ساختن واژه ای به نام « فردا » بزرگترین اشتباه آدما بود ،
تا زمانی که بچه و بی سواد بودیم ، با این واژه آشنایی نداشتیم ، خوب زندگی میکردیم
تموم احساسمون ، غم و شادیمون و هرچی که داشتیم رو ، همین امروز خرج میکردیم
انگار فهمیده تر بودیم ، چون همیشه میترسیدیم شاید فردا نباشه
از وقتی « فردا » رو یاد گرفتیم، همه چیز رو گذاشتیم برا فردا
از داشته های امروز لذت نبردیم و گذاشتیم برای روز مبادا ...
شاید باید ایطوری « فردا » رو معنی کنیم که :
« فردا » روزیه که داشتههای امروزت رو نداری ؛
پس امروز رو خوب خوب ، زندگی کن ..
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، دل نوشته ها
برچسبها: فردا , واژه ها , لذت زندگی , امروز
مي شود با تو سفر كرد و به فردا نرسيد ؟
در عطش نام تو را برد و به دريا نرسيد ؟
يا كه دل سوي تو پر گيرد و از شوق حرم
همچو مجنون به گرفتاري ليلا نرسيد ؟
مرقدت كعبه مشهد در حرمت بود و به گرما نرسيد ؟
مي شود در حرمت بود و به گرما نرسيد ؟
نمك روضه گودالي و عباس و حسين
تو چه كردي كه جهاني به تو آقا نرسيد ؟
سالها در به در شب شدم و بي خبرم
كه سلامم به تو اي حضرت والا نرسيد ؟
شب و باران و حرم اوج تمناي دل است
باز هم نوبت اين عاشق رسوا نرسيد ؟
شاعر : امين ميرزائي
موضوعات مرتبط: شعر
برچسبها: شعر , سفر , فردا , شوق حرم
چه کسی می داند که
تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟؟!
چه کسی می داند که
تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟؟!
پیله ات را بگشا .....
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی ...
سهراب سپهری
موضوعات مرتبط: جملات زيبا
برچسبها: تنهائی , پیله , روزنه , فردا