آرام که باشی زمان متوقف میشود..
تنها چیزی که در زندگی معنوی نیاز داری این است که واکنش نشان ندهی آرام بودن بزرگترین دارایی در این دنیا و برترین قدرتی است که میتوانی داشته باشی اگر تنها بتوانی آرام باشی، هر مشکلی را میتوانی حل کنی؛ این چیزی است که باید بخاطر داشته باشی.
زمانی که کاملا آرام هستی، زمان متوقف میشود. جایی که زمان نباشد، کارما از بین میرود، چرخه زندگی و مرگ میایستد و هر چیزی به خنثی و خالی شدن متمایل میگردد. چون زمانی که آرام هستی با انرژی جهان یکی میشوی و همه چیز به خوبی پیش میرود.
آرام بودن یعنی همه چیز تحت کنترل است و شما نگران شرایط و نتیجهای که ممکن است روز فردا بدست آید نیستید. آرام بودن یعنی همه چیز خوب است، و جای هیچ نگرانی نیست.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
برچسبها: آرامش , زمان , کنترل , دارائی
پدر ، مادر و معلم ؛
اجازه ندارند مشقهای کودک را پاره کنند !!
اگر کودک بدخط یا نامنظم مینویسد؛ شاید خسته، گرسنه است یا شرایط محیطی و زمانی مناسبی ندارد.
پس شرایط را تغییر دهید، و او را تشویق و ترغیب به بهتر نوشتن کنید.
هرگز هرگز مشقهایش را پاره نکنید، زیرا او برای آنها زحمت کشیده، وقت و انرژی گذاشته.
مثل این است که همسرتان غذایی که شما پختهاید را دور بریزد و بگوید؛ من این غذا را دوست ندارم ! یک غذای دیگر بپز!!
به حریمهای شخصی همدیگر احترام بگذاریم.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت
وقتی به زور فرزندتان را وادار می کنید چیز مفیدی بخورد یا کار مفیدی انجام دهد، ممکن است برای جسمش کاری کرده باشید اما به روانش آسیب رسانده اید.
با این کار، مانع از شکل گیری « منِ مستقل » در او می شوید
چیزی که او برای خوشبخت شدن به آن شدیدا نیاز دارد.
فرقی ندارد فرزندتان چه سنی دارد، هرگز به او زور نگویید
و او را وادار هیچ عمل خاصی نکنید، حتی اگر آن چیز بهترین گزینه در دنیا باشد.
با زبان نرم و توجیه سنگ هم آب میشود.
موضوعات مرتبط: کودک
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت
نمی خوام لباسمو عوض کنم
تحقیر نکنید و نگویید
« نه نمی تونی اونو بپوشی ، مگه دیوانه شدی؟ »
این رفتار به کودک می آموزد که درباره دیگران قضاوت کند و رفتارهای آن ها را با استفاده از کلمات خشن توصیف کند.
در عوض قانون را به او یادآوری کنید و بگویید «در مورد آنچه که باید در مهمانی بپوشی قانون چی می گه» یادآوری قانون آن را در ذهن کودک تقویت می کند و قانون کنترل کننده موقعیت می شود.
التماس نکنید و نگویید « چرا نمی توانی دختر خوبی باشی و لباست را عوض کنی ؟ »
با این رفتار به او می گویید چون نمی خواهد لباسش را عوض کند عیب و اشکالی دارد.
از آن جا که رفتار فرزندتان تعیین کننده شخصیت او نیست از عبارات « دختر خوب » و « دختر بد » بپرهیزید.
در عوض معامله کنید و بگویید « وقتی لباس بازی بپوشی می تونی با کودکان دیگر بری بیرون ».
این رفتار به کودک می گوید که راه های مختلفی برای انتخاب دارد و هر راهی نتایج خود را دارد.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت
بسیاری از والدین عمداً دست به تنبیه بدنی نمیزنند، هنگامی این رفتار از بزرگترها سر میزند که کنترل خود را از دست بدهند یا احساس ناامیدی کنند. ممکن است پدر به خاطر این که سه بار از کودک خواسته تلویزیون را خاموش کند و او توجهی نکرده عصبانی شود و کتکش بزند. یا وقتی پسر کوچولوی چهار ساله به وسط خیابان میدود شاید مادر او را بزند تا حواسش بیشتر جمع باشد.
بیشتر والدین حداقل یک بار فرزندشان را تنبیه بدنی کردهاند یا احساس کردهاند او یک کتک مفصل لازم دارد. اما به راستی چرا این تعداد از پدر و مادرها از تنبیه بدنی استفاده میکنند؟ شاید بگویید: چون مؤثر است. ولی واقعیت این است که اگر تنبیه بدنی مؤثر باشد فقط و فقط در کوتاه مدت تأثیرگذار است.
تنبیه بدنی بیش از آن که به منظور آموزش و یا نهی کودک از رفتار غلط به کار رود اغلب فقط شیوهای است برای این که والدین خشم خود را تخلیه کنند، بنابراین نه تنها آموزشی در پی ندارد بلکه رابطه مثبت والد – فرزندی را نیز تخریب میکند. کودکان علاقه دارند که با بزرگسالان همانندسازی کنند، این روشهای تنبیه باعث میشود تا الگوی رفتاری نادرستی را بیاموزند و در برخورد با همسالان خود نیز همین شیوهها را استفاده کنند.
تنبیه بدنی تمایل کودک به برقراری رابطه دوستانه با والدین را کاهش میدهد، بنابراین در مواقعی که به راهنمایی والدین نیاز دارد ممکن است به خاطر ترس از تنبیه شدن، آنان را در جریان مشکلش قرار ندهد و از شیوههای ناکارآمد استفاده کند. پس از مدتی کودک نسبت به نظر والدین و حتی تنبیه آنان بیتفاوت میشود و والدین مجبورند برای وادارکردن کودک به اطاعت از تنبیههایی با شدت بیشتر استفاده کنند. برای هدایت رفتار کودک میتوان از روشهای جایگزین و مناسبتری استفاده کرد، یکی از بهترین شیوهها نادیده گرفتن رفتار نامطلوب است.
هنگامی که کودک اعتماد به نفس والدین را از بین می برند (به حرف والدین گوش نمی کنند یا کارهایی می کنند که می دانند نباید انجام دهند)، این مساله برای پدر و مادر قابل تحمل نیست و در این موقعیت احساس درماندگی می کنند. وقتی سر کودک داد می زنید دلیل آن بستنی یا هر چیز دیگر نیست، مسئله بازگرداندن آن اعتماد و به دست گرفتن دوباره کنترل اوضاع است. دوئلی که بین والدین و کودک برقرار می شود در واقع نشان دهنده این است که به هم نشان دهند کدام یک قوی تر هستند. ما به این طریق می خواهیم به کودک یادآوری کنیم که ما مسئول و رئیس هستیم و حرف، حرفِ ما است.
برای برنده شدن در دوئل، هوشمندانه ترین روش بیرون آمدن از حالت جنگ و دعوا است. به جای این که شما در یک طرف میدان مبارزه و کودک در طرف دیگر بایستید و با هم بجنگید، بهتر است با یکدیگر همفکری کنید و برای حل مسئله پیش آمده چاره بیاندیشید.
ابتدا موقعیت درست را برای او توضیح بدهید. سپس چند پیشنهاد دیگر به او بدهید. به این ترتیب کودک متوجه می شود او نیز تا اندازه ای روی شرایط کنترل و حق انتخاب دارد. اگر این روش هم کارساز نبود، باید سعی کنید این تنش را با کمی خنده، شوخ طبعی و به دست آوردن دل کودک از میان ببرید. به طور مثال، خیلی بی مقدمه او را بغل کنید یا بازی های موردعلاقه او را انجام دهید تا ذهنش از چیزی که خواسته منحرف شود.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: والدین , کنترل , فرزند , تربیت