش هاي از پيش موجود مهم تر از خود عنوان هستند ، زيرا در تمامي شرايط آزمايشگاهي " اسميت " موقعيت آزمودني در " مقياس باور " با موقعيت او در " مقياس سنجش گرايش " ، همبستگي مثبت داشت . طرفداران روسيه بيشتر به سمت باور نمودن واقعيتها و همچنين شايعات موافق روسيه تمايل نشان مي دادند . در صورتي كه مخالفان روسيه بيشتر مستعد باورنمودن واقعيتها و شايعات مخالف شوروي بودند .
خنثي بودن نسبي عنوان براي شايعات ، معاني كاربردي مهمي دارد . يكي از معاني آن ، اين است كه نمي توان صرفاً با اطلاق ، عنوان شايعات را از بين برد . براي از بين بردن شايعات ، بايد از روشهاي كاراتري مانند تحريك احساسات وطن پرستانه يا القاي احساس شرم و يا تعليم در روانشناسي شايعه ، استفاده نمود . روش اخير همان شيوه اي بود كه كلينيكهاي شايعه براي به كارگيري آن تلاش مي كردند . همچنين توجه به اين نكته ، مهم است كه استفاده از عنوان " واقعيت " موجب برانگيخته شدن ستايش شونده مي گردد . متخصصان امر تبليغات تجاري ، كه از كلمات اختصاري نيمه – علمي وسيعاً استفاده مي كنند ، پيشپيش اين حساسيت را در مردم كشف كرده اند . اما متأسفانه تنها " نماد " موجب تلقين اين تحريك پذيري مي گردد ؛ هر چه عنوان واقعيت را مي كشد ، در حقيقت اين گونه نيست .
شايعات ، به منظور كسب اعتبار ، قالباً از نقاب واقعيت استفاده نموده و يا اسم و رسم مقام و قدرتي بالا را در جهت حمايت از خود ، مورد استفاده قرار مي دهند . بسياري از داستانها اين طوري شروع مي شدند : " برادرم مشغول صحبت با مردي بود كه دست اندركار است و ... " يا " رئيس پليس شخصاً گفت ..." يا " من از بالاترين مقامات شنيده ام كه ..." در مواردي ، عناصر ديكري نيز به كار گرفته مي شوند ، مثلاً ذكر شهر يا خياباني كه يك حادثه خاصي در آن واقع شده ، كمك فراواني به معتبر جلوه دادن قضيه مي كند كه حتماً و واقعاً حادثه در آن محل اتفاق افتاده است .


شايعه و شوخ طبعي

چون هر شايعه " پيشنهادي براي باوركردن " است ، بنابراين مدعي مطرح كردن واقعيت يا شرايط واقعي يك ماجراست . ولي بسياري از داستانها كه همانند شايعه پخش مي شوند ، صرفاً محصول تخيلات بوده و منظورشان ايجاد زودباوري نيست ، بلكه تنها براي خنديدن ساخته مي شوند . بااين حال ، آن ها نيز مي توانند تنفري نژادي يا انتقادي سياسي را منعكس نموده و يا موجب سبك شدن هيجاني سركوب شده ، گردند . روش انتشار لطيفه ها و بذله گوييها و كاركرد آنها به نحو شگفت آوري يادآور پخش و كاركرد شايعات است .
در اينجا نمونه اي از يك داستان رايج در اروپاي تحت سلطه ديكتاتوري مي آوريم . شخصي در كنار روخانه اي قدم مي زند كه ناگهان فرياد دردآلود مردي غريق را از رودخانه شنيد . بلافاصله به داخل رودخانه پريد و شخص غريق را نجات داده و به ساحل رساند . شخص نجات يافته ، با غرور ، هويت خود را اعلام كرد : " من موسوليني هستم ( البته اگر داستان در آلمان يا روسيه گفته مي شد ، هويت او به ترتيب هيتلر يا استالين مي شد ) . تو جان مرا نجات دادي ، در عوض هر آرزويي داري از من بخواه تا برايت انجام دهم . " منجي پاسخ داد : " من تنها يك تقاضا دارم " ؛ خواهش مي كنم به كسي نگو من تو را نجات دادم . " شايعه نبود ، شايد لطيفه خوبي هم نبود . اما اگر كسي اين داستان را در مقابل جاسوس حكومت مي گفت ، به سيبري ، اردوگاههاي كار اجباري آلمان و يا بازداشتگاههاي انظباتي ايتاليا تبعيد مي شد _ ليونز 1935 )
نمونه بالا ، قرابت روان شناختي شايعه و شوخ طبعي را نشان مي دهد . اين هر دو ، محملي براي بيان احساسات شخصي به دست مي دهند ، بدون اينكه گوينده ، صريحاً به وجود اين گونه احساسات شخصي اعتراف نمايد . شخصي كه از مسائل جنسي رنج مي برد ، صريحاً به اين مسئله اعتراف نخواهد كرد . حتي به شخص خود ، اما با كوچك ترين تحريك شروع به تعريف لطيفه ها و غيبتهاي قبيحه خواهد نمود ( بعضيها لطيفه و برخي ديگر داستان هاي فضاحت بار را ترجيح مي دهند ).
اگر لطيفه ها حاوي نيش مشخصي باشد ، مثلاً داستان ديكتاتور اروپايي ، آن وقت از لحاظ فني آن را " قريحه بذله گويي " مي نامند . به جاي گفتن " من از سياهان متنفرم " مردم لطيفه هاي تحقير كننده در مورد رنگين پوست ها به كار مي برند . ديگران ، مطمئناً بدون داشتن چنين احساسي و بدون درك قصد و نيت اوليه گوينده اصلي ، داستان را تكرار مي كنند ، دوام دراز مدت خود را ، درست مثل شايعه ، مديون ارزش تصفيه ( كنندگي ) هيجاني خود هستند .
بسيار مشكل مي توان وجه تمايز دقيقي بين شايعات خصمانه اي كه با بذله گويي مطرح مي گردند و آن حكايتهايي كه صرفاً به منظور خنداندن گفته مي شود ، قائل شد . اهميت كاركردي هر دو ، اغلب يكسان بوده و اين دو به طور برابر مي توانند قربانيان خود را صدمه زده و آزار رسانند . تنها تفاوت ( اگر تفاوتي مابين شايعه و شوخ طبعي وجود داشته باشد ) اينجاست كه حكايت ، متكي بر شواهد قابل ارزيابي انگاشته مي شود .

 
شايعات و اغتشاش

ميكروب شايعه ، دائماً در اندام جامعه فعال است . بعضي مواقع ، اين نوع ميكروبها آهسته حركت كرده و زهرآگين نيستند . اما برخي اوقات ، آنها موجب انفجار تب فعاليت هاي خشونت آميز مي شوند . متأسفانه زماني كه اندام جامعه تاب و تحمل بيماري ناشي از اين ميكروب را ندارد ، تب مربوطه شديداً به سلامت آن صدمه زده و آن را مي سوزاند . جنگ اغتشاش ، بيماريهاي واگيردار و مصيبت هاي ديگر به اندازه كافي به جامعه صدمه مي زنند و زماني كه بيماري شايعه نيز به آنها اضافه مي شود ، زيانها به مراتب پيچيده تر مي گردند .
كشمكشهاي منجر به قتلها ئ جنايتهاي متقابل نشان دهنده وابستگي اغتشاش به شايعه است . البته در هيچ موردي نمي توان ادعا كرد كه شنيده ها ، يگانه مسبب اغتشاش بوده اما آنها هميشه در دامن زدن به اغتشاش نقشي مهم داشته اند . در واقع ، دليل و مدرك موجود ، آن قدر مجاب كننده است كه مي توان آن را به عنوان يك قانون روان شناسي اجتماعي مطرح نمود : هيچ گونه اغتشاشي ، هرگز بدون تحريك ، همراهي و تشديد خشونت توسط شايعه به وقوع نمي پيوندد . معمولاً چهار مرحله را مي توان به صورت مشخص در اين فرايند مشاهده نمود .
1-قبل از آغاز ( اغتشاش ) ، براي مدتي ، زمزمه ناآرامي شنيده مي شود . ممكن است اينگونه زمزمه ها به شكل داستانهايي كه در آنها گروههاي مخالف ، يكديگر را متهم به تبعيض ، توهين يا سوء رفتار مي كنند ، مطرح مي شوند . در اين مرحله ، شايعات رايج تفاوتي با داستان هاي معمولي خصمانه و افتراآميز ندارند . آنها شبيه شايعات روزمره اي هستند كه در مورد رفتارهاي نامطلوب سياهان ، يهوديان يا حرص كارفرمايان و يا بي رحمي پليس ، مطرح مي شوند . ولي هرگاه رواج شايعات ، از حد معمول فراتر رفته و يا محتويات شرارت آميز آنها شدت يابد ، مي توان به شكل گيري پيش درآمد شرايطي اغتشاش آميز ، بدگمان شد . اين داستانها ، به خودي خود موجب منتهي شدن ماجرا به خشونت نخواهند گرديد . اين داستانها صرفاً به صورت فشارسنج عمل مي كنند ؛ به اين معنا كه درجه فشار موجود در جامعه را نشان مي دهند و مشخص مي كنند كه اگر جهت وزش باد در جامعه تغيير نكند احتمالاً با توفان روبرو خواهيم شد . سوابق حاكي از وجود دوره اي از انتشار شديد شايعات قبل از اغتشاشات متعدد نژادي تابستان سال 1943 در آمريكاست (وكلر و هال 1944 ).
2-زماني كه شايعات شكل خاص و تهديد آميز به خود مي گيرند ، احساس خطر مي شود . چند نمونه براي مثال مي آوريم : " امشب كنار رودخانه ، خبري خواهد بود " ، " حتماً پس از بازي به پارك بيا تا شاهد نمايشي باشي " ، " قرار است كاكاسياه را بگيرند و دمار از روزگارش درآورند " . بعضي وقتها ماجرا به نحوي بيان مي شود كه خشونت منتظره به طرف مقابل منتسب شود . مثل " حرامزاده يك ماه است ، مشغول جمع آوري سلاح هستند " . در دوره اغتشاشات ديترويت در اوايل تابستان سال 1943 شايع شده بود كه سياهپوستان مسلح فراواني با اتومبيل از شيكاگو به طرف ديترويت در حركتند . اين موضوع شوم حتي به گونه اي غير مسئولانه از راديو هم پخش شد ( لي و هامفري 1943 ، صفحه 38 ) . اين عمل بي شك ترس و وحشت حاكم را افزايش داد .
در چنين مرحله اي است كه انفجارات اغتشاش آميز ، كاملاً پيش بيني شده و براي پيشگيري از به وقوع پيوستن آنها نيروي پليس بايد صفوف خود را مستحكم نمايد . زمان پيشگيري از اغتشاش ، پيش از آغاز آن است . يك نمونه عالي از اقدام پيشگيرانه پليس واشنگتن در همان تابستان پر دردسر سال 1943 به وقوع پيوست . در آن زمان ، شايع شده بود كه عده زيادي سياهپوست د رنظر دارند با راهپيمايي روز معين ، قيامي را سازماندهي كنند . هدف از انتشار چنين شايعه اي ، تشكيل نيرويي مسلح از سفيدپوستان متخاصم بود . پليس واشنگتن با اتخاذ موضعي قاطع و علني ، پيش از راهپيمايي و با استقرار نيروي كافي براي حفاظت از جان سياهان تظاهركننده ، از يك درگيري مخاطره آميز پيشگيري به عمل آورد (وكلر و هال 1944 )
3-غالباً ، گرچه نه هميشه ، خود جرقه اي كه فتيله انفجاري را روشن مي كند نيز يك شايعه آتش افروز و فتنه انگيز است . اغتشاش ماه اوت سال 1943 را در هارلم ، بلافاصله پس از شايعه آتش افروز و فتنه انگيز است . اغتشاش ماه اوت سال 1943 در هارلم ، بلافاصله پس از شايعه درگيري يك سرباز سياهپوست با يك پليس سفيد پوست در سالن هتل هارلم به وقوع پيوست .

 
جمع بندي
در بخشهاي گوناگون اين فصل ، به خوبي مشخص شد كه شايعه درون نسج جامعه بافته شده است و نشان داده شده كه بيشتر تاريخ ، ناشي از واكنش مردم نسبت به شنيده ها بوده و بسياري از اعتقادات آنان ناشي از افسانه ها و اساطير باستاني است . ماهيت گمراه كننده شايعه ، ناشي از اين واقعيت است : با وجود اينكه شايعه ، محكي براي سنجش بوده و معياري براي نحوه تحريك است ، اما عموماً با نقابي ظاهر مي گردد كه گويي آگاهيهاي با ارزشي ارائه مي دهد . در واقع ، كاركرد بر معناي پنهاني آن از كاركرد اطلاع رساني اش مهم تر است .
در تلاش براي دسته بندي شايعات در مي يابيم مع خاصيت اغفال كنندگي شايعات در بعضي از موارد ناشي از تركيب اشتياقها و انزجارهاي پنهان در آنهاست . اهميت كاركردي آنها در جامعه مي توانبا بررسي لايه هاي عميق تر شخصيت افراد و ذهنيت مادي آنها دريافت . بخش گسترده و معيني از مردم مي توانند از انواع خاصي از شنيده ها اثر پذيرند . نوع اين زنجيره هاي شايعات ، به تلقين پذيري افراد تشكيل دهنده آنان بستگي دارد . زماني كه هيجانات ، شدت بيشتري به خود مي گيرند ، تعداد افرادي كه به زنجيره مي پيوندند افزايش مي يابند . جنگلها ، اغتشاشها ، انتخابات و غيره تمايل بيشتري براي پروراندن انواع شايعات موذيانه ، موسوم به شايعات نجوايي دارند . در ساليان اخير ، ما به رابطه نزديك بين شايعات و اغتشاشها پي برده ايم . مطمئناً براي كنترل دومي ، بايد به اولي توجه داشت .
از آنجا كه مردم معمولاً نمي توانند به هنگام مواجهه با شايعه ، آن را ( به عنوان يك شايعه ) تشخيص دهند ، به ندرت از باوركردن آن رو بر مي تابند . ثانياً ، اگر شايعه ، صراحتاً داراي عنوان باشد مردم به ندرت از باور كردن سهل آن احتراز مي كنند ، بنابراين ، اجباراً به اين نتيجه مي رسيم كه مردم به اندازه كافي نسبت به شايعه حساس نيستند .عنوان بخشي به شايعه ، ايمني چنداني را به همراه نمي آورد .
اهميت شنيده ها در سطح جامعه ، جز در صورت تحقق شرايطي غيرممكن ، كاهش نخواهد يافت . انتشار اخبار ، بايد دقيق تر شده و در نفوذ به افكار مخاطبان ، موفقيت بيشتري كسب كند . مردمي كه كورمال در پس تفسيري از جهان پيرامون خود هستند . بايد به تعبيري رضابت بخش تر از آنچه اكنون دارند ، دست يابند . بايد شهوات تنفرآميز و هراس و آرزومندي ( كه سعي درارضاي آنها داشته و با تخيلات ، آنها را سبك مي كنند ) كمتري وجود داشته باشند . بالاخره بايد روشي براي گريز از پويايي تحريف كه بر همه فرآيندهاي حفظ و يادآوري ( ولو نيت گوينده ، ارائه دقيق ترين گزارش ممكن باشد ) ، اثر مي گذارد ، پيدا شود .
با توجه به غير ممكن بودن تحقق شرايط مذكور در آينده اي قابل پيش بيني ، تنها اقدامي كه فرد مي تواند براي دستيابي به نوعي ايمني در برابر شايعه انجام دهد ، آشنايي با جنبه هاي رواني و اجتماعي اين پديده ( تا حد امكان ) و تمرين مدارم براي افزايش مهارت ، در تشخيص و تحليل شنيده هاي روزمره است .

(*) - گزيده اي از كتاب روانشاسي شايعه ، اثر گردن آل پورت و لئو پستمن ، ترجمه ساعد دبستاني  ، 

 


موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، پیامها
برچسب‌ها: مفاهيم امنيتي , مفهوم , ضد جاسوسي , شايعه


تاريخ : ۱۳۹۱/۰۸/۰۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

مقدمه

آژانس امنيت ملي آمريكا در حال ساخت مركزي مخفي را براي شنود همه ارتباطات الكترونيكي سراسري كه بزرگ‏ترين مركز از نوع خود است، در ايالت يوتا مي‏باشد.اين مركز كه هزينه ساخت آن 2 ميليارد دلار خواهد بود، براي رديابي و ثبت ارتباطات الكترونيكي احداث مي شود. گفته مي‏شود اين مركز، پنهاني‏ترين و پيچيده‏ترين مركز خواهد بود و حتي ارتباطات الكترونيكي كه از اينترنت صورت مي‏گيرد را دنبال خواهد كرد.
وزارت امنيت سرزميني آمريكا كار مشاوره فني ساخت اين مركز را برعهده دارد . . . .

 

برای مطالعه بیشتر به ادامه مطلب بروید

 

با ما تماس بگيريد


موضوعات مرتبط: نظامی ، شبکه ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسب‌ها: ساخت بزرگترين مركز جاسوسي , الكترونيك , جهان , يوتاي آمريكا

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۱/۰۷/۲۰ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
 

زير پا كشي

        مارگارت موبري، يك كارشناس ضد اطلاعات و مسئول حل چند مورد از تهديد كننده ترين قضاياي كشور استراليا طي جنگ جهاني دوم بود. او ميزان شگفت آوري از بردباري را در پيشرفت موارد كاري خود نشان داد تا اينكه مدركي كه منجر به تعقيب و پيگرد مي شد، پيدا كند.
موبري در surrey   انگلستان متولد شد. پدرش يك تاجر چوب در لندن بود كه بعدها يك  سخنران جهاني علوم سياسي شد. پس از سفر با پدر، در جريان تورهاي سخنراني اش، خانواده ي او سرانجام در استراليا محلي كه موبري در يك مدرسه راهبه ها(صومعه) شركت كرده اقامت گزيدند.
در سن 17 سالگي يك پرستار شد و شب ها به مطالعه علوم ادبي باستان(ادبيات كهن) ادامه داد. زماني كه با همسرش استفان موبري كه يك مهندس نيوزلندي و بسيار مسن تر از او بود آشنا شد، تنها 19 سال داشت، كه فقط پس از گذشت دو سال از ازدواجشان از يكديگر جدا شدند.
پس از طلاق موبري آواره و سرگردان بود،او طراحي را امتحان كرد، اما موفق نبود، حرفه ي نمايش را آزمود و در يك دوره نمايش موزيكال بي محتوا ظاهر شد. از اينكه مردان حاضر در اين نمايش را بسيار خطرناك يافت، به تئاتر روي آورد و روي صحنه ظاهر شد و در سال 1933 در يك اپراي كوچك آلماني به نام «مهمانخانه ي  اسب سفيد» كه يك كمدي توأم با بد زباني و فحاشي بود، نقش ايفا كرد. اين تئاتر توسط يك كمپاني از هنرپيشه هاي سياح آلماني توليد مي شد و نقش هاي بازيگران جوان آن همگي متعلق به دوران جواني هيتلر بود. اين تجربه براي موبري دوستي و رفاقت هايي به ارمغان آورد كه در سال هاي بعد دسترسي به گروه هاي مخالف حاكميت موجود را كه وي به خاطر سرويس ضد اطلاعات استراليا در آن ها نفوذ پيدا كرده بود، براي او ممكن ساخت. هنگامي كه اين سفر به اتمام رسيد، به منظور گشايش يك قهوه خانه به سبك آلماني كه او به مزاح نام آن را مهمانخانه ي اسب سفيد گذاشت به  Brisbane رفت. مهمانخانه ي او محلي براي گردهمايي و تجمع هنرپيشه هاي آلماني و استراليايي، انديشمندان و مفت خورهاي اهل   Bahem  شد. پس از اينكه ساختمان قهوه خانه فروخته شد، او مبادرت به فروش لوازم آرايشي كرد، اما خيلي زود اين كار را رها كرد.
        او يك افسر اطلاعاتي استراليا را ملاقات كرده بود و طولي نكشيد كه آن ها در دام عشق يكديگر افتادند.آن ها قصد ازدواج داشتند، فقط موبري كاتوليك هنوز حس تقيد و پايبندي به پيمان با شوهر سابقش را داشت.
 بر حسب اتفاق اين افسر اطلاعاتي استراليايي تقريباً زماني كه همسر سابق موبري بر اثر تصادف و حادثه كشته شد، از موضوع مطلع بود.
موبري در خلال روابطش با اين افسر اطلاعاتي، افسرهاي زيادي را در سرويس ضد اطلاعات استراليا ملاقات كرده بود.
آن ها شغلي را در ضد اطلاعات به عنوان كارمند بايگاني به او پيشنهاد كردند، پس از اينكه او خود را در اين مسئوليت تثبيت كرد، ترفيع پيدا كرد و در ميان جامعه ي مهاجر استراليا به منظور جستجو و  يافتن براندازان نظام افرادي كه خائن بودند، مشغول به كار شد.
      موبري در سال 1942 هنگامي كه توسط سرويس ضد اطلاعات استراليا استخدام شد 30 سال داشت، شغلش اين بود كه در تلاشي به منظور نماياندن و آشكار ساختن قفقازي هايي كه در حال جاسوسي براي ژاپني ها بودند با تمام طبقات جامعه ي استراليا و تازه واردين ارتباط برقرار نمايد.
در سال 1942 ژاپني ها ضمن تصرف جزيره پس از جزيره در حال حركت به سمت جنوب به سوي استراليا بودند. سرويس ضد اطلاعات استراليا اغلب يك سري اخباري دريافت مي كرد مبني بر اينكه فرد معيني عقايد مخالف يا ضديت با اهداف مرتبط با تمايلات استراليايي اظهار كرده بود. آن ها مخصوصاً هنگامي كه فردي اظهار همدردي با ژاپني ها مي كرد و تمايل به زندگي تحت قوانين ژاپني را نشان مي داد يا هرگونه اشتياقي در جهت مساعدت به تهاجم ژاپن بروز مي داد، نگران مي شدند.
وظيفه ي موبري اين بود كه عقايد و نيات مخالفين را اظهار كند و براي سياست هاي اعدام و قتل وانمود به همدردي كند.
اگر موبري در دسترس بود فوراً به همراه دستورالعمل هايي به منظور نظارت و كنترل دقيق، صداقت و درجه وفاداري هاي آن فرد نزد او روانه مي شد. او وانمود مي كرد آن فرد را به طور تصادفي ملاقات كرده و سپس وي را به نحوي آماده مي كرد كه محرم نزديك و تفكرات آن فرد مي شد.
       در سال 1942 موبري در قضيه اي مسئوليت كنترل گله داري از كوئينزلند را عهده دار شد. سوانسن گله دار كوئينزلندي آشكارا از همه چيز و همه كس تنفر داشت، موبري در خلال يك سري ملاقات هاي اتفاقي رفيق و همراه او در روز و شب و حتي با او هم بستر شد، او به استدلال و مجادله سوانسن گوش فرا داد كه اظهار مي داشت ژاپني ها مي توانند  سعادت بيشتري براي گله داران استراليايي فراهم كنند، يا اينكه ژاپني ها شرافتمندتر از آن بودند كه فكر حمله به استراليا را داشته باشند ويا مي گفت نازي ها(آلماني ها) واقعاً مردم بدي نبودند فقط نسبت به آن ها سوء تفاهم وجود داشت و يا يهودي ها شايستگي هر آنچه را كه هيتلر در حق آن ها انجام داده بود، داشتند و اينكه فلسفه ي برتري نژاد  Nordic  در نظر نازي ها اساس و پايه داشت. موبري وانمود كرد كه با كينه ي او موافق است.
موبري با تحسين ظاهري او به علت نقطه نظرات انساني اش او را تشويق مي كرد. او مكاتبات مكررش را با بيان اين مطلب كه براي خانواده اش نامه ارسال مي كرد، براي سوانسن توضيح مي داد.
      سوانسن همچنين مظنون بود به فراهم ساختن يك سرويس سوخت گيري مجدد براي زير دريايي هاي ژاپني، كه حوالي سواحل استراليا تردد داشتند. صدها بشكه نفت در مزرعه اش كه مجاور ساحل بود پيدا شده بود. تحليل گران در «كاتبرا» با كنار يكديگر قرار دادن گزارش هاي موبري و اطلاعات ديگر كه احتمالاً با كنترل شنود راديويي ژاپني ها به دست آمده بود، روزي را كه به اعتقاد آن ها سوانسن مشغول سوخت گيري مجدد يك زير دريايي ژاپني بود، استنتاج كردند.
سرويس اطلاعاتي استراليا در يادداشتي كه به ظاهر از جانب خانواده موبري بود به موبري فهماندند كه مزرعه سوانسن مورد حمله قرار مي گيرد، موبري به سوانسن گفت كه مجبور است براي ملاقات يكي از اعضاي خانواده اش كه بيمار است در روز مقرر براي حمله به سيدني برود همانگونه كه انتظار مي رفت افسران ضد جاسوسي استراليايي سوانسن را كه در حال انتقال محموله ي نفت توسط يك قايق كوچك به يك زير دريايي در حال انتظار ژاپني بود را دستگير كردند.
از ديگر فعاليت هاي اطلاعاتي كه موبري دست اندركار آن بود يك پزشك برجسته را گرفتار كرد. پزشك مذكور يك طرفدار گستاخ موسوليني بود و برهمين اساس مظنون به داشتن نيات مخالف بود.
موبري به مدت 6 هفته نقش بيمار او را بازي كرد و دريافت كه او توانايي اجرايي موسوليني را تحسين مي كند  اما هنوز يك استراليايي وفادار است در آن زمان افراد بسياري توانائي هاي اجرايي موسوليني را مي ستودند. مضحك اين بود كه گرچه همه چيز در مورد فاشيسم موسوليني نكوهيده بود و گرچه ايتاليا سقوط كرده بود، ولي او اتوموبيل هاي خيابان را وادار به حركت سر وقت ساخته بود.
 با نزديك شدن به پايان جنگ، موبري براي سرويس اطلاعاتي ژاپن آن قدر شناخته شده بود كه ديگر نمي توانست به كار ادامه دهد. ژاپني ها در حال كاهش عوامل اطلاعاتي خود بودند كه به قصد توقف موبري يا هر فرد ديگري مانند او به استراليا فرستاده بودند. حدود يك سال قبل از آنكه جنگ واقعاً پايان يابد. موبري سرويس اطلاعاتي استراليا را ترك كرد و به  Brisbane جايي كه مديريت آموزشگاه زيبا را داشت، برگشت.
از آنجا كه او در استراليا به خوبي شناخته شده بود. لذا به منظور داشتن يك زندگي نسبتاً آرام ترتيب بازنشستگي خود را داد

 با ما تماس بگيريد

 


موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، متفرقه ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسب‌ها: زير پاكشي


تاريخ : ۱۳۹۱/۰۷/۲۰ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

هشدارهاي امنيتي براي هم ميهنان ايراني 


مطالعه و آشنايي با اين پيامهاي امنيتي ، شهروندان عزيز اين مرزو بوم را در برابر توطئه هاي دشمنان ايران زمين ، آگاه و توانمند خواهد ساخت :


1) هوشياري و حساسيت مردم نسبت به وقايع امنيتي، شكست توطئه هاي دشمنان اين مرزو بوم كهن را در پي دارد.
2) امنيت ملي كشور در گرو  مشاركت تك تك مردم ايران اسلامي در تأمين امنيت عمومي است.
3) هوشياري و حساسيت در برخورد با افراد ناشناس و خودداري از ارائه اطلاعات محل خدمت ، شغل و يا محل سكونت به  افراد مشكوك، از اصول اوليه تامين امنيت عمومي است. ارائه اطلاعات به افراد ناشناس تنها بايستي بر اساس احراز هويت مجاز فرد ناشناس و ارائه مدرك شناسايي معتبر باشد .
4) امنيت پايدار و همه جانبه كشور، ضامن پيشرفته ، توسعه و فردايي بهتر براي ما و فرزندان ماست.  پس در ايجاد امنيت پايدار مشاركت فعال داشته باشيم . 
5) هر نوع  سوء استفاده  از موقعيت شغلي، سوء استفاده از شغل دولتي محسوب شده و بر خلاف قانون است . مردم مي توانند اين تخلفات را به ستاد خبري وزارت اطلاعات گزارش نمايند .
6) آيا مي دانيد در اروپا  ، اتباع كشورهاي اروپايي در خيابانها و حتي  از پشت پنجره ها، هر گونه فعاليت مشكوك و يا تردد غير عادي را به پليس اطلاع مي دهند و اين فرهنگ امنيتي ، از ويژگيهاي جامعه اروپائي محسوب مي شود .
7) در تمام كشورهاي توسعه يافته ، همكاري با پليس و دستگاه امنيتي ، يك فرهنگ عمومي است كه برخاسته از احساس نياز عمومي به امنيتي پايدار مي باشد.
8) براي جامعه، نعمتي بالاتر و ارزشمندتر از "امنيت" وجود ندارد.
9) نگهداري مواد انفجاري ، سلاح و تجهيزات نظامي سرد و گرم، علاوه بر مخاطرات جاني و مالي براي عزيزان شما، برخلاف قوانين كشور است.
10) اقدامات مامورين امنيتي با مجوز رسمي قانوني و قضايي انجام مي گيرد، پس مراقب افراد كلاهبردار و سوء استفاده كنندگان از عناوين امنيتي و اطلاعاتي باشيم.
11) اگر مراجعه مشكوكي با نام مامورين اطلاعاتي به شما صورت گرفت، ضمن درخواست مدارك هويتي و مجوز قانوني، در صورت مشاهده هر گونه تخلف، مراتب را فورا به شماره تلفن 113 ستاد خبري وزارت اطلاعات اطلاع دهيد.
12) هر نوع مراجعه اتباع بيگانه براي كسب اطلاعات شغلي يا عمومي را بلافاصله به تلفن 113 اطلاع دهيد. بيگانگان نسبت به اطلاعات ميهن عزيز ما نامحرم هستند.
13) اگر در محيط زندگي و شغلي خود اسناد طبقه بندي شده و محرمانه دولتي را يافتيد ، مراتب را به تلفن 113 گزارش دهيد و يا اسناد را به صندوق پستي 113 بيندازيد.

14) به تلفنهاي مشكوك كه سوالات غير عادي مي نمايند و اخبار ويژه اي را از شما مي پرسند، اعتماد نكرده و موضوع را به تلفن 113 گزارش نماييد. دشمنان با استفاده از تماسهاي تلفني به دنبال كسب اخبار مورد نياز خود از كشور ما هستند.

15) آيا با قانون نگهداري و افشاي اسناد محرمانه دولتي آشنا هستيد؟
16) دشمنان در سفرهاي شما به خارج از كشور به دنبال برقراري ارتباط و دوستي با شما هستند . مراقب درخواستها و دامهاي دشمن در اين سفرها باشيم.
17) در صورت مراجعه دشمن به شما و درخواست همكاري و ارئه خبر، در اولين فرصت مراتب را به ستاد خبري وزارت اطلاعات اطلاع دهيد . اين اقدام بيانگر ميهن پرستي، سلامت و وفاداري شماست و وظيفه ما قدرداني از اين ميهن پرستي و صيانت از شماست.
18) كارمندان دواير دولتي در تور فعاليتهاي جاسوسي دشمنان هستند، پس از افشاي هر گونه اطلاعات و دسترسي خود به اسناد و اخبار محرمانه ، حتي در نزد دوستان و اقوام نزديك هم خودداري كنيم.
19) در مراجعه به سفارتخانه هاي بيگانه براي دريافت رواديد و ساير امور مسافرتي، اطلاعات شغلي محرمانه را ارائه ندهيد. در صورت اصرار بيگانگان ، مراتب را به ستاد خبري و زارت اطلاعات اطلاع دهيد.
20) پخش و تبليغ شايعه هاي راديو و تلويزيونهاي بيگانگان ، همراهي با دشمنان ميهن عزيزمان است، پس شايعه هاي دشمنان را بي اعتنا با شيم.
21) شايعه سازي بيگانگان فقط براي ايجاد اختلاف بين مسئولين و از بين بردن وحدت ملي ماست، شايعه ها را توطئه دشمنان اين مرزو بوم بدانيم و آنها را به ديگران منتقل نكنيم .
22 ) شايعات ، امنيت رواني و فكري جامعه را به مخاطره انداخته و آسايش روحي مردم را مختل مي كنند . شايعات را باور نكنيم و آنها را هم تبليغ نكنيم تا جامعه اي بانشاط و اميدوار به فردايي بهتر داشته باشيم
23 ) اتباع ايراني در سفرهاي خارجي مورد حمايت نمايندگيهاي سياسي جمهوري اسلامي در هر كشور خارجي هستند . اگر خواسته يا ناخواسته مرتكب هر گونه اشتباهي شديد بدون نگراني و مطمئن به حمايت دولت جمهوري اسلامي ، اسير شانتاژها و فشارهاي مأمورين خارجي براي اجابت خواسته هاي غير قانوني آنها نشويد . بلافاصله درخواست تماس با مأمورين سفارت جمهوري اسلامي را نمائيد تا با حضور آنها مأمورين بيگانه ، بر اساس قانون با شما برخورد كنند و مورد حمايت كشور خود قرار گيريد.اگر موفق به تماس با سفارت نشديد، در هنگام ورود به كشور ، به ستاد خبري وزارت اطلاعات مراجعه و يا با تلفن 113 تماس بگيريد و ماجرا را شرح دهيد .  سر آغاز ورود به عرصه خيانت به ميهن ، تسليم در برابر فشارها و شانتاژ مأمورين كشورهاي بيگانه است . ميهن پرستي و تسليم نشدن در برابر اين فشارها و مطلع ساختن مأمورين سياسي كشور از برخورد غير قانوني بيگانگان ، تقدير و تشويق خدمتگزاران مردم در دولت را به دنبال دارد . 

با ما تماس بگيريد


 


موضوعات مرتبط: نظامی ، شبکه ، داستان ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، نفوذ ، پیامها
برچسب‌ها: هشدار هاي امنيتي


تاريخ : ۱۳۹۱/۰۷/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

صندوق پستى 3030 (قسمت دوم)


 آموزشهاى افسر اطلاعاتى شوروى به شرف‏الدين ايوب


     1ـ تاريخ و محل هر تماسى در ملاقات قبلى تعيين مى‏شود. چنانچه يكى از آنها نتوانست سر ملاقاتى حاضر شود در اين صورت بوريس چرزوف كارت پستالى به عنوان شرف‏الدين ايوب توسط صندوق پستى او در استانبول با امضاى «فاطمه» خواهد فرستاد. مندرجات اين كارت هيچ‏گونه معنى و مفهومى نخواهد داشت. فقط بايد از تاريخ آن استنباط كرد كه دو هفته پس از تاريخ وصول كارت پستال آنها با يكديگر ملاقات خواهند كرد.
     2ـ به وى آموزش داده شد كه نبايستى در نهضت سوسياليستى و جلسات آنها حاضر شود. مشروب زياد ننوشد ـ راجع به تركيه و استانبول معلومات بيشترى كسب كند. مردم و اهالى را زير نظر و دقت داشته باشد و شماره پلاك اتومبيلهايى را كه صبحها هنگامى كه از خانه‏اش خارج مى‏شود و مى‏بيند يادداشت نمايد و راديو را در مذاكرات و گفتگوهاى داخلى باز نگاهدارد و نزد افسران ارتش مانند افراد ثروتمند زندگى و همچنين در قبال مردم عادى خود راثروتمند جلوه دهد و وانمود كند كه به خارج از تركيه زياد مسافرت مى‏نمايد.
در پايان دومين ملاقات، چرزوف مبلغ 600 ليره ترك به شرف‏الدين ايوب پرداخت نمود.
شرف‏الدين پس از اين ملاقات چند بار ديگر با بوريس چرزوف تماس گرفته و اطلاعاتى را كه از او خواسته بود تهيه كند، به چرزوف داد. تماسهاى آنها اغلب در ساختمان نمايندگى شوروى ـ كافه‏ها و رستورانها يا در خارج از شهر به عمل مى‏آمد.
در ماه اوت 1967 بوريس چرزوف براى بار سوم شرف‏الدين ايوب را به خانه ييلاقى سفارت شوروى برده و سه روز او را تحت تعليمات وظايفى كه بايستى در آينده انجام دهد قرار داد كه به شرح زير مى‏باشد:
          1ـ با مردم بيشتر معاشرت نموده دوستانى از بين افسران ارتش و اشخاص معروف و برجسته پيدا نمايد.
          2ـ كوشش جهت پيدا نمودن دخترى از نزديكان يك افسر ارشد تركيه به منظور ازدواج با وى تا بتواند در تركيه مقيم شود.
          3ـ پيدا كردن دوست دختر در تأسيسات امريكهاييها در استانبول
          4ـ اطلاعاتى درباره حزب كارگر تركيه و سازمانهاى دانشجويى ترك و رهبرانشان
          5ـ اطلاعاتى درباره افسرانى كه قبلاً ملاقات نموده (مشخصات و شغل) بدست آورد.
          6ـ اطلاعاتى در مورد پايگاههاى امريكا در تركيه
          7ـ فرا گرفتن شماره‏هاى روسى از عدد 1 تا 10 شرف‏الدين ايوب در بازپرسيهايى كه از او به عمل آمد گفت كه معنى اين دستور و تقاضاى چرزوف را نتوانست بفهمد و فقط به او گفته شده بود كه اين موضوع در آينده لازم و مفيد خواهد بود. از اين دستور اين طور استنباط شد كه سرويسهاى اطلاعاتى شوروى پيامهاى خود را به عوامل خود به وسيله علامات راديويى و اعداد رمز مى‏فرستند.
          8ـ اسامى و آدرس و شغل افسران ضدامريكايى و غيرنظاميان و هويت و خصائل آنان را تهيه نمايد.
          9ـ ترتيب معرفى سه دانشجوى انقلابى به بوريس چرزوف.
          10ـ راجع به يحيى كاران كه براى سرويس اطلاعاتى سوريه كار مى‏كند اطلاعات كسب كند.
شرف‏الدين ايوب عمليات خودش را مطابق دستوراتى كه آن مقام شوروى به او داده بود، ادامه داد وليكن كوششهاى او درباره دخترانى كه در تأسيسات نظامى آمريكا هستند و افسران تركيه كه در استانبول خدمت مى‏كنند نتيجه و ثمرى ندارد.
     شرف‏الدين ايوب موضوعاتى اطلاعاتى را از منابع آشكار و دوستان و مردم ضمن مذاكرات و گفتگو با آنها
جمع‏آورى و تهيه مى‏نمود. وى تمام اين اطلاعات و اخبار را با اضافاتى از خودش به بوريس چرزوف تحويل مى‏داد. وى از بوريس چرزوف در مدتى كه براى شورويها خدمت كرده بود، مبلغ 000/4 ليره ترك دريافت داشت.
 
فعاليتهاى شرف‏الدين ايوب به نفع سرويس اطلاعاتى سوريه


     شرف‏الدين ايوب در سال 1967 (زمان جنگ اعراب و اسرائيل) از استانبول به سوريه رفت. در موقع مراجعت به تركيه مقامات سوريه به او گفتند افرادى كه خدمت نظامى خود را انجام داده‏اند نمى‏توانند از سوريه بروند. مگر اجازه مخصوص سرويس اطلاعات سوريه را در دست داشته باشند. بدين لحاظ شرف‏الدين به ملاقات دوستش «يوسف كمور» عضو اداره اطلاعات دمشق كه وى را از زمان انجام خدمت سربازيش مى‏شناخت رفت و از مشاراليه در اين باره كمك خواست.
     يوسف كمور اطلاعاتى از ايوب درباره تركيه خواست و سپس به او گفت فقط هنگامى مى‏تواند به تركيه بازگردد كه قبول نمايد به كشورش خدمت مى‏كند. سپس از شرف‏الدين ايوب خواسته شد كه اطلاعاتى در زمينه‏هاى زير تهيه نمايد.
          الف) فعاليت‏هاى دانشجويان عرب (طرفدار ناصر و طرفداران بعث)
          ب) وضع و موقعيت سياسى و نظامى تركيه
          پ) فعاليتهاى آمريكا و اسرائيل در تركيه
          ت) وضع و موقعيت تركيه نسبت به جنگ اعراب و اسرائيل
 
آموزشهاى سرويس سوريه به شرف‏الدين ايوب


     1ـ يوسف كمور از شرف‏الدين خواست كليه اطلاعاتى را كه تهيه مى‏كند به آدرس وى صندوق پستى شماره 3030 با نام رمز «يوسف كمور» به دمشق بفرستد.
     2ـ پس از مدتى كه شرف‏الدين ايوب براى مقالات با يوسف كمور به سوريه بازگشت. يوسف كمور كاغذى را به چهار قسمت مساوى تقسيم كرده و سه قسمت آن را به شرف‏الدين داده و يك قطعه آن را خودش برداشت سپس به ايوب گفت من‏بعد در تركيه گزارشات خود را به كسى بده كه قطعه چهارم اين كاغذ را نزد شما در استانبول بياورد.
 
توضيح

     شرف‏الدين ايوب در بازپرسى‏هاى بعدى اظهار داشت: چنين شخصى هرگز به تركيه نيامد و وى لاجرم گزارشات خود را به همان آدرس يعنى صندوق پستى 3030 دمشق ارسال مى‏نموده است.
     3ـ شرف‏الدين ايوب يك بار ديگر در سال 1970 به سوريه رفت و با يوسف كمور تماس گرفت. يوسف كمور در اين ملاقات به او گفت كه فعاليتها و اقدامات خودش را در تركيه افزايش داده و وقتى به استانبول برمى‏گردد به سفارت سوريه در آنكارا براى ملاقات محمد مى‏ميد (عضو سفارت) به وسيله عبدالقادر فائد برود. همچنين به شرف‏الدين ايوب گفته شد كه عمليات خود را طبق دستور محمد مى‏ميد انجام دهد. كه شرف‏الدين ايوب پس از بازگشت به تركيه به آنكارا رفته و محمد مى‏ميد را در سفارت سوريه ملاقات نمود.
محمد مى‏ميد از شرف‏الدين خواست فهرستى از اسامى دانشجويان عرب با ذكر دانشكده‏هايى كه در آنها تحصيل مى‏نمايند به اضافه فعاليت‏هاى يهوديان در تركيه جمع‏آورى كرده و به وى بدهد.
     4ـ در سال 1970 «كبير كمور» برادر يوسف كمور كه او هم عضو سرويس اطلاعاتى سوريه بود، به اتفاق عبدالقادر فائد وابسته سفارت سوريه براى ديدن شرف‏الدين ايوب به استانبول رفت در اين ملاقات كبير كمور به شرف‏الدين گفت كه ديگر گزارشات خود را به سوريه نفرستد بلكه آنها را به عبدالقادر فائد كه بعدا به شرف‏الدين معرفى شد تحويل دهد.
     5ـ شرف‏الدين ايوب مدت كمى بعد از اين ملاقات توسط عبدالقادر فائد به محمد زريك وابسته فرهنگى كنسولگرى سوريه در استانبول معرفى گشت واز اين زمان به بعد تحت كنترل محمد زريك قرار گفته و به فعاليتهاى خودش طبق دستورات محمد زريك ادامه مى‏داده است.
     6ـ به شرف‏الدين ايوب در مقابل خدماتش جمعا ـ /6000 ليره ترك از طرف سرويس اطلاعات سوريه پرداخت شد.
به علاوه در اوقات مختلف وى هدايايى نظير ويسكى و سيگار و غيره از عوامل اطلاعاتى سوريه دريافت مى‏نموده است.
     7ـ بوريس چرزوف عامل شوروى و محمد مى‏ميد و محمد زريك عوامل سوريه كه شرف‏الدين ايوب را راهنمايى و كنترل مى‏كردند، پس از پايان مدت مأموريت خويش، كشور تركيه را ترك نمودند.

پايان

با ما تماس بگيريد


 


موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسب‌ها: صندوق پستى 3030 , شرف‏الدين ايوب , چركس , مرابط اسمعيل


تاريخ : ۱۳۹۱/۰۷/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


در پي اعزام نماينده سوريه به كشورهاي عربي در سال 1948 جهت خريد سلاح براي رويارويي با سربازان اسرائيلي آنها با درك تهديد فوق براي اسرائيل عمليات سرقت را طراحي نمودند. هدف از اين عمليات جلوگيري از ورود اسلحه و مهمات خريداري شده به دمشق بود. سلاح ها توسط چك ها به كشتي لينو منتقل شد و به مقصد يكي از بنادر ايتاليا در حال حركت بود افسران هاگانا طرح هاي متفاوتي جهت نابودي كشتي فوق و مهمات آن طرح كردند كه هيچ يك مورد پذيرش واقع نشد .با خراب شدن سيستم موتوري كشتي لينو و پهلو گرفتن آن در بندر كوچك باري در ايتاليا هاگانا سرويس اطلاعاتي اسرائيل با ايجاد جنگ رواني مبني بر اين كه كمونيست ها در حال تخليه اسلحه عليه دموكرات مسيحي ها هستند اين كشتي را به عنوان سند عنوان نمودند با تكذيب كمونيست ها و ارتباط ماجرا به جناح راست ايتاليا دولت كشتي مورد نظر را در يك بندر نظامي توقيف نمود.
شروع عمليات دزد با داستان پوششي جهانگردان كه با قايق تفريحي به مدخل لنگرگاه نزديك شدند آغاز شد اين افراد در حال شنا بمبي را زير كشتي قرار داده و سپس محل را ترك كردند در ساعت 4 صبح بمب منفجر شد در كمتر از نيم ساعت كشتي لينو به زير آب فرو رفت با دستور سرهنگ فواد مردام فرمانده لجستيك ارتش سوريه قرار شد تجهيزات از آب بيرون كشيده شوند به دنبال اين تصميم عمليات دزد مجددا توسط هاگانا طراحي و قرار شد كشتي حامل سلاح ها كه از آب بيرون كشيده شده ربوده شود. اين طراحي با ورود دو نيروي هاگانا با عنوان خدمه و دو نيروي ديگر به عنوان رابط هاي مخابراتي مصر در كشتي آرجيرو دنبال شد آنان با تسليم خدمه ،كشتي را به سمت تلاويو هدايت نمودند (10 اوت 1948) خدمه كشتي مزبور محموله و مامورين اسرائيلي به يك كشتي اسرائيلي منتقل شده و كشتي آرجيرو نيز منهدم گرديد. اين اولين عمليات پنهاني هاگانا بود كه بدون خونريزي و با موفقيت كامل انجام گرفت.

 
با ما تماس بگيريد
 

موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ
برچسب‌ها: خريد تسليحات


تاريخ : ۱۳۹۱/۰۷/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

صندوق پستى 3030 (قسمت اول)

 
     داستان حاضر از سرى تجربيات دوران جنگ سرد است كه ارتباط سرويس جاسوسى شوروى سابق با سوريه و اقدام به فعاليت جاسوسى آن سرويس در تركيه را بيان مى‏كند. اگر چه ماجراى داستان به سالهاى دهه 70 بازمى‏گردد ليكن بايد در نظر داشت كه با فروپاشى نظام‏هاى مختلف، لزوما سرويس‏ها نيز دچار فروپاشى نمى‏شوند بلكه بسيارى از آنها معمولاً به جاى خود باقى مى‏مانند و حتى بسيارى از كيس‏ها و اقدامات اطلاعاتى ادامه مى‏يابد و هيچ‏گاه نبايد تصور كرد كه مثلاً با تغييرات در يك نظام يا كشور اولويت‏هاى اطلاعاتى و نيز فعاليتهاى جاسوسى از ديگر كشورها چه حريف و چه همسايگان تغييرات اساسى خواهند كرد. به هر حال انگيزه‏ها و شيوه‏هاى بكارگيرى افراد از مواردى است كه مى‏توان
از اين نوع داستانها و تجربيات ديگر سرويس‏ها بهره برد و در مواردى به كار گرفت.
     شرف‏الدين ايوب معروف به اشرف ابازه دانشجوى اهل سوريه در دانشكده كاپامِديكال (دانشكده پزشكى كاپا) در 11 ماه اوت 1971 به اتهام فعاليتهاى اطلاعاتى عليه تركيه و به نفع سرويسهاى اطلاعاتى شوروى و سوريه بازداشت و محاكمه شد. در زير اطلاعاتى در خصوص هويت و چگونگى فعاليتهاى وى درج مى‏گردد.
 
هويت و بيوگرافى سوژه:


نام و نام خانوادگى : شرف‏الدين ايوب
نام پدر : حمدى
نام مادر : كوسمان
مليت : سوريه‏اى
نژاد : چركس
مذهب : مسلمان
شغل : دانشجو
تاريخ و محل تولد 1940 : كوينتره (سوريه)
آدرس او در وطنش آپارتمان مهاجرين مرابط اسمعيل ـ دمشق ـ سوريه
آشنا به زبانهاى : عربى. تركى. چركس و كمى هم فرانسه

     شرف‏الدين ايوب تحصيلات دبستانى و دبيرستانى را در «كوينترا» تمام كرده و هنگامى كه در مدرسه عالى دمشق تحصيل مى‏كرده به علت فرار و ترك خدمت برادرش «ممدوح ابازه» كه افسر در ارتش سوريه اعزامى به اردن بوده از شرف‏الدين ايوب پس از انقلاب 1961 سوريه افسر ذخيره ارتش سوريه بوده است. در سال 1963 به واسطه داشتن تمايلات ناصريستى با درجه ستوانى كه داشته از ارتش اخراج شده است. وى در سال 1963 تقاضايى به سفارت شوروى در دمشق ارسال كه براى او وسايل تحصيل در دانشگاه پاتريس لومومبا را فراهم سازند وليكن اين تقاضا مورد موافقت سفارت شوروى قرار نگرفت به اين علت كه وى در حزب كمونيست نام‏نويسى نكرده است. مشاراليه در سال 1964 به عمان رفت تا نزد خويشاوندان خود زندگى كند. ضمنا در اين هنگام زمان كوتاهى در سفارت عربستان سعودى به عنوان سكرتر به كار اشتغال داشت. سپس به سوريه برگشت تا به تحصيلات خود ادامه دهد ولى چون امكان آن را پيدا ننمود لذا براى ادامه تحصيل در سپتامبر 1964 به تركيه رفت.
 
درگيرى شرف‏الدين ايوب در فعاليتهاى اطلاعاتى
با توجه به يافته هاى قبلى مبنى بر اينكه بعضى از دانشجويان خارجى كه براى تحصيل به تركيه مى‏آيند، داراى فعاليتهاى اطلاعاتى عليه تركيه هستند لذا اين گونه دانشجويان تحت كنترل دقيق سرويس تركيه قرار مى‏گيرند. در مورد شرف‏الدين ايوب نيز ضمن مراقبتهاى معموله مشخص شد كه وى پول فراوانى خرج مى‏كند كه تناسبى با وضع دانشجويى‏اش ندارد. بدين جهت توجه سرويس، نسبت به حركات وى جلب گرديد و رفتار و كردار وى تحت كنترل قرار گرفت.
طى مراقبت از شرف‏الدين ايوب مشخص شد كه وى با ديپلماتهاى شوروى و سورى كه از عناصر اطلاعاتى بودند،تماسهايى دارد. هم‏زمان با اين وقايع نامه‏اى كه به امضاى «فاطمه» از استانبول به آدرس ايوب فرستاده شد، از طرف مأمورين امنيتى تركيه توقيف شد كه مفاد نامه به زبان تركى به شرح زير بود:
«مدتى است كه ملاقات نكرده‏ام . من دو هفته بيمار بودم و به علت همين بيمارى نتوانستم حتى به دانشگاه بيايم اميدوارم به زودى شما را ملاقات كنم» در آزمايش هايى كه از نامه به عمل آمد مشخص شد كه نامه مذكور به شيوه خط «اسلاو»نوشته شده و شخصى به نام فاطمه بين آشنايان ايوب وجود خارجى نداشته است.اين مسئله به سرويس تركيه خاطرنشان ساخت كه نامه مزبور ممكن است از جانب يك افسر اطلاعاتى شوروى به الفاظ رمز نوشته شده باشد. زيرا مانند آن در چند مورد مشابه نيز قبلاً اتفاق افتاده بود. بدين جهت سوءظن سرويس نسبت به وى افزوده شد و مراقبت نسبت به اعمال و فعاليتهاى شرف‏الدين شدت يافت. از طرف ديگر اطلاع حاصل شد كه شرف‏الدين ايوب مظنون به ارسال نامه‏هايى حاوى مسائل اطلاعاتى در سوريه به آدرس : «صندوق پستى 3030 ـ دمشق» با امضاى «يوسف كومور» مى‏باشد. كه نتيجه‏گيرى از اين موضوع براى سرويس مشخص نمود كه ايوب براى سرويس اطلاعاتى سوريه هم كار مى‏كند.
 
فعاليتهاى شرف‏الدين ايوب به نفع سرويس اطلاعاتى شوروى
شرف‏الدين ايوب در سال 1965 به همراهى يك دانشجوى اردنى به نام «سميع منسوه» به سركنسولگرى شوروى دراستانبول رفته و سؤال نموده بود كه آيا آنها مى‏توانند براى گذرانيدن تحصيلات عاليه خودشان به شوروى بروند؟ بدين نحوه شرف‏الدين ايوب تماس با اعضاى كنسولگرى شوروى را شروع كرد و بعدا با «بوريس چرزوف» كه معاون كنسولگرى شوروى و عنصر شناخته شده (جى.آر. يو) بود، ملاقات نمود. بوريس چرزوف اين دو دانشجو را به ناهارى در عمارت ييلاقى كنسولگرى شوروى دعوت نمود.بوريس در اين ميهمانى ناهار كه به اتفاق همسرش ترتيب داده بود، اطلاعاتى در خصوص انجمن كمك قفقاز شمالى از شرف‏الدين ايوب كه عضو اين انجمن در استانبول بود كسب نمود. مدت كمى بعد از اين ملاقات سميع منسوه رفيق ايوب تركيه را به قصد رفتن به آلمان غربى ترك كرد.
 بوريس چرزوف مجددا شرف‏الدين ايوب را به همان محل دعوت كرد ولى در اين بار به تنهايى از وى سؤالاتى در خصوص اوصاف و شخصيت او و سازمانهاى دانشجويان مطرح كرد كه شرف‏الدين ايوب به تمام سؤالات او پاسخ داد.
بوريس چرزوف عنصر شناخته شده سرويس اطلاعاتى شوروى (جى.آر. يو) از ايوب خواست تا اطلاعاتى درباره فعاليت‏ها و انجمن كمك شمال قفقاز عليه شوروى و نيز تماس و ارتباط با انجمن تولستوى در آلمان جمع‏آورى نموده و  به وى بدهد. بوريس اضافه نمود كه ايوب بايستى به آلمان رفته و پس از ملاقات با رئيس انجمن تولستوى اطلاعاتى درباره انجمن تهيه نمايد. بوريس خاطرنشان كرد كه رئيس انجمن تولستوى رهبر تمام مجامع ضدكمونيستى در خاورميانه است. و تمام عمليات عليه شوروى را اداره مى‏كند. پس از اينكه شرف‏الدين ايوب اين مأموريت را پذيرفت بوريس چرزوف آموزشها و دستوراتى به منظور رعايت حفاظت و امنيت و تماسهاى آينده و همچنين استفاده ازراههاى ارتباطى و وسايل آن به شرف‏الدين داد.

 با ما تماس بگيريد

 


موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ
برچسب‌ها: صندوق پستى 3030 , شرف‏الدين ايوب , چركس , مرابط اسمعيل


تاريخ : ۱۳۹۱/۰۷/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


غروب

چگونه غروب خورشید را پیش بینی کنیم؟


ممکن است شما در طبیعت گردی تان نیاز پیدا کنید که از وضعیت روشنایی هوا اطلاعاتی بدست آورید. مثلا این که تا چند ساعت دیگر هوا روشن است و چند ساعت دیگر غروب می شود. به هر حال خبرداشتن از وضع روشنایی هوا می تواند به کمپ زدن، ساماندهی گروه یا حتی برنامه ریزی برای برگشت به شما کمک کند. اما اگر از وضعیت طلوع و غروب خورشید مطلع نباشید چه کار می کنید؟ جایی که حتی ساعت هم نمی تواند به کمک شما بیاید؟!

یکی از روش های طبیعی و تقریبی آگاه شدن از این مسئله، شیوه ساده ای است که اینجا آموزش می دهیم:

1- در جایی بایستید که بتوانید خورشید و خط افق یا کوهستان های بسیار دوردست و یا جنگل های بسیار دوردست را ببینید.

2- دستان خود را به صورت کشیده در جلوی خود نگه دارید و همانند شکل فاصله بین سطح زیر خورشید و خط افق را با تعداد انگشتان کنار هم ، اندازه گیری کنید.
غروب

3- هر انگشت حدودا معادل 2.5 درجه برابر با 10 دقیقه زمان است. توجه داشته باشید که خورشید در هر 1 ساعت 15 درجه حرکت می کند در نتیجه اگر فاصله سطح زیرین خورشید با سطح افق برابر 6 انگشت کنار هم باشد تا پایان روز و روشنایی حدود 1 ساعت باقی است.



موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: دانستنیهای تکاور , تخمين مسافت , طلوع و غروب , محاسبات


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


آئین تکاوری

R :‌ با علم به اين كه من به عنوان يك تكاور داوطلب شده ام ، به طور كامل مي دانم كه شغل منتخب من بسيار پر خطر است . من هميشه بايد در تقويت شخصيت ، عزت و افتخار و بالا بردن روح رفاقت و همكاري در خود تلاش كنم .

A :‌ اين حقيقت را كه يك تكاور ، سربازي برجسته است كه در برنده ترين لبه هاي جنگهاي زميني ، هوايي ، آبي حضور دارد ، اطلاع دارم . من پذيرفته ام كه به عنوان يك نيروي تكاور ، مردم سرزمينم از من انتظار دارند كه در طول جنگ از سربازان عادي جلوتر و سريعتر حركت كرده و خيلي سختتر از آنها بجنگم .

N :‌ هرگز نبايد در برابر دوستان خود كوتاهي كنم و همواره از نظر فكري خود را آگاه و از نظر جسمي خود را نيرومند و از نظر اخلاقي خود را استوار نگه دارم . و خود را صد درصد بيشتر از انجام وظايفي كه بر عهده دارم ، موظف و مسئول بدانم .

G : شجاعانه به تمام جهان نشان دهم كه من به صورت ويژه اي انتخاب شده ام و سربازي هستم كه به خوبي تربيت شده ام . رفتار مؤدبانه ام در برابر افسران ارشد ، پاكيزگي لباسهايم و مراقبت از وسائل و تجهيزاتم بايد نمونه بارزي براي سربازان ديگر باشد تا از من پيروي كنند .

E : با انرژي كامل در مقابل دشمنان كشورم ايستادگي مي كنم و بايد آنها را در جبهه جنگ شكست دهم چرا كه من به خوبي تعليم يافته و با تمامي قوا مي جنگم . شكست در دنياي تكاور وجود ندارد . هيچگاه دوست مجروح خود را ترك نمي كنم تا او به دست دشمن بيفتد و در هيچ شرايطي موجب گرفتاري كشورم نمي شوم .

R :‌ با آمادگي كامل ، نيروي فيزيكي و جسمي دروني خود را نشان داده و براي تحقق اهداف نيروهاي تكاور مي جنگم و مأموريت خود را به پايان مي رسانم حتي اگر در جبهه جنگ تنها فرد زنده باشم ادامه مي دهم .

Recognizing that I volunteered as a Ranger, fully knowing the hazards of my chosen profession, I will always endeavor to uphold the prestige, honor, and high esprit de corps of the Rangers

Acknowledging the fact that a Ranger is a more elite soldier who arrives at the cutting edge of battle by land, sea, or air, I accept the fact that as a Ranger my country expects me to move further, faster, and fight harder than any other soldier

Never shall I fail my comrades I will always keep myself mentally alert, physically strong, and morally straight and I will shoulder more than my share of the task whatever it may be, one hundred percent and then some

Gallantly will I show the world that I am a specially selected and well trained soldier. My courtesy to superior officers, neatness of dress, and care of equipment shall set the example for others to follow

Energetically will I meet the enemies of my country. I shall defeat them on the field of battle for I am better trained and will fight with all my might. Surrender is not a Ranger word. I will never leave a fallen comrade to fall into the hands of the enemy and under no circumstances will I ever embarrass my country

Readily will I display the intestinal fortitude required to fight on to the Ranger objective and complete the mission, though I be the lone survivor


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: آئین تکاوری , تكاور , رنجر , آئين


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |



تاریخچه تکاوران آمریکایی

كماندو ها در پاسخ به چالش هايي كه در طي قرن هفدهم بود ، به وجود آمدند . تفاوت هاي عمده با ناهمواريهاي زمين و دشمن كه در دنياي مدرن امروز با آن مواجه هستند به وجود آمد .

بقيه در ادامه مطلب

موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: دانستنیهای تکاور , درمان زخم بدون دارو , بيولوژيك , تاریخچه تکاوران آمریکایی

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


جنگ چریکی شهري

جنگيدن در مناطق شهري و ساختماني به سبب محدوديت استفاده از هواپيماها و خودروهاي زرهي، عدم توانايي برخي از جنگ افزارها و كم شدن ميدان ديد و تير يگان هاي درگير شرايط خاصي ايجاد مي كند و نبرد در اين مناطق با بكارگيري تاكتيك ويژه امكان پذير است كه به آن جنگ شهري     «URBAN GUERRILLA WARFARE » گويند .
در عمليات نظامي پيروزي كامل با جنگ زميني بدست مي آيد و با گسترش دامنه جنگ ، صحنه نبرد و درگيري به داخل شهرها كشيده مي شود ، هدف از تصرف شهرها دست يابي به اهداف استراتژيك و منابع اقتصادي آن است و تسلط و يا عدم تسلط بر شهر تاثيرات سرنوشت سازي را به دنبال خواهد داشت كه در پيروزي يا شكست نبردهاي بعدي موثر مي باشد .

اكنون نگاهي مختصر به تاريخچه و تاكتيك جنگ شهري در دوران مختلف تاريخ مي اندازيم :
از ابتداي حيات بشر تاكنون انسان در معرض خطرهايي همچون حمله هم نوعان ، حيوانات وحشي و شرايط بد جوي قرار مي گرفت ، انسان هاي اوليه به جست وجوي محلي امن جهت سكونت پرداخته و غار را بعنوان اولين مسكن خويش انتخاب كردند ، پس از گذاشتن ساليان دراز انسان داراي تجربه و توانايي بيشتري شد و كم كم دشت را به جاي غار جهت سكونت برگزيد ، ذات اجتماعي زيستن انسان باعث بوجود آمدن دهكده ها و روستاها شد و براي دفاع در برابر حمله قبايل ديگر و دزدان و جلوگيري از ورود حيوانات وحشي اطراف روستاها را ديوار يا خندق مي كشيدند ولي با اين وجود ساكنين از گزند حمله مهاجمان در امان نبوده و مي بايست محل هاي سكونت مستحكمي طراحي مي شد و اين امر سرآغازي براي ساخت قلعه ها « citadel »گشت .
راه نفوذ و تسخير به قلعه ها با داشتن ديوارها و دروازه هاي بلند و مستحكم و پست هاي نگهباني در اطراف آن بسيار دشوار بود و مهاجمين با توجه به شرايط از تاكتيك هاي زير جهت تصرف قلعه استفاده مي كردند :
1-جنگيدن و از بين بردن مدافعان
2-خراب كردن ديوارها يا دروازه ها با روش هاي گوناگون
3-نقب زدن و ورود از راه هاي مخفي
4-نفوذ ستون پنجم به داخل قلعه
5-استفاده از ادوات جنگي مانند منجنيق
6-محاصره هاي طولاني و قطع ارتباط با بيرون
7-توسط عوامل ميكروبي و بيمار كردن مردم قلعه
8-قطع مسير جريان آب رودخانه به قلعه
9-اجراي جنگ رواني جهت ترساندن و تسليم مدافعان
10-آتش زدن قلعه
در قرن پنجم قبل از ميلاد كوروش هخامنشي تصميم به فتح بابل مي گيرد ، آن زمان استحكامات و برج هاي آن شهر مشهور آفاق بود  ، پارسي ها با بابلي ها در نزديكي شهر جنگ كرده و آن ها را شكست دادند و پادشاه مغلوب با عده زيادي از سپاهيان خود به داخل شهر گريخت . تصرف بابل با حمله محال بود و با وجود مزارع وسيع درون شهر محاصره آن هم به درازا مي كشيد ، در اين وضعيت كوروش تاكتيك ويژه اي را بكار برده و دستور مي دهد مسير آب رود فرات كه به داخل شهر جريان داشت را برگردانند ، پس از كم شدن آب در مجراي ورودي به شهر سپاهيان پارس از آن محل به داخل يورش برده و بدون كشتار و غارت بابل را فتح مي كنند .
طي ساليان دراز و گذشت زمان ساختمان ها و شهرها تكامل يافته و با ورود تجهيزات و تسليحات جديد در تاكتيك جنگ شهري نيز تغييرات عمده اي حاصل شده است ، در جنگ  جهاني  دوم آلماني ها داراي تاكتيك برتر در زمينه جنگ شهري بودند ، آن ها در ابتداي جنگ به دليل وجود خط دفاعي مستحكم ماژينو «  MAGINOT LINE» كه فرانسوي ها آن را در سراسر مرزهاي مشترك خود با آلمان كشيده بودند نمي توانستند به فرانسه حمله كنند ، اما ديري نپاييد كه آلماني ها با تصرف بلژيك در سال 1940 ميلادي از طريق مرزهاي آن كشور به منطقه استراتژيك آردن در شمال شرق فرانسه حمله و شهر سدان « SEDAN» را تصرف كردند و به اين طريق جبهه فرانسوي ها را شكافته و وارد آن كشور شدند ، لازم به ذكر است اين شهر در طول تاريخ جنگ هاي زيادي به خود ديده وهمان شهري است كه در سال 1870 ميلادي در آن از قواي پروس شكست خورده و ناپلئون سوم سقوط كرد . البته هميشه نيز پيروزي نصيب آلماني ها نمي شد آن ها در سال 1942 ميلادي بر خلاف نظر ژنرال هالدر رئيس وقت ستاد ارتش آلمان كه طراح اصلي حمله به روسيه بود و بنا به دستور مستقيم هيتلر به استالينگراد « STALINGRAD » حمله كردند ، ژنرال پاولوس مامور فتح استالينگراد گرديد وي در آن شهر با مقاومت سرسختانه روس ها مواجه شد و تصرف شهر با نبردهاي خانه به خانه و كوچه به كوچه به كندي پيش مي رفت و سرانجام نيز در حلقه محاصره گرفتار شدند ، فيلد مارشال پاولوس به همراه 23 ژنرال ديگر و 20 هزار نفر از سربازان باقيمانده اش به دليل دادن تلفات سنگين و نرسيدن كمك خود را تسليم قواي روس كردند .
پس از پايان جنگ جهاني دوم قوانين بين المللي تاحدودي عمليات نظامي را در شهرها با محدوديت مواجه مي سازد هرچند كه در مواردي مانند ويتنام اين قوانين توسط مجريان خود نقض گرديد !!! آمريكايي ها پس از جنگ ويتنام با بهره گرفتن از تجارب و ايجاد تغيير در تاكتيك هاي خود توانستند در عمليات هاي بعدي مانند نبرد عادلانه « OPERATION JAST CAUSE » در پاناما 1989 ميلادي و نبرد موگاديشو « MOGADISHU FIREFIGHT » در سومالي 1993 ميلادي موفقيت نظامي بدست آورند . هرچند كه در عمليات هاي گسترده بعدي در افغانستان و عراق با وجود پيروزي نظامي نتوانستند ثبات و امنيت را به ارمغان بياورند و امروز جهان شاهد ناامني و اقدامات گسترده تروريستي در اين كشورها است . اكنون تاكتيك هاي جديد جنگ شهري جايگزين روش هاي سنتي پيشين شده است ، البته در بعضي از مواقع نيز دولت هايي ماندد صدام حسين ديكتاتور سابق عراق ترجيح مي دهند براي رسيدن به اهداف خود به هر روش غير انساني متوسل شده و قوانين بين المللي را زير پا گذاشته و با بكاربردن سلاح هاي ممنوعه شيميايي در مناطق شهري موفقيت هاي پوشالي نصيب خود كنند . موفقيت در جنگ شهري مستلزم رعايت اصول و قواعد آن است كه به صورت مختصر به بيان پاره اي از آن مي پردازيم .
قبل از اجراي عمليات جنگ شهري بايستي اطلاعات و برآوردهاي زير را بدست آورد و شناسايي هاي لازم را انجام داد :
1-نقشه شهر را تهيه نمود و كليه نقاط حساس ، مرتفع و مستحكم را در آن علامت گذاري كرد ، بدون داشتن نقشه عمليات با مشكل مواجه خواهد شد .
2-وضعيت دشمن از لحاظ تعداد نفرات ، تجهيزات و امكانات شناسايي شود ، بايد توان رزمي دشمن را سنجيد و نقاط ضعف و قوت او را در نظر گرفت .
3-جنبه هاي تاكتيكي زمين شامل وضعيت و كليه عوارض حساس شناسايي شود .
4-وضعيت جوي را از قبيل سردي و گرمي هوا ، ميزان روشنايي و بارش احتمالي در نظر داشت و قبل از عمليات وضعيت كامل جوي پيش بيني شود .
5-حضور غير نظاميان در شهر باعث حساسيت اجراي عمليات مي شود ، تدابير لازم را جهت حفاظت از جان آن ها اتخاذ گردد .
اطلاعات فوق را مي توان از طريق نقشه ها ، عكس هاي ماهواره اي ، عكسبرداري ، ستون پنجم ، زندانيان جنگي ، غيرنظاميان و... بدست آورده و اقدام به طراحي عمليات كرد سپس نيروها را نسبت به وظايف خود توجيه نمود و هنگام نبرد نيز به موارد زير توجه داشت :
1-دستورات فرماندهي را اجرا كرده و يگان ها از هماهنگي لازم برخوردار باشند .
2-كليه ساختمان ها و نقاط حساس ، مرتفع و مستحكم را جهت داشتن ميدان ديد و تير برتر در اختيار گرفت .
3-با رعايت قواعد اختفا و پوشش به دقت سمت دشمن تيراندازي شود .
4-درصورت امكان عمليات با آتش دقيق سلاح هاي سنگين و نيمه سنگين پشتيباني شده و از مواد منفجره جهت رخنه به ساختمان ها استفاده گردد .
5-براي ارتباطات از بيسيم ، پيك و ارتباط بصري استفاده شود .
6-راه هايي را كه به آن نياز نداريد جهت جلوگيري از استفاده دشمن مسدود كنيد .
7-نسبت به پاكسازي ساختمان ها از وجود دشمن اقدام شود .
8-در سطح شهر اقدام به گشت زني و برپايي ايست و بازرسي گردد .
نكته مهم برخورد با غيرنظاميان است كه بايستي با آن ها طبق مقررات بين المللي و اصول انساني برخورد شود و نيروهاي نظامي اقداماتي از قبيل خلع سلاح ، سرشماري ، رفع نيازها «مسكن، غذا، دارو و...» و پاكسازي شهر از مواد منفجره عمل نكرده و تله هاي انفجاري را انجام دهند ، موافق يا مخالف بودن غيرنظاميان تاثير بسزايي در اوضاع دارد و بايد با اجراي عمليات رواني فضاي آرامي را حاكم ساخت و اقداماتي را جهت شناسايي و دستگيري ستون پنجم بعمل آورد .
امروزه مسايل سياسي و قوانين بين المللي به سبب حضور غيرنظاميان باعث محدوديت استفاده از برخي جنگ افزارها و ادوات نظامي در شهرها شده و انعكاس اخبار به سراسر دنيا هم واكنش مختلف مجامع بين المللي و جهاني را نسبت به موضوع در پي دارد و همين امر تغييراتي را در تاكتيك جنگ شهري ايجاد كرده است .


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: جنگ چریکی شهري , جنگ زميني , تاكتيك , جنگ شهري


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


عملیات در کویر

وسعت قابل توجهی از سطح زمین راکویرهاو بیابان ها تشکیل داده است،آب و هوا وزمین این مناطق ویژگی خاصی نسبت به سایر نقاط داشته که معمولا انسان تحمل ماندن درآن را ندارد.بهترین واحدهای نظامی هم هنگام نبرد در این مناطق با مشکلاتی روبرو خواهند شد که در صورت آشنا نبودن با تاکتیک عملیات کویر شکست میخورند،به جز نیروهای دشمن خطرات ناشی از گرما،گرسنگی،تشنگی وبروز بیماریهای گوناگون انسان را تهدید میکند گاهی موفقیت در عملیات کویرسرنوشت نهایی پیروزی جنگ را رقم می زندوتاریخ بارها شاهد این موضوع بوده است.
درسالهای ابتدایی جنگ جهانی دوم،آلمان نازی شکست های مکرری را برپیکره متفقین وارد کرده وتوانسته بود با شعار شکست ناپذیری روحیه متفقین را متزلزل کند،اما سرنوشت این شکست ناپذیری در تاریخ 23 اکتبر1942 تغییر کرد،دراین تاریخ ارتش هشتم انگلیس به فرماندهی ژنرال مونتگمری نبرد سنگینی رابانیروهای آلمانی به فرماندهی ژنرال رومل آغاز کرد.این نبرد درصحرای شمال آفریقا ودر جبهه العلمین به وقوع پیوست.قبل از شروع عملیات ژنرال مونتگمری خطاب به نیروهایش چنین اظهار می کند:نبردی که هم اکنون در شرف وقوع است،یکی از تعیین کننده ترین نبردهای تاریخ میباشد و نقطه عطفی در جنگ خواهد بود.این نبردبزرگ به خاطر شرایط خاص کویرو جاه طلبی هیتلر به شکست آلمانی ها منجر شد وضربه سنگینی را به متحدین وارد ساخت،به طوریکه چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس درباره این پیروزی گفت:پیش از العلمین مایک پیروزی نداشتیم وپس از آن هم یک شکست نخوردیم.البته این جمله چرچیل حقیقت محض نمیباشد اما به این مساله اشاره میکند که این موفقیت کلیدی برای گشایش پیروزی بعدی است.
صدام حسین سابق عراق که طی هشت سال جنگ با ایران نتوانسته بود به اهداف خود برسد جهت جبران شکست خود درتاریخ 2 اوت 1990 به کویت حمله و آن را اشغال نمود،شورای امنیت سازمان ملل متحد در اولین قطعنامه خود خواستار خروج بی قید وشرط عراق از کویت شد،ولی عراقی ها این قطعنامه وقطعنامه های بعدی را نادیده گرفتند،سرانجام شورای امنیت دستور اجرای عملیات نظامی بر علیه نیروهای عراقی جهت خروج آنها از کویت را صادر کرد.آمریکایی ها باسازمان دادن نیروهای چند ملیتی خود را آماده جنگ نمودند،صدام هم میخواست با جنگ روانی علیه غرب آن ها را از حمله به عراق منصرف کند،اما سرانجام آمریکا ونیروهای چند ملیتی این جنگ را در تاریخ 17 ژانویه 1991 با تهاجم شدید هوایی آغاز وچند روز بعد هم نبرد زمینی گسترده ای را در کویر اجرا کردند،سربازان عراقی دراین جنگ گرسنه وتشنه در حالی که روحیه خود را از دست داده بودند شکست خوردند وصدام هم با خفت وخواری به خواسته های آمریکا تن داد،هرچند که در این عملیات به سبب ملاحظات سیاسی حکومت صدام را سرنگون نکردند ولی اورا چنان ضعیف نمودند که هر لحظه اراده کنند اورا از میان بردارند که البته چند سال پیش هم این کار را کردند.
باتوجه به این تجارب نیروهای نظامی می بایستی عملیات کویر را فرا گیرند تادر صورت کشیده شدن جنگ به مناطق کویری به خوبی از پس دشمن برآیند،در این راستاباید با کویر و خصوصیات آن آشناشد.
کویر به نقاط شنی وریگزار خشک وبی آب وعلف اطلاق می گردد،درجه آن در روز بالای 50 درجه سانتیگراد بوده و درشب افت ناگهانی دما دارد،این امر باعث ایجاد بادهای طوفانی میشود و همه چیزرا در زیر شن مدفون می کند.بارش باران در کویر بسیار کم ودر خلان چند دقیقه با بارش تند اتفاق می افتد که لجن زارهایی از خود باقی گذاشته و باعث کندی عبور و مرور می شود.درختانی خاردار و گیاهانی کم ارتفاع در کویر میباشند که از آن جهت سایبان و اختفا می توان بهره جست.جانوران خطرناکی از قبیل مار،عقرب و رطیل در کویر زندگی می کنند و حشرات کویری هم خطرات به مراتب بیشتری دارند چون ناقل بیماری های بیشماری هستند.
آب در کویر کیمیاست به ندرت میتوان و به ندرت میتوان آن را پیدا نمود،آب مهمترین نیاز انسان در کویر است، باید بیشتر از تعرق بدن آب نوشید و نوشیدن کم آب خطرناک می باشد،برای یافتن آب باید علائم و نشانه های وجود آن را پیدا کردواشتباها به سوی سراب پیش نرفت، بهترین روش از طریق دنبال کردن مسیر پرواز پرندگان است .دقت کنید که نوشیدن آب های کویری ممکن است انسان را به بیماری های گوناگون مبتلا کند،در برخی موارد آب دارای مواد اسیدی یا قلیایی بوده که در این صورت باجوشاندن استر لیزه کردن هم قابل شرب نمی شود.
فرد نظامی باید با آب و هوا خو بگیرد و این بدان معناست که سیستم خنک کننده بدن او در مقابله با گرمای شدید کویری تنظیم شود، افراد قوی سریع با این آب و هوا خو میگرند ولی افراد چاق یا معتاد به مشروبات الکلی بیش از سایرین در معرض خطرات ناشی از گرما قرار دارند و خیلی سریع از پا درمی آیند.افراد نظامی در کویر باید از انجام فعالیتهای سنگین در روز خودداری کنند،اگر فردی در کویر گم شد و یا از دست دشمن فرار کرد باید در هنگام شب یا هنگام طلوع و غروب آفتاب راهپیمایی کند.در روز،بادهای گرم درجه حرارت بدن را بالا می برد و در اکثر مواقع با تعرق زیاد،آب و نمک بدن کم شده و صدمات جبران ناپذیر و حتی خطر مرگ را در پی دارد.
انقباضات عضلانی ناشی از گرما هم به خاطر عرق ریزی و کم شدن نمک بدن رخ میدهد وتشنجات موضعی دردناکی را در دست ،پا و شکم پدید می آورد که با آشامیدن کمی آب نمک تحت نظر پزشک رفق میگردد،لازم به ذکر است که آشامیدن آب بی نمک حال بیمار را بدتر می نماید.گرما زدگی یا آفتاب زدگی که در اثر ریزش شدید عرق به وجود می آید ناتوانی جسمی انسان را به دنبال دارد،در این حالت درجه حرارت بدن به بالای 40 درجه سانتیگراد رسیده و اگر بیمار به موقع معالجه نشود بیهوش ،دچار تشنج یا دیوانه شده و سریع می میرد.هنگام گرما زدگی باید بیمار را سریع به سایه برد،لباسهای اورا در آورد وبه وی آب خنک خوراند،بدن اورا ماساژ داد وخنک کرد، سپس بیمار را بعد از انجام کمک های اولیه سریع به درمانگاه انتقال داد.گرمازدگی در افرادی که با آب و هوای کویر خو نگرفته اند اتفاق می افتد.آفتاب سوختگی هم جز عوارض کویری است که پوست بدن در اثر تابش شدید خورشید می سوزد،این وضعیت در افرادی که پوست حساسی دارند بیشتر اتفاق افتاده و برای پیشگیری باید از کرم و مایعات ضد آفتاب استفاده کرد که البته صددرصد محافظ نیستند.بادهای کویری هم مشکلاتی را به وجود آورده وباعث اذیت و آزار و محدودیت دید می شود در هنگام اجرای عملیات کویر باید نفرات را به دقت و باتوجه به آرایش دشمن به صورت پراکنده چید و باساختن وسایل دروغین دشمن را فریب داد،از روش های فرو رفتن در زمین برای اختفا و از روییدنی های کویر جهت استتار استفاده نمود،باید مراقب انعکاس نور در اشیا براق بود.حرکت در کویر همراه گرد و خاک است،گرد و خاک یکی از عوامل شناسایی در کویر می باشد،دیده بان ها به خصوص در هنگام طوفان بایستی عینک های مخصوص به چشم بزنند و به نور خورشید هم نگاه نکنند تا دید آنها تار نشود،دیده بانی در بعضی از شب های مهتابی حتی از روزهم بهتر است. افراد قبل از عملیات همیشه غذای کمی خورده تا دچار حالت تهوع نشوند،برای عبور از تپه های شنی باید از سینه کش آن که به قله می رسد رد نشده و از دامنه های پایین آن عبور کرد،قبل از تردد از نقاطی که زیر دید دشمن قرار خواهد گرفت بایستی دقت داشت که گاهی تا چند روز جا پای افراد در شن باقی می ماند.در صورت تیر اندازی دشمن هنگام زمین گیر شدن چشم ها را بسته تا شن به داخل آن نرود.موقع ساختن سنگر اطراف آن را کیسه های شنی گذاشت تا باد سنگر را پر نکند.انتخاب پوشاک در عملیات کویر بسیار مهم است،تجربه نشان داده پوشاک کافی بدن را در برابر سوزش آفتاب ،سرما و نیش حشرات محفوظ می دارد.از پوشیدن لباسهای تنگ اجتناب کرده وشب هنگام تمامی لباس هارا پوشید،در صورت نبودن لباس کافی و گرم مقداری کاغذ داخل لباس قرار داد، اگر لباس خیس شد سریع آن را خشک نمود.به هیچ وجه نباید با پای برهنه درکویر پیاده روی کرد،این کار به پاها آسیب جدی وارد می کند.محل استراحت نفرات باید دور از مناطق باتلاقی انتخاب شود،برای در امان ماندن از نیش حشرات صورت، دست ها وقسمت های باز بدن را گل مالی نمود،نیش حشرات باعث بروز بیماری های مهلکی میشود.نگهداری از جنگ افزار ها در کویر باید با دقت کامل انجام گیرد ونظافت سلاح را هر روز انجام داد،سلاح را بعد از شستشو کاملا خشک کرد ونباید به هیچ عنوان روغنکاری شود،زیرا روغن باعش چسبیدن شن و ماسه به قطعات سلاح می گردد،در مواقعی که از سلاح استفاده نمی شود لوله آن را با پارچه پوشاند.رانندگی در کویر هم مستلزم رعایت نکات ویژه است در این راستا باید باد لاستیک ها را مقداری کم کرد و رانندگی در سرعت های پایین انجام پذیرد،از گاز دادن و ترمز کردن ناگهانی خودداری نمود چون اینکار باعث فرو رفتن خودرو در شن ماسه می شود، هنگام دور زدن باید میدان دید وسیعی گرفت و از پیچیدن تند که موجب چپ شدن خودرو میشود خودداری کرد.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: عملیات در کویر , كويري , بادهاي داغ , انقباضات عضلاني


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


جنگ در کوهستان

كوهستان مظهر استقامت و عظمت مي باشد ، انسان هاي اوليه كوه را به عنوان محلي امن جهت زندگي انتخاب و در غارها زندگي مي كردند ، كوهستان مكان مقدس ، پر رمز و راز و ساكت است كه آرامش خاصي را براي انسان ايجاد مي كند ، پيامبران الهي اين مكان را براي راز و نياز خود با خداوند انتخاب كرده بودند ، در ادبيات ما فردوسي شاعر معروف آرش كمانگير را بر بالاي كوه دماوند قرار مي دهد تا تير معروف خود را جهت تعيين مرز بين سرزمين ايران و توران پرتاب نمايد و همچنين آشيانه سيمرغ پرنده افسانه اي بر بالاي كوه دماوند قرار داشت و ضحاك ماردوش نيز در كوه توسط فريدون به بند كشيده شد .

نيروهاي نظامي پياده و زرهي معمولأ به درگير شدن در مناطق كوهستاني تمايلي نشان نمي دهند ، هواي سرد ، مناطق صعب العبور و پياده روي هاي خسته كننده شرايط دشواري را به وجود مي آورد ، در اين مناطق حركت يگان هاي موتوري و پشتيباني به كندي و در بعضي از مناطق غير ممكن است ، در اين شرايط عرصه نبرد و تاخت و تاز چريك ها و كوماندوها فراهم مي آيد ، در طول تاريخ ، كوهستان شاهد پيروزي ها و شكست هاي بي شماري بوده اند ، براي مثال اوايل انقلاب اسلامي ايران در منطقه كردستان كه عمومأ كوهستاني مي باشد منافقين موضع گرفته و آن جا را به عنوان كانون توطعه بر عليه انقلاب قرار داده بودند ، با فرمان تاريخي امام خميني« ره » نيروهاي مسلح به آن جا اعزام و منافقين را شكست سختي دادند ، رمز موفقيت رزمندگان اسلام توكل به خدا و آشنايي با تاكتيك جنگ در كوهستان بود .

اكنون نگاهي كوتاه و گذرا به تاكتيك هاي جنگ در كوهستان مي اندازيم ، عمليات هاي كوهستاني به دو منظور آفند « حمله » و پدافند « ضد حمله » صورت مي گيرد ، كليد پيروزي جنگ در كوهستان اجراي عمليات هاي آفندي « تهاجمي » است ، اين عمليات ها بيشتر بر پاي كمين اجرا مي شود ، هدف اصلي از كمين از بين بردن نفرات و تجهيزات دشمن و تضعيف روحيه او مي باشد كه خودي را به پيروزي و دشمن را به شكست نزديك مي نمايد .

عوامل موثر پيروزي جنگ در كوهستان شامل موارد زير است :

1- داشتن نفرات زبده : بهترين نيروها را جمع آوري و اولويت انتخاب افراد را در جثه و استقامت جسمي آن ها قرار داد ، ضمن اين كه نفرات انتخابي بايد شجاع و با ايمان بوده و روحيه قوي داشته باشند ، اين افراد مي بايستي فنون كوهنوردي و تاكتيك هاي جنگيدن در كوه را فرا گيرند و با تمرينات مكرر توانايي پياده روي هاي طولاني مدت را در آن ها به وجود آورد .

2- سرعت عمل : معناي اين واژه عجله در تصميم گيري ها نيست بلكه گرفتن فرصت و ابتكار عمل از دشمن است ، اگر در تصميم گيري ها كندي و تأمل كنيد قطعأ دشمن ضربه خود را وارد مي نمايد . فرماندهان بايد در كوتاهترين زمان ممكن بهترين تدابير را اتخاذ و افراد تحت امر نيز دستورات را با رعايت كامل نظم و انضباط اجرا كنند .

3- تجهيزات : كليه وسايل مورد نياز اعم از البسه مناسب ، جيره جنگي حداقل براي 48 ساعت ، سلاح ، مهمات و تجهيزات مورد نياز بنا به نوع مأموريت را مي بايستي به همراه داشت ، بايد بيسيم چي ها باطري زاپاس و امدادگران وسايل كمك هاي اوليه را در اختيار داشته باشند . قبل از اعزام به مأموريت از صحت سلاح ها و مهمات به خصوص تيربارها و موشك اندازها و كليه تجهيزات همراه اطمينان حاصل نماييد .

4- زمين : افراد از فنون استتار و اختفا بالاترين بهره را ببرند ، در كوهستان استقرار در نقاط مرتفع يك امتياز محسوب مي شود ، از مناطق مرتفع مي توان بهترين ديده باني و شليك را انجام داد ، در مناطق مرتفع اقدام به ساختن پاسگاه و قرارگاه نمود و اطراف مقر و نقاط حساس را پست هاي ايست و بازرسي ، نگهبان و گشتي گمارد .

5- آتش پشتيباني : براي شروع درگيري با دشمن در كوهستان بهترين روش غافلگير كردن و اجراي حجم آتش شديدي بر عليه آن ها مي باشد ، در صورت امكان از آتش توپخانه ، خمپاره و تيربارهاي سنگين جهت پشتيباني استفاده كرد ، داشتن پشتيباني هوايي نيز در نابودي كامل و جلوگيري از فرار دشمن كمك به سزايي مي كند .

قبل از انجام هر عمليات بايد شناسايي هاي لازم را انجام داد ، بدست آوردن اطلاعات مربوط به تعداد نفرات دشمن ، نوع تجهيزات و محل حضور آن ها در كوهستان الزامي است ، اطلاعات لازم از طريق اعزام گشتي شناسايي بدست مي آيد و به اطلاعات داده شده توسط بومي هاي منطقه اعتماد نشود ، زمان مناسب براي اجراي عمليات اندكي بعد از بدست آوردن اطلاعات مي باشد ، براي اجراي عمليات وضعيت جوي را در نظر بگيريد ، عمليات آفند و پيشروي به سمت مواضع دشمن در شرايط بد جوي از اجراي پدافند و دفاع مشكل تر مي باشد ، فرماندهان تيم ها نسبت به نوع وهدف مأموريت خود توجيه شوند و نيروهاي زبده اي را جهت مأموريت انتخاب كنند ، پس از توجيه و تقسيم وظايف در تيم كليه نفرات لباس استتار ، آذوقه ، سلاح ، مهمات و تجهيزات مناسب را برداشته و از سالم بودن آن ها اطمينان حاصل كنند .

يكي از مهمترين مأموريت هاي كوهستاني اجراي گشت مي باشد ، گشت به منظورهاي شناسايي ، گرفتن تلفات ، اسير و تضعيف  روحيه دشمن و ايجاد امنيت در محدوده استحفاظي صورت مي گيرد . گروه هاي گشتي بين حداقل 2 نفر و حداكثر 26 نفر سازماندهي و به مأموريت اعزام مي شوند ، با زمان بندي دقيق مسير حركت نيروها را مشخص كرد ، اين مسير از 20 كيلومتر تجاوز نكرده و گروه ها از مسير رفت جهت برگشت استفاده نكنند ، گشتي ها با قرارگاه و واحدهاي همجوار ارتباط بيسيم داشته باشند تا در صورت بروز مشكل ديگران را باخبر كنند ، البته اين نكته را در نظر گرفت كه واحد گشتي نيروي پشتيبان ندارد پس بايد از نظر تجهيزات ، امكانات و روحيه در حد بالايي باشد تا اگر درگير شد به تنهايي از پس دشمن برآيد .

هنگامي كه نفرات گروه گشتي زياد هستند ، افراد به صورت پراكنده و با آرايش نظامي حركت كنند ، حركت دستجمعي آن ها باعث مي شود كه اولأ در صورت درگير شدن دشمن با شليك تيربار ، سلاح سنگين يا پرتاب نارنجك تلفات زيادي را وارد مي كند ، دومأ به دشمن اجازه داده مي شود با يك حركت تاكتيكي نيروها را محاصره و ضربه خود را وارد كند ، در اين راستا نفرات با هماهنگي و آرايش نظامي به شكلي حركت كنند كه مراقب چهار سمت خود باشند و هنگام نبرد مراقب اطراف بود و تيراندازي از لا به لاي سنگ ها صورت بپذيرد . در درگيري ها تا آخرين نفرات دشمن را از پا درآورد يا اسير كرد و با زيركي باقيمانده دشمن را تعقيب و از فرار آن جلوگيري نماييد . براي تثبيت منطقه بايد در آن پاسگاه و قرارگاه ساخت و با ايجاد پست هاي نگهباني و حضور مداوم گشتي ها امنيت آن را حفظ كرد تا در صورت حمله دشمن به خوبي پدافند نمود ، قرارگاه ها و پست هايي كه براي دشمن مزاحمت ايجاد مي كنند بيشتر در معرض خطر حمله قرار مي گيرند ، زمان حملات دشمن معمولأ از غروب آفتاب شروع مي شود تا با استفاده از تاريكي خود را به قرارگاه نزديك كنند . هنگام حمله بايد مراقب كامل اطراف بود زيرا افراد دشمن از يك سمت تيراندازي و از سمت ديگر رخنه مي كنند ، براي مقابله با اين حملات اطراف قرارگاه را سيم خاردار و ميدان موانع درست نمود و با گماردن گشتي و سنگرهاي نگهباني از غافلگير كردن جلوگيري كرد ، در صورت حمله سنگين دشمن به هيچ عنوان روحيه خود را از دست نداده و تا آخرين فشنگ مقاومت نماييد . پاسگاه ها و قرارگاه را بايستي در ارتفاعات احداث نمود و در صورت عدم انجام اينكار در ارتفاعات مسلط همجوار پست نگهباني گذاشت . در كوهستان احداث سنگر دشوار است از اين رو سعي شود از امكانات طبيعي نظير : سنگ ، درخت و ... استفاده و از لابه لاي سنگ ها و ميان شاخ و برگ درختان موضع مناسبي پيدا نمود و از آن جا ديده باني و اجراي آتش كرد . پس از در دست گرفتن نقاط تحت كنترل و كليدي آن جا را پاكسازي نماييد .

در كوهستان حركت خودروها به كندي صورت مي گيرد و دشمن با كمين زدن به خودروها خسارات و تلفاتي را وارد مي كند ، از اين رو خودروها حتي الامكان با هم و به صورت ستون موتوري حركت نمايند ، اين ستون ها حتمأ با تأمين تيربار و نفرات پياده در اطراف يا در صورت امكان با خودروي زرهي حمايت شوند ، چند نفر نيز در جلوي ستون مسير را از نظر نبود مواد منفجره و ... بازديد نمايند .


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: جنگ در کوهستان , عوامل موثر , تجهيزات , آتش


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

تیم ضد اغتشاشات


عملیات ضد اغتشاشات

انسان موجودی اجتماعی بوده و از بدو پیدایش تمدن میل به زندگی دسته جمعی داشته و گذشت زمان و سیر تکامل تمدن او را با فرهنگ اجتماعی زیستن آشنا ساخت ، هر فردی در جامعه نسبت به خود و دیگران وظایفی دارد ، این وظایف در واقع همان حق و حقوقی بوده که فرد ملزم به رعایت آن در مورد خودش و سایرین است ، برای مشخص شدن این وظایف دستورات و مقرراتی وضع می گردد که به آن قانون گویند ، قانون به تنهایی نمی تواند ضامن سلامت جامعه شود و جهت برقراری نظم و برخورد با عوامل مخل امنیت اجتماعی احتیاج به تشکیل نیروهای نظامی و انتظامی است ، در شرایط عادی پلیس وظیفه پیشگیری از ناامنی ها و برقراری امنیت اجتماعی را به عهده دارد ، در شرایط اضطراری اگر عده ای قصد بر هم زدن نظم جامعه و آشوب را داشته باشند نیروهای نظامی و انتظامی افراد آموزش دیده خود را سازماندهی و جهت مقابله با این عناصر اعزام می نماید ، این افراد با گذرانیدن دوره کنترل اغتشاشات می توانند ماموریت خود را به نحو احسن انجام دهند . در طول تاریخ بارها نقاط مختلف دنیا شاهد اغتشاشات شهری بوده ولی به درستی مشخص نیست که اولین اغتشاش شهری در کجا و چگونه به وقوع پیوسته است اما بی شک یکی از بزرگترین سلسله درگیری ها و اغتشاشات در ایرلند شمالی در دهه 70 به وقوع پیوست که آمار کشته شدگان و زخمیان قابل ملاحظه ای داشت . امروزه با رشد سریع جامعه و ازدحام جمعیت بسیاری از مسایل همانند مسابقه فوتبال می تواند سبب تحریک عده ای و بروز اغتشاش شود که در صورت عدم کنترل مناسب خسارت زیادی به بار می آید ، تاکتیک عملیات ضد اغتشاشات شامل مراحل زیر است که اشاره ای کوتاه به آن می کنیم :

اصطلاحات رایج در عملیات ضد اغتشاشات

1-جمعیت عادی : شامل عده زیادی از مردم که در مکانی به زندگی و انجام کارهای روزمره خود مشغولند ، این جمعیت گاهی طبیعی مانند جامعه و کوچه و بازار و گاهی روانی مانند ورزشگاه ها است .

2-جمعیت غیر عادی : شامل عده زیادی از مردم که در مکانی با نیت و هدف مشترک و مشخصی گردهم آمدند .

3-اجتماع قانونی : تجمع افرادی با نیت و هدف مشترک و انگیزه های مشخص ( سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و ... ) و با مجوز قانونی لازم که از سوی مقامات کشوری صادر شده است .

4-اجتماع غیر قانونی : به تجمع بدون مجوز افراد در محلی مشخص و به دلیل بروز اتفاقی که اغلب عمده مردم بدون هماهنگی در این تجمع می با شند .

5-اعتصاب : عده ای که با ترک یا انجام کاری قصد برآورده شدن خواسته های خود را دارند .

6-تظاهرات : عده ای که برای نشان دادن علاقه یا تنفر خود از شخص گروه و یا بروز مسئله ای گردهمایی کرده و این حرکت توسط شخص یا تشکیلاتی هدایت و رهبری می شود .

7-اغتشاش : عملی دسته جمعی و به منظور بر هم زدن نظم عمومی که معمولا با درگیری همراه است ، این عمل به صورت تشکیلاتی ( سازماندهی شده ) و یا غیر تشکیلاتی انجام می شود .

8-شورش ، قیام : به ترتیب به بروز چندین اغتشاش در حجم سنگین تر گویند .

اغتشاشات ابتدا در حجم کوچکی آغاز می گردد و دلایل متعددی دارد . مشکلات سیاسی ، اقتصادی و اختلافات مذهبی ، نژادی ، تحریک عصبی و ... می تواند زمینه بروز یک اغتشاش باشد . مراحل تشدید اغتشاش بسیار حائز اهمیت است زیرا در صورت عدم به موقع کنترل اغتشاشگران به اموال عمومی و خصوصی مردم خسارت های زیادی وارد می شود ، اولین اقدام برای شکل گیری اغتشاش که مراحل بعدی را به وجود می آورد درگیری های لفظی و فیزیکی افراد با یکدیگر و یا با مامورین بوده که در این حالت افراد حالت تهاجمی گرفته و به سمت مامورینی که جهت در دست گرفتن اوضاع وارد عمل شدند سنگ و یا هر شی دیگری را پرتاب می کنند ، اغتشاشگران سپس به افراد و خودروهایی که با آن ها هماهنگ نیستند حمله نموده و اقدام به شکستن شیشه ها و تخریب اموال عمومی و خصوصی می کنند ، در این مرحله اغتشاشگران به اوج عمل خود رسیده و اقدام به بستن خیابان ها و معابر و استفاده از حریق جهت مقابله با نیروهای ضد اغتشاشات می نمایند ، همچنین ممکن است اغتشاشگران به سمت مامورین تیراندازی هم کنند . در وضعیت فوق مامورین بایستی در نهایت سرعت و دقت وارد عمل شده و آرامش را برقرار سازند ، این مامورین قبلا از بین زبده ترین افراد انتخاب گردیده و آموزش های لازم که شامل توجیه عملیات ، شناخت وضعیت ها و موقعیت ها ، استفاده از ابزارضد اغتشاشات و... را دیده اند . نیروهای فوق پس از کسب مجوز لازم از رده های ذیصلاح ابتدا به ابزار مورد نیاز تجهیز می شوند . این ابزار و تجهیزات به شرح زیر است :

1-باتون : جز سلاح های سرد بوده و برای متفرق کردن اغتشاشگران به کار می رود ، باتون انواع و اندازه های مختلفی دارد که با توجه به وضعیت از آن استفاده می گردد ، جنس باتون معمولا از چوب یا پلاستیک است .

2-باتون الکتریکی : این باتون با منبع تغذیه باطری قابل شارژ و خازن بوده و با فشار دادن شاسی آن جریان برق در ناحیه نوک باتون برقرار می شود ، از این باتون جهت ایجاد شوک الکتریکی برای متفرق کردن اغتشاشگران استفاده می گردد .

3-کلاهخود ( کاسکت ) : کلاه ایمنی از جنس پلاستیک فشرده یا فلز است که از ناحیه سر و گردن در برابر ضربه خوردن یا پرتاب اشیا محافظت می کند ، بعضی از انواع این کلاه ها دارای طلق شیشه ای محافظ در جلو نیز می باشند . ( برای حفاظت از صورت )

4-سپرهای محافظ : این سپرها عموما از جنس طلق شیشه ای بوده و در برابر ضربه بسیار مقاوم می باشند ، از سپر جهت حفاظت سراسر بدن در مقابله با پرتاب اشیا استفاده می گردد .

5-ماسک ضد گاز : در مواقعی که نیروهای ضد اغتشاشات بر علیه آشوبگران گاز اشک آور به کار می برند ، جهت حفاظت نیروهای عمل کننده در برابر این گاز ها از ماسک استفاده می کنند .

6-نارنجک اشک آور : با ایجاد سوزش ، خارش و آبریزش در چشم ها و اختلال در دید و ایجاد حالت تهوع اغتشاشگران را متفرق می کند .

7-اسپری اشک آور : این اسپری ها حاوی مواد اشک آور بوده و در درگیری های نزدیک خصوصا هنگام دستگیری بر علیه اغتشاشگران استفاده می شود .

8-تفنگ های نارنجک انداز : برای پرتاب گلوله های اشک آور و باتون های تفنگی به کار می رود .

9-طپانچه پرتاب گاز : از این طپانچه ها برای پرتاب گلوله های اشک آور استفاده می شود .

10-تفنگ های ساچمه زنی : در مواقعی که اغتشاشگران حمله کنند توسط تیراندازان زبده ای در فاصله کم به پایین تنه آن ها شلیک می شود .

11-خودرو : از انواع خودروهای زرهی برای ماموریت در مناطقی که درگیری سنگین بوده و از خودرو های نظامی تقویت شده هم به منظور حمل نفرات ، تجهیزات ، مخابرات ، پست فرماندهی ، آتش نشانی ، رنگ پاش ، آمبولانس و ... استفاده می گردد .

12-تجهیزات مخابراتی : شامل بیسیم های دستی و خودرویی جهت ارتباط کلیه نیروها با دیگر رده ها است .

13-موانع متحرک : نرده ای شکل بوده و کاربرد آن برای مسدود کردن خیابان و معابر و جلوگیری از عبور اغتشاشگران است .

14-دوربین عکسبرداری و فیلمبرداری : برای تهیه فیلم از صحنه اغتشاش جهت ثبت وقایع ، شناسایی مجرمین و جمع آوری مدرک جهت ارائه به دادگاه می باشد .

15-قفس های بازداشت : به عنوان زندان موقت جهت انتقال بازداشت شدگان به کار می رود ، این قفس ها بر روی خودروهای نظامی تعبیه شده است .

16-کپسول آتش نشانی : برای خاموش کردن آتش های احتمالی در خیابان ها و معابر است .

17-سایر وسایل : در عملیات ضد اغتشاشات از وسایلی نظیر بلندگوی دستی ، شکم بند ساق بند ، نارنجک های صوتی ، صفحات الکتریکی ، سیم خاردار و ... در برخی موارد استفاده می گردد .

پس از تجهیز نیروهای ضد اغتشاشات به وسایل و تجهیزات فوق نفرات اکیپ بندی شده و فرمانده عملیات نسبت به شرح وظایف و ماموریت کلیه نیروها را توجیه می نماید سپس اکیپ ها سوار بر خودرو به محل اغتشاش اعزام می گردند . در محل نیز بایستی تدابیری اتخاذ شود تا از ورود بیشتر افراد ممانعت به عمل آید . بعد از ورود و استقرار با آرایش و تشکیل سپر دفاعی از پیشروی اغتشاشگران جلوگیری کرد و فرمانده عملیات توسط بلندگوی دستی به حاضران و اغتشاشگران اخطار جدی جهت ترک سریع محل بدهد ، سپس خودروهای آب پاش و رنگ پاش اقدام به پاشیدن آب و رنگ جهت پراکنده شدن اولیه اغتشاشگران کرده و به محض اتمام کار آن ها فرمانده عملیات به نیروها دستور پیشروی را صادر می نماید ، نیروهای مستقر و تحت امر نیز به صف اغتشاشگران حمله و هر تعداد از اغتشاشگران را که در توان باشد دستگیر کنند . حفظ آرایش مناسب و استفاده از گاز اشک آور عوامل موثری در موفقیت کار هنگام پیشروی است . بعد از متفرق کردن جمعیت مضنونین دستگیر شده را به قفس های بازداشت موقت انتقال داد ، البته این نکته را در نظر گرفت که هدف اصلی دستگیری افراد نبوده بلکه پراکنده ساختن آشوبگران می باشد و فقط در صورت مشاهده رهبران یا عوامل اصلی اغتشاش آن ها را دستگیر کرد ، پس از متفرق شدن جمعیت نیروهای ضد اغتشاشات در نقاط حساس و محل حادثه تا برطرف شدن خطر و عادی شدن اوضاع باقی می مانند .


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: ضد اغتشاش , عمليات , اعتصاب , شورش


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


عملیات تاخیری

عمليات تأخيري به منزله كند كردن پيشروي دشمن و وارد نمودن ضربه و تلفات به پيكره او بدون درگير شدن قطعي است ، در عمليات تأخيري هدف معطل شدن دشمن و گرفتن زمان مي باشد ، يكي از مهمترين اصول اساسي رزم تهاجم گسترده و حملات غافلگيرانه بوده كه نيروهاي مهاجم را به اهداف خود مي رساند ، با اجراي عمليات تأخيري مناسب مي توان از غافلگير شدن خودي جلوگيري كرد و طي زمان گرفته شده از دشمن نيروهاي رزمي خودي را براي عمليات سازماندهي و آماده مقابله با دشمن كرد ، سپس با ايجاد سد دفاعي مناسب اجراي عمليات پدافند نمود و دشمن را در همان مرحله اول تهاجم سركوب و منهدم كرد .

در عمليات تأخيري هدف كند كردن تهاجم دشمن جهت جلوگيري از غافلگير شدن نيروهاي خودي بوده كه اين كار با گرفتن بيشترين تلفات و خسارت ممكن به دشمن عملي مي شود ، البته اين نكته را در نظر گرفت كه عمليات تأخيري در زماني صورت مي گيرد كه نيروهاي خودي از لحاظ نفرات و تجهيزات بسيار كوچكتر از دشمن هستند و توان انهدام كامل دشمن را ندارند ، پس نيروهاي عمل كننده از درگير شدن قطعي به منظور انهدام كامل دشمن پرهيز كنند ، در غير اينصورت به دشمن اين اجازه داده مي شود كه كليه نيروهاي مدافع را با اجراي تاكتيك هاي گوناگون از ميان بردارد و عمليات تأخيري به صورت مطلوب صورت نگيرد .

در طول تاريخ بارها فرماندهان ارشد نظامي توانستند با بهره گيري از تاكتيك عمليات تأخيري قوي ترين دشمنان خود را به زانو درآورده و شكست دهند . براي مثال مي توان به نمونه زير در جنگ جهاني دوم اشاره كرد ، همه كارشناسان نظامي براين باورند يكي از بزرگترين اشتباهات هيتلر كه در شكست نهايي او تأثير زيادي داشت حمله به روسيه است ، اصول دكترين نظامي آلمان بر پايه حملات سريع و برق آسا طرح ريزي شده بود اما روس ها با اجراي عمليات تأخيري و مقاومت توانستند با از بين بردن نفرات ، تجهيزات آلمان ، طولاني نمودن مدت جنگ و خستگي نيروهاي مهاجم آلماني را شكست دهند .

يك طراح زيرك و زبده براي طراحي عمليات تأخيري و زدن ضربه كاري به دشمن قطعأ احتياج به اطلاعات زير دارد و بدون داشتن اطلاعات لازم اجراي عمليات موفق امكان پذير نيست ، به دست آوردن اطلاعات از طريق گشتي شناسايي ، جاسوس ، اسراي جنگي ، افراد بومي و ... امكان پذير است .

در مورد مسائل زير بايد اطلاعات كافي و لازم را جمع آوري كرد .

الف-برآورد دشمن :

جمع آوري اطلاعات واخبار در زمينه هاي زير براي اجراي عمليات حياتي مي باشد .

تعداد نفرات ، نوع تجهيزات ، وضعيت نيروهاي پشتيباني ( شامل هوابرد ، هلي برد ، زرهي ، توپخانه ، سلاح هاي نامتعارف ) ، مسير حركت و هدف نهايي و شناسايي نقاط ضعف و قوت دشمن

ب-برآورد خودي :

شامل شناسايي استعداد و توان عملياتي نيروهاي خودي جهت چينش آن ها در مواضع تأخير و طراحي عمليات است ، براي اين كار بايد سازماندهي ، چينش صحيح ، توجيه افراد و فرماندهي مقتدر را در نظر گرفت .

ج-وضعيت زمين :

شناختن كامل مسيرها براي مستقر شدن ، درگيري و عقب نشيني ، مواضع حساس و استراتژيك ، مكان دقيق درگير شدن با دشمن ، نوع پوشش منطقه ، ميزان روشنايي و... ، همچنين وضعيت جوي در نظر گرفته شود .
عمليات تأخيري را مي توان به دو صورت عمليات منظم ( كلاسيك ) و عمليات نامنظم ( چريكي ) اجرا كرد .

در جنگ هاي منظم و كلاسيك عمليات تأخيري به اين شكل انجام مي شود كه قبل از هر چيز نيروها به سه رده با وظايف زير تقسيم شوند و اجراي عمليات كنند :

1-رده تأمين : اين نيروها در مواضع استراتژيك يا لبه جلويي منطقه نبرد مستقر مي شوند و برقراري تأمين را به عهده مي گيرند .

2-رده پدافند مقدم : رده فوق مهمترين وظيفه را در عمليات تأخيري به عهده دارد ، بيشترين نيروها در اين رده متمركز مي شود تا جلو پيشروي سريع دشمن را بگيرند ، نفرات شركت كننده در اين رده بايد در موضع خود مستقر شوند و اصول استتار ، اختفا و پوشش را رعايت نمايند ، پس از دستور فرماندهي با دشمن درگير شده و تا دستور عقب نشيني درگيري را ادامه دهند ، بعد از دستور عقب نشيني با رعايت كامل اصول تاكتيكي از راه هاي پوشيده و مخفي عقب نشيني كنند .

4-رده احتياط : اين رده حجم كمتري از لحاظ نفرات نسبت به ساير رده ها دارد ، كار اصلي رده احتياط ايجاد پوشش آتش لازم براي حمايت رده پدافند مقدم هنگام قطع درگيري و عقب نشيني مي باشد .

در جنگ هاي نامنظم و چريكي نيز عمليات تأخيري عمدتأ به شيوه هاي زير اجرا مي شود :

1-كمين : غافلگيري دشمن از اركان اصلي اينگونه عمليات ها است ، در كمين با از بين بردن نفرات ، تجهيزات و روحيه دشمن از پيشروي سريع او ممانعت بعمل مي آيد .

2-تخريب و انفجار : در بسياري از مواقع كه دشمن قصد عبور از منطقه را دارد مي توان با شناسايي مسير عبور دشمن و قطع يا مسدود نمودن مسير با استفاده از مواد منفجره حركت او را متوقف و به تأخير انداخت ، انفجار در پل ها ، تونل ها ، خطوط راه آهن و ... از جمله اين اقدامات است .

3-ميدان موانع : به دو دسته موانع طبيعي و موانع مصنوعي تقسيم مي شوند ، دشمن راه عبور خود را از بين موانع طبيعي انتخاب مي كند ، بايد در بين راه دشمن را با موانع متعدد مصنوعي مواجه كرد ، دشمن هنگام برخورد با موانع كلافه شده و زمان زيادي را براي عبور از آن سپري خواهد كرد ، از مهمترين موانع مي توان به ميادين مين ، سيم خاردار ، كانال پدافندي و ... اشاره نمود ، گاهي اوقات بايد يكي از روش ها يا تركيبي از چند روش فوق را به كار گرفت ، حتي با استفاده از تاكتيك هاي ابداعي قابل اجرا نيز اقدامات موثري در جلوگيري از پيشروي سريع دشمن را مي توان اجرا كرد ، براي مثال با هدايت آب رودخانه به طرف مسير حركت زرهي دشمن زمين براي او غير قابل عبور مي شود .

در اجراي عمليات تأخيري حين درگير شدن با دشمن بايستي به نكات زير توجه داشت :

1-موضع مناسب : بايد در نقطه اي واقع شده باشد كه از آن بتوان دشمن را به راحتي ديد و او را زير نظر گرفت و نسبت به آن برتري آتش داشت .

2-رعايت اصول استتار ، اختفا ، پوشش : داشتن استتار و اختفا تأثير به سزايي در غافلگير شدن دشمن دارد و درصورتيكه اين دو اصل رعايت نگردد دشمن سريع حالت پدافندي به خود گرفته و قبل از اينكه به موقعيت مورد نظر برسد درگيري آغاز مي شود ، پوشش مناسب مي تواند جان پناهي در برابر آتش دشمن باشد .

3-ايجاد سد آتش : بايستي نيروهاي شركت كننده در عمليات تأخيري به شكلي روي دشمن ايجاد سد دشمن كنند كه آرايش دشمن به هم ريخته و قبل از اينكه حالت پدافندي به خود گيرد با اين كار نبايد اجازه داد كه دشمن پاسخ آتش بدهد ، دقت در تيراندازي نيز از اركان اصلي ايجاد سد آتش بوده و حجم آتش زياد به تنهايي كارساز نمي باشد .

4-برپايي ميدان موانع : موانع به تنهايي مي تواند حركت دشمن را موقتأ متوقف و يا آهسته كند ، از موانع مي توان استفاده تاكتيكي كرد براي مثال دشمن را در نقطه دلخواه نگه داشته و سپس روي آن آتش كرد و از ورود دشمن به نقاط استراتژيك و ... جلوگيري نمود ، البته در نظر داشته باشيد كه موانع به تنهايي قادر نيست دشمن را به صورت دائم متوقف كند بلكه وقفه اي در حركت او ايجاد مي كند .

نكات زير را بايستي در اجراي عمليات تأخيري در نظر گرفت :

1-نقاط ضعف دشمن را شناسايي و از آن طريق به دشمن ضربه زد .

2-نيروهاي تأمين را حتمأ در نظر گرفت ، بدون داشتن تأمين افراد خودي ممكن است محاصره و به اسارت درآيند .

3-از درگيري قطعي با دشمن اجتناب كرد ، اين كار باعث تلف شدن افراد خودي مي شود .

4-در صورت امكان و آمادگي افراد خودي به دشمن شبيخون زده و او را در شب مورد تهاجم قرار داد .

5-نيروها را در مواضع به صورت پراكنده چيد ، اين كار علاوه بر چند برابر نمايش دادن خودي باعث مي شود در صورت اصابت گلوله هاي سنگين حداقل تلفات به خودي وارد شود .


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: عملیات تاخیری , تاكتيك , اسرا , برآورد


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

چریک و ضدچریک

 

جنگ هاي نامنظم و چريكي به يك معني هستند ، چريك به شبه نظامياني اطلاق مي شود كه عمومأ بومي و غير نظامي بوده كه پس از گذرانيدن دوره نظامي با اجراي عمليات هاي گوناگون عليه دولت يا نيروهاي اشغالگر مبارزه مي كنند ، اين افراد اهداف انقلابي و آزاديخواهانه يا ممكن است اهداف سلطه گرانه داشته باشند . نبرد چريكي به كار بردن تاكتيك خاصي از نبرد سريع است كه چريك ها طبق آن اصول مي جنگند .

 

تاريخچه جنگ هاي چريكي به چين باستان باز مي گردد ، امپراطور هوانگ در جنگ عليه نژاد ميائو برميري تسي يائو توانست با به كارگيري روش هاي نبرد چريكي دشمن خود را شكست دهد ، قوم پارت نيز معمولأ به شيوه نامنظم مي جنگيد ، در جريان مبارزات انقلاب فرانسه از شيوه جنگ چريكي استفاده گسترده اي شد ، طي جنگ جهاني دوم و اشغال روسيه به دست آلمان نازي ، پارتيزان هاي روس كه در هر جايي نظير جنگل ، باتلاق ، كوهستان و ... مخفي مي شدند و به آلماني ها حمله مي كردند ، بسياري از اين ميهن پرستان روس در سال هاي 1941 و 1942 در اثر سرما و گرسنگي كشته شدند ، در پايان سال 1943 پارتيزان ها سازمان بهتري يافتند ، آن ها توانستند با انجام خرابكاري ، كمين و عمليات تأخيري و با ايجاد وقفه از پيشروي آلمان به سمت مسكو جلوگيري كنند و گام بزرگي در شكست آلمان بردارند ، فرانسويان نيز هنگام اشغال كشورشان توسط ارتش آلمان با تشكيل نهضت مقاومت و ارتش زير زميني ( سري ) ضربات مهلكي را بر پيكره اشغالگران وارد نمودند ، بعد از جنگ جهاني دوم در بسياري از جنگ ها با استفاده از تاكتيك هاي نبرد چريكي موفقيت هايي حاصل شد ، از جمله اين جنگ ها مي توان به جنگ ويتنام ، جنگ افغانستان ، جنگ تحميلي عراق عليه ايران ( عمليات فتح كه در سال 65 با همكاري كردهاي عراقي شروع شد ) ، جنگ لبنان و ... اشاره كرد .

 

جنگ چريكي بيشتر به اجراي عمليات هاي كمين ، تخريب و ايجاد وحشت در بين افراد دشمن محدود مي شود ، بسياري از مواقع اين عمليات ها در پشت خطوط مقدم جبهه انجام شده و عقبه دشمن هدف قرار مي گيرد ، جنگ هاي چريكي در مقايسه بايد نبردها ويژگي هاي زير را دارد :

 

1-اجراي حملات ناگهاني و غافلگيرانه : اين كار با رعايت اصول استتار و اختفا صورت مي گيرد ، در اين حملات بايد با آمادگي كامل و لازم در مناطقي كه دشمن آمادگي درگيري ندارد با او درگير شد ، زمان حمله هنگامي انتخاب شود كه دشمن دچار حواس پرتي و خستگي بوده يا مشغول غذا خوردن و استراحت كردن است .

 

2-قدرت و دقت آتش بالا : با رعايت اصل پوشش و شليك سلاح هاي موجود بيشترين خسارت و تلفات به دشمن وارد گردد ، اين نكته را مد نظر داشت كه دشمن مي تواند در عرض چند دقيقه وضعيت پدافندي به خود بگيرد ، در اين حالت آسيب پذيري او كم شده و برعكس ممكن است به چريك ها آسيب برسد ، در نتيجه بايد حملات چريكي را در كوتاه ترين زمان ممكن انجام و به اتمام رساند .

 

3-جابه جايي و عقب نشيني : دشمن بيشتر اوقات اقدام به تعقيب نيروهاي چريك مي كند ، در اين صورت بايستي به سرعت از منطقه دور شد و عقب نشيني كرد ، دقت داشته باشيد عقب نشيني تاكتيكي و كلاسيك انجام نداد و فقط به سرعت از معركه گريخت ، رفتن بين غيرنظاميان و مخفي شدن در بين انبوه جمعيت در صورت نداشتن لباس نظامي جز بهترين راه ها براي جلوگيري از شناخته شدن است در صورتيكه دشمن هنگام تعقيب بيش از حد نزديك شد ، بايد از منطقي عبور كرد كه به دشمن اشرافيت آتش پيدا نموده و دشمن را زمينگير شود .

 

براي انجام مأموريت هاي دشوار چريكي بايد افراد زبده اي انتخاب شوند تا از پس مشكلات برآيند ، چريك ها را مي توان اينگونه تشبيه كرد : شبه نظاميان آموزش ديده اي كه با روحيه قوي و تحمل رنج و سختي در راه رسيدن به ايدئولوژي و اهداف خود با دشمن پيكار مي كنند و از مرگ نيز هراسي ندارند ، البته چريك ها به تنهايي به ندرت مي توانند پيروزي را به ارمغان بياورند ولي فعاليت آن ها در كنار ساير مسايل جنگ همانند كاتاليزور پيروزي عمل مي كند ، بدين ترتيب كه شدت آسيب پذيري دشمن را افزايش و زمان رسيدن به پيروزي نهايي را كاهش مي دهند ، نبرد چريكي باعث از بين رفتن نفرات ، تجهيزات و روحيه دشمن خواهد شد .

 

وظايف و مأموريت چريك ها به شرح زير مي باشد :

 

الف-عمليات شناسايي و بدست آوردن اطلاعات :

 

1-دانستن راههاي ارتباطي و مخفي براي نزديك شدن و دور شدن از دشمن

 

2-شناسايي نوع پوشش زمين براي اجراي استتار ، اختفا و انتخاب جانپناه مناسب

 

3-كشف محدوده گشت زني ، پست هاي ايست و بازرسي و پاسگاه هاي دشمن

 

4-شناسايي مناطق استراتژيك مانند فرودگاه ها ، پل ها و ...

 

5-شناسايي عناصر مرتبط با دشمن و جاسوسان و قطع راه هاي جمع آوري اطلاعات دشمن

 

6-اطلاع از وضعيت دشمن شامل تعداد افراد ، نوع و مقدار تجهيزات همراه آن ها

 

7-شناسايي فرماندهان و افراد برجسته دشمن

 

ب-جنگ رواني : با استفاده از تاكتيك هاي جنگ رواني روحيه مقاومت را در نيروهاي خودي افزايش و روحيه جنگجويي دشمن را كاهش داد و ذهن عموم را متوجه اقدامات تجاوزگرانه دشمن نمود و غير نظاميان را بر عليه اشغالگران شوراند .

 

ج-خرابكاري : اينگونه عمليات ها شامل مختل كردن فعاليت هاي دشمن با انجام برنامه هايي نظير؛ انهدام تأسيسات نظامي ، دولتي و اقتصادي يا قطع راه هاي ارتباطي مانند انفجار در پل ها ، خطوط راه آهن و ... انجام مي پذيرد ، از ويژگي هاي روش فوق اينست كه دشمن براي مقابله مجبور خواهد شد تعداد زيادي از نيروهاي خود را در مناطق حساس متمركز كند و وضعيت پدافندي ( دفاعي ) به خود بگيرد كه در اينصورت از حالت آفندي ( تهاجمي ) خارج مي شود ، در برخي از عمليات ها با از بين بردن منابع و مناطق اقتصادي دشمن دچار بحران شده كه معمولأ نارضايتي مردم را به دنبال دارد ، برخي از اوقات اين عمليات ها با بمب گذاري ، كاشتن مين و كارگذاشتن تله هاي انفجاري صورت مي گيرد .

 

د-عمليات هاي آفندي : شامل كمين ، تاخت و تك ايذايي مي باشد ، اين عمليات ها پايه و اساس نبردهاي چريكي را تشكيل مي دهند ، در اينگونه عمليات ها چريك ها به طور مستقيم با دشمن وارد جنگ شده و نفرات و تجهيزات آن را از بين مي برند ، اگر عقبه دشمن نابود يا فلج شود كمك هاي مورد نياز به خطوط مقدم جبهه نمي رسد و پيشروي دشمن مختل خواهد شد ، پس از ارزيابي نقاط ضعف دشمن و بدست آوردن خبر در خصوص حركت كاروان هاي دشمن در فرصتي مناسب با نقشه قبلي به آن ها حمله و ضربه خود را وارد كنيد ، اكثر اوقات اين عمليات ها در صورت پيروزي مي تواند علاوه بر صدمات وارده با ايجاد جنگ رواني و روحيه گرفتن خودي باعث تضعيف و تخريب شخصيت دشمن شده و ضربات سياسي بدي را براي دشمن به دنبال داشته باشد ، از اين ميان مي توان به حزب الله لبنان اشاره كرد كه در جنگ اخير با رژيم صهيونيستي توانسته علاوه بر پيروزي سياسي و نظامي با ايجاد جنگ رواني وجهه ارتش اسرائيل را پايين بياورند .

 

در نبردهاي نامنظم و چريكي بايد به مسايل زير توجه كرد :

 

1-رمز موفقيت در نبردهاي چريكي به حالت پدافندي درآوردن دشمن است .

 

2-مناطق تحت كنترل چريك ها ، بي طرف و نقاط در دست دشمن را شناسايي كرد .

 

3-در عمليات هاي حساس و مهم از افراد كم تجربه و مبتدي استفاده نشود .

 

4-بين رده ها و واحدهاي گوناگون چريك از طريق پيك ، تلفن و بيسيم ارتباط دايمي ايجاد كرد .

 

5-هنگام عقب نشيني و حمله دشمن اصول پدافند را اجرا كرد .

 

6-بين چريك ها معمولأ باتجربه ترين فرد به عنوان فرمانده انتخاب مي شود و ديگران بايد دستورات فرمانده خود را اطاعت كنند .

 

7-در صورت امكان گشتي هاي دشمن را دستگير كرد و پس از بازجويي اطلاعات لازم را از طريق آن ها بدست آورد .

 

8-با برنامه ريزي هاي دقيق به پست هاي بازرسي و پاسگاه هاي دشمن حمله كرد ( اين حملات بهتر است در شب صورت بگيرد ) .

 

9-اطراف محل استراحت چريك ها را نگهبان دايمي گذاشت تا چريك ها توسط دشمن غافلگير نشوند .

 

10-مهمترين روش براي پشتيباني چريك ها و تهيه اقلام مصرفي مورد نياز ( غذا و پوشاك و ... ) از طريق مردم بومي است .

 


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: چریک و ضدچریک , نامنظم , جنگ چريكي , كمين


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

تک تیرانداز

همیشه از بدو پیدایش نیروهای نظامی و مسلح شدن آن ها به سلاح هایی نظیر تیروکمان افراد زبده را جدا و در جنگ ها به آن ها ماموریت های خاص می دادند ، اهمیت تیراندازی فقط مختص به نیروهای نظامی نیست بلکه شامل همه مردم بوده و آنقدر مهم می باشد که پیامبر اسلام (ص) به فراگیری همگانی آن در جامعه اسلامی تاکید زیادی می نمودند ، در برخی اساطیر و ادبیات کهن نیز به این موضوع اشاره گردیده و نمونه بارز آن آرش کمانگیر است که فردوسی شاعر توانمند ایرانی در ادبیات فارسی از آن نام برده است ، با مطالعه تاریخ متوجه اسامی کسانی خواهیم شد که منزلت و شهرت آن ها به خاطر مهارتشان در تیراندازی بوده است ، این افراد  در واقع پیشگامان تک تیراندازی بودند اما پیدایش و تاریخچه تک تیرانداز با جایگاه فعلی به دوران بعد از جنگ جهانی دوم باز می گردد ، در آن موقع نیاز دسته ها و یگان های پیاده در نیروی زمینی به تیرانداز ویژه به خوبی نمایان شد ، برخی از کشورها تفنگ های معمولی غیر خودکار خود را با نصب دوربین ساده و ابتدایی تبدیل به سلاح تک تیرانداز کرده بودند ، اکثر سلاح های آن زمان شرایط تفنگ تک تیرانداز را دارا بودند چون همگی آن ها عموما غیرخودکار بودند و فشنگ های پرقدرتی را مصرف می کردند به همین دلیل سرعت اولیه و برد زیادی داشتند اما اشکال اساسی همه آن ها در دقت کم تیراندازی بود و این مسئله با نصب دوربین های ابتدایی رفع نشد تا اینکه با پیشرفت علم اپتیک و نصب دوربین های بعدی این مشکل تا حد قابل ملاحظه ای برطرف گردید .

 

در جنگ جهانی دوم تک تیراندازان جایگاه مناسبی پیدا کردند و در قالب دسته های پیاده و بعضی از مواقع هم مستقل و به صورت انفرادی در سازمان رزم پیاده و نیروهای نظامی  جای گرفته و ماموریت های متعددی را انجام می دادند ، این واحدهای کوچک توانستند شکست های بزرگی را بر پیکره دشمن خود وارد سازند و به سرعت به عنوان یک رکن اصلی و رسمی در نیروهای پیاده پذیرفته شدند ، بعضی از این تک تیراندازها با انجام ماموریت های ویژه و مهم نام خود را برای همیشه در تاریخ جنگ در کنار سایر تک خال ها ثبت کردند . در دوران جنگ جهانی دوم آلمانی ها تفنگ ماوزر 98 و گیوهر 43 زد اف ، روس ها تفنگ موسین ناگانت و آمریکایی ها هم تفنگ اسپرینگ فیلد و ام یک دوربین دار را به عنوان تفنگ تک تیرانداز به کار می بردند ، در آن زمان تفنگ های تک تیرانداز همان تفنگ های معمولی بودند که با نصب متعلقاتی نظیر دوربین و دوپایه به آن ها ماموریت تک تیراندازی داده شده بود ، بعد از پایان جنگ جهانی دوم نیز با نصب همین موارد بر روی تفنگ های تهاجمی آن ها را به تفنگ تک تیرانداز تبدیل می نمودند که البته این سلاح ها مشکلات بسیار زیادی برای تک تیرانداز به وجود می آورد ، برای مثال تفنگ آلمانی ژ3 دوربین دار علیرغم گیر هنگام شلیک وزن زیادی نیز دارد ، تفنگ روسی کلاشنیکف دوربین دار هم قدرت و برد کمی داشته و تفنگ ام 14 و ام 16 یا ام 4 آمریکایی نیز خصوصیات کامل تفنگ تک تیرانداز را ندارند .

 

به همین منظور کارخانه های اسلحه سازی معروف جهان در چندین دهه قبل تفنگ هایی را به منظور و با خصوصیات تفنگ تک تیرانداز تولید که برخی از آن ها نیز مورد استقبال بسیاری از کشورها و نیروهای نظامی قرار گرفت . امروزه در سازمان رزم نیروی زمینی و نیروهای ویژه دنیا افراد تک تیرانداز از تفنگ های تک تیرانداز و با خصوصیات مطلوب استفاده می کنند ، آلمانی ها تفنگ پی اس جی 1 ، روس ها تفنگ دراگونف و آمریکایی ها هم تفنگ ام 21 را به همین منظور به خدمت گرفته اند .

 

تک تیراندازی کار ساده ای نیست و به عنوان یک رسته دشوار در نیروهای نظامی پذیرفته گردیده ، برای تک تیرانداز شدن فرد باید جسم و روح خود را آماده کند و پس از گذرانیدن دوره های ویژه و فراگیری تاکتیک های خاص به این امر دست یابد ، در تک تیراندازی 50% کار به عهده جسم و 50% دیگر نیز به عهده روح می باشد که هماهنگی خاصی باید بین آن دو به وجود آمده و این هماهنگی با تمرکز حواس و اجرای تمرینات سالم و مکرر به وجود می آید ، در ابتدا هر شخص برای تک تیرانداز شدن باید قبل از آموزش سوالات زیر را در ذهنش مرور کرده و به اهمیت آن پی ببرد :

 

1-تک تیرانداز کیست ؟

 

فردی مصمم ، باهوش ، چابک و چالاک که با استفاده از تاکتیک و تفنگش دشمن خود را نابود می کند .

 

2-تاکتیک تک تیرانداز چیست؟

 

هنری که شامل اصول و قواعد کار بوده و با عمل و پیروی از آن تک تیرانداز قادر به اجرای موفق ماموریت خود است .

 

3-تفنگ تک تیرانداز چه مزایایی دارد ؟

 

اسلحه ای انفرادی با حجم آتش کم و دقت و قدرت آتش بالا که یاری دهنده اصلی تک تیرانداز در اجرای ماموریت او است .

 

خصوصیات گزینش تک تیرانداز

 

الف ) ویژگی های اخلاقی :

 

1-عزم راسخ : یک تک تیرانداز در وحله اول باید بداند و درک کند که برای چه می جنگد و هدف نهایی او چیست ، بسیاری از تک تیراندازان معروف تاریخ با درک این موضوع و حفظ شرف و حیثیت ملی در جنگ با عزمی راسخ نام خود را در کنار سایر قهرمانان جنگ ثبت کردند .

 

2-شجاعت : تک تیرانداز اکثر مواقع به صورت انفرادی به ماموریت اعزام و در صورت وخیم شدن اوضاع در نبرد باید تا آخرین فشنگ مبارزه را ادامه دهد .

 

3-تفکر بالا : بسیاری از اوقات دشمن به دلیل داشتن ضعف در شناسایی و حمله به تک تیرانداز از فریب تاکتیکی استفاده می کند و منتظر می ماند تا تک تیرانداز را در صورت انجام یک حرکت اشتباه شکست بدهد .

 

4-ابتکار عمل : همیشه در صحنه نبرد با انجام یک ابتکار عمل صحیح یک پیروزی نیز بدست می آید .

 

5-قدرت تصمیم گیری صحیح : تک تیرانداز اغلب به صورت انفرادی به ماموریت می رود و اکثرا هر شکست در نبرد به دلیل اجرای تصمیمی غلط رخ می دهد .

 

6-صبر و حوصله زیاد : تک تیرانداز گاهی باید همانند شکارچی خاموش و بی صدایی ساعت ها بی حرکت در انتظار طعمه بنشیند .

 

7-تمرکز حواس : در کمال دقت و آرامش هدف را شناسایی ، نشانه و او را بزند .

 

ب ) خصوصیات جسمی :

 

1-سلامت کامل : گاهی وجود یک عارضه و یا نقص در بدن تک تیرانداز مانع انجام صحیح ماموریت او می شود .

 

2-قدرت بینایی کامل : باید همانند شکارچی تیزبین دید خوبی در شب و روز برای مشاهده محیط پیرامون داشته باشد .

 

3-قدرت شنوایی کامل : همانند حس بینایی می بایستی شنوایی کاملی نیز برای شنیدن و تشخیص صداها در محیط داشته باشد .

 

4-تحرک بالا : در صورت نیاز باید سریع به محلی رفته یا از محلی خارج گردد .

 

5-تحمل شرایط سخت : باید تحمل تشنگی ، گرسنگی و زندگی در شرایط سخت را داشته باشد .

 

6-عدم اعتیاد : بزرگترین مشکل برای یک نظامی به خصوص تک تیرانداز است که در صورت اعتیاد به مواد مخدر ، مشروبات الکلی و حتی سیگار او را از انجام صحیح ماموریت باز می کند .

 

کسب توانایی های لازم :

 

پس از گزینش تک تیرانداز بر پایه ویژگی های اخلاقی و خصوصیات جسمی باید دوره ها و آموزش هایی را به عنوان دوره های پایه گذرانیده و با فنون زیر آشنا شوند :

 

1-رزم انفرادی : این دوره پایه تاکتیک هر نظامی است و فرد را با فنونی نظیر جهت یابی ، تخمین مسافت ، نقشه خوانی ، استتار ، اختفا ، پوشش ، سنگر ، آفند و پدافند و ... آشنا می گردد .

 

2-سلاح : روش استفاده ، هم محور کردن دوربین ، نظافت ، نگهداری و گیر و رفع گیر سلاح تک تیراندازی را که در اختیار دارد را بداند .

 

3-مهارت در تیراندازی : تک تیرانداز باید تمرکز بالایی در نشانه روی و قدرت بالایی در شلیک اهداف با سلاح بدون دوربین یا با دوربین را داشته باشد ، او می بایستی بتواند اهداف ثابت و متحرک را در برد مفید به راحتی نشانه گرفته و با اولین تیر بزند .

 

4-ابزار نظامی : هر تک تیرانداز باید با ابزاری نظیر قطب نما ، دوربین ، بیسیم و ... که در اختیار دارد آشنا باشد و به راحتی و با دقت و سرعت با آن ها کار کند .

 

5-دوره های ویژه : تک تیرانداز علاوه برگذرانیدن دوره تخصصی خود باید با فنون و تاکتیک های مختلفی نظیر جنگ شهری ، جنگ در کوهستان ، زندگی در شرایط سخت ، عملیات کویر و ... آشنا باشد تا هنر نبرد در هر منطقه را فرا گیرد .

 

فرد پس از آشنایی با اسلحه دوربین دار و طرز کار با آن و دوره های پایه تاکتیک در دوره تک تیراندازی با نفوذ به خطوط دشمن ، انواع سنگر ها ، حالات مختلف استتار و اختفا ، جستجوی هدف ، اندازه گیری سرعت و مسافت هدف ، نشانه روی و شلیک دقیق و موثر به روی هدف و نحوه فرار و خروج ازمنطقه و انواع روش های درگیری تک تیرانداز در شرایط و با اهداف گوناگون و... آشنا می گردد و پس از طی آموزش ها و دوره های فوق فرد به عنوان تک تیرانداز در نیروی زمینی و یا در نیروهای ویژه به خدمت گرفته می شود ، تک تیرانداز با زدن اهداف گوناگونی نظیر فرمانده نفرات ، خلبان هلیکوپتر ، خدمه ادوات زرهی ، تیربارچی ها و هر هدفی از دشمن که خارج از آتش موثر سلاح های تهاجمی افراد خودی قرار گرفته می تواند ایفای نقش کند ، موارد ذکر شده ساده ترین اهداف برای یک تک تیرانداز می باشد ، خنثی کردن عملیات های تروریستی ، ایجاد مانع در پیشروی افراد دشمن ، نفوذ به پشت خطوط دشمن و ... از جذاب ترین و در عین حال دشوارترین ماموریت های تک تیراندازان بوده که در آینده راجع به آن بحث خواهیم نمود .



موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: تک تیرانداز , تاكتيك , خصوصيات گزينش , خصوصيات جسمي


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

رزم در برف

رزم در برف در یکی از قسمت های گذشته تاکتیک جنگ در کوهستان را معرفی نمودیم ، منطقه کوهستان می طلبد که برای جنگیدن از اصول خاصی پیروی کنیم ، اما در شرایط جوی و محیطی گاهی ممکن است وضعیتی ویژه در منطقه به وجود آید ، برف یکی از این شرایط است که گاهی در کوهستان ها لایه ای چند متری از آن روی زمین را می پوشاند ، در این صورت با تغییرات ایجاد شده در زمین بایستی تاکتیک جدیدی را اتخاذ کرد ، برای نیروی زمینی هیچ چیز نمی تواند جلوی عملیات و رزم را بگیرد ، البته به شرطی که آن ها تاکتیک رزم در هر منطقه با هر شرایطی را آموخته باشند ، برف هم به خصوص در کوهستان نمی تواند مانع جنگیدن افراد گردد ، پرسنل نیروی زمینی با گذرانیدن دوره رزم در برف تاکتیک جنگیدن در آن شرایط را می آموزند . مختصری از تاکتیک رزم در برف برای جنگیدن در کوهستان های برفی به شرح زیر است : آشنایی با ملزومات همراه 1-کفش و پوتین : یکی از مهمترین پوشاک در برف است و باید ویژگی ضد آب و گرم بودن را دارا باشد ، کفش های کوهنوردی در انواع مختلف و با کارآیی گوناگون تولید می شود اما نیروهای نظامی بیشتر از پوتین استفاده می کنند ، پوتین مزیت های بیشتری نسبت به کفش داشته و در عملیات های نظامی استفاده می شود ، همیشه سعی کنید پوتین اندازه پا باشد و بند آن را تا بالا ببندید ( بندها باید نه کاملا سفت و نه کاملا شل باشد بلکه طوری ببندید که پاها درون پوتین راحت قرار گیرد ) . 2-لباس کوه : نیروهای نظامی برای رزم در برف باید لباسی را بپوشند که گرم ، ضد آب ، ضد باد و استتار باشد ، تاکنون لباسی تولید نشده که هر چهار ویژگی مذکور را دارا باشد ، برخی از لباس ها هم که مشابه چهار ویژگی مذکور را دارند به دلیل ضخامت انعطاف پذیری لازم را ندارند و به سبب نداشتن تحرک لازم آن البسه به کار استفاده در عملیات نظامی نمی خورد ، پرسنل نظامی با پوشیدن سه لایه لباس می توانند از چهار ویژگی لباس های عملیات در برف بخوردار شوند ، این سه لایه به ترتیب زیر است : الف ) لایه زیرین : این لایه با پوست در تماس است و پس از گرم شدن بدن وظیفه انتقال حرارت و گرمای اضافی به خارج از بدن را دارد ، اگر این لایه از جنس نخ یا کتان باشد سریع خیس شده و خشک شدن آن هم طول می کشد ، بنابراین بهتر است همیشه لباس زیر از جنس الیاف مصنوعی و پلاستیکی باشد تا رطوبت و عرق بدن را به خود نگیرد . ب ) لایه میانی : پوشیدن لباس پشمی و گرم ضروری بوده و باعث گرم نگه داشتن عضلات بدن می شود ، نداشتن لباس مناسب باعث سرد شدن عضلات و در صورت گرفتار شدن طولانی مدت در این وضعیت حتی منجر به مرگ انسان هم می گردد . ج ) لایه رویی : البسه زیرین و میانی وظیفه گرم نگه داشتن بدن را به عهده دارند ، اما لایه رویی در صورت استفاده از بادگیر مناسب سه وظیفه دیگر ( ضد آب ، ضد باد و استتار ) را انجام می دهد ، پوشیدن کاپشن و آورکت به عنوان لایه رویی علاوه بر اینکه ضد آب نبوده باعث ضخیم شدن البسه و عدم تحرک نیروی نظامی نیز می شود ، بادگیرها معمولا لایه ای نازک دارند و ضد آب و باد هم هستند ، بادگیرهای نظامی در رنگ های مختلف تولید می شوند که در رزم در برف باید بادگیر استتار در برف را پوشید ، بادگیرهای استتار در برف سفید رنگ بوده یا لکه های تیره ای را در زمینه سفید رنگ خود دارند ، تنها عیب بزرگ بادگیر این است که در فعالیت های طولانی مدت و زیاد از درون عرق کرده و خیس می شود هرچند این عیب در پارچه های گورتکس مشاهده نمی گردد . 3-جوراب کوه : این جوراب ها در انواع مدل ها و اندازه ها تولید می گردد ، هیچگاه پای بدون جوراب را وارد پوتین نکنید و در رزم در برف از جوراب های ساق بلند ضخیم و پشمی استفاده نمایید تا عضلات پا را گرم نگه دارد . 4-دستکش کوه : همیشه سعی کنید از دستکش های پنج انگشتی پشمی و چرمی که قابل انعطاف باشد ( جهت استفاده از ابزار ، سلاح و ... ) و روی آستین را بپوشاند ( جهت جلوگیری از نفوذ باد ) بهره ببرید . 5-عینک کوه : استفاده از عینک آفتابی جهت حفاظت چشم در مقابل اشعه خورشید که از برف منعکس می شود ضروری بوده و بهترین عینک نیز عینک اسکی است که کناره های آن دور چشم را می پوشاند . 6-کلاه کوه ( کاسکت ) : با به سر گذاشتن کاسکت های نظامی علاوه بر حفاظت کمک شایسته ای به گرم نگه داشتن سر می کند ، البته می توان زیر کاسکت از کلاه پشمی که تمامی صورت را به غیر چشم ها و دهان می پوشاند استفاده نمود . 7-گتر کوه : در مناطقی که ارتفاع برف بیشتر از ساق کفش است از گتر کوه که از جنس برزنت نایلونی می باشد جهت جلوگیری از ورود برف به داخل کفش استفاده می گردد ، این وسیله در اندازه های مختلف ساخته و به وسیله بند با سگک به کفش متصل می شود . 8-کفش یخ ( کرامپون ) : وسیله ای شبیه کف کفش که زیر کفش متصل می شود و زیر آن هم دندانه هایی ( تیغه ) وجود دارد ، از این وسیله جهت سر نخوردن و حرکت روی زمین های یخ زده استفاده می شود . 9-کلنگ کوه : این وسیله برای عبور از مناطق برفی و یخچال ها ساخته شده و کارایی زیادی دارد . 10-راکت برف : بیضی شکل و شبیه راکت تنیس است و برای حرکت روی برف نرم در زیر کفش بسته می شود . 11-اره برف : برای بریدن سطوح یخ زده در برف جهت برپایی چادر یا ساختن اتاق برفی از آن استفاده می گردد . 12-طناب بهمن : طناب درازی به رنگ قرمز با دو سر علامت گذاری شده که برای پیدا کردن افراد در زیر بهمن کارآیی زیادی دارد . 13-کیسه خواب : مناسب ترین وسیله برای استراحت کردن و خوابیدن در مناطق سرد کوهستانی است . 14-چادر کوهنوردی : این چادرها تقریبا سبک هستند و در ظرفیت های مختلفی ساخته می شوند ، چادر کوهنوردی ضد آب و ضد باد بوده و هنگامی که آن را جمع می کنند حجم کمی دارد ، چادر کوهنوردی بهترین وسیله برای برپایی یک پایگاه موقت کوهستانی ( رزمی ، امدادی ، تدارکاتی و ... ) است . 15-زیرانداز : هیچگاه کسی برای نشستن و یا خوابیدن ( حتی با کیسه خواب و یا درون چادر ) مستقیما به روی برف قرار نمی گیرد بلکه باید لایه ای عایق روی برف گذاشته شود ، زیر اندازهای مناسب از جنس فوم یا بادی با ضخامت بیشتر از یک سانتیمتر بوده و وزن کمی دارند . 16-کوله پشتی کوهنوردی : این کوله پشتی ها که در نوع نظامی هم موجود است معمولا در ظرفیت های بالا ( با گنجایش بار زیاد ) تولید می شوند و کلیه اقلام و وسایل مورد نیاز ( وسایل کمک های اولیه ، غذا ، آب و ... ) با ترتیب خاصی ( کوله چینی ) در آن قرار می گیرد . مشخصات مناطق سرد و برفگیر کوهستانی این مناطق با توجه به موقعیت جغرافیایی و ارتفاع از سطح زمین در فصل پاییز بارش برف در آن آغاز می شود و با رسیدن زمستان و بارش مکرر برف و یخبندان شدن منطقه راه ها صعب العبور می گردد و در بعضی از نقاط سرما تا 40 درجه و بیشتر به زیر صفر می رسد . خطرات ناشی از سرما ، بهمن و ... انسان را از این مناطق دور می کند ، شناسایی از برف و بهمن به این شرح است : انواع برف 1-برف تازه ( پودری ) : به برفی گفته می شود که 24 ساعت بیشتر از باریدن نگذشته باشد و به دو دسته برف خشک ( هنگامی که برودت هوا پایین است ) و برف مرطوب ( هنگامی که برودت هوا بالا است ) تقسیم می شود . 20-برف کهنه : به برفی گفته می شود که 24 ساعت از باریدن آن گذشته باشد و شامل دو دسته برف سفت ( وقتی که دمای محیط کمی بالا رفته و دوباره پایین بیاید اینگونه برف پدید می آید ) و برف شکنده ( برفی که در اثر تابش آفتاب و برودت زیاد مرطوب شده و اگر پا روی آن بگذاریم محیط بیشتری از جای پا روی برف باقی می ماند ) است . بهمن توده عظیمی از برف که در اثر عوامل طبیعی یا غیر طبیعی به روی شیب به حرکت در می آید و دارای وزن و فشار زیادی است را اصطلاحا بهمن گویند . بهمن هرساله جان عده ای از کوهنوردان را می گیرد و شناسایی و داشتن دانستنی هایی از آن برای حرکت در ارتفاعات برفگیر لازم و ضروری می باشد . شرایط تشکیل بهمن 1-شیب ها : معمولا در سطوحی که شیب های آن بیشتر از 30 درجه باشد بنا به دلایل زیر پدیده بهمن به وجود می آید ؛ الف : سطوحی که سنگ های لغزنده در آن باشد با بارش برف پوشیده شده و کم کم سنگین می شود و با سنگین شدن سطح سنگ ها لغزیده و برف ریزش می کند . ب : سطوح یخ زده و برف سفت اگر مجددا روی آن برف ببارد فرو می ریزد . ج : سطوح مرطوب ( آب چشمه ، سبزه ، چمن و ... ) به دلیل عدم وجود اصطحکاک بین برف و زمین ریزش بهمن پدید می آید . د : سطوحی که در آن درختچه هایی روییده باشد در صورتیکه ارتفاع برف بیشتر از درختچه ها شود ، تنه و شاخه های درختچه در اثر فشار وارده باعث ایجاد بهمن می شود . 2-به هم خوردن درجه حرارت : بعضی از برف ها مثل برف بهاره یا برخی از برف های آب دار به شدت تحت تاثیر درجه حرارت قرار گرفته که سبب آب شدن و سپس فشرده شدن توده آن می گردد ، این عمل هر روز و هر شب تکرار شده و بر اثر تناوب ، برف کم کم متورم گشته و در این موقع از طرفی تورم فوق میل دارد برف را از سطح صاف زیرین جدا کند و از طرف دیگر با شکاف ایجاد شده سبب به هم خوردن تعادل مکانیکی توده برف و ریزش بهمن می گردد . 3-به هم خوردن تعادل مکانیکی : این عمل در اثر عبور هر چیزی از روی برف با بر هم خوردن تعادل پایدار شیب و استقرار برف ایجاد می شود ، عمل شکاف دادن افقی شیب برف باعث می گردد که تکیه گاه ( در شیب سطح اتکای زیرین و در شیب برجسته سطح اتکای فوقانی تکیه گاه ) توده برف از بین برود ، در این وضعیت ابتدا با جابه جایی تدریجی برف ناگهان ریزش آن به وقوع می پیوندد . عبور اسکی ( با شکستگی ) و سر و صدای زیاد افراد ( با ارتعاش ) معمولا می تواند منجر به چنین ریزشی شود . انواع بهمن بهمن با توجه به اشکال مختلف آن به گونه های زیر طبقه بندی می گردد : 1-بهمن برف پودر ( پودری ) : جزو خطرناکترین نوع بهمن است و با کوچکترین محرکی ( عبور انسان ، حیوان ، افتادن نقاب برفی ، سروصدا و ... ) بر سطح بهمن زا ایجاد می شود ، این نوع بهمن به صورت گرد بوده و به علت سبکی در فضا معلق است و معمولا انسان را خفه می کند ، بنابراین اگر کسی در چنین بهمنی قرار گرفته باید دهان و بینی را ببندد و در صورت امکان بپوشاند تا ذرات برف داخل ریه نرفته و او را خفه نکند . سرعت حرکت این نوع بهمن زیاد است و توام با گرد زیادی از برف می باشد . بهمن برف خیس : با گرم شدن دمای محیط این بهمن ایجاد می گردد و ریزش آن صدای کمی دارد و انسان را غافلگیر می کند ، این بهمن سنگین و دارای سرعت زیادی بوده و هر چیزی را در مسیر خود می شکند و به محض ایستادن به علت فشرده شدن سریع یخ زده و هر موجودی را در میان خود گرفتار می کند . 3-بهمن برف پوسته ای ( نقابی ) : اگر نقاب برف یا تکه بزرگ یخ بشکند این بهمن پدید آمده که ریزش آن توام با صدای خشک و زیادی می باشد ، پس هیچگاه نباید از زیر قندیل یخ و نقاب برفی عبور کرد چون این بهمن ( ابتدا یک تکه بزرگ و سپس خرد می شود ) در صورت برخورد به بدن انسان به دلیل ضربه سنگین یا او را در دم می کشد یا اعضای بدن وی را خرد می کند . راهپیمایی در زمستان انواع شیب های برفی : حرکت در انواع شیب های برفی متفاوت است و اصول مخصوص به خود را دارد ، شیب ها با توجه به زاویه به انواع زیر تقسیم می شوند : الف ) شیب ملایم ( خفته ) : با شیب حداکثر 25 درجه . ب ) شیب متوسط : با شیبی در حدود 25 تا 40 درجه . ج ) شیب تند : با شیبی در حدود 40 تا 60 درجه . حرکت در شیب : حرکت در شیب ملایم به صورت زیکزاک ، حرکت در شیب های متوسط و تند به صورت مستقیم و بالا رفتن عمودی نسبت به کوه صورت می گیرد ، قبل از صعود به ارتفاعات زاویه شیب و نوع برف مشخص گردد ، صعود از شیب های ملایم و برف های سفت نسبت به صعود از شیب های متوسط و تند و برف پودری راحت تر و ایمن تر است ، همیشه هنگام حرکت در شیب پوشیده از برف مستقیم حرکت کرد و از حرکت های مارپیچ و زیکزاک که باعث ایجاد بهمن می شود اجتناب کرد ، حرکت مارپیچ و زیکزاک که به منظور جلوگیری از خستگی انجام می شود عمدتا در کوهستان های بدون برف و شیب های ملایم صورت می پذیرد ، هنگامی که ستون نظامی در کوهستان و برف حرکت می کنند نفر جلوی ستون بایستی حتما با تجربه بوده و دیگران از پشت سر نفر جلوی خود حرکت کنند و پای خود را در جای پای نفر جلویی بگذارند ، هنگام پایین آمدن از شیب برفی نیز فشار و سنگینی پاها به روی پاشنه باشد و اگر کرامپون به پا است فشار به روی تمامی کف پا پخش شود و قدم ها با کف پا برداشته گردد . رزم در برف مجموعه دروس مفصلی می باشد که شامل استفاده و کار با وسایل کوهنوردی زمستانی ، شناخت کامل زمستان ، برف و بهمن ، راهپیمایی در کوهستان های برفی ، تاکتیک های به کارگیری کلنگ کوهنوردی و کرامپون ، طریقه برپایی چادر و ساختن تونل برفی بوده و همچنین اسکی که خود دنیایی از ورزش و هنر است . نیروهای نظامی بایستی بتوانند در برف پیشروی ، تخمین مسافت ، تیراندازی و ... را انجام دهند که هر کدام از آن احتیاج به آموزش های تئوری و عملی مکرری دارد که انشاالله در آینده راجع به همگی آن ها به صورت مفصل توضیح خواهیم داد . کوهنوردی در زمستان و رزم در برف مستلزم رعایت مسایل ایمنی زیادی است که در صورت ناآشنایی یا عدم انجام آن انسان با خطر مرگ روبه رو می شود ، پاره ای از این نکات به شرح زیر می باشد : 1-قبل از رفتن به کوه از وضعیت هوا اطلاع داشته باشید . 2-ابزار ، وسایل ، سلاح و مهمات همراه سالم بوده و از سالم بودن آن اطمینان کامل کسب شود . 3-وسایل امدادی را همیشه به همراه داشت . 4-کوله چینی به ترتیب و نظم مربوطه انجام گردد . 5-آموزش ها در برنامه های کوچک و در مناطق مطمئن با حضور مربی با تجربه صورت گیرد . 6-پوتین ، لباس ، دستکش و سایر ملزومات را به همراه داشت . 7-وسایلی نظیر کلاه سبک ، عینک کوه و ... ضروری بوده و از آن ها به شکل صحیح استفاده گردد . 8-برنامه ریزی دقیقی اعم از زمان حرکت ، استراحت ، رسیدن به هدف و ... انجام شود . 9-حرکات و پیشروی را آرام انجام داد تا بدن خسته و کوفته نشود . 10-در طول راه با خوردن غذاهای سبک نظیر شیرینی ، میوه و ... تجدید قوا کرده و کالری لازم را برای فعالیت بدن دریافت نمود . 11-آب سرد ننوشید بلکه از آب ولرم و مطمئن استفاده کنید . 12-در کوهستان همیشه با بینی نفس بکشید ( عمل دم با بینی بازدم با دهان ) . 13-حتی الامکان از مناطق بهمن زا عبور نکنید . 14-در صورت مجبور بودن به عبور از مناطق بهمن زا این کار در ساعات اولیه صبح و قبل از گرم شدن برف صورت بگیرد . 15-هنگام عبور از مناطق بهمن زا سکوت رعایت شود . 16-عبور از مناطق بهمن زا به صورت تک تک و با استفاده از طناب بهمن صورت بگیرد . 17-هنگام عبور از مناطق بهمن زا قدم های بلند و با فاصله زیاد برداشت و هرکس پای خود را در جای پای نفر قبلی بگذارد . 18-در صورت گرفتار شدن در بهمن دست ها را در جلوی صورت از آرنج خم کرده تا فضای بیشتری از برف را کنار زند و جای بیشتری برای تنفس ایجاد شود . 19-پیدا کردن کردن جهت زمین در زیر بهمن با انداختن آب دهان مشخص می شود ( آب دهان به طرف زمین می افتد و طرف مخالف آسمان است ) . 20-مناطق بهمن زایی که در مسیر حرکت و تدارکات قرار دارد را می توان با رعایت اصول ایمنی در صورت کسب اجازه فرمانده با انداختن نارنجک ، خمپاره و ... از بین برد . 21-امدادگرانی که در جستجوی افراد زیر بهمن هستند دقت کنند خودشان گرفتار بهمن نشوند .


موضوعات مرتبط: نظامی ، استتار
برچسب‌ها: رزم در برف , لباس كوه , لايه مياني , لايه روئي


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |


رهایی گروگان

امروزه با وجود خطراتی که از جانب جنایتکاران و سارقان متوجه جامعه است هر لحظه امکان دارد افراد بی گناهی در سراسر جهان طعمه تروریست ها شده و به عنوان گروگان با به خطر انداختن جان آن ها برای مقاصد شومی از آن ها استفاده شود ، برای مثال در تاریخ 23 اکتبر 2002 میلادی شورشیان چچنی که تعداد 736 نفر را در سالن تئاتر روسیه به گروگان گرفته بودند با حمله نیروهای ویژه روسیه مواجه شدند و در این درگیری 116 نفر کشته شد . عملیات رهایی گروگان جزو سخت ترین و حساس ترین دروس تاکتیک بوده که توسط نیروهای ویژه صورت می گیرد ، این عملیات شامل مراحل زیر است :

شناسایی

جمع آوری سریع و بدون اتلاف وقت تمامی اطلاعات و نکات راجع به عملیات را شناسایی می گویند .

در عملیات واکنش سریع باید راجع به نکات زیر اطلاعات کافی را کسب کرد چه بسا با بهترین تیم نیز بدون انجام شناسایی کامل به هدف نخواهیم رسید .

در عملیات باید در سه مورد زیر اطلاعات کافی را کسب نمود :

گروگان : گروگان به فرد یا افرادی اطلاق می گردد که با تهدید جان و سلب آزادی شخصی از آن ها برای انجام مقاصد مختلف استفاده گردد ، برای انجام عملیات باید نکاتی را راجع به گروگان دانست ، از مهمترین این نکات دانستن آمار ، سن و جنسیت و وضعیت جسمی آن ها است .

گروگان گیر ( تروریست ) : به فرد یا افرادی گفته می شود که برای رسیدن به مقاصد خود ضمن ایجاد وحشت آزادی شخصی افراد را سلب و جان آن ها را به خطر می اندازند ، شناخت تروریست ها لازمه انجام عملیات واکنش سریع می باشد ، معمولا به موارد زیر در مورد تروریست ها باید توجه کرد : آمار و تعداد ، سن و جنسیت ، پیدا کردن سوءسابقه احتمالی جهت شناخت بهتر ، هدف و انگیزه از گروگانگیری ، تهدید های صورت گرفته ، تجهیزات همراه ( شامل تعداد سلاح ، نوع اسلحه و مهمات و داشتن امکانات ویژه همچون جلیقه ضدگلوله و ماسک ضدگاز و ... ) ، گرایش و عقیده تروریست ها ، نحوه ارتباط آن ها با محیط خارج ، داشتن هر نوع مواد منفجره احتمالی و پوشش تبلیغاتی رسانه ها از موضوع .

محل : مکانی که در آن جا اقدام تروریستی و گروگانگیری صورت گرفته است ، شناسایی محل نیز باید طبق موارد زیر صورت بگیرد تا نیروهای واکنش سریع با محل آشنا شوند ، مهمترین اقدامات ممکن شامل : تهیه نقشه ، نقاط تله شده و سنگر های احتمالی ، محل نگهداری گروگان ، محل اختفا تیراندازان ، محل احتمالی بمب گذاری شده .

آماده سازی

به آماده شدن سریع کلیه نفرات واکنش سریع جهت انجام عملیات رهایی گروگان آماده سازی گویند .

این آماده سازی در صورت کمبود وقت ممکن است در وسیله نقلیه مخصوص صورت پذیرد ، معمولا برای جابه جایی اعضای تیم وسیله نقلیه مناسب زمینی یا هوایی تهیه کرده و آن را تجهیز می کنند و برخی مراحل زیر در آن انجام می شود : کسب مجوز قانونی ، آرایش بندی صحیح نفرات در قالب تیم های 2 ، 3 ، 4 ، 5 یا 6 نفره ، توجیه پرسنل توسط فرمانده تیم ، داشتن افراد ویژه نظیر چک و خنثی و تک تیرانداز در سازمان تیم ها ، در نظر گرفتن گروه ذخیره ، به همراه داشتن تجهیزات ویژه ( شامل مسلسل دستی ، سلاح کمری ، در صورت امکان خفه کن ، مهمات کافی ، لباس مناسب و جلیقه های ضد گلوله ، بیسیم ، ماسک ضد گاز ، قفل چین ، گاز اشک آور ، فلش بنگ ، نارنجک تهاجمی ، دستبند ، ماده منفجره C4 برای باز نمودن قفل ) و همچنین هماهنگی لازم قبل از عملیات با واحدهایی نظیر آتش نشانی و آمبولانس صورت بگیرد .

حمله

یورش به محل یا مخفیگاه تروریست ها می باشد .

حمله به ترتیب مراحل زیر انجام می پذیرد که به آن اصول حمله گویند :

1-      مستقر شدن در محل که دور از دید تروریست ها و با اختفای کامل صورت می گیرد .

2-      ورود به محل که به صورت ناگهانی انجام می شود .

3-      نحوه حرکت در ساختمان بسیار مهم است ، نیروها باید از کنار دیوارها عبور نمایند و در خط تیر یکدیگر قرار نگیرند .

4-   به محض مشاهده تروریست ها در صورت تسلیم نشدن تیراندازی به سمت آن ها صورت می پذیرد و در صورت تسلیم شدن بدون هیچ صحبتی او را از پشت دستبند زده و توسط افراد ذخیره به بیرون انتقال می گیرد .

5-      رعایت اصول تاکتیکی منجمله دقت در تیراندازی ، کم نشدن تعداد تیرهای خشاب ، داشتن حرکت سریع و مخفی فراموش نگردد .

6-      تک تیراندازها با اجازه فرمانده تیم حق شلیک دارند .

7-   وارد شدن به محل نگهبان ها بسیار مهم است و به این طریق صورت می گیرد که ابتدا درب را با مواد منفجره باز کرده سپس نارنجک های اشک آور و فلش بنگ به داخل آن محیط انداخته و پس از انفجار نارنجک فلش بنگ سریع به داخل اتاق و کنار دیوار رفته و در صورت تسلیم نشدن گروگان گیرها باید بی درنگ به سمت آن ها شلیک کرد .

8-   خروج گروگان ها نیز باید با دقت کافی و حمایت کلیه اعضا تیم صورت بگیرد و در صورت وجود بمب فقط تیم چک و خنثی در محل باقی بماند .

پاکسازی

بعد از خروج  گروگان ها عملیات پاک سازی محل انجام می گیرد.

برای پاکسازی باید کلیه آثار جرم اعم از سلاح و بقای مانده از تروریست ها را جمع آوری و محل را برای بازدید اکیپ های بررسی پلمپ نمود .



موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: تاکتیک هنر مبارزه , آموزش نظامي , شناسائي , آماده سازي


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

تاريخچه عمليات

بيت المقدس2

با تصرف ارتفاع مهم گرده رش و عبور از رودخانه عريض قلعه چولمان در عمليات نصر 8 ، امکان گسترش وضعيت نيروهاي خودي در منطقه غرب اين روخانه و برداشتن گام هاي اساسي به طرف سليمانيه فراهم شد ، به همين منظور ، مي بايست ارتفاعات قاميش ، دلبشک و الاغلو تصرف مي شد . با فرا رسيدن فصل زمستان ارتفاعات منطقه رابرف ميپوشاند و اجراي هر عملياتي دشوار به نظر مي رسيد ، درحالي که وضعيت موجود جنگ اقتضا مي کرد عمليات مورد نظر هرچه سريعتر آغاز گردد .

لذا با توجه به اين ضرورت ، عمليات بيت المقدس 2 را سپاه طراحي و در تاريخ 25 دي 66 با رمز مبارک «يا زهرا (س)» در جبهه شمالي سليمانيه در منطقه ماووت و با هدف تصرف ارتفاعات شمال شرق سليمانيه با فرماندهي قرارگاه نجف و قدس آغاز شد. لشکر قدس گيلان مانند ساير لشکر هاي عمل کننده در اين عمليات با 4 گردان رزمي پياده ، يک گردان ادوات ، يک گردان توپخانه ، يک گردان پدافند ويک گردان زرهي ، شرکت نمود .

رزمندگان اسلام با عبور از موانع طبيعي و مصنوعي بسيارسخت از قبيل کوههاي صعب العبور پوشيده از برف ، رودخانه خروشان قلعه چولمان ، ميادين متعدد مين ، تله هاي انفجاري ، سنگرهاي کمين و سيمهاي خاردار ، يورش بي امان خود را به مواضع دشمن آغاز کردند.

نيروهاي عراقي مستقر در ارتفاعات شهر ماووت ، پس ازدادن تلفات زياد و انهدام چندين دستگاه تانک ونفربرو به جاگذاشتن تعداد زيادي از دستگاههاي مهندسي ، 40دستگاه خودرو ،20 قبضه خمپاره انداز ، فرار را در پيش گرفتند .

دراين عمليات نيروهاي خودي با وجود سرماي شديد و دشواري مسيرهاي طولاني تعيين شده ،چولمان ، قاميش و گلاله را به تصرف خود درآورند . اين عمليات در چند مرحله بعد از يک هفته نبرد سخت و سنگين با کشته و زخمي شدن بيش از 2500 نفر و به اسارت درآوردن بيش از 785 نفراز نيروهاي دشمن به پايان رسيد .

رمز عـــــــمليات : يا زهرا (س)

منطقه عملياتي : شمال سلمانيه

تاريخ عــــمليات : 66/10/25

گردانهاي عمل کننده

گردان امام حسين (ع)

گردان ميثم

گردان کميل

گردان حمزه

گردان ادوات

گردان توپخانه

گردان پدافند

گردان زرهي

نتايج عمليات

مناطق آزاد شده

 آزاد سازي بيش از 40 ارتفاع از جمله ارتفاعات اورال ، گلاهه ، هرمدان ، بين دورا ، شيخ محمد ويولان ،

آزاد سازي چندين روستاي منطقه.

تجهيزات منهدم شده دشمن

دهها دستگاه تانک و نفربر ، دهها دستگاه خمپاره انداز وضد هوايي ، دهها دستگاه خودرو نظامي

و مهندسي

يگانهاي منهدم شده دشمن

تيپهاي 83 و 603 پياده

تعداد کشته وزخمي

بيش از 4500 نفر

تعداد اسراء

900 نفر

غنايم

15 دستگاه تانک و نفر بر

6 دستگاه خمپاره انداز

17 قبضه توپ هوايي، 75 دستگاه خودرو

تعداد زيادي انواع دستگاهاي مخابراتي

تعداد زيادي انواع سلاح سبک ومهمات


موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس ، آشنائي با برخي از عملياتها
برچسب‌ها: بيت المقدس2 , گردان كميل , گردان ميثم , گردان حمزه


تاريخ : ۱۳۹۰/۰۸/۲۰ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

TEC DC-9

مسلسل دستی TEC-DC9

مسلسل دستی جعبه ای (پی پی 90 ام )

مسلسل دستی اشتایر مدل ( ام پی آی 69 )

مسلسل دستی ( ساف )

مسلسل دستی پی پی اس 43

 

MP 5

مسلسل تندر TONDAR

 

اسلحه ای است سا خت جمهوری اسلامی ایران که با فشار مستقیم گاز باروت مسلح و با هوا خنک میگردد.بر خلاف دیگر مسلسلهای جدید جهان این مسلسل دارای سیستم گلنگدن بسته میباشد.

مسلسل برتا  ام 12 اس       Beretta  M12-s

 


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

منظور از تخمین مسافت

الف ) بستن درجه صحیح به جنگ افزار ، جهت اجرای آتش دقیق و مؤثر روی دشمن .

ب ) گزارش دادن صحیح محل و نقاط و اهداف به رده مافوق .

عوامل مؤثر در تخمین مسافت

در وضعیتهای زیر مسافت کمتر از مقدار حقیقی بنظر میرسد

1 – هوا زیاد روشن باشد ( ظهر ها )

2 – آفتاب از پشت سر بتابد ( هدف خیلی روشن باشد )

3 – هدف در زمین هموار یا در سطح آب قرار داشته باشد ( دشت،کویر،دریا )

4 – جهت دید از پائین به بالا باشد (وقتی به قله کوه نگاه میکنیم )

در وضعیتهای زیر مسافت بیشتر از مقدار حقیقی بنظر میرسد

1 – هوا تاریک باشد ( هنگام طلوع و غروب خورشید )

2 – آفتاب از جلو بتابد

3 – زمینه پشت هدف تیره باشد

4 – جهت دید از بالا به پائین باشد

روشهای تخمین مسافت

اندازه گیری مسافت از روی نقشه نظامی

بوسیله خط کش فاصله بین دو نقطه مورد نظر را در نقشه ای اندازه گیری میکنیم، سپس فاصله بدست آمده را با استفاده از مقیاس نقشه تبدیل به مسافت حقیقی روی زمین می نمائیم.لازم بذکر است که برای استفاده از نقشه ،ابتدا باید نقطه مورد نظر را روی نقشه مشخص کنیم و هر چه دقیقتر این کار را انجام دهیم مسافت بدست آمده دقیقتر خواهد بود.

مثال : فاصله دو نقطه A و  Bروی نقشه برابر با 4 سانتیمتر است ، اگر مقیاس نقشه (یک پنجاه هزارم ) باشد فاصله حقیقی دو نقطه چقدر است ؟

فاصله افقی در طبیعت بر حسب سانتیمتر    200000 = 50000 × 4

فاصله افقی در طبیعت بر حسب متر           2000 = 100 : 200000

فاصله افقی در طبیعت بر حسب کیلو متر           2 = 1000 : 2000

تخمین مسافت در روز و در جهت طول

از روی شکل ظاهری رزمنده با تجهیزات همراه

در شرایط عادی هوا ،یکنفر با چشم سالم قادر است مشخصات زیر را از یک فرد ایستاده در مسافتهای مختلف تشخیص دهد.

در مسافت 100 متر نفر بخوبی دیده میشود

در مسافت 200 متر قسمتی از تجهیزات انفرادی از قبیل قمقمه،کوله پشتی،بیل،و...دیده میشود

در مسافت 300 متر نوع لباس و جنگ افزار بخوبی دیده میشود

در مسافت 400 متر سر از بدن جدا دیده میشود و حرکات دست و پا بخوبی محسوس است

در مسافت 500 متر سر ، مانند نقطه سیاهی در روی بدن دیده میشود

در مسافت 600 متر سر و بدن به شکل خط سیاهی که قسمت بالای آن کم عرض و پائین آن عریضتر است دیده میشود

استفاده از یگان صد متری

برای این کار می بایست فاصله صد متری را با تمرینهای مکرر در ذهن خود داشته باشیم تا فاصله صد متر برای ذهن ما ملکه شود . برای تخمین مسافت ، یک مسافت صد متری روی زمین تجسم کرده و بعد تعیین می کنیم از محلی که قرار گرفته ایم تا هدف چندتا از این اندازه ها وجود دارد .(لازم بذکر است که مسافتهای صد متری بعد کوچکتر بنظر میرسند) این روش برای تخمین مسافت تا فاصله 500 متری مورد استفاده قرار میگیرد و برای مسافتهای 500 تا 1000 متر ابتدا نقطه ای در نیمه راه هدف انتخاب میشود و آنگاه با استفاده از روش بالا مسافت موضع تا هدف بدست می آید.

استفاده از دو چشم و انگشت اشاره

بوسیله یکی از انگشتان خود به هدفی که میخواهید تخمین مسافت بزنید ، نشانه روی کنید و یکی از چشمان خود را ببندید ، سپس آن چشمتان را که باز است ببندید و با چشم دیگرتان نگاه کنید ( در این حالت انگشت خود را روی هدف نمی بینید ، بلکه مقداری جابجا شده ) مقداری که انگشتتان را جابجا می بینید تخمین زده (تخمین مسافت در عرض ) و در عدد 10 ضرب کنید ، حاصلضرب فاصله شما تا هدف بر حسب متر بدست می آید.

بوسیله کلاه نقاب دار

بدین ترتیب که کلاه نقاب دار را بر سر گذاشته و بطرف منطقه مورد نظر (دشمن ) ، لبه کلاه را با هدف مماس کرده،بدون اینکه سر بالا و پائین حرکت کند به طرف منطقه خودی عقب گرد می کنیم،حال در منطقه خودی لبه کلاه روی هر چیزی که قرار گرفت مشخص می کنیم و این فاصله را قدم شماری می کنیم .این فاصله بدست آمده تقریباً مساوی با فاصله تا هدف اصلی است.

هر 125 قدم معمولی در زمینهای صاف مساوی 100 متر است .

هر 130 قدم معمولی در زمینهای سربالائی و ضد شیب مساوی 100 متر است .

هر 120 قدم معمولی در زمینهای شیب و سرازیری مساوی 100 متر است .

تخمین مسافت در روز و در جهت عرض

تخمین مسافت در جهت عرض با استفاده از زاویه دید اشیاء بر حسب میلیم انجام میگیرد.(زاویه دید یک شیئی یک متری در فاصله 1000 متر را یک میلی ام گویند ) برای تخمین مسافت بوسیله میلیم از این فرمول  استفاده می کنیم. M = W : R    

M  = میلی ام

W = اختلاف سمت در عرض بر حسب متر

R = فاصله دیده بان تا هدف بر حسب کیلومتر

روشن است که هر چه به هدف نزدیکتر شویم مسافت کمتر و میلیم بیشتر میشود و بر عکس هر چه مسافت بیشتر باشد میلیم کمتر میشود.این فرمول سه قسمت دارد که با داشتن دو قسمت آن میتوان قسمت سوم را بدست آورد .یعنی اگر میلیم شیئ مورد نظر و فاصله ناظر تا هدف در دست باشد عرض شیئ بدست می آید و اگر عرض شیئ و میلی ام آن مشخص باشد میتوان فاصله ناظر تا هدف را تعیین کرد.میلی ام را غیر از فرمول فوق میتوان با استفاده از موارد زیر نیز بدست آورد.

بوسیله دوربین دیده بانی

دوربین دیده بانی دارای یک تقسیم بندی بر حسب میلیم می باشد که موقع اندازه گیری میلیم بین دو جسم ، توسط دوربین به آن دو جسم نگاه می کنیم و میلیمی را که فاصله بین دو جسم را پر می کند ،میخوانیم . برای تعیین میلی ام یک جسم زاویه بین دو انتهای ان جسم را با دوربین میخوانیم.

بوسیله میلی ام انگشتان دست

برای اندازه گیری بین دو جسم ، دست خود را کشیده و انگشتان را عمود بر زمین نگه میداریم و چشم مخالف دست را می بندیم ، فاصله بین دو جسم را با کم و زیاد کردن تعداد انگشتان می پوشانیم . جمع میلی ام انگشتانی که دو جسم را پوشانده اند ، میلی ام بین دو جسم میباشد.حال مقدار فاصله بدست آمده را در عدد طول ضرب می کنیم و فاصله تقریبی در عرض بدست می آید.

اندازه انگشتان دست بطور متوسط بر حسب میلی ام

انگشت اشاره (سبّابه ) :           30 میلیم

انگشت میانه (وسط) :              40 میلیم

انگشت سوم (انگشتری ) :        30 میلیم

انگشت کوچک :                       25 میلیم

چهار انگشت چسپیده :            125 میلیم

مشت گره کرده نظامی :           180میلیم

پنج انگشت باز ( یک وجب ) :     300 میلیم

تخمین مسافت در شب با استفاده از نور و صدا

چون صدا در هوا با سرعت نسبتاً ثابتی حرکت می کند  (333 متر بر ثانیه ) از این خاصیت برای تخمین مسافت میتوان استفاده نمود . بدین ترتیب که در شب به محض دیدن برق دهانه یک جنگ افزار ،شروع به ثانیه شماری (1001 ، 1002 ، 1003 ،1004 ... ) می کنیم و به مجرد اینکه صدای شلیک گلوله را شنیدیم ،شمارش را قطع می کنیم و عددی را که با ثانیه شماری بدست آوردیم در 333 ضرب کرده و فاصله ما تا جنگ افزار بر حسب متر بدست می آید.

تذکر : منظور از صدای شلیک ، صدای اصابت گلوله نیست ، بلکه صدای شلیک قبضه مورد نظر است .


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

تعریف استتار : عبارتست از همرنگ و هم شکل کردن خود ، وسایل و تجهیزات اطراف با محیط ،بطوریکه باعث جلب توجه دشمن نشود.

منظور از استتار : مجموعه اقداماتی است که باعث جلوگیری از کشف محل ما برای دشمن می شود.

چگونه باید استتار کرد ؟

استتار صحیح متکی به دانستن دو مسئله است ( عوامل تشخیص ، اصول استتار ).

الف ) عوامل تشخیص استتار

1 – وضعیت نسبی : اشیاء غالباً نسبت به محیط اطرافشان شناخته می شوند. برای مثال : یک شیئ طویل روی ریل راه آمن معرف وجود قطار است .

2 – شکل Form : اشیاء و مصنوعات ساخت دست بشر دارای اشکال و زوایای منظم و طرح و انحنای خاصی می باشد.در حالیکه پدیده های طبیعی از یک الگو و شکل خاصی تبعیت ننموده و دارای اشکال نا منظم و بی قاعده می باشند.

3 – سایه Shadow : از دید هوایی سایه ها بسیار مشخص و قابل توجه هستند، در عکسهای هوایی عملاً سایه اجسام بهتر از خود شیئ آشکار میگردند.

4 – بافت Texture :یک سطح غیر صاف مانند علفزار ،نور قابل ملاحظه ای را منعکس نمی کند و سایه آن روی خودش می افتد و در نتیجه ،چه در عکس و چه هنگام دیدن ،سیاه به چشم می خورد.اما یک سطح صاف مانند یک فرودگاه و یا پشت بام ،نور زیادی را در عکس به چشم برمیگرداند و حتی جاهای رنگی آن نسبت به زمینهای مجاور نور بیشتری خواهند داد و یا به اصطلاح براق دیده می شوند.

5 – رنگ Color : رنگهای متفاوت در یک فاصله نزدیک موجب تشخیص اشیاء می گردد و همچنین دارای سایه های مختلف بوده و در میزان جلب توجه ، هر کدام اثری مربوط به خود دارند.

6 – حرکت Movment : منطقه مورد رؤیت پائین توسط دیده بان هوایی ، به اندازه ای وسیع و بزرگ است که اشیاء کوچک در آن گم می شوند و توجه بیننده را به خود جلب نمی کنند.ولی چنانچه شیئ حرکت کند فوراً چشمها را متوجه خود می سازد.همین اصول مشابه در خصوص دیده بان زمینی نیز صادق می باشد.

7 – درخشش Shine : یکی از روشهای خاص آشکار سازی جهت دیده بانی ، درخشش است.درخشش ،یک برق زدن و انعکاس نور از یک سطح صاف می باشد.

ب ) اصول استتار

1 – انتخاب محل : مواضع باید به گونه ای انتخاب شوند که در آنها افراد ، وسایل و فعالیتها تا حد امکان از دید دشمن دور بمانند.تجربه نشان داده که انتخاب صحیح محل ،اغلب اشکالات اختفا را از بین برده است و در انتخاب محل سه عامل باید در نظر گرفت ( مأموریت ، پراکندگی ، شکل عوارض و محیط )

مأموریت Mission ) مأموریت شرط اصلی است ،ممکن است موضعی از نظر اختفا کاملاً مناسب باشد ولی اگر نتوان مأموریت را از آنجا انجام داد ، آن موضع بی ارزش خواهد بود .

پراکندگی و تفرقه Dispertion ) در انتخاب موضع باید پراکندگی لازم یگان را در نظر گرفت .لازمه رعایت این عامل اندازه و مساحت مورد نیاز یک موضع یا محل استقرار را تعیین و دیکته می نماید.

شکل عوارض و محیط Terrain Pattern ) هر عارضه و محیطی ،شکل و ساختار خاصی دارد که آن را از سایر محیطها متمایز می سازد و بنابراین هر گونه تغییر شکل در محیط ، نشان دهنده نوعی فعالیت و حضور نیروی انسانی در آنجا می باشد.شکل عوارض و محیط به چهار دسته (روستایی ، شهری ، جنگلی ، کویری ) تقسیم می شوند.

2 – انضباط استتار : انضباط استتار اجتناب از کارهایی است که ظاهر طبیعی یک منطقه را تغییر داده یا موقعیت عده ها و تجهیزات را بدون اینکه حتی دیده شوند برای دشمن آشکار می سازد که عبارتند از :

الف – اگر حتی یک سرباز از قوانین استتار ، در خصوص عدم ایجاد صدا و یا مخفی ماندن و حرکت ننمودن ، تخلف و سرپیچی نماید ، کلیه کوششهای گروهی واحد نظامی با شکست مواجه خواهد شد.

ب – بدون شک هر گونه بی توجهی و اهمال کاری موجب آشکار و کشف شدن محل و موقعیت شما توسط دشمن میگردد.

پ – رعایت سکوت رادیویی و راداری .

ت – جای رد چرخ خودروها ، ریختن زباله و مواد زاید غذایی ، قوطیهای خالی کمپوت و کنسرو و مهمات و بطریها در اطراف موضع ، از موارد شاخص و نشانگر فعالیت نظامی میباشد.

ث – خودروهای جدیدالورود باید از مسیر جاده ای و خطوط موجود محیطی عبور و رفت و آمد نماید.

ج – در هنگام شب ، پنجره ها ، روزنه ها ، دربهای ورودی ساختمان و چادر و یا هر روزنه و منفذی که موجب خروج نور گردد باید بوسیله پرده ،پوشانده شود.

چ – از استعمال سیگار در شب جداً خودداری شود.

3 - ساختمان استتار : هنگامیکه زمین و شکل طبیعی آن طوری است که در آن اختفا ممکن نیست ، استتار مصنوعی ایجاد می شود.برای اینکار از مواد و وسایل طبیعی و مصنوعی میتوان استفاده نمود و افراد و فعالیتها را باید با محیط اطرافشان همرنگ کرد .در ایجاد استتار ،وسایل طبیعی بر وسایل مصنوعی برتری دارند زیرا آنها طبیعی بودن را در همرنگی بهتر بوجود می آورند.بدیهی است چنانچه از وسایل مصنوعی استفاده شود تا حد امکان باید همرنگ با محیط اطراف باشد.سه روش اساسی برای استتار کردن وسایل و فعالیتها وجود دارد که عبارتند از :

روشهای استتار

الف – مخفی نمودن Hiding

ب – همگون سازی Blending

پ – شبیه سازی (بدل سازی) Disguising

قواعد استتار

1 – از تمام حفاظتهای موجود باید استفاده شود.

2 – شکل و سایه و بافت و رنگ اشیائ را باید برهم زد.

3 – تهیه مواضع باید از ابتدا تا پایان کار همراه با استتار باشد.

4 – استتار بیش از حد موجب کشف مواضع می شود .

5 – انضباط استتار را باید همیشه رعایت نمود.

6 – در پایان استتار باید آنرا از دید دشمن بازدید نمود.

7 – در موقع بکارگیری اشیاء طبیعی در استتار ، باید به رنگ آنها با توجه به محیط اطراف دقت نمود.

موارد استتار

1 – استتار انفرادی

2 – استتار اردوگاه

3 – استتار ادوات

4 – استتار خط مقدم

اختفا Concealment

تعریف اختفا : مخفی کردن خود و تجهیزات از دید دشمن را اختفا گوین و بر دو نوع است .

الف ) اختفای طبیعی : معمولاً اشیاء مجاور مانند بوته ها ، علفها ، کنده درختها بوجود آمده اند و نیازی به تغییر دادن در آنها برای استفاده ، نمی باشد.

ب ) اختفای مصنوعی : اختفای مصنوعی را باید از اجسامی مانند تور ، علف ، برگ ،پارچه و غیره فراهم نمود .بدیهی است در هر نوع اختفا باید اثرات تغییر فصل را در نظر داشت.

تذکر : باید دانست که اختفا فقط افراد و وسایل را در برابر دید دشمن حفظ می کند.

قواعد اختفا

1 – از حرکت بیهوده دوری کنید.

2 – از تمام وسایل اختفا استفاده کنید.

3 – در هنگام دیده بانی در پائین قرار بگیرید.

4 – اشیائ براق را نمایان نکنید.

5 – از خط افق دوری کنید.

6 – خطوط تنظیم پیرامون اشیاء را بهم بزنید.

7 – سکوت را رعایت کنید .

عوامل تشخیص اختفا

الف ) صدا

ب ) نور

ج ) حرکت

پوشش Cover

تعریف پوشش : حائلی که سرباز را در برابر آتش دشمن حفظ می کند که بر دو نوع است.

الف ) پوشش طبیعی : گودالها ، جویها ، ضد شیبها

ب ) پوشش مصنوعی : چاله ها ، سنگر ها ، دیوارها که افراد و وسایل را در برابر آتش تیر کشنده دشمن و تا اندازه ای آتشهای با تیر منحنی و اثرات هسته ای محافظت می کنند.


موضوعات مرتبط: نظامی ، استتار


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 با علم به اين كه من به عنوان يك تكاور داوطلب شده ام ، به طور كامل مي دانم كه شغل منتخب من بسيار پر خطر است . من هميشه بايد در تقويت شخصيت ، عزت و افتخار و بالا بردن روح رفاقت و همكاري در خود تلاش كنم .

‌ اين حقيقت را كه يك تكاور ، سربازي برجسته است كه در برنده ترين لبه هاي جنگهاي زميني ، هوايي ، آبي حضور دارد ، اطلاع دارم . من پذيرفته ام كه به عنوان يك نيروي تكاور ، مردم سرزمينم از من انتظار دارند كه در طول جنگ از سربازان عادي جلوتر و سريعتر حركت كرده و خيلي سختتر از آنها بجنگم .

هرگز نبايد در برابر دوستان خود كوتاهي كنم و همواره از نظر فكري خود را آگاه و از نظر جسمي خود را نيرومند و از نظر اخلاقي خود را استوار نگه دارم . و خود را صد درصد بيشتر از انجام وظايفي كه بر عهده دارم ، موظف و مسئول بدانم .

 شجاعانه به تمام جهان نشان دهم كه من به صورت ويژه اي انتخاب شده ام و سربازي هستم كه به خوبي تربيت شده ام . رفتار مؤدبانه ام در برابر افسران ارشد ، پاكيزگي لباسهايم و مراقبت از وسائل و تجهيزاتم بايد نمونه بارزي براي سربازان ديگر باشد تا از من پيروي كنند .

 با انرژي كامل در مقابل دشمنان كشورم ايستادگي مي كنم و بايد آنها را در جبهه جنگ شكست دهم چرا كه من به خوبي تعليم يافته و با تمامي قوا مي جنگم . شكست در دنياي تكاور وجود ندارد . هيچگاه دوست مجروح خود را ترك نمي كنم تا او به دست دشمن بيفتد و در هيچ شرايطي موجب گرفتاري كشورم نمي شوم .

با آمادگي كامل ، نيروي فيزيكي و جسمي دروني خود را نشان داده و براي تحقق اهداف نيروهاي تكاور مي جنگم و مأموريت خود را به پايان مي رسانم حتي اگر در جبهه جنگ تنها فرد زنده باشم ادامه مي دهم .


موضوعات مرتبط: نظامی ، 8 سال دفاع مقدس


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

بسم الله الرحمن الرحیم
به نظامیان صهیونیست  که از جنگ غزه بازگشته‌اند تی‌شرت‌هایی داده شده که روی آن تصویر کشته‌شدن مادران فلسطینی به همراه فرزندانش به تمسخر گرفته شده است.

برخی از این تصاویر مربوط به نوزادان کشته‌شده فلسطینی است. این پیراهن‌ها در حالی در ارتش رژیم اشغالگر توزیع شده که هفته گذشته مطلبی درباره اقدام نظامیان صهیونیست  در کشتن چند غیرنظامی فلسطینی از زبان خود آنها منتشر شد.
در یکی از این تصاویر یک زن فلسطینی باردار مشاهده می‌شود که زیر آن نوشته شده است:
"می توان با یک گلوله دو نفر را کشت".
تولید پیراهن‌های حاوی عکس همراه با نوشته در فرهنگ صهیونیستی  رایج است اما انتشار چنین تصاویری
بار دیگر سوالاتی جدی درباره اقدامات نظامیان رژیم صهیونیستی در عملیات نظامی مطرح می کند.

به گفته جامعه شناسان صهیونیست  مساله این پیراهن‌ها فقط مربوط به طراحی لباس نیست بلکه نشان دهنده فرهنگ اسراییل است و پوشیدن این پیراهن‌ها سبب نهادینه‌شدن پیامهای روی آنها در بطن جامعه می‌شود و باتوجه به رویه غیرانسانی جلوه دادن فلسطینی‌ها از طریق این تصاویر منقوش روی لباسها ، کشتن فلسطینی‌ها در نزد صهیونیستها آسانتر می‌شود.
"ایمن محی‌الدین"، خبرنگار شبکه الجزیره در ادامه گزارش خود افزود: نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی به گروه خبری الجزیره اجازه نداد از محل تولید این پیراهن‌ها دیدن کند.
به هر حال ، تاثیر این پدیده اجتماعی آن بوده که در سالهای اخیر در جامعه فلسطین اشغالی  استفاده شدید از نیروی قهری مقبول‌تر شده است. به گفته جامعه شناسان این روند از نظر اجتماعی خطرناک است.


موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، متفرقه ، اخبار ، فرقه ها


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

بسم الله الرحمن الرحیم
به نظامیان صهیونیست  که از جنگ غزه بازگشته‌اند تی‌شرت‌هایی داده شده که روی آن تصویر کشته‌شدن مادران فلسطینی به همراه فرزندانش به تمسخر گرفته شده است.

برخی از این تصاویر مربوط به نوزادان کشته‌شده فلسطینی است. این پیراهن‌ها در حالی در ارتش رژیم اشغالگر توزیع شده که هفته گذشته مطلبی درباره اقدام نظامیان صهیونیست  در کشتن چند غیرنظامی فلسطینی از زبان خود آنها منتشر شد.
در یکی از این تصاویر یک زن فلسطینی باردار مشاهده می‌شود که زیر آن نوشته شده است:
"می توان با یک گلوله دو نفر را کشت".
تولید پیراهن‌های حاوی عکس همراه با نوشته در فرهنگ صهیونیستی  رایج است اما انتشار چنین تصاویری
بار دیگر سوالاتی جدی درباره اقدامات نظامیان رژیم صهیونیستی در عملیات نظامی مطرح می کند.

به گفته جامعه شناسان صهیونیست  مساله این پیراهن‌ها فقط مربوط به طراحی لباس نیست بلکه نشان دهنده فرهنگ اسراییل است و پوشیدن این پیراهن‌ها سبب نهادینه‌شدن پیامهای روی آنها در بطن جامعه می‌شود و باتوجه به رویه غیرانسانی جلوه دادن فلسطینی‌ها از طریق این تصاویر منقوش روی لباسها ، کشتن فلسطینی‌ها در نزد صهیونیستها آسانتر می‌شود.
"ایمن محی‌الدین"، خبرنگار شبکه الجزیره در ادامه گزارش خود افزود: نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی به گروه خبری الجزیره اجازه نداد از محل تولید این پیراهن‌ها دیدن کند.
به هر حال ، تاثیر این پدیده اجتماعی آن بوده که در سالهای اخیر در جامعه فلسطین اشغالی  استفاده شدید از نیروی قهری مقبول‌تر شده است. به گفته جامعه شناسان این روند از نظر اجتماعی خطرناک است.


موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، متفرقه ، اخبار ، فرقه ها


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 7.62 mm AK47


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 7.62 mm NATO


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 7.62 mm Rimmad


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 5.56 mm NATO


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 9 mm Parabellum


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal: 7.62 mm Tokarev


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal: 7.92 mm Mauser


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal: 6.5 mm Carcano


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal:38 Smith & Wesson special


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal:357 Magnum


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 44 Smith & Wesson special


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 44 Remington Magnum


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 45 colt Automatic


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 25 Automatic


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 32 Automatic


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

cal : 380 Automatic


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

از چپ به راست

cal: 22 Short

cal: 22 Long

cal: 32 S & W

cal: 32 winchester

cal: 8mm Lebel


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

TASER XREP  جزء تسلیحات غیر مرگبار محسوب میشود. این جنگ افزار جدید پرتابه ای الکترونیکی است که XREP نام دارد و از یک تفنگ شات گان کالیبر 12 شلیک می شود که اولین دستگاه (تیزر بی سیم ) است.این سلاح بتازگی بازار خوبی کسب کرده است ،تیزر یک تفنگ بی حسی است که بطور گسترده در اعمال قانون و مصارف نظامی بکار میروند و اخیرا مصرف کنندگان شخصی هم پیدا کرده است.البته در مواردی هم شکایاتی مربوط به خسارات بدنی و مرگ هم از شرکت سازنده مطرح شده است.اگر چه نمی توان تشخیص داد که در چه مواردی ، باید از سلاح مرگبار یا غیر مرگبار استفاده کرد ولی بنظر میرسد مصرف کنندگان تمایل دارند از این سلاح بطور قانونی استفاده کنند.

این سلاح که برای اولین بار در سال 2006 با نام TASER XREP به بازار آمد ، یک گلوله شارژ شده با برق است که بطور بی سیم برای شلیک از تفنگ شات گان کالیبر 12 میلیمتری طراحی شده است .این گلوله نیم انسی هدف خود را از فاصله 30 یاردی ، بی حس می کند که 3 برابر دورتر از فاصله استاندارد فعلی است.

اگر چه به نظر میرسد که بی حس کردن خطرات بزرگی هم دربر دارد ولی بهتر از شلیک با سلاحهای متعارف است .تاریخچه این سلاح بدون جنجال هم نبوده است و بعضی مدعی هستند که خطرناک است ، البته گزارشات کارشناسان پزشکی نشان داده است که مرگهای پس از شلیک بیشتر به دلیل وجود شرایط پزشکی پیچیده شخص مورد هدف بوده است.و نتایج اولیه شلیک تیزر به افراد داوطلب سلامت (و بسیار شجاع ) اثرات کوتاه مدت داشته است.


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

بیشتر تاریخ شناسان هوانوردی، چاک ییگر، خلبان آزمایشی نیروی هوایی آمریکا را اولین کسی می دانند که در حال پرواز با هواپیمای آزمایشیX-1 ، که در حقیقت یک بمب افکن تغییر یافته جنگ جهانی و مجهز به چهار موتور راکت بود، برای نخستین بار دیوار صوتی را در جهان شکست. 


هواپیمای X-1



 البته تعداد دیگری از خلبانان نیز ادعا نموندند که این کار را زودتر از چاک ییگر انجام داده اند، اما باز هم، رکورد این خلبان معتبرتر است. در سال 1953 میلادی، خلبانی به نام اسکات کراسفیلد، خود را به عنوان اولین خلبانی معرفی نمود که برای اولین بار، از دو برابر سرعت صوت یا همان دو ماخ گذشته است. وی این سرعت را با هواپیمای سکای راکت به دست آورد. در حالی که حدود شش سال طول کشید تا خلبانان از سرعت یک ماخ به سرعت دو ماخ دست پیدا کنند، اما در همین حال تنها نصف این زمان به طول انجامید تا جهان هواپیمایی به سرعت بالای سه ماخ نیز دست پیدا کند. اولین خلبانی که به سرعت سه برابر صوت دست یافت، خلبان آزمایشی نیروی هوایی آمریکا، ملبورن آپت بود که با هواپیمای بل X-2 ، در 27 سپتامبر 1956 رکورد سرعت را شکست.


هواپیمای X-1

هواپیمای او ابتدا می بایست با یک هواپیمای مادر به سرعت و ارتفاع مناسب دست پیدا کرده و سپس از هواپیمای مادر پرتاب شده و به سرعت مورد نظر خود می رسید. بالاترین سرعت این هواپیما، 3.851 کیلومتر بر ساعت و در ارتفاع 19 کیلومتری سطح دریا اندازه گیری شد. با وجود این موفقیت و شادی بزرگ، به دلیل این که خلبان آپت هیچ گونه تجربه ی پروازی با آن هواپیما را زا قبل نداشت، در هنگام بازگشت به پایگاه ادواردز، سرعت را به طور کامل کاهش نداد و در نتیجه این عمل، کنترل هواپیما از دست او خارج شده و هواپیما به صورت واژگون در آمد. در این حالت او سعی کرد که با صندلی نجات بیرون بپرد، اما دیگر دیر شده بود و خلبان همراه با هواپیمایش به زمین برخورد کرده و منفجر گردید و خلبان جان خود را از دست داد. اما روند دستیابی به سرعت های بالاتر، باز هم ادامه پیدا کرد و سرانجام هواپیمای X-15 ، در هفتم مارس 1961، سرعتی بالاتر از چهار ماخ یا 4.675 کیلومتر بر ساعت در ارتفاع 23 کیلومتری سطح دریا دست یافت. در این عملیات فوق العاده، کنترل هواپیما در دست کاپیتان رابرت وایت از نیروی هوایی آمریکا بود.

 هواپیمای X-15

 سه ماه بعد، در 23 ژوئن 1961، خلبان وایت بار دیگر سوار هواپیمای مقتدر خود شده و قدم بعدی در رسیدن به سرعت های بالا را تحقق بخشیده و به سرعت باور نکردنی 5 ماخ دست پیدا نمود. بالاترین سرعتی که خلبان در این پرواز بدان دست یافت، سرعتی معادل 5.800 کیلومتر بر ساعت در ارتفاعی برابر با 32.830 متر از سطح دریا بود. اما انگار این خلبان دست بردار نبود، چرا که بار دیگر در 11 سپتامبر 1961، یعنی در همان سال برای بار سوم، در اقدامی بی نظیر به قدم بعدی سرعت های بالا دست یافته و نام خود را به عنوان اولین خلبانی رقم زد که بالاتر از سرعت 6 ماخ پرواز کرده است. این بار او سرعتی معادل 6.590 کیلومتر بر ساعت را در ارتفاعی پایین تر از دفعه قبل، یعنی ارتفاع 30.970 متری به دست آورد. اگر چه حدود 9 سال به طول انجامید تا بشر از سرعت 1 ماخ به 3 ماخ دست پیدا کند، اما تنها 9 ماه طول کشید که خلبانی بتواند از سرعت 3 ماخ به 6 ماخ دست پیدا کند. آخرین سرعتی که برای هواپیمای افسانه ای X-15 به ثبت رسید، چند سال بعد و به وسیله خلبانی به نام ویلیام پیت نایت بود.

در سوم اکتبر 1967، خلبان نایت رکورد سرعت 7.274 کیلومتر بر ساعت را در ارتفاع 31.120 متری سطح دریا به دست آورد. رکورد این خلبان، بالاترین سرعتی بوده است که به وسیله یک هواپیمای سرنشین دار در طول تاریخ به ثبت رسیده است. تنها وسیله ای که با سرعتی بیش از رکورد یاد شده و با سرنشین پرواز کرده باشد، شاتل فضایی آمریکاست که با سرعت 28 ماخ، قادر به پرواز است، اما چون این وسیله یک موشک بیرون جوی محسوب می شود، رکورد آن در حیطه هواپیماها کاربردی ندارد. در 27 مارس سال 2004، هواپیمای بدون سرنشینX-43 ناسا رکورد خلبان نایت را شکست. در حالی که تمامی هواپیماهایی که به سرعت های بالا برای نخستین بار دست یافتند، به موتورهای موشکی مجهز بودند.


هواپیمایX-43 مجهز به موتور جت هوادمی موسوم به سکرم جت می باشد و به همین دلیل است که این برنامه چنین هواپیمایی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. این هواپیما برای نخستین بار با سرعت 83/6 ماخ به مدت 11 ثانیه پرواز نمود. این سرعت معادل 7.700 کیلومتر بر ساعت در ازتفاع 28.995 متری می باشد. درست چندماه بعد، در 16 نوامبر سال 2004، هواپیمای مشابه دیگری به سرعتی نزدیک به 10 ماخ دست پیدا کرد. این هواپیما ابتدا با هواپیمای کمکی و مادر بی 52 به ارتفاع مناسب حمل شد و پس از جداشدن از بوستر کمکی در ارتفاع و سرعت بهینه، موتور سکرم جت این هواپیما را با سرعت 8/9 ماخ یا 11.000 کیلومتر بر ساعت پیش راند.


هواپیمای آزمایشی ناسا X-43 که رکورد سرعت را شکست

از آن زمان که صدای رعد آسای شکستن دیوار صوتی برای اولین بار بر فراز بیابانی در آمریکا شنیده شد، تا آن زمان که هواپیمای آزمایشی سازمان ناسا به سرعت ده برابر صوت دست یافت، زمانی برابر با حدود پنجاه سال طلایی که در طی آن آینده صنعت هوایی جهان رقم خورد و جهان هواپیمایی به پیشرفت های بسیار و البته موثری نایل آمد، سپری می شود

 


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۲۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

MiG-31 Foxhound VS. F-14 Tomcat


بدون شک قدرت رهگیری نیروی هوایی است که به عنوان نخستین نیروی دفاعی هر کشوری در مقابل تهدید های هوایی دشمنان عمل می کند. اگر این قدرت رهگیری از توان بالقوه ای برخوردار بوده و بتواند با کمک خلبانان کارآزموده اولین تهاجم دشمن را به خوبی دفع نماید، باید مطمئن بود که دشمن فکر حمله از راه نیروی هوایی اش را فراموش خواهد کرد و برعکس این قضیه هم صادق است. در طول تاریخ هوانوردی، هواپیماهای جنگنده رهگیر همیشه از مهم ترین بخش های نیروی هوایی هر کشور بوده اند و قدرت آن ها به منزله قدرت کل نیروی هوایی آن کشور است. در مقاله زیر به بررسی توانایی های عملیاتی دو فروند از به نام ترین و مخوف ترین جنگنده رهگیر های جهان، هواپیماهای F-14 Tomcat و MiG-31 Foxhound پرداخته و قابلیت های این دو جنگنده را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد:

تاریخچه جنگنده F-14 Tomcat

گربه ملوس نیروی دریایی آمریکا برای نخستین بار پرواز خود را در سال 1970 انجام داد. تامکت به عنوان جانشینی برای فانتوم روی عرشه ناوهای هواپیمابر آمده بود تا به همه ثابت کند که افسانه ای ها تکرار هم می شوند. این هواپیما مجهز به سیستم های راداری بسیار قدرتمند و یک سیستم تسلیحاتی بی نظیر در زمان خود به نام فینیکس بود که شهرت عجیبی را برای این جنگنده ساخت گرومن به ارمغان آورد. همین آوازه باعث شد که توجه ایران به سمت این جنگنده جلب شده و تعداد 79 فروند از این جنگنده به نیروی هوایی آن زمان کشورمان تحویل شود. ساخت F-14 مقدمه ای شد برای احساس خطر شوروی در مقابل جنگنده جدید و طراحی نسل جدید جنگنده های روسی، مانند سوخو Su-27 و MiG-29 که هر دو با الهام از جنگنده F-14 ساخته شدند و شکل ظاهری آن ها مصداق این مدعاست. تامکت نقایص خود را به خوبی در سایه سیستم موشکی بی نظیرش پوشانده بود، اما یکی دو حادثه که منجر به سقوط تامکت گردید موجب آغاز تحقیقاتی برای اطلاع از علت سقوط شد که نتیجه، ضعف شدید موتورهای هواپیما برای چنین بدنه و سیستم های سنگین بود. سرانجام، تامکت های مدل A با موتورهای TF-30-P414A ساخت پرات اند ویتنی به تدریج با جنگنده های جدید تامکت +A، مدل B و در نهایت مدل D یا سوپر تامکت تعویض شدند. مدل های بعدی تامکت همگی از موتورهای قدرتمند GE-F110 ساخت جنرال الکتریک برای پرواز بهره می بردند. هر چند که حیات سی و شش ساله تامکت امسال-2006 ظاهراً با بازنشست کردن تامکت به پایان رسیده است، اما هنوز هم زمزمه هایی برای بازگشت این جنگنده به روی عرشه ناوها و حتی خدمت در نیروی هوایی شنیده می شود.


هواپیمای رهگیر F-14D سوپر تامکت، نمای جانبی


تاریخچه جنگنده MiG-31 Foxhound

اعلام آغاز به کار ساخت بمب افکن دوربرد و مافوق صوت XB-70 توسط آمریکا باعث بروز سر و صداهای بسیاری در شوروی سابق شد. ظاهراً همه حرف ها و احادیث حکایت از آن داشت که در آن زمان شوروی فاقد جنگنده رهگیری برای مقابله با بمب افکن عجیب و غریب آمریکا بود و این برای شوروی چیزی کمتر از یک فاجعه نبود. شرکت هواپیماسازی میکویان گورویچ به سرعت دست به کار شد و طرح جنگنده ای با سرعت بسیار زیاد و سقف پرواز بالا را به مقامات شوروی تسلیم کرد. این طرح بعد ها میگ MiG-25 با لقب Foxbat شناخته شد. فاکس بت جنگنده ای بزرگ و درشت اندام بود، موتورهای به مراتب بزرگتری نسبت به جنگنده های هم عصر خود داشت، بسیار سریع پرواز می کرد و گاه سرعت این جنگنده به 3 ماخ هم می رسید و ارتفاع پرواز آن بیش از 20 کیلومتر بود و ظاهراً چیزی از سرعت آن کم نداشت. اما میگ MiG-25 ضعفهای بسیای هم داشت. برای مثال قدرت مانورپذیری آن به طرز وحشتناکی ناچیز بود، رادار آن بسیار ناکارآمد بود و دریک کلام، این هواپیمایی نبود که از پس رهگیری هواپیماهایی مثل B-70 یا SR-71 بر بیاید. با این که میگ MiG-25 هرگز هواپیمایی نبود که بتواند چنان تهدید عمده ای برای آمریکا به وجود آورد، اما ترسناک ترین جنگنده برای خلبانان آمریکایی همین میگ MiG-25 بود. تا اینکه در سال 1976 یک فروند میگ MiG-25 نیروی هوایی شوروی به خلبانی ویکتور بلنکو در ژاپن به زمین نشست. هواپیمای فاکس بت به دست آمریکاییها افتاد و رازهای آن در مدت کمی بر ملا شد و دیگر واهمه ای برای خلبانان آمریکایی از این جنگنده باقی نگذاشت.


هواپیمای رهگیر میگ MiG-25، نمای جانبی


پس از آشکار شدن توانایی های میگ MiG-25 برای غربیها، روس ها به فکر ساخت جنگنده ای بر پایه ی فاکس بت منتها با توانایی های کاملاً غیر قابل مقایسه با این جنگنده افتادند. البته ویکتور بلنکو پیشتر خبر از طراحی جنگنده ای کاملاً جدید و به روز با نام سوپر فاکس بت داده بود. نتیجه هواپیمای آزمایشی Ye-155MP بود که برای نخستین بار در سال 1975به پرواز درآمد. این پرنده نام MiG-31 را با لقب Foxhound به معنای سگ شکاری به خود اختصاص داد. فاکس هاوند در یک نگاه بسیار شبیه به میگ 25 بود، اما بزرگتر و مستحکم تر از فاکس بت بود. این جنگنده با اینکه بر پایه فاکس بت ساخته شده بود، اما هواپیمایی بسیار مدرن و البته قابل اطمینان بود. به کار بردن مقادیر بیشتری تیتانیوم و آلومینیوم در سازه این هواپیما باعث توانایی تحمل شتاب G بیشتر شده بود و موتورهای جدید توربوفن با مصرف کمتر، برد بیشتر هواپیما را تضمین می کردند. همچنین تسلیحات جدید و رادار قدرتمند از میگ MiG-31 یک رهگیر تمام عیار ساخته بود.

 

گربه نر آمریکایی به نبرد سگ شکاری روسی می رود!

در شرایط حال، به نظر می رسد قدرتمند ترین و مقتدر ترین رهگیرهای حال حاضر جهان، هواپیماهای F-14 و MiG-31 باشند. از این جهت که این دو جنگنده همیشه در مباحث مختلف مقابل یکدیگر قرار گرفته اند و خواه یا ناخواه به عنوان رقبای سرسخت یکدیگر به شمار می روند، مقایسه فنی این دو هواپیما خالی از لطف نخواهد بود. در این مقایسه، فاکتورهای مختلف و موارد گوناگون بین هر دو جنگنده سنجیده شده و نسبت به یکدیگر مقایسه می شوند. در هر بخش، ده امتیاز در نظر گرفته شده است. هر چه جنگنده مورد نظر امتیاز بالاتری کسب نماید، به منزله برتری آن جنگنده در داشتن شرایط فاکتور مقایسه است. حال به مقایسه فنی دو جنگنده می پردازیم و سعی خواهیم کرد که حتی الامکان بیشتر عوامل و فاکتور ها برای مقایسه در نظر گرفته شوند تا مقایسه هرچه بیشتر نمایانگر محاسن و معایب دو جنگنده نسبت به یکدیگر باشد:

 

*ابعاد و خصوصیات ظاهری- Dimensions and Appearance Sepcs: دو هواپیمای MiG-31 فاکس هاوند و F-14 تامکت هر دو از کلاس هواپیماهای جنگنده بزرگ و سنگین وزن هستند. فاکس هاوند طولی حدود 21 متر و دهنه بالی حدود 14 متر دارد. در مقابل تامکت طولی برابر با 19 متر و فاصله دو سر بالی در حدود 19.5 متر در حالت باز و 11.5 متر در حالت بسته دارد. هر دو هواپیما برای حفظ پایداری طولی از سکان های عمودی دو قلو استفاده می کنند. F-14 مجهز به سیستم بال های متغیر است در حالی که فاکس هاوند فاقد چنین سیستمی است. ترمزهای هوایی فاکس هاوند در زیر ورودی موتورها قرار دارند و به صورت دوتایی به سمت پایین باز می شوند و ترمزهای تامکت که به بال پروانه ای مشهورند، در فاصله بین دو موتور در قسمت عقب هواپیما واقع شده اند و به صورت دوتایی، یکی به سمت بالا و یکی به سمت پایین باز می شوند. ارابه های فرود دماغه دو هواپیما مشابه است اما ارابه های فرود اصلی فاکس هاوند به صورت دو چرخ پشت سر هم قرار گرفته اند در حالی که در تامکت دو چرخ هر ارابه اصلی کنار هم نصب شده اند. تامکت دارای هشت پایلون نصب تسلیحات-شش عدد در زیز بدنه و در تونل بین موتورها و دو عدد در زیر ریشه بالهاست. فاکس هاوند نیز دارای هشت مقر نصب تسلیحات- چهار عدد زیر بدنه و چهار عدد زیر بال هاست. بدنه ی هر دو هواپیما به حالتی طراحی شده است که بتواند در ایجاد نیروی برای بیشتر دخالت نماید. فاصله بین موتورها در تامکت بسیار زیاد و در فاکس هاوند بسیار کم است و کلاً حجم ورودی ها و خروجی های فاکس هاوند بیشتر است. این بخش فقط برای آشنایی با خصوصیات ظاهری دو جنگنده آورده شده و تاثیری در امتیاز دهی مقایسه ندارد.


MiG-31A از مدل های اولیه فاکس هاوند مجهز به چهار موشک R-33


*حداکثر سرعت-Maximum Speed: یکی از مورد توجه ترین مشخصه های هواپیماهای جنگنده، سرعت فوق العاده بالای آن هاست که به کمک آن جنگنده ها می توانند به سرعت وارد میدان نبرد شده، در کمترین زمان ممکن درگیر شوند و بتوانند به موقع صحنه نبرد را ترک نمایند. مسئله بالاترین سرعت ممکن چه برای جنگنده-رهگیر ها چه برای جنگنده-بمب افکن ها اهمیت ویژه ای دارد، چرا که جنگنده رهگیر باید بتواند به موقع به جنگنده های متخاصم رسیده و با آن ها وارد نبرد شود و یک جنگنده-بمب افکن نیز باید بتواند پس از بمباران برای فرار از دست رهگیر های دشمن به سرعت خاک کشور دشمن را ترک گوید. برادر بزرگ میگ MiG-31، یعنی MiG-25 سرعترین هواپیمای عملیاتی جهان است و این رکورد هنوز هم که هنوز است برای فاکس بت حفظ شده است. ظاهراً سرعت زیاد از فاکس بت برای فاکس هاوند به ارث رسیده است چرا که این جنگنده به مدد موتورهای نیرومندش می تواند تا 2.83 ماخ در ارتفاعات سرعت بگیرد. MiG-31 در ارتفاع پایین می تواند به سرعت 1.23 ماخ نیز برسد. در مقابل، F-14 در ارتفاعات می تواند به سرعت 2.37 ماخ رسیده و در ارتفاع پایین نیز سرعت این هواپیما تا 1.2 ماخ بالا می رود. همان گونه که معلوم است، در این مورد مقایسه تامکت مغلوب سرعت بالای فاکس هاوند می شود. MiG-31 از ده امتیاز این مقایسه ده امتیاز کامل و تامکت از ده امتیاز هشت امتیاز دریافت می کند.

 

*سقف پرواز خدمتی-Service Ceilling: اهمیت سقف پرواز خدمتی از آن جهت است که هواپیمای جنگنده بتواند در ارتفاعی پرواز کند که مصرف سوخت کمتر شده در نتیجه برد هواپیما بیشتر شود. با افزایش ارتفاع، تراکم مولکول های هوا به شدت کم شده و مقاومت کمتری از سوی هوا بر هواپیما اعمال می شود. مقاومت کمتر به معنای امکان اعمال قدرت کمتر موتور و در نتیجه کاهش مصرف سوخت است. همچنین، موتورهای جت امروز بهترین کارائی خود را در ارتفاعات بالا به نمایش می گذارند. گاهی اوقات، در نبردهای تن به تن هواپیماهای جنگنده برای فرار از دست حریفانشان به ارتفاعات بالاتری که هواپیمای دشمن توانایی دستیابی به آن را ندارند صعود می کنند و بدین صورت هر چند برای مدت کوتاه، ولی خود را از مهلکه نجات می دهند. میگ MiG-25 در یک پرواز به یاد ماندنی سقف پرواز مطلق هواپیماهای جنگنده جهان را شکسته و به ارتفاع 37 کیلومتری زمین صعود کرد. باز هم، قدرت ارتفاع گیری بالا در MiG-31 هم وجود دارد. فاکس هاوند می تواند به ارتفاع 20600 متری زمین دست پیدا کند در حالی که تامکت می تواند تنها تا ارتفاع 17300 متری اوج بگیرد. در این مورد مقایسه باز هم برگ برنده با MiG-31 است و فاکس هاوند از ده امتیاز نه امتیاز و تامکت از ده امتیاز هفت امتیاز کسب می کند.


هواپیمای F-14 تامکت در حال سوختگیری هوایی


*برد گذری و عملیاتی-Ferry and Combat Range: یکی از مهم ترین معیار ها و ویژگی های هواپیماهای نظامی و غیر نظامی برد این گونه هواپیماهاست. برد یک هواپیما عبارتست از میزان مسافتی که یک هواپیما می تواند طی کند. البته طی مسافت تحت شرایط مختلفی امکان پذیر است که از این جهت ما به دو دسته برد عملیاتی و برد گذری اشاره می کنیم. برد عملیاتی به میزان مسافت قابل طی شدن توسط هواپیمایی گفته می شود که می تواند با تسلیحات کامل و تانک های سوخت پر آن مسیر را طی نماید. این مقدار معمولاً نصف حساب می شود چرا که هواپیماهای نظامی نمی توانند در خاک دشمن فرود بیایند و مجبورند حداقل از توانایی طی کردن مسافت رفت برای طی کردن مسافت برگشت برخوردار باشند. اما برد گذری به میزان مسافتی گفته می شود که هواپیما می تواند بدون هیچ گونه تسلیحاتی و با تانک های سوخت پر در بهینه ترین سرعت و ارتفاع طی نماید که همیشه این میزان برد از برد عملیاتی بیشتر است. هواپیمایی با برد زیاد می تواند بدون ترس از اتمام سوخت به عملیات بپردازد و با خیال آسوده به پایگاه خود بازگردد. هواپیمای MiG-31 دارای برد گذری 3250 کیلومتر و برد عملیاتی 750 کیلومتر و هواپیمای F-14 دارای برد گذری 3200 کیلومتر و برد عملیاتی 920 کیلومتر است. هر دو هواپیما به دلیل استفاده از موتورهای توربوفن با ضریب کنارگذر پایین برد نسبتاً زیادی دارند. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 قابلیت سوختگیری هوایی دارند که در صورت انجام آن برد آن ها تا دو برابر می تواند افزایش یابد. این دو هواپیما از نظر برد بسیار مشابه هم هستند، اما برد عملیاتی بیشتر تامکت باعث پیش افتادن این جنگنده می شود. در این مقایسه، تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هشت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.

 

 

*موتورها یا پیشرانه ها-Propulsion System: از اصلی ترین بخش های تشکیل دهنده هر هواپیمایی قسمت پیشرانش یا موتورهای آن هواپیماست. داشتن عمر خدمتی بالا، تطبیق با انواع شرایط پروازی، نسبت قدرت به وزن بالا، مصرف سوخت کم، TBO بالا، سر و صدای کم، عدم به جاگذاری خط دود در آسمان و واکنش سریع به تغییرات قدرت همه از مشخصه های یک موتور جت ایده آل هستند. میگ MiG-31 در مدل های اولیه از موتور R-15BD-300 ساخت تومانسکی با قدرت نزدیک به 24000 پاوند استفاده می کرد. مدل A جنگنده F-14 تامکت نیز از موتور TF-30-P412/414A با قدرت 20000 پاوند بهره می برد. اگر ماکزیمم وزن تیک آف دو جنگنده با توجه به قدرت موتورها مقایسه شود-MiG-31 با بیشترین وزن 41 تن و F-14 با بیشترین وزن 31 تن- مشاهده می شود که نسبت قدرت به وزن هواپیمای تامکت مدل A بیشتر است و از این نظر تامکت جلوتر از فاکس هاوند قرار می گیرد. اما در مدل های بعدی، MiG-31 مجهز به موتورهای توربوفن D-30F6 ساخت سولوویف با قدرت 34170 پوند و F-14A+/B/D به موتورهای توربوفن GE-F110-400 ساخت جنرال الکتریک با قدرت 27000 پوند شدند. اگر مقایسه قدرت بر وزن بین آخرین مدل های فاکس هاوند و تامکت صورت بگیرد، می بینیم که فاکس هاوند با اختلاف بسیار کمی تامکت را پشت سر می گذارد که می توان این اختلاف را نادیده گرفت و دو جنگنده را از این لحاظ در یک سطح فرض کرد. ورودی ها و خروجی های موتورهای فاکس هاوند بسیار بزرگ هستند و حجم موتورهای این هواپیما به طور کلی از موتورهای هواپیماهای مشابه بیشتر است. سر و صدای موتورهای تامکت بسیار کمتر از موتورهای فاکس هاوند است اما چه مدل های اولیه فاکس هاوند چه تامکت دارای مشکل به جا گذاشتن خط دود در آسمان هستند. در این مورد مقایسه دو جنگنده در یک سطح قرار می گیرند و از ده امتیاز، نه امتیاز به هریک از جنگنده ها تعلق می گیرد.


خروجی های موتورهای عظیم الجثه MiG-31BM


*مانورپذیری-Maneuverability: در نبردهای داگفایت یا جنگ های هوایی بسیار نزدیک که پر از تعقیب و گریز های هواپیماهای جنگنده به دنبال هم است تعیین کننده ترین عامل موفقیت یک هواپیما می تواند مانورپذیری آن باشد. شعاع دورزدن کوچکتر، سرعت دورزدن بیشتر، تحمل شتاب جی بیشتر و سرعت استال کمتر از عوامل تاثیر گذار در مانورپذیری یک جنگنده هستند. هر دو هواپیمای مورد بحث ما هواپیماهایی سنگین وزن، بزرگ و تنبل هستند و مانورپذیری آن چنانی در حد اعلاء ندارند. از هواپیمای MiG-31 که از بدنه پایه MiG-25 به عنوان یکی از مانورناپذیرترین جنگنده های جهان استفاده می کند باید مانورپذیری در حد یک هواپیمای مسافربری را از آن انتظار داشت! اما هواپیمای F-14 به مدد استفاده از سیستم سنگین و گرانقیمت بال های متغیر و بالچه های جانبی دارای مانورپذیری به مراتب بهتری است. فاکس هاوند می تواند تا 6 جی نیروی شتاب گرانشی زمین را تحمل کند و این در حالیست که تامکت به راحتی تا 9 جی شتاب جاذبه را تحمل می نماید. تامکت بر خلاف فاکس هاوند مشکلی برای پرواز در سرعت های پایین و ارتفاع پایین ندارد اما فاکس هاوند به طور عمده در این سرعت ها کمی ناپایدار است. سرعت صعود تامکت به ارتفاعات در حدود 9400 متر بر دقیقه است در حالی که سرعت صعود MiG-31 برابر 12400 متر بر دقیقه است که فاکس هاوند این مسئله را مدیون موتورهای قدرتمندش است. F-14 قادر است با استفاده از حالت بال های کاملاً باز با سرعت 230 کیلومتر بر ساعت تیک آف کند، در حالی که MiG-31 برای تیک آف باید تا حدود 290 الی 300 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد. به طور کلی در مانورپذیری و مشخصه های آیرودینامیکی تامکت یک سر و گردن از فاکس هاوند بالاتر است. تامکت 8 امتیاز و فاکس هاوند 6 امتیاز از ده امتیاز این مقایسه را دریافت می کند.

 

*وضعیت دید و کاکپیت-Cockpit View: با وجود پیشرفت سیستم های راداری و شناسایی تا سطحی که باور آن نیز مشکل است، اما یک قاعده کلی وجود دارد که می گوید: «خلبان همیشه به چشمان خود بیشتر اعتماد دارد تا تجهیزاتی که برای استفاده وی گذاشته شده است.» به همین دلیل وضعیت دید خلبان تاثیر بسیار زیادی در عملکرد وی دارد. اهمیت این مسئله در نبردهای هوایی نزدیک و نیاز به آگاهی بصری از وضعیت دشمن معلوم می شود. در هواپیمای MiG-31 همانند MiG-25 خلبان عمیقاً در داخل کاکپیت قرار می گیرد و دید بسیار محدود است. این وضعیت کاکپیت فاکس هاوند بیشتر به هواپیماهای شناسایی شبیه است تا یک هواپیمای رهگیر و هنوز هم این یکی از نقایص عمده MiG-31 محسوب می شود. اما دید در هواپیمای تامکت در حدی قابل قبول بوده و خلبان به خوبی کنترل اطراف خویش را در دست دارد. با اینکه MiG-31 حدود 5 تا 7 سال پس از تامکت به پرواز در آمده، اما کاکپیت این هواپیما از تجهیزات آنالوگ بیشتری نسبت به تامکت برخوردار است. دو سرنشینه بودن هر دو هواپیما امکان استفاده از این هواپیماها به عنوان هواپیماهای آموزشی بدون کم ترین تغییری را می دهد. در هواپیماهای MiG-31 و F-14 یک مجموعه ساده از کنترل های پرواز و پریسکوپ های جمع شونده وجود دارد تا در شرایط اضطراری خلبان عقب قادر به فرود آوردن هواپیما باشد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم نمایشگر سربالا یا HUD برای نمایش اطلاعات پروازی در جلوی چشمان خلبان هستند. در این مقایسه نیز تامکت با دریافت نه امتیاز از ده امتیاز بالاتر از فاکس هاوند با دریافت هفت امتیاز از ده امتیاز قرار می گیرد.


سمت راست- کاکپیت خلبان F-14 سمت چپ- کاکپیت خلبان MiG-31


*سیستم های راداری-RADAR Systems: یکی از بزرگترین پیشرفت های علم هوانوردی اختراع رادار و به کارگیری آن در هواپیماهای نظامی به طور گسترده بود. با آشکار شدن اهمیت فوق العاده وجود سیستم های راداری، رادارهای شناسایی قدرتمندی در طی دوران مختلف برای هواپیماهای جنگنده ساخته شدند. به کمک رادار می توان بدون نیاز به دیدن هواپیماهای دشمن، آن ها را از فواصل دورتر شناسایی و خود را برای حمله به آن ها آماده کرد. هم هواپیمای MiG-31 و هم F-14 از سیستم های راداری بسیار قدرتمند و مشهوری برخوردارند که برای رهگیرهایی در این سطح ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین عواملی که نقش عمده ای را در به شهرت رساندن تامکت ایفا کرد رادار فوق پیشرفته-در زمان خود- AN/AWG-9 بود که با توانایی شناسایی 24 هدف همزمان و توانایی مورد هدف قرار دادن 6 عدد از آن ها به صورت همزمان تا سال ها از آن به عنوان بی نظیر ترین رادار نصب شده روی هواپیماهای جنگنده یاد می شد. این قضیه تا جایی پیش رفت که حتی در جنگ تحمیلی ایران-عراق، از رادار AWG-9 در قالب هواپیمای تامکت به عنوان مینی آواکس استفاده شد. این رادار توانایی اسکن شعاع 370 کیلومتری را داراست، مضاف بر اینکه اگر محدودیت اندازه آنتن این رادار نبود، AWG-9 قادر به اسکن شعاع 700 کیلومتری نیز می باشد. این رادار بعد ها در هواپیمای F-14D ارتقا یافته و کاملاً دیجیتالی شد و قابلیت ایجاد دیتالینک در آن تعبیه گشت و از آن زمان به بعد این مدل از رادار، AN/APG-71 نامیده شد.اما در آن سوی قضیه، میگ MiG-31 قرار دارد که رادار این جنگنده نیز غوغایی در عرصه رادارهای پیشرفته ایجاد کرده است. رادار ملقب به «زاسلون» با کد SBI-16 که در مدل های قدیمیتر MiG-31 به کار رفته است توانایی اسکن فضای 200 کیلومتری اطراف خود را دارد و قادر است 10 هدف را به طور همزمان در نظر گرفته و به چهار عدد آن ها شلیک نماید. در مدل MiG-31BM همین رادار دچار تغییرات و بهبود هایی گردید و پس از آن با نام Zaslon-M یا کد S-800 شناخته شد. این رادار توانایی هایی مشابه AN/APG-71 دارد، قادر است فضای 400 کیلومتری اطراف اسکن کرده، 24 هدف را همزمان شناسایی نموده و به 6 عدد آنان حمله نماید. گفته می شود که این رادار به حدی قدرتمند است که حتی می تواند جنگنده های خفاکار یا Stealth را نیز شناسایی کند. MiG-31 در حقیقت نخستین هواپیمایی بود که قابلیت نگاه به پایین-شلیک به پایین واقعی داشت. رادار این هواپیما حتی به اهدافی که در پشت سر هواپیما قرار دارند نیز حساس است. بسیاری بر این عقیده اند که رادار زاسلون از روی نمونه های رادار AN/AWG-9 ساخته شده است و تکنولوژی آن مشابه تکنولوژی همان رادار است. در این مقایسه، ظاهراً دو جنگنده تقریباً در یک سطح قرار دارند و هر دو هواپیما از ده امتیاز این مرحله، نه امتیاز دریافت می کنند.


هواپیمای MiG-31BM در حال تاکسی و مجهز به دو موشک آکرید و چهار موشک آموس


*تسلیحات قابل حمل- Armament: توانایی ها و ویژگی های هواپیماهای جنگنده یک طرف، تسلیحات قابل حمل آن ها یک طرف. چرا؟ پاسخ معلوم است. یک هواپیمای جنگنده با تمام توانایی هایش سعی در درست هدایت کردن تسلیحات به سمت دشمن و تاثیرگذاری آن تسلیحات به بیشترین حد و وارد آوردن بیشترین ضربه بر پیکره نظامی دشمن دارد. یک هواپیمای جنگنده قدرتمند بدون تسلیحات هیچ است و بیشتر به یک هواپیمای مسافربری می ماند که یک یا دو مسافر را به گردش می برد. هواپیماهای رهگیر بیشتر از هر اسلحه ای به موشک های هوا به هوای قدرتمند، کاری و دقیق احتیاج دارند. هواپیمای F-14 تامکت مجهز به سیستم موشکی دوربرد فینیکس، موشک نزدیک برد سایدوایندر و موشک های میان برد اسپارو و در برخی نمونه ها موشک های آمرام است. شاید به نام ترین موشک هوا به هوا همان موشک فینیکس AIM-54 باشد که تنها هواپیمای عملیاتی حمل کننده آن تامکت است. این موشک به تعداد شش فروند روی تامکت نصب شده و قابلیت رهگیری شش هدف در فاصله بیش از 160 کیلومتر را به صورت همزمان به این هواپیما می دهد. کلاهک جنگی این موشک بسیار قدرتمند است و حتی با منفجر شدن در کنار هواپیمای قربانی می تواند به نابودی هدف بینجامد. البته موشک های AIM-54 مدل C برد 160 کیلومتری دارند و موشک های مدل A تنها تا 120 کیلومتر قادر به رهگیری هدف می باشند. رادار این موشک از نوع هدف یاب فعال است و پس از شلیک شدن نیازی به هواپیمای مادر ندارد. موشک دیگر قابل حمل موشک سایدوایندر AIM-9 است که یکی از کاربرد ترین موشک های هوا به هواست. این موشک کوچک یک موشک حرارت یاب است و بردی کمتر از 10 کیلومتر دارد. موشک اسپارو AIM-7 نیز یک موشک هدایت راداری نیمه فعال است که بردی بین 30 تا 40 کیلومتر دارد. موشک AIM-120 آمرام نیز فقط در برخی موارد برای انجام تست روی تامکت نصب شد و در غیر این صورت استفاده انبوه نداشته است. از سوی دیگر MiG-31 با کلکسیونی از بهترین موشک های هوا به هوای روسی در انتظار گربه آمریکایی نشسته است. موشک های R-27 با برد 150 کیلومتر، R-33 با برد 160 کیلومتر، R-37 با برد بیش از 300 کیلومتر، R-40 با برد پنجاه کیلومتر، R-60 با برد 10 کیلومتر، R-73 با برد 30 کیلومتر و R-77 با برد 120 کیلومتر موشک های هوا به هوای قابل حمل توسط میگ MiG-31 هستند. در این میان، موشک های دوربرد بسیاری به چشم می خورند که برد آن ها از موشک فینیکس بیشتر است، اما تنها موشک های R-33 و R-37 در حد فینیکس شناخته شده اند. با توجه به تنوع موشک های هوا به هوای فاکس هاوند و برد بیشتر اکثر موشک های آن و قدرت انفجاری بالای برخی موشک های آن مانند آکرید R-40 این هواپیما از نظر قدرت رهگیری در سطح بالاتری نسبت به تامکت قرار می گیرد. در مورد توانایی های هوا به زمین فاکس هاوند باید گفت که در مدل BM این توانایی ها تقویت شده و این هواپیما می تواند موشک های هوا به زمین Kh-31P و Kh-58 را نیز حمل نماید. هواپیمای F-14 هم البته در مدل D قادر به حمل بمب های GBU-16 و موشک های AGM-88 HARM و AGM-84 SLAM می باشد. اصولاً این دو جنگنده رهگیر برای حملات هوا به زمین ساخته نشده اند و توانایی کنونی آن ها هم برای انجام این گونه حملات در اثر نیازها و توانمندی های این جنگنده ها برای انجام حتی این گونه حملات به وجود آمده است. از نظر تسلیحات قابل حمل، فاکس هاوند از ده امتیاز موفق به کسب هر ده امتیاز کامل شده و تامکت تنها موفق به دریافت هفت امتیاز می گردد و بدین ترتیب MiG-31BM در رتبه بالاتری نسبت به F-14D قرار می گیرد.


نمایی زیبا از یک فروند F-14A پارک شده در پایگاه


*سیستم های دیگر-Other Systems: در بعضی مدل های میگ MiG-25 و خصوصاً مدل های شناسایی دوربین هایی برای عملیات شناسایی نیز وجود داشت. وجود یک چنین دوربین هایی یا سنسور های احتمالی در هواپیمای MiG-31 هنوز معلوم نیست. در مقابل، تامکت از نظر سیستم های جانبی دیگر مقام بالاتری دارد، چرا که این جنگنده به راحتی می تواند تبدیل به یک هواپیمای شناسایی کامل شود و این کار با نصب سیستم TARPS-Tactical Airborne Reconnaisance Pod System امکان پذیر می شود. همچنین سیستم ناوبری و هدف گیری شبانه LANTIRN-Low Altitude Night Targetting and Infra Red Navigation توانایی های هوا به زمین این جنگنده بازهم افزایش می یابد. هر دو هواپیما مجهز به سیستم اسکن مادون قرمز حرارتی هواپیماهای دشمن یا IRST-Infra Red Search and Track هستند، مضاف بر این که F-14 به سیستم دیگری مشابه IRST با نام FLIR-Front Looking Infra Red نیز مجهز است. در این مورد مقایسه تامکت از ده امتیاز نه امتیاز را دریافت کرده و فاکس هاوند هم از ده امتیاز هفت امتیاز را دریافت می کند و بدین ترتیب در این قسمت MiG-31 مغلوب توانایی الکترونیکی تامکت می شود.

 

*قابلیت خفاکاری- Stealth Capability: قابلیت خفاکاری که از خصوصیات جنگنده های نسل پنجم است، با استفاده از مواد مخصوص جاذب راداری و طراحی ویژه بدنه هواپیما مانع تشخیص این گونه هواپیماها به وسیله رادار می شود. جنگنده های مورد مقایسه این بحث از نسل چهارم جنگنده ها هستند و در هیچ یک قابلیت های خفاکاری دیده نمی شود. امتیاز هر دو جنگنده از این بخش از ده امتیاز صفر امتیاز است.

 

*هزینه های خرید و نگهداری- Purchase and Maintenance Costs: یکی از عواملی که ممکن است کشوری را به خرید یا عدم خرید یک جنگنده ترغیب و تشویق نماید، قیمت جنگنده و البته هزینه های نگهداری آن است. هواپیمای MiG-31BM چهل میلیون دلار قیمت دارد و تامکت های F-14D دارای قیمتی برابر با سی و هشت میلیون دلار می باشند. تفاوت قیمت خرید دو جنگنده تقریباً نسبت به کل قیمت ناچیز است، اما از قرار معلوم هزینه نگهداری تامکت بسیار بیشتر از هزینه های نگهداری MiG-31 است. ظاهراً دلیل نیروی دریایی آمریکا برای بازنشسته کردن این جنگنده پیشرفته نیز همین سرسام آور بودن هزینه های نگهداری آن بوده است. از این لحاظ، تامکت در رتبه پایین تری نسبت به فاکس هاوند قرار می گیرد. F-14 از ده امتیازهشت امتیاز و MiG-31 از ده امتیاز نه امتیاز دریافت می کند.


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۲۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

ابتدا تقسیم بندی کلی بر هواپیماها از نظر سرعت خواهیم داشت. هواپیماها از نظر سرعت به چند دسته

تقسیم می شوند:


*هواپیماهای زیر سرعت صوت یا Sub Sonic
*هواپیماهای نزدیک سرعت صوت یا Tran Sonic
*هوپیماهای دقیقاْ در صوت یا Sonic
*هواپیماهای ماورای سرعت صوت یا Super Sonic
*هواپیماهای بسیار بالاتر از سرعت صوت یا Hyper Sonic

سرعت صوت عبارت است از مقدار مسافتی که صوت در یک مدت زمان معین طی می کند. برای مثال سرعت صوت در ثانیه و در سطح دریا و دمای 22 درجه تقریباً 345 متر و سرعت آن در یک ساعت 1240 است. دلیل متغیر بودن سرعت صوت، به میزان فشار هوا یا در حقیقت ارتفاع بستگی دارد. در سطح دریا، سرعت صوت در میزان حداکثر خود و در ارتفاعات بالا کمترین مقدار خود را یعنی حدود 1060 کیلومتر بر ساعت را در در دمای 52 درجه دارد که به این معنی است که در سطح دریا، به دلیل تراکم نسبتاً زیاد ملکول های هوا، صوت با سرعت بیشتری حرکت می کند و مجرد اینکه ارتفاع بالا می رود، فشار هوا تقلیل یافته در نتیجه صوت با سرعت کمتری فضا را پیمایش می کند. به حداکثر سرعت صوت در یک ارتفاع معین ماخ یا Mach می گویند. به این ترتیب سرعت 120 کیلومتر در ساعت تقریباً مقداری معادل 0.1 ماخ داشته و سرعت 950 کیلومتر برساعت تقریباً معادل 0.9 ماخ است (البته بیان سرعت به کیلومتر در ساعت برای درک بهتر است، چه، در غیر اینصورت واحد سرعت هواپیماها بیشتر بر حسب نات یا Knot که معادل 1822 متر است محاسبه گردیده و ارتفاع آنها نیز بر حسب پا یا Foot که هر فوت معادل تقریباً 0.35 متر است محاسبه می شود). سرعت ماخ توسط فرمول سرعت "هواپیما ÷ سرعت صوت محیط" محاسبه می شود.
در حدود سرعت صوت، به دلیل فشردگی بیش از حد هوا در مقابل لبه حمله بال هواپیما، نیروی "برا"ی هواپیما به شدت کاهش پیدا کرده و بالعکس نیروی پس کشنده یا Drag آن به شدت افزایش پیدا می کند؛ تا جایی که بسیاری در زمان های گذشته عقیده داشتند که عبور از چنین سرعتی برای اجسام پرنده ساخت دست انسان غیر ممکن می باشد، اما ورود موتور جت به عرصه هوانوردی، این رویا رنگ واقعیت به خود گرفت. چرا که اگر یک هواپیمای ملخ دار در سرعت 700 کیلومتر بر ساعت به 1000 اسب بخار نیرو نیاز داشته باشد، در سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت، همین هواپیما به 30,000 اسب بخار نیرو جهت پرواز نیز خواهد داشت. به همین دلیل این حد را (دیوار صوتی)، Sound Barrier نامیده و گذشتن از آن را غیر ممکن می دانستند.

تصويري از تشكيل يك رنگين كمان در هنگام شكستن ديوار صوتي به وسيله F_15 به دليل برخورد نور خورشيد و زاويه ديد بيننده



چگونگی شکستن دیوار صوتی:

با نزدیک شدن هواپیما به سرعت صوت، تولید امواج ضربه ای یا Shockwave ها بر روی بال ها شروع می شود. هر چه سرعتی که هواپیما در آن سرعت موجب تولید امواج ضربه ای می شود بیشتر باشد، آن هواپیما از آیرودینامیک بهتری برخوردار است. این امواج حالتی را شبیه به کوبیدن رو بال ها پدید می آورند و این حالت ناپایداری تا جایی ادامه می یابد که ممکن است فرامین هواپیما به کلی از دست هدایت کننده آن بیرون رود. سرعتی را که تولید امواج ضربه ای در آن برای یک هواپیما شروع می شود، عدد ماخ بحرانی یا Critical Mach می نامند. اما بعد از شکست دیوار صوتی و گذشتن از آن این حالت از بین رفته و فرامین به حالت اصلی خود باز می گردند. گفتیم که نزدیکی هواپیما به سرعت صوت، تولید امواج ضربه ای را در پی دارد. هر موجود پرنده ای در حالت پرواز، فشار های گوناگونی تولید کرده و فشار های متفاوتی نیز از سوی او بر محیط اعمال می شود و عملاً نظم فشار محیط را بهم می زند. تا قبل از سرعت صوت، هر موجی که از سوی هواپیما تولید می شود، از آن دور شده و اثری بر آن نخواهد داشت. اما با تقرب هواپیما به سرعت صوت، دیگر تقریباً امواج فرصت دور شدن از لبه حمله بال هواپیما را نداشته تا جایی که دیگر اصلاً موقعیتی برای فرار آنها وجود نداشته و چون هواپیما نیز همسان با سرعت صوت حرکت می کند، صدای تولید شده توسط هواپیما در هر لحظه جمع شده و با تجاوز از سرعت صوت، صدای مهیب و انفجار مانندی به گوش می رسد که همان نتیجه شکستن دیوار صوتی است.




موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۲۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

بمب کثیف یا بمب پخش کننده مواد رادیواکتیو از نظر تئوری بسیار ساده است: یک ماده منفجره معمولی مانند TNT که همراه با مواد رادیواکتیو در یک محفظه قرار گرفته اند. این بمب نسبت به یک بمب هسته ای بسیار ساده تر، ارزان تر و البته کم اثرتر است، والبته هنوز از قابلیت تخریب انفجاری و آسیب های تشعشعی برخوردار است.
مواد منفجره از طریق گاز بسیار داغی که به سرعت منبسط می‌شود، موجب آسیب های تخریبی فراوانی می‌شوند. ایده اصلی بمب کثیف هم این است که به جای آنکه از این قدرت انبساطی گاز در جهت تخریب استفاده شود، به عنوان پخش کننده مواد خطرناک رادیواکتیو در سطحی وسیع استفاده شود. هنگامی که انفجار پایان یافت، مواد رادیواکتیو به صورت ابری از غبار در فضا پخش می‌شود که همراه با وزش باد، در سطحی وسیع تر از محل انفجار پراکنده می‌شود. اثر تخریبی طولانی مدت بمب، تشعشع یونیزه کننده مواد رادیواکتیو است. اتمها را یونیزه کند و مجموعه ای از یونهای مثبت و منفی را درون سلولها ایجاد کند. این پدیده در بدن انسان بسیار خطرناک است، زیرا جریان الکتریکی ناشی از حرکت یونها می‌تواند واکنش شیمیایی غیر طبیعی را در سلولها آغاز کند. علاوه بر اینها، این یونها ممکن است مولکولهای DNA را که حاوی کدهای ژنتیکی انسان هستند، مورد حمله قرار داده و آن را بشکنند. سلولی که رشته DNA آن شکسته شد، یا می‌میرد و یا مولکول DNA خودش را به شکل دیگری ترمیم می‌کند که با شکل پیشین خود متفاوت است و به آن جهش ژنتیکی می‌گویند. اگر بسیاری از سلولها بمیرند، بدن دچار بیماری های مختلف می‌شود. ولی اگر DNA جهش کند، سلول ممکن است سرطانی شود و سرطان در بدن پخش شود. تابش رادیواکتیو هم چنین می‌تواند در کارکرد سلول اختلال ایجاد کند که منجر به بروز علایمی می‌شود که از آن به بیماری تشعشع یاد می‌شود. بیماری تشعشع می‌تواند مرگ آور باشد، ولی مبتلایان به آن می‌توانند با درمان های پیشرفته از آن نجات پیدا کنند، بخصوص اگر پیوند مغز استخوان روی آنها صورت پذیرد.
تابش یونیز کننده از ایزوتوپ های رادیواکتیو ( رادیو ایزوتوپ‌ها ) ساطع می‌شوند. ایزوتوپ های رادیواکتیو، اتمهایی با هسته ناپایدار هستند که با گذشت زمان دچار واپاشی می‌شوند؛ به عبارت دیگر، آرایش پروتون‌ها و نوترون‌ها در هسته اتم و الکترونها در اطراف اتم به شکلی تغییر می‌کند که موجب می‌شود خصوصیات اتم تغییر کند. این واپاشی رادیواکتیو، انرژی فراوانی را در قالب تشعشع های یونیزه کننده آزاد می‌کند.
ما همیشه مقادیر اندکی از این تشعشع های یونیزه کننده را دریافت می‌کنیم که منشأ آنها طبیعی است: پرتوهای کیهانی که از فضا می‌آیند، ایزوتوپ های رادیواکتیو طبیعی، دستگاههای تابش X و مواردی از این دست. البته این تشعشع های طبیعی هم می‌توانند عامل بروز سرطان شوند، ولی احتمال ابتلا بسیار اندک است. چون ما در برابر مقادیر بسیار اندک آنها قرار داریم.
انفجار یک بمب کثیف، سطح این تشعشع را فراتر از مقدار معمول خود می‌برد و متناسب با آن، احتمال ابتلا به سرطان و بیماری تشعشع را افزایش می‌دهد. یک بمب کثیف بلافاصله تعداد زیادی از انسانها را نمی کشد، بلکه موجب می‌شود تعداد زیادی از انسانها در چند نسل به دلیل ابتلا به بیماری های لاعلاج جان بدهند.

انواع بمب های کثیف
طرح های مختلفی برای ساختن یک بمب کثیف وجود دارد. انواع مختلف مواد انفجاری در مقادیر متنوع، بمب هایی در ابعاد مختلف و با قابلیت های انفجاری متنوع پدید می‌آورند و انواع و مقادیر مختلف مواد رادیواکتیو، می‌تواند موجب آلودگی مناطق مختلف تا اندازه های مختلف شود. برخی از این طرح‌ها عبارتند از:
• یک بمب کوچک که شامل یک تکه دینامیت و مقدار بسیار کمی ماده رادیواکتیو است.
• یک بمب متوسط، همانند یک خودروی کوچک که پر از مواد منفجره و مقدار بیشتری ماده رادیواکتیو است.
• یک بمب بزرگ، همانند یک کامیون پر از مواد منفجره و مقادیر زیاد مواد رادیواکتیو.
• به دست آوردن مواد منفجره معمولاً کار سختی نیست، ولی دست یابی به مواد رادیواکتیو کار بسیار سختی است، زیرا فقط در مرکزهای حفاظت شده و اماکن تحقیقاتی وجود دراند. با این حال برخی منابع در سراسر جهان وجود دارند که از حفاظت خوبی بهره مند نیستند و ممکن است در آینده خطر ساز شوند.
1- در بیمارستانها مقادیر بسیار اندکی از مواد رادیواکتیو وجود دارد که در پزشکی هسته ای کاربرد دارد، همانند سنریوم 137
2- در دانشگاهها، مقادیر اندکی از مواد رادیواکتیو وجود دارد که در تحقیقات علمی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
3- مراکز پرتوتابی غذایی، از تابش های رادیواکتیو کبالت 60 استفاده می‌کنند تا باکتری های مضر روی غذا را نابود کنند.
4- معادن طبیعی اورانیوم در سراسر جهان وجود دارند و برخی از آنها که در آفریقا واقع شده اند، از حفاظت چندانی برخورد نیستند. اورانیوم طبیعی رادیواکتیو است، ولی غلظت آن در حدی نیست که مستقیماً در تهیه بمب های هسته ای مورد استفاده قرار گیرد.
5- مقادیر نسبتاً زیادی از باتری های هسته ای مصرف شده در سطح کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق پخش شده است این مولد های قابل حمل گرما الکتریکی از مقادیر قابل توجهی استرونسیوم 90 برخوردار هستند که ایزوتوپ رادیواکتیو بسیار قدرتمندی است.
6- سوخت های هسته ای مصرف شده در راکتورهای روسی قدیمی که معمولاً در زیر دریایی های قدیمی و از کار افتاده هسته ای یافت می‌شود.
7- برخی مواد با رادیواکتیویته بسیار پایین هم در برخی وسایل زندگی روزمره یافت می‌شوند که جمع آوری آنها، می‌تواند نوعی تهدید به شمار آید. همانند مواد رادیواکتیو به کار رفته در حسگرهای هشدار دهنده رود.

آسیب های ناشی از بمب کثیف
9- جدای از این که بدانیم بمب کثیف چگونه تهیه می‌شود و خطر دست یابی سودجویان به آن چقدر زیاد است، پرسش مهم این است که اگر کسی چنین بمبی را منفجر کند، چه اتفاقی روی می‌دهد؟ پاسخ دقیقی برای این پرسش موجود نیست. شما می‌توانید از ده متخصص در این زمینه بپرسید و ده پاسخ متفاوت دریافت کنید. تعیین دقیق اثرات یک بمب کثیف کار پیچیده ای است، چرا که عوامل بسیاری در این راه دخالت دارند؛ حتی وزش باد هم در تأثیرات چنین بمبی دخالت دارد!
یک بمب کثیف معمولی را در نظر می‌گیریم که بین 5/4 تا 23 کیلوگرم ماده منفجره در بر دارد و مقدار بسیار کمی از ماده رادیواکتیو رده پایین همانند کبالت 60 یا سزیوم 137 که در آزمایشگاههای یک دانشگاه می‌توان آنها را پیدا کرد. چنین بمبی قدرت تخریب وحشتناکی ندارد. هر گونه مرگ آنی یا تخریب اولیه فقط به خود ماده منفجره برمی گردد. البته ماده منفجره مواد رادیواکتیو را در فضا پخش می‌کند و احتمالاً سطحی به مساحت چند کیلومتر مربع را آلوده خواهد کرد. البته بمب هایی که از ضایعات رادیواکتیو نیروگاههای هسته ای یا ژنراتورهای هسته ای قابل حمل استفاده می‌کنند، آسیب های بیشتری وارد خواهند کرد، ولی کارکردن با این مواد به مراتب دشوارتر است؛ چرا که تابش این مواد به قدری شدید است که در طول زمان ساختن و حمل و نقل بمب، سازندگان را از پای در می‌آورد.
در شرایط انفجار یک بمب معمولی، اگر در طول یک روز از شر لباس های آلوده خلاص شویم، حمام بگیریم و منطقه را پاکسازی کنیم، احتمالاً هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. انفجار بمب میزان تابش رادیواکتیو را از حد مجاز بالاتر می‌برد، ولی مقدار آن خیلی نیست. بدن انسان می‌تواند در کوتاه مدت، به خوبی از عهده مقابله با این اثرات برآید. البته مردمی که خیلی به انفجار نزدیک بوده اند، احتمالاً به بیماری تشعشع مبتلا می‌شوند و نیاز به مراقبت های بیمارستانی دارند.
نگرانی اصلی در مورد تابش های بلند مدت است. بسیاری از ایزوتوپ های رادیواکتیو، با مواد دیگر بسیار خوب واکنش می‌دهند ( از جمله با بتن و فلزات ) و از این رو نمی توان بدون نابود کردن قطعات ساختمانی، تمامی مواد رادیواکتیو را پاکسازی کرد. حتی پس از آنکه گروههای پاکسازی بخش اعظم مواد مضر را جابجا کردند، باز هم بخش اندکی از این مواد باقی می‌مانند که می‌توانند تا سالها و بلکه دهها سال به تشعشع دهند. هر کس در چنین منطقه ای زندگی کند، به طور منظم و در دوره ای طولانی تحت اثر تابش های مضر قرار می‌گیرد و احتمالاً به سرطان مبتلا خواهد شد.
پرسشی که اکنون مطرح می‌شود، این است که آیا این مقدار اندک، می‌تواند خطر بسیار اندکی را متوجه مردم بکند، خطری به مراتب فراتر از عوامل فعلی ایجاد کننده سرطان؟ دانشمندان برای پاسخ به این پرسش، دو دسته می‌شوند: گروه نخست معتقد است که اگر دولت، چند هفته تا چند ماه را به پاکسازی منطقه بگذراند، آنگاه خطرات احتمالی قابل صرفنظر خواهد بود. اما گروه دوم، می‌گویند ممکن است شدت حمله بمب کثیف به قدری زیاد باشد که یک شهر را برای سالها و حتی دهها سال غیر قابل سکونت نماید.
این که کدامیک از این دو نظر درست است، چیزی است که نمی توان با قطعیت گفت. برای هر دو پاسخ نمونه هایی وجود دارد. هیروشیما و ناکازاکی که به دلیل انفجار بمب هسته ای در معرض تابش های شدید رادیواکتیو قرار گرفتند، ولی امروزه کاملاً ایمن هستند. از سوی دیگر، مناطقی در اطراف نیروگاه هسته ای چرنوبیل وجود دارند که به دلیل تابش شدید رادیواکتیو هنوز ناامن محسوب می‌شوند


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

1ـ آنچه مسلم است عملیات‌روانی سابقه‌ای به قدمت تاریخ انسانها دارد چرا كه انسانها برای تحت تأثیر قراردادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شده‌اند و این فعالیت از ارتباط چهره به چهره دو فرد گرفته تا اجتماعات كوچك و بزرگ‌تری یافته است و همین نوع فعالیتها و اقدامات در زمان‌ای خاص همچون بحرانها، جنگها، نزاع‌های محلی بصورت مختلف و گوناگونی اتفاق افتاده است.
آنچه قابل تأكید است این است كه انسانها پدیده تأثیرگذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی كشف نكرده است بلكه كمتر برهه‌ای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را می‌توان یافت كه فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیم‌ترین نمونه‌های استفاده از جنگ روانی بوده‌اند در این میان پل لاین بارگر(Paulline barger) سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ كیدئون با مادها نسبت می‌دهد.
2ـ در این جنگ كیدئون بر خلاف رسوم نظامی زمان خود كه هر دسته صد نفره یك مشعل داشتند، به هر یك از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد كرد كه تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است. در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. مطمئناً قبل از این واقعه و بعد از آن، نمونه‌های متعدد دیگری از جنگ روانی سنتی را می‌توان یافت. در تاریخ اسلام، روشن كردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مكه و ایجاد رعب در مكیان از این طریق، نقش مهمی در شكستن مقاومت آنها داشت و حیله قرآن بر سر نیزه كردن عمروعاص و شكست دادن سپاه در حال پیروزی حضرت علی(ع) با این وسیله، نمونه‌های برجسته‌ای (البته با ارزشهای متفاوت) از جنگهای روانی است كه به اقتضای فرصت و براساس ذوق و نبوغ طراحان آن به اجرا درآمده اند.
3ـ از سابقه پیدایش جنگ روانی در قرن اخیر جنگهای اول و دوم، و حداكثر (البته به نوعی) به انقلاب 1917 روسیه و انقلاب فرانسه می‌رسد. برای این كار، ضمن برشمردن ویژگیهای جنگ روانی جدید و نشان دادن تفاوتهای آن با جنگ‌روانی سنتی، زمینه‌های پیدایش و توسعه چنین پدیده‌ای را در بستر تاریخی آن را می‌توان بررسی كرد.
هنگامی كه در سال 1939، محققان و دانشمندان علوم انسانی آلمانی به منظور توجیه شكست كشور خود در جنگ جهانی اول، اعلام كردند كه از جمله مهمترین علل شكست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از ورود و حضور گستردة ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری می‌دادند. وقوع تحولاتی مانند تشكیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر كشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.
4ـ آنچه را ما جنگ روانی جدید می‌خوانیم در واقع محصول تحولاتی است كه عمدتاً ابتدا در اروپا رخ داد. یكی از مهمترین این تحولات، پیدایش و توسعة نقش صنعت و تكنولوژی در جوامع بشری( از جمله ارتباطات اجتماعی) است. صنعت و تكنولوژی ارتباطات میان انسانها را در دو جنبه توسعه داد: اول از نظر حمل و نقل، شامل جاده، اتومبیل، راه‌آهن و نظایر اینها كه موجب افزایش ارتباط فیزیكی بین افراد بشر شد. دوم از نظر توسعه وسایل و ابزارهای پیام رسانی مانند چاپ، تلفن، سینما، تلگراف كه موجب نزدیك غیرمادی و گسترش تعامل پیامی میان انسانها شد. توسعه و گسترش ارتباطات، به نوبة خود باعث شد تا انسانهایی كه تا پیش از این، فقط در محدوده قومی، قبیله‌ای و محلی فكر می‌كردند و مسائل خارج از منطقة محدودشان برای آنها اهمیت نداشت، ملی و جهانی فكر كنند و به مسائل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقه‌مند شوند. انسان روستایی كه تا دیروز، ممترین دلمشغولی، او، مشكلات كشاورزی و زمین و آب‌وهوا بود و تقسیم بندیش از خودی و بیگانه برمحور روستا یا روستاهای اطراف شكل می‌گرفت، اینك به مسائل كشور خود و حتی فراتر از آن، مسائل جهانی كه در آن زندگی می‌كرد و كل بشریت می‌اندیشید.
در كنار توسعه ارتباطات، انقلاب صنعتی موجب ظهور پدیده‌های دیگری نیز شد مانند شهرنشینی، افزایش جمعیت و متراكم شدن آن، پیچیده شدن حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع و به تبع آن تقسیم بسیار وسیع كار و غیره. اینها دست به دست هم داد و نیروی سیاسی جدیدی به نام مردم شكل گرفت. به تعبیری، پیدایش پدیده‌هایی همچون افكار عمومی و افكاری نظیر?صدای مردم، صدای خداست?، ریشه در این تحولات دارند. حكام، دیگر نمی‌توانستند مانند لویی چهاردهم بگویند ?دولت، خود من هستم? و مجبور بودند برای حفظ قدرت سیاسی و توسعه آن و برای تدوین و اجرای سیاستهای خود، حتماً گوشه چشمی هم به مردم داشته باشند. بحث دخالت مردم در سیاست، دیگر مفهومی اخلاقی نبود بلكه پشتوانه قدرتی نیز داشت. تقسیم كار و تنوع حیات اجتماعی موجب شده بود تا كانونهای گوناگون قدرت غیردولتی ظاهر، و جامعة مدنی پیچیده و گسترده شود. در چنین جامعه‌ای، تداوم سیستم سیاسی و اجتماعی، فقط با همكاری صاحبان نقشهای تخصصی و قدرتی جدید امكان پذیر بود و بدون همكاری آنها، هیچ حكومتی دیگر نمی‌توانست به تنهایی از پس امور كشورداری برآید و به رتق و فتق امور بپردازد: كارخانه بدون همكاری و رضایت ضمنی كارگر، نظام دیوانسالاری بدون حمایت دیوانسالاری و هزاران تخصص دیگر بدون همكاری صاحبان تخصص مربوط، از گردش و عمل كردن باز می‌ماندند و بازماندن اینها یعنی فلج شدن كل سیستم. به این زمینه‌های یاد شده، عامل دیگری را هم باید افزود. صنعت و تكنولوژی از طریق اختراع هواپیما و توپخانه‌های دور برد، برد سلاحها را افزایش داد و موجب شد كه صحنة جنگ، از میدان نبرد به سراسر خاك هر كشور گسترش یابد. اكنون دیگر مرز بین جبهه و پشت جبهه شكسته شده بود و تنها دوری از میدان جنگ، تضمین كننده امنیت نبود. با بروز جنگ، مردم مجبور بودند كه علاوه بر تحمیل سختیها و كمبودهای ناشی از آن، با صدمات و تلفات جانی و مالی نیز روبرو شوند و در مقابل آن ایستادگی كنند. نتیجه اینكه كشورها، هر چه بیشتر در مقابل تأثیرات جنگ آسیب‌پذیر شدند و بنابراین رهبران كشورها در طراحی و اجرای سیاستهای دفاعی، باید عامل دیگری را هم لحاظ می‌كردند كه نقش مردم بود.
از اینجا به بعد است كه جلب رضایت مردم یا برانگیختن آنها برای مخالفت، و یافتن ابزارها و تمهیداتی برای رسیدن به این مقصور، به عمل تعیین كننده‌ای در كشاكشها و رقابتهای سیاسی و نظامی تبدیل شد. تا پیش از این، فرماندهان نظامی و حاكمان سیاسی، در تدوین و اجرای سیاستهای خود، فقط تا آنجا به مردم نیاز داشتند كه نیروی انسانی مورد نیاز آنها را تأمین كنند. احتمالاً هیچ فرماندهی احساس نمی‌كرد كه برای حمله به دشمن و كسب پیروزی، به تأثیرگذاری روانی بر مردم خودی یا دشمن(جز در مواردی مانند محاصره شهرها) هم نیازی دارد. مهمترین آماج عملیات‌روانی در جنگ را سربازان و فرماندهان دشمن تشكیل می‌دادند. در صحنة سیاست و بازیهای دیپلماتیك، تنها هدف سیاستمداران و مقامات مذاكره كننده، مقامات مسئول طرف مقابل بود. اما اینك، صحنة بازی بسیار پیچیده‌تر شده بود. طرفین درگیری مجبور بودند كه در بازی، طرفهای دیگری را هم به حساب آورند. اینها عبارت بودند از مردم خودی، مردم دشمن، مردم بی‌طرف و بعدها پدیده دیگری به نام افكار عمومی جهانی. هر طرف می‌كوشید در این كشاكش، مردم خودی را به نفع خود، نه فقط جلب نظر كند بلكه آنها را بسیج، و در مشاركت فعال وارد كند. همچنین مردم دشمن را نه فقط از همكاری با رهبران دشمن باز دارد، بلكه آنها را به مخالفت تحریك كند، و سرانجام اینكه مردم كشورهای بی‌طرف را از نزدیك شدن به دشمن باز دارد و حتی الامكان به حمایت از خود وادارد. بدیهی است در چنین صحنة پیچیده‌ای، مهمترین ابزار كارآمد، تبلیغات و عملیات‌روانی بود و هر كشوری در محاسبه توازن قوا با رقیب، باید این عنصر از قدرت ملی را مورد توجه قرار می‌داد. اهمیتی كه ایدئولوژی در صحنة سیاست و نظامیگری پیدا كرد، به دلیل نقشی بود كه در بسیج و برانگیختن توده‌ها داشت.
آلمانیها حتی قبل از گوبلز و دار و دسته نازیها به اهمیت این عامل پی‌برده بودند، یعنی زمانی كه در جنگ جهانی اول، لنین را به عنوان ویروس روانی به داخل روسیة تزاری رخنه دادند. هدف آنها این بود كه با ترویج اندیشة انقلابیگری و ایجاد فروپاشی روانی در سیستم تزاری، سقوط حكومت رقیب را تسریع كنند و به هدف خود نیز رسیدند. موفقیتهای لنین نشان داد كه آنها حداقل در بخشی از محاسبات خود اشتباه نكرده بودند اما شیوع این ویروس و گسترش تأثیرات آن، بعد از جنگ دامنگیر خود آنها نیز شد، چون مجبور شدند هزاران سرباز اسیر آلمانی را كه از روسیه به آلمان بازگشتند به منظور پاكسازی افكارشان از اندیشه‌های ماركسیستی مورد بازآموزی قرار دهند. بلشویكها چه در مرحلة براندازی رژیمتزاری و چه در برپا ساختن رژیم جدید خود، حساب خاصی برای ایدئولوژی باز كردند و از آن به حداكثر ممكن بهره گرفتند. آنها ارتشی ایدئولوژیك بنا نهادند كه نیروهای آن با ابزارهای ایدئولوژیك كنترل می‌شد و تحت تأثیر ایدئولوژی به جنگ می‌پرداخت. در تاریخ جدید اروپا و در دوران حاكمیت مادیگری، كه هر ایده‌الی براساس محاسبات عقل معاش انجام می‌شود، به قول ادوارد ارل، آنها اولین سربازانی بودند كه حاضر می‌شدند صرفاً به دلیل عقیده كشته شوند.
در واقع در بستر چنین وضعیتی بود كه نازیها كار خود را شروع كردند و نقش تبلیغات را در رقابتهای سیاسی و نظامی به اوج رساندند. آنها با علم به اهمیت بسیج مردم، ایجاد شور و انگیزه در آنها برای حمایت فعالی از نظام و سیاستهای آن و نقش سلاح روانی در جابجایی موازنة قدرت و همچنین برخورداری از نیروی متخصص و كار تحقیقاتی كه شرح آن در ابتدای مقاله آورده شد دستگاه تبلیغاتی عظیمی را برپا كردند. آنها علاوه بر بهره‌برداری از تبلیغات برای رسیدن به قدرت، پس از كسب قدرت، وزارت تبلیغات را به سرپرستی گوبلز ایجاد كردند و پخش اعظم رسانه‌های ارتباطی آلمان را تحت كنترل و نظارت آن وزارتخانه قرار دادند. نازیها با حداكثر توان از دو رسانه سینما و رادیو استفاده كردند. بنا به گفتة دیوید ولچ، از میان همه ابزارهای اعمال نفوذ نهانی و روانی، هیچ یك به اندازة سینما مورد توجه رایش سوم نبود. گوبلز در یكی از نخستین سخنرانیهای خود در مقام وزیر تبلیغات، اعلام كرد كه سینمای آلمان در پیشاپیش سربازان نازی، رسالت فتح جهانی را بر دوش دارد. براساس این نظریه، رژیم نازی، سرمایه‌گذاری سنگینی روی سینما انجام داد به گونه‌ای كه بین سالهای 1933 تا 1945، 1097 فیلم در آلمان تولید شد. یك ششم این فیلمها، مضمون صریح تبلیغاتی و سیاسی(هدایت شده توسط وزارت تبلیغات) داشتند، ضمن اینكه اغلب آها نیز كم و بیش با خط كلی تبلیغاتی نازی هماهنگ بود.
آلمانیها در حوزه جنگ روانی رادیویی نیز از خود ركوردهای شگفت‌انگیزی بر جا گذاشتند. آنها 16 ایستگاه فرستنده رادیویی ایجاد كردند كه با نام مستعار ?پیروزی? برای 13 كشور اروپایی برنامه پخش می‌كرد. علاوه بر آن، ایستگاه‌های رادیویی رسمی آنها نیز برای 60 كشور برنامه پخش می‌كرد و مجموع برنامه‌های آنها به 430 ساعت در روز می‌رسید. (این رقمی است كه حتی با معیارهای امروزی نیز غیرقابل باور می‌نماید). رادیو بطور مستقیم و هماهنگ در خدمت مقاصد سیاسی ? نظامی درآمده بود و برای مثال: ?گوبلز چنان برنامه‌ریزی كرده بود كه ذهن مردم سرزمینهای اشغالی را از قبل و به تدریج از طریق فرستنده‌های رادیویی آلمان برای اشغال كشورشان آماده كند:
در مرحله دوم ضمن اینكه به دوستی پابرجای دو ملت ارج نهاده می‌شود، باید رژیم آن كشور نیز با روندی تدریجی و فزاینده مورد انتقاد قرار گیرد.
در مرحله سوم باید تهدید، اشغال و تسخیر نظامی با تمام نیرو و قدرت به عمل آید و با لحنی خشن، پیامدهای ناگوار عدم اطالعت گوشزد، و بر این نكته تأكید شود كه اگر ملت خوب برای سرنگونی حكومت بد قیام نكند، آنگاه چاره‌ای نیست جز اینكه ارتش آلمان این امر را به انجام رساند. البته واحدهای ارتش آلمان به جای توپ و تفنگ، با موزیك و دسته گل وارد خواهند شد.
در مرحلة آخر باید هر صدای ناموافق و آشوبگری خاموش شود و همزمان با اشغال نظامی كشور، رادیو و سایر مناطق حیاتی و حكومتی به تصرف درآید و از همه امكانات برای برقراری نظم و آرامش استفاده شود.
البته تأكید و سرمایه‌گذاری روانی ? تبلیغاتی نازیها، فقط به عرصه‌های رادیو و سینما مدود نمی‌شد. آنها در حوزه‌های دیگر فعالیت خود(مانند عملیات اطلاعاتی) نیز بر این امر تأكید داشتند و در واقع بخش مهمی از بزرگترین پیروزیهای سیاسی، نظامی چشمگیر آنها(مانند غافلگیر كردن شوروی در عملیات بارباروسا، اشغال بدون زحمت چكسلواكی و بی‌طرف نگهداشتن سایر قدرتهای غربی مانند انگلستان و آمریكا كه اتفاقاً برخی از آنها در زمان فرودستی قدرت نظامی آنها در برابر حریفان به دست آمد، مدیون این لشكركشی روانی ? تبلیغاتی بود.
كشور توسعه طلب دیگری كه پس از آلمان، نقش توسعه دادن جنگ روانی و رساندن آن به سطح امروزین را به عهده گرفت، آمریكا بود. نگاهی اجمالی به حجم و مجموعه اقدامات آمریكا در جنگ كره تاكنون نشان می‌دهد كه آمریكائیها ركوردی را در این زمینه برجا گذاشته‌اند كه شكستن آن توسط هر كشور دیگری بعید به نظر می‌رسد. انگیزه اصلی آنها در این راه. مبارزه با گسترش نفوذ شوروی0به ضرر نفوذ آمریكا) در جهان و بعدها حركتهای جهان سومی و از جمله حركتهای اسلامخواهی در جهان بود.
واژه جنگ روانی در آمریكا، پس از انتشار كتاب?جنگ روانی آلمان? نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ دوم جهانی این اصطلاح در دیكشنری و بستر وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشكیل داد. در سال 1950، دولت ترومن به منظور كسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در كره، پروژه‌ای را با عنوان ?نبرد حقیقت? (یا تهاجم عظیم و قدرتمند روانی) با بودجه‌ای معادل 121 میلیون دلار تصویب كرد. ارتش آمریكا، اداره ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد كرد و در كنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگ روانی گسترده‌ای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشكیل داد و از آن زمان تاكنون، سازمانها و واحدهای روانی- تبلیغاتی آمریكا با توسعه‌ای روزافزون همواره به عنوان یكی از بازوهای اصلی آن كشور در جنگ و صلح عمل كرده‌اند. این سازمانها، طیف وسیعی از رادیو‌ها، تلویزیونها، ماهواره‌ها، كتابخانه‌ها، بورسهای دانشگاهی، خانه‌های فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراكز فیلم‌سازی. واحدهای جنگ روانی نظامی، تشكیلات ستادی و امثال آنها را شامل می‌شود. تعداد، پرسنل، بودجه، حجم و گستردگی فعالیت آها چنان است كه فهرست كردن آنها نیز كتاب مستقلی را می‌طلبد و ما در اینجا برای ارائه تصویری كلی از جنگ روانی جدید، فقط به چند نمونه كوچك از آنها اشاره می‌كنیم:
نمونه‌ای از این فهرست، فعالیت رادیویی است. ركن اصلی تبلیغات رادیویی آمریكا، رادیو?صای آمریكا است كه در سال 1984 به 23 زبان و با بودجه‌ای بیش از یكصد و ده میلیون دلار در سال، حدود 970 ساعت برنامه در هفته پخش می‌كرد. اما در كنار این ركن اصلی، ایستگاههای رادیویی كوچك و بزرگ دیگری نیز همواره فعل بوده‌اند كه در قالب تبلیغات سیاه و خاكستری( به تعبیر خود آمریكائیها) برنامه پخش می‌كرده‌اند. معروف‌ترین آنها، رادیو آزادی و رادیو اروپای آزاد بوده‌اند. مخاطب اصلی رادیو آزادی را مردم شوروی و مخاطبان رادیو اروپای آزاد را اهالی اروپای شرقی سابق تشكیل می‌داده اند. این دو رادیو در اوج فعالیت خود در هفته هزار ساعت برنامه پخش می‌كردند و هدف اعلام شده آنها، با بودجه‌ای معادل صد میلیون دلار( در سال 1983 كه بخشی از آن توسط سازمان سیا تأمین می‌شد) ایجاد تغییر در نظامهای سیاسی این كشورها بود. از جملة آخرین نمونه‌های رادیوی سیاه كه توسط آمریكائیها پشتیبانی و هدایت می‌شد، رادیو?صدای آزاد ایران? بود كه برای اولین بار در سال 1980 صدای آن شنیده شد و تا مدتها، به تبلیغات براندازی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ادامه می‌داد.
نمونه یا جنبه دیگر این عملیات‌روانی مدرن، جنبه علمی و آموزشی آن است. از سال 1950 به بعد، دانشمندان علوم اجتماعی در آمریكا، بیش از هر زمان دیگری به مطالعة نخبگان، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداخته‌اند. به همین منظور، به تعیین معیارهای پژوهشی در مطالعة فرهنگهای بیگانه توجه زیادی مبذول شد. همچنین تلاش عظیمی در زمینه توسعه سیستماتیك ابزارهای پیچیده‌تر برای تشخیص و ارزیابی مؤثر موضوعاتی كه برای دست‌اندركاران جنگ روانی مفید بود انجام شد. از سال 1950 دولت آمریكا از طریق امكانات وزارت خارجه، آژانس توسعة بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات آمریكا، سازمان سیا و وزارت دفاع، به گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیرانتفاعی كمك مالی كرد تا پروژه‌های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه‌های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعة جنگ روانی سوق دهند.
اما این تحقیقات به زمینه‌های یاد شده حدود نمی‌شد. بخش دیگری از تحقیقات بطور مستقیم در مورد موضوع جنگ روانی و ابعاد آن انجام شد كه یا در مراكز تحقیقاتی غیردولتی و غیرنظامی و به سفارش كارفرمایان دولتی و یا در مراكز دولتی و نظامی مانند مركز و مدرسة فورت براگ اجرا می‌شد. حاصل كار، طیف وسیعی از متون علمی و كاربردی جنگ روانی، و ابداع نظریه‌ها، مفاهیم و تقسیم‌بندیهایی بود كه تقریباً بر كل ادبیات جنگ روانی غرب حاكم شد. از جمله این مفاهیم می‌توان از ابداع واژه عملیات‌روانی (به جای جنگ روانی) نام برد كه برای كاستن از بار خصومت‌آمیز واژه‌ ساخته و پرداخته شد و عملیات روانی نیز خود به دو دسته، یعنی جنگ روانی (آن بخش از عملیات‌روانی كه متوجه دشمن است) و اقدامات روانی (آن بخش از عملیات‌روانی كه متوجه دوستان و گروه‌های بی‌طرف است) تقسیم شد.
نمونه‌ای كه شاید میزان اهمیت عامل روانی ـ تبلیغاتی قدرت برای آمریكائیان را بهتر نشان می‌دهد و جایگاه آن را در مجموعة ساختار كشورداری آنها بیشتر مشخص می‌سازد. جنبة سازمانی ملی و استراتژیك جنگ روانی است. در سال 1950 و در پی تصویب پروژه?نبرد بزرگ حقیقت?، لزوم هماهنگ كردن سازمانهای درگیر تبلیغات خارجی و فعالیتهای آنها با یكدیگر احساس شد. بر این اساس، ?ستاد استراتژی روانی? به منظور هماهنگ كردن تمام برنامه‌های تبلیغات خارجی در قالب استراتژی روانی واحدی تشكیل شد. در واقع، برای اولین بار، این فكر به وجود آمد كه می‌توان در كنار استراتژی نظامی، استراتژی اقتصادی و مانند اینها. استراتژی روانی هم داشت و صرف نظر از نوع استراتژی نظامی یا سیاسی هر كشور، تمام اقدامات روانی ـ تبلیغاتی را در خط مشی مجزایی هدایت كرد. در همین دوره بود كه اصطلاح?سایكو استراتژی? و بحث از بعد چهارم استراتژی و قدرت ملی در ادبیات روابط بین المللی و مباحث استراتژیك رواج یافت. به این ترتیب، عنصر روانی از مسأله زمان جنگ كشورداری به موضوعی تبدیل شد كه هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح باید به آن پرداخته شود. هر چند این ستاد پس از چند سال منحل شد، با این حال تشكیل یوسیا 0آژانس اطلاعات ایالات متحده) برای برنامه‌ریزی و هدایت تبلیغات خارجی آمریكا، و ستاد هماهنگی عملیات (به منظور هماهنگی سیاست خارجی آمریكا در تمام جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی با در نظر گرفتن ابعاد روانی آنها) نشان داد كه عامل روانی ? تبلیغاتی، همچنان اهمیت خود را به عنوان جزء اصلی سیاستها و استراتژیهای آمریكا حفظ كرده است.
بعدها آمریكا تحت تأثیر جنگ ویتنام و با طراحی نظریة جنگ كم شدت، حتی یك گام نیز جلوتر رفت. این گام آخری، شناسایی این نكته بود كه در مواردی (مانند جنگهای شورشگری)، عنصر روانی می‌تواند به بعد برجسته استراتژی هر كشور تبدیل شود و هیچ اظهار نظری بهتر از این جمله نشان دهندة تحول یاد شده نیست كه: در این استراتژی ?هدف، تصرف پانزده سانتیمتر بین دو گوش انسان است?.
در مجموع بعد از بیان نمونه‌های جنگ‌روانی جدید بعنوان بستر جنگ روانی مدرن كه بعد از جنگ‌جهانی دوم شكل گرفت را بصورت محورهایی بشرح زیر قابل ارایه است:
1ـ جنگ روانی جدید، بخشی از كشورداری است، و در كنار دیگر ابزارهای قدرت ملی جا گرفته است. رواج مفاهیمی همچون استراتژی روانی و سیاست تبلیغاتی و یا ایجاد نهادهایی مانند یوسیا یا وزارت تبلیغات، نشانه این ویژگی‌ هستند. هر چند در این مورد، سیاست كشورها بین دو دكترین:
1) مستقل فرض كردن حوزه اقدامات روانی و 2) دكترینی كه آن را جزئی از امور سیاسی، اقتصادی و نظامی می‌پندارد، در نوسان است، با این حال، هیچیك در اهمیت آن به عنوان ابزار اساسی كشورداری و سیاست خارجی تردید ندارند. این ویژگی، خود ویژگیهای دیگری را نیز در بر دارد كه عبارتند از:
2ـ جنگ روانی جدید، پدیده‌ای همیشگی و پیوسته است. جنگ روانی جدید(عمدتاً جنگ روانی استراتژیك) دیگر به مقطع و فصل خاصی وابسته نیست. چه در زمان صلح و چه در زمن جنگ، كشورها باید برای به بكارگیری آن یا دفاع در مقابل آن آماده باشند.
3ـ جنگ روانی جدید، عملی سازمان یافته و برنامه‌ریزی شده است. دوران جنگ روانی صرفاً متكی به نبوغ سیاستمداران یا فرماندهان صحنة جنگ سپری شده است. جنگ روانی، امروزه نیازمند سازمان خاص خود، و پرسنلی است كه تخصصهای مختلفی دارند و به طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی قبلی، حتی برای برخورد با وضعیتهای اضطراری نیاز دارد.
4ـ جنگ روانی جدید بر علم و پژوهشهای عملی متكی است. این پدیده چه برای دستیابی به قواعد تأثیرگذاری بر افكار و نگرشهای انسانی، چه برای رساندن پیام خود به مخاطب و تضمین دریافت و ادراك آن، و چه برای شناخت مسائل خاص هر دسته از مخاطبان و محیط آنها به تحقیقات علمی، وابستگی شدید دارد. به این عتبار می‌توان گفت كشوری می‌تواند تشكیلات جنگ روانی كارآمد راه اندازد كه بنیانهای علمی لازم را در علوم انسانی و اجتماعی دارا باشد.
5ـ جنگ روانی جدید، برد وسیع و گسترده‌ای دارد. اگر عملیاتهای روانی مانند آنچه در زمان گیدئون انجام می‌شد، حداكثر بر افراد حاضر در صحنة جنگ یا یك حمله مؤثر واقع می‌شد، اقدامات روانی تبلیغاتی امروزین، به دلیل بهره‌گیری از رسانه‌های الكترونیكی(از ماهواره گرفته تا رادیو) همزمان می‌تواند تمام مردم كره زمین را مخاطب قرار دهد و انتظار واكنش از سوی آنها را داشته باشد.
6ـ سرانجام اینكه اجرای جنگ روانی جدید، مستلزم داشتن توان مالی و صنعتی است. پخش پنجاه میلیارد برگ اعلامیه در یك جنگ ضد شورش یا فرستادن 350 هزار بالون حامل اعلامیه‌های براندازی توسط آمریكا بر فراز سرزمین كشورهای اروپای شرقی( در سال 1945)، امكانات و تجهیزات خاص خود را می‌طلبد كه از عهدة هر كشوری برنمی‌آید. هر چند استفاده نسبتاً ارزان از امكانات پخش ماهواره‌ای، اكنون امكان انتشار جهانی پیامها را برای همه كشورها فراهم آورده است، اما دقابت تكنولوژیك روزافزون در این حوزه و همچنین الزامات مالی، انسانی و تكنولوژیك در دیگر جنبه‌های جنگ تبلیغاتی (مانند فراهم آوردن توان علمی و تحقیقاتی در علوم مربوط به تولید و انتشار پیامهای اقناعی) ویژگی یاد شده را همچنان تأیید می‌كند.
ویژگی‌های یاد شده، همه ویژگیهای جنگ روانی جدید یا ویژگیهای الزامی چنین پدیده‌ای نیستند، بلكه ویژگیهای عمومی این جنگ را تشكل می‌دهند. با در دست داشتن این ویژگیها، خواننده معیاری برای ارزیابی فعالیتهایی خواهد داشت كه تحت عنوان جنگ روانی یا عنوانهایی مشابه آن در كشورهای جهان سوم( از جمله كشور خودمان) انجام می‌شود. در واقع، آنچه در این كشورها انجام می‌شود، جز نمونه‌هایی كوچك از جنگ روانی جدید نیست كه توسط قدرتهای توسعه‌طلب ایجاد شده و تكامل یافته است و به همین دلیل، تصور این پدیده نیز توسط محقق یا فرد عادی جهان سومی كار ساده‌ای نیست. به همین ترتیب نیز وارد شدن در این میدان و رویارویی با حریفان، كاری در سطوح كار آنها (حداقل از نظر كیفی و نه الزاماً از نظر كمی) را می‌طلبد كه باید مورد توجه دست‌اندركاران و صاحبنظران قرار گیرد.


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

ب) عملیات‌روانی تاكتیكی
این عملیات در منطقه جلویی نبرد و در پشتیبانی از عملیات نظامی تاكتیكی، طراحی و اجرا می‌گردد. مقاصد آن عبارتند از:
1- كاهش روحیه و كارآیی رزمی دشمن.
2- افزایش تأثیر سلاحهای سنگین از جمله بمبها.
3- آشفته كردن و سردرگم كردن دشمن.
4- تسهیل اشغال شهرهای دشمن، با ارسال اولتیماتوم و اعلامیه‌های دعوت به تسلیم.
5- پشتیبانی از عملیات‌روانی استراتژیك، با فراهم كردن شناخت به موقع و تفصیلی در مورد آسیب‌پذیریهای محلی كه احتمالاً قابلیت بكارگیری در الگوی استراتژیك را دارد.
6- دادن اطلاعات و راهنمائیهای لازم به عناصر دوست كه در منطقه رزمی دشمن عمل می‌كنند.
7- پشتیبانی خاص و مستقیم از فرماندهان تاكتیكی با دادن یادداشتهای كوتاه.
8- ایجاد تصویری مطلوب از سربازان و فرماندهان خودی در ذهن مخاطبان.
نوع دیگری از تقسیم‌بندی عملیات‌روانی عبارتند از 1- عملیات‌روانی پنهان 2- عملیات‌روانی آشكار
الف) عملیات‌روانی آشكار
عملیات‌روانی آشكار معمولاً با استفاه از تبلیغات سفید(تبلیغاتی كه هویت منبع آن معلوم است) انجام می‌شود. اغلب موارد عملیات‌روانی كه با عناوین رسمی(مانند رادیو آمریكا) به اجرا در می‌آیند، از مصادیق این نوع عملیات‌ هستند.
ب) عملیات‌روانی پنهان
عملیات روانی پنهان عملیاتی است كه منبع انتشار آن فاش نمی‌شود. این عملیات به گونه‌ای طراحی و اجرا می‌شود كه دولت مسئول آن معلوم نباشد و یا اگر هم كشف شد، آن دولت بتواند هرگونه دخالتی را انكار كند. عملیات‌روانی پنهان، معمولاً به وسیله تبلیغات سیاه و خاكستری به اجرا درمی‌آید.
تبلیغات سیاه: تبلیغاتی است كه به منبع غیرواقعی نسبت داده می‌شود. این تبلیغات وانمود می‌كند كه از داخل سرزمین دشمن( یا سرزمین تحت اشغال دشمن) و یا نزدیكیهای آن پخش می‌شود و البته گاهی نیز واقعاً همنیطور است. هنگامی كه به ظاهر از سرزمین دشمن پخش می‌شود، هدایت عملیات‌های زیرزمینی( كه توسط عناصر برانداز موجود در صفوف دشمن انجام می‌شود) را امكان پذیر می‌سازد. از نظر دشمن، این تبلیغات، اقداماتی غیرقانونی و مستوجب عقوبت است. این نوع عملیات، مستلزم مهارت بسار، مخزنی بزرگ از اطلاعات، و توانایی كاركردن با اسم جعلی است. تبلیغات سیاه، به شدت بر اطلاعات متكی است. از این تبلیغات به بهترین وجهی می‌توان در عملیات استراتژیك استفاده كرد. معذالك، هر چند مقاصد مورد پیگیری در این نوع تبلیغات معمولاً فراتر از سطوح وضعیتهای تاكتیكی است، با این حال، در عملیات‌روانی تاكتیكی نیز استفاده می‌شود چون فرض بر این است كه تبلیغات سیاه، در این گونه عملیات، آنقدر ارزش حیاتی دارد كه به كارگیری آن به ریسك نهفته در آن می‌ارزد. به منظور دستیابی به حداكثر تأثیر و اجتناب از خطر از بین رفتن انسجام در تلاشهای آشكار، باید عملیات روانی پنهان را از عملیات‌روانی آشكار جدا نگهداشت و پرسنل درگیر در یك نوع عملیات را در عملیات نوع دیگر وارد نكرد.
مزایا و قابلیتهای تبلیغات سیاه عبارتند از:
1- تبلیغات سیاه، با عمل كردن تحت پوشش، می‌توان از داخل سرزمین دشمن منتشر شده و پیامهای تبلیغاتی خودی را كه برای مخاطبان خاص به دقت تنظیم شده است، ارسال نماید.
2- از آنجا كه این تبلیغات، از منبع ناشناس منتشر می‌شود، می‌توان با القای این نكته به دشمن كه عناصر مخالف و غیر وفادار در میان صفوفش وجود دارد، روحیه را تضعیف كند.
3- با بكارگیری ماهرانه اصطلاحات، عبارات و تمهای رسانه‌ای مناسب، این تبلیغات می‌تواند وانمود كند كه جزئی از تبلیغات خود دشمن است و بدین ترتیب می‌تواند در تبلیغات دشمن، تناقض ایجاد كند، نتیجه این خواهد شد كه تبلیغات سفید دشمن، تا اندازه زیادی تأثیر خود را از دست می‌دهد.
4- از آنجا كه این تبلیغات، ماهیتی پنهان دارد و تشخیص آن مشكل است، ضد تبلیغ دشمن نمی‌تواند اقدام مؤثری علیه آن انجام دهد.
محدودیتها و معایب تبلیغات سیاه عبارتند از:
1- تبلیغات سیاه برای اجتناب از افشا شدن ماهیت واقعی و از دست دادن اعتبار، نیازمند مراقبت و حفاظت فوق العاده است.
2- هماهنگ كردن آن با فعالیتهای آشكار، امری دشوار است.
3- تبلیغات سیاه، بندرت می‌تواند از كانالهای عادی ارتباطی استفاده كند.
4- كنترل آن كاری مشكل است چون عوامل عمل كننده آن غیرمتمركز هستند.
5- الزامات امنیتی سخت آن، انعطاف‌پذیری تبلیغات سیاه را محدود می‌كند.
6- تبلیغات سیاه، زمانی كه از داخل سرزمین دشمن عمل می‌كند، بیشتر در معرض كشف و انهدام قرار دارد.
نمونه‌های تبلیغات سیاه عبارتند از:
1- ایجاد شایعه
2- پخش تصاویر مستهجن
3- ایجاد فرهنگی بزله‌گویی، تمسخر و جوك
4- شعار
5- جعل اسناد و اوراق بهادار
6- جوسازی از طریق نامه، شب‌نامه
7- بلندگوی دشمن شدن

تبلیغات خاكستری: تبلیغاتی است كه از منبعی بی‌هویتی منتشر می‌شود(منبع انتشار، هیچ هویتی برای خود مشخص نمی‌كند). قابلیتهای آن عبارت است از:
1- اگر تبلیغات خاكستری، ماهرانه بكار گرفته شود می‌تواند با پرهیز از برچسب?تبلیغات دشمن? خوردن، مقبولیت كسب كند.
2- می‌تواند بدون تأثیر مخرب بر حیثیت منتشر كننده، از تمهای احساسی استفاده كند.
3- تبلیغات خاكستری می‌تواند بدون شناخته شدن منبع، از تمهای جدیدی كه بر آسیب‌پذیریهای مشخص دشمن مبتنی هستند نقش بالون اختیار(Ttial balloon) را بازی كند.
محدودیتهی تبلیغات خاكستری عبارت است از:
1- این تبلیغات به دلیل آنكه مجبور است هم سرچشمه خود را اسرارآمیز نگهدارد و هم اعتبار خود را حفظ كند، دچار محدودیت است.
2- تبلیغات خاكستری در برابر تحلیلهای درازمدتی كه دشمن از محتوای نیت آن بعمل می‌آورد آسیب‌پذیر بوده و بدین طریق، تأثیر خود را از دست می‌دهد. بنابراین، در مقایسه با دیگر انواع تبلیغات، در مقابل یك ضد تبلیغ مؤثر، آسیب پذیرتر است.
تقسیم بندی نوع سوم عبارتست از: 1- جنگ روانی 2- اقدامات روانی
1- جنگ روانی: جنگ روانی (psychological Warfare/Psywar) عبارت است از استفاده طراحی شده از تبلیغات و سایر اقدامات در زمان جنگ یا وضعیت فوق العاده، به منظور اصلی تأثیرگذاری بر افكار، هیجانات، نگرشها و رفتار گروههای دوست، دشمن و بی‌طرف به گونه‌ای كه از تحقق اهداف و مقاصد ملی پشتیبانی شود.
2- اقدامات روانی: اقدامات روانی(psychological actions /psyop) عبارت است از آن دسته از اقداماتی كه در زمان صلح یا در مناطق خارج از صحنه نظامی فعال جنگ انجام می‌شود و به منظور تأثیرگذاری بر هیجانات، نگرشها یا رفتار گروههای خارجی طراحی و اجرا می‌گردد، به گونه‌ای كه زمینه ساز تحقق مقاصد و خط‌مشی‌های دولت باشد.


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

الف) عملیات‌روانی استراتژیك
این عملیات، عموماً برای پیشبرد اهداف گسترده یا درازمدت و در هماهنگی با طرح‌ریزی استراتژیك كلی طراحی شده و معمولاً دارای تأثیراتی درآینده دور است. مخاطبان این عملیات‌را شهروندان و نظامیان دشمن كه خارج از منطقه جنگی بسر می‌برند و همچنین كل جمعیت كشورهای دوست، بی‌طرف، یا دوست دشمن ما (متعهدان دشمن) تشكیل می‌دهد، نمونه‌ای از این عملیات، فعالیتهای تبلیغاتی یك كشور برای پایین آوردن تولید صنعتی كشور حریف است.
مقاصد عملیات‌روانی استراتژیك عبارتند از:
1- تشریح خط مشی‌ها، اهداف و مقاصد سیاسی كشور خودی برای مخاطبین و ارائه استدلالهای پشتیبانی از آن خط‌مشی‌ها و غیره.
2- ارتباط دادن و پیوند برقرار كردن بین آن سیاستها و اهداف از یك طرف، و آرزوها و آرمانهای مخاطبان هدف از طرف دیگر.
3- برانگیختن افكار عمومی با فشارهای سیاسی به طرفداری یا علیه یك عملیات نظامی.
4- تأثیرگذاری بر روند تعیین تاكتیكها و استراتژیهای دشمن.
5- پشتیبانی از تحریمهای اقتصادی و دیگر اشكال غیرقهرآمیز اعمال فشار علیه دشمن.
6- برانگیختن اختلاف بین مقامات نظامی و سیاسی دشمن.
7- تضعیف اعتماد به نفس در رهبران دشمن و ایجاد تردید آنها نسبت به اهداف جنگی.
8- كاهش روحیه و كارآیی سربازان و غیرنظامیان دشمن از طریق نمایان كردن ضعفهایی كه در روحیه و كارآیی نظامیان وجود دارد.
9- تقویت نارضایتی‌هایی كه ملت دشمن به دلیل مسائل مذهبی، قومی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره نسبت به دولت یا دیگران احساس می‌كنند.
10- مختلل كردن سیستمهای كنترلی یا ارتباطی كشور.
11- كسب پشتیبانی فكری یا عملی كشورهای بیطرف
12- رهبران خودی را قوی‌تر، و رهبران دشمن را ضعیف‌تر نشان دادن.
13- ایجاد امید در عناصر مقاومت فعال در سرزمین دشمن و پشتیبانی روحی از آنها.
14- كمك به ایجاد نخبگان مخالف حكومت.
15- كسب پشتیبانی در میان مردم مناطق تازه آزاد شده.
16- تقویت یا تكمیل عملیات تبلیغاتی تاكتیكی.


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

عملیات‌روانی عبارت است از استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و سایر امكانات به منظور تأثیرگذاری بر افكار، احساسات، تمایلات و رفتار گروههای دوست، دشمن و بیطرف، برای دستیابی به اهداف ملی

عملیات‌روانی دارای دوبعد است:
1- ماهیت و منطق درونی كه عبارت است از تلاش برای تأثیرگذاری بر افكار، احساسات، تمایلات و نهایتاً رفتار، با استفاده از ارتباط اقناعی.
2- منظور و كاربرد این تأثیرگذاری و تغییر رفتار با توجه به هر دسته از مخاطبان(دوست، دشمن و بی‌طرف) است.

اهداف مورد نظر در عملیات‌روانی عبارتند از:
1- اهداف سیاسی، نظیر تبلیغات فارسی رادیوهای غربی با هدف ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی ایران
2- اهداف نظامی، نظیر تبلیغات دستگاه جنگ روانی یك واحد نظامی براس سست كردن انگیزه نبرد در نفرات نیروی مقابل
3- اهداف سیاسی- نظامی، كه منظور از آن، اهدافی است كه جنبه‌های سیاسی و نظامی در هم آمیخته و نمی‌توان آن را در یكی از دو نوع جای داد، نظیر تبلیغات زمان جنگ یك كشور برای كشور دیگر با هدف اعمال فشار بر تصمیمات دفاعی رهبران آن.

انواع عملیات‌روانی: 1- عملیات‌روانی استراتژیك 2- عملیات‌روانی تاكتیكی


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

مادر بمبها (MOAB)  MASSIVE ORDONANCE AIR BLAST BOMB

وزن:21500 پوند (10 تن )

سیستم هدایت:سبک ویژه هدایتی آن ناشناخته است ولی به نظر می رسد از سیستم های هدایتی لیزر یا ماهواره بهره ببرد.

پرتاب:توسط هواپیمای C-130 باربری و از پشت آن پرتاب می شود. مادر بمبها پس از بمب 15 هزار پاوندی DAISY CUTTER  که در ویتنام و افغانستان مورد استفاده قرار گرفت ساخته شد و بزرگترین بمب متعارف می باشد. کار ساخت این بمب از سال 2002 آغاز و اولین نمونه آن در مارس 2003 در پایگاه هوایی "اگلین" در فلوریدا تحویل گردید.

بمب (DAISY CUTTER)   BLU-82

نوع:بمب 15000 پوندی عمومی   سیستم هدایت:بالستیک

پرتاب:توسط هواپیمای C-130 پرتاب می شود. این بمب نرسیده به سطح زمین منفجر می شود. 15 عدد از آن در عملیات طوفان صحرا برای پاک کردن میادین مین و فشار روانی و 4 عدد در افغانستان برای ویرانی غارها و تونل ها استفاده شد.

بمب GBU-28/37 PENETATOR  

نوع:بمب دقیق 4500 پوندی

سیستم هدایت:GBU-28 هدایت لیزری و GBU-37 هدایت ماهواره ای

پرتاب GBU-28 :توسط جنگندهایی نظیر F-15 و GBU-37 توسط B-2 از فاصله حداقل 40000 پایی رها می شود.

مورد استفاده:بمب یک کلاهک جنگی سخت دارد که برای نفوذ در استحکامات بتونی نظیر مخازن زیر زمینی مورد استفاده قرار می گیرد.

در جنگ خلیج فارس به نام “BUNKER-BUSTER “ شناخته شد.

بمب GBU-10

عملکرد:بمبهایی با قابلیت هدایت لیزری

سیستم هدایت:کاربرتوسط یک نشانگر لیزری هدفی را مشخص می کند و بمب توسط انرژی لیزری برگشت داده شده از هدف هدایت می شود.

کلاهک:نوع GBU 10/24 یک کلاهک 2000 پوندی و نوع GBU-12  500 پوندی و نوع GBU-16   1000 پوند استفاده می کند. این بمب توسط انواع هواپیماهای بمب افکن و جنگنده و تهاجمی پرتاب می شود.

بمب های مخوف خوشه ای:

بمب های خوشه ای از نوع بمب های معمولی هستند. یک بمب اصلی متلاشی شده و با متلاشی شدن آن تعداد زیادی از بمب های کوچک آزاد می شود . این نوع بمب برای هدفهای مختلف نظیر خودروهای زرهی افراد و یا آتش تهیه بکار می رود. تعداد زیادی از این بمبها منفجر نمیشود ولی بمبهای عمل نکرده می توانند مانند مینهای زمینی سالها بعد منفجر شوند. وزن این بمب 950 پاوند (450 کیلو گرم) می باشد که شامل 202 بمب کوچک است. بمب اطلی (گلوله افشان ) می تواند برای گشوده شدن در ارتفاع مختلف از (300 تا 3000 پا) از قبل تنظیم شود. 202 بمب کوچک سیلندر مانند و به رنگ زرد هستند.سایز آنها به اندازه یک بطری نوشیدنی به طول 8 اینچ و عرض 5/2 اینچ می باشد (120 سانتیمتر ) . هنگامی که این بمب سقوط می کند قسمت دم (انتهای) بمب به شکل یک چتر باز می شود و به این ترتیب بمب با قسمت جلویی خود سقوط می کند . معمولا بمبهای خوشه ای منطقه ای در حدود 650 تا 1600 فوت (200 تا 400 متر ) را پوشش داده و با منفجره شدن آنها خسارات و تلفات در منطقه وسیعی ایجاد می شود. یکی از انواع بمب های خوشه ای دارای ردیاب حرارتی است که بمبرا به سمت خودرو هدایت می کند.


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

موشک ضد کشتی اتومات دارای حداکثر بر 180کیلومتر است وبا استفاده از لینک دیتای TG-2 واز طریق رادار جست و جوی یک فروند بالگرد قابلیت تصحیح مسیر خود را دارا می باشد . نونه پدافند ساحلی این موشک 300 کیلومتر برد دارد که اگر در امتداد خط ساحلی ایستگاهای رابط وجود داشته باشد  موشک در طول مسیر خود قابلیت ارتقای مسیر و تصحیح خطا را خواهد داشت .  موشک دارای کلاهک ضد زره نافذ است که شامل یک خرج انفجاری و یک خرج آتشزا می باشد و قابلیت نفوذ تا 44 میلی متر در زره فلزی را دارد . سپس کلاهک با یک ماسوره کنش تاخیری منفجر می شود که یک موج انفجار جهت دار به سمت پایین برای نفوذ در بدنه کشتی ایجاد میکند . کلاهک همچنین دارای یک ماسوره انفجاری خودکار (چاشنی الکترونیکی که هنگام نزدیک شدن به هدف بمب را منفجر می کند ) برای انفجار کلاهک هنگام گذشتن از روی هدف می باشد . اتومات در روی کشتی با جعبه های فایب گلاسی نگه داری میشود .  

 این موشک ها می توانند برای یک سال بدون محافظت در جعبه ها باقی بماند . برای شلیک موشک اتومات تجهیزات پرتاب اطلاعات هدف مورد نظر را برای سامانه هدایت کننده موشک می گیرند و سپس اقدام به پرتاب می کنند . پرتاب می تواند حداقل 30 ثانیه پس از اینکه تجهیزات پرتاب بوسیله رادار یا دیگر حسگرها هدف را شناسایی کرد ند انجام شود . بعد از پرتاب اتومات می تواند با زاویه 20 درجه حرکت کند . بنابراین تجهیزات پرتاب می تواند موشک را در حالی که سعی در فرار از یک فشار دارند شلیک نمایند .اینجا موشک تا ارتفاع 80 متر اوج می گیرد وسپس تا ارتفاع 20متر پایین میاید تا به هدف برسد . مسیر حرکت موشک تحت کنترل یک ins  ویک رادار ارتفاع سنج قرار دارد . مارک یک دارای یک رادار جست و جوگر دو محور می باشد که توسط THOMSON_CSFL    طراحی شده است . موشک هنگامی که در هنگام حرکت به 12 کیلومتری هدف رسید توسط یک زمان سنج بوسیله سامانه جست و جوگر فعال می شود .جست و جو گر 20 درجه پشت و جلو دماغه رابررسی می کند تا بر روی هدف قفل شود . جست و جو گر هدف را در 5 کیلومتری شناسایی می کند ودر این لحظه موشک اوج میگیرد تا به حداکثر ارتفاع که در حدود 175 متر برد حدود 8/1 کیلومتر از هدف است برسد و سپس به سمت عرشه کشتی هدف فرود می آید .اگر جست و جو گر با پاراتزیت مواجه شود و نتواند به یک برد دقیق ثابت دست پیدا کند مارک 1 شروع به اوج گیری در 7 کیلومتر ی هدف که توسط یک زمان سنج مشخص  می شود .می نمایید . موشک سپس تا ارتفاع 175 متری بالای هدف تدریجا باه پایین میاید تا مطمئنا و با تضمین بیشتری به هدف برخورد نماید .

مشخصات موشک مارک :

بال رس : 3/1 متر                                                 وزن کلی : 770کیلوگرم

وزن کلاهک : 210 کیلوگرم                         سرعت : 9/0 ماخ            

      طول : 46/4 متر                                                   برد در ارتفاع : 60 کیلومتر  


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

بیشتر موشک های هدایت شونده پیشرفته در دهه 60 ساخته شرکت NORD  (بعداAROSPATIONAL    ) از نوع موشک های SS-10) ) و (SS-11) بوده اند. موشک های کوچک ضد زره و با برد کوتاه که قابلیت حمل توسط یک سرباز را داشتند و می توانستند توسط بالگرد و تجهیزات نیروی زمینی هم پرتاب شوند . این دو موشک سلف یک موشک بزرگتر و قوی تر که از این دو موشک مشتق شده به نام AS-12  بودند که قابلیت استفاده علیه اهداف زمینی و کشتی های سنگین را داشت .

  AS-12  از بیشترین موشک های ضد کشتی کوچکتر اما یک سلاح خوب به شمار میرود که تاپایان سال 1982 و 8100 قبضه از آن تولید شد . AS-12 دارای بالهای خاجی کوتاه در قسمت وسط بوده وبه وسیله یک موتور سوخت جامد حرکت میکند این موشک دارای یک   کلاهک ضد زره نافذ و سوراخ کننده با خرج توخالی پیازی شکل یا کلاهک خوشه ای است .

   مشخصات AS-12 :

بال رس : 65 سانتیمتر              طول : 87/1 متر            وزن کلی : 76 کیلوگرم

وزن کلاهک : 28 کیلومتر در ساعت                             برد اوج گیری : 8 کیلومتر

AS-12 به کشورهای زیادی فروخته شده است . این موشک نه فقط توسط بالگرد بلکه توسط هواپیماهای گشت دریایی مانند «بریجت آلیز » «آتلانتیک » «لاک هیدنپتون » و «نیمرود » نیز حمله و شلیک میشود .تعدادی از موشک های AS-12 توسط هر دو طرف انگلیسی و آرژانتینی در جنگ فالکلند (جزیره فالکلند در جنوب اقیانوس اطلس قرار دارد که در اختیار انگلیس است ولی آرژانتین نسبت به آن ادا دارد )به کار رفت و انگلیس توسط یکی از این موشک ها یک زیر دریایی آرژانتینی را از کار انداخت . AS-12 در حال حاضر به دلیل سرعت پایین کلاهک کوچک و سامانه هدایت شونده نسبتا ضعیف کاربر  چندانی ندارد . به هر حال شرکت AE

Sea Skua.

ROSPATIONAL به دلیل تولید موشک های ضد کشتی که توسط بالگردحمل میشوند از موقعیت خوب برخورداراست و در سال 1980 این شرکت شرکت شروع به تولید موشک بزرگتر و پیشرفته تر به نام AS-15TT کرد . موشک AS-15TT یک دم کروز مانند داشته و بالهای قوسی شکل در وسط موشک قرار دارند این بالها در واقع آنتن را در  بر گرفته و پوشش آن محسوب میشود در این موشک یک کلاهک خوشه ای – ترکشی که از موشک AS-12 مشتق شده به کار رفته است . به علاوه دارای یک رادار فراز یاب (دستگاهی که ارتفاع موشک و هواپیما و غیره را معلوم میکند )برای حمله به اهداف در حرکت در ارتفاعات کم میباشد . در این موشک هدف گیری توسط پرتاب گرهای بالگرد با استفاده از رادار صورت میگیرد و هدایت موشک به وسیله یک زنجیره اطلاعات دیجیتالی صورت میگیرد .

مشخصات AS-15TT:

بال رس : 4/56 سانتیمتر               طول : 6/2 متر    

وزن کلاهک : 30کیلوگرم                وزن کلی :100 کیلوگرم

 سرعت : مافوق صوت                   برد اوج گیری : 15 کیلومتر

یک شرکت هوافضای انگلیسی یک موشک ضد کشتی سبک دیگر در همان کلاس AS-15TT   با نام  BAE SEA SKUA   ساخته که برای پرتاب از بالگرد طراحی شده است . این موشک شکلی شبیه یک اژدر کوچک با یک دم مثلثی شکل ضربدری (صلیب شکل ) دارد که پهن و کوتاه بوده ودارای شاخه هایی به سمت انتها با زاویه 45 درجه می باشد . این موشک ارای یک موتور با سوخت جامد و یک کلاهک SAP  می باشد .

مشخصات « BAE SEA SKUA  »

بال رس : 72 سانتیمتر                       طول : 5/2 متر       

  وزن کلی : 145 کیلوگرم                 وزن کلاهک : 20 کیلوگرم    

سرعت : مافوق صوت                      برد اوج گیری : 15 کیلومتر


موضوعات مرتبط: نظامی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۵/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.