کارت شبکه
کارت شبکه جهت اتصال کامپیوتر به شبکه محلی در سرعت های 100،10و1000 مگا بیت بر ثانیه بکار میرود . با پورتهای Rj-45 و BNC برای شبکه های مبتنی بر کابل مسی و با پورت فیبر نوری جهت ارتباط با فیبر نوری استفاده می شود . کارخانه های مختلفی این نوع کارت ها را با قیمت های مختلف و امکانات متنوع تولید می کنند .
هاب سوئیچ شبکه
قلب هر شبکه مبتنی بر روش استار را هاب سوئیچ تشکیل میدهد . سوئیچ های لایه 2 با تعداد پورت 5 ، 8 ، 16 ، 24 و گاهی 36 و 48 پورت نیز تولید می شوند . امروزه سرعت آنها معمولاً 10/100 و یا 1000 مگابیت بر ثانیه است .
سوئیچ ها دارای پورتهایR j- 45 و یا فیبر نوری و یا ترکیبی از هر دو هستند . در دو نوع رومیزی و رکمونت و یا رومیزی با قابلیت رکمونت جهت نصب در رکهای 19 اینچ استاندارد وجود دارند . سرعت سوئیچ کردن از مهمترین مشخصات یک سوئیچ است . متناسب با نیاز و طراحی شبکه ، سوئیچهای مختلفی با پورتهای متنوع در بازار بفروش می رسند . شرکت های معدودی سوئیچ جایگزین در مدت زمان گارانتی به شما ارائه می دهند که بدین وسیله می توانید شبکه خود را همواره بر پا نگه دارید . مدت زمان گارانتی سوئیچ ها معمولا بین 1 تا 3 سال است .
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
امروزه استفاده از این کابل ها در توپولوژی ستاره ای بسیار رایج است. استفاده از این کابل ها دارای دو مزیت اصلی می باشد:
-
به دلیل وجود چند رشته سیم در داخل آنها نسبت به کابل های هم محور انعطاف پذیر ترند.
-
به دلیل استفاده آنها در کابل کشی تلفن، نصب آنها رایج تر و ساده است.
دو نوع کابل زوج بهم تابیده رایج هستند:
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
استفاده از روترها در شبکه به امری متداول تبديل شده است . يکی از دلايل مهم گسترش استفاده از روتر ، ضرورت اتصال يک شبکه به چندين شبکه ديگر ( اينترنت و يا ساير سايت ها ی از راه دور ) در عصر حاضر است . نام در نظر گرفته شده برای روترها ، متناسب با کاری است که آنان انجام می دهند : " ارسال داده از يک شبکه به شبکه ای ديگر " . مثلا" در صورتی که يک شرکت دارای شعبه ای در تهران و يک دفتر ديگر در اهواز باشد ، به منظور اتصال آنان به يکديگر می توان از يک خط leased ( اختصاصی ) که به هر يک از روترهای موجود در دفاتر متصل می گردد ، استفاده نمود . بدين ترتيب ، هر گونه ترافيکی که لازم است از يک سايت به سايت ديگر انجام شود از طريق روتر محقق شده و تمامی ترافيک های غيرضروری ديگر فيلتر و در پهنای باند و هزينه های مربوطه ، صرفه جوئی می گردد .
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
گزنه ( Nettle )
نام علمی : Urtica Dioica
گزنه گیاهی است كه از دوران ماقبل تاریخ نیز وجود داشته و مردم آن زمان از آن برای تغذیه استفاده می كردند و از خواص درمانی آن اطلاع داشته اند .
جالینوس حكیم كه در قرن دوم میلادی زندگی می كرده آنرا برای رفع سرماخوردگی و بیماری دستگاه تنفسی بكار می برده است .
گزنه گیاهی است علفی و چند ساله كه ساقه آن چهار گوش بوده و بطور قائم تا ارتفاع یك متر بالا میرود. این گیاه در خرابه ها ،باغها و نقاط مرطوب كه چهارپایان از آن عبور می كنند بحالت خودرو میروید ریشه این گیاه خزنده بوده و در ناحیه ای كه سبز می شود كم كم تمام منطقه را فرا می گیرد .
ساقه این گیاه را پرزها و تارهای مخروطی شكل پوشانده كه در صورت لمس كردن ساقه بدست می چسبد و پوست را می گزد كه تولید خارش و سوزش می كند و شاید بهمین دلیل آنرا گزنه نامیده اند .
تخم آن نرم ، ریز و تیره رنگ و مانند تخم كتان است قسمت مورد استفاده این گیاه برگهای تازه ، ریشه ٬ شیره و دانه آن است .
تركیبات شیمیایی:
گزنه دارای تانن ، لسیتین ،اسید فورمیك ، نیترات پتاسیم و كلسیم ، تركیبات آهن درد ، ویتامین C و نوعی گلوكوزید است كه پوست را قرمز می كند از سرشاخه های این گیاه ماده قرمز رنگی بنام اورتی سین استخراج می شود .
خواص داروئی:
گزنه از نظر طب قدیم ایران گرم و خشك است
1) گزنه مو را تقویت كرده و از ریزش موی سر جلوگیری می كند ، حتی در بعضی از موارد موی سر دوباره می روید . برای استفاده از این خاصیت 6 گرم سر شاخه ها و برگها و ریشه گزنه را بتنهایی و یا با 30 گرم چای كوهی در یك لیتر آبجوش ریخته و آنقدر بجوشانید تا حجم مایع به نصف برسد . شبها مقدری از این مایع را به سر بمالید و صبح بشوئید .
2)برای براق شدن و جلا دادن به موها بعد از شستشوی سر موها را با چای گزنه ماساژ دهید . بدین منظور یك قاشق چایخوری برگ گزنه خشك را در یك لیوان آب جوش ریخته و مدت نیم ساعت بگذارید بماند . ماساژ دادن با این چای ، شوره سر را برطرف می كند.
3)دستگاه هاضمه را تقویت می كند
4)ادرار را زیاد می كند
5)برای درمان بیماری قند مفید است بدین منظور یك فنجان چای گزنه را سه بار در روز میل كنید
6)ترشح شیر را در زنان شیرده زیاد می كند
7)اخلاط خونی را برطرف می كند
8)بیماریهای پوستی را برطرف می كند
9)برای باز كردن عادت ماهیانه از دانه گزنه استفاده كنید
10)در درمان كم خونی موثر است و تعداد گلبولهای قرمز را زیاد می كند
11)اگر در ادرار خون وجود داشته باشد گزنه آنرا برطرف می كند
12)گزنه عرق آور است
13)پاك كننده اخلاط سینه ، ریه و معده است
14)نیروی جنسی را تقویت می كند
15)گرفتگی های كبدی را رفع می كند
16)برای از بین بردن زگیل ، ضماد برگهای تازه آنرا روی زگیل بمالید .
17)برای پاك كردن مثانه ، رفع عفونت مثانه و دفع سنگ از مثانه برگ گزنه را همراه با ریشه شیرین بیان دم كنید و بشویید
18)برای التیام زخم ها و زخم های سرطانی از ضماد تخم گزنه مخلوط با عسل استفاده كنید
19)برای برطرف كردن كهیر از جوشانده گزنه بمقدار سه فنجان در روز بنوشید
20)درد نقرس را كاهش می دهد
21)برای برطرف كردن ناراحتی های زنانه قبل از عادت ماهیانه از چای گزنه استفاده كنید
22)ناراحتی های كلیه را برطرف می كند
23)ضماد آن درد عضلانی را برطرف می كند
24)كرم معده و روده را می كشد
25)درمان كننده بواسیر است
26)برای برطرف كردن درد رماتیسم ، برگهای تازه آنرا روی پوست بمالید .
طرز استفاده:
1- دم كردن گزنه : مقدار 40 گرم برگ گزنه را در یك لیتر آبجوش ریخته و بمدت 10 دقیقه دم كنید . مقدار مصرف آن سه فنجان در روز بعد از غذاست .
2- جوشانده گزنه : مقدر 30 گرم گزنه را در یك لیتر آب ریخته و بمدت 10 دقیقه آنرا بجوشانید . این جوشانده برای تصفیه خون مفید است . مقدار مصرف آن یك فنجان بین غذاها در روز است .
3-تنطور گزنه :یك قسمت برگ گزنه را با پنج قسمت الكل 50 درجه طبی مخلوط كرده و در داخل شیشه در بسته بریزید و بمدت 15 روز هر روز آنرا تكان دهید بعد از اینمدت آنرا صاف كرده و در شیشه دربسته نگاهدری كنید . مقدر مصرف آن 15-10 قطره سه بار در روز می باشد .
مضرات :
گزنه اگر بیش از حد استفاده شود ممكن است برای روده ها و كلیه ها مضر باشد بنابراین بهتر است با صمغ عربی و كتیرا خورده شود
مقدر مصرف بیش از 10 گرم در روز ممكن است باعث بند آمدن ادرار شود . زنان باردار و كودكان باید از مصرف آن خورددی كنند .
موضوعات مرتبط: نسخه داروهای گیاهی
یافتن جهتهای جغرافیایی را جهتیابی گویند. جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شده باشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و ... هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا GPS میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
اگر رو به شمال بایستیم، سمت راستمان مشرق (شرق، باختر)، سمت چپمان مغرب (غرب، خاور) و پشت سرمان جنوب است. این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلا نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهی جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهی شب اند. برخی روشها هم در همهی مواقع کارا هستند. توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند. برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکرهی شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای 23.5 درجه(بالای مدار رأس السرطان). در نیمکرهی جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
روشهای جهتیابی در روز
جهتیابی با سمت خورشید
1- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد. در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود 23.5 درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
تنها جایی که خورشید همیشه دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، استواست.
2- در نیمکرهی شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهی اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی در موقعیت جغرافیایی شما، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطهی خود در آسمان میرسد. در این زمان، سایهی شاخص به حداقل خود در روز میرسد، و پس از آن دوباره افزایش مییابد؛ همان زمان اذان ظهر.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوانید به روزنامهها مراجعه کنید یا منتظر صدای اذان ظهر باشید. ظهر شرعی حدوداً نیمهی بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
3- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با سایهی چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای نسبتاً صاف و راست است (مثلا شاخهی نسبتا صافی از یک درخت به طول مثلا یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده است.
روش اول: نوک(انتهای) سایهی شاخص روی زمین را [مثلا با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود. حال محل جدید سایهی شاخص (که تغییر مکان داده است) را علامتگذاری مینماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند. نقطهی علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهی دوم سمت شرق را نشان میدهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهی اول و پای راستمان را روی نقطهی دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهی خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیمکرهی شمالی سایهها ساعتگرد میچرخند.
هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از 60 درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهی شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد. هر گاه بعد از ظهر سایهی شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهی شاخص هماندازهی پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهی دوم علامتگذاری میکنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهی پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهی همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلا طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد. نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهی شاخص به حداقل اندازهی خود میرسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای 23.5 درجه).
جهتیابی با ساعت عقربهدار
ساعت مچی معمولی(آنالوگ، عقربهای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه میداریم که عقربهی ساعتشمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویهای که عقربهی ساعتشمار با عدد 12 ساعت میسازد(زاویهی کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان میدهد. یعنی مثلا اگر چوبکبریتی را [به طور افقی] در نیمهی راه میان عقربهی ساعتشمار و عدد 12 ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفتهاست.
نکات
این که گفته شد عقربهی کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی اینکه اگر شاخصی [مثلا چوبکبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایهاش موازی با عقربهی ساعتشمار و در جهت مقابل آن باشد. یا اینکه سایهی عقربهی ساعتشمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین بهطور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهی ساعتشمارش موازی با سایهی چوب باشد.
نیمساز، خطی است که یک زاویه را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند. در واقع باید میان عقربهی ساعتشمار و 12 را بیابید و با خطی فرضی به مرکز ساعت وصل نمایید.
دلیل اینکه زاویه(ی بین عقربهی ساعتشمار و 12) را نصف میکنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین میچرخد، ساعت ما دو دور میچرخد(دو تا 12 ساعت). یعنی گرچه روز 24 ساعت است(و یک دور کامل را در 24 ساعت طی میکند)، ساعتهای ما یک دور کامل را در 12 ساعت طی مینماید. اگر ساعت 24 ساعتهای میداشتید، که دور آن به 24 قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهی ساعتشمار را رو به خورشید میگرفتید عدد 12 ساعت همیشه جهت جنوب را نشان میداد.
این روش وقتی سمت صحیح را نشان میدهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را نسبت به ساعت استاندارد یکساعت جلو میبرند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعتمان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهی ساعتشمار را [به جای 12] با 1 حساب کنید). همچنین در همهی سطح یک کشور معمولا ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلا در ایران حدود یک ساعت متغیر است(ایران تقریباً بین دو نصفالنهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت 12 ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت 12 را نشان دهد.
روش ساعت مچی تا 24 درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین 40 و 60 درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی 5/23 تا 5/66 درجه [شمالی یا جنوبی]نتیجهاش قابل قبول است.(البته در نیمکردهی جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیکتر شویم، از دقت این روش کاسته میشود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیکتر باشد، نتیجهی آن دقیقتر خواهد بود. (کشور ایران دارای عرض جغرافیایی بین 36 و 39 درجهی شمالی است.)
اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر میخیزد، در غرب مینشیند، و در ظهر سمت جنوب است.
توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت 12) اجرا کنیم، جهت عقربهی ساعتشمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهتیابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.
اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از 1 تا 12 بنویسید، و عقربهی ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمیشود هم گاه سایهی خوشید را میتوان دید. اگر یک چوبکبریت را عمود نگه دارید، سایهی آن برعکس جهت خورشید میافتد.
به شکل عکس، اگر جهتهای جغرافیایی را بدانیم، میتوانیم زمان را در روز بدانیم. با همین روش ساعتهای خورشیدی در گذشته ساخته میشدند. برای ساخت آن باید نیمدایرهای را روی زمین به طرف شمال رسم کنیم و از 6 تا 18 به شکلی شمارهگذاری نماییم که عدد 12 آن رو به شمال، عدد 6 در سمت غرب و عدد 18 در سمت شرق باشد. حال اگر شاخصی در مرکز دایره قرار دهیم، سایهی شاخص به منزلهی عقربهی ساعتشمار ساعت است. چنین ساعتی کاملا دقیق نیست. ساعتهای آفتابیای ساخته شده است که دقت بسیاری دارند.
روشهای جهتیابی در شب
جهتیابی با ستارهی قطبی
در نیمکرهی شمالی زمین ستارهی قطبی با تقریب بسیاری خوبی(حدود 0.7 درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود. برای یافتن ستارهی قطبی روشهای مختلفی وجود دارد:
به وسیلهی مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستارهی آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهی دیگر مانند یک دنباله در ادامهی ذوزنقه قرار گرفتهاند. هر گاه دو ستارهای که لبهی بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند(دو ستارهی قاعدهی کوچک ذوزنقه؛ لبهی پیالهی ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و 5 برابر فاصلهی میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستارهی قطبی میرسیم.
به وسیلهی مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل 5 ستاره است که به شکل W یا M قرار گرفتهاند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهی وسط W (رأس زاویهی وسطی) را حدود 5 برابرِِ «فاصلهی آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهی قطبی میرسیم.
نکات
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهی قطبی تقریبا روبهروی یکدیگر، و دور ستارهی قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. این دو صورت فلکی هیچگاه غروب نمیکنند. این دو همیشه در یک شب صاف قابل رؤیت اند. ولی اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهی قطبی را یافت. فاصلهی هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهی قطبی تقریباً برابر است.
ستارهی قطبی، خود آخرین ستارهی دستهی ملاقهی صورت فلکی ملاقهای شکل «دبّ اصغر» است. برخی ستارههای دبّ اصغر چندان پرنور نیستند، و گاه ممکن است به راحتی دیده نشوند.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از ستارهیاب(افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی(طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
زمین دور محوری فرضی که از شمال و جنوب کرهی زمین میگذرد میچرخد. این چرخش زمین موجب میشود که ما تصور کنیم همهی ستارههای آسمان حول محوری میچرخند(حرکت ظاهری دارند)، که در محل محور گردش آنها ستارهی قطبی میدرخشد؛ ستارهی پرنوری که در راستای محور گردش زمین قرار داد، و بدین دلیل در آسمان ثابت به نظر میرسد.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهی قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهی قطبی در استوا (عرض جغرافیایی 0 درجه) تقریبا در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی 90 درجه) تقریباً بالای سر(سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی 70 درجهی شمالی عملا نمیتوان با ستارهی قطبی شمال را پیدا کرد.
در شب هم میتوان به وسیلهی ستارهی قطبی و دب اکبر زمان را تشخیص داد؛ همانطور که در مدخل ساعت ستارهای آمده است.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمهی اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمهی دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهی اول ماه قمری شکل p و در نیمهی دوم شکل q خواهد داشت.
کرهی ماه در نیمهی اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهی دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک(تیزی) هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهی شمالی زمین] نشان میدهد.
وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه -که از مشرق به طرف مغرب است- جهتیابی کرد.
روشهای دیگر جهتیابی در شب
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
خوشه پروین: دستهاى (حدود ده تا پانزده عدد) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشهی پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولى در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکى آنها بطرف جنوب است.
کهکشان راه شیری تودهی عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
روشهای جهتیابی، قابل استفاده در روز و شب
جهتیابی با قبله
اگر جهت قبله را بدانیم، میتوانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلا اگر در تهران 37 درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستادهایم. پس هرگاه جهت قبله را بدانیم، اگر 37 درجه از سمت قبله در جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستادهایم، و اگر 143 درجه (37-180) در خلاف جهت عقربههای ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستادهایم.
قبله را از راههای مختلفی میتوان یافت:
قبلهنما: دقیقترین روش تعیین قبله، بهوسیلهی قبلهنماست، که آن هم با یک قطبنما انجام میگیرد؛ و اگر ما قطبنما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص میکنیم!
محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبله است. در نمازخانهها هم معمولاً جهت قبله مشخص شده است.
* قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله میخوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشتههای سنگ قبر را به درستی میخوانید، سمت چپتان قبله است.
دستشویی: از آنجا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولا توالتها را عمود بر قبله میسازند. این هم -در جایی که اصول اسلامی ساخت رعایت شده- میتواند کمککار باشد.
جهتیابی با قطبنمای دستساز
اگر قطبنمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمککار شما در ساخت یک قطبنما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرمکننده است.
با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهنربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهی ابریشمی یا پنبهای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی میشود؛ مانند سوزن قطبنما. (مثلا با ۳0 بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهی کافی خاصیت آهنربایی پیدا میکند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهی ابریشمی باعث میشود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی میتوانید آنرا در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.
حال اگر آنرا روی یک چوبپنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوبپنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوبپنبههایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطبنما عمل میکند، و سر سوزن رو به شمال میچرخد. برای اینکه سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهی شمالی زمین- آن سمت قطبنما که تقریبا رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آنها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین میتوانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.
روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آنرا حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلا سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطبنمای ما کار میکند؛ یعنی میله آنقدر میچرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.
مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی میشود.
به دلیل کشش سطحی آب، میتوان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلا میتوان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی میماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابلحل در آب چرب کنید (مثلا با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسانتر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب میشود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.
فیلم ساخت قطبنمای شناور را در این سایت میتوانید ببینید.
جهتیابی با نشانههای طبیعی
هرگونهای از درختان برشها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر میگذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.
این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود. اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهی شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
1- جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک. تنهی درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولا بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهی درست به ما نمیدهد. 1) هرچند سمت شمالی در سایهی بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است). 2) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. 3) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست). 4) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. 5) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ. 2- جهتیابی با درختان: از آنجا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمتشان شاخوبرگ کمتری دارند.
به دلیل آنکه آفتاب بیشتر از سمت جنوب میتابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد میکنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت میکند. این درختها در جنوب بیشتر دیده میشوند.
پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
زمینِ اطراف ریشهی درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپهها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.
3- جهتیابی با تنهی درختان بریدهشده: اگر مقطع درخت بریدهشدهاى را نگاه کنید، تعدادى دایرهی هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت میباشد. درختى که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههاى نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقههای سنی درخت به هم نزدیکتر باشد سمت شمال را مشخص میکند، و سمتی که خطوط حلقههای سنی از هم فاصلهی بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان میدهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.
4- جهتیابی به کمک گلها و گیاهان: گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند. مثلاً در امریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» میخوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهی این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است. این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
5- جهتیابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که میوزند، نامگذاری میکنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقهای باد غالب و برجستهای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانیتر بوده و در جهت خاصی میوزد. با دانستن جهت بادهای غالب میتوانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.
معمولاً نام باد را از جهتی که وزیدهاست، نامگذاری میکنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب میوزد.
برای جهتیابی به کمک باد غالب، 1) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. 2) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهی ما باد غالب از شرق میوزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهتهای اصلی هم به سادگی یافته میشوند.
نکتهی اول: اگر جهت باد غالب منطقهتان را نمیدانید، اطلاعات زیر ممکن است کمککار باشد:
در نواحی معتدل، باد غالب از غرب میوزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)
در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.
در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق میوزد.
نکتهی دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:
در هر منطقهای باد غالب ویژگیهای خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر میکند.
باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برفهای باد آورنده و در جهت علفهای بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.
الف)درختان:
جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقه است. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شدهاند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیدهاست.
اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کردهاست.
در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخه های جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان میشود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
درختی که برای تعیین جهت استفاده میشود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.
از آنجا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، و باید یافتههای خود را با مشاهدهی درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.
ب)ماسه و برف:
امواج ماسه در بیابانها، و امواج پستی-بلندیهای برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان میدهند. البته گاه به خاطر آنکه این موجها خیلی کوچکاند و از چند سانتیمتر تجاوز نمیکنند، برای یافتن باد غالب نمیتوانند کمککار باشند، زیرا میتوانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.
در بیابانها انواع مختلف تلماسهها وجود دارند، که شکل آنها جهت باد غالب را نمایان میسازد؛ همچنین در مورد تلیخهای قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برفاند، باد غالب تودههای برف را میراند و آنها را تبدیل به تلهای برآمدهای میسازد. این تلها از چند سانتیمتر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل میشوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل میکند.
ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلا مردم کنار ساحل یا نسیم دریا مأنوساند. معمولا بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا میوزد. در شب هم معمولا جهت نسیم برعکس میشود و از خشکی به سمت دریا میوزد. نسیم مشابهی در درهها و کوهها میوزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن میگیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره میوزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهتمان است، میتوانیم جهتهای اصلی را بیابیم.
د) هوای گرم و سرد: در نیمکرهی شمالی زمین هوایی که از شمال میآید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب میآید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).
هـ) سایر موارد:
اگر گمان میکنید که بادی که در لحظه میوزد باد غالب منطقه است، میتوانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
میتوانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ بهویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
در روی دریا و اقیانوسها بادهای غالب دارای ویژگیها و ابرهای خاص خود هستند.
6- جهتیابی به کمک رودخانهها: بسیاری از رودها و نهرها در نیمکرهی شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلا رود نیل -که تماماً در نیمکرهی شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
7- جهتیابی به کمک حیوانات و حشرات:
مورچهها خاکِ لانهی خود را به سمت جنوب یا شرق میریزند. مورچهها چنین میکنند تا در هنگام روز خاکریزشان به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند، تا راحتتر کار خود را انجام دهند.
مورچهها خانههای خود(مورتپهها) را بر روی شیبهای جنوب شرقی میسازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمتها میتابد. آنها مورتپههای خود را نزدیک درختان و صخرههای جنوبی و جنوب شرقی بنا میکنند.
اگر شما در کنار برکه یا دریاچهای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آنها معمولاً ترجیح میدهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.
دارکوب(شانهبهسر) معمولا حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
موضوعات مرتبط: جهت یابی
چيدن کوله پشتی و نگهداری از آن:
الف) کوله پشتيها به دو دسته کلی تقسيم می شوند:
1- کوله های کوهپيمايي (قله)
2- کوله های سنگ نوردی (فنی)
1. کوله های کوهپيمايي : اين کوله ها در اندازه های مختلفی دوخته و آماده می شوند که واحد آن ليتر است. زينی که در پشت کوله تعبيه می شود، فشار بار را به ناحيه کتفها و در صورت بستن کمربند کوله به بالای استخوان های لگن منتقل و در نتيجه از فشار وارده بر کمر و کتفها می کاهد. کوله ها عموماً دارای جيبهای بغل می باشند، اما در هنگام خريد بايد سعی شود که عرض کوله از عرض بدن شخص بيشتر نباشد. در ضمن اين نوع کوله ها برای کارهای فنی از جمله سنگ نوردی و يا حتی عبور از گذرگاههای باريک مناسب نمی باشد.
2. کوله های فنی : عرض اين نوع کوله ها از عرض بدن کمتر بوده و در اطراف آن جيبی که برجسته باشد کار گذاشته نمی شود. جنس اين نوع کوله ها در مقابل کشيده شدن بر روی سنگها از نوع معمولی مقاومتر است. کم عرض بودن اين کوله ها، به دليل جلوگيری از درگيرشدنشان با سنگ به هنگام صعود ديواره ها و تنوره ها می باشد.
ب) مراقبت از کوله پشتی
1. از حمل ظرف شيشه ای در داخل کوله ها خودداری کنيد زيرا احتمال شکسته شدن و در نتيجه پاره کردن کوله ها و خرابی آنها می باشد. ضمن آنکه وزن اين ظروف غالباً سنگين نيز می باشد.
2. در حمل مواد نفتی و يا هر چيز ديگری که احتمال نشت آن می رود بايد دقت شود. اين نوع مواد بايد داخل ظرف کاملاً آببندی شده قرار گيرند.
3. به هنگام حمايت يا حمل کوله با طناب از ديواره توجه شود که طناب يا کارابين حتماً از داخل يکی از بندهای کتف و حلقه حمايت کوله عبور داده شود و تنها به بند حمايت اکتفا نشود.
4. به هنگام استراحت سعی شود پشت کوله که معمولاً مرطوب می باشد به سمت خورشيد قرار گيرد تا رطوبت تا حدودی گرفته شود.
5. در مواقع استراحت کوله را در جای مناسب قرار دهيد تا از غلطيدن به پايين جلوگيری شود.
6. چنانچه کوله پشتی شما کثيف شد می توانيد آنرا با آب نيمگرم و صابون بشوييد و از حرارت مستقيم به آن جلوگيری کنيد. از شستن کوله با مواد شيميايي (تايد)، چنگ زدن و انداختن در ماشين لباسشويي خودداری نماييد زيرا مواد ضد آب آن بعد از مدتی از بين خواهد رفت.
7. هنگام مراجعت از برنامه حتماً کوله خود را از ظروف کثيف يا مواد غذايي مانده از برنامه و نيز لباسهای خيس و کثيف تخليه کنيد.
8. می توان کاوری جهت مراقبت از کوله در مقابل باران و خيس شدن آن تهيه کنيم. (پارچه ای ضدآب به اندازه سطح کوله تهيه و دور آن کش می دوزيم. هنگام حرکت در زير باران و يا در مواقعی که کوله در بيرون چادر است می توان از آن استفاده کرد).
9. چنانچه در کوله پشتی پارگی مشاهده کرديد در اسرع وقت آن را ترميم کنيد.
10. قبل از اجرای برنامه از سالم بودن کوله خود اطمينان حاصل کنيد.
11. اغلب مشاهده می شود که در برنامه های بلند مدت که مجبور می شويم کوله پشتی خود را داخل صندوق اتوبوسها و يا باربند قرار دهيم با مشکل کثيف شدن، خيس شدن و يا پاره شدن کوله مواجه هستيم. بهتر است کيسه ای برای حفاظت کوله تهيه کنيم.
ج) نکاتی که در کوله بستن بايد رعايت کرد
کوله پشتی بايد توسط کسی که آن را حمل می کند بسته شود. يک کوله پشتی موقعی خوب بسته شده که ضمن حرکت اگر چيزی بخواهيد، فوراً روی آن دست بگذاريد. بنابراين :
1. سعی شود وسايل و پوشاکی را که در مواقع ضروری و کلاً در طول روز به آن نياز نيست در قسمتهای زيرين کوله چيده شود و بهتر است برای جلوگيری از خيس شدن وسايل، مخصوصاً کيسه خواب و پوشاک، آنها داخل کيسه های پلاستيکی قرار داده شوند. پس از آن وسايل سنگين تر خود شامل کنسروها و ... را در راستای ستون فقرات از قسمت بالای لگن نزديک به بدن در قسمت بالای کوله قرار دهيد.
2. مواد غذايي مورد نياز در طول روز مثل قمقمه، آب، تنقلات، غذای بين راه، کمکهای اوليه، بادگير، کلاه، دستکش، چراغ قوه، چاقو، ليوان، طناب انفرادی، يک عدد کارابين را در جيبهای بغل و درب کوله جای دهيد.
3. کوله پشتيها را بر اساس نوع برنامه و مدت آن انتخاب کنيد. بنا بر يک ضرب المثل کوهنوردی قديمی: "هرچه کوله شما بزرگتر باشد، شما هم وسايل بيشتری را با خود برخواهيد داشت". حتی منضبط ترين کوهنوردان اگر امکان حمل کافی داشته باشند به سختی می توانند از برداشتن يک ليتر سوخت اضافی يا برداشتن يک کيسه خواب سنگين تر و گرمتر خودداری کنند. برعکس يک کوله کوچک نيز می تواند دردسرزا باشد. علاوه بر فشار آوردن بر کوله و درزهای آن به دليل عدم تعادلی که دارد، هنگام حرکت مشکل ايجاد می کند. در ضمن هم در هنگام بستن و هم در هنگام حرکت انرژی بيشتری از انسان صرف می کند.
د) وسايل و پوشاک مورد نياز در يک برنامه بلند مدت
1- کيسه خواب
2- کت پر
3- زير انداز
4- پيراهن و شلوار بادگير
5- کوله قله
6- کرامپون
7- کلنگ
8- قمقمه
9- جوراب پر
10- جوراب بيرون چادر
11- کلاه آفتابی و پشمی
12- پليور و بلوز پشمی
13- لباس زير اضافی
14- شلوار گرمکن
15- وسايل ديگر: قطب نما، طناب انفرادی، کارابين، عينک آفتابی و توفان، درب بازکن کوچک، چاقو، کاسه، قاشق، مسواک، سوت و ...
16- وسايل گروهی: چادر، کمکهای اوليه، چراغ خوراک پزی، ظروف، وسايل فنی، مواد غذايي و ...
کارت شبکه
کارت شبکه جهت اتصال کامپیوتر به شبکه محلی در سرعت های 100،10و1000 مگا بیت بر ثانیه بکار میرود . با پورتهای Rj-45 و BNC برای شبکه های مبتنی بر کابل مسی و با پورت فیبر نوری جهت ارتباط با فیبر نوری استفاده می شود . کارخانه های مختلفی این نوع کارت ها را با قیمت های مختلف و امکانات متنوع تولید می کنند.
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
مواد مورد نیاز
کارت شبکه PCI، یک عدد برای هر کامپیوتر
شکل ۱ : کارت شبکه PCI
بقیه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
موقع دلبری و پچ پچ و ناز است اذان می گویند
عاشقان پنجره باز است اذان می گویند
قبله هم سمت نماز است اذان می گویند
عاشقان هر چه بخواهید بخواهید خجالت نکشید
یار ما بنده نواز است اذان می گویند
عاشقان وقت وضو شد میل دریا می کنیم
آسمان را در کف سجاده پیدا می کنیم
امت عشقیم و در محراب مولامان علی است
سمت ساقی مجلسی مستانه برپا می کنیم
ما همه تکبیرگویان ما همه گلدسته ایم
ما سراسیمه به عشاق دگر پیوسته ایم
تا اذانی می وزد از سینه ای گلدسته ای
ما همه در مسجد چشم تو قامت بسته ایم
دانلود با لینک مستقیم / Mp3 128
موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ
از فتنه اي كه جامه ي سبزش بدر شده
هر شير پاك خورده اي اكنون خبر شده
سنگين ترين شكست زمان شد نصيبشان
اين دست ايزد است ، دمي جلوه گر شده
اين نقشه ي يكي دو نفر كه نبود و نيست
ريشه كجاست ، فتنه چنين مستمر شده؟
آخر مگر كه فتنه ی سبز از فلک رسید؟
اين چشم خصم ، از چه رهي ديده ور شده؟
پندار من به گوش دلم بانگ ميزند
شايد ز بردن دو سه نامي حذر شده
گوساله اي كه سامريان حلقه اش زدند
اينجا ميان جلد زمان مستتر شده
صحبت ز همصدايي و وحدت مياورند
حالا كه تيغ نقشه ي شان بي ثمر شده
حاجت نبود اينكه رياست شود نصيب
اينها بهانه بود ،که حس خطر شده
دشمن نشان نمود و منافق نشانه رفت
بر قلب سيدي كه دگر خون جگر شده
يك گله گرگ به قصد ولا حمله ور شدند
حالا ندايشان همه اين المفر شده
پنهان نبود بر كسي آن جاده نفاق
اكنون عيان بديده ره خير و شر شده
بيچاره خصم غرقه به روياي ناز بود
يك تن نبود نعره برآرد سحر شده
خوابش بخير ، مگر نه كه ما شيعه زاده ايم
تا آخرين نفس ، به پاي علي ايستاده ايم
مولا بيا كه جان به لب عاشقان رسيد
سيد علي به راه شما ، دیده تر شده
مولا بيا كه خسته از اين داغ غربتيم
جانا بگو كه موسم ختم سفر شده
اين نامه اي كه از سر سوز و گلايه هاست
بحر طويل بوده ، كمي مختصر شده
ما مردمان كوفه نبوديم و نيستيم
اين سينه ها براي تو مولا سپر شده
بازآ دگر پناه دل خسته ، العجل
حالا كه پاي ثانيه ها خسته تر شده
بوي قلم گرفته دگر دست رخصتي
كز هجر تو هزار ،قافیه اش پر شرر شده
يك صفحه پر ز واژه براي تو چيده ام داغ فراق تو به دل و جان خريده ام
یا علی
موضوعات مرتبط: متفرقه
2-4- دسترسی به رسانه
بقیه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: آشپزی
ادامه مطلب
IEEE 802.11
استاندارد شبکه های محلی بی سیم
مقدمه
امروزه با بهبود عملكرد، كارايی و عوامل امنيتی، شبكههای بیسيم به شكل قابل توجهی در حال رشد و گسترش هستند و استاندارد IEEE 802.11 استاندارد بنيادی است كه شبكههای بیسيم بر مبنای آن طراحی و پياده سازی میشوند .
|
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
با آمدن رايانه هاي جديد افراد بسياري تمايل به خريد آنها پيدا مي کنند پس از خريد يک رايانه جديد و سريعتر مدل قديمي رايانه در گوشه اي انداخته ميشود .بعضي از اشخاص از رايانه هاي لپ تاپ استفاده مي کنند و مي خواهند آن را با رايانه شخصي شبکه کنند .وصل کردن دو رايانه به هم از ساده ترين مباحث شبکه به حساب مي آيد .پس از ساخت شبکه علاوه بر امکان انتقال اطلاعات از اين طريق شما مي توانيد از يک امکان لذت بخش ديگر نيز استفاده کنيد . با شبکه شدن دو رايانه شما مي توانيد بازيهاي مختلفي را تحت شبکه خانگي خودتان بازي کنيد و از آن لذت ببريد .براي شبکه کردن دو رايانه شما احتياج به سخت افزار شبکه روي هر دو سيستم و به مقدار لازم کابل شبکه داريد.بساري از مادربورد هاي جديد خودشان داراي پورت شبکه هستند .اما اگر مادربورد شما داراي سخت افزار شبکه نيست بايد کارت شبکه را براي هر دو سيستم تهيه کنيد انواع معمولي کارت هاي شبکه قيمت هاي بسيار مناسبي دارند و ...
در تمام فروشگاهها نيز پيدا مي شوند .به جز کارت شبکه شما بايد به اندازه فاصله دو رايانه کابل شبکه خريداري کنيد در موقع خريد اري کابل شبکه بايد حتما به فروشنده گوشزد کنيد که کابل را براي اتصال تنها دو رايانه مي خواهيد. اين مساله باعث مي شود که فروشنده براي نصب فيشهاي دو سر کابل رشته هاي آن را به نحو خاصي که مخصوص اتصال دو رايانه است دو رايانه است مرتب کند .
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
بیانیه ی جدید میر حسین رو خوندید.تو توهیناش به بسیج نموندید.اونی که می گفت یار امام هست ، دیدید چه جوری به باارزش ترین یادگار امام توهین کرد.
یا بسیج تغییر کرده که اینجوری نخست وزیر امام به اون حمله می کنه ، یا نخست وزیر امام تغییر کرده و بسیج در راه مستقیم خودش در حرکت است.
پس باید با ملاک قرار دادن گفتار و کردار شهدا ، تفکرات میر حسین موسوی و بسیج را تحلیل کنیم تا ببینیم کدام درست می گویند.
شهدا را باید با کلامشان شناخت.در ضمن شهدا نیاز به سخنگو ندارند تا این وری ها یا اون وری ها بخواهند با شعار هاشون ، شهدا رو مصادره کنند.
مگر نه اینکه وصیت نامه شهدای جنگ تحمیلی (بسیجیان واقعی به تعبیر اون ور آبی ها) نشان از تفکر اون ها میده؟
مگر میشه کسی در آخرین لحظات زندگی ، کلماتی رو بر خلاف تفکرش بگه؟
پس بیاید آخرین صحبتهای شهدای عزیز جنگ تحمیلی رو مرور کنیم:
«اگر این انقلاب شکست بخورد، خون هزاران شهید پایمال می شود وذلت ها و خواری های زیادی بر ما وارد می شود. بیائید خدمتگزارانقلاب باشید! چرا خود را طلبکار می دانید؟ اگر دست انقلاب رانمی گیرید لااقل به آن ضربه نزنید.» (دانشجوی شهید اصغر جان نثاری از: اصفهان)
«منافقان و ضدانقلابیون داخلی که مزدور بی مزد قدرتهای جهانی هستند می خواهند با اشاعه فساد و فحشاء جامعه اسلامی ما جوانان را به مسائل زودگذر مشغول کرده و خون پاک شهدا را که برای اصلاح جامعه شهید شده اند پایمال کنند .»
(دانشجوی شهید مهدی شاهدی از: بهبهان)
«ای بسیجیان، شما محبوب ولی الله هستید، شما یاران روح الله هستید. شما کوبنده عدوالله هستید، شما حقیقت جندالله هستید، شما تجلی حزب الله هستید، شما خاصه اولیاء الله هستید، و شما ایستادگان در راه خدایید. برپادارندگان عدالتید و همان هایی که خداوند اراده کرده انتقامش را از ستمکاران با دستانتان بگیرد.»
پاسدار شهید روح الله شاپور صفری از: تهران
«خداوند این امانت جمهوری اسلامی را در دست شما قرار داده مبادا به این امانت خیانت کنید، همیشه و همه جا مواظب توطئه های فرهنگی شرق و غرب باشید .»
(دانشجوی شهید محمد مسعود حمیدیان از: تهران)
بحمدالله بسیج هنوز تغییر نکرده ، چون همان کسانی که در سال 62 در رادیوهاشون با خوشحالی خبر کشته شدن حاج همت رو مخابره می کردند، امروز هم تیر مستقیمشان به روی بسیج است.
بحمدالله بسیج هنوز تغییر نکرده ، چون همان عضو های فعال کاباره های لس آنجلس به بسیج نا سزا می گویند.
بسیج تغییر نکرده ، چون اهدا کننده گلوله ی تانکی که باعث شد محمد ابراهیم همت ، سردار بی سر شود، امروز حامی کسی است که به بسیج اهانت می کند.
همان کسانی که در روزنامه های زنجیره ای دوم خرداد، عامل خشونت در ایران رو رزمندگان جنگ می دانستند ، امروز به بسیج توهین می کنند.و چون امروز همت و باکری در قید حیات دنیوی نیستند تا در خط مقدم جنگ با آنها باشند ، منافقانه و ریا کارانه دل سوز این بزرگواران شده اند.
آیا معلوم نیست که نخست وزیر امام تغییر کرده که این چنین نسبت به بسیج کینه دارد؟
اساس نامه ی بسیج ، وصیت نامه شهداست.
بر طبق همین اساس نامه ، بسیج تغییر نکرده و بحمدالله هنوز از قاتلان همت و باکری فحش می خورد.
سایه ی حضرت آقا همواره مستدام باد
یا علی
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
تصویر خدا عکس گل آمنه است
بر کوه دلم نام علی فاطمه است
احمد بودش یارو علی یاور او
هر کس که محب علی خامنه است
یا علی
موضوعات مرتبط: حضرت آیت اله خامنه ای
یکی از اعضای طیف افراطی علامه تحکیم وحدت که در مراسم امروز مخالفین، سخنان افراطی و هنجارشکنی را بیان کرده بود، در حالی که با لباس زنانه قصد فرار از دانشگاه امیر کبیر را داشت، از سوی مامورین انتظامی دستگیر شد.
به گزارش شبکه ایران، "مجید توکلی" در حالی از سوی مقامات انتظامی بازداشت شده است که پس از سخنرانی تند خود در مراسم امروز، مانتو به تن کرده بود و با به سرکردن مقنعه و چادر و در دست داشتن کیف زنانه قصد فرار از دانشگاه را داشت.
توکلی که سابقه فعالیت در نشریات موهن به مقدسات در دانشگاه امیرکبیر را نیز در کارنامه دارد، پیش از این نیز به دلیل اهانت به مقدسات به زندان محکوم شده بود.
وی امروز هم در دانشگاه امیرکبیر در سخنرانی خود به مقدسات دینی و سران نظام توهین کرده بود.
گفتنی است این عضو افراطی شاخه علامه در جریان اهانت تندروها به دکتراحمدی نژاد در آذرماه سال 85در دانشگاه امیرکبیر نیز نقش محوری داشته است.
***********************
کارتون به کجا رسیده...
اخوی حرف میزنی مرد و مردونه پای حرفت وایسا ..
هر چند مرد بین شما ها پیدا نمیشه....
سایه ی حضرت آقا همواره مستدام باد
یا علی
موضوعات مرتبط: متفرقه
تو آسمون دل نمیاد عطر شهادت
تو روزگاری که مرده حتی خجالت
از این سیاهی
شهدا به خدا شرمنده ایم
خالی شده جای شما
شهدا شرمنده ایم.....
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) یک صلوات بفرستید.
سایه ی حضرت آقا همواره مستدام باد
فان حزب الله هم الغالبون
یا علی
موضوعات مرتبط: شهدا
شبكه چيست؟
شبكه مجموعهاي از سرويس دهندهها و سرويس گيرندههاي متعددي ميباشد كهبه يكديگر متصل هستند. در اين بين سرويس دهندهها (server) نقش سرويس دهنده و خدمات دهي وسرويس گيرندهها (Client) نقش سرويس گيرنده يا همان مشتري را بازي ميكنند. انواع شبكه: شبكهها را ميتوان به دو دستهي «شبكههاي محلي» LAN و شبكههاي بزرگتر از آن(WAN) تقسيم كرد. شبكههاي محلي: Local Area Network اين نوع شبكهها به شبكههاي( (LAN) معروف هستند.
موضوعات مرتبط: شبکه
ادامه مطلب
سوالات مذهبي كودك عجيب است . پرسش هاي او حاكي از روح كنجكاوي اوست . او مي خواهد از آنچه كه نمي داند سر در آورد و دريابد كه جهان مذهب و ماوراءالطبيعه چيست . چه بسيارند شك ها و ترديدها و يا علامت هاي ابهامي كه در ذهن كودك قرار دارند و او مي خواهد آنها را براي خود روشن كند . و البته اگر مربي روشن و آگاهي در مسيرش قرار گيرد آينده خوبي را براي او مي توان پيش بيني كرد .
سؤالات كودك بسيار و تناسب رشد و فهم و درك كودك هم به تناسب سن متفاوت است . براي نمونه ذيلاً به مواردي از آنها اشاره مي كنيم تا والدين و مربيان براي پاسخ آنها آمادگي پيدا كنند:
1- در شش سال اول : در اين سن نوع پرسش ها حتي با آنچه كه در سنين هفت سالگي است فرق دارد . مثلاً كودك سه - چهار ساله از منشاء و علت اشياء سئوال مي كند ، مي گويد من از كجا آمده ام ؟ اين اسباب بازي را چه كسي تهيه كرده ؟ حسين كجا رفت و چرا ؟ آسمان را كه درست كرده ؟ چرا؟ فلاني مرد ؟ كجا رفت ؟ ....
همانگونه كه ملاحظه مي كنيد مبناي پرسش ها روي مبدأ و معاد است . مي خواهد ببيند منشاء يك امر چيست ؟ و فرجام آن چه مي باشد ؟ و اين امر همان مسئله اي است كه ما معتقديم ريشه فطري و نهادي در افراد دارد .
2- در سنين هفت تا ده : از سنين هفت به بعد تفكر منطقي در كودك رشد مي كند و بدين نظر سؤالات او عميق تر و ريشه دارتر است. پرسش هايي كه درباره خدا دارد حساب شده است و او هم به سادگي اقناع نمي شود . خواستار آن است كه پاسخ ها تا حدودي غني تر قاطع تر و مستدل تر باشند .
نوع سؤالات آنها از اين قبيل است كه مثلاً چرا خدا را نمي بينيم ؟ چطور خدا در همه جا هست ؟ خدا چيست ؟ اگر خدا مثل ابر يا نور خورشيد نيست پس چه مي تواند باشد ؟ خدا اگر ما را دوست دارد چرا به جهنم مي برد ؟ آدم چطور در قيامت زنده مي شود ؟ آيا در قيامت باز هم ما خانه داريم ؟ چرا نمي توانيم خدا را ببينيم ؟ آيا اين كار در قيامت امكان پذير است ؟ چرا خدا با ما حرف نمي زند ؟ ...
3- در سنين نوجواني : بديهي است كه در دوران نوجواني رشد فكري و عقلي نوجوانان در وضع بهتري است . آگاهي و جهان بيني آنها نسبتاً وسيع تر و طبعاً سؤالاتشان در اين رابطه پخته تر و ريشه دارتر است .
آنچه كه ذكرش ضروري است اين است كه مباني اعتقادي در طول مدت دوران قبل از نوجواني بايد در ذهن كودك جاي خود را باز كرده باشد . پاسخ هايي كه به سؤالات كودكان قبل از ده سالگي مي دهيم در تشكيل اين مباني نقش فوق العاده اي دارد ، ضمن اين كه والدين كودك در اداي حقوق او ناگزيرند تا در اين سن لااقل دوره اي مختصر از اصول اعتقادي و راه و رسم عملي دينداري را به او بياموزند .
فراموش نخواهيم كرد كه در سنين نوجواني سه مسئله در رابطه با مذهب براي فرزندان ما مطرح اند :
1- پيدايش و ظهور حس مذهبي و علاقه مندي به مذهب و تعاليم آن ، آن چنان كه او را دلباخته به مذهب مي كند .
2- پيدايش ترديد در او راجع به آنچه كه آموخته است و اينك مطلقاً در پي تجديد نظر است تا صحبت آن را مورد تأييد قرار دهد .
3- پيدايش سؤالات متعدد در ذهن او كه اغلب ناشي از همان ترديدها و رشد استدلال و منطق در اوست و او معمولاً به علت غرور و خودخواهي حاضر نيست آنها را همه گاه مطرح سازد و والدين و مربيان بايد به صورت مستقيم و غير مستقيم به سؤالات او پاسخ گويند و او را وادار كنند آنچه در درون دارد ظاهر سازد .
معني مذهبي بودن از نظر كودك
به هر حال كودكان ما بر اساس فطرت سليم خود و در اقناع روح كنجكاو خويش به رفتاري مذهبي مي پردازند . صورت عقلي گرفتن رفتار مذهبي كودك از حدود هفت سالگي است كه شكل مي گيرد و مي تواند مطالبي را بفهمد و از آن سر در آورد . قبل از اين سنين اغلب جنبه احساسي و نشان دادن همراهي و همگامي با والدين و ديگران را دارد .
حالات مذهبي كودك
شايد اين سخن بسيار عجيب به نظر آيد كه بگوييم طفل ما گاهي داراي حالات مذهبي است ، اين امري است كه واقعيت دارد . اداي اين حالات قبل از چهارسالگي ممكن است صورت تقليدي داشته باشد ولي از حدود سنين هفت به بعد بيش يا كم صورت مستقلي پيدا خواهد كرد .
او در ميان جمع و حتي در تنهائي كلماتي را كه به طور شكسته و بسته ياد گرفته زمزمه خواهد كرد . در مواردي با وضو گرفتن خود را آماده نماز خواندن مي كند . روي به قبله مي ايستد و اصرار دارد كه بد نايستد و از ميزان منحرف نشود ، در حالي كه در چهار سالگي مادرش روي به قبله مي ايستاد و او روي به مادر .
در سنين قبل از هفت اعمال مذهبي انجام مي شود ولي اغلب داراي جنبه احساسي و عاطفي و براي خوشامد پدر و مادر است ولي بعد از اين سنين عبارات او رنگ و روي عقلاني مي گيرند ، آن چنان كه گاهي عمل خطايي را انجام مي دهد و پشيمان مي شود و در اين پشيماني است كه جداً توجه مي كند و حتي ممكن است گريه و ناله كند و اشك بريزد .
او در سن و موقعيتي نيست كه بگوييم مناجاتي دارد و حالي و براي گناه خود احساس شرمندگي در پيش دارد . مي توانيم بگوييم اين امر از حدود نه سالگي در كودكان ديده مي شود . اگر دريابند كه عملشان خطا و لغزش بوده و عقوبت دوزخ و آتش را در پي دارد براي آن نگران مي شوند و اشك مي ريزند و توبه آنها بسي صادقانه تر از توبه ديگران است .
رفتار وارونه
به علت محدوديت در درك و فهم و عدم آگاهي از ابعاد مباحث ديني در مواردي ممكن است رفتار مذهبي وارونه اي از او ديده شود مثلاً از جايي چيزي بدزدد و آن را به فقيري دهد تا از اين طريق مستحق بهشت گردد !! گاهي ممكن است دو رفتار متضاد از او سر بزند بدين گونه كه مثلاً با پدر و مادر در افتد ، به آنها توهين كند و جسارت نمايد و دقايقي بعد با حالي و دعايي از خداوند طلب بخشش كرده و از او بخواهد كه پدر و مادرش به بهشت بروند .
براي كودكان اين منطق به صورت خوبي جا افتاده است كه اشكالي ندارد الان دروغ بگويد و خود را از شر تنبيه والدين و معلم خود رها سازد و ساعتي بعد توبه كند و خدا هم او را ببخشد و البته اين وضع به هنگامي پديد مي آيد كه او خود را در آن تنبيه محق نشناسد و هم تصورش اين باشد كه خدا بسيار بخشنده است .
رفتارهاي وارونه ي مذهبي كودكان اغلب ناشي از سوء آموزش ها ، يك جانبه بودن آموزش ، گفتن يك يا چند بعد يك مسئله براي طفل و فراموش كردن ديگر ابعاد است . به همين نظر ما معتقديم كه براي كودكان مسئله اي را مختصر و ساده ولي با همه ي جوانب و ابعاد مورد نياز بايد شرح داد . اگر سخن از كمك دادن به فقير است بايد اين نكته هم به او تفهيم شود كه به فقير از مال خود بايد كمك داد نه از مال مردم و يا از طريق دزدي
موضوعات مرتبط: کودک
تـربـيت صحـيح فرزندان از ضرورى تـرين وظايف والدين بـه شـمار مى آيد. انجـام دادن اين وظيفـه مهم، حـسـاس و ظريف بـدون تـكيه بر ديدگاه هاى صاحبنظران آگاه و مطمئن ممكن نيست. ما معتقديم كه معصومان (عليهم السلام) در همه ابعاد هدايتى و تـربـيتـى، الگوهايى كامل و مطمئن بـه شمار مي آيند و تـكيه بـر ديدگاه ها و رفتـارهاى تربيتى آنان در مسير تحقق وظيفه خطير تربيت فرزندان، بهترين ره توشه است. معصومان( عليهم السلام) همه نور واحد بـوده، هدف مشترك داشتند؛ ولى به اقتضاى موقعيت هاي گوناگون در سيره تربـيتى آنان ديدگاه ها و رفتارهاى تـربـيتـى مختلفي بـه چشم مى خورد. كنار هم نهادن مجموعه ديدگاه ها و رفتارهاى تربـيتى آنان الگويى كامل از نظام تربيتى اسلام عرضه مى كند.
در ميان معصومان (عليهم السلام) امام حسين (ع) از موقعيت ويژه اى برخوردار است و اين موقعيت به زندگى و سيره تربـيتـى آن حضرت بـرجستـگى خاصى بـخشيده است. اين مقاله بـر آنست تا نكاتى از سيره تربـيتى آن حضرت را در دو بخش ارائه كند: بخش اول برخى نكات تربيتى است كه تا پيش از حادثه كربـلا تحقق يافته و به ما رسيده است و بخش دوم نگاهى مستقل بـه حادثه عظيم كربلا و بيان نكات تربـيتى آن. ذكر اين نكته مفيد مى نمايد كه از بـخش پـايانى عمرِ شريف حضرت - يعنى زمان وقوع حادثـه كربـلا - نكات تربيتى بيشتـرى در دستـرس داريم. سبـب اين امر دو چيز مى تـواند باشد: نخست آنكه حـادثـه كربـلا بـه خـاطر بـى نظير بـودن آن بـيش از سـاير حـوادث مورد تـوجـه سـيره نويسـان و مورخـان واقـع گرديد و بنابراين اسناد بيشترى از آن در دسترس است كه مى توان از لابـلاى آن نكات تربيتـى بـيشتـرى كشف كرد؛ و ديگر آنكه در اين مقطع از عمر شريف حـضرت، فرزندان و اهل بـيت او بـه طور مسـتـقيم همراهش بودند و در نتيجه زمينه بروز نكات تربـيتى بـيشترى فراهم بـوده است؛ و شايد اين امر يكى از اسـرار پـافشارى امام بـر حـضور اهل بـيت در كربـلا بـوده است. از اينرو شايسته است پـژوهشگران عرصه تربيت اسلامى فرصت را غنيمت شمرده، حادثه كربلا را بـا توجهى عميق تر از منظر تربـيت بـنگرند و نكات تربـيتى سودمندى را از آن استخراج كنند.
اظهار محبت به فرزندان امرى درونى اسـت كه خـداوند آن را در دل والدين بـه وديعت نهاده است. اما آنچه در اين ميان مهم مى نمايد و آثار تربيتى در پى دارد ابـراز آن است. اين امرى اختيارى است و والدين و مربـيان مى توانند در پـرتو آن زمينه تربـيت صحيح را فراهم آورند. چه بـسيارند والدينى كه نسبت به فرزندان خود محبـت فراوان دارند اما آن را ابراز نمى كنند در حالى كه محبـت وقتى سازنده و تـأثير گذار خواهد بـود كه فرد مورد محبـت از آن آگاهى يابـد. امام حسين (ع) بـه عنوان الگوى تـربـيتـى مطمئن و كامل، محبـت بـه فرزندان را از نيازهاى ضرورى آنان دانسته، در قالب هاى گوناگون بـه ابـراز آن مى پـرداخـت. گاه بـا در آغوش گرفتـن و بـه سـينه چسبانيدن خردسالان، زمانى بـا بـوسيدن آنان و گاه بـا بـه زبـان آوردن كلمات شيرين و محبت آميز. عبيدالله بن عتبه چنين مى گويد: «نزد حـسـين بـن على(ع) بـودم كه على بـن حـسـين(ع) وارد شـد. حسين(ع) (امام سجـاد(ع) را صدا زد، در آغوش گرفت و بـه سينه چسبـانيد، ميان دو چشمش را بـوسيد و سپس فرمود: پدرم بـه فدايت باد،چقدر خوشبو و زيبايى!»
تشويق فرزندان در برابر كار خوب آنان
يكى از شيوه هاى تربيتى مورد اتـفاق صاحبنظران عرصه تـعليم و تربيت، شيوه كارآمد تشويق است. تشويق به جا و متناسب با فعاليت انجام شده، به ايجاد انگيزه در فرد منجر مي شود و به تكرار و تقويت رفتار مى انجامد. چـه بـسا فرزندان از ارزش و اعتـبـار صفات مثـبـت خـود آگاهى نداشتـه باشند؛ در نتـيجه بـه شخصيت حقيقى و تـوانمندي هاى مثبـت خويش پى نمي برند و خود را در مقايسه با ديگران ناچيز بـه شمار مي آورند. از اين رو والدين و مربيان بـايد ويژگي هاى مثبـت فرزندان را كشف و برجسته سازند و مورد ستايش و تشويق قرار دهند.
در فرهنگ اسلامى ـ كه تربيت دينى و اخلاقى فرزندان در كانون تـوجه است بـر تـشويق فرزندان هنگام بروز رفتارهاى دينى و بـرجسته كردن صفات اخلاقى و معنوى آنان بـسيار تـآكيد شده است. امام سجاد(ع) فرمود: من بـه بيمارى شديدى مبتلا شدم. پدرم بر بالينم آمد و فرمود: «چـه خـواستـه اى دارى؟ عرض كردم: دوست دارم از كسانى بـاشم كه درباره آنچه خداوند بـرايم تدبـير كرده، نپرسم. پدرم در مقابـل اين جمله به من آفرين گفت و فرمود: تو مانند ابراهيم خليلى؛ به هنگام گرفتارى جبرئيل نزدش آمد و پرسيد: از ما كمك مى خواهى؟ او در جواب فرمود: (دربـاره آنچه پـيش آمده) از خداوند سؤال نمى كنم. خداوند مرا كافى است و او بهترين وكيل است. در اين حديث ملاحظه مى شود كه امام حسـين (ع) در مقابـل پـاسـخ عارفانه و دلنشين فرزندش ـ كه بـراساس ظاهر حديث، سن و سال چندانى هم نداشت.ـ جمله «احسنت» را بـه كار بـرد و او را بـه «ابـراهيم خـليل» تـشـبـيه كرد.
اهميت آموزش هاى دينى فرزندان و قدردانى از معلمان و مربـيان
در اسـلام دانش آموزى مورد اهتـمام شديد بـوده و رهبـران دينى پيروان خود را بـه آموزش و اندوختن دانش، بـه ويژه معارف دينى، تشويق كرده اند. بـراساس سخـنان معصومان(عليهم السلام)، معلمان و مربـيان، بـه خـصـوص آنان كه در تـعـليم آموزه هاى دينى مى كوشـند، حـق بـزرگى بر جامعه دارند و بايد تلاش صادقانه شان مورد قدردانى و سپاسگزارى قرار گيرد تا رغبت و انگيزه بـيشترى بـيابـند. مرحوم بـحرانى در حـليه الابـرار از شيخ فخرالدين نجـفى ـ كه از فضلا و زهاد بـودـ چنان نقل كرده كه شخصى به نام عبدالرحمان در مدينه معلم كودكان بود و يكى از فرزندان امام حسين(ع) بـه نام «جعفر» نزدش آموزش مى ديد. معلم جمله «الحمدلله رب العالمين» را بـه جعفر تـعليم داد. هنگامى كه جـعفر اين جـمله را بـراى پـدر قرائت كرد، حضرت معـلم فرزندش را فراخـواند و هزار دينار و هزار حـله... بـه او هديه داد. وقتى حضرت به خاطر پـاداش زياد مورد پـرسش قرار گرفت، در جواب فرمود: هديه من بـرابـر بـا تـعليم «الحـمدلله رب العالمين» اسـت.
احترام به انتخاب جوان
در امر ازدواج جوانان به سبب كمى تجربه به استفاده از تجارب و نصايح والدين نيازمندند، امـا آنان ديگـر دوران كـودكـى و نوجـوانى را پـشـت سرگذاشته و بـه حدى از رشد رسيده اند كه خود حق انتـخاب داشتـه باشند و براى خود تصميم بـگيرند. از اين رو، شايسته است والدين در دوران كودكى و نوجوانى زمينه استقلال و قدرت تـصميم گيرى آنها را فراهم آورند و آنان را چـنان تـربـيت كنند كه به سمت انتـخاب هاى معقول و تصميم هايى منطقى پيش روند و مصالح واقعي شان را بـر منافع آنى و زودگذر تـرجـيح دهند. اگر فرزندان بـه اين حد از رشد و استـقلال رسيدند، بايد به آنان اعتماد كرد و بـه تصميم ها و انتخاب هايشان احترام نهاد.
جوان در طول زندگى بـا انتخاب هاى گوناگون رو بـه روست و يكى از مهمتـرين آنها گزينش همسـراسـت. در اين مسـئله، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحيح و معقول برخوردار است، بـايد به وى حق انتـخاب داد و از ازدواج هاى تـحميلى پـرهيز كرد. حسن، فرزند امام حـسـن مجـتـبـى(ع) يكى از دخـتـران امام حـسـين(ع) را خواستگارى كرد. امام حسين(ع) به او فرمود: «فرزندم! هر كدام را بيشتر دوست دارى انتخاب كن.» فرزند امام مجتبى(ع) شرم كرد و جوابى نداد. آنگاه امام حسين(ع) فرمود: «من دختـرم فاطمه را بـرايت انتـخاب كرده ام؛ زيرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا(ص) شبيه تر است.» ملاحظه مى شود با اين كه فرزند امام مجتبـى(ع) بـه احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصى خواستگارى نكرد و امر را بـه عمويش وانهاد؛ امام حسين(ع) به انتخاب وعلاقه فرزند برادرش اهميت داد و از او خواست خـودش آن را كه بـيشتـر دوست دارد بـه همسرى برگزيند.
تربيت عملى بـى تـرديد مؤثـرتـرين عامل در تـربـيت اخـلاقى و دينى فرزندان رفتارهاى درست والدين است. پر واضح است كه زبـان رفتار از زبـان گفتـار بـسى نافذتـر است و در «عمل» آثـارى نهفتـه است كه هرگز از «گفتـار» بـرنمى آيد. كودك و نوجوانى كه پـيوستـه شاهد اعمال نيك والدين است، به طور غيرمستقيم سرمشق مى گيرد و بـه انجام كارهاى نيك تشويق مى گردد. در سيره تربيتى ائمه اطهار (عليهم السلام) تربيت با رفتار و عمل، بارزترين بـُعد تربـيت است. فرزندان ائمه (عـليهم السـلام) بـا ديدن رفتـار آنان سـرمشـق مي گرفتند و عـمل مى كردند. شـعيب بـن عبـدالرحـمن خـزائى مى گويد: هنگامى كه امام حسين (ع) در كربـلا بـه شهادت رسيد بـر دوشش نشانه اى وجود داشت. از امام سجاد(ع) دربـاره آن پـرسيدند، امام سجـاد(ع) بـسيار گريست و فرمود: «اين، اثر بارهاى غذايى است كه پدرم بـر دوشش حمل مى كرد و به خانه هاى تهيدستان مى برد.» آرى، امام سجاد(ع) پيوسته اين رفتار را از پـدرش مشاهده كرد و سرمشق گرفت و عمل كرد. بدين سبب، امام باقر(ع) فرمود: (پدرم) على بن الحسين عليه السلام شب ها كيسه نان بـر دوش حمل مى كرد و(بـه مستمندان) صدقه مى داد.
موضوعات مرتبط: کودک
اصول پرورش مذهبي :
در اين مبحث اصول و نکاتي که رعايت آن از طرف والدين و مربي جهت پرورش صحيح مذهبي کودک ضرورت دارد مطرح مي شود:
1- اصل حب: اساس تربيت در سال هاي اوليه تولد بر روي محبت است . کودک بايد چنان خوگيرد که از آنچه مورد نظرش نيست چشم بپوشد . به عبارت ديگر مربي بدون سختگيري بسيار در برابر عمل نادرست کودک بايد بگويد "آن را دوست ندارم" و در برابر عمل نيکويش بايد بگويد "آن را دوست دارم" و طفل بايد رفتار و کردارش را بر روي اين دو جنبه ( دوست دارم – دوست ندارم ) والدين قراردهد. اين امر از راه نگاه محبت آميز و يا نفرت آميز والدين ، سخن رضايت آميز، سکوت ، بي اعتنايي يا اعتنا، ابراز مهر و يا خشم والدين امکان پذير است و در طي آن کودک بايد مزاياي دوست داشتن و زيان هاي دوست نداشتن والدين را دريابد.
2- اصل تشويق : کودک هر عمل نيکي که انجام داد انتظار پاداشي دارد و والدين بايد اين انتظار را برآورده کنند. اما بايد توجه داشت که تشويق نبايد به صورت رشوه درآيد.
کودک بايد عمل خوب را به عنوان وظيفه شخصي و اجتماعي انجام دهد بدون اين که توقعي براي ستايش آن داشته باشد ؛ ولي والدين به اين عنوان که او فردي وظيفه شناس است بايد تشويقش کنند.
تشويق بهتر است صورت مالي پيدا نکند ؛ مثلاً هرگز نبايد گفت اگر نماز خواندي به تو هزار ريال مي دهم ، بلکه اولاً او بايد خواندن نماز را مانند ديگر اعضاي خانواده وظيفه خود بداند ؛ ثانياً تشويق ما از او به عنوان ابراز رضايت از انجام وظيفه اش باشد يعني نشان دهيم که از عملش خشنوديم و بعد درسنين بالاتر به او بفهمانيم که خدا هم از اين عمل خشنود است.
بهتر است تشويقات مکرر نباشد زيرا در آن صورت ارزش واقعي تشويق از ميان مي رود.
تشويق ، بي اندازه زياد نباشد بدان گونه که اگر کودک ، عملي مهم تر و ارزنده تر انجام داد ديگر لغتي براي وصف رضايت بسيار خود از آن عمل نداشته باشيم.
هميشه تشويق در حدي باشد که در آن آدمي براي وصول به مدارج عالي تر و جلب رضايت بيشتر والدين و آفريدگار مجال بيشتري داشته باشد. از حدود هشت سالگي مي توان گفت که نتيجه دوست داشتن خدا ، بهشتي با چنان نعمت ها و لذتهاست و نتيجه دوست نداشتن او عـِقاب و کيفر است.
اين روش در قرآن هم مورد نظر است و آيات بسياري نشان مي دهند که خدا فلان عمل و يا عاملين فلان رفتار را دوست دارد يا ندارد.
مسئله مهم در اين امر آن است که گاهي سخت گيري و خشم و غضب در طريق تربيت لازم است ولي نبايد بيشتر از محبت و اعتدال باشد. تجارب نشان مي دهد که مذهبي ترين افراد در خانواده هاي با محبت و معتدل و مهربان و پرورش يافته اند. کمبود محبت موجب احساس تنهايي و غربت مي شود، و حتي ممکن است زمينه هاي خطرناکي چون فرار از خانه ، خودکشي و خودفروشي را فراهم آورد.
3- اصل سنديت و اعمال قدرت والدين : در آن هنگام که کودک به عللي بخواهد اصول مورد نظر را رعايت نکند و تنها مجري نظرات خود باشد والدين بايد اعمال قدرت کنند ، امر و نهي کنند و در اجراي آن کمال مراقبت را نمايند. والدين در تمام مراحل تربيتي مادام که مسئوليت سرپرستي کودک را بر عهده دارند به صورت مستقيم و پس از آن به صورت غير مستقيم نقش پندگويي و تذکر و تسلط و اقتدار خود را حفظ کنند ؛ حتي در روايات اسلامي ، براي کودکان متمرد از دستوروالدين سخن از تنبيه به ميان آمده است منتهي اغلب به معناي لغوي آن يعني آگاه کردن است و يا تنبيهي که موجب ديه شود.
4- اصل اعتدال: در پرورش مذهبي رعايت اعتدال نيز يک اصل است، هرگز نبايد تکليف براي کودک شاق باشد في المثل به فرموده معصوم (ع ) کودک را با خود به مسجد ببريد ولي هرگز طول ندهيد . او را به نماز تشويق کنيد ولي به نماز شب و انجام نوافل وادارش نکنيد. به روزه تشويقش کنيد ولي هر وقت که خسته و گرسنه شد او را وادار به افطار نماييد ( امام صادق ع ).
کودک را به مجالسي که براي احياء تشکيل مي شود در صورت عدم تمايل نبريد ؛ اجبارش نکنيد که حتماً بيدار بماند . حتي در سخني از معصوم آمده است که ما کودکان را وا مي داريم که نمازظهر وعصر را با هم بخوانند و نيز مغرب و عشاء را در يک موقع و به دنبال هم بخوانند. انجام تکاليف مذهبي به صورتي نباشد که کودک يک بار در ظهر و يک بار ديگر در عصر خود را آماده نماز کند و از اين باب احساس رنج نمايد.
5- اصل پيرايش محيط : در تربيت اسلامي کوشش مي شود که محيط از هرگونه بد آموزي و عامل انحرافي دور باشد. بدين سان در محيط خانه ، مدرسه و اجتماع بدآموزي و انحراف نيست و به عبارت ديگر عامل تربيتي و اجتماعي يکديگر را خنثي نمي کنند. وسائل سمعي و بصري و ارتباط جمعي در جهت خلاف پرورش مذهبي نبايد باشد. مربي بايد خود را موظف به رعايت اين جوانب بداند.
ادامه دارد...
موضوعات مرتبط: کودک
اگر زمينه براي رشد احساس مذهبي که يکي از عميقترين احساسهاست، فراهم باشد به سرعت رشد ميکند. بنابراين در تربيت ديني فرزندان بايد کوشيد تا اين زمينه تقويت شود. شرکت دادن کودکان و نوجوانان در مراسم و محافل مذهبي- البته به شرطي که طولاني و خسته کننده نباشد- در اين حرکت رو به رشد تأثير مستقيم دارد. بردن کودک و نوجوان به مساجد و اقامه نماز به صورت جماعت و حضور در مراسم و محافلي که در آنها ذکر و ياد خداست- البته متناسب با حالات و روحيات آنها بهطوري که باعث خستگي روحي آنها نشود- برپايي مجالس و برنامههايي که در آنها ذکر خدا و دوري از شيطان حرف اول را ميزند در پرورش ديني آنان تأثير به سزايي دارد. چرا که مطابق آيات قرآني نماز از فساد و فحشاء جلوگيري ميکند و ايمان به خدا باعث آرامش دلها شده و عامل دوري از پرستش طاغوت است.
فضاي خانه رابا معنويت آميخته سازيم
هنگامي که فضاي خانه آميخته با ارزشهاي معنوي باشد و والدين نيز ارزشهاي الهي و تکاليف ديني را جدي بگيرند، فرزندان نيز به طور غيرمستقيم از اين فضا متأثر شده و علايق معنوي و ديني در آنها پرورش مييابد.
به سوالات ديني و معنوي کودک پاسخ صحيح و جامع دهيم
پاسخگويي به سوالات ديني و معنوي که براي کودکان و بخصوص نوجوانان مطرح ميشود و ياري کردن آنها در حل مسائل فکري تأثير مثبتي در روند تربيتي ديني فرزندان دارد. البته اين نکته را هم بايد درنظر داشت که رفتار والدين با آنها بايد به گونهاي باشد که فرزندان دين را تنها در انجام برخي واجبات عبادي خلاصه نکنند بلکه به ديگر جنبههاي دين همچون امانتداري، خيرخواهي، وظيفهشناسي و... نيز اهميت داده و آنها را جزو وظايف ديني خود بدانند.
براي فرزندان الگويي شايسته باشيم
والدين ميتوانند در اين زمينه الگوي مناسب و شايسته براي فرزندان خود باشند. آنان باوفاي به عهد در مورد اموال يتيمان، برگرداندن امانت به صاحبش، بديها را با خوبي پاسخ دادن، برپايي نماز و انفاق کردن و... الگويي شايسته و خوب براي فرزندان خود ميباشند. قرآن تني چند از اين پدر و مادرهاي شايسته که الگويي خوب براي فرزندان خود بودهاند را معرفي ميکند:
حضرت لقمان که به فرزند خود درس توحيد ميدهد، حضرت ابراهيم(ع) که با همکاري فرزندش حضرت اسماعيل(ع) پايههاي کعبه را استوار ميسازد و نوح(ع) که بدون هيچ قصوري از سوي او گرفتار فرزندي ناخلف ميشود و حضرت زکريا(ع) که فرزند معصوم شهيدي چون يحيي به او عنايت ميشود. و مادران نمونه نيز همچون مريم، مادر موسي، مادر يحيي، و مادران اسماعيل و اسحاق همه از مادران نمونه ي قرآنند.
دوره نوجواني دشوارترين دوره ي حيات انسان از نظر تربيت است. از سويي پديده بلوغ در اين دوران، نوجوان را با جهاني تازه آشنا ميسازد و از سوي ديگر قدرت و توان فکري بيشتر، مسائل بسياري را در مقابل او مينهد و لذا نوجوان با کشمکشي دروني مواجه ميشود و چون توانايي لازم را براي مقابله با اين کشمکش ندارد، با کوچکترين عامل، تعادل رواني خود را از دست ميدهد و هيجاني ميشود. در اين دوران وجدان اخلاقي او زنده و فعال است به همين خاطرزماني که مغلوب هوي وهوس ميشود، پس از فروکش کردن آن دچار اندوه و پشيماني ميشود و خويشتن را سرزنش ميکند. در اين دوران که اقتدار خانواده کاهش مييابد، برقراري رابطه فکري و عاطفي اهميت شاياني دارد. اين ارتباط فکري و عاطفي در نقش تربيتي خانواده و والدين اثر مستقيم دارد.
بزرگترين حامي و پناهگاه نوجوان در اين دوران طوفاني ،خانواده است و خانواده با ايجاد اين رابطه ميتواند فرزندان را در درون خود حفظ کرده و از جاذبه ي عوامل محيطي که ميتوانند نوجوان را به مسيرهاي منحرف بکشانند، کم نمايد. |
به فرزندان شخصيت ببخشيم
در نظام تربيتي اسلام مسئله تکريم و شخصيت دادن به فرزندان از اهميت شاياني برخوردار است. رسولاکرم(ص) ميفرمايد: «فرزندان خود را تکريم کنيد و به آنها احترام بگذاريد و روشها و آداب آنان را نيکو گردانيد که در اين صورت مورد مغفرت و آمرزش قرار خواهيد گرفت. «هرانساني دوست دارد که در جامعه داراي شخصيت باشد. فرزندان نيز مانند ديگر انسانها خواهان اين مسأله هستند. اولين محيط اجتماعي براي کودکان خانواده است. اگر در اين محيط همواره مورد احترام بوده و مورد توهين و تحقير قرار نگيرند، ضمن آنکه احترام به ديگران را ميآموزند، طبيعي است که فردي با شخصيت هم بار خواهند آمد. والدين با استقلال دادن به کودک و ايجاد اعتماد به نفس در او سبب ميشوند تا او خود را فردي موثر و فعال احساس کند. نتيجه ي واگذاري مسئوليت به کودکان و به خصوص نوجوانان در محيط خانواده، متعهد و مسئول بار آمدن آنهاست و در سطوح بالاتر ميتوانند به خوبي از ايفاي نقش خود برآيند. برخورد مودبانه با آنها- گرچه در سنين پايين باشند- نقش مهمي در رشد شخصيت و احترام به آنها دارد. وقتي فرزندان در دامان والدين و آغوش خانواده مورد احترام قرار گيرند و شخصيت آنها مورد توهين و تحقير قرار نگيرد از حيث روحي تأمين ميشوند و داراي صفت پسنديده ي عزت نفس ميشوند. رفتار تحقيرآمير و آميخته به طعن و ملامت سبب ميشود تا آنها به تدريج خود را موجودي بيارزش دانسته و احساس کرامت و شخصيت خود را از دست بدهند و اين احساس، سرآغاز سقوط و انحطاط آنها ميباشد.
«اهميت دادن به شخصيت کودکان و نوجوانان باعث ميشود تا آنها در زمينههاي مختلف زندگي متکي به خود بوده و در تصميم گيريها شخصاً اقدام نموده و چشم اميد به ديگران نداشته باشند. چنين افرادي در زندگي اجتماعي هرگز دچار خود باختگي در برابر بيگانگان نميشوند و براي جامعه و ملت خود هويت و شخصيتي مستقل قائل هستند.» |
برقراري پيوندي عاطفي ميان والدين و فرزندان
برقراري پيوند روحي و عاطفي عميق ميان والدين و فرزندان سبب ميشود تا بسياري از نيازهاي روحي فرزندان در محيط سالم خانواده برآورده شود. هنگامي که والدين با فرزند يا فرزندان خود رابطهاي صميمي داشته باشند، فرزندان مسائل خود را با آنها به راحتي بيان کرده و از راهنماييهاي آنها استفاده ميکنند و همواره به والدين خود به ديد راهنماياني صميمي و مشاوراني دلسوز و مورد اعتماد مينگرند.
سيراب کردن فرزندان از مهر و محبت توسط والدين سبب ميشود تا آنها از فرو رفتن در گردابهاي انحراف مصون بمانند زيرا فرو رفتن در اين گردابها علتي جز کمبود محبت ندارد. اما در محبت کردن به فرزندان نيز همواره بايد اين نکته مورد توجه قرار گيرد که محبت بيش از حد، باعث ميشود تا فرزندان بيش از حد وابسته و از خود راضي و پر توقع پرورش يابند. آنگاه که والدين به تمامي خواستههاي فرزند خود جامه ي عمل بپوشانند سبب ميشوند تا فرزندانشان روحي ضعيف و رواني زود رنج بيابد و در نتيجه اعتماد به نفس و حس استقلال آنها شکسته ميشود. افراط در محبت احساس مسئوليت را در کودک ضعيف ميکند و کودکاني که مورد حمايت شديد والدين هستند، شخصيت خود را از دست ميدهند و در زندگي افرادي بياراده، لاابالي و سست ميشوند، از اطاعت و وظيفهشناسي سرباز ميزنند و از احترام والدين خودداري ميکنند.
در محيط خانواده، به همان اندازه که مهر و محبت و صفا لازم است، قاطعيت، جديت و مديريت نيز لازم و ضروري است. اگر مديريت ضعيف باشد طبيعي است که نارساييهايي را به دنبال خواهد داشت که از آن جمله ميتوان به خيره سري و خودرأيي نوجوانان اشاره کرد. البته قاطعيت را نبايد با خشونت اشتباه کرد. به همان اندازه که خشونت ،ناشي از ضعف روحي و اخلاقي است، قاطعيت، ناشي از قدرت روحي و امتياز اخلاقي است که اگر با عوامل ديگري از قبيل نرمخويي، صميميت، سعه ي صدر و روشنبيني همراه شود آثار بسيار مفيد و سازنده در تربيت بر جاي ميگذارد. رفتار خشونتآميز باعث از بين رفتن روحيه ي صميميت و همدلي ميشود و بذر کينه و دشمني را در وجود فرزندان ميپاشد.
ادامه دارد...
موضوعات مرتبط: کودک
ونگ و ونگ کودکان
۱- اگر دوروبرتان كودك شيرخواري داريد كه صداي ونگ ونگش هميشه توي گوشتان است. پس اولين نكتهاي كه بايد بدانيد اين است: بالا برويد، هر بچهاي گريه ميكند و هيچ كاري هم نميشود كرد. در چند ماه اول زندگي، شيرخواران به طور ميانگين، روازنه 2/2 ساعت گريه ميكند. از اين نظر، 51 ماهگي اوج بدبختي پدر و مادر است.
۲- پزشكان، براي توصيف گريههاي كودكي كه هيچ دليلي (مثل گرسنگي، گرما يا سرما يا ساير تحريكهاي حسي، كثيف كردن و يا خداي ناكرده تب و درد و...) براي گريهاش يافت نميشود، از واژه <كوليك> استفاده ميكنند. كوليك از 50 سال قبل يك، تعريف آسان دارد كه به <قانون >3 معروف است: گريه بيش از 3 ساعت در روز، بيش از 3 روز در هفته، و به مدت بيش از 3 هفته در كودكي كه به خوبي تغذيه ميشود و از همه نظر سالم است.
۳- دقت كنيد: جيغهاي بلند گوشخراش، برافروختگي يا كبودي چهره هنگام گريه، چين خوردن پوست پيشاني، مشتهاي گره كرده و كشيده شدن پاها به سمت شكم هنگام گريه، همه و همه ويژگيهاي طبيعي گريههاي شيرخواران هستند و نبايد پدرو مادر را بترسانند. معمولاً كوليك شيرخواران از 2 ماهگي آغاز شده و تا 4 ماهيگي فروكش ميكند. بيشترين ميزان گريه، بعد از ظهر و نزديك غروب است و ارتباطي هم با حوادث روزمره، الگوي تغذيهاي كودك يا هيچ چيز ديگري ندارد. در چنين وضعيتي شايد كودك را حتي با شير دادن نشود ساكت كرد.
۴- تنها 5 درصد كودكاني كه زياد گريه ميكند، ممكن است واقعاً بيمار باشند. بعضي اين بيماريها عبارتند از: عفونتهاي ويروسي، عفونتهاي ادراري، اوتيت مياني، يبوست، عدم تحمل پروتئين شيرگاو، رفلاكس (پسزنش معده به مري)، عدم تحمل لاكتوز موجود در شير، ميگرن شيرخواري و...
۵- با توجه وضعيت پاهاي شيرخوار و علايم ديگر، معتقدند كه اختلالات گوارشي عامل اصلي ايجاد كوليك هستند. برخي نيز ميگويند گريه بيش از حد باعث افزايش بلع هوا ميشود، گازي كه در كلون ايجاد ميشود هم شرايط را بدتر ميكند و به اين ترتيب، گريه كودك ناشي از نفخ است. اما به نظر نمي رسد اين استدلال درستي باشد چرا كه تصويرهاي راديوگرافي گرفته شده در طي حملات گريه، نماي معده را طبيعي نشان داده اند. بعضي هم ميگويند كوليك در نتيجه حساسيت به پروتئين شير است. اين فرضيه هم تاييد نشده است.
۶- يك هورمون رودهاي نقش اصلي را در ايجاد كوليك به عهده دارد. فرض بر اين است كه گريههاي شيرخواران كوليكي به علت دل پيچه يا كرامپهاي شكمي است اما اين كه چه عاملي باعث اين كرامپها ميشود، معلوم نيست.
۷- مطالعات نشان دادهاند وقتي شيرخواران دچار كوليك تحت مراقبت پرستاران حرفهاي آموزش ديده قرار ميگيرند، دو برابر كودكان غيركوليكي گريه ميكنند. اين يعني اگر كودكي بخواهد كوليكي شود، ميشود؛ فرقي ندارد كه چه كسي از او مراقبت ميكند.
۸- هيچ مطالعهاي موجود نيست كه ادعا كند اضطراب يا استرسهاي مادر به كودك منتقل ميشود و باعث ايجاد كوليك ميگردد.
۹- مهم ترين كاري كه يك پزشك در مواجهه با يك كودك دچار كوليك بايد بكند اين است كه بعد از آن كه مطمئن شد كودك بيمار نيست، به پدر و مادر اطمينان بدهد كه مشكلي نيست، آنها نبايد نگران باشند و مشكل به خودي خود برطرف ميشود. اگر وزنگيري كودك طبيعي باشد و در معاينه فيزيكي هم نكتهاي وجود نداشته باشد، آزمايش و عكس و اين جور چيزها ضرورتي ندارد.
۱۰- پدر و مادر هم نبايد پزشك را وادار به انجام چنين كاري كند.
۱۱- از آنجا كه ميزان بروز كوليك در شيرخواران تغذيه شده از شيرمادر و شيرخواراني كه از شيشه تغذيه ميشوند، مشابه است، مادراني كه به كودكان شير ميدهند، بايد اين كار را ادامه بدهند. بالاخره كودك بايد غذا بخورد و فايده هيچ نوع شيرخشكي هم براي تسكين كوليك شيرخواران به اثبات نرسيده است.
۱۲- بك نكته بسيار مهم : بعضي مطالعات نشان دادهاند حذف لبنيات، تخم مرغ، گندم و آجيل از رژيم غذايي مادران شيرده، به تسكين گريههاي كودكان كوليكي كمك ميكند.
۱۳- سايمتيكون يك داروي بيخطر براي كاهش گاز درون مجراي روده است كه معمولاً بدون نسخه از داروخانهها قابل تهيه است. عدهاي معتقدند اين دارو و نظاير آن در درمان كوليك شيرخواران موِثر است اما مثل خيلي چيزهاي ديگر در عالم پزشكي، هيچ كس نمي تواند در اين باره قسم بخورد. در كشور ما، رايجترين داروهايي كه براي درمان كوليك شيرخواران به كار ميرود <گريپ ميكسچر> و <دايميتكون> است.
۱۴- ماساژ شيرخواران نميتواند علايم كوليك را به شكل معنيداري كاهش دهد و بنابراين ماساژ براي درمان كوليك توجه نمي شود.
۱۵- مصرف جوشاندههاي گياهي حاوي مخلوطي از بابونه، شاه پسند، شيرين بيان، رازيانه و بادرنجبويه توسط مادر گريه را در شيرخواران دچار كوليك كاهش ميدهد. فراموش نكنيد كه در استفاده از داروهاي گياهي به صورت سنتي هميشه خطر آلودگي و عفونت وجود دارد.
۱۶- توصيه هايي مثل در گهواره گذاشتن او و حركات آرام بخش ملايم، استفاده از پستانك، در آغوش گرفتن كودك ، اگر چه ممكن است در برخي موارد باعث تسكين موقت كودك شود اما احتمالاً مهم ترين فايده آنها احساس حمايت و اطمينان پدرو مادر است.
۱۷- در مطالعه اي كه براي ارزيابي فوايد افزايش زمان در آغوش گرفتن شيرخوار دچار كوليك در زمانهاي بدون گريه شد، معلوم شد اين كار هم فايده معنا داري ندارد. يعني حتي بغل كردن كودك براي پيشگيري از گريه هم سودي ندارد.
۱۸-روشهاي ديگري هم پيشنهاد شده اند كه احتمالاً مكانيسم عملشان، پرت كردن حواس كودك و در نتيجه متوقف كردن گريههاي او هستند: قرار دادن شيرخوار كوليكي نزديك جاروبرقي يا وسيلهاي شبيه آن، كه سروصداي يكنواخت ايجاد ميكند، همين طور سوار كردن كودك در اتومبيل يا كالسكه براي گردش. حداقل اين است كه ميشود اين روشهاي بي ضرر را امتحان كرد.
۱۹- در كشورهاي ديگر وسيلهاي به نام <نگهدارنده كوليك> به بازار عرضه شده كه روي شكم شيرخوار فشار وارد ميكنند. سازندگان ادعا ميكنند اين وسيله در درمان و پيشگيري از كوليك موِثر است.
۲۰- هيچ ارتباطي ميان كوليك شيرخواران و بيماريهايي كه در آينده سلامت كودك را تهديد كنند، شناخته نشده است. حتي ارتباط ميان كوليك شيرخواران و ابتلا به بيماريهاي آلرژيك نيز يافت نشده است.
۲۱- كوليك شيرخواران بسيار بيش از آن براي خود كودك آزاردهنده يا خطرناك باشد، براي پدر و مادر آزاردهنده و حتي خطرناك است. پزشكان هم در چنين مواردي، شايد بيش از نوزاد بايد به پدر و مادر نوزاد توجه كند. مادران هم بايد مطمئن باشند اضطراب و افسردگي شان، بعد از طي شدن دوره گريههاي كودك، بهبود مييابد
موضوعات مرتبط: کودک
نيش زدن مرواريدهای نوزادی
شايد اندکي پس از تولد، نيش زدن دندانها، اولين مشکل جدي والدين باشد، چرا که نوزاد با تحولات رفتاري ـ جسمي چون تب، اسهال، آبريزش بيني و چشم، کج خلقي و... اين خبر را به والدينش مژده مي دهد! تشابه علايم سرماخوردگي با علايم روييدن دندان ها يکي ديگر از مشکلاتي است که والدين با آن روبه رو هستند و در بسياري موارد نيز زماني که والدين سرگرم درمان به اصطلاح سرماخوردگي نوزادشان هستند؛ به ناگاه مرواريد کوچکي را در دهان فرزندشان مي يابند! آن چه در پي مي خوانيد، نگاهي است به علايم روييدن دندان در نوزادان و نحوه مراقبت از دندان هاي شيــــري.
نيــــش زدن دنـــدان و مشکــــــلات آن
بعضي از نوزادان با دندان متولد مي شوند و در بعضي نيز اولين دندان شيري حدود ۶ ماهگي نيش زده و در گروهي ديگر، تا حدود يک سالگي دنداني ديده نمي شود؛ که اين تفاوت به مسايل مختلفي چون مسايل ژنتيکي، تغذيه مادر و... مرتبط است. گرچه همان طور که گفتيم، سن نيش زدن دندان متفاوت است، اما در اغلب نوزادان حداکثر تا سن دو تا دو و نيم سالگي، دندان هاي شيري کامل شده و با ورود به سن ۶ سالگي، اولين دندان دائمي، ظاهر مي شود.نيش زدن دندان با علايمي چون تب- خفيف يا شديد- بدخلقي، بي اشتهايي، گريه کردن؛ بي خوابي و بيدار شدن هاي مکرر همراه با گريه، آبريزش بيني و آب دهان، اسهال و حالت هايي شبيه به سرما خوردگي و... همراه است. اين علايم گاه چنان شبيه به سرما خوردگي است که والدين براي جلوگيري از شدت يافتن علايم، درمان دارويي را آغاز مي کنند. اما با توجه به تشابه علايم نيش زدن دندان و سرماخوردگي، لازم است تا پيش از هر اقدامي با پزشک مشورت کرد؛ چرا که مصرف بعضي از داروها، به رشد دندان ها آسيب جدي وارد مي کند. علاوه بر علايمي که برشمرديم، قرمز شدن و تورم لثه ها عاملي جهت کلافگي نوزاد و شدت گرفتن ناآرامي ها و گريه کودک است.يکي از علايمي که کودک به صورت ناخودآگاه از خود بروز مي دهد، جويدن انگشتان است که اين خود راهي براي آگاهي والدين از نيش زدن دندان هاي کودک است.
چگــــــونه نـــــــــوزاد را يــــــاري دهيـــــم ؟
۱- تــــوجه کـــردن به نــــوزاد:
از آن جاييکه نيش زدن دندان با علايمي ويژه و شبيه به سرماخوردگي همراه بوده و نوعي بيماري محسوب ميشود، لازم است تا والدين توجه ويژه اي به تغذيه و استراحت نوزاد داشته باشند.
۲- استفـــاده از ژلهـــــــاي دندانــــــــي:
با مشورت پزشک مي توانيد از ژل هاي دنداني غيرشيرين (Suger-free) استفاده کنيد. اين ژل ها باعث بي حسي موضعي لثه ها و از بين رفتن حالت تورم، خارش و سوزش شده و تأثير به سزايي در تخفيف درد دارد. توجه کنيد اين ژل ها نبايد براي نوزادان پايين تر از ۴ ماه استفاده شوند.
۳- مصــــــــرف دارو :
اگرچه مصرف دارو چندان توصيه نمي شود- اشاره کرديم که بعضي از داروها به دندان آسيب وارد مي کنند- اما براي مصرف دارو حتماً بايد با پزشک مشورت کرد؛ اين نکته به ويژه درباره نوزاداني که زودتر از موعد مقرر دندان در مي آورند، مهم است.
۴- استفـــاده از حلقــــــه هاي دندانــــي:
حلقه هاي دنداني (Teething ring) يا لاستيک هاي دنداني، در اشکال مختلف ويژه نوزادان طراحي شده است تا با جويدن و دندان زدن نوزاد به اين حلقه ها، خارش و سوزش لثه ها تخفيف پيدا کند. براي انتخاب اين حلقه ها، اطمينان از کيفيت آنها بسيار مهم است؛ اين حلقه هاي لاستيکي بايد از جهت نوع مواد مصرفي و رنگ به کار رفته در رنگ آميزي آنها مطمئن باشند. استفاده از تکه هاي نان، هويج پوست کنده، سيب، کرفس و... نيز توصيه مي شود اما بايد توجه داشت تا تکه هاي جدا شده از اين خوراکي ها باعث خفگي نوزاد نشود.
مــــــراقبت از دندانهـــــا
دندان هاي شيري ۲۰ عدد- ۱۰ دندان در فک بالا و ۱۰ دندان در فک پايين- است. اين دندان ها اگر چه دايمي نبوده و حداکثر ۵ سال- فاصله بين يک تا ۶ سالگي- کارايي دارند، اما مراقبت از آنها ضروري است، چرا که پوسيدگي و شکستگي دندان ها نه تنها باعث اختلال در جويدن و هضم غذا مي شوند بلکه زمينه ساز خراب شدن دندان هاي دايمي نيز مي شود. اصولي ترين، مهم ترين و رايج ترين شيوه مراقبت از دندان ها مسواک زدن، حداقل ۲ بار در طول شبانه روز، يک بار صبح و يک بار پيش از خوابيدن است. هر چند کودکان از مسواک زدن سرباز مي زنند، اما والدين وظيفه دارند تا با نظارت دقيق و اتخاذ تدابيري مفيد، اين مشکل را برطرف کنند. بـــراي اين منظـــور :
۱- بــراي کــــودک، مسواک ويــــژه کودکان تهيه کنيد.
اين مسواک ها نه تنها از جهت اندازه، جنس و کيفيت مطابق با سن کودک طراحي شده اند بلکه باعث ترغيب کودک به مسواک زدن مي شوند.
۲- خميــــر دنــدان نيـــز بايد ويــــژه کـــــودک خــــــريداري شود.
چرا که خمير دندان کودکان از جهت طعم و بو متفاوت از خمير دندان بزرگسالان بوده و به جهت تفاوت در رنگ و عطر و طعم کودک را به مسواک زدن تشويق مي کند. در انتخاب نوع خمير دندان به ميزان «فلورايد» آن توجه کنيد.
۳- زمان مســـواک زدن فرزندتان را با مســـواک زدن خودتان تنظيم کنيد.
اين کار او را به مسواک زدن ترغيب مي کند.
۴- دندان هاي او را مسواک بزنيد.
تا پيش از زماني که کودک خود بتواند مسواک بزند، دندان هاي او را مسواک بزنيد.
۵- لثه هاي نوزاد را با پنبه آغشته به آب ولرم، شست وشو دهيد.
در نوزادان پس از نوشيدن شير، به ويژه پيش از درآمدن دندان ها، لثه هاي نوزاد را با پنبه آغشته به آب ولرم، شست وشو دهيد.
۶- به شيوه تغذيه کودک توجه کنيد.
مصرف شير پس از يک سالگي بايد با ليوان- نه با شيشه ـ صورت بگيرد چرا که مکيدن شير باعث بد فرم شدن دندان ها و متمايل شدن آنها به سمت جلو مي شود.
۷- به تغذيه کودک توجه داشته باشيد.
اگرچه نمي توان مصرف شيريني، شکلات، نوشيدني هاي شيرين و... را ممنوع کرد؛ اما مي توان با اتخاذ تدابيري از مضرات مصرف اين خوراکي ها کاست. مثلاً پس از خوردن شيريني، خوردن سيب يا هويج را در برنامه غذايي کودک قرار بدهيد تا با اين شيوه ذرات باقي مانده شيريني از سطح و بين دندان ها خارج شده و PH دهان نيز تغيير کند تا فعاليت باکتري هاي عامل پوسيدگي دندان متوقف و مختل شود.
۸- عادات تغذيه اي کودک را به سوي مصرف مواد غذايي بي ضرر، ميوه و سبزي و نوشيدني هاي بدون قند چون دوغ و... سوق دهيد.
اين مسأله نه تنها مانع از پوسيدگي دندان مي شود بلکه از ابتلاي کودک به اضافه وزن نيز جلوگيري مي کند.
و در پــــــــايـــــــان :
نوع و شيوه تغذيه کودک از دوران جنيني و سپس مراقبت هاي دوران کودکي و بزرگسالي از مهم ترين عوامل حفظ سلامت دندانها است.....
موضوعات مرتبط: کودک
لجاجت و كج خلقی در كودكان
مشكـــــلات اجتماعــــــي
وقتي كه كودك راه رفتن و تكلم را بياموزد، روش هاي بيان مشكلات هيجاني وي توسعه مي يابد. در اين حال ممكن است مشكلات هيجاني خود را از راه تخريب و عدم تحرك و مخالفت جويي و منفي كاري و مانند اينها ابراز كند. در دو تا سه سالگي كودك گاهي رفتارهايي دارد كه مورد قبول خانواده نيست. والدين بايد پيروي از مقررات اجتماعي را به كودك بياموزند . اگر خواسته والدين عاقلانه و متناسب باشد و نياز كودك به محبت را ارضاء كند ، كودك به تدريج تحت كنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدين شديد و ابراز محبت آنها به صورت صحيحي نباشد ، طفل ممكن است كه رفتارهاي ناهنجار اين دوره را تشديد كند و امكان دارد كه اين ناهنجاري ها در او تثبيت شوند. طفل خردسالي كه از او انتظارات زيادي دارند و يا نسبت به وي محبت كمي ابرازشده به دو شكل واكنش نشان مي دهد : اولاً ممكن است نهايت كوشش خود را با توانايي محدودي كه دارد، براي انجام تقاضاهاي والدين به كار برد و به يك كودك در خود فرو رفته مبدل شود . ثانياً امكان دارد كودك سركشي بار آيد. سركش بودن طفل ممكن است به شكل غير فعال و يا به صورت پرخاشگري باشد.
هرگاه از طفلي كه به شكل غير فعال سركش باشد بخواهند تا كاري را انجام دهد، با خوشرويي قبول مي كند ولي به حدي در انجام آن كار تعلل مي ورزد كه هرگز آن كار انجام نمي شود. در صورتي كه بيشتر اطفال سركش مهاجم آشكارا از دستورات سرپيچي مي كنند. ولي در هر دو حال، والدين نمي توانند به انتظارات خود در مورد كودكشان جامه ي عمل بپوشانند. كودك سركش مهاجم در مورد هر چيز كه از وي خواسته شود، مخالفت شديد نشان مي دهد و به نظر مي رسد كه مجازات براي چنين كودكي مؤثر نخواهد بود. او در قبال كوششهايي كه براي اصلاحش به كار مي رود، مقاومت نشان مي دهد و ظاهراً در برابر خشم والدين بي اعتناست. منفي كاري او به صورت فعاليت هاي خرابكارانه خود نمايي مي كند. به نحوي كه اعمال مزبور به مراتب شديدتر از اعمال كودكانه همسن وسالان وي است . رابطه اش با ساير كودكان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و كشمكش مي شود. چنين كودكي بيش از اندازه ، خودبين و قدرت طلب است . كودك غيرفعال سركش ظاهراً مطيع بوده و در رابطه اش با ديگران اشكالات كمتري به بار مي آورد ولي بالاخره به همان نتيجه عدم سازش مي رسد ؛ بدين معني كه در حرف تسليم شده اما درعمل آنچه را كه از او خواسته اند انجام نمي دهد. پيوسته موجب ناراحتي والدين مي شود ؛ اما به آن اندازه كه طفل سركش مهاجم مورد تنبيه و مجازات قرار مي گيرد، او مجازات نمي شود.
لجـــــاجت و كـــج خلقـــــــــــي
لجبازي كودك ممكن است واكنشي باشد كه كودك در قبال كوچكترين سرخوردگي از خود نشان مي دهد. ممكن است مانع كاري كه كودك ميل دارد انجام دهد، شوند، در اين حال كودك تحريك وعصباني مي شود و چيزهايي از اين قبيل مي گويد: "هيچ كس مرا دوست ندارد . هيچ وقت كسي چيزي به من نمي دهد. اما همه از من انتظاراتي دارند كه انجامش از عهده ام خارج است". ممكن است كودك دراين حال خود را به زمين بكوبد ، سرش را به زمين بزند، لگد بزند و توجهي به محيط اطراف نداشته باشد. در عصبانيت هاي معمولي ، اين حالت فقط يكي دو دقيقه طول مي كشد و با خسته شدن طفل برطرف مي شود و بعد از آن به مدت چند دقيقه به آهستگي هق هق مي كند و حتي اغلب ممكن است از حركتي كه كرده و عدم كنترلي كه نشان داده است ، پشيمان شود . ولي در حين عصبانيت نمي توان با استدلال طفل را آرام كرد ؛ زيرا در اين لحظات تماس كودك با محيط تا حدود زيادي قطع شده است. براي فهم لجاجت و بدخلقي كودكان و درمان آن بايستي تمايل كودك و انتظارات والدين را به خوبي شناخت و در جهت هماهنگ كردن آن اقدام كرد. حالت بد خلقي وعصبانيت كودك را مي توان به منزله دريچه اطميناني دانست براي برطرف كردن هيجانات شديدي كه طفل نمي تواند آنها را كنترل كند.
موضوعات مرتبط: کودک
لجاجت و كج خلقی در كودكان
مشكـــــلات اجتماعــــــي
وقتي كه كودك راه رفتن و تكلم را بياموزد، روش هاي بيان مشكلات هيجاني وي توسعه مي يابد. در اين حال ممكن است مشكلات هيجاني خود را از راه تخريب و عدم تحرك و مخالفت جويي و منفي كاري و مانند اينها ابراز كند. در دو تا سه سالگي كودك گاهي رفتارهايي دارد كه مورد قبول خانواده نيست. والدين بايد پيروي از مقررات اجتماعي را به كودك بياموزند . اگر خواسته والدين عاقلانه و متناسب باشد و نياز كودك به محبت را ارضاء كند ، كودك به تدريج تحت كنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدين شديد و ابراز محبت آنها به صورت صحيحي نباشد ، طفل ممكن است كه رفتارهاي ناهنجار اين دوره را تشديد كند و امكان دارد كه اين ناهنجاري ها در او تثبيت شوند. طفل خردسالي كه از او انتظارات زيادي دارند و يا نسبت به وي محبت كمي ابرازشده به دو شكل واكنش نشان مي دهد : اولاً ممكن است نهايت كوشش خود را با توانايي محدودي كه دارد، براي انجام تقاضاهاي والدين به كار برد و به يك كودك در خود فرو رفته مبدل شود . ثانياً امكان دارد كودك سركشي بار آيد. سركش بودن طفل ممكن است به شكل غير فعال و يا به صورت پرخاشگري باشد.
هرگاه از طفلي كه به شكل غير فعال سركش باشد بخواهند تا كاري را انجام دهد، با خوشرويي قبول مي كند ولي به حدي در انجام آن كار تعلل مي ورزد كه هرگز آن كار انجام نمي شود. در صورتي كه بيشتر اطفال سركش مهاجم آشكارا از دستورات سرپيچي مي كنند. ولي در هر دو حال، والدين نمي توانند به انتظارات خود در مورد كودكشان جامه ي عمل بپوشانند. كودك سركش مهاجم در مورد هر چيز كه از وي خواسته شود، مخالفت شديد نشان مي دهد و به نظر مي رسد كه مجازات براي چنين كودكي مؤثر نخواهد بود. او در قبال كوششهايي كه براي اصلاحش به كار مي رود، مقاومت نشان مي دهد و ظاهراً در برابر خشم والدين بي اعتناست. منفي كاري او به صورت فعاليت هاي خرابكارانه خود نمايي مي كند. به نحوي كه اعمال مزبور به مراتب شديدتر از اعمال كودكانه همسن وسالان وي است . رابطه اش با ساير كودكان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و كشمكش مي شود. چنين كودكي بيش از اندازه ، خودبين و قدرت طلب است . كودك غيرفعال سركش ظاهراً مطيع بوده و در رابطه اش با ديگران اشكالات كمتري به بار مي آورد ولي بالاخره به همان نتيجه عدم سازش مي رسد ؛ بدين معني كه در حرف تسليم شده اما درعمل آنچه را كه از او خواسته اند انجام نمي دهد. پيوسته موجب ناراحتي والدين مي شود ؛ اما به آن اندازه كه طفل سركش مهاجم مورد تنبيه و مجازات قرار مي گيرد، او مجازات نمي شود.
لجـــــاجت و كـــج خلقـــــــــــي
لجبازي كودك ممكن است واكنشي باشد كه كودك در قبال كوچكترين سرخوردگي از خود نشان مي دهد. ممكن است مانع كاري كه كودك ميل دارد انجام دهد، شوند، در اين حال كودك تحريك وعصباني مي شود و چيزهايي از اين قبيل مي گويد: "هيچ كس مرا دوست ندارد . هيچ وقت كسي چيزي به من نمي دهد. اما همه از من انتظاراتي دارند كه انجامش از عهده ام خارج است". ممكن است كودك دراين حال خود را به زمين بكوبد ، سرش را به زمين بزند، لگد بزند و توجهي به محيط اطراف نداشته باشد. در عصبانيت هاي معمولي ، اين حالت فقط يكي دو دقيقه طول مي كشد و با خسته شدن طفل برطرف مي شود و بعد از آن به مدت چند دقيقه به آهستگي هق هق مي كند و حتي اغلب ممكن است از حركتي كه كرده و عدم كنترلي كه نشان داده است ، پشيمان شود . ولي در حين عصبانيت نمي توان با استدلال طفل را آرام كرد ؛ زيرا در اين لحظات تماس كودك با محيط تا حدود زيادي قطع شده است. براي فهم لجاجت و بدخلقي كودكان و درمان آن بايستي تمايل كودك و انتظارات والدين را به خوبي شناخت و در جهت هماهنگ كردن آن اقدام كرد. حالت بد خلقي وعصبانيت كودك را مي توان به منزله دريچه اطميناني دانست براي برطرف كردن هيجانات شديدي كه طفل نمي تواند آنها را كنترل كند.
موضوعات مرتبط: کودک
تقويت عزت نفس در كودكان
يكي از روشهاي مهم تقويت عزت نفس در كودكان، پذيرش آنان در همه شرايط است. همه كودكان به ويژه كودكاني كه پا به مرحله رشد مي گذارند بايد از آزادي و استقلال نسبي برخوردار باشند. ولي آنچه كه آنان بايد بدانند اين است كه در اين جهان افرادي زندگي مي كنند كه ممكن است به آنان صدمه بزنند و آنچه كه والدين انجام مي دهند حفظ آنان از دست اين افراد است. فراموش نكنيد كه التيام احساسات سركوب شده دوران كودكي به ويژه كودك بزهكار مشكل و سخت است.
تقويت عـــزت نفس كـــودكان
مي گويند كودكان بزهكار به توجه، محبت و پذيرش بيشتري نياز دارند. اغلب آنان احساس انزوا و جدايي مي كنند كه اين امر آسيب پذيري آنان را نيز افزايش مي دهد. به عبارت ديگر كودكاني كه داراي حس خودارزشي هستند كمتر دچار بزهكاري مي شوند. بنابراين چه بايد بكنيد تا عزت نفس را در كودكتان تقويت كنيد. براي انجام اين مهم چهار ركن وجود دارد. محبت، زمان، انضباط، پذيرش. بيشتر اوقات دوست داشتن كودكان خيلي ساده و آسان است و در برخي مواقع مشكل.
ابراز محبت به كودكي كه پيوسته بي تربيت، ناسازگار و بدخلق است، همچون بيشتر كودكاني كه دوران بلوغ را سپري مي كنند، سخت است. جالب است بدانيم در اين زمان است كه او به محبت بيشتري نياز دارد. والديني كه هم در دوران سركشي و ستيز كودكان و هم در دوراني كه كودكان نوپا مي باشند و از شيريني خاصي برخوردارند به آنان توجه مي كنند در واقع پايه عزت نفس كودكانشان را مي سازند. وقتي را كه با كودكتان مي گذرانيد يكي ديگر از مواردي است كه براي تقويت عزت نفس او مهم است. كودكان به زمان با كيفيت نياز دارند. آنان به شما نياز دارند تا در حياط مدرسه و بازي وحتي در برخي زمانهاي معمولي در كنارشان باشيد. اين بدين معنا نيست كه شما بايد كاملاً در همه احوال مراقب كودكانتان باشيد. اغلب براي بيشتر كودكان فقط حضور والدين در خانواده كافي است. گاهي اوقات مشغله كاري در بيرون از خانه به قدري زياد است كه مجبوريم زمان خيلي كمي را با كودكانمان بگذرانيم هيچ چيز مشكل تر از اين نيست كه براي بودن با كودك زمان كافي پيدا كنيم، ولي بايد بدانيم كه اين زمان براي رشد كودك اهميت دارد.
حكمفرما كردن انضباط در خانواده كاري بس مشكل است.تنظيم قوانين منصفانه و به كار بستن آنها به طور منطقي مي تواند مهارتهاي هر پدر و مادري را آزمايش كند. مهم نيست كه شما چه حد و حدودي رادرمورد كودكانتان بكار مي بريد زيرا آنان همواره در جستجوي راههايي براي شكستن اين حد و حدود هستند. اين امر طبيعي است. ولي كودكاني كه از قوانين و حد و حدود آن تبعيت مي كنند، احساس مهم بودن مي كنند. مهم نيست كه تا چه اندازه آنان ممكن است ازخود مقاومت نشان دهند.
يكي ديگر از اركان عزت نفس در كودكان پذيرش است كه انجام آن دشوار مي باشد. براي والدين طبيعي است كه نسبت به كودكانشان اميدواري زيادي داشته باشند. همه ما دوست داريم كه كودكانمان داراي تحصيلات دانشگاهي بوده و يا بهترين شاگرد در كلاس درس باشند. ما از كودكانمان انتظارات زيادي داريم ولي آنان بيشتر انتظارات ما رابرآورده نمي كنند. يكي از روشهاي مهم تقويت عزت نفس، پذيرش كودكان در همه شرايط است. هر كودكي داراي مشخصه منحصر به فرد خويش مي باشد و از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. به طور يقين ما بايد انتظار داشته باشيم كه كودكانمان تا آنجا كه مي توانند تلاش كنند. در هر صورت چه آنان در كاري به راحتي موفق شوند يا به سختي ازآن عبور كنند، تشويق كارهايشان و تصديق قوه خود ارزشي براي آنان بسيار ضروري است.
تا آنجايي كه مي توانيد وقت زيادي را با كودكتان بگذرانيد. اگر شما بيش از يك فرزند داريد سعي كنيد طوري وقت خود را تقسيم كنيد كه به هر يك از فرزندانتان زمان كافي اختصاص يابد. گرچه تنظيم زمان بندي بدين شكل مشكل است، ولي اين مسأله براي رشد كودك ضروري است حتي اگر لازم باشد از فعاليتهاي ديگر زندگي خود صرف نظر كنيد. هميشه سعي كنيد در لحظه هاي مهم زندگي فرزندانتان حاضر باشيد. حضور در بازيهاي مدرسه اي، مراسم اعطاي جوايز و… لحظات مهمي هستند كه طبيعتاً كودكان دوست دارند با شما سهيم شوند.
قوانين روشني را تنظيم كرده و آنان را اجرا كنيد. سعي نكنيد در اجراي آن از تنبيه هاي مختلف استفاده كنيد. كودكان اشتباه خواهند كرد و هيچكس هميشه از تمام قوانين پيروي نخواهد كرد. محدوديتها را استوار ولي دوستانه اجرا كنيد.
به كودكان خود اميدوار باشيد. به جاي نصيحت كردن آنان براي انتخابهاي بد، انتخاب خودآنان را مورد تمجيد قرار دهيد. همه كودكان دچار اشتباه مي شوند. به كودكان كمك كنيد كه از اشتباهات خود پلي براي موفقيت بسازند. به احساسات كودكانتان احترام بگذاريد. هرگز نسبت به ترديدها، ترسها، عقايد وافكار آنان بي اهميت نباشيد.
پيشرفت كودكانتان را ارج نهيد. كودكانتان بايد بدانند كه شما از آنان انتظارتلاش فراوان داريد ولي ظرفيتهاي آنان را نيز مي شناسيد پيشرفتهاي آنان را تمجيد كرده و هرگز آنها را به خاطر اشتباهاتشان شرمسار نمي كنيد.
عقايد و ارزشهاي خود را با كودكانتان درميان بگذاريد. با آنان صحبت كنيد و به صحبتهايشان گوش فرادهيد تا بدين وسيله به آنها اعتماد به نفس بدهيد
موضوعات مرتبط: کودک
يكي از موارد آموزنده كه بايد مورد توجه قرار بگيرد سوءاستفاده جنسي از كودكان است. در آمريكا هر ساله در حدود دويستهزار مورد سوءاستفاده جنسي گزارش ميشود كه هر ساله 10درصد به آن اضافه ميشود. بيشتر كارشناسان معتقدند كه بين 20 تا 30 درصد از اين تعداد را دختران و تقريبا نيمي از آن را قربانيان پسر تشكيل ميدهد.
با توجه به اين خطر، بسياري از مدارس برنامههايي را براي جلوگيري از سوءاستفادههاي جنسي از كودكان تنظيم كردهاند. در بيشتر اين برنامهها آموزشهاي مختلفي درباره سوءاستفاده جنسي به بچهها آموخته ميشود، براي نمونه آگاه كردن آنها در مورد تفاوت بين لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشيار كردن آنها نسبت به خطرات وتشويق كردن آنها براي گزارش كردن اين اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقيقات نشان داده است كه اين آموزشها در كاهش جرايم بيتاثير نبوده است اما بچههايي كه تحت آموزشهاي جامع و گسترده شامل تقويت قابليتهاي اجتماعي و عاطفي مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهديدات جنسي محافظت كنند. آنها بهتر از بچههاي ديگر ميتوانند از فرد خطاكار بخواهند كه آنها را رها كند، داد و هوار راه بياندازند و با فرد خلافكار گلاويز شوند، يا او را تهديد به لو دادن كنند، و هنگامي كه رفتار ناشايستي با آنها شد عملا آن را به والدين خود بگويند. ويژگي اخير ( گزارش كردن عمل خلافكار) يكي از بهترين راههاي پيشگيريكننده است.
در تحقيقي كه بر روي تعدادي كودكآزار چهلساله صورت گرفت هريك از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجواني خود به بعد) يك قرباني داشتهاند. گزارشي درباره يك راننده اتوبوس و يك معلم كامپيوتر نشان داد كه آنها هر ساله سيصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولي حتي يك بچه از سوءاستفاده جنسي آنها گزارش نداد تا اينكه يكي از پسرهايي كه توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدين ترتيب راز خلافكاران برملا شد. بچههايي كه تحت آموزش برنامههاي جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بيشتر از بچههايي كه برنامههای كوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت كه سوء رفتارهاي جنسي را گزارش دهند. مجريان اين برنامها آموزشهاي مختلفي در مورد بهداشت و مسايل جنسي به بچهها ميدهند و از والدين ميخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده ميشود در خانه نيز براي بچهها تكرار كنند. بچههايي كه والدينشان چنين كردهاند خيلي بهتر از ديگران در مقابل تهديد به سوءرفتار جنسي مقاومت كردهاند.
علاوه بر آن قابليتهاي اجتماعي و عاطفي تاثير قاطعي در اين زمينه دارند. براي بچه كافي نيست كه فقط چيزهايي دربارهي لمس «بد» و «خوب» بداند بلكه او نياز به خودآگاهي دارد تا بفهمد چه زماني در موقعيت نامناسب يا ناراحت كننده قرار دارد. او بايد آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد كه بتواند حتي در مقابل فرد بزرگسالي كه سعي دارد از او سوءاستفاده كند جسورانه بايستد و از خود محافظت كند. يك بچه همچنين نياز به روشهايي براي جلوگيري از سوء رفتار فرد خلافكار دارد، هرگونه عملي اعم از فرار تا تهديد به لو دادن او. براساس همين دلايل، برنامههاي مفصل آموزشي به بچهها ياد ميدهند كه چگونه بر خواستههاي خود تاكيد ورزند و به جاي كنارهگيري، بر احقاق حقوق خود پافشاري كنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع كنند.
بنابراين موثرترين برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسي، شامل آموزش مهارتهاي اجتماعي و عاطفي اساسي است. اين برنامهها به كودك ياد ميدهد كه روشهاي مثبتتري را براي حل كشمكشهاي دروني خود بيابد، اعتماد به نفس بيشتري داشته باشد، اگر اتفاقي برايش رخ داد خودش را سرزنش نكند، و احساس كند كه در حمايت والدين و معلمان خود قرار دارد و ميتواند به آنها رجوع كند و اگر اتفاق ناخوشايندي برايش اتفاق افتاد بتواند آن را به ديگران بگويد.
موضوعات مرتبط: کودک
چگونه به کودک بیاموزیم خود را سرگرم کند
بچهها مدتها قبل از پاگذاشتن به دوران بزرگسالي فشار رواني را تجربه ميكنند. برخي کودکان مجبورند با مشکلاتي چون کشمکشهاي خانوادگي، طلاق، تغييرات دائمي مدرسه، همسايهها، توافقات مراقبت از کودک، فشار گروههاي همسال و بعضي وقتها حتي با خشونت در خانواده يا جامعهشان دست و پنجه نرم کنند. بيشتر والدين كودكان نوپا آرزو مي كنند كه كودكشان بتواند تنهايي خودش را سرگرم كند. اين خواسته والدين منطقي است، چون كودك نوپا مي تواند اسباب بازي ها را بر دارد، با آن ها بازي كند، دنبال توپ بدود و كتاب ورق بزند. نوپاها آموخته اند كه مي توانند خودشان كارهايي انجام دهند و اتفاقاً اغلب هم در انجام كارها توسط خودشان پافشاري و سماجت به خرج مي دهند.
با اين همه يك بچه يك ساله همچنان دوست دارد دور و بر والدينش بچرخد، ما مي توانيم به او كمك كنيم كه بياموزد چگونه خود را سرگرم كند. جين فوي، متخصص كودكان در كاروليناي شمالي مي گويد: "كودكان نوپا اصولاً نمي توانند براي مدت طولاني به تنهايي بازي كنند". طولاني ترين زماني كه مي توانيد از يك بچه يك ساله انتظار داشته باشيد به تنهايي بازي كند چيزي حدود پانزده دقيقه است، دادن چنين فرصتي به كودك كاري است كه به انجام دادنش مي ارزد، اين كار تنها به اين دليل نيست كه شما فرصت داشته باشيد شام را آماده كنيد يا اتاق را جارو و گردگيري كنيد. دكتر اسكالار متخصص رشد در مركز مطالعات رشد و يادگيري دانشگاه كاروليناي شمالي در اين باره مي گويد:"تنها بازي كردن، تقويت كننده استقلال، اعتماد به نفس، خلاقيت، و مهارت هاي زباني است. اغلب مي بينيم كه يك كودك پانزده ماهه موقعي كه تنها بازي مي كند با خود چيزهايي زمزمه مي كند، چنين بازي هايي پايه و اساس رشد مهارت هاي زباني هستند.
"دكتر اسكالار مي گويد:" قابليت بچه ها براي تنها بازي كردن به حال و وضعيت آن ها هم بستگي دارد، اگر بچه گرسنه، خسته يا مريض باشد كمتر به تنها بازي كردن رغبت خواهد داشت. علاوه براين شما از يك نوپاي كمي بزرگ تر هم نمي توانيد انتظار داشته باشيد كه مدت طولاني تري تنها بازي كند." دكتر فوي معتقد است: "يك كودك بيست و دوماهه كه از نظر شناختي و زباني قابليت هاي بيشتري از كودك يك ساله يا پانزده ماهه دارد تمايل روز افزوني براي كسب استقلال در خود مي بيند، بنابراين بيش از پيش دوست دارد با شكستن حد و مرزهايي كه شما وضع كرده ايد آن ها را و شما را امتحان كند و بنابراين اين نياز بيشتري به نظارت و توجه مداوم و از نزديك دارد".
براي افزايش ظرفيت كودكتان در تنها بازي كردن، چهار كلمه را به خاطر بسپاريد:" علاقه،ايجاد عادت، سازماندهي، و جهت دهي".اول سعي كنيد كودكتان را به فعاليتي مشغول كنيد كه به آن واقعاً علاقه دارد، اگر از نظر شما كمي شلوغ كاري اشكالي ندارد به او اجازه دهيد اگر دوست دارد ليوان ها و قاشق ها را جابه جا كند يا لباس ها را از كشوي كمد بيرون بكشد. ژوليت كه يك پسر پانزده ماهه دارد دو كشوي پايين كابينت آشپزخانه را پر از بطري، قاشق و پيمانه هاي پلاستيكي كرده تا هنگامي كه او مشغول درست كردن شام است، پسرش با آن ها مشغول بازي شود و كاري به كار او نداشته باشد.
بنابراين مي بينيم كه چه طور سرگرم كردن بچه به كار مورد علاقه اش مي تواند او را به سمت تنها بازي كردن سوق بدهد.چنان كه گفتيم دومين نكته اي كه بايد به ذهن بسپاريد "ايجاد عادت" است. وقتي كودك شما كاملاً مشغول بازي شد، به آرامي كمي دور شويد يا يك مجله به دست بگيريد. وقتي او اسباب بازي به سمت شما مي اندازد تا شما را به بازي بكشاند، به راحتي اسباب بازي را به خودش برگردانيد و جمله كوتاهي درباره بازيش بگوييد و لبخند بزنيد. طي روزها و هفته هاي بعد بتدريج و آرام آرام سعي كنيد فاصله فيزيكي و ذهني خود را از او بيشتر كنيد و بيشتر پي كار خودتان باشيد، اما هرگز كودكتان را بدون مراقبت رها نكنيد. دقت داشته باشيد در محلي كه كودك مشغول بازي است شئ يا موقعيتي وجود نداشته باشد كه امنيت و سلامت كودك را به خطر بيندازد.
كودك يك ساله در كي از خطر ندارد. نكته ديگري كه در اين مورد برشمرديم " سازماندهي " فعاليت كودك بود. پر كردن اطراف كودك از اسباب بازي هاي جورواجوري كه دوست شان دارد منجر به دستپاچگي و گيج شدن او مي شود. به جاي اين كار، هر بار تنها يك اسباب بازي در اختيار او بگذاريد و به نوبت اسباب بازي ها را عوض كنيد. تري مي گويد:"من وقتي مي خواهم كتابي بخوانم يا حساب خريدهاي روزانه ام را بكنم؛ از همين روش استفاده مي كنم، كتابم را به اتاق فرزندم مي برم و آن جا اول عروسك پشمالويش را به او مي دهم، بعد از چند دقيقه توپ را و بعد از مدتي دو تا كتاب در اختيارش مي گذارم، به اين ترتيب او مرتب مشغول بازي است و با هر اسباب بازي به نوبت حسابي بازي مي كند و سرگرم مي شود، و من هم به كارم مي رسم."
يك كودك يك ساله نياز به جهت دهي دارد، از اين رو وقتي احساس مي كنيد كودكتان آرام آرام علاقه اش را به بازي با يك اسباب بازي از دست مي دهد، با پرسيدن يك سؤال دوباره او را تحريك كنيد. مثلاً وقتي كودكتان مشغول بازي با بلوك هايش است، در حين اين كه مشغول كار خودتان هستيد بدون اين كه مستقيماً وارد بازي با او شويد، با او صحبت كنيد. مثلاً مي توانيد بگوييد:" عجب! تو سه تا مكعب رو روي هم گذاشتي. مي توني يكي ديگه هم بهشون اضافه كني؟"سعي كنيد برنامه تنها بازي كردن بخشي از برنامه روزانه بچه باشد. كلر لرنر، متخصص رشد كودكان در واشينگتن مي گويد:"
كليد تقويت توانايي تنها بازي كردن در بچه ها اين است كه با افزايش تدريجي زمان تنها بازي كردن، او را به اين كار عادت دهيد." البته ممكن است اولين تلاش هاي شما براي وادار كردن كودك به تنها بازي كردن بيش از چند دقيقه نتيجه ندهد و كودك پس از دقايقي كوتاه داد و فرياد راه بيندازد و شما را بطلبد، در اين هنگام سعي كنيد سريع به او پاسخ ندهيد، به او فرصتي بدهيد تا خودش با مسأله كنار بيايد. يك زمان مناسب براي ايجاد عادت تنها بازي كردن، بعد از حمام يا ناهار است، اين زماني است كه كودك راضي و خشنود به نظر مي رسد. زمان هايي كه خودتان خسته هستيد براي اين كار انتخاب نكنيد. دكتر فوي مي گويد:" خستگي و تنشي كه شما در درونتان احساس مي كنيد ممكن است در رفتار كودكتان منعكس شود."
در ضمن به خاطر بسپاريد كه اين فرايند هميشه با يك الگو و با يك كيفيت ثابت نخواهد بود. كودكي كه يك روز خيلي خوب خودش را به تنهايي سرگرم مي كند، روز بعد ممكن است كاملاً از اين كار امتناع كند، اما شما بايد تلاش كنيد كه فرصت هاي لازم را براي او فراهم كنيد تا تنها بازي كردن را به مرور بياموزد. پيش از اين كه شما فكرش را بكنيد خواهيد ديد كه توانسته ايد پانزده دقيقه تمام به حال خودتان باشيد و كودك كاري به شما نداشته و شادمانه خود را در دنياي بازي غرق كرده است!
موضوعات مرتبط: کودک
یک روز بعدازظهر من برای کاری بیرون رفتم و دختر یازده سالهام را در خانه تنها گذاشتم. بیست دقیقه بعد برگشتم و دخترم را روی تخت در حالی که به شدت هقهق و گریه میکرد دیدم. مهربانانه پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟ موضوع چیه؟» اما او نمیتوانست جواب بدهد و فقط هقهق میکرد. وحشتزده شده بودم، پرسیدم: «کسی اذیتت کرده؟» و او دستش را به علامت «نه» تکان داد. «خودت به خودت صدمهای زدی؟» باز هم جواب «نه» بود. «برایانا! چه اتفاقی افتاده؟»
در میان هقهق گریه، شنیدم که گفت:«هم-هم-همستر». همستری در همسایگی ما بود که بچهها بازی کردن با او را خیلی را دوست داشتند. من هراسان به اتاق بغلی دویدم. یواشکی نگاهی به قفس انداختم، کمی شیر روی زمین ریخته بود، اما همسترزنده بود و نفس میکشید! فریاد زدم: «همستر زنده است»، برایانا در حالی که همچنان اشک میریخت وارد اتاق شد، او نمیتوانست باور کند که همستر هنوز زنده است چون وقتی همستر را دیده بود پاهایش از قفس آویزان بوده و او مطمئن شده که گربه مرده است. برایانا گفت:« من دیوونه شده بودم، همستر رو برداشتم و پرتش کردم بیرون» ( چنین کاری برای دختر مهربان و نازکدل من واقعا کار خشنی محسوب میشود.) او هنوز آشفته بهنظر میرسید. گفتم:« آیا احساس گناه میکردی اگه همستر مرده بود و فکر میکردی در مرگ او تو مقصری؟». به هدف زده بودم! موضوع همین بود. او به علامت تایید سر تکان داد و دوباره شروع به گریه کرد، این بار من او را درآغوش گرفتم و اجازه دادم گریه کند. همچنان که او در حال آرام شدن بود ما توانستیم دربارهی آنچه رخداده بود و دربارهی واکنش او از ابتدای ماجرا تا به حال صحبت کنیم. حالا او تسلی خاطر پیدا کرده بود و از من نیز ممنون بود و ضمنا درس مهمی دربارهی پذیرفتن مسؤولیت بستن در اتاق موقع حضور همستر در آنجا یادگرفته بود.
احساسِ گناهِ کودک فرصتی است برای آموختن مسؤولیتپذیری و دانستن پیامدهای رفتارش. واکنش والدین نسبت به خطای کودک میتواند تاثیر عظیمی بر تقویت ( یا تضعیف) وجدان کودک، قابلیت یادگیری درست و نادرست، و سطح علاقه به اجتماع و مسؤولیتپذیری او دارد. کودکانی که اجازه مییابند احساسات خود را درک و احساس کنند و والدینشان به آنها کمک میکنند که احساساتشان را بشناسند و از آنها درس بگیرند؛ در حال آموختن مهارت برخورد به روش مسؤولانه با مسائل زندگی هستند. در صورتی که احساسات بچهها سرکوب شود آنها با سوءرفتار در اشکال گوناگون احساس خود را بیان میکنند.
بعضی راهها که ما والدین ناآگاهانه احساسات بچهها را از آن طریق سرکوب میکنیم عبارت اند از:
1. محافظت: «من به تو اطمینان میدم که گربه الان بیرون از خانه است. تو اصلا نگران این موضوع نباش»
2. تنبیه کردن: «برای یک ماه از بازی با گربه محروم هستی»
3. حل مسأله: «چرا خوشحال نیستی؟ ما داریم میریم بیرون که بستنی بخوریم و تو نباید در باره اون ماجرا بیشتر از این فکر کنی»
4. نتیجه اخلاقی گرفتن: «چه طور میتونی اینقدر بیمسؤولیت باشی! من وقتی بچه بودم خیلی دختر مسؤولیتپذیری بودم و هرگز نمیذاشتم چنین اتفاقی بیفته.»
5. انکار: «تو نباید احساس گناه کنی، تقصیر تونبود!»
6. تحقیر: «من نمیتونم باور کنم که تو گذاشتی چنین اتفاقی بیفته، چه طور این کار رو کردی، تو مایهی خجالت هستی. من به دوستات میگم که تو چهکار کردی تا دیگه هرگز نذاری چنین اتفاقاتی بیفته.»
7. ترحم: «آه، عزیزم، اون گربه ی بد نباید میپرید و تو رو میترسوند»
8. سخنرانی: «از حالا به بعد تو باید بیشتر دقت کنی خانوم کوچولو، من از تو میخوام که همیشه قبل از انجام کاری چک کنی که... »
و این تنها بخش کوچکی از لیست بلند سرکوبکننده های احساسات است. وقتی منظور ما این است که به فرزندمان به روشهای بالا درسی بیاموزیم، اغلب نتیجه بسیار متفاوت از خواست ما از آب درمیآید. کودک به جای این که از اشتباهش درس بگیرد بیشتر به این توجه میکند که چهقدر ما بیانصاف هستیم یا چهقدر «آنها» بد هستند. اگر ما میخوهیم فرزندانمان چیزی از خطایشان بیاموزند، یابد اول از احساسات صحبت کنیم و بعد در برخورد با موقعیت پیشآمده از احساسات مذکور استفاده کنیم.
بعضی روشها برای حمایت از احساسات عبارت اند از:
1. همدردی: «من احساس تو رو درک میکنم، من هم همین احساس رو قبلا داشتم، احساس آزاردهندهایه، نه؟»
2. اعتبار بخشیدن به احساسات: «این حق توئه که چنین احساسی داشته باشی، اگه این اتفاق برای من هم افتاده بود احتمالا همین احساس رو داشتم»
3. شناسایی احساسات: «مثل اینه که حس میکنی ....» یا «آیا احساس ناراحتی میکنی؟»
4. مصمم گوش کردن: «مستقیم در چشم هایش نگاه کنید و به آنچه بر او میگذرد گوش کنید. طوری گوش کنید که انگار صمیمیترین دوستتان با شما صحبت میکند. «من سراپا گوشم، من مشتاقم بدونم چی داری میگی»
5. کنجکاوی: «جالبه، من میخوام دربارهی احساس تو در مورد اون ماجرا بیشتر بدونم»
6. تصدیق احساسات: « تو واقعا ناراحت بهنظر میرسی.» یا « من دارم ببینم که چهقدر عصبانی هستی»
7. دعوت به بیان احساسات: «به من بیشتر بگو. من میخوام بدونم چه حالی داری.»
وقتی احساسات کودک را تصدیق میکنید، احساس آسایش خاطر را در وجود او خواهید دید و احساس خوهید کرد که رابطهی خیلی نزدیکی با هم دارید. این موقعیت فرصتِ شگفتانگیزی برای ارتباط با فرزندتان در اختیار شما میگذارد و زمانی برای نزدیک شدن احساسهای شما به یکدیگر نیز هست. و درست در همین زمان است که شما احساس خواهید کرد واقعا به حرف یکدیگر گوش میکنید و حرف یکدیگر را میشنوید. اگر از این طریق رابطهی نزدیکی با فرزندتان برقرار کنید درخواهید یافت که به این ترتیب تاثیر و نفوذ بیشتری بر افکار و تصمیمات فرزندتان خواهید داشت، حتی آنها نظر شما را در مورد موضوعات مختلف خواهند پرسید!
موضوعات مرتبط: کودک
خلاقیت در کودکان
خلاقيت قابليتي است كه در همگان وجود دارد اما نيازمند پرورش و تقويت ميباشد تا به سر حدشكوفايي برسد. فرد خلاق كسي است كه از ذهني جستجوگر و آفريننده برخوردار باشد. خلاقيت عبارت است از « توانايي ديدن چيزها به شيوه هاي جدي، شكستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فكر كردن به شيوه اي متفاوت، ابداع چيزهای جديد، استفاده از چيز هاي نا مربوط و تبديل آن به شكل هاي جديد.» می توان نتیجه گرفت که خلاقیت برآیند فرآیندهای ذهنی و شخصیتی فرد بوده و به تولیدات و آثاری منجر می شود که نو و بدیع بوده، خاصیتی متکامل داشته و با واقعیتها، منطبق بوده و در غایت به سود جامعه بشری هستند.
خانواده يكي از عوامل بسیار مهم در رشد و پرورش خلاقيت کودکان محسوب مي گردد که نقش مهمي در شكوفايي خلاقيت هاي كودكان دارد. از آنجا كه كودك حساسترين مراحل رشد خلاقيت را در محيط خانه سپري ميكند، محيط مناسب خانوادگي، شيوه و نگرشهاي صحيح فرزندپروري در رشد و شكوفايي خلاقيت سهم مهمي ايفا ميكند. « كليگان » ( 1971 ) معتقد است براي ظهور خلاقيت راههاي زيادي در شيوههاي فرزندپروري وجود دارد كه ميتواند باعث ظهور يا محو خلاقيت شود. نحوه تربيت و استفاده از شيوههاي دموكراتيك يا مستبدانه، اعمال نحوه انضباط و شيوه ابراز محبت هر كدام به نوعي در پرورش يا سركوب خلاقيت کودکان مؤثر است. اساساً پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری میکنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرند. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل به اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایتها و روشهای اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینههای تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
در واقع والدين از طريق درگير شدن در فعاليتهاي خلاق كودك در رشد خلاقيت او سهيم هستند. خانواده ها باید فرصتهاي لازم را براي سؤال كردن، كنجكاوي و كشف محيط به كودكان بدهند و هرگز آنان را تنبيه و تهديد نكنند. زمينه رشد خلاقيت در خانه زماني فراهم مي شود كه به كودكانتان آزادي زيادي بدهيد و به آنها به عنوان يك فرد احترام بگذاريد، از نظر عاطفي در حد اعتدال به آنها نزديك شويد و بر روي ارزشهاي اخلاقي و نه قوانين خاص تأكيد نماييد. محیط خانه را به صورتي درآوريد كه در آن فعاليت، بازي و خنده به مقدار زيادی وجود داشته باشد. شما و كودكانتان سعي نمائيد كارها را به روش هاي جديد و جالب انجام دهيد. با تشويق و تأييد رفتار كودك و فراهم آوردن زمينه هاي مساعد و تدارك بازيهاي دلخواه او، قدرت تخيل و خلاقيت كودك را تقويت كنيد. خيالپردازيهاي كودكان را سرزنش نكنید زيرا خلاقيت او را محدود مي سازید.
تحقيقات نشان مي دهد كه والدين كودكان خلاق در رفتار خود هماهنگي بيشتري نشان مي دهند، كودكان خود را آنگونه كه هستند قبول دارند و آنها را به كنجكاوي درباره اشياء و امور تشويق مي كنند و كودكان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد مي گذارند و كارها و برنامه هاي آنان را تحت نظر دارند و پي گيري مي كنند. شايسته است والدين تا آنجا كه امكان دارد كودكان خود را مستقل بار آورده و در ايجاد اعتماد به نفس، آنان را ياري كنند و دستاوردهاي آنان را با آغوش باز پذيرا شوند و هنگام شكست، به جاي سرزنش، راهنما و راهگشاي مشكلات كودكان خود باشند، تا كودكان بتوانند ضمن احساس ارزشمندي در انجام كارها، راه حل ها و عقايد غير معمول و دور از ذهن را نيز بيازمايند، چراكه چنين كارهايي پايه و مايه اصلي خلاقيت است.
اغلب اوقات اگر كمي وقت و حوصله كنيم متوجه وجود خلاقيت در بچه ها مي شويم. بهترين زمان براي اطلاع از خلاقيت كودكان ، تماشاي آنها به هنگام بازي است. خلاقیت عامل مهم بازی است. كودك را در حالي كه آزادانه و فارغ البال با مواد و اسباب بازيهايش سرگرم بازي است تماشا كنيد. كودكان خلاق اغلب براي هر يك از وسايل بازي خود موارد استفاده متفاوتي پيدا مي كنند و قبل از اينكه از وسيله اي به سراغ وسيله ديگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده مي نمايند. كودك خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشكال مختلف و گاه حيرت انگيز استفاده مي كند.ممكن است يك جعبه خالي براي كودك خلاق ارزشي به مراتب بيش از بهترين و پيچيده ترين اسباب بازيها داشته باشد. کودکان خلاق می توانند با توجه به موقعیت و مکان خاص بازی را تغییر دهند، بازیهای جدید ابداع کنند، مقررات خاصی وضع کنند، رهبری بازی را در دست گرفته و با سازمان بندی منسجم په به صورت فردی و چه به صورت گروهی بازی کنند. بازی این گونه افراد از تنوع و گوناگونی آکنده بوده و می توانند با توجه به علایق خود و بازی کنان هدفهای بازی را اعمال کنند. در مقابل کودکانی که از خلاقیت بی بهره بوده و یا خلاقیت کمی دارند در بازی ها نقش پیرو را به عهده گرفته، خود را ملزم به رعایت کامل مقررات بازی می دانند، تخطی از قوانین را جایز نشمرده و بازی را بیشتر به عنوان وظیفه و کار تلقی می کنند تا وسیله ای برای رشد، بنابراین سهم آنها از لذت بازی کمتر از کودکان خلاق است.
ویژگیهای کودکان خلاق:
1. كودكان خلاق اغلب با آب و تاب حرف مي زنند. ذكر جزييات يك ماجرا و به تفضيل سخن گفتن مي تواند نشانه قدرت خيال و تصور زياد باشد.
2. دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده كردن يا انجام دادن كاري دارند.
3. شور و نشاط و مشغوليتهاي شديد جسماني دارند.
4. در صحبتهای خود از قیاس استفاده می کنند.
5. عادت به وارسی منابع مختلف دارند.
6. با دقت به اشیا و پیرامون خود می نگرند.
7. اشتیاق به صحبت کردن درباره كشفيات با ديگران دارند.
8. توانایی ابداع بازیهای جدید و تغییر در بازیها دارند.
9. کنجکاوی زیادی برای سردرآوردن از امور دارند.
10. در گفتار خود جسارت زیادی دارند.
11. سئوالات عجیبی طرح می نمایند.
انگيزه و خلاقيت كودک در محيط خانواده زماني از بين مي رود كه :
1- تاكيد بيش از حد والدين بر هوش و حافظه كودک
2- ايجاد رقابت ميان كودكان
3- تاكيد افراطي بر جنسيت كودک
4- قرار دادن قوانين خشك و دست و پا گير در منزل
5- عدم آشنايي والدين با مفهوم واقعي خلاقيت
6- انتقاد مكرر از رفتارهاي كودک
7- بيهوده شمردن تخيلات كودک
8- عدم شناسايي علائق دروني كودک
9- عدم وجود حس شوخ طبعي در محيط منزل
10- تحميل نقش بزرگسال به كودک
برای افزایش خلاقيت كودكان باید:
1. هرگز کودک را تحقير نکنيم. کودکي که احساس حقارت کند هرگز دست به خلاقيّت نميزند.
2. محيطي مناسب براي انجام كارهاي خلاق آنها فراهم نماييد.
3. امكانات و وسايلي در اختيار آنها قرار دهيد تا به كمك آنها خلاقيت هاي خود را ابراز نمايند. به عنوان مثال وسايل موسيقي، نقاشي و طراحي و ...
4. كارهاي خلاق كودكان را تشويق كنيد و آنها را در معرض نمايش قرار داده و از ارزيابي بيش از حد آنان خودداري كنيد.
5. به عنوان بزرگسال، خود به انجام كارهاي خلاق بپردازید و اجازه دهيد كودكان شما شاهد كارهاي خلاق تان باشند.
6. به شيوه هاي آموزشي در خانواده خود توجه داشته باشيد.
7. براي كارهاي خلاق ديگران ارزش قائل شويد.
8. از تأكيد بر تصورات قالبي در خصوص جنسيت كودكان شديداً خودداري نماييد. ( به عنوان مثال دختر ماشين بازي نمي كند، پسر عروسك بازي نمي كند يا پسر گريه نمي كند.)
9. امكان شركت در فعاليت ها و كلاسهاي ويژه را براي آنان فراهم نماييد.
10. اگر مشكلات يا گرفتاريهاي در خانواده وجود دارد از آن مشكلات به شيوه مثبتي استفاده كنيد و با تشويق به كودك خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهيد.
11. توجه داشته باشييد كه استعداد فقط سهم كوچكي از خلاقيت است و تمرين و نظم بخشيدن به آن از اهميت بيشتري بر خوردار است.
12. اجازه بدهيد كودك خودش باشد حتي اگر رفتارهاي عجيب از او سر بزند و سعي كنيد در حضور جمع كودك خود را خلاق معرفي نكنيد؛ در غير اين صورت اطرافيان انتظارات بيش از حدي از كودك شما خواهند داشت.
13. با كودك خود شوخ طبع و مهربان باشيد
موضوعات مرتبط: کودک
آموزش امور جنسی به کودکان و نوجوانان
غریزه جنسی یکی از غرایز مهم انسان است و تلاش در جهت ارضای درست و مناسب آن نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار نیکو و پسندیده می باشد. غریزه جنسی که از لحظه تولد در نهاد فرد وجود دارد هیچگاه نباید خاموش شود، بلکه باید از طریق آموزش صحیح تحت کنترل قرار گیرد. کنجکاوی و پرسشهای کودکان در زمینه مسائل جنسی، امری کاملا عادی و طبیعی است. کودکان برای این که زندگی شاد و سالمی داشته باشند باید در زمینه مسائل جنسی اطلاعاتی صحیح و متناسب با سن و درک خود کسب کنند و در این زمینه هیچکس بهتر از والدین نمی تواند اطلاعاتی درست در زمینه فوق را در اختیار کودک و نوجوان قرار دهد.
کوتاهی والدین در پاسخگویی به سئوالات جنسی فرزندان باعث می شود تا آنها از طریق منابع مختلفی همچون: دوستان، کتب، مجلات، اینترنت و ... به اطلاعاتی نادرست و گمراه کننده دست پیدا کنند که این اطلاعات می توانند منجر به ناراحتی ها و اختلالات گوناگونی در کودک و نوجوان گردند. اما اگر والدین به موقع و در زمان مناسب، اطلاعات درست در زمینه مسائل جنسی به کودک ارائه دهند، از بروز بسیاری از جرائم، انحرافات جنسی، خاطرات تلخ، تجربه نادرست و ... تا حد زیادی پیشگیری می کنند و میل کودک و نوجوان را به تجربه نادرست امور جنسی کاهش می دهند.
متاسفانه بسیاری از والدین به دلایل متعددی از جمله: نداشتن آگاهی، احساس شرم و ناراحتی، نگرش منفی به امور جنسی، قبیح دانستن بیان مسائل مربوط به امور جنسی، هراس از پیامدهای منفی این اطلاعات، انداختن بار این مسئولیت بر دوش مدرسه، داشتن باورهای غلط همچون: کودک خودش روزی بزرگ می شود و به این مسائل پی می برد ( یواش یواش چشم و گوشش باز می شود ) و یا این که اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسی با کودک خود حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می شود و ... نه می خواهند و نه می توانند در مورد مسائل جنسی با کودک و نوجوان خود به گفتگو بپردازند.
همیشه در زندگی، اولین ها ( اتفاقات، خاطرات، تجارب، تماسها و ... ) چه خوب و چه بد، تاثیری عمیق و ماندگار در ذهن افراد برجای می گذارند. مثلا: اگر کودک یا نوجوان در بیرون از منزل به وسیله منابع مختلفی که ذکر گردید به طور نامناسبی با مسائل جنسی آشنا شود، کار و تلاش والدین در زمینه آموزش جنسی دو برابر خواهد شد. زیرا در وهله اول باید افکار نامناسب و آموخته های نادرست فرد در زمینه امور جنسی تغییر یابد و سپس آموزش مناسب و صحیح آغاز شود. هر کدام از شما والدین اندکی بیاندیشید و به خاطر آورید که اولین بار چگونه، چه موقع، و به وسیله چه کسی اطلاعاتی در زمینه امور جنسی در دسترس شما قرار گرفت. آیا به خود نمی گوئید « ای کاش والدینم اولین کسانی بودند که مرا از این امور آگاه می ساخنتد؟ ». اگر واقعا فرزندتان را دوست دارید و علاقه مندید تا شاد و سالم کند، باید اولین فردی باشید که به دور از هرگونه احساس شرم و هراس، درباره امور جنسی با او صحبت می کنید و به کنجکاویهای او در حد امکان پاسخ می دهید.
والدین باید بدانند که برای آغاز آموزش جنسی، سن مشخص و ثابتی وجود ندارد و صبر کردن تا زمانی که کودک به مدرسه رود و در آنجا اطلاعاتی در زمینه امور جنسی کسب کند به هیچوجه جایز نیست. کودکان از طریق پرسش ها و کنجکاویهای خود، موعد مقرر را اعلام می دارند و والدین باید آموزش را شروع کنند. بهترین زمان برای پاسخگویی به پرسشهای کودکان درباره امور جنسی، اولین باری است که کودک پرسشی را مطرح می کند. کودکان تا سن شروع مدرسه، در زمینه های گوناگون از جمله امور جنسی، اطلاعاتی از محیط، اطرافیان و دوستان خود به دست می آورند. بهتر است که این اظلاعات و آگاهیهای اولیه درباره امور جنسی از طریق والدین در اختیار کودک قرار داده شود.
اگر کودک یا نوجوان پرسشی درباره امور جنسی مطرح می کند، باید تا جایی که امکان دارد به پرسش او در حد خواسته شده پاسخ گفته شود. پاسخ باید بدون احساس شرم، ناراحتی، گناه، ساده در حد سن و درک کودک یا نوجوان و در عین حال خلاصه و صادقانه ارائه گردد. زیرا آنها دوست دارند واقعیت را بشنوند. پاسخها همچنین باید در حد پرسشهای کودک و نوجوان باشد و فراتر از پرسشها پاسخی داده نشود. زیرا موجب خستگی و سردرگمی کودک و نوجوان خواهد گردید. والدین از همان ابتدا باید سعی کنند هنگام بحث درباره اعضای مختلف بدن از لغات صحیح و علمی آنها استفاده کنند و از کاربرد لغات بی معنی و کنایات جدا اجتناب ورزند.
کودکان دوره پیش دبستانی:
کنجکاوی در زمینه مسائل جنسی در سنین پیش دبستانی ( 3 – 5 سالگی ) امری کاملا عادی و طبیعی است. پرسشهای کودک ناشی از کنجکاوی اوست و منظورش کسب آگاهی به امور صرف جنسی نیست. از این رو، والدین باید به همان صورتی که به پرسشهای غیر جنسی کودک بادقت و صحیح پاسخ می دهند، به پرسشهای جنسی او نیز دقیق و صحیح جواب دهند تا کنجکاوی کودک به طریق درستی ارضاء گردد. کودکان در دوره پیش دبستانی نسبت به خصوصیات جسمانی خود و پی بردن به تفاوتهای جنسی بین دختر و پسر کنجکاوند و به هنگام استحمام، توالت و یا تعویض لباس به بدن خود و اطرافیان نگاه می کنند. والدین نباید در برابر کودک لخت ظاهر شوند و یا در مقابل او نزدیکی جنسی کنند. چنانچه به هنگام تعویض لباس زیر، کودک برجسب تصادف وارد اطاق شود، والدین نباید بر سر کودک فریاد بکشند، بلکه بهتر است فورا لباس خود را بپوشند.
سئوالات کودکان درباره اینکه بچه از کجا و چگونه به وجود می آید؟
اگر کودکی در سنین سه تا پنج سالگی بپرسد « بچه از کجا می آید؟ »، بهتر است به او گفته شود « از شکم مادر ». اگر والدین انتظار کودکی را دارند باید فرزند خود را به موقع از این موضوع آگاه سازند و حتی به او اجازه دهند تا حرکت نوزاد را در شکم مادر لمس کند. کودک ممکن است از مادر بپرسد « بچه چگونه از شکم مادر بیرون می آید؟، مادر در جواب خواهد گفت « زمانی که بچه در داخل رحم به اندازه کافی بزرگ می شود و قادر است در خارج از شکم مادر زندگی کند آنوقت مادر به بیمارستان می رود تا به کمک پزشک بچه از شکم مادر بیرون آورده شود ». اگر کودک بپرسد « بچه از کجا بیرون می آید؟ »، مادر بهتر است بگوید « بین پاهای مادر محفظه ای وجود دارد که بچه به کمک پزشک از آنجا بیرون می آید». چنانچه کودک سئوال کند « رحم مادر چه اندازه است؟ »، مادر می تواند بگوید « بادکنک را که دیده ای، اگر در آن بدمیم بزرگ می شود و اگر بادش را خالی کنیم کوچک می شود. رحم مادر نیز همچون بادکنک زمانی که بچه در درون آن قرار دارد بزرگ می شود و پس از خروج بچه مجددا کوچک می گردد». اگر کودک در ادامه سئوالاتش بپرسد « مادر بگذار راه خروج بچه را ببینم »، مادر در جوابش بهتر است بگوید « نه، این عضو جزئی از بدن من است و به کسی نشان داده نمی شود ».
سئوال دیگری که معمولا کودک پیش دبستانی از والدین می پرسد این است که « بچه چگونه به وجود می آید؟ »، والدین در پاسخگویی به این سئوال باید قدرت درک کودک را در نظر گیرند و جوابی ارائه دهند که به خوبی برای کودک قابل فهم باشد. در غیر اینصورت، جواب به جای آنکه آموزنده باشد گمراه کننده خواهد بود. مثلا بچه های خردسال بهتر است از طریق بازی و داستانها متوجه شوند که موجود پرنده چگونه به وجود می آید. برای کودکان در سنین بالاتر می توان ازدواج پرمحبت و زندگی مشترک پدر و مادر و سپس تشکیل جنین را به طوری که قابل درک باشد توضیح داد. اگر جوابهایی ارائه شده با واقعیت و میزان درک و فهم کودک هماهنگ باشد، حس کنجکاوی او را ارضاء خواهد کرد.
کودکان دوره دبستان:
کودکان در سنین دبستان نیز به کنجکاویهای خود درباره امور جنسی ادامه می دهند. کودکان در این دوره نیز همچون دوره پیش دبستانی با دوستان خود درباره امور جنسی صحبت می کنند. از اینرو، والدین و معلمان باید مهارتها و آگاهی های کودک را به حدی افزایش دهند که بتواند درباره رد یا قبول مطالب شنیده شده بدرستی قضاوت کرده و تصمیم مناسب بگیرد. در این دوره کنجکاویها به زندگی زناشویی، اعضای جنسی و ارتباط با جنس مخالف معطوف می شود. والدین و معلمان با بحث های دوستانه و نظارت و کنترل دقیق در رفتارها و رفت و آمدهای کودک، باید شیوه های صحیح برخورد با امور جنسی را به کودک آموزش دهند. کودکان همچنین در پایان دوره دبستان، باید توسط افراد آگاه و مطلع با تغییرات جسمانی و روانی دوره بلوغ آشنا شوند تا به هنگام وقوع آن دچار دلهره و نگرانی نگردند.
بلوغ:
بلوغ بحرانی ترین دوره زندگی هر فردی است. سن بلوغ در دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا در حدود ده تا یازده سالگی و پسران در حدود سیزده تا چهارده سالگی به سن بلوغ می رسند. دختران باید در ابتدا با عادت ماهانه آشنا شوند و بدانند که به هنگام بلوغ چه تغییراتی از نظر جسمانی و روانی در آنها پدید می آید. مادران باید با دختر خود درباره عادت ماهانه صحبت کنند. مادران میتوانند تجربه اولین عادت ماهانه خویش و مسائل روحی، روانی و جسمانی حاصل از آن را برای دختر خود تعریف کرده و به وی یادآور شوند که عادت ماهانه یک پدیدهٔ کاملا طبیعی در تمام دختران و بانوان بوده و مانند سایر مسائل مربوط به ارگانیسم بدن آنان است و نباید موجب نگرانی و ناراحتی در آنان گردد. توصیه می شود در مورد عادت ماهانه، مادر با دخترش صحبت کند و پدر با پسرش درباره خصوصیات دوره بلوغ نظیر رویاهایی که با انزال همراه است به گفتگو بنشیند.
علائم بلوغ در دختران و پسران:
بلوغ در دختران و پسران با علائم بخصوصی همراه می باشد. بلوغ در دختران با پیدایش اولین عادت ماهانه، بزرگ شدن و برجستگی پستانها، بزرگ شدن لگن، رویش مو در زیر بغل و اطراف دستگاه جنسی و پیدایش رفتارهای زنانه همراه است و در پسران با اولین انزالهای حاوی اسپرماتوزوئید، رویش مو در صورت و زیر بغل و اطراف آلت تناسلی، دورگه شدن صدا و پیدایش رفتارهای جدید همراه است. اگر والدین در دوره های قبل از بلوغ، کودک را در امور جنسی به طریق درستی راهنمایی کرده باشند، مواجهه صحیح با امور جنسی در دوره بلوغ برای نوجوان کار ساده ای خواهد بود. در این دوره، ارائه اطلاعات درباره امور جنسی تاکید بر نیروی عقل و همراه با درک و تفاهم و محبت، از دلهره و نگرانی نوجوان به مقدار قابل توجهی می کاهد. به نوجوان باید اطمینان داده شود که بروز غریزه جنسی در این دوره امری کاملا عادی و طبیعی است.
در دوره بلوغ، نوجوان برای کسب موقعیت اجتماعی، جلب محبت و نیل به استقلال تلاش می کند. و همچنین می کوشد تا مهارتها و روابطش را گسترش دهد و بدان وسیله مورد پذیرش گروه های مختلف قرار گیرد. نوجوان برای پذیرفته شدن در گروه و جامعه، شخصیت خود را با دیگران هماهنگ می سازد و سعی می کند به طرز تفکر همسالانش احترام گذاشته و مقررات گروه را رعایت کند. گاهی اوقات نیز با عقاید و گفتار دیگران مخالفت می ورزد. نوجوان به دوستی با جنس مخالف نیز علاقه دارد و تمایل دارد مورد پذیرش و اعتماد جنس مخالف قرار گیرد. لذا ساعاتی از روز را صرف رسیدگی به ظاهر نظیر توجه بیش از حد به لباس پوشیدن و نحوه گفتار خود می کند. نوجوان در برابر هرگونه زورگویی و تحکم سر به شورش می گذارد. بنابراین والدین در برخورد با نوجوان نباید به زور و قدرت متوسل شوند بلکه باید از طریق بحث منطقی و راهنمایی صحیح، رابطه بین خود و نوجوان را بهبود بخشند. والدین باید بخاطر داشته باشند که پیشنهاد غیرمستقیم همواره زودتر و بهتر از دستور مستقیم، همکاری و تشریک مساعی نوجوانان را جلب می کند.
موضوعات مرتبط: کودک
بدغذايي كودكان مشكل مشترك بسياري از پدر و مادرهايي است كه نگران نرسيدن مواد غذايي لازم و كافي به فرزندانشان هستند. كــــودكاني كه با وسواس و ديرپسندي غذا مي خورند به ۲ گــــروه تقسيم مي شوند:
-
عده ای ميل ندارند غذاهاي ناآشنا را تست كنند
-
عده اي ديگر حتي با خوردن بسياري از غذاهاي معمولي مشكل دارند.
كودكاني كه به امتحان غذاهاي جديد تمايل ندارند و به عبارت ديگر نوگريز هستند، معمولاً به درجات بالاتري از اضطراب دچارند. اغلب مادران اين بچه ها هم ميل چنداني به امتحان غذاهاي جديد ندارند. محققان معتقدند كه اين نوگريزي غذايي،يا يك ويژگي شخصيتي نسبتاً ثابت است و يا تا حدودي جزو خصيصه هاي طبيعي دوران كودكي است كه كودكان با بزرگ شدن و مواجهه با غذاهاي متنوع از آن دست برميدارند، اما گروه ديگر،مشكل پسندان هستند كه نسبت به خوردن بسياري از غذاهاي آشنا هم بي ميلند. معمولاً اين ويژگي از خصوصيات شخصيتي آنها نيست و با افزايش تجارب زندگي امكان تعديل آن وجود دارد.مشكل پسندي در غذا ميتواند بازتابي از يك دلزدگي و بي علاقگي ديرين نسبت به غذا باشد. خوارشدن غذا نزد اين گروه مي تواند مقاومتي در برابر تلاشهاي كنترل كننده والدين تلقي شود. اين دسته كودكان معمولاً مادراني دارند كه احساس ميكنند زمان كافي براي صرف غذاي كامل ندارند و در رژيم غذايي شان مواد غذايي گياهي به اندازه كافي وجود ندارد.
پدر و مادرها نبايد تصور كنند كه با افزايش سن كودكان،عادت بدغذايي از سر آنها مي افتد. از سنين 2 و 3 سالگي تا 8 سالگي،تعداد غذاهايي كه كودك به خوردن آنها تمايل ندارد، تغيير نمي كند.در واقع، غذاهاي جديد در سنين پايين تر بسيار راحت تر از سنين 4 تا 8 سالگي پذيرفته ميشوند.پس با گمان اينكه فرزندانتان هنوز خيلي كوچك هستند، نبايد آنها را از خوردن گستره وسيعي از غذاها بازداريد. براي اين كه بتوانيد عادت خوب خوردن را در فرزندتان پايه گذاري كنيد، بايد، غذاهاي سالم گوناگوني براي او آماده كنيد. شگفت آور اين كه نوزادان معمولاً سبزيها و موادغذايي گياهي بيشتري نسبت به كودكان نوپا دريافت مي كنند. همين طور كه نوزاد بزرگتر مي شود، ميزان سبزيهاي دريافتي او نيز بسته به علايق مادر و ساير افراد خانواده دستخوش تغيير مي شود. اگر تهيه سبزيها دشوار و زمان بر باشد و يا مورد علاقه ديگر اعضاي خانواده نباشد، از چرخه غذايي حذف مي شود. در نتيجه مصرف برخي غذاهاي ضروري براي كودك محدود و محدودتر مي شود. يافتن راههاي سريع طبخ و آماده سازي سبزيها براي همه سودمند است و بايد به عنوان اولويت در برنامه و رژيم غذايي قرار گيرد.
براي اينكه بتوانيد ذائقه كودكتان را نسبت به غذاهاي متنوع علاقه مند كنيد، بايد به او نشان دهيد كه چقدر از خوردن غذاهاي سالم و گوناگون لذت مي بريد. كودكان معمولاً غذاهايي را انتخاب مي كنند كه نزديكانشان آن غذاها را با شور و شوق مي خورند. مادراني كه در سكوت محض و بدون هيچ توضيحي به كودك غذا مي دهند، نسبت به آنها كه با شور و شوق و علاقه به كودك غذا ميدهند، اثر بسيار كمتري بر نوع تغذيه فرزندشان دارند. براي اينكه بتوانيد اخلاق بد غذايي را كاهش دهيد، هرگز غذا خوردن را به صحنه جنگ قدرت تبديل نكنيد، پزشكان و متخصصان تغذيه معتقدند پيامد چنين رفتار خشك و كنترل مآبانه اي باعث تشديد بدغذايي خواهد بود.
در زمينه تغذيه كودك كمي با او راه بياييد. بهتر است والدين و پرستار تصميم بگيرند چه غذايي و در چه زماني صرف شود و از سوي ديگر به كودك نيز چنين اجازه اي داده شود كه خودش تصميم بگيرد چه اندازه غذا بخورد. به اين ترتيب، كودك ياد مي گيرد چگونه به پيامهاي گرسنگي داخلي بدن، براي خوردن مقدار مورد نيازش پاسخ دهد. قانون بايد ته بشقابت را پاك كني را كنار بگذاريد. با به كار بستن همه اين تدابير و كمي بردباري مي توانيد اميدوار باشيد كه بر بدغذايي فرزندتان غلبه خواهيد كرد.
موضوعات مرتبط: کودک
به جای قصه خواندن برای کودکانتان با آنها حرف بزنید
به کودکان خود اجازه دهید افکار درون ذهنشان را بیرون بریزند
حتی اگر در حد چند کلمه بیمعنی است
صحبت کردن با کودکان در هنگام خواب بسیار بیشتر از قصه خواندن قدرت تکلم آنها را افزایش میدهد. روانشناسان و متخصصین کودک میگویند صحبت کردن با کودکان در هنگام خواب بسیار بیشتر از قصه خواندن قدرت تکلم آنها را افزایش میدهد. در صورتی که با کودکان درهنگام شب سخن بگویید قابلیت تکلم آنها تا 6 برابر بهتر از حالتی که برای آنها داستان میخوانید رشد پیدا خواهد کرد. حتی اگر کودک شما سن کمی دارد و قادر به حرف زدن نیست زمانی که صدای شما را میشنود و سعی میکند به گونهای به آنها پاسخ دهد مهارتهای زبانی و تکلمی او به طرز شگفت آوری رشد میکند.
نکته جالب توجه این است که بین سنین صفر تا 4 سال تماشای تلویزیون تقریباً هیچ تأثیری، نه مثبت و نه منفی، برروی قابلیتهای تکلمی کودکان ندارد. از صدها سال پیش والدین برای کمک به خوابیدن کودکان یا ارتباط برقرار کردن با آنها در هنگام شب برای آنها قصه میگویند. اگر چه بسیاری از متخصصان کودک این روش را برای بهبود تکلم کودکان مفید میدانند اما صحبت کردن با کودکان به مراتب تأثیر بهتری روی آنها دارد.
دانشمندان آمریکایی در تحقیقات خود متوجه شدند: بسیاری از والدین برای رشد قدرت ذهنی کودکان کتاب را انتخاب میکنند و گاهی این کار را در نهایت دقت و وسواس انجام میدهند تا بهترین تأثیر را روی کودک خود داشته باشند اما حتی بهترین کتابها هم تأثیر بسیار کمتری از یک مکالمه کوتاه کلمه به کلمه بین کودک و مادر دارد. دکتر فردریک زیمرمن از دانشگاه UCLA گفت: بسیاری از متخصصان والدین را تشویق میکنند تا برای کودکان خودشان قصه بخوانند تا به این ترتیب علاوه بر ایجاد حس آرامش در کودک او را با لغات و اصطلاحات جدید آشنا کنند. اما با این روش نقش کودک در تبادل اطلاعات نادیده گرفته میشود و به این ترتیب کودکان ما به اندازه کافی سخن نمیگویند.
محققین در طی یک بررسی 275 کودک را بین سنین 1 تا 4 سال مورد مطالعه قرار دادند و سعی کردند تأثیر عوامل مختلف مانند صحبت کردن آنها با والدینشان، با دیگر کودکان و تماشای تلویزیون را بر قدرت تکلم کودکان بسنجند. بعدها از این کودکان آزمایشاتی به عمل آمد تا قدرت تکلم و زبانآموزی آنها در سنین اولیه زندگی مورد بررسی قرار گیرد. در پایان مشخص شد کودکانی که درهنگام شب و قبل از خواب با پدرو مادر خود صحبت میکنند نسبت به کودکانی که فقط قصه گوش میدهند تا 6 برابر بهتر سخن میگویند. آنها لغات بیشتری را میدانستند، بهتر از کلمات استفاده میکردند و اشتباهات کمتری در صحبت کردن خود داشتند. شاید یکی از دلایل آن این است والدین در هنگام سخن گفتن با کودکانشان اشتباهات آنها را تصحیح میکردند. چه کودکانی که به داستان گوش میکردند هم در قابلیت سخن گفتن خود رشد کرده بودند اما میزان آن چندان قابل توجه نبود. کودکانی هم که قبل از خواب به تماشای تلویزیون میپرداختند تقریباً هیچ پیشرفتی از خود نشان ندادند و قدرت تکلم آنها تغییر چندانی نکرد. مطالعات کارشناسان نشان داد کودکان طی یک روزبه طور متوسط نزدیک به 13 هزار لغت جدید را از طریق والدین خود میشنوند و همچنین نزدیک به 400 بار با والدین خود به طور مستقیم گفتوگو میکنند. والدین باید از این فرصتها نهایت استفاده را ببرند و با تصحیح اشتباهات کودکان و معرفی لغات جدید به آنها قدرت مکالمه کودکانشان را تا حد ممکن بالا ببرند. فقط صحبت کردن صرف با کودکان کافی نیست و والدین باید تلاش کنند کودک خود را به حرف زدن تشویق کنند.
به کودکان خود اجازه دهید افکار درون ذهنشان را بیرون بریزند
حتی اگر در حد چند کلمه بیمعنی است.
موضوعات مرتبط: کودک