دنیای امروز دنیای ارتباطات است. ۷۵٪ اوقات روزانه ما ، صرف ارتباط با دیگران می شود و
شاید بتوان گفت ۷۵٪ موفقیتهای ما به روابطمان وابسته است . وقتی ما بتوانیم ارتباطی صمیمانه
برقرار کنیم ؛ بالطبع پیشنهادهای جالبی نیز به ما داده خواهد شد . ازدواجی مناسب ، شغلی عالی
فکری نو و خلاق . برنامه ای تفریحی و ... فکر می کنم خود شما بارها شاهد بوده اید که اشخاصی
در کمترین زمان ، چنان در دیگران تاثیر مثبت و خوبی گذاشته اند که به راحتی برای در خواستهایی
بزرگ پاسخ مثبت دریافت کرده اند و حال آنکه افراد دیگری ، علیرغم ارتباط طولانی چنین شانسی
نداشته اند ! خودتان هم گاهی وقتها پیشنهادهای جالب خود را به دوستان قدیمی ، همکاران باسابقه
و یا اعضای خانواده نداده اید بلکه این پیشنهاد ها را به کسانی داده اید که تازه با شما آشنا شده اند
اما در پهنه قلب شما نفوذ کرده اند . من این بار می خواهم یکی از راههای چگونگی نفوذ را به شما
آموزش دهم و آن ؛ کشف روش ارتباطی افراد است !
در بحث کیفیتهای فردی N.L.P گفته میشود که انسانها غالبا ً یکی از کیفیتهای سمعی ، بصری یا
لمسی را بروز می دهند و یا اگر هر سه مورد را در خصوصیات خود داشته باشند یکی از آنها
غالب است . اکنون ببینیم هر یک از این کیفیتها ، چه ویژگیهای بارزی دارند :
افراد بصری : بصری ها افرادی هستند که بیشتر به کیفیتهای دیداری توجه دارند و تصاویر برایشان
بیشتر جلب نظر می کند . از آنچه دیده اند بیشتر صحبت می کنند . هیجانی ترند . سریعتر صحبت
می کنند . از حرکات دست بسیار استفاده می کنند و می کوشند سخنان خود را با حرکات به تصویر
بکشند. چون سرعت کلامشان با سرعت تصاویر متحرک ذهنی شان برابر نیست ، معمولا ً برای
بیان اندیشه های خود شتاب دارند ، برخی کلمات را حذف می کنند و آنچه را می گویند به گونه ایست
که مخاطب تصویر آن را در ذهن خود ببیند . افراد بصری به رفتار ما ، به ظاهر ما و هر آنچه به
چشم می آید ، بیشتر توجه می کنند . اینکه رفتار ما چقدر محترمانه است ، آیا به احترامشان بلند
میشویم ؟ آیا چهره مان از دیدنشان شاد میشود ؟ آیا لباسهایمان تمیز و ظاهری آراسته داریم
برایشان بسیار با اهمیت است . بصری ها عاشق گل اند . دوستدار هدیه اند . به اینکه از دید
دیگران چگونه اند خیلی اهمیت می دهند . بصری ها ، تصویری اند . با آنها باید پر شورتر و
پر هیجان تر بود . باید خیلی خلاصه گفت . توضیح و تفسیر زیاد ، حوصله آنها را سر می برد.
وقت بصری ها را نگیرید . مقصود خود را زود اعلام کنید . آرامش افراطی و شل بودن ، بصری ها
را کلافه می کند . آنها عاشق هیجان اند . اگر می خواهید در افراد بصری نفوذ کنید ، اگر می خواهید
حرف شما را بهتر بپذیرند و در خواست شما را اجابت کنند و اگر می خواهید با آنها صمیمی شوید
در اجرای آنچه گفتم بکوشید .
افراد سمعی : این افراد بیشتر به کیفیتهای شنیداری توجه دارند و از آنچه شنیده اند بیشتر صحبت
می کنند . کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می سپارند . هیجان آرامتری دارند . آهسته صحبت
می کنند و سعی می کنند که بیانشان شیوا و رسا باشد و به گفتار خود ، توجه خاصی نشان می دهند .
سمعی ها ، به گفتار ما توجه خاصی دارند . به تحسین ها ، تقدیر ها ، تشکر ها ، به آنچه
پشت سرشان گفته شده . به کنا یه ها ، به طعنه ها ، به گفتار مؤدبانه و محترمانه . به اظهار علاقه
گفتاری . به جمله (دوستت دارم ) ، به گفتار نغز ، به کلام شیرین . به لحن و طنین . به موسیقی
و خوش آهنگی صدا . با سمعی ها کمی آرامتر از بصری ها صحبت کنید اما مراقب باشید که خیلی
هم آرام نشوید . خلاصه نکنید اما شرح و تفسیر فراوان هم ندهید . فصاحت و بلاغت را در سخن
از یاد نبرید . تشویفتان بیشتر کلامی باشد . یک ( آفرین ) برای یک سمعی هزار مرتبه بیشتر از
یک شاخه گل می ارزد . به گفتار آنها بیشتر از بقیه گوش می دهید چون آنها خوش سخن هستند.
برای سمعی ها ، احترام کلامی مهمتر از احترام رفتاری است . تند صحبت کردن با آنها ، بی ادبی
تلقی می شود . علاوه بر آنکه آن را نشانه اضطراب و نبود آرامش می دانند .
لمسی ها : این افراد ؛ بیشتر به کیفیتهای لمسی توجه می کنند . از آنچه لمس کرده اند بیشتر حرف
می زنند و هیجانشان خیلی کم است . خیلی آرام اند . حتی یک نوع رخوت و سستی را می توان
درآنها دید . احساس آنها از دیگران عمیق تر است و در ملایمت آنها متانت نیز هست .
شاید بتوان گفت که لمسی ها از بصری ها متنفرند ! لمسی ها با آنچه با دست و تن حس می کنند
خیلی میانه گرمی دارند . یک حمام آب گرم بیش از هر چیز دیگر ، او را در خلوت خود شاد می کند.
لمسی ها را باید در آغوش کشید . دستانشان را به گرمی فشرد و دست تحسین و صمیمیت بر
پشتشان زد . آنقدر که با نوازش و در آغوش کشیدن و بوسیدن ؛ می توان محبت را به لمسی ها
ابراز کرد با هدیه و گفتن ( دوستت دارم ) نمی توان .
هل دادن و تنه زدن ، آنچنان موجب آزارشان میشود که گویی تیر خورده اند .
آنها ملایم صحبت می کنند و احساسات عمیقی دارند .
ــــ برای نفوذ در دیگران ، باید کیفیت احساس مخاطبمان را بشناسیم و بر اساس آن با او رفتار کنیم.
همه ی ما می خواهیم که محبت کنیم و در دل دیگران نفوذ داشته باشیم اما چون هر کدام از ما به
زبان خود محبت می کند و براساس کیفیت حسی خود آن را ابراز می کند ؛ صمیمیت اتفاق نمی افتد .
بنابر این مهمترین شرط نفوذ به دنیای دیگران ، درک و شناسایی کیفیت احساسی فرد مقابل است و
سپس بر اساس آن عمل کردن .
موضوعات مرتبط: نفوذ