درباره صحبتهای آقای ظریف پیرامون هزینه شدن دیپلماسی برای میدان، بک بحث نظری بسیار مهم هست که نمیتوان از کنار آن بهراحتی عبور کرد و بدان نپرداخت؛ و باور حقیر این است که اساسیترین مشکل آقای ظریف و طیف سیاسی همسو با ایشان دقیقا همینجاست.
به عبارات آقای ظریف دقت بفرمایید. ایشان در شاهدی که برای هزینه شدن دیپلماسی برای میدان میآورد، میگوید: "تقریبا هر بار که من برای مذاکره رفتم این شهید سلیمانی بود که میگفت میخواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری...میگفت تو میروی با لاورف مذاکره میکنی از او یک دو سه چهار بخواه. یعنی دیپلماسی هزینه این شود که شما مثلا در حلب میخواهید این کار را بکنید یا در ادلب میخواهید شیعیان... اینها اهداف مقدسی بودند، نمیگویم اهداف بدی بود...تو میروی با لاورف مذاکره میکنی فشار بیاور که فوعا و کفریا را باید ما آزاد کنیم".
آقای ظریف از این درخواستهای حاج قاسم با عنوان "هزینه دیپلماسی برای میدان" سخن میگوید و اشکال این تفکر دقیقا در همین نگاه است و میتوان آثار این اشکال را از برجام تا دیگر مسائل حوزه سیاست خارجی دولت آقای روحانی نیز دید.
اشکال آقای ظریف اینجاست که توجه ندارد چه مذاکره در دیپلماسی و چه عملیات در میدان، هر دو ابزارهایی برای رسیدن به اهداف و سیاستهای تعیین شده از سوی یک نظام سیاسی هستند. اگر کتاب هنر تحریمها نوشته ریچارد نفیو را خوانده باشید، او مذاکره و تحریم را دو قطعه مکمل از پازل فشار بر ایران توصیف میکند. یعنی رژیم آمریکا هدف اعمال فشار بر ایران برای تغییر رفتار/تغییر نظام را تعریف کرده و هم از ابزار دیپلماسی(مذاکره) و هم از ابزار حمله اقتصادی(تحریم) برای این امر بهره میگیرد. این است که میبینیم دیپلمات آمریکایی در برجام دنبال همان چیزی است که افسر تحریم آمریکایی در پی آن است. اهداف اینها با یکدیگر تباین و تناقض ندارند که مثلا وزیر خارجه آمریکا به وزیر خزانهداری این کشور بگوید من دیپلماسی را هزینه میدان جنگ اقتصادی کردم! میبینید چقدر این حرف مضحک است؟!
کشور و منطقه با تهدید داعش مواجه است و نظام هوشمندانه تصمیم میگیرد تهدید داعش را سرکوب کند. حال برای دستیابی به هدف "نابودی تهدید داعش"، سیستم باید همه ابزارهای خود را فعال نماید. حاج قاسم جانش را کف دستش میگیرد و به سوریه و عراق میرود تا در میدان عملیات کند. دولت باید بودجه مورد نیاز را تامین کند. دستگاههای اطلاعاتی باید کمک اطلاعاتی کنند. و دیپلماتها باید ابزار سیاست خارجی را هرجا لازم است فعال کنند.
حال شما مظلومیت حاج قاسم را ببینید که از طرف نظام در کف میدان مشغول شمشیر زدن است، یکی بودجهاش را نمیدهد، آن یکی میگوید نباید از بشار اسد حمایت کنیم، دیگری به زبان شکایت میگوید من دیپلماسی را هزینه کردم تا فلانی مثلا در حلب چه کند!
این نگاه خسارتبار معالاسف در ماجرای برجام هم حاکم بود. آقایان قرار شد بروند دیپلماسی کنند تا تحریمها برداشته شود. در میدان، صنعت هستهای به شکل بیسابقهای تحدید شد و بازرسی از اماکن مختلف کشور باز به شکل بیسابقهای تشدید شد تا آقایان دیپلمات با تقدیم این امتیازات، لغو تحریمها را از طرف مقابل بگیرند. اما در کمال تعجب پس از اینکه تحریمی لغو نشد، آقای عراقچی آمد و در تلویزیون فرمود که اساسا برجام برای لغو تحریمها نبود! یعنی اصلا دیپلماتها فراموش کرده بودند -و از ملت هم میخواستند فراموش کنند- که برای چه مذاکره کردهاند و قرار بود به یک هدفی دست یابند!
دیپلماسی در ذهن آقایان ظاهرا ابزاری نیست که باید در خدمت اهداف کشور قرار گیرد و بیآنکه حاصل و نتیجهای برایش بتوان متصور شد، خودش به خودی خود موضوعیت دارد. این دیپلماسی برای دیپلماسی، همچون هنر برای هنر یادآور مشی دادائیستهاست که نحلهای از نهیلیسم بودند، برای افعالشان هیچ هدفی جز رسیدن به "تازگی" متصور نبودند و میگفتند ما وطن و سياست نمیخواهيم، ما «هيچ» میخواهيم؛ اينگونه به تازگی خواهيم رسيد!
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، فرقه ها
برچسبها: دیپلماسی , دادائیستی , برجام , ظریف
واکنش کاربران فضای مجازی به سازندگان دوقطبی «میدان»- «دیپلماسی»
بخشهایی از فایل مصاحبهای که گفته میشود برای تاریخ شفاهی ضبط شده و بلاشک دارای اطلاعات طبقه بندی شده قطعی است، ناگهان از شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال سردرآورده است. فایلی که از لحظه انتشار بهت دلسوزان داخلی و شادمانی دشمنان خارجی را به همراه داشته و البته بیشتر وجود مهندسی انتشار را به ذهن متبادر میکند تا یک خطا!
اما این فایل که بازتاب رسانهای وسیعی داشته، براساس رصد دیتاک در شبکههای اجتماعی نیز مورد توجه کاربران قرار گرفته است.
فعالان توییتر بیشترین واکنش را به این موضوع داشتهاند که این واکنشها در دو بخش «محتوای فایل صوتی» و «چگونگی نشر آن در رسانه معاند برای نخستین بار» و با هشتگهای ظریف، پایان ظریف، رسوایی آشنا و گاندو پیگیری شده است. کاربران توییتر با ۳۰٫۳ هزار توییت، ۲۳٫۹ هزار ریتوییت، ۱۴٫۸ هزار لایک و ۱۲۶۲ پست در ساعت در این زمینه تولید محتوا کردهاند.
پرلایکترین توییت با متن «اصلاحطلبان پروژه انتخاباتی بد (ظریف) و بدتر (سپاه) رو برای انتخابات رسما با این فایل صوتی و پوشش رسانهای گسترده کلید زدن. مردم گول یک مشت اصلاحطلب دروغگوی خائن و آدمکش را نخورید» با ۱۶۵۵ لایک بوده است. توییت «کمتر از یک ماه بعد از اینکه دکتر ظریف گفت از اول تا آخر گاندو دروغ است فایل صوتی یکی از محرمانهترین گفتگوهایش که صرفا برای ثبت در آرشیو بیان شده بود در رسانههای ضد انقلاب منتشر شد. جاسوسها تا کجا در کنار مسئولان ارشد دولت نفوذ کردهاند» با هزار ریتوییت، پربازنشرترین محتوای توییتر بوده است.
تلگرام اما بستر انتشار سه ضلعی خبر، تحلیل و واکنش عمومی کاربران بوده است. ۱٫۶ هزار پست با ۶٫۵ میلیون بازدید نتیجه واکنشهای کاربران تلگرام به فایل صوتی بوده که به اعتقاد برخی فعالان سیاسی و کاربران بیشتر برای مهندسی انتخابات و مذاکرات منتشر شده است. متن توضیحات سخنگوی وزارت امور خارجه در کانال خبر فوری درباره این فایل صوتی با ۲۲۷ هزار بازدید، پربازدیدترین محتوای تلگرام بوده است.
بستر خبر نیز با ۱٫۴ هزار محتوا دراینباره به انتشار محتوا پرداخته که ۵۸۱ محتوا در خبرگزاریها، ۶۹۸ متن در پایگاههای خبری و ۱۳۸ متن در روزنامهها منتشر شده است. خبر فارسی، مشرق و انتخاب برترین منابع خبری در این زمینه بودهاند.
درحالیکه هنوز کنشگری فعالان شبکههای اجتماعی درباره این فایل صوتی ادامه دارد، نباید از نظر دور داشت که انتشار فایل صوتی که گفته میشود محرمانه بوده، چند سناریوی "آشنا" را به ذهن متبادر میکند؛ «بیاعتباری سیاست دوری از غرب و تشکیک بر روی متحدان شرقی ازجمله روسیه و چین»، «فرار از پاسخگویی و برداشتن بار بینتیجه بودن مذاکرات از روی محور دیپلماسی و گذاشتن آن بر دوش محور میدان» و «ایجاد دوقطبی کاذب با اهداف خاص برای به حاشیه بردن موضوعی مهمتر».
شاید رمزگشایی از اتفاقات در حال وقوع نیاز به گذر زمان داشته باشد
اما در پایان توجه شما را به توییت پمپئو در واکنش به فایل صوتی منتشر شده جلب میکنم.
او نوشته است : ترور قاسم سلیمانی موفق بود ؛ اگر باورتان نمیشود حرفهای ظریف را گوش دهید.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، سرداران شهيد ، انقلاب اسلامی ، راههای نفوذ
برچسبها: دوقطبی , میدان , دیپلماسی , سردار سلیمانی
یکی از ریشههای اصلی وضع امروز، مدیریت جزیرهای اقتصاد توسط دولت آقای روحانی است.
از بانک مرکزی میخواهند به تنهایی نرخ ارز را کنترل کند، از وزارت راه و شهرسازی میخواهند به تنهایی مسئله مسکن را حل کند، از وزارت صمت میخواهند به تنهایی مسئله خودرو را حل کند، از وزارت خارجه میخواهند به تنهایی دیپلماسی اقتصادی را تنظیم کند و قس علی هذا...
تصور این است که مثلا اگر دیپلماسی اقتصادی را وزارت خارجه با برجام درست کند، مسئله آب خوردن هم حل میشود. این نگاه تقلیلگرایانه و تکبعدی به مسائل، آفت مدیریت کلان است و نتیجه هم البته از پیش روشن است.
اگر بخواهیم راهکاری برای اصلاح وضع موجود ارائه کنیم، باید بگوئیم در اولین فرصت مدیریت اقتصاد باید از این حالت جزیرهای خارج شود. ظرفیت نهادی آن نیز وجود دارد. ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی برای همین تشکیل شده است که فیالمثل وقتی بناست قیمت ارز کنترل شود، وضع موجود احصاء، وضعیت مطلوب هدفگذاری، مسیر رسیدن به مقصد نیز تعیین، بین دستگاههای مختلف تقسیم کار، و بر پیشرفت کار دقیقا نظارت شود. اما معالاسف این ستاد را تبدیل به یک نهاد تشریفاتی و بیخاصیت کردند .
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: اقتصاد جزیره ای , دیپلماسی , ستاد اقتصاد , مقاومتی