عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرارگاه ضد صهیونیستی کمیل | فروردین ۱۳۸۹

حقیقتا چیزی که این جوانان را وادار کرده و در این وادی پیش برده، عشق است؛ والا ما اینها را تشویق معمول و مرسوم مالی هم نکرده ایم و امتیازات خاصی هم برایشان در نظر نگرفته ایم . ما بعضیها را واقعا می بینیم که خیلی خوب و برجسته اند و من آنها را خیلی دوست می دارم و صداهایشان را می پسندم؛ لیکن همین طور فقط می گوییم احسنتم، بارک الله، خوب می خوانی! تشویق ما همین است .

بعضی از این جوانان، وقتشان دارد دیر می شود . حالا این آقای پرهیزگار که الحمدلله حافظ قرآن است؛ لیکن بعضی از آقایان هستند که سنهایشان دارد بالا می رود و وقتشان دیر می شود . من عقیده ام این است که حفظ قرآن باید از بچگی شروع بشود؛ یعنی حدودا از دوازده سالگی، سیزده سالگی؛ «التعلم فی الصغر کالنقش فی الحجر» . (۱) اگر ان شاءالله آقای مقدم (۲) همت بکنند و آن طریقه را راه بیندازند، فکری کرده ایم که ان شاءالله بچه ها تشویق بشوند و بتدریج ذره ذره حفظ کنند .

ما در سالهای قدیم، دوره ی بی قرآنی را در این مملکت گذراندیم؛ قرآن بتدریج داشت از همه جای کشور جمع می شد . در گذشته های دور، مکتبخانه یی بود که بچه ها قرآن را در آن جا یاد می گرفتند؛ لیکن در دوران پهلوی اینها را بکلی از بین برده بودند؛ این مدارس رسمی هم که مطلقا چنین چیزی نداشت . البته فقط تعدادی از این جلسات و دوره های قرآن فعالیت داشتند و بعضی از افراد در گوشه و کنار کشور تهران، مشهد، اصفهان و سایر جاها مشغول بودند؛ اما هیچ چیز نبود؛ هرچه شده، از انقلاب به این طرف است؛ درعین حال ما احساس می کنیم که از کاروان فراگیری و انس با قرآن عقب هستیم .

در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که می آمدند، می گفتم که هر کدام از شماها یک نسخه ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می ایستید و فراغتی پیدا می کنید یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید . تعدادی که این طور عمل کرده بودند، هرچند بسیار اندک بودند، لیکن احساس می کردم که اینها با این که غالبا هم عربی نمی دانستند، اما از لحاظ فهم معارف اسلامی، از دیگران برجسته تر بودند و به طور ممتازی با آنها تفاوت داشتند .

انس با قرآن، معرفت عمومی یک کشور را بالا می برد . قرآن، همه چیز ماست؛ نور است . این جوانان ما از وقتی که با قرآن مأنوس شدند، وضعیت خیلی فرق کرد . ما در طول هشت سال جنگ، زیر آتش توپ و تفنگ، جوانانی را در جبهه ها داشتیم که به مجردی که بر زمین می نشستند و اندک فراغتی پیدا می کردند، قرآنشان را باز می کردند و مشغول تلاوت می شدند؛ یا مثلا اگر در اتوبوس و یا کامیون نشسته بودند و داشتند می رفتند، قرآنشان را درمی آوردند و بنا می کردند به خواندن . این است که ما می گوییم قرآن همه چیز ما بوده است . الان هم به برکت قرآن، کشور رو به پیشرفت است .

امیدواریم که خداوند همه ی ما را در دنیا و آخرت با قرآن محشور کند . ان شاءالله زندگی ما قرآنی باشد و به سمت اهداف این کتاب شریف حرکت کنیم و ممات ما هم با معرفت قرآن و در خدمت قرآن قرار گیرد .

پی نوشت:

۱) شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۶۶

۲) رئیس شورای عالی قرآن صدا و سیما

منابع مقاله:
حدیث ولایت، ج ۹، دفتر مقام معظم رهبری ؛


موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

بسم الله الرحمن الرحیم

در میان خصلتهای نکوهیده که سلامت جان و راحت زندگی را با خطر و مانع مواجه می سازند، تکبر از پرآفت ترین آنهاست. خود برتربینی و سرکشی برخاسته از آن، چه بسیار حقیقتها را ناشناخته، و چه راههای فضیلت را ناپیموده می گذارد، و چه کینه ها و خصومتهای نابحق و چه زشتیها و ناهنجاریها که پدیدمی آورد. آری تکبر، حجاب حقیقت، و خار راه فضیلت، و دشمن صفا و صداقت، وانگیزه ی دشمنی و شرارت است. آحاد و جامعه های بشری از آغاز عمر خودتاکنون، ضایعات بیشماری را از کبر و خودپسندی اقوام و افراد، سرکشی ها وتعصبات ناشی از آن، تحمل کرده اند و می کنند.

عبادات اسلامی و بیش از همه نماز، برای زدودن این آفت از جان آدمیان، ازجمله درمانهای مؤثر و کارآمد می باشند.

نماز، آنگاه که با حال و حضور و آداب، گزارده شود روح آدمی را به نیازمندی ذاتی وی آشنا می سازد، و ریشه ی کبر و تفاخر و جبروت موهوم را دردرون او می سوزاند. خشوع در برابر پروردگار، نور بصیرت را بر دل اومی تاباند و سایه ی وهم آلود خود بزرگ بینی را از آن می زداید:

فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها من الکبر.

چه نیکوست به سخن پیشوای پرهیزکاران و امیر مؤمنان علیه السلام گوش فرادهیم و ستایش نماز را در سالی که مزین به نام والای اوست، از بیان ستوده ی او بشنویم. در نهج البلاغه چنین آمده است: و عن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات و الزکوات و مجاهدة الصیام فی الایام المفروضات،تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم واذهابا للخیلاء عنهم.. یعنی: خداوند بندگان مؤمن را با نمازها و زکاتها وروزه های دشوار از کبر و خودبینی محافظت و حراست می کند، به پیکر آنان آرامش می بخشد، به دیدگان آنان فروتنی می دهد، نفس آنان را رام می سازد،دلهای آنان را افتادگی می آموزد، و خودپسندی را از آنان دور می کند.

در کشور اسلامی ما همه آحاد مردم، بویژه بلندپایگان علمی و اجتماعی ومالی، به این خصوصیات نیازمندند. بلای طغیان، و تجاوز، و زورگویی، وزیاده طلبی، و تحقیر دیگران، و نادیده گرفتن حق صاحبان حق، امروزه بزرگترین آفت جوامع بشری و جامعه ی جهانی است و علاج این همه، در این بیان والای علوی علیه السلام است.

توجه به این واقعیتها، نقش برجسته ی نماز و نیایش را در چشم اهل بصیرت وانصاف آشکار می سازد و اهتمام به ترویج و تعریف این فریضه ی پر راز و رمزرا، بر دوش آگاهان جامعه می نهد.

اینجانب ضمن سپاسگزاری از شما که به کار نماز و معرفی و اقامه ی آن پرداخته اید، بار دیگر بر توصیه هایی که در پیامهای گذشته کرده ام تاکیدمی ورزم، نسل جوان و نیک نهاد کشور را به قدردانی از فرصت نماز که فرصت شکفتگی معنوی و پالایش روحی است فرا میخوانم، به مسئولان فرهنگی و رسانه یی و همه مبلغان دینی اهمیت ترویج این فریضه و نقش بی همتای آن در پرورش فضیلتها و زدودن فسادها را یادآور می شوم، و از همه ی خدمتگزاران این راه،و دلسوزان امر نماز که با قلم و بیان و مال و آبرو و حضور خود، به اقامه ی نماز کمک می کنند صمیمانه تشکر می کنم. امید است همگی مشمول رحمت الهی ودعای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه باشید.

و السلام علیکم و رحمة الله.

سید علی خامنه ای

منابع مقاله:
پیام رهبر معظم انقلاب در مراسم افتتاح دهمین اجلاس سراسری نماز ۲۲/۶/۱۳۷۹ ، ؛


موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

خدا را سپاسگزاریم که یک ماه رمضان دیگر مهلت و فرصت داد، تا روزی از روزهای مبارکمان را مثل سالهای قبل در جمع شما قرای قرآن و حمله ی کلام الهی بگذرانیم . همچنین خدا را سپاسگزاریم که شما امسال، هم کما و هم کیفا، از پارسال بهتر هستید . انسان، هم چهره های جدیدی در عرصه ی تلاوت قرآن می بیند، هم آن کسانی که چند سال است ما آنها را می شناسیم و تلاوتشان را شنیدیم و مبلغ آشنایی آنها را با کلام الله عزیز حمید دانستیم، می بینیم که بحمدالله پیشتر رفته اند و پخته تر و کاملتر شده اند . اینها همه از برکات انقلاب است .

انقلاب، ما را وارد وادی آشنایی با قرآن کرد . ما تازه وارد این وادی شده ایم . وقتی در کشوری، مثلا بیست یا بیست و پنج میلیون جوان از زن و مرد هست، جا دارد که در میان اینها، اقلا یک دو، سه میلیون تالی قرآن، با آداب و شرایطش باشد؛ اقلا یک میلیون از این جوانان، حافظ کلام خدا باشند؛ تعداد معتدبهی از جوانان، عارف به معانی قرآن و قادر به فهم الفاظ و ظواهر قرآن باشند؛ تعداد معتدبهی، عالم به قرائات مختلف و نوافل قرائت و زینتهای تلاوت قرآن باشند و بدون استثنا، همه ی مردم در این کشور، قادر به روخوانی قرآن باشند . این، قاعده است . نمی شود قبول کرد، در کشوری که مردمش معتقد به اسلام هستند، احدی از آحاد مردم غیر از اطفال بسیار کوچک باشند که نتوانند قرآن را بخوانند؛ چه رسد به این که در نظامی، مردم بر پایه ی اسلام زندگی کنند .

این دوری ما از قرآن را رژیم کافر ملحد معاند پهلوی به وجود آورد . لذا وقتی که من می گویم اگر ما پنجاه میلیون نفر هستیم غیر از چند میلیون بچه های کوچک زیر پنج سال بقیه باید بتوانند قرآن را از رو تلاوت کنند، شما تعجب می کنید؛ در حالی که تعجب ندارد . مگر این طوری نبود؟ قبل از دوران رژیم گذشته، تقریبا این گونه بود . بی سوادها اکثریت قاطع بودند؛ اما غالب آنها قرآن را بلد بودند . شما جوانان ندیده اید؛ ولی من و کسانی که در سنین من هستند، به تکرار و تکرار، کسانی را دیده ایم که سواد روخوانی نداشتند و حروف فارسی را نمی شناختند؛ لیکن می توانستند قرآن را از رو بخوانند .

مکتبهای قرآن، بچه های چهارساله و پنجساله را قرآن درس می داد . من خودم در سن پنجسالگی به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم . امثال من، در همان مکتبی که ما می رفتیم، زیاد بودند و اصلا مکتبخانه ها همین طور بود . این مکتبخانه هایی که رژیم منحوس پهلوی، شجاعت و شهامت بخرج داد! و رعد و برق کرد و آنها را برچید، خانه هایی برای تعلیم قرآن بودند . یک زن یا مردی می نشست، بچه های مردم را قرآن یاد می داد، بعد این بچه ها در جامعه یی می افتادند که در آن، سواد و علم و فرهنگ، متعلق به عده ی خاصی بود؛ اما قرآن را بلد بودند . جامعه ی اسلامی، این طوری است . جایی که مسلمانان هستند، این گونه اند .

باید همه قرآن را بلد باشند . امروز، فردی دارای تحصیلات عالیه و احیانا قادر به نطق به چند زبان بیگانه، بلد نیست یک سطر قرآن را بخواند! شما را به خدا، این در جامعه ی ما طبیعی است، یا تصنعی و تحمیلی؟! طبیعی نیست . مگر این می شود؟ انسان می بیند که کاسب، تاجر، کارگر، دانشجو، حتی طلبه، در صحیح خوانی قرآن کمبود دارند . این، نقص بزرگی است؛ این را باید برطرف کنیم . قبل از انقلاب، کسی از ما توقع نداشت . همان قدر که می توانستیم، در یک گوشه یا در یک مسجد، چهارنفر بچه ی کوچک یا جوان را دور هم جمع می کردیم که اینها قرآن یاد بگیرند؛ اما امروز چه؟

همت را بر این مسأله بگمارید که تمام مردم بتوانند قرآن را یاد بگیرند . شما آقایانی که قرآن را بحمدالله می خوانید و انصافا خوب هم می خوانید و دیگر راحت می شود به بعضی از شما برادران، استاد قرآن گفت یعنی هیچ بحثی در آن نیست موظف و مسؤولید . شما باید این کار را بکنید . سازمانها سازمان تبلیغات و اوقاف و بقیه ی مراکز هم باید این کار را انجام دهند . این، مقدمه برای فهم قرآن است . آن وقتی که انس عمومی با قرآن باشد، فهم قرآن ممکن و آسان است .

البته در هر جامعه یی، اگر ما بخواهیم رسمی را رواج بدهیم (کسانی که در فلسفه ی این خواندنها و این تشویقها تردید دارند، این نکته را توجه کنند) باید از آن رسم، نقطه های اوجی در این جامعه داشته باشیم؛ والا این رسم رواج پیدا نخواهد کرد . ممکن نیست شما در جامعه یی بگویید که مثلا همه ی مردم باید روزی ده دقیقه نرمش و ورزش کنند؛ اما رسم پهلوانی را در این جامعه بکلی براندازید . این طور نمی شود . مردم ورزش نخواهند کرد . حرکت عمومی، فقط با استدلال و بیان و اثبات عقلانی که نیست؛ چیزهای دیگری هم در کنارش لازم است . احساسات و تشویقها و ایجاد شوق به قله ها لازم است . لذا ما باید قله هایی را داشته باشیم، تا همه ی مردم به دامنه ها برسند . پس، اگر می خواهیم همه ی مردم در قرآن اوج پیدا کنند، باید قله داشته باشیم . قله، یعنی همین شماهایی که امروز در این جا بحمدالله بعضی تلاوت کردید و اکثرا تلاوت نکردید . من شما آقایان را که در این جا تشریف دارید و تلاوت هم نکردید، می شناسم و غالبا با تلاوتها و صدای شما آشنا هستم . بحمدالله در جامعه ی ما، نعمت زیاد است .

حالا که شما در این رشته پیشرفت کردید، بعدش چه؟ طریقه ها را که یاد گرفتید، حروف را که خوب از مخرج ادا می کنید، زیر و بمهای صدا را که بلد شدید، نفستان هم که الحمدلله روی دست بعضی از نفسدارها و پیشکسوتهای شما زده است، حالا بعدش چه؟ آیا در همین جا متوقف می مانید؟ نه، شما هنوز اول راهید . همین شما خوبها که می دانید هم من چه قدر به شماها علاقه و ارادت دارم یکی، دو نقص عمده در تلاوتهای شماست که باید آنها را برطرف کنید . من به مناسبت این مسابقاتی که بود و تلاوتهایی که در این چند ماه اخیر شنیدم، لازم دانستم که این نکات را متذکر شوم . البته قبلا هم به این نتیجه رسیده بودم و در همین جلسه هم بارها اینها گفته شده است؛ لیکن حالا بر این معنا مصممتر هستم .

یکی این است که قطع و وصلهایتان، همیشه بمیزان نیست . من در این جا، همین مواردی را که شما خواندید، یادداشت کرده ام که البته وقت نیست همه ی آنها را مطرح کنم . اگر وقت بود، به شما می گفتم که کجا را اشتباه وصل کردید، یا اشتباه قطع کردید . گاهی این اشتباه دیده می شود و معنا خراب می گردد؛ گاهی هم معنا خراب و ضایع نمی شود، اما آن زیبایی را دیگر ندارد . وقتی شما می گویید: «و قالوا اتخذ الله ولدا سبحانه» (۱) ، از این عبارت، ما یک طور چیزی می فهمیم؛ اما وقتی می گویید: «و قالوا اتخذالله ولدا سبحانه» با یک فاصله ی کم، نفس را می کشید طور دیگری می فهمیم . این دومی درست است . وقتی شما به شکل اول می گویید، می توان این معنا را استنباط کرد که «سبحانه» هم مقول قول همان کسانی است که گفتند: «اتخذ الله ولدا» . البته اگر وصل کردید، غلط نیست؛ زیرا که آن استنباط، استنباط خیلی واضحی نیست . لذا قاعدتا در قرآن (م) یا (قف) نگذاشته اند .

شما که به این قشنگی می خوانید، شما که این قدر خودتان را زحمت می دهید، برای این که خوب بخوانید، چه طور می خواهید چیز به این واضحی را رعایت نکنید؟ این، به میزان زیادی از زیبایی تلاوت شما خواهد کاست . اگر در جمع کسانی که قرآن را می فهمند، بخوانید، حتی نه فقط قطع و وصل، بلکه لحن شما مورد دقت قرار می گیرد . این قرای خوبی که در دنیا هستند و معاریفی که خواص، اینها را می پسندند و دوست می دارند، همه اش به خاطر این نیست که صدایشان خوب است؛ مقدار زیادی مربوط به این چیزهاست .

مثلا فرض کنید، وقتی که از قول فرعون نقل می کند: «فقال انا ربکم الاعلی» (۲) که الان یکی از برادران می خواندند باید شما طوری این «انا ربکم الاعلی» را ادا کنید که آن چنان نباشد که وقتی خدای متعال می گوید: «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار» (۳) ، آن طوری ادا بشود . یعنی «انا ربکم الاعلی» را باید طوری ادا کنید که کسی که می شنود، بفهمد این حرف، حرف دروغی است و آن کسی که گفته یعنی فرعون دروغ گفته است . این، ممکن است . این، چیزی است که در نوارهای «شیخ مصطفی اسماعیل» شنیده می شد . اصلا اهمیت کار شیخ مصطفی اسماعیل، در همین است . او، این طوری می خواند . باید این طوری بخوانید . و این نمی شود، مگر این که معنای قرآن را بدانید .

الان یکی از آقایان، سوره ی شریفه ی مزمل را می خواندند که انصافا خیلی هم خوب بود . «قم اللیل الا قلیلا . نصفه او انقص منه قلیلا . او زد علیه و رتل القران ترتیلا . انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» (۴). این «انا سنلقی» ، به قبلیها ارتباط پیدا می کند . آماده شو؛ «انا سنلقی» . نمی شود شما «و رتل القران ترتیلا» را بگویید و یک نفس بکشید و یک خرده استراحت بکنید، بعد بگویید : «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» . نه، در این جا قطع بکنید، اما آیه ی بعد را زود شروع کنید و فاصله نیندازید .

یا فرض بفرمایید، آیات شریفه ی آخر سوره ی بقره را که آقای محمدی خواندند و خیلی هم قشنگ خواندند، بعد از این که می گویید: «و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر» (۵) ، درست است که شما قطع کردید، اما البته در این جا نوشته شده است که اگر وصل بکنید، بهتر است؛ «الوصل اولی» . اما حالا گاهی قطع هم ایرادی ندارد؛ مثل این جا که مانعی ندارد . این چیزهایی که نوشتند، بعضی از موارد اشتباهاتی دارد؛ لیکن یک وقت شما می گویید: «اطعنا غفرانک ربنا» ، این غلط است و معنا درست نیست؛ یک وقت هم می گویید: «و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا، و الیک المصیر» . ببینید چه قدر لحن تفاوت می کند . نمی توانید این طوری بخوانید، مگر این که معنا را بدانید .

پی نوشت:

۱) بقره: ۱۱۶

۲) نازعات: ۲۴

۳) غافر: ۱۶

۴) مزمل: آیات ۲ تا ۵

۵) بقره: ۲۸۵

منابع مقاله:
حدیث ولایت، ج ۴، دفتر مقام معظم رهبری ؛


موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

آن بخش دیگری که باز آن را مختصر عرض می کنم که مربوط به عموم مردم است دردرجه اول عبارت است از امر به معروف و نهی از منکر در مسائل اجتماعی.البته در مسائل فردی، تقوا خیلی زیاد مورد توصیه امیرالمومنین است; اما در زمینه مسائل اجتماعی شاید هیچ خطابی به مردم شدیدتر،غلیظتر، زنده تر و پرهیجان تر از خطاب امر به معروف و نهی از منکر نیست.امربه معروف و نهی از منکر، یک وظیفه عمومی است.البته ما باید تاسف بخوریم از این که معنای امر به معروف و نهی از منکر درست تشریح نمی شود.امر به معروف، یعنی دیگران را به کارهای نیک امر کردن.نهی از منکر، یعنی دیگران را از کارهای بد نهی کردن.امر و نهی، فقط زبان و گفتن است; البته یک مرحله قبل از زبان هم دارد که مرحله قلب است و اگر آن مرحله باشد، امربه معروف زبانی، کامل خواهد شد.وقتی که شما برای کمک به نظام اسلامی مردم را به نیکی امر می کنید مثلا احسان به فقرا، صدقه، راز داری، محبت، همکاری،کارهای نیک، تواضع، حلم، صبر و می گویید این کارها را بکن، هنگامی که دل شما نسبت به این معروف، بستگی و شیفتگی داشته باشد، این امر شما، امرصادقانه است. وقتی کسی را از منکرات نهی می کنید مثلا ظلم کردن، تعرض کردن،تجاوز به دیگران، اموال عمومی را حیف و میل کردن، دست درازی به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمامی کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامی کار کردن، با دشمن اسلام همکاری کردن و می گویید این کارها را نکن، وقتی که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهی صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهی تان عمل می کنید.اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله می شود که «لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له ».کسی که مردم را به نیکی امرمی کند، اما خود او به آن عمل نمی کند; مردم را از بدی نهی می کند، اما خوداو همان بدی را مرتکب می شود; چنین شخصی مشمول لعنت خدا می شود; این چیزخیلی خطرناکی خواهد شد.

اگر معنای امر به معروف و نهی از منکر و حدود آن برای مردم روشن بشود،معلوم خواهد شد یکی از نوترین، شیرین ترین، کارآمدترین و کارسازترین شیوه های تعامل اجتماعی، همین امر به معروف و نهی از منکر است و بعضیهادیگر درنمی آیند بگویند «آقا! این فضولی کردن است »! نه، این همکاری کردن است; این نظارت عمومی است; این کمک به شیوع خیر است; این کمک به محدودکردن بدی و شر است; کمک به این است که در جامعه اسلامی گناه، گناه بماند.بدترین خطرها این است که یک روز در جامعه، گناه به عنوان صواب معرفی بشود; کار خوب به عنوان کار بد معرفی بشود و فرهنگها عوض بشود.وقتی که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه رایج شد، این موجب می شود که گناه در نظر مردم همیشه گناه بماند و تبدیل به صواب و کار نیک نشود.بدترین توطئه ها علیه مردم این است که طوری کار کنند و حرف بزنند که کارهای خوب کارهایی که دین به آنها امر کرده است و رشد و صلاح کشور در آنهاست در نظرمردم به کارهای بد، و کارهای بد به کارهای خوب تبدیل شود; این خطر خیلی بزرگی است.

بنابراین اولین فایده امر به معروف و نهی از منکر همین است که نیکی وبدی، همچنان نیکی و بدی بماند.فایده دیگرش این است که وقتی در جامعه گناه منتشر بشود و مردم با گناه خو بگیرند، آنگاه اگر در راس جامعه هم کسی بخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکی سوق بدهد، کارش با مشکل مواجه خواهد شد; نمی تواند; یا به آسانی نمی تواند; مجبور است با صرف هزینه فراوان این کار را انجام بدهد.یکی از موجبات نا کامی تلاشهای امیرمؤمنان با آن قدرت و عظمت در ادامه این راه، که بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود.این روایت تکان دهنده و عجیبی است;می فرماید:«لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلطن الله علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم »; باید امر به معروف و نهی از منکررا میان خودتان اقامه کنید، رواج بدهید و نسبت به آن پایبند باشید; اگرنکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابسته ها را بر شما مسلط می کند; یعنی زمام امور سیاست کشور به مرور به دست امثال حجاج بن یوسف خواهد افتاد! همان کوفه یی که امیرالمومنین در راس آن قرار داشت و در آن جا امر و نهی می کرد ودر مسجدش خطبه می خواند، به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر، به مروربه آن جایی رسید که حجاج بن یوسف ثقفی آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه خواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حجاج چه کسی بود؟ حجاج کسی بودکه خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتی نداشت! به همان راحتی که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حجاج یک انسان را می کشت.یک بارحجاج دستور داد و گفت همه مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرهستند و از کفر خودشان توبه کنند; هر کس بگوید نه، گردنش زده می شود! باترک امر به معروف و نهی از منکر، مردم این گونه دچار ظلمهای عجیب و غریب واستثنایی و غیر قابل توصیف و تشریح شدند.وقتی که امر به معروف و نهی ازمنکر نشود و در جامعه خلافکاری، دزدی، تقلب و خیانت رایج گردد و بتدریج جزو فرهنگ جامعه بشود، زمینه برای روی کار آمدن آدمهای ناباب فراهم خواهدشد.

البته امر به معروف و نهی از منکر حوزه های گوناگونی دارد که باز مهمترینش حوزه مسؤولان است; یعنی شما باید ما را به معروف امر، و از منکر نهی کنید.مردم باید از مسؤولان، کار خوب را بخواهند; آن هم نه به صورت خواهش وتقاضا; بلکه باید از آنها بخواهند.این مهمترین حوزه است; البته فقط این حوزه نیست; حوزه های گوناگونی وجود دارد.

در مساله امر به معروف و نهی از منکر، فقط نهی از منکر نیست; امر به معروف و کارهای نیک هم هست.برای جوان، درس خواندن، عبادت کردن، اخلاق نیک،همکاری اجتماعی، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات خوب در زندگی،همه جزو چیزهای خوب است.برای یک مرد، برای یک زن و برای یک خانواده،وظایف خوب و کارهای بزرگی وجود دارد.هر کسی را که شما به یکی از این کارهای خوب امر بکنید به او بگویید و از او بخواهید امر به معروف است. نهی از منکر هم فقط نهی از گناهان شخصی نیست.تا می گوییم نهی از منکر، فورا درذهن مجسم می شود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکی باید بیاید و او را نهی از منکر کند; فقط این نیست; این جز دهم است. نهی از منکر در همه زمینه های مهم وجود دارد; مثلا کارهایی که افراد توانادستشان می رسد و انجام می دهند; همین سو استفاده از منابع عمومی; همین رفیق بازی در مسائل عمومی کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب استفاده از منابع تولیدی و غیره; همین رعایت رفاقتها از سوی مسؤولان.یک وقت دو نفر تاجر و کاسب هستند و با هم همکاری و رفاقت می کنند، آن یک حکم دارد; یک وقت هست که آن کسی که مسؤول دولتی است و قدرت و اجازه و امضا دردست اوست، با یک نفر رابطه ویژه برقرار می کند; این آن چیزی است که ممنوع و گناه و حرام است و نهی از آن بر همه کسانی که این چیزها را فهمیده انددر خود آن اداره، در خود آن بخش، بر مافوق او، بر زیردست او واجب است; تافضا برای کسی که اهل سو استفاده است، تنگ بشود.

در محیط خانواده هم می شود نهی از منکر کرد.در بعضی از خانواده ها حقوق زنان رعایت نمی شود; در بعضی از خانواده ها حقوق جوانان رعایت نمی شود; دربعضی از خانواده ها بخصوص حقوق کودکان رعایت نمی شود; اینها را باید به آنها تذکر داد و از آنها خواست.حقوق کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم نیست که انسان به آنها محبت نکند; نه، سو تربیتها، بی اهتمامیها،نرسیدنها، کمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آنهاست.

منکراتی که در سطح جامعه وجود دارد و می شود از آنها نهی کرد و باید نهی کرد، از جمله اینهاست:اتلاف منابع عمومی، اتلاف منابع حیاتی، اتلاف برق،اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایی، اسراف در آب و اسراف در نان.

ما این همه ضایعات نان داریم; اصلا این یک منکر است; یک منکر دینی است; یک منکر اقتصادی و اجتماعی است; نهی از این منکر هم لازم است; هر کسی به هرطریقی که می تواند; یک مسؤول یک طور می تواند، یک مشتری نانوایی یک طورمی تواند، یک کارگر نانوایی طور دیگر می تواند.طبق بعضی از آمارهایی که به ما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر است با مقدار گندمی که از خارج واردکشور می کنیم! آیا این جای تاسف نیست؟! همه اینها منکرات است و نهی ازآنها لازم است.طبق نهج البلاغه، امیرالمؤمنین نهی از اینها را یکی ازمحورهای اصلی توصیه های خود قرار داده است.در باب مسؤولان، آن طور مشی کردن و عمل کردن و دستور دادن و قاعده معین کردن; در باب عموم مردم هم آنها راوادار کردن به حضور، به فعالیت و به احساس مسؤولیت در مسائل اجتماعی، باهمین امر به معروف و نهی از منکر.

وظیفه بزرگی بر دوش ما قرار دارد.امیرالمؤمنین جان مبارک خود را بر سراین کار گذاشت; همچنان که تمام عمر خود را از وقتی که می توانست تلاشی بکنداز همان وقتی که اسلام آورد، از اوان کودکی تا آخر عمر; چه دوران مکه، چه دوران مدینه، چه دوران بعد، چه هم در دوران خلافت در همین راه مصرف کرد ویک آن از مجاهدت و تلاش در راه خدا باز نایستاد.

برای انسان والایی که می خواهد برفراز همه پدیده های عالم وجود پرواز بکندو هیچ چیزی پابند او نباشد و او را اسیر نکند، اسوه حقیقی، امیرالمومنین است

منابع مقاله:
بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران مورخه ۲۵ / ۹ / ۱۳۷۹،


موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

تبلیغ دین، در شؤون اصلی حوزه ها قرار داشت.عالمان بزرگ، در زمره ی مبلغان دیانت بودند و مسؤولیت خود را در سنگر تبلیغ و ارشاد جامعه ایفا کردند.حوزه های شیعی، تاریخ تابناک و ارجمندی در وادی گسترش معارف دین در جوامع مختلف داشتند و در این جهت، از روحانیون و دیگر حوزه های مذاهب اسلامی، تمایزی بارز یافتند:

منبر رفتن و سخن گفتن در امر دین، جزو شریفترین کارهاست و باید و شاید که شریفترین انسانها و عالمترین و آگاهترین آنها به مسایل اسلامی و عاملترین آنها به احکام شرعی، در این راه قدم بردارند و آن را برای خود، افتخاری بدانند؛ کما این که در گذشته هم، همین طور بوده است.افرادی مثل شیخ جعفر شوشتری، عالم اخلاقی بزرگ که خود، منبری بوده است؛ یا مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ صاحب کتاب «هدیة النملة» که خود، یک واعظ و یک گوینده ی دینی بوده است؛ یا پسر آن مرحوم، آقا میرزا محمد همدانی که از علما بوده است، و امثال اینها.در گذشته، شخصیتهای علمی و چهره های معروف تقوایی و دینی، متصف به این صفت و مفتخر به این فن بوده اند. (۱)

ارزش تبلیغ

دیانت مقدس اسلام، با تبلیغ آغاز شد و در گسترش و نفوذ نیز، از عنصر دعوت سود برد و به امداد آن، اقصا نقاط جهان را در بر گرفت و کلمه ی طیبه ی الهی و شریعت جاودانه ی محمدی (ص)، از شرق تا غرب گیتی، مؤمن و خاضع یافت و در اطراف و اکناف جهان، در تیره ها و رنگها و نژادهای گوناگون، درخت پاک دین مبین، برگ و بر پیدا کرد:

دین اسلام، دین تبلیغ است.درست است که ما در دین مقدس اسلام، برای پیشبرد هدفهای الهی و اسلامی، جهاد و شمشیر را داریم؛

اما اصل، بر تبلیغ و تبیین است.جهاد، فلسفه ی دیگری دارد.جهاد، برای مقابله با قلدران و ستمگران و موانع تبلیغ و موانع گسترش نور اسلام است.آن جایی که چنین مانعی وجود ندارد، یا حتی در آن جایی که این مانع هم هست و جهاد امکان پذیر نیست، راه اساسی اسلام، تبلیغ است….از هزار و چهارصد سال پیش تا حالا، چه موقع مسلمین تبلیغ نمی کردند؟

ببینید، آفاق عالم را تبلیغ اسلام گرفته است.الان در منطقه ی شرق ایران، هر چه شما جلو بروید، بیشتر مسلمین، مسلمین به موعظه و تبلیغ و دعوتند، تا شمشیر.در کشور چین، این همه مسلمان هست؛ چه چیزی اینها را مسلمان کرد؟ در کشورهای مالزی و اندونزی و فیلیپین و این جاهایی که مسلمان هست، چه کسی رفته مردم را با شمشیر، مسلمان کرده است؟ اگر شمشیر سلطان محمد غزنوی می توانست مؤثر باشد، اثرش این بود که مردم را دشمن اسلام کند؛ کما این که کرده است.

شمشیر مغولیهای هند و همان اکبرشاه و جهانگیرشاه و اورنگ زیب و امثال اینها که معروفند .حالا عده یی هم به اسم اینها افتخار می کنند! اینها برای مسلمین، دشمن سرسخت درست کردند .همین سیکهای هند که شما آنها را می شناسید ساخته و پرداخته ی شمشیر مغولیهایند. …

شمشیر، کسی را مسلمان به اعماق دل نمی کند…پس، مسلمین هند هم، مسلمین به فتح جهادی نیستند؛ مسلمین به دعوتند.شما برویدببینید، هندیها در سر قبر آن عرفای ایرانی که به هندوستان رفتند، چه می کنند؛ عوامل تبلیغ آنهایند.یک نفر عارف و عالم و واعظ و روحانی، یکی مثل من و شما، بلند شده، به آن جا رفته و فقط یک هنر کرده است که دل از یار و دیار کنده، اسیر آب و گل نشده، مجاهدتی کرده، به منطقه یی از هند رفته و در آن جا مانده و در ظرف چهل، پنجاه سالی که در آن جا زندگی کرده، یک عده را مسلمان کرده است.

اسلام، این طوری گسترش یافته است. «یجلب بعضه بعضا» .یکی که مسلمان شد، صد نفر را مسلمان می کند. (۲)

جهاد تبلیغی، مسؤولیت هماره ی حوزه های دینی است.روحانیت، به عنوان پرچمدار دینداری، باید رایت دعوت به دیانت را در داخل و خارج بر دوش داشته باشد و در تبیین، تحکیم و دفاع از باورها و ارزشهای اسلامی، به تبلیغ گسترده و اساسی دین دست یازد.

این تکلیف مستمر، در شرایط جاری، مؤکدتر می نماید.دایره ی نیازها و دغدغه ها و پرسشها گسترده تر، عطشها افزونتر و گوشهای مشتاق برای شنیدن اسلام ناب، فراوانتر گشته اند.این گستره ی مخاطب، بر مسؤولیت امروز داعیان و مبلغان می افزاید و آنان را در برابر خلق عطشناک و علاقه مند به معارف دین، مسؤول و متعهد می سازد:

حوزه ی علمیه ی قم در رأس و به تبع آن، بقیه ی حوزه های علمیه، در شرایط فعلی که میدان برای تبلیغ اسلام باز است و دست و صدای ما، به اقصا نقاط عالم می رسد، وضع تبلیغیش نباید با گذشته ها فرق داشته باشد؟ آن وقتی که حوزه ی کار تبلیغیمان، جلسه یی با پنجاه نفر، صد نفر و حداکثر پانصد نفر بود و در مسجدی تشکیل می شد و عالمی در کسوت امام جماعت و یا در کسوت منبری، حرفی برای اینها می زد؛

با امروز که در کل اقطار کشور و جامعه ی خدمان، کسانی منتظر کار تبلیغی ما هستند، فرق می کند.

چه قدر جوانان مشتاقند که از دین، چیزی بدانند.چه قدر افراد فهمیده و تحصیلکرده بودند که تا دیروز، آنها را از دین و معرفت دینی، عملا جدا نگه می داشتنداما امروز دستگاه حکومتی؛ آنها را به فهم دین و گرایش به دین، تشویق می کند.اینها می خواهند از دین، چیزی بفهمند. (۳)

از سوی دیگر، زمان ما با موج قوی تبلیغات علیه اسلام و اندیشه های ناب شیعی روبه روست .شاید نتوان هیچ دوره یی از تاریخ مسلمانان را با این دوره، مشابه و مماثل انگاشت.از هر سو و در شیوه های گوناگون، تفکر دینی اسلامی، در فشار قدرتها و فرهنگهای مخاصم و رقیب است و این خود، بر اهمیت دعوت و ارزش کار مبلغان می افزاید:

قیمت و ارزش بعضی از اشیا، مطلق نیست و در همه جا، یکسان نمی باشد.مثلا فرض کنید، آب گوارا که مایه ی حیات انسان است، در وسط بیابان قیمتی دارد و در کنار روخانه های پرآب، قیمت دیگری دارد…آن وقتی که نیاز به تبلیغ کم باشد، یا عرضه کننده ی آن زیاد باشد، قیمت زیادی ندارد.آن وقتی که نیاز به تبلیغ زیاد باشد و عرضه کننده ی آن کم باشد، آن وقت قیمت پیدا می کند.

شاید بشود گفت، امروز از روزگاری است که نیاز به تبلیغ، از همیشه بیشتر است؛ …برای این که تبلیغات ضد دینی و ضد اسلامی، با استفاده از مدرنترین شیوه ها و اسلوبها، به وسیله ی قدرتمندان دنیا که ضد اسلامند امروز حداکثر رواج را دارد. (۴)
تهاجم فرهنگی

کیان فرهنگ اسلامی، در مخاطره یی سخت و جدی قرار دارد.بقای با عزت، یا در حاشیه ی فرهنگهای منسوخ جهانی زیستن، در این نبرد تعیین می شود.اعتلای اسلام و مسلمانان، یا استمرار زبونی و خواری، در این هماوردی رقم می خورد.جنگ مجدد صلیبی، امروز در عرصه ی فرهنگ، خود را می نمایاند و کینه های درون خفته ی صلیبیان، در این وادی، چون زخم چرکین، سرباز می کند .

مقام معظم رهبری، از کسانی هستند که از دیرباز، به این مخاطره توجه داده اند و ابعاد متفاوت آن را گشوده اند و بر ضرورت مقاومت در برابر آن، تأکید کرده اند.ایشان در سال ۱۳۶۳، در دیدار با علمای اهل تسنن بندر ترکمن، از این معضل سخن گفته اند:

یکی از وظایف اساسی شما آقایان که علمای دینی هستید تربیت عالم دینی مطلع و آگاه است.مدارس دینی را تقویت کنید.طلبه های جوانتان را با معلومات اسلامی قانع کننده ی مغزهای نسل جوان، مجهز کنید.همه ی دشمنان ما، با استفاده از ثروت بی پایان، تجربه های فراوان و مغزهای قوی، علاوه بر آنچه که تا حالا نوشته اند، برای القای شبهه در فکر اسلامی و ایمان اسلامی مردم، هزاران کتاب خواهند نوشت و هزاران مقاله تنظیم خواهند کرد.

هزاران شبهه رها خواهند کرد، تا در ذهن و مغز و دل مردم بنشیند و جاگیر بشود.در مقابل این تهاجم فرهنگی، چه کسی باید ایمان مردم را حفظ و مسلح کند و ذهنشان را مجهز نماید؟ این، وظیفه ی علماست. (۵)

این سخن، نه اولین سخن و نه آخرین سخن معظم له در این مقوله بود.

ایشان در دو دهه ی اخیر، تقریبا به گونه یی پیوسته و متوالی، از نبرد و رویارویی اسلام و غرب در عرصه ی فرهنگ، سخن می گویند و مخاطرات تهاجم فرهنگی قدرتهای استکباری را باز می گشایند و اهل فرهنگ را به این خطر عظیم، توجه می دهند.

در سخنی دیگر در همان سال، فرموده اند:

اگر ما در مقابل تهاجم فرهنگی و اعتقادی استکبار جهانی مقاومت نکنیم، شکست قطعی است . (۶)

متأسفانه، علی رغم هشدارها و رهنمودهای مکرر، ابعاد فاجعه، آن گونه که باید و شاید درک نشد؛ باوری عمل آفرین، چندان نیافرید و چه بسا با تردیدها و وسوسه هایی روبه رو شد.از مبادله ی فرهنگی سخن به میان آمد، بر ضرورت گفت و شنود و تعامل تأکید گردید و در این هیاهو، موضع مهاجم رقیب مغفول شد؛ مواضع توپخانه ی فرهنگ مهاجم، در پوشش و استتار ماند و جز آن گاه که نشانه هایش بر در و دیوار و عرش و فرش ظاهر گشت، به تصدیق درنیامد.

رهبر معظم انقلاب، به این موج کژاندیش و دیرفهم، بارها و بارها هشدار داده اند و از جمله اظهار داشته اند:

ما و همه ی دست اندرکاران فرهنگ در کشور، باید باور کنیم که امروز آماج تهاجمات فرهنگی دشمنانمان هستیم…. (۷)

تهاجم فرهنگی دشمن، بر نقطه ی بی اعتقادی نسل جوان به دین و نظام، متمرکز می نماید؛ تمامی همت خویش را در تردید و تزلزل این نسل به آرمانها و باورهای دینی قرار می دهد؛ با تمامی قوا می کوشد باورهای اصیل را از او بازگیرد و او را از هویت دینی تاریخی خویش، تهی سازد:

تهاجم فرهنگی، به مقصود بی اعتقاد کردن نسل نو انجام می گیرد.

هم بی اعتقاد کردن به دین و هم به مقصود بی اعتقاد کردن به اصول انقلابی و تفکر فعالی که امروز استکبار از آن می ترسد و قلمرو قدرتهای استکباری را به خطر انداخته است، انجام می گیرد. (۸)

در سخنان یاد شده، این نکته را نیز افزوده اند:

در تهاجم فرهنگی، دشمن می گردد، آن نقطه یی از فرهنگ خود را به این ملت می دهد و وارد این ملت می کند که خودش می خواهد.

معلوم است که دشمن چه می خواهد. (۹)

فرهنگ غارتگر، در ابتذال جامعه می کوشد؛ سرگرمیهای مبتذل، برای ایشان می آفریند؛ دنیاهای کوچک، برای آنان می سازد؛ در زرق و برق مهوع، غرقه شان می کند؛ تن پروری و آسایش طلبی را رواج می دهد؛ چشم اندازهای فساد را در برابر جانهای معصوم می گشاید؛ با هزاران رنگ و افسون، وسوسه شان می کند؛ کمند می افکند؛ دام می گستراند و فوج فوج، طعمه بر می چیند :

دشمن، از راه اشاعه ی فرهنگ غلط و فرهنگ فساد و فحشا، سعی می کند جوانان ما را از ما بگیرد.کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند، نباید گفت که یک تهاجم فرهنگی است؛ یک شبیخون و یک غارت و یک قتل عام فرهنگی است.امروز، دشمن این کار را با ما می کند. (۱۰)

غارت فرهنگ، با سر و صدا عمل نمی کند؛ با طبل و شیپور، نبرد را نمی آغازد؛ سپاه مهاجم، خود را با چهره یی خشن در معرض دید درنمی آورد؛ ظاهرا شاخ و شانه نمی کشد؛ با قیافه یی موقر و مبادی آداب، پیش می آید؛ بزک کرده و رنگ و روغن زده و اطوکشیده و باوقار، گام به گام جلوتر می رود و جبهه ی رقیب را نه با خشم و هیاهو، که با کلمه و لبخند فتح می کند :

در حال حاضر، یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده تا با ما بجنگد.جنگ هم جنگ نظامی نیست؛ بسیج عمومی هم در آن جا هیچ تأثیری ندارد؛ آثارش هم به گونه یی است که تا به خود بیاییم، گرفتار شده ایم؛ مثل یک بمب شیمیایی نامحسوس و بدون سر و صدا عمل می کند.فرض کنید در محوطه یی یک بمب شیمیایی بیفتد که احدی نفهمد که این بمب در آن جا افتاد؛ ولی پس از هفت، هشت ساعت ببینند صورتها و دستهای همه تاول زده است.

الان، در مدرسه ها و داخل خیابانها و جبهه ها و حوزه های علمیه و دانشگاههای ما، ناگهان نشانه های این تهاجم تبلیغی و فرهنگی راخواهید دید.الان مقداری هم آن را می بینید و بعدا هم بیشتر خواهد شد.یک کتاب چاپ می شود، یک فیلم تولید می شود و به صورت ویدئو، داخل کشور می آید و زمینه ی چنین تهاجمی را فراهم می کند…هدف این تهاجم با چنین ابعادی، اسلام و انقلاب و ما هستیم… (۱۱)

غارت فرهنگی، آرام و بی فریاد، چون باد ملایم مسموم، عمل می کند؛

حدود جغرافیایی را در می نوردد؛ مرزهای ساختگی را به کناری می زند؛

رو در روی آدمها قرار می گیرد؛ دریچه های ذهن و تنفسشان را می گشاید و از اهوا و آرای فرهنگ اجنبی پر می کند و از هویت خودی، تهیشان می سازد:

تهاجم فرهنگی، مثل خودکار فرهنگی، کار آرام و بی سروصدایی است. (۱۲)

در برابر تهاجم فرهنگی، هیاهو و جنجال، حل مشکلات نمی کند.

سلاح بر کشیدن و نعره بر آوردن، بلاهت و سفاهت را نشان می دهد.

رگهای گردن را متورم ساختن و غیظ کردن، ضعف و زبونی را نمایانتر می سازد.

در مقابله با غارت فرهنگی، سلاح همانند کارساز می نماید.فرهنگ قلابی، با فکر و فرهنگ اصیل رسوا می شود.نقد مغشوش، با ارایه ی سکه ی خالص از رواج می افتد.قفسهای طلایی و دنیاهای حقیر و کوچک، در چشم انداز آسمان زیبای صبحگاهی، خوار و خفیف می گردد و حقارت خود را می نمایاند:

نبرد فرهنگی را با مقابله ی به مثل می شود پاسخ داد.کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد.تفنگ او، قلم است. (۱۳)
فرصت موجود تبلیغی

روحانیت شیعی، در هیچ زمانی چونان موقعیت کنونی، در مسؤولیت تبلیغی، موظف و مکلف نمی نمود .مخاطراتی که سابقا از آن یاد شد، در پیش دید روحانیت قرار دارد و مبلغان دین را به تلاشی پیگیرتر، برنامه دارتر و پرشورتر فرا می خواند.از آنان به عنوان طلایه داران فرهنگ دینی، استواری و پشتکار در برابر موج مهاجم را طلب می کند و تولید فکر و تبلیغ مناسب و وافر را تمنا می دارد:

تهاجم فرهنگی عظیمی علیه السلام هست که ارتباط مستقیمی با انقلاب ندارد.این تهاجم، وسیعتر از انقلاب و علیه اسلام است.

چیز عجیب و فوق العاده یی است که با تمام ابعاد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، علیه اسلام …است…حتی اسلام به معنای اعتقاد عوامانه ی مردم هم مورد تهاجم است؛ چه برسد به اسلام ناب و انقلابی…از قدیم نسبت به اسلام، همین احساس را می کردند که آن هم ناشی از چیزهایی بود که از اسلام دیده بودند.

مدتی از قضیه ی تنباکو و قضایای مختلفی که در همان هند و افغانستان و ایران و مصر و سایر کشورها اتفاق افتاده بود، گذشته بود و استکبار و استعمار جهانی، از قدرت اسلام غافل شده بودند و دیگر آن حساسیت را نسبت به اسلام خیلی نشان نمی دادند.علتش هم این بودکه از این طرف، اسلام چیزی از خودش نشان نداده بود و آنها قدری دچار غفلت شده بودند .

چند دهه یی که گذشت، انقلاب ما پیروز شد و تمام معلومات و معارف استعماری…پرونده های آرشیو شده را دو مرتبه مطرح می کنند و کارهای تحقیقاتی جدید انجام می دهند…سمینارها و جلسات تحقیقاتی یی توسط دنیای غرب و سرمایه داری و استکبار تشکیل می شود و تزهای گوناگونی برای بازنگری به اسلام مطرح می گردد.

استکبار، همه ی وجودش را اندیشمندانه در جهت اداره ی مطلوب خودش به کار می گیرد و کاملا با فکر حرکت می کند و جریانات جهانی را هدایت می نماید، تا محفوظ بماند؛ چون می داند که اگر فکر و پیش بینی و آینده نگری نکرد و اگر آمار نداشت، ضربه خواهد خورد.

عالیترین و ممتازترین دستگاههای فکری، در اختیار استکبار است.اینها، از پانزده یا بیست سال پیش، برای مسایل بلندمدت سرمایه داری، فکر و طراحی می کنند و نقشه می ریزند، تا در آینده از آن جواب بگیرند…

..انقلاب اسلامی، ناگهان تمام موجودیت و نظام ارزشی دستگاه استعماری غرب و دنیای سرمایه داری را زیر سؤال برد؛ یعنی آینده شان را کلا تهدید کرد و ابهامی به آینده ی آنها داد؛ چون این انقلاب بر مبنای اسلام بود و نتیجتا هر جا مسلمانی باشد، ممکن است این انقلاب، بالقوه در آن جا تحقق پیدا کند.بعد هم مرتب نمونه های آن را… مشاهده کردند. (۱۴)

تحلیل فوق، پیش زمینه های منطقی تاریخی تهاجم غرب علیه فرهنگ دینی اسلامی را بخوبی می نمایاند.قدرتهای غربی با مبادی یی که یاد شد اینک به تهاجم همه جانبه بر می آیند و از آسمان و زمین، یورش می برند.در برابر این موج مهاجم، از روحانیت یعنی مبلغان دین انتظار می رود که راههای دفاع را دریابند و با مصونیت دهی به جامعه، فرهنگ خودی را حفاظت کنند:

شکی نیست که مقابله با این تهاجم، پول و بودجه و امکانات و پشتیبانیهای سیاسی دولت را می خواهد؛ اما دولت پول بدهد و پشتیبانی بکند که چه بشود؟ طبیعی است که فکری پخش بشود .آن فکر، کجا تولید خواهد شد؟ آیا آن هم در دولت است یا در حوزه؟ (۱۵)

شرایط ویژه ی شبیخون فرهنگی دشمن، نهاد تبلیغی حوزه را به بسیجی عام و جدی فرا می خواند، تا چون کوهی استوار، در برابر سیل پرشتاب بایستد و مدافع کیان دیانت و ایمان ملت باشد .

این نکته، خود گوشه یی از مسؤولیت مؤکد مبلغان دین را نشان می دهد.به این واقعیت، مطلب دیگری می توان افزود و آن، فرصت تبلیغی است که اینک برای روحانیت، پدید آمده است.

بی تردید، می توان دعوی آن را داشت که روحانیت، در هیچ برهه ی تاریخی خود، چنین شرایطی را در فرادید خود نداشته و با آن، روبه رو نبوده است.در هیچ دوره یی، چنین فرصتهای مغتنمی برای تبلیغ دین، نصیب حوزه و روحانیت نگردیده است و هرگز با چنان پشتوانه و امکانات و ابزار و گوشهای شنوا و دلهای مشتاقی، مواجه نشده است:

در طول تاریخ هزار و چهارصد ساله ی اسلام، به گمانم هیچ برهه یی را نداریم که علمای دین، چنین فرصتی برای تبلیغ احکام اسلامی پیدا کرده باشند؛ نه در دوران ائمه، نه بعد از دوران آنها، نه در دورانی که حکومتهای طرفدار فقه حنفی و شافعی در ایران بر سر کار بودند و نه در دورانی که پادشاهان طرفدار فقه جعفری در کشور ما بودند.در هیچیک از این دوره های گوناگون، برای علما چنین فرصتی پیدا نشده بود که امروز پیدا شده است. (۱۶)

مقام معظم رهبری در سخنی دیگر، بر این نعمت الهی تأکید ورزیده و فرموده اند:

برادران عزیز! امروز، فرصت عظیمی در اختیار روحانیت است.

هیچ وقت در طول تاریخ، بعد از زمان رسول اکرم ( صلی الله علیه و اله و سلم) تا امروز، چنین فرصتی در اختیار دعات دین نبوده است.

دعوت کنندگان دین، چه موقع چنین فرصت به این مغتنمی را در اختیار داشته اند؟ (۱۷)

فرصت و نعمت موجود، بر تکلیف مبلغان دین می افزاید؛ استفاده و بهره وری از آنات و لحظه ها را طلب می کند؛ حضوری فراگیر در عرصه های مختلف را بر می تابد و برنامه ریزیهای دقیق و ظریف تبلیغی را تقاضا می دارد:

فرصت عظیم و عزیزی است و ما امروز باید بتوانیم به عنوان مبلغان دین، نقش کارآمد و ماندگاری ایفا کنیم.خدای متعال، از ما سؤال می کند.این، وظیفه ی ماست و باید خودمان را آماده کنیم. (۱۸)

فرصت تبلیغی موجود، آزمایش الهی برای روحانیت می نماید.لیاقت و کفایت ایشان، در این برهه ی تاریخی رقم می خورد.نسل آینده، به این صفحه ی تاریخ می نگرند و درباره ی طلاییترین فرصت حوزه و روحانیت، قضاوت می کند.خداوند نیز به عمل امروز روحانیت می نگرد.

اگر از فرصت موجود بهره بردند، فرصتهای مضاعف می آفریند و اگر خدای ناکرده آن را براحتی از کف بدهند و رایگان ببازند، نه تنها فرصت موجود، که فرصتهای آینده را هم خواهد گرفت:

جامعه ی علمیه و حوزه ی علمیه ی شیعه و علمای دینی تشیع، در مقابل یک آزمایش عظیم تاریخی، بی نظیر و غیر قابل تکرار و بدون شبیه در گذشته ی تاریخ، قرار دارند.این، نعمتی است که مصداق آیه ی شریفه ی قرآن است: «و اذ تأذن ربکم لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید.» (۱۹)

روحانیت، در کسوت مبلغ دین، خود را در جایگاه رفیع پیامبران و از جمله پیامبر اکرم (ص) قرار می دهد و آن مسؤولیت را عهده دار می شود.

چنان دعوی یی، گزاف و راحت به بار نمی نشیند و مقبول نمی افتد؛ لیاقت و ارایه ی قابلیت را می طلبد.اگر تا دیروز و دیروزها، عذرها در کار می بودند و موانع، سد راه می شدند؛ قدرتهای جایر، زبان و قلم بر می بستند و خود، سگهایشان را می گشادند، اینک دیگر نه چنان است.امروز، درهای مراکز آموزشی، نظامی، انتظامی، زندانها، ادارات و…، در برابر مبلغان گشوده و باز می نماید.تمامی حصارها و موانع، خود را به کناری می نهند و او را به ایفای تکلیف فرا می خوانند:

آقایان علما، چه شیعه و چه سنی! امروز، روزی است که ما روحانیون باید نشان بدهیم، لایق منصب ترویج دین نبوی هستیم.

مسأله ی ترویج دین پیامبر (ص)، چیزکم و شوخی نیست که هر کسی بگوید من مروج و مبلغ و حامل و مفسر دینم.این، به زبان و در حرف، آسان است؛ ولی در عمل، کار مشکلی است.

..روحانیت شیعه، هزار سال است که فقه مدون و مرتب و استدلالی دارد.این، وظیفه یی است که اگر ما مرد و اهلش باشیم و در این معنا صادق باشیم، وقتش حالاست.چرا؟ به خاطر این که در دوران گذشته، ما میدان و مجال کار کما هو حقه نداشتیم.

من، اغلب بلاد خراسان و خیلی از بلاد ایران را در دوران طاغوت رفته ام.هر جا هم می رفتم، با علما انس می گرفتم.یعنی هر چند برای منبر یا غیر منبر می رفتم، اما با اهل علم آن شهر، حتما انس می گرفتم و آشنا می شدم.من، غالب علمای معروف دوره ی خودمان را در سراسر بلاد ایران می شناسم.علما و بزرگانی بودند؛ اما از اینها کاری بر نمی آمد. (۲۰)
شور و اشتیاق تبلیغی

مبلغ دین، می بایست ارشاد جامعه را تکلیف خود بداند؛ آن را وظیفه ی الهی بشمارد؛ مشقات راه را با جان و دل پذیرا باشد؛ از کمبود امکانات نهراسد؛ با تمامی توان، در راه ادای مسؤولیت برآید.

طلبه در ادای تبلیغ دیانت، نباید شرایط موافق را شرط شروع تبلیغ بداند؛ در جاده ی آماده، رهنوردی و بر مرکب راهوار، سیر و سفر را طلب کند.این مطالبات مدعیانه، با تکلیف و شور و شوق عاشقانه، ناهمساز می نماید؛ با سنت تاریخی تبلیغ در حوزه نیز متفاوت می باشد.

حوزه، همواره در شرایطی نه چندان مساعد، به تکلیف خود در ارشاد و اصلاح دین اقدام می نمود و مشکلات سر راه را به هیچ می انگاشت:

سابقها منبر می رفتیم.چه طوری منبر می رفتیم؟ بی دعوت و با سختی و با تنگنا منبر می رفتیم ….ما در مشهد، مسجدی داشتیم که خدا به دل یک کاسب انداخته بود و مغازه یی را مسجد کرده بود…

مسجد ما، دکان سوم بود.همان دکان کوچک، محور و مرکزی برای تبلیغ مذهب و برای همه ی حرفهای نو و جاذبه های نو در مشهد شده بود.می شود از این کارها کرد.ما که همانیم و فرقی نکرده ایم .یک مقدار به معنویات، به درون خود، …به آن استعدادهای درونی و به آن چیزهایی که در ما هست و متوقع از ماست، تکیه کنیم.این سرچشمه ها را از درون خودمان بجوشانیم. (۲۱)

تبلیغ روحانی، نباید شکل و شمایل یک وظیفه ی اداری به خود بگیرد؛

بخشنامه یی اجرا شود؛ مطابق دستور و سلسله مراتب و بر مبنای امکانات مهیا و آماده، صورت پذیرد.تبلیغ دین، باید عاشقانه رخ دهد؛ مبلغ، دلسوزانه از جان و تن مایه بگذارد؛ در طبق اخلاص، موجودی خود را بنهد و با خداوند، معامله یی پرسود و بی زیان بنماید و عمر خویش را در راه خدمت تبلیغی به خلق، مصروف دارد:

آنچه برای ما طلبه ها، همیشه شوق آفرین بوده، احساس انجام وظیفه بوده است.عالم طلبگی، با شکل و فرم و ساخت و محتوای دستگاههای صرفا اداری، فرق دارد.

یک وقت، آشپزی را انسان می آورد و استخدام می کند، برای این که مثلا طعامی را برای جمعی در یک میهمانی فراهم بکند.

معمولا آشپزها، مقدار زیادی روغن و گوشت و جنس عالی یی از برنج می طلبند و یک فهرست طولانی هم می دهند که اینها را برای ما فراهم کنید.آدم می داند هم که اگر فراهم نکند، هنر اینها به کار نخواهد افتاد و کاری که باید بکنند، بالاخره نمی کنند.

یک وقت هم این است که شما در مجموعه یی مثل افراد خانواده، یا دوستانتان هستید.مثال بارز عمومیش، جبهه ی جنگ است.مثلا فرض کنید در نقطه یی گیر افتاده اید، دوستانتان گرسنه هستند و شما هم هنر آشپزی دارید.این جا، دیگر شرط و شروط و قید و قیودی ندارید.

عاشقانه، سراسیمه، دستها بالا، دامنها به کمر و با همه ی توان و قدرت و ابتکار، غذا را تهیه می کنید.گاهی این غذا، بهتر از آن غذا هم در می آید؛ چون از روی عشق و شور و محبت و احساس وظیفه است.

ما طلبه ها، از اول این طوری کار کردیم…برای منبر، جایی می رفتیم.گاهی دعوت کرده بودند و گاهی هم بی دعوت می رفتیم و هذا هو الغالب! دنبال آن بودیم که بالاخره این مطلبی که فراهم کرده ایم، این مطالعه یی که انجام داده ایم، این منبری که آماده کرده ایم، به گوش مردم برسد. (۲۲)
ماهیت تبلیغ دین

تبلیغ دینی، با تبلیغات متداول و مرسوم در دنیا، فرسنگها فاصله دارد.

تبلیغ در فرهنگ و سیاست و اقتصاد جهانی، بزک کردن حقیقت است و گاه تقطیع و ارایه ی گوشه هایی از واقعیت می باشد.در مواردی هم حقیقت نمایی است؛ دروغ را به جای واقعیت، جازدن است .

تبلیغ دین، با این نکات و عناصر، فاصله یی بارز دارد.دعوت مطلوب، دین را مشاطه گری و آرایش مصنوعی نمی کند و علاوه بر جمال طبیعی، به آن رنگ و بو و جواهر و زرق و برق نمی افزاید .

تبلیغ دین، به برش حقیقت دست نمی زند؛ گوشه یی را باز نگفته و پرده پوشیده رها نمی کند؛ برای دلخوشی مخاطب، آن را بریده بریده نمی سازد و مطابق سلیقه ها و ذوقها و گرایشها، چون گوشت قربانی تقسیم نمی کند.

تبلیغ دین، حقیقت را بیان می کند؛ همان گونه که هست، بی کم و کاست.

نه به رنگ و لعاب می افزاید و نه برای اهوا و امیال این و آن، از گوشه و کنار آن می زند .و در یک کلام، مبلغ دین، ادای شهادت می کند؛ چونان شاهد صادق، آفتاب حقیقت را باز می گشاید و آن را در برابر دید حق بینان قرار می دهد:

در اصطلاح امروز، تبلیغات، …یعنی ذهن مردم را نسبت به چیزی جلب کردن.حالا آن چیز، واقعیت داشته باشد، یا نداشته باشد، بخشی از واقعیت را داشته باشد، ده برابرش کنند، صدبرابرش کنند، در نظر آنها مهم نیست!

تبلیغ در اصطلاح ما، همان تبلیغ قرآن است؛ یعنی رساندن واقعیت به ذهنهای مردم و آنها را از بی خبری خارج کردن… «و من اظلم ممن کتم عنده شهادة من الله» .این ظلم است که انسان شهادتی را داشته باشد؛ ولی ادا نکند. (۲۳)

مقام معظم رهبری، در سخنی دیگر فرموده اند:

در عرف دنیا، تبلیغات و پروپاگاند، عبارت از جلب کردن نظرها به یک چیز است….این، مفهوم تبلیغات در دنیای امروز است.یعنی چیزی را که نیست، هست جلوه دهند؛ چیزی را که هست، صدها و یا هزاران برابر، بزرگ کنند و آب و رنگ و لعاب و شکل بزک کرده به آن بدهند.اما ماهیت کار ما، غیر از این است.ما حقیقت درخشنده یی به نام توحید و اسلام داریم که در زیر ابرهای جهالتها و عنادها و دشمنیها و خصومتها، پنهان است.تبلیغ، یعنی ما آن حقیقت را به ذهن و مغز انسانها برسانیم. (۲۴)
ویژگیهای مبلغ

مبلغ دین، می بایست خود را به فضایل بیاراید، تا بتواند در مسند انبیا قرار گیرد؛ نفس و بیان گرم او، دلهایی را بشوراند و جانهایی را بگدازاند و شوق و حرکت بیافریند و جامعه را به سمت و سوی صلاح سوق دهد.

گوشه یی از این شرایط لازم را در نکات زیر مشاهده می کنید:

۱) تزکیه و تهذیب: مبلغ، باید خود را به فضایل و مکارم اخلاق آراسته کند؛ عمل او، با گفتارش برابری کند؛ اقوال و سخنانش، بر اعمالش پیشی نگیرد و ظاهر الصلاح تر از آنچه می گوید، جلوه نکند.

مخاطب تبلیغ، هوشیارانه شخصیت مبلغ را در نظر می گیرد؛ او را با چشمانی تیزبین محک می زند؛ اعمال و رفتار او را در ترازوی نقد، سبک و سنگین می کند؛ به میزان باوری که به شخصیت مبلغ پیدا می کند، به گفتار او بها می دهد و برای آن، ارج و قیمت قایل می شود؛ به اندازه یی که شخص مبلغ در جان او راه بیابد، برای گفتار و پیام او، راه باز می کند:

مبلغ، اگر خودش مهذب و پاک نباشد، نمی تواند دیگران را پاک کند.اگر به معنای واقعی کلمه، به آنچه انسان می گوید، معتقد و عامل نباشد، حرفش اثری ندارد.شما در دوران انقلاب یادتان است، حرفهایی که درباره ی مسایل انقلاب گفته می شد، چه طور تا اعماق جانها اثر می کرد .

این، برای چه بود؟ برای این بود که در آن روز، کسانی که آن حرفها را می زدند، با همه ی سوز دل، با همه ی دل، با همه ی ایمان و اعتقادشان، آن حرفها را می زدند و آنچه را که می گفتند، خودشان عمل می کردند.اگر به مردم می گفتند بگویید، خودشان هم می گفتند.اگر به مردم می گفتند که به این جبهه بپیوندید، خودشان هم پیوسته بودند…

هر چه که به مردم امر و توصیه می کردند، خودشان هم آن را انجام می دادند.لذا این حرفها، از دل بر می خاست و لاجرم بر دل می نشست و تأثیر می کرد.سخن گفتنی بسیار بود؛ اما آنچه که در شنونده اثر کرد و در دل او جای می گرفت، سخنی بود که گوینده، به آن معتقد بود و به آن عمل می کرد. (۲۵)

۲) اخلاص: مبلغ دین، با نیت خالص، شعاع کار خود را وسیع می کند؛

برای آن، ابعاد غیر قابل پیش بینی می آفریند و ره آوردی غیر منتظره، برای تلاش خود ایجاد می کند.

تمایز تبلیغ دین با دیگر تبلیغات مرسوم، در این است که تبلیغ دنیا و مادیات، تنها به علم و تکنیک وابسته می نماید؛ مهارتهای تبلیغی تأثیر گذاری را رقم می زند؛ استفاده از دانشهایی چون روانشناسی، جامعه شناسی و…، ضامن پیشبرد پیام تبلیغی می باشد؛ فنون و هنرهای متفاوت، پشتوانه ی اثر گذاری آن می شود.

در آن گونه تبلیغات، نیت انجام دهنده ی کار، چندان جلوه یی نمی یابد؛

اما در تبلیغ دین، چون کار برای دین خداست، نیت خالص، نقش چشمگیر پیدا می کند.عنایت و توفیق الهی، آن گاه به مدد می آمد که مبلغ دین، واقعا برای او، پا به میدان می نهد و زبان می گشاید و جامعه را به هدایت، دعوت می کند.با اخلاص در نیت، قوای مسخر اراده ی الهی، مرکب تیزرو برای عمل مبلغ می شود؛ دایره یی وسیع و گسترده برای آن ایجاد می کند؛ دروازه ی قلبها را می گشاید و جانها را در برابر سخن، پیام و آرمان او، نرم و موم می سازد، خلق کثیری را در برابر حق خواهی او خاضع و خاشع می کند و با او همآوایش می سازد.

در روزگار ما، زندگی امام خمینی (ره)، مصداق صادق این سخن بشمار می آید.آن بزرگوار، در پرتو نیت بی شایبه و اخلاص کم مانند، توانست چنان جاذبه یی در دلها بیافریند که تاریخ کشور، همانندی برای آن نمی یابد.

مقام معظم رهبری، به این نکته ی سترگ، چنین اشارت دارند:

بدون اخلاص هم که هیچ کار پا نمی گیرد.من، در روز سوم و یا هفتم و شاید هم چهلم امام بود که با هلیکوپتر به مرقد امام (رضوان الله علیه) که یک بیابان دور از همه چیز بود می رفتم.

از آن بالا، ناگهان دیدم که در وسط این بیابان، چیزی شبیه گنبد سربلند کرده و بنایی درست کرده اند و مردم، همین طور مثل مور و ملخ می ریزند.با دیدن این منظره، واقعا منقلب شدم و گفتم: پروردگارا! به این اخلاص، چه زود پاداش می دهی.خدا اصلا نمی گذارد که امروز، به فردا بیفتد.آن چیزی که مردم را این طور مثل آهنربا می کشاند، چیزی جز اخلاص امام (ره) نبود.بدون اخلاص، واقعا نمی شود کاری انجام داد. (۲۶)

۳) دانش و اطلاعات لازم: سواد و دانش مناسب سطح تبلیغ، از دیگر نکاتی است که مبلغ می بایست خود را به آن متصف کند و سپس در جامعه، حضور تبلیغی بیابد.

جامعه، انتظار آن را دارد که مبلغ در سطح تبلیغی که برای خود قایل است، اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشد؛ به پرسشهای مخاطبان پاسخ دهد و قدرت اقناع و اشباع ایشان را داشته باشد.

مبلغ کم سواد و یا بی سواد، حتی اگر رگه هایی از فنون تبلیغ و مهارت اثرگذاری را بداند، اعتباری دراز مدت در جامعه ی مخاطب پیدا نمی کند.

مردم، بویژه در زمانه ی ما که هنگام وفور و اعتلای آگاهیهاست ضعف علمی او را کشف می کنند و به سخنان و شخصیت او، اعتبار لازم را نمی نهند.

از این رو، در این زمان، بیش از هر دوره و عصر دیگر، لازم می نماید که مبلغ دین، باسواد و عالم باشد؛ در سطح تبلیغی خود (دبستان، دبیرستان، دانشگاه، مراکز مردمی، مراکز نظامی و..). اطلاعات شایسته و بایسته را پیدا کند و سپس به تبلیغ رو آورد.

[مبلغ ] باید آگاهی و بینش دینی وسیع و متنوع داشته باشد؛ با قرآن مأنوس باشد؛ در احادیث غور بکند و کرده باشد؛ با افکار نوی مربوط به مذهب و دین آشنا باشد؛ اهل تحقیق درباره ی مسایل دینی و افکار دینی باشد؛ نه فقط آشنایی با دین به تنهایی، بلکه در کنار مسایل دینی، پاره یی افکار فلسفی و بینشهای اجتماعی است که از آنها هم باید طعمی چشیده و آگاهی یی داشته باشد. (۲۷)

۴) ساده زیستی و مردمگرایی: مبلغ دین، باید چونان انبیای الهی، با مردم بجوشد؛ مثل آنان زندگی کند؛ ساده و بی آلایش بنماید؛ خود را در حجاب تجمل و رفاه پناه نکند؛ با مردم تماس نزدیک و رودررو بیابد و همسطح توده ی مخاطب خود جلوه کند.

تبلیغ دینی در لباس تجمل، اثر معکوس می گذارد و ضد تبلیغ می شود.جامعه را از دینداری و دینخواهی دور می کند و آنان را به وادی بی اعتقادی و هرهری مذهبی می کشاند.تجربه ی مغرب زمین، شاهدی بر این مدعاست.ارباب کلیسا، زندگی پر تجمل را برگزیدند و از زندگی عادی مردم، دورتر و دورتر شدند.مبلغان مسیحیت در غرب، در منطقه یی که می زیستند، معمولا جزو اشراف و طبقه ی فرادست جامعه بودند.کشیش، از اشراف ده و اسقف، جزو اشراف منطقه و کاردینالها، درمیان اشراف کشور جای داشتند.زندگی هر گروه از این طبقات روحانی، با زندگی مردم عادی مخاطب خود، فرسنگها فاصله پیدا کرد.این شرایط و احوال، بی اعتمادی جامعه ی غربی را به کلیسا و مبلغان دینی مسیحیت آفرید و جامعه ی دینی قرون وسطایی غرب را به جامعه ی لاییک و دور از مذهب امروز مبدل ساخت.

نفوذ مبلغان روحانیت شیعی، در پرتو مردمی بودن و ساده زیستی آنان تحقق یافت.مبلغان روحانی، در روستاها و شهرها، چون مردم می زیستند؛ با آنان بسر می بردند؛ در غم و درد ایشان شریک می شدند؛

چونان عضوی از خانواده ی مخاطبان خویش می بودند و در راحت و عسرت، همدمی می کردند.

این عنصر و خصلت ارجمند، باید محفوظ بماند.مبلغان دین، در صورتی می توانند به تأثیر گذاری خود مطمئن باشند که با زبان مردم و در کنار مردم سخن بگویند.باید بدانند که در موضعی برتر و در شکل و شمایلی مجلل، سخن از عرش تجمل به سطح فرود نمی آید و در دلها اثر نمی گذارد؛ بلکه همان گونه که اشاره شد اثر معکوس می نهد و به مرور، حصاری آهنین در گرداگرد قلبها می کشاند و آنان را از شنیدن حرف دین، محروم می سازد:

مبلغانی که ما به این جا و آن جا اعزام می کنیم، مبلغانی باشند که به شکل مردم باشند، …در حد وضع مردم باشند.یعنی اگر مبلغ اعزام می کنیم، مثلا ناگهان با هلیکوپتر، وارد فلان شهر کوچک نشود که بخواهد سخنرانی بکند! این، فایده ندارد….آن روحانی یی که باهلیکوپتر، به شهری وارد می شود، برای چه کسی می خواهد سخنرانی بکند؟! چه طور می خواهد سخنرانی بکند؟! کدام ایمان و اطمینان را جلب می کند؟! یک وقت، مسؤولی است؛ یک وقت، خطری است؛

یک وقت، فرصت کمی است؛ یک وقت، چیزهای دیگری است که البته شرایطش فرق می کند اما یک وقت هم هست که مثلا یک روحانی، با فلان اتومبیل کذایی حرکت می کند، تا در فلان شهر سخنرانی کند و موقع پیاده شدن، راننده و حالا متأسفانه پاسداران هم این کار را یاد گرفته اند در اتومبیل را باز کند! واقعا چه لزومی دارد؟ این کار، غلط است.گمان نمی کنم فضیلت این اعزام، بیشتر از عدم اعزام باشد. (۲۸)

۵) ادب و مهربانی با خلق: مبلغ می بایست مؤدب و مهربان باشد؛ ادب اجتماعی را رعایت کند؛ با مردم، با خلق و خوی خوش مواجه گردد، آنان را به معاشرت و همسخنی خویش تشویق کند؛ با برخوردهای ناشایست، آنان را از خود نیازارد و زمینه های بدبینی را نسبت به دین و پیام آوران دین، در ایشان نیافریند:

در آموزشها، اخلاق و ادب و مهربانی و عطوفت، دایما در مد نظرتان باشد…طوری برخورد بکنید که شاگرد، در شما احساس مهربانی بکند.در این صورت است که سخن حق، جای خودش را باز خواهد کرد…خدای متعال به پیامبرش که بزرگترین آموزگار و قویترین صاحب بیان، از اول تا آخر تاریخ است می فرماید:

«و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک» .اگر بد اخلاق بودی، از اطرافت متفرق می شدند .با این که حرف پیامبر، حرف درستی است و از حرف ایشان، حرفی محکمتر وجود ندارد؛ اما همین صاحب حرف محکم، اگر بد اخلاق بود، حرفش را قبول نمی کردند. (۲۹)

۶) عقل و تدبیر: مبلغ دین، باید خردمند و عاقل باشد؛ عقل اجتماعی مناسب را کسب کند؛ مواضع بجا و درست پیشه کند؛ با سخنان نابجا، مسأله آفرینی نکند؛ با حرکات نامناسب و نابخردانه، آشوب و یا بی اعتمادی نیافریند؛ حرمت جایگاه خود را بشناسد و مطابق با آن، خردمندانه و با احتیاط عمل کند.

عدم تدبیر و یا بی مبالاتی مبلغ دین، می تواند احترام جایگاه و منزلت تبلیغ دین را در هم بشکند؛ از آثار مثبت تبلیغ بکاهد و مسند تبلیغ دین را خوار و خفیف سازد.افزون آن که در مواردی، معضلی بر معضلات جامعه ی مخاطب بیفزاید؛ آنان را در گیرودار مشکلات خود ساخته ی بی تدبیری مبلغ بیفکند و بر مسایل مخاطبان، مسأله یا مسأله هایی اضافه کند:

این طلبه ی شما که به آن جا می رود، مظهر «قم» است…اولا، بایستی حرف درست بزند.این، باید تعقیب بشود و روی آن، خیلی تکیه گردد.ثانیا، بایستی اخلاق خوب داشته باشد.ثالثا، بایستی علاوه بر اخلاق خوب، عقل و تدبیر داشته باشد.اگر کسی رفت و عالم و متدین هم بود؛ اما عاقل نبود و در آن جا، واقعا سفاهت به خرج داد، مشکلات زیادی به وجود می آورد.

ما الان می بینیم که در همه ی بخشها و قشرها و طبقات گوناگون جامعه، انصافا نقش عقل چه قدر مهم است.ملاحظه کردید که در این بخش مسأله ی گزینشها، امام اشاره کردند که گزینندگان، باید دارای این خصوصیات باشند؛ یکی هم عقل.با این که عقل، جزو شرایط عامه است و هر تکلیفی، بدون عقل امکان ندارد؛ ولی این را قید می کنند که گزینندگان، باید عقل یعنی تدبیر و پختگی داشته باشند.بنابراین، باید طلبه ی عاقل را فرستاد. (۳۰)

عقل و تدبیر اجتماعی، ترکیبی از عنایت خدادادی و تلاش اکتسابی است.بخش اخیر، با درس آموزی، درک موقعیتها، انتقال شرایط ویژه ی جامعه و محیط و…به دست می آید.طلبه می تواند در پرتو دریافت این نکات از طریق درس و یا مطالعه و…با شرایط جامعه ی مخاطب، با دید روشنتری برخورد کند و از اشتباهات و خطاهای ناخواسته، دوری گزیند:

طلبه ها، گاهی اوقات زمینه ی ذهنی و عقلانیشان، خیلی خوب است؛ اما عدم شناختی که از جامعه و توقعات مردم و از مبلغ خودشان و مردم دارند، آنها را دچار کارهای مثلا خلاف قاعده و خلاف رویه می کند.لذا برای این گونه مسایل، یک درس و یک کلاس گذاشته بشود و نشان داده بشود که مردم، از طلبه چه توقعی دارند.

طلبه باید مبلغ و قدر خودش را بداند و بشناسد؛ نه بیشتر و نه کمتر از آن. (۳۱)

۷) جدیت و پشتکار: تبلیغ دین، استقامت و استواری را طلب می کند.

مبلغ دین، از مشکلات نمی هراسد؛ با ناملایمات، از کوره به در نمی رود؛

خود را در برابر سختیها تسلیم نمی کند؛ با قوت و قدرت، مسیر الهی رامی پیماید و اجر خداوندی را در این پایداری تمنا می کند.

مبلغ دین، شهرت طلبی نمی کند؛ ادای تکلیف را وظیفه ی خویش می شمارد؛ هر جا که خود را مفید احساس کند، اطراق می کند و به تبلیغ دین می پردازد.او از ماندن، درمانده نمی شود؛ دلگیر و دلزده از مخاطب خود نمی گردد؛ با احساس تکلیف و مفیدیت، شغل و گروه و پایه نمی شناسد؛ محیط کوچک و بزرگ برای او فرقی نمی کند و نام و عنوان، برایش دلفریب نمی نماید.او در ادای وظیفه، شادمانی می یابد و اجر و برکت کار خود را، در این انگیزه و نیت کسب می کند :

ما که در فلان گوشه ی سازمان مشغول کار هستیم، دایم باید آن شغل را جدی بگیریم و به آن برسیم؛ آن را همان کار مهمی بدانیم که به ما محول شده و خودمان را در آن شغل، بسازیم .نباید فکر کنیم که حالا دیگر مثلا چند سال است که در فلان شهر، مشغول این کار هستیم، چه فرقی می کند.در جبهه، به یکی می گویند سر برانکارد را بگیر و مجروحان را ببر.به یکی می گویند آر.پی.جی بزن.به یکی می گویند برو نگاه کن، هر وقت دیدی کسی می آید، ما را خبر کن.

بنابراین، هر کسی کاری می کند.چنانچه هر کدام این کار را نکردند، جبهه شکست خواهد خورد .نمی شود ما بگوییم، این هم کاری است که به دست ما داده اند؟ برو مجروحان را بردار، حمل کن! در حقیقت، اهمیت حمل مجروح، در جای خود، کمتر از زدن آر.پی.جی نیست.

در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه ی کارها، به شما متوجه است. (۳۲)

مبلغ دین، کار خود را دست کم نمی گیرد؛ چه در محیط کوچک و چه در محیط بزرگ، به اهداف حقیر و خرد، بسنده نمی کند؛ با آرمانگرایی و دورنگری، کار خود را نظم و نسق می دهد؛ تلاش می دارد که به بهترین شکل ممکن، بیشترین تأثیر را در مخاطبان بگذارد و شعاع و جودی خود را گسترده تر و گسترده تر سازد.

مبلغ دین، برای تبلیغ ارزش قایل می شود؛ مایه می گذارد؛ از جان و عمر خویش، برای این هدف والا صرف می کند؛ آن را در طبق اخلاص قرار می دهد؛ سرسری با تبلیغ برخورد نمی کند؛ کار اداری و تکلیف اجباریش نمی شمرد؛ عاشقانه به آن دل می بندد و با تمام وجود، در راه ایفای مسؤولیت، شور و التهاب نشان می دهد:

در پی محتوای عالی باشید.به کم و متوسط، قانع نباشید.اگر شما اهل فکر و تراوش فکری و سازندگی و خلاقیت در مفاهیم هستید، فبها و نعم؛ و اگر نیستید، از آن فردی که هست، بگیرید و کتابی که دارد، بخوانید و آن را حفظ کنید.

دوم، انتخاب و استفاده از ابزارهای مناسب، با ذوق و سلیقه، ابتکار و خلاقیت، فهم موقع و بیان طبق مقتضای حال است.

سوم، همت و ایمان و اراده یی که پشت سر اینها باشد؛ یعنی خسته نشدن. (۳۳)
محتوای تبلیغ

تبلیغ دین، حساس و جدی است؛ پل صراط می ماند؛ لغزش مختصر، نتیجه ی معکوس می دهد و مخاطب را به جای بهشت، به دوزخ می فرستد؛ او را از دیانت بیزار می کند و به جای عشق به خدا و دین، بذر کینه توزی و نفرت و یا بی اعتنایی در او می پاشد.

از این رو، مبلغ دین نباید کار خود را ساده و آسان بگیرد؛ در حد مشاغل عادی و ساده، با آن برخورد کند و با دقایق آن، بیگانگی نشان دهد.

در این مجال، به گوشه یی از نکات ضروری، اشاره می شود:

۱) اتقان و استحکام سخن: محتوای تبلیغ، نباید سست و موهون باشد؛ با یک نقد عادی، از هم فرو پاشد و از بنیاد فرو ریزد.محتوای سخن، می تواند آسان و ساده باشد؛ اما نباید غیر متقن و نااستوار باشد:

از آغاز، کار را با استحکام انجام بدهید.یعنی چه معلم و چه متعلم باشید، هرگز به سخن و رأی و استدلال ضعیف بسنده نکنید.ما حتی در سطوح پایین هم، وقتی می خواهیم سخن درستی را به کسی تعلیم بدهیم، باید سعی کنیم این سخن صحیح که در ذهن متعلم باقی می ماند، آن چنان سخن درستی باشد، که بعد از آن که این مغز، پیچیده و قوی شد و از معلومات و تجربیات پربار گردید، باز آن سخن برایش قابل قبول باشد.این طور نباشد که ما حرفی را در کلاس اول، به کسی یاد بدهیم که در کلاس پنجم، برایش قابل قبول نباشد و تخطئه بشود.

دو بعلاوه ی دو، چهار می شود.شما در کلاس اول و دوم هم، این محاسبه را به بچه یاد می دهید .بعد از بیست سال دیگر هم که این بچه در ریاضیات کار کند، باز برایش دو بعلاوه ی دو، چهار می شود.منتها در کلاس دوم، این را با یک استدلال می فهمد، و هنگامی که درکلاسهای عالی ریاضی قرار گرفت، همین حقیقت و همین نتیجه را با استدلال و برهان دیگری به دست می آورد.

خدا و پیامبر و اسلام و قرآن و دین و ارزش انسان و اهداف دینی را، این چنین بایستی تعلیم داد.البته، ممکن است ما نتوانیم برای بسیاری از این مفاهیم و معارف اسلامی، دلیل ساده ی روشن قانع کننده یی که برای مغزهای ابتدایی قابل قبول باشد ارایه بدهیم. (۳۴)

ضرورت اتقان و استواری سخن، در هر گونه تبلیغ دینی، مطرح می باشد.چه در خطابه، کتاب، نشریه، فیلم و…، آن گاه که سخن از دین به میان می آید، نباید مطلب موهون و سست بنیاد، به مخاطب تحویل داده شود و او مجموعه یی از مطالب مخدوش و قابل نقد را به عنوان دین دریافت دارد:

باید دقت کنیم، آنچه را که می گوییم، صحیح و قابل دفاع باشد…

هم در مسایل سیاسی و هم در مسایل اسلامی، این گونه است.آن وقت این، در فیلم و نمایشنامه و شعر و منبر و درس اعتقادی و دیگر چیزها هم هست. (۳۵)

مطالب سست، هر چند جاذب بنماید و در کوتاه مدت، هوادار بیافریند، به سود دینداری جامعه نخواهد بود.ذهن خلاق اجتماعی، هماره تنبل و راکد نخواهد بود.بالاخره افرادی از جامعه، پس از مدتی به محتوای غیر منطقی پی خواهند برد و آن رهیافت را اشاعه خواهند داد.

و در این صورت، آن جاذبه های اولیه، رنگ خواهند باخت و سودی نخواهند رساند:

استدلال سست، استدلال قابل خدشه، ارایه ی واقعیات، نه آن چنان که واقعی است، اینها چیزهایی است که انسان در دراز مدت، ضرر می کند.البته در کوتاه مدت، جذب می شوند…؛ ولی ما در مرحله یی نیستیم که برای کوتاه مدت کار بکنیم.ما در مرحله یی هستیم که باید برای دراز مدت کار بکنیم. (۳۶)

مبلغ دین، برای عوام سخن گفتن را نباید با عامیانه سخن گفتن، یکسان بشمرد و هر رطب و یابس را به اعتبار بی سوادی و یا کم سوادی مخاطب، القا کند.او باید در مجامع مردمی و غیر تحصیلکرده، سخن ساده و آسان یاب بگوید.تکنیک و هنر تبلیغ، این را از او می طلبد؛ اما او نباید ساده گویی را با ساده اندیشی جابه جا کند؛ مطالب مخدوش و محرف و یا موهون را تحویل مخاطبان دهد و خود را معذور بداند:

اشکالی ندارد، آن جایی که طرف عامی است، سطحش پایین است، ساده گویی کنید.اما ساده گویی یک چیز است؛ غلطگویی چیز دیگر. (۳۷)

مبلغ دین، نباید سخن موهون را به عنوان حرف دین به مردم ارایه کند؛

هر چند مذاق عوام با آن همساز باشد و در پیش دید ایشان، یا مقبول باشد و یا مقبول بیفتد .مبلغ دین، نباید در جاذبه ی ذوق مخاطب، چنان گیر کند که هر حرف درست و نادرست را در کاسه ی ذوق عوام بریزد و عرضه کند:

از حرف سست، از معلومات مورد تردید و مشکوک در مسایل دینی، بشدت اجتناب کنید…اگر چیزی در جو و فضای زندگی و ذهنی مردم عامی، قابل قبول است، اما صحیح نیست، …مبادا ملاحظه کنید و آن حرف سست را به عنوان حرف قطعی دین، به مخاطبان بگویید. (۳۸)

اتقان و استحکام محتوای تبلیغ، امروزه تکلیف مضاعف می نماید.در شرایط حاضر، از یک سو جامعه ی روحانیت شیعی، زیر نظر ناظران بیگانه قرار دارد و گفته ها و نوشته های ایشان را محک می زنند و برای وهن اسلام و تشیع، از سخنان موهون و سست، مدرک می گیرند و این سو و آن سو، شاهد دعاوی خویش قرار می دهند و از دیگر سو، جامعه ی مخاطب ما، زیر تهاجم فرهنگی دشمن است.اگر این مجموعه ی مخاطبان، در محتوای تبلیغ دیانت از سوی روحانیت، احساس سستی و خدشه کنند، به سرعت در جاذبه های روز افزون کاروان مهاجم قرار می گیرند و دین و ایمان از کف می دهند:

امروز، هر یک نفر از ما که زبان به دین باز می کند، باید چند چیز را رعایت بکند.اولا، اتقان و سخن سست ناگفتن را رعایت کند.امروز، حرفها و سخنان، زیر ذره بین دشمنان است .مخاطبان ما، از لحاظ فکری و ذهنی، مورد تهاجم دشمنان هستند.ما باید خیلی مواظب باشیم که حتی اگر با کودکان حرف می زنیم، مطلب درست و قوی و مستند بگوییم. (۳۹)

اتقان و استحکام در تبلیغ، تنها در پرتو فرصتگذاری و مطالعه به دست می آید.مبلغ، در هر درجه از دانش و کفایت، باید برای سخن و نوشته ی خویش، حرمت بنهد و فرصتی شایسته برای آماده سازی سخن متقن و استوار، پیش بینی کند و خود را موظف به اجرای آن بنماید:

این طوری نمی شود که منبر بی مطالعه برویم.منبر بی مطالعه، یعنی این که هم و غم آنچه که می خواهیم بیان کنیم و به مردم بگوییم، در دل ما نباشد. (۴۰)

مبلغ دین، بایستی به کیفیت تبلیغ، خود را توجه دهد؛ کمیت و کثرت آن، او را از اتقان سخن باز ندارد.فرصتگذاری برای مطالعه و پژوهش را اصل قرار دهد؛ هر چند به قیمت کاهش از تعداد خطابه و یا نگاشته و… باشد:

گفته ها و گفتارها، باید عالمانه باشد.از سخن سست، باید پرهیز شود.از منبر بی مطالعه، باید اجتناب گردد.بهترین گفته ها و آخرین گفته های جدید درباره ی مسایل اسلامی، دانسته شود.البته ممکن است چهار منبر کمتر برویم؛ برویم، اشکالی ندارد.این، وظیفه است.انسان، اگر بخواهد خوب بگوید، ناچار است کمتر بگوید.

آن خشت بود که پرتوان زد*لاف از سخن چو در توان زد. (۴۱)

۲) اقناع درازمدت: محتوای تبلیغ دین، نباید تنها موج زودگذر بسازد؛

حبابی روی آب بیافریند و پس از چندی، ره آورد کار ناپدید گردد.

مبلغ دین، باید در اندیشه ی آن باشد که ماهیت کار خویش را ماندگار سازد، یا حداقل مدتی طولانی، ذهن و جان مخاطب را فرا گیرد و او را درجذبه ی اقناعی تبلیغ، فرو برد.او نباید به هیاهو افکنی قناعت ورزد و به جاذبه های زودگذر دل ببندد؛ آن را دلیل صحت کار خویش گیرد و خود را در بند آن، اسیر گرداند:

مبلغ ما آن کسی که با مردم حرف می زند چیزی را به مردم بدهد و بگوید، که حداقل تا یک مدت زمان قابل ملاحظه یی، بتواند ذهن آنها را اشباع و اغنا کند.طوری نباشد که با یک کلمه حرف، با یک شعار جالب و با یک جزوه، بشود آن تبلیغ را کان لم یکن کرد.

مشکل کار این است که ما گاهی حتی با های و هوی، چیزی را در ذهن مردم قرار می دهیم و کسان دیگری می آیند، بدون های و هوی، آن چیزها را از ذهن مردمی که ما با این زحمت، به آنها القا کرده ایم، می شویند! این، تا حالا مشکل بزرگ ما بوده است…

این چیزی که ما در ذهنها می نشانیم، باید طوری باشد که تا مدت زمانی مثلا پنج سال، یا ده سال در ذهنش بماند.نمی گویم حتما تا آخر عمرش باقی بماند؛ چون بالاخره انسان از لحاظ مغزی، رشد پیدا می کند و برایش سؤال پیش می آید. (۴۲)

۳) مطابق با نیازهای زمان: محتوای تبلیغ، نبایستی چون مجردات، فارغ از زمان زندگی کند؛ با نیازهای جامعه بیگانه بنماید؛ با سیر زمانه غریب باشد؛ و در این غربت مجردگون، تحویل مخاطب زمینی و زمانی شود.

مبلغ دین، باید نیاز زمان را معیار گزینش، مطالعه و…قرار دهد و بر طبق آن، سخن خود را تنظیم کند و به مخاطب ارایه دهد:

بگردید ببینید، نیاز این زمان چیست و مردم، محتاج چه چیزی هستند؛ آن را از شرع مقدس اسلام بگیرید…آن را پخته کنید، آماده نمایید و مثل شیری، در کام مردم بریزید… (۴۳)

مبلغ دین، نیاز لحظه ها را درک می کند، آن را تشخیص می دهد و بر طبق تکلیف دینی خود، آن نیاز را بر می آورد؛ به آب و آتش می زند، شهامت به خرج می دهد، اما از ادای تکلیف خویش در مسؤولیت نیاز زمان، عقب نشینی نمی کند:

هنر در این است که انسان، کار را در لحظه ی خودش انجام بدهد و زمان را بشناسد…هنر این مرد [حضرت امام خمینی (ره)] آن است که همیشه نیاز لحظه را فهمید…البته این کار نیاز لحظه را برآورده کردن کار خیلی مهمی است…اولا، درک و استعداد و تیزبینی می خواهد .ثانیا، شجاعت و شهامت می خواهد؛ یعنی وقتی که دیگران کاری را نمی کنند، او انجام بدهد . (۴۴)

روآوری جامعه ی مخاطب به مبلغان دینی، در پرتو درک از موقعیت جامعه و زمان رخ می دهد .مبلغانی توفیق و کارآمدی می یابند که خود را با نیازهای مخاطب هماهنگ می سازند؛ مشکلات دینی عصر خویش را می شناسند؛ مطابق دردها و آفتها دارو می پیچند؛ برای موجودات ناشناخته ی فضایی سخن نمی گویند؛ مخاطب خود را انسان زمینی می دانند؛ با دردهای او ارتباط می جویند؛ با مشکلات او همدلی می کنند و در تبلیغ و سخن خویش، برای آن پرسشها و دغدغه ها، راه علاج نشان می دهند:

در همان روزگار، دو نوع منبری در ایران بود: یک طور، منبری یی بود که منبر می رفت، ولی کسی به حرفش اعتنا نمی کرد.چرا؟ به خاطر این که هر چه می گفت، متعلق به آن زمان نبود …طور دیگر، منبری یی بود که هر جا پرچم منبر او بلند می شد، از در دیوار، مستمع و مشتری مخصوصا قشر جوان می جوشید. «هر که شیرینی فروشد، مشتری بر وی بجوشد» .

فاصله و فرق اینها در چه بود؟ در خوش بیانی و بدبیانی بود؟ در تن صدا بود؟ در هیکل و هیأت و قیافه بود؟ همه نوع آدم در این تیپ، و همه نوع آدم در آن تیپ وجود داشت؛ اما این، یک چیز دیگر بود و آن هم این بود که آن عده یی که شنونده و مستمع نداشتند، کسانی بودند که نیاز و اقتضای زمان را نفهمیده بودند و چیزهای دیگر می گفتند.

مردم، تشنه ی یک سری حرفها از اسلام بودند که بر زبان اینها جاری نمی شد، یا جرأت نمی کردند، یا به عقلشان نمی رسید و یا جایز نمی دیدند.بعضی بودند که حتی به عقلشان هم می رسید؛ اما به هر دلیلی، مقتضی نمی دانستند! (۴۵)

۴) تعمیق محتوا: جامعه ی مخاطب در سطوح مختلف سنی و آموزشی، ارتقای محسوسی را در اطلاعات دینی پیموده و می پیماید.این شرایط، ایجاب می کند که مبلغ دین نیز، بر محتوای سخن خویش بیفزاید و همان گفته های نسل گذشته ی مبلغان را، برای مخاطب امروز تکرار نکند.

متأسفانه بخشی از دلزدگی جامعه ی مخاطب از تبلیغ متداول، در آن است که مستمع و یا خواننده، احساس آن را نمی کند که با حضور وشرکت و یا خواندن پیام تبلیغی، نکته یی جدید و آموزنده، در اختیار او قرار می گیرد.از این رو پس از چندی، کم و بیش از حضور در مجالس و محافل تبلیغی، صرف نظر می کند و یا فقط در ایام ویژه، برای ادای تکلیف و طبق سنت، حضوری نشان می دهد؛ اما به سخن و گفته ی مبلغ، دل نمی دهد.

مبلغ دین، می بایست به ارتقای سطح علمی مخاطب، بذل توجه کند و سخن خود را مطابق با آن، اعتلا بخشد و با عمق بیشتر، در هر سطح سنی و آموزشی، برخورد کند.نه با کودک امروز، چونان کودک دیروز می توان نگریست و نه نوجوان ایرانی، چون نوجوان دهها سال پیش است.در سطوح دیگر سنی و آموزش نیز چنین است.حتی توده ی عوام و تحصیل نکرده ی جامعه ی ما، امروز با چند دهه ی پیش، تفاوتهای روشنی و محسوسی دارند؛ حداقل با رادیو و تلویزیون و اطلاعات آن، آشنایی دارند؛ فرزندان تحصیلکرده یی دارند که از آنان، کم و بیش اطلاعاتی دریافت می دارند؛ از محیط و معاشرتها، آموزه هایی بر می گیرند و…

از این رو مبلغ دین، در هیچ سطح تبلیغی نباید به معلومات و مطالب گذشته بسنده کند و خود را در آن محدوده، متوقف سازد و با خواندن چند کتاب سنتی و مرسوم، خود را قانع سازد :

جامعه، تحول و پیشرفت دارد.انقلاب، در حال حرکت و سیر است.در همه ی این مراحل و مراتب تطور و حرکت، ما بایستی تحلیل و فکر و بنیان منطقی و ایدئولوژیک داشته باشیم…این کار، کار واجبی است و به عهده ی علما و روحانیون می باشد و باید در منابر وسخنرانیهای ما ظهور کند.

من گاهی می بینم، بعضی از سخنرانیهایی که در رسانه های جمعی هم پخش می شود، واقعا از این مایه های اصلی تهی است و چیزهایی است که متعلق به امروز مردم نیست؛ یعنی جزو واضحات است و از حرفهایی است که امروز دیگر برای مردم، گفتن ندارد و همه می دانند. (۴۶)

۵) رعایت اعتدال: مبلغ دین، بایستی دین را در کلیت آن بشناسد و تبلیغ کند؛ دچار افراط و تفریط نشود؛ تکیه بر بخشی از دین نکند و ابعادی از دین را به فراموشی نسپرد.

دین، در شکل جامع آن، مایه ی سعادت آدمی است.تأکید افزون به یک بعد دین، چهره یی کاریکاتوری و غیر واقعی به دین می دهد و آفات خطرناکی را برای دینداری جامعه ایجاد می کند.

مقام معظم رهبری، به افراط و تفریط در یکی از ابعاد آن، اشاره فرموده اند:

اعتدال را رعایت کنید.اعتدال، یعنی در هیچ جهت دچار افراط نشوید.بعضی از منبرها دچار افراط می شوند، حالا یا در طرف جهات اخلاقی یا در طرف جهات سیاسی؛ فرقی نمی کند.علی ای حال، افراط مذموم است و مستحسن نیست.البته مردم به اخلاقیات، خیلی احتیاج دارند.ما احتیاج به یک انقلاب اخلاقی داریم؛ …اما این طور نباشد که ما وقتی اخلاق می گوییم، یا برای مردم حدیث می خوانیم، بکلی از مسایل روز، مسایل انقلاب، مسایل جهان، مسایل زندگی …برکنار باشیم.

همان طور که عرض کردم؛ بعضی منبر می روند؛ اما وقتی انسان پای منبرشان می نشیند، گویی در این کشور انقلابی رخ نداده؛ …این، از آن طرف افراط است.در جهت سیاسی هم افراط خطاست .بعضی از منبر و سخنرانی خود، همه ی مطلب را من البدو الی الختم مصروف به امور سیاسی می کنند و یک کلمه اخلاق و نصیحت و تهذیب و احکام، در گفتارشان نیست! (۴۷)

۶) اولویت سنجی: در محتوای سخن، باید رعایت اهم و مهم را کرد؛

بدرستی و حسن مطلب، اکتفا ننمود؛ بلکه تبلیغ باید مطابق نیازهای فوری و اولیه ی جامعه ی مخاطب باشد.

مبلغ دین، بایستی خود را چونان طبیب دانشور و حکیم خردمند بداند؛ بیمار خود را با دقت و تأمل بنگرد؛ دردهای او را دریابد؛ بیماریهای او را طبقه بندی کند و برای درمان بیماریهای خطرساز و مرگ آفرین، فوریت قایل شود و درمان آن را پیش بیندازد و خود را به دردهای خفیف و بیماریهای سبک مشغول نکند:

ما آن چیزی را باید بگوییم که اهم است.ممکن است یک مطلب، خیلی هم خوب باشد؛ اما اهمیتی ندارد.یک نفر احتیاج دارد که بداند چه کار بکند، تا جانش را نجات بدهد.آیا شما می آیید، فرضا راجع به بهداشت دهان و دندان با او حرف می زنید؟! بهداشت دهان و دندان، خیلی لازم است؛ اما این فرد، حالا مرض مهلک دارد.به مسأله ی اهم و مهم توجه کنید.آن چیزی را باید گفت که مهمتر است. (۴۸)

شناخت مسایل اهم، احتیاج به تفحص و تأمل دارد؛ مسأله شناسی را طلب می کند؛ ذکاوت و صرف وقت را بر می تابد و دیدگان تیزبین و دقیق را به سوی خود فرا می خواند؛ زیرا مسایل فکری جامعه، روز به روز تغییر می کنند؛ بر سکوی ثابت، جان و ذهن انسانها گذر نمی کند؛ پرسشها و خلأها و دغدغه ها، نوبه نو می شود و چون خار، دیده ی اذهان را می آزارد.

دیدگان تیزبین را می طلبد، تا خارها را دریابد و با دقت و بذل فرصت، آن را به در آرد و جانها را دوباره آزاد سازد:

آن چیزی را باید گفت که مهمتر است…؛ آن چیزی که امروز به صورت سؤال در ذهن جوانان است و اگر جواب داده نشود، ممکن است آنها را گمراه کند.این سؤال چیست؟ …باید بگردید، پیدا کنید.

بخش دشوار قضیه، این جاست.عده یی بگردند.آن سؤالاتی را که در ذهنها هست، پیدا کنند.همیشه که یک طور سؤال در ذهنها نیست.

در زمانی که ماها در رأس کار تبلیغ و شتابنده ی در این راه و ممحض برای این کار بودیم، مسایلی وجود داشت که امروز آن مسایل، اصلا مطرح نیست.آن روزها، ما باید می نشستیم و سوسیالیسم علمی و ماتریالیسم تاریخی را می فهمیدیم و برایش جواب تهیه می کردیم.آن روز، در ذهن غالب جوانان ما، دانشگاهیها و غیر دانشگاهیها و حتی بعضی از بازاریها، این حرفها بود…؛ اما امروز، این حرفها نیست.

امروز، مسایل دیگری است.

آیا می خواهید بگذارید این مسایل بماند؟ آیا می خواهید در ذهن دختران و زنان و پسران و مردان ما، خلأ بماند، تا دشمن بیاید این خلأرا آن طور که خودش می خواهد، پر بکند؟ اگر این طور نمی خواهید، باید بدانید که این خلأ چیست.دستگاههایی لازم است که به این بیندیشند و فکر کنند. (۴۹)

۷) پرهیز از تکفیر: تبلیغ دین، باید در جاده ی منطق سیر کند؛

گفت و شنود خرد پسند را پیشه نماید، از اتهام و تکفیر پرهیز کند و خود را از کمند این گونه برخوردها دور سازد.

برخوردهای تکفیری، حل مشکل نمی کند، بلکه بر مشکلات می افزاید؛ به اندیشه ی مسموم، مظلومیت و معصومیت می دهد؛ آن را در هاله یی از قدس کاذب فرو می برد و هواداران ناآگاه برای آن می آفریند.

متأسفانه، ظهور و رشد فرقه های ضاله در تاریخ کشورمان، بی ارتباط با این برخورد نبود .هرگاه که تکفیر، جای منطق را پر کرد، صدمات جبران ناپذیر را در پی داشت.و این تجربه ی تاریخی، در فرادید جامعه ی مبلغان ما، درس آموز می نماید:

ما معممان و روحانیون در طول تاریخ، در تخطئه ی خودمان، به اشتباهات بزرگی دچار شدیم .ما خیال کردیم با طرد و نفی و دعوا و احیانا تکفیر، می توان ریشه ی یک فکر غلط را از جامعه کند؛ در حالی که این خطاست.

چرا فرق ضاله، ایده های غلط و بی مبنایشان، همچنان در مغزهای خیلی از مردم ماند و هنوز هم هست؟ علت این است که با آنها برخورد خوب و منطقی و استدلالی نشد؛ …برخورد چماقی شد.امروز، دیگر بس است.

این برخورد التقاطی، در جامعه ی ما هست؛ اما جوابش، چماق و دعوا و نفی و انکار و تکفیر و…تفسیق نیست.جوابش، کار درست است. (۵۰)

این نکته، بویژه در دوره ی حکومت دینی، تذکری مضاعف می نماید.

در دوره ی انزوا، چون حوزه از حکومت دور بود، نه دیدگان دشمن متوجه او بود و نه آن قدر برای رقیب، مظلومیت می آفرید و او را در قداست قرار می داد.اما اینک که بین دیانت و حکومت، پیوندی محسوس خود را می نمایاند، آثار سوء تکفیر و تفسیق، دو چندان به نظر می رسد .در این برهه، تکفیرها و تفسیقها، بسادگی دلیل بی منطقی حکومت و دیانت تلقی می شود و دین سرشار از حکمت و منطق، در چهره یی زورگویانه و قلدرانه ترسیم می گردد و موجبات دین زدایی و یا تردید در ارکان دیانت را فراهم می سازد.

توجه به این نکات، ایجاب می کند که مبلغان دینی، با عنایت بیشتر به این مسأله بنگرند؛ اندیشه های ناروا را با تیربار منطق پاسخ دهند و با تولید انبوه فکر و اندیشه، سحر خصم را از رونق بیندازند و بازار او را بی مشتری سازند:

مقابله، بایستی مناسب با مصلحت و حکمت باشد.امروز، مثل گذشته نیست.در گذشته، اگر کسی حرفی می زد، وقتی ما کار دیگری نمی توانستیم بکنیم، فریاد می کشیدیم و یا مثلا از او، اعلام برائت می کردیم؛ یا اگر در حد کفر بود، تکفیر می کردیم؛ در حد فسق بود، تفسیق می کردیم.امروز، این طوری نیست.امروز، احتیاج به این چیزها نیست و نباید این کارها انجام بگیرد.امروز، این کارها برای جامعه ی اسلامی مضر است. (۵۱)

عرضه ی درست متاع حق، کسب و کار اهل باطل را از رونق می افکند؛

وردی است که هر سحر را باطل و رسوا می کند و در این میان، نیازی به جار و جنجال و تکفیر و تفسیق نمی ماند:

همه ی ما، باید «لا ریب فیه» باشیم.عقاید ما، باید «لا ریب فیه» باشد و آن را قرص و محکم و استوار و با زبان مناسب، بیان کنیم.

آن وقت، خواهیم دید که «سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار» .

دیگر غصه نخورید، معجزه را به میدان بیاورید، سحر به خودی خود، جمع خواهد شد و آن عصی و حبالشان را خواهد خورد و برد.مهم این است که ما این عصای موسوی را بیندازیم و این ید بیضا را از جیبمان بیرون بیاوریم و نشان بدهیم. (۵۲)


موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

جوانی، یک پدیده ی درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هرانسانی است.

در هر کشوری که به مساله ی جوان و جوانان، آن چنان که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیشرفت، موفقیتهای بزرگی به دست خواهد آورد.

اگر کشوری مثل کشور ما باشد که جمعیت جوان، یک جمعیت غالب وبزرگ و یک نسبت عظیم از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد این قضیه اهمیت بیشتری پیدا می کند.

من امروز مایلم قسمت اول صحبتم بیشتر مورد توجه بزرگترها قراربگیرد; هم مسوولان، هم پدر و مادرها، هم معلمان، و متصدیان مسائل مربوط به جوانان.

در قسمت دوم،خطاب اصلی من به شما جوانان است که مطالبی را باشما در میان خواهم گذاشت.

سمت اول که درباره ی مسوولیتهایی است که نسبت به جوان وجود دارد.

باید بگویم که جوانی این دوره ی مشعشع و درخشان، دوره یی است که اگر چه چندان طولانی نیست، اما آثارش یک آثار ماندگار و طولانی در همه ی زندگی انسان است.

جوانی از بلوغ آغاز می شود.از منظر جوانان به مساله نگاه کنم، تابزرگترها، پدر و مادرها و مسوولان، فضای جوانی را که خودشان هم یک روز در آن فضا بودند، به یاد بیاورند.

جوان در دوره ی جوانی بخصوص در آغاز جوانی تمایلات و انگیزه هایی دارد:اولا چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود; که غالبا این اتفاق نمی افتد وپدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمی شناسند.

ثانیا جوان احساسات و انگیزه هایی دارد; رشد جسمانی و روحی دارد;به دنیای تازه یی قدم گذاشته است که غالبا دوروبریها، خانواده،کسان، افراد در جامعه، ازاین دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند، یا به آن بی اعتنایی می کنند; لذا جوان احساس تنهایی وغربت می کند.

من مایلم این چیزها را بزرگترها بشنوند و مورد توجه قرار بدهندو دوره ی جوانی خودشان را به یاد بیاورند.

ثالثا جوان در دوره ی جوانی چه اوایل بلوغ و چه بعدها با مجهولات زیادی روبه رومی شود; مسائل جدیدی برای او مطرح می شود که سوال انگیز است; در ذهن او شبهه ها و استفهامهایی به وجود می آید که مایل است به این شبهه ها و سوالها و استفهامها پاسخ داده بشود;که در بسیاری از موارد، پاسخ بهنگام و دلنشین داده نمی شود; لذاجوان احساس خلا و ابهام می کند.

رابعا جوان احساس می کند در وجود او انرژیهای متراکمی وجود دارد;تواناییهایی را در خود احساس می کند; هم از لحاظ جسمانی، هم ازلحاظ فکری و ذهنی.

حقیقتا هم تواناییهایی که در جوان هست، می تواند معجزه کند;می تواند کوهها را جابه جا کند; اما جوان احساس می کند که از این نیروها و از این انرژی متراکم و از این تواناییهای او بهره برداری نمی شود; لذا احساس بیهودگی و اهمال می کند.

خامسا جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دوره ی جوانی مواجه می شود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمی داند; بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمی داند; احساس می کند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد; و از آن جا که پدر و مادرهاغالبا اشتغال دارند، به جوان نمی رسند و این کمک فکری به او داده نمی شود.

مراکزی که در این زمینه مسوولند، غالبا در جای لازم و در نقطه ی نیاز حضور ندارند; لذا این کمک به او داده نمی شود و جوان احساس بی پناهی می کند.این احساسات در جوان ما به طور غالب وجود دارد; از یک طرف احساس تنهایی، از یک طرف احساس بی پناهی، از یک طرف احساس تواناییهای فراوان و احساس این که از این تواناییها استفاده نمی شود.

وجود این احساسات، مسوولیتهایی را برای همه به وجود می آورد وهمه مسوولیت دارند; مخصوصا دولت، روحانیت، صداوسیما، بسیج،سازمان ورزش کشور، نهادها و مراکز فرهنگی; اینها مسوولیتهای بزرگی در قبال نسل جوان دارند; بخصوص در کشوری مثل کشور ما که نسل جوان از لحاظ کمیت، متراکم و گسترده; از لحاظ روحیه، دارای روحیه ی ایمان; از لحاظ آمادگی، آماده ی کارهای بزرگ; و از لحاظ استعداد، یک مجموعه ی بسیار با استعداد.

این که من بارها گفته ام که متوسط استعداد جوانان ایرانی ازمتوسط استعدادهای جوانان دنیا بالاتر است، این محصول یک کاوش علمی و یک بررسی علمی است; یک چیز مسلم است.

این استعداد، این کمیت فراوان، این تواناییها، می تواندکشوری مثل ایران را در راههای تکامل و تعالی و ترقی کمک بزرگی کند.

بعضیها نسبت به نسل جوان ایرانی، از لحاظ اعتقادات و از لحاظ ایمان، به طور افراطی دچار قضاوتهای غلط و انحرافی هستند.

من اعتقادم این است، کاوشها هم همین را نشان می دهد که جوان ایرانی، جوانی است مومن، پاکدامن،پاک گوهر، دارای زمینه های دینی بسیار زیاد، مایل به جنبه های معنوی.

البته توقعی که ما از یک جوان داریم، با توقعی که از یک آدم مسن جا افتاده ی، قوا ازدست داده داریم، بکلی متفاوت است.

جوان ایرانی چه دخترانش، چه پسرانش هم از لحاظ امکانات روحی ومعنوی و ذهنی، هم از لحاظ امکانات ایمانی، در حد بسیار خوبی هستند; این مسوولیت بزرگی را بر دوش مسوولان می گذارد.

البته من باید اعتراف بکنم که خوشبختانه امروز به مسائل جوانان توجه و اهتمام می شود; هم مراکزی که مخصوص رسیدگی به امور جوانان است مثل همین مرکز ملی و سازمان جوانان هم مراکزی که از اول انقلاب توانسته است جوانان را در میدانهای بزرگ سازماندهی کندمثل بسیج و هم مراکز دولتی آموزش و پرورش، به اهمیت مساله ی جوانان توجه کرده اند; ولی من بیش از این توقع دارم.

من انتظار دارم که مساله ی جوانان و پرداختن به جوانان وبرنامه ریزی برای هدایت درست و باز کردن راه تعالی و تکامل درمقابل جوانان، به یک مساله ی ملی و حقیقی تبدیل بشود و همه بایداحساس مسوولیت کنند.

برگردیم به نظر اسلام.

اسلام درباره ی جوانان، نظرش دقیقا منطبق بر همان چیزی است که امروز پیشنهاد و نیاز ما از نسل جوان و برای نسل جوان است.

پیامبراکرم درباره ی جوانان توصیه کرده است; با جوانان انس گرفته است; ازنیروی جوانان برای کارهای بزرگ استفاده کرده است.

امسال، سال امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) معین شده است.

شما امیرالمومنین را فقط به عنوان یک چهره ی دوران چهل ساله وپنجاه ساله و شصت ساله نبینید; درخشش امیرالمومنین در دوران جوانی، همان الگوی ماندگاری است که همه ی جوانان می توانند آن راسرمشق خودشان قرار بدهند.

در دوره ی جوانی در مکه، یک عنصر فداکار، یک عنصر با هوش، یک جوان فعال، یک جوان پیشرو و پیشگام بود; در همه ی میدانهامانعهای بزرگ را از سر راه پیامبر برطرف می کرد; در میدانهای خطرسینه سپر می کرد و سخت ترین کارها را برعهده می گرفت; با فداکاری خود، امکان هجرت پیامبر را به مدینه فراهم کرد و بعد در دوران مدینه، فرمانده سپاه، فرمانده دسته های فعال، عالم، هوشمند،جوانمرد و بخشنده بود; در میدان جنگ، سرباز شجاع و فرمانده پیشرو بود; در عرصه ی حکومت، یک فرد کارآمد بود; در زمینه ی مسائل اجتماعی هم یک جوان پیشرفته ی به تمام معنا بود.

پیامبر اکرم نه فقط از کسی مثل علی، بلکه دردوران ده سال و چندماه حکومت خود، از عنصر جوان و نیروی جوان حداکثر استفاده راکرده است.

پیامبر اکرم در یکی از حساسترین لحظات عمر خود، مسوولیت بزرگی را به یک جوان هجده ساله داد.

در جنگها خود پیامبر اکرم فرماندهی را عهده دار می شد; اما آن وقتی که پیامبر در آخرین هفته های زندگی خود احساس کرد که از این عالم خواهد رفت و لشکرکشی به سرزمین امپراتوری روم به وسیله ی خوداو امکان ندارد چون کار بسیار بزرگ و دشواری بود; لازم بودنیرویی برای این کار برگزیده بشود که هیچ مانعی نتواند جلوی آن را بگیرد لذا این مسوولیت را به یک جوان هجده ساله داد.

پیامبر می توانست یک نفر از اصحاب پنجاه ساله، شصت ساله و دارای سابقه ی جنگ و جبهه را بگذارد; اما یک جوان هجده ساله را گذاشت واو «اسامه بن زید» بود.

پیامبر از ایمان و از سابقه ی فرزند شهید بودن او هم استفاده کرد.

آن نقطه یی که اسامه را فرستاد، همان نقطه یی بود که پدراسامه بن زید یعنی زید بن حارثه در دو سال قبل از آن در آن نقطه به شهادت رسیده بود.

پیامبر فرماندهی این سپاه بزرگ و گران را به این جوان هجده ساله داد که همه ی اصحاب بزرگ و پیرمرد و سرداران سابقه دار پیامبر درآن سپاه عضو بودند.

پیامبر به او گفت تا آن محلی که پدرت در آن جا شهید شد، می روی یعنی در «موته » که محلی در امپراتوری روم آن روز و در کشورشام امروز بود آن جا را اردوگاه می کنی; و بعد دستورات جنگی را به او داد.

از نظر پیامبر، نیروی جوان این قدر حایز اهمیت است.

ما امروز در کشورمان اسامه بن زیدهای زیادی داریم; جوانان زیادی داریم; دختران و پسران عظیم و جمعیت انبوهی از این مجموعه ها داریم که حاضرند در همه ی میدانهای فعال در میدان درس،در میدان سیاست، درمیدان فعالیتهای اجتماعی، در میدان مشارکتهای گوناگون برای فقرزدایی، برای سازندگی، و در هر صحنه وعرصه یی که برای آنها برنامه ریزی بشود و امکان داده بشود شرکت کنند; این موقعیت بسیار مهمی برای این کشور است.این نسل، شبیه همان نسلی است که توانست یکی از بزرگترین تجربه های این کشور یعنی تجربه ی جنگ تحمیلی را با قدرت و با موفقیت به پایان ببرد.بد نیست شما برادران و خواهران عزیز بدانید; آن روزی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد، بیشتر آن کسانی که در این سپاه عضویت داشتند، جوانان و نوجوانان بودند.

همین کسانی که امروز سرداران این سپاه محسوب می شوند و درجات بالارا دارند، آن روز یا دانشجو بودند، یا تازه فارغ التحصیل شده بودند، یا حتی قدم به دانشگاه هم نگذاشته بودند.

فرمانده سپاه که سالهای متمادی میدانهای جنگ را اداره کرد، آن روزی که امام او را به فرماندهی منصوب کردند، سن او در حدودبیست و شش سال بود! انقلاب از این تجربه یک بار دیگر استفاده کرده و توانسته نقش عظیم و سازنده ی جوانان را اثبات کند; این،آن بخشی بود که مایل بودم بزرگترها و مسوولان به آن توجه کنند;یعنی از منظر جوان به مساله ی جوانی نگاه کردن; آرزوها،توقعات و احساسات جوان را دیدن; وظایف خود را در قبال این توقعات و خواسته های بحق فهمیدن.

همه ی دستگاههای مسوول، چه دولتی و چه غیردولتی، چه صدا و سیما،چه وزارتخانه های مربوط به جوانان آموزش و پرورش و دانشگاههاچه بخشهای مربوط به ورزش، چه بخشهای ویژه ی جوانان، چه بسیج،چه روحانیت، چه ارگانهای تبلیغ و ترویج دین، باید احساس بکنندکه در مقابل این نسل، در مقابل این جمعیت عظیم، در مقابل این همه استعداد و این همه انرژی متراکم مسوولند.

بخش بعدی، یک جمله خطاب به شماست:عزیزان من! با امکاناتی که این کشور در حال حاضر از آن برخوردار است، نتیجه ی منطقی، یک آینده ی روشن، رضایتبخش و افتخارآمیز است.

جمعیت کشور، اکثرا جوانند.دنیا کشورهایی هستند که به کمبودجوان دچارند; سطح سنی آنها بالاست و مجبورند نیروی جوان خودشان را از کشورهای دیگر بیاورند! کشور ما از لحاظ جمعیت جوان کشور،یکی از پرفرصت ترین کشورهاست.

به برکت انقلاب، روحیه ی جوانان و روحیه ی عموم مردم، روحیه ی کار وابتکار وخلاقیت است.

قبل از انقلاب، به جوان و غیرجوان فرصت ابتکار و خلاقیت داده نمی شد نه در زمینه ی علمی، نه در زمینه ی صنعتی، و نه درزمینه ی ابتکارات گوناگون و ابتکارات با بی اعتنایی مواجه می شد;اما انقلاب نیروی استقلال و نیروی اتکا به نفس و اعتماد به خود رادر جامعه ی ما زنده کرد; لذا این روحیه هم یکی از فرصتهای بزرگ است; جمعیتی با این همه جوان و باچنین روحیه یی.

از طرفی، همین جمعیت جوان و آحاد ملت احساس می کنند که در سرنوشت کشور دخیلند; دولتهایی را انتخاب می کنند; مسوولانی راگزینش می کنند; در واقع حرکت و اداره ی کشور به وسیله ی کسانی است که مردم درانتخاب آنها نقش دارند.

امروز در بعضی از کشورهای نزدیک ما در همین منطقه، مردم کمترین نقشی در انتخاب مسوولانشان ندارند; مسوولانی بر آنها حکومت می کنند که مردم در آمد و رفتنشان، مدت حکومتشان، ثروتشان،عیاشیهاشان، استفاده هاشان، نه کمترین نقشی و نه کمترین نظارتی دارند.

در بعضی از کشورها هم صورت ظاهر، دمکراسی است; اما در باطن،حضور مردم نیست; تسلط مراکز قدرت بیگانه یا خودی در آنها به نحوی است که مردم در واقع در اداره ی کشور هیچ نقشی ندارند.

امروز واقعیت در کشور ما، یک واقعیت استثنایی است; لااقل دراین منطقه استثنایی است.

مردم، دولتها و نمایندگان مجلس را با اراده و میل و تشخیص خودانتخاب می کنند و آنها را در معرض آزمایش می گذارند; اگر ازآنهاراضی بودند، باز بار دیگر آنها را برسر کار می آورند; اگرنخواستند، بار دیگر به سراغ دیگری می روند; این هم یک فرصت بسیاربزرگ است.

نکته ی چهارم در فرصتهای ما، راهنماییهای اسلام و اصول وارزشهای اسلامی است که امروز در کشور ما رسمیت دارد.

در بسیاری از مناطق دنیا ممکن است دمکراسی هم باشد، فعالیت اقتصادی هم باشد; اما چیزی به نام عدالت اجتماعی و رفع تبعیض مطرح نیست.

امروز در کشورهای سرمایه داری و در میان طبقات گوناگون، آنچه که رسمیت و اعتبار دارد، مبارزه و جنگ اشخاص برای حفظ منافع خودشان است; چیزی به نام عدالت اجتماعی، به عنوان یک وظیفه، به عنوان یک ارزش، به عنوان یک تکلیف بر دوش برنامه ریزان کشور، وجودندارد.

اسلام که قانون اساسی ما را تشکیل می دهد و قوانین ما را هدایت می کند، عدالت اجتماعی جزو بزرگترین توصیه های آن است.

اگر مسوولانی در کشور برای عدالت اجتماعی، برای نفی فقر درجامعه، برای کم کردن شکاف میان طبقات فقیر و غنی کار نکنند، ازچشم مردم خواهند افتاد; مردم آنها را به عنوان مسوولانی که موردعلاقه و قبول آنها باشند، طبعا نمی پذیرند.

مردمی بودن حکومت هم یکی دیگر از ارزشهایی است که حاکمیت اسلام ومعارف اسلامی به این مملکت هدیه کرده است.

مردمی بودن، چیزی بالاتر از انتخاب شدن به وسیله ی مردم است.

بعضیها ممکن است در یک نظام دمکراتیک، به شکل دمکراتیک هم انتخاب بشوند; اما با مردم رابطه یی نداشته باشند; اینها مردمی نیستند.

در کشور اسلامی ما، مردمی بودن یک ارزش است: رئیس جمهور مردمی است; مسوولان مردمیند و می خواهند مردمی باشند; هرکسی که بیشتر به مردم نزدیک باشد، بیشتر احساسات مردم را درک کند، بیشتر با مردم احساس همدردی و ابراز همدردی کند، مردم به او علاقه ی بیشتری نشان می دهند; این هم یکی از امتیازات بزرگ وضع کنونی ماست.

علاوه ی بر اینها، امتیازات مادی است.

منابع انرژی در کشور ما، استعداد ایرانی که گفتم از متوسط استعدادهای جهانی بالاتر است اقلیم متنوع کشور، آب و هواهای گوناگون، و سایر امکاناتی که در این کشور هست، اگر منطقا واستدلالا برای این نیروی عظیم جوان و این انرژی متراکم به نحوصحیحی برنامه ریزی بشود و این انرژی آزاد گردد; از نسل جوان کشور برای سازندگی کشور استفاده شود; برای تحصیلات و ارتقامعلومات نسل جوان کارو تلاش بشود; بدون تردید آینده ی کشور، یک آینده ی روشن است و این شعار نیست; این یک امر منطقی و استدلالی است; یک محاسبه است.

کشوری با چنین جوانانی، با چنین استعدادی، با چنین انرژی یی، باچنین امکانات طبیعی و اقلیمی یی، با آن زمینه های معرفتی و مکتبی،اگر مسوولانش درست کار کنند که مسوولان کشورمان تصمیم هم دارند که کار بکنند بلاشک آینده یی که در انتظار آنهاست، یک آینده ی بسیاردرخشان است; آینده یی که می تواند برای دنیای اسلام در درجه ی اول،و برای دیگران در درجه ی بعد، به عنوان یک الگو مطرح بشود; اماتهدیدهایی هم هست; این تهدیدها را باید شناخت.

این که من اصرار دارم در همه ی گفته ها و اظهارات چه در خطاب به نسل جوان، چه در خطاب به عموم ملت تهدیدهای متوجه به کشور و ملت و بخصوص نسل جوان را تذکر بدهم، به این خاطر است که اهمیت این تهدیدها خیلی زیاد است.

عزیزان من! گاهی یک غفلت، یک بی توجهی، یک سستی، یک سهل انگاری،ممکن است یک محصول عظیم را از دست ملتی بگیرد; نباید اجازه داد.

ملت ما نشان داده، آن جایی که جای کار و حرکت و تلاش است،اگر فرماندهان و مسوولان خوبی بالای سر او باشند، خواهد توانست کارهای بزرگ را به انجام برساند; بعد از این هم خواهد توانست;مشروط بر این که تهدیدها را بدانیم.

این جا دیگر خطاب من فقط به نسل غیر جوان نیست; بخصوص به خودجوانان هم توجه می دهم و مایلم به طور دقیق تهدیدهایی که وجوددارد، بشناسند و شما هم به سهم خودتان در مقابله ی با این تهدیدها کوشا باشید.

تهدیدهای آینده ی درخشان ما دو نوعند: تهدیدهای خارجی، وتهدیدهای داخلی.

من اول این یک کلمه را بگویم که اگر از داخل، این ملت دشمن داخلی نداشته باشد; نفوذی نداشته باشد; دو چهرگان در مسائل کشورتخریب نکنند; دشمن خارجی نمی تواند کار زیادی انجام بدهد.

البته توجه کنید که بعضی از تهدیدها از درون خود ما و در میان نفس خود ماست.

من می گویم هرچیزی که به سلامت و ایمان و عزم و نشاط لطمه بزند وکار و کوشش و تحصیل جوانان را معوق بگذارد، تهدید است: ولنگاری تهدید است; بی بندوباری تهدید است;مواد مخدر تهدید است;بی اهمیتی به علم و درس و کار تهدید است; سرگرم شدن به مناقشات اجتماعی بیهوده، تهدید است; درگیریهای داخلی تهدیداست; بی اعتمادی به نظام و مسوولان تهدید است; البته غفلت مسوولان هم تهدید است; برنامه ریزی دشمن بیرونی هم تهدید است.

یک ملت بیدار، یک ملت آگاه، یک ملت زنده، یک ملت جوان، یک ملت انقلابی مثل ملت ما، باید همه ی این تهدیدها را از سر راه خودش بردارد.

من وقتی به تهدید خارجی اشاره می کنم، منظور من مراکز قدرت جهانی است.

برادران و خواهران! فرزندان عزیز من! امروز یک تهدید مضاعفی نه فقط ایران را، بلکه همه ی کشورهایی را که در ردیف کشورهای پیشرفته ی اروپایی و امریکایی نباشند، تهدید می کند; این تهدیدمضاعف چیست؟ از یک سو نفوذ مستقیم قدرتهای بزرگ و در راس آنهاامریکا، و از سوی دیگر این موج جهانیگری است; همین چیزی که شمامی بینید الان در خود امریکا، از طرف بخشی از مردم امریکا، علیه این موج تظاهرات می شود.

جهانیگری یعنی چه؟ یعنی یک مجموعه از قدرتهای جهانی; عمدتاآن کسانی که در سازمان ملل هم نفوذ دارند; عمدتا همان کسانی که استعمارگران دیروز دنیا بودند; چند کشوری که درصددند فرهنگ واقتصاد و عادات و آداب خودشان را به همه ی دنیا گسترش بدهند; یک شرکت سهامی درست کنند که نود و پنج درصد سهمش در واقع مال آنهاست، پنج درصد هم مال همه ی کشورهای دیگر; اختیار در دست آنها، و تصمیم گیری هم با آنهاست! این معنای جهانیگری است که امروز بسیاری از کشورها، بسیاری از رجال سیاسی جهان سوم، بسیاری از روشنفکران دنیا، با آن مخالفت و مبارزه می کنند و از آن می ترسند.

بعضی از مسوولان ما نقل کردند که در این کنفرانسهای جهانی،بسیاری ازکشورهای مشترک در این کنفرانس ۷۷ و غیر متعهدها، ازجهانی شدن می ترسند; چون می دانند که جهانی شدن، یعنی سلطه ی امریکا بر اقتصاد و فرهنگ و ارتش و سیاست و حکومت و تقریبا برهمه چیز کشورهای دیگر; این تازه غیر از اعمال نفوذ مستقیم است.

این که شما می بینید بر روی بی اعتنایی ایران به امریکا این همه فشار می آید امریکاییها از تمام وسایل استفاده می کنند، برای این که این چهره ی بی اعتنا و عبوسی را که ملت ایران در مقابل امریکا گرفته، در هم بشکنند برای این است که در اطراف دنیا همه ی زحمت خودشان را کشیده اند تا بتوانند سیاسیون سالم را وادار به تملق و تواضع و تعظیم و تسلیم بکنند.

امریکاییها به روسای کشورهای آفریقایی و آسیاسی و امریکای لاتین این طور تفهیم کرده اند که برای زندگی کردن، هیچ چاره یی نیست، مگرتسلیم شدن در مقابل امریکا و سیاستهای آن; خیلی از آنها هم این را قبول کرده اند! یک کشور و یک ملت و یک دولت در دنیا هست که زیر این بار نرفته، می گوید ما کاری به کار امریکا نداریم; اماحاضر نیستیم تسلیم زورگویی و فشار و تسلیم تحمیل سیاستهاو روابط امریکا بشویم; و آن، کشور جمهوری اسلامی ایران است.

بر خلاف اظهارات ریاکارانه یی که مسوولان امریکایی گاهی در مقام بیان و خطابه ابراز می کنند بعضی وقتها از ملت ایران یک تعریف نیمه کاره ، یا تعریفی از بخشی از مسوولان و نظام ایران بر زبان می آورند هدف آنها این است که بتوانند بر ایران سلطه ی سیاسی واقتصادی، و اگر بشود، سلطه ی نظامی پیدا کنند.

بازارهای ایران مورد طمع آنهاست; منابع ایران مورد طمع آنهاست;از همه بالاتر، چون ملت و نظام انقلابی و اسلامی ایران توانسته است خیزش عظیمی را در دنیای اسلام به وجود بیاورد یک بیداری که به آسانی نمی توانند آن را از بین ببرند می خواهند با قانع کردن وخاضع کردن ایران، این خیزش جهانی را از بین ببرند; یعنی به دنیااین طور بگویند که اینهایی که خودشان شروع کننده بودند، آمدند درمقابل امریکا اظهار تسلیم و خضوع کردند! بنابراین، هدف، روابطسالم نیست.

آنها در تبلیغاتشان آن حرفها را می زنند; عده یی هم متاسفانه درمطبوعات کشور و غیره، همان حرفها را تکرار می کنند; که گویاارتباط با امریکا خواهد توانست همه ی مشکلات اقتصادی کشور را حل کند; این دروغ و خلاف است.

امریکاییها برای ارتباطات و فعالیتهای خودشان در دنیا، یک وجهه ی نظر بیشتر ندارند آن را هم می گویند; پنهان و کتمان نمی کنند و آن، منافع امریکاست.

چنانچه با کسی رابطه برقرار کنند، اگر بپرسند چرا، می گویندمنافع ما ایجاب می کند; چون برای آنها منافعشان مهم است! امریکابه هیچ کشوری سود نمی رساند; اگر چند میلیون دلار به کشوری وام بدهد، چند برابر از او امکانات می گیرد! امروز اگر شما به این منطقه نگاه کنید، می بینید که این کشورهای اطراف ما دچار فقر وضعف و استبداد و فساد و مشکلات فراوانی هستند; اینها مگر باامریکا روابط ندارند؟! همه ی اینها با امریکا روابطدارند; امریکاییها از آنها استفاده می کنند، اما به آنها استفاده نمی رسانند! بارها امریکاییها اعلان کردند که هدف آنها از ارتباطبا کشورها، تامین منافع دولت امریکاست! معنای این حرف چیست؟

معنایش این است که از نظرامریکاییها، منافع یک شهروندامریکایی، بر منافع یک شهروند ایرانی هرکه باشد ترجیح دارد; یک جوان امریکایی، بر جوان ایرانی ترجیح دارد; یک عنصر امریکایی هرکه باشد بر یک عنصر ایرانی و یا غیرایرانی ترجیح دارد; سیاست امریکادر مسائل جهانیش بر این مبناست; هدف اصلی این است.

البته با دروغ و فریب، اسم حقوق بشر را می آورند! کشورهایی هستند که امریکا از نفت آنها استفاده می کند; در آنها یک بار یک مجلس منتخب مردم تا امروز تشکیل نشده است; یک حاکم منتخب مردم،یک رئیس جمهور منتخب مردم در آن کشورها وجود ندارد; اما امریکااسمی از دمکراسی و حقوق بشر در آن کشورها نمی آورد! چرا؟ چون منافعش را از آنها تامین می کند.

با رژیم صدام در دورانی که رژیم صدام با ایران می جنگید; چون برطبق منافع آنها بود کمال همکاری را کردند; بعد که رژیم صدام به کویت حمله کرد و منافع آنها را تهدید نمود، با او مقابله کردند;آن وقت صدام شد ظالم و جنایتکار و عنصر غیر قابل اعتماد! مگر قبلانبود؟!همین الان موسسات متعددی در خود امریکا و در اروپا ازطرف امریکاییها دارند فعالیت می کنند; برای فشار آوردن، چه برروی دولت ایران،چه برروی افکار عمومی ایران، چه برروی فضای ذهنی ایران.

من گزارشی دارم از این مراکز به ظاهر تحقیقاتی، اما در باطن مراکزی که برای این درست شده اند که فشار سیاسی و تبلیغاتی بیاورند; افکار عمومی را علیه نظام اسلامی تجهیزکنند.

من اسم این موسسات را هم دارم; می دانم که فعالیتهایشان چیست وچه کار دارند می کنند.

اینها به زبان، احساس دوستی می کنند; اما فلان عنصر سیاسیشان،عنصر نظامیشان، وزیر دفاعشان، فرمانده نیروهایشان در خلیج فارس،قلدرانه صحبت می کند! دستگاههای جاسوسیشان هم در خفا مشغول توطئه هستند، که چون مجال نیست، من در این خصوص بیشتر صحبت نمی کنم.

متاسفانه بعضی از اینها توانسته اند از بعضی از اوضاع آشفته استفاده کنند; داخل ایران هم بیایند و با این و آن تماس بگیرند!

یکی از اینها وقت برگشت از ایران در آن جا گزارشی داده و گفته که همه چیز در مورد ایران تمام شده است; ما فقط باید سفیرمان را به ایران معرفی کنیم! شخصی شنید، گفت خواب خوش دیدید، خیر باشد! دراین جا به او چه گفتند که او این چنین برداشت کرده که همه چیزتمام شده است؟! چه کسی با او حرف زده است؟! اینها چیزهایی است که تهدیدهای داخلی را تشکیل می دهد.

عزیزان من! اگر ما در داخل متحد و منسجم باشیم، اگر مردم بادولت و مسوولانشان صمیمی باشند و ارتباط داشته باشند، دشمن خارجی هیچ تاثیر سوئی نمی تواند بگذارد و هیچ اقدامی نمی تواند بکند;اما متاسفانه در داخل، ایادی دشمن هستند.

امروز در این کشور عبدالله بن ابی های منافق هستند; کسانی که یک روز حکومت امام و حکومت نظام اسلامی را از بن دندان قبول نکردند!

در زمان پیامبر، یکی از منافقان بسیار فعال، «عبدالله بن ابی » بود که با یهودیها و کفار قریش و جاسوس های امپراتوری روم می ساخت و از هروسیله یی استفاده می کرد، برای این که شاید بتواندحکومت پیامبر را از بین ببرد; چرا؟ چون قبل از آن که پیامبر به مدینه بیاید، او تصور می کرد که در آینده، رئیس و حاکم و پادشاه مدینه خواهد شد! پیامبر در واقع مقام او را از او سلب کرده بود.

امروز در این کشور عبدالله بن ابی هایی هستند; کسانی که خیال می کردند اگر انقلابی در این کشور رخ بدهد، حکومت وقف آنها ومتعلق به آنهاست; نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند، نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات دینی را قبول داشتند.

پیامبر با عبدالله بن ابی خوشرفتاری کرد و او را مجازات نکرد;نظام اسلامی هم با اینها خوشرفتاری کرد و اینها را مجازات نکرد.

اینها امروز به برخی از پدیده هایی که دست دشمن در آنها هست،نگاه می کنند، خیال می کنند فرصتی پیدا کرده اند که به نظام اسلامی ضربه بزنند; فعالیتهای منافقانه ی خودشان را می کنند، به امید این که بین مسوولان اختلاف باشد; به امید این که بین مردم اختلاف باشد; به امید این که جوانان رابطه شان را با نظام اسلامی قطع کنند; به امید این که جوانان با دین قهر کنند!

شما بدانید جوانان عزیز!در هر جایی که شما یک تظاهرات اسلامی یا انقلابی یادینی از خودتان نشان می دهید وقتی در مجالس دعا شرکت می کنید،وقتی در مجامع اعتکاف شرکت می کنید، وقتی در تظاهرات بیست ودوم بهمن شرکت می کنید، وقتی در روز قدس شرکت می کنید، وقتی مسوولان کشور مثل رئیس جمهور و دیگران را مورد احترام قرارمی دهید از هر حرکت شما که نشانه ی دینداری و علاقه مندی شما به انقلاب باشد، این منافقین به خودشان می لرزند و ناراحت می شوند!

اینها همان کسانی هستند که با حرفهای خود، با اظهارات خود، باموضعگیریهای خود، با تبلیغات خود، احیانا با خالت خود در بعضی از اغتشاشها، دشمن خارجی را امیدوار می کنند; دشمن خارجی خیال می کند که حالا باید به سمت تصرف ایران، تسلط بر ملت ایران، درهم شکستن مقاومت انقلابی بیست و یکساله ی ملت ایران بیاید; درواقع اینها مقصرند; اینها به دشمن روحیه می دهند!عزیزان من! هدف اصلی دشمنان چه دشمنان خارجی، چه دشمنان دوروو منافق داخلی عبارت است از نفی حکومت دینی و حکومت اسلام; اصل قضیه برای اینهااین است و به کمتر از این هم راضی نیستند! اینها می دانندتا وقتی که قدرت در دست دین و احکام دینی است، تا وقتی که مقررات مجلس شورای اسلامی باید طبق دین باشد، تا وقتی این قانون اساسی هست که این قانون اساسی منطبق بر دین است اینها در این کشورنمی توانند کاری بکنند.

تا وقتی مسوولان کشور به مبانی دین و اسلام و فقاهت پایبندند،اینها کاری نمی توانند بکنند; می خواهند این پایبندی را از بین ببرند; هدف این است; می خواهند همان تجربه یی که در صدر اسلام به وجود آمد، دوباره تکرار کنند.

من واقعا به شما برادران و خواهران عزیز توصیه می کنم که باتاریخ آشنا بشوید.

تاریخ درس است; از تاریخ خیلی درسها می شود آموخت و خیلی تجربه هامی شود به دست آورد.

عده یی سعی می کنند حوادث روزگار ما را یک حوادث استثنایی که به هیچ وجه از تاریخ قابل استفاده نیست وانمود کنند;این غلط است.

رنگهای زندگی عوض می شود، روشهای زندگی عوض می شود;اما پایه های اصلی زندگی بشر، جبهه بندیهای اصلی بشر، تغییری پیدا نمی کند.

در صدر اسلام بزرگترین و مهمترین ضربه یی که بر اسلام وارد شد،این بود که حکومت اسلامی از امامت به سلطنت تبدیل شد; حکومت امام حسن و حکومت علی بن ابی طالب، به سلطنت شام تبدیل شد! البته امام حسن مجتبی(علیه آلاف التحیه و الثنا) آن روز به خاطر یک مصلحت بزرگتر که حفظ اصل اسلام بود مجبور شد این تحمیل را به جان بپذیرد.

حکومت را از امام حسن گرفتند; وقتی حکومت از مرکز دینی خودش خارج شد و در اختیار دنیاطلبان و دنیاداران گذاشته شد، بدیهی است که بعد هم حادثه ی کربلا پیش می آید; آن وقت حادثه ی کربلا آن حادثه یی نیست که بشود جلویش را گرفت; اجتناب ناپذیر می شود.

بیست سال بعد از آن که حکومت اسلامی از دست محور اصلی آن که امامت است گرفته شد، امام حسین فرزند پیامبر در کربلا با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیده شد.

اساس حمله و نقشه ی دشمن این است که حکومت را از محور اصلی محورامامت، محور دین خارج کند; بعد خاطرش جمع است که همه کار خواهدکرد!من به شما عرض بکنم که امروز دشمن قادر نیست.

امروز به برکت ملت هوشیاری مثل ملت ایران، به برکت افکاربرانگیخته یی مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی ایران، نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا اگر درقدرتهای مادی باشد قادر نیستند حادثه یی مثل حادثه ی صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند; این جا اگر دشمن خیلی فشاربیاورد، حادثه ی کربلا اتفاق خواهد افتاد.

من خدا را شکر می کنم که ملت ما بیدار، و مسوولان ما بحمدلله برگردمحور دین و اسلام متفق الکلمه اند.

خیلیها سعی می کنند از زبان مسوولان کشور، از زبان رئیس جمهور یادیگران، حرفهایی را بزنند; اینها زحمت بیهوده می کشند! رئیس جمهور، یک عنصر روحانی، مومن، مرید امام، متکفل ترویج دین ودارای احساس مسوولیت در این زمینه است; مسوولان دیگر هم بحمدلله در سطوح بالا همین طورند; البته در مسوولان میانی کسانی هستند که ما از آنها گله داریم! دشمن در تحلیل خود نسبت به ملت ایران و نسبت به جوانان ایران بسیار اشتباه کرد.

منابع مقاله:
بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در میان هزاران تن از جوانان ۱ / ۲ / ۱۳۷۹


موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 


موضوعات مرتبط: متفرقه ، کد نویسی


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
متن وترجمه خطابه غدیر، پاسخگویی به بیش از ۲۰۰شبهه باذکر سوال وجواب، داستان های جالب وخواندنی

(شامل ۱۲۵ داستان آموزنده واسلامی از مجموعه داستان و راستان و..

فرمت : jar

حجم: ۱۳۱۵ کیلو بایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل ، راههای نفوذ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

یشینه مبارزه حق و باطل به تاریخ پیدایش انسان بر مى گردد؛ زیرا این تقابل ازهمان پیدایش انسان ها آغازشد: یک سو ستم ها، حق کشى ها و جنایت ها به نمایش گذاشته شده اند و در سوى دیگر عدالت، حق و انسانیت ظهور نموده اند. پرچمداران بدى ها رهبران ستمگر و قانون شکن بوده اند که به عدالت کشى کمر همت بسته و در راه رسیدن به منافع و قدرت، از هیچ جنایتى دریغ نمى کردند. در سوى دیگر طلایه داران خوبى ها رهبران الهى بوده و دو جبهه حق و باطل همیشه درتقابل و مبارزه بوده اند.
جملات: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نشان دهنده پیوستگى و تداوم جبهه درگیرى حق و باطل در همه زمان ها و مکان ها است.
در حادثه کربلا بار دیگر مبارزه حق و باطل تکرار شد و امام حسین(ع) به منظور دفاع از دین، آزادى و عدالت قیام نمود و همه خوبى ها را به نمایش گذاشته و قیام او نماد همه زیبایى ها است.

این بار یکی دیگر از سری کتاب های الکترونیکی موبایل که با ایام محرم مناسبت دارد را با نام داستان هایی از زمین کربلا تحت فرمت جاوا , آماده ی دانلود کرده ایم که امیدواریم مورد قبول دوستداران سایت شیعه ها قرار گیرد.

حجم فایل :۱۳۱ کیلوبایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

نرم افزار کلید بهشت مفاتیح الجنان با فرمت جاوا با حجم کم اماده دانلود شده است این نرم افزار بر روی کلیه گوشی های موبایل با قابلیت نصب نرم افزار جاوا اجرا میشود این نرم افزار شامل : تعقیبات مشترکه ، تعقیبات مختصه ، ذکر دعاهاى ایام هفته ، در تعیین اسامى نبى و ائمه علیهم السلام به روزهاى هفته و زیارت ایشان در هر روز ، ذکر بعضى از ادعیه مشهوره‏ ، ذکر بعض آیات و دعاهاى نافعه مختصره‏ ، مناجات ، فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب ، فضیلت و اعمال ماه شعبان ، فضیلت و اعمال ماه مبارک رمضان ، اعمال ماه شوال ، اعمال ماه ذى القعده‏ ، اعمال ماه ذى الحجه‏ ، اعمال ماه محرم ، ماه ربیع الثانی و جمادى الاولى و جمادى الآخرة ، اعمال هر ماه نو و اعمال عید نوروز و اعمال ماههاى رومى ، زیارات ، ذکر اذن دخول هر یک از حرمهاى شریفه‏ ، فضیلت و کیفیت زیارت أمیر المؤمنین علیه السلام‏ ، فضیلت کوفه و مسجد آن ، فضیلت و کیفیت زیارت کاظمین‏ ، بیان فضیلت و کیفیت زیارت ، زیارت ائمه سر من راى علیهم السلام و اعمال سرداب مطهر ، زیارات جامعه ، بیان زیارت انبیاى عظام علیهم السلام و زیارت امامزادگان عالى مقام و زیارت قبور مؤمنین‏ ، ملحقات مفاتیح الجنان‏ ، حواشى کتاب مفاتیح ‏الجنان‏ و غیره ..

حجم فایل : ۸۱۴ کیلوبایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

کتاب شیعه پاسخ میدهد از آیت الله مکـارم شیرازی برای موبایل با فرمت جاوا برای موبایل

برای شما اماده گریده است.

حجم فایل : ۱۹۰ کیلوبایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

نرم افزار منتخب میزان الحکمه(احادیث موضوعی)باقابلیت ارسال پیامک برای موبایل

شما  آماده گردیده است.

حجم فایل : ۲٫۷۹ مگابایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

نرم افزار مشکات – مجموعه نفیسی از متن و ترجمه و تفسیر قرآن کریم

شما  آماده گردیده است.

حجم فایل : ۳٫۳۱ مگابایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

نرم افزارجامع الاحکامآیت الله خامنه ای نرم افزاری جامع برای کسانی می باشد که آیت الله العظمی خامنه ای را به عنوان مرجع تقلید خود انتخاب کرده اند و مایلند تا کتابهای الاستفتائات و راهنمای فتواهای ایشان را همراه خود داشته باشند.تمامی این کتاب ها در این نرم افزار موجود می باشند و باتوجه به جاوا بودن این نرم افزار می توانید از آن در اکثر گوشی هایی که دارای پلنتفرم جاوا می باشند استفاده کنید.

حجم فایل :۶۵۲ کیلوبایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

نرم افزار مجموعه ای از اذکار اسلامی برای  شما  آماده گردیده است.

حجم فایل :۲۰ کیلوبایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

مجموعه کتب فوق در یک نرم افزار (جامع الاحکام)

امکانات نرم افزار :
* پوسته تمام گرافیکی، زیبا و منحصر بفرد
* نمایش متن فارسی و عربی مستقل از گوشی
* نمایش صفحات مطالب نرم افزار و سهولت در رفتن به صفحه قبل و بعد
* نمایش درختی فهرست مطالب جهت دسترسی آسان و رفتن از یک فهرست به زیر فهرست آن
* جستجوی سریع و در عین حال دقیق و قدرتمند
* نمایش نتایج جستجو به صورت صفحات یافت شده به همراه عناوین مربوط به آن بعد از جستجو
* نمایش نتایج جستجو به صورت متن یافت شده در متن با رنگی دیگر جهت مشاهده آسان
* پشتیبانی از قلم نوری و صفحات لمسی
* چرخش متن جهت مطالعه آسان متن
* امکان تغییر فونت جهت خواندن بهتر متن در گوشیهای مختلف ( ۳ اندازه مختلف )
* نمایش لغزشگر متن جهت آگاهی کاربر از مکان جاری خط در صفحه
* میانبر جهت رفتن به یک صفحه یا مسئله خاص
* نشانه گذاری ( بوکمارک ) آخرین صفحه بازدید شده بصورت اتوماتیک
* نمایش صفحه جاری به همراه تعداد کل صفحات هنگام نمایش متن

این نرم افزار بر روی تمامی گوشیهایی که از جاوا پشتیبانی میکنند قابلیت اجرا را دارد.

حجم فایل : ۱٫۶۹ مگابایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

شامل :
زندگی نامه : ولادت ، نبوغ علمی ، تألیفات و دستاوردهای فکری ، روش ایشان در (بحث و تدریس) ، خصوصیات و ویژگیها ، مرجعیت ایشان ، آثار ،
توضیح المسائل : احکام تقلید ، احکام طهارت ، نجاسات ، مطهرات ، وضو ، غسل ، استحاضه ، حیض ، غسل مس میت ، تیمم ، نماز ، خمس ، زکات ، حج ، احکام خرید و فروش ، نکاح ، غصب ، شکار ، آداب غذا خوردن ،
اعمال و ادعیه مکّه مکرّمه : دعا و اقسام آن ، رجاء مطلوبیت ، اعمال وآداب حجّ ، واجبات حجّ تمتع ، اماکن متبرکه مکّه مکرّمه ، اماکن مقدّسه بین راه مکّه ومدینه ،
اعمال و ادعیه مدینه منوره : آداب سفر ، ادعیه و زیارات ، اعمال مدینه منوّره ،
فرهنگ واژگان حج : به صورت فرهنگ الفبائی می باشد
حج در آیینه تصویر : اعمال ، اماکن  وغیره …

حجم فایل : ۲٫۱۸ مگابایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

نرم افزار معراج السعاده  برای  شما  آماده گردیده است.

حجم فایل : ۱٫۲ مگابایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

نرم افزار چهل مثل از قرآن برای  شما  آماده گردیده است.

امیدوار هستیم مورد پسند شما قرار بگیرد.

حجم فایل : ۲۸۳ کیلوبایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

نرم افزاری جدید و مذهبی و بسیار مفید را برای گوشی های موبایل قرار داده است.نام این این نرم افزار قرآن صوتی حبل المتین می باشد که یکی از بهترین نرم افزارهای قران صوتی منتشر شده برای گوشی های موبایل می باشد.امکانات این نرم افزار عبارت اند از :
- نمایش متن کامل قرآن با رسم الخطی مشابه رسم الخط عثمان طه در دو سایز متفاوت
- جستجوی پیشرفته در تمامی متن قرآن با قابلیت انتخاب چند کلمه بصورت ترکیب عطفی یا فصلی به همراه ارائه یک لغتنامه – T9 از الفاظ قرآنی بمنظور سهولت تایپ کاربر
- ارائه لغتنامه جامعی از الفاظ قرآنی بمنظور استفاده علاقمندان
- تلاوت پیوسته ترتیل قرآن
- پخش صوت مربوط به هر آیه به تعداد مشخص با قابلیت تنظیم این تعداد
- پخش صوت مربوط به هر سوره بصورت آیه به آیه با امکان توقف و یا پخش مجدد
- تنظیم حجم صوت به میزان مورد نظر
- پیمایش سوره ها و آیه های قرآن
- نمایش متن ترجمه در چهار سایز متفاوت و جستجو در کل قران یا یک سوره
- پخش ترجمه گویا بصورت آیه به آیه با امکان توقف و یا پخش مجدد بصورت نامحدود
- پخش ترجمه گویای مربوط به هر آیه به تعداد مشخص با قابلیت تنظیم این تعداد
- نمایش متن تفسیر در چهار سایز متفاوت و جستجو در آن بهمراه توضیحات مربوط به مفسد
- علامت گذرای در مکان مشخص در متن قرآن ، متن ترجمه و متن تفسیر برای تسریع در مراجعات بعدی
- ذخیره سازی بخشی از متن قرآن ، ترجمه و تفسیر بر روی حافظه تلفن همراه بصورت فایل متن
- ارسال بخشی از متن قرآن ، ترجمه و یا تفسیر از طریق ایمیل
- ارسالی بخشی از متن ترجمه و تفسیر از طریق پیام کوتاه
- استخاره
- ارتباط آیه انتخابی با ترجمه و تفسیر آن
- دسترسی به آیه خاص با دادن نشانی آیه
- انتقال به یک آیه خاص هنگام نمایش متن قرآن، ترجمه یا تفسیر
نرم افزار فوق با فرمت جاوا منتشر شده و قابل نصب بر روی اکثر گوشی های موبایل می باشد.

حجم فایل : ۱٫۲۶ مگابایت

لینک دانلود : مستقیم


موضوعات مرتبط: قرآن کریم ، موبایل


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
پخش مستقيم از امكان متبركه

حرم مطهر سید الشهداءحرم مطهر امیرالمؤمنینمكه مكرمه

 

حرم مطهر أئمه كاظميينحرم مطهر امام رضاحرم مطهر ابالفضل العباس

 

حرم حضرت عبدالعظيممسجد كوفه

* بازديد كننده محترم ، متأسفانه پخش مستقيم از مكه مكرمه فقط از طريق سايت رسمى حكومت ضاله و وهابى سعوديه منتقل ميشود و به دليل اينكه امكان برقرارى ارتباط با مكه از طريق هيچ سايت و يا مركز ديگرى امكان پذير نبود اين لينك صرفاً براى استفاده معنوى شما بزرگواران در سايت قرار گرفته است . گاهی اوقات امکان برقراری با بعضی از اماکن ممکن نیست و باید وقتی دیگر مراجعه نمائید . در ضمن جهت مشاهده باید از خطوط پرسرعت و یا دستگاههای دی وی بی استفاده نمائید

با تشکر : پایگاه اینترنتی کمیل


موضوعات مرتبط: پخش زنده اماکن متبرکه


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
پايگاه اينترنتي فلسطين اليوم در تاریخ 15/1/1389 طی گزارشی به افشاگری پیرامون ماموریت های سازمان جاسوسی اسرائیل پرداخت.در این گزارش آمده است:
سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي موساد که کار ان جاسوسي و ترور مبارزان فلسطيني و غير فلسطيني است بين هزار و پانصد تا دو هزار نيرو دارد و شش ماموريت اصلي براي ان تعريف شده است.
به گزارش  فلسطین الیوم ،" موساد" در هجدهم فوريه سال 1949 تاسيس و روفين شيلوح به عنوان نخستين رئيس آن انتخاب شد.
این گزارش می افزاید:"هدف اصلي موساد فعاليتهاي جاسوسي در کشورهاي عربي است و سازمانهاي وابسته به آن در سراسر جهان فعاليت مي کنند. سازماندهي پنهاني براي مهاجرت يهوديان از سوريه و ايران و اتيوپي از جمله فعاليتهاي موساد است. جاسوسان موساد در کشورهاي غربي و سازمان ملل متحد نيز فعاليت دارند. موساد بر اساس اخرين براورد مربوط به اواخر دهه هزار و نهصد و هشتاد ميلادي بين هزار و پانصد تا دو هزار نفر نيرو دارد. تا زمان ترور اسحاق رابين نخست وزير اسبق اسرائيل در سال 1995 ميلادي رسم بر اين بود که هويت رئيس موساد افشا نمي شد اما اسرائيل در مارس سال 1996 اشکارا داني ياتوم را به عنوان رئيس جديد موساد معرفي کرد.
ياتوم تا سپتامبر دو هزار و دو رئيس موساد بود تا اينکه اريل شارون نخست وزير اسبق اسرائيل مئير داغان را به عنوان رئيس جديد انتخاب کرد و تا امروز نيز به کار خود ادامه مي دهد. موساد از چندين بخش تشکيل شده است که مهمترين ان عبارتند از
1- بخش عمليات و جذب مزدور. مسئوليت اين بخش فعاليتهاي جاسوسي در سراسر کشورهاي جهان است. جاسوسي نيز از طريق دفاتري که با عناوين مختلف فعاليت مي کنند صورت مي گيرد.
موساد از سال 2000 براي جذب تعداد بيشتري از جاسوسان به تبليغات گسترده اقدام کرده است.
2- بخش فعاليتهاي سياسي و هماهنگي هاي بين المللي. اين بخش فعاليتهاي سياسي را با هماهنگي با سازمانهاي اطلاعاتي کشورهاي دوست و همچنين باکشورهايي که تل اويو با انها روابط نزديک ديپلماتيک ندارد مديريت مي کند. پاريس يکي از مهمترين مراکز راهبردي است که موساد در ان مستقر است و سفارت اسرائيل در فرانسه کانون اصلي عمليات جاسوسي و جذب جاسوس و همچنين فعاليتهاي سياسي و هماهنگي بين المللي است.
3- بخش عمليات ويژه که ترورها و حذف فيزيکي شخصيتهايي که تهديدي براي امنيت اسرائيل محسوب مي شود از وظايف اين بخش است. اقدامات خرابکارانه پشتيباني نظامي و جنگهاي رواني از ديگر وظايف اين بخش است.
4- بخش جنگ رواني اين بخش مسئوليت جنگ رواني و تبليغات رسانه اي و عمليات فريبکاري را به عهده دارد.
5- بخش تحقيقات تهيه گزارشهاي روزانه هفتگي و ماهانه و گزارشهاي لحظه به لحظه از ماموريتهاي اين بخش است. ماموريتهاي اين بخش به عهده پانزده دفتر است که هرکدام يک منطقه جغرافيايي را پوشش مي دهند که امريکا کانادا کشورهاي اروپاي غربي امريکاي لاتين شوروي سابق چين افريقا کشورهاي مغرب عربي مغرب الجزاير و تونس ليبي عراق اردن سوريه و ايران را شامل مي شود. يک دفتر ديگر نيز به امور سلاحهاي هسته اي اختصاص دارد.
6- بخش علوم و فناوري اوري توسعه همه امکانات علمي و وسايل نوين فناوري براي حمايت از عمليات موساد از وظايف اين بخش است.
موساد در اوريل سال 2001 با انتشار اعلاميه مهمي درمطبوعات اسرائيل به جذب مهندسان و دانشمندان متخصص در الکترونيک و رايانه براي کار درموساد اقدام کرد."
موضوعات مرتبط: راههای نفوذ ، نفوذ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

هرگاه دو کشور یا دو گروه یا حتی دو طرز تفکر، طوری کنار هم قراربگیرندکه منافع آنها با هم تقابل داشته باشند بخصوص اینکه باهم در تخاصم باشند، می طلبد که جهت مقابله با همدیگر،اطلاعات و شناخت کافی از اهداف، مواضع، امکانات، توان علمی یاتسلیحاتی یا ... وبالاخره کوچکترین مسایل همدیگر داشته باشندتا در زمان لازم با برنامه ریزی بر اساس اطلاعات بدست آمده به اهداف خود برسند. کسب اطلاعات و اخبار حوزه تعریف،ازطرق مختلف آشکار و پنهان میباشد. یکی ازآسان ترین و کم خطرترین شیوه های طرف متخاصم برای کسب اطلاعات به صورت مخفیانه استفاده از ابزار فنی و مخابراتی مثل تلفن، فاکس،تلکس و اینترنت است و ساده ترین و کم هزینه ترین آن استفاده ازتلفن است. جمع آوری از طریق تلفن را جاسوسی تلفنی و به نوعی دیگر که همراه با فریب باشد تخلیه تلفنی می گویند. از آنجا که گروهک های منافق و برخی عناصر خود فروخته همواره در پی کسب اطلاعات از مراکز دانشگاهی و فعالیت های علمی کشور هستند، جهت اطلاع جنابعالی برخی نکات بارز دربرخورد با این افراد ذکر می گردد.

زنگ تلفن همیشه زنگ خبر نیست بلکه گاهی زنگ خطر است.

*       هرگونه اطلاعات درون سازمانی که دانستن آن برای عموم جایز نیست، دارای ارزش است و نمی بایست فاش گردد.

*       دادن اطلاعات به تماس گیرنده را موکول به تماس تلفنی خودتان کنید که ضمن اخذ شماره تلفن و چک کردن آن برقرار خواهید کرد.

*       صرف اینکه طرف تماس، به شما یک شماره داد، دلیل صحت او نیست بلکه باید شماره داده شده را بررسی کنید.

*       از دادن شماره تلفن های غیر عمومی به افراد ناشناس خودداری کنید.

*       در صورتی که تماس گیرنده به موارد ضعف شما اشاره کند، یا در صورت ندادن اطلاعات تهدید به از دست دادن شغل یا گزارش به رده های بالاتر نماید، اعتنا نکنید.

*       بعضی وقتها تماس گیرنده، اتفاق مدنظر را به صورتی تعریف می نماید تا مخاطب تحریک شده و اطلاعات جزئی تری بدهد.

*       اگر فردی تماس گرفته و اطلاعات آشکاری راجع به موضوع دارد، دلیل صاحب نظر بودن او نیست، پس به او اعتماد نکنید.

*       جاسوس ها از علاقه نیروهای یک سازمان در جهت راه اندازی کار سازمان های دیگر استفاده کرده و در ساعات غیر اداری تماس گرفته، خود را مسوول سازمان دیگر معرفی می کنند، پس با سوال و جواب زیرکانه ادعای او را بررسی کنید.

اساس تخلیه تلفنی بر غفلت و فریب است ، مواظب غفلت خود و فریبکاری دشمن باشید.

در ادامه برخی روش هایی که منافقین، اخیراً از آنها در تماس با افراد نخبه و علمی کشور بهره برده اند، جهت بهره برداری اعلام می شود:

*       تماس گیرنده خود را با هویت فردی دیگر از مراکز علمی و پژوهشی یا ریاست جمهوری یا وزارت علوم معرفی می نماید.

*       موضوع صحبت در محور برگزاری سمینار یا نشست علمی، ارائه مقاله، مصاحبه مطبوعاتی بوده و خواستار اطلاعات از مخاطب پیرامون افراد و پروژه های علمی و اداری می گردند.

*       مشخصات و شماره تماس افراد مختلف و اساتید و پژوهشگران مرتبط با علوم فوق الذکر را خواستار می گردند.

*       مشخصات و شماره تماس افراد مرتبط با صنایع نظامی و یا دانشجویان دوره دکتری یا کارشناسی ارشد نظامی، شاغل به تحصیل در محیط های وزارت علوم را درخواست می نمایند.

*       مشخصات پروژه های مرتبط با پیشرفت های علمی و افراد فعال در آن را درخواست می نمایند.

*       فرد تماس گیرنده، نامه ای رسمی و جعلی به امضای مقامی مسوول می فرستد و خواستار ارسال اطلاعات خاص می شود.

در مکالمات تلفنی از بکار بردن اخبار و اطلاعات طبقه بندی شده خودداری فرمائید.

آیا می دانید تخلیه تلفنی ، دقیق ترین و آسانترین شیوه جمع آوری دشمن است.


موضوعات مرتبط: راههای نفوذ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

موضوعی که در عین سادگی و کم اهمیت جلوه کردنش بسیار مهم و حیاتی است و بسیار به امنیت كشور خدشه وارد کرده است.

شاید اولین سوالی که به ذهن خطور میکند، اینکه تخلیه تلفنی به چه معناست؟

تخلیه تلفنی در معنای عام به معنای به دست آوردن اطلاعات از افراد مختلف جامعه توسط تلفن به وسیله کسانی که به هر دلیل عناد با این مرز و بوم دارند(اطلاعاتی که از نظر ما اهمیت چندانی ندارد مثل اسم رئیس یا همکار همسر یا ارائه آمارهای خیلی معمولی در حیطه کاری)

تعریف تخلیه تلفنی به صورت کلاسیک :

تخليه تلفني عبارت است از تلاشي آگاهانه از طرف دشمن با بهره گيري از غفلت و يا فريب عوامل خودي به منظور كسب اطلاعات و القاي خواسته هاي خود از طريق برقراري ارتباط تلفني و مسلما دشمن در اين اقدام اهدافي درسر مي پروراند . اهدافي همچون :
- جمع آوري اطلاعات در خصوص مشكلات داخلي جامعه در راستاي بهره برداري تبليغي
- شناسايي مشكلات دستگاههاي اجرايي جهت بهره برداري تبليغي در راستاي ناكارآمد نشان دادن نظام
- كسب اطلاعات در راستاي دامن زدن به اختلافات جناحهاي سياسي كشور
- تلاش آگاهانه براي ايجاد اختلافات مذهبي ، سياسي و قومي در داخل كشور
- كسب اطلاعات با هدف ايجاد اخلال در روابط جمهوري اسلامي در مجامع بين المللي

اولین سوالی که در این خصوص مطرح است اینکه به نظر شما چند درصد از اطلاعات و اخبار کشور توسط تخلیه تلفنی به دست دشمنان ایران زمین می افتد؟

پاسخ : نزدیک به 80 درصد اطلاعات کشور توسط تخلیه تلفنی از تمامی اقشار جامعه به دست دشمنان این مرز و بوم می افتد.

سوال بعدی که مطرح میگردد اینکه دشمن در تخلیه تلفنی به دنبال چیست و چه کسانی در معرض تخلیه تلفنی هستند؟

پاسخ : دشمن در تخلیه تلفنی به دنیال اطلاعاتی است که از نظر ما ارزش چندانی ندارند ولی در واقع برای آنها ارزشمند محسوب میگردد و اطلاعات ما به واقع تکمیل کننده پازل اطلاعاتی آنهاست. و دشمنان برای این کار هیچ محدودیت سنی اعمال نکردند و از کودکان 6 ساله تا سالخوردگان 90 ساله رو مورد تخلیه قرار داده اند.

اصولا تخلیه تلفنی به دو صورت انجام میگیرد:

1-     کنترل تلفن همراه افراد به وسیله وسائل و روشهای مخصوص که بیشتر جنبه جاسوسی و اطلاعاتی دارد

2-     تماس تلفنی با اشخاص و گرفتن مستقیم اطلاعات از انها

تلفن همراه :

طبق تحقیقات سازمانهای اطلاعاتی کشورهای مختلف ثابت گردیده است که تلفنهای همراه ساخته شده توسط کارخانه های مختلف دارای یک حافظه مخفی با ظرفیت بالا جهت ضبظ مکالمات و یک وسیله ای شبیه سیم کارت به صورت مخفی جهت ارائه اطلاعات گوشی مورد نظر به کشورهای سازنده در مواقع خاص است و تلفنهای همراه دارای نوعی باطری بسیار ریز با عمر دست کم 50 ساله است که در مواقع حساس و مورد نیاز برای کشورها و سیستم های اطلاعاتی ناظر بر ساخت این گوشیها اطلاعات ارسال خواهد نمود.

شاهد مثال این قضیه نیز زمانی است که به هر دلیل گوشی خود رو گم کرده و از مخابرات تقاضای یافتنش رو داشته باشید که با رعایت جمیع شرایط گوشی شما در صورت خاموش بودن نیز پیدا خواهد شد.

راههای امنیتی جهت کنترل و کم کردن خطرات احتمالی سوء استفاده از گوشی تلفن همراه:

1-     از همه کدها و رمزها و قفلها استفاده گردد.

2-     از شماره گیری سریع استفاده نشود

3-     توصیه میشود از تلفن هایی با حافظه کمتر استفاده گردد (اشاره به گوشیهای ساده و ارزان قیمت)

4-   در هیچ موقع با ستاره و مربع بازی نگردد. چرا که کنجکاوی مخاطب (سازمانهای اشاره شده در بالا) را در اینکه احتمال ورود صاحب تلفن همراه به رمز و یا کدی که جنبه سری و اطلاعتی دارد را جلب خواهد نمود.

5-     هر از چندگاهی سیم کارت از گوشی جدا گردد و با یک فاصله زمانی مجددا استفاده گردد.

6-   بهتر است شماره های مهم و حساس را در گوشی موبایل ذخیره نکنید و سایر شماره ها رو به اسامی که خودتان متوجه میشوید ذخیره کنید. دست کم از اسامی به جای نام فامیلی استفاده کنید.

7-   سعی کنید تلفن همراهتان را به کسی جهت تماس قرض ندهید در صورت الزام به این کار خودتان شماره گیری نمائید. (چرا که ممکن است طرف کدی رو وارد نموده که حساسیت بر روی شما در خصوص کنترل و مکان یابی شما افزایش یابد)

8-     از گوشیهای هدیه شده استفاده نکنید و قبل از هر کاری اقدام به تعویض آن نمائید.

9-     بعد از گذشت مدت زمانی مشخص گوشی خود را تعویض نمائید.

10-  همچنین از لحاظ پزشکی توصیه میشود در هنگام صحبت از گوش چپ استفاده نمائید و سعی نمائید گوشی رو به صورت عمودی گرفته تا خطرات کمتری شما رو تهدید نمائید

تماس تلفنی با اشخاص و گرفتن مستقیم اطلاعات از انها

در این روش از تخلیه تلفنی ابتدا پازلی تشکیل میگردد که گاهی برای تکمیل این پازل سالها زمان صرف میشود. این پازل شامل موارد ذیل میگردد.

 

1-     موضوع

 2-     تشکیل گروه کارهای مختلف (مانند بررسی افراد مختلفی که ارزش سرمایه گذاری جهت تخلیه تلفنی را دارند)

3-     تشکیل پازل و بررسی روند تکمیل پازل

4-     طرح سوالات مختلف جهت سوال پرسیدن از افرادی که مد نظر قرار میگرند

5-     رجوع به بایگانی دقیقشان در خصوص موضوع و سابقه افراد

6-   جمع آوری اطلاعات آشکار در خصوص موضوع که از طریق رسانه های جمعی و نوشتاری در اختیار عامه جامعه قرار میگیرد.

7-     هدف قرار دادن مرکز اصلی اداری و ساختمانی و تشکیلاتی موضوع

8-   بررسی اطلاعات موازی شامل اطلاعات اولیه و مقدماتی راجع به افراد هدف، اطلاعات اولیه و مقدماتی راجع به موضوع و نوع درگیری فرد هدف با موضوع، پیدا کردن روشهای اعتماد سازی، پیدا کردن سرنخ.

9-     استفاده از روانشناسی ارتباط جهت اطلاعات گیری.

10-   بررسی شخصیت افراد – مانند ترسو بودن یا نوع زبان و لهجه طرف و ...

11-   نحوه ورود به بحث

12-  نوع پوشش (با عناوین مختلف و مراجع مهم کشوری) مثل نهاد ریاست جمهوری، قوه قضائیه، اداره اطلاعات، دیوان محاسبات و ....

به عنوان مثال گاهی جهت رسیدن به شماره موبایل یک رئیس دستگاه اجرایی ابتدا کارمندان آن دستگاه و خانواده رئیس رو بررسی میکنند و مواردی اتفاق افتاده که شماره موبایل رئیس یک دستگاه اجرایی رو از همسر راننده آن رئیس به بهانه های مختلف و با استفاده از ساده لوحیش گرفتند.  مواردی مانند نیاز به تماس فوری با همسر شما که موبایلش در دسترس نیست و نیاز به شماره موبایل رئیسش داریم و ...

یکی از موارد عینی تخلیه تلفنی در شهرستان نطنز و در خصوص نیروگاه هسته ای که در این شهر تاسیس شده اتفاق افتاده.

به طوری که به وسیله تخلیه تلفنی یکی از کارمندان اداره برق این شهرستان موفق به فهمیدن شروع به کار این نیروگاه گردیدند.

قضیه از این قرار بوده که شخصی تحت عنوان دانشجو جهت یک پروژه دانشگاهی با اداره برق شهرستان نطنز تماس گرفته و عنوان نموده که نیاز به اطلاعاتی در خصوص مصرف برق و انرژی و ... دارم. و مهمترین سوالی که در پوشش سوالهای دیگر پرسیده شده بود میزان مصرف برق این شهرستان در یک بازه زمانی 3 ماهه بوده که به وسیله بررسی میزان مصرف انرژی نطنز که بعد از راه اندازی نیروگاه 1/5 برابر شده بود موفق به یافتن اطلاعاتی در خصوص راه اندازی نیروگاه هسته ای نطنز گردیدند.

راههای مبارزه با تخلیه تلفنی و تلفن های مشکوک

1-     کم کردن صحبت با تلفن

2-     هنگام استفاده از تلفن به این موضوع بیندیشیم که نفر سومی در حال شنود مکالمه میباشد

3-     تاکسی را نشناختیم و اطمینان حاصل ننمودیم به هیچ سوالی پاسخ ندهیم

4-     هیچگونه مسائل و اطلاعات طبقه بندی شده را به صورت تلفنی بازگو ننمائیم.

5-     حتی الامکان از پاسخگویی تلفن به وسیله کودکان جلوگیری نمائیم

6-   آموزشهای لازم به کودکان و اعضای خانواده داده شود که به هیچ عنوان شماره تلفن و یا ادرس و ... در پشت تلفن ندهند.

به هر حال تخلیه تلفنی روشی است نه چندان نوین که کاربرد بسیاری در خصوص مسائل امنیتی و اطلاعاتی کشور دارد و ممکن است گاهی اوقات هر یک از ما نیز جزئی از پازل تهیه شده دشمنان جهت دریافت اطلاعات باشیم.


موضوعات مرتبط: راههای نفوذ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

 

 

 

روم 17 تا 30،ضحي،انشراح،حمد و بقره1تا5

استاد محمد صديق منشاوي

يوسف(ع) 1 تا 27

استاد محمد صديق منشاوي

شوري 49 تا آخر،قاف1 تا 11،تکوير و شمس

استاد عبد الباسط عبدالصمد

حجرات و حاقه1 تا 18

استاد عبد الباسط عبد الصمد

نجم31تاآخر،قمر1تا16و49تاآخر،رحمن1تا28

استاد مصطفي اسماعيل

نجم 32تاآخر،قمر1تا14و رحمن1تا29

استاد ابوالعينين شعيشع

قصص 5 تا 16و شمس

استاد ابوالعينين شعيشع

انفال 1 تا 24

استاد محمد عبدالعزيز حصان

اسراء 1 تا 24

استاد محمود علي البنّا

فرقان 58 تا آخر، قيامه و علق1تا5

استاد کامل يوسف بهتيمي

قيامه و دهر(انسان)

استاد محمد عمران

هود 36 تا 57

استاد حمدي زامل

تحريم

استاد محمد شبيب

کهف 30 تا 50

استاد شعبان صياد

نحل 125 تا آخرو اسراء 1تا17

استاد شحات محمد انور

آل عمران 26 تا 38

استاد شحات محمد انور

احزاب 38 تا 50

استاد راغب مصطفي غلوش

نبا 31 تا آخر، نازعات 26تاآخرو انفطار

استاد محمد ليثي

بقره 284 تا آخرو آل عمران 1تا6

استاد سيد متولي عبد العال

احزاب 21 تا 29و بلد 1تا18

استاد عبد الفتاح طاروتي

دهر(انسان) 23تاآخر و فجر

استاد عبد الفتاح طاروتي

بروج 11تا آخر، شمس،قريش،کوثر،حمد و بقره1و2

استاد انور شحات انور

سوره طارق، سوره بلد

محمد رفعت

سوره کهف آیه 1 تا14

استاد احمد سلیمان سعدانی

سوره قاف ، سوره انفطار

استاد محمود عبد الحکم

سوره نور آیه 34 تا42

استاد محمود رمضان

سوره واقعه آیه 75 تا آخر، سوره حدید آیه 1 تا12

استاد شعبان صیاد

سوره احزاب آیه 21 تا35، 40 تا48

استاد کامل يوسف بهتيمي

سوره هود آیه 36 تا49

استاد شحات محمد انور

سوره کهف آیه 107 تا آخر، سوره مریم آیه 1 تا36

استاد محمد شبیب

سوره اعراف 196 تا آخر، سوره انفال آیه 1 تا10

استاد محمد الیثی

سوره انبیأ آیه 76 تا آخر

استاد سعید زناتی

سوره اسراء آیه 1 تا36 ، سوره حاقه آیه 1 تا24

استاد مصطفی اسماعیل

سوره آل عمران 189 تا195 ، سوره بلد آیه 1 تا18

استاد راغب مصطفی غلوش

سوره حجرات آیه 1 تا آخر ، سوره شرح، سوره نصر

استاد طه فشنی

سوره واقعه آیه 1 تا40 ، 75 تا آخر، سوره حدید 1 تا5

استاد حمدی زامل

سوره شعراء آیه 52 تا89، سوره فجر، سوره حمد

استاد محمد صدیق منشاوی

سوره نجم آيه 1 تا آخر، سوره ضحي، سوره شرح، سوره تين، سوره علق آيه 1 تا14، سوره قدر

استاد عبد الفتاح شعشاعي

سوره حجرات آیه 15 تا آخر، سوره قاف آیه 1 تا11، سوره انفطار، سوره زلزال

استاد محمد عبد العزیز حصان

سوره نبأ آیه 31 تا آخر، سوره طارق، سوره شمس، سوره ضحی، سوره شرح، سوره تین، سوره قدر

عبد العزیز فرج

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قرآن کریم


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
سلام همیشه نازنین نگارم ...

امشب را بخاطر خواهم سپرد که عطر تو بر من وزید ...

امشب را بخاطر خواهم سپرد که اشارت تو به من رسید ...

امشب را بخاطر خواهم سپرد که انتظارم را پایان دادی و بالاخره نیم نگاهی کردی ...

شاید ... باید باز به کهف دلدادگی و خلوت با غم عشقت برگردم ...

شاید ... باید مردانه تر عاشقی کنم ...

شاید ... باید اویس را در خاطره ها زنده کنم ...

پس این آخرین یادگاری من ... در بهار ۸۹ تا آن نیم نگاهت بر من هم بوزد ...

تا بلکه نامم فقط در ردیف نفسهای سوخته نباشد ...

تا بلکه نامم در دفتر دلهای سوخته هم ثبت شود ...

تا بلکه  ...

چشم انتظارم آقا ...

 

سيماي رهبري

 

امشب ، یک شب ِ بخصوص است ...

دلم میخواهد بنویسم

نه آنکه فکر کنی حرفها و حدیثها سبب شده ... نه ، فقط دل ِ تنگم این روزها زود میشکند و زود

می گیرد ...

در عجبم از آنکه چندین سال و چندین نسل است که داریم حافظ میخوانیم ؛

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد ...

و هنوز غافلیم از این معنای بزرگ ...

نه عالم عشق را میفهمیم و نه دنیای مودت را

اسمهای جدیدی پیدا کرده ایم ...

بعضیهامان روشنفکریم !

میگوییم هیچ ایرادی ندارد اگر ندبه بخوانیم و عاشورا و نافله شب ... و گهگداری هم ترانه های

اونور آبو گوش کنیم !

بعضیهامان هم انسانهای متمدنیم !

میگوییم اینقدر آزادیهایمان را سلب نکنیم ، هیچ از بی غیرتی نیست اگر زنها راحت و آزاد باشند و

 محرم نامحرم نفهمیم ... البته اشتباه نشه ، بی غیرت نیستیماااااا !!!

بعضیهامان هم انسانهای متعادلیم !

آخر ِ حدیث و روایت و آیه و تفسیر !

که میگوییم همه چیز ، همین ظاهر و پوسته دین است ...

و صد البته تاریخ اسلام خوانده ایم و عمار و بلال و سلمان را میشناسیم ولی گمان میکنیم قدری

عیب و نقص داشته باشند که باید ما در موردشان حرف بزنیم ...

بعضیهامان هم آنقدر از عالم مودت و وادی دلدادگی دوریم که بگوییم ای بابااااااااا اُویس کیه دیگه ؟؟؟

عشقی اگه هست باید فقط به خدا باشه !

و من که اُویس را دلداده ای بزرگ و بی نظیر برای خدا و رسولش میدانم ، سخت دلتنگ میشوم ...

تمام عمرم شخصیتی بنام اُویس را ستوده ام

نه گرفتار افراط گشته ام نه دچار تفریطم

فقط دنیای اُویس را پاک و بی آلایش و الهی میدانم

هر چند بسیار سخت است با کسانی که هیچ از این وادی نمیفهمند سخن از آن بگویم اما ...

پس بهتر میدانم با تو واگویه کنم ای مخاطب تمام نوشته هایم ... ای محبوب یگانه ام

و گرنه چه سان میشود از سوختن گفت برای کسی که از آن می گریزد ؟!

اُویس ...

که دیگر نه اسطوره است و نه افسانه

نه قیس است و نه فرهاد ...

و محبوبش که دیگر نه لیلی است و نه شیرین ...

محبوبش ، محمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد صلی الله علیه و آله است ...

نمیدانی چقدر سخت است گفتن از حُبّ برای آنکه نمیشناسد این عالم را ...

و بگذار مثل همیشه فقط برای تو بنویسم

من عالم خودم را دارم ... با تو ...

بگذار هر کس هر چه خواست بگوید

آنکه تو را نشناسد نمیفهمد من چه میگویم ...

اما آنان که مودت تو را چشیده اند خوب میدانند معنای واژگان مرا ...

اینجا که من با مودت تو از عالم و مافیها دست شسته ام ، کهف ِ حصین ِ دلدادگی و ولایت توست ...

چه انتظار که کسی بفهمدش ؟

چه انتظار و توقع غریبی !

در آشفته بازار ِ دنیای واژگون و تیره ای که روزبروز و لحظه به لحظه ، دارد فرسنگها در ظلمات

 زمین فرو میرود ... در بازار ِ به هم ریخته دنیا که فقط خسران میخرند و میفروشند ... کهف ِ حصین

 ِ ولایت ِ آن عزیز ِ سفر کرده را در کلام روشن تو و در نگاه گویا و هادی تو یافتن کیمیاست ، اکسیر

است ... عجبا اگر جز محبّانت این معنا را بفهمند ...

آقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا جـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاااااااااااااااااانم

در دنیایی که دیگر ، دیگر خواهی بی معناست و هر کسی به سفره بغل دستی اش چنگ میزند برای لقمه

 ای بیشتر ، در دنیایی که ترّحم به غیر از خود و متعلقات بی معنا و مفهوم است ، در دنیایی که با تمام

یقینی که انسانها به بودن و آمدن آخرت دارند ، بهشت نسیه را به نقد دنیا میفروشند ، در دنیایی که

مودت دیگر یک فهم بسیط و روشن از زندگی محسوب نمیشود و کوچک اندیشی شمرده میشود ...

در این دنیای واژگون و ظلمانی و به هم ریخته ، اُویس کجاست ؟

در این دنیای تیره که انسانهایی – که در عالمشان مودت راهی ندارد – واژگونش کرده اند و

وارونه گشته است و هیچ چیز سر جای خودش نیست ، اُویس چه میکند ؟

آقــــــــــا ... اُویس ، هنوز عالم خودش را دارد ...

با آنکه میسوزد ...

و غرض مرا از سوختن ، مصطفی چمران میفهمد که در هر نوشته اش چند بار جمله " میسوزم "

 دیده میشود ...

و غرض مرا از سوختن ، سید مرتضی میفهمد که مینویسد ... ای شقایقهای آتش گرفته ، دل خونین

ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد ...

و غرض مرا از سوختن ، هادی میفهمد که چند روز قبل از شهادتش مینویسد ... دلم سوخت ، آتش

گرفتم ، قطره اشکی چکید و شعری زاده شد ...

و غرض مرا از سوختن ، آقا مهدی باکری میفهمد که میان بلم آتش گرفته پَر در لایتناهای آسمان

می گشاید و به اوج قرب میرسد ...

و غرض مرا از سوختن ... آنهم مردانه احمد کاظمی میفهمد که التماست میکند : آقا دعا کنید خبر

منم مثل صیاد براتون بیارن ... و چندی بعد خبر آتش گرفتن و سوختنش را به تو میدهند ...

و غرض مرا از سوختن ، ...

همیشه محبوبم

اُویس هنوز هم عالم خودش را دارد ...

با آنکه از دیدار محروم است و میسوزد ...

و منتظر آن لحظه است که در واپسین دمها به علی بپیوندد و خونش را نثار ولایت کند ...

اَویس هنوز هم عالم خودش را دارد ...

و دود و دم و تیرگی و تاریکی و شهرنشینی های گسترده و تجملات و تفریحات و خواب و خور ،

او را از این سوختن لحظه ای دور نکرده است ...

این سوختن از یکنواختی او را کَنده است

از روزمُردگی گسسته است ...

از تکرار و زندگی حیوانی بریده است ...

آقا ، یوسف ِ نازنینم ...

اگر درددلهایم همه با توست ، از کم صبری ام نیست ، از اینروست که میدانم فقط تو میدانی و فقط

تو که اَویست را چه چیزی میرنجاند ...

اُویست هنوز پُر از سوختن و آتش است

و تو میدانی چرا گفتم آتش ...

و مگر نه از دور دیدم ... برقی را که از منزل لیلا درخشید و با خرمن اُویس دل افکار چه کرد ...

و مگر نه از دور دیدم ... زمزمه های ...

بگذریم آقا ... بگذریم ...

فقط خواستم بگویم هنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوز اُویس تو هستم ... و اویست خواهم ماند

تا آخرین نفس ...

منم اویس ... دلباخته ی تو سیدنا علی الخراسانی ...

و جانم را تقدیمت نمیکنم فقط ... حیف نیست یک جان تقدیمت کنم ؟!

من جانم را در هر نفس سوخته ام تقدیمت میکنم آقا ...

در هر نفس ...

 

 


موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای ، دل نوشته ها


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

پا رکاب  حضرت صاحب الزمان و ولیش می مانیم تا مردم سالیان بعد با فریاد بلند نگویند :  

ما اهل ایران نیستیم مهدی تنها بماند...


موضوعات مرتبط: متفرقه ، دل نوشته ها ، انتظار


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

استاد فرهمند

دعاي عظم بلاء
استاد فرهمند

دریافت فایل صوتی


موضوعات مرتبط: مذهبی


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۲ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

ماه بانو
آواز: صدیق تعریف
گروه شیدا
نشر توسط هم آواز آهنگ
1378 ،تهران، ایران
 
  تصنیف آتشی در سینه دارم جاودانی  
  تصنیف شانه بر زلف  
  تصنیف قدیمی  
  تصنیف قدیمی کشمکش  
  تصنیف بس کن ای دل  
  تصنیف باد خزانی  
  تصنیف شبی یاد داری


دانلود آهنگها:

1-atashi dar..-avaz ghamangiz-dashti(www.hnb.persianblog.ir).MP3

2-bade khazani(www.hnb.persianblog.ir).MP3

3-bas kon ey del-bayate tork(www.hnb.persianblog.ir).MP3

4-reng dashti(ba kalam)(www.hnb.persianblog.ir).MP3

5-shabi yad daram-bayate tork(www.hnb.persianblog.ir).MP3

6-shane bar zolf-dashti(www.hnb.persianblog.ir).MP3

7-tasnif ghadimi-bayate tork(www.hnb.persianblog.ir).mp3

   
 
 


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

آلبوم بسیار زیبای جلوه ای ماندگار از محمد نوری

دانلود آهنگها:

01_TRACK.MP3

02_TRACK.MP3

 03_TRACK.MP3

04_TRACK.MP3

05_TRACK.MP3

06_TRACK.MP3

07_TRACK.MP3

 08_TRACK.MP3

 09_TRACK.MP3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود آهنگ : استاد محمد نوری

گلچینی از آهنگهای بسیار زیبای محمد نوری. متاسفانه نام آهنگها را ندارم.توصیه می کنم دانلود کنید.

noori(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 2(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 3(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 4(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 5(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 6(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 7(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 8(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 9(www.hnb.persianblog.ir).mp3

Track 10(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود آهنگ بسیار زیبای ایران ما از محمد نوری


دانلود آهنگ:

 

iran ma(www.hnb.coo.ir).MP3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
  • شکوفه در شکوفه(آهنگساز : شهرام گلپریان)

۱. زمزمه ۲. باز اومد ۳. شکفتن ۴. خاموشی‌های ساحل ۵. رها ۶. لانه متروک ۷. سرزمین محبوب من

03-TRACK(www.hnb.persianblog.ir).MP3

04_TRACK(www.hnb.persianblog.ir).MP3

06_TRACK(www.hnb.persianblog.ir).MP3

aghaze baharam(www.hnb.persianblog.ir).MP3

akharin(www.hnb.persianblog.ir).MP3

05_TRACK(www.hnb.persianblog.ir).MP3

07_TRACK(www.hnb.persianblog.ir).MP3

 

 

  • جاودانه با عشق(آهنگساز:محمدسریر)

۱. اگر تو آمده بودی ۲. آواز با عشق ۳. باران ۴. سخن عشق ۵. روزی با غروب ۶. در سفر گم شدن ۷. کهکشان عشق ۸. شبهای تهران

دانلود آلبوم بسیار زیبای  جاودانه با عشق از محمد نوری

دانلود آهنگها:

ba eshgh(www.hnb.coo.ir).MP3

bahar miamad(www.hnb.coo.ir).MP3

mehrabooni(www.hnb.coo.ir).MP3

naghshe to(www.hnb.coo.ir).MP3

saboori(www.hnb.coo.ir).MP3

TRACK06(www.hnb.coo.ir).MP3

TRACK07(www.hnb.coo.ir).MP3

TRACK08(www.hnb.coo.ir).MP3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود آلبوم افشین مقدم به نام زمستون:

1-زمستون

2-به من نخند

3- آسمون

4-جاودانه

5-سینه ریزه ستاره

6-گذشته

دانلود آهنگها:

01 - Afshin Moghadam hnb.persianblog.ir zemestoon.mp3

03 - Afshin Moghadam hnb.persianblog.ir - be man nakhand.mp3

04 - Afshin Moghadam hnb.persianblog.ir - asemoon.mp3

05 - Afshin Moghadamhnb.persianblog.ir- javdane.mp3

06 - Afshin Moghadam hnb.persianblog.ir- sine rize setare.mp3

07 - Afshin Moghadam hnb.persianblog.ir - gozashte.mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۲۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود رایگان فول آلبوم معین

 

دانلود فول آلبوم معین

دوستان عزیز برای دانلود آلبوم ها به صورت غیر مستقیم  از 5 سرور متفاوت می توانید استفاده کنید  برای دانلود از سرور ها کافی است پس از کلیک بر روی هر لینک مربوط به آلبوم دلخواه  در صفحه باز شده بر روی عبارت " download "  یا یه همچین چیزی کلیک کنید . 

آلبوم اصفهان:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم گل هاي غربت:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم خاطره 7:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم آرزو:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم عاشق تر از من چه كسي:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم به تو مي انديشم:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم بي بي گل:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم دلبر:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم هوس:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم كعبه:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم كنسرت آمفي تياتر:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم عاشقانه ها:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم مست:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم مهمون:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم معما:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم لحظه ها:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم مسافر:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم ناجي:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم نماز:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم پنجره:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم پريچهر:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم پرواز:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم سفر:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم تولد عشق:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload

آلبوم طلوع:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost

FDCupload


آلبوم يكي را دوست مي دارم:

Rapidshare

Mediafire

4shared

RGhost
FDCupload 


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم جدید و فوق العاده زیبا و استثنائی فروردین سال ۸۸ 
 
رضا صادقی با نام چقدر سخته
Free Download | Reza Sadeghi | Cheghad Sakhte Album | 11 Tracks
 دانلود رایگان آلبوم چقد سخته با صدای رضا صادقی به صورت کامل و با کیفیت اورجینال

 Download آلبوم سال 88 رضا صادقی - چقدر سخته
دانلود آهنگ های :
  1.  به تو مدیونم - حجم 4.77 مگابایت
  2. نه می تونم - حجم 2.95 مگابایت
  3. رویای دریا - حجم 3.29 مگابایت
  4. بیا بد شیم - حجم 3.79 مگابایت
  5. یا حبیبی - حجم 1.37 مگابایت
  6. چقد سخته - حجم 3.58 مگابایت
  7. میخوام تو رو - حجم 4.23 مگابایت
  8. کافیه - حجم 4.23 مگابایت
  9. خودش بود - حجم 3.43 مگابایت
  10. توی آغوش تو - حجم 4.42 مگابایت
  11. بشکن - حجم 5.28 مگابایت
برای دانلود آهنگ ها روی نام آنها راست کلیک کنید و گزینه ی ... save target as را انتخاب نمایید.

موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود رایگان فول آلبوم دکتر محمد اصفهانی

دانلود فول آلبوم دکتر محمد اصفهانی

آلبوم برکت

دانلود كل آلبوم در يك فايل زيپ :
 Ezyfile - Rapidshare

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

آلبوم فاصله

دانلود كل آلبوم در يك فايل زيپ :
Ezyfile - Rapidshare
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

آلبوم هفت سین

دانلود كل آلبوم در يك فايل زيپ :
 Ezyfile Rapidshare
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

آلبوم حسرت

دانلود كل آلبوم در يك فايل زيپ :
 Ezyfile  - Rapidshare
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

آلبوم گلچین آهنگها

دانلود كل آلبوم در يك فايل زيپ :
 Ezyfile -  Rapidshare
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

آلبوم تنها ماندم

دانلود كل آلبوم در يك فايل زيپ :
 Ezyfile Rapidshare

موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود رایگان فول آلبوم امید با لینک مستقیم

 omid

دانلود فول البوم امید

دانلود آهنگ ها و ترانه ها آلبوم ها به صورت ترک ترک و جداگانه با لینک مستقیم .

:: آلبوم : باران ::
 
:: آلبوم : انتظار ::
 
:: آلبوم : هر دو عاشق ::
 
:: آلبوم : حضرت عشق ::
 
:: آلبوم : پرسه های عاشقی ::
 
 
:: آلبوم : پیروزی ::
 
:: آلبوم : سربلند ::

 

دانلود آلبوم های امید به صوررت کلی و یک فایل زیپ :

نکته >> این آلبوم ها در سایت "رپیدشر" آپولود شده اند . اگر اولین بار است از این سایت فایا دانلود می کنید ابتدا به " اینجا " مراجعه فرماید .

آلبوم باران:
Rapidshare
آلبوم هر دو عاشق:
Rapidshare
آلبوم حضرت عشق:
Rapidshare
آلبوم اجراي زنده در آمفي تياتر:
Rapidshare
آلبوم پرسه هاي عاشقانه:
Rapidshare
آلبوم سر بلند:
Rapidshare
آلبوم پيروزي:
Rapidshare


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود رایگان فول آلبوم شادمهر عقیلی

shadmehr aghili

دانلود فول آلبوم شادمهر عقیلی

دانلود جداگانه ترک های هر آلبوم با لینک مستقیم :

 
:: آلبوم : آدم و حوا ::
 
:: آلبوم : دهاتي ::
 
 
:: آلبوم : فريبا ::
 
 
:: آلبوم : خيالي نيست ::
 
 
:: آلبوم : مسافر ::
 
 
:: آلبوم : پر پرواز ::
 
 
:: آلبوم : پاپ کرن ::
 

دانلود کل آلبوم ها در فایل های  زیپ :

نکته : آلبوم های زیر به صورت لینک غیر مستقیم می باشد و در سرور rapishare  آپلود شده است. اگر اولین بار است که از این سرور فایل دریافت می کنید ابتدا به " اینجا " مراجعه فرمایید .

 

موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

mohsen yeganeh

نکته مهم >> این آلبوم ها در سایت rapidshare  آپولود شده اند . چنانچه اولین بار است از سایت rapidshare  فایل دانلود می کنید . ابتدا به " اینجا " بروید .

1 . دانلود آلبوم سال کبیسه

2. دانلود آلبوم آخه دل من

3. دانلود آلبوم نفس های بی هدف

4. دانلود آلبوم وقتی رفتی

5. دانلود تک آهنگ ها ...


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

دانلود رایگان آلبوم جدید

حمید عسکری - کما دو ۲

دانلود آلبوم کما 2

برای دانلود آهنگ ها روی آهنگ مورد نظر کلیک راس کنید و سپسس save target as  را انتخاب کنید .

MP3 128

01 Fereshte.mp3

02 Gole Man.mp3
03 Khaste Shodam.mp3
04 Khande O Gerye.mp3
05 Setare.mp3
06 Taghsir.mp3
07 Vase Ine Ke.mp3
08 Cheshmaye To.mp3

09 Vaghte Raftan.mp3

MP3 64

01 Fereshte.mp3
02 Gole Man.mp3
03 Khaste Shodam.mp3
04 Khande O Gerye.mp3
05 Setare.mp3
06 Taghsir.mp3
07 Vase Ine Ke.mp3
08 Cheshmaye To.mp3
09 Vaghte Raftan.mp3

نام آهنگ ها : فرشته - گل من - خسته شدم - خنده و گریه - ستاره - تقصیر - واسه اینه که - چشمای تو - وقته رفتن .....  حمید عسکری - کما دو 2


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

یکی از دغدغه‌های اصلی کاربران ویندوز، به جا ماندن ردپا در قسمت‌های مختلف به ویژه محیط Search آن است. به طوریکه پس از هر بار جستجوی یک عبارت در محیط Search، عبارات جستجو شده در حافظه سیستم ذخیره می‌شود. این موضوع ممکن است به هر دلیلی خوشایند شما نباشد. برای پاک کردن عبارات ذخیره شده در قسمت Search بایستی تک تک عبارات را Delete کرد یا از برنامه‌های جانبی استفاده نمود. در صورتی که هم اکنون با استفاده از این ترفند می‌توانید به سریع‌ترین شکل ممکن کلیه عبارات ذخیره شده در محیط Search را تنها با یک کلیک به وسیله یک فایل میانبر برای همیشه حذف کنید.

بدین منظور:
از منوی Start به All Programs و سپس Accessories رفته و بر روی Notepad کلیک کنید.
حال در محیط Notepad کدهای زیر را عینأ Copy و Paste نمایید:
Option Explicit
On Error Resume Next
Dim p1, p2, p3, WshShell, MyBox

p1 ="HKEY_CURRENT_USER\Software\Microsoft\Search Assistant\ACMru\5001\"
p2 = "HKEY_CURRENT_USER\Software\Microsoft\Search Assistant\ACMru\5603\"
p3 = "HKEY_CURRENT_USER\Software\Microsoft\Search Assistant\ACMru\5604\"

Set WshShell = WScript.CreateObject("WScript.Shell")
'www.Tarfandestan.com
WshShell.RegDelete p1
WshShell.RegDelete p2
WshShell.RegDelete p3

Set WshShell = Nothing

MyBox = MsgBox("Search History has been cleared.", 4096, "Finished")

پس از کپی کدهای فوق، از منوی File بر روی Save as کلیک کنید. سپس فایل را با نام دلخواه و پسوند vbs. ذخیره کنید (به عنوان مثال نام آن را yaaghubi.vbs قرار دهید).
حالا به مسیری که فایل را ذخیره کرده‌اید مراجعه کنید.
اکنون بر روی فایل مذکور، دوبار کلیک کنید.
خواهید دید که پس از چند ثانیه پیغامی مبنی بر پاک شدن موفقیت‌آمیز عبارات جستجو شده در محیط Search ویندوز نمایان میشود.

شما می‌توانید جهت بالا بردن سرعت کار از این فایل یک Shortcut تهیه کرده و سپس آن را در محیطی مثل Quick Lunch ویندوز قرار دهید تا همواره سریع‌تر به آن دسترسی داشته باشید.

موضوعات مرتبط: کامپیوتر و اینترنت ، ترفندهای ویندوز ، کد نویسی


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۹ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم :تحریره خیال

١-همایون

٣-به یاد راهی

٤-بوی گل گرفته

٥-آوازه شور

٦-می نویسم

دانلود آهنگها:

1-homayoon(www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-beyade rahi(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-booye golgereft(www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-avaze shoor(www.hnb.persianblog.ir).mp3

6-minevisam(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم:فسانه ابوعطا

١-فسانه-نیما یوشیج

٢- وای بر دل من- پرویز ایران پور

٣- آواز و چارمضراب حجاز

٤-تصنیف. هزار جهد-سعدی

٥- چار مضراب

دانلود آهنگها:

1-fasaneh-nima yooshij (www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-vay bar del e man-parviz iranpoor(www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-avaz va charmezrab e hejaz(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-tasnif .hezar jahd-saadi(www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-char mezrab(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم:ظهور

١- ناله ی شب

٢- ده ضربی

٣- آواز

۴- چهار مضرب سولوک

۵- دلداده

دانلود آهنگ ها:

1-naleye shab (www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-dah zarbi ovj (www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-AVAZ (www.hnb.persianblog.ir).MP3

4-charmezrab solook (www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-deldadeh (www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم : رقص آشفته(قسمت اول)

۱- هم دردم

۲- رقص آشفته

۳- آواز همایون

۴- نوشانوش

۵- تصنیف شب هنگام

دانلود آهنگ ها:

1-hame dardam (www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-raghs-e ashofteh..santoor (www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-avaz e homayoon.forood be chargah(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-nooshanoosh..goroohnavazi (www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-tasnif.shabahangam..nima yooshij(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم : رقص آشفته(قسمت دوم)

۶- چه دلها

٧- تصنیف حریره مهتاب

٨- تصنیف هستیه من رشتیه ی مهر . هما میر افشار

٩- گل پونه ها

١٠- چه دلها

دانلود آهنگها:

6-chedelha.tasnif(www.hnb.persianblog.ir).mp3

7-tasnif,harir e mahtab(www.hnb.persianblog.ir).mp3

8-tasnif.hastiye man-reshteye mehr.homa mirafshar (www.hnb.persianblog.ir).mp3

9-golpooneha-homa mirafshar(www.hnb.persianblog.ir).mp3

chedelha(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم :تحریره خیال

١-همایون

٣-به یاد راهی

٤-بوی گل گرفته

٥-آوازه شور

٦-می نویسم

دانلود آهنگها:

1-homayoon(www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-beyade rahi(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-booye golgereft(www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-avaze shoor(www.hnb.persianblog.ir).mp3

6-minevisam(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم:فسانه ابوعطا

١-فسانه-نیما یوشیج

٢- وای بر دل من- پرویز ایران پور

٣- آواز و چارمضراب حجاز

٤-تصنیف. هزار جهد-سعدی

٥- چار مضراب

دانلود آهنگها:

1-fasaneh-nima yooshij (www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-vay bar del e man-parviz iranpoor(www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-avaz va charmezrab e hejaz(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-tasnif .hezar jahd-saadi(www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-char mezrab(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم:ظهور

١- ناله ی شب

٢- ده ضربی

٣- آواز

۴- چهار مضرب سولوک

۵- دلداده

دانلود آهنگ ها:

1-naleye shab (www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-dah zarbi ovj (www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-AVAZ (www.hnb.persianblog.ir).MP3

4-charmezrab solook (www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-deldadeh (www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم : رقص آشفته(قسمت اول)

۱- هم دردم

۲- رقص آشفته

۳- آواز همایون

۴- نوشانوش

۵- تصنیف شب هنگام

دانلود آهنگ ها:

1-hame dardam (www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-raghs-e ashofteh..santoor (www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-avaz e homayoon.forood be chargah(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-nooshanoosh..goroohnavazi (www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-tasnif.shabahangam..nima yooshij(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
 

آلبوم : رقص آشفته(قسمت دوم)

۶- چه دلها

٧- تصنیف حریره مهتاب

٨- تصنیف هستیه من رشتیه ی مهر . هما میر افشار

٩- گل پونه ها

١٠- چه دلها

دانلود آهنگها:

6-chedelha.tasnif(www.hnb.persianblog.ir).mp3

7-tasnif,harir e mahtab(www.hnb.persianblog.ir).mp3

8-tasnif.hastiye man-reshteye mehr.homa mirafshar (www.hnb.persianblog.ir).mp3

9-golpooneha-homa mirafshar(www.hnb.persianblog.ir).mp3

chedelha(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
آلبوم: کنسرت افشاری.گروه عارف

1- ای مجلسیان

2- آواز با سنتور- همنوازی دل انگیزان

3- آواز با تر کیوان ساکت

4- گلنوش

5- نفس باد صبا

6- کمانچه - آواز سه گاه

7- الا ایها الساقی

دانلود آهنگها:

1-ey majlesian(www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-avaz ba santoor-hamnavazi delangizan(www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-avaz ba tar keyvan saket-aragh.nahib(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-golnoosh=goroohnavazi(www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-dashtestani&tasnif;nafase bad e saba!(www.hnb.persianblog.ir).mp3

6-kamancheh-avaz segah(www.hnb.persianblog.ir).mp3

7-ala ya ayyohassaghi(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
١- پیش درامد همایون

٢- آواز .ضربی چکاوک

٣-عشاق.شور-خوش نوا

٤-دشتی به شوشتری

٥- خرابات.تر.مستان

٦- بیل تا گل

دانلود آهنگها:

1-pishdaramad homayoon(www.hnb.persianblog.ir).mp3

2-avaz.zarbi chakavak(www.hnb.persianblog.ir).mp3

3-oshshagh.shoor-khoshnava(www.hnb.persianblog.ir).mp3

4-dashti be shooshtari(www.hnb.persianblog.ir).mp3

5-kharabat.tar.mastan(www.hnb.persianblog.ir).mp3

6-bia ta gol(www.hnb.persianblog.ir).mp3


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۸ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
ANIRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN
IRAN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIR
AN
IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRAN


موضوعات مرتبط: بدون شرح


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

قسمت اول - شما باید صمیمی باشید

زندگی صمیمانه، لذت بخش تر است.
همسرانی که صمیمیت را تجربه کرده اند خوب می دانند که صمیمیت یعنی عشق متقابل یعنی درک متقابل. در یک جو صمیمانه، نیازهای همه برآورده می شود.
پدر و مادری که با فرزند خود صمیمی می شوند بهتر می توانند ارزشهای فکری خود را انتقال دهند.
وقتی شما می توانید ارتباطی صمیمانه برقرار کنید؛ به شما پیشنهادی جالبی داده می شود. ازدواجی مناسب. شغلی عالی. فکری نو و خلاق. برنامه ای تفریحی و ...
فکر می کنم خود شما بارها شاهد بوده اید که اشخاصی در کمترین زمان، چنان در دیگران تاثیر مثبت و خوبی گذاشتهاند کهبه راحتی درخواستهایی بزرگ، پاسخ مثبت دریافت کرده اند و حال آنکه افراد دیگری، علیرغم ارتباط طولانی چنین شانسی نداشته اند.
خودتان هم گاهی وقتها پیشنهادهای جالب خود را به دوستان قدیمی، همکاران با سابقه، اعضای خانواده ودوستان صمیمی نداده اید بلکه این پیشنهادها را به کسانی داده اید که تازه با شما آۀشنا شده اند اما در پهنه قلب شما نفوذ کرده اند.
حتی علیرغم آنکه روابط عمومی سازمانها وموسسه ها و شرکتها، شرایطی را برای استخدام در نظر می گیرند؛ تقریبا همه چیز، در مصاحبه حضوری تعیین کننده است. ارتباط موثر و صمیمانه شخصی که جویای کار است حتی ذهنیت مدیر عامل رااشغال می کند. تحصیلات، سابقه کار، ضامن و معرف و ... همه و همه، متاثر از ارتباط اولیه است. ارتباطی صمیمانه، با نفوذ و تاثیر گذار.
دکتر اسبورن در کتاب پرورش خلاقیت خود، ایجاد یک ارتباط صمیمانه را یک برخورد خلاق می داند که شخص را تکامل می دهد.
آنتونی رابینز در کتاب خود، ماجرایی را شرح می دهد که مضمون بسیار جالبی دارد: از ده نفر می خواهند که به ایالتهای دیگر بروند و بدون آشنا، پارتی، ضامن و معرف و حتی کارت شناسایی از بانک آن ایالت وام بگیرند و از این عده تنها یکی دونفر که قادر بودند ارتباطی صمیمانه و تاثیر گذار، برقرار کنند؛ موفق می شوند.
ارتباط صمیمانه، شما را سریع تر و راحت تر به هدف می رساند
نیازهایتان را برآوده می کند.
شما را در پرتو پیشنهادهای جالب توجه قرار می دهد.
شما را دوست داشتنی تر و خواستنی تر می کند.
شما را موثرتر، مفیدتر و با نفوذتر می کند.
و ... ادامه دارد


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

قسمت دوم : شیوه های انتقال اطلاعاتمان به مخاطب
ما اطلاعاتمان را از سه راه به مخاطب خود منتقل می کنیم:
الف- کلام:
بیشتر ارتباطهای ما از راه کلام صورت می گیرد و شما غالبا برای انتقال مطالب خود، سخن می گویید. در حالی که صحبت کردن و سخن گفتن، به تنهایی، بدترین و کم اثرترین شیوه انتقال است.
تحقیقات نشان داده است که تنها %70 اطلاعات ما از طریق کلام منتقل می شوند. وقتی شما دو ساعت تمام برای یک نفر یا یک عده سخنرانی می کنید، بدون اینکه از سایر راههای انتقال مطالب استفاده کنید؛ عملا فقط %70 گفته هایتان به مخاطب یا مخاطبتان انتقال پیدا کرده است. چیزی کمتر از هشت و نیم دقیقه آن!
اگر مخاطب یا مخاطبین شما بی توجهند یا حوسشان پرت است یا به عالم هپروت رفته اند؛ و یامدام خمیازه می کشند، اغلب به خاطر این است که شما صرفا صحبت می کنید و در بیان ضعف دارید؛ یعنی از راههای دیگر انتقال اطلاعات که مجموعا %93 انتقال از راه آنها صورت می گیرد؛ بهره نمی جویید.
بر دیگران خرده نگیرید که چرا گوش نمی کنی؟ حواست کجاست؟ و ... به خودتان خرده بگیرید که در برقراری ارتباط، ضعف دارید.
به خاطر داشته باشید اگر چه کلام، اولین راه برقراری ارتباط است؛ اما کم اثرترین است.

ب- لحن و طنین:
%38 اطلاعات ما از طریق لحن و طنین صدای ما منتقل می شود. یعنی چیزی بیش از 5 برابر کلام.
در روان شناسی یادگیری و توجه، گفته می شود که اساسا یا باید محرک تغییر کند یا تحریک پذیر تاتوجه و گیرایی تحریک پذیر، باقی بماند و همچنان جهت گیری کند.
مثلا وقتی شما از پشت بام منزل خود صدای پایی می شنوید؛ خیز بر می دارید و جهت می گیرید و چون احتمال می دهید دزد آمده باشد؛ توجه فراوان می کنید. هر چه قدر که صدای پا متغیرتر باشد مثلا کم و زیاد شود و همچنین هر چقدر که شما متغیرتر باشید مثلا خود را به صدا نزدیکتر یادورتر کنید؛ توجه شما افزایش می یابد.
امااگر شما در رختخواب، ثابت و یکنواخت باشید و صدای پا هم یکنواخت باشدغ خیلی زود به شدت، از توجه شما کاسته می شود. شما به خواب خوشی فرو می روید تا دزد هم با خیال راحت کار خودش را بکند و برود!
صدای پا در این مثال محرک است و شما تحریک پذیر سخنران و گوینده هم حکم محرک را دارد.
کسی که صحبت را آغاز می کند، مدام باید لحن و طنین صدای خود را تغییر دهد.
کسانی که از اول تا آخر صحبت خود، با یک تن صدا صحبت می کنند؛ مخاطبان خود را از دست می دهند و فقط به خاطر همین یک ضعف عملا %38 تاثیر گذاری و نفوذ خود را از دست می دهند و مطالبشان، چنان که باید و شاید انتقال پیدا نمی کند.
به کلام خود آهنگ بدهید. صدایتان را بالا و پایین ببرید. برای خودمعین کنید کاز ابتدا آنچه مهمتر است با صدایی بلندتر یا پایین تر بگویید.
لحن و طنین خود را تغییر دهید تا مخاطب، توجه پایدارتری داشته باشد.
متاسفانه اکثر سخنرانها بیشتر به آنچه می گویند، توجه می کنند، به واژه ها و به جمله بندیها.
اما آنچه به واژه ها و جمله ها روح می دهد و جان کلام را به جان شنونده پیوند می زند لحن و طنین شماست.
گاهی آنقدر آهسته صحبت کنید که شنونده را به زحمت و جهت گیری وادارید و گاهی چنان کوبنده و محکم بگویید که درونشان نفوذ کنید.
عده ای، به غلط، اول خیلی آهسته سخن می گویند و بعد بتدریج تن صدای خود را بالا می برند.
این افراد، همان ابتدا، مخاطب خود را از دست می دهند. شنونده فقط وقتی زحمت شنیدن صدای آهسته را به خودش می دهد که قبلا چیزی برایش جلب توجه کرده باشد.
ابتدا اشتیاقی برای شنیدن عبارت یا واژه ای ایجاد کنید. سپس آن را با تنی دیگر بگویید.
صدای یکنواخت و تغییر نکردن لحن و طنین، یکی از مهمترین علتهای حواس پرتی، چرت زدن و یا خمیازه کشیدن مخاطب است که شما را به ناراحتی وا می دارد.
تمرین کنید آنچه را که باید امروز در میان بگذارید؛ با تغییر لحن و طنین موثر بیان کنید.
لحن قاطعانه- لحن مودبانه- لحن شاد- لحن آرام- لحن تاکیدی- لحن شوخ طبعانه و ...
شما خود تجربه کرده اند که در محاوره ها، روحیه شما، خواه ناخواه لحن و کلام شما راتغییر می دهد، اما در انتقال اطلاعات به صورت سخنرانی یا تدریس و .. از این خصوصیت استفاده نمی کنید. تمرینن کنید که با تغییر لحن و طنین به سخن خود روح دهید. جان و روح محتوای واژه ها را با آهنگ کلام خود به مخاطبتان القاء کنید تا شنونده های فعال و خوبی داشته باشید.

ج- حرکات:
آنچه تا کنون گفتیم یعنی کلام و طنین در مجموع %45 اطلاعات ما را منتقل می کند. %55 بقیه، یعنی بیش از نیمی از آن، از طریق حرکات منتقل می شود.
این حرکات، بیش از همه به حرکات موزون و هماهنگ دست وابسته است و پس از آن به تغییر چهره، قیافه (حرکت عضلات صورت) وتغییر حالت و ژست و یا اصلا تغییر مکان.
دقت کنید بیش از نیمی از اطلاعات ما را حرکات ما منتقل می کنند. پس: متناسب با کلام خود حرکت کنید. دست خود را حرکت دهید.
گاه لبخند بزنید. گاه چهره درهم بکشید. گاه لخت و بی اعتنا باشید و گاهی محکم و نرم چشم به جایی بدوزید.
شاید فقط با حرکت لبها و چشم، دهها چهره متفاوت بتوان ایجاد نمود.
به کلام خود شکل تصویری بدهید.
اگر به شما ده تصویر ثابت (اسلاید) و یک تصویر متحرک (فیلم) نشان داده شود؛ بیش از همه به خاطر آن تصویر متحرک در ذهن شما حک می شود. انسان، به تصویرهای متحرک هم توجه بیشتر نشان میدهد و هم علاقه فراوان تری دارد.
خود را به نرمی برای شنونده به تصویر بکشید؛ با حرکات هماهنگ خود؛ به همین سادگی.
اگر شما در فاصله 20 سانتیمتری مخاطب خود بنشیند یا بایستید و چون مجسمهای سرد و بی روح و بی حرکت سخن بگویید و شروع کنید مقاله خود را بخوانید؛ عملا به حضار می گویید: به من بی توجه باشید. اصلا به من اعتنا نکنید. هر کسی به کار خودش بپردازد و در عالم خودش فرو برود.

ادامه دارد


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

برای نفوذ کلام و تاثیر گذاری مطلوب، شما باید سه شیوه کلام ولحن و حرکت را با هم استفاده کنید. این، بدان معنا نیست کشما هنگام صحبت کردن، باید خود را به در و دیوار بکوبید. ابدا.
منظور از تغییر لحن و طنین و حرکتف این است که شما به تناسب کلام خود، تنوع موزون و هماهنگی را در لحن و حرکات خود به وجود آورید.
در این تغییرات نباید افراط کنید که ناآرامی گوینده حمل بر اضطراب او می شود و در نتیجه مخاطبان خود را از دست می دهید.
تغییر لحن و طنین به تناسب کلام و حرکت و تغییر وضعیت نیز به تناسب کلام. آن هم نهمداوم و پشت س رهم و افراطی.
نرم و ملایم در عین حال پرشور و جذاب وتاثیر گذار باشید.
سخنرانهای برجسته و معلمان واستادان نمونه، بیش از همه به تاثیر ترکیب منطقی کلام و لحن و حرکات واقفند و از صمیمیت ایجاد شده نیز بهره فراوان می برند.

ادامه دارد ...


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، خانه و خانواده ، نفوذ


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

ما اغلب برای آنکه توجه دیگران را به خود جلب کنیم و محبوبیت و صمیمیت! ایجاد کنیم؛ به تکاپو می افتیم و تقلا می کنیم که بگوییم و هر چه بیشتر بگوییم.
تند وتند اطلاعات می دهیم و خاطره تعریف می کنیم و شوخی می کنیم و نظر می دهیم وحرف می زنیم و حرف می زنیم.
حرف زدن، ضد صمیمیت است. با صحبتهای خود رشته های صمیمیت را پنبه می کنید.
این اشتاه را معمولا افرادی مرتکب می شوند که می خواهند در جمعی محبوب و نقل مجلس! باشند، اگر چه خودشان این تصور را ندارند، به زودی عشق و محبت اطرافیان خود را از دست می دهند و نفرت وانزجار آنها را بر می انگیزند.
آنها در جمع دوستان و بستگان خود با هیجان از هر چیزی صحبت می کنند و به دیگران کمتر فرصت می دهند.
انسانها بیشتر تمایل به گفتن دارند تا شنیدن.
هر چه بیشتر سکوت کنید و سکوت کنید و گوش بدهید صمیمی تر و با نفوذتر می شوید.
همه ما دوست داریم که صحبت بکنیم و به کسانی که به صحبتهای ماخوب و مشتاقانه گوش می دهند، علاقه مند می شویم.
یکی از علل محبوب شدن برخی روانکاوان و یا از بین رفتن محبوبیت بعضی دیگر از آنها، همین شنیدن و یا گفتن است.
روانکاوی که میکروفون را به بیمار می سپارد به قابل قبول بودن و محبوبیت خود، کمک کرده است و سوژه از اینکه می گوید و می گوید وکسی وسط حرفهایش نمی پرد، لذت و سبکی و علاقه ژرفی را احساس می کند. روانکاوی که سریع راه حل ارائه می دهد و دراره راه حل ها گفتگو می کند؛ عملا تاثیر گذاری خود را کم می کند.
باید خیلی بیشتر از آنچه که می گویید بشنوید. از قدیم گفته اند دو چندان که می گویی، می شنو.
کسی که زیاد حرف می زند؛ نیاز به گفتن دارد و سکوت شما ایننیاز را در او مرتفع می سازد و صبر شما تاثیر صمیمانه خود را می گذارد.
محبوبیتی که شما به دنبال آن هستید؛ با سکوت میسر می گردد نه با گفتن.
بشنوید. بشنوید. و باز هم بشنوید.
اشخاصی که مدام نصحیت می کنند، فراوان راهنمایی می کنند و انتقاد می کنند و مثل کلاغ، قارقار می کنند؛ شما را کلافه و منزجر می سازند.
خانمی که به محض ورود شوهرش به منزل، شروع می کند به گفتن و گفتن؛ از تاثیر گذاری خودمی کاهد و آقایی که از شنیدن گفته های خانم اجتناب می کند و حوصله شنیدن ندارد از صمیمیت موجود می کاهد.
در جمه دوستان و بستگان که قرار می گیرید، مراقب باشید بیش از همه گوش کنید و کمتر از همه، حرف بزنید. حتی به دیگران، علاقه مندی خود را برای شنیدن نشان دهید.
وقتی کمتر حرف می زنیم؛ کمتر هم دروغ می گوییم؛ مبالغه می کنیم؛ مسخره و انتقاد می کنیم و کمتر پشت سر دیگران حرف می زنیم؛ و همین موضوع، شخصیت مثبت تری را در ذهن دیگران از ما ایجاد می کند که به صمیمیت ما کمک می کند.
حتی فروشنده ها، به جای آنکه خودشان از محصولات خود تعریف وتمجید کنند. (که اغلب مشتریها هم به این تعریف کردنها بدبین هستند) بهتر است که بگذارند مشتری صحبت کند، از چیزی که قبلا خریده. از جنسهایی که قبلا دیده از چیزهایی که نیاز دارد و ...
حتی اجازه دهید که از گرانی اجناس بگوید. فروشنده ها باید شنونده های قابل و پرحوصله های باشند تا خریدار با آنها صمیمی شود. اگر خریدار، داد و بیداد می کند که گران است، خیلی وقتها فقط برای آناست که گفته باسد و مخالفت فروشنده که: «نه، ارزان است»، «کیفیت بهتری دارد» و ... در بدو امر، بسیار غلط است.
خریداری که می بیند باواکنش منفی از سوی شما مواجه نشده؛ کم کم از شما خوشش می آید و از شما خرید می کند. ضمن آنکه سکوت شما، بی طرفی شماو حتی اینکه شما حق را به مشتری می دهید، در ذهن او القاء می کند. فروشنده ای که در صورت نارضایتی مشتری،دفاع و مقابله را شروع می کند و قصد دارد توجیه و تفسیر برای مشتری بیاورد و می گوید و می گوید؛ عملا مشتری خود را زا دست می دهد.
هر چه سکوت شما نسبت به گفته های شما کمتر باشد؛ ارزش بیشتری به کلمات و گفته های شما داده می شود و شما شخصیت قابل قبول تری برای مخاطب خود می شوید و این، نفوذ شما را افزایش می دهد.

ادامه دارد


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، نفوذ ، خوب زندگی کنیم


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 

وقتی یک نفر رو در رو برای شما صحبت می کند، یکی از بهترین روشها سوال کردن است. وقتی سوال می کنید نشان می دهدی که واقعا حواستان به صحبتهای اوست. حتی اگر همه چیز برایتان واضح و روشن است سوال را بکنید تا گوینده اطمینان خاطر بیابد که توجه شما جلب شده و دارید کاملا به حرفهای او گوش می کنید.
ولی آنچه مهم است، نحوه، کیفیت و تعداد این سوالهاست.
بهترین پرسشها، پرسشهایی هستند که حالت قیدی دارند و بیشتر بر مکان؛ زمان وضعیت تاکید می کنند. سوالات قیدی به گوینده دو چیز را نشان می دهند:
1- حواس شما کاملا جمع است. 2- حتی زمان و مکان برایتان اهمیت دارد.
درک این موضوع، گوینده را به گفتن بیشتر و بیشتر علاقمند می کند و با شور و حوصله بیشتری می گوید.
سوالاتی مثل: «کی»؟ «کجا» و ... سوالاتی عالی هستند و احساس خوبی را در گوینده نسبت به شما ایجاد می کند.
بر عکس، سوالاتی مثل «چی؟» «چه گفتی؟» و ... سوالات بسیار بدی هستند کهتاثیر منفی در ذهن گوینده می گذارند. این سوالات، ضد صمیمیت هستند.
«چه گفتی؟» یعنی اینکه: من اصلا حواسم نبود و هیچ چیز از موضوع رادرک نکردم واین ناراحت کننده است.
در حالیکه سوالات قیدی یعنی همه چیز را کاملا فهمیدم به غیر از زمان یا مکان.
دانش آموزان یا دانشجویانی کهاز معلم یا استاد خود می خواهند مطلبی را بار دیگر تکرار کند؛ عملا او را کلافه می کنند. چون درخواست دوباره گفتن مطلب، یعنی شما در تمام مدتی که اوداشته آن مطلب را توضیح می داده، کاملا بی توجه بوده اید. دقیقا مشخص کنید و بخش کوچکی را بخواهید.
به مثال زیر توجه کنید:
- دیروز رفته بودم خانه آقای علوی.
- کی؟
- دیروز. راستی نزدیک خونه شون یه پارک درست کردن
- خونه شون کجاست؟
- خیابان
- پارکش بزرگه؟
- خیلی هم بزرگ نیست. اما خب با یانکه عصر دوشنبه بود، خیلی شلوغ بود. اصلا انتظار نداشتیم که اینطوری باشه. مخصوصا که هوا هم هیچ خوب نبود.
- چطور؟ سرد بود؟
- نه. منتها خیلی باد می آمد. چنان خاکی بلند شده بود که ...
البته، سوالات اگر چه عالی اند و یک محرک بسیار خوب برای بیشتر گفتن گوینده محسوب می شوند؛ نباید پشت سر هم و فراوان باشند. چرا ک ان خود کلافه کننده است. شما در سکوت گوش دهید. هر جا که احساس کردید حواستان دارد پرت می شود یا گوینده احساس می کند که شما گوش نمی دهید، یک سوال کنید.
سوال شما در عین حال علاقه مندی شما را برای بیشتر شنیدن و بیشتر دانستن نشان می دهد.
یک نوع دیگر از سوالات، که در کلینیکهای روانکاوی هم فراوان استفاده می شود تا بیماران یا مراجعین، تشویق شوند که بیشتر بگویند، سوالاتی است که با تکرار یکی از کلمات گوینده (معمولا آخرین کلمه) با تغییر آهنگ پرسیده می شود.
این سوالات هم، خیلی عالی و موثرند.
این هم نمونه ای از این نوع سوالات:
- راستش را بخواهید من یک مشکل بزرگ دارم.
- مشکل بزرگ؟
_ آره. همه اش بر می گرده به پسر عموی مادرم.
- پسر عموی مادرت؟
- آره. اون یک پسر حسود و کینه ایه.
- کینه ای؟
افراط در این سوالات هم اشتباه است. هر جا ضرورت دیدید یک سوال از واژه هایی که گوینده به کار برده؛ بپرسید تا توجه خود را به صحبتهای او به او نشان دهید.

ادامه دارد ...


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، راههای نفوذ ، خوب زندگی کنیم


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۵ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

 


این روز ها موقعی از ساله که همه به فکر اهداف خودشان برای سال آینده هستند و به این فکر می کنند که در سال جدید چه کار هایی بیشتر بکنند و چه کار هایی کمتر. اینکه به آینده فکر کنید و تمام آن چیز هایی که می خواهید به دست آورید را برای خودتان مجسم کنید چیز بدی نیست اما اکثر ما در دام «فکر کردن» گرفتار شده و «انجام دادن» را از یاد می بریم. سر سفره هفت سین با خودمان قول و قرار می گذاریم که امسال این کار و آن کار را خواهم کرد و… اما یک هفته بعد از تعطیلات قول و قرارمان را از یاد می بریم.

برای اینکه سال 1389 را به بهترین شکل بگذرانیم اینجا هفت نکته مهم را با هم مرور می کنیم.


1- دید تان را عوض کنید: تحقیقات و تجربه ثابت کرده است افرادی که به خواسته های خود می رسند دید و درک خودشان را نسبت به «آنچه که می توانند انجام دهند» تغییر می دهند.
تغییر دادن دید این نیست که آن چه امروز باور دارید که صحیح است را فردا اشتباه بپندارید. بلکه در اینجا یعنی آن راه فکری ای را که برای تصمیم گیری طی می کنید را کمی متفاوت تر طی کنید.
به عنوان مثال، خیلی از ما به طور خودآگاه یا ناخودآگاه همواره فکر می کنیم شکست های گذشته مانع به دست آوردن موفقیت های جدید است. در اینجا با تغییر دید یا نحوه فکر کردن باید این فیل.تر مغزی را دور زده و باور کنید که شما توانایی انجامش را دارید.


2- اطلاعات خود را افزایش دهید: اگر می توانید قبل از تعطیلات یک کتاب خوب در رابطه با کاری که قصد دارید در سال آینده انجام دهید تهیه کنید و شروع به مطالعه کنید. روزی 10 صفحه بخوانید. تا جایی که می توانید اطلاعات جدید در رابطه با اهداف خود بدست بیاورید.
مثلآ اگر می خواهید زبان انگلیسی تان را قوی کنید می توانید روزی پنج کلمه جدید در رابطه با موضوع مورد علاقه تان را یاد بگیرید. بگویید از روز اول فروردین تا سیزده به در روزی پنج کلمه جدید یاد خواهم گرفت و هر روز کلمات روز های قبل را هم دوره خواهم کرد.


3- کار های بیهوده را کنار بگذارید: یکی از معمول ترین مشکلاتی که همه از آن گله می کنند چیه؟ «وقت ندارم!» اینو عمومآ از کیا می شنویم؟ اکثرآ افرادی از کمبود وقت گله می کنند که اگر به برنامه روزانه شان نگاه کنید متعجب خواهید شد و آنها که دم از کمبود وقت نمی زنند برنامه هایی حتی چند برابر شلوغ تر از خیلی های دیگه دارند. من شخصآ خودم بارها دقت کرده ام، هر چقدر سرم شلوغ تر باشد و برنامه های بیشتری داشته باشم از روزم استفاده بهتری می کنم ولی اگر روزی برنامه ام خالی باشه خیلی راحت تر آن روز را هدر می دهم.
البته اینکه در روز دو سه ساعت وقت به خودتان و تفریح های شخصی و… اختصاص دهید هیچ مشکلی ندارد و بلکه خوب هم هست. اما اگر روزی فقط سه ساعت در فرندفید (برو بالا؟!) چرخ می زنید و دو ساعت هم روستای مجازی خودتان را گسترش می دهید بهتر است به خودتان بیایید و فکر کنید که می توانید از وقت تان استفاده بهتری هم بکنید.
پیشنهاد می کنم در روز های آینده از وقت فیلم دیدن و در اینترنت چرخیدن تان کمی کم کنید و یک کار مفید دیگر بکنید. زیاد هم نه! فقط نیم ساعت، مثلآ وقتی پشت کامپیوتر هستید و ساعت 6 هست بگویید الان کامپیوتر را روی sleep می گذارم و تا 6:30 کمی ورزش می کنم یا کار هایی که این هفته باید بکنم را مرور و یادداشت می کنم.


4- در تعریف کردن اهداف خود به شدت واقع بین باشید: لازم نیست اهداف خیلی بزرگ برای خودتان تعیین کنید. بلکه بالعکس اهداف بیشتر اما کوچک تر تعیین کنید. این طوری خیلی راحت تر به آن ها می رسید و حس خوب موفقیت را بار ها و بارها تجربه کرده و به قدرت خود ایمان میاورید. اما اگر اهداف خارج از حد توان تان تعیین کنید فقط از اینکه نتوانستید به آنها برسید نا امید خواهید شد. قبل از اینکه هدف را برای خودتان مشخص کنید تنها بنشینید و دقیق فکر کنید که این کاری که می خواهید بکنید واقعآ چقدر زمان نیاز دارد و مهم تر از آن، اینکه شما چقدر زمان دارید؟!


5- از دیگران کمک بگیرید: اگر می خواهید وزن کم کنید در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنید. اگر می خواهید کار با نرم افزار های گرافیکی را یاد بگیرید در انجمن های اینترنتی مرتبط عضو شوید. همیشه افرادی هستند که به شما کمک کنند تا راه خود را راحت تر بپیمایید. سعی کنید افرادی را پیدا کنید که رویایی مشترک با شما دارند. با کمک کردن به همدیگر سریع تر و با لذت بیشتری به خواسته های خود خواهید رسید.


6- صبر و استقامت را از یاد نبرید: از آمدن سال جدید زیادی ذوق زده نشوید که منطق را کنار گذاشته و خیال پردازی کنید. آن پانزده کیلو اضافه وزن در یک ماه ایجاد نشده که بخواهید یک ماهه با شکنجه کردن خودتان آن را از دست بدهید. برای هر کاری صبر کافی و استقامت داشته باشید. به معنی این کلمات توجه کنید، صبر یعنی برای گرفتن نتیجه بردبار باشید و استقامت یعنی هر چند زمین خوردید باز هم نا امید نشوید و ادامه دهید. رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.


7-توکل به خدا را از یاد نبرید و از همین حالا شروع کنید: می توانید از همین حالا شروع کنید. اگر می خواهید وزن کم کنید و سلامتی خود را افزایش دهید همین امروز یک پیاده روی نیم ساعته بکنید. وقتی برگشتید تنقلات اضافه را دور بریزید و یک لیست خرید سالم پر از میوه و سبزیجات بنویسید. در عید هوا خوب و تمیز خواهد بود و شهر خلوت، هر روز صبح نیم ساعت در پارک قدم بزنید بعد نان تازه بخرید و از خوردن صبحانه با خانواده تان لذت ببرید. در دید و بازدید ها هم بیشتر میوه بخورید تا شیرینی.


امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشید...


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، خانه و خانواده


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |

از عشقتان زندان نسازید

قلب

خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی و کوچک‌ترین هسته جامعه است که از زن و مرد و فرزندان آنان تشکیل می‌شود. اساس و رکن اصلی خانواده (به عنوان زیربنای جامعه)، ازدواج است. بدین ترتیب، ازدواج، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین حادثه زندگی هر انسان است، به طوری که احساس موفقیت و یا شکست هر یک از زوجین می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد. به همین جهت، ازدواج باید بر پایه اصولی صحیح صورت گیرد تا موجبات رشد و شکوفایی افراد و در نتیجه جامعه را فراهم آورد. پس بر هر دختر و پسری لازم است که قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آینده خود اطلاعات کافی کسب کند و سپس اقدام به ازدواج نماید.

تفاهم ، محور زندگی

تفاهم عبارت است از: همدیگر را فهمیدن و علّت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه‌ها و باورها و رفتارهای شخصی‌اش حق دادن. در زندگی برای رسیدن به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ادواج، زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آنها تفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. زن و مرد باید تفاوت‌های فردی (که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است) یکدیگر را درک کنند ، زبان یکدیگر را بفهمند ، تفاوت در سلیقه‌ها را بشناسند و در عین تلاش برای خودسازی و تکامل، یکدیگر را همان گونه که هستند بپذیرند. از جلوه‌های تفاهم می‌توان به روحیه مهرورزی و گذشت، حُسن خلق، بردباری، گفتگو، انتقاد دلسوزانه و مُدارا اشاره کرد.

تفاهم عبارت است از: همدیگر را فهمیدن و علّت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه‌ها و باورها و رفتارهای شخصی‌اش حق دادن.

اصول هفتگانه تفاهم

تنها زمانی می‌توانید فرد مناسبی را برای زندگی خود پیدا کنید که خودتان فرد مناسبی شده باشید. حتّی اگر فرد مناسبی نباشید، ارتباط شما ناچار به شکست منجر خواهد شد. افراد زیادی هستند که درجستجوی فرد مناسبی هستند، پیش از آن که تلاش کنند تا خود، فرد مناسبی شوند.

 اگر به فکر ازدواج هستید یا در آینده قصد ازدواج دارید، این ملاک‌ها در انتخاب همسر به شما کمک خواهد کرد:

1 . قبل از زادواج، هر دو نفر باید مستقل و پخته باشند: هر چه دو نفری که می‌خواهند با هم ازدواج کنند پخته‌تر و مستقل‌تر باشند ، ایجاد ارتباط صمیمانه، راحت‌تر و ساده‌تر خواهد بود. استقلال و پختگی اغلب در طول زمان و گذر عمر همراه با افزایش سن به دست می‌آید، بهترین عامل پیش‌بینی کننده ازدواج موفق بر اساس تحقیقات، سنّ افراد در هنگام ازدواج است. هر چه سنّ آنها پایین‌تر باشد، احتمال طلاق افزایش می‌یابد. به نظر می‌رسد که علّت امر این باشد که افراد مسن‌تر ثبات بیشتری دارند و دقیق‌تر می‌دانند که از ازدواج چه می‌خواهند.

2 . هر دو نفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند خودشان را هم دوست داشته باشند: در روابط صمیمانه، داشتن عزّت نفس بسیار مهم است. به واقع اگر شما به خودتان عشق نورزید، سخت است که به دیگری عشق بورزید. پیش از این که بتوانید عشق بورزید و دریافت کننده عشق باشدی، نیاز به احساس امنیت و عزّت نفس دارید.

تعادل بین «باهم بودن» و « باهم نبودن » یا تعادل بین « همراهی » و « دوری » در یک ارتباط صمیمانه، نقش مهمّی دارد.

3 . هر دو نفر بتوانند همان گونه که از با هم بودن لذّت می‌برند از تنها بودن نیز لذّت ببرند : تعادل بین «باهم بودن» و « باهم نبودن » یا تعادل بین « همراهی » و « دوری » در یک ارتباط صمیمانه، نقش مهمّی دارد. یک ارتباط صمیمانه به هر دوی آنها نیاز دارد. برای ایجاد این تعادل، همسران باید بتوانند از فعالیت‌های جداگانه، در اوقاتی که با هم نیستند، لذّت ببرند. زیاد باهم بودن می‌تواند به رفتارهای مخرّب و منفی مثل کنترل همسر  منجر شود.

4 . هر دو نفر در شغل و حرفه خود، ثبات داشته باشند: شغل یا حرفه باثبات و رضایت‌آور، در عین حال که می‌تواند امنیت مالی به همراه داشته باشد، ایجاد امنیت هیجانی می‌کند. زمانی که شغل و حرفه فرد به خوبی پیش می‌رود، او می‌تواند زمان بیشتر و انرژی بالاتری را صرف ارتباط خود با دیگری کند. از طرف دیگر هر چه دل‌مشغولی و استرس فرد نسبت به کار و فعالیت بیشتر باشد، انرژی کمتری برای ارتباط خواهد داشت.

5 . هر دو نفر، از خود، آگاه باشند و خود را بشناسند: یک ارتباط صمیمانه ، نیاز به گشادگی ، درستکاری و صداقت بین دو نفر دارد. هر فردی باید بتواند توانمندی‌های خود را ارزیابی کند و ضعف‌های خود را به طور واقع‌بینانه بشناسد و مشکلات را از دیگران نداند. در ضمن لازم است که هر طرف بداند که از دیگری چه می‌خواهد و انتظاراتش از او چیست و نیز این که در این ارتباط چه می‌تواند به دیگری ارایه کند و چه انتظاری را می‌تواند برآورده سازد. آشنایی می‌تواند در این راه به افرادی که خواهان ازدواج باهم هستند ، کمک زیادی بکند.

مراقبت، بدون انحصار طلبی و توجّه بدون حسادت، همسر را تشویق می‌کند تا به ظرفیت‌های بالقوه خود بپردازد و توانمندی‌های نهفته درونی خود را بشناسد و این یعنی سود بردن هر دو نفر.

6 . هر دو نفر بتوانند نظرات و خاسته‌های خود را قاطعانه بیان کنند: یکی از کلیدهای رشد صمیمیت، جسارت است. جسارت به این معنی که آنچه را می‌خواهید به طور شفاف، مستقیم و به شیوه درست بیان کنید. افرادی که جسارت ـ با معنی بیان شده ـ ندارند، اغلب در روابط خود ، منفعل یا پرخاشگر هستند، یا این که تلاش می‌کنند دیگران را فریب دهند و در برقراری ارتباط، نقش بازی کنند. هر چه که همسران خواسته‌های خود برسند بیشتر است. جسارت را نباید با خشونت اشتباه گرفت. خشونت تلاش برای سلطه بر دیگری است و جسارت بیان ساده نیاز و میل فرد، با شفافیت و صراحت همراه با رعایت ادب و حقوق دیگران است.

7 . هر دو نفر سعی کنند که خود خواه نباشند و خواسته‌های دیگری را برآوده کنند: وقتی که ما به نیازهای دیگران توجّه می‌کنیم، آنها نیز به نیازهای ما توجّه می‌کنند. این یک قانون است و قانون «جلب توجه روشن‌بینانه» نام دارد. اصل بر این است که خودخواهی کمتر، بهترین صلاح فرد است؛ چرا که به روابط همکارانه و صمیمانه کمک می‌کند و برای همه سودمند است. مراقبت، بدون انحصار طلبی و توجّه بدون حسادت، همسر را تشویق می‌کند تا به ظرفیت‌های بالقوه خود بپردازد و توانمندی‌های نهفته درونی خود را بشناسد و این یعنی سود بردن هر دو نفر.


موضوعات مرتبط: روان شناسی ، خانه و خانواده


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۱/۱۴ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.