عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | سختي

تولد

http://komeil.info/wp-content/uploads/2016/04/95513557_tonemapped.jpg

دوباره روز تولدت رسید  ...
آره .. دوباره روز تولدت رسید ... روزی که سعي مي كنم غصه سراغم نیاد
روزی که دستای تنهایی من ... بیشتر از همیشه دستاتو میخواد
حال امسال من در روز تولدت خیلی با سالهای قبل فرق داره ...
حال دلم توی این یکي دو سال خیلی عوض شده ...
ولی دلم می خواد امروز به جای همه دنیا ، برات خوشحال باشم ...
می خوام امروز بخاطر دل تو گریه نکنم ... اگه بتونم !
تو دلم برات یه جشن کوچیک بگیرم
آخه نمی خوام روز تولدت با اشکام و با حرفام دلت رو بشکنم ...
تولد 42 سالگیت مبارک ...
می دونم الان حس عجيبي داري ، يه حس غريب ...
درست نميگم ؟!
من هم برات خوشحالم ...
مهم نیست که الان تنهايي .. اصلا مهم نيست ..
مهم نيست كه كسي تولدت رو يادش بود يا نه ، واقعا مهم نيست !
يه روزي برات همه تولد ميگيرن ، حتي همه فاميل دور نزديك هم دعوت ميشن ..
حتي همسايه ها و دوستات رو هم باخبر ميكنن ..
اون روز خيلي دير نيست !
فقط دلم می خواد تو خوشحال باشی ...
خيلي دلم برات تنگ شده  ، خيلي زياد ...
دلم مي خواست برات كادو بگيرم ، نميدونم از چي خوشت مياد ..
نه اينكه ندونم  ، ميدونم .. اما ..
نميتونم !
ميدونم ... بارها بهم گفتي ..
جا موندي ؟ دوستات رفتن ؟ ميدونم .. به خدا ميدونم ..
ولي چيكار كنم كه نميتونم كاري برات بكنم ..
منو ببین ... اصلا نمی خوام امروز ناراحت باشم ... نمی خوام گریه کنم...
دوست ندارم اشکامو ببینی ...
نمی خوام تنهایی هامو حس كني ...
می خوام امروز خوشحال باشم تا دلت نگیره ...
می خوام بخندم تا تو هم بخندی ...
نمی خوام روز تولدت ناراحتت کنم ...
راستی کادوی تولد دوسال پيشت يادت هست ؟
دقيقا همون ساعتاي به دنيا آمدنت بود !
اذان ظهر بود كه به دنيا اومدي ... يادته ؟
كادوي تولدت رو همون ساعت گرفتي ..
يادت مياد وقتي از سفر برگشتي و نزديك خونه كه شدي صداي اذان ميومد ..
همون لحظه كادوي تولدت رو گرفتي ...
گريه ميكني ؟ چرا ؟ مگه خوشحال نيستي ؟
امروز تولدته ... روز تولد مگه گريه ميكنن پسر ؟
گفتم پسر ؟ ببخش .. تو ديگه يه مردي ..
يه مرد كه با كوله بار سنگين مشكلاته  ، اما تو ميتوني
تو فقط يه مرد نيستي ، تو پدري
پدر كميل  ، يه پسر پاك و زيبا و معصوم
نمي خواد بگي خيلي فكرا براش داري .. خودم مي دونم !
بگذريم ...
من اومدم پیشت ... اومدم تولدت رو تبریک بگم
البته چند باري صدات كردم تا بيدار شدي ...
تازگيها چقدر خوابت سنگين شده !
ميدوني اين حسي كه امروز داري رو ، فكر ميكنم يه بار قبلا هم ديدم ..
بذار فكر كنم ... آره .. آره .. يادم آمد
يه شب تنها ، پشت ديوار خونه  ، ساعت از 1 شب گذشته بود ..
منتظر بودي خونواده بخوابن .. نميدونم چرا ولي ميگفتي خجالت ميكشي بري خونه ...
تكيه كرده بودي به ديوار ، سرت رو به آسمان بود ..
آره ، خودشه . همون حسه ..
گفتم اين حس يه بوي آشنائي برام داره ...
يادت اومد ؟
باز هم بگذريم ...
ببخشید قرار بود حرفای ناراحت کننده نزنم ...
ببخشید اگر ناراحتت  کردم ...
اما بهم قول بده دلتنگی نکنی ...گریه نکنی ...
روز تولدت خوشحال باش ...
بخند تا هر وقت چشمامو می بندم خنده هات رو ببينم  ..
جلوی چشمامه چشمای بارونیت ...
دیگه مزاحمت نمیشم ...
فقط آمدم كه بگم تولدت مبارک باشه ...
راستي ..
هيچي .. مهم نبود ..
خدانگهدار

محمد


برچسب‌ها: دلنوشته هايم , تولد , مرگ , زندگي


تاريخ : ۱۳۹۵/۰۲/۰۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
 

 

به لبخندتان اجازه دهيد كه دنيايتان را تغيير دهد

 

اما

 

به دنيا اجازه ندهيد لبخندتان را تغيير دهد

 

 


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، جملات زيبا
برچسب‌ها: لبخند , مشكلات , سختي , شكستن


تاريخ : ۱۳۹۲/۱۰/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.