هه افراد در زندگي مشترک به دنبال صميميت و عشق هستند. اگر شما هم مي خواهيد رابطه تان با همسرتان گرم و محکم باشد، توصيه هاي زير را جدي بگيريد.
* محبت کردن: اگر به اندازه اي به همسرتان محبت کنيد که او باور کند واقعاً دوستش داريد، خواسته تان تأثير گذار خواهد بود و فرصت هاي بي شماري را به دست مي آوريد.
* تکريم: با تکريم و احترام به همسرتان، محبت او را به دست مي آوريد، در نتيجه سخن تان را مي پذيرد.
* نصيحت و موعظه: نصيحت از روي خيرخواهي، تأثيرگذار خواهد بود.
* تشويق: به معني آگاهي دادن است و در صورتي که روش هاي ديگر اثرگذار نباشد، از آن استفاده مي گردد. تنبيه بايد متناسب با رفتار نامطلوب همسر باشد که البته کسي در آگاهي دادن (تنبيه) ديگران موفق مي شود که اول، خود را ادب کرده باشد و رفتارش در آن مورد، الگو باشد.
* رشد علمي: سعي کنيد به رشد علمي همسرتان بيفزاييد. بدين منظور، خود بايد عالم باشيد.
* بلند همتي: سعي کنيد که در زندگي بلندهمت باشيد و تا جايي که برايتان امکان دارد، رضايت همسرتان را به دست آوريد.
* يادآوري زيبايي ها: زيبايي هاي ظاهري همسرتان را براي او بازگو کنيد. اين امر به خصوص براي خانم ها اهميت فراواني دارد. به زيبايي هاي باطني همسرتان نيز توجه کنيد که البته زيبا ديدن اشخاص و اشياء تا حد زيادي به تفکر و نگرش شما بستگي دارد. اگر به لطافت روحي رسيده باشيد، باور مي کنيد که زيبايي هاي ظاهري، گذرا بوده و ممکن است با يک حادثه از بين برود اما زيبايي هاي دروني و سيرت هاي نيکوي آدمي، هميشه ماندگار است. بنابراين در مورد ظاهر همسرتان، حساس نباشيد و او را همان گونه که هست، بپذيريد.
هميشه سعي کنيد خواسته ها و تمايلات يکديگر را برآورده کنيد و تنها به دنبال گرفتن سهم خود از زندگي نباشيد. عارفانه فکر کنيد زيرا سخن عرفا اين است که «مي خواهم که نخواهم.»
موضوعات مرتبط: روان شناسی
زوجهاي جوان شباهت زيادي به دانشجوهاي سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول يادگيري خم وچم زندگي مشتركاند. آگاهي از اشتباهات معمول در اوايل ازدواج ميتواند كمك كند كه مانع بروز آنها شويم. در پيچ و خم دلدادگي و حرفهاي نگفته جواني، واقعيتهاي يک عمر زندگي در کنار يکديگر و تجربه حوادث تلخ و شيرين و مهارتهاي لازم براي شناخت و تجزيه و تحليل مشکلات زندگي فراموش ميشود. يادآوري چند نکته به همه ما کمک ميکند تا مسافتي دورتر از شروع زندگي مشترک و روياپردازيهاي عاشقانه را مشاهده کنيم...
1. فکر نکردن به فرداي ازدواج
2. تلاش براي عوض کردن خلقيات همسر
3. رابطه بد با خانواده همسر
4. مشاجره بهجاي گفتگو
5. کوتاه بودن افق ديد
6. دعواهاي بيهوده
7. حسادت
8. زندگي کردن مانند مجردها
9. غرور در زندگي مشترك
10. با هم نبودن
موضوعات مرتبط: روان شناسی
عشق را مي توان چنين تعريف کرد:
عشق يک احساس شديد عاطفي ست که به صورت پنهان و آشکار نسبت به فرد ديگري که معمولاً جنس مکمل (جنس مخالف) است، ابراز مي شود. با توجه به اين که زن و مرد مکمل هم بوده و همديگر را تکميل مي کنند، به جاي ذکر جنس مخالف، بهتر است بگوييم جنس مکمل، عشق يک وضعيت کاملاً پيچيده و چندبعدي است. مبادله ي مهر و محبت، يک نياز انساني ست. براي اين که دوست مان بدارند، مي بايست ديگران را دوست بداريم. عشق به جنس مکمل، پديده ي شگفت انگيز و بسيار ارزشمندي ست که زندگي افراد را سرشار از نشاط و شادماني مي کند. عشق انسان را متحول مي کند و به او شجاعت و جسارت مي بخشد و ترس، کم رويي و... را از بين مي برد.
عشق باشکوه، دريچه اي ست به نيروي بي کران هستي؛ عشق، بالاتر از هر چيز بوده و حد و مرزي ندارد و انسان را افسون مي کند آرامش و قرار او را مي ربايد.
هر کسي از عشق، احساس و درک خاصي دارد.
«اريک فروم»، روان شناس نامدار مي گويد: «عشق، احساس شخصي ست که هرکس فقط خودش آن را مي تواند درک کند.»
«فرويد» مي گويد: «انسان سالم، کسي است که هم بتواند خوب کار کند و هم خوب عشق بورزد.»
«پائولوکوئيلو» مي گويد: «عشق، آن چيزي ست که «روح جهان» را وادار به دگرگوني و تکامل مي کند.»
«ماريا کوري» مي گويد: «زندگي بدون عشق، خالي از نشاط و شادماني ست.»
انسان هاي سالم، استعداد عاشق شدن را داشته و عملاً طعم شيرين عشق را مي چشند. نياز جنسي، يکي از نيازهاي اساسي و فيزيولوژيک انسان هاست که پسران و دختران، مردان و زنان را به سوي هم مي کشاند. دختران و پسران در سنين نواجواني، بيش تر تحت تأثير احساسات ناپايدار و هيجان هاي زودگذر، وارد قلمرو عاطفي يکديگر شده و ماجراهاي عشقي به وجود مي آورند. در اين ماجرا، نوجوانان و به ويژه دختران توقع دارند که روابط عشقي و عاطفي آنان به ازدواج ختم شود، بدون توجه به اين که اين ازدواج در اين سن و با اين شرايط، درست است يا نادرست، معقول است يا نامعقول، به موقع است يا بي موقع! اين عشق ها و ازدواج ها معمولاً آخر و عاقبت ندارند و در بيشتر مواقع با شکست روبه رو شده و به طلاق و جدايي منجر مي شوند.
بايد توجه داشت که برخي ازدواج ها علاوه بر تداوم نسل و رفع نيازهاي احساسي، عاطفي و جنسي، به علت گريز از تنهايي، ترک خانه ي پدري، کسب ثروت و مکنت و ارتقاي شغلي و موقعيت هاي اجتماعي، داشتن فرزند و... صورت مي گيرد.
عشق همانند هر پديده ي ديگري، تحت تأثير عواملي ست که باعث پايداري يا زوال آن مي شوند.
در هر عشقي سه عامل «صميميت»، «جذابيت و هيجان» و «تعهد» نقش اساسي و محوري در زندگي مشترک بازي مي کنند به طوري که فقدان يک يا دو عامل باعث مي شود که عشق واقعي بين زن و شوهر برقرار نشده و تدوام پيدا نکند. حال ببينيم که سه عامل ذکر شده در انواع عشق ها چگونه ظاهر شده و چه نقشي را به عهده دارند:
* عشق رومانتيک: در عشق هاي رومانتيک، صميميت و جذابيت بين زن و مرد وجود دارد اما دو طرف نسبت به هم تعهدي ندارند.
* عشق افلاطوني: در چنين عشق هايي صميميت و تعهد وجود دارد ولي از جذابيت و ميل جنسي، اثر کم تري ديده مي شود.
* عشق ظاهري: در عشق هاي ظاهري، پختگي لازم براي ايجاد روابط مؤثر بين دو طرف وجود ندارد. طرفين ممکن است تظاهر به عشق و دلدادگي کنند، در حال که از صميميت عميق و تعهد واقعي خبري نيست.
* عشق پوچ: در عشق هاي پوچ، از صميميت و جذابيت واقعي خبري نيست و هر دو زوج يا يکي از آنان، به شدت نسبت به ديگري احساس مالکيت کرده و سعي مي کند همسرش را تحت نفوذ خود قرار دهد و با کنترل، اعمال زور و فشار، تعصب ورزي، سلب آزادي و اختيار همسر، عملاً اعتماد به نفس او را به حداقل مي رساند. کسي که اين نوع تفکر را دارد، فرد سالمي نبوده و بيمار به حساب مي آيد.
* عشق يک طرفه: همان طور که از اسمش معلوم است، يکي از طرفين از مهر و محبت ديگري، يا خبر ندارد و يا پذيراي عشق او نيست. اين چنين عشق هايي به هيچ جا نمي رسد چراکه عاشق به صورت مجازي، معشوق را مخاطب ذهني خود قرار مي دهد، با او حرف مي زند، به جاي او فکر کرده و تصميم گيري مي کند. اين نوع عشق ها محکوم به شکست هستند.
* عشق دروغين: در اين نوع عشق، از تعهد و صميميت واقعي خبري نيست. يکي از طرفين به خاطر زيبايي، پول، شهرت يا موقعيت اجتماعي طرف ديگر، جذب او شده و به عشق و دلدادگي تظاهر مي کند. اين نوع عشق ها عاقبت به خير نمي شوند.
* عشق لحظه اي: جذابيت و هيجان در اين عشق ها نقش اصلي را به عهده دارد و از دو عامل ديگر، اثري ديده نمي شود. اين نوع عشق ها کوتاه مدت و کم دوام بوده و بي حاصل هستند.
* عشق ابلهانه: به طوري که از اسمش بر مي آيد، هيچ تناسبي بين ويژگي هاي طرفين وجود ندارد؛ درست مثل اين که چوپاني عاشق دختر پادشاه شود! ممکن است جذابيت ظاهري يا معروفيت و قدرت، اساس اين نوع عشق ها را تشکيل دهد.
* شيفتگي يا عشق کاذب: بسياري از افراد، شيفتگي را با عشق واقعي اشتباه مي گيرند. در اين نوع رابطه، يکي از طرفين تمام زيبايي ها، خوبي ها و نيکي ها را در فرد مورد علاقه ي خود مي بيند وعيب و نقص و حتي ناهنجارهاي ديگري را يا نمي بيند و يا به آن ها اهميت نمي دهد. در عشق هاي کاذب، يکي يا هر دو طرف نسبت به هم، وابستگي شديد پيدا مي کنند. اين نوع رابطه، دوام زيادي نخواهد داشت.
* عشق واقعي: در عشق هاي واقعي سه عامل «صميميت»، «جذابيت و هيجان» و «تعهد» بر روابط زوج ها حاکم است. عشق واقعي سرشار از شور، نشاط و رضايت است. عشق واقعي از درون مي جوشد. قبول مسؤوليت، خواهان رشد و تعالي، احترام به استقلال، آزادي، رفاه و شادي، به نيازهاي هم توجه کردن، در سختي ها ونا اميدي ها در کنار هم بودن و باقي ماندن، ابراز صميميت، وفاداري و حمايت بدون قيد و شرط و از حضور هم لذت بردن و از غيبت ديگري احساس بدي نداشتن، هم بستگي، نه وابستگي و... از علائم ديگر عشق واقعي به شمار مي رود.
عشق ورزيدن همانند ديگر مهارت ها، آموختني و يادگرفتني است. افرادي که عشق ورزي را به خوبي ياد نگيرند، آن را گدايي خواهند کرد!
در ظهور عشق و ازدواج موفق، بلوغ فکري، رشد عاطفي و بلوغ سني چه نقشي دارد؟
آيا فردي که ازدواج مي کند داراي تفکر سازمان يافته است؟ آيا مي تواند با مسائل و مشکلات، به درستي مواجه شود؟
در مواجهه با موانع و مشکلات، با ديگران به ويژه متخصصان مشاوره مي کند؟ يا در برخورد با مشکلات، با انديشه و هدفمند عمل مي کند يا بدون تفکر وبه سرعت وارد عمل شده و آن چنان را آن چنان تر مي کند؟ هيجان هاي خود را به درستي نشان دادن و به موقع آن ها را مديريت و کنترل کردن، نشانه ي بلوغ فکري به حساب مي آيد.
در مورد بلوغ سني و رشد عاطفي بايد گفت براي اين که دختران و پسران زندگي مشترک موفقي بسازند، نياز دارند تجربه هاي لازم را داشته باشند. زوج هايي که در سنين پايين و قبل از کسب مهارت هاي لازم ازدواج مي کنند، به علت اين که تجربه و پختگي لازم را ندارند، نمي دانند چگونه با موانع به درستي برخورد کرده و بر احساس ها و عواطف خود مديريت کنند و با مسائل، بدون تفکر لازم برخورد مي کنند، در حالي که زوج ها هرچه باتجربه تر و آگاه تر باشند، مي توانند با هم ارتباط بهتري برقرار ساخته و زندگي موفقي را به وجود آورند. به همين سبب، ازدواج در سنين پايين از طرف مشاوران و روان شناسان، توصيه نمي شود.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
*فضاي اطراف خود را خوشايند کنيد، عکس هاي زيبا و رؤياهاي تان را به اطراف اتاق تان بچسبانيد.
*خودتان را بشناسيد. چه دوست داريد؟ تنها يک بار فرصت زندگي به هر کس داده مي شود؛ آن هم يک روز، يک روز کم مي شود، پس آن چه را دوست داريد، بخوريد، بپوشيد و بنوشيد.
*از بودن خود لذت ببريد و خودتان را دوست بداريد؛ تا کسي خودش را دوست نداشته باشد، امکان ندارد ديگران را دوست بدارد.
*به خود احترام بگذاريد؛ امکان ندارد شما لباس نامرتب داشته باشيد و احساس شادابي و نشاط کنيد.
*بدانيد چه کاري مي خواهيد انجام دهيد؛ امروز چه کاري؟ فردا چه کاري؟
*ضعيف ترين و قوي ترين حلقه ي ارتباط خود را مشخص کنيد؛ ضعيف ها را نگه داريد، مبادا پاره شود! قوي ترين ارتباط را قوي تر کنيد.
*شادي، حالتي از فکراست؛ پس مواظب فکرتان باشيد و آن را سطل زباله ي ديگران نکنيد.
*هميشه لبخند بزنيد چون با لبخند، جذاب تر مي شويد.
*با قدرت، با زندگي بازي کنيد؛ وقتي بزرگ مي شويد، مسائل را کوچک مي بينيد، بنابراين روح تان را بزرگ کنيد.
*ايمان تان را قوي کنيد چراکه به پيشرفت تان کمک مي کند. ايمان به خدا، زيربناي يک زندگي شادمانه است.
*موهبت هاي خود را بشماريد و به صداي قلب تان گوش دهيد.
*در هر شرايطي، خبرهاي خوب وجود دارد؛ آن ها را بيابيد! در گذشته کيمياگران، فلز پست را به طلا تبديل مي کردند. شما نيز در وراي هر اتفاق بد و ناهنجاري، مي توانيد فايده ي پنهاني را دريابيد.
*اگر کاري را انجام مي دهيد، با شادي انجام دهيد و از آن لذت ببريد.
*هميشه به دنبال راهي براي شادي باشيد و فکر و انديشه ي خود را به سمت يافتن شادي هدايت کنيد.
*سعي کنيد ارتباط مثبت را بيش تر کنيد.
*همه ي موارد زندگي را اولويت بندي کنيد، حتي مهماني ها را.
*ديگران را در تصميمات خود شريک کنيد اما اجازه ندهيد نظرشان را به شما تحميل کنند.
*مراقب رابطه ي خود با دوستان و اطرافيان باشيد؛ يکي از دلايل کم شدن شادي و خنده، همين است.
*اجازه ندهيد ديگران روزتان را خراب کنند. خودتان هم روز ديگران را خراب نکنيد. پيش نياز اين مسأله، فقط آن است که دست از زودرنجي برداريد.
*هميشه از ديگران، خوبي بگوييد.
*روي کلمه ي «توقع» براي هميشه، يک خط قرمز بکشيد و از ديگران انتظار نداشته باشيد.
*بخشش داشته باشيد؛ ببخشيد تا احساس آزادي و سبکي کنيد.
*به ازاي هر چه مي گيريد، فکري براي جبران و پس دادن کنيد تا محبوب بمانيد.
*برکت باشيد؛ خيرخواهان هميشه برکت و رحمت اند.
*هميشه به ياد خدا باشيد.
*ذهنيت تنبيه را از خود دور کنيد و تشويق را سرلوحه ي کارهاي تان قرار دهيد.
*خوش بين باشيد زيرا خوش بين ها چندبرابر بدبين ها عمرمي کنند.
*مثبت فکر کنيد. هميشه فکر مثبت، انرژي دهنده است و فکر منفي، انرژي گيرنده.
*هرگز اجازه ندهيد فکر منفي به سراغ تان بيايد. فکر منفي را زود تحويل کاغذ دهيد و پاره کنيد.
*بين خواسته ها و امکانات تان، تعادل ايجاد کنيد. مهم ترين راه سعادت و شادي، همين است.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
آزموني که در زير آمده، به شما کمک مي کند تا دريابيد چه اندازه در عشق، قرباني شده ايد. اين آزمون، شامل ده نشانه ي خطر است که به شما در شناسايي قربانيان عشق کمک مي کند. مي توانيد آزمون را براساس رابطه اي که هم اکنون داريد يا روابط گذشته ي خود پاسخ دهيد؛ کافي ست هر يک از جمله هاي خبري اين آزمون را بر حسب اين که تا چه حد در مورد شما صدق مي کند، با يکي از گزينه هاي (بسيار زياد، اغلب، گاه به گاه و به ندرت) صادقانه پاسخ دهيد. ممکن است اعتراف کردن به ضعف خود، براي تان خوشايند نباشد اما بدانيد روبه رو شدن با اين حقيقت، اولين قدم در جهت تغيير آن است.
1- احساس مي کنيد که بايد در نزديکي نامزد يا همسرتان، پاورچين پاورچين راه برويد تا مبادا او را ناراحت کنيد.
2- احساس مي کنيد نامزد يا همسرتان، با شما با احترام رفتار نمي کند.
3- در محل کار يا هنگامي که با دوستان خود هستيد، با اعتماد به نفس و از موضع قدرت بيش تري برخورد مي کنيد.
4- از اين که انرژي منفي به نامزد يا همسرتان بدهيد، احساس امنيت و راحتي نمي کنيد.
5- از اين که نيازها و خواسته هاي تان را از نامزد يا همسرتان مطالبه کنيد، مردد هستيد و بعضي اوقات نگران ايد که مبادا بيش از حد، محتاج جلوه کنيد.
6- احساس مي کنيد رفتار نامزدتان يا همسرتان با شما، به مراتب بدتر از رفتار شما با اوست.
7- هنگامي که نامزد يا همسرتان رفتار مهربانانه اي با شما ندارد، به اميد جلب محبتش، تلاش مي کنيد تا هرچه بيش تر با او مهربان باشيد.
8- احساس مي کنيد براي اين که به نامزد يا همسرتان نشان دهيد که از عشق، محبت، آزادي و برابري سهمي داريد، بايد خيلي تلاش نماييد تا او متقاعد گردد.
9- بيش تر اوقات مجبوريد در مورد رفتار همسر يا اوضاع و شرايط زندگي تان، براي ديگران عذر و بهانه بياوريد و از او دفاع کنيد.
10- به خاطر دست کم گرفتن و زير پاگذاشتن عزت نفس خود در مقابل همسرتان، بيش تر اوقات از دست خودتان عصباني مي شويد، گرچه به خودتان قول داده بوديد هرگز چنين رفتاري نکنيد، اما هم چنان اجازه مي دهيد با عشق و محبت، کم تر از آن چه به راستي استحقاقش را داريد، با شما رفتار کنند.
کليد آزمون:
|
امتیاز |
بسیار زیاد |
0 |
اغلب |
4 |
گاه به گاه |
8 |
به ندرت |
10 |
امتياز بين 60 تا 79: شما يک قرباني عشق با مشکل جدي نيستيد اما در بسياري از جاها، در روابط خود از موضع ضعف برخورد مي کنيد. توجه نماييد که ترس از دست دادن و تأييد، شما را از درخواست آن چه استحقاقش را داريد، باز مي دارد. سعي کنيد در راستاي عشق ورزيدن، با خودتان کار کنيد.
امتياز بين 40 تا 59 (اخطار): چه بخواهيد و چه نخواهيد، اعتراف کنيد که در روابط خود با همسرتان، قرباني عشق هستيد زيرا اجازه مي دهيد با شما بدرفتاري کند. به منظور احقاق حق خود، در مقابل همسرتان نمي ايستيد و چنان در فدا کردن خود، جهت عشق بيش تر، متخصص شده ايد که ديگر از ياد برده ايد راحت بودن کنار ديگري، به چه معناست و چگونه احساسي مي باشد. اندکي از اين عشق را به خودتان هديه دهيد!
امتياز بين صفر تا 39 (اورژانسي): شما يک قرباني حرفه اي عشق هستيد. به احتمال زياد نسبت به خود، از احترام شخصي بسيار ناچيزي برخورداريد و يا اصلاً از آن برخوردار نيستيد؛ با توجه به رفتارهاي بسيار بدي که در زندگي با شما مي شود، مي توان گفت که اعتماد به نفس تان نيز بسيار پائين است. تا زماني که خود را دوست نداريد، انتظار نداشته باشيد به شما عشق بورزند. وقت آن رسيده که برخيزيد و مانند يک فرد قوي باشيد. مشاوره و کمک حرفه اي بگيريد و از فداکردن خود، دست کشيده و عزت نفس را دوباره بازيابيد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
آرامش، واژه اي زيبا و پرمعناست که به زندگي، مفهومي خاص مي بخشد و همه ي ما در تلاشيم که به آن برسيم. همه ي ما پس از به دنيا آمدن، محکوم به زندگي کردن هستيم، پس بايد خوب فکر کنيم و کيفيت زندگي براي مان مهم باشد. هدف از اين همه کار و تلاش و رسيدن به هدف هاي خود، همه رسيدن به آرامش است. برخورداري از آرامش فکري و روحي در زندگي، نعمت بسيار بزرگي ست که در صورت برخورداري از آن، بدون شک انسان خوشبختي هستيم چراکه با داشتن فکري آرام، جسمي سالم هم خواهيم داشت و دير يا زود به هدف هاي خود، خواهيم رسيد. با داشتن فکري آرام و روحيه اي شاد، روابط صميمانه تري نيز با اطرافيان مان خواهيم داشت و با مشکلات زندگي، راحت تر و بهتر کنار خواهيم آمد که اين يعني همان آرامش و خوشبختي.
اگر ما با تلاش هاي مکرر يا با مديريتي خوب در زندگي، خود را به آرامش برسانيم، اين آرامش را خواسته يا ناخواسته، به اطرافيان خود نيز انتقال خواهيم داد و در نهايت، خانواده و جامعه اي آرام خواهيم داشت، پس براي رسيدن به آرامش بايد تلاش کرد، صبور بود، گذشت کرد، بخشش کرد، لبخند زد و با مهرباني، با ديگران برخورد نمود. هميشه بايد وجدان خود را قاضي کنيم و خود را جاي ديگران بگذاريم. بعضي ها با درآمد کم و مشکلات مالي زياد، زندگي آرامي دارند و انسان هاي خوشبختي هستند. آنان مي دانند از زندگي چه مي خواهند اما عده اي با وجود درآمد زياد و ملک و املاک فراوان، از نعمت آرامش در زندگي محروم اند، پس به زبان ساده، پول دار بودن دليل خوشبختي نيست، مهم بينش و انتظار ما از زندگي است.
اگر آرامش را سرلوحه ي زندگي خود قرار دهيم، رسيدن به خوشبختي، خيلي هم سخت نيست چراکه راه هاي رسيدن به آرامش، هزينه ي چنداني ندارد. البته داشتن پول، بي تأثير هم نيست، پس اگر از موقعيت مالي خوبي برخوردار هستيم، قدر اين موقعيت را بدانيم، با اطرافيان خود مشورت کنيم و از تجارب آنان استفاده کنيم تا از يک زندگي خوب همراه با آرامش برخوردار باشيم و اگر از نظر مالي در وضعيت خوبي نيستيم، توقعات خود را کم نماييم، به آن چه داريم، فکر کنيم و از داشتن آن لذت ببريم؛ چه بسا بعضي از صفات خوبي که داريم، همانند سرمايه است که ما از آن بي خبريم و قدر آن را نمي دانيم، براي نمونه، داشتن احساس خوب. ممکن است ما يک کارگر ساده باشيم اما احساس خوشبختي کنيم و طعم آرامش را بچشيم اما يک فرد پول دار، اين احساس را نداشته باشد، پس مهم، احساس خوشبختي ست که با پول، قابل مقايسه نيست و داشتن اين احساس، خيلي هم سخت نيست.
اين را هم بدانيم که همه ي آرزوهاي دنيا، دست يافتني ست، مشروط بر اين که ما بخواهيم، پس هدف هاي بزرگ و کوچک خود را تقسيم بندي کنيم و با برنامه ريزي دقيق تر و داشتن پشتکار، به هدف هاي مان برسيم. بسياري از ما با داشتن اين احساس که از زندگي عقب مانده ايم و بايد پيشرفتي جهشي داشته باشيم تا خود را به ديگران برسانيم، به نوعي خود را دچار درگيري ذهني نموده و ذهن و به دنبال آن، جسم خود را خسته کرده ايم. ترس از آينده، قسط، هزينه ي تحصيل، کرايه خانه، چک، مسوؤليت سنگين و... افکار مزاحمي هستند که مانع تمرکز ما روي اهداف مان مي شوند. از طرفي، کار مداوم و خستگي ناشي از آن و اين همه افکار پريشان و خواستن هايي که با داشتن، فاصله ي زيادي دارد، انرژي لازم را از ما مي گيرد؛ به طوري که گاهي اوقات بعضي از ما، دچار يأس و نااميدي مي شويم و انگيزه ي خود را براي ادامه ي زندگي و رسيدن به موفقيت از دست مي دهيم. اين افکار و مشکلات را تقريباً همه دارند! حال چه بايد کرد؟ بايد مقاوم بود و مبارزه کرد، بايد انسان هاي موفق را الگو قرار داد وبا توانايي که خداوند متعال به همه ي ما عطا کرده، در برابر مشکلات تسليم نشويم و بدانيم خواستن، توانستن است. هر آن چه که ما بخواهيم، مي توانيم به دست بياوريم، پس به آن فکر کنيم، آن را به ضمير ناخودآگاه خود بسپاريم و در راه رسيدن به آن تلاش کنيم، در نتيجه همه ي ما مي توانيم به موفقيت برسيم و از يک زندگي خوب برخوردار شويم، زندگي خوب همراه با آرامش.
موضوعات مرتبط: روان شناسی
کاش پدر و مادرم به حرف هايم گوش مي دادند ؛کاش کمتر سر به سرم مي گذاشتند ؛کاش با آنها راحت بودم و مي توانستم به شان بگويم که من هم عقايدي براي خودم دارم.من هميشه بيشتر وقت آزادم را در اتاقم تنها مي گذراندم و کمتر با خانواده ام بودم چون آنها مرا درک نمي کنند ....»اين گوشه اي از نامه يکي از نوجوانان خواننده «سلامت»است که به دستمان رسيده .روان شناسان مي گويند بدترين حالت براي يک نوجوان ،آنجاست که حس کند درک نمي شود .واقعيت اين است که پدر ومادر بودن ،وقت و انرژي و مهارت مي طلبد و حوصله مي خواهد.خيلي ها قبول ندارند که والد بودن ساده نيست و گمان مي کنند ازدواج کردن و بچه دار شدن آسان است اما همه محققان بر اين باورند که براي اين که پدر و مادر توانمندي باشيد ،به زمان و انرژي زيادي نيازمنديد .اينکه بخواهيد يک پيوند عميق عاطفي و سالم با فرزندتان داشته باشيد،نيازمند دانستن نکات مهمي است که عدم به کارگيري هر يک از آنها بين شما و موقعيت فاصله مي اندازد .
بقیه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: روان شناسی
ادامه مطلب
قابل توجه خانمها و آقايان....
گفتن "دوستت دارم" معمولاً براي افراد بسياري دشوار بوده و نيازمند يک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نيست که عبارت "دوستت دارم" را بر زبان بياوريد تا طرف مقابل متوجه احساسات دروني شما بشود. هر چند اين عبارت ميتواند گوياي احساسات بديهي باشد، اما ميتوان از راههاي ديگر نيز عشق را اظهار نمود، که چه بسا ميتواند تاثيرگذار تر بوده و رابطه را بيش از پيش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.
راههاي ساده اي وجود دارند که ميتوانند بدون اينکه حرفي به زبان بياوريد، به همسرتان ثابت کنيد که دوستش داريد.
1- تاييد کرده، تشکر کنيد و قدردان باشيد.
يکي از خصلتهاي طبيعي هر انساني اين است که به دنبال تاييد از طرف کساني است که دوستشان ميدارد. به همين دليل کاملاً معقول ميباشد که تا جايي که ميتوانيد تلاش کنيد تا مطمئن شويد که شريک زندگيتان ميداند که تا چه اندازه او را دوست ميداريد و برايش ارزش و احترام قائل هستيد.
در ميان گذاشتن اين امر که چه احساسي نسبت به همسرتان داريد، اصلاً نيازي به صرف وقت آنچناني ندارد. اگر هم احساس ميکنيد که او در حال حاضر ميداند که شما چه احساسي نسبت به او داريد، بد نيست گاه و بي گاه يادآوريهاي کوچکي داشته باشيد تا او هم بيشتر ترغيب به عشق ورزي نسبت به شما شود.
تا جايي که ميتوانيد تلاش کنيد تا مطمئن شويد که شريک زندگيتان ميداند که تا چه اندازه او را دوست ميداريد و برايش ارزش و احترام قائل هستيد
همه ما دوست داريم تا به خاطر کارهايي که انجام ميدهيم، مورد تاييد و پذيرش سايرين قرار بگيريم. حال چه اين کار تامين مالي خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهاي فردي، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و يا ساير موفقيتهايي که در زندگي بدست ميآوريم.
بنابراين اگر دائماً بخواهيد نقد کنيد و فقط جنبههاي منفي شريک زندگي خود را ببينيد، گفتن "دوستت دارم" نمي تواند کاري را از پيش ببرد. در حقيقت با اين کار بدتر ارزش خود را زايل کرده و به راحتي او ميتواند متوجه شود که حرفهايتان از ته دل نخواهد بود.
متاسفانه بيشتر ما چنين کاري را انجام ميدهيم. در قدم اول ابتدا بايد آسيبهايي را که به طرف مقابل وارد آورده ايد را شناسايي کنيد و سعي کنيد تا انتقادهايتان آزار و اذيتي را به طرف مقابل وارد نسازد. بايد راه نبرد خود را به درستي انتخاب کنيد و با شيوههاي مسالمت آميز از او انتقاد کنيد.
به جاي اينکه تمام توجه خود را بر روي اشتباهات و عيوب طرف مقابل متمرکز نماييد، بايد سعي کنيد در مسائلي که او توانايي بيشتري دارد را تاييد، و تصويب کرده و از او قدرداني نماييد. به عنوان مثال زمانيکه همسرتان مثلاً با بيرون بردن زبالهها قصد دارد تا به نوعي، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و يا روغن ماشين شما را تعويض مينمايد،
يادتان نرود که از عباراتي به اين شرح استفاده کنيد.: "مرسي از اينکه.....را انجام دادي" و يا "از تو سپاسگزاري ميکنم که....." و يا "من تو را تحسين ميکنم که........" سعي کنيد محدوده استفاده از اين کلمات و عبارات را افزايش دهيد.
2- کاري کنيد که احساس کند شماره يک است .
سرسپردگي و تعهد ،به ويژه در روابط خانوادگي ، اساس يک رابطه را تشکيل ميدهد. هر چند در يک زندگي مشترک زن و شوهر مسائل مربوط به روابط زناشويي خود را بايد در اولويت کارهاي خود قرار دهند، اما هيچ شکي وجود ندارد که هر يک از افراد کارهاي بسيار زياد ديگري نيز براي انجام دادن در دست دارند.
شغل، فرزندان، دوستان، ساير افراد فاميل و قوم و خويش و ساير مسئوليتهاي اجتماعي معمولاً وقت بسيار زيادي را از شما گرفته و اجازه نمي دهند آنطور که بايد و شايد به مسائل زناشويي توجه کنيد. با انجام ساير کارها به راحتي توجه تان ميتواند از زندگي گرفته شده و زماني هم که بچهها را به زندگي مشترک اضافه کنيم، ديگر صحنه دشوار تر از هر زمان خواهد شد.
شرکاي زندگي، به ويژه مادرها زمانيکه بچه دار ميشوند، فکر ميکنند که تنها الزامي که در زندگي دارند چيزي نيست جز مراقبت و نگهداري از فرزندانشان. تحت اين شرايط طرف ديگر زندگي مشترک به کنار زده ميشود.
ميبايست به اين مطلب توجه داشته باشيد که همسرتان هم مانند ساير التزامهايي که در زندگي داريد، پراهميت است و بايد مانند ساير مسائل به او توجه کنيد و اين امر ميسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه. تنها گفتن "دوستت دارم" کاري را از پيش نميبرد و کافي هم نيست. اين امر نيازمند عمل کردن از جانب شما ميباشد.
بايد سعي کنيد که وقتي را براي همسر خود در نظر گرفته و در آن زمان توجه و تمرکز خود را به طور کامل در اختيار او قرار دهيد. به نيازهاي او بي توجهي نکنيد و به خاطر مسائل جزئي با ساير خواستهاي او مخالفت نکنيد. به خاطر اشتباهاتي که انجام ميدهد، او را اينگونه تنبيه نکنيد که وقتتان را با او صرف نکنيد.
اگر تصميم بگيريد که هر شب با دوستانتان بيرون برويد، اين امر به هيچ وجه به او ثابت نمي کند که شما دوستش ميداريد و قصد داريد وقت بيشتري را با او صرف کنيد. اين بر عهده شماست که يک تعادل مناسب ميان کارهايتان برقرار کنيد.
3- کارهاي کوچک خيلي به چشم ميآيند.
با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن براي وارد کردن شادي به زندگي يکي ديگر از راهکارهاي ساده اي است که ميتواند "دوستت دارم" را به طرف مقابل اثبات کند.
مهرباني و توجه، به ويژه زمانيکه فردي بوده و نشأت گرفته از صميميت موجود ميان دو نفر باشد، نشان ميدهد که شما براي طرف مقابل ارزش قائل هستيد. سعي کنيد تا جايي که ميتوانيد به خواستها و نيازهاي همسرتان با روي باز برخورد کنيد و پيش از آنکه چيزي را از شما درخواست کند، نيازهايش رامرتفع سازيد.
با به ياد آوردن رويدادهاي مهم زندگي، سعي کنيد که هميشه يک قدم جلوتر باشيد. سعي کنيد نيازهاي او را پيش از آنکه آنها را ابراز کند، پيش بيني نموده و او را در کارهايش کمک وهمراهي نماييد.
به عنوان مثال اگر قرار بوده در محل کار در مورد مسئله ي مهمي سخنراني کند، دست پيش بگيريد و به او زنگ بزنيد تا ببيند نتيجه کارش چطور شده. کاري را که از شما درخواست نکرده برايش انجام دهيد. منتظر نباشيد تا از شما درخواست کند تا شانههايش را پس از يک روز سخت کاري بماليد. پيش از اينکه فرصت مطرح کردن اين درخواست را پيدا کند، شما بايد آنرا انجام داده باشيد.
ياد بگيريد که شنونده خوبي باشيد، حتي اگر در مورد چيزي صحبت ميکرد که براي شما اصلاً اهميتي نداشت و سعي کنيد که نصيحتهاي غير معقول را براي خودتان نگه داريد.
4- همه چيز او باشيد.
چه در دوران نامزدي به سر ميبريد، چه ازدواج کرده ايد، موقعيتتان خيلي مهم تر از عنواني است که بر روي شما گذاشته اند. شما بايد دوست، معشوقه و محرم اسرار او باشيد. حتي اگر فرزند دارد، ميتوانيد مادر فرزندانش هم باشيد.
سعي کنيد که همه اين نقشها را به طور 100% انجام دهيد. دوستي باشيد که شاد و صادق است. معشوقه اي باشيد که پراحساس و صميمي است و و محرم اسراري باشيد که قابل اعتماد است. بايد يک گوش شنوا براي او باشيد و فردي باشيد که هر موقع خواست، بتواند به شما تکيه کند.
همسرتان هم مانند ساير التزامهايي که در زندگي داريد، پراهميت است و بايد مانند ساير مسائل به او توجه کنيد و اين امر ميسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه
در صورت داشتن همسر، اگر بتوانيد يک مادر متعهد باشيد، او متوجه ميشود که به اندازه کافي دوستش داريد که از بچههايي که با هم آنها را به وجود آورده ايد مراقبت و نگهداري کنيد.
اگر بخواهيد همه چيز او باشيد، بايد تلاش کنيد و زمان و انرژي صرف نماييد؛ اما اين تلاشهاي شما بيش از گفتن هر گونه "دوستت دارم" به او اثبات ميکند که دوستش ميداريد.
زمانيکه چنين شيوههاي متفاوت گفتن دوستت دارم را در زندگي روزانه خود تمرين ميکنيد، مطمئن باشيد که پاسخ مثبتي را از سوي شريکتان دريافت خواهيد کرد و حتي چه بسا او واکنشهاي بهتري در مقابل شما انجام خواهد داد.
خوب بنابراين همين حالا دست به کار شويد و به شريک زندگيتان ثابت کنيد که چقدر او را دوست ميداريد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی