🔸انگلیسی‌ها در 10 سال اخیر دو جنگ را راه انداخته و آن‌ها را مدیریت کرده‌اند اما در هر دو جنگ هم نشان دادند که چقدر بی‌لیاقت، ضعیف و در حوزه طراحی و اجرا ناتوان هستند. هشت سال پیش و پس از انقلاب مردم یمن علیه رژیمی که پس از اعتراضات به ریاست عبدربه منصور هادی برای وابسته کردن کامل یمن به سعودی و غرب تشکیل شده بود، انگلیسی‌ها با شناختی که از قدرت، جایگاه، پایگاه و نفوذ خانواده الحوثی در میان ملت یمن، به ویژه اهالی یمن شمالی سابق داشتند و مهمتر از آن شناختی که از ولایتمداری مردم یمن نسبت به امامان خود در فقه زیدی داشتند، تصمیم گرفتند که یمن را اشغال نظامی کنند.

🔸این تصمیم در چند روز گرفته شد و بلافاصله با اعزام بیش از شش هزار افسر و نیروی پشتیبانی انگلیسی به پایگاه‌های مختلف در عربستان، جنگ علیه ملت مظلوم یمن شروع شد. امریکایی‌ها نیز در کنار انگلیسی‌ها و ائتلافی که لندن علیه ملت یمن برای مشروع و بین‌المللی جلوه دادن این تجاوز وحشیانه و خبیثانه که در ذات کثیف و استعماری انگلیسی‌ها است، تشکیل داده بود وارد عمل شدند. فرماندهی میدان به صورت کامل به عهده انگلیسی‌ها بود و آن‌ها در چند ماه اول سرخوش از عقب‌نشینی رزمندگان ارتش و کمیته‌های مردمی این کشور، سقوط صنعا را کمتر از سه ماه ارزیابی کردند.

🔸آن‌ها با تبلیغ اینکه سه ماه دیگر یمن سقوط خواهد کرد، با دلارهای سعودی و واسطه‌گری امارات تعداد بیشتری از کشورها را وارد نبرد کردند با این طمع که این کشورها فکر می‌کردند پس از پیروزی، سهمی از غنائم نصیب آن‌ها خواهد شد. اما افسران خودخواه انگیسی، سعودی، اماراتی، مراکشی، اردنی، کویتی و کمی بعد امریکایی و اسرائیلی خیلی زود فهمیدند که داستان بسیار متفاوت است و آن‌ها در جبهه‌های جنگ شروع به درجا زدن کردند. سه ماه وقتی شد سه سال و صنعا باوجود محاصره اقتصادی و بمباران‌های وحشیانه و گسترده سقوط نکرد، بلکه عملیات‌های آفندی شروع شد، کشورها یکی یکی نیروهای خود را عقب کشیدند و از مهلکه فرار کردند.

🔸افسران انگلیسی در برابر درایت افسران ایرانی، لبنان و یمنی خیلی شکست حقارت‌باری خورده و تمام تلاش‌های آن‌ها برای جلوگیری از پیشروی نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمن راه به جایی نبرد. مناطق وسیع اشغالی در صعده، جوف و حجه پاکسازی شدند و سپس در جبهه نهم در شرق صنعا رزمندگان یمنی 17 تیپ و لشکر وابسته به سعودی و امارات را که توسط انگلیسی‌ها برای حمله به صنعا آماده شده بودند، تار و مار کردند. در سال‌های بعد مناطق وسیعی از استان مأرب، بیضاء، جوف، ضالع و الحدیده آزاد شدند تا انگلیسی‌ها طعم فکر و اندیشه نظامی ایرانی – یمنی – لبنانی را بچشند.

🔸اما این تنها فتنه‌انگیزی انگلیسی نبود. از سال 2014 با کمک امریکا در اوکراین هم دست به کار شدند و این بار هدف‌شان اشغال شبه‌جزیره کریمه و تصرف کامل استان‌های استقلال‌طلب در شرق اوکراین و تار و مار کردن روس‌تبارها در این کشور بود. اما روس‌ها چند هفته زودتر دست به کار شده و تهاجم را شروع کردند. فرماندهی جنگ در اوکراین هم به صورت کامل در دست افسران انگلیسی بود و صدها تن از نظامیان انگلیسی در محورهای مختلف درگیری حضور داشتند. در شهر ماریئوپول ده‌ها افسر انگلیسی کشته و اسیر شدند اما آن‌ها همچنان کنترل نبرد را در اختیار داشته و آن بلایی که امروز بر سر ارتش اوکراین درآمد را رقم زدند.

🔸شکست طرح‌های افسران انگلیسی‌ باعث اعتراض فرماندهان نظامی ارتش اوکراین شد. بیش از 250 هزار نفر از نظامیان اوکراینی کشته، زخمی و اسیر شده‌اند و هیچ توفیقی پس از شش ماه نبرد به دست نیامده است. اینجا هم البته انگلیسی‌ها وقتی عملکرد ماه اول ارتش روسیه را دیدند چنان خوشحال و سرمست شدند که فکر کردند روس‌ها را تار و مار خواهند کردند، ولی پس از آنکه فرمانده میدان از روسیه آمد و در کنارش ده‌ها افسر جنگ دیده دیگر قرار گرفتند که باوجود روس نبودن اما تجربه بسیاری داشتند، ورق برگشت. انگلیسی‌ها اینجا هم شکست خوردند.

🔸طرحی که افسران انگلیسی برای حمله به خرسون تدارک دیده بودند و با اعتراض شدید فرماندهان ارتش اوکراین مواجه شد اما با فشار شخص زلنسکی اجرایی شد و یکجا 700 نظامی آموزش دیده این کشور را به کام مرگ برد و 1500 نفر دیگر را هم زخمی کرد باعث بروز اختلاف شدید میان زلنسکی و فرماندهان ارتش شده است. اوکراینی‌ها خواستار خارج شدن افسران انگلیسی از اتاق عملیات هستند، چرا که به گفته آن‌ها جان اوکراینی‌ها برای آن‌ها اهمیتی ندارد و فقط به فکر منافع سیاسی و تبلیغاتی خود هستند، مانند حمله خونین به نیروگاه زاپروژیه که 350 کماندوی اوکرینی در 5 دقیقه قتل عام شدند.

جنگی که با اسلحه نبود

جنگی که به تیراندازی کاری نداشت

فکرها را هدف قرار می‌داد

انگلستان لعنتی بازی‌ اش را بلد بود

توپ را در زمین خودی انداخت و مشروعیت و عدم مشروعیت حکومت حاکم را پیش کشید تا شهید شیخ فضل الله نوری را به « دار » آویختند

عاقبت هم به اشتباهشان پی‌بردند و فهمیدند انگلیس در هر شرایطی اختلاف ایجاد می‌کند

 حکومت حاکم با شرایطی که اسلام و شرع اجازه بدهد، خوب است ...

اما بازی خوردن و عروسک خیمه شب بازی بودن شرم دارد

بصیرت یعنی بازیگر سناریو دیگران نبودن و بازی نکردن در زمین تنظیم شده از سوی دشمن

روباه در حادثه‌ای دمش را از دست داد.

روباه‌های گله از او پرسیدند دم‌ات چه شد؟

روباه دم‌بریده با حیله‌گری گفت که خودم قطع‌اش کردم !

همه با تعجب پرسیدند چرا ؟

دم نداشتن بسیار بد است و اکنون زیباییت را از دست دادی.

روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک.

احساس راحتی می‌کنم !

وقتی راه می‌روم فکر می‌کنم که دارم پرواز می‌کنم.

یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد.

چون درد شدیدی داشت و نمی‌توانست تحمل کند ، نزد روباه دم‌بریده رفت و گفت :

تو که گفته بودی سبک شده‌ام و احساس راحتی می‌کنم.

من‌که بسیار درد دارم!

روباه دم‌بریده گفت: صدایش را درنیاور!

اگر نه تمام روز روباه‌های دیگر به ما می‌خندند!

هرلحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود ؛

والا تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت...

همان بود که تعداد دم‌بریده‌ها آن‌قدر زیاد شد که بعداً به روباه‌های دم‌دار می‌خندیدند

و این حکایتی بسیار آشناست...

وقتی در یک جامعه افراد مفسد، دزدها اختلاس‌گر ها و خلافکارها زیاد میشوند

آنگاه به افراد باشرف و باعزت می‌خندند.

گاهی هم آن‌ها را دیوانه می‌دانند.