طرح يك اشكال وجواب آن
نويسنده كتاب خلقت انسان مىگويد: همانطور كه در مقدمهى كتاب ذكر شد راجع به خلقت انسان آنچه از زبان اديان تقليد و يا تلفيق اخبار جعل شده در تورات شايع كردهاند اين است كه دو نوع بشر فقط از آدم پديد آمده و آدم هم داراى خلقتى خاص بوده ستخداوند هيكل آدم را از گل ساخته و سپس در آن روح دميده و او را موجود زندهاى كرده است زوجه اين آدم نيز به نحوى از خود آدم خلق شده اين زوج توالدها كرده، نوادهى آنها به تدريج زياد شده و از آنها بشر به وجود آمده است (21) بعد در چند صفحه با اشاره به آيه
«ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين» (22)
نتيجه مىگيرد اصطفى به معنى برگزيدن و انتخاب كردن است و در نتيجه همانطور كه نوح و آل عمران و آل ابراهيم از ميان همنوعان خودشان انتخاب مىشدند لذا آدم هم از ميان همنوعان خودش انتخاب شده پس نوع انسان از آدم پديد آمده باشد مبنى درستى ندارد و در نتيجه انسان قبل از حضرت آدم چون هنوز داراى تشخيص و تمييز نبود مسؤول نبوده و بعد از آن به واسطه تشخيص و اختيارى كه پيدا مىكند مسؤول مىشود (23) .
جواب: اصطفى در آدم به معنى ديگرى است غير از معنايى كه مستشكل گرفته است كه حتما بايد گروهى باشند بعد اصطفى معنى بدهد بلكه اصطفى به معنى اين كه اول خليفه از نوع انسانى حضرت آدم عليه السلام بود و اول كسى كه به وسيله او در توبه باز شد حضرت آدم عليه السلام بود و اول كسى كه شرع له الدين.... (24)
بقاى نوع انسان از ديدگاه قرآن
با توجه به اين كه عمر انسان محدود مىباشد بقاى نوع انسان به چه صورت است از نظر قرآن بقاى با نطفه مىباشد در قرآن داريم :
«خلق الانسان من نطفة...». (25)
علامه طباطبايى مىفرمايد: مراد از خلق در اين آيه نوع انسان است و نسل آدم مىباشد و شامل حضرت آدم عليه السلام نمىشود. (26)
مخصوصا با توجه به آيه
«ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين» (27)
با توجه به اين كه خلقت اول انسان را در همين سوره در آيه قبل از اين از خاك بيان مىكند پس از آوردن اين دو آيه در كنار هم صراحت آيه دوم در نژاد و نسل انسان مشخص مىشود.
و آيه ديگر مراحلى را كه نطفه طى مىكند بيان مىكند:
«ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فكسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا آخر فتبارك الله...» (28)
با توجه به اين كه در دو آيه قبل، خبر از خلقت اولى انسان مىدهد و در آيه قبل جاى نطفه كه اين مراحل را طى مىكند مشخص مىكند فهيمده مىشود كه اين مراحل در رابطه با نطفه آن هم جهتحفظ بقاى نوع انسان مىباشد نه اين كه در اصل خلقتحضرت آدم ابوالبشر عليه السلام اين مراحل طى شده باشد. ممكن است كسى بگويد كه چه اشكالى دارد در مورد حضرت آدم عليه السلام هم بگوييم اصل آن از خاك استسپس در مرحله دوم همين نطفه و بعد مراحل بعدى مىباشد.
علامه طباطبايى رحمه الله در پاسخ مىفرمايد:
«ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين»
فالنسل الولادة بانفصال المولود عن الوالدين و المقابلة بين بدء الخلق وبين النسل لا يلائم كون المراد ببدء الخلق بدء الخلق الانسان المخلوق من ماء مهين ولو كان المراد ذلك لكان حقالكلام ان يقال: ثم جعله سلالة من ماء مهين». (29)
از كلام علامه رحمه الله اين گونه فهميده مىشود كه اولا: نسل، ولادت منفصل از والدين را مىگويند .
ثانيا: از «مقابلة بين بدء الخلق و بين النسل» فهميده مىشود كه سازگارى ندارد كه انسان مخلوق اولى هم از نطفه خلق شده باشد و اگر منظور اين بوده مىبايست نسل ديگر برداشته شود. به ناچار بايد بپذيريم كه آفرينش از خاك دربارهى انسان اول و بعد همانگونه كه از قرآن استفاده مىشود انسانهاى بعدى از نطفه كه بعد خود نطفه تبديل به مضغه و علقه... مىشود خلق شدهاند.
خلقتشگفت انگيز انسان در بعد مادى
دربارهى خلقتشگفت انگيز انسان با توجه به آيه قرآن كه مىفرمايد:
«الذي احسن كل شيء خلقه». (30)
ادامه دارد . . .
موضوعات مرتبط: قرآن کریم