خدایا !
امروز روز من است ، چون در کامیابی و آرامشم ، شکرت ...
امروز، تن من در سلامتی کامل است ولطف تو شامل حالم است .
سپاس برای لحظه های عالی وشاد که در کنار خانواده ام دارم .
امروز ، روح وجسمم ، باهم در تعادل و سلامت هستند ...
و من برای این همه نعمت ،تو را شکر میکنم .
موضوعات مرتبط: ادعیه دیگر ، سخن روز ، خانه و خانواده ، دل نوشته ها
برچسبها: شکرگذاری , ارامش , کامیابی , روح و جسم
بیسوادی رسانهای و مسئولیت اجتماعی ما
🔸واتس اپ را باز میکنم. پیامی در گروه دوستان از دوستی که اتفاقا تحصیلات بسیار عالیه هم دارد آمده است با این مضمون که بسیاری از افراد که بعد از واکسن کرونا قرصهای تقویتی مصرف کردهاند مردهاند و هشدار داده است که از مصرف مکملها بعد از واکسن خودداری کنید.
🔸این خبر هیچ منبعی ندارد. انگار کن که یک پسربچه بازیگوشی گوشه اتاقش نوشته و فرستاده است. همه این جور خبرها را تأکید هم میکنند که در همه گروههایی که هستید پخش کنید و کلی هم کلمه مهم مهم مهم اولشان دارند.
🔸دوستم است. باهاش راحتم. میپرسم منبعش کجاست؟ میگوید «مردم ایران». بیتعارف جواب میدهم: «خیر. دشمنان مردم ایران که میخواهند استرس مضاعف به مردم وارد کنند». میگوید: «سخت نگیر. حالا تو ویتامین نخور!»
🔸فردا صبح همین خبر را در یک گروه فامیلی میبینم. اینجا باید جانب احتیاط را در تذکر دادن رعایت کرد. فامیل است دیگر. زود میرنجد. با کلی احتیاط و عرض ادب و احترام مینویسم «این خبرهایی که هیچ منبع موثقی ندارند را نباید باور کرد». جواب میدهد «درست است اما باید جانب احتیاط را رعایت کرد».
🔸پیامی از دوستی دیگر که معلم است به دستم میرسد: در حالی که تمام دنیا پایان کرونا را جشن گرفتهاند ما هنوز سالمندانمان را هم واکسن نزدهایم.
🔸برایش مینویسم کجای دنیا پایان کرونا را جشن گرفته است؟ در همین استرالیا که خودم حضور دارم و از نزدیک میبینم چنین چیزی نیست. جمعیت استرالیا یک سوم جمعیت ایران هم نیست و هنوز حتی نصف مردمش هم واکسینه نشدهاند.
🔸واتس اپ که تبدیل به در دسترسترین پیامرسان و بهنوعی مهمترین شبکه خبری در میان ایرانیان شده است مملو از پیامها و خبرهای جعلی است که به نظر میرسد هدفشان ایجاد ناامیدی و استرس و بهعبارتی شکنجه خاموش است و دریغا که مردم هم بدون توجه به درست یا غلط بودن اخبار و پیامهای دریافتی، گوی سبقت را در بازنشرشان از همدیگر میربایند که پیامد آن انتشار سریع یک خبر دروغین در بین همه افراد است.
🔸اینکه بر صحت کدام خبر مهر تأیید بزنیم و کدام را ناموثق بدانیم نیاز به سواد رسانهای دارد که از انواع سواد لازم برای حضور در عصر اطلاعات است.
🔸اشاعه اخبار کذب و سوگیرانه آسیب های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ...را بر جامعه و مردم تحمیل خواهد کرد.
🔸در واقع سواد رسانه ای ابزاری برای توانمند ساختن شهروندان در انجام تحلیل انتقادی و ارزیابی رسانه ها در بافت اجتماعی، دسترسی به رسانه ها، برقراری ارتباط به شکلهای مختلف است.
🔸افراد باسواد رسانه ای اطلاعات را از طریق رسانه ها دریافت و به صورت انتقادی تفسیر میکنند و می توانند در بین انبوه پیامها هدف پیام را تشخیص دهند.
🔸داشتن مهارت سواد رسانهای برای مخاطبان پیامرسانها و شبکه های اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه در دنیای کنونی از ضرورت های اجتناب ناپذیر شده است زیرا با انتشار طیف گستردهای از اخبار، مخاطب باید این توانایی را داشته باشد پیامها را ارزیابی و با دیدی انتقادی آنهارا بررسی نماید تا از دامن زدن به شایعات در بین مردم جلوگیری شود.
🔸در واقع این استعدادی است که مخاطبان این شبکه ها باید در مواجه با اخبار و اطلاعات دریافتی داشته باشند و این امر منجر میشود که انتشار دهندگان اخبار و اطلاعات مخاطب را منفعل ندانسته و منتظر واکنش مخاطب در مقابل محتوایی که به او میرسانند باشند.
🔸نهادهای دولتی بسیاری در ایران متولی ترویج سواد رسانهای هستند اما به نظر میرسد هنوز گامهای اساسی در ارتقای سواد رسانهای ایرانیان برداشته نشده است.
🔸گواه آن شاید همین باشد که هنوز پیامی به زبان ساده و جذاب که مردم را به اهمیت بررسی منبع خبر توجه دهد در واتس اپ بدستم نرسیده است!
🔸اینجاست که شاید یکی از مسئولیتهای اجتماعی تک تک ما که خود را استاد، دانشجو، تحصیلکرده، کتابدار، فرهنگی، فرهیخته و باسواد اطلاعاتی (سواد رسانهای یکی از اجزای سواد اطلاعاتی است) مینامیم آگاه کردن مردم است.
🔸در مواجهه با اخباری که میرسد منفعل نباشیم. به دوستان و خویشان بگوییم به هر خبر و پیامی که میرسد اعتماد نکنند و منبع خبر از ارسالکننده خبر بخواهیم.
"مطالب مهم سایبری"
موضوعات مرتبط: راهبرد و تحلیل ، سخن روز ، رصد ، کامپیوتر و اینترنت ، راههای نفوذ ، نفوذ
برچسبها: رسانه , بی سواد , واتساپ , شبکه اجتماعی
♦️مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشت: آقای رئیسی در همین فاصله ۴ روزه ریاست خود بر جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از اصلاحاتچیها را که تاکنون زبانشان از انتقاد و اعتراض به پلشتیهای ۲ ساله کرونا و ۸ ساله دولت آقای روحانی بسته بود، شفا داده و قفل زبانشان را باز کرده است !
♦️ به این چند نمونه از اظهارنظرها و به اصطلاح انتقادهای مدعیان اصلاحات که فقط اندکی از بسیارها و مشتی از خروارهاست نگاهی بیندازید و در نظر داشته باشید که این انتقادها در حالی مطرح شده که فقط ۴ روز از مراسم تحلیف رئیسجمهور منتخب میگذرد
۱- آقای علی شکوریراد عضو سابق مرکزیت حزب منحله مشارکت و دبیرکل کنونی «حزب اتحاد ملت ایران اسلامی» ! توئیت کرده که؛
« هنوز به قله پیک پنجم کرونا نرسیدهایم و اوضاع روز به روز وخیمتر میشود. در واکسیناسیون بسیار عقب هستیم. علاوهبر کمبود تخت و خستگی کادر درمان، سرم و دارو هم کمیاب شده است. در این وانفسا دغدغه اصلی رئیسجمهور تشکیل دولت جدید است. مردم واقعاً بیپناه ماندهاند. خدا به خیر بگذراند» !!
از نظر این عضو دو آتشه مدعی اصلاحات! نزدیکشدن به قله پیک پنجم کرونا و کمیابشدن سرم و دارو و کمبود تخت و خستگی کادر درمان و... همه و همه تقصیر آقای رئیسی است که تازه ۴ روز از تحلیف او میگذرد و هنوز دولت ایشان هم تشکیل نشده است ! انتقاد این عضو حزب مشارکت هم علاوهبر آنکه خیلی عوامانه است، بسیار خندهدار نیز هست! مینویسد «در این وانفسا دغدغه اصلی رئیسجمهور تشکیل دولت جدید است» ! باید به این سوپر اصلاحاتچی گفت ۲ سال از اپیدمی کرونا و ۸ سال از تکیهزدن شما بر قوه اجرائیه میگذرد. چرا تاکنون زبان به کام گرفته و لام تا کام صدایتان در نمیآمد؟! وانگهی اگر دولت تشکیل نشود، کارها را چه کسی و کدام مرکزی باید انجام دهد؟!
۲- آقای محمدعلی ابطحی یکی دیگر از همین سوپر اصلاحاتچیها توئیتزده و نوشته است: «مهمانبازی تحلیف تمام شد. به فکر مردم باشید. دارند میمیرند هم وطنانمان» ! ظاهراً از نظر ایشان هم فوت هموطنانمان بر اثر کرونا در همین ۴ روزی که آقای رئیسی رئیسجمهور شده اتفاق افتاده است و پیش از این اصلاً از این خبرها نبوده است که احساسات انساندوستانه این مدعی اصلاحات را برانگیزد و فریادش به اعتراض بلند شود !
۳- آقای عباس عبدی، اصلاحاتچی چند آتشه دیگر نیز توئیت کرده و نوشته است: « آقای رئیسی؛ بیایید همین امروز یک کار قابل قبول انجام دهید.
دستور بدهید آمار ثبت احوال را به روز منتشر کنند تا مردم و از آن مهمتر، مسئولین از جمله خودتان بدانید که مرگ و میر واقعی ۲/۵ برابر بلکه بیشتر از آمار رسمی است. مسئله کرونا را کوچک کردند، حالا مردم هزینهاش را میدهند» ! ایشان که تقریباً همهروزه در روزنامه اعتماد (همان روزنامه که مقالات بیبیسی را با حذف نام نویسنده آن به نام خود چاپ میکرد) مقاله مینویسد، یادش رفته که ۲ سال از شیوع کرونا و اعلام آمار تلفات آن میگذرد و ایشان در تمام این مدت فراموش کرده بود از آقای روحانی بخواهد که دستور بدهد « آمار ثبت احوال را بهروز منتشر کنند تا مردم و از آن مهمتر، مسئولین از جمله خود آقای روحانی بدانند که مرگ و میر واقعی۲/۵ برابر بلکه بیشتر از آمار رسمی است» !
و تازه یادش افتاده که باید زبانش باز شود و آنچه را که طی ۲ سال کرونایی و ۸ سال ریاست جمهوری آقای روحانی درباره آن سکوت کرده بود، از آقای رئیسی که فقط ۴ روز از ریاست جمهوری ایشان میگذرد، مطالبه کند !
۴- یکی از خانمهای خبرنگار مدعی اصلاحات هم نوشته است: «جان انسان ارزشمندترین سرمایهش هست. هم جان خودش، هم جان عزیزانش. آقای رئیسی؛ این روزها جان ما مردم در خطره و این چیزی نیست که سرش کوتاه بیاییم. میفهمید سُرم (منظورش سِرم است) نیست؟ میفهمید در تهران هیچ تخت خالی نیست. بابا خجالت بکشید برای مملکتداری باید التماستون کنیم؟» ! از ایشان فقط باید پرسید با این افتضاحی که به بار آوردهاید و با این چند سطر عوامانهای که نوشتهاید آیا فکر نمیکنید که خودتان باید خجالت بکشید؟! و ...
♦️ گفتنی است آقای رئیسی در اولین جلسه ستاد مبارزه با کرونا که برای اولین بار به ریاست ایشان تشکیل شده بود، روی یکی از اصلیترین ضعفهای دولت پیشین در این زمینه انگشت گذاشت و با تعیین ضربالاجل یک هفتهای برای تحول در مبارزه با کرونا، تاکید کرد که « کار مسئولان اجرایی کشور فقط توصیه نیست و باید ضمانت اجرای مناسب هم برای تصمیمات اتخاذ شده در نظر گرفته شود» و ایشان بلافاصله نیز اقدامات ضروری را پی گرفت. البته اصلاحاتچیها با آن سوابق ضدمردمی که در کارنامه خود به ثبت رساندهاند، حق دارند که این نکات مثبت و کمسابقه را نبینند !
موضوعات مرتبط: تو اینو بفهم ، اخبار ، پیامها
برچسبها: رئیسی , سنگ اندازی , اصلاحاتچی , دولت جدید
این سخن شاید عجیب و مضحک بهنظر برسد اما یکی از فجایع برنامهنویسی در کشور ما این است که قانون برنامه پنجساله داریم، اما برنامه به معنی واقعی کلمه نداریم.
یعنی برنامههای پنجساله توسعه ما هرگز به این شکل نبودهاند که دقیقا مشخص کنند مسائل اولویتدار کشور در این پنجسال کدامند و برای حل این مسائل باید از کدام نقطه، توسط کدام دستگاهها و از کدام مسیر، به چه نقطهای برسیم.
به بند ت از ماده ۴۸ قانون برنامه ششم توسعه که ناظر به مسئله برق است، دقت بفرمایید : "دولت مکلف است... از طريق وزارت نيرو در طول اجراي برنامه نسبت به افزايش توان توليد برق تا ۲۵ هزار مگاوات از طريق سرمايهگذاری مؤسسات عمومی غيردولتی، تعاونی و خصوصی اعم از داخلی و خارجی و يا منابع داخلی شركتهای تابعه يا بهصورت روشهای متداول سرمايهگذاری از جمله ساخت، بهرهبرداری و تصرف (BOO) و ساخت، بهرهبرداری و انتقال (BOT) اقدام نمايد. خريد تضمينی برق بر اساس نرخ تعيين شده توسط شورای اقتصاد خواهد بود".
ظاهر ماجرا این است که وزارت نیرو مکلف شده است از مسیر مشخص شده، ۲۵ هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه کند. در طول برنامه ششم نصف این مقدار (یعنی ۱۲۵۰۰ مگاوات) به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شده و در نتیجه این کمکاری، شاهد مشکلات امروز هستیم.
اما سوال اینجاست که آیا وزارت نیرو به تکالیف قانونی خود در برنامه ششم عمل نکرده است و باید مورد مواخذه و بازخواست از بابت ترک فعل قرار گیرد؟
متاسفانه پاسخ منفی است. اگر به متن قانون دقت بفرمایید، با یک کلمه دو حرفی "تا"، تکلیف از روی دوش دستگاه مربوطه برداشته شده است: "تا ۲۵ هزار مگاوات...". یعنی اگر یک مگاوات هم در طول ۵سال به ظرفیت تولید برق کشور اضافه میشد، مصداق "تا ۲۵هزار مگاوات" بود و وزارت نیرو به تکلیف خود عمل کرده بود. این "تا ۲۵ هزار مگاوات" عملا هیچ تفاوتی از حیث تکلیف قانونی با فیالمثل " تا ۱۰۰هزار مگاوات" ندارد و یک عبارت بیخاصیت است.
این مدل برنامهنویسی، خیالپردازی نیز هست. اگر "مؤسسات عمومی غيردولتی، تعاونی و خصوصی اعم از داخلی و خارجی" به هر دلیلی حاضر به سرمایهگذاری در تولید برق نشدند، این قسمت از قانون نیز خاصیت خود را از دست میدهد.
برنامهای شایسته عنوان "برنامه" است که فیالمثل در حوزه صنعت برق مشخص کند دقیقا چند مگاوات ظرفیت در کدام نقطه با کدام منابع مالی باید ایجاد شود. غیر از این باشد، وجود و فقدان برنامهای که با صرف زمان و هزینه مادی و معنوی فراوان تدوین و تصویب میشود، تفاوتی به حال کشور ندارد.
موضوعات مرتبط: سخن روز ، پیامها
برچسبها: برنامه های توسعه , برق , نیرو , مجلس
چرا در تاریخ یکصد ساله اخیر ، هیچکس نتوانست جایگزین مرحوم آیت الله بروجردی در حوزه علمیه و در بین مردم شود ؟؟
زمانی که آقای بروجردی ساکن شهر بروجرد بودند پزشک معروف شهر آقای حکیم یوسف یهودی بود.
نوه آن دکتر برای آقای علوی نقل کرده بود که حکیم یوسف ارادت خاصی به آقای بروجردی داشت و در قم به دیدار آقای بروجردی میرفت.
علت این بود که وقتی دکتر برای عیادت علمای بروجرد میرفت آنان تکه پارچه ای پهن می کردند که پای دکتر به فرش های آنان برخورد نکند..
ولی وقتی خانه آقای بروجردی میرفت از این کارها خبری نبود و مانند یک مهمان معمولی با او برخورد میکردند.
در زمانی که آقای بروجردی هنوز به قم نیامده و ساکن بروجرد بودند شنیدند که در آن شهر هنگام تشییع جنازه یهودیان بعضیها به طرف جنازه سنگ پرتاب میکنند.
آقای بروجردی مردم را از این کار ناشایست نهی فرمودند ولی بعضی از مردم توجه نکردند و به این عمل ادامه دادند.
آقای بروجردی گفتند هر وقت تشییع جنازه یک یهودی بود به ایشان اطلاع دهند.
در اولین تشییع آقای بروجردی شرکت کردند و این باعث شد این سنت زشت سنگپرانی به کلی ترک شود.
وقتی مسجد اعظم قم ساخته میشد قرار شد چاه آبی حفر کنند که آن مسجد مستقل از آب شهر باشد.
تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد.
معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای جمشید یگانگی است ولی ایشان زردشتی میباشد.
موضوع را با آقای بروجردی مطرح کردند و ایشان فرمود:
«زردشتی باشد، چه اشکالی دارد؟».
آقای مهندس لرزاده که معمار مسجد اعظم بود قرارداد حفر چاه و سیستم آبرسانی مسجد را با آن شرکت بست و کار تا آخر انجام شد.
هنگام تسویه حساب، آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی ملاقات کند.
آقای لرزاده اجازه گرفته بود و ملاقات انجام شد.
در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در ثواب این مسجد شریک باشم و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود.
در همین حال یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفته بود:
«آقا به ایشان بفرمایید مسلمان شود».
آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر ناراحت شده بود که صورت و گوشهایش قرمز شده بود.
آقای یگانگی هم سرش را زیر انداخته و ساکت بود.
پس از مدتی آقای بروجردی فرمود: «من دعا میکنم خداوند از این صفا و اخلاص ایشان به ما هم عنایت بفرماید».
پس از چندین سال چاه به تعمیر و بازسازی نیاز پیدا کرد و به همان شرکت مراجعه شد و معلوم شد آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکنند.
قرار شد آنان برای تعمیر اقدام کنند. کار که انجام شد برای تسویه حساب رفتیم. معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به مسجد اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت به طور مجانی انجام گردد.
آقای علوی در سفری به نجف اشرف ملاقاتی با آیت الله العظمی سیستانی داشتند.
ایشان فرموده بود در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان:
«مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید».
آقای بروجردی فرموده بودند:
«یک روز دزدها جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند.
میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم".
آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟
معلوم شد متعلق به یک پیرزن است.
از آن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟
جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند.
رئیس دزدها گفت محفوظ ماند، بردار و برو.
نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟
رئیس جواب داد:
«ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم».
آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند:
«شما طلاب عزیز مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید».
موضوعات مرتبط: سخن روز ، پیامها
برچسبها: آیت اله بروجردی , حکیم , عالم , بزرگ مرد