وقتی فرزندت را به هوا پرت می کنی، میخندد. زیرا با وجود ترسی که احساس می کند، ایمان دارد تو او را قبل از افتادن خواهی گرفت که دستان قدرتمندت پناه اوست، که چشمانت در آن لحظه جز او را نخواهد دید.
زندگی فرزندانت در همین خلاصه شده است او از زندگی کردن نخواهد ترسید وقتی دستان قدرتمندت پناهش باشد.
کاش به گونه ای باشیم که فرزندانمان به ما ایمان داشته باشند، که در لحظه سقوط، دستهای ما پناه آنها خواهد شد نه سد راهشان.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: کودک , تربیت , پناه , سد راه
به حرفتان گوش نمیدهد، پاها را زمین میکوبد و وقتی در برابر خواستهاش میایستید، صدای گریهاش همه را کلافه میکند؟ شاید شما هم مثل بسیاری از مادرها امروزی تصور کنید که جز سکوت و گوش به فرمان بودن هیچ ابزاری برای روبهرو شدن با این رفتارها ندارید یا مثل برخی از مادرهای دیروزی، عصبانیت و خشونت رفتاری یا کلامی را چاره این واکنشهای فرزندتان بدانید اما دست نگه دارید! شما تنها به مقابله با بدقلقیهای کودکتان در همان لحظه نیاز ندارید بلکه میتوانید با واکنش درست برای همیشه به این رفتارها پایان دهید.
مثال:
مامان سارا از او میخواهد لباس صورتیاش را بپوشد تا به خانه مادربزرگ بروند اما سارا که تازه راه و رسم لجبازی را یاد گرفته در برابر خواسته مادر مقاومت میکند و لباس خوابش را از تنش بیرون نمیآورد. تلاشهای مادر با فرار او و بدقلقیهایش بینتیجه میماند. مادر سارا چه باید بکند؟ با زور و دعوا او را مجبور به پوشیدن لباس مهمانی کند یا این که به خواستهاش تن دهد و با لباس خواب او را همراه خود ببرد؟
راه حل:
این ها را بگویید: باید درباره قوانین با او واضح حرف بزنید. کنارش بنشینید به چشمهایش نگاه کنید و نامش را به زبان بیاورید. بعد درخواست خود را به طور واضح و روشن بیان کنید؛ مثلا «سارا جان وقت خوابه برو لباس خوابتو بپوش.» اگر همچنان مقاومت کرد و نخواست کاری که شما گفتهاید انجام دهد، باید از استراتژی محرومیت استفاده کنید. یعنی اگر بهانه تلویزیون، بازی و… را برای نخوابیدن میآورد، او را از این کارها محروم کنید. تلویزیون را خاموش کنید، اسباب بازیهایش را جمع کنید و… البته اگر بخواهید فرزندتان کاری را انجام ندهد باید قبلا یک بار این موضوع را به او گفته باشید.
این ها را نگویید: اگر میخواهید کودک از انجام کار خاصی خودداری کند نباید مدام آن را برایش تکرار کنید، یعنی یکبار توضیح دهید و دیگر ادامه ندهید. این کار او را در موقعیت لجبازی بیشتر قرار میدهد. در صورت شما چه باید ببینید؟ نباید یک روز در برابر لجبازی بیتفاوت باشید و روز دیگر از او بخواهید طبق میل و خواسته شما عمل کند. او باید در صورت شما اقتدار و البته آرامش را ببیند.
مثال:
«آرش جلوی اسباببازیفروشی ایستاده و مدام جیغ میکشد که ماشین قرمزی که جلوی ویترین گذاشته شده را برایش بخرند. مادر آرش نمیداند باید ماشین را بخرد یا نه!»
راه حل:
این ها را بگویید: وقتی به او بگویید «نه این اسباببازی را نمیشه خرید» باید پای نه گفتنتان بایستید و اقتدار لازم را داشته باشید. وقتی جیغ میزند جلوی صورتش بایستید و بگویید؛ «وقتی جیغ میزنی نمیفهمم چی میگی. میتونی بگی چرا عادی نمیتونی حرف بزنی؟» اگر نخواستید اسباببازی برایش بخرید پیشنهاد چیز دیگری به او دهید و بگویید، «میتونیم بریم خونه با اون ماشین بزرگت مسابقه بدیم.» به این ترتیب او یاد یکی از اسباببازیهایش میافتد و در لحظه هیجان این کار را احساس میکند.
این ها را نگویید: به هیچ عنوان او را تایید نکنید اما با عصبانیت هم با او برخورد نکنید. به هیچ عنوان به او نگویید، «این اسباببازی مال تو نیست» چون او فکر میکند مالکیت همه اسباببازیها با اوست و باید همه انواع اسباببازی را داشته باشد. گفتن «دیگه داری عصبانیام میکنی» هیچ کمکی به شما و کودک نمیکند چون کودک نمیخواهد احساس شما را بفهمد. در صورت شما چه باید ببیند؟ نباید کودک فکر کند که با جیغ کشیدن مدام شما را مستاصل میکند و تسلیم میشوید. آرام و منطقی باشید و اگر ادامه داد بیتوجهی نشان دهید.
مثال:
«مادر هلیا به او میگوید الان نمیتواند برایش ماکارونی درست کند، همین موضوع کافی است تا هلیا ساعتها گریه کند. مادر برای پایان دادن به گریههای او باید به خواستهاش تن دهد؟»
راه حل:
این ها را بگویید: کنارش بنشینید و با او اینطورصحبت کنید، «آهان پس تو ماکارونی میخوای!»، «این غذا رو دوست داری؟» اینها مقدمهای است برای اینکه او بتواند احساسش را با شما در میان بگذارد. به او بگویید، «وقتی گریه میکنی من میدونم که یه چیزی ناراحتت کرده، حالا بگو ببینم چی شده؟» اگر حین تعریف کردن باز هم گریه کرد به او بگویید که «وقتی گریه میکنی نمیفهمم چی میگی، اول بگو چی شده!»
این ها را نگویید: به هیچوجه آمرانه و با تحکم و تشر زدن از کودک نخواهید گریهاش را متوقف کند چون این رفتار به جز تشدید کردن مشکل کمک بیشتری نخواهد کرد.
در صورت شما چه باید ببیند؟ نگذارید فرزندتان در صورت شما ضعف یا خشم را ببیند. شما تنها باید بر احساسات مادرانهتان چیره شوید و با دور شدن از کودک گریان او را به حال خودش رها کنید.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: بدقلقی , کودک , تربیت , خانواده
امروزه والدین به این دلیل سمت فرزند دوم نمیروند که فرزند اول اذیت و آزارهایی داشته است، لذا این نگرانی و دلهره وجود دارد که فرزند دوم هم مثل فرزند اول اذیت و آزار داشته باشد. این نوع پدر و مادرها باید به چند نکته توجه کنند:
نکتهی اول این است که وقتی والدین یک فرزند را تربیت میکنند، در کنار این تربیت کردن تجربه به دست میآورند؛ اگر ما از مادرانی که دو فرزند دارند سؤال کنیم که در تربیت کدام فرزند راحتتر بودید؟! میگویند: تربیت فرزند دوم! دلیل آنهم این است که پدر و مادر یک تجربه و پیشنهای نسبت به تربیت فرزند اول داشتهاند و مشکلات آن را شناسایی کردهاند؛ لذا نمیگذارند که آن مشکلات در تربیت فرزند دوم به وجود بیاید.
نکتهی بعدی در ارتباط با صبر والدین است. پدر و مادرهایی که ویژگی فرزندان خود را میشناسند، بهتر میتوانند آنها را درک کنند؛ به عنوان مثال یکی از ویژگیهای دوران کودکی جنب و جوش است؛ اگر والدین این ویژگی را درک کنند، زمینه را فراهم میکنند که فرزندشان انرژی خود را در راه صحیح تخلیه کنند.
ممکن است شما از نظر اقتصادی در مضیقه باشید یا هر دو به صورت تمام وقت شاغل باشید و واقعا فرصت و هزینه رسیدگی به یک کودک را هم به زحمت فراهم کرده باشید. در این صورت میتوانید در مورد این موضوع جدیتر فکر کنید. اما اگر یک خانواده معمولی هستید، در مورد این موضوع سخت نگیرید. بزرگ کردن فرزند دوم به مراتب آسانتر از فرزند اول است. تجربه شما، هزینههایی که قبلا صورت گرفته (مثل تجهیز اتاق کودک) و حتی روحیه خودتان که حالا سهلگیرتر شدهاید و برای هر چیزی تا سرحد مرگ مضطرب نمیشوید، به شما کمک میکند که راحتتر کودک دوم را بزرگ کنید.
ضمن این که کودک بعد از گذر از دوران نوزادی و شیرخواری و در حدود ۱۸ ماهگی میتواند به کودک بزرگتر ملحق شود و ساعتهای زیادی را با همدیگر پر کنند. علاوه بر اینها شما نمیتوانید «همه چیز» را به کودکتان بدهید. عاطفه خواهر و برادری، رقابت، اشتراک، مالکیت و یک همبازی با ویژگیهای مشترک تربیتی چیزهایی هستند که شما حتی اگر تمام وقت و هزینهتان را هم صرف کودکتان کنید، نمیتوانید به او بدهید. شما حداکثر میتوانید یک مادر و پدر عالی باشید، اما نمیتوانید جای خواهر یا برادر را برای او بگیرید.
یک دلیل رمانتیک و زیبا برای داشتن یک فرزند دیگر همین است که اگر زیرساختهای آن در خانواده و در درون شما مهیا باشد، بسیار عالی است. یادتان باشد، کودک دوم، یک کپی از کودک اولتان نیست. سعی کنید سختیها و مشکلات ماههای اول تولد فرزندتان را به یاد بیاورید. به خصوص اگر کودک اول شما حالا بزرگ و مستقل شده، ممکن است با تولد فرزند دوم از حجم مشکلات روزهای اول شوکه شوید. اگر فرزند اول شما دوران نوزادی آرامی داشته، خوب میخوابیده، بیقراری نمیکرده و خوش غذا بوده، ممکن است کودک دومتان با خصوصیاتی متفاوت شما را غافلگیر کند. پیش از تصمیمگیری در مورد فرزند دوم این موضوعات را مد نظر قرار بدهید.
موضوعات مرتبط: آموزش ، خانه و خانواده
برچسبها: فرزند دوم , خانواده , ترس , مشکلات
احترام به کودک یکی از عوامل مهم پرورش شخصیت کودک به شمار میآید. وقتی کودکی مورد احترام والدین و اطرافیان خود قرار میگیرد، از رفتار آنها تقلید میکند و به دیگران و پدر و مادرش احترام میگذارد. متأسفانه برخی از والدین احترام به کودک را مخالف شأن خود میدانند و میگویند: «اگر به بچه ها احترام بگذاریم لوس میشوند و دیگر به ما احترام نمیگذارند». در اینجا چند شیوه ی احترام به کودک را عنوان می کنیم:
۱. برخاستن و استقبال از فرزند به هنگام ورود او به مجلس
پیامبر اکرم (ص) به طور معمول به هنگام ورود افراد به مجلس به احترام آنها می ایستاد و برای آن ها جا باز میکرد، اما در برابر فرزندان خویش، حسن و حسین (ع) و فاطمه (ص) علاوه بر آن، چند قدم به استقبال می رفت. روایت شده است: «پیامبر (ص) نشسته بود. حسن و حسین (ع) به طرف آن حضرت آمدند. پیامبر (ص) وقتی آنها را دید به احترام ایشان ایستاد. چون به کندی حرکت میکردند، پیامبر (ص) به استقبال آنان رفت و ایشان را بر دوش خود سوار نمود و فرمود: چه مرکب خوبی دارید و چه سواران خوبی هستید».
۲. سلام کردن به کودک
از اخلاق پیامبر گرامی اسلام (ص) این بود که وقتی در راه به کودکان میرسیدند، به آنان سلام میکردند. این تصور باطلی است که برخی پدران و مادران فکر میکنند اگر به کودک سلام کنیم، لوس میشود. او با سلام بزرگترها در خود احساس شخصیت میکند.
۳. دست دادن به کودک
از جلوه های احترام این است که به کودک دست بدهیم و در میان جمع با او مصافحه کنیم تا گمان نکند که او را به حساب نمیآوریم. برخی افراد وقتی وارد جمعی میشوند به همه دست میدهند و زمانی که نوبت به کودکی میرسد با او دست نمیدهند واین رفتار باعث میشود که کودک خود را حقیر و بی ارزش به شمار آورد.
۴. اجازه خواستن از کودکان برای گذشت از حقوقشان
برای رسول خدا (ص) نوشیدنی آوردند. حضرت از آن نوشیدند. در سمت راست او نوجوانی نشسته بود و در سمت چپ او ریش سفیدانی. پیامبر (ص) برای احترام به ریش سفیدان خواست شربت را به آنها بدهد؛ به نوجوان فرمود: اگر به من اجازه میدهی این نوشیدنی را به آنان بدهم؟ نوجوان عرض کرد: من سهم خود را غیر از تو به هیچ کس نمیدهم. پیامبر (ص) نیز نوشیدنی را در اختیار او قرار داد. در این جا شاید پیامبر (ص) به سبب احترام به بزرگان میخواسته ابتدا نوشیدنی را به بزرگتر ها بنوشاند، ولی این امر باعث نشده که به یک نوجوان بی احترامی نماید و حق او را نادیده بگیرد. از او اجازه می خواهند و چون اجازه نمیدهد نوشیدنی را به او میدهند تا احترام او رعایت شود.
۵. پذیرش دعوت کودکان و دعوت از آنان برای میهمانی
هر گاه به شما چیزی را تعارف میکنند، یا میخواهند برای شما کاری انجام دهند- و مانعی وجود ندارد- با کمال میل بپذیرید. برای میهمانی ها از آنها نیز دعوت کنید و در میهمانی مانند یک بزرگسال برای او تدارک ببینید. مثلا برای کودکان ظرف غذای مستقل قراردهید و از آنها پذیرایی کنید.
۶. جای دادن کودکان در صفوف جماعت
بسیاری از مواقع رفتار نادرست بزرگترها در مورد کودکان در مسجد سبب عدم گرایش آنان به مسجد و نماز جماعت میشود. بهتر است رفتار خود را عوضکرده و به کودکانی که در صف جماعت قرار میگیرند احترام بگذاریم. امام باقر (ع) دربارهی کودکانی که در صف جماعت حاضر میشوند، میفرمایند: «آنها را به صف آخر نفرستید، بلکه بین آنها، به وسیلهی بزرگان، فاصله ایجاد کنید».
۷. با احترام صدا کردن
پس از اینکه برای فرزند خود نام مناسب انتخاب کردید همواره سعیکنید هنگام صحبت با آنها از الفاظ نیک (آقا، خانم و …) استفاده کنید. در سیرهی معصومین (ع) آمدهاست که فرزندان خود را با لفظ (یا بُنَیّ، فرزند عزیزم) مورد خطاب قرارمیدادند. در حدیث شریف کساء نیز میخوانیم که حضرت فاطمه (س) فرزندان خود را با لفظ (یا قُرَّهَ عَینی، ثَمَرَهَ فُؤادی: ای نور چشم من، ای میوهی دلم) صدا میزدند. آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره)، از علمای بزرگ، پدری مهربان و دلسوز بود. نام فرزندان خود را با تجلیل و احترام و با مهر، با لفظ آقا و خانم صدا میزد. فرزندان به اتاق که وارد میشدند، پدر به احترامشان بلند میشد تا هم آنها ادب را یاد بگیرند و هم دیگران برای فرزندانشان عزت و احترام قائل شوند.
۸. شخصیت دادن به کودکان
از طریق گفتگو کردن با آنها، گوشدادن به حرفها و توضیحاتشان، شرکتدادن در جلسهی دعا برای آمین گفتن (دعا کنید و از آنها بخواهید اجابت آن را برای شما از خداوند بخواهند)، مشورت کردن با آنها (مخصوصاً در مواردی که مربوط به خودشان میشود) و موارد مشابه دیگر، میتوان به کودک شخصیت داده و ارزش و کرامت او را در نظرش بالا ببرید.
۹. همبازی شدن با کودک
به فرمودهی پیامبر (ص) آنکس که کودکی دارد باید با او کودکی کند و جلوه ای از این کودکی کردن همبازی شدن با اوست. رسول اکرم (ص) با همهی شأن و عظمتی که داشتند نه تنها با امام حسن و امام حسین (ع) بلکه با بچههای دیگر نیز بازی میکردند.
۱۰. وفای به عهد
در دین اسلام یکی از ویژگیهای مؤمن وفای به عهد شمرده شدهاست. علاوه بر این که وفای به عهد وظیفهای اسلامی و انسانی است، این عمل سبب نوعی ادای احترام به کودک است. وقتی شما به فرزند خود قول میدهید که او را به پارک خواهید برد و به آن عمل میکنید، فرزند شما در درون خود نوعی احساس ارزش میکند و از اینکه قرارتان با او برایتان مهم بوده خوشحال میشود. اما در مقابل وقتی به قولتان عمل نمیکنید، فرزندتان احساس میکند برای او ارزشی قائل نیستید و ناراحت میشود. همواره سعی کنید قول و قراری با کودک نبندید که قادر به برآوردن آن نباشید. وقتی به قولی که دادهاید عمل نمیکنید نه تنها به شخصیت کودک احترام نمیگذارید، بلکه به او دروغ گویی را آموزش میدهید.
۱۱. بخشش اشتباه او
لازم است برای رعایت احترام کودک وقتی که اشتباهی را مرتکب شد با بلند نظری از او بگذرید و ضمن هشدار دادن و متذکر شدن خطایش، او را ببخشید.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: کودک , تربیت , احترام , خانواده
کودکان در مسیر رشد خود تحت تاثیر افراد زیادی قرار میگیرند، اما نقش پدر از همه آنها مهمتر و موثرتر است. این تاثیر تا سنین نوجوانی ادامه دارد. رفتار پدر در سنین کودکی برای فرزند همه چیز است. کودک میتواند صحبت کردن، راستگویی، روابط اجتماعی، نشست و برخاست، شیوه غذا خوردن و رفتار با همسر را از پدر بیاموزد. این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا از نظر روانشناسان رفتار فرزندان انعکاسی از رفتار پدرانشان است.
فرزندان به شغل و رفتار و ارتباطات اجتماعی پدر بسیار حساسند در حالی که این حساسیت به مادران تحصیلکرده کمتر است. هر چقدر پدران در تربیت فرزندان خود هماهنگ و همگام باشند فرزندان از تعادل روحی و شخصیتی بیشتری برخوردار میشوند. او ادامه میدهد بیتوجهی پدران باعث میشود کودکان بدون توجه به ارزشهای اجتماعی و اخلاقی بزرگ شوند. در حالی که متخصصان جرمشناسی معتقدند حضور پدر در خانواده مهمترین عامل پیشگیری از انحراف به حساب میآید. اگر پدران نسبت به روحیه فرزندان خود آگاه باشند و کودک شرایط رشد مناسبی را طی کند، رفتارهای پر خطر او در سالهای آینده کاهش مییابد.
پدر اولین مردی است که در زندگی کودک شناخته میشود، بنابراین تصور از مرد برای کودک پدرش است. این مفهوم در میان دختران و پسران متفاوت است و حضور کمرنگ پدر تاثیرات جدایی روی آن ها میگذارد. دختران خانوادههایی که در آن مادر تسلط بیشتری داشته است در دوره نوجوانی و بزرگسالی در ارتباط با مردان و تشکیل خانواده بیشتر دچار مشکل شدهاند.
در این خانوادهها فرزند تمایل بیشتری به الگو قرار دادن مادر نشان میدهد و این مشکلاتی را به خصوص برای پسران به وجود میآورد. این کودکان در اوایل دوران کودکی به دلیل نداشتن الگوی مناسب نقش مردانه با مادری رو به رو هستند که رفتارهای مردانه را تشویق نمیکند در نتیجه آن ها پسرهایی میشوند که از سوی همسالان خود به خاطر نداشتن رفتار مردانه هنگام بازی یا در محیط مدرسه طرد میشوند. این جاست که کودک بشدت دچار تعارض جنسیتی شده و بین آنچه که از مادر آموخته و آنچه از همسالهای خود میبیند تفاوت وجود دارد.
شاید در روزگاران گذشته پدر فقط نانآور خانواده بود، اما امروز با تغییرات گسترده در جوامع نیازها و نقشها تغییر کرده است، اما متاسفانه یکی از عوامل ضعف خانوادههای امروزی کاهش نقش پدر به دلیل مشغله کاری یا هر وضعیت دیگری در خانواده است. پدرهایی که منبع بیپایان مهر و محبت و داناییاند، پدرهایی که دوست همیشگی فرزندانشان هستند، پدرهایی که با تمام وجود تلاش میکنند که مردان و زنانی را تربیت کنند که در آینده به آن ها افتخار کنند، نباید فراموش کنند که تامین نیاز مادی برای فرزندشان کافی نیست.
کودکان شما بیش از هر چیز نیاز به حضور فعال شما دارند حضوری با احساس و موثر برای آنکه حرفهای آن ها را گوش کنید، برای راهنمایی، برای محبت کردن، حتی گاهی برای تنبیه کردن! آن ها دوست دارند پدرانشان را در کنار خود حس کنند؛ برای یادگیری قوانین زندگی، برای دوست داشتن.
۱- به درسهای کودکان رسیدگی کنید و در جریان کارهای مدرسه آن ها باشید.
۲- با فرزندان خود با لحنی مهربان و مودبانه صحبت کنید.
۳- فرزندانتان را به پارک ببرید و با آنها همبازی شوید.
۴- حداقل یک وعده غذایی را در کنار خانواده و فرزندانتان صرف کنید.
۵- اگر عصبانی و بیحوصله هستید سر آن ها داد نزنید و به خودتان زمان دهید تا آرام شوید.
۶- با کودکانتان به خرید بروید و به سلایق آنها احترام بگذارید.
۷- به همسر خود احترام بگذارید و در کارهای خانه به او کمک کنید، کودکان از رفتار شما یاد میگیرند که در آینده چگونه همسری باشند.
۸- وقتی کودکتان کار اشتباهی انجام داد او را تحقیر نکنید بلکه راه درست را نشانش بدهید.
۹- سعی کنید از نصیحتهای آخر شب کم کنید و آن ها را در قالب صحبتهای دوستانه بیان کنید.
۱۰- اگر کودکتان از شما انتقاد کرد مثلا هنگام رانندگی آن را بپذیرید و از کوره در نروید.
۱۱- هنگام تصمیمگیری درباره امور مربوط به فرزندان با خودشان مشورت کنید.
۱۲- از نشان دادن احساسات خود نترسید وکلمات محبتآمیز به آن ها بگویید.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: پدر , تربیت , کودک , خانواده
اهمیت دادن به حرف مردم،
از آنها غولی در ذهن ما می سازد.
فرزندانمان را فدای این غول خیالی نکنیم.
این دسته از آدمها همیشه
حرفی برای گفتن دارند.
موضوعات مرتبط: کودک ، جملات زيبا ، پیامها
برچسبها: اهمیت دادن , حرف مردم , زندگی , فرزندان
سوال :
سلام من به پسرم از اول آزادی دادم تو خونه تقریبا با تمام وسایل بیخطر بازی کرده . تنها مشکل اینه الان که سه سالشه مثل دیگر بچه ها خیلی قانونمند نیست.
پاسخ :
سلام این آزادی که به فرزندتان دادید خیلی خیلی خوبه ولی چارچوب هم نیاز دارد که با جدا کردن عمل کودک از خودش آن را اعمال می کنیم.
مثلا وقتی اشغال می ریزد می گویم : "اینجا اشغال ریختی ؟! تو که عزیز منی باید اشغال را در سطل بریزی"
و در این مورد با اقتدار عمل کنید .
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: آزادی , کودک , فرزند , تربیت
وقتی ما در روش های تربیتی خود به تنبیه متوسل می شویم "از فریاد کشیدن گرفته تا کتک زدن" کودکان ما درس های ناخوشایندی یاد می گیرند. آنها یاد می گیرند مردمی که ما دوستشان داریم قابل اعتماد نیستند و هر لحظه ممکن است از کنترل خارج شوند. آنها یاد می گیرند که می توانند مورد نفرت یا ترک شدن افرادی قرار بگیرند که دوستشان دارند.
اگر کودک شما کار نادرستی انجام داد، ابتدا احساسات مرتبط با آن اشتباه را مورد خطاب قرار دهید تا به این ترتیب کودک به گوش کردن به درس هایی که به او می دهید، آماده شود. سپس، برای تصحیح رفتار او رفتارهای درست را به او آموزش دهید. به طور مثال: «من می دانم تو عصبانی هستی. خواهر کوچک تو نباید اسباب بازی تو را خراب می کرد. اما تو هم نباید برای انتقام اسباب بازی او را خراب می کردی. به جای این کار به یک بالشت مشت می زدی تا عصبانیتت خالی شود.»
هنگامی که فرزند شما رفتار ناشایستی از خود نشان داد، سعی کنید رفتارهای جایگزین درست و کنترل داشتن روی رفتار را به او بیاموزید. سعی کنید متوجه شوید چرا فرزندتان آن کار را انجام داده و راه مناسب را به او نشان دهید.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: روش , فرهنگ , تربیت , خانواده
داشتن نظم شخصی یکی از پارامترهای اصلی در بهبود بهرهوری هر فردی است. آراستگی ظاهر، ترتیب انجام کارها، منظم بودن محیط پیرامونی محل کار و منزل، رعایت آداب معاشرت، و بسیاری موارد دیگر، نشان دهنده وجود یا عدم وجود یک نظم شخصی منحصر به فرد است. در واقع هر فردی باید مطابق با نیازها و ملزومات زندگی خویش و محدودیتها و تواناییهایش، چیدمان امور خویش را مرتب کند تا به نظم شخصی دست یابد. در غیر این صورت جدای از اینکه نمیتواند به وجود آشفتگی در زندگی خویش معترض باشد، از دست نیافتن به اهداف خویش هم نباید ناخشنود باشد.
.
حال اگر بخواهیم این روحیه را از دوران کودکی در وجود فرزندانمان تثبیت کنیم تا در آینده از آن ها افرادی منظم بسازیم بهتر است موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
.
۱- رفتار خوب را تشویش کنید. با وجود این که تنبیه و مجازات بخش عمده توجه اغلب والدین در مقوله آموزش نظم به فرزندان است ولی خوب است بدانید که همواره از تقویت نقاط مثبت فرزندتان نسبت به تنبیه کارهای بد دستاوردهای بیشتری خواهید داشت.
.
۲- قوانین روشن و مشخص داشته باشید. اگر قوانین شما مشخص و واضح نباشد و یا فقط وقتی که کسی آن را زیر پا می گذارد وجودشان مطرح شود. کودک شما برای درک و رعایت آن را با مشکل مواجه خواهد شد. این وظیفه شماست که برای کودکتان کاملا واضح بگویید که چه کارهایی را باید انجام دهد و چه کارهایی را نباید انجام دهد. انتخاب زمان مناسب، برای شفاف سازی قوانین، به عهده شماست. زمانی که شما بتوانید با آرامش و واضح صحبت کنید و فرزندتان آمادگی شنیدن و فهم و درک آن ها را داشته باشد.
.
۳- در بحث ها معتدل باشید. با کودکی که به حرف شما گوش نمی دهد و بحث می کند چگونه برخورد می کنید؟ مراقب باشید که از بحث و جدل های بیهوده دوری کنید. مثلا اگر فرزند شما بگوید: «این عادلانه نیست.» فقط بگویید: «میدانم.» یا اگر گفت: «همه دوستانم فلان اسباب بازی را خریده اند.» فقط بگویید: «میدانم.» یا می توانید بگویید: «و من به تو چه گفتم؟» برای اینکه حدو قانونی که قبلا برایش مشخص کرده بودید یادآوری کنید. گاهی هر چه واضح تر و کمتر حرف بزنید نتیجه بهتری می گیرید.
.
۴- برای خودتان وقت بخرید. ممکن است خوانده باشید که بچه ها باید عکس العمل کارشان را هر چه سریع تر ببینند. یا شنیده باشید که والدین باید هنگام تربیت فرزندان آرامش خود را حفظ کنند. اما در واقعیت، ممکن است گاهی نتوانید خونسردی خود را حفظ کنید و درست رفتار کنید. در چنین شرایطی بهتر است برای خودتان وقت بخرید تا بتوانید عکس العمل درستی از خود نشان دهید.می توانید به او بگویید که کار درستی انجام نداده است و برای تصمیم گیری در مورد او احتیاج به چند دقیقه تامل دارید. با این کار هم خودتان آرامشتان را بدست می آورید و هم به فرزندتان اجازه می دهید تا به کار خود بیشتر فکر کند.
.
۵- در اجرای قوانین جدی و پایدار باشید. نادیده گرفتن قوانین توسط والدین همه چیز را زیر سوال می برد و به فرزندان می آموزد که گاهی می توان از حد و حدود تعیین شده پا فراتر گذاشت.
.
۶- یک الگوی مناسب برای فرزندتان باشید. دوست داشته باشید یا نه فرزندانتان ،شما را زیر نظر دارند.اگر هر چقدر می توانید نصیحت کنید ولی رفتار شما طور دیگری باشد. مطمئن باشید که نصیحت های شما بسیار کم رنگ جلوه می کند و آنچه نمود بیشتری میابد رفتارتان خواهد بود.
.
واقعیت این است که تربیت فرزندان منضبط کار آسانی نیست. هر چقدر تلاش کنید همیشه روزهای خوب و بد وجود خواهند داشت.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: تربیت , کودک , منضبط , خانواده
برای انهدام یک تمدن
سه چیز را باید منهدم کرد
اول خانواده
دوم نظام آموزشی
سوم الگوها
برای اولی منزلت زن را باید
شکست برای دومی منزلت معلم
و برای سومی منزلت بزرگان
و اسطوره ها
موضوعات مرتبط: پیامها
برچسبها: انهدام تمدن , خانواه , تربیت , زن
برخلاف باور عموم ؛
دادن تخم کبوتر نه سبب حرف افتادن کودک می شود و نه لکنت را رفع میکند
بهترین راه این است که مدام با بچه حرف بزنید ؛
آنقدر با او حرف بزنید تا کم کم به حرف بیاید
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
برچسبها: تخم کبوتر , لکنت زبان , حرف زدن , تربیت
بهتره وقتی فرزندمون ازمدرسه به خونه اومد و گفت :
"بالاترین نمره رو به دست آورده و خیلیا ، تو امتحان حتی نمره قبولی هم نگرفتن " ،
ما بعد از لبخند و تشویق ، بهتره که ازش بپرسیم :
چی شد که بقیه قبول نشدن ؟
تو میتونستی کاری بکنی که اونا هم نمره بهتری بگیرن ؟
لذت و افتخار ، زمانی معنا پیدا میکنه که دیگران هم در اون شریک شن و از اون سهمی ببرن ..
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: تربیت , معرفت , افتخار , حسادت
پدر ، مادر و معلم ؛
اجازه ندارند مشقهای کودک را پاره کنند !!
اگر کودک بدخط یا نامنظم مینویسد؛ شاید خسته، گرسنه است یا شرایط محیطی و زمانی مناسبی ندارد.
پس شرایط را تغییر دهید، و او را تشویق و ترغیب به بهتر نوشتن کنید.
هرگز هرگز مشقهایش را پاره نکنید، زیرا او برای آنها زحمت کشیده، وقت و انرژی گذاشته.
مثل این است که همسرتان غذایی که شما پختهاید را دور بریزد و بگوید؛ من این غذا را دوست ندارم ! یک غذای دیگر بپز!!
به حریمهای شخصی همدیگر احترام بگذاریم.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت
وقتی به زور فرزندتان را وادار می کنید چیز مفیدی بخورد یا کار مفیدی انجام دهد، ممکن است برای جسمش کاری کرده باشید اما به روانش آسیب رسانده اید.
با این کار، مانع از شکل گیری « منِ مستقل » در او می شوید
چیزی که او برای خوشبخت شدن به آن شدیدا نیاز دارد.
فرقی ندارد فرزندتان چه سنی دارد، هرگز به او زور نگویید
و او را وادار هیچ عمل خاصی نکنید، حتی اگر آن چیز بهترین گزینه در دنیا باشد.
با زبان نرم و توجیه سنگ هم آب میشود.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت
نمی خوام لباسمو عوض کنم
تحقیر نکنید و نگویید
« نه نمی تونی اونو بپوشی ، مگه دیوانه شدی؟ »
این رفتار به کودک می آموزد که درباره دیگران قضاوت کند و رفتارهای آن ها را با استفاده از کلمات خشن توصیف کند.
در عوض قانون را به او یادآوری کنید و بگویید «در مورد آنچه که باید در مهمانی بپوشی قانون چی می گه» یادآوری قانون آن را در ذهن کودک تقویت می کند و قانون کنترل کننده موقعیت می شود.
التماس نکنید و نگویید « چرا نمی توانی دختر خوبی باشی و لباست را عوض کنی ؟ »
با این رفتار به او می گویید چون نمی خواهد لباسش را عوض کند عیب و اشکالی دارد.
از آن جا که رفتار فرزندتان تعیین کننده شخصیت او نیست از عبارات « دختر خوب » و « دختر بد » بپرهیزید.
در عوض معامله کنید و بگویید « وقتی لباس بازی بپوشی می تونی با کودکان دیگر بری بیرون ».
این رفتار به کودک می گوید که راه های مختلفی برای انتخاب دارد و هر راهی نتایج خود را دارد.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت
وقتی دو فرزند شما بر سر اسباب بازی یا خواسته ای دعوا داشتند ،
به نفع کودک کوچکتر ، آنها را راضی نکنید ...
( با وعده دادن یا گفتن اینکه تو بزرگتری پس از حقت بگذر )
کودک کوچکتر باید یاد بگیرد که حق تجاوز و زیاده خواهی ندارد.
یا هر دو با هم استفاده میکنند یا اینکه از بازی کنار میرود.
در این موضوع قاطعانه رفتار کنید و از گریه زاری کودک خود نترسید .
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: تربیت , فرزند , خانواده , توصیه های تربیتی
بسیاری از والدین عمداً دست به تنبیه بدنی نمیزنند، هنگامی این رفتار از بزرگترها سر میزند که کنترل خود را از دست بدهند یا احساس ناامیدی کنند. ممکن است پدر به خاطر این که سه بار از کودک خواسته تلویزیون را خاموش کند و او توجهی نکرده عصبانی شود و کتکش بزند. یا وقتی پسر کوچولوی چهار ساله به وسط خیابان میدود شاید مادر او را بزند تا حواسش بیشتر جمع باشد.
بیشتر والدین حداقل یک بار فرزندشان را تنبیه بدنی کردهاند یا احساس کردهاند او یک کتک مفصل لازم دارد. اما به راستی چرا این تعداد از پدر و مادرها از تنبیه بدنی استفاده میکنند؟ شاید بگویید: چون مؤثر است. ولی واقعیت این است که اگر تنبیه بدنی مؤثر باشد فقط و فقط در کوتاه مدت تأثیرگذار است.
تنبیه بدنی بیش از آن که به منظور آموزش و یا نهی کودک از رفتار غلط به کار رود اغلب فقط شیوهای است برای این که والدین خشم خود را تخلیه کنند، بنابراین نه تنها آموزشی در پی ندارد بلکه رابطه مثبت والد – فرزندی را نیز تخریب میکند. کودکان علاقه دارند که با بزرگسالان همانندسازی کنند، این روشهای تنبیه باعث میشود تا الگوی رفتاری نادرستی را بیاموزند و در برخورد با همسالان خود نیز همین شیوهها را استفاده کنند.
تنبیه بدنی تمایل کودک به برقراری رابطه دوستانه با والدین را کاهش میدهد، بنابراین در مواقعی که به راهنمایی والدین نیاز دارد ممکن است به خاطر ترس از تنبیه شدن، آنان را در جریان مشکلش قرار ندهد و از شیوههای ناکارآمد استفاده کند. پس از مدتی کودک نسبت به نظر والدین و حتی تنبیه آنان بیتفاوت میشود و والدین مجبورند برای وادارکردن کودک به اطاعت از تنبیههایی با شدت بیشتر استفاده کنند. برای هدایت رفتار کودک میتوان از روشهای جایگزین و مناسبتری استفاده کرد، یکی از بهترین شیوهها نادیده گرفتن رفتار نامطلوب است.
هنگامی که کودک اعتماد به نفس والدین را از بین می برند (به حرف والدین گوش نمی کنند یا کارهایی می کنند که می دانند نباید انجام دهند)، این مساله برای پدر و مادر قابل تحمل نیست و در این موقعیت احساس درماندگی می کنند. وقتی سر کودک داد می زنید دلیل آن بستنی یا هر چیز دیگر نیست، مسئله بازگرداندن آن اعتماد و به دست گرفتن دوباره کنترل اوضاع است. دوئلی که بین والدین و کودک برقرار می شود در واقع نشان دهنده این است که به هم نشان دهند کدام یک قوی تر هستند. ما به این طریق می خواهیم به کودک یادآوری کنیم که ما مسئول و رئیس هستیم و حرف، حرفِ ما است.
برای برنده شدن در دوئل، هوشمندانه ترین روش بیرون آمدن از حالت جنگ و دعوا است. به جای این که شما در یک طرف میدان مبارزه و کودک در طرف دیگر بایستید و با هم بجنگید، بهتر است با یکدیگر همفکری کنید و برای حل مسئله پیش آمده چاره بیاندیشید.
ابتدا موقعیت درست را برای او توضیح بدهید. سپس چند پیشنهاد دیگر به او بدهید. به این ترتیب کودک متوجه می شود او نیز تا اندازه ای روی شرایط کنترل و حق انتخاب دارد. اگر این روش هم کارساز نبود، باید سعی کنید این تنش را با کمی خنده، شوخ طبعی و به دست آوردن دل کودک از میان ببرید. به طور مثال، خیلی بی مقدمه او را بغل کنید یا بازی های موردعلاقه او را انجام دهید تا ذهنش از چیزی که خواسته منحرف شود.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت
در خانههایی که پدر فقط نقش نانآور را دارد
و فرزندان فرصت تعامل و همانندسازی با پدر را ندارند ،
متاسفانه از تربیت مطلوب محروم میشوند
***
در تعلیم و تربیت فرزندان از افراط و تفریط پرهیز کنیم
و اصل اعتدال را مورد توجه قرار دهیم
بعضی خطاهای کودکان را نادیده بگیریم
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: فرزند , کودک , تربیت , والدین
همۀ والدین خواستار خوشبختی و رفاه و امنیت کودکانشاناند. هیچ کس عمدا کودکش را تـرسو، کمرو، سهلانگار یا بی نزاکت بار نمیآورد. با این حال بسیاری از کودکان در مراحل مختلف رشـد شان خصوصیاتی نامطلوب کسب مـیکنند، از داشـتن احساس اطمینان و امنیت باز میمانند و نمیتوانند برای خودشان و دیگران احترامی قائل شوند. ما میخواهیم کودکان مؤدب باشند اما آنها بیادب میشوند، میخواهیم مرتب و پاکیزه باشند، اما در هم و بر هم و شلخته مـیشوند، میخواهیم اعتماد به نفس داشته باشند، اما نامطمئن بار میآیند ، میخواهیم شاد و خرم باشند، اما میبینیم که نیستند.
از آن جا که درصد قابل توجهی از رفتار انسانها اکتسابی است و در اثر یادگیری، به خـصوص در دوران کودکی، شکل میگیرد؛ نقش والدین در تربیت کودکان به صورت بارز مشخص خواهد شد. در تربیت کودکان سه روش «مستبدانه، آزادمنشانه و آزادی مطلق» وجود دارد.
بهترین شیوۀ تـربیت کـودکان را روش آزاد منشانه است و این روش بر پایۀ احترام متقابل بین والدین و فرزندان، تعیین حریم و محبت دو سویه میباشد و محصول آن فرزندانی قابل اعتماد در جامعه است. بیشک انتخاب شیوه های نادرست تربیتی (مـستبدانه یـا آزادی مطلق) تأثیر مستقیم در بروز نابهنجاری، بزهکاریها و جرایم خواهد داشت.
بسیاری از جوانان ضد اجتماعی محصول روشهای تربیتی مستبدانهاند. این افراد به دلیل ناآگاهی والدین، در سنینی که کودک به طـور طـبیعی بـاید لجباری و پرخاشگری داشته باشد، بـا نـاکامی یـا تنبیه آنان مواجه شده و یا با روش آزادی مطلق تربیت شدهاند. لذا آشنایی والدین با شیوههای درست تربیتی، متناسب با مراحل رشد، تأثیر بـسزایی در ایـجاد جـامعهای سالم، پویا و ایمن خواهد داشت. شناخت این مـراحل و بـه کارگیری روشهای مناسب تربیتی به والدین کمک خواهد کرد تا در تربیت کودک خود موفقتر عمل نمایند.
علی(ع) می فرمود: «بهترین ارثی که پدران می توانند به فرزندان خویش بدهند ادب و تربیت صحیح است.»
بسیاری از والدین بر این باورند که کار تربیتی با فرزندان، خود صرفا اختصاص به زمان هایی دارد که آنان به بحث و گفت و گو می نشینند حال آن که فرزندان نه تنها باید افرادی پاک و شرافتمند بار بیایند بلکه بایستی مدیرانی خوب و بهره ور نیز باشند. به عنوان مثال هرگاه بچه از نحوه و میزان درآمد خانواده خود بی اطلاع باشد و این عادت در او رشد یافته باشد که تنها به نیازهای خود توجه داشته باشد و به نیازهای سایر اعضای خانواده خود بی اعتنا باشد، تنها یک مصرف کننده بوده و در دوران جوانی می تواند برای جامعه و خود زیان های فراوانی را به ارمغان بیاورد.
چنانچه والدین بدین گونه بیندیشند که فرزندشان باید همه چیز داشته باشد، بهترین ها را بخورد و بپوشد و بهترین اسباب بازی ها را داشته باشد و … اما در عین حال خود را از ضروری ترین وسایل و خوردنی ها و دیگر راحتی ها محروم سازند، ناآگاهانه توقعات فرزند خود را افزایش داده و موجب خواهند شد که او تنها به خود و منافع شخصی خود فکر کند. این گونه شیوه تربیتی بسیار غلط بوده و والدین قبل از هر فرد دیگری از این شیوه تربیتی نادرست ضربه خواهند دید.
حال آنکه بچه ها باید از محل، حرفه و شغل و دشواری های کار و شغل والدین خود مطلع باشند و بدانند والدین آنان برای فراهم نمودن آسایش و راحتی بچه های خود چه زحمات و مشقاتی را تحمل می نمایند. از سوی دیگر چنانچه مادر خانه دار است فرزندان باید اهمیت خانه داری و کارهای مادر را بدانند و به این زحمات احترام بگذارند و دقیقا به آنان تفهیم شود و درک نمایند که آسایش و رفاه و راحتی در خانه مرهون و مدیون زحمات شبانه روزی مادر و خانه داری او می باشد.
بچه ها لازم است با هزینه ـ درآمد خانواده خود آشنا بوده و از میزان حقوق و درآمد پدر و مادر خود آگاه باشند بدین ترتیب آن ها می توانند یاد بگیرند و بدانند باید از برخی نیازهای خود چشم پوشی کرده تا نیاز سایر افراد خانواده مرتفع شود. فرزندان در خانواده هایی که به لحاظ تأمین معاش دچار مشکل و به دلایل مختلف دچار تنگدستی هستند، باید بدانند و یاد بگیرند که در تلاش برای بهبود زندگی، انسان ها بیشتر احساس غرور و سرافرازی می کنند. والدین چنین خانواده هایی حتما باید بردباری، تلاش در راه آینده ای بهتر، گذشت و مساعدت را پرورش دهند. مخصوصا آنان نباید در نزد بچه خود از مشکلات زندگی شکوه و شکایت داشته باشند.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: تربیت , زندگی , کودک , والدین
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرهنگیان و اساتید استان خراسان شمالی با اشاره به پیشنهاد یکی از سخنرانان جلسه، مبنی بر آموزش فلسفه به کودکان، نکات جالبی را بیان فرمودند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 91 در دیدار با فرهنگیان و اساتید استان خراسان شمالی با اشاره به پیشنهاد یکی از سخنرانان جلسه، مبنی بر آموزش فلسفه به کودکان، نکات جالبی را بیان فرمودند.
یک نکتهای که در ضمن مطالب این دوستان هم بود، ذهن بنده هم همواره خیلی متوجه به آن است، این است که ما در درجهی اول باید به ساختن و پرداختن شکل روحی کودکانمان اهتمام بورزیم. اگر توانستیم هویت انسانی این کودک را از آغاز کودکی شکل بدهیم و خلقیاتی را در آن به وجود بیاوریم، این برای همیشه به درد خواهد خورد. عوارضی وجود دارد، معمولاً این عوارض اخلاقیات را تحت تأثیر قرار میدهد؛ اما اگر چنانچه شخصیت کودک از آغاز ساخته شد و شکل گرفت، تأثیرات عوارض کمتر خواهد بود و عوامل کمک کننده هم در بین راه کمک خواهد کرد.
این خانم به تعبیر «فلسفیدن» اشاره کردند؛ این بسیار تعبیر درستی است. امروز در کشورهای پیشرفتهی مادی دنیا، یکی از کارهای اساسی و یک رشتهی مهم، تدریس فلسفه برای کودکان است. خیلیها در جامعهی ما اصلاً تصور نمیکنند که برای کودک هم فلسفه لازم است. برخی تصور میکنند فلسفه به معنای یک چیزِ قلمبه سلمبهای است که یک عدهای در سنین بالا به آن توجه میکنند؛ این نیست. فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید. قالب مهم است. اگرچه محتوا هم در همین فلسفهی کودکان حائز اهمیت است، اما عمده شیوه است؛ یعنی کودک از اول کودکی عادت کند به فکر کردن، عادت کند به خردورزی؛ این خیلی مهم است. من خوشحال شدم از این که دیدم در خلال حرفها این را متذکر شدند.
نکتهی بعد، خودباوری است. ما باید کودک را از آغاز دارای اعتمادبهنفس و باور به هویت خود بار بیاوریم. البته این مخصوص کودکان دبستانی نیست؛ در دبیرستان هم همین هست، در دانشگاه هم همین هست. در کشور ما متأسفانه فرهنگِ کاملاً منحرفی از گذشته پایهگذاری شده، که هنوز آثارش از بین نرفته - با این همه تبلیغاتی که ماها از اول انقلاب تا امروز داشتیم - و آن، نگاه نیازمندانهی به سمت غرب، بزرگ دیدن غرب و کوچک دیدن خود در مقابل اوست؛ که متأسفانه این فرهنگ ریشهکن نشده و وجود دارد؛ این به دلیل نبود خودباوری است. اینکه شما ملاحظه میکنید فلان مارکِ جنس خارجی پول بیشتری طلب میکند، اما طرفدار بیشتری هم در بین یک طبقهای دارد، در حالی که جنس مشابه داخلی گاهی کیفیتش بهتر از آن است، به خاطر همین نگاه است؛ این یک بیماری است، این یک آفت است. اگر چنانچه گفته شود که فلان متخصص، دورههای تخصص را در داخل گذرانده است، به خارج نرفته است، در وهلهی اول یک نگاه منفی نسبت به او وجود خواهد داشت. بله، اگر چنانچه این متخصص داخلی که در داخل تحصیل کرده، با کارهای برجستهی خود توانست این باور را به هم بزند - که در این سالهای اخیر، فراوان هم اتفاق افتاده - آن مطلب دیگری است؛ اما مادامی که بگویند این تحصیلکردهی خارج است، این تحصیلکرده داخل است، نگاه به او برتر خواهد بود. اینها عیب است.
شما شاید از بنده زیاد شنیده باشید، بنده هیچ مخالف کسب علم از بیگانهها نیستم؛ ابداً. بنده بارها گفتهام که ما ننگمان نمیکند شاگردی کسی را بکنیم و یاد بگیریم؛ اما ننگمان میکند که خیال کنیم همیشه باید چشمهای ما آزمندانه، آرزومندانه، با احساس حقارت نفسی، به دست دیگران، به فکر دیگران، به کار دیگران باشد. این چیز بدی است؛ این را باید ریشهکن کرد. انسان مشاهده میکند؛ گاهی ما میخواهیم یک اخلاق خوب را در بین جامعه به وجود بیاوریم، مثالی که در تمجید آن اخلاقِ خوب میزنیم، حتماً از کشورهای غربی است! چه لزومی دارد؟ چرا ما این روحیه را هِی در مخاطبینِ خودمان تقویت کنیم که برای تشخیص و تمایز خوب و بد و برجسته و غیربرجسته، باید نگاهشان به طرف غرب باشد؟ همینی که حالا بعضی از دوستان گفتند: غربباوری. این خودباوری در مقابل آن است. این به معنای دشمنی با کسی نیست، این به معنای تعصب علیه یک منطقهی جغرافیائی یا منطقهی سیاسی نیست؛ این به معنای این است که یک ملت وقتی که از توانائی خود، از استعدادهای خود، از فرآوردههای خود روی برگردانْد و به آنها بیاعتقاد شد، سرنوشتش همان سرنوشتی است که کشورهای وابسته - چه خود ما در دوران پهلوی، چه کشورهای دیگری که مشاهده میکنیم - به آن دچار شدند.
خودباوری را باید در جوانهامان، در کودکانمان تقویت کنیم. من میبینم، گاهی به من گزارش میرسد که فلان معلم سر کلاس، یا فلان استاد در سر کلاس دانشگاه، از یک پیشرفت علمىِ مسلّم اظهار تردید کرده؛ این اتفاق افتاده. فرض کنید در زمینهی سلولهای بنیادی، در زمینهی نانوتکنولوژی، در زمینههای گوناگون علمی - که حالا خوشبختانه پیشرفتهای علمی کشور در بخشهای مختلف خیلی زیاد است - یک اتفاقی افتاده؛ این یک اتفاقِ حقیقی است، قابل تردید نیست، جلوی چشم است، ملموس است؛ اما این آقا در کلاس دانشگاه یا کلاس دبیرستان، شروع میکند به خدشه کردن: نه آقا، اینجوری نیست؛ معلوم نیست! ما چه انگیزهای داریم؟ اگر فرض کنیم خود ما هم تردید داریم در این که این پیشرفت تحقق پیدا کرده، چه داعیای داریم آن را به جوان مخاطبمان القاء کنیم؟ خب، برویم تحقیق کنیم؛ برای خودمان روشن شود که شده یا نشده. این خودباوری را تزریق کردن و به وجود آوردن، یکی از کارهای اصلی است.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: کودک , تربیت , هویت انسانی , خانواده
بازی کردن با کودک همچنین کمک به تقویت قوه ارتباط گیری کودک
و جلوگیری از انزوای روانی او خواهد شد.
بازی و اسباب بازی برای کودکان بسیار مهم می باشد. به طوری که آنها بیشترین ساعات بیداری خود را به بازی و فعالیت می پردازند. کودکان زمان بازی را بسیار دوست داشته و این زمان را بر هر چیز دیگری مقدم می دارند. انتخاب اسباب بازی مناسب برای کودکان در هر سنی بسیار حائز اهمیت است.
بازی برای رشد اجتماعی، عاطفی، فیزیکی و شناختی کودک اهمیت دارد. بازی، روشی است که کودک به واسطه آن میتواند اندام خودش و دنیای پیرامونش را بهتر بشناسد و البته برای بازی کردن (خصوصا در سال اول تولد) از هر پنج حس خود استفاده میکند. بازی کردن تاثیرات بسیار مهمی بر روی رشد کودک دارد.بازی از لحاظ هوشی و اجتماعی کودک را به سطح بالایی از رشد می رساند.
تاثیرات بازی برزندگی کودک
1- تاثیر بر هوش
تحقیقات ثابت کرده که بیشترین هوش انسان در طی 7 سال اول زندگی شکوفا میشود. سطح هوش به نوبه خود بر میزان اثربخشی فرد بر محیط و شیوه نگاه او بر جنبههای مختلف زندگی تاثیر میگذارد. کسی که هوش بالایی دارد، مثبت میاندیشد، با قضایا امیدوارانه برخورد میکند، اعتماد به نفس دارد، با استحکام و اطمینان در عرصه پیکار زندگی گام برمیدارد، بنابراین تمام موفقیتهای انسان ریشه در میزان برخورداری او از عامل حیاتی هوش دارد. هوش، با آن همه اهمیت حیاتی که دارد، گرچه در ابتدا یک عامل ژنتیکی است و میراث ساختار فیزیولوژیکی والدین، لیکن در اثر تاثیرات محیط قابل پرورش و ارتقاست که بازی های مناسب یکی از راه های تقویت آن است.
2- تاثیر بر رشد اجتماعی
بازی، موجب ارتباط کودک با محیط بیرون میشود و دنیای اجتماعی او را گسترش میدهد و موجب شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت میشود. همکاری، همیاری و مشارکت کودک توسعه پیدا میکند. همانندسازی با بزرگسالان را میآموزد. با مفهوم سلسله مراتب آشنا شده و آن را رعایت میکند. رقابت را میآموزد و شکست را به طور واقعی تجربه میکند. قدرت ابراز وجود پیدا میکند و از ترس، کمرویی و خجالت بیهوده رها میشود و حمایت از افراد ضعیف را میآموزد.
3- تاثیر بر رشد عاطفی
نیاز به برتریجویی را برطرف میکند. موجب ابراز احساسات، عواطف، ترسها و تردیدها، مهر و محبت، خشم و کینه و نگرانیها میشود. تمایل به جنگجویی و ستیزهگری را کم میکند. بروننگری کودک را افزایش میدهد.
4- تاثیر بر رشد جسمی
موجب رشد هماهنگ دستگاهها و اعضای مختلف بدن میشود. باعث تقویت حواس کودک میشود. نیرو و انرژی بدن را به بهترین شکل مصرف میکند. کودک به توانمندیهای فکری و بدنی خودآگاهی پیدا میکند.
بنابراین والدین می توانند با طراحی و استفاده از بازی های مناسب و خلاقانه به رشد کودک و تقویت مهارت های او کمک کنند .
بازی کردن با کودک همچنین کمک به تقویت قوه ارتباط گیری کودک و جلوگیری از انزوای روانی او خواهد شد.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: کودک , تربیت , رشد , نقش بازی
باید توجه داشت که محبت هاى افراطى
اولا باعث مى شود که فرزند شخصیت مستقلى نداشته باشد و بیش از حد وابسته بار بیاید و همواره خود را محتاج توجه و یارى دیگران ببیند.
در ثانى فرزندانى که بیش از حد مورد توجه و محبت والدین قرار مى گیرند. از دیگران نیز توقع محبت هاى آن چنانى را دارند و زمانى که وارد جامعه مى شوند، چون توقعات آن ها برآورده نمى شود ، سر خورده و مایوس مى شوند و گاهى با پرخاشگرى برخورد مى کنند.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: فرزند , پدر , مادر , تربیت
تربیت کودک فرایندی طولانی و به هم پیوسته دارد. امر تربیت و آغاز وظیفه مادری و پدری پیش از نزدیکی و انعقاد نطفه شروع می شود ، زیرا نوع غذاهایی که والدین می خورند، هم در نطفه (منی و اسپر ماتوزئید مرد و اوول زن) تأثیردارد و هم در روح و روان آنان. در نتیجه روحیات والدین و ویژگی های نطفه شان از طریق ژن به فرزند منتقل می شود. چنان که حالات زن و شوهر هنگام نزدیکی از جهت اخلاقی، روحی و روانی، شادی و غم، سلامت و بیماری، اضطراب و آرامش روحی و مانند آن در سرنوشت فرزند آینده اش تأثیر دارد.
حتی رعایت یا عدم رعایت آداب نزدیکی کردن، زمان، مکان، کیفیت انجام عمل نیز در سلامت جسم و روان فرزند مؤثر است. تربیت کودک پس از تولد شروع نمی شود، بلکه خیلی پیش تر از نزدیکی و بسته شدن نطفه آغاز می گردد. از این رو در روایات اسلامی آمده است هنگامی که قصد ازدواج دارید، ببینید با چه کسی و خانواده ای وصلت می کنید. محصول ترکیب نطفه مشترک شما چه می شود و صاحب چگونه فرزندی خواهید شد؟
انسان چون موجودی دو بعدی و شامل جسم و روح است. این دو تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند. از این رو نگاه مربی و پدر ومادر باید به هر دو بعد معطوف شود. کودکی از حساس ترین و سرنوشت ساز ترین دوره زندگی انسان است. شخصیت انسان و اساس خصوصیت های اخلاقی وی در ابتدای کودکی خصوصاً در سنین مقدماتی عمر پی ریزی می شود. علاقه زیاد به یادگیری و انعطاف پذیری در مقابل رفتار پدر و مادر و اطرافیان ویژۀ مرحله خردسالی و قبل از قدم گذاشتن به دبستان است. به همین دلیل، همه معلومات، عادت ها و ویژگی های اخلاقی که در این دوره به دست می آید، ریشه دار و محکم در روح کودک باقی می ماند . بنای اصلی شخصیت و چارچوب وجودی او را تشکیل می دهد. بر همان اساس شخصیتش شکل می گیرد.
بیش تر نابسامانی ها و بزهکاری های رفتاری در بزرگسالان، نتیجه تربیت غلط و برخورد ناصحیح در دوران اولیّه رشد و آغاز سال های زندگی است. در واقع، اساس و پایه اصلی شکل گیری شخصیت انسان در دوران هفت سال اوّل زندگی است؛ همان دوران حساسی که کودک در کنار والدین به سر می برد.
امیرالمؤمنین(ع) به همین نکته تربیتی اشاره دارد که به امام حسن (ع) می فرماید: «دل کودک چون زمینی خالی است که هر بذری در آن پاشیده شود، می پذیرد، پس من پیش از آن که قلبت سخت و فکرت به امور دیگر مشغول شود، به ادب و تربیت تو مبادرت ورزیدم.»
از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم گفت: «از بیست سال قبل از تولد.» پس به نظر دقیق، تربیت کودک حتی سال ها قبل از تولد طفل آغاز می شود، یعنی والدین قبل از فرزند دار شدن، زمینه رشد و هدایت را در خود ایجاد کنند و برای پدر و مادر شدن خود را آماده نمایند.
کودک از رفتار و کردار پدر و مادر و بزرگ تر ها الگو بر می دارد. افرادی که درون منزل به امور تعبدی و دینی پای بندند، معمولاً دارای فرزندانی چنین خواهند شد. تربیت فرزند به تکرار نصایح و سماجت در موعظه نیست. هیچ چیز به اندازه عمل کارساز نیست. فرزند وقتی ببیند پدر یا مادرش در منزل بد زبانی می کند، دارای زبانی تند خواهد شد، پس باید علت بسیاری از ناهنجاری هایی را که در وجود فرزندان مان است، از رفتار و اعمال خود بدانیم. اگر پدر می خواهد فرزندش نماز اوّل وقت را غنیمت بشمرد، نیازی ندارد به این که او را با زور و تهدید وادار به این کار کند. اصلا در این مورد به حرف و موعظه نیازی نیست . بدون آن که چیزی بگوید، خود باید برخیزد .با اعتقاد بر این کار عبادت کند تا ثمره اش را در وجود فرزند ببیند.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: شخصیت , کودک , تربیت , آداب
بسیاری از پدران و مادران پیشاپیش رویای پیشرفت کودک خردسال خود را در سر می پرورانند اما بیشتر کودکان فقط از نظر والدین خود نابغه هستند. با وجود این برخی کودکان واقعا بااستعداد هستند؛ آیا کودک شما نیز جزء این گروه است؟ دستورالعمل های محدودی هستند که نبوغ و استعداد کودکان را نشان می دهند که در ادامه به ۱۰ مورد از آنها اشاره می شود:
دامنه لغات پیشرفته:
این که کودک زود به حرف بیاید به تنهایی نمی تواند نشانه نبوغ و استعداد او باشد، اما اگر او از لغات و جملات پیشرفته استفاده کند، احتمالا به همان باهوشی است که فکرش را می کنید. یک کودک ۲ ساله معمولی می تواند جمله ای مانند «یک سگ آنجاست» را به زبان بیاورد اما یک کودک نابغه این جمله را می گوید: «یک سگ قهوه ای در حیاط پشتی است و دارد گل ها را بو می کند.»
درک مفاهیم پیچیده:
کودکان بسیار باهوش می توانند مفاهیم پیچیده را درک کنند، از روابط گوناگون سر در بیاورند و انتزاعی فکر کنند. آنها مشکلات را عمیقا می فهمند و به راه حل ها می اندیشند.
توجه به جزئیات:
یک کودک نابغه اشتیاق فراوانی نسبت به جزئیات نشان می دهد. کودکان بزرگ تر ممکن است بخواهند درباره جزئیات و چگونگی عملکرد یک وسیله اطلاعاتی داشته باشند اما یک کودک خردسال نابغه می تواند یک اسباب بازی را دقیقا سر جای خودش قرار دهد و اگر چیزی در جای اصلی خودش قرار نگرفته باشد، متوجه می شود.
طیف وسیع علاقه مندی ها:
کودکان با استعداد به موضوعات گوناگونی علاقه نشان می دهند. یک ماه ممکن است از دایناسور ها خوش شان بیاید و ماه بعد به سراغ مباحث فضایی و… بروند.
حفظ اطلاعات:
اصطلاح «این گوش در و آن گوش دروازه» در مورد بسیاری از کودکان صدق می کند و کودکانی که جزء این گروه نیستند، قادر به حفظ دامنه گسترده ای از اطلاعات بوده و می توانند بعد ها نیز آن ها را به خاطر بیاورند. از جمله نمونه های مشاهده شده در این زمینه می توان به کودک ۶ ساله ای اشاره کرد که پس از یک گردش تفریحی در موزه فضایی توانست یک راکت فضایی را دقیقا به تصویر بکشد.
استعداد در زمینه هنر و موسیقی:
کودکانی که استعداد غیرعادی در زمینه هنر و موسیقی از خود نشان می دهند اغلب با استعداد و نابغه هستند. کودکان خردسالی که با رعایت پرسپکتیو (تناسب دور و نزدیک) نقاشی می کشند، کارشان عالی است یا درک بالایی از رشته های گوناگون هنری دارند، در زمره کودکان با استعداد قرار می گیرند.
حافظه خوب و قوی:
بعضی از کودکان بااستعداد می توانند وقایعی را از گذشته (دوران طفولیت) خود به یاد بیاورند. مثلا یک کودک ۲ ساله نابغه ممکن است اتفاقی را که در ۱۸ ماهگی برای او روی داده به یاد بیاورد.
توانایی خواندن و نوشتن در سنین پایین:
اگر کودک شما به طور غریزی باهوش باشد، احتمالا خیلی زود بدون این که آموزش رسمی دیده باشد، توانایی خواندن و نوشتن را پیدا می کند.
تمرکز بالا و طولانی مدت:
کودکان را با بی دقتی و بی توجهی می شناسند اما گروه نابغه می توانند به مدت طولانی تمرکز خود را حفظ کنند.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: نابغه , ویژگی , کودک , تربیت
طبیعت ظرفیتهای بسیار زیادی برای رشد خلاقیت کودک دارد، در حالی که محیط هایی همچون حیاط مهد های کودک و یا منازل، با وجود آن که فضای باز محسوب می شوند، اما بازهم دارای محدودیت هایی هستند، زیرا در این گونه محیط ها در نهایت کودک به علت عدم وجود امکانات خاص مجبور به استفاده از اسباببازیهای خود میشود.
در حال حاضر در بازار شاهد فروش اسباب بازیهایی هستیم که همگی «ساخته شده» هستند نه «ساختنی». این در حالی است که والدین میتوانند حتی با کمک وسایل دور ریز خانه مانند بطریهای یکبار مصرف و… اسباببازیهای ساختنی ای را در منزل با کمک کودکانشان تهیه کنند که منجر به رشد خلاقیت و نوآوری در آنان شود. تشویق کودک به تهیه و تولید این گونه اسباب بازی ها و حتی انجام اموری چون کشیدن نقاشی و… تا حد زیادی باعث رشد خلاقیت وی میشود.
اسباببازی یکی از عوامل در رشد خلاقیت کودک است و با وجود چنین اسباب بازی های مصرفی در بازار که در عین زیبایی و مجهز بودن قیمت بالایی نیز دارند، خلاقیت کودک نه تنها رشد نمیکند بلکه شاهد آن هستیم که کودکان پس از مدتی از آنان خسته میشوند، زیرا آن ها علیرغم وجود امکانات و تجهیزات زیاد، قابلیت سرگرم کردن کودکان را ندارند.
نکته اصلی در خرید اسباببازی را میزان مشغولیت فکری اسباب بازی در کودک است. هدف اصلی از خرید این اسباب بازیها باید آن باشد که از خود بپرسیم که این وسیله چقدر فکر کودک را مشغول میکند و در صورت خرید وسایل بازی که تنها نیاز آنی کودکان را پاسخ میدهند، باید شاهد توقف خلاقیت در آنان باشیم.
نکته مهم در رشد خلاقیت کودک آن است که خانوادهها باید رقابت، چشم و هم چشمی و مقایسه را کنار بگذارند و به تفاوتهای فردی کودکشان اهمیت دهند؛ والدین باید بدانند که کودکان به علت زمینههای تربیتی، خانوادگی و… گوناگون با یکدیگر تفاوت عمده دارند و هیچگاه نمیتوان یک کودک را با کودک دیگر مقایسه کرد.
والدین باید فعالیتهای مثبت کودک خود را ببینند و همواره در پاسخ به اقدامات مثبت فرزند خود وی را تشویق و تایید کنند. آنان حتی در صورت بروز اتفاقاتی چون شکستن شیشه و… که در جریان کنجکاوی کودک رخ میدهد نیز چنانچه عمدی در آن نباشد باید بدانند خود مسئول چنین اتفاقهایی هستند، زیرا توانایی فراهمسازی فضای مناسب برای کودک خود را نداشتهاند.
موضوعات مرتبط: کودک ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: تربیت , کودک , اسباب بازی , خلاقیت
تربیت هرگز در یک بُعد متمرکز نمی گردد بلکه همواره جنبه های عقلانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، جسمی، علمی و… در جامعیت بخشیدن به آن دخالت دارند. کودکان باید نسبت به نوع رفتارهایی که از آنان انتظار داریم شناخت کافی داشته باشند؛ این شناخت در میدان مشاهده حاصل می شود. کودک، بسیاری از امور را که دیدنی نیست از راه دیده می آموزد، مثل صدق و صفای درونی، شرافت نفسانی، نجابت اخلاقی و وقار معنوی و این آموزه های نادیدنی و ناگفتنی پایدارتر و عمیق تر از امور دیدنی است. در اینجا به چند توصیه تربیتی به همراه مثال های آن ها اشاره می کنیم.
پاداش باید بلافاصله پس از رفتار مطلوب ارائه شود.
علی جان ، چون وسایلت را جمع کردی ، برو لباس هایت را بپوش تا به پارک برویم! (صحیح)
علی جان ، چون دیروز وسایلت را جمع کردی ، امروز تورا به پارک میبرم! (غلط)
به کودکان آموزش دهید که هر شخصی دارای یک حریم شخصی است، و اگر ما بخواهیم به حریم شخصی کسی وارد شویم، باید از او اجازه بگیریم.
پسرم اجازه می دهی به اتاقت بیایم؟ (صحیح)
تو باید هروقت می خواهی به اتاق ما بیایی در بزنی! (غلط).
اگر می خواهید تنها ماندن در خانه را به کودک خود یاد بدهید، قبل از آن به او آموزش های لازم را بدهید.
از فردا می خواهم به باشگاه بروم و تو تنها بمانی ، یادت باشد اگر کسی در زد در را باز نکن/ اگر کار خاصی داشتی به خانم همسایه زنگ بزن/ اگر بوی گاز را حس کردی پیچ گاز را ببند/ و… (صحیح)
از فردا می خواهم بروم باشگاه و تو باید ٢ساعت تنها باشی ، مراقب همه چیز باش! (غلط)
اگر دوست دارید کودکتان در مهمانی ها شیطنت نکند، حتما قبل از رفتن به مهمانی، به فکر وسیله ی سرگرمی او باشید. چون کودکان حوصله ی صحبت های بزرگ سالان را ندارند.
تا ما راجع به پروژه ی کاریمون صحبت می کنیم ، تو هم میتوانی بنشینی و دفترت را رنگ کنی! (صحیح)
شیطنت نکن ، صحبت هم نکن ! بیا گوش بده ببین عمو در خصوص پروژه جدید چه می گوید! (غلط)
بستن کمربند در ماشین راه مناسبی برای پیشگیری از شیطنت کودکان است.
علی جان تو همیار پلیس هستی . مواظب باش کمربندت باز نشود و مراقب کمربند بقیه هم باش! (صحیح)
چقدر شلوغ می کنی . دفعه بعد تو را با ماشین بیرون نمی آوریم! (غلط)
وقتی کودک شما به خوبی با بچه های دیگر بازی می کند، او را تشویق کنید.
علی جان ، چقدر خوب با پسر خاله هایت بازی کردی ، آفرین پسر خوب! (صحیح)
ای کاش همیشه همین طور با همه بازی می کردی و با کسب دعوا نمی کردی! (غلط).
و در آخر
سعی کنید روش های تربیتی یکسانی داشته باشید و همیشه با همسرتان هماهنگ باشید. اگر پدر و مادر یکی سخت گیر و دیگری آسان گیر باشد، کودک خوب تربیت نمی شود.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: تربیت , فرزند , خانواده , توصیه های تربیتی
برای شناخت بیش فعالی لازم است در ابتدا کاملا مطمئن شوید که کارها و بازی های کودکتان واقعا غیر نرمال است و بیش از حد فعالیت طبیعی کودک است و نشانه های غیر طبیعی دیگری به همراه دارد یا خیر؟ اکثر والدین کودکان خود را بیش فعال خوانده و آن ها را به دیگران با برچسب بیش فعال معرفی می کنند. که این برچسب اشتباه می تواند بسیار برای کودک مخرب باشد!
اگر کودک وقت زیادی را به بازی کردن میگذراند و هیجان زیادی را در بازی ابراز میکند شاید به فرزندتان به اشتباه نیز برچسب بیش فعالی بزنید. بچه ها ازسروصدا و فعالیت های حرکتی در بازی لذت می برند. شاید هنگامی که به بازی مشغول هستند شما احساس کنید فرزندتان خستگی ناپذیر است و نگران زمان خواب و یا خوراک او شوید.
اگر کودک شما دیر به خواب میرود و یا برای خوابیدن مقاومت میکند مطمئن باشید انرژی او به حد کافی تخلیه نشده است. و باید چاره ای برای تخلیه ی او بیاندیشید! اگر کودک شما در آپارتمان زندگی میکند و حیاطی موجود نیست و تراس کوچکی دارید ممکن است فرزندتان در جهت تخلیه ی انرژی موجود در بدن خود به گونه ای عمل کند که شما نیز به اشتباه او را بیش فعال بخوانید! اگر کودک را در محیط های غنی برای بازی قرار دهید مثال پارک و خانه های بازی و… توجه خواهید کرد که هرگز فعالیت او را در بازی چنانچه در خانه بیش از حد به چشم میخورد نمیبینید!
کودک شما بیش فعال نیست. به فرزندتان به اشتباه برچسب هایی از این نوع نزنید! فرزند شما کودکی می کند. او را کودکانه درک کنید. صبور باشید تا که بتوانید شاهد رشد طبیعی کودکتان به بهترین نحو باشید. اگر شما تحمل زیادی برای فعالیت و روش های بازی فرزندتان ندارید و انتظار دارید فرزندان بازی های آرامی را انتخاب کند، باید بگویم لطفا به دنبال راه چاره برای استانه ی تحمل خود باشید نه تغییر در نوع فعالیت های فرزندتان!
لطفا مانع بازی کودک نشوید تنها میتوانید به طور نامحسوس کنترل کنید و در صورت نیاز بازی های نامناسب را اصلاح کنید و یا باجاگزینی مناسب تغییر دهید!
پیشنهاد :
شما میتوانید سه روز در هفته او را به خانه های بازی ببرید و حدود دو الی سه ساعت نسب به سن کودک او را در ان مکان آزاد بگذارید. حتما اورا دو الی سه بار در هفته به پارک محله ببرید. علی رغم تمام مشغله هایی که دارید، و اگر تمایل به خاک بازی دارد به هیچ عنوان مانع او نشوید. هفته ای یک الی دوبار به مدت ٢٠الی ٣٠دقیقه در حمام اجازه دهید آب بازی کند. اجازه دهید در اتاقش آنطور که تمایل دارد بازی کند حتی اگر اتاقش را به بازار شام تبدیل کند، اتاقش تمیز خواهد شد، اما اگر کودکیِ فرزندتان اسیب ببیند خطراتی را در پیش خواهد داشت!
تذکر: هرگز بدون کمک یک متخصص دست به تشخیص نزنید
و به کودک خود برچسب های اشتباه نچسبانید!
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: کودک , تربیت , بیش فعال , خانواده
توجه نمودن به نیازهای روانی فرزندان یکی از مهمترین وظایف والدین می باشد. پدر و مادر سازندۀ روح کودک و نوجوان هستند. اگر به نیازهای آن ها توجه ویژه داشته باشند، زمینۀ رشد و شکوفایی آن ها را فراهم می آورند. سما می توانید با استفاده از راه حل های زیر نیازهای روانی آن ها تقویت کنید و رشد روانی آن ها را سازمان دهید…
.
گفتگو
هر کودکی باید بتواند در خصوص احساسات و افکار خود صادق باشد و والدین نیز وظیفه دارند این احساسات را رسمیت بشناسند و از آن ها غافل نشوند. به عقیده ی متخصصان زمانی که کودکان در خصوص افکار و احساسات شان با شما صحبت می کنند نباید آن ها را قضاوت کنید. کودکانی که به والدین خود اعتماد دارند به راحتی در خصوص شرایط روحی خود با آن ها صحبت می کنند. این کار باعث می شود که احساس منفی شان آزاد شود و تکنیک های لازم را برای مقابله با این احساسات بیاموزند. برای ارتقای سلامت روحی روانی کودکان تان باب گفتگوی دو طرفه و بدون تنش را با آن ها باز کنید تا بچه ها از احساسات درونی شان آزار نبینند و آن ها را با شما در میان بگذارند.
.
اعتماد به نفس
داشتن اعتماد به نفس بالا برای موفقیت در زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. این احساس باید از دوران کودکی در وجود هر فرد پرورش پیدا کند. اگر فرزند شما برای شروع کارهای جدید همیشه در تردید یا هراس است یا به اندازه ی کافی مصمم به نظر نمی رسد امکان دارد که از یک اختلال در سلامتی روحی در رنج باشد.
یکی از روش ها ارتقای اعتماد به نفس کودکان این است که تجربیاتی که به آنها کمک می کند تا بر ترس شکست یا قضاوت شدن غلبه می کند را در اختیار آنها بگذارید. آنها را از شکست نترسانید اما در عین حال خطرات را گوشزد کنید. به عقیده ی متخصصان داشتن تفریحاتی مانند چادر زدن در کوه، شرکت در کلاس های موسیقی یا کمک گرفتن از یک مربی خوب می تواند حال روحی بچه ها را بهبود ببخشید و سلامت روحی آن ها را ارتقا بدهد.
.
الگوی مناسب
شک نکنید که بچه ها بی سر و صدا رفتارهای شما را زیر نظر دارند و از شما تقلید می کنند. اگر شما به راحتی خونسردی خودتان را از دست می دهید و یا در برابر اعضای خانواده و دوستان خشمگین می شوید فرزندتان نیز تصور خواهد کرد در شرایط مشابه باید مانند شما عمل کند. بنابراین برای داشتن کودکانی سالمتر در گام اول لازم است که خودتان تکنینک های موثر برای کنترل خشم، استرس و احساسات منفی را بیاموزید. اگر شما در چنین شرایطی درست رفتار کنید نه تنها فرزندان تان از انرژی های منفی شما در امان خواهند ماند (در نتیجه روح و روانی سالم تر خواهند داشت) بلکه رفتارهای درست شما را نیز تقلید خواهند کرد. بهتر است به جای نصحیت کردن آنها رفتارهای درست تان را در معرض تقلید قرار دهید.
.
کودک فعال
شعار «عقل سالم در بدن سالم» را آویزه ی گوشتان کنید. ورزش و فعالیت های اجتماعی نه تنها برای بزرگسالان لازم است بلکه اثرات مثبت زیادی روی سلامت روحی و روانی کودکان نیز دارد. اگر فرزندتان خانه نشین و گوشه گیر باشد و تمام وقت خود را صرف تماشای تلویزیون بکند نمی تواند آگاهی های اجتماعی لازم را برای مقابله با فوبیا یا ترس های اجتماعی دریافت کند. زیاده روی در تماشای تلویزیون یا انجام بیش از اندازه ی بازی های رایانه ای می توانند یکی از علائم وجود اضطراب اجتماعی در کودکان باشد. به عقیده ی متخصصان بین ۱۰ تا ۲۰ درصد بچه های سنین مدرسه از علائم اضطراب رنج می برند. شما باید کودکان را بیرون ببرید و زمینه ارتباط اجتماعی آن ها با دیگران را فراهم سازید. کافیست آن ها را به پارک یا امکان عمومی ببرید تا با هم سن و سال های خود آشنا شده و ارتباط بگیرند. علاوه بر این باید بدانید که ورزش کردن باعث ترشح بیشتر آندورفین در بدن می شود که احساس نشاط و سرزندگی را افزایش میدهد. کودکان را به ورزش کردن منظم تشویق کنید تا هم لحاظ روحی و جسمی سالمتر باشند.
.
پاداش
اگر فرزند شما موفق شده است بر مشکلی غلبه کند به او پاداش دهید. البته نیازی به خرید کادوهای گرانقیمت و کارهای خارق العاده نیست. آغوش شما و نگاه های مهربان تان که سرشار از تایید و تشویق است بهتر از هر کادوی دیگری جواب می دهد. سلامت روحی روانی کودکان زمانی به خوبی تضمین خواهد شد که شما به کارها و موفقیت های وی آگاه باشید و آن ها را تشویق کنید.
.
مشاور و متخصص
در برخی موارد تلاش والدین در خصوص برطرف کردن مشکلات روحی روانی کودکان به نتیجه ای نمی رسد. در اینصورت لازم است که والدین از یک متخصص کمک بگیرند. به عقیده ی متخصصان والدین باید علام مشکلات روحی روانی کودکان را جدی بگیرند. این علائم شامل افت تحصیلی، مشکلات عصبی یا ناشکیبایی، بی حوصلگی، دیدن کابوس، بروز رفتارهای تهاجمی یا در خودفرورفتگی و غمگینی است. در برخی موارد کودکان به دلیل مشکلات روحی روانی خود را به مریضی زده و از رفتن به مدرسه سرباز می زنند. در اینصورت لازم است که آنها را متقاعد کنید پیش یک فرد متخصص بروند. به آن ها اطمینان خاطر بدهید که پزشک متخصص بدون هیچ قضاوتی صرفا به فکر کمک رسانی به آن ها است.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: رفع نیاز , روانی , مشکلات , گفتگو
آیت الله مجتهدی رحمه الله علیه می فرمودند:
پیامبر خدا (ص) فرمودند: «من به خاطر پنج خصلت کودکان را دوست میدارم»
ما هم خوب است این صفات را از بچههای یاد بگیریم؛
۱- کودکان زیاد گریه میکنند
«بچه ها زیاد گریه میکنند»، اشک بچهها دم مشکشان است. به محض اینکه ناراحت میشوند دانهای اشک بر روی صورتشان جاری میشود پیامبر خدا (ص) فرمودند: من بچهها را دوست دارم به خاطر این که آن ها گریه می کنند. خداوند هم بندگانی که اشک میریزند و گریه میکنند دوست دارد. در روایت داریم که: «هر چیزی قیمتی دارد به جز قطره اشکی که از خوف خدا از چشم جاری شود.»
.
گریه از ترس خدا بسیار فضیلت دارد، به خصوص در نماز شب. شبها کاری بکنید که اشک چشمتان جاری شود ولو به اندازه بال مگسی باشد خوف از خدا و ترس روز قیامت را به یاد آورید و از ترس اینکه مبادا با دست خالی از دنیا بروید گریه کنید علمای قدیم زیاد گریه میکردند. پسر شیخ عباس قمی روی منبر می فرمودند: «ما هنگام سحر با شنیدن صدای گریه پدرمان از خواب برمیخواستیم.» آشیخ عباس از اولیای خدا بود. او صاحب کتاب مفاتیح است که بعد از قرآن بیشترین کتابی است که در ایران به چاپ میرسید مفاتیح اوست. ای خدا مار ا هم خدایی کن لذتی دارد که انسانی خدایی بشود.
.
۲- کودکان با خاک بازی میکنند
«بچهها خودشان را روی خاکها میمالند». اگر دقت کرده باشید متوجه شدهاید که بچهها بازی با خاک را دوست دارند حال میخواهد بچه آیتالله باشد یا بچه وکیل با بچه وزیر با بچه بقال محل فرقی نمیکند پس پیامبر خدا (ص) فرمود: من بچهها را دوست دارم برای این که آن ها تکبر ندارند با خاک بازی میکنند بر روی آن میغلتند.
.
۳- کودکان دعوا میکنند اما کینه ندارند
بچهها با هم دعوا میکنند، اما کینه ندارند در حال بازی میزنند و کله هم را میشکنند، اما یک ساعت دیگر زود آشتی کرده و باز هم با هم بازی میکنند. حالا پدر و مادرهای آن ها در حال دعوا هستند که مقصر بچه تو بود!… بچه تو آتشپاره است… ولی بچهها با هم آشتی کردهاند و در حال بازی هسنتد .بچهها زود قهر میکنند و زود هم آشتی میکنند. یکی سگ کینه ندارد، یکی بچه. قدیم بچهها میزدند سگ را زخمی میکردند، اما به محض اینکه یک لقمه نان به آن میدادند دمش را تکان میداد و میگفت [ممنون].
.
۴- چیزی برای فردا ذخیره نمیکنند
«برای فردایشان چیزی دخیره نمیکنند» فردا خدا بزرگ است امروز هر چه دارند میخورند و اصلا نمیگویند کمی از آن را برای فردا بگذاریم، اما بزرگترها، نه. این گونه نیستند مادر به بچهاش میگوید: بچه جان همه پولهایت را خرج نکن کمی برای فردایت بگذار، اما بچه نه؛ هر چه دارد همین امروز خرج میکند و چیزی ذخیره نمیکند.
.
قدیم هم این گونه بود مردم چیزی ذخیره نمیکردند هر روز مایحتاج را از در دکان بقالی خریداری میکردند. من یادم هست که مردم به در مغازه میرفتند و یک مثقال چای، نیم سیر قند، دو سیر گوشت، سه سیر برنج، نیم سیر روغن میخریدند. این گونه نبود که پنج کیلو گوشت و هشت تا مرغ بخرند و برای فردایشان ذخیره کنند چون میگفتند شاید فردا مرده باشیم آقای سراج برای من تعریف کردند که شخصی برای آشیخ بزرگ تهرانی یک گونی برنج آورد. آشیخ بزرگ خطاب به اهل خانواده فرمود یک کاسه بیاورید. بعد از این که کاسه را آوردند او یک کاسه برنج از داخل گونی برداشت و فرمود این برای امشب ما بس است بقیه آن را به در خانه همسایهها ببر. بله ایشان تمامی گونی برنج را قبول نکردند، قدیم این گونه بود کسی برای فردایش چیزی ذخیره نمیکرد، چرا؟ چون امید زنده بودن فردا را نداشتند. روز به روز خوراک روزانهشان را تهیه میکردند. پس از یکی از صفات خوب بچهها این است که چیزی از خوراکیهایشان را برای فردا نمیگذارند مادرش میگوید نصف این پفک نمکی را برای فردایت بگذارد، اما بچه همه آن را میخورد.
.
۵- کودکان میسازند ولی دل نمیبندند
«میسازند سپس خراب میکنند». قدیم بچهها در کوچهها با خاک و آب گل درست میکردند و با همان گل ساختمان می ساختند اتاق و حوض و پنجره و غیره مثل بچههای الان که نقاشی میکنند. قدیم بچهها با گل ساختمان میساختند، اما به محض اینکه مادرشان میگفت بچه بیا برو مدرسه لگد میزدند و کل ساختمان را خراب میکردند. ساختمان توی دلشان نبود دل به این ساختمان نمیبستند میساختند و خراب میکردند حالا ساختمان میسازند. موقع مرگ به محتضر میگویند: بگو لاالهالاالله. اما شیطان به او میگوید اگر بگویی لاالهالاالله ساختمانت را خراب میکنم.
استاد ما آقای برهان میفرمودند قدیم رسم بود که در خانهها یک آینه قدی روی بخاری میگذاشتند و دو تا چراغ حبابی هم این طرف و آن طرفش میگذاشتند شخصی آینه قدی خرید و به خانه برد بعد از مدتی بیمار شد ما به ملاقاتش رفتیم دیدیم در حال سکرات موت است اما هر چه به او میگفتیم بگو لاالهالاالله نفسش در نمیآمد. اتفاقا زد و حالش خوب شد بعد از مدتی او را دیدیم و سوال کردیم فلانی ما به عیادت تو آمدیم و تو در حال سکرات مرگ بودی و ما خیال کردیم که میخواهی بمیری هر چه به تو گفتیم بگو لاالهالاالله تو نمیگفتی او گفت راستش شخصی کنار اتاق ایستاده بود و میگفت اگر بگویی لاالهالاالله آینه را میشکنم. بعد آقای برهان فرمودند: آن شخص این قدر این آینه را دوست داشت که هر وقت به خانه میآمد اول یک دستمال برمیداشت آن را پاک میکرد و به آن نگاه میکرد، اما بعد از اینکه خوب شد آینه را فروخت تا حب آینه در دلش نباشد.
اگر محبت خانه توی دلت باشد محبت ماشین بنز توی دلت باشد محبت محراب و منبر و هر پست و مقامی توی دلت باشد شیطان موقع مرگ کنارت میآید و میگوید: اگر بگویی لاالهالاالله کارت خراب است به همین خاطر هم لاالهالاالله را نگفته از دنیا میروی از خدا بخواهیم که هنگام مرگ چیزی توی دلمان نباشد.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: پنج خصلت , کودکان , تربیت , والدین
یکی از تغییرات بارز دوره بلوغ در دختران، عادت ماهانه است. این اتفاق از دو جنبه کودکان را دچار اضطراب می کند. دلیل آن را نیز می توان در دو نکته عنوان کرد؛ نخست ناشناخته بودن فرایند این تغییر و احساس ابتلا به بیماری یا مشکلی خاص در نوجوان و دوم ناتوانی در کنترل شرایط در دوره عادت ماهانه است. برای آن که فرزند شما با فرآیند این مسئله آشنا شده و هراسش از این اتفاق از بین برود و از طرفی بتواند در این دوره زندگی و فعالیت عادی داشته باشد، باید همه مسائل مربوط به این اتفاق ماهانه و دائمی را برای او توضیح بدهید.
لازم است هر دختری قبل از آن که قاعده شود، اطلاعات مناسبی را در مورد آن داشته باشد. چنانچه دختر جوان ما بدون هیچ اطلاع قبلی، با خونریزی قاعدگی، مواجه شود، ممکن است خیلی ناراحت شده و برداشت بدی از این موضوع داشته باشد. مادر ها می توانند نقش مؤثری در انتقال آگاهی و هم چنین در برداشت خوش بینانه و یا بدبینانه دختران جوان در مورد ویژگی های بدن شان داشته باشند. چنانچه مادر بتواند اطلاعات مناسبی را از مراجع علمی مانند پزشکان و افراد دارای صلاحیت و یا کتاب های معتبر و علمی برای خود کسب کند، می تواند راهنما و دوست خوبی برای دختر خود باشد. در این صورت، مادر بهترین شخص برای آگاه کردن دختر خود است.
در سال های اخیرکه بنا به دلایل مختلف در جامعه با بلوغ زودرس دختران مواجه هستیم؛ بهتر است،قبل از پریود و ظهور علائم بلوغ و تغییرات جسمی در آنها مادران این موضوع را با آن ها در میان بگذارند. حدود هشت سالگی، زمان مناسبی است تا مادر او را با این مسائل آشنا کند. قبل از این که دختر ما اطلاع نادرست را از دوستان خود بگیرد.
شما می توانید با صحبت در مورد رشد سریع در دوران بلوغ شروع کنید. برای او بگویید که هر کودکی رشد می کند. اگر دختر است به مامان و اگر پسر است به بابا شبیه می شود. تاکید کنید که این تغییر نشانه سلامتی اوست. برای دختران بلند شدن قد، تغییر پوست صورت و چرب شدن آن، رشد پستان ها و بزرگ تر شدن لگن، همه با هم زیبایی و توانایی جسمی بیشتری را برای او به ارمغان خواهند آورد. این تغییرات تحت تاثیر چند هورمون و بخصوص در اثر هورمون سحرانگیز زنانه ای به نام «استروژن» صورت می گیرد. اما این تغییرات در ظاهر است. در داخل بدن هم تحت تاثیر هورمون ها، در دستگاه زنانه تغییراتی ایجاد می شود و از نتایج این تغییرات بروز قاعدگی است. بعضی از مادران سعی می کنند از خاطرات اولین قاعدگی های خود برای دخترشان بگویند و به او بفهمانند قاعدگی چندان هم سخت نخواهد بود.
با در نظر گرفتن واکنش اولیه ی فرزندتان و راحتی خودتان شاید بخواهدی اطلاعات بیشتری هم به او بدهید. اگر شما به عنوان پدر و مادر نسبت به طرح مسأله عادت ماهانه راحت نیستید سعی کنید پیشاپیش درباره ی آن مطالعه کنید و روش های مختلف برخورد با موضوع را با والدین دیگری که فرزندی هم سن و سال دختر شما دارند مرور کنید. در بسیار از مدارس و مراکز کلاس هایی درباره ی بلوغ و عادت ماهانه برگزار می شود. بدنیست برای گشودن باب ارتباط با دخترتان در یکی از این کلاس ها شرکت کنید.
بیشتر دخترها وقتی برای اولین بار با آن ها درباره ی دوره ی عادت ماهانه صحبت می کنید تا حدودی از خود ناراحتی نشان میدهند یا در فکر فرو می روند. پس اطلاعات خود را حتما با حالتی مثبت و حمایت آمیز در اختیار آن ها قرار بدهید و به آن ها تفهیم کنید که عادت ماهانه بخشی از کارکرد داخلی بدن یک زن است.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: آگاهی دختران , دوران بلوغ , تربیت , والدین
عادت هایی مانند انگشت در بینی کردن، مکیدن انگشت شست، جویدن ناخن، پیچ دادن مو و دندانقروچه ممکن است مربوط به عادات و اختلالات عصبی باشد. اما انگشت کردن در بینی لزوما نشانه این نیست که فرزند شما بیش از اندازه مضطرب است. بچهها معمولا به این دلیل انگشت در بینی خود میکنند که حس میکنند چیزی درون آن است. کودکان مبتلا به آلرژی بیش از سایر کودکان انگشت در بینی خود میکنند؛ چون مخاط سنگین موجود در بینی باعث ایجاد ناراحتی در آن ها میشود. شرایط محیطی خاص نیز یکی از عواملی است که باعث تحریک کودکان به این کار میشود.
انگشت کردن در بینی کاملا بیضرر است؛ مگر اینکه پای میکروب در میان باشد. میکروب موجود بر روی انگشتان دست میتواند عفونتهای خطرناکی در داخل بینی ایجاد کند. همچنین خطر شیوع سرماخوردگی و آنفولانزا را افزایش میدهد. درمان کمآبی بدن و احتقان از جمله موثرترین روشهای جلوگیری از انگشت کردن در بینی است. در عین حال، بهتر است به کودک خود یاد دهید برای گرفتن بینیاش از دستمال استفاده کند.
۱) به آلرژی کودک رسیدگی کنید:
کودک ۵ تا ۸ ساله در واقع از سن سرماخوردگیهای مکرر عبور کرده و بیشتر در معرض آلرژی قرار دارد. مهمتری آلرژنهای موثر بر کودکان عبارتند از گرد و غبار، شوره بدن حیوانات، گرده گیاهان و خاک.
۲) کودک را هیدراته نگه دارید:
اگر در منطقهای با آب و هوای خشک زندگی میکنید یا سیستم گرمایشی و سرمایشی خانه خراب شده، کودک را به نوشیدن مایعات زیاد در طول روز تشویق کنید یا یک مرطوبکننده هوا در اتاق خواب کودک بگذارید. اگر کودک دچار گرفتگی بینی شده است، از قلم ضد احتقان برای باز کردن بینیاش استفاده کنید.
۳) او را تشویق کنید که دستهایش را مرتب بشوید:
هیچ کودکی دوست ندارد چند بار در روز دستهایش را بشورد. اما باید به او توضیح دهید که این کار او را در برابر بیماریهای مختلف ایمن میسازد.
۴) به او استفاده از دستمال را آموزش دهید:
فرقی نمیکند از دستمال پارچهای استفاده میکنید یا دستمال کاغذی؛ به او یاد دهید برای گرفتن بینیاش از دستمال استفاده کند. با این کار هم از شیوع میکروبها جلوگیری میکند و هم پرستیژ اجتماعی بالاتری از خود نشان میدهد.
۵) بگذارید کمی دیوانهبازی در بیاورد:
به او بگویید اگر میخواهد از انگشتش برای گرفتن بینی استفاده کند، این کار را در خانه انجام دهد. همچنین میتوانید برای کسانی که در انظار عمومی در بینیشان انگشت میکنند، جوک و لطیفه بسازید تا کودک به طور غیرمستقیم از نامناسب بودن این کار آگاه شود.
۶) زبانت را گاز بگیر:
وقتی میتوانید با زبان خوش به کودک دبستانی خود یاد دهید که انگشت کردن در بینی یک کار بد و غیربهداشتی است، چرا باید از تنبیه و پرخاشگری استفاده کنید! اگر کودک به صورت ناخودآگاه انگشت در بینیاش میکند و تصمیم دارد این عادت غیر ارادی را کنار بگذارد، میتوانید چند برچسب روی انگشتان دستش بزنید تا هر موقع که خواست انگشت در بینیاش کند با دیدن آن ها دست از این کار بکشد. البته بهتر است این کار را تنها در خانه انجام بدهید تا کودک مجبور نباشد به سوالات خجالتآور همکلاسیهایش پاسخ دهد.
۷) دستهایش را مشغول کار نگه دارید:
گاهی اوقات تنها راه درمان کودکی که ناخودآگاه انگشت در بینیاش میکند این است که دستهایش را مشغول انجام یک کار دیگر بکنید. برای این کار باید به اوقات آزاد کودک توجه بیشتری نشان دهید؛ مثلا اوقاتی که پای تلویزیون مینشیند. شما میتوانید با تشویق کودک به انجام کارهای دستی مانند درست کردن کاردستی، جور کردن پازل، منبتکاری، مجسمهسازی و حتی آشپزی او را از عادت انگشت کردن در بینی دور نگه دارید.
۸) تمام جوانب امر را بررسی کنید:
اگر کودک آنقدر در بینیاش انگشت میکند تا بینی خونریزی کند یا این کار را در کنار سایر عادات عصبی (مانند مکیدن انگشت شست در خواب) انجام میدهد، بهتر است او را به یک پزشک متخصص اطفال نشان دهید تا تحت درمان قرار بگیرد. این عادتها میتوانند نشانه اضطراب یا سایر مشکلات عاطفی در کودک شما باشند.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: تربیت , فرزند , والدین , دست تو بینی
شاید بتوان گفت یکی از جملاتی که خیلی از ما بزرگترها برای آغاز ارتباط با کودک و یا همکلامی و گاهی هم به عنوان مثلاً احوال پرسی در موقعیتهای گوناگون بر زبان میآید جمله: «بابا را بیشتر دوست داری یا مامان را» باشد. راستی چرا باید از یک کودک در هر سنّ و سالی که باشد بپرسیم: «بابا را بیشتر دوست داری یا مامان را»؟ آیا تا به حال به نیّت ناخودآگاه این حرفها توجّه کردهاید. واقعاً در ذهن کسی که چنین سوالی میپرسد، چه میگذرد؟
گاهی یک حرف یا سوالی، جرقهی ابهام یا شکّی را در ذهن روشن میکند که به سادگی خاموششدنی نیست. وقتی ذهن یک کودک را در برابر انتخاب دو گزینه قرار میدهیم: «مامان یا بابا»؟ نتیجه انتخاب هر چه باشد، تنش و استرس را به دنبال خواهد داشت.
حتّی اگر کودک واقعاً جهتگیری خاصّی داشته و یکی از والدین را بیشتر دوست داشته باشد، پرسیدن این سوال، شاید یادآور خاطرات تلخ و فکر کردن به موضوعاتی باشد که برایش خوشایند نیست. متأسفانه خیلی از مواقع بعضی از جملهها در طول زمان به طور کورکورانه و تقلیدی و در نهایت به صورت عادت در میان افراد خصوصاً کسانی که حتّی میخواهند ارتباطی عاطفی برقرار کنند شکل میگیرد.
پدر یک نیمه از بدن روانی کودک است و مادر نیمه دیگر بدن روانی کودک. بدن روانی کودک را با این سوالات دو پاره نکنیم. ترس از اجبار به انتخاب بین پدر و مادر، کودک را مضطرب و وحشتزده خواهد کرد. اولین نیاز روانی کودک امنیت و آرامش است. هرگز حتی به شوخی این سوال را نکنید و اجازه ندهید کسی فرزندتان را در چنین موقعیتی قرار دهد. پس در پایان خیلی صریح و روشن و روان میتوان گفت:
«بابا را دوست داری یا مامان را» ؟! یک سوال بیجا، بیمورد و ضّدِ تربیتی است و از جانب هر کسی که پرسیده شود، ناموجه و غیرمنطقی است.
محیط و بحران هویتی
کودکان به طور غریزی جایگاه بالاتری برای پدر در خانواده قائل هستند. این برتری جایگاه را می توان در نقاشی های آن ها به وضوح دید. چرا که حتی اگر پدر خانواده قامتی کوتاه داشته باشد کودک در نقاشی هایش پدر را بلندتر از مادر نقاشی میکند. اگر محیط خانوادهای که فرزند در آن رشد میکند، از نظر روانی، محیطی ناسالم و پرآسیب باشد به طور ناخودآگاه کودک یا نوجوان بیشتر به والدی که مورد ظلم قرار گرفته است تمایل پیدا میکند.
برای مثال اگر فرزند در خانوادهای پرتنش بزرگ شود که در آن پدر خانواده فردی زورگو باشد گرایش عاطفی بیشتری نسبت به مادرش که مظلوم واقع شده است پیدا میکند و همواره درصدد آن است که از پدرش انتقام بگیرد. در این شرایط اگر فرزند مورد حمایت و کمک قرار نگیرد دچار نوعی بحران هویتی میشود که براساس آن نسبت به همه مردها بدبین شده و با افزایش سن فقط به صرف انتقام برمیخیزد.
عوامل محیط بیرونی مثل همسالان و در سنین بالاتر پدیده ازدواج نیز گرایشات عاطفی افراد به سمت یکی از والدین را دستخوش تغییر میکند. در واقع وقتی افراد ازدواج کرده و پا به دوره جدیدی از زندگی میگذارند، وجود و نقش پدر و مادر را بهتر لمس میکنند و در نهایت علاقهشان به پدر و مادر به حالت تساوی درمیآید.
فرزندان، گران بهاترین حاصل زندگی والدین هستند و محبت و گرایش فرزند نسبت به آن ها از لذتبخشترین محبتها برایشان محسوب میشود اما بعضی از پدر و یا مادرها به دلیل وجود خلأهای روحی روانی که از دوران کودکی در وجودشان نهفته است با خدمات و یا باج دادنها فرزند را به سمت خود جذب میکنند، غافل از اینکه با این روش مخربترین اثر را بر نظام شخصیتی فرزند وارد میسازند.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: فرزند , پدر , مادر , تربیت
از نظر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، تنگ شدن وقت نماز ،
بهتر از رنجاندن و بی توجهی به کودکان است.
سنّ کودکی ، بهترین زمان برای تربیت پذیری است ، چرا که دل و جانش ،
پاک و بی آلایش است.
بازی با کودک موجب شادابی کودک و رشد استعدادهای نهفته او می شود.
والدین هنگام بازی با کودک، بکوشند بنا بر خواست و میل کودک رفتار کنند
و خواسته خود را بر او تحمیل نکنند.
دوران کودکی، بهترین زمان آغاز آموزش های دینی و اعتقادی است .
در برخورد با کودکان ، باید رفتاری کودکانه داشت.
از عیب جویی کودکان ، به ویژه در حضور دیگران بپرهیزید .
کودکان را پس از شرکت کردن او در نماز جماعت خوب تشویق کنید
نبود عدالت رفتاری میان فرزندان ، سبب ایجاد اختلال های روانی
و کینه توزی در آنها می شود.
اما یک نصیحت برادرانه
سعی کنید پسران را مرد واقعی و دختران را یک زن واقعی تربیت کنید
اگر روش تربیتی شما اینگونه نباشد ، پشیمان خواهید شد
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک ، پدرها بخوانند ، آموزش ، خانه و خانواده ، پیامها
برچسبها: کودکان , تربیت , رفتار , پسر و پدر
اعتیاد به شبکه های مجازی تفاوتی با اعتیادهای دیگر ندارد که باید عوارض آن بررسی شود
و به مردم شناخته شود.
اعتیاد به شبکه های اجتماعی عوارضی دارد که از جمله آنها می توان به عوارض جسمانی و روانی، عوارض اخلاقی، عوارض تربیتی و عوارض امنیتی اشاره کرد.
از عوارض جسمانی و روانی می توان به افزایش اختلالات خواب، افسردگی، هرزه گویی و خشونت طلبی و بدون موبال هراسی اشاره کرد.
از جمله عوارض اخلاقی باید به سوء استفاده های افراد سودجو از اطلاعات شخصی، دستیابی کاربران به محتویات مستهجن و مبتذل از طریق راه اندازی گروه، انتشار متون مبتذل و مستهجن در قالب داستان متنی و تصویری ، طنز ، مشاوره جنسی ، تصاویر مبتذل و مستهجن ایرانی و خارجی و تشویق افراد به ارتکاب جرائم منافی عفت در راستای قبح زدایی و عادی سازی این جرائم ( انتشار شماره تلفن افراد بمنظور برقراری ارتباط نامشروع و .. اشاره کرد.
از عوارض تربیتی حاصل از شبکه های اجتماعی هم می توان به دخیل شدن زودهنگام کودکان با مسائل غیر مربوط به گروه سنی آنها،عدم پایبندی به ارزش های خانوادگی و اجتماعی، منحرف شدن توجه از اهداف زندگی واقعی، شدت احساس نیاز به توجه، نابودی خلاقیت، مقایسه پیوسته خود با دیگران، کاهش روابط و دید و بازدید بین افراد فامیل و دوستان ، نبود حریم و حرمت در شبکه های اجتماعی و اسطوره سازی کاذب اشاره کرد.
ازدیگر عوارض خطرات اعتیاد به شبکه های اجتماعی عوارض امنیتی است که می توان استفاده 78 درصد سارقان از اطلاعات منتشر شده در شبکه های اجتماعی، گسترش کرم های شبکه های اجتماعی و سرقت اطلاعات ،سرقت هویت کاربران، جعل هویت، جاسوسی و افشای ناخواسته یا عمدی اطلاعات مجرمانه توسط افراد را نام برد.
موضوعات مرتبط: اخبار
برچسبها: اعتیاد , فضای مجازی , شبکه , عوارض
نوجوان بسیاری از کارشناسان بر این باورند که همه ما ممکن است در سنین نوجوانی، بیشتر از هر سن دیگری، بیواهمه دست به رفتارهای پرخطر بزنیم و حتی از آن لذت ببریم؛ مثلا خودمان را به خواب بزنیم و اینقدر صبر کنیم که پدرمان بخوابد و آنوقت آرامآرام به جیب کت او نزدیک شویم، سوییچ ماشین را برداریم و بیترس از خطرات رانندگی در خیابانها برانیم و لذت ببریم....
اما نکته اینجا است که چگونه میتوان یک نوجوان را از خطر این رفتارهای پرخطر آگاه کرد؟ دکتر کتایون خوشابی، فوق تخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، به این سوال پاسخ میدهد.
▪ خانم دکتر! چرا نوجوانان از کارهای پرخطر نمیترسند؟
ـ رشد و نمو غدد داخلی و تغییرات فیزیولوژیک به واسطه ترشحات هورمونهای مختلف موجب افزایش خطر ریسکپذیری در نوجوان میشود و ریسک ابتلا به رفتارهای پرخطر را در آنها افزایش میدهد. البته تاثیر دوستان، تلویزیون، محیط، اینترنت و ... را نیز نمیتوان نادیده گرفت. در این بین بسیاری از خانوادهها سعی میکنند با نصیحت و بازگو کردن تجربیات ناگوار خود، نوجوانشان را از انجام رفتارهای پرخطر بازدارند و حتی با ریسکپذیری این سنین مقابله کنند؛ مثلا به نوجوان خود میگویند: «من ۱۶ سالام بود که ماشین پدرم رو بدون اجازه برداشتم و چیزی نمونده بود با یه بچه تصادف کنم. میدونی اگه این اتفاق میافتاد تا آخر عمر چه عذاب وجدانی داشتم؟ ما اینارو تجربه کردیم و شما باید از تجربیات ما بزرگترها استفاده کنید و خودتون رو توی دردسر نندازید...» اما به ندرت این راهکارها و نصیحتها نتیجهبخش است زیرا اولا نوجوان از این احساس خطر لذت میبرد و دوم اینکه تا خودش این تجربه را تکرار نکند، دستبردار نیست.
▪ پس والدین باید در مقابل نوجوان خود چه عکسالعملی نشان بدهند؟
ـ هرچه روابط میان خانواده و نوجوان صمیمیتر باشد، نوجوان نیز بیشتر عقاید خود را در خانواده مطرح میکند؛ البته به شرطی که قضاوتی از سوی پدر و مادر درباره عقاید او صورت نگیرد. مثلا اگر نوجوان ما درباره ارتباط با جنس مخالف نظرش را بیان میکند، والدین نباید درباره این عقیده راجع به او قضاوت کنند؛ مثلا به او بگویند که این فکر خجالتآور است و باید شرم کنی، بلکه باید اجازه بدهند او بدون ترس از پدر و مادر، آزادانه صحبت کند و مسایل و مشکلات خودش را با خانواده در میان بگذارد. والدین باید شنوندههای خوبی باشند. مسلما اگر نوجوان شما مطمئن شود که خانواده از حرفهای او استقبال میکنند و سرزنش و نصیحتی در کار نیست، همه مسایل زندگیاش، حتی خصوصیترینها را هم با شما در میان میگذارد و حتی در مورد مشکلاتاش از شما به عنوان یک دوست کمک میخواهد اما خواسته والدین از بچهها نباید امری باشد.
▪ مهمترین رفتارهای پرخطری که از نوجوانان سر میزند، چیست؟
ـ هر کار پرهیجان و پرخطری ممکن است توسط نوجوانان تجربه شود اما گرایش به گروههای دوستی ناسالم، استعمال سیگار و مواد مخدر، رانندگی خطرناک و بدون گواهینامه و به ویژه برقراری روابط ناسالم با جنس مخالف از جمله مهمترین آنهاست.
▪ به رابطه با جنس مخالف اشاره کردید. تمایل به برقراری این نوع ارتباطات در سنین نوجوانی با نوعی کنجکاوی و هیجان همراه است. در مقابل این رفتار نوجوان چه باید کرد؟
ـ قرار گرفتن نوجوانان در گروههای سالم، موجب کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانی میشود. این گروهها میتواند شامل گروههای فامیلی، ورزشی، علمی، هنری و ... باشد و عضویت نوجوانان در چنین گروههایی موجب میشود که نوجوان سرگرم باشد و کمتر به سمت کارها و رفتارهای پرخطر برود. در عین حال، بهترین راهکار پیشنهادی این است که والدین به جای اینکه مانند یک تماشاچی فقط نظارهگر باشند و یا برخورد شدیدی از خود نشان دهند، کاملاً در آموزش این مسایل به فرزندانشان سهیم باشند و مسوولیت آموختن روش صحیح زندگی را به نوجوانشان شخصاً برعهده بگیرند، چرا که در صورت ندادن آموزشهای رسمی یا خانوادگی، نوجوان به سوی یادگیری از گروه همسال، رسانهها و یا تجربه جنسی مخاطرهآمیز کشیده میشود.
▪ شما در این شرایط چه توصیهای به والدین دارید؟
ـ پدر و مادرها باید در رابطه با ارتباطهای صحیح و مطلوب به نوجوانانشان کمک کنند. نوجوانانی که ارتباطی صمیمی با والدینشان دارند، این دوران را به سلامت طی میکنند. در عین حال، با وجود دلایل بسیاری که موجب میشود والدین در مطرح کردن این مسایل راحت نباشند، کاملا ضروری است که ارتباطهای بین فرزندان و والدین قبل از دوران نوجوانی با بحثهایی در مورد روابط سالم و اهداف زندگی آغاز شود و بعدها این گفتگوها به همه ابعاد توسعه یابد.
با صحبت کردن با نوجوانان در مورد ابعاد مختلف روابط و بحث کردن در مورد عواقب و نتایج روابط جنسی زودهنگام و آموزش نوجوانان به اینکه در مورد آنچه میشنوند یا میبینند به دقت فکر کنند، والدین میتوانند برای برخورد با مشکلات به نوجوانان قدرت دهند. از طرفی صحبت کردن نوجوان در مورد احساسات و عواطفاش با توجه به اینکه در دوران برزخ بین بچگی و بلوغ به سر میبرد، سخت است، چه برسد به اینکه احساسی را در خود پیدا کند که نمیداند در صورت مطرح کردناش چه برخوردی با او میشود. بسیاری از نوجوانان پس از یکبار سوال کردن از طرف والدینشان با برخوردی مواجه میشوند که ترجیح میدهند دیگر هرگز با والدین خود حرفی نزنند.
به والدین توصیه میشود که ابتدا گوش کنند، بدون اینکه نظری بدهند و بدون اینکه صحبت نوجوان را قطع کنند. پس از آن، نظر او را درباره آن مطلب جویا شوند و ببینند که خود او در مورد آن مساله چگونه فکر میکند و بعد راجع به آن با هم صحبت کنند. نوجوان در این سن بیشتر دوست دارد یک حریم خصوصی برای خود ایجاد کند، به طوری که اهمیتی که حفظ حریم خصوصی در این دوره دارد در هیچ دورهای از زندگی فرد وجود ندارد و والدین نباید در زندگی نوجوان خود سرک بکشند.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: جوان , نوجوان , خطرات , تهدیدات
مواد غذایی مفید برای افزایش هوش کودک
تمام والدینی که دوست دارند كودكشان مانند آلبرت انیشتین باهوش شود،این مقاله را مطالعه کنند.
ژنها عامل مهمی در تعیین هوش كودك هستند ولی مطالعات نشان میدهد غذایی كه كودك میخورد نیز تاثیر گذار است.
غلات :
غلات یك صبحانه سالم برای حفظ انرژی كودك در طول ساعات مدرسه است كه از اهمیت خاصی برخوردار است.کودکانی كه صبحانه میخورند دارای قابلیت تمركز بیشتر و حافظه یادگیری بیشتری هستند،علاوه برآن میتوانند در كلاسهای ریاضی بهتر عمل كنند.
* تمام صبحانه ها یكسان نیستند.بهتر است از برخی غلات صبحانه با شكر فراوان استفاده نكنیم
* اگر كودك شما غلات صبحانهای دوست ندارد از تخم مرغ استفاده كنید.
* تخم مرغ دارای "كلاین" بالا است كه به ایجاد سلولهای حافظه كمك میكند.
ماهیهای چرب و امگا 3 :
البته این مورد ممكن است اشتها آور نباشد اما ماهی چرب مانند ماهی آزاد،تن و ساردین منبع قوی اسیدهای چرب امگا3 هستند.
* امگا3 به طور چشمگیری به تقویت سلولهای مغز جهت افزایش یادگیری و تمركز كمك میكندتحقیقات نشان میدهند، روغن ماهی می تواند عامل مهمی برای تقویت ضریب هوشی باشد و به مشكلات رفتاری كودكان مانند اختلال كمبود توجه و بیش فعالی كودكان كمك كند.
* آووكادو، گردو و بادام منابع مفید دیگری از امگا3 هستند.
غلات كامل :
غلات كامل سرشار از ویتامین B هستند و به افزایش عملكرد حافظه كمك میكنند.نانهای كامل بر خلاف نان سفید انرژی را به آرامی و یكنواخت در بدن آزاد و به كودكان و افراد بزرگسال كمك میكند تا قند خون منظمی داشته و سطح تمركز و هشیاری بیشتری داشته باشند.
غذاهای سرشار از آهن :
تحقیقات نشان میدهد،غذاهای سرشار از آهن مانند گوشت قرمز بدون چربی،میوههای خشك،غلات كامل و حبوبات میزان انرژی و سطح هشیاری را افزایش می دهند.
كودكان تقریبا آهن را به حد كافی نمیخورند.كمبود آهن می تواند سطح عملكرد شناختی را تا حدی پایین آورد كه منجر به ضعف در فعالیتهای آكادمیك شود.
شما می توانید كمبود آهن را با استفاده از ساندویچ كره بادام زمینی برای ناهار و استیك همبرگر بدون چربی برای شام رفع نمایید.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: کودک , تربیت , غذای سالم , وعده غذایی
غذاهایی که سلامت كودك را تهدید می كنند!!
آیا می دانید بسیاری از غذاها هستند که سلامتی کودک شما را تهدید می کنند و حتی مادران از آنها آگاهی ندارند.
دندان های کودک تا سن ۴ سالگی قادر نیست، مواد غذایی را کاملاً خرد کند، بنابراین مواد غذایی کوچک یا سفت را که جویدن آنها مشکل است به کودک ندهید ، زیرا ممکن است باعث خفگی او شوند.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، کودک
برچسبها: کودک , تربیت , غذای سالم , وعده غذایی
ادامه مطلب