دعای ایام هفته
موضوعات مرتبط: ادعیه دیگر
برچسبها: دعای ایام هفته , دعاي شنبه , دعاي يك شنبه , دعاي دو شنبه
اينو يكي از دوستان برام فرستاده
طرح جديد مبارزه با بد حجابي
اميدوارم اين يكي ديگه جواب بده . اين ديگه آخرين راهه
موضوعات مرتبط: متفرقه
روزي روزگاري تاجر ثروتمندي بود كه 4 زن داشت. زن چهارم را از همه بيشتر دوست داشت و او را مدام با خريدن جواهرات گران قيمت و غذاهاي خوشمزه خوشحال ميكرد. بسيار مراقبش بود و بهترين چيزها را به او ميداد.زن سومش را هم خيلي دوست داشت و به او افتخار ميكرد. اگرچه واهمه شديدي داشت كه روزي او تنهايش بگذارد.واقعيت اين است كه او زن دومش را هم بسيار دوست داشت. او زني بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب همسرش بود. مرد در هر مشكلي به او پناه ميبرد و او نيز به تاجر كمك ميكرد تا گره كارش را بگشايد و از مخمصه بيرون بيايد.اما زن اول مرد، زني بسيار وفادار و توانا بود كه در حقيقت عامل اصلي ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگي بود كه اصلا مورد توجه مرد نبود. با اينكه از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه اي كه تمام كارهايش با او بود حس ميكرد و تقريبا هيچ توجهي به او نداشت.روزي مرد احساس مريضي كرد و قبل از آنكه دير شود فهميد كه به زودي خواهد مرد. به دارايي زياد و زندگي مرفه خود انديشيد و با خود گفت: من اكنون 4 زن دارم، اما اگر بميرم ديگر هيچ كسي را نخواهم داشت و تنها و بيچاره خواهم شد! بنابراين تصميم گرفت با زنانش حرف بزند و براي تنهايياش فكري بكند.اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:من تورا بيشتر از همه دوست دارم و از همه بيشتر به تو توجه كرده ام و انواع راحتي ها را برايت فراهم آورده ام ، حالا در برابر اين همه محبت من آيا در مرگ با من همراه ميشوي تا تنها نمانم؟"زن به سرعت گفت : هرگز و مرد را رها كرد.ناچار با قلبي كه به شدت شكسته بود نزد زن سوم رفت و گفت:من در زندگي تو را بسيار دوست داشتم آيا در اين سفر همراه من خواهي آمد؟زن گفت: البته كه نه! زندگي در اينجا بسيار خوب است. تازه من بعد از تو ميخواهم دوباره ازدواج كنم قلب مرد يخ كرد.مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت:تو هميشه به من كمك كرده اي . اين بار هم به كمكت نياز شديدي دارم شايد تو از هميشه بيشتر ميتواني در مرگ همراه من باشي؟ زن گفت : اين بار با دفعات ديگر فرق دارد . من نهايتا ميتوانم تا گورستان همراه جسم بي جان تو بيايم اما در مرگ،...متاسفم! گويي صاعقه اي به قلب مرد آتش زد.در همين حين صدايي او را به خود آورد:من با تو ميمانم ، هرجا كه بروي، تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود ، انگار سوءتغذيه، بيمارش كرده باشد. غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و هيچ زيبايي و نشاطي برايش باقي نمانده بود . تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت: بايد آن روزهايي كه ميتوانستم به تو توجه ميكردم و مراقبت بودم ...
در حقيقت همه ما چهار زن داريم!
الف: زن چهارم بدن ماست كه مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم وقت مرگ، اول از همه او ما را ترك ميكند.
ب: زن سوم داراييهاي ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتي بميريم به دست ديگران خواهد افتاد.
ج : زن دوم كه خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمي و عزيز باشند ، وقت مردن نهايتا تا سر مزارمان كنارمان خواهند ماند.
د: زن اول كه روح ماست. غالبا به آن بي توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست ميكنيم.او ضامن توانمندي هاي ماست اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده ايم تا روزي كه قراراست همراه ما باشد، اما ديگر هيچ قدرت و تواني برايش باقي نمانده است
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، خانه و خانواده ، خوب زندگی کنیم
دیشب رفتم استخر , بعد از شنا اومدم لباسامو بپوشم
دیدم رو موبایلم ۴ تا میس کاله ۶ تا اس ام اس از دوس دخترم :
اس ام اس ۱: عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟
اس ام اس ۲: انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی.
اس ام اس ۳: همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم وتو!
اس ام اس۴: کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟
اس ام اس ۵: تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون مامان چاقت .
گمشو برو پیش همون دختر عموی …
اس ام اس۶: راستی اینم میگم که بسوزی . منو دوستت سعید دو ماهه رابطه داریم …. بای
( به اسم من تمومش نكنيدا ! فقط نوشتم كه يه لبخند بيارم روي لباتون )
موضوعات مرتبط: متفرقه
من یک روستاییام.
یکی از روستاهای دور دست سرزمینمان ایران.
از مهد نام آوران و دلیران آذربایجان.
شاید مرا نشناسی!
خیلی ها مرا نمیشناسند.
اهل زمین که با یک روستایی دورافتاده و ساده کاری ندارند.
اصلا برایشان مهم نیست که کسی اینجا دردی داشته باشد.
اینان بزرگان را میشناسند حاکمان را دوست دارند، مسئولان را میشناسند، کسی با ما کاری ندارد.
متن كامل در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس
برچسبها: جانباز , شهدا , شهيد , يعقوبي
ادامه مطلب
ما از الست طایفهای سینه خستهایم
ما بچههای مادر پهلو شکستهایم
امروز اگر سینه و زنجیر میزنیم
فردا به عشق فاطمه شمشیر میزنیم
ما را نبی قبیله سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد
از ما بترس، طایفه ای پر ارادهایم
ما مثل کوه پشت علی ایستادهایم
موضوعات مرتبط: 8 سال دفاع مقدس

پدر برق ایران
به او پدر برق ایران می گویند...
قبل از آمدن برق به ایران، روشنایی خیابانها و کوچهها، یکی از مشکلات دولت وقت بود. بنابراین برای اولین بار در ایران کارخانهای دایر شد که روشنایی خیابان ناصریه و خیابان دراندرون (باب همایون فعلی) را با استفاده از گاز کاربیت تامین میکرد. البته این روشنایی، مختص خیابانهایی بود که به دربار منتهی میشد و با اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، روشنایی به ایران آمد و خیابانهای شهر را برای مدت کوتاهی روشن کرد اما پس از چند روز توسط اهالی قطع و خراب و روشنایی آن منحصر به اندرون دربار شد.
در زمان مظفرالدینشاه، محمدحسین امینالضرب، اولین دستگاه تولید برق را از روسیه خریداری کرد و به این ترتیب برق به طور رسمی وارد ایران شد و جای گاز را گرفت.
محمدحسین امینالضرب، فرزند محمدحسن اصفهانی و ماه بیگمخانم (دختر محمدحسین صراف اصفهانی) در سال 1289 قمری در تهران متولد شد. زبان فارسی، عربی و فرانسوی را نزد معلمان خصوصی فرا گرفت. او در تهران، برای مدتی نزد سیدجمالالدین اسدآبادی زندگی میکرد و زبان عربی را به طور کامل از وی آموخت. پدرش از آنجایی که تاجر چیرهدستی بود و فنون ضرب سکه را نیز در فرنگ آموخته بود، به عنوان مسئول ضرابخانه شاهنشاهی در زمان ناصرالدین شاه منصوب شد اما مرگ ناصرالدین شاه برای او، بسیار ناگوار بود. چون در این زمان به خاطر تقلبی که در ضرب سکه کرده بود، به دستور مظفرالدین شاه دستگیر شد و به زندان افتاد. در این زمان محمدحسین امینالضرب در راه بازگشت از سفر فرنگ در سبزوار بود که خبر به زندان افتادن پدرش را به او رساندند. او بلافاصله به راه افتاد و خود را به تهران رساند و فعالیتهای زیادی برای آزادی پدرش انجام داد. او به (صنیعالدوله) داماد مظفرالدین شاه مراجعه کرد و با پرداخت جریمه و مبلغ چهل هزار تومان در آن زمان! به خود صنیعالدوله، موجبات آزادی پدر را فراهم کرد. پدرش پس از آزادی، از سمت سرپرستی ضرابخانه شاهنشاهی عزل و خود صنیعالدوله عهدهدار این مسئولیت شد.
تجارت از 16 سالگی
محمدحسین امینالضرب، 16 سال بیشتر نداشت که در حیات منزل پدرش دست به فعالیتهای تجاری و اقتصادی زد. او به ادامه راه پدرش در تولید و ضرب سکه پرداخت و تا 19 سالگی کل این کار را در دست گرفت.
محمدحسین امینالضرب مانند پدر یکی از تجار معروف زمان خود بود و علاقه زیادی به سفر، به خصوص برای تجارت داشت و به هر جا که سفر میکرد، توشهای از تجارت اقتصادی را از آن کشور با خود به ارمغان میآورد. به همین خاطر، از جانب دربار و مظفرالدین شاه، بسیار مورد عنایت قرار گرفت همچنین مقارن با انقلاب مشروطه نیز تجار تهران او را به عنوان نماینده مجلس برگزیدند و پس از تشکیل مجلس نیز، نمایندگان او را به عنوان نایب رییس مجلس انتخاب کردند.
او در معاملات تجاری به سرعت پیشرفت میکرد تا جایی که حتی پیشنهاد تاسیس بانک ملی را به مظفرالدین شاه داد.
رقابت صنعتی
او همچنین با وارد کردن ماشینهای ابریشمکشی از فرانسه به ایران برای کارخانه ابریشم، پا به رقابت صنعتی گذاشت اما در صنعت ابریشم، زیاد موفق نبود، چون در همان آغاز کار، نوعی انگل به مزارع شمال حمله کرد و محصولات آنجا را از بین برد و این امر، خسارات زیادی به صنعت ابریشم ایران وارد کرد. همچنین در صنعت ریلی و تاسیس راهآهن ایران نیز، فعالیتهای زیادی از او به چشم میخورد.
اما یکی از مهمترین و زیباترین فعالیتهای اقتصادی - صنعتی محمدحسین امینالضرب، آوردن کارخانه برق از روسیه به ایران بود.
خرید کارخانه برق توسط امینالضرب به این صورت اتفاق افتاد که در سال 1284 خورشیدی، او با مظفرالدین شاه که برای سفر سوم، عازم روسیه شده بود، همراه بود، روزی که در خیابان قدم میزد، چشمش به کارخانه برق میافتد که در حال کار کردن بود و متوجه میشود که روشنایی شب توسط این کارخانه تامین میشود.
او که تا آن زمان، چنین چیزی را ندیده بود شروع به تماشای آن میکند. چون مدت طولانی جلوی کارخانه ایستاده بود، نگهبان در ورودی کارخانه برای جویا شدن از موضوع، بیرون آمده و به او میگوید: مگر خیال خریدش را داری؟
امینالضرب پاسخ میدهد: اگر ارزان بدهند، میخرم.
در همین میان صاحب کارخانه رسیده و از جریان باخبر میشود و چون امینالضرب را با وضع لباسی نامناسب میبیند، برای تمسخر به او میگوید: قیمتش پانصدهزار تومان است.
امینالضرب نیز از او میخواهد تا قولنامهاش را بنویسد و پولش را هم حواله یکی از تجار معتبر آنجا میکند و به این صورت کارخانه را تصاحب میکند و با این احوال برای اولین بار برق توسط حاجحسین آقا امینالضرب اصفهانی، وارد ایران میشود. هنوز مدت زیادی از بازگشت امینالضرب و مظفرالدین شاه از روسیه به ایران نگذشته بود که کارخانه برق حاج امینالضرب در ایران ساخته شد و به راه افتاد و خیابانهای لالهزار، سعدی، شاهآباد و چراغ برق را روشن کرد. مردم زیادی برای تماشای روشنایی به این خیابانها آمده بودند اما در بین آنها عدهای معتقد بودند که این روشنایی قسمتی از (قدرت شیطان) است. بنابراین شروع به قطع سیمها و شکستن لامپها کردند و اندک رغبتی برای استفاده از آن نشان نمیدادند.
همچنین اکثر رجال و وزرا به برق حاج امینالضرب، روی خوش نشان ندادند و معتقد بودند که به صنعت فرنگ نمیتوان اعتماد کرد و احتمال این را میدادند که ناگهان خاموش شود به همین خاطر تا مدتها نیز از چراغهای زنبوری خود برای روشنایی شب استفاده میکردند.
پس از چندی، امینالضرب با شیوهای زیبا، شروع به مبارزه این عقاید کرد.
او به مناسبت جشن میلاد امام زمان(عج) تمام خیابانهای امیریه را مزین به لامپهای رنگارنگ کرد و با این کار، مردم را بار دیگر شگفتزده کرد و این آغاز تغییر عقیده مردم و رجال و وزرا بود.
از این پس آنها این ابتکار امینالضرب را به خانههای خود بردند و به تدریج برق، جای چراغهای زنبوری و وسایل روشنایی اولیه را گرفت.
کارخانه برق از عصر، شروع به کار میکرد تا آخر شب. البته این صنعت نیز مانند سایر صنایع وارداتی به ایران، ابتدا مختص دربار، رجال و سرمایهداران بود ولی کمکم به صورت عمومی درآمد و خانهها و خیابانها را روشن کرد.
این کارخانه در زمان خود، تبدیل به کارخانهای معتبر شد. موتور این کارخانه، به وسیله نفت کار میکرد و برق 110 ولت، تولید میکرد.
موتور تک سیلندری داشت که برای خنک کردن آن، آب در اطرافش گردش داشت. این کارخانه، فاقد دستگاه تقویتی بود که برق را به طور یکنواخت و یکسان توزیع و تنظیم کند، بنابراین برق اطراف کارخانه، تا حدی قوی بود که با چشم نمیشد به آن خیره شد ولی هرچه به فاصله آن از کارخانه اضافه میشد، نور آن نیز ضعیفتر میشد.
رقابت بر سر تصاحب برق
در آن زمان رقابت شدیدی بین مردم، برای استفاده از برق شکل گرفت. تا جایی که مردم بیماری سل و ارتباط آن با دود چراغهای نفتی و روغنسوز را بهانهای برای بردن برق به خانههای خود قرار میدادند. مصارف اولیه برق تنها به چند ساعت از شب محدود میشد.
مولدهای اولیه نیز با هیزم، زغالسنگ و چوب کار میکردند ولی بعدها جای خود را به مولدهای دیزلی دادند.
به دنبال وارد شدن برق به ایران و جا افتادن این صنعت بین مردم، در سال 1284، ادارهای در شهرداری تهران به نام (اداره روشنایی معابر) تاسیس شد. این اداره بعدها به (بنگاه برق) تغییرنام داد ولی همچنان زیرنظر شهرداری بود.
پس از اینکه برق به طور کامل در میان مردم جا افتاد و عقیدههای کهنه، جای خود را به رضایت از نور داد، بنگاه برق، فردی را به عنوان مامور دریافت پول مصرف برق براساس تعداد لامپها قرار داد که به او (تحصیلدار) میگفتند. تحصیلدار، بدون آن که کنتور و یا چیزی شبیه آن در کار باشد، هر شب آمده و براساس تعداد لامپها از صاحبان آنها پول میگرفت. در آن زمان لامپهایی که معمول بود، لامپهای چهل واتی، لامپهای 75 واتی و لامپهای صدواتی بود. البته در آن زمان به واحد (وات)، (شمع) میگفتند.
قیمت مصرف لامپهای چهل شمعی چهار شاهی و مصرف لامپهای 75 شمعی و صد شمعی به ترتیب هفت شاهی و ده شاهی بود. بعضی کسبه، برای پرداختن نکردن این مبلغ، ترفندهایی به کار میبردند.
اول شب لامپ کموات زده و پس از رفتن تحصیلدار، لامپ پروات میبستند، یا اینکه ابتدا یکی، دو لامپ وصل میکردند و پس از رفتن تحصیلدار، سه، چهار لامپ دیگر اضافه میکردند. عدهای نیز دکان و مغازه خود را هنگام آمدن تحصیلدار میبستند و پس از رفتن او، دوباره آن را باز میکردند و به این طریق از پرداخت مبلغ مصرف لامپ، شانه خالی میکردند.
محمدحسین امینالضرب در 25 آذرماه 1311 شمسی در سن 62 سالگی در اثر بیماری آسم درگذشت. پس از فوت امینالضرب بنا به وصیتش، او را در شهر مقدس نجف به خاک سپردند.فرزندانش عبارتند از حسن، محسن، دکتر یحیی و دکتر اصغر مهدوی...
برچسبها: صنعت برق , نيروگاه , تحقيق , پايان نامه
اگرچه که الکتریسته به عنوان نتیجه واکنش شیمیایی ای که در یک پیل الکترولیت از زمانی که الساندرو ولتا در سال 1800م این آزمایش را انجام داد، شناخته می شده است، اما تولید آن به این روش گران بوده و هست. در سال 1831م، مایكل فارادی ماشینی ابداع کرد که از حرکت چرخشی تولید الکتریسته می کرد، اما حدود پنجاه سال طول کشید تا این فن آوری از نظر اقتصادی مقرون به صرفه شود. در سال 1878م، توماس ادیسون جایگزین عملی تجاری ای را برای روشنایی های گازی و سیستم های حرارتی ایجاد کرد و به فروش رساند که از الکتریسته جریان مستقیمی استفاده می کرد که بطور منطقه ای تولید و توزیع شده بود، استفاده می کرد. در سیستم جریان مستقیم ادیسون، ایستگاه های تولید توان اضافی می بایست نصب می شدند. بدلیل اینکه ادیسون قادر نبود سیستمی را تولید کند که به ژنراتورهای چندگانه اجازه بدهد که به یکدیگر متصل شوند، گسترش سیستم او نیاز داشت که تمامی ایستگاه های تولید جدید مورد نیاز ساخته شوند.
نیاز به نیروگاه های اضافی ابتدا توسط قانون اهم بیان شده است، به دلیل اینکه تلفات با مربع جریان یا بار و با خود مقاومت متناسب است، بکار بردن کابل های طولانی در سیستم ادیسون به مفهوم داشتن ولتاژهای خطرناک در برخی نقاط یا کابل های بزرگ و گران قیمت و یا هر دوی اینها بود.
نیکولا تسلا که مدت کوتاهی برای ادیسون کار می کرد و تئوری الکتریسته را بگونه ای درک کرده بود که ادیسون درک نکرده بود، سیستم جایگزینی را ابداع کرد که از جریان متناوب استفاده می کرد. تسلا بیان داشت که دو برابر کردن ولتاژ جریان را نصف می کند و منجر به کاهش تلفات به میزان 4/3 می شود و تنها یک سیستم جریان متناوب اجازه انتقال بین سطوح ولتاژ را در قسمت های مختلف آن سیستم ممکن می سازد. او به توسعه و تکمیل تئوری کلی سیستم اش ادامه داد و جایگزین تئوری و عملی ای را برای تمامی ابزارهای جریان مستقیم آن زمان ابداع کرد و ایده های بعدیش را در سال 1887م در 30 حق انحصاری اختراع به ثبت رساند.
در سال 1888م کار تسلا مورد توجه جرج وستینگهاوس که حق انحصاری اختراع یک ترانسفورماتور را در اختیار داشت و یک کارخانه روشنایی را از سال 1886م در گریت بارینگتون، ماساچوست راه اندازی کرده بود، قرار گرفت. اگرچه که سیستم وستینگهاوس می توانست از روشنایی های ادیسون استفاده کند و دارای گرم کننده نیز بود، اما این سیستم دارای موتور نبود. توسط تسلا و اختراع ثبت شده اش، وستینگهاوس یک سیستم قدرت برای یک معدن طلا در تلورید، کلورادو در سال 1891 ساخت که دارای یک ژنراتور آبی 100 اسب بخار(75 کیلو وات) بود که یک موتور 100 اسب بخار (75 کیلو وات) را در آنسوی خط انتقالی به فاصله 5/2 مایل (4 کیلومتر) تغذیه می کرد. سپس در یک قرارداد با جنرال الکتریک که ادیسون مجبور به فروش آن شده بود، شرکت وستینگهاوس اقدام به ساخت یک نیرگاه در نیاگارا فالس کرد که دارای سه ژنراتور تسلای 5000 اسب بخار بود که الکتریسته را به یک کوره ذوب آلومینیوم در نیاگارا ، نیویورک و به شهر بوفالو، نیویورک به فاصله 22 مایل (35 کیلومتر) انتقال می داد. نیروگاه نیاگارا در 20 آوریل 1895م شروع به کار کرد.
• برق در تهران
شهر بزرگ تهران از حدود دو قرن پیش پایتخت ایران بوده است و به سبب نقش و موقعیت اداری و جغرافیای برجسته اش اولین مولد برق در تهران به قدرت تقریبی ٣ كیلو وات حدود ١٥0 سال پیش در سال ١٢٦٤ هجری شمسی درست سه سال بعد از مؤسسه برق تجاری توماس ادیسون كه برای تأمین روشنایی بخشی یكی از خیابانهای شهر نیویورك ایجاد شده بود، به منظور تأمین روشنایی بخشی از كاخ سلطنتی ناصرالدین شاه قاجار، برای نخستین بار در این شهر مورد بهره برداری قرار گرفت.
١٩سال بعد در سال ١٢٨٣ هجری شمسی امتیاز تأسیس كارخانه برق در تهران به یكی از تجار خوش نام آن زمان مرحوم حاج حسین امین الضرب واگذار گردید. این كارخانه در سال ١٢٨٥ درست ٦ ماه بعد از صدور فرمان مشروطیت با یك ماشین بخار پیستونی با ٣ دیگ بخار كه سوخت آن زغال سنگ بود با مولدی به قدرت ٤٠٠ كیلو وات ساخت كارخانه آ.ا.گ. از كشور آلمان با ولتاژ٣٨٠/٢٢٠ ولت آماده بهره برداری و پذیرش مشتركان شد. محل این كارخانه در خیابان چراغ برق تهران (امیر كبیر كنونی) قرار داشت كه فقط برای تأمین روشنائی شبها بین ٥ تا ٧ ساعت كار می كرد. ماشین بخار دیگری با مولدی به قدرت ١٠٠ كیلو وات بعدها به آن اضافه شد. از اوایل سالهای ١٣٠٠ به بعد دو دستگاه نیم دیزل به قدرت ٥٠ اسب بخار ساخت كارخانه (انگو بلژیك كمپانی) در همان محل نصب گردیده و به ظرفیت كارخانه امین الضرب افزوده شد.
در این سالها به تدریج با آگاهی و علاقمند شدن بخش خصوصی به مزایای برق، رفته رفته شركتهای خصوصی برای تولید، توزیع و فروش برق ایحاد شد. در همین دوران برخی از كارخانه های صنعتی جدیدالتأسیس هم دارای مولد برق اختصاصی شدند. در سال ١٣١٠ برای نخستین بار، شبانه روزی كردن برق در تهران در میان دولتمردان آن زمان مطرح گردیده و اقدامات اولیه برای تحقق آن صورت گرفت تا آنكه بعد از گذشت ٦ سال بلاخره در تاریخ ٢٥/٦/١٣١٦ یك نیروگاه بخاری ساخت كارخانه اشكودا از كشور چكسلواكی با ٤ واحد ١٦٠٠ مگاواتی جمعاً به قدرت ٦٤٠٠ كیلو وات در محل كنونی شركت برق منطقه ای تهران واقع در میدان شهدا نصب گردیده و زیر نظر شهرداری تهران بهره برداری از آن آغاز گرید.
در فاصله سالهای١٣٢٠-١٣١٨ به ویژه از اردیبهشت ماه سال ١٣١٩ كه رادیو تهران شروع به كار كرد، استفاده از برق مخصوصاً برای شنیدن اخبار جنگ از رادیو با استقبال مردم روبرو گشت و به ناچار برای جبران كمبود نیرو از برق اضافی كارخانه های سیلو، سیمان تهران و پادگان سلطنت آباد كمك گرفته شد. بر اساس آمارهای موجود میزان تولید برق زا ٥/١٠ میلیون كیلو وات ساعت در ساعت ١٣١٧ به٥/١٥ میلیون كیلو وات ساعت در سال ١٣١٨ رسیده بود كه با منظور كردن ٥/١ میلیون كیلو وات ساعت تولید برق كارخانه حاج امین الضرب جمع تولید برق در آن سال به ١٧ میلیون كیلو وات ساعت رسید. جمعیت تهران در آن سال ٤٥٠٠٠ نفر بود كه بدین ترتیب میزان تولید سرانه برق سالانه به حدود ٣٨ كیلو وات ساعت رسیده بود.
در سالهای قبل از سال ١٣١٥ مسئولیت تهیه، نصب، تعمیر و نگهداری تأسیسات مربوط به روشنائی خیابانها به عهده واحدی به نام (اداره روشنایی) كه در شهرداری تهران ایجاد شده بود قرار داشت. ولی واحد مستقلی كه عهده دار برنامه برای تأمین برق مورد نیاز مردم و توسعه تأسیسات برق در آینده باشد وجود نداشت. با افزایش تقاضای روزافزون برق و رشد تدریجی مصرف، ایجاد یك مؤسسه مستقل كه عهده دار این وظیفه باشد احساس گردید و به همین خاطر در ٢٥ مهرماه سال ١٣١٥ یك مؤسسه مستقل به نام (مؤسسه برق تهران) زیر نظر شهرداری به وجود آمد. این مؤسسه در واقع با اهداف و شرح وظایف گسترده جایگزین اداره روشنایی شهرداری شد.
به علت افزایش تقاضا، كمبود برق در تهران روز به روز بیشتر احساس می شد اما در طی سالهای جنگ جهانی دوم به سبب اشغال ایران از سوی متفقین و آشفتگی اوضاع سیاسی داخلی و عدم امكان ساخت تجهیزات نیروگاهی در داخل كشور مشكلات حمل قطعات نیروگاهها از خارج كشور، امیدی به نصب نیروگاههای جدید وجود نداشت تا آنكه پس از پایان جنگ و پیش از خروج متفقین از ایران ٤ دستگاه مولد ٢٠٠٠ كیلو واتی جمعاً به ظرفیت ٨٠٠٠ كیلو وات ساخت كارخانه (وستینگهاوس) از ارتش آمریكا خریداری گردیده و در ضلع شمالی مولدهای اشكودا نصب شد و بهره برداری از آنها در مهرماه سال ١٣٢٧ آغاز گردید. احداث این نیروگاهها و حتی استفاده از برق مازاد كارخانه های دولتی از جمله سیمان، سیلو، دخانیات، سلطنت آباد و راه آهن نیز تكافوی پاسخگویی به نیازهای برق تهران را نمی كرد. چنان كه در زمستان سال ١٣٢٨ كمبود نیروی برق در تهران به طور كامل محسوس شد و به همین خاطر پس از مطالعات و بررسیهای به عمل آمده مسؤولان ذیربط در طی سالهای ١٣٣٢ و ١٣٣٣ اقدام به خرید سه دستگاه مولد دیزلی هر یك به قدرت ١٣٠٠ كیلو وات و در مجموع به قدرت ٣٩٠٠ كیلو وات، از كارخانه (نردبرگ) آمریكا نمودند. این مولدها هم در ضلع شمال غربی مولدهای اشكودا نصب شده و در طی سالهای ١٣٣٤ و ١٣٣٥ مورد بهبره برداری قرار گرفتند.
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی ، معرفی کتاب
برچسبها: صنعت برق , نيروگاه , تحقيق , پايان نامه
از صنعت برق چه میدانیم ؟
انواع نیروگاههایی که در سطح جهان به امر تولید برق اشتغال دارند عبارتند از:
1. نیروگاههای بخاری
2. نیروگاههای آبی
3. نیروگاههای گازی
4. نیروگاههای سیکل ترکیبی
5. نیروگاههای اتمی
6. نیروگاههای خورشیدی
7. نیروگاههای بادی
8. نیروگاههای پمپ ذخیره ای
9. نیروگاههای جذر و مدی دریا
10. نیروگاههای زمین گرمایی ( ژئوترمال)
11. نیروگاههای موجی ( موج دریا )
12. نیروگاههای دیزلی
13. نیروگاههای مگینتوهیدرودینامیکMHD
14. نیروگاههای بیوماس
15. و…
به طوری که از نام این نیروگاهها بر میآید هریک ازآنها برای تولید برق، فن آوری ویژه ای دارند که درجای خود توضیح خواهیم داد. در حال حاضر انواع نیروگاههایی که در کشور ما ایران دردست بهره برداری قراردارند عبارتند از: نیروگاههای آبی، گازی، دیزلی، بادی، خورشیدی، سیکل ترکیبی و به زودی نوع اتمی آن نیز شروع به کارخواهد کرد.
ولی قبل ازاینکه وارد بحث نیروگاهها، تولید، انتقال و توزیع برق شویم، بهتراست کمی درباره کاربردهای گوناگون انرژی ها و تبدیل آنها به انرژی برق و روشهای تولید آن سخن بگوییم.
استفاده از انرژیهای خدادادی موجود درطبیعت، همیشه مورد نظربوده است. مطالعات گوناگونی برای تغییر شکل انرژی، به طوری که به کارگیری آن ساده باشد، صورت گرفته است. حاصل این کوشش ها، انرژی الکتریکی است که ازتبدیل سایر انرژی ها به دست می آید.
امروزه یکی ازمهم ترین شکل های انرژی که درتمام جهان مود استفاده قرار می گیرد ، انرژی برق است. همان طور که درکتاب های علوم خوانده ایم، انرژیها قابل تبدیل به یکدیگرند. مثلاً انرژی مکانیکی را می توان به انرژی الکتریکی تبدیل کرد. به همین ترتیب انرژی شیمیایی و حرارتی را و برعکس.
عوامل زیرسبب می شوند که استفاده ازبرق ساده تر و راحت تر از سایر انرژیها باشد:
1. برق را می توان به سهولت از نقطه ای به نقطه دیگر انتقال داد. به عنوان مثال توسط دو رشته سیم انرژی الکتریکی به خانه ما راه می یابد.
2. کارکردن با برق ساده تر است.
3. دستگاههای متعددی می توان ساخت که با برق کار کنند.
4. درتبدیل انرژی الکتریکی به انرژیهای دیگرمواد زاید ایجاد نمی شودو…
انرژی الکتریکی کاربردهای گوناگونی دارد که اهم آنها عبارتند از:
مصارف صنعتی
تقریباً بیش از نصف برق تولیدی برای رفع احنیاجات صنعتی به کار می رود. موتورهای الکتریکی در اندازه های کوچک و بزرگ چرخ صنایع را به حرکت درمی آورند. الکترومغناطیس های بزرگ در جرثقیل ها کار جابهجا کردن قطعات بزرگ فلزی را به عهده دارند.
کاربرد در کشاورزی
اگر شما فرزند یک کشاورز باشید می توانید بسیاری از کاربردهای برق درمزارع را نام ببرید. می دانیم تا چندی قبل بسیاری از کارهای مزرعه توسط کشاورزان و خانواده های آنان با کمک حیواناتی مثل اسب انجام می شد. اینک چه تغییری پیدا شده است؟ مواد غذایی با بهای کمتری از نظرهزینه نیروی انسانی تهیه می شود، کشاورزان از وسایل زندگی بهتر استفاده می کنند و انرژی برق در کشاورزی به کار گرفته شده است.
برق ـ البته توع خاصی از آن ـ تراکتور کشاورز را راه می اندازد. باراو را حمل می کند. آب را به مزارع و محل مسکونی می رساند. بادبزن های الکتریکی هوای گرم تابستان را خنک می کنند. برق، گرمابخش زمستان سرد است. مانع فاسد شدن مواد غذایی می شود. صنایع غذایی را گسترش می دهد.
کاربرد در شهرها
شهرها معمولاً 10 درصد برق تولیدی را مصرف می کنند. فروشگاهها، خانه ها ، هتلها، مساجد، بیمارستانها، ادارات و دیگرمراکز شهری برق مصرف می کنند. درشهر سیستم هوای مطبوع، هوای ادارات، بیمارستانها، هتل ها و آپارتمان ها را درتابستان خنک و سالم نگه می دارد. یک بیمارستان خوب بدون داشتن دستگاههای برقی نظیر اشعة ایکس، آسانسورها، تخت های جراحی، دستگاههای استرلیزه کردن، لامپ های مخصوص و دیگر وسایل نمی تواند خدمت لازم را در اختیار بیماران قرار دهد.
روشنایی اماکن و معابر در شب، که نعمت بزرگی است فراموش نشود.
کاربرد درحمل و نقل
حمل و نقل زمینی، دریایی، هوایی به صورت پیشرفته امروزی فقط با استفاده از نیروی برق مقدور است. ماشین های سواری، اتوبوس ها، لکوموتیوها، مستقیم یا غیر مستقیم از انرژی برق استفاده می کنند. در خطوط کشتیرانی از پختن غذا گرفته تا تهویه هوای کشتی از برق استفاده می شود.
هواپیما های مسافربری یا نظامی، روشنایی، گرما، تهویه، کنترل فشار وقدرت خود را توسط نیروی برق تأمین می کنند.
کاربرد ارتباطاتی ( مخابرات )
تلگراف، تلفن، رادیو و برنامه های فضایی قدرت خود را از برق دریافت می کنند. بدون برق نفوذ به داخل فضا و شناخت نادیده های فضایی و ارتباط با کرات آسمانی امکان پذیر نیست. امروزه کشورهای جهان توسط دستگاههای مخابراتی به هم وصل هستند. از ایستگاههای رادیویی مختلف می توان اخبار را شنید.
فکر می کنیم همین مختصر توضیح دربارة اهمیت صنعت برق و شناخت آن کافی باشد و حال به سروقت روش های تولید برق می رویم و سپس به درون نیروگاه گاه برمی داریم.
به طوری که می دانیم، انرژی الکتریکی قابل دیدن نیست. با وجود این اطراف ما را پوشانیده است. می توان گفت الکتریسیته همه جا هست. در حقیقت قسمتی از ساختمان تمام مواد طبیعی الکتریسیته است. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که الکتریسیته را از درون مواد بیرون بیاوریم و به کارگیریم.
همان طور که گفتیم برق شکلی از انرژی است که از تبدیل سایر انرژی ها به وجود می آید. دستگاهی را که سایر انرژی ها را به انرژی برق تبدیل می کند، مولد می نامند.
پیل، یک مول برق است. این مولد، انرژی شیمیایی را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند. درباره پیل ( باتری ) درکتاب های علوم به طور مفصل بحث شده است. پیل به دو صورت، پیل خشک و پیل تر موجود است. هریک از شما برای یک بار هم که شده پیل را به کار برده اید. پیل خشک برای به کار انداختن وسایل بازی، رادیوها، چراغ قوه ها و ضبط صوت ها و گروه دیگری از وسایل الکتریکی مورد استفاده قرار می گیرند. پیل های مزبور در اندازه و شکل های مختلف ساخته می شوند. این پیل ها پس از مدتی برق آنها تمام میشود و دیگر نمیتوان از آنها استقاده کرد.
یکی دیگر از انواع مولدهای شیمیایی، انباره یا باتری اتومبیل است که آن را باتری تر نیز می نامند. از این باتری های تر امروزه علاوه بر اتومبیل، درمراکز صنعتی و از جمله در داخل نیروگاهها نیز برای موارد اضطراری استفاده می کنند. این باتری ها طوری طراحی شده اند که می توانند در دفعات زیاد پر و خالی شوند.
برقی که به روشهای مختلف تولید می شود به نام برق جریان مستقیم یا برق D.C برق جریان متناوب A.C نامگذاری شده است . برق D.C مانند یک خیابان یک طرفه است. الکترون ها مانند وسایط نقلیه فقط دریک جهت حرکت دارند. برق A.C یا برق جریان متناوب در صنعت و مصارف خانگی مورد استفاده قرارمی گیرد.
دستگاهی را که برق A.C تولید می کند، مولد یا ژنراتور می نامند. برحسب اینکه انرژی لازم برای به حرکت درآوردن مولد از چه منبعی دریافت شود، مولد را با آن نام می خوانند. مانند نیروگاههایی که قبلاً انواع آنها را نام برده ایم. به عنوان مثال اگر برای گرداندن مولد، از انرژی حرارتی استفاده شود، مولد را توربوژنراتور حرارتی می گویند که از جمله آنها توربوژنراتورهای بخاری است.
طرز کار این نوع مولد به این ترتیب است که ابتدا آب را به وسیله سوختی مانند زغال سنگ، گاز و مواد نفتی مانند مازوت به بخارتبدیل می کنند. بخارتولید شده پس از عبور از لوله های مخصوص با فشارزیاد به پره های توربین برخورد می کند و آن را به گردش درمی آورد. چون محور توربین و محور ژنراتور به هم متصلند، درنتیجه ژنراتور شروع به چرخیدن کرده و برق تولید می کند.
مولد برقی که به وسیلة موتور دیزلی به گردش درمی آید به نام دیزل ژنراتور نامیده می شود. به همین ترتیب می توان برای تولید برق از انرژی باد، خورشید، آب و همچنین از انرژی هسته ای استفاده کرد که دراین باره، هنگام توضیح دربارة کار این نوع نیروگاهها مفصل تر صحبت خواهیم داشت.
یادمان نرود که دینام دوچرخه هم یک ژنراتور کوچک برق است که محور آن توسط انرژی پاهایمان هنگام رکاب زدن به حرکت درمی آید و مقداری از انرژی ما به برق تبدیل می شود و ما می توانیم در روشنایی لامپ دوچرخه، به حرکت خود در شب ادامه دهیم.
موضوعات مرتبط: اطلاعات عمومی ، معرفی کتاب
برچسبها: صنعت برق , نيروگاه , تحقيق , پايان نامه
روابط زناشوئي
سیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کا فی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و.... قابل مشاهده می باشد . سیمرغ با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهیه و ارائه مطلب زیر نموده است .
من هیچ علاقه ای به رابطه زناشویی با همسرم ندارم
سارا که از ازدواج اولش دارای یک دختر است درمورد زندگی فعلی و ازدواج مجددش می گوید. او می گوید که من و سامان زندگی خوبی داشتیم حتی از لحاظ زناشویی هم هیچ مشکلی نداشتیم. آنها 6 سال است که ازدواج کرده اند و این ازدواج دوم هر دوی آنهاست و این هیچ خللی در زندگی آنها وارد نکرده بود. او می گوید تا 3 سال پیش زندگی خوبی داشتند و مانند تازه عروس و دامادها زندگی می کردند.
سارا می گوید:
اما حالا هیچ خواسته و نیاز جنسی و هیچ شور و هیجانی ندارم. دوست دارم مثل سابق رابطه بهتری با هم داشته باشیم اما نمی توانم. طی چند سال اخیر چندکیلو وزن اضافه کردم و این شاید یکی از علتهای سردی در روابط جنسی ام شده است. اما حالا به این نتیجه رسیدم که حتما عمل جراحی که سه سال پیش داشتم(عمل بیرون آوردن رحم) علت اصلی این سردمزاجی من در روابط زناشویی ام بوده و این همان چیزی است که روابط جنسی من را تحت الشعاع قرار داده. از بعد از عمل جراحی ام، به دو متخصص زنان مراجعه کردم و درمانهای زیادی از هورمون درمانی و داروهای گیاهی گرفته تا داروهای شیمیایی را امتحان کردم تا تمایلاتم را بهبود بخشم. اما هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ کدام از آنها کمکم نکرد.
من و سامان ماه به ماه هم به یکدیگر ابراز علاقه نمی کنیم. اگر به ندرت هم ابراز علاقه کرده و رابطه زناشویی داشته باشیم، هرگز مثل سابق و اوایل ازدواجمان نیست. ایجاد رابطه زناشویی برای من سخت است و احساس میکنم که این رابطه زناشویی به من تحمیل شده است. در مقابل سامان احساس می کند که من هیچ توجه و علاقه ای به او ندارم. بارها برایش توضیح داده ام که من عاشقش هستم و هنوز هم برای من جذابیت های خاص خودش را دارد. فقط من حال و حوصله برقرار کردن رابطه زناشویی را ندارم. برای مثال، چندروز پیش وقتی من از سرکار برگشتم، سامان از من درخواست رابطه زناشویی کرد اما من خسته بودم و درخواست او را رد کردم. هرزمانی که مانعش می شوم، سامان عصبانی می شود و اخم می کند. من احساس می کنم سامان ظرفیت کمی دارد و از هر چیزی زود عصبانی می شود. این موضوع در مورد انتقاد کردن از او، یا نادیده گرفتن خانواده اش هم صدق می کند.
تفکرهای سارا ادامه دارد
اما او گاهی اوقات متوجه این موضوع نمی شود که من به مهلت بیشتری نیاز دارم. کار من پر استرس است. من مدیر برنامه ریزی شرکت هستم و ساعت کاریم زیاد است. اما سامان استاد اقتصاد است و شش ماهی بود که برای انجام تحقیقاتی برای نوشتن کتابش در خانه مانده بود. علاوه بر کارش، دو پسر او که یکی 17 سال و دیگری 19 سال دارند و نزدیک مادرشان زندگی می کنند، در زندگی او از اهمیت خاصی برخوردار نیستند. سامان به ندرت دوستان دانشگاهیش را می بیند، و به ندرت خودش را سرگرم می کند یا ورزش می کند. تمام توجه او و دنیایی که پیرامون او را احاطه کرده من هستم. و این برای من خسته کننده است.
سامان تصور می کند که من پسرهایش را دوست ندارم و من را متهم کرده است که برای به هم پیوستگی و اتحاد خانواده اش تلاش نمی کنم. من به تحمیل کردن خودم به دیگران چندان تمایل ندارم. اما سامان از من انتظار دارد که اتحاد و نزدیکی خانواده اش را برقرار کنم. حالا پسرهای سامان یکسره به ما سر میزنند. من احساس می کنم که رفت و آمد زیاد آنها به خانه ما بدون هماهنگی باعث اختلال در زندگی خصوصی ما شده است. دراین شرایط ما چاره ای جز جر و بحث نداریم.
تا زمانی که من، سامان و خانواده اش را ملاقات کردم هیچ پیش زمینه ای درمورد خود و خانواده اش نداشتم. من سومین فرزند خانواده هستم. از زمانی که پدرم فوت کرد مادرم خودش را مرکز توجه قرار داده بود10 سال پیش وقتی پدرم فوت کرد مادرم نقل مکان کرد و من به ندرت او را می بینم. برادر و خواهرم هم شهرستان زندگی می کنند.
من سامان را در یک مهمانی دوستانه دیدم. به نظر من سامان اولین مردی بود که به طور جدی علاقه مندش بودم. آشنایی ما از آنجا شروع شد. سامان به هر طریقی سعی داشت به من ابراز علاقه کند. اما من هرگز چنان حسی به او نداشتم. وقتی سامان از من خواست به مشاوره برویم درخواستش را رد کردم و به او گفتم من قبلا مشاوره رفتم. درواقع من قانع نشده بودم که می توانم تغییر کنم. من با همسر سابقم هم مشکلات سردمزاجی جنسی داشتم و هیچ وقت او را مقصر نمی دانم.
تفکرهای سامان
من تقریبا تسلیم شدم
سامان یک مرد 43 ساله که هنوز هم مثل بسکتبالیستها به نظر می رسد می گوید وقتی سارا به درخواستهای من هیچ توجهی نمی کرد من احساس سرخوردگی پیدا کردم و تا حدی تسلیم او شدم. او می گوید سارا اصلا به ایجاد رابطه زناشویی علاقه ای نداشت و نزدیک به 3 سال هیچ رابطه زناشویی با هم نداشتیم. او همیشه به من می گفت اصلا هیچ شور و هیجانی ندارم چون وزنم زیاد شده است. اما من هنوز هم فکر می کردم که او برای من زیباست. اما همیشه سعی می کردم با صحبت کردن او را متقاعد کنم. اما من احساس می کردم که جاذبه ای برای او ندارم.
کناره گیری های سارا در ابعاد دیگری از زندگی مان هم خودش را نشان داد. او عصبانی بود و به جای لبخند زدن تقریبا همیشه بداخلاقی می کرد. او من را یک آدم احمق تصور می کرد که هیچ کاری را نمی توانم به نحو احسن انجام دهم. مثلا اگر قبض را سرموقع پرداخت نمی کردم از نظر او وظیفه شناس و مسئولیت پذیر نبودم. اگر من از او می خواستم که به جمع من و پسرانم بپیوندد تا یک فیلم را با هم ببینیم برای او به این معنی بود که من برای حیطه شخصی او احترام قائل نیستم. من از اینکه پسرانم رفت و آمد به خانه من را به خانه مادرشان ترجیح می دادند خوشحال بودم اما می دانستم که سارا این موضوع را یک نوع فضولی و آنها را مهمانان ناخوانده می دانست.
رابطه ما ناامید کننده بود
پدرمن کارمند شرکت برق بود و مادرم حسابدار. پدر و مادرم من و خواهر و برادرانم را در رفاه کامل قرار داده بودند. من هنوز هم از اینکه مرتبا به دیدار من می آیند ممنون و سپاسگزارم. پدر و مادر من هر دو کار می کردند و همه ما را به دانشگاه فرستادند. من هرگز پدرم را به خوشحالی روزی که در آزمون دکترا قبول شدم ندیده بودم.
در ابتدا من عاشق تدریس بودم اما سیاستهای دانشگاه مرا از پا درآورد. من می خواستم ساعتها ورزش کنم، کتابی که 20 سال برایش برنامه ریزی کرده بودم را تمام کنم. من احساس می کردم هنوز جای زیادی برای پیشرفت دارم اما به خاطر سارا علایقم را رها کردم. شما فکر می کنید حالا که من و سارا زمان زیادی را در خانه به خوبی و خوشی با هم سپری می کنیم؟ اما نه برعکس!
رابطه بین ما خیلی ناامید کننده است چون ما هردو در ابتدا با هم رابطه خیلی خوبی داشتیم. وقتی من و سارا همدیگر را ملاقات کردیم فورا احساس کردیم از همه لحاظ برای هم مناسب هستیم. هر دوی ما مطلقه بودیم، هر دو بچه داشتیم و هردوی ما یکدیگر را درک کردیم و به خواسته های هم احترام گذاشتیم. من واقعا نمی دانم چه اتفاقی افتاد. بحث و جدل های ما تمام نشدنی است. من اعتراف می کنم که اخلاق بدی دارم اما اکثر اوقات سعی می کنم بحث را تمام کنم تا زمانی که هردوی ما آرام شویم اما او اجازه نمی دهد. من حتی سعی می کنم از اتاق بیرون بیایم اما او همیشه صحبتهایش را ادامه میدهد.
حالا می دانم که من باید تغییراتی را در زندگی ام ایجاد کنم. من ارتباط با دوستانم را از دست داده ام، و باید اعتماد به نفسم را تقویت کنم تا کتابم را به پایان برسانم. اما با وجود همه اینها، من می خواهم ارتباطم را با همسرم دوباره برقرار کنم. نمی دانم چقدر طول می کشد. بله من در رابطه زناشویی موفق نبودم اما علاقه و شور و هیجان بین ما هم موفیت آمیز نبوده. تا کی می خواهد طول بکشد؟ تا همیشه؟
نظر مشاور
مشاور پاسخ می دهد: خواسته های ضعیف و کمِ جنسی در هر سنی و به دلایل مختلفی ممکن است اتفاق بیفتد. این موضوع ممکن است مادام العمر باشد یا موقتی، مثلا ممکن است به دلیل شرایط فیزیکی مانند بیماری، مصرف دارو،یائسگی یا حتی استرس باشد. سارا به من گفته بود که از زمانی که رحمش را جراحی کرده تغییراتی از قبیل خشکی واژن، عرق های شبانه، و گرگرفتگی در بدنش مشاهده کرده بود. و این تغییرات برای کاهش میل به رابطه زناشویی نرمال و طبیعی است. من تردید دارم که دلایلی غیر از دلایل فیزیکی برای این عدم تمایل به برقراری رابطه زناشویی وجود دارد.
من به سارا گفته بودم که برای اینکه رابطه زناشویی اش را به حالت نرمال و طبیعی برگرداند باید رابطه خود با همسرش را خارج از محیط اتاق خواب بهبود بخشد. خانواده آنها، بچه هایشان، و شغلشان در ایجاد بحث و مشاجره موثر هستند و در رابطه آنها تاثیر زیادی می گذارند. سارا معتقد است که سامان نیاز او برای زندگی شخصی و خصوصی اش را نادیده گرفته و این موضوع را با سردی در رابطه زناشویی که منجر به عصبانیت و ناراحتی سامان می شود جبران می کند. بعد از ممانعت های بسیار سارا، سامان حالت تدافعی پیدا می کند و از اتلاف انرژی بر روی آن صرف نظر می کند.
ما استراتژی های مختلفی برای کوتاه شدن بحث بین آنها و بهبود روابطشان پیشنهاد کردیم. آنها موافقت کردند که به محض اینکه احساس کردند بحثشان درحال بالا گرفتن است مکث کنند و بحث را خاتمه دهند. من به آنها ماموریت دادم مثلا اگر درحال بحث کردن بودند و اگر سامان لحظه ای مکث کرد سارا باید به جای ادامه دادن بحث به آن احترام بگذارد. این کار به سامان اجازه می دهد که حالتش را کنترل کند و به آرامی صحبت کنند. من همچنین به سامان گفتم وقتی سارا منتقدانه صحبت می کند و عیبجویی می کند چند لحظه ای صبر کند. به این شکل بحث کوتاه می شود. با این کار سامان دیگر مقابل سارا گارد نمی گیرد و به لحظات خوبی که باهم سپری کردند تمرکز می کند.
سامان همچنین باید شادی و نشاط را در زندگی اش که زیاد با سارا مرتبط نیست به دست بیاورد. ما درمورد اینکه چگونه می تواند شادی و نشاطش را دوباره به دست بیاورد بحث کردیم. مثلا سامان بعد از چند جلسه مشاوره به من گفته کتابش باید تا آخر تابستان تمام شود. همچنین او گفته قرار است دوباره تدریسش را از پاییز از سر بگیرد. با پیشنهادات من سامان دوباره ارتباطش را با دوستان و همکارانش برقرار کرد و پروژه های جدیدی برای انجام دادن برداشت. سارا می گوید: حالا سامان دیگر سرش حسابی شلوغ شده است و من از او خواهش می کنم کمی هم وقت برای من بگذارد.
در پایان من به همه زوج ها توصیه می کنم تعادل را حفظ کنید. بعضی از زوج ها زمان زیادی را صرف کارهایشان می کنند، بعضی ها فقط به مسائل جنسی می پردازند، و بعضی ها هم به احساسات می پردازند که باعث مشکلاتی در فعالیتهای جنسی می شود. همدیگر را درک کنید، به یکدیگر محبت کنید، رابطه زناشویی را به دیگری تحمیل نکنید. شرایط را برای ایجاد یک رابطه زناشویی خوب فراهم کنید مثلا موسیقی بگذارید، نور اتاق را کم کنید و شمع روشن کنید. از با هم بودن لذت ببرید. بعد از چند هفته، متوجه می شوید که چقدر از با هم بودن لذت می برید.
در ضمن، من به سارا کمک کردم تا تصور و ذهنیتش را درمورد خودش مخصوصا اندامش بهبود دهد. من چند جمله کلیدی به او دادم تا زمانی که احساس بدی نسبت به خودش داشت آنها را تکرارکند. "هیچ وقت همسرم به خاطر ظاهرم با من رابطه زناشویی برقرار نمی کند". سارا اینقدر این جمله ها را تکرار کرد تا حس منفی نگری او از بین رفت. من همچنین به او گفتم باید کارهایی انجام دهد تا حس شور و هیجان برای رابطه با همسرش برقرار شود. به او پیشنهاد کردم به ظاهر و اندامش بیشتر رسیدگی کند، ورزش کند و موسیقی مورد علاقه اش را گوش دهد.
بعد از 5 ماه سارا و سامان رفتارهای سابقشان را کنار گذاشتند. من پیشنهاد دادم برای اینکه سارا از ممانعت دربرابر رابطه زناشویی دست بردارد، سارا پیشقدم باشد. آنها تصمیم گرفتند آخر هفته خوبی را با هم سپری کنند و به مسافرت بروند. وقتی که برگشتند به آنها گفتم برای رابطه زناشویی تان زمان بندی کنید. سامان هم قول داد که از پسرانش بخواهد تا قبل از آمدن به خانه آنها با پدرش هماهنگ کند. سارا هم قول داد تا وقت بیشتری را با مهمانهایش به خصوص پسران سامان سپری کند.
سامان و سارا بعد از یک سال و با صبر و حوصله یکدیگر مشکلشان حل شد. سارا می گوید من فکر می کردم رابطه زناشویی تفریح زندگی است و نباید زمان و تمرکز زیادی روی آن گذاشت اما حالا متوجه شده ام که باید آن را روز به روز بهتر و بهتر کرد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی ، خوب زندگی کنیم
برچسبها: روابط زناشوئي , زوجهاي جوان , علاقه مند , مشاوره
امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم،
آب و غذا را جیره بندی کردیم،
شهدا انتهای کانال کنارهم قرار دارند،
دیگر شهدا تشنه نیستند
فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه(س)
موضوعات مرتبط: درباره کمیل
برچسبها: ابراهيم هادي , شهيد , جانباز , جبهه
![]() |
درمان سنگ های ادراری |
![]() |
![]() |
فشار خون |
![]() |
![]() |
کلیه و دیابت |
![]() |
![]() |
بیماری های مزمن کلیه |
![]() |
![]() |
نارسایی کلیه |
![]() |
![]() |
تغذیه در بیماران دیالیزی |
![]() |
![]() |
تغذیه در سنگ کلیه |
![]() |
![]() |
عصاره سیر و لیمو |
![]() |
![]() |
دستورالعمل اهدا و پیوند کلیه |
موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسبها: فشار خون , سنگ كليه , كليه و ديابت , بيماري كليه
تصوير رهبر معظم انقلاب در كنار ابوي بزرگوار
كوهپيمائي رهبر معظم انقلاب
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای
برچسبها: رهبري , رهبر معظم انقلاب , آيت اله خامنه اي , امام خامنه اي