عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



سخنان استاد گرامي حجة الاسلام معمار

حالا ببينيم امام صادق چه فرمودند: السلام عليک ايها العبد اصالح، المطيع لله و لرسوله و لاميرالمؤمنين والحسن و الحسين اين اولين جمله زيارت آقا اباالفضل است براي اباالفضل شناسي بسم الله از اينجا شروع مي شود آقا اباالفضل در مقابل امامش سر سوزني جلوه ندارند فکر نکنيد آقا اباالفضل در روز عاشورا به فناي امام حسين حلول کرده فداي پاشنه در سيد الشهدا شدند نه از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد، و اباالفضل تماشا کردند ،عشق پيدا شد وآتش به همه عالم زد،و هرکس ميخواهد اباالفضلي بشه بايد اولين قدم  المطيع لله و لرسوله شود بايد هيچ اظهار رأي در مقابل امام زمانت نداشته باشي .
سراينکه اسمي از آقا اباالفضل در زيارت عاشورا نيست همين جاست چرا؟چون خودش هم نيست ،مسمي نيست که اسمي وجود داشته باشه گفت يعني علي بن الحسين است فرمود مشيت خدا است که او امام است بايد باشد ولي آقا اباالفضل قبل از همه به ايشان اشاره شده و علي الارواح التي حلت بفنائک.
شب عاشورا وقتي سيد الشهدا فرمودند از تاريکي شب استفاده کنيد اينها با من کار دارند اينها با من کار دارند اولين کسي که اشک از چشمان مبارکشون جاري شد آقا اباالفضل بودند واولين کسي که گفت آقا جان اگرکشته شوم زنده شوم ،کشته شوم زنده شوم تا هفتاد بار به خدا دست از شما بر نمي دارم آقا اباالفضل بودند،ولذا مثل عبد ذليل وقتي آقا اباالفضل مي آمدند محضر امام حسين مثل بنده نمي نشستند ،دو زانو و دست مبارک هم بر روي زانو مي گذاشتند مثل اينکه مرده بودند  _من أراد أن ينظر إلي ميت يمشي علي وجه الارض فلينظر إلي وجه علي بن أبي طالب_اين حديث دو معني دارد يکي نگاه کند به امير المؤمنين يکي هم اينکه حضرت امير وجهي دارد که غير از خودشان است و آن هم آقا اباالفضل است اين خضوع بود مال بدن آقا اباالفضل نفس و قلب آقا در  مقابل سيد الشهدا خشوع داشت هر قطعه اي از وجود آقا اباالفضل ادب خاص خود را داشت سر سوزني طغيان نداشت مرتب سيدي و مولاي نمي فرمود يا أخي ،از کي از دو سالگي از وقتي زبان باز کردند چون آقا در کربلا34سال داشتند وامام حسين 57 سال، بر حسب ظاهر امام حسين 23 سال بزرگتر بودند .
خدا رحمت کند عباس بن عبد المطلب، پيغمبر  يه جايي مي خواستند وارد بشوند با عمو قرين شدند _حضرت که سر تا پا ادب بودند فرمودند أنا أديب الله و علي أديبي من را خدا ادب کرده و علي هم ادب شده من است _اين أديب الله آمدند وارد بشوند عموشون بزرگتر بود فرمودند عمو جون شما بفرما يک وقت عباس گفت أنا أسن و أنت أکبر من مسن ترم ولي شما بزرگتريد از من .برا همين يه کار سلام خدا بر عباس بن عبد المطلب، يک چنين ادبي آقا اباالفضل که هم از نظر سني و هم از نظر مراتب وجودي از سيد الشهدا کوچکتر بودند، داشتند.
وقتي به دنيا آمدند و دو ساله شدند حضرت سيد الشهدا 25 ساله بودند از آنجا حضرت در مقابل امام حسين مؤدب شدند و بعد همراه پدر بزرگوار وارد کوفه شدند در اين 5 سال که مولاي ما اميرالمؤمنين در کوفه بودند ازآقا اباالفضل چيزهايي سر زده که انشاءالله بيان مي شود،آرام آرام روشن مي شود که چرا معصوم به دست آقا اباالفضل بوسه زده است حضرت امير در ابتدا و حضرت سيد الشهدا در انتهاي عمر شريف آقا .
البته سيد الشهدا پيشي گرفته اند ازهمه ائمه، حضرت رسول بر پيشاني و دست و سينه حضرت زهرا بوسه مي زدند ولي امام حسين از برادرشان امام حسن هم سبقت گرفته اند جايي را بوسيدند که هيچ کس نبوسيد و آن هم کف پاي مادرشان بود به خاطر همين عمل امام حسين بعضي از فقها فتوا داده اند بوسه زدن بر پاي مادر جايز است و بر پاي ولي معصوم خدا جايز است چون مادرشون وليه الله و عصمه الله الکبري بودند .اين خانواده خيلي مؤدب بودند اگر مي خواهيد ادب ايشان را ببينيد حديث کسا را بخوانيد .
سبب التزکيه الاخلاق حسن الادب ،حضرت عباس که ادب نداشتند بلکه أحسن ادب داشتند .
هر جا مي خواهيد برسيد با ادب ميرسيد،در ادامه زيارت آقا اباالفضل است المواسي لأخيه الحسين ،هرچه براي خودش ميخواهد براي حسين مي خواهد ،جونش را براي حسين قطعه قطعه کرد ،شما هم براي هم بايد اين جور باشيد ،فداي هم شويد .
من نميدونم ميتوان دو برادر در عالم پيدا کرد که با هم اين قدر يگانه باشند .
دفتر کربلاي معلي 50 هزار سال است چون يوم العاشورا، يوم القيامه است.هرسالش چندين دفتر است سال به سال اسرار جديدي از کربلا بر روي بشر باز مي شود ،ولي سر اين دفتر به دست آقا اباالفضل است مفتاحش آقا اباالفضل است.

خدا رحمت کند حاج عبد الزهرا رحمت الله عليه ،من حاج عبد الزهرا را نديده بودم ،ولي به يک اعتباري ديده بودم هر چه آقاي صافي را نگاه مي کردم مثل اينکه حاج عبد الزهرا را ديده بودم ،چون مرحوم آيت الله صافي اصفهاني عاشق حاج عبدالزهرا بود  وحاج عبد الزهرا هم عاشق آقاي صافي بودند .المرءعلي دين خليله هر کس را خواستيد بشناسيد رفيقش را بشناسيد خودش را مي شناسيد مي فرمود :گلوله آتش بود يک ماشين داشت از نجف مي آمد کربلا ، از نجف تا کربلا گريه مي کرد بهش ميگفتند حسينه سيار ،توي خود ماشين چايي هم دم مي کردند رفقا بودند ،او پشت فرمان روضه اباعبد الله الحسين را مي خواند. سيدي بود مرحوم شد که با حاج عبدالزهرا خيلي مأنوس بود مريض شده بود ايام قبل از رحلت ايشان، بنده رفتم منزل ايشان. گفت :رفتم با حاج عبدالزهرا کربلاي معلي بريم حرم آقا اباالفضل ،يک سلام داديم از همان بيرون و رفتيم حرم سيدالشهدا ،حاج عبدالزهرا با امام حسين گفتگو داشت کلام امام حسين را مي شنيد ،دم در حرم دم باب قبله ايستاده بوديم ديدم صورت را گذاشت کنار در ،شروع کرد گريه کردند گفت نمي گذارد برويم تو به من گفتند برگرد سيد ،گفتم چيه؟هر چي مي گويم اجازه مي دهيد بيايم، ءأدخل يا ولي الله ؟ _اذن دخول را که حتما مي خوانيد_ از امشب مي خواهيم برويم حرم آقا اباالفضل ،دل که ديگر گذر نامه نمي خواهد الآن هم مثل اينکه اذن دادند چون اين گريه ها نشانه اذن دخول است ،ءأدخل يا الله ؟ءأدخل يا حجه الله ؟ءأدخل أيها الملائکه المحدقين بهذا الحرم الشريف؟ گفت اجازه نمي ده،برگرد. گفتم کجا برگرديم گفت برگرد بريم حرم عباس. برگشتيم حرم آقا اباالفضل ديدم شروع کرد به صحبت کردن باآقا اباالفضل ،ديدم خنديد گفت آقا اباالفضل گفت برويد به آقا گفتم که اينها مي آيند برگشتيم.
و از بزرگواري که الآن زنده هستند شنيدم که از قول سيد هاشم حداد مي گفت من ايستاده بودم تو ايوان ديدم حاج عبد الزهرا دم در ورودي حرم آقا اباالفضل خوابيده اند و زائران مي آمدند رد بشوند ناچار بودند پا بگذارند رو حاج عبد الزهرا ،وخودش مي گفت پاتون را بگذاريد روي من برويد داخل حرم.چون آقا اباالفضل تو پاشنه در سيدالشهدا فنا شده منم مي خواهم تو پاشنه در اباالفضل فنا بشوم. حالا اون بزرگوار ميگه من همين طور که ايستاده بودم تو ايوان ديدم اباالفضل هم از ضريح آمده بيرون و به حاج عبدالزهرا نگاه مي کند و لبخند مي زند ،خدا لطف فرموده بود چشم حقيقت بينشون باز شده بود شما هم تسليم خدا بشويد چشمتان را باز مي کنند.خود ما نمي توانيم ولي خدا که بر هر کاري قادر است الم تعلم أن الله علي کل شيء قدير،به زور ذکر و ورد نمي شه ولي اگر عنايت کنند مي شود،آنان که خاک را به نظر کيميا کنند     آيا شود که گوشه چشمي به ما کنند.
السلام عليک ايها العبد الصالح ،اباالفضل اول عبد بوده ، حضرت اباالفضل عابد نبوده بلکه عبد بوده ،ما در نماز نخوانديم السلام علينا وعلي عابدين الصالحين ،قرآن مي توانستد بگويد عابدين ولي گفته عباد جمع عابد، عبٌاد است نه عباد .مهر اين کلمه عباد به امضاي امام صادق رسيده است .
شوخي نيست امام صادق را بزرگ بدانيد، درود خدا برمعاويه بن وهب از اصحاب امام صادق در عرفات ،رفيق معاويه مي گويد در کنار او ايستاده بودم ديدم به تمام رفقايش و همسايه هايش دعا کرد ،از ظهر عرفه تا غروب عرفه غروب شد ديدم چيزي براي خودش طلب نکرد،آمدم جلو گفتم يا معاويه بن وهب چرا اين کار را کردي؟_شاهدم اي جاست _ گفت شنيدم از مولاي خود و مولاي تو ومولاي همه اهل عالم ،بعد از پدران بزرگوارش که فرمود هر کس پشت سر برادر  ديني خود دعا کند وقتي دعا به آسمان اول مي رسد ،ملائک آسمان اول مي گويند صد هزار برابر برايت بود وبه آسمان دوم دويست هزار برابر ،تابه آسمان هفتم هفتصد هزار برابر ،به محضر حق که مي رسد مي فرمايد رحمت من از ملائک کمتر نيست يک ميليون برابر،شاهدم ابتداي روايت بود که امام را بزرگ بدانيد حالا اين امام فرموده السلام عليک ايها العبد الصالح .چرا سلام داده سرٌ اين سلام در سوره يس آمده سوره يس قلب قرآن است ،شما اگر قلب نداشته باشيد مي ميريد عالم اگر قلب نداشته باشد که امام زمان عليه السلام است از بين مي رود ،قرآن هم اگر قلب نداشته باشد حيات قرآن از بين مي رود قلب قرآن سوره يس است .چرا؟به دليل اين آيه است سلام قولا من رب رحيم . تنها جاييکه فقط خود خدا سلام کرده است همين آيه است ديگه هر چه سلام کرده است ملائک کرده اند.اينجا خود خدا ميگويد از قول من سلام برسون ،حالا امام صادق مي خواهد سلام خدا را برساند ،اهل سنت مي گويند چرا سلام مي دهيد ؟خدا سلام مي دهد :سلام علي ال ياسين ،سلام علي ابراهيم، سلام علي نوح في العالمين ،در سوره الصافات.برگردانش را اگر بخواهيد در زيارت آل ياسين.

 سخنان استاد گرامي حجة الاسلام معمار


موضوعات مرتبط: مذهبی


تاريخ : ۱۳۸۸/۰۳/۲۰ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.