مارها قورباغهها را می خوردند و قورباغهها از اين نابساماني بسيار غمگین بودند
تا اينكه قورباغهها عليه مارها به لك لكها شكایت كردند
لك لكها چندي از مارها را خوردند و بقيه را هم تار و مار كردند و قورباغهها از اين حمايت شادمان شدند
طولي نكشيد كه لك لكها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغهها
قورباغهها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند
عده ای از آنها با لك لكها كنار آمدند و عدهای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند
مارها بازگشتند ولي اينبار همپای لك لكها شروع به خوردن قورباغهها كردند
حالا دیگر قورباغهها متقاعد شدهاند كه انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند
ولي تنها یك مشكل برای آنها حل نشده باقی مانده است !
اینكه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان !!؟؟
از دشمنان برند شكايت به دوستان
چون دوست دشمن است شكايت كجا بريم ؟
موضوعات مرتبط: دل نوشته ها
تاريخ : ۱۳۸۷/۰۸/۲۶ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |