33 استراتژی جنگ
کتاب 33 استراتژی جنگ نوشتهی رابرت گرین نویسندهی آمریکایی است. این کتاب به عنوان راهنمای استراتژی برای جدال های آشکار و پنهان اجتماعی در زندگی روزمره معرفی شده است. این کتاب مباحث و مثال های فراوانی از شخصیت ها و حوادث گوناگون در توصیف استراتژی های تهاجمی و تدافعی مطرح میکند و آنها را به الگویی برای جدال های اجتماعی از دعاوی خانوادگی تا مذاکرات تجاری تبدیل میکند.
در هر فصل این کتاب، یک استراتژی با هدف حل مشکلی خاص به شما معرفی میشود؛ استراتژی هایی که به حل مشکلاتی همچون ارتش بی انگیزه، هدررفتن انرژی، درهمشکستن پس از شکست، تفاوت بین ایده و واقعیت و شرایط دشواری که نمیتوانید از آن بیرون بیایید، کمک میکند. شما میتوانید این استراتژی ها را فرا بگیرید و اجازه دهید به بخشی از جنگ افزارهای ذهنی شما تبدیل شود. استراتژی های دفاعی این کتاب، حتی برای کسانی که از جنگ و مبارزه پرهیز می کنند، راهگشاست. این استراتژی ها به عنوان فرمول تعیین شدهای نیست که باید حفظ و تکرار شود، بلکه یاریتان می کند که استراتژیست نهفتهی وجودتان را زنده کنید و نمایان سازید.
در صفحه 29 کتاب در تعریف استراتژی چنین آمده است :
" استراتژی در جنگ، هنر فرماندهی کل عملیات نظامی است.تاکتیک ها و تدابیر جنگی، مهارت تشکیل ارتش و پاسخ به نیاز های فوری در میدان جنگ است. بیشتر ما در زندگی تاکتیک ها را میشناسیم؛ اما استراتژیست نیستیم. هنگام درگیری، فقط به فکر نجات هستیم و افق های دوردست را نمیبینیم. اندیشیدن به شکل استراتژیک دشوار و نامتعارف است. شاید تصور کنید فردی با قابلیت های استراتژیک هستید؛ اما در واقع شما صرفا آشنا به مهارت های تاکتیکی هستید. برای دستیابی به قدرت استراتژی باید خود را دست بالا بگیرید و به توانایی هایتان اعتماد داشته باشید. استراتژی به شما کمک می کند تا بر هدف های بلند مدت خود تمرکز کنید، شما را از حالت منفعلانهای که در بسیاری از جنگ های زندگی زمین گیرتان میکند بیرون میآورد و به یک مبارز کامل تبدیلتان میکند."
این کتاب با ترجمه خانم مرجان ایزدی، ویراستاری خانم الناز خجسته و به همت انتشارات آریان عرضه شده است.
موضوعات مرتبط: پیشنهاد مدیر ، معرفی کتاب
برچسبها: 33 استراتژی , جنگ , معرفی کتاب , رابرت گرین
ماجرای کانال کمیل و شهادت مظلومانه تعدادی از رزمنده های گردان کمیل در عملیات والفجر مقدماتی را خیلی ها شنیده اند ولی خود گردان، عملکردش در دوران دفاع مقدس و بچه های با صفای آن ناشنیده، غریب و گمنام هستند.
این کتاب تلاشی است برای معرفی گردان خط شکن "کمیل بن زیاد" لشکر 27 محمد رسول الله (ص) که در عملیات های متعددی حماسه آفرینی کرد.
موضوعات مرتبط: معرفی کتاب ، درباره کمیل
برچسبها: کمیل هنوز زنده است , معرفی کتاب , گردان کمیل , قرارگاه کمیل
نام کتاب : زنده باد کمیل
نویسنده : محسن مطلق
ناشر : حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
کتاب " زنده باد کمیل "
خاطرات محسن مطلق در زمان جنگ ایران و عراق از گردان کمیل است. حضور نویسنده کتاب در جمع رزمندگان گردان کمیل در سالهای آغازین جنگ و مشاهده خصوصیات و ویژگیهای رزمندگان این گردان، وی را بر آن داشته است تا مشاهدات خود را به رشته تحریر درآورد.
در این کتاب از صمیمیت و اخلاص، نیایشها و مناجات شبانه، دلاوریها و ایثارها، مأموریت رفتنها و برگشتنها، آموزشها، شوخیها و خندهها، ضجه زدنها و توسلها، پرپرشدن و به دیدار حق شتافتن افراد گردان، همچنین اقامت در اردوگاه کرخه، اردوگاه کارون، بهمن شیر، سنگر و چادرها و حتی از نخلستانها نیز صحبت شده است.
محسن مطلق در سراسر کتاب از حضور و مشاهدات خود در گردان کمیل میگوید و در آخر هم از دلتنگیهای خود برای پیوستن به همرزمان و دوستانش مینویسد . کتاب زنده باد کمیل دارای نثری ساده و صمیمی است که بخشی از واقعیتهای دوران دفاع مقدس را نشان میدهد.
استفاده از طنز و شوخیهای رزمندگان به عنوان یکی از نقاط عطف -سبب جذابیت این اثر شده است.این کتاب، 3 سال پس از پایان جنگ در سال 1370 نگارش و پس از آن چندین بار تجدید چاپ شده است.
از دستاوردهای کتاب زنده باد کمیل، کسب رتبه دوم در بخش خاطرات جایزه ۲۰ سال ادبیات پایداری در سال 1379 میباشد. همچنین "اریک بوتل" محقق فرانسوی بعد از ترجمه این کتاب به زبان فرانسه، پایاننامه ۱۰۰۰ صفحهای مقطع دکتری خود را در رشته جامعهشناسی با عنوان زنده باد کمیل درباره این کتاب ۱۲۰ صفحهای نوشته و شرح و تفسیر کرده است.
محسن مطلق در سال ۱۳۴۸ در تهران به دنیا آمده است. وی در سن چهارده سالگی برای اولین بار به جبهههای جنگ رفت و تحتتأثیر آن فضا تا پایان جنگ در جبهه ماند. کتاب زنده باد کمیل، اولین کتاب مطلق درباره جنگ و دفاع مقدس است.
مقام معظم رهبری بر کتاب زنده باد کمیل یاداشتی بدین شرح داشتهاند :
« از این نوشته عطر اخلاص به مشام میرسد و چه زیباست که روایت صحنههایی که از اخلاص و ایثار سرشار است نیز از سر اخلاص باشد .. خوشا به حال این جوانان نورانی که در یکی از استثناییترین فرصتهای الهی در تاریخ، بیشترین بهره را بردند و به مدد اراده و ایمان و فداکاری، به مدارج عالی انسانی رسیدند. این کتاب همچنین به خاطر شیرینی زبان روایتش و طنزی که در خیلی جاها نمک نوشته کرده است ، از بعضی دیگر از خاطرههای مکتوب ، خواندنیتر است ؛ باید ترجمه شود . »
موضوعات مرتبط: داستان ، خاطرات ، معرفی کتاب ، درباره کمیل
برچسبها: زنده باد کمیل , کتاب , معرفی کتاب , قرارگاه کمیل
صبح یک روز ابراهیم وارد دفتر بازرسی شد و سؤال کرد: چیکار میکنی؟ گفتم: هیچی، دارم حکم انفصال از خدمت می زنم. پرسید: برای کی!؟ ادامه دادم: گزارش رسیده رئیس یکی از فدراسیون ها با قیافه خیلی زننده به محل کار مییاد. برخوردهای خیلی نامناسب با کارمندها خصوصا خانم ها داره.حتی گفته اند مواضعی مخالف حرکت انقلاب داره. تازه همسرش هم حجاب نداره!
ابراهیم پرسید: می تونم گزارش رو ببینم؟ گفتم: بیا این گزارش، این هم حکم انفصال از خدمت! گزارش را با دقت نگاه کرد. بعد پرسید: خودت با این آقا صحبت کردی؟ گفتم: نه، لازم نیست، همه میدونند چه جور آدمیه!
جواب داد: نشد دیگه، مگه نشنیدی: فقط انسان دروغگو، هر چه که میشنود را تأیید میکنه
گفت: آدرس منزل این آقا رو داری؟ گفتم: بله هست.
ابراهیم ادامه داد: بیا امروز عصر بریم در خونه اش، ببینیم این آقا کیه، حرفش چیه
من هم بعد چند لحظه سکوت گفتم: باشه. عصر بعد از اتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتیم.
آدرس او بالاتر از پل سید خندان بود. داخل کوچه ها دنبال منزلش می گشتیم. همان موقع آن آقا از راه رسید. از روی عکسی که به گزارش چسبیده بود او را شناختم
اتومبیل بنز جلوی خانه ای ایستاد. خانمی که تقریبا بی حجاب بود پیاده شد و در را باز کرد. بعد همان شخص با ماشین وارد شد.
گفتم: دیدی آقا ابرام! دیدی این بابا مشکل داره. گفت: باید صحبت کنیم. بعد قضاوت کن.
موتور را بردم جلوی خانه و گذاشتم روی جک. ابراهیم زنگ خانه را زد. آقا که هنوز توی حیاط بود آمد جلوی در.
مردی درشت هیکل بود. با ریش و سبیل تراشیده. با دیدن چهره ما دو نفر در آن محله خیلی تعجب کرد! نگاهی به ما کرد و گفت: بفرمائید؟! با خودم گفتم: اگر من جای ابراهیم بودم حسابی حالش را می گرفتم. اما ابراهیم با آرامش همیشگی، در حالی که لبخند می زد سلام کرد و گفت: ابراهیم هادی هستم و چند تا سوال داشتم، برای همین مزاحم شما شدم.
آن آقا گفت: اسم شما خیلی آشناست! همین چند روزه شنیدم، فکر کنم تو سازمان بود. بازرسی سازمان، درسته؟!
ابراهیم خندید و گفت: بله.
بنده خدا خیلی دست پاچه شد. مرتب اصرار می کرد بفرمائید داخل. ابراهیم گفت: خیلی ممنون، فقط چند دقیقه با شما کار داریم و مرخص میشویم.
ابراهیم شروع به صحبت کرد. حدود یک ساعت مشغول بود، اما گذشت زمان را اصلا حس نمی کردیم.
ابراهیم از همه چیز برایش گفت. از هر موردی برایش مثال زد.
می گفت: ببین دوست عزیز، همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران. می دانی چقدر از جوانان مردم با دیدن همسر بی حجاب شما به گناه می افتند!
یا اینکه، وقتی شما مسئول کارمندها در اداره هستی نباید حرف های زشت یا شوخی های نامربوط، آن هم با کارمند زن داشته باشید!
شما قبلا توی رشته خودت قهرمان بودی، اما قهرمان واقعی کسی است که جلوی کار غلط رو بگیره.
بعد هم از انقلاب گفت. از خون شهدا، از امام، از دشمنان مملکت. آن آقا هم این حرف ها را تأیید می کرد.
ابراهیم در پایان صحبت ها گفت: ببین عزیز من، این حکم انفصال از خدمت شماست.
آقای رئیس یکدفعه جا خورد. آب دهانش را فرو داد. بعد با تعجب به ما نگاه کرد.
ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد. بعد گفت: دوست عزیز به حرف های من فکر کن! بعد خداحافظی کردیم. سوار موتور شدیم و راه افتادیم.
گفتم: آقا ابرام، خیلی قشنگ حرف زدی، روی من هم تأثیر داشت.
خندید و گفت: ای بابا ما چیکاره ایم. فقط خدا، همه اینها را خدا به زبانم انداخت. انشاء الله که تأثیر داشته باشد.
بعد ادامه داد: مطمئن باش چیزی مثل برخورد خوب روی آدم ها تأثیر ندارد. مگر نخوانده ای، خدا در قرآن به پیامبرش می فرماید:
《اگر اخلاقت تند(و خشن) بود، همه از اطرافت می رفتند. پس لااقل باید این رفتار پیامبر را یاد بگیریم.》
یکی دو ماه بعد، از همان فدراسیون گزارش جدید رسید؛ جناب رئیس بسیار تغییر کرد! اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده. حتی خانم این آقا با حجاب به محل کار مراجعه می کند.
📚کتاب سلام بر ابراهیم
موضوعات مرتبط: معرفی کتاب
برچسبها: معرفی کتاب , ابراهیم , سلام بر ابراهیم , مطالعه
جنگِ سرد تمام نشد . تنها وقفه ای در آن ایجاد شد . جنگ سردِ نوینی در جریان است که پیچیده تر از جنگِ سرد قبلی است . به عناوینی چون ، پروپاگاندا ، جاسوسی و شکنجه و ترور ، حالا جاسوسی در فضای مجازی و حملات سایبری و جنگهای نیابتی نیز افزوده شده است.
اگر بخواهیم با آینده روبرو شویم باید از گذشته خبردار باشیم . کسی که از تاریخ فرانگیرد ، تاریخ را تکرار خواهد کرد . کتاب شناسایی و شکار جاسوس ، خاطراتِ پیتر رایت مامور ارشد سازمان ضد جاسوسی بریتانیا(MI5)، یک منبع بسیار بِکر و نزدیک به واقعیت از اسرارِ جنگ سرد است.
از جمله مهمترین مسائلِ موجود در این کتاب ، شناسایی هویت جاسوسی زبردست به نام مردِ پنجم است که طبق دلایل و شواهد فراوان ، در یک مرکز حساس سازمان ضدجاسوسی بریتانیا قرار داشته و سالیانِ دراز برای شوروی اطلاعات می فرستاد ، ولی هرگز به دام نیفتاد. پیتر رایت، معتقد بود که مردِ پنجم را شناسایی کرده است.
خواننده در سطورِ این کتاب حوادثِ عجیب و دلایلی را که نویسنده در طول بیش از بیست سال برای اثبات جاسوس بودن این فرد جمع آوری کرده، مطالعه خواهد کرد. اعتقادی که باعث شد سالها انتشار کتاب در انگلستان ممنوع باشد. اما چرا مردِ پنجم هیچگاه به دام نیفتاد؟ پاسخ این پرسش را با خواندن این کتاب خواهید فهمید.
موضوعات مرتبط: معرفی کتاب
برچسبها: معرفی کتاب , جاسوس , ضد جاسوسی , هویت