آشنایی با پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) - بخش اول
مقدمه
نقشه جغرافیای سیاسی و مرزهای اروپای پیش از ۱۹۹۱، در اجلاس یالتا در فوریه ۱۹۴۵ پس از یك هفته مذاكره میان سران كشورهای فاتح (روزولت، استالین و چرچیل) ترسیم شد و اروپا بهصورت كنونی تقسیم شد. پس از جنگ، نظام دوقطبی بر جهان حاكم شد و بدین ترتیب ساختار اروپا، حول محور رقابت ایدئولوژیك دو فاتح بزرگ جنگ شكل گرفت. در چنین شرایطی هر كشور بهعنوان آخرین تمهید ناچار بود جانب یكی از دو قطب را بگیرد. میتوان وضع اروپا را در طول جنگ و پسازآن بدینصورت خلاصه كرد: ابتدا منهدم شد، سپس تقسیم شد و سرانجام تادندانمسلح شد.
به دنبال تهدیداتی كه از جانب شوروی متوجه كشورهای غربی بود، اروپاییان سعی داشتند امنیت خویش را تضمین كنند. پنج كشور انگلیس، فرانسه، بلژیك، هلند و لوكزامبورگ در مارس ۱۹۴۸ پیمان دفاعی بروكسل را امضا كردند. در پی مداخلات مستمر شوروی در اروپای شرقی و عدم امكان دفاع مستقل اروپا در برابر كمونیسم، لزوم مشاركت آمریكا در برقراری امنیت اروپا در قالب یك پیمان دفاعی احساس میشد.
به همین منظور در ۶ ژوئیه ۱۹۴۸ مذاكرات مربوط به امضای پیمان آتلانتیك شمالی (ناتو) با شركت ایالاتمتحده كانادا و اعضای پیمان بروكسل در واشنگتن آغاز و سرانجام در آوریل ۱۹۴۹ منجر به امضای پیمان شد. فلسفه وجودی این پیمان نظامی، یكی ایجاد كمربند امنیتی بهدور دموكراسیهای غربی و دیگری محاصره ابرقدرت كمونیسم و اقمارش بود كه بعدها در چارچوب پیمان ورشو گرد آمدند.
شكلگیری این دو پیمان تا نیمه اول سالهای ۱۹۸۰ روابط دو قطب شرق و غرب را در زمینههای گوناگون همواره با مسائل و مشكلات عدیدهای مواجه كرد. در نیمه دوم سالهای ۱۹۸۰ با برگزیده شدن میخائیل گورباچف به دبیر كلی حزب كمونیست شوروی و اجرای سیاستهای اصلاحی تحت عنوان پروسترویكا و گلاسنوست ( فضای باز سیاسی و اقتصادی) یك سلسله تحولات و دگرگونیهای اساسی در نظام بینالمللی آغاز شد كه درنهایت منجر به پایان جنگ سرد و متلاشی شدن بلوك شرق شد. تأثیرات این فروپاشی گریبان گیر كل جهان و ازجمله اروپا هم شد. یكی از بارزترین وجوه این تأثیرگذاری را میتوان در ناتو شاهد بود كه باعث شد هدف نهایی ناتو كه تضمین امنیت غرب در برابر تهدیدات شوروی بود موردتردید قرار گیرد و ماهیت ناتو كمرنگ شود. پیمان ناتو كه مهمترین نظام امنیتی اروپاست اینك با دو چالش بزرگ روبهروست: این اتحادیه ازلحاظ جغرافیایی و به دنبال فروپاشی بلوك شرق با دشمنی واحد روبهرو نیست بلكه در ساختارهای دفاعی و آیینهای نظامی، در حال تعریف مجدد خود است بهطوریکه پس از خاتمه جنگ سرد، مرحله جدیدی در ساختار امنیتی اروپا مطرحشده است. غالباً پیمان ناتو را موفقترین اتحادیه نظامی در طول تاریخ بشر میدانند، باوجوداین اكنون تهدیدی خارجی كه موجب تشكیل آن شده بود ازمیانرفته است. از سوی دیگر، همانطور كه مواردی از آن در بالكان مشاهده شد اروپا در معرض سقوط به ورطه تشنجهاست. درعینحال زایل شدن تسلط شوروی بر كشورهای اروپای شرقی، گشوده است. طبعاً سایر اتحادیههای اروپای غربی، از تحولات مذكور در امان نبوده و اثراتی پذیرفتهاند.
تحت چنین شرایطی برخی از اعضای اروپایی ناتو به رهبری فرانسه و آلمان سعی كردند پیمان بروكسل را كه در سال ۱۹۹۵ به اتحادیه اروپای غربی (WEU) تبدیلشده بود فعال كنند. تشكیل سپاه مشترك توسط این دو كشور در اكتبر ۱۹۹۱ با هسته اولیه ۳۵هزارنفری ممكن است ناتو را دچار مشكل سازد. از سوی دیگر، ارائه طرح مشترك صلح از سوی ایالاتمتحده آمریكا و استقبال گسترده ۲۷ كشور بلوك شرق سابق و جمهوریهای شوروی سابق، حتی روسیه، آلبانی و دیگران، مسئله را پیچیدهتر كرده است .
زمینههای ایجاد پیمان ناتو
در نخستین روزهای پس از جنگ جهانی دوم، كشورهای اروپای غربی در جستوجوی تضمین امنیت خویش برآمدند. در این مقطع مهمترین نیاز این كشورها یكی نیازهای دفاعی و دیگری بازسازی اقتصادی و خرابیهای ناشی از جنگ بود. درواقع، مسئله عمده اروپای غربی در این مقطع، مسئله دفاعی بود زیرا بازسازی اقتصادی تنها در سایه امنیت میتابد انجام شود.
در همین راستا در پنجم ژوئن ۱۹۴۷، ژنرال مارشال، وزیر امور خارجه وقت آمریكا، نطقی در دانشگاه هاروارد ایراد و اصولی را مطرح كرد كه بعدها به طرح مارشال معروف شد. به دنبال آن ترومن رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده به این نتیجه رسید كه بازسازی اروپا تنها از طریق كمك قابلملاحظه آمریكا شدنی است و نهایتاً اینكه میبایست اروپا را در برابر روسیه آباد كرد.
در پی این نظرات، آمریكا اعلام آمادگی كرد تا در جهان بازسازی اروپا و اقتصاد جهانی گامهای عملی بردارد. بدین ترتیب، تركیببندی سیاسی و نظامی پس از جنگ جهانی دوم، زیر سایه رویارویی جهانی دو ابرقدرت و دو بلوك نظامی ـ سیاسی آنها شكل گرفت. ظاهر شدن شكاف میان دولتهای اروپای غربی و ایالاتمتحده از یكسو و اتحاد جماهیر شوروی و متحدان آن از سوی دیگر، بلافاصله بعد از جنگ و عمیق شدن این شكاف بهصورت جنگ سرد میان دو بلوك، دولتهای اروپایی را كه هر یك جداگانه در برابر خطر حمله شوروی ضعیف میكردند به فکر انداخت تا در یك اتحادیه نظامی گرد همآیند. نخستین اقدام در این زمینه در ماه مارس ۱۹۴۸ انجام شد كه به امضای پیمان بروكسل بین انگلستان، فرانسه و كشورهای نبلوكس انجامید و نهایتاً اتحادیه اروپای غربی (WEU) تشكیل شد. اما بهزودی این كشورها متوجه شدند فراهم آوردن تجهیزات پیشرفتهای كه بتواند با سلاحهای شوروی برابری كند، خارج از توانایی آنهاست. ازاینرو، گفتوگوهایی را با آمریكا و كانادا كه به توسعه فعالیتهای نظامی علاقه خاصی نشان میدادند، آغاز كردند كه نتیجه آن امضای پیمان نظامی جدیدی با وسعت و كارایی بسیار گستردهتر بود. قرارداد سازمان پیمان آتلانتیك شمالی ( ناتو) روز چهاردهم آوریل ۱۹۴۹ بین دولتهای انگلستان، فرانسه، بلژیك، هلند، لوكزامبورگ، آمریكا، كانادا، ایتالیا، پرتغال، ایسلند و نروژ به امضا رسید، و در تابستان ۱۹۵۰ همزمان با وقوع جنگ كره، بهصورت یك سازمان دفاعی درآمد. در تابستان ۱۹۵۴ آلمان فدرال هم به این پیمان پیوست. بدین ترتیب تشكیل پیمان آتلانتیك شمالی اقدامی بهمنظور جلوگیری از گسترش خطر كمونیسم به اروپای غربی بود. ناتو نخستین پیمانی به شمار میرود كه در زمان صلح نیروهای متحد دائمی را، تحت فرماندهی مشترك قرار میدهد. متن پیمان آتلانتیك شمالی مشتمل بر چهارده ماده است كه تكتك كشورهای عضو خود را ملزم به رعایت مواد آن میدانند و در راستای رسیدن به اهداف آن گام برمیدارند.
در ابتدای متن پیمان چنین آمده است: «اعضای این پیمان بار دیگر وفاداری خود را نسبت به اهداف و اصول منشور ملل متحد ابراز میدارند و آرزو میكنند با تمام ملتها و دولتهای جهان در صلح به سر برند. اعضای این پیمان مصمم هستند تا از آزادی، میراث مشترك بشریت و تمدن، آزادیهای فردی و حكومت قانون حراست كنند. اعضای این پیمان خواستار ثبات بیشتر و خوشبختی در منطقه آتلانتیك شمالی هستند. آنها تصمیم گرفتهاند نیروهای خود را بهمنظور حراست از صلح و امنیت و دفاع مشترك متحد كنند».
بر اساس ماده پنج پیمان، هرگونه حمله مسلحانه به یك یا چند كشور امضاکننده، بهمنزله حمله به تمام اعضا تلقی خواهد شد و برای مقابله با آن تمامی اعضا بسیج خواهند شد. ماده فوق دقیقاً منطبق با ماده ۵۱ منشور ملل متحد است .
راهبردهای ناتو و تأثیرپذیری از دكترینهای آمریكایی
با نهادینه شدن پیمانهای نظامی بین شرق و غرب عملاً بر دامنه تشنجات بینالمللی افزوده شد و طرفین درصدد تسلیح و اقدامات بازدارنده برای جلوگیری از تحمل ضربه نخست برآمدند. استراتژی ناتو در ابتدا تلافی بزرگ بود. برنامهریزی آمریكا در آن ایام كه روسها به تعداد نفرات ارتش، تانك، نیروی هوایی و ناوگان دریایی خویش متكی بودند مبتنی بر ایجاد نیروهای بازدارنده وسیع بود كه دشمن را از توسل به هرگونه تعرض بازدارد.دكترین «تلافی بزرگ» جان فاستر دالس وزیر خارجه دولت آیزنهاور كه در سال ۱۹۵۴ اعلام شد، درواقع مبتنی بر پاسخگویی به تعرضات شوروی با یك حمله اتمی استراتژیك بود.
با این اوصاف دكترین تلافی بزرگ دالس عملاً از اعتبار ساقط شد و دكترین كندی ـ مك نامارا جانشین آن شد. این استراتژی كه به پاسخ انعطافپذیر (flexible response) معروف شد عبارت بود از اینكه در صورت تعرض شوروی، دولت آمریكا فوراً و در سطح وسیع دست به جنگ اتمی بر ضد شوروی نخواهد زد بلكه نخست با استفاده از نیروهای متعارف غیر اتمی جلوی تجاوز را خواهد گرفت. بدین ترتیب فرصتی فراهم خواهد شد كه طی آن میتوان به مذاكره سیاسی پرداخت و خطر جنگ اتمی را به آنها گوشزد كرد اگر این مذاكرات سودمند واقع نشد، آنگاه از نیروی اتمی استفاده خواهد شد . دكترین مك نامارا (وزیر دفاع آمریكا) درواقع امنیت آمریكا را به ضرر اروپا تقویت میكرد. اروپا هم صحنه نبرد احتمالی بود و هم موضوع درگیریهای شرق و غرب
این استراتژی دارای پنج عنصر ذیل بود:
1. بازدارندگی را بهعنوان استراتژی ناتو مورد تأکید قرار میداد
2. یكی از اصول اساسی بازدارندگی مؤثر آن بود كه اگر یكی از كشورهای عضو ناتو تهدیدی از ناحیه شوروی احساس میكرد كلیه كشورهای عضو اقدام به مقابله همهجانبه میكردند
3. ناتو در جهت اعتبار قدرت خویش در صورت لزوم میتوانست از سلاح اتمی در برابر متجاوز یا برای مجبور ساختن او به تجدیدنظر در اهدافی كه داشت استفاده كند
4. در واكنش انعطافپذیر، عزم به دفاع با تهدید به تشدید عمل توأم میشد تا بدین ترتیب امكان تخمین نیازمندیهای لازم را برای اقدام متقابل از دشمن سلب شود
5. در مقابله با تهدیدات نظامی منطقهای (اروپا)، نیروهای غیر اتمی خط مقدم میبایستی بهاندازه كافی قوی باشد تا بتواند حمله نیروهای اتمی را بدون توسل به سلاحهای اتمی سركوب سازد.
طرح اوره كا (Eureka) و تلاش فرانسه برای استقلالطلبی در ناتو:
استراتژی اتمی آمریكا كه عامل اصلی و تعیینکننده در استراتژی سازمان پیمان آتلانتیك شمالی (ناتو) به شمار میرفت از آغاز عصر سلاحهای اتمی یعنی از سال ۱۹۴۵، دچار تحولاتی شده است. اصولاً از دید كشورهای اروپای غربی، امنیت آنها زمانی تأمین خواهد شد كه در صورت حمله شوروی، تهدید آمریكا برای مقابلهبهمثل وجود داشته باشد. ازاینرو تغییر استراتژی آمریكا از سیستم بازدارندگی اتمی به استراتژی دفاعی مبتنی بر جنگ ستارگان (SDI) برای كشورهای مزبور بسیار نگرانکننده بوده است ولی اعلام طرح ابتكار دفاع استراتژیك، تهدید آمریكا را جدیتر جلوه داد و توجه اروپاییان را به خود معطوف كرد. غالب متحدین آمریكا با این طرح محتاطانه برخورد كردند. كشورهای انگلستان و آلمان غربی از ابتدا از این پروژه استقبال كردند و پارهای از كشورها همچون هلند، دانمارك و بلژیك اعلام كردند در آن شركت نخواهند كرد. بهطورکلی واكنش ناتو در قبال طرح فوق دودستگی شدیدی در میان طرفداران و مخالفان آن در ناتو پدید آورد كه این دودستگی یكی از اصول بنیادین و فلسفه وجودی ناتو را كه ایجاد همبستگی و هماهنگی میان اعضای اتحادیه بود تهدید میكرد.واكنش فرانسه شدیدتر از بقیه كشورها بود؛ از یکسو، به علت مبارزهطلبیهای فرانسه پس از جنگ دوم جهانی و از سوی دیگر بدان جهت كه فرانسه به نقش تسلیحات فضایی و اهمیت نظامی جو، در تضمین امنیت، واقف بود و در صورت استقرار طرح دفاع استراتژیك، توان هستهای فرانسه و انگلستان بیفایده میشد. ازآنجاکه فرانسه همواره سعی داشته است در سیاستها و دكترینهای دفاعی ـ امنیتی خود از تز معروف استقلال عمل پیروی كند، لذا واكنش فرانسه، پیشنهاد «اوره كا» بود. .
بهموجب این طرح از كشورهای اروپایی دعوت شد تا در زمینه امور فنّاوری فضایی با یكدیگر همكاری كنند. بدین ترتیب «اوره كا» بهصورت طرحی در برابر طرح ریگان رئیسجمهوری آمریكا شكل گرفت كه از تمام كشورها حتی كشورهای بیطرف دعوت به عملآورده بود تا در آن شركت كنند. هدف از «اوره كا» دست یافتن به فنّاوری در زمینههای فضایی بود كه پیشرفت اروپا در این زمینهها را تضمین كند و عقبماندگی این قاره را از آمریكا و ژاپن جبران كند.
استراتژی دفاعی ناتو در دوران جنگ سرد
پس از شكلگیری پیمان ناتو در ۱۹۴۹ كه بهمنظور جلوگیری از توسعهطلبی شوروی در اروپا ایجاد شد و در پی الحاق آلمان به این پیمان در ۱۹۵۵، پیمان ورشو توسط اردوی رقیب شكل گرفت. این پیمان با شركت هشت كشور اروپای شرقی (شوروی، لهستان، چکاسلواکی، بلغارستان، مجارستان، رومانی، آلمان شرقی و آلبانی) در ۱۹۵۵ تأسیس شد.
ادامه دارد...
موضوعات مرتبط: آموزش
برچسبها: پیمان آتلانتیک شمالی , ناتو , سياسي , 1945