سخنگوی قوه قضاییه امروز اعلام کرد بابک زنجانی و دو متهم دیگر این پرونده به جرم "افساد فی الارض" در داگاه بدوی به اعدام محکوم شده اند.
در این نوشته کوتاه نه قصد تضعیف محکمه و نه قصد دفاع از جرائم احتمالی موضوع این پرونده را دارم. اما آیا به واقع عدم امکان واریز حدود 2 میلیارد دلار آن هم به دلیل تحریم از سوی غرب که مجازات زنجانی به دلیل همکاری با ایران در دور زدن تحریمها بوده است چنین سنگین باید باشد؟
آیا این نشانه ای به سایرین نیست که جمهوری اسلامی ایران به کسانی که در سخت ترین شرایط بیشترین تلاشها و همکاریها را برای رفع تنگناهای اقتصادی با او داشته اند به سختی برخورد می کند؟
بر اساس اظهارات وی، تقریبا همه اقداماتش تاییدات و مصوبات قانونی لازم را داشته و در برهه ای از زمان ارزنده ترین خدمات برای عبور از بحران تحریمها-ولو با دریافت حق الزحمه- را با تعهد کامل انجام داده است اما وقتی غرب متوجه خدمات او شد نه تنها شخص او بلکه همه مجموعه تحت نظرش را با شدیدترین تحریمها مواجه ساخت و مقداری از پول نفت فروش رفته امکان جابجایی نیافت.
شیطنتهای دولت یازدهم در سیاسی کردن این پرونده برای جا انداختن کلیدواژه "کاسب تحریم" و تقابل سیاسی با دولت قبل کاملا مشخص است.
آیا این سوال برای افکار عمومی پیش نمی آید که چگونه کسی برای خدمات شایانش به کشور از سوی غرب تحریم می شود و در داخل نیز با چنین حکم سنگینی مواجه می شود؟ ممکن است گفته شود این حکم را برای ترساندن او بمنظور عودت مبلغ بدهی اش صادر کرده اند اما باید پرسید مگر حکم قضایی و ایراد اتهام افساد فی الارض بازیچه است که ابزار ترساندن و اعمال نفوذ باشد؟
آیا نظام اسلامی هیچ توان و گزینه دیگری برای وصول مطالبه خود ندارد؟
موضوعات مرتبط: سخن روز
برچسبها: سخن روز , قوه قضائيه , بابك زنجاني , اعدام