هولوکاست ایرانی
کشتار 77000 ایرانی توسط یهودیان
مسلّماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند ، دشمنترين مردم نسبت به
مؤمنان خواهى يافت ...
(مائده . 82)
داستان مردخاي يهود ي و دخترعموي فتنه گرش اِستردر دربار خشايارشا ، پادشاه ايران(٦٤٨-٥٤٦)،گواه روشني است ازحضور انبوه يهوديان درقلمرو دولت هخامنشي. دراين داستان، مردخای با حیله، فرمان عزل وشتی، ملکه ایران را که از فرمان شاه (در حالت مستی) مبنی بر برهنه ظاهر شدن در جشن سرپیچی کرده است، میگیرد.سپس استر زيبا، بانيرنگ مردخاي، همخوابه خشايارشا ميشود ،دل او را ميربايد وسپس به ملكه قدرتمند ايران بدل ميگردد .
دراين زمان تكاپو ي يهودي اندر سراسر ايران چنان آزار دهنده است كه هامان،وزير پادشاه هخامنشي،تصميم به اخراج ايشان ميگيرد.ولي او،كه به دروغ در کتاب عهد عتیق"دشمن يهوديان"خوانده شده (در باب دروغگویی و تحریفگری یهودیان در تورات و کتاب مقدس ، همان بس که بارها قرآن آنها را قومی تحریفگر دانسته و آنها را لعن کرده است و گفته مطالبی را به نفع خود می نوشتند و آگاهانه به خدا نسبت می دادند)،بادسيسه استر به دارآويخته ميشود.
آنگاه، يهوديان، باحمايت استر، به كشتارخونين و وسيع مخالفان خود دست ميزنند و مردخاي درمقام مرد قدرتمند ايران جاي ميگيرد .توصيف قساوت آميز "کتاب مقدس - عهد عتیق – كتاب (سوره) استر" ازقتل عام بزرگان ايراني به دست اين ميهمانان نو رسيده در روز سیزدهم ماه ادار حيرت انگيزاست:
ويهوديان بردشمنان خود پیروز شدند ..همه مردم از یهوذیان می ترسیدند و جرات نمی کردند در برابرشان بایستند.تمام حاکمان و استانداران ، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند...به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده،کشتند.
آنها در شهر شوش که پایتخت بود 500 نفر را کشتند...ده پسرهامان بن همداناي، دشمن يهود،راكشتند... و [جسد] ده پسر هامان را[درشوش]به دارآويختند... درروزچهاردهم ماه ادارنيز جمع شده سيصدنفر را درشوش كشتند... و ساير يهودياني كه درولايتهاي پادشاه بودند...هفتاد و پنج هزارنفر از مبغضان خويش را كشته بودند...درروز چهاردهم ماه آرامي يافتند و آنرا روز بزم و شادماني نگاه داشتند...
این روز یعنی سالروز قتل عام 77000 ایرانی ( باید جمعیت ایران در 2600 سال پیش را در نظر گرفت . با توجه به آنکه جمعیت کم بوده است. این کشتار را می توان یک نسل کشی بحساب آورد) ، هر ساله تحت عنوان عید پوریم توسط یهودیان جشن گرفته می شود و در این روز وقیحانه به جشن و پایکوبی می پردازند.
در حالی که ما ایرانی ها سیزدهم فروردین را نحس دانسته و به یاد قتل عام اجدادمان به کوه و دشت پناه می بریم (تا توسط یهودیان کشته نشویم) آنها باید در جشن نسل کشی آنقدر شراب بنوشند تا تعادل خود را از دست بدهند.
در نقشه خیالی ارض موعود که رژیم جعلی اسرائیل ترسیم کرده علاوه بر پهنه نیل تا فرات استان همدان نیز جزء خاکشان ذکر شده است فقط بخاطر مقبره استر و مردخای ابتدای خیابان شریعتی. باید به ایرانی بودن مسئولان تبریک گفت که نه تنها در هیچ کجا راجع به این واقعه هولناک سخن به میان نمی آورند بلکه برای آنها تابلویی در نظر گرفته می شود تحت عنوان زیارتگاه استر و مردخای !!؟
آیا کلمه زیارتگاه کلمه ای مقدس در فرهنگ شیعی ما نیست ؟
آیا ما این واژه مقدس را فقط برای انسان هایی پاک از تبار عشق بکار نمی بریم ؟
خواب تا کی ؟
منابع :
کتاب مقدس ، بخش عهد عتیق ، کتاب استر
کتاب زرسالاران یهود ، نوشته عبدالله شهبازی ، جلد اول ، صفحه 353
براي ديدن تصاوير بر روي تصوير ذيل كليك بفرمائيد
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: هولوكاست , عهد عتيق , كتاب استر , يهود
اسرارآمیزترین سرویس اطلاعاتی جهان
با سرویسهای اطلاعاتیشوروی سابق و روسیه امروز چقدر آشنایی دارید؟ چرا روسیه یکی از مرموزترین و مخوفترین سرویسهای اطلاعاتی جهان را دارد؟ جاسوسهای روسیه در نبرد اطلاعاتی با بلوک غرب چه پیروزیها و شکستهایی را رقم زدهاند؟ فعالیت کا.گ.ب در ایران چه ابعادی دارد؟ برای آشنایی با سرویس اطلاعاتی روسیه با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
سرویسهای اطلاعاتی کشورهای صاحب قدرت در جهان بدلیل مخفیکاری ذاتیشان، همواره از موضوعات مورد علاقه رسانهای بودند و بزرگترین بمبهای خبری جهان (نظیر افشاگریهای ویکیلیکس، اسنودن و ...) نیز به افشای عملیات و فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی قدرتهای جهانی اختصاص داشته است.
گروه گزارش ویژه مشرق در سلسله گزارشهایی، به معرفی مشهورترین سرویسهای اطلاعاتی جهان از آغاز فعالیت آنها و مهمترین عملیاتهای این سرویسها تا به امروز خواهد پرداخت. در گزارش ویژه پیشین، سرویس اطلاعات محرمانه انگلیس MI6 را معرفی و بررسی کردیم.در این گزارش، نگاهی دقیقتر به سرویس اطلاعاتی اسرارآمیز روسیه موسوم به کاگب خواهیم داشت و برخی زوایای ناگفته و ناآشنای آن را خواهیم گشود.
KGB مخفف عبارت Komitet Gosudarstvennoy Bezopasnosti به معنای کمیته¬ امنیتی کشور است. ریشه اولیه این سازمان با نام "اوخرانا" (Okhrana) به 1880 هنگامی که تزار روسیه – الکساندر دوم- آن را با هدف نفوذ در میان احزاب مخالف حکومت ایجاد کرد، باز می¬گردد. همین نفوذ باعث گردید که هر گونه اقدامی از سوی این گروهها براحتی سرکوب و کنترل گردد. در سال 1916 وقتی مقامات دولتی روسیه خبر از وقوع یک انقلاب به نیکلاس دوم دادند، او به دلیل اعتماد بسیار زیادش به قدرت و نفوذ اوخرانا، این موضوع را جدی نگرفت.
آرم اوخرانا، سنگ بنای کا.گ.ب
سازمانی با هدف مشابه، بعد از انقلاب روسیه در سال 1917، با عنوان Cheka با هدف تحکیم حکومت لنین ایجاد شد. "چکا" در سال 1918 در طی جنگهای داخلی روسیه موقتا تعطیل شد و بار دیگر در سال 1922 تحت عنوان "دفتر مدیریت سیاسی کشور" (GPU) جهت سرکوب مخالفین استالین تاسیس شد. استالین در سال 1934 نام آن را به "کمیساریای خلق برای امور داخلی" (GUGB) تغییر داده و به آن قدرت بیمثالی بخشید چرا که اعتقاد داشت نباید زیر نظر حزب فعالیت کند.
او از این سازمان بعنوان اهرم قدرتمند سرکوب مخالفانش طی 30 سال حکومت خود استفاده کرد. پلیس مخفی وحشتناکترین نامی بود که مردم روسیه در طی دوران حکومت استالین به گوششان خورد. طی دوره¬های مختلف تا قبل از مرگ استالین، این سازمان نام¬های مختلفی به خود گرفت: GUGB در سال 1941، NKGB در سال 1943، MGB در سال 1946، و MVD در سال 1953. پس از مرگ استالین، در سال 1953 MVD تصمیم گرفت که رویکرد خشن خود را کنار بگذارد و با رویکردی جدید در مارس 1954 به KGB تغییر نام داد. تا قبل از تبدیل شدن به KGB، این سازمان با استفاده از ایجاد وحشت در جامعه و به ره¬بری از ایده ¬آلیسم برای جذب جاسوس در خارج از کشور، اداره می¬شد.
آرم سازمان چکا و تصویر زرژینسکی به همراه یارانش در این سازمان
اعمال مدرنیزه و اصلاحات در KGB در زمان ریاست "یوری آندروپوف" طی سال های 1967 تا 1982 صورت گرفت. او بعدها به ریاست حزب کمونیسم رسید.
در آگوست 1991، "ولادیمیر کریوچکوف" –رییس وقت سازمان- طرح یک کودتای نافرجام علیه دولت "گورباچف" را به دست گرفت. این می¬توانست شروع یک پایان برای KGB باشد. این عمل و دیگر فعالیت¬ها نظیر نفوذ در کلیسای ارتدوکس با اعتراض عمومی مبنی بر اعمال اصلاحات در KGB روبرو شد. با ظهور "بوریس یلتسین" بر مسند قدرت، وی این سازمان را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به 5 آژانس تحت نظر دو بخش تقسیم کرد که هر کدام وظایف محوله خود را انجام می¬دادند. در نتیجه در 6 نوامبر 1991، KGB رسما بعنوان یک سازمان واحد از دایره وجود خارج گردید.
یوری آندروپوف رئیس سابق حزب کمونیسم و ولادیمیر کریچکوف رئیس سابق کا.گ.ب
KGB در اصل یک سرویس نظامی بود؛ درست همانند ارتش شوروی. در اسناد طبقه¬بندی شده این سازمان می¬توان ماموریت¬های آن را یافت: مدیریت اطلاعات برون مرزی، ضد اطلاعات، فعالیت¬های تحقیقاتی و عملیاتی، حفاظت از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی، حفاظت از رهبری کمیته مرکزی کمونیست و دولت شوروی، مدیریت مناسبات دولت در کنار مبارزه با ناسیونالیسم و کلیه فعالیتهای ضد نظام شوروی، و حذف سازمان¬های معاند حکومت.
KGB یک نام کلی برای فعالیتهای سرویس اطلاعات شوروی سابق، پلیس مخفی آن کشور و آژانس اطلاعاتی (جاسوسی) شوروی بود که با پیوستن "MKVD" سازمان اطلاعات داخلی شوروی به "MVD" سازمان اطلاعات وزارت کشور شوروی به سال ۱۹۵۴ تاسیس شد در فاصله سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۹۱ (زمان سقوط شوروی) فعالیت داشت.
آرم کا.گ.ب
بدنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، KGB در ظاهر جای خود را به FSB (سرویس ضد جاسوسی روسیه) داد، به و به دو بخش تقسیم شد: سرویس امنیتی فدرال و سرویس اطلاعات برون مرزی دولت روسیه. منتقدان عقیده دارند که این تغییر تنها در نام این سرویس است و این سازمان همچنان به فعالیتهای پشت پرده خود ادامه می¬دهد. در حال حاضر سرویس اطلاعات داخل روسیه به اختصار FSB و سرویس خارجی آن SVR نامیده می¬شود.
روسيه سابقه بسيار قدرتمندي در امر جاسوسي دارد و تاريخ جاسوسي در اين كشور به دوران حكومت سزارها (تزارها) بر اين سرزمين بازميگردد. با اين حال بعد از سقوط اتحاد جماهير شوروي،KGB که يك سازمان جاسوسي قدرتمند با اختيارات نامحدود بود به سازمانهاي كوچكتري با اختيارات بسيار محدود تقسيم شد. اما اين محدوديتها مدت زيادي به طول نيانجاميد و از زماني كه ولاديمير پوتين - يكي از اعضاي سابق KGB - سكان قدرت را در روسيه به دست گرفت، سرويس اطلاعات جاسوسي خارجي (SVR) توانست بسياري از اختيارات و اقتدار سابق سازمان¬هاي جاسوسي را به دست آورد.
اعدام جمعی از پارتیزانهای روس توسط حزب نازی
بعد از آمريكا، انگليس دومين كشوري است كه به شدت نگران ميزان فعاليت¬هاي جاسوسان روسي در اين كشور است. مقامات امنيتي انگليس بر اين باورند كه ميزان فعاليتهاي جاسوسي روسيه عليه انگليس همچنان در سطح دوران جنگ سرد قرار دارد.
در همين خصوص «جاناتان اوانس» مدير سازمان ضدجاسوسي انگليس با اشاره به صرف هزينه¬هاي كلان و نيروهاي فراوان براي مقابله با جاسوس¬هاي روسي تاكيد كرده كه هزينه¬هاي صرف شده در اين زمينه به همان اندازه¬ای است كه براي مقابله با القاعده به كار گرفته ميشود.
"اسنودن" نامی که این روزها حاشیه¬هایی برای دو دولت آمریکا و روسیه رقم زده است و دوباره ماجرای جاسوسیهای روسیه را بر سر زبانها انداخته است. اگر به تاریخ جاسوسی در روسیه نگاه کنیم درخواهیم یافت ماجرای اسنودن برای بار اول نیست که اتفاق افتاده است و در طول تاریخ جاسوسان زیادی از غرب و آمریکا به سمت روسیه سرازیر شده¬اند.
به گفته¬ سپهبد "ایان پاسه¬پا" –معاون اسبق سرویس امنیتی رومانی- که ارتباط بسیار نزدیکی با سران سازمان¬های اطلاعاتی روسیه داشته است، KGB هم اکنون به ازای هر 428 نفر از مردم روسیه، یک مامور اطلاعاتی دارد. او معتقد است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی، این سازمان یک دولت در دولت اصلی بود. اما حالا دیگر خودش تبدیل به دولت اصلی شده است.
دوران استالینی KGB: اوج وحشت
با به قدرت رسیدن حکومت بلشویک¬ها در 1917، لنین، "فلیکس ادموندوویچ زرژینسکی" (Dzerzhinsky) را به سمت ریاست "چکا" گمارد. او تا زمان مرگ خود در سال 1926 یعنی پس از مرگ لنین و بخشی از حکومت استالین، در این سمت باقی بود. پس از وی، "ویاچسلاو منژینسکی" (Vyacheslav Menzhinsky) توسط استالین منصوب گردید. در دوران ریاست او، وی موظف گردید که نظم بشدت در میان مردم حاکم گردد. در این دوران، استالین دارایی 14 میلیون نفر از مردم روسیه را در فهرست مزارع جمعی وارد کرد. منژینسکی مامور شد که با هدف صادرات، نان و غلات را از فهرست مزارع جمعی حذف نماید و بدین ترتیب با بوجود آمدن قحطی بزرگ، 5 میلیون نفر از گرسنگی مردند.
استالین و زرژینسکی
اما منژینسکی در سال 1934 بطرز مشکوکی مرد. بعدها، "گنریخ یاگودا"( (Genrikh Yagoda -جانشین وی - در جریان بازجویی¬اش اعتراف کرد که وی منژینسکی را به طمع تصاحب منصبش با سم به قتل رسانده است. از آنجا که یاگودا یک داروساز متبحر بود و علاقه بسیاری به پیشرفتهای عملی داشت، در دوران وی، پیشرفتهای بسیاری در زمینه¬های علمی در روسیه حاصل شد. وی علاقه بسیاری به انجام آزمایشات انسانی بر روی محکومین جنایی داشت. پس از مدتی در پی تردید استالین نسبت به مرگ منژینسکی – یار و همدم قدیمی-اش - او بازداشت شده و تحت بازجویی اعتراف به قتل منژینسکی کرده و در نتیجه در سال 1936 اعدام گردید.
یاگودا و مرژینسکی از رؤسای سابق سازمان اطلاعات شوری در دوره استالین (یاگودا مرژینسکی را برای تصاحب مقام وی با سم به قتل رساند)
در سال 1936، یکی از جنایتکارترین رهبران KGB، با نام "نیکلای یژوف" (Nikolai Yezhov) بر منصب نشست. وحشت و ترس در دوران وی به بالاترین حد خود در شوروی رسید. لقب او در رسانه¬های غربی و در میان مردم روسیه به "ماشین آدمکشی" و "خارپشت آهنین" معروف گردید. فقط برای نمونه، او 3 هزار نفر از عوامل خود را طی سالهای 1936 تا 1938 اعدام کرد. و بعد هم با خشم گرفتن بر "لاورنتی بریا" (Lavrenti Beria) – معاون خود- دستور دستگیری وی را صادر کرد. اما عملیات دستگیری بریا از طریق یکی از عوامل KGB به وی لو رفت و او سریعا خود را به مسکو رساند و با استالین دیدار کرد. طی دیدار خصوصی با استالین، او میزان وفاداری خود در معاونت گرجستان به حزب کمونیست و استالین را اذعان داشت و مواردی را در مورد یژوف ابراز کرد که ترس از بقدرت رسیدن و یا بروز کودتا از سوی یژوف را در استالین برانگیخت. لذا، استالین دستور دستگیری و اعدام وی در سال 1938 را صادر کرد.
نیکلای یژوف معروف به خارپشت آهنین
بریا در سال 1938 به سمت ریاست NKVD منصوب گردید. او، سازمان را گسترش داد و بازوی امنیتی آن NKGB را آنقدر تقویت کرد که در سال 1941 تبدیل به یک سازمان مستقل شد. این سازمان مسئولیت تامین امنیت داخلی، فعالیتهای ضد جاسوسی، نگهبانی از مرزها، مدیریت اردوگاههای کار، و انجام عملیاتهای چریکی و زیرزمینی علیه آلمانی¬ها در طی جنگ جهانی دوم را بر عهده داشت. مردی که ریاست NKGB را عهده¬دار بود، "وسه وُلوُد مرکولوف" (Vsevolod Merkulov) نام داشت. میزان وفاداری او به بریا بسیار زیاد بود و وی را در جریان ریز فعالیتهای سازمان قرار می¬داد. در سال 1950، مرکولوف جای خود را به "ویکتور آباکوموف" (Viktor Abakumov) داد که هیچ تعهدی به بریا از خود نشان نمی¬داد. بریا نیز استالین را متقاعد کرد که با نسبت دادن اتهام به آباکوموف مبنی بر طرح توطئه علیه وی، او را محاکمه و اعدام کند و اینچنین شد که وی در سال 1951 به جوخه¬های آتش سپرده گردید.
لاورنتی بریا پس از مرگ استالین به دست خروشچف به اعدام محکوم شد
با مرگ استالین در سال 1953 که در حلقه¬ بسیار خصوصی سیستم امنیتی شوروی با نام "کُبا" (Koba) خوانده می¬شد، بریا بی¬خبر از خوابی که "نیکیتا خروشچف" (Nikita Khrushchev) برای وی دیده است، تصمیم گرفت که قدرت را بدست گیرد. اما خروشچف با همکاری چند تن از مقامات عالی ارتش روسیه، کودتا کرده و بریا را دستگیر و در همان سال اعدام کرد. پس از به قدرت رسیدن خروشچف، این سازمان در مارس 1954 با ریاست "ایوان سروف" (Ivan Serov) همین نامی که امروز دارد را بر خود گرفت: "KGB".
قصه تلخ مرگ پسر استالین
یاکوف جوگاشویلی Yakov Dzhugashvili (استالین) –پسر استالین از همسر اولش- در جولای 1941 در حالیکه رهبری یک عراده تانک را بر عهده داشت، توسط نیروهای نازی دستگیر شد؛ وی در طی آوریل تا ژوئن 1942 در اردوگاه "هوملزبورگ" نگهداری شد و سپس در مارس 1943 به اردوگاه "ساچسنهاوزن" منتقل گردید.
طبق اسناد محرمانه فاش شده در سال 2006 سازمان KGB مرگ او در تاریخ 16 جولای 1945 به اینصورت بوده که در اردوگاه در حال قدم زدن بوده است که یکی از نگهبانان به او فرمان بازگشت به اتاقش را می¬دهد، اما وی با سرپیچی به طرف حصارها می¬آید. سرباز فرمان ایست میدهد و او فریاد می¬زند "شلیک کن!". سرباز هم گلوله¬ای به سر او شلیک می¬کند.
یاکوف استالین نفر وسط با کت بلند در اردوگاه نازیها
گفتنی است که یاکوف پیش از این هم میل به مردن داشته! و چند سال قبل، پس از ممانعت پدرش از ازدواج او با دختری که دوست داشت، اقدام به خودکشی با اسلحه می¬کند. معروف است که استالین در مورد خودکشی وی گفته بود "حتی عرضه¬ نداشته درست شلیک کند که بمیرد". او یک بار هم در مورد یاکوف اینچنین گفته بود: "یاشا مثل ولگردها و قلدرها رفتار می¬کند. دیگر نمی¬خواهم او را ببینم".
یاکوف استالین پس از مرگ
طبق اسناد، نازی¬ها خواستار تبادل او با ژنرال "فردریش پالوس" (Friedrich Paulus) بودند که قبلا در "نبرد استالینگراد" توسط روس¬ها دستگیر شده بود. اما استالین با بیان جمله¬ای بسیار مشهور قید پسر خود را زده و پیشنهاد آلمانها را نمی¬پذیرد: "من یک ژنرال را با یک ستوان عوض نمی¬کنم".
روش عملیاتی
در سال 1983، این سازمان از نظر مجله تایمز بعنوان قویترین سازمان جمع¬آوری اطلاعات در جهان شناخته شد. KGB به هر روش قانونی و غیرقانونی، اقدام به جاسوسی در کشورهای هدف کرده و اطلاعات بدست آمده را به سفارت خود در آن کشور انتقال می¬دهد. در صورتیکه مامور تابع روش قانونی دستگیر شود، از "مصونیت دیپلماتیک" استفاده کرده و آزاد می¬شود. اما این مصونیت برای مامورین غیرقانونی وجود ندارد. در اویل تاسیس این سازمان، رؤسا بیشتر بر روی مامورین غیرقانونی تمرکز می¬کردند؛ چرا که آنها خیلی بهتر از مامورین قانونی در مناطق هدف نفوذ می¬کردند.
ساختمان لوبیانکا متعلق به KGB
ساختمان لوبیانکا که نام خود را از میدان لوبیانکا گرفتهاست، ساختمانی در ضلع شرقی میدان است که سازمان امنیت اتحاد جماهیر شوروی «کاگب» در آنجا پايهگذاری شد.در دورهای از اتحاد جماهیر شوروی، زندانی مخوف در میدان لوبیانکا واقع شدهبود که زندانیان سیاسی در آنجا بازجویی میشدند.
KGB، از ابتدا 4 شکل جاسوسی را در دستور کار خود قرار داد: سیاسی، اقتصادی، استراتژیک-نظامی، و ارائه اطلاعات منحرفکننده. این اشکال جاسوسی با توسل بر فعالیت¬های امنیتی و ضد اطلاعاتی، اشاعه اطلاعات منحرف¬کننده¬ علمی-تکنولوژیکی و حمایت قانونی از جاسوسان صورت می¬گیرد.
این سازمان، دارای دو دسته جاسوس است: قانونی و غیرقانونی. جاسوسان قانونی در سفارت¬های روسیه در سرتاسر جهان اقامت داشته و از مصونیت سیاسی و امنیتی برخوردارند. جاسوسان غیرقانونی معمولا از عوامل اجیر شده¬ برون مرزی بوده؛ ماموریت¬هایشان فارغ از ماموریت-های تجاری و دیپلماتیک است؛ برای هیچکس قابل شناسایی و رویت نیستند؛ و در صورت دستگیری، مصونیت سیاسی ندارند.
ساختار سازمان
در ساختار ریاست این سازمان، یک نفر رییس کل و 4 تا 6 نفر هم معاون وجود دارد که از این تعداد 2 نفر آنها معاون اول هستند. KGB مستقیما تحت نظر یک دفتر سیاسی که رییس سازمان را انتخاب کرده¬ است، اداره می¬شود. شعبات منطقه¬ای سازمان هر کدام مدیر بخش خود را دارد. هیئت اصلی تصمیم¬گیرنده سازمان، شامل رییس، معاونین، و روسای هیئت مدیره است.
نمایی دیگر از ساختمان لوبیانکا
در تمامی تاسیسات دفاعی روسیه، KGB دارای دفتر است. همچنین در تمامی شرکتهای بزرگ روسیه، دارای شبکه گسترده¬ای است. این سازمان با گماردن یک یا چند نفر از ماموران خود در هر سازمان بزرگ، احساسات سیاسی را شناخته و اقدامات بعدی را انجام می¬دهد.
بخاطر طبیعت بسیار مخفی¬کارانه KGB، هنوز اطلاع دقیق از تعداد پرسنل آن در دست نیست. برخی برآوردها تعداد عوامل آن در سال 1973 را 490 هزار نفر و در سال 1986، 700 هزار نفر تخمین زده¬اند. مقدار دقیق بودجه این سازمان هنوز معلوم نیست.
اطلاعات و ضد اطلاعات
در سال 1972، فضای مصالحه بین روسیه و کشورهای شرق اروپا ایجاد گردید. همین امر باعث شد تا پای مامورین اطلاعات روسیه به آمریکا و سایر کشوهای غربی باز شود. آنها در هیئت بازرگان، تاجر، روزنامه نگار، دانشمند و دانشجو وارد این کشورها میشدند. نسبت شهروندان روس که در آمریکا اقدام به جمعآوری اطلاعات می¬کنند بین 30 تا 40 درصد و بیش از 50 درصد در کشورهای جهان سومی است. این بدان معناست که بسیاری از روس¬های ساکن کشورهای دیگر که مامور اطلاعاتی نیستند، عملا توسط KGB برای ماموریت¬های اطلاعاتی گمارده می¬شوند.
استخدام
KGB برای تامین نیرو، به سراغ نوابغ دانشگاهی می¬رود که معمولا بر یک تا 4 زبان مسلط هستند. حقوق بالا، ارتقائات نظامی، دسترسی به ارز خارجه، و زندگی در خارج از کشور به آنها پیشنهاد می¬شود. سپس نیروهای جذب شده را در مدرسه عالی اطلاعات در مسکو آموزش می¬دهند. دوره¬های آموزشی شامل کد شناسی، استفاده از اسلحه، عملیات خرابکاری، مطالعه کامل تاریخ و اقتصاد بر اساس مارکسیست-لنینیست، علم نظری، تاریخچه کامل حزب کمونیست شوروی، حقوق، و زبان¬های خارجه می¬شود.
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: KGB , کا , گ , ب
وزارت کشور سعودی از اعدام شیخ النمر روحانی برجسته شیعه عربستانی خبر داد، در پی این جنایت، نظامیان رژیم مناطق شیعه نشین در شرق عربستان را از ترس واکنشهای خشمگینانه مردمی به محاصره خود درآوردند.
وزارت کشور عربستان صبح امروز شنبه از اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی برجسته شیعه این کشور خبر داد.
رژیم عربستان سعودی با وجود اعتراضات فزاینده جهان اسلام به حکم اعدام شیخ نمر النمر روحانی برجسته شیعی عربستانی، این روحانی مبارز را بهاتهام واهی حمایت از تروریسم به شهادت رساند.
وزارت کشور عربستان در بیانیهای که خبرگزاری رسمی این کشور منتشر کرد، رسماً به اعدام روحانی برجسته شیعی عربستانی اشاره کرده است.
بیانیه وزارت کشور عربستان برای توجیه جنایت جدید آل سعود و اعدام روحانی مظلوم شیعی، شیخ نمر النمر، آیاتی از قرآن کریم را مستمسک قرار داده است.
در این بیانیه، وزارت کشور سعودی برای توجیه جنایت خود در به شهادت رساندن شیخ النمر، به حدیثی که به پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) نسبت داده شده، اشاره کرده است.
این بیانیه شیخ نمر النمر را مبلّغ فتنه و تفرقه خوانده است و این روحانی برجسته را که تنها برای احقاق حقوق مشروع شیعیان و رفع تبعیض و بیعدالتی در عربستان مبارزه میکرد، به تلاش برای برهم زدن امنیت و فتنه افکنی متهم کرده است.
رژیم آل سعود علاوه بر شیخ نمر باقر النمر، سه مبارز شیعی دیگر به نامهای علی سعید الربح، محمد علی عبد الکریم الصویلم و محمد فیصل محمد الشیوخ را به شهادت رسانده است.
دادگاه جنایی عربستان در تاریخ 23 مهرماه حکم بدوی اعدام تعزیری شیخ نمر را صادر کرده بود. شیخ نمر در تاریخ 23 آبان ماه اعتراضی کتبی در 50 صفحه تقدیم دادگاه جنایی عربستان کرده بود. پس از آنکه دادگاه استیناف هم این حکم را تأیید کرد، وزارت کشور پرونده وی را به دربار آل سعود فرستاد که در نهایت امروز با امضای حکم اعدام وی از سوی سلمان بن عبدالعزیز شاه سعودی، این روحانی برجسته شیعی به شهادت رسید.
دادستان کل عربستان در 25 ماه مارس گذشته خواستار اجرای حکم حد محاربه در حق آیتالله شیخ نمر النمر بهاتهامات باطلی همچون شعلهور کردن فتنه مذهبی، دیدار با افراد تحت پیگرد، تشویق به قتل شهروندان و نیروهای امنیتی و تخریب مساجد طی خطبههای نماز جمعه، شده بود.
نهم جولای سال 2012 میلادی بود که «شیخ نمر آلنمر»، روحانی برجسته شیعی پس از تعقیب و حمله مسلحانه نیروهای امنیتی رژیم سعودی به خودرویی که در آن قرار داشت و او را به منزلش میبرد، بازداشت شد.
شیخ نمر برای اولین بار در سال 2006 در بازگشت از بحرین و بهدلیل مشارکت در همایش بینالمللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شده بود.
شیخ نمر النمر برای دومین بار در تاریخ 23 آگوست 2008 میلادی در شهر "القطیف" بهاتهام تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بهدست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
شیخ النمر از شهادت در راه خدا سخن گفته بود
شیخ نمر روحانی برجسته شیعه عربستانی که بهسبب حمایت از حقوق مشروع و پایمال شده شیعیان، امروز شنبه دوازدهم دی ماه، خبر شهادتش بهدست آل سعود به خبر نخست رسانهها تبدیل شده است، در پی صدور حکم اعدامش به طرفداران خود و محبان اهل بیت(ع) در اقصی نقاط جهان مژده داده و خداوند را بهخاطر سرنوشتی که برایش مقدر کرده بود، شکر کرد.
"خداوند شما را به خیر بشارت میدهد" با این کلام، شیخ نمر باقر النمر روحانی برجسته شیعه عربستانی، خبر تأیید حکم اعدامش را ابلاغ کرده بود. شیخ نمر در یک تماس تلفنی، خداوند را بهخاطر سرنوشتی که برایش مقدر کرده، شکر کرده و گفته بود: تمام امور به دست خداوند و تحت نظر اوست و همین برای ما کفایت میکند.
مسیر زندگی افتخارآمیز روحانی برجسته شیعی عربستانی از تولد تا شهادت
نِمِر باقر النِمِر (زاده 1379ق) مشهور به شیخ نمر، عالم شیعه در عربستان، منتقد سیاستهای حکومت سعودی بود و بارها بازداشت و به زندان افکنده شد، وی بهاتهامات بیاساسی همچون محاربه، داشتن عقاید انحرافی، خودداری از تبعیت نسبت به حکومت، تشویق به سرنگونی نظام سیاسی، تشویق به ترور اتباع خارجی مستقر در کشور و... از تابستان 2012 زندانی بود و اول آذر 1393ش (22 نوامبر 2014)، محکوم به اعدام شد. صدور حکم اعدام برای شیخ نمر، واکنشها و مخالفتهای گستردهای از سوی محافل حقوق بشری و شیعیان سراسر جهان در پی داشت.
زندگی
شیخ نمر سال 1379ق (1338ش) در منطقه العوامیه استان قطیف در شرق عربستان به دنیا آمد. پدر او علی بن ناصر آل نمر، از خطبای معروف منطقه به شمار میرود. از دیگر عالمان این خاندان میتوان به آیت الله محمد بن ناصر آل نمر اشاره کرد.
تحصیل در العوامیه ، تهران و دمشق
شیخ نمر تا مقطع دبیرستان در مدارس شهر العوامیه درس خواند. سپس برای تحصیل علوم دینی به ایران مهاجرت کرد و از سال 1400ق در حوزه امام قائم(عج) در تهران که آیت الله سید محمدتقی حسینی مدرسی آن را تأسیس کرده بود، مشغول به تحصیل شد. وی پس از 10 سال تحصیل در ایران، عازم زینبیه دمشق شد.
اساتید در قم و تهران و دمشق
شیخ وحید افغانی، شیخ صاحب صادق، آیت الله خاقانی، سید محمدتقی مدرسی و سید عباس مدرسی از اساتید او در لمعه، رسائل و مکاسب، اخلاق و همچنین درس خارج در قم، تهران و دمشق بودهاند.
نمر باقر النمر در ایران و سوریه و سپس عربستان سعودی، به تدریس دروس حوزوی از جمله مکاسب، رسائل و کفایه پرداخت.
همسر و فرزندان
شیخ نمر یک پسر و سه دختر داشت. همسر او منی جابر الشریاوی، 8 مرداد 1391ش (10 رمضان 1433) در حالی پس از یک دوره طولانی ابتلا به سرطان درگذشت که نمر باقر النمر در بازداشت به سر میبرد.
فعالیتهای اجتماعی در عربستان
نمر باقر النمر در سال 2003م نماز جمعه را در العوامیه برپا کرد. او پیش از این مرکز مذهبی «الامام القائم(عج)» را در العوامیه تأسیس کرده بود. این مرکز را سنگ بنای تأسیس «مرکز اسلامی» در سال 2011م دانستهاند.
شیخ نمر همچنین در العوامیه به فعالیتهایی نظیر احیای نقش مساجد، اقامه نماز جمعه، گسترش مباحث فکری و نظری، انتشار کتاب، مقالات و نوشتههای متعدد، تسهیل ازدواج، پررنگ کردن نقش اجتماعی زنان، آموزشهای دینی به جوانان و نوجوانان و مبارزه با فساد اجتماعی اهتمام داشت.
تلاش برای بازسازی قبور ائمه بقیع
نمر باقر النمر تلاشهایی جدی برای بازسازی قبور ائمه مظلوم در بقیع انجام داد. او از سال 2004 تا 2007، هرساله خواستار برگزاری بزرگداشت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع میشد اما هر بار رژیم عربستان سعودی با آن مخالفت میکرد. اما با وجود ممنوعیت از سوی دولت عربستان، این مراسم از سال 2007م (1428ق) برگزار شد. بهعلاوه، راهپیماییهایی در اروپا و آمریکا با هدف محکوم کردن تخریب قبور ائمه و حمایت از بازسازی آن برگزار شد.
فعالیتها و دیدگاههای سیاسی
نمر باقر النمر در فوریه 2009م، به مقامات سعودی هشدار داد که «اگر شأن و حیثیت ما به ما بازگردانده نشود، من شیعیان را به جدایی از عربستان فرا میخوانم. کرامت ما مهمتر از تمامیت کشور است.» او در این سخنرانی خواهان برگزاری انتخابات آزاد شد.
شیخ نمر همواره در سخنرانیهای خود رژیم سعودی را به اعمال سیاستهای تبعیضآمیز طایفهای سازمانیافته، بهویژه در مناطق شرقی عربستان و بهخصوص در دو منطقه الاحساء و القطیف متهم میکرد.
شیخ نمر النمر در یکی از خطبههایش بهخاطر مواضع و دیدگاههای تندش در قبال رژیم سعودی گفته بود: «میدانم فردا برای بازداشت من بهسراغم خواهید آمد. خوش میآیید! این منطق و راه و روش شماست: بازداشت و شکنجه و کشتار، ما از قتل و کشتار نمیهراسیم، ما از هیچچیز نمیترسیم».
او به ارث بردن تاج و تخت میان حاکمان کشورهای عربی را غیرشرعی خوانده و مشروعیت دست به دست شدن پادشاهی در عربستان را زیر سؤال برده و آل سعود و آل خلیفه را پیرو انگلیس دانسته بود.
نمر همواره بهصورت آشکار از فساد و استبداد و دیکتاتوری نظام سیاسی آل سعود انتقاد و همگان را به اصلاح و تحکیم پایههای آزادی و انتقال قدرت و نیز موافقت با تأسیس احزاب دعوت میکرد.
این روحانی برجسته شیعه نسبت به توهین به کرامت شهروندان عربستانی بهویژه شهروندان شیعی حساسیت ویژهای نشان میداد. از نگاه او رژیم سعودی شیعیان را شهروندان درجه دو به شمار میآورد و آنها را از هر گونه حق و حقوق شهروندی محروم کرده است. او تأکید میکرد که از کرامت و حقوق شهروندان شیعی عربستانی حمایت خواهد کرد.
شیخ نمر پیوسته در سخنرانیهای خود خواهان ایجاد تغییرات سیاسی، به رسمیت شناختن آزادیهای عمومی، به رسمیت شناختن حقوق اقلیتها و کنار گذاشتن تبعیض طایفهای در عربستان بوده است.
وی دیگر حاکمان حوزه خلیج فارس را نیز مورد انتقاد قرار داده و از حرکتهای انقلابی در کشورهای عربی بهویژه بحرین حمایت کرده بود. او اصلاح واقعی در جهان عرب و جهان اسلام را منوط به سقوط حکام کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دانسته بود. نمر، آل خلیفه و دیگر حکام کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را عروسکها و ایادی آمریکا توصیف کرده میگفت: «همه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بدون استثنا زیر چتر ایالات متحده آمریکا زندگی میکنند و ناو پنجم دریایی ارتش آمریکا برای به چپاول بردن چاههای نفت بحرین و دیگر کشورهای عربی در منطقه حضور دارد».
تحرک سیاسی در زمان منع تدریس و سخنرانی
شیخ نمر در سال 2011 همزمان با سقوط رژیمهای دیکتاتوری حاکم در تونس و مصر، و با شروع جنبش مردم بحرین، بیتوجه به ممنوعیت رسمی که مقامات سعودی از سال 2008 با منع تدریس و سخنرانی بر وی اعمال کرده بودند، سخنرانیهای خود درباره آزادی سیاسی را با محوریت تغییر سیاسی از سر گرفت.
برخوردهای آلسعود با نمر
شیخ نمر از سال 2003، 6 بار از سوی دولت عربستان سعودی بازداشت شد و آخرین بازداشت به زندانی شدن بلندمدت او و محاکمه و سرانجام شهادتش انجامید.
1424ق (2003): نمر باقر النمر اولین بار پس از آن بازداشت شد که با وجود خواست دولت عربستان مبنی بر عدم اقامه نمازجمعه، و همچنین تخریب محل آن، هفتهها به اقامه نمازجمعه پرداخت.
1425ق (2004): او دومین بار زمانی بازداشت شد که تلاشهای خود برای برگزاری مراسم سالروز تخریب قبور بقیع را آغاز کرد.
1426ق (2005): سومین بازداشت، بار دیگر در پی درخواست او برای برگزاری مراسم سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع رخ داد.
1427ق (2006م): شیخ نمر در همایش قرآن کریم که از سوی آیت الله سید محمدتقی حسینی مدرسی برگزار شد، شرکت کرد و بر حقوق شیعیان در عربستان سعودی تأکید کرد و مواردی از جمله تدریس مذهب شیعه در مدارس، لزوم بازسازی بقیع و... را مطرح ساخت. نمر باقر النمر پس از بازگشت به عربستان سعودی برای چهارمین بار بازداشت شد و مردم العوامیه در اعتراض به بازداشت او دست به راهپیمایی اعتراضی زدند.
1429ق (2008م): پس از آنکه دولت عربستان از او خواست به استان قطیف برود و مخالفت کرد، به شهر دمام برده شد و از وی خواسته شد تعهد کتبی مبنی بر لغو نمازجمعه بدهد، اما باز هم مخالفت کرد. پس از این با حکم وزیر کشور به زندان انفرادی برده شد. بازداشت پنجم بیش از 24 ساعت به طول نینجامید.
آخرین و ششمین بازداشت نمر باقر النمر در 8 ژوئیه 2012م (18 تیر 1391ش) روی داد. نیروهای امنیتی عربستان در منطقه قطیف پس از کمین در خیابان و تیراندازی بهسوی شیخ نمر، او را در حالی بازداشت کردند که 4 گلوله به پایش اصابت کرده بود.
صدور حکم اعدام
3 آبان 1394 برادر شیخ نمر اعلام کرد که دادگاه عالی و استیناف حکم اعدام شیخ النمر را تأیید کرده و حکم برای اجرا و تأیید نهایی به دفتر پادشاهی ارجاع داده شد. شیخ نمر پس از بازداشت در 8 ژوئیه 2012م زندانی بود تا اینکه روز دوازدهم دی ماه 94، بهدست جلادان آل سعود به شهادت رسید.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسبها: شیخ النمر , شیعه عربستانی , اعدام شيخ نمر , جلادان
اگر شما عضو یک شبکه اجتماعی هستید یا از کاربران فضای مجازی و تکنولوژی های الکترونیک محسوب می شوید،عکس های بی حجاب خود را اینجا ببینید!
شما عضو یک شبکه اجتماعی هستید یا از کاربران فضای مجازی و تکنولوژی های الکترونیک محسوب می شوید؟ اگر چنین است باید بدانید فضای مجازی با چند کلمه عجین است: ناامنی و تردید در صحت اطلاعات! مواردی که با وجود افراد سودجو در فضای مجازی، این عوامل را تهدیدی برای کاربران در کنار فرصت های شبکه های اجتماعی و تکنولوژی های الکترونیک قرار داده اند.
هویت های جعلی، وجود هکرها و نفوذ اطلاعات از نکاتی است که به ناامنی این فضا کمک می کند. به همین جهت پیشنهاد می کنیم، توصیه های زیر را جدی تر بگیرید:
در فضای مجازی به ویژه شبکه های اجتماعی نباید تنها ازارائه و انتشار اطلاعات بسیار شخصی خود اجتناب کنید بلکه نسبت به اطلاعات و اخباری که دریافت می کنید نیز دقت داشته باشید
1- همه اطلاعات خصوصی خود را در شبکه های اجتماعی منتشر نکنید؛ اطلاعاتی که شما روی شبکه های اجتماعی، مجازی و فضای الکترونیک، ذخیره،بارگذاری یا منتشر می کنید دیگر تنها در اختیار شما نیست مانند آن حدیث معروف از امیرالمومنین علیه السلام که می فرمایند: "کلام در بند توست، تا زمانی که آن سخن را نگفته ای. اما هنگامی که سخن را گفتی، تو اسیر کلام می شوی" اطلاعاتی که شما در شبکه های اجتماعی و سایر فضاهای مجازی به اشتراک می گذارید ابتدا در سرورها ذخیره شده و بعد روی کانال ها و بسترهای دیگر منتشر می شود حتی اگر شما ملاحظات امنیتی خاص مثل رمز عبور، قفل برنامه و ..... را هم استفاده کنید اما باز اطلاعات شما در سرور کلی درج شده است و در برخی از شبکه ها بدانید که برای سرویس های بیگانه در دسترس خواهد بود که دست کم در تحلیل مخاطبان از آن استفاده خواهند کرد. البته حضور هکرها در ابن فضا خود تهدیدی جداگانه برای اطلاعات شما می باشد و همچنین مخاطبانی که می توانند از اطلاعات ساده شما سوء استفاده کنند.
علاوه بر این، اطلاعاتی که دیگران از شما در دست دارند و می توانند آنها را به اشتراک بگذارند را هم باید مراقبت نمایید، چرا که این اطلاعات می تواند در حالی که روحتان هم خبر ندارد توسط دیگران در شبکه های اجتماعی منتشر شود اتفاقی که اخیرا درباره پسر شرور تلگرامی خبر ساز شد.
با لحاظ این موارد، هیچگاه اطلاعاتی را که دوست ندارید کسی در رابطه با شما بداند، در شبکه های اجتماعی و فضای الکترونیک به اشتراک نگذارید و برای اطلاعات و حریم خصوصی خود احترام قائل باشید!
2- به هویت های مجازی کاربران اعتماد نکنید. شما در فضای مجازی با کسانی در تعامل خواهید بود که هر چند با عکس، نام و یا آدرس ها خود را به شما معرفی می کنند اما باید بدانید همه این مشخصات و سایر اطلاعاتی که افراد در این فضا از خود منتشر می کنند لزوما حقیقی نیستند. بعضا حتی افرادی که با هویت حقیقی در این فضاها وارد می شوند خودی فراتر از واقعیت هایشان را به اشتراک می گذارند.
افراد بسیاری بوده اند که در دام هویت های مجازی و غیر واقعی افراد سودجو در این فضا افتاده و آسیب های فراوانی دیده اند آسیب های مالی، فرهنگی، خانوادگی و جنسی.
3- در فضای مجازی به ویژه شبکه های اجتماعی نباید تنها از ارائه و انتشار اطلاعات بسیار شخصی خود اجتناب کنید بلکه نسبت به اطلاعات و اخباری که دریافت می کنید نیز دقت داشته باشید. از جمله این اطلاعات همانطور که اشاره شد اطلاعات سایر کاربران است که در اختیار شما برای معرفی خود می گذارند اما در زمینه مهم تر اطلاعاتی است که به عنوان خبر و اطلاعات سیاسی، پزشکی، تغذیه ای، روانشناسی، اجتماعی، دینی و اعتقادی و... دریافت و مشاهده می کنید.
بسیاری از این اطلاعات بر خلاف اطلاعات سایت های رسمی و دارای اعتبار، از صحت علمی و روایی برخوردار نیستند و بعضا در پس آنها سودهای جناحی و شخصی نهفته است که می خواهند در جهت منافع خود به ویژه در موضعات سیاسی و اقتصادی از افکار عمومی سوء استفاده کنند.
اطلاعاتی که شما روی شبکه های اجتماعی، مجازی و فضای الکترونیک، ذخیره،بارگذاری یا منتشر می کنید دیگر تنها در اختیار شما نیست
4- گاهی هویت های حقیقی نیز در کنار هویت های مجازی تهدیدی برای فضای مجازی و تکنولوژی ها هستند. کاربران فضای مجازی و وسایل الکترونیک به صورت معمول اطلاعات لازم و توانایی استفاده ی حرفه ای از کامپیوتر، تبلت و اسمارت فون ها را ندارند به همین دلیل برای تغییرات نرم افزاری و حل مشکلات سخت افزاری مجبورند به متخصصین این عرصه و خدمات دهندگان روی بیاورند، این مورد از دیگر موارد ناامنی این فضا است! گاهی نه نفوذ اطلاعاتی و ساختاری شبکه های اجتماعی که افراد حقیقی که به نوعی دستگاه الکترونیک شما در اختیار آنها قرار گرفته است باعث لو رفتن اطلاعات خصوصی شما در فضای مجازی هستند، برخی حتی از این طریق به کلاهبرداری و زورگیری می پردازند که پلیس فتا از این دست مراجعه کنندگانی که قربانی چنین موضوعی شده اند را کم ندارد!
5- اما چند توصیه دیگر در این زمینه را هم جدی بگیرید:
1- از رمزعبورهای مطمئن استفاده کنید
2- از عضو شدن در سایت های نامعتبر، مشکوک اجتاب کرده و از سایت هایی که در برابر ارائه خدمات از شما اطلاعات شخصی دریافت می کنند جانب احتیاط و دقت را رعایت کنید.
3- اطلاعات کاربری خود را در اختیار دیگران قرار ندهید
4- از فیلتر شکن ها استفاده نکنید، چرا که علاوه بر غیر قانونی بودن آن درگاه شما را ناامن می کند و احتمال درز اطلاعات شما بیشتر می شود.
کلام آخر:
اگر می خواهید زندگی مجازی تان آرام و مفید باشد، اگر دوست دارید شبکه های اجتماعی بیش از گرفتن وقتتان چیزی بر اطلاعات و مهارت های شما بیفزاید و اگر میل ندارید عکس های خصوصي و سایر اطلاعات شخصي خود را در دست دیگران و در شبکه های اجتماعی ملاحظه کنید، اطلاعات خود را درباره نحوه استفاده و فرصت و تهدیدهای این شبکه ها افزایش داده و با دقت و مراقبت های بیشتر، از فضای مجازی و وسایل الکترونیک استفاده کنید.
موضوعات مرتبط: آموزش ، نفوذ ، پیامها
برچسبها: بي حجابي , شبكه هاي اجتماعي , تصاوير خصوصي , منزل
در گذشته شاهد بودیم که تمایلی به حضور ایران در نشست های مربوط به سوریه از سوی کشورهای غربی نبود و یا با حالتی از ناز و گوشه چشم به ایران نگریسته می شد اما هم اکنون به ایران به عنوان یکی از اصلی ترین بازیگران و به عنوان یک نیاز نگاه می شود و از همین جایگاه در نشست وین دو از آن دعوت بعمل آورده شد.
پیرامون چگونگی نحوه تعامل با ایران نیز شاهد این هستیم که رقابت ها فشرده تر شده است، حتی اروپا سعی می کند فاصله خود و همکاری جدیدش را با محور ایران و روسیه دست کم در ادبیات رسمی خود مورد آزمایش قرار هد و اینکه همزمان با موضوع نحوه جدید تعامل ایران با روسیه و همزمان با شدت گرفتن دیالوگ های منطقه ای ایران و اروپا شاهد نامه دوم رهبری به جوانان اروپایی هستیم این ادرس بسیار قابل توجهی است.
اهمیت موضوع از این منظر است که روسیه می داند تعامل با انقلاب اسلامی ایران و فهمی که از جانب انقلاب اسلامی صادر می شود، برای فدراسیون روسیه به عنوان کشوری که تعداد جمعیت مسلمان آن بسیار قابل توجه است و اسلام دومین دین رسمی در این کشور است بسیار حائز اهمیت است.
روسیه به هیچ عنوان علاقمند نیست این جمعیت مسلمان به سمت آموزه های وهابی و مدل اسلامی که از سوی عربستان سعودی ارائه می شود سوق پیدا کند چه اینکه اگر این آموزه های وهابی بسط پیدا کند طبیعتا استاتوس و حاکمیت روسیه را زیر سوال می برد. از طرف دیگر اروپا نیز درست با شرایط روسیه دست به گریبان است و برای آنها نیز این نگرانی مصداق دارد یعنی از یک سو هم اینک اسلام دومین مذهب این قاره محسوب می شود و از سوی دیگر موج جدیدی از مهاجرات مسلمانان خاورمیانه و شمال افریقا به حوزه اروپا نیز در حال وقوع است. به همین دلیل برای اروپا چگونگی الگوی سبک زندگی این مسلمانان و ذهنیتی که با خود در درون اتحادیه و در پیرامون شهروندان جدید و حتی نسل جدید مسلمانان در اتحادیه اروپا شکل می گیرد اهمیت زیادی دارد.
در اینجا است که ارزش این نامه و زمان بندی دقیق آن رخ می نماید و نشان می دهد که مقام معظم رهبری این نگرانی و خلاء پیش آمده برای روسیه و اتحادیه اروپا را به درستی تشخیص داده است.
نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی نشان دهنده این است که اولا جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظریه در این فقره و ثانیا بعنوان یک مدل بسیار مناسب سبک زندگی می تواند در نظر گرفته شود و ثبات و امنیت اجتماعی در اروپا را تقویت کند. لذا از این منظر ارسال نامه دوم رهبری به جوانان غرب و خصوصا اروپایی یک ادرس بسیار راهبردی است.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، سخن روز ، راههای نفوذ ، نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسبها: اسلام شيعي , روس , اروپا , ايران
سلام،
دوستان میخوام جریان ماجرای کرسنت رو به زبان بسیار ساده براتون تعریف کنم، چون میدونم خیلی ها کامل از قضیه باخبر نیستند:
بسمالله
در زماني كه بيژن زنگنه ( وزیر نفت فعلی دولت آقای روحانی ) وزير نفت دولت خاتمي بود ، يه قرارداد عظيم صادرات گاز با يك شركت اماراتي به نام كرسنت بسته شد. ( تا اينجاش كه خيلي هم خوب ! ) . اين قرارداد 25ساله بسته شد ! ( خيلي هم عالي ! ).
ولي يه نكتهي جالب توي اين قرارداد گنجونده شده بود، اونم اين كه به جاي اينكه قيمت گاز به صورت شناور و متناسب با افزایش نرخ جهاني محاسبه بشه، قيمتش به صورت تقریبا ثابت تعيين شده بود ! جوري كه بعد از چند سال پول استخراج گاز هم ازش در نميومد چه برسه به سود!
خلاصه آش اونقدر شور بود كه بعد از انتقادات رسانههايي مثل كيهان ، صداي حسن روحاني كه اون زمان دبير شوراي عالي امنيت ملي بود هم دراومد و به خاتمی اعتراض کرد و هشدار داد .
حالا تا اينجاشو داشته باشين ، بريم يه گوشه ديگه از اين جهان پهناور ببينيم چه خبره !
توي كشور نروژ وقتي داشتن حسابهاي مالي يكي از شركتهاي بزرگ نفتي خودشون به نام « استاتاويل » رو بررسي ميكردن ، به چند تا پرداخت مشكوك برخوردن!
قضيه رو دادگاهي كردن و مديران اون شركت بازجويي كردن و تهش معلوم شد كه بله،...... اين پولها به حساب يه بابايي به نام «عباس يزدانپناه» واريز شده تا بتونن توي توسعه پارسجنوبي با ايران همكاري كنن!
حالا عباس ديگه كيه؟!
نروژیها آمار ميگيرن ميبينن اين بابا توي ايران هيچ كارست! ميگن اين كه كارهاي نيس! پس واسه چي بهش اين رشوههاي كلان رو دادين؟!
ميگن كه اين بابا واسطهي ما با «جونيور» بود! جونيور؟! جونيور ديگه چه جونوريه؟! ميگن نميدونيم، ولي هر وقت با اين جونيور جلسه ميذاشتيم كارا رديف ميشد. لامصب خيلي نفوذ داره توي ايران!.
ماجرا واسه ايران هم جذاب ميشه. آمار ميگيرن ميبينن بله! عباس قصهي ما، همكلاسي دوران مدرسه و دانشگاه و رفيق كودكي و بزرگسالي گرمابه و گلستان آقامهدي خودمونه! مهدي هاشمي رفسنجاني!!
عكس مهدي رو ميفرستن نروژ ميگن آیا جونيور اين بود؟! ميگن خودشه!
خلاصه، معلوم ميشه كه مهدي شيتيل ميگرفته و از اينور با بيژن هماهنگ ميكرده و كارها رو راست و ريس ميكرده ! حالا پرانتز بسته، برميگرديم به قصهي خودمون..
وقتي گند قرارداد كرسنت دراومد كه آخه چطور ممكنه مديران نفتي ما اينقدر احمق باشن كه زير بار همچين قرارداد فاجعهباري برن، شاخكها يه خورده تيز شد!
حتي مشخص شد كه توي قرارداد اوليهي كرسنت، براي ايران حق فسخ قرارداد وجود داشته، ولي طي الحاقيهي ششم قرارداد كه بعداً بهش اضافه كردن، اولاً حق فسخ از ايران سلب شده و ثانياً فروش گاز ايران به امارات، منحصراً در اختيار شركت كرسنت قرار گرفته!
خلاصه تابلو بود كه بعضيا در داخل دارن واسه امارات خوشرقصي ميكنن! کاشف به عمل اومد که كرسنت هم چند تا پرداخت كلفت به حساب عباس داشته! واسه همين دولت محمود احمدی نژاد ميزنه زير ميز قرارداد و ميگه چون روند انعقاد قرارداد غيرقانوني بوده عمراً اجراييش نميكنيم!
دو تا علت هم داشت؛ يكي همون ضرر اقتصادي سنگين به منافع ملی بود. دوميش هم اعتراض مشترياي ديگه گازمون بود!
خب.... حق فسخ كه نداريم، پس چه جوري ميتونيم قسر در بريم؟!
يه راه داره!
اونم اين كه ثابت كنيم يه فساد در انعقاد قرارداد رخ داده و قانوني نيس! دولت زد زير ميز و گفت مهدي و بيژن قانون رو زير پا گذاشتن و رشوه گرفتن و قرارداد رو هوا! كرسنت شكايت كرد دادگاه لاهه.
دو مرحله دادگاه لاهه به نفع ما تموم شد....
تا اينكه ! حسنآقا، بيژن قصهي ما رو نامزد وزارت نفت كرد
و چون پاي جونيور قصه هم وسط بود و كلاً اين ماجرا بايد مسكوت ميموند تا حيثيت پدرخوندههاي كشور مثل هاشمی و... به فنا نره، و از قضا كاري كه پول ميكنه غول نميكنه، مجلس هم رأي اعتماد داد!!!
آقا بيژن دوباره شد وزير نفت. عباس هم كه كلي اعتراف داشت و ميتونست با يه بازجويي ساده، جونيوري بسازه كه صدتا جونيور ديگه از بغلش بزنه بيرون، ناپديد شد و بعدشم گفتن توي دوبي به طور كاملاً اتفاقي كشته شده!یا خودکشی کرده .
بگذريم...
امارات رفت لاهه و گفت ديدين ايران داره خالي ميبنده و همش سياهبازيه؟ اگه واقعاً خلافي رخ داده پس چرا جونيور داره راس راس واسه خودش ميگرده و بيژن هم دوباره شد وزير نفت؟!
لاهه هم ديد راس ميگنا! اين بود كه اين بار توي دادگاه لاهه محكوم شديم و به گفته وزير ارشاد دولت شیخ حسن، فعلاً واسه دس گرمي حدود چهل پنجاه هزار ميليارد دلار ناقابل جريمه شديم و تخمين زده ميشه كه چند برابر ديگه هم جريمه خواهيم شد
که با اجازتون فعلا ۱۱۰ تریلیون تومن ایران رو جریمه کردن!!!
وحالا بعضي ها دنبال اين هستندكه جونيورآزادبشه
وخسارت رابايدبرگردن اين ملت بگذارندويارانه هاروكم وياحذف كنند،حامل هاي انرژي راگرانتركنندوخودروهاي بي كفييت رو بندازن به خلق اله .
تا همينجا فك كنم بسه ديگه . باقيشو خودتون ميدونيد !
دعا براي كميل فراموش نشه !
يا علي
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسبها: كرسنت , نفت , هاشمي , قرارداد كرسنت
اظهارات سردار جعفری ، فرمانده سپاه درباره اهداف حضور نظامی روسیه در سوریه نشان از وجود اختلاف دیدگاه میان مسکو و تهران در قبال پرونده سوریه دارد ، اما از آن جا که هیچ اظهار نظر یا واکنشی از سوی روسیه مشاهده نشده است ، بنابر این می توان گفت که دولت روسیه تلاش می کند هیچ « بزرگ نمایی » در این زمینه نشود و به ویژه در این مرحله حساس از این مساله به سرعت عبور کند. چرا که در حال حاضر نیاز به هماهنگی گسترده با تهران در عملیات نظامی ای که در سوریه آغاز کرده است، دارد. نظامیان روسیه به صراحت می گویند که ثمربخش بودن حملات هوایی شان در صورتی که به روی زمین نیروهای وابسته به ایران کاری پیش نبرند، شبه محال است.
اما این بی توجهی به معنای این نیست که مسکو تمایلی به گشایش پرونده های اختلافی ندارد بلکه نخبگان سیاسی و تصمیم گیران اصلی روسیه که پرونده سوریه را اداره می کنند بر این باورند که می توانند بخش بزرگی از اختلافات خود با تهران را حل کنند و خیلی ساده از این مساله عبور کنند، و این نشان می دهد که عرصه مصالح مشترک در سوریه بسیار بیشتر از اختلافات میان دو طرف است.
هر دو طرف برای خود اولویت هایی در سوریه دارند، بارزترین آنها حفاظت از کشوری است که رو به فروپاشی است، تهران تصور می کند که حفظ راس نظام، یعنی بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه می تواند کشور را حفظ کند برای همین با مسکو در این پرونده فراتر از نرمش تعامل می کند.
با ورود مستقیم نظامی روسیه به سوری ایرانی ها خیلی احساس آسودگی کردند. آنها مخفی نمی کنند که از مدت ها پیش از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری خواسته بودند که چنین تصمیمی اتخاذ کند. بحث بر سر این موضوع و چگونگی ورود نظامی روسیه از بهار گذشته آغاز شده بود.
البته به دلیل اختلافاتی که دو طرف در دیدگاه های خود نسبت به بحران های منطقه بعد از بحران سوریه دارند، بعدا تناقضاتی بروز خواهد کرد، برای این که تهران با این فکر روسیه که باید به دنبال دریچه مناسبی برای ورود به حل همه مشکلات منطقه بود، راحت نیست و با آن کنار نیامده است به ویژه که می شنود روسیه تلاش می کند خود را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نزدیک کند و می خواهد نقش میانجی در نزدیکی مواضع ایران با این کشورها را بازی کند.
چنین اظهاراتی بازتاب روحیه نظامی گری او است که طبیعتا بر خلاف دیپلماسی ایران که به نظر می رسد مواضعی نزدیک تر به مسکو دارد و نرمش بیشتری در تعامل با پرونده های مورد اختلاف به خصوص سوریه از خود نشان می دهد، تندتر باشد.
اختلافات روسیه و ایران در جزئیات است نه در استراتژی.
مسکو چندان از دخالت نظامی در روسیه از سوی تمامی طرف ها از جمله ایران خشنود نیست اما به خوبی اهمیت هم پیمانی با ایرانی ها را درک می کند. وجود آنها در سوریه مانع از لغزیدن سوریه به سناریویی بدتر برای مسکو و تهران می شود.
روسیه به تحولات ریشه ای در نهادهای حاکمیتی سوریه و ابزارهای قانونی و عدم ارتباط این ابزارها با شخص اسد فکر می کند اما هم زمان دلیل مواضع ایرانی ها در دفاع از بقای اسد را نیز درک می کند. برای این که تهران منافع بزرگی در سوریه دارد. مسکو هم اعتراضی به حضور ثابت ایران در سوریه ندارد.
اختلاف بر سر ابزارها تحرک دو طرف روسی و ایرانی را به چالش نمی کشد بلکه باعث تقویت پیمان میان آنها می شود و می تواند شراکت استراتژیکی میان آنها در تمامی ابعاد اقتصادی و سیاسی از جمله در تعامل با تمامی پرونده های منطقه ای به وجود آورد.
تهران شریک مناسبی برای روسیه در وضعیت انزوای بین المللی آن که ممکن است سال ها طول بکشد، محسوب می شود، برای همین باید منتظر تعمیق شراکت میان آنها بود. دلیل آن هم سفر قریب الوقوع پوتین به تهران ظرف دو هفته آینده و امضای سندهای مهم در طول آن سفر است.
موضوعات مرتبط: مطبوعات داخلی و خارجی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، اخبار
برچسبها: ديپلماسي ايراني , سوريه , روسيه , شريك
داعش سه سایت ایرانی را هک کرد !
قرارگاه كميل : جبران ميكنيم ...
ISIS
Iran's three sites hacked
Anti-Zionist camp Komeil : Our compensation
موضوعات مرتبط: نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، فرقه ها ، پیامها
برچسبها: هك , داعش , سايت ايراني , كميل
پاسخ به یک شایعه
این تصاویر مربوط به علی اکبر تهرانی هست که به عنوان عکس حضرت آقا در حال گسترش است
این آقا شیخ اکبر تهرانی هستن
ک حوالی خ آزادی جلسات مذهبی دارن و کلی مرید داره
البته کارایی انجام میده و ادعاهایی داره ک درست نیست
اخیرا در مجالسشون علیه رهبر حرف میزنه...
ادعا میکنه که شاگرد امام زمان بوده و کلی داستان های دیگه
بدنیست بدونید که مریدان این شخص که تحصیلات حوزوی ندارد و مدعیست امام زمان (عج) شخصا معلم ایشان بوده (نعوذبالله), او را حضرت علی اکبر یا علی زمانه خطاب میکنند و نوه او هم که مریدانی دارد معروف است به زهرای زمانه !!!!
وی در مجالسش چای مخصوصی به مریدانش میدهد که مدعیست شیاطین را از مغز آنها خارج میسازد
( مشابه حشیشی که حسن صباح به افرادش میداد )
وی در دولت فتنه گر بزرگ کار انحرافی خود را آغاز کرد و در آن زمان در سخنرانیهای نخستش بر امام و رهبر درود میفرستاد
ولی بعد از هشت سال رکود در دولت نهم و دهم مجددا در این دولت به کار خود ادامه داده
با این تفاوت که رسما و علنا علیه امام و رهبر و نظام ( البته بین مریدانش ) سخن میگوید
چندی پیش تعدادی از دوستان اطلاعات وی را در اختیار وزارت اطلاعات قرار دادند
و از آن به بعد فعالیتش بسیار محدود شده و بنده شاهد بودم که بسیاری از مریدانش عکس وی را از محل کسب و کار خود برداشتند
کلاسهای این ملعون در خيابان آزادی برگزار میشه و بسیاری از مذهبی ها هم شرکت میکنند .
سی دی های این فرد نیز گاها در عوارضی تهران قم توزیع میشه .
البته الان کلاسها توسط دخترش اداره میشه.
همسر این خانم هم به طرز مشکوکی مرده که میگویند توسط این زن کشته شده است
ایشون یكی از دشمنان سرسخت حضرت آقا هستن و ادعای ارتباط با امام زمان دارن (( پنهانی با مریدای خاصش )) در مجالسش به رهبری در لفافه توهین میكنه ادعای مرجعیت داره ادعای استاد اخلاقی داره و.......
از این مردك میشه طومار نوشت
آدم كثیفیه
شبای جمعه تو خیابون دامپزشكی هیئت داره
برای ورود بازرسی بدنی میكنن
تف میكنه تو پارچ آب به عنوان تبرك میدن به مردم!!!
یه نکته ی دیگه اگه به عکس توجه کنید دو دستشون سالمه درحالیکه یکی از دستان حضرت آقا مجروح هست.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسبها: علي اكبر تهراني , رهبر انقلاب , شيخ اكبر , تهراني
عملیات روانی
از منظر نظامي، عمليات رواني، (Psychological Warfare) اساساً معادل جنگ رواني فرض شده و به آن نوع عملياتي اطلاق مي شود كه متوجه يگان هاي معيني از نيروهاي دشمن در شرايط و وضعيت هاي ويژه منطقه نبرد باشد. دايره المعارف اطلاعاتي ايالات متحده عمليات رواني را شامل كنش ها و اقداماتي تعريف مي كند كه در جهت وارد آوردن فشار بر نيروهاي دشمن و شهروندان طراحي شده تا حمايت آنان را براي انجام جنگ جلب نمايد. (Watson, 1990, P552) واتسون، در جايي ديگر عمليات رواني، را معادل جنگ رواني تعريف كرده و به آن دسته فعاليت هاي سياسي، نظامي، اقتصادي و ايدئولوژيك رجوع مي دهد كه قبلاً طراحي شده و به سمت گروه هاي دوست، بيطرف با دشمن نشانه رفته است تا رفتار و عقايد آنها را به خدمت بگيرد.
به بيان ديگر، عمليات رواني، به آن گونه عمليات رواني اطلاق مي شود كه عموماً با استفاده از فرصت ها، تهديدات و نقاط آسيب پذير اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، نظامي و اطلاعاتي حريف صورت گرفته و برعليه قسمت اعظم جمعيت كشور حريف اعمال مي شود.
اهداف عمليات رواني عبارتند از :
• ـ ايجاد شك و ترديد در پيشرفت ها و اهداف جنگي، اقتصادي و اجتماعي رهبران.
• ـ پشتيباني و تقويت عناصر ناراضي كشور دشمن به منظور ايجاد جنبش هاي مقاومت.
• ـ ايجاد طغيان و شورش و تشكيل نهضت هاي صلح جويانه در خاك دشمن و انتشار سريع اخبار درباره حملات هوايي و ساير مسائل جنگ كه در جبهه ها اتفاق مي افتد.
• ـ جلب همكاري و دوستي نزديك در بين دولت هاي بيطرف.
• ـ ازدياد دوستي و همكاري بين متفقين خودي.
• ـ ايجاد اصطحكاك و تشديد اختلاف در خاك دشمن بين گروه هاي مختلف مانند اختلاف بين مذاهب، گروه هاي اقتصادي، نژادها، قوميت ها و اقليت ها.
• ـ كاهش كارايي سازمان هاي كنترلي داخلي حريف.
• ـ سلب حس شهامت و فداكاري در نيروهاي خودي و بي طرف.
• ـ ايجاد حس مساعد در نيروهاي خودي و بي طرف.
• ـ تضعيف رابطه رهبري، حكومت و مردم.
زمينه هاي آسيب پذيري آماج در عمليات رواني را مي توان شامل موارد زير دانست:
• ـ استفاده از زمينه هاي فرهنگي، قوميتي، مذهبي و نژادي.
• ـ شناسايي وجود حس حقارت در عناصر حريف.
• ـ زمينه هاي نامناسب ساختار اقتصادي حريف.
• ـ مطالعه زمينه هاي جامعه پذيري سياسي حريف.
• ـ وجود اختلافات و تضادهاي شديد طبقاتي.
• ـ پايين بودن سطح توليد ملي، فقدان مواد اوليه و معوق ماندن طرح هاي كليدي.
• ـ شناسايي وجوه چندگانگي اجتماعي ـ فرهنگي.
• ـ شناسايي ضعف نيروهاي دفاعي حريف.
در طراحي عمليات رواني اولاً مي بايد از سخنپردازيهاي انتزاعي، پيچيده و مبهم اجتناب كرد، ثانياً از استهزاء افراطي دشمن (حريف) پرهيز نمود، ثالثاً عمليات رواني را مي بايد با عمليات نظامي همراه و قرين كرد، و رابعاً مي بايد تمامي تلاش را مصروف حقيقي جلوه دان تبليغات خودي نمود.
عملیات روانی تاکتیکی
در يك نگرش و رويكرد عام، عمليات رواني تاكتيكي (Tactical Psychological Operation) به هر نوع عمليات رواني كه ناظر بر اهداف مرحله اي، خرد و مقطعي باشد، اطلاق مي گردد. ازمنظري نظامي، عمليات رواني اساساً معادل جنگ رواني فرض شده و به آن نوع عملياتي اطلاق مي شود كه متوجه يگان هاي معيني از نيروهاي دشمن در شرايط و وضعيت هاي ويژه منطقه نبرد مي باشد. دايرالمعارف اطلاعاتي ايالات متحده عمليات رواني تاكتيكي را شامل كنش ها و اقداماتي تعريف مي كند كه در جهت وارد آوردن فشار بر نيروهاي دشمن و شهروندان طراحي شده تا حمايت آنان را براي انجام جنگ تاكتيكي نظامي جلب نمايد. (Watson, 1990, P552)
در نگاهي كلي عمليات رواني تاكتيكي، روحيه و وفاق جمعي يك جامعه را مورد هدف قرار مي دهد. با رويكردي نظامي هدف اساسي عمليات رواني تاكتيكي عبارت است از تضعيف ارزش رزمي دشمن به وسيله تقليل روحيه او و از بين بردن ميل جنگجويي افراد دشمن از اين ديدگاه همچنين مي توان اهداف ديگري را براي عمليات رواني تاكتيكي برشمرد ازجمله :
• ـ تضعيف روحيه نيروهاي دشمن
• ـ تلقين اخلاق و عواطف بشردوستانه فرماندهان خودي به افراد دشمن
• ـ تخطئه و سست نشان دادن تبليغات دشمن
• ـ تهيه و پخش فوري اخبار صحيح از شكست هاي دشمن
ابزار متعارف اعمال عمليات رواني تاكتيكي عبارتند از :
ـ پخش پوستر و اعلاميه
ـ استفاده از راديو با طول موج هاي مشخص
ـ استفاده از بلندگو
موضوعات مرتبط: عمليات رواني ، نفوذ
برچسبها: عملیات روانی , نظامی , شک و تردید , عناصر ناراضی
وی در زندان ، تاریخ معاصر تدریس میکرد که از جمله شاگردان او میتوان به بهزاد نبوی اشاره كرد. هر چند بهزاد نبوی بیشتر شاگردی شعاعیان دیگر چهره مشهور به روس گرایی را نموده است .
یکی از اولین مصداقهایی که از نفوذ در هر کشوری به ذهن متبادر میشود، بحث نفوذ از طریق جاسوسان است. قدمت جاسوسی از یک دولت شاید به قدمت وجود خود دولت برمیگردد و از هزاران سال قبل جاسوس و جاسوسی در بین کشورها وجود داشته است. پس از انقلاب اسلامی نیز دشمنان نظام اسلامی به دنبال جاسوسی از سازمانها و مردم بودند و یکی از اولین جاسوسهایی که در کشور دستگیر شد، محمدرضا سعادتی، از اعضای بلندپایه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ، بود.
وی در آن زمان متهم به جاسوسی برای شوروی شد و برای این اتهام خود به زندان افتاد. ادامه این ماجرای جالب را با هم مرور میکنیم.
محمدرضا سعادتی
سعادتی که بود ؟
محمدرضا سعادتی فرزند سید علی به سال ۱۳۲۳ در شیراز و در خانوادهای روحانی و کمبضاعت به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۴۱ با رتبه دوم و بورسیه دولتی در دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۴۵ در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل شد و به سربازی رفت و به عنوان سپاه ترویج آبادانی و مسکن در ایلام مشغول کار گردید.
پس از پایان خدمت وظیفه در سال ۱۳۴۷ وارد کارخانه ذوب آهن اصفهان شد و سال بعد به دایره مهندسی ستاد نیروی هوایی منتقل شد و دو سال و نیم در آن مرکز به کار پرداخت. همزمان با کمک برادران جلال زاده، شرکتی تحت عنوان نولکو را به ثبت رساندند و از طریق جلالزاده با مهدی رضایی آشنا شد و به عنوان سمپات به همکاری با سازمان مجاهدین خلق پرداخت.
هر چند که پیش از آن در دوره دانشجویی با ناصر صادق آشنا شد و مدتی هم در برق منطقهای شیراز همکارش بود، اما سعادتی در بازجویی عضویت خود را در تشکیلات مجاهدین مرتبط به مهدی رضایی (با نام مستعار بهروز همایونفر) میداند. سعادتی همچنین در بازجویی علت گرایش خود به مبارزه علیه رژیم پهلوی را، اعدام ۲ تن از دوستان مارکسیستش به نامهاي اسماعیل معین عراقی و محمد هادی فاضلی میداند که در گروه سیاهکل فعالیت داشتهاند.
بر اساس نظریه موجود در پرونده سعادتی، حضور وی در ذوب آهن اصفهان زمینهای برای ارتباط وی با کارشناسان شوروی گردیده بود و از آن تاریخ توسط سرویس اطلاعاتی نشان شده بود.
سعادتی از جمله کسانی است که از ضربه شهریور ۱۳۵۰ ساواک به سازمان مجاهدین در امان ماند، اما در اردیبهشت ۱۳۵۱ در پی دستگیری مهدی رضایی، سعادتی به همراه همسرش ناهید جلالزاده دستگیر شدند. سعادتی به حبس ابد محکوم شد و در زندان به کمون مسعود رجوی پیوست و به سید سیکو مشهور شد.
سعادتی در زندان، تاریخ معاصر تدریس مینمود که از جمله شاگردان او میتوان به بهزاد نبوی اشاره كرد. هر چند بهزاد نبوی بیشتر شاگردی شعاعیان دیگر چهره مشهور به روس گرایی را نموده است.
بهزاد نبوی
سعادتی در ۲۲ آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد و ۲۳ بهمن، زمانی که سازمان طی اطلاعیه ای علنی اعلام وجود كرد، در جمع کادر مرکزی ۱۵ نفره آن قرار گرفت. همچنین به عضویت هیئت مدیره شرکت نولکو بازگشت که شرکتی برای پوشش فعالیتهای سازمان بود. وي در کنار این امور، طبق اقدامی برنامهریزی شده به فعالیت در دادستانی انقلاب تهران نیز پرداخت. (1)
مسعود حقگو از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین در گفتوگویی با خسرو تهرانی اظهار داشته است: سعادتی نزدیکترین شخص به مسعود رجوی بوده است. وقتی تهرانی تأکـید کـرد کـه او شـاید از مـوسی خیابانی هم به رجوی نزدیکتر بوده باشد، حقگو ضمن تأیید این مطلب، گفت: من احتمال قریب به یقین میدانم که در زندان از اواخر سال 54 به بعد، سعادتی نفر دوم سازمان محسوب میشد. (2)
کشف ارتباط سیکو و فیسینکو
در این دوره بود که با مأموران شوروی ارتباط گرفت اما خیلی زود لو رفت و هنگام در اختیار گذاشتن پرونده سر لشکر مقربی به ولادیمیر فنسینکو (دبیر اول سفارت شوروی) در شرکت نولکو در ۶/۲/۱۳۵۸ دستگیر شد. مقربی یکی از نظامیان عالی رتبه ارتش شاهنشاهی بود که مدت ۲۵ سال برای شورویها جاسوسی میکرد و در پاییز سال ۱۳۵۵ توسط اداره کل ضد جاسوسی (اداره کل هشتم) ساواک دستگیر شد و به سرعت محاکمه و اعدام گردید. دستگیری و اعدام سریع او در طی این سالها برای مأمورین شوروی سؤال برانگیز بود که چطور مقربی لو رفت و چه اطلاعاتی در اختیار اداره کل ضد جاسوسی قرار داد.
عباس امیر انتظام در خاطرات خود گفته است
«... در یکی از روزهای اسفند ۱۳۵۷ منشی من اطلاع داد که شخصی میخواهد به ملاقات من بیاید و یک مسئله امنیتی را درمیان بگذارد. پس از توافق من مردی درحدود ۵۰ سال با قدی متوسط با لباس رسمی و کراوات به اطاقم آمد. من صندلی طرف راست خودم را به او تعارف کردم. پس از نشستن به من گفت که کارمند و عضو اداره ضدجاسوسی ساواک است. طبق خبر او قرار است در ساعت ۵ بعد از ظهر امروز یکی از دیپلماتهای سفارت شوروی به دیدن یک ایرانی در ساختمانی در میدان ۲۵ شهریور [7 تیر فعلی] برود و چیزهایی را دراختیار فرد ایرانی قرار دهد؛ ضمناً گفت که طرف ایرانی عبدالعلی نامیده میشود. این فردآمده بود تا کسب تکلیف کند.
مطالب را بلافاصله به اطلاع نخست وزیر رساندم. ایشان دستور داد که آن شـخص مسـئله را تعقیب کند، ولی آقای بازرگان از شنیدن نام عبدالعلی که نام یکی از فرزندانش بود، ناراحت شده بود. کارمند اداره ضدجاسوسی ساواک به کارش ادامه داد و روز بعد گزارش کارش را به من داد که به اطلاع نخست وزیررساندم … بعدها وی گفت که عبدالعـلی را دسـتگیر کردهاند و نام واقعی این فرد محمدرضا سعادتی است که با دستگاههای عکاسی مخصوص جاسوسی که از دیپلمات روسی دریافت کرده، دستگیر شـده است. ( نکته جالب درباره امیرانتظام این است که خود وی بعدها به جرم جاسوسی برای آمریکا محاکمه و به زندان محکوم شد)
عباس امیرانتظام
البته ابراهیم یزدی عامل گزارش اولیه را دکتر چمران معرفی نموده است اما آنچه مسلم است شناسایی اولیه وي توسط دولت موقت انجام گرفته است.
چگونگی دستگیری این جاسوس بلندپايه، همچون مقربی همچنان برای شوروی به صورت یک معما باقی مانده بود تا به جای حل معمای قبلی معمای دیگری نیز بر آن افزوده شود. این خلأ اطلاعاتی باقی بود تا آنکه سازمان مجاهدین انقلاب در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ برخی اسناد و خلاصه گزارش مأموریت سعادتی و بخشی از اظهارات وی در بازجویی را منتشر کرد. در اسنادی که انتشار یافت نوع ارتباطات سعادتی با واسطه اطلاعاتی سازمان جاسوسی شوروی و اسناد تحویل شده و درخواستهای سعادتی از وی فاش گردید. (3)
فیسینکو کیست؟
پس از پيروزي انقلاب، به دستور مستقيم كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد جماهیر شوروي، ايستگاه K.G.B در تهران موفق شد در روز ۱۴ فوریه ۱۹۷۹ مطابق با ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ مستقیماً با مرکز رهبری دو سازمان مجاهدین خلق وفداییان خلق تماس بگیرد. مسئوليت اين ارتباط به عهده ولاديمير فيسنكو افسر شاخه اطلاعات سياسي ايستگاه (مستقر در سفارت شوروي در تهران)، گذارده شد. وي به زبان فارسي، تسلط كامل داشت و با موهاي مشکی و چشمان قهوهاي، شباهت فراوانی به ایرانیها داشت.
ولادیمیر کیتوویچ فیسینکو دبیر اول سفارت شوروی و عضو K.G.B در رستف روسیه به دنیا آمد. او دانشجوی انستیتوی زبانهای شرقی یک دانشگاه ایالتی مسکو بود که به فراگیری زبان فارسی و انگلیسی پرداخت. سـپس بورسیه دانشگاه تهران را دریافت کرد. فیسینکو به تاریخ نیز علاقه مند بود و یک مقاله در مورد نفت ایران نوشت. در سال ۱۹۶۴ با نینا نیکولا پونا پکلانیک که دانشجوی گروه عربی در همان انستیتو بود، ازدواج کرد. همسرش که دختر یک مقام نظامی عضو هیئت مدیره K.G.B بـود بـه هـمراه فـیسینکو بـه ایـران آمـد و مـنشی سفارت شوروی در تهران شد. (4)
گزارش دستگیری سعادتی
قسمتهایی از گزارش چگونگی دستگیری و بازپرسی انقلاب اسلامی و دادستانی انقلاب به شرح ذیل است: ضمن مراقبت از اتومبیل سیاسی شوروی در مورخه ۵/۲/۵۸ مشاهده گردید که یک نفر مرد روسی از اتومبیل پیاده [شد] و درخیابان دیبا منشعب ازخیابان روزولت وارد شرکت نولکو -که یک مؤسسه صنعتی است- گردید.
در بررسی بعدی مشخص شد که مرد روسـی بـه نـام ولادیمیر فیسنکو؛ دبیراول سفارت شوروی میباشد و مرد تماسگیرنده یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق است ... چون معلوم بود که رهبر مجاهدین در ساعت ۰۰/۱۷ مورخه ۶/۲/۵۸ و یا ۷/۲/۵۸ (در قـرار ملاقات یدکی) با افسر اطلاعاتی شوروی -جهت مبادله اسناد و مدارک- ملاقات مینماید، لذا بررسیهای لازم به عمل آمد و طی طرحی مأمورین سپاه پاسداران انقلاب هدایت شدند که ۵ دقیقه قبل از شروع ملاقات مأمورین به شرکت وارد [شوند] و مرد تماسگیرنده و مدارک را ضبط نمایند. ... پس ازدستگیری مرد تماس گیرنده فیسنکو جهت ورود به شرکت نولکو مراجعه نمود ولی توسط مأمورین به او تکلیف شد که از شرکت خارج شود و فیسنکو بعد از خروج از شرکت، سوار اتومبیلی که توسط سه نفر مأمور شوروی هدایت میشد گردید و منطقه را ترک نمود. در بازرسی بدنی از مردتماس گیرنده مشخّص شد که مسلح به اسلحه کمری میباشد و نیز در جستجوی مقدماتی از وسایل شرکت یادداشتی که حاکی از همکاری ایـن شـخص بـا سرویس اطلاعات شوروی میباشد، به دست آمد.
در گزارشهای منتشره از بازجوییها آمده است که وی ضمن اعتراف به همکاری با سازمان جاسوسی شوروی در ایران و تحویل اسناد محرمانه، به اخـذ وسـایل وامکـانات فـنّی آموزشی و الکترونیک و عملیاتی ازسازمان جاسوسی شوروی اذعان نموده بود. او در آخرین ملاقات نیز فهرستی از ما یحتاج سازمان را تهیه نموده بود که در زمان دستگیری به دست ماموران افتاد. (5)
واکنشها به دستگیری سعادتی
با افشای دستگیری سعادتی توسط سازمان مجاهدین انقلاب و به نتیجه نرسیدن لابیهای محرمانه، سازمان مجاهدین خلق از ۲۵ خرداد ۵۸ تا ۹ تیرماه آن سال بیش از ۷ اطلاعیه در حمایت از وي صادر نمود. در ادامه جوسازیها در مسیر رسیدگی به این پرونده، در تیرماه ۵۸ اطلاعیه ای با امضای ۴۲ تن از شاعران و نویسندگان چپگرا از جمله احمد شاملو، سیمین بهبهانی، گلی ترقیو… منتشر شد و در حالی که خود سعادتی و سازمان ارتباط با شوروی را پذیرفته بودند، او را «گروگان آزادی در چنبر تهمتها و افتراهای مرموز» خواندند و از این «عضو سازمان مترقی! مجاهدین خلق» به سالک طریق عشق ياد كرده و خواهان آزادی او شدند.
همزمان جمعیت حقوقدانان نیز که در کنترل نیروهای مارکسیست مشرب بود، با ارسال نامه ای به وزیر دادگستری نسبت به شکنجه سعادتي گلایه کرده و در سناریوی جدیدی او را نه خائن بلکه نگهدارنده اسرار و اسنادی از روابط پشت پرده سازمانهای جاسوسی غرب برای سازمان معرفی نمودند.
سعادتی خود نیز در نامه ای به دادستان کل، خواستار حضور نمایندهای از سازمانش شد اما به رغم اشتراک این پیشنهاد از سوی گروههای مختلف، سازمان نماینده خود را به دادگاه وی نفرستاد تا از پیگیری قضایی و بررسی ماهوی موضوع امتناع نماید.
در پی اعتراض مردم به مواضع سازمان در ۱۷ تیرماه در مشهد، اولین تیراندازی اعضاء سازمان به سوی مردم انجام شد که اگرچه تلفاتی نداشت اما نشان از آغاز رو در رو قرار گرفتن سازمان با نظام و ملت داشت؛ امری که در ۳۰ خرداد ۶۰ به اوج خود رسید. (6)
سرانجام سعادتی چه شد ؟
پس از بازجوییهای متعدد روابط عمومی دادسرای انقلاب اسلامی مرکز روز ۲۴ آبان ۵۹ اعلام کرد: «بدین وسیله به اطلاع مردم مسلمان و مبارز میرساند پرونده اتهامی آقای سیدمحمدرضا سعادتی عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران به اتهام داشتن رابطه با جاسوس شوروی در دادگاه ویژه انقلاب اسلامی مرکز تحت رسیدگی قرار گرفت و متهم به ۱۰ سال زندان محکوم شد.» (7)
برنامهریزی سازمان با انفجار 7 تیر تکمیل شد که در آن، آیت الله دکتر بهشتیو 72 تن از یاران نظام و انقلاب به خاک و خون کشیده شدند. همزمان با این اقدام که توسط رابطین سازمان پیشتر به اطلاع اعضای زندانی آن رسیده بود، برنامهریزی شورش در داخل زندان توسط سعادتی صورت گرفت و پس اعلام خبر انفجار حزب جمهوری اسلامی، تعدادی از هواداران و اعضاء مجاهدین در زندان با شنیدن این خبر شروع به خواندن سرود و پایکوبی کردند و جو زندان را ملتهب کرده و به هم ریختند.
آیت الله گیلانی و شهید لاجوردی آنها را به محوطه زندان اوین آوردند و به صحبت و نصیحت آنها پرداختند که در این مرحله افجهای طبق برنامهریزی قبلی و با هدایت سعادتی از موقعیت خود در میان نگهبانان زندان سوء استفاده کرده و اسلحهای را از نگهبانی گرفته و به سوی محوطه خیز برمیدارد تا آقایان گیلانی و لاجوردی را ترور کند.
کاظم افجهای به دلیل فعالیت در سازمان مجاهدین خلق و ضدیت با جمهوری اسلامی دستگیر و در زندان به سر میبرد که شهید کچویی با او به بحث نشسته بود و او نیز وانمود میکرد که معقول شده است و توانسته بود تا حدی اعتماد مسئولین و نگهبانان زندان را جلب نماید. به دنبال خیز افجهای برای ترور، شهید کچویی متوجه رفتار وی میگردد و به سوی او میرود که با شلیک افجهای به شهادت میرسد و او فرار کرده و از آنجا که به ورودیها و خروجیهای زندان آشنا بوده است، خود را به پشت بام ساختمان اداره زندانها (دادستانی) رسانده و از آنجا خودش را پرتاب میکند که در اثر سقوط کشته میشود.
افجهای در کنار مسعود رجوی
همزمان با ترور شهید کچویی در هشتم تیرماه، بر خلاف تحلیل سازمان که گمان میکردند با انفجار حزب جمهوری اسلامی، نیروهای حزباللهی مرعوب میشوند و عناصر آنها فرصت کودتا مییابند و عناصر زندانی نیز با این شورش آزاد میگردند، فضا علیه منافقین تشدید شد و مردم در خیابانها به راهپیمایی و عزاداری پرداختند. در همین روز بود که همزمان با شورش سعادتی از داخل زندان چندین ماشین اسلحه غیر مجاز که توسط اعضای سازمان در خیابانهای تهران تردد می نمودند، شناسایی شد.
شهید محمد کچویی
با شکست این طرح و کشته شدن کاظم افجهای، مهدی آسمانتاب به برنامهریزی قبلی برای ترور مسئولین دادستانی و طرح آشوب در زندان اقرار میکند و با توجه به اقاریر سعادتی و دیگر اسناد بدست آمده، نقش سعادتی در این ترور از سوی دادگاه قطعیت مییابد و در مردادماه 60 به اعدام محکوم میشود. (8)
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: بهزاد نبوی , شعاعیان , محمد رضا سعادتی , فیسینکو
👈 هر روز ۲۴۷ میلیارد ایمیل فرستاده میشود که البته ۸۱ درصد آنها یعنی ۲۰۰ میلیارد از انها،
اسپم هستند. به عبارت دیگر سالیانه ۹۰ تریلیون ایمیل در جهان فرستاده میشود.
موضوعات مرتبط: ماهواره ، آموزش ، نفوذ ، پیامها
برچسبها: ایمیل , اسپام , 90 تریلیون , 200 میلیارد
👈 فیسبوک با توجه به کاهش چشمگیر کاربران آن در پی استفاده از شبکه های اجتماعی موبایل ،
بیش از ۴۰۰ میلیون کاربر فعال دارد.
👈 تخمین زده میشود که یوتیوب بین ۱۲۰ تا ۱۲۴ میلیون کاربر داشته باشد که این تعداد
معادل یک سوم کل جمعیت آمریکا است.
موضوعات مرتبط: ماهواره ، آموزش ، نفوذ ، پیامها
برچسبها: تویتر , موبایل , یوتیوب , شبکه های اجتماعی
👈 70 درصد کاربران اینترنت موبایلی، تنها زمانی که بیرون از منزل هستند از اینترنت موبایلی استفاده نمیکنند ولی در داخل منزل هم به از اینترنت موبایلی بهرمند می شوند.
👈 ۸۷ درصد کاربران اینترنت موبایلی، بیش از یک بار در روز به اینترنت متصل میشوند و البته ۵۰ درصد کاربران هم بیش از ۵ بار در روز از اینترنت گوشی همراه خود استفاده میکنند.
👈 ۸۱ درصد کاربران در هر نوبت اتصال به اینترنت موبایل، بیش از ۱۵ دقیقه وبگردی کرده و ۶۰ درصد کاربران هم به منظور استفاده از شبکههای اجتماعی از اینترنت موبایل خود استفاده میکنند.
موضوعات مرتبط: ماهواره ، آموزش ، نفوذ ، پیامها
برچسبها: اینترنت موبایلی , اینترنت , اتصال به شبکه , کاربران
در اینترنت ۲۳۴ میلیون سایت و ۱۲۶ میلیون وبلاگ وجود دارد
حدود ۳۰ درصد آمریکاییها،۶ درصد بریتانیاییها، ۵ درصد ژاپنیها، ۴ درصد برزیلیها و کاناداییها
وبلاگ نویسی میکنند.
۵۱ درصد وبلاگ نویسها زن و ۴۹ درصد آنها مرد هستند . ۵۳ درصد وبلاگ نویسها
بین ۲۱ تا ۳۵ سال سن دارند و ۲۰ درصدشان کمتر از بیست سال هستند.
موضوعات مرتبط: ماهواره ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، آموزش ساخت وبلاگ و سایت ، نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسبها: سایت و وبلاگ , آمریکا , آمار سایت , آمار وبلاگ
نوجوانها در آمریکا، هر هفته ۳۱ ساعت خود را در اینترنت آنلاین هستند
که ۳٫۵ ساعتش را صرف چت ، ۲ ساعت آن صرف دیدن ویدئوهای یوتیوب ،
2 ساعت صرف تماشای ویدئوهای مستهجن آنلاین ،
۱٫۵ ساعت را در سایتهایی میگذرانند که توصیههای تنظیم خانواده
و پیشگیری از بارداری در آنها است ،
بیشتر از یک ساعت را در سایتها جراحی زیبایی و پلاستیک میگذارنند
و ۳۵ دقیقه هم نکات مربوط به کاهش وزن و رژیم غذایی را
در وبسایتهای مربوطه مطالعه میکنند.
هر ثانیه بیش از ۲۸ هزار نفر کاربر اینترنت، مشغول مشاهده محتوای نامناسب ویدئویی هستند.
آیا اطلاعی از همین وضعیت در نوجوانان ایرانی دارید ؟
منتظر باشید / جوابتان را در همین قرارگاه خواهید گرفت
موضوعات مرتبط: ماهواره ، راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: نقش اینترنت , آمریکا , اینترنت آنلاین , مستهجن
در جریان گفتگوهای صلح میان اسرائیل و فلسطین که در سالها 2013 و 2014 به ریاست «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا صورت گرفتند، «بلاک» اظهار داشت که «گروههای یهودی باید در طول فرآیند مذاکره خواستار حساسیت در قبال نیازهای امنیتی اسرائیل آنهم در یک منطقه پرتلاطم» شوند و اینکه گروههای مذکور «با توجه به سرسختی فلسطینیها باید آماده احتمال شکست گفتگوها باشند» پروژه اسرائیل وبسایتی با عنوان «آری به صلح» راه اندازی کرد و در آن بر «نیاز به حضور اسرائیل در دره اردن» تأکید کرد.
این وبسایت با ارائه اطلاعات گرافیکی مشروح از حضور اسرائیل در دره اردن واقع در کرانه باختری دفاع کرده است و به نقل از قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل نوشته است که اسرائیل باید از «مرزهای امن و ایمن» برخوردار باشد. این وبسایت نگفته است که قطعنامه 242 همچنین اسرائیل را ملزم ساخته است تا به اشغال کرانه باختری پایان داده و به مرزهای قبل از جنگ سال 1967 بازگردد. این موضع در سطح بینالمللی و از جمله توسط آمریکا موردپذیرش واقع شده است.
در سال 2009، پروژه اسرائیل به خاطر امضاهای مشکوک موجود در یکی از طومارهای ضد ایران که به سفارش این سازمان تهیه شده بود به دردسر افتاد. «اسپنسر آکرمن» در رابطه با طومار مذکور گزارش داد: «با بررسی دقیقتر امضاها سؤالاتی اساسی در رابطه با اصالت آنها مطرح میگردند. برای مثال، نام «وینس وینس» پای امضاهای شماره 84854 تا 85071 مشاهده میشود، هرچند پروژه اسرائیل مدعی است که اینها همه افراد مختلفی با نام مشابه «وینس وینس» هستند که در ایالات مختلف طومار را امضا کردهاند.
البته برخی از آنها از ایالات MN (مینهسوتا)،AZ (آریزونا)، یا PA (پنسیلوانیا) هستند که نام اختصاریشان قابلتشخیص است. با این حال، بقیه متعلق به ایالات GU، AA، XX و غیره هستند که از نامهای اختصاری بیمعنایی برخوردارند. امضاکننده شماره پنج «کامفیلاولی» نام دارد از شهر داوو واقع در ایالت تاریخی XX ، این موارد را صرفاً به خاطر تحت تأثیر قرار دادن خوانندگان ذکر نکردهام. بخش اصلی ماجرا هنوز باقی مانده است.
پروژه اسرائیل این اسامی را به عنوان حامیان پروپاقرص تحریمهای ایران فهرست کرده است: «ویاگرا کافمن» از لندن، ایالت نیویورک (امضاکننده شماره 84570)؛ «پورن سکس ویدئو» از لندن، ایالت نیویورک (امضاکننده شماره 62751 تا 62756)؛ «استیوپید ویت من» که نشانی خود را ذکر نکرده است (امضاکننده شماره 83780)؛ و ایکس باکس 360 اکسسوریز» از نیویورک (امضاکننده شماره 90046) [توضیح: اسامی مذکور نامهای واقعی نبوده و در واقع عبارات یا نامهای مستهجن هستند]
«آکرمن» به نقل از «جنیفر لازلو میزراهی» مؤسس و رئیس پروژه اسرائیل نوشته است که «آنها جزء فعالان هستند و از طریق یک مسیر امن در فرآیند امضای طومار شرکت میکنند. ما 140000 فعال داریم که با ما همکاری میکنند. بسیاری از آنها دارای نامهای مشابه هستند، زیرا با یکدیگر نسبت خانوادگی دارند.»
نظرسنجیها و تبلیغات
تأمین مالی نظرسنجیها درباره دیدگاه مردم آمریکا نسبت به اسرائیل و همسایگانش و همچنین تهیه آگهیهای تلویزیونی با هدف ترویج یک دیدگاه اسرائیل محور درباره خاورمیانه از جمله دیگر فعالیتهای اصلی پروژه اسرائیل محسوب میشوند. برای مثال، پروژه اسرائیل در اوایل سال 2004 پخش یک آگهی تلویزیونی 30 ثانیهای را در آمریکا آغاز کرد که به گفته خبرگزاری «یونایتد پرس اینترنشنال» «مادران قربانیانی که در نتیجه بمبگذاریهای انفجاری جان خود را از دست داده بودند» را به تصویر میکشید. این اقدام با هدف جلب حمایت مردم آمریکا از ساخت دیوار امنیتی حائل میان اسرائیل و کرانه باختری صورت گرفت.
شیوههای نظرسنجی که توسط پروژه اسرائیل مورد استفاده قرار گرفتهاند در بسیاری موارد توسط کارشناسان نظرسنجی به باد انتقاد گرفته شدهاند. در یک مورد در سال 2014 پروژه اسرائیل مدعی شد که نتایج یکی از نظرسنجیهایش نشان میدهند که «هر دو حزب آمریکا به طور گسترده از افزایش تحریمها» علیه ایران حمایت میکنند. با این حال، «دینا اسملتز» از کارشناسان نظرسنجی «شورای امور جهانی شیکاگو» در این رابطه اظهار داشت که نظرسنجی مذکور بیطرفانه نبوده است و نتایج آن را نمیتوان معتبر دانست.
«اسملتز» خاطرنشان ساخت که هنگامی که به طور شفاف و مستقیم از مردم سؤال میشد آیا آمریکا باید بر تحریمهای ایران بیفزاید یا نه اکثریت آمریکاییها (52 درصد) مخالف افزایش تحریمها بودند. حمایت از رسالت جنگطلبانه پروژه اسرائیل در رابطه با ایران هنگامی مشاهده میشد که این سازمان سؤالات نظرسنجی را به شکل مغرضانه طراحی میکرد و تلاش میکرد پاسخدهندگان را به تغییر دیدگاه مجاب کند.
نظرسنجیای که در ماه دسامبر 2013 توسط «فرانک لونتز» ناظر جمهوریخواه به نمایندگی از پروژه اسرائیل انجام گرفت نیز با انتقاداتی مواجه شد. بنابر گفته وبسایت موسوم به «تینک پراگرس» که به بررسی دیدگاه آمریکاییها درباره ایران میپردازد، نظرسنجی مذکور از «گزینههای غبرواقعگرایانهای» برخوردار بوده و «به پاسخدهندگان نمیگفت که وضع تحریمهای بیشتر در حال حاضر احتمالاً به شکست مذاکرات خواهد انجامید.»
نفوذ و ارتباطات سیاسی
پروژه اسرائیل بلافاصله پس از تأسیس به سرعت توجهات را به خود جلب کرد. برای مثال، در ماه اوت 2014 «آریمکل» سرکنسول اسرائیل در نیویورک که به تازگی به این سمت منصوب شده بود در اولین حضور خود در مراسمهای عمومی در آمریکا در مراسمی شرکت کرد که توسط پروژه اسرائیل بر روی یک قایق تفریحی در اسکله چلسی شهر نیویورک برگزار شده بود. نشریه «نیویورک سان» در این رابطه گزارش داد: «پروژه اسرائیل که در سال 2002 تأسیس شد در میان سازمانهای آمریکایی طرفدار اسرائیل یک تازهوارد به شمار میرود. اما به نظر میرسد سازمانهایی که در این حوزه جا افتادهاند از پروژه اسرائیل استقبال میکنند: در مراسم دیروز «مالکوم هونلین» معاون اجرایی کنفرانس روسای سازمانهای یهودی بزرگ آمریکا و «مایکل میلر» معاون اجرایی شورای روابط جامعه یهودیان نیویورک نیز حضور داشتند.»
کنفرانس خبری پروژه اسرائیل که در تاریخ 19 جولای 2007 در عمارت کنگره برگزار شد از این هم باشکوه بود. این کنفرانس در راستای جلبتوجه همگانی به «تهدید ایران» برگزار شد و در آن شماری از اعضای سابق و فعلی کنگره و کارشناسان معروف نومحافظهکار از جمله «فرانک گافنی» از اندیشکده «مرکز سیاست امنیتی» به سخنرانی پرداختند. به گزارش وبسایت پروژه اسرائیل، «براد شرمن» از اعضای جمهوریخواه کنگره، «مارک کرک» از اعضای جمهوریخواه کنگره (که اکنون سناتور است)، «جان پورتر» از اعضای جمهوریخواه کنگره، و «الیوت انگل» از اعضای جمهوریخواه کنگره از دیگر سخنرانان مراسم بودند. «انگل» که از اعضای هیئت مشاوران پروژه اسرائیل به شمار میرود در این مراسم خطاب به حضار اظهار داشت: «اینجا مونیخ ماست. ما باید به پا خواسته و به ایران بگوییم که نمیتواند افکار عمومی دنیا را به سخره بگیرد.»
بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری سال 2008 از جمله سناتور «جو بایدن»، سناتور «سام براونبک»، سناتور «هیلاری کلینتون» سناتور «کریس دود»، سناتور سابق «جان ادواردز»، فرماندار سابق «مایک هاکابی»، و سناتور «باراک اوباما» بیانیههایی خطاب به کنفرانس خبری مذکور صادر کردند. «اوباما» در بیانیه خود گفته بود: «ایران یک کشور تحت کنترل روحانیون تندرو است که از تروریسم حمایت کرده و به طور علنی همسایگانش را تهدید میکند. دستیابی ایران به تسلیحات هستهای خطرناک است و ما نمیتوانیم چنین خطری را به جان بخریم. همه کشورها باید بدانند که با اینکه تهدیدات آشکار و غیرقابل تحمل ایران متوجه اسرائیل هستند اما رفتار این کشور تهدیدی برای همه ما محسوب میشود.»
با اینکه بسیاری از افراد مظنون به نومحافظهکاری که در هیئتمدیرههای سازمانهای همفکر حضور دارند پروژه اسرائیل را نمایندگی نمیکنند، اما وبسایت این سازمان آشکارا بسیاری از گروهها و شخصیتهای تندرو را تبلیغ میکند. وبسایت مذکور آثار اندیشکده «موسسه پژوهش رسانهای خاورمیانه» که توسط «میراو وورمسر» بنیان گذاشته شده است؛ «کلیفورد می» و «ولید فارس» از اعضای اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسی»؛ «گافنی» و س.پی.اس؛ «دیوید ماکوفسکی» از اعضای اندیشکده «سیاست خاور نزدیک واشینگتن»؛ «ایلان برمن»؛ و «کن تیمرمن» از اعضای پروژه دادههای خاورمیانه را تبلیغ کرده است.
بر اساس گزارش شماره 990 پروژه اسرائیل که در سال 2012 منتشر شد، درآمد این سازمان در سال 2012 بالغبر 6 میلیون دلار بود که در مقایسه با سال قبل از آن یک افزایش 8/2 میلیون دلاری را نشان میداد .
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: رسانه های ایران , اسرائیل , فلسطین , یهود
سازمانهای زیادی در غرب هستند که کارشان تولید محتوای رسانهای علیه ایران است. “پروژه اسرائیل” که یکی از اینها است یک سازمان “غیرانتفاعی” است که منابع مورد نیاز را در اختیار ژورنالیستهای سراسر دنیا قرار میدهد تا اطمینان حاصل کند که پوشش رسانهای درباره ایران عمدتاً منفی است.
آنچه که در ادامه میآید معرفی کامل این سازمان صهیونیستی است: پروژه اسرائیل که در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد یک سازمان هواداری مستقر در واشینگتن و بیتالمقدس است که هدفش اطلاعرسانی درباره اسرائیل و خاورمیانه و ایجاد یک «وجهه عمومی مثبتتر» برای اسرائیل است. پروژه اسرائیل از دیوار بحثبرانگیز حائل در کرانه باختری حمایت میکند، طرفدار اتخاذ یک خطمشی سختگیرانه در قبال ایران است، و به طور فعال مطالعات و آثار اندیشکدهها و نویسندگان طرفدار نظامیگری را تبلیغ میکند ، حتی با اینکه ادعا میکند یک سازمان غیرانتفاعی است که «حقایق اسرائیل و خاورمیانه را به مطبوعات، مسئولان عمومی، و مردم انتقال میدهد.
فعالیتهای پروژه اسرائیل عبارتاند از انتشار دیدگاهها، صدور هشدار، انتشار سخنان سخنرانان و سخنگویان، تهیه بروشورهای روابط عمومی برای سخنگویان اسرائیل، سفارش نظرسنجیهای عمومی، و پخش تبلیغات تلویزیونی. پروژه اسرائیل از سال ۲۰۱۳ تاکنون نشریه «برج» را منتشر کرده است. این نشریه یک مجله خبری آنلاین است که امور خاورمیانه را منعکس میکند. به علاوه، پروژه اسرائیل همچنین یک وبسایت عربی زبان به نام «المصدر» را اداره میکند این وبسایت مدعی است که «تصویری متعادل و صادقانه از دنیای یهود، اسرائیل، و رویدادهای بینالمللی» ارائه میدهد.
پروژه اسرائیل از ارتباطات سیاسی خوبی برخوردار است. هیئت مشاوران این سازمان در اواسط سال ۲۰۱۴ تقریباً دوازده نفر از اعضای مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکا را شامل میشد. از جمله این مشاوران میتوان به «جو ویلسون» و «الیوت انگل» از نمایندگان مجلس نمایندگان و همچنین «مارک کرک» و «رابرت منندز» از نمایندگان مجلس سنا اشاره کرد. «جوزف لیبرمن» سناتور بازنشسته و «آلن وست» از اعضای سابق حزب جمهوریخواه نیز در هیئت مشاوران سازمان مذکور خدمت کردهاند.
جاش بلاک سخنگوی سابق «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل» و از اعضای اندیشکده جنگطلب و همسو با حزب دموکرات موسوم به «اندیشکده سیاست مترقی» ریاست پروژه اسرائیل را بر عهده دارد و مدیر ارشد اجرایی سازمان نیز محسوب میشود. «بلاک» در سال ۲۰۱۲ جانشین «جنیفر لازلو میزراهی» مؤسس پروژه اسرائیل شد و از آن زمان تاکنون سکوی هدایت سازمان را در دست دارد. «ناتان گاتمن» از نشریه «فوروارد» در این باره نوشته است: «شهرت “بلاک” به عنوان سگ بولداگ اسرائیل در تضاد کامل با “میزراهی” است، زیرا “میزراهی” در اغلب موارد به جای اینکه با روزنامهنگاران و سیاستگذاران بجنگد با آنها تعامل میکرد.»
سازمان در دوران ریاست رئیس سابق از یک تمرکز جهانی برخوردار بود، اما «بلاک» کمک کرد تا تمرکز سازمان به سمت یک رویکرد محدودتر و متمرکز بر واشینگتن متمایل گردد. «بلاک» بلافاصله پس از بر عهده گرفتن ریاست سازمان اظهار داشت: «در حال حاضر سازمانها و افرادی وجود دارند که از هماهنگی و منابع مالی خوبی برخوردارند و در میان آنها از دسیسهچینهای ضد صهیونیست و مدافع ایران و تروریستهایی همچون حماس و حزبالله گرفته تا حامیان ضد اسرائیل و از جمله کسانی مشاهده میشوند که با دورویی و به طور بیوقفه از اسرائیل انتقاد میکنند و تلاش میکنند در راستای رسالت اشتباه و غالباً خصمانه خویش واقعیات را تحریف کنند. البته این سازمانها و افراد در حاشیه قرار دارند.» «بلاک» اضافه کرد که «پروژه اسرائیل با انتشار سخنان دروغ، بدخواهانه، و حتی ضد یهود مقابله میکند.»
پروژه اسرائیل تحت رهبری «بلاک» مستقیماً به مبارزات تفرقهافکنانه حزبی در واشینگتن دست زده است. در یک مورد، هنگامی که «بلاک» در جریان جلسه تائید صلاحیت «چاک هگل» وزیر دفاع آتی آمریکا دیدگاههای «واقعگرایانه» وی درباره ایران را به سخره گرفت و این دیدگاهها را «غیرمتداول» نامید یکی از مقامات سابق دولت که با پروژه اسرائیل آشنایی داشت اظهار داشت که سبک مقابلهای «بلاک» «نقش سازمان آنگونه که هست، میتواند باشد، و باید باشد را زیر سؤال میبرد.»
پروژه اسرائیل به خاطر شماری از فعالیتهایش انگشتنما شده است. برای مثال، این سازمان درباره این موضوع که سخنگویان اسرائیل چگونه میتوانند مهارتهای روابط عمومی خود را نزد مخاطبان آمریکایی بالا ببرند دست به مطالعات محرمانه زده و به همین خاطر مورد انتقاد قرار گرفته است. یکی از مطالعاتی که در سال ۲۰۰۹ انجام گرفته بود و خبر آن به نشریه «نیوزویک» درز کرد «فرهنگ زبان جهانی سال ۲۰۰۹ پروژه اسرائیل» نام داشت. این مطالعه توسط فرانک لونتز استراتژیست و ناظر جمهوریخواه انجام گرفت و آنگونه که در آن ادعا شده بود «دستورالعملی بود برای رهبران آیندهنگر که در خط مقدم مبارزه با جنگ رسانهای علیه اسرائیل حضور دارند.»
از جمله پیشنهادهای مطرحشده در این مطالعه این بود که در رابطه با حق بازگشت آوارگان فلسطینی به خانههایشان عبارت «مهاجرت جمعی فلسطینیان» استفاده شود. «لونز» توضیح داده بود که منطق ورای کاربرد عبارت مذکور این است که آمریکاییها در حال حاضر از هرگونه مهاجرت جمعی هراس دارند و بنابراین طرف اسرائیل را خواهند گرفت.«پاتریک کاکبرن» از نشریه ایندیپندنت در رابطه با گزارش مذکور گفته است که «همه کسانی که به ابعاد مختلف سیاست اسرائیل علاقه دارند، به ویژه روزنامهنگاران، باید این گزارش را بخوانند، زیرا بایدها و نبایدها را برای سخنگویان اسرائیل شرح داده است. وی اضافه کرده است که گزارش مذکور به روشن ساختن فاصله میان آنچه مقامات و سیاستمداران اسرائیل واقعاً باور دارند و آنچه بر زبان میآورند کمک میکند
پروژه اسرائیل متهم به بزرگنمایی تهدیداتی شده است که ظاهراً متوجه اسرائیل هستند. برای مثال، در سال ۲۰۱۳ «جاش بلاک» اعلام کرد که پروژه اسرائیل با دیپلماسی هستهای دولت «اوباما» در قبال ایران مخالف است و در این باره هشدار داد که هرگونه توافقی که به ایران اجازه دهد در خاک خود به غنیسازی صلحآمیز اورانیوم بپردازد ـ یعنی حقی که بر اساس پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای به کشورهای عضو اعطا شده است ـ قابلقبول نخواهد بود .
در گزارش موسوم به «اعلان هشدار پروژه اسرائیل» که در ماه اوت ۲۰۱۲ منتشر شد سازمان مذکور شماری از نکات هشداردهنده را پیشنهاد داده بود که حامیان پروژه اسرائیل با بکارگیری آنها میتوانستند پیام خود را به گوش رهبران آمریکا برسانند. طرفداران پروژه اسرائیل میتوانستند از جمله اینگونه استدلال کنند که «رهبران ایران از قطعنامههای سازمان ملل و دیدگاههای جهانی سرپیچی کرده و به ساخت سلاح هستهای ادامه میدهند و در عین حال اسرائیل را تهدید به نابودی میکنند.» با این حال، زمانی که گزارش مذکور منتشر شد سازمانهای اطلاعاتی آمریکا بر این باور بودند که شواهد و مدارکی وجود ندارند که نشان دهند ایران کار بر روی سلاحهای هستهای را آغاز کرده است.
در ماه جولای ۲۰۱۴ پروژه اسرائیل یک وبسایت جدید به نام «ممانعت از دستیابی ایران به بمب» راه اندازی کرد و در آن در راستای ایجاد ترس و وحشت تصاویر و اظهاراتی را درباره ایران و برنامه هستهای این کشور منتشر کرد. خبرگزاری «اینترپرس» وبسایت مذکور را چنین توصیف کرد: «وبسایتی کامل به همراه یک عکس ترسناک سیاهوسفید از ابری قارچی شکل و این شعار که “اگر ایران هستهای شود تروریسم نیز هستهای میشود”».
هدف این وبسایت تشویق افراد به امضای طومار و «کمک به افزودن فشار بر ایران و واشینگتن» است. وبسایت به طور تلویحی از راهبرد دیپلماتیک دولت «اوباما» در قبال ایران انتقاد میکند. به گفته وبسایت مذکور، «توافق خوب» با ایران توافقی است که از توانایی ایران جهت توسعه «برنامه موشکهای بالستیک» خویش بکاهد و به «نابودی» سانتریفیوژهای موجود در داخل کشور منجر شود. ایران هیچگاه ملزم به نابود کردن سانتریفیوژهایش نشده است ـ زیرا از حق بکارگیری سانتریفیوژها در راستای تولید برق برخوردار است ـ و دولت «اوباما» به وضوح تصریح کرده است که بحث موشکهای ایران در مذاکرات جاری مطرح نیست.
در ماه جولای ۲۰۱۱، پروژه اسرائیل در رابطه با کشتیهایی که در آن زمان فعالان طرفدار فلسطین قصد داشتند در راستای نشان دادن همبستگی خود با مردم غزه و کرانه باختری به حرکت درآورند شدیداً هشدار داد. پروژه اسرائیل به نقل از «اسحاق آهارونویچ» وزیر امنیت داخلی اسرائیل نوشت: «تقریباً دو ماه بعد از آنکه معترضان لبنانی و سوری به سمت مرزهای شمالی اسرائیل هجوم برده و امنیت ملی اسرائیل را در معرض تهدید قرار دادند اکنون فعالان طرفدار فلسطین بار دیگر آماده شدهاند تا از زمین و دریا مشروعیت اسرائیل را به چالش بکشند. اراذلواوباشی که تلاش کردند قانون را نقض کرده و نظم و آرامش را برهم بزنند اجازه ورود به اسرائیل را نخواهند یافت و به کشورهای خود باز خواهند گشت.»
پروژه اسرائیل سیاست دولت «اوباما» در قبال اسرائیل را به شدت به باد انتقاد گرفته است. در جریان مشاجره میان «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل و مقامات دولت اوباما بر سر مسئله شهرکسازی در سال ۲۰۰۹، پروژه اسرائیل مدعی شد که تلاشها جهت متوقف کردن ساختوساز شهرکهای غیرقانونی اسرائیلی در سرزمینهای اشغالشده فلسطین «نوعی پاکسازی قومی جهت بیرون راندن همه یهودیها» از کرانه باختری است.
موضوعات مرتبط: آموزش ، مطبوعات داخلی و خارجی ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: رسانه هاي ايران , ژورناليست , اسرائيل , صهيونيست
نه جناب ظریف! این یک یادداشت اتفاقی نیست! و اینطور نیست که دستم با دکمههای کیبورد، تصادف کرده باشد؛ یهویی!
انقلابی، پای حرفش میایستد! انقلابی هم میایستد! بزدلی پیشه ما نیست! انقلابی وقتی «مرگ بر آمریکا» میگوید، میایستد پای این شعار! در مقام عمل! و من باز هم میگویم: اسلحه دستم بود، انتقام آیلان، علیرضا و آرمیتا را از اوبامای جلاد، جلاد همه رقمه، جلاد همهجوره، با یک گلوله میگرفتم! پای این شلیک هم میایستادم! و بانگ برمیآوردم؛ «وقاتلوا ائمه.. الکفر»!
نه جناب ظریف! دست دادن شما به اوباما، اتفاقی نبود! اتفاقا جنابعالی مترصد فرصت میگشتید تا بعد از قایم باشک برجام، فریضه واجب سکسک را آن هم در راهروهای سازمان ملل به جا آورید! خیالتان راحت شد؟ این هم از دست دادن با اوباما! و صد حیف که احترام مدنظر رئیستان در کابینه به پاسپورت ایرانی برنگشت و الا، با ملک سلمان هم میشود دست داد! با شمر! با یزید! حتی با حرمله هم میتوان دست داد!
«اتفاقی» کدام صیغه است؟ «تصادف» کدام صیغه است؟ آدم میتواند با خود شیطان هم دست بدهد! آدم این استعداد را دارد که از پشه هم کمتر باشد! که رفت در بینی نمرود! و از شن! که رفت در بینی کاخ سفید! در طبس! اما آدم چه خوب، مثل آدم، بایستد پای حرفش! و تقصیر خود را گردن تقدیر نیندازد! و مرد باشد و بگوید؛ این بود تدبیر ما! رک و راست!
نه جناب ظریف! بهتر آن است که راستش را بگویید! چرا راستش را نمیگویید؟ همه که قرار نیست رئیسجمهور زن کشور آرژانتین باشند! در سپاه حضرت رسول هم بودند کسانی که ابوسفیان را دوست داشته باشند! و ما در همین جمهوری اسلامی، رئیسجمهوری داشتیم که زن نبود اما زنانه از کشور فرار کرد! واعطشای بنیصدر، رسماً کاخ سفید را مخاطب قرار داده بود! خیلی هم حالا اشکالی ندارد! همه که قرار نیست تشنه آب فرات باشند! عدهای هم باید باشند بلکه اجل مهلتشان دهد تا بگیرند در بغل اوباما را! دست دادن کافی نیست! چنان باید اوباما را در آغوش فشرد که نگرانی جلاد تحریم منباب سرنوشت انتخاباتی بعضیها جبران شود! چنان باید رئیسجمهور آمریکا را بوسید که بوی ادوکلن اوباما حالاحالاها در بدن آدم بماند!
مرد بودن فقط به جوانمردان توصیه نشده! همه باید مرد باشند! همه حتی عشاق سینهچاک پرزیدنت روسیاه! و نباید اینگونه باشد که بعد مصافحه، اجر عمل خود را ضایع کنیم! و بگوییم: یهویی بوده! شما راستش را بگو، من قول میدهم لااقل از آن بخش که مربوط به صداقت در کردار شماست، تجلیل کنم! و البته بعد، این مهم را خاطرنشان کنم که جناب ظریف! وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، واو به واو صحیفه نور خمینی بتشکن است، نه حضرتعالی! با این حساب، اولا شما خیلی هم حالا آدم مهمی نیستید.
اصولگرایان، بیخود شلوغش کردهاند! اصلش ما همه به شما بدهکاریم! شما ثابت کردی دست دادن به رئیسجمهور آمریکا، نهتنها مردهای را زنده نمیکند بلکه میتواند همزمان باشد با فاجعه منا! و احترام کذایی هم به پاسپورت ایرانی بازنگردد! و سعودی زپرتی، به شخص شخیص جنابعالی ویزا ندهد! و آن معامله را با قیمت نفت کند! و این معامله را با حجاج بیتالله!
نه جناب ظریف! بدهی ما به شما تمامی ندارد! شما ثابت کردید میتوان توافقی با آمریکا بست، آنطور که اوباما میگوید اما ساختار و ساختمان تحریمها، «باقی بماند»!
شما ثابت کردید با نچرخیدن چرخ سانتریفیوژها، همچین نیست که چرخ دیگر کارخانهها بچرخد! شما ثابت کردید بیعرضگی ادوار دولت در عرصه اقتصاد، ربطی به صنعت هستهای ندارد! و اینطور نیست که با دادن هستهای، دشمن، در باغ سبز نشان اقتصاد ما دهد! شما ثابت کردید پیادهروی با جانکری، مشکل مسکن را حل نمیکند! و دست دادن با اوباما، قیمت خودرو را پایین نمیآورد! شما ثابت کردید خندیدن به اجنبی، اتفاقا مزید دشمنی اوست، نه کاهنده عداوتش! شما ثابت کردید هر چقدر بیشتر به سران کاخ سفید بخندیم، سعودی وحشیتر میشود! شما ثابت کردید مذاکره با آمریکا قادر نیست شب عزای اقتصادی دولت را تبدیل به جشن عروسی کند! شما ثابت کردید وقتی دولت نمیتواند ۴ قلم کالا را درست توزیع کند، ناشی از بیتدبیری اعتدالیون است، نه «مرگ بر آمریکا»! شما ثابت کردید آمانو میتواند از پایگاه نظامی ما بازدید تشریفاتی اما رسمی کند، وزیر امور خارجه دولت اعتدال هم با اوباما دست بدهد اما لغو تحریم؟ حالا بچرخ تا بچرخیم!
نه جناب ظریف! اتفاقا خوب شد به اوباما دست دادید! و اتفاقاً خوب شد چون شمایی هم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی شد! فقط کاش بگویید سعودی به شما چرا وقت نداد؟ شما که فرسنگها با «خبر مرگش» فاصله داشتید! «اخوک عبدالله»! زرشک! آقای وزیر امور خارجه دولت اعتدال! من تکرار میکنم که این یک یادداشت اتفاقی نیست! و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، یعنی کلمه کلمه این جمله انقلابی؛ «پاسخ، سخت خواهد بود و خشن»!
اصول سیاست خارجه جمهوری اسلامی، به وقت لزوم، نه بسته به فلان حرف رئیسجمهور است، نه بسته به بهمان حرف وزیر امور خارجه! و صدالبته، جمله اخیر هم هرگز اتفاقی نوشته نشد! فقط با رئیسجمهور فراری بود، ما الان همه باید جاسوس سیا میشدیم! و فقط به حضرتعالی بود، ما الان باید همه دست در دست اوباما میگذاشتیم!
نه جناب ظریف! از سر احساس نبود که خمینی گفت؛ «از هر که بگذریم، از آلسعود نمیگذریم»! روح خدا، نه اتفاقی سخن میگفت، نه تصادفی رفتار میکرد! آن ابرمرد، همین امروز را میدید که علیه سعودی، آن همه با خشم موضع میگرفت! و ما فرزندان خمینی هستیم! ما اتفاقی تیتر نزدیم؛ «خبر مرگش»! ما پای تیترمان ایستادهایم! و شما را توصیه میکنیم به ایستادن پای دستی که به اوباما دادید! این هم شد حکایت آن تلفن کذایی؟! دولت محترم شعارش «تقدیر» بود یا «تدبیر»؟!
نه جناب ظریف! اگر رئیسجمهور قبل فقط یک بار وزیر امور خارجه خود را حین مأموریت از کار برکنار کرد، معالاسف رئیسجمهور فعلی این کار را با حضرتعالی چند بار کرده! سیاست «مدارا با دشمن، تندی با دوست» بارها حضرتعالی را حین مأموریت، از کار برکنار کرده! شما آن روز که مشغول پیادهروی با جانکری شدید، از وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی تبدیل به فقط وزیر امور خارجه دولت اعتدال شدید! و آن روز هم که با اوباما دست دادید! و آن روز دیگر با سعودی… و بسیاری روزهای دیگر! زین سبب است که نوشتم؛ «شما خیلی هم حالا مهم نیستید»! با این همه، فرض است بر شما، لااقل حرمت آن ۴ تا حمایت مشروط بزرگان از خود را نگه دارید! که صدالبته این حمایتهای مشروط از خیلیها بوده!
نه جناب ظریف! هر ثانیه آن ۶۰ ثانیه مصافحه شما با اوباما، دهها حجگزار ایرانی مشغول جان باختن بودند! شگفتا! سعودی هم بر بیتدبیری خود، نام «اتفاق» گذاشته! و من شک ندارم، آنجا و آن لحظه، شما وزیر امور خارجه دولت اعتدال بودید و بس! و نه وزیر امور خارجه انقلاب خمینی! و نه وزیر امور خارجه «از آل سعود نخواهیم گذشت»!
میدانم! خیمه حجاج در صحرای منا، خالی بود! و زرق و برق سازمان ملل را نداشت! میدانم! حجاج بیتالله الحرام، لباسی به تن نداشتند الا احرامی سپید، به رنگ کفن! اما با خط اتوی شلوار پرزیدنت وحشی، میشود باز هم سر هزاران طفل معصوم را برید! و سر ابنای بشر کلاه گذاشت! میدانم! دست حجاج، تنها چند سنگ بود که بر صورت شیطان بزنند! و رمی جمرات به جا آورند! اما دست شما، درست در همان لحظه، در دست شیطان بود! شیطان بزرگ! میدانم! و این را هم خوب میدانم که شما با «الفبای تدبیر» بیگانهاید و اصلا در آن حد نیستید که بخواهم بنویسم؛ «با الفبای مبارزه بیگانه هستید»! شما و مبارزه؟
نه جناب ظریف! دفعه بعد ۶۰ ثانیه را بکنید یک ساعت! از قبل هم خواهش میکنم برنامهریزی بکنید! اصلش اعتدال یعنی همین که حاجی جمهوری اسلامی در آغوش خدا باشد و وزیر امور خارجه دولت اعتدال در آغوش کدخدا!
عاقبت، همه که نباید «حج» بروند، عدهای هم باید «کج» بروند!
گفت: «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا»! آقای وزیر امور خارجه دولت اعتدال! به خدا راضی نیستیم دفعه بعد، اعمال مصافحه با شیطان بزرگ را نیمهکاره رها کنید! ما اما زمان خود را به وقت صاحبالزمان تنظیم کردهایم! و این همه را نشانه میدانیم! ساعتهای دوزمانه، عقربههای نیویورکی، کلاس کار انقلاب جهانی مهدی موعود را پایین میآورد! ساعت ما فقط یک زمان را نشان میدهد! شما راحت باش آقای ظریف! و به هر که میخواهی دست بده… تشریفاتی! یهویی! اتفاقی! تصادفی!
موضوعات مرتبط: نفوذ ، دل نوشته ها
برچسبها: اتفاقی , اوباما , ظریف , انقلابی
پالس های ضدانقلاب خارج نشین به اصلاح طلبان داخلی پس از پایان مذاکرات
دستورالعمل دوقطبی کردن فضا به اصلاح طلبان صادر شد
ضدانقلاب خارج نشین که از سوی سرویس های امنیتی غربی حمایت می شوند پس از پیام های پی در پی اصلاح طلبان داخلی و برخی عوامل فتنه پس از پایان مذاکرات هسته ای پالس ها و پیغام هایی را مبنی بر برنامه ریزی برای آینده برای اصلاح طلبان ارسال کرده اند.
شنیده های کمیل حاکی از آن است که ضدانقلاب خارج نشین که از سوی سرویس های امنیتی غربی حمایت می شوند پس از پیام های پی در پی اصلاح طلبان داخلی و برخی عوامل فتنه پس از پایان مذاکرات هسته ای پالس ها و پیغام هایی را مبنی بر برنامه ریزی برای آینده برای اصلاح طلبان ارسال کرده اند.
به گزارش کمیل اصلاح طلبان و جریان فتنه معتقدند که نوعی اطمینان خاطر در آمریکا وجود دارد که توافق هستهای مقدمه براندازی جمهوری اسلامی است .درهمین راستا یکی ا زتئوریسین های این جریان گفته :".... باید اصلاح طلبان و جریانات فکری مخالف نظام طی ماههای آتی منتهی به انتخابات مجلس و خبرگان که عملا مهم ترین انتخابات سال های اخیر است به شدت منسجم باشند چه اینکه آینده قدرت در ایران در این دو انتخابات حیاتی مشخص می شود.وی همچنین گفته که از حضور تمام امثال کرباسچی که و حزب کارگزاران و جریان وابسته به هاشمی باید متوجه شد که این دو انتخابات بسیار حساس و مهم است."
ضدانقلاب خارج نشین و برخی عوامل فراری جریان فتنه که این روزها به شدت درگیر برنامه ریزی برای ایران پساتوافق هستند معتقدند که افزایش تعامل با ایران بیش از آنکه به معنای راه یافتن ایران به جامعه بینالمللی باشد به معنای راه یافتن آمریکا به درون ایران است از سوی دیگر در داخل نیز برخی عوامل فتنه و اصلاح طلبان معتقدند انتخابات آتی مجلس دهم و خبرگان رهبری کلید حل مشکلات این جریان در مواجهه با نظام و یکسره کردن کاراست که درنهایت هرچقدر هم هزینه بدهند مشخص می شود کدام دسته از نیروهای سیاسی، در معادله قدرت در ایران در سالهای آینده در ایران نقش دارند.
در همین راستا اخیرا یکی از چهره های برجسته جریان اصلاحات گفته است: ما باید مدل مذاکراتی پرونده هسته ای را به موضوعات منطقه ای تسری بدهیم.اگر نظام به این مدل تن بدهد کم کم و به مروز زمان در موضوعات مختلف نظیر سیاست داخلی و ... نیز مجبور به تکرار این تجربه خواهد شد. البته این روزها برخی مسئولین اجرایی کشور نیز به انحاء مختلف این موضوع را بیان می کنند.
علی ایحال آنچه به نظر می رسد این است که جریان برانداز آمریکایی با همکاری همیشگی ضدانقلاب این روزها به شدت به دنبال استفاده از توانایی هایی شبکه همکار خود در ایران هستند و معتقدند که دوقطبی را که در انتخابات 92 درباره مساله هستهای شکل گرفت، این بار درباره مسائل منطقهای باید بازسازی کنند و به این ترتیب یک بار دیگر - به زعم خودشان - به سرنوشت انتخاباتها در ایران شکل بدهند.با بررسی اظهارات برخی اصلاح طلبان داخلی و عوامل فتنه88 این موضوع بیش از پیش مشخص می شود که این جریان سرمشق فعالیت های جدید خود تا پایان سال 94 را از طرف غربی گرفته است و هم اکنون در صدد عملیاتی کردن این سرمشق است
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار
برچسبها: ضد انقلاب , اصلاح طلبان , خارج نشین , جریان فکری
قضیه
■ در مورد پدیده اینترنت، نگرانیهای عمیقی نزد مصلحان اجتماعی وجود دارد. امواج جرایم اینترنتی، روابط در اینترنت که از قالب هر نوع ارتباطی که تا کنون میشناختیم خارج شدهاند، انزوای فزاینده افراد و پناه بردن افراطی و روان نژند به اینترنت، هک و نفوذ و افشای اطلاعات شخصی در فضای شبکههای اجتماعی و بازیهای آنلاین، همه و همه، از سنخ مسائلی هستند که مصلحان اجتماعی را دغدغهمند میکند.
■ وجه اصلی دغدغه هم بازمیگردد با آینده حیات موازین اخلاقی؛ با تغییر شکل ارتباطات به صورتهای ناشناخته، این پرسش ایجاد میشود که چه چیزی افراد را از پیشبرد نفعطلبیهای شخصی به زیان سایر مشارکت کنندگان بازمیدارد؟
ریشهیابی مسأله…
■ نکته اول این که اضطراب مصلحان اجتماعی در مورد آینده زیست اینترنتی بجاست. به عبارت دیگر، زیست اینترنتی، ذاتاً و در ریشه شکلگیری پدیده، بسیار مستعد کمرنگی اخلاق است. ذات جهانشمول فعل اخلاقی، وقفه و تأمل در نیک و بد و باید و نباید است؛ این، همان چیزی است که در ادیان ابراهیمی و حکمت ارسطویی به آن «تقوا» میگویند؛ توقف و تفکر کن که آن چه میخواهی انجام دهی نیک است یا شر.
■ و اینترنت، از آن لحاظ که بیش از هر چیز، به معنای سرعت انتقال و دگرگونی در بستر شبکه است، اساساً محیط پر حزم و با طمأنینهای نیست. زیستی که هر چه بیشتر اینترنتی میشود، سرعت بگو مگو و فعل و انفعالها در آن تا حد ازجاکندگی افزوده میشود. در این بستر، غیبتها و تهمتها و سخنچینیها و شایعهپردازیها و چشمچرانیها و … راحتتر و در مقیاس وسیعتر صورت میگیرد و منتشر میشود. تصمیمات، راحتتر و سریعتر و با ارتباطات سهلتر عملی میشوند. در بستر پر سرعت شبکه، علی الاصول، میزان حزم و احتیاط تقلیل مییابد، و تقوا که جوهر و گوهر اخلاق است از دست میرود.
■ ولی، تمام آن چه مصلح اجتماعی باید بداند، این نیست؛ نکته دوم این که اینترنت به عنوان یک رسانه مبتنی بر مبادله متن، رشد نامحدودی نخواهد داشت؛ اینترنت، مانند سایر رسانهها، رقیب نیرومندی به نام برودکست رادیو تلویزیونی دارد؛ رقیبی که کاملترین رسانه قلمداد میشود، و توان هضم و جذب و تلفیق با اینترنت را در خود نشان داده است. پدید آمدن نرمافزارهایی که محتوای متنی اینترنتی را به کلام شفاهی تبدیل میکنند، یا وبگاههایی که چکیده اخبار را به صورت صدا و تصویر منتشر مینمایند، نشان از آن دارد که زیستن در دنیای پر از متن تا حد مشخصی تحمل میشود. روندهای جدید نشان میدهد که گرایش صدا و تصویری به اینترنت غلبه مییابد، و نهایتاً، اینترنت، به بستر فنی برودکست رادیو تلویزیونی تبدیل میشود. در نتیجه، کثرت اشتغال افراد به شبکه و متن آستانهای و محدودهای دارد که انگار ما به آن آستانهها نزدیک میشویم.
■ نکته سوم که مقصد اصلی این گفتار است این که، فضای اینترنت، هر چند که فضای شتاب و کم پرهیزی است، ولی یکسره از مفهوم و مضمون اخلاق تهی نخواهد بود. درست است که در بستر اینترنت، شاید گرهها، تورها و اتصالات شبکههای عصبی هر چه بیشتر در هم تنیده میشوند و یکپارچگی خود را از دست میدهند، لیکن، هنوز هم «امر اجتماعی» یعنی، حس پیوند داشتن و ارتباط، وجود دارد، و این، دستمایههای نوین مفهوم اخلاق در این فضاست. شاید در جهان امروز، مرزها مبهم و محو شده باشند، لیکن، جهان، آن تودهی همگن متشکل از سیمهای در هم تافتهای نیست که در آن، همه چیز در یکسانی ارتباط همیشه حاضر، محو شود.
■ منظور اصولی افراد در استعمال اینترنت، گریز از اخلاق نیست، بلکه تسهیل معیشت همچون سایر روشهای پیشین زیست است. این فضا مستعد خطاهای نوین است، ولی فرصتهای تازهای را هم برای زیست انسانی شکوفاتر و اخلاقیتر میگشاید. اینترنت، مفصلبندی تازهای از امکانات ماست که مقدورات دوردست را به ما نزدیکتر میسازد و به امکان فرا رفتن از موقعیت نزدیک و پیوستن به موقعیتهای دوردست مکانی و زمانی را فراهم میآورد. این، یک ترکیب تازه از جهان اطراف ماست؛ ارتباطات ادامه مییابد؛ فضاهای روزمره، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی تازهای گشوده میشود؛ اما پرسشهای بنیادی زیست اصیل و اخلاقی، نه تنها کماکان باقی میمانند، بلکه با مسائلی که پیش میآیند، تشدید و تغلیظ میگردند.
■ چون ارتباط هست و حتی تشدید میشود، ضرورت اعتماد، همچنان در مقام نیروی اصلی قوام دهندهی روابط اجتماعی و نحوهی زیست اصیل آدمی در جای خود باقی میماند، و انسان تکاپوی خود را برای دستیابی به آن صورت خواهد داد. شکی در این نیست که این ارتباطات جدید، کم و بیش، ساز و کار اعتمادآفرین خود را ایجاد خواهند کرد. اگر قرار باشد چیزی به نام ارتباط اجتماعی در اینترنت وجود داشته باشد، این ارتباط باید برای طرفین این ارتباط اهمیت داشته باشد. اعتماد، چیزی نیست، مگر نشانهی وفاداری که لازمهی ارتباط است، ارتباطی که صرف یک اتصال یا پیوند نیست.
■ بنابراین، ارتباط، مستلزم حس اعتماد است، و اگر سطح تعدیل شدهای از ارتباط اینترنتی باقی بماند که میماند، قطعاً شیوه و نسق ارتباط خاص آن هم پدید خواهد آمد. پرسش این نیست که آیا میتوان در این دنیای مجازی جدید رایانهای اعتماد ایجاد کنیم، بلکه پرسش امروز ما این است که چگونه میتوانیم اعتماد ایجاد کنیم. چه نوع انس و آشنایی میان ما و دیگرانی که لاجرم با ایشان در فضای اینترنت ارتباط داریم برقرار خواهد شد؟ پرسش دیگر این است که هر چند میدانیم سطوحی از ارتباط، لازمه بقای ارتباط اینترنتی هست، اما سطح و میزان و کیفیت و پایداری این ارتباط تا چه اندازه خواهد بود؟
■ وجود استراتژیهای مختلف و بسیار متنوع در فضای اینترنت برای تعریف روابط اجتماعی، این نکته را برجسته میسازد که فعالان در این فضا دربارهی نحوه فعالیت در فضاهای مجازی دست به انتخاب سنجیده میزنند، و در سایه مطالبۀ چنین انتخابهایی است که استراتژیهای مختلف برقراری روابط پدید میآید. گر چه زیست اینترنتی لایههایی مختلف، و هر چند مجازی دارد، مستلزم نحوی از شفافیت هم هست که در آن افراد میتوانند میان فضاهای امنتر یا متهورانهتر انتخاب صورت دهند. بنا بر این، دعوت به درستکاری و اعتماد و امنیت و پرهیز از ارتباط اینترنتی حذف نمیشود، هر چند که پیچیدهتر و دشوارتر میشود و به قواعد و منابع و مهارتهای تازه احتیاج پیدا میکند. همچنین، در این فضای اینترنتی و سایبر، اصولی چون برخورداری از رفتار شایسته و رعایت نزاکت و دوستی نیز جزء پروتکل و تفاهم نامهی بازیگران است.
■ مدیران فضاهای امن، فعالان این دست فضاها را تشویق میکنند تا قانونشکنی و رفتار ناشایست را گزارش نمایند و این نشان میدهد که صورتهای نظارت متقابل فعالان هم در حال شکلگیری است. فضای عمومی اینترنت در حال حاضر، همان فضای هرج و مرج و بینظمی زندگی در جامعهی بدوی بدون دولت است، ولی گرایشها و رویههایی که به سرعت در حال شکلگیری است، نشان میدهند که رفته رفته بازیگران/ناظرانی پدید میآیند که نقش مبصر را بازی خواهند کرد تا بازی جوانمردانه و استانداردهای مشارکت مطلوب را تضمین کنند. شاید ضرورت حفظ تعاملات اجتماعی، فعالان اینترنت در فضاهای امنتر را وا داشته تا دار و دستهها و گروههایی راه بیندازند که هستهی عاطفی آن را تبادل نمادین دو جانبه و مبتنی بر تعهد اخلاقی تشکیل میدهند. این رابطه، نوعی حس همبستگی مرکزگرا به همراه خصومت مرکزگریز بر ضد نفوذیها و هکرها یا افراد غیر پایبند ایجاد کرده است که در بعض موارد با شدتی بسیار عمل میکنند. از این رو، شباهتهای بسیار عجیبی میان شکلهای جدید ارتباط اینترنتی که میکوشند فضای اخلاقی امنی در اینترنت برای گروه کوچک خود ایجاد کنند از یک طرف، و فرهنگ دار و دستههای عیار و بچه محلها در زندگی واقعی از لحاظ روابط عاطفی وجود دارد. به این معنا، جوانان فعال در دنیای اینترنت، در برخی محیطهای نسبتاً امن، نظمی اخلاقی را شبیهسازی کردهاند که از برخی جهات (و مطمئناً نه از همه جهات)، تا اندازهای شبیه دنیای پدر و مادرها و اجدادشان است. کاملاً پیداست که فضای سایبر و اینترنت، عاری از گناه و سوء اخلاق نیست، ولی اعتماد، وفاداری و همبستگی در برخوردهای اجتماعی رسانهای ناگهان ناپدید نشده است و همهی شکلهای شبیهسازی که بازیگران اینترنتی انتخاب میکنند از تبادل نمادین معانی اخلاقی تهی نیستند. درست است که در اینترنت، دیگر انسانها به صورت فیزیکی و عینی در دسترس نیستند، ولی این، معنایش آن نیست که فعالان اینترنت دیگر «کسی» نیستند یا جایی را اشغال نکردهاند، و نمیتوان آنها را در قبال دیگران متعهد شمرد. فقط به مرور زمان است که صورتهای تازهای از تعهد اخلاقی در این فضا پدید میآید.
موضوعات مرتبط: ماهواره ، آموزش ، راهبرد و تحلیل ، نفوذ
برچسبها: اینترنت , دغدغه , اخلاق , فضاي مجازي
مسئولیت ترور حاج حسان القیس را سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی -موساد- به طور رسمی بر عهده گرفته و این در حالی است که پیش از این، تل آویو مسئولیت ترور عماد مغنیه را بر عهده نگرفت.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، شهادت «حاج حسان القیس» یکی از فرماندهان حزب الله در بحبوحه جنگ نظام سوریه و حزب الله لبنان با تروریزم حقایق زیادی را برملا می کند، از سوی دیگر همزمانی ترور القیس با آشوب های جدید گروه 14 مارس در طرابلس لبنان ارتباط حوادث را به خوبی نشان می دهد.
مسئولیت ترور حاج حسان القیس را سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی -موساد- به طور رسمی بر عهده گرفته و این در حالی است که پیش از این، تل آویو مسئولیت ترور عماد مغنیه را بر عهده نگرفت. خود این مسئله بیانگر نکاتی است که در فاصله شهادت حاج رضوان تا شهادت حاج حسان در منطقه اتفاق افتاده است چرا که مخفی نگاه داشتن و سپس اعلام رسمی یک اقدام که می تواند پیامدهای امنیتی و سیاسی مهمی به همراه داشته باشد بدون نگاه به منفعتی بزرگتر منطقی نیست و طبعا تل آویو نیز این قاعده را در نظر داشته است.
شهادت حاج حسان القیس که بر اساس نوشته روز پنج شنبه گذشته «ها آرتص» بر مبنای یک اقدام دقیق و حرفه ای و تلاش گسترده صورت گرفته است برای نوعی «اعلام رسمی» همگرایی میان رژیم ذاتا تروریست با گروه های تروریستی است که علی الظاهر داعیه دینی دارند. رژیم صهیونیستی در این اقدام، پرده از همکاری منطقه ای برای خنثی کردن جبهه مقاومت برداشته است. این البته اولین اقدام آنان نیست. همان گونه که این قلم در یادداشت هفته قبل نوشت، تلویزیون اسرائیلی وابسته به کنست فاش کرد که دو تن از مقامات دولت و مجلس رژیم صهیونیستی در ترکیه با فرماندهان گروه های مسلح تروریستی که در سوریه علیه دولت این کشور مشغول جنگ هستند، ملاقات کرده و به آنان درباره کمک جدی اسرائیل اطمینان داده اند. ترور فرمانده نظامی حزب الله در این شرایط بدون شک در این راستا انجام شده است.
اگرچه رژیم صهیونیستی حسان القیس را در جلوی درب منزل وی در خیابان سنت ترز در منطقه الحدث به شهادت رسانده است اما همان گونه که روزنامه هاآرتص در روز پنج شنبه فاش کرد او از دهه هشتاد میلادی به طور مشترک از سوی دستگاه های اطلاعاتی غربی و عربی تحت تعقیب و زیر نظر بوده است. با این وصف کاملا پیداست که یک جریان پیچیده و در هم تنیده اطلاعاتی پشت این ترور قرار گرفته است. بعضی از خبرها و رموزی که به طور سربسته در بعضی از رسانه ها منعکس شده است، بیانگر مشارکت برخی از دولت های عربی در این ترورهاست. روزنامه «اسرائیل تایمز» دیروز نوشت: «علایق اسرائیل با دولت های محافظه کار عرب حوزه خلیج فارس در کنترل حزب الله و سایر نیروهای منطقه ای مرتبط با ایران به یکدیگر نزدیک شده است و این موضوعی است که می تواند مقدمه انواعی از همکاری ها در حوزه های مختلف باشد.»
درز دادن علایق مشترک تنها از سوی اسرائیلی ها صورت نگرفته بلکه طی هفته های اخیر شاهد علامات مشابهی از سوی دولت سعودی هم بوده ایم. یک مقام امنیتی نزدیک به بندر بن سلطان رئیس دستگاه امنیتی عربستان هفته گذشته گفت «دشمن دشمن ما دوست ماست و اسرائیل از این قاعده مستثنی نیست» در واقع این مقام امنیتی پرده از همکاری عربستان و رژیم صهیونیستی برداشت. در همین ایام روزنامه «الحیات» چاپ لندن که به سعودی ها تعلق دارد طی مقاله ای تحلیلی نوشت «دخالت ایران در کشورهای عرب منطقه مسئله امروز ماست و تجاوزات رژیم تل آویو به گذشته تعلق دارد و می توان از همه ظرفیت های مخالف ایران برای مهار ایران استفاده کرد.»
ترور شهید حسان القیس اگرچه برای حزب الله لبنان یک ضربه به حساب می آید و جایگزین کردن انسان هایی که در یک فرایند 30 ساله تربیت شده اند کار دشواری است، در عین حال این یک فرصت را در اختیار حزب الله قرار می دهد. اسرائیل می تواند با استناد به ترور المبحوح، عماد مغنیه و القیس نفوذ اطلاعاتی خود را به رخ بکشد ولی نمی تواند خود را از پیامدهای این اقدامات مبری به حساب آورد. اقدام انتحاری رژیم صهیونیستی فضای واکنش حزب الله را اخلاقی و قابل قبول تر می کند. مردم لبنان و نیز ملت های منطقه به هیچ وجه دست باز اسرائیل و دست بسته حزب الله را نمی پسندند اما اقدام حزب الله لبنان می تواند ابعاد و جنبه های مختلفی داشته باشد. یکی از این اقدامات تهدید بیشتر اعتبار امنیتی این رژیم است کما اینکه در طول ماه های اخیر حزب الله با به پرواز درآوردن پهپاد بر فراز فلسطین اشغالی ضربه مهلکی به اعتبار امنیتی آن زده است. به غیر از این حزب الله می تواند در یک عملیات غافلگیرانه تعدادی از نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی را به هلاکت رسانده و عده ای را به اسارت خود درآورد.
ترور شهید حسان القیس که نقش قابل ملاحظه ای در به روز شدن تجهیزات فنی حزب الله داشته است قطعا وقفه ای در کار حزب الله ایجاد نمی کند کما اینکه شهادت عماد مغنیه با همه اندوهی که به همراه آورد مانع پیروزی حزب الله در نبرد بزرگ و 16 روزه القصیر نشد. شهادت القیس زمانی اتفاق افتاد که به نوشته «هاآرتص» 30 سال جهاد را پشت سر گذاشته و همه نیرو و توان خود را مصروف تضعیف امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل کرده بود اما این شهادت براساس منطق اسلامی، نیروهای جدید با انگیزه های مضاعفی را وارد میدان می کند و به آنان می آموزد که می توانند نقش های حساسی را ایفا کرده و ضربات سخت به دشمن وارد کنند در عین حال 30 سال از آسیب دیدن از دستگاه های اطلاعاتی و نظامی دشمنان در امان باشند. این که یک رزمنده پس از حدود 30 سال به شهادت می رسد، نشانه 30 سال خون دل خوردن دشمن برای پیدا کردن القیس بوده است و این در جای خود یک موفقیت بزرگ اطلاعاتی و حفاظتی به حساب می آید اما برای یک لحظه تصور کنید که حزب الله تصمیم بگیرد بلندپایه ترین مقام اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را از طریق ترور از میان بردارد، مسلماً حزب الله برای این کار به بیش از یک سال زمان احتیاج ندارد.
اقدام رژیم صهیونیستی به جمع آوری اطلاعات از سرویس های مختلف و ایجاد یک ائتلاف اطلاعاتی عربی، غربی، عبری بیان کننده آن است که منطقه ما در شرایط حساسی است که این رژیم ها برای عبور از آن به اقداماتی نیازمند شده اند که پاسخگویی دوباره آن بسیار دشوار است.
اقدام غیر اخلاقی به هیچ وجه نمی تواند از قدرتمند بودن مرتکبین آن خبر داده و ضعیف بودن طرف مقابل را به نمایش بگذارد. این ترور در یک منطقه عمیقاً اخلاقی اتفاق افتاده و این می تواند به نوعی اجماع اخلاقی علیه اسرائیل و رژیم هایی نظیر رژیم عربستان منجر شود و این همان نیازی است که حزب الله آن را دنبال می کند. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در مراسم شب عاشورا طی یک سخنرانی خطاب به اسرائیلی ها اعلام کرد که فردا تظاهرات سینه زنان حسینی با شکوه همیشگی انجام می شود و لو اینکه صهیونیست ها بخواهند آن را به خاک و خون بکشند این به این معناست که شهادت مقوله ای نیست که بتوان با آن، حزب الله و هواداران آن را متوقف کرد. رژیم تل آویو آن روز نتوانست به اجتماع روز عاشورا که سیدحسن در آن ظاهر شده بود حمله کند ولی نمی توانست خشم خود از اقتدار حزب الله را مخفی نگه دارد.
اما در تحلیل این ماجرا، توجه به چرایی توسل رژیم صهیونیستی به این ترور و ترورهایی نظیر این حائز اهمیت است. رژیم صهیونیستی در فضایی آکنده از بغض بعضی از فرقه های منحرف خشونت طلب و بعضی از رژیم های عربی، دست به این ترور زده و بطور نسبتاً علنی مسئولیت آن را پذیرفته است. این موضوع بیانگر آن است که اسرائیل در صدد برآمده یک پیوست امنیتی میان خود و اینگونه رژیم ها و این قبیل فرقه های تندرو به تصویر بکشد در واقع در شرایطی که تندروهای مسلح سوریه در حال شکست هستند و رژیم سعودی از شدت خشم نسبت به باخت در سوریه دیوانه وار فریاد می زند، این ترور را انجام داده است. در واقع رژیم تل آویو با این ترور نه فقط خواسته است که مرحمی بر زخم های عناصر مسلح تکفیری و رژیم وهابی سعودی بگذارد بلکه در صدد برآمده تا زمینه های اعلام رسمی تر و علنی تر روابط این گروهها و این دولت با صهیونیست ها را فراهم نماید. این موضوعی است که ردپای آن قابل شناسایی می باشد.
یک روز پس از ترور شهید القیس، روزنامه المستقبل وابسته به جریان 14 مارس که به عربستان وابستگی آشکار دارد، نوشت: «حسان القیس، یکی از نیروهای مؤثر حزب الله در نبرد القصیر بوده است» کاملا واضح است که المستقبل از اقدام صهیونیست ها استقبال کرده و آن را نشانه نوعی همگرایی عربی - اسرائیلی ارزیابی نموده است.
ترور القیس به خوبی معنای عملیات حزب الله در القصیر و تل کلخ و ... را بیان می کند. پیش از این، حزب الله متهم بود که مبارزه با اسرائیل را رها کرده و در مقابل یک عده از مسلمانان در سوریه صف آرایی کرده است. ترور القیس ثابت کرد که آن نبرد هم نبرد حزب الله با رژیم صهیونیستی بوده و گرنه چرا این رژیم، چریک موثر حزب الله را هدف قرار داده است. این ترور پیوستگی جبهه تروریزم وهابی با تروریزم صهیونیستی را نشان می دهد و در واقع حزب الله می تواند آن را بعنوان شنیدنی ترین توضیح خود به مردم منطقه ارائه کند.
حزب الله لبنان در مواجهه اخیر با موج تروریزم، یک اقدام مسئولانه انجام داده و در کنار همه کسانی قرار گرفته است که از افراط گرایی مذهبی و تروریزم نگران هستند با این وصف حزب الله از این مسیر هم نشان می دهد که قابلیت آن را دارد که بعنوان یک نیروی فراملی برای رفع دغدغه های امنیتی و سیاسی ملت های منطقه تلاش کند. شهادت القیس یکی از دلایل صلاحیت حزب الله در ایفای این نقش حساس در منطقه و جهان اسلام است.
موضوعات مرتبط: آموزش ، شهدا ، نفوذ
برچسبها: رازهای شهادت , حسان القیس , صهيونيست , اسرائيل
به گزارش « پايگاه اينترنتي كميل »، فکرکنید زنی با غیرت باشد چه می شود؟ مدام بایدحالت تدافعی داشته باشد و لطافت خودش را از دست می دهد و آن موهبتی که از زن به مرد و فرزندش باید تسری پیدا کند، دیگر به وقوع نمی پیوندد و به قول امیر مومنان غیرت زن نشانه کفر است .
حال اگر این صفت را در مردان بررسی کنیم حق مطلب را ادا کرده ایم، همانقدر که زن لطیف است و گل، مرد با غیرتش محافظ زن است و خار گل ؛
آیا می دانید بی غیرت کیست و چه می کند که به او بی غیرت می گویند؟
بی غیرت کسی است که پاک دامن نیست؛ به این معنی که فرد قدرت بر ترک گناه و شجاعت مبارزه با هوای نفسش را ندارد و به همین خاطر نمی توان به او چیزی را به امانت سپرد چرا که چنین فردی در پی مطامع نفسانی قدم برمی دارد.
در ثانی فرد بی غیرت از خدای خودش شرم نمی کند و نسبت به محارمش محافظتی ندارد یا نسبت به محارم دیگری نیز پاکدامنی ندارد و یا در هر دو مورد کوتاهی می کند .
پس غیرت مختص مردان است غیرت مانند ایمان درجه بندی می شود و این درجه بندی برمی گردد به پاکدامنی مرد که چقدر پایبند پاکدامنی است .
اهمیت غیرت به خاطر این است که هرکسی خانواده ای داشته باشد و پاک تشکیل شود و پاک هم بماند و خانواده دیگران را نیز ناپاک نکند و این رسالت را به نسل بعدی منتقل کند.
آیا می دانید غیرت داشتن از کدام عضو شروع می شود ؟
می توان گفت که پیشگیری بسیاری از گناهان با کنترل چشم و پرهیز از نگاه نابجا تحقق می یابد و برای تحقق این مساله نیاز به یک سری مقدمات است :
مثل دعا، صدقه، کسب رزق و روزی حلال، تربیت نفس، تمرین و تکرار گناه نکردن … .
آیا می دانید داستان بی غیرتی از چه زمانی شروع شد؟
بی غیرتی از زمان پسران آدم که قربانی هابیل قبول شد و قربانی قابیل مقبول واقع نشد آغاز گشت؛ و به روایتی قانع نبودن قابیل به همسرش شروع اولین حرکت ها در زمینه بی غیرتی است به شکلی که با زیر پا گذاشتن غیرت ناموسی و چشم داشتن به ناموس برادر زمینه ساز شکل گیری قتل هابیل شد.
و در زمان حضرت لوط هم به اوج خود رسید که دیگر نه تنها به زنان نظر نداشتند بلکه مردان به همجنس خود نظر می بستند که عاقبت قابیل سرگردانی، و عاقبت قوم لوط نابودی بود.
آیا می دانید غیرت و بی غیرتی در حیوانات نیز وجود دارد؟
خداوند در حیوانات نیز غرایزی قرار داده که بر اساس همان غرایز زندگی می کنند. خروس به عنوان نماد غیرت و خوک به عنوان نماد بی غیرتی شناخته شده اند.
خوردن گوشت خوک یکی از حرام هایی است که اگر انسان از آن سرپیچی کند خود مستقیما دچار مرض بی غیرتی می شود و تأثیر این گوشت غیر قابل انکار است و در کشورهایی که از گوشت آن استفاده می کنند به وضوح می توان علائمی از رواج بی غیرتی را دید .
آیا می دانید بی غیرتی چگونه در انسان ایجاد می شود ؟
۱- خوردن گوشت خوک؛
۲- نداشتن ایمان به قیامت؛
۳- خانواده بد؛
۴- معاشرت با دوستان بد و بی بند بار؛
۵- استفاده از ابزار آلات قمار و خوردن مشروبات الکلی؛
۶- استفاده مکرر از فیلم های غیر مجاز و استفاده از ماهواره و عادی شدن تماشای صحنه های مستهجن ؛
۷- تربیت نکردن خود و تربیت نکردن نفس؛
۸- خوردن روزی حرام
آیا می دانید غیرت هم دارای درجاتی است ؟
غیرت و درجات آن هرچه انسان پاکدامن تر باشد درجه غیرت اوهم بالاتر می رود و درجه غیرت به اندازه پاکدامنی هر مرد است و اگر مردی هر قدر درجه غیرتش پایین تر رود به همان اندازه پاکی زندگی اش تنزل می یابد و آسیب می بیند .
آیا می دانید عوارض بی غیرتی در جامعه چیست ؟
این همه مقدمه چینی شد تا بگوییم؛ هرچه کنی به خود کنی. یعنی عوارض بی غیرتی ابتدا گریبان گیر خود فرد شده و بعد خانواده و جامعه را در بر می گیرد. اولین بازتاب بی غیرتی این است که نظر مثبت شخص ابتدا از جامعه و خانواده اش سلب می شود. چنین فردی همواره مدعی است که هیچ کس پاک نیست و به هیچ فردی نمی توان اعتماد کرد. و در نتیجه به هر کس بد کنی بد خواهی دید. این جمله مصداق کلام معصوم است که می فرماید اگر می خواهی ناموست از نگاه هرز دیگران در امان باشد از نگاه هرز به ناموس دیگری بپرهیز.
عوارض بی غیرتی
یکی از عوارض بی غیرتی رواج روابط نامشروع در هر سطحی در جامعه است. راه مصون ماندن از این نوع ارتباطات تقویت غیرت و غیرتمندی در مردان جامعه است .
از عوارض این نوع روابط بیماری های روحی، جسمی و جنسی است؛ چرا که این نوع روابط به هر حال با فطرت پاک آدمی در تضاد است و هرچند انکار شود ولی همواره وجدان و اخلاق در ناخوداگاه فرد او را زیر سوال می برد و همین مبارزات درونی و احساس ناپاکی به ویژه در میان زن و مرد مسلمان عوارض و تلاطم های روحی و حتی جنسی فراوانی را به دنبال دارد.
یکی دیگر از عوارض بی غیرتی سست شدن بنیان خانواده است . و در صورت تداوم این صفت در فرد خانواده ویران شده و جامعه نیز مصون از چنین اتفاقات نیست. چراکه خانواده جامعه را تشکیل می دهند اگر خوب باشند، جامعه ای خوب؛ و اگر بد باشند جامعه ای بد تشکیل خواهند داد .
از دیگر عوارض بی غیرتی تسلط غیر به خانواده شخص بی غیرت هم می توان نام برد .
یکی دیگر از عوارض بی غیرتی هم می تواند این بشود که خانواده شخص بی غیرت مصون از بی غیرتی دیگران نمی ماند .
در این جا می توان گفت با ترویج بی غیرتی، نسل پاک از بین می رود .
و در آخر آیا دوست دارید که خودتان در خانواده ای بدنیا می آمدید که خانواده فدای بی غیرتی پدر خانواده یا مردان دیگر باشد ؟
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده ، نفوذ
برچسبها: بي غيرتي , خانواده , پاك دامن , شرم
به گزارش پايگاه اينترنتي كميل "جنگ سایبری" (Cyberwarfare) یا "رایاجنگ" و یا "نبرد مجازی" به نوعی از نبرد اطلاق می شود که طرفین جنگ در آن از رایانه و شبکههای رایانهای (به خصوص شبکه اینترنت) به عنوان ابزار استفاده کرده و نبرد را در فضای مجازی جاری میسازند.
فضای سایبر در این نوع جنگ به هر اتاق و فضائی اطلاق میشود که به وسیله نرم افزار در رایانه ایجاد می شود و باید گفت که در دنیای مجازی اتاق فرمان جنگ را رایانه به دست می گیرد و لذا می توان اعلام کرد که "بزرگترین فضای سایبری که میلیونها کاربر را به یکدیگر متصل می کند، فضای مجازی اینترنت است."
جنگ اطلاعاتی که امروزه رسما جایگزین جنگ سرد شده، با انقلاب اطلاعات ظهور پیدا کرده و این انقلاب به دلیل دامنه وسیع و تاثیرات گسترده آن میتواند سبک نوینی از جنگ را ارائه بدهد.
مارتین لیبیکی از محققان برجسته موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه دفاع ملی، در کتاب "جنگ اطلاعاتی چیست؟" مینویسد: "تلاش برای درک مفهوم جنگ اطلاعاتی مانند اینست که چند نفر نابینا بخواهند با لمس کردن بخشهای مختلف یک فیل بگویند که این موجود چیست. جنگ اطلاعاتی نیز شامل بخشهای مختلف و متعددی می شود".
تلاش برای داشتن نگرش جامعه نگرانه در تعریف جنگ اطلاعات نکته ایست که باید حتماً به آن توجه شود؛ مگان برنز در سال ۱۹۹۹ با نگرشی کلی تریف زیر را ارئه میدهد: "جنگ اطلاعاتی طبقه یا مجموعههایی از تکنیکها شامل جمعآوری، انتقال، حفاظت، ممانعت از دسترسی، ایجاد اغتشاش و افت کیفیت در اطلاعات است که از طریق آن یکی از طرفین درگیر بر دشمنان خود به مزیتی چشمگیر دست یافته و آن را حفظ میکند".
وی ضمن وفادارماندن به تعریف کاملاً نظامی از جنگ اطلاعاتی هفت شکل مختلف جنگ اطلاعاتی را به شرح زیر نام میبرد:
* جنگ فرماندهی و کنترل که هدف آن قطع کردن سر دشمن، یعنی از بین بردن مغز متفکر دشمن، است
* جنگ برپایه اطلاعات که متشکل از طراحی، حفاظت و ممانعت از دسترسی به سیستم هائی است که برای برتری بر فضای نبرد در جستجوی دانش کافی هستند
* جنگ الکترونیک تکنیکهای رادیوئی، الکترونیک یا رمزنگاری
* جنگ روانی که در آن از اطلاعات برای تغییر ذهنیت و طرزفکر دوستان، بی طرفها، و دشمنان استفاده میشود
* جنگ هکرها که در آن به سیستمهای رایانهای حمله میشود
* جنگ اطلاعاتی اقتصادی ایجاد مانع در برابر اطلاعات یا تسهیل جریان اطلاعات با هدف کسب برتری اقتصادی
* جنگ سایبر ترکیبی از همه موارد شش گانه بالا.
سربازان جنگ سایبری "نفوذگران" در عرصه اطلاعات دیگران هستند که کارشناسان این حوزه، آنها را به چند گروه تقسیم کردهاند:
* گروه نفوذگران کلاه سفید: هر کسی که بتواند ازسد موانع امنیتی یک شبکه بگذرد اما اقدام خرابکارانهای انجام ندهد را یک هکر کلاه سفید میخوانند که در حقیقت متخصصین شبکهای هستند که چالههای امنیتی شبکه را پیدا کرده و به مسئولان گزارش میدهند.
* گروه نفوذگران کلاه سیاه: اشخاصی هستند که وارد کامپیوتر قربانی خود شده و به دستبرد اطلاعات و یا جاسوسی کردن و یا پخش کردن ویروس و غیره میپردازند.
* گروه نفوذگران کلاه خاکستری: اشخاصی هستند که حد وسط دو تعریف بالا میشوند.
* گروه نفوذگران کلاه صورتی: این افراد آدمهای کم سوادی هستند که با چند نرمافزار خرابکارانه به آزار و اذیت بقیه اقدام میکنند.
انواع حملات نفوذگران هم عبارت است از:
* شنود: در این روش نفوذ گر میتواند به شکل مخفیانه از اطلاعات نسخه برداری کند.
* تغییر اطلاعات: در این روش نفوذگر به دستکاری و تغییر اطلاعات میپردازد.
* افزودن اطلاعات: در این روش نفوذگر اطلاعات اضافی بر اصل اطلاعات اضافه میکند.
* وقفه: در این روش نوع نفوذگر باعث اختلال در شبکه و تبادل اطلاعات میشود.
بر اساس آنچه کارشناسان مبارزه با جنگ سایبری اعلام می کنند، بررسی هویت و مکان مهاجم، شناسائی نیت مهاجم، تشخیص حملههای از قبل طراحی شده و بررسی و ارزیابی تلفات بعد از جنگ، از مهم ترین نقاط ضعف اصلی در دفاع سایبری است.
سایت سازمان پدافند غیر عامل برای روشن شدن ماهیت جنگ سایبری به ذکر چهار نمونه از جنگ واقعی سایبری در ادوار اخیر پرداخته و از جنگ بین روسیه و گرجستان (۲۰۰۸)، جنگ ۳۳ روزه بین رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان، جنگ بین روسیه و استونی (۲۰۰۷) و جنگ بین آمریکا و چین به عنوان نمونه کاملی از این جنگها یاد کرده است.
جنگ بین روسیه و گرجستان:
هنگامی که جنگ روسیه و گرجستان شروع شد، در اولین ساعات، آتش این جنگ در فضای سایبر روشن شد. بسیاری از سرورهای شبکه انفورماتیک گرجستان کمی قبل از آغاز عملیات نظامی روسیه به مناطق استقلال طلب اوستیای جنوبی مورد حملات کنترل از راه دور قرار گرفت.
در شرایطی که سایت وزارت امور خارجه و وزارت دفاع قفقاز هنوز زیر حملات هکرها قرار داشتند، سایت رسمی میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان و شبکه های اصلی تلویزیونی این کشور هدف مستمر حملات عدم پذیرش سرویس بودند.
در حملات عدم پذیرش سرویس (Denial-of-Service) به علت ارتباط بیش از حد با پایگاه اینترنتی Service Attacks مورد نظر سرویس جوابگو نیست و کاملا مسدود می گردد.
سایتهای گرجستان که تحت این حملات قرار داشتند به روز سازی ها و اخبار جدید را دریافت نمی کردند و در نتیجه در معرض خطر قرار داشتند.
دولت تفلیس این تهاجمات انفورماتیکی را مربوط به پاسخ مسلحانه به روسیه و درگیری های اوستیای جنوبی دانسته است؛ روزنامه واشنگتن تایمز خبر اولین حملات انفورماتیکی به سایت رئیس جمهور ساکاشویلی منتشر کرد و بلافاصله انگشت اتهام را به طرف مسکو نشانه رفت. در این راستا، موسسه تحقیقاتی آمریکایی یو.اس.سورت که برای وزارت امنیت کشور امریکا کار می کند پس از کنترل و بازبینی یک (DoS) را در سرور سایت رئیس جمهور گرجستان شناسایی کرد.
جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی و لبنان
در حالی که آمریکا، اسرائیل، متحدان اروپایی آنها و برخی از سران سازش کار عرب، در آغاز جنگ ۳۳ روزه با قاطعیت و اطمینان از نابودی حداکثر ۳ روزه حزب الله سخن می گفتند، به دلیل عدم توجه اسرائیل به تکنیک های دفاع غیرعامل و برتری حزب الله در نبردهای اطلاعاتی با بهکارگیری تکنیک های پدافند غیرعامل در حوزه IT و استفاده از ابزارآلات و تجهیزات بومی موجب ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف خود شدند. تهدید سایتهای اینترنتی طرفین حملات متناوب Dos ، شنود، جاسوسی از جمله اقدامات انجام شده در حوزه فضای سایبری در جنگ ۳۳ روزه می باشد.
جنگ بین روسیه و استونی
در آوریل سال ۲۰۰۷ هکرهایی که از طرف دولت روسیه پول دریافت کرده بودند مورد حملات سایبری قرار گرفت. در آن زمان، وب سایت های احزاب سیاسی، بانک ها، روزنامه ها و وزارتخانه های استونی به مدت حدود ۳ هفته مورد حمله قرار داشت.
این حملات از زمانی آغاز شد که در استونی تصمیم گرفته شده بود مجسمه برنزی شکست اتحاد جماهیر شوروی سابق در جنگ جهانی دوم در تالین ویران شود.
تحلیلگران، شبکه جنایتکاران هکرهای روس را مسئول این حملات دانسته اند به طوری که یارت آرمین کارشناس انفورماتیکی توضیح داده است سرورهایی که از آنها این حملات انجام می شود تحت کنترل شبکه کسب و کار روسیه (شبکه هکرهای جنایتکار روسیه) است؛ این شبکه به شدت از سوی دولت روسیه حمایت می شود.
جنگ بین آمریکا و چین
نزدیک به ۱۰۰ حمله سایبری بین آمریکا و چین درگرفته است که مشهورترین آنها در مارس و آوریل سال ۲۰۰۱ بوده است و دامنه های آن تا حدودی به اروپا نیز کشیده شد.
این جنگ بر سر موضوع تصادم هواپیمای جاسوسی آمریکا با جت چینی بوده است با حمله های Dos به سایت دولتی چین آغاز شد و در نهایت این حملات منجر به تخریب اطلاعات، دزدیدن و صدمه زدن به منافع و سرورهای دو کشور شد که البته درصد تخریب حاصل از این جنگ در چین ۱۰ برابر آمریکا بود.
اوایل سال جاری "رابرت گیتس" وزیر دفاع آمریکا طی نامهای رسمی به فرماندهی قرارگاه استراتژیک این کشور دستور داد تا قرارگاه سایبری آمریکا را به منظور عملیاتهای سایبری نظامی همه جانبه تأسیس کنند.
فرماندهی سایبری ایالات متحده آمریکا موسوم به سایبر کام (CYBERCOM) در ژوئن ۲۰۰۹ تصویب شد و ۱۱ ماه پس از آن تاریخ به مرحلهای رسید که پنتاگون آن را قابلیت اولیه انجام عملیات مینامد؛ ارتش آمریکا با دارا بودن شبکههای رایانهای پیشرفته و گروههای نظامی متخصص در همه حوزههای سایبری، نخستین فرماندهی سایبری را تاسیس کرده است.
علاوه بر ایالات متحده آمریکا، چند کشور اروپایی نیز طی ماههای گذشته اقدام به راه اندازی سازمان های مشابه برای مقابله با تهاجم سایبری علیه منافع خود کرده اند.
فرودین ماه امسال بود که سایت شبکه تلویزیونی پرس TV به مدت ۱۰ روز از سوی منابع اسرائیلی مورد حمله سایبری عدم پذیرش سرویس قرار گرفت اما حملات صورت گرفته به وبسایت این شبکه خبری انگلیسیزبان به دلیل مجهزبودن به سیستمهای امنیتی پیشرفته ناکام ماند.
علاوه بر این، وبسایت العالم که در کنار پرس TV از فعالترین و مهمترین منابع خبری مستقل در پوشش اخبار تحرکات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا به شمار میآیند و اخبار را به زبان عربی پخش میکند نیز با حملات سایبری از سوی منابع رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی مورد حمایت آمریکا مواجه شد.
العالم و پرس TV دو شبکه بینالمللی تلویزیونی ایرانی به حساب می آیند که اخبار و اتفاقات اراضی اشغالی را نیز به صورت گستردهای پوشش میدهند و به دلیل صداقت در ارسال اخبار درست از مقبولیت عام برخوردارند.
پیش از این نیز سایت ویکیلیکس در یکی از اسناد خود از تلاش مقامات امنیتی انگلیسی برای اختلال و تعطیلی دفتر شبکه پس TV در لندن پرده برداشته بود که این اقدام انگلیسی ها مغایر ادعای غرب مبنی بر پایبندی به جریان آزاد اطلاعرسانی است.
هنگامی که حملات سایبری آمریکا و رژیم صهیونیستی به پایگاههای اینترنتی رسانه ملی کشورمان ناکام ماند، یک مؤسسه دفاعی آمریکایی علت این مسأله را برخورداری ایران از ارتش سایبری دانست و اعلام کرد: ایران یکی از پنج کشور دارای ارتش سایبری است.
مؤسسه "دیفنس تک" (Defense Tech) از مؤسسات نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا اقدام به انتشار مقاله ای با عنوان "ارزیابی ارتش سایبر ایران" با توجه به آمار دریافتی از سازمان اطلاعات آمریکا (CIA)، ایران را جزء ۵ کشور دارای قوی ترین نیروی سایبری معرفی کرده و ارتش سایبری در کشورمان را ۲۴۰۰ نفر به علاوه ۱۲۰۰۰ نفر نیروی ذخیره تخمین زد.
از دیگر گزارش های مشابه می توان به مقاله مجله "فارین پالیسی" (چاپ آمریکا) در همان ایام اشاره کرد که اقدامات مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه علیه سایتهای مستهجن در عرصه سایبر را اقدامی بشردوستانه و به نفع حقوق بشر معرفی کرده بود.
حملات غرب به سایتهای اینترنتی محدود به ایران اسلامی نیست و بیست و چهارم فروردین ماه سال جاری رئیس جمهوری روسیه با اعلام خبر زنجیرهای از حملات سایبری به محبوبترین وبسایت میزبان وبلاگها در این کشور، این اقدام را غیرقانونی و خصمانه دانست و محکوم کرد.
اگر چه آمریکایی ها خیلی پیشتر جنگ سایبری علیه جمهوری اسلامی را آغاز کرده بود که نمونه آن فعالیت ۳۰ جاسوس آمریکایی بود که اواخر سال ۸۸ دستگیر شده بودند اما منابع خبری در دومین روز تیر ماه امسال اعلام کردند رئیس جمهور آمریکا با صدور دستورالعملی وظایف نیروهای امنیتی این کشور در مبارزه سایبری و همچنین خرابکاری رایانه ای در سایر کشورها را صادر کرد.
"باراک اوباما" دستورالعملی را امضا کرده که مرزبندی و رویکردهای مربوط به حمله های سایبری و فعالیت های خرابکارانه رایانه ای در کشورهای دیگر را مشخص می کند.
این دستورالعمل جدید با جزئیات مواقعی که ارتش می تواند از رییس جمهوری تقاضای آغاز عملیات سایبری علیه یک کشور کند، روشن کرده است. مقام های رسمی وزارت دفاع آمریکا گفته اند که این رهنمود مانند آیین نامههای دیگری است که درباره استفاده از ابزارهای نظامی ارتش صادر می شود.
همزمان وزارت دفاع آمریکا در یک سند راهبردی جدید، عملکردهای مبتنی بر شبکه را که ارتش آمریکا می تواند ازآنها در زمان صلح وجنگ استفاده کند، تبیین کرده است. این عملکردها از ارسال ویروس به رایانه های دشمن تا حمله سایبری به منظور توقف فعالیت شبکه های برق و سامانه های دفاعی کشور هدف را شامل می شود.
راهبرد تازه پنتاگون "شبکه" را یک حوزه نبرد می نامد و بر محافظت از شبکه ها، پشتیبانی از زیرساخت ها و همکاری با متحدان آمریکا تاکید می کند. با این حال راهبرد جدید پنتاگون که بر اساس رهنمود باراک اوباما تنظیم شده، هنوز بطور کامل فاش نشده است؛ هرچند مقام های وزارت دفاع بخش هایی از آن را تشریح کرده اند.
طبق دستورالعمل جدید، ارتش ایالات متحده می تواند به کشورهای هدف، کدهای رایانه ای بفرستد تا مسیرهای ارتباطی را آزمایش کند. این کار درست مانند گرفتن تصاویر ماهواره ای به منظور یافتن محل پایگاه های موشکی و تشخیص دیگر قابلیت های نظامی دشمن است.
این رمزهای رایانه ای خنثی خواهند بود و مانند ویروس یا کرم های رایانه ای نیستند که در زمانی مشخص بتوان ازآنها توقع عملکرد خاصی را داشت.با این حال اگرآمریکا با کشور هدف وارد نزاع شد، می تواند نقشه ای از شبکه های دشمن را در اختیار داشته باشد و پس از اجازه رئیس جمهور به آن شبکه ها حمله کند.
راهبرد جدید همچنین تاکید می کند که اگر آمریکا مورد هدف قرار گیرد، این کشور می تواند با مسدود کردن مسیر حملات یا انهدام سرورهای متخاصم، واکنش نشان دهد و درست مانند یک نبرد واقعی، جنگ شبکه ای هم فرامرزی خواهد بود.
وزارت دفاع آمریکا معتقد است که باید با شرکت هایی که اطلاعات مهمی از سامانه های نظامی آمریکا در اختیار دارند در زمینه محافظت از شبکه بیش از پیش همکاری کرد. در همین راستا، پنتاگون بتازگی اطلاعات طبقه بندی شده خود را پیرامون خطرهای رایانه ای و شبکه ای در اختیار تعدادی از این شرکت ها قرار داده تا در حوزه های فعالیت خود با این تهدیدها مبارزه کنند.
مسئولان این ورازتخانه همچنین معتقدند با گذشت زمان، این برنامه می تواند الگویی برای وزارت امنیت داخلی آمریکا باشد که امنیت زیرساختهای حیاتی کشور، از جمله نیروگاهها، شبکههای برق و شبکههای مالی را برعهده دارد.
بیستم مرداد ماه ۱۳۹۰ رسانهها از ایجاد یک یگان نظامی سایبری برای جنگ سایبری علیه جمهوری اسلامی توسط رژیم صهیونیستی خبر دادند و اعلام کردند این یگان در حالی ایجاد شده که مقامات ارشد این رژیم بیش از پیش نگران هستند که حمله به تاسیسات هستهای ایران به شکست منجر شود.
روزنامه انگلیسی ساندی تایمز تاسیس این مرکز عملیات سایبری علیه ایران را محصول این ارزیابی صهیونیستها دانست که هر گونه حمله نظامی به ایران شکست خواهد خورد و در ادامه گزارش خود نوشت: یگان سایبری جدید رژیم صهیونیستی به طور مستقیم به نخستوزیر این رژیم که این برنامه را در قلب توان دفاعی رژیم متبوعش قرار داده، گزارش خواهد داد.
همچنین بنا بر گزارش "هرالدسان”، بنیامین نتانیاهو اخیرا در نشست کارشناسان جنگافزارهای سایبری گفت: "اسرائیل باید به یک ابر قدرت جهانی در عرصه سایبر تبدیل شود".
این مرکز که تحت حمایت واحد اطلاعات جاسوسی نیروی نظامی تشکیل شده است یک سری عملیاتهای جاسوسی "نرم" از جمله هک نسخه ایرانی "فیسبوک” و دیگر سایتهای شبکههای اجتماعی را انجام داده است.
یک منبع اسرائیلی مطلع از عملیاتهای جنگ سایبری هم اعلام کرده بود: اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبر ایران دارد اول "برنامه هستهای" ایران و تاسیسات نظامی آن و دوم "زیرساختهای غیرنظامی" این کشور است تا بتواند فضای سایبری جمهوری اسلامی را فلج کند.
سایت تخصصی "دیلی تک" نیز در گزارشی نوست: با راه اندازی یک واحد اطلاعات برای حملات سایبری و ضد سایبری در وزارت جنگ رژیم اسراییل، جنگ سایبری ایران و این رژیم، وارد مرحله جدیدی شده است.
یکی از متخصصان امنیتی سایبر اسرائیلی در این باره گفت: این واحد جدید مستقیم به نخست وزیر این رژیم گزارش خواهد داد و حتی ملزم به ارایه گزارش به وزیر جنگ هم نیست و راه اندازی آن دو هدف عمده در زمینه مقابله با ایران دارد؛ نخستین هدف حمله، نفوذ و تخریب تأسیسات هسته ای ایران و هدف دوم، حمله به زیرساخت های شهری ایران است.
وی همچنین افزوده است: در صورت تحقق چنین هدفی، همه فضای سایبری ایران در اختیار ما قرار خواهد گرفت.
افزون بر این رئیس نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی هم در این باره گفت: کامپیوترها و صفحه کلیدها، جدیدترین سلاح های ما و تویتر و شبکه های اجتماعی، تازه ترین منابع ما هستند، چنانکه در جنگ سایبری، کشورها می توانند بدون اینکه مستقیم از نیروی نظامی استفاده کنند، در درون دیگر کشورها نفوذ کرده و به اهداف مورد نظر خود در کشورهای هدف ضربه وارد کنند.
هماکنون رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپای شرقی و چین، از جمله کشورهایی هستند که رکورددار حملات سایبری به اهداف گوناگون در کشورهای دنیا هستند؛ به گونه ای که چین در سال گذشته، با هک رایانههای کاربران در کشور کره جنوبی، اطلاعات نزدیک ۳۵ میلیون نفر از مردم این کشور را به دست آورد و هماکنون نیز جنگ سایبری شدیدی میان چین و آمریکا در حال جریان است که هیچگاه هم واقعیت این حملات مشخص نمی شود.
گفتنی است؛ در دو سال اخیر به دنبال وجود بحثهایی درباره نفوذ بدافزار "استاکس نت" به درون تأسیسات هسته ای ایران، اقدامات مناسبی برای بالا بردن سیستم دفاعی و هجومی ایران در عرصه سایبر شکل گرفته که گویا چنین فعالیتهایی روز به روز باید گستردهتر شود.
پایگاه اینترنتی "هرالدسان" در هفتم آگوست ۲۰۱۱ مصادف با ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ در مقالهای، به نبرد سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران پرداخت و نوشت: به موازات آنکه مقامات ارشد اسرائیل بیش از پیش نگران شکست حمله متعارف به تأسیسات هستهای ایران هستند، این کشور، فرماندهی سایبری نظامی بهمنظور انجام نبرد رایانهای علیه ایران تشکیل داده است.
این فرماندهی سایبری بهطور مستقیم به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گزارش خواهد داد که این برنامه را در قلب توانایی دفاعی اسرائیل قرار داده است.
او اخیراً در نشستی با کارشناسان جنگ سایبری گفته است: "اسرائیل باید به یک ابرقدرت سایبری در جهان تبدیل شود".
این مرکز که تحت نظارت واحد اطلاعات نظامی تشکیل شده است، تاکنون چندین مأموریت جاسوسی نرم را از جمله هک نسخه فیسبوک ایران و سایر شبکههای اجتماعی، انجام داده است.
عموماً چنین تصور میشود ویروس بدافزار استاکسنت که در سال ۲۰۰۹ با هدف خرابکاری در سانتریفیوژهای غنیسازی به برنامه هستهای ایران وارد شد اما طراحان اصلی آن در تامین امنیت سایبری خود شکست خوردند، توسط کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی طراحی شده بود.
در پایان مقاله مذکور آمده بود: در ماه آوریل، ادارات دولتی ایران مورد حمله ویروس بدافزار ناشناسی قرار گرفت که مقامات ایرانی نام استارس را بر آن نهادند اما آنها گفتند که آسیبها مهار شده ولی پذیرفتند که این اقدام، دومین ویروس کشف شده پس از حمله استاکسنت بوده است.
یک منبع دفاعی مطلع از برنامههای جنگ سایبری گفت: "اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبری ایران دارد… نخست، برنامه هستهای نظامی و تأسیسات نظامی ایران و دوم، زیرساخت غیرنظامی ایران. امیدواریم با حمله به این دو، تمام فضای سایبری ایران را فلج کنیم".
پایگاه اینترنتی "یو.پی.آی" یک هفته بعد در روز ۱۷ آگوست ۲۰۱۱ (مقادف با ۲۶ مرداد ۱۳۹۰) در مقالهای به آمادهسازیهای رژیم صهیونیستی در نبرد سایبری پرداخت و نوشت: ارتش اسرائیل بخش دفاع سایبری خود را بهویژه در برابر تهدید ایران ایجاد کرده تا توانمندیهای خود را پس از حمله سایبری از طریق ویروس استاکسنت به برنامه هستهای ایران در سال ۲۰۱۰ تقویت کند. بخش کنترل، فرماندهی، ارتباطات، رایانه و اطلاعات ارتش را یک سرهنگ به عهده دارد که پیشتر فرماندهی مرکز پنهانسازی و امنیت اطلاعات را بر عهده داشته است.
این واحد پیشتر مسئول حفاظت از شبکههای نظامی و نگرانیهای راهبردی مانند آب و برق در برابر حمله سایبری بوده است و افزوده شدن بخش دفاع سایبری، پس از اعلام نخستوزیر اسرائیل در ژوئیه در مورد ایجاد نیروی ویژه سایبری ملی صورت گرفت که تصور میشود حداقل ۸۰ نیرو دارد که وظیفهشان دفاع از زیرساخت حیاتی اسرائیل در برابر حملات اینترنتی است.
در ادامه مقاله مذکور آمده است: در مورد واحد جدید و گسترش توانمندیهای جنگ سایبری اسرائیل، اطلاعات چندانی وجود ندارد اما بسیاری معتقدند اسرائیل به نیرویی پیشرو در جنگ سایبری بدل شده و این موضوع از توانایی اسرائیل در بهکارگیری ویروس رایانهای استاکسنت علیه ایران نشأت میگیرد.
این حمله علیه تأسیسات هستهای ایران در نطنز در ژوئن ۲۰۱۰ صورت گرفت و ظاهراً این ویروس رایانهای بسیار امن را هدف قرار داده و فعالیت سانتریفیوژها را از حالت عادی خارج کرده بود؛ بهطوری که غنیسازی در آنها منجر به از بین رفتن این تأسیسات هستهای میشد اما با وجود این مسائل، این خبرها رد میشود.
یکی از اعضای کلیدی گروه هکرها موسوم به "باشگاه رایانهای هرج و مرج"، عملکرد بدافزار استاکسنت علیه تأسیسات هستهای ایران را شبیه "بمبهای سنگرشکن" خواند.
نویسنده در پایان مقاه خود آورده است: مجله آلمانی اشپیگل نوشت منابع اسرائیلی آشنا با عملیات استاکسنت پافشاری میکنند که "این عملیات تنها توسط اسرائیل صورت گرفته… و عملیاتی کاملاً اسرائیلی بهشمار میرود" و "واحدی سری در اطلاعات ارتش اسرائیل (به احتمال بسیار، واحد ۸۲۰۰ به عنوان واحدی بسیار سری که بهطور سنتی مسئول اطلاعات سیگنالی بوده) مسئول برنامهریزی بیشتر کدهای استاکسنت بوده است".
مطابق این گزارش، موساد نخستین بار ویروس رایانهای را در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۹ علیه ایران عملیاتی کرد و حمله استاکسنت جزو سه حملهای بود که به خرابکاری در سانتریفیوژهای نطنز منجر شد که ایران هم تلاش بسیاری برای توسعه توانایی خود در حملات سایبری انجام داده تا خسارات جدی وارده به نطنز را جبران کند.
اواخر مرداد ماه ۱۳۹۰، جروزالم پست با انتشار گزارشی در خصوص جنگ سایبری اسرائیل علیه ایران اعلام کرد که واحد جدید مستقر در فرماندهی کنترل C۴I ارتش اسرائیل - که در زمینههای فرماندهی، کنترل، ارتباطات، رایانه و جاسوسی فعالیت میکند - تحت ریاست یکی از سرهنگهای رژیم صهیونیستی است که قبلاً فرماندهی "ماتزو" مرکز کدگذاری و امنیت اطلاعات این رژیم را بر عهده داشته است.
بر اساس آنچه این روزنامه نوشته، این واحد قبلاً مسئول حفاظت از شبکههای ارتش و تأسیسات استراتژیک این رژیم همچون تأسیسات آب و برق در مقابل حملات سایبری بوده و این بخش جدید شامل حدود ۸۰ نفر است که وظیفه آنها محافظت از زیرساختهای حیاتی این رژیم در مقابل حملات اینترنتی است.
از سوی دیگر دو کارشناس امور سایبری آمریکا، ضمن بررسی جنگ سایبری اعلام کردند "استاکسنت کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی علیه ایران طراحی شده بود".
"گری مکگراو" و "ایوان ارک" دو نویسنده و کارشناس معتبر امور سایبر در پایگاه اینترنتی "اینفرم آی تی"، طی گزارشی کوشیدهاند تا در مقاله ای تحت عنوان "جنگ سایبر و راهکارهای دولت برای حضور در فضای سایبر" این مطلب را تشریح کنند که چگونه اغراق، ترس، عدم اطمینان و شک و تردیدی که پیرامون مسئله حملات سایبر وجود دارد، در نهایت به ضرر تحقیقات امنیت رایانه تمام میشوند.
در گزارش آنها تصریح شده بود: در حوزهای که همواره جملات و مسائلی مثل "مبارزه با مشکل فیشینگ"، " اصلاح باگها" و " ردیابی کرمها در سطح جهانی" به گوش مسئولین میخورد، نگرانی چندانی وجود ندارد که سیاستگذاران و یا مدیران اجرایی در مورد مسئله امنیت سایبر دچار مشکل شوند.
جمعبندی مفهومی جرایم سایبر، جاسوسی سایبر و جنگ سایبر به عنوان یک هیولای ترسناک سایبر، موجب تشدید معیارهای ترس، عدم اطمینان و شک و تردید میشود. این مسئله نیز یک خلاء سیاستی را ایجاد کرده که هماکنون بیش از هر زمان دیگری مشهود است. بنابراین سیاستگذاران باید با دقت و محتاطانه به این خلاء نزدیک شده و با درک موقعیت، اقدام کنند.
کارشناسان امور سایبری آمریکا در ادامه با اشاره به ویروس استاکسنت که توسط عوامل غربی و رژیمصهیونیستی برای آسیب رساندن به برنامه هستهای ایران طراحی شده بود مینویسد: استاکسنت که اخیرا دیده شد نیز کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی طراحی شده بود.
این دو کارشناس آمریکایی با بیان این مطلب که جوانب زیادی از بحث جنگ سایبر در ایالات متحده حتی موجب نگرانی دوستان و متحدان این کشور در سراسر دنیا شده است میافزایند: حتی برای کارشناسان نیز فهم این مطلب که چه چیزی واقعی است و فضای مجازی سایبر چه چیزی است، دشوار مینماید.
مکگراو و همکارش ارک، با بیان این مطلب که مسائل همچون مواد مخدر و جریان مالی ناشی از آن که وارد مجتمعهای نظای آمریکا میشود، بر نامطئمن بوده این سیاستها تاکید کرده و مینویسند: در این مقاله به ارایه راهکارهایی برای سیاستگذاران میپردازیم تا بتوانند سیاستهای مناسبتری را در زمینه جنگ سایبر اتخاذ کنند.
جنگ سایبر واقعی "جنگ" واژه کاملا روشنی است که به معنای درگیری خشونتبار بین جوامع با اهداف سیاسی، اقتصادی و یا حتی فلسفی است. تاثیر ملموس جنگ سایبر در دنیای واقعی (غیر سایبر) یکی از مهمترین بخشهای جنگ سایبر است. از دیدگاه ما، بروز جنگ سایبر نیاز به چیزی دارد که نظریهپردازان جنگ آن را یک جنبه "جنبشی" مینامند.
به بیان دیگر، یک حمله در فضای سایبر نیازمند وجود یک تاثیر محرک و برانگیزاننده است که در دنیای واقعی یک عمل جنگی محسوب شود. بنابراین اگر برای مثال کسی سیستم کنترل یا فرمان شما را با یک بدافزار آلوده کرده و کنترل کامل سیستم شما را بدست گیرد و از آن طریق موجب شلیک اشتباه هواپیماهای بدون سرنشین شود، این عمل یک جنگ سایبر محسوب میشود.
در ادامه گزارش به چند نمونه واقعی از حملات سایبر که طی دهههای گذشته رخ داده و اکنون کاملا مورد بررسی قرار گرفتهاند را مشاهده میکنید:
در سال ۱۹۸۲، سرقت کد یک رایانه کانادایی موجب انفجار یکی از خطوط لوله گاز شوروی شد.
سال ۲۰۰۷، اسرائیلیها با یک حمله سایبر، سیستم دفاع هوایی سوریه را از کار انداخته و سپس اقدام به بمباران تاسیسات هستهای ناتمام این کشور کردند و بطور کامل آن را نابود ساختند.
در سال ۲۰۰۸، یک درایو USB در خاورمیانه موجب آلوده شدن سیستمهای کنترل و فرمان وزارت دفاع آمریکا شد."تاثیرات این حمله به حدی بود که "ویلیام لین" معاون وزیر دفاع آمریکا در اینباره به مجله "فارین افیرز" گفت: این حادثه یکی از موثرترین نفوذهایی بوده که تاکنون به رایانههای نظامی آمریکا انجام شده است. و یک زنگ هشدار مهم محسوب میشود."
در سال ۲۰۱۰ ( و شاید هم زودتر)، کرم استاکسنت برای حمله به سانتریفیوژهای هستهای تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران مورد استفاده قرار گرفت؛ گر چه هیچ یک از این حملات سایبر، با وجود تاثیر محرکی که داشتند، دقیقا موجب بروز یک جنگ تمام عیار نشدند.
متفکران معتدل امنیت سایبر نیز عمیقا نگران آسیبهای ناشی از خطر حملههای این چنینی هستند. بطوریکه دکتر "دن گیر" مامور ارشد امنیت سایبر شرکت "کیو تل" به درستی تاکید کرده است که "عدم امنیت سایبر یک مهمترین خطر امنیت ملی است".
تصورات جنگ سایبر اگرچه فضای اینترنت پر از افراد حقهباز، داستانهای مضحک و البته جنگطلبان است؛ اما با این حال، برخی از مطالب مطرح شده در این فضا نیز ارزش بررسی را دارند:
در سال ۲۰۰۷، استونی هدف حملات شدید موسوم به "نفی سرویس" (dDOS ) قرار گرفت. اگرچه متخصصان سایبر این حملات را یکی از پیچیدهترین و بیسابقهترین حملات سایبر توصیف کردند اما مسئله این است که نفی سرویس، روشی است که بارها علیه سایتهایی مثل آمازون و گوگل هم به کار گرفته شده است. بنابراین اغراق حملات نفی سرویس، سودی ندارد.
سال ۲۰۰۹، شبکه تلویزیونی "سی.بی.اس" آمریکا در بخشی از برنامه "۶۰ دقیقه" خود مسئولیت خاموشیهای سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ برزیل را به گردن مهاجمان سایبر ناشناس انداخت.
این در حالی است که مسئول ارشد امنیت سایبر برزیل این ادعا را رد کرد. اما بروز یک خاموشی گسترده در برزیل، آن هم تنها چند روز بعد از پخش برنامه ۶۰ دقیقه موجب شد تا بار دیگر مسئله حملات سایبر در این کشور مطرح شود.
بعد از چند روز، کشف باگهای SQL injection در پایگاه اینترنتی شرکت برق برزیل توسط یکی از دانشجویان امنیت فناوری اطلاعات این کشور، تنها دلیلی بود که ادعای بروز حملات سایبر را تائید کرد. و موجب شد تا طالبان جنگ سایبری بار دیگر بهانهای پیدا کنند. اما در مارس ۲۰۱۰ آژانس تنظیم مقررات برق برزیل، گزارش نهایی خود را در مورد خاموشی روز ۱۰ نوامبر سال ۲۰۰۹ را ارایه کرد. که در آن هیچ اشارهای به حملات سایبر نشده بود. در حقیقت خاموشیهای برزیل ناشی از یکسری خرابیهای عملیاتی و رویهای در یکی از شرکتهای تامین الکتریسیته این کشور بود که به همین خاطر نیز ۹۰ میلیون دلار جریمه شد.
سال ۲۰۱۰، داستانهای خطرناک و مضحکی در مورد اشتباه چینیها در مدیریت پروتکل BGP منتشر شد و گفته شد که چینیها ۱۵ درصد ترافیک اینترنتی آمریکا را دزدیدهاند. این در حالی بود که نه تنها آمار حقیقی ترافیک با میزان بیان شده فرق داشت بلکه مورد سوءاستفاده نیز قرار گرفت و حتی کنگره آمریکا نیز متاسفانه این داستان را جدی پنداشت. این در حالی بود که تنها پروتکل GDP دچار مشکل شده بود و نیاز به اصلاح آن بود.
حتی رویدادهایی مثل ایجاد بخار آب توسط یک هواپیمای جت در ساحل کالیفرنیا نیز بدون حتی ذرهای دلیل و مدرک به عنوان یک حمله سایبر طرح شد. مشکلی که با این نوع داستانها وجود دارد این است که چنین داستانهایی به گوش سیاست گذاران میرسد و آنها نیز بدون هیچگونه تحلیل جدی، شروع به تکرار داستانها میکنند و به همین خاطر است که متخصصان امنیت و همچنین "مارکوس رانوم" مبدع فایروال، مقالهای را با عنوان " جنگ سایبر مهمل است" منتشر کردند. اما آیا واقعا چنین است؟
نگاهی از خارج آمریکا ایوان ارک که در آرژانتین زندگی میکند و گری مکگراو که همواره سفرهایی به خارج از آمریکا دارد، معتقدند که بحث بر سر جنگ سایبر موضوعی است که تقریبا فقط از رسانههای و سیاستگذاران ایالات متحده سرچشمه میگیرد و در بیشتر موارد برای مصارف داخلی آمریکا سازماندهی شده؛ بهطوری که طرح مباحث امنیت سایبر را امر مهمی برای سیاستهای داخلی آمریکا مطرح میکنند.
سیاستهایی که وظیفه توازن بخشیدن به خواستههای مجتمع نظامی صنعتی، جامعه اطلاعاتی و صنعت رو به رشد امنیت سایبر و فناوری اطلاعات آمریکا را بر عهده دارند.
مسئلهای که بطور خاص موجب بدبینی و تردید میشود این است که خطوط ممیز بین جامعه نظامی، اطلاعاتی و صنعت امنیت سایبر در نتیجه ارایه میلیاردها دلار از سوی دولت به ابتکارهای حوزه امنیت سایبر، محو شده است. در تمامی کشورهای متمدن، جنگ ندایی است که همه افراد جامعه را به سوی هدف مشترک دفاع فرا میخواند.
واضح است که ایالات متحده که طی دهه اخیر همواره درگیر دو جنگ همزمان بوده است، علیه دیگر دشمنان خود (ایران، کرهشمالی و احتمالا چین) هم صفبندی کرده است. بنابراین مفهومی کردن امنیت سایبر به عنوان جزئی از دکترین میدان جنگ، طبیعی به نظر میرسد.
در همین زمینه، فراخوان برای جنگ سایبر، حتی اگر بر پایه ضعیفترین شواهد هم باشد، به عنوان روشی برای بسیج کردن منابع مورد نیاز به منظور غلبه بر مشکلات موجود، منطقی به نظر میرسد. اول از همه، امنیت سایبر تنها یک مشکل نظامی نیست بلکه شبکه پیچیده و در هم تنیدهای از مسائل اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و اجتماعی است.
بنابراین نادیده گرفتن ابعاد بسیار بسیار گسترده امنیت سایبر با تمرکز بیش از حد بر جنبههای نظامی این مسئله، یک استراتژی ضعیف و شکستخورده است. مسئله دوم اینکه، امنیت سایبر ذاتا یک مسئله سراسری و بینالمللی است. شبکه هیچ مرز جغرافیایی یا قلمرو حاکمیتی را به رسمیت نمیشناسد و از قوانین مختلفی که در کشورها وجود دارند، پیروی نمیکند.
این نکته وقتی مهم جلوه میکند که به برخی آمارها توجه کنیم: کمتر از ۱۵ درصد کاربران اینترنت، شهروندان آمریکایی هستند. بخش بزرگی از نیروی کار امنیت و فناوری اطلاعات ایالات متحده را افرادی با ملیتهای خارجی تشکیل میدهند. و زنجیره تامین بازار جهانی فناوری اطلاعات هم در واقع یک زنجیر نیست بلکه یک شبکه پیچیده است که بخش عظیمی از آن را بازیگران غیر آمریکایی تشکیل میدهند.
سومین و مهمترین مسئله این است که اکثریت قاطع جمعیت دنیا ( و به تناسب آن کاربران اینترنت) بطور کلی توجه چندانی به امنیت سایبر ندارند. در ادامه راهکارهایی را برای چگونگی برخورد با نبرد سایبر ارایه خواهیم داد.
برخی معتقدند که انواع جنگهای سایبری که هماکنون شاهد آنها هستیم، بطور کلی برای پول در میگیرند؛ آنها به این نکته اشاره میکنند که کسانی که بر طبل جنگ سایبر میکوبند شاید کمترین تقصیر را در بحران امنیت رایانه داشته باشند. شاید کسی مثل دریاسالار "مایک مککانل" رئیس بازنشسته اطلاعات ملی آمریکا و یا ژنرال "مایک هایدن" معاون او بیشتر شایسته انتقاد باشند. در کمترین درجه، این افراد کاملا از چگونگی وابستگی ما به سیستمهای رایانهای آگاه هستند. اما متاسفانه آنها به جای آنکه ساخت سیستمهای رایانهای بهتر را پیشنهاد دهند، بیشتر به دنبال ساخت اسلحههای سایبر بهتر بودهاند.
در امنیت رایانه، سالهاست که میکوشیم تا تجهیزات خود را با گذاشتن مانع بین آنها و افراد شرور، محافظت کنیم. اما شکست خوردهایم. در واقع ما باید تجهیزات خود را اصلاح کنیم تا برای حمله به آنها نیاز به منابع و مهارت بیشتری باشد. اما نگران کنندهترین مشکلی که از دیدگاه سیاستگذاری وجود دارد، این است که حوزه سایبر بطور کامل به وزارت دفاع سپرده شده است. این نگرانی دو دلیل دارد: عدم توانایی بالقوه آژانس امنیت ملی ( و دیگر اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکا) در تشخیص و اجرای وظایف تفکیک شده و جدا کردن هجوم و دفاع سایبر از یکدیگر، یکی از دلایل این نگرانی است. به بیان دیگر اینکه افرادی را برای حفظ امنیت یک سیستم انتخاب کنیم که خود آنها از سیستمهای مذکور برای مقابله با جاسوسی بهره میگیرند، دیوانگی است.
از سوی دیگر، تفاوتهای فرهنگی عظیمی که بین آژانس امنیت ملی و وزارت دفاع آمریکا با دیگر سازمانهای دولتی و یا شرکتهای این کشور وجود دارد هم باعث نگرانی است. فقدان یک ساختار کنترل و فرماندهی کاملا واضح و مشخص در حوزه شهری موجب شده تا رویکرد نظامی به امنیت رایانه، چندان عملی نباشد.
ما هماکنون یک قرارگاه سایبر عملیاتی داریم که روی امنیت انفعالی متمرکز شده و به دنبال حفاظت از شبکههای مجتمع صنعتی نظامی ایالات متحده است. استراتژی این قرارگاه بر توسعه یک توانایی موثر هجومی تاکید دارد ( معادل سایبر اف-۲۲). یکی از نگارندگان این مقاله، یعنی مکگراو، مستقیما از ژنرال هایدن در مورد تفکیک وظایف در حوزه سایبر سوال کرد و او پاسخ داد که از دیدگاه وی قدرت سایبر مثل قدرت هوایی است، یعنی جایی که تفکیک وظایف منجر به شکست میشود. اما این دیدگاه هایدن، یک باور کلاسیک در نیروی هوایی ایالات متحده است که البته قابل قبول نیست.
در همین حال، شبکههای شهری که دستکم ۹۰ درصد رخنههای سایبر از آن طریق صورت میگیرد نیز به حال خود رها شدهاند. مشکل این است که حتی قرارگاه سایبری ایالات متحده هم بر امنیت انفعالی رایانه متمرکز شده است که شامل محافظت از شبکهها، جستجو و دستگیری بدافزارها و خرابکاران و تلاش برای حفظ تجهیزات خودی میشود.
ظاهرا هیچکس در این دولت قصد ندارد تا وقتی بگذارد و بکوشد تا اقدامات مهندسی امنیت، امنیت نرمافزار و ساخت درست تجهیزات را عملی کند. این در حالیست که همه ما از سیستمهای آسیبپذیر، متضرر میشویم.
راهکارهایی برای سیاستگذاری وقتی سیاستگذاران با یک مشکل غیرمعمول در امنیت سایبر مواجه میشوند، تعجببرانگیز نیست که شاهد آشفتگی آنها باشیم. به همین خاطر در ادامه راهکارهای سادهای را برای این سیاستگذاران ارایه میدهیم:
۱. فضای سایبر بطور کامل از فضای واقعی و سایر حوزهها متفاوت است. غیرممکن است که بتوان فضای سایبر را "گرفت و نگه داشت". فضای سایبر یک سیستم دینامیک است که با سرعتی مافوق سرعت بشر عمل میکند. جای دور در فضای سایبر معنا ندارد و زمان به سرعت نور میگذرد.
۲. در این فضا، بهترین دفاع، حمله نیست. بلکه دفاع خوب فقط و فقط دفاع کردن است. سیستمهای ما به شدت دچار مشکلات مختلف هستند. بطوریکه حتی یک بچه هم میتواند از آنها سوءاستفاده کند.
۳. در فضای سایبر، تفرقه بیانداز و حکومت کن جواب نمیدهد. سیستمهای شهری، دولتی و نظامی، عمیقا در هم تنیده شدهاند و نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد و جداگانه محافظت نمود. هویت این شبکه در هم تنیده، افرادی هستند که با سیستمها در تعاملند.
۴. جرم سایبر و جاسوسی سایبر مهمتر از جنگ سایبر هستند. خبر خیلی بد هم اینکه تسلیحات جدید سایبر چند کاربرده بوده و میتوانند برای اهداف مجرمانه هم به کار گرفته شوند. خبر خوب هم اینکه اصلاح تجهیزات مشکلدار همزمان میتواند به مبارزه با جرایم، جنگ و جاسوسی سایبر کمک کند.
۵. امنیت به معنای ساخت سیستمهای ایمن، پاسخگو و قابل اطمینان است. امنیت بازی مراکز عملیات نظامی، به اشتراکگذاری اطلاعات و واکنش نشان دادن در زمانی که تجهیزات مشکلدار مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، نیست.
۶. به هر حال هیچگاه امنیت کامل نخواهد بود و مشکلات اتفاق میافتند. حتی اگر بخش زیادی از پول مالیاتدهندگان و مجموعه دانستنیها هم برای ساخت سیستمهای ایمنتر و بهتر به کار رود، باز هم اشتباهات وجود خواهند داشت و سیستمها همچنان مورد حمله و نفوذ قرار خواهند گرفت.
۷. سیاست امنیت سایبر باید با این فرض اتخاذ شود که خطر هیچگاه کامل رفع نمیشود. و این بدان معناست که سیستمها میبایست حتی در شرایط مطلوب و بیخطر هم به کار خود ادامه دهند.
۸. در نهایت اینکه، سیاست امنیت سایبر باید بر حل مشکلات امنیت نرمافزاری و اصلاح تجهیزات مشکلدار متمرکز شود. البته فعالان حوزه تجاری در این زمینه پیشرفتهای زیادی داشتهاند. اما دولت و حتی ارتش سالها از این مقوله عقب است که در این زمینه دولت نقش فعالی باید داشته باشد که به تنظیم مقررات محدود نمیشود بلکه دولت باید بر جریانها نظارت کرده و قانون را اجرا کرده و مشوقها و جریمههای درستی را نیز پیشبینی کند.
در پایان هم میبایست هزینه مواردی که فاقد امنیت درست هستند پرداخت شود و امنیت مناسب هم مورد تشویق قرار گیرد. اما تشخیص اینکه چه کاری برای انجام دادن بهتر است در نهایت مسئله خود دولت است.
در همان ایام علی قاسمی کارشناس پدافند غیر عامل در مقالهای تحت عنوان "غرب مقهور سربازان سایبری ایران" به بررسی موضوع پدافند غیرعامل در برابر تهدیدات دشمنان پرداخته و نوشت: موفقیت نظام اسلامی در برابر هجمههای سایبری و نرمافزاری دشمنان انقلاب اسلامی از دیگر جنبههای دفاع خاموش در برابر حجم فزاینده تهدیدات نظام سرمایهداری غرب در قبال ملت ایران قابل ارزیابی است. از همین رو از جمله حوزههای قابل تحسین در پدافند غیرعامل کشور به رویارویی و شکست سیاستهای ایرانستیزانه غرب در سناریو و توطئه ویروس استاکسنت میتوان اشاره کرد.
ماجرایی که هم اکنون پس از رسوایی غرب در برابر دستاوردهای علمی و توانمندیهای فناورانه نظام اسلامی اعترافات و زوایای پنهان یک جنگ تمامعیار در حوزه فناوری علیه جمهوری اسلامی را برملا میسازد.
در همین راستا هفتهنامه آلمانی اشپیگل که سابقه فعالیت آن نشان میدهد که دسترسی ویژهای به منابع جاسوسی و اطلاعاتی دارد در اعتراف اخیر خود از نحوه ساخت و طراحی ویروس استاکسنت توسط سازمان جاسوسی موساد برای تخریب فعالیتهای هستهای ایران سخن به میان آورده و از اقدامات ایرانستیزانه سازمان جاسوسی موساد در ساخت این ویروس حکایت میکند.
اشپیگل، ایده ساخت استاکسنت را مصادف با آخرین روزهای ریاست مئیر داگان رئیس سابق موساد بر این سازمان جاسوسی که بر فراز تپههای جاده تلآویو- حیفا قرار دارد ارزیابی میکند و مینویسد: در آخرین روز ریاست مئیر داگان، قرار بود در جمع خبرنگاران در تپه تلآویو- حیفا با حضور وی فرایند مبارزه موساد با برنامه اتمی ایران که به عنوان یادگاری از داگان برجای مانده بود به نوعی رسانهای و مستندسازی شود و وی در این دیدار تلویحاً به عملیات سایبری اشاره کرد بیآنکه نامی از استاکسنت بیاورد.
این مجله آلمانی در ادامه هدف از طراحی استاکسنت را مقابله با ایران در فضای مجازی به جای فضای متعارف و حقیقی میداند و به راهبردهای داگان در این زمینه اشاره میکند و مینویسد: «در آن دعوت، مئیر داگان با تمام قوا در مورد خطرات احتمالی حمله نظامی به ایران سخن گفت و اظهار داشت: هرگونه حمله به ایران، منطقه از جمله حزبالله لبنان، حماس فلسطین و احتمالاً سوریه را به آتش خواهد کشید.
رئیس در شرف خداحافظی موساد سپس این استنباط را که حمله نظامی میتواند برنامه اتمی ایران را متوقف کند، اشتباه دانست و ابراز داشت: این حمله، تنها میتواند به طور موقتی، ادامه برنامه اتمی ایران را آهسته و کند کند. به همین علت بود که رئیس سابق موساد، به شدت مخالف بمباران (هوایی) تأسیسات اتمی ایران بود».
اشپیگل در ادامه با اشاره به رد پای عاملین این ویروس پس از ناپدید شدن مینویسد: در آن زمان افرادی که استاکسنت را هدایت میکردند پس از فعالسازی متواری و ناپدید شدند اما دستکم شرکت سایمنتک توانست ردپایی که عاملان این ویروس از خود به جا گذاشته بودند را دنبال کند. این هفتهنامه آلمانی سپس به مصاحبه با دو هکر پرداخته که تأیید میکنند در فرایند نگارش استاکسنت برای رژیمصهیونیستی مشارکت داشتهاند.
در ادامه این گزارش این جنگ سایبری را یک جنگ یهودی دانسته و نوشته است: این ویروس زمانی متوقف میشود که حجم آن به ارزش ۱۹۷۹۰۵۰۹ برسد. به اعتقاد کارشناسان شرکت سایمنتک: این، نوعی کد (برنامهنویسی رایانهای) است. تاریخی که برایاین کد درنظر گرفته شده است، نهم می سال ۱۹۷۹ است که مصادف با روز اعدام حبیب القائیان، بازرگان یهودی ساکن تهران است. اشپیگل هزینههای صرف شده انسانی و مالی را برای این ویروس این گونه برآورد کرده است.
نتایج تجزیه و تحلیلهای انجام شده از سوی آژانس جاسوسی و اطلاعات اروپا با طبقهبندی سری که به رؤیت هفتهنامه آلمانی اشپیگل نیز رسید نشان داد احتمالاً برای توسعه ویروس استاکسنت، یک برنامهنویس، دستکم سه سال با یک هزینه چند ده میلیونی به کارگیری شده است. در همین حال شرکت سایمنتک نیز به سهم خود معتقد است فقط انجام آزمونها و تستهای لازم در تأسیسات شبیهسازی شده (اتمی ایران) به پنج تا ده برنامهنویس به مدت شش ماه نیاز داشتهاند».
در واقع این اظهارات تنها بخشی از واقعیت نبرد تمامعیار غرب در حوزه فناوری و جنگ نرم علیه نظام اسلامی قلمداد میگردد که از سوی دولت ایالات متحده امریکا و رژیم جعلی صهیونیستی در برابر دستاوردهای ملت ایران و فناوریهای صلحآمیز هستهای دانشمندان ایرانی طرحریزی میشود. موضوعی که هماکنون با شکست دشمن از بهرهبرداری خود از نتیجه فعالسازی ویروس استاکسنت در رویارویی با نظام اسلامی اعتراف به شکست و ردپای سازمان جاسوسی همچون موساد و شبکههای جاسوسی غرب را برملا میسازد.
از این رو در کنار همه فعالیتهای دشمن در حوزه فضای سایبر و مباحث فناوری به قدرت پدافند غیرعامل کشور میتوان به عنوان یکی از توانمندیهای دفاعی کشور اشاره کرد که اظهارات رسانههای وابسته به غرب را نیز به دنبال داشته است به طوری که روزنامه وال استریت ژورنال ضمن انتشار این تحلیل، از قول آژانس «گائو» وابسته به دولت امریکا در این خصوص اعتراف میکند ایران با استفاده از فناوری بومی، توانسته فشارهای امریکا را دور بزند.
این روزنامه در ادامه اعترافات خویش با بیان این مسئله مینویسد: ایران خلأ حضور برخی شرکتهای خارجی و تحریم صادرات فناوری به ایران را با فناوری داخلی پر کرده است. دولت ایران با تمرکز بر تولید فناوریهای مورد نیاز در داخل کشور توانسته است نرمافزارهای بومی را تولید کند و خود قادر به ارتقای سرویسدهی ویژه به آنهاست.
برای روشن شدن ابعاد دیگری از جنگ فرهنگی دشمن با نظام اسلامی که در فضای سایبری صورت می گیرد، بد نیست اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران که روز ۲۳ اسفند ۸۸ صادر شد و در آن جزئیات عملیات پیچیده اطلاعاتی برای شناسایی یک شبکه بزرگ جاسوسی آمریکا در کشورمان تشریح شده، مورد بررسی قرار دهیم.
در آن اطلاعیه تصریح شده بود "با عنایت و نصرت خداوند متعال و تلاشهای بی وقفه و شبانه روزی پاسداران حریم امنیت کشور و فرزندان انقلابی ملت غیور، تعدادی از مهم ترین شبکههای سازمان یافته جنگ سایبری آمریکا که توسط گروههای ضدانقلاب راه اندازی شده بود، با انجام سلسله اقدامات و عملیات پیچیده امنیتی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به همراه برخی از متهمان و عناصر مرتبط و موثر آن ها شناسایی گردیده و ۳۰ نفر از آن ها دستگیر شدند".
"در سال ۲۰۰۶ میلادی در اجرای طرح "بی ثبات سازی ایران" که توسط سازمان سیا تهیه و با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا، با دستور "جورج بوش" ابلاغ و عملیاتی شد، راه اندازی نوع جدیدی از "جنگ اطلاعاتی" موسوم به "جنگ سایبری" در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت که با استفاده از عوامل گروهک های ضدانقلاب از جمله منافقین، سلطنتطلبان و برخی گروهکهای دیگر، مورد توجه آمریکایی ها قرار گرفت.
در این راستا تاسیس شبکه موسوم به "ایران پراکسی" از جمله مهمترین اقداماتی است که در این سال با بودجه ای بالغ بر ۵۰ میلیون دلار توسط سازمان سیا و تحت پوشش دفتر IBB وزارت امورخارجه آمریکا فعال گردید.
تخلیه بانکهای اطلاعاتی کشور، نفوذ و خرابکاری در سایتهای اینترنتی ایران، مبارزه با فیلترینگ در داخل کشور، ایجاد امنیت برای کاربران شبکه مجازی علیه جمهوری اسلامی، ایجاد بسترارتباط امن تلفنی و دیتا برای مصاحبه با رادیو فردا، رادیو زمانه، شبکه تلویزیونی صدای آمریکا (VOA) و سایر رسانه های غربی، در زمره ماموریتهای شبکه ایران پراکسی بود. سازمان سیا با ایجاد این سرویس سایبری، تنها در حوادث اخیر با تولید و انتشار بیش از ۷۰ میلیون "فیلترشکن"، جنگ روانی پردامنه ای را علیه جمهوری اسلامی سازماندهی کرد. عناصر داخلی این شبکه که حقوق ماهیانه قابل توجهی دریافت می کردند، پس از شناسایی و دستگیری، اعتراف نموده اند که نرم افزارهای فیلترشکن شبکه "ایران پراکسی" مجهز به قابلیت های تخلیه اطلاعات خصوصی و خانوادگی افراد نیز بوده و متأسفانه در حجم وسیعی برای اهداف جاسوسی مورد استفاده قرار گرفته است.
از دیگر اقدامات آمریکا در زمینه راه اندازی شبکه پوششی برای منافقین موسوم به "فعالان حقوق بشر" می باشد؛ این شبکه ابتدا در سال ۱۳۸۴ توسط دو عضو این گروهک به نامهای "صادق نقاش کار" و "بهروز جاوید تهرانی" (از عناصر دستگیر شده در ماجرای ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸) تأسیس گردید و مدیریت آن به اعضای ناشناخته این گروهک به نامهای "کیوان رفیعی"، "جمال حسینی"، "احمد باطبی" سپرده شد.
در سال ۱۳۸۷ افراد مذکور با همکاری برخی گروهکهای ضدانقلاب از کشور متواری می گردند و پایگاههای این شبکه را در آمریکا و برخی کشورهای غربی و یکی از کشورهای همسایه راه اندازی نموده و سپس از طریق فضای مجازی، اقدام به عضوگیری در سراسر کشور می کنند و با تمرکز بر روی یکی از جریانات دانشجویی، عناصری از این جریان به نامهای "س. ح" و "م.پ" را جذب می نمایند.
همزمان به منظور تسهیل و گسترش فعالیتهای این شبکه، در اقدامی هماهنگ از سوی برخی از کشورهای اروپایی، نام گروهک منافقین نیز از لیست گروه های تروریستی خارج گردید.
این شبکه که برخی اعضای آن از پیروان یکی از فرقههای ضاله هستند، پس از جذب افراد از طریق اینترنت، آنان را برای آموزش به مقر منافقین در عراق و دیگر کشورهای موردنظر منتقل می نمودند.
شبکه مذکور پس از وقوع فتنه اخیر، تلاش کرد ضمن شبکه سازی گسترده در فضای مجازی با انتشار اخبار خلاف واقع و کذب، کاربران اینترنتی را تحت پوشش و تأثیر خود قرار دهد. همچنین کمیته وکلا و خبرگزاری هرانا از دیگر مجموعه های مرتبط می باشد که در یکی از آخرین اقدامات، عناصر این شبکه و با حمایت های برخی از کشورهای اروپایی در نشست موسوم به سازمان های غیردولتی در ژنو شرکت داده و در آستانه نشست پنج به علاوه یک، به ارائه آمار و اطلاعات کذب، اقدام به فضاسازی روانی علیه جمهوری اسلامی نمود.
این شبکه از طریق برخی عوامل خود، دارای ارتباطات گسترده ای با بالاترین سطوح هیات حاکمه آمریکا است و از حمایت دولتمردان آمریکا برخوردار می باشد
عوامل اصلی این شبکه، اهداف خود را از طریق برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا به لایه های میانی و فعال مجموعه منتقل کرده و متاسفانه با جذب و سوءاستفاده از کاربران ایرانی از آنان به عنوان عضو، بهره برداری می نمودند
اهم اقدامات این شبکه عبارت است از:
۱- ایجاد شبکه جمع آوری اطلاعات جاسوسی، به ویژه شناسایی دانشمندان هسته ای کشور
۲- شناسایی، جذب و سازمان دهی ایرانیان خارج از کشور در برخی از کشورها مانند آمریکا، کانادا، آلمان، فرانسه و ترکیه
۳- تهیه گزارش به منظور جریان سازی و جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی و مقدسات دینی و ارسال آن به رسانه های خارجی، سازمان ها و نهادهای حقوق بشر
۴- برگزاری تجمعات غیرقانونی و تشویق به حضور در اغتشاشات پس از انتخابات
۵- انتشار اخبار خلاف واقع از جمله کشته شدن هفتاد و دو نفر در حوادث پس از انتخابات و دستگیری و کشته شدن سعیده پورآقایی تحت عنوان فرزند شهید
۶- حمایت خبری و رسانه ای از گروهک های تروریستی ریگی و انجمن پادشاهی
۷- انتقال غیرقانونی متهمین و افراد مسئله دار به خارج از کشور از طریق گروهک های ضدانقلاب
۸- انجام اقدامات ایذایی و هکری و نفوذ به سرورهای دولتی در جهت دسترسی غیرمجاز به اطلاعات محرمانه کشور جهت ارسال به سرویس های جاسوسی و تکمیل بانک اطلاعاتی آنان
۹- برنامه ریزی برای اختلال در سیستم مدیریت شهری و شبکه خدمات رسانی از جمله سامانه سوخت رسانی به منظور ایجاد نارضایتی مردمی
۱۰- ایجاد پوشش های امنیتی برای ورود به فاز اقدام مسلحانه علیه نظامی جمهوری اسلامی.
همزمان با صدور این اطلاعیه ۲۵ سایت مرتبط با شبکه جاسوسی سایبری آمریکا در ایران توسط ارتش سایبری ایران هک شد که گفته می شد این سایتها به عنوان پایگاه های اصلی این شبکه روی اینترنت فعالیت می کردند.
یک پژوهشگر حوزه سایبری با انتشار گزارشی تحت عنوان "امنیت فضای سایبر در پناه اظراف اطلاعاتی ایران" با استناد به اطلاعیه دستگاه قضایی به واکاوی عملیات روانی دشمن در فضای مجازی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته و نوشت: قرار دادن آگهی فروش دختران کم سن و سال ایرانی، ثبت و فروش دومین (domain) به سایت های مستهجن ایرانی، تولید و انتشار اولین کتاب های داستانی سکسی و غیره نمونه هایی از اقدامات غیراخلاقی و ضد دینی شبکه های تحت حمایت غرب در فضای مجازی است که ...
راه اندازی نوع جدیدی از جنگ اطلاعاتی موسوم به نبرد سایبری با کلید خوردن پروژه بی ثبات سازی ایران از سال ۲۰۰۶ در دستور کار دولت ایالات متحده آمریکا قرار گرفت.
آغاز این پروژه که حاکی از شکست شیطان بزرگ در ابعاد نظامی و دیگر وجوه جنگ نرم بود، در حالی با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری کنگره آمریکا و با دستورمستقیم بوش،رییس جمهور وقت دولت آمریکا ابلاغ و عملیاتی شد که عوامل گروهک های ضد انقلاب همچون منافقین، سلطنت طلبان، انجمن پادشاهی، فرقه ضاله بهاییت و گروه های موسوم به حقوق بشر بازیگر نقش های جدیدی در فضای سایبر علیه جمهوری اسلامی ایران شدند.
ایجاد و راه اندازی ۲۹ سایت متعلق به شبکه جاسوسی مذکور که با پوشش دروغین فعالین حقوق بشر فعالیت می کردند نمونه ای از این اقدام دولت ایالات متحده آمریکا و برخی دولت های متخاصم اروپایی به منظور استفاده از توان سایبری در شبکه مجازی برضد نظام جمهوری اسلامی ایران است که در پی انهدام شبکه های جاسوسی و سازمان یافته جنگ سایبری امریکا، پاسداران حریم ولایت در تکمیل نمایش اقتدار خویش تمامی این سایت ها را رصد و موفق به انهدام آنها شدند.
آشنایی کامل با آسیب های تهاجم فرهنگی که مقام معظم رهبری سال ها پیش بدان اشاره و تاکید داشتند مستلزم دقت در اهداف غرب در حمایت و هدایت پروژه هایی است که اخلاق و دین را در جوامع اسلامی نشانه رفته اند.
با این حال باید اذعان داشت که بررسی اجمالی برخی از این پروژه ها که چندی پیش با تلاش شبانه روزی سربازان گمنام امام عصر(عج) در فضای سایبر کشف و منهدم شدند در این خصوص لازم و ضروری به نظر می رسد.
سوءاستفاده از فضای مجازی توسط غرب
رشد قارچ گونه جرائم سازمان یافته بین المللی و سوء استفاده از بستر اینترنت و سایر سامانه های ارتباطی در جهت انجام اقدامات تروریستی ، جاسوسی اینترنتی ، پولشویی ، و تخریب نظام فرهنگی و اجتماعی جامعه و هتک حرمت و توهین به مقدسات دینی و ارزشهای انقلاب اسلامی از دلایل راه اندازی مرکز بررسی جرائم سازمان یافته در سال ۱۳۸۶ به منظور شناسایی و برخورد با جرائم مذکور با هماهنگی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران بوده است.
صادقی معاون فنی و سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از افرادی است که در این زمینه به گفت و گو با وی پرداختیم و او ضمن اشاره به استراتژی امنیت ملی آمریکا طی سال های اخیر مبنی بر تاکید به استفاده از فضای اینترنت به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی عمومی به گزارشگر کیهان می گوید: افزایش بودجه وزارت دادگستری آمریکا در بحث جرایم رایانه ای و اینترنتی به منظور جلوگیری از تهدیدات، دیگر اقدامی است که ایالات متحده آمریکا در این راستا انجام داد.
وی ادامه می دهد: همچنین در وزارت امور خارجه این کشور، یک دفتر کار برای شناسایی فعالان اینترنتی در سطح دنیا به زبان های عربی و فارسی فعال شده است.
به گفته وی پروژه هلندی با عنوان تنوع رسانه ای در ایران و تحقیقات مرکز مطالعاتی و امنیتی جورج سی مارشال در سال ۲۰۰۷ در خصوص فرهنگ مجازی در ایران، سندی است که توجه خاص استکبار جهانی به فضای مجازی علیه کشورمان را اثبات می کند.
صادقی اعتقاد دارد: فعالیت های مطالعاتی که در این فضای فرهنگی مجازی صورت می گیرد نمونه هایی از اقدامات و پروژه هایی است که ساماندهی و اجرا شده تا به نتایجی برسند.
وی تصریح می کند: به محض اینکه اوباما وارد کاخ سفید شد اداره تهدیدات اینترنتی راه اندازی کردند. حتی در جریان فتنه پس از انتخابات سال گذشته هم دیدیم که پنتاگون ۴۵ میلیون دلار هزینه کرد تا روند انتشار اخبار مد نظر خود را برای جریان سازی در فضای مجازی تسهیل کند .
صادقی مجموع این اقدامات که تحت عنوان شبکه های مضلین، دارکوب، فتنه و پروژه مرصاد و در قالب های سیاسی - امنیتی، اخلاقی، دینی و غیره فعالیت می کردند را در پناه یک سیستم برنامه ریزی شده و با هدایت و پشتیبانی عوامل خارجی و کمک عوامل معاند یا فریب خورده داخلی عنوان می کند که حاصل سیاست های جدید آمریکایی ها در فضای مجازی برای مبارزه با تهدیدات است که نمونه آن را می توان در مسایل فرهنگی، اقتصادی و امنیتی و سیاسی دید که پروژه گرداب یک نمونه از این تهاجمات فرهنگی بوده است .
هزینه های میلیارد دلاری علیه ایران
به گفته معاون فنی و سایبری سپاه، هزینه ای بالغ بر یک میلیارد دلار برای تخریب وجهه اسلام در فضای مجازی توسط سازمان سیا با موضوعیت انقلاب اسلامی ایران و جریان سازی علیه ایران اسلامی صورت پذیرفته که اثرات آن را طی این سالها شاهد بوده ایم.
رشیدی نیا رییس سازمان ملی جوانان استان لرستان هم در گفت و گو با گزارشگر کیهان مهمترین خطر و تهدیدی که نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید می کند بحث تهاجم فرهنگی غرب با اتکا به رسانه های نسل نوین و اینترنت می داند.
وی ضمن تاکید بر توجه به تهدیدات فرهنگی غرب اظهار می کند: دولت های غربی از نفوذ فرهنگی غنی اسلام احساس خطر می کنند و می دانند اندیشه های اسلام در تضاد با بنیان های فکری آنان است به همین منظور تلاش می کنند با نفوذ و رخنه در میان جوانان و افکار و عقاید آنان آنها را از اعتقادات و باورهای دینی و ملی جدا کنند.
رییس روابط عمومی استانداری لرستان ادامه می دهد: غرب درصدد تزلزل اندیشه های ناب جوانان ایران اسلامی است و تصور می کنند با مخدوش کردن چهره اسلام و اعتقادات یا رواج محتوای ضد اخلاقی به آرزوی دیرینه خود می رسند در حالی که ریشه اعتقادی در میان جوانان غنی و قوی تر از آن است که با این ابزارها محو و نابود شود.
وی البته وظیفه دستگاههای متولی فرهنگی را در جهت خنثی سازی شبیخون فرهنگی که مقام معظم رهبری به عنوان ناتوی فرهنگی برشمردند مهم دانسته و معتقد است: در مباحث تئوریک تدوین فرهنگ اصیل اسلامی و اتصال بیشتر جوانان به هویت ناب اسلامی وظیفه اصلی نهادهای فرهنگ ساز است که باید با تلاش و همتی مضاعف در این راستا گام بردارند.
از تمسخر دین تا فروش دختران ایرانی در فضای مجازی
پروژه های کشف و منهدم شده متصل به سرویس های جاسوسی آمریکایی و دیگر کشورهای اروپایی مصادیق خوبی برای اثبات برنامه های هدفمند غرب در جهت استفاده از فضای اینترنت به منظور تقویت توان نظامی در جنگ یک طرفه نرم و حملات مجازی است .
شبکه گسترده مضلین یکی از پروژه هایی بود که با افشای هویت آن پرده از ماهیت پوشالی شیطان بزرگ کنار رفت و چهره غیر انسانی و دین ستیز این دولت استکباری هویدا شد.
اعترافات متهمین و بررسی های کارشناسی نمایانگر حمایت فنی شرکت های وابسته به سرویس های جاسوسی امریکا و پشتیبانی از متهمین این جریانات بوده و هست، بطوریکه همه این سایت های غیر انسانی و ضد ارزشی در خاک کانادا و امریکا میزبانی و حمایت می شوند .
محمدی نیا، یکی از مسئولان فنی و سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفت و گو با گزارشگر کیهان، پروژه مضلین را شامل پنج شبکه با تولید محتوای مستهجن در فضای سایبر معرفی می کند و در توضیح بیشتر می گوید: این شبکه حتی فراتر از خطوط قرمز اخلاقی و اعتقادی حرکت می کرد و تمام مبانی انسانیت، خانواده، فرهنگ و اعتقادات را زیرپا گذاشته بود تا جایی که این اقدامات در کشورهای حاشیه خلیج فارس انتقاداتی را برانگیخت .
وی در همین زمینه تاکید می کند: دکترین آمریکا بدنبال مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران است، تا جایی که از افرادی که در زمینه توزیع انواع عکس، کلیپ و بلوتوث های مستهجن و غیراخلاقی را فراهم می آورند پشتیبانی و حمایت می کنند؛ سپس در رسانه های خود القا می کنند که جامعه ایرانی رو به فساد است و می خواهند بگویند ایرانیان ابتذال گرا هستند و دیگر به دنبال شهادت طلبی و اخلاقیات نیستند .
اعلام آمادگی برای حمایت و پشتیبانی فنی و مالی از یک مجله الکترونیکی مستهجن ایرانی با عنوان دسترسی آزاد مردم ایران به مسائل آموزشی سکسی به زبان فارسی و در دسترس قرار دادن مطالب همجنسگرایانه برای علاقمندان این مطالب به زبان فارسی، ارائه داستان های مستهجن با مضامین ضددینی و ضد انقلابی در یکی از سایت های مستهجن، اهانت به امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و مسئولان نظام از طریق قرار دادن تصاویر دستکاری شده و توهین آمیز در سایت های خود، همچنین قرار دادن کلیپ ضدانقلابی داستان انقلاب با محتوای اهانت به امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب در اینترنت از جمله اقدامات این شبکه نام برده می شود .
محمدی نیا، قرار دادن آگهی فروش دختران کم سن و سال ایرانی، ثبت و فروش دومین (domain) به سایت های مستهجن ایرانی همچون شهوت سرا و تولید و انتشار اولین کتاب های داستان های سکسی به زبان فارسی در اینترنت شامل دو کتاب بالغ بر۶۰۰ صفحه داستان مستهجن به زبان فارسی در موضوعات مختلفی چون همجنس بازی، روابط نامشروع با محارم و غیره را از اقدامات این شبکه متصل به غرب عنوان می کند .
جوان مسلمان ایرانی؛ هدف به روز شده غرب
با وجود هشداری که چند سال پیش مقام معظم رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی مطرح کردند استراتژی کلی دشمن در خصوص انهدام و انحلال سیستم جمهوری اسلامی با توجه به بافت جمعیتی کشور روز به روز به شیوه ای نوین طراحی و هدایت شد تا اینکه از طریق مراکز مطالعاتی و سیستم های جاسوسی به اجماع کلی در خصوص جوانان رسیدند که شبکه های مستهجن و ضد دینی را پایه گذاری کنند.
به همین منظور از سال ۸۲ و ۸۳ با تو جه به اینکه اینترنت تازه کاربران خود را داخل کشور پیدا می کرد، در فضای مجازی وبلاگ های غیراخلاقی سپس سایت های مستهجن فارسی با ظرفیت های بالایی راه اندازی کردند.
محمدی نیا یکی از پروژه های فعال غیراخلاقی و ضددینی کشف و منهدم شده را شبکه مضلین برمی شمارد و در توضیح روند فعالیت افراد مرتبط با این شبکه و طریقه فعالیت آنها می گوید: این گروه در ابتدا توزیع محتوای تصاویر و فیلم های غیراخلاقی خارجی را در دستور عمل قرار داده و پس از مدتی توانست تعداد کاربرانش را تنها در یکی از سایت ها به ۱۱۴ هزار عضو ثبت نام (register) شده افزایش داده، رشد کند و اعضا را با مسئولیت تولید تصویر، کلیپ و متون غیراخلاقی فارسی و بومی تعریف نماید.
به اعتقاد وی اگرچه این سایت ها در ظاهر غیر اخلاقی بودند اما با توجه به پیشینه سیاست های جدید آمریکا متوجه شدیم، القائات ضد دینی این سایت ها با اهداف ترویج سکولاریسم و ارائه تعریف جدید از اسلام هدف اصلی است که دنبال می کنند. با این مضمون که اگر جوان ایرانی مسلمان است اشکالی ندارد، اما مسلمان می تواند همجنس گرا هم باشد و با محارمش ارتباط برقرار کند.
پیشرفت این شبکهها در فضای اینترنت موجب شد در انگلیس انجمن همجنس گرایان مسلمان شکل بگیرد. در واقع قصد دارند تغییر ذائقه در مردم ایجاد کنند و مانع از پیروی جوانان از دین و اعتقادات اسلامی شان شوند. این سلسله اقدامات از آنجا نشات می گیرد که انقلاب اسلامی به سرعت در حال پیمودن راه پیشرفت و دستیابی به قله های علم و فن آوری و تکنولوژی بوده و همانند خاری در چشم دشمنان، آنان را آزار می دهد.
تخصصی شدن فعالیت این سایت ها در بخش مصادیق ضد اخلاقی زنان و مردان، آزادی فعالیت در پورنوی کودکان که حتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی جرم محسوب می شود، حاکی از برنامه ریزی و حمایت خاص امنیتی و دولتی خارجی پشتیبان سران این شبکه ها است.
به گفته این مقام مسئول در بخش فنی و سایبری سپاه، حمایت مالی سازمان سیا و ایالات متحده آمریکا از طراحان و روسای شبکه های مستهجن طی عملیات های گسترده مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران کشف و رصد شد.
وی ضمن معرفی سرشاخه اصلی یکی از اعضای شبکه مضلین و صاحب بزرگترین سایت مستهجن فارسی ایران سکس به نام سعید.م، می گوید: این شخص با عنوان مستعار سیاوش حسین خانی در سایتش در طول پنج سال ۵۰ هزار صفحه متن و بیش از ۴۰ گیگ محتوای ضد دینی و مستهجن ایرانی تولید کرده بود که طی محاسبه انجام شده اگر فردی بخواهد این صفحات را نگاه کند باید روزی ۱۰ ساعت به مدت پنج سال زمان صرف کند.
محمدی نیا درباره اقدامات سعید.م می گوید: وی ۲۰ مدیر که اغلب در تهران حضور داشتند برای شبکه ایجاد شده ساماندهی کرده بود که هر یک از این مدیران اعضای زیادی داشتند و برایشان تولید محتوا می کردند.
به گفته وی، این فرد در کانادا زندگی می کرد و علاوه بر فعالیت در سایت، به تناسب مدرک تحصیلی اش توسط سیستم های دفاعی کانادا جذب شد تا در پروژه تولید آلیاژهایی که در سلاح های نظامی به کار می رفتند فعالیت کند. همچنین سعید.م ،دارای ارتباط نزدیکی با فرماندار ایالتی بود و از این طریق از حمایت دولت کانادا نیز برخوردار بود، به طوری که همسرش پس از دستگیری وی بلافاصله و مستقیما با یکی از فرمانداران ایالتهای کانادا قرار ملاقات گذاشت تا ایران را برای آزادی همسرش تحت فشار دولتی قراردهد.
جالب است که بدانید همسرش در تلاش است تا وی را به عنوان قربانی حقوق بشر معرفی کند! و از طریق سیستم مطبوعاتی کانادا او را تحت یک شانتاژ تبلیغاتی مطبوعاتی آزاد کند. در حالی که این فرد در زمان دستگیری کاملا به جرایمش اعتراف نموده و اظهار داشت نسبت به جرمش کاملا واقف بوده است.
محمدی نیا با اشاره به حقوق دریافتی این فرد از طریق محافل جاسوسی غربی اشاره می کند و می گوید: پول از طریق سازمان جاسوسی سیا به حرکت در می آید و از طریق شرکت های واسط اینترنتی به دست این اشخاص می رسید بدون اینکه ردی از خود باقی بگذارند. البته افراد دیگری هم بودند مانند وحید. ا،که در هند ساکن بود و از طریق چک صادره از بانک های آمریکایی حقوقش را دریافت می کرد.
برای فعالیت های ضد دین و اخلاق ارزش قائلیم!
وحید. ا، دانشجوی ایرانی ساکن هند و از هواداران سازمان منافقین و مرتبط با انجمن سلطنت طلبان بود که از ۱۷ سالگی شروع به فعالیت کرد.
برادرش نیز فراری بود و در ترکیه سایت ضد دینی دایر کرده و به تمسخر ائمه و مقدسات اسلامی می پرداخت و جریان آزاد اطلاعات همان موضوعی بود که بهانه ای برای تولید محتوایشان محسوب می شد.
وی با نام مستعار آریا دانشکار، مدیر بزرگترین مجموعه از سایت های مستهجن فارسی زبان در اینترنت است که نقش بسیار مهمی در تولید و ارائه محتوای مستهجن فارسی زبان اعم از فیلم، عکس، داستان و...دارد و هدایت کاربران به سوی محتوای مستهجن ایرانی و خارجی دیگر سایت ها و محتوای ضد دینی و ضد انقلابی از دیگر اقدامات اوست.
وی برای افراد فعال در زمینه های ضددینی، ضدامنیتی و ضداخلاقی چنین می نویسد: ما برای کارتان ارزش قائل هستیم و دلیل اصلی ساپورت ما همین است. مطمئن باشید که از سایت شما هیچ کجا به دلیل مسائل امنیتی نام برده نخواهد شد.
به گفته یک مقام مسئول در بخش سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مجموعه های دیگری با همین ماهیت اما با ماموریت های مختلف علی رغم رعایت دقیق مسایل امنیتی، توسط مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه کشف و منهدم شده اند که پروژه شهیدسازی و ارایه لیست ۷۲ نفره کشته شدگان در این حوادث و شایعه هتک حرمت و مرگ دروغین دختری به نام سعیده پورآقایی و ایجاد شبکه جمع آوری اطلاعات جاسوسی به ویژه شناسایی دانشمندان هسته ای کشور و غیره در زمره اقدامات این گروه ها به شمار می رود.
در بخش دوم گزارش واکاوی عملیات روانی دشمن در فضای مجازی علیه جمهوری اسلامی ایران که با عنوان "مانور اقتدار ایران در دنیای مجازی" منتشر شده، آمده است: گوگل با شعار گردش آزاد اطلاعات اخبار فاجعه غزه را فیلتر کرده و عکس های مربوط به آن را جمع آوری کرده است. در خصوص خانم مروه شربینی که توسط یک نژاد پرست به شهادت رسید، همین سیاست را اتخاذ کرد. همچنین هنگام جستجوی مطالب مورد نظر کاربر ایرانی به وی پیشنهادهای غیر اخلاقی و نامتعارف ارائه نموده و در فضایی کاملا یکسویه کاربر را به سوی محتوای مد نظر خود هدایت می کند.
"دیشب در مشهد فریاد الله اکبر با صدای گلوله پیوند خورد....(چهارشنبه ۲۷ خرداد ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۰ و ۱۷ دقیقه و ۹ ثانیه)،اینجا قائمشهر همه خوابیدن نیروی انتظامی شهر رو زیر نظر داره موبایل بعضی ها کنترل میشه. . . به بن بست رسیدیم طبق خبرها دیشب یه دختر شیرازی در بابل هم به شهدای سبز پوش پیوست(چهارشنبه ۲۷ خرداد ماه۱۳۸۸ ساعت ۱ و ۶ دقیقه و ۳۱ ثانیه) . . ."
عبارات فوق محصول وب نگاری های علی و حسن.ب دانشجویان اخراجی دانشگاه امیر کبیر است که پس از برپایی انتخابات ریاست جمهوری در تلاش بودند با ترویج و اشاعه اخبار دروغ مبنی بر کشته شدن مردم به تحریک احساسات کاربران بپردازند.
گذشته از همه دستاندازی های فرهنگی غرب از طریق فضای اینترنت که پروژه مضلین -فعالیت در سایت های مستهجن- را رقم زد، فعالیت های دیگری در فضای مجازی اتفاق افتاد که بهره گیری سوء ایالات متحده آمریکا را از این فضا در تقابل با امنیت ملی دیگر کشورها اثبات می کند.
طی سال های اخیر شاهد بوده ایم با وارد شدن و گسترش شبکه اینترنت در ایران و وبگردی های جوانان و نوجوانان زمینه دسترسی این قشر به تصاویر و کلیپ های خصوصی افراد که توسط سودجویان در قالب سایتهای مستهجن در اینترنت منتشر شده فراهم شده است.
در کنار این مسایل ضد اخلاقی، ضدیت با دین و در نهایت فعالیت های سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به گونه ای برنامه ریزی و اعمال می شود که کاربران قادر به هضم و درک آن نخواهند بود.
مأموریت ضدیت با ارزش های اخلاقی
برخی وبلاگ ها و سایت ها در ابتدا ضدیت با اخلاق را رواج می دهند، در مرحله بعد ضدیت با دین؛ فرقه های شیطان پرستی، پرستش اندام های بدن و غیره را دنبال می کنند در صورت نیل به هدف یعنی پوچ گرایی در جوانان، اهداف سیاسی خویش را که در تعارض با ارزش ها و امنیت ملی است توسط کاربران اغفال شده تعقیب می کنند.
پروژه فتنه سال گذشته دیگر برنامه حساب شده و مدون دولت ایالات متحده آمریکا با حمایت برخی کشورهای اروپایی و افراد معاند یا فریب خورده در داخل و خارج از کشور به شمار می رود که با هدف زیر سوال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات در سایتهای داخلی و خارجی زمینه دخالت آشکار بعضی از سیاستمداران و دولتمردان غربی در امور داخلی ایران و دامن زدن به اغتشاشات را فراهم کرد.
توهین و فحاشی در سایت های سیاسی و شبکه های اجتماعی اینترنتی که از بیرون کشور هدایت می شوند مانند سایت گویا نیوز، بی.بی.سی، روزآنلاین، یوتیوب، فیس بوک، تویتر و ...، حمله هکری به سایت های اطلاع رسانی و خبرگزاری های رسمی کشور، هدایت، آموزش و تشویق اغتشاشگران برای ایجاد ناامنی و آشوب و هتک حرمت به مسئولان و توده های مختلف مردم را در زمره این اقدامات می توان برشمرد اما قلم فرسایی جمعی از افراد در سایتها و وبلاگهای شخصی به منظور سودجویی و بهرهبرداری از جو به وجود آمده در کشور به انضمام پوشش غیر واقعی خبری اغتشاشات و دعوت به تجمعات غیرقانونی توسط شبکههایی چون BBC فارسی، VOAصدای آمریکا ، رادیو آزادی، رادیو فردا فعالیت هایی بود که در عرصه رسانه صورت گرفت و ناخودآگاه سایتها و وبلاگهای داخلی همراهی خود را با رسانههای وابسته غرب علنی کردند.
طرح بی ثبات سازی ایران
بهرهگیری از رسانه و فضای اینترنت همان موضوعی است که جنگ نرم را نسبت به جنگ سخت در اولویت برنامه ریزی ها قرار می دهد؛ به همین منظور آمریکایی ها در سال ۲۰۰۶ تحت عنوان طرح بی ثبات سازی ایران اهدافی را دنبال کردند و البته تمرکز خود را بر رسانه گذاشتند.
سراج، کارشناس سیاسی نوع حرکتی که ایالات متحده آمریکا بر ضد ایران اسلامی تدارک می بیند را انتقال از جنگ سخت به نرم عنوان و در تحلیل این مساله به مقدمه ای اشاره می کند.
وی طی گفت و گویی اظهار می دارد: روزگاری بحث قدرت در ادبیات استراتژیک و سیاسی برابر با قدرت سخت و نظامی بود اما با سیر تحول، مفهوم مبارزه در قدرت نرم خلاصه شده است که غربی ها از آن به عنوان قدرت جذابیت یاد می کنند. طی چند ساله اخیر به پدیده قدرت هوشمند رسیده ایم،
قدرت هوشمند مفهومی است که سه قدرت نرم، قدرت دفاعی و سخت و قدرت فناوری اقتصادی را به عنوان پشتوانه های قدرت نرم دربر می گیرد.
به اعتقاد این کارشناس سیاسی آمریکایی ها سعی می کنند با استفاده از قدرت رسانه ارزش های خود را جهانی کنند.
تحولاتی که طی سال های اخیر در ایران اتفاق افتاد و رویکرد به ارزش ها و آرمان های انقلاب به شکل جدی صورت گرفت، گفتمان لیبرالیسم و سکولاریسم به حاشیه رفت و تلاش دشمن برای دوگانه کردن حاکمیت شکست خورد و البته این تحولات در داخل کشور قدرت نرم تولید کرد.
برخی کارشناسان سیاسی، دلیل این ادعا را همراهی افکار عمومی کشورهای منطقه با ارزش های جمهوری اسلامی ایران طی سال های اخیر قلمداد می کنند.
صادقی، معاون فنی و سایبری سپاه در همین رابطه بر فعالیت سیستماتیک آمریکا در مبارزه تمام عیار با ایران اشاره می کند و در گفت و گو با خبرنگار سرویس گزارش کیهان اینطور توضیح میدهد: وقتی آمریکایی ها در حوزه های علمی، صنعتی یا حتی دارویی تحریم های شدیدی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اعمال می کنند، حذف تحریم اینترنت بر فضای مجازی ایران قطعا بیانگر فعالیت منظم و هدفمند به منظور جریان سازی و بی ثبات کردن اوضاع داخلی ایران است.
وی همچنین ادامه می دهد: اقداماتی که در مرکز بررسی جرایم سازمان یافته صورت پذیرفت مطمئنا به این محدوده زمانی ختم نمی شود. ما بر این عقیده ایم که در هر مکان و زمانی که ارزشهای انقلابی و اسلامی به خطر بیافتد همه توان فنی و اطلاعاتی در جهت مقابله با آن بسیج می شوند.
صادقی علت انتشار اخبار پروژه های کشف شده را طی ماههای اخیر، اطلاع رسانی از طرحهای دشمنان و هوشیاری آحاد مردم عنوان و تصریح می کند: مخاطبان به ویژه جوانان باید مراقب باشند تا فریب این جریانات را نخورند. فضای مجازی حوزه ماجراجویی نیست و یک لحظه غفلت ممکن است موجب بهرهبرداری گروه های معاند شود. آنها تلاش می کنند با به دام انداختن فرد راه او را ببندند و او را ناگزیر از همکاری کنند.
جستجوگر گوگل خدمات رایگان به ایرانیان می دهد!انتشار عکس، فیلم و متن در برخی موضوعات مستهجن از جمله کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال در کشورهای اروپایی و آمریکایی ممنوع و به عنوان جرم تلقی می شود. اما امکان دستیابی به این موضوعات چندی پیش با کمک جستجوگر گوگل برای ایرانیان فراهم شد!
این موضوع که علی رغم شعارهای حقوق بشری مجامع غربی و صاحبان سایت های بزرگی همچون گوگل و یاهو رعایت می شد، تحت برنامه ای هدفمند در اختیار کاربران فارسی زبان و ایرانی قرار گرفت.
معاون فنی و سایبری سپاه تاکید می کند: این عملکرد نشان دهنده سیاست ها و استراتژی دشمنان ایران اسلامی در فضا مجازی است.
تهاجم فرهنگی برنده ترین سلاح
رسانههای نسل نوین مهمترین ابزاری هستند که می توانند مسیر تسلط فرهنگی غرب را تسهیل کنند. به همین منظور همواره بر هوشیاری نسبت به حفظ فرهنگ ملی و امنیت داخلی تاکید می شود.
به عقیده سید محمد ظریفی عضو هیات عالی نظارت اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور که در گفت و گو با گزارشگر کیهان سخن می گوید، رسانه می تواند مسبب جنگ نرم یا مانع تاثیرگذاری آن باشد. یک نکته را باید توجه داشت و اینکه رمـز انـحراف هر نهضتی در انحراف از ریشه های استـواری آن نهضت نهفته است.
به اعتقاد این فعال دانشجویی نهضتی که ایمان و ایدئولوژی در آن حرف اول را می زند، گر چه از تـاثیر عوامل اقتـصادی بـر کنار نخواهد ماند، اما تهاجم فرهنگی بـرنده تـرین سلاح در قطع ریشه های آن خواهد بود. لذا در این حین و پس از تثبیت انقلاب اسلامی ایران جلوگیری از به انحراف رفتن این نهضت و حفظ ارزش های متعالی آن اهمیت وافری دارد.
ظریفی ادامه می دهد: آنهایی که بر موج انقلاب سوار بودند خودشان را امروز نشان می دهند. اگر حرکت و تیزبینی امام نبود شاهد افول انقلاب می بودیم. گرچه تدابیر رهبری و توصیه های ایشان بر مقابله با تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی را نباید نادیده گرفت.
وی ضمن تاکید بر توجه به آسیب هایی که انقلاب اسلامی ایران را تهدید می کند اینطور توضیح می دهد: برخی از آسیب ها تاکنون چهره خود را نشان داده اند، اما برخی دیگر ممکن است بعدها اتفاق بیافتند. به طور مثال ساختار نظام اسلامی ایران پتانسیل تفرقه را با قومیت ها و مذاهب مختلف دارد. همان که دشمن طی سال های اخیر به آن روی آورده است.
وی که تضعیف نظام را مخل امنیت ملی و استقلال کشور می داند، تصریح می کند: همواره باید توجه داشت یکی از ارکان دولت، مجلس، قوه قضائیه، شورای نگهبان و ... استحکام قانون است و تضعیف این جایگاه ها یعنی تضعیف نظام که نباید اتفاق بیافتد و در صورت خلل در یکی از این موارد، نظام با خطرات بیشتری مواجه خواهد شد.
محمد قیوم دهقانی نماینده ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی میگوید: طی حوادث اخیر پس از انتخابات عده ای اغفال شدند تا وحدت ملی را دچار خدشه کنند، اما اکنون دیگر متوجه شده اند که شرط ایستادگی ملت در مقابل استکبار همین وحدت ملی است که مذاهب مختلف را حول یک محور واحد جمع کرده است.
دهقانی اظهار می کند: اگر مروری به تاریخ داشته باشیم متوجه می شویم هیچگاه مردم به دنبال تفرقه و نفاق نبوده اند بلکه همیشه از سوی غرب مورد هجوم فرهنگی و سیاسی قرار گرفته اند.
البته بسیاری از کارشناسان هم علت عداوت های مستمر دشمنان را علیه جمهوری اسلامی ایران در هراس غرب از صدور انقلاب اسلامی توصیف می کنند.
عداوتهای مستمر دشمنان که این نماینده مجلس شورای اسلامی بدان اشاره می کند خوشبختانه توسط مرکز بررسی جرائم سازمان یافته که یکی از مراکز وابسته به فرماندهی پدافند سایبری سپاه و با توان اطلاعاتی بالایی است، کشف و منهدم شد تا جایی که این مرکز با این میزان از اشراف عملیاتی و اطلاعاتی در کشف سایتهای معاند که به علت برخورداری از امکانات شبکههای جاسوسی آمریکایی قابلیت نفوذ به آن ظاهرا غیرممکن بود، بار دیگر ضربات سختی بر پیکره هدف های مغرضانه استکبار جهانی وارد کرد.
موضوعات مرتبط: آموزش ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: تهاجم سايبري , آمريكا , ايران , جنگ نرم
گروهی از هکرهای غزه تلاش دارند برغم همه مشکلات موجود با نفوذ در سرورهای اصلی شرکت های توزیع کننده اینترنت رژیم اسرائیل، این رژیم را به طور کلی از شبکه بین المللی اینترنت محو نمایند.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)خبرگزاری فلسطینی "صفا" در مصاحبه ای با یک گروه ازهکرها درغزه نوشت:این گروه تلاش می کند باهمکاری گروه دیگری ازهکرها درسایر کشورها با نفوذ درسروروهای شرکت های تامین کننده اینترنت رژیم صهیونیستی، ارتباط این رژیم را با جامعه جهانی قطع کنند. این هکرها برغم مشکلات فراوان اینترنت درغزه از جمله پایین بودن سرعت و قطع مکرر برق بارها توانسته اند نتایج مهمی دراین زمینخ بدست بیاورند.
این گروه تلاش دارد با همکاری گروهی از هکرهای بین المللی با قطع کامل خدمات اینترنت در سرزمین های اشغالی، بسیاری ازفعالیت های اقتصادی، امنیتی و آموزشی اسرائیل را فلج کنند.
(ع ـ ا) یکی ازاعضای این گروه در اینباره می گوید: مدتی پیش توانستیم وارد سرورهای شرکت هائی که خدمات اینترنتی در اختیار مشترکان اسرائیلی قرار می دهند بشویم، اما بدلیل باخبر شدن مسولان امنیتی این شبکه ها وتغییر سریع تمام رمزها (پسوردها)نتوانستیم به تمامی اهداف خود دست یابیم.
وی تاکید کرد:هکرهای فلسطینی با هدف ضربه زدن به رژیم صهیونیستی در زمینه قطع اینترنت، پایگاه های مهم ارتش،بانک ها، شرکت های هواپیمائی، کارت های اعتباری و...ادامه دارد.
این هکر درادامه با اشاره به نبود تکنولوژی و خدمات مناسبت در زمینه جنگ سایبری و الکترونیکی در غزه برای کمک به آنها علیه اهداف مورد نظر صهیونیستی خاطر نشان کرد: ما برای جبران ناتوانیهای خود دراین زمینه از هکرهای بین المللی حامی ملت فلسطین استفاده می کنیم.
وی افزود:موفقیتهایی درزمینه جنگ سایبری با رژیم صهیونیستی که تل آویو همواره از انتشار بخش مهمی از آنها جلوگیری میکند وبرغم بهره مندی حوزه سایبری رژیم صهیونیستی از تدابیر امنیتی بسیار قوی دست پیدا کرده ایم. این هکر فلسطینی تصریح کرد:این گروه وابسته به هیچیک از گروههای مقاومت درغزه یا خارج ازفلسطین نیست وبصورت مستقل برای حذف رژیم صهیونیستی ازاینترنت مبارزه میکند.
این فعال سایبری همچنین با بیان اینکه رژیم صهیونیستی به محض آگاهی از حملات سایبری علیه خود ضد حملاتی را علیه گروههای مهاجم شروع می کند از افزایش گروه های سایبری رژیم اشغالگر صهیونیستی برای مقابله با حملات خارجی خبر داد. بگفته برخی از پایگاه های جهانی فعال درزمینه آمار پایگاههای هک شده از زمان تاسیس گروه هکرهای غزه تا کنون ۱۹۶۸ سایت اسرائیلی توسط این گروه هک شده است.
سایتهای پارلمان رژیم صهیونستی، حزب کادیما، روزنامه "جی اس اس نیوز"، پایگاه "قو کادیما"، روزنامه هآرتص، سایت یولی ادلشتاین یکی از وزرای کابینه اسرائیل، سایت میخائیل ایتان، سایت اسرائیلی فعال در زمینه توهین به ساحت مقدس پیامبر بزرگ اسلام صل الله علیه وآله وسلم وچندین سایت مهم دیگر اسرائیلی از جمله مهمترین سایت هائی است که تاکنون توسط گروه یادشده هک شده است.
"حسن قنوع" استاد دانشگاه اسلامی غزه و متخصص در زمینه بخش امنیت شبکه ضمن تاکید بر اهمیت کمک به هکرهای غزه جهت انجام موفقیت آمیز حملات خود علیه رژیم صهیونیستی تصریح کرد: تاثیر حمله های هکرها در بعد روانی علیه اسرائیلی ها بدلیل ترس آنها از فاش شدن اسرارشان بیشتر از زیان های اقتصادی اهمیت دارد.
"ناجی البطه" متخصص در امور داخلی رژیم اسرائیل هم در خصوص حملات سایبری گروه هکرهای غزه می گوید: با توجه به اینکه این رژیم خود را قله تکنولوژی در زمینه سایبری در منطقه خاورمیانه می داند، موفقیت های این گروه اهمیت ویژه ای دارد.
وی تاکید کرد:درصورتیکه این حملات علیه سایت های اقتصادی، بورس و فرودگاه های اسرائیل ادامه یابد، زیان های آنها از بعد روانی فراتر خواهد رفت و خسارت های اقتصادی سنگینی بربخش های اقتصادی حیاتی صهیونیستی وارد خواهد کرد.
این کارشناس حوزه فن آوری اطلاعات همچنین به گروههائی که تلاش دارند در زمینه سایبری علیه رژیم صهیونیستی فعالیت کنند توصیه کرد:تا در دام ترفندهای این رژیم برای به بیراهه کشاندن و خنثی سازی فعالیت آنها نیافتند. البطه افزود: رژیم اسرائیل در این میان اطلاعات گمراه کننده ای برای فریب هکرها و منحرف کردن فعالیت آنها جهت عدم ضربه زدن به اهداف سایبری مهم خود منتشر می کند که هکرها نباید گول این نقشه ها را بخورند.
این کارشناس تاکید کرد افزایش نگرانی رژیم صهیونیستی بدلیل حملات سایبری علیه این رژیم، موجب شده تا رژیم اشغالگر، گروه ویژه ای بنام "رام" جهت مبارزه با اصطلاحا "تروریسمهای اینترنتی" تشکیل دهد.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: اسرائيل , حذف اسرائيل , محو اسرائيل , حذف اسرائيل از شبكه
بعد از لبخند های دولت گرامی به آمریکایی ها و رفتن زیر بار توافقنامه ژنو (ترکمنچای) و توهین های بی سابقه به مسئولین کشور و تحریم های جدید و امر و نهی های فراوان، ماری هارف معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در بیانیه ای خواستار آزادی فوری فتنه گرها شد. ضمن اینکه همین حرف نشون میده این فتنه گر ها از کجا خط می گرفتند، در این مطلب خواسته های بعدی آمریکایی ها از ایران رو بیان می کنیم :
بعد از پذیرش آزادی فتنه گران از سوی دولت ایران بخاطر شادی روح توافقنامه ژنو، آمریکایی ها طی بیانیه ای خواستار شهرک سازی اسرائیلی ها در ایران شدند.
پس از پذیرش شهرک سازی اسرائیلی ها در ایران بخاطر آرامش روح توافقنامه ژنو، آمریکایی ها خواستار اعزام سلاح و نیرو از سوی ایران برای کمک به جنایتکاران و تروریست های سوریه شدند.
بعد از اعزام نیرو و سلاح برای جنایتکاران سوریه بخاطر روح پرفتوح توافقنامه ژنو، آمریکایی ها خواستار انحصاری کردن صنعت نفت ایران شدند.
پس از پذیرش انحصاری کردن صنعت نفت ایران بخاطر روح طیبه توافقنامه ژنو، آمریکایی ها بار دیگر خواستار اجرای قانون کاپیتولاسیون (همونکه اگه یه سگ آمریکایی پای ناموست رو گاز بگیره نتونی بهش بگی چخه) در ایران شدند.
بعد از پذیرش قانون کاپیتولاسیون از سوی دولت ایران بخاطر غافلگیری روح توافقنامه ژنو، آمریکایی ها خواستار آزادی جزیره کیش برای همجنس بازها شدند.
پس از پذیرش آزادی جزیره کیش برای همجنس بازها بخاطر آمرزش روح توافقنامه ژنو، آمریکایی ها خواستار تغییر نام ایران به اوسکلیا (برگرفته از اسکل) شدند.
بعد از پذیرش تغییر نام ایران به اسکلیا بخاطر رسیدن ثواب به روح توافقنامه ژنو، دولت گرامی به آمریکایی ها گفتن: داداش دیگه تحریم ها رو بردار. آمریکایی ها هم گفتن : بابا خیلی رو دارین. ما این همه خدمت کردیم در حق شما بازم عین پررو ها میگین تحریم ها رو بردارین. خجالتم خوب چیزیه.
پ,ن: از اینکه غرورملی ام لکه دار شده خوشحال نیستم اما از اینکه بعضی ها دارند کم کم به حرف های یک جوجه سیاستمدار می رسند بسی خوشحالم. این داستان ادامه دارد...
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: آمريكا , خواسته هاي آمريكا , اسرائيل , توافق نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدانم دیده اید بعضی ها در مقابله با یک افسر راهنمایی و رانندگی چگونه بر خورد می کنند یا نه !؟ سلسله مراتب نظامی خب طبق درجه دسته بندی می شود، گاهی بعضی ها یک افسر را جناب سرهنگ خطاب می کنند و یک سرهنگ را جناب سروان!
عشق به خودی خود شاید زیباترین احساس آدمی است که خداوند آنرا درون وجود انسان قرار داده است، دنیایی که بر اساس محبت متقابل آفریده شده است و احساسی که ریشه در فطرت انسان دارد. این را که کسی منکر نمی شود. لکن گاهی در این مساله ی مهم می شویم شبیه همان طرف مقابل جناب سرهنگ! در برخورد با این احساس قدرتمند و عزیز الهی نگاهمان بجای اینکه به صاحب این احساس باشد می رود سمت مسائل و اتفاقاتی که حول و حوش و حاشیه ی این مساله اتفاق افتاده است و به کل فراموش می کنیم که اصلا چه خبر است!
روز ولنتاین را طبق یک ماجرای تاریخی قدیمی که در اروپا اتفاق افتاده است، "روز عشق" نامگذاری کرده اند. حالا دراینکه آن ماجرا چگونه اتفاق افتاده است و چه شده است و اصلا برای یک ایرانی قابل پذیرش است صحبتی نمی کنیم اما مدتی است که این روز و این ماجرا به عنوان نماد مهرورزی و عشق در جامعه ی ایرانی مطرح شده است. دراین باره چند پرسش خودم را دوست دارم که مطرح کنم :
یک : برای ایرانی جماعت که در فرهنگ ادبی اش تا دلتان بخواهد داستان های زیبای عاشقانه و محبت آمیز هست چگونه قصه ی یک کشیش که برای سربازان روم باستان عقدشان را جاری می کرده است می شود سمبل عشق و علاقه؟!
دو : اصلا کسی فکر کرده است که در همان مکتبی که این کشیش زندگی خود را صرف آن کرده است، ازدواج حرام اعلام شده بود؟!
سه : الزاما برای ابراز محبت و علاقه باید منتظر روزی باشیم که آنرا ولنتاین می نامند؟ و به یادبود جناب ولنتاین کشیش به معشوق خود هدیه می دهند؟!
چهار : کسی حواسش هست که اگر بهانه ای برای ابراز علاقه بهتر از ولنتاین هست سراغش برود؟ در فرهنگ داخلی خودمان و فرهنگ دینی خودمان – که بشدت نزدیک به فرهنگ ملی است – آیا بهانه های خوب و متعدد و منطقی نیست که ولنتاین را بخشی از جامعه ما به عنوان روز عشق پذیرفته است؟
پنج : به نظر شما صرف غربی بودن و نام "ولنتاین" نیست که این مناسبت در فرهنگ ما جا افتاده است؟ یعنی چیزی شبیه کالا های بسته بندی شده ی زیبا و دلفریب غربی؟
هر طوری که بخواهیم به این روز نگاه کنیم می بینم که آن جان و روح و اصالت خاصی که در نژاد ایرانی هست را ندارد، اما انگار پرسش آخری که مطرح کردم یک ذره جدی تر از بقیه است، حالا باز یک عده الان می گویند که شما توهم توطئه دارید و این حرف ها!! اما واقعا اگر دقیقتر به این موضوع نگاه کنیم می بینم که خانواده در ایران بسیار قدرتمند تر از غرب است.
خانواده نقطه ضعف بزرگ غرب است و در این هیچ شکی نیست، با این حال نسخه های مسمومی که از آن جا برای ما صادر میشود بسیار مسموم است.
شاید لازم باشد در فرهنگ دینی و ملی مان در رابطه با کلید واژه "ابراز علاقه" و "عشق" جستجویی مجدد کنیم، فرهنگی در آن پیامبر مهربانی ها می گوید وقتی یک مرد به همسرش می گوید که "دوستت دارم" این جمله هیچگاه از ذهن زن پاک نخواهد شد... و برای این ابراز علاقه هیچ زمان خاص و هیچ بهانه ای را معین نمی کند... مکتبی که در آن خَلق مهربانانه ترین و عاشقانه ترین لحظات برای عاشق و معشوق یک فریضه است.
همین رفتارهای ساده و همین صمیمیت ها و همین راه و روش است که زندگی ایرانی و اسلامی را شکل می دهد... چیزی که به آن می گویند (( سَبک))
زیر لب زمزمه می کنم: ولنتاین میان جمع ما نامحرم است!
موضوعات مرتبط: نفوذ
برچسبها: ولنتاين , زندگي , عشق , ازدواج
پدرش از بنیانگذاران تیبیتی
(شرکتهای تعاونی اتوبوسرانی بین شهری)
بوده اما کاسبی را دوست داشته است. . .
بابک در اولین اقدام خود در سال ۱۳۷۳ یک زمین از شهرداری تهران
(زمان شهرداری کرباسچی)
به قیمت ۱۳ میلیون تومان بهصورت قسطی با قسط ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان میخرد. . . .
متن كامل در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: نفوذ
برچسبها: بابك زنجاني , بابك , زنجاني
ادامه مطلب
اواخر ماه گذشته بود که خبر رسید که بالاخره بعد از یک سال کش و قوس های به وجود آمده
بین وزارت نفت و بابک زنجانی،
بالاخره مرد 23 هزار میلیاردی راضی شده تا بدهی 2 میلیارد و 60 میلیون یورویی خود به وزارت نفت را
پرداخت کند.
این خبر در حالی از سوی محمد علی پورمختار رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس مطرح شد
که تنها چند ساعت بعد از سخنان وی،
مسئولان بانک مرکزی نسبت به این اظهار نظر موضع گیری کرده و عدم واریز بدهی نفتی
بابک زنجانی خبر دادند.
اطلاعات تكميلي در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: متفرقه ، نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسبها: 23000000000000 , بابك زنجاني , اخبار زنجاني , زنجاني
ادامه مطلب
امروز پس از8 سال، تا دندان مسلح هستیم و جا داریم و موقعیت. . . .
نشود که مغلوب تزویرها شویم که هستند کسانیکه ولایت مدار شده اند بواسطه ای که امروز سکه رایج، ولایت مداری شده است و اینرا باید از برکات دولت اسلامی بدانیم. . . .
این روزها گفتمانی در مقابل گفتمان محمود احمدی نژاد قرار گرفته و ما به کدامین گفتمان نزدیک خواهیم بود و شاخص های آن چیست . . .
نشود مانند آن سردارانی که به کمک مختار نرفتند، بگویید ما مختار را نشناختیم و تزویر را می شناسیم که دیدید عاقبتشان را. . . .
نه احمدی نژاد مختار زمانه ماست و نه روحانی فرشته نجات مملکت . . .
شنیدید شرمن چه گفت . . .
"تنها تعهدی که ما در این توافق داده ایم این است که تحریم جدیدی در ارتباط با پرونده هسته ای وضع نکنیم! کنگره میتواند در رابطه با موضوعات دیگر غیر از هستهای، ایران را تحریم کند."
حرف آخر اینکه ببینیم شاخص های گفتمانی رهبری عزیز انقلاب چیست و در این خصوص، محمود احمدی نژاد و دولت روحانی و مجلس سنگ محک خوبی است. . . .
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، نفوذ
برچسبها: سیاسی , اخبار احمدی نژاد , حسن روحانی , روحانی
آقای معتدل سلام
این کجای عدالت است که بیایید در رسانه ی ملی و در مقابل دیدگان حدود ۷۵ میلیون ایرانی
به رئیس دولت قبلی اتهاماتی وارد کنید و بخندید و یک آب هم نوش جان کنید؟
مگر قرار نبود که به مردم گزارش ۱۰۰ روزه ی عملکردتان را بدهید ؟
پس گزارشتان کجاست؟وعده های سر خرمن؟
مگر شما وضعیت کشور را نمیدانستید؟
اگر میدانستید و آمدید پس چرا بهانه های قوم یهود را می آورید؟
کارتان را بکنید.
اما اگر ندانسته پای در میدان سیاست و اقتصاد دشوار کشور گذاشتید ،
باید گفت که بسی جای تاسف برای شما.
من به عنوان یک فرد که وابستگی به هیچ حزب و گروه خاصی
جز حزب سید علی که همان صراط مستقیم است ندارم.
از شمایی که به قول خودتان حقوقدان هستید
و نه سرهنگ بیشتر انتظار داشتم .
با نگاه بی طرفانه هم حتی نمیشود کار شما را توجیه کرد
چه برسد به به نگاه برخی از مردمان سیاست دوست کشورم
که هر کدام شان پیر سیاستند و طرفدار حزب خاص .
امیدوارم فرصتی فراهم شود که طرف مورد اتهام هم بتواند دفاعیات خود را
در رسانه ی ملی و رو در رو با شما ارائه کند.
لطفا شما مشغول کار خود باشید و کار به دولت قبل نداشته باشید
چرا که شما هم میروید و دولت جدیدی می آید ،
ما هنوز مشکلاتمان رفع نشده و۱۰۰ روز شما تمام شد.
فقط میتوانم بگویم من گزارش عملکرد نشنیدم
فقط گزارشی مفصل و البته برنامه ریزی شده
از قبل جهت تخریب تمام کارهای ارزشمندی که احمدی نژاد
(با وجود تمام انتقاداتی که بهش دارم)
شنیدم و از یک حقوق دان بعید بود با این لحن صحبت کند اقا سرهنگ.
امام خامنه ای فعالیت های ۸ ساله رو مهم ارزیابی فرمودند
اما چرا شما فقط قصد تخریب دارید!!!
امام خامنه ای آغاز سال ۹۲ در حرم مطهر رضوی فرمودند:
امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعف هایی که وجود دارد."
موضوعات مرتبط: نفوذ ، دل نوشته ها
برچسبها: آقای معتدل سلام , حزب و گروه خاص , گزارش ۱۰۰ روزه , حقوقدان یا سرهنگ
فرا رسیدن ماه محرم « ماه پیروزی خون بر شمشیر »
و اثبات مردانگی در برابر عهدی که با امام خود بستند ، تسلیت باد ...
از لج بعضی ها هم که شده بلند بگو [ مرگ بر آمریکا ]
موضوعات مرتبط: نفوذ ، دل نوشته ها
برچسبها: آمريكا , ترس آمريكا , ترس از ايران , آمريكا و اسرائيل
آيا كسي فكر ميكرد آقاي خاتمي طراح گفتگوي تمدنها 8 ماه كشور را دچار بحران كند ؟

توليدكرده بودگفته است؛«به من يزدي طراح گفتگوي تمدنها، ميخورد كه اهل ترور باشم؟»
پاسخ معلوم است: خير
اما سئوال اين است: آيا كسي فكر ميكرد آقاي خاتمي طراح گفتگوي تمدنها
روزي فريب بازي فتنه آمريكايي – اسرائيلي را در انتخابات سال 88 بخورد و 8 ماه كشور را
دچار بحران كند و يك فرصت بي سابقه براي رژيم صهيونيستي و آمريكا
براي ضربه به اقتدار و امنيت ملي پديد آورد؟!
سئوال اين است:
آقاي خاتمي كه حاضر نيست در يك گفتگو و مشاجره از دماغ كسي خون بيايد
چطور شد او را وادار كردند رهبري فتنهاي را قبول كند كه دهها نفر كشته و مجروح شوند
و بر حسب روايت صحيح 22 شهيد مظلوم فتنه را روي دست نظام بگذارد؟!
سئوال اين است:
چه شد او كه طراح گفتگوي تمدنهاست،
گفتگو با اجانب را در اين پوشش مشروع مي داند اما گفتگو در داخل را تعطيل ميكند
و همراه با ديگر سران فتنه رضايت به شورش خياباني ميدهد!؟
آن هم در اين شورشها مسئله راي و ادعاي تقلب در انتخابات كنار ميرود
و اصل نظام و آرمانهاي امام مورد هدف قرار ميگيرد؟!
ممكن است گفته شود او از رهبران فتنه نبوده به اين كارها رضايت نداشت.
پاسخ اين است كه آيا قول ، تقرير و فعلي از ايشان در آن ايام سراغ داريم
كه اين عدم رضايت را نشان دهد؟!
او حداقل ميتوانست جلوي غارت مغازههاي مردم
و آسيب به اموال عمومي و بيتالمال مسلمين را توسط اشرار در اين آشوبها بگيرد،
اما اين كار را نكرد.
به هرحال گذشته ها گذشته است و بايد به آينده فكر كرد.
بايد ديد نقش او در دولت جديد و نسبت او با رئيس جمهور چيست؟
آيا اين نسبت يك تهديد است يا يك فرصت؟ آيا به تدبير دولت براي حل مشكلات كمك
مي كند يامسئله ميآفريند، حاشيه توليد ميكند و اميدها به دولت را به ياس مبدل ميسازد.
روزنامه هاي زنجيرهاي ديروز به نقل از او نوشتند؛
« من فقط هشدار دادم كه ممكن است افراطي گري به ترور بينجامد.»
سئوال اين است: چرا اين هشدار را آقاي خاتمي در سال 88 به افراطيون نداد.
چرا او نگفت كه تهمت تقلب را پيراهن عثمان نكنيد
و بر سر امنيت و اقتدار ملي نزنيد.
چرا او در سال88 با افراطيون همراه شد و در برابر شعار
« نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران»
و شعار «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و ... سكوت پيشه كرد.
او يك انتقاد و اعتراض ساده به رئيس جمهور را بر نمي تابد و بر چسب
افراطي گري و ترور بر آن ميزند
اما آن همه اهانت به نظام و رئيس جمهور وقت در سال 88 را بر ميتابد
و تبعات آشوبگرانه و قتل و غارت آن را به راحتي ميپذيرد؟
چه اصراري وجود دارد عوامل و عناصر آشوب سال88 و حوادث خيانت بار آن فراموش شود
ويا اگر چيزي در خاطره ها وجود دارد آن را به طرف مظلوم حوادث نسبت دهند.
معلوم نيست نسبت خاتمي با دولت جديدچيست ؟
او كه در آشوبهاي سال88 بخشي از پرچم افراطي گري را عليه راي ملت و نظام
به دوش ميكشيد چه نسبتي با دولت اعتدال دارد ؟
مگر مي شود با يك انتخابات لباس افراط را در آورد
و به جاي آن لباس اعتدال پوشيد و بازهم سخن از افراط گفت؟
رئيس دولت گذشته از وجود افرادي رنج مي برد و آنها به او آدرس غلط
مي دادند و او از متن فاصله ميگرفت و به حاشيه مي رفت.
رئيس دولت جديد بايد بداند متن چيست و حاشيه كدام است
و چه كساني دستاندركاران توليد حاشيه هستند؟
آقاي روحاني در جلسه يكشنبه شب هيئت دولت گفت:
« از نقد دلسوزان و علاقهمنداني كه سياستهاي دولت را نقد ميكنند استقبال ميكند
و اين دولت صداي صاحب نظران را ميشنود و آنجا كه نياز باشد روند امور را اصلاح مي كند.»
اين حركت درستي است . اما آقاي خاتمي نبايد با كمك روزنامههاي زنجيرهاي
طوري سرو صدا راه بيندازد كه دولت نتواند صداي نقد مشفقانه صاحب نظران را بشنود؟
موضوعات مرتبط: نفوذ
برچسبها: خاتمي , حرف حساب , جواب خاتمي , رئيس جمهور

دفتر سازمان ملل در تهران روز سه شنبه شاهد تظاهرات اعتراضی جمعی از خانم هایی بود که
خبرگزاری ایسنا از آنان با عنوان «زنان بسیجی» و خبرگزاری فارس «جمعی از فعالان زن» یاد کرد.
فارغ از اختلاف در توصیف و تعلقات صنفی یا سیاسی اجتماع کنندگان ،
موضوع تجمع محل مناقشه نبود:
« اعتراض و محکومیت کشته شدن میریام کری زن سیاه پوست آمریکایی به دست پلیس فدرال آمریکا».
موضوعات مرتبط: شهيدان يعقوبي ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، مذهبی ، دین
برچسبها: راههاي نفوذ , دينداري , سياست , آمريكا
ادامه مطلب
بدحجاب به دلخواه خود یک قسمتی از دین خدا را در زندگی خود تعطیل کرده است!
اما یادمان نره که گناه بدحجاب مثل گناه دروغگویان یا… نیست
بلکه گناهش بزرگتر است
چرا که بدحجاب هم خود گناه میکند هم زمینه گناهکاری دیگران را مهیا کرده است.
آثار رعایت نکردن حجاب:
۱- ناخشنودی پروردگار
۲- مورد توجه افراد غافل و خطاکار واقع شدن
۳- امیدوار نمودن شیطان
۴- تضعیف اراده در اثر اطاعت از هوای نفس
۵- به خطر انداختن خود و دیگران
۶- از بینبردن سلامت معنوی
۷- سردشدن روابط و به خطرافتادن نظام خانواده
۸- افزایش تنش و نگرانی
۹- تضعیف قوهٔ فرهنگی و اقتصادی جامعه
۱۰- کمکردن ارزش و حرمت زن
۱۱- مجری نقشههای بداندیشان و شیادان قرار گرفتن
۱۲- مشارکت در جرم و خطای دیگران
۱۳- دورکردن دیگران از ارزشها
۱۴- محرومیت از دعای خیر خوبان
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، شهيدان يعقوبي ، شهدا ، نفوذ ، مذهبی ، دین
برچسبها: بدحجاب , بي حجاب , بي حجابي , شهيد

دوران دفاع مقدس با تمام سختیها برکات و آثار مثبت بزرگی نیز برای کشور داشت که یکی از این آثار و برکات آن واکسینه بودن تقریباً صددرصدی جامعه در برابر بسیاری از تهاجمات فرهنگی بود که این روزها درحال دست و پنجه کردن با آن هستیم.
هرچه بود و هر چه شد از خیروشر گذشت تا اینکه گفتمان جدیدی با عنوان روابط آزاد بین دختر و پسر در اوایل دهه 70 در روزنامهها وسریالها به راه افتاد؛ همزمان با این گفتمان جامعه سنتی و مذهبی ما مواجه شد با هجوم هدفدار انواع لباسهای مردانه و بخصوص زنانهای که هیچ گونه سنخیتی با عرف و عقایدمان نداشتند.
بقيه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، 8 سال دفاع مقدس ، راههای نفوذ ، نفوذ ، مذهبی ، دین
برچسبها: كشف حجاب , حجاب , حجاب برتر , لباس
ادامه مطلب
حقیقت انرژی درمانی چیست و تا چه اندازه می توان به آن اعتماد کرد؟
یکی از علل گرایش عمده به سمت عرفان های نوظهور استفاده از نیروهای متافیزیک است. این نیروهای فراروان شناسی و ماورایی در شرایط عادی قابل درک نیستند و تنها از روی آثار قابل تشخیص هستند. این نیروها به چهار دسته الهی، شیطانی، طبیعی و نفسانی تقیسم می شوند و منبع صدور آنها ملاک تقسینم بندی است.
منبع صدور نیروهای نفسانی، قابلیت بعد فرامادی انسان است؛ یعنی هر انسان قابلیت دارد آن نیرو را صادر کند. قدرت هایی مانند انرژی درمانی، تلپاتی، اعمال مرتاضان، هیپنوتیزم و برخی حرکات ورزش های رزمی در سطوح بالا از جمله این موارد است که می توان به آن اشاره کرد.
بقيه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ ، مذهبی ، دین ، فرقه ها
برچسبها: راههاي نفوذ , دين , متافيزيك , كلاهبرداري
ادامه مطلب
اندر حدیث طنز گفته اند که روزگاری تقی علی ملنگ که رقاصی پیشه خود ساخته بود
و از این راه امرار معاش می کرد ناگهان دچار تحول روحی شد و از کرده خود پشیمان گردید.
او تصمیم گرفت که به نزد امام مسجد برود و توبه خویش را شهره آواز شهر نماید.
عالم بزرگوار که از بازگشت او خوشحال شده بود برایش شغلی نیز دست و پا کرد
و او را در دفترش به کار گمارد.
وی در اولین ماموریتش که دفتر ازدواج را به مراسم عقد برده بود،
ناگهان از اتاق کناری صدای ساز و آواز بلند شد و مراسم رقص آغاز گردید.
بقيه در ادامه مطلب
نوشته برادر ارجمندم قاسم روانبخش
موضوعات مرتبط: نفوذ
برچسبها: تقی علی ملنگ , اصلاح طلب , زيبا كلام , راهبرد
ادامه مطلب
ربنای شجریان + روایتی از امیرالمومنین
+ روایتی از حضرت علی در رابطه با امثال شجریان
+ تصاویر پارتی زنان و مردان فاسد بی بی سی + عکس های محمدرضا شجریان
+ حمله شجریان به اسلام در مصاحبه با صدای آمریکا+فیلم
+ دانلود ربنای بسیار زیبای حامد زمانی
این روزها دیگه روزه برخی بدون ربنای شجریان قبول نیست ...
یه سری هم که کلا افسردگی گرفتن از فقدان ربنای شجریان ....
خبرهای پراکنده ای هم از سراسر کشور به گوش میرسه که
یه عده کثیری از طرفداران استاد اعتضاب روزه کردن
و دیگه روزه نمیگیرن بدون ربنای شجریان .... !!!
اما با توجه اظهارات جالب آقای شجریان مبنی بر اینکه
این مذهب هستش که باعث عقب موندگی و جلو پیشرفت و موسیقی و اینا رو گرفته
و تصاویر جالبی که ایشون با نسوان و بهاییان و ... منتشر شده
دوست دارم یه روایت که زبان حال برخی دوستان هست بذارم :
موضوعات مرتبط: نفوذ ، مذهبی ، دل نوشته ها ، دانلود آهنگ ، دانلود سخنرانی ، دانلود مداحی
برچسبها: ربنا , شجریان , حامد زمان , رمضام
ادامه مطلب
چه کسانی به خیال خام خودشان قصددارندزیر پای هاشمی پوست موز بیندازند؟
دیدار
این هفته تعدادی از اهالی رسانه با آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع
تشخیص مصلحت نظام دارای حواشی و متن فراوانی بود. اگر بخواهیم شاه کلید
سخنان هاشمی را در این جمع پیدا کنیم به یک جمله می رسیم که «برخی ها می
خواهند رابطه من و رهبر انقلاب را خراب کنند.»
درباره
این سخنان آیت الله هاشمی جای هیچ تردیدی نیست؛ چه اینکه خالی کردن خیمه
انقلاب و حذف یاران ولایت همواره از خواسته های دشمنان انقلاب و ایادی
داخلی آنها بوده است. اما در این میان باید اندکی در چگونگی این مساله و
ایادی داخلی تامل کرد و قضاوتی هوشیارانه داشت.
در
اینکه افراد یا جریانی تندرو در کشور که شاید داعیه شدید انقلابی گری هم
داشته باشد و بخواهند آیت الله هاشمی را از دایره انقلاب و ولایت حذف کنند
هم، شکی نیست و چه بسا نه تنها تلاشی هم در راستای همگرایی نیروهای انقلاب
نمی کنند بلکه از هل دادن افراد به بیرون هم خوشحال می شوند اما این تنها
یک سر قضیه است و سر اصلی را باید در جای دیگری جستجو کرد.
اگر
به سخنان به اصطلاح خبرنگاران در حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی توجه کنیم
این سر قضیه را پیدا می کنیم.حرفهایی که بیشترشان بر مدار افراطی گری و
سیاه نمایی و توهم زدگی می چرخید. اینکه در حضور یکی از بلندپایه ترین
مقامات نظام دستبند فتنه دست کنیم و کل شرایط کشور را سیاه ببینیم و تنها
منجی و ستون را هاشمی معرفی کنیم چیزی جز انداختن پوست موز زیر پای هاشمی
نیست.
اینکه طی این سالها کمتر منتقدی از اهالی
رسانه از سوی اطرافیان رییس مجمع مجال اظهارنظر انتقادی در حضور وی پیدا
کرده است جای تامل است و مشخص نیست از این مدیریت هاشمی به دنبال چه موضوعی
هستند و ایا مدیریت وی را به نفع وی و انقلاب می دانند؟
هرچند
که این طیف تلاش دارد به بهانه دفاع ازآیت الله هاشمی زیر پای وی پوست موز
بیندازد اما هاشمی هم سیاست مداری کارکشته است و هرچند برخورد تندی با این
سخنان نکرد اما نشان داد که همچنان رهبری را تنها تکیه گاه نظام می داند و
میانه ای با این سخنان ندارد و به انقلابی که خودش نیز زحمات فراوانی برای
آن کشیده با همه وجود علاقمند است.
با این وجود
به نظر می رسد که وی باید همچنان که از افراطیون این سالها تبری می جوید از
افراطیونی که سالها قبل وی را عالیجناب سرخ پوش می نامیدند و امروز در
لباس دوست برایش مدیحه سرایی می کنند نیز تبری بجوید تا پوست موزها تنها
زیر پای افراطیون قرار گیرند.
موضوعات مرتبط: نفوذ
برچسبها: پوست موز , هاشمي , مجمع تشخيص , قضاوت
تفاوت جنگ نرم و سخت
جنگ نرم با اینکه از نظر استراتژی و اهداف
کلان شباهتهای بسیاری با جنگ سخت دارد اما از نظر ماهیت ، شکل ، شیوه ها و
ابزار آن با جنگ سخت بسیار متفاوت است . برخی از این تفاوتها عبارتند از :
براي مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: جنگ نرم , قدرت جنگ نرم , حزب اله , جنگ 33 روزه
ادامه مطلب
سه روش اصلي در تهديدات نرم
براي مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد
موضوعات مرتبط: نفوذ
برچسبها: جنگ نرم , روش كار , تهديدات نرم , گفتاري
ادامه مطلب
جنگ نرم و راهبردهاي اسلام از ديدگاه قرآن (قسمت اول)
با نظر به
شكست دشمنان انقلاب اسلامي در جنگ نظامي و ورود آنان به جنگ نرم با توجه به
اينكه همواره دشمنان دين، از استراتژي ها و تاكتيك هاي مشابهي در طول
تاريخ در برابر انبياء الهي استفاده مي كرده اند و در حال حاضر نيز دشمنان
اسلام از همان استراتژي ها و تاكتيك ها بهره مي برند لذا بر آن شديم
راهكارهاي عملياتي دشمنان دين الهي و راهكارهاي مقابله پيام آوران الهي را
از ديدگاه قرآن كريم مورد بررسي و كنكاش قرار دهيم. يادآوري مي نمايد كه
اين مقاله از دو منظر الف) راهكارهاي دشمنان ب) راهكارهاي مقابله انبياء
الهي با تاكيد بر تفاسير نمونه ونور به موضوع پرداخته است.
براي مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: جنگ نرم , قدرت جنگ نرم , حزب اله , جنگ 33 روزه
ادامه مطلب
جمهوری اسلامی ایران و فتنه انگلیس و آمریکا
امروزه برای ایجاد فتنه در یک جامعه سالها برنامهریزی میشود. تحقیقات مختلف جامعهشناختی، مردمشناختی و روانشناختی گستردهای دربارة جامعة هدف صورت میگیرد. از طریق مطبوعات، رسانهها، رمانها، کتابهای درسی و غیر درسی و فعالیتهای تفریحی و گردشگری، ترویج مدها و مدلهای جدید، ترویج روحیة مصرفگرایی و مصرفزدگی، سیاهنمایی نسبت به فعالیتهای انجام شده، و مهمتر از همه از راه ایجاد شبهه در باورها و ارزشهای مورد قبول جامعة هدف، و به طور کلی از همة راههای ممکن، میکوشند آرام آرام حساسیتهای دینی و ارزشی مردم را تضعیف نمایند و بدین ترتیب بسترهای لازم برای براندازی نظام حاکم را فراهم سازند تا با کمترین هزینه بتوانند به هدف خود دست یابند. به همین دلیل، مبارزه با فتنه در دوران حاضر نیز کار ساده و سهلی نیست. نیازمند برنامهریزیهای دقیق و فعالیتهای شبانهروزی است.
زمانی که فتنهها چون ظلمت و تاریکی یکپارچه شما را فراگرفت، پس به قرآن پناه ببرید
جهت مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد
موضوعات مرتبط: نظامی ، نفوذ
برچسبها: شیوه مبارزه با فتنه , فتنه , مبارزه با فتنه , فتنه گري
ادامه مطلب
آیا قدرت نرم برای جنگ نرم کافی است؟
برای مثال، حادثهی 11 سپتامبر در ظاهر یک تهدید سخت است، اما نتیجهی این تهدید سخت که زمینهساز افزایش قدرت نرم آمریکا میشود منجر به پیشبرد گفتمان مبارزه با تروریسم در سطح جهانی میگردد؛ یعنی یک تهدید به ظاهر سخت زمینهساز افزایش قدرت نرم گردیده است.
براي مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد
موضوعات مرتبط: شبکه ، نفوذ
برچسبها: جنگ نرم , قدرت جنگ نرم , حزب اله , جنگ 33 روزه
ادامه مطلب
مفاهيم امنيتي
از جمله رسالت هاي قانوني و مصوب وزارت اطلاعات، «افزايش آگاهي هاي و آموزش اطلاعاتي جامعه» از يك سو و از سوي ديگر «كسب و جمع آوري اخبار با حداكثر استفاده از نيروهاي مردمي»، مي باشد. يكي از بسترهاي انجام رسالت مذكور، آشنايي هرچه بيشتر مردم جامعه با واژه ها، موضوعات و پديده هاي امنيتي و اطلاعاتي است. براي رسيدن به اين مهم، بخش حاضر به معرفي مختصر و عمومي، مفاهيم ، واژه ها و موضوعات و پديده هاي امنيتي خواهد پرداخت.
1 ) آشنايي با مفهوم " ضد جاسوسي" ( * )
هر كشور و واحد سياسي براي صيانت و حفاظت از اطلاعات و اخبار حساس و حياتي خود، ناگزير از داشتن سازمان هاي متناسب و نيروها و امكانات مورد نياز خود براي اين مهم مي باشد. مجموعه نيروها، امكانات و سازمان متولي مقابله با رخنه و نفوذ بيگانگان و دشمنان يك كشور به حوزه اطلاعات محرمانه و حياتي آن كشور را "سازمان ضد جاسوسي" آن كشور مي نامند.
مسئوليت «سازمان ضد جاسوسي» هر كشور، شناسايي، كشف و خنثي سازي عمليات هاي اطلاعاتي بيگانگان براي كسب اخبار و اطلاعات كشور است.
"نران پير آلم" در كتاب "جاسوسي و ضد جاسوسي" اين گونه نوشته است:
"... ماموريت اصلي سازمان ضد جاسوسي به وضوح از نام آن مشهور است اما اين وظيفه يعني مقابله با جاسوسان دشمن، تنها وظيفه اين سازمان نيست. در واقع از چند دهه پيش دو وظيفه جديد بر دوش اين سازمان گذاشته شده: "ضد مداخله و مسموم كردن دشمن" دخالت سياسي يا اقتصادي با جاسوسي- كه يكي از زوائد آن هاست- تفاوت دارد. اين كار عبارت است از تسلط بر بعضي اهرم هاي فرماندهي از سوي كشوري در كشور ديگر، چه با هدف جهت دادن به سياست كشور اخير در راستاي مطلوب كشور مداخله گر. دخالت سياسي با استخدام كساني كه در مقامات دولتي صاحب مقامي هستند، احزاب، سنديكاها و نيز با كنترل گروه هاي سياسي، مذهبي، فرهنگي و وسايل اطلاعاتي اعمال مي شود. دخالت اقتصادي از طريق شركت پنهاني در گروه هاي مالي يا شركت ها ، بورس بازي و اغتشاشات اجتماعي به اهداف خود دست مي يابد.
برخلاف "جاسوسي"، «دخالت»، نوعي "اقدام" است، اما مثل جاسوسي از مأموران استفاده مي كند و تكنيك هاي زير زميني را به كار مي گيرد. به همين دليل است كه مأموريت مقابله با آن از روي عقل و منطق به ضدجاسوسي واگذار شده است."مسموم كردن دشمن"، عملياتي است شامل رساندن اطلاعات جعلي به دشمن تا او آن چيزي را بداند كه مايلند بداند و در نتيجه آن گونه عمل كند كه مي خواهند. عمليات مسموم كردن حريف- يا دست كم بخش اعظم آن- از طريق ضد جاسوسي اجرا مي شود زيرا اين سازمان از لحاظ منابع و ابزار، مؤثرترين آن ها را در اختيار دارد: "مأموران دوجانبه" ... مأمور دو جانبه همان گونه كه از نامش بر مي آيد مأموري است كه همزمان در خدمت دو سازمان اطلاعاتي رقيب است يا بهتر بگوييم در خدمت آن سازمان اطلاعاتي است كه تعلق دو گانه او را مي داند، و به ديگري خيانت مي كند"...
همان گونه كه در نوشته هاي "پير آلم" ديديم، "ضد جاسوسي" فقط وظيفه مقابله با جاسوسي هاي دشمنان را بر عهده ندارد بلكه با تعاريف جديد از اقدامات اطلاعاتي و امنيتي و تنوع و تكثر عمليات هاي امنيتي سرويس هاي جاسوسي جهان، وظايف و مسئوليت هاي جديدي نيز به او واگذار شده است. در جمهوري اسلامي ايران نيز وظيفه مبارزه با فعاليت هاي براندازي بيگانگان، مقابله با خرابكاري و اقدامات تروريستي، بمب گذاري و شبكه هاي جاسوسي و براندازي به همراه مقابله با جاسوس هاي بيگانگان به "سازمان ضد جاسوسي" سپرده شده كه در مجموعه سيستم اطلاعاتي وزارت اطلاعات و هماهنگ با ساير مجموعه ها به وظايف حساس و خطير خود مي پردازد. اين سازمان ضد اطلاعاتي، در طول سال هاي حيات خود، خدمات امنيتي و اطلاعاتي بي نظيري به ميهن اسلامي و امنيت ملي كشور نموده و به عنوان يكي از مقتدرترين مجموعه هاي ضدجاسوسي در منطقه، ضربات سنگيني را به جواسيس، شبكه هاي جاسوسي و گروه هاي برانداز و تروريستي وابسته به بيگانگان وارد ساخته است .
شايان ذكر است مقابله با فعاليت هاي جاسوسي در نيروهاي مسلح بر عهده حفاظت اطلاعات هر يك از نيروهاي مذكور است كه ترتيب هماهنگي و ارتباط آنها با ضد جاسوسي وزارت اطلاعات در قوانين و مقررات ذي ربط مشخص شده است.
در مورد فعاليت ها و اهداف ضد جاسوسي، بيشتر خواهيم گفت.
(*) ، گزيده اي از كتاب جاسوسي و ضدجاسوسي ، اثر نران پير آلم ، ترجمه ابوالحسن سروقدم ، 1369 ، انتشارات آستان قدس رضوي
2 - آشنايي با مفهوم شايعه (* )
چگونگي اداي كلمات در افسانه و شايعه، ساده و اخباري است. يك كشتي، با هزار سرنشين گم شد. جورج واشنگتن گفت:"با تبر كوچولوي خودم بريدم." ثور، چكش را مي چرخاند تا رعد بيافريند. اين عبارات، ظاهراً بيان حقايقند (يعني پيشنهادهايي براي باور نمودن موضوعات بنياني). به همين صورت، زماني كه در مورد تحريف شايعه و چگونگي جدايي از شواهد اصلي، صحبت مي كنيم، در واقع معياري تحت اللفظي و ادبي را به كار گرفته ايم. ما محتوا را با حقايق قابل مشاهده يعني، "معيار محركه" مقايسه مي كنيم.
اما آيا شايعه واقعاً وانمود مي كند كه تعيين كننده و آگاهي بخش است؟ البته ظاهرا نحوه اداي كلمات در شايعه چنين چيزي را نشان مي دهد، اما نگاه دوم، مبين وجود مفاهيمي پنهان، هم در شايعه و هم در افسانه است. معاني كلمات، بيشتر و معتبرتر باشد. مثلا زماني كه من مي گويم، يهوديان در بازار بورس وال استريت فعالند يا يهوديان از سربازي مي گريزند و آنان در ارتش به كارهاي راحت مشغولند، در واقع، منظورم تنها طرح بي اعتمادي خود نسبت به يهوديان نيست، بلكه تحت پوشش اين كلمات، ارزشيابي هم مي كنم. به تعبير موريس، من مشغول ارزيابي شاعرانه اي هستم. يا اگر با گفتن افسانه اي پيرامون خلقت يا قهرماني ملي يا اسطو ره اي از عالم پس از مرگ، مشغول تكرار يك ارزيابي فرهنگي باشم، ديگر بياني يكسره اشاره اي يا آموزنده ندارم، اما بيان من در طريقي "ارزيابي – اسطوره اي" انجام شده است.
تا زماني كه شايعات تظاهر به آموزشي – تخصيصي بودن مي كنند، موجب اشتباه مي شوند. اما از آنجايي كه اين گونه ظاهر سازي، هميشه ديده مي شود، بايد گفت چگونگي اداي آن ها، در جهت فريب مردم قرار دارد. ولي در صورتي كه شايعات به منظور ارزيابي به كار گرفته شوند، آنها دقيقاً طرز تفكر گوينده را مشخص مي كنند. به موازات كوتاه و مختصر شدن و همچنين افسانه اي شدن، شايعات به گونه فزاينده اي ويژگي ارزيابي يا استعاره اي مي يابند. از نظر آموزشي – تخصيصي ف ضرب المثل "شتر مرغان، سرشان را زير شن مي كنند" حكايتي نادرست است، چون شتر مرغان اين كار را نمي كنند. اما در مورد بسياري از مردم كه اين ضرب المثل در مورد شان مصداق دارد، اين حكايت مبين يك حقيقت است، زيرا بسياري از مردم، چشمشان را بر روي خطري كه به آنان نزديك مي شود مي بندند. جمله آلاسكا منطقه اي هست كه سرما هرگز در آن نشكسته است، مغاير واقعيت است. اما وقتي مايل هستيم وضعيتي مشابه را تبيين كنيم، ديگر متعادل شدن فصلي هوا در آلاسكا، باز دارنده نبوده و مي گوييم " آلاسكا سرد است".
استفانسن سياح، معتقد است كه باورهاي غلط بي شماري در طول زمان ايجاد شده اند و به رغم وجود مدارك نفي كننده، اين باورها در جهان متمدن بسيار رايجند. او مي گويد، اين تبلورات فولكلور، چيزي جز "استاندارد شدن خطا" نيست. اما پيش از انتقاد اين نوع خطاي استاندارد شده، بايد ديد كه اساساً اين خطاها به كدام حوزه ها و زمينه ها متعلق اند. كمتر كسي علاقه مند به دانستن اين است كه گرگ ها جفت جفت يا در گروه هاي كوچك سفر مي كنند. مردم در واقع هيچ علاقه اي به جنبه هاي جانور شناختي گرگ ها ندارند، نكته مورد نياز آنان در اين بحث، يك استعاره است . هراس لگد مال شدن زير دست و پاي يكديگر، چيزي است كه مردم جستجو مي كنند.
بنابراين، بسياري از مردمي كه شايعه را پخش كرده يا افسانه ها را بازگو مي كنند، حداقل نيمه آگاهند كه آنچه مي گويند، نبايد به عنوان حقيقت ناب پذيرفته شود، اگر چه در لفافه واقعيت ها پيچيده شده باشد. آنان نيمه آگاهند كه براي انتقال نظرهايشان از محمل هاي جذاب استفاده مي كنند. هنرمندان ميدان ادبيات با استفاده از داستان هاي تخيلي، دقيقا اين كار را نموده و حقيقي تعميم يافته را ارائه مي كنند. پخش شايعه مثل ارائه داستان هاي تخيلي به صورت نيمه آگاهند است. يعني اينكه ظاهر داستاني را كه مطرح مي كنيم ممكن است حقيقت نباشد. اگر آن را نمادين تلقي كنيم، معنا پيدا مي كند. براي مثال من اطلاع ندارم يا مرگ حتمي مي گردد. اما وقتي شايعه آن را پخش و در آن ذكر مي كنم كه نتيجه آن چنين است، در واقع آنچه پر اهميت جلوه گر شده است، از حقايق بازگو شده، وسيع تر و صحيح تر است (شايد خود نيز به نيمي از مطالب عنوان شده شك داشته باشم). من مي گويم:" عجب چيز وحشتناكي است اين بمب اتم" و چه كسي است كه در حقانيت كلي من در اين نحوه بيان شاعرانه- ارزيابانه ترديد كند.
بنابراين، اين شايعات و افسانه ها از اهميت بياني بالايي برخوردارند و نبايد آنها را به تبعيت از ظاهرشان تنها جملاتي يا اطلاعاتي به حساب آورد، بلكه بايد آنها را جملاتي ارزياب- كه معمولاً اين گونه هستند- دانست. در يك جامعه آزاد، ما از حق بيان احساسات افراد، حمايت مي كنيم، چرا اين حق در مورد شخصي كه مايل است احساساتش را از طريق شايعه مطرح نمايد، وجود نداشته باشد؟
مشكل اجتماعي شايعه، ناشي از اين حقيقت عجيب است كه معمولا شنونده معناي تخصيصي موضوع و نه معناي ارزشيابي آن را در نظر مي گيرد. اگر چه گوينده يك شايعه يا حادثه، ابتدا آن را با تركيب پيچيده عاطفي و شناختي خود همانند سازي نموده و سپس بازگو مي كند، شنونده(اگر محتاط نباشد) موضوع عنوان حقيقي قابل تاييد تلقي مي نمايد. با اين تلقي، مفاد بياني موضوع را با معناي عيني آن اشتباه مي گيرد. براي درك واقعيت امر در شايعه بايد از قدرت تعمق خوبي برخوردار بود.
دسته بندي شايعات
از آن جايي كه شايعات و افسانه ها، روابط اجتماعي ما را مشكل مي بخشند، طبيعي است كه ببينيم ايا اصولي براي تنظيم و دسته بندي آن ها وجود دارد يا نه. و آيا اساساً تعداد پيشنهادها براي باور نمودن، كه به آن ها وابسته هستند، آنقدر زياد است كه دسته بندي كاملا بي مورد گردد؟
پاسخ به اين پرسش، همچون موارد ديگر در پديده هاي رواني و اجتماعي، بستگي به منافع و علايق تحليل كننده قضايا دارد. براي مقاصد محدود و خاص، امكان دسته بندي شايعات كاملا مقدور است، البته با اين فرض كه مقدار و تعداد كافي از شايعات، براي دسته بندي در دسترس قرار داشته باشند. ولي بايد اذعان نمود كه هيچ روش خاصي كه داراي اعتبار منحصر به فردي باشد، وجود ندارد. ممكن است يك پژوهشگر علاقه مند به سرعت، دوره يا ديگر جوانب انتشار شايعه باشد و دومي علاقه مند به داستان شايعه باشد و سومي علاقه مند به طرز تفكر و انگيزه هاي احتمالي در آن باشد و چهارمي علاقه مند به آثار اجتماعي شايعه از قبيل آسيب رساني، منافع يا خنثي بودن آن باشد.
پژوهشگران ديگر، ممكن است به دسته بندي هاي ديگر روي آورند كه در آنها بين موارد زير فرق گذاشته شود:
بين شايعات محلي و شايعات فراگير، بين شايعات جديد و قديم ، بين داستان هاي قابل قبول و غيرقابل قبول، بين قصه هاي رايج در زمان هاي كوتاه و بلند مدت. شايعه مي تواند به شقوق گوناگوني تقسيم گردد. لازم است در اينجا سه اصل ياد شده را براي دسته بندي شايعه تشريح كنيم:
الف- بايساو (1928) جامعه شناس روس، محك زماني را براي دسته بندي به كار گرفته است . او مي گويد اولا يك نوع شايعه خزنده وجود دارد كه به آرامي گسترش يافته و به همراه احساسي مملو از رازداري ، رواج مي يابد تا به مرور همه از آن باخبر شوند. در اين دسته بندي،، مي توان شايعات غيب گويانه كه انواع حوادث مصيبت بار را پيش بيني مي كنند، قرار داد و در همين دسته بندي مي توان شايعات مربوط به خلافكاريهاي بانكداران جهاني، مهمات سازان، مقامات دوليت رهبران اتحاديه هاي كارگري را گنجاند. شايعات خصمانه معمئلا از اين مقوله اند و عاملان آنها زنجيره اي پايان ناپذيرنذ را براي انتشار تشكيل مي دهند.
شايعات نوع ديگر ، ماهيتا آتشي هستند. اين شايعات به اين دليل كه مخاطرات يا وعده هاي فوري را مطرح مي كنند، همچون كه چوب را مي سوزاند، به سرعت منتشر شده و جامعه را در طي مدتي بي نهايت كوتاه در بر مي گيرند. شايعات حاوي موضوعهاي خشونت بار يا تصادفهاي بزرگ، فجايع و مصيبتهاي فراگير و يا پيروزي عظيم در زمان جنگ، در اين دسته بندي قرار دارند. از آنجايي كه اين نوع شايعات مبتني بر احساسات و عواطف شديد ناشي از دسيپاچگي ، خشم و يا سرور و شادماني ناگهاني هستند- كه در جوي مملو از هيجان مطرح مي شوند- غالبا موجب واكنشي نيروند مي گردند.
نوع اخر در دسته بندي بايساو، شايعات غواص هستند. اين نوع شايعات، براي مدتي رواج مي يابند و بعد زير آب رفته و مجددا به هنگام ظهور شرايط ممناسب ، سر بر آورده و شايع مي گردند. بركنار از تفاوتهاي روان شناختي، جنگهاي جهاني اول و دوم از حيص شايعه، بسيار با يكديگر شبيه بودند. داستان هاي منتشر شده در سالهاي 1914 تا 1918 به زير اب رفته بودند و تنها پس از آماده شده زمينه، توسط نگراني هاي سال هاي 1939 تا 1945 بار ديگر مطرح شدند. براي نمونه ، شايعه اي موسوم به زبان و تمبر وجود داشت . موضوع اين شايعه به شرح زير بود:
يك اسير جنگي آمريكايي (در جنگ اول در بازداشتگاه آلمان و در جنگ دوم در بازداشتگاه ژاپن )نامه اي براي خانواده اش نوشت كه در آن، موضوع غيرمعمولي وجود نداشت و تنها از خانواده اش خواسته بود كه تمبر نامه را نگه دارند. از آن جايي كه سرباز امريكايي، هرگز علاقه اي به تمبر نداشت، خانواده وي تصميم به تحقيق گرفتند. بنابراين، سرباز مزبور نوشته است كه مسئولان بازداشتگاه ، زبان او را بريده اند. موضوع اين كار نامحتمل، در زمان هر دو جنگ شايع گردد، در حالي كه دو واقعيت اشكار كه خلاف آن را ثابت مي كرد، ناديده انگاشته شد: يكي اين كه نامه هاي اسراري جنگي، اصولا تمبر نداشتند و دوم اين كه در صورت بريده شدن زبان، به دليل خونريزي بسيار زياد، فرد نمي تواند زنده بماند مگر اينكه مورد جراحي فوري و بسيار دقيق قرار گيرد.
شايعه ديگري كه تقريبا در همه جنگها تكرار مي گردد، موضوه سمي نممودن آب آشاميدني مردم توسط دشمن است. همين طور داستانهاي مربوط به جنايتهاي دشمن در زمان جنگ (مثل قطع كردن دست كودكان و پستان زنان) هميشه شايعه مي شود. شايعات درگوشي كه در ا« به رياست جمهوري ايالات متحده برچسب و انگ مي زنند، نيز، هميشه در دوران جنگها وجود داشته است. ممكن است اين گونه شايعات "غواص" را به دو شيوه توضيح داد. شايد آنها مدتهاي مديد در ذهن برخي افراد باقي مي مانند و سالها بعد مجددا شايد ناخودآگاه در شرايط مشابه، مطرح مي شوند. يا شايد دو شايعه مشابه، ارتباطي با هم ندارند و تنها شباهت در شرايط ، موجب بروز مجدد نياز انساني به مطرح نمودن شايعات يكسان مي گردد. براي مثال سمي نمودن آب كاري است كه در همه جنگها، دشمن مي تواند به آن مبادرت ورزد و مردمي كه نگران وضع آب هستند، به اساني ، هراس خودشان را به صورت برجسته و تشديد شده در قالب شايعات مطرح مي كنند، بدون اينكه درك كنند كه برگي را در تاريخ گذشته شايعات، مجددا ورق مي زنند.
ب- اصل ديگري كه در ردسته بندي به كار گرفته مي شود، موضوعيت است. در اينجا پژوهشگر ، صرفا تعداد شايعات مطرح كننده يك موضوع خاص را بر مي شمارد . در وضعيت عادي مثلا ممكن است ، ما سهم داستانهاي مرتبط با سياست ، بيماري، سكس، روابط خارجي و گروههاي اقليت را دنبال كنيم، در واقع، به علت وسعت بي اندازه دامنه موضوعات بالقوه ، استفاده از اين روش با مشكلات بسياري برخورد خواهد كرد، به ويژه كه مناطق مختلف ، گروههاي حرفه اي متفاوت و رده هاي گوناگون تحصيلات ، موانعي را به وجود خواهند آورد.
اما بايد گفت كه اين روش در زمان جنگ ، كار آيي بششتري دارد، زيرا در وضعيت جنگي ، تقريبا همه شايعات به نوعي با جنگ ارتباط داشته و در سطح گسترده اي انتشار مي يابند.
روانشناس كانادايي ج. آ ايروينگ (1943) دريافت كه شايعات منتشر در زمان جنگ در كشورش ، شش موضوع اصلي را در بر مي گرفتند:1- وحشت، نفرت، مرگ، 2- اسراف و خوشگذراني، 3- تجاوز نظامي، يورش و تهاجم و به مخاطره افتادن امنيت، 4- احساسات ضد انگليسي ، 5- نيات دولت در خصوص جيره بندي ، امور مالي و سرباز گيري، 6. بي كفايتي در اداره امور جنگ .
اگر چه اين نوع دسته بنديها حاوي منافع براي روحيه بخشيدن به مردم بوده و روابط بين مردم و دولت را بهبود مي بخشد ، اما تنها مزيت ان، اين است كه مي گويد مردم در چه زمينه هايي صحبت مي كنند. اين روش، بحثي را در مورد انگيزه هاي عوامل شايعه به ميان نياورده و كمكي به كشف قوانين كلي حاكم بر شايعات نمي كند.
ج) در فصل اول ، يك اصل دقيقاً روانشناختي را براي دسته بندي شايعات مطرح نموديم . اين اصل ، مبتني بر تنش انگيزشي نوع مسلط منعكس در شايعه است . خواننده به ياد مي آورد كه تحليل هزار شايعه زمان جنگ (رايح در سال 1942 ) حاكي از خصمانه ، هراس آور يا آروزمندانه اين شايعات بود . تنها تعداد كمي از آنان – براي اطمنيان – حاصل تنش هاي ذهني كه نوعي كنجكاوي است به نظر مي آمدند . اگر خواننده بار ديگر به جدول شماره 1 فصل اول نظر افكند مشاهده خواهد كرد كه اين انگيزه هاي اصلي براي مقوله بندي هاي ابتدايي تحليل ، به كار گرفته شده اند ؛ولي يك تحليل محتوايي نشان خواهد داد كه چه موضوع هايي مورد تنفر يا هراس قرار گرفته و يا نسبت به آنها اشتياق نشان داده شده است . اين موضوعات نيز در اين جدول گنجانده شده است . لذا اين دو اصل دسته بندي تركيب شده اند . احتمالاً دسته بندي شايعات مبتني بر سرچشمه هاي انگيزشي ، در زمان جنگ بسيار ساده تر از انجام اين كار در زمان صلح است . ولي حتي در زمان جنگ هم اين تقسيم بندي سه گانه تنفر ، هراس ، آرزو ، بيش از حد ساده سازي شده است . در واقع ، يك شايعه هراس آور ( مثل نگراني در خصوص جنايات دشمن ) ممكن است در بر گيرنده عواملي نظير علايق جنسي ، ماجراجويي و احساس داشتن روحيه برتر به عنوان موتور محرك شايعه باشد . عوامل انگيزشي پيچيده اي كه شايعه با آنها همانندسازي مي گردد ، موضوعي شخصي است و براي درك اين كه چرا فردي خاص موضوع معيني را مي پذيرد بايد مطالعات درمانگاهي ويژه اي در مورد آن فرد انجام شود . به دليل تنوع بسيار در انگيزه ها – كه ممكن است در يك شايعه خاص وجود داشته باشد – هر گونه دسته بندي روانشناختي به نحو اجتناب ناپذيري بيش از حد ساده سازي شده و خام خواهد بود .
امتزاج شهوات و انزجار
به عنوان نتيجه مطالب گفته شده ، نبايد انتظار داشت كه شايعه ، تنها با يك تمايل عاطفي يا شناختي ، رابطه اي نزديك و تنگاتنگ داشته باشد . همانند سازي ، تنها براي يك مبناي واحد عملي نمي شود . حتي يك داستان ظاهراً ساده خشك ساختار نيز ممكن است ، همچون يك عامل توضيح دهنده رضايت بخش يا تسكيني براي اختلاط احساسات عمل كند .
نمونه خوب اين مورد را مي توان در شايعات خصمانه يافت . اين نوع شايعات ممكن تنها يك فرد شرير را مطرح كند ( در اين صورت هم طرز تفكري كه در پشت ماجرا قرار دارد ، نوعاً پيچيده است ) ولي قالباً لبه حمله مستقيم و يا غيرمستقيم آنها متوجه بيشتر از يك نفر است . يك قطعه شعر مبتذل و مخفي كه شايعه اي افتراآميز بود در مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري سال 1944 به شرح زير پخش شد: رئيس جمهور روزولت به همسرش مي گويد :
تو سياهان را ببوس ، من يهوديان را مي بوسم ؛ و آن وقت تا هر زمان كه بخواهيم در كاخ سفيد خواهيم ماند.
سه انزجار با آنها تركيب شده اند ؛ و تنفر سه شاخه است .
جمع آوري يك سري شايعات ضدنژاد سامي ، حاكي از همانند دانسته شدن يهوديان و كمونيست ها نزد عوام الناس بود . اين به معناي يك تنفر دوشاخه است . كساني كه نه تنها يهوديان بلكه بازار بورس نيويورك ( موسوم به وال استريت ) را نيز پست و حقير مي شمارند ، با استفاده از عنوان " بانكداران بين المللي " مشكلي براي امتزاج تعصباتشان حس نمي كنند و اين برچسب خاص مي توان بيانگر انزجارهاي ديگري نيز باشد . مثل تنفر از خارجي ها وهر نوع امور بين المللي . شايد ركورد انزجار توسط هيتلر شكسته شده باشد . آنجا كه او آنچه را " دموكراسي هاي پولداران كمونيست هاي بين المللي يهودي " مي خواند ، تقبيح نمود .
در طول جنگ جهاني اول در آلمان شايعات فراواني راجع به خيانت مردم بلژيك و برخورد بد آنان با ارتش آلمان رايج شد (بسياري از داستان هاي اين شايعات عيناً در كشورهاي متفقين رواج داشت كه البته شرارت مطرح شده در آنها ، به آلمان ها نسبت داده مي شد ) . در اين داستان ها معمولاً روحانيت كاتوليك متهم به تحريك عوام الناس شده و محرك اصلي جنايات قلمداد مي گرديد . بنابراين ، شاهد امتزاج تنفر سنتي بسياري از آلمان هاي پروتستان نسبت به قدرت مطلق پاپ ( نماد كاتوليك ها ) يا خشم ايشان نسبت به اهالي بلژيك به خاطر مقاومت در مقابل قواي آلمان ( وان لانگن هو 1916 ) هستيم . در جنگ جهاني دوم ، شايعات رايج در آلمان ، غالباً روحانيت كاتوليك را همدست كمونيست ها ، هم پيمان سوسيادموكرات هاي ضد فاشيست معرفي مي كرد ؛ در حالي كه شايعات و داستان هاي روسي گهگاه كشيش هاي كاتوليك را متهم به همدستي با نازي ها مي نمود .
داستان هاي عجيب و غريب بسياري در ايالات جنوبي آمريكا در سال 1943 رايج شده بود اين داستان ها كه موسوم به " دار و دسته الانور" بودند ، نه تنها در خود تركيبي از تنفر را ، بلكه هراس ، گناه و سردرگمي اقتصادي نيز داشتند . موضوع اصلي اين داستان ها تشكل تعداد بسياري از زنان سياهپوست به ويژه كلفت ها تحت رهبريت الانور روزولت به منظور قيام عليه نظام اجتماعي حاكم بود . روشنترين امتزاج ، تركيب دشمني عليه اقدامهاي جديد روزولت به سود سياهان با احساس سنتي ضد سياهان است . ولي پيچيدگي انگيزه ها از اين نيز فراتر مي رود .
انواع گوناگوني از شايعات مرتبط با " دار و دسته الانور " با عناويني نظير " دختران الانور " ، " باشگاه فرشتگان الانور " ، " خواهران الانور " و يا " خاندان سلطنتي الانور " مطرح مي شد . البته اين عناوين خود نشانگر همانند سازي با عقايد قالبي درباره سياهان همچون مذهبي بودن ايشان و يا علاقه آنان به استفاده از نامهاي شكوهمند است . در سطح گسترده اي ، گفته مي شود كه شعار اين گروه : بازگشت همه زنان سفيدپوست در عرض يك سال به آشپزخانه خود بود ( اين جمله ، كنايه از اين است كه زنان سياهپوست ، نبايد كلفت باشند ) . يك نمونه از داستان هاي الانوري اين بود : " يك خانم سفيدپوست مدتي را در سفر به سر برد و پس از بازگشت به منزل ديد كه كلفت سياه خانه ، جلوي ميز توالت خانم نشسته و مشغول شانه كردن موهايش با شانه خانم است . " در نمونه ديگر ، صحبت از حمام گرفتن كلفت سياه خانه در وان حمام صاحبخانه و يا پذيرايي از دوستانش در اتاق پذيرايي بود . در يكي از شايعات آمده بود كه خانه سفيدپوستي از آشپزش خواست تا براي پذيرايي از مهمان خانم شام تهيه كند. آشپز براي تلافي از خانم خانه خواست كه در عوض ،ساعت هشت صبح روز يكشنبه به منزل او برود و براي مهمانانش صبحانه تهيه كند . گزارش شده بود كه يك زن سياهپوست به زن سفيدپوست پيشنهاد كرده بود تا در مقابل دريافت پول لباسهاي او را بشويد . گهگاه گزارش ها محتواي خشونت باري به خود ميگرفتند و مثلاً باشگاههاي سياهان را متهم به جمع آوري چاقوهاي قصابي و يخ شكن براي آغاز قيام مي كردند .
در تمامي اين نمونه ها ، گذشته از احساسات ضد روزولت و ضد سياه ، به وضوح مي توان هراس از معكوس شدن اوضاع را مشاهده نمود . سياهان طوري نمايش داده مي شوند كه گويي در آستانه قيام قرار دارند و تنها حالت آتش تنفرآميز زير خاكستر را نداشته بلكه در حال تهديد به براندازي و معكوس نمودن اوضاع اجتماعي هستند . چرا ؟ زيرا شايع پراكن سفيدپوست مي بيند كه احساس نبود امنيت اقتصادي و اجتماعي او ، تا حدي با اين گونه داستان ها توجيه و تخفيف پيدا مي كند . سفيدپوستي كه از يك نوع نگراني مبهم و نامشخص رنج مي برد ، با متهم نمودن يك سياهپوست به تجاور احساس ناآرامي خود را توجيه نموده و با هشدار دادن به ديگران به يك نوع تسلي خاطر ماليخوليايي دست مي يابد .
ولي ما بايد موضوع را مورد بررسي دقيق تر قرار دهيم . شايعه اي كه موضوع معكوس شدن وضعيت را مطرح مي كند به صورت غيرمستقيم به امكان برقراري رابطه اي به جز وضعيت موجود بين نژادها اقرار نموده و حاكي از اعتقاد مردم آمريكا به غير عادلانه بودن وضعيت موجود و ضرورت دگرگوني آن است . همانگونه كه ميردال ( 1944 ) اشاره نموده ، هر فرد آمريكايي به چيزي بالاتر از سطح فعلي روابط نژادي اعتقاد داشته و مايل است به روابطي بهتر دست يافته شود . آمريكايي قلباً با گفته پاتريك هنري كه خود برده دار بود ولي در سال 1772 نوشت " من براي برده داري توجيهي نداشته و نمي توانم داشته باشم " ، موافق است . در عين حال بيشتر سفيدپوستان تنها به خود اجازه مي دهند كه با چشمان نيمه باز به اين بلاتكليفي اخلاقي نظر اندازند . پس از گذشت يك قرن و نيم از عصر پاتريك هنري ، اين درگيري هنوز ادامه دارد . زيرا جنبش آزادي تنها به آزادي اسمي منتهي شده است . اگر سفيدپوستان موضوع را عادلانه بررسي كنند ، به خاطر تناقض آشكاري كه بين " اعتقاد به برتري سفيدپوست و " اعتقاد به عدالت " وجود دارد ، ديوانه خواهند شد . بسياري از سفيدپوستان به جاي رودررو شدن با اين تناقض آشكار و آشتي ناپذير كه بين دو ارزش مذكور وجود دارد ترجيح مي دهد بر پيچيدگي موضوع افزوده و آنرا توجيه نمايند . شايعات از نوع " فرار از گناه " ، با اشتياق و به عنوان سپر بلا استفاده مي شود . اگر آنچنانكه در داستان هاي الانور گفته مي شد ، به يك سياهپوست ، بيش از حد ، متجاوز ، توطئه گر ، قانون شكن و خطرآفرين باشد ، پس او حق برخورداري از شرايط مساوي را نخواهد داشت . يك سياهپوست نبايد انتظار رفتاري را بهتر از رفتار با يك متجاوز غارتگر و باجگير داشته باشد . بايد اورا سرجايش نشاند و اگر هم واقعاً بي عدالتي هايي انجام مي گيرد صرف تحمل ما نسبت به سياهان و عدم مخالفت ما براي جبران آن بي عدالتي ها كافي است ، زيرا او درست مثل يك بچه سركش و نافرمان است كه بايد با او برخوردي مهربان اما قاطع نمود . آري ، فردي كه تعصب نژادي دارد ، با اين گونه مانورهاي منحرف فكري ، خود را از احساس گناه نجات داده و از آن فرار مي كند .
همين نوع فرار از گناه را مي توان در مطرح نمودن شايعات فراواني كه جزئيات حوادث به اصطلاح جنايتكار و خائنانه سياهان را تشريح مي نمايد . ديد. در يكي از شايعات زمان جنگ ، آمده بود كه مقامات كشور حاضر نيستند از بين سياهان، مثل سفيد پوستان ، سربازگيري كنند، زيرا از دسترسي سياهان به اسلحه وحشت دارند (اودم1943 ) . حتي قصه هاي لطيفه گونه در مورد ناداني، ساده لوحي، زودباوريو تنبلي سياه پوستان و همچنين داستانهاي بي شمار راجع به تجاوزگري جنسي انان، همگي كاركردي يكسان دارند. همه اين ماجراها به آرام نمودن احساس گناه سفيد پوستان منتهي مي شود. با سياهاني كه خائن ، جاني، دلقك صفت، نادان، خطرناك و ضد اخلاقند، بجز سركوبي و آنچه ما مي كنيم ، چه مي توان كرد؟انديشه تساوي ممكن است در نظريه پردازي كاملا درست باشد اما هرگز به معناي شموليت ان در مورد جانيها خرفتها يا سياهان نبوده است.
برچسب نهايي متعصبين نژادي به سياهان، شايعات جنسي است. سياهان، مدام متهم به تلاش براي تجاوز به خط حرمت انتزاج سفيد با سياه مي شوند. اين گونه داستانها بيشتر در مورد مردان سياه پوست عليه زنان سفيد پوست مطرح مي شود نه در مورد رابطه نامشروعي كه غالبا مردان سفيد پوست با زنان سياه پوست برقرار مي كنند. داستانهاي فراواني از تجاوز جنسي سياهان يا تلاش آنان در اين جهت مطرح مي شودف البته در اين جهت داستانها ي كم رنگ تري هم مانند دنبال شدن زنان سفيد پوست در كوچه هاي خلوت از سوي سياهان، تلاش آنها براي گرفتن دست زنان سفيد مطرح است. براساس يكي از داستانهاي زمان جنگ، سياهاني كه به سربازي برده نشده بودند يعني آنها خائن اند به مردان سفيد پوست عازم به جبهه هاي جنگ، مي گفتند كه سياهان از زنان آنان مراقبت خواهند كرد (موضوع تجاوزات جنسي) . با اينكه شايعات جنسي مربوط به سياهان در جنوب امريكا خيلي عادي است، اما غالبا در شمال هم مطرح مي شوند. در شهر نيوانگلند، كه به خاطر روابط نسبتا مسالمت آميز بين نژادها معروف است، داستاني رواج پيدا كرده بود و در آن توضيح داده مي شود كه چرا در ورودي دستشويي رستوران معيني را با تخته مسدود كرده اند. دليل ارائه شده و كاملا ساختگي تجاوز دو مرد سياه پوست به يك زن سفيد پوست در آن محل بود.
انگيزه هاي رايج، در اينجا، از اين هم عميق تر بودند. در سنت پورينتي آمريكايي، كليه موضوعات مربوط به امور جنسي ، از قدرت محركه عاطفي شدشدي برخوردار بوده و به همين دليل وجود اين عواطف كه به سكس ارتباط پيدا مي كند ، به اساني به ساير حوزه هاي نفسانيات شگفت آنگيز سرايت مي كنند. امور جنسي به عنوان قضيه اي جذاب، هدفي هرگز فراموش نشده براي شايعات بوده همچون موضوع وضعيت و موقعيت اجتماعي ، منبعي براي به وجود آمدن احساس شديد گناه است. ما هرگز خود را به هاطره گناهان جنسي كه مرتكب مي شويم با نعيارهاي اعتقادي امريكاييان سرزنش نمي كنيم. به همين دليل هميشه ترجيح مي دهيم تا ديگران را به خاطر ارتكاب به اين نوه انحرافات واقعي يا تصوري سرزنش كنيم. شباهت بين شايعات جنسي و شايعات مربوط به گروههاي اقليت، بسيار زياد و فرافكنيهايي كه در جهت فرار از گناه رخ مي نمايند، در هر دو مورد فراوان است. اين شباهت ، موجب تهديد قرار مي دهند، مقصر انحرافات جنسي قلمداد نكنيم تا از اين رهگذر، خودمان از احساس گناه فرار كنيم؟
بسياري از مردم، در عمق وجودشان هيچ گونه احساس امنيتي، نه در خصوص موقعيت اجتماعي، نه در آينده اقتصادي يا اخلاقيات جنسي خود ندارند. همه اين موضوعها در زندگي آنها حالتي محوري و بسيار شخصي و خصوصي دارند. اين گونه علايق عميق و محوري را نمي توان از يكديگر جدا نمود، زيرا هر گونه تهديد نسبت به يكي از آنها تهديد نسبت به بقيه نيز هست. لذا سپر بلاي ساخته شده از سياه پويت نه تنها او را از لحاظ اجتماعي، گستاخ معرفي مي كند بلكه به ما اين فرصت را مي دهد تا او را خطري نسبت به شغل خود جلوه داده و به عنوان كسي كه در مقايسه با خودمان در امور جنسي خوددار نسيت، معرفي مي كنيم. در شخصيت فرد سياهپوست ، ما همه انحرافات و برخوردارهاي پستي كه در صورت دستيابي به فرصت از خودمان سر خواهد زد ، متجلي مي بينيم ؛ مقصر اوست ؛ حتي اگر ما بي تقصير هم نباشيم ؛ سوء رفتارهاي او ( همانگونه كه در شايعات ملاحظه مي كنيم ) علني بوده و از ما بدتر است ؛ بنابراين ما نبايد به خاطر لغزشهاي ناچيز خود احساس گناه كنيم .
در حالي كه اين دليل تراشي ها ادامه دارند ، احتمالاً ما بايد تمام ويژگي هاي " حيواني " سياهپوست ها را منفي ولي فريبنده و دلربا ببينيم . اگر چنين باشد ، بايد با تمام قوا اين جذبه شيطاني را سركوب كرده و با توسل به " تشكيل واكنش " ( يعني با هجوم و وحمله به وفريبندگي نپسند ) عليه اين شيطان ( سياهپوست ) جنگي سخت را شروع كنيم . ( مك لين 1946 ) براي اين كار ، به مقدس ترين كار ممنوع ، روع مي آوريم ؛ يعني به شديدترين وجه ممكن با امتزاج نژادي ، مخالفت مي كنيم . فكر اين كار هم پشت ما را مي لرزاند ( واقعاً ؟ ) . اگر راه براي اين امتزاج باز شد ، آن وقت همه معيارهاي اخلاقي و اقتصادي ما سقوط خواهند كرد . ( در آنصورت ) من خواهم پذريفت كه از آن غريبه سياه و شرور ( كه در بخشي از آن ناخودآگاه خود او را رفيق شفيق نامقدس خود مي دانم ) شكست خورده ام .
پيچيدگي موجود در تحليل شايعات سياه در ظرافت و ريزه كاري موجود در امتزاج عاطفي و شناختي ، كه جذبه خود را توجيح مي كند ، مبالغه نمي كند . گويي ، اين يك قانون است كه مردم ، قدرت هاي شيطاني را شخصيت بخشي كرده و آن را در گروه هاي اقليت كه به شكل بارزي متفاوت از خودشان بوده و در دسترس قرار دارند ، متمركز و متجلي نمايند . امروزه عادي ترين " اجنه " در ذهن مردم عبارتند از كمونيست ها ، يهوديان و سياهپوستان . از آنجا كه گناهان منتسب به آنان فراتر از استحقاق واقعي آنان است ، ما از لحاظ فني آنها را " سپر بلا" مي خوانيم . ( به كتابي با همين عنوان چپ دانشگاه هاروارد 1943 رجوع كنيد ) .
مشتريان شايعه
هر شايعه اي ، مشتري ويژه خود را دارد . مثلاً شايعات مالي عمدتاً در بين جماعتي رايج مي گردد كه بالا و پايين رفتن بازار بر ثروت آنان تأثير مي گذارد . همين طور شايعات مربوط به تغييرات قانون سربازگيري ، نرخ هاي ماليات بر درآمد و يا قوانين مربوط به پروژه توسعه مسكن ، بيشتر در بين كساني كه بالقوه تحت تأثير قرار مي گيرند منتشر مي شوند . شاگردان مدارس كه همگي تعطيلي را دوست دارند از گزارش هاي مربوط به " جلسه معلمان " و يا تعميرات ضروري ساختمان مدرسه استقبال كرده و از آن شايعه مي سازند . گروههاي متفاوت حرفه اي يا اجتماعي نيز همگي آمادگي هاي ويژه خود را براي اين كار دارا مي باشند . پزشكان ، روحانيون ، خلبان ها و يا گروههاي نمايشي همه داستان هايي را منتشر مي كنند كه منعكس كننده منافع مشترك آن گروه خاص است . اگر منافع گروه خاصي مطرح باشد از ميان همان گروه و اجتماع خاص براي شايعه ، شنونده پيدا خواهد شد .
اما در آمادگي پذيرش شايعه تفاوت هاي فردي چشمگيري وجود دارد . مثلاً همه آمريكايي ها معتقد به بدگويي از سياهان نيستند ؛ ولو اينكه در محله آنان تعصب نژادي در اوج قرار داشته باشد . در هر روستا نيز عده اي در مقابل شايعات بومي مقاوت مي كنند . در هر اجتماعي از اشخاص مشترك المنافع حتي در شرايطي كه ابهام و اهميت موضوع زياد باشد هيچ فردي مبدل به حلقه اي از زنجيره پخش شايعه نمي گردد مگر اينكه تلقين پذير باشد .
تلقين پذير بودن ، يعني پذيرفتن قضيه اي به منظور باور آوردن به آن در حالي كه از سند و دليلي كه بايد منطقاً به همراه داشته باشد ، تهي است . بعضي از مردم به تفتيش منتقدانه هر آنچه به گوششان مي رسد ، عادت كرده اند . اينگونه افراد كه مثلاً در علم نفت شناسي ) يا روانشناسي اجتماعي و يا ديگر حرفه ها پرورش يافته اند ، عموماً ذهني مشكوك داشته و هميشه در انتظار شنيدن دليل و مدركي قابل اتكا هستند .
از طرف ديگر ، مردم تلقين پذير كساني هستند كه حيات ذهني آنان يا داراي ساختاري ضعيف است و يا مالامال از عقده ها و يا عقيده هاي قلبي . دسته اول شامل بسياري از افراد كم سواد مي گردند . از ديد اين افراد ، حوادث رخ داده در محيط اجتماعي و فيزيكي ذاتاً اسرارآميز است . جهان علم براي اين افراد سرزميني ناشناخته است .
كانتريل كشف كرد كه بخش بزرگي از وحشت زدگان از گزارش خيالي حمله اهالي مريخ به زمين ( كه اورسن ولز در راديو ارائه كرده بود ) كساني بودند كه از آشوب در اروپا ، ركود اقتصادي و يا از پيشرفت هاي حيرت آور علمي آشفته و معتقد به " هر چيزي مي تواند اتفاق افتد " شده بودند ( كانتريل 1940 ) . اين اشخاص آنقدر بي اطلاع بودند كه به زمان اعلام شده براي پخش آن گزارش راديويي هم توجه نكردند ( زمان پخش برنامه در روزنامه هاي صبح همان روز چپ شده بود ) آنان حتي سعي نكردند درستي يا نادرستي اين گزارش به نوعي از انحاء كشف كنند و كاملاً تسليم وحشت شدند ، زيرا ذهن آنان از هيچ گونه اهرم انتقادكننده اي برخوردار نبود و اساساً " انسجام " نداشت و بنابراين به سادگي به دام بادهاي متغير و رسانه هاي جمعي افتادند .
شايد بيشتر كساني كه در قبال شايعه تلقين پذير هستند مردمي باشند كه ذهنشان از برخي جوانب " بيش از حد منسجم است . آنان شايعات همگن و همسنخ را با ولع تمام در بخش هاي ذهن خود جمع مي دهند . برخي از افراد كه داستان توضيحي و پيش قضاوتگر هجوم اهالي مريخ به كره زمين را پذيرفته بودند ، افرادي متدين بودند كه انتظار پايان جهان را مي كشيدند . برخي ديگر به دليل ركود اقتصادي ، در حالتي حاكي از ناامني به سر مي بردند و هر لحظه انتظار مصيبتي را مي كشيدند به دون اينكه بدانند اين مصيبت از چه نوع سنخي خواهد بود . همچنين مدارك به دست آمده نشان مي دهد كه پذيرندگان مشتاق انگها و تهمتهاي سياسي ، همان كساني هستند كه به دولت وقت اعتماد ندارند ( آلپورت و لپكين 1945 ) . داستان هاي مرتبط با شرايط حاكم بر اوضاع داخلي روسيه ( كه از لحاظ ابهام و اهميت و همچنين تأسف در اوج قرار داشتند ) ، با توجه به مواضع اجتماعي شنونده يا مورد پذيرش قرار مي گرفتند يا رد مي شدند . شايعات خصمانه تنها در بين كساني رواج مي يافت كه قبلاً آمادگي نفرت از قرباني شايعه را داشتند . شايعه همچون تبليغات ( كه اين دو به يك ديگر بسيار نزديك هستند ) موجب تأييد و فعاليت مجدد گرايش هايي مي شود كه از قبل وجود داشته ؛ نه ايجاد گرايش هاي تازه و نوين .
براي اينكه شايعه بتواند رواج يابد يك پيش شرط ديگر نيز لازم است . اين پيش شرط كاملاً بديهي لزوم تماس و ارتباط افراد مستعد با يكديگر است . گروه هايي همچون ملوانان ، اعضاي يك واحد رزمي ، همكاران در يك اداره ، اعضاي باشگاه ها يا ساكنان شهرهاي كوچك ، همه جزو برخورداران از آن پيش شرط بوده و همگن و در تماس با هم هستند . شايعه در بين اين افراد سريعاً منتشر و رايج مي گردد . با اين حال حتي در يك جمعيت همگن و يكدست ، مجاري انتخابي خاصي وجود دارد . براي مثال شايعه ترخيص همه افراد 35 سال به بالا از سربازي ، مثل برق از يك پادگان اما در بين كساني كه سنشان بالاي 35 سال بود ، منتشر شد . در يك اداره يك خوابگاه و يك محله ، شايعات اصولاً از مجاري دوستي رواج مي يابند .
زنجيره هاي شايعه كه در نتيجه صميمت هاي اجتماعي بين گويندگان و شنوندگان به وجود مي آيند مورد توجه مورنو (1934 ) قرار گرفتند در اين روش مورد استفاده اين پژوهشگر براي ترسيم نقشه جغرافيايي اجتماعي هر اجتماع ويژگي جريانات روانشناختي كه شايعات در امتداد آن رواج مي يابد مورد عنايت قرار داشت . در اين روش كه به " جامعه سنجي " موسوم است ، از افراد خواسته مي شود تا بهترين دوستانشان را معرفي كنند ( شايد مطرح نمودن پرسشهايي از قبيل ميل دارند با چه كسي زندگي ، كار و يا تفريح كنند ) . شبكه روابط بدست آمده مي تواند مجاري و راههايي را كه از طريق آنها ارتباط بين اشخاص از جمله شايعه جريان پيدا مي كند پيشگويي نمايد .
اگرچه معمولاً روابط دوستانه موجود به وجود آمدن زنجيره شايعه مي گردد ، اما در شرايطي كوتاه ترين تماس ، براي ايجاد اين زنجيره كفايت مي كند .مثلا ما براي وفتگذاراني در يك مسافرت با اتوبوس يا قطار، سر صحبت را با يك قريبه نا آشنا باز مي كنيم و در اين گفتگو پاي شايعات و غيبت به ميان آورده مي شود علاوه بر آن زماني كه بهرانهاي عاطفي مردم را در خود قرق مي كنند آنان مستعد گفتگو در مورد بهران با هر همسايه قريبه مي شوند در يك آتش سوزي جدي در يك هتل تماشا چيان اين اطلاعات را منتقل كردند كه سه، هشت، ده،بيست مسافر در طبقات بالاي هتل در دام آتش گرفتار شده بودند. بنابر اين بي حوصل گي و يا هيجانات ممكن است كه موقتا به شكل گيري زنجيره شايعه، همچنان كه زنجيره دائمي شايعه ناشي از مناسبات دستي است منجر شود.
اداره تبليغات جنگ آمريكا در سال 1943 پژوهشي آموزنده در مورد مشتريان شايعه انجام داد. در اين پژوهش دو شهر آمريكايي نيوبرونزيك (ايالت نيوجرسي) و پرتلند (ايالت مين) كه شرايط جنگي بر آنها تاثير گذاشته بود مورد بررسي قرار گرفته اند. بر اساس مشاهدات انجام شده در هر دو شهر كساني كه از سوي مصاحبه كنندگان در دسته بندي كاملا آگاه قرار داده شده بودند نسبت به آناني كه كم اطلاع خوانده ميشدند تمايل بيشتري براي به خاطر آوردن شايعات نشان مي دادند. افراد كاملا آگاه از قردت بيان بهتري براي تبيين افكار و احساستشان بر خوردار بودند. به علاوه مردمي كه به نحوي گسترده تر در فعاليتهاي اجتماعي شركت مي كردند در پذيرش و انتشار شايعه مستعد تر از گوشه گيرها بودند. مثلا خانمهاي شاغل در بيرون از خانه در مقايسه با خانمهاي خانه دار شايعات بيشتري را شنيده و منتشر مي نمودند. از بين كساني كه در دسته بندي فعال در اجتماع قرار داشتند شصت درصد عامل انتشار شايعه تشخيص داده شدند اما از بين افرادي كه يك زندگي نسبتا منزوي داشتند تنها سي درصد اين چنين بودند.ُ
اكنون نظر خود را در مورد اين پژوهش ارائه ميكنيم . آيا كساني را كه مصاحبه كنندگان در رديف كاملا آگاه دسته بندي كردند واقعا اينگونه بوده اند ؟ آيا آنان از تمامي واقعيتهاي موجود آگاه بوده اند طبعا تمايل كمتري براي انتشار شايعه داشته اند. معناي درست نتيجه اين پژوهش اين است كه هر چه طيف عاليق و منافع وسيعتر باشد موقعيتهاي بيشتري براي پخش شايعه وجود خواهد داشت . در فصل اول به اين نكته اشاره شده بود كه تنها در صورتي كه اخبار كامل و بدون ابهام باشند مي توانند شايعات را خنثي كنند. ترديدي نيست كه شهروندان كاملا آگاه روزنامه هاي بيشتري مطالعه كرده و به بنگاههاي خبري بيشتري دسترسي دارند. اما ممكن است همين افق گسترده ديد اجتماعي نيز مبهم و تيره باشد. غالبا رخدادهايي كه در فاصله زماني يا مكاني دوري اتفاق افتاده اند از ابهام بيشتري برخوردارند و بنابر اين از خود استعداد بيشتري براي تبديل شدن به موضوعات شايعه نشان مي دهند. براي اينكه افراد كاملا آگاه بتواننددر قبال شايعات از خود مقاومت نشان دهند بايد به آگاهي هاي فراوني دست يابند.
شايعات درگوشي
همان گونه كه قبلا گفتيم، احساسات شديد باعث جرقه شايعه از فاصله ارتباطي ما بين غريبه ها مي شود. به همين دليل در زمان جنگ يا زمان وقوع يك فاجعه و يا در طول مبارزه هاي انتخاباتي، شايعه و غيبت معمولا از مجاري عادي خود خارج مي گردند. در اين موارد، شايعه كه رنگي از تهمت و افترا دارد و حالتي شنيع به خود مي گيرد، به شكل كنايه يا الفاظ از طريق نجوا منتشر مي شود.
چون سياست براي بسياري از مردم موضوعي جذاب است، مطمئنا در طول انتخابات با شايعات نجوايي گوناگوني در مورد نامزدهاي انتخاباتي مواجه مي شويم. هر چه تنفر از يك نامزد انتخاباتي بيشتر باشد ايعاتي كه انگيزه ها زندگي گذشته ، اخلاقيات شخصي و مقاصد آينده او را مورد حمله قرار مي دهند، بيشتر خواهند بود. از سالهاي بسيار دور تا كنون شايعات نجوايي انتخابات رديس جمهوري را در كشور ما لكه دار كرده اند. اگر چه شخصيت قربانيان اين گونه شايعات همچون شخصيت اندرو جكسون و وارن هاردينگ بسيار متفاوت بوده اند انگها و اتهامات همواره از مقوله هايي تكراري همچون روابط نامشروع جنسي، بي رحمانه با همسر، شرابخواري مفرط و يا داشتن خون سياهپوست يا يهودي ، تشكيل مي شدهاند جفرسون متهم به بي خدايي و فساد اخلاقي بود گارفيلد در استانه طلاق دادن همسرش قرار داشت آدتور، با خانمي در واشنگتن روابط نامشروع داشت؛ هر شب مست مي كرد و همسرش را كتك مي زد هاردينگ خون سياه پوست داشت ال اسميت، دست نشانده سياسي پاپ بود ( تنها به اين خاطر كه او از لحاظ اعتقادات مذهبي يك كاتوليك برجسته بود) فرانكلين روزولت هم يهودي بود و هم ذيوانه)
وقتي اين ويژگيهاي شيطاني به نامزد انتخاباتي كه چندان هم مورد علاقه ما نيست، نسبت داده مي شود، ديگر او بيشتر از هر چيز ديگري سزاوار تنفر و مخالفت ما مي گردد. تا قبل از شنيدن شايعه، ما تنها فكر مي كرديم او شيطان صفت است اما حالا ديگر مي دانيم كه او اين گونه است. قدرت برچسبها ياداور قدرت انگهاي ضد سياهپوستان است. مثلا يك فرد ثروتمند نمي تواند مخالفت خود را با اصلاحات ليبرال منشانه اي كه از طريق مالياتهاي بيشتر ثروت او را محدود مي كنند كاملا توجيه نمايد؛ زيرا او قلبا قبول دارد كه عدالت اجتماعي، مستلزم ايجاد اين گونه محدوديت است. اما وقتي بگويد كه نامزد انتخاباتي كه به دست به اين نوع اصلاحات خواهد زد فردي هرزه و ديوانه بوده و يا خون سياه پوست در رگهايش جاري است آن وقت به نظر او، مخالفتش در جهت درستي قرار دارد. احساسات خصمانه درست مثل پخش شدن لكه روغن آنقدر پخش مي شود كه ديگر نمي توان مركز اوليه لكه را شناسايي نمود.
زماني گفته مي شود كه نقش شايعات نجوايي در انتخابات محلي در مقايسه با انتخابات ملي كوچك تر است. اگر اين موضوع درست باشد دليل آن دو جنبه دارد. معمولا مبارزات انتخاباتي محلي موجب برانگيخته شدن شديد احساسات نمي شوند زيرا نتيجه اين نوع انتخابات تاثير چنداني بر منافع شخصي افراد ندارد. مضافا اينكه نامزدهاي محلي معمولا براي افراد آن منطقه نسبتا شناخته شده تر بوده و ابهام چنداني در مورد زندگي سياسي و خصوصي ايشان وجود ندارد ولي در مورد نامزد انتخاباتي كه در سطح ملي انجام مي گيرد تقريبا هر چيزي مي تواند حقيقت داشته باشد . شايعات نجوايي تجاري هم پديده اي ناشناخته نيست. برخي از تبليغاتچيها و مشاوران روابط عمومي كه بيشتر به خاطر ويژگي ماجرا جويانه شان شهرت دارند تا رعايت اخلاقيات اين گونه شايعات را كشف كردند. ممكن است يكي از اين افراد با دريافت ستمزد در حين استراحت در كوپه تراموا يا در اسايشگاه و يا در يك پارك عمومي شروع كند به تعريف و تمجيد از يك نوع كالا و تكذيب و تحقير كالاي رقيب آن. ولي در اينكه ايا چنين برخورد خلاق تجاري سوداور است يا نه ترديد وجود دارد. از لحاظ روان شناختي ضعف اين نوع برخورد در اين واقعيت نهفته است كه شنونده موضوع را مهم نمي بيند. اگر چه ممكن است شنونده ذهنيتي مثبت نسبت به كالاي مورد تبليغ پيدا كند احتمالا حوصله تكرار قصه خسته كننده را براي دوستانش نخواهد داشت. شايد پول بتواند عاملي را به استخدام دراورد ولي قادر به ايجاد زنجيره شايعه نخواهد بود..
مطبوعات و شايعه
اگر چه شايعه اصولا از مسير تعيين شده توسط گفتارهاي في البديهه به سفر مي پردازد اما نبايد نقش مطالب چاپ شده در اين جهت دست كم گرفته شود. در كشورهايي كه مطبوعات در خدمت دولتهاي خودكامه قرار دارند، تبليغات مبدل به منبع اصلي شايعات مي گردد. اوضاع در المان ، ايتاليا و ژاپن اين چنين بود. كشت شايعه يكي از روشهاي عمده تبليغات متحدين در جنگ جهاني دوم بود.
حتي در كشورهايي كه انتشارات آزاد است مطبوعات مي توانند به اشتباه شايعاتي را مطرح كنند. شايد اين كار با اشتباه در موثق بودن يك بيانيه خبري انجام گيرد. البته موارد نادري هم از طرح عمدي شايعه در مطبوعات وجود دارد. ممكن است يك سردبير غير مسئول درست مانند هيتلر حافظه عمومي مردم را ضعيف تصور نموده درستي و نادرستي خبر كوتاه كند. عنوان يكي از روزنامه ها عبارت بود از: يك وكيل سابق دادگستري مي گويد كه نود درصد استادان دانشگاه مباني كمونيسم را تدريس مي كنند. كمتر كسي به فكر انطباق تيتر اخبار با شايعات مي افتد ولي بسياري از تيترها به خاطر انحرافات همچنين برجستگيهاي كه در آنها انجام مي گيرد همانند سازي با تعصبات سر دبير دقيقا با فرمول شايعه وفق مي يابند.
سلدس (1935) نشان داد كه مطالب مطرح شده بالا اصلا و ابدا متناسب اين عنوان پرشور نبود. اختلاف بين عنوان و موضوع خبر چيز نااشنايي نسيت عنوان همچون شايعه افشا كننده تعصب سر دبير يا صاحب نشريه است و موضوع خبر براي حفاظت از وي حاوي حقايق نسبي بسياري است.
همچنين گزارشهايي انتخابي كه در اخبار معمولي مطرح مي شوند گهگاه مبدل به نمونه هايي از نيمه شايعه مي گردند. گزارش چاپ شده مي تواند في الواقع حقيقت را مطرح كند اما نمي تواند حق مطلب را ادا كند و غالبا قادر نيست حقيقتي متعادل يا متوازن را متجلي سازد. به همين دليل نتيجه اجتناب ناپذير چيزي جز تصوير تحريف شده نخواهد بود و بعدا زماني كه خواننده مطلب را به ياد اورده يا دوباره براي ديگران تعريف مي كند احتمالا آن را در همان جهت انحراف اوليه و القا شده برجسته خواهد نمود. همزمان با قرار گرفتن قانوني بي طرفي مطبوعات در دستور كار كنگره امريكا تحليل محتواي نشريات شهر بوستون امريكا نشان داد كه بيشتر اين نشريات براي مقالات و سخنرانيهاي مويد نظرهاي مطرح شده در سر مقاله هايشان فضاي چاپي بيشتري عرضه مي كردند. به علاوه آنها مطالب و گزارشهاي هم اوا با موضوع سر مقاله هاييشان را در اغاز موضوع خبري چاپ مي كردند و در اواخر خبر نمونه ها و گزارشهاي مخالف را به چاپ مي رساندند. اين حربه موذيانه سر دبيران موجب تسطيح نظرهاي نامطلوب در ذهن خواننده و برجسته تر شدن مواضع مطلوب آنان مي شد
طي پاييز ساال 1945 روزنامه هاي پاريس با گزارشهاي شايعه بيماري استالين طلسم شده بودند . موضوع اين شايعه در روزنامه هاي ضد كمونيست چاپ مي شد. آنها سعي داشتند تا موضوع را انقدر برجسته كنند تا بحث به يك بحران در روسيه منتهي شود. از طرف ديگر روزنامه هاي طرفدار كمونيستها يا با بي توجهي از كنار اين خبر مي گذشتند يا هم بيماري استالين و هم بحران را تكذيب مي كردند (زرنر 1946)
خرنگاران از لحاظ رواني در موضع ناموزوني قرار دارند. حتي اگر مثبت ترين نيات را هم داشته باشند، داستانهايي كه مطرح مي كنند چاره و گريزي جز عبور از مسير شايعات تحريفي ندارند.شخص خبرنگار به ندرت شاهد عيني است بلكه تنها پس از به وقوع پيوستن ماجرايي كه ارزش خبري دارند، وارد صحنه مي شود. احتمالا منابع اطلاعاتي او، دو يا سه مرحله از شاهد عيني فاصله دارند كه تازه گزارش خود شاهد عيني هم چندان دقيق نيست . تا همين جا هم خبر تبديل به گفته شده گرديده و آنچه خبرنگار مي نويسد و بعد رونوشت بردار روزنامه در ان نظر مي دهد، چيزي جز سراشيبي محتاطانه تسطيح، برجستگي و همانند سازي نيست.
سلدس به عنوان نمونه، مقاله اي مندرج در نسخه چاپ پاريس روزنامه شيكاگو تريبون را مطرح كرد . در اين مقاله ، موضوع خودكشي يك هنر پيشه زن به عنوان شده بود. سلدس نتيجه گيري كرد كه: "متن ماشين نويسي شده، دقيقا به اندازه شش خط و نيم مطلب، دربرگيرنده هفت واقعيت بود و از اين واقعيت، تنها خودكشي درست و مابقي نادرست بودند " سلدس 1935 ، صفحه 163 . نمي توان انتقاد از اين گونه تحريفات را متوجه انگيزه هاي گزارشگر نمود. همان گونه كه در آزمايشهاي ما مشاهده گرديد گزارشگر با وجود تلاش فراوان براي ارائه گزارش دقيق بايد با روند بازسازي و جايگذاري كه هميشه در پي او هستند مقابله نمايد.
به هر دليل يا دلايلي كه در بالا اقامه گرديد، بيشتر مطالب روزنامه برخي از ويژگيهاي شايعه را به خود مي گيرند، با اين حال در اصول تضاد شديد اخبار با شايعه غير قابل نقض است زيرا ويژگي اولي، انطباقي است. اما هميشه اين وجهه تمايز اخبار و شايعه به اندازه اي كه در مباحث نظري،روشن است، در اذهان مردم موثر نيست. برخي از مردم ساده لوح ظاهرا هر چيزي را كه در روزنامه ها بخوانند و يا از راديو بشنوند ، باور مي كنند. از نظر آنان يك چيز متكي بر شنيده ها با يك خبر مستند فرقي ندارد. برخي ديگر از افراد آن قدر موشكافند كه هرگز مطالب روزنامه ها را باور نمي كنند البته منتقدان سخن پراكنيهاي راديويي كمترند. كساني كه يك يا دو بار گول خورده اند، ديگر براي هميشه مشكوك و مظنون اند. در طي جنگ جهاني اول داستانهاي دروغين بسياري از جنايتهاي دشمن در روزنامه ها به چاپ مي رسيدند، در نتيجه، براي بسياري از امريكاييها، پذيرش گزارش مستند واقعي از جنايات دشمت در اردوگاههاي اسيران در طول جنگ جهاني دوم بسيار مشكل بود. بسياري از مطالب كاملا واقعي در خبر رسانيهاي ما، به عنوان تبليغات، توسط مردم رد مي شوند. اگر مردم به همان صورتي كه نسبت به تبليغات ، بدبيني پيدا كرده اند، نسبت به شايعه هم حساس شوند، در آن صورت گزارشگران ، تيتر نويسان و سر دبيران ، در حفظ اعتماد عمومي به نحو روز افزوني مشكل خواهند يافت.
شايعات عنوان دار
اگر مردم گفته شود انچه را كه مي شنوند، يك شايعه است، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ دو آزمايش، پاسخ به اين پرسش را روشن كرده است . ثابت مي كند كه مردم هنوز نسبت به شايعه حساسيت بدبيني ندارند.
كرك پاتريك 1932 به ازمونهاي دانشگاهي اش، مجموعه مطالبي را ارئه نمود كه ظاهرا از روزنامه ديواري دانشگاه گرفته شدن بودند. نيمي از اين مطالب با جمله "شايع شده است" و نيمي ديگر به صورت اخبار ارائه شده بودند. ولي همه مطالب ساختگي بودند. براساس تحليل اين ازمايش جمله شايع شده است... هيچ گونه تاثيري در باور كردن يا باور نكردن مطلب نداشت و اين جوله هيچ گونه اثر باز دارندگي از خود بر جاي نگذاشت.
بعدها پژوهشگري به نام جي . اچ . اسميت (1947 ) در آزموني ، يك رديف اقلام " خبري " ساختگي را كه بعضي عليه شوروي و برخي در جانبداري از شوروي بودند ، مورد استفاده قرار دارد . آزمودنيهاي او ، همگي دانشجو بودند و گرايش آنان نسبت به روسيه ، قبلاً توسط " مقياس گرايش " سنجيده شده بود . جملات ارائه شده در سه دسته قرار داده شده بودند .، برخي به عنوان " واقعيت " موثق ، برخي ديگر به عنوان " شايعات " تاييد نشده و دسته سوم بدون هيچ عنواني مطرح شده بود . آزمودنيها براي ابراز و اظهار درجه و ميزان پذيرش يا عدم پذيرش مطالب ، مقياسي در اختيار داشتند كه از نپذيرفتن تا پذيرش بي دليل ، رديف بندي شده بود .
نتايج آزمايش اسميت نشان داد كه مطالبي كه عنوان " واقعيت " داشتند ، فوراً پذيرفته مي شدند اما مطالب طبقه بندي شده تحت عنوان " شايعه " كمترين پذيرش را به دنبال داشتند . مقولات بي عنوان بين دو عنوان بالا قرار داشتند . اما عنوان " واقعيت " در جلب باور آزمودنيها ، موثرترند از عنوان " شايعه " در عدم پذيرش آنها بود . به سخن ديگر ، عنوان شايعه عملاً همان تاثيري را كه دسته بي عنوان از خود بر جاي مي گذاشت ، داشت . وقتي كه مطلبي را با عنوان واقعيت مطرح مي كنيد ، در واقع به آن حيثيت داده و موجب پذيرش تسليم طلبانه آن از سوي آزمودنيها مي گرديد . اما واگذاري عنوان شايعه به يك مطلب ، به معناي قرار دادن آن مطلب در دسته بندي مطالب بدون عنوان است . مردم معمولاً از توجه به عناوين روگردان نيستند . .وقتي شنونده اي ، موضوعي را مي شنود كه عنوان واقعيت را يدك مي كشد ، با خود فكر مي كند " اوه ، واقعيت ؛ واقعيت ها حقيقت دارند ، من بايد آنها را باور كنم . " اما وقتي كه موضوعي را با عنوان شايعه مي شنود ، لحظه اي تأمل كرده و بعد نتيجه مي گيرد كه " خوب ، شايعات ممكن است حقيقت داشته باشند ." و اگر مستعد پذيرش آن باشد ، تقريباً آن را باور مي كند . ظاهراً در اين آزمايشها ، گرايش هاي از پيش موجود مهم تر از خود عنوان هستند ، زيرا در تمامي شرايط آزمايشگاهي " اسميت " موقعيت آزمودني در " مقياس باور " با موقعيت او در " مقياس سنجش گرايش " ، همبستگي مثبت داشت . طرفداران روسيه بيشتر به سمت باور نمودن واقعيتها و همچنين شايعات موافق روسيه تمايل نشان مي دادند . در صورتي كه مخالفان روسيه بيشتر مستعد باورنمودن واقعيتها و شايعات مخالف شوروي بودند .
خنثي بودن نسبي عنوان براي شايعات ، معاني كاربردي مهمي دارد . يكي از معاني آن ، اين است كه نمي توان صرفاً با اطلاق ، عنوان شايعات را از بين برد . براي از بين بردن شايعات ، بايد از روشهاي كاراتري مانند تحريك احساسات وطن پرستانه يا القاي احساس شرم و يا تعليم در روانشناسي شايعه ، استفاده نمود . روش اخير همان شيوه اي بود كه كلينيكهاي شايعه براي به كارگيري آن تلاش مي كردند . همچنين توجه به اين نكته ، مهم است كه استفاده از عنوان " واقعيت " موجب برانگيخته شدن ستايش شونده مي گردد . متخصصان امر تبليغات تجاري ، كه از كلمات اختصاري نيمه – علمي وسيعاً استفاده مي كنند ، پيشپيش اين حساسيت را در مردم كشف كرده اند . اما متأسفانه تنها " نماد " موجب تلقين اين تحريك پذيري مي گردد ؛ هر چه عنوان واقعيت را مي كشد ، در حقيقت اين گونه نيست .
شايعات ، به منظور كسب اعتبار ، قالباً از نقاب واقعيت استفاده نموده و يا اسم و رسم مقام و قدرتي بالا را در جهت حمايت از خود ، مورد استفاده قرار مي دهند . بسياري از داستانها اين طوري شروع مي شدند : " برادرم مشغول صحبت با مردي بود كه دست اندركار است و ... " يا " رئيس پليس شخصاً گفت ..." يا " من از بالاترين مقامات شنيده ام كه ..." در مواردي ، عناصر ديكري نيز به كار گرفته مي شوند ، مثلاً ذكر شهر يا خياباني كه يك حادثه خاصي در آن واقع شده ، كمك فراواني به معتبر جلوه دادن قضيه مي كند كه حتماً و واقعاً حادثه در آن محل اتفاق افتاده است .
شايعه و شوخ طبعي
چون هر شايعه " پيشنهادي براي باوركردن " است ، بنابراين مدعي مطرح كردن واقعيت يا شرايط واقعي يك ماجراست . ولي بسياري از داستانها كه همانند شايعه پخش مي شوند ، صرفاً محصول تخيلات بوده و منظورشان ايجاد زودباوري نيست ، بلكه تنها براي خنديدن ساخته مي شوند . بااين حال ، آن ها نيز مي توانند تنفري نژادي يا انتقادي سياسي را منعكس نموده و يا موجب سبك شدن هيجاني سركوب شده ، گردند . روش انتشار لطيفه ها و بذله گوييها و كاركرد آنها به نحو شگفت آوري يادآور پخش و كاركرد شايعات است .
در اينجا نمونه اي از يك داستان رايج در اروپاي تحت سلطه ديكتاتوري مي آوريم . شخصي در كنار روخانه اي قدم مي زند كه ناگهان فرياد دردآلود مردي غريق را از رودخانه شنيد . بلافاصله به داخل رودخانه پريد و شخص غريق را نجات داده و به ساحل رساند . شخص نجات يافته ، با غرور ، هويت خود را اعلام كرد : " من موسوليني هستم ( البته اگر داستان در آلمان يا روسيه گفته مي شد ، هويت او به ترتيب هيتلر يا استالين مي شد ) . تو جان مرا نجات دادي ، در عوض هر آرزويي داري از من بخواه تا برايت انجام دهم . " منجي پاسخ داد : " من تنها يك تقاضا دارم " ؛ خواهش مي كنم به كسي نگو من تو را نجات دادم . " شايعه نبود ، شايد لطيفه خوبي هم نبود . اما اگر كسي اين داستان را در مقابل جاسوس حكومت مي گفت ، به سيبري ، اردوگاههاي كار اجباري آلمان و يا بازداشتگاههاي انظباتي ايتاليا تبعيد مي شد _ ليونز 1935 )
نمونه بالا ، قرابت روان شناختي شايعه و شوخ طبعي را نشان مي دهد . اين هر دو ، محملي براي بيان احساسات شخصي به دست مي دهند ، بدون اينكه گوينده ، صريحاً به وجود اين گونه احساسات شخصي اعتراف نمايد . شخصي كه از مسائل جنسي رنج مي برد ، صريحاً به اين مسئله اعتراف نخواهد كرد . حتي به شخص خود ، اما با كوچك ترين تحريك شروع به تعريف لطيفه ها و غيبتهاي قبيحه خواهد نمود ( بعضيها لطيفه و برخي ديگر داستان هاي فضاحت بار را ترجيح مي دهند ).
اگر لطيفه ها حاوي نيش مشخصي باشد ، مثلاً داستان ديكتاتور اروپايي ، آن وقت از لحاظ فني آن را " قريحه بذله گويي " مي نامند . به جاي گفتن " من از سياهان متنفرم " مردم لطيفه هاي تحقير كننده در مورد رنگين پوست ها به كار مي برند . ديگران ، مطمئناً بدون داشتن چنين احساسي و بدون درك قصد و نيت اوليه گوينده اصلي ، داستان را تكرار مي كنند ، دوام دراز مدت خود را ، درست مثل شايعه ، مديون ارزش تصفيه ( كنندگي ) هيجاني خود هستند .
بسيار مشكل مي توان وجه تمايز دقيقي بين شايعات خصمانه اي كه با بذله گويي مطرح مي گردند و آن حكايتهايي كه صرفاً به منظور خنداندن گفته مي شود ، قائل شد . اهميت كاركردي هر دو ، اغلب يكسان بوده و اين دو به طور برابر مي توانند قربانيان خود را صدمه زده و آزار رسانند . تنها تفاوت ( اگر تفاوتي مابين شايعه و شوخ طبعي وجود داشته باشد ) اينجاست كه حكايت ، متكي بر شواهد قابل ارزيابي انگاشته مي شود .
شايعات و اغتشاش
ميكروب شايعه ، دائماً در اندام جامعه فعال است . بعضي مواقع ، اين نوع ميكروبها آهسته حركت كرده و زهرآگين نيستند . اما برخي اوقات ، آنها موجب انفجار تب فعاليت هاي خشونت آميز مي شوند . متأسفانه زماني كه اندام جامعه تاب و تحمل بيماري ناشي از اين ميكروب را ندارد ، تب مربوطه شديداً به سلامت آن صدمه زده و آن را مي سوزاند . جنگ اغتشاش ، بيماريهاي واگيردار و مصيبت هاي ديگر به اندازه كافي به جامعه صدمه مي زنند و زماني كه بيماري شايعه نيز به آنها اضافه مي شود ، زيانها به مراتب پيچيده تر مي گردند .
كشمكشهاي منجر به قتلها ئ جنايتهاي متقابل نشان دهنده وابستگي اغتشاش به شايعه است . البته در هيچ موردي نمي توان ادعا كرد كه شنيده ها ، يگانه مسبب اغتشاش بوده اما آنها هميشه در دامن زدن به اغتشاش نقشي مهم داشته اند . در واقع ، دليل و مدرك موجود ، آن قدر مجاب كننده است كه مي توان آن را به عنوان يك قانون روان شناسي اجتماعي مطرح نمود : هيچ گونه اغتشاشي ، هرگز بدون تحريك ، همراهي و تشديد خشونت توسط شايعه به وقوع نمي پيوندد . معمولاً چهار مرحله را مي توان به صورت مشخص در اين فرايند مشاهده نمود .
1-قبل از آغاز ( اغتشاش ) ، براي مدتي ، زمزمه ناآرامي شنيده مي شود . ممكن است اينگونه زمزمه ها به شكل داستانهايي كه در آنها گروههاي مخالف ، يكديگر را متهم به تبعيض ، توهين يا سوء رفتار مي كنند ، مطرح مي شوند . در اين مرحله ، شايعات رايج تفاوتي با داستان هاي معمولي خصمانه و افتراآميز ندارند . آنها شبيه شايعات روزمره اي هستند كه در مورد رفتارهاي نامطلوب سياهان ، يهوديان يا حرص كارفرمايان و يا بي رحمي پليس ، مطرح مي شوند . ولي هرگاه رواج شايعات ، از حد معمول فراتر رفته و يا محتويات شرارت آميز آنها شدت يابد ، مي توان به شكل گيري پيش درآمد شرايطي اغتشاش آميز ، بدگمان شد . اين داستانها ، به خودي خود موجب منتهي شدن ماجرا به خشونت نخواهند گرديد . اين داستانها صرفاً به صورت فشارسنج عمل مي كنند ؛ به اين معنا كه درجه فشار موجود در جامعه را نشان مي دهند و مشخص مي كنند كه اگر جهت وزش باد در جامعه تغيير نكند احتمالاً با توفان روبرو خواهيم شد . سوابق حاكي از وجود دوره اي از انتشار شديد شايعات قبل از اغتشاشات متعدد نژادي تابستان سال 1943 در آمريكاست (وكلر و هال 1944 ).
2-زماني كه شايعات شكل خاص و تهديد آميز به خود مي گيرند ، احساس خطر مي شود . چند نمونه براي مثال مي آوريم : " امشب كنار رودخانه ، خبري خواهد بود " ، " حتماً پس از بازي به پارك بيا تا شاهد نمايشي باشي " ، " قرار است كاكاسياه را بگيرند و دمار از روزگارش درآورند " . بعضي وقتها ماجرا به نحوي بيان مي شود كه خشونت منتظره به طرف مقابل منتسب شود . مثل " حرامزاده يك ماه است ، مشغول جمع آوري سلاح هستند " . در دوره اغتشاشات ديترويت در اوايل تابستان سال 1943 شايع شده بود كه سياهپوستان مسلح فراواني با اتومبيل از شيكاگو به طرف ديترويت در حركتند . اين موضوع شوم حتي به گونه اي غير مسئولانه از راديو هم پخش شد ( لي و هامفري 1943 ، صفحه 38 ) . اين عمل بي شك ترس و وحشت حاكم را افزايش داد .
در چنين مرحله اي است كه انفجارات اغتشاش آميز ، كاملاً پيش بيني شده و براي پيشگيري از به وقوع پيوستن آنها نيروي پليس بايد صفوف خود را مستحكم نمايد . زمان پيشگيري از اغتشاش ، پيش از آغاز آن است . يك نمونه عالي از اقدام پيشگيرانه پليس واشنگتن در همان تابستان پر دردسر سال 1943 به وقوع پيوست . در آن زمان ، شايع شده بود كه عده زيادي سياهپوست د رنظر دارند با راهپيمايي روز معين ، قيامي را سازماندهي كنند . هدف از انتشار چنين شايعه اي ، تشكيل نيرويي مسلح از سفيدپوستان متخاصم بود . پليس واشنگتن با اتخاذ موضعي قاطع و علني ، پيش از راهپيمايي و با استقرار نيروي كافي براي حفاظت از جان سياهان تظاهركننده ، از يك درگيري مخاطره آميز پيشگيري به عمل آورد (وكلر و هال 1944 )
3-غالباً ، گرچه نه هميشه ، خود جرقه اي كه فتيله انفجاري را روشن مي كند نيز يك شايعه آتش افروز و فتنه انگيز است . اغتشاش ماه اوت سال 1943 را در هارلم ، بلافاصله پس از شايعه آتش افروز و فتنه انگيز است . اغتشاش ماه اوت سال 1943 در هارلم ، بلافاصله پس از شايعه درگيري يك سرباز سياهپوست با يك پليس سفيد پوست در سالن هتل هارلم به وقوع پيوست .
جمع بندي
در بخشهاي گوناگون اين فصل ، به خوبي مشخص شد كه شايعه درون نسج جامعه بافته شده است و نشان داده شده كه بيشتر تاريخ ، ناشي از واكنش مردم نسبت به شنيده ها بوده و بسياري از اعتقادات آنان ناشي از افسانه ها و اساطير باستاني است . ماهيت گمراه كننده شايعه ، ناشي از اين واقعيت است : با وجود اينكه شايعه ، محكي براي سنجش بوده و معياري براي نحوه تحريك است ، اما عموماً با نقابي ظاهر مي گردد كه گويي آگاهيهاي با ارزشي ارائه مي دهد . در واقع ، كاركرد بر معناي پنهاني آن از كاركرد اطلاع رساني اش مهم تر است .
در تلاش براي دسته بندي شايعات در مي يابيم مع خاصيت اغفال كنندگي شايعات در بعضي از موارد ناشي از تركيب اشتياقها و انزجارهاي پنهان در آنهاست . اهميت كاركردي آنها در جامعه مي توانبا بررسي لايه هاي عميق تر شخصيت افراد و ذهنيت مادي آنها دريافت . بخش گسترده و معيني از مردم مي توانند از انواع خاصي از شنيده ها اثر پذيرند . نوع اين زنجيره هاي شايعات ، به تلقين پذيري افراد تشكيل دهنده آنان بستگي دارد . زماني كه هيجانات ، شدت بيشتري به خود مي گيرند ، تعداد افرادي كه به زنجيره مي پيوندند افزايش مي يابند . جنگلها ، اغتشاشها ، انتخابات و غيره تمايل بيشتري براي پروراندن انواع شايعات موذيانه ، موسوم به شايعات نجوايي دارند . در ساليان اخير ، ما به رابطه نزديك بين شايعات و اغتشاشها پي برده ايم . مطمئناً براي كنترل دومي ، بايد به اولي توجه داشت .
از آنجا كه مردم معمولاً نمي توانند به هنگام مواجهه با شايعه ، آن را ( به عنوان يك شايعه ) تشخيص دهند ، به ندرت از باوركردن آن رو بر مي تابند . ثانياً ، اگر شايعه ، صراحتاً داراي عنوان باشد مردم به ندرت از باور كردن سهل آن احتراز مي كنند ، بنابراين ، اجباراً به اين نتيجه مي رسيم كه مردم به اندازه كافي نسبت به شايعه حساس نيستند .عنوان بخشي به شايعه ، ايمني چنداني را به همراه نمي آورد .
اهميت شنيده ها در سطح جامعه ، جز در صورت تحقق شرايطي غيرممكن ، كاهش نخواهد يافت . انتشار اخبار ، بايد دقيق تر شده و در نفوذ به افكار مخاطبان ، موفقيت بيشتري كسب كند . مردمي كه كورمال در پس تفسيري از جهان پيرامون خود هستند . بايد به تعبيري رضابت بخش تر از آنچه اكنون دارند ، دست يابند . بايد شهوات تنفرآميز و هراس و آرزومندي ( كه سعي درارضاي آنها داشته و با تخيلات ، آنها را سبك مي كنند ) كمتري وجود داشته باشند . بالاخره بايد روشي براي گريز از پويايي تحريف كه بر همه فرآيندهاي حفظ و يادآوري ( ولو نيت گوينده ، ارائه دقيق ترين گزارش ممكن باشد ) ، اثر مي گذارد ، پيدا شود .
با توجه به غير ممكن بودن تحقق شرايط مذكور در آينده اي قابل پيش بيني ، تنها اقدامي كه فرد مي تواند براي دستيابي به نوعي ايمني در برابر شايعه انجام دهد ، آشنايي با جنبه هاي رواني و اجتماعي اين پديده ( تا حد امكان ) و تمرين مدارم براي افزايش مهارت ، در تشخيص و تحليل شنيده هاي روزمره است .
(*) - گزيده اي از كتاب روانشاسي شايعه ، اثر گردن آل پورت و لئو پستمن ، ترجمه ساعد دبستاني ،
موضوعات مرتبط: نظامی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، پیامها
برچسبها: مفاهيم امنيتي , مفهوم , ضد جاسوسي , شايعه
مقدمه
آژانس امنيت ملي آمريكا در حال ساخت مركزي مخفي را براي شنود همه ارتباطات الكترونيكي سراسري كه بزرگترين مركز از نوع خود است، در ايالت يوتا ميباشد.اين مركز كه هزينه ساخت آن 2 ميليارد دلار خواهد بود، براي رديابي و ثبت ارتباطات الكترونيكي احداث مي شود. گفته ميشود اين مركز، پنهانيترين و پيچيدهترين مركز خواهد بود و حتي ارتباطات الكترونيكي كه از اينترنت صورت ميگيرد را دنبال خواهد كرد.
وزارت امنيت سرزميني آمريكا كار مشاوره فني ساخت اين مركز را برعهده دارد . . . .
برای مطالعه بیشتر به ادامه مطلب بروید
موضوعات مرتبط: نظامی ، شبکه ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: ساخت بزرگترين مركز جاسوسي , الكترونيك , جهان , يوتاي آمريكا
ادامه مطلب
زير پا كشي
مارگارت موبري، يك كارشناس ضد اطلاعات و مسئول حل چند مورد از تهديد كننده ترين قضاياي كشور استراليا طي جنگ جهاني دوم بود. او ميزان شگفت آوري از بردباري را در پيشرفت موارد كاري خود نشان داد تا اينكه مدركي كه منجر به تعقيب و پيگرد مي شد، پيدا كند.
موبري در surrey انگلستان متولد شد. پدرش يك تاجر چوب در لندن بود كه بعدها يك سخنران جهاني علوم سياسي شد. پس از سفر با پدر، در جريان تورهاي سخنراني اش، خانواده ي او سرانجام در استراليا محلي كه موبري در يك مدرسه راهبه ها(صومعه) شركت كرده اقامت گزيدند.
در سن 17 سالگي يك پرستار شد و شب ها به مطالعه علوم ادبي باستان(ادبيات كهن) ادامه داد. زماني كه با همسرش استفان موبري كه يك مهندس نيوزلندي و بسيار مسن تر از او بود آشنا شد، تنها 19 سال داشت، كه فقط پس از گذشت دو سال از ازدواجشان از يكديگر جدا شدند.
پس از طلاق موبري آواره و سرگردان بود،او طراحي را امتحان كرد، اما موفق نبود، حرفه ي نمايش را آزمود و در يك دوره نمايش موزيكال بي محتوا ظاهر شد. از اينكه مردان حاضر در اين نمايش را بسيار خطرناك يافت، به تئاتر روي آورد و روي صحنه ظاهر شد و در سال 1933 در يك اپراي كوچك آلماني به نام «مهمانخانه ي اسب سفيد» كه يك كمدي توأم با بد زباني و فحاشي بود، نقش ايفا كرد. اين تئاتر توسط يك كمپاني از هنرپيشه هاي سياح آلماني توليد مي شد و نقش هاي بازيگران جوان آن همگي متعلق به دوران جواني هيتلر بود. اين تجربه براي موبري دوستي و رفاقت هايي به ارمغان آورد كه در سال هاي بعد دسترسي به گروه هاي مخالف حاكميت موجود را كه وي به خاطر سرويس ضد اطلاعات استراليا در آن ها نفوذ پيدا كرده بود، براي او ممكن ساخت. هنگامي كه اين سفر به اتمام رسيد، به منظور گشايش يك قهوه خانه به سبك آلماني كه او به مزاح نام آن را مهمانخانه ي اسب سفيد گذاشت به Brisbane رفت. مهمانخانه ي او محلي براي گردهمايي و تجمع هنرپيشه هاي آلماني و استراليايي، انديشمندان و مفت خورهاي اهل Bahem شد. پس از اينكه ساختمان قهوه خانه فروخته شد، او مبادرت به فروش لوازم آرايشي كرد، اما خيلي زود اين كار را رها كرد.
او يك افسر اطلاعاتي استراليا را ملاقات كرده بود و طولي نكشيد كه آن ها در دام عشق يكديگر افتادند.آن ها قصد ازدواج داشتند، فقط موبري كاتوليك هنوز حس تقيد و پايبندي به پيمان با شوهر سابقش را داشت.
بر حسب اتفاق اين افسر اطلاعاتي استراليايي تقريباً زماني كه همسر سابق موبري بر اثر تصادف و حادثه كشته شد، از موضوع مطلع بود.
موبري در خلال روابطش با اين افسر اطلاعاتي، افسرهاي زيادي را در سرويس ضد اطلاعات استراليا ملاقات كرده بود.
آن ها شغلي را در ضد اطلاعات به عنوان كارمند بايگاني به او پيشنهاد كردند، پس از اينكه او خود را در اين مسئوليت تثبيت كرد، ترفيع پيدا كرد و در ميان جامعه ي مهاجر استراليا به منظور جستجو و يافتن براندازان نظام افرادي كه خائن بودند، مشغول به كار شد.
موبري در سال 1942 هنگامي كه توسط سرويس ضد اطلاعات استراليا استخدام شد 30 سال داشت، شغلش اين بود كه در تلاشي به منظور نماياندن و آشكار ساختن قفقازي هايي كه در حال جاسوسي براي ژاپني ها بودند با تمام طبقات جامعه ي استراليا و تازه واردين ارتباط برقرار نمايد.
در سال 1942 ژاپني ها ضمن تصرف جزيره پس از جزيره در حال حركت به سمت جنوب به سوي استراليا بودند. سرويس ضد اطلاعات استراليا اغلب يك سري اخباري دريافت مي كرد مبني بر اينكه فرد معيني عقايد مخالف يا ضديت با اهداف مرتبط با تمايلات استراليايي اظهار كرده بود. آن ها مخصوصاً هنگامي كه فردي اظهار همدردي با ژاپني ها مي كرد و تمايل به زندگي تحت قوانين ژاپني را نشان مي داد يا هرگونه اشتياقي در جهت مساعدت به تهاجم ژاپن بروز مي داد، نگران مي شدند.
وظيفه ي موبري اين بود كه عقايد و نيات مخالفين را اظهار كند و براي سياست هاي اعدام و قتل وانمود به همدردي كند.
اگر موبري در دسترس بود فوراً به همراه دستورالعمل هايي به منظور نظارت و كنترل دقيق، صداقت و درجه وفاداري هاي آن فرد نزد او روانه مي شد. او وانمود مي كرد آن فرد را به طور تصادفي ملاقات كرده و سپس وي را به نحوي آماده مي كرد كه محرم نزديك و تفكرات آن فرد مي شد.
در سال 1942 موبري در قضيه اي مسئوليت كنترل گله داري از كوئينزلند را عهده دار شد. سوانسن گله دار كوئينزلندي آشكارا از همه چيز و همه كس تنفر داشت، موبري در خلال يك سري ملاقات هاي اتفاقي رفيق و همراه او در روز و شب و حتي با او هم بستر شد، او به استدلال و مجادله سوانسن گوش فرا داد كه اظهار مي داشت ژاپني ها مي توانند سعادت بيشتري براي گله داران استراليايي فراهم كنند، يا اينكه ژاپني ها شرافتمندتر از آن بودند كه فكر حمله به استراليا را داشته باشند ويا مي گفت نازي ها(آلماني ها) واقعاً مردم بدي نبودند فقط نسبت به آن ها سوء تفاهم وجود داشت و يا يهودي ها شايستگي هر آنچه را كه هيتلر در حق آن ها انجام داده بود، داشتند و اينكه فلسفه ي برتري نژاد Nordic در نظر نازي ها اساس و پايه داشت. موبري وانمود كرد كه با كينه ي او موافق است.
موبري با تحسين ظاهري او به علت نقطه نظرات انساني اش او را تشويق مي كرد. او مكاتبات مكررش را با بيان اين مطلب كه براي خانواده اش نامه ارسال مي كرد، براي سوانسن توضيح مي داد.
سوانسن همچنين مظنون بود به فراهم ساختن يك سرويس سوخت گيري مجدد براي زير دريايي هاي ژاپني، كه حوالي سواحل استراليا تردد داشتند. صدها بشكه نفت در مزرعه اش كه مجاور ساحل بود پيدا شده بود. تحليل گران در «كاتبرا» با كنار يكديگر قرار دادن گزارش هاي موبري و اطلاعات ديگر كه احتمالاً با كنترل شنود راديويي ژاپني ها به دست آمده بود، روزي را كه به اعتقاد آن ها سوانسن مشغول سوخت گيري مجدد يك زير دريايي ژاپني بود، استنتاج كردند.
سرويس اطلاعاتي استراليا در يادداشتي كه به ظاهر از جانب خانواده موبري بود به موبري فهماندند كه مزرعه سوانسن مورد حمله قرار مي گيرد، موبري به سوانسن گفت كه مجبور است براي ملاقات يكي از اعضاي خانواده اش كه بيمار است در روز مقرر براي حمله به سيدني برود همانگونه كه انتظار مي رفت افسران ضد جاسوسي استراليايي سوانسن را كه در حال انتقال محموله ي نفت توسط يك قايق كوچك به يك زير دريايي در حال انتظار ژاپني بود را دستگير كردند.
از ديگر فعاليت هاي اطلاعاتي كه موبري دست اندركار آن بود يك پزشك برجسته را گرفتار كرد. پزشك مذكور يك طرفدار گستاخ موسوليني بود و برهمين اساس مظنون به داشتن نيات مخالف بود.
موبري به مدت 6 هفته نقش بيمار او را بازي كرد و دريافت كه او توانايي اجرايي موسوليني را تحسين مي كند اما هنوز يك استراليايي وفادار است در آن زمان افراد بسياري توانائي هاي اجرايي موسوليني را مي ستودند. مضحك اين بود كه گرچه همه چيز در مورد فاشيسم موسوليني نكوهيده بود و گرچه ايتاليا سقوط كرده بود، ولي او اتوموبيل هاي خيابان را وادار به حركت سر وقت ساخته بود.
با نزديك شدن به پايان جنگ، موبري براي سرويس اطلاعاتي ژاپن آن قدر شناخته شده بود كه ديگر نمي توانست به كار ادامه دهد. ژاپني ها در حال كاهش عوامل اطلاعاتي خود بودند كه به قصد توقف موبري يا هر فرد ديگري مانند او به استراليا فرستاده بودند. حدود يك سال قبل از آنكه جنگ واقعاً پايان يابد. موبري سرويس اطلاعاتي استراليا را ترك كرد و به Brisbane جايي كه مديريت آموزشگاه زيبا را داشت، برگشت.
از آنجا كه او در استراليا به خوبي شناخته شده بود. لذا به منظور داشتن يك زندگي نسبتاً آرام ترتيب بازنشستگي خود را داد
موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، متفرقه ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: زير پاكشي
بيوتروريسم
در ادامه مطلب بخوانید
موضوعات مرتبط: شبکه ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ ، پیامها
برچسبها: بيوتروريسم , تروريست , تروريسم , ترور
ادامه مطلب
هشدارهاي امنيتي براي هم ميهنان ايراني
مطالعه و آشنايي با اين پيامهاي امنيتي ، شهروندان عزيز اين مرزو بوم را در برابر توطئه هاي دشمنان ايران زمين ، آگاه و توانمند خواهد ساخت :
1) هوشياري و حساسيت مردم نسبت به وقايع امنيتي، شكست توطئه هاي دشمنان اين مرزو بوم كهن را در پي دارد.
2) امنيت ملي كشور در گرو مشاركت تك تك مردم ايران اسلامي در تأمين امنيت عمومي است.
3) هوشياري و حساسيت در برخورد با افراد ناشناس و خودداري از ارائه اطلاعات محل خدمت ، شغل و يا محل سكونت به افراد مشكوك، از اصول اوليه تامين امنيت عمومي است. ارائه اطلاعات به افراد ناشناس تنها بايستي بر اساس احراز هويت مجاز فرد ناشناس و ارائه مدرك شناسايي معتبر باشد .
4) امنيت پايدار و همه جانبه كشور، ضامن پيشرفته ، توسعه و فردايي بهتر براي ما و فرزندان ماست. پس در ايجاد امنيت پايدار مشاركت فعال داشته باشيم .
5) هر نوع سوء استفاده از موقعيت شغلي، سوء استفاده از شغل دولتي محسوب شده و بر خلاف قانون است . مردم مي توانند اين تخلفات را به ستاد خبري وزارت اطلاعات گزارش نمايند .
6) آيا مي دانيد در اروپا ، اتباع كشورهاي اروپايي در خيابانها و حتي از پشت پنجره ها، هر گونه فعاليت مشكوك و يا تردد غير عادي را به پليس اطلاع مي دهند و اين فرهنگ امنيتي ، از ويژگيهاي جامعه اروپائي محسوب مي شود .
7) در تمام كشورهاي توسعه يافته ، همكاري با پليس و دستگاه امنيتي ، يك فرهنگ عمومي است كه برخاسته از احساس نياز عمومي به امنيتي پايدار مي باشد.
8) براي جامعه، نعمتي بالاتر و ارزشمندتر از "امنيت" وجود ندارد.
9) نگهداري مواد انفجاري ، سلاح و تجهيزات نظامي سرد و گرم، علاوه بر مخاطرات جاني و مالي براي عزيزان شما، برخلاف قوانين كشور است.
10) اقدامات مامورين امنيتي با مجوز رسمي قانوني و قضايي انجام مي گيرد، پس مراقب افراد كلاهبردار و سوء استفاده كنندگان از عناوين امنيتي و اطلاعاتي باشيم.
11) اگر مراجعه مشكوكي با نام مامورين اطلاعاتي به شما صورت گرفت، ضمن درخواست مدارك هويتي و مجوز قانوني، در صورت مشاهده هر گونه تخلف، مراتب را فورا به شماره تلفن 113 ستاد خبري وزارت اطلاعات اطلاع دهيد.
12) هر نوع مراجعه اتباع بيگانه براي كسب اطلاعات شغلي يا عمومي را بلافاصله به تلفن 113 اطلاع دهيد. بيگانگان نسبت به اطلاعات ميهن عزيز ما نامحرم هستند.
13) اگر در محيط زندگي و شغلي خود اسناد طبقه بندي شده و محرمانه دولتي را يافتيد ، مراتب را به تلفن 113 گزارش دهيد و يا اسناد را به صندوق پستي 113 بيندازيد.
14) به تلفنهاي مشكوك كه سوالات غير عادي مي نمايند و اخبار ويژه اي را از شما مي پرسند، اعتماد نكرده و موضوع را به تلفن 113 گزارش نماييد. دشمنان با استفاده از تماسهاي تلفني به دنبال كسب اخبار مورد نياز خود از كشور ما هستند.
15) آيا با قانون نگهداري و افشاي اسناد محرمانه دولتي آشنا هستيد؟
16) دشمنان در سفرهاي شما به خارج از كشور به دنبال برقراري ارتباط و دوستي با شما هستند . مراقب درخواستها و دامهاي دشمن در اين سفرها باشيم.
17) در صورت مراجعه دشمن به شما و درخواست همكاري و ارئه خبر، در اولين فرصت مراتب را به ستاد خبري وزارت اطلاعات اطلاع دهيد . اين اقدام بيانگر ميهن پرستي، سلامت و وفاداري شماست و وظيفه ما قدرداني از اين ميهن پرستي و صيانت از شماست.
18) كارمندان دواير دولتي در تور فعاليتهاي جاسوسي دشمنان هستند، پس از افشاي هر گونه اطلاعات و دسترسي خود به اسناد و اخبار محرمانه ، حتي در نزد دوستان و اقوام نزديك هم خودداري كنيم.
19) در مراجعه به سفارتخانه هاي بيگانه براي دريافت رواديد و ساير امور مسافرتي، اطلاعات شغلي محرمانه را ارائه ندهيد. در صورت اصرار بيگانگان ، مراتب را به ستاد خبري و زارت اطلاعات اطلاع دهيد.
20) پخش و تبليغ شايعه هاي راديو و تلويزيونهاي بيگانگان ، همراهي با دشمنان ميهن عزيزمان است، پس شايعه هاي دشمنان را بي اعتنا با شيم.
21) شايعه سازي بيگانگان فقط براي ايجاد اختلاف بين مسئولين و از بين بردن وحدت ملي ماست، شايعه ها را توطئه دشمنان اين مرزو بوم بدانيم و آنها را به ديگران منتقل نكنيم .
22 ) شايعات ، امنيت رواني و فكري جامعه را به مخاطره انداخته و آسايش روحي مردم را مختل مي كنند . شايعات را باور نكنيم و آنها را هم تبليغ نكنيم تا جامعه اي بانشاط و اميدوار به فردايي بهتر داشته باشيم
23 ) اتباع ايراني در سفرهاي خارجي مورد حمايت نمايندگيهاي سياسي جمهوري اسلامي در هر كشور خارجي هستند . اگر خواسته يا ناخواسته مرتكب هر گونه اشتباهي شديد بدون نگراني و مطمئن به حمايت دولت جمهوري اسلامي ، اسير شانتاژها و فشارهاي مأمورين خارجي براي اجابت خواسته هاي غير قانوني آنها نشويد . بلافاصله درخواست تماس با مأمورين سفارت جمهوري اسلامي را نمائيد تا با حضور آنها مأمورين بيگانه ، بر اساس قانون با شما برخورد كنند و مورد حمايت كشور خود قرار گيريد.اگر موفق به تماس با سفارت نشديد، در هنگام ورود به كشور ، به ستاد خبري وزارت اطلاعات مراجعه و يا با تلفن 113 تماس بگيريد و ماجرا را شرح دهيد . سر آغاز ورود به عرصه خيانت به ميهن ، تسليم در برابر فشارها و شانتاژ مأمورين كشورهاي بيگانه است . ميهن پرستي و تسليم نشدن در برابر اين فشارها و مطلع ساختن مأمورين سياسي كشور از برخورد غير قانوني بيگانگان ، تقدير و تشويق خدمتگزاران مردم در دولت را به دنبال دارد .
موضوعات مرتبط: نظامی ، شبکه ، داستان ، راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، نفوذ ، پیامها
برچسبها: هشدار هاي امنيتي
صندوق پستى 3030 (قسمت دوم)
آموزشهاى افسر اطلاعاتى شوروى به شرفالدين ايوب
1ـ تاريخ و محل هر تماسى در ملاقات قبلى تعيين مىشود. چنانچه يكى از آنها نتوانست سر ملاقاتى حاضر شود در اين صورت بوريس چرزوف كارت پستالى به عنوان شرفالدين ايوب توسط صندوق پستى او در استانبول با امضاى «فاطمه» خواهد فرستاد. مندرجات اين كارت هيچگونه معنى و مفهومى نخواهد داشت. فقط بايد از تاريخ آن استنباط كرد كه دو هفته پس از تاريخ وصول كارت پستال آنها با يكديگر ملاقات خواهند كرد.
2ـ به وى آموزش داده شد كه نبايستى در نهضت سوسياليستى و جلسات آنها حاضر شود. مشروب زياد ننوشد ـ راجع به تركيه و استانبول معلومات بيشترى كسب كند. مردم و اهالى را زير نظر و دقت داشته باشد و شماره پلاك اتومبيلهايى را كه صبحها هنگامى كه از خانهاش خارج مىشود و مىبيند يادداشت نمايد و راديو را در مذاكرات و گفتگوهاى داخلى باز نگاهدارد و نزد افسران ارتش مانند افراد ثروتمند زندگى و همچنين در قبال مردم عادى خود راثروتمند جلوه دهد و وانمود كند كه به خارج از تركيه زياد مسافرت مىنمايد.
در پايان دومين ملاقات، چرزوف مبلغ 600 ليره ترك به شرفالدين ايوب پرداخت نمود.
شرفالدين پس از اين ملاقات چند بار ديگر با بوريس چرزوف تماس گرفته و اطلاعاتى را كه از او خواسته بود تهيه كند، به چرزوف داد. تماسهاى آنها اغلب در ساختمان نمايندگى شوروى ـ كافهها و رستورانها يا در خارج از شهر به عمل مىآمد.
در ماه اوت 1967 بوريس چرزوف براى بار سوم شرفالدين ايوب را به خانه ييلاقى سفارت شوروى برده و سه روز او را تحت تعليمات وظايفى كه بايستى در آينده انجام دهد قرار داد كه به شرح زير مىباشد:
1ـ با مردم بيشتر معاشرت نموده دوستانى از بين افسران ارتش و اشخاص معروف و برجسته پيدا نمايد.
2ـ كوشش جهت پيدا نمودن دخترى از نزديكان يك افسر ارشد تركيه به منظور ازدواج با وى تا بتواند در تركيه مقيم شود.
3ـ پيدا كردن دوست دختر در تأسيسات امريكهاييها در استانبول
4ـ اطلاعاتى درباره حزب كارگر تركيه و سازمانهاى دانشجويى ترك و رهبرانشان
5ـ اطلاعاتى درباره افسرانى كه قبلاً ملاقات نموده (مشخصات و شغل) بدست آورد.
6ـ اطلاعاتى در مورد پايگاههاى امريكا در تركيه
7ـ فرا گرفتن شمارههاى روسى از عدد 1 تا 10 شرفالدين ايوب در بازپرسيهايى كه از او به عمل آمد گفت كه معنى اين دستور و تقاضاى چرزوف را نتوانست بفهمد و فقط به او گفته شده بود كه اين موضوع در آينده لازم و مفيد خواهد بود. از اين دستور اين طور استنباط شد كه سرويسهاى اطلاعاتى شوروى پيامهاى خود را به عوامل خود به وسيله علامات راديويى و اعداد رمز مىفرستند.
8ـ اسامى و آدرس و شغل افسران ضدامريكايى و غيرنظاميان و هويت و خصائل آنان را تهيه نمايد.
9ـ ترتيب معرفى سه دانشجوى انقلابى به بوريس چرزوف.
10ـ راجع به يحيى كاران كه براى سرويس اطلاعاتى سوريه كار مىكند اطلاعات كسب كند.
شرفالدين ايوب عمليات خودش را مطابق دستوراتى كه آن مقام شوروى به او داده بود، ادامه داد وليكن كوششهاى او درباره دخترانى كه در تأسيسات نظامى آمريكا هستند و افسران تركيه كه در استانبول خدمت مىكنند نتيجه و ثمرى ندارد.
شرفالدين ايوب موضوعاتى اطلاعاتى را از منابع آشكار و دوستان و مردم ضمن مذاكرات و گفتگو با آنها
جمعآورى و تهيه مىنمود. وى تمام اين اطلاعات و اخبار را با اضافاتى از خودش به بوريس چرزوف تحويل مىداد. وى از بوريس چرزوف در مدتى كه براى شورويها خدمت كرده بود، مبلغ 000/4 ليره ترك دريافت داشت.
فعاليتهاى شرفالدين ايوب به نفع سرويس اطلاعاتى سوريه
شرفالدين ايوب در سال 1967 (زمان جنگ اعراب و اسرائيل) از استانبول به سوريه رفت. در موقع مراجعت به تركيه مقامات سوريه به او گفتند افرادى كه خدمت نظامى خود را انجام دادهاند نمىتوانند از سوريه بروند. مگر اجازه مخصوص سرويس اطلاعات سوريه را در دست داشته باشند. بدين لحاظ شرفالدين به ملاقات دوستش «يوسف كمور» عضو اداره اطلاعات دمشق كه وى را از زمان انجام خدمت سربازيش مىشناخت رفت و از مشاراليه در اين باره كمك خواست.
يوسف كمور اطلاعاتى از ايوب درباره تركيه خواست و سپس به او گفت فقط هنگامى مىتواند به تركيه بازگردد كه قبول نمايد به كشورش خدمت مىكند. سپس از شرفالدين ايوب خواسته شد كه اطلاعاتى در زمينههاى زير تهيه نمايد.
الف) فعاليتهاى دانشجويان عرب (طرفدار ناصر و طرفداران بعث)
ب) وضع و موقعيت سياسى و نظامى تركيه
پ) فعاليتهاى آمريكا و اسرائيل در تركيه
ت) وضع و موقعيت تركيه نسبت به جنگ اعراب و اسرائيل
آموزشهاى سرويس سوريه به شرفالدين ايوب
1ـ يوسف كمور از شرفالدين خواست كليه اطلاعاتى را كه تهيه مىكند به آدرس وى صندوق پستى شماره 3030 با نام رمز «يوسف كمور» به دمشق بفرستد.
2ـ پس از مدتى كه شرفالدين ايوب براى مقالات با يوسف كمور به سوريه بازگشت. يوسف كمور كاغذى را به چهار قسمت مساوى تقسيم كرده و سه قسمت آن را به شرفالدين داده و يك قطعه آن را خودش برداشت سپس به ايوب گفت منبعد در تركيه گزارشات خود را به كسى بده كه قطعه چهارم اين كاغذ را نزد شما در استانبول بياورد.
توضيح
شرفالدين ايوب در بازپرسىهاى بعدى اظهار داشت: چنين شخصى هرگز به تركيه نيامد و وى لاجرم گزارشات خود را به همان آدرس يعنى صندوق پستى 3030 دمشق ارسال مىنموده است.
3ـ شرفالدين ايوب يك بار ديگر در سال 1970 به سوريه رفت و با يوسف كمور تماس گرفت. يوسف كمور در اين ملاقات به او گفت كه فعاليتها و اقدامات خودش را در تركيه افزايش داده و وقتى به استانبول برمىگردد به سفارت سوريه در آنكارا براى ملاقات محمد مىميد (عضو سفارت) به وسيله عبدالقادر فائد برود. همچنين به شرفالدين ايوب گفته شد كه عمليات خود را طبق دستور محمد مىميد انجام دهد. كه شرفالدين ايوب پس از بازگشت به تركيه به آنكارا رفته و محمد مىميد را در سفارت سوريه ملاقات نمود.
محمد مىميد از شرفالدين خواست فهرستى از اسامى دانشجويان عرب با ذكر دانشكدههايى كه در آنها تحصيل مىنمايند به اضافه فعاليتهاى يهوديان در تركيه جمعآورى كرده و به وى بدهد.
4ـ در سال 1970 «كبير كمور» برادر يوسف كمور كه او هم عضو سرويس اطلاعاتى سوريه بود، به اتفاق عبدالقادر فائد وابسته سفارت سوريه براى ديدن شرفالدين ايوب به استانبول رفت در اين ملاقات كبير كمور به شرفالدين گفت كه ديگر گزارشات خود را به سوريه نفرستد بلكه آنها را به عبدالقادر فائد كه بعدا به شرفالدين معرفى شد تحويل دهد.
5ـ شرفالدين ايوب مدت كمى بعد از اين ملاقات توسط عبدالقادر فائد به محمد زريك وابسته فرهنگى كنسولگرى سوريه در استانبول معرفى گشت واز اين زمان به بعد تحت كنترل محمد زريك قرار گفته و به فعاليتهاى خودش طبق دستورات محمد زريك ادامه مىداده است.
6ـ به شرفالدين ايوب در مقابل خدماتش جمعا ـ /6000 ليره ترك از طرف سرويس اطلاعات سوريه پرداخت شد.
به علاوه در اوقات مختلف وى هدايايى نظير ويسكى و سيگار و غيره از عوامل اطلاعاتى سوريه دريافت مىنموده است.
7ـ بوريس چرزوف عامل شوروى و محمد مىميد و محمد زريك عوامل سوريه كه شرفالدين ايوب را راهنمايى و كنترل مىكردند، پس از پايان مدت مأموريت خويش، كشور تركيه را ترك نمودند.
پايان
موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: صندوق پستى 3030 , شرفالدين ايوب , چركس , مرابط اسمعيل
آشنايي با نحوه شكلگيري، اقدامات، روشها و تاريخچه سازمانهاي اطلاعاتي ميتواند در برنامهريزيهاي ضداطلاعاتي براي مقابله با اقدامات و نفوذ آنها در ارگانهاي كشور مورد استفاده قرار گيرد. از اين رو شناخت سازمانهاي اطلاعاتي و ضد اطلاعاتي رژيم صهيونيستي موجب اشراف اطلاعاتي مناسب در داخل كشور شده و از اين طريق مي توان به شيوه هاي مقابله با آن پرداخت.
به ادامه مطلب مراجعه فرمائيد
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس ، اطلاعات عمومی ، معرفی کتاب ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی
برچسبها: سازمانهاي اطلاعاتي صهيونيستي , اَمان , صهيونيست , اسرائيل
ادامه مطلب
جلوگيري از وقوع جرايم بستگي به همكاري شما دارد. در همه امور، پيشگيري مطمئنتر، سهلتر و مقدم بر درمان است.
هنگام حمل پول نقد يا اسناد با ارزش حتماً از اتومبيل استفاده كرده و از پياده روي بپرهيزيد.

موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، اطلاعات عمومی ، متفرقه ، نفوذ ، سیستمهای اطلاعاتی ، پیامها
برچسبها: چند روش ساده در پيشگيري از كيف قاپي
صندوق پستى 3030 (قسمت اول)
داستان حاضر از سرى تجربيات دوران جنگ سرد است كه ارتباط سرويس جاسوسى شوروى سابق با سوريه و اقدام به فعاليت جاسوسى آن سرويس در تركيه را بيان مىكند. اگر چه ماجراى داستان به سالهاى دهه 70 بازمىگردد ليكن بايد در نظر داشت كه با فروپاشى نظامهاى مختلف، لزوما سرويسها نيز دچار فروپاشى نمىشوند بلكه بسيارى از آنها معمولاً به جاى خود باقى مىمانند و حتى بسيارى از كيسها و اقدامات اطلاعاتى ادامه مىيابد و هيچگاه نبايد تصور كرد كه مثلاً با تغييرات در يك نظام يا كشور اولويتهاى اطلاعاتى و نيز فعاليتهاى جاسوسى از ديگر كشورها چه حريف و چه همسايگان تغييرات اساسى خواهند كرد. به هر حال انگيزهها و شيوههاى بكارگيرى افراد از مواردى است كه مىتوان
از اين نوع داستانها و تجربيات ديگر سرويسها بهره برد و در مواردى به كار گرفت.
شرفالدين ايوب معروف به اشرف ابازه دانشجوى اهل سوريه در دانشكده كاپامِديكال (دانشكده پزشكى كاپا) در 11 ماه اوت 1971 به اتهام فعاليتهاى اطلاعاتى عليه تركيه و به نفع سرويسهاى اطلاعاتى شوروى و سوريه بازداشت و محاكمه شد. در زير اطلاعاتى در خصوص هويت و چگونگى فعاليتهاى وى درج مىگردد.
هويت و بيوگرافى سوژه:
نام و نام خانوادگى : شرفالدين ايوب
نام پدر : حمدى
نام مادر : كوسمان
مليت : سوريهاى
نژاد : چركس
مذهب : مسلمان
شغل : دانشجو
تاريخ و محل تولد 1940 : كوينتره (سوريه)
آدرس او در وطنش آپارتمان مهاجرين مرابط اسمعيل ـ دمشق ـ سوريه
آشنا به زبانهاى : عربى. تركى. چركس و كمى هم فرانسه
شرفالدين ايوب تحصيلات دبستانى و دبيرستانى را در «كوينترا» تمام كرده و هنگامى كه در مدرسه عالى دمشق تحصيل مىكرده به علت فرار و ترك خدمت برادرش «ممدوح ابازه» كه افسر در ارتش سوريه اعزامى به اردن بوده از شرفالدين ايوب پس از انقلاب 1961 سوريه افسر ذخيره ارتش سوريه بوده است. در سال 1963 به واسطه داشتن تمايلات ناصريستى با درجه ستوانى كه داشته از ارتش اخراج شده است. وى در سال 1963 تقاضايى به سفارت شوروى در دمشق ارسال كه براى او وسايل تحصيل در دانشگاه پاتريس لومومبا را فراهم سازند وليكن اين تقاضا مورد موافقت سفارت شوروى قرار نگرفت به اين علت كه وى در حزب كمونيست نامنويسى نكرده است. مشاراليه در سال 1964 به عمان رفت تا نزد خويشاوندان خود زندگى كند. ضمنا در اين هنگام زمان كوتاهى در سفارت عربستان سعودى به عنوان سكرتر به كار اشتغال داشت. سپس به سوريه برگشت تا به تحصيلات خود ادامه دهد ولى چون امكان آن را پيدا ننمود لذا براى ادامه تحصيل در سپتامبر 1964 به تركيه رفت.
درگيرى شرفالدين ايوب در فعاليتهاى اطلاعاتى
با توجه به يافته هاى قبلى مبنى بر اينكه بعضى از دانشجويان خارجى كه براى تحصيل به تركيه مىآيند، داراى فعاليتهاى اطلاعاتى عليه تركيه هستند لذا اين گونه دانشجويان تحت كنترل دقيق سرويس تركيه قرار مىگيرند. در مورد شرفالدين ايوب نيز ضمن مراقبتهاى معموله مشخص شد كه وى پول فراوانى خرج مىكند كه تناسبى با وضع دانشجويىاش ندارد. بدين جهت توجه سرويس، نسبت به حركات وى جلب گرديد و رفتار و كردار وى تحت كنترل قرار گرفت.
طى مراقبت از شرفالدين ايوب مشخص شد كه وى با ديپلماتهاى شوروى و سورى كه از عناصر اطلاعاتى بودند،تماسهايى دارد. همزمان با اين وقايع نامهاى كه به امضاى «فاطمه» از استانبول به آدرس ايوب فرستاده شد، از طرف مأمورين امنيتى تركيه توقيف شد كه مفاد نامه به زبان تركى به شرح زير بود:
«مدتى است كه ملاقات نكردهام . من دو هفته بيمار بودم و به علت همين بيمارى نتوانستم حتى به دانشگاه بيايم اميدوارم به زودى شما را ملاقات كنم» در آزمايش هايى كه از نامه به عمل آمد مشخص شد كه نامه مذكور به شيوه خط «اسلاو»نوشته شده و شخصى به نام فاطمه بين آشنايان ايوب وجود خارجى نداشته است.اين مسئله به سرويس تركيه خاطرنشان ساخت كه نامه مزبور ممكن است از جانب يك افسر اطلاعاتى شوروى به الفاظ رمز نوشته شده باشد. زيرا مانند آن در چند مورد مشابه نيز قبلاً اتفاق افتاده بود. بدين جهت سوءظن سرويس نسبت به وى افزوده شد و مراقبت نسبت به اعمال و فعاليتهاى شرفالدين شدت يافت. از طرف ديگر اطلاع حاصل شد كه شرفالدين ايوب مظنون به ارسال نامههايى حاوى مسائل اطلاعاتى در سوريه به آدرس : «صندوق پستى 3030 ـ دمشق» با امضاى «يوسف كومور» مىباشد. كه نتيجهگيرى از اين موضوع براى سرويس مشخص نمود كه ايوب براى سرويس اطلاعاتى سوريه هم كار مىكند.
فعاليتهاى شرفالدين ايوب به نفع سرويس اطلاعاتى شوروى
شرفالدين ايوب در سال 1965 به همراهى يك دانشجوى اردنى به نام «سميع منسوه» به سركنسولگرى شوروى دراستانبول رفته و سؤال نموده بود كه آيا آنها مىتوانند براى گذرانيدن تحصيلات عاليه خودشان به شوروى بروند؟ بدين نحوه شرفالدين ايوب تماس با اعضاى كنسولگرى شوروى را شروع كرد و بعدا با «بوريس چرزوف» كه معاون كنسولگرى شوروى و عنصر شناخته شده (جى.آر. يو) بود، ملاقات نمود. بوريس چرزوف اين دو دانشجو را به ناهارى در عمارت ييلاقى كنسولگرى شوروى دعوت نمود.بوريس در اين ميهمانى ناهار كه به اتفاق همسرش ترتيب داده بود، اطلاعاتى در خصوص انجمن كمك قفقاز شمالى از شرفالدين ايوب كه عضو اين انجمن در استانبول بود كسب نمود. مدت كمى بعد از اين ملاقات سميع منسوه رفيق ايوب تركيه را به قصد رفتن به آلمان غربى ترك كرد.
بوريس چرزوف مجددا شرفالدين ايوب را به همان محل دعوت كرد ولى در اين بار به تنهايى از وى سؤالاتى در خصوص اوصاف و شخصيت او و سازمانهاى دانشجويان مطرح كرد كه شرفالدين ايوب به تمام سؤالات او پاسخ داد.
بوريس چرزوف عنصر شناخته شده سرويس اطلاعاتى شوروى (جى.آر. يو) از ايوب خواست تا اطلاعاتى درباره فعاليتها و انجمن كمك شمال قفقاز عليه شوروى و نيز تماس و ارتباط با انجمن تولستوى در آلمان جمعآورى نموده و به وى بدهد. بوريس اضافه نمود كه ايوب بايستى به آلمان رفته و پس از ملاقات با رئيس انجمن تولستوى اطلاعاتى درباره انجمن تهيه نمايد. بوريس خاطرنشان كرد كه رئيس انجمن تولستوى رهبر تمام مجامع ضدكمونيستى در خاورميانه است. و تمام عمليات عليه شوروى را اداره مىكند. پس از اينكه شرفالدين ايوب اين مأموريت را پذيرفت بوريس چرزوف آموزشها و دستوراتى به منظور رعايت حفاظت و امنيت و تماسهاى آينده و همچنين استفاده ازراههاى ارتباطى و وسايل آن به شرفالدين داد.
موضوعات مرتبط: نظامی ، داستان ، راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: صندوق پستى 3030 , شرفالدين ايوب , چركس , مرابط اسمعيل
شاید این کار، مثل موم نرم کردن شوهران ، آرزوی خیلی از خانمها باشد، اما آرزوی محالی نیست و رموز سادهای دارد. برای این کار به چند توصیه عمل کنید :
ـ شنونده خوبی باشید.
ـ او را نصیحت نکنید، بویژه در حضور دیگران.
ـ شوهر خود را با دیگری مقایسه نکنید، از او ایراد نگیرید و تحقیرش نکنید.
ـ چارچوب فکری و ذهنی شوهر خود را بشناسید و او را آنچنان که هست درک کنید.
ـ نسبت به وضعیت روحی شوهرتان دقیق و حساس باشید.
ـ در مورد مسائل مورد علاقه همسرتان اطلاعات کسب کنید و به آن احترام بگذارید.
ـ زمینههای حرکت او را فراهم کرده و مانع رشد او نشوید.
ـ زبان نگاه را بیاموزید و ارتباطهای غیرکلامی با همسر خویش را بیشتر کنید.
ـ توقعات و انتظاراتی که از او دارید را محترمانه برایش بیان کنید و از او نیز چنین بخواهید.
ـ هر روز بهانهای برای ایجاد نشاط و شادابی در خانه پیدا کنید.
ـ انصاف داشته باشید و صادقانه همهچیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.
ـ بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.
ـ هنگام ناراحتی او از وی انتقاد، گله و شکایت نکرده و او را محکوم نکنید.
ـ در جهت تامین نظر وی طوری دوستانه صحبت کنید تا احساس امنیت درونی کند.
ـ به جای احساساتی شدن آرام باشید و از تندی و اشک ریختن بپرهیزید.
ـ موقعیت خود را تغییر داده و مشکلات را در زمان و مکان بهتری مطرح کنید.
ـ عقاید خویش را تحمیل نکرده و با آرامش و صداقت بگویید، در قلب شما چه میگذرد.
ـ همچنان که دوست دارید از شما گذشت کنند، خود نیز بخشش داشته باشید.
ـ در مقابل رفتار تند شوهرتان، شکیبا و بردبار باشید. (این یکی از تواناییهای خاص زنان است)
ـ بر وی منت نگذارید و زحمات و ایثارهای خود را در زندگی به رخ او نکشید.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، فقط خانمها ، خانه و خانواده ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: شنونده خوب , نصيحت , شوهر , چارچوب
۱ . گاهي اوقات تغيير كنيد
هر چند خانم ها ادعا می کنند که از مردهای مرتب و تمیز و شیک پوش خوششان می آید، اما گاهی اوقات اگر با لباس های ورزشی کج و کوله جلوی آنها ظاهر شوید، غذا را بدون رعایت آداب ویژه بخورید، و در کوچه فوتبال بازی کنید، شاید به نظر خانم ها خیلی جذاب تر هم جلوه کنید. او بدش نمی آید که هر چند وقت یکبار برای نجاتش تلاش کنید، و یا اگر از عهده تعمیر برخی وسایل بر می آیید این کار را انجام دهید، و یا حتی با دوستان خود گپ بزنید. یک خانم با یک آقا قرار نمی گذارد تا بر سر این موضوع که کدامشان کفش ها و یا موهای شیک تری دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلکه این تفاوت های موجود میان شما دو نفر است که منجر به اتصال هر چه بیشتر شما به هم می شود. البته نباید فراموش کنید که زمانیکه برای مشاهده تئاتر و یا صرف شام به بیرون می روید، او از شما انتظار دارد که لباسهای مناسب و آراسته ای به تن کنید، اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که در بقیه ساعات بیشتر از حس مردانگی شما لذت می برد
هر چند این امکان وجود دارد که هرگز به این موضوع اعتراف نکند- همیشه لازم نیست شیک ترین لباس ها را به تن کنید و درهای مختلف را پیش از او برایش باز کنید، فقط کافی است که آروغ های بعد از نوشیدنی را در زمان مناسب و هنگامیکه با دوستانتان هستید بزنید.
۲ . نه گفتن
شما باید تصمیماتی که به ذهنتان را می رسد را انجام دهید و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور می دهد، عمل کنید؛ حتی اگر این کار سبب عصبانی شدن خانم شود. آقایون تصور می کنند که دخترخانم ها به دنبال نامزدهایی می گردند که او را بتوانند روی یک انگشت خود بچرخانند و هر چه که می گویند انجام دهد. اگر بخواهید همیشه مطابق آنچه به شما دیکته می شود، عمل کنید، دیری نخواهد گذشت که رابطه تان کسل کننده و ملال آور می شود. خانم ها به دنبال مردی هستند که چیزی برای ارائه کردن در دست داشته باشد و بتواند عقاید و ملاحظات شخصی خود را در بحث ها وارد کند. آنها به دنبال مردی هستند که شخصیت منحصر بفردی داشته باشد. اگر تمام زندگی یک مرد را تنها “همسرش” تشکیل دهد، آنگاه دیگر چیزهای زیادی برای گفتن ندارد و برایش سورپرایزهای زیادی باقی نمی ماند که بتواند در مواقع ضروری آنها را رو کند. حتی اگر همسر شما از آن دست خانم هایی باشد که دوست دارند قدرت و کنترل خانواده را بدست بگیرند، باز هم بدش نمی آید که گه گاه با شما قدرت آزمایی و جدلی برابر داشته باشد. بنابراین اگر تا به حال تصور می کردید که باید کنترل تمام امور را به دست او بسپارید، بهتر است از این به بعد دست از این کار بردارید؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نباید خودتان را به یک خدمتکار خانگی دست آموز تبدیل کنید.
۳ . داشتن شهوت جنسی شدید
کاملاً روشن است که اگر یک رابطه، تنها به برقراری روابط جنسی محدود شود، طرف مقابل احساس می کند که مورد سوء استفاده قرار می گیرد؛ اما از سوی دیگر باید این امر را نیز در نظر گرفت که یک خانم زمانیکه می بیند شوهرش در مقابل او کنترل خود را از دست میدهد و ابزار علاقه می کند انگار دنیا را به وی داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از یک روز سخت کاری و سرو کله زدن با ارباب رجوع و همکاران او را در خانه می بینید هیچ چیز جز معاشقه نمی تواند او را خوشحال کند؛ این امر سبب می شود که او خودش را در راس تمام شادی های جهان قرار دهد. اگر او شغل حساس و با ارزشی دارد و در سمت مهمی قرار دارد، بهتر است شما شروع کننده ارتباط جنسی باشید. این امر به او اجازه می دهد که با خیال راحت از رابطه خود لذت ببرد.
۴ . مستقل بودن
شاید همیشه خانم ها به این دلیل که همسرشان ادعا می کنند سرشان بیش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه کافی مبذول نمی دارند، وقت زیادی را در محل کار خود سپری می کنند و یا با دوست های خود خوش گذرانی می کنند، ناراحت می شوند. باید توجه داشت باشید که اگر می خواهید همسرتان در کنارتان باقی بماند، باید مانند یک پرنسس با او رفتار کنید؛ اما از طرف دیگر، همواره در نظر داشته باشید که اگر سرگرمی، تفریح و کارهای دیگری برای انجام دادن نداشته باشید، ممکن است خانم احساس کند که در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه که شما در رابطه نیاز به فضا دارید، خانم ها نیز از آزادی خود لذت می برند و شدیداً به آن محتاج هستند. یک مرد مستقل و متکی به نفس در نظر خانم ها از جذابیت بیشتری برخوردار می باشد. یک مرد محتاج و بدون آرزو های بزرگ، برای بیشتر خانم ها هیچ گونه جذابیتی ندارد. بنابراین شما مجاز هستید که با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذارید و شغل و سرگرمی مخصوص به خودتان را داشته باشید.
۵ . حسود بودن
حسادت یکی از احساسات قوی به شمار می رود. هر چند انسان ها نمی توانند میزان دقیق حسادت خود را کنترل نمایند، اما مقدار کمی حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقی، به راحتی می تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزایش دهد. اگر شما نسبت به مردهایی که با اوصحبت می کنند، هیچ گونه عکس العملی از خود نشان ندهید، او تصور می کند که به هیچ وجه برایش ارزش قائل نیستید، به همین دلیل به دنبال کسی می رود که این خلا را برایش پر کند. اگر او در مورد یک همکار مذکر خیلی صمیمی و یا مربی اش بازخواست نمایید، شاید در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندی بر لب هایش نقش خواهد بست. توجه: زمانیکه نوبت به حسادت می رسد، مقدار کمی از آن می تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج کردن آن به شدت صرفه جویی کنید. از قدرت فوق العاده آن با خبر شوید: او می تواند عاشق مردی شود که نسبت به دارایی های شخصی او حساس بوده و از آنها محافظت کند.
۶ . آسیب پذیری گاه به گاه
هر انسانی دوست دارد که احساس کند دیگران به وجود او نیازمند هستند و از آنجایی که کمتر اتفاق می افتد یک خانم بتواند از شوهر خود محافظت کند، بد نیست که به او اجازه دهید این کار را از طریق روش های دیگر به شما اثبات کند. برای مثال بد نیست که به او اجازه دهید تا به شما گوشزذ کند نیاز به جوراب های بیشتری دارید، یا اینکه همیشه یادتان می رود رخت ها را به خشک شویی ببرید، و برای بستن کروات خود به کمک او احتیاج دارید. شاید احمقانه به نظر برسد اما گاهی اوقات همین موارد ساده و پیش پا افتاده سبب می شود که او احساس بهتری نسبت به خودش پیدا کند و بیش از پیش جذب شما شود. البته این امر بدان معنا نیست که سعی کنید از او برای خود یک مادر بسازید - هر چند او از این کار بدش نمی آید - اما این امر شاید جزء آخرین چیزهایی باشد که او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانیکه نیاز به کمک داشتید و احساس می کردید که او می تواند به شما کمک کند، از او درخواست همکاری کنید. با این کار بدون شک به او احساس قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور می کنند که برای کشاندن خانم ها به سمت خود باید از خودشان یک قهرمان دست نیافتنی بسازند، اما این امر صحت ندارد. مقداری نیازمندی و کمک خواستن سبب می شود که شما در نظر او تا حدی آسیب پذیر جلوه کنید، و در چنین موقعیتی تمام خانم ها حاضر ایستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما کمک کنند.
۷ . پنهان کردن احساسات
شاید او همیشه اعتراض می کند که چرا نباید بداند که شما در حال فکر کردن به چه موضوعی هستید. شاید دوست داشته باشد بداند که در طول روز و در محل کار برای ما چه اتفاقاتی رخ داده، شاید همیشه از شما بخواهد تا در مورد همه چیز با او صحبت کنید، و به اصطلاح سفره دلتان را برای او باز کنید تا بتواند به عمیق ترین نقطه از احساساتتان دسترسی پیدا کند. شما می دانید که خانم ها با دوست های دختر در مورد جزییات تمام مسائل به خصوص در مورد نگرانی های خود، صحبت می کنند. به همین دلیل اگر بخواهید تمام احساست خود را در مقابل او بازگو کنید، خیلی راحت می تواند به شما نمره دهد. در برخی مواقع اگر کمی از او دوری کنید و خود را کمی اسرار آمیز جلوه دهید، او علاقه بیشتری به شما پیدا خواهد کرد. نکته جالب اینجاست که خودش به شخصه برای پیدا کردن حقیقت تلاش می کند. خانم ها لذت می برند تا بدون اینکه شما به آنها چیزی بگویید، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بیاورند. شاید آنقدرها هم که شما تصور می کنید از این کار متنفر نباشد.
۸ . سرتاپای او را وارسی کنید
خانم ها به اندازه آقایون دوست دارند که دیگران آنها را به خاطر توانایی های ذهنی و عملی شان تحسین کنند، و زمانیکه کاری را درست انجام دادند مورد تشویق قرار بگیرند؛ آنها در چنین حالتی انتظار ترفیع رتبه و تشویقی نیز دارند. اگر یک خانم با حالت جذابی صحبت میکند دلش می خواهد مورد توجه قرار بگیرد. البته این امر به شرایط و کسانیکه به او توجه می کنند هم بستگی دارد. اما زمانیکه نوبت به مردی می رسد که خانم دوستش می دارد، با کمال میل به او اجازه می دهد که کلیه متعلقاتش را چک کند. خانم ها هم مانند آقایون از تعریف و تمجید لذت می برند. اگر به او توجه کنید او واقعا خوشحال می شود و این خوشحالی شما را به هر کجا که بخواهید خواهد رساند.
۹ . همیشه بهترین رفتارهایتان را رو نکنید
هر چند خانم ها در بیشتر موارد، زمانی که غر زدن هایشان را شروع می کنند کاملاً جدی هستند، (به ویژه زمانیکه آشغال غذاهای خود را روی میز بگذارید و یا جوراب هایتان را برندارید) اما باید این امر را هم در نظر داشته باشید که اگر بخواهید همیشه با او موفقت کنید و مطابق خواسته هایش رفتار کنید، او دلش برای خود واقعی شما تنگ خواهد شد. این دست رفتارها به دو قسمت تقسیم می شوند: آنهایی که خود واقعی شما را نمایان می سازند و آن دسته ای که شما را به او نشان می دهند. از آنجایی که ما کاملاً واقف هستیم که خانم ها نیازمند توجه هستند و همین توجه باعث جذب خانمها به آقایون می شود، این احتمال وجود دارد که برخی رفتارهای منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روی لب های او بنشاند و در وجود او جذابیت بیشتری نسبت به شما ایجاد نماید. بنابراین هیچ گاه نباید به ظاهر صحبت های او توجه کنید؛ در بیشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست می دارد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، فقط آقایان ، خانه و خانواده ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: 8 رفتار مردانه مورد پسند خانمها
یه روز ما همه با هم بودیم،ترک و رشتی و لر و اصفهانی،تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند…
یک روز یه ترکه…
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز
راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای
اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم
یه روز یه رشتیه..
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
یه روز یه لره…
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد
یه روز یه قزوینی یه…
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد
یه روز ما همه با هم بودیم…، ترک و رشتی و لر و اصفهانی
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند… ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!!
و اینجوری شادیم
این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه آنقدر این ایمیل را بفرستیم و بخوانیم تا
عادت های قجری در خندیدن به هموطن( آنکه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد
و با هم یکی باشیم مثل همیشه،مثل زمان های سختی و مثل زمان های جشن و
افتخار
موضوعات مرتبط: متفرقه ، نفوذ
برچسبها: جك تركي , جك گفتن , باقرخان , رشتي
سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي موساد که کار ان جاسوسي و ترور مبارزان فلسطيني و غير فلسطيني است بين هزار و پانصد تا دو هزار نيرو دارد و شش ماموريت اصلي براي ان تعريف شده است.
به گزارش فلسطین الیوم ،" موساد" در هجدهم فوريه سال 1949 تاسيس و روفين شيلوح به عنوان نخستين رئيس آن انتخاب شد.
این گزارش می افزاید:"هدف اصلي موساد فعاليتهاي جاسوسي در کشورهاي عربي است و سازمانهاي وابسته به آن در سراسر جهان فعاليت مي کنند. سازماندهي پنهاني براي مهاجرت يهوديان از سوريه و ايران و اتيوپي از جمله فعاليتهاي موساد است. جاسوسان موساد در کشورهاي غربي و سازمان ملل متحد نيز فعاليت دارند. موساد بر اساس اخرين براورد مربوط به اواخر دهه هزار و نهصد و هشتاد ميلادي بين هزار و پانصد تا دو هزار نفر نيرو دارد. تا زمان ترور اسحاق رابين نخست وزير اسبق اسرائيل در سال 1995 ميلادي رسم بر اين بود که هويت رئيس موساد افشا نمي شد اما اسرائيل در مارس سال 1996 اشکارا داني ياتوم را به عنوان رئيس جديد موساد معرفي کرد.
ياتوم تا سپتامبر دو هزار و دو رئيس موساد بود تا اينکه اريل شارون نخست وزير اسبق اسرائيل مئير داغان را به عنوان رئيس جديد انتخاب کرد و تا امروز نيز به کار خود ادامه مي دهد. موساد از چندين بخش تشکيل شده است که مهمترين ان عبارتند از
1- بخش عمليات و جذب مزدور. مسئوليت اين بخش فعاليتهاي جاسوسي در سراسر کشورهاي جهان است. جاسوسي نيز از طريق دفاتري که با عناوين مختلف فعاليت مي کنند صورت مي گيرد.
موساد از سال 2000 براي جذب تعداد بيشتري از جاسوسان به تبليغات گسترده اقدام کرده است.
2- بخش فعاليتهاي سياسي و هماهنگي هاي بين المللي. اين بخش فعاليتهاي سياسي را با هماهنگي با سازمانهاي اطلاعاتي کشورهاي دوست و همچنين باکشورهايي که تل اويو با انها روابط نزديک ديپلماتيک ندارد مديريت مي کند. پاريس يکي از مهمترين مراکز راهبردي است که موساد در ان مستقر است و سفارت اسرائيل در فرانسه کانون اصلي عمليات جاسوسي و جذب جاسوس و همچنين فعاليتهاي سياسي و هماهنگي بين المللي است.
3- بخش عمليات ويژه که ترورها و حذف فيزيکي شخصيتهايي که تهديدي براي امنيت اسرائيل محسوب مي شود از وظايف اين بخش است. اقدامات خرابکارانه پشتيباني نظامي و جنگهاي رواني از ديگر وظايف اين بخش است.
4- بخش جنگ رواني اين بخش مسئوليت جنگ رواني و تبليغات رسانه اي و عمليات فريبکاري را به عهده دارد.
5- بخش تحقيقات تهيه گزارشهاي روزانه هفتگي و ماهانه و گزارشهاي لحظه به لحظه از ماموريتهاي اين بخش است. ماموريتهاي اين بخش به عهده پانزده دفتر است که هرکدام يک منطقه جغرافيايي را پوشش مي دهند که امريکا کانادا کشورهاي اروپاي غربي امريکاي لاتين شوروي سابق چين افريقا کشورهاي مغرب عربي مغرب الجزاير و تونس ليبي عراق اردن سوريه و ايران را شامل مي شود. يک دفتر ديگر نيز به امور سلاحهاي هسته اي اختصاص دارد.
6- بخش علوم و فناوري اوري توسعه همه امکانات علمي و وسايل نوين فناوري براي حمايت از عمليات موساد از وظايف اين بخش است.
موساد در اوريل سال 2001 با انتشار اعلاميه مهمي درمطبوعات اسرائيل به جذب مهندسان و دانشمندان متخصص در الکترونيک و رايانه براي کار درموساد اقدام کرد."
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ
قسمت اول - شما باید صمیمی باشید
زندگی صمیمانه، لذت بخش تر است.
همسرانی که صمیمیت را تجربه کرده اند خوب می دانند که صمیمیت یعنی عشق متقابل یعنی درک متقابل. در یک جو صمیمانه، نیازهای همه برآورده می شود.
پدر و مادری که با فرزند خود صمیمی می شوند بهتر می توانند ارزشهای فکری خود را انتقال دهند.
وقتی شما می توانید ارتباطی صمیمانه برقرار کنید؛ به شما پیشنهادی جالبی داده می شود. ازدواجی مناسب. شغلی عالی. فکری نو و خلاق. برنامه ای تفریحی و ...
فکر می کنم خود شما بارها شاهد بوده اید که اشخاصی در کمترین زمان، چنان در دیگران تاثیر مثبت و خوبی گذاشتهاند کهبه راحتی درخواستهایی بزرگ، پاسخ مثبت دریافت کرده اند و حال آنکه افراد دیگری، علیرغم ارتباط طولانی چنین شانسی نداشته اند.
خودتان هم گاهی وقتها پیشنهادهای جالب خود را به دوستان قدیمی، همکاران با سابقه، اعضای خانواده ودوستان صمیمی نداده اید بلکه این پیشنهادها را به کسانی داده اید که تازه با شما آۀشنا شده اند اما در پهنه قلب شما نفوذ کرده اند.
حتی علیرغم آنکه روابط عمومی سازمانها وموسسه ها و شرکتها، شرایطی را برای استخدام در نظر می گیرند؛ تقریبا همه چیز، در مصاحبه حضوری تعیین کننده است. ارتباط موثر و صمیمانه شخصی که جویای کار است حتی ذهنیت مدیر عامل رااشغال می کند. تحصیلات، سابقه کار، ضامن و معرف و ... همه و همه، متاثر از ارتباط اولیه است. ارتباطی صمیمانه، با نفوذ و تاثیر گذار.
دکتر اسبورن در کتاب پرورش خلاقیت خود، ایجاد یک ارتباط صمیمانه را یک برخورد خلاق می داند که شخص را تکامل می دهد.
آنتونی رابینز در کتاب خود، ماجرایی را شرح می دهد که مضمون بسیار جالبی دارد: از ده نفر می خواهند که به ایالتهای دیگر بروند و بدون آشنا، پارتی، ضامن و معرف و حتی کارت شناسایی از بانک آن ایالت وام بگیرند و از این عده تنها یکی دونفر که قادر بودند ارتباطی صمیمانه و تاثیر گذار، برقرار کنند؛ موفق می شوند.
ارتباط صمیمانه، شما را سریع تر و راحت تر به هدف می رساند
نیازهایتان را برآوده می کند.
شما را در پرتو پیشنهادهای جالب توجه قرار می دهد.
شما را دوست داشتنی تر و خواستنی تر می کند.
شما را موثرتر، مفیدتر و با نفوذتر می کند.
و ... ادامه دارد
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم
قسمت دوم : شیوه های انتقال اطلاعاتمان به مخاطب
ما اطلاعاتمان را از سه راه به مخاطب خود منتقل می کنیم:
الف- کلام:
بیشتر ارتباطهای ما از راه کلام صورت می گیرد و شما غالبا برای انتقال مطالب خود، سخن می گویید. در حالی که صحبت کردن و سخن گفتن، به تنهایی، بدترین و کم اثرترین شیوه انتقال است.
تحقیقات نشان داده است که تنها %70 اطلاعات ما از طریق کلام منتقل می شوند. وقتی شما دو ساعت تمام برای یک نفر یا یک عده سخنرانی می کنید، بدون اینکه از سایر راههای انتقال مطالب استفاده کنید؛ عملا فقط %70 گفته هایتان به مخاطب یا مخاطبتان انتقال پیدا کرده است. چیزی کمتر از هشت و نیم دقیقه آن!
اگر مخاطب یا مخاطبین شما بی توجهند یا حوسشان پرت است یا به عالم هپروت رفته اند؛ و یامدام خمیازه می کشند، اغلب به خاطر این است که شما صرفا صحبت می کنید و در بیان ضعف دارید؛ یعنی از راههای دیگر انتقال اطلاعات که مجموعا %93 انتقال از راه آنها صورت می گیرد؛ بهره نمی جویید.
بر دیگران خرده نگیرید که چرا گوش نمی کنی؟ حواست کجاست؟ و ... به خودتان خرده بگیرید که در برقراری ارتباط، ضعف دارید.
به خاطر داشته باشید اگر چه کلام، اولین راه برقراری ارتباط است؛ اما کم اثرترین است.
ب- لحن و طنین:
%38 اطلاعات ما از طریق لحن و طنین صدای ما منتقل می شود. یعنی چیزی بیش از 5 برابر کلام.
در روان شناسی یادگیری و توجه، گفته می شود که اساسا یا باید محرک تغییر کند یا تحریک پذیر تاتوجه و گیرایی تحریک پذیر، باقی بماند و همچنان جهت گیری کند.
مثلا وقتی شما از پشت بام منزل خود صدای پایی می شنوید؛ خیز بر می دارید و جهت می گیرید و چون احتمال می دهید دزد آمده باشد؛ توجه فراوان می کنید. هر چه قدر که صدای پا متغیرتر باشد مثلا کم و زیاد شود و همچنین هر چقدر که شما متغیرتر باشید مثلا خود را به صدا نزدیکتر یادورتر کنید؛ توجه شما افزایش می یابد.
امااگر شما در رختخواب، ثابت و یکنواخت باشید و صدای پا هم یکنواخت باشدغ خیلی زود به شدت، از توجه شما کاسته می شود. شما به خواب خوشی فرو می روید تا دزد هم با خیال راحت کار خودش را بکند و برود!
صدای پا در این مثال محرک است و شما تحریک پذیر سخنران و گوینده هم حکم محرک را دارد.
کسی که صحبت را آغاز می کند، مدام باید لحن و طنین صدای خود را تغییر دهد.
کسانی که از اول تا آخر صحبت خود، با یک تن صدا صحبت می کنند؛ مخاطبان خود را از دست می دهند و فقط به خاطر همین یک ضعف عملا %38 تاثیر گذاری و نفوذ خود را از دست می دهند و مطالبشان، چنان که باید و شاید انتقال پیدا نمی کند.
به کلام خود آهنگ بدهید. صدایتان را بالا و پایین ببرید. برای خودمعین کنید کاز ابتدا آنچه مهمتر است با صدایی بلندتر یا پایین تر بگویید.
لحن و طنین خود را تغییر دهید تا مخاطب، توجه پایدارتری داشته باشد.
متاسفانه اکثر سخنرانها بیشتر به آنچه می گویند، توجه می کنند، به واژه ها و به جمله بندیها.
اما آنچه به واژه ها و جمله ها روح می دهد و جان کلام را به جان شنونده پیوند می زند لحن و طنین شماست.
گاهی آنقدر آهسته صحبت کنید که شنونده را به زحمت و جهت گیری وادارید و گاهی چنان کوبنده و محکم بگویید که درونشان نفوذ کنید.
عده ای، به غلط، اول خیلی آهسته سخن می گویند و بعد بتدریج تن صدای خود را بالا می برند.
این افراد، همان ابتدا، مخاطب خود را از دست می دهند. شنونده فقط وقتی زحمت شنیدن صدای آهسته را به خودش می دهد که قبلا چیزی برایش جلب توجه کرده باشد.
ابتدا اشتیاقی برای شنیدن عبارت یا واژه ای ایجاد کنید. سپس آن را با تنی دیگر بگویید.
صدای یکنواخت و تغییر نکردن لحن و طنین، یکی از مهمترین علتهای حواس پرتی، چرت زدن و یا خمیازه کشیدن مخاطب است که شما را به ناراحتی وا می دارد.
تمرین کنید آنچه را که باید امروز در میان بگذارید؛ با تغییر لحن و طنین موثر بیان کنید.
لحن قاطعانه- لحن مودبانه- لحن شاد- لحن آرام- لحن تاکیدی- لحن شوخ طبعانه و ...
شما خود تجربه کرده اند که در محاوره ها، روحیه شما، خواه ناخواه لحن و کلام شما راتغییر می دهد، اما در انتقال اطلاعات به صورت سخنرانی یا تدریس و .. از این خصوصیت استفاده نمی کنید. تمرینن کنید که با تغییر لحن و طنین به سخن خود روح دهید. جان و روح محتوای واژه ها را با آهنگ کلام خود به مخاطبتان القاء کنید تا شنونده های فعال و خوبی داشته باشید.
ج- حرکات:
آنچه تا کنون گفتیم یعنی کلام و طنین در مجموع %45 اطلاعات ما را منتقل می کند. %55 بقیه، یعنی بیش از نیمی از آن، از طریق حرکات منتقل می شود.
این حرکات، بیش از همه به حرکات موزون و هماهنگ دست وابسته است و پس از آن به تغییر چهره، قیافه (حرکت عضلات صورت) وتغییر حالت و ژست و یا اصلا تغییر مکان.
دقت کنید بیش از نیمی از اطلاعات ما را حرکات ما منتقل می کنند. پس: متناسب با کلام خود حرکت کنید. دست خود را حرکت دهید.
گاه لبخند بزنید. گاه چهره درهم بکشید. گاه لخت و بی اعتنا باشید و گاهی محکم و نرم چشم به جایی بدوزید.
شاید فقط با حرکت لبها و چشم، دهها چهره متفاوت بتوان ایجاد نمود.
به کلام خود شکل تصویری بدهید.
اگر به شما ده تصویر ثابت (اسلاید) و یک تصویر متحرک (فیلم) نشان داده شود؛ بیش از همه به خاطر آن تصویر متحرک در ذهن شما حک می شود. انسان، به تصویرهای متحرک هم توجه بیشتر نشان میدهد و هم علاقه فراوان تری دارد.
خود را به نرمی برای شنونده به تصویر بکشید؛ با حرکات هماهنگ خود؛ به همین سادگی.
اگر شما در فاصله 20 سانتیمتری مخاطب خود بنشیند یا بایستید و چون مجسمهای سرد و بی روح و بی حرکت سخن بگویید و شروع کنید مقاله خود را بخوانید؛ عملا به حضار می گویید: به من بی توجه باشید. اصلا به من اعتنا نکنید. هر کسی به کار خودش بپردازد و در عالم خودش فرو برود.
ادامه دارد
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم
برای نفوذ کلام و تاثیر گذاری مطلوب، شما باید سه شیوه کلام ولحن و حرکت را با هم استفاده کنید. این، بدان معنا نیست کشما هنگام صحبت کردن، باید خود را به در و دیوار بکوبید. ابدا.
منظور از تغییر لحن و طنین و حرکتف این است که شما به تناسب کلام خود، تنوع موزون و هماهنگی را در لحن و حرکات خود به وجود آورید.
در این تغییرات نباید افراط کنید که ناآرامی گوینده حمل بر اضطراب او می شود و در نتیجه مخاطبان خود را از دست می دهید.
تغییر لحن و طنین به تناسب کلام و حرکت و تغییر وضعیت نیز به تناسب کلام. آن هم نهمداوم و پشت س رهم و افراطی.
نرم و ملایم در عین حال پرشور و جذاب وتاثیر گذار باشید.
سخنرانهای برجسته و معلمان واستادان نمونه، بیش از همه به تاثیر ترکیب منطقی کلام و لحن و حرکات واقفند و از صمیمیت ایجاد شده نیز بهره فراوان می برند.
ادامه دارد ...
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، خانه و خانواده ، نفوذ
ما اغلب برای آنکه توجه دیگران را به خود جلب کنیم و محبوبیت و صمیمیت! ایجاد کنیم؛ به تکاپو می افتیم و تقلا می کنیم که بگوییم و هر چه بیشتر بگوییم.
تند وتند اطلاعات می دهیم و خاطره تعریف می کنیم و شوخی می کنیم و نظر می دهیم وحرف می زنیم و حرف می زنیم.
حرف زدن، ضد صمیمیت است. با صحبتهای خود رشته های صمیمیت را پنبه می کنید.
این اشتاه را معمولا افرادی مرتکب می شوند که می خواهند در جمعی محبوب و نقل مجلس! باشند، اگر چه خودشان این تصور را ندارند، به زودی عشق و محبت اطرافیان خود را از دست می دهند و نفرت وانزجار آنها را بر می انگیزند.
آنها در جمع دوستان و بستگان خود با هیجان از هر چیزی صحبت می کنند و به دیگران کمتر فرصت می دهند.
انسانها بیشتر تمایل به گفتن دارند تا شنیدن.
هر چه بیشتر سکوت کنید و سکوت کنید و گوش بدهید صمیمی تر و با نفوذتر می شوید.
همه ما دوست داریم که صحبت بکنیم و به کسانی که به صحبتهای ماخوب و مشتاقانه گوش می دهند، علاقه مند می شویم.
یکی از علل محبوب شدن برخی روانکاوان و یا از بین رفتن محبوبیت بعضی دیگر از آنها، همین شنیدن و یا گفتن است.
روانکاوی که میکروفون را به بیمار می سپارد به قابل قبول بودن و محبوبیت خود، کمک کرده است و سوژه از اینکه می گوید و می گوید وکسی وسط حرفهایش نمی پرد، لذت و سبکی و علاقه ژرفی را احساس می کند. روانکاوی که سریع راه حل ارائه می دهد و دراره راه حل ها گفتگو می کند؛ عملا تاثیر گذاری خود را کم می کند.
باید خیلی بیشتر از آنچه که می گویید بشنوید. از قدیم گفته اند دو چندان که می گویی، می شنو.
کسی که زیاد حرف می زند؛ نیاز به گفتن دارد و سکوت شما ایننیاز را در او مرتفع می سازد و صبر شما تاثیر صمیمانه خود را می گذارد.
محبوبیتی که شما به دنبال آن هستید؛ با سکوت میسر می گردد نه با گفتن.
بشنوید. بشنوید. و باز هم بشنوید.
اشخاصی که مدام نصحیت می کنند، فراوان راهنمایی می کنند و انتقاد می کنند و مثل کلاغ، قارقار می کنند؛ شما را کلافه و منزجر می سازند.
خانمی که به محض ورود شوهرش به منزل، شروع می کند به گفتن و گفتن؛ از تاثیر گذاری خودمی کاهد و آقایی که از شنیدن گفته های خانم اجتناب می کند و حوصله شنیدن ندارد از صمیمیت موجود می کاهد.
در جمه دوستان و بستگان که قرار می گیرید، مراقب باشید بیش از همه گوش کنید و کمتر از همه، حرف بزنید. حتی به دیگران، علاقه مندی خود را برای شنیدن نشان دهید.
وقتی کمتر حرف می زنیم؛ کمتر هم دروغ می گوییم؛ مبالغه می کنیم؛ مسخره و انتقاد می کنیم و کمتر پشت سر دیگران حرف می زنیم؛ و همین موضوع، شخصیت مثبت تری را در ذهن دیگران از ما ایجاد می کند که به صمیمیت ما کمک می کند.
حتی فروشنده ها، به جای آنکه خودشان از محصولات خود تعریف وتمجید کنند. (که اغلب مشتریها هم به این تعریف کردنها بدبین هستند) بهتر است که بگذارند مشتری صحبت کند، از چیزی که قبلا خریده. از جنسهایی که قبلا دیده از چیزهایی که نیاز دارد و ...
حتی اجازه دهید که از گرانی اجناس بگوید. فروشنده ها باید شنونده های قابل و پرحوصله های باشند تا خریدار با آنها صمیمی شود. اگر خریدار، داد و بیداد می کند که گران است، خیلی وقتها فقط برای آناست که گفته باسد و مخالفت فروشنده که: «نه، ارزان است»، «کیفیت بهتری دارد» و ... در بدو امر، بسیار غلط است.
خریداری که می بیند باواکنش منفی از سوی شما مواجه نشده؛ کم کم از شما خوشش می آید و از شما خرید می کند. ضمن آنکه سکوت شما، بی طرفی شماو حتی اینکه شما حق را به مشتری می دهید، در ذهن او القاء می کند. فروشنده ای که در صورت نارضایتی مشتری،دفاع و مقابله را شروع می کند و قصد دارد توجیه و تفسیر برای مشتری بیاورد و می گوید و می گوید؛ عملا مشتری خود را زا دست می دهد.
هر چه سکوت شما نسبت به گفته های شما کمتر باشد؛ ارزش بیشتری به کلمات و گفته های شما داده می شود و شما شخصیت قابل قبول تری برای مخاطب خود می شوید و این، نفوذ شما را افزایش می دهد.
ادامه دارد
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم
تمام افرادي كه ما با آنها در ارتباطيم به دنبال گمشدة خود در اين دنياي بزرگ مي گردند. خود ما نيز به دنبال كسي هستيم كه اگر اوقاتي را با او سپري مي كنيم اين دقايق از بهترين ها و به ياد ماندني ترين لحظات زندگي مان باشد و هر چه شناخت ما از خود و سپس از اطرافيان بيشتر باشد ارتباطمان شكل بهتري به خود مي گيرد. اگر بتوانيم در چند برخورد اول مخاطب مان را بشناسيم شايد بتوانيم از تنش و درگيري هاي بعدي جلوگيري كرده باشيم و يا شايد سرعت برقراري ارتباطمان بيشتر باشد.
افراد را از نظر روحي مي توانيم به سه دسته 1 - بصري 2 - سمعي 3 - لمسي تقسيم كنيم و اين از ضروري ترين دانستني ها مي باشد. ممكن است كسي هر سه حالت را داشته باشد اما به طور حتم يكي از اين حالتها غالب است . حالا ببينيم كه اين كيفيت ها چگونه اند:
افراد بصري :
اين افراد بيشتر به كيفيت هاي ديداري توجه دارند و تصاوير براي آنها اهميت بيشتري دارد. سريع صحبت مي كنند و... از حركات دست بسيار استفاده مي كنند و هر آنچه را تعريف مي كنند به گونه اي مي گويند كه مخاطب تصوير آن را در ذهن خود ببيند.
افراد سمعي :اين افراد بيشتر به شنيده ها توجه دارند. كلام و طنين و آهنگ را به خاطر مي سپارند. هيجان كمتري دارند. آهسته صحبت مي كنند و سعي مي كنند كه بيانشان شيوا و رسا باشد.
افراد لمسي : اين افراد بيشتر به كيفيت هاي لمسي توجه دارند و از آنچه لمس كرده اند صحبت مي كنند. خيلي آرامند حتي يك نوع رخوت و سستي را مي توان در آنها ديد. احساس آنها از ديگران عميق تر است . براي شناخت اين افراد تنها كافيست اين قصه را به دقت بخوانيد:
سه دوست با كيفيت هاي حسي متفاوت با هم به باغي مي روند و هنگامي كه برگشتند كافي است كه از هر يك از آنها بپرسيم كه گردش چطور بود؟ نفر اول مي گويد: آنقدر زيبا بود كه حد نداشت . آسمان آبي و درختها سرسبز، آب آنقدر زلال بود كه كنار رودخانه معلوم بود. كاش با خودمان دوربين برده بوديم ... آفرين ، او يك فرد بصري است . نفر دوم اينگونه تعريف مي كند: آدم واقعاً نياز دارد گاهي از سر و صداي شهر دور باشد و به صداي طبيعت گوش دهد. صداي رودخانه آنقدر لذتبخش بود. باور كن پرنده ها قشنگ تر مي خواندند... درست حدس زديد، او يك فرد سمعي است . نفر سوم مي گويد: در آن سايه خنك كه روي پوستمان وزش نسيم را كاملاً حس مي كرديم و از همه بهتر وقتي بود كه پاهايمان را در آب خنك فرو مي برديم ... اين كه ديگر از همه راحت تر بود. او يك فرد لمسي است . متوجه شديد كه به راحتي مي توان اين حالتها را در افراد مختلف تشخيص داد. حال دانستن اين موضوع شما را در ارتباط قوي تر و صميميت و تأثير گذاري بيشتر كمك مي كند. با هر تيپي از افراد بايد مثل خودش و براساس كيفيت حسي خودش رفتار كرد. اين به معناي خلاف ميل خود عمل كردن نيست ، بلكه براي تأثيرگذاري بيشتر است . اگر لازم است از رئيس خود چيزي بخواهيد، فرزندتان را در مورد موضوعي نصيحت كنيد و يا همسر خود را راهنمايي كنيد با دانستن اين كه با هر كسي با كيفيت حسي متفاوت چگونه رفتار كنيد، بهتر مي توانيد ارتباط برقرار كنيد و اطلاعات لازم را انتقال دهيد.
با بصري ها چگونه رفتار كنيم ؟ افراد بصري به هر آنچه به چشم آيد بيشتر توجه مي كنند. بصري ها عاشق گل اند. دوستدار هديه دادن و هديه گرفتن هستند. به كاغذ كادو و هديه علاقه مندند. به اين كه از ديد ديگران چگونه اند، خيلي اهميت مي دهند. با بصري ها بايد پرشورتر و پرهيجان تر بود. بايد خلاصه صحبت كرد. توضيح و تفسير زياد حوصلة آنها را سر مي برد. از حركات دست و چهره در هنگام صحبت بهره ببريد. براي بصري ها كادو ببريد. رفتاري مؤدبانه و محترمانه داشته باشيد به احترام آنها بلند شويد، آنها از آدم هاي شُل و وِل متنفرند و عاشق هيجان اند.
با سمعي ها چگونه رفتار كنيم ؟ سمعي ها به شنيده ها توجه دارند. به گفتار مؤدبانه و محترمانه . به اظهار علاقه گفتاري A«به دوستت دارم .A» به موسيقي و صداي خوش توجه نشان مي دهند. با سمعي ها كمي آرام تر از بصري ها صحبت كنيد. شمرده و متين باشيد. تشويق تان بيشتر كلامي باشد. يك A«آفرين A» و A«دوستت دارم A» براي يك سمعي هزار مرتبه بيشتر از A«يك هديه A» مي ارزد. تند صحبت كردن با آنها بي ادبي تلقي مي شود.
با لمسي ها چگونه رفتار كنيم ؟
لمسي ها بسيار ملايم اند. آنقدر كه به نظر بعضي ها شل و ولند. اما در ملايمت آنها متانت است . لمسي ها به آنچه با دست حس مي كنند خيلي ميانه گرمي دارند. لمسي ها را بايد در آغوش كشيد. دستانشان را به گرمي فشرد. آنقدر كه با نوازش و در آغوش كشيدن و بوسيدن مي توان محبت را به لمسي ها ابراز كرد با A«دوستت دارم A» و A«هديه A» اين كار ميسر نيست . با لمسي ها ملايم صحبت كنيد.
مثل اين كه ديگه بهتر از اين نميشه ، همة عزيزانمان را مي توانيم شاد كنيم . اما مواظب باشيد درست تشخيص دهيد.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، روان شناسی
بروز شایعات و مباحث احتمال شنود ارتباطات و مکالمات و نگرانیهای موجود در جوامع و نحوه تفکر و حساسیت ها ی عمومی نسبت به احتمال چنین پدیده ای موجب گردید تا با تدوین مقاله و توصیه های زیر نسبت به بررسی به زبان ساده نسبت به تنویر S افکارعمومی در روشهای نشت اطلاعات ( Wavedropping ) و شنود واستراق سمع مکالمات مخابراتی وغیره که معمولا در سطح غیرحرفه ای و به صورت غیر قانونی انجام میگیرد اقدام گردد.
جاسوسی الکترونیکی دردسترسی به اطلاعات فردی و بازرگانی و تجاری و نظامی و فرهنگی از بدو تحول در تکنولوژی ارتباطات و صنایع میکرو الکترونیک موجب گردید که با طراحی و ساخت تجهیزات پیشرفته ابزار و ادوات مدرن نظارت و شنود محیط کار و زندگی بشر از شرایط معمولی وایمنی خود خارج گردیده و نگرانیهائی را پدید آورد و نگرانیها زمانی به اوج خود رسید که چنین تجهیزاتی که به سهولت و بهای ارزان در دسترس همگان قرار گرفت و در حالیکه در ادوار گذشته دولتها به جهت ایجاد ایمنی و بال ابردن ضرایب امنیتی کشورها با بهای سنگین و به سختی به چنین لوازم وابزاری دسترسی داشته و یا فن آوری ارتباطات و مخابرات همان دوران امکان دسترسی به اطلاعات عمومی را به سهولت در دسترس قرار نیمداد با سیر تحول رشد صنایع میکروالکترونیک و تجهیزات نرم افزاری پر قدرت به موازات پیشرفت دانش و تکنولوژی ارتباطات توانمندی افراد عادی را نیز در بهم ریختن خلوت انسانها فراهم ساخت بطوریکه درعصر کنونی دسترسی به ابزار و ادوات مذکور به سهولت خرید نوشابه از فروشگاه شد و با قرار گرفتن ابزار نظارت و کنترل و شنود دراختیارعموم ایمنی محیط واماکن خصوصی افراد به همان نسبت تقلیل یافت .
امروزه دیگر نباید نگران نشت اطلاعات از طریق مجاری اطلاعاتی وامنیتی و دولتها بود زیرا دولتهاهم حق چنین اقدامتی را در تأمین امنیت شهروندان خود دارند وهم باید مطمئن بود که در صورت اراده دولتها به چنین اعمالی اقدامات آنها در قالب ضوابط قانونی انجام میپذیرد و دولتها درصورت دسترسی به اطلاعات شهروندان خود از آنها استفاده سوء ننموده واقدام به شانتاژ و باجگیری نمینمایند و حریم مردم را محترم داشته و ازانتقال اطلاعات خصوصی و تکثیرآن خودداری نموده و تنها به دنبال اهداف از پیش تعیین شده خود میباشند و درقوانین کشورها نیز رعایت ایمنی اطلاعات مردم در قوانین جاری آن کشورها نیز پیش بینی گردیده است, نگرانی در جائی است که افراد مغرض و باجگیر و فرصت طلب به قصد عناد و سود جوئی بااستفاده از تجهیزات بسیار ساده و ارزان ایمنی کاری و خانوادگی را در معرض تهدید قرار داده و موجبات عوارض خطرناک و پیش بینی نشده ای گردند که جبران آن برای فرد مورد تعرض در برخی موارد ناممکن است.
تنها رویه ممکن در محافظت از اطلاعات خصوصی و تجاری و خانوادگی افزایش دانش وآگاهی عمومی است وبرای افراد واماکن معمولی نیازی به استفاده ازابزار خاصی راطلب نمیکندزیراساده ترین متد درحفظ اطلاعات مراقبت از آن وعدم دسترسی اغیار به مواردخصوصی است زیرا انتشاراطلاعات بوسیله خودافرادانجام پذیرفته وبه روشهای ساده دراختیارافرادفرصت طلب قرارمیگیرد که ممانعت ازآن رعایت برخی نکات ایمنی بسیارساده ازقبیل عدم صحبت دراماکن عمومی ودرحضورافرادمشکوک وکنجکاو وکابین تلفنهای عمومی که نسبت به ورودوخروج صدا عایق نبوده ودربیرون آن ویاکابین مجاوراحتمال شنوددارد وعدم انتقال اطلاعات به اشخاص ثالث تحت عناوین محرم ودوست وهمکاروهمسایه و….میباشد اماازآنجائیکه لوازم پیشرفته شنودواستراق سمعی وبصری به راحتی دردسترس بوده وبشر ناچارازبکارگیری اانواع تجهیزات الکتریکی والکترونیکی برای رفاه آسایش خودمیباشد نبایدباساده اندیشی وعدم اعتناء به عوارض استفاده نادرست ازابزار ولوازم مدرن زندگی ایمنی خودرابه مخاطره انداخته ودر تأسی ازمثل معروف فارسی ( زبان سرخ سرسبزمیدهدبرباد ) بااندکی افزایش آگاهی وبینش خودنسبت به احتمال وجودعوارض منفی ناشی ازعدم اطلاع ازابزاربکارگرفته یک عمرپشیمانی برای خودفراهم سازد.
نگارش این مقاله برای نگارنده بسیارصعب است زیرا تلاش گردریده تادرممانعت ازتعمیم اطلاعات فنی ابزاروادوات شنود غیرحرفه ای , هم مطالب واضح وقابل درکی راارائه دهد ونیز درحدامکان ازذکرمشخصات فنی واسامی تجاری تجهیزات درمما نعت ازتسری این پدیده زشت دراحتمال ومکان دسترسی سهل به دانش و اطلاعات دقیق وفنی خودداری لوازم امتناع نماید وبه هدف افزایش دانش افکارعمومی وتلاش درحفظ اسرار واطلاعات فردی نایل گردد.
این مقاله بدون درنظرگرفتن تجهیزات کاملاحرفه ای که دولتها درجمع آوری اطلاعات بکارمیگیرند تدوین گردیده وصرفا به ابزارغیرحرفه ای واحتمال استراق سمعی وبصری درشبکه های مخابراتی وخطوط تلفنی وارتباطات رایانه ای واینترنتی واماکن کاری وزندگی تدوین گردیده است ودرمباحت آینده به بررسی درغیرمواردمذکورنیزاقدام به آگاهیهای دیگرسطوح ممکن خواهدگردید.
۱ـــ استراق سمع وشنود به دومبحث زیردسته بندی میگردد:
۱ـ۱ > شنــــــــود حـــرفــــه ای مکالمــــات درشبکه های مخـــابراتــی شـامــل تلفـــن ثـابت – تلفن سیار (بی سیم ) – تلفنهای متحرک وموبایل یاهمراه - شبکه های مخابراتی رادیوئی دولتی ونظامی وغیــر دولتـــی وسیویــل وتجـــاری و تلفنهای خصوصی وهمگانی و ادارات وسازمانها وتجهیزات مورد کاربرد دراین شبکه ها از قبیل فاکس وپیغامهای الکترونیک ودستگاههای پیغام گیرکه بااستفاده از تجهیزات ونرم افزارهای خاص وویـــژه تخصصی ( Professional & High End security & Surveillence Equipment ) انجام میگیرد .
۲ـ۱ > شنود کاملا حرفه ای و تخصصی ازاماکن وتاسیسات عمومی وخصوصی مانند ادارات وسازمانها ومنازل واماکن امن – شنود از راه دور - تاسیسات و امــاکن باضریب ایمنی وامنیتی بسیاربالاوسایر موارد . که هردومورد خارج ازهدف بررسی دراین مقاله است .
۲ــــ۲ شنـــود آمـاتــوری وغیــرحـرفـه ای وغیرقانونی باابزاروادوات الکترونیکی موجوددربازارهای جهانی ودسترسی سهل وآسان به ادوات وابزارآن که هدف اصلی مقاله دربحث وتحلیل است .
الف ـــ شنود غیر حرفه ای ازطریق تلفنهای معمولی بی سیم ( Cordless Telephone )
طبیعی است که اگر فردی درب منزل یامحل کارخود را باز گذاشته وکنترل و نظارتی بر ورود و خروج درآنهانداشته باشد همه اطلاعات واموال آن اماکن به سرقت بروددرمورد مکالمات تلفنی و شنودهم چنین باید متصورگردید که فرد وسازمان باید خودموجبات ایمنی محیط اطراف خود را فراهم ساخته و تلاش درحفاظت از اموال ودارائیهای خود که مهمترین آنهااسرارواطلاعات است بنماید , بایدتوجه داشت که موفقیت وشکست فردوسازمان درتمام سطوح زندگی واجتماعی منوط به نحوه حفاظت از اسرارواطلاعات است, دردراکثرکشورهای درحال توسعه , متاسفانه اطلاعات عمومی درزمینه تجهیزات ولوازم مخابراتی والکترونیکی (حتی درمیان افرادبا مدارج تخصصی و علمی بالا بسیار محدود بوده واستفاده بی محابا ازتجهیزات موصوف بدون مطالعه ومشورت با اهل فن وخبره مرسوم ورایج است) وهمین امرمـــوجب ایجــاد بسترمناسب برای انواع سوء استفاده های مالی واجتماعی وفرهنگی وخانوادگی ازطریق شنود ونشت اطلاعاتی وجاسوسی الکترونیکی گردیده است , بایدتوجه داشت اطلاعات باعنایت به درجه کاروفعالیت وموقعیت افراد وسازمانها ارزش وبهای گزافی داردکه بینش وآگاهی واستفاده ازابزارمناسب درحفاظت ازآن وتقلیل ریسک پذیری نشت آنها هزینه بسیااندکی داردکه مهمترین بخش آن همان آگاهی ودانش فردی نسبت به نوع ابزار وادوات بکارگرفته شده است . فرد ویا سازمانی مهم وعریض وطویل که فعالیتهای اقتصادی وسیاسی واستراتژیک درسطوح عالی جامعه دارد باید از قوانین وابزار علمی مدیریت نوین ومدرن برای اداره تشکیلات وسازمان خود استفاده نماید که یاخــــودفردوتشکیلات قــــادربه انجام است , ویـــا درچهــــــارچوب قواعد علمی وریـــاضی ومدیریتی بایــــــد ازامکانــــات ومشـاورین آگاه وخبره دراداره امورخودبهره گرفت , درغیراینصورت بایدهزینه و عوارض سنگین وجبران ناپذیر بی اعتنائی به اسرارواطلاعات تشکیلات وسازمان وخودرامتحمل گردد, بااین تفاوت که دربحث نشت وشنود ارتباطات واطلاعات گاهی خسارات وارده جبران ناپذیر وزوال ونابودی فرد وسازمان قطعی ومحرزاست .
مشکل است که کسی باورنماید که یکی ازرایج ترین واسف انگیزترین ودرعین حال ساده ترین ابزار وادوات استرا ق سمع وشنود ونشت اطلاعات ومکالمات تلفنهای بیسیم معمولی ( cordless Telephone ) است , که دراکثرمنازل وادارات وامکن تجاری وفروشکاهها درحال استفاده است .
چنانچه استفاده کننده ازاین نوع تلفنهابه عمق عوارض ااستفاده بی رویه ازآن آگاهی داشت هرگز اسرارواطلاعات خود رابه سهولت دردسترس اشخاص کنجکاو ازآن طریق قــرارنمیـــداد , زیــرا ســـاختــارتکنیکــی وفنـــی این نــوع تلفنهــا وطبقـه وطیف فـــرکانسی ورودی وخـــروجــی وقـــدرت رادیـــوئـــی خروجی RF output power ) ) درچنین تجهیزاتی که معمولا قدرت رادیوئی خروجی آن از ۱۰۰mw ( یکصد میلی وات ) شروع و تاقدرتهای بسیاربالابا تعبیه انواع بــــوسترهای پــرقدرت حتی به ۱۰۰W > یکصد وات < ( یکصد هزار میلی وات ) نیزمیرسد , طوری است که به سهولت به یکی از ابــزاراســــتراق سمع بدون نیاز به تخصص مبدل گشته وازمخرب ترین ادوات و عوامل آلودگی محیط زیست واختلالات درتولید فرکانسهای مزاحم ( پارازیت درمحیط مصرف ) بــرای دیـگرادوات شنیداری ودیداری رامیباشد هرچندکه درظاهرامرنتیجه جزرفاه وآسایش چیزدیگری نیست ومتمتعین ازآن که باخوابیدن وقدم زدن ودرنقاطمختلف بدون نیازبه سیم وکابل کشی ازآن لذت میبرند , ولی درطولانی مدت ازمنفی ومضرآن بدون اطلاع بوده ودرصورت اندکی تدقیق ازتاثیرات مختلف وموثرکاربردآن که اولین وبارزترین نمونه ایجادانواع پــارازیت ( interference ) بر روی سایرتجهیزات ولوازم ارتباط جمعی الکترونیکی ازقبیل رادیو و تلویزیون ودیگرسیستمهای سمعی وبصری وحتی تلفنهای معمولی وابزاروتجهیزات حساس لابراتواری واندازه گیری وبیمارستانی وفرودگاهی مطلع گردیده وعلاوه برآنها عوارض منفی دربهداشت وسلامتی جسم وبه تبع آن روان انسان , ناشی ازتاثیرات تولید امواج الکترومغناطیسی درطیف گستره دراماکن مسکونی واداری خودموردتائیدمراکزعلمی تحقیقی جهان میباشد مقوله بررسی خاصی راطلب میکندکه برای نمونه بررسی نتایج مراکزرسمی مانند FCC وانتشارات هفدهم آگوست سال 203 آن به شماره FRA2308/E/741 قابل عنایت است که چگونه سلامت فردی انسانها به سهولت بابکارگیری و کاربرد همین تلفتهای بیسیم که مانندقارچ درسراسرجهان سرارمنازل وسازمانهاواماکن تجاری برآورده ودرساعتهاتماس مستمرباگوش وسرانسانهای بی خبرکه محکم گوشی تلفن بیسیم و دستی (Handset) با گوش وسروبدن که ساعتهای متمادی برای مکالمه مورداستفاده داشته وانسان رادرمعرض انتشار مستقیم امواج رادیوئی وبمباران الکترومغناطیسی بگوش خودچسبانده وازاین طریق قصدانتحارتدریجی دارند. لازم به توضیح است که تاثیرات تخریبی این نوع تلفنهادرآزمایشگاههای رادیوئی بطورمستندموردبررسی وتائیدقرارگرفته است ولیکن ازآنجائیکه دربحت ایمنی این مقاله جائی ندارد توصیه میگرددکه درصورت ضرورت استفاده ازاین نوع تلفنه تلفنها سوای عوارض خطرناک نشت اطلاعات ازطریق آن که ذیلاخواهدآمدهم به لحاظ بهداشتی وهم به لحاظ ایمنی اطلاعات بایدسعی درحداقل استفاده از آنهاراداشت .
متاسفانه اکثر سازندگان این نوع تجهیزات بخصوص درشرق آسیا , با تخطی ازنادیده گرفتن قوانین و استاندارهای معین وتوصیه شده توسط سازمانهای جهانی ارتباطات ومخابرات وتنظیم کننده استانداردها ونظارت به منظورتقلیل هزینه های تولید وافزایش سوددهی تولیدات خود را بدون رعایت نکات ایمنی روانه بازار نموده که ورود آنها به کشورهاوجوامع پیشرفته که تحت ضوابط وقوانین استاندارهازیست میکند مطلقاممنوع ومالا روانه بازارکشورهای درحال توسعه وجهان سوم به صورت قاچاق میگردد که نه استانداردی درآنهاوجود دارد ونه نظارتی بر ورود آنها , واگردراین کشورهابه ظاهرموسسات استانداردی هم قدعلم نموده است برای خالی نیودن عریضه بوده وبامروری برتولیدات داخلی آن کشورها که مهرموسسات استانداردآن کشوربرروی بسته بندی تولیدات نقش دارد محصول درحدزباله وغیرقابل استفاده میباشد که درمقالات آینده به آن نیزپرداخته خواهدشد. النهایه شخص خودمسئولیت حفاظت ازخودرابایدبرعهده داشته وبه راحتی زندگی خودرابه مخاطره نیندازد
قرارداشتن باند فرکانسی تلفنهای بدون سیم که عموما درمنازل واماکن کار به دلیل متحرک وسهولت وکاربری آسان بودن موجب اسقبال عمومی دراستفاده از این تجهیزات است . تلفنهای بی سیم از این قبیل اکثرا درباند فرکانسی > وی اچ اف پائین < (VHF low) ومحدوده فرکانسی 45 ~ 50 Mhz ( مگاهرتز ) قراردارند , ازآنجائیکه گیرنده های رادیوئی دارای امواج کوتاه (SW) نیزدرباند فرکانسی > وی اچ اف پائین < و باصطلاح هم گروه بودن با تلفنهای بیسیم وشرایط وقوانین انتشارامواج رادیوئی ومسائل جانبی آن درامواج کوتاه ویاوی اچ اف پائین وخـــــواص فیـــزیکی والکتـــریکی تلفنهای بیسیم درانتشار امواج ازآنتن ومواردی ازقبیل(deflection) وامواج ثاـویه( secondary emission) و(multiple emission)و(second harmony)و(reflection factors) و نیــز بـــه عنـوان ( (reflected waves وقوانین رادیوئی انعکاس واعوجاج بخصوص دراین طول موجها وباندوفرکانسها, زمینه شنود واستراق سمع آماتوری رااز ایـــن تلفنهــا به صورت بسیار سـاده وآسان وبدون نیاز به تجهیزات وگیرنده های حرفه ای رافراهم نموده است .
هرچند سازندگان تلفنهای بیسیم محصولات خود را به عناوین فریب دهنده درکانالهای رادیوئی مختلف میسازند ولی باید توجه داشت که وجود کانالهای متفاوت درتلفنهای بیسیم برای ممانعت ازتداخل مصرف کنندگان درصورت تقارن چند تلفن به یکدیگر درنظرگرفته شده ولی تعدد کانال تأثیری درمحافظت از شنود واستراق سمع ندارد زیرا کانالهای مختلف فرستنده وگیرنده تلفنهای بیسیم بارعایت فاصله کانالی ۵/۱۲ یا ۲۵ کبلوهرتزی دریک محدوده فرکانسی ۵/. ویا ۱ مگاهرتز محاسبه گردیده ودرصورت تغییر کانال بوسیله کاربر, مکالمات قابل شنود واستراق سمع است وکافی است که فردی باهدف شنود با معمولی ترین رادیوهای دراختیارعموم , که دارای امواج کوتاه ۴ تا ۳۰ مگاهرتزمشهور به امواج کوتاه (SW) هستند وبه الحازمذکوردربالا به دلایل انتشاروانکسارحتی درباند (FM) رادیوهای معمولی دامنه انکسار وانتشارثانویه را تافواصل چند صد متری قابل دریافت مینماید , درست است که این موارداقدامی آماتوری وغیرحرفه ای است اما بایدتوجه داشت که ازاین طریق همه اطلاعات وگفتارمکالمه کننده درتلفنهای بیسیم دراختیار شنود کننده وبطورمستمردراختیارهمسایه ای کنجکاو که درحال یافتن یک ایستگاه رادیوئی به این مهم دست یافته قرارمی گیرد ومسلم است نتیجه چیست ؟ واگرقضیه درحدفقط شنودباشدکه جای خودداردولی انتشاراطلاعات خصوصی وخانوادگی ازاین طریق نتایج اسف باری رااز قبیل ایجاد زمینه هایباج خواهی و انواع مزاحمتها ی دیگررادرپی خواهد داشت .
بدون اغراق بایداطمینان داشت که بیش از پنجاه درصد شنودها ازاین طریق انجام میگیرد ومردم عامی گناه آن به پای نهادهای اطلاعاتی ورسمی که خود برخلاف مصالح جامعه تمایلی به ورودبه حریم خصوصی افراد ندارند واصولا با آرمان امنیتی آنان انطباقی ندارد نگاشته میشود. دریک کلام باید به این نکته توجه نمود که نهادهای اطلاعاتی رسمی ودولتی که وظیفه نظارت بر امنیت یک کشوررادارند ودارای همه گونه امکانات علمی وتخصصی وحرفه ای درکسب وجمع آوری اطلاعات بهرصورت میباشند , وقت وانرژی وسرمایه خود را صرف شنود اطلاعات ومطالبی فاقد ارزش واعتبار اطلاعاتی وامنیتی وبودن امکان کاربردآن درمراجع قضائی صرف ننموده وازآنجائیکه اطلاعات فراهم شده به روش جاسوسی وشنودغیرمجازوبدون دستور و مصوبه رسمی وقضائی حاصل گرددوقابل استناددرمحاکم نباشدچه ارزشی برای جمع آوری آن وجودداردواصولازندگی افرادی که درمظان اتهامات امنیتی نیستندچه کاربری برای مراجع رسمی اطلاعاتی داردبایدتوجه خودرابه ممانعت ازنشراطلاعات ومواردخصوصی ودردسترس افرادکنجگاوقرارگرفتن رادرنحوه رفتارواستفاده ارتحهیزات مدرن مخابراتی والکترونیکی نمود.
ابزارولوازم شنود تلفنی وغیرتلفنی به وفور دربازارهای جهانی به صورت ارزان قابل ابتیاع ودسترسی است وافراد معمولی نیز به آن دسترسی آسان دارند , این قبیل تجهیزات هم برای شنود تلفنهای وموبایل وشنود اماکن مختلف طراحی وساخته شده اند , حتی افرادکم اطلاع وغیر حرفه ای , درصورت داشتن کمترین هدف باخرید واستفاده ازابزاروادوات مختلف قادر به انجام شنود واستراق سمع درسطوح وشرایط مختلف میگردند.
توصیه اهل فن ومطلعین اموررادیوئی به عموم درسلب فرصت ازچنین افرادی که مستعمین غیرحرفه ای که به لبزار وادوات حرفه ای به لحاظ ممنوعیت فروش وقیمتهای گران قادربه خریدواستفاده ازتجهیزات حرفه ای نمیباشند چیست ؟ .
ـــ عدم خرید واستفاده تلفنهای بی سیم که درباند وی –اچ –اف پائین ساخته شده است .
ـــ درصورت ضرورت واجتناب ناپذیری برای ممانعت ازانتشارامواج درشعاع بیشتر درصــــورت امکان قدرت رادیـــوئی خـــروجــــی ( RF output power ) بوسیله تعمیرگاههای حرفه ای وآشنا به حداقل ممکن تقلیل داده ویا ازاستفاده از تمام طول آنتن دردستگاه مرکزی ودستی استفاده ننموده وآنتنها را درحدپوشش داخل ساختمان توسعه داده واین امر با چند دقیقه صرف وقت قابل اجرامیباشد تادرخارج از ساختمانی که تلفن درآنجامورد استفاده است امواج رادیوئی دامنه انتشارنداشته باشد.
ـــ از قبول تجهیزات تلفن بیسیم ومشکوک مانند لوازم لوکس ومخابراتی وکامپیوتروفاکس وچاپگر ولوازمی که یاازنظرذاتی وساختاری قابل بهره برداری درشنود وارسال رادیوئی است ویاامکان نصب تجهیزات شنود وکنترل آن از زاه دوروجودداردونصب واستفاده از آنهـــــادرامــاکنی که محل اجلاس ومذاکرات وصحبت های اداری وخانوادگــی وحساس واسراروموارد محرمانه جریان دارد خودداری ویا
درصورت ناچارازاستفاده ازتجهیزات اهدائی ویا مشکوک قبل ازشروع به استفاده با متخصصین وتعمیرگاههای رادیوئی والکترونیکی که دارای ابزار ولوازم آزمایشی وتست لابراتواری امواج رادیوئی ( که ازذکرمشخصات فنی آن دراین مقاله ) خودداری گردیده مشاوره وپس ازحصول اطمینان اقدام به کاربری نمایند , زیرا احتمال قراردادن ونصب تجهیزات استراق سمع وشنود قبل از تحویل موجود میباشد
ـــ از تجهیزات تلفن بیسیم درباند فرکانسی (UHF) که امکان خطاهای رادیوئی مندرج درفوق راندارند استفاده نموده که برخی سازندگان اخیرا دررعایت استانداردها وقوانین رادیوئی وکیفیت مناسب درپوشش وبدون انتشار به نقاط خارج ازساختمان وایمنی مصرف کننده نسبت به ساخت تجهیزات تلفن بیسیم درمحدوده فرکانسی ۲.۳ ~ ۲.۴ Ghz تولید مینمایند خریداری وموردمصرف قراردهند.
ـــ ازمکالمه مطالب طولانی که جنبه حرفه ای واسرارواطلاعاتی دارد باتلفن بیسیم خودداری نمایند وتوجه نمایندکه خود تلفن معمولی که ازمراکز مخابراتی باسیم به محل مشترک تحویل گردیده هیچگونه خطر شنود ندارند وتجهیزات ناشناخته ای است که بعدا برروی خط تلفن استفاده میگردد خطراصلی میباشد.
ـــ درصورت نیاز به مکالمه طولانی ونیاز به مذاکرات مهم پس ازپاسخ گوئی یاشماره گیری تلفن بیسیم خاموش ومکالمات بااستفاده از تلفنهای معمولی وسیم دار (corded telephon) انجام پذیرد.
ـــ درصورت اهمیت مکالمات واطلاعات درتلفن نسبت به نصب رمزکننده های معمولی که میبایستی دردوطرف خطوط ارتباطی مکالمه کنند گان باقیمتهای ارزان قابل نصب وبهره برداری است وشنود بوسیله افرادعادی وغیرمجاز راغیرممکن مینمایداقدام گردد.
البته کاربرد مفید چنین تجهیزاتی دراماکنی که دارای محدودیت امکانات مخابراتی کابلی وسیمی مانند مناطق غیرشهری وروستا ومزرعه ودریا وکوهستان رانباید از نظر دور داشت اما درتمام موارد رعایت نکات ایمنی ضرورت دارد واستفاده از تلفنهای بیسیم باقدرت های بالا ضمن تعمیم خطرات وریسکهای یادشده درفوق که شنود واستراق سمع از فواصل دور رامیسور میسازد , اختلالات وتأثیرات منفی درآلودگی فرکانسی واموررادیوئی درشهرها راتعمیم داده وواکنش .اقدامات قانونی متولیان رادیوئی رادرجمع آوری آنهادرپی دارد که توصیه میگردد ازخریدواستفاده ازتجهیزات باقدرت بالا خودداری وازامکانات رادیوئی شرکتهای مخابراتی استفاده گردد زیرا کانالها وامکانات تجارتی درتأمین نیازهای مخابراتی برای پوشش کامل نیازهای مصرف کننده ممکن وریسک وخطرات ناشی از استفاده از امکانات وشبکه های غیر مجاز رادیوئی را درحد صفر کاهش میدهد.
ب ــــ استراق سمع وشنود از طریق تلفنهای ثابت ( Corded Telephones )
خطر شنود تلفنی درتلفنهای معمولی مطلقاً وجود ندارد وضریب ایمنی دراین نوع تلفنها بسیار بالا وصد در صد است ومشترکین آن باید اطمینان محض داشته باشند که امکان شنود مکالمات آنها وجود ندارد وبا توجه تجهیزات منصوبه درمراکز مخابراتی درعدم دسترسی سهل وآسان به شماره مورد نظر وشرایط ومقررات بسیار پیچیده آن , این اطمینان وجود دارد که متولیان مخابراتی خود نه تمایل به شنود مکالمات مشترکین خود دارند ونه جرأت انجام چنین کاری را دارند ونه نفعی مکالمات مشترکین برای آنهادارد واصولا شنود مکالمات تلفنهای ثابت درمراکز تلفنی درشرایط عادی ممکن نمیباشد , وچنانچه شرکت مخابرات ا جباراً وبه هردلیل ناگزیر ازورود همزمان به خط تلفن یک مشترک درحال مکالمه باشد به لحاظ موارد ایمنی وفنی وفانونی پیش بینی گردیده باارسال سیگنالهای خاصی مشترک راازحضورخود درمکالمه درحال انجام رسما مطلع مینماید که رعایت آن درتمام کشورها امری طبیعی وعادی است مانند کسی که مثلا مکالمه راه دور را برای ساعت معینی رزرو نموده وبـــدون تـــوجه به اقدام خود ساعتها خط تلفنی خود را دراشغال دارد وطبیعی
است که به روش فوق شرکت سرویس دهنده مخابراتی ناچار است باورود به خط تلفن درحال اشغال, مشترک را از منظور خود مطلع وآگاه نماید
بنابراین استفاده کنندگان از تلفنهای ثابت باید این اطمینان را داشته باشند که درشرایط عادی امکان شنود مکالمات تلفنی آنان وجود نــــــداردوهـــرگونه شنود درشرکتهای مخابراطی منوط به دستور رسمی وکتبی مقام ومرجع معتبر قضائی وموافقت مقام حقوقی ومسئول مخابراتی وتحت تشریفات خاص ومبتنی برتنظیم صورتجلسات باذکر جزئیات امرواقدامات امکان پذیر است وشرکتهای مخابراتی به الحاظ حقوقی وامانت داری وآینده نگری به سهولت تن به چنین اعمالی رانمی دهند .
ازنظر قضائی نیز نباید قراموش نمود که هیچ مرجع قضائی نیز به سهولت وبدون دلیل واهمیت خاص دستور شنود وضبط مکالمات تلفنی کسی را صادرنمیکنند واصولا دستگاه قضائی خود دراین امر حساس بوده وازاین طریق اقدام به کشف دلایل ومستندات درجرائم نمینمایند
واصولا درتاریخ قضائی سابقه ای یافت نمیشود که یک مرجع قضائی دستور شنود تلفن مشترکی را بدون رعایت تشریفات قانونی صادرنموده باشد واصولا دستور ورود به اماکن خصوصی دردستگیری افراد ویاکشف دلایل وآثارجرم سهل تراز صدوردستورقضائی شنود مکالمات تلفنی است که به لحاظ مبحث قضائی ووحقوقی ازحیطه بررسی وهدف این مقاله خارج است .
علیرغم حصول اطمینان ازایمنی محض شبکه های تلفنی ثابت (Landed Lines) هنوز خطـرات اساسی درنشت مکالمات وارتباطات موجود , وبقول معروف > کماکان دیوار موش دارد < .
موضوعات مرتبط: نفوذ
تأثير گذاشتن و نفوذ بر ديگران، روشي است كه ما را در اهداف زندگي، موفق و كامياب مي سازد. اين كه چگونه باشيم تا ديگران ما را دوست داشته باشند، حرف ما را بشنوند و به ايده ها و نظرات ما احترام بگذارند، مستلزم اين است كه راههاي نفوذ بر آنها را دريابيم.تبسم طولاني و زياد و شوخي كم، يكي از اين راهها است. بيشتر مديران و افراد موفق كساني بوده اند و توانسته اند در جامعه، منشأ اثر باشند كه همواره از لبخند و تبسم براي نفوذ در ديگران استفاده كرده اند.
در عين حال شوخي زياد، انسان را سطحي، كم خرد و غير قابل اعتبار مي نماياند؛ اينها آفت هاي نفوذ برديگران است.
سكوت نيز راهي براي نفوذ برديگران است. متأسفانه عده اي فكر مي كنند اگر زياد حرف بزنند و نقل هر محفلي باشند، مي توانند در دل ديگران جا كنند و برآنها تأثير بگذارند. در حالي كه سكوت، تأثير بسيار بيشتري براي نفوذ دارد.اصولاً انسان هرچه بزرگتر و فرهيخته تر مي شود، سكوت او عميق تر و سخن گفتنش ، كمتر مي باشد.آراستگي ظاهر نيز از ديگر عوامل مؤثر در نفوذ و تأثير برديگران است. اكثر مردم براساس ظاهر انسان، قضاوت مي كنند و هرچه آراستگي ظاهر ما بيشتر و در لباس پوشيدن هماهنگي لازم را رعايت كنيم، نزد ديگران موجه تر به نظر مي آييم.
موضوعات مرتبط: نفوذ
دنیای امروز دنیای ارتباطات است. ۷۵٪ اوقات روزانه ما ، صرف ارتباط با دیگران می شود و
شاید بتوان گفت ۷۵٪ موفقیتهای ما به روابطمان وابسته است . وقتی ما بتوانیم ارتباطی صمیمانه
برقرار کنیم ؛ بالطبع پیشنهادهای جالبی نیز به ما داده خواهد شد . ازدواجی مناسب ، شغلی عالی
فکری نو و خلاق . برنامه ای تفریحی و ... فکر می کنم خود شما بارها شاهد بوده اید که اشخاصی
در کمترین زمان ، چنان در دیگران تاثیر مثبت و خوبی گذاشته اند که به راحتی برای در خواستهایی
بزرگ پاسخ مثبت دریافت کرده اند و حال آنکه افراد دیگری ، علیرغم ارتباط طولانی چنین شانسی
نداشته اند ! خودتان هم گاهی وقتها پیشنهادهای جالب خود را به دوستان قدیمی ، همکاران باسابقه
و یا اعضای خانواده نداده اید بلکه این پیشنهاد ها را به کسانی داده اید که تازه با شما آشنا شده اند
اما در پهنه قلب شما نفوذ کرده اند . من این بار می خواهم یکی از راههای چگونگی نفوذ را به شما
آموزش دهم و آن ؛ کشف روش ارتباطی افراد است !
در بحث کیفیتهای فردی N.L.P گفته میشود که انسانها غالبا ً یکی از کیفیتهای سمعی ، بصری یا
لمسی را بروز می دهند و یا اگر هر سه مورد را در خصوصیات خود داشته باشند یکی از آنها
غالب است . اکنون ببینیم هر یک از این کیفیتها ، چه ویژگیهای بارزی دارند :
افراد بصری : بصری ها افرادی هستند که بیشتر به کیفیتهای دیداری توجه دارند و تصاویر برایشان
بیشتر جلب نظر می کند . از آنچه دیده اند بیشتر صحبت می کنند . هیجانی ترند . سریعتر صحبت
می کنند . از حرکات دست بسیار استفاده می کنند و می کوشند سخنان خود را با حرکات به تصویر
بکشند. چون سرعت کلامشان با سرعت تصاویر متحرک ذهنی شان برابر نیست ، معمولا ً برای
بیان اندیشه های خود شتاب دارند ، برخی کلمات را حذف می کنند و آنچه را می گویند به گونه ایست
که مخاطب تصویر آن را در ذهن خود ببیند . افراد بصری به رفتار ما ، به ظاهر ما و هر آنچه به
چشم می آید ، بیشتر توجه می کنند . اینکه رفتار ما چقدر محترمانه است ، آیا به احترامشان بلند
میشویم ؟ آیا چهره مان از دیدنشان شاد میشود ؟ آیا لباسهایمان تمیز و ظاهری آراسته داریم
برایشان بسیار با اهمیت است . بصری ها عاشق گل اند . دوستدار هدیه اند . به اینکه از دید
دیگران چگونه اند خیلی اهمیت می دهند . بصری ها ، تصویری اند . با آنها باید پر شورتر و
پر هیجان تر بود . باید خیلی خلاصه گفت . توضیح و تفسیر زیاد ، حوصله آنها را سر می برد.
وقت بصری ها را نگیرید . مقصود خود را زود اعلام کنید . آرامش افراطی و شل بودن ، بصری ها
را کلافه می کند . آنها عاشق هیجان اند . اگر می خواهید در افراد بصری نفوذ کنید ، اگر می خواهید
حرف شما را بهتر بپذیرند و در خواست شما را اجابت کنند و اگر می خواهید با آنها صمیمی شوید
در اجرای آنچه گفتم بکوشید .
افراد سمعی : این افراد بیشتر به کیفیتهای شنیداری توجه دارند و از آنچه شنیده اند بیشتر صحبت
می کنند . کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می سپارند . هیجان آرامتری دارند . آهسته صحبت
می کنند و سعی می کنند که بیانشان شیوا و رسا باشد و به گفتار خود ، توجه خاصی نشان می دهند .
سمعی ها ، به گفتار ما توجه خاصی دارند . به تحسین ها ، تقدیر ها ، تشکر ها ، به آنچه
پشت سرشان گفته شده . به کنا یه ها ، به طعنه ها ، به گفتار مؤدبانه و محترمانه . به اظهار علاقه
گفتاری . به جمله (دوستت دارم ) ، به گفتار نغز ، به کلام شیرین . به لحن و طنین . به موسیقی
و خوش آهنگی صدا . با سمعی ها کمی آرامتر از بصری ها صحبت کنید اما مراقب باشید که خیلی
هم آرام نشوید . خلاصه نکنید اما شرح و تفسیر فراوان هم ندهید . فصاحت و بلاغت را در سخن
از یاد نبرید . تشویفتان بیشتر کلامی باشد . یک ( آفرین ) برای یک سمعی هزار مرتبه بیشتر از
یک شاخه گل می ارزد . به گفتار آنها بیشتر از بقیه گوش می دهید چون آنها خوش سخن هستند.
برای سمعی ها ، احترام کلامی مهمتر از احترام رفتاری است . تند صحبت کردن با آنها ، بی ادبی
تلقی می شود . علاوه بر آنکه آن را نشانه اضطراب و نبود آرامش می دانند .
لمسی ها : این افراد ؛ بیشتر به کیفیتهای لمسی توجه می کنند . از آنچه لمس کرده اند بیشتر حرف
می زنند و هیجانشان خیلی کم است . خیلی آرام اند . حتی یک نوع رخوت و سستی را می توان
درآنها دید . احساس آنها از دیگران عمیق تر است و در ملایمت آنها متانت نیز هست .
شاید بتوان گفت که لمسی ها از بصری ها متنفرند ! لمسی ها با آنچه با دست و تن حس می کنند
خیلی میانه گرمی دارند . یک حمام آب گرم بیش از هر چیز دیگر ، او را در خلوت خود شاد می کند.
لمسی ها را باید در آغوش کشید . دستانشان را به گرمی فشرد و دست تحسین و صمیمیت بر
پشتشان زد . آنقدر که با نوازش و در آغوش کشیدن و بوسیدن ؛ می توان محبت را به لمسی ها
ابراز کرد با هدیه و گفتن ( دوستت دارم ) نمی توان .
هل دادن و تنه زدن ، آنچنان موجب آزارشان میشود که گویی تیر خورده اند .
آنها ملایم صحبت می کنند و احساسات عمیقی دارند .
ــــ برای نفوذ در دیگران ، باید کیفیت احساس مخاطبمان را بشناسیم و بر اساس آن با او رفتار کنیم.
همه ی ما می خواهیم که محبت کنیم و در دل دیگران نفوذ داشته باشیم اما چون هر کدام از ما به
زبان خود محبت می کند و براساس کیفیت حسی خود آن را ابراز می کند ؛ صمیمیت اتفاق نمی افتد .
بنابر این مهمترین شرط نفوذ به دنیای دیگران ، درک و شناسایی کیفیت احساسی فرد مقابل است و
سپس بر اساس آن عمل کردن .
موضوعات مرتبط: نفوذ