عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | غرب

🔸چند سال پیش در گزارشی نوشتم دلیل برتری رژیم صهیونیستی به کشورهای همسایه، داشتن پیشرفته‌ترین و بروزترین تکنولوژی‌ها و فنآوری‌های روز غرب بود؛ دسترسی به «دانش» و به قول معروف «علم روز» که باعث برتری غرب بر جهان شده بود و صهیونیست‌ها نیز پس از فروپاشی شوروی و کاهش دسترسی به برخی فنآوری‌ها روز به روز در برابر صهیونیست‌ها دست بسته‌تر شدند تا جایی که این فنآوری باعث غرور مطلق صهیونیست‌ها و در نهایت عامل مهم شکست آن‌ها در روز 7 اکتیر / 15 مهرماه شد.

🔸غربی‌ها یک عمر اجازه دسترسی دیگر کشورها را به تکنولوژی و دانش را نمی‌دادند؛ هر کشوری به این سمت حرکت می‌کرد به شدت تنبیه می‌شد و اگر می‌خواست اصرار کند تحریم و در نهایت دانشمندانش ترور می‌شدند. حفظ برتری در حوزه تکنولوژیک تنها ابزار باقیمانده در دست غرب برای تداوم سلطه بر جهان در روزهایی بود که به لحاظ اقتصادی تضعیف می‌شد و با قدرتمند شدن دیگر کشورها در حوزه نظامی و تشکیل ائتلاف‌های نوظهور نمی‌توانست از ابزار صرف نظامی بهره بگیرد. این موضوع در افغانستان و عراق به شکل عملی ثابت شد.

متن کامل را در ادامه مطلب حتما مطالعه بفرمائید


موضوعات مرتبط: نظامی ، راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: فن آوری , ایران , غرب , آنگلوساکسون‌

ادامه مطلب

تاريخ : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

برخلاف تبلیغات کشورهای غربی و رسانه‌های آن‌ها مبنی بر اشتباه پوتین در حمله به اوکراین و گیر افتادن روسیه در باتلاق جنگ، اما اگر کمی بیشتر به ماجرا دقیق شده و مسائل را از نزدیک دنبال کنید متوجه برعکس بودن قضیه خواهید شد. واقعیت‌های میدانی در میان انبوه کار تبلیغاتی و روانی رسانه‌های غربی تغییر نمی‌کند کما اینکه در عرصه راهبردی هم حقیقت ماجرا با گفته‌های مقامات کشورهای غربی، به ویژه امریکا و انگلیس بسیار متفاوت است. با نگاهی به موضع‌گیری‌ها و اظهارنظرهای برخی از چهره‌های شاخص گلوبالیست‌ها و مجریان و طراحان مطرح این جریان در حوزه انقلاب‌های رنگی بیش از پیش می‌توان به توفیق روس‌ها و شکست غرب پی برد.

این نگرانی‌های عمیق و بی‌سابقه در حالی آرام آرام خودش را نشان می‌دهد که عملا جهان به دو بخش بسیار بزرگ یا دو بلوک بزرگ شرق و غرب و در زیر مجموعه خود به بلوک‌ها یا بخش‌های کوچک‌تری تبدیل شده که در آن عملا طرف غربی نمی‌تواند پیروز میدان باشد. برای توجیه این مساله نیاز به ادله بسیار نیست، ما هم در مطالبی که در طول دو سه هفته گذشته در اینجا قلمی کردیم به این مهم اشاره کرده و یادآور شدیم که دنیا بر خلافِ برنامه‌ریزی و انتظارِ غرب در حال تغییر است و این همه واکنش سخت و خشن آن‌ها نسبت به حمله روس‌ها به اوکراین حکایت همین شکست و ناکامی است.

حقیقت این است همه تلاش غرب از زمان سفر نیکسون به پکن در اوایل دهه 70 قرن گذشته تا زمان حوادث سال 1988 پکن که باعث قطع روابط غرب با چین شد و پس از برقراری دوباره روابط در سال‌های آخر قرن گذشته بر این متکی بود که چین را از روسیه جدا کرده، هند را با چین درانداخته و در نهایت با تحریم ایران و تضعیف قدرت اثرگذاری کشورمان اجازه نزدیکی تهران به چین و روسیه را ندهد. تمام تلاش غرب در تمام نیم قرن گذشته بر همین راهبرد استوار بوده است. برای غرب نزدیکی پکن – مسکو مانند ترکیب دو سم کشنده است که می‌تواند به سهمی مهلک تبدیل شوند که هیچ درمانی نخواهد داشت.

اگر به واکنش‌های غرب، به ویژه امریکا در مقابل چین دقت کرده باشید، به خوبی به این مهم خواهید رسید که آن‌ها به هر شکل ممکن قصد دارند ترمز چین را بکشند، تهدیدها، فشارها و موضع‌گیری‌های علنی در این مورد واقعا بی‌سابقه است. تهدید چین مبنی بر اینکه اگر بخواهد با روسیه همکاری و تجارت کند با تحریم امریکا و غرب مواجه خواهد شد، اوج درماندگی و بیچارگی غرب را نشان داده و مشخص می‌کند که نیم قرن سرمایه‌گذاری آن‌ها برای فاصله انداختن بین دو قدرت بزرگ هسته‌ای جهان راه به جایی نبرده و پس از این هم نخواهد برد.

در این میان می‌توان اظهارات پدر انقلاب‌های رنگی در جهان را مدنظر قرار داد. او با ابراز نگرانی نسبت به ائتلاف روسیه با چین، گفت فکر می‌کند حمله روسیه به اوکراین و اتحاد آن با چین می‌تواند برای کل جهان «دردسری جدی» ایجاد کند. او در مطلبی در پایگاه پراجکت سیندیکیت نوشت، «ولادیمیر پوتین پس از جلب حمایت شی جینپینگ، رئیس جمهور چین، با دست زدن به حمله به اوکراین با بیرحمی باورنکردنی شروع به تحقق رویای زندگی خود کرد.»

به ادعای سورس: «به نظر می‌رسد او با اصرار کردن روی یک ایده ثابت، ارتباط خود را با واقعیت از دست داده است. پوتین به اشتباه فکر کرد اوکراینی‌های روسی‌زبان از این حمله استقبال خواهند کرد!  در پی «عملکرد ضعیف» ارتش روسیه در اوکراین، به نظر می‌رسد پوتین به معنای واقعی کلمه دیوانه شده است! به نظر می‌رسد که او بدون هیچ محدودیتی عمل می‌کند. او تمام ارتش روسیه را وارد نبرد می‌کند و تمام قوانین جنگ را به ویژه با بمباران بی‌رویه مردم غیرنظامی نادیده می‌گیرد! این احتمال وجود دارد که روسیه در این جنگ شکست بخورد!»

سوروس همچنین گفت، «وقتی صحبت از چین می‌شود، به نظر می‌رسد شی جینپینگ متوجه شده که پوتین خودسر شده است، شی از تلاش‌های صلح به رهبری اروپا حمایت کرده است. اما خیلی بعید است که پوتین به خواسته‌های شی جینپینگ تن در دهد! ‌ما فقط می‌توانیم امیدوار باشیم که پوتین و شی جینپینگ پیش از اینکه بتوانند تمدن ما را نابود کنند، از قدرت برکنار شوند. حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه آغاز جنگ جهانی سوم بود.»

نوشته‌های سورس پر از ناامیدی است، او که انقلاب رنگی در اوکراین را سازماندهی کرد، حالا بدون آنکه میراثش را پیروز ببیند شاهد نابودی آن است. امیدهای او برای فاصله میان پکن و مسکو عملا از بین رفته و چون نمی‌تواند کاری کند – یعنی غرب هیچ کاری نمی‌تواند کند – امیدوار به برکناری سران چین و روسیه است! او این جنگ را جنگ جهانی سوم ارزیابی می‌کند که در واقع، جنگ غرب علیه شرق است که برخلاف انتظارش شرق در آن پیش‌دستی کرد...

 


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسب‌ها: روسیه , اوکراین , انقلاب رنگین , آمریکا


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

اولکساندر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در نطق خود که از یکی از پناهگاه‌های زیرزمینی بیرون از شهر کیف ضبط و منتشر شد اعلام کرد که کشورهای اروپایی و ناتو جواب ما را نمی‌دهند و ما را تنها گذاشته اند.

وی می‌گوید بصورت مستقیم از ۲۷ رهبر کشور اروپایی پرسیده است که آیا در نهایت اوکراین جزئی از ناتو خواهد بود یا نه! اما آنها ترسیده اند و هیچکدام از آنها پاسخی نمی‌دهند.

زلنسکی می‌گوید ما را برای دفاع از کشورمان تنها گذاشته اند! چه کسی حاضر است در کنار ما بجنگد؟ من کسی را نمی‌بینم. همه ترسیده اند!

اظهارات زلنسکی نشان می‌دهد که او تا چه اندازه به غرب و آمریکا اعتماد کرده بود و تصور می‌کرد در صورت بروز جنگ و حوادث مشابه، کشورهای غربی از اوکراین دفاع خواهند کرد. زلنسکی فکر می‌کرد و یا هنوز فکر می‌کند که کسان دیگری باید بجای اوکراینی ها از کشورشان دفاع و محافظت کنند!

حوادث چند سال اخیر و حالا جنگ اوکراین بار دیگر ثابت کرد که هر کشوری که در حوزه دفاعی و مولفه‌های قدرت نظامی ضعیف باشد؛ در صورت بروز جنگ چاره ای جز گدایی و التماس کمک از کشورهای دیگر ندارد و در صورت دریافت جواب منفی، یا شکست تحقیر آمیزی را تجربه خواهد کرد و نابود می‌شود و یا در نهایت به یک توافق تحقیر آمیز طرف بازنده بسنده خواهد کرد. موضوعی که بارها بارها در طول تاریخ تکرار شده و شاهد آن بوده‌ایم.

آمریکا لات کوچه‌های خلوت!

از سوی دیگر در ماجرای تهاجم روسیه به اوکراین شاهد ضعف مضاعف آمریکا و ناتو بوده ایم. موضوعی که به طرز روشن و واضحی، پوشالی بودن قدرت آمریکا را نشان می‌دهد. این موضوع می‌تواند درس عبرت مناسبی برای کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس نیز باشد. آنها که تماما به قدرت آمریکا تکیه کرده اند و فکر می‌کنند در صورت بروز جنگ، آمریکا از آنها حمایت خواهد کرد باید بدانند که آمریکا هیچگاه شریک مطمئنی نبوده و به قول ها و وعده های خود پایبند نیست و بارها از پشت به دوستان خود خنجر زده است؛ کشورهای حاشیه خلیج فارس که جای خود دارند...

"اوج اعتماد به غرب" و "تضعیف مولفه‌های قدرت" دو درس و عبارت کلیدیِ جنگ روسیه و اوکراین است برای آنان که می‌اندیشند.


موضوعات مرتبط: نظامی ، جنایات جنگی ، راههای نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسب‌ها: اوکراین , آمریکا , ناتو , غرب


تاريخ : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

یک تصور غلط درباره نسبت آمریکا و لیبرال‌های ایرانی وجود دارد و آن اینکه واشنگتن حاضر است به تهران امتیازهایی (نظیر لغو تحریم) بدهد تا جریان سیاسی مطلوبش در انتخابات ایران پیروز شود. خطای این برآورد ناشی از درک نادرست از راهبرد تحریمی آمریکاست.
پرسش اساسی اینجاست که آمریکا با کدام هدف ایران را تحریم کرده است؟ آیا هدف تحریم‌ها غیر از فشار بر مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی به عنوان مانع اصلی چپاول ایران و منطقه توسط آمریکاست؟ سوال بعدی اینکه آمریکا چرا از جریان لیبرال در ایران حمایت می‌کند؟ آیا غیر از این است که اینها را برای تضعیف مولفه‌های قدرت ایران مستعدتر می‌داند؟ اگر این گزاره را بپذیریم که علت تمایل آمریکا به روی کار آمدن جریان لیبرال در ایران، فراهم شدن فضایی مساعدتر برای تضعیف جمهوری اسلامی است، این واقعیت با لغو تحریم‌های ایران برای اثرگذاری روی انتخابات ۱۴۰۰ در تناقض است.
از دیگر سو، آمریکا به درستی می‌داند که آنچه به‌دنبالش است، یعنی تضعیف قدرت موشکی و اقتدار منطقه‌ای ایران برای وارد آوردن ضربات بعدی، در چارچوب اختیارات رئیس‌جمهور نیست که بخواهد با ارائه امتیازهایی، به نوعی برای اخذ امتیازهای بزرگ‌تر سرمایه‌گذاری کند‌.
آنچه می‌ماند، ادای امتیازگیری از جانب لیبرال‌های ایرانی و حمایت‌های رسانه‌ای از این جریان از جانب غربی‌هاست. حمایت رسانه‌ای-تبلیغاتی آمریکا و شرکای اروپایی آن از روی کار آمدن یک جریان مطلوب در ایران، هزینه‌ای برای غرب ندارد، اما در قضیه برجام روشن شد که اولا این جریان می‌تواند یک اهرم فشار بر حاکمیت برای امتیازدهی به غرب باشد، ثانیا از آنجائیکه این جماعت برای حل مسائل ایران مسیری جز امتیازدهی به غرب نمی‌شناسد، می‌تواند به جای شکوفاسازی توانمندی داخلی، اقتصاد ایران را معطل مذاکره و رفع تحریم نگه دارد و در نتیجه فشار بر مردم ایران تشدید شود.
لیبرال‌ها اما در این سو، همسو با راهبرد تبلیغاتی غرب، ادای امیتازگیری در می‌آورند تا از این‌نمایش در انتخابات سود ببرند. تعابیری خلاف واقع نظیر "توبه آمریکا" را باید در این چارچوب دید‌.
سخن آخر اینکه راهبرد جریان انقلابی، نباید چیزی جز "لغو راستی‌آزمایی‌شده‌ی تحریم‌ها" باشد. هرگونه کوتاه آمدن از این راهبرد، کمک به شوی تبلیغاتی مشترک آمریکا-لیبرال‌ها برای پیروزی این طیف در انتخابات ۱۴۰۰ است. از مجلس شورای اسلامی انتظار می‌رود در اسرع وقت مکانیسمی معقول برای راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها طراحی نماید. تصویب یک طرح و شاخص‌گذاری برای راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها (مشخصا تجارت اقلام تحریمی در حداقل ارقام تعیین شده) می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد.


موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، سخن روز ، پیشنهاد مدیر ، تو اینو بفهم
برچسب‌ها: آمریکا , لیبرال , رسانه , غرب


تاريخ : ۱۴۰۰/۰۱/۲۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

سرویس راهبردی و نظامی پایگاه ضد صهیونیستی کمیل : انگلیس و اسرائیل قرابتشان با هم خیلی نزدیک است و جریان آمریکا را کنترل می‌کند و اینها اول باید از آیپک رای بیاورند تا بعد الکترال رای بدهد و بعد بیایند و در سیستم رای گذاری عمومی به عنوان نمایندگان آن حزب از طرف مردم انتخاب شوند. شیفت بریتانیا از ظاهر به باطن را داشته باشید.

در جلسه اول از آمریکا سندی ارائه شد که ویژن 2015 بود و در آن سند ویژن آمریکا مطرح می‌کرد که ما باید تا سال 2015 به این برسیم که در تمام دنیا هر سیستم نظامی، اطلاعاتی و امنیتی که مد نظر ماست، اطلاعاتش اولا در سطح جهان یکپارچه باشد، یعنی دارای افزونگی اطلاعات یا خلاء اطلاعاتی نباشد و دوم شبکه باشد. یعنی خودشان مطرح می‌کنند و در آن مستند که هر جا ارائه کردیم و به هر جا دسترسی داشته باشیم، موفق می‌شویم تا بتوانیم دسترسی داشته باشیم. در حین اینکه دیگران آن را نشناسند و بتوانند حمله کنند، انگلیس اسنادش را دوگانه می‌بندد، چون ظاهر قضیه این است که وقتی GCHQ انگلیس سر فرماندهی این قضیه را در اختیار دارد، باید مستحکم‌تر سند بنویسد و آمریکا ویژن 2015 را بسته، تنها مبحثی که مدنظرشان هست سایبری می‌باشد و در حوزه‌های دیگر بحثی نداشتند.

انگلیس برای اینترنت جهانی کدام سندی راهبردی را آماده کرده است

اما سندی که انگلیسی‌ها برای سال 2015 بستند، یک سند امنیت ملی است و یعنی این اسناد امنیت ملی را اگر نگاه کنیم، یک کلمه در مورد فضای سایبر ندارد، سند جداگانه در مورد سایبر تدوین می‌کنند و ویژگی که دارد قسمتی از بحث ویژن 2015 مورد سوم، معادل می‌شود با کل سند 2015 آمریکا و برای تمام سیستم و برای سال 2015 بسته‌اند. یعنی کل حرکت آمریکا در سال 2015 یک بخش و یکی از اسنادشان تا الان دو  سند را اینجا ملاحظه می‌کنید.

دو تا نکته در مورد سندهایی که منتشر می‌شود، یکی اینکه قسمت‌های اصلی می‌تواند به اشراف اطلاعاتی دیگران نسبت به آن کشور برسد را خط می‌زنند، یعنی منتشر نمی‌شود و این قسمت که بیرون می‌آید فقط نگرش به آینده را نشان می‌دهد، بعضی وقت‌ها اسناد کامل بیرون می‌آید و آنها از چند حالت پیروی می‌کنند یا زمانش گذشته که دیگر هیچ کسی نمی‌تواند با آن مقابله کند.

یعنی یک چیز حتمی است که چه بدانید و چه ندانید، پیش می‌آید؛ یا حالت سوم این است که اصلا آن نیست، عملیات روانی انجام می‌دهند که شما را منحرف کنند، مثل قضیه اسنودن و از اینگونه موارد قبلا هم عرض کردم. پس آنها یک عملیات روانی بود و چیزی که داشت در مورد GCHQ حدس زده می‌شد، به فراموشی سپرده شود و نگاه‌ها به سمت آمریکا برود که تقریبا موفق است و بعد از یکسال این اتفاق افتاد و الان دیگر از اسنودن خبری نیست، ویژن 2015 در قسمت چشم انداز دو قسمت اصلی را مطرح کرده و یعنی آبرویژن را مطرح می‌نماید.

چیزی که می‌خواهند بدان برسند، عنوانش را دقت بفرمایید: UK سایبر سیکیوریتی استراتژی، این مربوط به کل 53 کشور است و نه فقط حوزه بریتانیا، در کل این 53 کشور ویژن 2015 شان دو گزینه ست: قسمت الف یعنی حالت اول این است که در حوزه اقتصاد کلان بحث اکانومی و ارزش‌های اجتماعی‌شان و بحث اجتماعی و ایلیو سوسایتی از حالت تنش خارج شود. دوم اینکه عکس العمل و امنیت فضای سایبر مبتنی بر اقدامات هدایت شده توسط ارزش‌های لیبرالیستی و بی طرفی، سه شفاف سازی و بحث قانون. چهارم تسهیل رونق. پنج امنیت ملی و نهایتا جامعه مستحکم باشد.

با امنیت اینترنت به دنبال کنترل مردم هستند تا امنیت مردم

جامعه را از حیث بنیان مردم و نه امنیت می‌گیرد، امنیت ملی را آورده و عطف به آن است، اهدافی را مد نظر گرفتند، چهار تا آبجکت‌هایی است که ملاحظه می‎‌فرمایید. هدف اولشان این است: متحده پادشاهی جرایم سایبری را باید مهار کند و صاحب یکی از امن‌ترین فضاهای سایبر در جهان بدل شود، برای انجام امور تجاری و اقتصادی جالب است، این حرف را کسی می‌زند که سرفصل‌های سایبر زیر دستش تبدیل بشود به یکی از امن‌ترین‌ها. دوم متحده پادشاهی عکس العمل کاراتر در مقابل حملات سایبری داشته باشد و بر پشتیبانی هر چیزی در فضای سایبر بهتر قادر باشد.

سومین مسئله و هدف سوم متحده پادشاهی این است که باید کمک کرده باشد به شکل دادن؛ یعنی این اتفاق باید افتاده باشد و کمک کرده شود به شکل دادن فضای سایبری که باز پایدار و پویا شود و عموم بتوانند با امنیت از آن بهره ببرند که منظور همان 53 کشوری تحت نظر بریتانیا است و از جوامع باستانی پشتیبانی نماید. نهایتا هدف چهارم این است که متحده پادشاهی باید خبره باشد در شناخت علم و معرفت، مهارت‌ها و ظرفیت‌ها، هر جایی که مورد نیاز باشد برای مستحکم نمودن همه اهداف امنیت سایبری شان هدف گزاری می‌کنند تا در ویژن 2015 سایبری هم اینها محقق شود و البته همین الان هم محقق شده است.

اما مسئله‌ای که در مورد آمریکا در تمایز با انگلیس وجود دارد، این است که آمریکا بعضی از اطلاعاتی که از این نظر محرمانه می‌رسد را رو می‌کنند که نوعی جذابیت هم دارد و وسیله خوبی برای سرگرمی است. تحلیلگران آمریکا در مقابل ببینید، انگلیس سندهایش خیلی ساده است، یعنی مواردی را گفته که به ظاهر همه تکنیکی می‌آید و فقط جایگاه اینها زمانی مشخص می‌شود که یک نفر بیاید و این اهداف را تحلیل کند. فرمانده حوزه پنج چشم آمده و حالا برای همچنین جایگاهی چطور می‌شود تعبیر کرد. قسمت مهمی دارد و در بحث شین ژن تری، در بند دوم مسئله‌ای را مطرح می‌کند این است: وقتی اینترنت اولین شروع را برای رشد محقق کرد، به سال 1991 است که اعلام می‌شود اینترنت رشد جهانی پیدا کرد و با 50 میلیون کاربر شروع شد.

تا الان که حدود دو سه میلیارد تخمینی که می‌زنند از کاربران دائمی اینترنت هستند، وقتی اینترنت اولین شروع را برای رشد کرد، امنیت ما از بین رفت و کسی که خودش از 1775 در بحث تلفن همان موقع مرکزهای سوئیچ را خودش در اختیار گرفته بود، این حرف را می‌زند که امنیت از بین رفت و هر چقدر ما زندگیمان را آنلاین‌تر کنیم این مسئله بیشتر و بیشتر می‌شود. اسناد انگلیسی‎ها از یک جهت واقعا برای حداقل ایرانی‌هایی که با صراحت می‌گویند دشمن اصلی‌شان است و در اسناد هم اسم می‌آورد، خیلی قابل تامل است.

سوال ساده این است، کسی که چاقو دستش است و خودش بیشتر از کسی که دارد، می‌ترسد که چاقو به سمتش گرفته شود، یعنی فضا برای او است، مثلا استاکس نت را برای ما طراحی کرد و حوزه اصلی کمربند امنیتی سایبر در دنیا اطراف خودش کشیده شد که تقریبا می‌شود گفت نمی‌توان بدان نفوذ کرد و خیلی سخت است، اما از آنلاین شدن اطلاعات مردم خودشون وحشت دارند، از این جهت تا این جایی که عرض شد در سه نکته اصلی خلاصه می‌کنم: یک اینکه امپراطوری بریتانیا در مواردی که برایش پیش آمد به دلیل اشتباهات رفتاری خودش در طی سه چهار قرن گذشته مجبور شد از ظاهر به حاشیه برود و کشورهای دیگری در جلو قرار بدهد که شاخص آمریکا است.

بحث دوم این است که سیستم کشورهای مشترک المنافع و آمریکا در تمام مسائلی که پیشرفت می‌کنند، خصوصا آمریکا ریشه در انگلیس دارد، یعنی می‌توانیم با توجه به کثرت اسنادی که در این قضیه وجود دارد در آینده هم استقرائی به این نتیجه برسیم، پس هر چیزی که از این به بعد آمریکا هم به سمتش می‌رود، حداقل یک سر در بریتانیا دارد.

مسئله سوم اینکه بریتانیا با صراحت اعلام می‌کند که دشمن اصلی‌اش ایران است، انسان ایرانی شیعه! پس از این جهت تمام اسنادشان برای ما از اولویت بسیار بالاتری نسبت به اسناد کشوری مثل آمریکا و بقیه دشمنان مثل اسرائیل قرار می‌گیرد، چون اگر ما بتوانیم ریشه انگلیس را بشناسیم و با انگلیس مقابله کنیم، خود به خود 53 کشور دیگر یعنی باقی مانده پادشاهی و آمریکا شناخته می‌شوند و می‌توان مقابله کرد، اما اگر تک تک آنها را از بین ببریم، انگلیس به شکل جدید همانطوری که خودش با توجه به مکانیسم دولت سایه هم اشاره می‌کند، دوباره می‌تواند پا بگیرد و طبیعتا خطر اولش برای ماست.


موضوعات مرتبط: آموزش ، نفوذ
برچسب‌ها: راهبرد , اینترنت , انگلیس , غرب


تاريخ : ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

شنیده‌ها حاکی است ا‌تاق فکری در دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه در رابطه با انتخابات ۱۴۰۰ با مدیریت محمد صدر تشکیل شده است.
از اهداف آنها کادرسازی برای انتخابات ١۴۰۰ است.
شنیده شده اتاق فکر وزارت خارجه به ریاست و مرکزیت "محمد صدر" در مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه در نیاوران تشکیل شده است.
مطابق با شنیده‌ها، با توجه به پیش‌بینی شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۱۴۰۰ این اتاق فکر چند برنامه کلی را در دستور کار خود داشته و دنبال می‌کند :
تلاش برای انتصاب سفرای جدید از بین اصلاح‌طلبان در کشورهای مختلف در ماه‌های پایانی دولت روحانی
ارتقاء اداری پرسنل و مدیران همسو با دولت در ماه‌های پایانی بویژه اعطای مقام سفیری به همفکران خود و در عین حال جلوگیری از ارتقای اداری نیروهای انقلابی
تلاش برای جلوه‌دادن برجام به عنوان یک موفقیت
زمینه‌سازی برای مذاکرات احتمالی با طرف غربی و جلب حمایت  آنها از اصلاح‌طلبان از جمله با کاهش هر چند مختصر تحریم‌ها تا بتوانند افکار عمومی را به نفع اصلاح‌طلبان سوق دهند.
زمینه‌سازی برای جنگ روانی با نیروهای انقلابی در انتخابات ۱۴۰۰
استخدام نیروهای جدید از بین اصلاح‌طلبان و اعضای ستادهای روحانی و ... در وزارت امور خارجه
متأسفانه تعداد زیادی از اصلاح‌طلبان در وزارت خارجه وجود دارند که با انقلاب اسلامی زاویه دارند.


موضوعات مرتبط: پیامها
برچسب‌ها: وزارت خارجه , اتاق انتخابات , انتخابات 1400 , غرب


تاريخ : ۱۳۹۹/۱۰/۲۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.