به نام آفريننده ي خليج هميشگي فارس
بوي بهار مي آيد. اين را از نم نم باران فهميدم. درختان شكوفه داده اند، گل ها لبخند مي زنند. بوي طبيعت، بوي طراوت و بوي شادابي همه جا را فرا گرفته است. در خيابان هاي شهر مردم به اين سو و آن سو مي روند. پيداست كه مي خواهند به بهترين شكل از بهار استقبال كنند. عدّه اي براي خريد لباس عيد آمده اند و عدّه اي براي تكميل ((سين)) هفت سينشان با دست فروشان چانه مي زنند.
همه مي خواهند مثل طبيعت، حيات خويش را از نو آغاز كنند. هر كس براي خود آرزو ها و براي سال جديد زندگي اش، برنامه هايي دارد. آري! اكنون فرصت مناسبي است براي عهد كردن با خود و اقدام براي اصلاح كردن خود؛ با ذكر مناجاتي از رابيندرانات تاگور - كه مي تواند سرمشقي براي همه ي ما در طول زندگي باشد - به كلامم پايان مي دهم و سال نو را پيشاپيش تبريك مي گويم.
پروردگارا، دعايم به درگاه تو اين است:
بي نوايي و تنگ چشمي را از دلم ريشه كن ساز و از بيخ و بن بركن.
اندكي نيرويم بخش تا بتوانم بار شادي ها و غم ها را تحمّل كنم.
نيرويي به من ارزاني فرما تا عشق خود را در خدمت و كمك ثمر بخش سازم.
تواني به من عطا فرما كه هيچ گاه چيزي از بي نوايي نستانم و در برابر گستاخ و مغرور زانوي دنائت خم نكنم.
قدرتي به من بخشا تا روح خود را از تعلّق به جيفه هاي ناچيز روزگار بي نياز كنم و از هرچه رنگ تعلّق پذيرد، آزادش سازم.
و نيرويي به من ده تا قدرت و توان خود را از روي كمال عشق و نهايت محبّت تسليم خواسته ها و رضاي تو كنم.
|
موضوعات مرتبط: متفرقه
RBC یا(Red blood cell )
RBC مخفف سلول قرمز خون است. این سلولهای قرمز خون یا همان گلبولهای قرمز، در واقع اصلیترین قسمت خون و عامل رنگ قرمز آن هستند. خود این رنگ قرمز به دلیل وجود مادهای به نام هموگلوبین است که به گلبول قرمز کمک میکند تا اصلیترین وظیفه خود یعنی حمل و نقل اکسیژن و دیاکسیدکربن را انجام دهد.
به طور خلاصه، گلبولهای قرمز، اکسیژن را از ریه به بقیه سلولهای بدن حمل می کنند.
مقادیر طبیعی : بین 4/7 تا 6/1 میلیون در هر میکرو لیتر خون است. این عدد برای خانمها مقداری کمتر و در کودکان مقداری بیشتر است.

چه چیزهایی باعث کاهش RBC میشود؟
خونریزیهای دستگاه گوارش مثل خونریزی معده یا روده، خونریزی از محل زخم، سوءتغذیه، کمبود آهن یا کمبود ویتامین B12 ، شکستن سلولهای خونی یا همولیز آنها در اثر بعضی بیماریهای خاص مثل فاویسم، بعضی مشکلات ژنتیکی مثل گلبولهای قرمز داسی شکل ، مشکلات مغز استخوان ، بیماری های کلیوی ، بیماریهای مزمن، تومورهای سرطانی و بیماریهای روماتویید (التهاب مفاصل).
چه چیزهایی باعث افزایش RBC میشود؟
مقدار بالای گلبول قرمز میتواند نشاندهنده ظرفیت بالای حمل اکسیژن باشد. در بعضی از ورزشکاران و همچنین هنگام زندگی در ارتفاعات به خاطر کمبود اکسیژن هوا ، RBC افزایش می یابد.
بیماریهای ریوی یا کلا هر نوع بیماری که هیپوکسی مزمن (کمبود اکسیژن طولانی مدت در بدن) ایجاد میکند، مثل بیماری قلبی مادرزادی ، باعث تولید بیشتر RBC میشوند.
نکته:
- به طور طبیعی، گلبول قرمز بعد از تولید در مغز استخوان، 120 روز در خون زندگی میکند و در آخر عمر خود خرد میشود و به عناصر سازندهاش تبدیل میشود.
- مقدار RBC در طی بارداری به طور طبیعی کمی کمتر نشان داده میشود، چون حجم قسمت مایع خون افزایش پیدا می کند.
- عدد RBC در واقع مقدار دقیق گلبولهای قرمز در 1میلیلیتر خون است.
- بسته به آزمایشگاه و نوع کیت مورد استفاده، ممکن است مقیاس شمارش این سلول فرق کند.
- خوردن داروهایی مثل کلرامفنیکل هم باعث کاهش RBC میشود.

WBC یا (white blood cell )
این سه حرف مخفف «سلولهای سفید خون» یا گلبولهای سفید هستند. اندازهگیری مقدار گلبولهای سفید خون، یکی از روشهای اصلی برای تعیین وجود عفونت در بدن است، چون این سلولها که جزو سیستم دفاعی بدن هستند، در بیماریهای عفونی و غیرعفونی واکنشهای مختلفی از خود نشان میدهند.
شمارش WBCها دو جزء دارد: یکی مقدار کلی گلبولهای سفید در یک میلیلیتر خون و دوم شمارش جزء به جزء این سلولها، چون گلبول های سفید خون، پنج نوع مختلف دارند که کم و زیاد شدن هر کدام از این انواع، معنی خاص خود را خواهد داشت(تصویر پایین).
کلمه «diff» که در جلوی CBC نوشته میشود، درخواست برای شمارش همین انواع مختلف گلبولسفید است.

مقادیر طبیعی : در بزرگسالان و بچههای بالاتر از 2 سال مقدار گلبولسفید بین 5 تا 10 هزار در هر میلیلیتر خون طبیعی است.
محدوده خطر: WBC کمتر از 2500 و بیشتر از 30000 نشاندهنده بیماریهایی هستند که میتوانند گاهی خطرناک باشند.
چه چیزهایی باعث کاهش WBC میشود؟
لکوپنی یا کاهش گلبولسفید به مقادیر کمتر از 4 هزار گفته میشود که معمولا در اثر نارسایی مغز استخوان، مسمومیت دارویی ، عفونت بسیار زیاد، سوءتغذیه، بیماریهای خودایمنی و ایدز به وجود میآید. در بسیاری از انواع نارساییهای مغز استخوان، مثلا بعد از شیمیدرمانی، رادیوتراپی و ... هم این مقدار کاهش مییابد.
چه چیزهایی باعث افزایش WBC میشود؟
افزایش گلبولسفید، لکوسیتوز نام دارد و به مقادیر بالاتر از 10هزار گفته میشود که به طور معمول نشاندهنده عفونت، التهاب، تخریب بافت بدن، لوسمی یا سرطان خون است.
ضربه و جراحت، استرس و تب هم مقدار WBC را افزایش میدهد.
نکته:
- عمل اصلی گلبولسفید مبارزه با عفونت و حذف عوامل خارجی و مزاحم از بدن است و در مواقع آلرژیها هم این سلولها مسئول بروز واکنش هستند.
- تغییر هر کدام از انواع WBC معنی خاص خود را دارد و ممکن است نشاندهنده عفونت با میکروب (مثل باکتری یا ویروس) و یا حتی استرس باشد.
- فعالیت شدید بدنی و ورزش سنگین هم برای مدتی باعث بالا رفتن تعداد WBC در خون میشود. بارداری و زایمان هم این مقدار را افزایش میدهند.
ادامه دارد...
موضوعات مرتبط: پزشکی
CBC : معمولاً این آزمایش شامل اجزای زیر است:
Hb, Hct, RBC count, WBC count, platelet, 5 MCV, 6 MCH, 7 MCHC, 8 RDW
بحث ما بیشتر در خصوص تفسیر پارامترها و ایندکسهای هماتولوژی است چون اغلب همکاران با شمارش RBC و WBC میزان هموگلوبین و هماتوکریت آشنا هستند، لذا از MCV آغاز مینمائیم.
MCV : عبارت است از حجم متوسط گلبولهای قرمز.
میزان طبیعی MCV = fl 96-80 اســـــــــــت fl] ( femtoliter ) واحــــــد سنجش MCV بوده و معادل lit 15- 10 است .
نحوه اندازهگیری MCV : دستگاههای هماتولوژی حجم تعداد زیادی از RBC ها را اندازهگیری کرده و میانگین آنها را محاسبه مینمایند.
تفسیر: با استفاده از MCV میتوانیم گلبولهای قرمز را از نظر حجم در سه گروه Normocyte ، Microcyte و Macrocyte قرار دهیم. RBC های محـــــــــــدودة fl 96-80 = Normocyte هستند، بالای 100 ماکروسیت و زیر 80 میکروسیت هستند.
• برای اینکه بتوانیم MCV را درست تفسیر کنیم باید تغییرات آن را در دورههای مختلف زندگی بدانیم:
در بدو تولد MCV معادل fl 118-103 است، سپس به موازات رشد کودک MCV کاهش مییابد و در یکسالگی به کمترین حد خود میرسد و میزان آن به fl 8 ± 78 میرسد.
نکته: باید بدانیم که ایندکس های خونی در هر شخصی ثابت است و تغییراتش نباید از 1 ± تجاوز کند مثلاً اگر MCV فردی fl 85 است، با آزمایشهای متعدد باید بین fl 86-84 باشد و اگر فرضاً میزان آن 75 شود باید همه چیز مجدداً بررسی شود، با استفاده از فـــــــــــرمول DF 1 و Mentzen index در مطب میتوان از MCV برای تشخیص فقر آهن از تالاسمی استفاده کرد.
*اگر DF منفی بود تالاسمی و اگر مثبت بود فقر آهن است.
DF=MCV-RBC-(5 × Hb)-3.4
MI= MCV/RBC
• اگر MI زیر عدد 13 باشد تالاسمی و اگر بالای عدد 13 باشد فقر آهن است.
MCV معدل اندازه RBC را به ما نشان میدهد؛ یعنی ممکن است اگر MCV فردی مثلاً fl 80 باشد، RBC کوچک، بزرگ، یا نرمال داشته باشیم ؛حال چه فاکتوری میتواند به ما نشان بدهد که چه میزان RBC های کوچک یا بزرگ داریم، این فاکتور RDW نام دارد.
RDW در واقع دامنه پراکندگی حجم RBC ها را به ما نشان میدهد.
مثال: در دو گروه درسی نمرة چهار دانشجو عبارتند از 20-20 و 0و 0و در گروه دیگر 10-10-10-10 است معدل هر دو گروه 10 است همان چیزی که MCV به ما نشان میدهد. اما گروه اول و دوم با هم خیلی فرق دارند ما با S.D یا انحراف معیار میتوانیم تفاوت این دو را کشف کنیم. در گروه دوم انحراف معیار صفر و در گروه اول انحراف معیار 10 است. بنابراین MCV معدل را به ما میگوید ولی RDW انحراف معیار را به ما اعلام می کند. در دستگاههای اتوماتیک این انحراف معیار حجم به صورت درصدی از میانگین بیان میشود و همانطور که میدانیم بیان انحراف معیار بصورت درصدی از میانگین را Coefficient of Variation میگویند که عبارت است از 100 × CV= RDW= SD/MCV لذا RDW که دستگاه آنرا بصورت CV محاسبه میکند، نشان میدهد که چقدر پراکندگی از نظر حجم RBC ها وجود دارد. به عبارت دیگر RDW معیاری است برای Anisocytosis .
تفسیر RDW
RDW بطور نرمال زیر 15% است، هرگاه میزان آن بالا رود نشان دهنده آنیزوسیتوز 1 است.
وقتی در جواب بیمار ( Report sheet ) هیپوکروم میکروسیتیک آنمی وجود داشته باشد، دو تشخیص افتراقی داریم :
• 1. آنمی فقر آهن
• 2. تالاسمی مینور
حال اگر RDW بالا باشد (بیشتر از 15%)، به نفع فقر آهن و اگر پایین باشد به نفع تالاسمی مینور است.
در برخی مقالات RDW بالا بعنوان یک اخطار اولیه است برای شروع یک آنمی فقر آهن.
اگر RDW بین 18-15% باشد، آنیزوسیتوز 1 + است.
اگر RDW بین 22-18% باشد، آنیزوسیتوز 2 + است.
اگر RDW بیش از 22% باشد، آنیزوسیتوز 3 + است.
• حال اگر MCV بالا باشد و RDW هم بالا باشد یعنی اینکه : 1) RBC ها ماکروسیتیک هستند 2) اختلاف در اندازهها هست. چه تشخیص افتراقی مطرح میشود؟ جواب: آنمی مگالوبلاستیک.
• حال اگر MCV بالا ولی RDW طبیعی بود، یعنی اینکه:
1) RBC ها ماکروسیتیک هستند
2) اختلاف در اندازه ندارند. چه تشخیصهای افتراقی مطرح میشود؟
- Aplastic anemia
- Anemia of liver dix
Mean Cell Hemoglobin : MCH
میانگین میزان RBC Hb ها را نشان میدهد.
میزان نرمال: 27-31 pg (Pico gram=10 -12 gr)
( HDW ) 1 :
(دامنه پراکندگی هموگلوبین RBC ها و یا انحراف معیار Hb ) .
میزان نرمال :HDV 3.4
اگر در فردی HDW کمتر از 4/3شد، یعنی RBC ها از نظر وجود هموگلوبین یکدست هستند و اگر HDW بالاتر از4/3 باشد، یعنی RBC ها از نظر محتوای هموگلوبین مختلف هستند ( Anisochromia ). مثال این حالت در ٍ Sideroblastic Anemia است و یا در فقر آهن و در ترانسفیوژن میباشند.
MCHC : یعنی میزان هموگلوبین در حجم مشخصی از RBC ها
میزان نرمال 33-37% gr .
• یکی از شاخصهای کمبود آهن کاهش MCHC است و ما در هر بیماری که MCHC را پایین دیدیم، باید به فکر آنمی فقر آهن بیافتیم و هر گاه MCHC بالا بود، باید به فکر spherocytosis باشیم.
MPV 2 : حجم متوسط پلاکتی
میزان نرمال: 7.2-11.1 fl
برای تفسیر MPV باید همیشه شمارش پلاکتی را در
نظر بگیریم.
میزان نرمال شمارش پلاکت:
mm 3 / 10 3 ×400- 150× 100
تفسیر MPV
الف) حالت اول: PLT بالا، MPV پایین: در برخی بیماریها مثل بیماریهای کلاژن واسکولار و برخی نئوپلاسمها مثل کانسر Breast ، بیماری هاچکین 2 و برونکوژنیک کارسینوما 3 و برخی نئوپلاسمهای مخفی این حالت دیده میشود.
ب) حالت دوم: PLT بالا، MPV بالا: این حالت معیاری برای بیماریهای میلوپرلیفراتیو مثل CML ، میلوفیبروز، PVC ، Essential thrombocytemia میتواند باشد.
در این بیماریها پلاکتها به علت نقص در stem cell بزرگ، غولآسا و دارای کمبود گرانول ( Hypogranular ) میشوند و در لام بصورت تودههای بزرگ همراه با پاهای کاذب دیده میشوند.
حالت سوم: PLT پایین، MPV بالا: (یعنی thrombocytopenia ) مثــــــــلاُ PLT= 70/000 و MPV= 16 fl
مثال شایع این حالت:
از بین رفتن پلاکتها در خون محیطی مثل ITP 4 که مگاکاریوسیتها پلاکتهای جوان را که size بزرگتری دارند، به خون محیطی میفرستند.
بیماری برنارد سولوئر 5 (دارای خونریزی و ترومبوسیتوپنی ارثی).
• 1. Gray Plateler syn
may hygglin dix
حالت چهارم: PLT پایین، MPV پایین یا نرمال: که در این حالت مغز استخوان تنبل است و نمیتواند پلاکت کافی بسازد مثل آنمی آپلاستیک. کلاً در بیماری که ترومبوسیتوپنی دارد، دو بیماری در تشخیص افتراقی بیشتر مطرح است و MPV به مادر تشخیص کمک میکند:
الف) ITP
ب) آنمی آپلاستیک
یعنی اگر MPV بالا بود، به نفع ITP و اگر MPV نرمال یا پایین بود، به نفع آپلاستیک آنمی است.
PDW : Platelet Distribiution Width : (دامنه پراکندگی حجم پلاکت)
PDW : معیاری است که کوچک یا بزرگ بودن پلاکتها را به ما نشان میدهد. (مثل RDW ).
موضوعات مرتبط: پزشکی
عاشق شدن نوعی اعتماد کردن است .اعتماد به خوب بودن و دوست داشتنی بودن خودو طرف مقابل .
بعضی ها خیلی زود اعتماد میکنند.خیلی زود هم عاشق میشوند .و بعضی ها تا کاملا اعتماد نکنند
عاشق نمیشوند. و بعضی ها هم آنقدر مشکوک هستند که هیچ گاه عاشق نمیشوند .
شما تا به چیزی اعتماد نکنید به طرف آن نمیروید .هرچقدر هم آن چیز یا آن فرد زیبا باشد .
وقتی عاشق میشوید حس میکنید ستاره ای دارید که هرگز غروب نمیکند و آن ستاره در چشمان شما سوسو میزند .قبل از اعتماد عاشق نشوید .نباید بگویید من عاشق تو هستم مگر آنکه اول معنی عشق را درک کرده باشید .
چون اولین نگاه قبل از درک بدی ها پیش میاید ممکن است شما را برای عاشق شدن وسوسه کند .
خود را بیازمایید و قبل از عاشق شدن ببینید چقدر مفهوم عشق را در نگاه مادر - پدر یا دوستانتان تجربه کرده اید ؟آیا عشق مادر را زمانی که به پدرتان یک فنجان قهوه تعارف میکند دیده اید ؟
آیا وقتی کسی به شما بدی کرده ولی شما بر سر او فریاد نمیکشید چون فکر میکنید به احساس او آسیب میرسانید حس خاصی را در شما به وجود نیاورده است ؟
آیا تا کنون عاشق کسی شده اید که از شما متنفر است ؟آیا وقتی در کنار معشوق از بدیهایت میگویی و او بیشتر به تو عشق میورزد عمق علاقه اش را درک میکنی ؟
چرا وقتی به او میگویی از این لباست خوشم میاید او هر روز همان لباس را می پوشد ؟
عشق یعنی اینکه وقتی من روی صحنه هستم پدرم تنها کسی ست که برایم دست تکان میدهد.
یادم نمیرود مادرم همیشه میگفت پدرم خوش تیپ ترین مرد دنیاست .عشق کالایی نیست که از بیرون بخری و به رخ معشوقت بکشی کالای تو خود تو هستی .
اگر واقعا عاشق هستی خود خواه نباش و ابتدا به او اطمینان بده .امید را زنده کن .برده نباش .ببین چقدر میتوانی رنگ او را بگیری و رنگ خود را پس بدهی .
هر گاه احساس کردی کسی را خیلی دوست داری ولی او به تو توجهی ندارد تو عاشق نیستی بلکه در پی پر کردن کمبود های عاطفی خود هستی .
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
قانون شماره 1- با همسر خود هماهنگ شويد.
زن و شوهر براي اين كه بتوانند با يكديگر ارتباط سازنده برقرار كنند بايد در مسير صحبت يكديگر قرار گيرند، زيرا در بسياري از مواقع زن و شوهر با آنكه درباره ي موضوع واحدي صحبت مي كنند اما روش صحبت آنها به قدري متفاوت است كه نمي توانند با هم هماهنگ شوند. ممكن است زن يا شوهر قصد تسكين ناراحتي همسر خود را داشته باشد، اما بر شدت ناراحتي او بيفزايد. متأسفانه بسياري از زوج ها در مخابره افكار و احساسات خود به يكديگر با دشواري روبه رو هستند. بعضي خواسته هايشان را چنان طرح مي كنند كه به درك طرف مقابل منجر نمي شود؛ عقايد خود را مبهم طرح مي كنند، از طرح موضوع اصلي طفره مي روند ، حاشيه مي روند و با اين حال خيال مي كنند كه همسرشان موضوع را دقيقاً و آن طور كه هست درك مي كند. يكي بيش از حد وارد جزئيات مي شود و ديگري به قدري در كلمات صرفه جويي مي كند كه كلامش تفهيم نمي شود و هر دو بر اين باورند كه به تفاهم ميان خود كمك مي كنند.
گاه به نظر مي رسد كه اصولاً به دو زبان متفاوت حرف مي زنند. در اين شرايط، هرگز عجيب نيست كه زن و شوهر، هر دو ناراحت شوند، زيرا هر كدام بي خبر از تفصير خويش، ديگري را به دير فهمي و سرسختي متهم مي كند.
توجه داشته باشيد كه همسر شما با گفت و گوي خود ، گاهي فقط به حمايت شما و گاهي نيز به راهنمايي هاي عملي شما نياز دارد، پس بايد نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشيد تا راه هاي مناسب ارتباط با همسرتان را پيدا كنيد.
قانون شماره2 - با علاقه گوش بدهيد.
گاهي اوقات زن شكايت مي كند كه شوهرش به حرف هاي او گوش نمي دهد و حال آنكه شوهر در مقام اعتراض مدعي است كه همه حرف هاي او را شنيده است. بررسي هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه در اين زمينه اختلاف جنسي مشهودي وجود دارد. زن ها هنگام گوش كردن با ابراز كلماتي نظير «آره»، «عجب» و تكان دادن سر، به گوينده مي فهمانند كه به حرف هاي او گوش مي دهند و حال آن كه مردها هنگام گوش دادن بيشتر سكوت مي كنند.
گاه شما فراموش مي كنيد كه گفت و گو مبادله اطلاعات و نقطه نظرهاست. صحبت كردن و جواب نگرفتن در حكم صحبت با ديوار است. اگر شما هنگام گوش دادن سكوت اختيار مي كنيد احتمالاً مي توانيد به اشاره كردن و تكان دادن سر، عادت كنيد و نشان دهيد كه به راستي گوش مي دهيد و همسرتان را از ترديد بيرون آوريد.
قانون شماره 3: از قطع صحبت اجتناب كنيد.
قطع صحبت براي كسي كه اين كار را مي كند احتمالاً طبيعي به نظر مي رسد اما ممكن است در كسي كه صحبت او قطع مي شود ايجاد نارضايتي و افكار منفي كند. «او به حرف هايم گوش نمي دهد، تنها مي خواهد خودش حرف بزند.»
قطع صحبت هم مانند ساير عادات ممكن است بخشي از طرز مكالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالي كسي كه صحبتش قطع مي شود ارتباطي با خود محوري و مخالفت و غيره ندارد. در اينجا نيز زن و مرد رفتار متفاوتي نشان مي دهند. مردها بيش از زن ها صحبت را قطع مي كنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نيست، يعني با مردهاي ديگر هم كه صحبت مي كنند همين سياست را دارند. بنابراين زني كه براي قطع صحبت از سوي همسرش دلايل منفي مي تراشد بايد به خاطر داشته باشد كه اين رفتار ممكن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با اين حال كسي كه صحبت را قطع مي كند بايد به انتظار پايان صحبت بپرد و صبر كند. ممكن است مردي با تأني و با جملات فاصله دار حرف بزند و زنش كه حاضر جواب و بي قرار است مرتب به ميان صحبت پريده، رشته كلام را قطع كند. در اين شرايط ممكن است مرد عصباني شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد. غافل از اين كه رفتار خانم او دلايل عميق تري دارد.
مردها در مقايسه با زن ها اغلب خويشتن نگري كمتري دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نيستند. مردي كه به احساسات خانمش توجه مي كند، نسبت به احساسات خودش هم حساس مي شود.
قانون شماره4: ماهرانه سؤال كنيد.
سؤال مي تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهايت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضي ها طبيعتاً كم حرف هستند، در برخورد با اين اشخاص مي بايد زمينه صحبت را فراهم نمود. گاه يك سؤال دقيق و حساب شده مي تواند به گونه اي اعجاب انگيز همسر شما را به صحبت تشويق كند. اما يك پرسش نابهنگام، طعنه آميز يا بي تناسب مي تواند از ادامه صحبت جلوگيري كند. در برخي از مواقع، لحن عتاب انگيز و يا پرخاشگرانه سؤالات مسئله ساز مي شود: «چرا ديشب دير آمدي؟»، «چرا اين همه به خودت رسيده اي؟ » در بسياري از موارد سؤالاتي كه با «چرا» شروع مي شوند توليد اشكال مي كنند، علتش اين است كه اين قبيل سؤالات اغلب مخاطب را در موضع دفاعي قرار مي دهد. با آنكه ممكن است سؤال كننده صرفاً براي كسب اطلاع سؤال كرده و منظور ديگري هم نداشته باشد، استفاده از كلمه «چرا» در شروع يك جمله سؤالي احتمالاً شما نت ها و خطاب هاي پدر و مادر در دوران كودكي را تداعي مي كند: «چرا دير كردي؟
از آن گذشته سؤالاتي كه با «چرا» شروع مي شوند، اغلب بي اعتمادي و يا حتي سوء ظن را تداعي مي كند. مي توان براي اجتناب از اين مشكل ، سؤالات را به شكل ديگري مطرح كرد مثلاً به جاي «چرا دير كردي؟» مي توان پرسيد «مشكلي پيش آمده كه دير به منزل برگشتي؟» در اين صورت همسرتان از اين كه شما نگران او هستيد و يا دوست داريد در جريان مشكلات او قرار گيريد خوشحال خواهد شد.
قانون شماره 5: سياست و نزاكت به خرج دهيد.
شايد در ظاهر رعايت اين قانون در روابط زناشويي عجيب به نظر برسد اما در عمل، هر كس حساسيت هايي دارد و حتي نزديك ترين اشخاص ممكن است احساسات ما را جريحه دار كنند. برخي از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضي ديگر به طرز صحبت خود با ساير اعضاي خانواده حساسيت دارند. اگر با همسر خود صحبت مي كنيد، از توهين، تهمت و سرزنش بپرهيزيد. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» يا «بي ملاحظه»، «لجباز» و غيره خودداري كنيد. اين برچسب ها با ايجاد تكدر خاطر، فضاي حاكم بر گفت و گوي شما را تيره مي كند. از مطلق گويي و استفاده از كلماتي مانند «هرگز» يا «هميشه» خودداري كنيد. اين واژه ها معمولاً اشتباه هستند. چون به ندرت همسري پيدا مي شود كه «هرگز» كارش را درست انجام ندهد و يا «هميشه» در انجام كاري كوتاهي كند.
- حرفتان را بزنيد و از انتقاد خودداري كنيد مثلاً به جاي اين كه بگوييد «تو هرگز به من كمك نمي كني» بگوييد «اگر در شستن ظرف ها به من كمك كني بسيار ممنون مي شوم».
ذهن خواني نكنيد، احتمال اين كه ذهن خواني اشتباه باشد، زياد است و در نتيجه زمينه عصبانيت همسرتان را فراهم مي سازيد. اگر فكر مي كنيد كه همسرتان از شما دلگير است بهتر است به او بگوييد «احساس مي كنم از من دلگير هستي» تا او براي شما توضيح دهد.
صحبت با همسر خود، كلمات را با سياست و با رعايت همه جوانب ادا كنيد، سعي كنيد لحن خوشايندي داشته باشيد. مي توانيد اگر خواستيد ياد صحبت هاي مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بيفتيد. استفاده از اين طرز صحبت در مناسبات زناشويي، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آميز داريد.
اگر شنونده صحبت هاي همسرتان هستيد اين اصول را رعايت كنيد
زمينه هاي توافق را پيدا كنيد. ببينيد با كدام يك از نكات مورد اشاره همسرتان موافق هستيد تا در نقش مخالف او ظاهر نشويد« بله قبول دارم كه اخيراً سرم خيلي شلوغ بوده است.»
مضامين منفي صحبت هاي همسرتان را ناشنيده بگيريد، بعيد نيست كه همسر شما در حالت دلخوري يا عصبانيت در بيان مسئله مبالغه كند. به «علت» عصبانيت توجه كنيد و انتقادها و سرزنش ها را ناديده بگيريد.
- مطمئن شويد كه منظور همسرتان را درك كرده ايد، در غير اين صورت از او سؤال كنيد . مثلاً: «فكر مي كنم منظور تو اين است كه حاضر نيستي دخالت هاي مادرم را تحمل كني. درست است؟»
از گفتن «متأسفم» ترسي به دل راه ندهيد. روابط زناشويي ايجاب مي كند كه اگر خواسته و ناخواسته اسباب تكدر خاطر همسرتان را فراهم كرده ايد در مقام پوزش برآييد و تأسف خود را به او اطلاع بدهيد.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
تواناييدر صحبت خودماني، ايماء و اشاره، نكته پراني و چشمك زدن و نظاير آن، نشانهي نزديكي و صميميت است. گفت و گويي كه پايان خوش دارد نشانه صميميت است.طرفين مي دانند كه ديگري چه مي گويد و تدريجاً از اين كه مي توانندآزادانه حرف بزنند و منظور يكديگر را بفهمند لذت مي برند. اما در ازدواجهاي ناموفق ، لذت گفت و گو در فضاي شكايت ها و گله مندي هاي خشمگينانه وسوءتفاهم ها گم مي شود و جاي اشارات دلنشين ابروها و چشمك هاي خوشايند رانگاه هاي خيره و اشارات انتقادي و بهانه گيري ها و تهديدها پر مي كند. چهاتفاقي مي افتد؟ چرا صحبت هاي دلنشين از دست مي روند؟ مسئله اينجاست كه بهمرور شيوه هاي متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهاي متفاوت و سوءتفاهم هاروي هم انباشته مي شوند و آهنگ دلپذير صحبت را تغيير مي دهند.
برخياز اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضي ديگر به طرز صحبت خود باساير اعضاي خانواده حساسيت دارند. اگر با همسر خود صحبت مي كنيد، ازتوهين، تهمت و سرزنش بپرهيزيد. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» يا«بي ملاحظه»، «لجباز» و غيره خودداري كنيد.
زن و شوهر ممكن استهنگام صحبت علي رغم حُسن نيت به بيراهه بروند. به جاي صحبت نرم و ملايم ،با هم مشاجره كنند و چون يكي از آنها به قصد سبك كردن فضاي سنگين صحبت، بهشوخي حرفي بزند، ديگري چنان واكنش نشان دهد كه انگار در شوخي هم قصد و شريدر كار بوده است. در اين شرايط هر اقدامي براي تلطيف فضاي صحبت، نتيجهمعكوس مي دهد.
هم صحبتي زن و شوهر با هم، براي رشد و بقاي احساسصميميت آنها نقش قطعي دارد. متأسفانه «بسياري از زوج ها» و شايد بتوان گفت«اغلب» آنها از مهارت هاي لازم براي گفت و گو با يكديگر برخوردار نيستند وبي آنكه بخواهند گرفتار سوءتفاهم و دلسردي و تكدر خاطر مي شوند.
در اين جا به چند نمونه از مسائل و مشكلاتي كه بر سر راه گفت و گوي مؤثر همسران وجود دارد اشاره مي كنيم:
1- مسئله: «نمي توانم با همسرم صادق باشم.»
2-مسئله: «نمي توانم خودم باشم» بسياري از اشخاص مدعي هستند كه نمي توانندبا همسرشان راحت صحبت كنند، بايد احتياط كنند مبادا حرفي بزنند و همسرشانرا ناراحت كنند. زني شكايت مي كند كه «وقتي به شوهرم حرفي مي زنم واكنشبسيار بدي نشان مي دهد. بايد مواظب باشم، بايد روي كلماتم فكر كنم.»
سؤالمي تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهايت اسباب توقف و ناتمام ماندنآن گردد. گاه يك سؤال دقيق و حساب شده مي تواند به گونه اي اعجاب انگيزهمسر شما را به صحبت تشويق كند. اما يك پرسش نابهنگام، طعنه آميز يا بيتناسب مي تواند از ادامه صحبت جلوگيري كند.
براي آموختن شيوه هايجديد صحبت با همسر خود،كلمات را با سياست و با رعايت همه جوانب ادا كنيد،سعي كنيد لحن خوشايندي داشته باشيد. مي توانيد اگر خواستيد ياد صحبت هايمؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بيفتيد. استفاده از اين طرز صحبت در مناسباتزناشويي، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آميز داريد، سادهنيست. در اين صورت براي ايجاد تغيير بايد تلاش بيشتري كنيد. شكستن عادت هاساده نيست، اما با ياد گرفتن الگوهاي جديد مي توانيد بدون كنترل و به طيبخاطر با همسرتان حرف بزنيد.
3- مسئله: «همسرم مرتب سر من داد ميكشد» به اعتقاد بعضي ها بلند صحبت كردن همسر، نشانه عصبانيت و حتي ضعفاخلاقي است. در اين مورد زن و شوهر مي توانند با گفت و گو، مسئله بلندصحبت كردن را حل كنند. زن يا مردي كه از صداي بلند همسرش رنجيده ، بايداين احتمال را در نظر بگيرد كه ممكن است بلند صحبت كردن همسرش را اشتباهتفسير كرده باشد. از سوي ديگر همسر نيز مي تواند لحن صداي خود را ملايم تركند. راه حل بهتر اين است كه كسي كه از صداي بلند همسرش ناراحت مي شودنسبت به آن حساسيت نشان ندهد. مي تواند به ملايمت اعتراض كند، اما رنجشيبه دل نگيرد.
4- مسئله: «شوهرم فقط به خودش فكر مي كند و به صحبتهاي من گوش نمي دهد» بسياري از زن ها از شوهرانشان انتظار دارند كه ازاحساسات خودشان حرف بزنند، اين موجب مي شود كه آنها نسبت به شوهرانشاناحساس صميميت بيشتري كنند. واكنش احساسي زن و مرد نسبت به فراز و نشيب هايزندگي، به آنها احساسي از وحدت و انسجام مي بخشد. بسياري از نويسندگان،احتياط در ابراز احساسات از سوي مردها را يكي از اشكالات عمده آنها ميدانند. بسياري از زن ها هم درباره همسرشان همين نظر را دارند: «شوهرم مثلآهن سرد و خشك است. اگر احساساتش را بروز مي داد خيلي بهتر مي شد.» امااغلب شوهرها، احتياط در ابراز احساسات را دليل نقص و ضعف نمي دانند. مردهادر مقايسه با زن ها اغلب خويشتن نگري كمتري دارند و احتمالاً به قدر زن هااز احساسات خود، آگاه نيستند. مردي كه به احساسات خانمش توجه مي كند، نسبتبه احساسات خودش هم حساس مي شود.
5- مسئله: «با هم صحبت مي كنيماما صحبت ما سرد و بي روح است» مسئله اين است كه طرفين موضوعات مورد علاقهيكديگر را طرح نمي كنند. از آن گذشته طراوت و شادابي گفت و گوهاي اوايلآشنايي، ديگر وجود ندارد و طرفين اقدامي براي جلب نظر يكديگر صورت نميدهند. دليل ديگر اين است كه زن و شوهر نتوانسته اند گفت و گو براي حلمشكلات را از مكالمات خوشايند جدا كنند. بنابراين وقتي يكي از آنها با يكتعريف محبت آميز شروع مي كند، ديگري ممكن است فرصت را براي طرح يكي ازگرفتاري هاي خود مناسب بپندارد، در نتيجه گفت و گوي محبت آميز و لذتبخشكمياب مي شود.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
نوع نگاه و بینش شما و طرف مقابلتان به موارد و مسائل مختلف زندگی، روابط فردی و اجتماعی، نحوهی برخورد با نزدیکان، اینکه طرفین چهقدر مسؤولیتپذیر هستید، چهقدر انعطافپذیری دارید، به چه میزان به استقلال یا وابستگی توجه دارید، در کارها چه میزان ثبات فکری و احساسی از خود بروز میدهید، به مسائل اخلاقی، اعتقادی و دینی چگونه میاندیشید، طرفین هر کدام چه تعداد دوست دارید، دوستان صمیمیتان چه ویژگی دارند، آیا خودتان درونگرا یا برونگرا هستید؟ طرف مقابل شما چهطور، بیماریهای جسمی، روانی و معلولیت در فرد و در خانوادهی خود و طرف مقابل و...
در انتخاب همسر میبایست هدفهایمان مشخص بوده و برنامهی معینی برای زندگی مشترک داشته باشیم. برای شناخت طرف مقابل و شناساندن خود و خواستهها و ایدههایتان به او، نبایستی کلینگری کرد و یا با یک یا دو ویژگی، همسر خود را انتخاب نمود چراکه پرسشها و پاسخهای کلی، اغلب ما را به هدف نمیرسانند و چشمانداز روشنی ارائه نمیدهند و ویژگیهای فردی و اجتماعی طرفین بهطور دقیق، مشخص نشده و در ابهام باقی میماند.
قبل از هر چیز باید بدانیم که معیار انتخاب همسر نزد زنان و مردان متفاوت است:
زنان در انتخاب همسر، مسائل بسیاری ازجمله وضعیت مالی فعلی و احتمالی آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی، هویتی فرد مورد نظر و اینکه آیا در آینده پدر خوبی برای فرزندانشان خواهد بود یا نه و... را درنظر میگیرند.
مردان سریعتر و راحتتر در صدد ازدواج با زن دلخواه خود برمیآیند!
برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشید، میبایست به ارزشها و شباهتهای مشترک و مشابه خود و همسرتان در همهی زمینهها توجه کنید چراکه هرقدر از لحاظ معیارها و ارزشها، اندیشهها، عواطف و رفتارها، بیشتر به هم شبیه باشید، بهعبارت ساده، هرقدر از لحاظ باورها و ارزشهای ذهنی، نگرش مشترک به زندگی، سنتها، رسوم، باورهای عمومی و علایق، تشابه و نقاط مشترک بیشتری با یکدیگر داشته باشید، راحتتر خواهید توانست بین خواستهها، نیازها و رفع نیازهایتان، تعادل و توازن ایجاد کنید و زندگی مشترک آرامتر، موفقتر و پایدارتری را تجربه نمایید.
در انتخاب همسر توجه کنید که:
- نگرش و بینش طرف مقابل به زندگی، مثبت است یا منفی؟ (سعیکنید کسی را به همسری انتخاب کنید که مثبتاندیش باشد تا توانمندیهای خود و شما را بیشتر مورد توجه قراردهد، یک محیط سرشار از شادکامی، آرامش و امنیت بهوجود آورد و زندگی زیباتری را همراه با عشق بیشتری با شما تجربه کند.)
- آیا خودش را دوست دارد؟ (باید توجه داشت کسی که خود را بهطور عمیق دوست نداشته باشد، نمیتواند دیگری را بهطور واقعی دوست بدارد.)
- آیا از عزت نفس و اعتمادبهنفس کافی برخوردار است تا با احساس بهتر با شما ارتباط مؤثری برقرارنماید؟ (کسانی که از اعتمادبهنفس بالایی برخوردار باشند، احساس خوبی نسبت به خود داشته و به خود عشق میورزند و بهراحتی امیدها، آرمانها، ترسها و ضعفهای خود را بیان میکنند اما افراد ضعیف، خود را پشت نقاب، پنهان میسازند و راجع به امیدها، آرزوها، ضعفها و ترسهای خود، کمتر سخن میگویند.)
- در انتخاب همسر، توجه کنید که هدفهای فعلی و آیندهی فرد مورد نظر کداماند و برای رسیدن به آنها، چه راههایی را پیشبینی میکند؟ آیا فردی کوشا و قابل اطمینان است؟ (افرادی که هدفهای مشخصی نداشته باشند، نخواهند توانست در زندگی، موفقیت بزرگی کسب کنند.)
- آیا در گفتار و رفتارش صادق است؟ (صادق و روراست بودن، ارزشهای مهمی هستند که در تداوم زندگی مشترک، نقش اساسی بازی میکنند.)
- آیا به آنچه که هست، افتخار میکند؟ از رشد فکری و عاطفی بالایی برخوردار است؟ از لحاظ جسمانی و عاطفی چهقدر به خود احترام میگذارد؟ آیا به دیگران اجازه میدهد با او بدرفتاری کنند؟ آیا شما با او احساس امنیت میکنید؟
- در برخورد با مسائل، چهقدر مسؤولیتپذیر و انعطافپذیر است؟ برای ایجاد تفاهم با خود و دیگران چهقدر کوشش میکند؟ آیا قدرشناس است؟ راجع به استقلال یا وابستگی چگونه فکر میکند؟ شیوهی ارتباطش با افراد خانواده و دیگران چگونه است؟
- به دختران و پسران توصیه میشود اگر در خانوادهی پدرسالار و یا مادرسالاری بزرگ شدهاید، سعیکنید همسرتان نیز در شرایط مشابه شما بزرگ شده باشد تا کشمکشها و اختلافهای بسیار شدید با او نداشته باشید.
- سن ازدواج و اختلاف سن با همسر مورد نظر، در حد معقول است یا نه؟ اگر دختر و پسری در سن کم با هم ازدواج کنند، بهطور معمول در زندگی زناشویی، با دشواریهای بیشتری روبهرو خواهند شد. در مورد اختلاف سن دختر و پسر، بایستی گفت اگر اختلاف بیش از حد معقول باشد، تجربه نشان داده که مشکلات حاکم بین زوجین، بیشتر خواهد بود. در صورتی که حدود 3 - 4سال مرد از زن بزرگتر باشد، مناسبتر است.
- زن و شوهری که از نظر بهرهی هوشی و هوش هیجانی نزدیک به هم باشند، در زندگی مشترک، با گرفتاریهای کمتری روبهرو میشوند. بنابراین در انتخاب همسر، بهطور حتم به نزدیک بودن ضریب هوشی و معلومات خود به فرد مورد نظر توجه کنید، اگر هر دو دارای بهرهی هوشی بالا، هر دو متوسط یا هر دو پایین باشید، خیلی راحتتر زندگی خواهید کرد.
- به افراد باایمان و معتقد به ارزشهای دینی توصیه میشود که در انتخاب همسر، فرد مذهبی را به همسری انتخاب کنند چراکه اگر یکی از زوجین، مذهبی و دیگری پایبند به تعالیم دینی نباشد، در زندگی مشترک، مسائل و مشکلهای زیادتری را تجربه خواهند نمود.
- صفات شخصی و هویتی فرد مقابل، جزو مهمترین مسائلی است که باید مورد دقت و بررسی قرار گیرد: آیا حسابگر است یا خسیس، دست و دلباز است یا ولخرج؟ اهل مطالعه و تفکر است یا از آن گریزان میباشد؟ اهل گردش و تفریح است یا منزوی و بیعلاقه و گوشهگیر میباشد؟ پرخاشگر، مضطرب، دارای سوءظن، زودرنج، کجخلق، ترسو، افسرده و... است یا برعکسِ آن میباشد؟ آیا در کارها بسیار سختگیر است و یا با مسائل بهراحتی برخورد میکند و...
به نشانهها و علامتها توجه شود، با پرسش و دقت در نشانهها میتوان تا حدودی به مسائل و مشکلها پی برد؛ در این راستا کمک گرفتن از مشاوران و روانشناسان خبره، ضروری بوده و توصیه میشود.
جالب است بدانیم:
همانطوری که از نظر شکل ظاهری، بچهها شبیه مادر و پدرشان هستند، از نظر ویژگیهای فردی و اخلاقی نیز بهطور معمول شبیه آنان میشوند: افرادی که در کودکی تنش و مشکلات فراوانی داشته و با خشونتهای عاطفی و بدنی بزرگ شده باشند، امکان دارد بهراحتی در بزرگسالی به فردی خشن، پرخاشگر و ناسازگار مبدل شوند.
خانمها و آقایان بدانند که:
بسیاری از عقیدهها و الگوهای زندگیمان را از مادر، پدر و اطرافیان خود میگیریم و وقتی خود، مادر یا پدر میشویم، آنها را بهکار میبندیم. اگر از کودکی بشنویم که ازدواج محدودیت و مانع رشد مردان و زنان است!... یا برعکس ازدواج باعث رشد و شکوفایی استعدادها میشود... رابطهی جنسی چیز کثیفی است... یا داشتن رابطهی جنسی باعث آرامش و بروز هیجانها میشود... مردان احمق هستند، زنان دیوانه... برای ایجاد رابطهی بهتر با همسر باید کاری کرد... و یا اینکه ازدواج یک امر اجباری است و باید آنرا تحمل نمود... زندگی مشترک بسیار لذتبخش و پرهیجان است یا جهنم آرزوهاست و...
برحسب اینکه افکار مثبت و منفی را که از والدین و اطرافیان خود یاد گرفته و به آنها اعتقاد پیدا کرده باشیم، عملاً آنرا در زندگی مشترک خود بهکار خواهیم بست.
نکتهی مهم: برای اینکه بدانید با کسی که ازدواج میکنید دچار اختلال شخصیتی است یا نه، قبل از عقد، یک دورهی مشاوره داشته باشید. در مشاوره، مشخص میشود دو طرف از نظر شخصیتی چه ویژگیهایی دارند، آیا از اختلال شخصیتی رنج میبرند یا نه، پس از اطلاع یافتن از سلامتیِ هم، میتوانید همدیگر را به همسری انتخاب کنید.
- در انتخاب همسر، بسیاری از افراد، تحت تأثیر الگوها و فرهنگ حاکم بر جامعهی خویش قراردارند و به ارزشها و معیارهای واقعی خویش، بهصورت واضح آگاهی ندارند و در بسیاری از موارد، میدانند چه نمیخواهند ولی بهطور دقیق نمیدانند چه میخواهند! درنتیجه جذب آن چیزیهایی میشوند که نمیخواهند!
- باید بدانیم که انسان کامل و بدون عیب در دنیا وجود خارجی ندارد بنابراین در انتخاب همسر، بهدنبال یک انسان کامل گشتن، کار بیهوده و عبث است.
- باید بدانیم عشق و دوست داشتن برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب، کافی نیست. عشق، تحمل مشکلها و موانع را برای انسان آسان میسازد و انگیزهای قوی برای رفع آنها میشود ولی نمیتواند از بروز مسائل و مشکلات متعدد جلوگیری بهعمل آورد. اگر آگاهی و مهارتهای لازم جهت رفع نیازهای آشکار و پنهان خود و همسر نداشته باشید و نتوانید آن نیازها را بهصورت درست برطرف کنید، در زندگی مشترک دچار مشکلات متعدد خواهید شد و همین عشق، به نفرت تبدیل خواهد شد.
- و برای اینکه خود را در مسیر ازدواج موفق قراردهید، 10 ویژگی که میخواهید همسرتان داشته باشد را بهصورت مثبت بنویسید و آنها را از 10 تا 1 برحسب اهمیت، اولویتبندی کرده و امتیاز بدهید، بهعنوان مثال به مهمترین ویژگی موردنظر، 10 امتیاز بدهید، به ویژگی مهم بعدی 9 و به ترتیب 8، 7 و... امتیاز بدهید. 3 مورد اول که بیشترین امتیاز را به آنها دادهاید، خواستههای اصلی شما از زندگی مشترکتان را تشکیل میدهد؛ بنابراین آن 3 مورد را با خط درشت بنویسید و هر روز چندبار آنها را بخوانید، از آن موارد تصویرسازی ذهنی کنید، مراسم عقد، عروسی و فرم زندگی که میخواهید داشته باشید را با تمام جزئیات، بهتکرار در ذهنتان ترسیم کنید تا ذهنتان بپذیرد که بهطور واقعی میخواهید همسری با آن مشخصات داشته باشید.
طبق قانون جذب، اگر ذهنتان برحسب تکرار، موردی را پذیرفت و باورش شد، به شما کمک میکند تا همسری با ویژگیهایی که میخواهید، بیابید.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
بسیاری از انسانها تصویر درستی از زندگی ندارند. آنان برخلاف قانونمندیهای جهان هستی حرکت میکنند و روزها و شبها را با ناکامی طیکرده و در سرای آخرت، به جهنم خدا میروند.چه زیباست که ما در هر لحظه، در وادی خودآگاهی و خودهوشیاری و اشراف و بصیرت لحظهبهلحظه به خود، درست فکر کنیم و درست عمل کنیم و هر روز با خلق زندگی آرام و پرحاصل، از مواهب الهی استفاده کنیم و از لحظههای قشنگ زندگی لذت ببریم و در سرای آخرت به بهشت خدا برویم.حقیقت زندگی، رسیدن به رستگاری است که همانا در مسیر کمال و شناخت و معرفت انسان شکلمیگیرد. معیارهای ارزشی، انسان را به حقیقت زندگی هدایت میکند و آن مقولهای است که نشانمیدهد چهقدر در مسیر سعادت و رستگاری قدم برمیداریم.حقیقت زندگی در وجود خود ما شکلمیگیرد و در دنیای بیرون به واقعیت تبدیل میشود. حقیقت زندگی، اکسیر گرانبهایی است که گمشدهی انسانهای هوشیار میباشد؛ همان انسانهای سعادتمندی که مراقباند تا زندگی را درست زندگی کنند.حقیقت زندگی که ما آن را در مفاهیم الهی و اسلامی، رسالت انسان در عرصهی هستی معنا میکنیم، به کمک رهنمودهای دینی از طریق آیات و روایات، قابل دسترسی و شناخت است. پیامبران الهی و معلمان مصلح، همواره انسانها را به خودآگاهی، هشدار میدهند و اینکه انسانها قدر لحظههای عمر خود را بدانند و زندگی و عمر را که پدیدهای بیبازگشت است، پرحاصل طیکنند.خجستهترین و مبارکترین لحظهی زندگی، زمانی است که به خود قول میدهیم حقیقت زندگی را بشناسیم تا به بیراهه نرویم؛ همان حقیقتی که انسان را به سعادت واقعی میرساند. اما چگونه این حقیقت را بشناسیم؟شناخت حقیقت زندگی، مقولهایست که انسان را به یک استراتژی درست در زندگی میبرد. این استراتژی درواقع، استفاده کردن از مواهب الهی و لذت بردن از لحظهلحظههای زندگی است.درواقع زندگی، عبارت است از نحوهی گذران روزها و شبها. بنابراین آن روزی حقیقت زندگی را درست دریافتهایم که شبهنگام موقعی که به رختخواب میرویم، با قاطعیت و خوشحالی و رضایت بگوییم: «امروز، روز فوقالعادهای بود.» چنین احساسی در انسان، ایجاد آرامش و رضایت میکند و این خود، علامت این است که حقیقت زندگی را خوب دریافتهایم و واقعیت زندگیمان، به حقیقت زندگی نزدیک است. به یاد داشته باشیم که حقیقت زندگی، در ذهن ما شکلمیگیرد و واقعیت زندگی، در دنیای بیرون بهوجود میآید. آنجا که اندیشههای درست ما در دنیای بیرون به عینیت میرسند، احساس رضایت و شادمانی محقق میشود.زندگی، تبدیل رؤیاها به واقعیتهاست؛ یعنی رسیدن از حقیقت به واقعیت. خوشا به سعادت انسانهایی که رؤیاهای زیبایی در سر میپرورانند و آنها را هوشیارانه با عشق و تلاش در فضای زندگی عینیت میبخشند.حقیقت زندگی، خلق یک زندگی موفق در راستای معیارهای ارزشی با دنیایی از معنی و مفهوم و رسیدن به خوشبختی و سعادت است؛ همان زندگی که همواره آرزوی رسیدن به آنرا در سر میپرورانیم باوجود همهی سختیها، موانع و محدودیتها.حقیقت زندگی در چهارچوب قانونهای معنویت، معنا پیدا میکند که میتواند انسان را به آرامش و سعادت برساند و از ما، انسان رهایی بسازد. انسانهای رها و آزاد، فقط قانونهای خلق یک زندگی معنوی و پرحاصل را اجرا میکنند و به نتیجهی آن، کاری ندارند. آنان تلاش میکنند و حاصل را که درواقع رزق خداوند است، به خدای کریم واگذار میکنند.درواقع ما با کشف حقیقت زندگی، به موجودیت در زندگی خود در عالم خاکی، معنی و مفهوم میبخشیم. تمام عمرمان را صرف جستوجو برای یافتن میکنیم تا خوشحال شویم و احساس خوشبختی کنیم. درواقع حقیقت زندگی، برخاسته از تفکر ما، باورهای ما و ارزشهایمان است.
رازهایی برای رسیدن به حقیقت زندگی
راز اول:
تمامی آنچه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
راز دوم:
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت میکند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه میتوانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایهی اصلی شخصیت و رفتارهای اوست. بهعبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانهای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشانمیدهد که چه کارهایی از ما ساخته است و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسانها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود میسازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیتها را میسازد و موفقیتها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود میگردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعهی باورهای ما در فضای زندگی است.
راز سوم:
هدف زندگانی، آن است که تمام تواناییهای بالقوهی خود را بهعنوان یک انسان خودشکوفا بشناسیم و آنها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیشترین رشد و شکوفایی برسیم.
راز چهارم:
تغییر در وجود، نهتنها ممکن و میسر است بلکه اجتنابناپذیر است زیرا تا ما تغییر نکنیم، زندگیمان تغییر نمیکند. انسانهای سعادتمند، مرتباً میشوند و میروند زیرا تا نشوی، نمیشود و تا نروی، نمیرسی.
راز پنجم:
تمام مشکلات، موانع و مصائب زندگی، درواقع درسهایی هستند که به انسان میآموزند و انسان را میسازند. آنها فرصتهایی در لباس مبدلاند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیهی خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان میشوند. پس آنها را گرامی بداریم و از آنها بیاموزیم.
راز ششم:
تلقی ما از واقعیت، ساخته و پرداختهی فکر و ذهن ماست. پس واقعیتهای زندگی ما میتوانند با اندیشههای ما تغییر کنند. بنابراین مراقب اندیشههای خود باشیم تا واقعیت زندگیمان را زیباتر کنیم.
راز هفتم:
ترس و تردید، سرزندگی و نشاط را از انسان میرباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هرگونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنیم و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار به جلو برویم و زندگی پرحاصلی را در محضر خدا و کائنات خلق کنیم.
راز هشتم:
مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم و به خودمان عشق نورزیم، نمیتوانیم به کسی عشق بورزیم و از عشق دیگران نسبت به خود بهرهای ببریم. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنیم تا بتوانیم مظهر عشقورزی برای دیگران باشیم.
راز نهم:
تمامی ارتباطات ما با کائنات و دیگران، آیینههایی هستند که خود ما را نشان میدهند و تمامی مردم، آموزگاران ما بهحساب میآیند. پس با خودباوری و اعتمادبهنفس، زیباترین رابطهها را برقرارکنیم و از کلید طلایی ارتباطات، برای باز کردن هر درِ بستهای در زندگی استفاده کنیم و موفق شویم.
راز دهم:
سعادت واقعی در زندگی، در نحوهی عکسالعمل ما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسؤول زندگی خود بدانیم و تقصیر را به عهدهی دیگران نیندازیم تا بتوانیم با عکسالعملهای مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیت قابل قبول تبدیل کنیم و به خوشبختی و سعادت برسیم.
راز یازدهم:
حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسانهای موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور میکنند و با تقدیم عشق به انسانهای دیگر و به کل کائنات، به زندگی سعادتمندانهای میرسند.
راز دوازدهم:
از آنجایی که انسانها در مسیر زندگی گاهی از اجرای درست قانونمندیهای زندگی غافل میشوند و با اندیشههای غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بیراهه میروند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظهبهلحظهی خود، میتواند انسان را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت کند. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود سؤال کنیم که آیا من روز پرحاصلی داشتم و از لحظههای زندگی خود لذت بردم؟
با اجرای درست رازهای حقیقت زندگی، به این نتیجه میرسیم که:
تمامی آنچه که برای خوشحالی و خوشبختی واقعی در زندگی به آن احتیاج داریم، هماکنون ازآنِ ما و در اختیار ماست و ما باید بهعنوان بندگان شایسته و شکرگزار در هر لحظه، هوشیارانه قانونمندیهای رسیدن به حقیقت زندگی را اجرا کنیم تا بتوانیم از مواهب الهی استفاده کنیم و از لحظههای زندگی در مسیر کمال لذت ببریم.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
مهمونی می دیم اونهایی که دوست داریم و نداریم رو دعوت می کنیم. یواشکی به لباسای اونهایی که دوست نداریم می خندیم. بعد که رفتند با دوستهای خودمونیمون می شینیم به حرفهاشون می خندیم! توی مهمونی واسه همدیگه جوک ترکی می گیم! جوک لری می گیم!
پایین شهریها رو آدم حساب نمی کنیم! مرز بین پایین شهر و بالای شهر رو هم خودمون تعیین می کنیم! اونها که از قلهک پایینتر رو قبول ندارند شیک ترند! شهرستانی ها هم بهتره برند جلو بوق بزنند! وقتی یکی از فامیلهامون شهرستان زندگی می کنه و ما یهویی از دهنمون می پره فوری توضیح می دیم که طرف بخاطر شغلش که مدیر فلان کارخونه است اونجا زندگی می کنه!
بشقاب و لیوانهای فرانسوی می خریم! لوسترهای ساخت چین می خریم! شکلات آیدین هدیه نمی بریم چون ایرانیه کلاسش پایینه!
موقعی که اتوبوس میاد حمله می کنیم! اگه اوضاع بحرانی بشه با آرنجمون می زنیم به کناریها راه رو باز می کنیم! آخه خسته هستیم باید زودتر بریم خونه! وقتی کسی نباشه هم همین که می شینیم با ماژیک پشت صندلی ها یادگاری می نویسیم که دفعه دیگه که سوار شدیم به دوستامون هنرمون رو نشون بدیم!
شب چهارشنبه سوری ترقه پرت می کنیم پشت پای زن همسایه که وقتی پرید بخندیم! وقتی تیم فوتبال مورد علاقه امون توی مسابقه می بازه شیشه اتوبوس واحد رو می شکنیم! سیزده بدر گند می زنیم به طبیعت! یعنی همیشه اینکارو می کنیم نه فقط سیزده بدرها!
ما به اجدادمون خیلی احترام می ذاریم! مخصوصاً داریوش اینها! وقتی سر قبرشون میریم حتماً یه یادگاری هم با هرچی که دستمون باشه روی در و دیواراش می کنیم!
ما امام زاده می سازیم! بعد پول می ندازیم و از امام زاده می خوایم که مشکلاتمون رو حل کنه!
ما روز عاشورا تاسوعا نذری می دیم! اما برای اینکه زعفرون گرونه روی پلو گلرنگ می ریزیم!
ما احتمالاً غیر از رامسر و کلاردشت جای دیگه ای از ایران رو ندیدیم اما حتماً دوبی رفتیم و فروشگاه عرض الهدایا رو دیدیم! بی برو برگرد هم یه عکسی توی صحرا روی شنها گرفتیم که به همسایه ها نشون بدیم!
ما رانندگیمون حرف نداره! رانندگی بدون فحش و فضیحت برامون معنی نداره! چراغ راهنمایی عابرپیاده موتورسوار .... فقط یک کلمه از هر مورد کافیه !
ماها سینما نمی ریم و عوضش عشق می کنیم قبل از اینکه فیلم روی پرده سینما بره ما سی دیشو ببریم خونه! درضمن ما عاشق پرویز پرستویی هم هستیم!
ما - مخصوصاً لوس آنجلسی هامون- وقتی کانال تلویزیونی درست می کنیم یا هیمنطوری آب دوغ خیاری میارندمون توی یه برنامه ای مجری بشیم یا گزارش بدیم یا خدای نکرده به عنوان کارشناس حرف بزنیم از هر سه تا کلمه ای که می گیم چهار تاش انگلیسیه اون هم با هزار تا عشوه و ناز و غمزه شتری و صد البته تلفظ غلط غولوط!
موضوعات مرتبط: متفرقه

تعهد: تا چه اندازه شما خود را وقف آن میكنـید كه رابطه یتان را شاداب و با طراوت نگاه دارید؟ و یا تا چه اندازه با یارتان صادق می بـاشـید؟ شـامل مسئولیت پذیری، وفاداری و وظیفه شناسی میباشد. تعهد در رابطه به مفهوم آن است كه اكـثر موانع و مشكلات را می توان با كمك یكدیگر از میان برداشت - وفادار حتی در سخت ترین شرایط.
صمیمیت: نزدیكی در رابطه - اموری كه شما و یارتان در آن سهیم می بـاشـیـد اما فرد دیـگری از آنـها آگـاهـی ندارد - رازها و تجربـیات فردی و مشترك - صمیمیت امری فراتر از نزدیكی جنسی و فیزیكی می باشد. تا چه اندازه شـما در كنـار یـارتان احـساس راحت بودن میكنید؟ آیا قادر به بیان عقاید و نقطه نظرهای خود میباشید ؟ بـدون آنـكه از مـورد انتقاد قرار گرفتن و نكوهش شدن واهمه داشته باشید؟ آیا هنـگامی كـه صحبت میكنید واقعا به حرفهای شما گوش میدهد؟
هوس و شهوت: انرژی بخش رابطه ها یتان می بـاشد. تمایل بـه بازگشت به منزل، تـنها برای كنار یار بودن - هوس فوریت ، شهوت و تمایلات جنسی، رمانتیك بودن، اشـتـیـاق برای در كنار هم بودن و رفع سریع موانع برای وصال میباشد - احساسات شدید -جاذبه جسمانی.
اكـنـون به ابعاد متفاوت عشق در شرایط وجود و یا فقدان سه خصیصه فوق در یك رابطه توجه كنید:
تعهد+صمیمیت و فقدان هوس: ایـن رابـطـه در خـطـر فروپاشی قرار ندارد اما نیازمند خلاقیت و انگیزه برای شعله ور ساختن مجدد عشق میباشد.
تعهد+هوس و فقدان صمیمـیت: ایـن رابـطه عذاب آور است - گـاهـی اوقـات انـگـیـزه شدیدی آنها را جذب یكدیگر میكند اما سرانجام به یاس و ناكامی منجر میگردد زیرا قادر به آن نمیباشند كه رابطه یشان را عمیق تر سازند. یا آنكه افكار،علایق و آرزوهای قلبی یكدیگر را بشناسند.
صمیمیت+هوس و فقدان تعهد: این رابطه یك شبه است-كشش و اشتیاق شدیدی حكمفرماست اما عدم امنیت از آنـكه رابـطـه تـا چـه مـدت دوام خـواهـد آورد هر دو فرد را مایوس میسازد. عشق رمانتیك.
صمیمیت و فقدان هوس و تعهد: علاقه.
هـوس و فـقـدان صـمـیـمیـت و تعهد: عشق شیدایی.
تعهد و فقدان صمیمیت و هوس: عشق تو خالی و راكد.
هوس+صمیمیت+تعهد = عشق كامل و مطلوب.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
شبي از شبها مردي خواب عجيبي ديد. او ديد که در عالم رويا پابه پاي خداوند روي ماسه هاي ساحل دريا قدم مي زند و در همان حال در آسمان بالاي سرش، خاطرات دوران زندگيش به صورت فيلمي در حال نمايش است.
او که محو تماشاي زندگيش بود، ناگهان متوجه شد که گاهي فقط جاي پاي يک نفر روي شنها ديده مي شود و آن هم وقتهايي است که او دوران پر درد و رنج زندگيش را طي مي کرده است.
بنابراين با ناراحتي به به خدا که کنارش راه مي رفت گفت:
پروردگارا... تو فرموده بودي که اگر کسي به تو روي آورد و تو را دوست داشته باشد، در تمام مسير زندگي کنارش خواهي بود و او را محافظت خواهي کرد. پس چرا در مشکل ترين لحظات زندگي ام فقط جاي پاي يک نفر است، چرا مرا در لحظاتي که به تو احتياج داشتم تنها گذاشتي؟
خداوند لبخندي زد و گفت:
بنده عزيزم، من دوستت دارم و هرگز تو را تنها نگذاشته ام.
زمانهايي که در رنج و سختي بودي، من تو را روي دستانم بلند کرده بودم تا به سلامت از موانع و مشکلات عبور کني.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
معلّم یک کودکستان به بچههاى کلاس گفت که میخواهد با آنها بازى کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدمهایى که از آنها بدشان میآید، سیبزمینى بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچهها با کیسههاى پلاستیکى به کودکستان آمدند. در کیسه بعضیها ٢، بعضیها ٣، بعضیها تا ٥ سیبزمینى بود. معلّم به بچهها گفت تا یک هفته هر کجا که میروند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند. روزها به همین ترتیب گذشت و کمکم بچهها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیبزمینیهاى گندیده. به علاوه، آنهایى که سیبزمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچهها راحت شدند. معلّم از بچهها پرسید: «از این که سیبزمینیها را با خود یک هفته حمل میکردید چه احساسى داشتید؟» بچهها از این که مجبور بودند سیبزمینیهاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند. آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتى است که شما کینه آدمهایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه میدارید و همه جا با خود میبرید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد میکند و شما آن را همه جا همراه خود حمل میکنید. حالا که شما بوى بد سیبزمینیها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور میخواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟»
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
1-خود را علت اصلی تمام رویدادهای زندگی تان بدانید. هر چه شما بیشتر خودتان را علت و عامل اصلی وقایع زندگی تان بدانید، بیشتر قادر خواهید بود تعیین كننده رویدادهای آینده زندگی خود باشید. دیگران نیز ممكن است در این مسئولیت سهیم باشند، اما هنگامی كه انگشت خود را به سوی آنها نشانه میروید تمام قدرت خود را از دست میدهید. تمام سرزندگی و كارایی شما محو شده و شما بایستی وابسته ی تصمیمات و اقدامات دیگران باشید.
2-از تمام تعلقات و وابستگی های خود رهایی یابید. چیزهایی كه توانایی رها كردنشان را ندارید باعث آزار و عذاب شما خواهند شد. شما میتوانید خود را وابسته هر چیزی بكنید: یك شخص، یك شیء، یك خوراكی، یك ماده مخدر، یك شرایط خاص و یا یك روش زندگی خاص. هنگامی كه شما نسبت به از دست دادن چیزی كه وابسته اش گردیده اید تهدید میشوید، ترس، اضطراب و جنون وجود شما را فرا میگیرد. وابستگی ها به لنگر كشتی می مانند، شما را در یك مكان ثابت نگه میدارند و دیگر قادر نخواهید بود آزادانه به اطراف حركت كنید. از تمام وابستگی های خود دل بكنید و به آنها اجازه رهایی دهید. وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشید، هیچ چیز جلودار شما نخواهد بود.
3-هر رابطه ای را میسر و شدنی سازید. هنگامی كه رابطه ای غیر ممكن و با ناكامی مواجه میشود، شما هزینه گزافی را در درون خود می پردازید. هر قدر رابطه از اهیمت بیشتری برخوردار باش، رنج شما نیز بیشتر خواهد بود. برای اینكه رابطه ای را میسر سازید باید خود، شرایط، و شریك خود را مورد بخشش و پذیرش قرار داده و به شریك خود اجازه دهید همانگونه كه هست باشد. وی را دوست داشته باشید و به وی قوت قلب و اعتماد بنفس دهید. مسئولیت موفقیت رابطه را به تنهایی بعهده گیرید.
4-تمام دلخوریها و آزردگی ها را رها كنید. دلخوری ها نشانه آنست كه شما جلوی چیزی را سد كرده اید. آن را كشف كنید و به آن اجازه رهایی دهید، خواهید دید كه دلخوری و ناراحتی شما نیز محو میگردد. احساس نفرت و بیزاری را نیز از خود دور كنید. تا زمانی كه خود را از نفرت رها نساخته اید، طعم آزادی را نخواهید چشید. برای رهایی از احساس نفرت و خشم باید خود، دیگران و زندگی را برای آنگونه كه میباشند مورد بخشش و پذیرش قرار دهید.
5-بطور كامل در متن زندگی مشاركت داشته باشید. خود را كنار نكشید. در هر لحظه یا شما در متن زندگی حضور دارید و یا از آن كناره گیری میكنید. یا شما در مقام علت قرار داشته و یا در مقام معلول بسر می برید. هنگامی كه خود را از جریان زندگی كنار میكشید، از خلق كردن بازمی مانید و شروع به واكنش نشان دادن منفعلانه میكنید. بنابراین زندگی بر خلاف میل شما به سمت سراشیبی و ناكامی پیش میرود. برای آنكه زندگی با شما یار باشد بایستی در آن مشاركت كنید. هزینه كنار كشیدن همانا رنج كشیدن و حسرت خوردن است. مسئولیت زندگی خود را در دست گیرید. وقتی معلول وقایع زندگی باشید ناتوان و افسرده خواهید بود. طرز تفكر خود را تغییر دهید و اعتماد بنفس، انرژی و كارایی خود را بازپس گیرید. هر گاه خود را معلول شرایط یافتید، بلافاصله با قاطعیت خود را در مقام علت قرار دهید.
6-ما آموخته ایم كه مسئولیت دو فرد درگیر در یك رابطه بصورت 50/50 درصد است. اما این نسبت بایستی به 100/100 تغییر یابد. هر كدام از طرفین بایستی 100 درصد مسئولیت موفقیت و شكست در هر رابطه ای را بر دوش گیرند. نوع رفتار شما با شریكتان تعیین كننده نوع رفتار وی با شما خواهد بود. بنابراین شما 100 مسئول حضور و یا فقدان عشق و صمیمیت در رابطه خود میباشید. اما ما بندرت به رفتار خود توجه می كنیم و صرفا به نحوه رفتار فرد با خودمان دقت میكنیم. هنگامی كه شما بار مسئولیت رابطه را 100 درصد بر دوش شریك خود قرار میدهید، در واقع خود را قربانی، درمانده و منفعل می سازید. برای بازیابی قوای خود مسئولیت 100 درصد رابطه را بپذیرید.اگر مشكلی دررابطه وجود دارد بدنبال راه حل برای آن باشید، منتظر شریك خود باقی نمانید.
7-چرخه ناسازگاری را متوقف سازید. در ابتدا روابط به فرم ایده آل آغاز میگردند، اما این سرخوشی دیری نمی پاید. چرخه از آنجا آغاز میشود كه یكی از طرفین رنجیده خاطر میگردد. بنابراین شروع به كشیدن یك دیوار حفاظتی پیرامون خود میكند تا در پس آن بتواند حمله كند، مقاومت كند و یا خود را كنار بكشد. در مقابل شریك وی نیزاز نحوه برخورد وی رنجیده خاطر شده و مشابه همان دیوار حفاظتی را درمقابل خود بنا میكند. مجددا فرد نخست آشفته تر شده و شدید تر واكنش نشان میدهد. سرانجام هر دو شریك نادانسته وارد یك چرخه مقاومت، حمله و كناره گیری می شوند. برای حفظ این چرخه به دو نفر نیاز است و از لحاظ فیزیكی محال است كه یك چرخه تعارض تنها با شركت یك فرد منفرد قادر به تداوم باشد. بنابراین هر دو فرد به یك اندازه و 100 درصد مسئول آن میباشند. جای ملامت و انتقاد به شریك خود عشق بورزید و وی را مورد پذیرش بی قید وشرط قرار دهید، تا این چرخه از حركت بازایستد.
8-مقاومت كردن نه تنها توانایی درك شرایط و یافتن راه حل برای مشكلات را از شما سلب میكند، چه بسا همین مقاومت، آن چیزی كه شما در برابرش مقاومت میكنید را پر رنگ تر، قدرتمند تر و سرسخت تر میسازد. برای مثال تصور كنید یك بادكنك زرد رنگ از سقف اتاقتان آویزان است. اكنون در برابر آن مقاومت كنید و حضورآن را غیر قابل تحمل بیابید. همانطور كه می بینید شما غیر از بادكنك زرد رنگ چیزی دیگری را نمی توانید ببینید. چراكه تمام حواس خود را معطوف مقاومت كردن در برابر آن كرده اید. و یا برای مثال شما از اینكه شریكتان انسان قابل اتكایی نیست گله مند میباشید. هر وقت میخواهید به وی اتكا كنید وی شما را مایوس میكند. در نهایت شما از وی متنفر و بیزار میشوید. اما هنگامی كه به این باور میرسید كه وی واقعا غیر قابل اتكا است و به وی اجازه دهید همانگونه كه هست باشد و شما نیز بیاموزید كه تنها به خودتان اتكا كنید و از آن پس به شریك خود اتكا نكنید، دیگر این واقعیت كه وی قابل اتكا كردن نیست شما را آزار نخواهد داد. حقایق را بینید و آنها را بدون مقاومت كردن بپذیرید.
9-یكی از دلایلی كه شما شریك خود را مورد پذیرش قرار نمیدهید آنست كه وی یك احساس آزاردهنده ی درون شما را تحریك و برایتان یادآوری میكند. چنانچه شما آن جراحت درونی ای را كه یادآوری آن باعث رنجش شما میشود را التیام دهید و با آن كنار بیایید مقاومت و گریختن از آن نیز محو خواهد شد. مقاومت در برابر واقعیات افراد و زندگی عملی عبث و عذاب آور است. هنگام كه شما در مقابل جریان زندگی خود را قرار میدهید و یا فراتر از آن میكوشید برخلاف جهت سیل خروشان واقعیت حركت كنید، تنها خودتان را به رنجی ابدی گرقتار كرده اید. سوار زورق آرزوها و خواسته های خود شوید اما همسو با جریان واقعیات زندگی.
10-هنگامی كه شما وابسته به فردی میشوید و وی را از آزادی های مشروع خود منع میكنید، فرد را ناخودآگاه از خود دور می سازید. فرد در این وضعیت احساس خفگی میكند و باید برای یافتن فضایی برای تنفس، خود را از دستان شما خلاص سازد. بنابراین وی را به حال خود رها كنید. محبوب شما مانند بادبادكی در دستان شماست. چنانچه نخ بادبادك را رها كنید بادبادك از دستتان میرود. چنانچه نخ بادبادك را از ترس از دست دادن بادبادك بیش از اندازه به سمت خود بكشید و یا آن را محكم در دستان خود نگه دارید، دیگر بادبادك قدرت پرواز خود را ازدست داده و دیگر بادبادك نخواهد بود و به یك كاردستی كاغذی و یا پلاستیكی تبدیل میشود. بنابراین نه محبوب خود را كاملا به حال خود رها كنید كه از دستش بدهید و نه آنقد محدود و مقیدش سازید كه وی را از زندگی كردن بازداشته و تبدیل به یك زندانی دربندش سازید.
11-هر ویژگی اخلاقی و شخصیتی كه شما قادر به تحمل آن در شریك خود نمیباشید در واقع نمود و جنبه ای از درون شماست كه قادر به تحمل آن نیستید. وقتی در می یابید كه آن ویژگی در شما نیز موجود است، مقاومت در برابر آن فرد جایش را به محبت و دوستی خواهد داد.
12-از یك موجود منفعل كه صرفا نسبت به اطرافیان و محیط خود واكنش نشان میدهد، خود را رهایی بخشید. چنانچه تصمیم دارید امروز را به بهترین نحو سپری كنید و از روز خود نهایت لذت را ببرید، همین كار را بكنید. آنطور نباشد كه انتقاد و یا رفتار ناشایست دیگران فورا شما را اندوهگین، افسرده و ناراحت و تحسین و تمجید دیگران شما را از خود بیخود سازد.
13-عامل آزاردهنده ای كه شما از آن اجتناب می ورزید در واقع یك رنجش دیرینه است كه آن را سركوب كرده اید. از تجربه هر نوع رنجش كهنه ای ابا نداشته باشید اجازه دهید رنجش بروز یابد و آن را رها كنید. خواهید دید كه رنجش قدرت خود را از دست داده و محو میگردد. بالطبع هرشرایطی كه باعث یادآوری مجدد آن رنجش شود نزد شما یك تهدید محسوب شده و شما به هر قیمتی از آن شرایط اجتناب خواهید ورزید.برای حفاظت از خودتان در برابر تهدید شما بطور خودكار می جنگید، مقاومت میكنید و وابسته میشوید. جنگیدن و مقاومت كردن با ایجاد یك حالت هراس و استرس زندگی شما را به تباهی می كشاند. هر قدر شما بیشتر با این احساسات آزار دهنده بجنگید، آنها بیشتر بال وپرگرفته و در زندگی شما رسوخ خواهند كرد. اجتناب از این احساسات است كه به آنها قدرت میبخشد. برای مثال 4 بادكنك زرد رنگ آویزان به سقف اتاقتان را در ذهن مجسم كنید، اما به آن 4 بادكنك زرد فكر نكنید. هر كاری دلتان خواست انجام دهید اما به آن 4 بادكنك زرد رنگ نیاندیشید. اما گویا شما دارید به آن 4 بادكنك فكر میكنید! آیا میتوانید فكر خود را متوقف سازید؟ مشاهده میكنید كه هنگامی كه تلاش میكنید به بادكنك های زرد رنگ فكر نكنید، برعكس بیشتر ذهن شما را مشغول خواهند كرد. مقاومت و گریز، افكار ناخوشایند را زنده و پویا نگه میدارند. اكنون جای بادكنك ها میتوانید احساسات بی ارزش بودن، دوست داشتنی نبودن، نازیبا بودن، بی كفایت بودن و غیره را جایگزین كنید.اما باید آگاه باشید كه این رنجش ها و زخمهای كهنه تنها یك احساس و طرز تفكر نادرست صرف میباشند و نه واقعیت و ماهیت حقیقی شما. برای التیام این رنجش ها شما باید جنگیدن و اجتناب از آنها را كنار بگذارید. رنجش های درونی خود را كشف و با آنها آشتی كنید. اگر لازم بود گریه نیز بكنید. چنانچه احساس بی ارزشی میكنید با خود بگویید: "بله من بی ارزشم اما در عین حال با ارزش نیز هستم". هنگامی كه این كار را بكنید رنجش نیروی ویرانگر خود را از دست داده و بی اثر میشود. برای اغلب افراد احساس بی ارزشی در عمق رنجش های سركوب شده یشان قرار دارد. این احساس بی ارزش بودن خود را به انحاء گوناگون نمودار می سازد. برای مثال وقتی فردی شما را ترك میكند و شما بسیار سرخورده میشوید، در واقع این احساس بی ارزش بودن شماست كه برایتان یادآوری میشود. با رنجش های خود روبرو شوید و آنها را با آغوش گشوده بپذیرید.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
گروهی از روانشناسان براین باورند كه برای رسیدن به آنچه میخواهیم باید قبل از هرچیز، اعتقاد به پیروزی در دسترسی به هدف داشته باشیم
اما آیا به واقع، این نگاه واقعگرایانه و دقیق است؟
آنان میگویند خواستن، اعتقادداشتن، رسیدن و دریافتكردن، سه مرحله ساده اما اساسی برای ایجاد آن چیزی است كه خواستهاید؛ اگرچه مرحله دوم، یعنی اعتقاد داشتن به آن اتفاق مورد نظر، میتواند سختترین و مهمترین مرحله باشد.
چرا كه وقتی شما موفق میشوید معتقدات خود را مدیریت كنید، درواقع زندگیتان را مدیریت كردهاید. این نوع نگاه اهمیت و نقش ذهنیتهای مثبت را دردستیابی به هدف مطرح میكند[نقش تصویرهای ذهنی در زندگی]
و دراین مسیرهرچه بیشتر راسخ و پایدارباشیم و اجازه ندهیم این بیاعتقادیها و ذهنیتهای منفی، آنچه میخواهیم را درهالهای از ابهام و تاریكی فرو برده و پنهان سازد؛ قطعا درچارچوب شفافسازیها و روشنبینیها، میتوانیم مرحله عمدهای را برای رسیدن به هدف، پشت سرگذاریم.
اگر توجه كنید ارتباط قابل توجهی بین اساس بیشتر افكار، اظهارات و اعمال شما با میزان اعتقادپذیری و قانون جاذبه وجود دارد كه در نهایت جهتگیری آنها را سمت و سو میبخشد.
این اعتقادپذیری به گونهای است كه هیچ شك و تردیدی را در بر ندارد و همچنین به مفهوم چشمپوشی از واقعیات جاری و ساری نیست. به عبارت دقیقتر، اعتقاد و ایمان به پیروزی، به طور قطعی و غیرمشروط است.
اعتقاد مقولهای است كه به دوراز تاثیرپذیری از سایرمسایل، بخصوص آنچه دردنیای خارج اتفاق میافتد ثابت و استوار در ذهنها باقی میماند و در عمل نمود مییابد.
اما به نظرمیرسد یك نكته مهم دراین دیدگاه مورد تاكید قرارنگرفته است؛ اینكه هر اعتقادی بنا به ماهیت، كیفیت و كمیتی كه دارد، تلاش خاص خود را میطلبد تا به واقع، به ثمرنشیند. و هراعتقادی هراندازه هم كه راسخ و جدی باشد اگربا تلاش لازم همراه نباشد به بارنخواهد نشست.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
چرا بعضی افراد همیشه در هنگام درخواست، لحن و ژستی طلبكارانه داشته و از كلمات دستوری استفاده میكنند؟
چرا در درخواستها كمتر از كلمه لطفا استفاده میشود؟باید گفت این نوع رفتارها بهویژه استفاده از كلمات باید گونه و دستوری تا اندازه زیادی از نوع ساختهایی كه بر جامعه ما حاكم است سرچشمه میگیرد.ما دچار ساختهای قیم مآبانه هستیم و حوزه اجتماعی از این موضوع بیشتر تحتتأثیر قرار گرفته است و شما میتوانید این ساختار را در سطح روابط اجتماعی، خانواده، روابط فردی و نهادهای آموزشی بسیار ملاحظه كنید.
به تعبیر ماكس وبر، روابط سازمانی حاكم بر بنگاهها بر پایه نظام سلسله مراتبی، قفسی آهنی را برای روابط دمكراتیك و برابرساخته است واین آینده بدی را برای نظام بروكراتیك و دیوان سالارانه ترسیم كرده است.
امروزه اصل را براساس كار گروهی و رفتار برابر میگذارند تا ضمن رشد خلاقیتهای فردی، كارایی نیز بالا رود. روابط احترام آمیز نیز غیر از آن نیست؛تو به من احترام میگذاری، من به تو احترام میگذارم پس ما با هم برابریم. این در حالی است كه ساختهای جامعه این ارزشها را خاموش نگه میدارد و این ارزشها بروز پیدا نمیكنند مگر در دورههایی كه افراد مصلح ظهور پیدا میكنند.
دكتر علی اصغر سعیدی،جامعه شناس و استاد دانشگاه میگوید: اگر به ریشههای لاتین برگردیم، parentalism، به اقتدار قیم مآبانه والدین اشاره دارد . اگر دقت كنیم در هر جایی دنبال یك برتر میگردیم؛ در خانواده، دولت و... و اعلام اقتدار در هر زمینهای وجود دارد. بنابراین برای برتری طلبی و اعلام قدرت نیز از« باید» استفاده میشود.
تفكری در جامعه ما وجود دارد كه افراد فكر میكنند اگر زور وجود نداشته باشد كارها پیش نمیرود.مثلا در خانواده میگویند بچه باید زور بالای سرش باشد در غیراینصورت كاری كه به او محول شده است را انجام نمیدهد.
دكتر سعیدی در این زمینه میگوید: در حقیقت باید گفت تفكر قیم مآبانه ساده ساز است. در این نوع تفكر اولین چیزی كه باعث حل كردن مسائل میشود استفاده از زور است. در نحوه رابطه برابرانه درست است كه نتایج بهتر است اما خیلی پیچیدهتر بوده و در حقیقت به مهارت و دانش بیشتری نیاز است. در شیوه ارتباط برابرانه دیگر بهخود رابطه فكر نمیشود بلكه به نتیجه اش توجه میشود.
تعریف و تصویر اقتدار در جامعه ما به نوعی غلط بوده و شیوهای ناصحیح وجود دارد. رفتارهای باید گونه و امرگونه و در سطوحی نیز در دسترس نبودن، عاملی است كه فرد را مقتدر تصویر میكند. این جامعه شناس در این زمینه چنین اظهار نظر میكند:در جامعه ما مدیران در هر سطحی، خانواده و دوستان میخواهند زیاد دیده نشوند، پاسخگو نباشند، در دسترس نباشند تا به این صورت بگویند اقتدار دارند.مثلا اگر به استاد دانشگاه ایمیل بزنند جواب نمیدهد، چون تفكر او این است كه اگر به دانشجو جواب بدهد اقتدار ندارد و اقتدار به گونهای بافاصله داشتن با دانشجو معنا میشود و اتفاقا این قضیه مقبولتر میافتد و دانشجویان به استاد احترام میگذارند. به این علت كه این تفكر وجود دارد كه اگر استاد ایمیل جواب میدهد، در اتاقش باز و در دسترس است و این یعنی زیاد علم ندارد، كارایی ندارد و... .
عكس این قضیه مربوط به دوستان و استادان بنده در انگلستان است كه آنجا بیشتر اقتدار به دانش بر میگردد نه سلسله مراتب. یعنی هركه با دانشتر باشد از اقتدار بیشتری برخوردار است.
سحر محمد زاده،كارشناس ارشد مددكاری اجتماعی علت عدمتلطیف در بیان خواهشها را درست اجتماعی نشدن افراد و عدمیادگیری درست مهارتهای زندگی دانسته و میافزاید: تغییر در یك سری از ارزشهای قدیمی بهدلیل درست درونی نشدن آنهاست، مثلا در گذشته رعایت احترام در كلام بسیار اهمیت داشته اما در نسلهای بعد این اصل رعایت نمیشود. تناقض میان ارزشهای گفته شده و آنچه در عمل اجرا شده است، نیز عامل تأثیرگذار دیگر در ضدارزش شدن درخواست در بیان نیازهاست، خودمحوری افراد نیز عاملی دیگر به حساب میآید.
افسانه پورمحمدی (كارشناس مطالعات خانواده)، استفاده از جملات دستوری را به ساختار اجتماعی، تربیتی و فرهنگی جامعه وابسته میداند. بهنظر میرسد ریشه طلبكارانه رفتار كردن و عدمدرخواست در بیان خواستهها، به مسائل تربیتی و خانوادگی باز میگردد. ما در تربیتمان یاد نمیگیریم كه خواهش كردن و با لطف صحبت كردن، رعایت ادب و احترام به دیگران است نه احساس حقارت و ضعف. در این صورت وقتی افراد تصورشان این است كه با خواهش كردن كوچك میشوند، دائما تلاش میكنند كه از جملات امری استفاده كنند. ما به این صورت بار میآییم و طرز صحیح صحبت كردن و یا درخواست را یاد نمیگیریم و این قضیه در تمامی ارتباطها و در تمامی سطوح وجود دارد.
وی با بیان مثالهایی در نقشهای مختلف، میافزاید: وقتی رئیسی با كارمند خود با لحنی باید گونه و دستوری صحبت میكند، دایره اقتدار را در ذهن خود وسیعتر میانگارد و فكر میكند باید كارمندان سلسله مراتب قدرت را از یاد نبرند و با ذكر آن مرتبا این نكته را یادآوری میكند.بهنظر میرسد همكاران بهدلیل حس رقابتی كه نسبت به هم دارند با یكدیگر باید گونه برخورد میكنند. در این صورت هر كسی كه خواهش گونه برخورد كند فكر میكند رتبه اش پایینتر است. پس« باید» میگویند تا احساس برتری كنند. باید گفتن در نقش والدین و اساتید نسبت به فرزندان و شاگردان تا حدی كه فرزند به تمییز درست و نادرست و شاگرد به فهم آنچه باید بیاموزد برسد لازم است، ولی نباید ادامه یابد.
طولانی شدن اقتدارها در هر حوزهای باعث مشكلات میشود. مثلا لازم است والدین بچه تا سن 16 سالگی وی اعمال اقتدار داشته باشند و پس از آن كم كم دایره اقتدار را كمتر كنند اما متأسفانه در خیلی از موارد این وضعیت را ادامه میدهند. یكی از پیامدهای این طولانی شدن اقتدار، تحقیر شخصیت هاست و باعث ایجاد مشكل میشود.در روابط حرفهای، دانشگاهها و فضاهای آموزشی نیز طولانی شدن اقتدارها باعث ایجاد اشكال میشود.
انتظارات، تا چه حد منطقی اند؟
تا به حال به پاسخ این سؤال اندیشیدهاید كه در جامعه ما تا چه حد انتظاراتمان از هم منطقی اند؟
جامعه ما جامعهای پرتنش و پرچالش است. چالش در همه جوامع وجود دارد، اما تنش به ساختار جامعه مرتبط است. افزایش انتظارات در جامعه ما تا حدی ناشی از ورود ما به دوره جهانی شدن است؛ امری كه در زندگی همه تأثیر گذاشته است (وجود كالاهای مختلف، ادغام جوامع و نزدیك شدن حوزههای زندگی به هم).
در این زمان نسبت به نسل پیش اطلاعات افراد از هر چیزی افزایش یافته است و بدیهی است كه اطلاعات بر نوع رفتار و انتظارات بیش از حد تأثیرگذار است. میتوان گفت واقعیت موجود باعث بهوجود آمدن انتظارات شده است و انتظارات نیز بر واقعیت موجود تأثیرگذار است و شكاف بین واقعیت موجود و انتظارات باعث ایجاد چالش میشود. سعیدی میافزاید: اگر راه و شیوه درست را برای منطقی كردن انتظارات ندانید، كنشها برای رسیدن به انتظارات خشم آلوده میشود و حتی به درگیری فیزیكی و روانی میانجامد.بروز انتظارات غیرمنطقی به این علت است كه ما شیوههای كاهش چالشها را نمیدانیم. وی نوع ابراز خواستهها را در كسب نتیجه، ضروری میداند و در این زمینه میگوید: انتظارات یا منطقیاند یا غیرمنطقی. انتظارات منطقی اگر درست ابراز شود پذیرفته میشود و اگر درست ابراز نشود حذف میشود.
نتیجه دستور دادن
«باید» گفتن و دستور دادن باعث دوری، انزجار و لجاجت افراد میشود و نتیجه آن نیز سطحی و زودگذر است اما خواهش كردن نتیجه روانی مثبتی دارد. افسانه پور محمدی در این زمینه میگوید: اگر به جای«باید» از عبارت« بهتر است» استفاده شود نتیجه بسیار پایدارتر و مطلوبتر خواهد بود و بار منفی كلمه«باید» نیز گرفته میشود. وی همچنین معتقد است كه درصورت طلبكارانه و دستوری برخورد كردن افراد، جامعه دچار سیكلی معیوب از تنشها، فشارها، تقاضاهای برآورده نشده، ناكامیها و سركوب شدنها میشود كه اگر كسی در آن سیكل بیفتد، تلاش میكند احساس حقارت و خود كمتربینی خود را با فریاد كردن خواستهها التیام بخشد و با استفاده از بایدها بهدنبال شفای سطحی زخمهای درونی خویش باشد.
ما بر مكالماتمان حاكم نیستیم و این از بینشهایمان نشأت میگیرد. باید گفتن ناشی از جهان بینی است كه بر تعاملات و روابط جامعه ما حاكم است. سعیدی میگوید:بهنظر من اگر این قضایا را بهعنوان مكانیسمها در نظر بگیریم باعث میشوند كه چرخ جامعه كند حركت كرده و جامعهای پرتنش داشته باشیم.
برعكس آن رابطههای دوستانه و محترمانه در هر سطحی باعث سرعت و حركت روانتر چرخ جامعه میشود. وی در ادامه میافزاید: رفتار درست و استفاده از كلمات و جملات درخواست گونه و همراه با احترام در هر سطحی باعث سالمتر و بهتر شدن روابط شده و فعالیتها را كاراتر و نتایج آن را مثبتتر خواهد كرد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
موضوعات مرتبط: متفرقه
۱ - مخاطب خود را از ته قلب دوست داشته باشیم : اگر میخواهیم در دیگران نفوذ کنیم باید به مخاطب خود عشق بورزیم. عشق و علاقه ذهنی و درونی همچون امواجی به مخاطب ما تابش میکنند. پیش از آنکه بخواهیم چیزی به زبان آوریم باید اورا شدیدا دوست داشته باشیم.
۲ - تاریخ تولد او را کشف کنیم :باید با تمام زیرکی که داریم تاریخ تولد او را جویا شده و یا حتی روزهای مهم زندگی اورا بدانیم و به او تبریک گوییم.
۳ - از هدیه دادن دریغ نکنیم : هدیه بمب صمیمیت است. هدیه هر چند کوچک باشد می تواند آثاری بزرگ به جای بگذارد. حتما نباید به مناسبتی خاص هدیه دهیم. بی مناسبت مخاطب خود را خوشحال کنیم.بسیاری از شرکتهای تبلیغاتی با همین هدیه دادنها بسیاری از مردم را جلب کرده اند.
۴ - مخاطب را به نام صدا بزنیم : نام اشخاص برایشان خیلی اهمیت دارد. سعی کنیم نام اشخاص را در همان برخورد اول جویا شده و همیشه به نام صدایشان بزنیم.
۵ - همدردی : اظهار همدردی و تسلیت گفتن نیز در نوع خود نوعی هدیه دادن است از نوع غمناک! حتی در مواقعی که برایمان میسر نیست حضوری ابراز همدردی کنیم، از تلفن و نامه و ایمیل و … غافل نشویم.
۶ - عیادت،نیاز صمیمیت : چه صمیمیت هایی که با عیادت میسر میشود. پرسیدن حال چه حضوری و چه غیر حضوری نشان از مهم بودن شخصیت مخاطب برای ما دارد. خصوصا اگر این کار از روی عشق باشد و نه اجبار.
۷ - کشف نیاز او : پیش از آنکه دوستانمان نیاز خود را به ما بگویند سعی کنیم نیاز آنان را یافته و برایشان برطرف سازیم. یک سی دی کارتون برای کودک خردسالش (با تشکر از آقای م.ج.م)، مبلغی پول بصورت قرض، راهنمایی در زمینه ازدواج و … بر طرف کردن هر نوع نیازی می تواند در نوع خود لطفی باشد که در حق مخاطب انجام داده و ایجاد استحکام در رابطه نموده ایم.
۸ - تحسین کردن نقاط مثبت و قوت مخاطب : سعی کنیم اعمال خوب و زیبای مخاطب را بزرگ جلوه داده ولی از یادآوری اعمال بد او غافل نشویم.
۹ - احترام، احترام، احترام : این واژه می تواند بعنوان یک ستون بتنی در روابط اجتماعی عمل کرده و باعث بالا بردن شخصیت اجتماعی افراد گردد.
۱۰ - علاقه مندیهای مخاطب را محترم بشماریم : سعی کنیم به آنچه مخاطبمان علاقه دارد احترام گذاشته و آنها را مهم بدانیم. شاید مخاطب ما عاشق فیلمهای رمانتیک است است ما اصلا به فیلم علاقه ای نداریم . این دلیل نمی شود که با او مخالفت کرده و نظرات اورا پایمال نماییم.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
براي اينکه روابط سالمتر و شادتري داشته باشيد روشي که با ديگران ارتباط برقرار ميکنيد را تغيير دهيد. اگر ميخواهيد همه روابط زندگي شما از جمله ارتباط با رئيس، همکاران، اعضاي خانواده، دوستان و همسر به خوبي پيش برود، يک نگاه عميق و دقيق به طرز برخورد خود با ديگران بيندازيد. از عاداتي که نادانسته و ناخواسته پيدا کردهايد تا طريقي که در محل کار خود به انتقادات پاسخ ميگوييد ميتوانند اثري عميق روي توانايي ايجاد يک ارتباط موفق پايدار داشته باشند.
1- شنونده بهتري باشيد
اغلب گفته ميشود که کليد يک رابطه سالم، گوش دادن است. اما اين فقط به معني باز نگاه داشتن گوشها نيست. ما اغلب از چيزهايي که در روند گوش دادن اختلال ايجاد ميکنند آگاه نيستيم، مثلا…
فکر کردن همزمان: از آنجاييکه جريان فکر ما سريعتر از صحبت کردن ماست پروسه فکر کردن اغلب با حرف زدن تداخل ميکند. بسياري از افراد متوجه ميشوند که در حالي که دوست يا همکارشان در حال صحبت کردن است، مغز آنان در حقيقت به جاي گوش دادن به صحبت فرد بيشتر روي تهيه يک جواب تمرکز کرده است. براي برطرف کردن اين حالت سعي کنيد مانند کارآگاهان باشيد. تصور کنيد که شغل شما اين است که دقيقا آنچه را که فرد مقابل ميگويد بفهميد. حتي در مورد نقطه نظرات خاص فرد از او سوال کنيد. اين به شما کمک خواهد کرد که فکر خود را روي صحبت فرد مقابل متمرکز کنيد.
رفتارهاي پيشداورانه: اگر اعتقاد قلبي شما اين است که نظر شما هيچگاه تغيير نميکند و يا شما فقط خود را قبول داريد و اهميتي به ديگران نميدهيد . اين طرز فکر نيز مانع از گوش دادن دقيق ميشود . شما در واقع قبل از اينکه چيزي را شنيده باشيد آن را مردود دانستهايد. راهحل اين است که به خود يادآوري کنيد که انتخاب شما اين است که گوش فرا دهيد و همينطور به ياد داشته باشيد که گوش دادن به ديگران خود موجب ميشود که آنها نيز بهتر به حرفهاي شما گوش دهند.
پرتشدن حواس: اگر ما به طور خاص به گفتههاي فرد مقابل علاقهمند نيستيم و يا اينکه واقعا نميخواهيم به حرف آنها گوش دهيم، خيلي راحت ممکن است به چيز ديگر توجه کنيم و يا حتي چشمهايمان را به سمت ديگر بچرخانيم و نطق طرف را کور کنيم . اما در اينجا هم حداقل ميشود يک نمايش توجه کردن را بازي کنيد و به چشمهاي طرف مقابل نگاه کنيد و سرتان را تکان دهيد و گاهي نيز اصوات تاييدکننده به کار ببريد.
2- بدانيد چه موقع ساکت شويد
آيا تا حالا متوجه شدهايد که شما داريد جملات ديگران را تمام ميکنيد؟! اين کار را متوقف کنيد. همه انسانها يکسري نيازهاي اوليه دارند از جمله اينکه احساس کنند که اهميت دارند و فهميده ميشوند وقتي شما اجازه نميدهيد که فرد حرفش را تمام کند و در يک گفتگو به ميان صحبت فرد مقابل ميپريد و جملات او را تمام ميکنيد در واقع تلاش او براي ارتباط برقرار کردن را ميرباييد و باعث مي شويد فرد احساس نااميدي و ناديده انگاشته شدن کند. ربودن مکالمه مانع از پيدايش عمق و صميميت درگفتگو ميشود و آن را تبديل به يک گفتگوي سطحي و يک طرفه ميکند . بخصوص افرادي که مکررا اين کار را انجام ميدهند احساس نخوت را منتقل ميکنند و به نظر ميرسد فرد رباينده مکالمه معتقد است که هميشه بهتر از همه ميداند.
و اما اگر شما کسي هستيد که گفتگوي شما ربوده ميشود چه بايد بکنيد :
عقبنشيني نکنيد. به جاي آن بگوييد: «اگر ميتوانستم حرفم را تمام کنم …»
خودتان نمونه خوبي باشيد. اگر موقعي متوجه شديد که شما خود کلام فرد رباينده مکالمه را قطع کرديد. بگوييد: «ببخشيد که حرف شما را قطع کردم. داشتيد ميگفتيد …».
منظور خود را از گفتگو بيان کنيد. قبل از شروع به صحبت بگوييد: «ببين من فقط ميخوام اين موضوع را با تو در ميان بگذارم. بنابراين لطفا به من جواب نده يا نصيحت نکن. من فقط ميخوام که تو گوش بدي.»
3- خواستههاي خود را بيان کنيد
آيا تصور ميکنيد که ديگران انتظارات شما از آنان را ميدانند؟ بخصوص همسر شما؟ حتما تاحالا پيش آمده است که به همسر خود گفتهايد: «من نبايد اين را به تو بگويم. تو خودت بايد بدوني …»
خيلي خوب ميشد اگر آدمها به صورت شهودي ميفهميدند که طرف مقابلشون دقيقا چي ميخواد و چه انتظاراتي داره اما در واقعيت اينطور نيست. اگر تصور شما اين است که ديگران دقيقا بايد بدانند که شما چه انتظاراتي داريد و چه فکر ميکنيد و يا دوست داريد ديگران چگونه با شما رفتار کنند، در اين صورت اغلب نااميد خواهيد شد. اگر شما از اين جهت فرد مقابل را سرزنش ميکنيد در واقع مسووليت بيان انتظارات و خواستههاي خود را نپذيرفتهايد.
از خودتان بپرسيد:
آيا انتظارات خود را واضح و شفاف بيان کردهايد؟
يا انتظارات شما از ديگران منطقي و واقعگرايانه است؟
آيا به طرف مقابل هم اين فرصت را دادهايد که انتظارات خود را از شما بيان کند؟
4- اعتماد به نفس بيان حرف خود را داشته باشيد
اگر شما از آن دسته افرادي هستيد که از مقابله پرهيز ميکنند، احتمال دارد که از کنار مشکلات بگذريد به اين اميد که خودشان برطرف شوند اما اين خطر وجود دارد که اين روش پرهيز از مقابله به صورتهاي اشتباه و مخربي تفسير شوند. مثلا ممکن است به عنوان نشانهاي از ضعف تلقي شود ضمن اينکه صلح کوتاه و موقتي ميتواند در درازمدت پيش زمينهاي براي يک مشکل مهم شود. براي اينکه در يک مقابله، گفتگو به صورت موفقيتآميزي پيش برود :
برروي حقايق تمرکز کنيد و نه انتقادهاي احساسي. نگوييد: «تو هيچ وقت گوش نميدي.» به جاي آن بگوييد: «قبل از اينکه شروع به صحبت کني، خوب به حرفهاي من گوش بده.»
مثالهاي محکم و قطعي ازحقايق ارائه دهيد و نه نتيجهگيري شخصي خود را . به جاي اينکه به همکار خود بگوييد: «انگيزه تو کم شده است.» بگوييد: «متوجه شدم که در جلسه کاري ساکتتر از هميشه بودي.»
صحبت خود را با يک جمله مثبت تمام کنيد. ميتوانيد به سادگي بگوييد: «متشکرم از اينکه وقتت را به من دادي.» يا «متشکرم که گوش دادي و مطمئنم که از حالا به بعد اوضاع بهتر خواهد شد.»
5- تحسين و تعريف کنيد
به راحتي از ديگران تحسين و تمجيد کنيد. تحسين همسر، دوستان و همکاران يکي از سريعترين راهها براي برقرار کردن پل ارتباطي است. اگر اين کار را به خوب انجام دهيد و مردم را از تواناييهايي که شما در آنها ميبينيد آگاه کنيد دستاوردهاي خوبي هم حاصل خواهد شد.
دلايل متعددي وجود دارد که مردم اين کار را زياد انجام نميدهند:
ما فکر ميکنيم که ديگران نيازي به اين کار ما ندارند.
احساس صميميت نميکنيم که بخواهيم از کسي تحسين و تعريف کنيم.
ميترسيم که ديگران نيت و هدف ما را اشتباه برداشت کنند.
اما اجازه ندهيد که هيچيک از اين موارد مانع از اين رفتار پسنديده شوند.
چند توصيه براي اينکه چگونه مهارتهاي تشويقي خود را بهتر کنيد عبارتند از:
تشويق و تحسين را يک عادت خود کنيد و نه يک تکنيک براي رسيدن به هدف. فردي باشيد که مشوق ديگران است.
از افراد تشکر کنيد. در زمان تشکر حتما به فرد نگاه کنيد و اگر فرد مقابل همسر يا خواهر و برادر شماست براي افزايش ارتباط احساسي او را لمس کنيد.
نوآوري داشته باشيد. اگر فرد مقابل از تحسين و تشويق چهره به چهره راحت نيست، روش ديگري را به کار ببريد مثلا فرستادن يک کارت، ايميل يا يک يادداشت.
اگر کسي در مورد فردي چيز خوبي گفت و تعريفي کرد، حتما اين گفته خوب را براي او بازگو کنيد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند.
اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید، بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز....و قسطهای عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن ۱۰ گام ناقابل، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید:
گام ۱) خانمها مقدماند!
برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید. شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان را بشویید و جور دیگر ببینید.
گام ۲) خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کنید
هفتهای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانمتان یک ساعت سرو صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود.
گام ۳) عذرخواهی هم کلمه مفیدی است!
در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد، چرا؟
از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر میشود.
اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار آرام و متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود.
گام ۴) از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کنید
شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کردهاید، مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی کنید.
نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای نیست و بهخاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند.
باور کنید آسمان به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جداییها بوده!!
گام ۶) برای با هم بودن زمان بگذارید
شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین کنید؟! میتوانید بچهها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید.
گام ۷) آراسته و خوش تیپ باشید
سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانمها نکته مهمی است.
گام ۸) شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید
گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان شده و وقتی به خانه برمیگردید، به مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید.
گام ۹) مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیرید
هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید.
گام ۱۰) فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید
یادتان میآید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی میکردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از آن فرهاد کوهکن نیست و او هم در میان روزمرهگی هر روزهتان گم شده.
اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
دوستان عزیزم مواردی که در ذیل توضیح داده ام را فقط مطالعه نمائید . موارد قید شده در اکثریت خانمها وجود دارد و شما باید این مطالب را بدانید تا راههای بهتر را از قبل پیش بینی نمائید . تمام هدف این حقیر از بازگوی اینگونه مطالب صرفا رضایت خاطر و رفع مشکلات زندگی در بین همسران جوان و تازه خانمان می باشد .
اگر مطالبی را به صراحت عنوان می کنم مجبود به ادای کامل جملات هستم . گرچه مطمئنم بعضی از خانمها از موارد زیر ناراحت خواهند شد اما من هدفی را دنبال می کنم که برایم مقدس است و تنها نیت من رفع مشکلات از زندگی خانواده های جوان است . حالا تا چه اندازه در رسیدن به این هدف موفق هستم نمی دانم اما حتی اگر یک نفر از مطالب من استفاده نماید و تاثیر مثبت در زندگی زن و شوئی وی داشته باشد من به هدف خود رسیده ام .
مطالعه کنید و خوب در ذهن خود مطالب را تجزیه و تحلیل نمائید .
زن ها فقط در پی شادی و خوشی نیستند. سیم کشی مغز آنها نسبت به مردان کاملاً متفاوت است
آنها در جستجوی ناسازگاری، کشمکش، غم، و بی ثباتی نیز می باشند. دوست دارند به خاطر هیچ دعوا به پا کنند. و از آنجا که می خواهند دائماً قوت قلب پیدا کنند، عادت دارند اوضاع را نا آرام کنند. آنها موجوداتی بسیار احساسی هستند. و به خاطر همین خصوصیات است که دائماً تله هایی برای مردان درست میکنند تا وفاداری و تعهد و انگیزه و علاقه ی آنها را بسنجند.
اکثر این تله های به شکل سوالاتی معصومانه پرسیده می شود. معصومانه؟؟ فکرش را بکن! در واقع این سوالات به این دلیل طراحی شده اند تا مردها را درمانده کرده و به افسوس خوردن بیندازد، چون مجازات شکست و درماندگی، بیرحمی است. این تله ها، مثل بازیهایی کودکانه به نظر می رسد که زن ها، مردها را مجبور به شرکت در آن می کنند. هیچ راهی برای فرار شما از شر این تله ها وجود ندارد، و تنها راهی که پیش روی شماست این است که بتوانید از این تله ها جان سالم به در ببرید. این به آن معنی است که یاد بگیرید چطور از کنار حقیقت رد بشوید (یعنی دروغ بگویید!)، چون وقتی زنی این سوالها را از شما می پرسد، مسلماً به دنبال یک جواب صادقانه نیست. او خودش می خواهد که به او دروغ بگوئید—و وقتی شما این کار را می کنید، قادر خواهید بود که موقتاً او را ساکت کنید و کمی هم احترام و ارزش برای خودتان بخرید.
در اینجا به برخی از متداولترین این سوالها اشاره می کنیم. به همراه سوالات جواب های صادقانه و كودكانه بعضی از مردها و سوالاتی زیرکانه و دروغکی بعضی دیگر را برای شما آورده ایم. با ما همراه باشید.
* "به چه فکر می کنی؟"
خانمها كمي مغرور هستند هستند. آنها تصور می کنند ماه و خورشید به دور آنها میچرخند. پس وقتی زنی این سوال را می پرسد، منظور واقعیش این است که: "آیا الان داری به من فکر می کنی؟" روانشناسی زنانه اش، او را وادار میکند که تصور کند که بر فکر شما حکمفرما است.
پاسخ های نادرست:
"داشتم فکر میکردم بازی کی شروع می شود."
"اون دختر خوشگل که الان رد شد را دیدی؟"
"شام"
پاسخ های زیرکانه:
"داشتم فکر می کردم امروز چقدر خوشگل شدی."
"داشتم فکر می کردم چقدر مرد خوش شانسی بوده ام که با تو روبه رو شدم."
"داشتم درمورد اون روزی که پارسال رفتیم پارک فکر می کردم، چقدر خوش گذشت."
* "فکر می کنی من چاقم؟" (به نظرت تو این لباس چاق به نظر می رسم؟)
منظور واقعی او این است که، "با اینکه 5 سال است که دیگه پامو تو باشگاه نگذاشتم، فکر میکنی هنوز از نظر جنسی جذاب هستم؟" این سوالی بسیار پیچیده است، چون خودش می داند که چاق شده است. او از شما می خواهد که به او دروغ بگویید.
پاسخ های نادرست:
"آره، باید وزنت را بیاری پایین."
جدیداً متوجه شدم که رانها و شکمت چاق شده است."
"نسبت به کی؟"
پاسخ های زیرکانه:
او را با چنان حیرت و شگفتی نگاه کنید، . در شگفت باشید که چطور حتی به فکرش رسیده چنین سوالی بپرسد.
به طور مستقیم پاسخ ندهید، درعوض مثلاً بگویید، "تو زیباترین زنی هستی که به عمرم دیده ام."
* "تو مجذوب چه چیز من شدی، هوشم یا جسمم؟"
این یکی از کامل ترین تله های زنانه است. منظور واقعیش این است که، "آیا تو فقط از نظر جنسی مجذوب من شدی و منو فقط برای سکس می خواهی؟" اگر به او جواب بدهید که به خاطر زیرکی و هوشش مجذوب او شدید، ناراحت شده و خواهد پرسید "پس فکر میکنی که من زشتم؟" و اگر هم بخواهید از ظاهر زیبایش تعریف کنید باز هم جوابی دیگر برایتان دارد.
پاسخ های نادرست:
نگاه پر طمعی به بدنش بکنید و از آن تعریف کنید.
پاسخ های زیرکانه:
"می دانی عزیزم چی منو مجذوب تو کرده؟ تو ترکیبی عالی از زیبایی و هوش هستی. من همه چیزت را دوست دارم."
* "اگه میتونستی با یکی از دوستهای من رابطه داشته باشی، کدومو انتخاب می کردی؟"
این یکی از تله های قدیمی برای سنجش وفاداری شماست. خیلی باید دقت کنید تا با کله تو چاه نیفتید.
پاسخ های نادرست:
مشتاقانه جواب می دهید "ندا" و در ذهنتان صحنه هایی گرم و پرحرارت از دوستي با او را تصور می کنید.
بدتر اینکه جواب بدهید، "انتخاب سختیه. نمی دانم ندا را انتخاب کنم یا شيرين را."
پاسخ های زیرکانه:
تو آنقدر زیبا و جذاب هستی که من به هیچ وجه دوست ندارم با کس دیگری رابطه داشته باشم."
"تاحالا درمورد دوست های تو اینطوری فکر نکرده ام. نمی تونم کسی را انتخاب کنم."
* "دوسم داری؟"
منظور واقعی او این است که، "آیا این رابطه در آخر به ازدواج ختم می شود یا اینکه من دارم وقتم را تلف تو می کنم؟" یادتان باشد که خانمها به ازدواج و رابطه مثل کار و بیزينس نگاه می کنند و اگر ببینند رابطه ای هیچ فایده ای برایشان ندارد، راغب به ادامه آن نیستند.
پاسخ های نادرست:
"بهت انس گرفته ام."
"تا منظورت از دوست داشتن چی باشه."
"فکر می کنم."
پاسخ های زیرکانه:
در اینجا هم باید تا می توانید از پاسخ مستقیم طفره بروید. پس مثلاً بگویید، "تو کامل ترین زنی هستی که تا به حال دیده ام. خیلی خوشحالم که در کنار تو هستم."
* "تا حالا با چند تا زن رابطه داشته ای؟"
فکرهایی که در مغزش می گذرد سوالاتی هستند مثل، "چطور توانسته ای با زنی غیر از من رابطه داشته باشی؟"، "آیا هنوز به این زن ها فکر میکنی؟"، و "آیا آنها شریک های جنسی بهتر از من بوده اند؟"
پاسخ های نادرست:
شروع کنید به دونه دونه شمردن و نام بردن.
پاسخ های زیرکانه:
"یادم نمی آید عزیزم، چون از وقتی با تو آشنا شدم دیگه کسی برام اهمیت نداره."
از تله ها دوری کنید
دراینجا فقط به چند مدل از تله های خانم ها اشاره کردیم. تله های بیشمار دیگری وجود دارد که شما باید سعی کنید با احتیاط و دقت زیاد از آنها عبور کنید. یادتان باشد: اون به دنبال واقعیت نیست. تنها چیزی که از شما می خواهد این است که به او دروغ بگویید و او را از نظر روحی آرام کرده و اطمینانی دوباره به او بدهید. ولی حواستان باشد که اگر در جواب دادن دقت نکنید، به دام می افتید.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
زنان در وقت گذاشتن برای دیگران و تلاش برای برطرف کردن نیاز آنها تلاش بسیاری میکنند، اما صرف وقت یا پول برای خودشان شاید نوعی خوشگذرانی به چشم بیاید. اما سرمایه گذاشتن برای خود احساس سلامتی را در شما افزایش می دهد، ظاهر و درون شما را زیباتر می کند. چرا در کلاسهایی که برای شغل شما مفید است یا به شما در کشف علایقتان کمک میکند ثبت نام نمیکنید؟ این سرمایه گذاری حتی میتواند بسادگی خریدن یک دسته گل در هفته برای خودتان باشد.
- مغز خود را انعطاف پذیرتر کنید.
نئوروبیک به تمریناتی گفته می شود که ارتباطات جدیدی را در مغز شما فعال می کند و با تاثیرات روانی افزایش سن مبارزه می کند. نئوروبیک حواس 5 گانه شما را در راه های پیش بینی نشده به کار می گیرد که باعث تقویت اعصاب می شود و کمک میکند تا سلولهای مغز جوان و قوی بمانند. عادت کنید که در تاریکی لباس بپوشید یا حمام کنید. چیزهایی را که در یک سمت عادت به پوشیدنشان داشتید، در سمت دیگر بپوشید. مثلا ساعتتان را در دست دیگر ببندید. هر صبح عطر جدیدی را استشمام کنید یا غذاهایی را که تابحال نچشیده اید بپزید.
- شجاعت ریسک را داشته باشید.
در کتاب "زن و پول" آمده است: «ترس اغلب چیزی است که بین ما و شجاعتمان می ایستد. ما میترسیم که قایق را به حرکت درآوریم. از مواجهه شدن می ترسیم. می ترسیم کسی را ناراحت کنیم یا شغلمان را از دست بدهیم. می ترسیم همسرمان از ما جدا شود. می ترسیم کودکانمان دوستمان نداشته باشند. می ترسیم از آنچه که دیگران ممکن است راجع به ما فکر کنند.»
پذیرفتن ریسک های کوچک زندگی مانند نظر دادن در شغل، یا به تنهایی به سینما یا به سفر رفتن میتواند شجاعت شما را زیاد کند. تمرین چنین کارهای ترس شما را میکاهد و اعتماد به نفس و شادیتان را می افزاید.
- با احساسات منفی خود کنار بیایید!
بسیاری از زنان از اینکه در خانه میمانند و مادری میکنند ناراضی اند. برای "بله" و "نه" های مداومی که باید بگویند احساس گناه می کنند. یک روانشناس می گوید: به احساسات مثبت و منفی خود مجال بروز دهید و سعی کنید آنها را بشناسید. اینکار بهتر از مقابله با انهاست و به شما کمک میکند تا سریعتر آرام شوید و تمرکز بگیرید.
- تمرینات ورزشی مناسب خود را بیابید.
استرس ناشی از تمریناتی که انتخاب شما نبوده است، مهمتر از مزایای آن ورزش است. اگر شما مجبور باشید بدوید، دوچرخه سواری یا شنا کنید، زیرا همسر شما چنین ورزشهایی می کند، ضرر آن برای بدنتان بیشتر از مزیت آن است. تمرینات مورد علاقه خود را پیدا و دنبال کنید و جزو 60 درصد کسانی که در طول شش ماه آغاز ورزش آن را رها می کنند نباشید. تصورات خود را کنار بگذارید و به سراغ تمریناتی که برایتان جذاب تر است بروید.
- بخندید!
تاثیر خنده و ورزش بسیار مانند هم است. در هنگام فعالیتهای عادی خود بخندید. خنده کالری میسوزاند، اندروفین مفید را افزایش میدهد. استرس را کاهش و ایمنی بدن را افزایش میدهد. قهقهه حتی رضایت شغلی شما را زیادتر و اعتماد به نفس را بیشتر میکند و به شما کمک کند از موانع رد شوید. عادت کنید هر دو ساعت یکبار بخندید و سلامت شما را مانند خوردن یک سیب در روز تضمین خواهد کرد.
- استفاده از عطر لیمو
رایحه مرکبات فعالیت مغزی شما را بهتر و ایمنی بدن را بهبود می بخشد. روغن لیمو با تغییر مقدار سروتونین مغز به شما احساس مثبتی میدهد. عطر لیمو را در کنار عطرهای مورد استفاده خود، شمعها، روغن مخصوص حمام یا در لباسهایتان استفاده کنید.
- یاد بگیرید که شغل خود را دوست داشته باشید.
براساس یک تحقیقات، 84 درصد از آمریکاییها از شغل خود ناراضی اند. اگر شما هم اینگونه اید سعی کنید دلیلش را بفهمید. آیا از حقوق خود ناراضی هستید؟ شغلتان با دانشتان بی ربط است؟ از شما قدردانی نمی شود یا کار زیادی از شما خواسته می شود؟ در کنار گشتن به دنبال شغل جدید، یاد بگیرید که "نه" بگویید. مسایل را شخصی نکنید و مهارتهای جدیدی کسب کنید. راه حل دیگر اندیشیدن به مزایای شغل و اهداف بلند مدت است.
- در اجتماع حضور داشته باشید.
فقط ده دقیقه فعالیت اجتماعی در روز میتواند قابلیت تفکر را به اندازه حل کردن جدول افزایش دهد. ریسک تنهایی مانند سیگار کشنده است. اما فعالیتهای اجتماعی میتوانند از تنهایی و انزوا (که از عوامل مهم پیری زودرس، فشار خون و اضطراب هستند) جلوگیری کند.
- کنترل دخل و خرج
ما باید با پولمان رابطه خوبی داشته باشیم. زیرا برخورد هر کس با درآمدش، مانند برخورد با خودش است. یاد بگیرید که دخل و خرج خود را کنترل کنید: بیمه بازنشستگی، کارت های اعتباری، بیمه عمر و بودجه خانواده. این قدرت کنترل را در خود افزایش دهید و در کنار آن سرمایه گذاری را نیز فراموش نکنید.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
هموطن-با رشد 40 درصدي آمار طلاق و رقم رو به فزوني آن و بـا در نـظر گـرفتن اين امر كه افراد تا سنين 70 – 80 سالگي و يـاشايد گـاهي 90 سالگي عمر مـي كنــند، ازدواج و تشكيـل زندگي مشترك يكي از مسائلي است كه اغلب افراد را به وحشـت مي اندازد. با اين وجود اگر بدانيد ازدواج مستـلـزم چه مواردي بـوده و هـمـچنين انتظارات شخصي خودتان رانيز معين نماييد، مي توانـيـد بـه راحـتــي به ترس از ازدواج غلبه كرده و با درك كامل تصميم بگيريد كـه آيـا قصد ازدواج داريد يا خير. مراحل:1- ابتدا بايد براي خودتان معين كنيد كه دقيقاً از چه چيز مي ترسيد. بيشتر افراد از خود ازدواج نمي ترسند، بلكه از حواشي و احتمال وجود شكست در آن وحشت دارند. احساس مي كنيد كه چه تغييري ممكن است ايجاد شود؟ بدترين تصوير ذهني كه شما را در مقابل ازدواج كردن خلع سلاح مي كند، در ذهن خود مجسم كنيد. 2- ترس هايتان را مخاطب قرار دهيد. اگر والدينتان ازدواج ناموفقي را تجربه كرده اند و تنها به اين دليل كه آنها زندگي خوبي با هم نداشتند، شما نمي توانيد نتيجه بگيريد كه در زندگي مشتركتان موفق نمي شويد. اگر احساس مي كنيد كه ممكن است در نهايت كارتان به جدايي ختم شود، ليستي از مواردي را كه مي توانيد انجام دهيد تا نتيجه موفقيت آميز گردد بر روي يك برگ كاغذ يادداشت نماييد. تمام صحنه هايي كه باعث ايجاد ترس در شما مي شود را مجسم كنيد و سپس به اين مطلب فكر كنيد كه براي بهبود اوضاع چه قدمي مي توانيد برداريد. 3- مشورت بخواهيد. از هر كسي كه در زندگي مشترك خود موفق است بخواهيد تا اسرار موفقيتش را با شما نيز در ميان بگذارد. معمولاً آنها در حرف هايشان به اين نكته هم اشاره مي كنند: "هميشه سعي مي كنيم از رفتار بد كوچك يكديگر چشم پوشي كنيم" ، اما توجه داشته باشيد كه نيازهايتان را پيش از هر چيز بايد با شريك زندگيتان در ميان بگذاريد. از اين طريق هم شريكتان متوجه نيازهاي شما مي شود و هم ميتوانيد در رابطه خود به موفقيت دست پيدا كنيد. 4- تصميم بگيريد كه آيا خودتان شخص مقابل را براي زندگي تا آخر عمر انتخاب ميكنيد و يا اينكه او فقط شما را انتخاب كرده و ديگران نيز شما را تشويق به انجام چنين كاري مي نمايند؟ شايد شما به راستي از ازدواج ترس نداشته باشيد بلكه از ازدواج با اين شخص بخصوص مي ترسيد. يك نكته بديع اين است كه هيچ گاه به فكر كسي نباشيد كه بتوانيد با او زندگي كنيد، بلكه دنبال كسي بگرديد كه بدون او قادر به زنگي نباشيد. 5- ببينيد كه كداميك از جنبه هاي ازدواج در نظر شما و در نظر طرف مقابل از اهميت خاصي برخوردار مي باشد. ممكن است كه شما با قبول تعهد نسبت به يكديگر وارد رابطه شويد و رابطه تان بدون اينكه هيچ گونه ازدواج رسمي در آن به وقوع پيوسته باشد، همچنان ادامه پيدا كند. دقت كنيد كه در صورت رسمي شدن رابطه، شما و همچنين شريك زندگي و افراد ديگر خانواده چه تغييراتي را از خود نشان خواهند داد. اگر در مورد اين مطلب كه وجود ازدواج و يا عدم آن چه مسائلي را براي شما ايجاد ميكند، صادق باشيد بهتر مي توانيد معنا و مفهوم ازدواج را درك كرده و ببيند كه با شرايط فعلي شما و فرد مورد نظرتان همخواني دارد و يا خير. 6- هيچ لزومي ندارد كه هر ثانيه و هر روز از زندگي مشترك خود را در صلح و آرامش كامل سپري كنيد. شما يك انسان كامل نيستيد و شريكتان نيز چنين خصوصيتي ندارد. اگر منتظر ازدواج با كسي هستيد كه هر روز در زندگي خود فقط رنگين كمان و طلوع خورشيد را مشاهده كنيد، آنگاه هيچ گاه نمي توانيد ازدواج كنيد چرا كه هيچ كس قادر به زندگي كردن با يك چنين خيالات خامي نيست. ازدواج موفق نيازمند تلاش سخت دو جانبه است و براي كامل كردن آن بايد از زندگي خود براي آن مايه بگذاريد. تعداد بسيار زيادي از افراد با اميدها و آرزوهاي واهي ازدواج مي كنند و زمانيكه مشاهده مي كنند كه اوضاع كمي دشوار شده و بر وفق مرادشان نيست درخواست طلاق را پر كرده و مجدد در پي يافتن فرد جديدي مي افتند. خودتان را براي عبور از دست اندازهاي خيابان آماده كنيد تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشويد. 7- براي زندگي خود برنامه ريزي كنيد. پيش از ازدواج بنشينيد و تكليف خودتان را با خودتان معلوم كنيد. آيا بچه مي خواهيد؟ چند تا؟ چه كسي مسئول تامين مالي خانواده است؟ آيا هر دوي شما كار مي كنيد؟ چه مقدار پول براي دوران بازنشستگي پس انداز مي كنيد؟ كجا زندگي خواهيد كرد؟ چه كسي مسئول چه كاري است؟ اگر آقا هنوز با دوستانش بيرون مي رود، آيا خانم هم مي تواند چنين كاري را انجام دهد؟ شايد مطرح كردن اين سؤالات قدري مشكل باشد، اما اين امر چيزي از اهميت قضيه را كم نمي كند، و شما موظفيد كه آنها را با كسي كه قصد داريد تا آخر عمر با او زندگي كنيد در ميان بگذاريد. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست كرده ايد، ديگر نيازي نيست كه شرايط را براي خودتان سخت تر كنيد. در اين شرايط بايد مواقع بروز درگيري را پيش بيني كرده و از بروز آن جلوگيري نماييد. اگر شما رابطه سالمي داشته باشيد مرحله پرسش و پاسخ شما را بيش از پيش به يكديگر نزديك مي سازد. نكات سه دليل عمده طلاق را پول، روابط جنسي و فرزندان تشكيل مي دهند. پيش از مواجهه با اين مشكلات ببينيد كه آيا به اندازه كافي پيرامون اين مطالب با فرد مقابل مشتركاتي داريد يا خير. اگر بتوانيد بر سر اين مسائل با شريك زندگي خود به توافق برسيد آنوقت حل مشكلات بعدي چندان دشوار نخواهد بود. در گفتگوهاي صميمي از او بخواهيد كه پيرامون انتظارات، عقايد، باورها، زمانبدي و .... براي شما بيشتر توضيح بدهد. هر چه بيشتر يكديگر رابشناسيد و مسائل مبهم كمتري در ميان باشد، درصد موفقيت رابطه افزايش پيدا مي كند. مخالفت در هر رابطه اي كاملاً طبيعي است. اين امر يكي از ملزومات هر رابطه سالمي است و هر دو طرف مي توانند چيزهاي بسيار زيادي را از آن ياد بگيرند. تا آنجايي كه مي توانيد به حرف هاي طرف مقابل به دقت گوش دهيد و ديدگاههاي شخصي آنها را نيز منظور كنيد، همچنين در نهايت ادب و احترام نقطه نظر هاي شخصي خودتان را نيز به او انتقال دهيد. دقت داشته باشيد كه تمام ازدواج ها موفق نيستند. نميتوان اظهار كرد كه انتخاب تمام افراد صحيح است، اما به هر حال باز هم بايد انتخاب كرد.در نظر داشته باشيد كه اگر ترس از ازدواج به شما اجازه نمي دهد كه فرد ديگري وارد زندگي مشتركتان شود، اين احتمال وجود دارد كه تا آخر عمر خود مجرد باقي بمانيد. البته اين امر بد نيست؛ چيزي كه اهميت دارد اين است كه خودتان ترجيح مي دهيد چگونه زندگي كنيد. سعي كنيد حتماً پيش از تشكيل زندگي مشترك براي مشاوره هاي پيش از ازدواج به يك مشاور مراجعه كنيد. اطلاعات و گفتگوي رك و پوست كنده زير نظر يك شخص سوم حرفه اي، مي تواند به شما كمك كند كه تصميم نهايي خود را در مورد ازدواج با اطمينان بيشتري اتخاذ نماييد.در مورد قراردادهاي پيش از ازدواج فكر كنيد و پيرامون آنها با شريك خود گفتگو كنيد. به تمام نقاط منحصر بفرد و فوق العاده ازدواج فكر كنيد. به اين مطلب فكر كنيد كه مي توانيد با كسي كه دوستش مي داريد زندگي كنيد. ببينيد كه چقدر خوش شانس هستيد كه حق ازدواج كردن را داريد. افراد بسيار زيادي در سطح جهان هستند كه چنين حقي از آنها سلب شده است. به آثار فعاليت هاي جنسي و تاثير آنها برروي رفتار شما در مقابل ازدواج فكر كنيد. اگر بدون ازدواج رابطه جنسي داشته باشيد، با اين كار تعهد موجود براي ازدواج در نظرتان كاسته مي شود. اين اصل كه سكس در خارج از رابطه زناشويي وجود ندارد، به زوج ها كمك مي كند كه نسبت به هم متعهد باقي مانده و احساس كنند كه براي يكديگر بي همتا و منحصر بفرد هستند. اين امر به شما كمك مي كند كه ارزش هاي موجود در رابطه را بهتر دريافت كنيد و ترس هاي خارجي را به كمترين ميزان خود كاهش دهيد. توجه اگر به هيچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نيستيد، بايد اين موضوع را با فرد مقابل در ميان بگذاريد. با اين كار ممكن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهيد، اما اگر همين حالا رابطه شما بهم بخورد، خيلي بهتر از اين است كه رابطه تان بعدها كه ازدواج كرديد به هم بخورد... هر كاري كه مي كنيد، هيچ گاه زمانيكه احساس مي كنيد از روي اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده ايد و يا خودتان نميخواهيد اين كار را انجام دهيد، وارد زندگي مشترك نشويد. اين امر صرفاً باعث ايجاد بدبختي براي هر دوي شما مي شود. |
موضوعات مرتبط: روان شناسی
جایی که در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یک عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یک اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود که شما احساس کنید سر زمانی که با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید. در ادامه ی این مقاله ۲۳ نکته برای رسیدن به این عادت ذکر شده بود که در نوع خودشان جالب هستند و به نظرم اگر کسی اراده کافی داشته باشد می تواند به این نکات این عادت بسیار خوب و مفید را در خود ایجاد کند: ۱) محیط خوابتان را برای بیدار شدن مساعد کنید: ۲) به اندازه کافی بخوابید: ۳) کارهای روز بعدتان را در شب قبلش مشخص کنید: ۴) در رختخواب مطالعه نکنید: ۵) بلافاصله قبل از خواب چیزی نخورید: ۶) استرس را در خودتان از بین ببرید: ۷) به خودتان جایزه بدهید: ۸) نرمش های صبحگاهی: ۹) در رختخواب به خودتان برای بیدار شدن دروغ نگوئید: ۱۰) با پنجره های باز بخوابید: ۱۱) سعی کنید با طلوع خورشید بیدار شوید: ۱۲) بر تمرین دادن بدن اصرار داشته باشید: سعی کنید همیشه راس یک ساعت خاص از خواب بیدار شوید بیدار شدن از خواب در یک ساعت خاص می تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت در بدن شود و فراموش نکنید سحرخیزی تنها یک عادت است. ۱۳) از خانه بیرون بزنید: ۱۴) به بدن خود گوش دهید: ۱۵) زنگ ساعت خود را تغییر دهید: ۱۶) برای فردا صبح آماده باشید: ۱۷) با رادیو بیدار شوید: ۱۸) از ساعات اضافی صبح بهره ببرید: ۱۹) قرارهای مهم خود را در صبح بگذارید: ۲۰) برای خودتان یک شریک مشابه پیدا کنید: ۲۱) به دیگران راجع به سحر خیزی خود بگوئید: ۲۲) خواب های روزانه را ترک کنید: ۲۳) عملکرد خود را دنبال کنید: |
موضوعات مرتبط: روان شناسی
پدر و مادرهای زیادی هستند كه از سرنوشتی كه فرزندشان پیدا كرده، راضی نیستند و آن را تنها نتیجه ذات و سرشت او میدانند.
مطالعات جدید نشاندهنده نقش مهم سرشت كودكان در سرنوشت رفتاری آنها در بزرگسالی است، اما در عین حال، نقش رفتار و برخوردهای والدین را هم در شكلگیری رفتار كودك، جدی و مهم میداند.
به این ترتیب كه وقتی مادران در دوران كودكی تعامل بیشتری با فرزندشان داشته باشند، بیشتر با او حرف بزنند، بیشتر او را بیرون ببرند و آنجا هم بیشتر با او حرف بزنند، همچنین با او بازی كنند، احتمال اینكه كودك در سنین مدرسه به مشكلات رفتاری دچار شود، كمتر میشود.
این نتایج، حاصل مطالعه جامعی است كه محققان دانشگاه شیكاگو روی بیش از هزار و 800 كودك و مادرانشان انجام دادهاند. خبرگزاری رویترز، گزارش داده كه در این مطالعه تحقیقاتی، به منزل خانوادههای مورد مطالعه رفتند تا از نزدیك شاهد فضای خانه و رفتار مادران با فرزندانشان باشند.
همچنین از مادران خواسته شد به پرسشنامهای در مورد اخلاق و روحیات بچهها، پاسخ دهند. این مطالعات، از سنین شیرخوارگی بچهها شروع شد و تا دوران مدرسه آنها ادامه پیدا كرد.
جمعبندی اطلاعات به دستآمده نشان داد بچههایی كه از دوران شیرخوارگی بهانهگیر و تحریكپذیرند یا نمیتوان واكنش آنها را در موقعیتهای مختلف پیشبینی كرد، بیشتر از سایر بچههای خوشاخلاق امكان دارد كه در مدرسه مشكل رفتاری پیدا كنند.
این مشكلات، شامل تقلب، دروغگویی، قلدری با سایر كودكان و نیز نافرمانی از والدین و اولیای مدرسه بود.
نكته مهم در این نتایج، این بود كه والدینی كه چنین بچههایی داشتند، اما در دورههای ویژه آموزشی شركت كرده بودند و رفتار درست با فرزند بهانهگیرشان را آموخته بودند، توانسته بودند احتمال بروز این مشكلات را در او به حداقل برسانند و این نشاندهنده نقش مهم آموزش والدین در شكلگیری شخصیت كودك است.
محققان در این مطالعه همچنین دریافتند وارد كردن محركهای فكری از سوی والدین، مانند كتاب خواندن، بیرون رفتن با كودك بهطور منظم و نیز بازی كردن با او، میتواند احتمال بروز این مشكلات را بسیار كم كند.
محققان البته اشاره میكنند كه شاید اینگونه تعامل با كودك، نشانه این حقیقت باشد كه این والدین راه برخورد با كودك را به خوبی میدانند؛ اما از سوی دیگر ممكن است وارد كردن اینگونه محركها، باعث تكامل بهتر مهارتها و رشد كلامی كودك شده و نهایتا ارتباط بهتر و مؤثرتر او را با محیط اطراف در دورههای بعدی و در فضای مدرسه، موجب شده باشد؛
چرا كه خبر از تاثیرگذاری وسیع رفتارهای ما بزرگترها روی بچهها دارد؛ تاثیری كه در كنار سرشت و ذات بچهها، كه عمدتا از راه ژنتیك به كودك میرسد، میتواند سرنوشت خوب یا بد او را رقم بزند.
نكته قابلتوجه اینكه مشكلات رفتاری بررسیشده در این مطالعه، به همین جا ختم نمیشود و میتواند سرمنشا بسیاری از مشكلات و حتی بیماریهای رفتاری كودك در آینده باشد.
بررسیهای پیشین در دانشگاه بریگام، نشان داده بود كه بچههای اول، یعنی بچههایی كه والدین وقت بیشتری برای آنها گذاشتهاند، كمتر در معرض گرایش به سمت رفتارهای پرخطر و خلافكاری و بزهكاری اجتماعی میروند.
در این مطالعه كه چند ماه پیش در نشریه «منابع انسانی» منتشر شده بود، مشخص شده بود وقتی والدین برای فرزندانشان وقت نمیگذارند و برای تفریح و موارد دیگر با آنها بیرون نمیروند، بچهها خودشان را با ابزارهای دیگری، مانند تلویزیون و رایانه سرگرم میكنند و میزان نشستن آنها پای این دستگاهها، بهطور نگرانكنندهای افزایش مییابد كه البته كاملا قابلانتظار است.
از جمع این نتایج میتوان این طور نتیجه گرفت كه اگر میخواهیم فرزندان سالمی، چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ رفتاری و اخلاقی داشته باشیم، بهتر است برای آنها بیشتر وقت بگذاریم و سعی كنیم برنامه تفریحات مشترك با هم داشته باشیم.
موضوعات مرتبط: روان شناسی

بیش از ۸۰ درصد حوادث خطرناک در خانه اتفاق میافتد که بخش عظیمی از آن نیز مربوط به رعایت نکردن نکات ایمنی در حمام است. آب و وسایل برقی در کنار هم خطر آفریناند. از سوی دیگر، وجود کفپوش نامناسب تا حد زیادی احتمال سر خوردن در حمام را افزایش میدهد.
امروزه حمام در خانههای شهری به مکانی برای رفع خستگی و پاکیزه کردن جسم تبدیل شده است. فرقی نمیکند که حمام شما کوچک باشد یا بزرگ. رعایت برخی موارد مانند انتخاب کفپوش مناسب، رنگ زیبا، دستگاه تهویه و وسایل جانبی مناسب میتواند این مکان را به مکانی دلنشین، آرام و ایمن برای تمامی اعضای خانواده تبدیل کند.
● ۴ نکته درباره کفپوش حمام
۱) بهترین گزینه برای کفپوش حمام، سرامیک است. سرامیک در برابر آب مقاوم و از لحاظ طرح و رنگ بسیار متنوع است.
۲) از میان انواع سرامیکها، سرامیکهای شیاردار از امنیت بالاتری برخوردار است و میزان خطر لیز خوردن را تا حد زیادی کاهش میدهد.
۳) در حمامهایی که کف شیبداری دارند، بهتر است از موزاییکهایی با سایز کوچک استفاده کنید تا هم شیب کمتر به نظر برسد و هم شکستگی و آسیبدیدگی در میان موزاییکها به وجود نیاید.
۴) استفاده از کفپوش بدون لعاب توصیه نمیشود چون پاک کردن این نوع کفپوشها کار بسیار سختی است. در عوض کفپوشهای زبر بهترین گزینه هستند.
● ۲ نکته درباره رنگ حمام
۱) اگر حمام کوچکی دارید، دکوراتورها به شما توصیه میکنند از سرامیکهایی به رنگ سفید و بژ یا زرد و کرم بسیار روشن استفاده کنید تا نور منعکس شده و فضای حمام بزرگتر به نظر برسد.
۲) اگر کفپوش از سرامیک سفید و روشن است، بهتر است دیوارها به رنگ قرمز، زرد یا آبی باشد، استفاده از پوشش دیواری طرحدار نیز محیط حمام را دنج و گرم میکند. استفاده از رنگ مورد علاقه در حمام سبب آرامش و به وجود آمدن انرژی در شما میشود.
● ۳ نکته درباره تهویه حمام
۱) در بسیاری از موارد اتفاق میافتد که افراد در حمام دچار خفگی شوند. در خانههای قدیمی آبگرمکن اغلب در حمام است و همین امر سبب نشت گاز و خفگی میشود.
۲) محیط حمام محیطی مرطوب است و رطوبت بالا برای افرادی که دچار بیماری قلبی یا آسم هستند، خطرناک است.
۳) متاسفانه در برخی خانهها پنجره یا هواکشی در حمام نصب نشده و اغلب پس از حمام، اعضای خانواده مجبورند در حمام را باز گذارند تا هوای حمام عوض شود اما همین موضوع سبب ورود هوای نامطبوع و مرطوب حمام به داخل فضای خانه میشود. برای از بین بردن بوهای نامطبوع و رطوبت در حمام بهتر است از پنجره یا هواکش استفاده شود.
● ۱ نکته درباره نورپردازی در حمام
۱) حمام محیطی مرطوب است و در صورتی که تاریک باشد، محل مناسبی برای رشد قارچها خواهد بود.
بنابراین بسیار ضروری است که به گونهای طراحی شود که حتما نور طبیعی به داخل آن بتابد.
۵ نکته درباره ایمنی حمام
۱) برقگرفتگی از جمله حوادثی است که اغلب در حمام رخ میدهد. تمامی وسایل برقی را پس از استفاده از پریز برق بکشید و جمع کنید. برای پریزهای حمام نیز باید از محافظ پریز استفاده کرد. تمامی سیمهای برق درون حمام باید با روکش عایق پوشانده شوند، به طوری که هیچ سیمی با آب تماس نداشته باشد.
۲) برای جلوگیری از سر خوردن در حمام، در اطراف وان از کفپوشهای دولایه حاوی لاتکس استفاده کنید. این کفپوشها به وسیله لاتکس زیرین به کف حمام نصب میشود و لایه بیرونی که دارای بافت ناهموار است میزان سرخوردگی را کاهش میدهد. از پادری پلاستیکی نیز میتوانید برای کف حمام استفاده کنید. نصب میلههایی به عنوان دستگیره روی دیوارههای حمام نیز ایده خوبی است و میتوانید پیش از زمین خوردن با گرفتن آنها تعادل خود را حفظ کنید.
۳) سوختگی در حمام هم زیاد اتفاق میافتد. بهتر است پیش از آنکه خودتان یا کودکتان را زیر دوش آب بفرستید، ابتدا دستتان را زیر شیر آب گرفته و درجه حرارت آب را تنظیم کنید. درجه مناسب آب برای پوست ۳۵ تا ۳۷ درجه است.
۴) در صورتی که محیط داخل حمام به گونهای طراحی شده که در آن شیشه وجود دارد، توجه داشته باشید که این شیشهها باید از جنس پلاستیک یا شیشه نشکن باشد تا موجب بریدگی و پارگی شدید پوست در صورت شکستن نشوند.
۵) نظافت حمام موضوع مهمی است که اغلب فراموش میشود. پس از هر بار حمام کردن، دیوارها و کف حمام را با مواد پاککننده بشویید و دستگاه تهویه یا پنجره را باز کنید تا رطوبت خارج شود. در درون حمام حتما سطل زباله درپوشدار، تمیز و مجهز به کیسه زباله قرار دهید. هیچ گاه حولههای کثیف را در حمام روی هم جمع نکنید چون سبب رشد قارچها خواهد شد.
● ۲ نکته درباره حمامهای مدرن
▪ به تازگی سردوشهایی وارد بازار شده که میزان آب را متعادل کرده و در ضمن فشار آب را بالا میبرد. این دوشها در این روزها که همگی ما باید در مصرف آب صرفهجویی کنیم میتوانند کمک بسیار مناسبی باشند.
▪ گمان میکنید درجه حرارت آب در هنگام دوش گرفتن برایتان مهم است؟ به تازگی دوش آب هوشمندی وارد بازار شده که میتواند دمای آب را اندازه گرفته و آن را در رنگ نورهای متفاوت گزارش کند. برای مثال، اگر دمای آب ۳۲ درجه باشد نور سفید، ۳۳ تا ۴۱ درجه نور آبی، ۴۲ تا ۴۵ درجه نور بنفش و بالای ۴۵ درجه نور قرمز میشود. این وسیله استحمام کودکان را برای مادران راحتتر خواهد کرد.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم

اما اگر كابینتهایی از جنس چوب و به رنگ تیره را انتخاب كردهاید، میتوانید از ادغام نورهای زرد و نورهای سرد كمك بگیرید تا حس تعادل به محیط داده شود. این در حالی است كه در خصوص مورد اول (رنگ حاكم روشن و سفید و كابینتها و... رنگ روشن و شاد) تابش نور زرد كفایت میكند.
در خصوص آشپزخانههای كوچك آنچه مورد توجه و تاكید همگان (طراحان داخلی) میباشد، بهره كافی بردن از منابع نوری (مصنوعی و یا طبیعی) است. به صورتی كه حتی كمترین سایهای از تابش نوری كه به اشیا تابانده میشود، ایجاد نگردد. همین طور پاكیزه نگهداشتن این چنین فضای كوچكی در كنار این گونه نورپردازی باعث بزرگتر به چشم آمدن آن میگردد. بحث نورپردازی در نوع مخفی و یا موضعی آن به سبب ایجاد سایههایی كه دارند میبایست به صورتی اصولی اجرا شود. زیرا اینگونه نورپردازی برای مدت زمان طولانی خستهكننده و كسلآور میباشند. لذا در هنگام طراحی و شیوه نورپردازی آشپزخانه، آنچه به عنوان 3 اصل اولیه كه در ابتدای بحث مطرح شد باید مورد توجه خاص قرار گیرد. زیرا عكس مطلب فوق نیز صادق است و چنانچه تابش نور به صورتی مستقیم و در نتیجه روشنایی بیش از حد ایجاد شود، باعث پیدایش ناراحتی در چشم و بروز سردرد میشود. اما چنانچه از منابع نوری و حالتی كه هر كدام در فضا ایجاد میكنند به موقع و به نحو احسن استفاده شود، شاهد این چنین مسائلی نخواهیم بود. این كه فضایی مدرن ساختهاید یا سنتی، خود رابطهای مستقیم با نورپردازی دارد. استفاده از هالوژنها كه نوری موضعی از خود ساطع میسازند و یا لامپها و چراغهای پایهداری كه قابلیت تنظیم جهت تابش را دارند، در یك طراحی مدرن تاثیر بسزایی خواهند داشت. در عین حال بهرهگیری از لامپهایی كه نوری زردتر و همچنین گرمتر را دارند، تركیبی مناسب برای آشپزخانهای سنتی میباشد و البته تنها نوع نور و لامپ نیست كه بر روند مدرنسازی یا سنتگرایی تاثیر میگذارد، انتخاب و نصب لوستر و چراغهای آشپزخانه عامل بعدی است.
نكاتی كوتاه و پایانی:
1- استفاده از میزهای تاشو در فضاهای كوچك كه بر روی دیوار نصب میشوند.
2- هماهنگ ساختن صندلیها در هنگام طراحی و یا خرید، به جهت آنكه قابل استفاده هم برای میز تاشو و هم برای قسمت پیشخوان آشپزخانه تا زمانی كه میز را جمع كردهاید، صندلیها دست و پاگیر نباشد.
3- در صورت كمبود جا در آشپزخانه، از فضای خالی بالای كابینتها و یخچال بهترین استفاده را ببرید. این كار را با طراحی و ساخت چند قفسه زیبا و هماهنگ با فضای آشپزخانه انجام دهید.
4- همچنین میتوانید با نصب طبقهای باریك در حد فاصل كابینتهای فوقانی و سطح كار (یا همان سطح روی كابینتهای پایینی) برخی از وسایل مورد نیاز خود را روی آن بچینید.
5- هنگام انتخاب و تهیه پرده به جنس آن و مقاومتش در برابر شستشو توجه نمایید. زیرا آشپزخانه فضایی است كه به علت پخت غذاهای مختلف دوده و چربی فضایش را احاطه میكند و هر از گاهی پرده آنجا را باید شست.
6- ارتفاع پرده به گونهای باشد كه از سطح كابینتها و به خصوص اجاق گاز فاصله مناسب داشته باشد.
7- در آخر از یك یا چند گلدان زیبا و البته طبیعی در زیباتر ساختن این فضا استفاده كنید.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
اگر در خانهای آرام و مرتب و با نظم زندگی كنید، قاعدتا وقتی به درون آن قدم میگذارید احساس خوبی خواهید داشت و میتوانید بهتر مسائل و مشكلات خود را حل كنید. بعضی اوقات وقتی به خانهای وارد میشویم احساس بدی به ما دست میدهد و حس میكنیم چقدر آن خانه سرد و بیروح است. دلیل آن چیدمان بد و شادی در آنجاست؛ برعكس در بعضی خانهها احساس خوبی به ما دست میدهد و ناخودآگاه در آنها احساس شادی میكنیم، حال با خود میپرسید، خب چه طور به این فرآیند برسیم، بنابر این نكات زیر را بخوانید:
خانه را مرتب كنید تا پر از شادی شود.
از یك اتاق شروع كنید و هر چه و لوازم غیرضروری دارید مثل سیدیهای اضافی، كتاب، لباس و وسایلی كه استفاده نمیكنید، جمع كنید، بفروشید، هدیه بدهید یا همه را دم در بگذارید. ماهی یك بار و در یك روز معین این كار را انجام بدهید.
به سراغ كمد لباسهایتان بروید و لباسهایی را كه شش ماه است نپوشیدهاید (غیر از لباسهای مخصوص مراسم و مناسبتهای خاص) جدا كنید، همه را به افراد نیازمند ببخشید. به این ترتیب جا برای لباسهای نو باز میشود. شش ماه یك بار این كار را انجام بدهید.
به اسباب و اثاثیه شخصی و اموال خود خیلی دل نبندید و نسبت به آنها احساس مالكیت نداشته باشید. خوب میدانید كه ما انسانها نمیتوانیم چیزی را با خودمان به آن دنیا ببریم، پس عادت كنید به داراییهایتان وابسته نباشید و زودتر از آنها دل بكنید. اسباب و اثاثیههایی را كه به ندرت از آنها استفاده میكنید و بیخودی جمع كردهاید یا بفروشید یا ببخشید. این قانونی طلایی است.
دیوارها، پنجرهها و درها را از گرد و غبار و تار عنكبوت پاك كنید. در صورت امكان دیوارها را رنگ كنید و سپس تغییر دكوراسیون بدهید. مبلمان، تابلوها و دیگر وسایل را گاهی جابجا كنید این كار باعث پراكندن شادی در خانه میشود.
طوری وسایل خانه را بچینید كه فضا بزرگتر و روشنتر به نظر برسد. مبلمان را طوری بچینید كه جلوی نور را نگیرد. وسایل را در كمدها و كابینتها بگذارید تا محیط به هم ریخته نباشد.وچند چراغ تزیینی زیبا روی كابینت بگذارید.
چند گل و گلدان طبیعی و زیبا در سالن بگذارید. اگر باغچه دارید، در آن گل و درخت بكارید.
یك حركت موثر و خلاق
به جای اینكه پای تلویزیون بنشینید، كاری موثر و خلاق انجام دهید. یعنی چه؟
امروزه تماشای تلویزیون نوعی اعتیاد شده است. كاری كه هیچ سودی ندارد و آدم را تنبل و چاق میكند. اگر فرزندانمان را از كودكی عادت بدهیم كه زیاد پای تلویزیون ننشینند و به جای آن كتاب بخوانند، نقاشی كنند، شعر یا آهنگی بسازنند یا هر كار خلاق دیگری انجام دهند، به آنها یاد دادهایم كه از بخش خلاق مغز (نیمكره راست) استفاده كنند. از آنجایی كه خلاقیت محدویت ندارد هر چه كودكان بیشتر از آن استفاده كنند خلاقتر میشوند و وقتی خلاقیت به خرج دهند احساس شادمانی میكنند.بنابراین باید مغز خلاق خود را پرورش بدهید تا بتوانید كارهای مهم و بزرگ انجام دهید. به جای تماشای زیاد تلویزیون، فقط برنامههایی را ببینید كه دوست دارید و از آن لذت میبرید. سعی كنید بیشتر كارهای مفید و سودمند انجام دهید.
مراقبت از گیاهان خانگی
برگ گیاهان خانگی را با یك گردگیر كه از جنس پر ساخته شده، گردگیری كنید.
برای تمیز كردن برگها از گلیسیرین استفاده كنید، چرا كه برای درخشندگی و شفافیت برگها، هیچ مادهای بهتر از گلیسیرین وجود ندارد چند قطره گلیسیرین را روی پارچهای بریزید و به آرامی روی برگها بمالید. گلیسیرین به مراتب از روغن زیتون بهتر است چرا كه خاك را به خود نمیگیرد. همچنین مخلوط آب و شیر به مقدار مساوی هم یك ماده عالی برای برق انداختن گیاهان خانگی است.
اگر میخواهید گلهای شما تا آمدن مهمانها تر و تازه و شاداب بماند، انتهای ساقه آن دستمال مرطوبی بسته و درون یخچال بگذارید، با این كار مدت بیشتری تازه خواهند ماند.
آبی كه به گلدانها میدهید، بهتر است از لحاظ درجه حرارت، با دمای اتاق تطبیق داشته باشد. برای این كار، آب را در ظرفی ریخته و بگذارید چند ساعت در اتاق بماند، تا هم حرارت آن متعادل شود و هم اینكه «كلر» موجود در آن تهنشین شود، برخی تصور میكنند كه آب، هر چه سردتر باشد، بهتر است، در حالی كه این تصور درست نیست و آب سرد امكان دارد به گیاه آسیب برساند.
آبی كه تخممرغها را در آن پختهاید دور نریزید، زیرا این آب سرشار از املاح معدنی است و محلول گوارایی برای گیاهان به شمار میرود.
آب تصفیه شده (یعنی آب لولهكشی) دارای مقداری «كلر» است كه به عنوان ضدعفونی به كار میرود، و این آب، برای گلها چندان مفید نیست. بنابراین آب لولهكشی را درون ظرفی ریخته، بگذارید یك روز بماند تا كلر آن تهنشین شود، سپس گلدانها را آب بدهید، این كار از قهوهای شدن نوك برگها جلوگیری خواهد كرد.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
در این نوشتار سعی داریم مهمترین نكات مربوط به دكوراسیون این منطقه با اهمیت خانه را توضیح دهیم.
یكی از اصول اولیه چیدمان در اتاق خواب میگوید محل تخت باید به گونهای انتخاب شود كه پنجره نورگیر حتما در سمت راست آن قرار گیرد.
استفاده از كوسنهای فراوان بر روی تختهایی كه لبه بالایی بلندی دارند، بر زیبایی تخت میافزاید. در سبكهای كلاسیك بهتر است كه این كوسنها از همان جنس و بافت روتختی باشند.
به هماهنگی موجود در بین اشیا و مبلمان بیشتردقت كنید. بافتهای روتختی و والانهای پرده بهتراست از یك نوع، از یك طرح و از یك طیف رنگی انتخاب شودو حتی رولبوردهای (نوارهای تزیینی دیواری) در قسمت بالایی دیوارها نیز از همان طیف رنگی باشد.
هماهنگی میان بافتها یك سبك كلاسیك به محیط اتاق میدهد. البته اگر در میان این هماهنگی، گاهی یكی از بافتها و رنگها، كاملا متضاد و مكمل دیگر بافتها باشد، بر تنوع دكور اتاق افزوده شده و آن را از یكنواختی در میآورد.
توجه داشته باشید استفاده از روتختیهای زیبا تنها ملاك زیبایی و راحتی اتاق نیست بلكه باید به نرمی و لطافت آن هم توجه كنید. همه این موارد منجر به افزایش حس آسایش و راحتی در اتاق خواب میشود.
فرض کنید:رنگ زمینه اتاق، كرم شكلاتی و گلبهی است. استفاده از دكورهای چوبی تیره و متمایل به زرشكی، مكمل رنگ فضای زمینه است. استفاده از روتختی براق، مانند هر بافت براق دیگر، علاوه بر اینكه نوعی حس تجملگرایی را به ببیننده القا میكند، با قرار گرفتن در كنار دكور چوبی تیره باعث میشود زیبایی این نوع چیدمان جلوهای چند برابر بیابد. رنگ و طرح بافتهای پارچهای نیز مابین رنگ زمینه اتاق و دكور چوبی آن است.
همین امر سبب شده است تا در محیط، تعادل برقرار شود. یادتان باشد كه یكی از ویژگیهای سبك كلاسیك، استفاده از بافتهای براق در كنار دكور چوبی تیره است.
هر چه پهنای قاب تابلوها بیشتر باشد آن تابلو با دكور اتاق، هماهنگتر شده و هر چه پهنای قاب كمتر باشد، تنها نقاشی یا سایر آثار داخل قاب جلوه بیشتری خواهد داشت.
همچنین، استفاده از تكمبل کمک می کندتا فضایی صمیمی و دلنشین در قسمتی از اتاق فراهم آید. برای تفكیك این فضا در كنار تكمبل می توان از نور موضعی (آباژور) استفاده کرد. بهترین آباژورها دركنار تك مبلها، آباژورهایی هستند كه نورشان به سمت پایین باشد.
به این ترتیب فضایی مناسب برای مطالعه واستراحت در شب پدید میآید. هر چه تعداد نورهای موضعی در داخل اتاق بیشتر باشد، تفكیك فضاهای داخلی بیشتر شده و به نظر میرسد كه رعایت این نكته برای اتاق خواب، مناسب است.
استفاده از چراغهای آباژور كوتاه بر روی پاتختیها، میتواندفضایی رومانتیك به وجود آورد و ضمنا این امكان را به وجود میآورد تا بتوانید قبل از خواب به مطالعه بپردازید.
استفاده از فضای سبز (گلدان، فلاور باكس و . . .)، قابعكسهای شخصی و تابلوهای خط یا نقاشی مورد علاقهتان در اتاق خواب باعث افزایش نشاط و روحیهتان شده و روبهرو شدن با این عناصر به ویژه در آغاز هر روز میتواند انگیزه شروع یك روز كاری را دو چندان كند.
بهتراست قاب عكس و تابلو نیز مطابق با دكورچوبی اتاق،چوبی انتخاب شود و همین امر باعث ایجاد هماهنگی بیشتر بین اجزای داخلی اتاق می شود. استفاده از قابهای فلزی متعدد در اتاقهایی كه دكور فلزی و فرفورژه دارند كاملا مناسب است و توصیه میشود. معمولا برای زیباتر شدن جایگاه تختهای دو نفره در اتاق خواب بهتر است از تابلوهای نقاشی بر روی دیوار بالایی تخت استفاده كنید.
اگر دوست دارید كه با یك تابلو و یا تنها یك قاب عكس، دیوار بالایی تخت را تزیین كنید ترجیحا آن تابلو را پهن و به اندازه عرض بالای تخت انتخاب كنید. ولی اگر میخواهید از تعداد تابلوهای بیشتری برای تزیین دیوار استفاده كنید، مناسبتر این است كه از تابلوهای طولی یعنی تابلوهایی با عرض كم و طول زیاد استفاده كنید.
در این نوع انتخاب، ترجیحا باید سعی كنید اندازه طولی تابلوها تقریبا برابر ارتفاع تخت از سطح زمین باشد
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
● دیوارها
دیوارها را یا به همان شکل بتون باقی بگذارید یاآن را رنگ سفید بزنید. همچنین تا حدامکان باید گچکاریها را محو کرد. به همین منظور باید رنگ گچبری دیوار را به رنگ سفید درآوریم تا مشخص نباشند.از کاغذدیواری نباید در سبک مدرن استفاده شود، برای تنوع می توانید به یکی از دیوارها آینه نصب کنید، اما برای جدا کردن دو محیط مثلاً اتاق پذیرایی ازاتاق نشیمن، می توان با استفاده از یک دیوار شیشه ای کدر این کار را انجام داد.
برای قرنیزها نیز بایدکاری مشابه با گچبری انجام داد، یعنی آن را به رنگ سفید دیوار درآورد.
● پنجره ها
برای داخل شدن حداکثر نور به داخل خانه، پنجره ها حتی الامکان باید ساده باشند و پرده ای که به آن نصب می شود، از جنس کتان ابریشمی یا حتی از کرکره های بسیار ظریف سفیدرنگ باشد. در سبک مدرن، نور نقش مهمی ایفا می کند، به همین منظور با سفیدکردن دیوارها و پرده ها خانه روشن تر به نظر می رسد.
● کف
کف خانه حتی الامکان باید یکپارچه و بدون درز باشد. می توانید یا فرش بزرگ پهن کنید که کف را بپوشاند یا اینکه کف را سنگ کنید و یک قالیچه ساده روی آن پهن کنید.
● اسباب خانه
در سبک مدرن مبلها باید از جنس چرم و چوب باشند و نباید از مبلهای بزرگ راحتی در خانه استفاده کرد. نوع وسایل نشیمن در سبک مدرن مشابه مبلها و صندلی های دفاتر کار یا اتاقهای انتظار است.
از میز قهوه خوری با جنس شیشه یا کروم هم می توان دراین سبک استفاده کرد. کابینتها وکتابخانه ها نیز باید باارتفاع کم در خانه قرار داده شوند.
همچنین شومینه که قسمت مرکزی خانه راتشکیل می دهد، می تواند از جنس ام.دی.اف به رنگ سفیدیا از جنس چوب باشد. برای تزیین شومینه ساده می توان از آجر یا کاشیهای سفید ظریف استفاده کرد.
تعداد گیاهانی که در خانه قرار داده می شوند، نباید از یک یا دو عدد بیشتر شود. بلکه بایداز گیاهان باطراوت استفاده شود.
در این سبک مدرن، وسایل تزئینی نیز بسیار کم در خانه به کار می روند و می توانند شامل نقاشیهای مدرن یا مجموعه های ظریف باشند.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
1. تنظیم چیدمان مبلمان و لوازم خانه را تغییر دهید: مبلمان را از کنار دیوار برداشته و سعی کنید آنها در زوایای جدیدتر و گیراتر بچینید. مثلاً قرار دادن کاناپه به صورت مورب در یک اتاق نشیمن باریک باعث می شود که اتاق وسیعتر نشان دهد.
2. یک دیوار را رنگ کنید: یکی از دیوارهای مهم خانه که در معرض توجه نیز هست را به رنگ دلخواهتان رنگ کنید. تابلوها و لوازم هنری از آن آویزان کنید و مبل جدید و زیبایی در آن قسمت قرار دهید. (البته دقت داشته باشید که رنگ آن با سایر لوازم خانه هماهنگ باشد)
3. از گل و گیاه استفاده کنید: گل و گیاه می تواند حال و هوای تازه ای به خانه بیاورد. اگر علاقه ای به رسیدگی به گل و گیاه ندارید، می توانید از گل ها و درختچه های مصنوعی استفاده کنید. کیفیت گل های مصنوعی هم آنقدر خوب شده است که به سختی می توان آنها را از گل طبیعی تشخیص داد.
4. یک قالیچه محلی در نقطه ای بیندازید: قالیچه های محلی وسیله ی بسیار خوبی برای اتاق های گفتگو و نشیمن به شمار می رود. قالیچه ای متناسب با اسباب و لوازم اتاق انتخاب کنید و آن را پایین میز بیندازید.
5. تابلو و آینه از دیوارها آویزان کنید: تابلوهایی آویزان کنید که شخصیت و روحیه شما را منعکس کند. سعی کنید از قاب های تزئینی تر و زیباتر استفاده کنید. هنگام آویزان کردن دقت کنید که تابلو از هر قسمت خانه قابل مشاهده باشد و گیرا باشد.
6. مجسمه ها را در یک جا جمع کنید: مجسمه ها و پیکره های کوچک و مرتبط با هم را در قسمتی از خانه که مورد توجه است کنار هم قرار دهید. این مجسمه ها را به صورت های فانتزی و متنوع بچینید.
7. از کوسن های تزئینی استفاده کنید: این بالشتک ها و کوسن های تزئینی به سادگی رنگ و بوی جدیدی به خانه می دهد و مبلمان منزل را نیز باشکوه تر جلوه میدهد.
8. لامپ ها و لوسترها را عوض کنید: لوسترها و لامپ ها جزء وسایلی هستند که خیلی زود بر بیننده آشکار می کنند که سبک چیدمان خانه تان قدیمی است یا جدید. به دنبال لوسترهایی باشید که جدیدتر و فانتزی باشند، و ضمناً با لوازم و رنگ بندی خانه تان نیز هماهنگ باشند.
9. لحاف ها و رواندازها نیز مثل کوسن های تزئینی، به اتاقتان رنگ می دهد. این رواندازها و روتختی ها در انواع جنس ها و رنگ ها موجود می باشد. با توجه به روحیه و سلیقه ی خود زیباترین را انتخاب کنید.
10. لوازم اضافی را از جلوی دید بردارید: وسایل و لوازم اضافی باعث از بین رفتن جلوه ی اتاق می شود. برای برگه ها، اسباب بازیهای بچه ها، و سایر اسباب و وسایلی که شکل اتاق را بر هم می زند، جای مخصوصی تدارک ببینید.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
برای خوشبو شدن حمام کمی عطر یا روغن معطر روی حباب روشنایی داخل حمام بمالید زمانی که چراغ را روشن می کنید, گرمای ناشی از لامپ, عطر را در هوا پراکنده می کند.
از بین بردن بوی فاضلاب:
یک چهارم تا یک دوم پیمانه جوش شیرین را در فاضلاب بریزید.یک دوم پیمانه سرکه سفید هم به آن بیفزایید. درِ فاضلاب را بپوشانید.
خوشبو کردن حمام:
برای خوشبو شدن حمام کمی عطر یا روغن معطر روی حباب روشنایی داخل حمام بمالید زمانی که چراغ را روشن می کنید, گرمای ناشی از لامپ, عطر را در هوا پراکنده می کند.
از بین بردن بوی فاضلاب:
یک چهارم تا یک دوم پیمانه جوش شیرین را در فاضلاب بریزید.یک دوم پیمانه سرکه سفید هم به آن بیفزایید. درِ فاضلاب را بپوشانید.
جلوگیری از کپک زدن پرده حمام:
قبل از آویزان کردن پرده حمام , آن را در محلول آب و نمک بخیسانید.
نرم شدن دست ها بعد از شستن ظروف:
وقتی از مایع ظرفشویی استفاده می کنید دست های شما خشک و زبر می شود برای حل این مشکل, مقداری جوش شیرین به مایع ظرفشویی اضافه کنید تا پس از شستن پوست, دستان شما آسیب نبینند.
دور کننده مورچه ها:
کافی است مقدار مساوی سرکه و آب را با هم مخلوط کنید و کابینت ها , کف و هر جایی را که امکان دارد, با این محلول بشویید تا مورچه ها از منزل شما دور شوند. برای این منظور, قرار دادن زغال خشک یا تکه ای لیمو ترش در محل زندگی آنها نیز موثر است.
ساخت برف پاک کن با سیب زمینی:
اگر در یک روز بارانی , برف پاک کن ماشین از کار بیفتد, چه کار خواهید کرد؟یک سیب زمینی جوانه زده و بی مصرف را از وسط نصف کنید و آن را روی شیشه جلوی اتومبیل بمالید, بدین ترتیب, قطرات باران روی شیشه خواهد لغزید ومانع دید شما نخواهد شد؛ اما توصیه می کنیم که در اسرع وقت , ماشین را به یک تعمیرگاه برسانید.
از بین بردن بوی داخل ماشین:
چرا با وجود اینکه پنجره های ماشین را باز می گذارید , باز هم وقتی سوار ماشین می شوید, بوی نامطبوعی به مشام می رسد؟ بو در پارچه و صندلی های ماشین نفوذ می کند و ماندگار می شود.برای حل این مشکل مقداری جوش شیرین روی صندلی های ماشین بپاشید و بعد از 15 دقیقه با جاروبرقی صندلی را تمیز کنید.از خاصیت بوگیری جوش شیرین استفاده کنید.یا یک ظرف را با سرکه یا آمونیاک پر کنید و یک شب تا صبح , داخل ماشین بگذارید و پنجره ها را باز بگذارید تا بو جذب سرکه و یا آمونیاک شود.
موضوعات مرتبط: خوب زندگی کنیم
در عمیقترین بخشهای دریا هم آشفتگی وجود ندارد؛ حتی موجی كوچك.وقتی در دریای وجودتان عمیق فرو روید و آرامش را به دست آورید، به نقطهای میرسید كه هیچ آشفتگی و ناآرامی هرگز در آن راه نداشته است. همانجا بایستید، هر تغییر و دگرگونی از آنجا میسر میشود.در آنجا خود استاد خویشتن هستید. اكنون هر آنچه غیر ضروری است میتواند دور انداخته شود، بدون هیچگونه درگیری و نزاع. با كمال تعجب میبینید كه تغیر كردهاید.
امروزه نقش مثبتاندیشی، داشتن افكار و امواج مثبت و دارا بودن عینك خوشبینی بر كسی پوشیده نیست. نتایج یك پژوهش نشان میدهد میانگین عمر افراد مثبتاندیش، 7 سال بیشتر از كسانی است كه از این ویژگی بیبهره هستند و با عینك تیره بدبینی به دنیا و امور آن مینگرند.
در زندگی شهرنشینی با توجه به استرسهای موجود در محیط پیرامون افراد، آلودگیهای صوتی و دیگر ناهنجاریهایی كه اثرات نامطلوب فراوانی به دستگاه روانی ما وارد میآورد؛ طبیعی است كه مقادیر فراوانی از انرژی ما از بین رفته و ما فاقد انرژی و توان لازم جهت مقابله با مسائل و كنار آمدن با مشغلههای زندگی روزمره میشویم.
بیتوجهیها و عدمآگاهی نسبت به ملزومات و مایحتاج دستگاه روانی ما را دچار مسائلی میكند كه بعضا ریشه و علت آنها را در بیرون از خود جستوجو میكنیم. خلق افسرده، حالات اضطرابی، پرخاشگری و بسیاری از بیماریهای روانتنی حاصل همین غفلت و بیتوجهی ما نسبت به خویشتن خویش است.
همواره مصایب و مشكلات حاد موجود در زندگی برهمزننده تعادل روانی ما نیستند؛ به عبارتی نرساندن سوخت لازم به دستگاه روانی هم میتواند علت بسیاری از كجخلقیها، اختلالات خواب، اختلالات جنسی و خلقی در ما باشد.
گاهی اوقات ما فراموش میكنیم كه ظرف درون خود را از آلودگیها بزداییم و یا به عبارتی دیگر از ورود آلودگیها به ظرف وجودی خویش جلوگیری كنیم؛ گویا از یاد میبریم كه ما فقط برای كار كردن و متحمل شدن استرسها و فرو خوردن خشم خویش در اثر مسائلی كه نمیتوانیم دخالت مستقیمی در جریان اجرایی آن داشته باشیم، به این دنیا نیامدهایم. رسالت ما درگیر شدن در تمام بازیهای زندگی و تلاش صرف جهت نباختن نیست.
جراحی روانی
ما معمولاً قبل از اینكه منزل را به سمت محل كار و یا رفتن به یك جلسه كاری و یا مهمانی ترك كنیم تداركات خاصی میبینیم از جمله اینكه ما خود را آراسته میكنیم ما با لباسهایی كه داخل منزل از آنها استفاده میكنیم و با همان وضعیت از منزل بیرون نمیرویم، بعید میدانم كسی این آراستگی را نكوهش كند، اما چگونه است كه ما برای رفتن به یك مهمانی ساده ساعتها وقت صرف میكنیم تا با وضعیت ظاهری مناسبی حضور به هم رسانیم ولی دقت و انرژی برای خویشتن خویش نداریم برای رفتن به یك كلاس آموزشی در زمینه مسائل ارتباطی – رفتاری و یا مراجعه به یك متخصص علوم رفتاری اعلام میكنیم كه فرصت نداریم یا پول نداریم!
بنابراین لزوم انجام جراحی روانی بیش از پیش نمایان میشود. آری ما در ابتدا نیازمند برداشتن بخشهای مسئلهدار ذهنمان هستیم، باید ابتدا برای افكار و باورهایمان فكری بیندیشیم چرا كه احساسات ما منتج از افكار ماست باید شروع به خارج كردن اضافات ذهنمان كنیم این خروج بهمراتب مهمتر از خروج چربیها از بدنمان است چرا كه اگر به زیبایی ذهن و روان برسیم و دستگاه روانی ما شرایط مناسبی داشته باشد چه بسا برای خود ارزش و احترام بیشتری قائل شویم و پذیرش مناسبی برای خویش داشته باشیم.
در اینجا میخواهم به اهمیت بیشتر بعد روانی اشاره كنم كه در واقع پیشنیاز بعد جسمانی است؛ احساس رضایت و دوست داشتن خود مستلزم انجام جراحیهای خاصی نیست همانطور كه احساس خوشبختی مستلزم رسیدن به یك وضعیت مطلوب اقتصادی – رفاهی نیست. خوشبختی یك وضعیت نیست بلكه احساسی خوشایند و درونی است و اگر ما بتوانیم در همین شرایطی كه هستیم به احساس خوشبختی و رضایت برسیم با رسیدن به اهداف و محقق شدن آرزوهایمان این احساس بیشتر و ماندگارتر از قبل خواهد بود.
در غیراین صورت هیچ تضمینی وجود ندارد كه ما با رسیدن به یك موقعیت اقتصادی مناسب یا قبولی در كنكور و غیره احساس خوشبختی و سعادتمندی كنیم وضعیت مالی مناسب به رفاه بیشتر و راحتی ما كمك میكند ولی بالقوه شادی و رضایت وارد زندگی ما نمیكند ما برای شاد بودن به ارتباط با آدمهای شاد، توجه به نیازهای كودك درون، دارا بودن عشق بدون قید و شرط به كل هستی و زدودن زنگارها از ظرف زیبای درون نیاز داریم.
آیا میتوانم بهتر از این باشم
ما در مسائلی كه برایمان روی میدهد نقش داریم این نقش برخی مواقع مستقیم و گاهی بهصورت غیرمستقیم است و چه زیباست هركدام از ما در رابطه با مسائلی كه برایمان ایجاد میشود نقش خود را بیابیم و از خود سؤال كنیم من در این موضوع یا این مشكل چه نقشی داشتم آیا میتوانم ایفای نقش بهتری داشته باشم؟
در روابط بین زوجین خیلی از مواقع یكی از آنها اقدام به اصلاح رفتارهای خود میكند این كار با كمك مشاور با مطالعه و امثالهم انجام میشود و تغییر شروع میشود این تغییر ابتدا در زمینه افكار سپس احساسات و در نهایت در رفتار صورت میپذیرد با گذشت زمان وقتی شریك زندگی و اطرافیان متوجه تغییرات خوب فرد میشوند رفتارهای آنها نیز معمولاً تحتتأثیر قرار میگیرد و تعامل مناسبتری برقرار میشود بنابراین بیاییم از خود شروع كنیم ما معمولاً بهدنبال تغییر دیگران هستیم و مشكل را آنها و رفتارشان میبینیم اگر این طرز فكر غالب باشد همواره باید تلاش كنیم و نقشه بكشیم كه چگونه دیگران را تغییر دهیم در حالی كه تغییر دادن خودمان بهمراتب راحتتر است اگر از تغییر خود شروع كنیم شاهد اتفاقات و رویدادهای جالبی در خود و پیرامون خود خواهیم بود.
تغییر معمولاً بار استرسی دارد تغییر محل كار، تغییر محل زندگی، تغییر شغل و تغییر رئیسمان در محل كار ما را كمی دچار اضطراب میكند؛ تغییرات درونی هم از این امر مستثنی نیست.
ما براساس بسیاری از عادات قهری و جبری خود زندگی میكنیم و برای ما آسودهتر است كه آنها دستنخورده باقی بمانند ما طبق عادات رفتاری خود در شرایط مشابه رفتارهای مشابهی انجام میدهیم بنابراین با شروع دستكاری این عادات كه زمینه تغییرات رفتاری ما را فراهم میكنند بعضاً با احساسات ناخوشایندی هم روبهرو میشویم بهعنوان مثال كسی كه همواره در اختلافات از موضع برنده – بازنده عمل میكند و میخواهد به هر قیمتی شده نبازد وقتی متوجه میشود كه برای حل اختلاف میتوان به گونهای دیگر نیز رفتار كرد و گاهی لازم است به خاطر دیگری مثلاً همسر، گذشت كرد و این به معنای باختن و بازنده بودن نیست ابتدا حالت خوشایندی نخواهد داشت او همواره با زور و فشار تلاش كرده موقعیت را به نفع خویش تغییر داده و به پایان ببرد و هماكنون باید جلوی این رفتار خود را بگیرد طبیعی است كه این كار راحت نخواهد بود ولی كافیست قدم اول برداشته شود و ما به لزوم تغییر پی ببریم و شروع كنیم با گذشت زمان و بررسی تعاملات و رفتارهای خود با دیگران و اثرات مطلوب ایجاد شده، این تغییر تقویت خواهد شد و مهر تاییدی خواهد بود كه نشان میدهد ما چقدر به تغییر كردن نیازمندیم.
نكته قابل توجه كه میتوان در اینجا بدان اشاره كرد این است كه اساس درمان بسیاری از رواندرمانگران و روانپزشكان معروف دنیا براساس همین تغییر است دكتر گلاسر درمان را تغییر در رفتار میداند؛ آدلر تغییر در انگیزش، راجرز تغییر در ادراك، الیس تغییر در باورها، بك تغییر در شناخت و پرز تغییر در نیازها و علایق را اساس درمان اشخاص میدانند.
اهمیت تغییر در اینجا بیش از پیش خود را نمایان میكند در بسیاری از مواقع تغییر سبك زنگی ما را از مبتلا شدن به بسیاری از بیماریها و مسائل روانشناختی مصون میدارد تصور كنید فردی كه مهارتهای حل مسئله، كنترل خشم، روابط بین فردی مؤثر و رفتار جراتمندانه را آموخته و آنها را به كار میبرد نسبت به كسی كه از این تواناییها برخوردار نیست در مقابله با مسائل زندگی و ناملایمات و یا در برقراری ارتباط مناسب با دیگران چقدر میتواند قدرتمندانه و موفقتر عمل كند.
همه چیز مهیاست برای یك شروع دیگر برای شروعی بهتر، ما نیازمند تغییرات وسیعی در همه ابعاد هستیم اما بیاییم این تغییرات را ابتدا از خود شروع كنیم ابتدا از درون نه از بیرون، تغییرات مناسب درونی شرایط را برای تغییرات بیرونی نیز مهیا میكند پس بیاییم گام اول را استوار برداریم و اعلام كنیم: غافل نخواهم بود و تغییر را شروع خواهم كرد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
افسردگی، خودكشی، اسكیزوفرنی، بیاشتهایی روانی، پرخوری روانی، اعتیاد و بزهكاری.
تا چند سال پیش تصور كلی در بین متخصصان بالینی این بود كه كودكان و نوجوانان به ندرت به افسردگی مبتلا میشوند، اما پژوهشهای جدید نشان میدهند كه درصد قابل ملاحظهای از نوجوانان به افسردگیهایی از نوع خفیف و یا شدید مبتلا هستند.
افسردگی رایجترین مشكل روانی نوجوانان است كه نزدیك به 20 الی 35 درصد از نوجوانان به افسردگی خفیف،12 الی15 درصد به افسردگی متوسط و نهایتا 5 درصد به افسردگی عمیق مبتلا هستند. افسردگی نوجوانان به عوامل مختلفی مربوط میشود :
1 - وراثت : افسردگی تا اندازهای جنبه ارثی دارد به طوری كه در بین اعضای یك خانواده شایع است.
2 -شكست: قطع یك رابطه یا شكست در یك واقعه مهم میتواند باعث افسردگی شود.
3 - استرس: افسردگی در بین نوجوانانی كه به دلیل فقر مالی، استرس روزمره و مداومی را تجربه میكنند بیشتر است.
4 - جنسیت: نرخ افسردگی دختران 2برابر بیشتر از پسران است.
5 - افكار بیهوده: رسیدن به درماندگی اكتسابی، یعنی این باور كه سختكوشی نمیتواند به بهبود اوضاع یا شرایط منفی زندگی منجر شود.
موضوعات مرتبط: روان شناسی