عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



آموزه هایم به پسرم کمیل (1)

به پسرم گفتم :

دیروز چند ساعتی را با پسرم کمیل تنها شدم . این عادتی ناب شده برایم .

برای انجام کارهایی همراهیم کرد و در لابلای کارها با ایشان حرفها زدم و گفتیم و خندیدیم و نصیحت کردم و با جان و دل شنید . آب هویج بستنی خوردیم و کمی هم آب بازی با چاشنی خنده و شادیهای کودکانه .

http://komeil.info/wp-content/uploads/2017/07/857496.png

بخشی از این با هم بودن ...

به ایشان گفتم ، کمیل جان :

اگر خواستی ازدواج کنی ، با زنی ازدواج کن که به جای ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺟﻤﻊ می ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ بدبختیهایشان می گویند ، ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻤﻊ می ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﻧﯿﮑﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﻭ ﺳﺎﮐﺸﻦ ﻭ ﭘﺮﻭﺗﺰ ﻟﺐ ﻭ ﺟُﮏ ﻫﺎ و ... صحبت می کنند؛
تو را ﺑﻪ :
کوهنوردی ،
دوچرخه ﺳﻮﺍﺭﯼ ،
ﻓﯿﻠﻢ ﺩﯾﺪﻥ ،

ﺷﺐ ﮔﺮﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻫﻮا ،

و پیاده رویهای طولانی
 ﺑﺎ :
ﮐﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﯽ ﻭ
دوربین

ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﯽ ...

ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ " با تو بودن "  ايمان ﺩاشته باشد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻫﺮ ﭘﺸﻪ ﯼ ماده ای ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ و ﺑﺮت ﺭﺩ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮔﯿﺮ ندهد.
ﺑﻪ تو ﺍﺣﺴﺎﺱ
" ﺭﻓﯿﻖ " ﺑﻮﺩﻥ بدهد ﻧﻪ فقط ﺍﺣﺴﺎﺱ " مرد " ﺑﻮﺩﻥ !!!

طوﺭﯼ ، ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ تان ﺣﺴﻮﺩﯼ ﺷﺎﻥ ﺷود ...

ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺷﺎﯾﺪ زمان مناسبی رسیده ،که تن به ازدواج بدهی !

وگرنه هیچ گاه به ذهن زیبایت خطور نکند که آرامش را در میان دستهایی خواهی یافت که تو را فقط مرد می داند و مرد !!! 

 


موضوعات مرتبط: آموزه هایم به کمیل و علی ، دل نوشته ها


تاريخ : ۱۳۹۷/۰۵/۰۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.