حوزه فرهنگ – ادبيات
موضوع حکايتي عرفاني از زبان روشنفکري معاند
تحلیل و استناد
بالاترين به نقل از شناسنامه :
عابدی در کوهی زندگی میکرد. روزها روزه میگرفت و هر شب قرص نانی برای او میآمد. با نیمی از آن افطار میکرد و نیم دیگر را برای سحر میگذاشت.
شبی نانش نرسید, از گرسنگی خوابش نبرد. پیوسته انتظار میکشید که غذای هر شبه اش برسد اما این چنین نشد.
در پائین کوه روستائی بود که ساکنان آن نصرانی بودند. صبحگاه عابد از کوه پائین آمد و از مردی نصرانی تقاضای غذا کرد. دو قرص نان جوین به او دادند.
نانها را گرفت و به طرف کوه رهسپار شد, سگ گر و لاغری که بر در خانه نصرانی بود دنبالش راه افتاده و دامن او را گرفت. عابد یک نان را نزدش انداخت شاید برگردد. سگ نان را خورد و باز به دامنش چسبید و عابد نان دیگر را هم به سگ داد. سگ نان را خورد و باز دامنش را گرفت, عابد گفت:
سبحان الله سگ به این بی حیائی ندیده بودم. صاحب تو دو قرص نان به من داد و هر دو را تو از من گرفتی, دیگر چه میخواهی؟
خداوند, آن سگ را به زبان آورد و سگ گفت:
من بی حیا نیستم. بر در خانه ی صاحبم زندگی میکنم و از خانه اش نگهداری کرده و به نان یا استخوانی قانعم. گاهی چند روز میگذرد که او چیزی برای خود پیدا نمیکند و به من هم نمیدهد, با این وصف درِ خانه ی این مرد را رها نکرده ام, اما تو یک شب نانت قطع شد, تاب نیاوردی و به دیگری روی آوردی. اکنون بی حیا منم یا تو ؟
سگی را لقمه ای هرگز فراموش
نگردد, ور زنی صد نوبتش سنگ
توصیه و پیشنهاد :
1. حکايات عرفاني در متون ادبي ما، غالباً به قصد نقد بر نقايص دينداري مومنان و اهل ظاهر بيان ميشده و به خالصسازي روح ايمان ايشان کمک ميکرده است. اما امروز اين حکايات براي جريانهاي ضد دين مورد توجه قرار گرفته چرا که از آن نسخهاي براي نفي اساس دين و عرفان حقيقي تهيه ميکنند. پيشنهاد ميشود در اين خصوص مقالهاي تحليلي نگاشته و با اشاره به نوع خاص حکايات مورد علاقهي جريانات روشنفکري چه در داخل، چه در خارج، اين سوء استفاده تبيين و روشن شود.
2. براي اين منظور مصاحبه با يکي از نويسندگان يا صاحب نظران ميتواند در تبيين اين سوء استفاده کارآمد باشد.
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل
برچسبها: راهبردي , حكايت عرفاني , روشنفكر , متون ادبي