وجود آقا اباالفضل را بايد فوق ايشان تعريف کنند چون افراد کوچک براي تعريف از بزرگان اول آنها را کوچک مي کنند بعد به اندازه فهم خود تعريف مي کنند. لذا نزد امام صادق مي رويم تا بتوانيم از آقا اباالفضل شناخت پيدا کنيم .
از لحاظ ظاهري آقا اباالفضل از همسر سوم امير المؤمنين فاطمه ام البنين در سال 26 هجرت در 4 شعبان آن سال متولد شدند ، اما بهتر است کلنگ تفکر را برداريم و ساده از کنار سخنان اهل بيت نگذريم .
چون حضرت امير مي دانستند يک روز أشداء علي الکفار در آقا اباالفضل ظهور پيدا مي کند اسم عموي بزرگوار خود را بر روي فرزند خود و عموي اهل بيت گذاشتند . يک نام موافق با أشداء علي الکفار . ائمه هدي وقتي کسي را بخواهند تعريف کنند چون هم غيب و شهود افراد را مي بينند تعريف آنها حقيقي است لذا فرموده اند کان عمنا العباس نافذ البصيرة سلب الايمان جاهد مع أبي عبد الله الحسين و مضي شهيدا .
5 تعريف از آقا اباالفضل از زبان امام صادق نقل شده که اول نافذ البصيرة .کلمه بصر نوري است که بر روي پرده چشم قرار مي گيرد مثل اينکه مي گوييم نور چشم زياد شود . عين وسيله ديدن است و بصر خود ديدن است دو مقوله جدا از هم هستند . اما خداوند در قلب انسان دو چشم ديگر قرار داده که اگر باز شوند انسان صاحب بصيرت مي شود _لهم أعين لا يبصرون بها_ خيلي جالب است بدانيد يکي از اصحاب نابيناي امام صادق ملقب بود به ابا بصير ، او بصر ندارد ولي بصيرت دارد ، در قرآن داريم در مورد پيامبر ( قل هذه سبيلي أدعوا الي الله علي بصيرة أنا و من التبعني ) پيامبر بگو خيال نکنيد من چيزي که شنيده ام به شما مي گويم نه من چيزي که ديده ام به شما مي گويم ، حضرت رسول بصيرت به يوم البعث داشتند ، اهل برزخ نبودند بلکه اهل قيامت بودند .
بصيرت نوري است که در دل وارد مي شود و صاحبان بصيرت با نور عالم غيب را شهود مي کنند _ عالم الغيب و الشهادة _ عالم را آنچنان که هست مي بينند و حقايق را مي بينند . يکي از بزرگواران صاحب بصيرت که خدا رحمت کند ايشان را مي فرمود من هر لباسي براي هر کسي بدوزم تا آخر اندازه است، چون واقعيت را مي بيند .
کلمه نفوذ به معناي دقيق شدن در يک موضوع ، حالا اگر با بصيرت همراه شود يعني نه تنها عالم غيب را مي بينند بلکه تمام ريزه کاريها را در او دقيق است و خبر دار است ، حضرت اباالفضل وقتي چشم به کسي مي انداختند غيب او را مي ديدند .
از امام کاظم نقل شده برويد در دين فقيه شويد چون آن مفتاح بصيرت است ، فقيه يعني کسي که به کهن دين راه پيدا کند ، فقيه يعني کسي که عارف به حق اهل بيت باشد ، پس حضرت اباالفضل کاملا در دين فقيه هم بوده اند ، السلام عليک يا دين الله را در زيارات مي خوانيم پس دين يعني همان امام ، پس اگر کسي بخواهد دين شناس شود بايد امام شناس شود .
خداي بزرگ يک اسماء دارند و يک اسماءالحسني که اسماء فقط لفظ هستند ولي اسماءالحسني به صورت تکويني و قابل مشاهده هستند و امام عليه السلام مي فرمايد ما اسماءالحسني هستيم ، پس هر کس که ميخواهد نافذ البصيرة شود بايد اين اسم اعظم را بشناسد ، امام معصوم در هر زمان اسم اعظم است ، اسمي که باب الله است ، حضرت عباس به اين خاطر نافذ البصيره است چون عارف به حق ابا عبد الله الحسين است ، اگر در زمان ما هم کسي بخواد نافذ البصيره شود بايد عارف به امام زمان شود و اصلا اينکه ما اينقدر روي حضرت اباالفضل تأکيد مي کنيم به اين خاطر است که ما ياد بگيريم ولي شناسي را از ايشان .
غيب عالم وجود هم حجت الله است .
حضرت عباس چون شناخته بود در محضر سيد الشهدا دو زانو مي نشستند و در بعضي روايات داريم که اصلا مي ايستادند .
حضرت امير در دو سالگي حضرت اباالفضل به او گفت بگو واحد حضرت اباالفضل فرمودند واحد ، فرمود بگو اثنان گفت واحد ، عباسم چرا نمي گويي إثنان ؟ فرمود بابا من با اون لساني که گفتم واحد ديگه خجالت مي کشم بگويم إثنان ، از ازل نافذ البصيرة بود .
بسياري از بزرگان که به خدمت حضرت سيد الشهدا راه پيدا کردند اول خضوع در مقابل حضرت اباالفضل کردند .
بعد امام صادق فرموده اند سلب الايمان . يعني يک ايمان بسيار مستحکم که سر سوزني خدشه در آن وارد نمي شود ، أشد الايمان ، شديدترين آرامش در وجود آقا اباالفضل است .
در موقعي که قنداقه آقا اباالفضل را به دست امير المؤمنين دادند و حضرت در گوش اين بزرگوار اذان و اقامه گفتند و نام عباس را براي آقا اباالفضل برگزيدند ، گريه کردند و تمام حادثه کربلا را و رشادتهاي آقا اباالفضل را نقل کردند و فرمودند همان طور که خداوند براي جناب جعفر دو بال قرار داده تا در بهشت پرواز کند براي عباس من هم همينگونه خواهد شد ، اما امام سجاد اين راز را باز کردند و فرمودند اگر جناب جعفر در بهشت قرب خدا طيران مي کند ، عموي ما عباس را خدا مقامي داده است که تمام شهدا به مقام آن بزرگوار غبطه مي خورند . چون نافذ البصيره بود و بصيرتش از جناب جعفر بسيار بالاتر بود .
دعا و توسل در قرآن کريم قرين با هم هستند _ و لله الاسماءالحسني فدعوه بها _ يعني خدا را با اسماء حسني بخوانيم ، پس بايد متوسل بشويم به خود آن حضرت که باب الحسين است تا ما هم آرامش پيدا کنيم و نافذ البصيرة شويم . حضرت اباالفضل در فنا و پاشنه ي در و باب خدا يعني حضرت سيد الشهدا هستند . قطعا توسل به آقا اباالفضل مستجاب است ، چون دعا در مجراي خودش قرار گرفته است . اللهم إني أسئلک بحق عباس بن علي .
آيت الله کشميري که خدا رحمتشان کند در نجف روزي 400 استخاره ميکردند ، يک مدتي ديدند استخاره هاي ايشان کم شد بعد خبردار شدند که يک زن ساده و صادق رفته پيش آقا اباالفضل و توسل پيدا کرده حضرت به او يک تسبيح داده و گفته تو استخاره کن ما در گوش تو برايت مي گوييم که جواب استخاره خوب است يا بد و کامل توضيح هم مي دادند ، کم کم کار آقاي کشميري را تعطيل کردند ! اين از عنايات الهي به آقا اباالفضل است ، ظرفي شده براي ريزش رحمت الهي .
من إعتصم بکم فقد إعتصم بالله ، من أحبکم فقد أحب الله .
سخنان استاد گرامي حجة الاسلام معمار
موضوعات مرتبط: مذهبی