عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | جوانان

🔸نزدیک به چهار میلیارد کاربر در سراسر جهان وجود دارد و در چنین حالتی نمی‌توان قدرتی را که رسانه‌های اجتماعی در رشد یک تجارت دارند، انکار کرد. ایجاد یک برنامه بازاریابی موثر رسانه‌های اجتماعی مستلزم درک جزئیات دقیق کاربران آن است؛ بنابراین جدا از دانستن محبوب‌ترین پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، با دانستن سن جمعیتی کاربران رسانه‌های اجتماعی، می‌توان فهمید آن کاربران چه کسانی هستند.

🔹در ایالات متحده، استفاده از رسانه‌های اجتماعی در میان کاربران ۱۸ تا ۲۹ ساله بیشتر است، اما در سطح جهانی چطور؟ وب‌سایت اوبرلو، به جمعیت‌شناسی سن رسانه‌های اجتماعی کاربران پرداخته است.

🔺طبق تحقیقات اخیر، در سراسر جهان مصرف‌کنندگان جهانی بین ۲۰ تا ۲۹ سال بزرگترین کاربران رسانه‌های اجتماعی هستند که بی‌شباهت به جمعیت سنی رسانه‌های اجتماعی در ایالات متحده نیستند. افرادی که در این گروه سنی قرار دارند، تقریباً یک سوم (۳۲.۲ درصد) از کل کاربران رسانه‌های اجتماعی در سراسر جهان را تشکیل می‌دهند. اکثر این کاربران مرد هستند که ۱۸.۱ درصد از کل کاربران رسانه‌های اجتماعی این گروه سنی را تشکیل می‌دهند، در مقایسه با کاربران زن ۲۰ تا ۲۹ ساله، که ۱۴.۱ را تشکیل می‌دهند.

🔺کاربران ۳۰ تا ۳۹ ساله با ۲۲.۲ درصد دومین گروه بزرگ را تشکیل می‌دهند. مانند گروه سنی جوان‌تر، کاربران مرد اکثریت این گروه سنی را تشکیل می‌دهند. از کل کاربران شبکه‌های اجتماعی در سراسر جهان، ۱۲.۱ درصد را مردان ۳۰ تا ۳۹ ساله تشکیل می‌دهند، در حالی که ۱۰.۱ درصد را زنان از همان گروه سنی تشکیل می‌دهند.

🔺داده‌های تجزیه و تحلیل جمعیت سنی رسانه‌های اجتماعی کاربران جهانی در سراسر جهان نشان می‌دهد که سومین گروه سنی بزرگ ۴۰ تا ۴۹ سال است. آن‌ها ۱۴.۴ درصد از کل تعداد کاربران فعال رسانه‌های اجتماعی در سراسر جهان را تشکیل می‌دهند.

🔺پس از آن کاربران ۱۳ تا ۱۹ ساله هستند، که ۱۳.۱ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند و افراد ۵۰ تا ۵۹ ساله، ۹.۸ درصد از کل کاربران رسانه‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهند. گروه سنی با کمترین تعداد کاربر فعال شبکه‌های اجتماعی، ۶۰ سال به بالا است و فقط ۸.۴ درصد از کاربران جهانی در این گروه سنی قرار دارند.

🔹این تحقیق جمعیت‌شناسی سن رسانه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که در سال‌های پس از نوجوانی، هرچه سنین کاربران بیشتر باشد، احتمال کمتری وجود دارد که در رسانه‌های اجتماعی فعال باشند. به گفته کارشناسان، این موضوع ممکن است به این دلیل باشد که بزرگسالان جوان تمایل دارند از رسانه‌های اجتماعی به عنوان منبع اطلاعاتی استفاده کنند. از سوی دیگر، نسل قدیمی‌تر معمولا شکاک‌تر است و ترجیح می‌دهد برای کسب اطلاعات به رسانه‌های سنتی مانند تلویزیون تکیه کند.


موضوعات مرتبط: معرفی کانال و گروه و شبکه اجتماعی ، کامپیوتر و اینترنت
برچسب‌ها: شبکه اجتماعی , گروه سنی , جوانان , ایران


تاريخ : ۱۴۰۱/۰۶/۲۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

من اصلا کاری با سند ۲۰۳۰ ندارم. قبولشم ندارم. خیلی هم خفن‌تر از خیلیا قبولش ندارم. تو پیام‌های بعدی میگم منظورم چیه. ولی به‌شدت مخالف اینم که والدین تو مسائل جنسی فرزندان، کلا خودشونو کنار بکشن و هیچ کاری نداشته باشن.

ببینید مثلا مساله خودارضایی
قبل از یه سنی واقعا اشتباه محضه درباره این موضوع با فرزند حرف زد. وقتی که اصلا سنش به این مسائل نرسیده و مشغله ذهنی‌اش نیست. ولی آیا به دوران بلوغ و نوجوانی هم رسید نباید باهاش صحبت کرد؟ حتی کمی قبلش؟ خیلی از والدین بخاطر خجالت و حیاهای نادرست درباره این مسائل اصلا حرف نمیزنن. خیلیا هم میگن آسیب زاست.

من از دوران نوجوانی و ازدوستان خودم یک مثال بزنم.
یکی از دوستان من که نزدیک بلوغش بود و والدینش درباره مسائل جنسی و نوجوانی و بلوغ هیچ صحبتی باهاش نکرده بودن از یکی از دوستانش شنیده بود خودارضایی برهر مسلمانی واجبه. روزی یک‌مرتبه. و این بنده‌خدا هم رفته بود این واجب‌ رو انجام بده. بعد از یه مدت متوجه شده بود حرامه و کلی ضرر داره و این حرفا.

خب بهتر نبود والدین یا خودشون با فرزندشون صحبت می‌کردن؟ یا یه کتابی بهش معرفی می‌کردن و هدیه میدادن بخونه. یا اصلا یه جوری اونو با رساله توضیح‌المسائل آشنا کنن، خودش بالاخره به موضوع استمناء خواهد رسید. یاهر روش دیگه‌ای. آقا این کار بدیه؟ این در راستای سند۲۰۳۰ هست‌؟ پس مراجع تقلیدم دارن سند ۲۰۳۰ اجرا می‌کنن. چون تو رساله کامل احکام مسائل جنسی مثل خودارضایی رو گفته. وقتی شما آگاهی لازم در موضوع خودارضایی رو دادید وقتی کارشناس تلوزیون می‌گه خودارضایی خوب و بد داریم. می‌فهمه این حرف مشکل داره و قبول نمی‌کنه. وآسیب پذیریش کم میشه.

حالا به همین نوجوان مسائل زناشویی رو بخوای یاد بدی اشتباهه چون برای سنش مناسب نیست و نیازی بهش نداره. اگه آموزش بدی ذهنش رو درگیر چیزی می‌کنید که تابحال بهش فکر نمی‌کرده. که آسیب زاست.

اگر به بچه‌ها یاد ندید. بموقع، در حد سن و فهمش قطعا از دیگران یاد می‌گیره و شاید چیزای دیگه یادش بدن. این که کلا به بچه‌ها هیچ آموزشی ندیم و خیال خودمونو راحت کنیم چه بسا آسیبش مثل اون آموزش‌‌های زیاد ۲۰۳۰ باشه.


موضوعات مرتبط: دل نوشته ها ، پیامها
برچسب‌ها: جنسی , بلوغ , 2030 , سند


تاريخ : ۱۳۹۷/۰۹/۱۳ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

گاهی از ما پرسیده می شود که:

 چرا اینقدر برای فضای مجازی وقت میگذارید، مگر بیکارید؟  

ما در فضای مجازی به دنبال تفریح و سرگرمی نیستیم.

به دنبال پر کردن اوقات فراغت هم نیستیم .

به دنبال اسم و رسم نیستیم.

به دنبال التماس دعا از مسؤلین نیستیم.

به دنبال ریا و خود نمایی و تظاهر نیستیم.

نگاه ما به فضای مجازی متفاوت است . 

ما فضای مجازی را یک جبهه جنگ می دانیم.

جنگ همیشه با شلیک توپ و تفگ نیست .

فضای مجازی میدان مبارزه است و مبارزه بوده و هست و خواهد بود ،فقط شکل و نوع آن تفاوت کرده است .

مبارزه مرد میخواهد نه انسان بیکار.

همانطور که در دوران جنگ مسلحانه و به تعبیری "جنگ سخت" مردانی حضور یافتند که :

 خانواده داشتند،

 درس و دانشگاه داشتند،

 کار و زندگی داشتند.

بیکار نبودند ،ولی بزرگترین کارشان شد دفاع از اسلام و انقلاب و از همه چیز خود گذشتند و ایثار نمودند.

اکنون نیز در میدان "جنگ نرم" باید حضور یافت. ما که لیاقت بیش از این را نداریم و  از هیچ چیزمان نگذشتیم جز اوقات فراغت خود برای دفاع به حد توان و وسع خود.

لا یکلف الله نفسا الا وسعها

 به فرموده رهبر انقلاب؛

فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد.

و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است.

اگر از فضای مجازی غافل شویم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا ضربه خواهیم خورد.

هر کس به اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این میدان حضور یابد .

گاهی انسان حرف حق را می تواند با استدلال قوی و با زبان شیوا و هنرمندانه بیان کند که این حرف به گوش و چشم هزاران و شاید میلیونها مخاطب برسد .

گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما می توانیم انعکاس کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم .

گاهی با یک کلام ،یک جمله می توانیم باعث تقویت روحیه جناح مؤمن انقلابی فعال در فضای مجازی بشویم.

به اعتقاد من ، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما ، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است.

به فرموده رهبر فرزانه انقلاب :

رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید ، می توانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید ، برسانید . این فرصت فوق العاده ای است مبادا این فرصت ضایع شود . اگر ضایع شد ، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهد کرد . ۹۱/۷/۲۰

البته ورود در فضای مجازی احتیاج به؛

🔹ایمان

🔹علم

🔹ذوق و سلیقه و هنر

دارد و بزرگترین آفت این کار گرفتار شدن به ؛

🔻غرور

🔻سیاست زدگی

🔻حسادت

🔻سطحی نگری

🔻روز مرگی  

می باشد.


دشمن دارد با این ابزار ایمان و غیرت و اعتقادات جوانان ما را نشانه می گیرد و در سایه بی عرضگی و بی لیاقتی بعضی از مسئولان فرهنگی و رسانه ای  کشور ، تا حدودی در این جنگ موفق بوده است .

باید جواب کار فرهنگی باطل آنان را با کار فرهنگی حق داد.

ما را در این میدان مبارزه یاری کنید

ما میخواهیم مبارزه کنیم .

مامیخواهیم جهاد فرهنگی کنیم .

نکته مهم : در این متن ، منظور از ما ، جوانان و افراد با ایمان یا معتقد است ، نه افراد بی غیرت و بی دینی که این روزها در فضای مجازی با انتشار مطالب مستهجن ، ضد دین ، ضد اسلام ، ضد مراجع ، نژادپرستانه و ... آب به آسیاب دشمن می ریزند و کارگر بی جیره و مواجب دشمن اند . اینجور افراد بی غیرت را اگر قابل هدایتند خدا به راه راست هدایتشان کند و اگر نه ، خدا به درک اسفل السافلین هدایتشان کند . و لعن الله علی المشرکین و الکافرین

پیامبر اکرم می فرمایند:

در راه خدا با دستهای خود جهاد کنید  اگر نتوانستید با زبانهای خود و اگر بازهم نتوانستید ، با قلب خود جهاد کنید.


 نهج الفصاحه /ص ۴۳۹

والعاقبةللمتقین


موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
برچسب‌ها: فضای مجازی , جوانان , جنگ نرم , جنگ سخت


تاريخ : ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

مدتی است ماده ای به اسم «گل» وارد بازار شده است، آیا این مخدری جدید است یا اسمی جدید برای یک مخدر قدیمی است؟

- گل یک مخدر جدید نیست، در واقع همان «ماری جوانا» است که فروشندگان مواد برای سود بیشتر، برای آن اسم جدید و وسوسه کننده ای انتخاب کرده اند تا جوان ها را به سمت این ماده بکشانند. سودجویان فکر می کنند اگر به جای «ماری جوانا» از کلماتی مانند «گل» استفاده کنند تمایل مصرف کنندگان برای دنبال کردن این ماده بیشتر می شود که متاسفانه در واقعیت هم همینطور است.

اما باید بدانیم ماده ای که در خارج از کشور به اسم ماری جوانا معروف است و در برخی کشورها مصرف آن منعی ندارد چیزی نیست که اکنون مصرف کنندگان این ماده در کشور ما مصرف می کنند.

این ماجرا درست مثل ماجرای کراک است که چند سال قبل به عنوان ماده مخدری معروف شد که از خارج به ایران آمده و نشئگی زیادی دارد و متاسفانه همین مسئله باعث شد که معتادان زیادی به سمت آن هجوم بیاورند اما دیدیم که افراد بعد از مصرف آن به چه روزی درمی آمدند.

واقعیت این بود که ماده اصلی کراکی که خارج از مرزهای ایران تولید می شود «کوکائین» است در حالی که در کشور ما کراک، از مخلوط کردن هروئین فشرده و مواددیگر به دست می آید که مصرف این ماده مرگبار باعث بروز مشکلات زیادی در بین جامعه شده است و افراد بسیاری سلامت شان را با مصرف این ماده از دست داده اند.

منشأ «گل» چیست؟


- سرمنشأ ماده مخدر «گل»، همان شاهدانه است. صمغ این ماده را حشیش می گویند. آن را علف یا گراس معرفی می کنند و مخدر جدیدی که نام آن گل است و در این گفتگو قرار است به آن اشاره کنیم، همان گل است.

گلی به دروازه مرگ


دلیل گرایش جوان ها به سمت مخدر گل چیست؟


- چون آنها دنبال یک سرخوشی کاذب هستند که فکر می کنند با مصرف حشیش یا مواد مخدر دیگر به دست می آورند در حالی که این حس فقط به روزهای اول استفاده از این مواد برمی گردد و بعد از آن دیگر هیچ خبری از سرخوشی نیست. البته نباید از این مسئله چشمپوشی کرد که خیلی از جوانان واقعا نمی دانند که این مواد، مخدر هستند و نباید آنها را استفاده کرد. یکی از دلایل مصرف بی رویه این ماده، ناآگاهی است.

جوان های ما شنیده اند که ماری جوانا در کشورهای دیگر مجاز است و حتی به عنوان دارو استفاده می شود، به همین دلیل با خودشان می گویند ما هم استفاده کنیم. حتی فکر می کنند وقتی کسی به آنها هشدار می دهد، هشدارش کاملا اشتباه است و فقط قصد ترساندنشان را دارد، در حالی که همانطور که گفتم بین موادی که آنها دارند و مواد ما تفاوت بسیار زیادی است.

آیا آماری درباره اینکه چه درصدی از مصرف کنندگان ماده مخدر گل مرد و چه تعداد زن هستند وجود دارد؟


- نمی شود تخمین زد. فقط می توانم بگویم که متاسفانه این ماده توسط خانم ها نیز استفاده می شود و دلیل اصلی اش همان طرز فکر اشتباه درباره شادی زا بودن این مواد است. مصرف کنندگان این ماده باید بدانند این شادی ظرف مدت کوتاهی به افسردگی و انزوا تبدیل خواهد شد.

این ماده فقط همراه با سیگار استفاده می شود؟

- نه، بعضی ها آن را به شکل تنباکو در قلیان می کشند، برخی دیگر داخل سیگار، یک عده ای هم با آن شیرینی درست می کنند و به فروش می رسانند. این شیرینی ها که به معجون زابلی، معجون بیرجندی و معجون بمب خنده معروف هستند همان سرخوشی کاذب را به مصرف کننده می دهد.

گلی به دروازه مرگ


چرا این اسامی را روی آن گذاشته اند، آیا دلیلش این است که در آن مناطق تولید می شود؟


- نه، به این اسامی معروف هستند. اتفاقا این کیک ها همه جا تولید می شوند و متاسفانه مرکز تولیدش هم یکی از شهرهای مرکزی است.

معتادان به این ماده چه خصوصیاتی دارند؟

- اینچنین افرادی از وابستگی روانی رنج می برند و نه وابستگی جسمی، یعنی اگر ماده یک ساعت دیرتر از موعد به آنها برسد شروع به پرخاشگری می کنند. متاسفانه یکی از دلایلی که برخی از افراد تصمیم به مصرف این ماده می گیرند این است که در باور آنها، گراس، علف و گل اعتیاد ندارند، در حالی که اینطور نیست و اگر مواد مخدر فقط به جسم آسیب می رسانند، ماده ای مثل گراس روان انسان را به هم می ریزد.

از آنجا که افراد، معمولا این ماده را با سیگار مصرف می کنند ممکن است بعد از مدتی ریه شان هم با مشکل روبرو شود و از این حیث نیز آسیب زیادی ببینند. از علائم عمومی دیگر که در مصرف کنندگان این ماده دیده می شود، پرخاشگری، عصبی شدن، افزایش اشتها، قرمز شدن چشم ها، پایین آمدن حافظه و لطمه های تحصیلی است.

یک مورد متداول دیگر در این افراد، «سندرم بی انگیزگی» است. این افراد نسبت به تحولاتی که در اجتماع شان رخ می دهد به شدت بی تفاوت هستند. همانطور که شاهد هستیم بعضی ها بعد از مصرف این مواد، شروع به راننندگی بی پروا در اتوبان ها می کنند و تحت تاثیر آن ممکن است حوادث وحشتناکی را هم رقم بزنند.

بعد از چه مدت مصرف، این اعتیاد شکل می گیرد؟

- چند ماه. ممکن است فرد مصرف این ماده را متوقف کند اما وسوسه های این ماده به شدت بالاست، متاسفانه فرد به خاطر شادی، هیجان، توهم و حالت روانی برانگیختگی که به او دست می دهد دوباره تصمیم به مصرف می گیرد.

گلی به دروازه مرگ


ممکن است مصرف گل باعث مرگ شود؟


- وقتی یک نفر تحت تاثیر این ماده به شکل دیوانه وار رانندگی یا پرخاشگری می کند ممکن است دست به هر کاری بزند، کارهایی که باعث مرگ خودشان یا نزدیکانشان می شود.

درمانی برای آن وجود دارد؟

- بله، اما درمان شدن این افراد فقط زمانی صورت می گیرد که تحت نظر روانپزشک متبحر باشندت چون این ماده مستقیما روی مغز تاثیر می گذارد، برای ترک چنین موادی بهتر است فرد در کنار رفتن به کمپ، حتما از خدمات پزشکی و روانزشکی هم کمک بگیرد.

رضا 22 ساله، بعد از سه سال مصرف گل و مشتقات آن، به سرطان ریه مبتلا شد

به خاطر آرزوهایم؛ به مرگ فکر نمی کنم


رضا از طرف یکی از کمپ های تهران معرفی شده است. او دومین دوره حضور خودش در کمپ را می گذراند. خودش می گوید که بیشتر از سه سال است که به گل اعتیاد دارد.

از بریده بریده حرف زدنش و قطع ناگهانی سخنانش، به سادگی می شود فهمید که اثرات مخرب این ماده مخدر تا چه حد به روان او لطمه وارد کرده است، 22 ساله است، از چهار سال قبل با حشیش شروع کرده و بعد با «گل» آشنا شده است.

با او درخصوص این ماده گفتگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه می خوانید.

گلی به دروازه مرگ


چند سال قبل با گل آشنا شدی؟


- گل را یک سال بیشتر نیست که می شناسم. قبل از آن فقط حشیش و گراس مصرف می کردم. البته موضوعی که برای خودم هم عجیب است این است که چطوری به اینجا کشیده شدم. من کلا از مواد مخدر خوشم نمی آمد چون تعداد زیادی از افراد درجه یک خانواده ام اعتیاد داشتند و من اصلا دلم نمی خواست شبیه آنها شوم.

18 سالم بود که یک روز با دوستانم در پارک نشسته بودیم. یکی از آنها یک نخ سیگار درآورد و شروع کرد به کشیدن، قبل از آن هم سیگار کشیده بودم اما بوی سیگاری که آن روز در دست دوستم بود فرق داشت. بوی عدس سوخته می داد. هر نفر یک پک زد و نوبت به من رسید. شناختی از حشیش نداشتم. من هم یک پک زدم. دفعه اول بوی تندشتوی گلویم زد و به سفره افتادم اما بعد از آن بقدری همراه با دوستانم به همه چیز خندیدیم که سرفه از یادم رفت.

حس و حال اولین مصرف حشیش چطور بود؟

- فقط می خندیدم. آنقدر خنده ام زیاد بود که نمی توانستم حرف بزنم. کلمات را از یاد برده بودم و فقط می خندیدم. این تجربه روز اول بود اما بعدا اتفاقات دیگری برایم رخ داد. در خانه که سیگاری می کشیدم احساس می کردم وسایل خانه از سر جایشان بلند می شوند و روی هوا حرکت می کنند. دوستانم را شبیه حیوان می دیدم و از خنده غش می کردم.

تا چه مدت این خنده ها ادامه داشت؟


- خیلی زیاد نبود، بعد از آن از نظر روانی به این ماده کاملا وابسته شدم. اگر یک روز حشیش به من نمی رسید اعصابم به هم می ریخت و پرخاشگر می شدم.

گلی به دروازه مرگ


گل چه زمانی وارد زندگی ات شد؟


- بعد از حشیش با گراس آشنا شدم. حال بدی که بعد از مصرف حشیش و گراس داشتم تفاوتی با هم نداشت تا اینکه یک سال قبل با گل آشنا شدم. مقداری از آن را گرفتم و به خانه دوستانم رفتم و این بار من این ماده را به آنها تعارف کردم. فروشنده ای که از او گراس می گرفتم این ماده را به من معرفی کرد و من هم مثل کسی که دنبال آخرین متد مواد مخدر روز است، آن را خریداری کردم. قبل از اینکه مصرف کنند درباره تاثیرات این ماده با آنها صحبت کردم و گفتم که این ماده با بقیه مواد تفاوت دارد.

تفاوتی هم داشت؟


- نه؛ اما بعد از یک ماه مصرف مداوم متوجه شدم این ماده از نظر روانی صد برابر حشیش عمل می کند. من روزی چند بار مجبور بودم مصرف کنم. مثل یک معتاد فقط مصرف می کردم تا سرپا باشم.

چه حالی داشتی؟

- گیج بودم. همه چیز یادم می رفت. دیگر نمی توانستم به مغازه پدرم بروم چون با همه دعوایم می شد. من که به واسطه ماده حشیش مدام روی دور توهم خنده بودم، به یک آدم منزوی تبدیل شدم. چشمانم هر روز کاسه خون بود و خانواده ام از همین طریق متوجه شدند که من چند سالی است درگیر این ماده شده ام.

یکی از اتفاقات دیگری که برای من رخ داد این بود که در توهماتم احساس می کردم که حس هایم خیلی قوی شده اند. همه طعم ها و بوها برایم تازه بودند. در یک وعده غذایی آنقدر غذا می خوردم که دیگر نمی توانستم تکان بخورم. در این چند سال از یک آدم 60 کیلویی به یک مرد 100 کیلویی تبدیل شدم که حال نداشت از روی زمین بلند شود.

بدترین حسی که در زمان مصرف این ماده داشتم این بود که خودم را خیلی حقیر می دیدم. فکر می کردم همه دنیا از من بهتر هستند و من خیلی کوچک و بی مصرفم. همین مسئله آزارم می داد تا جایی که حتی به خودکشی هم فکر می کردم. گاهی مغزم طوری بود که نمی توانست به اندام های دیگر بدنم فرمان دهدو من نمی توانستم کارهای روزمره ام را انجام دهم. مثلا می رفتم داخل پارک می نشستم اما توان اینکه از آنجا خارج شوم را نداشتم.

گلی به دروازه مرگ


چطور شد که تصمیم به ترک این ماده گرفتی؟


- مدتی بود حالم هر روز بدتر می شد و وزنم با سرعت عجیبی در حال کاهش بود. در آن زمان هنوز «گل» مصرف می کردم اما دیگر خبری از غذا خوردن های افراطی نبود. به دلیل ضعفی که داشتم به پزشک مراجعه کردم و فهمیدم سرطان دارم. دکتر گفت به دلیل مصرف حشیش و گراس است. بعد از اینکه درگیر سرطان ریه شدم تصمیم گرفتم دیگر لب به این ماده نزنم. از مرگ می ترسیدم. دلم نمی خواست با این سن و سال کم بمیرم. برای همین راهی کمپ شدم. اینجا یک روانپزشک داریم که تحت نظر او درمان می شویم.


موضوعات مرتبط: اخبار
برچسب‌ها: گل , مخدر , جوانان , اعتیاد


تاريخ : ۱۳۹۴/۰۶/۱۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

جواني دوران شيرين و البته سرنوشت‌سازي براي همه آدم‌ها محسوب مي‌شود. وقتي به دنياي يك جوان نگاه مي‌كني با كوله‌باري از دغدغه‌هاي متعدد مواجه مي‌شوي. پدر‌ها و مادر‌ها در مديريت اين دوران از زندگي فرزندشان به واقع نقشي محوري بازي مي‌كنند و به نوعي جهت دادن به اين دغدغه‌هاي جوانان تا حد زيادي بر عهده والدين است. صرف‌نظر از فاصله‌اي كه والدين با فرزندانشان دارند و البته تاكيد مي‌كنيم كه بايد با اتخاذ راهكارهايي اين فاصله به نوعي كم شود، اما باز هم شرايط و موقعيت‌هايي پيش مي‌آيد كه والدين بر پايه تجربه‌اي كه دارند، متوجه اشتباهاتي در جوانانشان مي‌شوند كه انتقاد از آنها امري بديهي مي‌شود.

قدم اول: انتقادات بايد منصفانه باشند

اين جمله را قطعا همه ما به دفعات شنيده‌ايم كه پدر و مادر خير و صلاح فرزندانشان را مي‌خواهند، اما مگر پذيرفتن اين اصل كافي است؟ قطعا پاسخ اين سوال منفي است. چرا كه مفهومي كه همه ما به عنوان خير از آن تلقي مي‌كنيم، مي‌تواند روش رسيدن به آن كاملا شخصي و متفاوت باشد. تصور كنيد كه مادري از انتخاب همسر آينده دخترش كه در دانشگاه همكلاس اوست ناراضي است و با اين ديدگاه كه خير و صلاح دخترش را مي‌خواهد، سعي مي‌كند او را از انتخابش منصرف كند و ابتدا با يك انتقاد و سپس با اعمال فشار رواني به مقاصدش مي‌رسد. در واقع مادر گمان مي‌كند كه به صلاح دخترش فكر مي‌كند و نه چيز ديگري، اما همه ما قطعا مي‌دانيم وي سخت در اشتباه است. پس نتيجه مي‌گيريم كه در قدم اول انتقادها بايد اصولي و منطقي و از همه مهم‌تر منصفانه باشد. ما به عنوان پدر و مادر بايد اين واقعيت را بپذيريم كه زمانه كاملا تغيير كرده و ايده‌آل‌هاي جوان امروز با دوران جواني ما كاملا متفاوت است و نمي‌توانيم همه ديدگاه‌هاي خودمان را به عنوان راه‌هاي طلايي به جوانان‌مان ديكته كنيم و از آنها تنها اطاعت بي‌چون و چرا طلب كنيم.

قدم دوم: انتقاد كردن از جوان راه دارد

در گام اول در انتقاد هرگز شخصيت جوان را زير سوال نبريد، بدين معنا كه اگر مرتكب فعلي اشتباه شده دليلي ندارد كه شخصيت و شعور وي كوچك شمرده شود و با رفتاري خشن وي را محكوم كرده و شخصيتش را حتي پيش بقيه اعضاي خانواده خرد كنيم. همچنين از مقايسه جوانمان جدا پرهيز كنيم. بزرگ‌ترين سرمايه جوانان غرورشان است و هرگز نبايد با يك مقايسه ساده غرور وي را خدشه‌دار كنيم. بايد بپذيريم كه فرزندمان در حقيقت يك شخصيت مستقل از همه جوانان عالم است و بايد با او مستقل از همه آدمهاي ديگر برخورد كنيم، چرا كه فرزندمان جزئي از وجود خودمان است.

به اعتقاد بسياري از روان‌شناسان وقتي از كسي انتقاد مي‌كني گويي شخصيت وي را جراحي مي‌كني، پس قبول كنيد در نگاه اول هيچ‌كس از انتقادكردن خوشش نمي‌آيد، بنابراين هرگز در انتقاد از جوان به شخصيت وي يورش نبريد و تنها همان مورد خاص را كالبدشكافي كنيد و مورد بحث و بررسي قرار دهيد.

در ضمن سعي كنيد در انتقاداتتان تنها باشيد و ساير اعضاي خانواده را وارد موضوع نكنيد. اين‌كه به طبع شما هر كسي به خودش اجازه دهد كه جوان را مورد نصيحت و پند قرار دهد براي جوان دشوار است و به همين دليل هم هرگز انتقاداتتان كارساز نخواهد بود.



موضوعات مرتبط: روان شناسی
برچسب‌ها: جوانان , انتقاد , بايد ها , نبايد ها


تاريخ : ۱۳۹۱/۱۱/۰۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.