كسی كه از لفظ و معنای مثبت در سخن گفتن استفاده نمیكند، مانند این است كه از حق و حقوق خویش هیچگونه شناختی نداشته یا اینكه قدرت فهماندن صادقانه افكار و احساسات خویش را ندارد.
در این صورت به دیگران اجازه داده است كه به او احترام نگذارند. در واقع بدون این كه متوجه شود، عقاید مخالف دیگران را بر علیه خودش میشوراند. در حالی كه میتواند با زبان و بیان مثبت و پر كشش افراد و مسیر فكری و رفتاری آنها را به سوی خود جلب كند.
فهماندن افكار و عقاید خویش و درك احساسات و دیدگاههای دیگران به طور صادقانه و همچنین پذیرش احساسات و افكار دیگران.
پس نتیجه میگیریم كه مثبتاندیشی میتواند 2 نوع ارزشگذاری را در پی داشته باشد.
اول: ارزش دادن به خود با دفاع از حق و حقوق خویش و خواستهها و نیازهای معقول و منطقی خود.
دوم: ارزش قائل شدن برای دیگران و احترام به خواستهها و نیازها و همچنین حقوق آنها.
پیامی كه ارزشگذاری به خود و دیگران و به طوری كه نگرش مثبت دارند عبارتند از :
-این چیزی است كه من فكر میكنم.
-این است چیزی كه من احساس میكنم.
-اینگونه میتوانم وضعیت خودم را ارزیابی بكنم.
-من آمادگی شنیدن حرفهای شما و دیگران را دارم.
-سعی میكنم افكار و عقاید شما و دیگران را بفهمم.
یكی از مراحل مهم برای یادگیری، ارتباط برقرار كردن، ارزیابی مثبت كردن، و از همه مهمتر ارزش برای خویش قائل بودن است. درك و تصور مثبت از خویش داشتن، در ذهن رشد میكند و باعث میشود كه اینگونه اشخاص با خودشان و افكار و احساسات خودشان راحت و مثبت برخورد كنند.
برقراری ارتباط مثبت، باعث زیاد شدن اعتماد به نفس ما و دیگران میشود. اشخاصی كه در وضعیتهای مختلف به سختی اظهارنظر میكنند،كسانی هستند كه نسبت به خود احساس ضعیفی دارند و همیشه افراد افسرده و با اضطراب بسیاری با دیگران ارتباط دارند. آنها همیشه احساس میكنند كه مورد قبول دیگران نیستند و یا مورد سوءاستفاده آنها قرار گرفتهاند و به بیگاری كشانده شدهاند و به مرور زمان آنها علائم بیماری مانند: میگرن، زخم معده و غیره را احساس میكنند.
رفتارهای چاپلوسانه
پیامی كه رفتار افراد چاپلوس میدهد، این است:
- من مهم نیستم تو میتوانی از من استفاده بكنی.
یقینا افراد این چنینی قوه ابتكارشان را نمیتوانند نشان دهند زیرا این نوع رفتار بیهوده و كوركورانه، به دیگران اجازه میدهد كه در مورد او هرگونه تصمیمی را بگیرند و در هر مسیری كه میخواهند او را بكشانند.
چنین اشخاصی با رفتار كوركورانه خود، معمولا دچار اضطراب و پریشانی و خشم میشوند، اما نمیتوانند هیچ عكسالعملی از خود نشان دهند و نهایتا دچار افسردگی و اضطراب و ترس هستند.
شخص چاپلوس، برای حق و حقوق دیگران ارزشی قائل نیست و فقط به نیازها و حقوق خود اهمیت میدهد.
این چنین شخصی، به نظر میرسد كه ماسكی به صورت زده و به راحتی به خاطر منافع خودش تلاش میكند.او با جملات قشنگ و با زرنگی ماهرانه، دیگران را مجبور به حمایت ناآگاهانه از خودش میكند. مانند:
-تو باید قدرت بیشتری خرج میدادی.
- تو رئیس خوبی هستی و اگر بخواهی میتوانی...
-تو خیلی بزرگی و میتوانی...
تو پول خوبی جمع كردهای و ...
اما در مقابل این حرفهای زیبا، او فقط و فقط به دنبال یك چیز است، آن هم این است كه دیگران خواستههای او را بر آورده بكنند. برای به دست آوردن چیزی كه میخواهد، او حتی دیگران را فریب داده و آنها را عصبی و به حد جنون میرساند. او حتی باعث میشود شخصی به خاطر اعمال چاپلوسانه او در جامعه كنار گذارده شود.
این چنین رفتارهای چاپلوسانه معمولا برای رسیدن به هدف موثر واقع میشود. البته اگر این هدف و نیت به زرنگی تمام پنهان شود و دیگران نیز ناخودآگاه از آن اطاعت بكنند و از حقه بازی او بی اطلاع باشند، میتواند موجب پیشرفت او شود. این دسته از اشخاصی كه فریب خوردهاند، دچار نوعی اضطراب و پریشانی میشوند كه چرا به این سادگی گول خوردند و چرا دیگران توانستهاند ارزشهای آنها را پایمال كنند.
نگرش و رفتار مثبت داشتن
نگرش و رفتار مثبت داشتن، علاوه بر ابراز عقاید و خواستههای خویش، عقاید و حقوق دیگران را نیز رعایت میكند، در حقیقت او دارای احساس، رفتار و نگرش متعادل و متوازن است. شخصی كه این چنین رفتار مثبتی دارد، معمولا به راحتی ارتباط برقرار میكند. به آرامی و با سرعت بیشتر با دیگران به تفاهم میرسد و مورد تایید نیز قرار میگیرد. طبیعتا اینگونه رفتار برای رسیدن به هدف موثرتر است زیرا هم باعث رضایت خود و هم باعث رضایت دیگران میشود و برای خود و دیگران ارزش قائل است.
اینگونه رفتاری نتیجه خوب و رضایتبخشی را در پی دارد و خود و دیگران احساسات مثبت و افكار آزاداندیشانه را تشویق میكند. نتیجه اینكه ما میتوانیم یك نوع رفتار كودكانه در مقابل دیگران داشته باشیم یا رفتار عصبی یا چاپلوسانه و یا رفتار مثبت با دیگران داشته باشیم.
خود، دیگران و محیط زیست زندگی در تقویت و كاهش هر كدام از رفتارها موثرند. محیط نامناسب، رفتارهای چاپلوسانه و غیرانسانی را ترغیب میكند، اما زندگی در فضای سالم اجتماعی رفتارهای انسانی و معقولانه را تقویت میكند.در حقیقت تقویت كنندهها اعم از پولی و معنوی در شكلگیری مثبت یا منفی تاثیر گذارند.
فرزندانمان، والدینمان، دوستان و رئیس و همكارانمان میتوانند زمینهساز و تقویت كننده یا كاهش دهنده این رفتارها باشند.مثلا: میتوانیم مثبت باشیم وقتی كه شخصی مقابلمان قصد دارد چیز مورد نیازمان را به ما قرض بدهد.
-میتوانیم خشمگین باشیم، وقتی كه در محل كارمان كسی مزاحم ماست.
- گاهی مجبور میشویم رفتار كوركورانه را در دستور كار قراردهیم.
- گاهی مجبور میشویم رفتار چاپلوسانه را پذیرا شویم.
حالا سؤال این است:
- چگونه ما یادگرفتهایم كه اینگونه رفتارهایی را داشته باشیم؟
- نگرش و رفتار مثبت اكتسابی است و در محیط زندگی تقویت یا كاهش مییابد. بعضی از اشخاص بهخاطر اظهار نظر شخصی مورد تنبیه و بازخواست قرار گرفتهاند (تنبیه شدن)
- دیگری مورد تشویق قرار میگیرد كه تسلیم شده و بله بگوید بهجای نه. (فشار و زور)
- بعضی اوقات تنبیه كردن رفتار مثبت و همزمان فشار آوردن به رفتار منفی. (تنبیه و زور)
- اگر رفتاری مورد قبول قرار نگرفته و یا بهوسیله اشخاصی مهم كه در اطراف ما هستند مورد نگرش قرار گیرد. (الگوبرداشتن)
- دیگر اینكه افرادی كه در انزوا بودند و موقعیت پیشرفت و اجازه بروز رفتاری مثبت نداشتهاند. (نداشتن موقعیت)
- همچنین اگر نگاهی به عوامل فرهنگی بیندازیم، میبینیم كه به الگوهای سنتی زنانه و مردانه برمیخوریم. تشویق زنان به داشتن رفتارهای كوركورانه و تشویق مردان به داشتن رفتارهای خشمانه.
پس باید گفت كه گاهی اوقات اشخاصی از حق خود بیخبرند یا از آن محروم میشوند كه باید كوشید آنان را آگاه كرد.
موضوعات مرتبط: روان شناسی