حوزه فرهنگ– تئاتر
موضوع نمايشي دربارهي اميرکبير به روايت بازيگرش
تحلیل و استناد
خبرآنلاين:
امیدوارم روح امیرکبیر را در قبر نلرزانده باشم
مهدی سلطانی با تأکید براینکه در نمایش علی رفیعی تلاش کرده به عنوان میرزا تقیخان فراهانی باور پذیر باشد، ابراز امیدواری میکند که با اجرایش روح امیرکبیر را در قبر نلرزانده باشد.
به گزارش خبرنگار تئاتر ایسنا، این بازیگر در چند سال اخیر حضور پررنگی در تئاتر، سینما و مجموعههای تلویزیونی که مورد استقبال مردم هم واقع شدهاند، داشته است. او که در دههی 70 و اوایل دههی 80 نقشآفرینیهای زیادی در عرصهی تئاتر داشت و روزهای در اوجی را با کارگردانانی همچون علیرضا نادری، نادر برهانیمرند، محسن علیخانی، حسین کیانی، ایوب آقاخانی، کوروش نریمانی و حتی اصغر فرهادی سپری کرد چند سالی را برای ادامهی تحصیل به خارج از کشور رفت و از سال 88 با گامهایی آهستهتر و در عین حال محکمتر به عرصه بازیگری برگشته است.
وی در سالهای گذشته با کیومرث مرادی، حسین پاکدل و نادر برهانیمرند همکاری کرده و این روزها در نقش میرزا تقیخان فراهانی نمایش دکتر علی رفیعی بازی میکند، نمایشی که پیش از انقلاب اسلامی به صحنه رفته بود و در دور جدید اجرا هم با استقبال مخاطبان روبرو شده است.
امیرکبیر نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقیخان فراهانی» معتقد است: این نمایش به دنبال یک روایت تاریخی از شخصیتی تاریخی نبوده است، بلکه قصد دارد بگوید، بهتر است تاریخ را با فرایند علت و معلولی آن تحلیل و از آن عبرت بگیریم. تاریخ در اینجا فریاد میزند که راه نجات، رسیدن به امتی واحد است.
اگر به تماشای نمایش علی رفیعی در تالار وحدت رفته باشید احتمالاً در بخشهای پایانی آن که با قتل امیرکبیر همراه است تماشاگرانی را حتی معدود، میبینید که تحت تأثیر مظلومیت شخصیت اصلی نمایش قرار میگیرند و برای کشته شدن امیرکبیر اشک میریزند یا افسوس میخورند.
مهدی سلطانی در گفتگوی خود با خبرنگار ایسنا، دریارهی اینکه چقدر به عنوان بازیگر اجرای این نقش تاریخی برایش با چالش همراه بوده تا بتواند برمخاطب تاثیرگذار باشد؟ بیان کرد: نکتهای که در اینجا بیش از هرچیز باید به آن اشاره کرد این است که متاثر شدن و دل سوختن تماشاگر بیش از آنکه برای قهرمان نمایش یا امیرکبیر باشد ، برای خودش صورت میگیرد؛ زیرا در بازسازی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، خود را خنثی و مضمحل مییابد. خود را با مردمان زمان میرزاتقی خان مقایسه میکند و چیزهای مشترک زیادی میبیند که برایش خوشایند نیستند، پس افسوس میخورد و غمگین میشود.
او گفت: امیرکبیر به مردمش امید زیادی بسته بود، اما امیدهایش بر آب شدند. در واقع ضعف تراژیک قهرمان این تراژدی هم همین است. امید بستن به کسانی که عملا در انفعال هستند. انفعالی که محصول جهالت، بیخبری یا نا آگاهی از واقعیتهایی است که پیرامونشان اتفاق میافتد.
سلطانی خاطرنشان کرد: البته هدف این نمایش قطعا این نیست که تاریخ را جزء به جزء روایت کند، چون این اتفاق در کتابهای تاریخی به خوبی میافتد و حتی شاید تلویزیون فرصت بیشتری داشته باشد تا در قالب یک سریال چند قسمتی مقطعی از تاریخ را روایت کند، اما هدف یک هنرمند به ویژه در تئاتر، صرفا روایت تاریخ نیست. ..
توصیه و پیشنهاد :
1. پيشنهاد ميشود بازبيني از اين نمايش صورت گيرد و اگر تحليل آن شامل همين اظهارات بازيگرش، آقاي سلطاني ميشود، نقدي نگاشته شود با اين مضمون که آيا اين پيام حرف امروز جامعهي ما بود و آيا علي رغم همه اختلافاتي که در جزء مسائل سياسي و اجتماعي وجود دارد، امت واحده در ايران محقق نشده؟ و آيا اين نيست که ما بهترين عبرتآموزي و تجربهگرايي را در فرآيند انقلاب اسلامي تا به امروز داشتهايم؟
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: نمايش اميرکبير , روايت بازيگر , مهدي سلطاني , سينما