جواني دوران شيرين و البته سرنوشتسازي براي همه آدمها محسوب ميشود. وقتي به دنياي يك جوان نگاه ميكني با كولهباري از دغدغههاي متعدد مواجه ميشوي. پدرها و مادرها در مديريت اين دوران از زندگي فرزندشان به واقع نقشي محوري بازي ميكنند و به نوعي جهت دادن به اين دغدغههاي جوانان تا حد زيادي بر عهده والدين است. صرفنظر از فاصلهاي كه والدين با فرزندانشان دارند و البته تاكيد ميكنيم كه بايد با اتخاذ راهكارهايي اين فاصله به نوعي كم شود، اما باز هم شرايط و موقعيتهايي پيش ميآيد كه والدين بر پايه تجربهاي كه دارند، متوجه اشتباهاتي در جوانانشان ميشوند كه انتقاد از آنها امري بديهي ميشود.
قدم اول: انتقادات بايد منصفانه باشند
اين جمله را قطعا همه ما به دفعات شنيدهايم كه پدر و مادر خير و صلاح فرزندانشان را ميخواهند، اما مگر پذيرفتن اين اصل كافي است؟ قطعا پاسخ اين سوال منفي است. چرا كه مفهومي كه همه ما به عنوان خير از آن تلقي ميكنيم، ميتواند روش رسيدن به آن كاملا شخصي و متفاوت باشد. تصور كنيد كه مادري از انتخاب همسر آينده دخترش كه در دانشگاه همكلاس اوست ناراضي است و با اين ديدگاه كه خير و صلاح دخترش را ميخواهد، سعي ميكند او را از انتخابش منصرف كند و ابتدا با يك انتقاد و سپس با اعمال فشار رواني به مقاصدش ميرسد. در واقع مادر گمان ميكند كه به صلاح دخترش فكر ميكند و نه چيز ديگري، اما همه ما قطعا ميدانيم وي سخت در اشتباه است. پس نتيجه ميگيريم كه در قدم اول انتقادها بايد اصولي و منطقي و از همه مهمتر منصفانه باشد. ما به عنوان پدر و مادر بايد اين واقعيت را بپذيريم كه زمانه كاملا تغيير كرده و ايدهآلهاي جوان امروز با دوران جواني ما كاملا متفاوت است و نميتوانيم همه ديدگاههاي خودمان را به عنوان راههاي طلايي به جوانانمان ديكته كنيم و از آنها تنها اطاعت بيچون و چرا طلب كنيم.
قدم دوم: انتقاد كردن از جوان راه دارد
در گام اول در انتقاد هرگز شخصيت جوان را زير سوال نبريد، بدين معنا كه اگر مرتكب فعلي اشتباه شده دليلي ندارد كه شخصيت و شعور وي كوچك شمرده شود و با رفتاري خشن وي را محكوم كرده و شخصيتش را حتي پيش بقيه اعضاي خانواده خرد كنيم. همچنين از مقايسه جوانمان جدا پرهيز كنيم. بزرگترين سرمايه جوانان غرورشان است و هرگز نبايد با يك مقايسه ساده غرور وي را خدشهدار كنيم. بايد بپذيريم كه فرزندمان در حقيقت يك شخصيت مستقل از همه جوانان عالم است و بايد با او مستقل از همه آدمهاي ديگر برخورد كنيم، چرا كه فرزندمان جزئي از وجود خودمان است.
به اعتقاد بسياري از روانشناسان وقتي از كسي انتقاد ميكني گويي شخصيت وي را جراحي ميكني، پس قبول كنيد در نگاه اول هيچكس از انتقادكردن خوشش نميآيد، بنابراين هرگز در انتقاد از جوان به شخصيت وي يورش نبريد و تنها همان مورد خاص را كالبدشكافي كنيد و مورد بحث و بررسي قرار دهيد.
در ضمن سعي كنيد در انتقاداتتان تنها باشيد و ساير اعضاي خانواده را وارد موضوع نكنيد. اينكه به طبع شما هر كسي به خودش اجازه دهد كه جوان را مورد نصيحت و پند قرار دهد براي جوان دشوار است و به همين دليل هم هرگز انتقاداتتان كارساز نخواهد بود.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
برچسبها: جوانان , انتقاد , بايد ها , نبايد ها