
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،در پی فوت یکی از جوانان کوهنورد در دامنه علم کوه یکی از کوهنوردان همدانی که در این حادثه حضور داشته است به خبرنگار ما گفت: به اتفاق دوستان پنجشنبه گذشته جهت صعود به علم کوه عازم کلاردشت شدیم که در مسیر برگشت از قله با سقوط یکی از جوانان کوهنورد برخورد کردیم.
یک گروه تهرانی که به همراه لیدر و راهنما بودند در مسیر برگشت به یخچال برخورد کردند و یکی از آنها جوان ۳۴ ساله سمنانی ،مجرد،دانشجوی دکترای اقتصاد،بدون پدر متاسفانه به ته یخچال سقوط کرد.
سرپرست تیم ما بالای شخص مصدوم رفت از ساعت ۱۲ ظهر که به هلال احمر اعلام شد منتظر هلکوپتر بودیم ولی متاسفانه خبری نشد حتی هیچگونه امکاناتی در این منطقه که دومین قله بلند ایران است وجود نداشت تا ساعت ۷عصر جوان زنده بوده و اسم خود و مشخصات خود را اعلام کرده ولی متاسفانه براثر شکستگی جمجمه و دست و خونریزی شدید ،در همان جا جان سپرد .
نیروهای هلال احمر گفتند چون هزینه پریدن هلیکوپتر ۴۰میلیون بوده اعزام نشده است ،حتی یک برانکارد جهت انتقال مصدوم به پایین نبوده ولی متاسفانه در رسانه ها اعلام شد که در بیمارستان جان سپرده است .
شاید به عنوان یک شهروند از همه وظایف سازمانها و ارگانهای فعال در کشور اطلاع کافی نداشته باشم .اما از نام و نشان آنها می توان به وظیفه اصلی آنها پی برد و انتظار داشت که به موقع رافع مشکلات مربوطه باشند . بدون نام بردن از سازمانها و ادارات مربوطه و در گیر باید عرض کنم که اهمال در انجام وظایف تعریف شده گاهی صدمات و مصبیت های جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.
غرض از بیان مقدمه فوق آن است که گلایه خود و دوستان همراه کوهنورد و سایر ورزشکاران این رشته را در حد توان از مصیبتی که روز پنج شنبه 29 تیر ماه در هنگام صعود شاهدش بودیم اعلام کنم ....
حدود ساعت دوازده و نیم کمی پایین تر از قله علم کوه متاسفانه یکی از کوهنوردان هم وطن به دره یخچالی سقوط کرد و دچار جراحت شدید شد . معدود امدادگران حاضر با توجه به شرایط منطقه و وضعیت فرد آسیب دیده تقاضای هلیکوپتر نمودند و طبق گفته خود آنها قول همکاری داده شد ولی پس از پنج ساعت اعلام کردند که با پرواز هلیکوپتر موافقت نشده و این در حالی بود که به امید رسیدن کمک فوری اقدامی برای انتقال مصدوم صورت نگرفت ...
در نهایت حدود ساعت پنج و سی دقیقه مجبور شدند از قاطر برای حمل او استفاده کنند که حتما زمان بر و دشوار می بود .
شب هنگام با نهایت تاسف به ما خبر دادند که جوان زیر سی سال مصدوم فوت کرد.
علاوه بر حفظ جان شهروندان که از وظایف یک حکومت است. تشویق جوانان به تفریحات سالم و ورزش می تواند از طریق ایجاد حداقل استانداردهای امداد رسانی باشد.
و در نهایت سوالی که برای من همچنان بی جواب مانده این است که اگر قرا نبود پروازی صورت گیرد چرا زمان انتقال مصدوم از طرق دیگر به این راحتی از بین رفت.
یک کوهنورد دیگر که در حادثه حضور داشت بیان داشت: بدلیل حضور داشتن خودم در منطقه و اطلاع کامل از جریان سقوط کوهنورد تهرانی و چون افرادی از تیم ما (تویسرکان و همدان) در جریان امداد و کمک رسانی به این کوهنورد سقوط کرده تا لحظه انتقال پیکر پاک ایشون حضور داشته نکاتی رو جهت روشن شدن افکار عمومی به اطلاع می رسانم.
در ساعت 11:30 روز پنجشنبه که ایشون سقوط کرد با هزار مکافات حادثه به هلالاحمر اطلاع داده شد(عدم پوشش آنتن موبایل)و حتی مختصات محل هم فرستاده شد و انتظار داشتیم که بعداز ساعتی هلیکوپتر امداد برسد که تا غروب خورشید هم نرسید که نرسید.
از پائین هم انتظار فرستادن تیم امداد و نجات هلالاحمر رو داشتیم که باز هم تیمی نیامد در نهایت در ساعت 5 عصر یک نفر از بچه های هلال احمر با قاطر از منطقه حصارچال عازم محل حادثه شد که بعداز رسیدن ایشون و 2 بار احیای قلبی شروع به انتقال مصدوم رو به پایین میشه که چون برناکاردی در کار نبود ایشون رو باقاطر حمل میکنن که در نهایت در ساعت 7:30 دقیقه متاسفانه فوت میشود.
علت فوت ایشون فقط وفقط عدم همکاری هلال احمر کلاردشت و مازندران بود چرا که اگر هلیکوپتر فرستاده میشد و یا اینکه از پائین نیروهای امدادی و وسایل امداد و نجات فرستاده میشد ایشون قطعا زنده میموند.
گفتنی است: هوا هم کاملا آفتابی و صاف بود و وزش باد هم نبود اگر هلیکوپتر اعزام میشد قطعا ایشون فوت نمیشد.
متاسفم که یک افرادی مسئولیت قبول میکنند و در رفاه کامل زندگی میکنند و دلشون به حال مردم نمیسوزه
در پایان اعتقاد دارم که وظیفه هلالاحمر کلاردشت و مازندران هست در چنین روزهایی که حجم کوهنوردان برای صعود به علم کوه زیاد هست تیم امداد و نجات در منطقه حصار چال داشته باشد.
موضوعات مرتبط: اخبار
برچسبها: کوهنورد , ابهام , هلال احمر , فاجعه
شاید بتوان گفت یکی از جملاتی که خیلی از ما بزرگترها برای آغاز ارتباط با کودک و یا همکلامی و گاهی هم به عنوان مثلاً احوال پرسی در موقعیتهای گوناگون بر زبان میآید جمله: «بابا را بیشتر دوست داری یا مامان را» باشد. راستی چرا باید از یک کودک در هر سنّ و سالی که باشد بپرسیم: «بابا را بیشتر دوست داری یا مامان را»؟ آیا تا به حال به نیّت ناخودآگاه این حرفها توجّه کردهاید. واقعاً در ذهن کسی که چنین سوالی میپرسد، چه میگذرد؟
گاهی یک حرف یا سوالی، جرقهی ابهام یا شکّی را در ذهن روشن میکند که به سادگی خاموششدنی نیست. وقتی ذهن یک کودک را در برابر انتخاب دو گزینه قرار میدهیم: «مامان یا بابا»؟ نتیجه انتخاب هر چه باشد، تنش و استرس را به دنبال خواهد داشت.
حتّی اگر کودک واقعاً جهتگیری خاصّی داشته و یکی از والدین را بیشتر دوست داشته باشد، پرسیدن این سوال، شاید یادآور خاطرات تلخ و فکر کردن به موضوعاتی باشد که برایش خوشایند نیست. متأسفانه خیلی از مواقع بعضی از جملهها در طول زمان به طور کورکورانه و تقلیدی و در نهایت به صورت عادت در میان افراد خصوصاً کسانی که حتّی میخواهند ارتباطی عاطفی برقرار کنند شکل میگیرد.
پدر یک نیمه از بدن روانی کودک است و مادر نیمه دیگر بدن روانی کودک. بدن روانی کودک را با این سوالات دو پاره نکنیم. ترس از اجبار به انتخاب بین پدر و مادر، کودک را مضطرب و وحشتزده خواهد کرد. اولین نیاز روانی کودک امنیت و آرامش است. هرگز حتی به شوخی این سوال را نکنید و اجازه ندهید کسی فرزندتان را در چنین موقعیتی قرار دهد. پس در پایان خیلی صریح و روشن و روان میتوان گفت:
«بابا را دوست داری یا مامان را» ؟! یک سوال بیجا، بیمورد و ضّدِ تربیتی است و از جانب هر کسی که پرسیده شود، ناموجه و غیرمنطقی است.
محیط و بحران هویتی
کودکان به طور غریزی جایگاه بالاتری برای پدر در خانواده قائل هستند. این برتری جایگاه را می توان در نقاشی های آن ها به وضوح دید. چرا که حتی اگر پدر خانواده قامتی کوتاه داشته باشد کودک در نقاشی هایش پدر را بلندتر از مادر نقاشی میکند. اگر محیط خانوادهای که فرزند در آن رشد میکند، از نظر روانی، محیطی ناسالم و پرآسیب باشد به طور ناخودآگاه کودک یا نوجوان بیشتر به والدی که مورد ظلم قرار گرفته است تمایل پیدا میکند.
برای مثال اگر فرزند در خانوادهای پرتنش بزرگ شود که در آن پدر خانواده فردی زورگو باشد گرایش عاطفی بیشتری نسبت به مادرش که مظلوم واقع شده است پیدا میکند و همواره درصدد آن است که از پدرش انتقام بگیرد. در این شرایط اگر فرزند مورد حمایت و کمک قرار نگیرد دچار نوعی بحران هویتی میشود که براساس آن نسبت به همه مردها بدبین شده و با افزایش سن فقط به صرف انتقام برمیخیزد.
عوامل محیط بیرونی مثل همسالان و در سنین بالاتر پدیده ازدواج نیز گرایشات عاطفی افراد به سمت یکی از والدین را دستخوش تغییر میکند. در واقع وقتی افراد ازدواج کرده و پا به دوره جدیدی از زندگی میگذارند، وجود و نقش پدر و مادر را بهتر لمس میکنند و در نهایت علاقهشان به پدر و مادر به حالت تساوی درمیآید.
فرزندان، گران بهاترین حاصل زندگی والدین هستند و محبت و گرایش فرزند نسبت به آن ها از لذتبخشترین محبتها برایشان محسوب میشود اما بعضی از پدر و یا مادرها به دلیل وجود خلأهای روحی روانی که از دوران کودکی در وجودشان نهفته است با خدمات و یا باج دادنها فرزند را به سمت خود جذب میکنند، غافل از اینکه با این روش مخربترین اثر را بر نظام شخصیتی فرزند وارد میسازند.
موضوعات مرتبط: کودک ، خانه و خانواده
برچسبها: فرزند , پدر , مادر , تربیت
وزارت نفت مرتکب "تخلف آشکار" شد؟
🔺توتال باید تعهد حفظ اطلاعات مخازن ایران را در قرارداد مربوط به شرکت ملی نفت ایران بهعنوان کارفرما داده باشد.
🔺این درحالی است که در قرارداد اخیر، هنوز این قرارداد محرمانگی به تصویب شورا نرسیده است و وزارت نفت بدون اجرای این قانون، قرارداد را منعقد کرده است که این یک تخلف است.
🔺از نکاتی که توجه نشده است؛ پیوست نامه رهبری است که مواردی را ایشان اشاره کرده بودند که در قراردادها اصلاح شود، ولی متأسفانه در مصوبه هیئت دولت به آنها توجه نشده است.
🔺بهتر بود فاز 11 پارس جنوبی از طریق مناقصه عمومی به پیمانکار واگذار میشد، اما وزارت نفت، با ترک تشریفات، امتیازهای ویژهای را به توتال داد
🔺مدیرعامل توتال گفت در قرارداد با ایران، نرخ بازگشت سرمایه حداقل 15درصدی در نظر گرفته شده است که نرخ بالایی است
🔺با توجه به سوابق کاری شرکتهای ایرانی در پارس جنوبی و اینکه فاز 11 صرفاً حفاری دارد و خط لوله هم ندارد، بهتر بود که برای انعقاد قرارداد مناقصه برگزار میشد.
🔺یکی از نکات قابل توجه در امضای قرارداد با شرکت توتال این بود که برخی از مدیران وزارت نفت حاضر نشدند پای قرارداد را امضا کنند!
🔺برآورد اولیه مبلغ قرارداد 4٫8 میلیارد دلار بوده که نسبت به پروژههای مشابه عدد خیلی بالایی است و جای تعجب بسیاری دارد
🔺در نامه مقام معظم رهبری به دولت صراحتاً آمده است که در قراردادها شرایطی اتخاذ شود که با وضع تحریمهای جدید، ما دچار مشکل نشویم و کار کشور به دادگاههای بینالمللی نکشد که بهدلیل عدمشفافیت قرارداد مشخص نیست این موارد رعایت شده است یا خیر
موضوعات مرتبط: اخبار
برچسبها: ابهام , قرارداد , توتال , کارفرما
شايعه و تأثير آن بر افكار عمومي
مقدمه
همه ما واژه شايعه را در مناسبت هاي مختلف شنيده ايم يا گاهي آن را بر زبان رانده ايم، اما چيزي كه از اين واژه دستگيرمان شده يا گاهي تحت تاثير آن قرار گرفته ايم، بيش از انتظار ما و فراتر از يك واژه حداكثر سه سيلابي بوده است.
اين واژه و بار معنايي كه به دنبال آن است، چه جادويي دارد كه گاهي حتي روند زندگي جامعه اي را دگرگون مي سازد! پس بهتر است يك بار ديگر روي آن تعمق كنيم و آن را بهتر بشناسيم.
شايعه در لغت به معني خبري است كه شيوع پيدا كرده باشد. اين واژه زماني كاربرد پيدا مي كند كه قصد و نيت به كارگيري آن نشر يك خبر و پراكندن آن به سطوح جامعه است. شايعه مانند همه واژه هايي كه بشر به كار مي برد از بار معنايي خاصي برخوردار است، اما برخي واژه ها شدت كاركرد و تاثيرگذاري بيشتر و گسترده تري دارند . شايعه در زبان فارسي و واژه هاي مترادف آن در زبان هاي ديگر مانند Buzz يا Rumor در انگليسي كاركرد معنايي خاصي دارند كه چندان هم با واژه هاي ديگر قابل مقايسه نيستند.
شايعه علاوه بر آنكه يك واژه است، خود حاصل رفتارها و واكنش هايي است كه شنونده از شنيدن آن از خود بروز مي دهد.
شايعه در تمامي جوامع بشري وجود دارد. هرجا كه زبان هست يا انسان وجود دارد، شايعه هم نقش خود را بازي خواهد كرد. در طول تاريخ گاهي جنگ هايي كه بين دو دولت يا دو طايفه، دو ايل يا دو نفر رخ داده است، ريشه آن درشايعه رشد كرده بوده و عامل اصلي آن شايعه اي بوده كه به انحاي مختلف بيان و ابراز مي شد.
شايعه اگرچه به معني پراكندن خبراست، اما عموما خبري را شامل مي شود كه چندان واقعي نيست و نوعي غلو و اغراق در آن است كه چون نمي توان براحتي يا خيلي سريع ويژگي غلوآميز بودن آن را نقض كرد، به طور چشمگيري توسعه پيدا مي كند و همه جا را در برمي گيرد.
براي مطالعه بيشتر به ادامه مطلب برويد
برچسبها: شايعه , تاثير شايعه , علل بروز شايعه , ابهام
ادامه مطلب