به چند نكته بسيار جالب كه علم امروز به آن رسيده است اشاره مىكنيم:
1. قلب كه عضلهاى تقريبا به حجم مشت گره كرده مىباشد هر روز به طور متوسط 000، 110 بار مىزند و حدودا 500،10 ليتر خون در بدن به جريان مىاندازد.
2. طول رگهاى بدن انسان در حدود 000،560كيلومتر است، يعنى مسافتى معادل يك برابر و نيم مسافتبين كره زمين تا ماه.
3. تعداد گلبولهاى قرمز و سفيد بالغ بر 25 تريليون است اگر اين گلبولها را روى هم قرار دهند طول آن حدود 500،37 كيلومتر يعنى فقط كمى كمتر از مدار زمين در خط استوا خواهد بود.
4. در مغز تعداد 14 ميليارد نرون (سلول عصبى) وجود دارد طول مجموع اين اعصاب 000،480 كيلومتر يعنى دوازده برابر طول خط استوا است.
5. در كليه انسان 200 ميليون كانال بسيار نازك وجود دارد و در آنها هر روز 500 ليتر خون تصفيه مىشود.
6. طول رودهى كوچك 8 متر و قطر آن 3 سانتيمتر است و در هر سانتيمتر 3 تا 4 هزار برآمدگى وجود دارد كه در نوك هر يك از آنها 3000 سلول قرار گرفته است.
7. در شبكيه چشم 75 ميليون سلول مخروطى شكل وجود دارد. (31)
8. عدد امواج قرمز نور كه در هر ثانيه داخل چشم مىشود 000،458 هزار ميليارد و عدد امواج رنگ بنفش هفتصد و بيست و هفت هزار ميليارد مىباشد.
9. هر شخص معمولى 000،34 نوع آهنگ را مىتواند تشخيص بدهد و مىدانيد تشخيص هر آهنگ به گيرنده و عصب خاص نيازمند است.
هدف از خلقت انسان
اگر هدف از خلقتبه اين معنى باشد كه هدف خالق از خلقت چيست؟ يعنى خالق چه انگيزهاى دارد و چه چيزى عامل محرك او مىباشد. به اين معنى خالق نمىتواند هدفى داشته باشد. زيرا هدفى كه برانگيزاننده فاعل استبه اين معنا است كه چيزى كه باعثشده است فاعل فاعل باشد چيزى است كه فاعل در كار خود طبعا مىخواهد به آن برسد و اين مستلزم نقص فاعل است.
اما يك وقت، هدف از خلقت، فعل است; غايت فعل اين است كه هر كارى را در نظر بگيريم به سوى هدف و كمال است و براى آن كمال آفريده شده است اين فعل آفريده شده كه به آن كمال برسد نه فاعل اين كار را كرده كه خود به كمال برسد. در اين صورت خلقت غايتدار، و بطور كلى ناموس اين عالم چنين است كه هر چيزى وجودش از نقص شروع مىشود و مسيرش مسير كمال است. مسئله اين كه غايت در خلقت انسان چيستبر مىگردد به اين كه ماهيت انسان چيست و در انسان چه استعدادهايى نهفته است و براى آن چه كمالاتى امكان دارد. هر كمالى كه در امكان انسان باشد انسان براى آن كمالات آفريده شده است. ما غالبا به صورت مفهومى كلى كه درست هم هست مىگوييم انسان براى رسيدن به سعادت آفريده شده است و خداوند هم از خلقت انسان هدفى ندارد و سودى نمىخواهد بلكه انسان را آفريده كه به سعادت برسد. اما هدف در قرآن به صورت جزئىتر آمده است:
«ا فحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون». (32)
اگر بازگشتبه خدا نباشد خلقت عبث است ، قرآن در آيات مكرر مسئله قيامت را با مسئله حق بودن و باطل نبودن خلقت و لغو و بازى نبودن خلقت توام كرده و در واقع استدلال كرده است. و در حقيقت اين قيامت و بازگشتبه خدا است كه توجيه كننده خلقت اين عالم است. و در جاى ديگر تصريح دارد:
«ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون». (33)
در اين آيه، قرآن عبادت را به عنوان غايتخلقت ذكر نموده است. (34)
باز در مورد ديگر تصريح مىكند كه هدف از خلقت چه مىباشد، مىفرمايد:
«هو انشاءكم من الارض و استعمركم فيها فاستغفروه».
در اينجا اولا نفرموده «انشاكم في الارض» يعنى نفرمود شما را در زمين آفريد فرمود: «انشاكم من الارض»يعنى شما را از زمين بيرون آورد، مثل اين كه اشاره استبه همان معنى كه زمين مادر دوم شماست; ثانيا فرمود: «و استعمركم فيها» از شما عمران و آبادى زمين را مىخواهد. (35)
چند پرسش و پاسخ
1.آيا همسر آدم عليه السلام هم از نوع خود آدم بوده است؟
پاسخ: با توجه به آيه
«يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها...» (36)
علامه طباطبايى رحمه الله مىفرمايد: منظور از«نفس واحدة» آدم و از «زوجها» زن او است و اين دو پدر و مادر نسل كنونى انسان مىباشند. و ظاهر جمله «و خلق منها زوجها» اين است كه مىخواهد بگويد زوج اين فرد هم مثل خودش از همين نوع است. و آنچه كه در بعضى از كتب تفسير ذكر شده كه آيه در صدد بيان اين مطلب است كه جفت اين فرد از خودش گرفته شده و خداوند او را جزء بدن وى آفريده است همان طور كه در بعضى اخبار است كه خداوند زن آدم را از يكى از دندههاى وى آفريد هيچ شاهدى از خود آيه بر آن نمىتوان يافت. (37)
2. آيا تاريخ عمر انسان هفت هزار سال استيا عمر آن از ميليونها سال هم تجاوز مىكند؟
پاسخ: دانشمندان ژيولوژى(علم طبقات زمين) گفتهاند كه عمر انسان از ميليونها سال هم تجاوز مىكند گرچه تاريخ يهود عمر انسان را بيش از هفت هزار سال نمىداند.
اما قرآن صريحا بيان نكرده است كه آيا ظهور نوع انسان منحصر به همين دوره ستيا اين كه قبلا هم ادوارى بر اوگذشته كه ما آخرين آنها هستيم گرچه مىتوان از آيه
«و اذ قال للملائكة اني جاعل في الارض خليفة...» (38)
استشمام كرد كه قبل از اين دورهى كنونى ادوار ديگر نيز بر نوع انسان گذشته باشد. (39)
3. با توجه به اين كه افراد بشر به چهار دسته سفيد پوستان و سياه پوستان و زرد پوستان(مانند اهالى چين و ژاپن) و سرخ پوستان (مانند هندوان (امريكا) تقسيم مىشوند چون اختلاف خون نيز هستبعضى گفتهاند كه به ناچار هر كدام بايد مبدا خاصى داشته باشند پس مبدا نوع انسان لااقل چهار زوج است؟
پاسخ: اختلاف خون كه آن را منشا اختلاف رنگ دانستهاند مفيد نمىباشد زيرا با توجه به اين كه بحثهاى طبيعى امروز مبنى بر تطور انواع است روى اين مبنا چگونه مىتوان اطمينان پيدا كرد كه اختلاف خون و رنگ مستند به تطور اين نوع نباشد و در بسيارى از حيوانات مانند اسب و گوسفند و فيل و غيره تطورات مسلمى رخ داده است.» (40)
4. كشف قاره امريكا با بوميان كه در آن زندگى مىكردند خود باعث مىشود كه اصل انسان را بيش از يك زوج بدانيم، زيرا نمىتوان احتمال داد كه نسل بوميان امريكا كه با مسافتى طولانى از ساكنين نيم كره شرقى جدا بودهاند با هم از يك نسل باشند.
پاسخ: عمر انسان آنطور كه علماى طبيعى نوشتهاند به ميليونها سال مىرسد و آنچه را كه تاريخ ضبط كرده بيش از شش هزار سال نيستبنابراين چه مانعى دارد كه حوادثى در ماقبل تاريخ قاره امريكا را از ساير قارهها جدا كرده باشد. و اينك آثار زياد زمينشناسى در دست است كه نشان مىدهد به مرور زمان تغييرات مهمى در سطح زمين به وجود آمده است از قبيل تبديل دريا به خشكى و خشكى به دريا و كوه به دشت و بالعكس. (41)
بعد علامه رحمه الله مىگويد: قرآن تقريبا تصريح دارد كه نسل موجود بشر به يك زن و مرد كه پدر و مادر تمام افرادند مىرسد و اسم مرد را حضرت آدم ناميده و اسم زن در قرآن نام برده نشده است. در روايات از آن تعبير به حوا كردهاند. (42)
5. ممكن است گفته شود مراد از آدم در قرآن آدم نوعى است نه شخصى از آنجا كه آفرينش هر انسانى از زمين منشا گرفته وبقايش هم بسته به زاد و ولد استبه نام آدم ناميده شده و ممكن است اين مطلب را از آيه
«لقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكة اسجدوا...» استفاده نمود. (43)
پاسخ: علاوه بر اين كه خلاف ظاهر آيات است، آيات ديگر آن را تخطئه مىكنند مثلا آنجا كه خداوند قصه آدم و سجده و ملائكه و امتناع شيطان از سجده را متذكر مىشود. (44) مانند آيه:
«واذ قلنا للملائكة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس قال ء اسجد لمن خلقت طينا». (45)
پىنوشتها:
1. پرتوى از قرآن:1/113.
2. الميزان، علامه طباطبايى،در تفسير آيه 1 سوره نساء.
3. همان.
4. نظريه تكامل از ديدگاه قرآن.
5.نظريه تكامل از ديدگاه قرآن.
6. علم و د ين، ايان باربور،ص 114 ترجمه خرمشاهى.
7. آل عمران/59.
8. سجده/7.
9. مؤمنون/12.
10. الميزان در ذيل آيه 12 سوره مؤمنون.
11. حجر/26.
12. الرحمن/14.
13. الميزان ذيل آيه مورد بحث.
14.مجمع البيان.
15.دهر/1.
16.روزگار.
17. مجمع البيان در ذيل همين آيه.
18. ص/75.
19. نظريه تكامل از ديدگاه قرآن.
20. تفسير الميزان در ذيل آيه مورد بحث.
21. خلقت انسان، ص 100.
22. آل عمران/33.
23. خلقت انسان،ص 107، 106، 105.
24. الميزان:3/165.
25. نحل/4.
26. الميزان در ذيل همين آيه.
27. سجده/8.
28. مؤمنون/14.
29.الميزان در ذيل آيه 8 سوره سجده.
30. سجده/7.
31. اين 7 مورد از مجله «شاهد» شماره 139، شهريور 1366، ص 42.
32. مؤمنون/115.
33. ذاريات/56.
34. تكامل اجتماعى انسان،ص 70 به بعد، اثر استاد شهيد مرتضى مطهرىرحمه الله .
35. بيست گفتار، ص 74، شهيدمطهرى، چاپ صدرا.
36. نساء/1.
37. خلاصهاى از آنچه علامه در تفسير الميزان در ذيل همين آيه فرمودهاند.
38. بقره/30.
39. الميزان در ذيل آيه اول سوره نساء.
40. الميزان در ذيل آيه اول سوره نساء.
41. همان
42. همان.
43. اعراف/11.
44. الميزان در ذيل آيه يك سوره نساء
موضوعات مرتبط: قرآن کریم