عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس
عنوان عکس



قرآن و آفرینش انسان ( 2 )

معلوم مى‏شود كه در آن گل هم فعل و انفعالاتى ديگر به وجود آمده است و صرفا گل تازه و جديد به دست آمده نبوده است، بلكه حالت ديگرى بر آن دست داده است . مرحله ديگر كه قرآن كريم از آن خبر مى‏دهد:

«خلق الانسان من صلصال كالفخار». (11)

صلصال را علامه طباطبايى رحمه الله به معنى گل خشك معنى كرده است. (12)

گل بعد از اين كه مراحل چندگانه را پشت‏سر گذاشت‏به صورت خشك شده در آمد و شكل خاصى به خود گرفت و ديگر آن حالت نرم و شكل پذيرى قبلى را ندارد، از آن به صلصال تعبير مى‏كنيم.

حال وقت آن رسيده است كه دو مطلب را مورد توجه قرار دهيم :

اول اين كه طبق قرآن كريم اصل انسان از چه مى‏باشد آيا انسان خود مراحل خلقتش از خاك شروع شده و سير تكاملى طى كرد يا اين كه انسان تكامل يافته موجودات ديگر است؟

مطلب ديگر كه در مورد انسان بايد روشن شود اين است كه اين مراحل تكامل آيا به سرعت‏سپرى شد و لحظه‏اى انسان خلق شده يا اين كه مدتى در سير تكاملى مراحل طى شد؟

در مورد نكته اول كه اصل انسان استقلالا است نه تكامل يافته موجودات ديگر، آيات قرآن به خوبى اين مطلب را دلالت دارند و قرآن كريم مراحل پنجگانه‏اى را بيان مى‏كند:

مرحله اول: خلقت را از تراب شروع مى‏كند.

مرحله دوم: همان طين كه مخلوط آب و خاك يعنى گل مى‏باشد.

مرحله سوم: سلاله از طين كه همان گل خالص است.

مرحله چهارم:

«صلصال من حماء مسنون‏»

كه عبارت از گل و لاى تغيير يافته مى‏باشد.

مرحله پنجم: «صلصال كالفخار»: گل خشك شده مانند كوزه مى‏باشد.

مجمع البيان مراحل چندگانه را بدين عبارت مطرح مى‏كند: «اصل آدم كان من تراب و ذلك قوله‏«خلقه من تراب‏» ثم جعل التراب طينا و ذلك قوله: «خلقه من طين‏» ثم‏ترك ذلك الطين حتى تغير و استرخى و ذلك قوله: «من حماء مسنون‏» ثم ترك حتى جف‏وذلك قوله: «من صلصال‏» فهذه الاقوال لا تناقض فيها اذ هي اخبار عن حالاته المختلفة‏». (13)

از عبارت مجمع هم به راحتى و روشنى مراحل پنجگانه فهميده مى‏شود پس بنابر ديدگاه قرآن خلقت انسان از خاك شروع مى‏شود سپس وارد مرحله دوم كه مخلوط آب و خاك است و بعد از آن گل خالص و سپس بعد از تغييراتى در آن به صورت خشك در آمده و آماده پذيرش روح مى‏شود. پس از نظر قرآن انسان موجودى مستقل مى‏باشد نه اين كه از تكامل موجودات ديگر به وجود آمده باشد، و انسانهاى فعلى از نسل ابوالبشر يعنى حضرت آدم عليه السلام مى‏باشند.

اما در مورد نكته دوم; كه آيا اين مراحل به سرعت طى شده است‏يا به كندى؟ گرچه قرآن تصريحى در اين باب ندارد، اما با دقت در آيات ،بيشتر استشمام تدريجى بودن و كندى مى‏شود يعنى مراحل به صورت طبيعى طى‏شده است. با توجه به اين كه عوامل طبيعى هم از عمال خداوند مى‏باشد در واقع خالق خداوند است. قول ضعيفى هم در ذيل آيه

«هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا» (14)

قبل انه اتى (15) على آدم (16) اربعون سنة لم يكن شيئا مذكورا لا في السماء و لا في الارض بل كان جسدا ملقى من طين قبل ان ينفخ فيه الروح (17) .

نكته ديگر از آنجا كه قرآن شريف براى مردم آمده است و فهم متوسط مردم را در نظر گرفته است فهم عرفى از مراحلى كه قرآن كريم ياد مى‏كند اين است كه بين هر مرحله با مرحله ديگر مدتى فاصله شده باشد و اگر همه مراحل يك لحظه طى شده باشد عرفا ديگر به آن اطلاق مرحله نمى‏شود گرچه با دقت عقليه به آن اطلاق مرحله بشود.

اشكال: با توجه به آيه «قال يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت‏بيدي...» (18) تعبير به «بيدي‏» دارد احتمال اين كه انسان اولى خلقت آن از طريق عوامل طبيعى گرچه عمال خداوند هستند را از بين مى‏برد در نتيجه برداشتهايى از قبيل نظريه تكامل در مورد خلقت انسان مردود است. (19)

جواب: نسبة خلقه الى اليد للتشريف بالاختصاص كما قال: «نفخت فيه من روحى‏» وتشبيه اليد كناية عن الاهتمام التام بخلقه وصنعه فان الانسان انما يستعمل اليدين فيما به يتم به من العمل‏» (20) يعنى نسبت دادن خلق به يد براى شرافت است و تثنيه بودن آن هم كنايه از اهتمام تام به خلقت آدم است.

 

ادامه دارد . . .


موضوعات مرتبط: قرآن کریم


تاريخ : ۱۳۸۹/۰۴/۱۷ | | نويسنده : ارتباطات قرارگاه ضد صهيونيستي كميل |
.: :.