جنگ روانی پیشینهای طولانی در تاریخ جوامع دارد. این نوع جنگ از ارتباط چهره به چهره تا اجتماعات بزرگ و کوچک را در بر میگیرد؛ با این حال، درست پس از جنگ دوم جهانی بود که این اصطلاح به محافل علمی آمریکا و اروپا و واژگان سیاسی راه یافت و معناهای گوناگونی از آن مراد شد.
عملیات جنگ روانی ممکن است کوتاهمدت یا درازمدت باشد اما جهت تأثیرگذاری بیشتر و قویتر، معمولا از شیوهها و تکنیکهای خاصی که به آنها تکنیکهای جنگ روانی گفته میشود، متوسل میشوند. مطلبی که از پی میآید، به تشریح این تکنیکها میپردازد.
برچسبزدن
براساس این تکنیک، رسانهها واژههای مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل میکنند و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت میدهند. گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر یا گروهی محکوم شوند؛ بیآنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.
گاهی اصحاب رسانهها میکوشند تا با القاب مثبت یا منفی، برداشتهای اولیه ما را نسبت به موضوعات مورد نظر تحتتأثیر قرار دهند. او توضیح میدهد که به کارگیری بعضی عناوین مثبت مانند دمکرات، آزادیخواه، نجاتبخش یا بعضی عناوین منفی مانند تروریست، متحجر و... ممکن است ما را به نتیجهای متفاوت سوق دهد و نوع برداشت ما را نسبت به یک فرد و یا مفهوم خاص متأثرسازد.
برخی، برچسبزنی را اسمگذاری بر یک فکر یا یک عقیده خاص یا گروهی مشخص میدانند که برای تحریک به رد فکر، عقیده یا آن گروه مورد نظر بدون بررسی شواهد، مورد استفاده قرار میگیرد. ۲مثال از اسمگذاری یا برچسبزدن، «تروریست» و «تروریسم» است. سورین و تانکارد این مثال معروف را مطرح میکنند که تروریست از نظر یک نفر، ممکن است برای نفر دیگر مبارز آزادی باشد.
معنی شناسان میگویند آنچه ما شخصی را بدان میخوانیم، بستگی به مقاصد، فرافکنیها و ارزیابیهای ما دارد. آنها توضیح میدهند که تروریست و تروریسم، کلیشههایی برای رسیدن به معنی هستند و اجماع جهانشمولی راجع به اینکه چه کسی تروریست است، وجود ندارد زیرا اهداف سیاسی و راهبردی، دولتهای مختلف را به طرز متفاوتی تحتتأثیر قرار میدهد. تعریف، فارغ از ارزش وجود ندارد.
توسل به ترس
در مورد تکنیک توسل به ترس، از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، بهمنظور تضعیف روحیه و سستکردن اراده آنها استفاده میشود. به نظر او، متخصصان جنگ روانی ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف، به آنان چنین القا میکنند که خطرها و صدمههای احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و از این طریق، آیندهای مبهم و توأم با سختیها و مشکلات را برای افراد دشمن ترسیم میکنند.
پراتکانیس از کاربردهای دیگر این تکنیک سخن گفته و معتقد است از تکنیک توسل به ترس، گاهی برای بسیج جبهه در مقابل یک تهدید خارجی نیز استفاده میشود.
او جوزف گوبلز، مدیر نظام داخلی تبلیغاتی آلمان هیتلری را مثال میآورد که همواره از عبارت تئودور کافمن بهره میگرفت که گفته بود «آلمان باید نابود شود» و گوبلز از این طریق ادعا میکرد که متفقین در پی نابودی آلمان هستند. آدولف هیتلر در اشاره به تهدید کمونیسم، همواره پیوستن به حزب نازی را بهعنوان راهحل ارائه میکرد. او توانست با علمکردن تهدید یهودیان و کمونیستها و منسجمساختن حزب نازی، تا حدی به اهداف توسعهطلبانه خود دست پیدا کند.
تکرار
همچنانکه از واژه «تکرار» برمیآید، برای زندهنگهداشتن موضوع، با تکرار زمانبندیشده، سعی میکنند موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. در این روش، با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جاانداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند؛ «تکرار از لحاظ روانشناسی در تشکیل عادت، بسیار مفید است؛ بهویژه اگر با دقت توأم باشد.
بدون تکرار، تثبیت و تقویت دقیقتر عادت میسر نخواهد شد. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی میکند زیرا فاصلههای تکرار فعل نباید چندان دراز باشد که سبب محوشدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملالانگیز و خستهکننده شود.»
به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربههای پیاپی چکش است که سرانجام میخ را به داخل میراند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود. لئونارد دوب به بهترین وجه، تمرکز روی تکنیک تکرار را توصیف کرده است؛ «بسیاری از مردم درباره تبلیغ میاندیشند.
آنها مشاهده کردهاند که ظاهرا تکرار میتواند معجزههای روانشناسانهای انجام دهد. البته تکرار در حقیقت مهم است اما نباید در این اهمیت مبالغه کرد یا درباره آن به خطا رفت.»
تظاهر به بیطرفی
بسیاری از رسانههای خبری برای القای بیطرفی خود به مخاطبان و در نتیجه جلب اعتماد آنان، از تاکتیک تظاهر به بیطرفی استفاده میکنند. در این تاکتیک، سخنان و دیدگاههای مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه و خبر منعکس میشود. رسانه بهدلیل اتخاذ یک موضع بیطرف، اعتبار بیشتری در میان مخاطبان خود کسب میکند.
همچنین رسانه با حفظ پوشش بیطرفی، میتواند پیامهای خود را به آسانی به مخاطب القا کند و اهداف مورد نظر خود را تأمین سازد. در این اصل، ضمن اظهار بیطرفی و حفظ احترام مخالفان، اقدام به پخش سخنان و نظرات مخالفان میکنند و بهدنبال آن، مطالب خود را القا میکنند. در واقع با پوشش خبری به شکل بیطرفانه و بهطور مودبانه، سعی میشود حمایتهای لازم یا تخریبهایی در راستای اهداف مورد نظر اعمال شود.
اهریمنسازی
در تکنیک اهریمنسازی، مبلغ تلاش میکند تا تنفر و دشمنی جمعیت مخاطب را نسبت به عقیده گروه یا کشورهایی خاص برانگیزد؛ بهنحوی که اگر گروهی (از دیدگاه رسانه) سیاست خارجی را پشتیبانی کند، صرفنظر از درست یا نادرستبودن آن، وجهه منفی گروه حامی این سیاست را بزرگنمایی میکند و از این طریق، بر مواضع جمعیت مخاطب اثر میگذارد. پراتکانیس در این خصوص، نکته جالب توجهی را مطرح میکند. او معتقد است یکی از زیانبارترین پیامدهای تبلیغات جنگی، تسهیل نابودی افراد یک ملت به وسیله افراد ملت دیگر بدون عذاب وجدان است. جنگ، نابودی و آسیبهای فراوانی به بار میآورد.
در چنین وضعیتی، مُبلغ برای کاهش ناهماهنگی شناختی احتمالی در جبهه خودی، سعی در بهحداقلرساندن ماهیت انسانی قربانیان اعمال خود یا بهحداکثررساندن استحقاق آنان در آنچه نصیبشان شده است، خواهد داشت. از اینرو کارشناسان جنگ روانی، با ترسیم چهره دردمند و سختی کشیده قربانیان، خشم و غضب مردم خودی و احساس همدردی با قربانیان را برمیانگیزند.
تافلر مثالی را مطرح میکند. او مینویسد: «زمانی که یک دختر ۱۵ساله کویتی، در برابر کنگره آمریکا شهادت داد که سربازان عراقی در کویت، نوزادان را میکشتند و دستگاههای نگهداری نوزادان را به عراق منتقل میکردند، دل خیلی از مردم جهان به درد آمد؛ درحالیکه به جهانیان گفته نشد که وی دختر سفیر کویت در واشنگتن و عضو خانواده سلطنتی است و شهادت او کاملا صحنهسازی شده است».
ایجاد تفرقه و تضاد
از جمله اموری که در فرایند جنگ روانی مورد توجه قرار میگیرد، تضعیف دشمن بهویژه به لحاظ روانی است. دشمن باید با شکستخوردن انس بگیرد. آنچه در این زمینه میتواند مؤثر باشد، ایجاد یا تلقین تضادهای مختلف در جبهه دشمن است. رسانه میتواند با ایجاد یا تلقین درگیری میان اقلیتها، قومیتها، نخبگان و حاکمیت، وحدت را بین نیروهای دشمن متزلزل سازد.
در فرایند سقوط دولت صدام حسین و اشغال عراق، پیشزمینههای رسانهای و تبلیغی نقش مهمی را ایفا کردهاند. او توضیح میدهد که چگونه فشار و اختناق ۲۳ساله دیکتاتوری صدام در عراق، موجبات نارضایتی عمومی را در بخشهای وسیعی از کشور فراهم کرده بود و رسانههای تبلیغی آمریکا با استفاده از این نقاط ضعف دولت او، اقدام به پخش شایعات وسیعی در مورد صدام و وابستگان حزب بعث کردند. این امر به افزایش شکاف بین حاکمیت و مردم منجرشد و زمینه مساعدی را برای اضمحلال و سقوط نظام بعث در عراق فراهم آورد.
ترور شخصیت
در شیوههای جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانهای که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی شخصیتهای مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذرهبین کشیده و با بزرگنمایی نقاط ضعف، آنان را ترور شخصیت کنند.
هدف، ترور شخصیتهای سیاسی و مهم از طریق بهتصویرکشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست. این عوامل باعث میشوند رهبران ذینفوذ نزد مخاطبان، دچار بیمنزلتی و تخریب چهره شوند.
دروغ
تاکتیک قدیمی دروغ که هنوز هم برخی رسانهها بهطور فراوان از آن استفاده میکنند، عمدتا برای مرعوبکردن حریف یا حتی برای مرعوبکردن افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد؛ بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان میکنند. معروفترین استفاده این تاکتیک، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است. گوبلز میگوید: دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحتتر است.
شایعه
شایعه جایی مطرح میشود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکانپذیر نباشد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تأثیر در روحیه آنان ایجاد میشود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آنها حساسیت بالایی دارد. «بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمانهایی که پخش پیام بهطور شفاف و روشن امکان پذیر نیست یا در مواقعی که فکر میکنند با مشکلات قانونی روبهرو میشوند، استفاده از کنایه و اشاره است.
کنایه بهدلیل غیرصریح بودن آن، معمولا تأثیرات عمیقی بر شنونده دارد. استفاده از حربه کنایه، به وفور در تبلیغات به چشم میخورد. برای نمونه، گفته میشود «میگویند فلانی با تروریستها ارتباط دارد» یا «شنیده میشود فلان گروه در حمایت از تروریستها فعالیت میکنند» و یا «به نقل از شاهدان عینی، حقوق بشر در فلان کشور مراعات نمیشود» که به هر صورت، ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر را به افکار عمومی القا میکند.
کلیگویی
محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از ارزشها و مفاهیمی مانند جهانیشدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملی، پلورالیسم، نظام نوین جهانی، حقوق بشر، دمکراسی، تروریسم و... است.
اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینهای مشخص به کارگرفته میشوند. در واقع، کلیگویی عبارت است از مرتبطساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه، تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل، عقیده یا سیاست مورد نظر را بپذیرد.
موضوعات مرتبط: عمليات رواني
برچسبها: جنگ روانی , عملیات روانی , جنگ , نظامی
جنگافزارِ روانی در جنگ به تاکتیکهایی اشاره دارد که
هدفشان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است.
جنگافزارِ روانی در جنگ به تاکتیکهایی اشاره دارد که هدفشان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است. این تاکتیکها میتوانند با ترس، فریب، ارعاب و شگفتی مرتبط باشند. نظامیان در طول تاریخ از جنگافزارهای روانی برای برتری یافتن به جنگافزارِ روانی در جنگ به تاکتیکهایی اشاره دارد که هدفشان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است. این تاکتیکها میتوانند با ترس، فریب، ارعاب و شگفتی مرتبط باشند. نظامیان در طول تاریخ از جنگافزارهای روانی برای برتری یافتن به رقیب استفاده کردهاند که به آنها اجازه میداد بدونِ آنکه جان سربازان یا سلاحهای ارزشمند را بهخطر بیاندازند، به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند.رقیب استفاده کردهاند که به آنها اجازه میداد بدونِ آنکه جان سربازان یا سلاحهای ارزشمند را بهخطر بیاندازند، به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند.
جنگافزارهای روانی همچنین در طولِ دوران صلح برای ایجاد ترس در بینِ رقبا برای به تأخیر انداختن یا ترک کردنِ مداخله نظامی استفاده میشود. در این مقاله به عجیبترین و تاثیرگذارترین جنگافزارهای روانی عصر باستان و مدرن نگاهی انداختهایم و توضیح میدهیم که چگونه نظامیان به کمک این جنگافزارها، حتی در زمانی که ضعیفتر بودند، به رقبایشان برتری یافتند. امروز، جنگافزار روانی یا عملیاتِ روانی ابزارِ رایجی در برنامهریزیهای نظامیِ مدرن محسوب میشود.
جنگافزارِ روانی در جنگ به تاکتیکهایی اشاره دارد که هدفشان کاستن از روحیه و اراده طرفِ مخالف برای جنگیدن است. این تاکتیکها میتوانند با ترس، فریب، ارعاب و شگفتی مرتبط باشند. نظامیان در طول تاریخ از جنگافزارهای روانی برای برتری یافتن به رقیب استفاده کردهاند که به آنها اجازه میداد بدونِ آنکه جان سربازان یا سلاحهای ارزشمند را بهخطر بیاندازند، به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند.
جنگافزارهای روانی همچنین در طولِ دوران صلح برای ایجاد ترس در بینِ رقبا برای به تأخیر انداختن یا ترک کردنِ مداخله نظامی استفاده میشود. در این مقاله به عجیبترین و تاثیرگذارترین جنگافزارهای روانی عصر باستان و مدرن نگاهی انداختهایم و توضیح میدهیم که چگونه نظامیان به کمک این جنگافزارها، حتی در زمانی که ضعیفتر بودند، به رقبایشان برتری یافتند. امروز، جنگافزار روانی یا عملیاتِ روانی ابزارِ رایجی در برنامهریزیهای نظامیِ مدرن محسوب میشود.
۱. فیلهای جنگی
به عنوانِ بلندترین حیوانات خشکی که روی سیاره زندگی میکنند، فیلها از معدود جانورانی هستند که میتوان برای ایجاد ترس و وحشت از آنها استفاده کرد. اگر به آنها زره جنگی و مقداری تیغه و میخ به عاجشان اضافه شود، آنوقت یک هیولای جنگیِ ترسناک خواهید داشت! فیلهای آفریقایی و آسیایی در هند و آفریقا در ارتش گنجانده شده بودند. فیلهای جنگی در هند آنقدر رایج بود که تقریباً کل بدنه ارتش را فیلها تشکیل میدادند. فیلها کاملاً شکستناپذیر نبودند، اما میتوانستند با حرکتِ سرشان به طرفین سربازان را از سر راه بردارند.
معروف بود که اسبها اغلب از فیلهای بزرگ میترسند و از مواجه شدن با آنها در میدانِ نبرد خودداری میکنند. اما این ترفندِ روانیِ جنگی که برای ایجاد ترس در مخالفان استفاده میشد میتوانست کاملاً برعکس عمل کند. در یک مثال معروف، خوکهای شعلهور برای ترساندنِ فیلها استفاده شدند و باعث شدند که سربازانِ خودی در هنگام تلاش برای فرار از دستِ فیلهایی که رَم کرده بودند، زیر دستوپای آنها له شوند؛ بنابراین استفاده از فیلهای جنگی استراتژی پرخطری بود. اگرچه رومیها توانستند ـ با هزینه گزاف ـ در جنگ با مصریها و کارتاژها بر فیلهای جنگی فائق بیایند، اما برخی از این فیلها را فقط برای سرگرمی و تماشا نگه داشتند.
۲. معامله مغولی
هزار سال بعد از آنکه فیلهای جنگی رومیها را ترساندند، این ارتشِ پیادهنظامِ امپراتوریِ مغول بود که شهرها، از دریای آرام تا اوکراین امروزی را، به وحشت انداخت. مغولها از جنگافزارِ روانی مؤثری علیه شهرها استفاده میکردند. آنها به شهرها پیشنهاد یک معامله را میدادند: یا تسلیم شوید و به امپراتوری مغول خراج بدهید یا همهجا را با خاک یکسان خواهیم کرد. این پیشنهاد نسبتاً سخاوتمندانه باعث شده بود که تصورِ جنگی وحشیانه علیه ارتشِ مغولها، که به خوبی آموزش دیده و منظم بودند، به مراتب دردناکتر به نظر برسد. بنابراین، بسیاری از شهرها و استحکامات انتخاب کرده بودند که به جای جنگیدن با مغولها به تابعیت آنها دربیایند و به امپراتوری مغول مالیات بدهند.
مغولها برای آنکه مطمئن شوند همه جمعیت تصمیم گرفتهاند تسلیم باشند، تعدادی از نجاتیافتگانِ قتلعامهایشان را رها میکردند تا به گوش همگان برسانند که مغولها تاچهحد میتوانند بیرحم باشند. مغولها به سرعت توانستند از طریقِ همین معامله بسیاری از دشمنانِ احتمالیشان را آرام کنند و قلمروشان را گسترش دهند. در داستانی مشابه، پابلو اسکوبار، سلطانِ کوکائین در دهه ۱۹۸۰ در کلمبیا، از معاملهای با عنوانِ پلاتا او پلامو (نقره یا سرب) استفاده میکرد تا بسیاری از افسران نیروی انتظامی را مجاب کند چشمشان را به روی فعالیتهای غیرقانونی او ببندند. اسکوبار به اصطلاح سیاست چماق و هویج را در پیش میگرفت و وقتی مخالفان بالقوه هویج را برمیگزیدند او بیشترین سود را میبرد. درست مثلِ مغولها، این سیاستِ اسکوبار به سرعت باعثِ گسترشِ فعالیتش و پرهیز از حمله مسلحانه شد. اما درست مثلِ امپراتوری مغولها که درنهایت از هم گسست، امپراتوریِ مواد مخدر اسکوبار نیز دچار فروپاشی شد. این سلطان مواد مخدر در دوم دسامبر سال ۱۹۹۳ درحالیکه از پلیس فرار میگیرد، در مِدیلین در کلمبیا، تیر خورد و کشته شد؛ این اتفاق میتوانست خیلی زودتر رخ دهد.
۳. نمایشِ ولادِ میخکشنده
مغولها اگر به چالش دعوت میشدند، این قدرت را داشتند که بر هر دشمنی غلبه کنند و میتوانستند به بیرحمانهترین شکل ممکن رفتار کنند. اما ولادِ میخکشنده واژه «بیرحمی و قساوت» را بهکل به سطحِ دیگری ارتقاء داده بود. ولادِ سومِ والاشیا در سال ۱۴۵۶ در سن ۲۵ سالگی، توانست نخستین مدعیِ رهبری، ولادیسلاوِ دوم، را در نبردی تنبهتن شکست دهد و به رهبر منطقه ترانسیلوانیا، در رومانی امروزی، تبدیل شود. او با بیرحمی هر کسی را که دوست نداشت، از مجرمان گرفته تا مخالفانِ احتمالیِ سیاسی و اعضای خانوادهاش، اعدام میکرد. معروف است که تنبیه موردِ علاقه او به میخکشیدن بود.
بهمیخکشیدنِ دشمنان روی تیرهای عمومی به ولاد امکان میداد تا دشمنانِ احتمالی دیگر را به وحشت اندازد. ولاد، علیرغمِ شدتِ خشونت و قساوتش، در سراسر اروپا موردِ تحسین و مدارا بود و علتش آن بود که او مسلمانانِ امپراتوریِ عثمانی را شکست داده و ترسانده بود. معروف است که سلطان عثمانی، محمد دوم، وقتی با هزاران جسدِ بهمیخکشیده شده در بیرونِ شهر تارگویسته مواجه شد، برگشت. نمایشِ بیمارگونه ولاد حداقل آن یکبار از یک جنگِ خونین پیشگیری کرد. بعدها، روشِ وحشیانه ولاد میخکشنده به مرگِ وحشیانه خودش در سال ۱۴۷۶ منجر شد. برایش دام گذاشتند و وقتی میخواست وارد میدان نبرد شود سرش را از تنش جدا کردند. شخصیت ولاد بعدها الهامبخش برام استوکر برای نگارش رمان «دراکولا» شد.
۴. جنگِ بوئر و محاصره مافهکینگ
در دهه ۱۸۹۰، بریتانیا میخواست همه آفریقای جنوبی را به شکلِ یک مستعمره متحد درآورد. جمهوریخواهانِ بوئر، که در درجه اول میراثِ هلندیها بودند، در برابر هجوم بریتانیاییها مقاومت کردند. در پاییز سال ۱۸۹۹ بین امپراتوری بریتانیا و نیروهای کمتر، اما بامهارتتر و مصمترِ جمهوریخواهانِ بوئر جنگ درگرفت.
بوئرها چندین شهرِ بریتانیا و برخی پادگانها را محاصره کردند و نیروهای نظامیای که برای کمکِ بریتانیاییها آمده بودند را شکست دادند که جهان را شوکه کرد. بوئرها با استفاده از سلاحهای مدرن و تاکتیکهای چریکی توانستند از نیروهای بریتانیایی که فقط به مبارزه با بومیانِ بدونِ سلاح عادت داشتند، پیشی بگیرند. یکی از استحکاماتی که بوئرها محاصره کردند، مافهکینگ بود، اینجا همانجایی بود که اوضاع به نفعِ بریتانیا تغییر کرد. در این محل تعدادی از سربازان بریتانیایی از چند ترفندِ هوشمندانه برای فریب دادنِ بوئرهای محاصرهکننده استفاده کردند. آنها میخواستند بوئرها باور کنند که از مافهکنیگ به شدت دفاع میشود. بریتانیاییها تظاهر کردند که اطراف این استحکامات را مینگذاری کرده و با نردههای سیمخاردار محصور کردهاند که تصور آن باعث شد بوئرها حتی نزدیکِ استحکامات هم نشوند. بعد از ۲۱۷ روز محاصره نیروهای تازهنفسِ بریتانیایی به کمک آمدند و محاصره در مه ۱۹۰۰ شکسته شد.
۵. پروپاگاندای جنگجهانی و توزیع اعلامیه کاغذی
درحالیکه اغلب مردم با استفاده از تبلیغاتِ سیاسی برای تقویتکردنِ حمایت از جنگ در جبهههای داخلی آشنایی دارند، جنگ جهانی اول شاهد استفاده از تبلیغاتِ ضدجنگ با هدفِ تضعیف روحیه دشمن و متقاعدکردنِ آنها برای تسلیمشدن بود. سربازانِ آلمانی همان موقع از جنگِ صنعتی در عذاب بودند. این جنگ شاهدِ استفاده گسترده از تفنگهای خودکار، توپخانههای مدرن، گاز سمی به عنوان جنگافزار و حتی نخستین تانکهای زرهی بود. در این فضا بود که سربازان آلمانی با اعلامیههای کاغذی که روی آنها نوشته شده بود تلاشهایشان بیهوده بوده است، بمباران میشدند. برخی سربازان آلمانی تسلیم شدند و خواستار تخصیصیافتنِ جیرههایی شدند که در آن اعلامیهها وعدهاش داده شده بود و با اینکار پایان جنگ را تسریع کردند.
جنگهای آینده شاهد استفاده از اعلامیههای سیاسی از سمتِ هر دو طرف بود. این اعلامیهها از طریق هواپیماها یا توپخانههای زرهی روی سربازان میریختند. سربازان هر دو جبهه متفقین و متحدین در سراسرِ جنگ جهانی دوم با اعلامیههایی از طرفِ جبهه مخالف بمباران میشدند. این اعلامیهها تلاش میکردند سربازان را مجاب کنند تسلیم شوند و به آنها میگفتند که ملعبه نخبگان هستند. آلمان و ژاپن، علاوهبر استفاده از اعلامیههای کاغذی، از رادیوهای انگلیسیزبان برای پخشِ تبلیغاتِ سیاسی استفاده میکردند. هر دو جبهه متفقین و متحدین تلاش میکردند با بیانِ این ادعا که جنگ دارد بر اساسِ برنامههای آنها پیش میرود روحیه سربازانِ طرفِ مقابل را تضعیف کنند.
۶. گردهمآییهای نازیها قدرتِ نظامی جعلی
آلمان بعد از جنگِ جهانی اول مجبور به خلع سلاح شد. در دهه ۱۹۳۰، آدولف هیلتر، رهبرِ حزب نازی، به صدراعظمی آلمان رسید و سیاستِ دوباره مسلح کردنِ آلمان را آغاز کرد. یکی از ویژگیهای زیباییشناسانه نازیها راهانداختنِ گردهمآییهای بزرگی بود که قدرت و نشاطِ آنها را به نمایش میگذاشت و هدفش این بود که از طرفی به آلمانیها روحیه بدهد و از طرفی دشمنانِ احتمالی را بترساند. معروف است که در این گردهمآییها بیشاز یکصد نورافکن که رویشان به سمتِ آسمان بود، استفاده میشدند. برای ساختنِ این کلیسای جامعِ نور از اکثریتِ نورافکنهای آلمان استفاده شده بود، اما استفاده از آنها در گردهمآییهای سیاسی، کشورهای فرانسه و بریتانیا را فریب داده بود که باور کنند آلمانیها باید بسیار بیشتر از این تعداد نورافکن داشته باشند.
استفاده از گردهمآییهای گسترده و تبلیغاتِ سیاسیِ تهاجمیِ نازی بود که احتمالاً باعث شد بریتانیا و فرانسه تلاشی برای بررسیِ مسلحشدنِ مجدد آلمان نکنند. آلمان مجدداً راینلند را اشغال کرد و کنترل چکسلواکی را در سال ۱۹۳۸ به دست گرفت. با نگاهی به گذشته، میتوان به این نتیجه رسید که آلمانیها در سال ۱۹۳۸ برای جنگیدن با فرانسه و بریتانیا به لحاظِ نظامی آماده نبودند؛ و مسامحه در برابر آلمان در کنفرانس مونیخ بود که باعث شد اروپا بیشازپیش در مسیر جنگ جهانی دوم قرار بگیرد. اما تبلیغاتِ سیاسیِ ماهرانه نازیها در دهه ۱۹۳۰ بسیاری را متقاعد کرد که این کشور آماده و مشتاق جنگیدن و پیروز شدن است.
۷. ارتشِ ارواح دربرابرِ خرابکارانِ نازی
هرچند جنگ جهانی اول شاهد حفر خندقهای طولانی به عنوان جنگافزارهایی برای نبرد، بهخصوص، در جبهه غربیِ فرانسه بود، جنگِ جهانی دوم بهمراتب پیچیدهتر بود و از قدرتِ مانورِ بالاتری برخوردار بود. بعد از حمله روزِ D به فرانسه در ژوئن سال ۱۹۴۴، آمریکا از ارتشِ ارواح متشکل از ابزارِ مصنوعی و سبک شاملِ تانکهای بادی برای فریب دشمن استفاده کرد. ارتشِ ارواح نهتنها شاملِ تلههای فیزیکی بود، بلکه از پچپچهای جعلیِ رادیویی و صداهایِ عملیاتِ نظامی که توسطِ بلندگوها پخش میشد، استفاده میکرد تا آلمانیها را متقاعد کند نیروها در جایی غیر از جایی که واقعاً هستند، مستقرند... یا اینکه بسیار بزرگتر واقعیت هستند. آلمانیها که باور کرده بودند ارتش آمریکا ۳۵ تا ۴۰ برابر بزرگتر از واقعیت است، تصمیم گرفتند که برای نجاتِ جانِ هزاران سربازِ متحدین دست از جنگیدن بردارند.
بااینحال، آلمانیها هم جنگافزارهای روانی خودشان را داشتند. در اواخر سال ۱۹۴۴، وقتی که آلمان آخرین حمله بزرگ خود را برای بازپسگیریِ قلمروهای ازدسترفته در فرانسه و بلژیک برنامهریزی کرد، رهبرِ کماندوهای خود، اوتو اسکورزینی را برای یک عملیاتِ جاهطلبانه خرابکارانه برگزید. اسکورزینی که معروف بود دیکتاتورِ ایتالیایی، بنیتو موسولینی را در سپتامبر سال ۱۹۴۳ از زندان نجات داده است، مخالفی ترسناک بود.
هدف از عملیاتِ گریف پاشیدنِ بذر ترس و سردرگرمی در میان خطوط آمریکا در طی حمله آردن و از طریقِ جایگزین کردنِ مأمورانِ آلمانی به جای مأمورانِ آمریکایی بود. این مأموران یونیفرمهای آمریکاییها را به تن میکردند و به زبان انگلیسی مسلط بودند. آنها سپس تجهیزاتِ آمریکایی را تخریب میکردند، اطلاعاتِ جعلی را گسترش میدادند و جنونآمیز رفتار میکردند. کشف اتفاقی که در جریان بود باعث ایجاد رعب و وحشتِ موقتی در میانِ نیروهای آمریکایی شد، اما اثرِ کمی روی عملیاتِ نظامی داشت.
۸.واندرواف
بعد از نبردِ ناموفقِ آردن که در ایالات متحده با عنوانِ نبردِ بولج شناخته میشود، فقط یک راه برای آلمان باقیمانده بود تا بتواند بدونِ شکستِ کامل جنگ را خاتمه دهد: سلاحهای واندرواف. این «سلاحهای شگفتانگیز» شگفتیهای هوانوردی با تکنولوژی بسیار بالا بودند که شاملِ جت جنگنده Me-۲۶۲، موشکِ جنگنده Me-۲۶۳، بمبهای سوتزن با موتورِ جتِ V-۱، و موشکهای دوربردِ V-۲ میشد. از سپتامبر سال ۱۹۴۴ تا اواخر جنگ، موشکِ V-۲ ضرباتِ دردناکی را بر پیکر مناظرِ لندن وارد کرد. V-۲ به این علت که فراصوت و غیرقابلِ توقف بود، ترسناک بود؛ نمیتوانستید صدای آمدنش را بشنوید یا جلویش را بگیرید.
اگرچه V-۲ فقط جانِ ۲۷۰۰ نفر را در بریتانیا گرفته بود، اما آمریکاییها میترسیدند که این موشک از روی کشتیهای مستقر در اقیانوس اطلس به سمتِ شهرهای آمریکا شلیک شود. درحالیکه آلمانیها تردیدی نداشتند ترس از واندرواف متحدین را به میز مذاکره میکشاند، اما این ابزار جنگی احتمالاً باعث شد که آنها خیلی سریعتر بدونِ هیچ شرطی تسلیم شوند. نهایتاً بهدستآوردنِ جتهای جنگنده Me-۲۶۲ و موشکهای V-۲ توسطِ آمریکاییها در پایانِ جنگ جهانی دوم، به پیشرفتِ تکنولوژی هوانوردی در آمریکا کمک بسیار بزرگی کرد.
۹. حلقههای جاسوسی و ترسِ قرمز
جاسوسی همیشه بخشی از جنگ بوده است، اما کشورهای اندکی بودند که در جاسوسیِ مدرن فعالتر از شوروی باشند. در پایان جنگ جهانی دوم مشخص شد که جاسوسان به شوروی کمک کرده بودند به اسرارِ پروژه منهتن دست پیدا کند. حلقههای جاسوسیِ شوروی به اتحاد جماهیر شوروری کمک کردند تا سالِ ۱۹۴۹ بمب اتمِ خودش را بسازد و با این کار کارتِ برندۀ آمریکا را بسوزاند. تا اواخر سال ۱۹۴۵ معلوم شد که جاسوسیِ شوروی فقط مختصِ اسرار اتمی نبوده و شاملِ اطلاعاتِ طبقهبندیشده عمومی هم میشده است. در سال ۱۹۵۹ مشخص شد که نشانِ بزرگِ ایالات متحده که روی چوب کندهکاری شده بود و توسطِ شوروری به سفیر آمریکا در این کشور داده شده بود، حاویِ ابزار شنود بوده است.
در اوایل جنگ سرد جنونِ فراگیری درباره شیوع کمونیسم در جامعه آمریکا وجود داشت. دومینِ ترسِ قرمز که در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ رخ داد، شاهدِ تحقیقاتِ گسترده درباره سیاستمداران، کارمندانِ دولت، و شخصیتهای رسانهای میشد که گمان میرفت با کمونیسم ارتباط داشته باشند. پیروزیِ کمونیستها در جنگِ داخلیِ چین منجر به خیزشِ ارتشِ سرخ چین و افزایشِ تنشها شد. وقتی کرهشمالیِ کمونیست سال بعدش به کره جنوبی حمله کرد و درنتیجه آن، آمریکا واکنشی نظامی نشان داد، ترس از رشد کمونیسم بیشتر هم شد. خوشبختانه هیچکدام از جاسوسیها به جنگ بینِ آمریکا و شوروی ختم نشد.
۱۰. ضبطِ شبحوار در مقابلِ تلههای انفجاری
دهسال بعد از جنگ کره، آمریکا ارتشِ خود را علیه کمونیستها در ویتنام بسیج کرد. اینبار به جای جنگافزارهای مرسوم از جنگافزارهای چریکی در محیطی جنگلی استفاده میشد. هم ارتش آمریکا و هم ارتشِ ویتنامِ شمالی (و متحدِ چریکش ویتکنگ) به دنبال استفاده از جنگافزارهای روانی برای تضعیف روحیه نیروی مقابل بودند. آمریکا در عملیاتِ روحِ سرگردان از نوارهای ضبطشده ترسناکی استفاده میکرد که دست روی خرافاتِ ویتنامیها میگذاشتند و هدفشان این بود که با ایجاد وحشت در بینِ آنها باعث شوند که آنها پستهایشان را ترک کنند. این کار همیشه هم موفقیتآمیز نبود؛ گاهی سربازانِ دشمن حیله را کشف میکردند و به بلندگوها و ضبطها شلیک میکردند، گاهی سربازانِ ویتنامِ جنوبی و شهروندانِ عادی وحشتزده میشدند و بعضیاوقات هم اهدافِ موردِ نظر میترسیدند.
سربازانِ ویتنامِ جنوبی و ویتکنگ هم با اضطرابِ آمریکاییها بازی میکردند. آنها از تلههای انفجاریِ جعلی برای تضعیفِ روحیه سربازانِ آمریکایی استفاده میکردند. دانستنِ اینکه میتوانید در هر نقطهای، حتی بدونِ حضورِ دشمن، معلول یا کشته شوید، باعث شد که سربازان از جنگ انتقاد کنند. با بهدرازا کشیدنِ جنگ، بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۱، روحیه ارتشِ آمریکا به شدت تضعیف شد و بهنظر میرسید که موفقیتِ چندانی حاصل نشده است. برخی سربازان در ویتنام به مواد مخدرِ غیرقانونی روی آورده بودند تا بتوانند با شرایطِ سخت و اضطراب دائمی کنار بیایند.
۱۱. صدای بلند موسیقی اراده دشمنان را درهممیشکند
هرچند هدف جنگافزارهای روانی عمدتاً ترساندن یا فریبدادنِ دشمن است، اما برخی از این جنگافزارها با هدفِ خسته کردنِ دشمنان استفاده میشوند. در دسامبر سال ۱۹۸۹، آمریکا به پاناما حمله کرد تا دیکتاتورِ قاچاقچیِ مواد مخدر، مانوئل نوریگا، را که نیروی پلیسش آمریکاییها را تهدید کرده بود، از این کشور اخراج کند. آمریکا به دلیلِ کنترل کانال پاناما در حدود ۱۳۰۰۰ سرباز در این کشور مستقر داشت، اما برای جنگ ۱۳۰۰۰ نیروی دیگر را به این کشور اعزام کرد؛ بنابراین بدونِ مشکل پاناما را شکست داد، اما نوریگا توانست به سفارتِ واتیکان در پاناماسیتی فرار کند. حمله به سفارت خارجی یک ممنوعیت اجتماعی-سیاسی است؛ بنابراین، آمریکا انتخابی جز صبر نداشت. ارتش آمریکا برای شکست اراده نوریگا موسیقی راک را با صدای بلند از سفارتخانهاش پخش میکرد. نوریگا بالاخره تسلیم شد. آمریکا استفاده از عملیاتِ روانی موسیقی بلند را در جنگِ خلیجفارس (۱۹۹۰-۹۱) نیز ادامه داد تا سربازانِ عراقی را وادار به تسلیمشدن کند. استفاده از بلندگوهای پرقدرت و پخش اعلامیه در بینِ سربازان عراقی، ۱۴۰۰ سرباز را مجاب کرد تا خودشان را به نیروهای دریاییِ آمریکا که تعدادش بسیار کمتر از عراقیها بود، تسلیم کنند.
نتیجهگیری
همه جنگافزارهای روانی برای آسیب زدن به سربازانِ دشمن طراحی نمیشوند. برای مثال طرحهایی مثلِ «ربودنِ قلوب و ذهنها» که توسطِ آمریکا اجرا شد، به نیروهای آمریکایی کمک کرد تا جمعیتهای محلی را به سمتِ خود جذب کنند. اگر مردمِ محلی با آمریکاییها همدردی میکردند و سمتِ سربازانِ آمریکایی میایستادند، سربازانِ دشمن به خودیخود منابعِ اندکی برای مبارزه با آمریکا داشتند. آنچه سربازان را فرسوده میکند، اضطرابِ ناشی از نشناختنِ منبع تهدید است. امروز، جنگافزارهای روانی بخشی عادی از برنامهریزیهای نظامی هستند.
موضوعات مرتبط: نظامی ، عمليات رواني
برچسبها: جنگ روانی , عملیات روانی , جنگ , نظامی
۱- روشهای سخت (اقدام نظامی و خشونت آمیز)
(حمله نظامی و اشغال کشور ، ایجاد جنگ داخلی و حمایت از گروههای مسلح مخالف نظام اسلامی َ،ترور شخصیت های دلسوز، ایجاد جنگ مذهبی و جنگ قومی در کشور)
۲ – روش های نیمه سخت (سیاسی . امنیتی . اقتصادی )
مبارزه سیاسی ، کارشکنی های دیپلماتیک ، تحریم های سیاسی ، تحریم های اقتصادی ، نفوذ در ارگانهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی ، ایجاد شورش داخلی ، حمایت از مخالفان نظام ، ایجاد هرج و مرج داخلی
۳- روشهای نرم ( فرهنگی . تبلیغی . رسانه ای )
با جنگ روانی ، شایعه سازی و نشر اکاذیب ،تهمت و افترا نسبت به مسئولان ، ترویج فساد و فحشاء و بی بند و باری ، نفوذ در مراکز علمی و دانشگاهی، تحقیر فرهنگ و ارزشهای اسلامی ، فریب ، شخصیت سازی کاذب ، جریان سازی وابسته ، سلب اعتماد مردم نسبت به مسئولان ، ایجاد یاس و ناامیدی در مردم نسبت به آینده خود و نظام اسلامی و ….
تمام مشکلات ما ریشه در هویت ایرانیان دارد که بخش قابل توجهی از آن وابسته به باورهای مذهبی آنهاست .
پس بنابراین تلاش برای از بین بردن و حتی کمرنگ نمودن مظاهر اعتقادی اسلامی مانند رعایت حجاب و… اولویت نخست عملیاتی ما است که در این مسیربه استفاده از تمامی ابزارهایی که در اختیار داریم بویژه رسانه ها به شدت پایبندیم
یوزف اچ. یروشلمی Yosef H. Yerushalmi ،
مدیرمرکز مطالعات اسرائیل و یهود ، دانشگاه کلمبیا
با استفاده از هر ابزار و یا بهتر بگویم تمام ابزارها باید فضای دین گرایی واخلاق در جامعه جوانان ایران که اساسی ترین راهبرد برون رفت جمهوری اسلامی از چالشهای متعددی نظیر جنگ و تحریم و … می باشد را پاک نمود و اخلاق دینی را از این جامعه دور کرد که در غیر این حالت هر برنامه ای با شکست روبرو خواهد شد
اگر به من بگویند استراتژی تقابل با ایران را در یک جمله بیان کن حتماً می گویم :
مبارزه با فرهنگ خاص ایرانیها
پروفسور یکوتیل گرشونی Prof. Yekutiel Gershoni ،
رئیس گروه مطالعات آفریقا دانشگاه تل آویو عضو هیات سردبیری نشریه
Liberian Studies Journal ( از ۱۹۹۵)؛
رئیس و معاون انجمن مطالعات لیبریا (در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱)؛
رئیس گروه مطالعات خاورمیانه و افریقا، دانشگاه تل آویو (از سال ۲۰۰۰)
بزرگترین سرقت تاریخ بشریت در قرون گذشته صورت گرفت و آن انتقال علم از مشرق زمین به غرب بود. واینک ما باید به بهترین شکل از باز گشت این ثروت به جز مواردی که در راستای منافعمان باشد به شرق و به طور خاص کشورهای اسلامی جلو گیری نماییم.
فیلیپ سی. ویلکاکس Philip C.Wilcox
رئیس بنیاد صلح خاورمیانه
اساسی ترین عامل موفقیت
در خاورمیانه دور نمودن
جریانهای علمی و اعتقادی
از یکدیگر است.
به هر طریقی که می توانید باید
در مقابل حلقۀارتباطی اسلام و قرآن
با علوم نوین شکاف ایجاد کنید
تانیا ون دن بوش Tanya Van den Bosch
مسئول هماهنگی مرکز خاورمیانه، دانشگاه مک کواری در بیانیه راه اندازی شبکۀ
ارتباطات نوین مرکز در دانشگاه خطاب به مدیران دانشگاههای مجازی اقماری تابعه
Middle East Center, Macquarie University
تاریخ تاسیس: ۱۹۹۳م. – استرالیا (سیدنی)
دکتر درو زعاوی:(Dr.Dror Ze evi)
رییس گروه مطالعات خاورمیانه دانشگاه بن گورین
( نگو اسراییل، تأسیس ۱۹۹۴م )
The Department of Middle East Studies, Ben- Gurton University of the Negev
ناکارآمد نشان دادن این سند
(چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی)مهمترین اولویت عملیاتی مرکز می باشد.چرا که صرفنظر ازمحتوای آن نیز آغاز حرکاتی است که با منافع ما در تضاد کامل است.
فرایند کلی جنگ نرم
تأثیرات ماهواره بر زندگی زناشویی و سبک زندگی
آسیب های مهم فضای مجازی و شبکه های اجتماعی وماهواره
اتلاف عمر و اختلال در مدیریت زمان
وابستگی بیش از حد رسانه ای در حد اعتیاد
کاهش ارتباطات عاطفی و تعاملات فرد به فرد یا رو در رو
دور شدن از واقعیت ها و خیال پروری و خیال پردازی
ابتلا به افسردگی و اختلال در خواب
نفوذ به حریم خصوصی افراد
افزایش فریب و رشد جرایم و خشونت
اشاعه فحشا و بی بند و باری
تضعیف اعتقادات و گسترش شبهات فکری با بدعت و خرافات
ترویج فرقه گرایی و عرفان های دروغین
حرمت شکنی و دگرگونی در تعامل فرزندان با والدین
هویت زدایی از مفهوم خانواده با فرد گرایی و زدودن تعهد،عفت و حیا در خانواد ها
تبلیغ تنوع طلبی جنسی و عادی جلوه دادن خیانت همسر
عادی جلوه دادن رابطه جنسی قبل از ازدواج تا حد باردار شدن دختران
تزلزل در نظام خانواده و اختلاف و طلاق
ترویج مفهوم زندگی مشترک با دیگران به جای ازدواج
تاثیر مخرب بر هویت یابی جوانان
ترویج فیمینیسم
جاسوسی و تهدید امنیتی
١ – توجیه جوانان و دانشجویان و دادن قدرت تحلیل به آنان.
۲- ایجاد توان کار و نشاط با امید بخشیدن و فضای محیط درس و دانشگاه را فضای امید کردن.
۳- میدان دادن به دانشجو برای اظهار نظر و تشکیل کرسی های آزاد اندیشی .
۴- محیط دانشگاه را محیط معنویت کردن.
۵- رساندن کشور به نقطه ای از لحاظ علمی ، اقتصادی و امنیتی که امکان آسیب پذیریاش نزدیک به صفر باشد.
۶- مواظبت و جلوگیری از تزلزل در کار علمی دانشگاه.
۷- رفتار مدبرانه و فکورانه و بدون تندروی ، افراط و تفریط در قضایای پیش رو.
۸- بازیابی حقیقی هویت اسلامی – ایرانی.
موضوعات مرتبط: عمليات رواني
برچسبها: عملیات روانی , روش سخت , نظامی , دیپلمات
داعش فرانسه رو تهدید به عملیات تروریستی کرد!
چندتا نقطه رو زدن تو پاریس!
حالت اضطراری اعلام شد!
ویزای شینگن و لغو کردن!
سفر رئیس جمهورشون به ترکیه لغو شد!
بعد حالت فوقالعاده اعلام شد!
نزدیک دو سال تمدید شد!
کل نیروهای ویژه و امنیتی ریختن تو خیابونا!
مردمشون وحشت کرده بودن،
از سایه خودشون میترسیدن!
پرواز ها به حالت تعلیق در اومد!
گردشگری شون میلیون ها دلار ضرر کرد!
همون داعشی که خودشون ایجاد کردن و سلاح فاماس فرانسوی دستشون بود!
بعد همون داعش، علنی به زبان فارسی ایران رو تهدید میکنه!
کل ملت از دانشجو تا استاد از کارفرما تا کارگر از آتئیست تا خدا پرست!
دارن جک هاشو برای هم ارسال میکنند و میخندند!
یه نفر یه نیروی ویژه تو خیابون نمیبینه!
کسی یه تانک نمیبینه!
نفربر نمیبینه!
بند دل مردم محکمه!
باور دارند عملیاتی تو ایران اتفاق نخواهد افتاد!
این یعنی امنیت ملی!
یعنی ثبات!
یعنی اقتدار!
که با درایت سید علی و سرپنجه های مدافعان حرم و امثال قاسم سلیمانی و یارانش رقم خورده!
موضوعات مرتبط: نفوذ ، دل نوشته ها
برچسبها: داعش , فرانسه , تهدید , نظامی
سیاست سعودی , تباهی کامل شبه جزیره
طبق گفته مفسران سیاسی حوزه خاورمیانه از مجموعه رفتارهای سیاسی سعودی و دخالت های نظامی در منطقه دو نکته اساسی به بدست می آید
اول: عربستان سعودی که خود را زعیم بلامنازع جهان اسلام می داند، تلاش می کند از طریق عقب راندن جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه جایگاه خود را به عنوان قدرت برتر در خاورمیانه تثبیت نماید غافل از آنکه سابقه اقدامات نابخردانه حاکمان آل سعود، آنان را به هم پیمانانی غیر قابل اعتماد در چشم سیاستمداران غربی تبدیل ساخته و موضع آنان در برابر اعراب را به یک رابطه ارباب و رعیت تغییر داده است.
به گفته مفسران سیاسی
غرب تا آنجا که امکان داشته باشد از اعراب منفعت خواهد برد و زمانی که این منفعت کاهش یابد، با تغییر سیستم حکومتی در کشورهای عرب، منفعت طلبی خود را ادامه خواهد داد.
در این میان دشمن پنداری ایران، همواره ابزار بسیار کاربردی برای رام کردن دول عربی منطقه, در دست قدرت های غربی بوده است. جمهوری اسلامی ایران نیز همواره از برادری و دوستی با دول عرب سخن گفته و سعی در اعتماد سازی از طریق حسن برخورد نموده است اما تا کنون این جهالت برخی دول عربی از جمله سعودی بوده که دست دوستی ایران را پس زده است.
دوم: مسئله مهم تر در این زمینه آن است که سیاست های منفعلانه آل سعود تا کجا امکان تداوم خواهد داشت؟ بر اساس آمار منتشر شده از سوی نهاد های اقتصادی معتبر دنیا، عربستان سعودی در صورت عدم تغییر رویکرد اقتصادی خود، ظرف حد اکثر ده سال آینده به یک دولت ورشکسته اقتصادی مبدل خواهد شد.
قدرتهای غربی نیز با علم به این موضوع، از طریق قرار دادن حکام آل سعود در برابر ایران، تلاش می کنند بیشترین منفعت را از آخرین سال های زعامت حکام وهابی بر کشور عربستان ببرند.
اما نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که ضعیف شدن عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه امری حتمی خواهد بود .
به گفته مفسران سیاسی با نابودی دولت پادشاهی سعودی شرایط منطقه شبه جزیره تغییر خواهد کرد و با استعداد بالقوه طوایف تکفیری در عربستان و حضور سرشاخه های القاعده، در صورت ضعف حکومت مرکزی و بروز درگیری های داخلی، این کشور بی شک به لانه زنبور گروه های تروریستی و تکفیری تبدیل خواهد شد و آنگاه منطقه و جهان با گروه های متعددی شبیه داعش مواجه خواهد شد.
به نظر میرسد تعصب جاهلی سعودی کار خود را کرده است و تصمیم گیرندگان سعودی با قرار گرفتن در سراشیبی زوال هیچ راه نجاتی برای خود باقی نگذاشته اند به همین دلیل عدم بروز برخوردهای عجولانه و ناشی از تعصب، در شرایط فعلی به شدت ضرورت دارد.
طبق نظر برخی از کارشناسان سیاسی
کشورهای منطقه باید شدیدا از برخوردهای نابخردانه و نسنجیده دوری کنند چرا که کوچکترین اقدام خودسرانه ناشی از تحریکات غرب، می تواند منطقه خاورمیانه را به کوره ای سوزان تبدیل نماید که حتی تمدن چندین هزار ساله منطقه را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت.
موضوعات مرتبط: اخبار
برچسبها: سیاست , سعودی , شبه جزیره , نظامی
عملیات روانی
از منظر نظامي، عمليات رواني، (Psychological Warfare) اساساً معادل جنگ رواني فرض شده و به آن نوع عملياتي اطلاق مي شود كه متوجه يگان هاي معيني از نيروهاي دشمن در شرايط و وضعيت هاي ويژه منطقه نبرد باشد. دايره المعارف اطلاعاتي ايالات متحده عمليات رواني را شامل كنش ها و اقداماتي تعريف مي كند كه در جهت وارد آوردن فشار بر نيروهاي دشمن و شهروندان طراحي شده تا حمايت آنان را براي انجام جنگ جلب نمايد. (Watson, 1990, P552) واتسون، در جايي ديگر عمليات رواني، را معادل جنگ رواني تعريف كرده و به آن دسته فعاليت هاي سياسي، نظامي، اقتصادي و ايدئولوژيك رجوع مي دهد كه قبلاً طراحي شده و به سمت گروه هاي دوست، بيطرف با دشمن نشانه رفته است تا رفتار و عقايد آنها را به خدمت بگيرد.
به بيان ديگر، عمليات رواني، به آن گونه عمليات رواني اطلاق مي شود كه عموماً با استفاده از فرصت ها، تهديدات و نقاط آسيب پذير اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، نظامي و اطلاعاتي حريف صورت گرفته و برعليه قسمت اعظم جمعيت كشور حريف اعمال مي شود.
اهداف عمليات رواني عبارتند از :
• ـ ايجاد شك و ترديد در پيشرفت ها و اهداف جنگي، اقتصادي و اجتماعي رهبران.
• ـ پشتيباني و تقويت عناصر ناراضي كشور دشمن به منظور ايجاد جنبش هاي مقاومت.
• ـ ايجاد طغيان و شورش و تشكيل نهضت هاي صلح جويانه در خاك دشمن و انتشار سريع اخبار درباره حملات هوايي و ساير مسائل جنگ كه در جبهه ها اتفاق مي افتد.
• ـ جلب همكاري و دوستي نزديك در بين دولت هاي بيطرف.
• ـ ازدياد دوستي و همكاري بين متفقين خودي.
• ـ ايجاد اصطحكاك و تشديد اختلاف در خاك دشمن بين گروه هاي مختلف مانند اختلاف بين مذاهب، گروه هاي اقتصادي، نژادها، قوميت ها و اقليت ها.
• ـ كاهش كارايي سازمان هاي كنترلي داخلي حريف.
• ـ سلب حس شهامت و فداكاري در نيروهاي خودي و بي طرف.
• ـ ايجاد حس مساعد در نيروهاي خودي و بي طرف.
• ـ تضعيف رابطه رهبري، حكومت و مردم.
زمينه هاي آسيب پذيري آماج در عمليات رواني را مي توان شامل موارد زير دانست:
• ـ استفاده از زمينه هاي فرهنگي، قوميتي، مذهبي و نژادي.
• ـ شناسايي وجود حس حقارت در عناصر حريف.
• ـ زمينه هاي نامناسب ساختار اقتصادي حريف.
• ـ مطالعه زمينه هاي جامعه پذيري سياسي حريف.
• ـ وجود اختلافات و تضادهاي شديد طبقاتي.
• ـ پايين بودن سطح توليد ملي، فقدان مواد اوليه و معوق ماندن طرح هاي كليدي.
• ـ شناسايي وجوه چندگانگي اجتماعي ـ فرهنگي.
• ـ شناسايي ضعف نيروهاي دفاعي حريف.
در طراحي عمليات رواني اولاً مي بايد از سخنپردازيهاي انتزاعي، پيچيده و مبهم اجتناب كرد، ثانياً از استهزاء افراطي دشمن (حريف) پرهيز نمود، ثالثاً عمليات رواني را مي بايد با عمليات نظامي همراه و قرين كرد، و رابعاً مي بايد تمامي تلاش را مصروف حقيقي جلوه دان تبليغات خودي نمود.
عملیات روانی تاکتیکی
در يك نگرش و رويكرد عام، عمليات رواني تاكتيكي (Tactical Psychological Operation) به هر نوع عمليات رواني كه ناظر بر اهداف مرحله اي، خرد و مقطعي باشد، اطلاق مي گردد. ازمنظري نظامي، عمليات رواني اساساً معادل جنگ رواني فرض شده و به آن نوع عملياتي اطلاق مي شود كه متوجه يگان هاي معيني از نيروهاي دشمن در شرايط و وضعيت هاي ويژه منطقه نبرد مي باشد. دايرالمعارف اطلاعاتي ايالات متحده عمليات رواني تاكتيكي را شامل كنش ها و اقداماتي تعريف مي كند كه در جهت وارد آوردن فشار بر نيروهاي دشمن و شهروندان طراحي شده تا حمايت آنان را براي انجام جنگ تاكتيكي نظامي جلب نمايد. (Watson, 1990, P552)
در نگاهي كلي عمليات رواني تاكتيكي، روحيه و وفاق جمعي يك جامعه را مورد هدف قرار مي دهد. با رويكردي نظامي هدف اساسي عمليات رواني تاكتيكي عبارت است از تضعيف ارزش رزمي دشمن به وسيله تقليل روحيه او و از بين بردن ميل جنگجويي افراد دشمن از اين ديدگاه همچنين مي توان اهداف ديگري را براي عمليات رواني تاكتيكي برشمرد ازجمله :
• ـ تضعيف روحيه نيروهاي دشمن
• ـ تلقين اخلاق و عواطف بشردوستانه فرماندهان خودي به افراد دشمن
• ـ تخطئه و سست نشان دادن تبليغات دشمن
• ـ تهيه و پخش فوري اخبار صحيح از شكست هاي دشمن
ابزار متعارف اعمال عمليات رواني تاكتيكي عبارتند از :
ـ پخش پوستر و اعلاميه
ـ استفاده از راديو با طول موج هاي مشخص
ـ استفاده از بلندگو
موضوعات مرتبط: عمليات رواني ، نفوذ
برچسبها: عملیات روانی , نظامی , شک و تردید , عناصر ناراضی
یگان:
یگان ارتشی سازمانی است در درون نیروهای مسلح. هر یگان میتواند چندین سرباز، ناو، نفربر یا هواگرد را در بر بگیرد. هر سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی بطور پایگانی به گروههای گوناگون بزرگ و کوچکی بخش شده اند. این یگانبندیها به مدیریت بهتر کارکردی، تاکتیکی و اداری نیروهای مسلح یاری میرساند. به شیوه تقسیم این یگانها در نبردگاه یا محل رزمایش، آرایش نظامی میگویند.
گروهان:
گروهان یکی از یگانهای ارتشی است که معمولاً از ۷۰ تا ۲۰۰ سرباز تشکیل شده است. فرمانده یک گروهان، سروان نامیده میشود. هر گروهان خود معمولاً به سه تا شش دسته بخش میگردد. چند گروهان با هم تشکیل یک گردان میدهند.
گردان:
گردان یکی از یگانهای ارتشی است. معمولاَ ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان و ۳ تا ۵ گردان با هم یک هنگ میسازند.[۱] عنوان نظامی برای فرماندهٔ یک گردان سرگرد است. هر گردان معمولاً از ۳۰۰-۱۳۰۰ سرباز تشکیل شدهاست.
هنگ:
هنگ یکی از یگانهای ارتشی است. هر هنگ معمولاً از ۲٬۰۰۰ تا ۴٬۰۰۰ سرباز تشکیل شدهاست. معمولاَ ۲ تا ۴ گردان با هم یک هنگ و ۲ تا ۴ هنگ با هم یک تیپ تشکیل میدهند. فرماندهٔ یک هنگ معمولاَ درجهٔ سرهنگی دارد.
تیپ:
تیپ یکی از یگانهای ارتشی است. هر تیپ معمولاً از ۳٬۰۰۰ تا ۶٬۰۰۰ سرباز تشکیل شدهاست. معمولاَ ۲ هنگ با هم یک تیپ و ۴ تیپ با هم یک لشکر تشکیل میدهند. فرماندهٔ یک تیپ معمولاَ درجهٔ سرتیپی دارد.
لشکر:
لشکر یکی از یگانهای بزرگ ارتش است که معمولاً شامل ۱۰.۰۰۰ سرباز میشود. در بیشتر ارتشها یک لشکر از چند تیپ تشکیل میشود و از سوی دیگر چند لشکر با هم یک سپاه را تشکیل میدهند. لشکرها معمولاً بهوسیله اعداد ترتیبی نامگذاری میشوند (برای نمونه لشکر ۱۶ قزوین). همچنین ردههای گوناگون به نام آنها افزوده میشود مانند «پیاده»، «زرهی»، «موتوریزه» و جز اینها. فرماندهی یک لشکر بدست سرلشکر است. در ارتش آمریکا معمولاً دو لشکر با هم تشکیل یک سپاه را میدهند و هر لشکر از ۳ تیپ تشکیل شده است. لشکر ارتش را در فارسی دری افغانستان، قول اردو مینامند.
موضوعات مرتبط: نظامی
برچسبها: واژگان , نظامی , گردان , لشگر