عمو زنجیر باف ؟ بله . زنجیر منو بافتی ؟ بله . تا اینجاشو حرفی ندارم .
بعد از این شاعر یکدفعه جو می گیرتش میگه : پشت کوه انداختی ؟ بله.
خب مرد حسابی این همه زحمت کشیدی زنجیر بافتی برای چی پشت کوه انداختی؟
و در آخر هم شاعر به طور کل باباها رو تبدیل به بز و گوسفند و سگ و گربه و اینا می کنه.
بابا اومده. چی چی آورده ؟ نخود و کیشمیش.
با صدای چی ...
و اینگونه بود که ما ... مثلا بازي ميكرديم
واي كه چقد خوش ميگذشت ... !
موضوعات مرتبط: خانه و خانواده
برچسبها: بازي زمان ما
تاريخ : ۱۳۹۲/۰۷/۰۱ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |