چهار اشتباه محاسباتی که منجر به اقدام ابوظبی در برقراری ارتباط رسمی با رژیم صهیونیستی شد
2. عدم برخورداری از گفتمان قوی؛ ترکیه با گفتمان اخوانی، عربستان با گفتمان وهابیسم و رژیم صهیونیستی با گفتمان صهیونیسم در حال پیشبرد اهداف خود هستند. جمهوری اسلامی ایران نیز گفتمان محور مقاومت و اسلام انقلابی را به عنوان گفتمانی جامع و برگرفته از تعالیم ناب اسلامی در پیش گرفته است. گفتمان های پان عرب، سوسیال و ژاندارم_سلطنتی(در دوران پهلوی) نیز گفتمانهایی بودند که با شکست مواجه شده اند و از صحنه منطقه محو شدند. در این میان حتی قطر نیز خود را حامی گفتمان اخوانی معرفی می کند تا برای پیشبرد اهداف خود از یک گفتمان برخوردار باشد. امارات متحده عربی اما همچنان گفتمانی برای پیشبرد اهداف خود ندارد و صرفاً به عنوان یک ضد گفتمان عمل کرده است. تا زمانی که ابوظبی نتواند یک رویکرد گفتمانی ایجابی را طراحی کند نمی تواند به عنوان یک قدرت منطقهای خود را معرفی نماید. به عبارتی اشتباه امارات آن است که تصور می کند با بدون داشتن یک گفتمان و صرفا با حمله به سایر گفتمانها میتواند کسب هیمنه کند. اقدام این کشور در پیوند با رژیم صهیونیستی تلاشی از سوی مقامات ابوظبی برای کمرنگ کردن گفتمان اخوانی ترکیه و گفتمان انقلابی محور مقاومت جمهوری اسلامی است چرا که فلسطین یکی از عناصر مهم این دو گفتمان محسوب می شود، اگر چه ترکیه از آن استفاده ای کاملا ابزاری می کند.
3. پیوند خارجی به جای شبکه سازی منطقه ای؛ خطای سوم امارات کسب امنیت و توسعه نه از طریق ظرفیت های خود و حتی نه از طریق کشورهای منطقه بلکه از طریق تعامل با قدرتهای فرامنطقه ای است. امارات بر این باور است که در صورت پیوند با رژیم صهیونیستی برای همیشه تحت حمایت مطلق آمریکا خواهد بود حال آنکه وضعیت آشفته مصر و اوضاع راکد اردن نشان میدهد که ارتباط با تل آویو موجب امنیت، رشد و قدرت نمی شود.
4.نادیده گرفتن ملت ها در تعاملات خارجی. خوی غیر مردم سالار شیوخ امارات موجب شده است که آنها در تعامل با منطقه صرفا به دولتها بنگرند و از نقش جریانهای فکری، گروه ها، جنبش ها و خصوصا مردم و افکار عمومی غافل شوند. امارات تصور می کند دولتها پس از مدتی با این مساله(رسمیت یافتن روابط بین ابوظبی و تل آویو)کنار خواهند آمد حال آنکه حتی اگر بپذیریم که دولتها با این مساله کنار بیایند، مردم منطقه این حرکت را به عنوان حرکتی خائنانه فراموش نخواهند کرد. نکته حائز اهمیت آنکه در خاورمیانه خصوصا پس از تحولات بیداری اسلامی؛ گروه ها، جریانها و جنبش های انقلابی و آزادی بخش از جایگاه بسیار بالایی برخوردار شده اند.
موضوعات مرتبط: سخن روز ، صهیونیست
برچسبها: امارات , صهیونیست , اسرائیل , اشتباه استراتژیک
چهار اشتباه محاسباتی که منجر به اقدام ابوظبی در برقراری ارتباط رسمی با رژیم صهیونیستی شد
در این نوشتار تلاش شده محاسباتی که منجر به تصمیم مقامات امارات متحده عربی در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی شد مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. فرضیه نوشته پیش رو آن است که امارات متحده با تصوّری اشتباه از آینده منطقه و محاسبه غلط از تحولات، دست به یک خطای راهبردی زده است که نه تنها موجب افزایش قدرت این کشور نمی شود بلکه همین جایگاه محدود را نیز از ابوظبی خواهد ستاند.
در تاریخ معاصر غرب آسیا، شش کشور ایران، ترکیه، عراق، مصر، لیبی، عربستان سعودی به همراه رژیم اشغالگر قدس همراه به عنوان قدرتهای تاثیرگذار منطقه شناخته شده اند.
با افول قدرت مصر، لیبی و عراق و البته ورود عنصر انرژی و سرمایه به تعاملات قدرت در منطقه، ریزکشورهائی مانند قطر و امارات نیز از اوایل هزاره سوم میلادی سودای کسب جایگاه در غرب آسیا را در سر پروراندند.
امارات متحده عربی تا سالهای متوالی در زیر چتر عربستان فعالیت می کرد، با ظهور نخبگان جدید و شدت گرفتن تحولات منطقه، ابوظبی خلیج فارس را بستری کافی برای رویاهای بلندپروازانه خود نمی بیند به همین لحاظ تلاش دارد در تمام تحولات منطقه از یمن و لبنان گرفته تا سوریه و لیبی دستی بر آتش داشته باشد، با کمک غرب ماهواره به آسمان بفرستد، با کمک غرب نیروگاه اتمی بسازد و باز هم با کمک غرب صاحب نیروی هوایی شود.
حرکتها و رفتارهای پربساند امارات در سیاست خارجی نشانگر سردرگمی ابوظبی در رسیدن به هدف است، نمونه های بسیار زیادی از رفتارهای دوگانه این کشور در منطقه وجود دارد به عنوان مثال ابوظبی که در اوایل بحران سوریه به کمتر از سقوط بشار اسد رضایت نمی داد اکنون پیشگام ترمیم روابط با دمشق است.
امارات در رسیدن به هدف خود یعنی دست یابی به قدرت منطقه ای چهار مساله مهم را لحاظ نکرده است و به عبارتی می توان گفت از چهار جهت دچار اشتباه محاسباتی شده است، به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی امارات ناشی از اشتباه در این چهار محور است؛
1. آینده جریان مقاومت؛ امارات متحده عربی جریان مقاومت منطقه را رو به افول می داند، خود نیز هزینه زیادی برای کاهش قدرت این محور کرده است؛ به انقلابیون یمن یورش برد، به طرفداران حذف بشاراسد در سوریه پیوست، با ایران به عنوان عنصر اصلی محور مقاومت بنای ناسازگاری گذاشت، به حزب الله تاخت و کشورش را به یکی از مقرهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی برای مقابله با جریان های مقاومت فلسطینی تبدیل کرد. جالب آنکه در هر پنج مورد نیز توفیق نیافت اما در یک اشتباه محاسباتی و تصور غلط همچنان بر این باور است که محور مقاومت در آینده منطقه نقشی نخواهد داشت. امارات می داند بیت المقدس مساله اول جهان اسلام است اما در یک حرکت انتحاری فلسطین را در تعاملات خارجی خود به کلی حذف کرد. این البته یک فرصت تاریخی برای ایران است که نشان دهد که چه کسانی دوستان واقعی فلسطینیان هستند.
اسپوتینگ با اشاره به همین واقعیت می نویسد: نکته اصلی در ماجرای امارات و اسرائیل اینکه این یک فرصت بسیار بزرگ برای ایران است که بتواند رهبری خود بر جهان اسلام و اعراب خواهان مبارزه با اسراییل را تثبیت کند، به همین جهت می بینیم که اردوغان در ترکیه بلافاصله متوجه این ماجرا شده و برای رهبری این جبهه خیز برداشته است.
پایان بخش اول
موضوعات مرتبط: سخن روز ، صهیونیست
برچسبها: امارات , صهیونیست , اسرائیل , اشتباه استراتژیک
همه کسانی که در رابطه با بورس تصمیم ساز یا تصمیم گیرنده یا مجری هستند باید از اتفاقات اخیر یاد گرفته باشند که
بازار سرمایه جای آزمون و خطا نیست
بویژه اینکه امروزه گفته می شود حدود ۵۰ میلیون کد فعال بورسی در بازار فعالیت می کنند
مسئولین باید بدانند بزرگ ترین سرمایه بازار اعتماد عمومی است
که اگر با حرف ها یا تصمیمات یا اقدامات اشتباه به مخاطره افتد
می تواند هزینه های جبران ناپذیری را به مردم و جامعه تحمیل نماید
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: بورس , مسئولین , مخاطره , اقدام اشتباه
این روزها بورس درگیر اصلاح فرسایشی است اگرچه همه می دانند و می دانیم که اصلاح ذات بورس است و جای نگرانی ندارد بویژه اینکه بورس از اول سال جاری تا قبل از شروع اصلاح حدود ۲۸۰ درصد بازدهی داشته است
اما نگرانی وقتی ایجاد می شود که مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات اشتباه صورت گیرد و روند طبیعی بازار را دچار اخلال کند که همزمان با زمان تکنیکی اصلاح شاخص طی ۱۰ روز گذشته مجموعه ای از اتفاقات ناگوار را شاهد بودیم که به تعدادی از آنها اشاره می شود
عرضه آبشاری سهام عدالت توسط کارگزاری ها و بانک ها
وعده گشایش اقتصادی ریاست محترم جمهور و ایجاد انتظارات غیرواقعی
تکذیب و تایید صندوق ETF دوم که نوعی شلیک به اعتماد مردم بود
اردرهای فروش حقوقی ها در زمانه شروع اصلاح
مشکل همیشگی هنگ شدن هسته
دو تکه شدن بازار به تایم قبل از ظهر و بعد از ظهر
هر کدام از این موارد به نوعی در رفتار طبیعی بازار سرمایه تاثیر گذار بود به عنوان مثال ، وعده عرضه پالایشی ها در صندوق ETF و سپس اعلام انصراف و اعلام عرضه بلوکی پالایشی ها و سپس اعلام توافق برای عرضه ETF به زعم بنده یک خطای بزرگ و غیرقابل بخشش بود زیرا در حقیقت شلیک به اعتماد مردم و فعالان بازار سرمایه بود که نوعی واگرایی و ترس را به بازار تزریق کرد
انتظار طبیعی این بود که مجلس هر دو وزیر اقتصاد و نفت را مواخذه می کرد که نتوانسته بودند در یک موضوع ساده و قابل حل به توافق برسند و آنرا به سطح جامعه کشاندند و موجبات نگرانی و بی اعتمادی را در بازار سرمایه فراهم آوردند
هر دو وزیر باید مورد سوال نمایندگان مجلس قرار می گرفتند که متاسفانه مجلس با بی تفاوتی یا کم تفاوتی از کنار این خطای بزرگ دولتمردان گذشت
اما به نظر بنده دو تکه کردن بازار و معاملات یک خطای استراتژیک بود که بازار را به دو قسمت تبدیل کردند زیرا فضای روانی گروه ها و صنایع در بازار روی همدیگر تاثیر می گذارد و لیدرها می توانند در زمان های بحران به کمک بازار بیایند بدتر از همه اینکه گروه هایی را که توان برگشت بازار به تعادل را در وضعیت های هیجانی دارند را در تایم دوم قرار دارند
شرکت هایی مانند فولاد ، فملی و... که نشان داده اند که به دلیل پتانسیل ها و جذابیت های خود از یک طرف و بعضا سهامداران عمده مسئولیت پذیر در زمانه های هیجان فروش و اصلاح می توانند از حمایت حقوقی ها برخوردار باشند و به طبع این حمایت زودتر از دیگران صف های فروش آنها جمع می شود و با تاثیر روی جو روانی بازار بقیه گروه ها را هم به تدریج همراه خود می کنند
به نظر بنده تا دیر نشده است این تصمیم اشتباه باید لغو شود و همه گروه ها و صنایع در یک تایم واحد مثل گذشته در بازار معامله شوند و برای هنگ شدن هسته نیز باید یک فکر اساسی کنند و راهکار فنی مناسبی را اجرا کنند نه اینکه برای رفع یک مشکل فنی، ساختار اجتماعی -اقتصادی بازار و معاملات را دو تکه کنند
سخن آخر
شما سهامداران عزیز هم نگران نباشید قطعا بازار در میان مدت و بلندمدت صعودی است مراقب باشید اسیر هیجانات این روزهای بازار قرار نگیرید و در صف های فروش دارایی هایتان را چوب حراج نزنید این را هم بدانید در بورس تا موقعی که سهمی را نفروخته اید نه سود اش قطعی است و نه زیانش
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: بورس , سهام , نوسان , سود و زیان
روایت عزتشاهی از ترور « شعبون بیمخ »
مرگ عامل کودتای 28 مرداد در 28 مرداد
شعبان جعفری یک بار در سال 1351 توسط یکی از انقلابیون مشهور آن زمان یعنی عزت شاهی ترور شده است. عزت شاهی راجع به این ترور میگوید ...
گروه دین و اندیشه خبرگزاری «دانشجو»، روز 28 مرداد سال 1332 روزی فراموش نشدنی در تاریخ این کشور است. روزی که کودتای آمریکایی علیه دولت دکتر مصدق انجام شد و شاه دوباره به مسند قدرت بازگشت. این کودتا نیز مانند هر اتفاق تاریخی دیگری نقش آفرینان خاص خود را داشت. یکی از این نقشآفرینان شعبان جعفری ملقب به «شعبون بیمخ» بود که آشوبهایی که او به همراه دار و دستهاش در تهران ایجاد کرد سبب شد، کودتا به انجام برسد. در ادامه، مروری داریم بر زندگی این مهره کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد که از آن با عنوان «عملیات آژاکس» نام برده میشود.
کسی که لقب «بیمخ» را به شعبان جعفری داد
شعبان جعفری ملقب به «شعبونبیمخ» و «شعبون درخونگاه» در روز اول فروردین سال 1300 شمسی در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. او در مدارسی مانند عنصری، بصیرت و اسلام درس خواند، اما به دلیل شرارتهای مکرری که در کلاس و مدرسه داشت، معلمش به او لقب «بیمخ» داد. شعبان که پس از ورود به مدرسه ملقب به لقب با مسمای بیمخ هم شده بود چندان علاقهای به درس و مدرسه نشان نداد و در کلاس چهارم دبستان ترک تحصیل کرد.
از بقالی و آهنگری تا ورزش باستانی
پس از ترک تحصیل به کارهای مختلفی روی آورد و مدتی به بقالی و آهنگری و ... پرداخت، اما در این کارها موفق نبود و به علت علاقه زیادی که به ورزش داشت به ورزش باستانی روی آورد. اما روی آوردن به ورزش هم به اصطلاح باعث سر به راهی او نشد و در سن پانزده سالگی به خاطر شرارت به زندان افتاد. شعبان در سال 1319 مجبور شد به سربازی برود، اما به خاطر فرار مکرر از خدمت سربازی، دوران دو ساله سربازی او چهار سال طول کشید.
البته، پس از چهار سال هم سربازی او به صورت رسمی تمام نشد و پس از ورود متفقین به ایران، او با فرار از پادگان به دوران سربازی خود پایان داد. بعد هم به همراه یکی دیگر از کُشتیگیران در میدان شاپور باشگاه ورزشی به نام باشگاه آهن راهاندازی کرد و در مسابقات قهرمانی ورزشهای باستانی کشور سال 1322 در رشته کباده و چرخ قهرمان شد.
پاداش گرفتن برای برهم زدن نمایشی در لالهزار
از سال 1326 همکاریهای شعبون بیمخ با حاکمیت آغاز میشود. او در این سال در حالت مستی در لالهزار به تماشاخانهای رفته که در آنجا نمایش سیاسی «مردم» به کارگردانی عبدالحسین نوشین و توسط چپیها اجرا میشد. شعبان طی توافقاتی که با مقامات سیاسی شهربانی انجام داده بود درگیری و دعوا ایجاد میکند و به این ترتیب این نمایش ضد شاه به هم میخورد. البته، در پی این حادثه شعبان به ظاهر بازداشت میشود، اما به جای این که به جرم ایجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی زندانی شود، به زودی آزاد میگردد. دربار برای این کار 2000 تومان به شعبان پاداش میدهد و به دستور اداره آگاهی به لاهیجان میرود و البته پس از یک سال اقامت در این شهر و زورخانهداری در آنجا به تهران برمیگردد.
در سال 1329 شعبان جعفری به استقبال آیتالله کاشانی که از تبعید بازمیگشت میرود، اما در بین جمعیت طرفداران آیتالله، شایعه میشود که وی به قصد قتل ایشان در این مراسم حاضر شده و همین مساله سبب میشود از سوی طرفداران آیتالله کاشانی مورد ضرب و جرح قرار گیرد و مدتی نیز در بیمارستان بستری شود. پس از آن به حمایت از نهضت ملی شدن نفت و دکتر مصدق برخاست.
از آتش زدن دفتر روزنامههای مخالف مصدق تا رویگردانی از او
او در روز 14 آذر 1330 به همراه گروه اراذل و اوباشی که دور خود جمع کرده بود، به دفتر روزنامههای چپ و تودهای و مخالف دولت دکتر مصدق مانند چلنگر، مردم، شورش، بدر و... حمله کرده و این دفاتر را غارت و ویران کردند. این آشوب برای او مدتی حبس در زندان قصر را به ارمغان آورد. اما باز هم به زودی آزاد شد و در جریان 30 تیر 1331 به فعالیت برای بازگرداندن دکتر مصدق بر مسند نخستوزیری پرداخت، اما به فاصله کوتاهی از مصدق هم رو برگرداند و ماجرای 9 اسفند 1331 پیش آمد.
ممانعت شعبون بیمخ از سفر شاه به عتبات
در این روز شاه به پیشنهاد دکتر مصدق، قصد خروج از کشور و سفر به عتبات را داشت که شعبان به همراه گروهی از اراذل و اوباش خود با تجمع در مقابل کاخ مرمر از این امر جلوگیری کردند و با تهدید بازاریان، بازار تعطیل شد و این گروه به مقابل خانه دکتر مصدق رفته و اقدام به شکستنِ در منزل وی کردند. این ماجرا هم دوباره منجر به حبس او تا 28 مرداد 1332 شد. اما در ظهر 28 مرداد 1332 به حکم زاهدی از زندان آزاد شد و جریان هدایت اوباش تهران را به عهده گرفت.
در این روز شعبان بیمخ با دستور زاهدی (و در واقع با دستور غیر مستقیم امریکا) و به همراه جمعی از اوباش و همچنین زنان فاسد و خیابانی، فضای رعب و وحشت را در پایتخت ایجاد و زمینه سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق را فراهم کرد.
هدیه شاه به شعبون بیمخ برای خوشخدمتی در 28 مرداد
شعبان پس از کودتای 28 مرداد و خوشخدمتیهای این روز به «تاجبخش» شهرت پیدا کرد و بنا به پیشنهاد تیمسار زاهدی با شاه ملاقات کرد و به عنوان دستمزد زمینی برای تاسیس باشگاه ورزشی به وی اهدا شد. او در همین ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعیتی به نام جمعیت جوانان جانباز تشکیل دهد تا در مواقعی ضروری از آنان استفاده شود. ساخت باشگاه جعفری سه سال طول کشید و محمدرضا پهلوی شخصا این باشگاه را افتتاح کرد.
مدتی هم تیمور بختیار ریاست افتخاری آن را برعهده داشت. هزینههای باشگاه هم از طریق دربار و اطرافیان شاه و ساواک تامین میشد. جعفری در مراسم 4 آبان هر سال مصادف با سالروز تولد محمدرضا پهلوی به نمایش ورزشهای باستانی در ورزشگاه امجدیه، در مقابل شاه میپرداخت. علاوه بر این، بسیاری از مهمانان خارجی حکومت به باشگاه او دعوت میشدند و در آنجا ورزش باستانی اجرا میشد.
برگزاری روضهخوانی ماه محرم با پول ساواک
در جریان وقایع 15 خرداد 1342، باشگاه جعفری آتش زده شد. او نیز با جمعیت جوانان جانباز خود به تلافی در روز 16 خرداد به خیابانها ریختند و ایجاد رعب و وحشت کردند. حضور او در چنین روزهایی آنچنان زننده بود که وزارت اطلاعات و امنیت کشور خواهان آن بود که هرچه کمتر در محافل ظاهر شود. از دیگر اقدامات شعبان برگزاری مراسم روضهخوانی در دهه ماه محرم در تکیه دباغخانه بود که هر ساله هزینه آن را از ساواک دریافت میکرد.
روایت عزت شاهی از ترور شعبون بیمخ
شعبان جعفری یک بار هم در سال 1351توسط یکی از انقلابیون مشهور آن زمان یعنی عزت شاهی (عزتالله مطهری) ترور شده است. عزت شاهی در خاطرات خود راجع به این ترور میگوید: «شعبون بیمخ به اصطلاح گردن کلفت شاه بود. او را اجیر کرده بودند و پول و امکانات در اختیارش گذاشته بودند تا با دار و دستهاش که مشتی اراذل و اوباش بودند برای مردم قدارهکشی کنند.
هر جا که نمیخواستند حمایت دولتی در کار باشد اینها میرفتند و قتل و غارت میکردند و به آتش میکشیدند. بعد هم که مردم شکایت میکردند کسی اعتنا نمیکرد. میدانید که شعبون و دار و دستهاش در قضیه 28 مرداد حاضر بودند و خانه مرحوم دکتر مصدق را آتش زدند. سال 51 بود با کمک بچهها باشگاهی که دولت در اختیار شعبون گذاشته بود را شناسایی کردیم و چون معمولا با ماشین رفت و آمد میکرد چند روز تعقیبش کردیم.
روزی که پیاده آمد درست ضلع جنوبی خیابان امام خمینی نرسیده به میدان حسن آباد به سمتش تیراندازی کردم. پنج تا گلوله به او شلیک کردم. هر پنج تا بهش اصابت کرد. نقش زمین شد اما با آمدن پلیس نتوانستم آخرین گلوله را بزنم به ناچار فرار کردیم و شعبون توانست جان سالم به در ببرد. بعد از آن واقعه مدتها در بیمارستان بستری شد و بعد هم خانه نشین شد و خوشبختانه دیگر نتوانست به کارهایش ادامه دهد».
واسطهگری بین ارتشبد آریانا و سرکردگان رژیم صهیونیستی پس از پیروزی انقلاب
شعبون بیمخ که در پی این ترور فعالیتهایش کم شده بود با آغاز انقلاب اسلامی، احساس خطر کرد و به اسرائیل گریخت ولی مجددا به ایران بازگشت و همزمان با خروج شاه از کشور به ژاپن رفت. از ژاپن به آلمان، اسرائیل، فرانسه، انگلیس و ترکیه رفت. او در ترکیه با گروه ارتشبد آریانا و بر علیه حکومت جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت و دو نامه این ژنرال فراری را برای دو سرکرده رژیم صهیونیستی؛ اسحاق رابین و غوری ناکیس - از ژنرالهای اسرائیلی و رئیس بخش مهاجرت آژانس یهود – برد.
مرگ در سالروز 28 مرداد
شعبان جعفری با دریافت تابعیت آمریکایی، سالها در کالیفرنیا زندگی میکرد و در این سالها کتاب خاطرات خود را هم منتشر کرد. این کتاب توسط خانم هما سرشار در سال 1999 میلادی طی چند مرحله مصاحبه به صورت پرسش و پاسخ جمعآوری شد و در سال 2001 میلادی در لسآنجلس و در ایران نیز به وسیله «نشرآبی» و چند ناشر دیگر به طور همزمان در سال 1381 شمسی منتشر شد.
سرانجامِ شعبان بی مخ هم ،سرانجام جالب و عبرتانگیزی است که ریشه در زندگی گذشته او داشت. او در ساعات اولیه روز 28 مرداد 1385 شمسی مصادف با پنجاه و سومین سالگرد کودتای 28 مرداد که خود از نقشآفرینان اصلی آن بود، در سن هشتاد و پنج سالگی در شهر لس آنجلس از دنیا رفت.
موضوعات مرتبط: خاطرات ، سخن روز ، فرقه ها
دزد و دزدیهای های کوچیک قربانیای فقر هستند و دزد و دزدیهای بزرگ ریشه های فقر .
عدالت حقیقی در حذف ریشه های فقره نه به زنجیر کشیدن قربانیای فقر !
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: ریشه های فقر , عدالت , دزد , دزدی بزرگ
با توجه به شرایط این روزهای بورس ، بعضی از دوستان در مورد احتمال ریزش بورس نگران هستند
و مرتب در این رابطه از ما می خواهند که نظر خود را بیان کنیم
در پاسخ به این گروه از دوستان عرض می کنیم فعلا جای نگرانی نیست
زیرا رفتار بورس را نمی توان بدون توجه به وضعیت نقدینگی جامعه و وضعیت بازارهای رقیب تحلیل کرد
در حال حاضر به طور متوسط روزانه 2000 میلیارد تومان نقدینگی به جامعه اضافه می شود که باید جایی جذب شود و چه جایی بهتر از بورس ،
از طرف دیگر تا موقعی که قیمت دلار بالای 17000تومان و سکه بالای 8 میلیون تومان باشد و قیمت ها در بخش های مسکن ، خودرو و بازار کامودیتی ها ... همچنان رو به افزایش باشد گزینه ریزش بورس از حیث تکنیکی نمی تواند محتمل باشد البته منظور این نیست که بورس اصلاح نخواهد داشت اصلاح ذات بورس است و برای ادامه روند صعودی بورس لازم است لکن با توجه به مطالب بالا و در شرایطی که انتظارات تورمی در جامعه بالاست نباید نگران ریزش بورس بود
مشکلی که از روز یکشنبه به تدریج در حال ظاهر شدن است عمدتا ناشی از دو تصمیم زیر در بخش های از دولت است
بیش از 4 ماه بود که در بوغ و کرنا کرده بودند که قرار است صندوق ETF دوم با حضور شپنا ، شبندر ، شتران و شبریز تشکیل شود امروز به یک باره اعلام شد که این موضوع منتفی شده است که یک شوک بزرگ برای بازار بود بویژه اینکه این سهام ها تحت این تبلیغات بعضا بیش از 500 درصد در سال جاری رشد کرده بودند این خبر اولا ترس را به بازار تزریق کرد تا خیلی ها به سیو سود فکر کنند و ثانیا نوعی بی اعتمادی به حرف ها و برنامه های دولت را ...ایجاد کرد
این موضوع باعث شد این سهام ها که طی چند ماه گذشته نقش لیدری در بازار را داشتند شروع به ریزش کردند و به دنبال خود بقیه بازار را نیز همراه کردند
اگر این موضوع صحت داشته باشد یعنی ETF دوم منتفی شده باشد احتمالا بازار چند روز با شوک مواجه خواهد بود و عرضه ها قدرت برتر بازار خواهد بود ضمن اینکه در صورت منتفی شدن ETF دوم بازار نسبت به ETF سوم که شامل گروه خودرو و فلزات اساسی است نیز بی اعتماد شده و ممکن است موجی از کاهش در این دو گروه و به طبع از آن در بازار ایجاد می شود
چند روزی بود دولت از یک گشایش بزرگ اقتصادی در کشور صحبت می کرد که معلوم شد منظور گشایش برای دولت است نه ملت ،
گشایشی که از آن صحبت می شود طرحی برای تامین مالی دولت است که ظاهراَ قرار است اوراق دلاری بر پایه پیش فروش نفت منتشر شود این طرح با توجه به سود تضمین شده برای بخش هایی از دارندگان نقدینگی های کلان اعم از شرکت ها و اشخاص جذابیت دارد که ممکن است برای تامین نقدینگی برای خرید این اوراق بخشی از سهام های خود را عرضه کنند
جمع بندی
با توجه به توضیحات ابتدای این متن ،به لحاظ تکنیکی بورس مواجه با ریزش قریب الوقوع نیست ضمن اینکه دولت برای تامین کسری بودجه به شدت به بورس نیاز دارد و به همین دلیل چاره ای جز حمایت از آن ندارد لکن باید به نحوی رفتار کند که اعتماد مردم از بازار سرمایه سلب نشود زیرا در این صورت نه تنها نمی تواند نیازهای مالی خود را از طریق فروش سهام های دولتی یا اوراق بدهی تامین کند بلکه احتمال خروج سنگین نقدینگی از بازار و ریزش بورس نیز وجود خواهد داشت که با توجه به بیش از 50 میلیون کد سهامداری ، چنین اتفاقی اگر رخ دهد می تواند برای حاکمیت بسیار ناگوار باشد
بنابراین نه تنها دولت بلکه حاکمیت چاره ای جز صیانت از اعتماد مردم به بورس و تقویت بورس برای جلوگیری از بحران های اجتماعی-اقتصادی بزرگ تر ندارد
حالا یه نگاه دیگر به این مطالب :
با توجه به وضعیتی که دولت دارد و وضعیتی که بورس برایش ایجاد شده و حال وضعیت مردم :
من شخصا به این نوع برداشت می رسم که مردم میخواهند از دولتی که به خاطر فساد مالی و مدیریت غلط اقتصادی مجبور به انجام برنامه های مختلف حمایتی مثل بورس است استفاده ببرند . اقتصاد رو کنار بگذاریم برای لحظه ای و یه نگاه اجتماعی و اعتقادی به موضوع داشته باشیم . ارتباط بین مردم و دولت را در این موضوع ببینید به چه شکلی است ! دولت میخواهد ملت را مجبور به انجام کارهایی کند که کمبود بودجه خودش تامین شود و ملت هم میخواهند با هزار ترفند دولت رو دور بزنند و یا به هر شکل ممکن از فرصت ضعف دولت به نفع خودشان استفاده کنند .
حالا این ارتباط منفی بین ملت و دولت به چه خروجی خواهد رسید تا حدودی با نگاه به وضعیت کنونی مشخص است ...
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: بورس , ملت گرفتار , دولت داغون , گرانی
هیچوقت به همسرتون برتریای زنای دیگه رو گوشزد نکنین
به خصوص وقتایی مثل بحث و مشاجره و دعوا !!
چون کدورتا رفع میشن اما حرفای شما در ذهن همسرتون باقی میمونه
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، فقط آقایان
برچسبها: رفتار مردان , رفتار زنان , مشاجره , بحث
مهربان باشید
چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ،مهربانی اوست
نه سیمای زیبایش
زن مهربان میتواند خشگمین ترین مردان را آرام کند
معذرت خواهي كنيد
اگر اشتباهي كرديد معذرت خواهي كنيد، و نگران غرورتان نباشيد ،مهم نیست اگر انسانی برای کسی که دوستش دارد، غرورش را از دست بدهد؛ اما فاجعه است اگر به خاطر حفظ غرور، کسی را که دوست دارد از دست بدهد!
با درايت باشيد
اگر همسر شما از شما ناراحت هست ، تنها توسط خود شما به آرامش ميرسد ، تمام تلاشتان را بكنيد تا اين شما باشيد تا همسرتان را به آرامش مي رسانيد
مسئول باشيد
میزان حماقت انسانها رو میشه از میزان استفادشون از دو کلمه ی همیشه و هرگز فهمید، بيشتر به فكر راه حلي باشيد تا سرزنش كردن
عاشق باشيد
هیچکس تصادفی برای کسی فرستاده نمیشود،مثل يك معجزه به همسر خود نگاه كنيد
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، فقط خانمها
برچسبها: رفتار همسر , خانواده , زنها بدانند , عاشق
باهر سمت و سوگیری بخواهیم به این سوال جواب بدهیم که دقیقا منظور از «زندگی در لحظه چیست؟» با سر میخوریم به بنبست تعاریفی توأمانْ روشن و ناروشن از «زمان».
🔅وقتی هم میپرسیم: «زمان دقیقا چیست؟» جواب سر راستی برایش نداریم. هر چه میگوییم و مینویسیم در بطن «زبان» بار میگیرد، جوانه میزند و میبالد. «زبان» هم درون شکلهای متنوعی از زندگی جریان دارد که یکی از هزاران شکل آن، «زندگی ایرانی» است، «شکلهای زندگی» هم مثل رودخانه در بستر «زمان» در حال جوش و خروش.
🔅 اما اگر حین مرور این جوابهای سرگیجهآور کمی تامل کنیم شاید بپذیریم که «زمان» در واقع یک #مفهوم است و با «مکان» و «تکرار» و «استمرار» برای ما رخنمایی میکند. انسان شاید تنها موجودی باشد که با «زمان» هم تداوم دارد و هم خودش را میشناسد.
🔅اما دور ِباطل اینجاست که شکلهای زندگیِ «زبان» ما، «زمان» را برای ما قابل فهم میکنند و از طرفی فهم «زمان» است که ما را به نحوهی بودنمان درون «شکل زندگی» خاصمان آگاه میکند.
🔅از همین روست که میتوان گفت «زمان» یک استعاره است، استعارهای لایهلایه و تو در تو که فقط میتوانیم انواع شکلهای ظهور آن را منطبق بر منطق زندگیهای جاری شده در شکلهای گوناگونی که به خود میگیرد، بفهمیم. تعاریفی که به «دور» می پیچند؛ عین ذات زندگی، در سرشت خود متناقضاند و ابعاد متفاوت و متقابلشان اجازهی فهم روشن را از ما دریغ میکنند. و شاید مثال و تمثیل، تنها راه ما برای دستیابی به تصویری چند بعدی از آنها باشد.
🔅به عنوان مثال یک شکل شایعِ روشن برای ما، «زمان خطی» است. ما به وضوح میدانیم که همین الان، داریم زمان «حال»ای را تجربه میکنیم که پشت خفقان ماسک، چشم در چشم مرگ، آشفته، در حال گذرست و وادارمان میکند در هوایی نفس بکشیم که انباشته از کرونا بالای سرمان میچرخد، #کروناها هر دم شکلک درمیآورند و وجودِ مرموزشان را بروز رسانی میکنند. همه هم خوب «گذشته»ی نه چندان دوری را به یاد میآوریم که در آن هیچ خبری از کرونا نبود و امروز برایمان، هیجانِ آیندهای بود که هنوز در راهش بودیم و هیچ کدام از خوابهای آشفتهمان را به اینطور آمدناش تعبیر نکرده بودیم.
🔅در این شکل خطی از زمان، خودمان را «انسان تاریخی» مینامیم و میپذیریم داریم بحران بزرگی را که بعدها در تاریخ ثبت خواهد شد، زنده تجربه میکنیم و باخبریم دو روز پیش صدای تیز انفجار، هوای کرونازدهی بیروت را شکافت و ابرها را تا فرسنگها به عمق سیاهچالهها تاراند تا باز یادمان بیندازد، دستهای پنهانِ خودی و غیرخودی، همچنان به خون خاورمیانهی رازآلود و بیقرار آغشته است. اما ما هنوز به واکسینهشدن در مقابل این موقعیتهای خطرناک فکر میکنیم و به «آینده» امیدواریم.
مژگان خلیلی
دکترای فلسفه غرب
دانشگاه علامه طباطبایی
موضوعات مرتبط: آموزش ، اطلاعات عمومی
برچسبها: زمان , فلسفه , مکان و تکرار , استمرار
معدود صدایی که در حال حاضر از جناحها به گوش میرسد، زمزمه اصولگرایان است که آهسته آهسته برای انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم حاضر میشوند. اما در طرف مقابل و در اردوگاه اصلاح طلبان سکوت ادامه داری که از انتخابات مجلس یازدهم آغاز شده انگار قرار است همچنان ادامه داشته باشد. با این شرایط برخی گمانهها در مورد حضور برخی چهرههای اصلاح طلب نیز مطرح شده است.
۳۶۵ روز تا پایان ریاست جمهوری دوره دوازدهم باقی مانده است و هر چه زمان پیش میرود گمانههای بیشتری در مورد حضور شخصیتهای سیاسی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری منتشر میشود. اما تعدادی از این چهرهها در اکثر گمانهها حضور دارند و احتمال حضور آنها بیشتر از دیگران است.
اردوگاه اصولگرایان که در انتخابات مجلس توانست اکثر کرسیها را از آن خود کند، امیدوار است تا در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم هم پیروز از میدان خارج شود. البته این موضوع بسته به میزان مشارکت مردم، عملکرد اصولگرایان مجلس، عملکرد وفعالیت اصلاح طلبان دارد.
در حال حاضر سه سال از دولت دوازدهم به ریاست جمهوری حسن روحانی گذشته و دقیقا یک سال تا پایان عمر این دوره دولت باقی مانده است. اما برخلاف دورههای گذشته که در این زمان سر صداهای فراوانی از دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب در مورد انتخابات ریاست جمهوری به گوش میرسید، حالا صدای چندان بلندی برنمی آید. البته شاید هنوز برای گرم شدم تنور انتخابات ریاست جمهوری کمی زود باشد و یا شاید کم رمقتر از گذشته باشد.
با این وجود معدود صدایی که در حال حاضر به گوش میرسد، زمزمه اصولگرایان است که آهسته آهسته برای انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم حاضر میشوند. اما در طرف مقابل و در اردوگاه اصلاح طلبان سکوت ادامه داری که از انتخابات مجلس یازدهم آغاز شده انگار قرار است همچنان ادامه داشته باشد. با این شرایط برخی گمانهها در مورد حضور برخی چهرههای اصلاح طلب نیز مطرح شده است.
سعید جلیلی گزینه ثابت جناح راست
او که سابقه معاونت اروپا و آمریکا در وزارت امور خارجه و دبیری شورای عالی امنیت ملی در دولت احمدی نژاد را دارد، در طول دو دوره گذشته به عنوان کاندیدای جبهه پایداری در سال ۱۳۹۲ و جز گزینههای نهایی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم معرفی شده است.
سعید جلیلی در انتخابات ۹۲ مورد حمایت جدی آیتالله مصباح و جبهه پایداری قرار گرفت. جلیلی که با شعار «حیات طیبه» وارد رقابتهای انتخاباتی شده بود در نهایت با کمی بیش از چهار میلیون رای نفر سوم آن انتخابات شد.
اما در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ او به نفع محمدباقر قالیباف و حجت الاسلام رئیسی کنار کشید تا پایندی به اصول حزبی را رعایت کرده باشد. اما حالا آقای قالیباف به ریاست مجلس شورای اسلامی رسیده و حجت الاسلام رئیسی نیز ریاست قوه قضائیه را برعهده گرفته است. در چنین شرایطی جلیلی براساس گمانهها یکی از کاندیداهای احتمالی اردوگاه اصولگرایان خواهد بود.
«سعید جلیلی» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۱۳۴۴ به دنیا آمد. پدر او دانشآموختهی زبان فرانسه و معلم بود.
جلیلی دارای دکتری معارف اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق است. او در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز در همین دانشگاه تحصیل کرده است.
بازگشت دوباره محمود احمدی نژاد
احمدی نژاد در انتخابات دوره گذشته بر خلاف توصیهی علنی رهبر انقلاب مبنی بر عدم کاندیداتوری، ثبتنام کرد و از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. با این وجود روزهای گذشته مرتضی طلایی، فعال سیاسی اصولگرا و چهره نزدیک به قالیباف، مدعی شده بود که او برای ۱۴۰۰ در حال رایزنی با شورای نگهبان است تا تأیید صلاحیت خودش را بگیرد؛ اتفاقی که بعید است رخ دهد، چراکه سیاست نشان داده تکلیفش را با احمدینژاد روشن کرده است.
سابقه و تجربه هم نشان داده که یک فرد بیش از دو دوره قرار نیست رئیسجمهوری شود. شاهدش رد صلاحیت آیت الله هاشمی در سال ۹۲ است. فارغ از اینها، گفتهها و شواهد هم حاکی است که اراده بر نیامدن احمدینژاد است.
باهنر پیش از این گفته بود: «من حضرت آیتالله جنتی را در یکی از جلسات مجمع تشخیص دیدم. بعد از این بود که حضرت آقا سفارش کرده بودند که آمدن احمدینژاد به مصلحت نیست. به آقای جنتی گفتم احمدینژاد کاندیدا میشود. گفت: واقعا کاندیدا میشود؟ خبر داری؟ گفتم بههیچوجه. فقط تحلیل دارم. آیتالله جنتی خیلی تعجب کرد و گفت: اگر نامزد بشود یعنی به دنبال فتنه است. یادم هست آن زمان به کسی دیگر نگفتم».
"محمود احمدی نژاد" رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم در ششم آبان ۱۳۳۶ به دنیا آمد. او متولد روستای آرادان شهرستان گرمسار است.
احمدینژاد دارای دکتری مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت بوده و اکنون دانشیار و عضو هیئت علمی این دانشگاه است.
بنا بر آنچه در زندگینامه رسمی منتشر شده آقای احمدینژاد آمده است، او پس از انقلاب «از پایهگذاران انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت» بوده و در دوران جنگ نیز به عنوان «داوطلب بسیجی» در قسمتهای مختلف به ویژه مهندسی رزمی حضور داشت.
احمدینژاد در دولت سازندگی بهعنوان فرماندار ماکو و خوی و همچنین استاندار اردبیل مشغول فعالیت بوده است.
او از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ بهعنوان شهردار تهران انتخاب شد و در تیرماه ۸۴ نیز توانست رای اکثریت را در انتخابات ریاست جمهوری از آن خود کند.
مهرداد بذرپاش گزینه جوان اردوگاه راست
سبد جناح اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نسبت به دورههای پیشین خالیتر به نظر میرسد، با این حال شورای ائتلاف اصولگرایان سعی خواهد کرد با اجماع میان احزاب و گروههای هم سو و پایداری، چهرههای جوانتر و یا متفاوتتر از دورههای پیشین را معرفی کند. در این میان به نظر میرسد شانس مهرداد بذرپاش مدیرعامل سابق شرکت سایپا و معاون محمود احمدی نژاد در سازمان امور جوان بیشتر از هم سن و سالهای اوست.
بذرپاش در انتخابات مجلس نهم بهعنوان نماینده تهران انتخاب و عضو هیئت رئیسه مجلس شد. او از منتقدان جدی دولت روحانی و از مخالفان تصویب لایحهی مربوط به اجرایی شدن برجام در مجلس نهم بود.
آقای بذرپاش از چهرههای جوان جریان اصولگراست که بر اساس شنیدهها یکی از افراد اثرگذار در تهیه فهرست انتخاباتی اصولگرایان در انتخابات دوم اسفند ۹۸ بوده است.
«مهرداد بذرپاش» نمایندهی تهران در مجلس نهم و معاون رئیسجمهور در دولت احمدینژاد در سال ۱۳۵۹ به دنیا آمد. پدر او از شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.
بذرپاش دارای دکتری مدیریت تکنولوژی از دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی از همین دانشگاه است.
محمود واعظی کاندیدای اول، محمد جواد آذری جهرمی گزینه دوم میانه روها
محمود واعظی از چهرههای حزب اعتدال و توسعه است که مشی میانهرو دارد و بر این باور است که ضرورت دارد تا معتدلین دو جریان عمده سیاسی کشور در کنار یکدیگر فعالیت کرده و باید از طیفهای تندرو دو جناح فاصله گرفت. بسیاری او را اثرگذارترین فرد، پس از رئیسجمهور در تصمیمات اصلی دولت دوم حسن روحانی در حوزههای مختلف میدانند.
با این حال بسیاری از افراد حاضر در دولت بر این عقیده اند که گزینه نهایی میانه روها محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری در دولت دوازدهم و وزیر ارتباطات دولت یازدهم خواهد بود. اما برخی از هم حزبی های او همچون غلامعلی دهقان از اعضای حزب اعتدال و توسعه می گویند که بعید به نظرمی رسد واعظی کاندیدا شود.
«محمود واعظی» رئیس دفتر رئیسجمهور در سال ۱۳۳۱ به دنیا آمد. او متولد خیابان خراسان در جنوب شهر تهران است.
واعظی دارای دکتری روابط بینالملل از دانشگاه ورشو است. او در سال ۱۳۵۰ برای ادامهی تحصیل به آمریکا رفت و در رشتهی مهندسی برق و مخابرات موفق به اخذ مدرک کارشناسی وکارشناسی ارشد شد.
واعظی در دولت اول حسن روحانی بهعنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات حضور داشت. از چالشهای مهم او فشارهای نهادهای مختلف برای ایجاد محدودیت در فضای مجازی بود. از اقدامات مهم او در هنگام حضور چهار ساله در وزارت ارتباطات میتوان به افزایش پهنای باند اینترنت که سبب افزایش کیفیت و سرعت اینترنت شد و همچنین تصمیمگیری برای پیوستن دوباره سازمان فضایی به وزارت ارتباطات اشاره کرد؛ این هر دو با مخالفتهای و فشارهایی از سوی مخالفان روبرو شد.
همزمان با آغاز دولت دوم حسن روحانی، واعظی بهعنوان رئیس دفتر رئیسجمهور منصوب شد. حضور واعظی در دفتر رئیسجمهور با گلایهها و اعتراضات از سوی طیفهایی از جریان اصلاحطلب همراه شد. این گروه از اصلاحطلبان بر این عقیده هستند که حضور واعظی در دفتر ریاستجمهوری علاوه بر آن که سبب دشوارتر شدن ارتباط چهرههای این جریان با رئیسجمهوری شده بلکه زمینهی لازم را برای مداخلات بیش از پیش واعظی در تصمیمگیری و عزل و نصبهای دولت فراهم کرده است.
با وجود همهی این نقدها، اما اعتماد بسیار حسن روحانی به واعظی نه تنها کم نشد بلکه میتوان گفت: او در بسیاری از مسائل نقشی فراتر از رئیس دفتر را در دولت ایفا میکند.
از جمله حاشیههای دیگر حضور واعظی در در نهاد ریاستجمهوری به استعفای ظریف برمیگشت. واعظی در واکنش به شایعههایی که علت استعفای ظریف در زمستان۹۷ را ناشی از اقدامات او میدانستند گفته بود: «هیچ قصور و تقصیری در مجموعه ریاست جمهوری وجود نداشته است…مواضع و عملکرد هوشمندانه و مؤثر دکتر ظریف پاسخی محکم به برخی تحلیلهای نادرست و مغرضانه است. جمهوری اسلامی تنها یک سیاست خارجی و یک وزیر خارجه دارد»
آذری جهرمی، وزیر کنونی ارتباطات
محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت دوازدهم یکی از جنجالیترین همکاران روحانی است. از همان ابتدای کار و جلسات اخذ رای اعتماد مورد توجه قرار گرفت و در هفتههای اخیر به صورت مداوم در صدر اخبار بوده است.
همکاری با چهره پرنفوذ کابینه یعنی محمود واعظی برای جهرمی با عاقبت به خیری سیاسی همراه بود و او را در عنفوان جوانی به کرسی وزارت رساند. او با وجود همه حرف و حدیثهای موجود در مورد امنیتی و اطلاعاتی بودن، توانست رای موافق نمایندگان مجلس را از آن خود کرده و نایب واعظی در وزارات ارتباطات باشد.
جوان جویای نام کابینه با افزایش ارتباطات خود با جوانان در دنیای مجازی و حقیقی آرام آرام چهره دیگر از خود ترسیم کرد و بدبینیهای روز اول را تا حدی رفع نمود. اتفاقات اخیر در فضای سیاسی و اجتماعی ایران نیز فرصت دیگری برای عرض اندام به او داده است. با این حال از او به عنوان یکی از گزینههای حزب اعتدال و توسعه نام برده میشود.
محمدجواد آذری جهرمی در سال ۱۳۶۰ در شهرستان جهرم، استان فارس به دنیا آمده است و کارشناسی ارشد خود در رشته مهندسی برق گرایش قدرت را از دانشگاه صنعت آب و برق دریافت کرده است.
محسن هاشمی رفسنجانی یا اسحاق جهانگیری گزینه نهایی حزب کارگزاران
محسن هاشمی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران است که با وجود حضور جدی سالهای اخیرش در سیاست، اما همچنان نامش با مترو گره خورده است. فرزند ارشد آیتالله هاشمی که همچون پدرش بر پرهیز از تندروی اصرار دارد روابط نسبتاً خوبی با مقامات نظام داشته و در بین اصلاحطلبان نیز چهرهای مقبول محسوب میشود.
البته حزب کارگزاران نام "اسحاق جهانگیری" معاون اول رئیس جمهوری در دولت یازدهم و دوازدهم را هم برای کاندیداتوری مطرح میکنند، اما برخی از اعضای این حزب معتقدند که «اسحاق جهانگیری را به او (روحانی) بخشیده اند! یعنی سال ۹۶ قربانی انتخاباتی روحانی شده است»؛ بنابراین به احتمال زیاد جهانگیری گزینه جدی حزب کارگزاران سازندگی برای انتخابات ۱۴۰۰ محسوب نمیشود و حزب کارگزاران در شرایط فعلی به عنوان آلترناتیو هاشمی، وی را مطرح میکند.
"محسن هاشمی رفسنجانی" رئیس شورای شهر تهران در سال ۱۳۴۰ به دنیا آمد. پدر او آیتالله هاشمی، مسئولیتهایی همچون رئیسجمهور و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت.
هاشمی دارای کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا است.
بنا بر آنچه در زندگینامهی رسمی منتشر شدهی آقای هاشمی آمده است، او در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران «در بخش صنایع موشکی سپاه پاسداران نقش عمدهای ایفا کرد» و در دولت سازندگی نیز به عنوان «نخستین رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهوری» انتخاب شد.
هاشمی در سال ۱۳۷۶ مدیریت شرکت بهرهبرداری متروی تهران را بر عهده گرفت. حضور او در در این سِمت سبب به وجود آمدن تحولی قابل ملاحظه در مترو تهران شد، موضوعی که منتقدان هاشمی نیز کمتر آن را انکار میکنند.
هاشمی در دوران مدیریت خود در مترو با شش شهردار که دیدگاههای متفاوتی به موضوعات شهر تهران و به ویژه مترو داشتند کار کرد، اما در نهایت در اواخر سال ۱۳۸۹ و پس از بیشتر از یک دهه حضور در مترو استعفا کرد. او یکی از دلایل استعفای خود را «عدم همکاری دولت احمدینژاد» عنوان کرده بود.
محسن هاشمی در سال ۱۳۹۲ بهعنوان معاون عمرانی دانشگاه آزاد از سوی رئیس وقت این دانشگاه منصوب شد و پس از حضور در شورای شهر تهران به دلیل آنچه «حجم بالای کار در شورای شهر» اعلام شد در سال ۱۳۹۶ از معاونت عمرانی دانشگاه آزاد استعفا کرد.
هاشمی در انتخابات شورای شهر تهران در سال ۱۳۹۶ از سوی مردم انتخاب شد. او در این انتخابات با دست یافتن به بیش از یکمیلیون و هفتصد و پنجاه هزار رای رکوردی بی سابقه را به نام خود ثبت کرد.
هاشمی از سوی اعضای شورای شهر تهران بهعنوان رئیس این شورا انتخاب شد. او در سه مقطع زمانی انتخاب شهردار توسط پنجمین دوره شورای شهر تهران همواره بهعنوان یکی از نامزدها مطرح میشد، اما به دلیل نبود اجماع بین اعضای شورا، در رقابت انتخاب شهردار حضور پیدا نمیکرد.
از جمله اظهارنظرهای جنجالی هاشمی در سالهای اخیر میتوان به پاسخهای او به اظهارات قالیباف و فتاح اشاره کرد. او در پاسخ به قالیباف که گفته بود «مترو ۲۰ سال در اختیار خانواده هاشمی بوده، ولی ۷۰ کیلومتر مترو ساختند، اما ۱۲ سال در اختیار ما بود و ۲۰۰ کیلومتر مترو ساختیم»، گفت: آن زمانی که ایشان میگویند هم من مدیرعامل مترو بودم و فقط دو سال در دوره مدیریت قالیباف من مدیر عامل مترو نبودم که البته باز هم مترو کار خودم بود. هاشمی در پاسخ به فتاح که از «ادعاها و جر و بحثهای زیاد پس از فوت آیتالله هاشمی» برای تخلیه کاخ مرمر گلایه کرده بود هم گفته بود: همه دیگر مقامات کشور که مسئولیتهایی حکومتی داشته و دارند ۴۰ سال است به واسطه مسئولیتشان در کاخهای بازمانده از دوره پهلوی مستقر هستند.
محمد جواد ظریف
ظریف به دلیل فعالیت در وزارت امور خارجه و ممنوعیت حضور در احزاب سیاسی به شکل رسمی بهعنوان چهرهای در یکی از دو جریان اصولگرا یا اصلاحطلب نیست، اما با توجه به عملکرد او در چهار دههی اخیر میتوان ظریف را دیپلماتی میانهرو نامید که معمولاً جریان اصولگرا منتقد اوست. با این حال به نظر میرسد اگر خود او تمایل به حضور در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم داشته باشد، بیشترین شانس را در اردوگاه اصلاح طلبان خواهد داشت.
حضور ظریف در وزارت امور خارجه با دو نقطهی عطف در تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی همراه بود؛ مذاکرهی مستقیم وزرای امور خارجه ایران و آمریکا، پس از سالها ممنوعیت مذاکرهی دو جانبه و دست یافتن به توافق هستهای با گروه ۵+۱ که سبب رفع بخش بزرگی از تحریمها شد. این هر دو مخالفانی جدی در داخل و خارج از کشور داشت. مخالفان داخلی برجام که خود را «دلواپس» مینامیدند با حملات شدید و بی سابقه به وزیر امور خارجه بر این باور بودند که ظریف در مذاکرات هستهای واداده و سازشکار بوده و مذاکره با آمریکا و توافق هستهای سبب تعطیلی صنعت هستهای و عدم رفع تحریمها شده است.
دوران حضور ظریف در دولت دوم روحانی، اما با خروج آمریکا از برجام و همینطور استعفایی جنجالی از سوی او همراه شد.
آقای ظریف در اسفند ۹۷ در اعتراض به عدم اطلاعرسانی به او دربارهی سفر بشار اسد به تهران از سِمت خود استعفا کرد که البته این استعفا مورد موافقت رئیسجمهور قرار نگرفت.
خروج آمریکا از توافق هستهای، بازگشت مجدد تحریمها و کاهش محدوده اختیارات او از جمله چالشهای جواد ظریف، در جایگاه وزیر امور خارجه در سالهای اخیر بوده است.
"محمدجواد ظریف" وزیر امور خارجه ایران در هفدهم دی ۱۳۳۸ به دنیا آمد. پدر او از تاجران مشهور اصفهان بود.
ظریف دارای دکتری روابط و حقوق بینالملل از دانشگاه دنور آمریکا و در سالهای ۱۳۷۶-۸۸ استاد میهمان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بوده است.
بنا بر آنچه در زندگینامه رسمی منتشر شدهی آقای ظریف آمده است، او در سالهای پیش از انقلاب به دلیل «شرایط سیاسی و امنیتی» برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دوران دانشجویی از «فعالان و مسئولین انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا» بود.
ظریف در سالهای ابتدای انقلاب بهعنوان مشاور در کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو و نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد به فعالیت پرداخته و در نهایت در سال ۱۳۶۸ معاون نمایندهی دائم ایران در سازمان ملل شد. ظریف در این دوران در مذاکرات منجر به قطعنامه ۵۹۸ نقش داشت.
او سپس به عنوان معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه انتخاب شد و پس از حدود یک دهه حضور در معاونت وزارت امور خارجه، بهعنوان نمایندهی دائم ایران در سازمان ملل راهی نیویورک شد. دوران حضور او در آمریکا که همراه با تلاش جدی او برای ایجاد ارتباط گسترده با جامعه آمریکا بود همواره مورد اعتراض طیف تندرو جریان اصولگرا قرار داشت.
ظریف در دوران دولت احمدینژاد، به دلیل اختلاف جدی با رئیسجمهور وقت کنار گذاشته شد و هشت سال بعد از آن دوران، با آغاز به کار دولت روحانی بهعنوان وزیر امور خارجه مشغول فعالیت است.
معصومه ابتکار
خانم ابتکار از چهرههای جریان اصلاحات است که حضور طولانیمدت او در پستهای بالای مدیریتی در دولتهای مختلف باعث شده تا امکان حضور او بهعنوان نامزد انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شود. اما از آنجا که تاکنون هیچ نامزدی از میان زنان برای انتخابات ریاست جمهوری پذیرفته نشده است، احتمال حضور او کمتر از دیگران است. البته اگر این تابو شکسته شود، مطمئناً او در شمار گزینههای نهایی اصلاح طلبان خواهد بود.
«معصومه ابتکار» معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در سال ۱۳۳۹ به دنیا آمد. پدر او، تقی ابتکار مدرس دانشگاه بود و از آبان ۱۳۵۸ تا اسفند ۱۳۵۹ ریاست سازمان حفاظت محیط زیست را بر عهده داشت.
ابتکار دارای فوقلیسانس و دکتری ایمنی شناسی (ایمونولوژی) از دانشگاه تربیت مدرس بوده و دانشیار این دانشگاه است.
بنا بر آنچه در زندگینامهی رسمی منتشر شدهی خانم ابتکار آمده است، او «اولین زن در جمهوری اسلامی ایران است که به هیئت دولت راه یافت و همچنین به عنوان یکی از هفت «قهرمان زمین» سال ۲۰۰۶ سازمان ملل متحد انتخاب شد».
معصومه ابتکار از دانشجویانی بود که در ماجرای اشغال سفارت آمریکا حضور داشت. او دربارهی آن روزها کتابی را با عنوان «تسخیر» منتشر کرد. این کتاب اولین بار به زبان انگلیسی نگارش شده و در کانادا توسط انتشارات «تالون بوکز» به چاپ رسیده است.
ابتکار دربارهی اشغال سفارت آمریکا با تاکید بر این که از دیوار سفارت بالا نرفته و سه روز پس از حادثه بهعنوان مترجم به جمع دانشجویان داخل سفارت ملحق شده، میگوید: «ما دانشجویانی که محاصره و اشغال سفارت آمریکا را برنامهریزی و اجرا کردیم، هرگز پیشبینی نمیکردیم که این واقعه بیش از چند ساعت یا حداکثر چند روز طول بکشد. هرگز تصور نمیکردیم که اقدام اعتراضآمیز ما چنین تاثیر عمیقی بر تاریخ سیاسی کشور و منطقه داشته باشد»
ابتکار در سالهای ابتدایی انقلاب سردبیری کیهان انگلیسی را عهدهدار بود و فصلنامه فرزانه را به عنوان نخستین نشریه مطالعات و تحقیقات مسائل زنان به دو زبان فارسی و انگلیسی راه اندازی کرد. او در دولت اصلاحات با حکم سیدمحمد خاتمی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست شد؛ این نخستین بار پس از انقلاب بود که یک زن به هیئت دولت راه مییافت.
حضور هشت سالهی ابتکار در سازمان حفاظت محیطزیست در دولت اصلاحات تحولی قابل ملاحظه را در این حوزه ایجاد کرد. موضوعی که حتی منتقدان او نیز آن را کمتر انکار کردهاند.
ابتکار پس از آغاز دولت احمدینژاد و تغییرات به وجود در سازمان حفاظت محیطزیست، مرکز صلح و محیط زیست را به عنوان یک سازمان غیر دولتی تاسیس کرد.
در سال ۱۳۹۲ بنیاد جهانی انرژی معصومه ابتکار را به عنوان «بانون محیط زیست جهان» معرفی کرده و جایزه معنوی یک عمر دستاورد را به دلیل «تعهد و احساس مسئولیت در قبال حفظ کره زمین» به وی اعطاء کرد.
ابتکار در سال ۸۵ در انتخابات شورای شهر تهران از سوی مردم انتخاب شد و یکی از چهرههای اصلاحطلب در آن دورهی شورای شهر بود.
با انتخاب حسن روحانی و آغاز به کار دولت اعتدال، معصومه ابتکار دوباره به سازمان حفاظت محیطزیست بازگشت و به مدت چهار سال در این سازمان حضور داشت. ابتکار در دولت دوم روحانی نیز جایگزین شهیندخت مولاوردی در معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری شد.
محمدرضا عارف نامزد احتمالی اردوگاه اصلاح طلبان
گرچه احتمال حضور عارف در انتخابات ریاست جمهوری بیش از گزینههای دیگر اصلاح طلبان است، اما او مخالفان جدی خودش را دارد و به نظر میرسد که اصلاح طلبان در مورد او به راحتی اجماع نرسند. با این وجود برخی از او به عنوان یکی از چند گزینه اصلی اردوگاه اصلاح طلبان نام میبرند.
محمدرضا عارف متولد ۲۷ آذر ۱۳۳۰ در شهر یزد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او پیش از این نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس دهم ورئیس فراکسیون امید بوده است.
عارف تحصیلکرده مهندسی برق در دانشگاههای تهران و استنفورد است و کار خود را با معاونت طرح و توسعه و سپس سرپرستی شرکت مخابرات ایران آغاز کرد. عارف در سالهای دهه ۱۳۶۰ در سمتهای معاونتهای دانشجویی، آموزشی و هماهنگی و قائم مقامی وزارت فرهنگ و آموزش عالی مشغول به کار بوده و در ۱۳۷۳ نیز به ریاست دانشگاه تهران منصوب شده است.
او از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ پست وزارت پست و تلگراف و تلفن را عهدهدار بود و همچنین بین سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ پس از ادغام سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی، اولین رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور بوده است. پس از آن نیز به عنوان معاون اول رئیس جمهور در سالهای ۸۰ تا ۸۴ منصوب شد.
او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ ایران کاندید و تأیید صلاحیت شد، اما پس از یک ماه مبارزه انتخاباتی و پس از دریافت نامهای از رئیس دولت اصلاحات، چهار روز پیش از رأیگیری انصراف داد.
موضوعات مرتبط: نفوذ ، اخبار ، پیامها
برچسبها: کاندیدا , ریاست جمهوری , 1400 , اصول گرا
اعتراف رسانه آمریکایی ؛
پس از شروع جنگ تجاری بی پروا ترامپ علیه ایران، اکنون چین به این درک رسیده است که با محافظت از مخالفان « فشار حداکثری» و نمایش ناتوانی آمریکا به سود بیشتری دست خواهد یافت.
هیئت تحریریه واشنگتن پست
کارزار « فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران تاکنون نتوانسته به اهداف اعلامی یا نامشخص خود برسد. آمریکا تاکنون نتوانسته زمینه توافق جدید با ایران را فراهم سازد و به سیاست های ایران در خاورمیانه خاتمه دهد، و نه باعث سرنگونی نظام ایران شده است. اکنون ممکن است با ایجاد توافق مشارکت استراتژیک بین ایران و چین، اقتصاد ایران از فشار حداکثری نجات یابد و پکن به جایگاه و موقعیت قدرتمندی در منطقه دست یابد و این دو امر می تواند به منافع ایالات متحده آمریکا ضربه جدی و سنگینی وارد کند.
به گزارش نیویورک تایمز، توافق نامه ای که در ماه گذشته از سوی رئیس جمهور ایران به تصویب رسید منجر خواهد شد تا چین در ازای خرید جریان ثابت و با تخفیف نفت، میلیاردها دلار در ایران سرمایه گذاری کند. بر اساس پیش نویس 18 صفحه ای توافق نامه تجاری که تایمز گزارش داده؛ این توافق نامه شامل همکاری های امنیتی و نظامی از جمله رزمایش های مشترک نظامی و به اشتراک گذاری اطلاعات را پیش بینی کرده است. البته این توافق هنوز پرده برداری نشده و باید توسط مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و احتمالا با مقاومت ملی گرایان روبرو خواهد شد. اما اگر این توافق به نتیجه برسد نه تنها دیوار تحریم هایی که دولت ترامپ برای خفه کردن اقتصاد ایران ایجاد کرده فرو می ریزد، بلکه نفوذ جهانی آمریکا توسط چین به چالش کشیده می شود.
رقابت و درگیری گسترده ایالات متحده با چین همانند ایران اجتناب ناپذیر است. دولت شی جین پینگ از کمپین فشار علیه ایران که توسط دولت اوباما ایجاد شد و به توافق هسته ای منجر گردید حمایت و پشتیبانی کرد و این به معنای محدودسازی غنی سازی اورانیوم و تحولات هسته ای ایران برای یک دهه یا بیشتر بود. حتی پس از این که در می 2018م ترامپ از برجام خارج شد؛ در ابتدا پکن به طور کلی به تحریم های جدید آمریکا و کاهش خرید نفت و روابط تجاری پای بند بود.
با این حال، رویکرد تقابل جویانه ترامپ علیه چین در طی ماه های اخیر از جمله امتناع وی بر تداوم همکاری در توافق جامع تجاری؛ به آقای شین انگیزه کمی را داده تا با اولویت های ژئوپلیتیکی آمریکا همکاری کند و بر عکس احتمالا رهبران چین، اکنون ضعف مهم آمریکا را درک کرده اند زیرا آقای ترامپ در میانه بحران بهداشتی و اقتصادی دست و پنجه نرم می کند. به همین دلیل چین از این فرصت بهره برده و حضور خود را در دریای جنوبی گسترش داده و به مقابله با استقلال هنگ کنگ ادامه داده و با ایجاد همکاری با دشمن اصلی آمریکا (ایران) در خاورمیانه جبهه جدیدی را گشوده است.
در این راستا مایک پمپئو، وزیر امور خارجه بر احتمال فروش تسلیحات توسط چین به ایران اشاره کرد و گفت این همان دلیلی برای تمدید تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران می باشد که در ماه اکتبر منقضی خواهد شد. آقای پمپئو همچنین علیه شرکت های چینی که با ایران به تجارت مبادرت می ورزند تحریم هایی را اعمال کرده است. پس از شروع جنگ تجاری بی پروا ترامپ علیه ایران، اکنون چین ممکن است به این درک رسیده باشد که با محافظت از مخالفان « فشار حداکثری» و نمایش ناتوانی آمریکا به سود بیشتری دست خواهد یافت.
موضوعات مرتبط: اقتصاد ، نفوذ
برچسبها: شکست فشار حداکثری , تحریم آمریکا , توافق ایران و چین , برجام
دولت صاحب و مسوول ارز است و تبلور این واقعیت هم در نوسانات نرخ ارز در همین یکی دو روز گذشته به خوبی مشاهده شد، اینکه نرخ دلار در ظرف یک روز چهار هزار تومان پایین بیاید و 26 هزار تومان به ۲۲ هزار تومان و سپس به کانال ۱۹ هزار تومان برسد آیا بدون هیچ تغییری در سیاست خارجی یا در اقتصاد داخلی یا بین المللی ارز به یک باره کاهش بیابد یا بالا برود، نشان دهنده صداقت سخن آقای رئیس جمهور نیست که دولت صاحب ارز است ؟
ارز متعلق به دولت است! سخنی که رئیس جمهور بارها آن را با صراحت بیان کرده و دولت را صاحب و مسوول ارز کشور خوانده است، همین چند هفته گذشته آقای روحانی با ادبیات توپ و تشر به تجار و صادر کنندگان خطاب کرد که ارز متعلق به دولت است و اصلا دولت صاحب ارز است ، البته هنوز فراموش نکردیم خود آقای روحانی سال گذشته اعتراف کرد که اگر دولت بخواهد و قصدی برای انجام این کار داشته باشد حتی می تواند نرخ دلار را تا 7 هزار تومان هم پایین بیاورد! پس این دولت است که فعال بازار ارز و قیمت گذار یا تعیین کننده اصلی نرخ ارز است و جمشید بسم الله ها هم در برابر بازارسازی هایی که دولت می خواهد و به نفع خود انجام می دهد نه عددی به شمار می روند نه توان تاثیر گذاری چندانی بر بازار ارزی دارند که دولت صاحب و مالک آن است، لذا نوسانات بازار ارز که با کسری بودجه 200 هزار میلیارد تومانی و کاهش بسیار شدید یا صفر شدن درآمدهای نفتی به تبع تحریم ها و عدم خرید نفت در وضعیت کرونایی، همگی ماحصل سیاست های دولت است، سیاست هایی ناظر بر تامین کسری بودجه فراوان و دست بردن به جیب یا سفره و معیشت مردم!
کرونا و تبعات آن اقتصاد تحریم زده ایران را بیش از پیش تحت فشار قرار داد چرا که دولت در بودجه سال جاری حساب خاصی بر روی دریافت مالیات از کسبه و اصناف باز کرده بود که کرونا و تعطیلی ها و پیامدهای آن دست دولت را از مالیات هم کوتاه کرد، کارخانه های تعطیلی که قادر به پرداخت مالیات نیستند و رستوران ها و بخش های خدماتی که ارزش افزوده ای برای پرداخت به دولت ندارند دولت را خواسته یا ناخواسته وادار به بالا بردن نرخ ارز کرده است تا از این طریق بتواند با بالا بردن ارزش دلار، کسری بودجه خود را پر کند.
از سوی دیگر افزایش حقوق شاغلین در قسمت بازنشستگان و تامین اجتماعی به دلیل رشد بالای تورم و عدم همخوانی حقوق و دستمزد با تورم، کسری بودجه دولت را شدت بیشتری داده است، در نهایت چون دولت، مجلس و سایر نهادهای دولتی نیز عموما اعتقادی به صرفه جویی و کاهش مخارج اضافی خود در سال جاری که یکی از سخت ترین سال های اقتصادی کشور به شمار می رود، ندارند، راهی جز بالا بردن نرخ ارز و ارتزاق دولت از جیب مردم باقی نمی ماند، لذا می بینیم بودجه ای با آن همه کسری اصلاح نشده و این بودجه چگونه باید تامین شود؟ آیا راهی به غیر از فروش دلار برای تامین کسری بودجه دولت وجود دارد؟
بنابراین دولت می تواند چنین کاری کند، لذا کارشناسانی که ادعا می کنند دولت نمیتواند نرخ ارز را در بازار ارز تثبیت کند یا واقعا از بازار سازی ها و تملک دولت بر ارز و دست بردن دولت در جیب ملت نامطلع هستند یا محاسبه کارشناسی خوبی ندارند چرا که مهمترین دلیل افزایش نرخ ارز موضوع تامین کسری بودجه است، چرا که دولت راهکار دیگری برای حل این مسئله ندارد، بنابراین دود بالا رفتن نرخ ارز فقط به چشم ملت می رود و پر شدن جیب دولت تفاوت بین عواید و مضراتی است که از بازارسازی های نرخ ارز نصیب دولت و ملت می شود.
موضوعات مرتبط: اقتصاد
برچسبها: نوسانات ارزی , کسری بودجه , اقتصاد کرونا زده , تورم کالاهای اساسی
رحیم آقاخان کیست ؟ فرقه اسماعیلیه چیست ؟
شاه کریم حسینی، آقاخان چهارم، امام فرقه اسماعیلی (فرقه نزاریه) است که بعد از پدربزرگش سلطان محمد شاه آقاخان در سن ۲۰ سالگی و در یازده ژوئیه ۱۹۵۷ به امامت رسید.
اسماعیلیان گروهی از به اصطلاح شیعیان هستند که امامت را به اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع) ختم میکنند و او را امام هفتم میدانند.
اینان همزمان با روزگار سامانیان سربرآوردند؛ در سال ۱۴۸ق. (۷۶۵م.) در کوفه از شیعیان جدا شدند و دست به نهضتی سیاسی مذهبی برای براندازی عباسیان زدند. آنها قایل بودند که حکومت عدل توسط امامی از فرزندان اسماعیل بن جعفر(پسر بزرگ امام صادق سلام الله علیه به وجود می آید و سدهها با توان بسیار به پراکندن اندیشه خویش پرداختند.
امروزه از شمارشان کاسته شدهاست. اسماعیلیان در قطعاتی از تاریخ دارای حکومت بوده اند
در ایران بسیار کمیابند و در برخی کشورها مانند هندوستان و تانزانیا و کنیا پراکندهاند.
اسماعیلیان، فرقه ای از شیعیان هستند که به امامت «اسماعیل» فرزند امام جعفر صادق (ع) معتقد میباشند. با اینکه «اسماعیل» در زمان حیات امام صادق(ع) از دنیا رفت و آن حضرت فرزند خود را شخصاً دفن نمود و از حاضران بر مرگ اسماعیل گواهی گرفت ولی با ظهور جریانی انحرافی در میان برخی شیعیان سست عنصر که معتقد به غیبت اسماعیل پس از شهادت امام جعفر صادق(ع) گردیدند، زمینههای ظهور فرقه ای جعلی و انحرافی ایجاد گردید که بعدها به « اسماعیلیان» معروف شدند.
تأویلات باطنیه در حد بیاعتبار دانستن ظواهر شرع پیش میرود، یعنی اینها احکامی مانند وجوب نماز، روزه، حج و… را قابل نسخ و رفع میدانند و با این حساب با انکار شریعت، راه اباحهگری بیحد و مرز را میپیمایند. داشتن چنین عقیده ای به اتفاق فرق اسلامی، موجب کفر و خروج از اسلام است، بدین جهت هنگامی که تمام مذاهب اسلامی نماینده به مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامی معرفی کرد، این گروه موفق نگردید که نماینده خود را به مجمع مزبور معرفی نماید، زیرا همه فرق اسلامی، مسلمانی گروه مزبور را قبول نداشتند.
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی ، نفوذ ، فرقه ها
برچسبها: رحیم آقا خان , اسماعیلی , امام صادق , انحراف