|
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
1) سعي كنيد بيشتر از آن كه در انتظار دريافت چيزي از همسرتان باشيد، چيزي به او ببخشيد. اگر هدف شما ايجاد حس رضايت و خوشبختي در همسرتان باشد، مطمئن باشيد فرصت هاي بي شماري براي رسيدن به اين هدف پيدا خواهيد كرد. در اين صورت شما نيز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهيد شد. زيرا انسان ها همواره سعي مي كنند خوبي هاي ديگران را جبران كنند.
۲) وقتي همسرتان به شما توهين مي كند، سكوت كنيد و با او مقابله به مثل نكنيد. زيرا با اين كار از بروز بسياري از بحث هاي غير ضروري جلوگيري مي كنيد. اين لحظات به سرعت سپري خواهند شد و شما مي توانيد در زمان بهتري با همسرتان درباره رفتارش صحبت كنيد.
۳) از همسرتان انتظارات غيرواقعي نداشته باشيد. اجتناب از انتظارات غيرواقعي مي تواند از بروز بسياري درگيري ها، عصبانيت ها و سرخوردگي ها جلوگيري كند. انتظار نداشته باشيد همسرتان كامل و بي نقص باشد. در ضمن هيچ گاه او را با ديگران مقايسه نكنيد.
۴) سعي كنيد نسبت به همه چيز ديدي مثبت داشته باشيد.
۵) به راه هايي فكر كنيد كه مي توانيد همسرتان را نسبت به انجام كارهايي كه دوست داريد ترغيب كنيد. اگر اين روش مؤثر نبود روش هاي ديگر را امتحان كنيد و به ياد داشته باشيد كه تحسين و تعريف به موقع مي تواند يك انگيزه قوي باشد.
۶) اهداف خود را طبقه بندي كنيد و افكار خود را بر مهم ترين هدفتان يعني داشتن يك محيط خانوادگي آرام و شاد متمركز كنيد.
۷) هيچ گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشويد. به جاي اين كار با او به توافق برسيد.
۸) همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نكنيد. در عوض سعي كنيد روشي در پيش بگيريد كه از تكرار اين اشتباهات جلوگيري كند.
وقتي شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش مي كنيد، احساسات او را جريحه دار مي كنيد و باعث آزار او مي شويد.
۹) در زمان حال زندگي كنيد. اشتباهات و وقايع تلخ گذشته را فراموش كنيد و سعي كنيد شرايط زندگي امروزتان را تغيير دهيد.
۱۰) همواره از همسرتان بپرسيد: براي اينكه زندگي ما شاد و دلپذير باشد، من چه كاري مي توانم انجام بدهم؟
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
رویای سرنوشت
تصمیم گیری و هدف گذاری
همه ما رویا ها و آرزوها یی داریم ... همه ما در اعماق روح خود می خواهیم باور كنیم كه دارای موهبت خاصی هستیم، می توانیم تغییر و تفاوتی ایجاد كنیم، می توانیم به طریق خاصی در دیگران نفوذ كنیم و می توانیم جهان فعلی را به صورت دنیای بهتری در آوریم.
آرزوی شما چیست ؟ شاید رویایی است كه آن را فراموش كرده اید و یا درشرف زوال و نابودی است . اگر آرزوی شما عملی می شد ، وضع امروزی شماچگونه بود؟
اكنون چند لحظه وقت صرف كنید و در رویا و آرزوی خود فرو بروید و ببینید خواسته واقعی شما در زندگی چیست ؟
كارهایی كه گاه به گاه انجام می دهیم، ملاك نیستند، بلكه اعمال دائمی ما هستند كه نقش تعیین كننده دارند. پدر همه اعمال ما كدام است ؟ چه عملی در نهایت ، تعیین كننده شخصیت و راه زندگانی ماست ؟ پاسخ این پرسش در كلمه تصمیم نهفته است . در لحظات تصمیمگیری است كه سرنوشت ما رقم زده می شود . من بیش ازهر چیز ، اعتقاد دارم كه آنچه سرنوشت ما را تعیین می كند ، شرایط زندگیمان نیست ، بلكه تصمیمهای ماست.
چه كسی باور می كردكه ایمان مردی آرام و بی ادعا ( حقوقدانی كه به اصل مسالمت معتقدبود )
چنان قدرتی داشته باشد كه امپراطوری وسیعی را واژگون كند ؟ مع ذالك تصمیم مهاتماگاندی و اعتقاد او به اینكه بدون توسل به خشونت می توان به مردم هند كمك كرد تا دوباره زمام كشور خود رابدست گیرند،یك رشته وقایع زنجیره ای غیر منتظره را سبب شد .
ببینید یك تصمیم ، كه به موقع و با ایمان كامل به آن عمل می شود ، چه نیرویی دارد. هنگامی كه خیلیها این كار را رویایی غیر ممكن تصور می كردند ، استقامت و پابندی گاندی به تصمیمی كه گرفته بود ، آن رویا را به واقعیتی غیرقابل انكار مبدل كرد.نكته آن است كه خود متعهد كنیم بطوری كه نتوانیم از تصمیم خود بر گردیم .
اگر شما همین اندازه شور و شوق، ایمان و عمل در خود سراغ داشتید كه بتوانید حركتی توقف نا پذیر را به وجود آورید، دست به چه اقداماتی می زدید؟
در درون هر یك از ما منابع نیروی عظیمی به ودیعه نهاده شده است كه می تواند ما رابه كلیه آرزوهای خود و حتی به چیزی بیش از آن برساند. یك تصمیم ، می تواند دریچه های بسیاری را به روی ما باز كند و شادمانی یا غم ، سعادت یا بی نوایی، با هم بودن یا انزوا ، عمر طولانی و یا مرگ زود رس را به ارمغان آورد.
از شمامی خواهم كه همین امروز ، تصمیمی بگیرید كه بلافاصله موجب دگرگونی یا بهبود كیفیت زندگیتان شود.كاری را كه به تعویق انداخته اید انجام دهید...مهارت تازه ای فرا بگیرید ...با دلسوزی و احترام بیشتری نسبت به دیگران رفتار كنید ... و یا به كسی كه چند سال است با او صحبت نكرده اید ، تلفن كنید . فقط بدانید كه همه تصمیمها دارای پی آمد هایی هستند. حتی اگر هیچ تصمیمی نگیرید، این خود نوعی تصمیم است.
در گذشته، چه تصمیمهایی گرفته، یا نگرفته اید كه بر زندگی امروزی شما تاثیر شدیدی داشته است ؟
در سال 1955 خانم روزاپاركس تصمیم گرفت كه از یك قانون غیر عادلانه و مبتنی بر تبعیض نژادی سرپیچی كند. وی از اینكه در اتوبوس ، جای خود را به سفید پوستی واگذارد امتناع كرد و این عمل او ، نتایجی به بار آورد كه در آن لحظه به ذهنش خطور نمی كرد . آیا قصد او این بود كه ساختار اجتماع را دگرگون سازد ؟ قصد او هر چه بود، پا بندی وی به معیارهای عالیتر زندگی ، او را به انجام این عمل واداشت .
اگر معیارهایی را كه دارید ، بالا ببرید و تصمیم واقعی بگیرید كه براساس آن معیارها زندگی كنید چه تغییرات شگرفی ایجاد خواهد شد؟
همه ما ، داستان زندگی افرادی را شنیده ایم كه علی رغم محدودیتهای شرایط، دست به كاری شگرف زده و به صورت نمونه هایی از نیروی بی كران روح انسان در آمده اند.
من و شما نیز می توانیم زندگانی خود رابه صورت یكی ازاین افسانه ها در آوریم ، به شرط اینكه شهامت داشته باشیم و بدانیم كه قادریم اختیار اتفاقاتی راكه در زندگیمان می افتد به دستگیریم. و اگر هم نتوانیم همیشه اتفاقاتی راكه در زندگیمان می افتد كنترل كنیم ، دست كم می توانیم بر واكنشهای خود نسبت به آن وقایع ، و بر اعمالی كه در مقابل آنها انجام می دهیم مسلط باشیم.
اگر در زندگی شما چیزی هست كه از آن ناراضی هستید، ( مثلاٌ در زمینه روابط، سلامت جسمی ویا شغل) هم اكنون تصمیم بگیرید كه بلافاصله تغییری در آن به وجود آورید.
هر چه بیشتر تصمیم بگیرید ،قدرت تصمیم گیری شما بیشتر می شود .همچنان كه عضلات بدن در اثر ورزش نیرومندتر می شوند ، قدرت تصمیم نیز با تمرین افزایش می یابد.
همین امروز، در مورد دو كار كه به تاخیر انداخته اید تصمیم بگیرید: یك تصمیم كه گرفتن آن آسان و یك تصمیم كه كمی دشوارتر باشد. بلافاصله در جهت عملی كردن هر یك از آنها قدمی بردارید و این كار را با قدم دیگری كه فردا بر می دارید ادامه دهید. با این عمل ، عضلات تصمیمگیری شما نیرومند می شوند و می توانید بزودی تغییراتی بزرگ ، در تمامی جهات زندگی خود به وجود آورید.
باید خود را مقید كنیم كه از اشتباههای خود پند بگیریم، نه اینكه به خود بپیچیم و خویشتن را ملامت كنیم . اگر از خطاهای خود درس نگیریم ، ممكن است در آینده نیز آنهارا تكرار كنیم . اگر موقتاٌ كشتی تان به گِل نشست، بخاطر آورید كه در زندگی انسان شكست معنی ندارد، بلكه فقط نتیجه وجود دارد . این ضرب المثل را در نظر داشته باشید : ناشی از تجربهاست ،و تجربه غالباٌ نتیجه قضاوت غلط است !
در گذشته خود ، مرتكب چه اشتباهی شده ایدكه بتوانید از آن برای بهبود زندگی امروزی خود استفاده كنید؟
موفقیت و شكست، معمولاٌ منشا واحدی ندارند.شكست نتیجه خودداری از انجام عملی ( مثلاٌ زدن یك تلفن ، رفتن یك كیلومتر راه یا اظهار عشق و محبت) است.همان طور كه شكست ، ناشی از یك رشته تصمیمات جزئی است، موفقیت نیز ناشی از آغازگری و ابتكار ، پشتكار و بیان واضح عشق و محبت عمیق قلبی است.
امروز چه عمل كوچكی می توانید انجام دهید كه حركتی را در جهت موفقیتهای زندگی به وجود آورد؟
تحقیقات پژوهشگران ، پیوسته نشان داده است كه افرادموفق معمولاٌ به سرعت تصمیم می گیرند و وقتی انجام كاری را درست بدانند به آسانی از تصمیم خود بر نمی گردند. بر عكس ، اشخاص شكست خورده معمولاٌ دیر تصمیم می گیرند و تصمیم خود را به آسانی عوض می كنند .
هر گاه تصمیم شایسته ای گرفتید ، آنرا رها نكنید.
او تقریباٌ نیمی از عمرش رادر یك ریه آهنی و نیم دیگر را در صندلی چرخدار گذرانده است. با وجود اینهمه مشكلات فردی ، او لابد در شرایطی نیست كه بتواند كیفیت زندگی دیگران را بهتر سازد. آیا نظر شما غیر از این است ؟ادرابرتس ، مجسمه لحظات بی همتای تصمیم و اراده انسانی است . وی نخستین فرد معلولی است كه بدون داشتن دست و پا ، از دانشگاه كالیفرنیا و بركلی فارغ التحصیل شده و به ریاست اداره توانبخشی ایالت كالیفرنیا رسیده است .وی كه مدافع خستگی ناپذیر افراد معلول است ، توانسته است قوانینی رابرای حفظ كلیه حقوق انسانی معلولین به تصویب برساند و برای اجرای آن قوانین نیز ابتكارات بسیاری رانشان دهد.
شما هیچ بهانه قابل قبولی ندارید . هم اكنون سه تصمیم بگیرید كه وضع سلامت، شغل، روابط زندگیتان را بهتر سازد و آنگاه براساس آن تصمیمها عمل كنید.
چگونه می توانید چیزی نامرئی را قابل دیدن كنید؟ اولین قدم آن است كه رویا و آرزوی خود را با دقت و روشنی تعریف كنید. تنها چیزی كه حد توانائیهای شما را مشخص می كند ، همین است كه بتوانید با دقت ، خواسته خود راتعریف كنید . اكنون می خواهیم آرزوها و رویاهای شما را متبلور سازیم و ظرف چند روز آینده برنامه ای بریزیم كه مطمئناٌ شما را به هدف برساند.
همه ما، چه بدانیم و چه ندانیم ، دارای هدفهایی هستیم. این هدفها، هر چه باشند، بر زندگی ما تاثیر اساسی دارند.مع ذالك بعضی از هدفها، نظیر اینكه ( من باید قبضها و صورتحسابهای خود راپرداخت كنم ) هیچ شور و هیجانی در انسان ایجاد نمی كند. رمز آزاد كردن نیروهای واقعی آن است كه هدفهای هیجان آوری برای خود قرار دهید كه حقیقتاٌ نیروی خلاقه را در شما زنده كند و محرك شور و شوق باشد.
هم اكنون آگاهانه هدفهای خود را انتخاب كنید.
هدفهایی را كه به نظرتان ارزش تعقیب كردن دارند در نظر آورید. آنگاه یك هدف را كه مهیج تر باشد بر گزینید . چیزی باشد كه بخاطر آن ، صبحها زودتر از خواب بر خیزید و شبها دیرتر به بستر بروید. برای رسیدن به آن هدفِ، تاریخ معینی را در نظر بگیرید و در چند سطر بنویسید كه چرا حتماٌ باید تا آن تاریخ به هدف برسید.آیا این هدف، آنقدر بزرگ هست كه برایتان شور آفرین باشد؟ یا باعث شود كه از چهار چوب محدودیتهای خود فراتر بروید؟ یا ظرفیتهای نهفته خود را آشكار كنید؟
اگر تاكنون اتومبیل یا وسیله تازه ای خریده باشید، متوجه شده اید كه پس از خرید، مشابه آن در همه جا مشاهده می كنید. البته آن اشیا ، قبل از آن هم در اطراف شما وجود داشته اند ، اما متوجه آنها نمی شده اید .
موضوع ساده است . بخشی از مغزمسئوول است تا كلیه اطلاعات را غربال كند و فقط آنچه را كه برای بقا و یا موفقیت ، ضروری است وارد ذهن نماید. بسیاری از چیزها در اطرافتان وجود دارند كه به كار موفقیت وعملی شدن رویا های شما می آیند، اما متوجه وجود آنها نمی شوید . زیرا هدفهای خود را به روشنی تعریف نكرده اید و به عبارت دیگربه مغز خود نیاموخته اید كه آن چیز ها دارای اهمیت هستند .
پس از آنكه هدفها یا امور مهم را به ذهن خود یاد آور شدید، نوعی غربال ذهنی به نام (سیستم فعال كننده شبكه ذهنی) به كار می افتد . این بخش از ذهن مانند آهن ربا عمل می كند و كلیه اطلاعات و فرصتهایی را كه ممكن است موجب موفقیت سریع و رسیدن شما به هدف شود جذب می نماید. بكار انداختن این كلید نیرومند عصبی ، می تواند ظرف چند روز یا چند هفته ، شكل زندگی شما را واقعاٌ دگرگون كند.
راهنمای هدفگذاری ( برنامه ریزی سیستم فعال كننده RAS )
1 – از امروز به مدت چهار روز و هر روز به مدت ده دقیقه وقت خود را صرف هدفگذاری كنید.
( توجه : هدفهای خود رادر دفترچه ای یادداشت كنید)
2 – در هنگام انجام این تمرین مرتباٌ از خود بپرسید، ( اگر مطمئن بودم كه به هر خواسته ای خواهم رسید و در هیچ زمینه ای شكست نخواهم خورد، در آن صورت چه چیزی را می خواستم و چه می كردم ؟)
3 – خوش باشید و به عوالم كودكی بر گردید. در یك فروشگاه بزرگ اسباب بازی ، روی زانوی بابانوئل ( یا عمو نوروز ) نشسته اید . در آن حالت هیجان و انتظار ، هیچ خواهشی آنقدرها بزرگ نیست . بهای هیچ چیزی آنقدرها گزاف نیست. همه چیز در دسترس است...
روز اول : هدفهای مربوط به رشد فردی
احساس رفاه و دارندگی ، پایه ای است برای رسیدن به هر نوع موفقیت دیگر در زندگی
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات را در نظر بگیرید: دلتان می خواهد چه مطالبی را بیاموزید؟ چه مهارتهایی را می خواهید فرا بگیرید؟ چه خصلتهایی رامی خواهید در خود به وجود آورید؟ دوستان شما چه كسانی باید باشند ؟ خود شما چه كسی می خواهید باشید؟
2 – برای رسیدن به هر هدف مهلت معینی قائل شوید ( مثلا شش ماه، یك سال ، پنج سال، ده سال، یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید تا یك سال دیگر به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید حتما و به طور قطع ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید.
روز دوم : هدفهای شغلی واقتصادی
خواه آرزوی شما این باشد كه در رشته حرفه ای خود سر آمد و پیشتاز باشید و میلیونها بر ثروت خود بیفزایید و خواه علاقمند باشید كه به عنوان دانشجوی رشته تخصصی ، سرمایه ای از علم بیندوزید، اكنون فرصت دارید كه نسبت به هدفهای خود اطمینان یابید.
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات را درنظر بگیرید. چه مبلغ پول می خواهید بیندوزید؟ از شغل خود ویا شركتی كه در آن كار می كنید چه انتظاراتی دارید؟ درآمد سالانه مورد انتظار شما چقدر است ؟ چه تصمیمهایی در زمینه مالی باید بگیرید؟
2 – برای رسیدن به هریك از هدفهای خود مهلتی قائل شوید( مثلا شش ماه، یك سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید ظرف یك سال آینده به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید حتماٌ ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید.
روز سوم : هدفهای تفریحی و ماجراجویانه
اگر از نظر مالی هیچ محدودیتی نداشتید، دلتان می خواست چه كنید و یا چه چیزهایی را داشته باشید؟ اگر هم اكنون یك غول جادویی در مقابل شما حاضرمی شد تا شما را به آرزوهاتان برساند چه آرزویی می كردید؟
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات رادر نظر بگیرید. دلتان می خواهد چه چیزهایی را بسازید یا بخرید؟ دلتان می خواهد در چه اتفاقاتی حضور داشته باشید؟ به چه ماجراهایی علاقمند هستید؟
2 – برای رسیدن به هر یك از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یك سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید ظرف یك سال آینده به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید بطور قطع ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید
روز چهارم : هدفهای معنوی و اجتماعی
اكنون فرصت دارید كه اثری از خود باقی بگذارید. میراثی به وجود آورید كه تغییری واقعی در زندگی دیگران پدید آورد.
1 – پنج دقیقه فكر كنید و همه امكانات رادر نظر بگیرید.چه خدمتی از شما ساخته است ؟ در چه اموری و به چه كسانی می توانید كمك كنید ؟ چه چیزهایی را می توانید ایجاد كنید؟
2 – برای رسیدن به هر یك از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یك سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را كه می خواهید ظرف یك سال آینده به آن دست یابید مشخص كنید.
4 – ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید كه چرا باید بطور قطع ظرف یك سال آینده به آن هدف برسید.
هرگز هیچ هدفی را رها مكنید، مگر اینكه ابتدا قدم مثبتی درجهت تحقق آن برداشته باشید. هم اكنون لحظه ای فكر كنتید و اولین قدمی را كه باید در جهت رسیدن به هدف بردارید مشخص سازید. برای اینكه پیشرفت كنید ، چه قدمی را باید امروز بردارید؟حتی یك قدم كوچك ( مثلا زدن یك تلفن ، یك قول، و یا یك برنامه ریزی مقدماتی )شما را به هدف نزدیكتر می كند . آنگاه كارهای ساده ای را كه باید از امروز تا ده روز دیگر انجام دهید، به صورت برنامه ریزی به روی كاغذ بیاورید. این برنامه ده روزه، یك رشته عادتها رادر ما ایجاد می كند و نیروی محركه توقف ناپذیری را به وجود می آورد كه موفقیت دراز مدت شما را تضمین می كند. از هم اكنون شروع كنید!
اگر یك سال دیگر ، به همه هدفهای خود برسید چه احساسی خواهید داشت ؟ چه نظری نسبت به خودتان پیدا خواهید كرد ؟ زندگی را چگونه خواهید دید؟ پاسخ با این سئولات باعث می شود تا دلایل قاطعی برای رسیدن به هدفپیدا كنید. اگر بدانید كه چرا باید كاری را انجام دهید، چگونگی انجام آن به آسانی معلوم خواهد شد.
از فرصت استفاده كنید و چهار هدف یك ساله خود رامشخص سازید. زیر هریك از هدفها ، در یك پاراگراف شرح دهید كه چرا مطلقاٌ خود را مقید می دانید كه ظرف یك سال به آن هدفها نایل شوید.
رمز رسیدن به هدفها، شرطی كردن ذهن است . دست كم روزی دوبار ، هدفهایی را كه نوشته اید بررسی كنید. آنها را در جایی قرار دهید كه هر روزچشمتان به آنها بیفتد : مثلاٌ در دفتریادداشتهای روزانه ، روی میز كار ، در كیف پول یا روی آینه دستشویی كه در هنگام اصلاح صورت آنها را ببینید . به خاطر داشته باشید كه اگر دائماٌ راجع به چیزی فكركنید و افكار خود راروی آن متمركز سازید ، به سوی آن حركت می كنید . این، راهی ساده و بسیار پر اهمیت برای برنامه ریزی نظام فعال كننده شبكه ذهنی (RAS ) است.
اگر تلاشتان برای رسیدن به هدف ، عبث به نظر رسید، آیا باید هدف خود را تغییر دهید؟ پاسخ مطلقاٌ منفی است!
پشتكار، ارزشمندترین عامل شكل دهنده كیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است.به هر حال هیچكس تاكنون صرفاٌ به علت داشتن علاقه به هدفی نرسیده است . انسان باید خود رامتعهد و پابند كند . آیا ممكن است كه در اثر یك شكست موقتی، بینش و توانائیهای پیدا كنیم كه در آینده حتی به موفقیتهای بزرگتری دست یابیم؟ مسلم است !
اكنون به تلاشهای ظاهراٌ ( بی ثمر) گذشته خود بنگرید و ببینید از آنها چه آموخته اید؟چگونه می توانید با استفاده از این بینشها ، چه در زمان حال و چه در آینده موفقیتهای بزرگی كسب كنید؟
همه افراد موفق ، آگاهانه یا ناآگاهانه از فرمول مشابهی برای رسیدن به هدفهای خود استفاده می كنند . شما هم برای رسیدن به خواسته های خود این چهار دستور ساده را بكار بندید:
فرمول موفقیت نهایی
1 – ابتدا خواسته خود را مشخص كنید .( دقیق باشید! روشنی بیان نوعی قدرت است).
2 – دست به عمل بزنید.( زیرا داشتن آرزو كافی نیست).
3 – ببینیدنحوه عملكرد شما برای رسیدن به هدف، مفید و موثر است یانه .( برای یك فرضیه بی ارزش ، نیرو خود را بیهوده هدر ندهید).
4 – فرضیات و شیوه كار خود را آنقدر عوض كنید تا به هدف برسید.( قابلیت انعطاف، باعث می شود كه نظرات تازه ای پیدا كنید و به نتایج تازه تری برسید.
هنگام تعقیب هدفها ، غالباٌ به نتایجی غیر منتظره دست می یابیم . آیا زنبور عسل عمداٌ می خواهد گلها را بارور سازد؟ خیر، بلكه زنبور در پی جمع آوری شهد، پاهایش به گرده گلها آغشته می شود و هنگامی كه روی گل دیگر می نشیند ، ندانسته یك رشته عكس العملهای زنجیره ای را باعث می شود و در نتیجه ، دامنه كوهسار، هرروزی به رنگی دلپذیر در می آید.
به همین ترتیب ، شما نیز هنگامی كه به دنبال هدفهای ارزشمند خود می روید، ممكن است منابع پیش بینی نشده ای هم نصیب دیگران سازید. حتی تصمیم ساده ای ، نظیر اینكه به فلان دوست قدیمی تلفن كنید، ممكن است پی آمدهای مثبتی داشته باشید كه اصلاٌ فكرش را نمی كردید.
تلاشهای فعلی شما چه منابعی برای دیگران دارد؟
مقصود واقعی از داشتن هدف آن است كه ضمن تعقیب هدف، شخصیت شما به عنوان یك فرد انسانی نیز ساخته شود . پاداش واقعی شما شخصیتی است كه به عنوان یك انسان ، پیدا می كنید.
اكنون دقایقی وقت صرف كنید و به طور خلاصه بنویسید كه برای رسیدن به هدفهای خود باید چه خصلتها، خصوصیات، مهارتها، توانائیها، طرز فكرها و عقایدی را در خود ایجاد كنید.
لذت و شادی را فراموش مكنید . در نظر بسیاری از اشخاص ، هدفگذاری به این معنی است كه وقتی به هدف بزرگی رسیدند،آنگاه می توانند از زندگی خود لذت ببرند. ما می خواهیم با شادمانی به هدف برسیم ، نه اینكه ابتدا به هدف برسیم و آنگاه شادی كنیم . سعی كنید از هر روز عمر خود به كاملترین صورت ، استفاده نمائید. شهدی را كه در هر یك از لحظات حیات ، موجود است بچشید. ارزش زندگانی را با ملاك پیشرفتهای خود اندازه نگیرید ، بلكه بخاطر داشته باشید كه جهت حركت شما ، مهمتر از نیل به هدفهای موقت است.
جهت حركت شما رو به كدام جانب است ؟ آیا از هدفهای خود دور می شوید ، یابه آنها نزدیك می گردید؟ آیا لازم است در شیوه های خود تجدید نظر كنید؟ آیا از زندگی خود بطور كامل لذت می برید؟ اگر پاسختان منفی است ، هم اكنون تغییری دریكی از زمینه ها ایجاد كنید.
شاید بارها این جمله را از اشخاص شنیده باشید كه ( آیا سهم من از زندگی همین است؟) فضانوردان آپولو كه تقریباٌ تمام عمر خود را وقف سفر به كره ماه كرده بودند، در آن لحظه افتخار آفرین و تاریخی كه قدم به ماه گذاشتند احساس غرور می كردند. اما پس از آنكه به زمین برگشتند بعضی هاشان دچار افسردگی شدید شدند. آیا هدفی باقی مانده بود كه انتظارش را بكشند؟ آیا هدفی بزرگتر از سفر به كره ماه ، و كشف فضای خارج از زمین وجود داشت ؟ بلی ، شاید فقط یك هدف وجود داشته باشد و آن كشف فضای روح و دل انسانی است .
همه ما نیاز داریم كه دائماٌ احساس رشد عاطفی و معنوی كنیم . این غذایی است كه روح ما به آن محتاج است . وقتی به هدفهایی كه برای خود قرار داده اید نزدیك می شوید، فراموش نكنید كه باید بلافاصله هدفی تازه برای خود انتخاب كنید و برای آینده ای كه حتماٌ خواهد آمد، برنامه داشته باشید.
هدف نهایی چیست ؟ شاید این باشد كه كار ارزشمندی انجام دهیم. پیدا كردن راهی برای كمك به دیگران ( آنانكه صمیمانه دوستشان می داریم) باعث می شود كه در همه عمر ، احساس سعادت كنیم . برای كسانی كه بخواهند، وقت، انرژی، سرمایه و نیرو های خلاقه خود را در راه خیر صرف كنند ، همیشه در این جهان جایی وجود دارد.
امروز، چه عمل محبت آمیزی می توانید نسبت به فرد دیگری انجام دهید؟ هم اكنون تصمیم بگیرید ، به عمل بزنید و ازاحساسی كه پیدا خواهید كرد، لذت ببرید.
جورج برنز كمدین محبوب ، اهمیت انتظار را بخوبی درك كرده است . تمام فلسفه زندگی او دراین كلمات خلاصه می شود: ( باید در زندگیتان چیزی وجود داشته باشد كه به خاطرآن از بستر خارج شوید. در حال خواب، نمی توان كاری انجام داد . مهمترین اصل این است كه در زندگی خود ، نقطه روشن و جهت مشخصی داشته باشید كه رو به آن سو حركت كنید.) وی اكنون بیش از نودسال سن دارد و هنوز در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی بازی می كند . او سالن پالادیوم لندن را برای اجرای برنامه ای در سال 2000 میلادی ، از هم اكنون رزرو كرده است كه در آن هنگام ، وی 104 سال سن خواهد داشت ! این گونه آینده سازیها را چگونه می بینید؟
بیشتر مردم تصور می كنند كه در ظرف یك سال كارهای زیادی می توان انجام داد، اما در عین حال ، كارهایی را كه در مدت ده سال می توانند به پایان رسانند دست كم می گیرند.
شما ده سال دیگر چه وضعی خواهید داشت؟
به چیزی فكر كنید كه امروزه آن را در اختیار دارید، اما زمانی در نظرتان هدفی رویایی جلوه می كرده است. شاید برای رسیدن به آن هدف، موانعی هم درسر راهتان بوده است و باوجود این اكنون جزئی از زندگی شماست. وقتی به دنبال هدف تازه ای می روید و با مانعی مواجه می شوید ، به یاد آورید كه از این موانع ، قبلاٌ هم در زندگیتان بوده است و بر آنها غلبه كرده و موفق شده اید!
روح انسانی ، واقعاٌ تسخیر ناپذیر است. قدرت اراده و میل به پیروزی ، موفقیت، سامان دادن به زندگی و تسلط بر آن ، تنها هنگامی در شما بیدار می شود كه بدانید چه می خواهید و باور داشته باشید كه هیچ مشكل و مساله و مانعی نمی تواند جلو شما را بگیرد . وجود موانع ، تنهابه این معنی است كه باید عزم خود را برای رسیدن به هدفهای ارزشمند، جزمتر كنید.
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
در پست قبل ، در مورد روابط زناشویی مطلبی داشتم که اینک ادامه آنرا تقدیمتان میکنم
.یکی از معماهای تاریخ بشریت ( زن ) بوده است . فردی چون ناپلئون زن را عامل تمام موفقیتهای بشر معرفی کرده است
و فرد دیگری چون ارسطو تمام بدبختیها و خوشبختیهای بشر را به زن نسبت داده است
.در روایات اسلامی نیز اهمیت فراوانی به زن و نقش زن در تکامل جامعه بشری داده شده است
.بدین گونه می توان پی برد مهمترین نقش نیز در روابط زناشویی بر عهده زن گذاشته شده ، زیرا گرمای خانه و خانواده از خورشید وجود او تاًمین میشود .
زن قادر است که روحیه افراد خانه را بهبود ببخشد ویامی تواند آنها را ناامید و اندوهگین کند
.با داشتن چند کلید طلایی و بکار گیری آن ، شما می توانید خورشید خانه خود باشید ولی در ابتدا باید بدانید
ابرها کجا هستند ؟
۱
) خودت را دوست بدار ــ برای دوست داشتن دیگران بخصوص همسرتان اول لازم است که خود را دوستداشته باشید و تصویر ذهنی خوبی از خودتان داشته باشید . از خلقت خود راضی و شادمان باشید و خود را
کشف کنید . عقاید و باورهای صحیح خود را توسعه دهید . از موقعیت منحصر بفرد خود در این جهان
کمال استفاده و لذت را ببرید
.۲
) شوهرت را بپذیر ــ مرد نیاز دارد که همسرش او را آنطور که هست بپذیرد . این نوع پذیرش وی رامتقاعد می کند که شریک زندگیش واقعاً او را دوست دارد . به یاد داشته باشید که گله کردن و غر زدن
نقطه مقابل پذیرفتن است ! همسرتان همان است که هست اورا آنچنان که هست بپذیرید
.خداوند ما را آنچنان که هستیم قبول دارد . حتی اگر شایسته آن نباشیم ، باز هم او ما را دوست خواهد داشت
عشق خداوند عشقی مشروط نیست . از حالا به بعد تصمیم بگیرید که اصلاً دست به تغییر او نزنید، بزرگترین
عشق شما به او همین است . او هر گونه آدمی که باشد ، خوب ، بد ، فقیر یا غنی ، مریض یا سالم ، همسر
شماست و به محبت شما نیازمند است
.۳
) دوستش باش ـــ همه ما یک دوست صمیمی برای خود داریم که هر گاه خواستیم سفره دل را پیششباز کنیم و هر آنچه در دل داریم بدون هیچ ترس و واهمه ای از طرد شدن برایش بیرون بریزیم
.پیش او ما آزادیم که خودمان باشیم . او ما را آنچنان که هستیم دوست دارد
!آیا ما می توانیم برای همسرمان چنین نقشی را داشته باشیم ؟ آیا می توانیم او را یکی از دوستان صمیمی
خود بدانیم و خود نیز برای او چنین شخصی باشیم ؟ اگر اینگونه باشیم او می تواند خودش باشد و آزادانه
رفتار کند . در غیر اینصورت او از ما فراری میشود و به دوستان دیگرش پناه می برد . موانع بین زن و
شوهر تنها با پذیرفتن یکدیگر برداشته میشود
!۴
) او را تحسین کن ـــ روانکاوان اعتقاد دارند که یکی از نیازهای اساسی هر مرد ، جدا از روابط جنسیگرم ، تحسین و تاٌیید دیگران است . زنان نیاز دارند که دوستشان بدارند ولی مردان نیاز دارند که مورد
تحسین قرار بگیرند. ممکن است احساس کنید که همسرتان از نظر احساسی و عاطفی ضعیف عمل میکند
و نمی تواند احساسات حقیقی خود را بروز دهد . به یاد بیاورید که او در فرهنگی بزرگ شده که به او
می گفتند : نباید گریه کنی مرد که گریه نمیکنه ! او از همان کودکی یاد گرفته که حرفش را در دلش نگه
دارد و دم نزند ! اما ما دخترها آزاد بودیم که گریه کنیم و با عصبانیت احساسات منفی درونیمان را بروز
دهیم. ما تشویق میشدیم عروسکمان را ببوسیم و اینگونه بزرگ شدیم ، حالا چه اتفاقی افتاده ؟
آقای سرد با خانم احساساتی ازدواج کرده. آیا تابحال فکر کرده اید که چرا وقتی یه همسرتان میگویید
دوستت دارم او ممکن است احساساتش را به شما نشان ندهد ؟ اینبار سعی کنید او را به خاطر صفات
مثبتش تحسین کنید و ببینید که چه اتفاقی می افتد
!این را بدانید که شما تنها فردی هستید که همسرتان دوست دارد او را به سعادت برساند . قدرشناسی و
توجه شما خون تازه ای را در رگهای او جاری میسازد و انگیزه خیلی از کارها را به او بازمی گرداند
.۵
) خود را با او وفق بده ـــ خیلی از زنان با شنیدن این جمله اخمها را در هم میکنند . اما این قانونبدان معنا نیست که زن تسلیم بی چون و چرای مرد باشد ! یک زن کامل ، با انتخاب و آگاهی ، خود را با راه
و روش و تصمیم شوهرش وفق می دهد . به یاد داشته باشید مردها به یک زن همیشه تسلیم علاقه ای
ندارند . آنها زنی با شخصیت و دارای عقیده و جراًت می خواهند. اما در عین حال به دنبال کسی هستند که
تصمیم های آخر را به خود آنها واگذار کند
.۶
) رامشگر و دلربا باش ـــ یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که ظاهر شما او را جذب کند.او همانطور که به روح شما عشق می ورزد عاشق جسم شما نیز هست و به قول خودش برای آن میمیرد
!کالبد شما خانه ایست که روحتان در آن سکنی گزیده . حال بگویید این خانه چه ظاهر و نمایی دارد؟
آیا این خانه مانند پنچ سال قبل جذاب و دیدنی است ؟ سعی کنید همیشه تغییری در ظاهرتان داشته باشید
.بگذارید همیشه ذهن او مشغول این موضوع باشد که ذهن خلاق شما چه ابتکاری را در زندگی او بوجود
خواهد آورد ! مردها هر چیزی غیر از کسالت و بی حالی زن را تحمل میکنند! اگر همسرتان بی انگیزه شده
سریعترین راه برای اینکه اورا همانند روزهای نخستین کنید این است که ظاهر خود راتغییر دهید
.در ازدواج ، این نام یک بازی مهم است :
(( به شریکت توجه کن ))وقتی که همسرتان خسته به خانه می آید ، لبان خندان شما ، سلام گرم شما با آن ظاهر آراسته و تنی که
رایحه مطبوعش مشام جان را می نوازد ، برایش چون ورود به بهشتی زیبا و برین خواهد بود
!!با بکار بردن کلیدهای طلایی خواهید توانست که لحظه لحظه زندگی را با شادی وآرامش عطرآگین کنید
...
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
برای دستیابی به آرامش در روابط خود با زنها چند نکته را
همیشه به خاطر داشته باشید:
ــ زنان را درک کنید : آنچه که در زنان بسیار بسیار مهمتر است ،
درک است . زنان را درک کنید .
نیازهایشان را ، عواطفشان را ، حضورشان را . تفاوتی نمی کند شما باید شادی و ناراحتی ،
سرزندگی و کسالت و خوب و بدشان را درک کنید . به ویژه اگر مورد بی مهری قرار گرفته اند
درکشان کنید . اینکه او خسته است ، اینکه او هم احساس دارد . اینکه او هم نیازهایی دارد
اینکه او هم به تفریح و استراحت و آرامش نیاز دارد. همچون شما مردان که ازعدم شایستگی
هراس دارید ، زنان هم از درک نشدن هراس دارند .
ــ زن به توجه نیاز دارد : به او توجه کنید. به نیازهایش ، به لباسهایش ، به صورتش . به فعالیت
روزانه اش . به بردباری اش . وقتی از در می آیید ،نگاهش کنید . سر تا پا بنگریدش !
به مهمانی که می روید بین بستگان غرق نشوید . هراز گاهی توجهی کنید . البته باز هم توجه
شما به مجاورت فراوان شما منجر نشود! مجاورت فراوان همیشه ضد صمیمیت است .
و زنها چقدر بدشان می آید از اینکه مردها همه اش در خانه بنشینند ! اکثر مردانی که عمدتاً
در خانه هستند و یا بازنشسته می شوند ، کمتر مورد عشق و صمیمیت زنها واقع میشوند.
هم توجه کنید ، هم فضا بدهید . هیچ چیز مانند بی توجهی شما ، زن را نمی آزارد و وای بر
شما اگر از آزار دادن لذت ببرید !
او کفشی تازه خریده و به شما می گوید : چطوره ؟ شما می گویید : خوبه !
فقط همین را می گویید . این نادرست است . شما باید به وجد بیایید . به دقت نگاه کنید و
بگویید : به پاهای تو فوق العاده است .
ــ زن دوست دارد مرد مقتدر باشد : ضعیف نباشید . در هیچ چیز ! همان قدر که مردان از
قدرتمند بودن لذت می برند ، زنان از تماشای قدرت لذت می برند . قوی باشید .
مرد احساساتی و لوس ، منزجر کننده ترین پدیده ای است که در زمین برای زن وجود دارد !
مرد بی جربزه ، مرد ترسو ، مرد لوس ، مرد احساساتی ، مرد سبک که همیشه دهانش از
خنده باز است ، مرد خانه نشین ، مرد تنبل ، مرد بی اقتدار ، برای زن آزار دهنده است .
ــ زن دوست دارد که به او احترام بگذارید : احترام به زن ، چقدر برای او لذت بخش است ، خدا
می داند ! هرگز زن را جلوی دیگران خرد نکنید . پیش بچه ها ، پیش فامیل ، پیش غریبه ها .
عیب جویی وانتقاد و نادیده گرفتن زن در حضور دیگران ، برایش به شدت غیر قابل تحمل است.
ــ به زن قوت قلب بدهید : به او اطمینان بدهید که دوستش دارید . بگویید که همیشه حمایتش
می کنید . بگویید که تنهایش نمی گذارید . بگویید که حجم عمده ای از مشکلات زندگی را او به
دوش می کشد . بگذارید بداند که او یک کانون محبت است و خانه بدون او روح ندارد.
قوت قلب برای او همچون یک بمب صمیمیت است !
ـــ از او بخواهید که بگوید و شما نیز گوش کنید : اولین نشانه درک کردن شما از زن این است
که به صحبتهایش به دقت گوش بدهید . وقتی دارد صحبت می کند با دستهایتان ور نروید!
روزنامه نخوانید . مشغول تعمیر ضبط نباشد . سرتان را بالا بیاورید . صمیمانه نگاهش کنید و
گوش دهید.در خلال صحبتش ، از او یک پرسش کوتاه کنید تا متوجه شود که با علاقه گوش
می دهید .
ــ هرگز برای همسر خود از جنس مخالف صحبت نکنید : یکی از خطاهای شایع افراد همین
عمل است ! مرد و همین طور زن ، نباید برای همسر خود از زن و مرد دیگری صحبت کنند.
چه این صحبت تعریف باشد و تمجید و چه انتقاد باشد و ایراد . این صحبتها ضد صمیمیت است
و واکنش ایجاد می کند . مردها به خاطر داشتن روابط اجتماعی بیشتر ، مطلقاً نباید از روابط
کاری روزانه خود با زنان دیگر نزد همسر خود صحبت کنند !
اشتباه نکنید ، زنان نه بی جنبه اند و نه آنقدر ها حسود ... بلکه در منطق سرشار از احساس
زنها هر دقیقه ، هر کلمه و هر نگاه تصادفی شما جای بحث و تحلیل بسیار دارد . آنها
ناخود آگاه برای کوچکترین و پیش پا افتاده ترین (( البته از نظر شما )) حرکات و رفتار ها و
گفتار های شما دلیل سازی می کنند. در این نوع ویژه منطق ، آنها به آنچه شما در برابر
دیگران انجام می دهید یا از دیگران می گویید ، به مراتب بیشتر اهمیت می دهند تا آنچه که
برای خود آنها انجام می دهید یا به آنها می گویید . وقتی شما می گویید فلان مراجع خانم من
بسیار متین و با وقار بود . جمله شما به سرعت وارد جریان تحلیل میشود :
آن مراجع خانم متین و باوقار بود ==> تو به اندازه او متین و با وقار نیستی ==> او از نظر
من بر تو ارجحیت دارد . وقتی شما خصلت خوبی را در زن دیگری یافته اید یعنی آنکه به او
توجه کرده اید و توجه به دیگری ، آزار دهنده و ضد صمیمیت است.
واکنش زن معمولاً یکی از این سه واکنش است :
۱- ظاهرا ً هیچ واکنشی نشان نمی دهد اما در باطن بسیار دلگیر و آزرده و عصبی می شود.
۲- در همان زمان یا کمی بعد واکنش شدید نشان می دهدبهانه می گیردو بیخود (ازنظرشما )
به شما پیله می کند و غر می زند !
۳- مقابله به مثل می کند و رفتاری چون شما پیشه می کند.
انتقاد از جنس مخالف هم زن را دلگیر می کند.پس عیب و ایراد ها را هم نگویید. توجه داشته
باشید که انتقاد فراوان ناشی از توجه فراوان است . شما تا توجه نکرده باشید که نمی توانید
انتقاد کنید ! وقتی شما مردها از زنهای دیگر صحبت می کنید ، خودتان به وضوح می بینید که
همسر شما بی اندازه نسبت به حرف شما دقیقتر از قبل گوش می دهد .
حال ، میل ، میل شماست !
نتیجه :
اگر مرد مقتدری نباشید ، اگر به زن توجه کافی نداشته باشید ، به او بی احترامی کنید و به
جنس مخالف توجه نشان دهید و ...
چه بسا زن به مرد غریبه ای که به او توجه می کند و احترام می گذارد ، مقتدر به نظر
می رسد و ... از نظر ذهنی ـ دست کم از نظر ذهنی ـ وابسته شود و از شوهرش متنفر گردد
و این احساس نیز روز بروز بیشتر شود !
جا دارد در خاتمه ی این مبحث که کمی طولانی نیز شد ، از همراهی شما دوستان عزیز
سپاسگذاری کنم . مقصود ، یادآوری نکاتی بود که در تداوم صمیمیت نقش به سزایی دارند.
بسیاری از اوقات ما به راحتی با دیگران صمیمی میشویم . اما خیلی زود هم شکست
می خوریم . روابطمان به سردی می گراید و همدیگر را رنجیده خاطر می کنیم .
در زندگی زناشویی نیز دوست داشتن یک مهارت است و تداوم آن یک هنر . ازدواج عاشقانه
یک مقوله است و پایداری آن مقوله ای دیگر . به همسر خود پاداش روانی بدهیم . لبخند زدن
تمجید کردن ، نوازش و توجه ، پاداشهای روانی هستند که در نفوذ و تاثیر گذاری ما ، نقش
مهمی دارند .
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
|
FPRIVATE
متن زير تقريبا سرگذشت اکثر کسانيست که قدر عزيزترين چيز زندگيشون را نميدونند و شايد سرگذشت تک تک ما :
وقتی که تو 1 ساله بودی، اون (مادر) بهت غذا میداد و تو رو می شست و به اصطلاح تر و خشک می کرد تو هم با گریه کردن و اذيت کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی
وقتی که تو 2 ساله بودی، اون، بهت یاد داد تا چه جوری راه بری تو هم این طوری ازش تشکر می کردی که ، وقتی صدات می زد ، محل نميگذاشتي و فرار می کردی
وقتی که 3 ساله بودی، اون ، با عشق تمام غذایت را آماده می کرد تو هم با ریختن ظرف غذا ،کف اتاق ، ازش تشکر می کردی
وقتی 4 ساله بودی، اون برات مداد رنگی خرید تو هم، با رنگ کردن میز و ديوار ازش تشکر می کردی تا نشون بدي چقدر هنرمندي !
وقتی که 5 ساله بودی، اون لباس شیک به تنت کرد تا به تعطیلات بری تو هم، با انداختن خودت تو گِل، ازش تشکر کردی
وقتی که 6 ساله بودی، اون، تو رو تا مدرسه ات همراهی می کرد تو هم ، با فریاد زدنِ : من نمی خوام برم!، ازش تشکر کردی
وقتی که 7 ساله بودی، اون، برات وسائل بازی خرید تو هم، با پرت کردن توپ به پنجره همسایه کناری، ازش تشکر کردی
وقتی که 8 ساله بودی، اون، برات بستنی ميخرید تو هم، با چکوندن (بستنی) به تمام لباست، ازش تشکر ميکردی
وقتی که 9 ساله بودی، اون ، هزینه کلاس هاي اضافي تو رو پرداخت تو هم، بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری ازش تشکر کردی و بجاش فقط فکر مسخره بازي بودي
وقتی که 10 ساله بودی، اون، تمام روز رو معطل تو بود و رانندگی کرد تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس تقويتي و از اونجا به جشن تولد دوستانت ببره تو هم ، با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه پشت سرت رو هم نگاه کنی ازش تشکر کردی
وقتی که 11 ساله بودی اون تو و دوستت رو برای دیدن فیلم به سینما برد تو هم ازش خواستی که در یه ردیف دیگه بشینه و بگذاره که راحت باشين و اينجوري ازش تشکر کردی و زحمت کشيده !
وقتی که 12 ساله بودی، اون تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلویزیون و ماهواره بر حذر داشت تو هم، صبر کردی تا از خونه بیرون بره و کار خودت را بکني و و اينجوري ازش تشکر کردی
وقتی که 13 ساله بودی، اون بهت پیشنهاد داد که موهاتو اصلاح کنی تو هم، ايجوري ازش تشکر کردی : تو سلیقه ای نداری ، من هر جور راحتم زندگي ميکنم ، قيافم مثل اين بچه بسيجي ها باشه خوبه !
وقتی که 14 ساله بودی، اون، هزینه اردو یک ماهه تابستانه تو رو پرداخت کرد تو هم،ازش تشکر کردی ، با فراموش کردن زدن يک تلفن يا نوشتن یک نامه ساده
وقتی که 15 ساله بودی، اون از سرِ کار برمی گشت و می خواست که تو رو در آغوش بگیره و ابراز محبت کنه
تو هم با قفل کردن درب اتاقت! نمی ذاشتی که وارد اتاقت بشه و اينجوري ازش تشکر کردی که خستگيش کاملا در بره
وقتی که 16 ساله بودی، اون بهت یاد داد که چطوری ماشینش رو برونی و به تو رانندگی یاد داد تو هم هر وقت که می تونستی ماشین رو بر می داشتی و می رفتی و بعضي وقتها هم خوردش ميکردي
وقتی که 17 ساله بودی، وقتیکه اون منتظر یه تماس مهم بود تمام شب رو با تلفن صحبت کردی و، اینطوری ازش تشکر کردی
وقتی که 18 ساله بودی، اون ، در جشن فارغ التحصیلی دبیرستانت، از خوشحالی گریه می کرد تو هم ، بخاطر اين همه زحمتي که برات کشيده بود تا تموم شدن جشن، پیش مادرت نیومدی
وقتی که 19 ساله بودی، اون، شهریه دانشگاهت رو پرداخت، همچنین، تو رو تا دانشگاه رسوند و وسائلت رو هم حمل کرد تو هم با گفتن يه خداحافظِ خشک و خالی ، بیرون خوابگاه ازش جدا شدي ، به خاطر اینکه نمی خواستی بهت بگن بچه مامانی و اون هموم جا خشکش زد
وقتی که 20 ساله بودی، اون، ازت پرسید که، آیا شخص خاصی(به عنوان همسر) مد نظرت هست؟ تو هم ، ازش تشکر کردی با گفتنِ: به تو ربطی نداره من خودم واسه زندگيم بلدم تصميم بگيرم
وقتی که 21 ساله بودی، اون، بهت پیشنهاد يک خط مشی برای آینده ات داد تو هم، با گفتن این جمله ازش تشکر کردی : من نمی خوام مثل تو باشم ، فکراي تو قديمي است و دنيا عوض شده
وقتی که 22 ساله بودی، اون تو رو، در جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت در آغوش گرفت تو هم ازش پرسیدی هزینه سفر به اروپا را برام تهیه ميکنی
وقتی که 23 ساله بودی، اون، برای اولین آپارتمانت ، بجاي کاد يه عالمه اثاثیه داد تو هم پیش دوستات بهش گفتي : اون اثاثیه ها چقدر زشت هستن
وقتی که 24 ساله بودی، اون دارایی های تو رو دید و در مورد اینکه ، در آینده می خوای با اون ها چی کار کنی، ازت سئوال کرد تو هم چون ديگه هيکلت بزرگتر از اون شده بود با دریدگی و صدایی (که ناشی از خشم بود) فریاد زدی : مــادررر ، لطفاً ، با من کل کل نکنيد اعصاب ندارم
وقتی که 25 ساله بودی، اون، کمکت کرد تا هزینه های عروسی رو پرداخت کنی، و در حالی که گریه می کرد بهت گفت که: دلم خیلی برات تنگ می شه تو هم بجاش یه جای دور رو برای زندگیت انتخاب کردی که مادرت مزاحم نباشه
وقتی که 30 ساله بودی، اون، از طریق شخص دیگه ای فهمید که تو بچه دار شدی و به تو زنگ زد تو هم با گفتن این جمله ،ازش تشکر کردی، "همه چیز دیگه تغییر کرده" و چون خانومت ميخواست بره پارک فوري قطع کردي
وقتی که 40 ساله بودی، اون، بهت زنگ زد تا سالگرد وفات پدرت رو یادآوری کنه تو هم با گفتن"من الان خیلی گرفتارم" ازش تشکرکردی و بهش تسليت گفتي
وقتی که 50 ساله بودی، اون، ديگه خيلي پير بود و مریض شد و به مراقبت و کمک تو احتیاج داشت تو هم با سخنرانی کردن در مورد اینکه والدین، سربار فرزندانشون می شن، ازش تشکر کردی
و سپس، یک روز بهت ميگن مادرت در تنهائي مرده و چند روز بعد جنازه بو گرفته اون را همسايه ها پيدا کردن و تو ............ و تو راحت ميشي ، اما تمام کارهایی که تو (در حق مادرت) انجام ندادی، مثل تندر بر قلبت فرود میاد چون ديگه کسي نيست که فقط بخاطر خودت نه بخاطر چيزهاي ديگه ، تو رو از صميم قلب دوست داشته باشه
اگه مادرت،هنوز زنده هست، فراموش نکن که بیشتر از همیشه بهش محبت کنی ... و، اگه زنده نیست، محبت های بی دریغش رو فراموش نکن و به راحتی از اونها نگذر و از خدا بخواه که اونها را بيامرزه
همیشه به یاد داشته باش که به مادرت محبت کنی و اونو دوست داشته باشی، چون در طول عمرت فقط یک مادر داری ولي هزاران دوست ، هزاران فرصت تفريح ، هزاران ساعت وقت براي کارهاي ديگه و .........
امروز وقتي مادرم را ديدم رويش را ميبوسم و بهش ميگم ماماني دوستت دارم و به دوستانم هم ميگم که من از ته قلبم مامانم را دوست دارم
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده