گاهی به طور ناشناس به مناطق فقیرنشین میروند
"مقتدر مظلوم" توصیفی است که با دوران امیرالمومنین(ع) مطابقت داده می شود. توصیفی که شاید طی ماههای اخیر نیز رواج پیدا کرد و خواه نا خواه از ناگفته ماندن بسیاری از واقعیت ها حکایت داشت. آنچه در پی می آید خاطرات حجتالاسلام و المسلمین محمدباقر فرزانه رئیس دانشگاه علوم اسلامی رضوی و امام جمعه موقت مشهد مقدس است از رهبر انقلاب. او از ابعاد شخصیتی ایشان می گوید و از سرکشی های ایشان در مشهد و بم به مردم.
در مسئلهی زلزلهی بم، ایشان به صورت ناشناس وارد منطقه شدند. حتی استاندار هم خبردار نشد. ایشان معتقد هستند كه روحانی، برای رسالت خود در ارتباط با مردم مَثلش، مثل ماهی است و دریا. ماهی در دریا تولید میشود، در دریا رشد میكند و در دریا هم به كمال میرسد. روحانی از مردم تولید میشود، در میان مردم رشد میكند و در میان آنها هم به كمال میرسد. ایشان به مسؤولان میگویند: "مردم را كم نبینید؛ مردم را كم نگیرید. اصلاً ارتباط با مردم عادی باید جزء برنامه زندگیتان باشد." موضوع كار ما مردم هستند. مگر ما غیر از مردم كار دیگری هم داریم؟ موضوع كار ما همان موضوع قرآن است. موضوع قرآن هم مردم است، "ناس" است، "انسان" است.
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای
حداد عادل رییس کمیسیون فرهنگی مجلس در یکی از گفتارهایی که در مورد منش های اخلاقی و رفتاری رهبر معظم انقلاب داشته اند واقعیت های زیبایی از زندگی رهبر عزیز انقلاب منتشر کرده اند که می تواند برای همه ما الگو باشد:
ايشان داراي شخصيتي بسيار معنوي، مومن، اخلاقي، زاهد و بي اعتنا به زخارف دنيوي است و آنچهرا كه به ديگران توصيه ميكنند خودشان قبلا به آن عمل ميكنند و زندگي خانوادگي و داخلي ايشان، پاك و پاكيزه است. فرزنداني كه تربيت كردند انسانهايي مومن و باتقوا هستند كه هم افتخار ايشان هستند و هم افتخار كشورند كه هيچ كجا از ايشان نام و نشاني نيست و خودشان به مسووليت خطيري كه به عنوان فرزندان رهبر دارند، واقفند. من سادهزيستي را در زندگي فرزندان ايشان ديدهام. ايشان بسيار خوش خلق، مهربان، بسيار خوش محضر، ظريف انديش و خوش سخن هستند و انسان از مصاحبت ايشان لذت ميبرد. فردي بسيار منظم هستند. بسيار اتفاق افتاده كه ما شب خدمت ايشان بوديم و همينكه ساعت 22 فرا ميرسيد، ايشان با كمال ادب از جا بر ميخاستند و ضمن عذرخواهي عنوان ميكردند كه كاري دارند يا بايد كتابي را مطالعه كنند و... بنابراين كارها وامور روزمره زندگي ايشان بر نظم و ترتيبي استوار است. يكي از مهمترين خصوصيات اخلاقي ايشان اين است كه توجه به كليات و مسائل جهاني و اداره كشور، مقام معظم رهبري را از توجه به جزييات غافل نميكند و پرسيدن احوال بستگان و آشنايان دور و قديمي را فراموش نميكنند. يك جوانمردي در وجود ايشان است كه خيلي دلپذير و شيرين است. از همان زماني كه من افتخار آشنايي ايشان را پيدا كردم بعضي از مواقع از من سراغ برخي از چهرههاي دانشگاهي و مسن را كه در حال حاضر منزوي هستند و حتي ممكن است ميانهاي هم با انقلاب نداشته باشند، ميگيرند و حتي به من ميفرمودند كه به نمايندگي از طرف ايشان به ملاقات اين افراد بروم و مشكلاتشان را حل كنم. اين خصلتي است كه ناشي از يك طبع الهي است. يعني همان محبتي كه خدا به بندگانش دارد. نكته جالب اينكه موردي را كه نقل كردم مربوط به آدمهايي است كه جزو آشنايان دور مقام معظم رهبري محسوب ميشوند و حتي خود آن فرد هم ممكن است نداند اسم و خاطره او در ذهن آقاي خامنهاي مانده باشد، حال شما تصور كنيد كه رفتار ايشان با بستگان و آشنايان نزديك به چه شكل و صورتي بايد باشد. در واقع بايد گفت ايشان به يك معنا جوهر و كانون محبت و سرچشمه زلال دائمي محبت هستند.
طي سالهايي كه نسبت خانوادگي با مقام معظم رهبري پيدا كرده ام در اين شيوه و منش تغييري نديدم و در واقع ايشان با اين شيوه زندگي حجت را بر همه ما تمام كرده است كه ميشود كسي امكان بهره مندي از همه مواهب ظاهري دنيا را داشته باشد ولي همان زندگي ساده و طبيعي خود را حفظ كند. هر چهار پسر ايشان روحاني هستند و تا آنجا كه من ميدانم هيچ ممر درآمدي غير از شهريه طلبگي كه نظاير آنها در حوزه ميگيرند، ندارند و هيچ ريخت و پاشي در زندگي آنها ديده نميشود. در هيچ بانكي هم حساب ندارند و در هيچ كار اقتصادي وارد نشدند و واقعا پول و ثروت گويي مثل آتشي است كه به آن دست نميزنند و اين خيلي ارزشمند است براي كشوري كه شاه آن ناصرالدين شاه بود و وليعهدش ظل السطان بوده و همچنين بايد مقايسه كرد با كشورهاي حاشيهاي كه چه شيوخ و سلاطيني در آن حكومت دارند و چه زندگي مجللي را براي خود مهيا كردهاند. اينها نعمتهايي است كه ما بايد قدر آن را بدانيم و گزارش ما از اين واقعيتها بايد از مرحله لفاظي فراتر رود و خودمان هم فكر كنيم كه حالا كه خداوند عنايت كرده واين انقلاب به پيروزي رسيده و چنين الگوهايي مثل امام ورهبري نصيب ما شده، ما هم وجود خود را وقف كشور كنيم و در هر جايگاهي كه هستيم اين فرصت را غنيمت بشماريم و همه وجودمان را در خدمت اين كشور قرار دهيم نه اينكه اگر موقعيت نصيبمان شد، نفع خود را تامين كنيم. كشور ما به اين افراد و مديران زياد احتياج دارد و پيام شهدا نيز چيزي غير از اين نيست. آنها كه رفتند پيام دادند و ما كه مانديم بايد پيام فهم باشيم و كشور بايد با اين الگوها اداره شود.
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای
معاون ارتباطات حوزوي دفتر مقام معظم رهبري در همايش علمي كاربردي تبليغ خاطرات ناگفتهاي از زندگي رهبر معظم انقلاب را بيان كرد.
حجتالاسلام والمسلمين احمد مروي ظهر امروز در همايش علمي كاربردي تبليغ ويژه اعزام مبلغين دهه فجر و دهه آخر صفر كه در مركز همايشهاي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم برگزار شد با بيان برخي از خاطرات ناگفتهاي از زندگي رهبر معظم انقلاب گفت:
خانواده ما تعريف ميكردند در مهمانيهايي كه گاهي خانواده آقا هم حضور دارند خانواده رهبري سادهترين لباسها را به تن دارند و سادهترين لباس را همسر آقا ميپوشند، خود حضرت آقا هم همواره سادهترين لباسها را به تن ميكنند و سعي ميكنند لباسها با كمترين قيمت تهيه شود.
مروي يادآور شد: آيتالله خامنهاي به برخي مسئولين تاكيد ميكردند كه هدايايي كه از خارجيها ميگيريد و گران قيمت است مال بيتالمال است نه مال خودتان؛ براي مثال به يكي از معاونين وزرا يك بنز گران قيمت هديه داده شده بود كه آقا گفته بود اينها در برابر هدايايي است كه از بيت المال ميبريد پس مال بيتالمال است، هدايايي هم كه به خودشان داده ميشود را يا به آستان قدس ميدهند يا پخش ميكنند.
وي در ادامه با ذكر خاطرهاي از مقام معظم رهبري گفت: يك بار يكي از سران عرب چهار يا پنج عباي گران قيمت به آقا داده بود و آقا عباها را به من داده و گفتند اين را ببر قم بفروش از پولش 14 و يا 15 عبا بخر بده به طلاب.
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای
زماني كه با مقام معظم رهبري در تبعيد بوديم براي ايشان هديه ميآوردند و آقا نميپذيرفتند. يكبار به ايشان گفتم با اين نپذيرفتنها باعث ميشويد كه ما هم به خاطر شما بسوزيم.در قبل از تبعيد اين گونه بودند، الان هم همين گونهاند. ايشان از سهم امام، خمس و ... استفاده نميكنند. تمام مايملك اين مرد يك خانه گلي در مشهد بود و بعد آن را فروخت و با كمي قرض خانهاي در خيابان ايران خريد. پاسداراني كه خانه ندارند، براي مدتي در آن زندگي ميكنند.
* تمام چيزهايي كه به مقام معظم رهبري هديه دادهاند، ايشان به موزه حضرت رضا (ع) تقديم كردهاند. هيچ چيزي براي خودشان نگه نميدارند.چندي قبل به همراه يكي از فرزندان آقا به مراسمي در كيش دعوت شديم. در برگشت چند دست سرويس كامل ظروف به ما هديه دادند. بعد از چند روز وقتي به ديدن آقا رفتم ايشان در مورد هديه گفتند: "نه به درد ما ميخورد نه به درد مهمانهاي ما " و بعد قرار شد آن را بفروشند و پولش را به فقيران بدهند.
*يكبار در مراسمي چند خانواده، به محضر رهبري آمده بودند و با ايشان ديدار داشتند و ما هم حضور داشتيم. حاج ناصر، چايي براي مهمانان آورد. به من كه رسيد، گفتم قند برايم ضرر دارد، اگر امكان دارد خرما بياور. او در نعلبكي خرما گذاشت و برايم آورد. وقتي خرما را به پسر آقا تعارف كردم، پسر حضرت آقا گفتند: من خرما نميخورم؛ خرما براي مهمان آقا است. معلوم نيست جايز باشد من هم از آنها بخورم.
* يكبار خانم آقا به كربلا رفته بود، دختران من وقتي به حضور ايشان رسيدند، خانم آقا گفته بود: من از سن سيزده سالگي خرج سفر كربلا را كنار گذاشتم تا اينكه حالا توانستم يكبار كربلا بروم.
* آقاي رفيقدوست در كنار مصلي يك عمارتي به عنوان مقر رهبري ساخت، آقا از آنجا بازديد كردند ولي نرفتند.
يكي از آنها به من گفت: به آقا بگو هواي آنجا بهتره و چند دليل ديگر. وقتي من به حضرت آقا گفتم، آقا فرمود: من يازده سال است اينجا هستم و در اين مدت اصلاً احساس هواي بد نكردم، من با بقيه مردم هيچ تفاوتي ندارم من هم مثل بقيه.
حجتالاسلام والمسلمين راشد يزدي استاد حوزه و دانشگاه در همايش "در سايه سار آفتاب " كه با موضوع تبيين شخصيت مقام معظم رهبري در هشتمين دوره اردوي آموزشي تشكيلاتي جهاد اكبر اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان مستقل درشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۸ مشهد مقدس برگزار شد، به بيان خاطرات فوق از مقام معظم رهبري پرداخت
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای
شواهد علمی نشان می دهند که عشق های طولانی مدت و پایدار و آرامش بخش، اثرات مفید بسیاری بر سلامت بدن دارند. کاهش فشار خون، کنترل بهتر استرس، تقویت سیستم ایمنی بدن، تنها نمونه هایی از اثرات اعجاب انگیز عشق بر سلامت عمومی بدن هستند.
عشق و سلامتی از راههای مختلفی به هم گره خورده اند. انسان نیازمند ارتباط است و وقتی ارتباطاتش را گسترش می دهد به منافع زیادی دست پیدا می کند که شاید یکی از گرانبهاترین این منافع عشق است.
در ادامه ۱۰ رابطه عشق با سلامت بدن که توسط تحقیقات علمی به اثبات رسیده اند، ارائه می شود:
۱- مراجعه کمتر به پزشک
تحقیقات ثابت کرده اند که روابط عاشقانه باعث ابتلا کمتر به بیماری ها می شود. تا کنون کسی نتوانسته علت این ارتباط بین عشق و سلامت را به طور دقیق توضیح دهد، ولی فرضیات مختلفی در این رابطه مطرح شده اند. عده ای بر این عقیده اند که کلا سیستم بیولوژیکی انسان به گونه طرح ریزی شده است که همیشه باید در اجتماعات کوچک و با دیگران زندگی کند و اگر چنین اتفاقی نایفتد سطح استرس در فرد بالا رفته و این خود منجر به ضعف سیستم ایمنی و ابتلا به بیماری های مختلفی می شود. فرضیه دیگر این است که افرادی که دارای رابطه عاشقانه با یکدیگر هستند، بیشتر مواظب سلامت یکدیگر هستند. برای مثال یک همسر و دوست واقعی بیشتر می تواند شما را به خوردن سبزیجات و میوه ها و یا رعایت بهداشت دهانتان تشویق کند. وتمام این عادت های خوب مساوی است با ابتلا کمتر به بیماری ها.
۲- کاهش احتمال ابتلا به افسردگی و سو مصرف مواد
مطابق گزارش Health and Human Services داشتن یک رابطه عاشقانه بلند مدت باعث کاهش ابتلا به افسردگی در مردان و زنان می شود. همچنین مطابق همین گزارش کاهش استفاده از مشروبات الکلی و اعتیاد به مواد مخدر نیز از دیگر اثرات یک رابطه عاشقانه بلند مدت مخصوصا در جوانان است.
۳- کاهش فشار خون
محققان به این نتیجه دست یافته اند که افراد دارای روابط عاشقانه پایدار دارای فشار خون بهتری هستند. و در مقابل، نوسانات فشار خون در مواجهه با هیجانات در افراد فاقد این روابط بیشتر است.
۴- اضطراب کمتر
محققان در University of New York اقدام به گرفتن تصاویر MRI از مغز افرادی که دارای روابط عاشقانه بودند کردند(Functional MRI). آنها مشاهده کردند که در این افراد قسمت هایی از مغز که باعث ایجاد وابستگی می شود فعال تر، و قسمتی از مغز که باعث ایجاد اضطراب و دلهره می شود، دارای فعالیت کمتری است. نتایج این مطالعه در کنفرانس سال ۲۰۰۸ Society for Neuroscience ارائه شد.
۵- کنترل طبیعی درد
نتایج Functional MRI همچنین نشان داد که قسمتی از مغز که باعث کنترل درد می شود نیز در افراد دارای روابط عاشقانه پایدار، فعال تر است. در مطالعه دیگری که ۱۲۷۰۰۰ نفر در آن شرکت کرده بودند، به اثبات رسید که در افرادی که دارای روابط عاشقانه هستند، میزان بروز سردرد و کمردرد بسیار کمتر از سایر افراد است.
۶- کنترل بهتر استرس
اگر عشق باعث کنترل درد می شود، آیا نمی تواند بر روی استرس تاثیر مثبت داشته باشد؟
تحقیقات وجود این اثر مثبت را اثبات کرده اند. چنانچه شما با یک شرایط استرس زا روبرو شوید و در این حین فردی که شما را دوست دارد در کنار شما باشد، قاعدتا بهتر می توانید آن شرایط را تحت کنترل خود درآورید.
۷- تقویت سیستم ایمنی و کاهش ابتلا به بیماری ها
همانطور که می دانیم، روابط عاشقانه باعث کاهش استرس و اضطراب و افسردگی می شوند که این موارد هم به نوبه خود باعث افزایش قدرت دفاعی بدن می شوند. محققان در Carnegie Mellon University به این نتیجه رسیده اند که افراد دارای روابط عاشقانه در مواجهه با ویروس سرماخوردگی و آنفلوانزا، کمتر از دیگر افراد به این بیماری ها مبتلا می شوند.
۸- بهبودی سریع تر زخم ها و بیماری ها
قدرت روابط عاشقانه باعث افزایش سرعت بهبودی پس از ابتلا به بیماری ها و زخم ها می شود. محققان در Ohio State University Medical Center بر روی منطقه محدودی از پوست افراد مورد مطالعه جوش هایی را ایجاد کردند و سپس روند بهبودی را در افراد مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که سرعت بهبودی جوش ها در افرادی که تازه ازدواج کرده بودند دو برابر بیشتر از افرادی بود که مجرد و فاقد روابط عاشقانه بودند.
۹- طول عمر بیشتر
یک کار تحقیقاتی بزرگ در دهه ۱۹۹۰ به مدت ۸ سال انجام شد و موضوع آن “بررسی اثر ازدواج های بر پایه عشق بر بروی میزان مرگ و میر” بود. نتیجه این تحقیق به این صورت منتشر شد که “میزان مرگ و میر در افرادی که ازدواج کرده بودند به میزان ۵۸% کمتر از افرادی بود که هرگز ازدواج نکرده بودند.”
۱۰- زندگی شاد تر و راحت تر
بنا بر مطالعه ای که در Journal of Family Psychology منتشر شد، شاد بودن بیش از اینکه به میزان درآمد خانواده وابسته باشد، به میزان صمیمیت و کیفیت رابطه افراد خانواده وابسته است. همچنین شواهد دیگری نیز وجود دارد که وجود عشق در خانواده باعث افزایش قدرت افتصادی خانواده نیز می شود
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
اگر از پست الكترونيك استفاده ميكنيد، اسپم را ميشناسيد. پيامهاي الكترونيكي ناخواستهاي كه صندوق پستي يا هاردديسك كاربران را با تبليغات و موضوعات عجيب و غريب پر ميكنند. كاربران اينترنت سالهاست كه از اين بابت شكايت دارند و قانونگذاران و شركتهاي نرمافزاري نيز سعي كردهاند آنها را از بين ببرند. اما تاكنون شكست خوردهاند و اين مشكل هر روز پيچيدهتر ميشود.
اين روشها 3 دسته هستند: برنامههايي كه در كلاينتهاي پست الكترونيكي قرار ميگيرند، يوتيليتيهاي مستقل كه ميتوانيد بر روي كامپيوتر اجرا نماييد و سرويسها و ابزارهاي مبني بر سرور كه ميتوانيد استفاده نموده يا مشترك شويد. محصولات و ابزارهاي فوق اسپمها را براي هميشه از بين نميبرند بلكه استفاده از ابزار صحيح ميتواند آسودگي فراواني را برايتان فراهم سازد. در صورتي كه مفهوم كلي قرار گرفته در پس هر نوع ابزار و نيز نقاط ضعف و قوت برنامههاي خاص را بدانيد ميتوانيد بهترين محصول را براي رفع نيازهايتان تهيه كنيد.
چگونگي عملكرد برنامههاي ضد اسپم
هدف تمام يوتيليتيهاي ضد اسپم حذف اتوماتيك پيامهاي الكترونيكي ناخواسته و يا حداقل پنهان نمودن آنها ميباشد و اين كار را به دو روش انجام ميدهند: با بررسي پيام به محض رسيدن آن به سرور پستي (معمولا در ISP خود يا مدير) و يا download پيام به كامپيوتر شما و سپس بررسي آن. هر يك از روشها مزايايي دارد: مسدود ساختن اسپم در سرور به اين معني است كه پيامهاي ناخواسته كمتري به كامپيوتر شما download شده و يا در صندوق پستي شما (account) ذخيره ميشود (اين روش در صورت استفاده از مودم و ياداشتن فضاي محدود در صندوق پستي بسيار عاليست)، يوتيليتيهايي كه بر روي كامپيوتر شما اجرا ميشوند معمولا آسانتر پيكربندي شده و اغلب همراه با برنامه پست الكترونيكي مورد نظر شما كار ميكنند.
برنامههاي ضد اسپم به 3 روش پيامهاي ناخواسته را شناسايي ميكنند: فيلترهاي Boolean (منطقي)، فيلترهاي points-based و فيلترهاي Bayesian. مقدار و طبيعت پيام الكترونيكي مناسبي كه دريافت ميكنيد بهترين روش را براي شما مشخص خواهد كرد.
فيلترهاي Boolean
اين گونه فيلترها را به عنوان قوانين بله يا خير و سفيد و سياه تصور كنيد. براي آنها يك پيام يا اسپم هست و يا اسپم نيست. حدميانهاي وجود ندارد. به عنوان مثال شما ميتوانيد فيلتري تهيه كنيد كه هرگونه پيام داراي لغات مربوط به گياهان و دارو را به طور اتوماتيك حذف كند. اين فيلتر احتمالا به شما كمك زيادي ميكند، حداقل تا زماني كه يكي از افراد فاميل نامهاي درباره باغ خود برايتان ميفرستد. فيلترهاي Boolean در بسياري از برنامههاي پست الكترونيك همچون Eudora محصول Qualcomm، Entourage محصول مايكروسافت و Netscape communicator قرار دارند. آنها به سرعت عمل كرده و براي ساماندهي پيامها و ايجاد whitelist يعني آدرسهايي (معمولا آدرس دوستان، افراد فاميل و ليستهاي پستي كه مشترك شدهايد) كه ميخواهيد هميشه پيامي از طرف آنها داشته باشيد (بدون اهميت به محتواي پيام)، به خوبي سازگار ميشوند.
اعتماد به فيلترهاي Boolean به تنهايي نيازمند وارد كردن اطلاعات زيادي از طرف كاربر ميباشد زيرا كاربران بايد براي غلبه بر روشهاي هميشه متغير اسپم صدها (يا هزاران) فيلتر را ايجاد و به طور مداوم نگهداري كنند.
فيلترهاي Points-Based
اينگونه متغيرها معيار ثابت را نيز براي پيامهاي الكترونيكي به كار ميبرند. اما آنها از نوع همه يا هيچ نميباشند، بلكه امتياز ميدهند. به عنوان مثال ميتوانيد فيلترهايي را تنظيم كنيد كه 50 امتياز به واژههاي مربوط به گياهان و 50 امتياز به دارو اختصاص دهند، سپس از برنامه ضد اسپم بخواهيد پيامهايي با بيش از 50 امتياز را كنار گذارد. با اين كار پيام آن فرد (درباره باغ و گياهان)، با 100 امتيازي كه دارد بيش از حد مجاز است. اما از آن جايي كه شما احتمالا كمي درباره باغ و زندگي خصوصي اين شخص اطلاع داريد ميتوانيد با استفاده از يك فيلتر كه 250 امتياز را از هر يك از پيامهاي او كم ميكند تقريبا مطمئن شويد كه تمام پيامها ميتوانند سالم از فيلتر شما عبور كنند.
سيستمهاي Points-based انعطافپذيرتر از سيستمهاي Boolean هستند اما اغلب كندتر عمل ميكنند (زيرا تمام قوانين بايد براي تمام پيامها به كار روند) و تعيين چگونگي فعل و انفعالات قوانين شما ميتواند كار بسيار مشكلي باشد. در ضمن براي غلبه بر انواع رايج اسپم به تعداد زيادي از آنها نياز خواهيد داشت. دو نمونه از برنامههاي داراي فيلترهاي Points-based عبارتند از Spamfire محصول شركت Matterform Media و برنامه Spam Assassin كه Open Source ميباشد.
فيلترهاي Bayesian
روشي كاملا متفاوت كه با محصولاتي همچون Mail شركت اپل و SpamSieve شركت Michael Tsai عرضه ميشود. فيلترهاي Bayesian ليستي از لغات يا پيام الكترونيكي تهيه ميكند و شما ميتوانيد به برنامه بگوييد كه پيام فوق، پيام مورد نظر شما است و يا يك پيام ناخواسته ميباشد. سپس اين فيلتر فهرست لغات را به يكي از دو فهرست راهنماي داخلي خود (واژههاي مناسب - واژههاي نامناسب) اضافه ميكند.
هنگامي كه فيلتر لغات را ميافزايد، تكرار ظهور واژههاي خاص در پيام مناسب يا پيام ناخواسته (اسپم) فيلتر را واميدارد تا بين دو نوع پيام تمايز قائل شود. اكثر فيلترهاي Bayesian از قبل براي شناخت واژههاي رايج اسپم آماده شدهاند و پس از اينكه شما چند صد پيام مناسب و يا ناخواسته را مشخص نماييد، فيلترها ميتوانند تنها با تجزيه و تحليل لغات يك پيام، مناسب بودن آن را ارزيابي كنند. فيلترهاي فوق ميتوانند با انواع جديد اسپم و انواع جديد پيامهاي مناسب سازگار شوند. هنگامي كه دچار اشتباه ميشوند كافيست آنها را اصلاح كنيد، در نتيجه به نحوه دلخواه تنظيم شده و چون براي برنامه پست الكترونيكي شما در نظر گرفته شدهاند براي كاربران ديگر كار نخواهند كرد. فيلترهاي Bayesian اغلب به حافظه و پردازش بيشتري از فيلترهاي Boolean يا points-based نياز دارند.
در هر كدام از روشهاي فيلتر كردن اشتباهاتي اتفاق ميافتد. هر چه پيامهاي الكترونيكي شما متنوعتر باشد احتمال ايجاد نتايج مثبت يا منفي اشتباه (False Positive يا False Negative) توسط نرمافزار ضد اسپم بيشتر است. false positive يعني پيامهاي مناسب اشتباها به عنوان اسپم قلمداد ميشوند و false negative يعني پيامهاي ناخواستهاي كه از فيلتر ميگذرند. false positive عموما بسيار بدتر از false negative است، اما براي بسياري از كاربران از دست دادن تعدادي از پيامهاي درست در ازاي حذف تمام اسپمها اهميتي ندارد.
پهناي باند و ذخيرهسازي
در هنگام انتخاب يك برنامه ضد اسپم ممكن است بخواهيد تاثير آن را نيز بر روي پهناي باند و ذخيرهسازي در نظر بگيريد. متنها، تصاوير و ضميمههاي ناخواسته بايد درست مثل هر پيام الكترونيكي ديگري ارسال و دريافت شوند. اگر پيامهاي خود را از طريق مودم دريافت ميكنيد، بايتهاي فوق به سرعت افزايش يافته و به آهستگي ارسال ميشوند. بدتر از همه اينكه اگر داراي سرويس اينترنت غيرنامحدود باشيد كه در اين صورت صورتحسابهايتان از طريق مقدار اطلاعات ارسال و دريافت شده مشخص ميشود، درواقع براي پيامهاي ناخواسته نيز مبلغي ميپردازيد. بعضي از برنامههاي ضد اسپم پهناي باندي را كه اسپم استفاده ميكند، كاهش نميدهند و بعضي از آنها در واقع آن را افزايش ميدهند.
در ضمن مقدار فضاي استفاده شده توسط اسپم را، هم بر روي هارد و هم در account بر روي سرور پستي خود، در نظر بگيريد. شما نميتوانيد از فضاي اشغال شده توسط پيامهاي ناخواسته استفاده كنيد و اگر صندوق پستي شما در ISPتان با اسپم پر شود، ISP احتمالا تمام پيامهاي ارسال شده به شما را تا زمان حذف بعضي از پيامهاي ناخواسته، رد خواهد كرد. يوتيليتيهاي ضد اسپم كه آنها را از هارد درايو و يا account پست الكترونيكي شما دور نگه ميدارند احتمالا بسيار مفيدتر از يوتيليتيهايي هستند كه اسپم را به كامپيوتر شما download كرده و يا در صندوق پستي (در ISP شما) به جا ميگذارند.
پيامهاي ناخواسته كمتري به كامپيوتر شما download شده و يا در صندوق پستي شما (account) ذخيره ميشود (اين روش در صورت استفاده از مودم و ياداشتن فضاي محدود در صندوق پستي بسيار عاليست)، يوتيليتيهايي كه بر روي كامپيوتر شما اجرا ميشوند معمولا آسانتر پيكربندي شده و اغلب همراه با برنامه پست الكترونيكي مورد نظر شما كار ميكنند.
برنامههاي ضد اسپم به 3 روش پيامهاي ناخواسته را شناسايي ميكنند: فيلترهاي Boolean (منطقي)، فيلترهاي points-based و فيلترهاي Bayesian. مقدار و طبيعت پيام الكترونيكي مناسبي كه دريافت ميكنيد بهترين روش را براي شما مشخص خواهد كرد.
فيلترهاي Boolean
اين گونه فيلترها را به عنوان قوانين بله يا خير و سفيد و سياه تصور كنيد. براي آنها يك پيام يا اسپم هست و يا اسپم نيست. حدميانهاي وجود ندارد. به عنوان مثال شما ميتوانيد فيلتري تهيه كنيد كه هرگونه پيام داراي لغات مربوط به گياهان و دارو را به طور اتوماتيك حذف كند. اين فيلتر احتمالا به شما كمك زيادي ميكند، حداقل تا زماني كه يكي از افراد فاميل نامهاي درباره باغ خود برايتان ميفرستد. فيلترهاي Boolean در بسياري از برنامههاي پست الكترونيك همچون Eudora محصول Qualcomm، Entourage محصول مايكروسافت و Netscape communicator قرار دارند. آنها به سرعت عمل كرده و براي ساماندهي پيامها و ايجاد whitelist يعني آدرسهايي (معمولا آدرس دوستان، افراد فاميل و ليستهاي پستي كه مشترك شدهايد) كه ميخواهيد هميشه پيامي از طرف آنها داشته باشيد (بدون اهميت به محتواي پيام)، به خوبي سازگار ميشوند.
اعتماد به فيلترهاي Boolean به تنهايي نيازمند وارد كردن اطلاعات زيادي از طرف كاربر ميباشد زيرا كاربران بايد براي غلبه بر روشهاي هميشه متغير اسپم صدها (يا هزاران) فيلتر را ايجاد و به طور مداوم نگهداري كنند.
فيلترهاي Points-Based
اينگونه متغيرها معيار ثابت را نيز براي پيامهاي الكترونيكي به كار ميبرند. اما آنها از نوع همه يا هيچ نميباشند، بلكه امتياز ميدهند. به عنوان مثال ميتوانيد فيلترهايي را تنظيم كنيد كه 50 امتياز به واژههاي مربوط به گياهان و 50 امتياز به دارو اختصاص دهند، سپس از برنامه ضد اسپم بخواهيد پيامهايي با بيش از 50 امتياز را كنار گذارد. با اين كار پيام آن فرد (درباره باغ و گياهان)، با 100 امتيازي كه دارد بيش از حد مجاز است. اما از آن جايي كه شما احتمالا كمي درباره باغ و زندگي خصوصي اين شخص اطلاع داريد ميتوانيد با استفاده از يك فيلتر كه 250 امتياز را از هر يك از پيامهاي او كم ميكند تقريبا مطمئن شويد كه تمام پيامها ميتوانند سالم از فيلتر شما عبور كنند.
سيستمهاي Points-based انعطافپذيرتر از سيستمهاي Boolean هستند اما اغلب كندتر عمل ميكنند (زيرا تمام قوانين بايد براي تمام پيامها به كار روند) و تعيين چگونگي فعل و انفعالات قوانين شما ميتواند كار بسيار مشكلي باشد. در ضمن براي غلبه بر انواع رايج اسپم به تعداد زيادي از آنها نياز خواهيد داشت. دو نمونه از برنامههاي داراي فيلترهاي Points-based عبارتند از Spamfire محصول شركت Matterform Media و برنامه Spam Assassin كه Open Source ميباشد.
فيلترهاي Bayesian
روشي كاملا متفاوت كه با محصولاتي همچون Mail شركت اپل و SpamSieve شركت Michael Tsai عرضه ميشود. فيلترهاي Bayesian ليستي از لغات يا پيام الكترونيكي تهيه ميكند و شما ميتوانيد به برنامه بگوييد كه پيام فوق، پيام مورد نظر شما است و يا يك پيام ناخواسته ميباشد. سپس اين فيلتر فهرست لغات را به يكي از دو فهرست راهنماي داخلي خود (واژههاي مناسب - واژههاي نامناسب) اضافه ميكند.
هنگامي كه فيلتر لغات را ميافزايد، تكرار ظهور واژههاي خاص در پيام مناسب يا پيام ناخواسته (اسپم) فيلتر را واميدارد تا بين دو نوع پيام تمايز قائل شود. اكثر فيلترهاي Bayesian از قبل براي شناخت واژههاي رايج اسپم آماده شدهاند و پس از اينكه شما چند صد پيام مناسب و يا ناخواسته را مشخص نماييد، فيلترها ميتوانند تنها با تجزيه و تحليل لغات يك پيام، مناسب بودن آن را ارزيابي كنند. فيلترهاي فوق ميتوانند با انواع جديد اسپم و انواع جديد پيامهاي مناسب سازگار شوند. هنگامي كه دچار اشتباه ميشوند كافيست آنها را اصلاح كنيد، در نتيجه به نحوه دلخواه تنظيم شده و چون براي برنامه پست الكترونيكي شما در نظر گرفته شدهاند براي كاربران ديگر كار نخواهند كرد. فيلترهاي Bayesian اغلب به حافظه و پردازش بيشتري از فيلترهاي Boolean يا points-based نياز دارند.
در هر كدام از روشهاي فيلتر كردن اشتباهاتي اتفاق ميافتد. هر چه پيامهاي الكترونيكي شما متنوعتر باشد احتمال ايجاد نتايج مثبت يا منفي اشتباه (False Positive يا False Negative) توسط نرمافزار ضد اسپم بيشتر است. false positive يعني پيامهاي مناسب اشتباها به عنوان اسپم قلمداد ميشوند و false negative يعني پيامهاي ناخواستهاي كه از فيلتر ميگذرند. false positive عموما بسيار بدتر از false negative است، اما براي بسياري از كاربران از دست دادن تعدادي از پيامهاي درست در ازاي حذف تمام اسپمها اهميتي ندارد.
پهناي باند و ذخيرهسازي
در هنگام انتخاب يك برنامه ضد اسپم ممكن است بخواهيد تاثير آن را نيز بر روي پهناي باند و ذخيرهسازي در نظر بگيريد. متنها، تصاوير و ضميمههاي ناخواسته بايد درست مثل هر پيام الكترونيكي ديگري ارسال و دريافت شوند. اگر پيامهاي خود را از طريق مودم دريافت ميكنيد، بايتهاي فوق به سرعت افزايش يافته و به آهستگي ارسال ميشوند. بدتر از همه اينكه اگر داراي سرويس اينترنت غيرنامحدود باشيد كه در اين صورت صورتحسابهايتان از طريق مقدار اطلاعات ارسال و دريافت شده مشخص ميشود، درواقع براي پيامهاي ناخواسته نيز مبلغي ميپردازيد. بعضي از برنامههاي ضد اسپم پهناي باندي را كه اسپم استفاده ميكند، كاهش نميدهند و بعضي از آنها در واقع آن را افزايش ميدهند.
در ضمن مقدار فضاي استفاده شده توسط اسپم را، هم بر روي هارد و هم در account بر روي سرور پستي خود، در نظر بگيريد. شما نميتوانيد از فضاي اشغال شده توسط پيامهاي ناخواسته استفاده كنيد و اگر صندوق پستي شما در ISPتان با اسپم پر شود، ISP احتمالا تمام پيامهاي ارسال شده به شما را تا زمان حذف بعضي از پيامهاي ناخواسته، رد خواهد كرد. يوتيليتيهاي ضد اسپم كه آنها را از هارد درايو و يا account پست الكترونيكي شما دور نگه ميدارند احتمالا بسيار مفيدتر از يوتيليتيهايي هستند كه اسپم را به كامپيوتر شما download كرده و يا در صندوق پستي (در ISP شما) به جا ميگذارند.
كلاينتهاي پست الكترونيكي
ممكن است تصور كنيد كه اولين محل براي جستجوي ابزارهاي ضد اسپم استفاده از برنامه پست الكترونيتان است. اما اگرچه تقريبا تمام برنامههاي پست الكترونيكي قوانيني را براي اجراي فيلتر Boolean در اختيار كاربر قرار ميدهند، Mail 1.2 شركت Apple و Entourage X شركت مايكروسافت تنها برنامههاي OS X بودند كه متعهد شدند برنامههاي خاصي را براي غلبه بر اسپم تهيه كنند.
Mail تنها كلاينت پست الكترونيكي Mac است كه به طور گستردهاي استفاده شده و فيلتر Bayesian را به همراه فيلتر قديمي Boolean در خود دارد. كاربرد و آموزش Mail بسيار آسان است: شما فقط پيامهاي اسپم را با دكمههاي Junk و Not Junk در پنجره صندوق پستي تعيين ميكنيد. هنگامي كه كار با برنامه را ياد گرفتيد، حالت Automatic برنامه Mail پيامهاي مشكوك را به صندوق پستي Junk انتقال ميدهد. اما انتخابهاي تعيين شده خود را با دقت انجام دهيد. هيچ راهي غير از تعليم مكرر براي مشاهده يا اصلاح اطلاعاتي كه از Mail به منظور فيلتر كردن Junkmail استفاده ميكند، وجود ندارد.
ما براي آشنايي با نحوه كار Mail از ده هزار پيام مناسب و ده هزار پيام ناخواسته استفاده كرديم (البته تعداد پيامهاي آزمايشي در هر برنامه متفاوت است، شما ميتوانيد براي به دست آوردن جزييات بيشتر در مورد آزمايش انجام گرفته، اطلاعاتي را در “Spam Test-ing Methodology” واقع در آدرس www.macworld.com/3002/40/spamtests.html مشاهده كنيد.)، سپس دوباره از Mail خواستيم تا بيست هزار پيام ديگر را كه نيمي از آنها اسپم بودند، فيلتر كند. اين برنامه در حدود 75 درصد از پيامهاي ناخواسته رسيده را شناسايي نمود و تنها دو پيام صحيح را به جاي اسپم در نظر گرفت. Mail بايد قبل از به كار بردن فيلترهايش پيامها را از سرور پستي كاربر دريافت كند. اين برنامه نه مقدار زمان دريافت اسپم را كاهش ميدهد و نه از رسيدن پيام ناخواسته به هارد درايو شما جلوگيري ميكند، اما به شما امكان ميدهد تا حذف اتوماتيك پيام را بعد از يك روز، يك هفته، يك ماه و يا وقتي برنامه را متوقف ميكنيد، انتخاب نماييد.
Microsoft Entonrage X ويژگي فيلتر Boolean و Junk Mail Filter، را كه مجموعه كوچكي از فيلترهاي Boolean و points-based است و به عنوان يك واحد مجزا در فيلتر نمودن معمولي برنامه عمل ميكند، در اختيار كاربران قرار ميدهد. شما ميتوانيد حساسيت Junk Mail Filter را با يك اسلايدر كنترل كنيد اما از آن جايي كه راهي براي استفاده از اسلايدر به منظور كنترل حساسيت قوانين شخصي وجود ندارد، با وجود سهولت در كار، دقت و ظرافت را از دست ميدهيد.
در آزمايشات ما با 3000 پيام مناسب و 3000 پيام ناخواسته، برنامه Entourage X Junk Mail Filter در حساسترين موقعيت خود تنها 18 درصد از پيامهاي اسپم را به طور صحيح و تقريبا 13 درصد از پيامهاي درست را اشتباها به عنوان اسپم شناسايي كرد. Entourage بايد قبل از به كار بردن فيلترهايش پيامها را دريافت كند، بنابراين پهناي باند ذخيره نميشود و اسپمهاي فيلتر شده بر روي هارد درايو شما ميمانند، مگر اينكه قاعدهاي ايجاد كنيد كه آنها را به طور اتوماتيك حذف كند كه ما آن را توصيه نميكنيم.
ديگر ابزارها همچون Bare Bones Software's MailSmith و Eudora داراي فيلترهاي دروني نميباشند. اما نسخههاي بعدي هر دو محصول يكپارچهسازي پيشرفته با يوتيليتيهاي ضد اسپم (همچون آنهايي را كه در بخش بعدي شرح ميدهيم) را عرضه خواهند نمود.
يوتيليتيهاي ضد اسپم در كلاينت
يوتيليتيهاي مختلفي وجود دارد كه برنامههاي پيشرفته فيلتر پيامهاي پستي را در اختيار كاربران قرار داده و با تعداد زيادي از كلاينتهاي پست الكترونيكي Mac كار ميكند. اما استفاده از ابزارهاي فوق ميتواند بسيار ناخوشايند باشد و از آن جايي كه آنها به شكل يك برنامه مجزا اجرا ميشوند، كاربر اغلب بايد فيلترها و روش بررسي پيامهاي الكترونيكي خود را تغيير دهد. بعضي از آنها نيز كاربر را وادار ميكنند تا اسكريپتها را نصب و استفاده نمايند. اما مزاياي چنين برنامههايي براي بعضي از كاربران Mac احتمالا ارزش تلاشهاي فوق را دارد.
Spamfire 1.2.3 محصول Spamfire Matterform Media يك يوتيليتي اضافه شونده است كه بررسي پست الكترونيكي شما را برعهده ميگيرد. Spamfire به سرور پست الكترونيكي login كرده و قواعد points-based خود را براي پيامهاي ذخيره شده در آنجا به كار ميگيرد. (spamfire با مجموعه بزرگي از قواعد قابل افزايش همراه است). برنامه فوق اسپم را شناسايي نموده و آن را به يك ناحيه نگهدارنده download ميكند، سپس آن را از سرور شما حذف مينمايد. برنامه پست الكترونيكي معمول شما نيز پيامهاي باقيمانده را دريافت ميكند. (spamfire با هرگونه برنامه پست الكترونيكي OS X يا OS 9 كار ميكند.) اين يوتيليتي از whitelist پشتيباني نموده و چون بايد مستقل از برنامه پست الكترونيكي اصلي شما پيامهايتان را بررسي نمايد به اسم رمزها، نامهاي كاربري و ديگر اطلاعات مربوط به سرور شما نياز دارد. بنابراين اگر بخواهيد spamfire را با چندين account پست الكترونيكي استفاده كنيد هماهنگ ساختن اطلاعات اشتراكهايتان و spamfire ميتواند مشكلآفرين شود.
نسخه professional برنامه spamfire به همراه 12 ماه update فيلتر online عرضه ميشود (كه براي اين نوع يوتيليتي ضروري است.) تمامي نسخهها داراي يك منوي Revenge با چندين گزينه، همچون پر كردن فايلهاي log سرور اسپمرها با اطلاعات بيفايده، ميباشند كه جمعآوري اطلاعاتي را كه سعي دارند (با استفاده از لينكها و تصاوير قابل شناسايي در اسپم) به دست آورند، مشكل ميسازد. گرچه رضايتي را كه revenge فراهم ميكند، درك ميكنيم، اما بعيد به نظر ميرسد كه گزينههاي spamefire's Revenge اثر كاهشدهنده چشمگيري را داشته باشند.
در آزمايشاتي كه با پنج هزار پيام مناسب و پنج هزار پيام ناخواسته انجام داديم، spamfire 76 درصد اسپم را به طور صحيح و كمتر از 3 درصد پيامهاي مناسب را اشتباها به عنوان اسپم شناسايي نمود. spamfire ميتواند از جهت پهناي باند نيز مشكلاتي ايجاد كند، يعني پيامهاي مناسب دو بار و پيامهايي كه اشتباه شناسايي شدهاند سه بار دريافت شوند.
Michael Tsai's SpamSieve 1.2.2 به عنوان يك برنامه افزودني به Entourage، MailSmith، CTM Development's Power Mail و Eudora 5.2 كار ميكند، اما اين برنامه برخلاف spamfire به شما امكان ميدهد از همان برنامه پست الكترونيك معمول خود استفاده نماييد، بنابراين معمولا مجبور نيستيد روش كنترل پيامها را براي بهرهگيري از Spamsieve تغيير دهيد. هنگامي كه فيلترهاي Bayesian اين برنامه را تعليم ميدهيد، برنامه پيام جديد را به محض رسيدن به طور اتوماتيك فيلتر ميكند و ميتوانيد از اسكريپتها براي ادامه تعليم SpamSieve در مورد انواع جديد پيامهاي مناسب و پيامهاي ناخواسته استفاده كنيد.
در آزمايشاتي كه با SpamSieve و در مورد ده هزار پيام مناسب و ده هزار پيام ناخواسته انجام داديم، اين برنامه بالغ بر 82 درصد از پيامهاي ناخواسته دريافت شده را به طور صحيح شناسايي نمود و تقريبا يك درصد از پيامهاي مناسب را اشتباها به عنوان اسپم شناسايي كرد. نسخه SpamSieve 1.2.2 امكان ويرايش ليست لغات و امتيازهاي خود را به شما نميدهد اما نسخههاي بعدي اين امكان را در اختيارتان قرار خواهند داد. در ضمن نسخه فوق عملكردي را براي حذف لغاتي كه كمتر مورد استفاده قرار ميگيرند در اختيار كاربر قرار ميدهد كه در صورت كاهش سرعت كارآيي برنامه، اين مشكل را برطرف خواهد نمود. مستندسازي اين برنامه ضعيف و تلفيق آن با Eudora 5.2 نامناسب و غيرقابل اعتماد است. اگر از قبل از فيلترهاي Eudora استفاده كردهايد بايد اسكريپت يك برنامه كمكي ثانويه را ويرايش نموده و به منظور استفاده مفيد از SpamSieve عملكرد فيلتر نمودن خود را مجددا سازماندهي كنيد. اما مشكلات توسط اطلاعيه Eudora (notification) ايجاد ميشوند و نه SpamSieve.
Post Armor يك برنامه مبتني بر جاوا ميباشد كه به سرورهاي IMAP و POP وصل ميشود. نسخه PostArmor 1.2 شركت P.Manna فيلترهاي Points-based را براي header (عنوان) پيامها بر روي سرور به كار ميگيرد و ميتواند هر چيزي را كه فكر ميكند اسپم است حذف نمايد و آنچه باقي ميماند به برنامه پست الكترونيكي كاربر download ميشود. گرچه برنامههاي مبتني بر جاوا تحت OS 9، كند و بيثبات هستند مادامي كه شما آگاهي كاملي از عبارات معمول (يك نوع انطباق متن كه از كاراكترهاي عمومي الگوها و محدوده كاراكترها به جاي اصطلاحات ثابت استفاده ميكند) ارائه دهيد، PostArmor به خوبي تحت OS X كار ميكند. تواناييهاي ديگر برنامه عبارت است از: لينكهايي به ليستهاي سياه DNS رايج، توانايي بررسي اعتبار آدرس فرستندهها با ارتباط با سرور فرستنده و تهيه گزارشات email كه به شما امكان ميدهد تا از قواعد كنار گذاشته شده و پيامهاي رد شده توسط PostArmor، آگاه شويد.
در آزمايشاتي كه با 3000 پيام مناسب و 3000 پيام ناخواسته انجام داديم برنامه PostArmor تقريبا 66 درصد از پيامهاي ناخواسته را به طور صحيح و در حدود 8 درصد از پيامهاي مناسب را به طور نادرست و به عنوان اسپم شناسايي كرد. اما كارآيي يوتيليتي فوق حتي بر روي يك شبكه اترنت محلي نسبتا كند است و در صورتي كه تعداد پيامهاي الكترونيكي كه دريافت ميكنيد بسيار زياد باشد اين برنامه رضايت شما را فراهم نخواهد كرد. در ضمن تلفيق PostArmor با ليستهاي سياه DNS اتوماتيك بوده و هيچ روشي براي غيرفعال ساختن آنها به طور انتخابي وجود ندارد.
PostArmor سعي دارد تا پهناي باند را تنها با download نمودن اطلاعات header از صندوق پستي شما (به جاي download نمودن تمام پيام) ذخيره سازد. اما چون قواعد PostArmor براي بدنه پيامهاي رسيده به كار گرفته نميشوند، اسپمهاي مشهود ميتوانند به صورت غيرآشكار از فيلتر رد شوند. برنامه فوق به همراه مجموعهاي از قواعد از پيش تعريف شده عرضه شده و شما ميتوانيد قواعد بيشتري را براي كنترل انواع خاصي از پيامهاي مناسبي كه دريافت ميكنيد، به آن اضافه نماييد.
MailfilterX 0.2.0 محصول MailfilterX Frank Blome يك اينترفيس OS X را به Mailfilter 0.40 (يك يوتيليتي يونيكس كه ميتواند به اشتراكهاي POP، login كند) ميافزايد. اين برنامه مجموعهاي از فيلترهاي Boolean را براي پيامها به كار ميگيرد و پيامهايي را كه به عنوان اسپم شناسايي شدهاند از سرور حذف ميكند. Mailfilter، WhiteList و اصطلاحات معمولي (regular expression) را پشتيباني ميكند. در ضمن اين برنامه ميتواند موضوعات را نرمالسازي نموده (به عنوان مثال ميتواند "f-r-e-e" را به عنوان واژه free تشخيص دهد)، پيامهاي تكراري را حذف كرده و نيز پيامها را از طريق اندازه آنها فيلتر كند.
Mailfilter، اسپم را از صندوق پستي سرور كاربر حذف ميكند در حالي كه تا كمترين حد ممكن عمل download را انجام ميدهد. اين برنامه براي كساني كه در مورد برنامه OS X's Termianl بسيار محتاط هستند، مناسب نيست. گرچه MailfilterX شرايط تقريبا مناسبي را از جهت فايل پيكربندي متني Mailfilter فراهم كرده، اما براي اجرا و پيكربندي هدفدار Mailfilter به مهارتهاي regular-expressions و يونيكس نياز خواهيد داشت. هيچ كدام از دو برنامه Mailfilter و MailfilterX با تنظيم پيش فرضي براي فيلتر عرضه نميشود، بنابراين ما نتوانستهايم موثر بودن عملكرد تنظيمات پيش فرض را مورد آزمايش قرار دهيم، شما بايد قواعد خود را نوشته و اميدوار باشيد كه با موفقيت عمل كنند.
يوتيليتيها و سرويسهاي ضداسپم براي سرور
كامپيوترهاي شخصي تنها محل مبارزه با اسپم نيست: بسياري از ISPها و سازمانها ميتوانند پيامهاي ناخواسته را قبل از ترك سرورهاي آنها شناسايي يا مسدود سازند. فيلتر نمودن در سرور ميتواند براي ذخيره پهناي باند و نگه داشتن account پست الكترونيكي كاربر در حد اندازه فايل آن بسيار عالي باشد، زيرا اسپمي كه توسط سرور مسدود ميشود هرگز به account كاربر فرستاده نميشود و كاربر اجباري به كنترل يوتيليتي ضد اسپم ندارد: زيرا وظيفه كنترل و نگهداري برعهده كساني است كه سرور پست الكترونيك كاربر را اداره ميكنند. اما اين نوع فيلتر نقاط ضعف مخصوص به خود را نيز دارد. عموما ابزارهاي ضد اسپم سرور قابليت پيكربندي بسيار كمتري نسبت به يوتيليتيهاي ضد اسپم اجرا شده بر روي سيستم كاربر دارند. ممكن است بتوانيد حساسيت بعضي ويژگيها را تنظيم نماييد اما معمولا قادر به ديدن قواعدي كه سرور براي پيام شما به كار ميبرد، نيستيد و تنها امكان فعال نمودن يا غيرفعال نمودن آنها براي رفع نيازهايتان در اختيار خواهيد داشت. در ضمن ممكن است هيچ نشانهاي از مسدود شدن پيام نداشته باشيد: زيرا در حالي كه بعضي سيستمها ميتوانند پيامهاي ناخواسته بسياري را به منطقه نگهدارنده (holding) مبتني بر وب بفرستند (كه شما بايد براي آگاهي از نامههايي كه به اشتباه اسپم شناسايي شدهاند مرتبا آن را بررسي كنيد)، تعداد ديگري از سيستمها هيچ اطلاعي از پيامهاي مسدود شده را در اختيار كاربر قرار نميدهند.
برنامههاي فيلتر در سرور براي تمامي كاربران مناسب نيست اما در عين حال در بعضي شرايط خاص گزينهاي بسيار عالي ميباشد. ISP يا تهيهكننده برنامه پست الكترونيكي شما احتمالا تعدادي ابزار ضد اسپم سرور را در اختيارتان قرار ميدهد. شايد هم بخواهيد از سرويس دهنده مستقلي استفاده كنيد كه آدرسهاي محافظت شده در برابر اسپم را در اختيارتان قرار ميدهد. بخشServer-Side Utilities and Services را كه در آدرس www.macworld.com/2003/04/Features/Serverside قرار دارد مشاهده كنيد تا ببينيد كه چگونه ابزارهاي ضد اسپمي مانند Postini، BrightMail و SpamAssassin براي محافظت از آدرسهاي ارائه شده توسط Pobox و SpamCop.net به كار گرفته شدهاند.
سخن آخر
بايد بدانيد كه هيچ راهي براي جلوگيري كامل از ورود پيامهاي ناخواسته به صندوق پستي شما وجود ندارد، اما جديدترين ابزارها ميتوانند حداقل به شما كمك كنند كه تا حدودي اين مشكل را كنترل كنيد. بهتر است برنامهاي متناسب با كار خود را انتخاب كنيد تا وقت بيشتري را براي رسيدگي به پيامهاي معتبري كه به توجه شما نياز دارند، داشته باشيد.
چگونگي آزمايشات
ما براي تحقيقات خود بيش از 000/250 اسپم دريافت شده بين سالهاي 1993 و 2002 را بررسي نموديم. 75 درصد از اين پيامها از ماه دسامبر سال 2001 تا دسامبر سال 2002 جمعآوري شدند و مجموعهاي از پيامها را تهيه نموديم كه شامل دو سري ده هزارتايي پيام (يك سري براي تعليم فيلترهاي Bayesian و سري ديگر براي آزمايش آنها) بود.
براي پيامهاي معتبر نيز پيامهاي رسيده بين نوامبر 1997 و دسامبر 2002 را مورد بررسي قرار داديم: يك سوم از پيامها در هر آزمايش از طرف دوستان، افراد فاميل و آشنايان، يك سوم مربوط به مسائل كاري و يك سوم از آنها نيز از ليستهاي پستي بود. ما برنامههاي ضد اسپم را كه از whitelistها و ديگر استثناهاي پردازش براي ليستهاي پستي و آشنايان پشتيباني ميكنند با اطلاعاتي براي تمام ليستهاي پستي به اشتراك درآمده و آدرس پستي هر شخصي كه ده بار يا بيشتر در يك سري پيام ظاهر شده، پيكربندي نموديم.
آگاهي از ترفندهاي اسپمرها
از آن جايي كه اسپمرها هميشه روشهاي خود را تغيير ميدهند احتمالا ميخواهيد گاهي سايتهاي زير را مشاهده نماييد تا جديدترين اطلاعات در مورد روشهاي مبارزه با آنها را به دست آوريد.
CAUCE كه مخففCoalition Against Unsolicited Commercial Email است (www.cauce.org) اطلاعاتي درباره قانونگذاري و ديگر مسائل صنعتي را در اختيار كاربران قرار ميدهد.
Spam Abuse اطلاعاتي در مورد مشكلات صندوق پستي و نكاتي براي مديران شبكه و حتي بازارياباني كه ميخواهند از پست الكترونيكي به طور مسئولانهاي استفاده كنند، فراهم ميكند. http://spam.abuse.net
Spam-L FAQ توضيحات خوبي را در مورد جزييات فني لازم براي تعقيب و گزارش اسپم فراهم ميسازد. براي استفاده از اين سايت به www.claws-and-paws.com/spam-1/index.html رجوع كنيد.
MacinTouch Spam and Scam Resources: شما ميتوانيد تجارب خود را با استفاده از اين سايت به ديگران انتقال داده و از تجارب ديگران نيز استفاده كنيد. www.macintouch.com/spam.shtml.
نقاط ضعف و قوت ليست سياه (Black List)
برخلاف ابزارها و سرويسهايي كه از ويژگيهاي يك پيام (مثل محتواي آن) براي شناسايي اسپم استفاده ميكنند، ليستهاي سياه DNS با جستجوي شماره IP سرور پست الكترونيكي ارسال كننده پيام اين كار را انجام ميدهند. اگر شماره IP سرور در ليست سياه باشد، ارتباط پذيرفته نميشود. ليستهاي سياه DNS عمدتا در سرورهاي پستي مورد استفاده قرار ميگيرند اما تعداد اندكي از يويتليتيهاي كلاينت همچون PostArmor نيز ميتوانند بعد از اينكه اسپم ارسال شد از آنها استفاده كنند. بعضي از ليستهاي سياه DNS باMail Abuse Prevention System (www.mail-abuse.org)، OsiruSoft (http://relays.osirusoft.com) و SpamCop (www.spamcop.net) استفاده ميشود. تعدادي از ليستهاي سياه در دسترس همگان قرار داشته و تعدادي نيز با پرداخت حق عضويت قابل استفاده خواهند بود.
چون سرورهاي پستي از ايجاد ارتباط فرستندگان پيامي كه ليست سياه شدهاند، امتناع ميكنند، پيامهاي آنها هرگز براي شما فرستاده نميشود و در نتيجه فضايي را در ISP يا هارد ديسكتان اشغال نميكند. بنابراين مجبور نميشويد تا وقتي را صرف ايجاد فيلترهايي براي مسدود ساختن آنها نماييد.
اما ليستهاي سياه DNS نيز بدون مشكل نيستند و وجود اين مشكلات مستلزم فرآيند و معيارهايي است كه وجود يا عدم وجود يك آدرس IP را در ليست مشخص نمايد. بسياري از ليستهاي سياه مسئولانه و با حساسيت ويژه اجرا ميشوند اما به نظر ميرسد كه براي هر طرفدار يك ليست سياه خاص، شخصي نيز وجود دارد كه ادعا ميكند به طور غيرمنصفانه در ليست قرار گرفته و يا شخصي كه به روش تحليل اين متد اعتراض ميكند. در تاريخ ليستهاي سياه DNS، رقابتهاي ميان فردي، طرحهاي دعوي و حتي مواردي كه به دليل خصومتهاي شخصي ليست سياه شدهاند و نه براي اسپم، ديده شده است و چون كاربري بر روي يك سرور اسپم دريافت نموده به اين معني نيست كه تمام كاربران اسپمر هستند. اما يك ليست سياه چنين تمايزي را قائل نميشود و احتمالا بعضي پيامهاي مناسب را مسدود ميسازد.
اگر در نظر داريد تا از ليست سياه DNS استفاده نماييد قبل از هر چيز از تمهيدات، عملكردها و قابليت اعتماد به آن مطمئن شويد. در صورتي كه پيام الكترونيكي خود را ازطريق يك ISP و يا تهيه كننده ديگري دريافت ميكنيد، از آنها بپرسيد كه از كدام ليست سياه DNS استفاده ميكنند. احتمالا ممكن است گاهي از آنچه ISP بدون اطلاع شما مسدود ميسازد، متعجب شويد.
محافظت از آدرس پست الكترونيكي
اگر آدرس خود را در يك صفحه وب منتشر نموده و يا به يك گروه بحث usenet فرستادهايد، مشكلات احتمالي عبارتند از: رسيدن آدرس پست الكترونيكي شما به دست كسي كه در جستجوي اينگونه آدرسهاست - وجود برنامهاي كه صفحات وب و گروههاي خبري را براي به دست آوردن آدرسهاي پست الكترونيك اسكن ميكند. اسپمرها اينگونه آدرسها را جمعآوري و استفاده نموده و حتي آنها را به ديگر اسپمرها ميفروشند.
محافظت از آدرس خود در شبكه در حد زيادي مستلزم استفاده از برنامههايي براي يافتن ابزارهاي يابنده آدرس ميباشد.
در اينجا روشهايي را براي اجتناب از آشكار شدن آدرسها آوردهايم:
- آدرس پست الكترونيكي خود را بر روي وب سايت، دايركتوري و ديگر جاهاي عمومي منتشر نكنيد.
- آدرس پست الكترونيكي خود را در هر mailto (لينكها) قرار ندهيد.
- آدرس پست الكترونيكي خود را در امضاي خود (signature) قرار ندهيد.
- آدرس خود را در فرمهاي وب وارد نكنيد، مگر اينكه به سازمان اداره كننده سايت اطمينان كامل داشته و نياز آنها به آدرس شما منطقي باشد. و حتي با وجود اين قواعد اختصاصي سايت را بخوانيد تا متوجه شويد كه آيا سايت فوق ليستهاي آدرس را به اشتراك ميگذارد يا خير. در صورتي كه سايت فوق داراي قواعد اختصاصي نباشد، از آن اجتناب كنيد.
- از لينكهاي قرارداده شده در اسپمها كه اعلام ميكنند با كليك روي آنها ميتوانيد دريافت اين نامهها را متوقف نماييد، استفاده نكنيد. زيرا اگر آنها اصلا كار كنند تنها تاييد ميكنند كه آدرس پست الكترونيكي شما معتبر بوده و آماده براي دريافت اسپم بيشتر ميباشد.
تماس از طريق سايت
در صورتي كه آدرس خود را بر روي وب سايت قرار ندهيد پس چگونه ديگران ميتوانند با شما تماس بگيرند؟ گرچه براي هر موقعيتي، راهحل مجزايي وجود ندارد اما روشهايي را در اينجا ذكر نمودهايم:
- يك فرم تماس در سايت وب خود قرار دهيد. اغلب ISPها الگوهايي را براي ايجاد چنين فرمهايي در اختيار كاربران قرار ميدهند. اطمينان حاصل نماييد كه HTML را بررسي كردهايد و در صورتي كه آدرس شما (حتي به عنوان يك آيتم پنهان) در آنجا باشد از تهيهكننده خود فرمي را بخواهيد كه آدرس كامل شما را توضيح ندهد.
- تصوير كوچكي تهيه نماييد تا آدرس پست الكترونيك شما را نشان دهد. mailto (لينك) به آن اضافه نكنيد. نقطه ضعف اين روش:
مشاهدهگران بدون قابليتهاي گرافيكي (كاربراني با مرورگرها و تلفنهاي سلولي قديمي و...) و كاربران داراي ضعف بينايي ممكن است اينگونه اطلاعات را از دست بدهند.
- آدرس پست الكترونيك خود را با استفاده از واژههاي كامل بنويسيد: مثل geoff(at) - (dot) com. اين كار احتمالا بعضي از اسپمرها را گيج ميكند. گرچه بعضي از آنها كم كم به چنين تكنيكي پي ميبرند.
- از ترفندهاي جاوا اسكريپت استفاده كنيد تا آدرس خود را با رمزدهي و يا تبديل به بخشهاي غيرقابل شناسايي مبهم سازيد. ميتوانيد به اسكريپتهاي سادهتر كه به طور گستردهاي در دسترس قرار دارند رجوع كنيد (www.jeomaller.com/js-mailer.shtml) اما ترفندهاي فوق فقط در صورتي كار ميكنند كه مرورگرهاي مشاهدهگرهاي جاوا اسكريپت را پشتيباني كنند، در ضمن اسپمرها به تدريج در حال كشف چنين ترفندهايي ميباشند. ¨
ممكن است تصور كنيد كه اولين محل براي جستجوي ابزارهاي ضد اسپم استفاده از برنامه پست الكترونيتان است. اما اگرچه تقريبا تمام برنامههاي پست الكترونيكي قوانيني را براي اجراي فيلتر Boolean در اختيار كاربر قرار ميدهند، Mail 1.2 شركت Apple و Entourage X شركت مايكروسافت تنها برنامههاي OS X بودند كه متعهد شدند برنامههاي خاصي را براي غلبه بر اسپم تهيه كنند.
Mail تنها كلاينت پست الكترونيكي Mac است كه به طور گستردهاي استفاده شده و فيلتر Bayesian را به همراه فيلتر قديمي Boolean در خود دارد. كاربرد و آموزش Mail بسيار آسان است: شما فقط پيامهاي اسپم را با دكمههاي Junk و Not Junk در پنجره صندوق پستي تعيين ميكنيد. هنگامي كه كار با برنامه را ياد گرفتيد، حالت Automatic برنامه Mail پيامهاي مشكوك را به صندوق پستي Junk انتقال ميدهد. اما انتخابهاي تعيين شده خود را با دقت انجام دهيد. هيچ راهي غير از تعليم مكرر براي مشاهده يا اصلاح اطلاعاتي كه از Mail به منظور فيلتر كردن Junkmail استفاده ميكند، وجود ندارد.
ما براي آشنايي با نحوه كار Mail از ده هزار پيام مناسب و ده هزار پيام ناخواسته استفاده كرديم (البته تعداد پيامهاي آزمايشي در هر برنامه متفاوت است، شما ميتوانيد براي به دست آوردن جزييات بيشتر در مورد آزمايش انجام گرفته، اطلاعاتي را در “Spam Test-ing Methodology” واقع در آدرس www.macworld.com/3002/40/spamtests.html مشاهده كنيد.)، سپس دوباره از Mail خواستيم تا بيست هزار پيام ديگر را كه نيمي از آنها اسپم بودند، فيلتر كند. اين برنامه در حدود 75 درصد از پيامهاي ناخواسته رسيده را شناسايي نمود و تنها دو پيام صحيح را به جاي اسپم در نظر گرفت. Mail بايد قبل از به كار بردن فيلترهايش پيامها را از سرور پستي كاربر دريافت كند. اين برنامه نه مقدار زمان دريافت اسپم را كاهش ميدهد و نه از رسيدن پيام ناخواسته به هارد درايو شما جلوگيري ميكند، اما به شما امكان ميدهد تا حذف اتوماتيك پيام را بعد از يك روز، يك هفته، يك ماه و يا وقتي برنامه را متوقف ميكنيد، انتخاب نماييد.
Microsoft Entonrage X ويژگي فيلتر Boolean و Junk Mail Filter، را كه مجموعه كوچكي از فيلترهاي Boolean و points-based است و به عنوان يك واحد مجزا در فيلتر نمودن معمولي برنامه عمل ميكند، در اختيار كاربران قرار ميدهد. شما ميتوانيد حساسيت Junk Mail Filter را با يك اسلايدر كنترل كنيد اما از آن جايي كه راهي براي استفاده از اسلايدر به منظور كنترل حساسيت قوانين شخصي وجود ندارد، با وجود سهولت در كار، دقت و ظرافت را از دست ميدهيد.
در آزمايشات ما با 3000 پيام مناسب و 3000 پيام ناخواسته، برنامه Entourage X Junk Mail Filter در حساسترين موقعيت خود تنها 18 درصد از پيامهاي اسپم را به طور صحيح و تقريبا 13 درصد از پيامهاي درست را اشتباها به عنوان اسپم شناسايي كرد. Entourage بايد قبل از به كار بردن فيلترهايش پيامها را دريافت كند، بنابراين پهناي باند ذخيره نميشود و اسپمهاي فيلتر شده بر روي هارد درايو شما ميمانند، مگر اينكه قاعدهاي ايجاد كنيد كه آنها را به طور اتوماتيك حذف كند كه ما آن را توصيه نميكنيم.
ديگر ابزارها همچون Bare Bones Software's MailSmith و Eudora داراي فيلترهاي دروني نميباشند. اما نسخههاي بعدي هر دو محصول يكپارچهسازي پيشرفته با يوتيليتيهاي ضد اسپم (همچون آنهايي را كه در بخش بعدي شرح ميدهيم) را عرضه خواهند نمود.
يوتيليتيهاي ضد اسپم در كلاينت
يوتيليتيهاي مختلفي وجود دارد كه برنامههاي پيشرفته فيلتر پيامهاي پستي را در اختيار كاربران قرار داده و با تعداد زيادي از كلاينتهاي پست الكترونيكي Mac كار ميكند. اما استفاده از ابزارهاي فوق ميتواند بسيار ناخوشايند باشد و از آن جايي كه آنها به شكل يك برنامه مجزا اجرا ميشوند، كاربر اغلب بايد فيلترها و روش بررسي پيامهاي الكترونيكي خود را تغيير دهد. بعضي از آنها نيز كاربر را وادار ميكنند تا اسكريپتها را نصب و استفاده نمايند. اما مزاياي چنين برنامههايي براي بعضي از كاربران Mac احتمالا ارزش تلاشهاي فوق را دارد.
Spamfire 1.2.3 محصول Spamfire Matterform Media يك يوتيليتي اضافه شونده است كه بررسي پست الكترونيكي شما را برعهده ميگيرد. Spamfire به سرور پست الكترونيكي login كرده و قواعد points-based خود را براي پيامهاي ذخيره شده در آنجا به كار ميگيرد. (spamfire با مجموعه بزرگي از قواعد قابل افزايش همراه است). برنامه فوق اسپم را شناسايي نموده و آن را به يك ناحيه نگهدارنده download ميكند، سپس آن را از سرور شما حذف مينمايد. برنامه پست الكترونيكي معمول شما نيز پيامهاي باقيمانده را دريافت ميكند. (spamfire با هرگونه برنامه پست الكترونيكي OS X يا OS 9 كار ميكند.) اين يوتيليتي از whitelist پشتيباني نموده و چون بايد مستقل از برنامه پست الكترونيكي اصلي شما پيامهايتان را بررسي نمايد به اسم رمزها، نامهاي كاربري و ديگر اطلاعات مربوط به سرور شما نياز دارد. بنابراين اگر بخواهيد spamfire را با چندين account پست الكترونيكي استفاده كنيد هماهنگ ساختن اطلاعات اشتراكهايتان و spamfire ميتواند مشكلآفرين شود.
نسخه professional برنامه spamfire به همراه 12 ماه update فيلتر online عرضه ميشود (كه براي اين نوع يوتيليتي ضروري است.) تمامي نسخهها داراي يك منوي Revenge با چندين گزينه، همچون پر كردن فايلهاي log سرور اسپمرها با اطلاعات بيفايده، ميباشند كه جمعآوري اطلاعاتي را كه سعي دارند (با استفاده از لينكها و تصاوير قابل شناسايي در اسپم) به دست آورند، مشكل ميسازد. گرچه رضايتي را كه revenge فراهم ميكند، درك ميكنيم، اما بعيد به نظر ميرسد كه گزينههاي spamefire's Revenge اثر كاهشدهنده چشمگيري را داشته باشند.
در آزمايشاتي كه با پنج هزار پيام مناسب و پنج هزار پيام ناخواسته انجام داديم، spamfire 76 درصد اسپم را به طور صحيح و كمتر از 3 درصد پيامهاي مناسب را اشتباها به عنوان اسپم شناسايي نمود. spamfire ميتواند از جهت پهناي باند نيز مشكلاتي ايجاد كند، يعني پيامهاي مناسب دو بار و پيامهايي كه اشتباه شناسايي شدهاند سه بار دريافت شوند.
Michael Tsai's SpamSieve 1.2.2 به عنوان يك برنامه افزودني به Entourage، MailSmith، CTM Development's Power Mail و Eudora 5.2 كار ميكند، اما اين برنامه برخلاف spamfire به شما امكان ميدهد از همان برنامه پست الكترونيك معمول خود استفاده نماييد، بنابراين معمولا مجبور نيستيد روش كنترل پيامها را براي بهرهگيري از Spamsieve تغيير دهيد. هنگامي كه فيلترهاي Bayesian اين برنامه را تعليم ميدهيد، برنامه پيام جديد را به محض رسيدن به طور اتوماتيك فيلتر ميكند و ميتوانيد از اسكريپتها براي ادامه تعليم SpamSieve در مورد انواع جديد پيامهاي مناسب و پيامهاي ناخواسته استفاده كنيد.
در آزمايشاتي كه با SpamSieve و در مورد ده هزار پيام مناسب و ده هزار پيام ناخواسته انجام داديم، اين برنامه بالغ بر 82 درصد از پيامهاي ناخواسته دريافت شده را به طور صحيح شناسايي نمود و تقريبا يك درصد از پيامهاي مناسب را اشتباها به عنوان اسپم شناسايي كرد. نسخه SpamSieve 1.2.2 امكان ويرايش ليست لغات و امتيازهاي خود را به شما نميدهد اما نسخههاي بعدي اين امكان را در اختيارتان قرار خواهند داد. در ضمن نسخه فوق عملكردي را براي حذف لغاتي كه كمتر مورد استفاده قرار ميگيرند در اختيار كاربر قرار ميدهد كه در صورت كاهش سرعت كارآيي برنامه، اين مشكل را برطرف خواهد نمود. مستندسازي اين برنامه ضعيف و تلفيق آن با Eudora 5.2 نامناسب و غيرقابل اعتماد است. اگر از قبل از فيلترهاي Eudora استفاده كردهايد بايد اسكريپت يك برنامه كمكي ثانويه را ويرايش نموده و به منظور استفاده مفيد از SpamSieve عملكرد فيلتر نمودن خود را مجددا سازماندهي كنيد. اما مشكلات توسط اطلاعيه Eudora (notification) ايجاد ميشوند و نه SpamSieve.
Post Armor يك برنامه مبتني بر جاوا ميباشد كه به سرورهاي IMAP و POP وصل ميشود. نسخه PostArmor 1.2 شركت P.Manna فيلترهاي Points-based را براي header (عنوان) پيامها بر روي سرور به كار ميگيرد و ميتواند هر چيزي را كه فكر ميكند اسپم است حذف نمايد و آنچه باقي ميماند به برنامه پست الكترونيكي كاربر download ميشود. گرچه برنامههاي مبتني بر جاوا تحت OS 9، كند و بيثبات هستند مادامي كه شما آگاهي كاملي از عبارات معمول (يك نوع انطباق متن كه از كاراكترهاي عمومي الگوها و محدوده كاراكترها به جاي اصطلاحات ثابت استفاده ميكند) ارائه دهيد، PostArmor به خوبي تحت OS X كار ميكند. تواناييهاي ديگر برنامه عبارت است از: لينكهايي به ليستهاي سياه DNS رايج، توانايي بررسي اعتبار آدرس فرستندهها با ارتباط با سرور فرستنده و تهيه گزارشات email كه به شما امكان ميدهد تا از قواعد كنار گذاشته شده و پيامهاي رد شده توسط PostArmor، آگاه شويد.
در آزمايشاتي كه با 3000 پيام مناسب و 3000 پيام ناخواسته انجام داديم برنامه PostArmor تقريبا 66 درصد از پيامهاي ناخواسته را به طور صحيح و در حدود 8 درصد از پيامهاي مناسب را به طور نادرست و به عنوان اسپم شناسايي كرد. اما كارآيي يوتيليتي فوق حتي بر روي يك شبكه اترنت محلي نسبتا كند است و در صورتي كه تعداد پيامهاي الكترونيكي كه دريافت ميكنيد بسيار زياد باشد اين برنامه رضايت شما را فراهم نخواهد كرد. در ضمن تلفيق PostArmor با ليستهاي سياه DNS اتوماتيك بوده و هيچ روشي براي غيرفعال ساختن آنها به طور انتخابي وجود ندارد.
PostArmor سعي دارد تا پهناي باند را تنها با download نمودن اطلاعات header از صندوق پستي شما (به جاي download نمودن تمام پيام) ذخيره سازد. اما چون قواعد PostArmor براي بدنه پيامهاي رسيده به كار گرفته نميشوند، اسپمهاي مشهود ميتوانند به صورت غيرآشكار از فيلتر رد شوند. برنامه فوق به همراه مجموعهاي از قواعد از پيش تعريف شده عرضه شده و شما ميتوانيد قواعد بيشتري را براي كنترل انواع خاصي از پيامهاي مناسبي كه دريافت ميكنيد، به آن اضافه نماييد.
MailfilterX 0.2.0 محصول MailfilterX Frank Blome يك اينترفيس OS X را به Mailfilter 0.40 (يك يوتيليتي يونيكس كه ميتواند به اشتراكهاي POP، login كند) ميافزايد. اين برنامه مجموعهاي از فيلترهاي Boolean را براي پيامها به كار ميگيرد و پيامهايي را كه به عنوان اسپم شناسايي شدهاند از سرور حذف ميكند. Mailfilter، WhiteList و اصطلاحات معمولي (regular expression) را پشتيباني ميكند. در ضمن اين برنامه ميتواند موضوعات را نرمالسازي نموده (به عنوان مثال ميتواند "f-r-e-e" را به عنوان واژه free تشخيص دهد)، پيامهاي تكراري را حذف كرده و نيز پيامها را از طريق اندازه آنها فيلتر كند.
Mailfilter، اسپم را از صندوق پستي سرور كاربر حذف ميكند در حالي كه تا كمترين حد ممكن عمل download را انجام ميدهد. اين برنامه براي كساني كه در مورد برنامه OS X's Termianl بسيار محتاط هستند، مناسب نيست. گرچه MailfilterX شرايط تقريبا مناسبي را از جهت فايل پيكربندي متني Mailfilter فراهم كرده، اما براي اجرا و پيكربندي هدفدار Mailfilter به مهارتهاي regular-expressions و يونيكس نياز خواهيد داشت. هيچ كدام از دو برنامه Mailfilter و MailfilterX با تنظيم پيش فرضي براي فيلتر عرضه نميشود، بنابراين ما نتوانستهايم موثر بودن عملكرد تنظيمات پيش فرض را مورد آزمايش قرار دهيم، شما بايد قواعد خود را نوشته و اميدوار باشيد كه با موفقيت عمل كنند.
يوتيليتيها و سرويسهاي ضداسپم براي سرور
كامپيوترهاي شخصي تنها محل مبارزه با اسپم نيست: بسياري از ISPها و سازمانها ميتوانند پيامهاي ناخواسته را قبل از ترك سرورهاي آنها شناسايي يا مسدود سازند. فيلتر نمودن در سرور ميتواند براي ذخيره پهناي باند و نگه داشتن account پست الكترونيكي كاربر در حد اندازه فايل آن بسيار عالي باشد، زيرا اسپمي كه توسط سرور مسدود ميشود هرگز به account كاربر فرستاده نميشود و كاربر اجباري به كنترل يوتيليتي ضد اسپم ندارد: زيرا وظيفه كنترل و نگهداري برعهده كساني است كه سرور پست الكترونيك كاربر را اداره ميكنند. اما اين نوع فيلتر نقاط ضعف مخصوص به خود را نيز دارد. عموما ابزارهاي ضد اسپم سرور قابليت پيكربندي بسيار كمتري نسبت به يوتيليتيهاي ضد اسپم اجرا شده بر روي سيستم كاربر دارند. ممكن است بتوانيد حساسيت بعضي ويژگيها را تنظيم نماييد اما معمولا قادر به ديدن قواعدي كه سرور براي پيام شما به كار ميبرد، نيستيد و تنها امكان فعال نمودن يا غيرفعال نمودن آنها براي رفع نيازهايتان در اختيار خواهيد داشت. در ضمن ممكن است هيچ نشانهاي از مسدود شدن پيام نداشته باشيد: زيرا در حالي كه بعضي سيستمها ميتوانند پيامهاي ناخواسته بسياري را به منطقه نگهدارنده (holding) مبتني بر وب بفرستند (كه شما بايد براي آگاهي از نامههايي كه به اشتباه اسپم شناسايي شدهاند مرتبا آن را بررسي كنيد)، تعداد ديگري از سيستمها هيچ اطلاعي از پيامهاي مسدود شده را در اختيار كاربر قرار نميدهند.
برنامههاي فيلتر در سرور براي تمامي كاربران مناسب نيست اما در عين حال در بعضي شرايط خاص گزينهاي بسيار عالي ميباشد. ISP يا تهيهكننده برنامه پست الكترونيكي شما احتمالا تعدادي ابزار ضد اسپم سرور را در اختيارتان قرار ميدهد. شايد هم بخواهيد از سرويس دهنده مستقلي استفاده كنيد كه آدرسهاي محافظت شده در برابر اسپم را در اختيارتان قرار ميدهد. بخشServer-Side Utilities and Services را كه در آدرس www.macworld.com/2003/04/Features/Serverside قرار دارد مشاهده كنيد تا ببينيد كه چگونه ابزارهاي ضد اسپمي مانند Postini، BrightMail و SpamAssassin براي محافظت از آدرسهاي ارائه شده توسط Pobox و SpamCop.net به كار گرفته شدهاند.
سخن آخر
بايد بدانيد كه هيچ راهي براي جلوگيري كامل از ورود پيامهاي ناخواسته به صندوق پستي شما وجود ندارد، اما جديدترين ابزارها ميتوانند حداقل به شما كمك كنند كه تا حدودي اين مشكل را كنترل كنيد. بهتر است برنامهاي متناسب با كار خود را انتخاب كنيد تا وقت بيشتري را براي رسيدگي به پيامهاي معتبري كه به توجه شما نياز دارند، داشته باشيد.
چگونگي آزمايشات
ما براي تحقيقات خود بيش از 000/250 اسپم دريافت شده بين سالهاي 1993 و 2002 را بررسي نموديم. 75 درصد از اين پيامها از ماه دسامبر سال 2001 تا دسامبر سال 2002 جمعآوري شدند و مجموعهاي از پيامها را تهيه نموديم كه شامل دو سري ده هزارتايي پيام (يك سري براي تعليم فيلترهاي Bayesian و سري ديگر براي آزمايش آنها) بود.
براي پيامهاي معتبر نيز پيامهاي رسيده بين نوامبر 1997 و دسامبر 2002 را مورد بررسي قرار داديم: يك سوم از پيامها در هر آزمايش از طرف دوستان، افراد فاميل و آشنايان، يك سوم مربوط به مسائل كاري و يك سوم از آنها نيز از ليستهاي پستي بود. ما برنامههاي ضد اسپم را كه از whitelistها و ديگر استثناهاي پردازش براي ليستهاي پستي و آشنايان پشتيباني ميكنند با اطلاعاتي براي تمام ليستهاي پستي به اشتراك درآمده و آدرس پستي هر شخصي كه ده بار يا بيشتر در يك سري پيام ظاهر شده، پيكربندي نموديم.
آگاهي از ترفندهاي اسپمرها
از آن جايي كه اسپمرها هميشه روشهاي خود را تغيير ميدهند احتمالا ميخواهيد گاهي سايتهاي زير را مشاهده نماييد تا جديدترين اطلاعات در مورد روشهاي مبارزه با آنها را به دست آوريد.
CAUCE كه مخففCoalition Against Unsolicited Commercial Email است (www.cauce.org) اطلاعاتي درباره قانونگذاري و ديگر مسائل صنعتي را در اختيار كاربران قرار ميدهد.
Spam Abuse اطلاعاتي در مورد مشكلات صندوق پستي و نكاتي براي مديران شبكه و حتي بازارياباني كه ميخواهند از پست الكترونيكي به طور مسئولانهاي استفاده كنند، فراهم ميكند. http://spam.abuse.net
Spam-L FAQ توضيحات خوبي را در مورد جزييات فني لازم براي تعقيب و گزارش اسپم فراهم ميسازد. براي استفاده از اين سايت به www.claws-and-paws.com/spam-1/index.html رجوع كنيد.
MacinTouch Spam and Scam Resources: شما ميتوانيد تجارب خود را با استفاده از اين سايت به ديگران انتقال داده و از تجارب ديگران نيز استفاده كنيد. www.macintouch.com/spam.shtml.
نقاط ضعف و قوت ليست سياه (Black List)
برخلاف ابزارها و سرويسهايي كه از ويژگيهاي يك پيام (مثل محتواي آن) براي شناسايي اسپم استفاده ميكنند، ليستهاي سياه DNS با جستجوي شماره IP سرور پست الكترونيكي ارسال كننده پيام اين كار را انجام ميدهند. اگر شماره IP سرور در ليست سياه باشد، ارتباط پذيرفته نميشود. ليستهاي سياه DNS عمدتا در سرورهاي پستي مورد استفاده قرار ميگيرند اما تعداد اندكي از يويتليتيهاي كلاينت همچون PostArmor نيز ميتوانند بعد از اينكه اسپم ارسال شد از آنها استفاده كنند. بعضي از ليستهاي سياه DNS باMail Abuse Prevention System (www.mail-abuse.org)، OsiruSoft (http://relays.osirusoft.com) و SpamCop (www.spamcop.net) استفاده ميشود. تعدادي از ليستهاي سياه در دسترس همگان قرار داشته و تعدادي نيز با پرداخت حق عضويت قابل استفاده خواهند بود.
چون سرورهاي پستي از ايجاد ارتباط فرستندگان پيامي كه ليست سياه شدهاند، امتناع ميكنند، پيامهاي آنها هرگز براي شما فرستاده نميشود و در نتيجه فضايي را در ISP يا هارد ديسكتان اشغال نميكند. بنابراين مجبور نميشويد تا وقتي را صرف ايجاد فيلترهايي براي مسدود ساختن آنها نماييد.
اما ليستهاي سياه DNS نيز بدون مشكل نيستند و وجود اين مشكلات مستلزم فرآيند و معيارهايي است كه وجود يا عدم وجود يك آدرس IP را در ليست مشخص نمايد. بسياري از ليستهاي سياه مسئولانه و با حساسيت ويژه اجرا ميشوند اما به نظر ميرسد كه براي هر طرفدار يك ليست سياه خاص، شخصي نيز وجود دارد كه ادعا ميكند به طور غيرمنصفانه در ليست قرار گرفته و يا شخصي كه به روش تحليل اين متد اعتراض ميكند. در تاريخ ليستهاي سياه DNS، رقابتهاي ميان فردي، طرحهاي دعوي و حتي مواردي كه به دليل خصومتهاي شخصي ليست سياه شدهاند و نه براي اسپم، ديده شده است و چون كاربري بر روي يك سرور اسپم دريافت نموده به اين معني نيست كه تمام كاربران اسپمر هستند. اما يك ليست سياه چنين تمايزي را قائل نميشود و احتمالا بعضي پيامهاي مناسب را مسدود ميسازد.
اگر در نظر داريد تا از ليست سياه DNS استفاده نماييد قبل از هر چيز از تمهيدات، عملكردها و قابليت اعتماد به آن مطمئن شويد. در صورتي كه پيام الكترونيكي خود را ازطريق يك ISP و يا تهيه كننده ديگري دريافت ميكنيد، از آنها بپرسيد كه از كدام ليست سياه DNS استفاده ميكنند. احتمالا ممكن است گاهي از آنچه ISP بدون اطلاع شما مسدود ميسازد، متعجب شويد.
محافظت از آدرس پست الكترونيكي
اگر آدرس خود را در يك صفحه وب منتشر نموده و يا به يك گروه بحث usenet فرستادهايد، مشكلات احتمالي عبارتند از: رسيدن آدرس پست الكترونيكي شما به دست كسي كه در جستجوي اينگونه آدرسهاست - وجود برنامهاي كه صفحات وب و گروههاي خبري را براي به دست آوردن آدرسهاي پست الكترونيك اسكن ميكند. اسپمرها اينگونه آدرسها را جمعآوري و استفاده نموده و حتي آنها را به ديگر اسپمرها ميفروشند.
محافظت از آدرس خود در شبكه در حد زيادي مستلزم استفاده از برنامههايي براي يافتن ابزارهاي يابنده آدرس ميباشد.
در اينجا روشهايي را براي اجتناب از آشكار شدن آدرسها آوردهايم:
- آدرس پست الكترونيكي خود را بر روي وب سايت، دايركتوري و ديگر جاهاي عمومي منتشر نكنيد.
- آدرس پست الكترونيكي خود را در هر mailto (لينكها) قرار ندهيد.
- آدرس پست الكترونيكي خود را در امضاي خود (signature) قرار ندهيد.
- آدرس خود را در فرمهاي وب وارد نكنيد، مگر اينكه به سازمان اداره كننده سايت اطمينان كامل داشته و نياز آنها به آدرس شما منطقي باشد. و حتي با وجود اين قواعد اختصاصي سايت را بخوانيد تا متوجه شويد كه آيا سايت فوق ليستهاي آدرس را به اشتراك ميگذارد يا خير. در صورتي كه سايت فوق داراي قواعد اختصاصي نباشد، از آن اجتناب كنيد.
- از لينكهاي قرارداده شده در اسپمها كه اعلام ميكنند با كليك روي آنها ميتوانيد دريافت اين نامهها را متوقف نماييد، استفاده نكنيد. زيرا اگر آنها اصلا كار كنند تنها تاييد ميكنند كه آدرس پست الكترونيكي شما معتبر بوده و آماده براي دريافت اسپم بيشتر ميباشد.
تماس از طريق سايت
در صورتي كه آدرس خود را بر روي وب سايت قرار ندهيد پس چگونه ديگران ميتوانند با شما تماس بگيرند؟ گرچه براي هر موقعيتي، راهحل مجزايي وجود ندارد اما روشهايي را در اينجا ذكر نمودهايم:
- يك فرم تماس در سايت وب خود قرار دهيد. اغلب ISPها الگوهايي را براي ايجاد چنين فرمهايي در اختيار كاربران قرار ميدهند. اطمينان حاصل نماييد كه HTML را بررسي كردهايد و در صورتي كه آدرس شما (حتي به عنوان يك آيتم پنهان) در آنجا باشد از تهيهكننده خود فرمي را بخواهيد كه آدرس كامل شما را توضيح ندهد.
- تصوير كوچكي تهيه نماييد تا آدرس پست الكترونيك شما را نشان دهد. mailto (لينك) به آن اضافه نكنيد. نقطه ضعف اين روش:
مشاهدهگران بدون قابليتهاي گرافيكي (كاربراني با مرورگرها و تلفنهاي سلولي قديمي و...) و كاربران داراي ضعف بينايي ممكن است اينگونه اطلاعات را از دست بدهند.
- آدرس پست الكترونيك خود را با استفاده از واژههاي كامل بنويسيد: مثل geoff(at) - (dot) com. اين كار احتمالا بعضي از اسپمرها را گيج ميكند. گرچه بعضي از آنها كم كم به چنين تكنيكي پي ميبرند.
- از ترفندهاي جاوا اسكريپت استفاده كنيد تا آدرس خود را با رمزدهي و يا تبديل به بخشهاي غيرقابل شناسايي مبهم سازيد. ميتوانيد به اسكريپتهاي سادهتر كه به طور گستردهاي در دسترس قرار دارند رجوع كنيد (www.jeomaller.com/js-mailer.shtml) اما ترفندهاي فوق فقط در صورتي كار ميكنند كه مرورگرهاي مشاهدهگرهاي جاوا اسكريپت را پشتيباني كنند، در ضمن اسپمرها به تدريج در حال كشف چنين ترفندهايي ميباشند.
موضوعات مرتبط: کامپیوتر و اینترنت
یکی از شایع ترین بیماری های دهان که اغلب مردم تجربه آن را دارند زخم هایی است که به طور متناوب در دهان ایجاد می شود. بروز این زخم ها باعث درد و ناراحتی، اختلال در تغذیه، اختلال در تکلم و نگرانی افراد مبتلا می شود. این زخم های عود کننده آفت دهان نام دارد و متاسفانه تاکنون علت واقعی ایجاد آن ناشناخته مانده است. این زخم ها که بسیار دردناک هستند ممکن است در هر سنی ظاهر شوند اما اغلب در دهه دوم زندگی بروز می کنند.
آفت دهان در زنان بیشتر از مردان روی میدهد. و به نظر می رسد که منطقه جغرافیایی تاثیر قابل توجهی بر میزان بروز این ضایعات دارد. به دلیل تشابه بالینی زخم های عود کننده آفتی با ضایعات تب خال که یک بیماری ویروسی است، بررسی های گسترده ای در رابطه با اثبات نقش عوامل ویروسی صورت گرفته است اما تاکنون ویروس ویژه ای معرفی نشده است و آفت بیماری ویروسی محسوب نمی شود.
گروهی از محققان معتقدند که میان زخم های عودکننده آفتی و بعضی غذاها رابطه وجود دارد و حساسیت به مواد غذایی را مطرح کرده اند. از قبیل: قهوه، شکلات، گردو، فندق، بادنجان، خربزه و …
برخی از محققان نیز ضربه مخاط دهان را از عوامل تحریک کننده و زمینه ساز بروز آفت معرفی می کنند به طوری که بیمارانی را مشاهده می کنیم که پس از انجام درمان های دندان پزشکی و در پی تحریک و دستکاری مخاط دهان یا برخورد مخاط به لبه تیز یک دندان شکسته یا برخورد مسواک با مخاط دهان، در دهانشان زخم های آفتی ظاهر شده است.
کمبود برخی از عوامل در خون از قبیل آهن، ویتامین ب۱۲ و اسید فولیک نیز به عنوان عامل مستعد کننده بروز این ضایعات اعلام شده است.
درصد کمی از زنان در زمان مشخصی از دوره ماهانه افزایش بروز زخم های آفتی دهان را مشاهده می کنند.
برخی استرس ها و فشارهای روانی نیز در بروز آفت دهان موثر است به طوری که افزایش بروز این ضایعات در ایام امتحانی دانشجویان بیشتر می شود.
استعمال دخانیات نیز در بعضی افراد عامل به وجود آورنده آفت است.
راهی که برای تسکین درد آفت پیشنهاد می کنم، حل کردن یک قاشق غذاخوری شربت دیفن هیدرامین در یک فنجان آب و غرغره کردن آن در دهان می باشد.
برای درمان آفت نیز استفاده از قرص ویتامین ب کمپلکس و دهانشویه کلر هگزیدین و حل کردن ۴ کپسول تتراسایکلین در یک فنجان آب و غرغره کردن آن پیشنهاد می شود.
موضوعات مرتبط: پزشکی
این مطلب به ارائه توضیحاتی درباره ایمپلنت، تاریخجه ایمپلنت، هدف از درمان های ایمپلنت و مراحل درمان، به زبان ساده می پردازد.
ایمپلنت چیست و از چه زمانی رایج شد؟
ایمپلنت ها در واقع دندان های نسل سوم (Third Generation Teeth) هستند. دندان های نسل اول دندان های شیری هستند، دندان های نسل دوم دندان های دائمی هستند که پس از افتادن دندان های شیری در دهان ظاهر می شوند، و ایمپلنت ها دندان هایی هستند که پس از از دست رفتن دندان های دائمی، توسط دندانپزشک در استخوان فک کار گذاشته می شوند.
اولین ایمپلنت در سال ۱۹۶۵ توسط آقای Branemark در دهان یک مریض کار گذاشته شد ولی در حدود ۱۰-۱۲ سال پیش انجمن دندانپزشکان آمریکا، ایمپلنت را به عنوان یک درمان تایید نمود و وارد درمان های روتین دنداپزشکی کرد.
ایمپلنت از دو قسمت اصلی ساخته شده است، یکی قسمتی پیچ مانندی است ، از جنس تیتانیوم، که پس از ایجاد سوراخی در استخوان، در داخل فک قرار می گیرد و ثابت می شود. قسمت دوم، تاج می باشد که بر روی قسمت اول سوار می شود. (در سیستم های مختلف اجزا آن متفاوت است، اما به طور کلی از همین دو قسمت اصلی ساخته شده است.)
برای قرار گرفتن یک ایمپلنت در دهان تیمی از تخصص های زیر مورد نیاز است:
۱) متخصص جراحی دهان و فک و صورت
۲) متخصص پروتزهای دندانی
۳) تکنسین دوره دیده این کار
ایمپلنت قابل استفاده در انواع مختلف بی دندانی است:
۱) در کسی که کل دندان هایش را از دست داده است (Total Bridgework)
2) در کسی که تعدادی از دندان هایش را از دست داده است (Partial Bridgework)
3) در کسی که فقط یک دندان را از دست داده است (Solitary Unit)
اهداف درمان های ایمپلنت
۱) تامین عملکرد : ایمپلنت ها در واقع عملکرد از دست رفته دندان ها را به فرد باز می گردانند. تجربه ثابت کرده است که اکثر بیماران که دارای بی دندانی در یک سمت فک هستندبیشتر تمایل دارند با سمتی که ایمپلنت شده غذا بجوند تا طرفی که دندان طبیعی وجود دارد.
۲) تامین زیبایی: شخصی که بی دندان است به تدریج ارتفاع عمودی صورت در او کم می شود و ظاهر او به هم می ریزد، ولی ایمپلنت این مشکل را به خوبی حل می کند و زیبایی از دست رفته را باز می گرداند.
۳) تامین تکلم: با از دست دادن دندان ها مخصوصا دندان های قدامی، تلفظ برخی از حروف با اشکالاتی مواجه می شود که با قرار دادن ایمپلنت این مشکل نیز برطرف میشود.
۴) تامین اعتماد به نفس: در کسانی که دست دندان مصنوعی دارند، استخوان فک پایین معمولا زود تحلیل می رود و در نتیجه دندان مصنوعی فک پایین لق می شود که بیماران معمولا از این نظر بسیار ناراحتند ولی وقتی بیماری در سن ۷۰ سالگی دارای دندان هایی مثل دندان های فرد ۲۰ ساله می شود، قطعا اعتماد به نفس هم در او بالاتر می رود.
برای درمان های ایمپلنت چه رادیوگرافی هایی مورد نیاز است؟
رادیوگرافی های قبل از کارگذاری ایمپلنت:
· پری اپیکال
· پانورامیک
· توموگرافی
· CT Scan
رادیوگرافی های بعد از کارگذاری ایمپلنت:
· پانورامیک
· توموگرافی
پس از قرار دادن ایمپلنت لازم است به فواصل زمانی ۱ سال، ۵ سال، ۱۰ سال و ۲۰ سال رادیوگرافی تهیه شود و وضعیت استخوان نگه دارنده ایمپلنت مورد ارزیابی قرار گیرد.
در چه بیمارانی نمی توان ایمپلنت قرار داد؟
· بیمارانی که مدت کوتاهی از سکته مغزی آن ها گذشته باشد.
· بیمارانی که مدت کوتاهی از سکته قلبی آن ها گذشته باشد.
· بیمارانی که دچار پر کاری غده تیروئید هستند.
· بیمارانی که به مدت طولانی کورتون مصرف کرده اند.
· کسانی که به تیتانیوم حساسیت و آلرژی دارند.
· بیمارانی که تحت اشعه درمانی بوده اند، در این بیماران بعد از گذشتن ۱-۲ سال از رادیوتراپی می توان ایمپلنت را قرار داد.
· کسانی که نمی توانند بهداشت دهان را به خوبی رعایت کنند، مانند افراد معلول.
· کسانی که دارای مشکلات روانی هستند.
· کم حجم بودن و کم ارتفاع بودن استخوان در ناحیه ای که قرار است ایمپلنت قرار داده شود.
· در فک بالا حجیم بودن فضای سینوس و حفرات بینی ، و همچنین موقعیت عصب اینسیزال محدودیت هایی را ممکن است ایجاد کند.
· در فک پایین موقعیت عصب آلوئولار تحتانی ممکن است محدودیت هایی را ایجاد کند.
گاهی اوقات در صورت وجود یک محدودیت آناتومیک (مانند کم بودن ارتفاع استخوان، حجیم بودن سینوس، و …) می توان با جراحی این محدودیت ها را بر طرف کرده و شرایط را برای قرار دادن ایمپلنت مناسب نمود.
این زمان بسته به عوامل مختلف متفاوت خواهد بود. مدت زمان بهبود پس از جراحی نیز به سرعت ترمیم بافتهای فرد بستگی دارد، هرچند با پیشرفت تکنولوژی این مدت زمان به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. بطور متوسط زمان ترمیم بافتی و تشکیل استخوان حدود ۲-۳ ماه است که می توان پس از این مدت مراحل ساخت پروتز (تاج دندان) را آغاز کرد.
مراقبت های بعد از کارگذاشتن ایمپلنت:
سلامت بدن شما در میزان موفقیت ایمپلنت مؤثر است. عدم رعایت بهداشت دهان و دندان دلیل عمده ای برای از دست رفتن ایمپلنت به شمار می رود. استفاده از نخ دندان و مسواک حداقل ۲ بار در روز از اهمیت زیادی برخوردار است که دندانپزشک شما نحوه مراقبت صحیح از ایمپلنت را به شما آموزش خواهد داد. برای اطمینان از سلامت لثه ها حداقل ۴ بار در سال برای بررسی بافت لثه به دندانپزشک خود مراجعه نمایید.
در صد موفقیت انجام ایمپلنت به عوامل مختلفی بستگی دارد که در بیماران مختلف متفاوت است. حتی این مسئله در مورد ایمپلنت فک بالا و پایین نیز تفاوت دارد. به طور متوسط میزان موفقیت ایمپلنت دندانی ۹۵% گزارش شده است
موضوعات مرتبط: پزشکی
چقدر ناراحت کننده است وقتی در یک دید و بازدید عید یک شیرینی در دهان بگذارید و با خوردن آن دندان درد بگیرید. ولی زیاد نگران نباشید، اگر فقط با خوردن یک شیرینی دندان تان درد می گیرد و درد دیگری ندارید، دندان تان پوسیدگی دارد و باید برای برداشتن پوسیدگی و ترمیم دندان به دندانپزشک مراجعه کنید. اگر می توانید با مراجعه به یک کلینیک دندان تان را پانسمان کنید وگرنه می توانید ترمیم دندان را به بعد از تعطیلات موکول کنید.
دردی در ایام نوروز اورژانسی به حساب می آید که اجازه ندهد شب بخوابید و از دم دم های غروب شروع شده و شبانه همراهتان باشد. اگر دندان تان در طول روز هم خود به خود و بدون تحریکی درد بگیرد، این هم یکی از اورژانس های دندانپزشکی است که باید در همین ایام عید به فکر راه چاره باشید. این دردهای خودبه خودی و شبانه دندان ها نشانه این است که عصب دندان درگیر شده و نیاز به عصب کشی دارد. اگر در مسافرت و یا مهمانی هستید، می توانید با مسکن های رایج مانند استامینوفن، ایبوپروفن و یا مفنامیک اسید، درد دندان تان را به طور موقت کاهش دهید و در اولین فرصت به یک کلینیک دندانپزشکی مراجعه کنید و دندان تان را عصب کشی کنید. اگر فرصت این کار را ندارید از دندانپزشکتان بخواهید که فقط یک درمان اورژانسی ریشه دندان برای تان انجام دهد که “پالپوتومی” یا “پالپکتومی” نامیده می شود و به طور موقت درد دندان تان را درمان کند تا پس از تعطیلات بتوانید درمان ریشه دندان تان را کامل کنید. فراموش نکنید شستن دهانتان با آب ولرم و بیرون آوردن خرده های غذا از بین دندان ها با استفاده از نخ دندان (و نه خلال دندان) بعضی از دندان درد ها را کاهش می دهد.
موضوعات مرتبط: پزشکی
دندان عقل(Wisdom Tooth) به آخرین دندان در هر قوس فکی گفته می شود که معمولا در حدود ۱۸ سالگی در دهان مشاهده می شود و دندانپزشکان اصطلاحا آن را “مولر سوم” می نامند.
هر فردی دارای ۲ دندان عقل در فک بالا ،۲ دندان عقل در فک پایین و در مجموع دارای ۴ دندان عقل است. گاهی به دلایلی از جمله: دلایل ارثی، بیماری های دوران کودکی(کم خونی، راشیتیسم، …) ، بیماری های نادر، عدم هماهنگی رشد استخوان فک با سایز دندان ها و … این دندان ها در داخل فک نهفته می مانند. همچنین ممکن است قسمتی از تاج آن ها به طور ناقص در دهان ظاهر می شود، که در این صورت به آن دندان عقل نیمه نهفته گفته می شود.
آمار ها نشان می دهد که ۸۰% از افراد جامعه با دندان عقل شان مشکل دارند. از جمله دردسرهایی که این دندان های عقل روییده، نهفته و نیمه نهفته می توانند ایجاد کنند، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- عفونت در لثه و بافت های نرم اطراف دندان عقل (پری کورونیت)
- ایجاد عفونت در استخوان و بافت های نگه دارنده دندان عقل و همچنین دندان مجاور آن (بیماری پریودنتال)
- پوسیدگی شدید در دندان عقل، به علت عدم دسترسی کافی در حین مسواک زدن
- تحلیل ریشه دندان مجاور توسط دندان عقل نهفته
- تشکیل کیست ها و تومورهای با منشا دندانی در اطراف دندان عقل نهفته که بسته به نوع ضایعه ممکن است خوش خیم و یا بد خیم باشند.
- تضعیف استخوان فک توسط یک دندان نهفته و عدم استحکام مکانیکی استخوان فک در برابر ضربه
- نامرتب شدن و ایجاد در هم ریختگی در بقیه دندان های فک
به دلایلی که ذکر شد، این دندان ها ممکن است توسط دندانپزشک از فک خارج شوند. بهترین سن برای خلاصی از شر دندان عقل و خارج کردن آن ها از دهان، زیر ۲۰ سالگی است. البته در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی هم امکان خارج کردن آن ها وجود دارد، ولی پس از ۴۰ سالگی چون ممکن است استخوان فک، دیگر آن حالت ارتجاعی دوران جوانی را نداشته باشد، کشیدن دندان عقل دشوارتر می شود.
فراموش نکنید که اگر شما بالای ۴۵ سال سن دارید و دندان عقل تان در طی این سال ها برایتان مشکلی ایجاد نکرده است، دیگر از خیر خارج کردن آن از دهانتان بگذرید، چون عوارض خارج کردن آن بیشتر از نگهداری آن است.
همچنین اگر دندان عقل شما مستقیم و در جهت درست و هماهنگ با بقیه دندان ها در آمده است و باعث نامنظمی و نامرتبی بقیه دندان ها نشده است و در اطراف آن عفونت و التهابی وجود ندارد، خیالتان راحت باشد که نیازی به جراحی آن نیست. ولی باید درست و اصولی این دندان و اطرافش را مسواک بزنید و سالانه برای معاینه به دندانپزشک مراجعه کنید تا در صورت بروز هر یک از این خطرات، آن را از دهانتان خارج کند.
موضوعات مرتبط: پزشکی
قله کلون بستک از جمله مرتفع ترین قلل البرز است که در قسمت شمال آبادی های دربندسر و شمشک قرار گرفته است، در شمال آن دره رودخانه دریوک، رودخانه ای که از ارتفاعات برج خلنو و سرکچال و هرزه کوه سرچشمه می گیرد، و در ورای آن خط الراس بزرگ سه چال که مانند دیواری دریوک را محاصره کرده کرده است قرار دارد، کلون بستک یا به قول برخی از اهالی محلی یعنی: جایی که صبح هنگام پرتو های طلایی خورشید برای اولین بار در نوک آن جوانه می زند.
از جنوب به وسیله گردنه ۳۳۰۰ متری دیزین به قله ۳۷۰۰ متری دشت مانند سی چال و پیست دیزین و از شرق توسط خط الراس لبه مانندی به قله ۴۱۵۰ متری سرکچال منتهی می گردد. کلون بستک را از دو مسیر متفاوت و مشترک می توان صعود کرد، مسیر اول از دربندسر و مسیر دوم از گردنه دیزین، که در اینجا به دلیل زیبایی بیشتر مسیر اول، به شرح این صعود از دربندسر خواهیم پرداخت.
از فشم به دربند سر می آئیم، از جاده آسفالته دیزین عبور می کنیم و از شیب تند بالای جاده از کنار نهر آب کوچکی گذریم و پای به دشتی سر سبز با تکه برفهای کوچک و برزگ می نهیم، در هوای نیمه ابری اواخر اردیبهشت ماه لکه های ابر سایبانی می سازند تا قدری جلوی نور خورشید را بگیرند و ما همچنان صعود می کنیم، سر سبزی دشت فراموش نشدنی است، اندک اندک ارتفاع می گیریم و پس از ۳ ساعت به محل تلاقی مسیر دربندسر با یال جنوبی قله از دیزین می رسیم، در روبروی ما قله ای به شکل ذوزنقه ای به چشم می خورد، شیب تندی را با تراورس (یعنی حرکت از سمت راست به چپ یا برعکس) از مسیر پاکوب مشخصی طی می کنیم و خود را به زیر شیب اصلی قله که کمی سنگلاخی است می رسانیم، رنگ سنگها در این قسمت متنوع است، در جایی آبی و در جایی سبز و در محلی دیگر قرمز و حتی نارنجی!
کم کم آخرین سربالایی ها را زیر پا می گذاریم تا قله فاصله چندانی نداریم، در زیر پایمان دره دریوک و در شانه شرقیمان خط الراس قله سرکچال، اما اینجا قله نیست و کمی از راه باقی مانده است، به زودی قله کلون بستک را صعود می کنی…
سرانجام با گذشت ۵ ساعت از دربندسر، گام بر روی قله ۴۲۰۰ متری کلون بستک می گذاریم، به محض صعود دیوار مضرس هرزه کوها و راه ولدربالدر و همچنین تک قله های آزاد کوه، کمان کوه، و یخچال در جنوب تمامی قلل البرز از دماوند تا علم کوه دیده می شود. لحظات به سرعت سپری می شود و زمان فرود فرا می رسد، مسیر را با احتیاط بیشتری به سوی دربندسر پشت سر می گذاریم و پایین می رویم.
نکته مهم: صعود زمستانی قله از مسیر دربندسر توام با ریزش بهمن است، بهترین مسیر برای این صعود از یال دیزین می باشد
همان طور که می دانید، یون “فلوراید” ماده است که با ایجاد یک پیوند قوی با ساختار مینای دندان، آن را در برابر پوسیدگی محافظت می کند. یکی از محصولاتی که برای پیشگیری از پوسیدگی دندان ها تولید شده و دارای یون فلوراید می باشد، دهانشویه ای است به نام “Sodium Fluoride” که به صورت محلول ۰/۲% در داروخانه ها در دسترس می باشد.
مکانیسم عمل
مکانیسم عمل این دهانشویه از طریق یون فلوراید و به صورت افزایش مقاومت ساختمان مینای دندان در مقابل تحلیل عمل می کند. همچنین یون فلوراید موجود در آن باعث دوباره معدنی شدن(رماینرالیزاسیون) پوسیدگی های سطحی دندان ها و توقف روند پیشرفت پوسیدگی می شود.
مقدار و روش استفاده
همانطور که اشاره شد، این محصول یک دهانشویه است، نه محصول خوراکی !
قبل از مصرف این دهانشویه، ابتدا بایستی تمام سطوح دندان ها به طور کامل با مسواک تمییز شوند و بین دندان ها نیز نخ دندان کشیده شود تا حداکثر جذب فلوراید توسط سطوح دندان ها انجام گیرد.
روزی یک بار و پس از مسواک زدن کامل، مقدار ۵ میلی لیتر از دهانشویه به مدت ۱ دقیقه در دهان گردانده می شود.
حداقل تا ۳۰ دقیقه پس از استفاده از دهانشویه چیزی نخورید، نیاشامید و یا دهانتان را نشویید.
ملاحظات و عوارض جانبی
در صورت استفاده مزمن باعث ایجاد نقاط سفید رنگ بر روی دندان ها می شود.(Mottled Enamel)
اگر محتوای یون فلوراید موجود در آب آشامیدنی بیشتر از ۱/۵ PPM باشد ممکن است مصرف آن به بی رنگ شدن دندان ها منجر شود.
در صورت بلعیدن مقدار زیادی از آن اسهال و استفراغ ایجاد می شود.(Acute Overdose) که در صورت بلعیدن دهانشویه بایستی یک لیوان شیر به فرد داده شود. کلسیم موجود در شیر مانع از جذب یون فلوراید در دستگاه گوارش و ایجاد علائم می شود.
این دهانشویه در کودکان زیر ۶ سال نباید مصرف شود
موضوعات مرتبط: پزشکی
امروزه خانم ها و آقایان جوان زیادی که در جستجوی زیبایی بیشتر هستند، برای داشتن دندان هایی زیباتر به دندانپزشک شان مراجعه می کنند. در این میان ردیف کردن و سفید کردن دندان ها بیش از سایر درمان های دندانپزشکی طرفدار دارد. ولی تازگی ها در میان خانم های طرفدار لبخندی زیبا، حرف هایی از نگین های دندانی هم شنیده می شود.
شاید دوست داشته باشید بدانید که وقتی روی صندلی دندانپزشکی می نشینید و دقایقی بعد با یک نگین روی دندان تان روبروی آینه به خودتان لبخند می زنید، چه اتفاقی می افتد؟
برای چسباندن نگین، دندانپزشک ابتدا با کمک وسائل چرخنده مقداری بسیار جزئی از مینای سطح دندان تان را بر می دارد، سپس با اسید مخصوصی که به مدت چند ثانیه روی محل قرار گیری نگین گذاشته می شود، تخلخل های بسیار ریزی بر روی سطح مینای دندان ایجاد می شود. در نهایت نگین با چسب مخصوص و مواد همرنگ دندان به دندان تان چسبانده می شود. چسباندن نگین اغلب نیازی به تزریق ماده بی حسی ندارد چون تراش دندان بسیار سطحی است و عمق تراش به نیم میلیمتر هم نمی رسد و در این سطح رشته های عصبی گیرنده درد وجود ندارند که درد را حس کنند، به همین دلیل چسباندن نگین اغلب بدون درد است.
شما قبل از چسباندن نگین باید در انتخاب رنگ و جنس و شکل و اندازه نگین دقت زیادی بکنید تا پس از چسباندن آن از نتیجه کار راضی باشید. چرا که اگر شما چند بار نگین را روی دندان بچسبانید و جدا کنید، دندان تان هر بار مقدار بیشتری مینا از دست خواهد داد که این امر مشکل ساز خواهد بود.
نگین های دندانی جنس های گوناگونی دارند و دارای انواع برلیان، کریستال و طلا هستند. هزینه کاشت آن ها هم متفاوت است. نگین های از جنس کریستال به نسبت نوع برلیان از دوام بیشتری برخوردارند در حالی که نگین های برلیان درخشش بیشتری دارند.
نگین ها را خودتان نمی توانید از دندان تان جدا کنید بلکه هر وقت از آن ها خسته شدید، باید توسط دندانپزشک از دندان جدا شوند و بخش آسیب دیده دندان نیز توسط دندانپزشک ترمیم شود. نگین ها با مسواک زدن از دندان کنده و جدا نمی شوند ولی ممکن است اگر با آن غذای سفت بخورید از دندان تان جدا شود.
نگین های دندانی برای این که جلوه بیشتری داشته باشند، روی یکی از دندان های جلویی فک بالا کار گذاشته می شوند. دندانپزشکان در بین دندان های جلویی، دندان های پیشین کناری را برای چسباندن نگین انتخاب می کنند، چون وقتی نور به این دندان برخورد می کند، بخشی از آن به طرف چشم منعکس شده و به لبخند درخشندگی خاصی می بخشد.
در ایران “بازار کاوه” که معتبر ترین بورس لوازم دندانپزشکی ایران است، مکانی است که در آن می توانید نگین های مختلف ساخت کارخانه های مختلف را بیابید. نگین های بهتر، زوایای گردتر و و صاف تری دارند که پلاک میکروبی کمتری در اطراف آن ها جمع می شود.
پس از کاشت نگین روی دندان، به توصیه های دندانپزشک تان درباره روش مسواک زدن صحیح اطراف نگین و رعایت بهداشت آن دقت کافی را داشته باشید و این توصیه ها را رعایت کنید. زیرا اگر بهداشت دهان را رعایت نکنید، دندان تان در اطراف نگین یا زیر آن به زودی پوسیده خواهد شد.
جنانکه بهداشت دهان شما خوب نیست و دندان های تان جرم دارد، شما کاندید مناسبی برای کاشت نگین دندان نیستید و چنانچه مایل به کاشت نگین دندان هستید بایستی ابتدا به طور کامل دندان های تان را جرم گیری کنید و سپس روش های درست مسواک زدن و نخ دندان کشیدن را یاد بگیرید و به کار ببندید تا از بروز پوسیدگی در اطراف نگین دندان تان جلوگیری شود
موضوعات مرتبط: پزشکی
پروتز ثابت (Fixed Prosthodontics) علم و هنر بازسازی دندان های تخریب شده، توسط فلزات ریختگی، متال-سرامیک یا تمام سرامیک و همچنین جایگزینی دندان های از دست رفته است.
با بازسازی تاج دندان های تخریب شده می تواند زیبایی مناسب را به دندان باز گرداند، عملکرد دندان را در جویدن و تلفظ بعضی حروف بهبود بخشید، سلامتی و درستی قوس دندانی را تامین نمود و در بسیاری موارد اعتماد به نفس را در بیمار بالا برد.
به ساختار های مصنوعی که جایگزین ساختار از دست رفته دندان می شوند، رستوریشن (Restoration) گفته می شود. روکش یا کراون (Crown) یک رستوریشن است که سطح خارجی تاج دندان را می پوشاند یا به اصطلاح روکش (Veneer) می کند.
یک روکش باید در حالی که عملکرد از دست رفته دندان را برمی گرداند، شکل ظاهری، انحنا و رنگ طبیعی قسمت های آسیب دیده دندان را دوباره بازسازی نماید و نیز از ساختمان باقیمانده دندان نیز محافظت نماید.
روکش ها به چند دسته تقسیم می شوند:
پارسیل ونیر کراون (Partial Veneer Crown): روکشی است که یک یا بیش از یک سطح محوری دندان را بدون پوشش باقی می گذارد. بنابراین برای ترمیم دندان هایی به کار می رود که حدود نصف یا بیش از نصف ساختار تاجی آن باقی مانده است.
روکش تمام فلزی(Full Metal Crown) : جهت ترمیم دندان هایی که سطوح محوری آسیب دیده آن ها زیاد است و کل تاج دندان را پوشش می دهد به کار می رود. استفاده از آن به موقعیت هایی محدود می شود که انتظارات زیبایی (Esthetic) وجود ندارد و به همین دلیل عموما از آن برای ترمیم دندان های خلفی که در معرض دید نیستند استفاده می شود.
روکش متال-سرامیک(Metal-Ceramic Crown) : جهت ترمیم دندان هایی که سطوح محوری آسیب دیده فراوان دارند استفاده می شود. به دلیل وجود یک لایه سرامیک همرنگ با دندان بر روی لایه فلزی، نیاز های زیبایی را تا حد زیادی برآورده می کند.
روکش تمام سرامیک(All-Ceramic Crown) : هنگامی که پوشش کامل تاج و حداکثر زیبایی مد نظر باشد، از آن استفاده می شود. این روکش معمولا برای ترمیم دندان های جلویی استفاده می شود و مقاومت آن در برابر شکستن از دو نوع قبلی کمتر است.
برای قرارگیری روکش روی دندان، باید سطوح جونده و سطوح محوری باقیمانده دندان نیز تراش بخورند. بسته به نوع روکش انتخاب شده و در سطوح محوری مختلف دندان، تراشی به عمق ۱/۲ تا ۲ میلیمتر در دندان های مختلف و سطوح محوری مختلف داده می شود. تراش دندان دارای قوانینی است که حداکثر دوام و استحکام رستوریشن و دندان را فراهم می کند.
پس از اینکه تراش کامل شد، با استفاده از مواد قالبگیری مخصوص، از کل فک قالبی تهیه می شود که نگاره منفی از ساختار دندان تراش خورده و دندان های مجاور است. سپس قالب همراه با دستور کار دندانپزشک به لابراتوار پروتز های دندانی فرستاده می شود تا روکش مورد نظر ساخته شود.
پس از ساخت روکش، دندانپزشک آن را در دهان بیمار امتحان می کند تا مطمئن شود که روکش دارای تطابق خوبی با دندان است و لبه های آن فاقد هر گونه نشتی است و رنگ آن متناسب با سایر دندان ها و رابطه آن با دندان های مجاور و مقابل نیز مناسب است. سپس روکش با چسب های مخصوصی که اصطلاحا”، سمان (Cement) خوانده می شود روی دندان چسبانده می شود
موضوعات مرتبط: پزشکی
بسیاری از خانم ها که به تازگی باردار می شوند، هیجان زده اند و فهرست بلند بالایی از کارهایی که باید انجام شوند، تهیه می کنند. اما آیا زمانی را هم برای وقت دندانپزشکی در نظر می گیرند؟ آیا می دانستید که خانم ها در طول دوره بارداری باید بیشتر از همیشه مراقب بهداشت و سلامت دهان و دندان خود باشند؟
درمان دندانپزشکی در طول دوران بارداری
خانم های باردار می توانند در طول دوران بارداری درمان دندانپزشکی مورد نیاز را دریافت کنند. زمانی که به دندانپزشکی مراجعه می کنید حتما به او اطلاع دهید که باردار هستید. این کار موجب می شود که دندانپزشک شما برنامه ریزی مناسبی را برای شما انجام دهد. لازم است بدانید که اغلب اعمال سنگین دندانپزشکی تا حد امکان در دوره بارداری انجام نمی شود، اما سایر کارها را می توان در این مدت، به خصوص در ۳ ماهه دوم بارداری(ماه های چهارم و پنجم و ششم) انجام داد. در این دوره اعضای بدن جنین شکل گرفته اند و خطری مادر و جنین را تهدید نمی کند. در این دوران بهتر است تا حد امکان از دندان ها رادیوگرافی تهیه نشود. اما در برخی موارد اورژانس لازم است که حتما از دندان ها رادیوگرافی تهیه شود که در این صورت باید جنین را به وسیله پوشش های سربی از دریافت اشعه در امان نگه داشت.
بیماری لثه و زایمان زودرس
در دوران بارداری در لثه بیشتر زنان التهاب مختصری دیده می شود، خون ریزی از لثه هم زیاد است. این التهاب مختصر لثه را ژنزیویت(Gingivitis) می نامند و چندان نگران کننده نیست و با مسواک زدن و نخ دندان کشیدن کاملا برطرف می شود. اما اگر این وضعیت شدیدتر شود، می تواند به فرم شدیدتر بیماری لثه به نام پریودنتیت(Periodontitis) منجر شود. در این حالت علاوه بر التهاب شدید و خونریزی، لقی دندان ها هم به چشم می خورد. ثابت شده که این بیماری می تواند موجب زایمان زودرس و تولد نوزاد با وزن کم شود. اگر چنین مشکلی برای شما پیش آمد باید بلافاصله به دندانپزشک یا متخصص بیماری های لثه مراجعه کنید. او با روشی غیرجراحی سطح ریشه دندان ها را تمیز کرده و پلاک میکروبی را از روی آن و عمق لثه بر می دارد. این کار خطری برای مادر یا جنین ندارد و احتمال زایمان زودرس را کاهش می دهد.
از دست دادن یک دندان به ازای هر بارداری؟!!!
حتما این را شنیده اید که “زنان به ازای هر بارداری، یک دندان خود را از دست می دهند.” اما این یک عقیده کاملا اشتباه است. بارداری به خودی خود هیچ اثری بر روی دندان ها ندارد. این باور غلط از آنجا شکل گرفته که در گذشته تصور می شد جنین کلسیم مورد نیاز خود را از دندان های مادر می گیرد! اما امروزه ثابت شده که جنین کلسیم و سایر مواد مورد نیاز خود را از مواد غذایی که مادر می خورد دریافت می کند. واقعیت این است که علت از دست رفتن دندان در بیشتر زنان باردار، رژیم غذایی پر شکر همراه با بی توجهی به بهداشت دهان و دندان مادر و مراجعه نکردن او به دندانپزشک است.
استفراغ های مکرر و دندان های غرق در اسید
حالت تهوع و استفراغ در ماه های اول بارداری به خصوص در اوائل صبح در بیشتر زنان باردار دیده می شود. استفراغ های مکرر موجب می شود که محتویات اسیدی معده روی دندان ها بنشیند و سبب حل شدن مینای دندان شود. این امر در طولانی مدت سبب تخریب دندان ها خواهد شد. باید توجه داشته باشید که در صورت استفراغ، به مدت یک ساعت مسواک نزنید چون سبب خراشیده شدن و از بین رفتن مینای دندان می شود. به جای مسواک زدن، لایه ای از خمیر دندان حاوی فلوراید بر روی دندان ها بمالید و پس از چند دقیقه آن را با آب بشویید. استفاده از خمیر دندان حاوی فلوراید باعث دوباره سازی مواد معدنی مینای دندان می شود.
مسواک زدن را فراموش نکنید
هیچ چیز حتی حالت تهوع موجب نمی شود شما دلیلی برای مسواک نزدن داشته باشید. دو بار مسواک در روز برای شما که باردار هستید از هر زمان دیگری واجب تر است. اگر هنگام مسواک زدن احساس تهوع می کنید، از مسواک کوچک تری مثلا مسواک اطفال استفاده کنید. در صورتی که طعم خمیر دندان موجب ناراحتی شما می شود، بهتر است خمیر دندان تان را عوض کنید ولی اگر باز هم با همه خمیر دندان ها مشکل داشتید، می توانید از مسواک بدون خمیر دندان استفاده کنید. توجه داشته باشید که نقش اصلی را در کنترل پلاک دندانی، مسواک بر عهده دارد نه خمیر دندان.
تغذیه در دوران بارداری
در طول بارداری مصرف مواد غذایی سرشار از کلسیم، برای جنین اهمیت زیادی دارد. شیر، پنیر و ماست منابع بسیار خوبی از کلسیم هستند که باید در رژیم غذایی مادر قرار بگیرند.
زنان باردار به دلیل کوچک شدن حجم معده، تمایل دارند که وعده های غذایی کم اما به دفعات زیاد بخورند. همین امر سبب بروز پوسیدگی های دندانی بیشتری می شود. بهتر است در این دوران از غذاها یا میان وعده های شیرین و چسبناک استفاده نشود. میوه ها و لبنیات کم چرب، بهترین توصیه برای خانم ها ی باردار هستند
موضوعات مرتبط: پزشکی
مینای دندان خارجی ترین لایه ساختمان دندان است و به صورت سدی لایه های زیرین را محافظت می کند. هر عاملی که موجب شود مینای دندان از بین برود و عاج دندان در معرض مواد شیمیایی و تحریکات حرارتی محیط دهان قرار گیرد موجب حساسیت دندان ها می شود که در سطح جونده دندان ها و یا در نواحی طوق دندان ها اتفاق می افتد. فاکتورهای به وجود آورنده حساسیت دندان ها فراوان هستند. عاج ممکن است در اثر پوسیدگی و خوردگی مینا، آسیب ببیند که می تواند به علت مصرف مکرر نوشیدنی های اسیدی مانند نوشابه های گاز دار یا حتی استفاده از سفید کننده هایی باشد که می تواند موجب ساییدگی دندان ها شوند. مساله شایع دیگر، تحلیل لثه ها است که بر اثر مسواک زدن غلط یا استفاده از مسواک بد ایجاد شده باشد، به خصوص اگر فشار مسواک زیاد و در جهت افقی باشد.(برای یادگیری روش صحیح مسواک زدن به این پست مراجعه کنید.
حساسیت دندانی عبارت از تیر کشیدن دندان ها و درد مبهم پس از آن است که هنگام خوردن غذاهای داغ، سرد، ترش، شیرین یا وارد کردن ضربه به دندان ایجاد می شود. اگر دندان های شما در برابر سرما و گرما حساسیت نشان می دهند و این حساسیت چند روزی است ادامه دارد، با دندانپزشک خود مشورت کنید چون درد می تواند علامت بسیاری از بیماری های دندان باشد. توجه داشته باشید که شایع ترین علت درد دندان پوسیدگی است که در مواقعی اتفاق می افتد که عصب دندان آسیب می بیند. این حالت به انجام درمان ریشه نیازمند است نه حساسیت زدایی. ممکن است دندانپزشکان با درمان های داخل مطب یا تجویز مصرف بعضی محصولات دارویی به درمان دندان های حساس شما اقدام کنند. توصیه می شود از خمیر دندان های مخصوص این دندان ها که بدون نسخه پزشک هم از داروخانه ها قابل تهیه است، استفاده کنید.
به یاد داشته باشید که بهتر است غذاهای ترش و اسیدی را کمتر مصرف کنید، البته بهتر است که پس از مسواک زدن هم از این مواد استفاده نکنید. بهداشت روزانه دهان خود را در منزل به خوبی رعایت کنید و تمام قسمت های دندان و دهان تان را شستشو دهید. از مسواک نرم استفاده کنید تا اگر روش مسواک زدن شما موجب ایجاد این مشکل شده است، ساییدگی در اثر موی مسواک کمتر شود. اگر دائم از غذاهایی با حالت اسیدی بالا استفاده می کنید، باید بدانید که آن ها می توانند به مرور زمان لایه مینای دندان شما را از بین ببرند. پس از خوردن غذاهای اسیدی، به طور موقت و تا یک ساعت مسواک نزنید چون این مواد موجب آسیب موقت به مینای دندان شما می شود و اگر بلافاصله مسواک بزنید، موجب کنده شدن بلور های کوچک مینا(بلورهای هیدروکسی آپاتیت) از روی دندان شما می شود. همین مساله می تواند به مرور زمان موجب حساسیت دندان شما بشود. پس بعد از خوردن این نوع غذاها، می توانید دهان تان را با آب بشویید، از محلول های دهانشویه فلوراید استفاده کنید و آدامس بدون قند دارای فلوراید بجوید
موضوعات مرتبط: پزشکی
مرتفع ترین پیست اسکی ایران و یکی از قلل هموار البرز مرکزی دست در دست یکدیگر نهادند و یکی از قللی را تشکیل می دهند که از جمله قله های مشهور البرز است، سی چال واقع در جنوب منطقه دیزین و شمال آبادی آهار، کوهی است که همواره از آغاز فصل زمستان تا اوایل فصل بهار در دامنه های شمالی خود میزبان انبوه علاقه مندان به ورزش اسکی است، تاسیسات مجهز و هتل ها و شاله های دیزین نیز یکی از بهترین مکان های ساخته شده برای اسکی در ایران است.
طبیعت سی چال با شروع بهارانی دیررس آماده استقبال از صعود بسیاری از کوهنوردانی است که برای صعود به این قله از دامنه های جنوبی، شمالی و شرقی آن به سویش رهسپارند، صعود به این قله در زمستان به دلیل حجم سنگین برف از مبادی صعودی چون دربندسر و آهار به ۲ روز زمان نیاز دارد، اما با وجود مسیر آسفالته گردنه دیزین قله را می توان از روی این گردنه دو تا سه ساعته صعود کرد، دستیابی به قله از دربندسر زیباتر و شادی بخش تر است.
از ده در امتداد رودخانه فصلی کوچکی به سمت غرب حرکت می کنیم، پس از مدتی راهپیمایی در کف دره رودخانه را رها کرده شیب سینه کش روبرویمان را تا به گردنه دوم دیزین می پیمائیم، سپس با دیداری ار ارتفاعات تخت سلیمان و پیست دیزین از مسیر منحرف می شویم و به سمت جنوب از میان دشتی پر از گل های لاله و سبزی های گوناگون کوهی می گذریم تا به ایستگاه تله کابین و با یک افت و خیز به قله مسطح و بسیار بزرگ سی چال می رسیم و با چشم اندازهایی بسیار دیدنی در اطرافمان مواجه می شویم.
خمیر دندان ها به پالیش کردن و تمیز کردن سطح دندان ها کمک می کنند. خمیر دندان ها متشکلند از مواد ساینده ای از قبیل اکسید های سیلیکون، اکسید های آلومینیوم، گرانولر پلی وینیل کلراید، آب، مواد جاذب رطوبت، دترجنت(صابون)، مواد معطر، مواد با اثر درمانی از قبیل فلوراید، پیروفسفات و همچنین مواد رنگی و نگه دارنده ها.
با خواندن متن زیر شما می توانید خمیر دندانی بخرید که علاوه بر رنگ و طعم دلخواه تان بتواند از دندان های شما مراقبت کند.
خمیردندان های ضد پوسیدگی: خمیر دندان هایی هستند که حاوی یون های آزاد فلوراید هستند. این خمیر دندان ها باعث استحکام لایه خارجی مینای دندان شده و به این ترتیب باعث کاهش خطر پوسیدگی دندان می شوند. اگر شما از سنین بعد از دو سالگی خمیر دندان های حاوی فلوراید استفاده کنید و به مصرف آن تا سنین بالاتر ادامه دهید، می توانید تا حدود ۴۰ درصد از پوسیدگی دندان ها جلوگیری کنید. برای خرید این خمیر دندان ها دقت کنید که کلمه فلوراید دار به زبان کشور سازنده بر روی تیوب آن درج شده باشد. استفاده از این خمیر دندان به همه افراد با سن بالای ۲ سال توصیه می شود.
خمیر دندان های ضد جرم: این خمیر دندان ها حاوی مواد ساینده زیادی است که هم قطر این ذرات ساینده زیاد است و هم قدرت سایندگی شان بالاست. در صورت استفاده روزانه و متناوب از این خمیر دندان ها، مینای دندان دچار سایش شده و دندان های شما به مواد خوراکی سرد یا گرم یا شیرین و … حساس و دردناک می شود. ذرات ساینده این خمیر دندان ها سایش لثه را نیز در پی دارند. این خمیر دندان فقط برای افراد سیگاری و آن هم برای استفاده حداکثر یک بار در هفته توصیه می شود و برای افراد دیگر مضر است.
خمیر دندان های ضد حساسیت: این خمیر دندان ها مخصوص افرادی است که دندان هایشان با این که فاقد هر نوع پوسیدگی است، با خوردن بستنی، آب یخ، چای داغ و … به مدت چند ثانیه درد تند و تیزی می گیرد. این خمیر دندان ها برای استفاده دائمی و روزمره نیست و به طور معمول پس از دو هفته استفاده باید دوباره از خمیر دندان معمولی تان استفاده کنید. در صورتی که علت تیر کشیدن گذرای دندان، وجود یک پوسیدگی یا تحلیل لثه باشد، نباید از این خمیر دندان استفاده کرد و باید برای راه حل اساسی به دندانپزشک مراجعه نمود.
خمیر دندان های سفید کننده: این خمیر دندان ها حاوی مواد ساینده و پاک کننده صابونی قوی می باشند که موجب تمیزی و سفیدی و شفافیت دندان ها می شوند. در صورتی که دندان های سالم و فاقد هر نوع پوسیدگی دارید از این خمیر دندان ها استفاده کنید، در غیر این صورت مواد شیمیایی قوی موجود در این خمیر دندان ها به طور مستقیم روی عاج قرار گرفته و باعث حساسیت و درد دندان می شوند.
خمیر دندان مخصوص کودکان: این خمیر دندان ها با طعم ها و رنگ های مختلفی تهیه می شوند تا بچه ها به شوق خوردن یک خمیر دندان خوشمزه هم شده مسواک بزنند. اما توجه داشته باشید که چنانچه کودک شما دارای سن کمتر از ۲ سال است باید از خمیر دندان “بدون فلوراید” استفاده کند. کودکان قبل از ۲ سالگی معمولا مقداری از خمیر دندان را قورت می دهند. این خوردن خمیر دندان و جذب فلوراید موجود در آن می تواند باعث مسمومیت کودک در کوتاه مدت و یا سبب بدرنگ شدن دندان ها در طولانی مدت شود که این عارضه “فلوئوروزیس” نامیده می شود
موضوعات مرتبط: پزشکی
التهاب لثه (Gingivitis) مرحله اولیه بیماری لثه است و درمان ساده ای دارد. علت اصلی ایجاد التهاب لثه پلاک دندانی(لایه نرم، چسبنده و بدون رنگ از باکتری ها که به سطح دندان ها می چسبد) است.
چنانچه پلاک دندانی به طور مرتب با استفاده از مسواک و نخ دندان از روی دندان ها پاک نشود، سمومی(Toxin) تولید می کند که لثه را تحریک کرده و ایجاد التهاب لثه می کند. در این مرحله اولیه از بیماری لثه، تخریب بافت لثه قابل برگشت است، چرا که استخوان و بافت نگهدارنده اطراف دندان ها تحت تاثیر قرار نگرفته اند. چنانچه التهاب لثه درمان نشود، تبدیل به بیماری پیشرفته لثه(Periodontitis) و آسیب دائمی به دندان ها و فک می شود.
علائم
علادم کلاسیک التهاب لثه شامل قرمزی، تورم و حساس شدن لثه و خونریزی به هنگام مسواک زدن است. علامت دیگر بیماری های لثه، تحلیل و عقب نشینی لثه از بافت دندان است که به دندان نمای کشیده(Elongated Appearance) می دهد. بیماری لثه باعث ایجاد پاکت(Pocket) بین دندان و لثه می شود که مکانی برای تجمع پلاک و خرده های غذایی است. بعضی بیماران ممکن است به طور دوره ای بوی بد یا مزه بد در دهان شان احساس کنند.
پیشگیری
برای پیشگیری از التهاب لثه، بهداشت خوب دهان ضروری است. تمیز کردن حرفه ای دهان و دندان بسیار مهم است چرا که اگر پلاک دندانی سفت شود و باعث تشکیل جرم(Tartar) شود، فقط دندانپزشک می تواند آن را از سطح دندان شما جدا کند.
شما می توانید با رعایت موارد زیر از پیشرفت التهاب لثه جلوگیری کنید:
- مسواک زدن و نخ دندان کشیدن صحیح برای برداشتن پلاک و جلوگیری از ایجاد جرم
- تغذیه صحیح برای تامین مواد غذایی لازم برای سلامت استخوان فک و دندان ها
- اجتناب از سیگار و سایر دخانیات
- معاینات دوره ای دندانپزشکی
لثه ملتهب(راست) و لثه سالم(چپ)
موضوعات مرتبط: پزشکی
دندان ها به مرور زمان و با افزایش سن، رنگ می گیرند، همچنین بعضی از غذاها، نوشیدنی ها، دهانشویه ها و داروها نیز باعث تغییر رنگ دندان ها می شوند. در ادامه به راه هایی ساده برای داشتن دندان ها و لبخندی سفید اشاره می شود:
سفید کننده های خانگی
شما می توانید تغییر رنگ های سطحی را خودتان بردارید. تعدادی از محصولات سفید کننده شامل “کیت های سفید کننده دندان”، “نوارهای سفید کننده” و “خمیردندان های سفید کننده” توانایی از بین بردن رنگ های سطحی روی دندان را دارند. اما برای از بین بردن تغییر رنگ های عمقی تر که به ساختمان دندان نفوذ کرده اند باید به دندانپزشک مراجعه کنید.
“کیت های سفید کننده” برای درمان تغییر رنگ های جزئی، مانند تغییر رنگ ناشی از قهوه و چای موثرند.
“نوارهای سفید کننده” نیز نوارهایی بسیار نازک اند که با چشم به سختی دیده می شوند و برای تاثیرگذاری باید به مدت یک هفته و روزی ۵ دقیقه استفاده شوند. استفاده از آن ها برای بیش از یک هفته توصیه نمی شود.
“خمیردندان های سفید کننده” نیز حاوی مواد شیمیایی و ذرات ساینده هستند که استفاده از آن ها برای بیش از یک هفته توصیه نمی شود.
درمان های سنتی برای سفید کردن دندان ها
بعضی از افراد هنوز هم از درمان های خانگی قدیمی برای سفید کردن دندان ها استفاده می کنند. استفاده از مخلوطی از جوش شیرین و خمیر دندان و مسواک زدن دندان ها با استفاده از این ترکیب می تواند موثر باشد.
مواد غذایی که دندان ها را سفید تر می کنند
بعضی از مواد غذایی مانند کرفس، سیب، هویج و گلابی در سفید کردن دندان ها موثرند. جویدن آدامس های بدون شکر هم بسیار مفید است. این مواد غذایی باعث تحریک ترشح مقادیر زیادی بزاق می شوند، این بزاق اضافی مانع از ایجاد پوسیدگی دندانی و تغییر رنگ ناشی از پوسیدگی دندان ها می شود.
مواد غذایی که باعث تغییر رنگ دندان ها می شوند
بعضی از مواد غذایی باعث بد رنگ شدن دندان ها می شوند. یک راه ساده برای اینکه بفهمیم کدام غذا دندان ها را رنگ می کند وجود دارد: “هر غذایی که یک پارچه کتانی سفید را رنگ می کند باعث تغییر رنگ دندان ها هم می شود.”
چای، قهوه، شربت های میوه، شاتوت، ذخال اخته، چغندر، شراب قرمز و نوشابه های انرژی زا نمونه هایی از موادی هستند که به مرور زمان و با استفاده طولانی مدت، باعث تغییر رنگ دندان ها می شوند.
پیشنهاد می شود پس از مصرف این مواد دندان ها یتان را مسواک بزنید و یا حداقل دندان هایتان را با آب بشویید.
سیگار و دخانیات
نیکوتین موجود در دخانیات باعث ایجاد تغییر رنگ های قهوه ای بر روی دندان ها می شود که با مسواک زدن به سختی برداشته می شوند. سیگار کشیدن همچنین باعث بوی بد دهان، التهاب لثه و همچنین سرطان دهان می شود.
داروها
بعضی داروها مانند آنتی هیستامین ها، داروهای ضد افسردگی، دهانشویه های کلرهگزیدین و ستیل پریدینیوم و همچنین آهن و فلوراید اضافی نیز باعث تغییر رنگ دندان ها می شوند. آنتی بیوتیک تتراسایکلین چنانچه در دوران حاملگی توسط مادر مصرف شود یا در سال های اولیه پس از تولد به کودک داده شود نیز باعث تغییر رنگ دائمی دندان می شود.
مسواک زدن و نخ دندان کشیدن
یک استراتژی ساده برای داشتن دندان هایی سفید و لبخندی درخشان این است که روزانه حداقل یک بار مسواک بزنید و نخ دندان بکشید. به این ترتیب از تجمع رنگ ها و ایحاد لکه بر بروی دندان های تان جلوگیری می کنید. برای گرفتن نتیجه بهتر می توانید بعد از هر وعده غذا و بعد از خوردن غذاهای دارای رنگدانه، مسواک بزنید
موضوعات مرتبط: پزشکی
در اکثر خانه ها جعبه ی کوچکی حاوی مواد و وسائل لازم برای درمان و کنترل دردها و جراحت های بدن وجود دارد، اما آیا تا کنون به این فکر بوده اید که در هنگام ایجاد یک دندان درد یا شکستن یک دندان یا سوختگی زبان ناشی از نوشیدن چای داغ چه اقداماتی باید انجام دهید و به چه وسائلی نیاز دارید؟
جراحت ها و اورژانس های دهان و دندان در کودکان و بزرگسالان بسیار شایعند. شما می توانید با تهیه کردن چند وسیله و ماده ساده از داروخانه، به راحتی یک “جعبه کمک های اولیه دهان و دندان” را فراهم کنید.
با وجود اینکه این جعبه کمک های اولیه نمی تواند جایگزین درمان اصلی و تخصصی شود، ولی می تواند برای کنترل اورژانس های دهان و دندان جزئی و جلوگیری از پیشرفت آن ها، تا دسترسی به دندانپزشک کارساز باشد.
برای جمع آوری و فراهم آوردن این جعبه کمک های اولیه در قدم اول تهیه مواد زیر از داروخانه پیشنهاد می شود: نخ دندان، مسواک، باند استریل، گاز استریل، آسپیرین، سرم فیزیولوژی، پارافین(ترجیحا موم دندانپزشکی)، دستکش یک بار مصرف، یک محلول دهانشویه اکسیژنه و محلول Colgate Orabase Sothe-N-Seal. وجود وسائلی چون پنس و آینه یک بار مصرف دندانپزشکی در این جعبه نیز در خیلی موارد کمک کننده و مفید است.
شایع ترین اورژانس های دندانپزشکی و روش درمان و کنترل موقتی آن ها در خانه:
دندان درد: چنانچه دندان شما فقط به غذاهای سرد یا داغ یا شیرین حساس است، با آب ولرم دهانتان را بشویید و با نخ دندان مواد غذایی بین دندان ها را پاک کنید و به آرامی دهانتان را با آب ولرم مسواک بزنید و در اولین فرصت برای ترمیم(پر کردن) دندان تان به دندانپزشک مراجعه کنید.
اما اگر درد شما شدید است و یا همراه با تورم است، یک کیسه حاوی یخ(کمپرس سرد) را به مدت ۲۰ دقیقه روی گونه قرار دهید و به مدت ۲۰ دقیقه آن را بردارید. این کار را متناوبا تا رسیدن به دندانپزشک تکرار کنید. از گرما دادن موضع بپرهیزید. یک یا دو عدد آسپیرین بخورید. اگر نیمه شب است و به استراحت نیاز دارید، به هنگام خواب سعی کنید که سر شما بالاتر از بقیه بدنتان قرار گیرد و ترجیحا روی مبل یا صندلی به حالت نیمه نشسته بخوابید. قطعا نیازی به یادآوری بنده نیست و در اولین فرصت به دندانپزشک مراجعه خواهید کرد!
فرو رفتن جسم خارجی در بین دندان ها: اگر جسم خارجی قابل رویت است آن را با پنس دندانپزشکی بیرون بیاورید ولی اگر قادر به دیدن آن نیستید سعی کنید که آن را با نخ دندان بیرون بیاورید. پس از بیرون آوردن جسم خارجی حتما آب را به شدت در دهانتان غرغره کنید تا باقیمانده اجسام خارج شوند. سعی نکنید که جسم خارجی را با جسم نوک تیز بیرون بیاورید. اگر عمق فرورفتگی جسم زیاد است و نمی توانید آن را خارج کنید به دندانپزشک مراجعه کنید.
زخم های سطحی دهان ناشی از تحریکات فیزیکی و شیمیایی: این زخم های سطحی در سطح داخلی گونه، لثه و زبان به وجود می آیند. ممکن است بر اثر گاز گرفتن گونه، مسواک زدن شدید، خوردن غذاهای داغ و یا تحریکات ناشی از براکت های ارتودنسی ایجاد شوند. یک محلول دهانشویه اکسیژنه با حباب هایی که ایجاد می کند باعث تمیز کردن زخم از خرده های مواد غذایی می شود. محلول Colgate Orabase Sothe-N-Seal نیز با پوشاندن سطح زخم باعث التیام و کاهش درد زخم می شود.
بیرون افتادن دندان از دهان: این اورژانس در کودکان بسیار شایع است. در صورت امکان دندان بیرون افتاده را پیدا کنید. آن را با سرم فیزیولوژی بشویید و آن را در یک لیوان شیر یا سرم فیزیولوژی یا بزاق خود بیمار قرار داده و سریعا به دندانپزشک مراجعه کنید. به هیچ عنوان سعی در تمیز کردن و لمس کردن ریشه دندان نکنید و آن را از ناحیه تاج دندان بگیرید. یک قطعه گاز استریل بر روی محل دندان در دهان قرار دهید و به مدت ۵ دقیقه فشار دهید تا خون ریزی کاهش یابد. در بسیاری از موارد دندانپزشک با شستشوی مناسب محل، دندان را دوباره در محلش می کارد و در طولانی مدت دندان قابل نگهداری است. نکته طلایی برای نجات دادن جان این دندان، زمان است. اگر شما بتوانید کودکتان را در کمتر از ۳۰ دقیقه به یک کلینیک دندانپزشکی برسانید، احتمال اینکه بتوان درمان موفقیت آمیزی برای این دندان انجام داد، بیش از ۹۰ درصد خواهد بود.
شکستن دندان: سریعا محل دندان مورد نظر را با سرم فیزیولوژی بشویید. یک کیسه حاوی یخ را بر روی موضع قرار دهید. اگر دندان دارای یک لبه تیز شده است که باعث آزار گونه و زبان می شود، با پارافین یا در صورت امکان موم دندانپزشکی لبه تیز را بپوشانید و به دندانپزشک مراجعه کنید.
گاز گرفتن زبان یا گونه: یک گاز استریل را برای کنترل خونریزی به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با فشار نگه دارید. پس از قطع کامل خونریزی و ایجاد لخته، محل زخم را با سرم فیزیولوژی بشویید. اگر خونریزی کنترل نشد یک گاز استریل را با سرم خیسانده و در محل برای مدت ۳۰ دقیقه نگه دارید. اگر خونریزی غیر قابل کنترل بود باید سریعا به اورژانس بیمارستان مراجعه کنید
موضوعات مرتبط: پزشکی
بعد از مدتها امروز تصمیم گرفتم مسیر صعود به قله ۳۹۶۲ متری توچال را همراه با عکس برای علاقمندان کوه ارائه کنم، قله ای که برای تهرانی های عزیز آشنایی دیرین است.
سفر را از میدان سربند و از کنار مجسمه آغاز می کنیم.
از شروع حرکت از این میدان دو مسیر پیش رو داریم:
۱- مسیر کنار رودخانه یا روستای پس قلعه
۲- مسیر مستقیم به کوه
ما از مسیر شماره ۲ و از کنار ایستگاه تله سیژ سفرمان را آغاز می کنیم.
در این قسمت از راه اگر به بالای سر خود نظری بیاندازید تله سیژ دربند را مشاهده خواهید کرد.
در ادامه مسیر در سمت راست روستای قدیمی پس قلعه را مشاهده می کنیم و به قهوه خانه های متعددی می رسیم. (قهوه خانه محمد تهرانی که برای من همیشه بهترین جا برای استراحت و صرف چای بوده و هست)
در ادامه مسیر و گذشتن از قهوه خانه ها و روستای پس قلعه به منطقه بند یخچال می رسیم، که میعادگاه سنگنوردان است، این منطقه پوشیده از صخره های بزرگ با اشکال گوناگون است، که هر هفته در فصل بهار و تابستان شاهد حضور سنگنوردان متعددی در این مکان هستیم.
سنگهای مختلفی با نام، اسپیلت، چکمه، شروین و غیره…
معروفترین این سنگها، سنگ مریم می باشد که در زیر مشاهده می کنید.
مسیر را به سمت کمپ حلال احمر ادامه می دهیم.
پس از عبور از کمپ حلال احمر به ابتدای دره شیرپلا نزدیک می شویم، از این جای مسیر تا پناهگاه شیرپلا کل دره صخره ای می باشد و می بایست دقت فراوانی برای صعود انجام داد، در مسیر بر روی صخره ها طناب هایی نصب شده که کوهنوردان از آن برای امنیت بیشتر استفاده کنند، مسیر را ادامه و پا به دره زیبای شیرپلا می نهیم.
بعد از عبور از مسیر سخت و کمی خطرناک و فنی دره شیرپلا به بهترین، تمیز ترین و خنک ترین آب این منطقه، یعنی چشمه آبشار دوقلو می رسیم.
بعد از نوشیدن آب گوارا و خنک از چشمه آبشار دوقلو که حتما” بهتون پیشنهاد می کنم بنوشید، مسیر را ادامه می دهیم و پس از چند پیچ به آخرین کلبه یا کافه در مسیر قله می رسیم به نام کافه آبشار دوقلو.
بعد از رسیدن به این کافه می توان پناهگاه شیرپلا را به وضوح در روبروی خود و در ارتفاع بالاتر مشاهده کنید، بسمت پناهگاه شیرپلا حرکت می کنیم و به پله های پناهگاه می رسیم.
به پناهگاه شیرپلا می رسیم و استراحت می کنیم، قابل ذکر است که از میدان سربند تا پناهگاه شیرپلا حدود ۲ ساعت مدام و بدون ایست در حرکت هستیم، در زیر عکس تهران را از پناهگاه شیرپلا مشاهده می کنید.
بعد از کمی استراحت مسیر را به سمت پناهگاه امیری یا منطقه سنگ سیاه (چون این منطقه دارای سنگ های سیاهی می باشد نام آن سنگ سیاه گذاشته شده است) ادامه می دهیم،
در این مسیر اگر نگاهی به پشت سر خود بیاندازید با منظره زیر از پناهگاه شیرپلا روبررو می شوید.
در ادامه به پناهگاه امیری نزدیک می شویم، دوستان عزیز این مسیر حدودا” ۲ ساعت طول می کشد، و مسیری با شیب نسبتا” زیاد می باشد.
به پناهگاه زنده یاد امیری می رسیم، که به همت خانواده گرامی آقای امیری بنا شده است، که ایشان در تاریخ ۱۳۷۳/۹/۱۹ در همین مکان بر اثر سانحه فوت کردنند. این پناهگاه تا کنون در فصل های مختلف مخصوصا” زمستان جان بسیاری از کوهنوردان را نجات داده است.
بعد از کمی استراحت در پناهگاه امیری به سمت قله توچال حرکت می کنیم، در این منطقه می توان قله توچال را در دور دست مشاهده کرد.
این منطقه به هفت ناز معروف است (البته کوهنوردان به قله توچال قله ۷ ناز هم می گویند) دلیل آن این است که در عبور از این منطقه قله ۷ بار در پستی و بلندی ها ظاهر و بعد محو می شود، و به همین دلیل است که می گویند قله ۷ بار ناز می کند.
به قله نزدیک می شویم، در این ناحیه در تمامی فصول باد کاملا” شدیدی می وزد، به طوری که در بعضی مواقع حرکت بسیار سخت و گاهی غیر ممکن می شود. (در همین منطقه شدت باد حامد را ۲ متر پرت کرد، قابل ذکر است که وزن ایشان با کوله ۱۰۰ کیلو گرم بود)
به تابلوی قله که توسط فدراسیون کوهنوردی نصب شده می رسیم.
پا می نهیم بر فراز قله ۳۹۶۲ متری توچال نماد کوههای شمال تهران، قله ای که بر فراز آن می توان قله با شکوه و با عظمت دماوند و بسیاری دیگر از قله های مرتفع رشته کوه البرز مرکزی را مشاهده کرد.
در زیر پناهگاه قله توچال را مشاهده می کنید.
دوستان برای برگشت از قله دو مسیر پیش رو می باشد:
۱- همین مسیر صعود را انتخاب و بر می گردیم.
۲- از مسیر ایستگاه ۷ تله کابین به سمت پائین حرکت می کنیم، و بعد از رسیدن به ایستگاه ۵ - ۲ - ۱ به منطقه ولنجک می رسیم. (مسیری معادل ۴ ساعت راه بدون ایست)
آقای سکسکه عمل کرده, میره سر کار و میاد و زندگیشو می کنه!
لفی دیگه از هیچی نمی ترسه!
آلیس, شوهر کرده, دو تا بچه ام داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده,
آن شرلی! ارایشگر معروفی شده تو جردن و چند تا محله بالا شهر شعبه زده حسابی جیب مردم و خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی....
ای کیو سان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!
بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوزم خوابه!
پت پستچی بازنشسته شده و الانم تو خونه سالمندان منتظر مرگشه!
بنر رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن!
بالتازار و زبل خان آلزایمر گرفتن.
دامبو ، پلنگ صورتی, پسر شجاع, خانوم کوچولو, شیپورچی, یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!
تام سایر حسابی با کلاس شده و موهاشو مدل جوجه تیغی درس میکنه!
تام و جری دوتا دوست صمیمی شدن!
تن تن تو یه روزنامه خبرنگار بود, الان تو زندانه!(لابد به جرم آزادی اندیشه!!)
میگن خاله ریزه رفته مکه و حاج خانوم شده, تو مجالس زنونه روضه می خونه و خرج زندگی خودشو شوهر معلولشو ازین راه در می آره! قاشق سحر آمیز و جنگلی ام دیگه تو کار نیست!
جیمبو رو از رده خارج کردن(اینو دقیقن نمی دونم, شایدم اجاره دادنش به ایران ایر!!)
چوبین خیلی وقته که مادرش و پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!
حنا خانوم دکتر شده, مادرشم از آلمان برگشته کنارش!
خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون, اونجا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)
خانواده دکتر ارنست همسایه مونن, هر سه تا بچه اش رفتن, زن دکتر خیلی مریضه!
رابین هود رو تو اسلام شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته دیگه اعدامش می کنن!
سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن, خوب که چی؟!
کایوت, بالاخره رود رانر رو گرفت ولی از شانس بدش ! آنفولانزای مرغی گرفت و... اونم مرد!
هیشکی نفهمید گالیور عاشق فلورتیشیاست!
لوک خوش شانس ساقی محله مونه!
مارکو پولو تو میدون راه آهن یه میوه فروشی زده - میگن کارش خیلی گرفته!-
گربه سگ عمل کردن و جدا شدن!
ملوان زبل تو کار قاچاق آدمه!
آقای پتی بل تو میدون شوش یه بنکدار کله گندس!
معاون کلانتر ارتقای شغلی پیدا کرده, داره میشه رئیس پلیس!
آقای نجار مرده و از وروجکم خبری نیست!
پت و مت حالا دیگه دوتا آقای مهندسن!
هایدی یه پزشک ماهر شده و چشمای مادر بزرگ و عمل کرد
نل افسردگیش خوب شد و داستان زندگیشو به زودی چاپ میکنه!
راستی بابا لنگ دراز هپاتیت C داره... واسش دعا کنید!
بلفی و لی لی بیت رو با همدیگه گرفتن و سنگسار شون کردن!
موضوعات مرتبط: متفرقه
|
موضوعات مرتبط: تصاویر پس زمینه
بطور طبیعی دختران و پسران تا سن ۱۲ یا ۱۳ سالگی تمایل دارند که اوقات خود را با تعدادی از همجنسان خود سپری کنند. زمانی که آنها بزرگتر میشوند، توجهشان به جنس مخالف خود جلب میگردد. گاهی آنها «عاشق» یک دختر یا پسر بخصوص میشوند. متاسفانه «عشق» در سنین خیلی پایین معمولا عشق واقعی نیست و دوام چندانی ندارد. بعد از چند هفته یا چند ماه دیگر هیچ احساس علاقهای به هم نخواهند داشت. داشتن این چنین احساساتی شاید اشتباه نباشد، اما چنین نوجوانانی نباید دچار این تصور غلط شوند که تمام زندگیشان به آن بستگی دارد. گاهی اوقات، وقتی چنین رابطهای از بین می رود، شخص ناامید ابراز میکند که: «من بدون او قادر به ادامه حیات نیستم.» و قطعا این امر اشتباه است.
گاهی این «عشق» یک تمایل شهوانی صرف است که به گناه ارتباط جنسی خارج از حوزه ازدواج ختم میشود.
یک دختر یا پسر باید بیاموزد که چگونه با فردی از جنس مخالف خود به طور مناسب ارتباط برقرار کند. آنها باید سعی خود را بنمایند تا در سنین پایین دختر یا پسر خاصی را انتخاب نکنند. برخی دچار این مشکل می شوند که با ابراز این جمله از سوی پسر که: «عاشقت هستم... تو تنها فرد زندگی من هستی... برای همیشه دوستت خواهم داشت...» فورا تشکیل دوستی می دهند. البته ممکن است که در بعضی مواقع این دوستی واقعی باشد. اما نتیجه نهایی چنین معاشقههایی در اغلب موارد، جدایی و یا ازدواج در سنین بسیار پایین میباشد. و غالب این ازدواجها معمولا ناخوشایند هستند. مطالعات جامعه شناختی ابرها و بارها این مطلب را به اثبات رسانده است.
شای بتوان گفت این پاسخ برای سنین ۲۳ تا ۲۵ سالگی در پسران و ۱۹ تا ۲۰ سالگی در دختران "آری" باشد. در این سنین آنها بهتر میتوانند بدون عصبانیت با چیزی مخالفت کنند، خودخواهی کمتری دارند، بیشتر اشتباهات خود در قبال یکدیگر را میپذیرند، و بیشتر از مسئولیتپذیری فردی آگاهی دارند
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
2-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه .
3-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید .
4-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است .
5- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه .
6-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید .
7-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید!
8-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد .
9- فقط شما میتونید برید استادیوم .
10- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید.
11-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید .
12- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید .
13- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید .
14- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید .
15- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره .
16- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید
17- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید .
18- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید .
19- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید
20- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟
21- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا...
22- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید .
23- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید .
24- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید .
25- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید .
26- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید .
27- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید .
28- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید.
29- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه .
30- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد) .
31- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید .
32- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید .
33- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه .
34- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون .
35- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید .
36- نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید .
37- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD معمولا بالای 16 میلیون میباشد) .
38- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره .
39- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست .
40- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید.
41- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند .
42- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید .
43- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد .
44- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید .
45- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه) .
46- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد .
47- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید .
48- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟) .
49- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود)
موضوعات مرتبط: متفرقه
كراك (Crack) ماده ایست محرك كه از تصفیه كوكائین به دست میاد و به اشكال مختلف مصرف میشود اما کراکی که در ایران وجود دارد از مشتقات هروئین است! البته در صورتی که بصورت علمی تولید شود! كراك مادهای بیبوست، و مصرف آن خیلی راحت تر از تریاك و یا هروئین است.
اثرات مخرب مصرف كراك :
اعتیاد به كراك باعث از بین رفتن درد، استرس، اضطراب و احساس سرخوشى و همینطور تحرك زیاد میشود؛ افرادی كه به این ماده اعتیاد پیدا میكنند بعد از مدتی اثرات كراك در آنها همچنین اثرات دیگری كه مصرف بلند مدت این ماده بجا میگذارد اینهاست:
از بین رفتن اشتها، كاهش شدید وزن، شكنندگى پوست، پیرى زودرس، افزایش فشار خون و ترشح هیستامین كه باعث خارش در فرد میشه، كراك شدیدا باعث خواب آلودگی یا به قول معروف "چرت" میشود؛ مصرف این ماده اگر بصورت كوتاه مدت ولی مداوم باشد اثرات مخرب جبران ناپذیری روی بدن فرد مصرف كننده میگذارد مثل : عفونت اعضای داخلی بدن، پوسیدگی دندانها، سرطان حنجره و ریه و نابودی كبد.
بطور كلی تمام اجزائیكه تحت تاثیر مستقیم كراك هستند ذره ذره نابود شده و می پوسند ؛ در بعضی افراد معتاد به كراك، عفونت به حدی است كه اجزای بدنشان از هم جدا می شود و گوشت بدن دچار عفونت می گردد و به قول معروف "كرم" میزند؛ حتما شنیده اید بعضی از معتادین به كراك وقتی میمیرند آنها را غسل نمیدهند چون هنگام شستشو اجزای بدنشان از هم جدا میشود ؛ نمیدانم این مساله تا چه حد درست است اما شنیده ام مصرف چهار روز كراك باعث مىشود كه تاثیراتش به مدت چند سال در بدن باقى بماند و موجب اختلالات حركتی و تضعیف حس بینایى و لامسه بشود.
اثرات كوتاه مدت مصرف کراک :
معمولا بعد از مصرف كراك، احساس افزایش انرژی و سرخوشی زیاد به انسان دست میدهد، ضربان قلب بالا میرود، درجه حرارت بدن زیاد میشود، فشار خون افزایش پیدا میكند، همینطور رنگ پریدگی، كاهش شدید اشتها و لرزش به خصوص در دست ها بوجود میاید، اما این ماده تاثیر خیلی بدی روی چشمها دارد تا جائیكه در بعضی موارد به انحراف مردمك یا "لوچی كاذب" منجر میشود.
اثرات دراز مدت مصرف کراک :
كاهش شدید وزن بدن، یبوست، بی خوابی شبانه، ضعف جنسی، رنگ پریدگی، تعریق شدید، سردرد، لرزش دست ها، پریدن عضلات، آب ریزش دائمی بینی، اضطراب و بیقراری شدید، گیجی، رفتار تهاجمی، افسردگی و حتی تمایل به خودكشی از اثرات بلند مدت مصرف این ماده است.
تاثیر مصرف كراك روی فرد :
توجه داشته باشید كه مصرف حتی یک بار کراک اعتیاد آور است!
کراک بر خلاف هروئین، تریاک، حشیش و . . . بدون بو می باشد و مصرف آن خیلی ساده است و به وسایل زیادی نیاز ندارد و در طی چند دقیقه قابل مصرف است! بنابر این جاسازی آن خیلی ساده است و پیدا كردن آن برای خانوادهها چندان راحت نیست؛ چیزی شبیه یه تکه گچ از دیوار کنده شده كه توجه هیچکس را بخود جلب نمیكند!
نشانه های فرد معتاد به کراک :
بعد از تمام شدن آثار نشئگی اثرات زیر ظاهر میشود :
نگرانی و بیقراری شدید برای تهیه دوباره كراك، سر درد وافسردگی شدید، از بین رفتن شدید انرژی بدنی و بی اشتهایی، داشتن حس نفرت نسبت به خود
عوارض اجتماعی مصرف کراک :
معمولا افراد معتاد (به هر نوع ماده مخدر)، مواد را از راههای خلاف تهیه میكنند اما دراین مورد (مصرف كراك) فرد به دلیل توهمات زیاد و حالت هذیانی، حتی دست به كارهایی مثل دزدی و گدایی میزند و بكلی گذشته اش را فراموش میكند در حالی كه ممكن است فردی بسیار آبرومند و متشخص بوده باشد !!!
موضوعات مرتبط: اخبار
استفاده در عایق بندی استخرها
استفاده در سرویسهای بهداشتی ( کاسه دستشوئی - قاب آینه و ...)
سینکهای ظرفشویی
استفاده در کف اطاقها و سالنهای منازل - سالن - آرایشگاه و . . .
استفاده در رنگ آمیزی و تزئینات
عایق بندی سقف در هر شرایط آب و هوا ( خیلی سرد - خیلی گرم - بارانی - خشک )
ساخت میز - صندلی - نیمکت - استفده به جای سنگهای مختلف مثل سنگ اوپن و . . .
نرده های بسیار زیبا از این ماده
به هر جایی که نگاه کنید کاربرد آن را می بینید
فرم دریافت نمایندگی : http://aks98.com/images/fkwkff3fvhm1fghxgi6y.pdf
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
1 – 1 .
تعريف نگرش :نگرش عبارت است از يك روش نسبتا ثابت در فكر ، احساس و رفتار نسبت به افراد ، گروهها و موضوعهاي اجتماعي يا قدري وسيعتر ، هر گونه حادثه در محيط فرد مؤلفههاي نگرش افكار و عقايد ( مؤلفه شناختي
) ( cognitive ) ، احساسات و عواطف ( مؤلفه عاطفهاي )( Affective ) ، تمايلات رفتاري ( مؤلفه رفتاري ) ( Behaviorel ) ميباشد كه مؤلفه اول به فكر و تغييرهاي خاص و مؤلفه دوم به هيجانات منفي يا مثبت و مؤلفه سوم به نحوه خاصي از كنش فرد اشاره دارد .1 – 2 .
ويژگيهاي نگرش :1 –
سازهاي فرضي است چون وراي مؤلفههايش چيزي عيني نيست .2 –
اكتسابي ( تجربه و آموزش ) است و به تدريج حاصل ميشود .3 –
نسبتا پايدار است چون يك نظام است و داراي ابعاد مختلف و هماهنگ است كه سخت تغيير ميكند .4 –
فردي يا گروهي است . چون در بسياري از انواع نگرش ما ناشي از موقعيتهاي گروهي است .5 –
هر 3 مؤلفه شناخت ميتواند به صورت هشيار يا ناهشيار باشد .6 –
نگرشها فرعي و اصلي دارند .7 –
مؤلفههاي نگرش اعم از اصلي يا فرعي با يك ديگر تعامل دارند .8 –
مؤلفههاي نگرش با هم تناسب سطح دارند . وقتي بعد شناسي قوي و ريشهدار باشد بعد رفتاري و عاطفي نيز محكمتر و ريشهدارتر ميشود . ولي اگر شناخت بر پايۀ شايعه بود دو بعد ديگر ؟؟؟ ترند .9 –
نگرشهاي اصلي در زندگي نقش اساسي دارد و به راحتي از رفتار و افكار ديگران قابل تشخيص است .10 –
نگرشهاي اصلي بر نگرشهاي فرعي تاثير مستقيم دارند . بيشتر دروني شده و كمتر به موقعيتهاي خارجي وابسته است البته اصلي و فرعي بودن نگرش بستگي به صاحب آن دارد .ايمان يك نگرش اصلي
:در اسلام 3 نگرش اصلي وجود دارد كه عبارتند از :
نگرش ايماني ، كفري و منافقانه . در اين جا به شرح نگرش ايماني خواهيم پرداخت .1 –
مؤلفههاي نگرش ايماني : ايمان داراي 3 مؤلفه عقيده و شناخت ، حلقه قلبي و عاطفي و رفتار ظاهري است .مؤلفه رفتار از زبان آيات و روايات
: بسياري از وظايفي كه خدا بر فرد مؤمن مقرر كرده وظايف رفتاري است مثل : انفاق ، نماز ، روزه ، استفاده از روزي پاك ، همچنين به صراحت آورده كه ادعاي ايمان كافي نيست و به عمل شما نيز توجه ميشود .مؤلفههاي شناختي و عاطفي :
براي صدور يك رفتار علم كافي نيست بلكه انگيزش نيز لازم است . قرآن مواردي را مثال ميزند كه مردم به دانش خود عمل نكردهاند ( داستان فرعئن ) . يا آمده نگوييد ما ايمان آورديم بگوييد اسلام آورديم ، چون ايمان در قلب شما رسوخ نكرده آنجا كه از عقيده قلبي سخن به ميان ميآيد همان دو جزء شناخت و عاطفه است .2 –
ويژگيهاي نگرش ايماني : ايمان حالتي اكتسابي و اختياري و تدريجي و قابل شدت و ضعف است بين كفر و ايمان يك طيف وجود دارد از ويژگيهاي ديگر آن اين است كه حالت رواني است و حقيقتي واحد دارد و تفكيك مؤلفه از روي مسامحه است قابل استكبال و سنجش است .3 –
آثار نگرش ايماني : 1 ) روان شناختي . 2 ) رفتاري . 3 ) اخروي .1 –
آثار روانشناختي : به ياد خدا دلها آرام ميگيرد . خدا را مدافع و ناظر در همه جا ، ولي و ياور خويش ميدانند ، باعث مؤدت بين يكديگر است . قدرت تشخيص حق از باطل را مييابند . بر او توكل ميكنند . با خوانده شدن آيات الهي بر ايمانشان افزوده ميشود خود را پيروز ميدانند . عزت را فقط براي خدا و رسول و مؤمنان ميدانند . به هنگام مصيبت صبور به هنگام خشم داراي حلم هستند .2 –
آثار رفتاري : در تنهايي از تقوت و در تنگدستي از صدقه دادن غافل نيستند . حتي با بيم ضرر راستگويند ، در نماز فروتنند ، از بيهوده رو گردان هستند ، زكات ميدهند در نيكي سبقت ميگيرند . حلال خدا را بر خود حرام نميكنند ، از بعضي گمان ها پرهيز دارند ، تجسس و غيبت نميكنند ، چشم و دامن خود را حفظ كرده و در امانت خيانت نميكنند ، به عهد خود وفا دارند ، اموال ديگران را به ناحق نميخورند ، به دنبال برقراري عدل و ؟؟؟ هستند ، با مال و جان در راه خدا ميكوشند .3 –
آثار اخروي : داخل بهشت ميشوند ، مورد آمرزش خدا هستند ، با صالحان هستند ، اجر و پاداششان با خداست .1 – 3 .
بحث نگرش : محوري ترين مباحث روانشناسي اجتماعي : برخي نظريه پردازان ميداني ، يادگيري و پديدار شناسان كوشيدهاند اعتبار نگرش را خدشهدار كنند . ولي اين انتقادها كاربرد آن را افزايش داده اين مفهوم در كتب درس روانشناسي اهميت دارد . چون بر افكار اجتماعي مؤثر است . بر پردازش اطلاعات مؤثر است ، به عنوان طرح ذهني عمل كرده و چهارچوب شناختي اطلاعات را در مورد مفاهيم و حوادث و موقعيتها سازماندهي و نگهداري ميكند و سرانجام ، بر فرايند رفتار تاثير ميگذارد .1 – 4 .
مفاهيم مرتبطه با نگرش :1 –
ارزش با بعد عاطفي نگرش ارتباط دارد . تفاوت اين دو اين است كه ارزش كلي و انتزاعي است ولي نگرش مياني مصداقي است كه به فرد يا گروهي نسبت داده ميشود .2 –
عقايد و باورها جز شناختي نگرشند و نسبت آن جزء به كل است .3 –
رغبت و علاقه مرتبط با مؤلفه عاطفي نگرش مرتبط است ولي تفاوت اين دو در اين است كه شخص علاقه و رغبت را به رفتار خويش محدود ميكند ولي در نگرش فرد انتظار دارد ديگران نگرش را تاييد كنند يا رد كنند .4 –
نقش و نگرش تاثير متقابل بر هم دارند و ايفاي هر نقش بيانگر پارهاي از نگرشهاست.2 –
راهبردها و عوامل مؤثر در تكوين نگرش : نگرش به تدريج در انسان ايجاد ميشود . حال بايد ببينيم اين نگرش چگونه شكل ميگيرد .2 – 1 .
يادگيري اجتماعي ( Social learning ) :1 –
شرطي سازي كلاسيك( classical couditioning ) : تحقيقات نشان ميدهد كه شرطي سازي كلاسيك اغلب به صورت ناهشيار و حتي زماني كه فرد از محرك بي اطلاع است صورت ميپذيرد به دو گروه در دو مرحله تصاويري از رفتارهاي يك فرد در زندگي روز ؟؟؟ نشان داده شده . در مرحلۀ اول تصاويري كه هيچ بار عاطفي نداشتند . و در مرحلۀ دوم به يك گروه تصاوير با بار عاطفي مثبت مثل ازدواج و خنده و به يك گروه تصاوير با بار عاطفي منفي مثل صحنههاي پرخاشگرانه و ... نشان داده شد . اين دو گروه هر كدام تحت تاثير صنفي تصاوير ، تصاوير خنثي از همان بار عاطفي نسبت ميدادند . در مثال ديگر كودكي شاهد اخم مادر به نژادي خاص است عواطف او با واكنش منفي پيوند ميخورد و نسبت به آن شرطي ميشود .2 –
شرطي سازي كشي : كودكي كه درباره يك فرد سياسي نظر ميدهد خود بينش نسبت به آن ندارد بلكه از والدينش شنيده حتي شايد اتفاقي بيان كرده و تشويق شده . اين روند در كودكان تاثير بيشتري دارد .3 –
مشاهده و تقليد : ساز و كار ديگر الگو برداري است . مثلا والدين كاري را انجام ميدهند و كودك ياد ميگيرد . حتي زماني كه از طرف والدين به آن منع شود .2 – 2 .
مقايسه هاي اجتماعي1 –
مقايسه خود و ديگران از جهت رفتاري : انسان گاهي خوب و بد بودن نگرشهايش را از راه مقايسه خويش با ديگران درك ميكند . مثلا گاهي ما اظهار نظر سياسي استادي كه حيطه درسي او اين نيست را ميپذيريم .2 –
مقايسه رفتار گروه خود با گروههاي ديگر : گاهي افراد بدون هيچ شناختي دربارۀ يك موضوع تحت تاثير گروه نگرشي نسبت به آن مييابند . مثلا طي تحقيقي به دو گروه از مهاجرت يك گروه فرضي به كانادا خبر داده بودند به يكي فهمانده بودند كه انگليسيها آنها را با شخصيت مي دانند و به گروه ديگر گفته شده بود كه انگليسي ها از آنها متنفرند . گروه اول بدون هيچگون اطلاعي از اين گروه با مهاجرت آنها موافق و گروه دوم مخالف بود .2 – 3 .
منابع انگيزش فرهادي :1 –
نيازها : ما نسبت به اموري كه ما را در جهت رسيدن به اهداف و نيازهايمان ياري ميكند نگرش مثبت نسبت به اموري كه مانع رسيدن به نيازهايمان ميشود نگرش منفي داريم .2 –
شخصيت فرد : ويژگيهاي شخصيتي باهث ايجاد تثبيت نگرشهاي خاص ميشود و نگرش منعكس كننده شخصيت است .2 – 4 .
منابع انگيزش اجتماعي :1 –
وضعيت اقتصادي : تفاوت اقتصاد و شاخصهاي آن علاوه بر عاملهاي اقتصادي به نگرش افراد جامعه به كارو سود و پس انداز و ... بستگي دارد . طبق تحقيقي كه صورت گرفت اين نتيجه حاصل شد كه بين نگرش افراد به رقابت رشد توليد؟؟؟ مستقيم وجود دارد . همچنين بين نگرش افراد به ثروت و رشد توليد نيز ارتباط مستقيم وجود دارد .2 –
فرهنگ : فرهنگ معني وسيعي دارد و هر يك از حوزههاي فرهنگ از قبيل دين اخلاقيات دانش زبان اقتصاد و ... به طريقي بر نگرش مؤثر است . اثر پذيري نگرش از فرهنگ واضح است . چون اكثر عوامل شكل گيري و تغيير نگرش پديدههاي فرهنگي است. مثلا با ظهور اسلام بسياري از نگرشهاي قوم جاهليت نسبت به معيار افتخار جنس زن و ... تغيير كرد .راهبردهاي شكل گيري و تغيير نگرش در فرهنگ اسلامي
:1 –
تثبيت از طريق تقليد و تكرار : از اين روش به ويژه در دوران كودكي كه تفكر و استقلال شكل نگرفته استفاده ميكنيم . و دوران كودكي مهمترين موقع در ايجاد نگرش ايماني در كودك است . مثل شركت دادن آنها در جهات ديني در بزرگسالي نيز كارهاي مكمل نماز يوميه ، روزه ، جشنها و مراسمات آدابهاي هاي خاص هر عملي مثل خوابيدن باعث تثبيت تدريجي آن ميشود .2 –
انگيزهها و هيجانها : انگيزه هاي افراد سبب شكل گيري يا تغيير نگرش ميشود . انگيزه نزديكتر شدن برادران يوسف نگرششان را نسبت به پدرشان و يوسف تغيير داد .در موقعيت ها و رويدادهاي مثبت و منفي شكل تصادف و آتش سوزي بيماري افراد از نظر عاطفي نياز به همدلياند . و اسلام پر است از دستوراتي كه رفتار اجتماعي ما را در جهت شكل گيري و تشديد نگرشهاي ايماني سامان ميدهد
.3 –
تفكر و استدلال : مثلا داستان حضرت ابراهيم در شكستن بتها و نسبت دادن آن به يك بزرگ ، باعث شد كه مشركان به اين توجه كنند كه بتها هيچ سود و ضرري بر ايشان ندارند .4 –
ايجاد نا هماهنگي شناختي : قرآن گاهش بر آنچه ما انسانها قبول داريم تاكيد ميكند و اگر به لوازم آن توجه نكنيم ما را مورد سؤال قرار ميدهد و در ما نوعي نا هماهنگي شناختي ايجاد ميكند .مثلا براي منكران معاد ميگويد اگر در آن نريد داريد بدانيد ما شما را از خاك و نطفه و ... آفريديم . بعضي با پذيرفتن اين بايد معاد را بپذيريد وگرنه دچار نا هماهنگي شناختي ميشويد . براي حل ناهماهنگي شناختي يا رفتاري كه مطابق شناخت ما نبوده خط شمرده و توبه ميكنيم با ارزش آن نگرش را زير سؤال ميبريم مثل كافران كه ميگفتند اگر نگرش ايماني ؟؟؟ خوبي بود ما در آن پيشي ميگرفتيم
.5 –
دعا : دعاهاي معصومين يك منبع شناخت براي ماست دعاها نگرشهاي ايماني را يادآوري ميكند .6 –
توجيه شناختي نسبت به پيامد هر كار : در قرآن آمده كه بعدي به اندازۀ خود و خوبي براي پاسخ داده ميشود . مؤمن داخل بهشت ميشود و روزي بي حساب خواهد داشت . و ...7 –
توجه دادن به عظمت خدا : ساحران با معجزه موسي ايمان ميآورند . خدا در قرآن ميگويد كه آيا آفرينش شما سختتر است يا آ،رينش آسمان با آن نظم .8 –
وضعيت زماني و اقتصادي : انسان غافل با بهبود وضع اقتصادي طغيان ميكند و با كمترين بدي كه به او ميرسد از همه چيز مايوس ميشود .9 –
وابستگيهاي گروهي : اگر دز زمينههاي مختلف با گروهي انطباق داشته باشيم به صورت هيئت و يا ناهشيار تحت تاثير اين تعلق گروهي قرار خواهيم گرفت .10 –
مراوات دوستانه و خلق خوش : رفتار خوش و اخلاق خوش پيامبر و اهل بيت نگرش مخالفان نسبت به ايشان را تغييري داده است . در قرآن آمده اگر بداخلاق بودي از كنار تو پراكنده ميشدند .2 – 5 .
ژنتيك ( وراثت ) : نگرش از سير مغز ميگذرد و مغز هم امري جسماني است . بسياري از تحقيقات روي دو قلوهاي يك تخمكي و دو تخمكي انجام شده و به اين نتيجه رسيده است كه هم بستگي نگرشي دو قلوهاي يك تخمكي ناشي از وراثت است . حتي وقتي يك دو قلو رااز ابتدا از هم جدا كردند هم بستگي نگرش ها مشاهده ميشود .3 –
نگرش و رفتار : ترديد نيست كه نگرش بر رفتار تاثير ميگذارد حتي گاهي رفتار بر نگرش . يكي از مؤلفه هاي نگرش مؤلفه رفتاري است منظور از مؤلفه رفتاري رفتار خارجي نيست بلكه آمادگي ذهني براي انجام دادن يك رفتار است . اينكه هر نگرشي به رفتار منجر ميشود يا نه ؟ بايد گفت كه هر نگرشي به رفتار نميانجامد يا اينكه رفتار ما بدون پايه عاطفي و شناختي تحقق نميشود .الف ) چگونگي تاثير نگرش بر رفتار : دو ساز و كار وجود دارد . يكي نگرش – تفكر مستدل – رفتار . اين سازو كار زماني به كار ميافتد كه تفكر عميق و دقيقي در باب نگرشهايمان داريم . و كاربرد آن دررفتار را مورد سنجش قرار ميدهيم . آفرن معتقد است كه پيش بيني كننده چگونگي رفتار ما در موقعيتي خاص ميرومندي قصد ما در آن موقعيت خاص است . قصد تحت تاثير عامل است الف ) نگرش ما را به آن رفتار خاص ( ميزان اهميت رفتار ) ب ) ارزيابي ديگران از آن رفتار ( هنجارهاي ذهني
(subjective Norms ) ) ج ) سخت يا آسان پنداشتن رفتار .سازو كار دوم نگرش – رفتار بي تامل است . سازو كار اول متناسب با مواردي است كه فرصت كافي داريم ولي در جايي كه فورا ميخواهيم تصميم بگيريم بر اين اساس عمل ميكنيم . نگرش ما و اطلاعات حاصل آمده از موقعيت بيروني باعث شكل گيري شناخت ما از آن موقعيت شده و همين شناخت باعث بروز رفتار مناسب ما ميگردد
.ب ) چگونگي رابطۀ نگرش – رفتار و عوامل مؤثر بر آن : رفتار از دو عامل دروني و بيروني ( نگرش ها و فشار محيط ) نشات ميگيرند كه اين دو به عوامل متعددي بستگي دارد
:1 –
ويژگيهاي نگرش : رفتارهايي كه يكسري به آن پايبند هستند و عدهاي ترجيح ميدهند انجام ندهد بستگي به ويژگي نگرششان دارد . نگرشها تثبيت شده مؤثرترند تا نگرشهاي ناشي از شايعه نگرشهايي كه ريشه در اعتقادها و عواطف ديني دارند نيز از نگرشهاي سياسي مؤثرترند . نگرشهايي كه با تجربه و بي واسطه حاصل شده زودتر به ذهن ميآيند و به رفتار شكل ميدهد . ويژگي ديگر نگرش نيرومندي آن است نيرومندي چند شاخص دارد :الف ) شدت نگرش
( Intensity ) : نيرومندي عواطف مربوط به نگرش .ب ) اهميت نگرش
( Importance ) : ميزان توجه و دقت فرد و اثر پذيري شخصيت فرد از نگرش .ج ) قابليت دسترسي
( accessibility ) : به دسترسي ذهني اشاره دارد هر چه نگرش فرعيتر و موقعيت هيجاني تر باشد قابليت دسترسي به نگرش كم تر است .2 –
ويژگيهاي فرد صاحب نگرش : بعضي تحت تاثير نگرش خود عمل ميكنند و بعضي بيش تر به انتظارات ديگران توجه دارند و رفتاري را كه ديگران تمايل دارند انجام ميدهند ( خود نظارتي ) ( self monitoriug ) .3 –
ويژگي موقعيتي : در موقعيتهاي خاص مكاني و زماني ما نگرش خود را ابراز نميكنيم مثلا اگر در مكاني عملي هنجار باشد ولي با نگرش با موافق نباشد يا زماني كه ما وقت كافي نداريم گاهي از بيان نگرش خود صرف نشر ميكنيم . عوامل موقعيتي ديگر نيز قابل فرض است مثل انطباق نگرش كنوني با رفتاري كه قبلا انجام دادهايم با بر عكس . اين نيز باعث ميشود تا نگرش كنوني مان را بيان نكنيم چون ما سعي ميكنيم بين آنچه ميگوييم و آنچه عمل ميكنيم سازش وجود داشته باشد .بحث ويژه : رابطه نگرش ايماني با رفتار : نگرش ايماني به صورت مستقيم يا غير مستقيم و از طريق حالت روانشناختي فرد بر رفتارش تاثير ميگذارد . گونه اول مثل نماز و روزه و ... كه چون مؤمن هستيم انجام ميدهيم . گونه دوم كه از طريق حالت روانشناختي ، بر رفتار اثر ميگذارد مثل آرامش رواني ، عدم ترس و خوف ، اعتماد به خدا
....سازكار تاثير و تاثر نگرش و رفتار اين گونه است . نگرش از لايه هاي اصلي و فرعي تشكيل شده است لايه هاي اصلي تر بر لايه هاي فرعي تر تاثير ميگذارند تا در آخر رفتار پديد ميآيد . مثلا نگرش ايمان به خدا و معاد ( ردۀ يك ) هدف زندگي و امكانات روانشناختي شكل توكل و ... را فراهم ميكند ( ردۀ دوم ) و اين موارد نگرشهاي اعتقادي و اجتماعي فرهنگي و اقتصادي بسياري را تعيين ميكند ( ردۀ 3 ) و اين موارد نگرش به اشتغال ازدواج و آزادي را شكل ميدهد ( ردۀ 4 ) و واضح است كه رفتارهاي فردي اجتماعي اخلاقي و ... از نگرش هاي قبلي ناشي ميشود
.4 –
تغيير نگرش : نگرشهاي ما بسيار ئر معرض تغيير است و ما و ديگران در صدد تغيير نگرشهاي يكديگر بر مي آييم .4 – 1 .
تغير نگرهاي ديگران ( اثر متقاعد سازي ( Persuation ) ) : ما در معرض انواع شيوه هاي اطلاع رساني قرار ميگيريم ولي مقدار اندكي از آن نگرش ما را تغيير ميدهد . حال عوامل موفقيت و عدم موفقيت تلاشهاي متقاعد سازي را بررسي ميكنيم . اين مسئله دوروي آورد دارد :1 –
روي آورد سنتي ( traditional approach ) : به نام روي آورد ؟؟؟ معروف است كه در پي شناسي منبع پيام خود پيام و مخاطبان پيام است . معتقد است اگر پاسخي تقويت شود احتمال وقوع آن بيشتر ميشود . لذا براي تغيير نگرش بايد تقويتي قويتر از تقويت نگرش قبلي حاصل شود . هالوند و همكارانش معتقدند براي تغيير نگرش بايد به پيام توجه كرد و آن را ادراك كرد و سپس آن را پذيرفت . بنابراين پيام حتما بايد از اين 3 مرحله عبور كند تا مؤثر واقع شود . پس بايد به ويژگي پيام و پيام گيرنده توجه كرد . اين كه محتوا چگونه باشد و با چه رسانهاي ارسال ميشود ، ترس در آن باشد يا اميد ، استقلال يا تلقين ، از اثر تقدم (Primacy effect ) استفاده شود يا تاخر ( Recency . E ) يا از هر دو ، شخصيت پيام گيرنده ، تركيب سني ميزان تحصيل چگونه باشد . برخي از تحقيقات به اين سؤالها پاسخ ميدهند :-
پيامهاي غير مستقيم مؤثرترند . ما معمولا ابا داريم كه آشكار از ديگران تاثير بپذيريم .-
پيام دهندگان جذاب مؤثرترند .-
برخي از پيام هاي آشفته و نامربوط اثري گيرند تا پيامهاي دقيق و عميق .كساني كه اعتماد به نفس دارند نيز تغيير نگرش ميدهند
.-
هنگام مقاومت افراد در مقابل تغيير نگرش بهتر است از استدلال دو سويه معيني نقاط مثبت و منفي هر دو گفته شود .-
افرادي كه سريع تر حرف ميزنند متقاعد كننده ترند ( به علت القاي ميزان تسلط بر محتوا )-
پيام هيجاني شديد مثل ترس مخصوصا ترس از پيامدهاي نامطلوب مخالف با پيام متقاعد كنندهتر است .2 –
روي آورد شناختي ( Cognitive approach ) : اين روي آورد به جاي اينكه به پيام فرستنده و گييرنده توجه كند بر فرآيند شناختي تمركز ميكند و كيفيت متقاعد شدن افراد را ميشنجد .اين روي آورد به الگوهاي رفتار نگر كاري ندارد بلكه الگوي درون شدها و كيفيت پردازش برون شدها را بررسي ميكند . اين الگوها عبارتند از : الگوي قطعي – اجتماعي
The E laboration Likelihood Model و الگوي نظام دار – اكتشافيThe Heurristic – Systematic و الگوهاي هماهنگ شناختي ( Cognitive Consonance ) .الگوي قطعي – احتمالي
( ELM ) : وقتي فرد پيام اقناعي را دريافت ميكند درباره آن و استدلالهايش ميانديشد . پس تفكر در تغيير نگرش يا عدم آن مؤثر است نه پيام بر اين اساس دو فرآيند شناختي رخ ميدهد كه سير مركزي ( Central route ) و سير پيراموني(Peripaeral roule ) نام دارد . گيرنده در مسير مركزي پيام را مهم و جالب ديده و مانعي بر سر دريافت نيست . بعد دربارۀ آن ميانديشد و اگر صحيح بود تغيير نگرش رخ ميدهد . پس تغيير به قدرت استقلال بستگي دارد . اگر پيام جالب نباشد از طريق سير پيراموني تغيير ممكن است رخ دهد فرد به پيام توجه كافي ندارد ولي اموري مثل زيبايي ، موقعيت برتر و شان و منزلت داشتن پيام دهنده تاثير ميگذارد . پس تغيير به نشانههاياقناعي بستگي دارد .مقايسه آثار سير مركزي و سير پيراموني
:1 –
اثر تغيير در مسير مركزي پايدارتر است .2 –
در مقابل تلاش هاي متقاعد پذيري مقاومتر است .3 –
به عملنزديك تر است . پس تغيير نگرش مسير مركزي اصيل است و از طريق تغيير تفكر است ولي تغيير نگرش مسير پيراموني بازتابي است از محركهاي خاص كه با حذف آن تغيير نيز از بين ميرود .-
الگوي نظام دار اكتشافي : ما براي انيكه نگرشمان از نظر عاطفي مطابق با نگرش غالب و از نظر شناختي مطابق با واقع باشد . در مواجه با پيامها يكي از اين دو روش را انجام ميدهيم .الف ) پردازش نظام دار : گيرنده به استدلالها توجه كرده و به درستي و غلطي خود پيام توجه ميكند
.ب ) پردازش اكتشافي : به فرآيند تفكر كمتر توجه ميشود . در اين پردازش افراد از برخي قوانين ساده استفاده ميكنند . محتواي پيام را كمتر ادراك كرده و به ابعاد غير محتوايي ميپردازند و از قواعد اكتشافي مثل نگرشهاي قبلي ديدگاههاي شخصي و طرحهاي ذعني استفاده ميكنند
.4 – 2 .
تغيير در نگرشهاي خود ( نا هماهنگي شناختي ) : ما در بسياري از موارد نگرش خود را تغيير ميدهيم . در اين تغيير قواعد مختلفي جريان مييابد مثل : قاعده شرطي سازي يا قاعده بازگشت ناپذيري كه هنگامي كه بين دو چيز ، چيزي را انتخاب ميكنيم آن را بالاتر از آنچه هست تصور ميكنيم در حالي كه قبلا تفاوت چنداني بين آن دو نميديديم . و قاعده هاي ديگر ، همه آنها را تحت ناهماهنگي شناختي ميتوان مطرح كرد . به اين صورت كه وقتي بين شناختها يا بين شناخت و رفتار ناهماهنگي پيش بيايد ما آن را نامطبوع دانسته و تلاش به حذف آن ميكنيم . اين كاهش سنتي 3 ساز و كار است .الف ) نگرش يا رفتار را عوض ميكنيم
.ب ) اطلاعات هماهنگ و موافق ديگري اضافه ميكنيم . مثلا سيگاري ميكشد شواهدي بيابد كه حفراتش را تغيير قطعي نشان دهد
.ج ) رفتار را كم اهميت قلمداد ميكنيم
.معمولا تغيير نگرش زحمت كمتري دارد و در كاهش ناهماهنگي موفق تر است . پس معلوم ميشود رفتار هم بر نگرش تاثير ميگذارد
.در آزمايشي كه براي اثبات نا خوشايندي حالت ناهماهنگي انجام شد از مورد آزمايش خواستند كه كاري سخت را انجام دهند و پس پايان كار خواستند وقتي نفر بعدي را صدا ميزنند از روند آزمايش احساس رضايت كنند . به يك نفر براي اين عمل 20 دلار و به فرد ديگر يك دلار داده شده بود . بعد در پرسش نامهاي از آن افراد خواسته شد احساسات واقعي خود را نسبت به آزمايش بيان كنند . انتظار ما اين است كه فردي كه 20 دلار گرفته نگرش مثبت تري داشته باشد . ولي نتيجهبر عكس شد اگر چه اثر مشوق وارونه خلاف انتظار و خلاف الگوي يادگيري و تقويت است ولي در الگو ناهماهنگي شناختي صحيح است . كساني كه 20 دلار گرفته بودند وقتي نا هماهنگي بين باور و رفتار روبرو شدند رفتار را بي اهميت دانستند ولي افرادي كه يك دلار گرفته بودند دروغ گفتن را بي ارزش ميدانستند و براي كاهش ناهماهنگي نگرش خود را تغيير ميدادند
.-
ناچيز شمردن ( Trivialization ) : هنگامي كه دچار نا هماهنگي شناختي ميشويم چون تغيير رفتار سخت است نگرش خود را تغيير ميدهيم راه ديگر نا چيز شمردن پيامدهاي عدم پيروي از نگرشاست پس اگر تغيير نگرش شكل باشد به اين روش رويميآوريم .-
تاييد اجباري(Forud com pliance ) : در بسياري از مواقع ما سخني ميگوييم كه مطابق نگرش ما نيست . مثلا وقتي غذايي باب ميل ما نيست و از كسي كه آن را تهيه كرده تشكر ميكنيم اين تاييد اجباري است ما با اين كار تا حدي نگرش خود را تغيير ميدهيم .دليل كم منجر به هماهنگي زياد ميشود
( Less – Leads – to – moreEffect ) : چرا ما به رفتار مخالف با نگرشمان دست ميزنيم ؟ وقتي نا هماهنگي قومي تر است كه ما رائه كمتري براي انجام رفتار ضد نگرش داشته باشيم . چون نميتوانيم رفتارمان را تعيين كرده و توضيح دهيم . پس افراد در شرايطي كه براي رفتار ضد نگرش دليل كافي دارند برايشان راحتتر است كه رفتار را انتخاب كنند و تغيير نگرش دهند . به اين پيش بيني ميگويند كم منجر به تاثير زياد ميشود . يعني دليل كم باعث تاثير زياد بر نگرش است .اين اصل تحت اين شرايط صحيح است
:1 )
افراد مردد بين نفي و اثبات باشند و راه سوي نداشته باشد يعني بين تغيير نگرش و تحمل ناهماهنگي .2 )
افراد مختار باشند و مجبور نشده باشند .3 –
انتخاب آنها در مقابل چيزي نباشد ، يعني حالت معامله اي و رشوه اي نداشته باشد .عوامل ديگر تغيير نگرش
:تقابل ( مقابله به مثل
)(Reciprocity ) : تغيير تقابل در جايي است كه رفتار اجتماعي مطرح باشد . ما كسي را دوست داريم كه ما را دوست دارد . به كسي كمك ميكنيم كه به ما كمك ميكند .چهارچوب پيام
( Messuge Framing ) : شكل پيام چگونه بايد باشد ؟ كدام مؤثر است اين كه فرد را بترسانيم كه در صورت عدم تغيير نگرش پيامد ناگواري ئر انتظارات يا اينكه اميد دهيم كه در صورت تغيير نگرش پيامدهاي مثبتي در انتظار اوست ؟ يعني از ابراز ترس و اميد براي متقاعد سازي استفاده كنيم . كه اين بستگي به فرد دارد كسي كه بر مغايرت بين خودكنوني و آرماني تاكيد دارد از پيام منفي تاثير ميگيرد . ( Actual – Ideal Discrepancies ) و كساني كه بر مغايرت بين خود كنوني و خود مورد انتظار ديگران متمركزند با پيام مثبت متاثر ميشوند .به دو نكته مهم بايد توجه كرد : 1 – ويژگرهاي شخصي افراد گيرنده تاثير بسياري در واكنش آنها به پيام دارد
.2 –
براي افزايش نتقاعد سازي اين يك اصل مهم است كه پيامهاي متقاعد كننده را به طور دقيق با حالت پيام گيرنده منطبق كنيم .-
عوامل ديگر مثل ميزان تعلق گروهي ، نقش تبليغات ( اينكه تا چه حد دقيق است ) خصايص شخصي ( هوش ، كنجكاوي ، عزت نفس ) ، شدت نگرش ، نوع تركيب آن ( هر چه پيچيده تر ، امكان تغيير كمتر ) درجه همبستگي نگرشها ، درجه هماهنگي نگرشها ، نيازهاي مرتبط با نگرش ( هر چه اساسي تر ، تغيير پذيري كمتر ) .4 -3 .
ناكامي در تغيير نگرش : هر پيامي توانايي تغيير نگرش ما را ندارد . چون تغيير نگرش مساوي است با تغيير رفتار . و اگر اين روند دائم باشد امكان برنامه ريزي بلند مدت غير ممكن است عوامل ناكامي برخي پيامها در تغيير نگرش عبارتند از :واكنش مخالف
( Reactancu ) : ما نسبت به كساني كه آزادي ما را محدود ميكنند و بر تغيير نگرشما اصرار ميورزند واكنش نشان ميدهيم و گاهي عكس آن را انجام ميدهيم كه به آن تغيير نگرش منفي( Ncyativeattitude change ) ميگويند .پيش آگاهي
( Forewarning ) : هنگامي كه ما از انگيزه پنهان پيام پيش آگاهي داريم در مقابل آن مقاومت ميكنيم .اجتناب گزينشي
( Selective Avoidauce ) : وقتي تصميم ميگيريم از اطلاعاتي كه با نگرش ما در تضاد است اجتناب كنيم . در واقع كاربرد طرح ذهني را به آن ميدهيم . يعني به اطلاعاتي كه با نگرش ، موافقند گوش داده و به پيام هاي مخالف كم توجهي ميكنيم .5 –
سنجش نگرش : ساختن مقياس براي سنجش نگرش سخت است و دقيق نيست چون نگرش امري عيني نيست . اولا : بعضي نگرش ها نا هشيارانه است ثانيا افراد گاهي از بيان نگرش اجتناب ميكنند . ثالثا : نميدانيم پاسخ فرد مربوط به كدام مؤلفه شناختي عاطفي يا رفتاري است . پس يك مقياس خوب مقياسي است كه اولا 3 مؤلفه نگرش فرد در يك موضوع را جداگانه سنجش كند . ثانيا از روشهاي فرافكن استفاده كند تا پاسخها عكسالعملي نباشد ثالثا نمره هاي بدست آورده را بر روي يك مقياس خطي منطبق كند و وحدت ببخشد . تاكنون چنين مقياسي ساخته نشده .برخي از اين مقياسها عبارتند از
:الف ) مقياس فاصله اجتماعي
( Social Distanuce suale ) : در يك طيف هفت درجهاي نگرش افراد به مليت را بررسي ميكند .ب ) مقياس ترستون : نمره فرد با توجه به مخالفت يا موافقت با جملهاي كه به او داده شده بود مشخص ميشد
.ج ) مقياس ليكرت : مقياسي براي سنجش موضوعاتي چون اپرماليسم ، رابطه با سياهان
.د ) مقياس آمادگي رفتاري : وضعيت خاصي براي آزمودني شرح داده شده و ميگويند در اين اوضاع چه ميكردي ؟
ه ) به دست آوردن نگرش از طريق مصاحبه زمينه يابي
( Survey Interviow )و ) روشهاي فرافكن به منظور اينكه پاسخ كمتر واكنشي باشد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
1 – مفهوم پيشداوري و انواع آن
1 – 1. ماهيت پيشداوري و تبعيض ( Discrimination )
پيشداوري :
پيشداوري قضاوت زود هنگام پندار يا احساسي ويژه نسبت به يك موضوع است كه معمولا قبل از جمع آوري و بررسي اطلاعات لازم پدپد ميآيد و بر شواهد ناكافي ، يا خيالي مبتني است . ( كلاين برگ 1968 ) . پيشداوري ممكن است ثبت باشد يا در مورد اشياء اشخاص يا اماكن باشد .پيشداوري نسبت به گروههاي اجتماعي معمولا به صورت نگرش در ميآيد و نگرش به عنوان طرح ذهني عمل ميكند . اين طرحها چهارچوبهايي شناختياند كه تفسير و يادآوري اطلاعات را سازماندهي ميكنند . به همين جهت افرادي نسبت به ديگران پيشداوري ميكنند اطلاعات هماهنگ با ديدگاههاي خويش را بيش تر مورد توجه قرار ميدهند و به ياد ميسپارند همچنين افراد دچار پيشداوري نسبت به اعضاي آن گروه احساس منفي دارند . احساسات و عواطف از خصوصيات مربوط به موضوع نگرش است
.قصورات قالبي : تصورات قالبي مجموعهاي از چهارچوب هاي شناختي است كه مشتمل بر شناختها وباورهايي راجع به گروه هاي اجتماعي خاص است . اين تصورات نقش سيانبرهاي ذهني راايفا ميكند . در مواقعي به آن روي ميآوريم كه تصورات شناختي ما محدود است . پس نخستين عنصر پيشداوري تصور قالبي است
.تبعيض : پيشداوري معمولا به صورت رفتار تبعيض آميز بروز ميكند . البته هر نگرشي تبديل به رفتار نميشود . بنابراين كساني كه با محدوديت اجتماعي يا ترس از انتقام يا ... مواجهند نظر خود را ابراز نميكنند . همچنين كساني از رفتار تبعيض آميز احساس گناه ميكنند
.1 – 2 . انواع پيشداوري :
الف ) پيشداوري و تعصبات قومي و ديني : يكي از قديميترين منبع اختلاف كه پيشداوري ، تعصب شديد و تبعيض ناروا به دنبال داشته ، عقايد ديني و مذهبي بوده است . طرفداران به اديان در مقابل مذهب مقابل ، تصورات قالبي منفي شديدي دارند كه موجب پيشداوري نسبت به آنها شده و زمينه اختلاف را فراهم مكند . مثلا از جمله پيشداوري هايي كه نهضت انبيا با آن روبرو ميشوند . اين بود هر فكر جديد كه آراي گذشتگان را ابطال كند نادرست است
.ب ) پيشداوري جنسي : با زنان كه نيمي از جمعيت زنان را تشكيل ميدادند مانند اقليت برخورد ميشد و به خاطر برخي تصورات قالبي از برخي مزاياي اجتماعي محروم ميشوند . دورهاي انسانيت آنها زير سؤال رفته است . اين پيشداوري از همه انواع آن فراگيرتر است
.تصورات قالبي جنس
( Gender Steretyr ) : هسته شناختي تبعيض جنسي( Sexism) تصورات قالبي جنسي است . تصورات قالبي نسبت به زنان پايدار تر و منفي تر است قالبا مردان را داراي صفات مطلوبتر مثل قاطعيت و قوت و ... ميدانند و زنان را داراي صفات نامطلوب مثل انفعال و سلطه پذيري . البته تفاوت بين زن و مرد وجود دارد ولي برخي از اين تصورات نسبت به زنان غير واقع و افراطي است .موانع پيشرفت زنان
:- نقش انتظارات : يكي از موانع پيشرفت زنان انتظارات خود آنان است . زنان از زندگي حرفهاي انتظارات پايين تري دارند . يافتههاي پژوهشي موارد زير را دخيل ميداند .
- آنها مايلند بيشتر با خانواده باشند براي همين حقوق كمتري را خواستارند .
- آنها كمتر به مزاياي شغلي اهميت ميدهند .
- گرايش زان براي مقايسه خود با همجنسان چون غالا زنان كمتر حقوق ميگيرند براي همين نتيجه ميگيرند عملكرد آنها ضعيف نيست .
- نقش اعتماد به نفس : زنان در كسب موفقيت اعتماد به نفس كمتري دارند و كمتر براي كسب آن جسارت به خرج ميدهند .
- نقش آزاد جنسي : يكي از موانع آزاد جنسي در محيط كار است .
1 – 3 . روي آورد تعاليم اسلام به پيشداوري جنسي :
1 – بسياري از صاحب نظران معتقدند قوانين بشري بايد از سوي خداوند ، بيان شود ، در مورد حدود فعاليت زنان در اجتماع در اسلام تفاوتهاي عمدهاي با مرد وجود دارد . يعني تلاشهاي بينالمللي براي در جهت تساوي زن و مرد با اسلام در تعارض است .
2 – نقش زنان در خانواده و وظايف مادري و همسري كه زنان معمولا قادر به جمع آن با فعاليتهاي اجتماعي نيستند .
3 – سئله فاف كه حضور زنان را محدود ميكند . همچنين جو ناسالم و مشكلات اخلاقي در غرب صاحب نظران مسلمان را نسبت به حضور زنان در اجتماع بد بين كرده است . اگر نظر اسلام دربارۀ زن را بخواهيم بررسي كنيم بايد توجه كنيم كه اسلام در شرايط بدي از لحاظ نگرش به زن ظهور كرد . اسلام در آن شرايط تساوي زن و مرد را در انسانيت بيان كرد . و رسيدن به درجات انساني را براي هر دو ممكن دانست . در كسب ساير فضايل مثل علم نيز براي زن محدوديتي نيست اين گرايش زنان بزرگي را در عرصۀ علم و اخلاق و ... تربيت كرد .
در مورد حضور زن در اجتماع از نظر اسلام نيز ابتدا بايد بينيم كه اسلام چه از زن خواسته ، چه نخواسته ، از چه چيز منع كرده است . اسلام از زن دو نقش مادري و همسري را ميخواهد . مادر وظيفهاي را بر عهده دارد كه تنها از نقشهاي اجتماعي ديگر مهم تر است بلكه خلل در آن جامعه را به چالش ميكشد . همچنين مسئوليت تعليم و تربيت و حفظ بهداشت و درمان زنان مسئوليت مهمي است كه بر دوش زنان است . همچننين حضور در فعاليتهاي سياسي و تصميم گيري همچنين امر به معروف و نهي از منكر به منظور ساختن حكومتي بر اساس اسلام
.اسلام از زن حضور در جبهه جنگ را نخواسته همچنين تامين معاش . محدوديتهايي كه اسلام براي زن قائل شده است يكي فعاليتهايي كه با پوشش و موازين شرع منافات دارد و اموري كه به خانواده و نقش مادري زن لطمه ميزند
.1 - 4. پيشداوري و تصورات قالبي علاوه بر تعاملات اجتماعي بر سلامت جسماني و تواناهاي آنان اثر ميگذارد . مثلا تفاوت نگرش دربارۀ افراد مسن در جوامع شرقي و غربي مشهود است . در جوامع غربي در حدود پيري با تصورات قالبي منفي مثل كاهش توانايي شناختي و حافظه و نقصان سلامت همراه است . ولي در جوامع شرق يك مسن به عنوان شخص با تجربه شناخته ميشود . اين امر مثلا بر قدرت حافظه افراد مسن غربي تاثير گذاشته است .
1 – 5 . انواع تبعيض : امروز تبعيض هاي نژادي به اقليت رسيده است . البته امروزه پيشداوريهاي آشكار جاي خود را به پيشداوري هاي زيركانه داده است . كه انواع جديد آن بر 3 عنصر زير متمركز است .
1 – انكار وجود تبعيض نسبت به اقليتها .
2 – مخالفت با درخواست اقليت مبني بر برخورد عادلانه با آنها .
3 – ابراز نگراني از دادن مساعدتهاي خاص به گروههاي اقليت .
مواردي كه به تبعيضهاي جديدي انجامد امتيازات سهميهاي است كه آثار زيانباري بر آن فردي كه داراي زمينه قوي يا جنسي يا برخي جنبههاي هويت فردي دارند وارد ميسازد . چون باعث كاهش حرمت خود و اعتماد به نفس ميشود همچنين ساير همكاران با ديدي منفي و با پيشداوري به وي نگاه ميكنند . تبعا بر رفتارشان نيز تاثير ميگذارد
.ديگر تبعيض وارونه
( Reverse Piscrimination ) است . يعني براي اقليت مزاياي بيش از ديگران قائل شدن . اين امر باعث تعارض بين انتظارات ترفيع واقعي و ترفيع كاذب ميشود . همچنين تلاش فرد براي كسب موفقيت را ميكاهد . همچنين رفتارهاي تبعيض آميز را توسعه ميدهد .2 – ريشه ها و خواستگاههاي پيشداوري : برخي آن را عادي ميدانند و برخي معتقدند بيزاري از ناهمانند( Unlike ) در وجود انسان نهفته است . اگر اين ريشه پيشداوري باشد كاملا نسبي است چون تعاولهاي بين نژادي بسيار گسترده است چون در كودكان پيشداوري وجود ندارد بايد گفت كه پيشداوري اكتسابي است از يادگيري اجتماعي ناشي ميشود . پديدآيي پيشداوري بيشتر از اين گزارش ناشي ميشود كه افراد مايلند به هنجارهاي گروه خود عمل كنند .
اساسي ترين عوامل بروز پيشداوري بايد منابع شناختي انگيزشي و اجتماعي را ذكر كرد
.2 – 1 . خاستگاه شناختي پيشداوري :
الف ) تصورات قالبي : مؤلفه مهم در پيشداوري است . تصورات قالبي مانند چهارچوب هاي شناختي ديگر تاثير فراواني بر نحوه پردازش اطلاعات ميگذارد . اولا سرعت پردازش را بالا ميبرد . ثانيا انسان را وا ميدارد به اطلاعات موافق با اين تصورات بيشتر توجه كند . و اطلاعات ناسازگار را نادرست بشمارد . تصورات قالبي يك ميانبر ذهني است كه خواه مثبت يا منفي ممكن است پيامد نامطلوبي داشته باشد . تصورات قالبي مثبت انتظار ما را از آن فرد فرد اعضاي گروه بالاتري دو باعث مخالفت ما با گروه رقيب ميشود
.تصورات قالبي از طريق تجارب شخصي يا والدين و معلمان يا اعضاي گروه يا رسانه شكل ميگيرد . همچنين فرهنگ كه در زبان و ادبيات و ... متجلي است آن را مستحكم تر ميكند
.اين تصورات زماني وارد ذهن ميشود كه علائم آشكار آن فعال شود مثل حضور عضوي از آن گروه يا كاربرد بر چسب هاي گروهي . برخي تصورات خود به خود وارد ذهن ميشود . تصورات قالبي تثبيت شدهاي مثل جنسيت در برخورد با افراد اولين چيزي كه نظرمان را به آن جلب ميكند اين است كه آن فرد از چه گروهي است . پس از آن تصورات قالبي وارد ذهن ما ميشود . هر چه علائم عضويت در يك گروه برجسته تر باشد يا اينكه نام آن گروه بيشتر در محاورات به كار رود زودتر تصورات مربوط به آن به ذهن فرا خوانده ميشود مثل نوع پوشيدن لباس و
...ب ) نقش عواطف در تفكر مبتني بر تصورات قالبي : تاثيرات احساسات و تصورات قالبي نتقابل است . در تحقيقي دو گروه كه يكي جايگاه مثبت و ديگري جايگاه منفي داشت به موارد آزمون عرضه شد . اين نتيجه حاصل شد كه با ثابت نگه داشتن احساسات تصورات قالبي كاهش يافت . تصورات قالبي از طريق احساسات بيش از طريق باور تاثير ميگذارد . البته تصورات قالبي اثر خورده بر داوري اجتماعي از طريق عوامل شناختي و عاطفي هر دو اعمال ميكند
.ج ) تجانس برون گروهي
( Outgroup hemogeneitg ) و تمايز درون گروهي ( Ingroup differention ) : اعضاي گروههاي ديگر بيش از گروههاي خودي با هم شباهت دارند .گرايش به مثابه دانستن اعضاي گروههاي ديگر را توهم تجانس برون گروهي و ميل به متفاوت دانستن اعضاي گروه خودي را (( تمايز درون گروهي )) مينامند . ضرب المثلي است كه مشت نمونه خواربار است . دليل اين تمايل يكي آگاهي ما نسبت به گروه خود ناآگاهي نيست به گروههاي ديگر است . دوم اين است كه برخي گروهها واقعا متجانس ترند مثل چيني ها در حالت چشم . و سوم اينكه هر چه گروهي نامطلوبتر باشد اين ميل بيشتر است چون با برداشت منفي كلي ما نسبت به گروه سازگارتر است . و هر چه گروه محبوب تر باشد . اعضاي آن گروه را نا متجانستر فرض كنيم چون با احساس مطلوبيت به آن سازگارتر است
.د ) طبقه بندي اجتماعي ( تاثير ما در مقابل آنان ) : مردم جامعه را به ما و آنان تقسيم ميكنند كه اساس چيزهايي مثل نژاد و قوميت و دين و ... است اين تقسيم بندي احساسات سازمانيافتهاي را دربارۀ گروه خود و گروه بيگانه شكل ميدهد . كه درباره گروه ما مثبت و درباره گروه ديگر منفي است . ما سعي ميكنيم رفتار مطلوب خود را دروني و پايدار و رفتار مطلوب گروه ديگر را بيروني و موقت ارزيابي كنيم
.علت اين تقسيم بندي و اين پيشداوري چيست ؟ افراد با همسان سازي يا اعضاي گروه خود به دنبال افزايش حرمت خودند و اين روند تا زماني ادامه دارد كه گروه خود را برتر از گروه رقيب بدانند . چون هر دو اين احساس را نسبت به هم دارند پيشداوري پديد ميآيد . تقسيم اجتماع به دو گروه متضاد زمينه را براي پيشداوري فراهم ميكند
.2 – 2 . خاستگاه اجتماعي پيشداوري :
الف ) رقابت به منبعي براي پيشداوري : گروهها براي كسب مزاياي مادي مثل مراتب بالاي اجتماعي شغل خوب و ... با هم ؟؟؟ ميكنند . اين رقابت زمينه پيشداوري را فراهم ميكند چون دو گروه يكديگر را دشمن هم ميدانند
.ب ) شرايط نامناسب اقتصادي : وقتي بر سر منافع كم ياب رقابت رخ دهد اعضاي گروهها يك ديگر را منبع ناكامي احتمالي محسوب ميكنند . اين نگرش ساده منفي به گرايش قوي و خشونت ميانجامد
.شرايط اقتصادي شاخصي براي ناكامي به حساب ميآيد . شرايط بد اقتصادي ناكامي را افزايش ميدهد همچنين خشونت را و شرايط خوب اقتصادي بلعكس
.ج ) منابع اقتصادي : گاهي پيشداوري منفي نسبت به يك گروه به دليل بهره كشي از آن است . پيشداوري منفي نسبت به سياهان به منظور برده داري آنها در آمريكا بود
.2 – 3 . خاستگاه انگيزشي پيشداوري : در برخي موارد ميتوان پيشداوري را پيامد وضعيت رواني دانست . برخي تبيين ها پيشداوري است . اشكالي كه بر اين نوع نظريهها وارد است اين است كه اولا حد ميان آن نتوانستهند نقش يادگيري اجتماعي و فرهنگ را به گونه قابل قبول تميز دهند . ثانيا به شرايط اجتماعي و شرايط اقتصادي و تاثير آنها توجه نكردهاند ثالثا اينكه پيشداوري در همه افراد به صورت يكسان وجود دارد كه اين نظر را نقض ميكند . البته ميتوان نقش ويژگيهاي شخصيتي را انكار كرد . گاهي پيشداوري براي ارضاي انگيزههاي رواني مانند دفاع از خود صورت ميگيرد . افرادي كه نسبت به مقام و ارزش خود احساس خطر ميكنند گاه با طرد ديگران از خود دفاع ميكنند
موضوعات مرتبط: روان شناسی
اشاره
آنچه كه در ادامه ميآيد. خلاصهاي از كتاب "صميميت،تاثيرگذاري و نفوذ در ده دقيقه"نوشتهي مجتبي حورايي ميباشد.نويسنده در اين كتاب كوشيده است تا نظريهها و واقعيات علمي رشتهي روانشناسي اجتماعي (SocialPsychology) را به زباني عاميانه بيان دارد.
روشن است كه به كار بستن نكات مطرح شده ميتواند تاثيرات بسزايي را در برقراري يك ارتباط موثر داشته باشد.
انتقال اطلاعات :صميمي و پرنفوذ
انتقال اطلاعات از سه طريق ممكن است كه بايد به هر سه توجه لازم را نمود.
كلام
- بيشتر ارتباطات ما از اين طريق است.
- تنها سخن گفتن بدترين و كم اثرترين شيوهي انتقال است.
- تنها %7 اطلاعات ما از طريق كلام منتقل ميشوددر نتيجه2ساعت صحبت صرف =5/8 دقيقه انتقال اطلاعات.
لحن وطنين
- %38 اطلاعات ما از اين طريق منتقل ميشود.
- كسي كه صحبت را آغاز ميكند،مدام بايد لحن و طنين صداي خود را تغيير دهد.
- به كلام خود آهنگ داده و مهم يا غير مهم بودن مطالب را با بلندي يا كوتاهي صداي خود برسانيد.
- قبل از گفتن مطلب مطلب جديد ابتدا براي مخاطب خود اشتياقي براي شنيدن ايجاد كنيد،سپس آن را با تني ديگر بگوييد.
- يكي از مهمترين علتهاي حواس پرتي و چرت زدن مخاطب،عدم توجه به همين مساله است.
حركات
- اين حركات بيش از همه به حركات موزون دست وابسته است.تغيير چهره،حالت و ژست و نيز تغيير مكان در اين زمينه موثر است.
- گاه لبخند بزنيد...گاه عصباني شده و گاه محكم صحبت كنيد...گاه به جايي زل بزنيد.
نتيجه كلي
به تناسب كلام خود،تنوع موزون و هماهنگي را در لحن و حركات خود به وجود آوريد.
البته در خاطر داشته باشيد كه تصنعي عمل نكنيد و نيز افراط نكنيد تا حمل بر اضطراب شود.
مهارتهاي شنيدن و اهميت آن
بايد توجه كنيم كه حرف زدن ضد صميميت است و همواره بايد بيشتر از آنچه كه ميگوييم بشنويم.افراد معمولاً به كساني كه به صحبتهاي آنها خوب و مشتاقانه گوش ميدهمد علاقمند ميشوند.محبوبيتي كه ما به دنبال آن هستيم با سكوت ميسر ميگردد نه با حرف زدن.اشخاصي ك مدام نصيحتميكنند ،فراوان راهنمايي و انتقاد ميكنند مخاطبان را كلافه و منزجر ميسازند.
هر چه سكوت شما نسبت به گفتههايتان بيشتر باشد،ارزش بيشتري يه گفتههايتان داده ميشود و شما شخصيت قابل قبولتري براي مخاطب خود ميشويد.
البته منظور از شنيدن ،هر نوع شنيدني نيست،بلكه شنونده بايد شنوندهي فعالي باشد.زيرا مخاطب خيلي با فهم است و ما نميتوانيم فيلم بازي كنيم.بايد واقعاً يه صحبت هاي مخاطب گوش داده و شنونده ي فعالي باشيم.
شنوندهي فعال كيست؟
يكي از بهترين روش هاي فعالانه گوش دادن شوال كردن است.حتي اگر همه چيز واضح و روشن باشد.
بهترين سوالات،سوالاتي هستند كه حالت قيدي دارند و بيشتر بر مكان،زمان و وضعيت تاكيد دارن.مثل "چه زماني؟" و "كجا"و ... اين سوالات احساس خوبي را در گوينده نسبت به شما ايجاد ميكند.برعكس سوالاتي مثل "چي گفتي؟" بسيار اثر منفي دارند.نوع ديگر سوالات مطلوب سوالاتي هستند كه با تكرار يكي از كلمات گوينده-معمولاً آخرين كلمه-و با تغيير آهنگ پرسيده ميشوند.مثل:-من يك مشكل بزرگ دارم.-مشكل بزرگ؟
هنگام گوش كردن نظر شخصي ارائه نداده و راه حل نگوييد.فقط و فقط ذر مقام جذب اطلاعات قرار بگيريد.
مردم ترجيح ميدهند اصلاً شنوندهاي نداشتهباشند تا اينكه شنوندهاي خسته،بيحوصله و بيعلاقه داشته باشند.اگر كسي شما را مخاطب حرفهاي خود قرار داد و شما جايي كار داريد،خيلي محترمانه به او بگوييد كه الان كار مهمي دارم و در اولين فرصت باهم صحبت خواهيم كرد.
براي اين كه نشان دهيد واقعاً از صحبتهاي گوينده لذت ميبريد،يك سوال طلايي وجود دارد كه بايد در پايان صحبتهاي گوينده عنوان شود و آن "ديگه چي؟" است.البته اين مساله بعد از صحبتهاي طولاني توصيه ميشود.
چگونه ارتباط را شروع كنيم؟
رعايت برخي جزئيات در شروع ارتباط ميتواند تاثير فوقالعادهاي در صميميت شما داشته باشد.
1-سلام و دستدادن:با صداي بلند و از ته دل سلام كنيد و نيز دست بدهيد.تاثير رواني كه دست دادن و فشردن و دوم دست خود را رها كردن دارد بسيار زياد است.
2-تبسم و نگاه كردن:نگاهي متبسمانه داشته باشيد.ضمن آنكه تبسم چهرهي شما را زيباتر و جذابتر از آنچه كه بودهميكند،تاثير بسزايي در صميميت دارد.
بايد گفت كه جذابيت چيزي جدا از زيبايي بوده و يك ويژگي اكتسابي است.رعايت كردن موارد زير در اين زمينه ميتواند مؤثر باشد:
- ظاهر ي آراسته داشته باشيد:تميزي و اتوي لباس،مرتب و هماهنگ لباس پوشيدن
- بيشتر سكوت كنيد.
- نرم و ملايم سخن بگوييد.
- زياد شوخي نكنيد اما فراوان تبسم كنيد.
- به مخاطبان احترام بگذاريد.
تداوم ارتباط و ايجاد صميميت
در اين زمينه نيز به چند نكته اشاره ميكنيم:
-از ته دل مخاطب خود را دوست داشته باشيد.
- هديه دادن به ويژه اگر طرف مقابل انتظار نداشته باشد،بمب صميميت است.
- استفاده از نام:اصولاً نام اشخاص برايشان خيلي اهميت دارد.وقتي كسي را براي اولين بار ملاقات ميكنيد،سريعاً نامش را حفظ كرده و به نام صدايش كنيد.يكي از موانع صميميت،اين است كه شما نام شخصي را كه قبلاً ديدهايد فراموش كرده باشيد.در اينجا توجه داشته باشيد كه هر چند نام كوچك مخاطب احساس صميميت بيشتري ايجاد ميكند،نام خانوادگي او احساس محترم بودن و اهميت داشتن را در او بيشتر ايجاد ميكند
-غير مستقيم نصيحت كنيد.
- حتماً قبا از آنكه از چيزي در يك فرد انتقاد كنيد،ابتدا يك
توانايي يا استعداد او را تحسين كنيد.
- نشان دهيد كه بيغرض هستيد.وقتي شما سعي ميكنيد كسي را قانع كنيد،غرض دار به نظر ميرسيد.شما نظر خود را اعلام كنيد و به نظر مخاطب هم احترام بگذاريد،اما به هيچ عنوان سعي نكنيد حرف خود را درستتر جلوه دهيد.
-براي ايجاد صميميت،ارتباط خود را بيشتر و بيشتر كنيد.همديگر را ملافات كنيد و در ميذان ديد و ميدان ذهني هم قرار بگيريد.
-رازگويي صميميت ايجاد ميكند.البته لازم نيست رازهاي بزرگ و دروني خود را لو دهيد.ميتوانيد يك رويداد جالب خود را با عنوان موضوعي كه بايد ژيش خودمان بماند مطرح كنيد.
- در لابهلا ي صحبتهاي جدي خود از طنزهاي نكته سنجانه و توام با ظرافت و دقت استفاده كنيد.
- هيچوقت بر چهرهي مخاطب زل نزده و خيره نشويد.زل زدن نشاندهندهِ بيمهري شماست.
- ارتباط بيش از حد و دخالت كردن در كارهاي ديگران از موانع صميميت است
موضوعات مرتبط: روان شناسی
انسان درون اجتماع زندگی میکند و لاجرم رفتارهایی که از او سر میزند، بخشی از آنها در ارتباط با تعاملات اجتماعی است و یا به نحوی از طرف عوامل اجتماعی تحت تاثیر قرار میگیرد. بطوری که رفتار یک فرد در تنهایی متفاوت از رفتاری خواهد بود که در مجمع از خود نشان میدهد. رفتار اجتماعی یعنی هر رفتار که متضمن کنش متقابل دو یا چند انسان باشد. |
انسان به عنوان یک موجود اجتماعی از همان بدو تولد گرایشات اجتماعی از خود نشان میدهد. نیاز به کسب حمایت و امنیت انحراف مراقبین شاید اولین نشانههای نیازمندی فرد به عوامل بیرونی است. لبخند اجتماعی را که در حدود ماههای اول زندگی در نوزاد دیده میشود، به عنوان اولین ارتباطات او با محیط اجتماعی خویش میدانند. این لبخند در تمامی نوزادان دیده میشود که به نظر میرسد، کارکرد عمده آن جلب توجه اطرافیان و برقراری یک نوع ارتباط ساده با اجتماع است.
شروع زودرس چنین رفتارهایی حاکی از اهمیت روابط و رفتارهای اجتماعی برای فرد است. هر چند اینگونه رفتارها مختص انسان نبوده و در اغلب حیوانات نیز دیده میشود. نیاز به دوست داشته شدن ، نیاز به حمایت ، نیاز به کسب امنیت و نیاز به پیوند جویی از نیازهای اساسی انسان هستند که مازلو آنها را در سلسله مراتب نیازهای خود قرار داده است و به اهمیت آنها در خود شکوفایی فرد تاکید کرده است. روشن است در یک سوی این نیازها فرد و در سوی دیگر آن اجتماع قرار دارد. ارضاء این نیازها در ارتباط فرد با جامعه میسر خواهد بود.
رشد رفتار اجتماعی
ظهور و بروز رفتار اجتماعی شاید به همان ماههای اولیه زندگی نوزاد بر میگردد. زمانی که نوزاد لبخند اجتماعیاش را ظاهر میسازد و به این طریق هر چند به شیوهای ساده رابطه خود را با افراد خود برقرار میکند. تعامل نوزاد با محیط تداوم پیدا میکند. هر چند در آغاز افرادی که به عنوان اجتماع برای نوزاد شناخته میشوند، خیلی محدود بوده و اغلب شامل پدر و مادر و نزدیکان او میشود. اما بتدریج این روابط گستردهتر شده و به افراد بیشتری عمومیت پیدا میکند. بطوری که در سنین خاصی کم کم توجه فرد عمدتا معطوف به افرادی به غیر از افراد نزدیک خانواده او میشود.
در حدود 4 - 5 سالگی کودک توجه خاصی به همسالان خود پیدا میکند و علاقمند ارتباط بیشتری با آنهاست و شاید مدتهای زیاد علاقمند باشد وقت خود را با آنها بگذاراند. این روند نیز بتدریج گستردهتر میشود و در سالهای اولیه دبستان با علاقمندی بیشتری به برقراری روابط اجتماعی ظهور پیدا میکند. رفتارهای اجتماعی در این دوران عمدتا از طریق بازی با همسالان نمود پیدا می کند. کودک با برقراری تعاملات جدید با گروههای جدید همسالان رفتارهای جدید را میآموزد و در موارد زیادی آنها در رفتارهای اجتماعی خود منعکس میسازد.
در سن نوجوانی گرایش فرد به گروههای اجتماعی بیشتر و بیشتر میشود، بطوری که این دوران با این ویژگی اساسی مشخص میشود که فرد علاقه شدیدی به برقراری روابط اجتماعی از خود نشان میدهد. به عضویت گروههای مختلف در میآید و در تعامل با این گروهها رفتارهای اجتماعی خود را شکل میدهند. در سنین بعدی رفتارهای اجتماعی پختهتر شدهاند. فرد با انتخاب شغل ، ادامه تحصیل و انتخاب همسر رفتارهای گستردهتر اجتماعی پیدا میکند. نقش اجتماعی در این دوران مشخص شدهاند و فرد رفتاهای خود را بر اساس نقش خود در اجتماع و هویتی که بدست آورده تنظیم میکند.
انواع رفتار اجتماعی
رفتار اجتماعی را میتوان به دو نوع بسیار گستردهتر تقسیم بندی کرد: رفتار جامعه پسند و رفتار جامعه ستیز. رفتار جامعه پسند آن دسته از رفتارهایی را شامل میشود که مورد قبول جامعه بوده ، با قوانین و هنجارهای جامعه مطابقت دارد. این نوع از رفتارها سازنده و در جهت پیشبرد اهداف یک گروه یا اجتماع هستند. مثل نوعدوستی ، از سوی دیگر رفتار جامعه ستیز رفتارهایی منفی هستند که با قوانین و معیارهای جامعه مطابقت ندارند. مورد قبول افراد جامعه نیستند و اغلب پیامدهای منفی اجتماعی را برای فردی که مرتکب این رفتارها میشوند به همراه دارند.
این دسته از رفتارها مخرب بوده و مانع پیشبرد اهداف گروه یا اجتماع هستند که فرد در آن قرار دارد. تعیین اینکه کدام رفتار پسند و کدام جامعه ستیز محسوب میشود، بر حسب منابع متعددی صورت میگیرد. دو منبع معتبر برای این بررسی قوانین رسمی در جامعه است و دیگر هنجارهای عرضی و فرهنگی آن جامعه. هر کدام از این منابع میتوانند منبع تعیین کننده برای جامعه پسند یا جامعه ستیز بودن یک رفتار اجتماعی باشند. هر چند در اکثر موارد بین این و منبع هماهنگی وجود دارد، ولی در مواردی نیز ناهمخوانیهایی بین آنها دیده میشود.
تفاوتهای فرهنگی در رفتارهای اجتماعی
هر چند اکثر رفتارهای اجتماعی در تمامی جوامع و فرهنگها معنیدار هستند و به آنها به عنوان رفتارهای جامعه پسند یا جامعه ستیز توجه خاصی مبذول میشود، اما برخی رفتارهای اجتماعی در برخی فرهنگها اهمیت شایان توجهی پیدا میکنند. انواعی از رفتارهایی مثل ازدواج ، روابط والد - فرزندی ، دوستی ، عضویت در گروهها ، رفتار اجتماعی با همسایگان ، نوع دوستی ، همرنگی و ... ، در جوامع متفاوت درجات متفاوتی از توجه را شامل خود میسازند. در جوامع روستایی رفتار ارتباطی با همسایگان به عنوان یک رفتار اجتماعی اهمیت خاصی مییابد، در حالیکه در شهرهای بزرگ و صنعتی چنین روابطی چندان مورد توجه نیست
موضوعات مرتبط: روان شناسی
آیا شما خود را آدمی همنوا (همرنگ با جماعت) میدانید یا ناهمنوا؟ اگر شما مثل اغلب مردم باشید احتمالاً عقیده دارید که به قدر کافی ناهمنوا هستید که هنگامی که بدانید حق با شماست در مقابل جماعت بایستید و در عین حال به قدر کافی همنوا هستید که با بقیه همسالان و همتایان خود بیامیزید.
خود را در این وضعیت در نظر بگیرید: در یک آزمایش روانشناسی شرکت کردهاید که درآن از شما خواسته شده است به یک آزمون (تست) تصویری پاسخ دهید. در یک اتاق همراه با دیگر شرکت کنندگان در این آزمایش نشستهاید. به شما یک تکه خط نشان داده میشود و شما باید در بین سه تکه خط با طولهای متفاوت، خطی را که هم طول با آن تکه خط اولی است انتخاب کنید.
آزمونگر از تک تک شرکتکنندگان به طور جداگانه جواب را میپرسد. بعضی وقتها همه شرکتکنندگان خط درست را انتخاب میکنند امّا گاهی اوقات همه آنها متفقاً خط دیگری، بجز پاسخ درست، را برمیگزینند.
خوب، هنگامی که نوبت به شما میرسد و آزمونگر از شما میپرسد پاسخ درست کدام است شما چه جوابی میدهید؟ آیا همان پاسخ اولیه خودتان را میدهید یا آنکه با بقیه شرکتکنندگان همنوا میشوید؟
آزمونهای همنوایی اَش چه بودند؟
در اصطلاح روانشناسی، «همنوایی» به تمایل و گرایش فرد به پیروی از رفتارهای گروه اجتماعی که به آن تعلّق دارد، گفته میشود. پژوهشگران از دیرباز به میزان پیروی یا مقاومت افراد در مقابل هنجارهای اجتماعی علاقهمند بودهاند. در خلال دهه 1950، سالومون اَش، روانشناس، دنبالهای از آزمایشهایی را که برای نشان دادن قدرت همنوایی در گروه طراحی شده بودند، انجام داد.
در آزمایشهای اَش، به دانشجویان گفته میشد که باید تکتک در یک «آزمون تصویری» شرکت کنند. بقیه شرکتکنندگان در آزمایش، بدون آن که آن دانشجو بداند، همگی همدست یا دستیار آزمونگر بودند. در ابتدا، همدستان به پرسشها پاسخ درست میدادند امّا پس از مدتی شروع به گفتن پاسخهای نادرست میکردند.
نتایج آزمایشهای همنوایی اَش
تقریباً 75درصد شرکت کنندگان در آزمایشهای همنوایی، حداقل یکبار، با بقیه گروه همنوا شدند. پس از ترکیب آزمایشها، نتایج نشان داد که شرکتکنندگان تقریباً در یک سوم مواقع با پاسخ نادرست گروه، همنوا شدهاند. به منظور اطمینان از این که شرکتکنندگان قادر به اندازهگیری دقیق طول خط هستند، از آنان خواسته شد که پاسخهای خود را به جای آن که زبانی اعلام کنند روی کاغذ بنویسند. نتایج نشان داد که 98 درصد شرکتکنندگان پاسخ درست را انتخاب میکنند.
آزمایشهای اَش همچنین به موضوع چگونگی تأثیر تعداد اعضای گروه بر همنوایی پرداخت. هنگامی که آزمونگر تنها یک همدست داشت، تقریباً پاسخهای او هیچ تأثیری بر پاسخهای شرکتکنندگان در آزمایش نداشت. حضور دو همدست نیز تأثیر کمی داشت. امّا هنگامی که تعداد همدستان آزمونگر سه نفر یا بیشتر بود، قدرت همنوایی به تدریج خود را نشان میداد.
اَش همچنین دریافت که اگر تنها یکی از همدستانش پاسخ درست و بقیه پاسخ نادرست بدهند، میزان همنوایی شرکتکنندگان در آزمایش به نحو چشمگیری کاهش مییابد. در این وضعیت، تنها 5 تا 10 درصد شرکت کنندگان با بقیه گروه همنوا شدند. مطالعات بعدی نیز این یافتهها را تأیید کرد (موریس و میلر، 1975).
نتایج آزمایشهای اَش چه چیزی را نشان میدهد؟
در پایان آزمایشها، از شرکتکنندگان پرسیده میشد چرا با بقیه گروه همنوا شدند؟ در اغلب موارد، دانشجویان ابراز کردند که با وجودی که میدانستند بقیه گروه اشتباه میکنند امّا نمیخواستند با خطر تمسخر آنان روبرو شوند. چند شرکت کننده نیز گفتند که آنها واقعاً عقیده داشتند که بقیه اعضای گروه پاسخشان درست بوده است.
این نتایج نشان میدهد که هم نیاز به تطبیق با دیگران و هم اعتقاد به این که دیگران با هوشتر یا آگاهتر از ما هستند میتواند بر همنوایی تأثیرگذار باشد. در شرایط واقعی زندگی، هنگامی که محرکها مبهمتر یا قضاوت درباره آنها مشکلتر باشد، میزان همنوایی ممکن است از آنچه در آزمایشهای اَش نشان داده شد، بیشتر باشد.
انتقادهایی بر آزمایشهای همنوایی اَش
یکی از مهمترین انتقادها بر دلایل همنوایی شرکتکنندگان تمرکز دارد. به عقیده برخی پژوهشگران، شرکتکنندگان ممکن است تمایل واقعی برای همنوایی با بقیه گروه نداشته باشند بلکه با انگیزه اجتناب از تعارض و برخورد، به همنوایی بپردازند.
انتقاد دیگر این است که نتایج تجربیات آزمایشگاهی ممکن است قابلیت تعمیم به شرایط دنیای واقعی را نداشته باشد. با وجود این، بسیاری از روانشناسان اجتماعی معتقدند که با وجودی که شرایط دنیای واقعی ممکن است به شفافی و وضوح شرایط آزمایشگاهی نباشد امّا فشارهای واقعی اجتماعی برای همنوایی احتمالاً بسیار بیشتر است و میتواند رفتارهای همنوا را به نحو چشمگیری افزایش دهد.
اهمیت آزمایشهای همنوایی در روانشناسی
آزمایشهای همنوایی اَش در میان معروفترین آزمایشها در تاریخ روانشناسی است و الهامبخش پژوهشهای گسترده دیگری در زمینه همنوایی و رفتار گروهی شده است
موضوعات مرتبط: روان شناسی
1- اثر تماشاگری چیست؟
عبارت «اثر تماشاگری» به این پدیده گفته میشود که هر چه تعداد حاضران یک صحنه بیشتر باشد، احتمال کمک آنها به فردی که پریشان و نیازمند کمک است کمتر خواهد شد. هنگامی که شرایطی اضطراری پیش آید، ناظران و شاهدان صحنه، در صورتی که اندک یا تنها باشند، احتمال این که به کمک بشتابند بیشتر است.
بیب لاتن و جان دارلی، طی یک سری مطالعات کلاسیک دریافتند که مدّت زمانی که طول میکشد تا فردی به کمک برخیزد و اقدامی بکند به تعداد حاضران در صحنه بستگی دارد. در یک آزمایش، افراد در یکی از سه موقعیت زیر قرار داده شدند: تنها در یک اتاق، به همراه دو شرکت کننده دیگر، یا به همراه دو همدستی که وانمود میکردند شرکت کننده عادی هستند و همدیگر را نمیشناسند.
پرسشنامهای در اختیار شرکت کنندگان قرار داده میشد و از آنها خواسته میشد به تکمیل آن بپردازند. به هنگام پر کردن پرسشنامه، دودی در فضای اتاق میپیچید. هنگامی که شرکتکنندگان تنها در اتاق بودند، 75٪ آنان وجود دود را به آزمایش گیرندگان اعلام کردند. امّا هنگامی که شرکتکنندگان به همراه دو نفر دیگر در اتاق بودند تنها 38٪ آنان وجود دود را گزارش کردند. و در گروه آخر، دو نفری که همدست بودند با هم راجع به برخاستن دود صحبت میکردند و سپس آن را نادیده میگرفتند. در این حالت تنها 10٪ از شرکتکنندگان اصلی وجود دود را گزارش کردند.
2- مثالی از اثر تماشاگری
معروفترین مثال اثر تماشاگری در کتابهای مقدماتی روانشناسی، ماجرای قتل زنی جوان به نام کاترین جنوویز است. در روز جمعه 13 مارچ 1964، کاترین 28 ساله از کار به خانه باز میگشت. هنگامی که به ورودی آپارتمانش نزدیک شد، به وسیله مردی با چاقو مورد حمله قرار گرفت.
علیرغم فریادهای کمکخواهی کاترین، هیچیک از دهها نفری که در آپارتمانهای مجاور زندگی میکردند و صدای فریادهای او را میشنیدند به پلیس تلفن نکردند. حمله در ساعت 20/3 دقیقه صبح صورت گرفت و نخستین تلفنی که به پلیس شد در ساعت 50/3 دقیقه بود.
3- توضیحاتی برای اثر تماشاگری
دو عامل مهم در اثر تماشاگری نقش دارد. نخست، حضور افراد دیگر باعث پخش مسئولیت میگردد. چون دیگران هم حضور دارند، افراد برای اقدام کردن، فشاری بر روی خود حس نمیکنند زیرا این گونه تصور میشود که مسئولیت اقدام کردن، بین تمام آنها مشترک است.
دلیل دوم، نیاز به رفتار صحیح و از نظر اجتماعی قابل قبول است. هنگامی که کسی دیگری اقدامی نمیکند افراد معمولاً این را نشانه لازم نبودن یا مناسب نبودن واکنش تلقی میکنند. پژوهشگران دیگر دریافتند که اگر شرایط و موقعیت، مبهم و نامشخص باشد احتمال مداخله حاضران کمتر خواهد شد. مثلاً در مورد کاترین، بسیاری از 38 شاهدی که وجود داشتند گفته بودند که فکر میکردند «یک مشاجره عشقی» است و تصور نمیکردند که واقعاً کسی در حال کشته شدن باشد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
خطرات فرمانبرداری
«روانشناسی اجتماعی این قرن، درس مهمی به ما میدهد: غالباً شرایط و موقعیتی که فرد در آن قرار میگیرد بیشتر از این که او چه جور آدمی است، تعیین کننده عملی است که انجام خواهد داد.» استنلی میلگرام،1974 اگر فردی از موضع قدرت به شما فرمان دهد که شوک الکتریکی 400 ولتی به فرد دیگری بدهید، آیا فرمانش را اجرا خواهید کرد؟ بسیاری از افراد قاطعانه به این پرسش پاسخ منفی خواهند داد امّا استنلی میلگرام، روانشناس دانشگاه ییل، به یک سری آزمایش فرمانبرداری در خلال دهه 1960 دست زد که نتایج تعجب برانگیزی به همراه داشت. این آزمایشها دیدگاه تازه و در عین حال نگران کنندهای را به مسأله قدرت و فرمانبرداری گشود.
مقدمه
میلگرام آزمایشهایش رادر سال 1961، کوته زمانی پس از آن که محاکمه آدولف آیشمن جنایتکار جنگ جهانی دوم آغاز شده بود، شروع کرد. دفاعیات آیشمن در دادگاه مبنی بر این که او در کشتار میلیونها یهودی فقط دستور مافوق را اجرا کرده است، توجه میلگرام را برانگیخت. میلگرام در کتاب خود به نام «اطاعت از قدرت» که در سال 1974 چاپ شد این پرسش را مطرح نمود: آیا آیشمن و هزاران همدستش در جریان نسلکشی یهودیان (هولوکاست) تنها مجری دستورات مافوق بودهاند؟ آیا میتوانیم همه آنها را شریک جرم بدانیم؟
روش
کسانی که در این مطالعه شرکت کردند 40 مرد بودند که از طریق تبلیغات روزنامهای مراجعه کرده و انتخاب شده بودند و به هر یک بابت شرکت کردن در این آزمایش 5/4 دلار پرداخت میشد. میلگرام یک دستگاه تولید کننده شوک الکتریکی درست کرده بود که ابتدا شوک 30 ولتی میداد و در هر مرحله 15 ولت به آن افزوده میشد تا به 450 ولت میرسید. سوئیچهای زیادی روی دستگاه قرار داشت که روی آنها برچسبهای «شوک خفیف»، «شوک متوسط»، «خطر: شوک شدید» زده شده بود. دو سوئیچ آخری هم برچسب « *** » داشت.
هر شرکت کننده در نقش یک «آموزگار» قرار میگرفت که میبایست هر بار که «شاگرد» پاسخ نادرست میداد به او شوک میداد. شرکتکنندگان فکر میکردند که شوک واقعی به شاگرد میدهند امّا شاگرد در واقع همدست آزمایش کننده بود و تنها وانمود میکرد که شوک به او داده شده است.
همچنان که آزمایش پیش میرفت، آموزگار صدای شاگرد را میشنید که التماس میکرد او را رها کنند و یا حتی از درد قلبی شکایت میکرد. وقتی میزان شوک به 300 ولت میرسید، شاگرد محکم به دیوار میخورد و تقاضا میکرد او را بیش از این آزار ندهند. پس از این مرحله، آموزگار کاملاً ساکت باقی میماند و سوال دیگری نمیپرسید. در این لحظه، آزمایش کننده به او دستور میداد که نباید سکوت کند و از او میخواست که شوکهای بعدی را بدهد. اغلب شرکت کنندگان از آزمایش کننده میپرسیدند که آیا باید ادامه دهند؟ آزمایش کننده فرمانهای زیر را به شرکت کننده میداد:
-
لطفاً ادامه بده.
-
هنوز آزمایش تمام نشده، ادامه بده.
-
کاملاً ضرورت دارد که ادامه بدهی.
-
حق انتخاب دیگری نداری، باید ادامه بدهی.
نتایج
میزان شوکی که شرکت کننده میتوانست بدهد به عنوان معیاری برای فرمانبرداری در نظر گرفته شد. فکر میکنید اغلب شرکت کنندگان تا چه حدّ پیش رفتند؟ هنگامی که میلگرام این سوال را از گروهی از دانشجویان دانشگاه ییل پرسید پیشبینی آنها این بود که بیشتر از 3 درصد نتوانستهاند ماکزیمم شوک را بدهند. امّا اتفاقی که در واقع افتاده بود این بود که 65 درصد شرکت کنندگان آزمایش میلگرام ماکزیمم شوک را داده بودند.
26 نفر از 40 نفر شرکت کننده ماکزیمم شوک را داده بودند و 14 نفر از قبل از رسیدن به بالاترین سطح شوک کار را متوقف کرده بودند. این نکته مهم را باید خاطر نشان کرد که بسیاری از شرکت کنندگان از دست آزمایش کننده خیلی عصبانی و خشمگین شده بودند، امّا با این وجود به پیروی از فرمانها تا آخر ادامه داده بودند. به دلیل اضطراب زیادی که شرکت کنندگان متحمل شده بودند، به تمام آنها در انتهای آزمایش توضیح داده شد که وارد کردن شوک ساختگی بوده است. با وجود این، انتقادهای بسیاری بابت انجام این آزمایش به عمل آمد و آن را برای شرکت کنندگان از نظر روانی دارای اثرات تخریبی دانستند. میلگرام برای فرونشاندن انتقادها بعداً شرکت کنندگان را دوباره مورد مطالعه قرار داد و دریافت که 84 درصد آنها از این که در این آزمایش شرکت کرده بودند خوشحال و تنها 1٪ از این بابت متاسف هستند.
بحث
با وجودی که تحقیق میلگرام سوالات اخلاقی جدّی درباره استفاده از انسانها در آزمایشهای روانشناسی برانگیخت امّا نتایج آزمایش او را در آزمایشهای بعدی که توسط دیگران صورت گرفت نیز کاملاً تائید شد. توماس بلاس (1999) به پژوهشهای بیشتری در زمینه فرمانبرداری دست زد و دریافت که یافتههای میلگرام در آزمایشهای دیگر نیز تأیید شدهاند. اخیراً نیز جری برگر (2007)، استاد روانشناسی دانشگاه سنتا کلارا آزمایش میلگرام را با اصلاحاتی تکرار کرد. او ماکزیمم شوک را به جای 450 ولت، 150 ولت در نظر گرفت و شرکت کنندگان را پیش از آزمایش به دقت مورد بررسی قرار داد و آنهایی که ممکن بود آزمایش، اثرات منفی بر روی آنها بجا گذارد کنار گذاشت. نتایج آزمایش جدید او آشکار ساخت که شرکت کنندگان به همان میزان آزمایش میلگرام در 40 سال قبل، فرمانبرداری نشان دادهاند.
چرا بسیاری از شرکت کنندگان در این آزمایش در اجرای دستور یک شخص قدرتمند چنین عمل ظاهراً سادیستی و آزارگرانهای انجام دادند؟ به گفته میلگرام چند عامل در آن وضعیت وجود داشت که میتوانند توضیح دهنده چنین سطح فرمانبرداری باشند:
-
حضور فیزیکی یک شخص قدرتمند به نحو چشمگیری بر میزان فرمانبرداری افزود.
-
این واقعیت که آزمایش توسط دانشگاه ییل (یک موسسه علمی معتبر و شاخص) صورت میگرفت بسیاری از شرکت کنندگان را متقاعد ساخته بود که همه چیز حساب شده است.
-
شرکت کنندگان فرض میکردند که آزمایش کننده، فردی دارای صلاحیت و خبره است.
-
به شرکت کنندگان گفته شده بود که شوکها دردآور هستند نه خطرناک.
آزمایشهای بعدی که توسط میلگرام صورت گرفت نشان داد که حضور افراد دیگری که از فرمانها پیروی نمیکردند، میزان فرمانبرداری شرکت کننده را به نحو زیادی کاهش میدهد. وقتی کسان دیگری در کنار شرکت کننده حضور داشتند که از اجرای فرمانها سرباز میزدند، 36 نفر از 40 شرکت کننده از دادن ماکزیمم شوک خودداری کردند.
«مردم عادی، فقط کار یا وظیفهشان را انجام میدهند و بدون هیچگونه دشمنی خاصی میتوانند عامل انجام کارهای فوقالعاده وحشتناک و مخرّب باشند. به علاوه، حتی هنگامی که اثر مخرّب کار آنها آشکار باشد اگر از آنها خواسته شود که اقدامی ناهمخوان و ناسازگار با استانداردهای اخلاقی انجام دهند، باز هم نسبتاً عده کمی هستند که منابع مورد نیاز برای مقاوت در برابر قدرت را داشته باشند.» (میلگرام، 1974). مطالعه میلگرام به صورت مطالعهای کلاسیک در روانشناسی در آمده و نشانگر خطرات فرمانبرداری است. با وجودی که این آزمایش میگوید که متغیرهای محیطی و وضعیتی، عامل قویتری از عوامل شخصیتی در تعیین میزان فرمانبرداری هستند امّا برخی دیگر از روانشناسان معتقدند که فرمانبرداری، عمیقاً تحت تاثیر هم عوامل بیرونی و هم عوامل درونی، مثل اعتقادات شخصی و خلق و خوی کلّی است
موضوعات مرتبط: روان شناسی
بر طبق گفته گوردون آلپورت، روانشناسی اجتماعی، نظامی است که از روشهای علمی برای «درک و توضیح چگونگی تأثیرپذیری افکار، احساسات و رفتار افراد از حضور واقعی، تخیلی یا ضمنی انسانهای دیگر» استفاده میکند (1985).
روانشناسی اجتماعی به محدوده وسیعی از موضوعات اجتماعی، شامل رفتار گروهی، درک اجتماعی، رهبری، رفتار غیرکلامی، همرنگی با جماعت (همنوایی)، پرخاشگری و پیشداوری (تعصب) نظر میافکند. باید توجه داشت که روانشناسی اجتماعی تنها درباره در نظر گرفتن تاثیرات اجتماعی نیست بلکه درک اجتماعی و تعاملات اجتماعی نیز برای درک رفتار اجتماعی ضرورت دارند.
تاریخچه کوتاه روانشناسی اجتماعی
با وجودی که افلاطون ایده «خِردجمعی» را مطرح کرد و مفاهیمی چون تسهیلات اجتماعی در اواخر قرن هجدهم میلادی مطرح گشت امّا پس از جنگ جهانی دوم بود که پژوهشها در زمینه روانشناسی اجتماعی آغاز گشت. وحشتی که از نسلکشی یهودیان (هولوکاست) به وجود آمده بود پژوهشگران را واداشت که به مطالعه تأثیرات اجتماعی، همنوایی و اطاعت بپردازند.
دولت آمریکا نیز علاقهمند شد که مفاهیم روانشناسی اجتماعی را برای تاثیرگذاری بر شهروندان به کار بندد. روانشناسی اجتماعی به رشد خود در طول قرن بیستم ادامه داد و الهامبخش پژوهشهایی گردید که به درک بهتر ما از رفتار و تجربه اجتماعی انجامیده است.
تفاوت روانشناسی اجتماعی با سایر حوزهها
درک تفاوتهای روانشناسی اجتماعی با نظامهای دیگر اهمیت دارد. روانشناسی اجتماعی گاهی با روانشناسی شخصیت، خردمندی قومی ( flok wisdom ) و یا جامعهشناسی اشتباه گرفته میشود. چه چیزی روانشناسی اجتماعی را متمایز میسازد؟ برخلاف خردمندی قومی که بر مشاهدات داستانگونه (anecdotal- observation ) و تعبیرات ذهنی تکیه دارد، روانشناسی اجتماعی روشهای علمی و مطالعات تجربی پدیدههای اجتماعی را به خدمت میگیرد.
روانشناسی شخصیت بر روی ویژگیها، خصوصیات و طرز فکر فردی تمرکز دارد در حالی که روانشناسی اجتماعی تمرکزش بر وضعیتها و شرایط است. روانشناسان اجتماعی به اثراتی که محیط و تعاملات اجتماعی بر روی نگرشها و رفتارها میگذارند علاقهمندند.
و سرانجام، درک تفاوت بین روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی از اهمیت زیادی برخوردار است. با وجودی که مشابهتهای زیادی بین این دو وجود دارد، امّا جامعهشناسی، رفتار اجتماعی و تأثیرات آن را در یک سطح خیلی گستردهتر در نظر میگیرد. جامعهشناسان به نهادها و فرهنگی که بر روانشناسی اجتماعی تأثیر میگذارد علاقهمندند. در حالی که روانشناسان بر روی متغیرهای وابسته به موقعیت (متغیرهای موقعیتی) که بر رفتار اجتماعی اثر میگذارند تمرکز میکنند. با وجودی که روانشناسی و جامعه شناسی هر دو به مطالعه موضوعات مشابهی میپردازند امّا آنها به این موضوعات از دیدگاههای متفاوتی مینگرند.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
امان از دوستان ناباب
آدمـى هـر قـدر هـم كـه پـاك باشد ، هنگامى كه با ناپاكان ، رفاقت و نشست و برخاست مى نمايد ، بـيمارى اخلاقي شخص فاسد ، بسان مرضى مسرى در او سرايت مى كند .
كـسى كه به فضيلت خود مغرور است و از معاشرت مردم سفله پرهيز نمى كند ، مانند كسى است كه خانه خود را در گذرگاه سيل استوار مى كند ، به اين خيال كه قدرت سيل در اساس خانه اش رخنه نخواهد كرد.
گاه بدون اين كه خودش هم متوجه شود ، بر اثر رفاقت با نااهلان ، به گونه اى متاثر مى شود كه ناخود آگاه از همه جهت به آن ها شبيه مى گردد . افكار، اعمال ، برخورد و ساير كارهايش ، نمونه و نشانگر شخص فاسد مى شود .بـه هـمـان ميزان كه دوست پاك ، در روحيه ي آدمى ناخودآگاه اثر خوب مى گذارد و نقش بسيار مهمى در پيشرفت انسان دارد ، دوست ناباب نيز در سقوط و انحطاط بشر نقش دارد .
گاهى جوانان ، تصور مى كنند انسان اگر خودش پاك باشد ،هيچ كس نمى تواند در او اثر بگذارد ، از اين رو مهم نيست انسان كجا مى رود و با چه كسى دوست مى شود .اما اين تصور، تصورى غلط و تفكرى شيطانى براى انحراف انسان است .
قرآن كريم درسوره مـدثـر ، رفـاقـت و هـمـنـشـيـنى با انسان هاى فاسد را از علل جهنمى شدن اهل دوزخ مى داند .
بـا نـظر به اهميت مساله و براى اين كه جوانان ، شناخت بيشترى از دوستان ناباب پيدا كنند و در ايـن راه ، مـوفـق بـاشـند ، نشانه هاى دوستان فاسد را ذكر مى كنيم :
بـى تقيدى به دستورات الهى :
كسانى كه به دستورهاى الهى پاى بند نيستند و حكم الهى را زير پا مـى گذارند و از روى تعمد و آگاهى از ارزش هاى اسلامى فاصله گرفته اند و در مسير طغيان و گـنـاه افتاده اند ، شايسته دوستى نيستند ، بايد از آنها فاصله گرفت ، همان گونه كه آنها از خدا و تقوا فاصله گرفته اند.
تملق و چاپلوسى :
علامت ديگر دوستان ناباب چابلوسى است .عده اى براى اين كه در دوستان خود نـفوذ كنند و بر قلب و روح آنان حاكميت نمايند به چاپلوسى مى پردازند و دوستان خود را از آنچه هستند بزرگ تر توصيف مى كنند تا نشان دهند شديدا به آنها محبت دارند و در نتيجه هركارى كه پيشنهاد كردند با موافقت آنها مواجه شوند .
كسانى كه بيش از اندازه به ستايش انسان مى پردازند، دشـمنان واقعى و دوستان ظاهرى هستند.
ارتباط با ناپاكان :
از نشانه هاى دوستان ناباب ، اين است كه با افراد ناپاك ارتباط دارند .بايد كسى را به دوستى انتخاب كرد كه با افراد ناباب رفاقت و رفت و آمد نداشته باشد .كسى كه با افراد فاسد و لا ابـالـى دوست باشد خودش هم ناپاك است ، گرچه به ظاهر خود را از آنها جدا بداند ، زيرا امكان ندارد افراد پاك، با افراد ناپاك دوست باشند .حتما وجه مشتركى در آنها هست كه با هم رفت و آمد دارند .
وسـوسـه گـر:
عـلامـت ديگر دوستان نااهل ، اين است كه انسان را با حالت به ظاهر دلسوزانه و با جملات زيبا و وسوسه انگيز به كار شر دعوت مى كنند .كار شر چيزى است كه خلاف رضاى حق و خلاف فطرت و عقل سليم باشد .
كسانى كه انسان را به كار شر دعوت مى كنند ، يـا از روى جهالت و نادانى است يا از روى تعمد و نقشه .در هر صورت ، عمل كردن به دعوت آنان ، اثـرهـاى سوء خود را به جا مى گذارد .
جمله هايى كه گاه به گاه چنين دوستانى بيان مى كنند ، چنين است : بابا جوانى است بايد خوش بـاشى ، زندگى دوروزه مى گذرد ، حالا اين كار را مى كنيم ، بعدا خوب مى شويم ، و امثال اين جمله ها .
بدون شك ، بيان اين كلمات وسوسه انگيز به هر عنوانى و از طرف هر كسى كه باشد ، همچون جرقه اى كه در فضاى آكـنـده از گاز، روشن مى گردد و همه چيز را مى سوزاند ، آتش غرايز جوان را شعله ور مى كند و ارزش هـاى اخلاقى و فضايل انسانى را در وجود او به آتش مى كشاند و به خاكستر شهوت پرستى تبديل مى نمايد
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
مامان دلم درد مي کند...
هيچ چيز مثل خبر ناگهاني بيماري يکي از بچه ها، آن هم در صبح زود ، وقتي همه برنامه هاي آن روز پيش بيني شده، زندگي مان را به هم نمي زند. دست تنها چه کار کنم؟ توي اداره هزار تا کار دارم يا از فلال دکتر وقت گرفته ام، آن هم از دو ماه پيش. اين خبر ناگوار است، هم از لحاظ بيماري فرزند و هم دست و پا کردن کسي براي نگهداري و يا مراقبت از او ، و بالاخره تغيير برنامه. قرار ملاقات ها و برنامه هاي تدارک ديده شده از قبل.
آمارها نشان داده است که هشتاد درصد مادراني که روزهاي کاري خود را از دست مي دهند ، تقديم فرزند بيمارشان شده است که بسيار زيبا و طبيعي است.
گاهي اين مساله ، منجر به کدورت بين زن و شوهر مي شود ، کدام يک بايد از برنامه خود بگذرد و کدام يک بايد مراقبت را به عهده گيرد؟ صد البته اغلب مادران هستند که بايد کاري کنند.
آمارها نشان داده است که هشتاد درصد مادراني که روزهاي کاري خود را از دست مي دهند ، تقديم فرزند بيمارشان شده است که بسيار زيبا و طبيعي است. اين مساله براي همه بچه ها پيش مي آيد و چاره اش آگاهي بيشتر است براي يافتن راهکار مناسب شايد با توجه به موارد زير بتوانيم تا حدي چاره انديشي کنيم.
گام اول: آيا فرزندم به اندازه اي مريض است که ناچاراً بايد در خانه بماند؟
متخصصين معتقدند کودکان با کمي کسالت حتماً مجبور نيستند در خانه بمانند، آن ها سه نشانه ي بارز براي نگاه داشتن کودک در منزل را پيشنهاد مي کنند.
1- سستي و بي حالي بيش از حد. داشتن سرگيجه ، تا به آن حد که کودک قادر نباشد فعاليت هاي روزانه اش (راه رفتن، غذا خوردن، ...) را دنبال کند و موارد اضطراري مثل داشتن اسهال شديد ، استفراغ (بيش از يکبار)
2- ادامه خوردن دارو بنا به تجويز پزشک که مربيان و يا معلمين قادر به پي گيري آن نيستند و تعهدي نيز نسبت به آن ندارند.
3- مبتلا بودن کودک به بيماريهاي واگيردار (سرخک، اوريون، آبله مرغان و...) که مي تواند براي ساير کودکان خطرناک باشد. تب کودکان چنانچه بعد از تلقيح واکسن باشد ، نمي تواند مسأله آفرين باشد اما چنانچه همراه با تغييرات عمومي ديگر اعم از سرفه هاي شديد ، سستي و رخوت، سرگيجه ، بي اشتهائي و... و به طور کلي عوض شدن حالات طبيعي آن ها باشد ، قطعاً عارضه اي است که بايد جدي گرفته شود.
گام دوم: برقرار کردن ارتباط صحيح با کودک
بعضي از دگرگوني هاي جسمي واضح است. تب، استفراغ اما پاره از مشکلات کودکان غيرقابل رويت است. مثل پادرد، سردرد ، دل درد . بنابراين براي يافتن و پي گيري اين قبيل ناراحتي هاي جسماني کودک بايد به دنبال علائم ديگر بود مثل رنگ پريدگي، نخوردن غذا زودتر از زمان موعد خوابيدن. اين موارد را با برقرار کردن ارتباط بيشتر با کودک مي توانيد کشف کنيد. آيا در مدرسه غذائي خورده است که آلوده بوده و يا دوستش بيمار بوده است؟ گاهي مواردي فراتر از مشکلات جسماني باعث تمارض کودک مي شود. مثل امتحان فردا ، آزار ديدن کودک در مدرسه از کودکان ديگر، عدم انجام تکاليف مقرر. در اين قبيل موارد کودک به علت ناتواني در بيان احساسات کامل از عوارض بدني استفاده مي کند. اين نوع بيماري ها، وقتي بيشتر با کودک صحبت مي کنيد و يا سرويس مدرسه رفته است و يا زنگ مدرسه خورده است معمولاً رفع مي شود و کودک زود فراموش مي کند که به چه علت به مدرسه نرفته است و مشغول بازي يا فعاليت دلخواه مي گردد.
کودکاني که در دوران ابتدائي گه گاه غيبت داشته اند در سنين بلوغ از درد و ناراحتي بيشتري شکايت مي کنند. مساله مهم اين است که اين بيماري ها هر چند علت رواني دارند اما کاملاً واقعي به نظر مي رسند.
گام سوم: پيش بيني براي روزهاي مبادا
در هر حال مساله بيماري فرزندان مساله اي نيست که بتوان بي توجه از کنارش گذشت و کودک را به امان خودش رها کرد و يا او را بزور به مدرسه فرستاد و يا برنامه هاي شخصي ضروري را تغيير داد شما مي توانيد و بايد در مورد فرستادن يا نفرستادن او تصميم بگيريد ، نشانه هايي را بررسي کنيد و براي روزهائي اين چنين پيش بيني لازم را بنمائيد و از قبل براي چنين مواردي برنامه ريزي کنيد.
مامان دلم درد مي کند
چرا عزيزم؟ کجاش درد مي کند
بالا، پايين وسطِ دلم. سرم هم درد مي کند.
باشه امروز نمي خواد بري مدرسه
لبخند بر لبش مي نشيند!
مامان سرم درد مي کند
ببينم چقدر سرت گرمه، تب داري
برو استراحت کن، تا من درجه بياورم
کودک آرام در گوشه اي مي نشيند
حوصله هيچ کاري را ندارد
به کودکي مان برگرديم
چند بار در دوره تحصيل مريض شده ايم
چند بار واقعاً...
چند بار به علتي ... ؟
عيب ندارد صادق بودن از هر چيزي، در تربيت فرزندمان مهم تر است
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
هر روز صبح یک دقیقه وقت برای خودتان کنار بگذارید ، بنشینید و فکر کنید. یک دقیقه وقت بگذارید و کار کوچکی برای ارج نهادن به خود انجام دهید.
یک دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید یک مورد نگران کننده تا چه اندازه ارزش غصه خوردن و تنش عصبی دارد.
یک دقیقه وقت بگذارید و نگذارید که چیزهای کوچک شادمانی شما ر ا بر هم بزند.
یک دقیقه وقت بگذارید و اثرات حرف های غیر منصفانه را از بین ببرید.
یک دقیقه وقت بگذارید تا از افکار منفی خلاص شوید.
یک دقیقه وقت بگذارید و تجربه ای لذت بخش را به خاطر بیاورید.
یک دقیقه وقت بگذارید تا به تمدد اعصاب بپردازید.
یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که اجازه ندهید کسی در شما احساس حقارت به وجود بیاورد.
و بالاخره آخرین دقیقه روز خود را به این اختصاص دهید که تصمیم بگیرید به هیچ وجه در مورد آنچه دیگران ممکن است درباره شما بگویند یا فکر کنند نگران نباشید
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
مسئولش کنید تا بزرگ شود
«هیچ کاری نمیکند. حتی تختش را هم مرتب نمیکند؛ تمام اسباببازیهایش به هم ریختهاند؛ همه کارها را خودم باید انجام دهم.»
مسئله تقسیم کارهای منزل از جمله مسائلی است که جایگاه مهمی را در زندگی خانوادگی به خود اختصاص داده و در اغلب موارد، به ویژه در میان زوجها، باعث بروز تنش میشود. جالب است بدانید که مادران در بسیاری از موارد، همکاری فرزندان را رد میکنند. چون معتقدند هماهنگ شدن با فرزند انرژی زیادی میگیرد و بهتر است خودشان به جای فرزندانشان کارهای خانه را انجام دهند.
اما وقتی خستگی عارض میشود به ناچار وظایف به فرزند سپرده میشود. البته به این موضوع توجه داشته باشید که بهطور حتم، سپردن وظایف به دیگری در هر خانواده، متفاوت و عوامل فرهنگی در آن بسیار موثر است. این عقیده شاید در بسیاری از خانوادهها نیز جا افتاده باشد که کارهای خانه و مراقبت از فرزندان کوچکتر وظیفه دختر بزرگ است. اما به طور کل سپردن وظایف به فرزند، به معنی «بردگی کشیدن» از کودکان نیست.
بین کم و زیاد، مطمئناً باید حد اعتدال را انتخاب و رعایت کرد. کودکان و نوجوانان نیاز به امنیت دارند. اگر آنها حس کنند که مادر در کنار آنها نیست و خودشان مسئول انجام تمامی وظایفاند، رابطه مادر و فرزند تخریب خواهد شد ؛ اما این موضوع که مادر تمامی وظایف را نیز بر عهده بگیرد کار صحیحی نیست. کودکان بر حسب سن و سالی که دارند، میتوانند مسولیتپذیر باشند. بدون ترس باید از آنها بخواهیم کارهایی را انجام دهند.
به این ترتیب آنها را نیز در زندگی خانوادگی دخیل میکنیم. این موضوع سبب میشود آنها خستگی مادر و پدر را درک و در عین حال خود را جزیی از خانه و خانواده محسوب کنند. فراموش نکنید هرگز کار در منزل را نباید به عنوان تنبیه به کودکان تحمیل کرد. از سنین پایین، کارهای لذتبخش مثل شیرینی پختن را به فرزندانتان بسپارید و در عین حال در کنارشان باشید. اجازه دهید آنها این موضوع را در ذهنشان بپرورانند که به لطف آنها، خانواده شیرینی میخورند.
آموختن وظایف شهروندی یعنی مسئول بودن در قبال خود و دیگران، از خانواده آغاز میشود. جایگاه فرزند در خانواده و وظایفی که بر عهده میگیرد، در آیندهاش تاثیر میگذارد. جالب است بدانید بسیاری از والدینی که وظایف را بر دوش کودکان و نوجوانان نمیگذارند و ترجیح میدهند خود به جای آنها کار کنند، به طور ناخودآگاه تمایل دارند فرزندان را وابسته به خود نگاه دارند.
تقسیم وظایف و نقشها، همیشه ساده نیست. ممکن است باعث بروز تنش میان خواهر و برادرها شود و حتی حسادت برانگیزد. بهطور معمول وظایف بیشتر به دختران و فرزندان اول سپرده میشود. مثلا در نوجوانی، فرزندتان انجام کارها را رد میکند. حقیقت این است که نوجوان نمیداند باید از کجا شروع کند، پس بهتر است وظایف را به او یادآوری کنید.
تقسیم وظایف خانوادگی، نوعی گفت و گو میباشد. گفتوگویی که به جایگاه و نحوه رفتار هر فرد با دیگری بستگی دارد.
بهترین روش آن است که هر گاه وظیفهای را به فرزندانتان میسپارید سوالی را نیز از خود بپرسید. بهطور مثال: «اگر به او بگویم جورابهای کثیفت را بشور، به من چه خواهد گفت؟ اگر من (مادرش) در 25 سالگی او مجبور باشم همچنان جورابهایش را بشویم، او به من چه خواهد گفت؟ »
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
گزارشی از پدیده فرار دختران
وقتی خانه جایی برای ماندن نیست و همزبانی در آن پیدا نمیشود ، آن وقت كوچه و خیابان همدم آدمی میشود. اگر خانواده او را میفهمیدند و دستهای گرمشان نوازشگرش میشدند ، آن وقت شاید او دیگر در جستجوی دستی برنمیآمد كه امروز به منجلابش بكشد.
بی همیت زیستن و رفتن به سوی نا کجا آباد بسیارسخت، البته شاید نه به اندازه شنیدن جدالهای مادر با پدری افسون شده از خمار افیون و نه به اندازه فریاد از نداری و فقر. سرش سوت میكشد از این كه ریشه در جایی دارد كه نمیخواست داشته باشد. او خودش را فاتح قلههایی میدانست به بلندای آسمان، ولی افسوس. او امروز مانده با هزاران افسوس از این كه هیچ ندارد و هیچ نیست مگر نوجوانی فراری كه انگشت اتهام به سویش نشانه رفته است. او خلافكار نبود. شاید اگر دیروز دستی به نشانه محبت دستش را میفشرد ، شاید اگر گوشی شنوا برایش پیدا میشد و قلبی به خاطرش میتپید او نیز نوجوانی بود چون دیگران ولی دیر شده است.او اكنون مجرمی است كمسن و سال كه تبهكاران به دنبالش میگردند. او كه ناخواسته زندگی را باخته است.
سالهاست كه كشور ما نیز همچون دیگر كشورهای جهان بخشی از جوانانش را به خاطر ناامن بودن محیط خانواده و آسیبهای اجتماعی از دست میدهد. همه چیز از فشارهای زندگی شروع میشود وقتی كه بچهها دیگر در خانه ماندن را تاب نمیآورند و به خیابان پناه میبرند و نام فراری را یدك میكشند.(البته فقط فشار فقر باعث این پدیده نیست بلکه روش های تربیتی نامناسب اصلی ترین ریشه ی فرار نوجوانان از خانه است.)
برابر تعریفهای ارائه شده و مورد قبول جامعه جهانی، تمام دختران و پسران كمتر از 18 سالی كه به دلایل مختلف از خانه و خانوادهشان فرار میكنند و دستكم یك شب را بدون اجازه پدر و مادر خارج از خانه میگذرانند ، افراد فراری نامیده میشوند.
نخستین علتی كه یك نوجوان را از خانه فراری میدهد ، خانوادهای آشفته است كه خود از هرج و مرج و مشكلات فراوان در عذاب است. وقتی خانوادهای دچار آشفتگی شد ، آن وقت است كه پدیده كودكآزاری نیز سرباز كرده ، آزارهای جسمی، جنسی و روانی رخ نمایان میكند. در چنین خانوادهای است كه كتك، توهین، مسخره كردن، اهمیت ندادن به مسائل روانی نوجوان و غفلت از نیازهایی چون خوراك، پوشاك، بهداشت و مسكن جای عاطفه و عشق را میگیرد. ارتباط با پسر (برای دختران) و ترس از برملا شدن آن در خانواده ، سوءمصرف مواد مخدر و الكل در خانواده، فقر، قرار و مدار گذاشتن با دوستان ناباب برای فرار، نداشتن مهارتهای زندگی، انتظارات بیش از حد از نوجوان و اختلالات و مشكلات روانی نیز به عنوان دلایل فرار از خانه یاد میكند.
وقتی خانوادهای بسیار فقیر است بچه به امید پیدا كردن امكانات بهتر از خانه فرار میكند. در حالی كه میداند از كجا میگریزد ، نمیداند به كجا میرود. گاهی نیز ماجراجویی بویژه در پسران به خاطر رهایی از محیط زندگی روزمره، آنها را به پناه بردن به خیابانها فرمان میدهد. هرچند اگر این ماجراجویی در دختران رخ نشان دهد به سبب نداشتن روی بازگشت به خانه و نپذیرفته شدن از سوی خانواده به معضلی بزرگتر و تغییر سرنوشت او منجر میشود.
هر چقدر از میزان وابستگی والدین به فرزندان كاسته شود و محبت و صمیمیت جایش را به تشویش و ناامنی بدهد، به همان میزان بر فرار دختران و پسران از خانه افزوده میشود.
یكی از مهمترین عوامل در بروز پدیده فرار از خانه كه همواره فراموش شده است، اختلالات شخصیتی و بیماریهای روانی نوجوانان است. فردی كه دچار بیماری تكانشی بودن شده فردی است كه تمایلاتش را به صورت ناگهانی بدون آن كه دربارهاش فكر كند، عملی میسازد و خیلی زود نیز از كردهاش پشیمان میشود. این در حالی است كه نوجوانان و جوانانی كه اختلالات منسجم و مداوم شخصیتی دارند به 10 شكل این مشكل خود را بروز میدهند، به طوری كه آنان یا اختلال شخصیت اجتماعی دارند یا اختلال شخصیت مرزی، وابسته یا اجتنابی.
متهم اصلی
« هر چقدر از میزان وابستگی والدین به فرزندان كاسته شود و محبت و صمیمیت جایش را به تشویش و ناامنی بدهد، به همان میزان بر فرار دختران و پسران از خانه افزوده میشود.» این جمله معروف سازمان بهداشت جهانی است كه اعلام میكند خانواده بیشترین تاثیر را بر بروز پدیده فرار دارد.
***
سخن تبیان:
البته نوجوانان عزیزی که این مطلب را می خوانند و ممکن است در خانواده ای آشفته زندگی کنند باید بدانند که داشتن شرایط نامناسب بهانه ی صحیحی برای به آتش کشیدن آینده نیست. ممکن است در خانواده مشکلاتی وجود داشته باشد ، اما اگر نگاهی به زندگی بسیاری از انسان های موفق بیاندازیم ،می بینیم که در شرایط سخت زندگی بوده اند و اصلا شاید همین شرایط سخت بر تلاش ، پشتکار و اراده ی آن ها افزوده است . پس بعد از توکل به خدا سعی کنید به دنبال ساختن فردایتان باشید تا شما در آینده خانواده ای بسازید که فرزندتان به بودن در آن افتخار کند.
فردا از آن شماست، به شرط آنکه امروز ،تصمیم درست بگیرید.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
مقدمه
ایران کشوری روبه رشد با جامعهای جوان است که نیازهای فراوانی دارد. در شرایطی این چنینی اگر نیاز جوانان که در آینده هستههای اصلی تشکیل یک خانواده هستند، درست پاسخ داده نشود، انواع بیماریهای روانی نظیر بدبینی ، افسردگی و استرس به شکل گستردهای در جامعه منتشر خواهد شد. نیاز سنجی جوانان ، تصحیح معیارها و الگوهای زندگی آنان در نهایت مشاوره درمانی برای شناخت صحیح خود و همسر آینده از اقدامهای اساسی برای داشتن جامعهای سالم میباشد.بدبینی به عنوان بیماری شایع جوامع شرقی ، یک نوع اختلال شخصیت است که به واسطه آن فرد بطور بیمارگونهای نسبت به همسر خود ، رفتارهای او و روابطش دچار کج فهمی است. بدبینی مثل یک ویروس در تمام اعضای خانواده نفوذ می کند و فرزندان خانواده بدبین در آینده به این بیماری مبتلا خواهند شد.
آیا بدبینی در زندگی مشترک به هر شکل و میزانی محکوم است؟
برای ریشهیابی بدبینی و توضیح این بیماری در ابتدا باید تعریفی از شخصیت سالم ارائه دهیم. شخصیت سالم را کسی دارد که از انواع بیماریهای روانی مقدار کمی داراست. به این معنی که کسی که شخصیت سالم دارد به موقع کم حرف ، برونگرا ، درونگرا ، بدبین و مضطرب است، ولی هیچکدام از این حالتها بر دیگری غلبه نمیکند و جزو رفتارهای دائمش نیست. شخصیت سالم اضطراب دارد که به موقع سرقرارش برسد، بدبین است چرا که فورا به هر شخصی اعتماد نمیکند، درونگرا و کم حرف است چرا که ممکن است در مراسم عزاداری شرکت کرده باشد. برونگرا و شاد است چرا که در عروسی و جشن است.بیمار شخصیتی چه نوع فردی است؟
بیمار شخصیتی ، فردی است که یکی از این ویژگیها را به مرور زمان به عنوان رفتار دائم خود میپذیرد که البته نوع بیماریاش بستگی به جایگاه فردی ، اجتماعی ، فرهنگی و عوامل دیگر دارد. مثل شرایطی که در آن رشد کرده است. نحوه تربیت والدین و گروه همسالان که باعث میشوند فرد در شرایطی قرار بگیرد که یکی از بیماریهای روانی بر شخصیتش غلبه کند و او را بیمار کند.نقش خانواده در بروز بدبینی در فرد به چه صورت است؟
در یک خانواده که والدین آن بطور وراثتی مبتلا به بدبینی بوده باشند، اگر مسائل بدبینی و نگرش اطرافیان کودکی که در این محیط پرورش مییابد، مورد ارزیابی بررسی و اصلاح قرار نگیرد، باتوجه به عامل توارث و بودن در محیط متشنج و بیمارگونه شرایط برای بروز بدبینی بسیار مهیاست و فرزند یا فرزندان آن خانواده به آن مبتلا خواهند شد.آیا بدبینی را میتوان به عنوان یک رفتار عادی در جامعهای با ارتباط پیشرفته تلقی کرد؟
بدبینی تا حدی نرمال و طبیعی است، اما آنچه از آن به عنوان بدبینی یا سوء ظن یاد میکنیم، اختلال شخصیت است که فرد به واسطه آن بطور بیمارگونهای نسبت به اطرافیان بخصوص همسر خود دچار کج فهمی و بیماری است که بسته به شدت اختلال این تفکرات بیمارگونه نیز کم و زیاد میشود. مثلا در افرادی که این بیماری به اوج خود رسیده است، امکان دارد فرد همسرش را حتی از ارتباط با خویشاوندان نزدیکش منع کند. مثل این که زن در این حالت حق ندارد با خواهرزادهها یا حتی عمو و داییهایش نیز رابطهای داشته باشد.انسانهای بدبین دارای چه ویژگیهایی هستند؟
انسانهای بدبین دارای شخصیت کنترلگر هستند. یعنی این که دائم همسر خود را چک میکنند و تمام حرکات ، رفتار و ارتباطهای او را زیر ذرهبین میگذارند و مدام در حال تست کردن لحظه به لحظه همسرشان هستند. آنها دچار تفکرات هزیانی هستند و در ذهنشان پازلی میسازند که با تکمیل آن همسر محکوم خواهد شد. آنها خیلی زیرکانه و ماهرانه پازل را تکمیل میکنند و طوری استدلال میکنند که گاه برخی از درمانگران تازه کار را نیز به اشتباه میاندازند. معمولا افراد بدبین دارای ظاهری آراسته و در مسائل اخلاقی خیلی مبادی آداب هستند و گاه بدبینیشان را با اخلاقی بودن و متعصب بودن توجیه میکنند.بدبینی پدر و مادر بر یکدیگر و تاثیر آن در فرزندان
بدبینی در خانواده مثل ویروس است و سریع انتقال مییابد. یعنی اگر مثلا پدر خانواده به مادر بدبین باشد، این بدبینی به پسر سرایت کرده و در دوره نوجوانی ابتدا نسبت به خواهر کوچکتر یا حتی بزرگترش بدبین است و در آینده به همسرش شکاک میشود. سقراط در یکی از کتابهایش میگوید که وقتی به شرق سفرکردم، 2 بیماری را زیاد دیدم یکی بدبینی در مردان و وسواس در زنها. بدبینی گاه به صورت یک ویژگی بارز دیده میشود، ولی در خیلی از موارد در متن بسیاری از بیماریهای شایع روانی دیگر وجود دارد. مثل افسردگی یا اسکیزوفرنی.راه مقابله با این بیماری چیست یا چطور میتوان زمینههای بروز آن را تشخیص داد؟
ما به صورت فرهنگی و تاریخی این زمینهها را در جوامع شرقی داشتهایم و عواملی آن را شدت و ضعف میبخشد. مثل نحوه نگرش و معیارهایی که فرد در ازدواجش آنها را قبول دارد. مثلا کسی که در شرایط سختگیرانهای پرورش یافته و اعتماد به نفسش هم پایین بوده هیچ بعید نیست که در ارتباط با مسائل اخلاقی دچار بدبینی شود یا برعکس کسی که در خانواده بیبندبار پرورش یافته و الگوی صحیحی برای بازنگری معیارهای سلامت نداشته است، در شکلگیری و استفاده از این معیارها دچار خطا و اشتباه میشود و به بدبینی دچار میشود.در خانوادههای از هم پاشیده و ناموفق نیز زمینه بروز بدبینی وجود دارد و مثلا دختر این خانواده نمیتواند به جنس مخالف خوشبین باشد، چرا که مدام در معرض اطلاعات غلط راجع به مردان است و گوشش پر است از حرفهایی نظیر ، مردها همه سر و ته یک کرباسند ، مردها همه دروغ میگویند و... پسر خانوادههای این چنینی نیز نمیتواند دید خوبی به زن داشته باشد، او مدام از پدرش میشنود که: زنها رفیق شیطانند، زنها یک تختهشان کم است، زن خوشگل مال مردم است و... که این نوع از فرهنگ یا باورهای غلط زمینه را برای یکسری تعصبات بوجود میآورد.
آیا تعصب با بدبینی رابطهای دارد؟
تعصب یعنی این که بطور کورکورانه نسبت به یک مطلب یا قضیهای اظهارنظر کنیم یا آن را باور کنیم. تعصب در واقع یک سری باورهای افراطی و بیمارگونه در رابطه با مطالب است که فرد جای هیچگونه نقد یا استدلال را برای خود یا دیگران نمیگذارد. او یک باور را به عنوان معیار یا ملاک محک قرار میدهد و اگر در باور بیمار گونهاش چند آیتم باشد که او را به استدلال برساند، سریع نتیجهگیری میکند.برای نجات جوانان از این که در دام بدبینی گرفتار نشوند چه باید کرد؟
ما باید برای جوانان شرایطی را فراهم کنیم که قبل از ازدواج معیارهای صحیح را بشناسند. به عبارت بهتر این که ما به جوان فرصتی بدهیم که ارزش و معیارهایی را که تاکنون پذیرفته است، بازنگری کند. تا معیارهایش با نرم و سلامت جامعه همخوانی پیدا کند و با مشاوره قبل از ازدواج و با رواندرمانی و مشاوره به بازپروری ساختار فکری و باورهایش اقدام کنیم.معمولا در یک یا 2 سال اول زندگی بدبینی هست، اما مهمتر از آن این است که شخص برای ازدواج به سن پختگی رسیده باشد، اطلاعات داشته باشد، در انتخاب طرف مقابلش آزاد باشد، از اختلالهای شخصیتی آگاهی داشته باشد و بتواند از روی نشانهها به تشخیص برسد و با توجه به این توانمندیها آگاهی داشته باشیم که معمولا 2 سال اول زندگی ، همسران به همدیگر بدبین هستند که این طبیعی است.
باید با اعتمادسازی ، دادن آرامش و با داشتن اطلاعات و سیاستهای ارتباط به یکدیگر القا کنند که همسرشان را دوست دارند و پایبند ازدواجشان هستند. توصیه روانشناسان این است که زوجهای جوان 2 سال اول زندگی را بچهدار نشوند و تا مطمئن نشدند که کسی که برای ازدواج انتخاب کردهاند، همان است که قبل از ازدواج میشناختهاند به این کار اقدام نکنند و بگذارند بدبینی طبیعی اول زندگی به اعتماد بدل شود بعد بچهدار شوند.
نتیجه
برای جلوگیری از شیوع و گسترش بدبینی ، توجه به جامعه جوان و شناخت نیازهای آنان و لزوم مشاوره درمانی پیش از ازدواج را با کمک مسئولان فرهنگی و برنامهریزان بهداشت روانی جامعه ضروری میباشد. ما باید الگوها را برای جوانان تعریف کنیم، باید با آنها کار کرد تا مشکلات روانیشان قبل از ازدواج حل شود.
مدیران جامعه و برنامهریزان فرهنگی نیز در این زمینه باید بسیار تلاش کنند، برنامهریزی بلند مدت داشته باشند و سوبسیدهایی را برای بهداشت روانی جامعه در نظر بگیرند. چرا که هزینه درمان و مشاوره روانی بالاست و مردم کمتر توان پرداخت درمانهای بلند مدت را دارند. ضمن این که فرهنگ مشاوره هم در میان مردم کم است. اما با این حال باید مردم را امیدوار کرد که با داشتن زمینههای مناسب میتوان حتی حادترین بیماریهای روانی را درمان کرد
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
کلمه شیْطان از ماده «شطن» گرفته شده، و «شاطن» به معنای «خبیث و پست» آمدهاست، و شیطان به موجود رانده شده، سرکش و متمرد اطلاق میشود و به معنی روح شریر و دور از حق، نیز آمدهاست.
«شیطان» اسم عام (اسم جنس) است، در حالی که «ابلیس» اسم خاص (عَلَم) میباشد، و به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذی و منحرف کننده و طاغی و سرکش، خواه انسانی یا غیر انسانی میگویند، ونام ابلیس در باورهای اسلامی شیطان,به معنای کسی که ادم را فریب دادهاست.
شیطان به موجود موذی و مضر گفته میشود، موجودی که از راه راست بر کنار بوده و در صدد آزار دیگران است، موجودی که سعی میکند ایجاد دودستگی نماید، و اختلاف و فساد به راه اندازد، و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتی است که در او وجود دارد.
شیطان معانی مختلفی دارد، که یکی از مصداقهای روشن آن ابلیس و مصداق دیگر آن انسانهای مفسد و منحرف کنندهاست.
براساس تفسیرهای قرآن و احادیث ٬شیطان یکی از جنها بود که بر اثر پارسایی زیاد به درجه فرشتگان راه یافت و یکی از فرشتگان مقرب خدا شد(در حدیثی از جعفر صادق منقول است که یک بار شیطان نمازی خواند دو رکعت ولی ۱۰۰۰ سال طول کشید) اما برای سجده نکردن به آدم او از درگاه الهی رانده شد و به او فرصت داده شد تا قیامت انسان را بفریبد
منابع :
تفسیر نمونه، ج۱، صص ۱۹۱ تا ۱۹۳.
قاموس قرآن، ج ۴، صص ۳۲ تا ۴۰، سید علی اکبر قرشی، دار الکتب الاسلامیه
موضوعات مرتبط: قرآن کریم
پيامبر صالح با بيان اينكه خداوند واحد اين نعمتها و امكانات را در اختيار شما قرار داده، از قوم گمراه خود مي خواست كه به سپاس اين نعمتها به خداوند ايمان بياورند.
(او كسى است كه ) عمران و آبادى زمين را به شما سپرد و قدرت و وسائل آن را در اختيارتان قرار داد--- واستعمركم فيها
فاستغفروه ثم توبوا اليه ان ربى قريب مجيب --- اكنون كه چنين است , از گناهان خود توبه كنيد و به سوى خدا بازگرديد كه پروردگار من به بـنـدگـان خود نزديك است و درخواست آنها را اجابت مى كند
مردمان قوم صالح كه به نافرماني خود مي افزودند با مجادله با حضرت پرداخته و او را به دليل نكوهش خدايانشان مورد سرزنش قرار دادند و گفتند:
اتنهينا ان نعبد ما يعبد آباؤنا---- راستى تو مى خواهى ما را از پرستش آنچه پدران ما مى پرستيدند نهى كنى ؟
امـا ايـن پـيـامـبر بزرگ الهى بدون آن كه از هدايت آنها مايوس گردد, با متانت خاص خودش چنين پاسخ گفت :
قال يا قوم اريتم ان كنت على بينة من ربى وآتينى منه رحمة---- اى قوم من ! ببينيد اگر من دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم , و رحمتى از جانب خود به من داده بـاشـدآيـا مى توانم رسالت الهى راابلاغ نكنم و با انحرافات و زشتيها نجنگم ؟!
سپس براى نشان دادن معجزه و نشانه اى بر حقانيت دعوتش ازطريق كارهايى كه از قدرت انـسان بيرون است و تنها به قدرت پروردگار متكى است وارد شد و به آنها گفت :
ويا قوم هذه ناقة اللّه لكم---- اى قوم من ! اين ناقه پروردگار براى شما,آيت و نشانه اى است
فذروهاتاكل فى ارض اللّه--- آن را رها كنيد كه در زمين خدا از مراتع و علفهاى بيابان بخورد
ولا تمسوها بسؤ فياخذكم عذاب قريب ---- و هرگز آزارى به آن نرسانيد كه اگر چنين كنيد عذاب نزديك الهى شما را فراخواهد گرفت .
با وجود تاكيدات فراواني كه پيامبر صالح نمود متاسفانه برخي از گمراهان قوم صالح كه مانع از هدايت قوم ثمود مي شدند تصميم به قتل ناقه صالح گرفتند و آنرا از پاي درآوردند.
سپس، صالح(ع) پس از سركشى و عصيان قوم و از ميان بردن ناقه كه معجزه الهي بود، به آنها اخطار كرد و گفت :
فقال تمتعوا فى داركم ثلثة ايام---- سه روز تمام در خانه هاى خود از هر نعمتى مى خواهيد متلذذ و بهره مند شويد--- و بدانيد پس از اين سه روز عذاب و مجازات الهى فرا خواهد رسيد
پس فرمان الهي سر رسيد و اين ظالمان را صيحه الهي فرو گرفت و تنها مومنين نجات يافتند.
واخذ الذينظلموا الصيحة فاصبحوا فى ديارهم جاثمين
ولـى ظـالـمـان را صـيحه آسمانى فرو گرفت , و آن چنان اين صيحه سخت و سنگين و وحـشتناك بود كه بر اثر آن همگى آنان در خانه هاى خود به زمين افتادند و مردند .
و آن چنان مردند و نابود شدند و آثارشان بر باد رفت كه : گويى هرگزدر آن سرزمين ساكن نبودند.
موضوعات مرتبط: قرآن کریم
قرآن مشخصا توصيه به خوردن چيزهاي پاک مي کند.
چيزهاي حلال و حرام در آيات زير شرح داده شده اند
۱- سوره: ۶ , آیه: ۱۴۵
بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورندهاى كه آن را مىخورد هيچ حرامى نمىيابم مگر آنكه
مردار يا خون ريخته يا گوشتخوك باشد كه اينها همه پليدند
يا [قربانيى كه] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد
پس كسى كه بدون سركشى و زيادهخواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است
۲- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۴
پس از آنچه خدا شما را روزى كرده استحلال [و] پاكيزه بخوريد و نعمتخدا را اگر تنها او را مىپرستيد شكر گزاريد
۳- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۵
جز اين نيست كه [خدا] مردار و خون و گوشتخوك و آنچه را كه نام غير خدا بر آن برده شده حرام گردانيده است
[با اين همه] هر كس كه [به خوردن آنها] ناگزير شود و سركش و زيادهخواه نباشد قطعا خدا آمرزنده مهربان است
۴- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۶
و براى آنچه زبان شما به دروغ مىپردازد مگوييد اين حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بنديد
زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مىبندند رستگار نمىشوند
۵- سوره: ۵ , آیه: ۳
بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشتخوك و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد
و [حيوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده
و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد و [همچنين] آنچه براى بتان سربريده شده
و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه اين [كارها همه] نافرمانى [خدا]ست
امروز كسانى كه كافر شدهاند از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد
امروز دين شما را برايتان كامل و نعمتخود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم
و هر كس دچار گرسنگى شود بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى ترديد خدا آمرزنده مهربان است
۶- سوره: ۵ , آیه: ۴
از تو مىپرسند چه چيزى براى آنان حلال شده است بگو چيزهاى پاكيزه براى شما حلال گرديده
و [نيز صيد] حيوانات شكارگر كه شما بعنوان مربيان سگهاى شكارى از آنچه خدايتان آموخته به آنها تعليم دادهايد [براى شما حلال شده است]
پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشتهاند بخوريد و نام خدا را بر آن ببريد و پرواى خدا بداريد كه خدا زودشمار است
۷- سوره: ۵ , آیه: ۵
امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است
و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه
پيش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار
و نه آنكه زنان را در پنهانى دوستخود بگيريد و هر كس در ايمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زيانكاران است
۸- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۸
پس اگر به آيات او ايمان داريد از آنچه نام خدا [به هنگام ذبح] بر آن برده شده است بخوريد
۹- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۹
و شما را چه شده است كه از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمىخوريد
با اينكه [خدا] آنچه را بر شما حرام كرده جز آنچه بدان ناچار شدهايد براى شما به تفصيل بيان نموده است
و به راستى بسيارى [از مردم ديگران را] از روى نادانى با هوسهاى خود گمراه مىكنند
آرى پروردگار تو به [حال] تجاوزكاران داناتر است
۱۰- سوره: ۶ , آیه: ۱۲۱
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد چرا كه آن قطعا نافرمانى است
و در قيقتشيطانها به دوستان خود وسوسه مىكنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعا شما هم مشركيد
۱۱- سوره: ۵ , آیه: ۸۷
اى كسانى كه ايمان آوردهايد چيزهاى پاكيزهاى را كه خدا براى [استفاده] شما حلال كرده حرام مشماريد
و از حد مگذريد كه خدا از حدگذرندگان را دوست نمىدارد
۱۲- سوره: ۵ , آیه: ۸۸
و از آنچه خداوند روزى شما گردانيده حلال و پاكيزه را بخوريد و از آن خدايى كه بدو ايمان داريد پروا داريد
۱۳- سوره: ۵ , آیه: ۹۰
اى كسانى كه ايمان آوردهايد شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شيطانند
پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد
۱۴- سوره: ۵ , آیه: ۹۶
صيد دريا و ماكولات آن براى شما حلال شده است تا براى شما و مسافران بهرهاى باشد
و[لى] صيد بيابان مادام كه محرم مىباشيد بر شما حرام گرديده است و از خدايى كه نزد او محشور مىشويد پروا داريد
۱۵- سوره: ۱۰ , آیه: ۵۹
بگو به من خبر دهيد آنچه از روزى كه خدا براى شما فرود آورده
[چرا] بخشى از آن را حرام و [بخشى را] حلال گردانيدهايد بگو آيا خدا به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مىبنديد
۱۶- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۴
و اوست كسى كه دريا را مسخر گردانيد تا از آن گوشت تازه بخوريد و پيرايهاى كه آن را مىپوشيد از آن بيرون آوريد
و كشتيها را در آن شكافنده [آب] مىبينى و تا از فضل او بجوييد و باشد كه شما شكر گزاريد
۱۷- سوره: ۷ , آیه: ۳۱
اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگيريد و بخوريد و بياشاميد
و[لى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمىدارد
۱۸- سوره: ۲۳ , آیه: ۵۱
اى پيامبران از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد كه من به آنچه انجام مىدهيد دانايم
۱۹- سوره: ۲ , آیه: ۱۶۸
اى مردم از آنچه در زمين استحلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست
۲۰- سوره: ۴۰ , آیه: ۷۹
خدا [همان] كسى است كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا از برخى از آنها سوارى گيريد و از برخى از آنها بخوريد
موضوعات مرتبط: قرآن کریم
مقدمه
اینکه پدر و مادرها ، گاهی اوقات باهم مخالفت و گاهی هم بحث میکنند، یک مساله عادی است. آنها ممکن است راجع به پول ، کارهای خانه یا اینکه وقتشان را چطور باهم بگذرانند، مخالفت کنند. گاهی درباره مسائل مهم که مربوط به خانواده است و البته خیلی وقتها هم بخاطر مسائل کم اهمیت مثل اینکه شام چی باشد یا کی به خرید برود، ممکن است مخالفتی پیش بیاید. کسانی که مدت زیادی باهم زندگی میکنند بطور طبیعی ، گاهی باهم مخالفت یا بحث میکنند.بعضی وقتها اولیا باهم مخالفت میکنند ولی با آرامش باهم حرف میزنند و هر دو به هم شانس شنیدن و گفتن را میدهند. گاهی هم مخالفت شان را با دعوی و داد زدن به هم نشان میدهند. بیشتر بچهها از این دعواها خیلی نگران میشوند. صداهای بلند و کلمات نامهربان اولیا باعث میشود که آنها احساس ترس یا غمگینی پیدا کنند. حتی وقتی که اولیا باهم قهر میکنند و اصلا حرف نمیزنند هم ، میتواند برای بچهها آزار دهنده باشد. گاهی بچهها فکر میکنند که در دعوی اولیا مقصر هستند، مثلا وقتهایی که بخاطر موضوعی که به بچهها مربوط میشود. در این موقع احساس گناه و تقصیر در بچهها ایجاد میشود. اما این مهم است که بچهها بدانند که در رفتارهای اولیاءشان هیچ وقت مقصر نیستند.
معنی دعوی اولیا چیست؟
بیشتر وقتها ، بچهها به این فکر میکنند که منظور پدر و مادر شان از دعوی چیست؟ ممکن است با خودشان فکر کنند که اولیای آنها همدیگر را دوست ندارند و حتی ممکن است که فکر کنند که معنی دعوی آنها این است که میخواهند همدیگر را طلاق بدهند. اما دعوی پدر و مادرها معمولا این معانی را ندارد. این مهم است که بچهها بدانند که بزرگترها هم گاهی درست مثل خود بچهها ، باهم دعوی میکنند و در موقع دعوی ممکن است که حرفهایی زده شود که واقعا" منظور آنها نباشد. بعضی روزها بزرگترها خسته و کم حوصله میشوند و شاید از دست کسی عصبانی باشند، این وقتها ممکن است در خانه بحث و دلخوری و یا شاید دعوی پیش بیاید.احساس بچهها در موقع دعوی پدر و مادرها چیست؟
شنیدن صدای بلند یا کلمات نامهربان از اولیا ، معمولا بچهها را غمگین میکند. دیدن ناراحتی و غمگینی اولیا و اینکه نمیتوانند عصبانیت خودشان را کنترل کنند، باعث میشود بچهها بترسند یا احساس تنهایی کنند. موقع دعوی ، بچهها ممکن است بیشتر نگران یکی از اولیا باشند که بیشتر غمگین شده یا حتی بیشتر سرش فریاد کشیده شده است. یا ممکن است یکی از اولیا ،آنقدر خشمگین شده باشد که احساس خطر پیش بیاید.گاهی هم اولیای عصبانی با فرزندشان هم ، عصبانی میشوند. بعضی اوقات ، بچهها از دعوی بزرگترها دل درد میگیرند یا گریه میکنند. یا خوابشان نمیبرد یا مدرسه رفتن برایشان سخت میشود. یکی از کارهای مهم این است که این احساس را با خود اولیا در میان بگذارند تا آنها به کمک بچهها بیایند. شاید بزرگترها اصلا حواسشان نباشد که بچهها ترسیدهاند و یا به آنها علت بحث را توضیح بدهند و احساس منفی بچهها را بر طرف کنند.
وقتی دعوی بزرگترها زیاد طول بکشد یا زیاد تکرار بشود، چه کار باید کرد؟
هر چند که گاهی پدر و مادرها ممکن است باهم مخالفت کنند ولی اینکه سر هم داد و فریاد کنند یا حرفهای خیلی نامهربان بگویند و خلاصه به همدیگر بیاحترامی کنند، اصلا کار درستی نیست. گاهی اوقات ، دعوی بزرگترها ممکن است با خشونت و هل دادن یا شکستن چیزهای مختلف یا خدای ناکرده ، زدن همدیگر همراه بشود، که این کارها هم ، هرگز و به هیچ وجه کارهای درستی نیست. در این وقتها ، اولیا احتیاج دارند که کسی به آنها بیاموزد که چطور عصبانیت شان را کنترل کنند!شاید بچهها با یکی از بزرگترهایی که به او اعتماد دارند مثل عمو ، پدر بزرگ یا معلم ، راجع به اینکه در خانه دعوی های زیاد یا خطرناک ، اتفاق میافتد و اینکه ممکن است کسی آسیب ببیند، صحبت کنند و از او بخواهند به خانواده آنها کمک کند. کسانی هم مثل دکترها میتوانند به خانوادهها کمک کنند تا راههای بهتر زندگی کردن و مخالفت بدون خشونت و توهین را اولیا بیاموزند. هرچند که این کار نیاز به زمان و تمرین دارد، ولی اعضای خانواده را به زندگی آرامتری نزدیک میکند.
اینکه اولیا گاهی باهم مخالفت کنند، اشکالی ندارد؟
مخالفت ، به شرط آنکه آبرومندانه باشد، به افراد کمک میکند تا احساسات خود را به هم بگویند و جلوی پر شدن و منفجر شدن را میگیرد. مهم است که اعضای خانواده بتوانند باهم درباره احساس خود گفتگو نمایند، حتی موقع مخالفت. کار خوبی که مخالفت برای آدمها میکند این است که معمولا باعث میشود که یکدیگر را بهتر درک کنند و احساس نزدیکی بیشتری پیدا کنند.اولیا هم درست مثل بچهها مخالفت میکنند و بعد باهم آشتی میکنند و سرانجام همه دوباره احساس خوبی خواهند داشت. هیچ خانوادهای بدون اشکال نیست و بالاخره یک نقصی پیش میآید. حتی در خوشحالترین خانهها هم ، مساله وجود دارد و بزرگترها گاهی باهم بحث میکنند. معمولا ، همه اعضای خانواده کمک میکنند تا زندگی برای بقیه ، شیرینتر بشود. پس ، مخالفت ، قسمتی از یک زندگی است و با کمک محبت و فهمیدن همدیگر ، خانواده میتواند بیشتر مشکلات را بر طرف کند |
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
دیدکلی
- آیا فریادهای زن و شوهری ، شما را از خانه بیرون کشانده است؟
- آیا تا بحال گذرتان به دادگاه خانواده افتاده است؟
- آیا میدانید چرا عدهای از فرزندان از خانههایشان فرار میکنند؟
انواع تعارضات خانوادگی
تعارضات زنانشویی
وجود اختلافات عقیده و رفتار بین زن و مرد امری طبیعی است. ولی خانوادههایی وجود دارند که در آن زن و مرد زندگی مشترکشان تبدیل به یک میدان جنگ کردهاند. رفتارها و روابطشان به شدت متزلزل و بدون سازندگی است چنین خانوادهای یک خانواده توخالی و شبه خانواده به شمار میرود. بسیار اتفاق میافتد که اطرافیان و همسایگان و بویژه بزرگان فامیل برای برقراری صلح و آشتی با آنها صحبت میکنند و ممکن است چنین صلحی برای مدتی برقرار شود؛ ولی طول این آرامش به احتمال زیاد کوتاه خواهد بود.تعارضات والدین با فرزندان
نوع دیگر اختلافات شدید در خانوادهها عدم سازگاری فرزندان و والدین با همدیگر است. متاسفانه والدین خود را از نیازهای روز تطبیق نمیدهند. فرزندان نیز فرزند زمانه خود هستند و نه چهل سال پیش. این وضع با بزرگتر شدن و کثرت فرزندان بارزتر میشود. اگر این اختلافات در خانواده مورد توجه قرار نگرفته و برای برطرف کردن آنها اقدامی صورت نگیرد، بصورت بحران جلوه گر شده آسیبهای جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد خواهد کرد.علت شناسی اختلافات خانوادگی
علت شناسی تعارضات زنانشویی
تحقیقات مختلف در حوزههای روانشناسی ، علوم اجتماعی ، جامعه شناسی و جرم شناسی عوامل زیادی را برای تعارضات خانوادگی ذکر کردهاند ولی تفوت آنها را بصورت زیر ذکر کرد:- علت مذهبی شامل تفاوتهای مذهبی (غالبا تضاد مذهبی) ، رفتار و عقاید خلاف اعتقادات مذهبی و ... .
- علت فرهنگی شامل تفاوتهای در نوع نگاه به زندگی مشترک ، تفاوتهای قومی یا شهری - روستایی.
- علت زیستی شامل نازایی و عقیمی ، وضعیت چهره و مشکلات مربوط به سلامت و بیماری.
- علت عاطفی شامل عواطف خشک و سرد و عدم درک یکدیگر ، مشکلات در روابط جنسی ، تند خویی و پرخاشگری و ... .
- علت اجتماعی شامل داشتن دوستان منحرف و اعتیاد ، دخالت اطرافیان و عدم استقلال از خانواده پدری و ... .
- علت سیاسی شامل اختلافات قبیلهای - قومی ، گرایشهای سیاسی متفاوت ، محدود کردن آزادیهای طبیعی و ... .
- علت اقتصادی شامل بیکاری، ولخرجی، فقر و تجمل گرایی و ... .
علت شناسی تعارضات والدین با فرزندان
مطالعات متعدد جامعه شناختی و روانشناختی در جهت علت شناسی "رفتارهای نوجوانان و جوانان بزهکار ، فراری از خانه یا دچار سو مصرف مواد و ..." نشان می دهد که علت اصلی اینگونه رفتارها در "نوع رفتار والدین با یکدیگر و اصول تربیتیشان در قبال فرزندان" نهفته است."خشونت ، عدم تعادل رفتاری - تربیتی ، کمبود محبت و طرد فرزندان ، تبعیض در بین فرزندان ، اعتیاد ، فقر ، عدم آگاهی والدین به نقش تربیتی خویش و نادیده گرفتن نیازهای متناسب با روز کودک و نوجوان" از علتهای اصلی تعارضات والدین با فرزندان است.
تاثیر تعارضات خانوادگی
تاثیر تعارضات خانوادگی بر روابط زناشویی
تعارضهای زناشویی تاثیر عمیق منفی بر روابط آنها و پیرو آن بربافت و روابط خانوادگی میگذارد. آنها ممکن است روابطشان آنقدر سرد شود که ماهها با همدیگر حرف نزنند، روابط جنسی نداشته باشند، تک نفره غذا بخورند، حضور همدیگر را در یک مکان تحمل نکنند و در آخر ممکن است کارشان به درخواست طلاق بکشد.طلاق
طلاق مسایل شخصی ، اجتماعی و اقتصادی فراوانی را پیش میآورد. اشخاصی که زندگی مشترکشان متلاشی میشود، نسبت به مردم عادی آمادگی بیشتری دارند که از نظر جسمی ، روانی ، خواب و تغذیه" اختلال پیدا کنند یا به سو مصرف الکل و مواد روی آورند. در کنار آثار مخرب طلاق بر زن و مرد "فرزندان" نیز از پیامدهای طلاق والدینشان متاثر میشوند.بطور کلی طلاق گیرندگان در ایجاد ارتباط با فرزندان خود دشواری پیدا میکنند، بخصوص آنها از کسی که از نظرشان مقصر اصلی طلاق باشد، متنفر میشوند. با این وجود سوال اصلی این است که از بین روابط طولانی پرتنش زن و شوهر و طلاق کدام یک بر فرزندان اثر مخرب تری دارد؟ تحقیقات با در نظر گرفتن کل جامعه به سو طلاق رای میدهد.
تاثیر تعارضات خانوادگی بر روابط والدین با فرزندان
اختلافات والدین با فرزندانشان (بویژه مواردی که همراه با توهین ، تحقیر ، ضرب و شتم باشد) به احساس عدم امنیت روحی و جسمی ، تنفر (همراه با احساس گناه) ، خشم از والدین و رفتارهای نابهنجار اجتماعی (از قبیل سو مصرف مواد ، فرار از خانه ، اقدام به خود کشی یا خود زنی) منجر میشود. بعضی مواقع موضع فرزندان موضع یاس و احساس پوچی بوده در خود خلا بزرگی احساس میکنند. این خلا همان نبود محبت و عواطف والدین است و این زمینه ساز قبول عواطف دروغین همراه با نیتهای شوم دیگران میشودموضوعات مرتبط: خانه و خانواده
نگاه اجمالی
وجود اختلاف میان دو فردی که با هم زندگی می کنند امری طبیعی است. چون هر چه افراد باهم تفاهم و همفکری داشته باشند، باز هم اموری وجود دارد که طرز فکر افراد در آن موارد خاص باهم متفاوت خواهد بود. اما از آنجا که هر مشکلی راه حل مخصوص به خود را دارد، رفتن ها و شیوههای خاصی وجود دارند که با بهره گرفتن از این روشها میتوان اختلافات را به حداقل کاهش داد.دقت در مواقع ازدواج
شاید بارها و بارها شنیده یا خوانده باشید که برای زندگی موفق باید این کار یا آن کار را بکنید و آنقدر بایدها و نبایدها شنیده باشید که دیگر مجال و حوصلهای برای اندیشدن در مورد آنها پیدا نکنید و غالبا موضع ما در مقابل این بایدها و نبایدها منفی و مقاومت گراست. با این حال باز هم نکته اصلی در نوع انتخاب همسر و شریک زندگی است. در واقع سوالهای زیادی است موقع ازدواج باید بدانها جواب دهید و دقت شما کلیدی است بر موفقیت زندگی خودتان ، تجربیات زندگی در عصر جدید نشان میدهد ضرب المثل در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست چندان اعتباری ندارد.آموختن شیوههای ارتباط
چگونه با همسر و فرزندان خود ارتباط برقرار میکنید؟ به لحن صدا ، نوع کلمات و رفتار خودتان در موقع برقراری ارتباط با آنها دقت کردهاید؟ بویژه موقعی که عصبانی هستید؟ با آرامش صحبت کردن ، کلمات سنجیده ، بکار بردن در مواقع خشم خیلی سخت است. ولی ناممکن نیست. و آن هم نیازمند دقت ، آموزش و تمرین است.احترام متقابل
شروع زندگی مشترک یا صاحب فرزند شدن به معنی از بین رفتن پردههای احترام نیست. بلکه آثار دیگری بر رفتار احترام آمیز است. نوع دیدگاهی که به زندگی مشترک ، همسر خود و فرزندانتان دارید در نوع و میزان احترامتان تاثیری میگذارد که از طریق نوع صحبتهای شما فهمیده میشود. آیا خانواده را موقعیتی برای رفتارهای ارباب - رعیتی یا حاکم - محکوم میدانید؟ شاید رفتار شما نیازمند نگرش جدید و اصلاح باشد.مسولیت پذیری
به میزانی که در زندگی مشترک از مسولیتهای خود در قبال همسر و فرزندانتان شانه خالی میکنید (به هر دلیلی) بر فاصله و اختلافات بین فردی خود میافزاید. به مسولیتهای خود به عنوان همسر و به عنوان پدر یا مادر چقدر آگاهی دارید؟ آیا مسئولیت شما فقط تامین نیازهای جسمی است و دیگر هیچ؟ شاید این گفته درست باشد که "هزار نکته باریکتر از مو اینجاست."صداقت
دروغ همچون رنگ سیاهی است که بر دیوار زده میشود. بیاعتمادی ، سوءظن به یکدیگر و دورویی حاصل بذر دروغ است، هرچند کوچک و جزئی باشد. سعی بر وفا کردن به قولها و عهدهایی که کردهاید زندگیتان را محکمتر و شادابتر میکنند. اما دروغها (چه کوچک و چه بزرگ) بر روی هم جمع میشوند و بنیان خانواده را متزلزل میکنند.قهر نکنید!
میگویند دعوا و قهر مزه زندگی است. اما سعی کنید شما آن را نچشید. اولین قهر در زندگی مشترک شروعی برای قهرهای دیگر است. قهر کردن فرصتها را برای منطقی دیدن ، تصمیم درست گرفتن از شما میگیرد. در اختلافات خود حداکثر سعی را داشته باشید که راهی برای ارتباط مجدد باقی بماند. موقع بستن درها طوری آنها را ببندید که باز کردنشان نیازمند شکستن درها نباشدموضوعات مرتبط: خانه و خانواده
طرز لباس پوشیدن، نحوه انجام تکالیف، دوستان، ساعات
بازگشت به خانه، و بـطور کـلی همه چیز جر و بحث نموده
ایـد. ولی دلیل این امر که آنها خودشان هم با یکدیگر بحث
می کنند، چه می تواند باشد؟
اگر بشنوید کـه شـما تـنـها کسـی نیسـتید کـه بـا یـکی از
والـدین خـود مشـاجـره مـی کـنـیـد، شـایـد کمی احساس
راحـتی بـه شما دسـت دهـد. امـا بسیاری از افراد زمانیکه
متوجه می شوند پدر و مادرشان درحال مشاجره هستند،
ناراحت و نگران می شوند.
کاملاً طبیعی است که والدین شما بر سر مسائل مختلف، با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و گه گاهی با هم بحث و مشاجره کنند. مشکل آنها می تواند بر سر مسائل مهم تر نظیر: شغل، اقتصاد خانواده، و تصمیمات مهم گروهی باشد. البته این امکان هم وجود دارد که بر سر مسائل بسیار کم اهمیت، مثلاً: برای شام چه غذایی سرو شود، یا چه زمانی باید به خانه بازگردند، بحث می کنند.
گاهی اوقات زمانیکه با هم وارد بحث می شوند، دارای قضاوت صحیحی بوده و به یکدیگر فرصت گوش کردن و حرف زدن را می دهند. اما متاسفانه اغلب اوقات، زمانیکه به مشکلی برمی خورند، کارشان به نزاع و ستیز می کشد.
نزاع والدین به چه معناست؟
زمانیکه والدینتان در حال جر و بحث هستند، افکار مختلفی به ذهن شما می رسد: چرا باید بر سر هم فریاد بکشند؟ آیا این امر به آن معناست که همدیگر را دوست ندارند؟ آیا قصد دارند از هم طلاق بگیرند؟
گرفتن نتیجه های واهی از جر و بحث های خانوادگی، کار عاقلانه ای به شمار نمیرود. در اغلب موارد مشاجرات خانوادگی اجازه می دهد تا طرفین خود را تخلیه احساسی نمایند. فرض می کنیم یکی از آنها روز بدی را پشت سر گذاشته، احساس خوبی ندارد، تحت فشار شدید استرس های روزمره قرار دارد... و از این طریق خود را خالی می کند. درست شبیه به زمانیکه خود شما با آنها وارد بحث می شوید.
به هر حال آنها هم انسان هستند و درست مانند خود شما زمانیکه ناراحت می شوند، ممکن است فریاد بکشند، گریه کنند، و حرف هایی بزنند که هیچ قصد و غرضی از به زبان آوردن آنها ندارند. خیلی از افراد خونسردی خود را به راحتی در شرایط مختلف از دست می دهند. بنابراین، این بار که والدینتان شروع به مشاجره و بحث نمودند، تصور نکنید که حتماً باید بدترین اتفاق به قوع بپیوندد.
کاملا طبیعی است که والدین گاهی با هم بحث کنند
وجود احساسات، عقاید، و اهداف مختلف، در افراد متفاوت، یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود. اولین گام به سوی برخورداری از یک رابطه دو طرفه و صمیمانه صحبت کردن پیرامون همین تفاوت هاست. تمام افراد خانواده از این حق برخوردار هستند که احساسات خود را بیان نموده، عقاید شخصی خود را ابراز کنند و حتی اختلاف نظرهای خود را نیز به زبان بیاورند.
گاهی اوقات والدین نسبت به تفاوت های موجود آنچنان سرسختی از خود نشان میدهند که گفتگوی مسالمت آمیز آنها تبدیل به مشاجره می شود. اغلب اوقات چنین جر و بحث های به سرعت خاتمه پیدا می کند. آنها از یکدیگر عذر خواهی کرده، آشتی می کنند و به روال عادی زندگیشان باز می گردند.
چرا مشاجرات والدین فراتر از مرزها می رود؟
اما گاهی اوقات زمانیکه والدین با یکدیگر نزاع می کنند، داد و فریادها رفته رفته زیاد میشود، و اهانتها و کلمات خشن و ناگواری شنیده می شود. هر چند این امر در برخی از خانواده ها رواج دارد، اما اصلاً درست نیست. افراد نباید به خود اجازه دهند که روی ارزش فردی دیگران پا بگذارند، شخصیت آنها را خورد کنند و هر حرفی را که به ذهنشان می رسد، بر زبان جاری سازند.
گاهی اوقات نزاع های خانوادگی از مرزهای خود خارج شده و با هل دادن طرف مقابل، پرتاب کردن اشیاء، و وارد کردن ضربه به دیگری همراه می شود. حتی اگر طرفین از نظر فیزیکی نیز آسیب نبینند، باز هم مشاجره از حد طبیعی خود خارج شده تلقی میشود. در این شرایط یکی از طرفین قصد دارد با تهدید و ارعاب، کنترل امور را بدست گیرد.
مثالها عبارتند از زمانیکه والدین:
- تهدید می کنند که یا یک بلایی سر خودشان می آورند یا سر طرف مقابل
- تهدید می کنند که دست به خودکشی می زنند
- تهدید می کنند که همسر خود را ترک می کنند
- تهدید می کنند که گزارش رفتار او را به اداره خدمات اجتماعی می دهند
- تهدید می کنند که املاک و دارایی های دیگری را از بین می برند.
چنین بحث هایی به هیچ وجه طبیعی قلمداد نمی شوند. زمانیکه دعواهای خانوادگی فیزیکی می شود یا با تهدید همراه می گردد، هر دو طرف باید تحت آموزش قرار بگیرند که چگونه می توانند خشم خود را کنترل نمایند.
و اما در مورد شما
گوش دادن به مشاجرات خانوادگی برای بسیاری از فرزندان دشوار است. برخی از افراد از اینکه می بینند والدینشان عصبانی و ناراحت بوده و کنترلشان را از دست داده اند، رنج می برند. مگر قرار نیست که آنها آرام، خونسرد، و افراد بالغ و کامل خانواده کوچک شما باشند؟ میزان ناراحتی شما را تعداد دفعات تکرار دعواهای آنها، شدت مشاجرات، و اینکه آیا آنها در مقابل افرا دیگر با یکدیگر نزاع می کنند، تشکیل می دهد.
این احتمال وجود دارد که در حین مشاجرات شما بیشتر نگران یکی از والدین خود بشوید. نگرانی شما کاملاً طبیعی است. به هر حال این امکان وجود دارد که یکی از طرفین خیلی بیشتر از طرف دیگر در مشاجرات آسیب ببیند. شاید هم یکی از والدین شما آنقدر عصبانی می شود که شما تصور می کنید الان است که کنترل خود را از دست داده و دست به کاری بزند که جبران آن غیر ممکن باشد (به عنوان مثال برخورد فیزیکی با طرف مقابل). با وجود این همه فشار روحی و روانی، این احتمال وجود دارد که دل درد بگیرید و فقط دلتان بخواهد که به اتاقتان بروید و گریه کنید. زمانیکه در اطراف شما کشمکشی وجود داشته باشد، احساس یک چنین حالاتی کاملاً قابل درک است.
اگر والدین در مورد شما با یکدیگر جر و بحث کنند، این امر می تواند تا حدی بیش از سایر مسائل برای شما درد آور و ناراحت کننده باشد. اغلب افراد ممکن است در یک چنین شرایطی تصور کنند که بحث به دلیل اشتباه آنها بوده است. باید بدانید که مشاجره والدینتان به هیچ وجه گناه شما محسوب نمی شود.
اگر دعوای خانوادگی پدر و مادر، شما را به شدت نگران سازد، آنوقت خوابیدن و یا حتی مدرسه يا دانشگاه رفتن برایتان تبدیل به یک امر دشوار می شود. در چنین موقعیتی باید سعی کنید در مورد رفتارشان با یک و یا هر دوی آنها صحبت کنید. تا زمانیکه به آنها نگویید که تا چه حد ناراحت هستید، ممکن است هیچ گاه متوجه نشوند که جر و بحث های آنها می تواند چه تاثیرات منفی را بر روش شما داشته باشد.
اگر شما و یا یکی از دوستانتان در خانواده ای زندگی می کنید که اغلب دعواها از مرزهای معین، فراتر می روند، باید حتماً شخصی را از خارج، در جریان امور قرار دهید. مشکل خود را با یکی از بستگان، معلم، مشاور مدرسه و یا یک فرد عاقل و بالغ درمیان بگذارید. این کار کمک بزرگی به شما می کند. گاهی اوقات زمان دعوا، والدین آنقدر عصبانی هستند که هیچ چیز نمی تواند جلوی خشونت آنها را بگیرد، اما زمانیکه کسی از خارج به قضیه نگاه کند، آنگاه خیلی راحت تر می تواند به حل مشکلاتشان کمک کند.
پدر و مادر ها باید یاد بگیرند که به حرفهای یکدیگر گوش کنند، و در مورد احساسات مختلف و تفاوت های موجود، بدون داد و فریاد کردن، صحبت کنند. برای رفع مشکل خود می توانند با مشاورهای خانوادگی نیز تماس حاصل نمایند. افراد خانواده همیشه می توانند نحوه درست برخورد با یکدیگر را آموزش ببینند، البته باید توجه داشت که این امر نیازمند قدری تلاش، زمان، تمرین و تجربه می باشد.
خانواده ای شاد و سالم
اگر پدر و مادر شما هر چند وقت یکبار با هم مشاجره می کنند، زیاد خودتان را ناراحت نکنید: هیچ خانواده کاملی وجود ندارد. حتی در شادترین خانواده ها هم مشکلاتی به وجود می آید و اعضای آن با یکدیگر بحث می کنند. افراد خانواده موظف هستند تا مسائلی که آزارشان می دهد را تشخیص داده و در مورد آنها با یکدیگر گفتگو کنند. خوشبختانه در این صورت به راحتی قادرند به مصالحه و سازش دست پیدا کنند. با به کارگیری این شیوه تمام افراد احساس بهتری می کنند و زندگی آنها به حالت عادی خود باز می گردد.
عضویت در یک خانواده به این معناست که تمام اعضای آن باید قدمی در جهت بهبود زندگی سایرین بردارند و کاری کنند که همه افراد احساس خوشبختی نسبی داشته باشند. بحث و مشاجره در هر رابطه ای اجتناب ناپذیر است؛ اما با عشق، در ک متقابل، و کمی تلاش تقریبا تمام مشکلات قابل حل می باشند
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
كارشناسان معتقدند فرزندان در چنين خانواده هايى به موضوع هاى مختلف با ترديد و ابهام نگاه مى كنند، چرا كه پدر و مادر هيچ گاه روى يك موضوع توافق نداشته اند. اين در حالى است كه تربيت مجموعه روش ها و راهكارهايى است كه از آغاز زندگى انسان به كار گرفته مى شود تا افراد در مسير صحيح رشد و ترقى قرار گيرند و در پرتو آموزش هاى تربيتى بتوانند به سعادت و كمال دست پيدا كنند.
موضوع تربيت فرزندان از گذشته تاكنون جزو موضوع هاى اساسى و بنيادين خانواده است. با اين همه برخى پدران و مادران در تربيت فرزندان خود دچار اختلاف سليقه مى شوند. اين موضوع بر روى رفتار كودك نيز تأثير عميق مى گذارد. نتايج يافته هاى طرح ملى بررسى خشونت عليه زنان نيز نشان مى دهد نحوه تربيت كودكان عمده ترين عامل اختلاف زن و شوهر در خانواده است.
دكتر «فربد فدايى»، روان شناس در اين باره مى گويد: موضوع روش مختلف پدر و مادر در تربيت فزرندان آن چنان مسأله مهمى نيست و به طور طبيعى مادر مسائل را به صورت احساسى ارزيابى مى كند و پدران نيز با منطق خود با كودكان خود برخورد مى كنند. اين موضوع كاملاً طبيعى است، به گونه اى كه فرزندان قبول مى كنند اگر زمانى پدر با كودك نامهربانى مى كند، در كنارش مادر با محبت با او رفتار خواهد كرد.
وى با اشاره به اين كه مشكل پدر و مادر از زمانى ايجاد مى شود كه آنان درباره مسائل بديهى كودكان اختلاف سليقه پيدا مى كنند، مى گويد: اگر پدر و مادر درباره روش تربيتى كودك خود دچار تعارض شوند، اين ناهماهنگى باعث مى شود كودك در مقابل توصيه هاى پدر و مادر، دچار ترديد شود.
به گفته او، هنگامى كه پدر از برخى رفتارهاى كودك خود خرده مى گيرد، اما مادر از كودك خود حمايت كند، كودك دچار تعارض مى شود و اين رفتار پدر و مادر بدان معنا است كه حرف پدر و مادر هيچ كدام اعتبار ندارد. بنابراين به هيچ يك از توصيه هاى آنان توجه نخواهد كرد.
اين روانشناس معتقد است آنچه پدران و مادران در زمان اختلاف سليقه براى تربيت فرزندان خود بايد انجام دهند، اين است كه ابتدا درباره مسائل مهم تربيتى كودكان خود با يكديگر صحبت و گفت وگو كنند و بهترين روش را براى تربيت فرزند خود انتخاب كنند. در نتيجه كودك از ابهام و سردرگمى رها مى شود و مطمئن خواهد بود كه صحبت و گفته هاى پدر و مادر با هم يكى است.
فدايى تأكيد مى كند: زمانى كه كودك همدلى و هماهنگى بين پدر و مادر ببيند، به توانايى آنان بيشتر اطمينان پيدا مى كند و توصيه هاى آنان را ۱۰۰ درصد به كار خواهد بست.
او به پدران و مادران توصيه مى كند اگرچه براى رسيدن به يك هدف راه هاى مختلف وجود دارد، اما براى رسيدن به هدف دلخواه بايد يك راه را انتخاب كنند.
از سوى ديگر مجيد ابهرى، رفتارشناس درباره اختلاف سليقه پدر و مادر در تربيت فرزندان مى گويد: اختلاف سليقه براى تربيت فرزندان در بين زن و مرد طبيعى است. اين موضوع ناشى از فرهنگ و تربيت متفاوت زن و شوهر است، اما بروز اين اختلاف در مقابل فرزندان باعث نوعى تخريب زن و مرد و در نتيجه فرصت طلبى كودكان در مقابل پدر و مادر مى شود.
وى با اشاره به اين كه برخى از والدين بويژه براى فرزندان خود مطالبات و تجارب تربيتى خود را به كار مى گيرند، اظهار مى دارد: برخى والدين تمايل دارند كمبودهاى دوران كودكى خود را درباره فرزندان خود اجرا كنند، در حالى كه ظرفيت طبيعى كودكان محدود است و پذيرش فكرى و رفتارى كودكان چارچوب ويژه اى دارد.
ابهرى مى گويد: تضادهاى رفتارى و گفتارى والدين روى كودكان تأثير بسيارى دارد و اين رفتارها زمينه ساز اصلى تخريب شخصيت كودكان است. اختلاف سليقه پدر و مادر در تربيت كودكان، گاهى به آنجا مى رسد كه والدين، فرزند را ميدان انتقام جويى از خود مى كنند و كودك بايد تاوان اختلاف سليقه و عقايد پدر و مادر را به بهاى گزاف بپردازد.
او به والدين پيشنهاد مى كند اختلاف نظرهاى خود را در مقابل فرزندان بيان نكنند، اگر يكى از والدين فرمان داد و فرمانش اشتباه بود، ديگرى از آن فرمان حمايت كند و سپس در غيبت فرزند، اشتباه فرمان همسرش را بيان كند. در اين صورت مى توان پايه هاى حكومتى والدين را در تربيت محكم و استوار دانست. در غير اين صورت تضادهاى رفتارى والدين در دوران بلوغ خود را نشان خواهد داد
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
چه كنيم كه فرزندانمان يكديگر را دوست داشته باشند؟
همه ي والدين اميدوارند كه فرزندانشان به يكديگر عشق ورزيده و احترام بگذارند، يا حداقل از آنها انتظار دارند كه همبازي خوبي براي يكديگر باشند و رفاقت و سازگاري داشته باشند. با وجود اين، سروصداها و برخوردهاي بين فرزندان تنشهاي زيادي در خانه ايجاد مي كند و پدرو مادر را درمانده مي سازد.
اما چه كنيم تا فرزندانمان يكديگر را دوست بدارند، همان قدر كه ما دوستشان داريم ؟ و چگونه مي توان كمي صلح و آرامش به فضاي خانه هديه كرد ؟
نكات مهمي در باره روابط بين خواهرها و برادرها وجود دارد، ازجمله :
- هريك از فرزندان به طور طبيعي به خواهر يا برادر خود عشق مي ورزند. آنها مي خواهند كه دوست بدارند و دوست داشته شوند.
- همه فرزندان نيازمند توجه و آغوش گرم والدين خود هستند. توجه مستقيم و انديشيدن به نيازها و خواسته هاي آنان و در دسترس بودن والدين از مهمترين نيازهاي كودكان به شمارمي آيند.
- زماني كه والدين به نيازهاي مهم كودكان توجه نكنند، آنها به آسيب ديدگي روحي دچار مي شوند كه به صورت نااميدي و بي اعتنايي بروز مي كند.
- در بيشتر موارد ، فرزندان، احساسات خود را پنهان مي كنند ؛ زيرا كسي در اطراف و نزديكي آنان وجود ندارد تا شنونده گفته هاي آنان باشد و از احساسات نهفته آنها با خبر شود.
- زماني كه والدين به فرزند ديگر توجه مي كنند يا اينكه با دوست خود به گفتگو مشغولند ، احساسات كودك آسيب ديده تحريك مي شود. او بيش از پيش نسبت به توجه والدين احساس نياز مي كند، نيازي فوري و اضطراري كه بايد به آن پاسخ داد.
- كودكي كه نسبت به توجه والدين خود احساس نياز مي كند، به طور طبيعي ولي در شرايطي دور از انتظار والدين احساس دروني و نهفته خود را آشكار مي سازد. احساساتي كه به شكل گريه كردن ، خنديدن ، بدخلقي ، عرق كردن ، لرزيدن ، دعوا كردن بروز مي كند و به منظور جلب توجه و رضايت پدرومادر آشكار مي شود. اين رفتارها ادامه مي يابد تا عملكرد والدين متوقف شود و توجه آنها به سوي فرزندشان معطوف گردد.
- شنيدن حرفهاي فرزندان بدون قضاوت كردن راه مناسبي است كه به فرزندان كمك مي كند تا بتوانند فشار رواني موجود را بر طرف سازند.
پس از يك گريه طولاني ، كودك مي داند كه جايگاه مطمئني براي عشق ورزيدن درانتظار اوست وهمه اطرافيان از اضطراب و نگراني حاصل از فشار رواني اي كه او را آزار مي دهد، باخبر شده اند.
- مداخله كردن در درگيريهاي كودكان ممكن است آسيب ديدگي را بيشتر كند. در اين هنگام به فرصت كافي نياز داريم تا گفته هاي آنان را بشنويم و درفرصتي مناسب احساسات خود را بيان كنيم .
توجه به اين مطالب به والدين كمك مي كند تا هنگام در گيري فرزندان برخورد مناسبي داشته باشند.
بيشتر كودكان نسبت به فرزند ديگر احساس حسادت و خشم دارند. اما هرگز احساسات كودك به اين دو محدود نمي شود، اگر چه از نظر پدر ومادر، شاخص ترين احساسات كودك به حساب مي آيند.
فرزندان ما زمان زيادي را براي بازي كردن و همكاري با يكديگر صرف مي كنند ، در حالي كه درهمين زمان كه آنها رفتاري دوستانه با يكديگر دارند، ما مشغول شستن ، پختن ، نظافت كردن و پرداختن به كارهاي روزانه هستيم.
بهترين توصيه ها هنگام درگيري خواهران و برادران :
اگر براي هر يك از فرزندان زماني مناسب صرف كنيم و شنونده اظهارات و احساسات آنها باشيم ، احساس آنها درباره توجه ما به آنها بدون خدشه مي ماند و مطمئن هستند كه براي والدين خود اهميت دارند.
با دقت وهوشياري مداخله كنيد يا حداقل پس از 5 دقيقه ي اول درصحنه حاضر شويد . حضور به موقع شما درصحنه درگيري ، كمك مي كند تا بتوانيد به مسئله پي ببريد و مانع عصبانيت فرزندان و صدمه زدن يا اهانت كردن آنها به هم بشويد . پيش از شروع و ادامه يافتن درگيري ، راحت تر مي توان اضطراب و ناراحتي موجود را برطرف ساخت. اگر نتوانستيد به موقع حاضر شويد از فرزندانتان عذرخواهي كنيد : " متأسفم از اين كه نتوانستم به موقع حاضر شوم و از بروز حوادث ناراحت كننده جلوگيري كنم . به من بگوييد چه اتفاقي افتاده است ؟"
فرزندان ما پس از درگيري مي توانند به راحتي رفتاري دوستانه با يكديگر داشته باشند، البته درصورتي كه مورد سرزنش قرا رنگيرند. اگر والدين بتوانند درخانواده به طور منصفانه رفتار كنند و مسئوليت ها را برعهده بگيرند، فرزندان مي توانند احساسات دروني خود را بهتر ابراز كنند و از آسيب ديدگي هاي روحي در امان بمانند. به آرامي و نرمي با آنها گفت و گو كنيد. به نوبت از هر يك از آنها بپرسيد كه چه اتفاقي افتاده و به سخنان هردو با دقت گوش دهيد. بيان كردن احساسات دروني مهمترين بخش درگيري است . به آنها فرصت كافي بدهيد ؛ زيرا برقراري پيوند دوباره نياز به زمان كافي دارد.
در برخي موارد، يكي از كودكان به ديگري ضربه وارد كرده و فرار مي كند. در اين گونه موارد، واكنشهاي خود را تغيير دهيد؛ به طور مثال بار اول وقت بيشتري با كودك آسيب ديده يا مجروح صرف كنيد و سپس به سوي فرد ديگر برويد. بار دوم فقط به كودك آسيب ديده توجه كنيد. هر دو كودك به كمك شما نيازمندند . كودكي كه ضربه را وارد كرده احساس پشيماني مي كند ، او فرد بي مسئوليتي نيست بلكه نتوانسته احساس خود را بيان كند و كنترل خود را ازدست داده است .
اغلب كودكان يكديگر را دوست دارند و به طور طبيعي به سوي هم كشيده مي شوند . اگر والدين به موضوع هايي كه دوستي فرزندانشان را پايدار و مستحكم تر مي كند توجه داشته باشند، روابط دوستانه بين فرزندان تداوم خواهد يافت.
بچه ها هميشه به دنبال بهانه مي گردند تا بتوانند احساسات دروني خود را بيرون بريزند، به طور مثال هنگامي كه بستني مي خورند اگر فرزند ديگر يك قاشق بيشتر بستني بخورد، درگيري شروع مي شود و از اين طريق احساس حسادت، نياز، درماندگي و عدم پذيرش از سوي آنها ابراز مي گردد. زماني كه والدين گريه ، بدخلقي و خشم فرزند خود را تحمل كنند و با حوصله به حرف هاي او گوش كنند ، به اشتباه خود پي مي برد . گوش دادن به سخنان كودكان آسيب ديدگي روحي آنها را ترميم مي كند و روابط موجود را محكمتر مي سازد
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
ما پدران بيشتر بايد بدانيم و عمل کنيم:
1- حتي قبل از تولد ميتوانيم به روشهاي گوناگون با فرزند ارتباط برقرار کنيم:
نشان دادن دلبستگي خود به همسر با دادن هديه (يک شاخهگل، يک لبخند و يا کمک در کار منزل)
وبه وجود آوردن آرامش لازم در اين دوران براي او.
2- با فرزندانمان با لحن خوب و مودبانه سخن بگوييم.
3- ابراز محبت را به فرزندان به طور مستمر ادامه دهيم، زيرا رفتار مردانه بدون مهرباني، الگوي جنسيتي پدر را بيتأثير ميکند.
4- به فرزندمان احترام بگذاريم و از تحقير شخصيت و انتقاد نابه جا بپرهيزيم.
5- با ايجاد رابطهي دوستانه زمينه ي انس با فرزند را هموار سازيم تا بتواند به راحتي حرف دلش را به ما بگويد.
6- وقتي با فرزندمان تنها هستيم با او همبازي شويم و يا ورزش کنيم.
7- شرايطي را به وجود بياوريم تا فرزندمان بتواند نقاط قوت خود را نشان دهد.
8- براي شناخت بهتر فرزندمان- به ويژه در هفت سال دوم- سعي کنيم نقش مربي ورزش او را داشته باشيم و رشته ي ورزشي را طبق خواست و توانمنديهاي خودش انتخاب کند.
9- گاهي فرزندانمان به تأييد رفتارهاي خود از طرف پدر سخت نيازمندند.
10- براي فرزندمان وقت بگذاريم تا تکريم و احساس با ارزش بودن را در او تقويت کنيم.
11- از رفتارهاي نادرست او چشمپوشي نکنيم و با توجه به شرايط روحي و رواني، زماني و مکاني، او را از کار نادرستش آگاه کنيم.
12- در هنگام تصميمگيري در امور مربوط به فرزندان با آنان مشورت کنيم.
13- با تشکيل جلسات خانوادگي و شرکت دادن همه ي اعضاي خانواده درتصميمگيريهاي زندگي به رشد اعتماد به نفس فرزندان کمک کنيم.
14- سعي کنيم از ويژگيهاي فرزندمان اطلاعات و آگاهيهاي لازم را داشته باشيم.
15- به استعداد و سليقههاي آنان احترام بگذاريم.
16- اوقات بيشتري را در جمع خانواده و فرزندان سپري کنيم.
17- فرزندمان را با مهارتهاي ارتباطي و اجتماعي و دوستيابي آشنا کنيم.
18- به تحصيل و درس فرزندان اهميت داده و با شرکت در جلساتي که مدارس تشکيل ميدهند به آنها ارزش و اعتبار دهيم.
19- رفتارهاي خودمان را اصلاح کنيم تا الگوي مناسبي براي فرزندان باشيم، پدراني که بين عمل و گفتارشان تفاوت وجود دارد هرگز الگوي خوبي براي آنها نخواهند بود.
20- سعي کنيم گاهي آنها را به مسافرتهاي خارج از شهر ببريم و از تجارب خود در سفر با فرزندان گفتگو کنيم.
21- در ميان اعضاي خانواده تبعيض قائل نشويم و گاهي با آنان درد دل کنيم.
22- در انجام بعضي از امور و يا کارهاي منزل (نظافت، تعميرات، ساخت وسايل و...) از فرزندان نيز کمک بگيريم تا احساس مفيد و بزرگ بودن در آنها تقويت شود.
23- آنان را با دوران کودکي و نوجواني خود و ساير افراد مقايسه نکنيم.
24- به موفقيتهايشان احترام بگذاريم و هر چند وقت يک بار آنها را يادآوري کنيم.
25- در هنگام رفتن به سفرهاي طولاني بهتر است از خود نشانههايي بر جاي بگذاريم (عکس، کاست صوتي و يا تصويري و...) در طول سفر از طريق تلفن با فرزندمان صحبت کنيم، در صورت امکان فرزند بزرگتر را با خود ببريم و در بازگشت از مسافرت سوغات آنها را فراموش نکنيم.
26- سعي کنيم نقش تربيتي خود را براي فرزندان نوجوان، از يک «مصلح و هدايت کننده» به يک «مشاور» تبديل کنيم.
27- تلاش کنيم در سنين نوجواني با فرزندمان همسو شده و همواره در کنار او باشيم.
28- در هنگام نصيحت کردن فرزند نوجوان، ضمن توجه به سخنان او، افکار و احساسات خود را براي او تشريح نماييم.
29- وقتي فرزندمان کار خوبي انجام ميدهد احساس خوشحالي خود را به او نشان دهيم و سپس او را در آغوش گرفته و بگوييم که چقدر دوستش داريم.
30- لازم است فرزندان احساس کنند که پدر براي مادرشان احترام زيادي قائل است.
31- براي حفظ ارتباط با فرزند نوجوان خود حداقل يکبار در ماه با او به تنهايي بيرون برويم و تلاش کنيم درباره ي آنچه در احساس و انديشهي او ميگذرد با هم گفتگو کنيم.
32- محيطي صميمي ايجاد نماييم تا فرزند نوجوان ما بتواند آزادانه احساساتش را بازگو کند.
33- با القاي اين حس که در منزل واقعاً مورد احترام ميباشد در احساس ارزشمند بودن او کمک کنيم.
34- اگر لازم بود از روش تذکر يا توبيخ در فرزندمان استفاده کنيم، تذکر و توبيخ ما بايد به گونهاي باشد که فرزندان متوجه شوند «رفتارشان نامناسب و بد است نه خود آنها».
35- در صورت داشتن مشغله ي زياد، سعي کنيم در شبانهروز حداقل نيم ساعت با فرزندمان همراه باشيم، با آنها حرف بزنيم، بگوييم و بخنديم و استراحت و تفريح کنيم.
36- اگر پسر نوجوان داريم، بدانيم که او نيازمند است که اوقاتي را در حريم حمايت و هدايت پدري محبوب، منطقي، استوار و مقتدر سپري کند.
37- به جاي انتقاد و تکذيب، از سخنان اطمينان بخش و تأييد کننده استفاده نماييم.
38- بين خود و فرزندان به جاي رابطه ي خشک و آمرانه، ارتباط عاطفي توأم با گذشت و صبر را حاکم نماييم تا مروت و مردانگي را بياموزند.
39- سخن ما به عنوان پدر در خانواده موقعي نافذ است که خودمان به آن اعتقاد داشته و عمل نماييم.
40- اقتدار پدري لازمه ي تربيت کودک و نوجوان است؛ اين اقتدار در سايه ي مهرباني، دوستي و قاطعيت شکل ميگيرد نه در برخورد خشن، ناسزاگويي و احتمالاً کتک زدن.
اميدواريم از جمله پدراني باشيم که با صبر، شکيبايي، مهرباني، دوستي وقتگذاري و احترام بتوانيم به وظايف خود عمل کنيم
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
زندگی معنادار طریقه ای است برای نائل شدن به شادکامی پاینده. زمانیست که زندگانی را با مفهومی خاص سپری می کنید و می دانید برای حیات خود هدفی اصیل دارید.
پرسش این است: آیا در ورای زندگی شما دلیل و منطقی نهفته است؟
مقصود و و منظور شما از زندگی چیست؟
اندکی برای تفکر درباره زندگیتان زمان بگذارید.
سوالات زیر می توانند شما را برای حصول درکی بهتر از زندگی در زمان حال و آینده یاری نمایند. 9 پرسش زیر را صادقانه پاسخ دهید اما زمان زیادی برای اندیشیدن صرف نکنید و اولین چیزی که به ذهنتان خطور می نماید را بیان کنید.
شماره 1. هفته گذشته از کدام موضوع بیشترین لذت را برده اید؟
شماره 2. تا امروز چه کسی مهمترین فرد در زندگی شما بوده است؟ چه کارهایی انجام داده؟
شماره 3. مخاطره انگیز ترین تصمیمی که تابحال در زندگی گرفته اید چه بوده است؟ چرا تا این حد پرمخاطره بوده؟
شماره 4. بزرگترین فرصتی را که تصور میکنید در زندگی از دست داده اید کدام بوده است؟
شماره 5. اگر می توانستید یک چیز را در خود تغییر دهید آن چیز چه می بود؟ چرا؟
شماره 6. بهترین چیزی که درباره خودتان دوست می دارید چیست؟
شماره 7. بلندپروازی شما در زمان جوانی چه بوده است؟
شماره 8. زنده یا مرده، تحسین برنگیزترین فرد دنیا در نظر شما کیست؟ چه چیزی در وی شما را مجذوب خود ساخته است؟
شماره 9. اگر برای زیستن 6 ماه فرصت می داشتید چه کارهایی انجام می داید؟
آگاهی از نحوه برقراری یک زندگی معنادار و هدفمند در حقیقت باعث شناخت و رسیدن به نفس معنوی خواهد شد، از شما فردی واقع گرا و مثبت اندیش خواهد ساخت. حیاتی که در نتیجه آزمودن و شناخت ارزش ها و نگرش های شخصی پدید می آید.
بنابراین می آموزیم که بپذیریم زندگی "فرآیندی مولد" است نه منفعل و مجبوریم برای فعال نمودن زندگی "کاری" انجام دهیم. باید گونه ای از تلاش و کوشش را وارد عرصه حیات خود نماییم. این انگیزه و اقدامات در "باطن ما" می باشند و همه نسبت به آنها مسئولیت و تعهد داریم. تنها چیزی که نیازمندیم این است که انگیزشها را یافته و خودمان را متمرکز آنها کنیم.
رضایت و شادکامی مسئله ای نیست که در انزوا بوجود آید و نمی توان آنرا به تنهایی بدست آورد. شادکامی در پی دیگر تصمیماتی که اتخاذ نموده اید حاصل می گردد. اگر مایلید خرسند باشید، ابتدا ارزشها و نگرشهای اصیل خود را بیابید. وقتی نسبت به آنها مطلع شدید از زندگی احساس رضایت بیشتری خواهید داشت و در نتیجه قادر خواهید بود زندگی رویایی خود را بنا کنید. به عبارت دیگر رضایت، منتهی به برآوردن روابط و احساس هدفمندی شده و این، شادکامی را به ارمغان می آورد.
چه چیزی روی شما تاثیر می گذارد؟
دلتنگی و استرس چگونه پدید می آیند؟
در بیشتر اوقات عدم رضایت و حزن در نتیجه مقایسه مداوم خود با دیگران به سراغ فرد می آید. با به یاد آوردن مسائل و اتفاقات گذشته. با خودبینی و تکبر در امور. با خواستن مکرر نداشته هایمان. با تقلا نمودن زیاد برای بدست آوردن اشیاء مادی و یا افرادی که تصور می کنیم خوشحالمان خواهند کرد. با خستگی و رنجیدن از دیگران و اعمالشان. مخلص کلام، با فراموش کردن هویت اصلی خود و غرق شدن در نقش کسی که فکر می کنیم باید باشیم و یا دیگران از ما انتظارش را دارند.
هدف از بیان عبارات فوق این نیست که شما با فراگیری بسیار، به فردی تماماً عملگرا و کاملاً خوشنود تبدیل گردید، بلکه درعوض باید محفوظاتی را که باعث ممانعت از کسب موفقیت میگردد، فراموش کنید. شما از پیش می دانید که چگونه یک زندگی شاد و رضایت بخش داشته باشید؛ تنها مشکل این است که یا آنرا فراموش کرده اید و یا طرز تفکر کنونیتان از آن غافل شده است.
بنابراین در مسیر پیش رو باید شرایط رشد و ترقی را فراهم آوریم تا بطور طبیعی بسوی نفس حقیقی و ذاتی خود پیش روی کنیم. در واقع این شرایط صحیح که باعث طی طریق سازنده به سمت شادکامی پایدار میگردد چیزی نیست جز: یک زندگی معنادار. شما می توانید به خود بیاموزید؛ ذهنتان را برای دستیابی به رضایت پرورش دهید. روانشناسان دریافته اند که شرایط صحیح برای رشد بشر از طریق مراقبه قابل دستیابی است و این روش ها می توانند شما را در یافتن ارزشهایتان در زندگی کمک کنند.
در مقالات بعدی به نحوه ایجاد شرایط صحیح فکری برای رسیدن به رضایتی همیشگی خواهیم پرداخت. در هر حال این حق شماست.
چگونگی ذهن بسیار تعیین کننده می باشد و آن کلیدیست که درب پیش روی رضایت و شادکامی را میگشاید
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
شکل گيري اين پيوندها روندي بسيار ويژه است ؛ تجربه اي است شگفت انگيز که در طي آن ، شما و کودکتان ياد مي گيريد که يکديگر را دوست بداريد . اين ارتباط ممکن است به محض آن که چشمان خود را براي نخستين بار به روي کودک مي گشاييد، شکل بگيرد و يا ممکن است ماهها طول بکشد.
اگر زايمان به خوبي پيش برود و نوزاد بلا فاصله بعد از تولد به نزد شما آورده شود، ممکن است با نگاه کردن و شير خوردن، عشق شديدي را در شما ايجاد کند. نوزاد نزديکي بدن مادر، شنيدن صداي او، نگريستن به چشمهايش وطعم نخستين شير را تجربه خواهد کرد؛ تمام اين چيزها سبب احساس آرامش و امنيت در وي مي شود.
لمس کردن
يکي از قدرتمند ترين طرق تشکيل ارتباط عاطفي بين مادر و نوزاد، نزديکي جسماني و تماس پوست است که سبب احساس آرامش و سلامت مي شود. اين نزديکي براي رشد و تکامل عاطفي کودک نيز ضروري است. تحقيقات نشان داده است که نوزادان نارس را به جاي قرار دادن داخل يک انکوباتور ( دستگاهي که دماي داخل آن بر طبق نياز نوزاد قابل تغييراست) مي توان روي سينه مادر يا پدر گذاشت ( نگهداري به روش " کانگورو") . پس اوقات پر از آرامشي را به نشستن در کنار نوزاد و در آغوش گرفتن او اختصاص دهيد. مي توانيد با ملايمت و با آب گرم او را شستشو داده و سپس به آرامي با روغن بچه ماساژ دهيد.
صحبت کردن
کودک از شنيدن صحبت هاي شما لذت مي برد و حتي سرخود را به طرف صدا بر مي گرداند و با خنديدن و دست و پا زدن به شما پاسخ مي دهد. مهم نيست به او چه مي گوييد. او از توجه شما خوشحال مي شود و شما از پاسخ او لذت مي بريد . وقتي با او حرف مي زنيد به وي نگاه کنيد.ارتباط چشمي بسيار مهم است و به تقويت درک متقابل از هم وايجاد مهارت هاي ا جتماعي کمک مي کند.
روند شکل گيري پيوند عاطفي ممکن است هفته ها يا حتي ماهها به طول بينجامد، بخصوص اگر زايمان مشکل بوده و يا کودک ، نياز به مراقبت هاي ويژه داشته باشد.
طبق گزارش هاي رسيده ، نزديک به 30 درصد زناني که به تازگي مادرشده اند ، در برقراري پيوند عاطفي با نوزاد خود دچار مشکل هستند. اگر شما نيز چنين احساسي داريد، با کمک همسر، مادر و يا دوستان نزديکتان مي توانيد بر اين مشکل غلبه کنيد.
پرورش يک کودک خسته کننده است، بنابراين سعي کنيد از تراکم فعاليت هاي روزمره در منزل کم کنيد و از کمک دوستان و خانواده نيز برخوردار شويد و سعي کنيد در طول روز هنگام به خواب رفتن کودک ، کمي بخوابيد . همچنين مراقب حالتي به نام " تنهايي پس از زايمان" باشيد. اين حالت ممکن است در بعضي مادران در حدود 3 يا 4 روز پس از تولد نوزاد رخ بدهد. اين احساس ناتواني در مقابله با مسائل و مشکلات ، به دليل تغييرات هورموني است و پس از گذشت چند روز برطرف مي شود.
افسردگي پس از زايمان
در برخي موارد، مادر افسردگي پس از زايمان را تجربه مي کند . علائم اين افسردگي عبارت اند از : احساس فقدان انرژي و اشتياق ، تحريک پذيري ، احساس خستگي بيش از حد وعدم توانايي مقابله با مشکلات زندگي براي مدتي طولاني.
اگر از اين مشکلات رنج مي بريد با پزشک خود مشورت کنيد . يکي از بهترين راههاي درمان اين مشکل گذراندن اوقات بيشتر با نوزاد است، برخورد و تماس فيزيکي با نوزاد سبب ترشح هورمون هاي " مادرانه" مي شود که خود باعث احساس آرامش و بهبودي مي گردد.
شخصيت کودک شما
در حالي که نوزادان خصوصيات و رفتارهاي مشترک بسيار زيادي دارند، تفاوت هاي بسياري نيز بين آنها وجود دارد. کودک شما از لحاظ ژنتيکي يک انسان منحصر به فرد است که تجربيات ويژه و خاصي در دوره داخل رحمي ، در طي تولد و در چند ماه اول زندگي داشته است. تمام اين تجربيات در شکل گيري شخصيت و چگونگي پاسخ کودک به دنياي اطراف و به شما نقش دارند.
نقش ژنتيک
به محض تشکيل نطفه، شکل ظاهري و بسياري از خصوصيات ديگر براي تمام عمر شکل مي گيرد. کودک نيمي از ژن هاي خود را از مادر و نيمي از ژنها را از پدر به ارث مي برد. اما چون هر سلول شامل ترکيب متفاوتي از ژنهاست ، کودک خصوصيات ظاهري ، شخصيت و استعدادهاي خاص خود را خواهد داشت.
کودکان در ترکيب ژنها بسيار متفاوت اند مگر اين که دوقلوهاي همسان باشند. بسياري از خصوصيات فرزند شما توسط اين ژن ها کنترل مي شوند، مثل رنگ مو و چشم ها ، گروه خوني ، جنسيت ، قد و شکل بدن. همچنين تصور مي شود که حداقل برخي از خصوصيات شخصيتي کودک توسط ژن ها تعيين مي شود، مثل هوش. اما با اين که آرايش ژنتيکي مي تواند تعيين کننده توانايي هاي بالقوه کودک باشد، نحوه تربيت و محيط اطراف وي نيز تأثير زيادي بر شخصيت او خواهد داشت.
تفاوت در تکامل مغزي
در عين حال که محيط اثر عمده اي بر تکامل ساختار شخصيتي کودک دارد، بنابر برخي تحقيقات ، ساختمان مغز مسئول بسياري از تفاوت هاي تکاملي و شخصيتي بين پسر و دختراست . براي مثال ، نيمکره راست مغز که مسئول کنترل فعاليت هاي فيزيکي است در پسرها رشد بيشتري يافته، درحالي که تکامل زودتر نيمکره چپ در دخترها به اين معناست که فعاليت هاي حرکتي ظريف و دقيق و مهارت هاي سخن گفتن در دختران زودتر از پسران شکل مي گيرد.
اما به ياد داشته باشيد که عوامل بيولوژيک هرگز نبايد به عنوان عاملي محدود کننده در تکامل توانايي هاي فرزند شما محسوب شوند . کودکان موجوداتي منحصر به فردند و ظرفيت آنها براي آموختن بسيار قوي تر و بيشتر از هر عامل بيولوژيکي عمل مي کند .
خلق و خوي کودک
عوامل زيادي در شکل دادن خصوصيات شخصيتي و خلق و خوي کودک نقش دارند. ژنتيک ، جنسيت، محيط اجتماعي، تعداد خواهران و برادران ، همه بخشي از اين وظيفه را به عهده دارند. مشخص است که بسياري از اين عوامل خارج از کنترل شما هستند و به زودي متوجه خواهيد شد که نمي توانيد نقش چنداني درانتخاب شخصيت کودک خود داشته باشيد. اما مسلم اين است که مهمترين عامل مؤثر بر نحوه رفتار و شخصيت کودک در ماهها و سال هاي اول زندگي ، ارتباط او با شماست. ممکن است شما نتوانيد " چگونگي " کودک خود را انتخاب کنيد اما روشي که ارتباط شما را با هم برقرار مي کند، تأثير فوق العاده اي بر شخصيت در حال رشد وي خواهد داشت. طبيعي است که کودک عليرغم نوع شخصيتي که دارد، از داشتن روابط پر محبت با شما لذت و فايده بسيار مي برد.
مهارت هاي ارتباطي
کودک پس از تولد به سرعت راه هاي مختلفي را براي برقراري ارتباط با شما ياد مي گيرد. او براي بيان نيازهاي مختلف خود از گريه هاي متفاوتي استفاده مي کند و قبل از 2 ماهگي براي ابراز شادي خود به شما لبخند مي زند. همچنين با ايجاد اصوات مختلف ، خود را براي سخن گفتن آماده مي کند.
گريه
مؤثرترين راه براي برقراري ارتباط کودک در ماه هاي نخست زندگي گريه کردن است، زيرا وي تنها از اين طريق مي تواند شما را متوجه نيازهاي خود کند. در واقع گريه نخستين سخني است که کودک مي گويد. حتي نخستين گريه کودک پس از تولد يک نقش ارتباطي بسياري مهم دارد. اين گريه به پزشک مي گويد که ريه ها براي نخستين باربا موفقيت از هوا پر شده اند و حالا کودک مي تواند نفس بکشد.
در ابتدا ممکن است تصور کنيد که گريه کودک هميشه يک جور است و کودک هميشه يک صدا را توليد مي کند اما به تدريج مي فهميد که کودک براي نيازهاي مختلف خود اصوات مختلف و گريه هاي متفاوتي دارد. همچنان که زمان مي گذرد، قادر به درک اصوات و گريه هاي مختلف کودک مي شويد و اين به شما کمک مي کند که به سرعت نيازهاي کودک را برآورده سازيد
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
زن ، اشتغال و خانواده
بحث پیرامون زنان به ویژه مادران از دیرباز مد نظر صاحب نظران بوده است. اما ضروری به نظر می رسید که ارتباط وظیفه مهم مادری و رسالت دیگر زن یعنی حضور در اجتماع بهتر تبیین شود تا تداخل و تعارضی در نقشها پیش نیاید.
تاریخچه ی کار زن:
در سال های گذشته فعالیت های خانگی و تولیدی از هم جدا نبودند؛ بسیاری از تولیدات یا در خانه ها و یا در کارگاه های نزدیک خانه انجام می شد و تمام اعضای خانواده به خصوص زنان در امر تولید مشارکت داشتند. به همین دلیل زنان نفوذ قابل توجهی در درون خانواده داشتند و گاه اداره کننده ی اصلی خانواده و درآمدهای ناشی از آن بودند. اما به تدریج و با شروع انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم میلادی و توسعه ی صنایع و انتقال تولید به کارخانه های صنعتی، استخدام فردی جای استخدام خانوادگی را گرفت و افراد مجبور شدند در بیرون ازخانه مشغول به کار شوند. 1
کارخانه داران برای این که زن را از خانه به کارخانه بکشانند و از نیروی اقتصادی او بهره کشی کنند، حقوق زن، استقلال اقتصادی، آزادی و تساوی حقوق زن با مرد را عنوان کردند و آنها بودند که توانستند به این خواسته ها رسمیت قانونی بدهند. چرا که تکامل ماشینیسم و تولید به میزان بیش از حد نیاز واقعی انسانها و ضرورت تحمیل بر مصرف کننده ، بار دیگر ایجاب می کرد که سرمایه داری از وجود زن بهره کشی کند؛ اما نه از نیروی بدنی و قدرت کاری او، بلکه از نیروی جاذبه و زیبایی او و از قدرت افسون گری اش در تسخیر اندیشه ها، اراده ها و مسخ آن ها در تحمیل مصرف بر مصرف کننده.2
بنابراین حضور زنان روز به روز در مشاغل مختلف بیشتر شد و زمینه ی حضور گسترده ی آنان در بیشتر کشورهای غربی فراهم آمد و به تدریج به کشورهای آسیایی در حال توسعه نیز سرایت کرد. به طوری که امروزه آمار و ارقام ، بیانگر حضور بالای زن در بازار کار است.3
به طور مثال آمار اشتغال زنان در کشورهای صنعتی بدین قرار می باشد:4
فنلاند: 41% فرانسه: 4/36% دانمارک: 7/37%
اتریش: 3/32% انگلستان: 7/31%
در کشورهای عربی نیز آمار اشتغال زنان این گونه می باشد:5
امارت: 5/14% قطر: 9/35% مراکش: 7/34% بحرین: 1/32% موریتانی: 43% مصر: 1/30%
نقش مادر در تربیت:
اکنون باید نقش مادر در دو مقطع مهم و حساس- کودکی و نوجوانی- بیان شود تا مادران شاغل به اهمیت آن پی برده و اولویتها را در مسیر انتخاب شغل و تربیت فرزندان به شکل صحیح تشخیص دهند .
الف) مادر و تربیت در کودکی
برخی گمان می کنند که نقش مادر در تربیت از زمانی است که طفل او خوب و بد را تشخیص می دهد و تا حدی قادر به تشخیص مصالح و مفاسد امور می باشد. اما از نظر اسلام تأثیر مادر حتی به دوران بارداری و قبل از انعقاد نطفه نیز مربوط می شود و دوران حمل در سرنوشت طفل بسیار دخیل است.6
حتی برخی شروع زندگی آدمی را از لحظه ی انعقاد نطفه می دانند.7
کودک ماه ها در رحم مادر، با جسم و روح او ارتباط تنگاتنگ برقرار می کند. بعد از آن نیز تا مدتها برای رشد و ادامه ی حیات خود نیاز به مادر دارد و طول می کشد تا بتواند به تنهایی احتیاجات خود را برطرف کند. تمام این امور نیاز به صبر و حوصله ی سرشاری دارد که خداوند به مادر بخشیده تا فرزندانش به سمت کمال پیش بروند و در این وابستگی و احتیاج، حکمتی نهفته است تا کودک پیوسته با مادر ارتباط داشته باشد و تحت تربیت او بزرگ شده و به کمال برسد.8
طفلی که قدم به این دنیا می گذارد این حق را دارد که در کنار مادر باشد و از مهر و محبت او بهره مند شود. هرگاه گریه کرد به او جواب لازم را بدهد، در آغوش او بخوابد و یا شیر بخورد. حال اگر به درخواستهای او کم توجهی شود و پاسخ لازم به واکنش های او داده نشود؛ کودک در آینده از ثبات شخصیتی سالمی برخوردار نخواهد شد و به ناسازگاری اخلاقی روی خواهد آورد.9
وجود مادر در کنار کودک سبب به وجود آمدن احساس اعتماد نسبت به اطرافیان خواهد شد. این احساس برای کودک بسیار مفید است و سبب می شود تا او بهتر بتواند شکستها و ناموفقیتها را در زندگی تحمل کند.10
اگر کودک در خانه از رابطه ی عاطفی خوبی برخوردار نباشد، نمی تواند آن گونه که باید به آموزش محیط پیرامون خود بپردازد تا بتواند استعدادهای خود را ظاهر سازد. تجربه نشان داده است کودکانی که در شیرخوارگاه ها بزرگ شده اند نمی توانند رابطه ی صمیمانه ای با دیگران برقرار کنند.11
بنابراین زندگی کودک به خصوص دو سال اول آن، دوران بسیار سرنوشت سازی است؛ زیرا شخصیت کودک هنوز شکل نگرفته و برای پذیرفتن ، هر صورت و شکلی آماده است.12
پس وظیفه ی هر پدر و مادری است که از این ویژگی انعطاف پذیری استفاده کرده و به تربیت کودکان خود اقدام کنند، پیش از آنکه شخصیت آنها شکل گیرد و دیگر از دست آنها کاری ساخته نباشد.13
ب) مادر و تربیت در نوجوانی
همدلی و ایجاد ارتباط دوستانه و صمیمانه راهی است برای جلوگیری از رو آوردن نوجوانان و جوانان به انحراف، جرم و بزهکاری و مادر به عنوان کسی که رابطه ی مستقیمی با فرزندان خود دارد و سرپرستی خانه با اوست، می تواند این رابطه ی دوستانه را با فرزندان خود برقرار کند. این مادران که با مهربانی و محبت به نیازهای عاطفی دختر و پسر خود پاسخ می دهند، زمینه ساز به وجود آمدن اعتماد به نفس و استقلال در فرزندان خود خواهند شد.14
مادران سرمشق و الگوی فرزندان خود و شکل دهنده ی روح و شخصیت آنان هستند. مادرانی که دچار بیماری از خود بیگانگی هستند فرزندانی همانند خود تربیت می کنند. مادرانی که در خانواده هایی پرورش یافته اند که دختر و زن مورد تحقیر واقع شده اند، فرزندانی تربیت می کنند که آنها نیز دچار عقده ی حقارت می شوند و نتیجه ی این احساس حقارت این است که وقتی دختر به سن بلوغ می رسد در برخورد با جنس مخالف رفتار و حرکات نامناسبی از خود بروز می دهد و زیباییهای خود را در اجتماع عرضه خواهد کرد تا مرحمی بر روح بیمار و جبران کننده عقده درونی اش باشد.
پسران نیز در چنین خانواده هایی بینشی نادرست نسبت به زن پیدا کرده و نسبت به زنان دیگر و همسران خود زورگو و ستمکار خواهند شد.15
پدران و مادران باید این نکته را مدنظر داشته باشند که دختران و پسران هرکدام تربیت متفاوتی را می طلبند. زیرا هرکدام از دختر و پسر باید در آینده نقش خاصی را در خانواده و اجتماع پیاده کنند. یک مادر از کودکی باید به دختر خود بفهماند که او در آینده می خواهد مادر و همسر بشود. بنابراین باید به مرور زمان به فرزند خود اعم از دختر و پسر نکاتی را که در زندگی آینده نیاز خواهد داشت بیاموزد
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
اساس تشکیل خانواده، ازدواج دو بزرگسال با جنسیتهای مخالف است. اولین وظیفه این دو، سازگاری و تطابق با یکدیگر است. | |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
برای داشتن یك خانواده ایده آل و سالم به عنوان پایه های یك جامعه سالم لازم است همه اعضای خانواده و بویژه زن و شوهر نقش خود را به درستی ایفا كنند. لازمه خانواده ایده آل ، تربیت صحیح و اصولی كودك و آماده كردن او برای یك انتخاب درست در مرحله ازدواج و توجه به ابعاد مختلف روانی، انسانی، اجتماعی و شخصیتی دو طرف مقابل یعنی زن و شوهر در زندگی مشترك است.
● ویژگی های یك خانواده ایده آل و سالم
خانواده سالم و موفق مجموعه ای است كه در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات میان افراد روال طبیعی دارد. اعضای این خانواده می توانند از قدرت انسانی خود برای مشاركت، تعاون و پاسخ به نیازهای جمعی و فردی استفاده كنند. در نظام سالم خانوادگی نقش ها انعطاف پذیر است و دست به دست می چرخد. حركت آرام و آهسته است. به طور مثال ممكن است زمانی مادر براساس اقتضای شرایط در نقش بلاگردان ظاهر شود و سپس این وظیفه به پدر و پس از مدتی نیز به فرزندان محول شود. البته برای رسیدن به یك خانواده سالم باید به چند نكته نیز توجه داشت. خانواده واحدی برای رشد و بقاست. مكانی است كه نیازهای احساسی و عاطفی همه اعضا در آن تأمین می شود. در خانواده سالم رشد و اعتلای همه اعضای آن مدنظر است و در آن عزت نفس ایجاد می شود. واحدی مهم برای جامعه ای است كه می خواهد دوام داشته باشد و به طور یقین خانواده خاكی حاصلخیز برای پرورش انسان های بالغ است. (انسان بالغ كسی است كه تفاوت میان خود و دیگران را درك می كند و از هویت مستقل برخوردار است) مقررات حاكم بر خانواده های موفق بیانگر آن است كه زن و شوهر از تفاوت های رفتاری، ارتباطی و نگرشی خانواده خود كاملاً آگاهند و آنها را بدون تعصب می پذیرند. زن و شوهر هر كدام برای یافتن راه حل های مسالمت آمیز قدم برمی دارند. ظرفیت قبول تفاوت و روبه رو كردن منطقی با تضادها و اختلاف ها، نشانه صمیمیت خانواده سالم است. اختلاف سازنده چنانچه مورد استفاده درست قرار گیرد، سازنده و مفید خواهد بود. در یك ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند كه بر سر تفاوت خود به توافق برسند و با اختلافات برخورد منصفانه داشته باشند.
● فرد برای ورود به خانواده سالم، ایده آل و موفق تربیت می شود
خانواده محل انتقال سنت ها، باورها و انواع مختلف شناخت هاست. (از شیوه غذا خوردن تا افكار سیاسی). نخستین قدم های اجتماعی شدن را كودك در خانواده برمی دارد و به موجودی اجتماعی تبدیل می شود. خانواده با اسم خانوادگی گذاشتن به كودك او را در مسیر و شبكه خویشاوندی قرار می دهد بنابراین خانواده نخستین هویت اجتماعی فرد را فراهم می آورد.
موقعیت اجتماعی والدین، موقعیت اجتماعی كودك را در ۲۰ سال اول زندگی تعیین می كند. خانواده با الگو قرار گرفتن به كودك می آموزد خود را در آئینه چشم پدر و مادر تماشا كند. در خانواده است كه نخستین بار خود را می بینیم و احساس صمیمیت را درك می كنیم . می آموزیم كه احساس چیست و چگونه می توانیم آن را ابراز كنیم و این پدر و مادر هستند كه احساسات قابل قبول و موضوع را مشخص می سازند، اجازه ها را صادر می كنند. رشد كودك در خانواده بیشتر متأثر از همین ارزشگذاری ها و گرایش های اخلاقی، عاطفی و اجتماعی است. از این رو خانواده ها به عنوان یكی از عوامل مؤثر در رشد كودك، در كنار سایر عوامل قرار می گیرد. بنابراین چگونگی رشد و تربیت فرد در خانواده، در چگونگی شكل گیری یك خانواده سالم و ایده آل نقش پررنگی دارد. همسران جوان برای ایجاد همدلی با یكدیگر نیاز به فرصت هایی در ابتدای زندگی زناشویی دارند بنابراین به موازات ایجاد این همدلی و حتی برای به وجود آوردن آن باید برای یكدیگر در حكم آئینه ای باشند كه هم خوبی ها و هم نارسایی ها را نشان دهند و برای بهتر زیستن خود تلاش مشترك داشته باشند. زندگی مشترك بدون وجود ارزش ها و اهداف متعالی با دوام نیست. بنابراین همسران جوان باید اساس تشكیل خانواده را رسیدن به چنین اهدافی قرار دهند. حتی اگر بدون توجه به چنین اهدافی زندگی خانوادگی را آغاز كردند باز هم باید برای رسیدن به اهداف متعالی تلاش كنند.
● اهداف متعالی در آغاز یك زندگی مشترك
دو همسر در زندگی باید از عزت نفس و احترام برخوردار باشند. هیچ دختر و پسر جوانی نمی توانند با انگیزه توجه به خود و احساس برتری نسبت به همسر وارد زندگی مشترك شوند و انتظار شیرین كامی و موفقیت داشته باشند. ممكن است در ابتدای زندگی مشترك این نحوه رفتار بین دو همسر وجود نداشته باشد و هركدام سعی كنند با احترام به دیگری حرمت نفس او را حفظ كند، اما چنین رویه ای باید به مرور در روابط متقابل آنان به وجود آید. مرد و زن جوان در صورتی می توانند چنین رویه ای را در رابطه با یكدیگر پیش بگیرند كه خود بزرگ منش و دارای عزت نفس باشند و یا همزمان آن را در خود تقویت كنند. از آن جا كه زوج های جوان، هركدام در خانواده پدری روابط خانوادگی و اجتماعی متعددی داشته اند، این روابط تا مدت ها بر رابطه مشترك آنها تأثیر می گذارد. بنابراین باید هركدام مراقب باشند تا همراه با احترام به دیگری، فامیل و اطرافیان او را نیز مورد احترام قرار دهد.
● پویایی، انعطاف و انطباق پذیری
در یك خانواده نباید اندیشه ها و احساس های زوجین حالت راكد و منجمد داشته باشد. خشكی، سردی و تغییرناپذیری در روحیات با ایجاد حالت تعادل و استحكام در خانوده سازگار نیست، چون راه را بر هر گونه بازنگری نسبت به اعمال و افكار درست می بندد. زن و مرد در عین حال كه دارای اصول و اهداف ثابت و معینی هستند باید درروابط با یكدیگر انعطاف و بردباری داشته باشند. دارا بودن روحیه انعطاف در بسیاری مواقع می تواند تنش ها و سختی های پیش آمده در فضای خانواده را كاهش دهد. مثلاً هنگامی كه همسر شما خشمگین و عصبانی است، خونسردی شما می تواند در فروكش كردن این عصبانیت مؤثر باشد و در زمان دیگری اتخاذ چنین روشی توسط او نیز می تواند خشم احتمالی شما را فروكش كند.
● فداكاری برای همسر
زن و شوهر هنگامی كه یكی از آن ها در فشار و سختی قرار می گیرد باید بتوانند نقش كمك و یار را برای یكدیگر ایفا كنند. این روحیه هم برای مرد و هم برای زن لازم است. برای زن، شوهرداری به معنای مصطلح گاهی از اوقات همدلی و همراهی با شوهر در سختی ها و مشكلات است كه در حسن رفتار و مدیریت خانواده تجلی می یابد و یك مرد نیز با مشاركت جدی در كارهای همسر خود، هنگامی كه امور خانه، او را دچار خستگی می كند چنین نقشی را ایفا نماید.
● شناسایی، علت یابی و راهیابی مسائل خانوادگی
▪ انجام هر كاری به مهارت و دانش نیاز دارد. یعنی برای همسر توانا شدن، باید دانایی ها، دانش ها و مهارت های لازم را كسب كرد. از این رو توصیه می شود با مطالعه كتاب های مربوط به تعلیم و تربیت، روانشناسی خانواده و آئین همسرداری و با شركت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزایید.
▪ در ارزیابی روابط زناشویی، هر یك از زوج ها باید بداند كه همسر او نزدیك ترین و محرم ترین فرد است. به همسرتان به عنوان نیمه تن، حامی و پشتیبان نگاه كنید و برای خوشبختی او تلاش نمایید.
▪ زن و شوهر باید مهارت های ارتباطی را برای بهبود روابط خود بیاموزند و در فضایی سرشار از حسن تفاهم و حسن نظر به حل وفصل مسائل خود بپردازند. برخی از این مهارت ها، فعالانه به حرف های یكدیگر گوش كردن، تشریك مساعی و مشورت كردن، به عقیده یكدیگر احترام گذاشتن و پذیرفتن یكدیگر است.
▪ تحكیم روابط زناشویی، علاقه به داشتن یك ارتباط سالم، ایجاد یك كانون گرم و صمیمی و نائل شدن به تفاهم مسئولیت همه اعضای خانواده بویژه زن وشوهر است. از این رو می توان گفت كه حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم كوشش همه جانبه اعضای خانواده بویژه زوج خانواده است.
▪ وقتی در زندگی، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می كند، به جای سرزنش كردن یكدیگر و تفسیر نادرست، به شناسایی مسأله، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازد.
▪ لازمه ایجاد ، حفظ و استقرار روابط زناشویی سالم، داشتن تعهد، وفاداری، اعتقاد، انصاف و صمیمیت، پذیرش، سعه صدر، تفاهم و اعتماد متقابل است. با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت كنید و خانواده را به فضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفی تبدیل نمایید.
▪ مورد تأیید واقع شدن، مورد توجه و محبت قرار گرفتن از نیازهای اساسی انسان است. سعی كنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید كنید.
همسر شما باید بفهمد كه برای او ارزش قائل هستید. تشویق، تأیید و بیان نكات مثبت باید به طور آشكار و در جمع باشد و تذكر نكات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد.
▪ گاهی میان زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود كه بدرستی درك نمی گردد. زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هر كس می تواند آن ها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر كند. باید به صراحت و با وضوح از طرف مقابل تان سؤال كنید یا از او توضیح بیشتر بخواهید تا اشكال رفع شود و ابهامی در میان نباشد.
▪ راه حل عمده مسائل و مشكلات زناشویی، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان یكدیگر است. زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشكلات و روشن كردن انتظارات از یكدیگر و به اصلاح درددل كردن اختصاص دهید.
▪ گاهی اوقات زن و شوهر از یك مسأله دو برداشت كاملاً متفاوت دارند. اما آن ها را با یكدیگر مطرح نمی كنند و یا نمی خواهند كه این برداشت های متفاوت را درك كنند و در نتیجه بروز یك مسأله ساده ممكن است به یك بحران تبدیل شود. زن و شوهر باید سعی كنند كه برداشت های یكدیگر از مسأله را جویا شوند. برای شناخت ریشه اختلافهای زناشویی باید با روان شناسی زن و مرد آشنا شد و فهمید كه زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آن ها چیست. به طور معمول زن به وابسته بودن، كسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد. درحالی كه مرد می خواهد مستقل و خودمختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است. چاره كار هم این است كه زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند.
▪ زن و شوهر موظفند خود را در برابر یكدیگر آراسته و پاكیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب كنند.
▪ نباید زوج ها تفاوت های فردی موجود یكدیگر را با فرد دیگری مقایسه كنند. نكته مهم این است كه زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درك كنند و اختلافهای زناشویی را در یك فضای محرمانه و صمیمانه مطرح كنند و معتقد باشند كه می شود و می توان به تفاهم رسید و یك ارتباط سالم برقرار كرد
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
پنج گنج والدین ایدهآل
همه دلشان میخواهد موفق باشند؛ پدر و مادرها بیشتر. ولی بیشتر پدرومادرها حتی موفقیتشان را هم نه برای خودشان، که برای تربیت موفق فرزندانشان میخواهند. آنهایی که بچهدار شدهاند، میدانند که این ماجرا چهقدر فراز و نشیب و پیچیدگی دارد. هیچ روزی مثل روز قبل نیست و اتفاقا هر چه بچهها بزرگتر میشوند ماجراها پیچیدهتر میشود. ضمن اینکه خصوصیات فردی و خانوادگی و حتی اجتماعی هر پدر و مادری را نیز باید درنظر گرفت...
حالا سوال این است که واقعا والدین موفق چه ویژگیهایی دارند؟ آیا برای این موضوع هم استانداردهایی وجود دارد تا بر مبنای آن بتوانیم موفقیت والدین را محک بزنیم؟ آیا موفقیت به معنای کامل و بیعیب و نقص بودن است؟
بگذارید از همین ابتدای بحث یک موضوع را روشن کنیم: والدین موفق الزاما کاملترین، بهترین و بینقصترین والدین نیستند. اگر این اصل را قبول کنیم با استرس کمتری بچهداری میکنیم، فرزندانمان را بزرگ و راه را برای موفقیت آنها هموار مینماییم.
با توجه به اینکه بیشتر جوامع امروزی فرزندمحور شدهاند، والدین در تربیت به بچهها دچار استرس فراوانی میشوند و فشار زیادی به خود وارد میکنند تا همه چیز خوب پیش برود؛ از انضباط و مقررات، تغذیه، مطالعه، تسهیلات آموزشی و امکان استفاده از کامپیوتر گرفته و تا همهچیز. امروزه حتی برای شرایط روحی و تغذیهای مادر باردار هم تعریفهای خاصی وجود دارد تا پایههای موفقیت کودک قبل از تولدش بنا شود.
به همین دلیل، والدین گاهی به دلیل نداشتن وقت یا امکانات برای تامین همهجانبه بچهها، دچار عذاب وجدان شده و خودشان را گناهکار میدانند و این موضوع، فشار روانی وارد بر آنها را بیشتر میکند و صد البته، بچهداری و فرزندپروری را مشکلتر. شاید اگر اصولی را بهطور کلی در نظر بگیریم معنای موفقیت در بچهداری و فرزندپروری را بهتر درک کنیم.
البته شرایط والدین کاملا متفاوت است و موفقیت نیز به همین اندازه میتواند معانی متفاوتی داشته باشد اما لااقل ۵ اصل کلی وجود دارد. یک اصل مربوط به قبل از ازدواج و ۴اصل دیگر مربوط به قبل از فرزنددار شدن است.
۱) ازدواج، موفق شرط اول:
موفقیت والدین در زمینه بچهداری به قبل از بچهدار شدن و حتی به قبل از ازدواج برمیگردد. والدین موفق، ازدواجی مناسب دارند و بسیار دشوار است که همسرانی بدون انطباق در فکر و سبک زندگی بتوانند تربیتی صحیح ارایه بدهند. مرحله بعدی، زمانی است که آنها قصد دارند صاحب اولاد شوند؛ کاری که نباید تصادفی و بیبرنامه باشد و حتیالمقدور باید ۴ اصل زیر برایش در نظر گرفته شود:
۲) انتظارتان را از بچهدارشدن روشن کنید:
این، موضوع مهمی است که اگر بعضی والدین قادر نباشند با گروه سنی خاصی (مثلا کودکان) راحت ارتباط برقرار کنند، ریشه مساله را باید در همان سنین (یعنی دوران کودکی والدین) جستجو و حل و فصل کرد. والدین موفق از همان دوران باید یاد گرفته باشند که مسوولیتهایشان را بشناسند، چهطور با استرس برخورد داشته و یا در شرایط ناراحتکننده (که در دوران بچهداری بیشمار است) خود را با شرایط وفق دهند. بررسیها نشان میدهد سطح استرس والدین روی کودکان و توانایی بزرگ کردن آنها تاثیر به سزایی دارد؛ ضمن اینکه بچهداری کاری مادامالعمر است و هیچوقت تمام نمیشود. والدین موفق از قبل ترسهایشان را میشناسند و تمام جوانب زندگی با بچه را ضمن بررسی، حل و فصل میکنند (کار، تحصیل، وضعیت تفریحی، مالی، ازدواج و غیره...)
۳) زمینه خانوادگی را مهیا کنید:
والدین موفق از قبل، شرایط خانوادگی خود را بررسی میکنند که با والدین خود یا همسرشان درباره این موضوع، مشکلی نداشته باشند تا شرایط فکری، روانی و تربیتی مناسبی برای بچهدارشدن موجود باشد. در غیر این صورت، ناخواسته و غیرمستقیم بسیاری از مسایل و مشکلات را وارد زندگیتان میکنید.
۴) پیشاپیش معلوم کنید که قرار است فرزندتان از شما چه بیاموزد:
والدین موفق اولویتهای زندگی فرزندانشان را براساس ارزشهای درست پایهریزی میکنند؛ ارزشهای دینی و اجتماعی خود را با همسرشان همسو و همگن کرده و میدانند که قرار است چه تفکرات و باورهایی را به فرزندانشان منتقل کنند.
۵) از جمعآوری اطلاعات غافل نشوید:
والدین موفق قبل از بچهدارشدن شروع به جمعآوری اطلاعات در این زمینه میکنند و از منابع معتبر (نه حرفهای بیپایه و اساس این و آن) کمک میگیرند تا بدانند در هر دوره سنی خاص باید با فرزندشان چه برخوردی داشته باشند. این کار تا پایان عمر نیز باید تداوم داشته باشد؛ یعنی والدین باید به طور مستمر با روشها و اصول صحیح رفتاری و سلامت جسمی و روانی فرزندانشان آشنایی داشته باشند. چنین والدینی هرگز از یادگیری ترسی ندارند و از اینکه نکتهای را در این زمینه ندانند احساس حقارت یا ناراحتی نمیکنند و اتفاقا با ولع زیادی به دنبال یادگیری خواهند بود.
● والدین موفق ۹ ویژگی دارند
اگرچه نمیتوان نسخه واحدی برای همه والدین پیچید اما والدین موفق این خصوصیات را حتما دارند:
۱) ارتباطشان عمیق است
ارتباط آنها با فرزندانشان بسیار عمیق و از همان سنین شیرخوارگی برقرار میشود. وقتی بچهدار میشوند قبول میکنند که اول پدر یا مادر هستند و بعد معلم، مهندس، کارمند فلان شرکت و ... و برعکس تصور خیلیها که فکر میکنند شیرخوار چیزی درک نمیکند، میدانند که اتفاقا همهچیز توسط کودکان ثبت و ضبط میشود و بعدها همان مسایل توسط آنها بروز داده میشود. آنها تمام نیازهای شیرخوار را فراهم کرده و از همان ابتدا به او میفهمانند که تنها منبع اعتماد و تکیهگاه او هستند. این ارتباط عاطفی عمیق به این صورت پایهریزی شده و برای همیشه باقی میماند.
۲) نیازهای فرزندشان را میشناسند
آنها خوب درک میکنند که هیچگاه مسایل مالی و امکانات، جایگزین وقت و زمانی که باید برای فرزند صرف کنند، نمیشود چون پول، پیشرفت شغلی و تحصیلی قابل جبران است اما هر دوره عمر فرزندان با خصوصیات و نیازهای ویژه، اگر نادیده گرفته شود اصلا قابل جبران نیست و صدمات وارده به دلیل کمبود وقت و یا بیتوجهی والدین، میتواند عواقب ناگوار، پیچیده و غیرقابل جبرانی به بار بیاورد.
۳) حمایت میکنند، ادعا نمیکنند
بهترین و موثرترین کارها را بهعنوان یک حامی و پشتیبان خوب برای فرزندشان انجام میدهند اما قبول میکنند که خودشان هم نقایصی دارند. به این ترتیب، راه را برای رفع نقایص خود بازمیگذارند و با این روحیه، فرزندشان هم در این موارد، آنها را میبخشد.
۴) آنها میدانند که «دوصد گفته چون نیم کردار نیست»
میدانند برای بچهها، رفتار و عملکرد بهتر از گفتار و نصیحت است. سخنرانی و سرزنش به ندرت در بچهها (در سنین مختلف)، تاثیر میگذارد. در عوض رفتار والدین پیامی واضح و رسا به همراه دارد. در گفتار و رفتار این والدین صداقت و مهربانی وجود دارد و فرزندانشان نیز همینگونه بارمیآیند.
۵) اول گوش میکنند، بعد حرف میزنند
قبل از آنکه حرف بزنند به صحبتهای فرزندشان گوش میکنند. هر چه بیشتر گوش میکنند فرزندشان بیشتر برایشان تعریف میکند و این یک مکالمه موثر محسوب میشود. آنها میدانند که اعتماد به نفس، سنگ بنای سلامت عاطفی و روانی است و فرزندشان در صورتی اعتماد به نفسی محکم و پایدار پیدا میکند که خودش انتخابگر باشد و تحت نظارت والدین، خودش تصمیم بگیرد. وقتی میخواهند رفتار منفی او را تصحیح کنند لااقل دو رفتار را پیشنهاد میکنند تا خودش انتخاب کند.
۶) درست تنبیه میکنند
آنها معتقدند که موثرترین تنبیه، عدم تایید فرزند (البته به صورت موقت) است که همیشه باید همراه با توضیحات کافی به فرزند باشد که چرا این عدم تایید به وجود آمده و راه رفع آن چیست.
۷) زیاد حرف نمیزنند
به سوالات فرزندشان با توجه به رده سنی و درک او پاسخی ساده و صحیح میدهند و معمولا از مباحثه طولانی خودداری میکنند؛ یعنی در هر سن، اطلاعاتی متناسب به فرزندشان ارایه میدهند و خوب میدانند که ریختن یک بشکه چای در یک فنجان کاری بیهود است!
۸) حد خودشان را میشناسند
به این موضوع توجه دارند که فرزندشان در طول زندگی خود روابط بسیاری برقرار میکند؛ با دوستان، معلمان، فامیل و ... حتی اگر در دورهای خاص این روابط ویژهتر شود باز هم درنهایت، این پدر و مادر هستند که جایگاه خاصی در ذهن او دارند که دایمی است. به همین دلیل روی نقش خود دقت بیشتری کرده و آن را محکم حفظ میکنند.
۹) دنبال تشکر نیستند
آنها میدانند که فرزندشان مسوول جبران زحمات والدین نیست. اگر چه بچهداری بسیار سخت و گاهی طاقتفرساست و ترکیبی از لذتها و ناراحتیهاست اما آنها از اینکه به وظایفشان درست عمل کرده و فرزندانی سالم، عاقل و بادرایت بار بیاورند احساس رضایت و خشنودی میکنند و از آنها توقع جبران ندارند.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
1-لوس كردن فرزند: همه والدين فرزندان خود را دوست دارند و تمام آنچه دارند و ندارند را براي فرزند خود طالب هستند، كه به هر حال هزينه بر است. پدر و مادر هاي زيادي هستند كه با اين محبت افراطي باعث لوس شدن فرزند شده و تازه بچه ها با داشتن اين همه چيز خوشحال به نظر نمي رسند. اين باعث مي شود كه بچه ها هرگز راضي به نظر نرسند و مرتبا تقاضاي بيشتري كنند .
2- تربيت نامناسب: زماني كه شما اينقدر تنبلي به خرج مي دهيد كه فرزندان خود را به طور صحيح تربيت كنيد ، در نتيجه اين وظيفه خطير را به عهده اطرافيان فرزندتان قرار مي دهيد. هرگز به فرزند خود اجازه ندهيد كه در خانه طوري رفتار كند كه انگار به سياره شيطنت و بازيگوشي پا گذاشته است.زيرا همين رفتار را در خانه ديگر هم خواهد داشت و اين اصلا خوشايند نيست .در حاليكه بايد در خانه ديگران مو دب تر و بهتر از منزل باشند.اگر شما نتوانيد آنها را به طور صحيح تربيت كنيد ديگران اقدام مي كنند.
3- عدم مشاركت در مدرسه فرزندان: بعد از خانه ، مدرسه محلي است كه بچه ها در آن بيشترين ساعت را حضور دارند و بنابر اين معلمان و همسن و سالان نقش مهمي در زندگي آنها دارند. بنابراين تعجب انگيز است كه شما رغبت به اين محل نداريد و سعي مي كنيد از مدرسه فرزندتان فاصله بگيريد و خود را درگير مسائل مربوط به آنها نكنيد.مهم نيست كه كداميك از – پدر يا مادر- در مدرسه حضور داشته باشند، مهم حضور يكي از شما است. شما حتي بايد از طريق ايميل با معلم فرزندتان د رتماس باشيد. اين نشان دهنده حساسيت شما بر روي تربيت و رشد فرزندتان است و معلم را ملزم به دقت و هوشياري بيشتري نسبت به تربيت فرزندتان مي كند.
4- عدم اعتدال در تشويق فرزندان: زمانيكه فرزند خود را تشويق مي كنيم ، باعث افزايش عزت نفس آنها مي شويم ، اما بايد مراقب بود كه در اين مورد حد اعتدال را رعايت كنيم. اجازه بدهيد كه تشويق در وقت مناسب و تنها زماني كه كار فرزندتان واقعا لايق تشويق است اين كار انجام شود. اگر به طور غلوناكي آنها را به خاطر كار معمولي كه انجام داده اند تشويق و قدرداني كنيد باعث مي شود كه آنها نسبت به ارزش واقعي دست آورد خود دچار انحراف فكري شوند .
5- عدم اعطاي مسئوليت به فرزندان : فرزند شما نبايد به خاطر انجام كارهاي عادي و روتين چيزي دريافت كنند. چون آنها عضوي از خانه هستند ، نه مهمان حاضر در هتل. هركس كه در خانه زندگي مي كند موظف به انجام امور مربوط به خانه است، از شستن ظرفها گرفته تا گردگيري و ......
دادن پول اضافي روش فوق العاده اي براي تشويق است اما در عوض انجام كارهاي فوق العاده نه كارهايي كه وظيفه روتين هر عضو خانواده است.بچه بايد بخشي از مسئوليت زندگي مشترك با خانواده را به دوش بگيرند. آنها برده شما نيستند اما مطمئنا در تعطيلات و مرخصي دائم هم به سر نمي برند.
6- عدم رفتار صحيح با همسر: هر طور كه با همسر خود رفتار كنيد، به عنوان الگو براي آينده آنها خواهيد بود. يعني آنها نيز دقيقا همين طور به همسر خود رفتار خواهند كرد. اگر به صورت غير صحيح با همسر خود رفتار كنيد و مرتبا در حال مشاجره باشيد آنها نيز به همين سبك رفتار مي كنند. بچه ها بيشتر از آنچه شما به عنوان نصحيت به آنها گوشزد مي كنيد ، از رفتار شما پيروي مي كنند. اگر با همسر خود به احترام و توام با عشق رفتار كنيد، ارزش خانواده را به فرزند خود نشان ميدهيد و بعلاوه آنها از داشتن يك پناهگاه امن در اين دنياي وحشي بيشتر احساس امنيت خواهند كرد.
7- داشتن توقعات غير واقعي از فرزند: اگر با بچه ها سرو كله مي زنيد از آنهان انتظارات معقول و منطقي داشته باشيد، به خصوص بچه هاي كوچك. اگر براي شام جايي دعوت هستيد و از كودك دو ساله خود انتظار داريد كه درست مانند يك شاهزاده كوچك رفتار كند سخت در اشتباهيد. اگر در خيال و روياي خود انتظار داريد كه فرزندتان يك ستاره ورزشي و يا علمي شود ، در حاليكه او تنها مايل به نوازندگي پيانو است ، لازم است راجع به توقع خود تجديد نظر كنيد. انتظار شما از آنها بايد شادي آنها باشد.
8- عدم آموزش فرزندان براي دفاع از خود و خواسته هايشان: خيلي از والدين تمام نياز فرزندان را برآورده مي كنند و به اين ترتيب ارزش كار سخت وعدم وابستگي را در فرزند از بين مي برند. به اين ترتيب نسلي از آدم هاي بي بو و خاصيت و به اصطلاح پهلوان پنبه ظهور خواهد كرد. بچه هاي امروزه انتظار دارند كه همه كارها برايشان انجام شود. اينكه آن ها را محكم و پر طاقت تربيت كنيد و از آنها بخواهيد كه اموراتشان را خود انجام دهند دليل عدم دوست داشتن آنها نيست . بلكه نشانه عشق واقعي است.
9- تحميل كردن گرايش وتفكر خود به فرزندان: اجازه دهيد كه بچه ها بچگي كنند. والدين نبايد تمايلات و گرايش و نقطه نظر هاي خود را به فرزندشان تحميل كنند . اينكه فرزند خود را از اشتياقات خود آگاه كنيد خوب است اما آنها را تحميل نكنيد. اجازه دهيد همان طور كه هستند رشد كنند . بدون تحميل عقايد وخواسته هاي شما.
10- عدم وفاي به قول و عهد: اگر فرزندتان را به خاطر نقاشي روي ديوار تهديد به تنبيه كردن مي كنيد ، حتما اين كار را انجام دهيد. متاسفانه پيروي از قول هايي كه به فرزند تان مي دهيد زندگي را كمي سخت مي كند اما افزايش اعتماد به گفته شما چيزي مهم تر است. اگر شما به گفته هاي خود عمل نكنيد ، بچه ها به اين نتيجه مي رسند كه بين قول و عمل شما تناسبي نيست و در نتيجه به شما اعتماد نخواهند كرد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
یکی از مشکلات شایعی که بین والدین و فرزندان ایجاد می شود و در بسیاری از خانواده ها قابل رویت است ، اختلاف و فاصله بین پدرو مادر و فرزند است که هر چه سن فرزند بیشتر می شود این فاصله بیشتر می گردد.
وقتی پای صحبت خیلی از والدین می نشینیم از رفتار فرزند جوان یا نوجوان یا حتی کودکشان شکایت دارند و از اینکه فرزندشان به نصیحت های آنها توجه نمی کند ناراحتند . برای حل این مشکل لازم است به ریشه های آن توجه کنیم و در صدد از بین بردن آن برآییم .
چیزی که دانستن آن به فهم ریشه مشکل کمک می کند این است که همین فرزند خانواده از افراد دیگر مثل دوستان و رسانه ها و بعضی از افراد فامیل حرف شنوی دارد . پس بین او و والدینش مانعی ایجاد شده که باعث فاصله عاطفی و روحی و کم شدن رابطه کلامی بین آنها شده و این فاصله هر روز بیشتر می شود .
غفلت از همین مساله و ریشه های آن باعث شده که خیلی از والدین نتوانند با فرزند خود رابطه صمیمانه و مثبتی داشته باشند و در نقطه مقابل, دیگر افراد مانند دوستان و رسانه ها و اینترنت و ... هر روز تاثیر بیشتری روی رفتار او خواهند گذاشت .
و مشکل وقتی زیاد می شود که این افراد کسانی نیستند که نوجوان یا جوان ما را به راه درستی بکشانند و این باعث نگرانی روز افزون ما خواهد بود در حالیکه هر چه تاکید ما برای قطع رابطه فرزندمان با این افراد بیشتر می شود او بیشتر به سمت آنها گرایش پیدا می کند .
کسی می تواند پیامی را به فرد دیگر منتقل کند که از محبوبیت نسبی برخوردار باشد هر چه میزان این اعتبار بالاتر باشد تاثیر او بر فرد بیشتر خواهد بود .
مساله ای که در این مشکل تاثیر بسیار زیادی دارد و ریشه آن است محبوب بودن دوستان و رسانه ها و اینترنت و ... و در مقابل عدم محبوبیت و حرف شنوی مثل سابق و روز های کودکی از والدین است .این مساله ساده چیزی است که همه ما در برقراری ارتباط از آن غافلیم . کسی می تواند پیامی را به فرد دیگر منتقل کند که از محبوبیت نسبی برخوردار باشد هر چه میزان این اعتبار بالاتر باشد تاثیر او بر فرد بیشتر خواهد بود .
مشکل معمولا در مورد کودکان نیست البته شروع آن در همین زمان است ولی در این زمان این مشکل زیاد احساس نمی شود. وقتی کودک به سن نوجوانی و جوانی رسید و با محیط های اطراف بیشتر آشنا شد و نیاز به اجتماعی بودن در او شدید تر شد ، در این موقع است که جذابیت افراد دیگر و رسانه ها او را به سمت خود می کشد و والدین بخاطر این که همیشه با او همراه بوده اند و فرزند با آنها بیشتر رابطه دارد ، کهنه و قدیمی و یکنواخت به نظر می رسند و اینجاست که مشکل نمود پیدا می کند . البته یک مقدار از این فاصله گرفتن از والدین طبیعی است و اقتضای سن اوست اما آنچه در جامعه امروزه دیده می شود فاصله ای است که می تواند صدمات جبران ناپذیری به فرزند بزند .
اینکه ما انتظار داشته باشیم والدین هم به اندازه ی رسانه ها و دوستان به روز شوند ، انتظار بیجایی است و عملا شدنی نیست . امروزه رسانه های تصویری و اینترنت با سرعت غیر قابل وصفی تغییر شکل و محتوا می دهند و همین مساله جذابیت فوق العاده ای ایجاد می کند که تمام خانواده ها را تهدید می کند اما توجه کردن والدین به مساله محبوبیت می تواند جلوی بسیاری از آفات زمان را بگیرد و فرزند را از مشکلات بزرگ دور کند .
به طور اختصار به بررسی یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در محبوبیت والدین در نظر فرزندان می پردازیم :
شخصیت قائل شدن برای فرزند عامل مهمی است که می تواند در این مساله بسیار نقش داشته باشد .ذکر چند نکته در این باره لازم است :
الف : معمولا مردم گمان می کنند چون با فرزند و همسر خود در یک خانه زندگی می کنند ، به هر صورتی می توانند با آنها صحبت کنند یا رفتار نمایند . درست است که رفتار ما در خانه نباید حالت رسمی بودن بیرون را داشته باشد اما نباید از حد احترام خارج شود.
ب: شخصیت قائل شدن برای افراد به معنی این نیست که مثلا کودک 5 ساله خود را با لفظ آقا و خانم صدا کنیم بلکه باید به نیازهای او توجه کنیم .باید توجه داشت که این نیازها به تناسب جنس ، سن ، تحصیلات ، محیط و به خصوص تفاوتهای فردی ... تا حدی در افراد مختلف متفاوت است .
محبتی که خداوند بین والدین و فرزند قرار داده سبب می شود که نیاز چندانی به ایجاد محبت نباشد یعنی از ابتدای تولد محبوبیت وجود دارد فقط باید تلاش کرد که کم نشود و از بین نرود یعنی ما باید سعی کنیم مانعی برای آن ایجاد نشود و بعلاوه سعی کنیم که محبت بین طرفین را بیشتر کنیم .
ج: عکس العمل درست ما در مقابل خطاهای دیگران نیز ازجمله عوامل مهم در جهت شکسته نشدن شخصیت افراد می باشد . عکس العمل شما می تواند همراه با بی احترامی ، تحقیر، تنبیه بدنی یا مقایسه کردن با دیگران باشد که می تواند تاثیرات بسیار بد بر او بگذارد ، یا می تواند تنبیهی باشد که متناسب با آن عمل صورت می گیرد بدون اینکه بی احترامی و تحقیر باشد .همچنین می تواند گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن باشد . (البته نه در تمام موارد)
د: امر و نهی های ما و تکلیف کردن ها ی ما باید در حد توان فرزند باشد تا بتواند به راحتی انجام بدهد و انجام آن برایش سخت نباشد اگر اینطور شد خودش کم کم ما را همراهی می کند و از آنچه از او خواسته ایم بالاتر می رود و خودش شخصیت خود را پیدا می کند .
موضوعات مرتبط: روان شناسی
بخاطر اينكه زوتر به بي توجهي بتوانيد عكس العمل نشان بدهيد اين مهم است كه نشانه ها و علامتهاي آنهرا بشناسيد .
مثا ل :
بي توجهي در احتيا ج بدني
كودك در تمام سال لباس جالب نمي پوشد – كودك هيشه توسط پوشك اش خيس است- قسمت زياد ي از بدنش قرمز و التهاب دارد – كودك اغلب خيلي بيمار مي شود – كودك به نزديك پيرها نميرود – كودك در واقع محلي براي خوابيدن ندارد و كناره گيري مي كند –
بي توجهي در حمايت و ا منيت
كودك اغلب بدون مراقبت تنها گذاشته مي شود – به كودك آگاهي درست در مورد خطرداده نمي شود و حمايتش نميكنند كه آنها را بشناسد – كودك اجازه دارد وقتي كه بيمار است در خانه نماند – در مقابل كودك اعمال زورشديد استفاده ميشود-
بي توجهي در فهم و پيوستگي
كودك هيچ توجه اي به ادب داشتن نمي كند- كودك بد صحبت ميكند ولي هركس به صحبتش گوش مي كند- كودك نمي تواند اسم كسي را كه مراقبش است به صراحت نام ببرد – والدين در مقابل كودك بي اعتماد هستند و رفتار آنها براي كودك قابل ارزش نيست –
انجام دادن ريكس كه باعث بي توجهي كودكان مي شود
شرايط مخارج زندگي و ابزار كمكي
فقر – بي كاري – بدهكاري – بي مكاني ( كارتون خواب)-
شرايط اجتماعي
منزوي – كمبود پيشنهاد كمك – مشكل محيط خانه – ترس و خجالت در مقابل شرايط كمك كننده –
شرايط شخصي شخص تربيت كننده
سهل انگاري يا سوء استفاده در زمان كودكي اش – بيماري روحي و بدني بيش از اندازه – مشكل اعتياد – شناخت كم راجع به پرستاري در رشد و تربيت كودكان- بيماري رواني و غيره...
رابطه بين والدين و كودك
امتناع كردن از كودك – اجتناب كردن از تربيت – ناتواني در ساختن رابطه ...
شرايط خانواده
كشمكش خانواده جدايي و طلاق والدين – زياده خواهي و فشار زياد درتنها تربيت كردن كودك –
شرايط كودك
گرايش بالا به بيماري – مشكل رفتار اجتماعي – و غيره...
موضوعات مرتبط: روان شناسی
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
دكتر حميد كمرزرين، روانشناس باليني درباره ماهيت عادتها ميگويد: عادتها سلسلهاي از رفتارها هستند كه به ما كمك ميكنند كمتر فكر كنيم و فعاليتهاي روزمرهمان را سريعتر پيش ببريم. در ذهنتان تصور كنيد اگر قرار بود هر كدام از ما در طول شبانهروز براي جزءجزء كارهايي كه انجام ميدهيم فكر كنيم، زمان بسيار زيادي را از دست ميداديم، در صورتي كه عادتها با حذف تاملهاي طولاني، برشهاي زماني بيشتري را در اختيار ما قرار ميدهند.
يكي از پديدههايي كه براي اغلب انسانها آشناست مبارزه با مجموعهاي از رفتارهاي منفي است كه در فرد تثبيت شده است. در واقع عادتهاي منفي نظير وسواس، اعتياد ، دروغ ، حسادت و ... ميتواند تجارب ناخوشايند ، اما گريزناپذيري براي هر كدام از ما باشد. حتما تا به حال خود تجربه كردهايد يا نمونههاي مشابهي از تمايل به ترك عادتهاي منفي را در ديگران ديدهايد. بسياري از ما دوست داريم رفتارهاي منفيمان را كنار بگذاريم ، مدتي با اين رفتارها ستيز ميكنيم، اما اغلب به همان نقطه اول برميگرديم، نظير فردي كه دوست دارد سيگار كشيدن را كنار بگذارد يا دروغ نگويد ، اما بيشتر از 3 - 2 روز در برابر ميل به سيگار كشيدن يا دروغ گفتن نميتواند مقاومت كند ، سرانجام نيز به همان نقطه اول ميرسد.
دكتر حميد كمرزرين درباره « بازگشت به نقطه اول در مبارزه با عادتها» ميگويد: ديدگاههاي مختلفي درخصوص اين اتفاق وجود دارد كه از جمله آنها ميتوانيم به ديدگاه زيستي اشاره كنيم. مطابق با اين ديدگاه، در مغز انسان يكسري مدارهاي تقويت شده عصبي وجود دارد كه وقتي سعي در تضعيف يا از بين بردن اين مدارها ميشود مقاومت شكل ميگيرد.
وقتي ما به رفتاري عادت ميكنيم نسخهاي از آن در حافظه بلندمدت ما ضبط ميشود. به عنوان مثال شما ممكن است خانهتان را به جاي ديگري منتقل كنيد. روزهاي اول اين احتمال وجود دارد كه شما از سر عادت به محل سكونت اولتان برويد ، البته اين عادت بعد از گذشت زمان ضعيف و ضعيفتر ميشود.
اين وضعيت در رفتارهايي نظير اعتياد نيز تكرار ميشود. زماني كه فرد تصميم ميگيرد اعتيادش را ترك كند ، روزهاي اول تمام اجزاي بدني او اتوماتيكوار خواهان مادهاي هستند كه ماهها يا سالها دريافت كردهاند. طبيعي است مقاومت بسيار شديدي از ناحيه عادتهاي منفي در برابر تصميمها اتخاذ ميشود ، از طرفي هر چقدر عادتها نهادينه و تثبيت شدهتر باشند، موج مقاومت را قويتر ميكنند ، با اين همه گذر زمان به سود فردي است كه تصميم گرفته رفتار منفياش را كنار بگذارد.
اين روانشناس، تحليل ديگر بازگشت دوباره ما به عادتهاي منفي خوگرفته را از ديد روانكاوي اينگونه بيان ميكند: واقعيت آن است كه ناخودآگاه ما در قبال عادتها تمايل به بازگشت دارد. كودكي را در نظر بگيريد كه وقتي احساس ترس ميكند ، از سر عادت انگشتش را ميمكد يا كسي كه بشدت عصباني است به سيگار رو ميآورد. در واقع وقتي فرد با شكستها و اتفاقات نااميدكننده در زندگي روبهرو ميشود ، به شخصيت اول خود برميگردد. همان شخصيت نهادينه شده كه تصميم به ترك آن را گرفته. فرد وقتي به شخصيت اصلياش برميگردد ، از تكرار رفتاري كه ميخواست با آن مبارزه كند ، لذت ميبرد. اين لذت نيز يك نوع واپسگرايي منفي ايجاد ميكند. وي استرسهاي محيطي و دروني را به عنوان دو عامل مهم در بازگشت فرد به عادتهاي منفي نام ميبرد .
در تغيير عادتها نبايد حس محروميت ايجاد شود
برخي افرادي كه عادتهايشان را كنار ميگذارند ، ابتدا با نوعي كسالت و افسردگي روبهرو ميشوند. به اعتقاد دكتر كمر زرين، اگر عادتها به شكل مصرفي باشد حتما بايد زير نظر پزشك متخصص و مشاور ترك شوند ، حتي ممكن است تعدادي داروهاي آرامبخش براي افراد تجويز شود. طبيعي است افرادي كه اقدام به ترك اعتياد ميكنند ابتدا با اختلال در عملكردهاي شيميايي مغز، با كمبود انرژي روبهرو ميشوند، هر چند اين نوع افسردگي در رژيمهاي غذايي سفت و سخت و خودسرانه نيز ديده ميشود.
گام اول براي مقابله با عادتهاي بد ، شناخت صحيح نسبت به آنهاست، تا زماني كه اين شناخت اتفاق نيفتد كاري از پيش نخواهد رفت، بعد از شناخت هم استدلال (استدلال براي همه افراد يكسان نيست، استدلال براي يك بزرگسال با استدلال براي كودك متفاوت است) و رفتارگرايي بايد مورد توجه قرار گيرد.
مثبتانديشي ، پايه برخورد با عادتهاي منفي
زهرا قيامي، كارشناس ارشد روانشناسي به اهميت شناخت، مثبتانديشي و اعتماد به نفس در پايداري تصميمها و عدم گرايش دوباره به عادتهاي پيشين تاكيد ميكند و معتقد است: شناخت پيدا كردن به جوانب عادتهايي كه به آنها خو گرفتهايم، در عدم بازگشت به عادتهاي منفي مساله كليدي است. در واقع برخوردهاي احساسي و يكباره نخواهد توانست هدف ما را تامين كنند. چراكه طراوت و انرژي اين برخوردها بعد از چند ساعت يا چند روز كمرنگ خواهد شد.
مساله مهم ديگر مثبتانديشي و اعتماد به نفس است. اين دو لازم و ملزوم يكديگرند و از همديگر تغذيه ميكنند. مثبتانديشي ميتواند تمام وجوه و جزييات زندگي فرد را تحت تاثير خود قرار دهد ، بنابراين كسي كه به عناصر زندگياش با ديدي مثبت نگاه كند ، بهتر خواهد توانست در برابر عادتهاي بد ايستادگي كند.
در واقع همه ما به نوعي در معرض خطا و رفتارهاي غلط قرار داريم، اما آنچه مهم به نظر ميرسد شيوه برخورد ما با رفتارهاي غلط است. افرادي كه عزت نفس بالايي دارند ، اگرچه ممكن است دست به خطا بزنند ، اما بينش بالايشان اجازه نخواهد داد اين رفتارها شكل يك عادت را به خود بگيرد.
جنس برخوردهاي اطرافيان نيز تاثيرات فوقالعادهاي دارد. اطرافيان اگرچه ممكن است نگران فردي باشند كه تصميم به ترك يك عادت گرفته است، اما بروز اين نگراني نبايد به گونهاي باشد كه فرد را در معرض فشارهاي رواني و انتظارات بيش از حد قرار دهد. گاهي حتي لازم است خانواده نسبت به يك موضوع خاص بيتفاوت باشد تا فرد راحتتر بتواند مساله را حل كند
موضوعات مرتبط: روان شناسی
در قسمت قبل مطالبي تحت عنوان تغيير باورهاي غلط با شناخت صحيح و جذابيت پيام دهنده بيان شد اينك مي پردازيم به ...
شيوه هاي مختلف تأثير گذاري
نكته بعدي شرايط تأثيرگذاري و تأثير پذيري افراد است . براي اين كه تأثيرگذاري به اوج برسد خوب است از شباهت ها شروع كنيم . درست است كه حتي دو انسان كاملاً مثل هم فكر نمي كنند ؛ اما نقاط مشتركي هم در افكار و عقايد حتي دو انسان متضاد يافت مي شود . پس خوب است از نقطه هايي شروع كنيم كه با هم اشتراك عقيده داريم تا بعد به تدريج به نكات اختلاف نيز نزديك شده باورهاي فرد را از كوچك به بزرگ تغيير دهيم .
لازم است كه توجه پيام گيرنده را به محتواي پيام جلب كنيم . به وسيله بيان خاطره ، نقل تجربيات و به هر شكل كه كمك مي كند تا پيام گيرنده براي گوش كردن به سخنان ما انگيزه پيدا كند ، توجه او را به مطلب مورد نظر جلب كرده و اطلاعات لازم را به او عرضه كنيم .
پس از انگيزه دادن و جلب توجه ، نوبت به ادراك است . بايد ببينيم پيام به چه شيوه اي بيشتر اثر مي كند . زيرا بعضي افراد ديداري هستند و برخي ديگر شنيداري . با توجه به اين نكته پيام مورد نظر را براي بعضي افراد به صورت تصويري و ديداري بيان مي كنند و براي برخي ديگر به صورت پيامهاي صوتي و شنيداري . مهم آن است كه پيام آن چنان واضح و روشن به فرد داده شود كه بپذيرد و يا حداقل مقدمات پذيرش او را فراهم آورد . در مثال سيگار اگر نوجوان ما با ديدن قانع مي شود مي توان پس از آن كه اطلاعات مربوط به مضرات سيگار را از منبع مورد اعتماد خود ، ( معلم ، والدين ، پزشك ، روحاني محل يا هر فرد مورد احترام ديگر از نظر نوجوان ) دريافت كرد ،او را به مراكز مخصوص بيماران ريوي و بيماراني كه مبتلا به ناراحتي هاي قلبي و سيستم تنفسي هستند مثل بيمارستانها و مراكز راديولوژي برد تا با بيماراني كه به اين گونه ناراحتي ها مبتلا شده اند صحبت كند و آنها را از نزديك ببيند . وقتي متوجه شود كه اكثر آنها در اثر مصرف سيگار به اين نوع بيماريها مبتلا شده اند ( و يا حداقل بيماري آنها را تشديد كرده است ) خاطره تلخ رنج و ناراحتي اين افراد را به ذهن سپرده و راهي مطمئن ( و بدون كشمكش بين والدين و فرزندان ) جهت ترك سيگار و تغيير نگرش در نوجوان شكل مي گيرد.
تأثير مهم مشوق ها
به جرأت مي توان ادعا كرد تمام انسان ها به نحوي ، سودجو و منفعت طلب هستند . پس جهت تغييرعقيده ، فرد بايد به عينه ببيند چيزهايي كه در صورت تعويض باورهايش دريافت مي كند بيشتر از آن چيزهايي است كه هم اكنون دارد. مشوق ها عوامل مهمي هستند كه نبايد ناديده گرفته شوند. لازم است نوجوان را جهت تغيير تشويق كرد و از آن نوع ابزار و امكاناتي ( مادي يا معنوي ) بهره جست كه براي نوجوان عامل تشويقي و تقويت كننده محسوب مي شوند ( طبيعي است كه مشوق ها در افراد گوناگون متفاوت است. ما در صورتي مي توانيم ديگران را متقاعد كرده و تغيير نگرش در آنها به وجود آوريم كه خودمان نسبت به آنچه كه مي گوييم ، معتقد بوده و به آن عمل كنيم . چگونه مي توان موضوعي را به كسي باوراند ، در حالي كه خود نسبت به حقانيت آن با ترديد برخورد مي كنيم . پس قبل از هر كاري مي بايست خودمان را قانع كرده ، به ثبات برسانيم . چطور انتظار داريم نوجوان به حرف پدر سيگاري خود گوش داده و ترك اعتياد كند ؟ تمام تلاشها و صحبت هاي پدر با يك كلام نوجوان كه ( پس چرا خودت سيگار مي كشي ؟ ) مورد ترديد قرار مي گيرد .
از تلاش جهت متقاعد كردن ديگران در جمع جداً بپرهيزيم .زيرا بيان اشتباهات در جمع است و فرد در مقابل آن موضع منفي اتخاذ كرده ، نه تنها پذيراي سخنان ما نمي شود بلكه به نفي آن نيز خواهد پرداخت .
در بيان مطالب ، از جملات زيبا ، كوتاه و مورد پذيرش فرد استفاده كنيم و از تداخل مسائل مختلف با يكديگر بپرهيزيم . قدرت تفكيك مسائل ، مهمترين توانايي ما در برخورد هاي اجتماعي محسوب مي شود. در صحبت ها سعي كنيم گام به گام پيش برويم . اول پايه باورها را محكم كنيم و بعد به مراحل بعدي برسيم . يكي از اصلي ترين روش هاي تغيير نگرش در روان شناسي " قدم به درگاه خانه " نام دارد . به عبارت بسيار ساده اين روش را مي توان اين گونه معني كرد : اگر ما بتوانيم تقاضاهاي كوچك خود را به فردي بقبولانيم مي توانيم انجام كارهاي بزرگتر و مهمتر را نيز به او بقبولانيم . پس براي تغيير باورها كه طبيعتاً تغيير در رفتار را به دنبال خواهد داشت لازم است از نكات ريز شروع كرده و به كليات برسيم .
تأثير گوش كردن و سئوال كردن در بهبود روابط اجتماعي
با زور و تزوير نمي توان ديگران را قانع كرد . براي متقاعد كردن ديگران بايد با نرمي و مدارا رفتار كرد. استفاده از زور شايد در كوتاه مدت ، نتيجه بخش بوده و رفتار مطلوب را به دنبال داشته باشد. اما در درازمدت تأثير معكوس و منفي خواهد داشت . زيرا به محض برطرف شدن عامل فشار و يا كم رنگ شدن قدرت آن اهرم ، رفتار نامطلوب بازگشت كرده و با شدت بيشتري تكرار مي شود . اگر در برابر فرزندي كه سيگار كشيدن را راهي براي فرار از مسائل يافته ، زور ، خشونت ، پرخاشگري و احتمالاً تنبيه بدني را پيشه كنيد ، هر جا كه شما به عنوان عامل تنبيه حضور نداشته باشيد ، كوچه و خيابان ، پارك يا حتي دستشويي منزل ، محل مناسبي براي تكرار عمل ناشايست نوجوان خواهد بود . پس رفتار از بين نرفته ، حتي اگر در حضور شما و در مقابل ديدگان شما صورت نگيرد .
تكرار بيش از حد در متقاعد كردن ديگران زياد نتيجه بخش نيست . زيرا سبب دور شدن فرد از مطلب و بي حوصلگي طرف مقابل در شنيدن مي شود . استفاده از شيوه هاي درست گوش كردن و سئوال كردن به شكل معجزه آسايي در بهبود روابط اجتماعي و ارتباطي ما مؤثر مي افتد. چرا كه ما آدمها بيشتر دوست داريم حرف بزنيم تا اينكه گوش كنيم. وقتي اشتباهي را از طرف فرزندمان مشاهده مي كنيم ، بيشتر در مقام موعظه بر ميآييم تا اينكه واقعاً دليل آن حادثه را جويا شده ، به درد دل او گوش فرا دهيم . خوب است در زمان لازم به صحبت هاي نوجوان گوش دهيم و با سخنان بجا و به موقع و به دور از نصيحت ، بحث را در جهتي كه مي خواهيم هدايت كنيم. همه ي ما از نصيحت شنيدن بيزازيم و در برابر آن مقاومت مي كنيم . به همين علت توصيه اكيد بر اين است كه از نصيحت مستقيم نوجوان بپرهيزيد و با ايجاد زمينه مساعد و استفاده از تجربيات ديگران ، آنگونه صحبت كنيد كه نوجوان متوجه شود منافع خود او در كار است. با توجه به نكاتي به همين سادگي ، از بسياري سوء تفاهمات و كشمكش هاي كلامي والدين و نوجوانان كاسته مي شود . منزل تنها مكان آسايش و محل امنيت جسمي و رواني مي گردد تا اين كه به شكل ميدان كارزاري جهت غلبه يكي از طرفين ( والدين يا نوجوان ) در آيد . و آيا معني واقعي خانه و خانواده چيزي غير از اين است
موضوعات مرتبط: روان شناسی
در قسمت قبل مطالبي درباره ديدگاه نوجوانان نسبت به والدين، ايجاد مقررات براي سعادت و سلامت خانواده و ايجاد رابطه دوستانه با نوجوانان مطرح شد حال مي خوانيم...
باورهاي غلط را با اطلاعات و شناخت صحيح تغيير دهيم
ابتدا خوب است بدانيم نگرش افراد از چه اجزا و عناصري تشكيل مي شود تا پس از آن به تغيير آن نوع نگرش بپردازيم .
ديدگاه يا نگرش افراد در مورد هر موضوعي از عناصر متفاوتي تشكيل يافته است ؛ از جمله عنصر شناختي ، عاطفي و آمادگي .
اعتقادات ، ارزشها و باورهاي ما ، با توجه به شناختي كه در حيطه آن مورد بخصوص به دست آورده ايم ايجاد مي شوند.
شناختي كه سبب مي شود روي اعتقاداتمان پافشاري كرده و آنها را محترم بدانيم . به طوري كه به سادگي تغيير عقيده نداده افكار و ايده هاي ديگران را نپذيريم. پس براي تغيير نگرش مي بايست روي عنصر شناختي باورها تكيه كرد . مي بايست باور غلط را با اطلاعات و شناخت صحيح و اصولي جديد و جايگزين كردن آنچه بهتر مي دانيم تغيير دهيم . زيرا تا انديشه هاي ما تغيير نكند رفتار ما متحول نخواهد شد. پس اولين گام ، تغيير شناخت و داشتن جايگزين براي آن نوع نگرش محسوب مي شود . بُعد ديگر نگرش ها ، عنصر عاطفي است . عاطفه اي كه نسبت به هر موضوع داريم ممكن است مثبت باشد يا منفي. البته عواطف مثبت يا منفي همراه با نوعي ارزشيابي هم هست . يعني يا آن پديده بخصوص را مي پسنديم و دوست داريم و يا نه . پس از مرحله شناخت بايد بدانيم كه چه چيزهايي براي فرد ، عواطف مثبت يا منفي ايجاد مي كند تا در تغيير نگرش از اين عواطف استفاده كنيم .
هر نگرش ، آمادگي براي عمل و رفتار را در انسان ايجاد مي كند. زيرا آنگونه رفتار مي كنيم كه مي انديشيم. پس توجه به شرح حال ، گذشته و اكنوني كه براي رفتار امروزي فرد تقويت كننده خاص او تلقي مي شود نكته مهم ديگري است كه در صورت رعايت آن مي توان بيشتر به هدف نهايي كه تغيير در باورهاست رسيد .
مثال : فرض كنيم متوجه شده ايم كه پسر نوجوان ما به سمت سيگار گرايش پيدا كرده و حتي مدتي است كه اين ماده افيوني را به عنوان تفريح و يا نشانه اي جهت ورود به دنياي بزرگسالي ( و يا به تعبير نوجوانان كم نياوردن در محفل دوستان ) مصرف مي كند . چطور مي توانيد با توجه به مطالب ذكر شده ، ذهنيت او را نسبت به مصرف سيگار تغيير داده از اعتياد او به اين معضل تقريباً همگاني ( و بعدها اعتياد افيوني ) جلوگيري كنيد ؟
بياييد با اين تمرين يادآوري كنيم . گفتيم نگرش يك عنصر شناختي دارد . پس در ابتدا بايد بدانيم كه فرزند نوجوان ما از سيگار چه مي داند ؟ چرا و چگونه مصرف آن را عادت رفتاري خود قرار داده؟ از مزايا و معايب آن چه مي داند ؟ عاطفه او نسبت به مصرف سيگار چيست ؟ آيا مي انديشد كه در مواقع بحراني ، هنگامي كه فشارهاي عصبي بر او وارد مي آيند اين ماده آرامش خاطر او را فراهم مي سازد ؟ پيشينه مصرف سيگار در كجاست؟ خانواده ، دوستان و ... ؟ پيش زمينه فكري و عملي آن از كجا پديد آمده و ...
جذابيت و مقبول بودن پيام دهنده
پس از دانستن اين مطالب ، خوب است نسبت به دانستني هاي خودمان تعصب نداشته باشيم. الزامي وجود ندارد كه فرزند فقط سخنان ما را ، آنهم به خاطر اين كه والدين او هستيم بپذيرد . بياييد ببينيم در آن مورد بخصوص ، نوجوان سخن چه كسي را بيشتر مي پذيرد . زيرا جذابيت و مقبوليت پيام دهنده يكي ديگر از موارد مهم و اساسي در تغيير نگرش محسوب مي شود . از آنجا كه گام اوليه ، شناخت صحيح و اصولي است پس مي توان اين اطلاعات لازم و اصولي را از متخصص آن فن دريافت كرد .
برگرديم به مثال سيگار . مي توان نوجوان را به كسي معرفي كرد كه كارشناس آن موضوع بخصوص است . مثلاً يك پزشك به خوبي مي تواند بدون سوگيري ، معايب و مضرات سيگار را براي نوجوان بازگو كند و با تشريح مواد تشكيل دهنده آن به نوجوان بفهماند كه تنها تلقين و تصور خود ماست كه فكر مي كنيم با مصرف سيگار آرامش پيدا مي كنيم . وقتي شناخت نوجوان تغيير كرد حداقل در صورتي كه بار ديگر كبريت را روشن كرد در نزديك كردن آن به سيگار ترديد به خرج خواهد داد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
كاربران عزيز شما مي توانيد مطالب مربوط به نوجوانان را در سه قسمت مشاهده فرماييد
مي گويند فرزند هر چقدر هم كه بزرگ شود باز هم براي پدر و مادر كودك است . شايد به همين دليل باشد كه پديده نوجواني ، والدين را در برابر موقعيتي قرار مي دهد كه يا آن را نمي پذيرند و يا گمان مي كنند كه اين واقعه مربوط به زمان حال نيست و بلوغ پديده اي است كه در آينده براي فرزند آنها اتفاق خواهد افتاد ...
به منظور پيشگيري از جدايي افكار ، احساسات و انديشه هاي والدين و نوجوانان ، لازم است همزمان با تغييرات جسمي و رواني نوجوانان ، تغييراتي نيز در والدين رخ دهد تا بتوانند بپذيرند كه فرزند نوجوانشان همان كودك خردسال ديروز نيست. چرا كه انتقال از دوره كودكي به نوجواني نيازمند حمايت اطرافيان ، خصوصاً والدين است . والدين فهيم و آگاه با برخوردهاي متناسب و منطقي مي توانند نقش مؤثري را در ايجاد هويت صحيح و سازگاري نوجوانشان با محيط داشته باشند .
ديدگاه نوجوانان نسبت به والدين
معمولاً نوجوانان نيز شكايت دارند كه والدين و ديگر بزرگسالان " روحيه ما را درك نمي كنند ، به شخصيت ما احترام نمي گذارند ، عقايد خود را به ما تحميل مي كنند و ... " نوجوانان مي گويند : آنها متعلق به نسل ديگري هستند و روحيه نسل جوان را درك نمي كنند ، دنيايي تفاوت بين عقايد و ديدگاه هاي ما با والدينمان وجود دارد و... آنها حتي سطح سواد و تحصيلات والدين خود را قبول ندارند ، چرا كه در بسياري از موارد نوجوانان تحصيلات خود را امروزي تر و كارآمدتر از والدين خود مي دانند. اين در حالي است كه بزرگسالان نيز رفتارها و عقايد فرزندانشان را نمي پذيرند . پاي صحبت هركدام كه مي نشيني ، مي شنوي : نوجوانان امروزي گستاخ شده اند ؛ احترام بزرگتر و كوچكتري معني خود را از دست داده ؛ فكر مي كنند قد كشيده اند عقل كل شده اند ؛ هنوز خوب و بد را از هم تشخيص نمي دهند ، حرف ، حرف خودشان است ؛ هر چه كه بگويي انگار براي ديوار حرف مي زني و .... از همين رو خشك و مستبدانه رفتار مي كنند و گاه نسبت به واكنش هاي فرزندان خود بي توجه مي مانند.
گرچه نوجوان ، ديگر فرزند خردسالي نيست كه تحت فرمان و تملك والدين باشد اما اين بدان معنا نيست كه او را در انجام هر عملي آزاد بگذاريم . ضرر آزادي بيش از حد ، به اندازه محدوديت هاي بي مورد و غير منطقي است كه به هر حال همچون زخمي چركي ، زماني سرباز خواهد كرد . اگر خانواده از ترس اين كه مبادا فرزندش اشتباهي مرتكب شود امكان هر تجربه اي را از او گرفته و همچون كودكي خردسال با نوجوان خود رفتار كند ، اعتماد به نفس را براي او معني كرده است ؟ نوجواني كه هميشه با محدوديت رفتاري مواجه بوده و فرصتي براي رشد اجتماعي به دست نياورده ، تنها متكي بودن را آموخته و نمي داند در صورت مواجه شدن با وضعيتي چون شكست يا عدم توفيق در كارها چه واكنشي از خود نشان دهد . زيرا تحت هيچ شرايطي تصميم گيري و برخورد با مشكلات را تجربه نكرده است و طبيعي است كه نه تنها در زمان حال بلكه در زمان آينده نيز به جاي تجربه اندوزي و قرار گرفتن در جريان مواج زندگي ،به دنبال يك حامي ، يك نقطه اتكا و ساحلي امن و آرام باشد . چنين افرادي تغيير را به ندرت مي پذيرند و هميشه سعي در حفظ وضعيت با ثبات دارند . آيا چنين كسي در دنياي سراسر تغيير و تحول امروزي كه دگرگوني هاي كلي يا جزيي را سبب مي شود جايي براي موفقيت و كاميابي خواهد داشت ؟
با ايجاد مقرراتي ، سلامت و سعادت خانواده را تضمين كنيم .
برخي از خانواده ها نوجوان را به بهانه به دست آوردن تجربه و آزادي به حال خود رها مي كنند. اما آيا نوجوان توان تصميم گيري صحيح و منطقي را در تمام شرايط زندگي دارد ؟ و اصلاً به دست آوردن تجربه به چه قيمتي ؟ گاهي به دست آمدن برخي تجربيات به قيمت اشتباهات جبران ناپذيري تمام مي شود كه سعادت و سلامت را براي نوجوان به آرزويي محال و دست نيافتني تبديل مي كند . از آنجا كه نوجوان تجربه لازم را براي زيستن در اجتماع بزرگ كسب نكرده و در بيشتر مواقع در تصميم گيري ها تابع احساسات و عواطف دروني خود مي باشد ، الزامي است كه از سوي والدين به شيوه اي اصولي مورد كنترل و نظارت قرار گيرد. نوجوان به دليل خصوصيات خاص اخلاقي مثل زودباوري ، بسيار سريع تحت تأثير رفتار ، سخنان و كردار ديگران قرار مي گيرد و به سبب كم تجربگي به سرعت ، افكار ديگران را پذيرفته و به خواست هاي آنان تن مي دهد. از آنجا كه نوجوان سريع دست به عمل مي زند و بيشتر اوقات به صورت احساسي عمل مي كند تا آنكه عقل سليم و منطق بر رفتارش حكمفرما باشد ، لذا منطقي است تا با وضع پاره اي از مقررات و محدوديت ها، سلامت ، سعادت و بقاي خانواده و جامعه را تضمين كنيم . اما چه كنيم تا نوجوان در برابر اين مقررات وضع شده واكنش عنادآميزي از خود نشان نداده ، آنگونه رفتار كند كه به صلاح و سعادت او كمك مي كند ؟
پذيرفتن تفاوت هاي اساسي و ايجاد رابطه دوستانه
اگر در تعامل هاي روزمره به فرزندمان فرصت اظهار نظر بدهيم و در مورد كارهاي گوناگون با او به شور بنشينيم ، در عين كمك به استقلال شخصيت او ، حس مسئوليت پذيري و اعتماد به نفس را نيز در وي تقويت كرده ايم . در سخنان پيشواي شيعيان آمده است كه فرزند شما در هفت سال سوم زندگي ، مشاور شما در كارها باشد.
مشورت با نوجوانان چند مزيت دارد . اول اينكه به دنياي بزرگسالان راه مي يابد و دوم به وسيله برخورد انديشه هاي نوجوان و والدين ، كم كم نگرش صحيح در او شكل مي گيرد و متوجه مي شود كه قوانين وضع شده تنها به جهت سعادت و تأمين آسايش او وضع شده اند و اگر اعتراضي به برخي مفاد اين قوانين داشته باشد مي تواند به وسيله بحث و گفتگو در مورد آن صحبت كرده و به تعادلي نسبي دست يابد . آنگونه كه رضايت نوجوان و والدين ، هر دو جلب شود و در اين ميان رابطه محبت آميز و دوستانه اي بين آنها شكل گيرد و هر دوي آنها از نيازها ، خواسته ها و توانايي هاي يكديگر بيش از پيش آگاهي يابند . به اين وسيله برخورد و عدم تفاهم بين آنها به پايين ترين درجه ي خود خواهد رسيد ؛ زيرا مشاجره و عدم تفاهم ، بدان علت در روابط روز مره و بين افراد پيش مي آيد كه از روحيات و خصوصيات طرف مقابل مطلع نيستند و نمي توانند از زاويه او به مسائل بنگرند . ما مي انديشيم ديگران نيز بايد مثل ما فكر كنند چرا كه هيچگاه از زاويه نقد به خود و كردارمان نمي نگريم . خصوصاً در مورد كساني كه دوستشان داريم . مي خواهيم طوري رفتار كنند كه ما مي پسنديم و در اين ميان فرزندان جايگاه خاصي دارند .
بد نيست اگر والدين تفاوتي بين نوجواني خود و نوجواني فرزندشان در اين روزها قائل باشند چرا كه شرايط ، ويژگي ها و خصوصيات اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي ، نگرشي و سطح توقع نوجوانان در آن روزها و امروزه تفاوت هاي اساسي كرده و اگر نتوانيم اين تفاوت ها را بپذيريم هيچگاه نخواهيم توانست رابطه اي دوستانه و مبني بر احترام متقابل با فرزندمان ايجاد كنيم . خوب است بپذيريم نوجوان حق دارد ديدگاه خاص خود را نسبت به مسائل داشته باشد . در بسياري موارد گفتگوهاي والدين و نوجوانان ، بدون نتيجه اي منطقي به انتها مي رسد. چرا كه هيچ يك از طرفين تلاشي در جهت پذيرش يكديگر نمي كنند . بنابراين يا بحث با فرياد و تحكم والدين ، كه فقط سعي كرده اند بدون دليل قابل فهم نوجوان ، نظر خود را به او تحميل كنند ، به پايان مي رسد و يا با قهر نوجوان و مغلوب شدن والدين. توجه داشته باشيد كه در جمله قبلي عبارت " بدون دلايل قابل فهم نوجوان " را به كار برديم ؛ زيرا در بسياري موارد عقايد و اظهارنظرهاي والدين به سود نوجوان بوده وادله اي منطقي و صحيح را به دنبال دارد. اما همين دلايل قابل فهم به گونه اي مطرح مي شوند كه براي نوجوان قابل درك و فهم نبوده و مورد پذيرش قرار نمي گيرد. پس بياييد به زباني مشترك بينديشيم . ببينيم براي تغيير نگرش در نوجوان چه نكاتي را رعايت كنيم تا مطلوب ترين نتيجه به دست آيد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
والدين با خشمگين نشدن الگوي فرزندان خود خواهند شد
1- کنترل خشم
خشم چيز بدي است و نشانه ي رشد يک ويژگي نامناسب است.خود شما از آن اجتناب کنيد. با دخترتان درباره آن حرف بزنيد و هر جايي که مي توانيد الگوي او شويد. نشان دهيد که شماهم از خشم پرهيز مي کنيد.
به دختران،خويشتن داري و دوري جستن از خشم را آموزش دهيد. آن قدر در توصيه ي" خشمگين نشدن" بکوشيد که ملکه ي ذهن او شود. |
خود شما هم بي جهت و به دلايل بي مورد خشمگين نشويد. بر سر خدمتکارتان فرياد نکشيد. بي جهت، به طرف اشخاص چيزي پرتاب نکنيد. بگذاريد که الگو و سرمشق شايسته فرزند خود باشيد.
2- مراقب حسادت باشيد
حسادت هم مثل خشم، بخشي از طبيعت انسان است. و در اين ميان بعضي فکر مي کنند که بيشتر يک ويژگي زنانه است. خوشبختانه مي توان با انديشيدن، خواندن و نگاه کردن از شدت اين صفت منفي کاست. درباره مشکلات ناشي از حسادت کتاب بخوانيد. از تجربه هاي شخصي خود دليل و مورد بياوريد.
مراقب نشانه هاي حسادت باشيد. اگر مي بينيد دختر شما به آن چه دوستانش دارند حسادت مي کند، اين احساس را در او نابود کنيد.
3- گفتن قصّه
قصّه ي خوب مي تواند سبب شود که دخترتان زندگي را با ديدي مثبت نگاه کند. قصّه مي تواند بر شمار دوستان او بيفزايد. قصّه ها را مرتب برايش تکرار کنيد. بسياري از قصّه ها آموزنده اند و بيش از درس و دانشگاه به دختران ما مطلب ياد مي دهند.
4- نق نزنيد
به خصوص جلوي دخترتان به شوهرتان نق نزنيد و غرولند نکنيد. حتي اگر احساس کرديد که بايد غرولند کنيد، در خلوت به دخترتان بگوييد از اين عادت بدي که داريد شرمنده ايد و قصد داريد هرطور شده خودتان را از شرّ آن نجات دهيد. اين طوري در چشم دخترتان مانند يک قهرمان ظاهر مي شويد. اذعان به اشتباه، از شما انسان عاقل تري مي سازد. دخترتان هم از اين رفتار شما سود مي برد.
غرولند کردن نشانه ي ذهن مغشوش است. علّتش اين است که امور ساده و بي اهميّت را بزرگ جلوه مي دهيد. موش را غول مي کنيد. درست بينديشيد.
5- تصميم گيري
زندگي در مجموعه اي از تصميم گيري ها خلاصه مي شود. اين که چه مواقع از خواب بيدار شويم. چه لباسي بپوشيم، چه بخوريم و ...
بسياري از ما وقتي دخترانمان را بيش از اندازه مورد حمايت قرار مي دهيم به آن ها ظلم مي کنيم. مادرها بايد به اين نتيجه برسند و تصميم بگيرند که به دخترانشان تا چه اندازه آزادي عمل و پول بدهند. يک راه مشخص و يا يک راه ساده وجود ندارد. بايد به کليّت آن نگاه کرد.
راهي براي اين کار وجود دارد. وقتي دخترتان به اندازه کافي بزرگ شد، به او مسووليّت هايي واگذار کنيد. به او کارهايي در منزل بدهيد. اين روزها زن ها تصميمات زيادي مي گيرند. در گذشته تصميم گيري زن ها مشمول امور جزيي و بي اهميّت مي شد، امّا امروزه بايد تصميمات مهم بگيرند.
خريد لباس، خريد مواد ساختماني، خريد اتومبيل، خريد خانه، يخچال و بسياري از اقلام ريز و درشت نمونه هايي است که مي توان به آن اشاره کرد. اگر در کودکي مسووليّت هايي را به دخترتان واگذار کنيد، به او در کار تصميم گيري کمک مي کنيد و شرايطي فراهم مي سازيد که بعداً تصميمات عاقلانه تري بگيرد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
نوجوانان چگونه به مسائل مينگرند
«تا زماني که خودتان را به جاي فرزندتان قرار ندهيد و از ديد او به مسائل نگاه نکنيد، نميتوانيد با او ارتباط برقرار کنيد.»
شايد بهترين راهي که به شما کمک ميکند تا با نحوه ي نگرش يک نوجوان آشنا شويد، اين باشد که سعي کنيد به دوران نوجواني خود باز گرديد و احساسات، اميدها و ايدههايي را که داشتيد به ياد آوريد.
تصور کنيد که شما يکي از تيزهوشترين جوانان جهان هستيد؛ اطلاعات عمومي بسيار خوبي داريد و ميزان هوش شما برابر با انيشتن و يا کمي ضعيفتر از اوست. افزون بر اينها، اطلاعات عمومي بسيار قوي شما موجب شده است تا برخوردي بسيار موثر و کارآمد با مشکلات داشته باشيد.
اکنون تصور کنيد که شما از سوي دو نفر کودن که مسنتر از شما نيز هستند، استخدام شدهايد. ضريب هوشي اين افراد بسيار پايينتر از شما بوده و اطلاعات عمومي آنها بسيار محدود است اما همواره به شما دستور ميدهند که چه کاري را انجام دهيد و چه کاري را انجام ندهيد. آنها همچنين به شما پند ميدهند که چه چيزي مهم و چه چيزي بياهميت است. از شما ميخواهند کارهايي راانجام دهيد که دليلي منطقي براي انجام آنها وجود ندارد، و درباره ي مسائلي با شما صحبت ميکنند که با کار و فعاليت شما کاملاً بيارتباط است. آنها سعي ميکنند درباره ي يک زندگاني سعادتمند شما را راهنمايي کنند در حالي که خودشان مفهوم نصايح مذکور را درک نکردهاند. با وجود آنکه شما سعي ميکنيد به آنها بفهمانيد گفتههاي آنها بسيار کلي و ذهني است، آنها به کارشان ادامه ميدهند و با دستور دادن و نصايح تحميلي و تقاضاهاي بيارتباط با کار شما، آزارتان ميدهند.
در چنين وضعيتي چه احساسي خواهيد داشت؟ احتمالاً بسيار عصباني خواهيد شد زيرا افرادي که صلاحيت کمتري از شما دارند، به شما ميگويند چکار کنيد. اگر آنها کاري را از شما بخواهند، شايد خلاف آن عمل کنيد و يا کاري را که خودتان درست تشخيص ميدهيد انجام دهيد و به درخواست آنها توجهي نکنيد. امکان دارد ارتباط خودتان را با آنها کم کنيد و با دوستاني که درخور شما هستند و درک بهتري دارند رابطه برقرار کنيد. اکنون ببينيم در مثال ياد شده، کدام شخصيت به جاي نوجوان و کدام شخصيت به جاي والدين قرار دارند. دوستان يک نوجوان معمولاً همان کساني هستند که صلاحيت و هوشمندي آنها از سوي او مورد تأييد است
موضوعات مرتبط: روان شناسی
1- شناخت شخصيت نوجوان:
ما والدين با شناخت ويژگيهاي دوره نوجواني بسياري از رفتارهاي ناخوشايند آنان را غيرطبيعي نپنداريم كه موجب بروز عكسالعمل در ما شود و به تيرگي روابط با نوجوان نيانجامد.
2- استفاده از روش تغافل (ناديده گرفتن):
از موثرترين روشهاي تربيتي در اين دوره «روش تغافل» است. يعني مسائل و مشكلات نوجوان را بزرگ نشان ندهيم كه در او ايجاد وحشت نمايد و يا او را به لحاظ رفتارهايش دائم باز خواست ننمائيم بلكه نوجوان بايستي همواره در حالت خوف و رجاء باشد.
3- ايفاي نقش راهنمايي بجاي دستوري:
در برخورد با مسائل نوجوان بهتر است از خودش كمك بگيريم يعني اين واقعيت را بداند كه نخستين مسئول حلّ مشكل او، خودش است و براي حل آن بايد اقدام نمايد و ما والدين فقط وظيفه ي راهنمايي او را داريم كه از عواقب تصميم خودش مطلع شود.
4- آموزش:
مهمترين دليل ترس و اضطراب از هر موضوعي جهل و ناآگاهي نسبت به آن موضوع ميباشد كه ضروري است براي كاهش ترس و اضطرابهاي نوجواني آموزشهاي لازم در مورد بلوغ، دوستيابي، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامهريزي درسي و مواردي از اين قبيل به نوجوان آموزش داده شود.
5- برقراري رابطه دوستانه و عاقلانه:
ما والدين با مراقبت دوستانه و عاقلانه خود احساس ايمني و اطمينان را در وجود نوجوان ايجاد ميكنيم.
6- اعتماد سازي:
بايد بياموزيم كه چگونه حس اعتماد نوجوان را نسبت به خودمان جلب و جذب كنيم، چنانچه اعتماد ميان نوجوان و والدين كمرنگ شود او براي حل مسائل خود به ديگران مراجعه ميكند.
7- ارتباط كلامي مقدمه ارتباط عاطفي:
ما والدين با تنظيم ساعات كار خود و بسترسازي مناسب در منزل بايستي فرصت كافي براي «ارتباطهاي كلامي» با اعضاي خانواده به ويژه نوجوان را فراهم آوريم چرا كه ارتباط كلامي خود مقدمه «ارتباط عاطفي» است كه نوجوان سخت به آن نيازمند است.
8- تاكيد بر محبت و پرهيز از خشونت:
ارتباط با نوجوان اگر بر اساس عشق و علاقه و صميميت استوار باشد اعتماد به نفس را در او تامين و تضمين مينمايد و اگر بافشار و خشونت همراه باشد ممكن است موجب اختلال عصبي و دشواريهاي رواني در او شود.
9- الگوهاي رفتاري والدين:
نوجوان علاقمند است كه والدين داراي شخصيتي مستحكم و با ثبات و پايدار باشند چون به اتكاء شخصيت و همانند سازي آنان نيازمند است و توجه والدين به الگوهاي رفتاري خود مورد تاكيد است.
10- پرهيز از مناقشات خانوادگي:
خانه بايستي محل آرامش و امن و مستحكمي براي اعضاء خانواده به ويژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحثها و دعواهاي علني والدين به آن لطمه نزند و بهانه گريز نوجوان از خانواده را فراهم نياورد.
11- گوش دادن:
با نوجوان صحبت كنيم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهيم و بدانيم كه خوب گوش كردن به حرفهاي نوجوان رمز ارتباط موثر با اوست.
12- تكيه بر نقاط قوت:
با مشاهده ي برخي ضعفها، نوجوان را تحقير و سرزنش و يا با ديگران مقايسهاش نكنيم بلكه بيشتر سعي نمائيم براي از بين بردن ضعفهايش قوتش را تجلي بخشيم.
13- انتظار به اندازه:
با كسب شناخت همه جانبه از نوجوان به اندازه ي توان و ظرفيت وجوديش از وي انتظار داشته باشيم.
14- اجازه خطا كردن به نوجوان بدهيم:
نوجوان بايستي بياموزد كه از مشكلات گريزان نباشد بلكه براي حل مشكلاتش به دنبال كشف راه حل باشد و اين زماني است كه اجازه خطا كردن را به او بدهيم تا از خطا كردن احساس گناه نكند و بتواند فرصت يافتن راه حل را بيابد.
15- مشورت با نوجوان:
نوجوان در انديشه ي مستقل شدن است بنابراين نبايستي عقايد خود را بر او تحميل كنيم بلكه بايستي او را تحمل كرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در كسب استقلال ياريش كنيم.
16- فعال بودن نقش پدر در تربيت نوجوان:
همانگونه كه «مادر» نخستين گذرگاه كودك و نوجوان به زندگي اجتماعي است آنچه كه بسيار مورد نياز يك نوجوان است وجود «پدري» است كه خانواه بتواند بر او تكيه كند. «پدري» كه گرم، مهربان و پرشور باشد.
17- پذيرش بدون قيد و شرط نوجوان:
نوجوان را همانطور كه نشان ميدهد بپذيريم نه آنطور كه در رويا و تخيل خود تصور ميكنيم و بدانيم اگر نوجوان در خانواده مورد احترام قرار گيرد، ياد ميگيرد خودش را آنطور كه هست بپذيرد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
"علل فرار کودکان و نوجوانان از خانه"
|
يکي از عمده ترين نگراني هاي والدين، زماني است که کودک آنها گم شود يا از خانه فرار کند. در اين شرايط والدين دامنه اي از احساسات را تجربه خواهند کرد. تنش و فشاري که اين وضعيت ايجاد مي کند و عکس العملهاي مختلفي که والدين، خانواده، دوستان و پليس به اين وضعيت نشان مي دهند ممکن است به سطح بحراني برسد و حتي خود اين واکنش ها باعث بحران بيشتري در خانواده شود.
"انگيزه هاي خياباني شدن کودکان و نوجوانان"
-
براي اجتناب از تجربه هيجاني يا پيامدي که در آينده نزديک در انتظارشان است.
-
براي اجتناب از تجربه دردناک و ناخوشايند تکرار شونده در زندگيشان.
-
براي پيشگيري در از دست دادن فعاليتها، روابط يا دوستي هايي که با ارزش يا مهم تلقي مي شوند.
-
زندگي با افراد ديگري که حمايت کننده، مشوق و فعال هستند.
-
متوقف کردن آنچه انجام مي داده يا درصدد انجام آن بوده اند.
مشکلاتي که خطر خياباني شدن بچه ها را افزايش مي دهد .
1. سوء استفاده يا مورد غفلت قرار گرفتن کودک.
2. استفاده از الکل يا داروهاي روانگردان.
3. طلاق يا جدايي هايي که به شيوه مناسب انجام نشده است.
4. رفتار نافرماني مقابله اي که با تخيلات مربوط به روابط رمانتيک يا رفاقت با گروه همسالان ضد اجتماعي ترکيب شده است.
5. مرگ در خانواده که برخورد مناسبي با آن نشده است.
"روابطي که از خياباني شدن جلوگيري مي کند"
-
هرگز از کنايه يا نگرش منفي که نشان دهنده بي احترامي به نوجوانان باشد استفاده نکنيد.
-
هرگز صدايتان را بالا نبريد يا فرياد نزنيد، به خصوص وقتي که فرزندتان صدايش را بالا مي برد، يا فرياد مي زند.
-
وقتي فرزندتان عصباني است، فرياد مي زند و خشمگين است، آرام و ساکت بمانيد و تماس چشمي با او داشته باشيد، منتظر بمانيد تا آرام شود.
-
وقتي فرزندتان در حال صحبت کردن يا تشريح موضوعي مي باشد حتي اگر نظرش مورد تأييد شما نيست، حرف او را قطع نکنيد، منتظر بمانيد تا صحبتش تمام شود.
-
با او خودماني باشيد و به سادگي به او بگوييد که درکش مي کنيد و اين به معني موافقت با او و تسليم شدن در برابر نظريات وي نيست.
-
هرگز فرزندتان را، دروغگو، دزد، بچه، کم شعور، بي صداقت، خودخواه، غير دوست داشتني و احمق خطاب نکنيد، اين کلمات کمک کننده نيستند، بلکه ممکن است او کلمات منفي شما را تداعي کند و يا حتي با کلمات بدتري جواب شما را بگويد.
-
به نوجوانان خود بگوييد که شما حرفهاي او را درک مي کنيد و اگر منظور او را درک نکرديد به او بگوييد مطمئن نيستيم منظور شما را درک کرده ام يا نه، از او بخواهيد تا دوباره توضيح بدهد.
-
وقتي مطمئن هستيد که منظور فرزندتان را درک کرده ايد ولي با او هم عقيده نيستيد به او بگوئيد من فکر مي کنم که منظور شما را درک کرده ام ولي با شما موافق نيستم، فکر مي کنم ما مي توانيم همديگر را درک کنيم ولي مجبور نيستم که موافق نظرات يکديگر باشيم.
-
به خاطر داشته باشيد، شما مي توانيد با نظر فرزندتان موافق باشيد، اما اين گفته شما به اين معني نيست که او اجازه انجام هر کاري را دارد.
-
سعي نکنيد عدم توافق خود را با نظرات فرزندتان با بحث کردن توجيه کنيد.
-
وقتي نوجوان شما از ادامه صحبت خودداري کرد از او بپرسيد، آيا چيز ديگري هست که بخواهد به شما بگويد.
-
وقتي عصباني يا ناراحت هستيد به فرزند خود بگوئيد "من ناراحت و عصباني هستم، و نياز به استراحت و زماني براي فکر کردن به اين موضوع دارم، بعداً با تو صحبت خواهم کرد".
-
کمک گرفتن از يک متخصص در امر روان شناسي را در نظر داشته باشيد.
-
اگر پدر و مادر هر دو با فرزند خود صحبت مي کنيد، بايد مواظب باشيد که فرزندتان فرصت صحبت کردن به اندازه هر دو نفر را داشته باشد، صحبت والدين بايد مساوي يا کمتر از صحبت فرزند باشد.
پدر و مادر عزيز!
"فرزندان ما امانت هاي الهي هستند، در شکوفايي اين غنچه هاي با طراوت بکوشيم."
موضوعات مرتبط: روان شناسی
ازدواج نمی كنم ، درس می خوانم
علل تاخیر و یا گریز جوانان به خصوص دختران جوان از ازدواج را مى توان دلایل عدیده ای دانست ، اما در این دو مقاله قصد داریم به 4 مورد شایع آن بپردازیم . در این مقاله دو علت گریزدختران جوان از ازدواج را مورد بررسی قرار می دهیم و در مقاله ی بعد به دو علت دیگر خواهیم پرداخت :
1ـ ادامه تحصیلات در سطوح عالى
از موانع عمده اى كه در سر راه ازدواج بسیارى از جوانان مطرح است، ادامه تحصیلات در سطوح عالى است. اینكه این موضوع اساسا بتواند به عنوان مانعى براى دانشجویى و فن آموزى رخ نماید ، در خور تامل و بررسى است، ولى به نظر مى رسد كه شاید بتوان با قدرى تدبیر و چاره اندیشى با آن به طور شایسته كنار آمد.
ازدواج به لحاظ گوناگون عاطفى، اخلاقى، روانى و نیز جسمى نیاز جدى انسان است و استعدادهاى مختلف عقلى و عاطفى او در سایه ی پیمان زناشویى شكوفا شده و به بار مى نشیند ، موقعیت و شخصیت اجتماعى فرد به طور كامل با ازدواج شكل مى گیرد ، احساس مسوولیت و تعهد اجتماعى در پرتو تشكیل خانواده در وجود انسان بیدار شده و رشد مى یابد. با این وصف عاقلانه نیست، انسانى خود را از این همه ی مواهب و فواید محروم سازد و به بهانه هاى مختلف از آن سر باز زند.
البته اگر كسى بتواند با مراقبت كامل، خود را از هر گونه تحریكات جنسى به دور داشته و همه ی حواس و توجه خود را به سوى تحصیل دانش معطوف سازد ، شاید كناره گیرى از ازدواج مشكل جدى براى او به بار نیاورد ، ولى شخصى كه از چنین تسلطى بر افكار و احساسات خود برخوردار نیست، عواقب دورى گزیدن از ان براى او بسیار زیان بار و گاهى هم شكننده و غیر قابل جبران خواهد بود.
و لذا مى توان در صورت احساس نیاز به ازدواج و تمایل به ادامه تحصیلات تا سطوح عالى، این كار را با یكى از طرق زیر دنبال كرد و به هر دو خواسته جامه عمل پوشید :
ـ طولانى بودن دوران عقد.
ـ عقد موقت با اطلاع و موافقت والدین.
ـ گنجاندن شرط موافقت و همكارى شوهر براى ادامه تحصیل در عقد ازدواج.
- كنترل و جلوگیرى از داشتن فرزند براى مدتى با توافق دو طرف.
ـ كمك و مساعدت والدین دو طرف. و بالاخره در پیش گرفتن زندگى همراه با قناعت و ساده زیستى.
2 - نبود خواستگار دلخواه
دختر و پسر، در آغاز دوران بلوغ و مدتى پس از آن به جهت قوت غریزه و ضعف اندیشه ، بیشتر در پى اطفاى غریزه اند و كمتر به تشكیل خانواده و زندگى مشترك و چگونه بودن آن مى اندیشند و لذا به ندرت در این باره و در خصوص ویژگی ها و اوصاف شریك زندگى خود به تامل و محاسبه مى پردازند.
به تدریج هر چه از سن بلوغ فاصله بیشتر مى شود و قواى عقلى و فكرى تقویت مى گردد این گونه مسایل نیز در كنار پاسخگویى به نیاز جنسى در دایره ی محاسبات و آینده نگرى انسان وارد مى شود. هر چه بر مقدار این فاصله افزوده شود این موضوع نیز با شدت بیشترى، فكر و حواس او را به خود مشغول مى سازد.
البته این كار در جاى خود خوب، پسندیده و لازم است و شاید بر اساس همین حكمت است كه ازدواج دختران ـ كه به جهت زودرس بودن بلوغ آنان، معمولا در سنین كمتر از پسران به وقوع مى پیوندد و آنها تا آن زمان هنوز تجربه ی كافى براى زندگى و معاشرت زناشویى نیاموخته اند و از سوى دیگر اختیار طلاق نیز، جز در موارد معین، بر اساس حكمت و مصلحت، به آنها داده نشده است ـ باید با اجازه و موافقت پدر و ولى صورت پذیرد ، تا سرنوشت آینده و زندگى آنان با دوراندیشى و احتیاط پدر، كه از تجربه و احاطه بیشترى نسبت به مسایل زندگى و ضروریات و لوازم آن برخوردار است، تامین شود و با نزدیك نگرى و ناپختگى و پیروى از هوس، دست خوش تزلزل و ناكامى نگردد-
ولى گاهى در سنین بالاتر این قضیه به سرحد وسواس مى رسد و به تدریج نكاتى ریز و غیر قابل اعتنا جاى مهمى را در این مجموعه به خود اختصاص مى دهد و از باب ((هر آنچه شرطش افزون گردد وجودش حاكم مى شود)) به تدریج دستیابى به چنین همسر مطلوبى به آرزویى تبدیل مى شود كه به آسانى قابل تحصیل نیست و تجربه نشان داده است كه چنین انسانهایى پس از افول غریزه و سستى آن و فروكش كردن عواطف و احساسات پاك جوانى و غالبا نرسیدن به خواسته ی واقعى خود ، احساس ناكامى و شكست كرده و خود را از قافله ی زندگى انسانى عقب مانده مى یابند.
این نكته را باید توجه داشت كه انسانهاى معمولى خالى از عیب و نقص نیستند. هنر زندگى كردن در این نیست كه زن و شوهر از هر جهت موافق و مطلوب هم بوده و هیچ نارسایى در وجودشان نباشد ، بلكه هنر زندگى در این است كه با سرپنجه ی تدبیر، صفا، محبت و ایثار، نقایص و كمبودهاى جزیى و قابل اغماض در هر یك از طرفین پوشیده شده و تحت الشعاع صفات، ویژگیها و شرایط اصلى و اساسى قرار گرفته و از ان چشم پوشى شود.
قران كریم مى فرماید:
((هن لباس لكم و انتم لباس لهن));
همچنان كه لباس عیب بدن را مى پوشاند زن و مرد نیز باید ساتر و حجاب عیوب هم باشند. و با عیب پوشى نسبت به یكدیگر به توافق و تفاهم واقعى و در پرتو آن به عشق و محبت نسبت به هم دست یابند.
1ـ گریز از مسئولیت پذیرى
خانواده ، بهترین میدان عمل و رو به رویى با دشواری ها و مسایل جدى حیات است .
بسیارى از اینكه پذیرش ازدواج و اقدام به تشكیل خانواده، همراه با قبول مسوولیتى بزرگ، در اداره ی زندگى، رفت و آمدها، ارتباطات جدید ، خواسته هاى همسر و احیانا برخى نزدیكان او و در نهایت بچه دارى و تربیت فرزند است در هراسند و این قضیه گاهى آن چنان در دیدگاه شان دشوار و سنگین جلوه مى كند كه برخى اساسا از آن منصرف شده و یا با نگرانى و اضطراب به سوى آن قدم مى گذارند.
ولى باید توجه داشت كه تا انسان مستقیما وارد عرصه زندگى نشود و با مشكلات آن درگیر نشود ، نمی تواند از خامى به در آید و به موجودى مفید تبدیل شود . خانواده ، بهترین میدان عمل و روبه رویى با دشواری ها و مسایل جدى حیات است .
به گفته یكى از نویسندگان بزرگ عرب: ((گاهى نبرد از ضروریات زندگى به شمار مى رود، زیرا اگر نبرد به طور مطلق در زندگى وجود نداشته باشد ، روح آدمى سست و بى حال مى گردد همان طور كه جسمش در صورت كناره گیرى از حركات سنگین رفته رفته كم طاقت و بى مایه مى شود.))(1)
همان نویسنده مى گوید: ((خانواده تنها نیاز روانى براى زن و مرد نیست بلكه براى آن كه كودكان نیز بر پایه محكمى تربیت شوند كمال ضرورت را دارد. جوان نورسیده ایامى را با غرور و راحت طلبى مى گذراند و گمان مى كند كه علاقه اى به تولید نسل ندارد. گاهى این گمان با مرفه بودن وضع اقتصادیش نیز تقویت مى یابد ولى زمانى نمى گذرد كه یك شكاف وسیع در وجود خود و در زندگیش مى بیند. شكافى كه جز با گریه و شیون كودك نمى توان آن را با چیز دیگرى پر كرد. در اینجا از گذشته پشیمان شده و بسى تاسف مى خورد ، كه چرا عمر كوتاه خود را با تولید نسل جبران نكرد و فرزندى نیاورد تا وجود او را در طى قرنها امتداد دهد. ممكن است فرض كنیم كه مرد براى خود اندیشه یا كارى بتراشد كه با سرگرم شدن به آن، از این نداى باطنى منصرف گردد ، ولى زن چه؟ آیا مى تواند بدون كودك زندگى سعادتمند و خوشى داشته باشد؟
كودك در واقع جزیى از وجود زن است و از عصاره ی جانش یعنى از خون و سپس از شیر كه آن هم از خون اوست، تغذیه مى كند. همچنین كودك جزیى از سازمان روانى وى مى باشد ، به طورى كه اگر فرزند نیاورد پیش خود احساس مى كند كه ناقص است.))(2)
2ـ مسایل معیشتى
برخى از بانوان بر این باورند كه همسر آینده ی آنان باید از هم اكنون، آنچه لازمه ی یك زندگى كامل و پیشرفته است را دارا باشد، شغل مناسب، درآمد خوب، مسكن شخصى، اتومبیل و امثال آن.
البته داشتن امكانات زندگى، خود یك امتیاز و نقطه ی مثبت است ولى آیا مى توان آن را تا حدى كه تصمیم به اصل ازدواج را خدشه دار کند ، مهم به حساب آورد؟ توجه زیاد به مادیات، ازدواج را مشکل می کند.
قرآن كریم پس از دستور به ازدواج مى فرماید:
((ان یكونوا فقرا یغنهم الله من فضله ...));
بسیارى از خانواده ها در آغاز زندگى، از امكانات كافى برخوردار نبودند ولى پس از مدتى به وضعیت معیشتى خوب و مطلوبى رسیده اند. همچنان كه عكس آن نیز بسیار است. چه بسا خانواده هاى برخوردارى كه در اثر یك حادثه از همه چیز ساقط شدند و حتى به كمك و مساعدت دیگران نیازمند گردیدند.
بنابراین نه دارندگان، تامینى براى تداوم این وضع دارند و نه دست تقدیر مهر ندارى را براى همیشه بر جبین ناداران نقش زده است.
اسحاق بن عمار مى گوید: ((به امام صادق علیه السلام عرض كردم: حدیثى را مردم نقل مى كنند آیا درست است یا نه؟ كه مردى به حضور پیامبر گرامى شرف یاب شد و از نیازمندى خود به آن حضرت شكایت كرد. رسول خدا(ص) او را به ازدواج فرمان داد. بار دیگر آمد همان دستور را شنید و تا سه بار این قضیه تكرار شد. امام صادق(ع) فرمودند: این گزارش درستى است. سپس فرمود: روزى با زنان و عیال است.))(4)
روایات دیگرى نیز به همین مضمون از اهل بیت عصمت علیهم السلام رسیده است.(5)
البته مقصود از این سخنان این نیست كه تنها ازدواج براى بهبود وضعیت معیشت كافى است و هر كس بدین كار اقدام كند به ضرورت، وضع معاشش رو به بهبود مى گذارد ، بلكه مقصود این است كه در زنجیره ی علل و اسباب روزى، این موضوع جایگاه مهمى را به خود اختصاص داده است
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
رعایت نکاتی به منظور کاستن از مشکلات مذهبی
1- والدین و مربیان نقش بسیار با اهمیتی در ایجاد اعتقادات مذهبی صحیح و جهتدهی نوجوانان و جوانان در پیروی از اصول مذهبی و اخلاقیات پسندیده ایفا مینمایند.
روابط آموزشی- مذهبی میبایست براساس انس و الفت، دوستی و محبت، اطلاع و آگاهی و استدلال منطقی صورت گیرد.
عقاید و آرای مذهبی باید طوری منظم، هدفدار، هماهنگ و هدایت کننده و قابل اجرا به آنها عرضه شود که زمینه را برای اختلاف و تضاد و درگیری فراهم نسازند. ضمنا باید آنها را به تفکر با شیوه درست آشنا نمود و اعتقاد به مبانی دینی و جهانبینی توحیدی و خداشناسی، نبوت، معاد ، امامت و رهبری و عدالت را براساس تفکر و برهان عقلی و بینش مذهبی در آنها بهوجود آورد و نیز کتب مناسبی را که جوابگوی سوالات و اشکالات نوجوانان و جوانان با اصول استدلالی و منطقی باشد به آنان معرفی کرد، زیرا آنها تشنه اطلاعات در زمینههای فوق میباشند ، و با این عمل خلاء مذهبی در آنها پر خواهد شد و دچار ویرانی فکر و اندیشه نمیشوند.
طرز ارائه مسائل مذهبی به نوجوانان و جوانان بسیار اهمیت دارد زیرا مسائلی را در این دوره باید برای آنها گفت که از دین زده نشوند ، و در عین حال باید آن مسائل را با زندگی تطبیق داد.
2- طرز ارائه مسائل مذهبی به نوجوانان و جوانان بسیار اهمیت دارد زیرا مسائلی را در این دوره باید برای آنها گفت که از دین زده نشوند ، و در عین حال باید آن مسائل را با زندگی تطبیق داد.
این موضوعات باید طوری ارائه شود که آنها احساس کنند امور مذهبی قابل پیاده شدن در زندگی روزمره میباشد و حتی گاهی میتوانند احتیاجات روانی خود را نیز با این امور برطرف نمایند. تنها موعظه کردن از طریق والدین، مربیان و با علمای دین در خانه و مدرسه و مسجد کافی نیست، باید مسائل دینی را با تجربه و عمل توام نمود تا به این زودیها از فکر نوجوان خارج نشود و اثرش در رفتار او ثابت بماند.
تفکر مذهبی، تقوا، فضیلت، شجاعت و پرهیزکاری، ایمان، اخلاق، کمال، دفاع از محرومین و جهاد در راه خدا را باید عملا به آنها آموزش داد و از طریق ارائه الگوهای صحیح به آنان آموخت که از هر پوچ و کهنهای دست بردارند و عملا به کردارها و رفتارهای ارزنده برسند.
3- باید دین و علم را با هم به نوجوانان و جوانان آموزش داد و تذکر این امر برای آنها لازم است که این دو از یکدیگر جدا نیستند ، بلکه زوجی هستند که باید یکدیگر را درک کنند، و باید به آنها آموخت که دین و علم و عقل با هم هماهنگ هستند و مطالب دینی، عقلی و بعضا علمی است.
4- نوجوان نیازمند یک تکیه گاه نیرومند و قوی میباشد ، تکیه گاهی که در همه حوادث بتواند به آن پناه ببرد ، از او کمک بخواهد و به اتکای او آرام و مطمئن زندگی کند. اگر تکیه گاه و پناهگاه او والدین ، مربیان ، دوستان، سیاستمداران و حتی بزرگان دینی باشند ، با از بین رفتن آنها و یا سقوط آنها نوجوان هم سقوط خواهد کرد ، بنابراین به وجود آوردن این اعتقاد عمیق که تنها تکیه گاه قوی خداوند قادر است که هرگز سقوط نخواهد کرد و باید به او متصل شد و او را انتخاب نمود، باعث میگردد که نوجوان خود را در زندگی نبازد ، دچار شکست و تزلزل نشود ، از انحرافات و لغزشها دور بماند ، شخصیت و معنویت خویش را از دست ندهد و خود راه کمال را در پیش گیرد. وابستگی و پذیرش این غایت و مقصودی که ورای این عالم مادی، جامعه، اجتماع و محیط میباشد ، خود معنای عمیق و با ارزشی برای زندگی کردن به او میبخشد و در مصیبتها و حوادث ناگوار، او دارای چنان قوت روحی مخصوص و شکیبایی خواهد بود که مجال همه گونه تدبیر را به وی خواهد داد.
5- کسانی که در مورد دین با نوجوانان و جوانان صحبت مینمایند ، خود باید الگوی واقعی دین باشند و به آنچه که میگویند عمل نمایند ، ایمان و اعتقاد قوی به مذهب داشته باشند ، به خصوص معلمین دینی باید از بین شخصیتهای لایق و عالم انتخاب شوند و احاطه علمی کافی به آنچه که میباید گفته شود داشته باشند و اعمال خود را با اهداف مذهبی تطبیق دهند، توانایی پاسخ دادن به سوالات نوجوانان را داشته باشند و بتوانند خرافات را از نظریات صحیح دینی جدا کرده، به دانشآموزان ارائه دهند ، از نظر اخلاقی، خود الگوی اخلاق باشند، با اخلاص، مهربان، انسان دوست و علاقهمند به کار خود باشند، سعه صدر و وسعت نظر داشته باشند ، بر نفس خود غالب باشند و از اعتدال در امور خارج نشوند ، با حوصله ، صبور و با تدبیر باشند و از نظر ظاهر نیز آراسته و تمیز و مرتب باشند که دانشآموز قطعا تحت تاثیر چنین معلمی قرار خواهد گرفت.
6- فلسفه اصول عبادی را برای نوجوانان و جوانان باید به خوبی و به طور مطلوب و جذاب بیان نمود و در مواقع دعا، دلیل علمی و روانی این درخواستها و توسلات را باید گفت، و نیز اثری را که این درخواستها در اعمال ما میگذارند ، توضیح داد. باید برای نوجوان تفهیم شود که دعا عامل سکون و بیتحرکی و ایستادن نیست، دعا عامل فریب و تخریب نیست، بلکه برعکس عامل حرکت است و او را به مقصد راهنمایی میکند و راه را به او نشان میدهد، هدف را معین میکند و امیدبخش است، روح و روان انسان را صفا و جلا میدهد و او را به نیکی و سلامت میکشاند و مسیر حرکت و رفتن و جریان داشتن و شدن را به وی مینمایاند.
7- بردن نوجوانان و جوانان به مجالس مذهبی که مطالب مطرح شده در آن مجالس در خور سن و سال و فهم و دانش آنها باشد و همچنین دیدار افراد سلیم النفس و پاک دل، مومن و متقی و عالم باعث میگردد که روح دینی و فطرت مذهبی آنها پرورش یابد.
8- و بالاخره عبور دادن منطقی نوجوانان و جوانان از احساسات خام مذهبی به بینش مذهبی که با تعقل و تفکر همراه باشد و کمک کردن به ایجاد ارتباط آنها با خدا، ارتباط آنها با خودشان، ارتباط آنها با دیگران، ارتباط آنها با جهان هستی و کشف حقایق ناشی از این ارتباطات که با چون و چرا و سوال و جواب به دست میآید، یکی از وظایف سنگین مربیان است.
والدین عزیز راه سختی در پیش دارید اما با توکل به خدا و سعی و تلاش حتما موفق می شوید و فرزندتاناز نوجوانی به سلامت عبور خواهد کرد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
درقرن 21درآ ن دوره مواد مخدر رشد كرد ، آنها درتفريح و در مايحتاج روزانه اجتماع ودر همه جا بودند. اغلب اين مايحتاج روزانه مواد مخدر بطور قانوني و غير قانوني در بچه ها و نوجوانان بطور ثابت مي ماند و بعدا" انها را معتاد ميكند.درابتدا مواد مخدر در سن كودكي منع شود . تا 50% از وابستگي به مواد مخدر ميتواند ارثي باشد، و بقيه 50% موقعيت زندگي برروي آنها تاثير گذار است .
كودكان با بيماري كمبود Hyperaktivitats بيشتر توسط مواد مخدر در خطر هستند. در هرصورت آگاهي دادن و پيشگيري كردن بهتر از منع كردن است .
چه زماني ما در مورد اعتياد صحبت بكنيم ؟
Cannabis" موادي از حشيش" امروزه بعنوان بيماري مسري در اين دهه توليد مي شود و بويژه براي نوجواناني خطرناك است كه ناخشنودي ، رنجش ، كمبود آينده و تصميم نگران كننده ميگيرند . آنها با مصرف اين مواد شيميايي كه بر مغزشان اثر مي گذارد و بظاهر آنها ميتوانند تفريح خوب دوست داشتني رضايت بخشي را تجربه كنند . و جوانان براي سر گرمي مواد مخدر متفاوتي راآزمايش مي كنند .
ماده اي كه ماده اعتياد نسيت
ما ماده اي را تشخيص مي دهيم كه ماده اعتياد نيست مانند اعتياد به خوردن، اعتياد به الكل ، اعتياد به نيكوتين ، در مقابل اعتياد به حشيش و هروئين اختلال در خوردن ، بازي – يا اعتياد به خريد . ما در مصرف مواد مخدر لذت بردن و بدرفتاري و اعتياد را تشخيص مي دهيم . يك مصرف بالا نبايستي به معنيي اعتياد باشد . زيرا ما در ابتدا از اعتيادي صحبت مي كنيم كه هروقت ميخواهيم احساس خوبي داشته باشيم بيشتر از آن استفاده مي كنيم و براي ترك از آن پديده ترك در آن ديده ميشود.
به خطر افتادن نوجوانان
براي مقدمه من جدديد ترين نتيجه تحقيقات Bielefeld كه براي آگاهي در سال 2003 در كنفرانس شهر مونيخ انجام شده است. 10 % از كودكان چه از طريق قانوني و غير قانوني براي تجربه مصرف مي كنند ، و در سن نوجواني به يك مواد ثابت وابستگي پيدا مي كنند. در اين تحقيق از 597 نوجوان بين سنين 25 تا 12 سال مصاحبه انجام شده و از آن 21% خيلي خطرناك و 55% خطرناك و 24 5خطر كمتر را نشان داده است . اهميت متفاوت مواد مخدر در اين ارقام جدول ديده مي شود .
الكل 92%- نيكوتين 88%- cannabis 62%- speed and amphetamine 16%- Ecstasy 14%- Pilze 16%- kokain 13% - LSD 9%- Heroin 2%
چه كاري انجام بدهيم؟ اولين قدم پيشگيري ناميده مي شود
بيماري روحي و اعتياد دقيقا"باهم روخ مي دهند ، راجع به تاريخچه و مشكلات آن بايد در كودكستان ها اطلاع رساني شود . ما بايستي در اين سنين آ نها را هوشيار كنيم و به آنها پيشنهاد كمك بكنيم . از اين آگاهي كه ميدهيم در شروع سن بلوغ و ميتوانند پيشگيري را به خوبي تشخيص بدهند و در اجتماع هم به آنها نمي توانند نفوذ كنند. ما بايستي در سن كودكي و نوجواني يك "نه" روشن وواضح بگوييم با آگاهي و عمل به موقع ميتوانيم احتمالا" خيلي از انسانها را از اعتياد نجات بدهيم . بجاي اينكه آنان را با انگشت اشاره نشان بدهيم بايستي به آنان كمك بكنيم كه نمونه هايي ازآن ذكر شده است .
آگاهي پيشگيري ناميده ميشود
اگاهي توسط پزشك – اگاهي توسط مدارس- آگاهي توسط مراكز مشاوره- عمل الگو گرفتن – آموزش براي مستقل شدن – كمك براي مبتلايان ويا وابستگان – طلب كردن بجاي لوس بار آوردن – تشخيص دادن احاس و از آن امتناع كردن
برخورد با سوءاستفاده مواد مخدر
اطلاعات جمع آوري كنيد- در مورد مشكل بخواهيد – در صحبت با كلمه "من" شروع كنيد- بيشتر مسئوليت را تحمل كنيد – برويد به مركز مشاوره – از ترس اجتناب كنيد و عكس العمل بالانشان بدهيد – از گروه ها استفاده كنيد . بعد از آگاهي عمل رفتار تراپي را انجام بدهيد – ديدتان را به مثبت گسترش بدهيد – هم فكريتان را نشان بدهيد – شتاب در پيشگيري بكنيد – الگو باشيد – هم صحبت بمانيد .
تراپي وابسته به مواد مخدر
دليل آوردن بجاي تهديد – تهديد و اطلاع دادن روشهايي هستند كه نتيجه كمي در سن نوجوانان دادند و اگثرا"اينگونه مطالب گفته ميشود. ضرهاي جانبي – بوي دهان – دندان هاي زرد – انگشتان زرد- مشكل گوارشي- پيري زود رس پوست- چرك هاي عميق پوستي .
مواد مخدر را تشخيص بدهيد وبعد مورد خطا ب قرار بدهيد
اين نكته خيلي مهم است كه اول مواد مخدر را تشخيص بدهد ، تا خانواده و معلم تغيير رفتار نوجوانان را با هوشياري بتوانند متوجه و در اين رابطه با آنان صحبت كنند.
راهنمايي برخورد كردن نوجوانان باخودشان
اين كار را به پايان برسان – سعي بكن كه در تجزيه وتحليل مثب باشي تا منفي – تو بايد بخواهي كه چيزي را عوض بكني – بلند شو كاري را انجان بده بجاي اينكه با آرامش بنشيني – شروع كن – ديد مثبت به خودت داشته باش .
كنترل: چه چيز براي تو از همه مهمتر است ؟ از خودت زياده طلبي نكن – براي خودت يك مربي ورزش پيدا بكن – يك چيز را فقط انجام بده – مراقب خلق خوي خوب خودت باش- طرحي براي ساعت شخصي خودت انجام بده .
موضوعات مرتبط: روان شناسی
افسردگی احساس وحشتناک و آزاردهندهای است. پزشکان افسردگی را چنین تعریف میکنند: «احساس دلتنگی و ناخوشی که حداقل برای دو هفته ادامه داشته باشد.» این البته با احساس فشار روانی یا غمگین بودن درباره یک چیز یا یک موضوع متفاوت است. افسردگی معمولاً به نظر میرسد که بدون دلیل موجهی بروز میکند. شخص احساس غمگینی میکند بدون آن دقیقاً علت آن را بداند. فعالیتهایی که در حالت عادی برای او خوشایند بودند دیگر او را خوشحال نمیکنند. حتی بیرون آمدن از رختخواب نیز میتواند مشکل گردد.
▪ نشانههای افسردگی شامل موارد زیر هستند:
۱) احساس افسردگی در اغلب اوقات شبانه روز، و تقریباً هر روز. این نشانه در کودکان و نوجوانان میتواند به صورت تندخویی و تحریکپذیری باشد.
۲) از دست دادن علاقه نسبت به فعالیتهایی که قبلاً خوشایند و دلپذیر بودند.
۳) افزایش یا کاهش زیاد وزن.
۴) مشکل در خوابیدن یا خوابیدن بیش از حدّ.
۵) احساس خستگی، تقریباً هر روز.
۶) احساس بیارزش بودن یا احساس گناه بدون دلیل موجّه.
۷) مشکل در تمرکز و فکر کردن.
۸) صحبت کردن یا حرکت کردن کندتر از حدّ معمول.
۹) به فکر خودکشی یا مرگ افتادن.
● تشخیص دوگانه
هنگامی که فردی هم اعتیاد و هم علاوه بر آن، یک بیماری روانی مثل افسردگی داشته باشد، پزشکان میگویند که «تشخیص دوگانه» دارد. این عبارت به پزشکان، پرستاران و سایر کادر درمانی یادآوری میکند که این بیمار در مسیر بهبود خود با چالشها و موانع اضافی روبروست.
افسردگی و سایر بیماریهای روانی، خطر ابتلاء به اعتیاد را افزایش میدهند. در بین تمام افرادی که یک نوع بیماری روانی برای آنها تشخیص داده شده است، ۲۹٪دارای سوء مصرف الکل یا دارو میباشند. بیش از ۳۷٪ کسانی که سوء مصرف الکل دارند و ۵۳٪ افرادی که سوء مصرف دارو دارند، حداقل دارای یک نوع بیماری روانی جدّی میباشند. افسردگی در بین کسانی که دارای سوء مصرف الکل یا دارو هستند بیشتر از مردم عادی شایع است.
● چرا افسردگی میتواند به اعتیاد بیانجامد؟
برخی از مردم برای رفع عوارض و نشانههای افسردگی به استفاده از الکل و داروهای غیرمجاز روی میآورند. پزشکان به این پدیده «خود درمانگری» میگویند. اثرات الکل یا دارو میتواند موقتاً احساس غمگینی، گناه یا بیارزش بودن را کاهش دهد. امّا هنگامی که اثر آنها از بین رفت، احساسات بد دوباره باز خواهند گشت. این چرخه میتواند به استفاده مداوم و نهایتاً معتاد شدن بیانجامد.
پیامدهای افسردگی نیز میتواند شخص را به سوی اعتیاد سوق دهد. افراد افسرده معمولاً از ارتباطات اجتماعی کناره میگیرند و حتی ممکن است در حفظ شغل خود نیز مشکل پیدا کنند. آنها در بیشتر اوقات گوشهگیر و تنها هستند و بدون داشتن یک شبکه اجتماعی پشتیبان، برای آسایش و راحتی به الکل یا دارو متوسل میشوند. برای این گونه افراد، وقت گذرانی با کسانی که آنها نیز سوء مصرف الکل یا دارو دارند راحتتر و آسانتر است زیرا انتظارات اجتماعی از آنها کمتر است.
حتی برای کسانی که از الکل یا دارو برای خود درمانگری استفاده نمیکنند و ارتباطات اجتماعیشان را از دست ندادهاند، افسردگی احتمال خطر ابتلاء به اعتیاد را افزایش میدهد. بسیاری از پزشکان فکر میکنند که همان چیزهایی که فرد را در مقابل افسردگی آسیبپذیر ساخته است، آنها را بیشتر در معرض سوء مصرف الکل یا دارو قرار میدهد. کسانی که افسردگی ندارند میتوانند داروی غیرمجاز مصرف کنند یا به طور مرتب مشروبات الکلی بنوشند بدون آن که با مشکلات بلند مدتی روبرو گردند امّا انجام همین کارها برای کسانی که افسردگی دارند به احتمال زیاد به اعتیاد آنها منجر میشود.
● چه موقع اعتیاد به افسردگی میانجامد؟
نشانههای اعتیاد و افسردگی ممکن است بسیار شبیه هم باشند. هنگامی که افسردگی به طور مستقیم به سوء مصرف الکل یا دارو ارتباط داشته باشد و به طور مستقل وجود نداشته باشد، «تشخیص دوگانه» در نظر گرفته نمیشود بلکه به عنوان پیامد اعتیاد محسوب میگردد.
برای مثال، چند مشکل روانی مستقیماً به کوکائین ارتباط دارند. سوء مصرف کوکائین میتواند به توهّم، اضطراب، مشکل خواب، مشکل در روابط جنسی و یک نوع اختلال در خلق و خو که شامل افسردگی است منجر گردد. امّا پس از آن که فرد مصرف کوکائین را قطع کند، مشکلات روانی عموماً بهتر میشوند. آمفتامینها و داروهای تنفسی، همگی دارای اثرات مشابهی با کوکائین هستند.
● درمان
هنگامی که فرد هم اعتیاد و هم افسردگی داشته باشد، یکی از نخستین گامهای درمان، دریافتن این نکته است که کدامیک از آنها اوّل به وجود آمدهاند. این اطلاع میتواند از پرونده بیمار و تاریخچه مشکلات او به دست آید. بیمار شاید بتواند احساس افسردگی که پیش از معتاد شدن داشته است را تشریح کند. و یا ممکن است به توصیف خوددرمانگری با دارو یا الکل بپردازد. گاهی اوقات لازم است که ابتدا به فرد کمک شود تا مصرف الکل یا دارو را کنار بگذارد و سپس برای افسردگی مورد ارزیابی قرار گیرد.
اگر معلوم باشد که افسردگی، پیامد اعتیاد بوده است، درمان اعتیاد معمولاً تنها کاری است که باید انجام شود. اگر افسردگی به عنوان یک مسأله جداگانه هم مطرح باشد البته باید به آن نیز پرداخت. در این حالت درمان از طریق مشاورههای تخصصی و داروهای ضدافسردگی صورت میگیرد.
ترکیب اعتیاد و افسردگی، درمان و بهبود را دشوارتر میسازد. هنگامی که فردی احساس نومیدی، غمگینی یا درماندگی میکند، مقابله با اعتیاد او کار بسیار دشواری است. امّا با دانستن ارتباط بین اعتیاد و افسردگی، آگاهی از احتمال تشخیص دوگانه، و اتخاذ درمانهایی که هر دو جنبه را پوشش دهد میتوان راه بهبودی را هموار نمود
موضوعات مرتبط: روان شناسی
خانواده، شغل، کنار آمدن با عادت ماهانه، بارداری، یائسگی. یک خانم با مسائل بیشماری روبروست و باید هر کدام از آنها را کنترل کند. اما یکی از این مواردی که به هر حال یک روز با آن مواجه خواهید شد: افسردگی است.
تقریبا زنان دو برابر بیشتر از مردها در مراحل مختلف زندگی، دچار افسردگی میشوند. عامل این اختلاف چه چیز می تواند باشد؟
عوامل بیولوژیکی، روانی و فرهنگی می تواند ریسک خانم ها در ابتلا به افسردگی را افزایش دهد. در این قسمت می خواهیم مروری داشته باشیم بر روی اینکه عوامل بالا چگونه می توانند استعداد ابتلا به این بیماری را افزایش دهند.
عوامل بیولوژیکی دخیل در افسردگی
بدن خانم ها به خودی خود به افزایش افسردگی کمک می کند. دلیلش این است که هورمون ها تاثیر مستقیمی بر روی حالات و رفتارهای بانوان در مراحل مختلف زندگی می گذارند. در حقیقت پیش از اینکه دخترها و پسرها به سن بلوغ برسند، میزان افسردگی در هر دوی آنها به یک اندازه است. و تنها پس از بلوغ است که اختلاف میان نارسایی های مربوط به افسردگی، در آنها به طور مشهود، قابل تشخیص می شود. برای مثال، دختری که به سن 15 سالگی می رسد دو برابر پسرها در همین سن احتمال ابتلا به افسردگی دارد.
به این دلیل که بیماری از آغاز سن بلوغ شروع می شود و پس از یائسگی تقریبا متوقف می شود، برخی از پژوهشگران بر این باورند که ترشحات هورمونی می توانند ریسک ابتلا به افسردگی را در بانوان افزایش دهند. از سوی دیگر بلوغ با علائم دیگری نظیر پدیدار شدن میل جنسی، و عینی شدن هویت، مشاجره با والدین و برخی انتظارات نابجای اجتماعی همراه است که همه و همه دست به دست هم داده و میزان افسردگی را بالا می برند. این ناهنجاری های روانی- اجتماعی به دلیل فعل و انفعالات هورمونی بروز می کنند و حاصل آن چیزی نیست جز افسردگی.
نواسانات شدید هورمونی می تواند تاثیر شگرفی بر زندگی بانوان داشته باشد. با توجه به تاثیری که بر روی زندگی شخصی، اقتصادی و در ارتباط با دیگران می گذارند، خانم ها خیلی بیشتر از آقایون در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند. در این قسمت نگاهی داریم به چگونگی تاثیر این عوامل بر روی افسردگی بانوان.
مشکلات پیش از قاعدگی
بیشتر خانم ها با مشکلات فیزیکی و احساسی که پیش از شروع قاعدگی دچار آن می شوند، آشنا هستند. این مشکلات عبارتند از: نفخ شکم، احساس درد و شکنندگی سینه ها، سر درد، استرس، زود رنجی و سایر نشانه های جسمی و روحی پیش از قاعدگی (PMS). اگرچه این علائم برای عده زیادی از خانم ها موقتی و زودگذر می باشند، اما درصد کوچکی از خانم ها نیز هستند که این نشانه ها در آنها به حادترین شکل ممکن، مانند افسردگی و نا امیدی بروز می کند. این امر باعث نابود شدن زندگی، حرفه و روابطشان با سایر افراد می شود. این حالت پریشانی پیش از قاعدگی (PMDD) نام دارد و نیازمند درمان از طریق هورمون و یا داروهای ضد افسردگی است.
هر چند تاکنون ارتباط بین افسردگی و پیش قاعدگی به طور کامل شناسایی نشده است، برخی محققین معتقدند که تغییرات دوره ای استروژن، پروژسترون و سایر هورمون ها می توانند بر روی عملکرد مغز به ویژه سروتونین (قسمتی از مغز که مامور کنترل حالات و خلق و خوی آدمی است) تاثیر منفی بگذارد. سایر پژوهش ها گویای این امر هستند که اندروژن و هورمون مردانه تستسترون که به طور طبیعی در خانم ها نیز ترشح می شود، نقش لاینفکی در این قضیه دارند. معذلک به این دلیل که تغییرات هورمونی در تمام خانم ها صورت می پذیرد و تنها گروه های خاصی از آنها دچار افسردگی می شوند ما نمی توانیم تغییرات هورمونی را تنها عامل بروز افسردگی بدانیم؛ مسائل ژنتیکی و وراثتی و دلایل بیشمار دیگری نیز در این امر دخیل هستند.
بارداری
بارداری به نوبه خود باعث بروز افسردگی نمی شود. اما روند چشمگیر تغییر هورمون ها که در دوران بارداری همراه با کارهای خانه و بیرون و روابط مختلف ایجاد می شود؛ که می تواند مستقیما سبب بروز افسردگی شود. برخی دیگر از دلایلی که می توانند شما را در دوران بارداری به سمت افسردگی بکشانند عبارتند از: افسردگی های قبلی مانند (PMDD)، دعواهای خانوادگی، فقدان حمایت اجتماعی، و احساس دل نگرانی در مورد امر بارداری. موضوعات دیگری که حول محور بارداری وجود دارد نظیر: ناباروری، سقط جنین و یا حاملگی ناخواسته نیز جزء عواملی به شمار می روند که افسردگی را افزایش خواهند داد.
تشخیص افسردگی در زمان بارداری معمولا کار دشواری است، چراکه علائم آن با تغییرات طبیعی این دوران همخوانی دارد. از جمله این تغییرات می توان به تغییر ذائقه، خستگی، از خواب پریدن های مکرر و تغییر در خواست های جنسی بیمار اشاره کرد.
افسردگی پس از وضع حمل
هر چند یک نوزاد جدید می تواند خیلی جالب و سرگرم کننده باشد، اما تقریبا در حدود نیمی از خانم ها پس از به دنیا آمدن فرزندشان احساس ناراحتی، خشم و زود رنجی و تحریک پذیری شدیدی می کنند. این نوع احساسات کاملا طبیعی بوده و تقریبا در حدود یک تا دو هفته پس از وضع حمل از بین می روند. اما اگر اینچنین نشد و علائم خیلی حاد شدند؛ مثلا تا آنجا پیش رفت که شما دچار: ناتوانی در مراقبت از کودک، احساس استرس و اضطراب، اعتماد به نفس پایین، آشفتگی و بی قراری، فکر خودکشی شدید، بدون شک دچار افسردگی پس از وضع حمل هستید. این بیماری یک مورد کاملا جدی است که نیازمند درمان و معالجه فوری می باشد. این بیماری به دلیل نوزاد نورسیده شما ایجاد نشده است، بلکه دلیل اصلی ان نواسانات هورمونی است که تاثیر مستقیم بر روی حالات و خلق و خوی شما می گذارد.
یائسگی و پیش یائسگی
ریسک افسردگی در زمان یائسگی به دلیل بروز نواسانات بیش از اندازه در سطح هورمون ها، و همینطور پس از یائسگی به دلیل کاهش بیش از اندازه سطح هورمون استروژن افزایش پیدا می کند. البته بسیاری از خانم ها با اینکه دچار علائم ناخوشایند دوران یائسگی می شوند بازهم مبتلا به افسردگی نمی شوند، اما برای خانم هایی که برای مدت زمان زیادی در خوابیدن مشکل پیدا می کنند و یا سابقه قبلی این بیماری را داشته اند ریسک بالایی در ابتلا به افسردگی وجود دارد. بیرون آوردن کامل رحم نیز که در نهایت منجر به یائسگی می شود سبب بروز علائم حادتر و در آخر افسردگی می شود.
عوامل اجتماعی و فرهنگی دخیل در افسردگی
افسردگی در خانم ها تنها مربوط به دلایل زیست شناختی و بیولوژیکی نمی شود. استرس های ناشی از زندگی اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی را در این زمینه بازی می کنند. هر چند آقایون نیز تحت فشار چنین استرس هایی قرار دارند، اما باز هم میزان این فشار در خانم ها بیشتر است. به عنوان مثال اکثراً خانم ها باید بار مسئولیت خانه و محیط کار را با هم به دوش کشند. خانم ها معمولا درآمد های پایین تری نسبت به آقایون دارند، به تنهایی از فرزندان خود مراقبت می کنند و سابقه آزار و اذیت جنسی را نیز تجربه کرده اند، که همه این موارد منجر به ایجاد افسردگی در فرد می شوند، به ویژه در خانم هایی که قبلا پیشینه این بیماری را داشته اند.
قدرت و شرایط نابرابر
به طور معمول خانم ها در آمد کمتری نسبت به آقایون دارند. شرایط نامساعد اقتصادی آنها را دچار استرس می کند، اغلب نگران آینده هستند و همین امر باعث می شود تا کمتر در متن جامعه قرار بگیرند و دسترسی کمتری به مداوای پزشکی داشته باشند. درصد کمی از خانم ها نیز از استرسی که تبعیض نژادی به آنها می دهد، رنج می برند. این مقوله، احساسی به شما می دهد که گویا هیچ گونه کنترلی بر روی زندگی خود ندارید. این امر شما را به سمت نافعالی جنسی، منفی گرایی و فقدان اعتماد به نفس سوق می دهد که تمام موارد در نهایت منجر به افسردگی می شوند.
فشار کاری
خانم هایی که در خارج از خانه کار می کنند باز هم کارهای زیادی در خانه برای انجام دادن دارند. به این معنا که در طول هفته ساعات بیشتری را نسبت به آقایون، صرف برآورده کردن خواست های دیگران می کنند. بسیاری از خانم هایی که به تنهایی در حال بزرگ کردن فرزندانشان هستند، گاهی اوقات مجبور می شوند چندین شغل را با هم انجام دهند تا مخارج خانواده درآید؛ این کار باعث افزایش چالش ها و استرس های یک خانم می شود. برخی از خانم ها نیز باید هم از فرزندان نوجوان و جوان خود مراقبت کنند هم از افراد مسن و از کار افتاده فامیل. این امر شما را حتما به سوی افسردگی سوق خواهد داد.
سوء استفاده های جسمی و جنسی
خانم هایی که در معرض تجاوز قرار گرفته اند و یا در کودکی آزار و اذیت شده اند، در معرض خطر افسردگی قرار دارند. خانم هایی که در زمان نوجوانی و جوانی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتنه اند نیز ریسک بالاتری در ابتلا به افسردگی دارند. هر چند سوء استفاده های جنسی در مردان و پسرهای جوان نیز مشاهده می شود، اما شیوع آن در بانوان و دخترها خیلی بیشتر است. همچنین خانم هایی که در بزرگسالی متحمل آزار و اذیت جسمانی، احساسی و یا جنسی شده اند، باز هم دچار افسردگی میشوند.
مداوای افسردگی
بدون توجه به این مطلب که دلیل قطعی افسردگی چیست، خانم ها نسبت به آقایون، علائم متفاوتی را بروز می دهند از جمله: احساس گناه بیشتر، اضطراب، احساس بیهودگی، خستگی، اشفتگی در خواب، اضافه وزن، هوس در مصرف کربوهیدرات ها. نوعی از افسردگی که در بانوان بسیار شایع می باشد، افسردگی فصلی می باشد؛ که در دوره ی بخصوصی ظاهر شده، پس از مدتی از بین می رود و مجددا سال بعد دقیقا در همان موقع، دوباره بروز می کند. به علاوه افراد خانواده نیز عامل مهمی در مبتلا شدن خانم ها به افسردگی هستند.
اگر چه ممکن است تمام عوامل بیولوژیکی، اجتماعی، فرهنگی، و روانی مخالف شما باشند، اما درمان هایی وجود دارند که کاملا موثر شناخته شده اند. حتی در حادترین انواع افسردگی بازهم بهره گیری از درمان درست، بیماری را از بین خواهد برد.
نمی دانید از کجا باید درمان را آغاز کنید؟ برای بیشتر خانم ها پزشک متخصص زنان و زایمان نقش مهمی را در انجام اقدامات پیشگیرانه بازی می کند. شما هم اصولا در هنگام صحبت کردن با آنها احساس راحتی بیشتری می کنید. آنها می توانند خودشان مداوا را شروع کرده و همچنین متخصصین مربوطه را به شما معرفی کنند تا از طریق روان درمانی و یا استفاده از داروهای ضد افسردگی سلامت خود را مجددا بدست آورید.
باور این امر که بیماریتان غیر قابل درمان بوده و در وضعیت بدی قرار دارید، خود به عنوان یک از بهترین نمونه های افسردگی قلمداد می شود. شما خیلی بیشتر از یک مرد در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارید اما نباید تصور کنید که باید خیلی راحت با آن کنار بیایید و با این مشکل به زندگی خود دامه دهید. درمان مناسب می تواند به شما کمک کند تا بتوانید مجددا از زندگی خود لذت ببرید
موضوعات مرتبط: روان شناسی
به او نگوييد كه «دست بردار»؛ راههاي بهتري براي كنار آمدن با افسردگي وجود دارد.
پژوهشگران توصيه ميكنند؛ بهترين كاري كه ميتوان براي يك عضو خانواده، يا دوست افسرده انجام داد، كمك به تشخيص صحيح و درمان است.
براي اين كار تشويق فرد به پيگيري درمان تا كاهش علايم بيماري ضروري است. در صورتي كه فرد بهبود نيافت بايد به دنبال راههاي درمان متفاوتي باشيد.
گاهي لازم است وقتي براي ملاقات از پزشك بگيريد و همراه بيمار به مطب دكتر برويد.
هم چنين دوستتان را تشويق كنيد تا از دستورات پزشكي طي دارو درماني پيروي كند.
دومين اقدام مهم، نشان دادن حمايت عاطفي است. اين كار مستلزم همدلي، شكيبايي، محبت و ترغيب است. با فرد افسرده صحبت كنيد و با دقت به حرفهاي او گوش دهيد. احساساتي را كه بيان ميكند تحقير نكنيد اما واقعيتها را تذكر دهيد و به وي اميد دهيد.
از علايم خودكشي غفلت نكنيد و آنها را به درمانگر او گزارش دهيد. دوستتان را به پياده روي، گردش، سينما و فعاليتها دعوت كنيد. اگر دعوت شما را رد كرد با ملايمت اصرار كنيد.
وي را در فعاليتهايي شركت دهيد كه از آنها لذت ميبرد. مثل فعاليتهاي ورزشي، مذهبي، فرهنگي و اجتماعي. اما بيش از حد و به يكباره مسووليت برعهدهاش نگذاريد.
دوست يا عضو خانواده شما به سرگرمي و مصاحبت نياز دارد، اما تقاضاهاي بسيار چه بسا حس شكست را در وي تقويت كند.
دوستتان را به تعارض و يا تنبلي متهم نسازيد. از وي انتظار دست برداشتن از اين حالت را نيز نداشته باشيد.
اين را در نظر داشته باشيد كه سرانجام بيشتر افراد با درمان بهبود مييابند و به او اطمينان دهيد كه با گذشت زمان و كمك گرفتن بهتر خواهد شد.
اگر نميدانيد از چه كسي كمك بگيريد ميتوانيد به دفترچه راهنماي تلفن مراجعه كنيد و به دنبال عناوين سلامت روان، سلامت خدمات اجتماعي، پيشگيري از خودكشي، خدمات مداخله در بحران، خطوط ارتباط مستقيم، بيمارستانها يا روانشناسان بگرديد حتي در وب سايتها نيز ميتوانيد تلفن و آدرسي از اين دست را پيدا كنيد تا به شما كمك كنند
موضوعات مرتبط: روان شناسی
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
با آغاز فصل پائیز و زمستان افسردگی در میان شمار زیادی از مردم افزایش می یابد. این نوع افسردگی که افسردگی زمستانی نامیده می شود در کشورهائی که زمستان سردتری دارند و یا میزان آفتاب در پائیز و زمستان در آنجا کمتر است بیشتر دیده می شود.
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
افـسردگي اختلالي است كه قادر است افكار، خلق و خو،
احـساسات، رفـتــار، سلامتي جسماني و روحي شما را
تحـت الشـــعاع قرار دهد. هر انساني در مقاطع خاصي از
زنـدگي خود به افسردگي دچار ميگردد. نشانه ها و علايم
افسردگي عبارتند از:
* غم و اندوه پايدار، اظطراب، احساس پوچي.
* احــساس نا اميدي و بدبيني- احساس گناه، احسـاس
بي ارزشي و در ماندگي - احساس تيره بختي.
* كاهش سطح انرژي و احساس خستگي.
* دشواري در تمركز، ياد آوري و تصميم گيري-عدم توانايي
در انديشيدن.
* بي خوابي و يا افزايش ميزان خواب.
* از دست دادن اشتها و كاهش وزن - يا پر خوري و افزايش وزن.
* عدم تمايل به ملاقات با ديگران - يا وحشت از تنها ماندن - حضور يافتن در فعاليتهاي اجتماعي دشوار و غير ممكن ميگردد.
* احساس بي ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگي- احساس شكست- احساس سربار بودن.
* از دست دادن علاقه و ميل به فعاليتهاي معمولي در زندگي و يا سرگرميهايي كه پيشتر براي فرد لذت بخش بوده اند.
* بيقراري و بيتابي - زود رنجي و تحريك پذيري- و يا كند شدن حركات و واكنشها- بي تفاوتي.
* افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگراني از گذشته و آينده.
* مشكلات جسماني كه معمولا به دارو جواب نميدهند مانند: خارش بدن - تاري ديد -تعريق شديد- خشكي دهان- مشكلات گوارشي (يبوست، اسهال - سوء هاضمه)-سردرد - كمردرد.
* افكار صدمه زدن به خود و يا ديگران - افكار خود كشي.
علل پديد آمدن افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علل پديد آمدن افسردگي نيز گوناگون ميباشد:
* وراثت.
* محيط هاي نا ايمن و خطرناك مانند: آلودگي هوا و آب.
* محيطهاي آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
* درگذشت همسر، فرزند، والدين و دوستان.
* ضربه هاي روحي شديد در كودكي و يا بزرگسالي.
* از دست دادن حمايتهاي اجتماعي در پي طلاق، دوري از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
* شرايط ناسالم اجتماعي مانند: فقر، بي خانماني و خشونت در جامعه.
* بيماريهاي مزمن مانند سرطان، ديابت و ايدز.
* شكست و ناكاميها-تجارب ناخوشايند.
* تغييرات هورموني - اختلال در تعادل انتقال دهنده هاي عصبي همچون سروتونين.
* در اثر مصرف برخي داروها مانند داروهاي خواب آور، ضد بارداري و كاهنده فشار خون بالا.
* استفاده از الكل، مواد مخدر و ديگر داروها.
* تغذيه نامناسب مانند كمبود فولات و ويتامين B1 و يا مصرف زياد مواد قندي و كافئين دار.
* ضعف شخصيت، اعتماد بنفش پايين، بد بيني و هم وابستگيها.
* استرس.
* الگوي تفكرات منفي.
* عدم تحرك بدني و نداشتن تفريح و سرگرمي.
* انزوا و گوشه گيري.
انواع افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- افسردگي اساسي: اين نوع افسردگي اختلال در خلق ميباشد كه معمولا 2 هفته بطول مي انجامد. احساس دلتنگي و حزن مفرط و از دست دادن ميل و لذت از فعاليتهاي دلپذيرو احساس گناه و بي ارزشي از نشانه هاي آن ميباشد. اين نوع افسردگي خطرناك بوده و ميتواند به خود كشي منجر گردد.
2- افسردگي مزمن: شدت علايم آن از افسردگي اساسي كمتر بوده اما دوره آن طولاني و ممكن است و 2 الي 5 سال بطول انجامد. علايم آن معمولا ناتوان كننده نميباشد اما در عملكرد مناسب و احساس خوشايندي فرد تاثير گذار است.
3- اختلال در سازگاري: هرگاه انسان عزيزي را از دست ميدهد، شغلش را از دست داده و يا تغيير ميدهد، و يا آگاه ميگردد كه بيماري لاعلاجي دارد كاملا طبيعي است كه احساس استرس، اندوه و خشم ميكند. اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق ميدهند. اما برخي قادر به چنين عملي نميباشند. هنگامي كه واكنش فرد به يك موقعيت و يا حادثه سبب افسردگي در وي ميگردد به آن اختلال در سازگاري ميگويند.
4- اختلال دو قطبي: به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي ميگويند. در يك زمان فرد رفتار برونگرايي مفرط، پر حرفي، خود بزرگ بين از خود بروز ميدهد و در دوره اي ديگر افسرده ميگردد.
5- افسردگي فصلي: اين نو ع افسردگي معمولا در زمستان شيوع مي يابد. علت آن كاهش تابش نور خورشيد است.اين افسردگي سبب سردرد، تحريك پذيري و كاهش سطح انرژي ميگردد.
راهبردهايي براي غلبه بر افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- براي خود اهداف قابل دسترس تعيين كنيد.
2- تنها به ميزان معقول و در حد توان خود مسئوليت بعهده بگيريد.
3- كارها، اهداف و وظايف بزرگ را به بخشهاي كوچك تقسم كنيد.
4- مديريت زمان و الويت بندي را فراموش نكنيد.
5- مدتي از وقت خود را با ديگران و يك دوست صميمي سپري كنيد. سعي كنيد فردي را در زندگي بيابيد كه بتوانيد به وي اعتماد كرده و با وي درد دل كنيد.
6- به سرگرميهايي كه علاقه داريد بپردازيد.
7- ورزش كنيد و فعاليت بدني منظم داشته باشيد.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگي تصميمات مهم و حياتي خود را به تعويق اندازيد.
9- به خاطر داشته باشيد كه بهبودي خلق افسرده زمانبر و تدريجي ميباشد انتظار معجزه نداشته باشيد.
10- از افراد غير حامي و منتقد اجتناب كنيد.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهيد در روند بهبودي به شما كمك كنند.
12- افكار مثبت را جايگزين افكار منفي گردانيد.
13- به خاطر داشته باشيد كه زندگي بطور ذاتي مبهم و نامشخص بوده و در بسياري از شرايط تنها يك پاسخ واحد مشكل گشا نخواهد بود.زندگي مملو از احتمالات است.
14- شما بايد بياموزيد چگونه ميان اموري كه شما مسئول آنها ميباشيد و يا نميباشيد تفاوت قائل گرديد. معمولا افراد كنترلي كه بر شرايط دارند را كمتر و يا بيشتر از آنچه هست بر آورد ميكنند.اموري كه شما مسئوليتي در قبال آن نداريد و يا خارج از كنترل شماست به حال خود بگذاريد.
15- شما بايد قادر باشيد ميان موقعيتهايي كه ارزش شما بايد بر اساس موفقيتهاي شما تعيين گردند و ديگر موقعيتها تفاوت قائل گرديد.
16- شما بايد بياموزيد كه چه زمان بايد با احساسات خود ارتباط برقرار كرده و چه زمان از آنها فاصله بگيريد.
17- شما بايد بياموزيد كه چه هنگام بايد به بر زمان حال تمركز كنيد و چه هنگام به زمان آينده.
18- خوشبختي و نيل به شادي در زندگي هدف نامعقولي نيست اما شما بايد ابتدا مفهوم خوشبختي را براي خود معنا كرده و سپس با برنامه ريزي و ايجاد سلسه مراتب و پيروي از آنها به خوشبختي مطلوب خود دست يابيد.
19- شما بايد قادر باشيد كه ميان احساسات دروني خود و واقعيتهاي عيني تفاوت قائل گرديد.
20- شما بايد قادر باشيد تا با ديگران رابطه برقرار كنيد.
21- اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد.
22- وابستگي خود را به دنياي خارج كاهش دهيد.
23- به خاطر داشته باشيد هيچ فرد ديگر ي جز خود شما مسئول شادي شما نميباشد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
قبل از دادن پاسخ بله یا خیر به سوال بالا، ببینید واژه ی خلاقیت در نظر شما واقعاً چه مفهومی دارد؟
اگر تصور می کنید خلاقیت فقط برای هنرمندان لازم است، درحالیکه شما مدیر یا معاون یک شرکت هستید، احتمالاً پاسخ شما به سوال بالا منفی خواهد بود. اما باید بدانید که مفهوم خلاقیت چیزی بسیار فراتر از هنر و هنرمندان است و در کلیه ی عرصه های زندگی برای همه مورد نیاز است.
تصور شما از یک فرد خلاق احتمالاً کسی است که در یک اتاق زیر شیروانی که پر از تابلوهای نقاشی است زندگی میکند. یا نویسنده ای که همه ی روز خود را پشت یک کامپیوتر مشغول کار کردن بر روی رمان جدید خود می گذراند. یا یک موسیقیدان، بازیگر، یا خواننده که روی صحنه مشغول اجراست. همه این افراد به طرز هنرمندانه ای کار خود را به دیگران نشان می دهند، و می توان گفت که افراد خلاقی هستند حتی اگر کسی از هنر آنها لذت نبرد.
اما در مورد یک مدیر شرکت که افکار جدیدی برای تولید یک محصول جدید در سر دارد چه می توان گفت؟ فردی که برای به مرحله ی عمل درآوردن افکار و ایده های خود، شرکتی تاسیس کرده و صدها نفر را استخدام می کند؟ به نظر شما آیا این کار هم نیازمند خلاقیت نیست؟
در مورد یک دانشمند محقق که در آزمایشگاه خود مشغول به کار است، و سعی دارد تا ماده ای جدید برای ساختن دارویی برای درمان یک بیماری خطرناک بسازد، چه میتوان گفت؟ آیا این هم کاری خلاق نیست؟ مادری که سعی دارد تا با بودجه ی کم خود غذاهای خوشمزه برای کودکانش بپزد چطور؟ او فردی خلاق نیست؟
برای یک نفر ممکن است خلاقیت به معنای چسباندن صدف های دریایی در اطراف یک نقاشی برای قاب گرفتن آن باشد. برای فردی دیگر خلاقیت در حل یک مسئله ی دشوار فیزیک است.
وقتی مفهوم خلاقیت را فقط در چارچوب هنر تعریف کنیم، مطمئناً خیلی تفکرات و ایده های ناب و خلاقانه را نادیده گرفته ایم. هنرمندی که نقاشی می کند و نویسنده ای که رمان می نویسد، هر دو با دانشمندی که در آزمایشگاه کار می کند و آن مؤسس شرکت و آنکه با صدف دریایی برای نقاشی ها قاب درست می کند، وجه مشترک دارند.
همه ی آنها روی مشکلات و راه حلهایی برای آنها کار می کنند که سابقاً وجود نداشته است. این افراد از فکرشان برای تصویر راه های جدید برای انجام کارها استفاده میکنند.
آنها ایده هایی جدید، دیدگاهی جدید، محصولات جدید و تکنیک های جدید ابداع میکنند. گاهی اوقات توانایی خلاق بودن منجر به شهرت و ثروت می شود و گاهی هم فقط یک نوع احساس رضایت شخصی در فرد ایجاد می کند.
حال سؤال این است که آیا ما می توانیم توانایی خلاق بودن خود را تقویت کنیم؟ بله، یاد گرفتن اینکه چطور خلاق باشیم کاری بسیار لذت بخش و مفرح است. اکثر ما در دوران کودکی قبل از اینکه قانون های جهان را یاد بگیریم، بسیار خلاق بودیم. راه های بسیار زیادی برای زنده کردن دوباره ی این روحیه خلاقیت در ما وجود دارد.
برخی از این تکنیک ها شامل افکار بکر و ناگهانی، طرح ریزی فکر، اشکال مختلف هیپنوتیزم و مدیتیشن و خواب های هدایت شده می باشد.
همه ی این تکنیک ها یک وجه اشتراک دارند: همه ی آنها سعی دارند تا از انتقادات و قضاوت های درون مغز ما عبور کنند.
همه ی ما ندایی درونی داریم که بر هر چه ما به آن فکر میکنیم و انجام می دهیم، نگاهی نقادانه دارد. اکثر اوقات ممکن است متوجه این ندای درونی باشیم و این ندا تاثیری شگرف بر عملکردهای ما در زندگی دارد.
در اکثر ما این ندای درونی بسیار منفی است. مهم نیست که در مورد چه فکر کنیم یا قصد انجام چه کاری را داشته باشیم، این ندای درونی دقیقاً مثل یک ضبط صوت مداوم مشغول انتقاد کردن و عیبجویی از کارهای ما و افکار و ایده هایمان است.
وقتی ما به فکری جدید برمی خوریم، ندای درونیمان به ما می گوید: "این فکری احمقانه است." یا اینکه می گوید، "من نباید هیچ وقت فردی متوسط باشم، باید بدرخشم و همیشه بهترین باشم. همه ی افکار من باید نوگرایانه و عالی باشد. اگر ایده های من از همان ابتدا عالی نباشد، من شکست خورده ام و بهتر است دیگر تلاشی نکنم."
این منتقد درونی منفی همیشه به صورت یک ندا نیست و گاهی تصاویری از شکست خود مشاهده می کنیم. یا احساس ترس و خجالت به ما دست می دهد که ما را از دنبال کردن ایده ها و اعمال جدید و خلاقانه باز می دارد.
منتقد درونی شما وقتی از شما انتقاد می کند و می گوید که افکار و ایده هایتان جالب نیست، شریر و زیان آور نیست. در واقع این منتقد سعی دارد تا شما را خجالت زده شدن در برابر واکنش ها و عکس العمل های منفی اطرافیان درمورد ایده های شما محافظت کند.
این منتقد درونی سعی دارد تا از ما فردی کامل و مطمئن بسازد، اما ممکن است گاهي تاثیرات مخربی نیز داشته باشد.
اگر این گفتگوهای نقادانه درونی ما اکثراً منفی باشد، توانایی های خلاقانه ما فروکش کرده و رفته رفته از بین می روند. و این حس انتقادگر درونی به جای اینکه به ما کمک کند تا افکار بهتری ایجاد کنیم، توانایی ما را برای مطرح کردن ایده ها و افکار جدید نابود می کند.
شما نمی توانید در آنِ واحد هم انتقادگر و هم خلاق باشید. این دو رویکرد نیازمند طُرق فکری متفاوت از یکدیگر هستند. رویکرد انتقادانه، تحلیلگرایانه، و قضاوتیِ مغز ما از عهده ی ایجاد و تولید ایده ها و افکار جدید و خلاقانه بر نمی آید.
حتی نوع موج مغزی که هنگام افکار خردگرایانه و تحلیلگرایانه ایجاد می شود کاملاً با زمانی که افکار و ایده های خلاقانه تولید می کنیم متفاوت است.
اما اگر می خواهید خلاق باشید، موقعش رسیده است که با این منتقد سرسخت درونی مقابله کنید و او را پی نخود سیاه بفرستید
موضوعات مرتبط: روان شناسی
راهكارهاي يادياري
1- آكرونيم(ACRONYM) : سـرنام عبارت است از واژه اي
كـه از تـركيب حروف نخست چند واژه مجزا پديد آمده باشد.
مـثل: رادار، ناسا، ايدز و ليزر كه اكرونيمهاي زبان انگليسي
مي بـاشنــد. ناجا="نيروي انتظامي جمهوري اسلامي" نيز
يك نمونه از سرنام فارسي است.
2- آكروستيك(ACROSTIC) : اكروستيك يك عبارت ابداعي است كه مجموع سرنامهاي آن سرنخ ماده يادسپاري شده ميباشند. مثل "پدرم كار داشت ديروز رفت يزد" كه چنانچه سرنام اين واژه ها را كنار هم بگذاريم واحد هاي پول چند كشور پديد مي آيد: پوند، كرون، دلار، دينار، ريال و ين.
3- قافيه سازي (RHYMES): در اين روش وزن يك واژه را با يك عدد هم وزن همراه سازيد مانند: چهار و ناهار و يا هشت و رشت. همچنين ميتوانيد شكل ماده اطلاعاتي را به يك عدد همشكل نسبت دهيد مانند: عدد يك 1 با شمع و يا عدد هشت انگليسي (8) با ساعت شني.
4- تقطيع(CHUNKING) : در اين روش اطلاعات يكپارچه را به واحدهاي كوچكتر تقسيم بندي ميكنيم. مثلا به خاطر سپردن شماره تلفن هشت رقمي بصورت 88234567 دشوار است اما وقتي اين شماره را به بصورت 882 34 567 تقسيم بندي ميكنيم يادسپاري آن آسانتر ميگردد.
5- داستان سازي (CHAINING): در اين روش واژه هاي كليدي را در قالب يك داستان در آوريد. مثلا براي يادسپاري واژه هاي ناپلئون-گوش-در و آلمان از اين نمونه داستان استفاده كنيد: "ناپلئون گوش خود را روي در گذاشته بود تا به حرفهاي آلمانيها گوش دهد"
6- روش كلمه كليد (KEYWORD METHOD): از اين تكنيك براي به ياد سپاري زبان هاي خارجي بهره گيريد. در اين روش ابتدا يك واژه خارجي را انتخاب كنيد، سپس يك واژه فارسي مشابه آن را شناسايي كرده، و در انتها ميان معني واژه بيگانه و واژه فارسي رابطه معنا داري در ذهن خود تصوير سازي كنيد. مثلا: CARTA"" به زبان اسپانيايي به معني " نامه" ميباشد. واژه "كارت تبريك" را شناسايي كرده و "نامه" را به آن ربط دهيد.
7- روش مكان يابي (LOCI METHOD): در اين روش ابتدا يك مكان كاملا آشنا را در ذهن خود مجسم كنيد (مثلا منزل خودتان)، سپس هر كدام از مواد اطلاعاتي را كه ميخواهيد يادسپاري كنيد در چندين نقطه مشخص منزل خود قرار دهيد (مثلا روي ميز، تختخواب، ميز ناهار خوري، راهرو وغيره)، سپس براي يادآوري، منزل را در ذهن خود تصوير سازي كرده و مواد اطلاعاتي را بازيابي كنيد.
8- بسط اطلاعات و يا پيوند(ASSOCIATIOIN) : در اين روش پيوند معنا داري ميان اطلاعات جديد و اطلاعات گذشته (آشنا) خود برقرار سازيد. هر اندازه پيوندهاي بين مواد اطلاعاتي بيشتر باشد، راههاي بازيابي آن مواد افزايش مي يابد. يك ماده اطلاعاتي منفرد ممكن است مهجور مانده و به مرور زمان محو و فراموش گردد. اما هرگاه همان ماده منفرد با اطلاعات ديگر متصل و مرتبط گردد، شبكه ارتباطي مستحكم و منسجمي ايجاد خواهد شد كه به آساني محو و فراموش نميگردد. همچنين رديابي اطلاعات در اين شبكه اطلاعاتي تسهيل خواهد شد. يادگيري اطلاعات جديد هنگامي كه با دانسته هاي قبلي پيوند داده ميشوند، آسانتر صورت ميگيرد.
9- تجسم (IMAGINATION): هر قدر اطلاعات را بهتر در ذهن خود تصوير سازي كنيم، يادسپاري موثر تر خواهد بود.
10- بافتار (CONTEXT): ثابت گرديده يادآوري اطلاعات، تحت شرايط مشابه زمان يادسپاري، آسانتر تر انجام ميگيرد. بنابراين هنگام مطالعه دروس خود، در شرايطي مطالعه كنيد كه با شرايط مكاني كه ميخواهيد امتحان دهيد يكسان باشد. مثلا روي ميز و در سكوت مطالعه كنيد و نه بصورت دراز كش ويا روي تختخواب. بازآفريني بافتاري كه در آن يادگيري صورت گرفته است در يادآوري اطلاعات بسيار موثر ميباشد. مثلا هنگامي كه مطلب خاصي را نتوانستيد به خاطر آوريد، ببينيد در كجاي جزوه و يا كتاب آن مطلب را به خاطر سپرده ايد و يا در چه بافت زماني ومكاني واقع بوده ايد.
نكات كليدي ديگر براي برخورداري از يك حافظه قوي
1- حافظه خود را سازماندهي كنيد. براي جلوگيري از اختلاط اطلاعات با يكديگر و برخورداري از يك حافظه منسجم، اطلاعات را در دسته بنديهاي معنا داري قرار دهيد.
2- درك كردن اطلاعات در به يادسپاري تاثير گذار است. مطالب را سطحي و طوطي وار به حافظه نسپاريد. ابتدا آنها را خوب درك كنيد.
3- حافظه خود را تحريك كنيد. سعي كنيد هر از گاهي يك مهارت جديد را به مهارتهاي پيشين خود اضافه كنيد. اگر كارمند هستيد ياد بگيريد شطرنج بازي كنيد، اگر ورزش كار هستيد كار با رايانه را بياموزيد، اگر برنامه نويس ميباشيد نقاشي كردن را ياد بگيريد. با اين كار مدارات نوروني مغز خود را تحريك به رشد خواهيد كرد.
4- تمركز حواس را فرا گيريد. سعي نكنيد تمام جزئيات را در همان وهله نخست درك كنيد، تنها همه حواس خود را به اطلاعاتي كه ميخواهيد به خاطر بسپاريد متمركز كنيد. اجازه ندهيد افكار نامربوط و مزاحم ذهن شما را مشغول سازند.
5- آرامش خود را حفظ كنيد. بدون آرامش خاطر، شما قادر به تمركز كردن نخواهيد بود. ثابت گرديده كورتيزول، هورمون استرس، در يادسپاري اطلاعات جديد و يادآوري اطلاعات پيشين ممانعت بعمل مي آورد. كورتيزول با كاهش خونرساني به هيپوكامپوس عملكرد آن را مختل كرده و به آن صدمه ميزند. بنابراين استرس و تنش تاثيرات سوئي بر حافظه بجاي ميگذارد.
6- حافظه خود را با مصرف مواد غذايي خاص بهبود بخشيد. (به مقاله غذاي مغز رجوع كنيد)
7- خواب كافي لازمه داشتن يك حافظه پويا و كارآمد است. بنابراين به اندازه كافي بخوابيد و الگوي خواب خود را نظم دهيد.
8- مصرف سيگار اكسيژن رساني به مغز را كاهش داده و بروي حافظه شما تاثير مستقيم مي گذارد بنابراين از كشيدن سيگار خودداري كنيد.
9- مصرف مقادير اندك الكل نيز در اندوزش اطلاعات تداخل ايجاد ميكند، بويژه روي حافظه كوتاه مدت. بنابراين از مصرف مشروبات الكلي پرهيز كنيد.
10- مصرف مواد غذايي حاوي كافئين تمركز و حافظه كوتاه مدت شما را تقويت ميكند.
11- هنگام به يادسپاري از تصاوير واضح، رنگين و آميخته با احساسات استفاده كنيد، چرا كه يادآوري آنها سهل تر است.
12- از تمام حواس خود در روند رمزگرداني اطلاعات استفاده كنيد. ياد يارهاي مغز شما شامل: اصوات، رايحه ها، حركات، احساسات، ساختارها، تصاوير، نمادها، رنگها، مكانها، زبان، هيجانات، طعم ها و حس لامسه ميباشند. مثلا براي يادسپاري "سيب" شكل ظاهري، طعم، بو، رنگ و حس لامسه مربوط به آن را تواما به خاطر بسپاريد و با صداي بلند واژه سيب را ادا كنيد.
13- از حس شوخ طبعي در به خاطر سپردن اطلاعات بهره جوييد. هنگامي كه مواد اطلاعاتي با عنصر شوخ طبعي در مي آميزد يادآوري آن آسانتر ميگردد. اطلاعات را با موضوعات بامزه، خنده دار و عجيب وغريب همراه سازيد.
14- انگيزه و تمايل به يادگيري در روند يادسپاري حائز اهميت است. وقتي شما علاقه و انگيزه به يادگيري مطلبي نداشته باشيد بالطبع يادسپاري آن مطلب ناكارآمد خواهد بود.
15- مغز خود را ورزش دهيد. يك يا چند حس خود را بطور بديع و خلاقانه اي درگير كنيد. مثلا اگر عادت داريد با دست راست خود مسواك بزنيد، چند روز با دست چپ خود مسواك بزنيد-و يا غذا را در كنار خانواده خود در كمال آرامش و سكوت صرف كنيد-و يا با چشمان بسته دوش بگيريد.- كارهاي غير منتظره و غير معمول انجام دهيد- مسير بازگشت به منزل خود را تغيير دهيد- و يا مركز خريد خود را تغيير دهيد.
16- به خاطر داشته باشيد تكرار و مرور ذهني اصول اوليه يادگيري و به يادسپاري ميباشند.
17- از نمودارها، اشكال و نمادها بيشتر استفاده كنيد. نمادها قادرند اطلاعات پيچيده را بطور سريع و موثر رمزگرداني كنند.
18- از حافظه عضله (حركتي) خود كمال استفاده را بريد. حافظه حركتي بسيار نيرومند و موثر است. يادگيري اطلاعات بصورت عملي بندرت فراموش ميگردند. به همين خاطر است كه شما هيچگاه دوچرخه سواري را از ياد نخواهيد برد، حتي اگر 20 سال هم سوار دوچرخه نشويد.
19- مراقب باشيد يادگيري سطحي شما را گمراه نكند. بازشناسي(RECOGNITION) يك يادگيري سطحي است. در بازشناسي شما تنها در صورتي اطلاعات را به خاطر مي آوريد كه، يا با آنها مستقيما مواجه شويد و يا سرنخ هايي مرتبط با آنها به شما ارائه گردد. اما در يادآوري (RECALL) بدون كمك سر نخها شما قادرخواهيد بود، اطلاعات را بازيابي كنيد. بنابراين يادآوري عميق تر از بازشناسي است. نمونه عيني بازشناسي آزمونهاي چند گزينه اي (تستي) و نمونه عيني يادآوري آزمونهاي تشريحي ميباشند. هنگامي كه شما مطلبي را مطالعه ميكنيد به تصور اينكه كاملا مطلب را فراگرفته ايد (به خاطر اثر حافظه بازشناسي) از مرور مجدد آن خودداري ميكنيد. اما تنها زماني ميتوانيد از يادگيري خود يقين حاصل كنيد كه كتاب وي ا جزوه خود را كاملا ببنديد و هر چه كه آموخته ايد را بروي كاغذ آوريد.
20- با شكم پر مطالعه نكرده و يا سر امتحان حاضر نشويد. هنگامي كه معده شما پر است خون فراواني به سمت معده و روده سرازير ميگردد تا عمل هضم انجام گيرد. از اينرو خون كمتري به مغز رسيده و كارايي ذهن شما كاهش مي يابد.
21- هورموني موسوم به گرلين(GHRELIN) كه توسط معده ترشح ميگردد، بروي هيپوكامپوس اثر نيرومندي بجاي ميگذارد. سطح اين هورمون زماني كه معده شما خالي است افزايش يافته و اشتها را تحريك ميكند. اين هورمون با تاثير بروي هيپوكامپوس حافظه را تقويت ميكند. بنابراين يادگيري با شكم خالي بهتر انجام ميگيرد.
22- ثابت گرديده هورمون لپتين (LEPTIN) كه توسط سلولهاي چربي ترشح ميگردد، كنترل دريافت غذا، وزن و مهار اشتها را بعهده داشته و سبب افزايش ارتباطات بين سلولي در هيپوكامپوس ميگردد. به همين خاطر ممكن است چاقي روند يادگيري وحافظه را كند و دشوار سازد.
23- مثبت انديشي و اعتماد بنفس نيز در يادگيري و حافظه تاثير گذار است. چنانچه شما يادسپاري مطلبي را غير ممكن بدانيد، بالطبع نخواهيد توانست مواد اطلاعاتي را بدرستي به خاطر بسپاريد.
در حين امتحان اگر مطلبي را فراموش كرديد چه كار كنيد؟
1- خونسردي خود راحفظ كنيد. تلاش براي ياداوري مطالب فراموش شده منجر به هيجانزدگي مفرط و اضطراب در شما ميگردد، كه در روند يادآوري تداخل ايجاد ميكند. چشمان خود را ببنديد ونفس عميقي بكشيد.
2- سوال را به حال خود رها كنيد. سوال بي پاسخ مانده را علامت بزنيد و به سراغ ساير پرسشها رويد. اين كار چند حسن دارد: 1- وقت شما بي جهت تلف نميشود 2- از مضطرب شدن شما جلوگيري ميكند3 -شايد اگر مجددا پس از چند دقيقه به سوال مزبور بازگرديد پاسخ آن يادتان بيايد 4- و از همه مهم تر ممكن است در طي پاسخدهي به ساير سوالات به واژه ها و مفاهيمي برخورد كنيد كه در يادآوري پاسخ سوال مزبور، به شما كمك شاياني بكند.
3- تلاش مستقيم براي يادآوري واژه و يا مفهوم اصلي، كاملا غلط است.جاي آن سعي كنيد چيزهاي مشابه آن را ياداوري كنيد. و يا بافتاري را كه يادگيري در آن صورت گرفته است را بازسازي كنيد. و يا از پيوندها بهره گيريد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
حافظه: به قابليت مغز در اندوزش، نگه داري و يادآوري اطلاعات اطلاق ميگردد.
مراحل شكل گيري و بازيابي حافظه
1- رمز گرداني(ENCODING):به پردازش و ادغام اطلاعات دريافتي اطلاق ميگردد.
2- اندوزش و يا يادسپاري(STORAGE):به ثبت پايدار اطلاعات رمزگرداني شده اطلاق ميگردد.
3- يادآوري و يا بازيابي(RETRIEVAL/RECALL):به فراخواني اطلاعات اندوخته شده اطلاق ميگردد.
طبقه بندي حافظه بر اساس مدت زمان نگه داري اطلاعات
1- حافظه حسي(SENSORY MEMORY): نخستين مرحله پردازش اطلاعات است. هنگامي كه محركات بيروني توسط حواس دريافت ميگردند. مدت زمان نگه داري اطلاعات در اين حافظه از چند ميلي ثانيه تا چند ثانيه متغير است. اين حافظه براي هر كانال حسي وجود دارد. حافظه ICONIC براي محركات ديداري، حافظه ECHOIC براي محركات شنيداري و حافظه HAPTIC براي حس لامسه. حافظه حسي بخشي از فرآيند ادراك ميباشد. گنجايش حافظه حسي بسيار زياد ميباشد اما مانند حافظه بلند مدت نامحدود نيست.
2- حافظه كوتاه مدت(SHORT-TERM MEMORY): با "توجه" و "دقت كردن" اطلاعات از حافظه حسي به حافظه كوتاه مدت انتقال مي يابد. مدت زمان نگه داري اطلاعات در حافظه كوتاه مدت از چند ثانيه تا چند دقيقه متغير ميباشد. تغيير در اتصالات و پيوندهاي نوروني بطور موقت و گذرا حافظه كوتاه مدت را پديد مي آورد. حافظه كوتاه مدت به مثابه يك دفترچه يادداشت موقت ميباشد. ظرفيت حافظه كوتاه مدت كه به فراخناي حافظه(MEMORY SPAN) موسوم است در افراد مختلف متفاوت ميباشد. فراخناي حافظه معمولا براي ارقام 7 ماده، براي حروف 6 ماده و براي واژه ها 5 ماده ميباشد. فراخناي حافظه براي ارقام بدين معني است كه فرد ميتواند تا 7 رقم پياپي را پس از شنيدن بطور صحيح بازگو كند. اما اخيرا صاحبنظران فراخناي حافظه را در حدود 4 ماده (واحد) اطلاعات تخمين ميزنند. در صورت عدم مرور ذهني و تكرار محتواي حافظه كوتاه مدت، اطلاعات محو شده و زوال مي يابند. ظرفيت حافظه كوتاه مدت را ميتوان با روش تقطيع(CHUNKING) افزايش داد. در اين روش اطلاعات به واحد هاي كوچك تقسيم بندي ميگردند. حافظه كوتاه مدت فرار بوده وبراي رفع نيازهاي آني وفوري بكار ميرود. رمز گرداني در حافظه كوتاه مدت عمدتا شنيداري ميباشد.
3- حافظه فعال(WORKING MEMORY): حافظه فعال يك اصطلاح نو ميباشد. دانشمندان حافظه فعال را جايگزين حافظه كوتاه مدت كرده اند چراكه حافظه كوتاه مدت نميتواند يك حافظه منفعل باشد و دستكاري اطلاعات نيز در آن صورت ميگيرد. از اينرو ظرفيت حافظه كوتاه مدت جاي خود را به ظرفيت پردازش داده است. حافظه فعال در واقع تلفيقي است از حافظه كوتاه مدت و عنصر توجه براي انجام تكاليف ذهني خاص. بنابراين حافظه فعال يك سيستم فعال وپويايي است كه براي اندوزش و دستكاري موقتي اطلاعات و بمنظور انجام تكاليف شناختي پيچيده نظير يادگيري، استدلال، ادراك و تفكر كردن بكار ميرود. هنگامي كه شما اطلاعاتي را مرور ذهني، بازيابي و يادآوري ميكنيد در واقع آن اطلاعات از حافظه بلند مدت به حافظه فعال شما انتقال مي يابند. همچنين حافظه فعال بطور فعال در ارتباط با اطلاعاتي است كه ميخواهند به حافظه بلند مدت منتقل گردند. در مجموع سرحد مشخصي نميتوان ميان حافظه ها و افكار تعيين كرد. در هر فرآيندي كه نياز به استدلال دارد (مثل خواندن، نوشتن و محاسبات ذهني) حافظه فعال درگير ميباشد. مثل تكرار فهرستي از ارقام كه براي شما خوانده ميگردد و شما ميبايست آنها را عكس ترتيب اوليه شان (بطور معكوس) بازگو كنيد و يا ترجمه همزمان ويا رانندگي.
4- حافظه بلند مدت(LONG-TERM MEMORY): با تكرار و مرور ذهني اطلاعات از حافظه كوتاه مدت به حافظه بلند مدت انتقال مي يابند. ظرفيت حافظه بلند مدت بر خلاف حافظه كوتاه مدت نامحدود ميباشد. مدت نگه داري اطلاعات نيز از چند روز تا چند سال و بعضا تا آخر عمر متغير ميباشد. حافظه بلند مدت زماني شكل ميگيرد كه اتصالات نوروني خاصي بطور دايمي و پايا تقويت شده باشند. ثابت گرديده پروتئين CYPIN با افزايش انشعابات دندريتها و شكل گيري سيناپسهاي جديد اتصالات بين سلولهاي عصبي (نورونها) را افزايش و تقويت ميكند.
طبقه بندي حافظه بر اساس نوع اطلاعات در حافظه بلند مدت
1- حافظه اظهاري و يا آشكار(DECLARATIVE/EXPLICIT): اين حافظه نياز به يادآوري آگاهانه و هشيارانه دارد. فرآيند يادگيري در حافظه آشكار خودآگاه است. براي بازيابي آن به محركات مختصر و سرنخ ها نياز است. به دو زير مجموعه تقسيم بندي ميگردد:
* حافظه معنايي(SEMANTIC MEMORY): دانش عمومي ما از جهان پيرامون را در برميگيرد. شامل واژه ها، ايده ها، مفاهيم، ساختارها و نمادهاي كلامي ميباشد. حافظه معنايي يك حافظه مرجع ميباشد.حافظه معنايي مستقل از بافتار زمان و مكان ميباشد.حافظه معنايي رمز گرداني انتزاعي دانش است.
* حافظه رويدادي(EPISODIC MEMORY): اين حافظه رويدادها و تجارب سريالي(زنجيره اي) را در برميگيرد. اين حافظه به بافتار زمان و مكان وابسته است. حافظه رويدادي همان حافظه شخصي هر فرد ميباشد مثل احساسات و هيجانات مربوط به يك زمان و مكان خاص. حافظه اتوبيوگرافيك نيز زير مجموعه اين حافظه ميباشد كه به حافظه يك رويداد خاص در زندگي شخصي فرد دلالت دارد. مثل: تاريخ يك رويداد مهم ملي، غذايي كه ديشب ميل كرده ايد، نام يك همكلاسي قديمي. در مجموع حافظه رويدادي عبارت است از به خاطر سپردن رويدادها به علاوه كل بافتار پيرامون آن.
2- حافظه روندي و يا ضمني(PROCEDURAL/IMPLICIT):اين حافظه به يادآوري خودآگاه و هشيارانه متكي نيست. فرآيند يادگيري در حافظه ضمني ناخودآگاه است. بيان گفتاري در آن درگير نبوده و شامل مهارتهاي حركتي ميباشد .مثل راندن دوچرخه و يا نواختن پيانو. واكنشهاي هيجاني شرطي شده نيز در اين دسته جاي دارند.
تقسيم بندي حافظه بر اساس جهت زماني
1- حافظه گذشته نگر(RETROSPECTIVE):در اين حافظه موضوعي كه بايد يادآوري گردد مربوط به گذشته است.
2- حافظه آينده نگر(PROSPECTIVE MEMORY):در اين حافظه موضوعي كه بايد يادآوري گردد مربوط به آينده است.
مركز حافظه در مغز كجاست؟
مركز منفرد و خاصي در مغز براي حافظه وجود ندارد اما لوب پيشاني مغز، هيپوكامپ و آميگدال نقش بارزتري در فرآيند حافظه دارند.
نكته:نقش مرور كردن يكي حفظ اطلاعات در حافظه كوتاه مدت و ديگري انتقال اطلاعات به حافظه بلند مدت است.
نكته: باز شناسي سهل تر از يادآوري است. بازشناسي مثل آزمونهاي تستي و چند گزينه اي و يادآوري مانند آزمونهاي تشريحي است. و به همين خاطر است كه آزمونهاي چند گزينه اي آسانتر از آزمونهاي تشريحي است.
مكانيسم اصلي حافظه چيست؟
پيوند و يا وابسته سازي(ASSOCIATION): به برقراري پيوند معنا دار مطالب (اطلاعات) جديد با دانسته هاي (اطلاعات) قبلي اطلاق ميگردد.
فراموشي و خطاهاي حافظه
خطا در هر مرحله از رمز گرداني، اندوزش و بازيابي ميتواند منجر به فراموشي و يا كژتابي و تحريف حافظه گردد.
1- علت فراموشي در حافظه حسي: بي توجهي و بي دقتي.
2- علت فراموشي در حافظه كوتاه مدت: گنجايش محدود آن-جايگزين شدن اطلاعات -عدم مرور ذهني-محو اثر به خاطر گذر زمان.
3- دلايل فراموشي در حافظه بلند مدت:
* محو و زوال(DECAY):به از دست رفتن حافظه به مرور زمان اطلاق ميگردد.علت صرفا گذر زمان است.
* تداخل(INTERFERENCE): از دست رفتن حافظه به علت حضور و تداخل خاطرات ديگر (به علت رقابت اطلاعات با يكديگر):
1- بازداري پيش گستر(PROACTIVE):خاطرات گذشته موجب از دست رفتن خاطرات جديد ميشوند. يادگيريهاي قبلي مانع يادآوري مطالب جديد ميشود.
2- بازداري پس گستر(RETROACTIVE): خاطرات جديد موجب از دست رفتن خاطرات گذشته ميشوند. يادگيريهاي جديد مانع يادآوري مطالب گذشته ميشود.
* حواس پرتي(ABSENT-MINDEDNESS): به اشكال در ايجاد حافظه موثق و قابل اطمينان در همان وهله نخست، يعني در مرحله رمز گرداني اطلاعات، اطلاق ميگردد. هنگامي كه ما به اندازه كافي توجه و دقت مبذول مواد (مطالب) نميكنيم رمزگرداني ما ناكارآمد خواهد بود. در اين حالت حافظه محو نگرديده بلكه اطلاعات اصلا در حافظه بلند مدت رمزگرداني نشده اند.
* بازداري و يا سد شدن(BLOCKING) : در اين حالت خاطرات دست نخورده وجود دارند، اما دسترسي به آنها ممكن نيست. شايد سرنخ هاي كافي براي سوق دادن ما بسوي اطلاعات مربوطه در اختيار نباشد و يا ديگر آيتمها (مواد) را يادآوري ميكنيم كه با يادآوري خاطره دلخواه تداخل مي يابد. اين همان اصطلاح "نوك زبانم هست" ميباشد كه تنها بخشي از حافظه بازيابي ميشود و نه تمام آن.
* نسبت و يا اسناد نادرست(MISATTRIBUTION): در اين حالت اطلاعات بدرستي يادآوري ميشوند اما به بافتار (زمان، مكان و شخص) غلط منسوب ميگردند. مثلا: خواهر شما ماجراي جالبي را براي شما تعريف ميكند پس از چند روز شما در حضور همكار خود بخشي از آن را بازگو ميكنيد به تصور اينكه همكارتان آن ماجرا را براي شما تعريف كرده بوده است.
* تلقين پذيري (SUGGESTIBILITY): تلقينات ذهني ميتواند در يادآوري خاطرات تاثير گذار باشد. نحوه توصيف يك تصادف ميتواند در شهادت شاهدان عيني آن تصادف تاثير مستقيم بگذارد. وقتي يك تصادف "مرگبار" توصيف ميگردد شاهدان هنگام يادآوري، صحنه تصادف را اغراق آميزتر از آنچه كه بوده بازگو ميكنند.
* حافظه گزينشي(SELECTIVE MEMORY): در اين حالت افراد صرفا جنبه هاي خوب و يا بد رويدادهاي گذشته را به خاطر مي آورند. مثلا افراد بد بين و يا افسرده تنها رويدادهاي منفي گذشته را بخاطر مي آورند. باورها، نگرشها و تعصبات در يادآوري خاطرات تاثير گذار است.
* سركوب و واپس زني(SUPPRESION): به سركوب خاطرات ناخوشايند اطلاق ميگردد. فرد سعي ميكند اين خاطرات را در ضمير ناخودآگاه خود نگه دارد.
* ضايعات مغزي، آلزايمر، شوكهاي عصبي، افسردگي و اضطراب نيز ميتوانند منجر به فراموشي شوند.
نكته: علاقه مندي لازمه "توجه و تمركز" و "توجه و تمركز" لازمه يادگيري و يادسپاري است.
نكته: رمزگرداني ساختاري (تاكيد بر مشخصات ساختاري و فيزيكي محركات)، رمز گرداني آوايي يا صوتي (تاكيد بر صداي واژه ها) و رمزگرداني معنايي (تاكيد بر معني ومفهوم)، از درجات پردازش در رمزگرداني ميباشند كه در اين ميان رمزگرداني ساختاري سطحي و رمزگرداني معنايي پردازش عميق محسوب ميگردد.
نكته: هنگامي كه يك رشته اطلاعات و يا رويدادها در توالي يكديگر رمزگرداني ميگردند، گاهي اوقات احتمال يادآوري مواد ابتدايي بيشتر است كه به اثر تقدم(PRIMACY EFFECT) شهرت دارد و يا احتمال يادآوري در مواد انتهايي رشته بيشتر است كه اثر تاخر(RECENCY EFFECT) ناميده ميگردد.
نكته:يادگيري همان انتقال اطلاعات به حافظه بلند مدت است
موضوعات مرتبط: روان شناسی
روش تقطیع و فراخنای حافظه
● روش تصویر سازی ذهنی و رمز گردانی
هر وقت یک جفت واژه با یک تصویر ذهنی به هم ربط داده شوند، یادآوری آنها ، آسانتر میشود. هنگامی که ما دو واژه پروانه و کتاب را با یک تصویر ذهنی به هم ربط میدهیم، احتمالا یک پیوند معنادار بین آن دو برقرار میکنیم. این اصل عمده زیربنای بسیاری از نظامهای یادیار است. روش مکانها و روش واژه کلید از انواع نظامهای معروف یادیار هستند.
● روش مکانها
این روش به ویژه در مواردی موثر است که با ردیف منطقی از مادههای دلبخواهی مانند واژههای نامربوط به یکدیگر سروکار داشته باشید. گام نخست این است که ردیف منظمی از مکانهای مختلف را به خاطر بسپارید. مثلا مکانهایی که ضمن قدم زدن در خانه خود با آنها برخورد میکنید. پس از این که توانستید قدم زدن ذهنی را راحت انجام دهید، شروع میکنید به ساخت یک تصویر ذهنی که در آن اولین واژه با اولین مکان ربط داده شده است و دومین واژه با دومین مکان و الی آخر.
● روش واژه کلید
در یادگیری واژگان زبان خارجی میتوان از این روش سود جست. برای مثال فرض کنید میخواهید یاد بگیرید که واژه اسپانیایی Caballo به معنی horse انگلیسی (اسب) است. روش واژه کلید دو مرحله دارد:
▪ مرحله اول:
یافتن بخشی از واژه اسپانیایی است که با یک واژه انگلیسی هم صدا است. از آنجا که Caballo به صورت Cab-eye-yo تلفظ میشود، eye میتواند به عنوان واژه کلید بکار رود.
▪ مرحله دوم:
ساختن یک تصویر ذهنی است که واژه کلید را به معادل انگلیسی واژه اصلی پیوند میدهد. مثلا یک اسب که بر یک چشم (eye) بسیار بزرگ لگد میزند. این تصویر ذهنی یک رابطه معنادار بین انگلیسی و معادل اسپانیایی آن برقرار میکند که برای به یاد آوردن آن ابتدا واژه eye و سپس تصویر ذهنی ذخیره شده که رابط eye و horse است، را بازیابی میکند.
● روش بسط معنایی در بهسازی حافظه
هرچه معنای مادهها بیشتر بسط بدهیم، آنها را بهتر به خاطر میآوریم. به سخن دیگر هرچه پیوندهای بیشتری بین مادهها ایجاد کنیم، بر تعداد راههای بازیابی افزوده میشود. اگر میخواهید چیزی را به یاد آورید، معنای آن را بسط دهید. برای بسط دادن به یک مطلب میتوانید سوالات متعددی برای خود مطرح کنید و به آنها پاسخ دهید.
● روش استفاده از بافت در بهسازی حافظه
از آنجا که بافت نشانه بازیافتی نیرومندی است میتوان با بازآفرینی بافتی که یادگیری در آن صورت گرفته، حافظه را بهبود بخشید. مثلا اگر جلسات درسی شما همیشه در اتاق معینی تشکیل شود، شما در این اتاق بهتر از هر جای دیگری مطالب آن درس را به یاد خواهید آورد، چون بافت آن اتاق بهترین نشانه بازیافتی برای مطالب درس شما محسوب میشود.
با این وجود اغلب اوقات وقتی میخواهیم چیزی را به یاد بیاوریم، نمیتوانیم عملا به بافتی باز گردیم که یادگیری در آن صورت گرفته است. مثلا وقتی میخواهید نام یک همکلاسی دوره دبیرستان خود را به یاد بیاورید و نام او فورا به ذهن شما نمیآید، صرفا برای به خاطر آوردن آن روانه دبیرستان دوره تحصیل خود نمیشوید. در چنین موقعیتهایی میتوانید بافت را بطور ذهنی بازسازی کنید.
● روش سازمان دهی در بهسازی حافظه
روش سازمان دهی به این دلیل بازیابی را بهبود میبخشد که بر کارآیی پیگردی در حافظه میافزاید و به نظر میرسد که ما میتوانیم اطلاعات بسیار زیادی را یاد اندوزی و بازیابی کنیم. به شرط این که این اطلاعات را سازمان داده باشیم. با مشخص کردن مطالبی از یک فصل درسی که باید به خاطر سپرده شوند، با توجه به عناوین و سر فصلهای بیان شده ، چارچوب کلی درس را ترسیم و سازمان دهی میکنیم. این کار هم از سوی معلم و هم از سوی خود فرد یادگیرنده قابل انجام است، اما زمانی که توسط خود یادگیرنده انجام میشود، تاثیرات قویتری خواهد داشت.
● روش تمرین بازیابی در بهسازی حافظه
در این روش که به صورت تمرین بازیابی انجام میشود، میتوانید درباره مطلب مورد یادگیری سوالاتی از خود مطرح کنید. بعد میتوانید بخشهای معینی را که در دور اول برایتان مشکل بود، مجددا بخوانید تا بهتر درک کنید.
● روش پس ختام
یکی از معروفترین فنون بهسازی حافظه روش پس ختام نام دارد. این روش ۶ مرحله مشخص دارد که حروف اول آن وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، نام این روش پس ختام را میسازند.
این مراحل عبارتند از:
۱) پیش خوانی
۲) سوال کردن
۳) خواندن
۴) تفکر
۵) از حفظ گفتن
۶) مرور کردن
یادگیرنده در مرحله اول مطلب مورد نظر را پیش خوانی میکند تا یک برداشت کلی از موضوعات و قسمتهای مهم آن داشته باشد. در مرحله دوم فرد درباره هر بخش سوالهایی را طرح میکند و در مرحله سوم هر بخش را به قصد پاسخ دادن به سوالهایی که طرح کرده میخواند. در مرحله چهارم به تفکر در مورد مطالب خوانده شده و روابط بین آنها میپردازد و در انتهای هر بخش از کل مطالب مورد نظر برای یادگیری اقدام به از حفظ گفتن میکند و زمانی که تمام بخشها را به ترتیب مطالعه کرد، مرحله ۶ یا مرور کل مطالب را انجام میدهد
موضوعات مرتبط: روان شناسی
موضوعات مرتبط: روان شناسی
خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلقکننده، آفریننده، آفریدگار و... در لغتنامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی میگویند که در موقعیتهای لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راهحلهایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه میکند.
امروزه بازار خلاقیت خیلی گرم است و افراد زیادی پیدا میشوند که ادعای خلاقیت دارند ولی آیا همه آنها طبق ادعایی که میکنند خلاق هستند؟
از کجا بفهمیم چه کسی خلاق است؟ نشانههای یک فرد خلاق چیست؟ اگر بخواهیم خلاق باشیم چگونه باید باشیم؟
از دیدگاهی، نخستین گامها برای شناخت نحوه بازیابی خلاقیت، شناسایی خصوصیات افراد خلاق و درک چگونگی زندگی آنها میتواند باشد. بدین صورت که با دریافت این شناخت، خواهیم دانست که چه خصوصیات و ویژگیهایی را باید در خود احیا ساخته و از آنها مراقبت کنیم تا از این طریق خلاقیتمان در روند احیای مجدد قرار گیرد. با فهم این شاخصهها و مراقبت از آنها در جریان زندگی روزمره بستر و مقدمات تجلی خلاقیتمان فراهم خواهد شد.
اما شاید پرداختن به این که چه کسی خلاق است و به چه کسی نباید خلاق گفت، کار چندان سادهای نباشد، از آن جهت که، پاسخگویی به این سؤال، ارتباطی مستقیم به تعریفی دارد که از خلاقیت میپذیریم. تعاریف مطرح شده برای خلاقیت متفاوت و گوناگون و گاهی ضد و نقیض است و معیارهای شناخت افراد خلاق و در نتیجه تعریف کیستی فرد خلاق را متغییر میسازد؛ با این حال در اینجا سعی شده است آنچه را که اکثر صاحبنظران و محققان (درزمینه خلاقیت) مطرح کردهاند، عرض کنیم.
● خلاق یعنی چه؟
خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلقکننده، آفریننده، آفریدگار و... در لغتنامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی میگویند که در موقعیتهای لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راهحلهایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه میکند. عدهای پا را فراتر نهاده و چنین عقیده دارند که فرد خلاق نهتنها در موقعیتهای مختلف، ایده ارائه میکند بلکه خود آستینها را بالا زده و تا عملی شدن ایدهاش کار را پیگیری میکند. عدهای نیز چون «رابرت ویزبرگ» از آن جهت که خلاقیت را کاری عادی و روزمره تعریف میکنند، عقیده دارند که همگان در هر لحظه در حال خلاقیتاند و در نتیجه هر کسی شایسته لقب خلاق است و مسئله را این میدانند که کسی فعلاً به خلاقیت آنها پی نبرده است.
مثالی از این مورد، افراد خلاقیاند که در طی زندگی خود کسی آنها را نشناخت و پس از مرگشان تازه به خلاق بودن آنها پی بردند؛ از جمله وانگوگ، نقاش بزرگ که در فقر و گمنامی مرد. وی را بعدها بنیانگذار سبک اکسپرسیونیسم دانستند و آثار وی، بهعنوان آثاری خلاق و گرانبها به شمار آمد. ولی در زمان حیاتش، کسی وی را خلاق ندانست و به قابلیتهای هنری او توجه چندانی نشان نداد.
عبور روزمره ما از خیابان مثال دیگری در تایید این موضوع است که هر کسی را میتوان خلاق دانست. این پندار براساس این تعریف خلاقیت است که: «خلاقیت کاری است نو که تا به حال کسی آنرا انجام نداده است.» تصور کنند از خیابانی شلوغ عبور میکنید و ماشینها در حال حرکت هستند. کاری که شما انجام میدهید هیچکس تابهحال در جهان انجام نداده است و انجام هم نخواهد داد و حتی اگر شما دست کسی را بگیرید و با هم از خیابان عبور کنید باز هم هیچکدام مانند هم عبور نمیکنید.
توضیح اینکه، هیچگاه ماشینهایی که در حال عبور از خیاباناند یک وضعیت توزیع ثابتی ندارند و ثانیاً هیچ دونفری به صورت یکسان از خیابان عبور نمیکنند (مکثها و شروع به حرکتهای آنها با هم متفاوت است). این، مثال قابل تعمقی است که سؤالی را برمیانگیزد و آن این که اگر همه ما خلاقیم و دائم در حال خلاقیت، پس چرا خلاقیت عدهای به چشم میآید و خلاقیت عدهای دیگر خیر؟ عدهای عنوان «خلاق» را میگیرند و مورد تشویق و توجهند و عدهای دیگر خیر؟ پاسخ شاید این است که برای درک خلاقیت و شناخت فرد خلاق، باید جامعه و مردم، خلاقشناس و پذیرنده خلاقیت باشند؛ باید نگاه «خلاقبین» پیدا کنند. مردم خلاقیتهایی را که برایشان قابل درک و فهم است، مورد تشویق قرار میدهند و نه غیر آن را. در این نگاه هر چه اعمالی که فرد انجام میدهد عامالمنفعهتر شده، بهگرفتن عنوان «خلاق» نزدیکتر میشود؛ (البته این تنها یکی از عوامل است).
براساس نظریهای دیگر، عدهای بر این عقیدهاند که هرقدر فرد دانش، مهارت و ممارست بیشتری داشته و از حافظه قویتری بهرهمند بوده و قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را از ابعاد متنوعتری دارا باشد، احتمال بیشتری دارد که «خلاق» باشد. اکثر صاحبنظران در زمینه خلاقیت با این فهرست صفات موافق بوده و آن را معیاری برای اعطای لقب «خلاق» به فرد میدانند؛ تقریباً تمام کسانی که برای خلاقیت فرمول ارائه میکنند.
● صفات یک فرد خلاق
از دیگر صفاتی که برای افراد خلاق برمیشمرند و اکثر صاحبنظران با آن موافقند عبارتنداز:
۱) داشتن تخیل قوی
۲) کنجکاوی فراوان
۳) دقت خاص (دقت به مواردی که دیگران به آنها توجه ندارند)
۴) توانایی نوع دیگر دیدن مسائل و موضوعات
۵) شوخ طبعی و بذلهگویی (بهطور کلی دارای شخصیت غیرمتعارف و غیررسمی)
۶) توجه به زمان و وقتشناسی
۷) اعتماد به نفس بالا و وقار
۸) خودانگیختگی
۹) داشتن تفکر شهودی
۱۰) داشتن طرزفکر انتقادی
۱۱) نوعی شجاعت خاص در بیان آرا و نظرات خود و دفاع از آنها
۱۲) پذیرنده و یادگیرنده (عاشق و آماده یادگیری و دریافت از درون بیرون)
هرقدر نشانههای بیشتری از موارد یاد شده در فرد مشاهده شود، احتمال بروز خلاقیت در وی بیشتر خواهد بود. این موارد درواقع همان عوامل سنجش میزان خلاقیت افراد است.
مکانیزمهایی که برای سنجش میزان خلاق بودن، از آنها یاد میشود، درواقع مکانیزمهایی هستند که از طریق آنها میزان حضور و فعال بودن این ویژگیها بررسی میشوند. البته باید دقت کرد چنانکه بیان شد حضور این عوامل و خصوصیات در فرد تنها احتمال بروز خلاقیت توسط وی را افزایش میدهد و وجود اینها دلیل بروز حتمی خلاقیت در اشخاص نیست. به هر حال همیشه استثناء وجود دارد و ممکن است بعضی از افراد خلاق این خصوصیات را نداشته باشند. شاید به هیچوجه نتوان قبل از آن که فرد در عمل، خلاقیتی را بهخرج دهد گفت که وی خلاق هست یا نیست، تنها میتوان با مشاهده حضور یا عدم حضور خصوصیات افراد خلاق در وی حدس زد که احتمال بروز خلاقیت از او زیاد است یا کم.
● نظرات متفاوت
در اینجا سؤالی مطرح میشود و آن اینکه آیا خلاقیت، سبب بروز خصوصیات در افراد خلاق میشود یا این خصوصیات سبب خلاقیت میشوند؟
جواب به این سؤال مشکل و شاید غیر ممکن است. شاید بتوان گفت که خلاقیت و خصوصیات یاد شده لازم و ملزوم یا علت و معلول یکدیگرند و تفکیکناپذیر هستند.»
باوجود کلیه خصوصیاتی که برای فرد خلاق برشمرده شد، ویژگیهای دیگری هم به آنها اطلاق شده است: «خلاق کسی است که از بینش برخوردار است. او آنچه را که هیچکس تا به حال ندیده و نشنیده میبیند و میشنود و به هستی ارائه میکند. از نظر وی خلاق درواقع کسی است که از خود چیزی ندارد و مجرایی بیش نیست. او نه در گذشته زندگی میکند و نه برای آینده. او فقط در لحظه و برای این لحظه زندگی میکند. این لحظه همه چیز است. او فردی است خودانگیخته. فرد خلاق باورهای زیادی را یدک نمیکشد او فقط حامل تجربههای خویش است. فرد خلاق نمیتواند راه رفته را طی کند بلکه باید خود، در میان جنگلهای انبوه زندگی راه را بیابد؛ باید تنها گذر کند... کسی که چنین زندگی میکند هر لحظه در حال خلق خواهد بود و این همان معنی واژه خلاق است.
به هر حال نظرات گوناگونی در مورد اینکه به چه کسی میتوان «خلاق» گفت وجود دارد که در بیشتر موارد جای تأمل دارند و اینجا بهاندازه مجال، به معدودی از آنها پرداختیم. در پایان به ذکر چندین خصوصیت رفتاری افراد خلاق در زندگی روزمره اشاره میکنیم. آگاهی از این حالات میتواند به مدیران و مسئولان در شناسایی پرسنل خلاق و به اولیاء و مربیان در شناسایی کودکان و افراد خلاق کمک کند تا در صورت مشاهده این عوامل، این افراد را تحت توجه ویژه قرار دهند
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
| |||||||||||||||||||
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی
تقویت و بهبود حافظه همان یادگیری بهتر است . تقویت حافظه یعنی رعایت اصول و قوانین حاكم بر یادگیری ، اگر قوانین حاكم بر یادگیری را خوب رعایت كنیم بهتر یاد خواهیم گرفت و در نتیجه احساس می شود كه كارائی حافظه بالا رفته است.
|
|
موضوعات مرتبط: روان شناسی